1 00:00:14,037 --> 00:00:17,475 عزيزم مرا ترک مکن# 2 00:00:19,721 --> 00:00:22,954 در اين روز,که روز عروسي مان است# 3 00:00:25,406 --> 00:00:29,003 عزيزم مرا ترک مکن# 4 00:00:30,690 --> 00:00:34,605 صبر کن,عشق من صبر کن# 5 00:00:37,296 --> 00:00:41,132 ظهر امروز,قطار با خودش فرانک ميلر را خواهد اورد# 6 00:00:43,260 --> 00:00:46,652 من مرد هستم پس بايد شجاع هم باشم# 7 00:00:49,265 --> 00:00:52,384 و بايد با اين قاتل بي رحم مقابله کنم# 8 00:00:55,310 --> 00:01:00,307 نمي خواهم يک ترسوي پست باشم# 9 00:01:01,434 --> 00:01:06,593 نمي خواهم به مانند يک انسان ترسو بميرم# 10 00:01:08,320 --> 00:01:14,274 ببين که چگونه در ميان دو راهي عشق و وظيفه قرار گرفته ام# 11 00:01:14,485 --> 00:01:19,643 به عقربه ساعت نگاه کن که به زمان ظهر نزديک ميشود# 12 00:01:20,490 --> 00:01:26,285 فرانک ميلر در زندان ايالتي با خودش عهد بسته# که حتي به قيمت جانش هم که شده مرا بکشد 13 00:01:26,495 --> 00:01:29,294 من از مرگ نمي هراسم اما# 14 00:01:29,497 --> 00:01:34,291 اگر تو مرا ترک کني ديگر چه کار مي توانم بکنم# 15 00:01:36,103 --> 00:01:39,223 عزيزم مرا ترک مکن# 16 00:01:41,827 --> 00:01:45,027 وقتي که با هم ازدواج کرديم تو به من قول دادي# 17 00:01:47,752 --> 00:01:51,383 عزيزم مرا ترک مکن# 18 00:01:53,997 --> 00:01:59,394 اگر چه تو غمگين مي شوي اما من نمي توانم با تو بيايم# 19 00:01:59,602 --> 00:02:04,440 تا زمانيکه فرانک ميلر را بکشم# 20 00:02:06,482 --> 00:02:10,477 عشق من صبر کن,عشق من صبر کن# 21 00:03:49,196 --> 00:03:54,193 چيزي رو که من ديدم شما هم ديديد؟ زود باش جو! بار رو باز کن که روز بزرگي در پيش داريم 22 00:04:01,487 --> 00:04:04,161 خيلي عجله داري؟- البته که عجله دارم- 23 00:04:04,369 --> 00:04:08,158 ديوونه بازي در نيار,بيا بريم 24 00:04:11,536 --> 00:04:14,290 خب خانم ها و اقايان...توجه کنيد! مراسم رو شروع مي کنيم 25 00:04:16,138 --> 00:04:19,496 خواهش مي کنم عروس و داماد بيايند جلوتر 26 00:04:22,064 --> 00:04:24,020 ويل کين و امي فاولر 27 00:04:24,226 --> 00:04:28,904 شما در اينجا حضور يافته ايد تا من به عنوان قاضي اين شهر 28 00:04:29,110 --> 00:04:32,821 شما را به عقد يکديگر در اورم و اين براي من باعث خوشحالي است 29 00:04:39,439 --> 00:04:43,195 چقدر امروز هوا گرمه- گرم؟ تو به اين ميگي گرم؟- 30 00:04:47,406 --> 00:04:51,195 اينا مگه ـ ـ ـ- چه خبر شده؟- من دارم بن ميلر رو مي بينم- 31 00:04:51,409 --> 00:04:54,448 نه بابا اون الان يه جايي تويه تگزاسه- مي دونم- 32 00:04:54,652 --> 00:04:58,692 مثل اينکه پيرس و کلبي هم همراهش هستند نه! اصلا ممکن نيست 33 00:05:18,313 --> 00:05:21,431 خدا خودش به ما رحم کنه 34 00:05:27,714 --> 00:05:33,235 قطار امروز ظهر به موقع مي رسه؟- بله قربان! يعني اين طور فکر مي کنم قربان- 35 00:05:33,438 --> 00:05:37,558 هيچ دليلي براي تاخير نمي بينم...اقاي پيرس 36 00:05:37,761 --> 00:05:43,043 حال شما چه طوره اقاي ميلر...اقاي پيرس...اقاي کلبي؟ 37 00:06:17,830 --> 00:06:21,141 اقاي ويل کين! ايا شما قسم مي خوري که امي رو به عنوان زن قانوني خودت 38 00:06:21,352 --> 00:06:25,552 انتخاب کرده و تا روز مرگت به او وفادار بماني؟ 39 00:06:25,755 --> 00:06:27,154 بله! قسم مي خورم 40 00:06:27,357 --> 00:06:30,430 خانم امي فاولر! ايا شما قسم مي خوري که ويل رو به عنوان شوهر قانوني خودت 41 00:06:30,639 --> 00:06:35,237 انتخاب کرده و تا روز مرگت به او وفادار بماني؟ 42 00:06:35,443 --> 00:06:38,720 بله! قسم مي خورم- انگشتر لطفا- 43 00:06:45,410 --> 00:06:49,290 بنابراين طبق اختياراتي که در اين ناحيه به من داده شده 44 00:06:49,493 --> 00:06:53,453 من شما را زن و شوهر اعلام مي کنم 45 00:06:58,219 --> 00:07:04,058 آقايون شما رو نمي دونم ولي من بايد عروس خانم رو ببوسم 46 00:07:10,229 --> 00:07:14,064 امروز که يکشنبه هست...به اين سرعت کجا ميره؟ 47 00:07:16,192 --> 00:07:20,790 ويل ـ ـ ـ- همه اون ادمها ـ ـ ـ- 48 00:07:21,837 --> 00:07:25,433 همه مردم وقتي مي خواهند ازدواج کنند دلشون مي خواد که بي همتا باشند 49 00:07:25,639 --> 00:07:27,710 مي دونم 50 00:07:27,922 --> 00:07:31,802 من مي خوام تمام تلاشم رو بکنم امي که بهترين کارهارو برات انجام بدم 51 00:07:32,846 --> 00:07:34,517 من هم همينطور 52 00:07:40,730 --> 00:07:43,722 خب,ماه عسل تموم شد همه بيايين تو 53 00:07:43,933 --> 00:07:48,167 اينقدر بهشون خيره نشيد- روز ازدواج هميشه روز خوبيه- 54 00:07:48,376 --> 00:07:53,612 خب! فقط يه مراسم کوتاه ديگه مونده تا ويل رسما يک مرد ازاد باشه 55 00:07:53,820 --> 00:07:56,016 کلانتر! نشانت رو پس بده 56 00:07:56,222 --> 00:07:59,739 راستش رو بخواهين من خوشم نمياد نشانم رو تا قبل از رسيدن کلانتر جديد پس بدم 57 00:07:59,945 --> 00:08:04,099 ويل! فولر,هالند و من اعضاي رسمي انجمن اين شهر هستيم 58 00:08:04,308 --> 00:08:06,458 و همچنين دوستهاي خوبي براي تو هستيم 59 00:08:06,669 --> 00:08:11,187 فکر مي کنم اقاي قاضي حرفمو تاييد مي کنه که تو تا امروز وظايفت رو به نحو احسن انجام دادي 60 00:08:11,393 --> 00:08:14,943 پس بدون که اين شهر تا فردا در امن و امانه 61 00:08:15,155 --> 00:08:19,548 باشه تو بردي! ولي اگه خواستي زن بگيري يه زن مثل زن من بگير تا مغازه دار بشي 62 00:08:19,759 --> 00:08:22,798 فکر نمي کنم که بتوني مغازه داري بکني ويل- من مي تونم- 63 00:08:23,002 --> 00:08:25,880 معلومه که مي توني,کار بسيار خوبي هم هست 64 00:08:26,083 --> 00:08:27,960 ممنونم 65 00:08:28,164 --> 00:08:31,203 اگه نشان به سينه تو بود اين حرفها رو نمي زدي 66 00:08:32,368 --> 00:08:36,078 باشه,نشان رو بهتون ميدم ولي اول بايد بهاي اون رو نقدا بدست بيارم 67 00:08:38,172 --> 00:08:41,644 منو بذار پايين- تا وقتي که منو نبوسي نميذارمت پايين- 68 00:08:41,855 --> 00:08:45,167 ويل! منو بذار پايين,تو ديوونه اي 69 00:08:57,466 --> 00:09:01,586 تو بايد يه وکيل ميشدي- من مي خواستم يه انباردار بشم- 70 00:09:01,790 --> 00:09:04,544 کلانتر يه تلگراف براي شما رسيده 71 00:09:05,913 --> 00:09:08,667 خيلي وحشتناکه...ديوونه کننده اس 72 00:09:10,556 --> 00:09:14,391 اونا فرانک ميلر رو بخشيدند- بده ببينم- 73 00:09:14,599 --> 00:09:16,716 من که باور نمي کنم 74 00:09:16,921 --> 00:09:19,481 چقدر خوب شد که بهت خبر دادند- تازه يه چيز ديگه- 75 00:09:19,682 --> 00:09:22,675 بن ميلر با پيرس و کلبي اومده اند ايستگاه 76 00:09:22,884 --> 00:09:26,196 راجع به قطار ظهر سوال مي کردند- قطار ظهر؟- 77 00:09:29,130 --> 00:09:34,810 خب...تو بايد از اين شهر بري و بايد همين الان هم از اين شهر بري 78 00:09:35,014 --> 00:09:39,965 خب معني اين تلگرام چيشه؟- اصلا بهش فکر نکن- 79 00:09:40,179 --> 00:09:45,256 اقاي هاو! معني اين تلگرام چيه؟- فقط از شهر خارج بشويد,همه چيز درست ميشه- 80 00:09:45,462 --> 00:09:47,612 ما مواظب همه چيز هستيم- من بايد بمونم- 81 00:09:47,823 --> 00:09:51,021 ديوونه شدي؟ به امي فکر کن 82 00:09:54,148 --> 00:09:58,188 خداحافظ امي نگران نباش,همه چيز درست ميشه 83 00:10:18,566 --> 00:10:19,965 خيلي عجيبه 84 00:10:23,009 --> 00:10:25,922 چي؟- چيزي رو که ديدم- 85 00:10:26,733 --> 00:10:30,613 ويل و زن جديدش همين الان رد شدند...خيلي هم عجله داشتند 86 00:10:30,816 --> 00:10:34,127 خب چه چيزه اين عجيبه؟