1 00:00:00,577 --> 00:00:01,552 ...گاسيپ گرل اينجاست 2 00:00:01,723 --> 00:00:05,410 يگانه و تنها منبع شما براي نفوذ به زندگي .رسوايي برانگيز بالا شهري هاي منهتن 3 00:00:05,530 --> 00:00:07,710 با ترک کردن شما ،بزرگترين اشتباه زندگيم رو مرتکب شدم 4 00:00:07,950 --> 00:00:10,570 .قول ميدم جبرانش کنم. چون دوست تون دارم 5 00:00:11,050 --> 00:00:13,670 ،به من گفتي به من اوكسيكودون فروختي .اما اون قرصا آنتي بيوتيک بودن 6 00:00:13,675 --> 00:00:15,727 .بابا. ببين مي تونم توضيح بدم- .وسايلت رو بردار و با من بيا- 7 00:00:15,761 --> 00:00:17,454 .ما ميريم خونه... به بروکلين 8 00:00:17,455 --> 00:00:19,180 اگه دکتر وندروودسون مادرت رو دوست داره 9 00:00:19,181 --> 00:00:20,071 ،همونقدر که تو سخنرانيش گفت 10 00:00:20,257 --> 00:00:22,113 اونوقت شايد اون بايد يه .چيزي رو در مورد روفس بدونه 11 00:00:22,403 --> 00:00:23,568 مي خواستم باهات در .مورد ليلي حرف بزنم 12 00:00:23,734 --> 00:00:27,542 ،مشخصا، من يه دکتر نيستم .اما يه چيزي در مورد داروهاي اون عجيبه 13 00:00:27,722 --> 00:00:28,523 .کامرون" هستم"- .بلر" هستم"- 14 00:00:29,142 --> 00:00:31,383 ميخواي باعث حسادت اون پسره بشي يا نه؟ 15 00:00:32,025 --> 00:00:33,850 .ميخوام ببوسمت، اگه بخواي- .ميخوام- 16 00:00:34,504 --> 00:00:37,100 تيــــم تــرجـــمــه ســـايــــت .:: WwW.RapidBaz.Org ::. تقــديـــم مــي کــند 17 00:00:37,150 --> 00:00:38,244 و من کي هستم؟... 18 00:00:38,966 --> 00:00:40,523 اين رازيه که هيچ وقت نميگم 19 00:00:42,346 --> 00:00:43,517 مي دونيد که دوستم داريد 20 00:00:43,770 --> 00:00:47,640 (penguin) ترجمه و زيرنويس : مـسـعـود .: Masoud.Ghazanfari@Gmail.Com :. 21 00:00:49,280 --> 00:00:51,560 روز نو، طراح نو 22 00:00:54,800 --> 00:00:57,880 عشق يا جنگ براي کدوم آماده ميشيد 23 00:00:58,000 --> 00:01:00,670 خدارو شکر واسه دوستان و مد 24 00:01:01,520 --> 00:01:02,880 اون يکي بيشتر بهت ميومد 25 00:01:03,010 --> 00:01:05,613 من و چاک وقتي اين لباس رو پوشيده .بودم "بلندي هاي بادگير" رو بازي کرديم [اسم يک رمان] 26 00:01:05,647 --> 00:01:08,768 منظورم اينه که کي تو طول روز عشقبازي رو شروع ميکنه؟ 27 00:01:08,802 --> 00:01:11,990 مردمي که تو تاريکي ريسک ميکنند و اسمشون « بس » نيست 28 00:01:12,024 --> 00:01:15,328 سرينا، من بايد يه چيزي بهت بگم 29 00:01:15,364 --> 00:01:16,397 چي شده؟ 30 00:01:16,398 --> 00:01:18,617 من هيچوقت سر يه قرار نبودم 31 00:01:18,669 --> 00:01:21,071 پس چاک چي؟ و نيت؟ 32 00:01:21,090 --> 00:01:23,198 و چاک و بعد هم دوباره نيت؟ 33 00:01:23,231 --> 00:01:25,115 نه، منظورم يه قرار واقعيه 34 00:01:25,165 --> 00:01:27,977 با کسي که از قبل نميشناسمش يا کسي که 35 00:01:28,010 --> 00:01:31,189 يه لرد انگليسي در ظاهر يک دانشجو نيست - بي، معلومه که کامرون وقتي تو رو تويِ - 36 00:01:31,238 --> 00:01:33,585 .مهموني زير شيرووني ديد، ازت خوشش اومد 37 00:01:33,635 --> 00:01:36,479 فقط خودت باش و خوش بگذرون. و لباس .با مارکِ "مارک جيکوب" رو امتحان کن 38 00:01:36,512 --> 00:01:38,380 .من بايد برم - کجا بري؟ تو چت شده؟ - 39 00:01:38,430 --> 00:01:40,958 چرا اينقدر بي حوصله شدي؟ 40 00:01:40,995 --> 00:01:43,431 من فقط بايد برم خونه 41 00:01:43,470 --> 00:01:45,847 در مورد ليلي؟ 42 00:01:45,884 --> 00:01:48,059 فکر کنم روفس به اون خيانت کرده 43 00:01:48,080 --> 00:01:51,164 اوه، خداي من، متأسفم 44 00:01:51,201 --> 00:01:53,955 نميدونستم تويِ موسيقي دانايي در .اين سن هم ميل به زنا وجود داره 45 00:01:54,012 --> 00:01:56,822 .اونا همو تو جلسه مربوط به فضاي سبز ديدن 46 00:01:56,860 --> 00:01:59,035 خب مامانت چطور فهميد؟ 47 00:01:59,062 --> 00:02:00,608 .اون نميدونه، من به پدرم گفتم 48 00:02:00,637 --> 00:02:02,602 و اون فکر ميکنه که بهتره ما صبر کنيم و بهش نگيم 49 00:02:02,617 --> 00:02:04,622 .اضطراب براي شرايط اون خوب نيست 50 00:02:04,650 --> 00:02:06,608 خب کاري هست که من بتونم بکنم؟ 51 00:02:06,660 --> 00:02:09,444 خانواده ي دوروتا با مافياي لهستان ارتباط دارند 52 00:02:09,481 --> 00:02:11,708 نه متشکرم. به هرحال 53 00:02:11,743 --> 00:02:14,179 من فقط اميدوارم روفس در کنارش بمونه .تا اون حالش بهتر شه 54 00:02:14,216 --> 00:02:18,812 و بي، من نميدونم که دستبند ها براي اولين قرار ايده ي خوبي هستند يا نه 55 00:02:25,029 --> 00:02:27,621 اين چيز خوبيه که تو ديگه دلال .مواد مخدر نيستي 56 00:02:27,640 --> 00:02:29,937 اون دختره که تو قرصهاي ليلي رو بهش فروخته بودي 57 00:02:29,990 --> 00:02:32,810 دوبرابر پولي که داده بود رو گرفت تا راضي .شد اون بطري رو بهم برگردونه 58 00:02:32,980 --> 00:02:36,100 خب تو چي فهميدي؟- ...دکتر شخصي من داره بررسيش ميکنه - 59 00:02:36,320 --> 00:02:38,580 تو مطمئني که ميتونه بفهمه اون دارو ها براي ليلي بد هستن يا نه؟ 60 00:02:38,700 --> 00:02:40,840 .اون يه داروي خوب براش پيدا ميکنه 61 00:02:41,726 --> 00:02:43,762 حالا چرا تو يواش حرف ميزني؟ 62 00:02:43,798 --> 00:02:46,043 ،اگه اين يه تکنيک براي اغوا کردنِ .بي خودي خودت رو اذيت نکن 63 00:02:46,080 --> 00:02:47,621 .اه، از خدات هم باشه 64 00:02:47,622 --> 00:02:49,994 نه، من دوباره گير افتادم. بايد احتياط کنم. ميدونم 65 00:02:50,030 --> 00:02:52,484 اما من... من فکر کنم نبايد از تلفن استفاده کنم 66 00:02:52,518 --> 00:02:56,649 باشه، خب من هروقت چيزي از آنتي بيوتيک ها .شنيدم خبرت ميکنم 67 00:02:56,684 --> 00:02:57,678 .باشه، ممنون 68 00:03:02,310 --> 00:03:04,288 نميخواي يه چيزي به من بدي؟ 69 00:03:04,322 --> 00:03:08,346 .ام م ... فقط ساعت ها و ساعت ها خوشگذروني 70 00:03:08,382 --> 00:03:11,147 .بابت اين پيشنهادت ممنون .ببين، من بايد برم سرينا رو ببينم 71 00:03:11,183 --> 00:03:14,167 اين به معناي اينکه اون بالاخره از زير طلسم باباش خارج شده؟ 72 00:03:14,202 --> 00:03:17,152 .نه، سرينا الان وضعش خوبه "منظورم اينه که بعد از "پالم بيج 73 00:03:17,204 --> 00:03:19,182 اون ديگه نه جايي ميره و نه چيزي رو مخفي ميکنه 74 00:03:19,217 --> 00:03:20,558 خوشحالم 75 00:03:20,560 --> 00:03:23,513 .اوه، ام م ، سلام منو به بلر برسون 76 00:03:23,544 --> 00:03:26,282 اميدوارم روز خوبي داشته باشه 77 00:03:26,314 --> 00:03:28,822 باشه، لطفاً هيچ کاري نکن که قرار امروزش به هم بخوره 78 00:03:28,870 --> 00:03:31,513 قرارش؟ 79 00:03:31,556 --> 00:03:33,438 با کي؟ 80 00:03:33,440 --> 00:03:35,273 شوخي ميکني؟ 81 00:03:35,304 --> 00:03:37,882 تو تمام جاسوسها رو داري و وانمود ميکني که اولين باره اين حرف رو ميشنوي؟ 82 00:03:37,899 --> 00:03:41,710 بيخيال. بالاخره يه روزي بي حرمتي روي .اون ميز بيليارد رو تموم ميکني 83 00:03:41,880 --> 00:03:44,497 تو باعث شدي بلر به دانشگاه کلمبيا بره 84 00:03:44,531 --> 00:03:46,959 چرا نذاريم همه چي آخرش خوب تموم شه؟ 85 00:03:46,995 --> 00:03:49,372 .من بايد اينو جواب بدم نگران نباش 86 00:03:49,408 --> 00:03:51,579 .من کاراي مهمتري از زندگي اجتماعي بلر دارم 87 00:03:51,615 --> 00:03:55,428 سلام. بالاخره چي ميتوني راجع به داروها به من بگي؟ 88 00:03:55,447 --> 00:03:59,004 ما ميريم که اينو تمومش کنيم .تنها گزينه استثنا تکليف مدرسه ست 89 00:03:59,040 --> 00:04:01,447 چاک بس تکليف خونه ي تو رو بهت نميده 90 00:04:01,480 --> 00:04:04,100 .چي؟ بابا تو اين کارو نميکني .من هيچ کاري خطايي نکردم 91 00:04:04,120 --> 00:04:06,039 خب. اين خوبه که بدونيد من تونستم ديشبم رو با ونسا بگذرونم 92 00:04:06,040 --> 00:04:08,220 و اومدم خونه پيش خونوادم ، که مثل هميشه در حال جنگ و جدل هستن 93 00:04:08,350 --> 00:04:10,240 باور نميکني اگه بشنوي. اما خواهرت .يه دلال مواد مخدره 94 00:04:10,490 --> 00:04:12,620 بود. زمان گذشته، و به خاطرش .منو اينجا حبس کردي 95 00:04:12,790 --> 00:04:14,080 يه لحظه. اينجا حبست کرده؟ 96 00:04:14,210 --> 00:04:16,850 .ليلي گفت که به کمي زمان احتياج داره .پس راحت تر بود که جني رو بيارم اينجا 97 00:04:16,980 --> 00:04:18,790 .و جني هم خيلي دوست داشت بياد اينجا 98 00:04:18,960 --> 00:04:21,750 و پدر جني فکر ميکنه که ديگه جر و بحث کافيه و جني بايد بره تکاليفش رو انجام بده 99 00:04:21,870 --> 00:04:23,870 بصورت صيغه ي غائب حرف زدن مشکلي رو حل ميکنه؟ 100 00:04:23,990 --> 00:04:25,690 بدون کتاب هام نمي تونم تکاليفم رو انجام بدم 101 00:04:25,810 --> 00:04:29,010 .من ميرم پيش ليلي و اونا رو برات ميارم با من مياي؟ 102 00:04:29,180 --> 00:04:32,060 حتماً. چون "دن" عاشق اينکه وسط .اين جور قضايا باشه 103 00:04:40,970 --> 00:04:42,688 .پست ويژه - ،ميدوني - 104 00:04:42,690 --> 00:04:45,401 يه جواريي احساس ميکنم که توي .خونه اصلاً هيچ دکتري وجود نداره 105 00:04:45,419 --> 00:04:47,981 هرچند که من ميخوام 106 00:04:48,016 --> 00:04:49,400 آب سيبم رو به صورت منظم بخورم 107 00:04:49,500 --> 00:04:52,740 موقعي که سرينا رو حامله شدي در تعجب بودم که چطوري ميتوني بوي .اينجور چيزا رو تحمل کني 108 00:04:53,250 --> 00:04:56,710 راست ميگي. من تويِ اون ماه ها از اين چيزاي افتضاح زياد خوردم. مگه نه؟ 109 00:04:56,830 --> 00:04:59,520 آب سيب معمولي نبود، بلکه آب سيب سبز .از اون روستا توي پايين شهر 110 00:04:59,650 --> 00:05:01,050 اسمش چي بود؟ 111 00:05:01,290 --> 00:05:04,090 عادت داشتم مجبورت کنم تمام راه .تا مرکز شهر رو بري و از اونا برام بگيري 112 00:05:04,685 --> 00:05:07,611 .تو مجبورم نميکردي، من خودم ميرفتم اونجا 113 00:05:07,662 --> 00:05:10,174 حتي اگه اون سيب هاي سبز .تموم نشده بودند 114 00:05:10,210 --> 00:05:11,979 ...درباره اون سخنراني 115 00:05:11,980 --> 00:05:13,914 ن.. نگو... هيچي نگو 116 00:05:13,948 --> 00:05:17,424 متأسفم. من فقط بعضي وقتا قاطي ميکنم 117 00:05:17,443 --> 00:05:20,377 و همه چيم به هم ميريزه 118 00:05:20,395 --> 00:05:22,968 منم اميدوار بودم که همه چي اتفاقي بوده باشه 119 00:05:23,002 --> 00:05:26,544 و من.. من فقط هيجان زده بودم تا بچه ها رو بشناسم 120 00:05:26,579 --> 00:05:29,037 تو هم به بهترين نحو .وظيفه ات رو انجام دادي، ليلي 121 00:05:29,071 --> 00:05:31,415 .واقعا. ميدوني ، تو .. تو و روفس 122 00:05:31,450 --> 00:05:34,546 ممنونم 123 00:05:34,580 --> 00:05:40,297 باور کن نميدونم بدون تو چطوري ميخواستيم از پس اين وضعيت بربيايم 124 00:05:40,332 --> 00:05:41,870 ..اوه، خوب شد يادم افتاد 125 00:05:41,872 --> 00:05:45,508 اون درمان هاي "هومئوپاتي" تنفس منو سخت ميکنه [همسان درماني] 126 00:05:45,544 --> 00:05:48,130 ميخواي بررسيش کنيم؟ - .آره - 127 00:05:52,903 --> 00:05:55,727 الو؟ - چرا موبايلتو جواب ندادي؟ - 128 00:05:55,746 --> 00:05:57,757 منظورت اينه که بابام جواب نداد ديگه؟ .موبايلمو گرفته 129 00:05:57,776 --> 00:05:59,702 .اسم قرصهاي ليلي ايفرمكتنِ 130 00:05:59,721 --> 00:06:04,000 اونا در مقابل بيماري انگل و واسه .کورهاي رودخونه آفريقا فوق العاده ان 131 00:06:04,001 --> 00:06:05,380 .اما سرطان غدد ( بيماري ليلي )، زياد نه 132 00:06:05,510 --> 00:06:07,860 خب، خطرناکه؟ منظورم اينه که ليلي ميدونه چي ميخوره؟ 133 00:06:08,030 --> 00:06:10,320 چيزي که نياز داريم اينکه بفهميم کي .و کِي اين دارو رو تجويز کرده 134 00:06:10,490 --> 00:06:12,870 فقط اميدوارم جلد قوطي قرص رو پاره .نکرده باشم. يادم نمياد روش چي نوشته بود 135 00:06:13,030 --> 00:06:14,950 ،تاريخ و اسم داروخونه هنوز مشخصه 136 00:06:15,120 --> 00:06:17,800 که واسه صدور دستور کله پا کردن .دکتر کافيه 137 00:06:17,920 --> 00:06:21,130 خوشبختانه، داروخونه ها با .رشوه گرفتن مشکلي ندارند 138 00:06:21,970 --> 00:06:23,460 خب؟ قدم بعدي چيه؟ 139 00:06:24,276 --> 00:06:28,013 مأموريت به يه متخصص نياز داره 140 00:06:28,047 --> 00:06:32,520 بعضي ها تو هنر گرفتن اعتراف تبحر دارند 141 00:06:32,930 --> 00:06:35,640 تو که واقعاً نميخواي تويِ اين موقعيت براي برگشتن به پيش بلر تلاش کني؟ 142 00:06:35,810 --> 00:06:37,960 .اولويت من کشف حقيقته 143 00:06:38,560 --> 00:06:40,310 اگه اون کسي باشه که بتونه ...حقيقت رو کشف کنه 144 00:06:40,480 --> 00:06:42,950 اون وقت تو از اين موقعيت ميتوني استفاده کني تا مطمئن بشي که اون .با کسِ ديگه دوست نميشه 145 00:06:43,070 --> 00:06:44,570 .خيله خب، فهميدم 146 00:06:44,730 --> 00:06:47,230 فقط بايد اميدوارم باشيم که مايل باشه .که خودش رو در دسترس بذاره 147 00:06:47,660 --> 00:06:49,900 منو تو خونه والدورف ها ببين - ... اما ، صبر کن. من - 148 00:06:50,720 --> 00:06:51,720 .اجازه خروج ندارم 149 00:07:05,240 --> 00:07:07,364 سلام، ليل؟ 150 00:07:07,399 --> 00:07:09,523 روفس، نمي دونستم قراره بياي اينجا 151 00:07:09,559 --> 00:07:13,245 آره. ما فقط اومديم وسايل جني رو برداريم - .اونا تو اتاق سابقشه - 152 00:07:15,040 --> 00:07:17,996 من فکر کنم مادرم بتو گفت که به زمان احتياج داره؟ 153 00:07:18,031 --> 00:07:20,987 من فقط ميخواستم حالشو بپرسم و مطمئن شم که اون هنوز 154 00:07:21,021 --> 00:07:24,276 سر قراره امشب واسه کتابخونه هست؟ - متأسفم، اما اگه اون ميخواست- باهات حرف بزنه 155 00:07:24,310 --> 00:07:27,199 .بهت زنگ ميزنه که برگردي. الانم بايد بري 156 00:07:27,217 --> 00:07:30,521 سرينا، اون مشکلي براي ديدن من داره يا تو؟ 157 00:07:30,540 --> 00:07:34,476 .هالند بهم گفت که چه اتفاقي افتاده - درباره ي اجاره؟ منم بهت ميگم - 158 00:07:34,510 --> 00:07:37,316 .من نميخوام با پدرت تو يه خونه زندگي کنم - .ميدوني که اين در اون باره نيست - 159 00:07:37,350 --> 00:07:39,625 روفس- چه خبره؟- 160 00:07:39,660 --> 00:07:41,782 من واقعا نميدونم 161 00:07:41,816 --> 00:07:44,343 ام م، سرينا، هالند به تو چي گفته؟ 162 00:07:46,063 --> 00:07:47,932 چرا بيخيال نميشي بري؟ 163 00:07:47,934 --> 00:07:51,119 ...ميدوني چيه؟ چرا ما بهش زنگ نزنيم 164 00:07:51,154 --> 00:07:53,697 و بخوايم خودش بهمون بگه؟ 165 00:07:59,564 --> 00:08:01,956 من نميدونم تو ميخواي من چي رو بگم؟ 166 00:08:01,990 --> 00:08:04,483 خب، سرينا فکر ميکنه 167 00:08:04,535 --> 00:08:07,534 تو يه چيزايي راجع به کارايي که من کردم ميدوني 168 00:08:09,625 --> 00:08:11,646 من نبايد اينجا باشم 169 00:08:11,681 --> 00:08:14,377 نه، من چيزي براي مخفي کردن از خانوادم ندارم 170 00:08:14,412 --> 00:08:16,416 فقط به اونا حقيقت رو بگو 171 00:08:20,210 --> 00:08:22,410 !من و روفس باهمديگه خوابيديم 172 00:08:22,580 --> 00:08:24,680 درباره ي عشق قديمي همسايت حرف بزن 173 00:08:24,800 --> 00:08:26,330 چي؟ - متأسفم - 174 00:08:26,810 --> 00:08:30,730 روفس دفعه ي بعد، کسي رو انتخاب کن که بدونه چطوري يه راز رو نگهداره 175 00:08:34,600 --> 00:08:35,800 اين احمقانست 176 00:08:38,550 --> 00:08:40,340 مامان، من متأسفم، نميخواستم تو اينطوري بفهمي 177 00:08:40,460 --> 00:08:43,270 .