1
00:00:00,849 --> 00:00:03,221
آب.
2
00:00:03,222 --> 00:00:05,095
خاک.
3
00:00:05,096 --> 00:00:07,204
آتش.
4
00:00:07,205 --> 00:00:08,496
باد.
5
00:00:09,562 --> 00:00:13,696
خيلي قبل، چهار ملت با هماهنگي و در کنار هم زندگي ميکردند
6
00:00:13,697 --> 00:00:17,775
اما بعد، همه چيز با حمله ملت آتش تغيير کرد
7
00:00:17,976 --> 00:00:22,088
فقط آواتار، کسي که براي تمام چهار عنصر اصلي
تسلط داشت ميتونست اونها رو متوقف کنه.
8
00:00:22,089 --> 00:00:25,248
اما درست وقتي که جهان به اون نياز داشت اون ناپديد شد
9
00:00:25,589 --> 00:00:29,410
صد سال گذشت، و من و برادرم يک آواتار جديد پيدا کرديم.
10
00:00:29,411 --> 00:00:31,250
يک کنترل کننده باد به نام آنگ
11
00:00:31,351 --> 00:00:33,456
و با اينکه اون يک کنترل کننده باد با مهارت هست،
12
00:00:33,457 --> 00:00:37,189
ولي قبل از نجات مردم بايد چيزهاي زيادي رو ياد بگيره.
13
00:00:37,190 --> 00:00:40,812
اما من باور دارم که آنگ ميتونه جهان رو نجات بده.
14
00:00:47,389 --> 00:00:50,629
کتاب اول:آب
قسمت دهم:جت
15
00:01:15,952 --> 00:01:18,511
مومو کجاست؟
16
00:01:21,293 --> 00:01:23,317
تحمل کن مومو!
17
00:01:36,491 --> 00:01:38,988
خيلي خب... اين هم از شما.
18
00:01:39,077 --> 00:01:42,335
اين کارشو ميسازه.
19
00:01:43,884 --> 00:01:46,058
اون کار...
20
00:01:49,883 --> 00:01:52,977
اينها تله هاي ملت آتشن...اينو از روي ساختمانش ميشه فهميد.
21
00:01:53,046 --> 00:01:57,117
بهتره اردوگاه رو جمع کنيم، و حرکت کنيم.
22
00:01:57,318 --> 00:01:59,369
آه-آه... اينبار پرواز نميکنيم.
23
00:01:59,473 --> 00:02:00,153
چي؟
24
00:02:00,261 --> 00:02:01,334
چرا ما نميتونيم پرواز کنيم؟
25
00:02:01,426 --> 00:02:04,731
دربارش فکر کن. بطريقي پرنسس زوکو و ملت آتش ما رو پيدا ميکنن.
26
00:02:04,811 --> 00:02:07,428
اين بخاطر اينه که اونها آپا رو ميبينن...اون بيش از حد جلب توجه ميکنه..
27
00:02:07,510 --> 00:02:09,806
چي؟! آپا بيش از حد جلب توجه نميکنه!
28
00:02:09,898 --> 00:02:15,542
اون يه هيولاي غول پيکر پشمالو به همراه يه علامت
روي سرشه... خيلي سخته که اونو نديد!
29
00:02:15,624 --> 00:02:18,114
سوکا فقط حسودي ميکنه چون اون هيچ علامتي نداره
30
00:02:18,197 --> 00:02:19,133
من ميدونم همتون ميخوايد پرواز کنيد،...
31
00:02:19,189 --> 00:02:22,376
اما غريزه من بهم ميگه ما بايد اينبار محتاط باشيم و راه بريم....
32
00:02:22,460 --> 00:02:24,096
کي گفته تو اربابي؟
33
00:02:24,163 --> 00:02:25,933
من ارباب نيستم...من يه رهبرم.
34
00:02:26,411 --> 00:02:30,261
تو يه رهبري؟اما صدات هنوز ميلرزه!
35
00:02:30,333 --> 00:02:33,994
من بزرگترم و ضمنا يه جنگجو هستم. پس... من رهبرم!
36
00:02:34,079 --> 00:02:37,996
اگه کسي رهبر باشه، اون آنگه. منظورم اينه که اون آواتاره.
37
00:02:38,074 --> 00:02:41,892
شوخي ميکني... اون فقط يه بچه مسخره است!
38
00:02:41,979 --> 00:02:42,742
اون درست ميگه.
39
00:02:42,821 --> 00:02:45,709
چرا پسرها هميشه فکر ميکنن يه نفر بايد رهبر باشه؟
40
00:02:45,801 --> 00:02:48,377
من مطمئنم تو تا وقتي به يه دختر علاقمند نشدي نميتوني يه ارباب باشي ..
