1 00:01:40,361 --> 00:01:42,581 ‫خیلی‌خب، پس... 2 00:01:42,667 --> 00:01:44,057 ‫من... 3 00:01:44,147 --> 00:01:45,367 ‫یه فرصت دارم که... 4 00:01:45,453 --> 00:01:47,193 ‫اتفاقی که افتاد رو توضیح بدم 5 00:01:47,281 --> 00:01:49,201 ‫و اگه درست بگم ‫یه ساعت فرصت دارم این کارو بکنم، 6 00:01:49,283 --> 00:01:52,023 ‫و می‌خوام درست انجامش بدم، ‫پس شروع می‌کنم 7 00:01:56,203 --> 00:01:58,733 ‫اسم من هاوارد فورنویه. ‫یه مستندساز بودم 8 00:01:58,814 --> 00:02:00,604 ‫می‌خوام در مورد پایان جنگ، 9 00:02:00,685 --> 00:02:02,905 ‫انحطاط بشریت، 10 00:02:02,992 --> 00:02:05,862 ‫و مرگ برادرم، رابرت فورنوی، یا مسیح، ‫بهتون بگم 11 00:02:10,652 --> 00:02:12,522 ‫این یه داستان حماسیه، 12 00:02:12,610 --> 00:02:14,480 ‫و سزاواره که ساعت‌ها براش وقت بذاری 13 00:02:14,569 --> 00:02:17,659 ‫ولی اگه دارین این فیلم رو تماشا می‌کنین، 14 00:02:17,746 --> 00:02:19,136 ‫مجبورین به نسخه خلاصه‌ش بسنده کنین 15 00:02:19,226 --> 00:02:21,096 ‫چه راهی بهتر از این؟ 16 00:02:21,184 --> 00:02:22,454 ‫فکر کنم از مقدمات بگذریم، 17 00:02:22,533 --> 00:02:24,063 ‫و از اول ماجرا شروع کنیم 18 00:02:24,144 --> 00:02:25,104 Um.. 19 00:02:28,365 --> 00:02:30,145 ‫این ماییم 20 00:02:30,237 --> 00:02:34,587 ‫فورنوی‌های واشیگنتن و نیوهمپشایر 21 00:02:34,676 --> 00:02:37,896 ‫کلبه تابستونی ما ‫مشرف به دریاچه‌ای بود 22 00:02:37,983 --> 00:02:41,163 ‫که به سمت کوهستان وایت بود 23 00:02:41,248 --> 00:02:43,948 ‫یه رشته کوهه که ‫به حدود ۵۰۰ میلیون سال قبل برمی‌گرده 24 00:02:44,033 --> 00:02:47,083 which by anybody's definition would be a beginning. 25 00:02:47,167 --> 00:02:48,117 Uh.. 26 00:02:49,647 --> 00:02:51,477 ‫که طبق تعریف هر کس ‫می‌تونه آغاز تاریخ باشه 27 00:02:51,562 --> 00:02:55,352 ‫خب، بیاین اوایلش رو فراموش کنیم 28 00:02:55,436 --> 00:02:57,086 ‫پدرم ریچارد تحصیل‌کرده‌ی تاریخ بود، 29 00:02:57,177 --> 00:02:58,957 ‫و در ۳۰ سالگی 30 00:02:59,048 --> 00:03:01,358 ‫ده سال بعد، ‫یکی از شش معاون مدیر بایگانی ملی 31 00:03:01,442 --> 00:03:03,752 ‫در واشینتگن دی‌.سی. شد، 32 00:03:03,835 --> 00:03:05,615 ‫و در صف کسب بالاترین مقام بود 33 00:03:05,707 --> 00:03:08,407 ‫اون روزها، پدرم توجهش رو ‫به اعلامیه استقلال 34 00:03:08,492 --> 00:03:11,022 ‫قانون اساسی، ‫و منشور حقوق بشر جلب کرده بود 35 00:03:11,103 --> 00:03:14,803 ‫شاید بگین روزها بدجوری کار می‌کرد و ‫شب‌ها فقط مثل سنگ می‌خوابید 36 00:03:14,890 --> 00:03:16,330 ‫ولی آدم محشری بود 37 00:03:21,462 --> 00:03:23,462 ‫- تشویق کنین، ملت! ‫- ایول! 38 00:03:23,551 --> 00:03:24,861 Whoo! 39 00:03:24,943 --> 00:03:26,293 He had every record B.B. King ever cut 40 00:03:26,380 --> 00:03:27,340 ‫تمام آهنگ‌های بی.بی. کینگ رو داشت 41 00:03:27,424 --> 00:03:28,514 ‫و خودش یه گیتار بلوز می‌زد 42 00:03:28,599 --> 00:03:29,859 ‫چهار! 43 00:03:29,948 --> 00:03:33,428 ♪ Let the good times roll ♪ 44 00:03:33,517 --> 00:03:35,947 ♪ I don't care if you're young or old ♪ 45 00:03:36,041 --> 00:03:38,131 ♪ Get together let the good times roll ♪♪ 46 00:03:40,655 --> 00:03:43,215 ‫مادرم، فارغ‌التحصیل از براون بود 47 00:03:43,310 --> 00:03:46,100 ‫یه پلاک گردنی فای بتا کپا داشت 48 00:03:46,182 --> 00:03:47,922 ‫و یه کلاه فارغ‌التحصیلی 49 00:03:48,010 --> 00:03:50,270 ‫یه حسابدار موفق در واشینگتن شد 50 00:03:50,360 --> 00:03:52,580 ‫یه شب پدرم رو ‫در کنسرت اسپرینگستین دید 51 00:03:52,667 --> 00:03:54,227 ‫و وقتی اینجانب رو حامله شد، 52 00:03:54,321 --> 00:03:55,371 ‫دفتر کارش رو باز کرد 53 00:03:55,452 --> 00:03:57,722 ‫من سال ۱۹۷۷ به دنیا اومدم 54 00:03:57,802 --> 00:04:00,982 ‫در دهه ۸۰، کارهای مالیاتی چند تا از ‫همکارهای پدرمو انجام می‌داد 55 00:04:01,066 --> 00:04:02,936 ‫وقتی بابی در سال ۱۹۸۲ به دنیا اومد، 56 00:04:03,025 --> 00:04:05,585 ‫مالیات، سبدهای سرمایه‌گذاری، 57 00:04:05,680 --> 00:04:08,030 ‫و برنامه‌ریزی املاک رو ‫برای ده‌ها مرد قدرتمند مدیریت می‌کرد 58 00:04:08,117 --> 00:04:09,547 ‫اسمشو سرگرمی کوچیکش گذاشته بود 59 00:04:09,640 --> 00:04:12,250 ‫خب من... مایه ناامیدی نبودم، 60 00:04:12,339 --> 00:04:14,989 ‫برای دو نفر که ‫کارت انجمن تیزهوشان رو داشتن 61 00:04:15,080 --> 00:04:17,520 ‫نمره‌هام توی مدرسه ۱۹ و ۲۰ بود 62 00:04:17,605 --> 00:04:19,345 ‫و... 63 00:04:19,433 --> 00:04:20,833 ‫به لطف بابام، 64 00:04:20,912 --> 00:04:24,182 ‫علاقه زیادی به فیلم داشتم 65 00:04:24,264 --> 00:04:25,794 ‫مثل علاقه یه اردک به آب 66 00:04:25,874 --> 00:04:27,794 ‫با همون دی‌ان‌ای خلاق به دنیا اومده بودم 67 00:04:27,876 --> 00:04:30,656 ‫برنده بهترین فیلم دانش‌آموزی 68 00:04:30,748 --> 00:04:32,748 ‫هاوارد فورنوی برای «هوابرد» 69 00:04:37,059 --> 00:04:39,099 ‫من پسر خوبی بودم با ذهنی درخشان، 70 00:04:39,191 --> 00:04:42,371 ‫که در فضایی پر از ‫عشق و اعتماد به نفس بزرگ شدم 71 00:04:42,456 --> 00:04:44,936 ‫پسری باوفا که مامان و باباشو دوست داشت ‫و بهشون احترام می‌ذاشت 72 00:04:48,636 --> 00:04:51,546 ‫بابی، خب... 73 00:04:51,639 --> 00:04:53,679 ‫قضیه بابی فرق می‌کرد 74 00:04:53,771 --> 00:04:56,211 Aah! Drugs! 75 00:04:56,296 --> 00:04:57,946 More drugs! 76 00:04:58,036 --> 00:04:59,776 Come on, honey. You can do it. 77 00:04:59,864 --> 00:05:01,004 You can do it, babe. 78 00:05:01,083 --> 00:05:02,563 Just one more push! 79 00:05:02,650 --> 00:05:05,350 This kid is so gonna pay! 80 00:05:08,743 --> 00:05:10,703 Oh! Oh! 81 00:05:14,270 --> 00:05:16,750 ‫هیچکس، حتی تیزهوش‌هایی مثل خانواده ما، 82 00:05:16,838 --> 00:05:18,538 ‫هیچوقت انتظار بچه‌ای مثل بابی رو ندارن 83 00:05:18,622 --> 00:05:20,452 ‫هیچوقت 84 00:05:20,537 --> 00:05:22,627 ‫می‌تونی بگی دا-دا؟ 85 00:05:22,713 --> 00:05:24,933 ‫بجنب، بابی 86 00:05:29,546 --> 00:05:30,896 ‫بجنب، عزیزم 87 00:05:32,506 --> 00:05:35,116 ‫بگو دا-دا 88 00:05:35,204 --> 00:05:38,294 ‫اون فقط یه سالشه ریچارد. ‫وقتی آماده شد حرف می‌زنه 89 00:05:40,383 --> 00:05:41,953 ‫می‌تونی بگی ما-ما؟ 90 00:05:42,037 --> 00:05:43,687 ‫بگو ما-ما عزیزم 91 00:05:45,736 --> 00:05:47,386 ‫هاوی، دست از سر برادرت بردار 92 00:05:49,000 --> 00:05:50,480 ‫جدی میگم، هاوی 93 00:05:50,567 --> 00:05:51,477 ‫باو-واو 94 00:05:53,265 --> 00:05:54,655 ‫عزیزم؟ 95 00:05:54,745 --> 00:05:57,225 ‫- عزیزم، پسرمون داره حرف می‌زنه ‫- باو-واو 96 00:05:58,793 --> 00:06:00,803 ‫داره اسم تو رو میگه، هاوی 97 00:06:00,882 --> 00:06:04,542 ‫- اسم من هاویه ‫- باو-واو. باو-واو 98 00:06:04,625 --> 00:06:08,365 ‫بهم میگم باو-واو. ‫و اسمم باو-واو شد 99 00:06:08,455 --> 00:06:10,455 ‫با اینکه تقریباً ۵ سال فاصله سنی داشتیم، 100 00:06:10,544 --> 00:06:12,244 ‫ما جدایی ناپذیر بودیم 101 00:06:12,328 --> 00:06:14,588 ‫اون می‌تونست بدجوری روی اعصاب باشه، ‫منم می‌تونستم خیلی بدجنس باشم 102 00:06:14,678 --> 00:06:16,328 ‫ولی اگه مشکلی پیش می‌اومد، 103 00:06:16,419 --> 00:06:18,159 ‫ما پسران افسانه‌ای فورنوی بودیم، 104 00:06:18,247 --> 00:06:19,507 ‫و هیچ کاری نبود که براش انجام ندم 105 00:06:19,596 --> 00:06:21,076 nothing that I wouldn't do for him. 106 00:06:21,163 --> 00:06:24,173 ‫باو-واو، سریعتر! 