1 00:00:06,920 --> 00:00:09,115 ...آنچه گذشت 2 00:00:09,400 --> 00:00:12,676 می‌دونی حتی یه بار هم مسئولیت کاری رو که کردی قبول نکردی؟ 3 00:00:12,720 --> 00:00:15,518 ".یه بار نگفتی، "متاسفم، اشتباه کردم 4 00:00:15,560 --> 00:00:17,073 ...تمایلی نداره که منو ببخشه 5 00:00:17,120 --> 00:00:19,475 .چون هنوز درمورد اون یکی زن تصمیم نگرفته 6 00:00:19,520 --> 00:00:21,511 ...درضمن، یه موضوع دیگه که درموردش حرف نمی‌زنیم 7 00:00:21,560 --> 00:00:23,994 ،اینه که تو چطور مادری بودی میشه درباره‌ش حرف بزنیم؟ 8 00:00:24,040 --> 00:00:27,271 واقعاً دیگه باید ساکت بشی .چون داری باعث خجالت خودت میشی 9 00:00:27,320 --> 00:00:31,108 جینا، تو گفتی که من ...کیت رو به سمت اون رابطه هل دادم 10 00:00:31,160 --> 00:00:33,310 .چون نسبت به لورا حسی داشتم 11 00:00:33,360 --> 00:00:34,588 .شایدم برعکس باشه 12 00:00:34,640 --> 00:00:36,517 .هردوی شما دارین این امتحان رو می‌گذرونین 13 00:00:36,560 --> 00:00:40,394 اون داره با نیرویی دست و پنجه نرم می‌کنه .که قبل از اینکه تو با کسی آشنا بشی وجود داشته 14 00:00:40,440 --> 00:00:42,908 ...و تو دنبال زن جوونی هستی که 15 00:00:42,960 --> 00:00:45,872 .به نظر تو همون عادتهای کیت رو داره 16 00:00:45,920 --> 00:00:49,117 .خب، عالیه. واقعاً عالیه 17 00:00:53,440 --> 00:00:55,829 .سلام جینا - .سلام پاول - 18 00:00:55,880 --> 00:00:57,552 چطوری؟ 19 00:00:57,600 --> 00:01:01,673 .خب، مشخصاً کیت امروز نمیاد 20 00:01:01,720 --> 00:01:03,438 .آره، برام پیغام گذاشته 21 00:01:03,480 --> 00:01:05,869 .گرچه، دقیقاً نگفت چرا 22 00:01:05,920 --> 00:01:09,276 ...گفت که از این رفت و آمدا خسته شده 23 00:01:09,320 --> 00:01:11,151 ...و خسته شده از اینکه بفهمه 24 00:01:11,200 --> 00:01:13,555 ...کی شروع کرده و کی مقصره 25 00:01:13,600 --> 00:01:15,272 .و کی چیکار می‌کنه 26 00:01:15,840 --> 00:01:18,195 .در اصل، می‌خواد شخصاً تصمیم بگیره 27 00:01:19,680 --> 00:01:21,511 .خب، منم باید بهش احترام بذارم 28 00:01:39,760 --> 00:01:42,558 فکر می‌کنی جلساتمون با کیت چطور پیش رفته؟ 29 00:01:42,600 --> 00:01:44,397 .من میگم بی نظم بودن 30 00:01:44,440 --> 00:01:48,877 ،یه خرده به خاطر این موضوع از دستت عصبانی بودم .ولی فکر کنم یه بخشیش هم تقصیر خودم بود 31 00:01:48,920 --> 00:01:53,311 و فکر می‌کنم اون حس کرده .بین دوتا مشاور بهش فشار میاد 32 00:01:53,960 --> 00:01:55,791 ...گرچه باید بگم 33 00:01:55,840 --> 00:01:57,910 ...تلاش کردی ارتباطاتی برقرار کنی 34 00:01:57,960 --> 00:02:01,111 ،که تو هردوی ما بازتاب داشته باشه .