1
00:00:28,500 --> 00:00:35,500
"تعمیرکار، خیاط، سرباز، جاسوس"
2
00:01:06,843 --> 00:01:12,543
"قسمت هفتم"
3
00:01:15,802 --> 00:01:20,002
مترجم : Sara
4
00:01:49,860 --> 00:01:52,780
!همه چیز سر جاشه پیتر
5
00:01:53,580 --> 00:01:59,060
توبی استرهاس خودش بهت گفت
دو بطری پر شیر، یعنی همه جا امن و امانه و میشه وارد خونه شد؟
6
00:01:59,220 --> 00:02:01,820
!بله، جورج
!این دومین باریه که میپرسی
7
00:02:01,980 --> 00:02:05,100
جدی؟
!خب طبیعیه! هردومون مضطربیم
8
00:02:05,260 --> 00:02:07,260
!اینم درست شد جورج
9
00:02:07,420 --> 00:02:12,620
یعنی الان میشه صدا رو ضبط کرد؟ بزار یه امتحانی بکنیم
من میرم طبقه ی بالا
10
00:02:14,300 --> 00:02:18,900
کدومُ ترجیح میدی؟
مونتروردی؟ اروینگ برلین؟ میک جگر؟
11
00:02:32,220 --> 00:02:36,540
این سیستم ضبط صدا که با هزینه ی بالایی
...از پول مالیات دهندگان انگلیسی خریداری شده
12
00:02:36,700 --> 00:02:38,500
با صدا فعال میشه....
13
00:02:39,940 --> 00:02:42,980
به محضِ توقفِ صحبت کردن
ضبط صدا هم متوقف میشه
14
00:02:43,140 --> 00:02:46,300
دیدین؟
15
00:03:34,860 --> 00:03:37,340
!الو
!یه خبرایی شده
16
00:03:38,380 --> 00:03:42,460
!سرباز هم رسید
!حالا هر سه نفرشون داخلن
17
00:03:45,100 --> 00:03:50,420
همه چیز طبق نقشه پیش رفت -
مهمترین چیز اینه که ببینیم کدومشون اول از همه میره -
18
00:03:50,660 --> 00:03:54,140
!میرم یه سرو گوشی آب بدم
!یه دقیقه دیگه برمیگردم
19
00:04:05,940 --> 00:04:11,020
پیتر؟
اوضاع مرتبه؟
20
00:04:11,180 --> 00:04:16,880
تا جایی که میدونم آره -
پس بهتره دیگه بیای پایین -
21
00:04:20,380 --> 00:04:22,860
ادامه بدیم؟ -
بله -
22
00:04:31,340 --> 00:04:35,340
صدای چی بود؟ -
!هیچی! چیز مهمی نیست -
23
00:04:55,860 --> 00:04:58,660
اونجایین؟ -
بله -
24
00:04:58,820 --> 00:05:03,180
!یکیشون داره میره
!اما مطمئن نیستم کدومشونه
25
00:05:03,700 --> 00:05:07,580
لعنتی از تاکسی خواسته بود
!درست جلوی در خونه پارک کنه
26
00:05:07,740 --> 00:05:09,740
!ممنون
!حالا بیا پیش ما
27
00:07:07,140 --> 00:07:10,660
چیزی میخوری؟ -
!اسکاچ! یه دونه از اون بزرگاش -
28
00:07:11,180 --> 00:07:13,780
....چیزِ دیگه ای هست که لازم باشه من
29
00:07:21,340 --> 00:07:23,980
اللاین میخواد بره پاریس؟ -
مجبوره بره -
30
00:07:24,140 --> 00:07:27,740
فقط به اندازه ای اونجا میمونه
که قضیه رو ماستمالی کنه
31
00:07:29,940 --> 00:07:32,300
میخواد مطمئن بشه ریکی تار.....
موی دماغِ کسی نمیشه
32
00:07:36,180 --> 00:07:40,980
میخواد کاری کنه ریکی فکر کنه میتونه
!آبروی از دست رفته اش رو برگردونه
33
00:07:47,220 --> 00:07:52,960
خودت که بهتر میدونی
کارلا فقط 24 ساعت وقت داره تا منُ از این منجلاب بکشه بیرون
34
00:08:00,340 --> 00:08:02,460
!دیگه وقتش رسیده الکس
35
00:08:18,460 --> 00:08:20,500
!تو
36
00:08:20,660 --> 00:08:24,020
!تو
!تو
37
00:08:24,820 --> 00:08:31,540
تو باعث شدی مامورای من سلاخی بشن
هیچ میدونی چند نفر به خاطر تو مردن؟ میدونی؟
38
00:08:31,860 --> 00:08:36,940
دویست؟ سیصد؟ چهارصد ؟
39
00:08:37,860 --> 00:08:40,140
بس کن -
!بسه! بسه -
40
00:08:40,300 --> 00:08:42,740
همراهت اسلحه داری بیل؟ -
....من یه دیپلمات روس هستم -
41
00:08:42,900 --> 00:08:44,900
این رفتار شما .... -
خفه شو -
42
00:08:45,660 --> 00:08:48,780
پیتر میشه به پرسی اَللاین تلفن کنی
.....و ازش بخوای تا همراهِ روی بلاند
43
00:08:48,940 --> 00:08:52,660
فورا خودشونُ برسونن اینجا؟ .....
