1 00:00:01,034 --> 00:00:02,163 آنچه از کدبانوهاي سرگشته گذشت 2 00:00:02,836 --> 00:00:05,202 اگه روشن بشه کساني به او آزار رسوندن ميخوام کشته بشن 3 00:00:05,305 --> 00:00:06,329 گاهي 4 00:00:06,406 --> 00:00:09,170 تا چند هفته آينده کلاً پولام تموم ميشه پاک درمونده ميشم 5 00:00:09,242 --> 00:00:11,836 ـ صورت بهتره به فکر پيدا کردن يه شغل بيفتي ـ آره 6 00:00:11,911 --> 00:00:13,572 پاسخها 7 00:00:13,680 --> 00:00:15,841 اگه فقط ميتونستي به من بگي چي بهت گفته شايد ميتونستم مشکل رو حل کنم 8 00:00:15,915 --> 00:00:18,782 ـ نميتونم اين کارو بکنم به بزرگترين سئوالات زندگي 9 00:00:18,852 --> 00:00:21,013 من دوباره کابوس داشتم 10 00:00:21,087 --> 00:00:23,248 فکر ميکني اسم آنجلا تا چه حد اهميت داشته باشه؟ 11 00:00:23,356 --> 00:00:25,916 ـ در واقع اون اسم واقعي منه مدفون نميمونن 12 00:00:25,992 --> 00:00:28,893 او حتي يه ماه هم نميشه مرده و برا تو جوريه که انگار کلاً وجود نداشته 13 00:00:28,962 --> 00:00:30,520 زير لواي حتي دروغهاي بزرگتر. 14 00:00:30,597 --> 00:00:35,762 ـ زاک داشت در مورد دينا به جولي ميگفت ـ او قصد کشتن دينا رو نداشت 15 00:00:40,974 --> 00:00:45,502 بيشتر مادرا به شما خواهند گفت که بچه ها هديه اي از طرف خداوند هستند 16 00:00:45,645 --> 00:00:49,604 بيشتر مادرا به شما همچنين خواهند گفت که هديه هايي که بچه هاشون به اونها ميدن 17 00:00:49,682 --> 00:00:52,583 کمتر از هديه هاي آسماني نيستند 18 00:00:53,586 --> 00:00:58,717 لاينت به واسطه کارهاي هنري که تو کودکستان انجام داده بود، 19 00:00:59,692 --> 00:01:03,856 ساخت قفسه ادويه جات در کمپ تابستاني بچه ها 20 00:01:04,564 --> 00:01:08,591 و کار ساخت زيور آلات بدلي در مجمع پيشاهنگان خسته و فرسوده شده بود 21 00:01:08,701 --> 00:01:10,430 اما امروز، 22 00:01:10,503 --> 00:01:14,940 لاينت اسکاوو هديه اي دريافت کرد که هر مادري در روياي اون بسر ميبره 23 00:01:15,608 --> 00:01:17,974 رويايي که بوضه وح و بدون شرمندگي تونست خوشحاليشو نشون بده 24 00:01:18,044 --> 00:01:21,172 ـ شما بچه ها اين گلدونو از کجا آوردين؟ ـ درستش کرديم 25 00:01:21,281 --> 00:01:23,841 واقعاً؟ خيلي خوشم اومد 26 00:01:24,651 --> 00:01:29,111 اين قشنگترين هديه اي که شما پسرا تا به حال به من داديد 27 00:01:29,222 --> 00:01:33,454 ميدونين چيه؟ من اونو ميزارم تو ايوون جلويي که همه همسايه ها بتونن از ديدنش لذت ببرن 28 00:01:34,694 --> 00:01:38,687 لاينت ميدونست که او خاطره اون لحظه رو گرامي خواهد داشت 29 00:01:38,765 --> 00:01:42,030 براي بقيه عمرش 30 00:01:42,102 --> 00:01:46,334 خيلي زود روز بعد خاطر? اون لحظه به ويراني گرائيد 31 00:01:52,645 --> 00:01:56,103 خانم مک کلاسکي چرا داري گلدون منو ميبري؟ 32 00:01:56,182 --> 00:01:58,582 چونکه مال منه. پسرات اونو از ايوون من دزديدن 33 00:01:58,651 --> 00:02:02,280 نه، نه، نه. پسرام اون برا روز والنتاين برا من درست کردن 34 00:02:02,388 --> 00:02:06,449 من اونو تو آخرين سفرم به کاستاريکا خريدم. ميبيني؟ 35 00:02:06,526 --> 00:02:08,926 هنوز برچسب قيمت روشه 36 00:02:10,763 --> 00:02:14,221 ببين. چيه؟ چيزي نداري بگي؟ گربه زبونتو خورده؟ 37 00:02:14,334 --> 00:02:17,599 حالا تو به من گوش کن. وروجکاتو از خونه من دور نگه دار 38 00:02:17,704 --> 00:02:24,075 بله، اغلب مادرا به شما خواهند گفت که بچه هاشون هديه اي از طرف خداوند هستند 39 00:02:25,178 --> 00:02:28,011 اغلب مادرا همچنين به شما خواهند گفت 40 00:02:28,081 --> 00:02:31,676 روزايي هست که شما آرزو ميکنيد کاش ميشد ميتونستيد اين هدايا رو به صاحبش پس بديد 41 00:03:13,493 --> 00:03:17,486 امروز يه روز پيش از روز والنتاين بود و هر مردي در ويستريا لين 42 00:03:17,564 --> 00:03:22,001 داشت براي اين خطرناکترين تعطيلي خودشو آماده ميکرد 43 00:03:22,101 --> 00:03:24,467 در حيني که بعضيا کارت تبريکهاي عاشقانه خريده بودند 44 00:03:27,607 --> 00:03:31,407 وبعضيا شيريني و گل فراهم کرده بودند 45 00:03:31,978 --> 00:03:35,573 و بعضيا ميز شامي در رستورانهاي مجلل رزرو کرده بودند 46 00:03:37,250 --> 00:03:42,654 يه عده هم به کلي اين روز رو فراموش کرده بودند. مجدداً 47 00:03:42,722 --> 00:03:48,661 اين فعاليتهاي پر جنب و جوش براي زنان ويستريا لين وجود نداشت 48 00:03:48,761 --> 00:03:52,754 اونا سرگرم آشکار سازي رازي درباره همسايه شون بودند 49 00:03:52,832 --> 00:03:57,098 رازي که بطور موثري با اندوه و تنش همراه بود 50 00:03:57,170 --> 00:04:00,264 پس پائول گفت که زاخاري دينا رو کشته؟ 51 00:04:00,340 --> 00:04:01,398 بله 52 00:04:01,474 --> 00:04:05,433 خب، اون بايستي يه جورايي تصادفي بوده باشه پسر کوچولوها نميرن همينجوري خواهراي نوزادشونو بکشن 53 00:04:05,545 --> 00:04:10,778 خب، هرچي که بوده، اين پسره جداً به هم ريخته است من جولي رو از اينکه با او اين ور اونور بره منع کردم 54 00:04:11,851 --> 00:04:16,447 پس قضيه اين بوده! اين رازي بوده که مري آليس سعي در مخفي کردنش داشته 55 00:04:16,522 --> 00:04:18,422 ببينيد با چه احساس گناهي مجبور بوده زندگي کنه 56 00:04:18,491 --> 00:04:22,120 ميدونيد شايد عجيب باشه اينو ميگم اما من تاحدي احساس تاسف و دلسوزي برا پائول ميکنم 57 00:04:22,195 --> 00:04:25,528 کاش ميتونستم. من هنوز احساس ميکنم يه چيزي سر جاش نيست 58 00:04:25,598 --> 00:04:28,624 ـ منظورت چيه؟ ـ خب، ما تو خونه اونا رفت و اومد داشتيم 59 00:04:28,701 --> 00:04:31,397 آيا هيچ کدوم شما تا حالا عکسي از يه بچه ديگه اونجا ديديد؟ 60 00:04:31,537 --> 00:04:34,973 گير من اينه که چرا اونا پتوي دينا رو نگه داشتن ولي همه عکساشو پرت کردن بيرون؟ 