1 00:00:03,378 --> 00:00:07,432 فیلم "مندرلی" در هشت روایت بی پرده 2 00:00:08,114 --> 00:00:12,426 بخش اول شروع وقایع و آشنایی با مردم آنجا 3 00:00:12,682 --> 00:00:17,776 فیلمی از لارس ون ترییِر 4 00:00:17,978 --> 00:00:20,788 در سال 1933 بود که 5 00:00:20,813 --> 00:00:25,580 گریس و پدرش با ارتش گنگستر هایشان به سمت جنوب می رفتند 6 00:00:25,639 --> 00:00:28,609 بعد از ترک داگویل آنها به دنور برمی گشتند 7 00:00:28,642 --> 00:00:33,603 برای اینکه بفهمن در زمان نبودشان خرده خلافکار ها به چه کاری مشغول بودند 8 00:00:33,628 --> 00:00:38,111 و اربابان قدرت جدید چگونه جایگاه آنها را اداره کرده بودند 9 00:00:39,939 --> 00:00:43,261 و پی آمدش بازگشت ناخواسته ای بود 10 00:00:43,401 --> 00:00:46,644 که آنها را در این بهار به ایالت آلاباما کشانده بود 11 00:00:46,848 --> 00:00:49,658 در جست و جوی قلمروی جدید 12 00:00:49,699 --> 00:00:55,254 ترجمه و تنظیم از امیر طهماسبی حاجیوند و نریمان صادقی 13 00:00:57,547 --> 00:01:01,233 نه، اونا قبول نمیکنن اما واقعیت اینه 14 00:01:01,741 --> 00:01:05,905 ولی تو عمق قضیه بری هیچ زن زنده ای نیستش که فانتزی هاش رو جامع عمل نپوشونه 15 00:01:06,288 --> 00:01:08,689 حالا چه از زن های حرمسرا باشه 16 00:01:09,441 --> 00:01:12,968 یا از اون زنایی باشه که تو جنگل توسط بومی های مشعل به دست اسیر شدن 17 00:01:13,089 --> 00:01:19,290 اگرچه هی در مورد تمدن و دموکراسی وراجی کنن (میخوان خودشون رو سکسی نشون بدن ولی نیستن) 18 00:01:20,628 --> 00:01:25,589 گریس و پدرش دوباره اختلاف های دیرینه شان را از سر گرفتند 19 00:01:25,652 --> 00:01:28,337 حتی زمانی که از داگویل خارج شده بودند 20 00:01:28,541 --> 00:01:31,067 اگرچه گریس به این شگرد متوسل شده بود 21 00:01:31,091 --> 00:01:35,415 که مدت ها هرچی میشنوه رو ناشنیده بگیره 22 00:01:35,715 --> 00:01:41,597 که اگه راستش رو بخواید از پدر بسیار خرده گیرش خسته شده بود 23 00:01:42,004 --> 00:01:48,774 که هنوز بر این باور بود که هر زن غر غرویی با یک دسته گل قرمز آروم میشه 24 00:02:00,395 --> 00:02:03,922 شرط میبندم اگه مامان زنده بود جرات نداشتی این طوری حرف بزنی 25 00:02:04,135 --> 00:02:07,901 نه، دخترم، درست میگی جرات نمی کردم 26 00:02:32,526 --> 00:02:34,130 داریم میریم رئیس 27 00:02:37,015 --> 00:02:41,703 خانم؟ خانم؟ میشه باهاتون حرف بزنم؟ 28 00:02:42,508 --> 00:02:43,839 بله؟ 29 00:02:43,990 --> 00:02:48,837 قرار بود شلاقش بزنن. میدونستم میزنن ولی این درست نیست. اون هیچی ندزدیده بود 30 00:02:49,252 --> 00:02:52,710 اونا بطری شراب راین(نوعی شراب کمیاب) رو از میز کنار تخت خانم برداشتن و تو کلبه اش گذاشتن 31 00:02:52,791 --> 00:02:55,237 فقط برای اینکه بهانه ای برای شلاق زدنش داشته باشن قانونش اینه 32 00:02:55,447 --> 00:02:58,053 یه شیشه بدزدی شلاق رو خوردی این قانونه خانمه(اربابشون) 33 00:02:58,113 --> 00:03:01,720 در مورد چی حرف میزنی؟ کی...کیو میخوان شلاق بزنن؟ 34 00:03:01,765 --> 00:03:03,972 تیموتی- چرا؟- 35 00:03:04,950 --> 00:03:07,317 ...برای همینه که ما بردشونیم 36 00:03:08,448 --> 00:03:10,496 برده؟- بله خانم- 37 00:03:10,967 --> 00:03:13,254 حتما در مورد برده ها شنیدین؟ 38 00:03:15,349 --> 00:03:17,670 دلیل بودنمون تو مندرلی همینه 39 00:03:18,008 --> 00:03:19,976 جایی که خدا به حال خودش رها کرده 40 00:03:22,293 --> 00:03:27,254 اینجوری بیرون اومدم، چون وقتی میخوان کسی رو شلاق بزنن یه قسمت از نرده رو برمیدارن 41 00:03:27,429 --> 00:03:32,799 گوش کن گریس این مشکلیه که به خودشون مربوطه و ما نباید توش فضولی کنیم 42 00:03:33,043 --> 00:03:35,933 چرا نباید دخالت کنیم؟ فقط چون بین خودشونه؟ 43 00:03:36,004 --> 00:03:37,499 قطعا ما مسئولیتی نداریم 44 00:03:37,603 --> 00:03:39,924 تو فکر میکنی کاکاسیاه ها خودشون خواستن خونشون رو تو آفریقا ترک کنن؟ 45 00:03:40,042 --> 00:03:42,010 این ما نبودیم که اونا رو آوردیم آمریکا؟ 46 00:03:42,101 --> 00:03:46,982 اشتباه زیادی در حقشون مرتکب شدیم بدرفتاری ما باعث شده این جوری بشن 47 00:04:13,381 --> 00:04:15,145 بازش کنید 48 00:04:26,178 --> 00:04:27,668 دست نگه دارین 49 00:04:33,594 --> 00:04:39,044 نترس خانم! برده داری هفتاد سال پیش برچیده شد 50 00:04:40,412 --> 00:04:45,054 اگر بخوای از این قانون سرپیچی کنی، مجبورت میکنیم که اطاعت کنی 51 00:04:48,837 --> 00:04:52,125 خانم! کمکم کن ببریمش داخل 52 00:05:02,413 --> 00:05:04,654 برای خانم آب بیارید سریع 53 00:05:08,948 --> 00:05:14,671 نشون بده چقدر دورویی برده ی پیر خرفت 54 00:05:15,759 --> 00:05:19,366 !گمشو تنهامون بذار 55 00:05:27,682 --> 00:05:30,765 از من هیچ توقعی نداشته باش که باهات همدردی کنم 56 00:05:32,040 --> 00:05:37,080 !گوش کن من خیلی پیرم 57 00:05:38,815 --> 00:05:41,898 و متاسفانه دارم میمیرم 58 00:05:42,853 --> 00:05:45,697 باید ازت بخوام یه لطفی بهم بکنی 59 00:05:45,807 --> 00:05:48,936 اگر مربوط به این بشه که بخوای این مردم رو مثل برده ها استثمار کنی 60 00:05:49,125 --> 00:05:51,412 متاسفم، باید بگم نه 61 00:05:51,757 --> 00:05:57,207 مهم نیست داری میمیری- برده داری حالا تموم شده، شکی ندارم- 62 00:05:58,382 --> 00:06:00,669 یه روزی باید اتفاق می افتاد 63 00:06:01,866 --> 00:06:07,316 باشه، احتمالا درخواستت رو رد میکنم ولی باز میتونی مطرحش کنی 64 00:06:09,159 --> 00:06:13,608 زیر تشکم یه کتاب هست 65 00:06:14,296 --> 00:06:21,657 ازت می خوام که برداریش و برام بسوزونیش 66 00:06:22,285 --> 00:06:25,812 به نفع همه خواهد بود- قطعا همین طوره که فکر میکنی- 67 00:06:27,746 --> 00:06:32,547 ولی به عقیده ی من هرچیزی که در ملأ عام مطرح بشه، سودمندتر خواهد بود. مهم نیست چی باشه 68 00:06:33,097 --> 00:06:37,147 التماست میکنم. درخواست یک زن از یک زن دیگه 69 00:06:38,327 --> 00:06:42,889 برای من فرقی نداره که یه زن از زن دیگه درخواست کنه 70 00:06:44,303 --> 00:06:48,911 گناهان گذشته همچنان گناهه من نه می تونم و نه میخوام که کمکت کنم پاکشون کنی 71 00:06:49,296 --> 00:06:53,824 حالا دیگه باید ترکت کنم، مطمئنم افراد پدرم دروازه رو باز کردن 72 00:06:53,849 --> 00:06:56,978 بنابراین الان هر کی دلش بخواد میتونه بیاد و بره 73 00:07:00,879 --> 00:07:03,325 لطفأ به همه تو مزرعه اطلاع بده 74 00:07:03,350 --> 00:07:07,799 که از الان به بعد میتونن مثل همه ی شهروندان این کشور از آزادیشون لذت ببرن 75 00:07:07,824 --> 00:07:10,794 و قانون اساسی در همه دادگاه ها قابل اجراست (فارغ ازاین که طرف دعوی سیاهه یا سفید) 76 00:07:12,347 --> 00:07:16,318 و این نکته مهمی وقتی تو از خاندان شکایت می کنی 77 00:07:17,306 --> 00:07:22,392 و مدرک نوشتاری(مدرک اثبات جرم) خیلی مهمی وجود داره که تو همین اتاق پنهان شده 78 00:07:22,903 --> 00:07:24,792 اون مرده 79 00:07:44,842 --> 00:07:47,049 پیرزن خبیث 80 00:07:49,260 --> 00:07:52,742 اوه ببخشید منظوری نداشتم خانومی 81 00:07:53,523 --> 00:07:57,209 نه، نه، اگر کسی باشه که مستحق عذرخواهی باشه، اون من نیستم 82 00:07:57,772 --> 00:08:01,232 ترجمه از امیر طهماسبی حاجیوند و نریمان صادقی 83 00:08:01,789 --> 00:08:05,937 آیدی تلگرام @NarimanSad 84 00:08:18,818 --> 00:08:20,582 من می ترسم 85 00:08:22,044 --> 00:08:26,891 چیزی برای ترسیدن وجود نداره ما اسلحه ها رو از افراد خانوادش گرفتیم 86 00:08:27,170 --> 00:08:28,660 نه 87 00:08:31,654 --> 00:08:34,134 ترسم از اینه که چه اتفاقی قراره بی افته 88 00:08:35,865 --> 00:08:42,316 از این میترسم که ما برای یک زندگی جدید کاملأ متفاوت آماده نباشیم 89 00:08:44,019 --> 00:08:50,504 تو مندرلی، ساعت هفت شب شاممون رو میخوردیم 90 00:08:52,512 --> 00:08:56,437 آدما وقتی که آزادن کی شام می خورن؟ 91 00:08:58,778 --> 00:09:01,099 ما این چیزا رو نمی دونیم 92 00:09:02,037 --> 00:09:04,722 مرد های آزاد هر وقت گرسنشونه غذا می خورن 93 00:09:08,187 --> 00:09:10,588 زن های آزاد هم همین طور 94 00:09:18,728 --> 00:09:21,857 با در نظر گرفتن اوضاع و احوال 95 00:09:21,898 --> 00:09:26,745 جملات گریس در اتاق آن زن مرده، در مورد ساعات غذا خوری شهروندان آزاد 96 00:09:26,813 --> 00:09:29,703 به نظر نه چندان تسلی بخش بود 97 00:09:30,110 --> 00:09:33,557 نباید بر این باور باشیم که این جملات در بر گیرنده ی توهین و تحقیری هست 98 00:09:33,643 --> 00:09:36,931 برای مردم فلک زده و گرسنه ی آمریکا 99 00:09:38,167 --> 00:09:40,408 گریس دوباره به گنگستر ها ملحق شد 100 00:09:40,433 --> 00:09:45,758 که در واقع با خلع سلاح کردن قلدر های مزرعه کارشون تموم شده بود 101 00:09:46,180 --> 00:09:52,711 :که البته کشفیاتشون چندان چنگی به دل نمیزد شات گان و یک تفنگ اسباب بازی 102 00:09:54,186 --> 00:09:56,268 خیلی خوب، میتونیم بریم 103 00:09:57,676 --> 00:10:00,361 نه،یه لحظه صبر کنید 104 00:10:01,113 --> 00:10:03,161 منتظر چی هستی؟ 105 00:10:06,433 --> 00:10:07,918 که بیان ازت تشکر کنن؟ 106 00:10:09,771 --> 00:10:12,092 یا اینکه کل این جا رو به آتیش بکشن 107 00:10:12,117 --> 00:10:15,519 و شروع کنن با نور مشعل دور این خرابه ها رقص های قبیله ای بکنن؟ 108 00:10:15,894 --> 00:10:18,818 تو آدم متعصبی هستی بابا همیشه هم بودی 109 00:10:18,843 --> 00:10:21,289 ما به این مردم مدیونیم،ما کشوندیمشون اینجا ما باهاشون بدرفتاری کردیم 110 00:10:21,454 --> 00:10:25,623 ما باعث شدیم این طوری باشن- قبول دارم،من با ژاپنی ها(کنایه به نژاد فرومایه تر،واژه ای که در جنگ دوم جهانی آمریکایی ها به ژاپنی ها اطلاق می کردند)معامله نمیکنم- 111 00:10:25,648 --> 00:10:28,970 وقتی رو پول زیادی شرط بندی میکنن، بهشون اطمینانی نیست ولی نظرت در مورد یک متعصب چطور؟ 112 00:10:31,834 --> 00:10:36,442 چرا نمیان بیرون؟- دقیقأ بار آخرم همین رو گفتی- 113 00:10:36,879 --> 00:10:39,928 بار آخر؟- یادته وقتی شش سالت بود؟- 114 00:10:40,359 --> 00:10:45,047 تو فکر میکردی این خیلی ناراحت کننده است که توییتی(اسم پرنده ش)مورد علاقه ات تو قفس محبوس شده 115 00:10:45,188 --> 00:10:48,078 و هیچ کس هم نمی تونست متقاعدت کنه که آزادش نکنی 116 00:10:48,134 --> 00:10:49,818 توییتی پرنده کوچیک مغروری بود 117 00:10:49,912 --> 00:10:53,343 خروج شکوهمندانه اش از قفس همچین نفعی هم براش نداشت 118 00:10:53,368 --> 00:10:55,769 فردا صبحش زیر پنجره ات پیداش کردیم 119 00:10:55,898 --> 00:10:57,787 از سرما یخ زده بود- خودم می دونم- 120 00:10:59,424 --> 00:11:03,145 اون به عنوان یک پرنده ی خونگی بار اومده بود و شانسی برای زندگی آزادانه نداشت 121 00:11:03,310 --> 00:11:06,075 فکر میکنی کاکاسیاه ها اونجا چی هستن؟ 122 00:11:06,139 --> 00:11:10,940 فکر میکنی چند نسل پشت اون نرده ها خونه و زندگیشون رو بنا کردن؟(سیاه پوست ها) 123 00:11:11,472 --> 00:11:16,034 باهات شرط میبندم بیشترشون برگشتن سر همون کارایی که با خانواده ی اربابشون قبلا انجام میدادن 124 00:11:16,059 --> 00:11:17,470 قرارداد بستن و تمام. 125 00:11:17,495 --> 00:11:21,739 البته الان چند دلاری برای کار کردن گیرشون میاد ولی اونم همش رو عرق میخورن میره 126 00:11:21,940 --> 00:11:25,865 شاید یه مقدار پول از کارفرماشون قرض بگیرن 127 00:11:26,021 --> 00:11:31,425 که اونم یه مغازه پر از جنسای رنگارنگ براشون باز میکنه تا باقی پولشون رو سرکیسه کنه 128 00:11:31,841 --> 00:11:36,005 اونا هم عمرأ نمیتونن قرضشون رو پس بدن و این طوری تو تله ی بدهیشون می افتن 129 00:11:36,060 --> 00:11:39,109 کاری که تو کردی خیلی ...خیرخواهانه بود دخترم اما 130 00:11:40,102 --> 00:11:46,747 وقتی به یه چیزی بیشتر از ظرفیتش فشار بیاری، فقط وضعش رو وخیم تر میکنی. درست مثل کاری که با توییتی کردی 131 00:11:47,178 --> 00:11:52,423 خب تنها کاری که می تونیم بکنیم اینه که آرزو کنیم یخبندان نشه (منظور بلایی که سر پرنده گریس اومد) 132 00:11:55,800 --> 00:11:58,883 چیزی که درباره قراردادها و وام ها گفتی 133 00:11:59,361 --> 00:12:01,602 این کلاهبرداریه- کلاهبرداری؟- 134 00:12:02,268 --> 00:12:07,798 ببین، من یه جا خوندم به برده هایی که آزاد شدن- خب- 135 00:12:07,823 --> 00:12:10,747 یه تیکه زمین و یه قاطر میدن- بله- 136 00:12:10,772 --> 00:12:12,619 تا بتونن یه سرو سامانی به خودشون بدن- درسته- 137 00:12:12,644 --> 00:12:14,692 اوهووم درسته ولی وقتی به این مرحله رسید 138 00:12:15,185 --> 00:12:19,190 اون طرفی که صاحب زمین و قاطر میشه ترجیح میده همه چیز رو تصاحب کنه(همون رویه ی برده داری) 139 00:12:19,280 --> 00:12:21,128 بنابراین درواقع هیچ چیزی عوض نمیشه 140 00:12:21,191 --> 00:12:26,834 به هر حال یه مدتی طول میکشه تا بتونن عدله ای علیه مزرعه ای که توش برده بودن جمع بکنن 141 00:12:26,859 --> 00:12:29,100 ...برای زمانی که اون خاندان به محکمه میرن 142 00:12:29,946 --> 00:12:31,357 دادگاه؟ 143 00:12:34,333 --> 00:12:35,653 بی خیال بابا 144 00:12:36,165 --> 00:12:39,931 یه موقع هایی از مامان جونت خنگ تر میشی 145 00:12:43,465 --> 00:12:47,675 نه،به نظر میرسه که من دست کم گرفتمشون 146 00:12:48,443 --> 00:12:52,289 لااقل یه مرد هست که تشنه ی واقعیه آزادیه 147 00:12:52,386 --> 00:12:54,787 و داره میره بیرون و عجله هم داره 148 00:12:55,327 --> 00:12:58,092 آره بدجوری ام دنبالشه 149 00:12:58,218 --> 00:12:59,504 آره، بابابزرگست 150 00:12:59,529 --> 00:13:00,530 !معذرت میخوام 151 00:13:00,555 --> 00:13:03,798 همچین وقاری هم نداره از ترس مشاعرش رو از دست داده 152 00:13:04,041 --> 00:13:07,204 امکانش هست چند کلمه با بانوی جوان صحبت کنم؟ 153 00:13:08,088 --> 00:13:09,419 بله، بله 154 00:13:09,725 --> 00:13:11,409 قصد مزاحمت ندارم 155 00:13:11,521 --> 00:13:12,852 این دقیقأ کاریه که داری میکنی 156 00:13:12,943 --> 00:13:17,631 تو مزاحمتی برای کسی نداری. این روز مهمی برای همه ست، اینو میدونم 157 00:13:18,009 --> 00:13:22,059 فکر میکردم که ما یه مقدار قدرنشناس به نظر می اومدیم 158 00:13:22,397 --> 00:13:25,719 ما باید به شکل شایسته ای از شما قدردانی کنیم، بخاطر کاری که کردی 159 00:13:25,776 --> 00:13:29,462 چند لحظه فقط وقتتون رو میگیره- باشه، چرا که نه- 160 00:13:29,608 --> 00:13:34,250 ده دقیقه بعدش من میرم یک ثانیه هم بیشتر نمی مونم 161 00:13:36,326 --> 00:13:43,389 ترجمه و تنظیم امیر طهماسبی حاجیوند و نریمان صادقی 162 00:13:58,442 --> 00:14:02,891 گریس به اقامتگاه های فلاکت باری که به برده ها اهدا شده بود سرکشی کرد 163 00:14:02,916 --> 00:14:05,517 کلبه های محقری که سقفشان چکه میکرد 164 00:14:07,488 --> 00:14:12,130 اقداماتش شامل بهبود و ارتقای بی قید و شرط سطح زندگی این افراد میشد 165 00:14:12,193 --> 00:14:14,480 ...جای هیچ شک و شبهه ای هم نبود 166 00:14:19,016 --> 00:14:20,700 یا شایدم بود؟ 167 00:14:22,928 --> 00:14:27,217 در واقع، گریس آن طراوتی را که امیدوار بود در برده ها ببیند، ندید 168 00:14:27,380 --> 00:14:34,471 طراوتی که می توانست گریس را متقاعد کند که هیچ کدامشان سرانجامی مثل آن قناری زرد رنگ پریده نخواهند داشت 169 00:14:34,598 --> 00:14:40,765 گریس با خود اندیشید که این افراد هم انسان بودند اما گونه ای که زخم خورده ی درد هستند 170 00:14:40,891 --> 00:14:45,658 که ناگهان رشته ی افکارش توسط یک لهجه ی عجیب و ناشناس بریده شد 171 00:14:46,034 --> 00:14:52,155 وقتی ما برده بودیم، از ما انتظار نمیرفت که برای شاممون تشکر کنیم 172 00:14:53,088 --> 00:14:56,217 و برای آبی که می نوشیدیم و هوایی که تنفس می کردیم 173 00:14:56,899 --> 00:15:00,346 ...