- منظورم اينه که خيلي دستپاچه بود- 87 00:10:34,898 --> 00:10:39,576 هي...تو که خيال نمي کني ويل از اون سه تا هفت تير کش ترسيده باشه؟ 88 00:10:41,742 --> 00:10:45,179 تو اونو نديدي...هرگز نديدم با اسبها اين طوري رفتار کنه 89 00:10:57,394 --> 00:10:59,862 سم؟- بيا تو هلن- 90 00:11:00,076 --> 00:11:05,199 بن ميلر برگشته به شهر دو تا از هم دست هاي قديميش رو هم با خودش اورده 91 00:11:08,882 --> 00:11:11,875 ميرم يه نگاهي به اين اطراف بندازم 92 00:11:55,918 --> 00:11:59,150 چرا نگه داشتي؟- اين درست نيست,من بايد برگردم امي- 93 00:11:59,360 --> 00:12:02,559 چرا؟- اين ديوونگيه,من حتي اسلحه همراهم نيست- 94 00:12:02,763 --> 00:12:06,155 پس به راهت ادامه بده,عجله کن- نه- 95 00:12:06,366 --> 00:12:08,321 داشتم به همين فکر مي کردم 96 00:12:08,527 --> 00:12:11,201 اونا مجبورم کردند فرار کنم ولي من تا به حال از جلوي کسي فرار نکردم 97 00:12:11,410 --> 00:12:15,724 من که هيچي سر در نمي اورم,اخه چرا؟- فعلا وقتش رو ندارم برات توضيح بدم- 98 00:12:15,933 --> 00:12:19,893 برنگرد ويل- من مجبورم,بايد برگردم- 99 00:13:21,981 --> 00:13:23,733 ويل برگشت 100 00:13:23,943 --> 00:13:26,332 من که باور نمي کنم- خودت نگاه کن- 101 00:13:29,585 --> 00:13:31,622 ببينم چند تا تابوت داريم؟- دو تا- 102 00:13:31,828 --> 00:13:34,023 هر طور شده دوتاي ديگه هم درست کن...هر چه زودتر بهتر 103 00:13:34,229 --> 00:13:36,266 زود برو دست به کار شو فرد 104 00:13:38,793 --> 00:13:43,950 خواهش مي کنم ويل...ممکنه برام توضيح بدي معني اين کارت چيه؟ 105 00:13:44,157 --> 00:13:48,037 پنج سال پيش فرانک ميلر رو به اتهام قتل دستگير کردم و بايد اعدام ميشد 106 00:13:48,240 --> 00:13:52,633 ولي دادگاه هاي شمال اونو به حبس ابد محکوم کردند و حالا ازاد شده 107 00:13:52,843 --> 00:13:55,233 نمي دونم چرا اعدامش نکردند ولي انگار که داره برميگرده اينجا 108 00:13:55,445 --> 00:13:57,640 من درست نمي فهمم- اون يک ـ ـ ـ- 109 00:13:57,846 --> 00:14:02,842 اون يه وحشيه تمام عيار و يک ديوونه خطرناکه و مي خواد دردسر درست کنه 110 00:14:03,051 --> 00:14:06,249 خب اين ديگه به تو مربوط نيست...چون تو نشانت رو پس دادي و ديگه کلانتر نيستي 111 00:14:06,453 --> 00:14:08,524 ولي اين من بودم که فرانک ميلر رو دستگير کردم 112 00:14:08,735 --> 00:14:13,413 اما اين جزو وظايفت بود و حالا مردم اين شهر يک کلانتر جديد دارند 113 00:14:13,619 --> 00:14:18,536 ولي کلانتر جديد تا فردا به اينجا نمي رسه احساس مي کنم که بايد اينجا بمونم 114 00:14:18,742 --> 00:14:22,976 به هر حال چه با نشان و چه بي نشان جونم ديگه در امان نيست- نه اينطور نيست- 115 00:14:23,185 --> 00:14:26,781 اون مياد و دنبالم مي گرده تا منو بکشه سه تا از همدست هاش توي ايستگاه قطار منتظرش هستند 116 00:14:26,988 --> 00:14:30,584 خب دقيقا به همين دليله که ما بايد بريم- اگه ما بريم اونها دنبال ما مي ايند- 117 00:14:30,791 --> 00:14:34,945 وسط بيابون مقابل چهار تا هفت تير کش شرايط بدي پيدا ميکنيم 118 00:14:35,595 --> 00:14:37,392 بيش تر از يک ساعت وقت داريم- نه...موضوع اين نيست- ولي ما مي تونيم ـ ـ ـ- 119 00:14:37,597 --> 00:14:40,954 نه عزيزم چرا نمي خواي بفهمي,اگه ما 100 مايل هم دور بشيم باز هم نمي تونيم از دستشون خلاص بشيم 120 00:14:41,159 --> 00:14:43,753 تمام عمرمون بايد فرار کنيم 121 00:14:43,960 --> 00:14:47,715 نه! تو مجبور نيستي اينجا بموني اگه ندونه ما کجا ميريم هيچ وقت نمي تونه ما رو پيدا کنه 122 00:14:49,244 --> 00:14:53,364 التماست مي کنم,خواهش مي کنم بيا بريم- نمي تونم- 123 00:14:53,567 --> 00:14:57,277 سعي نکن يه قهرمان باشي لزومي نداره قهرمان باشي,لااقل براي من 124 00:14:57,490 --> 00:15:01,200 من اصلا نمي خوام قهرمان باشم اگه تو فکر مي کني که من مي خوام اينجا بمونم تا قهرمان بازي در بيارم پس معلوم ميشه که تو ديوونه اي 125 00:15:01,413 --> 00:15:04,771 ببين امي,اينجا شهر منه من دوستاني اينجا دارم 126 00:15:04,977 --> 00:15:09,450 قسم مي خورم که با وجود معاونينم و حمايت مردمي که پشت سر من جمع ميشه,به هيچ وجه اجازه نمي ديم که اونها مشکلي براي اين شهر درست کنند 127 00:15:09,659 --> 00:15:14,052 تو مي دوني که درگيري خونيني بوجود مياد- خب پس بهتره که اون درگيري همين جا باشه- 128 00:15:18,826 --> 00:15:21,465 عزيزم من واقعا متاسفم مي دونم که چه احساسي داري 129 00:15:21,668 --> 00:15:26,061 مي دوني چه احساسي دارم؟- البته که مي دونم,خونريزي با دين تو در تضاده- 130 00:15:26,272 --> 00:15:31,064 البته که مي دونم چه احساسي داري- اما باز هم مي خواي اينجا بموني و موندن تو يعني خونريزي- 131 00:15:31,276 --> 00:15:35,908 اوه,ويل ـ ـ ـ ما چند دقيقه قبل با هم ازدواج کرديم 132 00:15:36,119 --> 00:15:40,399 ما زندگي خوبي در پيش روي داريم تو غير از اين فکر مي کني؟ 133 00:15:40,602 --> 00:15:44,152 تو مي دوني که من فقط يک ساعت فرصت دارم و خيلي کارها هست که بايد انجام بدم 134 00:15:44,365 --> 00:15:46,640 تا وقتيکه همه اين ماجراها به پايان ميرسه توي هتل بمون 135 00:15:46,846 --> 00:15:49,202 نه! وقتي همه اين ماجراها به پايان برسه من اينجا نخواهم بود 136 00:15:49,409 --> 00:15:53,039 من نمي تونم منتظر باشم تا معلوم بشه که يک شوهر دارم يا بيوه هستم 137 00:15:53,252 --> 00:15:56,450 من نمي تونم منتظر بشم- امي ـ ـ ـ- 138 00:15:56,654 --> 00:16:01,047 اگه همين الان با من نيايي با قطار ساعت 12 از اينجا ميرم 139 00:16:02,698 --> 00:16:04,495 من مي خوام اينجا بمونم 140 00:16:27,676 --> 00:16:30,988 خوشحالم که اومدي پرسي- راستي؟- 141 00:16:42,607 --> 00:16:47,364 فراموش کردي؟ من کسي هستم که فرانک ميلر رو محکوم کردم 142 00:16:47,571 --> 00:16:50,131 تو نبايد بر ميگشتي ويل...حماقت کردي 143 00:16:50,332 --> 00:16:54,009 من فکر کردم که مجبور بودم و بايد بمونم 144 00:16:54,216 --> 00:16:58,291 اشتباه کردي- من براي معاونينم 10 تا 12 تفنگ لازم دارم- 145 00:16:58,499 --> 00:17:02,493 اميدوار بودم که چيز ديگه اي از من بخواي- چرا؟- 146 00:17:04,263 --> 00:17:07,621 ديگه وقت قهرماني ما گذشته فرزندم 147 00:17:07,826 --> 00:17:10,101 در قرن پنجم قبل از ميلاد شهروندان اتن 148 00:17:10,308 --> 00:17:13,904 يکي از حکمرانان خودشون رو که در دوران او ظلم و ستم زيادي تحمل کرده بودند خلع و تبعيدش کردند 149 00:17:14,110 --> 00:17:17,422 زمانيکه چند سال بعد اون شخص با سربازان مزدور خودش به شهر برگشت 150 00:17:17,632 --> 00:17:21,388 تعدادي از شهروندان اتن نه تنها دروازه شهر رو براش باز کردند 151 00:17:21,596 --> 00:17:26,069 بلکه همراهيش هم کردند تا اون شخص بتونه تمام سران حکومت مردمي رو هم اعدام کنه 152 00:17:26,280 --> 00:17:32,232 اتفاق مشابهي در هشت سال پيش در شهري به نام ايندين فال اتفاق افتاد 153 00:17:32,444 --> 00:17:38,397 و من به زحمت تونستم با کمک يه زن بدنام از اونجا فرار کنم و جونم رو نجات بدم 154 00:17:38,609 --> 00:17:42,763 البته به قيمت يه انگشتر بسيار زيبا که از مادرم به يادگار مونده بود 155 00:17:42,971 --> 00:17:45,041 متاسفانه ديگه انگشتري ندارم 156 00:17:45,252 --> 00:17:49,884 ولي تو يه قاضي هستي- من خيلي جاها و بارها قاضي بودم- 157 00:17:50,096 --> 00:17:55,457 و مي خوام زنده بمونم تا باز هم قاضي باشم- من نمي تونم برات تکليف معين کنم- 158 00:17:55,661 --> 00:18:01,694 چرا اينقدر احمقي؟ مگه يادت رفته اون کيه؟ مگه يادت رفته با مردم چي کار کرده؟ يادت رفته که اون يک ديوونه اس؟ 159 00:18:01,906 --> 00:18:04,101 مگه يادت رفته که روي اون صندلي نشسته بود و مي گفت 160 00:18:04,307 --> 00:18:09,782 شما نمي تونيد منو اعدام کنيد,من برميگردم و تو رو مي کشم کين! قسم مي خورم 161 00:18:17,036 --> 00:18:19,312 بفرماييد خانم...اين هم بليط شما به مقصد سنت لوئيس 162 00:18:19,518 --> 00:18:22,078 ممنونم 163 00:18:28,085 --> 00:18:31,681 بهتره بريد يه جاي ديگه منتظر قطار بشيد مثلا بريد به هتل 164 00:18:31,886 --> 00:18:35,163 باشه...ممنونم- بابت همه اين اتفاقات متاسفم خانم کين- 165 00:18:35,369 --> 00:18:38,647 ولي شما نگران نباشيد کلانتر خوب بلده چه طور از خودش مواظبت کنه 166 00:18:38,852 --> 00:18:41,320 خيلي ازتون متشکرم 167 00:18:42,135 --> 00:18:44,444 هي فرانک! اين زنه پنج ساله پيش اين طرفها نبود 168 00:18:44,656 --> 00:18:49,129 خب که چي؟- هنوز...هيچي- 169 00:18:54,063 --> 00:18:58,741 هاروي! به اين فکر مي کني که الان کين- داره دنبالت مي گرده؟ بله- 170 00:19:00,027 --> 00:19:02,825 تو واقعا به کين حسودي مي کني- تو اگه جاي من بودي به کين حسودي نمي کردي؟- 171 00:19:03,550 --> 00:19:06,749 اگه جاي تو بودم...شايد بهش حسودي مي کردم 172 00:19:14,759 --> 00:19:16,954 زود بر مي گردم 173 00:19:37,655 --> 00:19:40,123 خداحافظ ويل- خداحافظ- 174 00:19:41,458 --> 00:19:43,608 فکر مي کني رفيق نيمه راهم؟- نه- 175 00:19:44,740 --> 00:19:47,973 ببين اينجا يه ده کوچيک وسط بيابونه 176 00:19:48,182 --> 00:19:51,415 اتفاقاتي که اينجا ميفته براي هيچ کس مهم نيست از اينجا برو 177 00:19:51,625 --> 00:19:54,344 ديگه زماني نيست 178 00:19:54,547 --> 00:19:57,620 خيلي حيف شد,موفق باشي 179 00:20:09,199 --> 00:20:11,349 جاني 180 00:20:13,601 --> 00:20:17,151 چرا نرفتي کليسا؟- چرا خودت نرفتي؟- 181 00:20:17,364 --> 00:20:18,717 ببين يه کاري برام مي کني؟- بله- 182 00:20:18,925 --> 00:20:22,601 برو اندرسون,هاو و فولر رو پيدا کن و بهشون بگو که من اينجا کارشون دارم 183 00:20:22,808 --> 00:20:26,358 بعدش هم هاروي پل رو پيدا کن- لازم نيست,من اينجا هستم,چي شده؟- 184 00:20:26,571 --> 00:20:29,644 تو کجا بودي؟- گرفتار بودم- 185 00:20:29,853 --> 00:20:32,322 مي دوني چي شده؟- البته- پس بيا بريم که خيلي کار داريم- 186 00:20:32,536 --> 00:20:36,325 يه لحظه صبر کن مي دوني,اين ديگه جز وظايف تو نيست 187 00:20:36,538 --> 00:20:40,452 همه دائما همين حرف رو به من ميزنند- يه لحظه گوش کن- 188 00:20:40,661 --> 00:20:44,895 باشه,دارم گوش مي کنم- عقيده من اينه که ـ ـ ـ- 189 00:20:45,104 --> 00:20:50,340 اگه تو بري تا فردا که کلانتر جديد بياد- من مسئول اينجا هستم,درسته؟ بله- 190 00:20:51,109 --> 00:20:54,898 من فکر مي کنم مي تونم وقتي شهر شلوغه نظم رو برقرار کنم 191 00:20:55,112 --> 00:20:57,342 پس چرا براي مقابله با اون هفت تيرکش ها به من اعتماد نمي کني؟ 192 00:20:57,553 --> 00:21:00,022 خب نمي دونم ـ ـ ـ- نمي دوني ـ ـ ـ- 193 00:21:00,236 --> 00:21:04,311 نه- خيلي مسخرست...خيال مي کردم تو مخالفت کردي- 194 00:21:04,813 --> 00:21:08,489 اونا از من نپرسيدند شايد فکر مي کنند تو خيلي جوان هستي که اين مسئوليت رو بهت بدهند 195 00:21:08,696 --> 00:21:12,406 تو هم فکر مي کني که من خيلي جوان هستم؟- اينکه بعضي وقت ها جواني مي کني حرفي توش نيست,بيا- 196 00:21:21,744 --> 00:21:27,343 خيلي سادست ويل,کافيه بهشون بگي که من کلانتر جديد باشم 197 00:21:27,547 --> 00:21:31,223 اونها هم فردا بهش ميگن که متاسفند چون شغل رو به کس ديگه اي دادند 198 00:21:31,430 --> 00:21:34,821 تو واقعا جدي ميگي؟- البته- 199 00:21:36,234 --> 00:21:39,625 ولي من نمي تونم اين کار رو بکنم- چرا نمي توني؟- 200 00:21:39,836 --> 00:21:43,386 اگه خودت ندوني,گفتنش هيچ فايده اي نداره- پس تو اين کار رو نمي کني؟- 201 00:21:43,598 --> 00:21:46,113 هر چي مي خواي فکر کن- باشه ـ ـ ـ- 202 00:21:46,321 --> 00:21:50,554 حقيقت اينه که تو از همون اول با من لجبازي مي کردي 203 00:21:50,763 --> 00:21:54,997 چون چشم نداري که ببيني من و هلن راميرز با هم خوشبختيم,مگه نه؟ 204 00:21:55,206 --> 00:21:58,279 تو و هلن راميرز؟ من ـ ـ ـ 205 00:21:58,488 --> 00:22:03,280 مي دوني حقيقتش اينه که من خبر نداشتم تازه رابطه شما هر جور هم که باشه براي من مهم نيست 206 00:22:03,492 --> 00:22:05,562 به هر حال يکساله که ارام و قرار نداري 207 00:22:05,773 --> 00:22:10,451 به خاطر همين هم رفتي ازدواج کردي و چشم نداري کسي رو جاي خودت ببيني 208 00:22:10,656 --> 00:22:13,490 به خصوص منو ـ ـ ـ- تو رو ـ ـ ـ - 209 00:22:19,502 --> 00:22:24,418 من وقت زيادي ندارم هاروي- خب پس زودتر ميريم سر اصل مطلب- 210 00:22:24,625 --> 00:22:26,935 اگه مي خواي بمونم بايد حرفهايي رو که بهت زدم عينا بهشون بگي 211 00:22:27,147 --> 00:22:31,460 البته که مي خوام بموني,ولي نمي خوام سرش با تو معامله کنم اين که بموني يا نموني فقط به خودت مربوطه 212 00:23:06,653 --> 00:23:09,372 من فکر مي کردم تو ديگه تا حالا عاقل شدي 213 00:23:09,574 --> 00:23:13,694 من هم فکر مي کنم حتي اگه يه شهر کوچک توي ابلين هم به تو بدهند بازهم نتوني همون جا رو بهم بريزي 214 00:23:13,897 --> 00:23:16,411 فکر مي کنم هر دوي ما رذل و شرور هستيم 215 00:23:23,384 --> 00:23:25,614 چه چيزيش اينقدر خنده داره؟ 216 00:23:25,825 --> 00:23:28,134 تو فکر مي کني واقعا مي توني ويل رو ترک کني؟ 217 00:23:28,347 --> 00:23:31,579 چرا که نتونم؟- کي مي خواي بزرگ بشي؟- 218 00:23:31,789 --> 00:23:34,258 از اين طرز حرف زدنت اصلا خوشم نمياد- پس درست فکر کن- 219 00:23:34,471 --> 00:23:36,826 خفه شو 220 00:23:41,436 --> 00:23:43,825 باشه- ولي نمي فهمم...چرا کين دوباره برگشت؟- 221 00:23:44,037 --> 00:23:46,870 وقتي فرانک ميلر بياد کين خيلي به من نياز داره 222 00:23:47,079 --> 00:23:49,513 ممکنه اين طور باشه- براش بهتر اين بود که کمک مي کرد تا من کلانتر بشم- 223 00:23:49,721 --> 00:23:53,476 کين ادم حسوديه,به تو من حسوديش ميشه واقعا؟- 224 00:23:53,684 --> 00:23:54,958 بله 225 00:23:55,164 --> 00:23:58,238 تو بهش گفتي؟- البته- 226 00:23:58,445 --> 00:24:00,801 تو ديوونه اي 227 00:24:01,649 --> 00:24:04,687 چرا؟ تو نمي خواستي اون بدونه؟ 228 00:24:06,251 --> 00:24:11,328 هي...ببينم کدومتون اون يکي رو ترک کرد؟ تو يا اون؟ 229 00:24:15,138 --> 00:24:17,606 برو بيرون هاروي 230 00:24:17,820 --> 00:24:20,459 ممکنه جدي جدي برم- پس برو- 231 00:24:22,661 --> 00:24:25,222 تو که جدي نميگي؟- مي توني امتحانم کني- 232 00:24:26,584 --> 00:24:29,052 وقتي فرانک ميلر بياد اينجا تو دردسر ميفتي 233 00:24:29,266 --> 00:24:32,144 فکر نمي کني بهتر باشه وقتي داري در مورد کين بهش توضيح ميدي يکي مواظبت باشه 234 00:24:32,348 --> 00:24:35,022 من مي تونم از خودم مواظبت کنم- البته- 235 00:24:35,231 --> 00:24:40,865 فقط وقتي حرفش با تو تموم بشه ديگه به اين خوشگلي نيستي 236 00:24:43,116 --> 00:24:46,427 من ديگه بر نمي گردم- خوبه- 237 00:24:57,405 --> 00:24:59,441 بيا تو 238 00:25:00,687 --> 00:25:06,605 هاروي رو ديدم که با عصبانيت رفت,همه چيز رو به راهه؟- فکر مي کنم بايد با اقاي ويور حرف بزنم- 239 00:25:07,932 --> 00:25:10,605 ميخواي از شهر بري؟- بله- 240 00:25:10,814 --> 00:25:13,772 مي خواي براي ويل کمک جور کنم؟ 