1 00:02:45,971 --> 00:02:53,212 M@soud مترجم Farsisubtitle.com از گروه ترجمه 2 00:02:59,549 --> 00:03:06,791 ‫wWw.FarsiSubtitle.Com 3 00:03:06,815 --> 00:03:14,057 Sync: AliNet 4 00:03:54,385 --> 00:03:58,462 ‫دکتر گریسن در هنگام قتل به هیچ وجه در لندن نبوده. 5 00:03:58,463 --> 00:04:03,741 ‫درواقع این دکتر محترم در شب موردنظر ‫در یک هتل کوچک در ملکشم اقامت داشته. 6 00:04:03,742 --> 00:04:06,621 ‫سپس او با قطار ۲:۴۰ به برتون گریفورد برگشته... 7 00:04:07,102 --> 00:04:10,460 ‫و در لباس مبدل به عنوان آقای مرتیمر ‫ملازم برج برتون تغییر چهره داده. 8 00:04:10,461 --> 00:04:14,780 ‫تا مطمئن بشه که ورود او ‫توسط بازرس بلیط مورد توجه قرار میگیرد. 9 00:04:14,781 --> 00:04:18,619 ‫از آن به بعد نقشه اش ساده بود. 10 00:04:18,620 --> 00:04:23,898 ‫با اینکه میدانست آن روز در برتون تعطیلی بود ‫برای او وارد شدن به عمارت هلریک بدون اینکه دیده شود کار سختی نبود 11 00:04:23,899 --> 00:04:27,258 ‫و به قتل رساندن آقای مرتیمر با پیکان اسطرلاب... 12 00:04:27,259 --> 00:04:31,098 ‫که با چاقوتیزکنی که در کنار پنجره آشپزخانه ‫وجود داشت تیز شده بود. 13 00:04:31,578 --> 00:04:36,857 ‫تردید من در باره اون چاقوهای برنجی در آن زمان یادت هست؟ 14 00:04:37,337 --> 00:04:41,656 ‫من درباره اون تراشه های تیز فلزی نگران بودم. 15 00:04:41,657 --> 00:04:43,576 ‫خدای من، جناب لرد مریدیو 16 00:04:44,056 --> 00:04:46,455 ‫شما هیچی رو از قلم ننداختید. 17 00:04:46,456 --> 00:04:49,814 ‫اما از اونجاییکه معلومه شما چیزای بیشتری میدونید. 18 00:04:49,815 --> 00:04:52,694 ‫متواضعانه بازرس ادامه دادید. 19 00:04:52,695 --> 00:04:57,493 ‫در حیرتم که چطور توضیح خواهید داد ‫که قاتل چگونه موفق به برجای گذاشتن جسد قربانیش... 20 00:04:57,494 --> 00:04:59,893 ‫در وسط زمین بازی تنیس شده ‫و بدون اینکه ردی از خودش به جای بگذاره... 21 00:04:59,894 --> 00:05:03,252 ‫توانسته فرارش را عملی کند. 22 00:05:03,253 --> 00:05:08,052 ‫صادقانه باید بگم که آقا ما در اداره پلیس ‫به بازی گرفته شدیم. 23 00:05:14,771 --> 00:05:18,610 ‫سینت جان لرد مریدیو گارآگاه باعظمت 24 00:05:18,611 --> 00:05:20,530 ‫شکوهمندانه برخاست 25 00:05:20,531 --> 00:05:24,849 ‫سیمای بزرگ بابانوئلی خود که از شوق شیطانی میدرخشید را رفیع کرد 26 00:05:24,850 --> 00:05:28,690 ‫او به آرامی خرده کیک های دانه دار را... 27 00:05:29,169 --> 00:05:31,568 ‫از روی چین های جلیقه لرزانش پاک کرد. 28 00:05:31,569 --> 00:05:34,927 ‫و غرید: ممکنه که پلیس به بازی گرفته شده باشه بازرس... 29 00:05:34,928 --> 00:05:36,847 ‫اما مریدیو نه. 30 00:05:36,848 --> 00:05:41,167 ‫سی سال پیش دکتر گریسن قاتل 31 00:05:41,168 --> 00:05:44,047 ‫یک عضو برجسته از بلتس روزس بود 32 00:05:44,048 --> 00:05:46,926 ‫تحت عنوان اُلگ گراینسکی 33 00:05:46,927 --> 00:05:50,766 ‫و سال ها بود که چهره اش را به طریقی تغییر داده بود 34 00:05:50,767 --> 00:05:52,685 ‫ولی هنوز زبردستی قدیمی اش او را رها نکرده بود. 35 00:05:52,686 --> 00:05:55,084 ‫او جسد را به وسط محوطه بازی حمل کرد 36 00:05:55,085 --> 00:05:57,485 ‫در حالیکه روی نوک پاهایش... 37 00:05:57,486 --> 00:06:01,804 ‫در طول خط سفیدی که ‫محل زدن توپ شروع مسابقه را مجزا میکند راه میرفت. 38 00:06:01,804 --> 00:06:04,683 ‫و از آنجا او جسد را به فاصله هفت پا ‫به داخل محوطه بازی پرتاب کرد، 39 00:06:04,684 --> 00:06:07,083 ‫نزدیک خط مبنا جایی که جسد پیدا شد. 40 00:06:07,084 --> 00:06:10,442 ‫سپس با یک حرکت ماهرانه 41 00:06:10,443 --> 00:06:14,282 ‫دور زد و راهی که آمده بود را بازگشت 42 00:06:14,283 --> 00:06:17,642 ‫بنابراین هیچ ردی به جا نگذاشت. 43 00:06:17,643 --> 00:06:21,961 ‫و این بازرس، همان راه حل مریدیو هست. 44 00:06:21,962 --> 00:06:24,841 ‫سلام! ‫شما اونجایید؟ 45 00:06:25,801 --> 00:06:27,721 ‫آقای وایک؟ 46 00:06:28,201 --> 00:06:30,120 ‫- آقای وایک؟ ‫- کی اوجاست؟ 47 00:06:30,121 --> 00:06:32,519 ‫من هستم مایلو تیندل، ‫فکر کنم منتظرم بودید. 48 00:06:32,520 --> 00:06:35,399 ‫بله البته، لطف کردی اومدی. ‫نمیخوای بیای پیش من؟ 49 00:06:35,400 --> 00:06:39,239 ‫راستش یه مدتی هست که دارم سعی میکنم ‫همین کار رو انجام بدم. 50 00:06:42,599 --> 00:06:44,519 ‫بفرمائید. 51 00:06:48,838 --> 00:06:52,198 ‫بله اینجا خلوتگاه دنج منه در هوای آزاد ‫که خودم طراحی کردم. 52 00:06:52,677 --> 00:06:56,036 ‫و برای من همان اندک فضای ویژه پنهانی ‫که یک نویسنده احتیاج داره را فراهم میکنه. 53 00:06:56,037 --> 00:06:57,957 ‫باید بگم شما مردی هستید که معاشرت با آن آسان است. 54 00:06:58,436 --> 00:07:00,835 ‫دقیقا، پس شما مایلو تیندل هستید. 55 00:07:00,836 --> 00:07:04,195 ‫- من اندرو وایک هستم، به عمارت کلوک خوش آمدی. ‫- ممنونم. 56 00:07:04,676 --> 00:07:06,595 ‫من نامه شما رو وقتی بعد از ظهر از لندن برگشتم دریافت کردم. 57 00:07:07,075 --> 00:07:08,994 ‫چه خوب، بله. ‫امیدوار بودم شما این آخر هفته اینجا باشید 58 00:07:08,995 --> 00:07:12,354 ‫بنابراین نامه شما رو امروز زودتر ‫داخل صندوق پستی تان انداختم. 59 00:07:12,355 --> 00:07:14,753 ‫خب، چه نوشیدنی میل دارید؟ 60 00:07:14,754 --> 00:07:17,153 ‫- اگه ممکنه ودکا تانیک. ‫- البته. 61 00:07:17,154 --> 00:07:21,473 ‫- اقامت شما در این خانه ییلاقی چطوره؟ ‫- خیلی خوبه ممنونم. 62 00:07:21,953 --> 00:07:23,872 ‫برای آخرهفته ها ازش استفاده میکنی و این جورچیزا؟ 63 00:07:23,873 --> 00:07:26,271 ‫بله اینجور چیزا. 64 00:07:26,272 --> 00:07:29,631 ‫ودکا، به نظر میرسه که این بیرون ندارم. 65 00:07:29,632 --> 00:07:32,511 ‫- جین هم خوبه. ‫- خوبه. 66 00:07:32,512 --> 00:07:34,910 ‫این خانه ییلاقی محل کوچک و جذابیه... 67 00:07:34,911 --> 00:07:36,831 ‫که برای هر گونه استراحتی ایده آله. 68 00:07:37,311 --> 00:07:39,709 ‫متاسفانه من وقتی برای خودم ندارم. 69 00:07:39,710 --> 00:07:43,069 ‫در حقیقت داشتم پایان کتاب جدیدم رو مینوشتم... 70 00:07:43,070 --> 00:07:45,949 ‫به نام ‫"مرگ در اثر دو اشتباه" 71 00:07:45,950 --> 00:07:49,308 ‫باید بگم که تا الان خیلی خوب پیش رفته. 72 00:07:49,309 --> 00:07:52,668 ‫نوشابه، نوشابه، نوشابه، نوشابه 73 00:07:52,669 --> 00:07:55,067 ‫ای وای، به نظر میرسه که تانیک هم اینجا ندارم. 74 00:07:55,068 --> 00:07:57,467 ‫چه بد. ‫امکانش هست بریم داخل؟ 75 00:07:57,468 --> 00:08:00,347 ‫- هر طور شما بخواین. ‫- خوبه. 76 00:08:00,348 --> 00:08:03,706 ‫بگو ببینم موافقی که داستان های کارآگاهی... 77 00:08:03,707 --> 00:08:06,586 ‫یک سرگرمی عادی برای انسان های نابغه است؟ 78 00:08:07,067 --> 00:08:09,945 ‫متاسفانه من درباره انسان های نابغه چیزی نمیدونم. 79 00:08:09,946 --> 00:08:12,825 ‫- آیا همانطوره که گفتید؟ ‫من دارم از فیلیپ گودلا قول میکنم. 80 00:08:12,826 --> 00:08:14,745 ‫زندگی نامه نویس دهه ۳۰ 81 00:08:14,745 --> 00:08:18,585 ‫همان عصر طلایی که هر وزیر کابینه ‫یک کتاب جنایی کنار بسترش داشت. 82 00:08:19,064 --> 00:08:21,464 ‫و همه کارآگاهان صاحب عنوان بودند. 83 00:08:21,465 --> 00:08:24,823 ‫- گمان کنم قبل از زمان شما بود. ‫- یه جورایی، بذارید من حملش کنم. 84 00:08:24,824 --> 00:08:27,223 ‫خیلی ممنونم، خیلی لطف دارید. 85 00:08:27,224 --> 00:08:31,542 ‫میدونی هنوز حتی امروزه من کلماتم ‫رو مطابق طبقه متوسط جامعه تنظیم میکنم. 86 00:08:31,543 --> 00:08:36,342 ‫بر خلاف جامعه بی کلاس ها به نظر میرسه ‫که بسیاری از مردم عادی ازش لذت میبرند. 87 00:08:36,822 --> 00:08:38,741 ‫فکر کنم از این چیزاتون توی تلوزیون هم استفاده میکنند. 88 00:08:38,742 --> 00:08:41,621 ‫اوه خدا نکنه، من هرگز اجازه نخواهم داد. 89 00:08:41,622 --> 00:08:45,460 ‫و در ضمن اسم این "چیز" نیست. 90 00:08:45,461 --> 00:08:48,340 ‫تلوزیون به هیچ وجه هدف من نبوده. 91 00:08:48,341 --> 00:08:51,700 ‫این کارآگاه حقیقیه، نه کارآگاه افسانه ای. 92 00:08:52,180 --> 00:08:55,059 ‫بنابراین سرگرمی یک انسان نابغه نیست؟ 93 00:08:55,060 --> 00:08:58,418 ‫شما مخلص کلام رو میگید مایلو جان ‫اگه اجازه داشته باشم شما رو به این اسم خطاب کنم. 94 00:08:58,419 --> 00:09:01,778 ‫اگه شما هم ناراحت نمیشید منم همینطور، ‫این روزا باید به اسم کوچک خطاب شیم، اندرو. 95 00:09:01,779 --> 00:09:06,098 ‫البته. ‫و من و تو باید با هم دوستانه برخورد کنیم، درسته؟ 96 00:09:27,214 --> 00:09:30,094 ‫نوشیدنی رو با چی دوست داری؟ ‫با یخ؟ 97 00:09:31,054 --> 00:09:33,453 ‫با یخ؟ 98 00:09:33,454 --> 00:09:35,374 ‫بله لطفا. 99 00:09:50,251 --> 00:09:52,651 ‫این چیکار میکنه؟ 100 00:09:56,970 --> 00:09:59,849 ‫اوه، اون جک تار است، ملوان عیاش. 101 00:09:59,850 --> 00:10:02,249 ‫من و اون یه رابطه عالی با هم داریم. 102 00:10:02,250 --> 00:10:05,128 ‫من جُک میگم و اون میخنده. 103 00:10:05,129 --> 00:10:09,447 ‫بفرمایید مین فراید بندازش پشت کروات. 104 00:10:09,448 --> 00:10:11,368 ‫- نخندید. ‫- نه متوجه منظورم نشد. 105 00:10:11,848 --> 00:10:14,248 ‫- به نظر شما سعی میکنید که بامزه باشید. ‫- خواهی فهمید که هستم. 106 00:10:14,728 --> 00:10:17,127 ‫- متوجهم، به سلامتی. ‫- نوش جان. 107 00:10:21,926 --> 00:10:25,285 ‫- این چیه؟ ‫اون نسل چهارم یه بازی سخت و پیچیده... 108 00:10:25,286 --> 00:10:27,205 ‫به نام سنات است. 109 00:10:27,206 --> 00:10:30,085 ‫من ماه هاست که دارم روش تحقیق میکنم، ‫اما هنوز یک مبتدی هستم. 110 00:10:30,086 --> 00:10:33,924 ‫به نظرم بهتره که بذاریش سر جاش، ‫یه مدت نسبتا طولانی وقت منو گرفت تا به اونجا برسونمش. 111 00:10:33,925 --> 00:10:37,283 ‫ستون مرکزی چهارمین خانه از سمت راست تو. 112 00:10:37,284 --> 00:10:39,203 ‫خب، 113 00:10:39,204 --> 00:10:42,244 ‫شنیدم که میخوای با همسرم ازدواج کنی. 114 00:10:45,044 --> 00:10:48,882 ‫ببخشید که رفتم سر این موضوع ‫اما از اوجاییکه مارگاریت برای چند روزی رفته شمال... 115 00:10:48,883 --> 00:10:51,282 ‫تا با بستگانش دیدن کنه، ‫فکر کردم که زمان مناسبی برای من و تو باشه... 116 00:10:51,763 --> 00:10:54,161 ‫تا یه گپ کوچولو بزنیم. 117 00:10:54,162 --> 00:10:58,482 ‫- متوجهم. ‫- خب پس حقیقت داره؟ 118 00:10:59,441 --> 00:11:02,320 ‫بله، البته با اجازه شما. 119 00:11:02,321 --> 00:11:06,639 ‫چرا که نه؟ شما به اندازه کافی مردی جوان ‫و با شخصیتی هستید بخوبی هم صحبت میکنید، 120 00:11:06,640 --> 00:11:09,520 ‫لباس هایی با مارک جدید و ‫پوشاک مردان نجیب و محترم رو میپوشید. 121 00:11:10,000 --> 00:11:13,358 ‫مطمئنم ناراحت نمیشید که من چند تا سوال ‫در مورد گذشته شما ازتون بپرسم 122 00:11:13,359 --> 00:11:16,238 ‫والدین و همین چیزا. 123 00:11:16,239 --> 00:11:20,557 ‫مادرم در هلفرد به دنیا آمده بود، ‫دختر یک کشاورز بود. 124 00:11:20,558 --> 00:11:24,876 ‫و پدرم یه مرد ایتالیایی است ‫که در دهه ۳۰ از جنوآ به این کشور آمد. 125 00:11:24,877 --> 00:11:28,716 ‫- در دهه ۳۰، یهودیه؟ ‫- نه کاتولیک و بسیار دیندار. 126 00:11:28,717 --> 00:11:30,635 ‫البته من خودم اصلا مذهبی نیستم. 127 00:11:30,636 --> 00:11:34,955 ‫پسر جان نیازی نیست که برای من بهانه بیاری، ‫ما همه اینجا آزاده هستیم. 128 00:11:34,956 --> 00:11:39,274 ‫من هیچ تعصبی نسبت به کاتولیک ها ندارم، ‫حتی کاتولیک های منحرف. 129 00:11:39,275 --> 00:11:43,594 ‫درواقع بعضی از دوستانم کاتولیک های منحرف هستند. 130 00:11:43,595 --> 00:11:46,474 ‫بگو ببینم اسم پدرت هم تیندل بود؟ 131 00:11:46,475 --> 00:11:48,873 ‫نه اسمش تیندولینی بود. 132 00:11:48,874 --> 00:11:51,273 ‫اما اگه این روزا یه همچین اسمی داشته باشی، 133 00:11:51,274 --> 00:11:53,193 ‫باید بری بستنی فروش بشی. 134 00:11:53,194 --> 00:11:55,592 ‫اون یه ساعت ساز بود. 135 00:11:55,593 --> 00:11:58,471 ‫و اون از ما خواست تا انگلیسی بار بیاییم، ‫بنابراین اسمش رو تغییر داد. 136 00:11:58,472 --> 00:12:01,831 ‫انگلیسی "بار بیایید". 137 00:12:01,832 --> 00:12:03,751 ‫مرد موفقی بود؟ 138 00:12:03,752 --> 00:12:07,110 ‫نه، درواقع نبود. 139 00:12:07,111 --> 00:12:10,950 ‫شما نمیتونی توقع داشته باشی که فقط با تعمیر ساعت ها ‫این روزا خرج زندگی رو در بیاری. 140 00:12:10,951 --> 00:12:13,829 ‫در آخر برشکسته شد، ‫همیشه بهش میگفتم که یه روزی میشه. 141 00:12:13,830 --> 00:12:17,670 ‫خب حتما این حرفت باید یه جورایی ‫اون رو نسبت به تو لجباز کرده باشه. 142 00:12:18,629 --> 00:12:21,508 ‫بله، یه ذره. 143 00:12:21,509 --> 00:12:23,908 ‫اون هرگز برنگشت. 144 00:12:23,909 --> 00:12:26,308 ‫اون هنوز در سوهو است، ‫هنوز فکرمیکنه که اون سالها رو بخوبی گذرونده. 145 00:12:26,789 --> 00:12:28,228 ‫و تو، تو چه کاره ای؟ 146 00:12:29,477 --> 00:12:30,916 ‫نمیدونی؟ 147 00:12:33,027 --> 00:12:37,826 ‫من در جنوب کنسینگتون یک سالن آرایشگاه دارم، ‫به نام کاسا تیندولینی. 148 00:12:37,827 --> 00:12:39,745 ‫اوه تو میتونی این روزا از اون اسم استفاده کنی مگه نه؟ 149 00:12:39,746 --> 00:12:43,105 ‫مردم به جای سالن بستنی فروشی اشتباه نمیگیرن؟ ‫- نه. 150 00:12:43,106 --> 00:12:45,505 ‫خانم ها به نظر از رابطه اقلیمی خوششون میاد. 151 00:12:45,986 --> 00:12:48,384 ‫انگلیسی برای اونا خیلی سالم و بی خطره، آره؟ 152 00:12:48,385 --> 00:12:51,264 ‫بله. ‫خب میدونید، مدل انگلیسی شیک نیست. 153 00:12:51,265 --> 00:12:55,584 ‫ما متوجه شدیم که اینطوری ‫فضای عشاق رومی فراهم میشه. 154 00:12:55,584 --> 00:12:58,943 ‫البته ما اون رو در بریگتون امروزی کردیم، ‫و کمتر غیر طبیعی به نظر میرسه. 155 00:12:58,944 --> 00:13:03,743 ‫منظورم اینه که در لندن درواقع نیمی از اونها... ‫عشاق لاتین هستن. 156 00:13:06,143 --> 00:13:10,942 ‫و تو کجا زندگی میکنی ‫بالا، پشت، یا زیر مغازه تان؟ 157 00:13:11,422 --> 00:13:14,781 ‫یه خانه قدیمی در همان نزدیکی اجاره کردم. ‫راحت و جذابه. 158 00:13:14,782 --> 00:13:16,700 ‫درواقع گرجستانیه. 159 00:13:16,701 --> 00:13:20,540 ‫از جنوا به گرجستان در یک نسل، بد نیست. 160 00:13:20,541 --> 00:13:24,859 ‫شک دارم که یک خانه قرن هجدهم در جنوب کنسیگتون... 161 00:13:24,860 --> 00:13:27,738 ‫همین جادو رو که با تو میکنه ‫روی مارگاریت نجوا کنه. 162 00:13:27,739 --> 00:13:30,618 ‫اون عاشق خانه های قدیمیه، ‫و بی صبرانه منتظر زندگی کردن در آن است. 163 00:13:30,619 --> 00:13:33,498 ‫فکر کنم او قبلا تو یه همچین خونه ای زندگی میکرده، ‫حداقل یکی دوبار در هفته. 164 00:13:34,458 --> 00:13:36,378 ‫اشتباه نمیکنم، مگه نه؟ 165 00:13:38,778 --> 00:13:42,136 ‫و انگیزه تو از اجاره کردن اون خونه ‫این بود که دیدارهای... 166 00:13:42,137 --> 00:13:45,496 ‫یکی دو بار رو بیشتر کنی. ‫از من خواستی بیام اینجا تا این حرفا رو بزنی؟ 167 00:13:45,497 --> 00:13:49,336 ‫هنوز با جدیت حرفی نزدم. 168 00:13:49,337 --> 00:13:53,176 ‫اگه صلاح بدونم که بگم همسرم ‫مثل یه بچه شش ساله رفتار میکنه... 169 00:13:53,655 --> 00:13:56,534 ‫و مثل یک خودخواه بی عقل ‫دنبال عشق میگرده اینکارو خواهم کرد، 170 00:13:56,535 --> 00:13:59,414 ‫و نیازی به اجازه معشوقه اش ندارم. 171 00:13:59,415 --> 00:14:03,253 ‫- بابت نوشیدنی ممنون. ‫- اوه فکر میکردم توی انگلستان بزرگ شدی. 172 00:14:03,254 --> 00:14:05,173 ‫مطمئنا میدونی که بی ادبی پذیرفته نیست. 173 00:14:05,174 --> 00:14:08,052 ‫شما نسبت به زنی که من عاشقشم بی ادب بودید. 174 00:14:08,053 --> 00:14:11,812 ‫برعکس، من داشتم در مورد همسرم چیزایی رو یادآور میکردم. ‫- بازم فرقی نمیکنه. 175 00:14:11,813 --> 00:14:14,692 ‫اوضاع درنهایت همینطوره، ‫شرط میبندم که طی یک سال... 176 00:14:14,693 --> 00:14:18,531 ‫این تو خواهی بود که نسبت به مارگاریت بی ادب ‫و من کسی خواهم بود که اینطور حماسی حرف میزنه. 177 00:14:18,532 --> 00:14:23,810 ‫وقتی که کاملا فراموش کرده ام که ‫او چقدر غیر قابل تحمل، خسته کننده، خودپسند... 178 00:14:23,811 --> 00:14:26,211 ‫ولخرج، افراطی، حیله گر، سنگدل بوده! 179 00:14:28,562 --> 00:14:31,922 ‫میتونی از عهده اینکه از چنگ من درش بیاری بر بیای؟ 180 00:14:38,161 --> 00:14:41,999 ‫- از عهدش بر بیام؟ ‫اون رو در سبکی از زندگی که ‫تا قبل از آشنایی با من به آن عادت نداشت... 181 00:14:42,000 --> 00:14:44,879 ‫ولی حالا عادت کرده، حمایت کنی. 182 00:14:44,880 --> 00:14:48,240 ‫خب من یک میلیونر نیستم ولی گرسنگی هم نمیکشم. 183 00:14:48,719 --> 00:14:53,038 ‫مغازه ام در لندن درآمد خوبی داره. ‫اون مغازه که در بریگتون که داره برشکسته میشه. 184 00:14:53,039 --> 00:14:54,958 ‫- همین موقع سال بعد ‫امسال، سال بعد، یه موقعی، هرگز. 185 00:14:54,959 --> 00:14:58,797 ‫چیزی که در حال حاضر داری میگی اینه که تو دستت تنگه. 186 00:14:58,798 --> 00:15:01,677 ‫- زندگی رو میگذرونیم. ‫گذراندن زندگی نمیتونه اصل مطلب باشه. 187 00:15:01,678 --> 00:15:05,036 ‫فرضا وقتی که با مارگاریت ازدواج میکنی، ‫یه خونه در ریویرا میخوای، 188 00:15:05,037 --> 00:15:07,916 ‫یه ماشین تندرو و یه جفت معشوقه. ‫- فرضا؟ 189 00:15:07,917 --> 00:15:10,795 ‫- فقط به خاطر اینکه به اون چیزها نیاز داری؟ ‫- نه متاسفانه من فقط این عمارت دورافتاده، 190 00:15:10,796 --> 00:15:14,155 ‫یه ماشین کند در ویلتشر و یک معشوقه دارم. 191 00:15:14,156 --> 00:15:17,035 ‫تِآ یک پرنده فنلاندی که حمام بخار سالزبری رو اداره میکنه. 192 00:15:17,036 --> 00:15:18,955 ‫اوه، تو درباره تِآ میدونی، مگه نه؟ 193 00:15:18,955 --> 00:15:21,354 ‫من و مارگاریت چیزی رو از هم پنهان نمیکنیم. 194 00:15:21,355 --> 00:15:23,754 ‫به نظر میرسه راز های منم برات پوشیده نیست. 195 00:15:23,755 --> 00:15:26,153 ‫تِآ یک الهی فنلاندیه، 196 00:15:26,154 --> 00:15:28,554 ‫موهای طلاییش بوی صنوبر میدن، 197 00:15:29,034 --> 00:15:32,872 ‫و چشم های لاجوردی اش نمایان کننده ‫آبگیر های جنگل های رازآلود فنلاند هستن. 198 00:15:32,873 --> 00:15:37,192 ‫من شنیدم که اون با موهای طلاییش ‫همه جذابیتهای جنسی یک مرد رو داره. 199 00:15:37,193 --> 00:15:39,113 ‫اینطور نیست پسر جان، اینو از من بشنو. 200 00:15:39,592 --> 00:15:41,991 ‫تِآ یک هرزه کوچولوئه که منو به زور ارضا میکنه. 201 00:15:41,992 --> 00:15:44,390 ‫و خیلی طول میکشه که مطابق قبل بشه. 202 00:15:44,391 --> 00:15:48,710 ‫خوبه که من نسبتا ورزشکار المپیک جنسی خوبی هستم. 203 00:15:48,711 --> 00:15:53,029 ‫بله من تصور میکنم که این روزها ‫تو بیشتر روی سرعت تمرکز میکنی... 204 00:15:53,030 --> 00:15:55,429 ‫تا مسائل بلندمدت. 205 00:15:55,430 --> 00:15:57,828 ‫اینطور نیست پسر جان، ‫من در بهترین شرایط هستم، 206 00:15:57,829 --> 00:16:01,668 ‫من میتونم با تمام انگلستان جفت گیری کنم. 207 00:16:01,669 --> 00:16:04,068 ‫توپ قرمز، ‫خب در المپیک... 208 00:16:04,069 --> 00:16:05,989 ‫بردن مهم نیست دفعات شرکت کردن مهمه. 209 00:16:06,468 --> 00:16:10,307 ‫قصد ازدواج باهاش داری؟ 210 00:16:10,307 --> 00:16:14,146 ‫نه، من فقط میخوام باهاش زندگی کنم. 211 00:16:14,147 --> 00:16:18,466 ‫خب چی جلوتو گرفته؟ ‫اساسا به خاطر تهمت و فضولی... 212 00:16:18,467 --> 00:16:20,865 ‫اون کسی که تو و مارگاریت استخدام کردین. 213 00:16:20,866 --> 00:16:22,785 ‫خودتو بی گناه نشون نده. 214 00:16:22,786 --> 00:16:28,064 ‫اون کارآگاه خصوصی توتون بدست ‫تمام هفته گذشته بیرون خانه تِآ اردو زده بود. 215 00:16:28,065 --> 00:16:33,343 ‫حتما سیاست مطمئنی بوده ‫که تصمیمت رو درباره طلاق تغییر داده. 216 00:16:33,344 --> 00:16:35,743 ‫- از کجا میدونی که من تو رو تحت نظر نداشتم؟ ‫- چرا که نه؟ 217 00:16:35,744 --> 00:16:39,583 ‫از این بترسم که چی رو بفهمی؟ ‫یا فکر میکردی که این کار ممکن نبود؟ 218 00:16:39,584 --> 00:16:41,502 ‫دیگه خوش دهنی رو شروع نکن. 219 00:16:41,503 --> 00:16:45,342 ‫البته که من میدونستم اونا تو و مارگاریت ‫رو زمانی که در حال معاشقه هستید پیدا میکنن. 220 00:16:45,343 --> 00:16:50,142 ‫اما چرا من باید بابت تائید چیزی ‫که ماه هاست خبر دارم پول خوبی بدم. 221 00:16:50,622 --> 00:16:54,940 ‫- توپ مشکی. ‫- پس اگر میدونستی چرا کاری انجام ندادی؟ 222 00:16:54,941 --> 00:16:58,299 ‫من باید مطمئن میشدم ‫که تو و مارگاریت قصد دارید با هم بمانید. 223 00:16:58,300 --> 00:17:02,139 ‫میبینی که من قراره زن عزیز زندگی ام رواز دست بدم... 224 00:17:02,140 --> 00:17:06,939 ‫نه فقط برای یه تیندولینی موفِر خُل. 225 00:17:10,299 --> 00:17:12,697 ‫- ضربه خوبی بود. ‫- بله، توپ زرد. 226 00:17:12,698 --> 00:17:15,977 ‫ببین تو اونطوری که من میشناسمش اونو نمیشناسی ‫فکر میکنی که میشناسیش، ولی اینطور نیست. 227 00:17:15,978 --> 00:17:19,337 ‫اگر تو اون رو در پرداخت صورت حساب هارود ناامید کنی، 228 00:17:19,338 --> 00:17:21,736 ‫یا در زمستان جامایکا ‫کمتر از اون چیزی که انتظار داره رو بهش بدی، 229 00:17:21,737 --> 00:17:25,096 ‫تو یک چشم به هم زدن به سمت من باز خواهد گشت ‫در حالی که برای حمایت کردنش برام میو میو میکنه. 230 00:17:25,097 --> 00:17:28,935 ‫و ممکنه سزاوار دریافت لقب همسر گناهکار باشه. 231 00:17:28,936 --> 00:17:31,816 ‫- توپ سبز. ‫- پول که همه چیز نیست. 232 00:17:32,295 --> 00:17:35,174 ‫خب اینکه اون به خوشگذرانی عادت کرده، ‫مقصر کیه؟ 233 00:17:35,175 --> 00:17:38,054 ‫اگه بتونی از عهده اش بر بیای نقص نیست. 234 00:17:38,055 --> 00:17:39,974 ‫اما میتونی؟ 235 00:17:41,894 --> 00:17:43,814 ‫دونستنش سخته، ‫توپ قهوه ای، 236 00:17:44,294 --> 00:17:46,692 ‫آیا هیچ نشانه ای از اصلاح رفتارش... 237 00:17:46,693 --> 00:17:50,532 ‫در این چند ماه اخیر در روستا نشون داده؟ 238 00:17:50,533 --> 00:17:55,811 ‫توپ آبی. ‫بعنوان مثال آیا اون از خیر رفتن به دم بریگتون به خاطر تو گذشته؟ 239 00:17:55,812 --> 00:18:00,130 ‫یا بدون سرپیچی که تو رو ناراحت کنه ‫با دلرباییهاش برای کیف پولت نقشه کشیده؟ 240 00:18:00,131 --> 00:18:02,051 ‫توپ مشکی. 241 00:18:04,291 --> 00:18:09,090 ‫نه شوخی نمیکنم. ‫تا حالا این رابطه نامشروع چقدر برات آب خورده؟ 242 00:18:11,010 --> 00:18:15,808 ‫و اون پدر پیرت در سوهو، ‫آخرین باری که براش پول فرستادی کِی بود؟ 243 00:18:15,809 --> 00:18:18,688 ‫ما درباره پول صحبت کردیم، 244 00:18:18,689 --> 00:18:20,608 ‫اغلب بهش گفتم که پول زیادی خرج میکنیم. 245 00:18:20,609 --> 00:18:23,488 ‫- اهمیتی نمیده؟ ‫- نه. 246 00:18:24,928 --> 00:18:27,806 ‫بی اندوه میخنده، ‫و عشوه گرانه سرش رو تکون میده. 247 00:18:27,807 --> 00:18:30,686 ‫یه همچین چیزی. 248 00:18:30,687 --> 00:18:34,046 ‫خب این یه مشکل کوچکه ‫که من به خاطر حل کردنش تو رو به اینجا دعوت کردم. 249 00:18:34,047 --> 00:18:37,885 ‫همونطور که میگن ‫اینجاست که نقشه مشکل میشه. 250 00:18:37,886 --> 00:18:40,285 ‫کدوم نقشه؟ 251 00:18:47,485 --> 00:18:50,363 ‫اون چوب تو دستت چیکار میکنه؟ 252 00:18:50,364 --> 00:18:52,283 ‫منتظر بودم که خطا بزنین. 253 00:18:52,284 --> 00:18:54,204 ‫پسر نادون. 254 00:18:55,643 --> 00:18:58,042 ‫یه زمانی مایلوی عزیزم 255 00:18:58,043 --> 00:19:01,882 ‫یک مرد انگلیسی به نام اندرو وایک بود، 256 00:19:01,883 --> 00:19:07,160 ‫که مانند بیشتر مردان کشورش ‫با مالیات از قدرتش کاسته شده بود. 257 00:19:07,161 --> 00:19:10,040 ‫برای جلوگیری از فقیر شدنش ‫حسابدارانش بهش پیشنهاد دادن... 258 00:19:10,041 --> 00:19:14,839 ‫بخش قابل توجهی از پولش رو که ۲۵۰ هزار پوند بود، 259 00:19:14,840 --> 00:19:17,239 ‫روی جواهرات سرمایه گذاری کنه، 260 00:19:17,240 --> 00:19:19,159 ‫البته همسرش هم علاقه مند بود. 261 00:19:19,160 --> 00:19:22,999 ‫- مارگاریت هیجوقت به من نگفت که جواهری بهش داده باشی. ‫- اوه البته که ندادم. 262 00:19:23,000 --> 00:19:25,398 ‫همونطور که اون میدونه هنوز جواهرات مال منه. 263 00:19:25,399 --> 00:19:29,237 ‫ما فکر کردیم که برای اون به تن کردنشون جالب تر باشه ‫به جای اینکه در بانک بذاریمشون. 264 00:19:29,238 --> 00:19:31,158 ‫و در ضمن جواهرات کاملا بیمه هستن. 265 00:19:31,638 --> 00:19:34,036 ‫حالا منظورتو درباره سخت شدن نقشه میفهمم. 266 00:19:34,037 --> 00:19:39,317 ‫خوشحالم که به این آسونی منظورمو میفهمی، ‫ببین من از تو میخوام که اون جواهرات رو بدزدی. 267 00:19:46,516 --> 00:19:50,354 ‫ترجیحا امشب، ‫با نبودن مارگاریت یه فرصت فوق العاده است. 268 00:19:50,355 --> 00:19:54,194 ‫- پیشخدمت ها چطور؟ ‫من آقا و خانم هاوکینس رو فرستادم کنار دریا... 269 00:19:54,194 --> 00:19:57,073 ‫برای یک قایق سواری ۴۸ ساعته، ‫تا یکشنبه شب بر نمیگردن. 270 00:19:57,074 --> 00:20:00,434 ‫همونطور که میبینی خونه خالیه. 271 00:20:05,233 --> 00:20:08,113 ‫به سلامتی. 272 00:20:08,592 --> 00:20:11,951 ‫- خب، نظرت چیه؟ ‫این آشکارا جنایی به نظر میرسه. 273 00:20:11,952 --> 00:20:16,751 ‫خب، البته که جناییه! ‫همه نقشه های پول ساز انگلستان این روزا همینطوری اند. 274 00:20:16,752 --> 00:20:18,670 ‫حالا که جواهر توی بانک نیست، 275 00:20:18,671 --> 00:20:23,470 ‫در یک جای امن، هوشمندانه در این کتابخانه مخفی شده. 276 00:20:23,471 --> 00:20:25,390 ‫تو مثلا کجا دنبالش خواهی گشت؟ 277 00:20:46,507 --> 00:20:48,905 ‫زیباست، مگه نه؟ 278 00:20:48,906 --> 00:20:54,185 ‫البته مال ۱۷نه ۱۸ سال پیش‌ـه. 279 00:20:54,186 --> 00:20:57,545 ‫فکر نمیکنم که گاو صندوقت رو پشت این قایم کرده باشی ‫من اینو تو خیلی از فیلم ها دیدم. 280 00:20:58,026 --> 00:21:01,865 ‫فکرت خوب کار میکنه! خب پس کجاست؟ ‫حاضری که پیداش کنی؟ 281 00:22:01,376 --> 00:22:05,694 ‫گمان کنم این مهارت ها توی اون کافه های عمومی ‫وجود دارن که تو خوب اونا رو آموختی. 282 00:22:05,695 --> 00:22:10,014 ‫اما چی باعث شد که تو این فکر رو کنی؟ ‫- شما و بازی هایتان. 283 00:22:10,015 --> 00:22:12,895 ‫این تنها بازی موجود در این اتاق‌ـه. 284 00:22:13,374 --> 00:22:15,773 ‫خیلی زرنگی. 285 00:22:15,774 --> 00:22:18,172 ‫به هرحال جواهرات اونجا هستن. ‫تنها کاری که باید بکنی اینه که بدزدیشون، 286 00:22:18,173 --> 00:22:21,532 ‫خارج از کشور بفروشیشون، ‫و با مارگاریت تا آخر عمرت به خوشی زندگی کنی. 287 00:22:21,533 --> 00:22:24,891 ‫تنها کاری که من باید بکنم اینه که ‫از بیمه خسارت بگیرم و با تِآ به خوشی زندگی کنم. 288 00:22:24,892 --> 00:22:27,292 ‫این دلیلی بود که ازم خواستی بیام اینجا؟ 289 00:22:27,293 --> 00:22:31,132 ‫یه نقشه مضحک کوچولو، ‫که باهاش از شرکت بیمه کلاهبرداری کنی؟ 290 00:22:31,611 --> 00:22:33,530 ‫متاسفم که این نقشه رو مضحک میدونی. 291 00:22:33,531 --> 00:22:36,410 ‫شخصا فکر میکردم که این نقشه ‫به خوبی واضح و ساده بود. 292 00:22:36,411 --> 00:22:40,249 ‫ببین فرض میکنیم که من اینکاری که تو میگی رو انجام بدم، ‫و جواهرات رو بدزدم، 293 00:22:40,250 --> 00:22:44,570 ‫و اونا رو به اسم خودم بفروشم ‫به محض اینکه تو گم شدن اونا رو گزارش بدی گیر میافتم، 294 00:22:45,049 --> 00:22:47,928 ‫اگه اونا رو به یک مالخر بفروشم ‫با فرض اینکه همیشه یکی از اونا رو میتونم پیدا کنم، 295 00:22:47,929 --> 00:22:50,809 ‫اون منو تیغ میزنه، ‫و فقط بخشی اندکی از ارزش واقعی جواهرات گیرم میاد. 296 00:22:51,289 --> 00:22:53,687 ‫- نه اون مالخرهایی که من میشناسم. ‫- تو مگه چه مالخرهایی میشناسی؟ 297 00:22:53,688 --> 00:22:56,567 ‫بهترینشون در اروپا، محتاط و هنوز ولخرج. 298 00:22:56,568 --> 00:23:00,887 ‫اولین باری که دیدمش زمانی بود ‫که داشتم دنبال الماس دوس میگشتم، 299 00:23:00,888 --> 00:23:03,766 ‫مطمئنا در موردش خواندی. 300 00:23:03,767 --> 00:23:09,045 ‫چه حیف، یه مورد عالی بود، ‫به هرحال قبلا از طرف تو با یک... 301 00:23:09,046 --> 00:23:11,446 ‫نجیب زاده واقعی در آمستردام تماس گرفته ام. 302 00:23:11,926 --> 00:23:15,764 ‫او با تو به خوبی رفتار خواهد کرد. ‫البته تو همه مبلغ جواهرات رو دریافت نمیکنی... 303 00:23:15,765 --> 00:23:18,644 ‫اما حدود دوسومش رو میگیری، 304 00:23:18,645 --> 00:23:22,483 ‫که معادل ۱۷۰ هزار پوند هست، 305 00:23:22,484 --> 00:23:26,803 ‫- نقد دریافتش میکنی. ‫- صدوهفتاد هزار پوند درجا؟ 306 00:23:26,804 --> 00:23:28,724 ‫نقد. 307 00:23:29,683 --> 00:23:31,602 ‫چرا این یارو باید اینقدر واسه اینا پول بده؟ 308 00:23:31,603 --> 00:23:36,401 ‫چون چیزی گیرش میاد ‫که هیچ مالخری تا حالا گیرش نیومده، سند جواهرات. 309 00:23:36,402 --> 00:23:39,281 ‫میدونی علاوه بر دزدیدن جواهرات... 310 00:23:39,282 --> 00:23:44,560 ‫رسیدهای خریداری آنها رو که در ازاشون گرفتم هم داری. 311 00:23:44,561 --> 00:23:49,359 ‫خب حالا شرکت بیمه من با کلی زیرو رو کردن چی میفهمه 312 00:23:49,360 --> 00:23:52,239 ‫در حالی که داره امضاء پرداخت هزینه خسارت رو میزنه؟ 313 00:23:52,240 --> 00:23:55,599 ‫میفهمه که یک نفر خودش رو جای اندرو وایک جا زده... 314 00:23:55,600 --> 00:24:00,398 ‫و جواهرات رو به قیمت ۱۷۰ هزار پوند فروخته 315 00:24:00,399 --> 00:24:03,278 ‫ولی با این حال باید پولم رو بدن. 316 00:24:03,278 --> 00:24:05,677 ‫سختگیر، 317 00:24:05,678 --> 00:24:09,038 ‫دربارش فکر کن، ‫از فرصت استفاده کن. 318 00:24:21,803 --> 00:24:24,683 ‫ببین من میدونم این احمقانه به نظر میاد، 319 00:24:25,163 --> 00:24:27,002 ‫تا حالا تجربه ای داشتی، 320 00:24:27,003 --> 00:24:30,842 ‫یعنی تا حالا مرتکب جرمی شدی؟ 321 00:24:31,323 --> 00:24:35,161 ‫سینت جان لرد مریدیو وقت اینکارها رو نداره... 322 00:24:35,162 --> 00:24:37,081 ‫اون مشغول حل کردن ‫جنایت هایی است که من براش ساختم. 323 00:24:37,082 --> 00:24:39,001 ‫سینت جان لرد کی؟ 324 00:24:41,401 --> 00:24:43,801 ‫- شوخیت گرفته. ‫- درباره چی؟ 325 00:24:44,761 --> 00:24:47,159 ‫سینت جان لرد مریدیو کیه؟ 326 00:24:47,160 --> 00:24:50,520 ‫حتی مارگاریت که اولین بار دیدمش ‫اون رو میشناخت و ستایشش میکرد. 327 00:24:50,999 --> 00:24:54,838 ‫اون کارآگاه منه ‫که میلیون ها نفر در سراسر دنیای متمدن میشناسنش. 328 00:24:54,839 --> 00:24:59,157 ‫با شامه ای که میتونه نقشه های فوق شیطانی رو بو بکشه، ‫که در نیروی پلیس هیچکس قادر به این کار نیست. 329 00:24:59,158 --> 00:25:04,436 ‫اوه، بله، پلیس همیشه توی اینجور داستان ها ‫که تو مینویسی احمق جلوه میشه، مگه نه؟ 330 00:25:04,437 --> 00:25:09,716 ‫پلیس ها کاری نمیکنن، ‫فقط کارآگاه های تازه کار هستن که از همه چی خبر دارن. 331 00:25:09,717 --> 00:25:14,515 ‫اما اون یه کارآگاه خیالیه. ‫این حقیقته، این واقعیته. 332 00:25:14,516 --> 00:25:16,547 ‫مایلو جان من از تفاوتشون آگاهم 333 00:25:16,548 --> 00:25:20,866 ‫اما من همچنین از قابلیت های غیرقابل انکارم هم آگاهم. 334 00:25:20,867 --> 00:25:23,266 ‫البته اگر تو باورشون نکنی یا به من اعتماد نداشته باشی. 335 00:25:23,267 --> 00:25:25,666 ‫خودم هم مطمئن نیستم، 336 00:25:26,147 --> 00:25:28,545 ‫برای همینه که تصمیم گیریِ مشکلیه. 337 00:25:28,546 --> 00:25:30,466 ‫اصلا مشکل نیست خیلی هم ساده ست. 338 00:25:30,946 --> 00:25:32,866 ‫تو یک زن پرخرج داری و هیچ پولی. 339 00:25:33,345 --> 00:25:36,704 ‫درسته، اصلا چرا خودت جواهرات رو نمیدزدی و با دست خودت تحویلم نمیدی؟ 340 00:25:36,705 --> 00:25:40,544 ‫خب اینم به فکرم رسید، ‫ولی دزدی باید واقعی به نظر برسه. 341 00:25:40,545 --> 00:25:42,464 ‫درواقع این خانه باید مورد سرقت قرار بگیره. 342 00:25:42,944 --> 00:25:45,343 ‫خب چرا خودت اینکارو نمیکنی؟ 343 00:25:45,344 --> 00:25:47,742 ‫این یک سوال زیرکانه ای است پسر جان. 344 00:25:47,743 --> 00:25:50,622 ‫مایلو جان یه لطفی در حقم کن، 345 00:25:50,623 --> 00:25:52,541 ‫بذار من اینو حلش کنم. ‫منظورمو میفهمی؟ 346 00:25:52,542 --> 00:25:56,862 ‫جرم و جنایت کار منه. ‫من همه این حقه ها رو با آخرین جزییات امتحان کردم. 347 00:25:59,742 --> 00:26:04,541 ‫صدوهفتاد هزار پوند. 348 00:26:05,501 --> 00:26:08,860 ‫نقد، معاف از مالیات. 349 00:26:10,780 --> 00:26:16,059 ‫زمان بسیار زیادی طول میکشه ‫که سلمانی تیندولینی بخواد یه همچین پولی دربیاره. 350 00:26:17,019 --> 00:26:19,417 ‫خیله خب، انجامش میدم. 351 00:26:19,418 --> 00:26:22,297 ‫- میخوای از کجا وارد خونه بشم؟ ‫- نه، نه، نه، نه به این زودی. 352 00:26:22,298 --> 00:26:25,177 ‫تو اول باید تغییر قیافه بدی. 353 00:26:25,178 --> 00:26:29,496 ‫- برای چی؟ ‫- اگه یه نفر ببینه که داری وارد خانه میشی چی؟ 354 00:26:29,497 --> 00:26:31,896 ‫اینجا؟ ‫وسط ناکجاآباد؟ 355 00:26:31,897 --> 00:26:33,816 ‫من به زور تونستم اینجا رو با نقشه پیدا کنم! 356 00:26:34,297 --> 00:26:36,695 ‫تو هیچی نمیدونی! 357 00:26:36,696 --> 00:26:40,055 ‫یه زوج در حال معاشقه، ‫یک ولگرد رهگذر متجاوز، 358 00:26:40,056 --> 00:26:44,374 ‫در ضمن سرنخ هایی که ما باید ‫برای شرکت بیمه و پلیس به جای بگذاریم رو فراموش نکن. 359 00:26:44,375 --> 00:26:47,734 ‫ما که نمیخوایم رد پاهات توی گلباغچه دیده بشه... 360 00:26:47,735 --> 00:26:49,654 ‫یا دکمه کتت که به دستگیره پنجره گیر کرده باشه. 361 00:26:49,654 --> 00:26:52,533 ‫نه، نه، نه! ‫باید تغییرقیافه بدی! 362 00:26:52,534 --> 00:26:54,454 ‫خیله خب، چطوری؟ 363 00:26:55,893 --> 00:26:59,253 ‫لطفا دنبال من بیا پسر درجه یک. 364 00:27:02,133 --> 00:27:07,410 ‫میدونی مایلوی جان در اون روزهای خوب قدیمی ‫قبل از اختراع تلوزیون 365 00:27:07,411 --> 00:27:10,291 ‫مردم خودشون همدیگر رو سرگرم میکردن، 366 00:27:10,771 --> 00:27:12,690 ‫اونا همدیگه رو سرگرم میکردن ‫و خودشون هم سرگرم میشدن 367 00:27:12,691 --> 00:27:16,050 ‫اونا نمینشستن و به یه چیز خیره شن. 368 00:27:16,531 --> 00:27:18,929 ‫چرا که در این خونه ندرتا آخرهفته هایی وجود داشت... 369 00:27:18,930 --> 00:27:23,728 ‫که بدون جستجوی گنج، جداول معما ‫بازیهای متنوع بسیار همراه باشه. 370 00:27:23,729 --> 00:27:26,128 ‫آرایش کردن و لباس پوسیدن 371 00:27:26,129 --> 00:27:29,968 ‫یه نیاز واقعی برای مخفی نگه داشتن هویت وجود داشت. 372 00:27:29,969 --> 00:27:33,808 ‫- اما مطمئنا مارگاریت بهت گفته. ‫درواقع اون هرگز چیزی رو درموردش نگفته. 373 00:27:34,768 --> 00:27:38,607 ‫خب اون مال خیلی وقت پیش بود. 374 00:27:39,087 --> 00:27:41,486 ‫یه تعدادی از صحنه های کتابهامه. 375 00:27:41,487 --> 00:27:43,885 ‫که به طور دوست داشتنی ‫که توسط یکی از دوستان هنرمندم بازسازی شده. 376 00:27:43,886 --> 00:27:46,285 ‫آرایشگر مرده خوار از تانبریدج ولز، 377 00:27:46,286 --> 00:27:50,605 ‫و زندانی حیله گر از قاتل های سیمپل سیمون. 378 00:27:51,085 --> 00:27:53,484 ‫اون رو خیلی دوست دارم. 379 00:27:53,485 --> 00:27:56,363 ‫- این یکی واقا هوشمندانه ست به نظرت... ‫- اندرو 380 00:27:56,364 --> 00:27:58,284 ‫ما اومدیم واسه تغییرقیافه. 381 00:27:58,764 --> 00:28:02,123 ‫اوه کاملا درسته پسر جان، البته. ‫ایناهاش. 382 00:28:02,604 --> 00:28:06,442 ‫صندوق قدیمی لباس ها، صندوق قدیمی گریم. 383 00:28:06,443 --> 00:28:09,322 ‫بذار ببینم چی داریم اینجا، ‫این یکی باید مناسب باشه، 384 00:28:09,323 --> 00:28:13,641 ‫یک ماسک صورت مشکی ‫یک کلاه پهن سیاه، 385 00:28:13,642 --> 00:28:16,521 ‫یک پیراهن کشباف راه راه و یک ‫کیف با مارک "دزدی شده" 386 00:28:17,002 --> 00:28:19,401 ‫چرا یه تابلو که روش نوشته "دزد" هم دستم نگیرم؟ 387 00:28:19,881 --> 00:28:23,720 ‫به نکته خوبی اشاره کردی، ‫این یکی رو خیلی دوست دارم 388 00:28:23,721 --> 00:28:28,039 ‫دزد شبانه در کسوت کشیش. 389 00:28:28,040 --> 00:28:30,918 ‫شاید هیچوقت نباید هویت شخصی ‫که بالاپوش راهبان پوشیده رو بفهمیم... 390 00:28:30,919 --> 00:28:33,799 ‫که در حال تردد به زمین های خانه اربابی در شب اون جنایت وحشتناک دیده شده 391 00:28:34,279 --> 00:28:37,158 ‫البته اگر هویت واقعی داشته باشه. 392 00:28:37,159 --> 00:28:42,917 ‫و کسانی در این روزا وجود دارند که ادعا میکنند 393 00:28:42,918 --> 00:28:47,716 ‫جیغ های دلخراشی قربانی ها ‫که از روزنه دودکش منعکس میشه رو میشنوند! 394 00:28:47,717 --> 00:28:50,597 ‫تو رو خدا این مسخره بازی ها رو بذار کنار، اندرو! 395 00:28:51,076 --> 00:28:53,955 ‫نظرت راجب یه جفت کفش راحتی... 396 00:28:53,956 --> 00:28:56,355 ‫و یک بارانی و جوراب که بکشم روی سرم چیه؟ 397 00:28:56,356 --> 00:28:59,714 ‫یک جفت کفش قدیمی و جوراب؟ 398 00:28:59,715 --> 00:29:01,634 ‫مایلو ذوق شیک پوشی ات کجاست؟ 399 00:29:01,635 --> 00:29:04,994 ‫ما باید جنایتمون رنگ و بوی واقعی ‫از نوع جرایم دهه ۳۰ رو بده. 400 00:29:04,995 --> 00:29:08,353 ‫یه حقه اماتوری کوچک. 401 00:29:08,354 --> 00:29:12,673 ‫احساس نمیکنی که لازمه که ‫به دشمن بزرگ قدیمی ات بازرس پلادر از اسکاتلندیارد 402 00:29:12,674 --> 00:29:15,073 ‫بابت پولی که میگیره زحمتی بدی؟ 403 00:29:15,553 --> 00:29:19,871 ‫موسیو بوکر! ‫مایلو این خودتی! 404 00:29:19,872 --> 00:29:23,232 ‫یه کلاهگیس با موهای بلند و یه عالمه خال های زیبا 405 00:29:25,152 --> 00:29:27,551 ‫و هر چیز دیگه ای که برای استشمام میخوای. 406 00:29:29,471 --> 00:29:31,870 ‫اوه چه عالی! 407 00:29:31,871 --> 00:29:35,710 ‫نگاه کن. ‫من میتونم همه این کارها رو توی نمایش انجام بدم. 408 00:29:38,590 --> 00:29:40,989 ‫ای نادون، منو ببوس. 409 00:29:42,429 --> 00:29:45,308 ‫من دیگر نمیتوان با این موضوع جدال کنم عزیزم. 410 00:29:45,309 --> 00:29:50,107 ‫اگر باید بروی، پشت سرت را نگاه نکن. ‫اندرو 411 00:29:50,108 --> 00:29:52,506 ‫خدای من! ‫این کیه دیگه؟ 412 00:29:52,507 --> 00:29:55,386 ‫خب این همونیه که روش بودی. ‫خاله ماد، دختر شیطون. 413 00:29:55,387 --> 00:29:57,306 ‫پس تصمیمت رو درباره لباس گرفتی؟ 414 00:29:57,307 --> 00:30:01,145 ‫- نه از این خوشم نمیاد. ‫- اوه، تو هم از اون آدمای سخت پسند هستی، آره؟ 415 00:30:01,146 --> 00:30:03,545 ‫به نظر نمیرسه که چیز خوب دیگه ای مونده باشه. 416 00:30:03,546 --> 00:30:06,426 ‫فقط جوئی هست که باید در موردش تصمیم بگیریم. 417 00:30:07,386 --> 00:30:10,264 ‫جوئی! 418 00:30:10,265 --> 00:30:12,664 ‫این شد یه چیزی. ‫یه دلقک! 419 00:30:13,145 --> 00:30:16,023 ‫این همه حلقه های سیرک... 420 00:30:16,024 --> 00:30:18,903 ‫پولک، چهل چراغ، حیوان ها رو نمیبینی؟ 421 00:30:18,904 --> 00:30:21,302 ‫فیل ها، سیم های بلند ‫غرش جمعیت. 422 00:30:21,303 --> 00:30:23,223 ‫مایلو تیندل شوخ و دوست داشتنی، شادمانی بچه ها! 423 00:30:23,703 --> 00:30:27,062 ‫- این یکی خیلی خوبه. ‫- کتت رو در بیار! 424 00:30:28,022 --> 00:30:30,421 ‫- درسته، پیراهن و شلوارت. ‫- برای چی؟ 425 00:30:30,422 --> 00:30:33,780 ‫اوه ما که نمیخوایم پلیس سرنخی از ‫این لباس های زیبا پیدا کنه. 426 00:30:33,781 --> 00:30:36,180 ‫تو نمیدونی کسانی که در ‫آزمایشگاه پلیس هستن چقدر باهوشند. 427 00:30:36,181 --> 00:30:39,060 ‫- ما هیچ ریسکی نخواهیم کرد. ‫- درسته. 