1
00:00:00,798 --> 00:00:03,628
آب
2
00:00:03,629 --> 00:00:05,773
خاک.
3
00:00:05,774 --> 00:00:08,412
آتش
4
00:00:08,413 --> 00:00:10,383
باد
5
00:00:11,365 --> 00:00:14,687
مادر بزرگ من داستان هايي درباره روزهاي گذشته گفته است.
6
00:00:14,688 --> 00:00:16,326
دوران دوستي
7
00:00:16,327 --> 00:00:20,183
وقتي که آواتار تعادل ميان قبايل آب، امپراطوري خاک،
8
00:00:20,184 --> 00:00:22,945
...ملت آتش و صحرانشينان باد را حفظ ميکرد
9
00:00:22,946 --> 00:00:27,074
اما همه اينها با حمله ملت آتش تغيير کرد
10
00:00:29,752 --> 00:00:33,286
آواتار تنها کسي بود که بر تمامي عناصر چهارگانه تسلط داشت
11
00:00:33,287 --> 00:00:36,588
فقط اون ميتونست جلوي ملت آتش رو بگيره
12
00:00:36,589 --> 00:00:42,413
اما درست زماني که جهان به او نياز داشت او ناپديد شد
13
00:00:42,891 --> 00:00:48,242
صدسال گذشت و ملت آتش به پيروزي نزديک شدند.
14
00:00:48,243 --> 00:00:50,739
دوسال قبل، پدرم و مردي از قبيله ي من
15
00:00:50,740 --> 00:00:54,116
به امپراطوري خاک سفر کردند تا به نبرد در برابر ملت آتش کمک کنند
16
00:00:54,117 --> 00:00:58,072
من و برادرم رو به بقيه اعضاي قبيله سپردند
17
00:00:58,073 --> 00:01:02,209
بعضي از مردم اعتقاد داشتند که آواتار هرگز دوباره
در ميان صحرانشينان باد متولد نميشود.
18
00:01:02,210 --> 00:01:06,306
و اون دوران گذشته است، اما من اميدم رو از دست ندادم
19
00:01:06,307 --> 00:01:12,154
من هنوز باور دارم که آواتار به نحوي بازميگردد تا جهان را حفظ کند
20
00:01:20,621 --> 00:01:24,123
کتاب اول: آب
قسمت اول: پسري در کوه يخ
21
00:01:40,474 --> 00:01:44,463
www.free-offline.com کاري از تيم ترجمه
22
00:01:45,346 --> 00:01:48,818
remuslup ترجمه شده توسط
23
00:01:56,236 --> 00:01:58,633
اين بار نميتونه فرار کنه
24
00:01:58,634 --> 00:02:03,065
ببين و ياد بگير، کاتارا، اينطوري بايد ماهي بگيري.
25
00:02:12,332 --> 00:02:14,013
سوکا، نگاه کن
26
00:02:14,014 --> 00:02:17,605
ششش، کاتارا.، تو اونو ميترسوني
27
00:02:17,606 --> 00:02:20,253
مممم، ميتونم بوي غذا رو احساس کنم
28
00:02:20,254 --> 00:02:23,432
اما سوکا! من يکي گرفتم.
29
00:02:25,210 --> 00:02:25,802
هي!
30
00:02:25,803 --> 00:02:26,855
اه!
31
00:02:27,423 --> 00:02:32,922
چرا هروقت با جادوي آب بازي ميکني، منو خيس ميکني؟
32
00:02:32,923 --> 00:02:36,601
آه~اين جادو نيست، اين کنترل آبه، و اين...
33
00:02:36,602 --> 00:02:40,912
بله بله، هنر قديمي مختص قبيله ما.
34
00:02:40,913 --> 00:02:44,809
ببين،من فقط اينو ميگم که اگه من قدرت هاي مرموز داشتم ،
مرموز بودنم رو براي خودم نگه ميداشتم
35
00:02:44,810 --> 00:02:46,602
تو منو مرموز صدا ميکني؟
36
00:02:46,603 --> 00:02:48,918
من کسي نيستم که از خودم بترسم...