241 00:25:19,258 --> 00:25:22,137 نه- باشه- 242 00:25:32,348 --> 00:25:35,978 مي تونم تا قطار ظهر برسه اينجا منتظر بشم؟ 243 00:25:37,711 --> 00:25:40,544 گفتم مي تونم تا ظهر توي لابي هتل منتظر بشم؟ 244 00:25:41,914 --> 00:25:45,191 البته خانم- ممنونم- 245 00:25:46,957 --> 00:25:50,234 شما خانم کين هستيد,مگه نه؟- بله- 246 00:25:50,439 --> 00:25:54,353 شما مي خواهيد با قطار ظهر از اينجا بريد؟- بله- ولي شوهرتون با شما نمياد,درسته؟- 247 00:25:54,963 --> 00:25:58,400 بله نمياد,چرا مي پرسيد؟- دليل خاصي نداره ولي خيلي جالبه- 248 00:25:59,406 --> 00:26:03,525 و من اگه تمام دنيا رو بهم بدند حاضر نيستم تا ظهر از اين شهر برم 249 00:26:03,727 --> 00:26:07,038 چون تا چند دقيقه ديگه نمايش بسيار ديدني خواهيم داشت 250 00:27:07,169 --> 00:27:09,968 ويل! من همين الان شنيدم ـ ـ ـ- سلام- 251 00:27:10,172 --> 00:27:12,845 تو مي توني روي من حساب کني من در کنارت هستم 252 00:27:13,054 --> 00:27:15,807 مي دونستم که مي تونم بهت اعتماد کنم- تو اين شهر رو تميز کردي- 253 00:27:16,016 --> 00:27:18,086 جايي شده که زنها و بچه ها مي تونن توش زندگي کنن 254 00:27:18,297 --> 00:27:20,448 ميلر يا هيچ کس ديگه اجازه نداره که اين شهر رو دوباره به گند بکشه 255 00:27:20,657 --> 00:27:24,333 متاسفانه ادمهاي زيادي اين احساس رو ندارند- خب...بالاخره مي فهمند- 256 00:27:24,540 --> 00:27:28,820 تا حالا چند تا ادم جور شده؟- تاحالا هيچي- 257 00:27:31,265 --> 00:27:36,661 خب بهتره که يه تکوني به خودت بدي مرد من 10 دقيقه ديگه با دست هاي پر بر مي گردم 258 00:28:07,730 --> 00:28:13,842 اقاي ويور کجاست؟- اون الان پشت در وايستاده,مرد با احتياطيه- 259 00:28:18,896 --> 00:28:22,776 بفرماييد تو اقاي ويور,سلام...لطفا بشينيد- ممنونم- 260 00:28:25,661 --> 00:28:29,895 چيزي شده خانم راميرز؟- نه- چرا دنبال من فرستاديد؟ 261 00:28:30,104 --> 00:28:32,493 من دارم شهر رو ترک مي کنم ميخوام لوازمم رو بفروشم 262 00:28:32,706 --> 00:28:36,063 مايل هستيد که لوازم منو بخريد؟ خب...به چه قيمتي مي خواهيد بفروشيد؟- 263 00:28:36,267 --> 00:28:38,986 دو هزار دلار,فکر مي کنم اين رقم عادلانست 264 00:28:39,189 --> 00:28:42,660 بله عادلانست ولي من نمي تونم اين رقم رو الان بپردازم 265 00:28:42,872 --> 00:28:46,661 چقدرش رو مي تونيد الان بپردازيد؟ - هزار دلار- 266 00:28:48,595 --> 00:28:52,350 باشه قبوله...شما مي تونيد باقيمانده پول رو هم طي شش ماه به سم بديد 267 00:28:52,558 --> 00:28:56,518 سم اون پول رو بعدا به من ميده,قبوله؟- بله خانم- 268 00:28:56,721 --> 00:28:59,919 بسيار خب اقاي ويور,ممنونم 269 00:29:02,164 --> 00:29:06,364 خانم راميرز,مي خوام بابت همه چيز از شما تشکر کنم منظورم اينه که ـ ـ ـ 270 00:29:06,567 --> 00:29:10,847 وقتي که شما اون دفعه اول به مغازه من اومديد و با من قرار داد بستيد 271 00:29:11,051 --> 00:29:14,806 و شريک تجاري من شديد مي دونيد...زن من فکر کرد که ـ ـ ـ 272 00:29:16,774 --> 00:29:22,692 اون چيزي که منظورمه و مي خوام به شما بگم اينه که شما طي اين مدت با من به صداقت رفتار کرديد 273 00:29:22,898 --> 00:29:24,809 و مي خوام که بدونيد من هم با شما به صداقت رفتار کرده ام 274 00:29:25,019 --> 00:29:27,658 من مي دونم که شما با من صادق بوديد اقاي ويور خدانگهدار 275 00:29:27,861 --> 00:29:32,094 خدانگهدار خانم راميرز خدا به همراهتون 276 00:29:46,434 --> 00:29:49,666 ويل ـ ـ ـ- امي تو نظرت رو عوض کردي- 277 00:29:51,997 --> 00:29:55,229 فکر کردم که نظرت رو عوض کردي 278 00:29:57,400 --> 00:29:59,675 نه ويل! من بليط گرفتم 279 00:30:03,084 --> 00:30:05,121 مي فهمم 280 00:30:05,966 --> 00:30:09,676 اتاق شماره 19 رو نظافت کن خانم ميلر خيلي سخت گير هستند 281 00:30:10,479 --> 00:30:14,154 خانم هلن راميرز تو اتاقشون هستند؟- فکر مي کنم تو اتاقشون باشند- 282 00:30:14,841 --> 00:30:17,958 فکر مي توني بتوني از پس فرانک ميلر بر بيايي؟ 283 00:30:26,646 --> 00:30:28,841 بيا تو 284 00:30:40,013 --> 00:30:43,403 اينجا دنبال چي مي گردي؟ فکر مي کني من عوض شدم؟ 285 00:30:47,456 --> 00:30:50,847 چي مي خواي؟ از من مي خواي که کمکت کنم؟ 286 00:30:51,058 --> 00:30:54,289 از من مي خواي که از فرانک بخوام که بذاره تو بري؟ از من مي خواي براي تو به فرانک ميلر التماس کنم؟ 287 00:30:54,500 --> 00:30:57,810 من اين کار رو نمي کنم من حتي براي تو انگشتم رو هم بالا نمي برم 288 00:30:59,223 --> 00:31:02,898 اومدم که بهت بگم فرانک ميلر داره مياد من بايد تو را در جريان مي گذاشتم 289 00:31:03,104 --> 00:31:04,616 خودم مي دونستم 290 00:31:04,824 --> 00:31:09,376 تو بايد اين شهر رو ترک کني ممکنه که من ـ ـ ـ 291 00:31:09,587 --> 00:31:12,578 هر اتفاقي مي تونه بيفته- من از فرانک ميلر نمي ترسم- 292 00:31:12,788 --> 00:31:17,579 مي دونم که ازش نمي ترسي اما...تو...تو مي دوني که اون چه جور ادميه 293 00:31:18,671 --> 00:31:20,901 بله مي دونم که اون چه جور ادميه 294 00:31:22,713 --> 00:31:25,625 شايد خود فرانک هم ندونه که چه جنايتکاره خطرناکيه 295 00:31:25,835 --> 00:31:29,669 اون ادمهاي بيگناه زيادي رو کشته- مي دونم- 296 00:31:31,476 --> 00:31:37,313 توي اين دنيا هيچ چيزي مطلق نيست من دارم شهر رو ترک مي کنم...من دارم وسايلم رو جمع مي کنم 297 00:31:37,519 --> 00:31:39,555 خوبه 298 00:31:54,849 --> 00:31:57,568 خداحافظ هلن- کين ـ ـ ـ- 299 00:31:58,609 --> 00:32:01,807 اگه زرنگ باشي بايد تو هم هر چه سريعتر شهر رو ترک کني 300 00:32:03,452 --> 00:32:05,841 من نمي تونم- مي دونم- 301 00:32:36,308 --> 00:32:40,062 مي تونم ازتون چيزي بپرسم؟- البته- 302 00:32:40,269 --> 00:32:43,546 دوشيزه راميرز کيه؟- خانم راميرز!؟- 303 00:32:44,712 --> 00:32:47,624 چند وقت پيش دوست شوهرتون بود 304 00:32:47,833 --> 00:32:51,223 و قبل از شوهرتون هم دوست فرانک ميلر بود 305 00:32:51,435 --> 00:32:54,587 فهميدم,ممنونم 306 00:32:56,678 --> 00:32:59,750 شما از شوهرم خوشتون نمياد,درسته؟- بله,خوشم نمياد- 307 00:32:59,959 --> 00:33:02,632 چرا؟- به دلايل زيادي- 308 00:33:02,841 --> 00:33:06,356 يه دليلش اينه که وقتي فرانک ميلر تو اين شهر بود اينجا هميشه پر بود 309 00:33:06,563 --> 00:33:07,995 من تنها کسي نيستم که اين فکر رو مي کنم 310 00:33:08,203 --> 00:33:11,752 خيلي ها فکر مي کنند که اون بايد بياد تو اين شهر و اونم داره مياد 311 00:33:11,964 --> 00:33:15,196 ناراحت نشيد! شما از من پرسيديد من هم بهتون جواب دادم 312 00:33:37,296 --> 00:33:40,607 مي خوام برم کمي مشروب بخورم- يعني حتما بايد مشروب بخوري؟- 313 00:33:40,817 --> 00:33:42,853 اره- نکنه مي خواي بري دنبال کين ـ ـ ـ- 314 00:33:43,059 --> 00:33:46,848 گفتم مي خوام برم مشروب بخورم- دور و بر پيل نري- 315 00:33:47,061 --> 00:33:48,779 باشه 316 00:34:17,195 --> 00:34:20,585 سلام هاروي- سلام- پس اون نشان ستاره کجاست؟- 317 00:34:21,598 --> 00:34:25,193 ستاره رو پس دادم و ديگه تو اين کار نيستم- کار خوبي کردي- 318 00:34:26,440 --> 00:34:28,873 نظر تو رو نپرسيدم 319 00:34:56,053 --> 00:34:58,647 سلام بن! حالت چطوره؟ 320 00:35:00,016 --> 00:35:02,813 هي! ببين کي اينجاست 321 00:35:03,777 --> 00:35:06,337 حالت چطوره بن؟- به من يه بطري مشروب بده- 322 00:35:10,780 --> 00:35:14,296 زمان زيادي گذشته بن- اره- 323 00:35:14,503 --> 00:35:16,379 بله اقا,فرانک حالش چطوره؟ 