428 00:30:39,061 --> 00:30:40,981 ‫درشون بیار، ‫خجالت نکش. 429 00:30:42,420 --> 00:30:46,740 ‫من اگه یکی از اون پسرهای خوب تربیت شده ‫رو ببینم میشناسم... 430 00:30:47,219 --> 00:30:49,138 ‫که شلوارش رو شب ها تا میکنه! 431 00:30:49,139 --> 00:30:54,898 ‫صدوهفتاد هزار پوند 432 00:30:55,379 --> 00:30:58,737 ‫نقد و معاف از مالیات 433 00:30:58,738 --> 00:31:04,016 ‫اکومایلو ‫اکومایلو 434 00:31:04,017 --> 00:31:06,896 ‫هی! کفش های صدا دار! 435 00:31:06,897 --> 00:31:08,816 ‫میدونستی چقدر دوست داشتم یه جفت از این ها داشته باشم 436 00:31:08,817 --> 00:31:11,695 ‫از وقتی که بچه بودم و پدرم منو به پلادیوم برد. 437 00:31:11,696 --> 00:31:14,575 ‫اصلا میدونستی من میتونستم وارد حرفه بازیگری بشم. 438 00:31:14,576 --> 00:31:17,455 ‫خیلی از دوستام اینکارو کردن و به اوجش رسیدند ‫میدونی چطوری؟ 439 00:31:17,935 --> 00:31:20,814 ‫اونا با رقصیدن راهشون رو طی کردند. ‫با رقصیدن. 440 00:31:22,734 --> 00:31:25,614 ‫میدونی فکر کنم در ازای ضرر از دست دادن ‫نمایش های موزون سود آرایشگری گیرم اومد. 441 00:31:26,094 --> 00:31:28,492 ‫- صحبت از سود شد آماده ای؟ ‫- بله! 442 00:31:28,493 --> 00:31:31,852 ‫خانوم ها و آقایون لطفا توجه کنید! 443 00:31:31,853 --> 00:31:34,252 ‫رژه بزرگ! 444 00:31:44,811 --> 00:31:50,217 ‫راه را برای تیندولینی باز کنید، محبوب بچه ها! 445 00:31:50,218 --> 00:31:53,578 ‫خنده دار تر از کِلی! ‫بزرگ تر از یه غول! 446 00:31:54,057 --> 00:31:56,936 ‫و حالا خانوم ها و آقایون در وسط میدان 447 00:31:56,937 --> 00:32:01,257 ‫سلطان دلقک ها ‫مایلوءِ شوخ و شنگ دیوانه! 448 00:32:04,616 --> 00:32:07,015 ‫- اون فکر میکنه که من بامزه ام! ‫- معلومه که بامزه ای. 449 00:32:07,016 --> 00:32:10,374 ‫خاموشش کن! 450 00:32:10,375 --> 00:32:13,735 ‫خب حالا یک شیشه بُر برای وارد شدن. 451 00:32:14,215 --> 00:32:18,533 ‫یک تکه خمیر بتونه برای نگه داشتن شیشه ‫تا اینکه روی زمین نیافته و... 452 00:32:18,534 --> 00:32:22,373 ‫سگ دوبرمن پینچر گرسنه که برات کمین کرده رو بیدار نکنه. 453 00:32:22,374 --> 00:32:24,772 ‫- و یک گوشی پزشکی. ‫- گوشی پزشکی؟ 454 00:32:24,773 --> 00:32:28,612 ‫مورد استفاده در باز کردن گاوصندوق. ‫فرضیه اینه که تو سعی کردی با گوش دادن ‫به صدای زبانه قفل گاوصندوق... 455 00:32:29,093 --> 00:32:32,452 ‫رمز رو کشف کنی، ‫موفق نمیشی و به دینامیت متوسل میشی. 456 00:32:32,932 --> 00:32:37,250 ‫- دینامیت؟ برای چی؟ ‫- برای منفجر کردن در گاوصندوق، ‫اما بسپرش به من. 457 00:32:37,251 --> 00:32:43,009 ‫حالا نظرت درباره یه حقه عجیب چیه؟ ‫یه مسلسل خودکار که شیشه پنجره رو سوراخ کرده، 458 00:32:43,010 --> 00:32:44,929 ‫چرا یه آگهی توی روزنامه تایمز نمیزنی و... 459 00:32:44,930 --> 00:32:47,329 ‫به پلیس ها بلیط نمیفروشی که بیان تماشا کنن؟ 460 00:32:47,330 --> 00:32:50,688 ‫مسلسل ها. ‫من فقط میخواستم که یه تنوعی در روز بازرس پلادر ایجاد کنم، 461 00:32:50,689 --> 00:32:53,568 ‫اما اگه تو دوست نداری... ‫هیچ خری به نام بازرس پلادر... 462 00:32:53,569 --> 00:32:55,488 ‫خارج از داستانهای کارآگاهی تو وجود نداره! 463 00:32:55,969 --> 00:32:59,808 ‫به احتمال زیاد یه عده آدم تیزبین هستند که کارشون رو ‫با آخرین جزییات میدونند! 464 00:33:00,288 --> 00:33:02,207 ‫میتونی تا آخرین دلارت رو روش شرط ببندی! 465 00:33:02,207 --> 00:33:05,087 ‫و من نمیتونم توی این لباس راه برم! ‫این چکمه ها خیلی مسخره ان! 466 00:33:05,567 --> 00:33:09,885 ‫اما تو که دوستشون داری! بذار تنت باشن! ‫عنوان روزنامه ها رو نمیخوانی؟ 467 00:33:09,886 --> 00:33:11,805 .ویلشر مورد سرقت قرار گرفت، پلیس به بازی گرفته شد" 468 00:33:11,806 --> 00:33:13,725 "ضربه بعدی چکمه ها کجا خواهد بود؟ 469 00:33:13,726 --> 00:33:16,125 ‫صاف تو کون، درسته، اونم مال من. 470 00:33:16,126 --> 00:33:20,924 ‫اون چکمه ها به پلیس میفهمونه که، 471 00:33:20,925 --> 00:33:23,804 ‫یه حرفه ای واقعی متوجه شده که جای پاش توی گلباغچه میمونه، 472 00:33:23,805 --> 00:33:25,725 ‫و تصمیم گرفته لباس مبدل بپوشه. 473 00:33:26,204 --> 00:33:29,083 ‫حالا دنبالم بیا. ‫همه چیزو گرفتی؟ 474 00:33:29,084 --> 00:33:32,443 ‫- شیشه بر، خمیر بتونه... ‫بله، بله، بله. 475 00:33:32,444 --> 00:33:35,322 ‫- و گوشی پزشکی؟ ‫- همه چیزو گرفتم. 476 00:33:35,323 --> 00:33:37,721 ‫اوه، مایلو، تو شگفت انگیز شدی. 477 00:33:37,722 --> 00:33:42,042 ‫- تو یک دلقک واقعی هستی. ‫- ممنونم. 478 00:33:44,441 --> 00:33:46,360 ‫چه بامزه! 479 00:33:46,361 --> 00:33:49,241 ‫حالا دنبالم بیا و به دقت گوش کن. 480 00:33:52,601 --> 00:33:56,439 ‫از سمت چپ خونه رو دور بزن، ‫و از روی چمن به صورت مورب عبور کن. 481 00:33:56,440 --> 00:33:58,838 ‫در گوشه یه آلونک پیدا خواهی گرد. ‫و در آلونک یه نردبان خواهی دید. 482 00:33:58,839 --> 00:34:02,198 ‫بیارش اینجا و به پنجره بزرگ ‫اتاق اصلی تکیه اش بده... 483 00:34:02,199 --> 00:34:05,558 ‫اینطوری میتونی از پاگرد بالایی وارد خونه بشی ‫فهمیدی؟ 484 00:34:06,998 --> 00:34:08,917 ‫- پاگرد بالایی؟ ‫- بله. 485 00:34:08,918 --> 00:34:11,798 ‫فکر کنم تو نمیتونی بیای و، ‫نردباان رو برام ثابت نگه داری مگه نه؟ 486 00:34:12,277 --> 00:34:15,156 ‫البته که نه. ‫من نمیخوام که ردپاهام توی گلباغچه باقی بمونه. 487 00:34:15,157 --> 00:34:17,556 ‫- من توی بالا رفتن از ارتفاع خیلی خوب نیستم. ‫- خب پایین رو نگاه نکن. 488 00:34:17,557 --> 00:34:21,395 ‫به جاش به دسته های کلفت اسکناس های ‫پیچیده شده فکرکن، 489 00:34:21,396 --> 00:34:24,754 ‫صدوهفتاد هزار پوند، نقد، معاف از مالیات. 490 00:34:24,755 --> 00:34:26,675 ‫موفق باشی، همکار. 491 00:34:30,995 --> 00:34:34,354 ‫- دستکش ها رو فراموش نکن. ‫- عجب راهی برای پول در آوردن. 492 00:35:13,993 --> 00:35:21,664 ‫wWw.FarsiSubtitle.Com 493 00:36:29,537 --> 00:36:31,456 ‫پوس، پوس، پوس. 494 00:36:31,457 --> 00:36:34,816 ‫یه صدایی مثل "پوس" شنیدی؟ 495 00:36:34,817 --> 00:36:37,695 ‫این صدای قدم زدن توی باغ بود؟ 496 00:36:37,696 --> 00:36:41,536 ‫نه، نه، باید اشتباه کرده باشم. ‫بازم صداش اومد. 497 00:37:03,613 --> 00:37:05,531 ‫اون چیه؟ 498 00:37:05,532 --> 00:37:08,891 ‫یکی اون بیرونه، داره اون بیرون پرسه میزنه، ‫مطمئنم. 499 00:37:43,446 --> 00:37:46,806 ‫نه، نه، نه. ‫ما نباید به این چیزا فکر کنیم. 500 00:37:47,286 --> 00:37:50,645 ‫کی دوست داره که به یه پیرمرد ترشیده ای مثل من صدمه بزنه؟ 501 00:37:50,646 --> 00:37:54,004 ‫در ورودی که قفله، پنجره ها هم همینطور. 502 00:37:54,005 --> 00:37:59,285 ‫بله، احتمال نداره کسی به خونه ‫امن و کوچک ما وارد بشه. 503 00:38:05,044 --> 00:38:08,402 ‫محض رضای خدا، مایلو! ‫توی روز عملیات اینقدر سرو صدا نبود! 504 00:38:08,403 --> 00:38:12,242 ‫شیشه لعنتی در اومد، چکمه لعنتی گیر کرد، ‫و منم از روی نردبان لعنتی افتادم! 505 00:38:12,723 --> 00:38:15,601 ‫خب پلیس لعنتی باید این صدا ها رو شنیده باشه و، ‫تو راه سالزبری لعنتی باشه! 506 00:38:15,602 --> 00:38:18,001 ‫ببخشید! 507 00:39:04,555 --> 00:39:06,954 ‫فکر میکردم که تو در بالا آمدن از نردبان بهتر باشی. 508 00:39:13,194 --> 00:39:16,072 ‫- حالا بریم سراغ جواهرات. ‫- اوه، یکراست نه. 509 00:39:16,073 --> 00:39:20,872 ‫تو قرار نیست بدونی اونا کجان، ‫اول باید یه خرده دنبالش بگردی. 510 00:39:20,873 --> 00:39:25,672 ‫یه چیزایی رو به هم بریز، ‫اگه اونقدر شایسته باشی که دنبالم بیای دوشیز ربکا. 511 00:39:36,230 --> 00:39:38,149 ‫یه کنتور مسافر شمار برای اتاق خواب ها؟ 512 00:39:38,150 --> 00:39:41,989 ‫یک راه یا دیگری، ‫برای هرکدم اول باید پول بپردازی. 513 00:39:48,260 --> 00:39:52,098 ‫اتاق خواب بانوی منزل ‫یا اینکه تو هم واسه خودت روشی داری؟ 514 00:39:52,099 --> 00:39:56,418 ‫- درباره خود خانم یا اتاق خوابش؟ ‫- بی ربط بود. 515 00:39:56,419 --> 00:39:59,777 ‫حالا، مایلو، از کجا شروع کنیم؟ 516 00:39:59,778 --> 00:40:04,097 ‫کشوی پایینی، کشوی جهاز عروس، 517 00:40:04,098 --> 00:40:08,896 ‫لباس های توری! ‫بندازشون بیرون! خرابشون کن! 518 00:40:08,897 --> 00:40:12,256 ‫بنجب مایلو. ‫ناسلامتی دزدی نه ندیمه خانم. 519 00:40:12,737 --> 00:40:16,576 ‫مرتبشون نکن، نابودشون کن! ‫بجنب مایلو! 520 00:40:18,496 --> 00:40:23,294 ‫اوه عالیه، حالا پارش کن. ‫اینطوری بهتره! 521 00:40:23,295 --> 00:40:27,614 ‫حالا این خانم محترم با اون مهارت هاش ‫اشیاء باارزش رو کجا قایم کرده؟ 522 00:40:28,094 --> 00:40:31,452 ‫یاقوتاش، زمردها، الماس ها، یاقوت های کبود... 523 00:40:31,453 --> 00:40:35,292 ‫میان لباس های زیرش، 524 00:40:35,293 --> 00:40:38,652 ‫یا ته جعبه کلاه ها چپانده، 525 00:40:38,653 --> 00:40:43,451 ‫داخل لباس های که همیشه آخرین مد هستن دوخته شده، 526 00:40:43,452 --> 00:40:45,371 ‫و بالاخره لباس های پارازین که کنار گذاشته شدن. 527 00:40:45,372 --> 00:40:48,250 ‫شاید هم مرموزانه... 528 00:40:48,251 --> 00:40:51,609 ‫پشت این مخفی شده باشه. 529 00:40:51,610 --> 00:40:54,010 ‫چه جایی بهتر از این برای مخفی کردن اونها وجود داره؟ 530 00:40:54,011 --> 00:40:57,849 ‫چقدر اغلب آینه چشم های روشن خیانت کاری رو نشون میده؟ 531 00:40:57,850 --> 00:41:02,168 ‫دهانی که دروغ گفت و بوسید و دوباره دروغ گفت! 532 00:41:02,169 --> 00:41:05,528 ‫فکر میکردم این منم که قراره خرابکاری کنه. 533 00:41:05,529 --> 00:41:07,928 ‫البته، البته، ‫صرفا داشتم یه چیزایی نشونت میدادم. 534 00:41:08,408 --> 00:41:13,207 ‫- آدم خوبی باش، میشه روی اینو لگد کنی؟ ‫- چرا من؟ 535 00:41:13,208 --> 00:41:16,567 ‫میترسم اگه من بشکنمش، هفت سال دیگه گرفتار مارگاریت بشم. 536 00:41:17,527 --> 00:41:20,406 ‫ممنون. 537 00:41:26,165 --> 00:41:28,565 ‫- حالا اتاق خواب تو کجاست؟ ‫- مال من؟ 538 00:41:28,566 --> 00:41:31,924 ‫- نوبت منه که یه چیزایی نشونت بدم. ‫- اوه مایلو جان. 539 00:41:31,925 --> 00:41:35,284 ‫موفق نشدی که جواهرات رو در وسایل خانم پیدا کنی... 540 00:41:35,285 --> 00:41:38,163 ‫یه ذره مشکوک باش، ‫یه دزد حرفه ای هرطور خودش بخواد عمل میکنه. 541 00:41:38,164 --> 00:41:41,522 ‫برعکس، ‫یه دزد باهوش فورا دنبال یه مکان دیگه ای که... 542 00:41:41,523 --> 00:41:43,442 ‫احتمال وجود جواهرات در اون هست میگرده. ‫- و اون کجاست؟ 543 00:41:43,443 --> 00:41:48,241 ‫مسلمه که گاوصندوق. ‫فقط منفجرش کن و بازش کن و هر چی توش هست بردار. 544 00:41:48,242 --> 00:41:50,162 ‫بیا مایلو. 545 00:41:50,642 --> 00:41:52,082 ‫درسته. 546 00:42:00,241 --> 00:42:03,120 ‫- چه جور جنسی اینجا کار گذاشتی؟ ‫- چیزی که برای کار کافی باشه. 547 00:42:03,600 --> 00:42:06,959 ‫من از تاریخچه دینامیت دوشس یه چیزایی یاد گرفتم. 548 00:42:06,960 --> 00:42:09,839 ‫آماده ای؟ ‫منتظر شمارش معکوس باش. 549 00:42:13,199 --> 00:42:15,598 ‫پنج، چهار، 550 00:42:15,599 --> 00:42:18,478 ‫سه، دو، یک، 551 00:42:18,958 --> 00:42:20,846 ‫انفجار. 552 00:42:51,082 --> 00:42:53,481 ‫گرفتمش، گرفتمش! 553 00:42:59,240 --> 00:43:01,639 ‫واسه چی داری تکونش میدی؟ ‫این یه جعبه جواهراته نه یه طوطی برزیلی. 554 00:43:01,640 --> 00:43:04,039 ‫فکر میکردم که این یک گیره رمزدار باشه، آخه قفله. 555 00:43:04,520 --> 00:43:07,398 ‫خب بشکنش! ‫خدای من تو که همه غریزه های یه قاتل... 556 00:43:07,399 --> 00:43:12,199 ‫سیلهام بیست ساله رو داری. ‫- جعبه قشنگیه، حیف میشه. 557 00:43:23,237 --> 00:43:24,677 ‫خدای بزرگ. 558 00:43:25,156 --> 00:43:27,556 ‫مثل اینه که موسی به سرزمین موعود نگاه میکنه. 559 00:43:32,835 --> 00:43:34,755 ‫فوق العاده اند. 560 00:43:44,834 --> 00:43:47,713 ‫- این گردنبند یاقوت رو نگاه کن. ‫من هیچ وقت به اون توجه چندانی نداشتم. 561 00:43:47,714 --> 00:43:50,593 ‫همیشه فکر میکردم که اون ‫مارگاریت رو مثل یه قربانی آماده مرگ میکنه. 562 00:43:52,032 --> 00:43:54,911 ‫آرزو داشتم که پدر پیرم بتونه اینا رو ببینه، 563 00:43:54,912 --> 00:43:57,311 ‫اون اصلا نمیدونست که همه اینا برای چی بود، 564 00:43:57,312 --> 00:44:01,630 ‫هرشب روی اون ساعت هاش خم میشد، 565 00:44:01,631 --> 00:44:05,951 ‫دید چشماش رو از دست داد، برای چی؟ 566 00:44:06,430 --> 00:44:10,270 ‫که هزینه تحصیل من رو ‫در یک مدرسه عمومی درجه دوم بپردازه. 567 00:44:12,189 --> 00:44:16,988 ‫تصور میکنم که اون فکر میکرد باید اینکارو بکنه ‫انگار به من بدهکاره... 568 00:44:16,989 --> 00:44:20,828 ‫و دنیای جدید آنگلوساکسون که منو بهش سپرده بود. 569 00:44:23,228 --> 00:44:25,627 ‫پیرمرد احمق بیچاره. ‫هرگز فکر نمیکرد که پسرش... 570 00:44:26,108 --> 00:44:28,028 ‫روزی یه پول به این قلمبه ای به جیب بزنه. 571 00:44:29,467 --> 00:44:31,386 ‫خاطرات خانوادگی، ‫مهم نیست از کدوم نوعش، 572 00:44:31,387 --> 00:44:34,747 ‫یه چیزی هست که در این لحظه ما وقتی براش نداریم، ‫حالا اگه ناراحت نمیشی؟ 573 00:44:40,506 --> 00:44:42,904 ‫حالا این قسمت کمی جالبه، ‫جایی که صاحب خونه، 574 00:44:42,905 --> 00:44:45,784 ‫با صدای انفجار از خوابش بیدار میشه، 575 00:44:45,785 --> 00:44:48,185 ‫دزد رو غافلگیر میکنه، ‫و در یک درگیری متعاقب، 576 00:44:48,664 --> 00:44:50,103 ‫خانه به هم ریخته میشه. 577 00:44:50,104 --> 00:44:53,943 ‫حالا کجای این کار لازمه که تو منو غافلگیر کنی؟ 578 00:44:53,944 --> 00:44:58,262 ‫چونکه اگه من تو رو از زوایای نزدیک دیده باشم، ‫همیشه میتونم چهره ات رو برای پلیس توصیف کنم. 579 00:44:58,263 --> 00:45:00,182 ‫اشتباها. 580 00:45:00,663 --> 00:45:03,061 ‫"آیا نگاه دقیقی به صورت متجاوز کردید آقا؟" 581 00:45:03,062 --> 00:45:04,981 ‫"بله بازرس" 582 00:45:04,982 --> 00:45:08,341 ‫نمیدونم به خاطر نور چراغ بود یا نه، ‫اما به نظر چهره اش شباهتی... 583 00:45:08,342 --> 00:45:11,220 ‫با انسان نداشت... ‫- چه مقدار خرابی میخوای به بار بیارم؟ 584 00:45:11,221 --> 00:45:14,100 ‫یه مقداری، ‫یه تعدادی از صندلی های سر و ته شده، 585 00:45:14,101 --> 00:45:16,020 ‫تزیینات برعکس شده، ‫اینجور چیزا دیگه. 586 00:45:16,021 --> 00:45:17,940 ‫متقاعد کننده اما نه ویران کننده. 587 00:45:28,018 --> 00:45:30,418 ‫مطمئنا اسم اون رو متقاعد کننده نمیذاری. 588 00:45:30,418 --> 00:45:32,338 ‫مایلو جان. 589 00:45:39,537 --> 00:45:43,375 ‫بذار کاغذا تو هوا به پرواز در بیان! 590 00:45:43,376 --> 00:45:48,656 ‫محتویات کشوها مثل برگ های پاییز پخش بشن! 591 00:46:07,373 --> 00:46:09,292 ‫هی اون دسته نوشته های جدیدمه! 592 00:46:16,011 --> 00:46:17,931 ‫میذارم منشی ام درستش کنه. 593 00:46:29,930 --> 00:46:32,328 ‫- کافیه؟ ‫- برای یک تازه کار. 594 00:46:32,329 --> 00:46:37,608 ‫حالا بذار ببینم برای گول زدن افراد بیرون ماجرا ‫چه حادثه ای باید رخ بده. 595 00:46:37,609 --> 00:46:41,928 ‫- کدوم دیگران؟ برای چی؟ ‫اون درگیری متعاقب، یادته؟ 596 00:46:43,847 --> 00:46:46,247 ‫- هی! ‫- خب تو یه سگ شکست خورده ی، درسته؟ 597 00:46:46,727 --> 00:46:49,159 ‫تو حمایت جمعیت رو جلب کرده، مگه نه؟ ‫بیشتر از این چی میخوای؟ 598 00:46:53,958 --> 00:46:56,837 ‫زنم قراره بچه دار شه، ‫حالا گوش کن و برافروخته نشو. 599 00:46:56,837 --> 00:46:59,716 ‫این درگیری از قبل تعیین شده یادت میاد؟ ‫اینجاست که من حمله میکنم، 600 00:46:59,717 --> 00:47:02,116 ‫و تو منو بی هوش میکنی! 601 00:47:03,076 --> 00:47:04,995 ‫- واقعی؟ ‫- طبیعی. 602 00:47:04,996 --> 00:47:07,395 ‫وقتی که پلیس میاد من باید یه ورم واقعی نشون بدم. 603 00:47:07,396 --> 00:47:09,794 ‫بله، فکر کنم تو این قسمت رو دوست داری. 604 00:47:09,795 --> 00:47:11,714 ‫الحق راست میگی. 605 00:47:11,715 --> 00:47:14,114 ‫خب، حالا از چی استفاده کنم؟ 606 00:47:14,115 --> 00:47:16,514 ‫اگه ناراحت نمیشی، از گلدان کریستال من استفاده نکن. 607 00:47:18,914 --> 00:47:22,754 ‫خودشه! ‫وسیله کلفت اصلی. 608 00:47:23,233 --> 00:47:27,072 ‫- سیخ بخاری، خب کجا میخوای بزنمش؟ ‫- حالا، تمرکز کن. 609 00:47:27,073 --> 00:47:30,432 ‫خودتو کنترل کن. ‫همونطور که میدونی ما درباره اصلحه قاتل حرف نمیزنیم. 610 00:47:30,433 --> 00:47:32,351 ‫- نه؟ ‫نه! داریم درباره چیزی صحبت میکنیم که... 611 00:47:32,352 --> 00:47:35,232 ‫من فرمول بی نظیر اون رو پیدا کردم... 612 00:47:35,711 --> 00:47:38,110 ‫ضربه ای که یه ورم به وجود میاره ‫بدون اینکه جمجمه رو بشکافه! 613 00:47:38,111 --> 00:47:42,429 ‫چرا من با سیخ بخاری مدام به آرومی ‫به سرت ضربه نزنم تا ورم بالا بیاد؟ 614 00:47:42,430 --> 00:47:44,830 ‫صریح بگم خودم داشتم به همین فکر میکردم. ‫میدونم! 615 00:47:45,310 --> 00:47:48,669 ‫تو همیشه میتونی منو به صندلی ببندی ‫تا توسط زن نظافتچی پیدا بشم. 616 00:47:48,670 --> 00:47:51,549 ‫خدا رحم کنه آقای وایک! ‫اونجا چیکار میکنین؟ 617 00:47:51,549 --> 00:47:54,429 ‫مثل یه بوقلمون بسته بندی شدید! 618 00:47:57,788 --> 00:48:02,586 ‫خدا خیرتون بده آقا، نکنه باز دارین اون کتاب های ‫وحشتناکتون رو امتحان میکنید. 619 00:48:02,587 --> 00:48:05,946 ‫میدونم! اشکالی نداره، ‫مزاحم نمیشم، 620 00:48:05,947 --> 00:48:08,826 ‫"میرم سراغ گردگیری خودم. ‫- اندرو، 621 00:48:08,827 --> 00:48:11,706 ‫اگه من بی هوشت نکنم، 622 00:48:11,707 --> 00:48:15,065 ‫- چطوری ببندمت به صندلی؟ ‫- سوال خیلی خوبیه. 623 00:48:15,066 --> 00:48:17,465 ‫بیا بهش فکر کنیم، ‫که تو همیشه میتونی روی من اسلحه بکشی. 624 00:48:17,466 --> 00:48:22,743 ‫اما ما سارقان حرفه ای چندان به سلاح های گرم علاقه ای نداریم، ‫بالاخره ما هم انگلیسی هستیم. 625 00:48:22,744 --> 00:48:25,623 ‫تو همیشه میتونی بر محافظه کاری انگلوساکسونی ات غلبه کنی. 626 00:48:25,624 --> 00:48:30,422 ‫بعلاوه هفت تیر من که در هنگام درگیری از من میگیریش. 627 00:48:30,423 --> 00:48:33,782 ‫- اون پُره؟ ‫- خب البته. و گرنه به چه دردی میخوره؟ 628 00:48:33,783 --> 00:48:37,141 ‫فکر کنم که در هنگام درگیری باید یک یا دو بار گلوله شلیک بشه 629 00:48:37,142 --> 00:48:40,021 ‫و اصابت کنه به اثاثیه کوچک بی ارزش خانوادگی. 630 00:48:40,022 --> 00:48:43,860 ‫- چرا؟ ‫- به این خاطر که اونا داستان منو درباره اینکه تو تفنگ رو به سمتم گرفتی... 631 00:48:43,861 --> 00:48:46,740 ‫و منو به صندلی بستی، درسته؟ 632 00:48:46,741 --> 00:48:48,660 ‫آره، آره فکر کنم 633 00:48:48,661 --> 00:48:51,061 ‫خب بذار ببینم ‫چی رو باید قربانی کنیم؟ 634 00:48:52,500 --> 00:48:55,379 ‫نظرت درباره این چیز عجیب و غریب چیه؟ 635 00:48:55,380 --> 00:48:59,218 ‫فورا بذار سر جاش! ‫اون جایزه ادگار الن پوئه، 636 00:48:59,219 --> 00:49:01,138 ‫که توسط انجمن نویسندگان داستانهای معمایی آمریکا به من داده شده... 637 00:49:01,139 --> 00:49:04,898 ‫به خاطر یکی از بزگترین پیروزی های مریدیو ‫در داستان قتل جک اسپرت. 638 00:49:04,899 --> 00:49:07,777 ‫کنایه ای به آدم هایی ست که نمیتونن چربی بخورن، 639 00:49:07,778 --> 00:49:10,658 ‫اون با تزریق کلسترول غلیظ شده کشته شد. 640 00:49:11,137 --> 00:49:13,537 ‫خب، 641 00:49:14,017 --> 00:49:18,177 ‫نظرت درباره نابود کردن اون پارچ معمایی ‫پرزرق و برق قدیمی چیه؟ 642 00:49:27,296 --> 00:49:31,135 ‫- پارچ معمایی؟ ‫- برای حل معما کمی آب از توش بریز بیرون. 643 00:49:38,733 --> 00:49:42,093 ‫خیلی بامزه بود. 644 00:49:42,093 --> 00:49:45,933 ‫مارگاریت بهش هوشمندانه فکر کرده بود، ‫پس این باید یه چیز رو به تو درباره مارگاریت بفهمونه. 