61 00:04:35,041 --> 00:04:36,906 اين نکته جالبيه 62 00:04:37,010 --> 00:04:40,707 ما هيچ پاسخي نداريم که چرا مري آليس تو اون جلسه روان درماني به خودش آنجلا ميگه 63 00:04:40,813 --> 00:04:45,216 همه اون چه که ميدونيم اينه که:مري آليس زاک رو از هر چيزي تو دنيا بيشتر دوست داشت 64 00:04:45,318 --> 00:04:48,014 ... وقتي يه بچه رو اونقدر دوست داري 65 00:04:49,188 --> 00:04:52,180 قادري که همه جور کاري براش بکني 66 00:04:55,862 --> 00:04:57,955 بله 67 00:05:05,805 --> 00:05:11,505 سلام. اينا اشتباهي به من تحويل داده شده ازم ميگيريد؟ 68 00:05:11,611 --> 00:05:13,511 اينا برا مري آليس يانگه 69 00:05:14,814 --> 00:05:16,839 اوه، خداي من 70 00:05:16,916 --> 00:05:20,511 من، آه يه سفارش به گل فروشي داده بودم 71 00:05:20,620 --> 00:05:22,952 فراموش کردم لغوش کنم 72 00:05:24,557 --> 00:05:28,516 مري آليس همسر من بود او چند ماه پيش مرد 73 00:05:31,597 --> 00:05:34,293 من خيلي از اين مصيبتتون متاسفم 74 00:05:34,367 --> 00:05:35,994 و من براي شما هم متاسفم ـ ببخشيد؟ 75 00:05:36,069 --> 00:05:39,835 خواهرتون. مارتا؟ 76 00:05:39,972 --> 00:05:43,806 اوه، بله. او 77 00:05:47,180 --> 00:05:50,115 خداي من، اين آنجلاس 78 00:05:51,517 --> 00:05:52,984 چي؟ 79 00:05:53,052 --> 00:05:57,682 آنجلا فورست ما دو تا با هم کار ميکرديم در اوتاه. بايستي 15سال پيش باشه 80 00:05:57,790 --> 00:06:01,954 فکر ميکنم اشتباه گرفتيد اسم همسر من مري آليسه 81 00:06:02,028 --> 00:06:04,155 و او هرگز در اوتا نبوده 82 00:06:07,100 --> 00:06:12,663 خب، ممکنه من اشتباه کرده باشم همونطور که گفتم مال سالها پيش بوده 83 00:06:19,679 --> 00:06:22,842 نه، ميکي، تو اشتباه ميکني من مثل يه زن جاه طلب عمل نکردم 84 00:06:22,949 --> 00:06:27,613 من نمايش فروش قايق رو ول کردم چونکه اون دلاله داشت منو دور ميزد 85 00:06:27,687 --> 00:06:30,952 اون تقصير من نيست يائو لين؟ يک لکه رو جا گذاشتي 86 00:06:31,023 --> 00:06:35,084 نه، منو از سخنراني معاف کن و فقط يه شغل ديگه سريع برا من پيدا کن 87 00:06:35,161 --> 00:06:39,154 منو و کارلوس با اين صورتحسابا کونمون داره پاره ميشه و ما نميتونيم اونارو پرداخت کنيم 88 00:06:39,232 --> 00:06:41,325 خوب، باي 89 00:06:49,008 --> 00:06:51,806 ـ چي گفتي؟ ـ هيچي 90 00:06:53,713 --> 00:06:56,580 خيال نداري اون لکه رو پاک کني؟ 91 00:06:56,649 --> 00:06:59,812 ـ کدوم يکي؟ ـ اوني که بهت گفتم تميزش کني 92 00:07:00,987 --> 00:07:02,818 بهش ميرسم 93 00:07:12,098 --> 00:07:14,623 الان تميزش کن 94 00:07:14,700 --> 00:07:17,760 ـ چرا؟ ـ چونکه من گفتم 95 00:07:19,172 --> 00:07:23,074 باشه، اما تو بايد بگي خواهش ميکنم 96 00:07:24,410 --> 00:07:27,971 باشه، خواهش ميکنم 97 00:07:32,018 --> 00:07:36,853 هر اتفاقي که بيفته تو به جايي تعلق داري که بايد زانو بزني و بشور و بمال کني 98 00:07:36,923 --> 00:07:40,984 ـ وضع تو بهتر از من نيست ـ ببخشيد؟ 99 00:07:41,060 --> 00:07:46,521 تنها دليلي که تو همه چيز تو زندگيت داري اينه که قشنگي 100 00:07:46,632 --> 00:07:50,932 يه روز هم تو پير خواهي شد و وقتي اين اتفاق بيوفته اونوقت تو ديگه چيزي نخواهي بود 101 00:07:53,072 --> 00:07:55,768 تو اخراجي 102 00:07:56,943 --> 00:07:59,241 به جهنم 103 00:08:07,753 --> 00:08:13,419 اوه. کارت تبريک روز والنتاين. قشنگه و خيلي با دقت با دست رنگ آميزي شده 104 00:08:13,526 --> 00:08:16,518 هر کسي که اونا رو برا توفرستاده بايستي تو رو واقعاً دوست داشته باشه 105 00:08:16,596 --> 00:08:20,259 ـ و سرشار از استعداد باشه ـ زيباست. ممنون 106 00:08:22,401 --> 00:08:24,460 پس هنوز قرارمون برا فردا شب سر جاشه؟ 107 00:08:24,537 --> 00:08:27,472 اوه، نه تنها سرجاشه بلکه تو رستوران لاپتيت فلوريه جا رزرو کردم 108 00:08:27,573 --> 00:08:31,339 اوه. اونجا خيلي موند بالاست ميميرم برا رفتن به اونجا 109 00:08:31,410 --> 00:08:34,777 پسرا! اون کوناي کوچولوتونو بيارين تو خونه 110 00:08:35,948 --> 00:08:37,973 پسرا؟ 111 00:08:38,084 --> 00:08:41,884 اوه، لاينت بيچاره او به اين زوديا يه پرستار بچه پيدا نميکنه، داره داغون ميشه 112 00:08:41,954 --> 00:08:44,787 ـ منفجر ميشه ـ شششش 113 00:08:48,394 --> 00:08:51,090 هي پسرا. از کي دارين خودتون مخفي ميکنين؟ 114 00:08:51,163 --> 00:08:53,791 ـ مامانمون ـ ميخواد ما رو در کوني بزنه 115 00:08:53,866 --> 00:08:56,528 چرا، کار بدي کردين؟ 116 00:08:57,136 --> 00:08:59,764 حب، اگه زياد مخفي بمونين اون نگران ميشه 117 00:08:59,872 --> 00:09:03,672 و بعد بيشتر عصباني ميشه ميفهمين چي ميگم؟ برين خونه، خودتونو تکون بدين 118 00:09:03,776 --> 00:09:07,837 شانس اينو که بقيه روزو بازي کنين از خودتون نگيرين 119 00:09:07,914 --> 00:09:11,680 ياله. بپرين بالا 120 00:09:13,352 --> 00:09:15,445 بسيار خوب 121 00:09:16,622 --> 00:09:19,853 ـ چه جالب؟ ـ اوه. من بچه ها رو دوست دارم 122 00:09:19,926 --> 00:09:22,019 نميتونم تا روزي صبر کنم که بچه هاي خودمو داشته باشم 123 00:09:22,128 --> 00:09:23,152 اوه 124 00:09:34,974 --> 00:09:38,569 ـ ما نميخوايم در کوني بخوريم ـ آره. قول ميديم بچه هاي خوبي باشيم 125 00:09:38,678 --> 00:09:41,875 ديرشده، شما دزدي کردين و بعدش دروغ گفتين 126 00:09:41,948 --> 00:09:45,440 حتي بدتر از اون، شما منو پيش خانم مک کلاوسکي بد جلوه داديد 127 00:09:45,518 --> 00:09:48,180 اون کسيه که ميدونيد با مامان دشمني ديرينه داره 128 00:09:48,254 --> 00:09:50,882 وقت انتخاب تنبيهتونه 129 00:09:50,957 --> 00:09:54,859 کمربند چطوره؟ اون يه روش کلاسيکه 130 00:09:54,927 --> 00:09:58,488 خب، با ترکه کهنه گردو کارمونو راه بندازيم 131 00:09:58,598 --> 00:09:59,895 اون از مد افتاده است 132 00:09:59,999 --> 00:10:01,523 اما کاملاً موثره 133 00:10:01,634 --> 00:10:06,094 ميدونم. ميتونيم از کفگيرم استفاده کنيم سوراخاش باعث ميشه مقاومت هوايي ش کم بشه 134 00:10:07,139 --> 00:10:10,074 ـ سريعتر انتخاب کنيد ـ نه 135 00:10:10,176 --> 00:10:14,636 پسرا! کاري نميتونم بکنم دزدا بايد در کوني بخورن 136 00:10:14,714 --> 00:10:16,773 هميشه اينجوري بوده 137 00:10:18,584 --> 00:10:20,745 ـ مگر اينکه... ـ مگر اينکه چي? 138 00:10:22,421 --> 00:10:25,948 چون اين اولين بارتونه، اگه قسم بخورين 139 00:10:26,092 --> 00:10:30,426 از صميم قلب که ديگه هرگز هرگز دزدي نمي کنين 140 00:10:30,529 --> 00:10:34,124 و يه نامه معذرت خواهي براي خانم مک کلاوسکي بنويسيد 141 00:10:34,233 --> 00:10:36,098 ميبخشمتون و از تنبيه ميگذرم 142 00:10:36,202 --> 00:10:38,102 ـ باشه. باشه ـ ما قسم ميخوريم 143 00:10:38,170 --> 00:10:43,540 بسيار خوب، با اين شروع کنيد "خانم مک کلاوسکي عزيز" 144 00:10:45,578 --> 00:10:48,411 مامي، چرا داري ميخندي؟ 145 00:10:48,481 --> 00:10:51,746 ميدوني جنگ رواني يعني چي؟ 146 00:10:51,817 --> 00:10:54,980 ـ نه ـ خب؛ بدا به حال تو 147 00:10:55,087 --> 00:10:57,578 بسيار خوب، با يک ام بزرگ و سي کوچيک شروع کنيد 148 00:10:58,624 --> 00:10:59,682 خوبه 149 00:11:00,559 --> 00:11:04,188 رکس و من يه پارتي شام براي ساعت 10 هفته آينده ترتيب داديم 150 00:11:04,296 --> 00:11:07,697 ما بهترين سرويس چينيمون بکار ميگيريم و اردک سرو ميکنيم 151 00:11:07,767 --> 00:11:10,600 پس تو و رکس دوباره با هم جور شدين؟ 152 00:11:10,670 --> 00:11:15,903 بله ميدوني يکي از چيزايي که من خيلي به خاطر جدايي مون ازش بدم مي اومد 153 00:11:15,975 --> 00:11:18,375 اين بود که نميتونستيم از اين پارتيهاي شام بديم 154 00:11:18,444 --> 00:11:23,177 دقيقاً تو اين کار رگه هايي از شکوه و تمدن وجود داره، اينطور فکر نميکني؟ 155 00:11:23,249 --> 00:11:27,379 من اينطوري متوجه بشم که تو با احساست در مورد بيوفايي او کنار اومدي؟ 156 00:11:27,453 --> 00:11:30,945 بذار اينطوري بگم که من اونو تو يه جعبه خيالي 157 00:11:31,023 --> 00:11:34,459 گذاشتم و براي مدتي تصميم دارم سراغش نرم 158 00:11:34,560 --> 00:11:38,189 فکر ميکني اين سالم ترين راه رسيدن به يک مصالحه است؟ 159 00:11:38,297 --> 00:11:40,390 خب، ابتدا به اين آسوني نخواهد بود 160 00:11:40,466 --> 00:11:44,960 مقدار زيادي لبخندهاي زورکي وجود خواهد داشت و عشق ورزي هاي سرسري 161 00:11:45,037 --> 00:11:49,201 اما بعد از چند دهه کجدار و مريض کردن مطمئن هستم که بالاخره راهي برا بخشيدنش پيدا ميکنم 162 00:11:49,275 --> 00:11:51,334 خوبه تا زماني که طرحي داري. 163 00:11:56,582 --> 00:11:58,812 من ميخوام که او رو ببخشم دکتر گولد فين، اما 164 00:11:58,884 --> 00:12:03,821 چيزي وجود داره که او هنوز به من نميگه 165 00:12:05,357 --> 00:12:07,450 واقعاً؟ 166 00:12:08,661 --> 00:12:11,926 فکر ميکنم ارتباطي با اين داره که چرا او دنبال اون رابطه جنسي بود 167 00:12:12,064 --> 00:12:14,191 ـ باهاش قضيه رو مطرح کردي؟ ـ يکبار 168 00:12:14,266 --> 00:12:16,928 و تو نميتوني تصور کني چه نگاهي تو چشماش جلوه کرد او 169 00:12:17,002 --> 00:12:21,098 به شدت وحشت زده شده بود طوري که من ديگه ادامه ندادم 170 00:12:23,042 --> 00:12:26,034 تو ميدوني قضيه چيه، نميدوني؟ 171 00:12:26,145 --> 00:12:28,409 بري، من نميتونم اسرار بيماران ديگه رو بيان کنم 172 00:12:29,982 --> 00:12:32,041 ميفهمم 173 00:12:35,321 --> 00:12:39,121 اين چيزي که او پنهان ميکنه، بده؟ 174 00:12:43,129 --> 00:12:46,895 اوه، باشه، اوم 175 00:12:46,966 --> 00:12:49,457 شايد بهتر باشه که من چيزي ندونم 176 00:12:49,602 --> 00:12:52,867 بري، اين مصالحه چقدر ميتونه شانس تداوم داشته باشه 177 00:12:52,972 --> 00:12:57,341 اگه شما دوتا نتتونين در مورد قسمتهاي درونيو شخصي زندگيتونبا هم صادق باشين؟ 178 00:12:57,409 --> 00:12:59,673 ما، اوم، مثل زنبور هستيم، دکتر گولد فاين 179 00:12:59,779 --> 00:13:03,545 ندونستن اينکه فيلي تو اتاقه باعث مي شه بهتر زندگي کنيم 180 00:13:03,582 --> 00:13:08,315 تو اينجوري ترتيب دادي؟ زندگي پر از سرکوب و انکار؟ 181 00:13:09,655 --> 00:13:14,615 و پارتي‏هاي شبانه، پارتي‏هاي شبانه رو فراموش نکن 182 00:13:20,933 --> 00:13:24,494 و آه، انوقت به بي بي ورق بازيت مي رسي و، اوه 183 00:13:24,637 --> 00:13:27,868 همينطور سريال بهار چهار نفره و ماشين دولوکس 1000 اس 184 00:13:27,940 --> 00:13:33,435 همه چي به سمت بهشت سلطنتي مهموني هاي قشنگ زيبا هاه؟ 185 00:13:33,546 --> 00:13:38,677 قسم ميخورم گاهي صبح از خواب بلند ميشم و نميتونم باور کنم که پادشاه بي غمم 186 00:13:38,751 --> 00:13:40,878 به جز اينکه چطوري باشم 187 00:13:40,986 --> 00:13:43,011 خيلي جالبه 188 00:13:43,122 --> 00:13:47,354 خب، عکاسي که قراره ازم عکس بگيره کجاست؟ 189 00:13:47,493 --> 00:13:50,985 اوه، بنگاه بهت نگفت؟ عکس گرفتني در کار نيست 190 00:13:51,096 --> 00:13:54,623 خب، پس منو برا چي استخدام کردي؟ 191 00:13:56,035 --> 00:14:00,301 چيزي راجع به نمايش حراج سکس شنيدي؟ اينجا همون جايي است که تو الان توشي 192 00:14:00,372 --> 00:14:04,069 اينجايي تا به مردم يادآوري کني که کاراي زيادي وجود داره که ميتونن برا خوشي خودشون انجام بدن 193 00:14:04,143 --> 00:14:08,603 روي يه تشک پادشاهي بي غم که خواب خوشي براشون به ارمغان مياره فهميدي؟ 