107 00:06:24,253 --> 00:06:25,953 ‫یادمه یه روز یکی از اون ‫پازل‌های هزار تیکه رو 108 00:06:26,037 --> 00:06:28,337 ‫در اتاق زیر شیروانی پیدا کردیم، 109 00:06:28,431 --> 00:06:30,741 ‫با این تفاوت که ‫تصویر اصلی رو گم کرده بودیم 110 00:06:30,825 --> 00:06:32,515 ‫و هیچکس نمی‌دونست ‫پازل چه تصویریه 111 00:06:54,892 --> 00:06:56,632 ‫اونقدر براش وقت گذاشت و تلاش کرد، 112 00:06:56,720 --> 00:06:58,810 ‫تا بالاخره کاملش کرد 113 00:06:58,896 --> 00:07:00,716 ‫اون... 114 00:07:00,811 --> 00:07:03,601 ‫همچین استعدادی داشت 115 00:07:03,684 --> 00:07:08,344 ‫خوندن رو دو سالگی یاد گرفت ‫و نوشتن مطالب کوتاه رو سه سالگی 116 00:07:08,428 --> 00:07:11,298 ‫همین به اندازه کافی شگفت‌انگیز بود، ‫ولی بازم بود 117 00:07:19,308 --> 00:07:21,348 ‫اگه دست‌خطش براتون مهم نبود، 118 00:07:21,441 --> 00:07:23,271 ‫فکر می‌کردین در حال خوندن نوشته‌های 119 00:07:23,355 --> 00:07:25,915 ‫یه دانش‌آموز باهوش کلاس پنجمی هستین 120 00:07:38,327 --> 00:07:40,367 ‫و بعد سردردهاش شروع شد 121 00:07:40,460 --> 00:07:41,980 ‫نیمه‌های شب به خاطر درد وحشتناک، 122 00:07:42,070 --> 00:07:44,290 ‫با جیغ از خواب بیدار می‌شد 123 00:07:44,376 --> 00:07:47,986 ‫می‌ترسیدیم که اون... 124 00:07:48,076 --> 00:07:50,206 ‫مشکل جسمی داشته باشه 125 00:07:50,295 --> 00:07:51,505 ‫هی پسر مطمئنی این روشنه؟ 126 00:07:51,601 --> 00:07:52,561 ‫آره. بابا خوبه 127 00:07:52,646 --> 00:07:53,726 ‫لازم نیست اینقدر بلند صحبت کنین 128 00:07:53,821 --> 00:07:56,041 ‫صداتون رو خوش می‌شنوم 129 00:07:56,127 --> 00:07:57,477 ‫- ادامه بده مامان ‫- آره 130 00:07:57,564 --> 00:07:59,614 ‫مطمئن بودیم تومور مغزی داره 131 00:08:01,785 --> 00:08:04,395 ‫خانم و آقای فورنوی، پسرتون، 132 00:08:04,484 --> 00:08:06,924 ‫دچار ناامیدی شدیدی شده، 133 00:08:07,008 --> 00:08:10,488 ‫چون دستش که می‌نویسه ‫به خوبی مغزش عمل نمی‌کنه 134 00:08:13,710 --> 00:08:15,100 ‫یعنی استرس داره؟ 135 00:08:18,149 --> 00:08:20,849 ‫شما یه بچه دارین که سعی داره 136 00:08:20,935 --> 00:08:23,625 ‫یه سنگ کلیه ذهنی رو دفع کنه 137 00:08:23,720 --> 00:08:26,330 ‫می‌تونم برای سردردش یه چیزی تجویز کنم 138 00:08:26,418 --> 00:08:29,938 ‫ولی واقعاً به یه نوع داروی متفاوت نیاز داره 139 00:08:32,686 --> 00:08:35,686 ‫پس ما براش... 140 00:08:35,776 --> 00:08:39,336 ‫یه کومودور ۶۴ گرفتیم... 141 00:08:39,431 --> 00:08:41,611 ‫و دستگاه ورد استار برای کریسمس 142 00:08:57,667 --> 00:08:59,017 ‫سردردهاش متوقف شدن 143 00:09:05,153 --> 00:09:07,203 ‫فقط می‌خوام اضافه کنم که سه سال بعد 144 00:09:07,285 --> 00:09:08,675 ‫معتقد بود بابانوئل بوده که 145 00:09:08,765 --> 00:09:10,805 ‫که اون دستگاه تایپ رو ‫زیر درخت گذاشته 146 00:09:12,813 --> 00:09:14,903 ‫وقت کمه 147 00:09:14,989 --> 00:09:16,989 Um.. 148 00:09:17,078 --> 00:09:18,648 ‫یه بار یه نمایشنامه خیلی خنده‌دار خوندم 149 00:09:18,732 --> 00:09:20,562 ‫که اسمش «خلاصه بر باد رفته» بود 150 00:09:20,647 --> 00:09:23,037 ‫و همچین چیزی توش نوشته بود 151 00:09:23,127 --> 00:09:24,347 ‫اسکارلت خندید و گفت «یه جنگ» 152 00:09:24,433 --> 00:09:25,873 ‫«وای، چه بد» 153 00:09:25,956 --> 00:09:27,606 ‫بوم! اشلی به جنگ رفت 154 00:09:27,697 --> 00:09:29,607 ‫آتلانتا سوخت. ‫رت وارد شد و خارج شد 155 00:09:29,699 --> 00:09:31,529 ‫اسکارلت در میان اشک‌هاش گفت «وای چه بد» 156 00:09:31,614 --> 00:09:32,964 ‫«چو فردا شود فکر فردا کنیم» 157 00:09:33,050 --> 00:09:35,400 ‫«پایان» 158 00:09:35,487 --> 00:09:36,917 ‫بوم! 159 00:09:37,011 --> 00:09:38,321 ‫پسران فورنوی بزرگ شدن 160 00:09:38,403 --> 00:09:39,583 ‫هاوارد به دانشگاه رفت 161 00:09:39,666 --> 00:09:41,146 ‫از کام لودی فارغ‌التحصیل شد 162 00:09:41,232 --> 00:09:43,022 ‫و عنوان یه مستندسار مستقل 163 00:09:43,104 --> 00:09:45,984 ‫زندگی حرفی‌ای موفقی رو ‫در نیویورک شروع کرد 164 00:09:46,063 --> 00:09:48,813 ‫پسر خوبی بود. ‫دو بار در هفته می‌اومد خونه 165 00:09:48,892 --> 00:09:50,422 Stepped out with a lot of women. 166 00:09:50,502 --> 00:09:52,852 Uh, married one. Got divorced. 167 00:09:52,940 --> 00:09:55,160 Married another one, got divorced again. 168 00:09:55,246 --> 00:09:57,466 ‫به جز ازدواج ‫پدر و مادرم بهترین الگوهام بودن 169 00:09:57,553 --> 00:09:58,643 ‫مشخصاً برای من اینطور نبود 170 00:09:58,728 --> 00:10:00,898 ‫ولی از نظر شغلی وضعیتم خوب بود 171 00:10:00,991 --> 00:10:03,821 ‫برای همین به هالیوود رفتم، 172 00:10:03,907 --> 00:10:06,127 ‫و تونستم نامزد اسکار بشم 173 00:10:06,214 --> 00:10:08,524 ‫و جایزه بهترین فیلم مستند تعلق می‌گیره به 174 00:10:08,608 --> 00:10:10,128 ‫هاوارد فورنوی 175 00:10:10,218 --> 00:10:12,958 ‫برای مستند ‫«اورسن ولز، جستجوی رزباد» 176 00:10:13,047 --> 00:10:14,307 "Fiddle-de-dee," said Howard. 177 00:10:14,396 --> 00:10:15,876 This is the life for me. 178 00:10:18,226 --> 00:10:19,176 ‫آره 179 00:10:21,882 --> 00:10:23,062 Mmm. 180 00:10:23,144 --> 00:10:25,674 ‫ولی دارم از روایت جلو می‌زنم 181 00:10:25,755 --> 00:10:27,365 ‫وقتی دوازده سالم بود ‫و اون هفت سالش بود بهم گفت 182 00:10:27,452 --> 00:10:28,372 ‫یه هواپیما اختراع کرده 183 00:10:33,763 --> 00:10:35,503 ‫بابی، مطمئن نیستم 184 00:10:36,157 --> 00:10:37,767 ‫من مطمئنم 185 00:10:37,854 --> 00:10:39,204 ‫ازت می خوام هلم بدی 186 00:10:40,814 --> 00:10:42,734 ‫محکم هلم بده 187 00:10:49,213 --> 00:10:51,693 ‫اون چیز عجیب غریبی که ساختی ‫کمربند ایمنی نداره! 188 00:10:51,781 --> 00:10:53,961 ‫قسم می‌خورم اگه فکر می‌کردم ‫اون لعنتی واقعاً کار می‌کنه، 189 00:10:54,044 --> 00:10:55,704 ‫هیچوقت به اون محکمی هلش نمی‌دادم 190 00:10:55,785 --> 00:10:58,605 ‫چیزیم نمیشه! 191 00:10:58,701 --> 00:11:01,011 ‫آره! داره کار می‌کنه! 192 00:11:01,095 --> 00:11:05,445 ‫میگن خدا از مست‌ها و ‫احمق‌ها و بچه‌ها محافظت می‌کنه 193 00:11:05,534 --> 00:11:07,674 ‫و همچنین میگن که شیطان در جزئیاته 194 00:11:14,021 --> 00:11:14,941 Oh! 195 00:11:17,938 --> 00:11:18,848 ‫بابی؟ 196 00:11:21,637 --> 00:11:22,677 ‫بابی! 197 00:11:29,340 --> 00:11:31,910 ‫موفق شدیم. پرواز کردم 198 00:11:31,995 --> 00:11:35,255 ‫آره و اگه دوباره بخوای این کارو بکنی 199 00:11:35,346 --> 00:11:36,296 ‫می‌کشمت 200 00:11:37,392 --> 00:11:38,442 Ah! 201 00:11:38,523 --> 00:11:39,963 ‫این برای چی بود؟ 202 00:11:44,442 --> 00:11:46,362 ‫دارم گریه می‌کنم، ‫ولی نمی‌دونم از روی احساساته، 203 00:11:46,444 --> 00:11:49,104 ‫یا اولین نشونه‌های بیماریه؟ 