645 00:49:46,412 --> 00:49:47,853 ‫بیا تصورات ناشی از اون رو در معرض دید قرار بدیم. 646 00:49:51,212 --> 00:49:53,611 ‫خب میتونستی بگی ‫" شلیک خوبی بود ." 647 00:49:53,612 --> 00:49:56,970 ‫مرتیکه روانی! ‫ممکن بود منو بکشی! 648 00:49:56,971 --> 00:50:01,290 ‫حرف مفت نزن! ‫نه وایک تیزبین و شیطان عمارت کلوک. 649 00:50:01,291 --> 00:50:03,210 ‫خب، بعدی چیه؟ 650 00:50:05,610 --> 00:50:09,849 ‫آخرین یادگار لطیف ماه عسلمون در ونیس. 651 00:50:10,809 --> 00:50:13,128 ‫من دربرابر این وسوسه مقاومت نخواهم کرد. 652 00:50:15,528 --> 00:50:20,807 ‫خدا لعنت کنه منو ‫اگر گلوله به حیوان نفرین شده نخورده باشه. 653 00:50:28,966 --> 00:50:31,845 ‫- تو دقیقا اون چیزی که نشونه گرفته بودی زدی. ‫زودرنج نباش مایلو. 654 00:50:31,846 --> 00:50:34,725 ‫هیچی مثل یه ضرب و شتم حال آدمو جا نمیاره. 655 00:50:34,726 --> 00:50:37,604 ‫- تا حالا اسم چارلی بگبی به گوشت خورده؟ ‫- خودت میدونی که نه. 656 00:50:37,605 --> 00:50:41,444 ‫اون بهترین تیراندازی بود که تا حالا دیدم. 657 00:50:41,445 --> 00:50:45,763 ‫من یه دفعه دیدم که اون با اینکه کور و مست ‫بود شش تا اردک رو با یه گلوله زد. 658 00:50:45,764 --> 00:50:49,042 ‫نکته اصلی اینه که اون ها ‫اردک هایی در تابلوی نقاشی بودن. 659 00:50:49,043 --> 00:50:52,403 ‫و من گفتم، ‫"چارلی نمیتونی اینکارو کنی، الان که فصل شکار نیست" 660 00:50:55,283 --> 00:50:58,161 ‫گفته بودم که به جک های من میخنده. 661 00:50:58,162 --> 00:51:00,560 ‫حتی به بی مزه هاش. 662 00:51:00,561 --> 00:51:03,440 ‫درسته. ‫هیچکدومشون چندان بامزه نیست. 663 00:51:03,441 --> 00:51:07,760 ‫اما برای موجوداتی تمام سال شکار مجازه، 664 00:51:07,761 --> 00:51:10,159 ‫برای مثال، زن دزدان و تحریک کننده ها. 665 00:51:10,160 --> 00:51:12,527 ‫خب این یه جک بی مزه ایتالیایی است. 666 00:51:12,528 --> 00:51:14,847 ‫تو که باید بدونی، ‫- اون وطن توئه، درسته؟ 667 00:51:14,848 --> 00:51:16,768 ‫نه، درواقع، من انگلیسی ام. 668 00:51:17,247 --> 00:51:19,166 ‫من اینجا به دنیا امدم، در انگلستان. 669 00:51:19,167 --> 00:51:21,486 ‫یعنی همین جایی که الان هستی؟ 670 00:51:21,967 --> 00:51:23,887 ‫کجا؟ ‫در مهد یک سیستم پارلمانی قدیمی 671 00:51:24,366 --> 00:51:27,245 ‫که همسرم شایستگی هایم رو ازم میگیره، ‫این انگلستان وسیع عالی حیله گر؟ 672 00:51:27,246 --> 00:51:30,125 ‫منظورم حس شوخ طبعی، منصفانه بازی کردن انگلستانه. 673 00:51:30,606 --> 00:51:32,045 ‫باورش نکن. 674 00:51:32,525 --> 00:51:34,444 ‫یه خارجی اینطور فکر نمیکنه، ‫چیزی که واقعا فکر میکنه اینه که، 675 00:51:34,445 --> 00:51:38,283 ‫کشور شرحی، کثیف و زشت و خطرناک با مردان سرد است...." 676 00:51:38,284 --> 00:51:40,684 ‫"که نمیدونن چطور باید با زنان جسور، زیبا و ضعیف رفتار کنند. 677 00:51:41,164 --> 00:51:43,515 ‫همه این حرف ها برای چی بود؟ 678 00:51:46,395 --> 00:51:49,195 ‫- با اون تفنگ داری چیکار میکنی؟ ‫- معلومه که به طرف تو نشونه گرفتمش. 679 00:51:49,674 --> 00:51:51,115 ‫اون رو که دارم میبینم، اما چرا؟ 680 00:51:51,594 --> 00:51:54,393 ‫چون من میخوام بکشمت. 681 00:51:54,394 --> 00:51:57,241 ‫تو میخوای منو بکشی؟ 682 00:51:57,242 --> 00:52:01,080 ‫ای خدا! ‫دوباره یکی دیگه از اون بازی های مسخره ات. 683 00:52:01,081 --> 00:52:03,961 ‫یکی دیگه؟ نه، این همونه. ‫ما تمام بعدازظهر داشتیم بازی میکردیمش. 684 00:52:04,440 --> 00:52:07,800 ‫اینه که ‫"تو قراره بمیری، و هیچکس فکر نمیکنه که به قتل رسیدی ." 685 00:52:11,080 --> 00:52:14,438 ‫یعنی اون همه دزدیدن جواهرات... 686 00:52:14,439 --> 00:52:19,189 ‫من تو رو به اینجا دعوت کردم، ‫که شرایط مرگ خودت رو برپا کنی: 687 00:52:19,190 --> 00:52:22,949 ‫وارد شدن، لباس مبدل، ‫جواهرات تو جیبت، 688 00:52:22,950 --> 00:52:25,348 ‫بیدار شدن صاحب خانه، ‫درگیری با دزد... 689 00:52:25,349 --> 00:52:28,596 ‫تفنگی که در حین درگیری شلیک میکنه، ‫و سپس، 690 00:52:28,597 --> 00:52:30,517 ‫در آخر، شلیک پایانی. 691 00:52:31,477 --> 00:52:34,835 ‫برو بابا، اندرو، محض رضای خدا، 692 00:52:34,836 --> 00:52:37,236 ‫- این دیگه خنده دار نیست. ‫- نیست، درسته؟ 693 00:52:37,715 --> 00:52:40,594 ‫- میتونی یه نقص توش پیدا کنی؟ ‫- مارگاریت. 694 00:52:40,595 --> 00:52:43,474 ‫- پلیس ها به رابطه من و مارگاریت پی میبرن. ‫- چه مزخرفاتی. 695 00:52:43,955 --> 00:52:45,394 ‫اونا میفهمن که تو چرا اینکارو کردی. 696 00:52:45,874 --> 00:52:48,274 ‫من از کجا بایستی میدونستم که تو کی هستی؟ ‫قانون با من همدردی خواهد کرد. 697 00:52:48,754 --> 00:52:52,112 ‫دارایی در انگلستان ‫نسبت به مردم همیشه بیشتر قابل احترام بوده. 698 00:52:52,113 --> 00:52:55,952 ‫حتی مارگاریت هم وقتی بفهمه که تو دنبال ‫جواهرات بودی اهمیتی نخواهد داد. 699 00:52:55,952 --> 00:53:01,231 ‫یه سارق آب زیرکاه پست که در نهایت فهمید ‫دزدی کمتر از ازدواج ناگوار است. 700 00:53:01,232 --> 00:53:05,072 ‫تو هم فکر میکنی که کشتن نسبت به خرجی دادن کمتر ناگواره؟ 701 00:53:05,551 --> 00:53:08,430 ‫بذله گویی هنگام بدبختی! ‫خوبه! 702 00:53:08,431 --> 00:53:10,830 ‫تو یه چیزایی از انگلیسی ها یاد گرفتی. 703 00:53:10,831 --> 00:53:13,229 ‫اوه، یه چیز دیگه هم هست... یه فرصت ورزشی. ‫چرا امتحانش نمیکنی؟ 704 00:53:13,230 --> 00:53:15,629 ‫و بهت این شانس رو بدم که منو در خونسردی بکشی؟ 705 00:53:15,630 --> 00:53:18,028 ‫منظورت خونگرمیه دیگه، ‫اما بهت میگم چه کار کنی. 706 00:53:18,029 --> 00:53:20,428 ‫من چشام رو میبندم و به آرومی تا ۲۰ میشمرم. 707 00:53:20,429 --> 00:53:23,308 ‫که این به تو یک فرصت منطقی میده. ‫بجنب مایلو راه بیافت 708 00:53:23,309 --> 00:53:26,140 ‫یک 709 00:53:26,141 --> 00:53:29,499 ‫یک، دو، 710 00:53:29,500 --> 00:53:32,859 ‫سه، چهار، 711 00:53:32,860 --> 00:53:36,218 ‫پنج، شش، 712 00:53:36,219 --> 00:53:39,097 ‫هفت، هشت، 713 00:53:39,098 --> 00:53:41,977 ‫نه، ده، 714 00:53:41,978 --> 00:53:44,856 ‫یازده، دوازده، 715 00:53:44,857 --> 00:53:49,656 ‫سیزده، چهارده، پانزده، 716 00:53:49,657 --> 00:53:54,455 ‫شانزده، هفده، هجده، 717 00:53:54,456 --> 00:53:59,736 ‫نوزده و بیست. 718 00:54:05,495 --> 00:54:06,934 ‫توی اون کت زیبا جا گذاشتیش. 719 00:54:07,415 --> 00:54:11,732 ‫- خدای من. ‫- امکانش هست از ماشین پیاده شی؟ 720 00:54:11,733 --> 00:54:15,573 ‫و لطفا اون چکمه های دوست داشتنی رو دوباره تن کن. 721 00:54:35,250 --> 00:54:39,568 ‫حالا تنها سوالی که باقی میمونه اینه که ‫پلیس تو رو در چه وضعیتی پیدا کنه. 722 00:54:39,569 --> 00:54:43,808 ‫میتونی روی میز مطالعه در کتابخانه پخش شده باشی، 723 00:54:43,809 --> 00:54:46,687 ‫مثل سرهنگ های بیشمار، ‫در کتابخانه های بیشمار، 724 00:54:46,688 --> 00:54:49,567 ‫یا اینکه مثل یک عروسک پارچه ای کهنه توی سبد هیزوم، 725 00:54:49,568 --> 00:54:52,928 ‫کدوم رو دوست داری ‫اون اولی به روش آگاتاکریستی یا روش کلاسیک ون داین؟ 726 00:54:53,407 --> 00:54:57,726 ‫تو رو خدا، تو داری درباره یه قتل صحبت میکنی، ‫کشتن یه نفر، میفهمی؟ 727 00:54:57,727 --> 00:55:00,606 ‫شاید بهتره که اصلا از تفنگ استفاده نکنم، ‫شاید بهترینش، 728 00:55:00,607 --> 00:55:03,006 ‫یک اسلحه جنایی واقعی مربوط به دهه ۳۰ ‫چوب بازی گلف 729 00:55:03,486 --> 00:55:04,926 ‫من توی کیف گلفم دارم. 730 00:55:27,971 --> 00:55:30,848 ‫چوب گلف قدیمی عزیز. 731 00:55:31,328 --> 00:55:36,126 ‫فکر کنم که بهتره تو توی شومینه ‫داخل یک دیگ غذاپزی قشنگ پیدا بشی. 732 00:55:36,127 --> 00:55:40,447 ‫بدن به پشت افتاده، ‫دست ها و پاها مثل یک عروسک شکسته ‫به طرز مضحکی یک وری شده، 733 00:55:40,448 --> 00:55:44,287 ‫انگار تمام سرش با یک قدرت مافوق طبیعی له شده. 734 00:55:44,766 --> 00:55:48,125 ‫خدای من بازرس نفسی بکشید، رنگتان پریده ." 735 00:55:48,126 --> 00:55:50,524 ‫"تامپسون بهتره یه چیزی بندازی روی جسد ." 736 00:55:50,525 --> 00:55:54,845 ‫"ببخشید آقا آیا واقعا اینقدر خشونت لازم بود؟" 737 00:55:54,846 --> 00:55:57,243 ‫متاسفم بازرس. 738 00:55:57,244 --> 00:56:01,564 ‫متاسفانه وقتی دیدم که اون داره زیرپوش های شخصی. همسرم رو لمس میکنه کنترلم رو از دست دادم 739 00:56:02,043 --> 00:56:03,964 ‫واقعا که کار زشتیه. ‫بهت میگم چه کنیم، 740 00:56:04,445 --> 00:56:06,843 ‫فکر میکنم که چیزی که پلیس میفهمه اینه: 741 00:56:06,844 --> 00:56:10,650 ‫بعد از دعوا، ‫تو از پله ها بالا رفتی تا برگردی سراغ نردبان. 742 00:56:10,651 --> 00:56:13,929 ‫برو مایلو برو بالا، ‫پاشو برو. 743 00:56:13,930 --> 00:56:15,851 ‫پاشو برو. 744 00:56:26,890 --> 00:56:31,688 ‫من تو روی پاگرد گیر میارم، ‫و در یک درگیری کوچک بهت شلیک میکنم. 745 00:56:32,167 --> 00:56:35,528 ‫هیچکس به این سادگی موفق نمیشه، ‫موافقی مایلو؟ 746 00:56:36,967 --> 00:56:38,886 ‫در صبح روز اعدام، 747 00:56:38,887 --> 00:56:41,286 ‫شاه چارلز اول گفت: من دو پیراهن پوشیدم 748 00:56:41,287 --> 00:56:44,166 ‫"تا اگر از سرما بلرزم،" ‫"دشمنانم نگویند که از ترس بوده ." 749 00:56:44,167 --> 00:56:48,005 ‫من خودم را در معرض چنین سرزنش هایی قرار نمیدهم. 750 00:56:48,005 --> 00:56:51,846 ‫تو هم زمانی که داری از پله های سکوی دار بالا میری... 751 00:56:51,847 --> 00:56:54,724 ‫باید این وقار انگلوساکسونی ات رو حفظ کنی. 752 00:56:57,124 --> 00:56:59,044 ‫ببین... 753 00:57:00,486 --> 00:57:03,363 ‫من نمیتونم چیزی رو به عقب برگردونم، درسته؟ 754 00:57:05,762 --> 00:57:07,682 ‫یعنی اگه من نبودم، 755 00:57:07,683 --> 00:57:11,042 ‫کسی دیگه میبود. 756 00:57:12,002 --> 00:57:14,881 ‫خواهش میکنم. 757 00:57:14,882 --> 00:57:17,280 ‫من گم و گور میشم. 758 00:57:17,281 --> 00:57:19,201 ‫دیگه خبری از من نمیشنوی. 759 00:57:24,481 --> 00:57:27,360 ‫چرا اندرو؟ چرا من؟ 760 00:57:27,361 --> 00:57:30,718 ‫گریه زاری نکن. 761 00:57:30,719 --> 00:57:33,120 ‫میخوام بدونم چرا! 762 00:57:34,559 --> 00:57:38,398 ‫متحیرم که از من این سوال رو میکنی. 763 00:57:38,399 --> 00:57:40,797 ‫چون ازت متنفرم. 764 00:57:40,798 --> 00:57:44,157 ‫از اون قیافه و اخلاقت خوشت متنفرم. 765 00:57:44,158 --> 00:57:48,955 ‫شرط میبندم که در پیست اسکی هم خوش اخلاقی، ‫توی قایق تفریحی هم خوش خلاقی، حتی توی ساحل. 766 00:57:48,956 --> 00:57:51,356 ‫میدونستم که یه دستمال گردن طلایی میپوشی، 767 00:57:51,357 --> 00:57:55,675 ‫و شرط میبندم که سینه ات مو داره ‫و در تابستان با روغن آفتابی تیره شده. 768 00:57:55,676 --> 00:57:58,074 ‫مهم تر از همه، ازت متنفرم 769 00:57:58,075 --> 00:58:01,435 ‫چون یه چشم آبی ایتالیایی زشت هستی. 770 00:58:01,916 --> 00:58:03,834 ‫نه یکی مثل من! 771 00:58:04,314 --> 00:58:08,154 ‫یه آرایشگر کثیف که اغواگر زن های احمقه. 772 00:58:08,635 --> 00:58:13,433 ‫یه پسر بی کس و کار که جایگاه خودشو نمیدونه! 773 00:58:13,434 --> 00:58:15,352 ‫واقعا باور کردی که... 774 00:58:15,353 --> 00:58:19,672 ‫زن و جواهراتم رو دو دستی تقدیمت میکنم؟ 775 00:58:19,673 --> 00:58:23,032 ‫و خودم رو اینقدر مسخره جلوه میدم؟ 776 00:58:24,952 --> 00:58:26,870 ‫چرا که نه؟ 777 00:58:26,871 --> 00:58:29,269 ‫تو که عاشقش نیستی. 778 00:58:29,270 --> 00:58:33,590 ‫عاشقش باشم یا نه، ‫من پیداش کردم، ازش مراقبت کردم. 779 00:58:35,029 --> 00:58:37,909 ‫اون حمایتم میکنه. 780 00:58:37,910 --> 00:58:42,230 ‫زمانی... عاشقم بود. 781 00:58:45,588 --> 00:58:48,467 ‫و حالا عاشق منه. 782 00:58:48,468 --> 00:58:50,386 ‫و این چیزیه که نمیتونی تحملش کنی، درسته؟ 783 00:58:50,387 --> 00:58:53,748 ‫و بعد از من، دیگران خواهند بود. 784 00:58:54,227 --> 00:58:56,626 ‫میخوای اونا رو هم بکشی؟ 785 00:58:56,627 --> 00:58:59,026 ‫تو دیوانه ای! تو واقعا دیوانه ای! 786 00:58:59,027 --> 00:59:01,425 ‫و تو هم یک مرد جوانی... 787 00:59:01,426 --> 00:59:04,786 ‫که لباس دلقک پوشیده و قراره به قتل برسه. 788 00:59:05,746 --> 00:59:07,664 ‫ماسک رو بذار رو سرت مایلو. 789 00:59:07,665 --> 00:59:10,544 ‫- نه. ‫- بذار رو سرت. 790 00:59:10,545 --> 00:59:13,903 ‫نه خواهش میکنم، خواهش میکنم. 791 00:59:13,904 --> 00:59:16,304 ‫بذار رو سرت. 792 00:59:25,902 --> 00:59:30,221 ‫بالاخره هنگام مرگت تو خودت هستی، 793 00:59:30,222 --> 00:59:32,621 ‫یه دلقک بیچاره ایتالیایی. 794 00:59:32,622 --> 00:59:36,940 ‫بدرود، دلقک! 795 00:59:36,941 --> 00:59:38,380 ‫خواهش میکنم! 796 01:00:15,816 --> 01:00:19,654 ‫خداحافظ و خدا کند 797 01:00:20,135 --> 01:00:23,493 ‫امیدی باشد و گه گاهی همدیگر را ملاقات کنیم 798 01:00:23,493 --> 01:00:26,372 ‫بسیار جالب بود ولی این هم 799 01:00:26,373 --> 01:00:29,254 ‫یکی دیگرد از آن چیزها بود 800 01:01:04,768 --> 01:01:08,127 ‫تو کاری 801 01:01:08,128 --> 01:01:11,008 ‫با من کن 802 01:01:11,487 --> 01:01:17,726 ‫کاری که من منو گیج کنه 803 01:01:17,727 --> 01:01:21,085 ‫بهم بگو 804 01:01:21,086 --> 01:01:24,445 ‫چرا باید اونطوری باشه 805 01:01:24,446 --> 01:01:26,364 ‫تو قدرتی داری که میتونه 806 01:01:26,365 --> 01:01:30,683 ‫منو هیپنوتیزم کنه 807 01:01:30,684 --> 01:01:33,563 ‫بذار 808 01:01:34,045 --> 01:01:36,922 ‫با جادوی تو زندگی کنم 809 01:01:36,923 --> 01:01:39,803 ‫انجام بده آن افسونگری را که 810 01:01:40,282 --> 01:01:43,643 ‫به خوبی انجامش میدهی 811 01:01:44,123 --> 01:01:46,281 ‫برای اینکه تو 812 01:01:46,282 --> 01:01:49,960 ‫کاری با من کردی 813 01:01:49,961 --> 01:01:52,361 ‫که کس دیگری 814 01:01:52,842 --> 01:01:55,241 ‫نمیتوانست 815 01:02:22,598 --> 01:02:25,476 ‫بذار 816 01:02:25,477 --> 01:02:28,834 ‫با جادوی تو زندگی کنم 817 01:02:28,835 --> 01:02:31,714 ‫انجام بده آن افسونگری را که 818 01:02:31,715 --> 01:02:35,075 ‫به خوبی انجامش میدهی 819 01:02:35,076 --> 01:02:38,914 ‫برای اینکه تو 820 01:02:38,915 --> 01:02:41,312 ‫کاری با من کردی 821 01:02:41,313 --> 01:02:44,193 ‫که کس دیگری 822 01:02:44,194 --> 01:02:47,073 ‫نمیتوانست 823 01:02:48,514 --> 01:02:51,391 ‫تو کاری 824 01:02:51,392 --> 01:02:54,272 ‫با من کردی 825 01:02:54,751 --> 01:03:00,512 ‫که کس دیگری نمیتوانست 826 01:03:12,511 --> 01:03:14,907 ‫در روزگاران قدیم تلائلویی از جوراب 827 01:03:14,908 --> 01:03:17,787 ‫به نظر چیز وحشتناکی بود 828 01:03:17,788 --> 01:03:20,668 ‫حالا خدا میدونه 829 01:03:20,669 --> 01:03:24,027 ‫هر اتفاقی بیافته 830 01:03:24,028 --> 01:03:26,907 ‫نویسندگان خوب هم زمانی کلمات بهتری بلد بودن 831 01:03:27,387 --> 01:03:29,305 ‫ولی حالا از کلمات چهار حرفی استفاده میکنند 832 01:03:29,306 --> 01:03:32,187 ‫در نوشتن نثر 833 01:03:32,188 --> 01:03:34,587 ‫هر اتفاقی که بیافته 834 01:03:35,066 --> 01:03:38,425 ‫دنیا امروز دیوانه شده و خوب بد شده 835 01:03:38,425 --> 01:03:41,305 ‫سیاه سفید شده و روز شب شده ‫ 836 01:03:41,306 --> 01:03:44,184 ‫وقتی که جوان های امروزی فکر میکنن زن یه جایزه شده ‫ 837 01:03:44,185 --> 01:03:47,063 ‫فقط ژیگولوهای احمق هستن 838 01:03:47,064 --> 01:03:49,944 ‫خب با اینکه من یک رمان نویس خوب نیستم 839 01:03:49,945 --> 01:03:55,224 ‫میدونم که تو موظف هستی وقتی من خواستگاری میکنم جواب بدی 840 01:03:55,704 --> 01:03:58,101 ‫هر اتفاقی که بیافته 841 01:03:58,102 --> 01:04:01,461 ‫دنیا امروز دیوانه شده و خوب بد شده 842 01:04:01,462 --> 01:04:04,342 ‫سیاه سفید شده و روز شب شده 843 01:04:04,343 --> 01:04:07,700 ‫که جوان های امروزی فکر میکنن زن یه جایزه شده 844 01:04:07,701 --> 01:04:10,100 ‫ولی آنها فقط ژیگولوهای احمق هستن 845 01:04:10,101 --> 01:04:12,980 ‫خب با اینکه من یک رمان نویس خوب نیستم 846 01:04:12,981 --> 01:04:15,379 ‫ میدونم که تو موظف هستی 847 01:04:15,380 --> 01:04:18,260 ‫وقتی من خواستگاری میکنم جواب بدی 848 01:04:18,741 --> 01:04:21,139 ‫هر اتفاقی که بیافته 849 01:04:40,767 --> 01:04:42,687 ‫شب بخیر آقا. 850 01:04:42,688 --> 01:04:44,607 ‫داشتم به این فکر میافتادم که کسی خانه نباشه. 851 01:04:44,608 --> 01:04:46,526 ‫واقعا؟ و شما کی باشید؟ 852 01:04:46,527 --> 01:04:49,406 ‫بازرس کارآگاه داپلر آقا، 853 01:04:49,407 --> 01:04:52,286 ‫از نیروی شهربانی شهرستان ویلتشیر. 854 01:04:52,287 --> 01:04:54,685 ‫ببخشید که دیروقت مزاحم شما شدم، 855 01:04:54,686 --> 01:04:57,086 ‫اما مجبورم که با شما راجب... 856 01:04:57,087 --> 01:05:00,444 ‫یک موضوع مهم صحبت کنم. ‫- خب، بهتره بیایید داخل. 857 01:05:00,445 --> 01:05:02,844 ‫گفتید نیروی شهربانی شهرستان ویلتشیر؟ 858 01:05:02,845 --> 01:05:05,244 ‫درسته، آقا، ‫من معمولا در سالزبری مستقر هستم. 859 01:05:05,245 --> 01:05:09,084 ‫اما پلیس محلی اینجا ازم خواست که بیام، ‫و یه کمکی بهش بکنم. 860 01:05:11,004 --> 01:05:13,402 ‫چه روزهایی بودند، آقا، ‫آهنگ هایی که میتونستی زمزمه کنی. 861 01:05:13,403 --> 01:05:17,241 ‫زمان زمزمه کردن بود بازرس. ‫کمی آیکیویت میل دارید؟ 862 01:05:17,242 --> 01:05:19,161 ‫- نه ممنون آقا، ولی من شام خوردم. ‫- اوه. 863 01:05:19,162 --> 01:05:22,521 ‫شاید یه برندی رو ترجیح بدید؟ ‫یا که شما میخواین بهم بگید که در هنگام کار نوشیدنی نمی نوشید؟ 864 01:05:22,522 --> 01:05:24,922 ‫اوه نه آقا، من همیشه هنگام کار مینوشم. 865 01:05:24,923 --> 01:05:26,841 ‫اما دیگه این روزا وقت نمیکنم. 866 01:05:28,761 --> 01:05:31,162 ‫- خاویار، پس اونا این شکلی هستن. ‫- بله. 867 01:05:32,600 --> 01:05:34,521 ‫اغلب در تعجب بودم. 868 01:05:42,680 --> 01:05:44,119 ‫نمیتونم بگم که چندان علاقه ای بهش دارم. 869 01:05:47,479 --> 01:05:49,876 ‫مزه اشفل ماهی میده. 870 01:05:49,877 --> 01:05:54,677 ‫نوش جان. ‫حالا بذارید اون مزه بد رو با یه برندی مخصوص از بین ببرم. 871 01:05:55,157 --> 01:05:57,926 ‫امکانش هست دنبال من بیاید، بازرس؟ 872 01:06:04,275 --> 01:06:05,717 ‫این عتیقه های قدیمی... 873 01:06:06,197 --> 01:06:08,115 ‫خیلی جالب هستن، آقا. 874 01:06:09,557 --> 01:06:13,393 ‫شما یه مجموعه کامل از اسباب بازی ها دارید. 875 01:06:13,394 --> 01:06:17,233 ‫خودکارند بازرس، و همگی کار میکنند. 876 01:06:17,234 --> 01:06:20,594 ‫من نمیدونم که آنها چقدر فایده دارن، آقا. 877 01:06:21,074 --> 01:06:22,994 ‫و حالا اون جمله کلیشه ای است که میگه، 878 01:06:22,995 --> 01:06:25,872 ‫چه کار برایتان میتوانم بکنم، بازرس؟ 879 01:06:25,873 --> 01:06:28,271 ‫من دارم درباره ناپدید شدن... 880 01:06:28,272 --> 01:06:31,150 ‫آقای مایلو تیندل تحقیق میکنم. 881 01:06:31,151 --> 01:06:33,070 ‫میشناسیدش آقا؟ 882 01:06:33,071 --> 01:06:34,992 ‫به سختی. 883 01:06:36,910 --> 01:06:40,271 ‫ایشان بعدازظهر جمعه گذشته از خانه شان خارج شده، 884 01:06:40,751 --> 01:06:42,191 ‫و تا حالا دیده نشده. 885 01:06:42,671 --> 01:06:45,548 ‫جدی، من چندان علاقه ای... 886 01:06:45,549 --> 01:06:48,430 ‫به عادتهای مهاجرتی آرایشگرها ندارم. 887 01:06:48,431 --> 01:06:50,348 ‫پس شما چنین شخصی رو میشناسید؟ 888 01:06:50,348 --> 01:06:52,269 ‫خب من شغلش رو میدونم. 889 01:06:52,750 --> 01:06:56,107 ‫گمان کنم همسرم اشاره کرده بود، ‫که اون مغازه ای در لندن داره. 890 01:06:56,108 --> 01:06:58,507 ‫آخرین باری که آقای تیندل رو دیدید کِی بود؟ 