سرينا اين اشتباه تو نيست- ليلي بهتره بري طبقه ي بالا- 178 00:08:43,440 --> 00:08:45,680 .من اين به اين مسئه رسيدگي ميکنم- .ممنونم. بالا ميبينمت- 179 00:08:47,574 --> 00:08:48,596 .ليلي - .روفس - 180 00:08:50,580 --> 00:08:52,530 .پدر - متأسفم من هيچوقت نميخواستم- .به کسي صدمه بزنم 181 00:08:52,690 --> 00:08:54,690 اما احتمالا حقيقت الان روشن شه بهتره .تا اينکه بعدا 182 00:08:54,810 --> 00:08:56,866 به جز اينکه اين حقيقت نيست. چرا اين حرفو زدي؟ 183 00:08:57,000 --> 00:08:58,218 بيخيال، اريک. ما نيازي نداريم که اينارو بشنويم 184 00:08:58,320 --> 00:09:00,212 روفس، نمي توني ازم انتظار داشته باشي که .اينجا بايستم و تو صورت هاشون دروغ بگم 185 00:09:00,396 --> 00:09:01,033 همين الان اين کار رو کردي 186 00:09:01,260 --> 00:09:02,703 تو ازم خواستي که بيام اينجا 187 00:09:02,901 --> 00:09:06,867 بايد قبول کني که اين اتفاق افتاده - ببخشيد. هالند، درست ميگم؟ - 188 00:09:07,538 --> 00:09:11,116 .اين اضطراب ها براي ليلي خوب نيست - لطفا دوباره از طرف من ازش عذرخواهي کنيد - 189 00:09:11,162 --> 00:09:13,779 چيزي نيست که بخواي بابتش .عذرخواهي کني .هيچ اتفاقي نيفتاده 190 00:09:13,781 --> 00:09:15,176 من فکر کنم تو هم بايد بري روفس 191 00:09:15,177 --> 00:09:16,618 تو که خوشت اومد، نه؟ 192 00:09:16,620 --> 00:09:19,790 تنها جايي که ميرم به ديدن همسرمه 193 00:09:21,624 --> 00:09:23,862 چيرو از دست دادم؟ 194 00:09:29,682 --> 00:09:32,683 ليلي، متأسفم. راجع به اينکه اون ديوونه بود هيچ نظري ندارم 195 00:09:32,736 --> 00:09:35,822 ببين، من نميخوام راجع به اين باهات بحث کنم 196 00:09:35,857 --> 00:09:37,858 صبرکن، تو واقعا حرفهاشو باور کردي؟ 197 00:09:37,892 --> 00:09:39,893 ،چه سودي براش داره 198 00:09:39,928 --> 00:09:43,421 اينکه اينجا بايسته و خودش رو جلوي خونواده ما تحقير کنه؟ 199 00:09:43,458 --> 00:09:45,441 من نميدونم اون لعنتي دنبال چي بود 200 00:09:45,476 --> 00:09:48,495 . فقط ميدونم که اون دروغگوئه - آره، خب اين بايد باورش راحت تر باشه - 201 00:09:48,530 --> 00:09:50,598 اگه تو شال گردنت رو تو آپارتمان اون جا نميگذاشتي 202 00:09:50,634 --> 00:09:53,669 من که بهت گفتم، ما تمومش کرديم- .هيچ اتفاي اون شب نيفتاد روفس، تو بهتر از هر کسي - 203 00:09:53,687 --> 00:09:56,044 ميتوني بفهمي من چرا بايد شک داشته باشم 204 00:09:56,079 --> 00:09:59,776 تو بعد از اينکه نامه ي ويليام رو پيدا کردي 205 00:09:59,811 --> 00:10:03,474 .براي چند هفته باهام حرف نميزدي - ،ليلي، شايد تو اون کارو کرده باشي - .اما من نکردم و نميکنم 206 00:10:03,509 --> 00:10:06,494 وقتي حاضر شدي راجع بهش بشنوي و حرف بزني 207 00:10:06,530 --> 00:10:08,526 بهم زنگ بزن 208 00:10:14,136 --> 00:10:18,296 بنابراين، ... روز ديوانه کننده وندروودسن ها، ها؟ 209 00:10:18,330 --> 00:10:21,042 من فقط ميخواستم روفس کنار مادرم باشه تا اون حالش بهترشه 210 00:10:21,077 --> 00:10:23,789 خب، تو واقعا فکر نميکني که اون اين کارو انجام داده باشه؟ ها؟ 211 00:10:23,823 --> 00:10:27,017 چرا هالند بايد در اين باره دروغ بگه؟ - نميدونم، من حتي نميدونم اون کي هست - 212 00:10:27,000 --> 00:10:29,600 اما روفس رو ميشناسم. منظورم اينه که اون هواي منو داشت وقتي که پدرم .ما رو بدون هيچ چيزي ترک کرد 213 00:10:29,730 --> 00:10:30,960 اون مرد خوبيِ 214 00:10:31,130 --> 00:10:33,200 همه خوبند تا زماني که عکسش ثابت بشه 215 00:10:33,760 --> 00:10:36,089 .من فقط دارم سعي ميکنم از مامانم مراقبت کنم 216 00:10:36,123 --> 00:10:39,534 من ميفهمم، باشه؟ فقط يه شانس ديگه بهش بده 217 00:10:39,568 --> 00:10:41,947 وقتي نتونستي تويِ "بروان" قبول .بشي، پشتت بود 218 00:10:41,983 --> 00:10:44,560 ببينم تو واقعا الان داري طرفداري اونو ميکني؟ 219 00:10:44,612 --> 00:10:47,574 .من طرف کسي رو نميگيرم .ما داريم راجع بهش حرف ميزنيم 220 00:10:47,608 --> 00:10:50,653 خب، ممکنه اون ايده ي خوبي نباشه 221 00:10:50,687 --> 00:10:52,832 من بايد برم با خانوادم باشم 222 00:11:00,341 --> 00:11:02,986 من هنوز دليل نياز مون به بلر رو نميدونم 223 00:11:03,005 --> 00:11:04,967 منظورم اينه که، مگه تو گاسيپ گرل رو نميخوني؟ 224 00:11:05,002 --> 00:11:06,964 راجع به اينه که من در طول روز چه .کارهايي انجام ميدم 225 00:11:06,999 --> 00:11:09,310 اين قضيه مهمتر از هدبند و دبيرستانه 226 00:11:11,309 --> 00:11:13,772 شما تو باهم اينجا؟ لطفا بهم بگيد 227 00:11:13,806 --> 00:11:16,268 که يه توضيحي به غير اينکه .آخرزمان شده وجود داره 228 00:11:16,303 --> 00:11:18,383 ما براي صلح اومديم و با يک هدف مشترک 229 00:11:18,417 --> 00:11:21,095 .يه چيزي تو داروهاي ليلي مشکوکه 230 00:11:21,129 --> 00:11:24,091 ما به مهارتت تو بازي براي فهميدن ماجرا نياز داريم 231 00:11:24,125 --> 00:11:25,756 تو کي هستي؟ دکتر "هاوس"؟ [شخصيت تلويزيوني] 232 00:11:25,757 --> 00:11:27,786 من مطمئنم دکتر وندروودسن ميدونه که داره چيکار ميکنه 233 00:11:27,821 --> 00:11:30,350 .اصلا وندروودسن نيست. يه روانپزشکه 234 00:11:30,385 --> 00:11:33,112 .من يه آدرس دارم - اين خيلي عجيبه ، نه؟ - 235 00:11:33,130 --> 00:11:36,408 به نظر نميرسه که ليلي هم در حين- .معالجه باشه .و تو بايد معالجه بشي- 236 00:11:36,442 --> 00:11:40,702 اما با اين حال من کوشش شما رو براي گول زدن من و برگشتم با کارآگاه ( چاک ) تحسين ميکنم 237 00:11:40,703 --> 00:11:43,431 و همچنين تشکرم رو براي کمکت درمورد .کلمبيا اعلام ميکنم 238 00:11:43,467 --> 00:11:45,695 .جواب من به شما، نه هست 239 00:11:45,731 --> 00:11:50,090 بلر، من بايد بفهمم جرا يکي نميخواد .ليلي بهتر بشه 240 00:11:50,124 --> 00:11:52,086 .يک خواهش عاجزانه تمام و کمال 241 00:11:52,105 --> 00:11:54,185 .و خيلي تأثيرگذار تر از يک فتوا 242 00:11:54,219 --> 00:11:56,565 اما کاملا مشخصه که تو ميدوني که .من امروز يه قرار دارم 243 00:11:56,599 --> 00:12:00,242 و هيچکدوم از کاراي تو نميتونه باعث .بشه که من قرارم رو از دست بدم 244 00:12:00,261 --> 00:12:03,089 .دفعه بعد، جني هامفري رو نيار 245 00:12:05,038 --> 00:12:08,000 متأسفم که مجبور شدي يه چيزي مثل .اون رو راجع به روفس بفهمي 246 00:12:08,034 --> 00:12:11,494 من ميدونم شما دوتا خيلي به هم- .نزديک شده بوديد .تنها نگرانيم اينکه چطور باهاش کنار ميايد- 247 00:12:11,529 --> 00:12:13,908 مطمئن نيستم، خيلي رک گفتم؟ 248 00:12:13,943 --> 00:12:17,321 .نه، نه، منطقي به نظر مياد 249 00:12:17,355 --> 00:12:19,550 خب ميدوني، بعد از پنجمين عروسي 250 00:12:19,569 --> 00:12:21,548 آخرين چيزي که ميخواستم انجام بدم 251 00:12:21,566 --> 00:12:23,878 اين بود که تو و سرينا رو از يه طلاق ديگه دور نگه دارم 252 00:12:23,897 --> 00:12:26,875 ،شايد بي رحمانه به نظر بياد .اما ما ديگه عادت کرديم 253 00:12:26,893 --> 00:12:28,872 روفس با همه فرق داره، ميدوني که؟ 254 00:12:28,890 --> 00:12:30,919 .اون براي تو شبيه به پدر بود 255 00:12:30,970 --> 00:12:33,915 و من... من دوستش دارم . اما اگه تو فکر ميکني که اون بهت خيانت کرده 256 00:12:33,966 --> 00:12:35,929 تو نميتوني بخاطر من از خودت بگذري و باهاش بموني 257 00:12:35,963 --> 00:12:38,658 تو بايد به خاطر اينکه هنوزم دوستش داري باهاش بموني 258 00:12:38,693 --> 00:12:41,404 و بخاطر اينکه شماها ميتونيد اينم حلش کنيد 259 00:12:41,456 --> 00:12:45,650 تا زماني که کنار مون هستي مهم نيست چي پيش مياد 260 00:12:48,331 --> 00:12:50,343 .