لازم نیست کسی تشکر کنه، اما 174 00:15:00,371 --> 00:15:01,657 اما چی؟ 175 00:15:04,247 --> 00:15:07,296 منظورت اینه که چیزی هست که باید قدردانش باشیم؟ 176 00:15:08,462 --> 00:15:10,544 ...نمی خواستم بگم اما میخواستم بگم و 177 00:15:14,084 --> 00:15:20,784 و دلیلی نداره که برای آزادی طبیعی تون قدردان چیزی باشید 178 00:15:20,809 --> 00:15:27,135 من اولین کسی هستم که از تو و مردمانت عذرخواهی میکنم برای مشقاتی که متحمل شدید 179 00:15:27,482 --> 00:15:31,203 ببین، اون دروازه ها باید هفتاد سال پیش باز میشدن 180 00:15:31,252 --> 00:15:33,493 فقط هفتاد سال پیش؟ 181 00:15:33,698 --> 00:15:37,020 اما قبل از اون، این کار(برده داری) مشروعیت داشته؟ 182 00:15:37,203 --> 00:15:38,489 نه 183 00:15:40,984 --> 00:15:43,636 نه، نه تو منظورم رو بد برداشت کردی 184 00:15:46,960 --> 00:15:48,724 چی می تونم بگم؟ 185 00:15:49,164 --> 00:15:51,405 لازم نیست چیزی بگی 186 00:15:51,453 --> 00:15:53,421 ما امثال تو رو میشناسیم 187 00:15:53,602 --> 00:15:58,369 یه خانم اعیون که وقتش رو صرف نجات سیاه پوستای فلک زده میکنه 188 00:16:03,796 --> 00:16:09,997 باید ازتون تشکر کنم. خانومی که وقت گذاشته و تلاش کرده که به ما کمک کنه 189 00:16:10,131 --> 00:16:14,341 وقتی که می تونست صرف خیلی چیزای دیگه ای بکنه 190 00:16:14,581 --> 00:16:21,829 به دلیل این عدالت بی نقص که خدا ما رو برده آفریده و دیگران رو آزاد 191 00:16:23,052 --> 00:16:26,738 یه کاکا سیاه ذاتأ فرومایه است 192 00:16:27,451 --> 00:16:30,216 آره میدونم، که گفتن همچین چیزی مرسوم نیست 193 00:16:30,570 --> 00:16:33,892 به خاطر برت(اسم شخص) نیست که اینو میگم 194 00:16:34,296 --> 00:16:40,224 نه، ویکتوریا بنای استنباطش صرفأ بر اساس تجربیات همسرش نبود 195 00:16:40,274 --> 00:16:42,925 اگرچه خدا می دانست که شدیدأ تحت تأثیر آنها بود 196 00:16:43,333 --> 00:16:49,056 یرت یک کودن بی خاصیت بود که همسرش ویکتوریا سعی بی فایده ای داشت در 197 00:16:49,164 --> 00:16:54,773 بهتر کردن شخصیت همسرش، با استفاده از هر ابزاری که در شرایط پیش آمده در دسترسش می بود 198 00:16:54,797 --> 00:16:57,403 صرف نظر از اینکه او تا چه حد تهدید به گرفتن جان خودش میکرد 199 00:16:57,519 --> 00:17:00,841 با انداختن خودش در چاه عمیق مندرلی 200 00:17:03,154 --> 00:17:07,125 گریس با نگاهی که به ویلهلم، برده ی پیر عمارت انداخت، دریافت 201 00:17:08,308 --> 00:17:11,551 که او را به آنجا نیاورده بود تا کسی از او تشکر کند 202 00:17:12,558 --> 00:17:15,482 او فقط قصدش این بود که او همه را ببیند 203 00:17:15,820 --> 00:17:20,223 گروه بخت برگشته ای که او بیمناکشان بود که شانس اندکی دارند(برای زندگی دوباره) 204 00:17:20,248 --> 00:17:22,535 ورای نرده های پیرامونشان 205 00:17:22,637 --> 00:17:26,767 مدرک زنده ای از نیروی ویرانگر ظلم و تعدی 206 00:17:30,731 --> 00:17:35,498 گوشاتون رو باز کنید همه چی رو کاغذ اومده 207 00:17:36,156 --> 00:17:41,845 اول باید نگارشش رو چک میکردیم از اونجا که این موارد قانونی و لازم الاجراست 208 00:17:41,870 --> 00:17:43,235 بینگو 209 00:17:44,688 --> 00:17:46,372 اینا چیه؟ 210 00:17:48,014 --> 00:17:51,780 قرارداد هاست، خانم 211 00:17:55,799 --> 00:18:02,967 خاندان اربابان خیلی مرحمت کردن که به ما پیشنهاد کار دادن 212 00:18:04,628 --> 00:18:10,715 گریس وکیل نبود و تبحری در ارزیابی اعتبار مدارکی که نگاه میکرد، نداشت 213 00:18:11,622 --> 00:18:18,153 ولی ترسش از این بود که بدبختانه هر قاضی ایالتی می تواند این اسناد را بی نقص و صحیح قلمداد کند 214 00:18:18,418 --> 00:18:21,661 برای گریس آشکار شد که بجای کارمند 215 00:18:21,951 --> 00:18:26,434 می توانند به راحتی واژه ی برده را جایگزین کنند 216 00:18:26,854 --> 00:18:33,305 یک شخص حقیقی فقط در صورت عدم آگاهی از زندگی در یک جامعه ی آزاد آن را امضا میکرد 217 00:18:33,345 --> 00:18:37,316 یا آنکه او(شخص حقیقی) واقعأ هیچ انتخاب دیگری نداشته باشد 218 00:18:37,341 --> 00:18:42,188 جماعت، فکر کنم همتون بدجوری به پول احتیاج دارید. مارک؟ 219 00:18:42,946 --> 00:18:44,436 پول؟ 220 00:18:44,602 --> 00:18:49,608 یه زمانی اسم این یارو رو که اهل یه محله ی کوچیک بود میدونستم، وقتی هیچکس نمیدونست 221 00:18:50,124 --> 00:18:53,765 چیزی هم وجود نداشت که بشه به اون اسم صداش کرد 222 00:18:55,455 --> 00:18:58,698 پول نقد داشت ولی زیاد نبود 223 00:18:58,723 --> 00:19:03,968 ما آمادگیش رو داریم که بهت مقداری پول قرض بدیم، با توجه به چیزی که تو این اسناد اومده 224 00:19:04,023 --> 00:19:07,623 و همچنین اگر دوست داشته باشین میتونیم یه فروشگاه کوچیک براتون راه بندازیم 225 00:19:07,677 --> 00:19:10,487 چون راه زیادی تا شهر هست 226 00:19:12,794 --> 00:19:19,439 و اگر برای هممون به اندازه کافی خرید کنی شرط میبندم که تخفیف خوبی گیرت میاد 227 00:19:19,605 --> 00:19:22,131 و جنساتم نسبت به شهر ارزون تر می افته برات 228 00:19:22,156 --> 00:19:24,602 اینطور نیست بانو گریس؟ 229 00:19:26,048 --> 00:19:28,050 من هیچ نظری ندارم 230 00:19:28,286 --> 00:19:30,175 لطفأ همه امضا کنن 231 00:19:30,880 --> 00:19:32,405 اینجا رو امضا کن 232 00:19:42,507 --> 00:19:44,316 خب، بزن بریم 233 00:19:46,716 --> 00:19:49,640 نه، خاموشش کن- لعنت بر شیطون- 234 00:19:50,603 --> 00:19:55,734 بابا تو گفتی من هیچ توانی نداشتم که به توییتی کمک کنم و درست هم میگفتی 235 00:19:57,781 --> 00:19:59,749 ...اون موقع بچه بودم 236 00:19:59,774 --> 00:20:02,061 خب الان چی شده؟ 237 00:20:03,387 --> 00:20:06,152 ایندفعه تواناییش رو دارم 238 00:20:07,520 --> 00:20:09,727 خودت وقتی داگویل بودیم اینو گفتی 239 00:20:10,190 --> 00:20:13,000 که توانایی تو مال منم خواهد بود 240 00:20:13,150 --> 00:20:15,517 و من میتونم اونو به روش خودم استفاده کنم 241 00:20:15,810 --> 00:20:20,054 اون قدرت برای ادامه بقای امور خانوادست 242 00:20:20,812 --> 00:20:24,942 من پذیرای هر ایده ی جدیدی بودم 243 00:20:25,068 --> 00:20:31,155 قدرتی که تو الان از من تقاضا میکنی میتونه کاربرد کاملأ احمقانه ای داشته باشه و 244 00:20:31,180 --> 00:20:33,103 بابا تو قول دادی 245 00:20:33,379 --> 00:20:38,510 تو هیچ وقت با مامان روراست نبودی ولی وقتی بهش قول میدادی میدونست که انجامش میدی 246 00:20:41,511 --> 00:20:46,517 باشه، قولی که بهت دادم رو عملی میکنم 247 00:20:48,471 --> 00:20:51,634 شاید اونطوری که باید و شاید منظورم رو خوب بیان نکردم 248 00:20:51,964 --> 00:20:54,888 اما این فراتر از حد توان منه 249 00:20:54,913 --> 00:20:57,234 من هیچ کاری با نقشه های تو ندارم 250 00:20:57,464 --> 00:21:01,435 و اگر مشکلی پیش بیاد و به من احتیاج داشته باشی، دیگه نمیتونی باهام تماس بگیری 251 00:21:01,460 --> 00:21:05,431 مثل همیشه که به دادت میرسم چون خوشبختانه، عزیزم 252 00:21:05,580 --> 00:21:07,947 به ذهنت هم نخواهد رسید که من کجام 253 00:21:12,338 --> 00:21:15,581 بابا من میخوام ژوزف هم همرام باشه- نه- 254 00:21:15,606 --> 00:21:17,688 من یه وکیل میخوام که کارای اداریم رو راست و ریست کنه 255 00:21:17,761 --> 00:21:23,052 نه، نه، هرگز، هرگز 256 00:21:23,457 --> 00:21:25,539 من هیچ وقت نمیذارم ژوزف بره 257 00:21:25,587 --> 00:21:31,037 فقط یه برداشت برای من وجود داره و اونم اینه که اون تنها مردی که میتونه قراردادهام رو درست تنظیم کنه 258 00:21:31,165 --> 00:21:33,771 اگرچه تا به حال نیازمند چنین آدم با استعدادی نبودم 259 00:21:33,882 --> 00:21:36,089 شاید یه روز بهش احتیاج پیدا کنم 260 00:21:37,145 --> 00:21:39,193 به جای اون ویگو و برونو رو بهت میدم 261 00:21:39,218 --> 00:21:40,549 هرگز 262 00:21:41,627 --> 00:21:44,836 من بهترین دستیارام رو بهت دادم خودتم میدونی 263 00:21:50,986 --> 00:21:54,786 بابا قرار بود که نصفشون رو بدی 264 00:21:54,811 --> 00:21:58,338 اگر مامان زنده بود- اوه لعنت بهش، گریس- 265 00:22:02,886 --> 00:22:10,324 ترجمه از گروه ترجمه پاییزان www.subscene.com 266 00:22:10,349 --> 00:22:16,747 ترجمه از امیرطهماسبی حاجیوند و نریمان صادقی 267 00:22:19,201 --> 00:22:23,843 درست در اولین ساعات همون روز ژوزف به کار گرفت 268 00:22:23,868 --> 00:22:28,396 عبارات واضح و مرسومی که کارفرمای قبلیش بهش آموخته بود 269 00:22:28,439 --> 00:22:31,727 برای پیشبرد فرصت های بسیار ناچیزش 270 00:22:32,337 --> 00:22:37,343 قراردادهای جدید را می بایست تنظیم و اجرا و قرارداد های قبلی را ملغی می کردند 271 00:22:37,950 --> 00:22:42,478 با حسن نیتی که طرفین قرارداد باید از خود نشان دهند 272 00:22:42,503 --> 00:22:45,666 که اینجا تیربار ها ضامنش بودند 273 00:22:48,003 --> 00:22:53,089 این ها هبه نامه هایی که مالکیت مستقلات رو به شکل مشاع به برده های پیشین منتقل میکنه 274 00:22:53,129 --> 00:22:56,850 آخرین سند قرارداد اشتغال به کاره از طرف این انجمن کار 275 00:22:57,023 --> 00:23:03,190 اشتغال به کار؟ دقیقأ نمیفهمم منظورت از این حرف چیه 276 00:23:03,988 --> 00:23:07,515 بدون هیچ پرداختی و حق فسخش هم یه جورایی یک طرفه است 277 00:23:07,540 --> 00:23:10,066 از طرف کارفرما، اما با این وجود 278 00:23:10,143 --> 00:23:14,865 کار یدی برای تو و خانوادت و آقای مییس 279 00:23:15,171 --> 00:23:16,775 کار طاقت فرسا 280 00:23:18,363 --> 00:23:20,172 یه چیزی بگو بینگو 281 00:23:22,181 --> 00:23:29,588 پدرم کمر درد داره، یه روز تو کریسمس رفت رو نردبون سراغ چلچراغ 282 00:23:29,762 --> 00:23:32,493 که از پلکانش سقوط کرد رو میز 283 00:23:32,839 --> 00:23:35,285 خب این ممکنه اتفاق بی افته وقتی شما چلچراغ دارید 284 00:23:36,395 --> 00:23:42,846 وقتی این موضوع رو در نظر میگیرم که استنباطتون از ارزش انسان های دیگه 285 00:23:42,910 --> 00:23:45,481 به حد مطلوب رسیده 286 00:23:46,073 --> 00:23:49,759 شما و آقای مییس و خانوادتون اجازه دارید که از اینجا برید 287 00:23:50,214 --> 00:23:52,945 بریم؟ خونه و زندگیمون رو ترک کنیم؟ 288 00:23:52,990 --> 00:23:54,071 بله 289 00:23:54,237 --> 00:23:58,162 بهتون اطمینان میدم که اگر از صفر شروع کنید برای آیندتون خیلی بهتره 290 00:23:58,187 --> 00:24:00,713 نسبت به چیزی که قبلا انجام میدادید 291 00:24:02,754 --> 00:24:06,964 با در نظر گرفتن حضور من و افرادم 292 00:24:07,193 --> 00:24:09,241 ما فقط نقش مشاورین شما رو داریم 293 00:24:09,266 --> 00:24:15,114 اسلحه ها هم فقط یک سوپاپ اطمینانی هستن برای شکل گیری این اجتماع نو پا 294 00:24:15,293 --> 00:24:19,582 تا زمان اولین برداشت محصول ما تصمیم داریم اینجا بمونیم 295 00:24:19,693 --> 00:24:23,459 و بعدش هر کدوم از صاحبان سهم که تمایل به انجام این کار دارن 296 00:24:23,622 --> 00:24:27,069 میتونن هبه نامشون رو به صورت سود نقدی دریافت کنن 297 00:24:28,843 --> 00:24:31,289 بسیار خب، میشه لطفأ هبه نامه ها رو جمع کنید، مارک؟ 298 00:24:31,357 --> 00:24:37,046 هیچکس اشتیاق و اطمینان ویژه ای به این تشریفات حقوقی دیرهنگام شبانگاهی نداشت 299 00:24:39,678 --> 00:24:42,409 اما گریس می توانست ورای این را ببیند 300 00:24:42,534 --> 00:24:46,664 و اگر قادر به دیدن چیزی کمتر از ترس و نا آرامی در این چشم ها بود 301 00:24:47,399 --> 00:24:51,529 حداقل می توانست در یکی از این چشم ها کمی قدردانی را ببیند 302 00:24:51,554 --> 00:24:55,684 به عبارتی در نگاه خیره ی مهربان و آرام ویلهلم 303 00:24:56,769 --> 00:25:01,570 برت، من یه هبه نامه دارم که پذیرفته نشده 304 00:25:01,682 --> 00:25:05,573 آیا آقای برت اقدامی انجام خواهد داد و این هبه نامه رو منتقل میکنه؟ 305 00:25:05,715 --> 00:25:08,844 آقای برت؟ آقای برت؟ 306 00:25:08,869 --> 00:25:13,830 برت در واقع خودش را آماده کرده بود که از دست همسر بی رحمش فرار کند 307 00:25:14,234 --> 00:25:16,885 علی رغم باورنداشتن زنش به توانایی های او 308 00:25:16,957 --> 00:25:20,564 برت موفق شده بود که از نرده ها عبور کند و با زنی ملاقات هایی داشته باشد 309 00:25:20,692 --> 00:25:24,060 و آن زن موافقت کرده بود که کمکش کند تا از آنجا بگریزد 310 00:25:24,328 --> 00:25:30,017 و او سرموعد مقرر منتظرش بود 311 00:25:34,752 --> 00:25:38,154 "یک دست یاری رسان" چیزی که آن زن میگفت 312 00:25:38,187 --> 00:25:41,669 چه اتفاق نادری که دو زن همزمان برای کمک 313 00:25:41,694 --> 00:25:44,823 به یک برده ی مندرلی اقدام کنند 314 00:25:45,714 --> 00:25:49,958 گریس و "دست یاری رسان" برت 315 00:25:50,350 --> 00:25:53,911 و حتی وجه تشابهاتشان هم خیلی عجیب بود: 316 00:25:53,961 --> 00:25:59,730 جوان، زیبا، سفیدپوست و با همراهی عده ای مرد 317 00:26:00,145 --> 00:26:03,991 در واقع همراهی مردانی که وجودشان وحشت زا بود 318 00:26:04,359 --> 00:26:05,849 سیاه پوسته کجاست؟ 319 00:26:09,843 --> 00:26:15,304 بخش دوم "کسب و کار آزاد شده ی مندرلی" 320 00:26:16,110 --> 00:26:21,480 گریس به مزارع آزاد شده وارد شد در میان سهام داران جدیدش 321 00:26:21,505 --> 00:26:24,429 او به عنوان نگهبان آنجا بود، نه بیش از آن 322 00:26:24,657 --> 00:26:28,025 اما هیچکس نمی توانست او را از لذت این بهار زیبا بر حذر دارد 323 00:26:28,050 --> 00:26:31,611 برای مشاهدات جزئی او از مردم مندرلی 324 00:26:31,725 --> 00:26:37,175 به امید آن که آزادی تغییراتی را در شخصیت آنها شکوفا کند 325 00:26:37,949 --> 00:26:42,716 اما متأسفانه تغییر چندانی در آنها مشاهده نکرد 326 00:26:43,351 --> 00:26:50,844 او برای سومین بار ویکتوریا را میدید که داخل چاه را می نگرد به این امید که جسد برت را در آن ببیند 327 00:26:51,416 --> 00:26:56,030 او فلورا و الیزابت را دید که مثل همیشه برای تیموتی غش و ضعف می کردند 328 00:26:58,810 --> 00:27:02,178 او مردان رو می دید که وقتشان را صرف ورق بازی می کنند 329 00:27:02,203 --> 00:27:06,504 بازی سر چیز های جفنگ زیر سقف هایی که همچنان روی سرشان چکه می کرد 330 00:27:06,919 --> 00:27:11,641 او دید که چطور حرف های مارک را که از سر ذوق و اشتیاق میگفت، ناشنیده می گرفتند 331 00:27:11,705 --> 00:27:17,075 و این موضوع را نمیدانستند که او زبانزد این بود که هیچوقت در پاسخ زیرکانه دادن کم نمی آورد 332 00:27:17,100 --> 00:27:21,105 ما عقل کل صداش می کردیم ولی اسم واقعیش این نبود 333 00:27:23,131 --> 00:27:28,342 گریس ویکتوریا را دید که پسر بزرگش را بخاطر دزدیدن یک کلوچه ی کپک زده تنبیه می کرد 334 00:27:28,367 --> 00:27:33,328 او شاهد سلسله مراتب زد و خورد های تمام نشدنی و تنبیهی آنها بود 335 00:27:33,668 --> 00:27:38,310 ویکتوریا اد را میزد، اد میلتون را میزد و میلتون ویلی را 336 00:27:38,366 --> 00:27:43,896 که سرانجام این چرخه ی کتک کاری از روی عجز و درماندگیش روی کلر آوار میشد 337 00:27:44,201 --> 00:27:48,604 که خیلی به ندرت می توانست از دستگیره ی بیرونی پنجره برای در رفتن استفاده کند 338 00:27:48,692 --> 00:27:53,061 که پدر دوست داشتنی اش جک، آن را برای ورود اضطراری نصب کرده بود 339 00:27:53,195 --> 00:28:01,125 که آن پنجره به او این اجازه را میداد که هر شب با نمایی از ستاره هایی که به او چشمک میزدند به خواب برود 340 00:28:02,812 --> 00:28:06,897 سر ظهر ها گریس با تأسف شاهد این بود که چگونه برده های قبلی 341 00:28:06,966 --> 00:28:10,288 در صف های مرموزشان خودی نشان میدادند 342 00:28:10,313 --> 00:28:12,919 و طوری زیر بالکن خانم خانه حاضر میشدند 343 00:28:13,311 --> 00:28:16,394 که گویا هیچ چیزی در مندرلی تغییری نکرده بود 344 00:28:16,442 --> 00:28:21,733 هرچند یکی از آنها تسلیم قدرت این عادت آرامبخش همگانی نشده بود 345 00:28:21,941 --> 00:28:23,670 کسی نبود جز تیموتی 346 00:28:23,695 --> 00:28:28,781 که یک آن غرور بی نظیرش دل گریس را ربود 347 00:28:31,096 --> 00:28:36,865 در این روز، گریس از خانه ی صورتی(اسم مکان)که که اکنون بازداشتگاه سفیدپوستان بود عبور کرد 348 00:28:36,936 --> 00:28:40,736 که هر کدام کار های تعمیراتی گوناگونی انجام میدادند که چندان ضروری نبود 349 00:28:40,785 --> 00:28:44,267 در مسیرش به طویله ای که گانگستر هایش اسکان داشتند رسید 350 00:28:45,948 --> 00:28:47,313 خب، در چه حالید؟ 