891 01:06:58,508 --> 01:07:01,388 ‫چند ماه پیش، ‫دقیقا یادم نمیاد. 892 01:07:01,389 --> 01:07:06,668 ‫- واقعا چیزی به ذهنم نمیرسه. ‫- این با اطلاعات ما جور در نمیاد. 893 01:07:07,147 --> 01:07:10,507 ‫اگه اشکالی نداره یه خورده آب توی این برندی بریزید آقا. 894 01:07:12,906 --> 01:07:15,306 ‫درواقع دو شب پیش، 895 01:07:15,307 --> 01:07:18,666 ‫او به جک بن ‫صاحب کافه شیر سفید گفته که، 896 01:07:18,667 --> 01:07:20,585 ‫داره میاد شما رو ببینه. 897 01:07:20,586 --> 01:07:23,463 ‫معمولا کافه دار ها مخالفان بدنامی هستند. 898 01:07:23,464 --> 01:07:25,863 ‫تهمت و غیبت شرابخوری، سرمایه و تجارت آنهاست. 899 01:07:25,864 --> 01:07:28,263 ‫گمان کنم شرابخوری مربوط به شراب باشه. 900 01:07:28,264 --> 01:07:30,664 ‫خیلی خوب. 901 01:07:41,701 --> 01:07:44,582 ‫پس فکر کنم یه چیز دیگه مونده که شما برای من اصلاحش کنید آقا. 902 01:07:45,061 --> 01:07:46,500 ‫چی هست؟ 903 01:07:46,501 --> 01:07:48,420 ‫شواهدی، توسط یک مرد... 904 01:07:48,421 --> 01:07:51,301 ‫که به طور اتفاقی در حال رد شدن از کنار، ‫خانه شما بوده به دست ما رسیده 905 01:07:51,780 --> 01:07:54,179 ‫صدای شلیک هایی که به گوش رسیده. 906 01:07:54,180 --> 01:07:57,060 ‫- شلیک ها؟ ‫- سه شلیک، شاهد ما فکر میکنه. 907 01:07:57,061 --> 01:08:00,417 ‫- صدای انفجار اگزوز ماشین. ‫- اوه نه آقا. 908 01:08:00,418 --> 01:08:02,818 ‫متاسفانه این چیزا فقط... 909 01:08:03,298 --> 01:08:06,178 ‫به ذهن شما میرسه آقا، ‫داستان های پلیسی. 910 01:08:06,179 --> 01:08:09,056 ‫نه این ها گلوله هایی بودن که از تفنگ شلیک شدن. ‫شاهد ما مطمئنه. 911 01:08:09,057 --> 01:08:11,378 ‫متوجهم، ‫ممکنه بپرسم... 912 01:08:11,378 --> 01:08:14,736 ‫چرا دو روز طول کشید تا شما بیاید این اطراف ‫و در مورد این موضوع ازم سوال کنید؟ 913 01:08:14,737 --> 01:08:17,137 ‫خب آقا این چیزا... 914 01:08:17,138 --> 01:08:19,055 ‫یه خورده بیشتر از اونی که شما فکر میکنین... 915 01:08:19,056 --> 01:08:20,978 ‫زمان میبره. 916 01:08:21,457 --> 01:08:23,855 ‫مرد شاهد ما میخواست قبل از اینکه ‫ما مزاحم نجیب زاده ای مثل شما بشیم... 917 01:08:23,856 --> 01:08:27,216 ‫تماس بگیره و از اطلاعاتش مطمئن بشه. 918 01:08:27,695 --> 01:08:30,095 ‫اطلاعات؟ چه اطلاعاتی؟ 919 01:08:30,096 --> 01:08:32,973 ‫خب بعد از اینکه مخبر ما... 920 01:08:32,974 --> 01:08:35,374 ‫حادثه رو اطلاع داد، 921 01:08:35,375 --> 01:08:39,693 ‫ما فکر کردیم که یه صحبتی با آقای تیندل داشته باشیم، 922 01:08:39,694 --> 01:08:42,573 ‫تا شاید ایشان بتونه موضوع رو روشن کنه. 923 01:08:43,053 --> 01:08:46,411 ‫روشن کرد؟ ‫برای خاموش کردن اون باید دکمه توقف رو فشار بدید. 924 01:08:46,412 --> 01:08:49,291 ‫معذرت میخوام. 925 01:08:49,292 --> 01:08:51,211 ‫ممنونم. 926 01:08:51,212 --> 01:08:55,052 ‫ایشان تمام یکشنبه در خانه شان نبودند، 927 01:08:55,532 --> 01:08:57,451 ‫امروز هم همینطور. 928 01:08:57,452 --> 01:08:59,850 ‫ما حداقل شش بار اونجا تلفن کردیم. 929 01:08:59,851 --> 01:09:04,170 ‫به خدا آقا، مریدیو به شما افتخار میکنه. 930 01:09:04,171 --> 01:09:06,568 ‫آه، کارآگاه شما. 931 01:09:06,569 --> 01:09:08,968 ‫واقا ستودنی است. 932 01:09:08,969 --> 01:09:10,889 ‫من طرفدار سرسخت این لرد هستم. 933 01:09:10,890 --> 01:09:13,767 ‫واقعا؟ ‫پس باید بهم بگید که کدوم داستانش رو دوست دارید. 934 01:09:13,768 --> 01:09:15,688 ‫من شخصا علاقه خاصی به داستان... 935 01:09:15,689 --> 01:09:17,608 ‫پرونده مسیح کمونیسمی دارم. 936 01:09:17,609 --> 01:09:20,488 ‫وقتی که ما وارد خانه آقای تیندل شدیم... 937 01:09:20,489 --> 01:09:23,845 ‫که از سلامت ایشان مطمئن بشیم، 938 01:09:23,846 --> 01:09:26,248 ‫این رو پیدا کردیم آقا. 939 01:09:26,727 --> 01:09:28,166 ‫ضروری است که با هم حرف بزنیم. 940 01:09:28,646 --> 01:09:33,444 ‫غروب جمعه حدود ساعت ۶:۳۰ بیا پیشم، وایک. 941 01:09:33,445 --> 01:09:36,805 ‫ممکنه بپرسم که این دستخط شماست؟ 942 01:09:37,284 --> 01:09:40,644 ‫- بله، درسته، مال خودمه. ‫- پس آقای تیندل اینجا بوده. 943 01:09:40,645 --> 01:09:44,485 ‫- اینجا بود. ‫- و آیا دو شب پیش حادثه ای رخ داده که... 944 01:09:44,964 --> 01:09:47,363 ‫برآمد آن شلیک آن سه گلوله بوده؟ 945 01:09:47,363 --> 01:09:49,283 ‫با احترام باید بگم. 946 01:09:49,284 --> 01:09:51,682 ‫یک بازی بود که داشتیم انجام میدادیم. 947 01:09:51,683 --> 01:09:54,562 ‫بازی؟ چه جور بازی؟ 948 01:09:54,563 --> 01:09:56,962 ‫اسمش "دزدی" است. 949 01:09:56,963 --> 01:09:59,842 ‫دزدی یک بازی نیست. 950 01:09:59,843 --> 01:10:03,202 ‫این درباره اون زمانی نیست که شما به من گفتید... 951 01:10:03,682 --> 01:10:06,561 ‫من جدیت مقام شغل خودم رو نمیدونم؟ 952 01:10:06,562 --> 01:10:10,879 ‫یک مرد به اینجا آمده، صدای شلیک ها شنیده شده ان، ‫و اون ناپدید شده. 953 01:10:10,880 --> 01:10:14,239 ‫خب اگه شما جای من بودید از این چه نتیجه ای میگرفتید؟ 954 01:10:14,240 --> 01:10:17,599 ‫یه پرونده ای که باز و بسته میشه، ‫اما اوضاع اونطور که همیشه به نظر میرسه نیست. 955 01:10:17,600 --> 01:10:20,477 ‫چرا که داستان جسد غرق شد ‫محبوب شما لرد مریدیو... 956 01:10:20,478 --> 01:10:23,358 ‫من منتظر توضیح شما هستم آقا. 957 01:10:23,838 --> 01:10:25,279 ‫اوه، خب، 958 01:10:25,760 --> 01:10:29,116 ‫تیندل ساعت ۶:۳۰ به اینجا آمد، ‫و یک ساعت و نیم بعدش از اینجا رفت. 959 01:10:29,117 --> 01:10:32,955 ‫- تا حالا که ندیدمش. ‫- کسی دیگه هم ندیده. 960 01:10:32,956 --> 01:10:37,275 ‫اما این بی معنیه! ‫شما منظورتون این نیست که من تیندل رو کشتم؟ 961 01:10:37,276 --> 01:10:40,157 ‫تیندل رو "کشتید" آقا؟ ‫من هرگز حرفی از کشتن نزدم. 962 01:10:40,636 --> 01:10:44,476 ‫اوه، بیخیال شید بازرس، ‫شما نمیتونید یکی از اون حقه ها رو روی من پیاده کنید. 963 01:10:44,956 --> 01:10:47,355 ‫خفه شده آقا، ممکنه بپرسم از کجا میدونید... 964 01:10:47,356 --> 01:10:49,275 ‫اون بانو خفه شده بود؟ 965 01:10:49,755 --> 01:10:51,673 ‫شما بهم گفتید بازرس. ‫خیر، آقا. 966 01:10:51,674 --> 01:10:55,033 ‫من هرگز حرفی از خفه شدن نزدم. 967 01:10:55,034 --> 01:10:57,913 ‫متاسفم که شما ما رو اینقدر شوخ فرض میکنید. 968 01:10:57,914 --> 01:11:00,312 ‫اما تمام این کارهایی که ما انجام میدهیم ضروریه. 969 01:11:00,313 --> 01:11:03,192 ‫"شما فقط کارتان را انجام میدهید" ‫این یه عبارت تکراریه، مگه نه؟ 970 01:11:03,193 --> 01:11:05,112 ‫ممکنه آقا، ممکنه. 971 01:11:05,592 --> 01:11:07,992 ‫"عبارت تکراری" ‫خوشم اومد. 972 01:11:07,993 --> 01:11:12,791 ‫همسر شما و آقای تیندل برای مدتی معاشرت نزدیکی داشتند. 973 01:11:12,792 --> 01:11:14,710 ‫بله فکر میکردم که بدونید بازرس. 974 01:11:14,711 --> 01:11:19,509 ‫- شما نمیتونید چیزی رو در یک دهکده کوچک مخفی نگه دارید. ‫- کاملا درسته آقا. 975 01:11:19,510 --> 01:11:22,389 ‫شما که عقیده ندارید این یک جنایت عشقیه، ‫امیدوارم. 976 01:11:22,390 --> 01:11:24,309 ‫نه با مارگاریت، اوه خدا! 977 01:11:24,789 --> 01:11:26,230 ‫مثل این میمونه یه نفر رو که... 978 01:11:26,709 --> 01:11:29,110 ‫تو دستش یه قاشق پر از پودینگ برنج است رو با چاقو بزنی. 979 01:11:29,111 --> 01:11:31,987 ‫من واقعا طرفدار پودینگ برنج هستم آقا. 980 01:11:31,988 --> 01:11:34,388 ‫موضوع جالب بعدی داستان رو پیدا کردم. 981 01:11:34,389 --> 01:11:36,787 ‫عالیه. 982 01:11:36,787 --> 01:11:39,668 ‫به این ترتیب همه شما، انگیزه، فرصت، اهداف داشتید، 983 01:11:40,147 --> 01:11:42,548 ‫وقتی که بازرس داپلر متفکرانه قاشق پر از پودینگ... 984 01:11:42,549 --> 01:11:44,466 ‫موردعلاقه اش را میل کرد. 985 01:11:44,467 --> 01:11:47,345 ‫ولی یک نفر از شما هر ۳ بار رو زدید! 986 01:11:47,346 --> 01:11:51,185 ‫درسته آقا، و اون شخص شما هستید. 987 01:11:51,186 --> 01:11:55,026 ‫خارق العاده ست. 988 01:11:55,027 --> 01:11:56,945 ‫خب، گمان کنم بهتره که به شما بگم چه اتفاقی افتاده. 989 01:11:56,945 --> 01:12:00,304 ‫- مفید واقع خواهد شد آقا. ‫- شاید یه نوشیدنی دیگه هم مفید واقع بشه. 990 01:12:00,304 --> 01:12:03,665 ‫من یه نوشیدنی دیگه دوست دارم آقا، ‫ولی از اونجاییکه میبینم بطری خالیه. 991 01:12:04,145 --> 01:12:06,543 ‫کاملا درسته بازرس. 992 01:12:06,544 --> 01:12:08,464 ‫اون هم میتونه اصلاح بشه. ‫میشه دنبالم بیایید؟ 993 01:12:09,902 --> 01:12:11,821 ‫از اونجاییکه به نظر میرسه بدونید، 994 01:12:11,822 --> 01:12:13,743 ‫تیندل رابطه عاشقانه با همسرم داشت. 995 01:12:14,223 --> 01:12:16,143 ‫حالا من از اون دسته کمیاب مردها هستم... 996 01:12:16,144 --> 01:12:18,540 ‫که اهمیتی به از دست دادن عزیزشون... 997 01:12:18,541 --> 01:12:20,461 ‫به مردی که با قوانین یکسان بازی میکنه نمیدن. 998 01:12:20,942 --> 01:12:24,300 ‫اما شکست از یک پسر پرمدعای، ‫عاشق پیشه که ایتالیایی بودنش رو مخفی میکنه... 999 01:12:24,301 --> 01:12:27,180 ‫که بی تفاوتی من رو با بی لیاقتی اشتباه میگره... 1000 01:12:27,181 --> 01:12:29,099 ‫انصافا غیرقابل تحمل‌ـه! 1001 01:12:29,581 --> 01:12:32,459 ‫یعنی، شما نمیتونستید این وضعیت رو تحمل کنید آقا؟ 1002 01:12:32,460 --> 01:12:34,380 ‫منظورتون اینه؟ ‫- منظورم اینه که، 1003 01:12:34,381 --> 01:12:37,259 ‫وضعیتی بود که نمیتونستم قبولش کنم. 1004 01:12:41,544 --> 01:12:43,942 ‫بازی کردن برای شما مهمه، درسته آقا؟ 1005 01:12:43,943 --> 01:12:47,303 ‫بازی کردن بازی ها و بازی های بازی کردنی. 1006 01:12:47,304 --> 01:12:50,182 ‫بله بازرس. ‫- مطمئن نیستم که تفاوتی با هم داشته باشن. 1007 01:12:50,183 --> 01:12:52,581 ‫اوه، خیلی ساده ست، بازرس. 1008 01:12:52,582 --> 01:12:54,980 ‫بازی کردن کاریه که هر مردی انجام میده، 1009 01:12:54,981 --> 01:12:58,341 ‫اما بازی کردن بازی های عجیب علاقه خاص منه. 1010 01:12:58,342 --> 01:13:00,742 ‫و در صورتی، تمام زندگی ام. 1011 01:13:07,942 --> 01:13:11,778 ‫به نظر من که غمناکه آقا، ‫مثل یک بچه که بزرگ نشده. 1012 01:13:11,779 --> 01:13:15,137 ‫مگه بازی کردن یک بچه چه اشکالی داره، بازرس؟ 1013 01:13:15,138 --> 01:13:18,498 ‫هیچ اشکالی، اگه شما یه بچه باشید. 1014 01:13:18,499 --> 01:13:20,896 ‫بذارید براتون بگم، بازرس، 1015 01:13:20,897 --> 01:13:23,296 ‫من بازی های پیچیده ای بازی کردم... 1016 01:13:23,297 --> 01:13:27,616 ‫که جونگ و انیشتن در صورت نقش داشتن در آنها، ‫به خودشان افتخار میکردن. 1017 01:13:27,617 --> 01:13:31,455 ‫من به سلسله هایی از ذهن و روح دست یافته ام... 1018 01:13:31,456 --> 01:13:34,336 ‫که در زندگی روزمره انسان ناشناخته است، 1019 01:13:34,337 --> 01:13:36,735 ‫و من تجربه زیادی از این سرگرمی های... 1020 01:13:36,736 --> 01:13:40,094 ‫نه چندان بی ضرر داشتم. 1021 01:13:44,415 --> 01:13:47,294 ‫چیز دیگه ای جز بازی هست ‫که برای شما اهمیت داشته باشه آقا؟ 1022 01:13:47,295 --> 01:13:50,172 ‫وظیفه؟ شغل؟ حتی ازدواج؟ 1023 01:13:50,173 --> 01:13:52,572 ‫اوه، خواهش میکنم، بازرس! ‫ازدواج رو قاطی نکنید. 1024 01:13:52,573 --> 01:13:56,413 ‫رابطه جنسی، رابطه جنسی بازیه، ‫و ازدواج هم مجازاته. 1025 01:13:58,332 --> 01:14:01,692 ‫همینطور پشت سر هم هر سالگرد ازدواج بیهوده رو ‫به سختی سپری میکنیم 1026 01:14:01,693 --> 01:14:03,612 ‫سپری کن و برو، 1027 01:14:03,613 --> 01:14:06,491 ‫چیزی که به دست میاد مجازات فراوان، سکوت فراوان، 1028 01:14:06,970 --> 01:14:09,849 ‫زخم های فراوان در جاهای عمیق. 1029 01:14:09,850 --> 01:14:13,609 ‫شما دارین میگید که، ‫به دلیل بی تفاوتی شما نسبت به همسرتون، 1030 01:14:13,610 --> 01:14:16,489 ‫شما هیچ انگیزه ای برای کشتن آقای تیندل نداشتید؟ 1031 01:14:16,489 --> 01:14:19,370 ‫من به سادگی دارم میگم، بازرس، ‫میخوام مثل بیشتر مردان، 1032 01:14:19,371 --> 01:14:21,768 ‫سرم به کار خودم باشه و نادیدش بگیرم. 1033 01:14:21,769 --> 01:14:24,648 ‫فکر میکردم، این عاقلانه تر باشه. 1034 01:14:24,649 --> 01:14:27,527 ‫و اینجا چی داریم، آقا؟ 1035 01:14:27,528 --> 01:14:30,408 ‫اون فقط یه صندوق قدیمی لباسه، فقط همین. 1036 01:14:30,887 --> 01:14:33,287 ‫یک مکان سنتی... 1037 01:14:33,288 --> 01:14:37,128 ‫برای پنهان کردن، مطمئنم که شما موافقید. 1038 01:14:37,607 --> 01:14:39,527 ‫فقط برای پنهان کردن هویت، بازرس. 1039 01:14:41,447 --> 01:14:43,365 ‫برای بازی. 1040 01:14:43,366 --> 01:14:45,287 ‫میشه بریم؟ 1041 01:14:47,206 --> 01:14:50,564 ‫- میشه بریم؟ ‫- اوه، بله، آقا. 1042 01:14:50,565 --> 01:14:52,484 ‫دارم میام. 1043 01:14:56,805 --> 01:15:00,162 ‫بگذریم، من فکر کردم که به تیندل جوان درسی داده باشم... 1044 01:15:00,163 --> 01:15:03,043 ‫درسی برای جسارتش، ‫امتحان کردن جرات او. 1045 01:15:03,044 --> 01:15:05,443 ‫شما ممکنه با این نظریه مخالف باشید، ‫بازرس، اما اینو از من بشنوید: 1046 01:15:05,923 --> 01:15:08,322 ‫کوتاه ترین راه برای رسیدن به قلب یک مرد حقارته. 1047 01:15:08,801 --> 01:15:10,720 ‫به زودی میفهمید که چه اتفاقاتی افتاده. 1048 01:15:10,721 --> 01:15:15,042 ‫و شما چطور درباره تحقیر کردن او نقشه کشیدید، آقا؟ 1049 01:15:15,043 --> 01:15:16,961 ‫برای شروع، متقاعد کردن وی... 1050 01:15:17,440 --> 01:15:21,279 ‫که همسر من سلیقه های گرانی داره، ‫و او هم حقیقا بی نوا بود، 1051 01:15:21,280 --> 01:15:25,599 ‫و اون میتونست این مشکل رو با دزدیدن جواهراتی قیمتی حل کنه، 1052 01:15:25,600 --> 01:15:28,480 ‫که من در گاوصندوقم داشتم. 1053 01:15:31,839 --> 01:15:35,678 ‫قبل از اون تشقویقش کردم ‫که لباساش رو در بیاره و تغییر قیافه بده. 1054 01:15:36,158 --> 01:15:40,477 ‫و اون هم لباس دلقک رو از اون جعبه ای که ‫شما بررسی کردید انتخاب کرد. 1055 01:15:40,478 --> 01:15:44,317 ‫در اون لباس مضحک او وارد خانه شد، ‫و با مواد منفجره گاوصندوق رو باز کرده. 1056 01:15:46,716 --> 01:15:48,636 ‫جواهرات در این جعبه بودند. 1057 01:15:53,436 --> 01:15:55,834 ‫فکرتون خوب کار میکنه، بازرس. 1058 01:16:01,115 --> 01:16:02,555 ‫آفرین. 1059 01:16:03,035 --> 01:16:06,392 ‫- و جواهرات حالا کجا هستند، آقا؟ ‫- من دیروز گذاشتمشون توی بانک. 1060 01:16:06,393 --> 01:16:08,793 ‫- روز شنبه؟ ‫- بله، بازرس، روز شنبه. 1061 01:16:08,794 --> 01:16:11,193 ‫من تا سالزبری رانندگی کردم ‫و گذاشتمشون توی گاوصندوق شب گذاشتم. ‫"سپرده ای که خارج از بانک میتوان مدارک و اموال را در آن گذاشت" 1062 01:16:11,194 --> 01:16:13,591 ‫چقدر مال اندیش. 1063 01:16:13,592 --> 01:16:16,950 ‫میشه بپرسم که بعد از انفجار گاوصندوق چه کردید؟ 1064 01:16:16,951 --> 01:16:21,751 ‫تیندل جوارات رو گذاشت توی جیبش، ‫ما هم درگیری انجام دادیم و خونه رو به هم ریختیم، بخشی از بازی بود. 1065 01:16:21,752 --> 01:16:26,549 ‫وقتی که من از کوره در رفتم و، ‫اهداف حقیقی ام رو بهش گفتم، خواست خونه رو ترک کنه. 1066 01:16:26,550 --> 01:16:29,431 ‫البته این همان نیرنگی بود که ‫برای قرار دادنش در این موقعیت زدم، 1067 01:16:29,431 --> 01:16:33,270 ‫جایی که با ادعای تخلف وی بابت سارق بودنش، ‫قانونا میتونستم بهش شلیک کنم. 1068 01:16:35,189 --> 01:16:37,590 ‫وقتی که شما قصد خودتون رو آشکار کردید، 1069 01:16:39,510 --> 01:16:40,948 ‫عکس العمل آقای تیندل چی بود؟ 1070 01:16:41,429 --> 01:16:44,786 ‫مثل برق گرفته ها! ‫اون تمام داستان ها و اهدافم رو باور کرده بود. 1071 01:16:44,787 --> 01:16:47,187 ‫به زانو افتاد، برای نجات زندگی اش التماس کرد. 1072 01:16:47,188 --> 01:16:51,506 ‫اما من نرم نشدنی بودم. ‫اسلحه رو به طرف سرش نشونه گرفتم و شلیک کردم... 1073 01:16:52,466 --> 01:16:55,347 ‫با یک گلوله مشقی. 1074 01:16:59,186 --> 01:17:02,064 ‫شما با یک گلوله مشقی... ‫به آقای تیندل شلیک کردید آقا؟ 1075 01:17:02,065 --> 01:17:04,465 ‫مثل مرده ها از حال رفت. 1076 01:17:04,466 --> 01:17:08,783 ‫بازی ام به پایان رسید، ‫یکی از دلپذیرترین پیروزی ها بود. 1077 01:17:08,784 --> 01:17:12,143 ‫شما واقعا... تفنگ رو گذاشتید روی سرش... 1078 01:17:12,144 --> 01:17:15,505 ‫و ماشه رو... به عنوان یک بازی کشیدید؟ 1079 01:17:16,943 --> 01:17:19,824 ‫اگه میخواین اسمش رو بذارین امتحان مقدماتی. 1080 01:17:20,303 --> 01:17:23,663 ‫او درحالیکه ادای مردم اصیل رو در می آورد به اینجا آمد، ‫به امید اینکه پذیرفته بشه. 1081 01:17:23,664 --> 01:17:27,980 ‫اما اون باید می آموخت، ‫شما که همینطوری نمیتونید وارد یک جمع بشید. 1082 01:17:27,981 --> 01:17:29,900 ‫یه چیزی مثل نژاد وجود داره! 1083 01:17:29,901 --> 01:17:34,700 ‫اون خصوصیتی که نژاد با خودش میاره... کسب کردنی نیست. 1084 01:17:34,701 --> 01:17:37,100 ‫البته اون در امتحانش شکست خورد. 1085 01:17:37,101 --> 01:17:39,498 ‫اون ممکن بود به راحتی از عهده اش بر بیاد، 1086 01:17:39,499 --> 01:17:43,340 ‫اما او باید در حالت ترس از دست دادن زندگیش قرار گرفته باشه. 1087 01:17:44,779 --> 01:17:46,698 ‫چنین عمل غیرمسئولانه ای... 1088 01:17:46,699 --> 01:17:49,097 ‫تضمین یک اتهام توهین آمیزه. 1089 01:17:49,098 --> 01:17:51,977 ‫تصور میکنم آن کار اندکی بهتر از اتهام قتل باشه... 1090 01:17:51,978 --> 01:17:53,897 ‫که چند دقیقه پیش احتمال آن را میدادید. 1091 01:17:53,898 --> 01:17:56,296 ‫- هنوز هم احتمال میدم. ‫- بیخیال بازرس. 1092 01:17:56,297 --> 01:17:59,656 ‫بهتون گفتم چی شد. ‫بعد از چند دقیقه به هوش اومد، 1093 01:17:59,657 --> 01:18:02,057 ‫بالاخره فهمید که اصلا نمرده، 1094 01:18:02,058 --> 01:18:05,895 ‫و بعد از نوشیدن مقداری برندی با تلوتلوخوردن رفت خونه. 1095 01:18:05,896 --> 01:18:10,696 ‫متاسفم که شما اینقدر این موضوع ‫رو بامزه فرض میکنید، آقای وایک. 1096 01:18:10,697 --> 01:18:13,575 ‫ما ممکن نیست با چنین رفتاری برخورد کنیم. 1097 01:18:14,054 --> 01:18:16,453 ‫نه، اینجا رو نگاه کنید! 1098 01:18:16,454 --> 01:18:19,287 ‫چرا نمیتونید از دیدگاه من به این مسئله نگاه کنید؟ 1099 01:18:19,768 --> 01:18:22,646 ‫در صورتی، تیندل دزد بود، ‫اون داشت همسرم رو از من میدزدید، مگه نه؟ 1100 01:18:22,647 --> 01:18:25,525 ‫که شما شکنجه و کشتن او را توجیه کنید آقا؟ 1101 01:18:25,526 --> 01:18:27,925 ‫البته که نه، متوجه نیستید؟ ‫این فقط یه بازی بود. 1102 01:18:27,926 --> 01:18:30,804 ‫فقط یه بازی مسخره! ‫- حقیقا مسخره بود. 1103 01:18:30,805 --> 01:18:33,204 ‫من فقط چیزی که برایش آمده بودم به دست آوردم، ‫فقط همین. 1104 01:18:33,205 --> 01:18:35,124 ‫- شاید چیزی که دنبالش بودید فتل بوده، آقا. ‫- نه! 1105 01:18:35,604 --> 01:18:38,964 ‫- من اینطور فکر میکنم، آقا. ‫- نه! من هرچی که اتفاق افتاد رو گفتم. 1106 01:18:38,965 --> 01:18:40,883 ‫اشکالی نداره که من نگاهی به اطراف بندازم، آقا؟ 1107 01:18:40,884 --> 01:18:42,802 ‫اگه دوست دارید، کل خونه رو بگردید. 1108 01:18:42,803 --> 01:18:45,684 ‫پاکتتان را در بیارید و موهای مخفی شده را فاش کنید. 1109 01:18:45,685 --> 01:18:48,083 ‫و از وسیله قدیمی تان در آن زمان استفاده کنید. 1110 01:18:54,323 --> 01:18:56,241 ‫حالا من از خودم میپرسم، 1111 01:18:56,242 --> 01:18:58,641 ‫اگه میخواستم جسد تیندل رو مخفی کنم، 1112 01:18:58,642 --> 01:19:01,999 ‫کجا میذاشتمش؟ 