41
00:02:48,463 --> 00:02:51,005
من به يه دختر علاقمند شدم...تو...فقط اونو نديدي.
42
00:02:51,078 --> 00:02:54,660
به کي؟مادربزرگ؟ من مادربزرگ رو ديدم.
43
00:02:54,738 --> 00:02:56,437
نه...بعد از مادربزرگ.
44
00:02:56,516 --> 00:02:59,787
ببين،غريزه من ميگه ما با راه رفتن روي پاهامون شانس بهتري داريم....
45
00:02:59,838 --> 00:03:02,029
... و يه ليدر بايد به غريزه اش اعتماد کنه.
46
00:03:02,101 --> 00:03:05,622
خيلي خب، ما راه تو رو امتحان ميکنيم اي رهبر دانا.
47
00:03:05,709 --> 00:03:08,739
کي ميدونه...شايد راه رفتن باحال باشه.
48
00:03:08,833 --> 00:03:12,804
راه رفتن آشغاله! چطور مردم بدون يه گاو پرنده اينور و اونور ميرن؟
49
00:03:12,891 --> 00:03:14,080
نميدونم آنگ.
50
00:03:14,175 --> 00:03:18,032
چرا از غريزه سوکا نميپرسي...بنظر مياد اون همه چيز رو ميدونه.
51
00:03:18,113 --> 00:03:19,404
هاها.خيلي بامزه بود.
52
00:03:19,504 --> 00:03:21,539
من از آوردن اين بسته ها خسته شدم.
53
00:03:21,633 --> 00:03:25,718
ميدوني بايد از کي بخواي که مدتي اينو بياره؟ غريزه سوکا.
54
00:03:25,804 --> 00:03:29,539
ايده خوبيه! هي، غريزه سوکا، تو ميخواي....
55
00:03:29,635 --> 00:03:31,030
خيلي خب، خيلي خب... فهميدم.
56
00:03:31,137 --> 00:03:32,794
ببينيد بچه ها،منم خستم.
57
00:03:32,886 --> 00:03:38,258
اما چيزي که الان مهمه اينه که ما از دست ...ملت...آتش... در امان بمونيم.
58
00:03:41,286 --> 00:03:43,006
بدوييد!
59
00:03:46,610 --> 00:03:47,693
ما گير افتاديم.
60
00:03:47,800 --> 00:03:50,416
سوکا،لباست!
61
00:03:58,013 --> 00:04:00,936
اگه شما بزاريد ما بريم، ما قول ميديم بهتون صدمه نزنيم.
62
00:04:01,023 --> 00:04:02,665
داري چيکار ميکني؟
63
00:04:02,750 --> 00:04:04,107
بلوف ميزنم.
64
00:04:04,205 --> 00:04:09,042
تو؟ قول ميدي به ما صدمه نزني؟
65
00:04:09,495 --> 00:04:11,871
کار خوبي بود،سوکا! چطور اينکارو کردي؟
66
00:04:11,967 --> 00:04:14,174
اه..غريزه؟
67
00:04:14,247 --> 00:04:16,461
نگاه کن.
68
00:04:27,427 --> 00:04:29,497
شما شکست ميخوريد.
69
00:04:34,293 --> 00:04:36,959
اونها روي درختان!
70
00:04:55,553 --> 00:04:57,116
هي، اون مال من بود!
71
00:04:57,208 --> 00:05:00,535
دفعه بعد سريعتر باش.
72
00:05:19,748 --> 00:05:21,428
خدايا!
73
00:05:30,560 --> 00:05:31,612
هي.
74
00:05:31,720 --> 00:05:33,469
سلام.
75
00:05:35,872 --> 00:05:38,815
تو يه کل يه ارتش رو تقريبا تنهايي از بين بردي!
76
00:05:38,906 --> 00:05:43,213
ارتش؟ پففف.اينجا فقط حدود،دوازده نفر بودن!
77
00:05:43,307 --> 00:05:45,875
اسم من جته، و اينها جنگجويان آزاد من هستن.
78
00:05:45,957 --> 00:05:51,880
اسنيرز...لانگشات...اسملربي...دوک و پيسکوييک.
79
00:05:51,961 --> 00:05:56,046
پيپسکوييک...چه اسم بامزه اي.
80
00:05:56,539 --> 00:05:59,379
تو فکر ميکني اسم من خنده داره؟
81
00:05:59,480 --> 00:06:02,472
اون خنده داره.