204 00:11:49,186 --> 00:11:51,836 ‫فکر کنم اولیش باشه 205 00:11:51,928 --> 00:11:52,928 ‫سریع‌تر پیش برم 206 00:11:53,016 --> 00:11:55,446 ‫به هر حال بهتره یه کم 207 00:11:55,540 --> 00:11:57,150 ‫دلیل اینکه دارم این داستان رو براتون میگم، 208 00:11:57,238 --> 00:11:59,718 ‫اینه که فکر می‌کنم ‫به بهترین شکل نشون میده که 209 00:11:59,806 --> 00:12:03,286 ‫که زندگی با بابی یه بازی ذهنی همیشگی بود 210 00:12:03,374 --> 00:12:04,334 ‫آره! 211 00:12:09,293 --> 00:12:11,343 ‫چیزی که بهتون نگفتم اینه که ‫چهار ساعت پیش 212 00:12:11,426 --> 00:12:14,166 ‫برادرم رو با زدن آمپولی که ‫کشف خودش بود کشتم 213 00:12:18,172 --> 00:12:19,872 ‫اسمشو گذاشته بود آرامبخش 214 00:12:20,827 --> 00:12:21,737 ‫ولی... 215 00:12:22,785 --> 00:12:24,865 ‫اشتباه خیلی بدی بود 216 00:12:24,961 --> 00:12:26,701 ‫شاید اسم بهتری باید روش می‌ذاشت 217 00:12:33,404 --> 00:12:34,934 ‫خب. فکر کنم حدود ۴۰ دقیقه وقت داریم، 218 00:12:35,015 --> 00:12:36,755 ‫بسته به گروه خونی من 219 00:12:36,843 --> 00:12:39,063 ‫که فکر کنم آ باشه، ‫ولی لعنت بهم که یادم نمیاد، 220 00:12:39,149 --> 00:12:41,059 ‫پس میرم وسط داستان 221 00:12:41,151 --> 00:12:44,331 ‫زندگی با بابی، سال‌های اولیه! 222 00:12:44,415 --> 00:12:46,105 ‫یه روز وقتی ۹ سالش بود 223 00:12:46,200 --> 00:12:48,460 ‫با صدای خودش به همه رادیوها و 224 00:12:48,550 --> 00:12:50,990 ‫تلویزیون‌های خیابون ما ‫و چهار خیابون کناری حمله کرد 225 00:12:51,074 --> 00:12:53,124 ‫به مدت ۲ ساعت تقریباً ۳ هزار نفر 226 00:12:53,207 --> 00:12:54,987 ‫فقط صدای دبلیو بی.او.بی رو می‌شنیدن 227 00:12:55,078 --> 00:12:57,118 ‫که برادر کوچیک من بود 228 00:12:57,211 --> 00:12:59,001 ‫خب، ‌متشکرم، وندل از جورج‌تاون 229 00:12:59,082 --> 00:13:01,302 ‫برای اینکه تماس گرفتی و سوال پرسیدی 230 00:13:01,389 --> 00:13:04,569 ‫دلیل اینکه پدرم هر یکشنبه ‫در کلیسا بادمعده می‌زنه، 231 00:13:04,653 --> 00:13:07,533 ‫مقدار زیاد گوگرد در لوبیاهای پخته شده ست 232 00:13:07,612 --> 00:13:09,962 ‫ولی اکثراً آروم این کارو می‌کنه، 233 00:13:10,050 --> 00:13:12,100 ‫یا بعضی‌وقتا ‫پر سر و صداهاشو نگه می‌داره 234 00:13:12,182 --> 00:13:13,232 ‫تا سرودها شروع بشن 235 00:13:15,403 --> 00:13:16,973 ‫اون جوانترین دانش آموزی بود که 236 00:13:17,057 --> 00:13:18,967 ‫در کلاس‌های فیزیک کوانتومی ‫و جبر پیشرفته، 237 00:13:19,059 --> 00:13:20,889 ‫در دانشگاه جورج‌تاون شرکت کرد 238 00:13:20,974 --> 00:13:23,504 ‫گاما برابر است با جذر دوم 239 00:13:23,585 --> 00:13:26,015 ‫ایگریگ آر منهای ال 240 00:13:26,109 --> 00:13:29,939 ‫به روی ال منهای ایگرگ آر 241 00:13:30,026 --> 00:13:31,806 ‫در ده سالگی دبیرستان رو تموم کرد 242 00:13:31,898 --> 00:13:33,988 ‫ولی هیچوقت لیسانس نگرفت 243 00:13:34,074 --> 00:13:36,554 ‫چه برسه به فوق‌لیسانس 244 00:13:36,641 --> 00:13:38,341 ‫یه دوره فیزیک رو گذروند، 245 00:13:38,426 --> 00:13:39,906 ‫و دیوانه شیمی شد 246 00:13:48,349 --> 00:13:51,789 ‫ببینین، بچه‌هایی مثل بابی ‫شاید یک بار در طول زندگی ما پیداشون بشه 247 00:13:51,874 --> 00:13:53,794 ‫داوینچی‌ها و نیوتن‌ها، 248 00:13:53,876 --> 00:13:56,006 ‫و اینشتین‌ها و ادیسون‌ها، 249 00:13:56,096 --> 00:13:57,306 ‫و همه توی یه چیز مشترک بودن 250 00:13:57,401 --> 00:14:00,011 ‫اونا مثل قطب‌نماهای بزرگی هستن که 251 00:14:00,100 --> 00:14:02,930 ‫برای مدتی طولانی بی‌هدف می‌چرخن 252 00:14:03,016 --> 00:14:05,626 ‫و به دنبال شمال واقعی‌ان 253 00:14:05,714 --> 00:14:07,724 ‫و بعد یه روز، 254 00:14:07,803 --> 00:14:09,073 ‫با نیرویی مهیب و بزرگ وارد میشن 255 00:14:15,158 --> 00:14:16,898 ‫بابی هم فرقی با اونا نداشت 256 00:14:16,986 --> 00:14:18,286 ‫وقتی ۱۴ سالش بود، 257 00:14:18,379 --> 00:14:20,379 ‫باستان‌شناسی می‌کرد 258 00:14:22,470 --> 00:14:23,780 ‫بعد انسانی‌شناسی 259 00:14:23,863 --> 00:14:25,913 ‫اون تنها نوجوانی بود که 260 00:14:25,995 --> 00:14:28,605 ‫به سفر اکتشافی ‫به جنگل‌های بارانی برمه دعوت شد 261 00:14:28,693 --> 00:14:31,313 ‫ولی به همون سرعتی که بابی 262 00:14:31,392 --> 00:14:32,962 ‫تیتر روزنامه‌ها رو مال خودش می‌کرد، 263 00:14:33,046 --> 00:14:36,526 ‫دنبال یه چیز دیگه می‌رفت، 264 00:14:36,614 --> 00:14:39,144 ‫هنوز دنبال شمال واقعیش می‌گشت 265 00:14:39,226 --> 00:14:41,136 ‫خیلی‌خب، اومدیم 266 00:14:41,228 --> 00:14:43,318 ‫ببخشید عزیزم 267 00:14:43,404 --> 00:14:45,454 ‫- آفرین ‫- آره، تمام شب بیدار بودم 268 00:14:45,536 --> 00:14:47,186 ‫وقتی از آخرین ماجراجوییش برگشت، 269 00:14:47,277 --> 00:14:50,797 ‫شاد بود، ولی شور و نشاطی که ‫در بچگی داشت از بین رفته بود 270 00:14:50,890 --> 00:14:52,240 ‫می‌خواست در مورد اخبار حرف بزنه، 271 00:14:52,326 --> 00:14:55,326 ‫که چقدر بد بودن 272 00:14:55,416 --> 00:14:57,766 ‫می‌دونین، اخبار شبانگاهی ‫همه‌مون رو له کرد، 273 00:14:57,853 --> 00:15:01,203 ‫انگار توی تصادف ‫۱۰ تا ماشین با هم بودیم 274 00:15:01,291 --> 00:15:03,511 ‫همه رو افسرده کرد 275 00:15:03,598 --> 00:15:05,558 ‫ولی بدترین تاثیر رو روی بابی ذاشت 276 00:15:05,643 --> 00:15:07,433 ‫عزیزم. موهاته 277 00:15:07,515 --> 00:15:08,555 ‫گفتم یه کم باید کوتاهش کنه 278 00:15:08,646 --> 00:15:10,686 ‫- مو؟ ‫- به نظر که خوبه 279 00:15:10,779 --> 00:15:12,169 ‫ممنون. همیشه یه موهام گیر میده 280 00:15:12,259 --> 00:15:15,129 ‫چرا مردم اینقدر بدجنس هستن؟ 281 00:15:20,789 --> 00:15:22,659 ‫چرا اینقدر بدجنس هستن؟ 282 00:15:22,747 --> 00:15:24,487 ‫باید جوابشو بدیم؟ 283 00:15:24,575 --> 00:15:26,705 ‫خب، یکی باید جوابشو بده 284 00:15:26,795 --> 00:15:28,665 ‫اینجوری که اوضاع پیش میره ‫به زودی یکی باید این کارو بکنه 285 00:15:31,191 --> 00:15:33,151 ‫دارن مثل همیشه رفتار می‌کنن 286 00:15:33,236 --> 00:15:34,626 ‫و فکر کنم این کارو می‌کنن، 287 00:15:34,716 --> 00:15:36,626 ‫چون آدم‌ها برای بدجنس بودن ساخته شدن 288 00:15:36,718 --> 00:15:38,978 ‫آره، اگه می‌خوای کسی رو سرزنش کنی ‫خدا رو سرزنش کن 289 00:15:39,068 --> 00:15:40,368 ‫توهین نباشه، مامان 290 00:15:40,461 --> 00:15:43,591 ‫- نبود، عزیزم ‫- این بدبینانه ست 291 00:15:43,681 --> 00:15:44,861 ‫این حرف رو قبول ندارم 292 00:15:44,944 --> 00:15:46,294 ‫و سعی نکنین بهم بگین که 293 00:15:46,380 --> 00:15:48,160 ‫به خاطر فشار اقتصادیه، 294 00:15:48,251 --> 00:15:50,511 ‫یا درگیری بین داشته‌ها و نداشته‌ها 295 00:15:50,601 --> 00:15:54,001 ‫چون اینم همه چی رو توضیح نمیده 296 00:15:54,083 --> 00:15:56,483 ‫پس گناه آدم و حوا. ‫برای من که منطقیه 297 00:15:56,564 --> 00:15:58,004 ‫ضرب‌آهنگ خوبی داره و ‫میشه باهاش پایکوبی کرد 298 00:16:01,525 --> 00:16:02,865 ‫آره 299 00:16:02,962 --> 00:16:05,442 ‫یک سال بعد، اینجا بودیم 300 00:16:05,529 --> 00:16:07,179 ‫درست همینجا 301 00:16:07,270 --> 00:16:08,710 ‫روز کارگر اومد و گذشت، 302 00:16:08,793 --> 00:16:09,933 ‫مثل تعطیلات تابستونی 303 00:16:10,012 --> 00:16:11,752 ‫ولی ما یه هفته بیشتر موندیم 304 00:16:11,840 --> 00:16:14,320 ‫چون دوست نداشتیم از همدیگه جدا بشیم 305 00:16:14,408 --> 00:16:16,278 ‫بیشتر وسایل رو جمع کرده بودیم، 306 00:16:16,366 --> 00:16:18,496 ‫و مثل همیشه توی فضا 307 00:16:18,586 --> 00:16:22,236 ‫یه جو غم‌انگیز حکم‌فرما شده بود 308 00:16:22,329 --> 00:16:24,849 ‫ولی صبح خیلی قشنگی بود 309 00:16:24,940 --> 00:16:28,600 ‫و روز زیبایی توی محله بود 310 00:16:28,683 --> 00:16:31,433 ‫یادمه نور روی آب خیلی عالی بود 311 00:16:33,905 --> 00:16:36,465 ‫تلویزیون روشن بود و دایان سایر... 312 00:16:36,560 --> 00:16:38,040 ‫کیتی کوریک بود 313 00:16:40,651 --> 00:16:42,571 Oh. 314 00:16:42,653 --> 00:16:44,353 ‫اشکالی نداره مامان. ادامه بده 315 00:16:52,054 --> 00:16:54,844 ‫برنامه با یه خبر ویژه قطع شد... 316 00:16:57,016 --> 00:16:59,106 ‫و مادرت گفت... 317 00:16:59,192 --> 00:17:01,802 ‫دیک! پسرها! 