1113 01:19:02,000 --> 01:19:06,320 ‫در دوست خوبم ملوان سرکیف، جک تار. 1114 01:19:24,079 --> 01:19:26,957 ‫خیلی جالب بود آقا. 1115 01:19:26,958 --> 01:19:28,876 ‫ممکنه بپرسم چطوری اینکارو کردید؟ 1116 01:19:28,877 --> 01:19:32,234 ‫نه. ‫جک تار و من یه راز کوچولو با هم داریم. 1117 01:19:32,235 --> 01:19:35,596 ‫پس میشه بپرسم چطوری اون سوراخ ها رو ‫روی دیوار بوجود آوردید. 1118 01:19:36,076 --> 01:19:38,474 ‫اون یکی اونجا، 1119 01:19:38,475 --> 01:19:40,395 ‫و این یکی اینجا. 1120 01:19:42,795 --> 01:19:46,154 ‫- برای من شبیه سوراخ گلوله هستن آقا. ‫- کاملا درسته، بازرس. 1121 01:19:46,155 --> 01:19:48,073 ‫هستند. 1122 01:19:48,073 --> 01:19:49,994 ‫من فکر کردم که شما گفتید، 1123 01:19:49,995 --> 01:19:51,913 ‫که از گلوله مشقی استفاده کردید. 1124 01:19:51,914 --> 01:19:56,231 ‫دوتا گلوله واقعی برای آماده کردن حقه، ‫و یک مشقی برای کامل کردنش. 1125 01:19:56,232 --> 01:19:58,151 ‫من باید تیندل رو متقاعد میکردم که جدی ام. 1126 01:19:58,152 --> 01:20:01,032 ‫بله متوجه ام آقا، یک گلوله مشقی. 1127 01:20:01,512 --> 01:20:04,871 ‫پس میشه به من نشون بدید که، ‫وقتی شما آقای تیندل رو کشتید ایشان کجا بودن؟ 1128 01:20:06,790 --> 01:20:08,709 ‫منظورتون اینه که، وانمود کردم که کشتمش. 1129 01:20:08,710 --> 01:20:11,591 ‫درسته، ‫پس ممکنه به من نشون بدید که... 1130 01:20:12,072 --> 01:20:13,989 ‫ایشان زمانی که گلوله بهش برخورد کرد دقیقا کجا بودن؟ 1131 01:20:13,990 --> 01:20:16,869 ‫مدام دارم بهتون میگم، که اون یک گلوله واقعی نبود! 1132 01:20:17,829 --> 01:20:20,709 ‫همینطوره آقا، همینطوره. 1133 01:20:20,710 --> 01:20:22,628 ‫خیله خب، ‫وقتی که شما با گلوله مشقی شلیک کردید... 1134 01:20:22,629 --> 01:20:25,987 ‫ایشان کجا بودن؟ 1135 01:20:25,987 --> 01:20:28,389 ‫اون اینجا ایستاده بود، ‫یا زانو زده بود، 1136 01:20:28,390 --> 01:20:31,268 ‫یا دقیق تر اینجا از ترس به خودش میپیچید. 1137 01:20:37,987 --> 01:20:40,867 ‫- تقریبا اینجا آقا؟ ‫- دو پله پایین تر. 1138 01:20:43,745 --> 01:20:48,064 ‫- خودشه. ‫- وقتی که شما شلیک کردید، به آقای تیندل نزدیک بودید؟ 1139 01:20:48,065 --> 01:20:51,423 ‫اوه، خیلی، ‫من پشتش تفنگ رو به سمت سرش نشونه گرفتم. 1140 01:20:51,424 --> 01:20:53,822 ‫میدونید اون حس برآمدگی لوله تفنگ، 1141 01:20:53,823 --> 01:20:55,743 ‫بعلاوه صدای انفجار بود، 1142 01:20:55,744 --> 01:20:57,664 ‫که حقه رو عملی میکرد. 1143 01:21:11,101 --> 01:21:13,980 ‫وسیله سنتی کار شما، بازرس؟ 1144 01:21:54,296 --> 01:21:56,214 ‫خون شوخی، آقا؟ 1145 01:21:59,574 --> 01:22:01,494 ‫متوجه منظورتون نمیشم، بازرس. 1146 01:22:01,495 --> 01:22:05,332 ‫اینجا، روی نرده، 1147 01:22:05,333 --> 01:22:07,254 ‫و زیر فرش. 1148 01:22:12,054 --> 01:22:14,931 ‫- این خون خشکیده اس، آقا. ‫- خون؟ 1149 01:22:14,932 --> 01:22:16,852 ‫کجا؟ 1150 01:22:24,050 --> 01:22:26,449 ‫دست نزنید. 1151 01:22:26,450 --> 01:22:28,371 ‫این معلومه که خون خشکیده اس. 1152 01:22:28,372 --> 01:22:30,769 ‫یه خورده بیشتر هم اینجاست. 1153 01:22:30,770 --> 01:22:33,169 ‫یک نفر سعی داشته فرش رو پاک کنه. ‫میبینید؟ 1154 01:22:33,170 --> 01:22:36,528 ‫کنار این ستون، این خون‌ـه. 1155 01:22:39,409 --> 01:22:41,329 ‫هنوز مرطوبه. 1156 01:22:42,768 --> 01:22:45,648 ‫میشه توضیح بدین این چطور به اینجا اومده؟ 1157 01:22:45,649 --> 01:22:47,568 ‫نمیدونم. 1158 01:22:48,048 --> 01:22:50,927 ‫تیندل زخمی نشد یا اصلا صدمه ای ندید. 1159 01:22:51,407 --> 01:22:53,326 ‫باید حرفم رو باور کنید! 1160 01:22:55,247 --> 01:22:59,086 ‫با فشنگ های واقعی... و خون واقعی، 1161 01:22:59,566 --> 01:23:03,404 ‫وقتش نرسیده که دیگه درباره بازی صحبت نکنیم؟ 1162 01:23:03,405 --> 01:23:05,806 ‫نگاه کنید! ‫به پنجره نگاه کنید! 1163 01:23:06,285 --> 01:23:09,644 ‫اینجاست که شما میتونید اون قطعه شیشه که برای وارد شدن بریدش رو ببینید 1164 01:23:10,123 --> 01:23:13,002 ‫و اون پایین، ‫جای مانده از فشار نردبان روی گلباغچه... 1165 01:23:13,003 --> 01:23:16,843 ‫و اون چکمه با سایز ۲۸ که اون پوشیده بودش. 1166 01:23:16,844 --> 01:23:18,761 ‫ببینید، من میتونم نشونتون بدم! ‫- تمام این سالها... 1167 01:23:18,762 --> 01:23:22,121 ‫چشم های من به طرز شایسته ای ‫برای دیدن چیزهایی تربیت شدند،آقا. 1168 01:23:22,122 --> 01:23:24,523 ‫مطمئنم که همینطوره، بازرس. ‫من فقط دارم چندتا واقعیت رو خاطرنشان میکنم... 1169 01:23:25,003 --> 01:23:26,442 ‫که داستان من رو با دلیل و مدرک ثابت میکنه، 1170 01:23:26,922 --> 01:23:30,280 ‫مثل گاوصندوق منجرشده که توی کتابخانه ام دیدید... 1171 01:23:30,280 --> 01:23:34,600 ‫و صندوق لباسی که توی زیرزمین پیدا کردید. 1172 01:23:34,601 --> 01:23:37,481 ‫شما گفتید که آقای تیندل لباس یک دلقک رو پوشیده. 1173 01:23:38,440 --> 01:23:41,800 ‫من اصلا چنین لباسی توی اون صندوق ندیدم! 1174 01:23:41,801 --> 01:23:44,199 ‫علاوه بر اینکه شما... 1175 01:23:44,200 --> 01:23:46,598 ‫به اون برآمدگی خاک در باغ اشاره نکردید، درسته آقا؟ 1176 01:23:46,599 --> 01:23:48,518 ‫برآمدگی خاک؟ 1177 01:23:51,398 --> 01:23:53,317 ‫کدوم برآمدگی خاک؟ 1178 01:23:53,318 --> 01:23:56,196 ‫اون یکی کنار دیوار عقبی... 1179 01:23:56,197 --> 01:23:58,115 ‫در سایه اون درخت سدر. 1180 01:23:58,116 --> 01:24:02,437 ‫- نمیتونم چیزی ببینم. ‫- خب، حالا که اونجاست. 1181 01:24:02,438 --> 01:24:05,316 ‫قبل از اینکه زنگ شما رو بزنم دیدم. 1182 01:24:06,755 --> 01:24:10,116 ‫فکر کنم بهتره که بریم یه نگاهی به اونجا بندازیم. 1183 01:24:21,154 --> 01:24:23,074 ‫با هم، آقا. 1184 01:24:42,239 --> 01:24:45,597 ‫اینجاست، آقا. 1185 01:24:45,598 --> 01:24:48,428 ‫درباره این برآمدگی تازه خاک چی دارید بگید؟ 1186 01:24:48,429 --> 01:24:50,348 ‫من از کجا بدونم؟ 1187 01:24:50,349 --> 01:24:52,750 ‫احتمالا کار یک باغبان بوده، ‫ازش بپرسید. 1188 01:24:52,751 --> 01:24:54,669 ‫همینجا ها پیداش خواهید کرد، ‫که داره گدایی میکنه. 1189 01:24:54,669 --> 01:24:57,788 ‫و برای اینکه چیزی گیرش بیاد ناله میکنه، ‫تا صاحب کارش رو خراب کنه ‫همشون همینطورند 1190 01:24:57,789 --> 01:25:00,477 ‫تا جایی که من میدونم، من همیشه... 1191 01:25:00,478 --> 01:25:02,875 ‫باغبان ها رو شاهدانی بی نظیر میدونستم. 1192 01:25:02,876 --> 01:25:06,234 ‫آنها آروم اند، منظم اند، ‫و همیشه صادق اند. 1193 01:25:06,235 --> 01:25:10,554 ‫بازرس، من به اندازه کافی از این مسخره بازی ها دیدم. 1194 01:25:10,555 --> 01:25:13,914 ‫شما فکر میکنید من اینقدر احمقم که جسد تیندل رو ‫اینجا توی باغ دفن کنم... 1195 01:25:13,915 --> 01:25:17,272 ‫و این برآمدگی تازه خاک رو ول کنم ‫تا همه بیایند و ببینند؟ 1196 01:25:17,273 --> 01:25:19,673 ‫اگر انتظار ما رو نداشتید، بله، آقا. 1197 01:25:19,674 --> 01:25:23,991 ‫طی چند هفته با مقداری بذر چمن یا گل پیاز، 1198 01:25:23,992 --> 01:25:27,352 ‫به سختی میشه تشخیص داد که دستکاری شده باشه. 1199 01:25:27,353 --> 01:25:30,232 ‫ما در نیروی پلیس دقیقا میدونیم که چقدر... 1200 01:25:30,233 --> 01:25:33,110 ‫قاتلان به حیاط خلوتشان علاقه مند هستند. 1201 01:25:33,111 --> 01:25:36,469 ‫هیچ جای دیگری روی کره زمین به اندازه یک باغ ‫مورد علاقه قاتل نیست، 1202 01:25:36,470 --> 01:25:39,351 ‫درسته، بازرس؟ ‫- به جز اتاق خواب. 1203 01:25:39,832 --> 01:25:42,229 ‫فکر کنم به زودی شما چیزی که بهش علاقه دارید رو پیدا میکنید 1204 01:26:06,226 --> 01:26:08,146 ‫شکی نیست که این اتاق مال کیه درسته، آقا؟ 1205 01:26:15,346 --> 01:26:18,705 ‫همسرم دوش میگیره، من استحمام میکنم. 1206 01:26:48,940 --> 01:26:52,300 ‫این لباس ها کف جالباسی... 1207 01:26:52,301 --> 01:26:54,219 ‫پخش و پلا شده اند. 1208 01:26:54,219 --> 01:26:56,619 ‫به نظر مال شما نیست، آقا. 1209 01:26:56,620 --> 01:27:00,939 ‫اوه! یه امضای جالب. ‫"I-W" 1210 01:27:02,858 --> 01:27:05,257 ‫اوه،مثل اینکه برعکس گرفتمش. 1211 01:27:05,258 --> 01:27:09,099 ‫آها "م-ت" 1212 01:27:10,058 --> 01:27:11,977 ‫بذارید ببینم. 1213 01:27:16,776 --> 01:27:20,135 ‫دوخته شده توسط خیاطی اوِن و تن کریدی واقع در خیابان پرسی... 1214 01:27:20,136 --> 01:27:23,495 ‫برای آقای مایلو تنیدل در دوازدهم نوامبر. 1215 01:27:24,934 --> 01:27:29,255 ‫بگید ببینم، همونطور که شما گفتید ‫وقتی که آقای تیندل با تلوتلوخردن رفت 1216 01:27:29,734 --> 01:27:32,612 ‫آیا لخت رفت؟ 1217 01:27:32,613 --> 01:27:35,973 ‫و متعاقبا در خیابان های روستا لخت میگشت؟ 1218 01:27:36,452 --> 01:27:38,854 ‫قبل از اینکه اینا رو اینجا جا بذاره لباساش رو عوض کرد. 1219 01:27:39,334 --> 01:27:40,773 ‫شما هنوز مدعی هستید که، 1220 01:27:41,253 --> 01:27:44,611 ‫آقای تیندل در زیرزمین لباس دلقک به تن کرده؟ 1221 01:27:44,612 --> 01:27:47,011 ‫- بله! ‫- گمان کنم... 1222 01:27:47,012 --> 01:27:50,370 ‫بخش دیگری از تحقیر کردن. 1223 01:27:50,371 --> 01:27:53,249 ‫پس یک نفر باید لباس هایش رو... 1224 01:27:53,250 --> 01:27:55,650 ‫از زیرزمین آورده باشه و در اینجا انداخته باشه. 1225 01:27:56,132 --> 01:27:58,051 ‫- من انداختم. ‫- چرا؟ 1226 01:27:58,530 --> 01:28:01,888 ‫چون بهتر بود که به جای یه زیرزمین قدیمی توی کمد لباس باشند 1227 01:28:01,889 --> 01:28:03,808 ‫مناسب تره. 1228 01:28:03,809 --> 01:28:06,688 ‫همه رو در کف کمد پخش و پلا کردید؟ ‫چرا؟ 1229 01:28:06,689 --> 01:28:10,527 ‫فکر نمیکردم که اینقدر طول بکشه تا برگرده، ‫خیلی مسخره ست. 1230 01:28:10,528 --> 01:28:13,409 ‫به هیچ وجه، آقا. 1231 01:28:13,889 --> 01:28:16,766 ‫شما اون لباس ها رو در کف جالباسی انداختید... 1232 01:28:16,767 --> 01:28:21,566 ‫چون شما میدونستید که آقای تیندل به آن ها ‫احتیاجی نخواهد داشت... هرگز! 1233 01:28:21,567 --> 01:28:25,405 ‫درسته مگه نه، آقا؟ ‫- اون قبل از اینکه اینا رو جا بذاره... 1234 01:28:25,406 --> 01:28:27,326 ‫لباسش رو عوض کرد و رفت! 1235 01:28:27,327 --> 01:28:29,725 ‫فکر کنم همونطور که خودتون گفتید... 1236 01:28:29,726 --> 01:28:32,604 ‫این رو شروع کردید. 1237 01:28:32,605 --> 01:28:36,923 ‫یک بازی برای پیاده کردن یک حقه شیطانی ‫بر روی آقای تیندل 1238 01:28:36,924 --> 01:28:38,843 ‫که به راه بد کشیده شد. 1239 01:28:38,844 --> 01:28:42,683 ‫همانطور که انتظار داشتید، ‫شلیک سوم شما مشقی نبوده، 1240 01:28:42,684 --> 01:28:46,522 ‫بلکه یک گلوله واقعی که آقای تیندل رو درجا کشته، 1241 01:28:47,964 --> 01:28:51,803 ‫که برآمدش خون پاشیده شده روی نرده هاست! 1242 01:28:51,804 --> 01:28:55,641 ‫بعدش، وقتی که فهمیدید چه کاری کردید، 1243 01:28:55,642 --> 01:28:59,481 ‫وحشت زده شدید، ‫مثل هزاران قاتل قبل از شما، 1244 01:28:59,482 --> 01:29:02,839 ‫و جسد رو در باغ دفن کردید. 1245 01:29:02,840 --> 01:29:04,759 ‫خیلی بی فکر بودید که... 1246 01:29:04,760 --> 01:29:08,120 ‫خون پاشیده شده روی نرده ها رو پاک نکردید، ‫و لباس هایش رو نسوزاندید. 1247 01:29:08,600 --> 01:29:10,998 ‫قسم میخورم، تیندل اینجا رو زنده ترک کرد! 1248 01:29:10,999 --> 01:29:13,880 ‫با وجود خنده دار بودن این داستان، 1249 01:29:13,880 --> 01:29:15,797 ‫بهتره که اینو به قاضی بگویید. 1250 01:29:15,798 --> 01:29:17,719 ‫ببینید، فقط یک راه برای سردرآوردن از این ماجرا وجود داره. 1251 01:29:17,720 --> 01:29:20,116 ‫اگه شما فکر میکنید تیندل اون بیرون توی باغ دفن شده، ‫محض رضای خدا، 1252 01:29:20,117 --> 01:29:22,998 ‫چرا نمیرید و درش نمیارید! ‫- نیازی به پیدا کردن ایشان نیست. 1253 01:29:22,999 --> 01:29:26,358 ‫اگه آقای تیندل زیر اون برآمدگی تازه خاک نباشه، 1254 01:29:26,359 --> 01:29:28,756 ‫این صرفا نشون میده که در حالت وحشتتون، 1255 01:29:29,237 --> 01:29:32,116 ‫اول به این فکر افتادید که اونجا دفنش کنید ‫بعدش نظرتون رو عوض کردین و جایی دیگه دفنش کردید. 1256 01:29:32,117 --> 01:29:35,476 ‫- کجا؟ ‫- مهم نیست آقا. 1257 01:29:35,477 --> 01:29:37,394 ‫پیداش میکنیم، دیر یا زود. 1258 01:29:37,395 --> 01:29:40,274 ‫و اگه پیدا نشه، اهمیت چندانی نداره. 1259 01:29:40,275 --> 01:29:42,675 ‫ما یادداشت شما که آقای تنیدل رو احظار کردید رو داریم، 1260 01:29:43,155 --> 01:29:45,553 ‫شلیک هایی که شنیده شدن، ‫سوراخ هایی که توسط گلوله ایجاد شدن، 1261 01:29:45,554 --> 01:29:47,954 ‫خون موجود روی نرده و فرش، 1262 01:29:47,955 --> 01:29:51,793 ‫لباس هایش در جالباسی شما بوده، ‫و ایشان ناپدید شده. 1263 01:29:51,793 --> 01:29:54,193 ‫دیگه جسد به چه دردی میخوره؟ 1264 01:29:56,594 --> 01:29:59,953 ‫آقا دنبالم بیایید. 1265 01:30:00,432 --> 01:30:02,351 ‫وقت رفتنه. ‫- نه! باورم نمیشه... 1266 01:30:02,352 --> 01:30:04,753 ‫متاسفم، متاسفم آقا 1267 01:30:05,232 --> 01:30:06,671 ‫که باید اصرار کنم. 1268 01:30:07,150 --> 01:30:08,591 ‫یک ماشین پلیس در انتهای جاده هست. 1269 01:30:09,070 --> 01:30:12,431 ‫اهمیت نمیدم که چقدر ماشین پلیس باشه! ‫من هیچ جایی نمیرم! 1270 01:30:25,870 --> 01:30:27,788 ‫بذارید هیچ مشکلی ایجاد نکنیم آقا. 1271 01:30:27,789 --> 01:30:31,148 ‫خواهشا سخت ترش نکنید. ‫- داری به بازو هام صدمه میزنی! 1272 01:30:31,149 --> 01:30:34,026 ‫چاره دیگری برای من نذاشتید. ‫اگر فقط شما ساکت بشید. 1273 01:30:34,027 --> 01:30:36,426 ‫نمیتونم به وکیلم زنگ بزنم؟ ‫این حق منه! 1274 01:30:36,427 --> 01:30:38,347 ‫میتونیم از اداره پلیس هم زنگ بزنیم. 1275 01:30:38,827 --> 01:30:40,746 ‫ما نمیخوایم بر خلاف قانون کاری کنیم. 1276 01:30:43,147 --> 01:30:45,065 ‫بیایید آقا، مایوس نشوید. 1277 01:30:45,545 --> 01:30:47,946 ‫شما بعد از زمان کوتاه هفت سال آزاد خواهید شد. 1278 01:30:47,947 --> 01:30:49,864 ‫هفت سال؟ 1279 01:30:49,865 --> 01:30:55,143 ‫هفت سال برای پشیمان شدن از انجام بازی هایی ‫که غلط از آب در میان. 1280 01:30:55,144 --> 01:30:59,463 ‫از ضعف ناشی از احساسات من چشم پوشی کنید! ‫ولی اصلا غلط از آب در نیامد! کاملا درست بود! 1281 01:30:59,464 --> 01:31:03,303 ‫اینطور فکر میکنید آقا؟ 1282 01:31:03,304 --> 01:31:05,223 ‫ما پلیس های واقعی هستیم آقا... 1283 01:31:05,224 --> 01:31:08,582 ‫و به اون اندازه که گاهی اوقات توسط نویسنده هایی ‫مثل شما توصیف میشویم 1284 01:31:09,064 --> 01:31:10,980 ‫احمق نیستیم. 1285 01:31:10,981 --> 01:31:13,381 ‫ممکنه که ما عینک تک چشمی... 1286 01:31:13,863 --> 01:31:16,741 ‫کلاه های کارآگاهی و گلخانه ها... 1287 01:31:16,742 --> 01:31:18,661 ‫یا کلاه های لبه دار نداشته باشیم، 1288 01:31:19,141 --> 01:31:22,980 ‫ولی به طور قابل قبولی برای همه آنها موثر هستیم. 1289 01:31:22,981 --> 01:31:26,820 ‫به نظر میرسه چیزهای زیادی درباره ‫داستان های پلیسی میدونید، بازرس! 1290 01:31:26,821 --> 01:31:31,139 ‫بله، زمانی چندتایی از آنها را خوانده ام. 1291 01:31:31,140 --> 01:31:33,058 ‫و در این سال های اخیر، 1292 01:31:33,538 --> 01:31:37,376 ‫به این باور رسیدم که داستان های پلیسی... 1293 01:31:37,377 --> 01:31:39,777 ‫یک سرگرمی عادی برای انسان های نابغه است. 1294 01:31:39,778 --> 01:31:42,176 ‫تو کی هستی؟ 1295 01:31:48,736 --> 01:31:52,096 ‫کارآگاه بازرس داپلر، آقا. 1296 01:31:55,455 --> 01:31:58,336 ‫مثل "داپل" نوشته میشه، 1297 01:31:59,295 --> 01:32:03,614 ‫که مطمئنم میدونید، 1298 01:32:03,615 --> 01:32:06,494 ‫به معنی "دوبرابر" در... 1299 01:32:06,495 --> 01:32:09,373 ‫زبان آلمانی است. 1300 01:32:09,374 --> 01:32:12,732 ‫و برای کسانی که ذهنشان را... 1301 01:32:12,733 --> 01:32:16,092 ‫درگیر این چیزها کردند، 1302 01:32:16,093 --> 01:32:18,491 ‫معلومه که... 1303 01:32:18,492 --> 01:32:20,411 ‫یک عبارت به هم ریخته... 1304 01:32:20,412 --> 01:32:23,291 ‫از کلمه "پلادر" میباشد. 1305 01:32:25,211 --> 01:32:27,612 ‫پس... 1306 01:32:28,091 --> 01:32:31,449 ‫بازرس پلادر... 1307 01:32:31,450 --> 01:32:35,769 ‫میشه همون بازرس داپلر، 1308 01:32:38,648 --> 01:32:41,529 ‫اگه ببینید منظورم چیه... 1309 01:32:46,328 --> 01:32:48,248 ‫آقا. 1310 01:32:52,567 --> 01:32:55,924 ‫- مایلو. ‫- عینا! 1311 01:32:55,925 --> 01:32:58,327 ‫ای آشغال! 1312 01:33:02,167 --> 01:33:03,605 ‫خیلی ممنون. 1313 01:33:04,085 --> 01:33:06,965 ‫تمام این مدت داشتی، 1314 01:33:06,966 --> 01:33:09,844 ‫ادای قهرمان ها رو در میاوردی، مایلو عوضی! 1315 01:33:09,845 --> 01:33:11,765 ‫خیلی لطف داری. 1316 01:33:19,924 --> 01:33:24,242 ‫نمیگم که خوب بود. ‫واقعا زیبا بود. 1317 01:33:24,243 --> 01:33:27,121 ‫این خیلی... خیلی عالی بود. 1318 01:33:27,122 --> 01:33:29,521 ‫ضمنا، فراموش کردی لنز چشم چپت رو در بیاری. 1319 01:33:34,320 --> 01:33:35,761 ‫حالا اون میدونه که من بامزه ام. 1320 01:33:36,240 --> 01:33:38,640 ‫"مایلو میتونه یه نوشیدنی بنوشه؟" 1321 01:33:39,119 --> 01:33:40,561 ‫ببخشید، از خودت پذیرایی کن. 1322 01:33:41,041 --> 01:33:43,919 ‫اول باید خودمو بشورم، ‫پوشیده از گریم و چسب هستم. 1323 01:33:44,400 --> 01:33:47,758 ‫- البته، از آشپزخانه استفاده کن. ‫- نه من دستشویی اصلی رو ترجیح میدم. 1324 01:33:58,318 --> 01:33:59,757 ‫شما خیلی تندرست هستید، آقا. 1325 01:34:00,236 --> 01:34:03,118 ‫به سلامتی. 1326 01:34:17,995 --> 01:34:20,873 ‫باید بگم، 1327 01:34:20,873 --> 01:34:24,233 ‫باید بهت تبریک بگم، مایلو. 1328 01:34:24,234 --> 01:34:26,151 ‫درجه یک بود. 1329 01:34:26,152 --> 01:34:29,511 ‫مطمئنی که برای مدتی منو سرکار گرفته بودی. 1330 01:34:29,512 --> 01:34:31,912 ‫برای مدتی؟ 1331 01:34:34,791 --> 01:34:38,629 ‫خب اگه بخوام تصدیق کنم، تمام مدت. 1332 01:34:38,630 --> 01:34:41,511 ‫ولی اواخر کمی مشکوک شده بودم، میدونی که؟ 1333 01:34:41,512 --> 01:34:44,391 ‫فکر میکردم که داری یه خورده طولش میدی. 1334 01:34:56,869 --> 01:34:59,747 ‫نظرت درباره نمایش من چیه؟ 1335 01:34:59,748 --> 01:35:03,587 ‫اضطراب یک مرد بیگناه، ‫که توسط شواهد اتفاقی به دام افتاده. 1336 01:35:03,588 --> 01:35:08,386 ‫- این یک نمایش نبود. ‫- البته که بود، باید متقاعد کننده به نظر میرسید. 1337 01:35:08,387 --> 01:35:11,746 ‫ظاهرا من موفق شدم. 1338 01:35:11,747 --> 01:35:15,586 ‫تو اصلا بلد نیستی ببازی، مگه نه اندرو؟ 1339 01:35:15,587 --> 01:35:18,465 ‫همه اون مزخرفاتی که درباره... 1340 01:35:18,466 --> 01:35:20,385 ‫در مورد باختن آدمای اصیل تحویل داپلر دادی. 1341 01:35:20,386 --> 01:35:22,304 ‫ای خدا. 1342 01:35:22,305 --> 01:35:24,704 ‫چطور، من که بهت گفتم، کارت خوب بود. 1343 01:35:24,705 --> 01:35:26,623 ‫خیلی خوب بود. 1344 01:35:27,105 --> 01:35:29,023 ‫من عاشق بازرس داپلرتم. 1345 01:35:29,024 --> 01:35:30,943 ‫خوشحالم که این مسخره بازی ناقابل رو... 1346 01:35:30,944 --> 01:35:33,342 ‫اینطور برجسته مد نظر قرار میدید، آقا. 1347 01:35:33,343 --> 01:35:35,262 ‫گریم ات که خیلی خوب بود، درجه یک بود. 1348 01:35:35,263 --> 01:35:37,183 ‫خودت که اینکار رو نکرده بودی، درسته؟ 1349 01:35:37,184 --> 01:35:40,543 ‫فراموش نکن که من یک آرایشگاه دارم. 1350 01:35:40,544 --> 01:35:44,382 ‫دوستانی در هنرهای مختلف دارم. 1351 01:35:45,822 --> 01:35:47,740 ‫فکر کنم که دیروز وقتی من سالزبری بودم... 1352 01:35:48,222 --> 01:35:50,140 ‫دزدکی وارد اینجا شدی. 1353 01:35:50,141 --> 01:35:53,981 ‫- بله. ‫- لباس هایت رو در کمد من انداختی... 