324 00:35:18,144 --> 00:35:23,094 شکايتي از اوضاع و احوال نداره- امشب,اوقات خوشي رو تو اين شهر قديمي خواهيم داشت,مگه نه؟- 325 00:35:26,067 --> 00:35:27,579 اگر اينطور هم که تو ميگي بشه من تعجب نمي کنم 326 00:36:20,613 --> 00:36:24,447 چند دقيقه بعد از اينکه فرانک از قطار پياده بشه ويل مرده 327 00:36:24,655 --> 00:36:28,204 به اين زودي؟- بله! براي فرانک بيشتر وقت نمي بره چون ـ ـ ـ- 328 00:36:42,464 --> 00:36:47,140 تو يه نشان و هفت تير داري کلانتر تو حق نداري اين کار رو بکني 329 00:36:49,627 --> 00:36:51,777 راست ميگي 330 00:36:53,709 --> 00:36:55,745 نه 331 00:37:05,114 --> 00:37:07,069 حدس ميزنم همه بدونيد چرا من اومدم اينجا 332 00:37:07,276 --> 00:37:11,350 من احتياج به معاون کلانتر دارم و هر چند تا که باشه مي گيرم 333 00:37:14,799 --> 00:37:17,677 تو ديوونه شدي که اومدي اينجا تا معاون بگيري 334 00:37:17,881 --> 00:37:21,112 فرانک تو اين کافه دوستهايي داره که تو خودت خوب مي دوني 335 00:37:23,042 --> 00:37:28,198 بعضي از شما موقعي که اين باند رو متلاشي کرديم معاون کلانتر بوديد حالا من دوباره به شما نياز دارم 336 00:37:30,326 --> 00:37:34,878 خيلي چيزها از اون زمان فرق کرده کين تو اون زمان 6 تا معاون خوب براي اعمال قانون داشتي 337 00:37:35,088 --> 00:37:39,048 هر کدومشون به تنهايي مي تونستند نظم رو توي شهر برقرار کنند ولي تو حالا حتي دو تا معاون هم نداري 338 00:37:39,250 --> 00:37:43,210 حتي دو تا ـ ـ ـ هاروي پل هم که ميگه استعفا داده,چرا؟ 339 00:37:46,655 --> 00:37:48,292 اين موضوع فقط بين من و هاروي هست 340 00:37:48,494 --> 00:37:52,123 با در نظر گرفتن ادمي مثل فرانک ميلر تو از ما انتظار زيادي ويل 341 00:37:52,336 --> 00:37:55,931 باشه همه ما مي دونيم که فرانک ميلر چه جور ادميه 342 00:37:56,138 --> 00:37:58,732 براي همين هم اومدم اينجا! حالا نظر اخرتون چيه؟ 343 00:39:08,492 --> 00:39:11,244 ميلدرد! اون داره مياد همون چيزهايي رو که بهت گفتم بهش بگو 344 00:39:11,453 --> 00:39:14,251 من خونه نيستم هر چي هم گفت تو خونه راهش نده,من خونه نيستم 345 00:39:14,455 --> 00:39:17,811 سم! اون دوست تويه- با من جر و بحث نکن! اون الان ميرسه- 346 00:39:17,460 --> 00:39:19,610 اون حرفمو باور نمي کنه...مي فهمه که دروغ ميگم 347 00:39:19,822 --> 00:39:22,576 هر چي بهت گفتم بهش بگو 348 00:39:38,154 --> 00:39:42,946 سلام خانم فولر! سم خونه هست؟- نه! خونه نيست- 349 00:39:45,039 --> 00:39:48,477 مي دونيد کجاست؟ خيلي برام مهمه که بتونم پيداش کنم 350 00:39:48,681 --> 00:39:53,120 فکر مي کنم...رفته به کليسا ويل اره...اون رفته کليسا 351 00:39:55,206 --> 00:39:59,120 بدون شما رفته کليسا؟- من هم به محض اين که لباسم رو بپوشم ميرم کليسا- 352 00:40:04,972 --> 00:40:08,409 ممنونم خانم فولر! خدانگهدار 353 00:40:31,951 --> 00:40:35,308 چي مي خواي از من؟ مي خواي کشته بشم؟ 354 00:40:35,514 --> 00:40:40,032 مي خواي بيوه بشي؟- نه سام! نه- 355 00:40:40,797 --> 00:40:43,028 کين 356 00:40:44,558 --> 00:40:48,633 موضوع چيه جيمي؟- هيچي! داشتم دنبالت مي گشتم- 357 00:40:48,842 --> 00:40:52,518 من يه اسلحه مي خوام,وقتي که قطار ميرسه مي خوام که در کنار تو باشم 358 00:40:53,325 --> 00:40:58,082 مي توني با اسلحه خوب تير اندازي کني؟- معلومه که ميتونم! خيلي خوب مي تونم با اسلحه تير انداري کنم- 359 00:40:58,289 --> 00:41:00,928 راست ميگم...با يک چشم هم مي تونم اين کار رو انجام بدم 360 00:41:01,131 --> 00:41:05,091 همون چيزيه که مي خواستم...شانس در خونه منو زده خواهش مي کنم بذار تو اين ماجرا کنار تو باشم 361 00:41:06,094 --> 00:41:09,690 باشه جيمي اگه بهت نياز داشتم حتما خبرت مي کنم 362 00:41:09,896 --> 00:41:12,206 برو يه نوشيدني بخور 363 00:41:22,705 --> 00:41:25,060 بيا تو سم 364 00:41:31,911 --> 00:41:33,982 داري شهر رو ترک مي کني؟ 365 00:41:35,233 --> 00:41:38,625 داري کجا ميري؟- هنوز نمي دونم- 366 00:41:38,835 --> 00:41:41,589 پس برات فرقي نمي کنه کجا بري...فقط مي خواي بري 367 00:41:44,240 --> 00:41:48,440 تو ترسيدي!مگه نه؟ از فرانک ميلر ترسيدي؟- نه- 368 00:41:48,643 --> 00:41:50,759 معلومه که ترسيدي تو نبايد فرار کني 369 00:41:50,964 --> 00:41:54,082 لازم نيست نگران باشي خيلي وقته که من اين دور و بر ها هستم...خودت که مي دوني 370 00:41:54,286 --> 00:41:58,361 هر زمان که بخوام مي تونم فرانک ميلر رو بکشم- من بهت اعتماد دارم- 371 00:41:58,570 --> 00:42:02,405 خب پس چرا داري ميري؟ تو که رابطه ات رو با کين قطع کردي 372 00:42:02,612 --> 00:42:04,125 اوه...هاروي- چرا داري ميري؟- 373 00:42:04,333 --> 00:42:06,608 براي تو چه فرقي مي کنه که من دارم براي چي ميرم؟- من مي دونم...به خاطر کين هست که داري ميري- 374 00:42:06,815 --> 00:42:12,050 نه به خاطر کين نيست,مي خواستم يه چيزي رو در مورد تو و کين بهت بگم 375 00:42:12,258 --> 00:42:15,411 تو مرد خوشتيپي هستي تو شانه هاي پهن و قوي داري 376 00:42:15,621 --> 00:42:17,339 اما کين يه مرد واقعيه 377 00:42:17,542 --> 00:42:20,215 براي اينکه يه مرد واقعي باشي بايد چيزهايي بيشتر از شانه هاي پهن داشته باشي 378 00:42:20,424 --> 00:42:22,620 و تو راه زيادي بايد بري تا مثل کين يه مرد واقعي بشي 379 00:42:24,466 --> 00:42:27,539 يه چيزي رو مي دوني؟ من فکر نمي کنم تو هيچ وقت بتوني يه مرد واقعي بشي 380 00:42:29,791 --> 00:42:32,066 خب پس بذار من حالا يه چيزي بهت بگم تو هيچ جا نميري 381 00:42:32,272 --> 00:42:35,948 تو در کنار من ميموني درست مثل قبل از اين ماجراها 382 00:42:40,558 --> 00:42:43,391 مي خواي بدوني که من چرا دارم ميرم؟ خب پس خوب گوش کن 383 00:42:43,600 --> 00:42:47,914 کين تا نيم ساعت ديگه ميميره و هيچ کسي هم هيچ کاري براش انجام نميده 384 00:42:48,124 --> 00:42:52,323 وقتي هم که کين بميره اين شهر هم ميميره خيلي خوب ميتونم اين واقعه رو احساس کنم 385 00:42:52,525 --> 00:42:55,962 من هميشه تو دنيا تنها بودم و حالا دارم ميرم که يه زندگي براي خودم بسازم 386 00:42:56,168 --> 00:42:59,207 خب براي همينه که من دارم ميرم دليلم براي رفتن فقط همينه 387 00:43:02,613 --> 00:43:07,369 و در مورد تو,من دلم نمي خواد هيچ کس دستش رو به من بزنه مگر اينکه من بهش اجازه داده باشم 388 00:43:07,576 --> 00:43:10,410 ديگه از تو خوشم نمياد 389 00:43:27,069 --> 00:43:30,824 متن امروز ما از فصل چهارم انجيل مقدسه 390 00:43:31,032 --> 00:43:37,873 روزي ميرسد که همگي شما ميسوزيد تمام ضعف ها و دردها در شما جمع ميشود و شما مي ناليد و فرياد ـ ـ ـ 391 00:43:43,440 --> 00:43:44,713 بله؟ 392 00:43:44,921 --> 00:43:48,232 متاسفم پارسون من نمي خواستم مزاحم مراسم شما بشم ولي ـ ـ ـ 393 00:43:48,443 --> 00:43:53,041 ولي اين کار رو کرديد! شما زياد به اين کليسا نمي اييد کلانتر 394 00:43:53,247 --> 00:43:56,445 و شما امروز ازدواج کرديد و اينجا رو مناسب ندونستيد که مراسمتون رو اينجا برگزار کنيد 395 00:43:56,649 --> 00:44:00,325 چه چيزي اينقدر اهميت داره که شما رو به اينجا کشونده؟ 