37
00:02:48,919 --> 00:02:53,015
...من هميشه تصوير خودمو تو آب نگاه ميکنم.
38
00:03:07,711 --> 00:03:09,632
مراقب باش
39
00:03:10,323 --> 00:03:12,510
برو چپ! برو چپ!
40
00:03:24,321 --> 00:03:25,506
تو به اين ميگي چپ؟
41
00:03:25,507 --> 00:03:26,607
تو هدايت منو دوست نداري.
42
00:03:26,608 --> 00:03:30,225
خب، تو بايد بتوني با استفاده از نيروي کنترل آب ما رو از يخ ها خارج کني.
43
00:03:30,226 --> 00:03:31,423
پس اين تقصير منه؟
44
00:03:31,424 --> 00:03:33,323
ميدونستم بايد تو رو خونه ميذاشتم
45
00:03:33,324 --> 00:03:37,012
يه چيزيو به يه دختر بسپر تا همه چيزو خراب کنه.
46
00:03:37,432 --> 00:03:42,105
تو بي تجربه و احمقي...
47
00:03:42,106 --> 00:03:46,113
...اه, من خجالت ميکشم که با تو نسبت دارم
48
00:03:47,032 --> 00:03:50,111
از وقتي که مادر مرد، من هرکاري توي اردوگاه کردم...
49
00:03:50,112 --> 00:03:51,904
...وقتي که تو داشتي با سربازات بازي ميکردي
50
00:03:51,905 --> 00:03:53,903
اه...کاتارا؟
51
00:03:53,904 --> 00:03:56,512
من حتي تمام لباس ها رو شستم!
52
00:03:56,513 --> 00:04:01,605
تا حالا جوراب هاي کثيفتو بو کردي؟ بزار بهت بگم، اصلا جالب نيست!
53
00:04:01,606 --> 00:04:03,606
کاتارا! آروم باش.
54
00:04:03,607 --> 00:04:06,702
نه. همينه. من هميشه بهت کمک کردم.
55
00:04:06,703 --> 00:04:11,224
اما از الان، همه چيز به خودت مربوطه
56
00:04:22,823 --> 00:04:25,606
خيلي خب، تو از يه فرد مرموز به يه فرد استثنايي تبديل شدي.
57
00:04:25,607 --> 00:04:27,608
تو ميگي من اينکارو کردم؟
58
00:04:27,609 --> 00:04:30,814
آره. آفرين.
59
00:05:02,624 --> 00:05:05,420
اون زنده است! ما بايد به اون کمک کنيم.
60
00:05:05,421 --> 00:05:10,456
کاتارا! برگرد اينجا!ما نميدونيم اون چيه!
61
00:05:42,725 --> 00:05:47,014
بلاخره....عمو، تو ميدوني معني اين چيه؟
62
00:05:47,015 --> 00:05:49,325
اجازه ميدي بازيمو تموم کنم؟
63
00:05:49,326 --> 00:05:53,926
اين همون چيزيه که دنبالشم. جستجوي من داره به پايان ميرسه.
64
00:05:55,062 --> 00:05:59,208
اون نور از يک قدرت فوق العاده قوي آمده. اين بايد همون باشه.
65
00:05:59,209 --> 00:06:05,905
يا اين فقط نورهاي آسمانيه.. ما قبلا از اينجا گذشتيم پرنسس زوکو
66
00:06:05,906 --> 00:06:10,231
من نميخوام تو براي هيچي اميدوار بشي.
67
00:06:10,232 --> 00:06:16,802
لطفا، بشين. چرا از يه فنجان چاي آرامش بخش گل ياس لذت نميبري؟
68
00:06:16,803 --> 00:06:20,906
من نيازي به چاي آرامش بخش ندارم! من بايد آواتار رو دستگير کنم
69
00:06:20,907 --> 00:06:25,024
سکان دار، به دنبال نور برو
70
00:06:42,925 --> 00:06:44,613
تکون نخور!
71
00:06:58,314 --> 00:06:59,953
بس کن!
72
00:07:11,032 --> 00:07:13,708
لازمه چيزي ازت بخوام.