خيلي خب، مرسي که باهام اومدي 261 00:12:50,361 --> 00:12:53,938 اين برام خيلي اهميت داره، خودتو- .تو دردسر انداختي باشه، ببين، پدر من ازين بدترش رو هم - .از سر گذرونده 262 00:12:53,972 --> 00:12:56,734 خيله خب، و مهم نيست که سرينا ،چي رو ميخواد باور کنه 263 00:12:56,769 --> 00:12:58,882 اما امکان نداره روفس به اين .شکل به ليلي صدمه بزنه 264 00:12:58,916 --> 00:13:01,878 سرينا ميدونه تو اينکارو ميکني؟ - خب، من قبل از اينکه بهش بگم فکر ميکردم - 265 00:13:01,912 --> 00:13:04,324 ما باهم دنبال يه راه حل بگرديم - پس الان داري کارخطرناکي انجام ميدي - 266 00:13:04,359 --> 00:13:08,036 آره، اما تنها راه سروسامون دادن به اوضاع براي همه 267 00:13:08,070 --> 00:13:11,414 .اينه که حقيقت رو پيدا کنيم - آره، خب، من .. ميدونم. ما به کمک - .يه متخصص نياز داريم 268 00:13:11,450 --> 00:13:13,168 فلسفه ي جنگ؟ 269 00:13:13,169 --> 00:13:15,839 .اون چيزي که ميخواستم رو پيدا کردم 270 00:13:15,873 --> 00:13:18,793 نيت؟ هامفري؟ 271 00:13:18,828 --> 00:13:22,816 لطفاً نگيد که مادرم شما رو - به عنوان پيشخدمت استخدام نکرده .دن هستم - 272 00:13:22,852 --> 00:13:26,389 کامرون. سلام. نيت، هفته پيش- .بازي خوبي بود .مرسي، بابت مزاحمت عذر ميخوام - 273 00:13:26,440 --> 00:13:29,595 فقط ميخوايم بلر يه مقدار بهمون کمک کنه - بله، مردم اغلب با مشکلاتشون ميان اينجا - 274 00:13:29,630 --> 00:13:32,316 چون اونا ميدونن من چطوري .پشتيبان شون هستم 275 00:13:32,350 --> 00:13:34,018 ..پشتبياني، بله، مثل نقشه کشيدن 276 00:13:34,020 --> 00:13:36,656 چاک شما رو فرستاده؟ ... 277 00:13:36,690 --> 00:13:39,760 نقشه ي قرص اون کار نکرد، بنابراين اون شما دوتا رو فرستاد؟ 278 00:13:39,794 --> 00:13:43,248 براي اينکه قرار منو بهم بزنين؟ - .نه، بلر، اين راجع به بابام و ليلي هست - 279 00:13:43,300 --> 00:13:45,968 اين زنه، هالند اونو متهم کرده .به ... خيانت 280 00:13:46,003 --> 00:13:49,156 يه دقيقه صبرکن. يه هنرمند يا ،يه فعال "هيپي"، شايد 281 00:13:49,191 --> 00:13:51,425 اما يه زن از کميته ي فضاي سبز ؟ 282 00:13:51,476 --> 00:13:54,763 وقتي که سرينا بهم گفت فهميدم که .يه چيزايي جور در نمياد 283 00:13:54,798 --> 00:13:59,019 ديگه امکان نداره روفس تويِ "آپر ايست .سايد" رابطه ي جنسي داشته باشه 284 00:13:59,053 --> 00:14:02,057 .ناپدري من يهوديِ 285 00:14:02,091 --> 00:14:05,461 بلر، ما نميتونيم بذاريم ليلي، روفس رو ترک کنه، به ما کمک ميکني؟ 286 00:14:07,205 --> 00:14:09,700 افشاي رسوايي در "آپر ايست سايد"؟ 287 00:14:09,735 --> 00:14:12,120 .دنياي خودت رو نشونم بده، بلر والدورف 288 00:14:15,843 --> 00:14:17,794 .اونا بدون من حتما شکست ميخورن 289 00:14:17,845 --> 00:14:20,630 خيلي خب. راجع به شخصيت هالند هرچي ميدونيد بهم بگين 290 00:14:26,808 --> 00:14:29,276 به من اعتماد کن. من با وندروودسن ها .زندگي کردم 291 00:14:29,311 --> 00:14:31,395 .ياد گرفتم چطوري بايد دروغ گفت 292 00:14:36,504 --> 00:14:39,574 ميتونم کمکتون کنم؟ - .ما اينجاييم تا دکتر کمبل رو ببينيم - 293 00:14:39,608 --> 00:14:41,576 شما وقت قبلي داشتين؟ 294 00:14:41,611 --> 00:14:44,614 خب، من تويِ مرکز مشاوره تلفني ،مشکلات نوجوانان کار ميکنم 295 00:14:44,632 --> 00:14:47,500 و واقعاً نگران هستم که توصيه هاي اشتباهي در زمينه ي 296 00:14:47,552 --> 00:14:49,520 داروها و افسردگي ارائه کرده باشم. اميدوارم بودم دکتر کمبل بتونه 297 00:14:49,554 --> 00:14:52,390 .راهنمايي در اين مورد بهم بکنه- .مطمئناً. دکتر هفته آينده بر ميگردن - 298 00:14:52,425 --> 00:14:55,143 هفته آينده؟ - .خوب ميشه، خيلي ممنون - 299 00:14:58,733 --> 00:15:01,201 چي تو و همراهان متوسطت رو به اينجا کشونده؟ 300 00:15:01,237 --> 00:15:02,754 .ظاهراً مسئله شخصي نيست 301 00:15:02,756 --> 00:15:05,424 ما دنبال هالند ميگرديم. کسي که ادعا .کرده که با روفس خوابيده 302 00:15:05,460 --> 00:15:07,744 ...بذار حدس بزنم 303 00:15:07,780 --> 00:15:10,403 دکتر هالند کمبل؟ 304 00:15:10,437 --> 00:15:15,718 بهتره اميدوار باشيد اين دکتر قبل از اينکه .به فرد ديگه ي صدمه بزنه درمان بشه 305 00:15:29,760 --> 00:15:32,340 پس، دقيقا من دنبال چي باشم؟ 306 00:15:32,510 --> 00:15:34,960 يه بطري قرص، شبيه به همون ...قرصهاي اوكسيكودون 307 00:15:34,960 --> 00:15:38,770 . و اميدوارانه، اين دفعه با برچسب روش يا هرچيز ديگه که بتونه مستقيما به .هالند ربط پيدا کنه 308 00:15:38,930 --> 00:15:41,470 .باشه، من ميگردم و گزارش ميدم 309 00:15:43,120 --> 00:15:46,190 اونطور که واضحه هالند داره تلاش ميکنه که ليلي رو مسموم کنه 310 00:15:46,360 --> 00:15:48,940 تا بتونه روفس رو براي خودش داشته باشه .خيلي شاعرانست 311 00:15:49,110 --> 00:15:50,820 ."آره، شبيه فيلم "جاذبه ي مرگبار 312 00:15:51,290 --> 00:15:53,530 .فقط من نميتونم با خرگوش ها مرده کنار بيام [سکانسي از فيلم مورد اشاره] 313 00:15:53,700 --> 00:15:56,280 ،شايد موضوع بديهي باشه اما نبايد به ليلي در اين مورد چيزي بگيم؟ 314 00:15:56,450 --> 00:15:57,590 بهش چي بگيم؟ 315 00:15:57,720 --> 00:16:00,590 جني سعي کرده دارو هاي جعلي" تو رو بفرشه، داروهايي که 316 00:16:00,591 --> 00:16:03,420 از طرف زني که ادعا همبستري با شوهرت رو کرده، اومده"؟ 317 00:16:03,580 --> 00:16:07,590 نه، بايد اول هالند رو پيدا کنيم. اون کسيِ که ميتونه همه ي اين مسائل رو به هم .ربط بده، بعدش ميريم سراغ ليلي 318 00:16:07,800 --> 00:16:10,550 هالند به برنامه شب خيريه کتابخانه ي .مرکزي ميره.تويِ برنامه ي تقويمش ديدم 319 00:16:10,720 --> 00:16:14,470 عاليه. تحقير عمومي هميشه موقع .گرفتن اعتراف کمک ميکنه 320 00:16:14,640 --> 00:16:18,390 .کسي از تو انتظار نداره که ديگه ادامه بدي اين کار سخت تر از تعيين استراتژي .تويِ بازي راگبي 321 00:16:18,720 --> 00:16:21,220 پس اميدواريم جني يه چيزي پيدا کنه که .بتونيم ازش به عنوان اهرم فشار استفاده کنيم 322 00:16:21,390 --> 00:16:22,210 .آفرين ،هامفري 323 00:16:22,900 --> 00:16:24,890 . اين دفعه از اينکه اينجايي خوشحالم 324 00:16:25,330 --> 00:16:27,440 .خيلي خب، قرار تو خونه من 325 00:16:27,570 --> 00:16:29,900 .لباس ها مشکي با کراوات. تهيه بليط ها بامن 326 00:16:31,870 --> 00:16:32,650 ...پس 327 00:16:32,820 --> 00:16:34,790 شما بچه ها از اين جور کارا زياد ميکنيد؟ 328 00:16:34,910 --> 00:16:37,110 .آره، بيشتر از اون چيزي که فکرشو کني 329 00:16:37,280 --> 00:16:40,660 سال گذشته، "جورجينا" وانمود کرد که يه کاناداييِ ثروتمندِ تا بتونه ،پاپي" رو گير بياره" 330 00:16:40,830 --> 00:16:43,470 اما همه چي خراب شد وقتي .که اون به مسيح اعتقاد پيدا کرد 331 00:16:45,100 --> 00:16:47,420 .آره، اما معمولا دن با ما همکاري نميکنه 332 00:16:49,090 --> 00:16:53,090 متاسفم که شوهرت بهت خيانت" کرده" تقديم ميکند...يک آبميوه گيري؟ 333 00:16:53,795 --> 00:16:55,753 .بهم اعتماد کن، من ميتونم مامانتو خوشحال کنم 334 00:16:55,789 --> 00:17:01,004 بعضي وقتا آرزو ميکنم اون به تو اجازه بده .ما رو هروقت که بخواي از اينجا دور کني 335 00:17:01,038 --> 00:17:04,525 تبت الان به نظر خيلي خوب مياد - !آره ، فقط اگه حصبه نگيري - 336 00:17:04,544 --> 00:17:07,399 به علاوه، هرجا که تو قدم .