396 00:44:00,532 --> 00:44:02,887 من به کمک نياز دارم 397 00:44:07,136 --> 00:44:11,211 درسته که من خيلي کم به کليسا ميام و شايد اين بدترين کار باشه 398 00:44:11,419 --> 00:44:15,459 امروز هم اينجا عروسي نکردم چون همسرم پيرو مدهب کويکر(فرقه اي در پروتستان) هست 399 00:44:15,662 --> 00:44:19,542 ولي اومدم اينجا کمک بخوام چون مردم اينجا هستند 400 00:44:21,146 --> 00:44:25,186 متاسفم کلانتر هر چي مي خواي بگيي,بگو 401 00:44:27,071 --> 00:44:30,667 شايد بعضي از شما خبر نداشته باشيد 402 00:44:30,872 --> 00:44:33,910 ولي اين طور به نظر ميرسه که فرانک ميلر با قطار ظهر به اينجا ميرسه 403 00:44:37,637 --> 00:44:40,994 من احتياج به معاونين موقتي دارم حالا هر چند تا که باشند 404 00:44:46,202 --> 00:44:48,398 خب! پس منتظر چي هستيم؟ 405 00:44:50,085 --> 00:44:52,076 بيايين بريم 406 00:44:53,008 --> 00:44:55,317 يه دقيقه صبر کنيد! صبر کنيد 407 00:44:55,529 --> 00:44:58,327 قبل از اينکه دستپاچه وارد يه موضوعي بشيم که خيلي هم خوشايند نيست 408 00:44:58,531 --> 00:45:01,284 بايد بفهميم که موضوع از چه قراره 409 00:45:02,253 --> 00:45:07,124 اين که من مي خوام بدونم اينه که مگه نه اينکه ويل ديگه کلانتر نيست؟ 410 00:45:08,578 --> 00:45:12,128 و مگه درست نيست که کين و ميلر يه مشکل شخصي دارند؟ 411 00:45:16,864 --> 00:45:20,494 درسته...درسته همه ساکت 412 00:45:20,706 --> 00:45:23,698 هميشه اختلاف عقيده بين مردم وجود داره 413 00:45:23,908 --> 00:45:28,108 ولي بياييد مثل ادمهاي بالغ بحث کنيم اول بچه ها رو از اينجا ببريد بيرون 414 00:46:00,253 --> 00:46:04,213 خبري از قطار نشده؟- تا جايي که من اطلاع دارم قطار به موقع ميرسه قربان- دعا کن که به موقع برسه- 415 00:46:09,180 --> 00:46:13,653 براي ما مهم نيست که بين ميلر و کلانتر خرده حسابي هست يا نه 416 00:46:13,862 --> 00:46:16,422 ما مي دونيم که ميلر کيه و چه کارهايي کرده 417 00:46:16,624 --> 00:46:21,460 من فقط مي دونم که داريم وقت تلف مي کنيم- بله کوي!؟- 418 00:46:22,067 --> 00:46:25,777 بله ما خوب مي دونيم که ميلر کيه ولي ما يه دفعه اونو دسگير کرديم 419 00:46:25,990 --> 00:46:29,347 کي اونو از طناب دار نجات داد؟ سياست مداران ناحيه شمال 420 00:46:29,553 --> 00:46:33,103 من مي گم کثافت رو اونها به راه انداختند خودشون هم بيايند جمعش کنند 421 00:46:33,315 --> 00:46:35,591 فرير؟- من حرفم اينه ـ ـ ـ- 422 00:46:35,798 --> 00:46:39,075 ما پول خوبي به کلانتر و معاونينش مي داديم 423 00:46:39,279 --> 00:46:43,034 و حالا بار اولي که دردسر درست شده بايد خودمون دست بکار بشيم 424 00:46:43,242 --> 00:46:45,197 پس اين همه پول رو براي چي داديم؟ 425 00:46:45,403 --> 00:46:48,760 من ميگم ما مسئول نيستيم و اين کار ما نيست 426 00:46:50,127 --> 00:46:52,880 من هميشه گفتم که به معاونين بيشتري نياز هست 427 00:46:53,089 --> 00:46:56,719 و اگه اين کار رو کرده بوديم به اين وضع دچار نمي شديم 428 00:46:56,932 --> 00:47:00,562 يک دقيقه ساکت باشيد,يک دقيقه ساکت باشيد همگي ساکت باشيد 429 00:47:00,775 --> 00:47:03,528 نظم رو رعايت کنيد تو دستت بالا بود,چي مي خواستي بگي؟ 430 00:47:04,496 --> 00:47:06,885 من که باور نمي کنم اين حرفها رو شنيده باشم 431 00:47:07,098 --> 00:47:08,850 شما بايد واقعا از خودتون خجالت بکشيد 432 00:47:09,060 --> 00:47:12,417 البته ما به اين مرد حقوق مي داديم و اون بهترين کلانتري بود که اين شهر داشته 433 00:47:12,622 --> 00:47:14,692 مشکل اون مشکل ما هم هست 434 00:47:14,904 --> 00:47:17,896 اگه ما الان کار درست رو انجام نديم با مشکلات بيشتري مواجه خواهيم شد 435 00:47:18,106 --> 00:47:22,066 فقط يک راه وجود داره و همتون مي دونيد اون چيه و ديگه حرفي ندارم 436 00:47:22,269 --> 00:47:25,546 کيبي تو حرف بزن- من ميگم از اول با اين قضيه غلط برخورد شده- 437 00:47:25,751 --> 00:47:28,743 اين سه هفت تيرکش خطرناک دارند تو خيابون ها راه ميرند 438 00:47:28,952 --> 00:47:32,389 چرا اونها رو که جاشون تو زندونه دستگير نکردي؟ 439 00:47:32,595 --> 00:47:35,189 اگه اين کار رو کرده بودي فقط نگران ميلر بوديم ولي حالا شدن چهارتا 440 00:47:35,397 --> 00:47:39,391 من هيچ دليلي براي دستگيريشون ندارم اونها هيچ کار خلافي نکردند 441 00:47:39,600 --> 00:47:42,273 و هيچ قانوني نشستن روي نيمکت ايستگاه راه اهن رو منع نمي کنه 442 00:47:43,243 --> 00:47:47,157 من ديگه نمي تونم به اين حرفها گوش کنم مردم شما چرا اينطوري رفتار مي کنيد؟ 443 00:47:47,366 --> 00:47:51,360 فراموش کرديد که يک زن نجيب نمي تونست تو روز روشن تو خيابون راه بره؟ 444 00:47:51,568 --> 00:47:54,800 فراموش کرديد که هيچ جايي وجود نداشت که ادم بتونه با بچه اش بره؟ 445 00:47:55,010 --> 00:47:58,640 اما اينجا نشستيد و فقط داريد حرف مي زنيد حرف! حرف! حرف ـ ـ ـ 446 00:47:58,853 --> 00:48:03,246 مگه چي شده که ما اينقدر دستپاچه شديم؟ اصلا از کجا معلوم که فرانک ميلر تو اون قطار باشه؟ 447 00:48:04,017 --> 00:48:08,773 ما کاملا مطمئن هستيم که اون داره با همين قطار مياد وقت زيادي باقي نمونده 448 00:48:10,181 --> 00:48:14,495 پارسون! شما چيزي براي گفتن نداريد؟- نمي دونم چي بگم- 449 00:48:14,705 --> 00:48:17,458 ده فرمان ميگه که تو نبايد بکشي 450 00:48:17,706 --> 00:48:20,300 ولي مرداني رو اجير مي کنيم که اين کار رو برامون بکنند 451 00:48:20,507 --> 00:48:23,739 درست و نادرست در اينجا خيلي روشنه 452 00:48:23,950 --> 00:48:26,589 ولي اگه از من مي خواهيد که به مردم بگم که بروند بيرون و ادم بکشند 453 00:48:26,792 --> 00:48:33,907 و ممکنه با اين کار خودشون کشته بشوند,من متاسفم نمي دونم چي بگم,من متاسفم 454 00:48:34,758 --> 00:48:37,034 باشه,من ميگم 455 00:48:37,240 --> 00:48:42,269 دين و تعهدي رو که اين شهر به کين داره با پول نمي تونيم بپردازيم 456 00:48:42,482 --> 00:48:46,317 اون بهترين کلانتري بوده که ما تا حالا تو شهرمون داشتيم شايد يکي ديگه بياد که از ويل بهتر باشه 457 00:48:46,525 --> 00:48:51,043 پس اگه ميلر امروز به اين شهر بياد اين مشکل ماست نه مشکل کين 458 00:48:51,249 --> 00:48:54,207 اين مشکل ماست چون اينجا شهر ماست 459 00:48:54,411 --> 00:48:56,686 ما اين شهر رو با دستهاي خودمون ساختيم 460 00:48:56,892 --> 00:49:01,206 و اگه بخواهيم اين شهر رو پاک نگه داريم و توسعه اش بدهيم 461 00:49:01,416 --> 00:49:05,855 امروز بايد کار صحيح رو انجام بديم هيچ مهم نيست که چقدر سخته 462 00:49:06,059 --> 00:49:10,770 باشه! دلم مي خواد به اين موضوع توجه کنيد که وقتي ويل با ميلر روبرو ميشه 463 00:49:10,981 --> 00:49:14,099 مبارزه اي در ميگيره و عده اي مجروح ميشوند اين اجتناب ناپذيره 464 00:49:14,304 --> 00:49:18,936 حالا...مردم ناحيه شمال راجع به اين شهر خيلي فکر مي کنند 465 00:49:19,147 --> 00:49:25,339 تو فکر اين هستند که سرمايشون رو اينجا به کار بندازند مغازه و کارخانه ايجاد کنند 466 00:49:25,552 --> 00:49:28,829 و براي اين شهر خيلي مهمه خيلي با ارزشه 467 00:49:29,034 --> 00:49:35,033 ولي اگه بفهمند که تو خيابان هاي اين شهر تيراندازي و ادم کشي ميشه,اونوقت چه فکري مي کنند؟ 