318 00:17:01,890 --> 00:17:03,280 ‫باید بیاین و اینو ببینین 319 00:17:03,370 --> 00:17:04,980 ‫«انفجار مهیب» 320 00:17:05,067 --> 00:17:08,417 ‫می‌تونیم ببینیم که خاکستر غلیظ و دود ‫به هوا میره 321 00:17:09,854 --> 00:17:12,424 ‫جوری که از اینجا، 322 00:17:12,509 --> 00:17:14,029 ‫برج دوم مشخص نیست 323 00:17:14,120 --> 00:17:16,340 'There was a shower of sparks' 324 00:17:16,426 --> 00:17:18,336 ‫بارانی از جرقه و آتش ایجاد شد و حالا... 325 00:17:18,428 --> 00:17:21,518 ‫تقریباً شبیه قارچ یه انفجار اتمیه 326 00:17:21,605 --> 00:17:23,775 ‫ستون‌های بزرگ دود 327 00:17:23,868 --> 00:17:26,048 ‫از برج دوم بلند میشه 328 00:17:26,132 --> 00:17:28,872 ‫این دومین برجه که مورد اصابت قرار گرفته 329 00:17:30,527 --> 00:17:32,267 ‫پشر سر ما رو نمی‌تونین ببینین... 330 00:18:06,041 --> 00:18:08,171 ‫شاید حق با تو باشه، داداش بزرگه 331 00:18:08,261 --> 00:18:10,741 ‫شاید به خاطر گناه آدم و حوا باشه 332 00:18:10,828 --> 00:18:11,868 ‫ولی وسیله‌ش چیه؟ 333 00:18:11,960 --> 00:18:13,700 ‫تاحالا اینو از خودت پرسیدی؟ 334 00:18:13,788 --> 00:18:15,828 ‫وسیله؟ 335 00:18:15,920 --> 00:18:17,970 ‫متوجه نمیشم 336 00:18:19,098 --> 00:18:20,398 ‫منظورت چیه؟ 337 00:18:22,840 --> 00:18:25,710 ‫شاید آب باشه 338 00:18:25,800 --> 00:18:28,280 ‫همون جوک قدیمی. ‫شاید یه چیزی توی آبی که می‌خوریم باشه 339 00:18:32,676 --> 00:18:34,546 ‫یا شاید یه چیزی نیست 340 00:18:36,680 --> 00:18:39,730 ‫به عقب که نگاه می‌کنم ‫به نظر اون روز بود که 341 00:18:39,814 --> 00:18:41,694 ‫بالاخره پیداش کرد 342 00:18:41,772 --> 00:18:45,042 ‫- شمال... ‫- شمال واقعیش 343 00:18:45,124 --> 00:18:47,304 ‫همون روز بود 344 00:18:47,387 --> 00:18:49,817 ‫فقط می‌تونستیم امیدوار باشیم ‫اوضاع بهتر بشه 345 00:18:49,911 --> 00:18:52,001 ‫البته همونطور که می‌دونی ‫همیشه بدتر میشه 346 00:18:52,087 --> 00:18:54,127 ‫و دنیا با خوشحالی به راهش ادامه میده 347 00:18:54,220 --> 00:18:56,700 ‫دنبال چند تا چسب‌زخم 348 00:18:56,787 --> 00:18:58,617 ‫برای زخم‌هایی که برداشته 349 00:18:58,702 --> 00:19:01,232 ‫یه راه حل سریع و تسکین فوری 350 00:19:01,314 --> 00:19:03,794 ‫و فکر می‌کنم درمان فوری 351 00:19:03,881 --> 00:19:06,451 ‫دیگه از راه دور امکان‌پذیر نبود 352 00:19:06,536 --> 00:19:08,926 ‫بابی همچنان به ‫رفتن سراغ ناشناخته‌ها ادامه داد 353 00:19:09,017 --> 00:19:10,277 ‫برای تولدها و سالگردها، 354 00:19:10,366 --> 00:19:11,976 ‫یه کارت‌پستال ازش می‌گرفتیم 355 00:19:12,063 --> 00:19:15,683 ‫و همیشه قول می‌داد که ‫به زودی برمی‌گرده خونه 356 00:19:15,763 --> 00:19:18,073 ‫ولی ندیدمش تا اینکه 357 00:19:18,157 --> 00:19:19,717 ‫چهار سال بعد دم آپارتمان من پیداش شد 358 00:19:24,075 --> 00:19:25,815 ‫- بابی! ‫- سلام، باو-واو 359 00:19:25,903 --> 00:19:26,823 ‫سلام! 360 00:19:28,210 --> 00:19:30,040 ‫بیا ببینم، لعنتی 361 00:19:30,125 --> 00:19:31,995 ‫- حالت چطوره؟ ‫- خوبم 362 00:19:34,173 --> 00:19:36,833 ‫- خیلی چیزها باید برات تعریف کنم ‫- آره، فکر کنم 363 00:19:36,914 --> 00:19:38,224 ‫خیلی وقته همدیگه رو ندیدیم 364 00:19:38,307 --> 00:19:39,737 ‫چی برات بیارم؟ 365 00:19:39,830 --> 00:19:41,180 ‫- دلستر؟ ‫- آره 366 00:19:42,572 --> 00:19:43,492 Ahh. 367 00:19:48,230 --> 00:19:49,710 ‫اونا چیه؟ 368 00:19:49,797 --> 00:19:52,017 ‫زنبور عسل و زنبور بی‌عسل 369 00:19:53,627 --> 00:19:55,847 ‫زنبور بی‌عسل و زنبور عسل 370 00:19:55,933 --> 00:19:58,283 ‫خیلی‌خب. این دفعه دیگه ‫دنبال چه دیوونه‌بازی هستی؟ 371 00:20:00,503 --> 00:20:02,593 ‫اینو می‌بینی؟ 372 00:20:02,679 --> 00:20:05,639 ‫چیه؟ آب؟ آب شنگولی؟ 373 00:20:05,726 --> 00:20:08,246 ‫خب، راستش جفتشه، ‫اگه بتونی باور کنی 374 00:20:08,337 --> 00:20:11,207 ‫از یه چاه آرتزین در لا پلاتا اومده 375 00:20:11,297 --> 00:20:13,947 ‫یه شهر کوچیک در تکزاسه 376 00:20:14,038 --> 00:20:15,688 ‫قبل از اینکه به این کنستانتره تبدیلش کنم، 377 00:20:15,779 --> 00:20:17,349 ‫۲۰ لیتر بود 378 00:20:17,433 --> 00:20:18,703 ‫فقط آبه 379 00:20:18,782 --> 00:20:20,262 ‫ولی همچنین باورنکردنی‌ترین نوشیدنیه که 380 00:20:20,349 --> 00:20:21,919 ‫نسل بشر تا حالا دیده 381 00:20:27,008 --> 00:20:29,008 ‫این خودشه، باو-واو 382 00:20:29,097 --> 00:20:30,617 ‫اصل جنس 383 00:20:30,707 --> 00:20:32,357 ‫شفای بدترین بیماری، 384 00:20:32,448 --> 00:20:35,228 ‫که ما انسان‌ها گرفتارش هستیم 385 00:20:35,321 --> 00:20:36,761 ‫سرطان؟ 386 00:20:36,844 --> 00:20:38,374 ‫نه 387 00:20:38,454 --> 00:20:40,154 ‫جنگ‌، نزاع و دعوا 388 00:20:40,239 --> 00:20:41,409 ‫تیراندازی‌ها 389 00:20:41,501 --> 00:20:42,631 ‫بدجنسی 390 00:20:42,719 --> 00:20:45,369 ‫این، داداش بزرگه... 391 00:20:45,461 --> 00:20:48,291 ‫این همه چی رو عوض می‌کنه 392 00:20:48,377 --> 00:20:50,897 ‫این به کل آشفتگی‌ها 393 00:20:50,988 --> 00:20:53,158 ‫پایان میده 394 00:20:59,040 --> 00:21:00,870 ‫فکر کنم باید دستتو از اونجا در بیاری، باب 395 00:21:01,738 --> 00:21:02,998 ‫آروم باش 396 00:21:03,087 --> 00:21:05,047 ‫تا حالا دیدی زنبور گل رو نیش بزنه؟ 397 00:21:05,133 --> 00:21:06,703 ‫تو شبیه گل نیستی 398 00:21:06,787 --> 00:21:09,177 ‫واقعاً فکر می‌کنی زنبورها ‫می‌دونن گل چه شکلیه؟ 399 00:21:09,268 --> 00:21:11,708 ‫نه. امکان نداره پسر 400 00:21:11,792 --> 00:21:13,402 ‫می‌دونن شیرینم، چون با عرقم، 401 00:21:13,489 --> 00:21:15,399 ‫ساکارز دیوکسین دفع می‌کنم، 402 00:21:15,491 --> 00:21:17,711 ‫با اینکه توی هواپیما ‫یه جبعه گیلاس با روکش شکلات خوردم 403 00:21:17,798 --> 00:21:18,888 on the plane. 404 00:21:18,973 --> 00:21:22,323 ‫خدایا، بابی 405 00:21:22,411 --> 00:21:25,411 ‫۴۰۰ تا زنبور دور دستش بودن 406 00:21:25,501 --> 00:21:27,111 ‫فقط یکیشون نیشش زد 407 00:21:27,198 --> 00:21:28,238 Ow. Ooh! 408 00:21:28,330 --> 00:21:29,330 ‫شد دو تا 409 00:21:35,511 --> 00:21:37,691 ‫خب... 410 00:21:37,774 --> 00:21:40,304 ‫تازگی چیز خوبی کارگردانی کردی؟ 411 00:21:40,386 --> 00:21:43,476 ‫پاییز امسال یه مستند ساختم ‫از سرقت هنری نازی‌ها برای شبکه پی‌بی‌اس 412 00:21:43,563 --> 00:21:45,303 ‫اگه دوست داری ‫تا اینجایی برات بذارم ببینیش 413 00:21:45,391 --> 00:21:47,391 ‫عالی میشه 414 00:21:47,480 --> 00:21:49,310 ‫بابی، داری چیکار می‌کنی؟ 415 00:21:49,395 --> 00:21:51,525 ‫میشه این یکی رو در بیاری؟ 416 00:21:51,614 --> 00:21:53,014 ‫مدام به خودم میگم اگه اونقدر باهوشم، 417 00:21:53,094 --> 00:21:54,664 ‫که می‌تونم با دو تا دستم بنویسم، 418 00:21:54,748 --> 00:21:57,748 ‫چرا دست راستم هنوز ‫ضریب هوشی یه بچه ۶ ساله رو داره 419 00:22:00,101 --> 00:22:01,841 ‫می‌دونی، باو-واو 420 00:22:01,929 --> 00:22:04,239 ‫زنبورها مثل ‫خلبان‌های انتحاری طبیعت هستن 421 00:22:04,323 --> 00:22:05,803 ‫اونا نیش نمی‌زنن ‫مگه اینکه مجبور بشن، 422 00:22:05,889 --> 00:22:07,719 ‫چون باعث مرگشون میشه 423 00:22:07,804 --> 00:22:09,594 ‫اون موقع توی کلبه یادته که بهم گفتی 424 00:22:09,676 --> 00:22:11,896 ‫به خاطر گناه آدم و حوا ‫به کشتن همدیگه ادامه میدیم؟ 