!بعدم لیکان و توبی استرهاس رو خبر کن
44
00:08:52,820 --> 00:08:56,660
فکر کنم اولین کاری که باید بکنیم اینه که
!نوارهای مکالمه ی امروز رو براشون پخش کنیم
45
00:08:56,820 --> 00:09:00,700
!اینطوری دیگه نیازی به توضیحِ واضحات نیست
46
00:09:00,860 --> 00:09:07,260
الکس....بسه دیگه
!همه چیز لو رفته
47
00:09:08,900 --> 00:09:11,980
اشکالی نداره اگر نوشیدنیم رو تموم کنم جورج؟
48
00:09:12,420 --> 00:09:15,820
بیرون که کسی نبود؟ -
!هیچکس قربان -
49
00:09:17,180 --> 00:09:22,300
!کارت عالی بود جورج
!تمیز و شسته رُفته
50
00:09:22,460 --> 00:09:25,140
!تحت تاثیر قرار گرفتم جورج
51
00:09:27,140 --> 00:09:30,060
اللاین میخواد بره پاریس؟ -
مجبوره بره -
52
00:09:30,220 --> 00:09:33,260
فقط به اندازه ای اونجا میمونه
که قضیه رو ماستمالی کنه
53
00:09:33,420 --> 00:09:36,300
!نمیتونه به ریکی تار اعتماد کنه
54
00:09:36,460 --> 00:09:41,780
میخواد مطمئن بشه ریکی تار.....
موی دماغِ کسی نمیشه
55
00:09:41,940 --> 00:09:47,060
میخواد کاری کنه ریکی فکر کنه میتونه
!آبروی از دست رفته اش رو برگردونه
56
00:09:47,220 --> 00:09:50,340
!خودت که بهتر میدونی
57
00:09:51,380 --> 00:09:57,180
کارلا فقط 24 ساعت وقت داره تا منُ از این منجلاب بکشه بیرون
دیگه وقتش رسیده الکس
58
00:10:01,340 --> 00:10:05,540
!خب! عالیه
!تبریک میگم جورج
59
00:10:05,740 --> 00:10:08,320
قدم بعدی چیه آقایون؟
60
00:10:09,140 --> 00:10:11,580
....پرسی موافق نیستی که در این شرایط
61
00:10:11,740 --> 00:10:14,220
بهترین کاری که میتونیم بکنیم....
استفاده ی بهینه از بیل هیدنه؟
62
00:10:15,460 --> 00:10:20,300
باید هر انچه که باقی مونده رو
!نجات بدیم
63
00:10:21,380 --> 00:10:23,140
بله
64
00:10:23,300 --> 00:10:29,140
میتونیم بیل رو با هر تعداد از گروگان هایی که روس ها ازمون دارن
!مبادله کنیم
65
00:10:29,300 --> 00:10:35,060
!هم حرکتِ بشر دوستانه ایه و هم حرفه ای
66
00:10:35,220 --> 00:10:37,140
!درسته
67
00:10:38,300 --> 00:10:41,900
هرچه زودتر مذاکره با کارلا رو شروع کنید
!بهتره
68
00:10:42,060 --> 00:10:46,420
خودت بهتر میدونی که تو اینجور کارا
!چقدر از من بهتری
69
00:10:46,580 --> 00:10:50,940
میتونی از پولیاکوف
!برای تماسِ مستقیم با کارلا استفاده کنی
70
00:10:51,100 --> 00:10:53,940
منتهی این دفعه فرقش اینه که
!خودتم از این موضوع مطلعی
71
00:10:54,300 --> 00:10:57,780
!کارِ خودته پرسی
!تو هنوزم رئیسی
72
00:10:57,940 --> 00:11:01,180
!رسما... فعلا
73
00:11:01,980 --> 00:11:03,980
!بسیار خب جورج
74
00:11:04,140 --> 00:11:05,540
!عذر میخوام آقایون
75
00:11:05,700 --> 00:11:10,980
آقای گولیام میپرسن مانعی نداره مامورا
آقای هیدن رو با خودشون ببرن؟
76
00:11:29,660 --> 00:11:31,660
میشه من جلوتر برم؟
77
00:11:42,980 --> 00:11:45,940
!بهترین ها رو برات آرزو میکنم پرسی
78
00:11:55,820 --> 00:11:58,820
!میخوام فاون هم همراهش بره
79
00:12:46,020 --> 00:12:49,300
!بابتِ رفتارم عذرخواهی میکنم
!خیلی غیرحرفه ای بود
80
00:12:51,060 --> 00:12:54,740
.....فقط اینکه
از بین این همه آدم چرا بیل هیدن؟
81
00:12:55,940 --> 00:12:58,780
!همیشه مثلِ قهرمان ها بود
82
00:12:59,460 --> 00:13:03,060
منظورم اینه
!حداقل برای جوون هایی مثلِ من که اینطور بود
83
00:13:04,740 --> 00:13:07,140