351 00:28:47,374 --> 00:28:49,581 متأسفانه افراد کاری برای انجام دادن ندارن 352 00:28:49,801 --> 00:28:51,803 و این برای روحیاتشون خوب نیست 353 00:28:51,906 --> 00:28:55,149 تو همچین شرایطی پدرت همیشه یک راه حلی داشت 354 00:28:55,231 --> 00:28:58,758 قطعأ داشت، ولی اینجا باید صبور باشید 355 00:28:59,017 --> 00:29:03,864 ولی نیلز میگه نه در این حد صبوری پدربزرگ نیلز مزرعه پنبه داشته 356 00:29:04,010 --> 00:29:06,900 و میگه مدت ها پیش باید پنبه ها کاشته میشد 357 00:29:07,174 --> 00:29:09,222 زمین به نظر آماده ی کشت نیست 358 00:29:09,263 --> 00:29:12,392 شاید چون کسی شخمش نزده 359 00:29:12,580 --> 00:29:15,709 شاید اوضاع اینجا با جایی که بابابزرگت زندگی میکرد فرق داشته باشه 360 00:29:15,734 --> 00:29:18,260 نه خانم، فکر نمیکنم این طور باشه 361 00:29:18,393 --> 00:29:24,878 خب، اگر قرار باشه کشت انجام بشه مردم اینجا قبل از همه میفهمیدن 362 00:29:29,909 --> 00:29:32,150 از آنجا که او نمی خواست چیزی را تحمیل کند 363 00:29:32,362 --> 00:29:37,573 مراودات گریس با بردگان پیشین محدود به سلام و احوال پرسی و چیز های این چنین میشد 364 00:29:37,646 --> 00:29:41,014 اما اکنون زمانش بود که کمی جدی تر صحبتش را مطرح کند 365 00:29:42,258 --> 00:29:47,549 ببخشید آقا؟ مارک؟ میشه یه چیزی ازتون بپرسم؟ 366 00:29:47,695 --> 00:29:50,266 درباره ی کاشت پنبه 367 00:29:50,291 --> 00:29:55,695 من هم کاشت انجام میدادم هم برداشت و هم مسئول تولد و مرگ بودم 368 00:29:55,804 --> 00:29:59,968 درسته، خب، کی باید پنبه ها کاشته بشه؟ 369 00:30:00,008 --> 00:30:02,170 ...قوانین مشخصی برای این کار هست 370 00:30:02,344 --> 00:30:05,234 یه همچین چیزی رو نمیتونی ساده بگیری 371 00:30:05,555 --> 00:30:10,402 مندرلی شهرتش همیشه برای دقت در برداشت محصولش بوده 372 00:30:10,430 --> 00:30:14,116 پرستو ها همیشه بعد از برداشت کوچ میکردن(اصطلاحأ اشاره به تغییر فصل) 373 00:30:14,669 --> 00:30:19,550 اونا تو مسیر پروازشون از روی مرداب ها شب رو اینجا می موندن 374 00:30:21,484 --> 00:30:23,484 اما کاشت چی؟ 375 00:30:23,671 --> 00:30:25,992 این یه دانشه بانوی عزیز من 376 00:30:26,017 --> 00:30:30,978 و شرایط آب و هوایی، همون طور که احتمالش بوده میتونه نقش وحشتناکی رو ایفا کنه 377 00:30:31,054 --> 00:30:34,501 بله بله، و زمانش امسال کی میرسه؟ 378 00:30:34,635 --> 00:30:38,720 نه خیلی زود و نه خیلی دیر 379 00:30:39,968 --> 00:30:43,768 بله،اما کی؟ بهتر بود که پنبه ها کاشته میشد 380 00:30:43,793 --> 00:30:49,482 من از اون آدما نیستم که تا کاملأ مطمئن نباشم اطلاعات رو در اختیار کسی بذارم 381 00:30:49,566 --> 00:30:54,857 کمترین واقعیت این قضیه احتمالش صد در صده به بیان دیگه 382 00:30:54,998 --> 00:30:58,889 این واقعیات غیر قابل بحثه 383 00:31:03,883 --> 00:31:05,885 میدونی کی زمان کاشتنه؟ 384 00:31:07,534 --> 00:31:08,820 نه 385 00:31:08,845 --> 00:31:10,847 بهتره از ویلهلم بپرسم، تو کلبشه؟ 386 00:31:11,000 --> 00:31:13,526 امروز صبح رفت حموم 387 00:31:13,731 --> 00:31:18,453 جوری که اینا میگن انگار یه کم اعصابش بهم ریخته بوده. چیز جالبیه 388 00:31:18,478 --> 00:31:21,368 ببخشید...من خودم پیداش میکنم 389 00:31:24,657 --> 00:31:27,661 ببخشید ویلهلم، در مورد مزارع اومدم 390 00:31:29,545 --> 00:31:33,755 مزارع باید سه هفته پیش شخم زده و زه کشی میشد 391 00:31:33,844 --> 00:31:35,812 و پنبه باید دو هفته پیش کاشته میشد 392 00:31:35,845 --> 00:31:37,529 همه اینو میدونن؟ 393 00:31:37,679 --> 00:31:43,990 معلومه که میدونن، اما من باور دارم که اونا فکر میکنن یه نفر دیگه باید قبل از اونا کارمزرعه رو شروع کنه 394 00:31:44,358 --> 00:31:49,205 در دوران گذشته مباشر میِیز ما رو به کار وا میداشت 395 00:31:49,613 --> 00:31:54,301 شاید به این خاطره که هیچکس واقعأ به شما اعتماد نداره دخترجان 396 00:31:56,655 --> 00:32:01,741 آره، اما ویلهلم اونا می تونن بجای اون کار دیگه ای انجام بدن 397 00:32:01,796 --> 00:32:04,402 خونه هاشون رو تعمیر کنن 398 00:32:04,945 --> 00:32:06,470 بدجور به تعمیر نیاز دارن 399 00:32:06,495 --> 00:32:09,385 کلبه ها همیشه درب و داغون بوده 400 00:32:09,557 --> 00:32:13,562 ولی خانم(صاحب برده ها) میگفت ما مصالحی برای تعمیرشون نداریم 401 00:32:14,376 --> 00:32:18,381 ولی ما درآمدمون از راه تولید پنبه است غیر از این چطوری میخواین امرار معاش کنید؟ 402 00:32:18,406 --> 00:32:19,487 آره 403 00:32:21,908 --> 00:32:25,515 اگر این مردم احساس میکردن که چیزی عایدشون میشده 404 00:32:25,540 --> 00:32:29,625 چیزی که ماحصل این دوران جدید بوده 405 00:32:31,175 --> 00:32:37,182 که باعث بهتر شدن زندگیشون به شکل متقاعدکننده ای بوده،درست همین جا و الان 406 00:32:37,563 --> 00:32:41,010 نمی دونم چی میتونه باشه اما 407 00:32:41,277 --> 00:32:43,405 اما ما وقت این چیزا رو نداریم 408 00:32:43,438 --> 00:32:45,600 قبلأ مجبور بودیم دیر کاشت رو انجام بدیم 409 00:32:45,625 --> 00:32:51,753 اگر یه کم دیر کاشت رو انجام میدادیم، برداشتمون میتونست بهتر باشه، حتی تو قانون خانم مالک هم اومده بود 410 00:32:52,335 --> 00:32:53,939 قانون خانم؟ 411 00:32:54,105 --> 00:32:56,107 آره قانون خانم(مالک برده ها) 412 00:32:56,132 --> 00:32:59,898 کل قانون های اداره ی مزرعه این بود 413 00:32:59,923 --> 00:33:04,724 ولی ما اجازه نداشتیم که اونا رو بخونیم فقط برای خانم و خانوادش بود 414 00:33:12,482 --> 00:33:15,770 ...گریس فکر کرد فقط مختص خانم و خانواده 415 00:33:17,345 --> 00:33:19,427 ...قطعأ نه بیش از این 416 00:33:32,224 --> 00:33:39,187 و روی تخت خواب خانم خانه به کتاب قدیمی که پر از قوانین عجیب و بی رحمانه بود نگاه می انداخت 417 00:33:39,212 --> 00:33:42,898 او به صفحه ای رسید که برایش بسیار آشنا بود 418 00:33:43,290 --> 00:33:46,931 جدولی که با اعداد یک تا هفت شماره گذاری شده بود 419 00:33:47,313 --> 00:33:51,477 گریس مطمئن بود که جایی چیزی شبیه به این دیده بود 420 00:33:55,198 --> 00:33:57,849 قانون خانم همه چیز را برملا کرد 421 00:33:58,976 --> 00:34:03,220 مزرعه ی مندرلی با عمارت با شکوه ورودی اش 422 00:34:03,486 --> 00:34:08,492 در انتهای رقتبار مزرعه، جایی که اقامتگاه برده ها با نرده های آهنی محصور شده بود 423 00:34:08,654 --> 00:34:10,463 !با این اعداد خاص 424 00:34:10,972 --> 00:34:16,012 آنها به منزله ی بخش های روانشناختی بردگان مندرلی بودند 425 00:34:16,503 --> 00:34:20,667 :سامی در گروه پنج قرار داشت یک کاکاسیاه دلقک 426 00:34:20,856 --> 00:34:25,896 :ویکتوریای ترسناک گروه چهارمی بود یک کاکاسیاه پرخاشگر 427 00:34:25,985 --> 00:34:30,593 جای تعجبی نیست که شوهرش برت، به این نتیجه رسیده بود که باید یک دست یاری رسان را بپذیرد 428 00:34:30,618 --> 00:34:33,462 حتی اگر رنگ پوستش با خودش فرق می داشت 429 00:34:33,763 --> 00:34:36,846 ویلما و مارک کاکاسیاه های بازنده بودند 430 00:34:37,238 --> 00:34:40,321 :ویلهلم گروه دو بود یک کاکاسیاه حراف 431 00:34:40,346 --> 00:34:43,907 فلورا یک کاکاسیاه گریان بود و غیره و..و...و 432 00:34:43,932 --> 00:34:47,493 یک دوجین کاکاسیاه خرسند و دیوانه 433 00:34:48,280 --> 00:34:55,448 طبقه بندی آخر، شماره یک، کاکاسیاه های مغروری که امروزه جزء این دسته هستند، تیموتی بودهمانگونه که انتظار میرفت 434 00:34:55,473 --> 00:34:59,159 که البته اونجا نبود و الیزابت؟ 435 00:35:00,095 --> 00:35:04,180 نه، جدول میگفت شماره هفت نه شماره یک 436 00:35:04,939 --> 00:35:09,740 او یک کاکاسیاه خرسند بود که به آدم چند رنگ هم معروف بود 437 00:35:09,858 --> 00:35:16,980 آدمی که می تواند خودش را با توجه به خواسته ی طرف مقابلش تغییر دهد 438 00:35:18,265 --> 00:35:23,908 این سیستمی بود که برده داری را برای مدت طولانی در مندرلی زنده نگه داشته بود 439 00:35:23,957 --> 00:35:27,166 !اسارت روحی روانی 440 00:35:30,166 --> 00:35:34,615 هنگامی که گریس غرق در افکارش، خیره به مزارع مندرلی بود 441 00:35:34,640 --> 00:35:37,962 او یک صفحه ی دیگری از قوانین خانم را به یاد آورد 442 00:35:38,086 --> 00:35:44,048 که انحصارأ با وجین کردن مسیر های رومانتیک باغچه ی بانوی پیر سر و کار داشت 443 00:35:44,270 --> 00:35:48,355 اسم نوار باریکی از جنگل بود که مزرعه را احاطه می کرد 444 00:35:49,404 --> 00:35:53,511 درختان و تنه ی آنها 445 00:35:54,007 --> 00:35:58,171 که سرانجام مصالح ساختمانی محسوب میشد 446 00:36:03,967 --> 00:36:08,225 :بخش سوم باغچه ی بانوی پیر 447 00:36:13,462 --> 00:36:18,992 ببخشید ممکنه یه چیزی ازتون بپرسم؟ 448 00:36:22,897 --> 00:36:29,178 این درست نیست کسی که فقیر و رنگین پوسته 449 00:36:30,148 --> 00:36:33,311 هنوز برای گذران امور خونه اش دچار مشکل بشه؟ 450 00:36:38,667 --> 00:36:40,476 چطور جرأت می کنی؟ 451 00:36:41,072 --> 00:36:45,759 تو فکر میکنی جماعت رنگین پوست ترجیح میدن سقف خونشون سوراخ باشه و تو گل غلط بزنن؟ 452 00:36:45,879 --> 00:36:49,088 خب پس، چیزی که شما احتیاج دارید اینه که اون سوراخا رو بگیرید 453 00:36:49,339 --> 00:36:55,904 ولی من بهت گفته بودم اینجا برای همچین کاری هیچ مصالحی در مندرلی وجود نداشته 454 00:36:55,929 --> 00:36:59,820 هیچ مصالحی؟ درست نیست 455 00:37:01,636 --> 00:37:05,163 وقتی تو مزارع هستم هر جا نگاه می کنم الوار می بینم 456 00:37:05,234 --> 00:37:08,044 فقط منتظرن که تبدیل به تخته بشن برای سقف 457 00:37:08,069 --> 00:37:11,596 یا یه بنای اضافی یا حتی یه کلبه کامل جدید 458 00:37:11,756 --> 00:37:15,966 اونا ماله باغچه ی بانو هستن نمی تونی قطعشون کنی 459 00:37:16,362 --> 00:37:19,332 و چرا نمی تونیم درختای باغچه ی بانوی پیر رو قطع کنیم؟ 460 00:37:20,374 --> 00:37:26,302 شما ساعات خوش زیادی رو صرف این نکردید که روی زانوهاتون مسیر های رومانتیک باغچه رو وجین کنید؟ 461 00:37:26,429 --> 00:37:30,639 درسته، الوار زیادی اونجاست 462 00:37:31,688 --> 00:37:35,135 ما اون الوار ها رو ندیدیم تنها چیزی که دیدیم باغچه ی بانوی پیر بوده 463 00:37:36,615 --> 00:37:42,782 نمی دونم شما چی فکر میکنید ولی از نظر من این یک ایده ی عالیه 464 00:37:54,507 --> 00:38:02,790 و خیلی سریع این مردمی که فقط نشسته بودند تبدیل شدند به مردمی که با تمام قوا کار می کردند 465 00:38:02,981 --> 00:38:06,349 !مردمانی کوشا و پر جنب و جوش 466 00:38:06,483 --> 00:38:10,727 بدون آنکه کوچکترین تهدیدی از جانب دستیاران خانم خانه(مالک برده ها) داشته باشند 467 00:38:10,870 --> 00:38:14,079 همانطور که به گریس به عنوان شلاق زن بزرگ شناسانده شده بود 468 00:38:14,643 --> 00:38:17,453 و گریس به نوعی پیروز میدان بود 469 00:38:17,875 --> 00:38:21,561 شروع کوچکی از زدودن چیزی که روزی 470 00:38:21,586 --> 00:38:25,716 الگو های غلط تمام رفتار های مرسوم در مندرلی بود 471 00:38:33,178 --> 00:38:38,184 اما همانطور که گریس حدس زده بود اشتیاق برای بهبود وضع اقامتگاه ها 472 00:38:38,252 --> 00:38:42,541 متأسفانه جای خود را به آماده سازی مزارع داد 473 00:38:43,472 --> 00:38:46,521 اما تعدادی از برده های پیشین داوطلب شده بودند 474 00:38:46,903 --> 00:38:49,793 به همراه خانواده ی سفیدپوستان و خود گریس 475 00:38:49,818 --> 00:38:53,982 گروهی را تشکیل دادند که زمین را برای بذرافشانی آماده کنند 476 00:38:54,007 --> 00:39:01,050 زیر نگاه خیره و سهشگرانه و خصمانه ی تیموتی با دستمال سفید مرموزش 477 00:39:12,639 --> 00:39:14,209 اون اینجا به دنیا نیومده؟ 478 00:39:14,234 --> 00:39:16,157 اون یه مانسیه 479 00:39:16,590 --> 00:39:20,276 یه شاخه ای از خاندان سلطنتی آفریقاست خاندان موقریه 480 00:39:20,658 --> 00:39:23,867 اون نه الکل میخوره نه مثل بقیه قمار میکنه 481 00:39:23,892 --> 00:39:26,543 با اون پول پنبه ایشون (از جنس پنبه) 482 00:39:26,935 --> 00:39:28,983 قانون خانم بود 483 00:39:30,295 --> 00:39:32,662 ما اجازه نداشتیم پول واقعی داشته باشیم 484 00:39:33,865 --> 00:39:38,109 گریس نسبت به سیستم زیرکانه ی پولی در قانون خانم آگاهی داشت 485 00:39:38,624 --> 00:39:42,788 پول واقعی نبوده که بتوانند در دنیای بیرون از آن استفاده کنند 486 00:39:43,774 --> 00:39:47,415 مانسی ها قمار نمی کنن چون اعتقادی به برنده شدن ندارن 487 00:39:47,926 --> 00:39:54,491 اونا اعتقاد دارن به چیزی که داری باید قانع باشی و هر جا احتیاج بود باید دست به کار بشی 488 00:39:56,649 --> 00:40:02,053 من راجع به قوانینشون چیزی نشنیده بودم ولی درباره خودشون شنیده بودم 489 00:40:02,094 --> 00:40:07,305 اونا فرق داشتن،اونا برده های سلاطین آفریقایی بودن، که قمار میکردن 490 00:40:08,236 --> 00:40:11,285 تیموتی میگه اونا اراذل و اوباش بودن 491 00:40:11,596 --> 00:40:15,317 پس تیموتی هم تعصبات خودش رو داره- چی؟- 492 00:40:15,618 --> 00:40:19,623 هیچی، فقط داشتم بلند فکر میکردم 493 00:40:19,682 --> 00:40:21,810 خب پس یه همدم پیدا کردی فلورا؟ 494 00:40:21,885 --> 00:40:25,094 نه، نه داشتم میرفتم بیرون 495 00:40:31,007 --> 00:40:36,093 تیموتی،بذار یه چیزی بهت بگم 496 00:40:37,113 --> 00:40:43,723 میدونم از من خوشت نمیاد و به من اعتماد نداری، میفهمم چرا 497 00:40:44,193 --> 00:40:48,960 اگرچه ایده آل هامون فرق میکنه، تو یک غرور درونی داری 498 00:40:49,192 --> 00:40:53,242 که معتقدم همین روزا باعث رستگاری آدمای مندرلی میشه 499 00:40:54,876 --> 00:40:57,163 بذار منم یه چیزی بهت بگم 500 00:40:57,651 --> 00:41:04,535 تو خوب حرف میزنی،یه گروه گنگستر مسلح و پوست سفید داری،چیزی که هرکسی اینجا عاشقش میشه 501 00:41:04,683 --> 00:41:06,638 ولی من گول این چیزا رو نمیخورم 502 00:41:06,802 --> 00:41:08,770 تو علاقه ای به ما نداری 503 00:41:09,474 --> 00:41:11,602 نه به عنوان انسان 504 00:41:11,691 --> 00:41:16,140 با این حال سخته که کسانی که از یک نژاد دیگه هستن رو بتونی تشخیص بدی 505 00:41:16,165 --> 00:41:19,851 ما سفیدپوستا مرتکب جنایات جبران ناپذیری علیه سایر آدم ها شدیم 506 00:41:20,947 --> 00:41:28,038 مندرلی یک دِین اخلاقیه چون ما باعثش بودیم(که به این روز بی افتید) 507 00:41:31,491 --> 00:41:35,098 خوشبختانه من فقط یه کاکاسیاهم که اینجور حرفا رو نمی فهمم 508 00:41:36,110 --> 00:41:40,911 و الان اگر منو ببخشی، اومدم که همدم دوست دخترم باشم 509 00:41:40,936 --> 00:41:43,746 و این چیزی نیست که تو بخوای ببینی 510 00:41:44,599 --> 00:41:46,681 سیاه ها ملاقاتاشون مخفیه 511 00:41:46,706 --> 00:41:52,429 و اگر جای تو بودم همین الان میرفتم قبل ازاینکه اوضاع بهم بریزه 512 00:42:03,267 --> 00:42:06,988 گریس خصومت تیموتی را به عنوان یک چالش قلمداد می کرد 513 00:42:07,189 --> 00:42:11,035 و درست روز بعد قدمی برای زایل کردن ادعای او برداشت 514 00:42:11,063 --> 00:42:15,785 و به عنوان یک سفیدپوست توانایی این را نداشت که حامی تک تک سیاه پوست ها باشد 515 00:42:16,186 --> 00:42:20,396 او یک گپ و گفتی با ونوس درباره ی پسر ناخلفش جیم داشت 516 00:42:20,840 --> 00:42:28,555 اما ونوس به این موضوع اشاره کرد که رفتار جیم رفتار یک هنرمند سرخورده ایست که درحال شکوفا شدن است 517 00:42:28,951 --> 00:42:31,079 بگو ببینم، ونوس رو دیدی؟ 