82
00:06:16,668 --> 00:06:21,276
ام...ممنون که ما رو نجات دادي جت. ما خوش شانس بوديم که تو اينجا بودي.
83
00:06:21,341 --> 00:06:25,429
من بايد ازت تشکر کنم. ما بايد تا صبح در کمين اين سربازها صبر ميکرديم...
84
00:06:25,504 --> 00:06:28,738
...ما فقط به يک حواس پرتي نياز داشتيم. و بعد شما وارد شديد
85
00:06:28,807 --> 00:06:30,831
ما طبق غريزه اينجا بوديم.
86
00:06:30,901 --> 00:06:34,823
شما داشتيد خودتونو با اينکار به کشتن ميداديد.
87
00:06:37,568 --> 00:06:40,635
هي جت... اين بشکه ها پر از مواد منفجره هستن.
88
00:06:40,715 --> 00:06:42,354
اين عاليه.
89
00:06:42,431 --> 00:06:45,282
و اين جعبه ها پر از آبنبات هستن!
90
00:06:45,365 --> 00:06:48,356
بازم خوبه.مواظب باشيد با هم مخلوطشون نکنيد.
91
00:06:48,427 --> 00:06:50,383
ما ميخوايم اين چيزها رو به مخفيگاه برگردونيم.
92
00:06:50,466 --> 00:06:52,004
شماها يه مخفيگاه داريد؟
93
00:06:52,086 --> 00:06:52,708
ميخوايد اونو ببينيد؟
94
00:06:52,804 --> 00:06:55,486
بله ما ميخوايم ببينمش!
95
00:06:58,705 --> 00:06:59,660
ما رسيديم.
96
00:06:59,764 --> 00:07:01,349
کجا... اينجا که چيزي نيست؟!
97
00:07:01,430 --> 00:07:02,378
نگهش دار
98
00:07:02,457 --> 00:07:05,072
چرا... اين چيکار ميکنه؟
99
00:07:06,085 --> 00:07:06,859
آنگ؟
100
00:07:06,963 --> 00:07:09,614
من ميخوام خودم بالا برم.
101
00:07:12,203 --> 00:07:15,276
محکم نگهم دار کاتارا.
102
00:07:27,782 --> 00:07:30,310
جاي قشنگي داريد!
103
00:07:35,333 --> 00:07:37,133
اين بالا خيلي قشنگه!
104
00:07:37,240 --> 00:07:40,796
اينجا قشنگه... و مهمتر ازاون اين که ملت آتش نميتونن ما رو پيدا کنن.
105
00:07:40,899 --> 00:07:43,687
اونها دوست دارن تو رو پيدا کنن. نه جت؟
106
00:07:43,779 --> 00:07:45,796
اين اتفاق هرگز نميفته، اسملربي
107
00:07:45,876 --> 00:07:47,861
چرا ملت آتش ميخوان تو رو پيدا کنن؟
108
00:07:47,938 --> 00:07:50,559
فکر کنم بنظر اون ها من براشون يه مشکل کوچيک ايجاد ميکنم.
109
00:07:50,660 --> 00:07:54,075
ببين، اونها بيش از چند تا شهر امپراطوري خاک رو تحت اختيارشون در آوردن.
110
00:07:54,145 --> 00:07:57,163
ما بايد براي لشگريانشون کمين ميکرديم،خطوط تدارکاتيشونو نابود ميکرديم،...
111
00:07:57,233 --> 00:07:59,947
... و هرمشکلي که ميتونستيم براشون ايجاد ميکرديم.
112
00:08:00,014 --> 00:08:03,956
يه روز، ما ملت آتش رو براي هميشه از اينجا
بيرون ميکنيم و اون شهر رو آزاد ميکنيم.
113
00:08:04,023 --> 00:08:05,735
اينکار خيلي شجاعانه است.
114
00:08:05,805 --> 00:08:08,578
بله، هيچکس شجاعتر از يه پسر در خانه درختي نيست.
115
00:08:08,659 --> 00:08:10,627
به حرفهاي برادرم توجه نکن.
116
00:08:10,698 --> 00:08:13,146
مشکلي نيست. احتمالا اون روز سختي رو داشته.
117
00:08:13,229 --> 00:08:14,896
پس، شما همه اينجا زندگي ميکنيد؟
118
00:08:14,982 --> 00:08:17,235
درسته. لانگشات اينجاست؟
119
00:08:17,322 --> 00:08:19,606
شهر اون توسط ملت آتش سوزانده شد.
120
00:08:19,693 --> 00:08:24,361
و ما دوک رو درحال دزديدن غذامون پيدا کرديم.