468 00:49:35,238 --> 00:49:39,994 من بهتون ميگم,اونها فکر ميکننداينجا هم يکي ديگه از اون شهرهاي پراشوبه 469 00:49:40,201 --> 00:49:42,796 و تمام چيزهايي رو که به زحمت درست کرده ايم از بين ميره 470 00:49:43,004 --> 00:49:47,920 و ظرف يک روز اين شهر پنج سال عقب ميفته 471 00:49:48,127 --> 00:49:50,766 من فکر مي کنم نبايد اجازه بديم اين اتفاق بيفته 472 00:49:50,969 --> 00:49:54,679 همه شما مي دونيد که چه احساسي راجع به اين مرد دارم 473 00:49:54,892 --> 00:49:59,969 اون مرد شجاع و خوبيه اون مجبور نبود امروز به اينجا برگرده 474 00:50:00,856 --> 00:50:05,885 و بخاطر خودش و به خاطر اين شهر اميدوار بودم که برنمي گشت 475 00:50:06,099 --> 00:50:08,375 چون وقتي ميلر بفهمه که ويل توي اين شهر نيست,هيچ اتفاقي نميفته 476 00:50:08,581 --> 00:50:11,699 و اب هم از اب تکان نمي خوره 477 00:50:11,904 --> 00:50:16,820 چون فردا کلانتر جديد ميرسه و بهش ميگيم که از هيچ کمکي مضايقه نمي کنيم 478 00:50:17,027 --> 00:50:19,223 و اگه اتفاقي بيفته مي تونيم کنترل کنيم 479 00:50:20,349 --> 00:50:25,027 به عقيده من اين راه منطقيه و تنها راه حل اين ماجراست 480 00:50:26,833 --> 00:50:31,033 ويل! من فکر مي کنم تا فرصت داري از اينجا برو 481 00:50:32,597 --> 00:50:35,749 هم براي خودت بهتره و هم براي ما 482 00:50:46,126 --> 00:50:47,445 ممنونم 483 00:51:17,656 --> 00:51:19,887 چرا اون بطري مشروب رو کنار نميذاري؟ 484 00:51:35,310 --> 00:51:38,621 بنگ! بنگ! بنگ- تو مردي کين- 485 00:52:16,741 --> 00:52:19,939 يه بچه فرستادم تا پيدات کنه مگه نيومد اينجا؟ 486 00:52:20,143 --> 00:52:22,738 اومد اينجا 487 00:52:25,107 --> 00:52:27,986 تو تمام زندگيم تو دوستم بودي 488 00:52:28,189 --> 00:52:30,862 تو بودي که اين شغل رو برام مهيا کردي 489 00:52:31,071 --> 00:52:34,383 از موقعي که بچه بودم مي خواستم مثل تو باشم مارت 490 00:52:34,595 --> 00:52:40,434 تو در تمام عمرت يه مرد قانون بودي- اره تمام عمرم...خيلي زندگي باشکوهيه- 491 00:52:40,640 --> 00:52:43,598 تمام عمرت با جونت بازي مي کني که ادمکشها رو دست گير کني 492 00:52:43,802 --> 00:52:46,441 بعد يه عده اونها رو دوباره ازاد مي کنند تا بيايند تو رو بکشند 493 00:52:46,644 --> 00:52:49,364 اگه صادقانه فکر کني مي بيني که تمام زندگي يه مرد قانون پوچه 494 00:52:49,567 --> 00:52:53,687 و اخرش هم تنها توي يه خيابون افتادي و داري جون ميدي 495 00:52:53,889 --> 00:52:58,919 براي چي؟ براي هيچي! براي يه ستاره حلبي!؟ 496 00:52:59,133 --> 00:53:04,084 قاضي شهر رو ترک کرده و هاروي هم منو ترک کرده و من نمي تونم معاون پيدا کنم 497 00:53:04,297 --> 00:53:07,290 اره حدس زدم...درست همون چيزيه که انتظار داشتم 498 00:53:07,500 --> 00:53:12,098 مردم اول بايد قانون رو به خودشون تلقين بکنند تا بعد بتونن به اون قانون عمل کنند 499 00:53:12,304 --> 00:53:17,141 شايد باطنا قانون براشون مهم نيست,تو چه انتظاري داري!؟ 500 00:53:23,552 --> 00:53:25,941 خب من حالا چي کار کنم مارت؟ 501 00:53:28,156 --> 00:53:30,716 اميدوار بودم که بر نميگشتي 502 00:53:30,917 --> 00:53:35,435 تو که مي دوني براي چي برگشتم- نه براي اينکه خودکشي کني- 503 00:53:35,641 --> 00:53:39,158 بعضي مواقع زندان ادم رو عوض مي کنه 504 00:53:39,365 --> 00:53:44,202 فرانک ميلر رو نه! اونا نقشه دارند براي همين همشون با هم اومدند اينجا 505 00:53:44,408 --> 00:53:47,081 از شهر برو ويل! زود از شهر برو 506 00:53:58,018 --> 00:54:00,135 ببينم تو با من به ايستگاه قطار مياي يا نه؟ 507 00:54:00,341 --> 00:54:02,616 نه 508 00:54:03,663 --> 00:54:08,022 خودت مي دوني که چه احساسي نسبت به تو دارم ولي نمي تونم با تو بيام 509 00:54:08,226 --> 00:54:12,744 به نظر مياد کسي که مچش شکسته احتياجي به روماتيسم نداره,مگه نه؟ 510 00:54:13,710 --> 00:54:15,666 نه نمي تونم کاري برات بکنم 511 00:54:15,872 --> 00:54:20,584 چون اونوقت نگران من ميشي و به خاطر همين نگراني جونت رو از دست ميدي 512 00:54:20,796 --> 00:54:22,913 از من کاري بر نمياد که برات انجام بدم 513 00:54:29,282 --> 00:54:31,843 به اميد ديدار مارتين- به اميد ديدار- 514 00:54:33,406 --> 00:54:37,526 همش به خاطر هيچي هست ويل همش به خاطر هيچي هست 515 00:54:48,777 --> 00:54:52,977 ببخشيد! شماره اتاق خانم راميرز چنده؟ 516 00:54:54,222 --> 00:54:56,782 سه- ممنونم- 517 00:55:13,676 --> 00:55:16,111 بيا تو 518 00:55:18,360 --> 00:55:22,719 بله- خانم راميرز؟ من خانم کين هستم- 519 00:55:22,923 --> 00:55:24,960 مي دونم 520 00:55:26,245 --> 00:55:29,522 مي تونم بيام تو؟- اگه بخواهيد البته که مي تونيد بياييد تو- 521 00:55:35,012 --> 00:55:38,005 بشينيد خانم کين- نه ممنونم- 522 00:55:38,215 --> 00:55:40,170 چه چيزي از من مي خواهيد؟- لطفا ـ ـ ـ- 523 00:55:40,376 --> 00:55:43,495 مي ترسم اگه بشينم ديگه نتونم بلند بشم 524 00:55:43,700 --> 00:55:46,692 چرا؟- برام اسون نبود که بيام پيش شما- 525 00:55:46,902 --> 00:55:50,054 چرا؟- ببينيد خانم راميرز ـ ـ ـ- 526 00:55:50,263 --> 00:55:54,623 من و ويل يک ساعت پيش با هم ازدواج کرديم ما اماده بوديم که بريم 527 00:55:54,827 --> 00:55:57,103 اما اين اتفاق افتاد و ويل ديگه نمي خواد که اينجا رو ترک کنه 528 00:55:57,309 --> 00:56:02,339 هر کاري رو که فکر بکني کردم...التماسش کردم...تهديدش کردم ولي باز هم نتونستم متقاعدش بکنم که با هم از اين شهر بريم 529 00:56:02,553 --> 00:56:07,106 وحالا ـ ـ ـ- اون مرد پايين پله ها...منشي رو ميگم- 530 00:56:07,317 --> 00:56:10,037 اون يه چيزهايي در مورد ويل و شما به من گفت 531 00:56:10,240 --> 00:56:12,800 من سعي کردم که بفهمم چرا اون نخواست که با من بياد 532 00:56:13,002 --> 00:56:15,915 به نظر مياد شما دليل اصلي ويل براي ترک نکردن اين شهر باشيد 533 00:56:16,563 --> 00:56:19,283 شما از من چه مي خواهيد؟- بذاريد ويل بره- 534 00:56:19,486 --> 00:56:21,681 ويل هنوز هم شانس داره که بره...بذاريد اون بره 535 00:56:21,888 --> 00:56:25,405 من نمي تونم به شما کمک کنم- خواهش مي کنم- 536 00:56:25,611 --> 00:56:27,841 اون به خاطر من اينجا نمونده 537 00:56:28,053 --> 00:56:31,730 تا قبل از امروز يک سالي ميشد که باهاش حرف نزده بودم 538 00:56:34,818 --> 00:56:39,416 من هم با همون قطاري که شما مي خواهيد بريد,ميرم- پس اون براي چي اينجا مونده؟- 539 00:56:40,422 --> 00:56:44,052 اگه خودت نمي دوني من نمي تونم برات توضيحش بدم 540 00:56:46,307 --> 00:56:49,584 به هر حال ازتون ممنونم شما خيلي محبت کرديد 541 00:56:51,751 --> 00:56:56,110 تو ديگه چه جور زني هست؟ چه طوري ميتوني اونو ترک کني؟ 542 00:56:56,315 --> 00:56:58,910 ايا صداي شليک اسلحه ها اين قدر تو رو مي ترسونه؟ 543 00:56:59,117 --> 00:57:02,315 نه خانم راميرز...من صداي شليک اسلحه ها رو قبلا شنيده ام 544 00:57:02,520 --> 00:57:05,478 پدرم و برادرم بوسيله اسلحه ها کشته شده اند 545 00:57:05,681 --> 00:57:09,882 پدر و برادرم طرف قانون بودند ولي وقتي تير خوردند هيچ کسي به کمک انها نيومد 546 00:57:10,084 --> 00:57:13,715 برادرم 19 ساله بود,جون دادنش رو با چشمهاي خودم ديدم 547 00:57:14,529 --> 00:57:19,925 براي همين هم عضو مذهب کويکر شدم ديگه اهميت نميدم که کي طرف قانونه و کي طرف قانون نيست 548 00:57:20,133 --> 00:57:24,013 راه هاي بهتري براي مردم وجود داره تا بتونند زندگي کنند 549 00:57:26,177 --> 00:57:29,330 ويل مي دونه که من چه احساسي نسبت به اين درگيري ها و خونريزي ها دارم 550 00:57:29,540 --> 00:57:33,820 يک لحظه صبر کن داري ميري لابي هتل که براي قطار منتظر بشي؟ 551 00:57:34,023 --> 00:57:37,380 بله- چرا تا اومدن قطار همين جا نمي موني؟- 552 00:57:53,070 --> 00:57:56,381 من تويه اين قضيه هيچ شانسي براي کين متصور نيستم اما کين شجاعه 553 00:57:56,591 --> 00:57:59,390 تو باهوش هستي جو 554 00:58:03,277 --> 00:58:07,671 من هميشه فکر مي کردم که تو شجاعي ولي تا امروز هرگز اهميتي به حرفهاي تو نمي دادم 555 00:58:07,881 --> 00:58:11,397 منظورت چيه؟ 