425 00:22:11,982 --> 00:22:13,332 ‫- آره ‫- خیلی‌خب 426 00:22:13,419 --> 00:22:14,679 ‫خب، اگه این درست باشه 427 00:22:14,768 --> 00:22:17,028 ‫اگه خدایی وجود داشته باشه ‫که اونقدر ما رو دوست داره، 428 00:22:17,118 --> 00:22:18,768 ‫که ما رو با سورتمه موشکی به جهنم بفرسته 429 00:22:18,859 --> 00:22:22,729 ‫فقط به این خاطر که حوای احمق ‫یه سیب بد رو گاز زده، 430 00:22:22,819 --> 00:22:24,909 ‫پس شاید نفرین همین باشه 431 00:22:24,995 --> 00:22:27,075 ‫ما رو به جای زنبورعسل، 432 00:22:27,171 --> 00:22:30,261 ‫مثل زنبور بی‌عسل خلق کرد. ‫آخ! داری چیکار می‌کنی؟ 433 00:22:30,349 --> 00:22:31,789 ‫ثابت وایسا تا تمومش کنم 434 00:22:33,787 --> 00:22:36,747 ‫خیلی‌خب، ‫دو تا زنبوری که نیشم زدن مُردن 435 00:22:36,833 --> 00:22:39,143 ‫چون نیششون ‫مثل قلاب ماهیگیری، پیکان داره 436 00:22:39,227 --> 00:22:41,187 ‫راحت وارد میشه، ‫ولی وقتی می‌خوان بیرونش بکشن، 437 00:22:41,272 --> 00:22:42,932 ‫دل و روده‌شون رو تخلیه می‌کنه 438 00:22:43,013 --> 00:22:44,713 ‫اینم از این 439 00:22:44,798 --> 00:22:46,448 ‫خب، از طرف دیگه زنبورهای بی‌عسل 440 00:22:46,539 --> 00:22:48,579 ‫اونا نیش صاف دارن 441 00:22:48,671 --> 00:22:51,201 ‫می‌تونن تا وقتی بخوان بهت نیش بزنن 442 00:22:51,282 --> 00:22:53,592 ‫البته در بار سوم یا چهارم، 443 00:22:53,676 --> 00:22:55,106 ‫سمشون تموم میشه، 444 00:22:55,199 --> 00:22:56,769 ‫ولی اگه دوست داشته باشن 445 00:22:56,853 --> 00:22:59,123 ‫می‌تونن تمام بدنت رو سوراخ کنن، ‫و معمولاً این کارو می‌کنن 446 00:22:59,203 --> 00:23:01,253 ‫برای همینه که ما به جنگ ادامه میدیم 447 00:23:01,336 --> 00:23:03,116 ‫مدام و مدام و مدام، باو-واو 448 00:23:04,165 --> 00:23:05,505 ‫ما نیش‌های صاف داریم 449 00:23:06,472 --> 00:23:07,822 ‫حالا اینو تماشا کن 450 00:23:16,917 --> 00:23:20,787 ‫خب، چه خبر از پدر و مادر؟ 451 00:23:20,877 --> 00:23:22,967 ‫خوبن. خیلی دلشون برات تنگ شده 452 00:23:23,053 --> 00:23:24,973 ‫حالا که اینجایی ‫باید بری بهشون سر بزنی 453 00:23:25,055 --> 00:23:26,705 ‫آره. حتماً 454 00:23:32,454 --> 00:23:33,804 ‫- بیا شروع کنیم ‫- هی، چیکار می‌کنی؟ 455 00:23:33,890 --> 00:23:35,410 ‫مثل همیشه ترسویی 456 00:23:40,419 --> 00:23:42,119 ‫می‌دونین، قضیه بابی اینه که 457 00:23:42,203 --> 00:23:44,993 ‫وقتی بیشتر از ۵ دقیقه کنارش باشی، 458 00:23:45,075 --> 00:23:46,635 ‫هیپنوتیزمت می‌کنه 459 00:23:48,601 --> 00:23:52,211 ‫اون لوسی بود که توپ رو نگه می‌داشت 460 00:23:52,300 --> 00:23:54,430 ‫و قول می‌داد که این بار موفق میشیم 461 00:23:54,520 --> 00:23:56,650 ‫و من چارلی براون بودم که از دور می‌دویدم 462 00:23:56,739 --> 00:23:57,869 ‫تا بهش ضربه بزنم 463 00:23:59,220 --> 00:24:00,180 ‫هی! 464 00:24:01,657 --> 00:24:02,657 ‫هی! 465 00:24:02,745 --> 00:24:04,395 ‫نکششون 466 00:24:04,486 --> 00:24:06,396 ‫مثل یه نوزاد بی‌ضرر هستن 467 00:24:06,488 --> 00:24:09,098 ‫- نکته‌ش اینه ‫- از اینجا برو بیرون! 468 00:24:09,186 --> 00:24:10,616 ‫می‌خوام یه کاری برام بکنی، بابی 469 00:24:10,710 --> 00:24:12,580 ‫- نه! ‫- می‌خوام بهم اعتماد کنی 470 00:24:12,668 --> 00:24:13,628 ‫نه! 471 00:24:16,193 --> 00:24:17,893 ‫عقلتو از دست دادی؟ 472 00:24:19,196 --> 00:24:20,546 ‫بیخیال. بیخیال 473 00:24:20,633 --> 00:24:21,983 ‫بشین اونجا 474 00:24:25,681 --> 00:24:27,201 ‫بجنب. برو بشین 475 00:24:35,082 --> 00:24:36,782 ‫نگاهشون کن، آروم‌ان 476 00:24:36,866 --> 00:24:38,426 ‫خمار و بی‌حال نیستن 477 00:24:38,520 --> 00:24:41,090 ‫ولی عصبانی هم نیستن 478 00:24:43,917 --> 00:24:45,607 ‫تماشاشون کن 479 00:24:48,965 --> 00:24:50,095 ‫خیلی باحاله‌، نه؟ 480 00:24:52,578 --> 00:24:54,008 ‫فکر کنم حتی اون موقع هم می‌دونستم که 481 00:24:54,101 --> 00:24:55,151 ‫یه چیزی به طرز وحشتناکی ‫اشتباه پیش میره 482 00:24:58,409 --> 00:25:01,459 ‫اینا محشرن 483 00:25:07,070 --> 00:25:10,070 ‫همونطور که می‌دونی 484 00:25:10,160 --> 00:25:11,730 ‫تکزاس سرانه خشن‌ترین ایالت رو ‫در آمریکا داره 485 00:25:11,814 --> 00:25:13,424 ‫عاشق اینن که به همدیگه شلیک کنن 486 00:25:13,512 --> 00:25:16,432 ‫- مثل یه سرگرمی ایالتی ‫- به جز لا پاتا؟ 487 00:25:16,515 --> 00:25:18,035 ‫خب، اونجا هم اسلحه رو دوست دارن 488 00:25:18,125 --> 00:25:21,215 ‫فقط روی همدیگه ‫خیلی کمتر ازش استفاده می‌کنن 489 00:25:21,302 --> 00:25:23,482 ‫مسئله اینه که وقتی داده‌های آماری کافی رو 490 00:25:23,565 --> 00:25:25,255 ‫در مورد این شهر کوچیک به کامپیوتر میدی، 491 00:25:25,349 --> 00:25:28,959 ‫چیزی که به دست میاری یه ناهنجاری بزرگه 492 00:25:29,049 --> 00:25:31,569 ‫شش ماه طول کشید، 493 00:25:31,660 --> 00:25:33,400 ‫تا این برنامه رو آماده کنم 494 00:25:35,490 --> 00:25:39,580 ‫- اسمشو گذاشتم زلزله آرامش ‫- دارم به چی نگاه می‌کنم؟ 495 00:25:39,668 --> 00:25:42,188 ‫این اعداد نشون دهنده‌ی ‫وقوع جنایات خشونت آمیز، 496 00:25:42,279 --> 00:25:43,979 ‫در هر حلقه خاصه 497 00:25:44,064 --> 00:25:46,854 ‫قتل، تجاوز، حمله و ضرب و جرح ‫هر چی اسمشو ببری 498 00:25:46,936 --> 00:25:50,326 ‫کامپیوتر با فرمولی که ‫تراکم جمعیت رو در نظر می‌گیره، 499 00:25:50,418 --> 00:25:52,768 ‫یه عدد رو بهش اختصاص میده 500 00:25:52,855 --> 00:25:54,375 ‫حالا این... 501 00:25:54,465 --> 00:25:58,295 ‫- نوشته صفر ‫- درسته، باو-واو 502 00:25:58,382 --> 00:26:00,302 ‫می‌بینی که جوک قدیمی درست بود 503 00:26:00,384 --> 00:26:03,434 ‫واقعاً یه چیزی توی آبه 504 00:26:03,518 --> 00:26:05,648 ‫و آب توی لا پلاتا... 505 00:26:05,738 --> 00:26:07,128 ‫خیلی خفنه 506 00:26:07,217 --> 00:26:09,217 ‫ما اولین نفر نبودیم که آب رو آزمایش کردیم 507 00:26:09,306 --> 00:26:10,606 ‫اکثر مردم اونجا چاه دارن، 508 00:26:10,699 --> 00:26:12,659 ‫پس آب به طور مرتب آزمایش میشه 509 00:26:12,745 --> 00:26:16,045 ‫ولی ما اولین نفری بودیم که ‫اونو زیر میکروسکوپ آزمایش کردیم 510 00:26:16,139 --> 00:26:18,749 ‫و چیزای خیلی خیلی عجیبی مشخص شد 511 00:26:18,838 --> 00:26:20,748 ‫چه چیزای عجیبی؟ 512 00:26:20,840 --> 00:26:23,020 ‫شکست در زنجیره اتم‌ها، 513 00:26:23,103 --> 00:26:24,803 ‫نوسانات الکتریکی زیر دینامیکی، 514 00:26:24,887 --> 00:26:27,017 ‫و یه پروتئین غیرقابل شناسایی 515 00:26:27,107 --> 00:26:29,067 ‫و پروتئین چیز جالبی بود، 516 00:26:29,152 --> 00:26:30,332 ‫چون تا جایی که می‌دونیم 517 00:26:30,414 --> 00:26:32,684 ‫فقط در یه جای دیگه وجود داره 518 00:26:32,765 --> 00:26:34,715 ‫توی مغز انسان 519 00:26:38,335 --> 00:26:39,595 ‫چیزی که بهش دست پیدا کردیم 520 00:26:39,685 --> 00:26:41,765 ‫تا حد زیادی خوی تهاجمی انسان رو ‫سرکوب می‌کنه 521 00:26:41,861 --> 00:26:44,731 ‫باعث میشه مردم نتونن ‫یا تمایلی به مبارزه نداشته باشن 522 00:26:44,820 --> 00:26:47,040 ‫بابی، من دوستت دارم پسر 523 00:26:47,127 --> 00:26:49,907 ‫ولی این دیوانه‌وارترین چیزیه که ‫تا حالا شنیدم 524 00:26:51,044 --> 00:26:53,394 ‫چیز دیوانه‌وار می‌خوای؟ 