1 00:00:29,796 --> 00:00:35,996 ‫در سال 1936، یک هزار سال از تاریخ در اسپانیا زاده شد. 2 00:00:49,215 --> 00:00:51,911 ‫نیروهای ناسیونالیسم به هم پیوستند ... 3 00:00:52,252 --> 00:00:55,312 ...در برابر نیروهای جمهوری خواه به ایستند 4 00:01:30,056 --> 00:01:34,755 ‫به زودی تمام جهان خود را در این مبارزات دیدند. 5 00:01:34,928 --> 00:01:38,659 ‫تمام جهان به سمت اسپانیا گروید 6 00:02:10,230 --> 00:02:15,429 ‫در سال 1939، جنگ داخلی اسپانیا به پایان رسید. 7 00:02:19,672 --> 00:02:22,573 ‫اینان مردان از دست رفته ای اند ... 8 00:02:22,909 --> 00:02:25,673 ...که برای عبور از مرز به فرانسه 9 00:02:25,979 --> 00:02:27,776 ...تا در تبعید بسر برند 10 00:03:07,921 --> 00:03:10,355 ‫هی، مانوئل. کجا میری؟ 11 00:03:10,523 --> 00:03:11,547 ‫برگرد! 12 00:03:18,364 --> 00:03:21,765 ‫مانوئل آرتیگز، بی فایده ای! 13 00:03:23,036 --> 00:03:25,561 ‫دیگه ما کاری نمیتونیم انجام بدیم. 14 00:03:29,275 --> 00:03:32,836 ‫مانوئل، جنگ تموم شده 15 00:03:33,279 --> 00:03:35,270 ‫چرا دست بر نمیدارند؟ 16 00:06:17,510 --> 00:06:18,704 ‫بیا دیگه. 17 00:06:27,787 --> 00:06:31,224 ‫اسم من پاکو داگس است. 18 00:06:32,058 --> 00:06:33,923 ‫من یتیم هستم. 19 00:06:34,827 --> 00:06:38,991 ‫دوست من، لوئیس، در حال بردن من به مرز فرانسه ست 20 00:06:39,766 --> 00:06:43,327 ‫قراره من در یک شهرستان فرانسه به نام پو زندگی کنم ... 21 00:06:43,803 --> 00:06:46,203 ...‫ با عمو ام آنتونیو 22 00:06:46,372 --> 00:06:50,365 ‫ و با بسیاری دیگر از تبعیدیان اسپانیایی... 23 00:06:50,743 --> 00:06:54,042 ‫من امیدوارم که یک نفر دیگر هم پیدا کنم. 24 00:06:54,213 --> 00:06:59,480 ‫رهبر بزرگ چریک ها، مانوئل آرتیگز، 25 00:07:09,962 --> 00:07:11,953 ‫نام اینجا وردوریز ـه 26 00:07:13,132 --> 00:07:15,566 ‫اونجا هم که فرانسه ست. 27 00:07:20,640 --> 00:07:22,335 ‫به یاد داشته باش که بهت چی گفتم 28 00:07:22,508 --> 00:07:26,239 ‫از از پلیس فرانسه دور بمان فرار هم نکن ، بهت شک میکنن 29 00:07:26,412 --> 00:07:29,176 ‫نمی خواهم که در مرز جلب توجه نکنی. 30 00:07:29,382 --> 00:07:31,873 ‫اگه پلیس متوجه بشه تو فرانسه صحبت نمیکنی ... 31 00:07:32,051 --> 00:07:34,315 ...و تو نتونی توضیح بدی که کجا زندگی می کنی 32 00:07:37,657 --> 00:07:42,060 ‫یک روستا اون پایین هست ؟ اونجا؟ پدرو اونجاست 33 00:07:42,361 --> 00:07:45,387 ‫تاوقتی پِدرو متوجه بشه که تو پسرخوزه داگس هستی 34 00:07:45,565 --> 00:07:47,692 ‫او فرش بنفش برات پهن میکنه(کارها برات راحت تر میشه) باور کن 35 00:07:48,901 --> 00:07:50,334 ‫موفق باشید، پاکو. 36 00:07:53,039 --> 00:07:55,906 ‫امیدوارم که روزی دوباره ببینمت 37 00:07:57,977 --> 00:08:01,811 یادت رفت صلیب رو بهم بدی - ...نگو که میخوای شروع کنی به ایمان اوردن - 38 00:08:01,981 --> 00:08:05,246 به کاهنات و کلیساها و صلیب و چیزهای دیگه؟ 39 00:08:07,086 --> 00:08:09,179 لازم نیست اینو همراهت داشته باشی 40 00:08:09,355 --> 00:08:11,414 ‫اون به مادرم تعلق داشت. 41 00:08:13,426 --> 00:08:16,827 ‫خیلی خوب .در حال حاضر تو تمام ارث خود را داری. 42 00:08:19,065 --> 00:08:20,692 ‫خداحافظ. 43 00:08:22,068 --> 00:08:25,504 ‫پدرت مرد شجاعی بود. او رو به یاد داشته بباش 44 00:08:27,039 --> 00:08:28,063 دارم 45 00:08:29,242 --> 00:08:32,177 ‫و مردی که اون را کشته رو فراموش نکنی. 46 00:08:37,483 --> 00:08:40,816 ‫حالا، بهتره که از اسپانیا به فرانسه بری 47 00:09:11,717 --> 00:09:12,979 ‫پدرو. 48 00:09:15,788 --> 00:09:17,346 ‫پدرو! 49 00:09:18,958 --> 00:09:21,222 ‫یک پسر اون بیرونه 50 00:09:21,928 --> 00:09:23,759 ‫‫یک پسر اون بیرونه ! 51 00:09:26,098 --> 00:09:28,999 ‫آه بله. بله! 52 00:09:31,203 --> 00:09:35,071 ‫سلام! سلام! 53 00:09:36,342 --> 00:09:41,575 ‫تو باید پاکو باشی ! خوش آمدی! خوش آمدی! 54 00:09:46,919 --> 00:09:50,047 ‫چه مدت شما اینجا در انتظار ایستادید؟ 55 00:09:50,223 --> 00:09:52,417 ‫زیاد که منتظر نموندی، امیدوارم. 56 00:09:52,592 --> 00:09:54,753 بیا،بیا 57 00:09:54,927 --> 00:10:00,092 ‫ایزابل،یه صبحانه برای فرزند خوزه داگس درست کن! 58 00:10:02,101 --> 00:10:04,035 ‫تو میدونی که این کیه؟ 59 00:10:04,203 --> 00:10:06,467 ‫ - پدرم ـه . اینم منم - 60 00:10:07,306 --> 00:10:08,933 ‫پدر من جوان بود. 61 00:10:09,675 --> 00:10:12,838 ‫اون روز ها همه جوون بودند.ا 62 00:10:14,981 --> 00:10:16,676 ‫تو اون را می شناسی؟ 63 00:10:17,884 --> 00:10:22,684 ‫هر کس که اسپانیا را دوست دارد و خواهان آزادیه باید مطمئن بشه که اون کیه. 64 00:10:23,155 --> 00:10:25,555 ‫مانوئل آریتیگز، دوست پدرـه . 65 00:10:25,725 --> 00:10:26,919 ‫بله. 66 00:10:27,093 --> 00:10:28,993 ‫اون رو میشناسی؟ 67 00:10:29,462 --> 00:10:32,329 ‫بله اون رو میشناسم. 68 00:10:33,065 --> 00:10:34,498 ‫می دونید که اون کجا زندگی می کند؟ 69 00:10:35,001 --> 00:10:38,903 ‫او در نزدیکی پو با عموت در یک محله زندگی می کنه، در خیابان اسپانیایی. 70 00:10:39,505 --> 00:10:42,167 ‫چرا او دیگه به اسپانیا نمیاد؟ 71 00:10:42,708 --> 00:10:47,111 ‫برای 20 سال اون این کار رو میکرد بیش از چهار، پنج بار در سال 72 00:10:47,279 --> 00:10:50,646 ‫اون کاپیتان ویلیونالس و افرادش رو دست انداخته بود . 73 00:10:51,551 --> 00:10:53,745 ‫چگونه میتونم که یک روز بیام و ... 74 00:10:53,919 --> 00:10:56,649 کاپیتان ویلیونالس به خاطر کشتن پدرم به قتل برسونم 75 00:10:58,391 --> 00:10:59,688 ‫نه 76 00:11:00,059 --> 00:11:03,392 ‫نه اون دیگه بر نمیگرده. 77 00:11:03,763 --> 00:11:06,323 ‫قلبش رو را از دست داده. 78 00:11:06,999 --> 00:11:09,524 ‫آنها در خانه ما یعنی ، در سن مارتین ... 79 00:11:09,702 --> 00:11:12,865 میگوند هر وقت که به مانوئل نیاز باشه بر میگرده 80 00:11:32,058 --> 00:11:34,356 ‫ - آدرس عموت را که گم نکردی؟ نه - 81 00:11:34,527 --> 00:11:37,121 ‫ - موفق باشی ، پاکو. خداحافظ- 82 00:12:56,108 --> 00:12:59,100 ‫ببخشید، آقا، خیابان اسپانیایی اینجاست 83 00:13:50,729 --> 00:13:53,061 ‫هی! اون خیلی خوب ـه 84 00:13:53,532 --> 00:13:56,865 ‫- تو اسپانیایی هستی؟ - البته که من اسپانیایی هستم - 85 00:13:57,036 --> 00:14:00,437 ‫- می خوای که در کنارما بازی کنید ؟ من میخوام کسی رو پیدا کنم - 86 00:14:00,606 --> 00:14:02,005 ‫کی؟ 87 00:14:02,174 --> 00:14:04,734 مانوئل آریتیگز - کی؟ - 88 00:14:04,909 --> 00:14:08,141 ‫ - اوه ،همون دزد ـه اون دزد نیست - 89 00:14:08,314 --> 00:14:10,748 ‫ - اوه ،آدم مهمیه چرا؟ - 90 00:14:11,050 --> 00:14:12,745 ‫ - چون اون یک رهبره رهبر؟ - 91 00:14:12,918 --> 00:14:15,113 چی؟ - ولی این فرق میکنه - 92 00:14:15,621 --> 00:14:17,748 ‫اوه این که برای مدت ها پیش بود. 93 00:14:17,923 --> 00:14:19,720 ‫زود باشین ، همه، بیاین بریم بازی کنیم. 94 00:14:20,593 --> 00:14:21,855 ‫اون را میشناسی؟ 95 00:14:22,027 --> 00:14:26,225 ‫نه، اما من باید اون رو پیدا کنیم. می دونی که اونجا کی زندگی می کند؟ 96 00:14:26,432 --> 00:14:30,027 ‫در آنجا. شماره 17، در طبقه بالا. 97 00:14:30,202 --> 00:14:32,136 ‫چرا می خواهی اون را ببینی؟ 98 00:15:12,811 --> 00:15:14,369 بیا تو 99 00:15:22,421 --> 00:15:23,479 ‫چی می خواهی؟ 100 00:15:23,856 --> 00:15:27,348 ‫صبح بخیر آقا. آیا سنیور آرتیگز اینجا زندگی می کنند؟ 101 00:15:27,526 --> 00:15:30,620 ‫بله درسته. شما کی هستید؟ 102 00:15:31,130 --> 00:15:33,257 ‫شما پدرش هستید؟ 103 00:15:38,604 --> 00:15:42,040 ‫- چه کسی تو رو به اینجا فرستاده ؟ من پاکو داگس هستم- 104 00:15:55,287 --> 00:15:58,483 ‫- تو پسر خوزه داگس هستی؟ بله 105 00:16:03,162 --> 00:16:06,893 ‫چه کسی تورا پیش من فرستاده ؟ شما سنور آرتیگز هستید؟ 106 00:16:07,066 --> 00:16:08,556 ‫چی می خواهی، پسر؟ 107 00:16:08,734 --> 00:16:11,202 ‫شما در مورد پدر من شنیدید؟ 108 00:16:12,538 --> 00:16:15,666 ‫بله، شنیده ام. حالا چرا به اینجا آمدی؟ 109 00:16:15,841 --> 00:16:16,899 ‫چی شنیدی؟ 110 00:16:17,076 --> 00:16:19,442 ‫به سوال ام جواب بده ،چی میخوای؟ 111 00:16:19,611 --> 00:16:22,375 ‫من می خواهم شما وینولاس رو بکشید 112 00:16:33,325 --> 00:16:35,589 وینولاس رو بکشم 113 00:16:40,399 --> 00:16:42,663 ‫برو ، پسر. 114 00:17:01,420 --> 00:17:03,354 بهت گفتم از اینجا برو 115 00:17:03,522 --> 00:17:06,116 وینولاس پدر من رو به خاطر شما کشت 116 00:17:07,393 --> 00:17:08,382 ‫چی؟ 