556 00:58:11,604 --> 00:58:14,678 اگه کين مرد عاقلي باشه بايد بدونه که صلاحش اينه که شهر رو هر چه زودتر ترک کنه 557 00:58:16,848 --> 00:58:20,479 اگه وقتي که نوشيدني مي خورم کسي ارامشم رو بهم بزنه ديگه هيچ وقت به اينجا نميام 558 00:58:22,372 --> 00:58:28,372 بسيارخوب...باشه پسري با ستاره حلبي 559 00:59:54,606 --> 00:59:58,396 زين رو بذار روش ويل زود باش زينش کن 560 00:59:58,609 --> 01:00:00,840 ازت خيلي خوشم اومد 561 01:00:01,050 --> 01:00:03,360 تو واقعا به وظيفت پايبند هستي- اره...همچين- 562 01:00:03,573 --> 01:00:07,283 مي ترسي؟- فکر کنم اره- 563 01:00:09,378 --> 01:00:11,687 فهميدم...پس براي همينه که اينقدر پريشاني 564 01:00:14,782 --> 01:00:17,456 بذار کمکت کنم 565 01:00:24,030 --> 01:00:28,423 به نظر مياد که مي خوان منو از اين شهر بيرون کنند 566 01:00:28,633 --> 01:00:31,751 هيچ کس نمي خواد ببينه که تو کشته ميشي 567 01:00:32,956 --> 01:00:35,152 داري کجا ميري؟- مي خوام برگردم به دفتر- 568 01:00:35,358 --> 01:00:38,316 نه! تو سوار اون اسب ميشي و شهر رو ترک مي کني 569 01:00:39,241 --> 01:00:43,714 چرا اينجوري مي کني مرد؟ مگه تو فکر اين نبودي که از شهر بري؟ 570 01:00:43,925 --> 01:00:47,602 ببين هاروي! اره فکرشو مي کردم که اين کار رو بکنم ولي خسته بودم 571 01:00:47,809 --> 01:00:51,564 وقتي ادم خسته هست خيلي فکر ها مي کنه نمي تونم از اين شهر برم 572 01:00:51,770 --> 01:00:54,923 چرا؟- نمي دونم- 573 01:00:55,134 --> 01:00:57,443 سوار اون اسب شو ويل 574 01:00:58,456 --> 01:01:01,210 چرا اين قدر برات مهمه؟ تو که مرگ و زندگي من برات اهميتي نداره 575 01:01:01,779 --> 01:01:06,902 زود باش- سر من فرياد نکش! ديگه از هر چي فرياد زدنه خسته شدم- 576 01:02:51,628 --> 01:02:55,782 از اين شهر متنفرم هميشه از اين شهر متنفر بوده ام 577 01:02:55,991 --> 01:02:59,143 بودن يک زن مکزيکي توي شهري شبيه به اين ـ ـ ـ 578 01:02:59,353 --> 01:03:03,553 مي فهمم- واقعا؟- 579 01:03:03,756 --> 01:03:08,832 خوبه! اصلا تو رو درک نمي کنم چيز هاي که ميگي اهميتي نداره 580 01:03:09,039 --> 01:03:12,669 اگر کين مرد من بود هيچ وقت ترکش نمي کردم عوضش يه اسلحه بر مي داشتم 581 01:03:12,882 --> 01:03:15,112 مي جنگيدم- چرا اين کار رو نمي کني؟- 582 01:03:17,005 --> 01:03:19,678 چون اون مرد من نيست,مرد تويه 583 01:03:39,701 --> 01:03:45,221 يه خرده اب تميز داري؟- بله البته...بيا بشين- 584 01:03:53,149 --> 01:03:57,349 مشکلي برات پيش اومده؟- نه! چيزي نيست- 585 01:04:01,474 --> 01:04:04,707 داري چي ميسازي؟- مي خوام يه کم سر و صورتتو رو به راه کنم- 586 01:04:04,916 --> 01:04:08,149 حالا راحت باش و تکيه بده,اره همين طوري 587 01:04:11,162 --> 01:04:15,475 فرد,فرد,دست نگه دار- چي شده- خودم بهت مي گم کي شروع کني- 588 01:04:34,737 --> 01:04:37,205 ممنونم- قابلي نداشت کلانتر- 589 01:04:37,419 --> 01:04:41,539 اوه...نه- به اون مرد بگو دوباره مي تونه کارش رو شروع کنه- 590 01:05:06,597 --> 01:05:09,954 ويل- به کلي تو رو فراموش کرده بودم هرب- 591 01:05:10,160 --> 01:05:14,713 خوشحالم که اومدي- ديگه اصلا وقتي نمونده- 592 01:05:14,924 --> 01:05:17,757 اره- خب کي بچه هاي ديگه مي خوان بيان اينجا- 593 01:05:17,966 --> 01:05:20,321 ما بايد نقشه بکشيم- بچه هاي ديگه؟- 594 01:05:20,527 --> 01:05:23,360 بچه هاي ديگه اي در کار نيست فقط من هستم و خودت 595 01:05:23,569 --> 01:05:27,803 شوخي مي کني- نه! نتونستم کسي رو پيدا کنم- 596 01:05:28,013 --> 01:05:31,086 من که باور نمي کنم چه طور نتونستي؟ 597 01:05:31,294 --> 01:05:35,049 خب ديگه نتونستم کسي رو گير بيارم- و فقط تو و من هستيم- 598 01:05:35,257 --> 01:05:38,568 بله- تو من در برابر ميلر و بقيشون؟- 599 01:05:40,061 --> 01:05:44,500 درسته,نکنه تو هم مي خواي بري هرب؟- خب ـ ـ ـ- 600 01:05:45,464 --> 01:05:48,935 اگه هيچ کسي قبول نمي کنه خب چرا من؟ 601 01:05:49,147 --> 01:05:53,506 راستش رو بخواي من اصلا فکر اين وضع رو نکرده بودم- منم فکر نمي کردم- 602 01:05:53,709 --> 01:05:56,941 من داوطلب شدم...من خودم اومدم پيش تو اماده بودم که در کنارت باشم 603 01:05:57,151 --> 01:06:02,511 همين حالا هم اماده ام ولي اين شرايط اون طوري نيست که تو ميگفتي 604 01:06:02,715 --> 01:06:06,106 اين درست مثل خودکشي مي مونه من که مرد قانون نيستم 605 01:06:06,318 --> 01:06:09,629 من هم مثل همه فقط اينجا زندگي مي کنم من با هيچ کسي دشمني ندارم 606 01:06:09,840 --> 01:06:13,470 من هيچ دخالتي تو اين کار ندارم- فکر مي کنم درست ميگي- 607 01:06:14,243 --> 01:06:18,682 از من ناراحت نشو مرد! من زن و بچه دارم پس تکليف بچه هام چي ميشه؟ 608 01:06:20,087 --> 01:06:22,237 برو خونه پيش بچه هات هرب 609 01:06:27,212 --> 01:06:30,170 اگه چند تا از بچه هاي ديگه رو هم گير بياري من هنوز سر حرفم هستم 610 01:06:30,374 --> 01:06:33,412 برو خونه هرب 611 01:06:58,793 --> 01:07:04,711 تو ديگه چي مي خواي؟- اونها رو پيدا کردم البته به غير از اقاي هندرسون- و بهشون گفتم که تو مي خواي ببينيشون 612 01:07:04,918 --> 01:07:08,673 اونو خودم پيداش کردم,ممنونم- قابلي نداشت- 613 01:07:09,360 --> 01:07:12,876 کلانتر اجازه ميدي که در کنارت بجنگم؟ من نمي ترسم 614 01:07:14,363 --> 01:07:18,039 نه- خواهش مي کنم اجازه بديد کلانتر- 615 01:07:18,246 --> 01:07:21,044 تو بچه هستي- من 16 سالمه- 616 01:07:21,248 --> 01:07:25,721 خوب هم مي تونم تير اندازي کنم- تو 14 سالته,براي چي داري دروغ مي گي؟- 617 01:07:25,931 --> 01:07:29,242 فکر سن منو نکن,بذار بيام...خواهش مي کنم کلانتر 618 01:07:29,454 --> 01:07:34,086 درسته که بزرگتر از سنت نشون ميدي ولي راه بيفت برو خونتون پسر جون 619 01:10:43,664 --> 01:10:46,896 هي چارلي ديگه مي توني بري خونه 620 01:10:49,027 --> 01:10:51,495 ممنونم کلانتر 621 01:10:53,350 --> 01:10:56,548 واقعا که محبت کردي 622 01:11:03,116 --> 01:11:05,914 شما نمي دونيد که کافه بازه يا نه؟ 623 01:11:06,118 --> 01:11:08,917 گفتم برو خونه چارلي- بله اقا- 624 01:11:14,765 --> 01:11:17,199 به اميد ديدار هلن- خداحافظ سم- 625 01:11:17,406 --> 01:11:19,362 مواظب خودت باش 626 01:12:53,991 --> 01:12:56,266 سلام فرانک- حالت چطوره فرانک؟- 627 01:12:57,273 --> 01:12:59,424 همه چيز اماده اس؟- بله...همونطور که خواسته بودي- 628 01:12:59,635 --> 01:13:04,073 ما تفنگت رو اورديم اينجا فرانک- پس بهتره شروع کنيم- 629 01:15:26,693 --> 01:15:30,130 چرا معطل مي کني؟- مي خواستم خودم رو اماده کنم- 630 01:16:22,131 --> 01:16:23,802 ميلر 631 01:22:53,592 --> 01:22:58,110 کين! بيا بيرون...وگر نه دوستت رو تيکه تيکه مي کنم 632 01:23:02,071 --> 01:23:04,328 دارم ميام...اونو ولش کن 633 01:23:04,960 --> 01:23:08,148 زود از اون در بيا بيرون...بهت شليک نمي کنم 634 01:23:53,037 --> 01:23:56,663 عزيزم مرا ترک مکن# 635 01:23:58,486 --> 01:24:02,629 وقتي که با هم ازدواج کرديم تو به من قول دادي# 636 01:24:04,566 --> 01:24:08,427 عزيزم مرا ترک مکن# 637 01:24:10,527 --> 01:24:16,287 اگر چه تو غمگين مي شوي اما من نمي توانم با تو بيايم# 638 01:24:16,488 --> 01:24:21,136 تا زمانيکه فرانک ميلر را بکشم# 639 01:24:23,121 --> 01:24:28,679 عشق من صبر کن,عشق من صبر کن# 640 01:24:29,682 --> 01:24:38,690 زيرنويس شده توسط عليرضا.ي