من فکر نميکنم اون هرگز يه خونه واقعي داشته باشه.
121
00:08:24,440 --> 00:08:26,812
تو چطور؟
122
00:08:27,445 --> 00:08:29,960
ملت آتش والدين منو کشتن.
123
00:08:30,054 --> 00:08:34,059
من فقط هشت سالم بود. اون روز منو براي هميشه تغيير داد.
124
00:08:34,152 --> 00:08:37,283
سوکا و من مادرمون رو به خاطر ملت آتش از دست داديم.
125
00:08:37,364 --> 00:08:40,711
من خيلي متأسفم، کاتارا.
126
00:08:49,472 --> 00:08:55,616
امروز ما ضربه ديگه اي برضد ملت حريص آتش زديم.
127
00:08:56,884 --> 00:09:00,079
من يه شادي خاصي بعد از نگاه کردن به صورت يک سرباز پيدا کردم،...
128
00:09:00,164 --> 00:09:06,051
.... وقتي دوک روي کلاهش پريد و مثل يک
ميمون حريص وحشي ازش سوارش شد
129
00:09:09,210 --> 00:09:12,792
حالا، ملت آتش فکر ميکنن نبايد درباره
يه تعداد بچه که توي درخت ها قايم شدن...
130
00:09:12,879 --> 00:09:18,224
...نگران باشن. شايد اونها راست بگن.
131
00:09:19,886 --> 00:09:24,952
يا شايد... اونها اشتباه مرگباري ميکنن!
132
00:09:28,164 --> 00:09:30,622
هي جت،سخنراني خوبي بود.
133
00:09:30,724 --> 00:09:34,284
ممنون. اتفاقا من واقعا تحت تأثير تو و آنگ قرار گرفتم.
134
00:09:34,372 --> 00:09:36,532
اون فوق العاده ترين کنترلي بود که تا الان ديده بودم.
135
00:09:36,614 --> 00:09:41,326
خب،اون عاليه. اون آواتاره. من بايد يه مقدار بيشتر تمرين کنم.
136
00:09:41,408 --> 00:09:44,658
آواتار هاه؟ خيلي جالبه.
137
00:09:44,731 --> 00:09:46,109
ممنون جت.
138
00:09:46,206 --> 00:09:48,772
خب من شايد راهي رو بدونم که تو و آنگ بتونيد در نبرد به ما کمک کنيد.
139
00:09:48,863 --> 00:09:51,599
متأسفانه ما بايد امشب اينجا رو ترک کنيم.
140
00:09:51,709 --> 00:09:56,470
سوکا، تو با من شوخي ميکني! من فردا
به تو براي انجام يک مأموريت مهم نياز دارم.
141
00:09:56,557 --> 00:09:58,417
چه مأموريتي؟
142
00:10:11,444 --> 00:10:12,613
چيکار ميکني؟
143
00:10:12,676 --> 00:10:15,431
ششش~دارم به لرزش ها گوش ميدم.
144
00:10:15,523 --> 00:10:16,766
حيله خوبي بود.
145
00:10:16,871 --> 00:10:20,910
هنوز نه. صبر کن! بله، چيزي داره نزديک ميشه.
146
00:10:20,986 --> 00:10:21,892
چند نفر هستن؟
147
00:10:21,979 --> 00:10:24,797
فکر کنم فقط يه نفر.
148
00:10:25,453 --> 00:10:28,216
کارت خوب بود،سوکا. اسلحه ات رو آماده کن.
149
00:10:31,829 --> 00:10:35,872
صبر کن! اعلام خطر اشتباه بود.. اون فقط يه پير مرده.
150
00:10:39,867 --> 00:10:42,077
تو جنگل هاي ما چيکار ميکني،زالو؟
151
00:10:42,166 --> 00:10:46,115
خواهش ميکنم آقا، من فقط يه مسافرم.
152
00:10:54,683 --> 00:10:59,228
ميخواي شهرها رو نابود کني؟ ميخواي خانواده هامون رو نابود کني؟ميخواي؟!
153
00:10:59,339 --> 00:11:03,159
اوه...خواهش ميکنم بزار برم...رحم کن...
154
00:11:03,236 --> 00:11:08,509
ملت آتش ميزارن مردم برن؟! ملت آتش رحم دارن؟!
155
00:11:08,573 --> 00:11:10,504
جت اون فقط يه پيرمرده!
156
00:11:10,587 --> 00:11:12,374
اون از ملت آتشه! بگرديدش!
157
00:11:12,454 --> 00:11:14,010
اما اون به هيچکس آسيبي نرسونده!