518 00:42:31,104 --> 00:42:34,074 کسی اینجا به سخاوت تو احتیاجی نداره 519 00:42:36,909 --> 00:42:38,832 من یه چیزی برای جیم آوردم 520 00:42:38,998 --> 00:42:42,286 وقتی یه گپ کوتاهی باهاش داشتم،نگاه دقیقی به صورتش انداختم 521 00:42:42,459 --> 00:42:47,340 تو درست میگی، اون واقعأ حساسیت یک هنرمند رو داره 522 00:42:48,745 --> 00:42:50,349 این بیش از حد تصور ماست 523 00:42:50,374 --> 00:42:54,220 نه نه نه، برو صداش کن این برای اونه 524 00:42:56,050 --> 00:43:01,011 جیم، بیا اینجا پیش منو بانو گریس عزیزم 525 00:43:07,547 --> 00:43:12,235 اینا ماله توست، چون ما بهت ایمان داریم 526 00:43:12,426 --> 00:43:16,988 حالا دست بجنبون و بهترین تابلوت رو نقاشی کن 527 00:43:17,028 --> 00:43:22,034 و به افراد کوته فکری که فکر میکنن هنر باید چه شکلی باشه اهمیت نده 528 00:43:22,205 --> 00:43:24,367 از طرف من بهشون بگو برن به درک 529 00:43:26,400 --> 00:43:33,045 ببخشید اما من جیم نیستم، من جکم این جیمه 530 00:43:41,448 --> 00:43:46,488 این عجیبه، راستش رو بخوای من تا حالا قادر نبودم این دو تا رو از هم تشخیص بدم 531 00:43:48,369 --> 00:43:51,816 جفتشون رنگین پوستن و مو های وز وزی دارن 532 00:43:51,841 --> 00:43:54,447 دیگه بیشتر از این دنبال چی میگردی؟ 533 00:43:55,456 --> 00:44:00,747 در حقیقت گریس هیچ وقت نفهمیده بود کدام جیم و کدام جک هستند 534 00:44:01,136 --> 00:44:04,538 یک اشتباه نابخردانه که در زندگی گذشته اش در میان خیل سفید پوستان 535 00:44:04,703 --> 00:44:07,752 موجب کمی مضحکه شدنش میشد 536 00:44:08,340 --> 00:44:12,948 در زندگی اش در مندرلی فاجعه آمیز بود 537 00:44:13,956 --> 00:44:18,598 اما مانند پدرش، طولی نمی کشید که شکستش را به خشم تبدیل کند 538 00:44:18,753 --> 00:44:21,324 انرژی و ضدحمله 539 00:44:21,583 --> 00:44:25,144 این چیزیه که باعث تمام این مقاومت ها شده 540 00:44:25,326 --> 00:44:28,569 حتی به عنوان یک امر مقدس قلمدادش میکنی، اینطور نیست؟ 541 00:44:29,010 --> 00:44:32,492 من باید قبول کنم که نقش مهمی رو در زندگی من بازی کرده 542 00:44:32,739 --> 00:44:36,983 این حرکت بعدی من خواهد بود اونا باید اجازه داشته باشن اینو ببینن 543 00:44:37,745 --> 00:44:40,715 تا بفهمن این بیش از این بهشون لطمه نخواهد زد 544 00:44:41,022 --> 00:44:43,389 من همچین چیزی رو توصیه نمی کنم خانومی 545 00:44:43,842 --> 00:44:49,087 نشون دادن این به اونا مثل نشون دادن چوبی به بچه است که باهاش کتکش زدی 546 00:44:49,112 --> 00:44:52,878 موافقم باید عمومی مطرح بشه ولی ما الان آمادگیش رو نداریم 547 00:44:57,928 --> 00:45:04,459 باشه، پس باید منتظر آمادگی شما باشیم سریعأ 548 00:45:04,484 --> 00:45:07,613 در مورد ملاقات های دوستانه که تا به حال ترتیب دادم صحبت نمی کنم 549 00:45:07,638 --> 00:45:09,154 که به ندرت کسی توش حضور پیدا کرد 550 00:45:09,181 --> 00:45:13,664 منظورم آموزش طبق یک جدول زمانبندی شدست آموزش با روش های قدیمی 551 00:45:15,029 --> 00:45:21,275 بالأخره یه کاری برات دارم که انجام بدی که مشمول امر و نهی کردن به دیگران هم میشه 552 00:45:21,662 --> 00:45:26,793 فردا ظهر اولین درسم رو به برده های پیشین مندرلی خواهم داد 553 00:45:26,996 --> 00:45:29,840 و کار تو اینه که مطمئن بشی همشون اونجان 554 00:45:30,396 --> 00:45:32,444 هیچ عذری برای نیومدن نیست 555 00:45:32,469 --> 00:45:33,880 و خانواده؟ (سفید پوست ها) 556 00:45:33,905 --> 00:45:37,034 نه، اونا به خوبی دارن آموزششون رو می بینن 557 00:45:39,265 --> 00:45:41,154 گوشت با منه؟ 558 00:45:41,280 --> 00:45:43,886 به خاطره که نیلز دست خوبی داره 559 00:45:44,177 --> 00:45:45,542 چی؟ 560 00:45:51,472 --> 00:45:52,962 تو کی هستی؟ 561 00:45:54,330 --> 00:45:56,981 من دکتر هکتور هستم 562 00:45:59,112 --> 00:46:04,642 یه لحظه منو ببخشید من باید سهم این دست بازیم رو بدم 563 00:46:06,255 --> 00:46:09,941 خدا شاهده باور نمی کنم همچین ورق بدرد بخوری دستت باشه 564 00:46:10,147 --> 00:46:12,832 هیچ اشتیاقی تو چهرت نیست 565 00:46:16,225 --> 00:46:18,671 اینم کل کار و کاسبی من 566 00:46:19,266 --> 00:46:23,066 قبلأ هیچ دسترسی به مندرلی نداشتم 567 00:46:23,091 --> 00:46:26,891 امروز که اومدم دیدم دروازه ها بازه 568 00:46:27,455 --> 00:46:29,776 برای من شروع تازه ای بود 569 00:46:29,801 --> 00:46:31,690 دقیقأ چی کار میکنی؟ 570 00:46:31,859 --> 00:46:36,740 کارم سرگرمی، بازی با ورق، بازیای گروهی و این چیزا 571 00:46:37,248 --> 00:46:39,728 خب، این روزا عمومأ آخریش 572 00:46:40,863 --> 00:46:42,752 تو برای پول بازی می کنی؟ 573 00:46:43,025 --> 00:46:45,392 البته بیشتر از بازی کردنه 574 00:46:45,481 --> 00:46:46,926 حقه بازی میکنم 575 00:46:48,959 --> 00:46:54,762 و تو شکایتی نداری که رموز کارت برملا بشه؟ 576 00:46:54,787 --> 00:46:57,677 برای بعضی ها چرا، ولی برای تو نه 577 00:46:57,901 --> 00:47:02,350 نه،ببین، با توجه به استنباطم اگر منو تو یک رابطه ی کاری داشته باشیم 578 00:47:02,375 --> 00:47:05,663 یه جورایی میفهمی که چه اتفاقی قراره بی افته 579 00:47:05,852 --> 00:47:07,581 و من چه انتظاری باید داشته باشم؟ 580 00:47:09,063 --> 00:47:10,508 هشتاد درصد 581 00:47:12,063 --> 00:47:14,350 قطعأ از همه مشکلاتی که پیش اومده مطلعی 582 00:47:15,206 --> 00:47:19,401 وقتی قرارداد جدید باب میلمون در سال 65 تحمیل شد 583 00:47:19,426 --> 00:47:22,908 مزرعه دارا کلی زمین داشتن ولی کسی نبود که روشون کار کنه 584 00:47:22,933 --> 00:47:25,584 پس با برده های قبلیشون قرارداد بستن 585 00:47:26,162 --> 00:47:30,945 اما اون اراذل و اوباش رو نمی تونستن مثل قبل تحت کنترل خودشون داشته باشن 586 00:47:31,030 --> 00:47:32,515 پس بهشون پول قرض دادن 587 00:47:32,540 --> 00:47:39,424 بعد تعداد زیادی از سیاه ها پول پس انداز کردن و بدهیشون رو دادن 588 00:47:39,737 --> 00:47:43,423 بنابراین باعث نگرانی مزرعه دار ها شد 589 00:47:45,592 --> 00:47:47,481 مطمئنم شدن- اوه البته- 590 00:47:47,927 --> 00:47:50,168 ببین، این ایده از اونجا به ذهنم رسید 591 00:47:50,264 --> 00:47:54,064 با حمایت کامل مزرعه دار ها به مزارع مختلفی میرفتم 592 00:47:54,089 --> 00:47:59,459 برای سرگرم کردن کارکنانشون که شدیدأ محتاج تفریح و تنوع بودن،بذار بهت بگم 593 00:47:59,757 --> 00:48:01,759 ما فقط یه ورق بازی ساده داشتیم 594 00:48:02,441 --> 00:48:06,651 و اگر کسی بود که داشت بدهیش رو میداد 595 00:48:06,737 --> 00:48:10,092 من لختش میکردم (پولش رو از چنگش در می آوردم) 596 00:48:11,628 --> 00:48:16,555 و من امروز اینجام که پیشنهاد همین کارو به شما بدم خانم 597 00:48:22,942 --> 00:48:25,024 شما متقاعد نشدید 598 00:48:25,978 --> 00:48:29,266 اجازه بدید گوشه ای از وفاداریم رو بهتون پیشکش کنم 599 00:48:29,291 --> 00:48:34,331 نامه ای دارم از کسی به نام استنلی 600 00:48:35,728 --> 00:48:37,969 ازم خواست قاچاقی ببرمش بیرون 601 00:48:38,056 --> 00:48:41,299 فکر کردم شاید شما بخوای قبل از ارسال ببینیدش 602 00:48:41,340 --> 00:48:47,347 گوش کن جناب هکتور، بذار بهت بگم من هرگز مردی رو ملاقات نکردم 603 00:48:47,900 --> 00:48:55,591 که فورأ ازش با تمام قلبم بخاطر شخصیت و کارش متنفر بشم 604 00:48:58,380 --> 00:49:00,781 این یعنی اینکه پیشنهادم رو رد می کنید؟ 605 00:49:00,806 --> 00:49:03,810 دیگه نمیخوام هیچوقت اینجا ببینمت 606 00:49:07,278 --> 00:49:13,479 خب، باشه، نا امید شدم 607 00:49:14,073 --> 00:49:17,441 من نباید افکارم رو برای شما بازگو می کردم 608 00:49:17,544 --> 00:49:19,706 زیاد حرافی کردم 609 00:49:19,890 --> 00:49:25,812 دوست دارم به مشتری هام وقتی میخوام برم لبخند رضایت آمیز یا موضوعی برای تفکر داده باشم 610 00:49:26,236 --> 00:49:32,846 بهترین تکنیک برای یه ورق باز حرفه ای اینه که از ته بکشی بیرون 611 00:49:34,052 --> 00:49:37,295 به نظر میرسه از روی دسته ورق ها داری میکشی 612 00:49:38,040 --> 00:49:42,489 اما بجاش از زیر ورق رو میکشی، اونی که خودت میدونی چیه 613 00:49:44,120 --> 00:49:47,806 از زیر کشیدن(حقه بازی کردن) در تعاریف عامه معنای دیگه ای داره 614 00:49:47,831 --> 00:49:52,041 اما کاره من اینه: از زیر کشیدن 615 00:49:54,283 --> 00:49:57,730 اگر نظرت عوض شد راحت میتونی پیدام کنی 616 00:50:06,265 --> 00:50:12,671 مخاطب نامه آقایی به نام میلر، یکی از راننده کامیون هایی که پنبه را از مندرلی میبردند بود 617 00:50:12,696 --> 00:50:20,217 و تنها رابط واقعی مزرعه با دنیای بیرون بود نامه مختصر و مفید نوشته شده بود 618 00:50:20,897 --> 00:50:25,824 ما توسط گنگستر ها و رنگین پوست ها در مندرلی زندانی شده ایم 619 00:50:25,849 --> 00:50:31,492 پلیس را خبردار کنید و لطفأ با تمام قوا به کمک ما بیایید 620 00:50:39,439 --> 00:50:45,791 بخش چهارم مرحله ی مصمم شدن گریس 621 00:50:47,016 --> 00:50:50,304 خشم و غضب احساس بی نظیری برای یک گنگستر است 622 00:50:50,329 --> 00:50:54,459 اما احساس این چنینی فقط زمانی توسط مردان گریس تجربه می شد که به دور هم جمع کردن 623 00:50:54,484 --> 00:50:57,408 مردم رنگین پوست برای درس آن روزشان صورت می گرفت 624 00:50:57,654 --> 00:51:02,342 که گریس در مورد حقه ی کثیف از زیر کشیدن دکترهکتور مطلعشان کرده بود 625 00:51:03,012 --> 00:51:09,543 و این فقط بغرنج بودن نامفهومی آن اصطلاح(از زیر کشیدن) بود که آنها را شدیدأ تحت تأثیر قرار داده بود 626 00:51:10,386 --> 00:51:12,514 به درس ما خوش آمدید 627 00:51:13,836 --> 00:51:19,091 بله، بهش میگم درس چون لفظ گردهمایی این ترس رو در افراد ایجاد میکرد که درش شرکت نکنن 628 00:51:19,144 --> 00:51:23,354 من داشتم می اومدم ولی دیر رسیدم 629 00:51:23,379 --> 00:51:26,144 خیلی دیر رسیدی، گردهمایی تموم شده بود ولی تو هنوز نرسیده بودی 630 00:51:26,230 --> 00:51:30,076 قبلأ میتونستیم صدای زنگ ساعتی که تو راهرو بود رو بشنویم 631 00:51:30,475 --> 00:51:34,321 اونطوری راحت تر وقتمون رو تنظیم میکردیم ولی الان اصلأ صداش رو نمیشنویم 632 00:51:34,840 --> 00:51:37,161 شاید چون هیچکس کوکش نمی کنه 633 00:51:37,778 --> 00:51:41,942 اما حالا، عنوان درسمون هست همکاری 634 00:51:43,440 --> 00:51:49,049 فقط چهار نفر از گروهتون برای آماده سازی مزارع کمک کردن 635 00:51:49,115 --> 00:51:52,517 و فقط پنج نفر برای کاشت کمک کردن 636 00:51:53,577 --> 00:51:57,343 من سهامدار این کسب و کار نیستم اما اگر بودم یا حتی یکی از اون پنج نفر میشدم 637 00:51:57,368 --> 00:51:59,202 احساس میکردم سرم کلاه رفته 638 00:52:00,722 --> 00:52:04,727 دموکراسی یعنی حکومت به دست مردم 639 00:52:05,496 --> 00:52:09,023 اما چون این برای هرکسی عملی نیست که تو کنگره حضور داشته باشه 640 00:52:09,064 --> 00:52:13,194 روشی که مردم از طریق اون قادر به بیان نظراتشون هستن 641 00:52:13,300 --> 00:52:15,746 این روش رأی گیری نامیده میشه 642 00:52:16,057 --> 00:52:20,506 خب، بیاین امتحانش کنیم 643 00:52:20,684 --> 00:52:25,531 باید یک معضلی رو انتخاب کنیم چیزی هست کسی نتونه دربارش تصمیم بگیره؟ 644 00:52:26,093 --> 00:52:28,983 میتونم یه موضوع کوچیکی رو مطرح کنم؟ 645 00:52:29,250 --> 00:52:30,775 خواهش میکنم 646 00:52:31,295 --> 00:52:36,779 من فکر میکنم اون شن کش کوچیک خرابه ماله منه ولی فلورا فکر میکنه ماله اونه 647 00:52:36,905 --> 00:52:42,992 این پیشنهاد خیلی خوبیه مثال بی نظیریه 648 00:52:43,243 --> 00:52:48,374 به نظرم همتون درمورد این منازعه اطلاع دارید و قادرید دربارش نظر بدید، درسته؟ 649 00:52:48,547 --> 00:52:53,633 این جمع فکر میکنه شن کش متعلق به کیه؟ 650 00:52:53,669 --> 00:52:57,151 میتونه اثبات بشه که به طور یکسان به جفتشون تعلق داره 651 00:52:57,777 --> 00:53:01,907 حالا خیلی قشنگ با موضوع این درس منطبق شده این قضیه 652 00:53:02,067 --> 00:53:04,673 همکاری و همرسانی درسته؟ 653 00:53:04,698 --> 00:53:07,907 خب، کی فکر میکنه این شن کشِ الیزابته؟ 654 00:53:08,985 --> 00:53:10,350 سامی؟ 655 00:53:13,004 --> 00:53:17,373 فکر کنم مال الیزابته 656 00:53:17,438 --> 00:53:18,769 بسیار خب 657 00:53:18,794 --> 00:53:23,595 به آرامی نکته ی بحث وزین گریس برای اکثریت آشکارشد 658 00:53:24,351 --> 00:53:29,915 اکثرشان فکر می کردند که شن کش برای الیزابت است و تعدادکمی هم برای فلورا 659 00:53:29,986 --> 00:53:32,578 و کسی به استفاده ی اشتراکی آن فکر نمیکرد 660 00:53:32,603 --> 00:53:40,886 من هنوز نتونستم تصمیم بگیرم که شن کش مال الیزابته یا فلورا 661 00:53:40,916 --> 00:53:45,604 خب، با این حال جای تعجبی نداره که هیچ کدوم از طرفین رای مارک رو دریافت نمیکنن 662 00:53:45,629 --> 00:53:49,953 ازین به بعد اون شن کش کوچیک خراب مال الیزابت خواهد بود 663 00:53:50,167 --> 00:53:53,489 رای گیری همین جوریه بعضی ها برنده میشن بعضی ها بازنده 664 00:53:53,516 --> 00:53:55,723 اما اقلیت نظرش رو بیان کرده 665 00:53:56,451 --> 00:54:01,332 و حالا گریس شروع به توضیحات مفصلی در مورد مشکلات فلورا کرد 666 00:54:01,357 --> 00:54:03,359 بررسی بدون هیچ ابزاری 667 00:54:03,706 --> 00:54:07,392 و مالکیت اشتراکی شان می تواند مزایای خود را داشته باشد 668 00:54:08,281 --> 00:54:11,728 برای اطمینان حاصل کردن از اینکه همه اصول دموکراتیک را فهمیدند 669 00:54:11,753 --> 00:54:15,439 گردهمایی به سنجش پیشنهاد جیم پرداخت 670 00:54:15,596 --> 00:54:21,524 میخوام درباره این واقعیت صحبت کنم که سامی که به جک های خودش بلند میخنده 671 00:54:21,707 --> 00:54:23,038 درواقع اصلأ خنده دار نیست 672 00:54:23,102 --> 00:54:28,142 و من سعی میکنم یه کم بخوابم ولی نمیتونم چون اون بلند بلند میخنده 673 00:54:29,932 --> 00:54:33,334 شاید زمانی برسه که اون بتونه دست ازین جک هاش برداره 674 00:54:33,512 --> 00:54:36,482 و خندیدن رو تموم کنه تا ما بتونیم بخوابیم 675 00:54:38,429 --> 00:54:42,639 نمی تونی به خندیدن کسی رای بدی قطعا نمی تونی 676 00:54:42,812 --> 00:54:46,783 من جک هاش رو معمولا موقع غروب آفتاب میشنوم 677 00:54:46,866 --> 00:54:49,870 این چیزی که من میشنوم پس رای گیری میکنیم 678 00:54:51,110 --> 00:54:52,999 خب پس این تصویب شد 679 00:54:58,397 --> 00:55:00,001 این دموکراسیه؟ 680 00:55:00,611 --> 00:55:04,661 نهایتا ویلهلم پیشنهاد داد که این عملی خواهد بود اگر کسی قبول مسئولیت کند 681 00:55:04,692 --> 00:55:08,822 برای کوک کردن ساعت با زنگ های کوچک و تو رفته اش 682 00:55:09,550 --> 00:55:15,273 و بنا به دلایل نامعلومی، جیم که هنرمند ریزبین و تا حدی منفعل بود، انتخاب شد 683 00:55:15,298 --> 00:55:18,427 علی رغم تمام ادا و اطوار هایی که مادرش درآورد 684 00:55:19,414 --> 00:55:23,976 گریس درس را خاتمه داد با اعلام موضوعی برای روز بعد تحت عنوان 685 00:55:24,272 --> 00:55:27,958 خشم ما و چگونگی انتقال آن به دیگران 686 00:55:28,604 --> 00:55:31,653 شاید دست کم یکی بخواد به من بگه ساعت چنده؟ 