194 00:14:30,402 --> 00:14:34,771 معروفه که ميگن ديوار خوب همسايگان خوبي ايجاد ميکنه 195 00:14:36,242 --> 00:14:38,710 اما لاينت داشت کم کم متوجه ميشد 196 00:14:38,811 --> 00:14:42,338 که لازمه رو ديوارتون يه مقداري سيم خاردار هم اضافه کنيد 197 00:14:42,448 --> 00:14:44,712 اگه همسايه شما خانم مک کلاوسکي باشه 198 00:14:44,817 --> 00:14:46,717 هي 199 00:14:50,089 --> 00:14:53,718 چه غلطي داري ميکني؟ بزن به چاک 200 00:14:53,826 --> 00:14:57,728 کوچولوهاي خرابکارت يواشکي اومدن تو خونه من و ساعت ديواريمو دزديدن 201 00:14:57,830 --> 00:14:58,854 چي؟ 202 00:14:58,931 --> 00:15:02,924 اون يک ساعت ديواري دست‏ساز سفيد و ارغواني بود. پسرم اونو ساخته بود 203 00:15:03,035 --> 00:15:04,969 مطمئني جايي ديگه گمش نکردي؟ 204 00:15:05,037 --> 00:15:08,529 تو سالهاست اونجا زندگي ميکني، دلخور نشيا، اما احتمال داره فراموش کني لوازمتو کجا ميزاري 205 00:15:08,607 --> 00:15:11,599 دلخور نميشم، اما تو بايد خودتو نازا کني 206 00:15:11,677 --> 00:15:14,271 ببين، پسراي من دزدکي تو خونه کسي نميرن 207 00:15:14,380 --> 00:15:16,644 قبول، درسته که اونا گلدون تو رو دزديدن 208 00:15:16,715 --> 00:15:20,116 ـ اما ميدوني که ازت معذرت خواهي کردن ـ اونا يه نامه نوشتن 209 00:15:20,219 --> 00:15:23,814 اين کاري است که بزدلا ميکنن اونا بايد مي اومدن پيشم و شفاهاً عذ رخواهيميکردن 210 00:15:23,889 --> 00:15:27,586 ـ ... ميدوني؟ تا حالا شوخي بوده اما از اين به بعد ـ تو ميزاري اون بچه ها سر خود بار بيان 211 00:15:27,693 --> 00:15:31,891 همه جاي حياط اسباب بازي ريخته دوچرخه‏هاشونم توي خيابون ولوشده شلختگي و فضاحتيه 212 00:15:31,997 --> 00:15:33,021 از خونه من برو بيرون 213 00:15:33,098 --> 00:15:36,261 اگه اون پسرا توسط گرگا تربيت ميشدن بهتر از حالا بودن 214 00:15:36,368 --> 00:15:39,633 خدا ميدونه که اونا عين جارو برقي همه چي رو جمع ميکنن 215 00:15:44,343 --> 00:15:46,903 فردا روز والنتينه 216 00:15:46,979 --> 00:15:50,437 ميدونم من قبلاً برات هدايايي خريدم 217 00:15:50,549 --> 00:15:53,074 گل رز و آب نبات انگليسي؟ 218 00:15:53,185 --> 00:15:56,643 ممم هممم. درست مثل هميشه 219 00:15:56,755 --> 00:16:00,054 بله. و تصور ميکنم فردا شب برنامه عشق بازي هم داشته باشيم 220 00:16:01,160 --> 00:16:03,720 اون يه رسمه کوچولوي ماست 221 00:16:03,796 --> 00:16:06,697 خوبه. من منتظر اين لذت و عيشم 222 00:16:14,373 --> 00:16:17,206 آيا بيصبرانه منتظرشي؟ 223 00:16:18,243 --> 00:16:19,267 چي؟ 224 00:16:19,378 --> 00:16:22,404 خب، دقيقاً من ميدونم که از نظر جنسي راضيت نميکنم 225 00:16:22,481 --> 00:16:26,110 پس خيلي تعجب ميکنم که تو چطور مشتاقانه منتظري تا از من لذت ببري 226 00:16:26,185 --> 00:16:27,584 اوه، تو رو به خدا 227 00:16:27,653 --> 00:16:32,113 متاسفم، فکر ميکردم ميتونم وانمود کنم که اين قضيه ديگه منو ناراحت نميکنه 228 00:16:32,224 --> 00:16:34,749 ـ اما نميتونم ـ خواهش ميکنم اينطوري نباش 229 00:16:34,827 --> 00:16:39,526 تو به خاطر سکس پيش زن ديگه اي رفتي تا چيزي رو بهت بده که من نتونستم بهت بدم 230 00:16:39,598 --> 00:16:42,328 حداقل اين نجابت رو داشته باش کهبه من بگي اون چيز چيه 231 00:16:42,401 --> 00:16:45,495 ـ بري، نميتونم ـ چرا نميتوني؟ 232 00:16:50,476 --> 00:16:55,778 رکس، خواهش ميکنم به من بگو بزار بهت ثابت کنم که چقدر دوست دارم 233 00:17:00,719 --> 00:17:02,482 من دوست دارم تحت تسلط و آزار قرار بگيرم 234 00:17:04,757 --> 00:17:05,781 ها؟ 235 00:17:07,626 --> 00:17:09,821 از نظر جنسي 236 00:17:11,430 --> 00:17:15,298 ـ ها؟ ـ مهم نيست 237 00:17:15,401 --> 00:17:18,199 رکس، خواهش ميکنم من ميخوام سر در بيارم 238 00:17:22,875 --> 00:17:24,137 خواهش ميکنم، بانوي من، نه 239 00:17:24,276 --> 00:17:26,506 ـ ساکت، اي برده ـ بله، بانوي من؛ بله بله 240 00:17:26,578 --> 00:17:29,274 ـ سرتو برگردون. به من نگاه نکن ـ اما بانوي من 241 00:17:29,348 --> 00:17:32,943 حالا زانو بزن. همين حالا دستبندات رو محکم کن. اونا رو محکم کن 242 00:17:33,052 --> 00:17:35,350 ـ بله، بانوي من ـ الان بکن 243 00:17:35,421 --> 00:17:37,548 بله. اوو! بله! اوو! بله 244 00:17:37,656 --> 00:17:41,114 باتونو سفت بچپون تودهنت. محکم 245 00:17:43,729 --> 00:17:44,855 خب؟ 246 00:17:47,800 --> 00:17:50,894 مادرت چه غلطي با تو کرده؟ چي؟ 247 00:17:50,969 --> 00:17:54,097 خب، معلومه، اينا ناشي از عقده هاي حل نشده دوران کودکيته 248 00:17:54,206 --> 00:17:57,607 اين هيچ ربطي به مادرم نداره، بري اين فقط يه نوع سليقه و ترجيحه 249 00:17:57,709 --> 00:18:01,372 ـ اين يه جور انحراف جنسيه ـ تو رو به خدا، تو قول دادي منو درک کني 250 00:18:01,447 --> 00:18:02,914 چي ميخواي من بگم؟ 251 00:18:03,015 --> 00:18:06,678 که شوهرم دوست داره گيره هاي فلزي دور و بر نوک سينه اش بزنه، باري کاالله؟ 252 00:18:06,752 --> 00:18:09,312 من ازت ميخوام که بگي برا يه بار اين کارو امتحان ميکني. فقط برا يک بار 253 00:18:09,388 --> 00:18:13,449 چيرو امتحان ميکنم؟ تو رو آزار بدم؟ تو واقعاً ميخواي که بهت آزار برسونم؟ 254 00:18:13,559 --> 00:18:16,221 اونوقت من ميتونم احساس لذت بکنم، بله 255 00:18:16,962 --> 00:18:18,452 باشه 256 00:18:20,732 --> 00:18:23,565 پس؟ اينم برات لذت بخش بود؟ 257 00:18:35,214 --> 00:18:37,273 مايک بچه ميخواد 258 00:18:37,349 --> 00:18:40,375 ـ چي؟ ـ او ميخواد بچه داشته باشه 259 00:18:40,452 --> 00:18:42,886 قيافه مردايي رو به خود گرفته بود که با نگاهشون ميگن 260 00:18:42,955 --> 00:18:46,652 "من آماده براي بارور کردن تو هستم و به نزديکترين نقطه رحمت نشانه گيري کردم" 261 00:18:46,725 --> 00:18:51,822 ـ و اينو به عنوان يه مشکل در نظر بگيرم؟ ـ اوه، من نميتونم بچه ديگه‏اي داشته باشم 262 00:18:51,930 --> 00:18:55,161 منظورم اينه که خيلي خوشبختم که تو رو دارم حتي از يه دقيقه تو رو داشتن پشيمون نيستم 263 00:18:55,267 --> 00:18:59,294 اما فهميدم که بچه دار شدن کاملاً آدمو از پا در مياره 264 00:18:59,371 --> 00:19:01,965 گاهي از خودم تعجب ميکم که چطوري تونستم از پسش بربيام 265 00:19:02,074 --> 00:19:04,634 تو و من هر دو 266 00:19:04,743 --> 00:19:07,644 خب، احساستو به مايک گفتي؟ 267 00:19:07,713 --> 00:19:10,682 اوه، نميتونم بهش بگم اين ميتونه رو راست نبودن باهاش باشه 268 00:19:10,782 --> 00:19:14,047 جولي، من واقعاً دوسش دارم نميخوام از دستش بدم 269 00:19:14,153 --> 00:19:18,886 شايد تو زيادي جدي گرفتي شرط ميبندم او ترجيح ميده تورو داشته باشه تا يه بچه 270 00:19:18,991 --> 00:19:21,084 اگر اينطور نباشه چي؟ 271 00:19:21,927 --> 00:19:24,555 اونوقت اين چيزيه که تو بايد بدوني 272 00:19:28,433 --> 00:19:31,664 سوزان نبايست اينقدر نگران مي‏بود 273 00:19:33,038 --> 00:19:35,973 بچه آخرين چيزي بود که تو فکر مايک جولون ميداد 274 00:19:36,041 --> 00:19:40,273 او به شدت به دنبال پيدا کردن پاسخ‏هايي 275 00:19:40,412 --> 00:19:42,437 در جاهايي نابجا ميگشت 276 00:20:38,637 --> 00:20:40,298 خواهش ميکنم... 277 00:21:07,099 --> 00:21:10,762 تو شانس آوردي به جاي مهمي صدمه نزده 278 00:21:15,040 --> 00:21:20,273 ـ نوآ داره صبرشو از دست ميده ـ خب، ميتوني به نوآ بگي دارم نزديکتر ميشم 279 00:21:20,345 --> 00:21:22,336 ـ اين خودشه، نيست؟ ـ آره 280 00:21:22,414 --> 00:21:26,544 سخته که آدم باور کنه يه بچه از چنين خانواده خوبي بتونه خودشو اينقدر درگير کنه 281 00:21:26,618 --> 00:21:28,984 کسي رو ديدم که او رو از روي عکس شناسايي کرد 282 00:21:29,087 --> 00:21:31,385 فکر ميکنم يه اتاق تو خيابون پاين اجاره کرده 283 00:21:31,456 --> 00:21:34,550 ... داشتم خونه هارو بررسي ميکردم که 284 00:21:34,626 --> 00:21:39,029 هي، مايک، منم اونجايي؟ گوشي رو بردار. سلام؟ 285 00:21:39,131 --> 00:21:42,965 باشه. ميدونم خونه اي. چراغات روشنه 286 00:21:43,035 --> 00:21:46,436 ببين، واقعاً لازمه راجع به يه چيزي باهات صحبت کنم 287 00:21:46,505 --> 00:21:48,598 اوه ميدوني چيه؟ الان ميام اونجا 288 00:21:50,175 --> 00:21:51,335 نه، هي، هي 289 00:21:51,410 --> 00:21:53,275 من اينجام. اوو 290 00:21:53,378 --> 00:21:55,403 ـ حالت خوبه؟ ـ آره 291 00:21:55,514 --> 00:21:57,675 بله، الان انگشتمو بريدم 292 00:21:57,783 --> 00:21:59,876 اوه، اوم 293 00:22:02,287 --> 00:22:05,984 پس ميتونم بيام؟ واقعاً لازمه راجع به يه چيز باهات حرف بزنم 294 00:22:06,058 --> 00:22:11,052 راستش، الان يکي از رفيقام پيشمه اوم، ميتوني تا فردا شب شام صبر کني؟ 295 00:22:11,129 --> 00:22:16,328 اون تا حدي مهمه اوه، فکر کنم بتونم صبر کنم 296 00:22:16,401 --> 00:22:19,734 ـ پس ساعت هفت ميبينمت؟ ـ بسيار خوب. من دقيقه شماري ميکنم 297 00:22:23,842 --> 00:22:26,606 بايد برا چند روز آينده زياد به خودت فشار نياري 298 00:22:26,745 --> 00:22:32,183 نميتونم به هم بزنمش آخرين چيزي که ديگه نور علي نور ميشه اينکه او بهم شک کنه 299 00:22:36,254 --> 00:22:40,452 شايد واقعاًبه خاطر زوال عقليم باشه، اما من هنوز ساعت ديواري ارغوانيمو پيدا نکردم 300 00:22:40,592 --> 00:22:44,995 هيشکي تو خانواده من نه ميدونه نه اهميت ميده که اون ساعت احمقانه تو کجاست 301 00:22:45,063 --> 00:22:49,363 اوه، پس حالا ممکنه به وروجکات بگي که دوچرخه شونو از خيابون بردارن؟ 302 00:22:49,434 --> 00:22:52,426 ـ اوه، من برميدارم ـ نه، اين کارو نکن 303 00:22:52,537 --> 00:22:55,097 موقعي بر ميداريم که بگي خواهش ميکنم 304 00:23:07,319 --> 00:23:08,809 خواهش ميکنم 305 00:23:08,920 --> 00:23:11,946 بسيار خوب، لاينت. خودتو کنترل کن 306 00:23:12,057 --> 00:23:16,653 اگرچه اين خانم مک کلاوسکي بود که بطور رسمي اعلان جنگ داد 307 00:23:16,728 --> 00:23:20,858 اين لاينت بود که تصميم گرفت اولين توپ و شليک کنه 308 00:23:20,932 --> 00:23:23,059 ـ تو بايد همه شو تميز کني ـ اينطوري فکر ميکني 309 00:23:23,168 --> 00:23:24,726 بله 310 00:23:28,640 --> 00:23:30,938 بله، جنگ در ويستريا لين در عمل ثابت ميکنه 311 00:23:31,009 --> 00:23:35,378 که هر کي واردش بشه به گند کشيده ميشه 312 00:23:36,681 --> 00:23:39,775 منو ببخشيد، منو ببخشيد 313 00:23:39,851 --> 00:23:43,446 ـ ما ميخواستيم بپرسيم که اين يکي چند نفره‏س ـ لطفاً با مدل حرف نزنيد 314 00:23:46,124 --> 00:23:49,025 اوه، بببخشيد 315 00:24:00,672 --> 00:24:02,333 اين چيه؟ 316 00:24:02,441 --> 00:24:07,242 مردم هي ميان و ازم سئوالاتي ميپرسن که مربوط به شغل و وظيفه من نميشه 317 00:24:07,312 --> 00:24:12,272 ـ دليل نميشه باهاشون بي ادبانه برخورد کني ـ من يه فروشنده تشک نيستم 318 00:24:13,018 --> 00:24:16,545 آيا فروشنده تشک بودن ايرادي داره؟ 319 00:24:16,655 --> 00:24:21,786 ـ آيا اين قضيه تو رو آزار مي ده يا همچين چيزي؟ ـ صادقانه بگم، بله، من يه مدل هستم 320 00:24:21,860 --> 00:24:25,990 ميدوني بنگاهت به من اخطار داده بود که تو دماغت باد داره و حالا ميبينم که راست ميگفت 321 00:24:26,097 --> 00:24:28,429 توبا مشتريا حرف نميزني 322 00:24:28,500 --> 00:24:31,401 و تو حتي در کيک تولد هازل هم سهيم نميشي 323 00:24:31,470 --> 00:24:36,931 ـ من اون زنيکه رو فقط امروز ديدم ـ اين باعث نميشه که نري و يه تيکه برا خودت برنداري 324 00:24:37,042 --> 00:24:41,672 متاسفم، اما من کسي رو نميخوام تو فروشگاهم کار کنه که حس همکاريگروهي نداشته باشه 325 00:24:41,746 --> 00:24:44,271 ـ اوه، نه، نه، نه؛ صبر کن، صبر کن ـ تو اخراجي شازده خانم 326 00:24:44,382 --> 00:24:45,610 ...