117 00:17:08,560 --> 00:17:11,222 ‫آنها با هم درگیر شدند ، اما اون نمی خواد در مورد شما صحبت کنه 118 00:17:13,532 --> 00:17:17,161 ‫در بیمارستان، وینولاس هر روز از اون سوال می پرسیه ... 119 00:17:17,336 --> 00:17:18,860 ...‫ اما اون نمی خواست صحبت کنه 120 00:17:23,308 --> 00:17:26,038 ‫تو از کجا می دونی؟اونها کسی رو اونجا راه نمیدند. 121 00:17:26,211 --> 00:17:27,678 ‫من راه ورودش رو بلدم. 122 00:17:33,252 --> 00:17:34,685 ‫میزاشتن پیشش بمونی؟ 123 00:17:34,853 --> 00:17:38,516 ‫نه هر روز. نه روزی که مُرد. 124 00:17:39,224 --> 00:17:43,354 ‫اگه پدر من شما را رو لو میداد، آنها هیچ وقت نمی کشتنش. 125 00:17:44,730 --> 00:17:46,925 کاری که پدرت کرد به خودش مربوطه 126 00:17:48,734 --> 00:17:52,898 ‫و کارای منم به خودم مربوطه. حالا از اینجا برو بیرون ، پسر. برو بیرون! 127 00:17:59,545 --> 00:18:01,809 ‫وینولاس رو بکش 128 00:18:12,858 --> 00:18:15,486 ‫ آنها چی می خواند؟ من به اندازه کافی انجام داده م! 129 00:18:20,632 --> 00:18:20,766 ‫کاپیتان وینولاس ، ما آماده هستیم! 130 00:18:20,766 --> 00:18:23,826 ‫کاپیتان وینولاس ، ما آماده هستیم! 131 00:18:33,412 --> 00:18:34,936 ولش کنین 132 00:18:36,515 --> 00:18:37,846 ‫بازش کن! 133 00:19:03,375 --> 00:19:05,002 ‫هی، تورو. 134 00:19:24,363 --> 00:19:25,728 ‫کجایی ؟ 135 00:19:51,423 --> 00:19:54,051 ‫ - از اسبه خوشم اومد. متشکرم، کاپیتان وینولاس - 136 00:19:54,227 --> 00:19:56,421 ‫-اسمش چیه؟ نینو - 137 00:19:56,595 --> 00:19:57,687 ‫نینو. 138 00:20:01,433 --> 00:20:04,266 ‫من بسیار مفتخرم اگر شما اون رو به عنوان یک هدیه قبول کنید کاپیتان 139 00:20:06,038 --> 00:20:08,233 ‫می دونی که من هدیه قبول نمی کنم. 140 00:20:09,942 --> 00:20:13,139 ‫شاید شما می خواین که اون رو به یک قیمت مناسب بخرین ،کاپیتان وینالوس؟ 141 00:20:15,047 --> 00:20:17,277 ‫احتمالا 142 00:21:02,527 --> 00:21:04,722 ‫تو روز سختی رو گذروندی، عزیزم. 143 00:21:13,171 --> 00:21:15,571 ‫باعث شد که چیزی رو فراموش کنم 144 00:21:15,741 --> 00:21:17,174 ‫چی؟ 145 00:21:17,709 --> 00:21:19,176 ‫قول. 146 00:21:22,014 --> 00:21:23,379 ‫در مورد رفتن به لوردس 147 00:21:25,550 --> 00:21:27,414 ‫من قول دادم. 148 00:21:27,886 --> 00:21:29,513 ‫کی. 149 00:21:29,688 --> 00:21:33,283 ‫بهت گفتم، به محض اینکه بتونم. 150 00:21:36,695 --> 00:21:39,823 ‫کی؟ کی؟ کی؟ 151 00:21:40,999 --> 00:21:44,765 ‫آه، عزیزم، تو برای مدت طولانیه که داری بهم قول میدیی 152 00:21:44,936 --> 00:21:48,303 ‫لطفا، تو می دونی که چقدربرام مهمه ... 153 00:21:48,473 --> 00:21:50,373 ‫میخوام برم به لوردس برای زیارت ... 154 00:21:50,942 --> 00:21:52,204 ‫برای گناهانت؟ 155 00:21:57,849 --> 00:22:02,013 میبرمت،موقع تعطیلات 156 00:22:06,893 --> 00:22:08,792 ‫ببخشید، سینیور 157 00:22:09,528 --> 00:22:12,258 ‫گالا! برگرد. 158 00:22:14,099 --> 00:22:15,896 ‫گالا! 159 00:22:18,804 --> 00:22:22,638 ‫ - چی شده؟ تلفن شده ، سینیور - 160 00:22:22,974 --> 00:22:25,602 ‫-کیه؟ برای کاپیتان وینالوس - 161 00:22:25,777 --> 00:22:27,369 ‫دفتر من؟ 162 00:22:27,547 --> 00:22:29,605 ‫همسر شما، آقا. 163 00:22:31,950 --> 00:22:33,508 ‫به اون چه گفتی؟ 164 00:22:33,752 --> 00:22:37,518 ‫من فکر کردم، من فکر کردم ازدفترتونه، پس .... 165 00:22:38,290 --> 00:22:40,588 ‫نگفتی که اون اینجاست؟ 166 00:23:01,446 --> 00:23:02,470 ‫سلام عزیزم. 167 00:23:02,647 --> 00:23:04,740 ‫من متاسفم که مزاحمت شدم ... 168 00:23:04,916 --> 00:23:07,009 ‫ اما وقتی اتفاقهای مهم ... 169 00:23:07,185 --> 00:23:11,121 می افته فکر می کنم انسان باید غرورش رو کنار بزاره و کاری که باید رو انجام بده 170 00:23:11,490 --> 00:23:14,254 منم به همین دلیل تلفن کردم نه چیز دیگه ای 171 00:23:14,426 --> 00:23:16,553 ‫خب، ترزا، نظر لطفته. 172 00:23:16,728 --> 00:23:20,186 ‫ظاهرا به دفترت گفت بودی: میای به منزل. 173 00:23:20,665 --> 00:23:24,499 ‫آره، میخواستم...من ، اما ... اما .... 174 00:23:24,669 --> 00:23:26,330 ‫خوب، مهم نیست. 175 00:23:26,505 --> 00:23:29,997 چون سه بار تلفن کردم حتما کار مهمی دارم 176 00:23:30,509 --> 00:23:32,602 به همین دلیل تلفن کردم 177 00:23:34,646 --> 00:23:37,581 ‫متشکرم. سپاسگدارم عزیزم، 178 00:23:38,150 --> 00:23:40,983 ‫چه حسی داری ؟ بهتر شدی؟ 179 00:23:41,486 --> 00:23:43,249 ‫مهم نیست. 180 00:23:43,555 --> 00:23:47,423 نمی خوام مسئله بیماری من تو رو ناراحت کنه 181 00:23:48,560 --> 00:23:50,824 بهتره به دفترت تلفن بزنی 182 00:23:51,430 --> 00:23:52,863 ‫خداحافظ. 183 00:24:02,674 --> 00:24:05,905 ‫احمق، زاگنار، نباید تلفن میکرد؟ 184 00:24:14,986 --> 00:24:19,252 من کاپیتان وینالوس هستم میخوام با ستوان زاگنار صحبت کنم 185 00:24:22,527 --> 00:24:25,325 ‫بله، کاپیتان؟ چرا با منزلم تماس گرفتی؟ 186 00:24:25,497 --> 00:24:29,399 ‫من خیلی متاسفم، کاپیتان ، اما تلفن چیمون عوض شده. 187 00:24:29,567 --> 00:24:32,935 ‫من امیدوارم شما رو ناراحت نکرده باشیم 188 00:24:33,371 --> 00:24:34,395 ‫چی می خواستی؟ 189 00:24:34,572 --> 00:24:37,201 ‫ما در مورد مادر مانوئل آرتیگز تحقیق کردیم 190 00:24:37,375 --> 00:24:40,708 ‫ - منظور مشخص شد که به شدت بیماره - 191 00:24:41,079 --> 00:24:44,378 چقدر جدیه ؟- انتظار نمیره که خوب بشه، قربان؟ - 192 00:24:45,183 --> 00:24:47,344 ‫تا پنج دقیقه دیگه خودم رو میرسونم 193 00:24:48,620 --> 00:24:50,212 ‫چی شده، عزیزم؟ 194 00:24:50,388 --> 00:24:54,154 ‫مانوئل آرتیگز، مادرش مریض شده فکر نمیکنن زنده بمونه 195 00:24:54,326 --> 00:24:56,851 فکرمیکنی اون بیاد اینجا ؟ - اره اینطور فکر میکنم - 196 00:24:57,062 --> 00:24:59,553 ‫اگر بفهمه مادرش بیماره،برای دیدنش میاد؟ 197 00:25:00,866 --> 00:25:03,596 این دفعه میگیرمش براش آماده ایم 198 00:25:03,768 --> 00:25:06,532 معلوم نیست باید اطرف منزل مادرش نگهبان بزاریم 199 00:25:06,705 --> 00:25:10,471 همسایه ها بهش میگن که به دیدنش نیاد 200 00:25:10,642 --> 00:25:13,110 ‫خانش؟ مگه اون در بیمارستان نیست؟ 201 00:25:13,278 --> 00:25:15,109 هیچ کس دلش نمیخواد بره بیمارستان 202 00:25:15,280 --> 00:25:18,078 ‫وقتی که میدونه دیگه خوب نمیشه در بیمارستان؟ 203 00:25:19,017 --> 00:25:21,281 اون زن حاظر نیست بره بیمارستان 204 00:25:22,320 --> 00:25:24,220 ما مگه میخوام ازش اجازه بگیرم 205 00:25:25,190 --> 00:25:27,055 ‫یک آمبولانس براش بفرستید. 206 00:25:27,225 --> 00:25:31,059 ‫من واقعا باور دارم که اون بیمارستان راحت تر باشه، نه؟ 207 00:25:31,329 --> 00:25:32,990 ‫بدون شک، آقا. 208 00:25:33,665 --> 00:25:35,360 ‫پیره زن چطوره؟ 209 00:25:36,034 --> 00:25:38,366 از موقعی که آمده چیزی نخورده 210 00:25:38,537 --> 00:25:41,005 ‫تزریق خون به خودشم هم رد کرد. 211 00:25:41,172 --> 00:25:44,505 ‫او نمی خواهد با هیچ کسی صحبت کنه، و نه حتی با کشیش. 212 00:25:44,676 --> 00:25:46,837 ‫اون کجاست؟ می خواهم ببینمش 213 00:25:54,819 --> 00:25:57,413 ‫اونجاست ، پایین پنجره. 214 00:26:32,057 --> 00:26:35,652 ما برای کارمندان خودمون اینجا تخت خواب نداریم پس باید روی زمین بخوابه 215 00:26:35,827 --> 00:26:40,560 ما اینجا مریض هایی داریم که حال وخیمی دارند 216 00:26:41,132 --> 00:26:45,159 من شایعه میکنم مریضی بدی در بیمارستان شیوع پیدا کرده 217 00:26:45,337 --> 00:26:48,238 ‫و بیمارستان باید تحت کنترل باشه ... 218 00:26:48,406 --> 00:26:50,306 برای جلوگیری از شیوع 219 00:26:50,475 --> 00:26:53,001 شما میخواین پزشکان رو بازداشت کنید ؟ 220 00:26:53,178 --> 00:26:55,441 ‫پزشکان میتونند به میل خودشون برن و بیان. 221 00:26:55,614 --> 00:26:58,276 ‫کشیشان؟، همچنین کشیش. 222 00:26:59,618 --> 00:27:02,883 من نمیتونم جلوی این اقدام رو بگیرم 223 00:27:03,054 --> 00:27:04,645 نه نمیتونید سینیور 224 00:27:14,733 --> 00:27:18,396 ‫گروهبان، به تعداد نگهبانا زیاد کنید ... 225 00:27:18,570 --> 00:27:22,233 برای احتیاط و نمیخوام که جلب توجه کنن 226 00:27:22,407 --> 00:27:24,534 ‫من 15 دقیققه دیگه برای بازرسی بر میگردم 227 00:27:24,709 --> 00:27:26,540 ‫ - بله، کاپیتان. ستوان - 228 00:27:33,218 --> 00:27:34,650 ‫ستوان ... 