بگذاري، مشکلات بازم باهات هستن 337 00:17:07,434 --> 00:17:10,406 همه کاري که ميتوني بکني اينه که .از همه اينا درس عبرت بگيري 338 00:17:10,442 --> 00:17:13,380 ،خب، با توجه به افتضاحي که رخ داده 339 00:17:13,432 --> 00:17:17,550 شايد مامان لازم باشه بدونه که مرد .درستي رو براي بودن در کنارش انتخاب نکرده 340 00:17:17,585 --> 00:17:20,193 .من نميخوام از اين موقعيت سوء استفاده کنم 341 00:17:20,243 --> 00:17:22,201 .تا به مادرت نزديکتر بشم 342 00:17:22,237 --> 00:17:25,060 خب ، تو در تمام مدت بيماريش اينجا در کنارش بودي 343 00:17:25,094 --> 00:17:27,917 و در حالي که روفس ميتونست در کنارش باشه 344 00:17:27,951 --> 00:17:31,207 بنابراين تو ميتوني بالاخره احساس .واقعيت رو نشون بدي 345 00:17:31,241 --> 00:17:34,429 من احساس خوبي دارم که با دخترم .براي خريد بيرون رفتم 346 00:17:34,448 --> 00:17:39,796 و بتونم وقت بيشتري رو با کساني که - .دوستشون دارم سپري کنم .مثل مامان - 347 00:17:39,847 --> 00:17:41,756 سرينا 348 00:17:44,067 --> 00:17:46,308 خداحافظ 349 00:17:46,343 --> 00:17:47,987 راستي 350 00:17:47,988 --> 00:17:51,043 چرا امشب کاري نميکني که روحيه ي اونو بالا ببري؟ 351 00:17:51,061 --> 00:17:53,917 .امشب جشن خيريه کتابخونه ي مرکزيِ .ميتوني اونو دعوتش کني 352 00:17:53,968 --> 00:17:55,993 .فقط اگه تو هم بياي 353 00:18:21,795 --> 00:18:25,648 تو اينجا چي کار ميکني؟ هيچ قرصي تو بروکلين نيست که بدزديش؟ 354 00:18:25,700 --> 00:18:29,751 ...من در واقع اومده بودم که يه لباس ببرم 355 00:18:29,770 --> 00:18:33,300 .البته اگه تو قبلا همشونو از بين نبرده باشي - .من هيچ علاقه اي به بچه بازي هاي تو ندارم - 356 00:18:33,330 --> 00:18:36,900 مطمئنم که وسايلت رو موقع اومدن جلوي در ورودي ديدي. تا اونجا هم که ميدونم 357 00:18:37,070 --> 00:18:40,340 لباس ها رو تويِ آشپزخونه اون هم .نزديک داروهاي مادر من نميذارند 358 00:18:40,460 --> 00:18:42,450 تو خبر داري که بابات چي واسه مادرت تجويز کرده؟ 359 00:18:43,840 --> 00:18:46,610 .احتمالا يه چيز با ارزش درماني بالا 360 00:18:46,611 --> 00:18:49,520 .يا چيزي که تو بهش علاقه نداري - اگه تو بتوني فقط يه لحظه از من - ،متنفر نباشي 361 00:18:49,640 --> 00:18:51,420 اونوقت ميفهمي که من واقعا دارم .تلاش ميکنم به خانوادت کمک کنم 362 00:18:52,450 --> 00:18:55,710 آره. تو و بابات بهترين کارها رو .براي وندروودسن ها انجام دادين 363 00:18:56,920 --> 00:18:59,420 فکر ميکني اين مدت که باهاتون بوديم براي مون خيلي خوب بوده؟ 364 00:18:59,590 --> 00:19:04,430 ،همشون ارزوني خودتون، لباسها، پارتي ها ليموزين سوار شدن ها. هيچ چيزي .مثل معمولي بودن نيست 365 00:19:04,600 --> 00:19:06,170 پس چرا هنوز اينجايي؟ 366 00:19:08,120 --> 00:19:09,200 .تو راست ميگي 367 00:19:10,540 --> 00:19:13,680 هيچ چيزي به جز اينکه براي هميشه .به بروکلين برگردم منو خوشحال نميکنه 368 00:19:35,127 --> 00:19:38,082 اون جني نبود که رفت؟ دعواي شما دوتا سر روفس بود؟ 369 00:19:38,134 --> 00:19:41,073 .من نميخوام شما بچه ها بين ما قرار بگيرين - .اون فقط جني بود - 370 00:19:41,124 --> 00:19:43,233 .توکه اونو ميشناسي... چرا هميشه نگراني 371 00:19:43,284 --> 00:19:45,725 .اوه، خدايا 372 00:19:45,760 --> 00:19:47,488 تو خوبي؟ ميخواي به بابا زنگ بزنم؟ 373 00:19:47,489 --> 00:19:50,175 .نه خوبم، ظاهرا خوبم 374 00:19:50,209 --> 00:19:52,542 همش اين دور و اطراف بودن فقط . تو رو بدتر ميکنه 375 00:19:52,576 --> 00:19:55,212 .بابا ما رو براي جشن امشب دعوت کرده 376 00:19:55,247 --> 00:19:58,856 چرا باهاش نريم؟ - اوه خداي من، يه آبميوه گيري؟ - 377 00:19:58,890 --> 00:20:01,441 ...نگو که 378 00:20:01,477 --> 00:20:05,539 يه شب بيرون رفتن با پدرتون دقيقا اون .چيزيه که دکتر سفارش کرده 379 00:20:11,887 --> 00:20:14,690 متأسفم. خاطرخواه جديدت بايد از .ماموريت مون کنار بره 380 00:20:14,724 --> 00:20:17,796 .با تيم راگبيش امشب قرار شام دارند- .چه همجنس گرايانه - 381 00:20:17,848 --> 00:20:19,827 .تو ميدوني که من چقدر اونو دوست دارم 382 00:20:19,863 --> 00:20:22,917 .ما واسه ادامه ي قرارهامون برنامه داريم 383 00:20:22,952 --> 00:20:25,130 همگي براي دق دادن اون زن چاق آماده ايد؟ 384 00:20:25,300 --> 00:20:27,510 اون دکتر خانوم دروغگو رو مجبور .به اعتراف ميکنيم 385 00:20:29,930 --> 00:20:32,080 .اوه، و حالا دختر طراح ما اينجاست - مدرکمون رو گير آوردي؟ - 386 00:20:32,670 --> 00:20:35,602 بجنب جني. آينده ي خونواده ي ما به .تو بستگي داره 387 00:20:40,740 --> 00:20:43,650 .متأسفم. همه جارو گشتم. اما هيچي نبود 388 00:20:47,110 --> 00:20:50,090 خيلي خب. حالاچي؟ اگه ما مدرک نداشته باشيم .اون هيچ دليلي نداره که به ما حرفي بزنه 389 00:20:50,220 --> 00:20:53,450 ، خب، خوشبختانه، مثل تمام رئيس هاي خوب .من برنامه هاي غير قابل پيش بيني اي دارم 390 00:20:54,710 --> 00:20:57,210 آرچيبالد، الان وقتشه که از اون ارتباطات .فاميلي استفاده کنيم 391 00:21:01,490 --> 00:21:03,110 ،مراقب باش، پسر تنها 392 00:21:03,240 --> 00:21:06,200 به نظر ميرسه که خواهر کوچولوي تو ايده هاي خودش رو 393 00:21:06,510 --> 00:21:08,370 .درباره ي وضعيت خانوادت داره 394 00:21:31,600 --> 00:21:34,400 .بودن سرينا در اينجا کارها رو پيچيده ميکنه 395 00:21:34,620 --> 00:21:36,280 .ما بايد ازشون دوري کنيم تا ما رو نبينن 396 00:21:36,410 --> 00:21:40,630 اس" توي نقشه نبوده،و نمي تونيم " بذرايم يه بمب ناگهاني بلوند نقشه هامونو .منفجر کنه 397 00:21:40,800 --> 00:21:44,790 نقشه اينکه منتظر باشيم تا نيت و دن با يکي از مامورهاي انجمن پزشکان آمريکا که از دوستهاي خانوادگي نيت هست بياند؟ 398 00:21:45,090 --> 00:21:47,290 .کار تو اينکه با اين بليط منتظر بموني 399 00:21:47,670 --> 00:21:51,670 اسمش دکتر "تب"ـه، وانمود کن که تو خيلي .با تربيت و مؤدبي 400 00:21:51,850 --> 00:21:54,520 اگه به جراحي ارتوپدي توي بيمارستان "مونت سيناي" نياز داشته باشي به دردت ميخوره 401 00:21:54,810 --> 00:21:56,350 فکر کنم مواقعي که از پشت بهم خنجر .بزني هم کاربرد داشته باشه 402 00:21:56,470 --> 00:21:57,770 .من و بلر هم چشم از هالند بر نميداريم 403 00:21:57,940 --> 00:22:00,940 همين که نقشمون عملي بشه اون به .يکي از ما حقيقت رو ميگه 404 00:22:01,110 --> 00:22:04,360 يا ما به دکتر "تب" ميگيم و اون مجوز .هالند رو باطل ميکنه 405 00:22:05,180 --> 00:22:07,490 .من يه تلفن ميخوام. تلفن من دست بابامه 406 00:22:09,130 --> 00:22:10,775 .نگران نباش جي کوچولو 407 00:22:10,827 --> 00:22:14,519 .به زودي دوباره به منهتن برميگردي 408 00:22:17,443 --> 00:22:19,440 داري چي کار ميکني؟ 409 00:22:19,670 --> 00:22:20,670 .نقشم رو تويِ اين قسمت بازي ميکنم 410 00:22:35,280 --> 00:22:38,140 سلام،بخش ارتوپدي بيمارستان "مونت سيناي"؟ 411 00:22:40,770 --> 00:22:43,200 لطفا به دکتر "تب" اطلاع بديد که ديگه .نيازي نيست منتظر بمونند 412 00:22:43,520 --> 00:22:46,200 نيت آرچيبالد برنامش رو تغيير داده . و امشب نمياد 413 00:22:47,550 --> 00:22:48,550 .ممنون 414 00:23:06,650 --> 00:23:09,590 ميدوني، بايد اينو بگم که، واقعا خوبه همراه کسي هستم که 415 00:23:09,710 --> 00:23:11,750 .از اين جور کارها متنفر نيست 416 00:23:24,190 --> 00:23:25,110 .من يه فکري دارم 417 00:23:25,501 --> 00:23:26,500 .