مخصوصاً کیت 35 00:02:01,160 --> 00:02:04,072 دیگه هر چیزی هم که شده باشه ...اون قرار نیست بیاد 36 00:02:04,120 --> 00:02:06,156 .واقعاً نمی‌دونم 37 00:01:24,200 --> 00:01:30,316 .:Blue August:. ..::wWw.IMDb-Dl.CoM::.. 38 00:02:08,360 --> 00:02:12,148 .می‌دونی به کی حسودیم میشه؟ نویسنده‌ها 39 00:02:12,200 --> 00:02:15,351 شخصیتهایی رو خلق می‌کنن ...که دوست دارن باهاشون وقت بگذرونن 40 00:02:15,400 --> 00:02:18,870 و بعد خودشون تصمیم می‌گیرن ...که اونا زندگی کنن یا بمیرن 41 00:02:18,920 --> 00:02:21,559 ...بذارن خوشحال باشن یا ناراحت 42 00:02:21,600 --> 00:02:24,034 .بذارن شکست خورده باشن یا موفق 43 00:02:24,080 --> 00:02:26,469 منظورت اینه که می‌خوای داستان هرکسی رو براش بنویسی؟ 44 00:02:26,520 --> 00:02:29,557 .فکر کنم نویسنده‌ی گُهی میشم 45 00:02:29,600 --> 00:02:33,309 .می‌خوام به همه یه پایان خوش بدم 46 00:02:36,280 --> 00:02:38,430 ...پاول 47 00:02:38,480 --> 00:02:40,755 .درمورد مریضت واقعاً متاسفم 48 00:02:40,800 --> 00:02:42,597 .الکس 49 00:02:45,080 --> 00:02:47,275 .آره. ممنون 50 00:02:48,240 --> 00:02:50,549 .برای اون پایانی نداشتم 51 00:02:51,640 --> 00:02:55,633 ،تشییع جنازه، خدای من .فراموش کرده بودم تشییع جنازه‌ها چطوری هستن 52 00:02:55,680 --> 00:02:58,274 ...صحنه‌های دردناکی که 53 00:02:59,440 --> 00:03:01,874 .که آخرش به سکوت ختم میشه 54 00:03:01,920 --> 00:03:05,595 به عنوان یه مشاور به این فکر می‌کنی که .ما باید ابزارهای بهتری برای کنار اومدن باهاش داشته باشیم 55 00:03:05,640 --> 00:03:09,315 .خب، من ندارم ...منم همون احساس 56 00:03:10,120 --> 00:03:12,998 .پوچی و ناامیدی بغل دستیم رو دارم 57 00:03:14,240 --> 00:03:18,756 دیدن بستگان بیماری رو که درمان کردی .هم چیز جالبیه 58 00:03:18,800 --> 00:03:21,917 .شرکت کننده‌های داستانهایی که هزاران بار شنیدیشون 59 00:03:21,960 --> 00:03:25,350 .پدر، پسر، برادر، هرکی 60 00:03:25,400 --> 00:03:28,949 .فکر می‌کنیم اونا رو می‌شناسیم .ولی راستش اصلاً اونا رو نمی‌شناسیم 61 00:03:29,000 --> 00:03:33,039 عکس‌العملهاشون رو می‌شناسیم ...یا همه‌ی خصوصیاتشون رو 62 00:03:33,080 --> 00:03:35,310 .ایده‌آلهاشون یا بدگویی‌هاشون 63 00:03:35,360 --> 00:03:38,318 و من واقعاً تلاش کرده بودم که ... خودم رو با این تصوری 64 00:03:38,360 --> 00:03:42,114 که از همسر الکس داشتم با زنی که .تو مراسم دیدم، وفق بدم 65 00:03:42,160 --> 00:03:44,958 اون همیشه زنش رو به عنوان ...یه آدم سختگیر، خواستار 66 00:03:45,000 --> 00:03:47,514 .و منبع ثابت فشار تو زندگیش توصیف می‌کرد 67 00:03:47,560 --> 00:03:50,518 ...