1354 01:35:53,982 --> 01:35:58,301 ‫و فداکارانه خون خودت رو روی نرده ها پاشیدی، همم؟ 1355 01:35:58,780 --> 01:36:02,620 ‫خون من نبود، ‫میدونم از شنیدنش راحت میشی. 1356 01:36:02,621 --> 01:36:05,017 ‫از کبد خوک گرفته بودمش. 1357 01:36:05,018 --> 01:36:07,897 ‫گمان کنم میتونستی برای این کار از هر نوع شرابی استفاده کنی. 1358 01:36:07,898 --> 01:36:10,298 ‫- اوه حالا اون نوشیدنی رو میخوام. ‫- البته. 1359 01:36:10,299 --> 01:36:13,656 ‫- فکر کنم، جین و تانیک. ‫- کاملا لایق اش هستی، رفیق عزیزم. 1360 01:36:13,656 --> 01:36:15,578 ‫دنبالم بیا. 1361 01:36:17,496 --> 01:36:20,376 ‫میدونی من هنوز برای بازی تو... 1362 01:36:20,856 --> 01:36:22,295 ‫بهت تبریک نگفتم. 1363 01:36:22,777 --> 01:36:24,695 ‫- اوه؟ ‫- خیلی خوب بود. 1364 01:36:24,696 --> 01:36:27,095 ‫واقعا اینطوری فکر میکنی؟ خوبه. 1365 01:36:27,095 --> 01:36:29,494 ‫باید بگم که من خودم هم ازش راضی بودم. 1366 01:36:29,495 --> 01:36:31,894 ‫تو واقعا فکر میکردی که... 1367 01:36:31,895 --> 01:36:34,293 ‫آخرین لحظه زندگی ات فرا رسیده بود؟ 1368 01:36:34,294 --> 01:36:35,734 ‫بله. 1369 01:36:36,216 --> 01:36:38,133 ‫تو که عصبانی نیستی، هستی؟ 1370 01:36:40,054 --> 01:36:42,452 ‫عصبانی؟ متوجه نمیشم. 1371 01:36:42,453 --> 01:36:44,372 ‫این باز یکی از اون حرفات بود. 1372 01:36:44,373 --> 01:36:48,692 ‫ببین همونطور که وقتی نقش داپلر رو بازی میکردی، ‫برات توضیح دادم 1373 01:36:49,171 --> 01:36:52,531 ‫من باید اخلاقت رو امتحان میکردم ‫تا ببینم 1374 01:36:52,532 --> 01:36:54,930 ‫تو واقعا شخص همگرای من خواهی بود یا نه. 1375 01:36:54,931 --> 01:36:57,331 ‫یه شخص که به بازی کردن علاقه داره؟ 1376 01:36:57,810 --> 01:37:00,689 ‫- دقیقا! ‫- و هستم؟ 1377 01:37:00,690 --> 01:37:03,090 ‫دیگه سوال کردن نداره. 1378 01:37:03,091 --> 01:37:05,970 ‫مقایسه تجربه این آخر هفته با، 1379 01:37:05,971 --> 01:37:08,848 ‫هر لحظه دیگر زندگی ات مایلو جان فقط وقت تلف کردنه. 1380 01:37:08,849 --> 01:37:10,770 ‫و حالا اگر با خودت صادق باشی، باید اعتراف کنی... 1381 01:37:10,771 --> 01:37:14,609 ‫که تو با من ‫بیشتر از هر کس دیگه ای همراه با هیجان زندگی کردی 1382 01:37:14,610 --> 01:37:17,966 ‫حتی با مارگاریت. 1383 01:37:17,967 --> 01:37:21,327 ‫حالا ما میدونم بازی کردن چطوریه، تو و من، 1384 01:37:22,767 --> 01:37:24,686 ‫خیلی کمیابه، 1385 01:37:24,687 --> 01:37:27,086 ‫دو نفر که برای هم آفریده شده اند، 1386 01:37:27,087 --> 01:37:29,486 ‫حریفانی یکسان هستند، دارای جرات 1387 01:37:29,966 --> 01:37:31,406 ‫و استعداد هستند... 1388 01:37:31,887 --> 01:37:36,204 ‫تا با تخیلات زیرکانه زندگی را یک معمای آرام، 1389 01:37:36,205 --> 01:37:39,083 ‫و ابتکاراتی شاد بسازند؛ 1390 01:37:39,084 --> 01:37:42,444 ‫تا کمبود هایشان... 1391 01:37:42,923 --> 01:37:46,284 ‫و ترس هایشان را با بازی کردن رو به رو کنند، 1392 01:37:46,764 --> 01:37:50,124 ‫فقط با بازی کردن. 1393 01:37:52,044 --> 01:37:53,964 ‫اون پسر بی کس و کار که جایگاه خودشو نمیدونه رو... 1394 01:37:54,444 --> 01:37:57,321 ‫فراموش کردی؟ 1395 01:37:57,322 --> 01:38:00,200 ‫من و تو از دنیاهای متفاوتی هستیم، اندرو، 1396 01:38:00,201 --> 01:38:02,122 ‫در دنیای من، زمانی برای... 1397 01:38:02,123 --> 01:38:05,961 ‫تخیلات زیرکانه و ابتکارات شاد نبود. 1398 01:38:06,442 --> 01:38:07,881 ‫حتی یک توقف برای نوشیدن چای. 1399 01:38:09,321 --> 01:38:12,680 ‫تنها بازی که ما انجام دادیم، زنده موندن بود... 1400 01:38:13,159 --> 01:38:15,080 ‫یا اینکه به سمت مرگ بریم. 1401 01:38:15,081 --> 01:38:17,959 ‫اگه تو برنده نشدی، پس تمومش نکردی. 1402 01:38:17,960 --> 01:38:19,879 ‫بازنده همه چی رو میبازه. 1403 01:38:23,238 --> 01:38:24,679 ‫احتمالا نمیدونی این یعنی چی. 1404 01:38:25,158 --> 01:38:28,038 ‫چه بدونم یا نه، ‫این چیزایی که گفتی اصلا نظر من رو رد نمیکنه. 1405 01:38:28,039 --> 01:38:31,877 ‫به روشی که تو برای برگشتن به من ‫با بازی کردن نقش بازرس داپلر انتخاب کردی توجه کن. 1406 01:38:32,838 --> 01:38:34,755 ‫انتقام ساده. 1407 01:38:34,756 --> 01:38:36,677 ‫تلافی کردن به سبک یکسان. 1408 01:38:38,595 --> 01:38:41,955 ‫هر ایتالیایی احمقی دربارش میدونه. ‫- خب، آیا این افتخار راضی ات میکنه؟ 1409 01:38:41,956 --> 01:38:43,875 ‫بی حسابی؟ یک به یک مساوی؟ 1410 01:38:43,876 --> 01:38:45,796 ‫"افتخار"؟ 1411 01:38:47,715 --> 01:38:49,636 ‫باز این یکی از اون حرفاته. 1412 01:38:51,074 --> 01:38:53,475 ‫من اینو میدونم... 1413 01:38:53,475 --> 01:38:55,393 ‫که تو منو از لخت هم... 1414 01:38:55,873 --> 01:38:57,792 ‫برهنه تر کردی. 1415 01:38:57,792 --> 01:39:01,152 ‫میدونم... که تو واقعا... 1416 01:39:01,153 --> 01:39:03,553 ‫منو تا حد مرگ ترسوندی. 1417 01:39:04,993 --> 01:39:07,872 ‫من بالای اون پله ها ایستاده بودم و به پایین نگاه میکردم... 1418 01:39:08,352 --> 01:39:11,712 ‫و میفهمیدم که دکمه آستین کتم، 1419 01:39:12,191 --> 01:39:13,632 ‫نرده، 1420 01:39:14,111 --> 01:39:16,990 ‫و ناخن انگشت چهارمم... 1421 01:39:16,991 --> 01:39:21,309 ‫قراره آخرین چیز هایی باشه که من در... 1422 01:39:21,310 --> 01:39:23,710 ‫عمرم میبینم. 1423 01:39:23,711 --> 01:39:26,587 ‫بعدش، صدای... 1424 01:39:26,588 --> 01:39:29,947 ‫مرگ... خودمو شنیدم. 1425 01:39:29,948 --> 01:39:32,348 ‫حالا، این تورو تغییر میده، اندرو، 1426 01:39:32,349 --> 01:39:35,708 ‫باور کن، من هنوز بابت اون برات دارم. 1427 01:39:36,188 --> 01:39:38,586 ‫میگذره، شوک بوده، رفیق عزیز. ‫بیا بذار برات- 1428 01:39:38,587 --> 01:39:41,946 ‫من یک بی حسابی نمیخوام! 1429 01:39:41,947 --> 01:39:46,746 ‫و به من از اون مزخرفات یک به یک مساوی ‫و باخت یک بار کافیه رو تحویل نده. 1430 01:39:49,147 --> 01:39:51,064 ‫پدرم هم باخت، 1431 01:39:51,065 --> 01:39:54,425 ‫و پدرش، ‫و پدرش، 1432 01:39:54,426 --> 01:39:57,786 ‫یه مشت بازنده، تا جایی که فکرشو بکنی! 1433 01:39:59,224 --> 01:40:01,625 ‫اما با من دیگه از این خبرا نیست! 1434 01:40:01,626 --> 01:40:04,024 ‫با من، تیندل ها شروع به برنده شدن میکنن! 1435 01:40:05,943 --> 01:40:08,343 ‫و دیگران شروع به باختن. 1436 01:40:12,183 --> 01:40:14,103 ‫برای مثال، تو. 1437 01:40:15,543 --> 01:40:17,942 ‫من؟ چی رو ببازم؟ 1438 01:40:18,422 --> 01:40:19,862 ‫یک بازی جدید... 1439 01:40:20,341 --> 01:40:23,702 ‫بازی من، با قانون من، و به سبک من انجام میشه. 1440 01:40:24,182 --> 01:40:27,060 ‫و برای شروع، من یک نفر رو کشتم. 1441 01:40:28,501 --> 01:40:30,898 ‫- تو یک نفر رو کشتی. ‫- کسی رو به قتل رسوندم. 1442 01:40:30,899 --> 01:40:33,779 ‫مرتکب قتل شدم. ‫- شوخی میکنی. 1443 01:40:35,220 --> 01:40:37,138 ‫جدی ام. 1444 01:40:37,139 --> 01:40:40,497 ‫این یک بازی واقعیه و یک قتل واقعی. 1445 01:40:40,498 --> 01:40:45,299 ‫کاملا هیچ هدفی برای انجام بازی های ساختگی ‫وجود نداره، درسته؟ 1446 01:40:45,778 --> 01:40:49,619 ‫- کاملا. ‫- ما از وانمود کردن میگذریم. 1447 01:40:50,098 --> 01:40:53,457 ‫میسپاریمش به بازیکن های تازه وارد ‫بازیکن های اصیلی مثل تو مثل تو. 1448 01:40:53,458 --> 01:40:56,337 ‫ببین مایلو بهتره که بذاریم یه وقت دیگه- 1449 01:40:56,816 --> 01:41:00,654 ‫- نمیشه صبر کرد! ‫- خیله خب، خیله خب. 1450 01:41:00,654 --> 01:41:04,974 ‫بازی تو رو انجام میدیم. ‫حالا، چه کسی رو کشتی؟ 1451 01:41:04,975 --> 01:41:08,333 ‫چه کسی رو؟ چه کسی رو؟ 1452 01:41:08,334 --> 01:41:10,254 ‫کسی که برای تو، 1453 01:41:10,735 --> 01:41:14,574 ‫اولین کسی است که بهش اهمیت میدی. 1454 01:41:14,575 --> 01:41:18,892 ‫ممکنه اون دوست دخترت تِآ باشه؟ 1455 01:41:18,893 --> 01:41:21,291 ‫ممکنه. 1456 01:41:21,292 --> 01:41:24,172 ‫چرا؟ ‫- اون مقتوله. 1457 01:41:26,571 --> 01:41:28,491 ‫تو تِآ رو کشتی؟ 1458 01:41:28,492 --> 01:41:30,410 ‫او که چشم های لاجوردی اش... 1459 01:41:30,892 --> 01:41:34,730 ‫نمایان کننده آبگیرهای جنگل های رازآلود فنلانده. 1460 01:41:34,731 --> 01:41:36,652 ‫من چشم هایش را بستم. 1461 01:41:38,569 --> 01:41:41,450 ‫- تو - - ‫- بله من خفه اش کردم، 1462 01:41:41,929 --> 01:41:44,329 ‫درست اونجا روی اون قالیچه. 1463 01:41:44,330 --> 01:41:48,168 ‫خفه اش کردم. ‫و اینجا رو داشته باش، 1464 01:41:48,169 --> 01:41:50,568 ‫اول کردمش. 1465 01:41:53,447 --> 01:41:56,325 ‫تو تجاوز کردی و- 1466 01:41:56,326 --> 01:41:58,247 ‫نه، تجاوز نه. 1467 01:41:58,248 --> 01:42:01,608 ‫- اون خودش میل داشت. ‫- داری دروغ میگی! 1468 01:42:03,527 --> 01:42:06,406 ‫تو نمیتونی منو با یک بازی مثل این تحت تاثیر بذاری. 1469 01:42:06,407 --> 01:42:08,804 ‫مایلو، من صادقانه مهلت یک بازی بهتر رو بهت میدم. 1470 01:42:08,805 --> 01:42:10,725 ‫وقتی که من دیروز اینجا بودم... 1471 01:42:10,726 --> 01:42:13,603 ‫و در حال آماده کردن خون و لباس ها ‫برای اون قضیه داپلر بودم، 1472 01:42:13,604 --> 01:42:16,483 ‫تِآ اومد و سراغ تو رو میگرفت. 1473 01:42:16,484 --> 01:42:19,843 ‫و همونطور که این روزا میگی، ‫بهش کمی اظهار عشق کردم. 1474 01:42:19,844 --> 01:42:25,122 ‫و ما صورت به صورت تا ‫اون اموال قدیمی گرد و گنده ات با همدیگر رقصیدیم. 1475 01:42:25,123 --> 01:42:27,523 ‫منظورم اینه که، کی به جز تو میتونه اونا رو داشته باشه؟ 1476 01:42:27,524 --> 01:42:29,920 ‫بگذریم، عملی شد. 1477 01:42:29,921 --> 01:42:33,281 ‫اون خارشش گرفت و من باید میخاروندمش، مگه نه؟ 1478 01:42:33,282 --> 01:42:35,681 ‫و بعد از اون او خواب آلود شد، 1479 01:42:35,682 --> 01:42:38,080 ‫و این زمانی بود که انجامش دادم، رفیق. 1480 01:42:38,081 --> 01:42:40,961 ‫گردنش رو فشار دادم. 1481 01:42:40,962 --> 01:42:43,358 ‫او زیر اون برآمدگی خاک که داپلر ما... 1482 01:42:43,359 --> 01:42:46,718 ‫یک نگاهی بهش انداخت بود. ‫- بود؟ یعنی الان نیست؟ 1483 01:42:46,719 --> 01:42:49,118 ‫- نه، جاشو تغییر دادم. ‫- کجا؟ 1484 01:42:49,119 --> 01:42:53,439 ‫یک چاله پر از شن؟ ‫کارخانه چسب متروک فومانچو؟ 1485 01:42:53,440 --> 01:42:55,357 ‫مهم نیست کجا. 1486 01:42:55,358 --> 01:42:57,756 ‫پلیس به موقع پیداش میکنه ‫البته اگه تا الان پیداش نکرده باشه. 1487 01:42:57,757 --> 01:43:00,157 ‫- پلیس؟ ‫- بله. 1488 01:43:00,157 --> 01:43:02,078 ‫من یک ساعت پیش بهشون تلفن کردم... 1489 01:43:02,079 --> 01:43:04,957 ‫و ازشون خواستم تا منو ساعت ۱۰ در اینجا ملاقات کنند. 1490 01:43:04,958 --> 01:43:07,837 ‫حدود ۱۵ دقیقه دیگه میرسند. 1491 01:43:08,317 --> 01:43:10,717 ‫مطمئنم همینطوره. 1492 01:43:10,718 --> 01:43:15,996 ‫با رهبری بازرس داپلر شجاع و دوست داشتنی. ‫- نچ. 1493 01:43:15,997 --> 01:43:18,395 ‫پلیس واقعی خواهد بود. 1494 01:43:18,396 --> 01:43:20,794 ‫اسمش بازرس گروهبان ترنت است. 1495 01:43:20,795 --> 01:43:23,675 ‫اگه میخوای چک کن. 1496 01:43:24,155 --> 01:43:26,552 ‫من خیلی چیزا درباره تو بهشون گفتم اندرو. 1497 01:43:26,553 --> 01:43:29,913 ‫گفتم که تو رو به عنوان مردی میشناسم ‫که توسط بازی های زیادی احاطه شدی 1498 01:43:30,393 --> 01:43:32,313 ‫و قتل رو به عنوان یک هنر زیبا میشناسی. 1499 01:43:32,314 --> 01:43:36,152 ‫گفتم که زندگی ات را با امید میگذرانی، ‫و اغلب درباره مرتکب شدن... 1500 01:43:36,153 --> 01:43:39,991 ‫یک قتل واقعی حرف میزدی، ‫و پنهان کردن جسد، 1501 01:43:39,992 --> 01:43:43,352 ‫و سرنخ هایی که تو رو به جنایت ربط میده ‫در خانه به جای گذاشتی، 1502 01:43:43,832 --> 01:43:46,231 ‫تا ذهن ساده و بیچاره پلیس رو متقاعد کنی... 1503 01:43:46,232 --> 01:43:48,151 ‫که هرگز نفهمه اون سرنخ ها برای چی بودند. 1504 01:43:48,631 --> 01:43:52,470 ‫خواهش میکنم، آقای اندرو وایک زمانی که ‫یک جنایت واقعی رو مرتکب شده است خوابش نمیبرد 1505 01:43:52,950 --> 01:43:55,349 ‫اما قراره همه شما پلیس ها رو به مسخره بگیره. 1506 01:43:55,350 --> 01:43:58,709 ‫برو بابا! ‫رو کن به اون گروهبان ساده بگو، 1507 01:43:58,710 --> 01:44:01,109 ‫که خودت را در میان خنده های تحقیرآمیز پیدا خواهی کرد. 1508 01:44:01,590 --> 01:44:04,467 ‫نه، اینطورا هم نیست. 1509 01:44:04,468 --> 01:44:07,348 ‫بهشون گفتم که اگه حرف منو باور نمیکنن، 1510 01:44:07,349 --> 01:44:11,188 ‫با نگاه کردن به کتاب هایت و گشتن لوازم خانه ات... 1511 01:44:11,189 --> 01:44:14,068 ‫حرف های منو درباره علایق ات تایید خواهد کرد. 1512 01:44:18,387 --> 01:44:20,785 ‫ادامه بده. 1513 01:44:20,786 --> 01:44:24,146 ‫بعلاوه بهشون گفتم که، دو روز پیش، 1514 01:44:24,147 --> 01:44:28,944 ‫دوست دختر تو با حالتی بسیار آشفته به خونه من آمده ‫گفته تو بهش شک کردی که... 1515 01:44:28,945 --> 01:44:31,824 ‫با مردان دیگر رابطه داشته ‫و او را تهدید به مرگ کردی. 1516 01:44:31,825 --> 01:44:34,702 ‫شرط میبندم که تمام اون حرفا رو باور کردن! 1517 01:44:34,703 --> 01:44:37,104 ‫در آخر، بله، باور کردن. 1518 01:44:40,463 --> 01:44:42,861 ‫پسر جان. 1519 01:44:42,862 --> 01:44:45,263 ‫من با وجود انکارهایت درکت میکنم، 1520 01:44:45,264 --> 01:44:47,663 ‫تو با روحیه بازی کردن ها افسون شدی... 1521 01:44:48,142 --> 01:44:50,541 ‫و همونطور که خودتم میبینی، ‫برای برنده شدن هرکاری میکنی. 1522 01:44:50,542 --> 01:44:54,381 ‫اما صادقانه تو دار تمام سعی ات رو میکنی... 1523 01:44:54,382 --> 01:44:57,260 ‫که به سرعت یک پسر بزرگ بشی. 1524 01:45:05,420 --> 01:45:08,298 ‫سلام، سلام جویس؟ 1525 01:45:08,299 --> 01:45:10,218 ‫اندرو هستم. 1526 01:45:10,219 --> 01:45:12,618 ‫میتونم با تِآ صحبت کنم؟ 1527 01:45:15,500 --> 01:45:17,417 ‫اون چی؟ 1528 01:45:19,690 --> 01:45:21,610 ‫خفه شده 1529 01:45:23,530 --> 01:45:26,408 ‫کجا بوده؟ 1530 01:45:26,409 --> 01:45:28,328 ‫چه زمانی بوده؟ 1531 01:45:28,329 --> 01:45:30,727 ‫کجا پیدا شده؟ 1532 01:45:30,728 --> 01:45:32,647 ‫چی؟ 1533 01:45:32,648 --> 01:45:35,047 ‫آه، جویس 1534 01:45:35,048 --> 01:45:36,967 ‫من نمیفهمم 1535 01:45:36,967 --> 01:45:38,887 ‫سعی کن خودتو کنترل کنی 1536 01:45:40,327 --> 01:45:42,726 ‫چی؟ 1537 01:45:42,727 --> 01:45:45,126 ‫پلیس... 1538 01:45:45,127 --> 01:45:47,045 ‫پرسید 1539 01:45:48,005 --> 01:45:51,365 ‫وای خدای... من. 1540 01:45:56,165 --> 01:45:59,042 ‫باید حرفم رو باور میکردی. 1541 01:45:59,043 --> 01:46:01,441 ‫حالا، ما میخوایم بازی کنیم. 1542 01:46:01,442 --> 01:46:05,763 ‫بعد از ۱۳ دقیقه، ‫مامورا میرسن. 1543 01:46:05,764 --> 01:46:08,160 ‫نبردی بین مغز عظیم تو... 1544 01:46:08,161 --> 01:46:10,083 ‫در برابر ذهن های کند آن ها خواهد بود. 1545 01:46:10,564 --> 01:46:13,441 ‫چهار سرنخ که... 1546 01:46:13,442 --> 01:46:16,320 ‫تو رو قاتل تِآ قلمداد میکنه... 1547 01:46:16,321 --> 01:46:18,721 ‫در این خانه هستند، 1548 01:46:18,722 --> 01:46:22,560 ‫بعلاوه، آخرین اهانت تو نسبت به پلیس 1549 01:46:23,042 --> 01:46:24,480 ‫وجود اسلحه استفاده شده در قتل است. 1550 01:46:25,920 --> 01:46:27,361 ‫حالا، آماده ای؟ 1551 01:46:30,238 --> 01:46:32,638 ‫از یک قتل واقعی که نمیشه بازی ساخت. 1552 01:46:32,639 --> 01:46:35,038 ‫خواهیم دید. 1553 01:46:35,520 --> 01:46:38,876 ‫حالا، یادت باشه: چهار شئ 1554 01:46:38,877 --> 01:46:41,277 ‫که اگه پیداشون نکنی، ‫مطمئن باش که پلیس پیدا میکنه. 1555 01:46:41,278 --> 01:46:44,158 ‫و همشون در معرض دید هستند. 1556 01:46:44,159 --> 01:46:46,555 ‫و اولین شئ... 1557 01:46:46,556 --> 01:46:48,957 ‫یک دستبند کریستاله. 1558 01:46:48,958 --> 01:46:51,355 ‫- اون که نیست ‫- چرا. 1559 01:46:51,837 --> 01:46:54,714 ‫دستبندش رو از دستش در آوردم. ‫روی اون نام کسی ثبت شده بود که 1560 01:46:54,715 --> 01:46:58,076 ‫خیله خب، خیله خب! ‫میدونم چی روی اون ثبت شده 1561 01:47:36,389 --> 01:47:37,829 ‫- کمک میخوای؟ ‫- آره، عوضی! 1562 01:47:38,311 --> 01:47:40,708 ‫چقدر زود. 1563 01:47:40,709 --> 01:47:43,109 ‫خب، لیست من کجاست؟ 1564 01:47:43,110 --> 01:47:45,988 ‫- ای خدا. ‫- ایناهاش. 1565 01:47:45,988 --> 01:47:51,266 ‫برای هر مردی با یک چشم، ‫هر چه که در جلوی او قرار گیرد ممکن است ببیند. 1566 01:47:51,267 --> 01:47:54,145 ‫اما چشمی تیز و پاک مورد نیاز است، 1567 01:47:54,146 --> 01:47:56,067 ‫برای دیدن چیزی که دیده نمیشود. 1568 01:47:56,068 --> 01:47:58,465 ‫تو که گفتی همه چیز در معرض دیده! 1569 01:47:58,466 --> 01:48:01,345 ‫خب، مگه من زرنگ و حقه باز نیستم؟ 1570 01:48:01,346 --> 01:48:04,226 ‫تو شانسی به من نمیدی، عوضی! 1571 01:48:04,227 --> 01:48:06,623 ‫حالا، فکر کن، فکر کن، فکر کن. 1572 01:48:06,624 --> 01:48:09,985 ‫در معرض دید است ولی دیده نمیشود. ‫و شامل حقه های بصری پیچیده است. 1573 01:48:12,384 --> 01:48:16,223 ‫دیدن چیزی که با یک چشم دیده نمیشود. 1574 01:48:16,224 --> 01:48:18,143 ‫ذره بین منه! 1575 01:48:18,144 --> 01:48:21,983 ‫فقط یک بخشی از اون قابل مشاهده است! ‫خودشه! 1576 01:48:21,984 --> 01:48:24,383 ‫وسیله سنتی کار شما، بازرس. 1577 01:48:30,143 --> 01:48:32,060 ‫چرا از خودت نمیپرسی... 1578 01:48:32,061 --> 01:48:35,422 ‫گارآگاهت "مریگه" در این مورد چطور جست و جو میکنه؟ 1579 01:48:35,901 --> 01:48:38,781 ‫مریدیو! سینت جان لرد مریدیو! 1580 01:48:38,782 --> 01:48:40,699 ‫آروم باش، آروم باش. 1581 01:48:40,700 --> 01:48:42,620 ‫خب حالا فکر کن. ‫مشکل کریستال چیه؟ 1582 01:48:42,621 --> 01:48:46,938 ‫جامد، درخشان، شفاف. 1583 01:48:46,939 --> 01:48:50,298 ‫دنبالش بگرد، اما نمیتونی ببینیش. 1584 01:48:50,299 --> 01:48:52,218 ‫خودشه! 1585 01:48:52,219 --> 01:48:55,577 ‫تنها راهی که چیزهای شفاف را پنهان کنی... 1586 01:48:55,578 --> 01:48:58,937 ‫ونامرئی آن را در معرض دید بذاری... 1587 01:48:58,938 --> 01:49:02,777 ‫قرار دادنشون در چیز های شفاف دیگر است، مثل، مثل 1588 01:49:11,895 --> 01:49:14,295 ‫شفاف مثل کریستال. 1589 01:49:14,296 --> 01:49:17,175 ‫اما لازم نیست که نابودش کنم، درسته؟ 1590 01:49:17,176 --> 01:49:20,054 ‫اون میتونست اتفاقی اینو جای گذاشته باشه اینجا. ‫درسته. 1591 01:49:20,055 --> 01:49:21,974 ‫- بگو، بعدی چیه؟ ‫- آه. 1592 01:49:21,975 --> 01:49:24,853 ‫شئ بعدی خیلی بیشتر مورد اتهام قرارت میده. 1593 01:49:24,854 --> 01:49:26,773 ‫این یک چیستان کوچک که... 1594 01:49:26,774 --> 01:49:29,172 ‫مطمنم یکی از اون دایه هایت باید بهت گفته باشند. 1595 01:49:29,173 --> 01:49:32,052 ‫ما دو برادر هستیم، بار زیادی رو حمل میکنیم 1596 01:49:32,052 --> 01:49:34,454 ‫و به سختی فشرده میشویم. 1597 01:49:34,933 --> 01:49:37,331 ‫حقیقتش ما در روز پر هستیم 1598 01:49:37,332 --> 01:49:39,252 ‫و وقتی که استراحت میکینم خالی. 1599 01:49:39,253 --> 01:49:41,171 ‫میدونم! ‫میدونم. 1600 01:49:41,650 --> 01:49:44,050 ‫فقط یه لحظه. ‫"در روز پر هستیم وقتی استراحت میکنیم خالی" 1601 01:49:44,051 --> 01:49:45,970 ‫میدونم! یه جفت کفشه! 1602 01:49:45,971 --> 01:49:49,329 ‫در اینجا یک لنگه کفش مشکی زنانه با سایز شش. 1603 01:49:51,731 --> 01:49:54,127 ‫اون یکی لنگه متاسفانه باید یگم که روی پای تِآ است. 1604 01:49:54,128 --> 01:49:57,009 ‫خدایا! تِآی بیچاره. 