برو منم هستم 418 00:23:29,620 --> 00:23:32,270 دکتر کمبل، خوشحالم که از ،نزديک ميبينمت تون 419 00:23:32,490 --> 00:23:35,360 .ميخواستم ايشون رو براي مداوا پيش شما بيارم 420 00:23:39,140 --> 00:23:40,160 بابا، تو اينجا چيکار ميکني؟ 421 00:23:40,330 --> 00:23:42,390 سرينا بهم زنگ زد، اگرچه خودم هم .داشتم ميومدم اينجا 422 00:23:42,520 --> 00:23:44,560 متوجه شدم که اگه دختر حبس کردم گم بشه 423 00:23:44,680 --> 00:23:46,930 براي پيدا کردنش فقط بايد منتظر باشم .تا يه مهموني بزرگ برگزار بشه 424 00:23:47,060 --> 00:23:50,260 بابا، ميدونم دليلي نداري تا حرف منو باور کني اما اين دفعه واقعا دارم تلاش .ميکنم که کمکت کنم 425 00:23:50,430 --> 00:23:51,880 .جني، هالند اينجاست؟ اوه، بابا 426 00:23:53,590 --> 00:23:54,640 راجع به هالند چي گفتي؟ مگه اينجاست؟ 427 00:23:54,800 --> 00:23:57,390 دکتر "تب" تويِ بيمارستان نبود، و بلر هم .تلفنش رو جواب نميده 428 00:23:57,560 --> 00:23:59,680 .اگه هالند اينجاست، بايد باهاش حرف بزنم .تمام روز سعي کردم گيرش بيارم 429 00:23:59,890 --> 00:24:01,930 .نه، اين ايده ي خوبي نيست - .و تو بليط نداري - 430 00:24:04,300 --> 00:24:06,770 !بابا تو حتي لباس هم نپوشيدي 431 00:24:11,797 --> 00:24:15,776 .سرينا 432 00:24:18,754 --> 00:24:20,232 تا ديدم فهميدم يه نقشه دارين 433 00:24:20,233 --> 00:24:22,205 چاک و بلر تويِ اين قضيه هستن؟ 434 00:24:22,240 --> 00:24:24,178 .باشه، آره، اونا دنبال هالند ميگردن 435 00:24:24,229 --> 00:24:27,714 انتظار داشتي چيکار کنم؟ .من ميدونم روفس اون کار رو نکرده 436 00:24:27,748 --> 00:24:31,529 .و تو حتي يه فرصت هم بهش ندادي - چرا من بايد اين کار رو بکنم؟ اونم به - .بابام هيچ فرصتي نداد 437 00:24:31,547 --> 00:24:33,026 اوه، پس جريان اينه؟ 438 00:24:33,028 --> 00:24:35,311 هرکسي که احتمالا از بابات خوشش نمياد بايد بره؟ 439 00:24:35,329 --> 00:24:38,041 نيت، تمام چيزي که من ازت خواست اين .بود که با من باشي 440 00:24:38,077 --> 00:24:40,015 .و در عوض، تو منو تنها گذاشتي و رفتي 441 00:24:40,050 --> 00:24:43,831 .اونطوري هم که ميگي نيست - ببين، من فهميدم چرا بقيه اينکارو ميکنن - 442 00:24:43,865 --> 00:24:46,166 دن و جني نميخوان باور کنن که .باباشون خيانت کرده 443 00:24:46,200 --> 00:24:48,632 چاک هرکاري ميکنه که به بلر نزديک بشه 444 00:24:48,650 --> 00:24:51,855 ،و بلر، به علاوه اينکه اونم همينو ميخواد .نميتونه بيخيال بازي کردن بشه 445 00:24:51,890 --> 00:24:55,177 .اما تو انگار مثلا در کنار من بودي 446 00:24:55,211 --> 00:24:57,397 همونطور که اگه فيلمهاي آدري هپبورن رو ديده باشي 447 00:24:57,448 --> 00:24:58,926 ،مردانگي به اندازه کافي نبود 448 00:24:58,928 --> 00:25:01,130 من الان مجبورم راجع به احساساتم حرف بزنم؟ 449 00:25:01,148 --> 00:25:03,597 اون فيلمها تنها ماجراهاي عشقي بودند .که من تو زندگيم داشتمشون 450 00:25:03,631 --> 00:25:07,428 اون کارشو بيشتر از من دوست داره - متأسفم، من واقعا ترجيح ميدم که - .شماها رو تو دفترم ببينم 451 00:25:07,479 --> 00:25:10,668 چرا زنگ نميزنين و يه وقت نميگيرين؟ - لطفا. لطفا - 452 00:25:10,686 --> 00:25:14,894 .اون منو به عموش فروخت... براي هتلش 453 00:25:14,929 --> 00:25:16,588 تو رو فروخت؟ - .براي سکس - 454 00:25:16,590 --> 00:25:19,549 لطفا، چيزي از اين بدتر هست که تو منو مجبور کني يه پسر رو ببوسم 455 00:25:19,567 --> 00:25:23,002 واسه اينکه تو بتوني سخنراني کني؟ - اون با اين فرق داره، اون يه پسره رو- .قبلا بوسيده بود 456 00:25:23,020 --> 00:25:25,056 .اون با جک خوابيده... عموي من 457 00:25:25,092 --> 00:25:28,008 مشخصا شما هردوتون قلب همديگه رو شکونديد 458 00:25:28,027 --> 00:25:31,289 و حالا هم هيچکدوم احساس امنيت نميکنيد - ما چطوري ميتونيم همه چيو دوباره بسازيم؟ - 459 00:25:34,364 --> 00:25:39,629 بايد خيلي کار بشه و همچنين وقت .زيادي هم سپري بشه 460 00:25:39,683 --> 00:25:44,033 بازي اعتماد سازي سراغ داريد؟- .متأسفم، من واقعا بايد برم - 461 00:25:44,069 --> 00:25:47,348 درست شنيدم، راجع به بازي حرف زدين؟ - .لطفا، فقط يه وقت بگيريد - 462 00:25:47,384 --> 00:25:49,040 فقط يه چيز ديگه... اون مردي که اونجاست 463 00:25:49,500 --> 00:25:51,330 يکي از مأمورين کميته انضباطي .انجمن پزشکان آمريکاست 464 00:25:51,500 --> 00:25:54,870 آخرين باري که چک کردم، تجويز داروي .جعلي غيرقانوني هست 465 00:25:54,900 --> 00:25:58,160 مخصوصا براي اونايي که حتي- .بيمار شما هم نيستند چي؟ - 466 00:25:59,230 --> 00:26:00,650 .شما دوتا واقعا مريضيد 467 00:26:01,080 --> 00:26:03,520 اون مردي که جلوش وايساده منتظر علامت منه 468 00:26:03,890 --> 00:26:06,680 تا بهش نشون بدم که من عليه کاري که .با ليلي هامفري کردي مدرک دارم 469 00:26:07,600 --> 00:26:09,650 .فقط به ما بگو چرا نکنه تو روفس رو دوست داري؟ 470 00:26:10,390 --> 00:26:13,030 ميگند روانپزشک ها خودشون يکي .از ديونه ترين آدمها هستن 471 00:26:13,400 --> 00:26:14,610 بلر؟ چه غلطي ميکني؟ 472 00:26:16,600 --> 00:26:19,020 دلت ميخواد بهش بگي؟ 473 00:26:19,200 --> 00:26:20,780 يا ميخواي دکتر ويژه انضباطي بهش بگه؟ 474 00:26:24,380 --> 00:26:27,703 من فقط اون نسخه رو تجويز کردم .چون بايد لطفش رو جبران ميکردم 475 00:26:28,080 --> 00:26:30,270 همون آدم هم بهت گفت بگي با من خوابيدي؟ 476 00:26:30,390 --> 00:26:32,840 شخصي که بايد باهاش حرف بزنيد .ويليام وندروودسونِ 477 00:26:33,890 --> 00:26:35,050 ويل کجاست؟ 478 00:26:39,260 --> 00:26:41,190 چي اينقدر مهمه جني؟ 479 00:26:41,920 --> 00:26:44,260 هالند همه چيزو براشون تعريف کرد، اگه .هنوزم در حال تعريف کردن نباشه 480 00:26:44,650 --> 00:26:45,800 به کي چي گفت؟ 481 00:26:45,920 --> 00:26:49,560 همه حقيقت درباره ي تو و هالند و کارتون .با همديگه براي جدا کردن باباي من و ليلي 482 00:26:52,950 --> 00:26:55,570 جني، من متأسفم. ميدونم که تو ...باباتو خيلي دوست داري 483 00:26:55,820 --> 00:26:57,490 .ميفهمم که چرا داري اين کارو ميکني 484 00:26:57,650 --> 00:26:59,150 من تو رو واسه هيچکدوم ازين کارا سرزنش نميکنم 485 00:26:59,620 --> 00:27:02,070 اگه ميخواي بري، بايد همين الان .اينجا رو ترک کني 486 00:27:05,430 --> 00:27:07,020 براي چي داري اين رو به من ميگي؟ 487 00:27:08,520 --> 00:27:12,990 تو ميتوني خونواده ي خودتو داشتي .باشي، منم همينطور 488 00:27:19,680 --> 00:27:22,760 .بابت کمکت ممنونم اگه جايي يه پيشخدمت نياز بود .بهت خبر ميدم 489 00:27:40,360 --> 00:27:41,480 ليلي رو نديدي؟ 490 00:27:42,200 --> 00:27:44,560 .آه، اون الان با سرينا و ويل رفت 491 00:27:44,690 --> 00:27:46,280 ،در اين جنگ خانوادگي 492 00:27:46,410 --> 00:27:49,900 0 وندروودسن 1، هامفري 493 00:27:55,225 --> 00:27:58,389 چرا شما زود اومدين؟ مهموني خسته کننده بود؟ 494 00:27:58,441 --> 00:28:01,554 .يه جورايي در واقع بايد ميومديم - پدرت يه تماس دريافت کرد. اون بايد برگرده به - ."پالم بيچ" 495 00:28:01,606 --> 00:28:03,853 يکي از بيمارهام داره دوره بدي رو ميگذرونه 496 00:28:03,888 --> 00:28:05,853 .من بايد بدون وقفه برم اونجا 497 00:28:05,887 --> 00:28:08,351 .و ماهم باهاش ميريم - .بچه ها وسايلتون رو جمع کنيد - 498 00:28:08,387 --> 00:28:11,684 من يه هليکوپتر ترتيب دادم تا .ما رو برسونه فرودگاه 499 00:28:11,718 --> 00:28:14,249 .اريک، مامان الان به ما نياز داره 500 00:28:14,285 --> 00:28:16,765 .