687 00:55:33,547 --> 00:55:36,790 از تیموتی بپرس اون همیشه میدونه ساعت چنده 688 00:55:36,988 --> 00:55:39,434 اون میتونه از رو خورشید بگه همیشه این کارو می کنه 689 00:55:39,682 --> 00:55:42,253 یا میتونی از ویلهلم بپرسی اون خیلی پیره 690 00:55:42,278 --> 00:55:44,758 اون قبل از اینکه ساعتی باشه اینجا بوده 691 00:55:45,567 --> 00:55:50,573 بنابراین ویلهلم و تیموتی نظرشان را در مورد اینکه ساعت چند است گفتند 692 00:55:50,598 --> 00:55:53,408 و به طرز عجیبی نظرشان به هم نزدیک بود 693 00:55:53,832 --> 00:55:58,679 به نظر ویلهلم هشت دقیقه به به نظر تیموتی پنج دقیقه به 694 00:55:58,704 --> 00:56:05,189 و گریس خونسرد و خرسند از توانایی طبیعی که آنها صراحتأ اذعان میداشتند بود 695 00:56:05,428 --> 00:56:08,671 اما سریعا دو دستگی ایجاد شد 696 00:56:08,789 --> 00:56:11,269 یک جناح که اصرار داشتند هشت دقیقه به فلان یود 697 00:56:11,294 --> 00:56:14,901 و جناح دیگر که چیزی نمیشنید جز پنج دقیقه به فلان 698 00:56:15,805 --> 00:56:20,845 بنابراین آنها قادر بودند که آموزش آن روز را استنتاج کنند و به رای بگذارند 699 00:56:21,901 --> 00:56:26,702 با رای اکثریت قریب به اتفاق نتیجه پنج دقیقه به فلان شد 700 00:56:27,382 --> 00:56:29,783 همچنین این تصمیم گرفته شد 701 00:56:29,823 --> 00:56:34,192 که ساعت رسمی در مندرلی پنج دقیقه به دو بود 702 00:56:39,175 --> 00:56:43,021 اولین درس آن روز گریس با یک خوش مشربی نسبی گذشت 703 00:56:43,241 --> 00:56:47,849 اما دومی آن درسی بود که متاسفانه اجتناب ناپذیر می نمود 704 00:56:48,012 --> 00:56:50,697 که ماهیت جدی تری داشت 705 00:56:55,424 --> 00:56:56,949 !بخون 706 00:56:58,304 --> 00:57:05,074 جیره بندی روزانه غذا برای برده های گروه هفت 707 00:57:05,692 --> 00:57:11,699 اوه نه...یک..یا... 708 00:57:11,724 --> 00:57:17,891 شش اونس غذای مقوی و همیشه همین مقدار بهشون داده میشده 709 00:57:18,121 --> 00:57:20,249 بدون توجه به کم بودش در انبار ها 710 00:57:20,274 --> 00:57:25,997 این خیلی کمتر از گروه هفتِ برای مثال 711 00:57:26,124 --> 00:57:34,691 چرا باید یک سیاه پوست "مغرور" کمتر از یک جیره ی متناسب غذایی بخوره؟ 712 00:57:37,545 --> 00:57:42,551 این نظراتی که دارین چطور میتونه ربطی به موضوع خورد و خوراکشون داشته باشه؟ 713 00:57:42,605 --> 00:57:45,131 با این مقدار غذایی که بهشون داده میشه؟ 714 00:57:46,153 --> 00:57:51,364 من واقعا نمیدونم دقیقا آقای میس شما میدونی؟ 715 00:57:51,463 --> 00:57:55,104 این میتونه تنبیهی برای غرورشون باشه 716 00:57:55,489 --> 00:57:58,493 نه، من فقط همون چیزی که اونجا گفته شده رو اجرا کردم 717 00:57:59,400 --> 00:58:04,406 اجرای این قوانین برای مادرم اهمیت زیادی داشت 718 00:58:04,552 --> 00:58:10,559 من خیلی جاها رو میشناسم که کمتر از این شش اونس هم بهشون غذا میدن 719 00:58:10,748 --> 00:58:13,479 و یه جاهایی هم شروع به آشغال خوردن می کردن 720 00:58:13,760 --> 00:58:17,810 این یه رسمی که رنگین پوستا دارن وقتی که غذا کمیاب میشه 721 00:58:18,456 --> 00:58:21,266 اما این تو قانون خانم ممنوع بود 722 00:58:21,291 --> 00:58:23,339 این چیزی نیست که ما اینجا بحثش رو میکنیم 723 00:58:23,414 --> 00:58:28,420 نمیبینید چه توهینیه وقتی مردم رو به این شکل تقسیم بندی می کنید؟ 724 00:58:30,061 --> 00:58:31,870 آدما با هم فرق دارن 725 00:58:32,675 --> 00:58:37,124 گاو ها و خرگوش ها هم نیازی به جیره ی غذایی یکسانی ندارن 726 00:58:37,608 --> 00:58:40,183 دو طرف قضیه به هر حال غرولندشون رو میکنن 727 00:58:40,208 --> 00:58:43,894 کافیه!در هر صورت چیزی که من اینجا شنیدم نتونست منو قانع کنه 728 00:58:44,581 --> 00:58:47,312 همتون دارین از این حماقت جانبداری میکنید 729 00:58:49,234 --> 00:58:54,764 بخاطر کم کاریتون تو این درسا من میخوام جریمتون کنم 730 00:59:17,619 --> 00:59:22,500 آن غروب گریس به این فکر کرد که سفید پوست ها صورت خودشان را رنگ کنند 731 00:59:22,525 --> 00:59:27,008 که در آن بعدازظهر، به خاطر بارقه ای از عصبانیتش به نظر درست و پیراسته می نمود 732 00:59:27,431 --> 00:59:31,231 که البته شاید ذره ای در مسیر غلط صورت گرفته بود 733 00:59:34,189 --> 00:59:37,875 اگرچه فیلومینا در کودکی اش هم فکرش را نمیکرد 734 00:59:37,974 --> 00:59:42,024 که بتواند بدون سرگرم شدن توسط پرستار سیاه پوستش به دستشویی برود 735 00:59:42,049 --> 00:59:48,500 عمو جیمت رو نگاه کن چطوری داره تو وان حموم شنا یاد میگیره 736 00:59:57,954 --> 01:00:00,161 میتونیم الان صورتمون رو تمیز کنیم؟ 737 01:00:02,201 --> 01:00:04,408 بله، بله البته 738 01:00:10,538 --> 01:00:16,022 خب! گرد و خاک داره میاد 739 01:00:18,409 --> 01:00:21,140 بنابراین هیچ کدوم از اینا اهمیتی نخواهد داشت 740 01:00:22,360 --> 01:00:24,089 منظورت چیه؟ 741 01:00:24,506 --> 01:00:27,271 قراره طوفان شن بشه 742 01:00:29,234 --> 01:00:31,760 و محصولات هم تازه شروع به رشد کردن 743 01:00:34,000 --> 01:00:36,002 ازین بدتر نمیشه 744 01:00:38,097 --> 01:00:41,579 اما مزارع مندرلی هیچ وقت از طوفان شن آسیب ندیدن 745 01:00:43,555 --> 01:00:45,762 چون که بادشکن ها سر جاشون بود 746 01:00:47,699 --> 01:00:53,741 گریس تمایلی نداشت که به این حرف های عجیب پیشگویانه توجهی نشان دهد 747 01:00:53,766 --> 01:00:57,566 و خیلی زود خودش را متقاعد کرد که آن ها کلا بی معنی بوده است 748 01:00:57,812 --> 01:01:01,533 جدای از ایجاد ناآرامی و ترس و واهمه 749 01:01:03,005 --> 01:01:06,726 درس روز بعد در مورد اهمیت آزاد کردن خشم خویش بود(خویشتن داری) 750 01:01:06,751 --> 01:01:09,675 تعداد کمی از اعضای گروه درس را فهمیدند 751 01:01:12,065 --> 01:01:15,069 و این زمانی بود که برای یک سلسله رای گیری دور هم جمع شدند 752 01:01:15,186 --> 01:01:19,987 و اعضا به سرعت تصمیم گرفتند که از سیب زمینی های ویلما برای کاشت استفاده کنند 753 01:01:20,012 --> 01:01:23,141 چون خیلی پیر بود و لازم نبود همه ی آنها را بخورد 754 01:01:23,269 --> 01:01:25,715 ...که صدای باد را شنیدند 755 01:01:38,140 --> 01:01:42,225 گرد و غبار در این موقع از سال توسط همه به یاد آورده می شد 756 01:01:42,758 --> 01:01:48,288 اما هر سال، از زمان های دور، آسیبی به کشت پنبه نمیزد 757 01:01:48,313 --> 01:01:53,160 زیرا مزارع توسط ردیف باریکی از درختان حفاظت می شد 758 01:01:53,235 --> 01:01:58,606 که در گفت و گوی روزمره تحت عنوان باغچه ی بانوی پیر"شناخته میشد" 759 01:02:06,155 --> 01:02:10,922 در میانه ی آن تاریکی اساطیری که بر مندرلی نازل شده بود 760 01:02:11,134 --> 01:02:16,061 گریس به خوبی می دانست که حتی اگر دست در دست تمام نوع بشر داشته باشد 761 01:02:16,086 --> 01:02:19,249 هیچ ارتشی از گنگستر ها قادر به مقابله با آن نیست 762 01:02:19,399 --> 01:02:22,642 نمایش خارق العاده ی قدرت طبیعت 763 01:02:24,773 --> 01:02:28,778 تنها کاری که می توانست بکند این بود که به تماشای ردیف های دانه های کاشته شده 764 01:02:28,803 --> 01:02:34,402 که روییدنشان را مغتنم میشمرده و اکنون در زیر لایه های گرد و غبار مدفون میشدند، بنشیند 765 01:02:35,265 --> 01:02:37,586 کسی نمی توانست کاری بکند 766 01:02:41,798 --> 01:02:45,598 اما این بدان معنی نبود که کسی هیچ تلاشی هم نکند 767 01:02:46,210 --> 01:02:49,214 در این زمان گریس سوارکاری را تشخیص داد 768 01:02:49,308 --> 01:02:51,959 که سریع می تاخت 769 01:02:52,518 --> 01:02:57,843 همین طور که به سمت مزارع پیشروی میکرد، هر جا به تلی از غبار برمی خورد که در حال شکل گیری بود 770 01:02:58,045 --> 01:03:01,174 آن را با سم اسبش از بین می برد 771 01:03:03,792 --> 01:03:09,003 و اگر ضربه ی سم اسب فرو رفتگی در زمین ایجاد می کرد قابل شناسایی نبود 772 01:03:09,028 --> 01:03:10,598 اما این یک کارزار بود 773 01:03:10,770 --> 01:03:16,174 مهم نیست چقدر بی معنی اما شجاعانه و خطرناک بود 774 01:03:16,199 --> 01:03:17,564 تیموتی 775 01:03:19,168 --> 01:03:25,733 برگرد برگرد تیموتی تیموتی 776 01:03:25,758 --> 01:03:29,160 اون چیزیش نمیشه این جور طوفانا رو میشناسه 777 01:03:32,568 --> 01:03:37,449 بانو گریس شما دلباخته اش شدی خیلی خری بانو گریس 778 01:04:08,025 --> 01:04:10,835 کجا پیداش کردین؟- پشت خونه بود- 779 01:04:28,537 --> 01:04:29,743 زنده اس؟ 780 01:04:29,814 --> 01:04:32,499 من باور دارم که میدونم منظورت ازین سوال چیه 781 01:04:32,666 --> 01:04:34,509 اما زنده بودن یعنی چی؟ 782 01:04:34,595 --> 01:04:36,484 یعنی نفس میکشه؟ 783 01:04:36,800 --> 01:04:38,564 فراموشش کن 784 01:04:41,944 --> 01:04:43,787 مرده؟ 785 01:04:44,894 --> 01:04:50,085 ما جماعت رنگین پوست سخت جون تر از اینیم که بمیریم وقتی طلب مرگ میکنیم 786 01:05:17,379 --> 01:05:21,473 بخش پنجم شانه به شانه 787 01:05:22,662 --> 01:05:26,428 درست در همان بعدازظهر تیموتی نیرومند به روی پاهایش ایستاد 788 01:05:26,453 --> 01:05:30,407 شروع به وارسی ساختمان هایی کرد که توسط طوفان آسیب دیده بودند 789 01:05:32,339 --> 01:05:35,661 گرد و غبار لطمات جبران ناپذیری وارد کرده بود 790 01:05:35,896 --> 01:05:40,823 متاسفانه شدیدترین لطمه به انبار آذوقه که در خانه صورتی مخروبه بود، وارد شده بود 791 01:05:40,848 --> 01:05:43,055 که سقفش را از دست داده بود 792 01:05:43,334 --> 01:05:46,781 تقریبا بیشتر آذوقه شان دیگر قابل خوردن نبود 793 01:05:47,080 --> 01:05:51,713 علاوه بر آن ذات الریه ای که به علت گرد و غبار شیوع یافته بود، اجتناب ناپذیر می نمود 794 01:05:52,253 --> 01:05:54,620 گرد و غبار همه جا را فراگرفته بود 795 01:05:54,645 --> 01:05:59,333 به خصوص مکان هایی که تخته های جدید توان جلوگیری از شرایط جوی سخت را نداشت 796 01:05:59,421 --> 01:06:04,587 برای نمونه شیشه ترک خورده پنجره ی رو به ستارگان بالای تخت کلیر 797 01:06:05,827 --> 01:06:11,152 هیچ شئ قیمتی بجز پول در مندرلی یافت نمیشد 798 01:06:11,692 --> 01:06:16,300 زیرا آن ساعت خوش طرح که به طرز معجزه آسایی بر روی طاقچه همچنان گذر زمان را نشان میداد 799 01:06:16,325 --> 01:06:18,646 معلوم شد که سوئیسی نیست 800 01:06:18,782 --> 01:06:20,307 همانگونه که خانم خانه باور داشت 801 01:06:20,715 --> 01:06:24,640 اما یک نسخه کپی بی کیفیت بود که چندان ارزشی نداشت 802 01:06:25,869 --> 01:06:29,919 کسب و کار آزاد شده ی مندرلی"از رونق افتاد" 803 01:06:31,441 --> 01:06:37,528 ویلهلم و گریس از شرکت همگان در کلاس در آن روز اطمینان داشتند 804 01:06:39,838 --> 01:06:44,685 اما بعد افراد مندرلی یکی پس از دیگری حاضر شدند 805 01:06:53,955 --> 01:06:56,117 من خوشحالم که شما اینجایید 806 01:06:59,963 --> 01:07:03,012 اما راستش هیچ سخنرانی برای شما ندارم امروز 807 01:07:06,907 --> 01:07:09,069 فقط دلم میخواد بگم 808 01:07:12,891 --> 01:07:18,295 چه احساس بدی دارم درباره این وضعیت نا امید کننده 809 01:07:24,281 --> 01:07:28,172 البته که کلمات دردی از شما دوا نمیکنه 810 01:07:29,041 --> 01:07:32,602 نه، خانومی دست کم چیزای زیادی یاد گرفته 811 01:07:35,513 --> 01:07:41,101 اما نا امیدی در واقع چیزیه که ما تا حدی باهاش آشناییم 812 01:07:42,745 --> 01:07:48,866 میلیون ها گیاه زیر اون گرد و غبار مدفون شده که نهایتا پنجاه تاش رو میتونیم در بیاریم 813 01:07:49,005 --> 01:07:54,756 شاید بتونیم حجم کمتری از محصول رو بکاریم که با کیفیت بیشتر، قیمت بهتری هم داشته باشه 814 01:07:58,944 --> 01:08:01,424 عقیده دارم که باید یه حرکتی بکنیم 815 01:08:05,258 --> 01:08:10,583 و بدینسان بود که اسفناک ترین فاجعه تبدیل به بارقه ای از امید برای گریس شد 816 01:08:10,646 --> 01:08:15,368 و این گونه بود که آن مردم به بهانه ی گرد و غبار، که دشمن مشترکشان محسوب میشد 817 01:08:15,750 --> 01:08:20,517 به ناگاه خود را شانه به شانه ی هم مقابل کشنده ترین دشمنشان در حال کار کردن یافتند 818 01:08:20,542 --> 01:08:25,309 برای دست یابی به آرمان مشترکشان به عنوان آمریکایی های بالغ و آزاد 819 01:08:25,459 --> 01:08:28,827 استنلی و برتی تکه چوب های کوچک در مزارع فرو می کردند 820 01:08:28,852 --> 01:08:32,493 تا سایرین بفهمند که کجای مزارع را برای دانه های جوانه زده پاک کنند 821 01:08:33,970 --> 01:08:38,180 درحالی که فلورا با آن طبیعت کودکانه اش مشغول سر به سر گذاشتن گریس بود 822 01:08:38,252 --> 01:08:43,497 با تکه هایی که در مورد حس رمانتیک گریس به تیموتی به او می انداخت 823 01:08:51,775 --> 01:08:53,777 شب بخیر ننه ویلما 824 01:08:54,585 --> 01:08:56,428 شب بخیر بچه جون 825 01:08:56,841 --> 01:09:00,891 میتونیم کنار هم دراز بکشیم و یه کم گپ بزنیم تا خوابمون ببره 826 01:09:00,916 --> 01:09:02,600 نه، ممنون ویلما 827 01:09:03,481 --> 01:09:06,371 به اندازه کافی خسته نیستم که الان خوابم ببره 828 01:09:06,848 --> 01:09:08,816 یه کم پیاده روی کمک میکنه 829 01:09:09,426 --> 01:09:13,476 پیاده روی وقتی بدنت خسته نیست چیز خوبیه 830 01:09:15,466 --> 01:09:17,946 منم همین کارو میکنم 831 01:09:19,155 --> 01:09:20,759 شب بخیر 832 01:09:21,424 --> 01:09:22,949 شب بخیر 833 01:09:31,036 --> 01:09:37,146 هر پیشامد ناچیزی که به خودی خود اتفاق می افتاد خوشایندش نبود اما گریس پذیرایش بود 834 01:09:37,822 --> 01:09:43,226 اما انفعال او در داشتن نقشی موثر به ناگاه او را در یک خلأ قرار داده بود 835 01:09:43,251 --> 01:09:46,619 و موجب بروز درونیاتش شده بود 836 01:09:46,984 --> 01:09:52,024 امور انسانی-بشری همانند غرایز و احساسات 837 01:09:54,408 --> 01:09:59,448 حس شومی از آوارگی و تنهایی آن عصر گریبانگیر گریس شد 838 01:10:01,425 --> 01:10:07,592 همان طور که در حال پرسه زدن بود، گریس خود را در قسمت پشتی حمام چوبی یافت 839 01:10:11,964 --> 01:10:18,893 بدون هیچ پیش آگاهی حس تنهایی اش تبدیل به اشتیاقی غریب به دنبال کردن لوله ی زنگ زده ی حمام شد 840 01:10:19,075 --> 01:10:26,402 خلاف حرکت فاضلابی که به بدن های عریانی میرسید که با صابونی ارزان در حال استحمام بودند 841 01:10:29,527 --> 01:10:31,211 پوست سیاه 842 01:10:32,760 --> 01:10:36,048 مردانگی و نیروی جنسی سیاه 843 01:10:44,725 --> 01:10:49,572 چیزی که گریس در کنار حمام حس کرد نا موقر و شرم آور بود 844 01:10:50,289 --> 01:10:54,214 ذهنش می بایست معطوف به قوانین مندرلی می شد 845 01:10:54,331 --> 01:10:58,541 موضوعی که این افکار هیچ ربط خاصی بدان نداشت 846 01:11:01,402 --> 01:11:07,091 گریس برای رهایی از افکار بدن های سیاه پوستان خود را مجبور کرد که بخوابد 847 01:11:07,116 --> 01:11:10,484 راهکار موفقی که مدیون کله شقی اش می شد 848 01:11:10,509 --> 01:11:12,511 که در خانواده ی گریس رایج بود 849 01:11:14,113 --> 01:11:18,755 اما نهال لطیف درونی تشنه ی مهرش دست از تمنا نکشید 850 01:11:19,199 --> 01:11:22,123 و نمودی رویاگونه داشت 851 01:11:22,148 --> 01:11:24,754 گریس در حُرم طلب می سوخت 852 01:11:27,692 --> 01:11:32,903 زنانی با لباس هایی تحریک کننده و مردانی دستار به سر(رویای گریس) 853 01:11:33,552 --> 01:11:40,356 حتی در رویایش هم ازین که ایده ای بخواهد پدرش را محق جلوه بدهد تنفر داشت 854 01:11:40,665 --> 01:11:42,986 اما آن یک حرمسرا بود 855 01:11:45,029 --> 01:11:51,230 دسته ای از بردگان سیاه پوست با دیس های بزرگ انباشته از خرما ظاهر شدند 856 01:11:51,411 --> 01:11:55,973 و در یک چشم بر هم زدن گریس در میان خرما ها خرامیده بود و از لذت جنسی بر خود می پیچید 857 01:11:56,077 --> 01:12:03,788 در حالیکه عده ای از اعراب بادیه نشین یکی پس از دیگری او را با بینی هایشان ارضا می کردند (بدنش را می بوییدند و نوازش می کردند) 858 01:12:04,316 --> 01:12:07,798 و این حتی ابهام آمیز تر شد وقتی تیموتی پدیدار شد 859 01:12:07,949 --> 01:12:14,230 و هم برده ای بود که با دستانی لرزان شراب می آورد و هم در جایگاه شیخ بود 860 01:12:15,064 --> 01:12:21,948 که با دستانی قلدرماب، به اندازه گیری منافذ شرمگاهی گریس مشغول بود 861 01:12:36,639 --> 01:12:38,368 باید خواب مونده باشم 862 01:12:38,892 --> 01:12:42,578 ببخشید، کلر دوباره حالش بد شده 863 01:12:52,914 --> 01:13:01,675 آره...