ولی بهش که نگاه کردم فقط 68 00:03:53,200 --> 00:03:54,633 .یه زن شکسته دیدم 69 00:03:54,680 --> 00:03:57,399 .به نظر خیلی ملایم و مهربون می‌اومد 70 00:03:57,440 --> 00:03:59,590 .حالا می‌دونم که واقعاً نمی‌شناسمش 71 00:03:59,640 --> 00:04:02,108 این تو رو اذیت می‌کنه؟ - .اذیتم می‌کنه - 72 00:04:02,160 --> 00:04:03,639 ...همیشه از خودم می‌پرسم 73 00:04:03,680 --> 00:04:07,275 چی می‌شد اگه واقعاً می‌دونستم .چه فکری درمورد مریضام بکنم 74 00:04:07,320 --> 00:04:09,311 ...برای مثال، اون زن و شوهره 75 00:04:09,360 --> 00:04:12,909 .همونایی که سعی می‌کردن بچه دار بشن 76 00:04:12,960 --> 00:04:16,396 .ایمی، فکر نکنم اصلاً کسی بتونه بشناسدش 77 00:04:16,440 --> 00:04:20,399 منظورم اینه که، یه سری ...الگوهایی وجود دارن که خودشون رو 78 00:04:20,440 --> 00:04:23,318 ...از گذشته‌شون تمییز بدن، ولی من نمی‌تونم 79 00:04:23,360 --> 00:04:25,271 .اونو مداوا کنم 80 00:04:25,800 --> 00:04:27,472 .خیلی پیچیده‌ست 81 00:04:27,520 --> 00:04:31,433 ،و بعدش به خودم میگم ،من همه‌ی این آدما رو واقعاً می‌شناسم" 82 00:04:31,480 --> 00:04:34,438 ...یا اینا همش یه داستانه" 83 00:04:34,480 --> 00:04:37,677 "که تو ذهن خودم ازشون ساختم؟ می‌دونی؟ 84 00:04:37,720 --> 00:04:40,837 ...بعضی وقتا خواب اعضای خانواده‌ی مریضهامو می‌بینم 85 00:04:40,880 --> 00:04:43,758 ،که دارم درمانشون می‌کنم .کسایی که هیچوقت ندیدمشون 86 00:04:43,800 --> 00:04:45,552 .می‌دونی، این کنجکاوی ـه 87 00:04:45,600 --> 00:04:49,718 ...جدا از ارتباط قوی با بیمارات 88 00:04:49,760 --> 00:04:52,433 ...الان داری در مورد 89 00:04:52,480 --> 00:04:55,517 اشتیاقت به خانواده و دوستان .بیمار حرف می‌زنی 90 00:04:55,560 --> 00:04:58,791 منظورت از اشتیاق چیه؟ 91 00:04:58,840 --> 00:05:01,149 .شاید کلمه‌ی مناسبی نباشه 92 00:05:01,200 --> 00:05:04,829 منظورت کنجکاوی درمورد زندگی دیگران ـه؟ 93 00:05:04,880 --> 00:05:06,871 این یه نمود از کارایی که می‌کنیم نیست؟ 94 00:05:06,920 --> 00:05:08,592 .این فقط... یه کنجکاوی ـه 95 00:05:08,640 --> 00:05:12,315 .ما احتمالاً مسحور چگونگی رفتار دیگران میشیم 96 00:05:12,360 --> 00:05:13,588 ...حداقل 97 00:05:14,640 --> 00:05:16,631 .حداقل فکر کنم 98 00:05:20,480 --> 00:05:23,153 ...مرگ الکس برای من این حس قوی رو به جا گذاشت 99 00:05:23,200 --> 00:05:27,478 ،که این من بودم که باعثش شدم .درواقع مثل یه متولی 100 00:05:29,000 --> 00:05:31,355 یه حرفایی بود که اون ...هیچوقت به کسی نگفته بود 101 00:05:31,400 --> 00:05:34,039 ،افکار خصوصیش .اونا رو با من در میون گذاشت 102 00:05:34,080 --> 00:05:36,196 .