!یه وطن پرست انگلیسی تمام و کمال
84
00:13:07,820 --> 00:13:11,220
مهم نیست مجبور به انجامِ چه کارای کثیفی باشیم"
"تمامش به خاطر کشورمونه
85
00:13:13,100 --> 00:13:18,980
مسخره اش اینجاست که
!هنوزم به سختی میتونم ازش متنفر باشم
86
00:13:27,820 --> 00:13:31,880
فکر کنم اگر خود بیل این چیزا رو میشنید
بهت میگفت این به این معنیه که دیگه بزرگ شدی پیتر
87
00:13:31,940 --> 00:13:34,820
همیشه آدمِ شوخ طبعی بود
نه؟
88
00:13:36,220 --> 00:13:41,980
راستش رو بخوای میخواستم ازت تشکر کنم
!واقعا تو این مدت کمکِ بزرگی کردی پیتر
89
00:15:49,220 --> 00:15:53,140
لیکان بهم اطمینان داده بود، که هیچ خشونتی در کار نباشه
!امیدوارم راست گفته باشه
90
00:15:53,300 --> 00:15:55,500
!آه بله
!شکایتی ندارم جورج
91
00:15:55,660 --> 00:16:00,620
!خون دماغ شدن، آدم رو یکم گیج میکنه
!البته که اینا همش نمکِ کاره
92
00:16:01,260 --> 00:16:04,780
برای چی گریه میکنی؟ -
!فقط یه عکس العمله -
93
00:16:04,940 --> 00:16:09,340
بازجوهای احمق
!با خودشون خیال میکنن خیلی کاربلدن
94
00:16:09,500 --> 00:16:13,580
فکر میکنن من اسمِ همه ی جاسوس هایی که کارلا
!تو کلِ دنیا داره رو میدونم
95
00:16:13,740 --> 00:16:16,660
!احمق ها
حتی حاضر نیستم با همچین آدم هایی هم کلام بشم
96
00:16:16,820 --> 00:16:20,100
لیکان بهم گفته بود
!میخوای چیزی به من بگی
97
00:16:20,260 --> 00:16:23,980
پس چرا این پرسی احمق
زودتر یه معامله با کارلا جور نمیکنه؟
98
00:16:24,140 --> 00:16:26,940
مطمئنم فقط یکی دو روزِ دیگه
!طول میکشه
99
00:16:27,980 --> 00:16:34,940
چی میخوای بدونی؟ -
چرا؟ از کی؟ و چطور؟ -
100
00:16:35,740 --> 00:16:40,660
چرا؟
واقعا سوالت اینه؟
101
00:16:42,860 --> 00:16:48,820
!برای اینکه لازم بود
!لازم بود بالاخره یکی یه کاری انجام بده
102
00:16:52,820 --> 00:16:56,820
!همه ی ما رو دست خورده بودیم
!تو، من، کنترل....هممون
103
00:16:58,220 --> 00:17:00,900
استعدادیاب های سیرکس
.....سالها قبل
104
00:17:01,060 --> 00:17:03,660
ما رو که جوون و پرامید بودیم....
!شکار کردن
105
00:17:03,980 --> 00:17:09,740
بهمون وعده وعیدهای الکی دادن
!که آینده برای ماست
106
00:17:09,900 --> 00:17:14,580
!خدمت به هدفی والا
!محافظان آزادی
107
00:17:15,820 --> 00:17:22,220
اونوقت تو میپرسی
چرا؟
108
00:17:53,140 --> 00:17:56,620
هیچ میدونی چی داره باعثِ مرگِ دموکراسی
در غرب میشه جورج؟
109
00:17:56,780 --> 00:18:03,340
حرص و آز...تنگ نظری
!اخلاق گرایی، سیاست، بی دینی
110
00:18:04,740 --> 00:18:07,500
از صمیم قلب
!از آمریکا متنفرم
111
00:18:07,900 --> 00:18:14,140
سرکوب اقتصادی توده ها رو
!مرسوم کردن
112
00:18:14,780 --> 00:18:18,100
حتی لنین هم نتونست
!در مقابلشون مقاومت کنه
113
00:18:19,940 --> 00:18:25,020
!بریتانیا... اوه، خدایا
114
00:18:25,180 --> 00:18:28,660
اونم بدونِ هیچ جایگاهی
!در امورِ مهمِ دنیا
115
00:18:31,740 --> 00:18:36,060
با خودم فکر کردم
باید یه نگاهم به شرق باشه، تا اگه اوضاع بهم ریخت بتونم قسر در برم
116
00:18:36,220 --> 00:18:43,020
!وقتی زوالِ خودمون رو به عنوانِ یه ملت میدیدم
اواسطِ دهه ی 40
117
00:18:44,420 --> 00:18:48,860
.....سالِ 1950 بود که فهمیدم کارلا
118
00:18:49,020 --> 00:18:53,220
داره دنبالِ مامورای سرویسِ امنیتی میگرده....