73
00:07:13,709 --> 00:07:14,964
چي؟
74
00:07:14,965 --> 00:07:17,104
لطفا...بيا نزديک تر
75
00:07:17,105 --> 00:07:19,556
چيه؟
76
00:07:20,024 --> 00:07:22,168
ميخواي با من پنگوئن سواري کني؟
77
00:07:22,169 --> 00:07:26,542
اه... البته.فکر ميکنم.
78
00:07:27,076 --> 00:07:28,382
اينجا چه خبره؟
79
00:07:28,383 --> 00:07:29,582
تو به ما بگو!
80
00:07:29,583 --> 00:07:32,821
چرا توي يخ بودي؟و چرا يخ نزدي؟
81
00:07:32,822 --> 00:07:36,172
من نميدونم.
82
00:07:41,501 --> 00:07:47,219
آپا! خوبي؟ بلند شو، رفيق.
83
00:07:55,866 --> 00:07:58,444
هاها! تو خوبي!
84
00:08:04,228 --> 00:08:05,752
اون چيه؟
85
00:08:05,753 --> 00:08:07,452
اين آپا هست. گاو پرنده من.
86
00:08:07,453 --> 00:08:12,641
خب. و اين هم کاتاراست، خواهر پرنده من.
87
00:08:22,825 --> 00:08:25,792
نگران نباش.. اون پاک ميشه.
88
00:08:26,903 --> 00:08:28,840
خب، شما بچه ها اينجاها زندگي ميکنيد؟
89
00:08:28,841 --> 00:08:30,140
جوابشو نده!
90
00:08:30,141 --> 00:08:33,829
اون نور ديوانه کننده رو ديدي؟ احتمالا اون ميخواست
به نيروي دريايي ملت آتش پيام بفرسته.
91
00:08:33,830 --> 00:08:36,564
اوه، بله، من مطمئنم اون يه جاسوس کشتي جنگي ملت آتشه.
92
00:08:36,565 --> 00:08:40,765
تو ميتوني اينو از طريق نگاه شيطانيش بگي.
93
00:08:41,470 --> 00:08:45,519
اين پارانويايي، برادر منه، سوکا. تو هيچوقت اسمتو به ما نگفتي.
94
00:08:45,520 --> 00:08:46,919
من آ...
95
00:09:00,246 --> 00:09:02,597
من آنگ هستم.
96
00:09:03,135 --> 00:09:06,535
تو فقط عطسه کردي... و ده فوت توي هوا پرواز کردي.
97
00:09:06,536 --> 00:09:08,335
واقعا؟ فکر کردم بيشتر از اون بود
98
00:09:08,336 --> 00:09:10,526
آه، تو يه کنترل کننده بادي!
99
00:09:10,527 --> 00:09:11,526
همينطوره.
100
00:09:11,527 --> 00:09:14,300
پر تو نور غول پيکر.... گاو پرنده.... کنترل کننده هاي باد....
101
00:09:14,301 --> 00:09:16,691
من فکر کنم آفتاب به کله ام خورده.
102
00:09:16,692 --> 00:09:20,595
من دارم ميرم خونه، حداقل حرفهايي که اونجا زده ميشه قابل باوره.
103
00:09:23,088 --> 00:09:27,716
خب، اگه شما بچه ها آپا رو خوب نگهداريد من ميتونم شما رو برسونم.
104
00:09:29,700 --> 00:09:31,488
ما سواري رو دوست داريم! ممنون
105
00:09:31,489 --> 00:09:34,995
اه، نه... من سوار يه هيولاي پشمالوي کثيف نميشم.
106
00:09:34,996 --> 00:09:39,361
تو اميدواري يه نوع هيولاي ديگه بياد اينجا و تا خونه بهت سواري بده؟
107
00:09:39,362 --> 00:09:43,738
ميدوني... قبل از اينکه از شدت سرما بميري.
108
00:09:47,134 --> 00:09:50,074
خيلي خب. محکم نگهداريد!
109
00:09:50,075 --> 00:09:52,478
آپا، يپ يپ!
110
00:10:01,072 --> 00:10:03,595
بيا، آپا. يپ يپ.