تو ذهنم هستن 103 00:05:36,240 --> 00:05:40,279 ،بخش بزرگی از زندگیش تو وجود منه .درون منه 104 00:05:40,320 --> 00:05:42,515 .شاید بشه گفت فقط یه بخشی از زندگی 105 00:05:42,560 --> 00:05:44,994 .ولی لزوماً بخش مهمی نیست 106 00:05:45,040 --> 00:05:46,314 .تو دکترش بودی 107 00:05:46,360 --> 00:05:48,635 .فقط دکترش، آره - .آره - 108 00:05:48,680 --> 00:05:51,638 ...می‌دونم که تو همیشه بین این دوتا ارتباطی می‌بینی 109 00:05:51,680 --> 00:05:56,151 ،که درمان چیزی بیشتر از یه انضباط ـه .اینکه درواقع یه آیین ـه 110 00:05:56,200 --> 00:05:58,156 ...ولی اینم میگی که ما درمانگریم 111 00:05:58,200 --> 00:06:01,636 .و واقعاً نمی‌تونیم زندگی بیمارامون رو اداره کنیم 112 00:06:01,680 --> 00:06:05,389 ،به محض اینکه از در میرن بیرون خودشون با خودشون تنها میشن، آره؟ 113 00:06:10,400 --> 00:06:12,675 ...وضعیت عقلی الکس رو از آخرین باری 114 00:06:12,720 --> 00:06:14,392 که دیدیش چطور توصیف می‌کنی؟ 115 00:06:14,440 --> 00:06:17,716 .گفتم که خیلی شکننده و آسیب پذیر بود. آره 116 00:06:18,240 --> 00:06:21,277 یه مسأله‌ی آزاردهنده اینه که ...ما واقعاً پیشرفتای خوبی کرده بودیم 117 00:06:21,320 --> 00:06:23,788 .اون هم به نظر داشت پس روی می‌کرد 118 00:06:23,840 --> 00:06:28,868 انگار احساس می‌کرد که داره به عبور از .مانعی که ازش می‌ترسید نزدیک میشه 119 00:06:28,920 --> 00:06:31,753 ...این براش زیادی بود و 120 00:06:33,760 --> 00:06:35,478 .و روش رو ازش برگردوند 121 00:06:36,080 --> 00:06:39,277 احساس هم می‌کنی که مسئولیت مرگ اون گردن تو ـه؟ 122 00:06:45,720 --> 00:06:47,950 ...می‌دونی، من با یه روانپزشک دوست شدم 123 00:06:48,000 --> 00:06:50,309 .که مشاور ارتش بود، به اسم آلفونسو کاسیاس 124 00:06:50,360 --> 00:06:52,191 اونو یادت میاد؟ - .آره - 125 00:06:52,240 --> 00:06:54,754 خب، ازش خواستم اگه چیزی فهمید .به منم خبر بده 126 00:06:54,800 --> 00:06:56,358 .اونم گفت دلیلش سرگیجه بوده 127 00:06:56,400 --> 00:06:58,960 .این یعنی اینکه تجهیزات مشکلی نداشتن 128 00:06:59,000 --> 00:07:01,230 .اونا داشتن یه جور مانور انجام می‌دادن 129 00:07:01,280 --> 00:07:04,909 الکس در حال پایین آوردن ...هواپیما بوده که سرگیجه گرفته 130 00:07:04,960 --> 00:07:07,952 ،یا اونا میگن که گرفته .و کنترلش رو از دست داده 131 00:07:08,000 --> 00:07:10,036 ...این 132 00:07:10,080 --> 00:07:12,150 .استنباط رسمی‌ـشونه 133 00:07:15,040 --> 00:07:16,473 .من فکر می‌کنم اون خودشو کشته 134 00:07:16,520 --> 00:07:19,239 چطور می‌تونی انقدر مطمئن باشی؟ - ...