که ازشون برعلیه آمریکایی ها استفاده کنه
119
00:18:53,860 --> 00:18:59,180
اونموقع خیلی مراقب بودم تا
اطلاعاتی که برای خودمون و مامورامون مضر باشه
120
00:18:59,340 --> 00:19:01,980
به دستِ مسکو ندم.....
121
00:19:05,380 --> 00:19:08,020
باور دارم
.....که سرویسِ اطلاعاتی یه کشور
122
00:19:08,180 --> 00:19:11,500
بیانگرِ شخصیتِ واقعیه اون ملته.....
123
00:19:13,540 --> 00:19:18,220
تا اواسطِ دهه ی 50
!هنوزم امید داشتم
124
00:19:19,580 --> 00:19:23,300
وفادار بودم
و امید داشتم که در سمتِ درستی قرار دارم
125
00:19:25,660 --> 00:19:27,580
!البته همش توهم بود
126
00:19:29,660 --> 00:19:32,380
!شده بودیم جیره خورِ آمریکایی ها
127
00:19:40,140 --> 00:19:44,140
تا اینکه 12 سالِ پیش
!شهروندی شوروی رو گرفتم
128
00:19:46,220 --> 00:19:48,380
!بهم چندتا مدال هم دادن
129
00:19:52,020 --> 00:19:54,820
چه مدال هایی؟ -
نپرسیدم! مگه اهمیتی هم داره؟ -
130
00:19:54,980 --> 00:19:58,220
البته برای بیل اهمیت داره -
احتمالا -
131
00:20:00,700 --> 00:20:03,300
امیدواریم بتونیم چیزای بیشتری
!ازش در بیاریم
132
00:20:04,300 --> 00:20:06,900
!واقعا امیدوارم جورج
133
00:20:07,060 --> 00:20:10,500
!اما به نظرم در وضعیت خوبی نگهداری نمیشه
134
00:20:10,660 --> 00:20:15,340
!اونها حتی مراقبتِ شبانه روزی هم ازش ندارن
135
00:20:15,500 --> 00:20:18,540
داریم همه ی سعیمون رو میکنیم
تا این قضیه بی سرو صدا تموم بشه
136
00:20:18,700 --> 00:20:20,900
!من نگرانِ امنیتِ هیدن هستم
137
00:20:21,260 --> 00:20:23,340
فکر نمیکنی داری بیش از حد
حساسیت به خرج میدی؟
138
00:20:23,500 --> 00:20:27,420
تنها جایی که میتونه بره روسیه ست
!و ما هم که بالاخره میفرستیمش اونجا
139
00:20:31,980 --> 00:20:35,460
هر چی آدم های کمتری در این ماجرا دخیل باشن
!به نفع همه ست
140
00:20:35,620 --> 00:20:38,900
باید تا جای ممکن
!قضیه رو بزرگ نکنیم
141
00:20:39,100 --> 00:20:44,100
فکر کنم همسرت هم جزو اونا بوده
.....یادمه که گفتی
142
00:20:44,260 --> 00:20:47,060
رابطه ی اون و هیدن.....