158
00:11:14,094 --> 00:11:18,423
فراموش کردي ملت آتش مادرت رو کشتن؟ يادت باشه چرا داري ميجنگي!
159
00:11:18,507 --> 00:11:20,141
ما وسايلشو گرفتيم،جت.
160
00:11:20,225 --> 00:11:21,897
اينکار درست نيست.
161
00:11:21,994 --> 00:11:25,669
اين چيزي بود که بايد انجام ميشد...حالا بيايد از اينجا بريم.
162
00:11:28,995 --> 00:11:31,377
بيا سوکا!
163
00:11:35,297 --> 00:11:39,309
سوکا!ببين دوک بهم چي داد!
164
00:11:44,692 --> 00:11:46,774
او! اينکارو نکن!
165
00:11:46,871 --> 00:11:48,897
هي سوکا.جت برگشته؟
166
00:11:48,991 --> 00:11:51,078
بله...اون برگشته. اما ما ميريم.
167
00:11:51,170 --> 00:11:51,953
چي؟
168
00:11:52,042 --> 00:11:54,452
اما من اين کلاهو براي اون درست کردم.
169
00:11:54,534 --> 00:11:56,424
رفيقت جت يه آدم کشه.
170
00:11:56,500 --> 00:11:58,790
چي؟نه، اينطور نيست.
171
00:11:58,881 --> 00:12:00,380
اون يه غارتگره کاتارا.
172
00:12:00,468 --> 00:12:04,952
اون يه غارتگر نيست، اون فقط يه روش متفاوت
براي زندگي داره...يه راه باحال براي زندگي.
173
00:12:05,036 --> 00:12:08,209
اون يه پيرمرد بي ضرر رو کتک زد و غارت کرد.
174
00:12:08,292 --> 00:12:11,328
من ميخوام داستان رو از خود جت بشنوم.
175
00:12:11,424 --> 00:12:12,126
سوکا...
176
00:12:12,199 --> 00:12:15,547
... تو بهشون گفتي چه اتفاقي افتاد اما نگفتي اون از ملت آتش بود؟
177
00:12:15,634 --> 00:12:18,404
نه،تو گفتي اون فقط به راحتي داشت از اون جا رد ميشد.
178
00:12:18,495 --> 00:12:22,019
درسته! اما حتي اگه اون از ملت آتش بود، اون يه شخص بي ضرر بود.
179
00:12:22,097 --> 00:12:24,956
اون يه قاتل بود، سوکا.
180
00:12:26,327 --> 00:12:29,147
ميبيني؟ اينجا قسمتي براي زهر داخل خنجر هست.
181
00:12:29,237 --> 00:12:32,842
اون براي از بين بردن من فرستاده شده بود...
تو زندگي منو نجات دادي، سوکا.
182
00:12:32,920 --> 00:12:34,988
ميدونستم يه دليلي وجود داره.
183
00:12:35,078 --> 00:12:36,645
من هيچ خنجري نديدم.
184
00:12:36,733 --> 00:12:38,652
بخاطر اين که اون اينو مخفي کرده بود.
185
00:12:38,735 --> 00:12:42,283
ميبيني سوکا؟ من مطئنم تو فقط درباره خنجر نميدونستي.
186
00:12:42,352 --> 00:12:47,670
اونجا هيچ خنجري نبود!من به کلبه برميگردم و وسايلم رو جمع ميکنم.
187
00:12:47,755 --> 00:12:50,743
بهم بگو شماها الان اينجا رو ترک نميکنيد. من واقعا به شما نياز دارم.
188
00:12:50,827 --> 00:12:51,908
ما چيکار ميتونيم بکنيم؟
189
00:12:51,993 --> 00:12:54,555
ملت آتش نقشه کشيدن تا جنگل ما رو بسوزونن.
190
00:12:54,631 --> 00:12:58,349
اگه شما دو نفر از نيروي کنترل آب براي پر کردن
مخزن استفاده کنيد، ما ميتونيم با آتيش ها بجنگيم.
191
00:12:58,426 --> 00:13:03,636
اما اگه شما الان اينجا رو ترک کنيد، اونها کل دره رو نابود ميکنن.
192
00:13:05,417 --> 00:13:09,268
ما نميتونيم الان بريم وقتي ملت آتش ميخوان يه جنگل رو بسوزنن!
193
00:13:09,367 --> 00:13:12,996
متأسفم کاتارا. جت خيلي آرومه، اما ما نميتونيم بهش اعتماد کنيم.
194
00:13:13,079 --> 00:13:17,624
ميدوني من چي فکر ميکنم؟ تو حسودي ميکني
چون اون يه جنگجوي بهتر و يه رهبر بهتره!