ببین، زندگی اون - 135 00:07:19,280 --> 00:07:21,157 .از وقتی که به دنیا اومده فاجعه بوده 136 00:07:21,200 --> 00:07:23,668 ،دوران بچگیش ،رابطه‌ش با پدرش 137 00:07:23,720 --> 00:07:26,678 تا زمانی که یه دکمه رو فشار داده .و یه اتاق پر از بچه رو کشته 138 00:07:26,720 --> 00:07:28,995 چطوری باهاش زندگی کنه؟ 139 00:07:29,040 --> 00:07:30,871 ...حتی با وجود ابزارهایی که الان دارن 140 00:07:30,920 --> 00:07:33,195 و آدما رو تو مونیتورها مثل .یه نقطه نشون میدن 141 00:07:33,240 --> 00:07:36,312 ...همه‌ی این چرخ زدنها .هیچ فرقی به حالش نکرده 142 00:07:36,360 --> 00:07:37,759 .روش اثر نداشته 143 00:07:37,800 --> 00:07:41,952 .اون تک تک جونهایی رو که گرفته احساس می‌کنه .می‌دونم که همینطوره 144 00:07:46,160 --> 00:07:48,276 .چه انتظاراتی ازش داشتن 145 00:07:50,400 --> 00:07:52,630 .بهترین و درخشانترین افسرشون بود 146 00:07:54,120 --> 00:07:55,917 .واقعاً بود 147 00:07:57,000 --> 00:08:00,117 ...از لحاظ جسمی خیلی قوی بود 148 00:08:00,160 --> 00:08:02,913 .خوشتیپ، باهوش 149 00:08:02,960 --> 00:08:05,713 ...و زیر پوست همه‌ی این ظواهر 150 00:08:05,760 --> 00:08:09,389 ...و مردونگی که داشت واقعاً 151 00:08:13,960 --> 00:08:16,030 .آدم خوبی بود 152 00:08:17,000 --> 00:08:18,399 .جذاب 153 00:08:19,000 --> 00:08:20,718 دوست داشتنی بود، می‌دونی؟ 154 00:08:20,760 --> 00:08:23,149 ...به نظر می‌اومد که انگار 155 00:08:23,200 --> 00:08:25,031 .همیشه برنده‌ست 156 00:08:25,080 --> 00:08:27,389 .که به طور اتفاقی یه قاتل شده 157 00:08:27,440 --> 00:08:29,590 اینو چطور باهاش تطبیق میدی؟ 158 00:08:31,160 --> 00:08:33,469 .فکر کنم به خاطر همین بود که خودشو کشت 159 00:08:33,520 --> 00:08:37,593 .دوست داشتنی .تا حالا نشنیدم اینطوری درموردش حرف بزنی 160 00:08:37,640 --> 00:08:39,358 .کاملاً بر عکس بوده 161 00:08:39,400 --> 00:08:41,436 .درواقع، یه جورایی آدم جالبی بود 162 00:08:41,480 --> 00:08:43,391 ...اون 163 00:08:44,600 --> 00:08:48,434 .نمی‌دونم باز بیخودی ازش تعریف کردم؟ 164 00:08:48,480 --> 00:08:51,916 .آره، شاید - ...خب، بعد از اون شوک سنگین - 165 00:08:51,960 --> 00:08:53,678 .زیادم غیر عادی نیست 166 00:08:53,720 --> 00:08:56,553 اون بهم این فرصت رو داد .که جلوی پرواز کردنش رو بگیرم 167 00:08:56,600 --> 00:08:59,797 واقعاً؟ اون پیشنهاد داد یا خودت احساس کردی؟ 168 00:08:59,840 --> 00:09:02,673 مستقیماً ازم پرسید "باید پرواز کنم؟" 169 00:09:02,720 --> 00:09:04,119 تو چی گفتی؟ 170 00:09:04,160 --> 00:09:08,073 بهش گفتم که خیلی نگران .وضعیت ذهنیش هستم 171 00:09:08,120 --> 00:09:10,759 اینو واضح گفتی؟ 