دوباره تبش بالا رفته چیزی خورده؟ 864 01:13:01,771 --> 01:13:04,251 البته، دنده ی خوک و مرغ پخته (کنایه از غذایی نداشتن) 865 01:13:04,276 --> 01:13:07,007 یه کم جو پرک خورده ولی سخت میشه فهمید چشه؟ 866 01:13:08,175 --> 01:13:11,736 پارسال هم که گرد و غبار بلند شد همین مشکل رو با ریه هاش داشت 867 01:13:11,987 --> 01:13:14,513 اما امسال گرد و غبار بیشتر بود 868 01:13:14,827 --> 01:13:19,355 راستش رو بخواید خانومی، شما بهتره برگردید خونتون که هواش تمیزه و پستوش پر غذاست 869 01:13:21,946 --> 01:13:25,951 تو این قضیه هممون درگیریم مهم نیست چقدر سخت باشه 870 01:13:25,983 --> 01:13:28,031 و سخت هم خواهد شد 871 01:13:29,416 --> 01:13:35,241 من دیدم چقدر غذا این اطراف مونده اگرچه بعضی از این مردم هنوز خیکشون رو پر میکنن 872 01:13:37,250 --> 01:13:41,414 حق داری ما باید درباره این موضوع صحبت کنیم 873 01:13:42,258 --> 01:13:44,909 نگران نباش، درست میشه رُز 874 01:13:52,214 --> 01:13:57,141 پیشنهادم اینه که آذوقه ی باقی مونده رو جیره بندی کنیم 875 01:13:57,814 --> 01:14:03,607 و این آذوقه مون رو سرشکن کنیم در طول ماه تا زمانی که بتونیم از مزارع سبزیجات برداشت کنیم 876 01:14:03,961 --> 01:14:09,525 طبق چیزایی که شنیدم لوبیا و سیب زمینی خیلی کمی باقی مونده 877 01:14:09,550 --> 01:14:14,238 به نظرم باید اونا رو بدیم به رُز که برای کلر نیازشون داره 878 01:14:15,737 --> 01:14:20,026 چیزی هم که باقی می مونه باید به طور یکسان بین همه تقسیم بشه 879 01:14:23,152 --> 01:14:26,679 ببخشید بقیه ی ما؟ 880 01:14:26,961 --> 01:14:30,170 شامل ما هم میشه؟- بله، البته که میشه- 881 01:14:30,238 --> 01:14:32,889 ما همین الانشم داریم چیزایی رو میخوریم که پدرت هیچوقت باهاش کنار نمی اومد 882 01:14:33,085 --> 01:14:35,816 ژوزف قسم میخوره که حتی اسم غذا هم نمیشه روش گذاشت 883 01:14:36,044 --> 01:14:37,648 قانوناً این طوریه 884 01:14:40,616 --> 01:14:43,935 هر وقت خزانه ها خالی بود پدرت اجازه میداد که اسباب و کالا رو فراهم کنیم 885 01:14:44,003 --> 01:14:46,324 قطعاً میتونستیم یه چیزایی از یه جاهایی بدزدیم 886 01:14:47,923 --> 01:14:50,927 اما فرض میکنم اینم چیز خوبی نیست بانو گریس 887 01:14:52,729 --> 01:14:54,936 متاسفانه شما تحت تاثیر قرار نمیگیری 888 01:14:56,385 --> 01:14:58,114 شاید این طور باشم 889 01:15:03,356 --> 01:15:07,747 بخش ششم دوران مشقت بار در مندرلی 890 01:15:15,553 --> 01:15:19,080 شوربختانه بیشترین مواد مغذی که آنها توانستند تهیه کنند 891 01:15:19,112 --> 01:15:22,082 نتوانست وضعیت جسمی کلر را بهبود ببخشد 892 01:15:22,126 --> 01:15:25,175 اما او به گوشت احتیاج داشت و تیموتی این را می دانست 893 01:15:25,303 --> 01:15:32,398 بعد از آن به این نتیجه رسیدند که بدون الاغ پیر وفاداری که به چرخ عصاری بسته شده بود، سر کنند 894 01:15:33,491 --> 01:15:37,860 به خاطر خوشی وسطح بالای روحیه شان نبود که گنگستر ها اکنون در حال 895 01:15:37,885 --> 01:15:41,935 تلاش برای تعمیر لطمات طوفان شن بر روی خودروشان بودند 896 01:15:42,530 --> 01:15:49,778 اما خوشبختانه ژوزف که حقوقدان بود تخصصی در درک و توضیح متون پیچیده داشت 897 01:15:49,803 --> 01:15:54,525 با چنین متنی در دفترچه راهنمای فورد1923 رو به رو شد 898 01:16:09,004 --> 01:16:13,885 با گذشت زمان مزارع از هم پاشیده مندرلی در مجاورت هم رشد کرد 899 01:16:13,910 --> 01:16:18,696 همراه با اشتیاق نو نشینانش حالا همان مقدار اندکی از گوشت الاغ که باقی مانده بود 900 01:16:18,721 --> 01:16:21,088 برای کلر ذخیره شده بود 901 01:16:21,997 --> 01:16:26,605 و گریس خود را در جایگاه خاصی برای پیوستن به ویلما 902 01:16:26,630 --> 01:16:31,352 و دیگر زنان یافت که در قانون خانم به شدت منع شده بود 903 01:16:32,065 --> 01:16:35,751 که معروف بود به رسم جنوبی آشغال خوردن 904 01:16:38,227 --> 01:16:43,757 با اتمام دفترچه راهنمای خودرو ژورف به کاربرد ماهرانه ی عبارتی برخورد 905 01:16:43,782 --> 01:16:46,513 در تطابق با پیشه ی اصلی خودش 906 01:16:46,538 --> 01:16:49,621 که باعث استخدام خودش توسط پدر گریس شده بود 907 01:16:50,329 --> 01:16:56,211 این جملات با کمترین حُسن نیت می توانست این طور تعبیر بشود که در شرایط خاص 908 01:16:56,236 --> 01:17:01,083 کارمند ملزم می شود که از مقام ارشدتری نسبت به رئیس خود اطاعت کند 909 01:17:01,721 --> 01:17:05,089 مقام ارشدتر در این قضیه می توانست شکمش باشد(منظور گرسنگی) 910 01:17:13,834 --> 01:17:17,680 خبر خوب این بود که اگرچه خشکسالی موجب صدمه به مزارع شده بود 911 01:17:17,705 --> 01:17:21,755 استنلی و تیموتی سلاحی اختراع کرده بودند که دربرابر آن باشد 912 01:17:23,259 --> 01:17:28,629 صبر کن...وایسا داره میاد.. داره میاد 913 01:17:48,995 --> 01:17:51,566 اما بهترین خبر این بود که کلر 914 01:17:51,770 --> 01:17:57,459 به طور معجزه آسایی توان این را یافته بود که تمام بشقاب غذایش را خالی کند(بخورد) 915 01:17:58,617 --> 01:18:05,262 همیشه در نیمه های شب که همه خواب بودند و کسی آن را نمی دید، اما با این وجود 916 01:18:11,942 --> 01:18:17,187 اگر گریس فکر میکرد که گرسنگی به ویرانی فانتزی های شهوانی ممنوعش می انجامید 917 01:18:17,358 --> 01:18:20,248 در واقع خلاف آن بیشتر صحت داشت 918 01:18:54,529 --> 01:18:57,180 فلورا مرغا چشون شده؟ 919 01:18:59,498 --> 01:19:01,102 دارن میجنگن؟ 920 01:19:01,127 --> 01:19:03,778 منظورت چهارتا سفیدایی که دنبال سیاهه میکنن؟ 921 01:19:04,314 --> 01:19:06,794 ازم میخوای درو باز کنم و سرک بکشم؟ 922 01:19:06,819 --> 01:19:08,264 نه 923 01:19:08,859 --> 01:19:13,069 نظرت مهمه. اون مرغ سیاهه خیلی مغروره 924 01:19:13,824 --> 01:19:17,795 باعث تعجبم نمیشه اگر بقیه ازین فرصت استفاده کنن و یه نوکی هم بهش بزنن 925 01:19:20,480 --> 01:19:23,097 الان دیگه سر به سرم نذار فلورا 926 01:19:24,449 --> 01:19:26,258 پس شب بخیر 927 01:19:26,283 --> 01:19:28,012 شب بخیر 928 01:19:31,041 --> 01:19:34,932 فلورا قبلاً هم با آن مرغ سیاه کوچک سر به سر گریس گذاشته بود 929 01:19:35,193 --> 01:19:39,039 اما آنها واقعاً آزار دهنده بود بدون هیچ تردیدی 930 01:19:40,900 --> 01:19:45,269 و برای وخیم تر شدن اوضاع میل شدید جنسی اش 931 01:19:45,294 --> 01:19:49,982 به نظر می آمد که عود کرده علی رغم ناله های مرغ بیچاره برای کمک 932 01:19:51,677 --> 01:19:55,602 یا حتی تشدیدش می کرد 933 01:19:57,898 --> 01:20:04,429 ویران شده، تحقیر شده و شکست خورده از ترس سلامت روانش گریخت 934 01:20:05,673 --> 01:20:07,084 و در هجوم دیوانگی 935 01:20:07,249 --> 01:20:12,050 یا چیزی که دیگران حشری بودن می نامند او خودش را با شکم روی رختخوابش انداخت 936 01:20:12,300 --> 01:20:16,100 و برای یک آن همه چیز را درباره شرم و رفتار عامه پسند فراموش کرد 937 01:20:16,305 --> 01:20:18,706 و کاری کرد که از بچگی اش انجام نداده بود 938 01:20:18,731 --> 01:20:22,338 زمانی که هنوز نمی دانست این کار بی نهایت قبیح می تواند باشد 939 01:20:22,573 --> 01:20:28,854 او خودش را به گلوله ای فشار میداد که سریعاً و از روی غریزه با لحافش درست کرده بود 940 01:20:34,313 --> 01:20:38,398 گفتنش که این کار لذت بخش بود یا دردناک سخت است 941 01:20:38,423 --> 01:20:42,030 اما او ادامه میداد و خارج از کنترلش بود 942 01:20:42,433 --> 01:20:47,473 بدون توجه به زنانی که اطرافش خواب بودند یا نزاکت مرسوم به طور کلی 943 01:20:47,498 --> 01:20:52,504 انفجار های تپنده در اندام های تحتانی او بر وی سیطره یافته بود 944 01:20:57,121 --> 01:21:02,082 و چه کسی فکرش را میکرد که اگر درست در همان لحظه شخصی ظاهر نمیشد،چه سرانجامی می توانست در انتظار 945 01:21:02,107 --> 01:21:03,871 خوشبختانه برای گریس باشد 946 01:21:03,896 --> 01:21:08,538 شخصی که برای وضعیت قابل درک دفاع از خود او را تکان داد(هشیار کرد) 947 01:21:08,718 --> 01:21:10,163 بانو گریس، باید زود بیای بانو گریس 948 01:21:10,447 --> 01:21:11,778 چیه؟ 949 01:21:29,640 --> 01:21:31,290 اون مرده 950 01:21:36,830 --> 01:21:39,640 من ازش به خوبی مراقبت کردم 951 01:21:42,089 --> 01:21:44,535 من با گوشت خوب تغذیه اش کردم 952 01:21:50,652 --> 01:21:52,654 اما اون غذاشو میخورد 953 01:21:58,475 --> 01:22:03,959 اون مرده مرده 954 01:22:22,006 --> 01:22:23,929 اون غذاشو می خورد 955 01:22:23,954 --> 01:22:28,596 نه نمیخورده این میخورده 956 01:22:30,963 --> 01:22:33,250 میخوای بهشون بگی ویلما؟ 957 01:22:35,871 --> 01:22:42,959 من خیلی گشنم بود خیلی سرم گیج میره 958 01:22:48,467 --> 01:22:50,993 وقتی گشنمه پاهام درد میگیره 959 01:22:51,120 --> 01:22:57,651 دوست عزیزمون و عشق کلر، ویلمای پیر اکثر اوقات که ما خواب بودیم از پنجره می اومده تو 960 01:22:58,172 --> 01:23:01,221 اون هر شب بشقاب کلر رو خالی میکرده 961 01:23:01,433 --> 01:23:06,678 مثل آب خوردن بوده، با در نظر گرفتن اینکه پنجره از بیرون باز میشده 962 01:23:06,765 --> 01:23:14,934 من خیلی آشغال تو زندگیم خوردم دیگه دندونام نمیتونه بیشتر از این بخوردشون 963 01:23:18,114 --> 01:23:20,401 اون دختر کوچیکمون رو کشت 964 01:23:22,192 --> 01:23:24,354 جک اون مریض بود 965 01:23:24,388 --> 01:23:26,994 بانو گریس- اون مریض بود جک- 966 01:23:27,410 --> 01:23:33,213 رُز نگران غدا دادنش نبود در طول روز چونکه شب ها به قدر کافی میخورد 967 01:23:33,238 --> 01:23:35,809 من میخوام ویلما مجازات بشه بخاطر قتل دختر کوچیکم 968 01:23:37,029 --> 01:23:39,635 میخوام این موضوع رو به رای بذارم 969 01:23:40,214 --> 01:23:48,941 من میخوام ویلما مجازات بشه بخاطر قتل دخترکوچیکم میخوام عدالت اجرا بشه وگرنه خودم میکشمش همین حالا 970 01:23:49,551 --> 01:23:51,553 بذارید برم 971 01:23:55,684 --> 01:23:57,527 بس کن جک 972 01:24:06,810 --> 01:24:10,371 بس کن، فردا دربارش حرف میزنیم- اون دختر کوچیکم رو کشته- 973 01:24:10,396 --> 01:24:11,602 تمومش کن 974 01:24:21,283 --> 01:24:27,404 و چنان شد که غروب آن روز گردهمایی تشکیل شد 975 01:24:27,429 --> 01:24:32,151 در زیر آسمان صاف و باشکوه و پرستاره ی مندرلی 976 01:25:48,104 --> 01:25:50,027 حالادیگه نظر همه رو شنیدیم ویلهلم 977 01:25:50,583 --> 01:25:56,704 ویلما هیچ رحمی به کلر ما نداشت بنابراین ما هم هیچ رحمی بهش نمیکنیم، اون باید بمیره 978 01:25:57,449 --> 01:26:03,411 جک، کشتن ویلمای پیر کلر رو برنمی گردونه 979 01:26:03,538 --> 01:26:09,261 همه چیزی که ما میخوایم عدالته، این حق ماست، چیزی که بارها خودت گفتی 980 01:26:13,764 --> 01:26:21,615 من پیشنهاد میدم که از مندرلی تبعیدش کنیم 981 01:26:21,640 --> 01:26:24,325 بخاطر دزدیدن غذا در شرایط اضطراری 982 01:26:26,338 --> 01:26:30,229 آدمی با کهولت سن اون احتمالاً زنده نمی مونه 983 01:26:34,920 --> 01:26:40,324 ازینا گذشته ما نمیدونیم قضیه ی غذا تغییری در سرنوشت کلر میتونست داشته باشه یا نه 984 01:26:40,349 --> 01:26:43,114 ویلما نمیدونسته که این باعث مرگش میشه 985 01:26:44,547 --> 01:26:51,769 اما ذره ای براش اهمیت نداشته که زندگی کسی دیگه، مثل دختر کوچیک ما رو به خطر بندازه 986 01:26:52,771 --> 01:26:57,299 تنها چیزی که ویلما میدید یه بشقاب غذا بوده که کسی بهش دست نزده، اون گرسنش بوده 987 01:26:57,491 --> 01:26:59,858 فکر می کنی بقیه ی ما گرسنه نبودیم؟ 988 01:27:00,512 --> 01:27:03,800 همه ما چیزی که قرار بود بخوریم رو خوردیم 989 01:27:05,141 --> 01:27:07,621 و به نظرت کلر کوچولو چی خورده؟ 990 01:27:08,882 --> 01:27:14,366 هممون گرسنه ایم و این وخامت اوضاع رو بیشتر می کنه 991 01:27:25,306 --> 01:27:31,234 خیلی خب، میخوام درباره درخواست رأی گیری جک و رُز ازتون سوال کنم 992 01:27:34,372 --> 01:27:40,300 همه اونایی که باور دارن ویلما مستحق مرگه دستشون رو بالا ببرن 993 01:27:55,669 --> 01:28:00,436 ممنونم، از همتون ممنونم 994 01:28:04,535 --> 01:28:05,980 وایسا 995 01:28:07,396 --> 01:28:13,881 گریس، فکر میکنم ما کسانی بودیم که اینجا تصمیم گیرنده بودیم 996 01:28:14,163 --> 01:28:19,044 چیزی که همیشه به ما گفته بودی یا شاید فقط بعضی وقتا؟ 997 01:28:20,187 --> 01:28:21,677 نه، معلومه که نه، همیشه میتونید 998 01:28:21,702 --> 01:28:25,669 و اینا تصمیماتی هستن که تو برای دفاع کردن ازشون اینجایی، این طور نیست؟ 999 01:28:30,131 --> 01:28:33,101 پس بذار برم و انجامش بدم 1000 01:28:37,359 --> 01:28:38,690 نه 1001 01:28:41,511 --> 01:28:44,640 اگر کسی قرار باشه این کارو بکنه اون منم 1002 01:28:48,783 --> 01:28:51,468 این نباید یک عمل انتقام جویانه باشه 1003 01:28:53,361 --> 01:28:55,409 از نظر من مشکلی نداره 1004 01:28:56,273 --> 01:28:59,402 تا زمانی که به اندازه کلر زجر بکشه 1005 01:28:59,427 --> 01:29:01,714 اونش دیگه به من مربوطه 1006 01:29:03,557 --> 01:29:05,878 وقتی تموم شد خبرت می کنم 1007 01:29:49,640 --> 01:29:51,404 گریس 1008 01:29:56,155 --> 01:29:58,806 لطف کن و بهم بگو که 1009 01:30:01,455 --> 01:30:03,537 اونا چه تصمیمی گرفتن؟ 1010 01:30:11,707 --> 01:30:13,596 من باید بمیرم؟ 1011 01:30:23,746 --> 01:30:26,113 نه ویلما، قرار نیست بمیری 1012 01:30:30,007 --> 01:30:31,930 منظورت چیه؟ 1013 01:30:33,868 --> 01:30:38,908 منظورم اینه که رأی گیری به نفع جک نشد و تو نمیمیری 1014 01:30:45,539 --> 01:30:50,013 ببین، اونا فکر نمیکنن که کلر غذای داخل بشقابش رو میخورد به هر حال 1015 01:30:52,283 --> 01:30:58,165 و در هر صورت ذات الریه ی بر اثر گرد و غبار باعث مرگش می شد 1016 01:30:59,562 --> 01:31:01,803 واقعاً اینو گفتن؟ 1017 01:31:02,523 --> 01:31:06,005 آره واقعاً همینو گفتن 1018 01:31:17,596 --> 01:31:23,080 ...اگر می دونستی انتظار کشیدن چقدر سخته 1019 01:31:29,720 --> 01:31:32,087 من خیلی خسته ام 1020 01:31:32,152 --> 01:31:40,879 میدونم، میدونم خسته ای اما الان راحت می تونی بخوابی 1021 01:31:44,014 --> 01:31:48,463 آره می تونم 1022 01:31:49,692 --> 01:31:52,218 دراز بکش و یه کم بخواب 1023 01:31:57,658 --> 01:32:01,219 تو دختری هستی که من ممکن بود داشته باشم 1024 01:32:12,552 --> 01:32:14,077 دراز بکش 1025 01:32:14,126 --> 01:32:16,891 میشه بمونی تا من بخوابم؟ 1026 01:32:16,916 --> 01:32:18,441 همین کارو میکنم ویلما 1027 01:32:21,066 --> 01:32:22,477 همینجا 1028 01:32:27,452 --> 01:32:29,102 دراز بکش 1029 01:32:45,518 --> 01:32:47,282 ویلما؟ 