111
00:10:03,596 --> 00:10:06,613
واو. اين واقعا باشکوه بود.
112
00:10:06,614 --> 00:10:12,567
آپا فقط خسته است. کمي استراحت ميکنه و بعد اون وسط آسمان خواهد بود. ميبيني.
113
00:10:14,784 --> 00:10:16,863
چرا اونطوري به من لبخند ميزني؟
114
00:10:16,864 --> 00:10:19,834
اه... من لبخند زدم؟
115
00:10:34,700 --> 00:10:38,031
من ميرم بخوابم.
116
00:10:39,950 --> 00:10:44,399
يپ. يه مرد به استراحت نياز داره.
117
00:10:44,400 --> 00:10:48,199
پرنسس زوکو، شما نياز داريد کمي بخوابيد.
118
00:10:48,200 --> 00:10:54,169
حتي اگه شما درست بگي و آواتار زنده باشه، شما نميتونيد پيداش کنيد.
119
00:10:54,170 --> 00:11:01,074
پدرت، پدربزرگت، و پدر پدربزرگت همه سعي کردند و موفق نشدند.
120
00:11:01,075 --> 00:11:05,835
چون افتخار اونها به دستگير کردن آواتار وابسته نبود.اما مال من چرا.
121
00:11:05,836 --> 00:11:09,979
پنهان شدن اون ترسو بلاخره بعد از صدسال داره تموم ميشه.
122
00:11:19,754 --> 00:11:21,418
هي.
123
00:11:21,419 --> 00:11:23,585
هي، درباره چي فکر ميکني؟
124
00:11:23,586 --> 00:11:25,570
فکر کنم گيج شدم...
125
00:11:25,571 --> 00:11:31,114
...تو يه کنترل کننده بادي و...
اگه تو چيزي بدوني درباره اينکه چه اتفاقي براي آواتار افتاد.
126
00:11:31,115 --> 00:11:38,049
اه... نه. من اونو نميشناسم... منظورم اينه که،
مردمم اونو ميشناختن ولي من نه. معذرت ميخوام.
127
00:11:38,050 --> 00:11:40,853
خيلي خب. فقط کنجکاو بودم. شب بخير
128
00:11:40,854 --> 00:11:43,449
خوب بخوابي.
129
00:12:27,455 --> 00:12:30,361
آنگ! آنگ، بيدار شو!
130
00:12:30,362 --> 00:12:36,957
همه چيز مرتبه. ما الان توي دهکده هستيم.
زود باش، آماده شو.همه منتظرن تو رو ببينن.
131
00:12:50,200 --> 00:12:57,255
آنگ، اينها اهالي روستان.
اهالي روستا، اين آنگه.
132
00:12:58,986 --> 00:13:03,085
اه.... چرا همه اونها اينطوري به من نگاه ميکنند؟
133
00:13:03,086 --> 00:13:04,366
آپا روي من عطسه کرده؟
134
00:13:04,367 --> 00:13:07,817
خب، هيچکدوم اونها هيچ کنترل کننده ي بادي در اين صدسال نديدن.
135
00:13:07,818 --> 00:13:12,833
ما فکر ميکرديم شما منقرض شديد تا اينکه نوه هاي من تو رو پيدا کردند.
136
00:13:12,834 --> 00:13:13,858
منقرض شديم؟
137
00:13:13,859 --> 00:13:15,961
آنگ، اين مادربزرگمه.
138
00:13:15,962 --> 00:13:18,753
بهم بگو مادربزرگ.
139
00:13:18,754 --> 00:13:22,428
اين چيه، يه سلاح؟ تو نميتوني با اين به چيزي صدمه بزني.
140
00:13:22,429 --> 00:13:27,007
اين براي صدمه زدن نيست. اين براي کنترل باده.
141
00:13:27,200 --> 00:13:29,508
حقه جادويي! دوباره انجامش بده!
142
00:13:29,509 --> 00:13:35,199
جادو نه، کنترل باد. اين بهم اجازه ميده
بادهاي اطراف گلايدرمو کنترل کنم و پرواز کنم..