172 00:09:10,800 --> 00:09:13,234 ...ولی اون ازم می‌خواست صراحتاً بهش بگم 173 00:09:13,280 --> 00:09:15,953 ".پرواز نکن" - .این وظیفه‌ی تو نیست پاول - 174 00:09:16,000 --> 00:09:20,073 یه بیمار نمی‌تونه ازت بخواد که .زندگیش رو تو دستات بگیری 175 00:09:20,120 --> 00:09:22,759 .وظیفه‌ی تو نیست که بهش بگی پرواز نکن 176 00:09:22,800 --> 00:09:24,950 ...و بازم وظیفه‌ی تو این نیست 177 00:09:25,000 --> 00:09:27,389 به اون زوج بگی ".جنین رو سقط کنین" 178 00:09:27,440 --> 00:09:31,479 یا یه لورا بگی، با نامزدش .ازدواج کنه یا نکنه 179 00:09:31,520 --> 00:09:34,159 .باید ارزیابیم رو برای ارتش می‌فرستادم 180 00:09:34,200 --> 00:09:36,395 .احساس گناه می‌کنه" ".تلاش می‌کنه خودش رو مجازات کنه 181 00:09:36,440 --> 00:09:38,396 ".نباید پرواز کنه" 182 00:09:39,360 --> 00:09:42,352 ...پدر الکس اومد دفترم 183 00:09:42,400 --> 00:09:45,073 .که باهام حرف بزنه 184 00:09:45,120 --> 00:09:46,917 ...مرد بیچاره سرم داد می‌زد 185 00:09:46,960 --> 00:09:49,599 ...و از له شدن پسرش می‌گفت 186 00:09:49,640 --> 00:09:52,074 و تاکید می‌کرد که .همین اونو زنده نگه داشته 187 00:09:52,120 --> 00:09:56,079 ،و اون جلسات درمان ...همون کارایی که با من انجام می‌داد 188 00:09:57,640 --> 00:09:59,471 .درمان من چیزی بود که اونو کشته 189 00:09:59,520 --> 00:10:02,796 .اوه، خدایا، پاول - .پنجم مارس، در حال پرواز - 190 00:10:02,840 --> 00:10:06,150 ،حتماً هیچی احساس نکرده .حتماً فکر نکرده 191 00:10:06,200 --> 00:10:09,112 .دقیقاً به خاطر همینه که حادثه اتفاق افتاده 192 00:10:12,920 --> 00:10:15,559 این کاملاً با چیزی که .تصور می‌کردم فرق داشت 193 00:10:15,600 --> 00:10:18,990 ،گیج شده بوده .می‌دونی، به خاطر گناهش 194 00:10:20,280 --> 00:10:22,748 .درواقع، اون دوتا مرحله رو خوب پیش رفت 195 00:10:22,800 --> 00:10:24,791 ،می‌گفت کارای ناخودآگاهانه دلیل دارن 196 00:10:24,840 --> 00:10:28,958 ،چون ذهن نمی‌تونه زندگی کنه ...نفس بکشه یا قدم برداره 197 00:10:29,000 --> 00:10:31,230 ...اگه هرچی که درونش باشه دروغ باشه 198 00:10:31,280 --> 00:10:33,919 .بیرون از ذهن خودش رو نشون میده 199 00:10:33,960 --> 00:10:36,918 این یه کار انسانی کاملاً ...آگاهانه‌‌ست که آدم رو بی‌حس می‌کنه 200 00:10:36,960 --> 00:10:39,235 .انگار که فلج شده 201 00:10:39,840 --> 00:10:42,195 ،الکس نیازی نداشت که هوشیار باشه 202 00:10:42,240 --> 00:10:44,629 .فقط باید ازش کار می‌کشید 203 00:10:46,440 --> 00:10:50,797 واقعاً اینو می‌پذیری؟ که زندگی بهتر از بدون امتحان زنده موندن ـه؟ 