نه 327 00:24:48,620 --> 00:24:51,851 لازمه بدونم خط مشي من جواب ميده 328 00:24:51,957 --> 00:24:54,016 نه در واقع ماشين من اصلاً تو کار نبوده 329 00:24:54,092 --> 00:24:59,120 اون ماشين همسايه مون بود اما تخم مرغ مال من بود 330 00:24:59,197 --> 00:25:02,030 آه ها. ميتونم با سرپرستتون صحبت کنم. لطفاً؟ 331 00:25:02,100 --> 00:25:04,728 عزيزم؟ ممکنه بياي اينجا؟ 332 00:25:08,707 --> 00:25:11,198 چيه؟ 333 00:25:11,276 --> 00:25:14,143 ببين تو خونه بازي پسرا چي پيدا کردم 334 00:25:22,787 --> 00:25:25,381 لطفاً بهم بگو که اون يه ساعت ديواري ارغواني نيست 335 00:25:28,293 --> 00:25:31,888 ساکاتو ببند، دست بکار ميشيم 336 00:26:12,504 --> 00:26:15,200 بعد از دلسردي از دست دادن شغل 337 00:26:15,273 --> 00:26:21,542 گابريل فکر کرد با يه آرايش حسابي بتونه افسردگي شو بهتر کنه 338 00:26:21,613 --> 00:26:25,481 بعد از اونکه يه مرطوب کننده رو پيدا کردو ديد نميتونه از پس قيمتش بر بياد 339 00:26:25,584 --> 00:26:28,644 گابريل تازه متوجه شد 340 00:26:31,590 --> 00:26:34,957 شايد اونچه که به آرايش نياز داره غرورشه 341 00:26:37,896 --> 00:26:40,922 ببخشيد، دوشيزه خانم؟ 342 00:26:41,066 --> 00:26:46,902 فراموش کرديد رسيد به من بديد اوه، درسته. اوه، بفرمائيد 343 00:26:46,972 --> 00:26:50,100 ممنون. بازم تشريف بياريد 344 00:26:59,117 --> 00:27:00,345 خانم سوليس؟ 345 00:27:05,624 --> 00:27:07,285 اوه، خدايا 346 00:27:07,359 --> 00:27:08,917 سلام 347 00:27:09,961 --> 00:27:11,986 سلام، يائو لين 348 00:27:12,097 --> 00:27:15,260 ـ حالت چطوره؟ ـ خوب. خيلي خوب 349 00:27:15,333 --> 00:27:19,997 ميخواستم بهت زنگ بزنم. اونطوري که تموم کرديم خيلي برام خوشايند نبود 350 00:27:20,071 --> 00:27:23,700 ـ من ماتيک لب ميخوام ـ باشه اما... 351 00:27:23,808 --> 00:27:25,469 حالا 352 00:27:28,413 --> 00:27:31,007 بايد از اين خوشت بياد، ها؟ 353 00:27:31,082 --> 00:27:33,676 اينکه من برا تو کاري انجام بدم و در خدمتت باشم بايستي رويايي باشه که به حقيقت پيوسته 354 00:27:33,752 --> 00:27:36,277 شکايتي نيست 355 00:27:36,388 --> 00:27:40,620 تفاوتي بين من و تو وجود داره، يائو لين روياي هاي ما 356 00:27:40,692 --> 00:27:42,751 چشماتون ببندين، خواهش ميکنم 357 00:27:42,827 --> 00:27:44,351 ممنون 358 00:27:44,429 --> 00:27:48,695 ميبيني که من د راين رويا بودم که خودمو از صفر بالا بکشم که اين کارو هم کردم 359 00:27:48,800 --> 00:27:52,327 من در روياي چيزهايي بودم که ميخواستم و همشون رو هم بدست آوردم 360 00:27:52,404 --> 00:27:56,898 يک زندگي مرفه، يه شوهر خوش تيپ و يه خونه اعيوني 361 00:27:59,177 --> 00:28:02,635 بنابراين وضعيتي که الان دارم فقط يه لکه ناچيز تو صفحه رادار زندگيمه 362 00:28:02,714 --> 00:28:05,649 چونکه الان ميدونم که چه توانايي‏هايي دارم 363 00:28:05,750 --> 00:28:09,652 و اگه يک بار موفق شدم بازم ميتونم 364 00:28:09,754 --> 00:28:13,656 من هرگز زمين نميخورم، يائو لين حتي وقتي که مثل الان به نظر بيام 365 00:28:14,793 --> 00:28:18,058 پس، از اين لحظه لذت ببر، از رويات لذت ببر 366 00:28:18,163 --> 00:28:23,157 چون که براي تو وضعيتي بهتر از اين که هستي پيش نخواهد اومد 367 00:28:23,735 --> 00:28:27,000 خب، به نظر نمياد زيبا شدي 368 00:28:46,624 --> 00:28:48,615 اين طرف لطفاً 369 00:28:48,693 --> 00:28:51,753 ـ همه چيز جوره؟ ـ اوه بله، اين لباسه هنوز جا وا نکرده و خيلي شق و ر قه 370 00:28:51,830 --> 00:28:55,630 اگه يه خرده تندتر راه برم براي همه يه تبريک روز ولنتاين ميشم 371 00:28:55,734 --> 00:28:57,702 مخصوصاً برا من 372 00:28:58,803 --> 00:29:00,862 ممنون 373 00:29:03,908 --> 00:29:06,934 ببخشيد خانم؟ 374 00:29:13,351 --> 00:29:17,082 خيلي متاسفم! هيشکي طوريش نشد؟ 375 00:29:17,155 --> 00:29:20,955 اوه، اوه. ممنون. خيلي ممنونم 376 00:29:26,397 --> 00:29:30,128 ـ اوه، مادام. دستمال سفره تون ـ اصلاً فکرشم نکنين 377 00:29:41,379 --> 00:29:45,008 اوه، اونچه که نوشتي خيلي جالبه، ممنون 378 00:29:49,220 --> 00:29:56,456 خب، دلم نميخواد تا زماني که چيزي تو دلم باقي مونده که بهت نگفتم، باهات همراه بشم 379 00:29:56,561 --> 00:30:00,429 اون روزي رو که بهم گفتي دلت ميخواد بچه دار بشي، يادت مياد؟ 380 00:30:00,532 --> 00:30:02,432 اممهممم 381 00:30:02,500 --> 00:30:04,559 قضيه اينه که 382 00:30:06,538 --> 00:30:10,304 فکر نميکنم من آمادگي يه بچه ديگه رو داشته باشم 383 00:30:10,408 --> 00:30:13,571 فکر ميکنم لازمه يه بحث جدي با هم داشته باشيم 384 00:30:13,645 --> 00:30:15,738 اوه، حتماً 385 00:30:21,419 --> 00:30:24,115 ـ خيال ندارم اونجا برم ـ بله که نداري 386 00:30:24,222 --> 00:30:30,559 ميتونم اين تحقير رو تحمل کنم که يکي يکي به همسايه‏ها سر بزنم و هر چي رو که اونا دزديدن بهشون پس بدم 387 00:30:30,628 --> 00:30:33,563 اما خواهش ميکنم ازم نخواه برم از اون زنيکه معذرت خواهي کنم 388 00:30:33,665 --> 00:30:35,724 برا همينه که يه همسايه خوب بودن يعني 389 00:30:35,834 --> 00:30:40,271 يافتن راهي براي مصالحه به جاي اونکه بهشون يه تخم مرغ پرتاب کنيم 390 00:30:42,140 --> 00:30:45,632 اما چرا من بايد معذرت خواهي کنم؟ چرا فقط نريمو بگيم: "اوه، ما الان آروميم" و از نو شروع کنيم 391 00:30:45,710 --> 00:30:49,077 باشه، اگه يه بحث پسنديده انساني مطلوب تو نيست 392 00:30:49,180 --> 00:30:51,205 ما نوع خودمحورگرايانه رو امتحان ميکنيم 393 00:30:51,349 --> 00:30:55,080 اگه او نصف شب از خواب بيدار بشه و ببينه خونه ما در حال آتيش گرفتنه آيا ازش توقع نداري به 911 زنگ بزنه؟ 