229 00:27:34,819 --> 00:27:37,481 من نمی خوام بدونه ما چیکار میکنیم 230 00:27:37,656 --> 00:27:40,420 آرتيگز ممکنه توی بیمارستان دوستانی داشته باشه 231 00:27:40,859 --> 00:27:44,056 ‫- و یا حتی در اینجا. چنین چیزی غیر ممکنه ،قربان - 232 00:27:44,229 --> 00:27:48,598 ولی چیزای غیر ممکن ستوان اغلب اتفاق می افتند 233 00:27:49,000 --> 00:27:50,092 ‫سؤالی نداری؟ 234 00:27:50,669 --> 00:27:52,296 ‫بله قربان. 235 00:27:52,537 --> 00:27:53,868 ‫یکی. 236 00:27:54,906 --> 00:27:57,932 ‫اگر آرتيگز نفهمه که مادرش در بیمارستان ـه ؟ 237 00:27:59,878 --> 00:28:02,369 میخوام کاری بکنم که بفهمه 238 00:28:37,115 --> 00:28:39,709 ‫پاکو! هی، پاکو! صبر کن! 239 00:28:41,119 --> 00:28:42,381 ‫پاکو، صبر کن! 240 00:28:44,089 --> 00:28:46,489 ‫هی، پاکو، صبر کن! 241 00:28:48,260 --> 00:28:51,820 ‫- من دارم میرم پیش معلم فرانسه. سنیور آرتيگز میخواد تو رو ببینه - 242 00:28:51,996 --> 00:28:53,987 ‫-چرا؟ من نمی دونم - 243 00:28:54,165 --> 00:28:58,295 ازش خوشم نمیاد - اون گفت کار مهمی باهات داره- 244 00:29:02,574 --> 00:29:04,337 ‫به من بگو، پاکو ... 245 00:29:04,509 --> 00:29:07,273 ‫تو با بیمارستان سن مارتین چقدر آشنایی داری؟ 246 00:29:07,445 --> 00:29:10,209 چطور ؟- مادرم اونجاست- 247 00:29:10,582 --> 00:29:12,709 اونا نمیزارن کشور رو ترک کنه 248 00:29:12,884 --> 00:29:15,546 ‫حتی الان هم،براش نگهبان گذاشتن. 249 00:29:15,720 --> 00:29:17,347 ‫اون بسیارمریضه؟ 250 00:29:17,856 --> 00:29:18,947 ‫آره 251 00:29:19,124 --> 00:29:21,524 می خواین برین ببینینش ؟- بستگی داره- 252 00:29:21,693 --> 00:29:24,423 من بیمارستان رو خوب یادمه 253 00:29:29,901 --> 00:29:31,994 ‫متشکرم، گوسانو 254 00:29:47,352 --> 00:29:49,843 خب بغل اون بیمارستان چی هست 255 00:29:50,021 --> 00:29:51,079 ‫خانه . 256 00:29:51,256 --> 00:29:53,986 ‫آه، درسته . اون طرف خیابان چیه؟ 257 00:29:54,159 --> 00:29:57,686 ‫یک نانوایی. که دو تا کامیون تحویل داره 258 00:29:57,862 --> 00:29:59,989 ‫آنها رو از خیابان پشتی بار گیری میکنه 259 00:30:01,032 --> 00:30:05,162 ‫میخوای بگی هر کدوم از اون ساختمون ها از دو طرف در ورودی دارن؟ 260 00:30:05,336 --> 00:30:07,770 بیمارستان هم همینطوره 261 00:30:07,939 --> 00:30:10,430 ‫آنها پدر من رو از در پشتی بردن داخل. 262 00:30:13,912 --> 00:30:16,813 ‫تا اون جایی که یادته پشت بوم هاش به هم پیوسته است؟ 263 00:30:16,981 --> 00:30:18,573 ‫یا یک فضای خالی در بینشون وجود داره؟ 264 00:30:20,617 --> 00:30:22,415 ‫به هم پیوستست 265 00:30:26,558 --> 00:30:29,083 صبح بخیر - صبح بخیر ،سلستینا- 266 00:30:29,261 --> 00:30:31,728 کارلوس آمد؟- اره - 267 00:30:31,896 --> 00:30:34,421 ...ولی سریع برگشت 268 00:30:34,599 --> 00:30:38,228 بهتره آشپزخونه رو مرتب کنی سلستینا 269 00:30:41,706 --> 00:30:43,970 ‫او کارلوس رو دوست داره 270 00:30:44,943 --> 00:30:48,379 ‫او قاچاقچی که خبر مریضی مادرم رو برام آورد. 271 00:30:48,746 --> 00:30:49,974 ‫حالا، بیمارستان. 272 00:30:50,148 --> 00:30:52,412 ‫توی خیابون روبه رو چراغ زیاد هست؟ 273 00:30:52,851 --> 00:30:54,148 ‫بله، بسیار روشنه 274 00:30:55,720 --> 00:30:58,120 ‫چه زمانی نگهبان شب سر می رسه؟ 275 00:30:58,288 --> 00:30:59,950 ‫ساعت 09:00. 276 00:31:01,559 --> 00:31:03,390 ‫بیشتر وقتش رو کجا میگذرونه؟ 277 00:31:04,696 --> 00:31:06,561 ‫اون یک.... 278 00:31:07,565 --> 00:31:09,829 ‫خوب، من بهتره براتون بِکشمش. 279 00:31:10,001 --> 00:31:13,664 سلستینا! کاغذ بیار 280 00:31:18,376 --> 00:31:21,573 ‫در مورد پله ها؟ آنها پهن اند و یا باریک؟ 281 00:31:21,746 --> 00:31:25,113 ار طبقه همکف تا اول پهن هستند 282 00:31:25,283 --> 00:31:27,717 بعدش پله ها باریک میشند 283 00:31:27,886 --> 00:31:30,514 ‫و بخش زنان تو کدوم طبقست؟ 284 00:31:30,688 --> 00:31:32,280 ‫دوم 285 00:31:39,430 --> 00:31:41,728 ‫این جا بخش مرداس، در اینجا، در این قسمت 286 00:31:42,333 --> 00:31:44,631 ‫و اینجا هم بخش زنانست 287 00:31:45,436 --> 00:31:48,837 ‫بخش زنان، چپ. بخش مردان، درسته 288 00:31:49,007 --> 00:31:51,305 باید خوب به خاطرم بسپارم 289 00:31:53,912 --> 00:31:57,245 ‫اجازه بده کمی روش مطالعه کنم . 290 00:32:00,285 --> 00:32:01,809 ‫پاکو. 291 00:32:02,887 --> 00:32:05,219 ‫تو کمک بزرگی به من کردی 292 00:32:05,390 --> 00:32:07,620 ‫می خواهم بهت یه هدیه بدم . 293 00:32:07,892 --> 00:32:10,258 ‫از چه چیزی خوشت میاد؟ 294 00:32:12,530 --> 00:32:14,464 وينالوس رو بکشید 295 00:32:41,426 --> 00:32:46,159 سلستینا، پیشنهاد میدم وقتت رو با کارلوس سر نکنی 296 00:32:46,331 --> 00:32:48,390 ‫ و یه مرد واقعی مثل من گیر بیاری؟ 297 00:32:48,566 --> 00:32:50,557 من مردی رو دوست دارم که تو زندگیش کار میکنه 298 00:32:50,735 --> 00:32:54,899 اون یک قاچاقچیه- بهش حسودی میکنی- 299 00:33:32,844 --> 00:33:35,574 ماجیاس ، یک دقیقه صبر کن. همین اینجا وایسا 300 00:33:39,650 --> 00:33:42,483 ‫- اینجا پیاده میشین، آقا؟ بله - 301 00:33:42,754 --> 00:33:44,381 ‫کلیسا؟ 302 00:33:49,027 --> 00:33:52,588 کارلوس رو دیدی خبرم کن- بله قربان- 303 00:34:31,836 --> 00:34:34,737 ‫لطفا به من کمک کن آرتيگز رو پیدا کنم 304 00:34:34,906 --> 00:34:37,170 ‫نمیخوام ازت خواهش بکنم ... 305 00:34:37,341 --> 00:34:42,301 اما من سال هاست که به دنبالشم و اون فرار میکنه 306 00:34:42,747 --> 00:34:44,806 ‫او دشمن شما هم هست 307 00:34:44,982 --> 00:34:48,042 ‫او مردان من رو کشته و این کشور را غارت کرده 308 00:34:48,219 --> 00:34:51,916 ‫اگر من اون رو دستگیر نکنم ، فرماندم فکر می کنه ...در انجام وظیفم کوتاهی کردم 309 00:34:52,090 --> 00:34:54,991 ...که شغلم رو از دست بدم 310 00:34:56,894 --> 00:34:59,055 می رم به لوردس 311 00:35:01,332 --> 00:35:03,493 روزانا رو با خودم نمیبرم 312 00:35:04,603 --> 00:35:06,934 میخوام برگردم پیش اسبم 313 00:35:09,240 --> 00:35:12,232 ‫لطفا، خدا، 20 ساله 314 00:35:12,609 --> 00:35:15,477 ‫اجازه بده که من پیروزی بشم 315 00:35:48,579 --> 00:35:51,912 دو نفر با لباس شخصی بزار در ورودی 316 00:35:52,083 --> 00:35:54,517 دو نفر هم در هر طبقه 317 00:35:55,820 --> 00:35:58,516 ‫و کامیون نانوایی هم در پیاده رو بارگیری می کنه 318 00:35:59,023 --> 00:36:01,924 ‫بیش از چهار نفر مسلح هم اونجا نزار 319 00:36:02,093 --> 00:36:04,118 ‫اتاق کافی ندارم 320 00:36:08,533 --> 00:36:12,162 ‫ - چه بود ، ماجس؟ خبری از کارلوس نشده، آقا - 321 00:36:13,604 --> 00:36:17,904 ‫اگر تا یک ساعت ازش خبری نشد افراد رو جمع آوری میکنم 322 00:36:18,075 --> 00:36:19,201 ‫به این زودی؟ 323 00:36:19,377 --> 00:36:22,938 ‫ببخشید، قربان، اما نمی خواهد که به کم وقت بیشتری بدید ؟ 324 00:36:23,114 --> 00:36:26,550 ‫من می تونم این کمک رو بکنم.الان ساعت 2:35 ست. 325 00:36:27,018 --> 00:36:29,816 آرتيگز الان باید پیداش بشه 326 00:36:29,987 --> 00:36:32,012 تو روز روشن ؟- چرا که نه ؟- 327 00:36:32,190 --> 00:36:35,557 اصلا فکرش رو نمی کنه که ما در روز منتظرش باشیم 328 00:36:36,928 --> 00:36:39,157 ‫لعنت بهت کارلوس. 329 00:36:51,876 --> 00:36:52,865 ‫از این طرف؟ 330 00:36:53,044 --> 00:36:55,911 نمی خواست شما رو از در ورودی ببینه 331 00:36:56,080 --> 00:36:58,275 ممکنه فکر کنه از مشتری های اون خانم هستید 332 00:36:58,449 --> 00:37:00,781 اجاره خونه اون زن رو کی میده؟- اون عمو های زیادی داره- 333 00:37:00,952 --> 00:37:03,353 ‫بیش از هر زن دیگه ای در شهر. 334 00:37:08,893 --> 00:37:11,691 ‫این جا براتون یه دفتر موقته، قربان 335 00:37:11,862 --> 00:37:14,763 ‫چهار پنجره مشرف به بیمارستانه 336 00:37:14,932 --> 00:37:18,732 ...بهش گفتم ما از این آپارتمان برای دستگیری 337 00:37:18,903 --> 00:37:21,395 کجاست؟- طبقه چهارم- 338 00:37:22,473 --> 00:37:26,500 اون باید خیلی محبوب باشه که مشتریاش این همه پله رو بخاطرش بالا میرن 339 00:37:49,734 --> 00:37:51,668 ‫امیدواریم که باعث ناراحتی تون نشده باشم. 340 00:37:51,836 --> 00:37:54,964 ‫خوشحالم که بهتون خدمت کنم، کاپیتان 341 00:37:55,139 --> 00:37:58,836 ‫آه، متشکرم برای تلفن. من یک سال بود که درخواستش رو داده بودم 342 00:37:59,010 --> 00:38:02,207 من ترتریبش رو براشون دادم،قربان- خوبه- 343 00:38:02,813 --> 00:38:04,178 ‫خوبه 344 00:38:07,084 --> 00:38:09,177 ‫حتما بدون تلفن براتون سخت بوده 345 00:38:09,520 --> 00:38:11,181 ‫خیلی 346 00:38:14,593 --> 00:38:17,925 بهتون گفتن تا پایان کار باید تحت نظر باشین ؟ 