1605 01:50:00,849 --> 01:50:04,208 ‫تِآی بیچاره، ها؟ این بهتره. 1606 01:50:04,209 --> 01:50:06,606 ‫میدونستی بعد از شنیدن خبر مرگش این اولین... 1607 01:50:06,606 --> 01:50:09,487 ‫نشان تاسفی است که از خودت نشان دادی؟ 1608 01:50:09,488 --> 01:50:13,806 ‫تو که اینجا نمیذاریش، ‫طبقه بالا هم که فقط کفش های مارگاریت هست. 1609 01:50:13,807 --> 01:50:17,646 ‫خیلی واضحه. ‫چنین اندوهی تاثیر برانگیزه. 1610 01:50:17,647 --> 01:50:21,004 ‫تو واقعا نمک زمین هستی، اینو میدونستی، اندرو؟ 1611 01:50:21,005 --> 01:50:23,883 ‫در ضمن، این یک راهنمایی بود، ‫اگه علاقه ای داری. 1612 01:50:23,884 --> 01:50:26,764 ‫نمک زمین؟ ‫زمین؟ دفن شده! 1613 01:50:26,765 --> 01:50:29,643 ‫نه بهتر از اون. ‫نمک، نمک، 1614 01:50:29,644 --> 01:50:32,522 ‫نمک و فلفل. ‫شوره، آب نمک. 1615 01:50:32,523 --> 01:50:35,884 ‫نمک زیرزمین، توی زیرزمین‌ـه! 1616 01:51:08,918 --> 01:51:11,320 ‫واقعا به تکاپو افتادی، مگه نه، اندرو؟ 1617 01:51:13,238 --> 01:51:15,158 ‫حتی با وجود اینکه میدونی انجام این بازی... 1618 01:51:15,159 --> 01:51:17,556 ‫برای حفظ جان خودته، 1619 01:51:17,556 --> 01:51:19,477 ‫تو عملا داری از پسش بر میای. 1620 01:51:20,917 --> 01:51:23,797 ‫کفش، کفش! حالا من از خودم میپرسم، 1621 01:51:23,798 --> 01:51:27,155 ‫اگه من یک کفش مشکی بودم، کجا قایم میشدم؟ 1622 01:51:27,156 --> 01:51:30,035 ‫اگر به اندازه کلاهت سیاه بودم 1623 01:51:30,036 --> 01:51:33,395 ‫اگر به اندازه آس پیک سیاه بودم 1624 01:51:33,396 --> 01:51:35,795 ‫اگر به اندازه... سیاه بودم ‫- زغال سنگ! 1625 01:51:38,195 --> 01:51:40,115 ‫خودشه! ‫عوضی! 1626 01:51:50,673 --> 01:51:52,593 ‫حرامزاده کثیف! 1627 01:51:56,431 --> 01:51:58,832 ‫داری گرمتر و... سیاه تر میشی. 1628 01:51:59,791 --> 01:52:02,192 ‫باید یک تجربه کاملا جدید برات باشه. 1629 01:52:02,672 --> 01:52:05,549 ‫فکر نکنم سیاهان نقش چندانی ‫در کتاب های تو داشته باشند، درسته؟ 1630 01:52:05,549 --> 01:52:08,909 ‫به جز اون سیاه پوست با چشم عجیب چرخان... 1631 01:52:08,909 --> 01:52:13,708 ‫که نقشش رو در کنار سیاه سبزه ها و چرب پوستان 1632 01:52:13,709 --> 01:52:15,630 ‫و کسانی که در همین رده هستن بازی میکنه. 1633 01:52:30,667 --> 01:52:32,586 ‫ببخشید که اینقدر کثیفه. 1634 01:52:32,587 --> 01:52:36,426 ‫فقط خاکه... ‫از قبر اول تِآ در باغ تو. 1635 01:52:43,625 --> 01:52:46,502 ‫بدک نیست، فکر کنم دارم به موقع کارها رو انجام میدم. ‫- فکر نکنم. 1636 01:52:46,503 --> 01:52:50,343 ‫خب، بعدی چیه؟ 1637 01:52:50,344 --> 01:52:53,703 ‫چی اینقدر خنده داره؟ 1638 01:52:53,704 --> 01:52:55,623 ‫به چی داری میخندی؟ 1639 01:52:58,023 --> 01:53:01,382 ‫- مطمئنی حالت خوبه؟ ‫- بله، من خوبم، جک. 1640 01:53:01,383 --> 01:53:04,261 ‫جک؟ ‫ای ساده لوح بی فکر! 1641 01:53:04,262 --> 01:53:06,182 ‫در تمام مدت داشتی منو راهنمایی میکردی! 1642 01:53:06,183 --> 01:53:08,579 ‫جک تار عیاش‌ـه! ‫روی ملوان‌ـه! 1643 01:53:08,580 --> 01:53:11,939 ‫درسته! ‫جاش همونجاست. 1644 01:53:11,940 --> 01:53:14,340 ‫اما ایندفعه، 1645 01:53:14,341 --> 01:53:17,699 ‫بهت نمیگم... که اون شئ چیه. 1646 01:53:17,700 --> 01:53:19,620 ‫خیله خب! 1647 01:54:04,733 --> 01:54:07,131 ‫به نظر میرسه که ازت ناامید شده. 1648 01:54:07,132 --> 01:54:09,533 ‫اما این مسئله خنده داری نیست. 1649 01:54:10,013 --> 01:54:11,452 ‫یا شایدم هست؟ 1650 01:54:14,333 --> 01:54:16,730 ‫یه بار دیگه بزن. 1651 01:54:20,091 --> 01:54:22,971 ‫ای خدا، این که هیچوقت چشمک نمیزد! 1652 01:54:38,327 --> 01:54:41,686 ‫فکر کنم یکی از مژه های چشمان تِآ بیچاره باشه. 1653 01:54:41,687 --> 01:54:44,568 ‫دیگه لازمش نمیشه، جفت چشماش بسته است. 1654 01:54:46,967 --> 01:54:48,887 ‫چقدر دیگه وقت داریم؟ 1655 01:54:48,888 --> 01:54:52,726 ‫اگه بخوام زیادش کنم باید بگم پنج دقیقه. 1656 01:54:52,727 --> 01:54:55,124 ‫فقط یک چیز دیگه باقی مونده، ‫فکر کنم... اسلحه قتل. 1657 01:54:55,606 --> 01:54:58,484 ‫تو اونجا خفه اش کردی، با چی؟ ‫طناب؟ کمربند؟ 1658 01:54:58,485 --> 01:55:01,845 ‫شال گردن؟ ‫- اون رو شدیدن دور گردنش پیچیدم. 1659 01:55:03,284 --> 01:55:05,202 ‫که باید با زحمت بازش میکردم. 1660 01:55:05,203 --> 01:55:09,043 ‫تاوانش رو پس میدی، بهت قول میدم ‫کثافت، احمق عوضی! 1661 01:55:09,044 --> 01:55:11,922 ‫فکر کنم درست نشنیدم چی گفتی. 1662 01:55:15,763 --> 01:55:18,642 ‫مطمئنا به کمک بیشتری نیاز داری. 1663 01:55:18,643 --> 01:55:22,000 ‫متنفرم که مجبورم بهت راهنمایی های... 1664 01:55:22,001 --> 01:55:24,401 ‫سخت و پیچیده ایتالیایی بدم ‫که پر از معنی های دو گانه است. 1665 01:55:24,401 --> 01:55:26,321 ‫خیله خب. ‫خیله خب! 1666 01:55:28,241 --> 01:55:31,121 ‫از آنجاییکه چندین ایتالیایی این را بیان کرده اند، 1667 01:55:31,121 --> 01:55:33,518 ‫.non e oro tutto che scintilla 1668 01:55:33,519 --> 01:55:35,920 ‫راهنماییت این بود؟ 1669 01:55:35,921 --> 01:55:38,317 ‫پس یه بار دیگه بگو. 1670 01:55:38,318 --> 01:55:40,240 ‫.Non e oro tutto che scintilla 1671 01:55:40,719 --> 01:55:42,157 ‫نه، یه بار دیگه خواهشا. 1672 01:55:42,639 --> 01:55:47,918 ‫.Non e oro tutto che scintilla 1673 01:55:50,317 --> 01:55:52,237 ‫?Que hora ‫ساعت چنده؟ 1674 01:55:52,717 --> 01:55:54,636 ‫نه، آه 1675 01:55:54,637 --> 01:55:57,038 ‫.Oro. Oro 1676 01:55:57,517 --> 01:55:58,955 ‫طلا! طلا! 1677 01:55:58,955 --> 01:56:01,836 ‫.Oro tutto ‫همه طلاها. 1678 01:56:01,837 --> 01:56:06,155 ‫.Uh، scintilla. Scintilla ‫زرق و برق. 1679 01:56:06,156 --> 01:56:08,554 ‫طلای پر زرق و برق 1680 01:56:08,555 --> 01:56:10,476 ‫درخشان 1681 01:56:10,955 --> 01:56:12,872 ‫هر چه که میدرخشد طلا نیست! 1682 01:56:12,873 --> 01:56:14,794 ‫همیشه یک نفر توی انگلستان پیدا میشه. 1683 01:56:14,795 --> 01:56:17,673 ‫تو اون رو با یک چیز طلایی و درخشان خفه کردی. 1684 01:56:20,553 --> 01:56:23,912 ‫چی، اون چیه؟ ‫راهنمایی موزیکال، درسته. 1685 01:56:23,913 --> 01:56:26,312 ‫نشان طلایی، ‫با متر طلایی، 1686 01:56:26,793 --> 01:56:28,232 ‫طلایی.. سیم طلایی، 1687 01:56:28,711 --> 01:56:31,110 ‫یک سیمه! ‫تو اون رو با یک سیم طلایی خفه کردی! 1688 01:56:31,111 --> 01:56:36,391 ‫، مثل هر کسی که اینکارو میکنه! ‫تو اون رو پشت طناب زنگ پنهان کردی، ‫نه لعنتی، نکردی. 1689 01:56:41,190 --> 01:56:43,588 ‫هر چه که اتفاق بیافتد! ‫در زمان قدیم 1690 01:56:43,589 --> 01:56:45,989 ‫در زمان قدیم تلائلویی از جوراب 1691 01:56:46,468 --> 01:56:48,869 ‫چیز وحشتناکی به نظر میومد. ‫جوراب! 1692 01:56:48,870 --> 01:56:50,787 ‫جوراب رو کجا میتونستی بذاری؟ 1693 01:56:50,788 --> 01:56:52,709 ‫روی پایه ها. 1694 01:56:52,710 --> 01:56:54,627 ‫پایه ها... پایه های طلایی! 1695 01:56:56,547 --> 01:56:59,426 ‫توی این خونه مسخره که پایه طلایی پیدا نمیشه. 1696 01:56:59,427 --> 01:57:02,306 ‫توی این اتاقه؟ 1697 01:57:02,307 --> 01:57:04,705 ‫نمیفهمم چی میگی. 1698 01:57:04,706 --> 01:57:07,585 ‫اوه! 1699 01:57:07,586 --> 01:57:09,506 ‫عوضی! 1700 01:57:11,905 --> 01:57:15,265 ‫در زمان قدیم تلائلویی از جوراب 1701 01:57:15,266 --> 01:57:17,664 ‫ چیز وحشتناکی به نظر میومد 1702 01:57:17,665 --> 01:57:19,584 ‫حالا، خدا میدونه 1703 01:57:19,585 --> 01:57:21,983 ‫هر چه که اتفاق بیافتد 1704 01:57:21,984 --> 01:57:24,862 ‫دنیا امروز دیوانه شده 1705 01:57:24,863 --> 01:57:27,744 ‫و خوب - 1706 01:57:36,862 --> 01:57:38,782 ‫فکر کنم صدایی داره میاد. 1707 01:57:46,939 --> 01:57:49,819 ‫اندرو؟ اندرو! 1708 01:57:49,820 --> 01:57:53,660 ‫- چیه؟ ‫- رسیدن، پلیس ها رسیدن. 1709 01:57:57,020 --> 01:57:59,898 ‫به نظر میرسه موفق نشدی. ‫دارن با ماشین میان. 1710 01:57:59,899 --> 01:58:02,777 ‫- بیرون نگهشون دار! ‫- پلیس رو بیرون نگه دارم؟ 1711 01:58:02,778 --> 01:58:07,576 ‫این کار شدنی نیست، دوست قدیمی، ‫اما بازم، سعی ام رو میکنم. 1712 01:58:07,577 --> 01:58:10,457 ‫فقط یک دقیقه دیگه! 1713 01:58:10,458 --> 01:58:13,337 ‫سرشون رو گرم کن! ‫خـواهـش مـیـکـنـم! 1714 01:58:13,816 --> 01:58:15,256 ‫یادت باشه: 1715 01:58:15,736 --> 01:58:17,176 ‫در زمان قدیم 1716 01:58:17,656 --> 01:58:21,494 ‫تلائلویی از جوراب. 1717 01:58:22,936 --> 01:58:24,853 ‫آقای تیندل. 1718 01:58:24,854 --> 01:58:27,254 ‫- زمان قدیم. ‫- انتظار نداشتیم شما رو اینجا ببینم، آقا. 1719 01:58:27,255 --> 01:58:29,173 ‫- شب بخیر گروهبان ترنت. ‫- یک تلائلو 1720 01:58:29,653 --> 01:58:31,574 ‫در زمان قدیم. 1721 01:58:31,575 --> 01:58:33,971 ‫قبل از تنگ چی؟ نایلون. 1722 01:58:33,972 --> 01:58:35,894 ‫قبل از نایلون چی؟ 1723 01:58:36,373 --> 01:58:38,291 ‫ابریشم. 1724 01:58:38,292 --> 01:58:42,132 ‫پس چی میتونه باشه؟ ‫چی میتونه باشه؟ 1725 01:58:49,332 --> 01:58:50,770 ‫ساعت. 1726 01:58:54,610 --> 01:58:59,408 ‫ساعت ها ساقه داشتن... 1727 01:58:59,409 --> 01:59:01,331 ‫در زمان قدیم. 1728 01:59:10,928 --> 01:59:12,848 ‫یک تلائلو. 1729 01:59:15,728 --> 01:59:18,608 ‫یک لحظه میبینیش، یک لحظه نه. 1730 02:00:20,678 --> 02:00:23,077 ‫چرا یه سری بهش نزنیم؟ 1731 02:00:36,036 --> 02:00:37,955 ‫بذارین بهش بگم که شما اینجایید. 1732 02:00:42,756 --> 02:00:44,673 ‫- اندرو. ‫- همم؟ 1733 02:00:44,674 --> 02:00:48,033 ‫امکانش هست که من کارآگاه گروهبان ترنت ‫و پاسبان هیگز رو بهت معرفی کنم؟ 1734 02:00:48,034 --> 02:00:52,352 ‫اوه، بله، البته! 1735 02:00:52,353 --> 02:00:55,713 ‫بیایید داخل آقایون. ‫بیایید. بفرمایید. 1736 02:00:55,714 --> 02:00:58,592 ‫من 1737 02:01:02,431 --> 02:01:04,831 ‫یا بهتره بگم، 1738 02:01:04,832 --> 02:01:09,631 ‫بازرس پلادر و پاسبان خوش قیافه. 1739 02:01:13,471 --> 02:01:17,789 ‫ممنون، گروهبان، ‫دیگه نیازی به شما نیست. 1740 02:01:17,790 --> 02:01:21,630 ‫اشکالی نداره، آقا. ‫بهتره که امن باشی تا متاسف، ‫این چیزیه که من همیشه میگم. 1741 02:01:23,069 --> 02:01:25,949 ‫شب بخیر، گروهبان. ‫شب بخیر، آقا. 1742 02:01:27,389 --> 02:01:30,748 ‫شب بخیر، پاسبان. 1743 02:01:30,749 --> 02:01:32,667 ‫شب بخیر، آقا. 1744 02:01:52,345 --> 02:01:56,184 ‫اول از همه فکر کنم میخوای درباره تِآ بدونی. 1745 02:01:56,185 --> 02:02:00,503 ‫اون زمانی که داشتم نقشه های داپلر رو میچیدم زنگ زد، 1746 02:02:00,504 --> 02:02:03,381 ‫و من بهش درباره اون حقه ای که ‫روی من با اسلحه پیاده کردی گفتم. 1747 02:02:03,382 --> 02:02:05,302 ‫غافلگیر نشد. 1748 02:02:05,303 --> 02:02:08,180 ‫اون بازی هایی که تو انجام میدی رو میدونه 1749 02:02:08,181 --> 02:02:11,541 ‫لذتی که از تحقیر کردن آدمای دیگه میبری. 1750 02:02:13,462 --> 02:02:15,380 ‫من براش توضیح دادم... 1751 02:02:15,381 --> 02:02:18,260 ‫که میخوام باهات یه بازی انجام بدم و باهات بی حساب بشم، 1752 02:02:18,261 --> 02:02:21,141 ‫و ازش خواستم که یک جوراب، یک لنگه کفش، 1753 02:02:21,142 --> 02:02:25,458 ‫یک مژه مصنوعی و اون دستبندی که... 1754 02:02:25,459 --> 02:02:27,379 ‫تو براش خریده بودی رو بهم قرض بده. 1755 02:02:27,860 --> 02:02:30,738 ‫و اون از اینکه کمک میکرد خوشحال بود، 1756 02:02:30,739 --> 02:02:32,658 ‫و همینطور، هم اتاقی اش جویس. 1757 02:02:37,457 --> 02:02:39,857 ‫میخوای که به تِآ تلفن بزنی؟ 1758 02:02:41,297 --> 02:02:43,218 ‫حالا دیگه باهات صحبت میکنه. 1759 02:02:47,058 --> 02:02:50,415 ‫اما تو چیزی نداری که بخوای بهش بگی، درسته؟ 1760 02:02:52,337 --> 02:02:54,735 ‫اون واقعا معشوقه تو نیست، هست؟ 1761 02:02:57,615 --> 02:02:59,535 ‫اون بهم گفت... 1762 02:02:59,536 --> 02:03:01,933 ‫که یک سالی میشه که شما دوتا با هم... 1763 02:03:01,934 --> 02:03:03,853 ‫رابطه جنسی نداشتید. 1764 02:03:04,815 --> 02:03:06,734 ‫بعلاوه بهم گفت... 1765 02:03:07,213 --> 02:03:11,051 ‫که تو کاملا ناتوانی. 1766 02:03:11,052 --> 02:03:12,974 ‫و درواقع، به هیچ وجه، 1767 02:03:13,453 --> 02:03:15,372 ‫گزینه ای برای انتخاب کنندگان المپیک بعدی نیستی. 1768 02:03:16,813 --> 02:03:18,732 ‫بهت اخطار داده بودم اندرو. 1769 02:03:20,651 --> 02:03:22,572 ‫من برای سرگرمی بازی نمیکنم! 1770 02:03:24,490 --> 02:03:26,411 ‫مخصوصا... 1771 02:03:26,891 --> 02:03:28,809 ‫بازی های تحقیرآمیز. 1772 02:03:31,210 --> 02:03:33,609 ‫من خیلی چیزا درباره اون میدونم. 1773 02:03:41,768 --> 02:03:43,689 ‫داری کجا میری؟ 1774 02:03:45,128 --> 02:03:46,569 ‫دارم میرم پالتوی خز مارگاریت رو بردارم. 1775 02:03:48,488 --> 02:03:50,406 ‫اون دیگه بر نمیگرده؟ 1776 02:03:50,407 --> 02:03:52,327 ‫نه. 1777 02:04:00,007 --> 02:04:02,404 ‫من همونطور که میخواستم... 1778 02:04:02,405 --> 02:04:04,325 ‫زندگی کردم. 1779 02:04:04,326 --> 02:04:07,684 ‫میدونی من داشتم درباره اون نوشته هات ‫که گفتی فکر میکردم. 1780 02:04:08,164 --> 02:04:10,084 ‫و از نظر من... 1781 02:04:10,565 --> 02:04:13,923 ‫داستان های پلیسی تو ‫یک سرگرمی عادی برای انسان های... 1782 02:04:13,924 --> 02:04:16,322 ‫مغرور، تاریخ گذشته، 1783 02:04:16,323 --> 02:04:19,203 ‫بیزار از زندگی و بی کفایته. 1784 02:04:20,162 --> 02:04:22,083 ‫حالا میرم اون کت خز رو میگیرم. 1785 02:04:38,402 --> 02:04:41,278 ‫خواهی دید. 1786 02:04:41,279 --> 02:04:43,201 ‫خواهی دید. 1787 02:04:46,078 --> 02:04:47,520 ‫بازرس، 1788 02:04:48,959 --> 02:04:51,839 ‫من داشتم در کتابخانه ام کار میکردم... 1789 02:04:51,840 --> 02:04:53,758 ‫که صدایی رو شنیدم. 1790 02:04:55,679 --> 02:04:59,997 ‫هفت تیرم رو برداشتم... 1791 02:04:59,998 --> 02:05:02,395 ‫و به اینجا آمدم... 1792 02:05:02,396 --> 02:05:04,318 ‫تا ببینم چه خبره. 1793 02:05:05,756 --> 02:05:08,636 ‫و اینجا بود که مرد جوانی... 1794 02:05:08,637 --> 02:05:11,513 ‫از پله ها پایین اومد... 1795 02:05:11,514 --> 02:05:15,834 ‫و کت خز همسرم در دستش بود. 1796 02:05:16,314 --> 02:05:18,714 ‫فریاد زدم که بایستد، 1797 02:05:18,715 --> 02:05:21,594 ‫اما توجهی نمیکرد، 1798 02:05:21,595 --> 02:05:24,951 ‫و دیوید به سمت در، 1799 02:05:24,952 --> 02:05:27,832 ‫تا بتونه فرار کنه. 1800 02:05:27,833 --> 02:05:31,672 ‫طبعا، من شلیک کردم. 1801 02:05:32,632 --> 02:05:35,511 ‫من پایین رو هدفگیری کردم. 1802 02:05:35,512 --> 02:05:37,912 ‫حرفم رو باور کنید، بازرس. 1803 02:05:37,913 --> 02:05:41,271 ‫وحشتناک ترین چیز اتفاق افتاد. 1804 02:05:42,631 --> 02:05:45,030 ‫زدم کشتمش. 1805 02:05:49,349 --> 02:05:51,268 ‫اشکالی نداره، آقا. 1806 02:05:51,269 --> 02:05:53,188 ‫خودتون رو بی جهت ناراحت نکنید. 1807 02:05:53,670 --> 02:05:56,069 ‫چنین چیزی ممکن بود برای هرکسی اتفاق بیافتد. 1808 02:06:10,466 --> 02:06:12,387 ‫نمیتونم بذارم بری. 1809 02:06:13,827 --> 02:06:16,705 ‫منظورت چیه؟ 1810 02:06:16,706 --> 02:06:20,065 ‫بری که... به همه بگی، 1811 02:06:20,066 --> 02:06:21,984 ‫امکانپذیر نیست. 1812 02:06:21,985 --> 02:06:25,824 ‫کی... به چه کسی میخوام بگم؟ 1813 02:06:26,305 --> 02:06:27,743 ‫کی دوست داره بدونه؟ 1814 02:06:28,225 --> 02:06:32,541 ‫یک نفر هم زیاده، حتی مارگاریت. ‫مخصوصا مارگاریت. 1815 02:06:32,542 --> 02:06:34,861 ‫میخوای چیکار کنی اندرو؟ 1816 02:06:34,862 --> 02:06:38,222 ‫بهم شلیک کنی؟ ‫دوباری اون بازی دزدی رو انجام بدی؟ 1817 02:06:38,223 --> 02:06:41,102 ‫- درسته. ‫- دیگه عملی نمیشه. 1818 02:06:41,102 --> 02:06:44,941 ‫نه، چرا نه، شک دارم؟ 1819 02:06:44,942 --> 02:06:48,782 ‫بخاطر آنچه که ‫من جمعه شب اینجا رو ترک کردم واقعا اتفاق افتاد. 1820 02:06:49,262 --> 02:06:53,100 ‫اوه، واقعا چه اتفاقی افتاد؟ 1821 02:06:53,101 --> 02:06:55,498 ‫من با سرافکندی رفتم خانه... 1822 02:06:55,499 --> 02:07:00,298 ‫گیج، کثیف و تحقیر شده. 1823 02:07:00,299 --> 02:07:02,699 ‫و تمام شب رو بیدار ماندم. 1824 02:07:04,618 --> 02:07:09,416 ‫و صبحش، به اداره پلیس رفتم... 1825 02:07:09,417 --> 02:07:12,296 ‫و بهشون گفتم که چه بلایی سرم آوردی. 1826 02:07:12,297 --> 02:07:14,217 ‫و یکی از آنها کارآگاه گروهبان ترنت 1827 02:07:14,218 --> 02:07:17,575 ‫آه، بله، اون واقعیه. 1828 02:07:17,576 --> 02:07:21,894 ‫منو به یک اتاق برد و یه گپ طولانی زدیم، 1829 02:07:21,895 --> 02:07:24,295 ‫اما توجه چندانی به حرف هایی که میزدم... 1830 02:07:24,296 --> 02:07:26,694 ‫نمیکرد. 1831 02:07:27,656 --> 02:07:30,533 ‫و پیش خودم گفتم، 1832 02:07:30,534 --> 02:07:32,454 ‫اون کاری در این باره انجام نمیده. 1833 02:07:32,455 --> 02:07:35,333 ‫نه، چرا نه؟ 1834 02:07:37,254 --> 02:07:40,133 ‫تو هم همونطور که من جوابش رو میدونم میدونی. 1835 02:07:40,134 --> 02:07:43,971 ‫در نگاه اون من فقط یک رایت هستم که... 1836 02:07:43,972 --> 02:07:46,851 ‫شایستگی های مردی که لیاقت آن ها را دارد را میگیرم. 1837 02:07:46,852 --> 02:07:50,211 ‫بنابراین ممکنه پلیس همونطور که من گفتم، ‫سری به اینجا بزنه 1838 02:07:50,212 --> 02:07:54,530 ‫ولی حتی اگر هم نیایند، ‫هرگز اون داستان دزدی تو رو باور نمیکنند. 1839 02:07:54,531 --> 02:07:57,411 ‫دیگه نه. 1840 02:07:57,412 --> 02:08:00,289 ‫و همونطور که میبینی، تو باختی. 1841 02:08:02,211 --> 02:08:06,050 ‫دیگه نمیتونی منو گول بزنی مایلو. 1842 02:08:06,051 --> 02:08:08,448 ‫من حتی یکی از حرفات رو هم باور نکردم. 1843 02:08:08,449 --> 02:08:10,850 ‫حقیقته. 1844 02:08:12,769 --> 02:08:16,129 ‫- دروغگو. ‫- اگه حرفم رو باور نمیکنی، زنگ بزن گروهبان ترنت. 1845 02:08:18,049 --> 02:08:20,447 ‫تو به اینجا میایی و قصدت رو اعلام میکنی... 1846 02:08:20,928 --> 02:08:23,327 ‫که همسرم رو از من بدزدی، 1847 02:08:23,328 --> 02:08:25,726 ‫تو در کارای مردانه من دخالت میکنی، 1848 02:08:26,688 --> 02:08:32,445 ‫من رو یک انسان بی کفایت خطاب میکنی، 1849 02:08:32,446 --> 02:08:36,765 ‫و ابداع تمام زندگی ام رو به مسخره میگیری، 1850 02:08:36,766 --> 02:08:40,126 ‫سینت جان لرد مریدیو. 1851 02:08:44,445 --> 02:08:46,363 ‫خب... 1852 02:08:46,364 --> 02:08:48,282 ‫این دفعه همه گلوله ها واقعی اند. 1853 02:08:52,122 --> 02:08:53,563 ‫بازی تموم شد، اندرو. 1854 02:08:55,961 --> 02:08:59,322 ‫من میرم خونه. 1855 02:09:12,759 --> 02:09:16,599 ‫میبینی، مایلو... 1856 02:09:16,600 --> 02:09:19,478 ‫من واقعا بازیکن خوبی نیستم. 1857 02:09:19,479 --> 02:09:21,877 ‫منظورم اینه که، 1858 02:09:22,360 --> 02:09:26,197 ‫هیچوقت یک حقه رو سه بار روی یک نفر اجرا نکن. 1859 02:10:45,867 --> 02:10:48,747 ‫اندرو... 1860 02:10:50,186 --> 02:10:53,065 ‫یادت نره: 1861 02:10:53,066 --> 02:10:55,465 ‫مطمئن باش و بهشون بگو... 1862 02:10:57,384 --> 02:11:00,743 ‫که این فقط... یک بازی مسخره بود. 1863 02:11:13,150 --> 02:11:20,821 M@soud مترجم Farsisubtitle.com از گروه ترجمه 1864 02:11:58,219 --> 02:12:05,890 ‫wWw.FarsiSubtitle.Com 1865 02:12:05,914 --> 02:12:13,585 Sync: AliNet