1030 01:34:22,388 --> 01:34:27,130 بخش هفتم برداشت محصول 1031 01:34:30,167 --> 01:34:35,412 فصل برداشت محصول سرانجام سررسید و پنبه ها صحیح و سالم درون کیسه ها رفت 1032 01:34:37,298 --> 01:34:41,098 بجز چند بوته، برداشت محصول چشم گیر بود 1033 01:34:41,647 --> 01:34:46,016 به نظر می آمد که ناملایمات و دشواری ها باعث سفیدتر شدن پنبه ها گردیده بود 1034 01:34:46,041 --> 01:34:53,892 و بافت بسیار مقاومی داشت که میتوانست قیمت قابل توجهی در نرخ روز، به خود اختصاص دهد 1035 01:34:56,569 --> 01:34:59,220 اگرچه هیچ چیز آن طوری نبود که پیش از این بود 1036 01:34:59,245 --> 01:35:02,772 برداشت محصول به همان دقت همیشه بود در مندرلی 1037 01:35:03,551 --> 01:35:08,842 در لحظه ای که آخرین دسته های پنبه بسته بندی میشد، پرستو ها رسیدند 1038 01:35:08,867 --> 01:35:12,030 از آسمان شیرجه می زدند به سمت تالاب ها 1039 01:35:12,978 --> 01:35:18,991 همگی در کمال حیرت و شگفتی نظاره گر این منظره بودند، فراتر از هر کلمه ای 1040 01:35:19,016 --> 01:35:21,223 و سیاستی در این جهان 1041 01:35:29,483 --> 01:35:36,287 دستگاه پنبه زن قدیمی آماده تر از همیشه بود، برای یک هفته روغن کاری و سرویس شده بود 1042 01:35:36,312 --> 01:35:40,601 و توسط سمی با همکاری نیلز دوباره سرهم شده بود 1043 01:35:40,927 --> 01:35:46,218 آنها به خوبی مشغول کار روزانه شان بودند نیلز لطیفه ای خنده دار تر از این در عمرش نشنیده بود 1044 01:35:46,243 --> 01:35:52,171 و سمی، "سیاه پوست دلقک" به شکلی خستگی ناپذیر تلاش به سرگرم کردن او داشت 1045 01:35:52,196 --> 01:35:55,359 با مطالب نه چندان جذابش 1046 01:36:06,326 --> 01:36:08,727 بانو گریس؟ بانو گریس؟ 1047 01:36:10,792 --> 01:36:17,641 ادوارد؟ خدایا! به سختی تونستم بشناسمت با لباس ها که پوشیدی 1048 01:36:18,080 --> 01:36:24,531 بله، پدرتون فکر میکرد که زمان تغییر فرا رسیده اون در مسیر یک تجارت جدیده 1049 01:36:25,216 --> 01:36:27,378 بابام اینجاست؟- نه، فقط منو فرستاد بیام- 1050 01:36:27,419 --> 01:36:29,262 تا یه پیغام بهتون بدم 1051 01:36:32,641 --> 01:36:36,566 پدرتون گفت دوشنبه ی هفته ی آینده ساعت هشت غروب میاد اینجا 1052 01:36:36,591 --> 01:36:40,277 گفت بهتون بگم که یک ربع بیرون دروازه تو ماشین منتظرتون خواهد بود 1053 01:36:40,674 --> 01:36:44,679 و نه یک ثانیه بیشتر، همون کاری که در داگویل کرد 1054 01:36:45,096 --> 01:36:47,861 و همون کاری که با مادرت کرد ...که به نظرم 1055 01:36:48,033 --> 01:36:51,799 وقتی که ازش درخواست ازدواج کرد- بله یه چیز تو همین مایه ها- 1056 01:36:51,824 --> 01:36:55,385 اما اگر میخوای همراهش بری بهتره اونجا باشی چون گفت باید به سفرش ادامه بده 1057 01:36:55,658 --> 01:36:57,501 میدونم،پیامت رو گرفتم 1058 01:36:57,526 --> 01:36:59,972 باشه، من دیگه میرم مراقب خودت باش بانو گریس 1059 01:37:00,173 --> 01:37:01,584 تو هم همین طور ادوارد 1060 01:37:03,849 --> 01:37:11,654 ادوارد! فقط به بابام بگو دوران جدیدی در مندرلی آغاز شده 1061 01:37:12,943 --> 01:37:18,234 اما نه، گریس تصمیم نداشت که وقتی پدرش میرسد، با او برود 1062 01:37:18,532 --> 01:37:24,892 او زندگی خودش را داشت و همین برایش خواستنی بود، اما با این حال جلوی دروازه به استقبال پدرش میرفت 1063 01:37:24,917 --> 01:37:31,641 او باید به پدرش نشان میداد که به چه موفقیتی دست یافته، مندرلی ای جدید و بهتر 1064 01:37:35,994 --> 01:37:39,441 این روز آزمونی بود برای استنلی و خاندان مالکین 1065 01:37:39,785 --> 01:37:43,107 زیرا اگرچه همه چیز اخیراً به خوبی پیش می رفت 1066 01:37:43,132 --> 01:37:46,500 وقتی که استنلی آبجوی سنتی شان را با آقای میلر سهیم شد 1067 01:37:46,666 --> 01:37:50,876 هیچ کس قادر نبود از او در افشای اینکه چه بلایی بر سر مزارع آمده بود، جلوگیری کند 1068 01:37:50,901 --> 01:37:53,347 و بدینسان همه چیز را خراب کند 1069 01:37:53,819 --> 01:37:58,950 ویلهلم شدیداً مردد بود که اجازه بده سفیدپوست ها با راننده ها صحبت کنند 1070 01:37:59,045 --> 01:38:02,970 اما گریس پافشاری کرد به آنها اطمینان داشت 1071 01:38:10,968 --> 01:38:15,656 کاکاه سیاه ابله. تو به چه دردی می خوری؟ 1072 01:38:16,979 --> 01:38:18,947 ببخشید آقای میس 1073 01:38:21,412 --> 01:38:23,062 شوخی کردم 1074 01:38:31,337 --> 01:38:34,784 استنلی میس و خاندان مالکین سربلند بیرون آمدند(از آزمونشان) 1075 01:38:36,248 --> 01:38:40,810 در همان غروب، گریس آنها را آمریکایی های فرهیخته نامید 1076 01:38:41,843 --> 01:38:45,643 و اگرچه آزاد بودند که بروند ولی تصمیم گرفتند که بمانند 1077 01:38:45,668 --> 01:38:50,879 از آنجاکه صحبت استخدام خاندان و استنلی میس به طور دائم پیش آمده بود 1078 01:38:52,007 --> 01:38:57,138 و قبل از اینکه کسی بفهمد روزها سپری شد و پول در بانک بود 1079 01:38:57,179 --> 01:39:01,503 از جایی که جمع آوری شده بود توسط تیموتی مغرور و سوار بر اسب 1080 01:39:03,419 --> 01:39:08,505 نیلز و سمی بدون مراجعه به دفترچه راهنما، هوشمندانه ماشین را تعمیر کرده بودند 1081 01:39:09,206 --> 01:39:11,607 بخاطر همه چیز ممنونم- ممنون- 1082 01:39:12,393 --> 01:39:16,193 الان میخواید چه کار کنید؟- نمی دونم- 1083 01:39:17,224 --> 01:39:19,511 همیشه میتونی به گنگستر بودن برگردی 1084 01:39:22,953 --> 01:39:24,762 آقای رابینسن کجاست؟ 1085 01:39:24,787 --> 01:39:27,472 داره به کلبه ها سر میزنه و خداحافظی میکنه 1086 01:39:28,445 --> 01:39:33,929 گریس از آداب معاشرت غیرمنتظره ی آقای رابینسن نسبت به برده های پیشین تحت تاثیر قرار گرفت 1087 01:39:34,347 --> 01:39:40,878 اما حس خوبی داشت وقتی ماشین رفت، زمانش فرا رسیده بود که گریس با قدرت خداحافظی کند 1088 01:39:43,234 --> 01:39:48,115 زنان و مردانت شجاع و قوی بادا 1089 01:39:48,265 --> 01:39:56,468 خدایا چیزی بهتر از ذرت و شراب ما را عطا فرما ما را لایق حضور در بهشت خود گردان 1090 01:39:57,089 --> 01:40:02,175 که این سرزمین نیک توست 1091 01:40:02,707 --> 01:40:08,874 قلب هایی باز همچون در هایمان 1092 01:40:08,985 --> 01:40:15,345 دست ها و روان هایی آزاد و آزاده 1093 01:40:16,317 --> 01:40:22,768 آلاباما آلاباما 1094 01:40:22,793 --> 01:40:30,154 ما تا ابد بر تو وفادار خواهیم بود 1095 01:40:46,728 --> 01:40:48,651 داره نگاهت می کنه 1096 01:40:50,770 --> 01:40:53,250 نه بابا،نمی کنه- داره نگاهت میکنه- 1097 01:40:54,269 --> 01:40:55,350 نخیرم نمیکنه 1098 01:40:55,675 --> 01:40:59,077 شک ندارم این یه ربطی به رفتن گنگستر هات داره 1099 01:41:00,407 --> 01:41:05,493 ببین عسلم، وقتی تو رئیس بودی اون داشت زاغ سیاهت رو چوب میزد 1100 01:41:05,993 --> 01:41:08,678 الان تو داری چوب میزنی 1101 01:41:09,099 --> 01:41:11,864 شک ندارم الان تو رو میخواد 1102 01:41:12,717 --> 01:41:16,154 اون باید یه چیزی می خورد میرم بیارمش 1103 01:41:20,199 --> 01:41:22,327 باید بیای و یه شامی بخوری 1104 01:41:22,852 --> 01:41:24,820 ساکت باش زن 1105 01:41:50,516 --> 01:41:56,159 در اتاق خواب خانم، گریس به یاد سخنان دلهره آور و محرمانه ی فلورا افتاد 1106 01:41:56,184 --> 01:42:01,190 روابط جنسی در بین مانسی ها طبق رسوم قدیمی شان اجرا میشد 1107 01:42:02,049 --> 01:42:05,212 طبق گفته ی فلورا برای گریس خوشایند نبود 1108 01:42:05,237 --> 01:42:10,323 نه با ایده ی مدرن گریس درباره تساوی افراد و جنسیت شان 1109 01:42:14,846 --> 01:42:19,894 اما به نظر میرسید که گریس آن رفتار ترقی خواهانه اش را کنار گذاشته بود 1110 01:42:29,805 --> 01:42:37,405 حالا با شرایطی که قبلاً متصور شده بود، جای اینکه برایش شهوانی باشد، بسیار نامأنوس بود 1111 01:42:37,739 --> 01:42:41,585 با این حال گریس تصمیم گرفت که بر روی همان عقیده بماند 1112 01:44:07,851 --> 01:44:09,615 تیموتی بیدار شو 1113 01:44:12,378 --> 01:44:15,985 اسب تیموتی از استبل فرار کرد وقتی شعله های آتش زبانه کشید 1114 01:44:16,010 --> 01:44:20,220 اطراف مناطق مسکونی برده ها در مندرلی وقتی گریس خواب بود 1115 01:44:34,135 --> 01:44:35,625 چی شده؟ 1116 01:44:35,650 --> 01:44:40,656 نمی دونم چی شده، اگر جواب صریح تری میخوای بهتره از کسی دیگه بپرسی 1117 01:44:40,889 --> 01:44:43,972 گنگستر ها پول ها رو بردن- چی؟- 1118 01:44:44,584 --> 01:44:51,513 گنگستر ها پول ها رو بردن.جواب اینه و شک ندارم که این صریح ترین جواب هم هست 1119 01:44:51,538 --> 01:44:56,942 قطعاً خیلی واضحه اما چی باعث شده همچین فکری بکنید؟ 1120 01:44:59,762 --> 01:45:08,728 وقتی مهمونی تموم شد هممون میز رو ترک کردیم که بریم و نگاهی به پول ها بندازیم 1121 01:45:10,379 --> 01:45:13,940 تیموتی اونو پشت اون چوب قرمز کجه قایم کرده بود 1122 01:45:15,048 --> 01:45:20,691 تیموتی قرار بود که حواسش به اون محل باشه اما اونجا نبود 1123 01:45:21,361 --> 01:45:24,888 و وقتی جعبه رو بیرون آوردیم خالی بود 1124 01:45:26,464 --> 01:45:33,712 یکی از گنگستر ها وقتی داشت وانمود میکرد که داره خداحافظی میکنه پول ها رو درآورده بود 1125 01:45:33,737 --> 01:45:35,865 اما اون نمیتونسته تنهایی این کارو بکنه 1126 01:45:35,890 --> 01:45:39,781 یکی قطعاً بهشون گفته بوده که جعبه کجاست 1127 01:45:42,777 --> 01:45:46,463 و سمی هم نپذیرفت که کار خودش بوده 1128 01:45:47,618 --> 01:45:51,020 اگرچه کل وقتش رو با نیلز میگذروند 1129 01:45:52,763 --> 01:45:56,165 و بعدش همه شروع به جیغ و داد کردن 1130 01:45:56,773 --> 01:46:02,974 و مردم خشمگین بودن و هیچکس گوش نمیداد 1131 01:46:02,999 --> 01:46:07,482 باور دارم استنلی میس و خاندان مالکین فرار کردن 1132 01:46:07,858 --> 01:46:12,022 اگرچه فیلومنا و برتی بدجوری به فنا رفتن 1133 01:46:13,633 --> 01:46:19,163 الیزابت هم مرده اگرچه بیشتر اتفاقی بود 1134 01:46:19,243 --> 01:46:27,014 خیلی زود بود که مردان مسلح رو بفرستی برن ما هنوز کاملا برای این شرایط آماده نبودیم 1135 01:46:29,466 --> 01:46:32,549 اولین باری بود که گریس حرفی برای گفتن نداشت 1136 01:46:32,973 --> 01:46:38,074 کاری نمی توانست بکند مگر اینکه در سکوتش خودرا ملامت کند بخاطر شوخی های بی مزه ای که با گنگسترها کرده بود 1137 01:46:38,099 --> 01:46:42,627 در مورد برگشتن به حرفه ی قبلیشون در صورت وخامت اوضاع 1138 01:46:42,726 --> 01:46:44,728 ویلهلم من نمیتونم تیموتی رو بیدار کنم 1139 01:46:44,753 --> 01:46:47,040 نه، شرط میبندم نمیتونی 1140 01:46:47,842 --> 01:46:51,289 اون سه بطری عرق نوشیده قبل از شام 1141 01:46:53,993 --> 01:46:56,155 یک مانسی مشروب نمی نوشه 1142 01:46:58,695 --> 01:47:03,701 اوه، خب شاید در یک شرایط خاصی بنوشن 1143 01:47:13,291 --> 01:47:16,932 خب! این دور و بر خوب رونق گرفته 1144 01:47:20,640 --> 01:47:23,723 بهت نگفته بودم دیگه نمیخوام اینجا ها ببینمت؟ 1145 01:47:24,946 --> 01:47:30,191 آره، ولی من نیومدم که یه معامله رو شروع کنم بلکه اومدم تا یکیش رو تموم کنم 1146 01:47:30,625 --> 01:47:35,392 و به این امید که تو هم به من به عنوان یک آدم صادق نگاه کنی 1147 01:47:35,417 --> 01:47:38,261 چون من اصلاً نیاز نداشتم که برگردم و دینم رو ادا کنم 1148 01:47:40,934 --> 01:47:48,182 این هشتاد درصد تو، مبلغ کمی هم نیست همین طور که میبینی 1149 01:47:50,626 --> 01:47:52,628 این پول برداشت محصول ماست؟ 1150 01:47:52,653 --> 01:47:56,453 حدس میزدم همچین چیزی بگی تو این موقع از سال 1151 01:47:58,375 --> 01:48:04,257 ببین، من یه بازی کوچیکی با یه مرد جوون که میخواست منو ببینه داشتم و میدونستم که از اینجا اومده 1152 01:48:04,282 --> 01:48:08,003 بنابراین منم با تواضع برگشتم 1153 01:48:09,309 --> 01:48:12,199 فکر نمیکنی که احیاناً در مورد من اشتباه فکر کرده بودی؟ 1154 01:48:13,154 --> 01:48:15,964 با کی سر این همه پول بازی کردی؟ 1155 01:48:17,347 --> 01:48:19,076 یه روز ازش گذشته 1156 01:48:19,124 --> 01:48:26,246 ببین، من باید زودتر می اومدم ولی از یه ماشین سیاه رد شدم که یه سری جنتلمن با کت های تیره 1157 01:48:26,271 --> 01:48:30,640 شروع به تعقیبم کردن و مدام فریاد میزدن که تو خواهی مرد 1158 01:48:30,665 --> 01:48:37,514 و اینکه من آدم حقه بازی ام که از زیر می کشم چه اتهاماتی که بهم نزدن 1159 01:48:39,465 --> 01:48:41,433 خب، یه مقدار طول کشید که بتونم از دستشون فرار کنم 1160 01:48:41,481 --> 01:48:43,085 اون کی بود؟ 1161 01:48:43,689 --> 01:48:47,580 یه کاکاسیاهی که سوار بر اسب رسید اسمش چی بود؟ 1162 01:48:48,144 --> 01:48:49,669 تیموتی 1163 01:48:51,370 --> 01:48:56,297 آره، خودشه، تیموتی اسمش همین بود 1164 01:48:56,322 --> 01:49:00,213 اون یه مانسیه، اونا قمار نمی کنن 1165 01:49:00,865 --> 01:49:05,951 آره خب، میدونم، مانسی ها قمار نمی کنن خودمم یه چیزایی سرم میشه 1166 01:49:05,976 --> 01:49:09,632 دهنت سرویس میشه تا بیاریشون پای میز قمار، باید کلی وقت بذاری 1167 01:49:09,852 --> 01:49:15,966 اما اون که مانسی نیست، در واقع چیزیه که من بهش میگم یک قمار باز حرفه ای 1168 01:49:16,618 --> 01:49:21,579 و همین طور روحیه اش رو حفظ میکرد اهمیتی هم نمیداد که چقدر باخته 1169 01:49:21,604 --> 01:49:24,050 اما اون به همه گفته بود که مانسیه 1170 01:49:24,075 --> 01:49:28,876 خب آره، همه دختر ها دیوونه ی اراجیفی بودن که اون میگفت 1171 01:49:28,901 --> 01:49:35,352 همه ی داستان های مانسی ها، غرور آفریقایی رگه ی سلطنتی و اخلاقیات سنتیش 1172 01:49:35,591 --> 01:49:42,873 و البته لهجه اش و اینکه چه دختری راحت تر با این حرفا باهاش میرفت رو تخت 1173 01:49:46,069 --> 01:49:50,119 بفرما! من حتی نمی خوام از سخاوتمندیت به من چیزی ببخشی 1174 01:49:50,185 --> 01:49:53,394 آره من یه همچین آدمی هستم آره ضعیفه 1175 01:49:56,662 --> 01:50:00,462 خدا به دادم برسه اگر امروز نتونم یه شعار تبلیغاتی پیدا کنم 1176 01:50:02,472 --> 01:50:07,717 این جور که میگن یه مَنسی رو بهتر از یه مانسی میشه دار زد 1177 01:50:08,447 --> 01:50:15,795 یا یک مانسی غرورش در منششه ولی یک مَنسی غرورش در گاییدنشه 1178 01:50:21,233 --> 01:50:24,123 خب پس، بعداً میبینمت 1179 01:50:24,148 --> 01:50:27,630 میتونیم درباره کار یه روز دیگه حرف بزنیم 1180 01:50:51,308 --> 01:50:54,994 گریس مستقیماً به سراغ آخرین صفحه از جدولی رفت که جزئیات فردی راتوضیح داده بود 1181 01:50:55,019 --> 01:50:57,067 در مورد برده های مندرلی 1182 01:50:57,894 --> 01:51:03,298 حالا تیموتی کجا بود؟ بله،یک عدد 1 کنار اسمش بود 1183 01:51:03,533 --> 01:51:10,468 یک برده ی مغرور چنان که قبلاً خوانده بود یا او(تیموتی) رفتار کرده بود 1184 01:51:11,638 --> 01:51:14,847 او با دقت به اعدادی که دستنویس شده بود نگاه کرد 1185 01:51:15,207 --> 01:51:19,007 او آن را با عدد هفت که کنار اسم الیزابت بود تطبیق داد 1186 01:51:19,363 --> 01:51:21,843 کاکاسیاه خرسند از نوع دو رو و مُزور 1187 01:51:21,868 --> 01:51:25,509 که تخصصش در تغییر شخصیت بود با توجه به فرصت های پیش آمده 1188 01:51:25,534 --> 01:51:32,577 و چیزی که باعث تحریک و مسحور کردن افراد میشد و گریس می توانست این را درک کند 1189 01:51:33,096 --> 01:51:36,657 شماره ی تیموتی یک نبود بلکه هفت بود 1190 01:51:36,682 --> 01:51:39,686 این او بود(گریس) که میخواست آن را یک بخواند 1191 01:51:40,479 --> 01:51:49,210 حتی یک یادداشت ی هم کنار اسم تیموتی نوشته شده بود:هشدار، باهوش اهریمنی 1192 01:52:03,201 --> 01:52:09,310 بخش هشتم که در آن گریس حسابش را با مندرلی تسویه میکند و پایان فیلم 1193 01:52:10,903 --> 01:52:15,670 گریس همه را دعوت به یک جلسه ی اختتامیه در مندرلی کرد 1194 01:52:16,337 --> 01:52:23,346 تصمیم گرفته بود که آن روز عصر، وقتی پدرش میرسید، آنجا را برای همیشه ترک کند 1195 01:52:23,371 --> 01:52:25,294 اوه! همتون اینجایید 1196 01:52:26,172 --> 01:52:32,498 این جماعت رو متقاعد کردم که برای دو رأی گیری فوق العاده گرد هم بیان 1197 01:52:32,523 --> 01:52:36,631 اونا مشغول هر کاری بودن، دیگه بیشتر از این نمیتونن با من کاری داشته باشن 1198 01:52:36,656 --> 01:52:38,863 خیلی مطمئن نباش به این زودی بانو گریس 1199 01:52:38,888 --> 01:52:44,292 خب من مطمئنم و اومدم که خداحافظی کنم 1200 01:52:47,443 --> 01:52:49,286 و اگر امروز دو تا رأی گیری دارید 1201 01:52:49,311 --> 01:52:53,680 خب این دو تا رأی گیری که داریدبه اندازه کافی عجیب هست که با این دو هدیه ی من به شما مقارن شده 1202 01:52:54,121 --> 01:53:00,731 هدیه ی خداحافظی اگر خوشتون میاد، اولیش هست 1203 01:53:04,321 --> 01:53:07,564 این پول برداشت محصولمونه 1204 01:53:08,844 --> 01:53:14,692 در واقع این 80 درصدشه، ورق بازه 20 درصدش رو نگه داشت به عنوان کمیسیون 1205 01:53:14,717 --> 01:53:20,121 اون پول رو از یکی از افراد مندرلی که در قمار شرکت کرده، تیغ زده بود 1206 01:53:20,395 --> 01:53:22,238 پس گنگستر ها ندزدیده بودنش؟ 