195
00:13:17,700 --> 00:13:20,891
کاتارا، من به جت حسودي نميکنم. اين فقط غريزه منه...
196
00:13:20,980 --> 00:13:25,419
خب غريزه من بهم ميگه ما بايد يه مدت بيشتر اينجا بوديم و به جت کمک کنيم.
197
00:13:25,494 --> 00:13:26,885
بيا آنگ.
198
00:13:26,974 --> 00:13:29,413
ببخشيد سوکا.
199
00:13:38,223 --> 00:13:40,313
بريم.
200
00:14:02,016 --> 00:14:05,351
حالا گوش کنيد... شما نبايد تا وقتي که علامت منو نشنيديد سد رو منفجر کنيد.
201
00:14:05,442 --> 00:14:09,395
اگه مخزن پر نباشه، لشکر ملت آتش ميتونه زنده بمونه.
202
00:14:09,466 --> 00:14:13,635
اما مردم توي شهر چي؟... مگه اونها هم نميميرن؟
203
00:14:13,726 --> 00:14:17,300
ببين دوک،اين هزينه پاک کردن اين مکان از ملت آتشه.
204
00:14:17,365 --> 00:14:22,548
پس سد رو تا وقتي علامت ندادم منفجر نکنيد...فهميديد؟
205
00:14:24,731 --> 00:14:28,676
فکر ميکني داري کجا ميري؟
206
00:14:31,874 --> 00:14:36,096
سوکا.من خوشحالم که تو پذيرفتي به ما بپيوندي.
207
00:14:36,185 --> 00:14:38,706
من نقشه تونو براي نابود کردن شهر امپراطوري خاک شنيدم.
208
00:14:38,798 --> 00:14:41,435
نقشه ما اينه که اين دره رو از ملت آتش پاک کنيم.
209
00:14:41,518 --> 00:14:44,974
اونجا مردم زندگي ميکنن جت... پدر ها و مادرها و بچه ها.
210
00:14:45,067 --> 00:14:47,818
ما نميتونيم بدون دادن قرباني پيروز بشيم.
211
00:14:47,911 --> 00:14:50,380
تو به کاتارا و آنگ درباره آتش زدن جنگل دروغ گفتي!
212
00:14:50,450 --> 00:14:54,215
بخاطر اينکه اونها نيازهاي جنگ رو نميفهمن. نه به اندازه من و تو.
213
00:14:54,306 --> 00:14:59,069
من ميفهمم.من ميدونم که چيزي که ميخواي بدستش بياري اونجا نيست.
214
00:14:59,161 --> 00:15:05,214
من اميدوار بودم ذهنتو باز کنم، اما الان ميتونم ببينم که تو انتخابتو کردي.
215
00:15:05,293 --> 00:15:10,025
من نميتونم بزارم به کاتارا و آنگ اخطار بدي.
اونو به يک پياده روي ببريد... يه پياده روي طولاني.
216
00:15:10,120 --> 00:15:11,802
تو نميتوني اينکارو بکني!
217
00:15:11,905 --> 00:15:18,943
مطمئن باش سوکا. ما امروز به يک پيروزي بزرگ دربرابر ملت آتش ميرسيم.
218
00:15:19,303 --> 00:15:21,995
جت... من بابت رفتار سوکا ازت عذر ميخوام..
219
00:15:22,094 --> 00:15:24,640
نگران نباش...اون قبلا عذرخواهي کرد.
220
00:15:24,735 --> 00:15:27,381
واقعا؟سوکا عذرخواهي کرد؟
221
00:15:27,474 --> 00:15:31,987
بله... منم تعجب کردم.فکر کردم تو يا کس ديگه اي باهاش حرف زده.
222
00:15:32,082 --> 00:15:33,174
بله، من باهاش حرف زدم.
223
00:15:33,260 --> 00:15:35,102
من حدس ميزدم که تو بهش چيزي گفته باشي.
224
00:15:35,181 --> 00:15:38,726
بهرحال، اون و پيپسکوييک و اسملربي براي يه مأموريت گشت زني رفتن.
225
00:15:38,801 --> 00:15:43,778
من خوشحالم که اون آروم شده. معمولا اون خيلي يه دنده است.
226
00:15:44,114 --> 00:15:48,206
خيلي خب، رسيديم. آب هاي زيرزميني
سعي ميکنن از اين دريچه ها خارج بشن.
227
00:15:48,280 --> 00:15:50,068
من بهتون نياز دارم که بهشون کمک کنيد.