مدت هاست که تموم شده
143
00:20:48,540 --> 00:20:52,740
!اما آدم چه میدونه
!این جور چیزا ممکنه هیچوقت تموم نشن
144
00:20:54,740 --> 00:20:59,180
!من نگران آینده هستم
!اینکه ممکنه چی پیش بیاد
145
00:20:59,340 --> 00:21:03,820
اگر اَن از موضوع باخبر نشه
!ممکنه با این و اون، در مورد بیل صحبت کنه
146
00:21:04,220 --> 00:21:07,380
مطمئن باش که دردسر نمیشه -
شرمنده ام جورج -
147
00:21:07,740 --> 00:21:10,380
!نه اصلا
!متوجه منظورت شدم
148
00:21:10,540 --> 00:21:14,620
اگر اتفاقِ خاصی بیوفته
....یا تماسی با اَن گرفته بشه
149
00:21:14,780 --> 00:21:17,780
باید بهمون خبر بده.... -
دقیقا -
150
00:21:17,940 --> 00:21:22,020
هر خبری که در موردِ بیل هیدن
به گوشش میرسه
151
00:21:22,980 --> 00:21:27,020
ممنونم -
به هرحال خودمم قصد داشتم بهش بگم -
152
00:21:28,420 --> 00:21:31,180
!کار درست همینه
153
00:21:31,980 --> 00:21:33,580
!دقیقا
154
00:21:34,580 --> 00:21:39,580
میدونی جورج
!یه چیزی هست که هنوز نفهمیدم
155
00:21:40,740 --> 00:21:42,980
کارلا عملیات ویچکرفت رو طراحی کرده بوده
156
00:21:43,140 --> 00:21:47,220
و از این طریق
!پرسی اَللاین رو جایگزین کنترل، در سازمان میکنه
157
00:21:47,380 --> 00:21:51,460
اما چرا کاری نکرد تا خودِ هیدن
رئیس سیرکس بشه؟
158
00:21:51,620 --> 00:21:53,620
!مطمئنا اینجوری همه ی کارا راحت تر میشد
159
00:21:53,780 --> 00:21:57,380
!اگر بیل مسئول همه چیز میشد
160
00:21:57,540 --> 00:22:01,060
!نه نه
!ما یه برنامه ریزی کاملا دقیق داشتیم
161
00:22:01,500 --> 00:22:05,300
پرسی در راس قرار میگرفت
!و من هم میشدم مردِ پشتِ پرده
162
00:22:05,460 --> 00:22:07,460
روی و توبی هم
!خرحمالی ها رو انجام میدادن
163
00:22:07,820 --> 00:22:11,740
!اینطوری کارها برای منم راحت تر میشد
164
00:22:12,580 --> 00:22:14,700
!و تازه کیفشم بیشتر بود
165
00:22:15,580 --> 00:22:18,260
....اگر در راس قدرت قرار میگرفتم
166
00:22:18,420 --> 00:22:21,780
اونوقت درگیر مسائل دست و پا گیر میشدم....
!و همه ی کارهام میرفت زیر ذره بین
167
00:22:21,940 --> 00:22:25,420
اما کنترل هیچوقت درگیر مسائل دست و پا گیر نشد -
به خاطر همینم کسی ازش دلِ خوشی نداشت -
168
00:22:25,580 --> 00:22:30,100
!نمیخواستم یکی بشم مثلِ اون
!نه نه جورج
169
00:22:30,260 --> 00:22:34,820
من و کارلا در این زمینه هم عقیده بودیم
که اگر من رئیس سازمان بشم، موقعیت های زیادی رو از دست میدیم
170
00:22:34,980 --> 00:22:38,260
گرچه مطمئنم که رئیس خوبی میشدم -
البته -
171
00:22:39,580 --> 00:22:41,740
!دیگه میخوام برم داخل
172
00:23:11,980 --> 00:23:13,780
!بله
!حق با توئه
173
00:23:13,940 --> 00:23:17,900
اتفاقی که تو چکسلواکی افتاد
!یه افتضاح به تمام معنا بود
174
00:23:18,060 --> 00:23:20,860
!اما یه نکته ی مهم هم توش بود
175
00:23:21,020 --> 00:23:24,580
و اون این بود که
!مطمئن شدم کنترل خیلی بهمون نزدیک شده
176
00:23:26,380 --> 00:23:29,340
....انجام همه ی اون کارها به تنهایی
177
00:23:29,500 --> 00:23:31,900
خیلی سخت بود....
178
00:23:32,060 --> 00:23:34,540
....کلی عملیاتِ بی نقص طراحی میکرد
179
00:23:34,700 --> 00:23:38,380
و من مجبور بودم کاری کنم....