1207 01:53:22,263 --> 01:53:29,033 نه، نه ندزدیده بودن و من دیگه این کدورت رو کشش نمیدم 1208 01:53:30,378 --> 01:53:33,143 این کار خزانه دارتون بوده 1209 01:53:33,168 --> 01:53:35,978 کسی که مسئول محافظت از پول بوده 1210 01:53:36,994 --> 01:53:45,323 اشتیاقش به بازی کردن اونو تحت تاثیر قرار داده شاید چون اون اصلاً یه مانسی نیست 1211 01:53:46,324 --> 01:53:52,172 اما اون یک مَنسی بوده، هرچند مهم نیست تلفظش چی باشه 1212 01:53:54,374 --> 01:54:02,782 حالا میرسیم به هدیه دوم، این یکی ممکنه براتون دردناک باشه یا نه، اما باید آشکار میشد 1213 01:54:03,992 --> 01:54:12,195 تو این کتاب، که به نظرم یکی از توهین آمیزترین و منفور ترین اسنادیه که تا به حال نوشته شده 1214 01:54:12,220 --> 01:54:14,871 تیموتی در شُمار کاکاسیاه های خرسند قرار گرفته 1215 01:54:14,896 --> 01:54:20,037 کسی که میتونه ظاهرش رو برای گول زدن طرفش تغییر بده، همون طور که اون کرد 1216 01:54:22,409 --> 01:54:24,298 بذارید صفحه اش رو پیدا کنم 1217 01:54:24,784 --> 01:54:27,754 اون تو صفحه ی 104 1218 01:54:32,445 --> 01:54:36,131 تو از کجا میدونی؟ من فکر میکردم هیچ برده ای تا حالا اینو ندیده 1219 01:54:36,171 --> 01:54:39,653 تو از کجا میدونستی صفحه 104 کتاب قانون خانم چی نوشته؟ 1220 01:54:41,071 --> 01:54:42,994 چون خودم نوشتمش 1221 01:54:57,842 --> 01:55:00,971 همش در دستان مو شکاف منه 1222 01:55:03,120 --> 01:55:06,806 وقتی جنگ تموم شد، من و خانم خیلی جوون بودیم 1223 01:55:07,232 --> 01:55:10,998 این مقررات جدید ما رو وحشت زده کرد 1224 01:55:11,945 --> 01:55:13,549 وحشت زدتون کرد؟ 1225 01:55:15,130 --> 01:55:20,296 داشتیم با خودمون تصور میکردیم که این برده ها رو تو چه دنیایی رها کنیم 1226 01:55:20,321 --> 01:55:22,403 آیا آمادگیش رو داشتن؟ 1227 01:55:23,644 --> 01:55:28,889 یا درست تر بگم، دنیا آماده ی اون ها بود؟ 1228 01:55:29,320 --> 01:55:32,961 قانون گذار قول همه چیز رو داده بودن اما ما بهشون باوری نداشتیم 1229 01:55:33,299 --> 01:55:40,501 و آن زمان بود که خانم منو واداشت تا چیزهایی که فکر میکردم رو روی کاغذ بیارم 1230 01:55:40,526 --> 01:55:46,312 قوانینی که باید توسط کسانی که قصد موندن در مندرلی رو داشتن اجرا میشد 1231 01:55:47,190 --> 01:55:49,955 اما اینکه تمدید برده داریه 1232 01:55:51,003 --> 01:55:55,770 میتونی اینطور قلمداد کنی، یا اسمش رو انتخاب بین بد و بدتر بذاری 1233 01:55:59,649 --> 01:56:02,129 اما بقیه هم میدونستن که تو این کتاب رو نوشته بودی؟ 1234 01:56:02,216 --> 01:56:07,461 گروه 2 و 3 و 5 همیشه میدونستن 1235 01:56:08,080 --> 01:56:12,768 تعداد کمی از سایر گروه ها بهتر بود که ندونن 1236 01:56:12,988 --> 01:56:20,873 اما حالا دیگه همه میدونن. من این رو برای مصلحت دیگران نوشتم 1237 01:56:23,362 --> 01:56:25,808 برای مصلحت دیگران؟ 1238 01:56:29,471 --> 01:56:32,202 برای مصلحت دیگران؟ 1239 01:56:34,039 --> 01:56:36,121 چطور جرأت کردی؟ 1240 01:56:37,222 --> 01:56:41,625 این یک دستورالعمل برای ستمکاری 1241 01:56:42,478 --> 01:56:47,769 و تحقیر از آغاز تا انجام 1242 01:56:49,144 --> 01:56:53,911 به نظرم تو با دید غلطی خوندیش بانو گریس 1243 01:56:54,521 --> 01:56:58,651 اگر مُحق باشم به گفتن این حرف 1244 01:56:58,873 --> 01:57:05,829 و سپس ویلهلم به آشنا کردن گریس با خصوصیات انسانی، به انتخاب بین بد و بدتر پرداخت 1245 01:57:06,150 --> 01:57:10,280 قانون خانم. چگونگی تضمین غذا و محل اسکان 1246 01:57:10,305 --> 01:57:13,787 و این اجازه را به همه میداد که نسبت به اربابانشان شکایت داشته باشند 1247 01:57:13,812 --> 01:57:16,782 به جای اینکه خودشان را سرزنش کنند که چه زندگی خالی از امیدی دارند 1248 01:57:16,807 --> 01:57:20,653 که در دنیای بیرون(از بردگی) برایشان رقم میخورد 1249 01:57:21,300 --> 01:57:25,749 چطور رژه ی ظهرگاهی میتوانست موهبتی باشد ازآنجاکه زمین رژه تنها جایی بود که 1250 01:57:25,774 --> 01:57:28,459 در گرمترین ساعات روز، سایه بان داشت؟ 1251 01:57:28,906 --> 01:57:32,752 چطور گروه های شماره گذاری شده مشخص میشدند با توجه به الگو های رفتاریشان 1252 01:57:33,082 --> 01:57:38,293 که نوع بشر بدان متوسل میشد برای ادامه بقا در یک جامعه ی مستبد؟ 1253 01:57:38,402 --> 01:57:44,045 بنابراین زندگی می توانست برای هر کدامشان راحت تر شود، از آنجایی که یک کاکاسیاه مغرور 1254 01:57:44,070 --> 01:57:51,352 میتوانست به بقای خود ادامه دهد، نه به این خاطر که مندرلی زیاد ازشان دیده باشد تازه اگر وجود می داشتند 1255 01:57:51,377 --> 01:57:55,462 و این نظام می توانست به او کمک کند تا به این باور برسد که کمی بیشتر 1256 01:57:55,487 --> 01:57:58,223 از دیگران مورد اذیت و آزار و تنبیه قرار بگیرد 1257 01:57:58,913 --> 01:58:02,360 همانطور که کاکاسیاه دلقک میتوانست از خندیدن سود زیادی ببرد 1258 01:58:02,385 --> 01:58:05,787 که قانون خانم صریحاً این قضیه را از اربابش طلب می کرد 1259 01:58:05,830 --> 01:58:10,119 همان طور که سایر گروه ها از الزامات مشابهی سود می بردند 1260 01:58:10,318 --> 01:58:14,323 چطور پول واقعی ممنوع شده بود تا اینکه بتوانند با پول از جنس کتان قمار کنند 1261 01:58:14,348 --> 01:58:20,196 برای جلوگیری از اضمحلال و فلاکت خاندان ...و غیره و غیره و 1262 01:58:20,502 --> 01:58:24,029 تا زمانی که دیگر مغز گریس داشت منفجر میشد 1263 01:58:24,206 --> 01:58:28,530 لعنتی، ویلهلم اونا آزاد نیستن اینه که اهمیت داره 1264 01:58:28,679 --> 01:58:37,297 من اسمش رو یه بحث فلسفی میذارم که ختم میشه به دو رأی گیری که قبلا حرفش رو زدم 1265 01:58:37,673 --> 01:58:40,677 آیا قانون خانم هنوز سندیت داره؟ 1266 01:58:41,998 --> 01:58:47,004 و ما توافق کردیم که متاسفانه هنوز هم مثل سابق سندیت داره 1267 01:58:47,953 --> 01:58:54,074 آمریکا هفتاد سال پیش پذیرای این نبود که ما سیاه پوست ها همرده ی اون ها باشیم 1268 01:58:54,099 --> 01:58:59,788 و هنوزم نیست، و با توجه به اتفاقاتی که در حال رخ دادنه تا صد سال دیگه هم نخواهد بود 1269 01:59:00,017 --> 01:59:09,187 پس ما توافق کردیم که یک قدم به عقب برگردیم در مندرلی و قوانین گذشته رو پذیرا باشیم 1270 01:59:09,880 --> 01:59:12,042 ببخشید، ولی من دارم میرم 1271 01:59:12,067 --> 01:59:17,312 حالا که داری میری بهتره که من راجع به رأی گیری دومم یه چیزی بهت بگم 1272 01:59:17,941 --> 01:59:21,265 همون طور که میدونی متاسفانه ما خانم رو از دست دادیم 1273 01:59:21,368 --> 01:59:26,772 و متاسفانه خیلی شسته و رُفته نوادگانش رو فراری دادیم 1274 01:59:27,135 --> 01:59:30,935 کوتاه بگم: ما یه ارباب خانم کم داریم 1275 01:59:37,577 --> 01:59:38,544 نه 1276 01:59:38,569 --> 01:59:41,939 احتیاجی نیست بهت بگم که همه به نفع تو رأی دادن 1277 01:59:42,266 --> 01:59:43,677 هرگز 1278 01:59:43,702 --> 01:59:52,197 با همه ی ایده آل هات، من فکر میکنم تو از اینکه نگهبان باغ وحش این موجودات باشی لذت خواهی برد 1279 01:59:52,222 --> 01:59:54,748 که شانسی در حیات وحش ندارن 1280 01:59:57,134 --> 02:00:01,549 همون طور که تو فکر کردی ایده ی بخشی از جامعه بودن میتونه برامون خوب باشه 1281 02:00:02,496 --> 02:00:07,972 تو خیلی مطمئن بودی که میتونی از قدرتت برای متقاعد کردن ما استفاده کنی 1282 02:00:08,112 --> 02:00:11,559 من متاسف خواهم بود اگر خلاف نظرت عمل بکنیم 1283 02:00:12,302 --> 02:00:16,387 منظورت چیه؟ میخوای منو به عنوان یک زندانی نگه داری؟ 1284 02:00:16,412 --> 02:00:20,179 فقط تا زمانی که متوجه بشی همون طوری که تو خواستی ما متوجه بشیم 1285 02:00:20,362 --> 02:00:23,564 دروازه تعمیر شده و بسته است 1286 02:00:23,887 --> 02:00:28,256 حصار ها در وضعیت خوبیه اما به قدر کافی بلند نیست 1287 02:00:30,263 --> 02:00:33,665 همون حصارها...بی خیال 1288 02:00:35,159 --> 02:00:40,086 دو نفر با یه شات گان زنگ زده و یه تفنگ اسباب بازی 1289 02:00:40,985 --> 02:00:43,829 واقعا فکر کردی ما چقدر احمقیم؟ 1290 02:00:44,579 --> 02:00:49,406 اونقدر احمقیم که نتونیم یه نردبان درست کنیم تا اگر خواستیم در بریم ازش استفاده کنیم؟ 1291 02:00:50,256 --> 02:00:53,578 گریس وقت زیادی را صرف این گردهمایی کرد 1292 02:00:53,603 --> 02:00:56,989 که از نظر خودش راه به جایی نمیبرد 1293 02:00:57,412 --> 02:01:01,736 پدرش و ماشینش ساعت هشت جلوی دروازه می بودند 1294 02:01:01,787 --> 02:01:05,553 که نیم ساعت دیگه بود هیچ نردبانی هم نداشت 1295 02:01:05,722 --> 02:01:08,931 و تنها بود و توسط عده ی زیادی محافظت میشد 1296 02:01:09,214 --> 02:01:12,616 پس چطور می توانست از مندرلی بگریزد؟ 1297 02:01:13,711 --> 02:01:17,318 چه زمانی یک قسمت از حصار پایین می آمد؟ 1298 02:01:17,414 --> 02:01:23,183 گریس باید به سرعت تاکتیکش را تغییر میداد اگر میخواست به قرارش برسد 1299 02:01:23,811 --> 02:01:26,974 باشه، کاری رو می کنم که شما می خواید 1300 02:01:27,718 --> 02:01:30,350 نه با میل باطنیم، اگرچه شما این انتظار رو از من دارید 1301 02:01:30,375 --> 02:01:36,389 اما این تنها انتخابی که دارم، لازم نیست از چیزی بترسید، از قانون مورد علاقتون پیروی میکنم 1302 02:01:36,958 --> 02:01:40,041 خب پس بهتره با پرداختن به مشکل فعلی شروع کنیم 1303 02:01:40,066 --> 02:01:47,712 تیموتی، برده ای از گروه هفت که با ارتکاب به سرقت همه ی ما رو به تنگنا انداخت 1304 02:01:47,993 --> 02:01:53,284 تا جایی که متوجه شدم در قانون خانم چیزی در مورد مجازات سرقت پول گفته نشده 1305 02:01:53,309 --> 02:01:55,437 باید از خلاقیتم استفاده کنم 1306 02:01:57,967 --> 02:02:03,337 فلورا یه بار تو یه چیزی در مورد جا سازی کردن بطری شراب راین گفتی، چی بود؟ 1307 02:02:04,799 --> 02:02:13,775 شک ندارم که یه بطری از شراب راین زیر زین اسب تیموتی هست،نیست به نظرت؟ 1308 02:02:15,526 --> 02:02:25,482 پس این چیزی بوده که من دیروز اونجا دیدم اگر یه بطری شراب راین نبوده پس چی بوده؟ 1309 02:03:06,976 --> 02:03:11,903 تنها ده دقیقه مانده بود که پدر وقت شناس اما مُقلدش به بیرون خانه برسد 1310 02:03:11,928 --> 02:03:15,614 که به انتظار 15 دقیقه ای اش بنشیند نه یک ثانیه بیشتر 1311 02:03:15,850 --> 02:03:20,459 زمانی کافی برای ادای احترام کردن بدرودی کلامی 1312 02:03:25,458 --> 02:03:29,053 تیموتی میتونی دست از غرور و سکوتت بکشی 1313 02:03:30,007 --> 02:03:39,451 مثل یک مَنسی گریه کن و داد بزن و التماس بخشش کن 1314 02:03:40,333 --> 02:03:43,576 مَنسی ای که خیلی ازش متنفری 1315 02:03:44,832 --> 02:03:48,723 تیموتی این همون تنفری هست که تو و دیگران در خودتون می پرورانید 1316 02:03:48,748 --> 02:03:57,027 که نمیتونید منو مجبور به پذیرشش کنید،تو پست تر از حتی طبقه ی پایین ترتی، و ویلهلم هم 1317 02:03:57,357 --> 02:04:01,521 و همه ی شما که از اون پیروی می کنید هیچی نیستید جز یک عده خائن به نژادتون 1318 02:04:01,546 --> 02:04:08,141 امیدوارم که هم نوعان سیاه پوستتون یک روزی متوجه خیانتتون بشن و شما رو بخاطرش مجازات کنن 1319 02:04:08,250 --> 02:04:10,537 شما ها حالم رو بهم میزنید 1320 02:04:13,593 --> 02:04:22,572 من مطمئنم که حق با توست بانو گریس، کاری نداره برات که هرقدر خواستی فحشمون بدی 1321 02:04:22,895 --> 02:04:26,263 ولی چیزی که نمیفهمم اینه که چی انقدر عصبانیت کرده؟ 1322 02:04:26,288 --> 02:04:28,131 منظورت چیه؟ 1323 02:04:28,234 --> 02:04:30,316 یه چیزی یادت نرفته؟ 1324 02:04:34,566 --> 02:04:36,964 تو باعثش بودی (که ما اینطور باشیم) 1325 02:04:58,108 --> 02:05:01,157 احتمالا تنها چیزی که می توانست مانع شلاق زدن آن خانم بشود 1326 02:05:01,182 --> 02:05:08,962 که تا ابد میتوانست به زدن ادامه دهد، صدای مفرح زنگ ساعت بود که حضور پدرش را اعلام میکرد 1327 02:05:13,976 --> 02:05:18,345 او به حمایتش اکنون احتیاج داشت، مندرلی هم نیز 1328 02:05:18,402 --> 02:05:22,452 مکانی که دنیا بدون آن جای بهتری می بود 1329 02:05:34,114 --> 02:05:39,518 گریس دست خط پدرش که نوشته بود دختر عزیزم را شناخت 1330 02:05:39,622 --> 02:05:44,344 دختر عزیزم، خب تو دوباره به پدرت کلک زدی 1331 02:05:44,870 --> 02:05:50,957 من 15 دقیقه ی اول رو منتظر بودم ولی از آنجا که خیلی خوش قلبم 1332 02:05:51,200 --> 02:05:57,651 از نرده ها پریدم داخل تا از پشت بوته ها سرک بکشم و ببینم تو حالت خوبه 1333 02:05:58,416 --> 02:06:04,185 با کمال تعجب فهمیدم که تو واقعا برای یکبار هم شده کنترل همه چیز رو در اختیار داری 1334 02:06:04,274 --> 02:06:06,515 بهت افتخار میکنم دخترم 1335 02:06:06,557 --> 02:06:08,366 امیدوارم یک روزی همو ببینیم 1336 02:06:08,492 --> 02:06:12,463 تو میتونی که بهم بگی واقعا منظورت از عصر جدید در مندرلی چی بوده 1337 02:06:13,365 --> 02:06:16,926 با عشق پدر پیر خرفتت 1338 02:06:24,313 --> 02:06:32,039 کسب آرا می توانست بی نظیر باشد اما تعیین زمان به کار گیری صلاح دید عمومی تقریبا نشدنی بود 1339 02:06:32,064 --> 02:06:34,510 این کاملا آشکار بود 1340 02:06:37,501 --> 02:06:40,425 گریس چند ثانیه بیشتر وقت نداشت که مسیرش را انتخاب کند 1341 02:06:40,450 --> 02:06:43,977 برای گریختن از دست تعقیب کنندگان سیه چُرده اش 1342 02:06:44,257 --> 02:06:49,263 همان طور که پدرش به شوخی پیش بینی کرده بود، مشعل به دست می آمدند 1343 02:06:49,851 --> 02:06:53,173 گریس به سرعت میرفت ومتوجه ی برت نشد 1344 02:06:53,284 --> 02:06:59,823 فراریِ پیشین که منشی آزادی خواهانه نسبت به سایر نژاد ها داشت، راه به جایی نبرده بود 1345 02:07:00,669 --> 02:07:09,157 گریس خشمگین بود: مندرلی مکانی متحجر در تصویر این کشور که خود بسیار بسیار عقب مانده تر بود 1346 02:07:09,607 --> 02:07:13,532 آمریکا مکانی چند وجهی بود، شکی در آن نیست 1347 02:07:14,168 --> 02:07:17,695 اما آماده ی پذیرا بودن سیاه پوست ها هست؟ 1348 02:07:18,168 --> 02:07:24,858 شما نمی توانید چنین ادعایی داشته باشید آمریکا دست دوستی اش را گشوده، اما محتاطانه 1349 02:07:24,884 --> 02:07:32,928 اما اگر کسی دست یاری رسان را پس بزند مقصر خود اوست 1350 02:07:32,953 --> 02:07:39,844 ترجمه از امیر طهماسبی حاجیوند و نریمان صادقی 1351 02:07:40,740 --> 02:08:01,430 I hereby dedicate this translation to Bahareh Shad who motivated me to study English Nariman Sadeghi 1352 02:08:03,051 --> 02:08:10,083 narimansadeghi67@gmail.com 1353 02:08:26,713 --> 02:08:30,276