228
00:15:50,155 --> 00:15:54,609
من هيچوقت از کنترل کردن آب روي آبي که
نميتونم ببينم استفاده نکردم. نميدونم.
229
00:15:54,692 --> 00:15:57,261
کاتارا. تو ميتوني انجامش بدي.
230
00:15:57,346 --> 00:15:58,769
من چطور؟
231
00:15:58,860 --> 00:16:02,715
من ميدونم که آواتار ميتونه اينکارو بکنه.
232
00:16:22,160 --> 00:16:23,962
بله! کار خوبي بود!
233
00:16:24,062 --> 00:16:28,044
اين چشمه ها رو توي مخزن خالي کنيد...
بعد از چندتا چشمه ديگه اون پر ميشه.
234
00:16:28,129 --> 00:16:31,298
نگاه کن، اونجا بخار يه چشمه ديگه هم هست.
235
00:16:31,388 --> 00:16:36,281
خيلي خب. شما دونفر اينکارو ادامه بديد...
من ميرم يه سري چيزهاي مخزن رو چک کنم.
236
00:16:36,366 --> 00:16:38,143
وقتي کارمون تموم شد تو رو اونجا ميبينيم.
237
00:16:38,226 --> 00:16:44,730
درواقع... شايد بهتر باشه وقتي کارتون
تموم شد منو در پشت مخفيگاه ببينيد.
238
00:16:52,115 --> 00:16:55,473
شرط ميبندم ديگه کافيه... البته منظورم اين نيست که از زير کار در بري.
239
00:16:55,572 --> 00:16:57,522
بيا بريم جت رو تو مخزن ببينيم.
240
00:16:57,614 --> 00:16:59,894
فکر کنم ما قبول کرديم جت رو پشت مخفيگاه ببينيم.
241
00:16:59,973 --> 00:17:05,739
خب، ما خيلي زود کارمون تموم شد...
من مطمئنم اون خوشحال ميشه ما رو ببينه.
242
00:17:06,174 --> 00:17:08,303
برو...سريعتر حرکت کن!
243
00:17:08,405 --> 00:17:12,020
چطور ميتونيد وايسيد و هيچکاري نکنيد
وقتي جت داره يه شهر رو کاملا نابود ميکنه.
244
00:17:12,102 --> 00:17:14,694
هي گوش بده سوکا. جت يه رهبر عاليه.
245
00:17:14,796 --> 00:17:20,752
ما از حرفهايي که ميزنه پيروي ميکنيم،و هميشه به نتيجه خوبي ميرسيم.
246
00:17:22,900 --> 00:17:26,311
اگه جت اينطوري رهبري ميکنهف پس اون خيلي چيزها بايد ياد بگيره.
247
00:17:26,392 --> 00:17:27,748
هي!
248
00:17:31,466 --> 00:17:35,824
وقتي شما دوتا اون بالا هستيد شايد بخوايد گره زدن رو تمرين کنيد.
249
00:17:35,911 --> 00:17:42,692
هي اسمالربي... تو ميخواي آجيلهاي ليچيت رو بخوري؟
250
00:17:47,520 --> 00:17:48,699
اونها چيکار ميکنن؟
251
00:17:48,794 --> 00:17:51,641
هي، اونها بشکه هاي قرمزي هستن که از ملت آتش گرفتن.
252
00:17:51,707 --> 00:17:54,308
چرا اونها به مواد منفجره نياز دارن؟
253
00:17:54,394 --> 00:17:56,540
بخاطر اينکه جت ميخواد سد رو منفجر کنه.
254
00:17:56,627 --> 00:18:01,207
چي؟ نه... اون ميخواد شهر رو نابود کنه. اون نميتونه اينکارو بکنه.
255
00:18:01,283 --> 00:18:03,139
من بايد جلوشو بگيرم.
256
00:18:03,215 --> 00:18:06,927
جت نميتونه اينکارو بکنه.
257
00:18:07,689 --> 00:18:08,857
چرا ميتونم.
258
00:18:08,953 --> 00:18:10,181
جت...چرا؟
259
00:18:10,272 --> 00:18:13,274
کاتارا، تو هم اينکارو ميکردي اگه تا حالا
فقط به متوقف کردنشون فکر ميکردي..
260
00:18:13,360 --> 00:18:16,056
درباره اين فکر کن که ملت آتش با مادرت چکار کردن...
261
00:18:16,144 --> 00:18:18,828
...ما نميتونيم بزاريم اينکارو با کس ديگه اي بکنن، هيچوقت.
262
00:18:18,910 --> 00:18:20,587
اين جواب نيست!