!همه شون به یه طریقی خنثی بشن
180
00:23:38,540 --> 00:23:41,740
بعدش طبیعتا
!کنترل شروع کرد به مشکوک شدن
181
00:23:41,900 --> 00:23:46,300
یه لیست کوتاه از کسایی که ممکن بود بتونن تو این کار دخیل باشن
تهیه کرد
182
00:23:48,580 --> 00:23:54,860
با وجود بیماریش، کارش عالی بود
!کارلا هم حسابی شگفت زده شده بود
183
00:23:56,140 --> 00:23:59,220
اطلاعاتی که از ژنرال استوچک به دست آورده بود
واقعی بود؟
184
00:23:59,500 --> 00:24:03,180
!خداوندا، نه
!همه رو از خودم درآورده بودم
185
00:24:03,340 --> 00:24:07,540
!البته که این آدم وجود خارجی داره
!شخصِ بسیار مهمی هم هست
186
00:24:07,700 --> 00:24:11,540
!اما هیچوقت قصد همکاری با کنترل رو نداشت
187
00:24:12,980 --> 00:24:16,420
فکر میکردی کنترل
جیم پریدو رو برای انجام اینکار انتخاب کنه؟
188
00:24:18,260 --> 00:24:24,500
خب...راستش
!باید مطمئن میشدیم کنترل میوفته تو تله مون
189
00:24:25,260 --> 00:24:29,780
میدونستیم بالاخره دست به کار میشه
190
00:24:30,420 --> 00:24:34,660
و برای انجام اینکار
از یکی از افرادِ خارجِ مرکز لندن استفاده خواهد کرد
191
00:24:34,820 --> 00:24:39,340
کسی که بهش اعتماد داشته باشه -
و اینکه بتونه به زبونِ چک صحبت کنه -
192
00:24:39,500 --> 00:24:41,460
!طبیعتا
193
00:24:42,860 --> 00:24:47,820
!باید یکی از افرادِ قدیمی سیرکس میبود
194
00:24:48,380 --> 00:24:50,540
!درسته
!متوجه ام
195
00:24:53,460 --> 00:24:58,140
شماها احتمالا
معروف ترین همکار های تاریخ سیرکس بودین
196
00:24:58,300 --> 00:25:01,460
!تو و جیم
!قدیما
197
00:25:02,020 --> 00:25:06,060
"مشت آهنین در دستکش آهنین"
کی این اصطلاحُ از خودش ساخته بود؟
198
00:25:12,740 --> 00:25:15,820
من که برش گردوندم
اینطور نیست؟
199
00:25:17,460 --> 00:25:21,980
!بله
!اینکار خوبیت رو میرسونه
200
00:25:40,620 --> 00:25:44,900
ارتباطِ با اَن، ایده ی کارلا بود -
جدی؟ -
201
00:25:45,060 --> 00:25:48,580
!بله
نکنه فکر کردی اَن اغوام کرده بود؟
202
00:25:56,380 --> 00:26:02,940
کارلا همیشه اعتقاد داشت که اگر خطری مارو تهدید کنه
!حتما از طرف تو خواهد بود
203
00:26:03,100 --> 00:26:09,380
گفت تو کارت حرف نداره
....اما یه نقطه ضعف داری
204
00:26:09,540 --> 00:26:11,660
!اَن
205
00:26:12,900 --> 00:26:15,260
!در واقع یه تیر بود با دو نشون
206
00:26:15,420 --> 00:26:19,900
...اگه میفهمیدی من معشوق همسرت هستم
207
00:26:20,060 --> 00:26:23,620
اینطوری دیگه نمیتونستی....
!منُ به چشمِ جاسوسِ سیرکس ببینی
208
00:26:23,940 --> 00:26:29,140
و از طرفِ دیگه
....اگه همه میفهمیدن، من معشوقِ اَن هستم
209
00:26:29,300 --> 00:26:32,700
اینطوری هر اتهامی که بهم میزدی....
!انتقامِ شخصی برداشت میشد
210
00:26:32,860 --> 00:26:36,260
این اتهام که ممکنه من
!جاسوس باشم
211
00:26:36,660 --> 00:26:40,700
پس کارلا گفت
....اجباری نیست
212
00:26:40,860 --> 00:26:47,300
اما اگر امکانش هست....
اینکارُ انجام بده
213
00:26:48,980 --> 00:26:51,300
متوجه شدی؟ -
بله -
214
00:26:52,740 --> 00:26:55,980
.....پس احتمالا اینم ایده ی کارلا بوده که
215
00:26:56,140 --> 00:27:00,420
شبی که جیم پریدو تیر میخوره....
پیش اَن باشه، درسته؟
216
00:27:00,700 --> 00:27:03,300
!اوه، بله
!کاملا برنامه ریزی شده بود
217
00:27:09,780 --> 00:27:15,220
بهم گفتن بالاخره فردا یا پسفردا
!میفرستنم برم
218
00:27:17,540 --> 00:27:21,300
میشه لطف کنی و نامه هام رو تحویل بگیری؟
219
00:27:21,460 --> 00:27:24,420
و همینطورم حقوقم رو؟
220
00:27:25,700 --> 00:27:27,420
!البته
221
00:27:31,180 --> 00:27:35,500
چیزِ دیگه ای هم هست؟ -
!اُه بله! نزدیک بود فراموشم بشه -
222
00:27:38,820 --> 00:27:40,860
خودکار داری؟
223
00:27:45,100 --> 00:27:46,860
ممنون
224
00:27:48,740 --> 00:27:53,460
!یه دختری هست
!اینُ بهش برسون
225
00:27:56,420 --> 00:28:00,220
بهش بگو مجبور شدم برای کارم
!مدتی از اینجا برم
226
00:28:02,700 --> 00:28:08,900
و شاید تا چندین سالِ دیگه هم برنگردم
!اینجوری میتونه فراموشم کنه
227
00:28:12,940 --> 00:28:15,580
!خب! نمیتونم که با خودم ببرمش
درسته؟
228
00:28:16,460 --> 00:28:19,500
تازه اگر میتونستمم
!نمیکردم
229
00:28:24,900 --> 00:28:26,860
....آه و
230
00:28:30,820 --> 00:28:37,660
یه پسری هم هست
....البته خیلی مالی نیست
231
00:28:39,140 --> 00:28:43,940
اما با یه مقدار پول....