394 00:30:55,153 --> 00:30:59,112 اگه خونه ما آتيش بگيره من مطمئنم که او آتيش رو شروع کرده 395 00:30:59,190 --> 00:31:02,523 حرف من اينه که يه روزي ميرسه که ما به کمک او نياز داريم 396 00:31:02,627 --> 00:31:06,825 و من نميخوام فقط به خاطر بعضي دشمني‏هاي احمقانه او به ما کمک نکنه 397 00:31:08,733 --> 00:31:12,760 ـ باشه. من اين کا رو ميکنم ـ واو. ممنون 398 00:31:12,837 --> 00:31:15,829 هر کسي که اين شعار رو داده که "به همسايه خود عشق بورزيد" مسلماً 399 00:31:15,907 --> 00:31:18,569 هيچ وقت جايي در نزديکي کارن مک کلاوسکي زندگي نکرده 400 00:31:18,643 --> 00:31:24,047 بله، بسيار خوب، در روز ولنتاين تنها شعار واقعاً مهم اينه 401 00:31:24,115 --> 00:31:30,611 ـ "به شوهر خود عشق بورزيد" ـ واقعاً؟ من چنين شعاري رو به ياد نمي‏آرم 402 00:31:36,427 --> 00:31:39,260 من ميفهمم که چرا تو بايد بخواي بچه داشته باشي 403 00:31:39,397 --> 00:31:41,888 اما اون فصل زندگي من ديگه بسته شده 404 00:31:41,966 --> 00:31:44,127 فکر نميکنم بتونم به اون فصل برگردم 405 00:31:44,202 --> 00:31:46,500 و بنابراين با در نظر گرفتن جوري که من احساس ميکنم 406 00:31:46,571 --> 00:31:49,404 و در نظر گرفتن جوري که من فکر ميکنم تو احساس ميکني 407 00:31:52,043 --> 00:31:57,777 اوه خداي من؛ ظاهراً تو خوشت نيومد اوه، از همين ميترسيدم 408 00:31:57,849 --> 00:31:59,942 اوم 409 00:32:02,954 --> 00:32:04,080 چي؟ 410 00:32:05,356 --> 00:32:07,324 من بايد برم 411 00:32:07,392 --> 00:32:08,416 چي؟ 412 00:32:09,827 --> 00:32:11,886 متاسفم نميتونم اينو باور کنم 413 00:32:13,164 --> 00:32:18,033 تو داري ميزاري ميري حتي بدون اينکه سعي کني با من راجع به داشتن بچه حرف بزني؟ 414 00:32:18,136 --> 00:32:21,037 منظورم اينه که از کجا ميدوني من قانع نميشم، من هميشه قانع ميشم 415 00:32:23,241 --> 00:32:24,299 مايک؟ 416 00:32:38,489 --> 00:32:41,253 ـ شب بخير ـ شب به خير 417 00:32:50,935 --> 00:32:55,031 خب، اين لوازم آزار و اذيت چطوري کار ميکنه؟ 418 00:33:01,846 --> 00:33:04,144 هيچ چيزي نيست که ازش بترسي 419 00:33:04,215 --> 00:33:07,981 من بيشتر خودم صحنه‏هاي ساده رو مي‏سازم و همه شونو بازي ميکنم 420 00:33:08,086 --> 00:33:11,852 پس، مثل اين ميمونه که ما داريم يه بازي کوچولو مي‏کنيم 421 00:33:11,923 --> 00:33:13,356 يه جورايي 422 00:33:13,424 --> 00:33:16,484 و اگه اوضاع زيادي خشن بشه ما يه کلمه کنترل خواهيم داشت 423 00:33:16,561 --> 00:33:18,927 اگه يکي از ما اون کلمه رو بگه اون يکي فوراً از کارش دست ميکشه 424 00:33:19,030 --> 00:33:22,261 باشه. پس کلمه کنترل ما چيه؟ 425 00:33:22,367 --> 00:33:25,803 خب، تا همين اواخر من از کلمه فيلادلفيا استفاده ميکردم 426 00:33:29,040 --> 00:33:30,803 چي شده؟ 427 00:33:30,875 --> 00:33:34,811 خب مشگل اينه که عمه فرن من تو فيلادلفيا زندگي ميکنه 428 00:33:34,912 --> 00:33:37,676 و من نميخوام زماني که دارم تو رو با يه شلاق چرمي کتک ميزنم به ياد او بيفتم 429 00:33:37,749 --> 00:33:41,776 باشه، طوري نيست. تو يه کلمه کنترل انتخاب کن 430 00:33:41,886 --> 00:33:45,083 اوم. بويزي(مرکز ايالت آيداهو امريکا) چطوره؟ 431 00:33:46,724 --> 00:33:49,852 ـ بويزي؟ ـ مگه چه شه? 432 00:33:51,095 --> 00:33:54,223 ما بناست اينجا نقشي روانشناسانه اجرا کنيم، بري 433 00:33:54,298 --> 00:33:57,199 و يه کلمه مسخره مثل بويزي حس ما رو از بين مي‏بره 434 00:33:57,268 --> 00:34:00,396 به کلمه اي نياز داريم که جدي به نظر برسه 435 00:34:00,505 --> 00:34:05,340 همم. فلسطين چطوره؟ 436 00:34:07,278 --> 00:34:09,803 همون بويزي خوبه 437 00:34:11,282 --> 00:34:13,944 خب فکر ميکنم ما بايد، آه، شروع کنيم 438 00:34:16,287 --> 00:34:19,154 از من ميخواي چي کار کنم؟ 439 00:34:20,291 --> 00:34:22,486 دستاي منو به تخت ببند 440 00:34:22,593 --> 00:34:25,994 بري، از همراه شدن با من تو اين سفر لذت پشيمون نخواهي شد 441 00:34:26,064 --> 00:34:30,797 اين کار به پيکر زناشويي ما معجوني از شهوت و عشق بيشتر تزريق خواهد کرد طوري که نميتوني تصورشو بکني 442 00:34:31,702 --> 00:34:34,796 تو فقط بايد به من اعتماد کني 443 00:34:34,872 --> 00:34:35,896 ميکنم 444 00:34:39,210 --> 00:34:43,442 اشکالي نداره من يکبار اينارو بندازم تو ماشين ظرفشويي؟ 445 00:34:44,682 --> 00:34:45,910 اصلاً 446 00:34:47,518 --> 00:34:50,646 ميتوني اينجا منتظر بموني. به محض اينکه کار دکتر تموم شد ميتوني بري ببينيش 447 00:34:50,721 --> 00:34:52,814 اوه، باشه. ممنون 448 00:34:55,293 --> 00:34:57,591 ميتوني اون داستانو باور کني؟ 449 00:34:57,662 --> 00:35:00,460 دست بردار. هيچ جوري امکان نداره اون گلوله رو اشتباهي خودش به خودش شليک کرده باشه 450 00:35:00,565 --> 00:35:03,056 مسخره س چطور نميتونه به ياد بياره که چه کسي زخمشو براش بخيه زده 451 00:35:03,167 --> 00:35:07,570 بسيار خوب، پليس تو راهه تا باهاش حرف بزنه، بذار اونا ته توي قضيه رو در بيارن 452 00:35:28,893 --> 00:35:31,088 ببخشيد شبمونو خراب کردم 453 00:35:31,195 --> 00:35:33,254 آه، خواهش ميکنم. من فقط خوشحالم که تو خوبي 454 00:35:38,302 --> 00:35:41,829 پس، تو به خودت شليک کردي؟ 455 00:35:43,774 --> 00:35:46,709 کاملاً دست پا جلفتگيه. هاه؟ 