اين شانس ماست تا بالاخره يه خونواده بشيم 501 00:28:16,800 --> 00:28:18,714 من .. اوه 502 00:28:18,766 --> 00:28:20,714 .من ميرم وسايلم رو بيارم 503 00:28:38,758 --> 00:28:40,256 .نيت هم داره سعي ميکنه تماس بگيره 504 00:28:40,258 --> 00:28:42,206 .هيچ دليلي نيست که بتوني از پدرت دفاع کني 505 00:28:42,258 --> 00:28:44,423 ما داريم وسايلمون رو جمع ميکنيم .که به پالم بيچ بريم 506 00:28:44,457 --> 00:28:47,421 فقط ميخوام مامانم بتونه اين وضعيت رو- .پشت سر بذاره سرينا، من بخاطر بابام زنگ نزدم - 507 00:28:47,456 --> 00:28:49,421 ،من راجع به خودتون زنگ زدم .گوشي رو قطع نکن 508 00:28:49,455 --> 00:28:51,819 من ميدونم چقدر خوشحالي که همگي .پيش هم برگشتيد 509 00:28:51,838 --> 00:28:55,168 اما بابات کسيِ که به هالند گفته ،تا درباره خيانت پدرم دروغ بگه 510 00:28:55,203 --> 00:28:58,250 و اينکه بابات به هالند گفته براي مامانت- .قرص تجويز کنه دن، باباي من دکتره - 511 00:28:58,285 --> 00:29:00,649 براي چي بايد به هالند براي تجويز قرص ها نياز داشته باشه؟ 512 00:29:00,668 --> 00:29:02,649 بخاطراينکه اون داروها هيچ کمکي به ،بيماري مادرت نميکنه 513 00:29:02,684 --> 00:29:07,197 و باباتم نميخواسته که از خودش ردي- .به جا بذاره باشه، چيزايي که ميگي واقعا مسخرست - 514 00:29:07,249 --> 00:29:09,197 مسخره تر از اينکه شما همگي 515 00:29:09,248 --> 00:29:11,812 ميخواين با هم امشب شهر رو ترک کنيد - .من ميخوام برم. خدافظ - 516 00:29:11,846 --> 00:29:14,177 ...سرينا، صبرکن 517 00:29:20,493 --> 00:29:23,690 همگي آماده شدين؟ وسايل من طبقه پايينه 518 00:29:23,742 --> 00:29:25,024 آره 519 00:29:25,025 --> 00:29:26,990 اوم، ميدوني، داشتم فکر ميکردم 520 00:29:27,025 --> 00:29:29,989 شايد ما بايد صبرکنيم و اه، فردا پرواز کنيم 521 00:29:30,023 --> 00:29:33,187 اي کاش ميتونستيم. من مجبورم .بدون وقفه برم سراغ بيمارم 522 00:29:33,239 --> 00:29:35,354 مطمئني بخاطر همينه؟ 523 00:29:35,405 --> 00:29:38,819 مردم ميگن تو پشت جريان هالند بودي؟ 524 00:29:38,853 --> 00:29:40,750 هالند؟ 525 00:29:42,102 --> 00:29:44,683 اوم. بذار برم يه سري به مامانم بزنم 526 00:29:46,534 --> 00:29:49,481 روفس، اينجا چکار ميکني؟ - دوست داشتم با مادرت حرف بزنم - 527 00:29:49,516 --> 00:29:52,513 اون نميخواد - روفس، چه خبره؟ - 528 00:29:52,566 --> 00:29:54,513 ،حقيقت 529 00:29:54,565 --> 00:29:57,128 تو ميخواي بهش بگي با من بايد بگم؟ 530 00:30:00,170 --> 00:30:01,630 پس باباي سرينا اين نامه رو براش ميفرسته و بهش ميگه 531 00:30:01,750 --> 00:30:04,090 وقتي اومده بودي منو ببيني من ...و مادرت باهم بوديم 532 00:30:04,260 --> 00:30:07,160 به اين اميد که باعث بوجود اومدن مشکل بين ليلي و پدرم بشه، شايد ازهم طلاق بگيرند 533 00:30:07,960 --> 00:30:09,600 وقتي اين نقشه اش شکست ميخوره ...ميره سراغ نقشه ي دوم 534 00:30:10,000 --> 00:30:11,790 هالند رو ميفرسته تا با روفس دوست بشه 535 00:30:11,910 --> 00:30:14,570 شوهر هالند اونو ترک کرده بود، اون هم .نااميدانه دنباله يه دوست بود 536 00:30:14,700 --> 00:30:17,390 اما يه بار ديگه، ليلي و روفس ثابت ،ميکنند جدايي ناپذيرند 537 00:30:17,510 --> 00:30:20,180 .پس ميره سراغ نقشه سوم- نقشه ي سومي هم وجود داره؟ - 538 00:30:20,900 --> 00:30:22,650 اوه، من هميشه يه نقشه سوم دارم 539 00:30:22,820 --> 00:30:25,170 خودش رو يه دکتري نشون ميده که وقتش خاليِ 540 00:30:25,660 --> 00:30:28,390 ليلي تمام تابستون رو ميره پيشش. اون واقعا بيماره 541 00:30:28,770 --> 00:30:32,060 ،اون درمانش ميکنه، عاشقش ميشه ،تصميم ميگيره دوباره به دستش بياره 542 00:30:32,640 --> 00:30:36,390 فقط هالند بهش ميگه که ليلي و روفس مثل يک روح در دو بدن هستن 543 00:30:37,220 --> 00:30:39,710 اون فکر ميکنه،« چي کار ميتونم بکنم ،که اون منو دوست داشته باشه 544 00:30:39,830 --> 00:30:41,540 و خانوادم منو قبول کنه»؟ 545 00:30:41,710 --> 00:30:45,060 .نجات جونش ...پس قرصهايي رو از هالند ميگيره 546 00:30:45,300 --> 00:30:46,780 .همونايي که تو دزديدي 547 00:30:46,910 --> 00:30:50,150 .آنتي بيوتيکها، تأثيرات جانبي با علائم دروغي 548 00:30:50,270 --> 00:30:53,350 دوباره ليلي رو درمان ميکنه و به يک قهرمان تبديل ميشه، تا ابد به خوبي و .خوشي باهم زندگي ميکنند 549 00:30:54,420 --> 00:30:56,050 .تعجبي نداره اگه تحسينش کني 550 00:30:56,170 --> 00:30:58,180 تقريباً شبيه چيزي که تو .ميخواستي انجام بدي 551 00:30:58,300 --> 00:31:00,880 متشکرم، اين فقط يه گوشه اي از .نبوغ من هست 552 00:31:01,440 --> 00:31:03,130 ...حالا تنها سوال اينه که 553 00:31:03,400 --> 00:31:05,230 آيا ليلي حرفهاي پدرم رو باور ميکنه؟ 554 00:31:05,815 --> 00:31:09,669 ليلي، اين احمقانست. تو نميتوني .اين دروغ ها رو باور کني 555 00:31:09,703 --> 00:31:11,570 ميخواي به هالند زنگ بزنم؟ الان وقت اونه که حقيقت رو بگه 556 00:31:11,740 --> 00:31:14,030 از معشوقه ات ميخواي که ...داستان رو عوض کنه 557 00:31:14,640 --> 00:31:17,160 هي، مامان من واقعا بيماره؟ حقيقت تنها چيزيه که الان ميخوام بدونم 558 00:31:17,510 --> 00:31:19,030 .معلومه که اون بيمار بود 559 00:31:19,290 --> 00:31:23,290 فکر ميکنيد من براي مادرتون داروهايي تجويز کردم که بهش نياز نداشته؟ 560 00:31:24,020 --> 00:31:25,250 .اين فکرتون نامعقولِ 561 00:31:25,420 --> 00:31:28,500 من برگه هاي تشخيص بيماري رو تويِ کيفم دارم. ميخوايد ببينيدشون؟ 562 00:31:29,200 --> 00:31:30,970 .نيازي نيست که خودت رو اثبات کني 563 00:31:39,330 --> 00:31:40,540 .ظاهرا بايد بکنم 564 00:31:41,853 --> 00:31:43,761 معذرت ميخوام - ويليام - 565 00:31:55,850 --> 00:31:57,794 من به تو خيانت نکردم ليلي 566 00:31:57,846 --> 00:32:00,921 هيچوقت هم نميکنم - روفس - 567 00:32:00,922 --> 00:32:01,600 پس اون بيمار نيست؟ 568 00:32:01,900 --> 00:32:04,200 من فقط ميخوام همه چي روشن بشه- .اون الان کاملاً سالمه- 569 00:32:04,330 --> 00:32:07,300 اون از موقعي که پاش رو گذاشت .نيويورک داشت به همه مون دروغ ميگفت 570 00:32:07,960 --> 00:32:11,420 تو فکر ميکني اون برميگرده؟ - آره، البته که برميگرده، شنيدي که چي گفت - 571 00:32:11,930 --> 00:32:15,180 و من... من متأسفم. مامان، من نميخوام تو مريض باشي 572 00:32:15,350 --> 00:32:17,090 .اما بابا به ما دروغ نگفته 573 00:32:23,060 --> 00:32:24,060 ويليام کجاست؟ 574 00:32:25,510 --> 00:32:27,400 اون.. اون تويِ لابي طبقه ي اوله .رفت تا وسايلشو بياره 575 00:32:27,570 --> 00:32:30,230 هيچ کس تو لابي نيست - اون اونجاست - 576 00:32:30,400 --> 00:32:31,570 سرينا لابي خاليه 577 00:32:33,207 --> 00:32:35,740 .تو.. تو ممکنه نديده باشيش، اون نميره 578 00:32:36,480 --> 00:32:37,780 .اون منو ترک نميکنه 579 00:32:40,111 --> 00:32:42,322 بذار بره - اوه، خدايا - 580 00:32:42,389 --> 00:32:45,366 ما بايد به پليس زنگ بزنيم 581 00:32:45,417 --> 00:32:47,378 باشه، خيلي خب، فقط يه دقيقه بهش وقت بده 582 00:32:47,413 --> 00:32:51,469 نه، اگه صبر کنيم، اون براي هميشه رفته 583 00:32:51,488 --> 00:32:53,632 بله، کاپيتان ليويس؟ نيت آرچيبالد هستم 584 00:32:53,651 --> 00:32:55,678 ما همديگرو تابستون پيش پدربزرگم ديديم 585 00:32:55,730 --> 00:32:57,624 .گوش کنيد، من به کمک تون احتياج دارم 586 00:32:59,838 --> 00:33:01,850 خيلي دوست دارم بدونم که ويليام چطوري فهميد که بايد از شهر بره بيرون؟ 