!دهنش رو ببند
232
00:28:46,140 --> 00:28:48,780
میشه پول اینکارا رو از حسابم برداری؟
233
00:28:50,060 --> 00:28:52,340
فکر کنم بشه -
خوبه -
234
00:28:54,820 --> 00:28:56,820
آه، خدایا
!خسته ام
235
00:28:59,580 --> 00:29:03,020
میشه خودکارمُ برگردونی لطفا؟ -
چی؟ -
236
00:29:03,180 --> 00:29:09,820
آه... بله
متاسفم
237
00:29:10,540 --> 00:29:12,540
ممنون
238
00:30:00,060 --> 00:30:02,140
!پشتِ سرتُ نگاه نکن بیل
239
00:30:02,700 --> 00:30:04,860
!اوه، تویی جیم
240
00:30:08,220 --> 00:30:12,020
اومدی ازم خداحافظی کنی؟
!ممنون
241
00:30:16,660 --> 00:30:22,700
!خوشحالم که هنوزم کارت خوبه
!حتما حسابی رو فرمی
242
00:30:24,620 --> 00:30:27,020
برای چی برم گردوندی؟
243
00:30:27,540 --> 00:30:30,820
نمیتونستم ولت کنم
!تا تو زندانِ چک ها بمیری
244
00:30:31,140 --> 00:30:33,380
!روس ها
245
00:30:34,700 --> 00:30:40,300
چرا کارلا همون موقع کارمُ نساخت؟
فکرِ تو بود؟
246
00:30:42,780 --> 00:30:46,780
درسته؟
....حتما با خودتون فکر کردین، دردسرِ یه جسد
247
00:30:46,940 --> 00:30:50,940
خیلی بیشتر از یه آدمِ داغون و چلاقه....
248
00:30:51,100 --> 00:30:55,300
درسته؟ -
تیرخوردنِ تو جزوِ نقشه نبود جیم -
249
00:30:55,460 --> 00:30:57,460
!نه
!تیراندازی نه
250
00:31:00,340 --> 00:31:02,660
اما بقیه ی چیزا
!همه اش نقشه بود
251
00:33:12,980 --> 00:33:16,940
به نطر میرسه که در ساعتِ 10:30
..هیدن به نگهبان ها میگه حالش زیاد خوب نیست
252
00:33:17,100 --> 00:33:19,660
و بهتره بره کمی هوا بخوره...
253
00:33:19,820 --> 00:33:22,900
....و از اونجا که پرونده اش دیگه بسته شده بود
254
00:33:23,060 --> 00:33:26,540
نگهبان ها دلیلی ندیدن که....
بهش اجازه ی هواخوری ندن
255
00:33:26,700 --> 00:33:30,660
پس خودشون مشغولِ تماشای تلویزیون میشن
و هیدن رو به حالِ خودش رها میکنن
256
00:33:30,820 --> 00:33:34,660
نیم ساعتِ بعد
میرن تا یه سری بهش بزنن و اینطوری پیداش میکنن
257
00:33:35,540 --> 00:33:38,900
در طول اون روز
هیچ نامه یا پیامی دریافت نکرده بوده
258
00:33:39,060 --> 00:33:41,460
و من تنها کسی بودم که
!برای دیدنش رفته بودم
259
00:33:41,620 --> 00:33:45,100
اما همون روز
!کت و شلوارش از خشکشویی رسیده بوده
260
00:33:45,540 --> 00:33:50,540
ممکنه یک پیام داخل اون مخفی کرده باشن
و ازش خواسته باشن سرِ ساعتِ خاصی بره بیرون
261
00:33:50,700 --> 00:33:55,540
نگهبان قبل از تحویل کت و شلوار به بیل
اون رو بازرسی نکرده بوده
262
00:33:55,700 --> 00:33:58,460
!که متاسفانه باعثِ تعجب من نمیشه
263
00:34:01,500 --> 00:34:03,980
کسی نظری نداره؟
264
00:34:04,860 --> 00:34:07,660
ممکنه یکی رفته باشه به خشکشویی
.....و به یه بهانه ای
265
00:34:07,820 --> 00:34:11,100
براش داخل لباس....