347 00:38:18,095 --> 00:38:20,620 ‫من قبل هم تحت نظر بودم 348 00:38:20,798 --> 00:38:23,596 به هر حال خوشحالم دوستان جدیدی پیدا کردم 349 00:38:23,768 --> 00:38:25,827 ‫شما به دوستان جدید احتیاج ندارین، عزیزم . 350 00:38:26,003 --> 00:38:28,028 ‫شما به دوستان با نفوذ نیاز دارین . 351 00:38:28,406 --> 00:38:31,933 ‫کیفیت نه کمیت. 352 00:38:33,044 --> 00:38:38,243 ‫کی میدونه؟ حتی ممکنه یکی بهتر پیدا کنم چون که الان یک تلفن دارم 353 00:38:48,793 --> 00:38:51,956 ‫خیلی خوبه، سانچز. از این بهتر نمیشه. 354 00:38:52,264 --> 00:38:54,891 ‫-اون تیرانداز در خفا روی سقف بیمارستان برای خودمونه ؟ بله قربان - 355 00:38:55,066 --> 00:38:56,897 ‫نمی تونم خوب ببینمش. 356 00:38:57,068 --> 00:38:59,263 ‫- فکر میکنی این خوبه، نه؟ بله قربان- 357 00:39:00,838 --> 00:39:03,329 کسانی که توی اتاق نگهبانی هستند میبینم 358 00:39:03,507 --> 00:39:05,702 بگو پرده رو بکشن - بله قربان - 359 00:39:05,876 --> 00:39:09,209 ‫دستگاه فرستنده کی آماده میشه ؟ دستگاه مخابره ترانزیستوری در حال حاضر آمادست 360 00:39:09,380 --> 00:39:10,573 ‫- تلفن؟ نه هنوز - 361 00:39:10,748 --> 00:39:12,409 ‫ - رادیو؟ تا چند دقیقه - 362 00:39:12,583 --> 00:39:15,450 ‫سریعا تلفن می خوام. میخوام با مرکز تماس بگیرم. 363 00:39:15,619 --> 00:39:17,644 ‫- گفتند تا یک ساعت دیگه. یک ساعت؟ - 364 00:39:17,822 --> 00:39:20,119 ‫سیم ها رو باید از توی خیابون بکشیم . 365 00:39:20,290 --> 00:39:23,021 ‫برو تو ماشین من، ببین که گزارش کارلوس چیه . 366 00:39:23,194 --> 00:39:24,183 ‫کی، قربان؟ 367 00:39:24,362 --> 00:39:26,796 ‫- برو به ستوان زاگنار بگو سریع بیاد اینجا بله قربان - 368 00:39:26,964 --> 00:39:28,955 تو هم با مراکز تماس بگیر 369 00:39:29,133 --> 00:39:34,298 ‫سلام؟ شماره دو، دفتر پورتر، این جا شماره یکه 370 00:39:34,472 --> 00:39:36,133 ‫شماره دو جواب بده 371 00:39:46,083 --> 00:39:47,675 ‫زود باش، شماره سه. 372 00:39:47,852 --> 00:39:49,843 ‫شماره سه، کامیون نانوایی، در ایستگاه. 373 00:39:50,554 --> 00:39:52,077 زود باش ،شماره چهار 374 00:39:52,556 --> 00:39:54,319 ‫شماره چهار، در موقعیت 375 00:40:23,954 --> 00:40:27,446 ‫عصر به خیر، سینیورا ، شما راحتین؟ 376 00:40:28,793 --> 00:40:32,695 ‫من پدر رامون هستم. می تونم براتون کاری انجام بدم؟ 377 00:40:36,000 --> 00:40:41,870 ‫برو برای افراد مسلح جوخه آتش دعا کن، کشیش. 378 00:40:49,880 --> 00:40:52,940 شما بیمار رو اشتباهی گرفتین، پدر 379 00:40:53,117 --> 00:40:57,486 ‫متاسفم. من تازه اومدم . به جای پدر فرانسیسکو. 380 00:40:57,788 --> 00:41:00,780 ‫آه بله. من می شنوم ایشون به لوردس منتقل شدن 381 00:41:00,958 --> 00:41:02,892 ‫همه در این مورد صحبت می کرد 382 00:41:03,060 --> 00:41:05,392 ‫این براش خیلی ارزش داره، این طور نیست؟ 383 00:41:09,433 --> 00:41:11,094 ‫فرانسیسکو. 384 00:41:11,902 --> 00:41:14,097 ‫فرانسیسکو. 385 00:41:19,643 --> 00:41:21,270 ‫شما رو پای تلفن می خوان. 386 00:41:21,445 --> 00:41:23,605 ‫- کیه؟ پدر رامون، در بیمارستانه - 387 00:41:23,781 --> 00:41:24,770 ‫متشکرم. 388 00:41:41,532 --> 00:41:43,762 ‫پدر استبان. 389 00:41:44,201 --> 00:41:46,260 ‫پدر استبان. 390 00:41:46,437 --> 00:41:50,237 ‫شما چمدوناتون رو بستین، پدر استبان؟ 391 00:42:00,751 --> 00:42:04,152 ‫24 دقیقه؟ شما مطمئن هستید؟ 392 00:42:04,755 --> 00:42:07,223 ‫مگه همون پیره زنه نیست ؟ 393 00:42:08,125 --> 00:42:11,117 چرا میخواد با من صحبت کنه ؟ 394 00:42:12,162 --> 00:42:15,131 ‫اما ما باید کلیسا رو تا ... 395 00:42:15,299 --> 00:42:17,790 ...یک ساعت دیگه ترک کنیم 396 00:42:18,702 --> 00:42:23,366 میدونم حرفاش محرمانست ولی به ...بهتره جریان رو براش بگین 397 00:42:23,541 --> 00:42:26,942 ‫نمیتونم به قطار لوردس برسم نمیتونم بیام 398 00:42:27,111 --> 00:42:28,942 از اینجا تا بیمارستان 20 دقیقه راهه 399 00:42:29,113 --> 00:42:31,479 ‫چگونه می تونم به اونجا بیام و برگردم؟ 400 00:42:34,552 --> 00:42:36,645 ‫چه فاصله از خیابان رو می تونی کنترل کنی؟ 401 00:42:36,820 --> 00:42:40,813 ‫تا آنجا که بتونم ببینم ، قربان، با این. 402 00:42:42,426 --> 00:42:45,623 ‫قربان. قربان، اونها کارلوس رو پیدا کردند! 403 00:42:46,697 --> 00:42:47,686 ‫خوبه 404 00:43:14,024 --> 00:43:16,322 ‫یک دقیقه، پدر. 405 00:43:16,493 --> 00:43:19,223 ‫ببخشید، پدر. یک دقیقه صبر کنید، لطفا. 406 00:43:19,563 --> 00:43:22,657 ‫چطور پورتر اینجا نیست؟ چرا تو هنوز اینجایی؟ 407 00:43:26,503 --> 00:43:29,768 ‫- چرا این کشیش ؟ این یکی کشیش مخصوصه - 408 00:43:29,940 --> 00:43:31,874 ‫اون قبلیه جانشینه اینه 409 00:43:32,042 --> 00:43:34,567 ‫ - چرا براش جایگزین گذاشتن ؟ من نمیدونم - 410 00:43:34,745 --> 00:43:37,145 ‫کشیش ها در تمام روز در اینجا در رفت و آمدند 411 00:43:41,285 --> 00:43:44,118 ‫- الان میتونین برین بالا پدر اینجا چه اتفاقی افتاده ؟ - 412 00:43:44,288 --> 00:43:46,813 میگن در یکی از بخش ها بیماری خاصی شیوع پیدا کرده 413 00:43:46,991 --> 00:43:49,118 ‫مراقب باشید، پدر. 414 00:44:00,571 --> 00:44:02,061 ‫موضوع بیماری چیه، پرستار؟ 415 00:44:02,239 --> 00:44:05,140 ‫خب، تا این موقع نتایج آزمایشگاه نرسیده. 416 00:44:05,309 --> 00:44:08,005 ایکاش بر نمی گشتید 417 00:44:16,420 --> 00:44:18,410 ‫درد دارید؟ 418 00:44:19,423 --> 00:44:21,687 ‫بگین اون بره. 419 00:44:27,264 --> 00:44:29,630 ‫نه، درد ندارم 420 00:44:29,800 --> 00:44:32,268 دارم میمیرم 421 00:44:33,170 --> 00:44:36,105 زندگی و مرگ دست خداونده 422 00:44:36,874 --> 00:44:39,342 داره منو میبره 423 00:44:39,910 --> 00:44:42,105 ‫میدونی من کی هستم؟ 424 00:44:42,279 --> 00:44:45,511 ما اسم کسی رو نمی پرسیم 425 00:44:45,683 --> 00:44:47,776 ‫من مادر مانوئل آرتيگز هستم 426 00:44:52,156 --> 00:44:54,124 ‫نزد خداوند همه یکسان ایم. 427 00:44:54,525 --> 00:44:57,221 ‫در مورد کافران چطور؟ 428 00:44:57,394 --> 00:45:00,886 ‫خداوند آخرین خواسته بندش رو قبول میکنه؟ 429 00:45:03,067 --> 00:45:06,559 ‫شنیده ام که شمامیخواین به لوردس برین 430 00:45:07,538 --> 00:45:10,405 و از شهر پو رد میشین 431 00:45:11,809 --> 00:45:14,369 ‫پسر من در پو هست 432 00:45:14,545 --> 00:45:18,345 ‫شماره هفده خیابان اسپانیا. 433 00:45:18,515 --> 00:45:21,279 اونا فهمیدن که میخواد به دیدن من بیاد 434 00:45:21,452 --> 00:45:23,147 اونا میخوان بکشنش 435 00:45:23,320 --> 00:45:25,254 بزارین براتون دعا کنم 436 00:45:26,423 --> 00:45:29,017 به دعای شما نیازی ندارم 437 00:45:29,193 --> 00:45:31,627 میخوام زندگی پسرم رو نجات بدین 438 00:45:31,795 --> 00:45:33,956 افراد وينالوس میخوان اون رو بکشن 439 00:45:34,465 --> 00:45:37,628 من نمیتونم علیه پلیس کاری بکنم این یک قانون شکنیه 440 00:45:39,036 --> 00:45:42,096 ...شما قوانین چه کسی رو دنبال می کنید 441 00:45:42,372 --> 00:45:44,772 قوانین خداوند رو یا قوانین وينالوس رو؟ 442 00:45:45,142 --> 00:45:49,772 ‫شما یک کشیش هستید، به من رحم کن. 443 00:45:49,947 --> 00:45:52,507 ‫پسرم رو نجات بده 444 00:45:52,683 --> 00:45:54,310 ‫نجات.... 445 00:45:55,853 --> 00:45:59,289 ‫پسرم رو نجات بده 446 00:46:03,026 --> 00:46:05,256 اون داره تموم میکنه 447 00:46:12,803 --> 00:46:15,067 ‫دکتر ریوا رو صدا کن 448 00:46:21,645 --> 00:46:25,081 ‫من ستوان زاگنار از اداره پلیس هستم . 449 00:46:25,716 --> 00:46:27,911 ‫میشه لطفا با ما بیاید؟ 450 00:47:11,795 --> 00:47:13,524 کارلوس رو سوار جیپ کردند 451 00:47:13,697 --> 00:47:16,359 وقتی دیدش خبرم کن - بله قربان - 452 00:47:19,870 --> 00:47:21,462 ‫پدر فرانسیسکو؟ 453 00:47:21,639 --> 00:47:23,697 ‫کاپیتان وينالوس 454 00:47:24,274 --> 00:47:26,606 ‫بشینید، پدر؟ 455 00:47:30,347 --> 00:47:32,542 ‫شما سیگار میکشید ؟ 456 00:47:33,483 --> 00:47:35,280 ‫متشکرم. 457 00:47:36,320 --> 00:47:39,517 ‫شما برای دیدن پیلار آرتيگز به بیمارستان رفته بودید ... 