456 00:35:48,012 --> 00:35:53,609 بله، من داشتم اسلحه اتو ماتيکم رو تميز ميکردم و خيلي دست پاچه بودم تا بهت بگم 457 00:35:54,519 --> 00:35:58,421 خب، ميتونستم درک کنم که چرا دستپاچه بودي 458 00:35:58,489 --> 00:36:00,582 ميدونم به نظر احمقانه مياد من فقط 459 00:36:00,658 --> 00:36:03,525 نميتونستم به خودم اجازه بدم روز ولنتاين تو رو خراب کنم 460 00:36:04,862 --> 00:36:08,559 اما اونچه رو که در رستوران گفتي، شنيدم 461 00:36:08,633 --> 00:36:12,069 ـ در باره اينکه بچه نميخواي ـ مجبور نيستيم الان راجع بهش حرف بزنيم 462 00:36:12,136 --> 00:36:14,229 اوه نه، سوزان 463 00:36:15,339 --> 00:36:19,639 بالاتر از هر چيز من فقط ميخوام با تو باشم 464 00:36:19,710 --> 00:36:21,803 حتي اگر به معناي پدر نبودن باشه 465 00:36:24,348 --> 00:36:27,579 من ممکنه اونقدر احمق باشم که به خودم شليک کنم 466 00:36:28,886 --> 00:36:32,049 اما اونقدر احمق نيستم که بزارم تو رو از دست بدم 467 00:36:34,559 --> 00:36:36,618 اينو فهميدي، درست؟ 468 00:36:37,762 --> 00:36:39,389 بله 469 00:36:43,801 --> 00:36:48,363 ميرم بيرون تا تو مدتي استراحت کني 470 00:36:52,977 --> 00:36:57,710 ممنون به خاطر اينکه منو درک ميکني 471 00:37:09,427 --> 00:37:11,520 مادام 472 00:37:13,331 --> 00:37:17,927 آقاي دلفينو؟ من افسر راسل هستم ايشون هم افسر والترزن 473 00:37:18,002 --> 00:37:20,300 مايليم چندتا سئوال از شما بپرسيم 474 00:37:41,759 --> 00:37:44,387 چي ميخواين؟ 475 00:37:44,462 --> 00:37:47,625 پسرا حرفي دارن که مايلن به تو بگن 476 00:37:53,070 --> 00:37:58,064 من يه کم چايي گرم رو اجاق دارم. شايد شما پسرا دوست داشته باشين بياين تو 477 00:38:03,581 --> 00:38:06,812 تو چي لاينت؟ چيزي داري بگي؟ 478 00:38:08,386 --> 00:38:11,719 نه. من فقط اينجا بيرون منتظر ميمونم 479 00:38:11,789 --> 00:38:13,848 هر جور راحتي 480 00:38:23,000 --> 00:38:26,163 شما پسرا يه کم تراشه بادوم زميني ميخواين؟ 481 00:38:26,237 --> 00:38:27,864 مشغول شين 482 00:38:27,938 --> 00:38:31,066 خرده‏هاشو کف اتاقم نريزين تکون بخورين 483 00:38:34,812 --> 00:38:38,270 بسيار خوب، شروع کنيد معذرت‏خواهي تونو بکنيد 484 00:38:40,251 --> 00:38:42,116 مارو ببخشيد 485 00:38:43,154 --> 00:38:47,784 همين بود، ها؟ نميدونستيد که دزدي کار بديه؟ 486 00:38:48,626 --> 00:38:51,322 ـ خب ببينم چند سالتونه؟ ـ ما 6 سالمونه 487 00:38:51,429 --> 00:38:53,920 ـ و تو چند سالته؟ ـ 5 488 00:38:54,965 --> 00:38:57,866 خب، مادرتون فقط زرت زرت شما رو پس انداخته، ننداخته؟ 489 00:38:57,968 --> 00:39:00,562 شما چند سالتونه؟ 490 00:39:00,638 --> 00:39:03,937 ـ فکر ميکنين چند سالمه؟ ـ 150 491 00:39:05,309 --> 00:39:08,176 زود باشين و تراشه هاي بادوم زمينيتونو بخورين 492 00:39:13,217 --> 00:39:15,310 اون کيه؟ 493 00:39:18,422 --> 00:39:20,481 اون پسر کوچولوي منه 494 00:39:20,558 --> 00:39:22,856 کجا زندگي ميکنه؟ 495 00:39:24,161 --> 00:39:27,392 ـ وقتي 12سالش بود مرد ـ چي شد مرد؟ 496 00:39:28,265 --> 00:39:32,998 مريض شد او هم يه بچه شيطون کوچولو مثل شما سه تا بود 497 00:39:35,906 --> 00:39:37,999 شما ازش خوشتون ميومد 498 00:39:40,010 --> 00:39:42,911 حالا، تراشه هاي بادوم زمينتونو تموم کردين؟ 499 00:39:42,980 --> 00:39:44,777 بزنين برين 500 00:39:48,252 --> 00:39:51,346 اما قبل از اينکه برين ميخوام يه چيزي بهتون بگم 501 00:39:51,422 --> 00:39:53,913 کاري که شما کردين اشتباه بود 502 00:39:54,024 --> 00:39:58,961 اما قشنگ بود که ميخواستين هديه‏اي برا روز ولنتاين به مادرتون بدين 503 00:40:00,598 --> 00:40:03,328 هيچ کسي ديگه اي مثل مادرتون شما رو دوست نداره 504 00:40:04,969 --> 00:40:07,028 بسيار خوب، برين 505 00:40:09,907 --> 00:40:11,534 گورتون رو از خونه من گم کنين 506 00:40:11,642 --> 00:40:16,670 لاينت در قلبش، ميدونست که احتمالاً او هيچ وقت از همسايه‏اش خوشش نخواهد اومد 507 00:40:16,747 --> 00:40:23,050 او هرگز نميدونست که عشق تنها چيز مشترک بين او و همسايه‏اش بود 508 00:40:36,233 --> 00:40:38,064 ـ هي ـ هي، لاينت 509 00:40:41,539 --> 00:40:44,007 ـ اوم ـ چي شده؟ 510 00:40:44,074 --> 00:40:49,068 بچه‏هام درگير يه جور عادت بد دزدي شده بودند خرت پرت از همسايه‏هاي دور و بر ميدزدن 511 00:40:49,146 --> 00:40:50,477 من خيلي متاسفم 512 00:40:50,548 --> 00:40:54,109 ميدونم. اونا تنبيه شدن. احتمالاً براي همه عمرشون 513 00:40:54,218 --> 00:40:57,710 اما ميخوام يه چيزي رو ببيني 514 00:40:59,290 --> 00:41:02,851 بچه ها گفتن که اونو از گاراژ مايک دزديدن از توي کارگاهش 515 00:41:02,927 --> 00:41:04,224 مايک تو 516 00:41:09,800 --> 00:41:13,736 ـ يعني؟ ـ حکاکي روشو بخون 517 00:41:21,545 --> 00:41:25,003 ـ اين خونه؟ ـ نميدونم 518 00:41:25,115 --> 00:41:28,482 اين چه معني‏اي ميده؟ 519 00:41:29,720 --> 00:41:30,846 نميدونم 520 00:41:41,265 --> 00:41:45,759 غير ممکنه که آدمي دريابه که عشق چه قدرتي داره 521 00:41:46,737 --> 00:41:49,797 اون ميتونه ما رو واداره که کاري رو بارها امتحان کنيم 522 00:41:54,144 --> 00:41:58,513 يا انگيزه‏اي براي ما باشه تا دست به فداکاريهاي خارق‏العاده بزنيم 523 00:42:01,151 --> 00:42:06,316 اون ميتونه مردان نجيب رو وادار کنه تا دست به کردارهاي اهريمني بزنن 524 00:42:07,658 --> 00:42:14,063 يا زنان عادي رو وادار کنه تا به جستجوي حقايق پنهان بپردازند 525 00:42:16,166 --> 00:42:18,657 و مدتهاي مديد بعد از مرگ 526 00:42:18,736 --> 00:42:22,604 عشق همچنان مشتعل در خاطرات ما باقي ميمونه 527 00:42:25,943 --> 00:42:28,844 ما همه بدنبال عشق هستيم 528 00:42:28,913 --> 00:42:30,642 اما بعضيامون 529 00:42:30,781 --> 00:42:34,376 بعد از اينکه يافتيمش 530 00:42:34,451 --> 00:42:36,544 آرزو ميکنيم کاش اونو نداشتيم