!پیام گذاشته باشه
266
00:34:12,900 --> 00:34:14,700
!اینم میشه
267
00:34:17,580 --> 00:34:20,340
یعنی کارِ روس هاست؟
268
00:34:22,220 --> 00:34:26,900
این کار باعثِ کنسل شدن
معامله ای میشه که با روس ها کرده بودیم
269
00:34:28,220 --> 00:34:31,980
اما مسکو از این معامله
کاملا راضی بود
270
00:34:32,140 --> 00:34:34,420
!به نکته ی مهمی اشاره کردی روی
271
00:34:43,460 --> 00:34:45,420
پس کارِ کی بوده؟
272
00:35:00,060 --> 00:35:04,940
باید برای اتفاقی که دیشب افتاده
!هممون حرفامون رو یکی کنیم
273
00:35:05,100 --> 00:35:07,380
!همون کارای فرمالیته ی همیشگی
274
00:35:07,540 --> 00:35:09,780
مندل، فاون، ریکی تار
275
00:35:09,940 --> 00:35:13,380
....و همینطور هم
276
00:35:14,500 --> 00:35:19,300
از من خواسته شده تا برای مدتی
!کنترل امور رو به دست بگیرم
277
00:35:20,580 --> 00:35:23,660
میخوام به هر کسی
!مسئولیتی رو بسپرم
278
00:35:32,260 --> 00:35:37,300
.....و بعد از همه ی این ماجراها
279
00:35:42,660 --> 00:35:46,980
برای بعضی ها...
بازنشستگی اجباری درنظر گرفته میشه
280
00:36:38,940 --> 00:36:41,140
جورج
281
00:36:47,700 --> 00:36:50,340
سلام -
اَن -
282
00:36:59,620 --> 00:37:03,100
هیچ عوض نشدی -
توام همینطور -
283
00:37:06,100 --> 00:37:10,100
اسمش جولیانه
درسته؟
284
00:37:11,660 --> 00:37:18,260
!جیک
و راستش رو بخوای ترکم کرده! گویا یه جایی کار گیر آورده
285
00:37:18,260 --> 00:37:22,300
حالا کاملا آزادم
و دارم از این آزادی لذت میبرم
286
00:37:22,860 --> 00:37:27,260
عمو گاتز هم رفته به مادرید
!و حالا تو خونه کاملا تنهام
287
00:37:27,420 --> 00:37:31,140
!اینُ برات آوردم
288
00:37:33,580 --> 00:37:38,140
!اُه جورج
!ازت ممنونم
289
00:37:41,220 --> 00:37:44,020
چه خبرا؟
این مدت چیکارا میکردی؟
290
00:37:52,020 --> 00:37:54,020
بیل چیزی درموردِ من بهت نگفت؟
291
00:37:54,180 --> 00:37:58,420
منظورم خودِ خودمم
اینکه درموردم چه فکری میکرد؟
292
00:37:59,180 --> 00:38:03,300
نه راستش -
خوشحالی که مُرده؟ -
293
00:38:04,140 --> 00:38:08,180
خواهشا نگو
"نه راستش"
294
00:38:08,340 --> 00:38:10,660
!نه خوشحال نیستم
295
00:38:11,380 --> 00:38:18,700
...وقتی داشتم حرفاش رو با پولیاکوف میشنیدم
296
00:38:18,860 --> 00:38:25,100
فقط برای یه لحظه...
دلم میخواست بهش شلیک کنم...اما گذرا بود
297
00:38:26,380 --> 00:38:31,220
بیل خائن بود؟
یعنی یه همه؟ به همه چیز؟
298
00:38:32,980 --> 00:38:35,500
یعنی میخواسته با این کارش
یه جورایی انتقام بگیره؟
299
00:38:35,660 --> 00:38:39,060
با تو درموردش حرفی نزده بود؟ -
میشه حرفش رو نزنیم؟ -
300
00:38:39,220 --> 00:38:41,220
!از همون حرفای توی تخت خواب بود دیگه
301
00:38:45,340 --> 00:38:47,460
بگو چه جور آدمی بود؟
302
00:38:48,620 --> 00:38:53,140
مردی که میخواست
!ردی از خودش در تاریخ به جا بگذاره
303
00:38:53,300 --> 00:38:57,980
اما جورج
بیل کاملا خودش رو تو سرویس اطلاعاتی مخفی کرده بود
304
00:38:58,140 --> 00:39:00,820
و همه رو بازی داده بود
حتما هم حسابی از این کارش کیف میکرده
305
00:39:00,980 --> 00:39:04,180
حسابی لذت میبرده
!عاشقِ این بود که خائن باشه
306
00:39:05,260 --> 00:39:08,260
خوشحالم که مرده
زندگیش دیگه تموم شده بود
307
00:39:10,100 --> 00:39:14,820
برای خودشم بهتر شد -
عاشقش بودی؟ -
308
00:39:19,340 --> 00:39:22,420
اَن
بودی؟
309
00:39:27,740 --> 00:39:29,220
!نه جورج
310
00:39:35,060 --> 00:39:40,300
جورج بیچاره
چقدر درک این زندگی برات سخته! درسته؟
311
00:39:47,280 --> 00:40:02,700
مترجم : Sara