263
00:18:20,668 --> 00:18:23,282
من ميخوام تو منو درک کني کاتارا!
264
00:18:23,369 --> 00:18:25,727
من فکر ميکردم برادرت ميفهمه، اما...
265
00:18:25,813 --> 00:18:27,733
سوکا کجاست؟
266
00:18:27,835 --> 00:18:30,451
کاتارا.
267
00:18:35,291 --> 00:18:38,213
من بايد برم به سد.
268
00:18:38,290 --> 00:18:42,131
تو بدون گلايدرت هيچ جا نميري.
269
00:18:43,744 --> 00:18:45,389
من نميخوام باهات بجنگم،جت.
270
00:18:45,466 --> 00:18:49,163
تو بايد اينکارو بکني اگه ميخواي گلايدرتو پس بگيري.
271
00:20:25,119 --> 00:20:36,227
چر، جت؟ من نميتونم باور کنم بهت اعتماد کردم.
تو بهم دروغ گفتي... تو مريضي و من بهت اعتماد کردم!
272
00:20:40,060 --> 00:20:41,414
چيکار ميکني؟
273
00:20:41,511 --> 00:20:42,598
شما دير کرديد.
274
00:20:42,688 --> 00:20:44,305
نه!
275
00:20:49,249 --> 00:20:52,728
سوکا هنوز اينجا نيست... اون تنها شانس ماست.
276
00:20:52,814 --> 00:20:59,264
زود باش،سوکا. متأسفم که بهت شک کردم. خواهش ميکنم.
277
00:21:04,816 --> 00:21:06,981
نه...
278
00:21:25,611 --> 00:21:27,304
سوکا نميتونه تو اين زمان جلوشو بگيره..
279
00:21:27,373 --> 00:21:31,373
همه اون مردم...جت... تو يه هيولايي!
280
00:21:31,456 --> 00:21:34,199
اين يه پيروزي بود، کاتارا. يادت باشه.
281
00:21:34,272 --> 00:21:37,199
ملت آتش از بين رفتن و اين دره امن خواهد بود.
282
00:21:37,288 --> 00:21:41,079
اون امن خواهد بود... بدون تو.
283
00:21:41,180 --> 00:21:42,276
سوکا!
284
00:21:42,361 --> 00:21:44,989
من تو اين مدت به اهالي روستا درباره نقشه ات اخطار دادم،.
285
00:21:45,069 --> 00:21:45,788
چي!
286
00:21:45,879 --> 00:21:49,919
اول اونها حرفهامو باور نميکردن.
سربازهاي ملت آتش فکر ميکردن من يه جاسوسم.
287
00:21:50,000 --> 00:21:53,641
اما يه مرد حرفهاي منو تصديق کرد...اون پيرمرد که تو بهش حمله کردي.
288
00:21:53,739 --> 00:21:59,519
اون بهشون اصرار کرد که بهم اعتماد کنن،
و ما تونستيم همه اونها رو تو اين مدت بيرون ببريم..
289
00:22:02,180 --> 00:22:04,557
خانم پرتي!
290
00:22:04,668 --> 00:22:07,610
سوکا، تو احمقي! اين دره ميتونست آزاد باشه!.
291
00:22:07,691 --> 00:22:10,346
کي آزاد باشه... همه مرده بودن.
292
00:22:10,431 --> 00:22:11,480
تو خائني!
293
00:22:11,578 --> 00:22:15,711
نه جت. خائن صفت توئه وقتي محافظت از مردم بي گناه رو متوقف کردي.
294
00:22:15,795 --> 00:22:18,464
کاتارا.خواهش ميکنم... کمکم کن.
295
00:22:18,547 --> 00:22:20,794
خداحافظ جت.
296
00:22:20,885 --> 00:22:23,235
يپ يپ.
297
00:22:26,642 --> 00:22:30,201
ما فکر ميکرديم تو به سد رفتي. چطور به جاي اون به شهر رفتي؟
298
00:22:30,280 --> 00:22:32,962
بزار حدس بزنم... غريزه ات بهت گفت.
299
00:22:33,067 --> 00:22:34,950
هي... بعضي وقت ها اون درست ميگه.
300
00:22:35,051 --> 00:22:38,747
امم..سوکا؟ ميدوني داري راه اشتباه رو ميري، درسته؟
301
00:22:38,845 --> 00:22:41,580
و بعضي وقت ها هم اشتباه ميکنه.
302
00:22:43,750 --> 00:22:46,014
www.free-offline.com کاري از تيم ترجمه
303
00:22:46,678 --> 00:22:50,052
remuslup ترجمه شده توسط