458 00:47:39,690 --> 00:47:41,715 ...مادر مانوئل آرتيگز 459 00:47:41,892 --> 00:47:43,052 ‫بله. 460 00:47:43,227 --> 00:47:44,694 ‫حتما میدونید که اون کیه، پدر. 461 00:47:44,862 --> 00:47:47,127 ‫راهزنه که علیه کلیسای مقدس قیام می کرد 462 00:47:47,631 --> 00:47:49,326 ‫بله، در طول جنگ داخلی. 463 00:47:49,499 --> 00:47:53,902 ‫بله، خیلی وقت پیش، اما کاراش خلاف قانونه 464 00:47:54,238 --> 00:47:56,330 ‫من چیزی بهتون بگم ، پدر. 465 00:47:56,506 --> 00:47:58,201 ‫من براش تله گذاشتم. 466 00:47:58,375 --> 00:48:00,809 ‫به همین دلیل ما بیمارستان رو تحت کنترل گرفتیم. 467 00:48:00,978 --> 00:48:03,947 ‫بهم بگو ببینم چیزی در مورد پسرش نگفت؟ 468 00:48:08,352 --> 00:48:10,479 من اجازه ندارم بهتون بگم اون چی گفت 469 00:48:11,755 --> 00:48:15,191 ما نباید فراموش کنیم که هر دومون یه هدف داریم 470 00:48:15,359 --> 00:48:20,262 هدفمون خدمت به کشوره شما با دعا کردن و من با اجرای قانون 471 00:48:21,330 --> 00:48:22,662 من نمیتونم بهتون چیزی بگم 472 00:48:23,100 --> 00:48:27,059 ‫قربان معذرت می خواهم. اونا دارن کارلوس رو میارن. 473 00:48:27,838 --> 00:48:29,806 بهشون بگو بیارنش تو 474 00:48:30,707 --> 00:48:34,006 هر شهروندی برای سرکوب دشمنان باید به یکدیگر کمک کنن،پدر 475 00:48:35,345 --> 00:48:39,179 ...اگه میخواین من رو به زور به حرف زدن وا دارید 476 00:48:39,349 --> 00:48:41,544 ...‫پس دارین شما به کلیسا بی حرمتی میکنین 477 00:48:41,718 --> 00:48:44,186 ‫پدر، من شما روبه هیچ کاری مجبور نمی کنم . 478 00:48:44,354 --> 00:48:46,788 ‫فقط امیدوارم که به وظایفتون آشنا باشید. 479 00:48:50,761 --> 00:48:52,194 ‫منم امیدوارم. 480 00:48:55,065 --> 00:48:58,466 خب ؟- اون نمیاد- 481 00:48:59,036 --> 00:49:02,699 منظورت چیه که نمیاد- در هر حال امشب نمیاد- 482 00:49:03,974 --> 00:49:05,635 ‫چی شده؟ 483 00:49:06,109 --> 00:49:08,907 ‫اون به آدم محتاطی تبدیل شده 484 00:49:09,079 --> 00:49:11,411 تا موقعی که لازم نشده اقدامی نمیکنه 485 00:49:11,915 --> 00:49:16,079 ازم خواسته برگردم به اخبار و تمامی اطلاعت در مورد مادرش پیلار براش ببرم 486 00:49:18,789 --> 00:49:21,223 فردا صبح به پو بر میگردی ؟- باید برم- 487 00:49:21,391 --> 00:49:25,350 بجاش پاداش میخوای ؟- ...البته که میرم ، اما- 488 00:49:30,734 --> 00:49:32,224 ‫الو 489 00:49:33,020 --> 00:49:39,824 مترجم و ویراستاری امیرحسین منصفی monsefiamirhossein@yahoo.com t.me/amirhossein_monsefi 490 00:49:40,777 --> 00:49:42,608 الان میام 491 00:49:43,312 --> 00:49:45,338 به کسی اجازه ورود و خروج ندیدن 492 00:49:45,515 --> 00:49:48,244 ‫و اجازه ندهید که کسی بهش نزدیک بشه . 493 00:49:54,691 --> 00:49:55,885 ‫او مُرد. 494 00:49:58,963 --> 00:50:00,896 پیره زنه لعنتی 495 00:50:01,665 --> 00:50:03,428 ‫لعنت بهش 496 00:50:04,634 --> 00:50:06,761 ‫مُردنش چه فرقی میکنه؟ 497 00:50:07,904 --> 00:50:10,668 نباید بزرایم آرتيگز بفهمه 498 00:50:14,344 --> 00:50:17,177 باید بیمارستان تحت کنترل باشه 499 00:50:17,681 --> 00:50:20,343 خطوط تلفن هم قطع بشه 500 00:50:21,984 --> 00:50:24,010 تو فردا صبح به سمت پو حرکن کن 501 00:50:24,187 --> 00:50:27,588 ‫ - من میخوام بخوابم وقتی کارمون تموم شد بخواب- 502 00:50:28,091 --> 00:50:31,822 بهش بگو دکترا گفتن که چند روز دیگه بیشتر زنده نمی مونه 503 00:50:32,262 --> 00:50:33,786 ‫خواسته که پسرش رو ببینه 504 00:50:33,964 --> 00:50:36,956 این خیلی مهمه که اون خواسته که پسرش رو ببینه 505 00:50:39,136 --> 00:50:41,366 ‫او رو متقاعد می کنم 506 00:50:42,205 --> 00:50:46,073 ‫ستوان، به مردانت استراحت بده 507 00:50:46,243 --> 00:50:49,235 ‫گروهبان، بهش یک ماشین بده 508 00:50:50,180 --> 00:50:52,705 باید به همه بگیم اینجا بیماری واگیر داری رخ داده 509 00:50:52,883 --> 00:50:56,614 من میرم با مقامات بالا صحبت کنم 510 00:51:48,939 --> 00:51:51,237 شب بخیر پدر- شب بخیر- 511 00:52:05,822 --> 00:52:09,189 ‫پدر فرانسیسکو. پدر فرانسیسکو. 512 00:52:09,759 --> 00:52:12,523 ‫پدر فرانسیسکو،به سرعت سوار شین. 513 00:52:12,696 --> 00:52:15,096 ‫-موضوع چیه؟ موضوع چیه؟ - 514 00:52:15,765 --> 00:52:17,164 سوار شو 515 00:52:22,038 --> 00:52:24,165 ‫مشکلت چیه، پدر ؟ 516 00:52:24,341 --> 00:52:27,435 ‫نکنه میخوای از قطار لوردس جا بمونیم؟ 517 00:52:27,611 --> 00:52:32,241 مجبور شدم مقداری از پس اندازمون رو خرج کنم خرج تاکسی 518 00:52:32,415 --> 00:52:35,145 بهتره یاد افراد گرسنه هم باشید پدر 519 00:52:35,318 --> 00:52:37,411 ‫راننده، از در عقب برو تو . 520 00:52:53,203 --> 00:52:54,534 ‫عجله کنید، فرانسیسکو. 521 00:52:54,704 --> 00:52:57,400 هی- چی؟- 522 00:52:57,574 --> 00:53:00,065 چمدونت اینجاست،توی کامیون 523 00:53:01,312 --> 00:53:04,940 باید باهاتون حرف بزنم پدر- از قطار جا میمونی فرانسیسکو- 524 00:53:05,115 --> 00:53:10,485 موضوع مهمیه آخرین تقاضای یک مُرده رو 525 00:53:10,654 --> 00:53:13,646 ‫به عبارت دیگر، من میخوم با اجازه شما به 526 00:53:13,823 --> 00:53:18,351 ‫فرانسیسکو، اگه الان نیای ما مجبور میشیم که بدون تو بریم 527 00:53:18,528 --> 00:53:21,053 ‫دوست داری بمونی و قضیه رو با من در میون بزاری؟ 528 00:53:21,231 --> 00:53:23,222 ‫فرانسیسکو، عجله کن. 529 00:53:23,667 --> 00:53:25,794 ‫نه، پدر، از شما متشکرم 530 00:53:37,047 --> 00:53:38,241 ‫خداحافظ. 531 00:53:38,415 --> 00:53:40,474 ‫-سفر خوبی داشته باشید. خداحافظ - 532 00:53:59,970 --> 00:54:03,599 ‫ - چرا شما نمی خوابی؟ خیلی هیجان زده هستم- 533 00:54:05,408 --> 00:54:08,172 و میخوام یه مقدار فکر کنم 534 00:54:08,345 --> 00:54:13,510 میخوام در آب های مقدس حمام کنم شاید حالم بهتر بشه 535 00:54:14,751 --> 00:54:16,981 ولی شما هیچ مشکلی ندارین 536 00:54:17,554 --> 00:54:20,182 ‫آه، بله، چرا دارم. 537 00:54:20,357 --> 00:54:23,121 همتون میدونین 538 00:54:23,294 --> 00:54:25,124 ‫از وقتی که.... 539 00:54:25,296 --> 00:54:27,058 ‫از وقتی که.... 540 00:54:27,230 --> 00:54:30,199 ‫اون یک دزد بود، نه؟ 541 00:54:30,367 --> 00:54:32,597 منو محکم زد زمین 542 00:54:33,136 --> 00:54:35,627 ‫اسمش چی بود؟ 543 00:55:49,979 --> 00:55:53,211 ‫تمبر؟ تمبر برای نامه. 544 00:56:06,162 --> 00:56:09,029 ‫تمبر، لطفا. نامه. 545 00:56:12,635 --> 00:56:15,035 ‫نه، نه.برای پو. 546 00:56:23,246 --> 00:56:24,508 ‫صندوق پست کجاست؟ 547 00:56:37,193 --> 00:56:40,721 ‫ ببخشید ،ببخشید اینو بگیرین. این خیلی مهمه 548 00:56:42,665 --> 00:56:44,326 ‫این برای پوئه. لطفا. 549 00:57:00,683 --> 00:57:03,709 ‫بلیط من برای اون قطار بود ،الان پول ندارم. 550 00:57:44,627 --> 00:57:47,721 یه خورده یواش تر راه برو کارلوس خوابیده 551 00:57:47,897 --> 00:57:50,092 ‫براتون خبر آورده؟ 552 00:57:50,266 --> 00:57:53,463 حال مادرم بدتر شده- نمیرین پیشش ؟- 553 00:57:55,238 --> 00:57:56,398 ‫متاسفم. 554 00:57:58,174 --> 00:58:00,506 ‫خوشحالم که اومدی 555 00:58:00,677 --> 00:58:04,443 دلم میخواست موقعی که میرم بیرون کسی توی خونه باشه 556 00:58:04,614 --> 00:58:07,014 ‫من منتظر پدرو هستم 557 00:58:07,784 --> 00:58:09,911 بهش بگو. زود بر میگردم 558 00:58:16,359 --> 00:58:19,487 نزار کارلوس رو بیدار کنه- نمیزارم- 559 00:58:21,364 --> 00:58:25,528 ‫تو به جز سَر وينالوس چی چیز دیگه ای میخوای ؟ 560 00:59:09,879 --> 00:59:12,575 این دفعه دیگه پسش نمیدم 561 00:59:12,749 --> 00:59:13,875 دیگه بسه 562 00:59:14,050 --> 00:59:17,281 فکر میکنید این زیتون ها رو مفت آوردم ؟ برین یک جای دیگه 563 00:59:17,453 --> 00:59:20,320 ‫شما فکر میکنید نمیتونم از خودم دفاع کنم؟ 564 00:59:20,623 --> 00:59:23,820 از اینجا دور بشین دور 565 00:59:59,596 --> 01:00:01,359 ‫صبح بخیر. 566 01:00:02,832 --> 01:00:05,596 ‫مانوئل آرتيگز اینجا زندگی می کنه؟ 567 01:00:10,373 --> 01:00:13,399 من پدر فرانسیسکو هستم از سن مارتین اومدم 568 01:00:13,576 --> 01:00:17,034 باید با سینیور آرتیگز صحبت کنم- اون نیست- 569 01:00:17,380 --> 01:00:19,871 میدونی کجا میشه پیداش کرد؟ 570 01:00:20,350 --> 01:00:22,978 باهاش کار مهمی دارم موضوع مرگ و زندگی 571 01:00:24,087 --> 01:00:25,679 میتونی پیام من رو بهش برسونی؟ 572 01:00:28,191 --> 01:00:30,557 این نامه رو بهش بده ؟ 