525 00:26:53,481 --> 00:26:56,271 Huh? 526 00:26:56,353 --> 00:26:57,793 ‫«معترضان به درگیری ادامه می‌دهند...» 527 00:26:57,877 --> 00:26:59,877 ‫دیوانه‌وار اینه 528 00:26:59,966 --> 00:27:02,576 ‫- «مشغول مذاکره‌ان...» ‫- «مطالعات ثابت می‌کنه که...» 529 00:27:02,664 --> 00:27:04,414 ‫«بمباران‌ها به هدف ادامه خواهند داشت...» 530 00:27:04,492 --> 00:27:06,762 ‫«آتش‌سوزی همچنان ادامه دارد» 531 00:27:06,842 --> 00:27:09,672 ‫اینا دیوانه‌وار‌ترین چیزای دنیان 532 00:27:09,758 --> 00:27:11,108 ‫من؟ 533 00:27:11,194 --> 00:27:12,114 ‫دیوونه نیستم 534 00:27:13,893 --> 00:27:15,763 ‫خیلی‌خب 535 00:27:15,851 --> 00:27:16,811 ‫اینم از این. شروع شد 536 00:27:16,896 --> 00:27:18,196 ‫خشکی گلو 537 00:27:18,288 --> 00:27:20,598 ‫فعلاً چیز خاصی نیست، 538 00:27:20,682 --> 00:27:22,602 ‫ولی نمی‌تونم خودمو گول بزنم... 539 00:27:24,599 --> 00:27:25,769 ‫خدایا، خیلی حرف برای گفتن دارم 540 00:27:25,861 --> 00:27:27,471 ‫فرض کنیم میشه انجامش داد، خب؟ 541 00:27:27,558 --> 00:27:29,868 ‫و فرض کنیم همه چی طبق برنامه پیش بره 542 00:27:29,952 --> 00:27:31,432 ‫تو کوچیکترین ایده‌ای نداری که 543 00:27:31,519 --> 00:27:32,739 ‫چه اثرات بلندمدتی ممکنه داشته باشه 544 00:27:32,825 --> 00:27:34,215 ‫هاوی... 545 00:27:34,304 --> 00:27:35,484 ‫حتی نگو که می‌خوای انجامش بدی، بابی 546 00:27:35,566 --> 00:27:36,516 ‫چون این کارو نمی‌کنی 547 00:27:36,611 --> 00:27:38,271 ‫تالیدوماید رو یادته؟ 548 00:27:38,352 --> 00:27:40,142 ‫آره، اون قرص کوچیک جذاب 549 00:27:40,223 --> 00:27:42,233 ‫باعث نقص مادرزادی در سراسر دنیا شد 550 00:27:42,312 --> 00:27:44,752 ‫یا اون واکسن ایدزی که پیدا کردن؟ 551 00:27:44,837 --> 00:27:46,617 ‫بیماری رو متوقف می‌کنه، ‫ولی تمام افراد مورد آزمایش 552 00:27:46,708 --> 00:27:48,448 ‫به غش‌های بدون علاج دچار شدن و مُردن 553 00:27:48,536 --> 00:27:49,616 ‫توی همون ۱۸ ماه اول 554 00:27:49,711 --> 00:27:51,281 ‫آره. هاوی، این... 555 00:27:51,365 --> 00:27:53,185 ‫نه، از کجا می‌دونی که اینم مثل همونا نیست؟ 556 00:27:53,280 --> 00:27:54,500 ‫از کجا می‌دونی قرار نیست برگرده و 557 00:27:54,585 --> 00:27:55,715 ‫روی سرت خراب بشه؟ 558 00:27:55,804 --> 00:27:56,724 ‫نمی‌دونم 559 00:27:58,502 --> 00:27:59,462 ‫نمی‌دونم 560 00:28:01,070 --> 00:28:02,770 ‫دیگه خیلی دیره، پسر 561 00:28:02,855 --> 00:28:05,595 ‫با راهی که الان داریم میریم ‫شاید بلندمدتی در کار نباشه 562 00:28:05,684 --> 00:28:08,774 ‫دنیا به اقدامات قهرمانانه نیاز داره 563 00:28:08,861 --> 00:28:10,951 ‫شاید بتونیم کل این آشفتگی رو درمان کنیم 564 00:28:11,037 --> 00:28:13,207 ‫یا شاید داریم به یه بیمار مبتلا به 565 00:28:13,300 --> 00:28:14,650 ‫سرطان پیشرفته، هروئین میدیم 566 00:28:14,736 --> 00:28:16,216 ‫نمی‌دونم 567 00:28:16,303 --> 00:28:20,003 ‫ولی در هر صورت، چیزی رو که ‫الان داره اتفاق می‌افته، متوقف می‌کنیم 568 00:28:20,089 --> 00:28:21,959 ‫می‌تونیم به درد و رنج دنیا پایان بدیم 569 00:28:26,443 --> 00:28:28,103 ‫کمکم کن، باو-واو 570 00:28:30,534 --> 00:28:31,494 ‫خواهش می‌کنم 571 00:28:32,972 --> 00:28:34,362 ‫لطفاً کمکم کن 572 00:28:34,451 --> 00:28:35,411 ‫خواهش می‌کنم 573 00:28:39,152 --> 00:28:41,112 ‫زمان رو نگاه کنین 574 00:28:41,197 --> 00:28:42,847 Uh.. 575 00:28:42,938 --> 00:28:45,458 ‫بسته به گروه خونیم، ‫که اگه اشتباه نکنم... 576 00:28:47,682 --> 00:28:49,032 ‫اینو قبلاً بهتون گفتم؟ 577 00:28:53,340 --> 00:28:56,040 ‫خیلی‌خب 578 00:28:56,125 --> 00:28:57,645 ‫یه هفته بعد، به لا پلاتا پرواز کردم، 579 00:28:57,736 --> 00:29:00,476 ‫و اونجا با بابی و دوک راجرز ‫ملاقات کردم 580 00:29:00,564 --> 00:29:02,614 ‫استاد زمین‌شناسی 581 00:29:02,697 --> 00:29:05,087 ‫حالت چطوره؟ 582 00:29:05,178 --> 00:29:06,398 ‫- پروازت خوب بود؟ ‫- آره 583 00:29:06,483 --> 00:29:08,093 ‫اصلاً بد نبود 584 00:29:08,181 --> 00:29:09,971 ‫دوک راجرز. ‫برادرم، هاوی 585 00:29:10,052 --> 00:29:11,582 ‫- خوشحالم می‌بینمت ‫- خیلی خوشحالم می‌بینمت 586 00:29:11,662 --> 00:29:12,712 ‫- ممنون ‫- بذار من بیارمش 587 00:29:12,794 --> 00:29:13,754 ‫ممنون 588 00:29:24,763 --> 00:29:25,723 ‫دیدی؟ 589 00:29:28,462 --> 00:29:29,862 ‫تماشا کن. باورت نمیشه 590 00:29:33,684 --> 00:29:35,514 ‫دو تا مرد. سی و چند ساله 591 00:29:37,427 --> 00:29:38,987 ‫مصرف کننده 592 00:29:47,960 --> 00:29:50,010 ‫انتظار اتفاقات جالبی رو داریم 593 00:29:51,267 --> 00:29:52,787 ‫ماشینمو ببین، رفیق 594 00:29:56,490 --> 00:29:59,230 ‫هر جای دیگه توی کشور بود، 595 00:29:59,319 --> 00:30:01,229 ‫کارشون به دعوا و ‫بازداشتگاه پلیس می‌کشید 596 00:30:01,321 --> 00:30:02,411 ‫خب، به افتخارت 597 00:30:03,932 --> 00:30:07,022 Well, here's to you. 598 00:30:07,109 --> 00:30:09,499 ‫این چیزیه که داریم ‫با آب مخلوط می‌کنیم، هاوی 599 00:30:09,590 --> 00:30:12,070 ‫یه آب شنگولی صلح طلبه 600 00:30:12,158 --> 00:30:14,728 ‫آب این بخش از تکزاس، بد کیفیته 601 00:30:14,813 --> 00:30:16,293 ‫ولی تونستیم این موارد رو 602 00:30:16,379 --> 00:30:19,169 ‫ده برابر قوی‌تر از چیزی که ‫روی زنبورها اسپری کردم تبدیل کنیم 603 00:30:19,252 --> 00:30:23,002 ‫الان ۲۲ هزار لیتر داریم 604 00:30:23,082 --> 00:30:25,212 ‫تا آخر سال ۵۰ هزار لیتر میشه 605 00:30:26,476 --> 00:30:29,386 ‫ژوئن بعدی، ۱۱۰ هزار لیتر 606 00:30:29,479 --> 00:30:30,869 ‫آره، ولی کافی نیست 607 00:30:30,959 --> 00:30:32,829 ‫بیشتر و سریعتر ازش نیاز داریم 608 00:30:32,918 --> 00:30:34,438 ‫باید منتقلش کنیم 609 00:30:34,528 --> 00:30:35,438 ‫به کجا منتقلش کنین؟ 610 00:30:37,879 --> 00:30:39,579 ‫خب، به آتش‌فشان 611 00:30:41,448 --> 00:30:43,358 ‫این جزیره گولاندیوئه 612 00:30:43,450 --> 00:30:46,540 ‫در ۱۹۰ کیلومتری شرق بورنئو قرار داده 613 00:30:46,627 --> 00:30:49,757 ‫بومی‌ها به آتش‌فشانی که روشه ‫کوه گریس میگن 614 00:30:49,848 --> 00:30:51,238 ‫خیلی عالیه نه؟ 615 00:30:51,327 --> 00:30:54,587 ‫گریس هم مثل کراکاتوا قراره منفجر بشه 616 00:30:54,678 --> 00:30:56,588 ‫وقتی کراکاتورا فوران کرد، 617 00:30:56,680 --> 00:30:59,340 ‫خاکسترش، به معنای واقعی کلمه ‫کل دنیا رو احاطه کرد 618 00:30:59,422 --> 00:31:01,732 ‫تغییرات آب و هوایی پنج سال طول کشید 619 00:31:01,816 --> 00:31:05,946 ‫نخل نیپا، که فقط توی آفریقا و ‫میکرونزی رشد می‌کنه، 620 00:31:06,038 --> 00:31:08,648 ‫به طور ناگهانی ‫در آمریکای جنوبی و شمالی ظاهر شد 621 00:31:08,736 --> 00:31:10,736 ‫کراکاتوا بذرشون رو تا اونجا برد 622 00:31:10,825 --> 00:31:12,865 ‫این راهیه که می‌خوام آب لا پلاتا رو 623 00:31:12,958 --> 00:31:14,658 ‫در تمام دنیا پخش کنم 624 00:31:14,742 --> 00:31:17,352 ‫می‌خوام وقتی بارون می‌باره ‫مردم زیر آب لا پلاتا قدم بزنن، 625 00:31:17,440 --> 00:31:19,880 ‫و بعد از فوران کوه گریس ‫قراره کلی بارون بباره 626 00:31:19,965 --> 00:31:22,655 ‫می‌خوام آبی رو که توی ‫مخزن‌هاشون میریزه بخورن، 627 00:31:22,750 --> 00:31:24,400 ‫و توش غسل کنن و ‫موهاشونو توش بشورن... 