143
00:13:35,200 --> 00:13:38,965
ميدوني، آخرين بار من امتحان کردم، انسان ها نميتونن پرواز کنن.
144
00:13:38,966 --> 00:13:41,960
دوباره امتحان کن!
145
00:13:42,473 --> 00:13:46,139
واو... اون پرواز ميکنه...
146
00:13:48,560 --> 00:13:51,005
شگفت انگيزه!
147
00:14:02,082 --> 00:14:06,143
اه، برج نگهباني من!
148
00:14:07,936 --> 00:14:11,244
شگفت انگيز بود.
149
00:14:15,564 --> 00:14:16,972
عاليه. تو يه کنترل کننده بادي،....
150
00:14:16,973 --> 00:14:21,188
کاتارا يه کنترل کننده آب،شما با هم ميتونيد وقتتونو تلف کنيد.
151
00:14:21,189 --> 00:14:22,762
تو يه کنترل کننده آبي!
152
00:14:22,763 --> 00:14:25,054
خب...تقريبا.نه هنوز
153
00:14:25,055 --> 00:14:29,899
خيلي خب.بازي کردن بسه.بيا کاتارا، تو کارهايي داري.
154
00:14:29,900 --> 00:14:34,776
من بهت گفتم! اون يه چيز واقعيه، مادربزرگ!
من بلاخره يه کنترل کننده پيدا کردم که به من آموزش بده.
155
00:14:34,777 --> 00:14:38,343
کاتارا، همه اميدت رو اين پسر قرار نده.
156
00:14:38,344 --> 00:14:41,275
اما اون فرق ميکنه. من مطمئنم
157
00:14:41,276 --> 00:14:44,359
من حس ميکنم اون دانش زيادي داره.
158
00:14:44,360 --> 00:14:49,202
ميبينيد؟ حالا زبون من اونو حرکت ميده.
159
00:14:55,065 --> 00:14:57,588
دوباره.
160
00:15:01,835 --> 00:15:08,471
نه! قدرت در کنترل آتش از نفس بيرون مياد نه از عضلات
161
00:15:08,472 --> 00:15:11,989
نفس در بدن تبديل به انرژي ميشه.
162
00:15:11,990 --> 00:15:17,734
انرژي در اندام پخش ميشه و تبديل به آتش ميشه.
163
00:15:17,735 --> 00:15:18,912
دوباره تمرين کن.
164
00:15:18,913 --> 00:15:21,966
کافيه. من همه روزها دارم اين مراحل رو تمرين ميکنم.
165
00:15:21,967 --> 00:15:24,577
مرحله بعدي رو به من آموزش بده.
من خيلي بيشتر از اون چيزي که فکر ميکني آمادم.
166
00:15:24,578 --> 00:15:29,517
نه، تو خيلي عجولي. تو بايد روي اصول اوليه مسلط بشي.
167
00:15:29,518 --> 00:15:32,242
تکرار کن!
168
00:15:34,851 --> 00:15:38,746
بزرگان به ما گفتن که آواتار ، آخرين کنترل کننده باد هست.
169
00:15:38,747 --> 00:15:41,475
اون الان بايد بيش از صد سال سن داشته باشه
170
00:15:41,476 --> 00:15:43,863
اون يک قرن براي تسلط روي چهار عنصر اصلي وقت داشته.
171
00:15:43,864 --> 00:15:47,222
من بايد بيشتر از مرحله اوليه ياد بگيرم تا بتونم اونو شکست بدم.
172
00:15:47,223 --> 00:15:51,776
تو بايد به من مرحله پيشرفته رو درس بدي
173
00:15:51,777 --> 00:15:58,176
خيلي خب. اما اول من بايد اردک برشته ام رو تموم کنم.
174
00:16:00,933 --> 00:16:05,249
اين خيلي مهمه که شما با ديدن صورت
يک کنترل کننده آتش هيچ ترسي از خودتون نشون نديد.
175
00:16:05,250 --> 00:16:08,592
در قبيله آب، ما با آخرين مردي که وايساده ميجنگيم.
176
00:16:08,593 --> 00:16:13,540
بي هيچ شجاعتي، چطور ميتونيم اسم خودمون رو مرد بزاريم؟
177
00:16:14,982 --> 00:16:16,456
من بايد برم دستشويي!