573 01:00:34,964 --> 01:00:38,058 بهش بگو به سن مارتین نره خواهش میکنم 574 01:00:38,636 --> 01:00:41,729 چون مادرش مرده میتونم خواهش کنم این رو بهش بگی؟ 575 01:00:41,904 --> 01:00:43,200 ‫مادرش نمرده 576 01:00:43,873 --> 01:00:48,435 اون دیشب ساعت 8 مرد من خودم قبل از مرگ باهاش صحبت کردم 577 01:00:48,945 --> 01:00:51,846 ‫خواهش میکنم پیداش کن و پیغام من رو بهش برسون 578 01:00:52,515 --> 01:00:54,176 لطفا 579 01:00:55,018 --> 01:00:56,747 ‫این نامه رو بهش بده 580 01:01:02,925 --> 01:01:08,022 ‫من نمیتونم اینجا بمونم دارم به لورد میرم و نمیتونم اینجا بمونم 581 01:01:12,769 --> 01:01:14,396 ممنون 582 01:02:04,587 --> 01:02:06,452 مانوئل 583 01:02:07,390 --> 01:02:09,221 مانوئل 584 01:02:13,896 --> 01:02:15,761 مانوئل 585 01:02:17,300 --> 01:02:20,633 ‫پاکو،خوشحالم میبینمت 586 01:02:20,803 --> 01:02:22,896 کارلوس بیدار میشه 587 01:02:23,840 --> 01:02:25,671 ‫مگه کارلوس اینجاست؟ 588 01:02:25,842 --> 01:02:29,141 ‫ - مانوئل کجاست؟ اون تا چند دقیقه دیگه بر میگرده - 589 01:02:29,846 --> 01:02:32,076 همسرم برات کیک فرستاده 590 01:02:32,248 --> 01:02:34,239 تو ماشینه 591 01:02:37,086 --> 01:02:38,451 ‫پدرو ... 592 01:02:38,621 --> 01:02:41,852 ‫-ملاقات با یک کشیش بد شانسی میاره؟ آره، درسته - 593 01:02:42,023 --> 01:02:43,787 ‫برای کشیش. 594 01:02:45,361 --> 01:02:48,057 ‫هی، کارلوس،بلاخره باید از خواب بیدار بشه. 595 01:02:48,231 --> 01:02:51,668 ‫پدرو، تمام کشیش ها همیشه حقیقت رو میگند؟ 596 01:02:51,934 --> 01:02:54,630 ‫ممکنه، در رویاهای خودشون. 597 01:02:57,740 --> 01:03:00,335 ‫هی، مانوئل. 598 01:03:04,080 --> 01:03:05,069 ‫متشکرم. 599 01:03:05,648 --> 01:03:08,446 ‫چرا نمیری امتحانش کنی؟ 600 01:03:17,260 --> 01:03:21,321 میخوام بهت یک چیزی بگم بزار اول کارلوس رو بیدار کنم 601 01:03:26,402 --> 01:03:28,165 مال توئه ؟- آره- 602 01:03:28,338 --> 01:03:31,602 ‫ - میتونم نیگرش دارم؟ بیا بگیر - 603 01:03:44,253 --> 01:03:46,016 ‫اوه ،نگاه کن. 604 01:04:59,328 --> 01:05:01,091 ‫موضوع چیه؟ 605 01:05:04,433 --> 01:05:06,367 ‫مشکلی هست؟ 606 01:05:11,841 --> 01:05:14,742 ‫توپت رو گرفتن ، نه؟ 607 01:05:15,311 --> 01:05:19,441 ‫خب، با من نیا. من سرم شلوغه 608 01:05:19,615 --> 01:05:23,813 اگه اون ها توپت رو گرفتن باید خودت بری پسش بگیری 609 01:05:26,222 --> 01:05:29,123 مبارزه کردن هم یاد میگیری 610 01:05:35,398 --> 01:05:37,298 ‫برو 611 01:05:39,669 --> 01:05:41,364 ‫مگه اون توپ مال تو نیست 612 01:05:48,244 --> 01:05:51,042 فکر میکردم که اون شجاعه 613 01:05:51,213 --> 01:05:53,408 تعداد اون ها خیلی بیشتره 614 01:06:05,294 --> 01:06:08,024 ‫با من بیا. بهت کمک میکنم تا توپت رو پس بگیری. 615 01:06:08,197 --> 01:06:10,256 ‫این،نیست. 616 01:06:10,800 --> 01:06:12,631 ‫من می دونم کارلوس 617 01:06:12,802 --> 01:06:14,861 ‫خبرچینه 618 01:06:31,821 --> 01:06:33,482 ‫مانوئل. 619 01:06:39,762 --> 01:06:41,696 ‫موضوع چیه؟ 620 01:06:45,568 --> 01:06:48,230 ‫این پسر می گیه که کارلوس یک خبرچینه 621 01:06:48,404 --> 01:06:49,530 ‫چی؟ 622 01:06:49,704 --> 01:06:52,105 ‫من او را با یک مرد گواردیا در سنت مارتین دیدم. 623 01:06:52,274 --> 01:06:54,333 ‫در آن شبی که پدرم رو کشتند. 624 01:06:54,510 --> 01:06:57,673 ‫مطمئنی هستید که اون رو با گواردیا(افراد پلیس) دیدی ؟ 625 01:06:57,847 --> 01:07:01,374 ‫یک افسر. کسی که از پدرم و من در مورد تو سوال میکرد. 626 01:07:01,951 --> 01:07:03,282 ‫شاید بازداشت بوده. 627 01:07:03,452 --> 01:07:07,354 ‫نه، آنهار روابطشون دوستانه بود. آنها با هم سوار ماشین شدند. 628 01:07:17,533 --> 01:07:20,434 اشتباه میکنی،پاکو- !نه ،خودم دیدمشون - 629 01:07:21,637 --> 01:07:23,867 ‫اون یک خبرچینه 630 01:07:24,540 --> 01:07:26,030 ‫گوش کن به من. 631 01:07:26,208 --> 01:07:28,540 اگه مطمئن نیستی نباید بگی 632 01:07:28,711 --> 01:07:30,542 ‫مطمئنم! 633 01:07:31,614 --> 01:07:33,980 امکان نداره مطمئن باشی 634 01:07:35,384 --> 01:07:37,682 ‫کارلوس دوست منه 635 01:07:40,156 --> 01:07:41,453 ‫حتما اشتباه کردی 636 01:07:41,624 --> 01:07:46,152 منم ازش خوشم نمیاد اون خیلی دوست داره تو به اونجا بری 637 01:07:48,998 --> 01:07:52,195 اون دیشب با مادرم حرف زده- چطور ممکنه؟ - 638 01:07:52,368 --> 01:07:56,031 اونها به کسی اجازه نمیدن دیر وقت وارد بیمارستان بشه 639 01:07:58,941 --> 01:08:01,739 ‫اون با پرستاران در بخش زنان آشناست. 640 01:08:01,911 --> 01:08:05,438 ‫و مرتب براشون عطر و جوراب نایلونی میبره 641 01:08:08,084 --> 01:08:12,544 ‫امکان نداره به من خیانت کنه میدونه که میکشمش 642 01:08:12,922 --> 01:08:15,356 ‫اگر شما به سن مارتین برین ... 643 01:08:15,524 --> 01:08:17,492 ‫اگر شما کشته بشین ... 644 01:08:17,827 --> 01:08:20,625 ...نمیتونین اون رو بکشید 645 01:08:21,931 --> 01:08:26,800 و این دفعه اون خیلی زود برگشته گویا که با ماشین برگشته 646 01:08:28,204 --> 01:08:29,535 ‫نرو، مانوئل. 647 01:08:52,094 --> 01:08:53,584 ‫کارلوس! 648 01:08:59,635 --> 01:09:01,432 ‫این پسر رو دیدی؟ 649 01:09:01,604 --> 01:09:03,333 ‫اون کیه؟ 650 01:09:04,007 --> 01:09:09,069 ‫او می گه که تو رو با یکی از افسران گواردیا در سن مارتین دیده. 651 01:09:09,245 --> 01:09:12,976 ‫منو؟ با گواردیا؟ 652 01:09:13,149 --> 01:09:15,549 ‫ این پسره کیه؟ 653 01:09:15,718 --> 01:09:19,245 یا دروغ میگی یا من رو با یک نفر دیگه اشتباه گرفته 654 01:09:19,421 --> 01:09:22,822 ‫ - چرا باید دروغ بگه؟ !من چه میدونم - 655 01:09:22,992 --> 01:09:27,019 تقصیر منه که با این همه مشکل و ناراحتی از ...از مادرت برات پیغام آوردم 656 01:09:27,196 --> 01:09:29,790 ‫اینطوری ازم تشکر می کنی! 657 01:09:29,965 --> 01:09:32,559 هر چیزی رو که با خودم بردم برگردوندم 658 01:09:32,735 --> 01:09:34,225 ‫چرا؟ 659 01:09:34,403 --> 01:09:37,270 ‫چون وقت نداشتم اونا رو به مشتریام بفروشم! 660 01:09:37,439 --> 01:09:40,236 ‫مجبور بودم تموم وقتم رو با پرستارا !بگذرونم تا به پیلار برسم 661 01:09:40,409 --> 01:09:42,274 ‫پیلار مرده است! 662 01:09:44,313 --> 01:09:46,247 ‫این پسر دیوانست 663 01:09:46,415 --> 01:09:49,851 ‫من دیشب با پیلار ساعت 10 شب صحبت کردم 664 01:09:50,886 --> 01:09:52,911 ‫تو از کجا میدونی اون مرده، پاکو؟ 665 01:09:53,088 --> 01:09:55,181 ‫کشیش به من گفت. 666 01:09:55,357 --> 01:09:57,825 کدوم کشیش ؟- اون براتون یه نامه آورده- 667 01:09:57,993 --> 01:10:01,929 کشیش برای مانوئی نامه آورده- اون نامه کجاست؟- 668 01:10:02,565 --> 01:10:04,465 ‫من پارش کردم 669 01:10:05,100 --> 01:10:07,159 ‫شاید چیزیش مونده باشه. 670 01:10:25,120 --> 01:10:27,111 ‫چیزیش نمونده 671 01:10:32,861 --> 01:10:37,855 اگه مادرت مُرده چجوری یه نامه نوشته و ...به کشیش داده تا اون رو به شما بده 672 01:10:38,033 --> 01:10:39,796 ‫بگو ببینم؟ 673 01:10:39,969 --> 01:10:42,870 اون کشیش الان کجاست ؟- رفت به لوردس- 674 01:10:43,038 --> 01:10:45,006 ‫چرا اومد اینجا؟ 675 01:10:45,174 --> 01:10:47,506 ‫او گفت پیلار ازش خواسته 676 01:10:47,676 --> 01:10:50,338 ‫پیلار از یک کشیش درخواست کرده ،می شنوید چی میگه؟ 677 01:10:50,512 --> 01:10:53,538 ازتون خواست که به دیدارش نرین 678 01:10:59,388 --> 01:11:01,049 ‫نگاه کن 679 01:11:03,626 --> 01:11:05,184 ‫اگر واقعا یک کشیش بوده... 680 01:11:05,361 --> 01:11:08,228 ویه نامه برات آورده چرا تو باید نامه رو پاره کنی؟ 681 01:11:08,397 --> 01:11:11,764 ‫اگر یک کشیش بوده، پاکو ، پس چرا به من نگفتی؟ 682 01:11:11,934 --> 01:11:14,801 نمیخواستم از تصمیمتون منصرف بشید 683 01:11:27,449 --> 01:11:29,679 ‫خیلی خوب! اگر کشیشی وجود داشته... 684 01:11:29,852 --> 01:11:32,514 ‫تا لوردس رفت باشه، میریم دنبالش! 685 01:11:33,222 --> 01:11:35,122 پیداش میکنیم - میتونیم با ماشین من بریم - 686 01:11:35,291 --> 01:11:38,192 ‫-اینجا بمونم؟ !اوه،نه - 687 01:11:38,360 --> 01:11:40,351 ‫تو هم با ما میای 688 01:11:45,601 --> 01:11:47,796 ‫بهش نیاز نداری 689 01:14:32,801 --> 01:14:35,998 ‫ما به دنبال یک کشیش از سن مارتین هستیم 690 01:14:36,472 --> 01:14:38,872 ‫فکر می کنم اونجا هستند . 691 01:14:58,427 --> 01:14:59,621 ‫-کدومه؟ کیه؟ - 692 01:14:59,795 --> 01:15:01,786 اون پیره 693 01:15:02,364 --> 01:15:04,594 ‫نه، اون نست. 694 01:15:09,571 --> 01:15:11,801 ‫کشیش دیگه ای از سن مارتین اینجا هست؟ 695 01:15:11,974 --> 01:15:15,876 نه اونا فقط 5 نفرن- مطمئن هستین- 696 01:15:20,115 --> 01:15:22,709 ‫درسته فقط پنج بودند 697 01:15:47,142 --> 01:15:50,805 باور کنید دروغ نمیگم اون به من !گفت که به لورد میره 698 01:15:50,979 --> 01:15:54,005 ‫تو به من دروغ گفتی احمق بیشعور! 699 01:15:56,385 --> 01:15:58,512 ‫بیا، پاکو، بیا بریم تو ماشین. 700 01:15:58,687 --> 01:16:04,250 !من دروغ نگفتم !من دروغ نگفتم- حقشه که گردن این پسره رو بشکنیم- 701 01:16:05,227 --> 01:16:06,717 ‫خداحافظ. 702 01:16:23,245 --> 01:16:24,735 ‫نگاه کن! 703 01:16:25,647 --> 01:16:27,171 ‫اونه؟ 704 01:16:27,349 --> 01:16:28,475 ‫نه 705 01:16:42,130 --> 01:16:43,098 ‫اونجاست! 706 01:16:43,098 --> 01:16:43,996 ‫اونجاست! 707 01:16:57,379 --> 01:16:59,711 سوار شو،کشیش- مشکلی پیش اومده - 708 01:16:59,881 --> 01:17:02,179 ‫گفتم، سوار شو، کشیش. 709 01:17:09,791 --> 01:17:11,918 ‫اوه، تو همون پسره هستیی! 710 01:17:12,294 --> 01:17:14,728 ‫پس شما باید آرتيگز باشید. 711 01:17:14,896 --> 01:17:17,057 ‫پیام من رو گرفتین 712 01:17:19,901 --> 01:17:22,233 ‫ - و داری من رو به کجا میبری بر میگردیم به پو - 713 01:17:22,404 --> 01:17:25,635 شما نباید این کار رو بکنید باید در لوردس به گروهم ملحق بشم 714 01:17:25,807 --> 01:17:28,207 تو با ما به پو میای 715 01:17:29,544 --> 01:17:33,878 خیلی خوب، کشیش،تو چرا به دروغ گفتی که مادر من مرده؟ 716 01:17:35,183 --> 01:17:36,980 ‫درسته. 717 01:17:37,285 --> 01:17:38,946 ‫متاسفم. 718 01:17:39,121 --> 01:17:42,113 قبل از اینی که بمیره باهاش صحبت کردم 719 01:17:42,591 --> 01:17:45,526 مادر من با یک کشیش صحبت نمیکنه 720 01:17:50,532 --> 01:17:54,127 ازم خواست تا بهتون بگم به سن مارتین نرین 721 01:17:56,673 --> 01:17:58,799 ‫تو من رو می شناسی. 722 01:17:58,974 --> 01:18:04,207 میخوای باور کنم که یه کشیش به خاطر من زندگی خودش رو به خطر میندازه؟ 723 01:18:04,546 --> 01:18:07,014 ‫شاید تو اصلا کشیش نیستی 724 01:18:10,986 --> 01:18:12,817 ‫جواب بده! 725 01:18:18,126 --> 01:18:20,651 فردا با کارلوس روبه روت میکنم 726 01:18:21,296 --> 01:18:23,991 ‫- یکی از شما دروغ می گه. کارلوس دروغ می گه- 727 01:18:26,501 --> 01:18:30,062 ‫اگر کارلوس گناه کار باشه دیگه پیداش نمی کنی. 728 01:18:32,808 --> 01:18:35,003 ‫آه، بله، می کنم. 729 01:18:36,344 --> 01:18:38,471 ‫او امشب بر می گرده ... 730 01:18:38,647 --> 01:18:40,638 ...بخاطر بسته اش 731 01:18:42,250 --> 01:18:46,243 نباید من رو نگه داری من باید به دوستانم ملحق بشم 732 01:18:46,421 --> 01:18:49,322 ...تا هر وقت که بخوام نیگرت میدارم 733 01:18:49,491 --> 01:18:52,619 ...تا بفهمم که قضیه چیه 734 01:19:18,787 --> 01:19:20,721 پاکو 735 01:19:21,623 --> 01:19:23,181 ‫از اینی که زدمت معذرت میخو.ام 736 01:19:30,632 --> 01:19:33,362 و امیدوارم قبل اینی که برم ببینمت 737 01:19:38,140 --> 01:19:39,937 میدونم باور نمی کنی که برم 738 01:19:40,407 --> 01:19:42,535 حالا دیگه دلیلی نداره که بری 739 01:19:49,584 --> 01:19:51,916 بریم،کشیش 740 01:20:01,830 --> 01:20:04,162 من میبرمت خونه 741 01:20:05,934 --> 01:20:08,129 هی !،پاکو 742 01:20:08,804 --> 01:20:11,272 هی !،پاکو 743 01:20:16,712 --> 01:20:19,339 ‫اینو نگه دارین این برای پاکوئه 744 01:20:52,480 --> 01:20:54,971 بشین ،کشیش 745 01:21:05,827 --> 01:21:08,091 فعلا باید منتظر بمونیم 746 01:21:20,275 --> 01:21:22,368 اوه،آره 747 01:21:22,711 --> 01:21:26,613 چیزایی که توی اینه براش خیلی ارزش داره 748 01:21:34,556 --> 01:21:38,185 حتما وقتی که جون بودی همچنین چیزا رو دوست داشتی مگه نه کشیش؟ 749 01:21:48,904 --> 01:21:52,670 می خوای با من چی کار کنی ؟- چرا، فکر میکنی بکشمت؟- 750 01:21:53,575 --> 01:21:57,103 دو سال پیش وقتی تو به بانک دسپرد ...زدی یکی از کشیش های سن مارتین 751 01:21:57,279 --> 01:21:59,144 ‫در اونجا بود... 752 01:21:59,314 --> 01:22:02,977 حمله تو باعث شد اون دیوونه بشه و تا حالا هم خوب نشده 753 01:22:03,151 --> 01:22:06,087 جای کشیش ها توی بانک نیست 754 01:22:21,770 --> 01:22:23,704 متشکرم 755 01:22:31,112 --> 01:22:33,444 چرا خداوند حالا کمکت نمی کنه؟ 756 01:22:33,615 --> 01:22:35,549 شاید بکنه 757 01:22:39,788 --> 01:22:41,949 اون بهت غذا نمی ده، کشیش 758 01:22:43,458 --> 01:22:45,221 !من میدم 759 01:23:04,980 --> 01:23:07,471 میدونی چرا به کشیش بودن تو اعتقاد ندارم؟ 760 01:23:07,649 --> 01:23:10,243 ‫چون عاقلانه نیست 761 01:23:11,353 --> 01:23:13,412 نخواب 762 01:23:17,258 --> 01:23:21,422 ...نه،با عقل جور در نمیاد 763 01:23:21,596 --> 01:23:24,861 یک کشیش برای من زندگیشو به خطر نمی ندازه 764 01:23:30,038 --> 01:23:35,374 ...بعلاوه، اگه قصد تو کمک کردن به من باشه 765 01:23:35,543 --> 01:23:38,104 ...به زودی وينالوس مطلع میشه و 766 01:23:38,279 --> 01:23:40,713 ...سریع دستگیرت میکنه 767 01:23:44,285 --> 01:23:46,617 ‫اگه وينالوس دستگیرت کنه؟ 768 01:23:46,788 --> 01:23:48,119 ‫نمی ترسی؟ 769 01:23:48,289 --> 01:23:50,120 ‫نه 770 01:23:53,895 --> 01:23:56,022 ‫بله. من یک جنایتکار نیستم. 771 01:23:58,732 --> 01:24:03,466 همه زندانی هایی که توی اسپانیا هستند همشون جنایتکار نیستند،کشیش 772 01:24:03,905 --> 01:24:07,238 پس من هم به حمله هایی که بانک های اسپانیا کردم باید جنایت کار تلقی بشم؟ 773 01:24:07,409 --> 01:24:11,846 من کجا زندگی میکنم.پس این نشون میده که من پول ها رو واسه خودنیگر نداشتم 774 01:24:17,419 --> 01:24:20,547 ‫ادمه بده، کشیش، تو میتونی به من بگی دزد. 775 01:24:23,091 --> 01:24:24,752 تو خودت رو بهتر میشناسی 776 01:24:25,427 --> 01:24:30,023 دلت برای من نسوزه کشیش دلیلی نداره برای من دلسوزی کنی 777 01:24:56,124 --> 01:24:58,957 تا موقعی که صدات نکردم تکون نخور کشیش 778 01:24:59,127 --> 01:25:00,856 بیدار بمون 779 01:25:38,933 --> 01:25:41,868 کیه؟- کارلوس- 780 01:25:42,871 --> 01:25:44,702 ‫باز ـه 781 01:25:49,444 --> 01:25:52,436 ‫من آمده ام تا تا کوله پشتی ام رو ببرم 782 01:25:52,614 --> 01:25:54,275 فکر میکرد تو به اونجا رفته باشی 783 01:25:54,449 --> 01:25:56,713 ‫من منتظرت بودم. 784 01:25:58,052 --> 01:26:00,179 تصمیم گرفتم باهات بیام 785 01:26:01,289 --> 01:26:04,725 ‫خوب، بیا بریم. 786 01:26:04,959 --> 01:26:06,950 ‫امیدوارم که تا اونجا باهات بیام. 787 01:26:07,128 --> 01:26:11,121 اوه،مطمئنی سریع تر میام- اینطور به نظر میرسه- 788 01:26:11,733 --> 01:26:12,995 ‫بشین 789 01:26:13,168 --> 01:26:15,659 میخوام برات شراب بریزم 790 01:26:16,403 --> 01:26:18,895 یک دقیقه ای آماده میشه 791 01:26:24,579 --> 01:26:26,410 ‫خیلی خوب. 792 01:26:39,761 --> 01:26:42,525 ‫بیا بیرون، کشیش. 793 01:28:11,819 --> 01:28:14,652 ‫برای این چیزا برام دلسوزی میکردی، کشیش؟ 794 01:28:14,822 --> 01:28:17,052 ‫که دارم پیر میشم ... 795 01:28:17,225 --> 01:28:19,989 ‫حتما فکر میکنیی من بزدلم؟ 796 01:28:42,417 --> 01:28:45,853 چند وقت بود میدونستم مادرم به سختی مریضه 797 01:28:46,020 --> 01:28:49,183 می خواستم برم ببینمش اما عقبش مینداختم 798 01:28:49,357 --> 01:28:52,189 نمیتونستم خودم رو راضی کنم 799 01:28:54,362 --> 01:28:56,694 ‫می ترسیدم به اونجا برم. 800 01:28:59,534 --> 01:29:02,025 ‫برای همین بود برام دلسوزی میکردی، کشیش؟ 801 01:29:11,546 --> 01:29:14,174 ‫تو برای خودت متاسف نیستی؟ 802 01:29:18,786 --> 01:29:21,152 رفتار من به خاطر وحشی گری هاته وينالوس ؟ 803 01:29:24,292 --> 01:29:27,284 تو خیلی تند قضاوت میکنی نکنه اینم قسمتی از وظایفته 804 01:29:34,401 --> 01:29:36,393 واقعا که خیلی خنده داره 805 01:29:36,571 --> 01:29:39,802 خبرچین فرار کرد و سارق بزرگ هم در پو نشسته که 806 01:29:39,974 --> 01:29:41,737 خبری متوجه اش نشه 807 01:29:41,909 --> 01:29:46,642 و تانها کسی که باید زجر بکشه کشیشه 808 01:29:46,814 --> 01:29:51,717 ...کسی که با قلب پاک میخواد فداکاری کنه 809 01:29:53,654 --> 01:29:56,987 اگه واقعا خبر چین فرار کرد؟ 810 01:29:57,158 --> 01:29:59,991 آیا سارق بزرگ در امانه ؟ 