587 00:33:02,160 --> 00:33:03,520 يه نفر بايد خبرچيني کرده باشه 588 00:33:07,060 --> 00:33:10,520 اون يکي از ما بوده - اون من بودم - 589 00:33:28,698 --> 00:33:29,920 چي شد؟ 590 00:33:32,440 --> 00:33:34,260 حقيقت داشت، اون رفته 591 00:34:06,555 --> 00:34:09,881 من بايد حقيقت رو از خودت بشنوم 592 00:34:15,121 --> 00:34:19,244 ،وقتي مادرت تابستون گذشته اومد پيش من واقعا بيمار بود 593 00:34:19,280 --> 00:34:22,671 من درمانش کردم 594 00:34:22,708 --> 00:34:25,802 بعد من دوباره عاشقش شدم 595 00:34:25,838 --> 00:34:28,268 وقتي اومدم اينجا و تو و اريک رو ديدم 596 00:34:28,304 --> 00:34:31,364 من.. من فهميدم که چه چيزهايي رو از دست دادم 597 00:34:33,797 --> 00:34:36,245 من هيچوقت نميخواستم به هيچکدومتون صدمه بزنم 598 00:34:36,298 --> 00:34:38,517 من فقط ميخواستم خانوادم برگردن 599 00:34:38,571 --> 00:34:41,053 تنها کاري که بايد انجام ميدادي اين بود که فقط کنارمون بموني 600 00:34:41,090 --> 00:34:42,370 متأسفم سرينا 601 00:34:42,700 --> 00:34:45,660 فکر ميکردم تا زماني که مادرت ...بهم نياز نداشته باشه 602 00:34:48,610 --> 00:34:50,210 .تو هيچ فرصت ديگه ي رو به من نميدي 603 00:34:52,570 --> 00:34:55,340 خب، پليس الان تو راهه، احتمالاً ديگه بايد بري 604 00:34:57,780 --> 00:34:59,050 تو چرا همراه من نمياي؟ 605 00:35:00,730 --> 00:35:02,380 .من نمي بخشمت 606 00:35:02,880 --> 00:35:05,010 و همچنين نميخوام تنبيهت کنم 607 00:35:05,350 --> 00:35:09,624 اگه تو الان بري، خيالم راحت ميشه .که دست شون بهت نميرسه 608 00:35:11,730 --> 00:35:12,940 دوست دارم سرينا 609 00:35:14,360 --> 00:35:15,920 منم دوست دارم بابا 610 00:35:22,180 --> 00:35:23,040 حالا برو 611 00:36:00,620 --> 00:36:03,870 روفس، متأسفم که حرفتو باور نکردم واقعا فکرم خيلي مشغول بود 612 00:36:04,660 --> 00:36:07,210 تنها چيزي که مهمه اينه که من ديگه تو رو به خاطر 613 00:36:07,330 --> 00:36:10,440 سرطان يا "ويل" يا هر چيز ديگه ي .از دست نميدم 614 00:36:25,750 --> 00:36:27,930 واقعا؟ همين؟ 615 00:36:28,660 --> 00:36:30,480 بابا، اون باور داشت که تو خيانت کردي 616 00:36:30,600 --> 00:36:32,180 .اون داشت با شوهر سابقش ميرفت 617 00:36:32,350 --> 00:36:34,040 .و تو هم کمک کردي اون اتفاق بيفته 618 00:36:34,350 --> 00:36:36,440 ميدوني، تو فکر ميکني که ويليام تنها مشکله ماست؟ 619 00:36:37,490 --> 00:36:40,570 نه پدر، تو و ليلي هميشه در حال جنگيد 620 00:36:40,690 --> 00:36:43,860 منظورم اينه که هميشه يکي از شما فکر ميکنه اون يکي خيانت کرده .هر دوتون مخفي کاريد 621 00:36:44,030 --> 00:36:45,750 .جني، اين بين من و ليليِ 622 00:36:45,880 --> 00:36:47,210 .اي کاش بود 623 00:36:47,660 --> 00:36:49,990 اما ما همگي به داخلش کشيده شديم .شبيه کاري که امروز کرديم 624 00:36:51,450 --> 00:36:54,060 وقتي ما تو بروکلين زندگي ميکرديم ممکن بود مجبور بشم براي رفتن به مدرسه از مترو استفاده کنم 625 00:36:54,190 --> 00:36:55,500 ،يا لباسهام رو خودم درست کنم 626 00:36:55,670 --> 00:36:57,380 .اما حداقل خانوادمون کنار هم خوشحال بوديم 627 00:36:57,770 --> 00:37:01,130 نميدونم چه اشکالي داره که ميخوام .زندگيم به حالت عادي برگرده 628 00:37:01,440 --> 00:37:02,840 .اينجا جاييِ که ما زندگي ميکنيم 629 00:37:03,010 --> 00:37:04,880 .چيزي که بايد به حالت عاديش برگرده تو هستي 630 00:37:16,160 --> 00:37:18,590 اگه تو نميخواي قسمتي از اين خانواده باشي 631 00:37:18,720 --> 00:37:20,900 .هيچکسي مجبورت نکرده که اينجا بموني 632 00:37:45,640 --> 00:37:47,220 مجبور نيستي منتظر من بموني 633 00:37:48,061 --> 00:37:49,973 ليلي خوبه، و بازي هم تموم شد 634 00:37:50,006 --> 00:37:53,078 تو که واقعا نميخواي ماجراي اين پسره بازيکن راگبي )رو ادامه بدي؟ ) 635 00:37:53,129 --> 00:37:54,583 اين يه ماجرا نيست 636 00:37:54,585 --> 00:37:57,903 .اين يه قراره واقعيه، و اونم کاملا با منه 637 00:38:03,317 --> 00:38:06,242 .ميدونم که حسش کردي 638 00:38:06,277 --> 00:38:08,336 ما توي يه نقشه بوديم 639 00:38:08,370 --> 00:38:10,331 و اونم فقط نقش بازي کردن بود 640 00:38:13,440 --> 00:38:14,941 اون واقعي بود 641 00:38:14,942 --> 00:38:17,698 ميدونم که الان خوب حسش ميکني 642 00:38:17,733 --> 00:38:20,786 اين چيزي رو تغيير نميده 643 00:38:20,820 --> 00:38:23,493 و هالند ممکنه يه ديوونه باشه، اما راست ميگفت 644 00:38:23,528 --> 00:38:26,581 مهم نيست که من چه حسي دارم يا ندارم ماها بهم اطمينان نداريم 645 00:38:26,615 --> 00:38:30,114 من بيشترين خطري رو که ميتونستم انجام دادم 646 00:38:30,148 --> 00:38:32,475 « وقتي که گفتم « دوست دارم 647 00:38:32,510 --> 00:38:34,712 و البته ارزشش رو داشت 648 00:38:34,746 --> 00:38:37,898 ،اگه من با ترس هام به خاطر تو رو به رو بشم 649 00:38:37,932 --> 00:38:40,050 .تو هم ميتوني به خاطر من اين کار رو بکني 650 00:38:43,688 --> 00:38:47,274 تا فردا فرصت داري تصميم بگيري 651 00:38:47,310 --> 00:38:48,475 چي؟ 652 00:38:48,476 --> 00:38:50,826 ما هرگز به آرامش و امنيت نميرسيم 653 00:38:50,860 --> 00:38:54,560 پس به اندازه ي کافي شجاع هستي يا نه؟ 654 00:38:54,595 --> 00:38:58,111 .تويِ پنت هاوس هتل "امپاير" منتظرت هستم 655 00:38:58,146 --> 00:39:01,497 .تو نميتوني با خاطرات منو تحريک کني 656 00:39:01,531 --> 00:39:03,497 اگه تو فردا اونجا نباشي 657 00:39:03,532 --> 00:39:06,366 ساعت 7:01 من قلبم رو براي . هميشه به روي تو مي بندم 658 00:39:06,417 --> 00:39:10,233 خيلي خب، من اونجا نميام 659 00:39:29,260 --> 00:39:31,292 نقشه چطور پيش رفت؟ 660 00:39:33,511 --> 00:39:36,077 من تقريبا خيلي در مورد راگبي شنيدم 661 00:39:36,113 --> 00:39:39,545 ديگه کافيه، راگبي يه ورزش واقعيه 662 00:39:39,597 --> 00:39:42,564 ...فوتبال براي 663 00:39:56,937 --> 00:39:59,787 سلام؟ - هي، داشتم باهات تماس ميگرفتم - 664 00:39:59,822 --> 00:40:01,805 .چيز زيادي براي گفتن نيست 665 00:40:01,840 --> 00:40:03,806 من به پدرم رسيدم قبل از اينکه پليس ها برسن 666 00:40:03,840 --> 00:40:08,940 پس فکر کنم بدوني چرا الان نميخوام .اصلاً باهات حرفي بزنم 667 00:40:24,599 --> 00:40:26,564 .مرسي که باهام اومدي 668 00:40:26,616 --> 00:40:28,615 .ميدونم که اين قضيه براي تو پيچيده بوده 669 00:40:28,651 --> 00:40:31,617 از کي تا حالا همراهي با سرينا وندروودسن پيچيده نبوده؟ 670 00:40:35,787 --> 00:40:37,753 ميخواي درموردش حرف بزني؟ 671 00:40:46,474 --> 00:40:48,457 ،وقتي درخت خانواده ميفته 672 00:40:48,492 --> 00:40:51,575 همگي به يه دوست نياز داريم تا ...ما رو به خارج جنگل هدايت کنه 673 00:40:56,296 --> 00:40:58,628 .يا به داخلش 674 00:41:07,316 --> 00:41:10,783 نميدونستم تو اينجايي - من اينجا زندگي ميکنم - 675 00:41:10,818 --> 00:41:14,985 ميدونم،فقط فکر کردم همراه سرينا .باشي يا يه همچين چيزي 676 00:41:15,020 --> 00:41:15,880 .نه 677 00:41:28,400 --> 00:41:30,222 ...اما مراقب باش 678 00:41:30,409 --> 00:41:33,744 ،وقتي تاريکي همه جا رو ميگيره ،ناپاکي حقيقي پديدار ميشه 679 00:41:33,779 --> 00:41:37,481 و تا موقع طلوع خورشيد شکار هر .چيزي مجاز هست 680 00:41:37,499 --> 00:41:41,000 (penguin) ترجمه و زيرنويس : مـسـعـود .: Masoud.Ghazanfari@Gmail.Com :. 681 00:41:41,001 --> 00:41:44,500 ..::: wWw.RapidBaz.Org :::.. "Copyrights © All Right Reserved"