178
00:16:16,457 --> 00:16:19,051
گوش کنيد! وقتي پدران شما از جنگ برگشتن،...
179
00:16:19,052 --> 00:16:21,500
...اونها روي شما به عنوان مرد هاي قبيله حساب ميکنن.
180
00:16:21,501 --> 00:16:24,053
و هيچوقتي براي دستشويي رفتن نيست.
181
00:16:24,054 --> 00:16:25,664
اما من واقعا بايد برم.
182
00:16:25,665 --> 00:16:30,703
اه.... خيلي خب... کي غير از اون ميخواد بره؟
183
00:16:33,712 --> 00:16:38,499
آنگ رو ميبيني؟ مادربزرگ تا يک ساعت پيش ميگفت اون اصلا وجود نداره.
184
00:16:38,500 --> 00:16:41,796
واو! همه چيز اينجا يخ زده!
185
00:16:41,797 --> 00:16:47,983
اه! کاتارا، بيا از اينجا بريم. اين درس فقط براي جنگجويانه.
186
00:16:52,950 --> 00:16:55,347
بس کنيد! همين الان بس کنيد!
187
00:16:55,348 --> 00:16:59,813
چه اتفاقي براي تو افتاده؟ ما زماني براي
شوخي و بازي نداريم وقتي که توي جنگ هستيم
188
00:16:59,814 --> 00:17:02,599
چه جنگي؟ درباره چي صحبت ميکني؟
189
00:17:02,600 --> 00:17:04,711
شوخي ميکني، درسته؟
190
00:17:04,712 --> 00:17:08,111
پنگوئن!
191
00:17:12,800 --> 00:17:16,241
اون شوخي ميکرد، درسته؟
192
00:17:22,060 --> 00:17:24,012
آنگ؟
193
00:17:24,613 --> 00:17:26,271
هي،بيا پسر.
194
00:17:26,272 --> 00:17:29,064
ميخواي سواري کنيم؟
195
00:17:30,921 --> 00:17:34,382
هه هه، من با حيوانات حرکت ميکنم.
196
00:17:37,118 --> 00:17:42,394
آنگ، من بهت کمک ميکنم که يک پنگوئن رو بگيري
اگه تو به من کنترل کردن آب رو ياد بدي.
197
00:17:42,395 --> 00:17:48,419
فقط يه مشکل کوچيک. من يه کنترل کننده بادم نه يه کنترل کننده آب.
198
00:17:48,420 --> 00:17:51,196
اينجا کسي توي قبيله شما نيست که بتونه به تو ياد بده؟
199
00:17:51,197 --> 00:17:55,734
نه. تو داري به تنها کنترل کننده آب در کل قطب جنوب نگاه ميکني.
200
00:17:55,735 --> 00:18:00,386
اين درست نيست. يک کنترل کننده آب به يک استاد آب نياز داره.
201
00:18:00,387 --> 00:18:04,368
درباره قطب شمال چيه؟ اونجا يک قبيله آب ديگه هست، درسته؟
202
00:18:04,369 --> 00:18:06,732
شايد اونها کنترل کننده هاي آبي داشته باشن که بتونن به تو درس بدن.
203
00:18:06,733 --> 00:18:11,497
شايد. ولي ما مدت زياديه که با قبيله خواهرمون تماس نگرفتيم.
204
00:18:11,498 --> 00:18:16,050
اين ساده نيست... دور نزدن دومين کوه يخ، اون در اونطرف جهانه.
205
00:18:16,051 --> 00:18:18,687
اما تو فراموش کردي، من يک گاو پرنده دارم.
206
00:18:18,688 --> 00:18:22,165
آپا و من ميتونيم با پرواز تو رو به قطب شمال برسونيم.
207
00:18:22,166 --> 00:18:24,329
کاتارا، ما ميريم که براي تو يه استاد پيدا کنيم!
208
00:18:24,330 --> 00:18:27,892
راستش... ميدوني، نميدونم.