811 01:30:13,207 --> 01:30:15,004 برو بخواب،کشیش 812 01:30:15,176 --> 01:30:18,509 خودت رو به ایستگاه برسون سوار تِرن شو 813 01:30:18,679 --> 01:30:21,273 من دیگه بهت احتیاجی ندارم 814 01:30:54,715 --> 01:30:57,149 صدای تِرن بود چجوری میتونم خودم رو به ایستگاه برسونم؟ 815 01:30:57,318 --> 01:30:58,478 بگیر بشین- ولی- 816 01:30:58,653 --> 01:31:02,419 قطار حرکت نمیکنه یک دقیقه کارت دارم حرفام خیلی مهمه 817 01:31:06,661 --> 01:31:09,596 من میخوام تو جون سالم به در ببری 818 01:31:09,764 --> 01:31:11,959 بهشون بگو کارلوس دروغ میگه 819 01:31:12,133 --> 01:31:15,158 تو هیچ وقت پیش ما نبودی - من هیچ وقت دروغ نمیگم - 820 01:31:17,605 --> 01:31:20,369 ولی یه گناه میتونه زندگی تو نجات بده 821 01:31:20,541 --> 01:31:22,873 ‫به همکارات بگو که بگن اونجا بودی 822 01:31:23,045 --> 01:31:24,204 اونا بخاطرت این کار رو نمیکنن؟ 823 01:31:24,378 --> 01:31:26,938 اون ها نمیتونن من بهشون اجازه نمیدم 824 01:31:35,289 --> 01:31:37,154 تو اهل کجایی کشیش؟ 825 01:31:37,625 --> 01:31:39,456 من در لورکا بدنیا اومدم 826 01:31:41,128 --> 01:31:42,959 لورکا؟ 827 01:31:45,733 --> 01:31:47,724 میدونی کجاست ؟ 828 01:31:48,970 --> 01:31:53,465 وقتی من شش سالم بود، هر روز به لورکا میرفتم 829 01:31:53,641 --> 01:31:56,906 یادمه من و مادرم صبح های زود هیزم بار الاغ میکردیم 830 01:31:57,077 --> 01:32:00,570 و من اونها رو به لورکا میبردم و اینقدر منتظر میموندم تا به فروش برسه 831 01:32:00,748 --> 01:32:03,012 و تا آخر شب هم به خونه بر نمیگشتم 832 01:32:03,751 --> 01:32:05,480 نکنه همسایه بودین 833 01:32:06,320 --> 01:32:08,254 همسایه 834 01:32:11,092 --> 01:32:15,256 ‫بیا اینجا، کشیش، یه لیوان شراب بخور. 835 01:32:16,364 --> 01:32:19,595 ‫شما، در لورکا به دنیا آمدید 836 01:32:21,536 --> 01:32:25,199 ‫خنده داره، من هرگز فکر نمیکردم کشیش ها هرگز به دنیا بیان. 837 01:32:32,280 --> 01:32:34,214 ‫یه چیزی بگو... 838 01:32:34,383 --> 01:32:38,443 چطو یک مرد از لورکا به شکل یک کشیش در آمده؟ 839 01:32:38,619 --> 01:32:42,453 ‫این مال جنگ داخلی بود. من 10ساله بودم 840 01:32:42,623 --> 01:32:45,922 چند نفر سرباز به مزرعه ما آمدند و پدرم رو کشتند 841 01:32:46,627 --> 01:32:50,461 چرا کشتنش؟- نمیدونم- 842 01:32:50,965 --> 01:32:54,059 ‫اون به هیچ طرف تعلق نداشت 843 01:32:54,468 --> 01:32:56,299 ‫خب،کدوم طرف اون را کشتند؟ 844 01:32:56,470 --> 01:33:00,065 چون هوا تاریک بود اونها رو ندیدم 845 01:33:00,908 --> 01:33:03,068 از طرف ما نبوده 846 01:33:05,412 --> 01:33:08,075 ‫چه فرقی می کنه؟ 847 01:33:10,685 --> 01:33:14,052 ‫آیا اون ها حق داشتند که زندگی ش رو ازش بگیرن ؟ 848 01:33:27,368 --> 01:33:30,360 ‫بهتر ـه راه بی افتی ،کشیش. 849 01:33:57,731 --> 01:33:59,393 ‫خداحافظ. 850 01:34:10,344 --> 01:34:12,676 ‫یک مرد از لورکا. 851 01:38:04,278 --> 01:38:06,269 ‫پدرو کجاست؟ 852 01:38:45,519 --> 01:38:47,009 ‫هی 853 01:38:53,360 --> 01:38:55,191 ‫مانوئل. 854 01:38:56,163 --> 01:39:00,031 ‫- مانوئل. باید تفنگ ها رو از زیر خاک در بیاریم - 855 01:39:00,367 --> 01:39:03,700 ‫- چرا؟ چون مادرم مُرده - 856 01:39:03,871 --> 01:39:06,362 و میخوام به دیدنش برم 857 01:39:07,274 --> 01:39:11,040 ‫مادرت مُرده؟ 858 01:39:13,714 --> 01:39:17,878 پس چطوری میخوای به دیدنش بری 859 01:39:18,052 --> 01:39:20,782 ‫و چرا میخوای برگردی؟ 860 01:39:20,955 --> 01:39:23,890 ‫- چرا؟ آره، چرا؟ - 861 01:39:29,063 --> 01:39:31,224 ‫کار دیگه ای ازم ساخته نست؟ 862 01:39:32,633 --> 01:39:34,464 ‫بله. 863 01:39:34,635 --> 01:39:36,728 ‫حق با تو ـه 864 01:39:40,975 --> 01:39:44,138 ‫علاوه بر این، فکر می کنم یک کارمی تونم انجام بدم 865 01:39:49,083 --> 01:39:51,074 ‫مانوئل ... 866 01:39:51,919 --> 01:39:54,319 ...آرتيگز 867 01:39:55,823 --> 01:39:59,759 تو برو اتومبیل رو بیار من هم صورت حساب رو میدم 868 01:40:28,622 --> 01:40:31,716 ‫صورت حساب پدرو، لطفا. 869 01:40:36,130 --> 01:40:38,064 ‫متاسفم. 870 01:41:09,496 --> 01:41:11,430 ‫این کافی ـه؟ 871 01:41:11,598 --> 01:41:13,691 ‫خیلی زیاده. 872 01:41:19,106 --> 01:41:20,937 ‫متشکرم. 873 01:41:34,721 --> 01:41:36,154 ‫مانوئل! 874 01:41:36,323 --> 01:41:37,585 ‫مانوئل! 875 01:43:32,706 --> 01:43:34,537 ‫من آماده ام. 876 01:43:37,377 --> 01:43:39,471 ‫من آماده ام. 877 01:43:39,780 --> 01:43:41,543 همین جا باش 878 01:43:41,715 --> 01:43:43,546 تو خیلی مستی 879 01:43:43,717 --> 01:43:46,277 ‫من بیش از حد مستم؟ 880 01:43:52,292 --> 01:43:54,726 ‫من بیش از حد مستم؟ 881 01:46:44,664 --> 01:46:48,760 برو به طرف سن مارتین تا میتونی سریع برو 882 01:46:48,935 --> 01:46:50,869 ‫بله قربان. 883 01:47:19,699 --> 01:47:22,396 ‫با دقت گوش 884 01:47:23,003 --> 01:47:25,801 وقتی من پیاده شدم تو با سرعت عادی راه بی افت 885 01:47:26,506 --> 01:47:28,565 هیچ جا هم نگه ندار 886 01:47:28,742 --> 01:47:32,610 ‫مستقیم به الزندو برو و به هیچ کی نگو من رو دیدی 887 01:47:32,779 --> 01:47:34,406 ‫بله قربان. 888 01:47:34,581 --> 01:47:37,345 ‫هر چی شما بگی، سنیور آرتيگز 889 01:47:42,422 --> 01:47:44,356 ‫اینجا بایست 890 01:47:53,934 --> 01:47:55,925 یادت نره بهت چی گفتم 891 01:47:56,102 --> 01:47:58,036 ‫بله قربان. 892 01:54:35,568 --> 01:54:37,092 ‫پسر عوضی! 893 01:54:37,270 --> 01:54:39,101 ‫چراغ ها رو خاموش کنید! 894 01:57:28,207 --> 01:57:31,040 ‫ما زدیمش! میشنوین، قربان؟ 895 01:57:31,210 --> 01:57:34,043 ‫مازدیمش ،اون مُرده! 896 01:57:36,382 --> 01:57:38,612 ‫- درکش سخته، نه، قربان؟ چی ؟ - 897 01:57:38,785 --> 01:57:42,516 همه چیز تموم شد و شما برنده شدید 898 01:57:48,428 --> 01:57:50,521 ‫تبریک می گیم، قربان. 899 01:57:51,264 --> 01:57:53,323 ‫تبریک می گیم، قربان. 900 01:57:53,666 --> 01:57:56,032 ‫تبریک می گیم، قربان. 901 01:57:57,270 --> 01:57:58,999 ‫تبریک می گیم، قربان. 902 01:57:59,172 --> 01:58:03,040 ‫- تبریک می گیم، قربان،امروز روز شماست متشکرم،ستوان- 903 01:58:26,365 --> 01:58:30,631 حالا که به این موفقیط رسیدین برای آینده نقشه هاتون چیه ؟ 904 01:58:30,804 --> 01:58:33,271 ‫من قصد دارم یه سفربه لوردس داشته باشم 905 01:58:33,439 --> 01:58:35,101 ‫به لطف این پیروزی دعا کنم 906 01:58:35,274 --> 01:58:39,005 ‫سینیوروينالوس(همسرش) هم توی سفربه لوردس همراهیتون میکنن؟ 907 01:58:39,178 --> 01:58:42,739 ‫متاسفانه نه. سینیوروينالوس(همسرش) قادر به سفر در این زمان نیستند. 908 01:58:42,915 --> 01:58:44,678 ‫قربان، ممکنه یه لحظه باهاتون صحبت کنم؟ 909 01:58:44,851 --> 01:58:46,443 ‫- ببخشید. بله قربان - 910 01:58:46,619 --> 01:58:49,417 کشیش چی میشه - کاپتان یه سوال دیگه؟ - 911 01:58:49,589 --> 01:58:52,956 ‫براتون مهم نبود که 20 سال پس از جنگ داخلی ... 912 01:58:53,126 --> 01:58:55,117 ...دشمن سیاسی - دشمن سیاسی؟ - 913 01:58:55,294 --> 01:58:58,229 آرتيگز یک دزدعادی بود، نه بیشتر و نه کمتر 914 01:58:58,397 --> 01:59:00,331 ...باشه قربان ولی چنین حمله ای 915 01:59:00,500 --> 01:59:03,560 ‫ حمله اون جنبه سیاسی نداشت. اون آمده بود تا یک خبر چین رو بکشه 916 01:59:03,736 --> 01:59:07,502 میتونست اون(کارلوس) رو بدون آمدن به اینجا بکشه 917 01:59:07,673 --> 01:59:10,402 ‫-امکان نداشت؟ این همش حدث و گمانه - 918 01:59:10,576 --> 01:59:13,272 آرتيگز یک دزد بود، دشمن دولت بود 919 01:59:13,446 --> 01:59:15,311 ‫و در حال حاضر اون مُرده 920 01:59:16,382 --> 01:59:19,613 ‫- اون مرد کیه؟ یکی از خبرنگاران خارجی، قربان- 921 01:59:19,785 --> 01:59:23,152 ‫قربان، اون کشیش درطبقه بالا، تحت حفاظت ـه. 922 01:59:23,756 --> 01:59:25,621 ما نمیتونیم علیه کلیسا اقدامی بکنیم 923 01:59:25,791 --> 01:59:29,227 اون رو نیگرش دارین تا شخصا پدر روحانی مراجعه کنه 924 01:59:29,395 --> 01:59:33,593 ‫میخوام طوری بشه که در کارمون دخالت نکنه. اوه، ستوان 925 01:59:33,766 --> 01:59:35,428 ‫بله قربان. 926 01:59:35,835 --> 01:59:40,238 آرتيگز می دونست مادرش مُرده اون می دونست که ما براش تله گذاشتیم 927 01:59:40,406 --> 01:59:43,375 ‫- حتما میدونست. .بله قربان - 928 01:59:44,443 --> 01:59:46,502 ‫پس چرا اون برگشت؟