628 00:31:24,491 --> 00:31:27,761 ‫لنزهای طبیشون رو توش بذارن 629 00:31:27,842 --> 00:31:29,672 ‫و چطور می‌خواین این کارو بکنین؟ 630 00:31:29,757 --> 00:31:33,887 ‫باید ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار لیتر ‫مایع فرار تولید کنیم 631 00:31:33,979 --> 00:31:35,979 ‫و هوایی به کوه گریس منتقلش کنیم 632 00:31:36,068 --> 00:31:37,978 ‫و رهاش کنیم 633 00:31:38,070 --> 00:31:41,380 ‫البته برای انجام این کار پول لازمه 634 00:31:41,464 --> 00:31:43,164 ‫کلی پول 635 00:31:46,208 --> 00:31:48,248 ‫و اینجاست که تو وارد میشی، داداش بزرگه 636 00:31:50,299 --> 00:31:53,089 ‫مطمئنین این مایع بی‌خطره؟ 637 00:31:53,172 --> 00:31:54,612 ‫البته، نباید کنستانتره رو بخوری 638 00:31:54,695 --> 00:31:57,045 ‫واقعاً مغزت رو منهدم می‌کنه، ولی... 639 00:31:57,132 --> 00:31:58,792 ‫راهی که می‌خوایم منتشرش کنیم، 640 00:31:58,873 --> 00:32:00,183 ‫کاملاً ایمنه 641 00:32:00,266 --> 00:32:02,616 ‫هیچ مشکلی نداره 642 00:32:02,703 --> 00:32:04,663 ‫و اون بمب ساعتی کوچیکتون، 643 00:32:04,748 --> 00:32:06,658 ‫دقیقاً کی قراره فوران کنه؟ 644 00:32:06,750 --> 00:32:08,710 ‫اکتبر سال دیگه 645 00:32:08,796 --> 00:32:10,056 ‫احتمالاً زودتر 646 00:32:13,932 --> 00:32:15,412 ‫چقدر پول می‌خواین؟ 647 00:32:15,498 --> 00:32:18,328 ‫میلیون‌ها دلار هزینه داشت. ‫چند صد میلیون 648 00:32:18,414 --> 00:32:21,424 ‫ولی با این حال، ‫کمتر از یه ذره از هزینه‌هایی بود 649 00:32:21,504 --> 00:32:24,554 ‫که هر سال برای دفاع هزینه می‌کردیم 650 00:32:24,638 --> 00:32:25,898 ‫بیشترش رو خودم جمع کردم 651 00:32:25,987 --> 00:32:28,507 Some by hook and some by crook. 652 00:32:28,598 --> 00:32:31,078 Uh, I had made a lot of friends in high places. 653 00:32:31,166 --> 00:32:33,856 ‫به هر روش درست و غلطی که بلد بودم 654 00:32:33,952 --> 00:32:36,692 ‫دوست‌های بانفوذ خیلی زیادی داشتم 655 00:32:36,780 --> 00:32:38,520 ‫چند تا دوست خلافکار هم داشتم 656 00:32:38,608 --> 00:32:41,308 ‫آره خلاصه، آدمای خیلی زیادی رو می‌شناسم 657 00:32:41,394 --> 00:32:43,144 ‫موفق شدیم 658 00:32:43,222 --> 00:32:45,012 ‫آب رو تبدیل به یه مایع فرّار کردیم، 659 00:32:45,093 --> 00:32:48,403 ‫و بریدیمش بالای گولاندیو، 660 00:32:48,488 --> 00:32:51,358 ‫گریس، سرنوشت، تقدیر، ‫هر چی اسمشو بذاری 661 00:32:57,018 --> 00:32:58,448 ‫وای پسر. داره منفجر میشه 662 00:32:58,541 --> 00:33:01,851 ‫- اون چیه؟ ‫- هیدروژن سولفاید 663 00:33:01,936 --> 00:33:04,106 ‫فکر کردی خودت کارت درسته؟ 664 00:33:04,199 --> 00:33:06,289 ‫انگار خود خدا 665 00:33:06,375 --> 00:33:07,985 ‫پخش همه برنامه رو قطع کرده 666 00:33:08,073 --> 00:33:09,603 ‫و اومده که بگه 667 00:33:09,683 --> 00:33:12,213 ‫«این آخرین فرصتتونه، لعنتی‌ها» 668 00:33:12,294 --> 00:33:14,474 ‫بابت این کار مطمئنی، بابی؟ 669 00:33:14,557 --> 00:33:16,257 ‫کاملاً مطمئنم 670 00:33:19,780 --> 00:33:22,650 ‫در نهایت وقتی برادر باهوش و خندانم 671 00:33:22,739 --> 00:33:25,219 ‫برای آخرین بار توپ رو نگه داشته بود ‫برای ضربه زدن بهش دویدم 672 00:33:28,615 --> 00:33:30,005 ‫آتشفشانی که اسمش ‫گریس یعنی مرحمت بود، 673 00:33:30,095 --> 00:33:31,965 ‫درست زمانی که قرار بود، منفجر شد 674 00:33:38,407 --> 00:33:40,237 ‫همه چی اوج گرفت و برای یه مدت 675 00:33:40,322 --> 00:33:42,192 ‫توجه همه از هر چیزی دور شد 676 00:33:42,281 --> 00:33:44,021 ‫و به سمت آسمان‌ها رفت 677 00:33:48,852 --> 00:33:50,812 ‫و بعد خیلی سریع 678 00:33:50,898 --> 00:33:53,678 ‫همه چی اتفاق افتاد 679 00:33:53,770 --> 00:33:56,300 ‫سه سال خلق و خوی همه آفتابی بود 680 00:33:56,382 --> 00:33:57,732 ‫سه سال مثل بهشت 681 00:34:10,396 --> 00:34:12,136 ‫واقعاً همه آروم گرفته بودن 682 00:34:12,224 --> 00:34:14,404 ‫دنیا مثل زنبورهای بی‌عسل بابی شده بود 683 00:34:14,487 --> 00:34:16,877 ‫اونایی که زیاد نیش نمی‌زدن 684 00:34:42,906 --> 00:34:45,126 ‫ولی... 685 00:34:45,213 --> 00:34:47,303 ‫همونطور که میگن شیطان در جزئیاته 686 00:34:47,389 --> 00:34:49,219 ‫«خیلی‌خب گوش کن، می‌دونی بازی چطوره» 687 00:34:49,304 --> 00:34:51,524 ‫- مامان؟ ‫- سلام، عزیزم 688 00:34:51,611 --> 00:34:53,091 ‫«۹ بادکنک روی تخته هست» 689 00:34:53,178 --> 00:34:55,138 ‫«توی ۳ تاشون جایزه ست» 690 00:34:55,223 --> 00:34:56,833 ‫«اون سه تا رو بترکون و...» 691 00:34:56,920 --> 00:34:58,440 ‫مامان، تمام روز داشتم بهت زنگ می‌زدم 692 00:34:58,531 --> 00:34:59,751 ‫کجا بودی؟ 693 00:34:59,836 --> 00:35:01,706 ‫سرم خیلی شلوغ بود 694 00:35:01,795 --> 00:35:05,315 ‫می‌خواستم قبل از تولد بچه اینو تموم کنم 695 00:35:05,407 --> 00:35:06,927 ‫امروز مدرسه‌ت چطور بود، عزیزم؟ 696 00:35:09,281 --> 00:35:11,631 ‫در مورد مامانه 697 00:35:11,718 --> 00:35:14,458 ‫من و بابا الان از دکتر برگشتیم 698 00:35:14,547 --> 00:35:17,937 ‫بابی، اون آلزایمر گرفته 699 00:35:19,769 --> 00:35:22,379 ‫آها؟ منظورت از آها چیه؟ 700 00:35:22,468 --> 00:35:24,208 ‫این نمودار زلزله آرامشه 701 00:35:24,296 --> 00:35:25,686 ‫اعمال خشونت‌آمیز رو ترسیم کرده 702 00:35:25,775 --> 00:35:28,125 ‫همینطور که از لا پلاتا دور میشی ‫زیادتر میشن 703 00:35:28,213 --> 00:35:30,303 ‫درست 704 00:35:30,389 --> 00:35:33,909 ‫و این نمودار یه چیز دیگه رو نشون میده 705 00:35:35,742 --> 00:35:36,792 ‫یه چیز دیگه؟ 706 00:35:38,962 --> 00:35:41,842 ‫مردم توی سنین پایین دارن خل میشن 707 00:35:46,318 --> 00:35:48,408 ‫آلزایمر؟ 708 00:35:48,494 --> 00:35:49,584 ‫به تعداد زیاد 709 00:35:50,887 --> 00:35:52,187 ‫قراره همه جا رو فرا بگیره 710 00:35:53,542 --> 00:35:54,722 ‫مطمئنی؟ 711 00:35:54,804 --> 00:35:56,594 ‫هیچ راهی وجود نداشت که بدونیم 712 00:35:56,676 --> 00:35:59,196 ‫به جای کاهش تدریجی قدرت، 713 00:35:59,287 --> 00:36:02,597 ‫همونطور که فکر می‌کردیم ‫به طور تصاعدی افزایش پیدا می‌کنه 714 00:36:02,682 --> 00:36:05,032 ‫چقدر؟ 715 00:36:05,119 --> 00:36:06,429 ‫همه آدم‌ها 716 00:36:08,166 --> 00:36:09,516 ‫همه آدمای لا پلاتا؟ 717 00:36:11,256 --> 00:36:13,036 ‫نه. همه آدمای دنیا 718 00:36:21,048 --> 00:36:23,138 ‫این یه شکست کیهانی نیست؟ 