209
00:18:27,893 --> 00:18:29,554
من قبلا هيچوقت خانه رو ترک نکردم.
210
00:18:29,555 --> 00:18:31,394
خب، دربارش فکر کن.
211
00:18:31,395 --> 00:18:35,411
اما در اين مدت، تو ميتوني به من نحوه گرفتن يکي از اين پنگوئن ها رو ياد بدي؟
212
00:18:35,412 --> 00:18:38,634
خيلي خب، با دقت گوش کن شاگرد جوان من.
213
00:18:38,635 --> 00:18:45,115
گرفتن پنگوئن ها يک هنر قديمي و مقدسه.
خوب دقت کن.
214
00:19:11,381 --> 00:19:13,614
من اينکارو بعد از دوران کودکي نکرده بودم.
215
00:19:13,615 --> 00:19:16,496
تو هنوز هم يه بچه اي!
216
00:19:37,055 --> 00:19:40,917
واو... اون چيه؟
217
00:19:40,918 --> 00:19:46,824
کشتي نيروي دريايي ملت آتش،و يک خاطره خيلي بد براي مردم من.
218
00:19:48,848 --> 00:19:53,436
آنگ، وايسا! ما اجازه نداريم به اون نزديک بشيم.
ممکنه اين کشتي تله هاي انفجاري داشته باشه.
219
00:19:53,437 --> 00:19:58,573
اگه ميخواي يه کنترل کننده باشي، نبايد بترسي.
220
00:20:43,200 --> 00:20:46,948
اين کشتي توي قبيله ي ما ظاهر شده وقتي که مادربزرگ يه دختر بچه بوده.
221
00:20:46,949 --> 00:20:50,361
اين قسمتي از اولين حمله ملت آتشه.
222
00:20:50,362 --> 00:20:52,064
خيلي خب، اما
223
00:20:52,065 --> 00:20:56,829
من در تمام جهان دوستاني دارم، حتي توي ملت آتش. من هيچوقت جنگي رو نديدم.
224
00:20:56,830 --> 00:21:00,125
آنگ، چه مدت توي اون کوه يخي بودي؟
225
00:21:00,126 --> 00:21:02,566
نميدونم...شايد،چند روز؟
226
00:21:02,567 --> 00:21:06,062
من فکر ميکنم بيشتر از صدسال!
227
00:21:06,063 --> 00:21:10,577
چي؟ اين غير ممکنه. تو داري ميگي من صد و دوازده سالمه؟
228
00:21:10,578 --> 00:21:15,698
دربارش فکر کن. جنگ مال يک قرن پيشه. تو چيزي دربارش نميدوني چون...
229
00:21:15,699 --> 00:21:22,716
...به طريقي، تو، مدت زيادي توي اون بودي و سالم موندي.
اين تنها اتفاقيه که ميتونه افتاده باشه..
230
00:21:22,717 --> 00:21:26,616
صد سال! نميتونم باور کنم
231
00:21:26,617 --> 00:21:31,777
متأسفم، آنگ.شايد اين اتفاق ، قسمت خوبي هم داشته باشه.
232
00:21:31,778 --> 00:21:34,894
و اون اينه که من تونستم تو رو ببينم.
233
00:21:34,895 --> 00:21:38,572
بيا. بيا از اينجا بريم بيرون
234
00:21:43,091 --> 00:21:47,942
آنگ، بيا برگرديم. اينجا خيلي ترسناکه.
235
00:21:49,800 --> 00:21:54,190
درباره تله هاي انفجاري چي گفتي؟
236
00:22:06,830 --> 00:22:09,598
محکم نگهدار!
237
00:22:19,681 --> 00:22:25,180
آخرين کنترل کننده باد. با اين سن واقعا زرنگه
238
00:22:25,181 --> 00:22:31,672
عمومو صدا کن! بهت گفتم آواتار رو پيدا کردم...
239
00:22:31,673 --> 00:22:32,673
www.free-offline.com کاري از تيم ترجمه
240
00:22:32,674 --> 00:22:34,674
ترجمه شده توسط remuslup
241
00:22:35,021 --> 00:22:39,489
...و همچنين محلي که توش مخفي شده.