719 00:36:28,186 --> 00:36:30,056 ‫دهنم کم کم داره چسبناک میشه 720 00:36:31,232 --> 00:36:34,022 ‫باید بیشتر عجله کنم 721 00:36:34,104 --> 00:36:36,764 ‫ولش کن. دیگه برای تغییر اوضاع خیلی دیره 722 00:36:36,846 --> 00:36:38,406 ‫بریم جلوتر 723 00:36:38,500 --> 00:36:40,330 ‫میریم جلو. چرخش فیلم 724 00:36:40,415 --> 00:36:44,675 ‫همه پیش‌بینی‌‌های ما ‫میگن که این ویروس جدید 725 00:36:44,767 --> 00:36:46,157 ‫اپیدمی ایدز رو 726 00:36:46,247 --> 00:36:48,987 ‫مثل یه مشکل سطحی جلوه میدن 727 00:36:49,076 --> 00:36:51,816 ‫ظاهراً هیچ راهی... 728 00:36:51,905 --> 00:36:54,945 ‫تکرار می‌کنم، ‫هیچ راهی برای مهارش وجود نداره 729 00:36:55,038 --> 00:36:56,608 ‫پس از یک موج کوتاه خوش‌بینی، 730 00:36:56,692 --> 00:36:58,652 ‫سازمان جهانی بهداشت تایید کرد که 731 00:36:58,738 --> 00:37:00,648 ‫هیچ راهی، 732 00:37:00,740 --> 00:37:03,000 ‫برای مقابله با بیماری ندارد، که... 733 00:37:03,090 --> 00:37:06,620 ‫با سرعتی نگران کننده ‫در سراسر جهان پخش می‌شود 734 00:37:10,097 --> 00:37:13,187 ‫همونطور که می‌دونین ‫وحشت دنیا رو فرا گرفت 735 00:37:13,274 --> 00:37:15,024 ‫من و بابی تا دو سال آینده 736 00:37:15,102 --> 00:37:16,322 ‫تا جایی که می‌تونستیم مراقب بودیم 737 00:37:16,408 --> 00:37:18,108 ‫فقط آب تصفیه شده می‌خوردیم، 738 00:37:18,192 --> 00:37:20,932 ‫و زیر بارون لباس‌های ضد‌آب می‌پوشیدیم 739 00:37:21,021 --> 00:37:22,681 ‫پس جنگ‌ها تموم شدن 740 00:37:22,762 --> 00:37:24,632 ‫ولی همه یه ذره... 741 00:37:26,287 --> 00:37:27,247 ‫خل شدن 742 00:37:29,986 --> 00:37:32,466 ‫تقریباً همه آدمای این کره خاکی 743 00:37:34,643 --> 00:37:36,653 ‫برگشت‌پذیر نبود، 744 00:37:36,732 --> 00:37:38,042 ‫هیچ مصونیتی در برابرش وجود نداشت، 745 00:37:38,125 --> 00:37:40,295 ‫نه واکسنی، نه کاری که بشه کرد 746 00:37:40,388 --> 00:37:41,908 ‫هیچی. صفر 747 00:37:52,052 --> 00:37:54,452 ‫خب، بابا... 748 00:37:54,533 --> 00:37:56,013 ‫ازت می‌خوام اینو امضا کنی 749 00:37:56,099 --> 00:37:58,229 ‫که بتونم ازتون مراقبت کنم 750 00:37:58,319 --> 00:37:59,539 ‫می‌فهمی؟ 751 00:38:00,756 --> 00:38:01,976 ‫تو از طرف دولت اومدی؟ 752 00:38:03,368 --> 00:38:04,798 ‫نه بابا. من... 753 00:38:04,891 --> 00:38:07,241 ‫هاوی‌ام. پسرت 754 00:38:07,328 --> 00:38:10,068 ‫توی زیرزمین یه کارهایی می‌کنن 755 00:38:10,157 --> 00:38:12,117 ‫- کارهای وحشتناک ‫- چیزی نیست 756 00:38:12,202 --> 00:38:13,902 ‫نگران نباش بابا. چیزی نیست 757 00:38:15,554 --> 00:38:17,904 ‫♪ هی، همگی ♪ 758 00:38:17,991 --> 00:38:20,821 ‫♪ بیاین یه کم خوش بگذرونیم ♪ 759 00:38:20,907 --> 00:38:23,127 ‫♪ فقط یه بار زندگی می‌کنین ♪ 760 00:38:23,213 --> 00:38:24,693 ‫♪ و وقتی بمیرین کارتون تمومه ♪ 761 00:38:24,780 --> 00:38:28,870 ‫♪ پس از عمرتون لذت ببرین ♪ 762 00:38:28,958 --> 00:38:31,658 ‫♪ از عمرتون لذت ببرین ♪ 763 00:38:31,744 --> 00:38:36,714 ‫♪ برام مهم نیست جوونی یا پیری ♪ 764 00:38:36,792 --> 00:38:41,012 ‫پدر و مادرم درحالی که دیوونه شدن و ‫خودشونو خیس می‌کردن، مُردن 765 00:38:41,101 --> 00:38:43,361 ‫هیچوقت از دوست داشتنشون ‫دست بر نداشتم 766 00:38:43,451 --> 00:38:45,021 ‫♪ از عمرتون لذت ببرین ♪ 767 00:38:45,105 --> 00:38:48,845 ‫تمرکز کن، احمق عوضی. تمرکز کن 768 00:38:48,935 --> 00:38:52,065 ‫بابی به تحقیقاتش در لا پلاتا ادامه داد ‫ولی بی‌فایده بود 769 00:38:52,155 --> 00:38:54,235 ‫بعد یه روز نمی‌تونست بخوابه، 770 00:38:54,332 --> 00:38:56,202 ‫و صبح زود به آزمایشگاه رفت 771 00:38:57,770 --> 00:38:59,640 ‫هی رفیق، دیگه زیادی داری کار می‌کنی 772 00:39:21,184 --> 00:39:22,664 ‫هی 773 00:39:22,751 --> 00:39:23,751 ‫هی 774 00:39:27,277 --> 00:39:29,147 ‫توی بارون واینستا، احمق 775 00:39:37,375 --> 00:39:38,895 ‫خوشحالم می‌بینمت 776 00:39:44,599 --> 00:39:46,299 ‫یادته وقتی می‌تونستیم ‫لامپ‌های قدیمی رشته‌ای رو 777 00:39:46,384 --> 00:39:48,434 ‫شمال کانوی ببینیم؟ 778 00:39:50,518 --> 00:39:52,608 ‫دیگه نیست 779 00:39:52,694 --> 00:39:54,574 ‫الان فقط کوهستان وایت اونجاست 780 00:39:57,960 --> 00:40:01,570 ‫باید ازت بخوام یه کاری برام بکنی 781 00:40:01,660 --> 00:40:02,970 ‫باید یه لطفی بهم بکنی 782 00:40:05,533 --> 00:40:06,883 ‫یه لطف بزرگ 783 00:40:08,797 --> 00:40:10,667 ‫این کارو نمی‌کنم بابی. ‫نمی‌تونم انجامش بدم 784 00:40:12,497 --> 00:40:15,847 ‫- تا آخرش یه ترسویی ‫- آره من ترسو‌ام 785 00:40:15,935 --> 00:40:17,105 ‫یه بزدل بدبختم. باشه؟ 786 00:40:17,197 --> 00:40:18,937 ‫همیشه بودم و همیشه می‌مونم 787 00:40:19,025 --> 00:40:22,545 ‫- همینم که هستم ‫- کار سختی نیست، بچه جون 788 00:40:22,637 --> 00:40:25,337 ‫فقط یه فشار کوچیک و تمام 789 00:40:25,423 --> 00:40:26,643 ‫بابی بیخیال. ‫باید یه راه دیگه هم باشه 790 00:40:26,728 --> 00:40:28,028 ‫خواهش می‌کنم 791 00:40:29,905 --> 00:40:31,425 ‫هلم بده، باو-واو 792 00:40:32,995 --> 00:40:35,255 ‫محکم هلم بده 793 00:40:35,345 --> 00:40:36,995 ‫پس انجامش دادم 794 00:40:37,086 --> 00:40:39,126 I killed him by shooting him up 795 00:40:39,219 --> 00:40:40,739 ‫چهار ساعت پیش کشتمش، 796 00:40:40,829 --> 00:40:43,619 ‫با یه دوز خیلی غلیظ از کشف خودش 797 00:40:51,318 --> 00:40:54,018 ‫متاسفم 798 00:40:54,103 --> 00:40:56,933 ‫من دنیا رو... 799 00:40:57,019 --> 00:40:59,759 ‫پر از احمق و خنگ کردم 800 00:40:59,848 --> 00:41:02,628 ‫هی، زمین پر از احمق و خنگ باشه، 801 00:41:02,721 --> 00:41:04,851 ‫بهتر از اینه که ‫یه زغال سیاه بزرگ توی فضا باشه،‌ نه؟ 802 00:41:06,289 --> 00:41:07,599 ‫منو ببخش 803 00:41:14,820 --> 00:41:16,870 ‫بهم قول بده 804 00:41:16,952 --> 00:41:18,302 ‫بگو، باو-واو 805 00:41:19,955 --> 00:41:22,825 ‫داستان رو بگو 806 00:41:24,438 --> 00:41:25,918 ‫که چی شد 807 00:41:27,267 --> 00:41:30,917 ‫- قسم بخور ‫- باشه 808 00:41:32,402 --> 00:41:33,362 ‫میگم 809 00:41:36,319 --> 00:41:37,319 Oh. 810 00:41:38,017 --> 00:41:39,187 Oh. 811 00:41:56,949 --> 00:41:58,599 ‫همه اینها پیش بینی شده بود 812 00:41:58,690 --> 00:42:01,260 ‫مکاشفات گفته بودن که پایان فرا خواهد رسید 813 00:42:01,344 --> 00:42:03,964 ‫اینکه خداوند کفار رو مجازات می‌کنه 814 00:42:04,043 --> 00:42:06,393 ‫و قضاوت و داوری از آن اوست 815 00:42:06,480 --> 00:42:08,830 ‫و حالا پایان فرا رسیده 816 00:42:13,139 --> 00:42:15,009 ‫و فکر کنم دیگه تمومه 817 00:42:17,578 --> 00:42:19,748 ‫نظر شما چیه؟ 818 00:42:19,841 --> 00:42:22,191 ‫کسی داره اینو تماشا می‌کنه؟ 819 00:42:24,454 --> 00:42:27,024 ‫بابی، بابی 820 00:42:30,591 --> 00:42:32,901 ‫بزن بریم، باو-واو! 821 00:42:32,985 --> 00:42:34,765 ‫اسم من هاویه 822 00:42:34,856 --> 00:42:36,336 ‫سریعتر، باو-واو! 823 00:42:36,423 --> 00:42:38,733 ‫سریعتر، باو-واو! 824 00:42:44,300 --> 00:42:46,740 ‫خداحافظ، خداحافظ 825 00:42:48,870 --> 00:42:50,660 ‫وقت توقفه 826 00:42:52,787 --> 00:42:55,177 ‫خداحافظ بوبو. تقصیر تو نبود 827 00:42:55,268 --> 00:42:57,838 ‫سلام، بابا 828 00:42:59,707 --> 00:43:02,097 ‫می‌بخشمت بابی. ‫تقصیر تو نبود 829 00:43:02,188 --> 00:43:05,188 ‫چیزیم نمیشه! 830 00:43:05,278 --> 00:43:08,108 ‫موفق شدم. پرواز کردم! 831 00:43:08,194 --> 00:43:10,504 ‫آره و اگه دوباره بخوای این کارو بکنی، ‫می‌کشمت! 832 00:43:11,806 --> 00:43:12,976 Ah! 833 00:43:13,068 --> 00:43:14,978 ‫برای چی اینکارو کردی؟ 834 00:43:15,070 --> 00:43:16,160 ‫دوستت دارم 835 00:43:21,424 --> 00:43:22,904 ‫وقت توقفه 836 00:43:22,991 --> 00:43:24,731 ‫وقت توقفه 837 00:43:24,819 --> 00:43:26,299 ‫خداحافظ، بوبو 838 00:43:26,386 --> 00:43:27,646 ‫خداحافظ 839 00:43:27,735 --> 00:43:28,995 ‫خداحافظ. می‌بخشمت 840 00:43:29,084 --> 00:43:30,564 ‫تقصیر تو نبود. می‌بخشمت 841 00:43:30,651 --> 00:43:31,911 ‫تقصیر تو نبود 842 00:43:32,000 --> 00:43:34,220 ‫می‌بخشمت 843 00:43:34,307 --> 00:43:35,827 ‫دوستت دارم 844 00:43:35,917 --> 00:43:38,217 ‫دوستت دارم 845 00:43:38,311 --> 00:43:40,711 ‫می‌بخشمت 846 00:43:40,792 --> 00:43:43,622 ‫دوستت دارم ‫ترجمه از ایلیا