204 00:10:50,840 --> 00:10:53,559 ...و وقتی... وقتی اضطراب 205 00:10:53,600 --> 00:10:56,160 ...و ترس و درد مثل یه حباب بترکه 206 00:10:56,200 --> 00:10:59,590 چطور میشه باهاش کنار اومد جز اینکه بهش نگاه کرد؟ 207 00:10:59,640 --> 00:11:02,029 جز اینکه تحلیلش کرد؟ 208 00:11:02,080 --> 00:11:03,798 .ولی ما نمایش رو اجرا نمی‌کنیم پاول 209 00:11:03,840 --> 00:11:07,276 بعضی وقتا فکر می‌کنم که روانپزشکا ...هم می‌تونن اینطور تصور کنن که 210 00:11:07,320 --> 00:11:08,799 ...اونا هم مثل نویسنده‌ها هستن 211 00:11:08,840 --> 00:11:11,877 .می‌دونی، که می‌تونن عاقبتش رو کنترل کنن 212 00:11:11,920 --> 00:11:15,754 .ما برای اونا زندگی نمی‌کنیم .حتی باهاشون هم زندگی نمی‌کنیم 213 00:11:15,800 --> 00:11:17,199 ...می‌دونم که می‌خوای اینو باور کنی که 214 00:11:17,240 --> 00:11:20,755 .که ما یه برتری داریم که همیشه مثبت ـه 215 00:11:20,800 --> 00:11:23,758 ...ما به مردم کمک می‌کنیم که بفهمن - .بفهمن چه احساسی دارن - 216 00:11:23,800 --> 00:11:27,110 ،بعد اگه اونا به سمت اشتباهی برگشتن .دیگه تقصیر ما نیست 217 00:11:27,160 --> 00:11:29,720 ...یه خطای انسانی ـه. ولی 218 00:11:29,760 --> 00:11:30,829 ...بگذریم 219 00:11:30,880 --> 00:11:33,633 الان از دست کی عصبانی هستی؟ - .مشخصه که خودم - 220 00:11:33,680 --> 00:11:35,511 .تو 221 00:11:35,560 --> 00:11:37,869 (هر کسی که از فروید (پدر علم روانکاوی 1856-1939 .تا میچل (مهندس پرواز 1895-1937) وجود داشته 222 00:11:37,920 --> 00:11:40,593 چرا؟ - ...چون - 223 00:11:40,640 --> 00:11:43,837 ...ما بیمارا رو مجبور می‌کنیم که ...به خودشون نگاه کنن 224 00:11:43,880 --> 00:11:46,474 .و همون موقع خودمون از موضوع کنار می‌کشیم 225 00:11:46,520 --> 00:11:48,829 ،بعد بهشون میگیم .بفرما، مشکل تو اینه" 226 00:11:48,880 --> 00:11:50,393 ".حالا دیگه خودت می‌دونی" 227 00:11:52,000 --> 00:11:55,675 قبل از مرگ الکس هم همچین احساسی داشتی؟ - .کم و بیش آره - 228 00:11:55,720 --> 00:11:58,109 تو زمینه‌های دیگه‌ای هم اخیراً این فکر به ذهنت خطور کرده؟ 229 00:11:58,160 --> 00:12:00,594 مثل چی؟ - .فقط یه سوال ـه - 230 00:12:00,640 --> 00:12:03,154 ...بیمارای دیگه‌ای به جز الکس داری 231 00:12:03,200 --> 00:12:05,395 که باعث بشه همچین فکر بکنی؟ - .آدم زیرکی هستی - 232 00:12:05,440 --> 00:12:09,433 ...نه، دارم سعی می‌کنم یه معنی، یه سابقه 233 00:12:10,040 --> 00:12:12,634 برای این احساساتت درمورد .روان درمانی پیدا کنم 234 00:12:12,680 --> 00:12:14,671 منظورت اینه که من ...یه مدت ـه که نمی‌دونم 235 00:12:14,720 --> 00:12:18,349 که حرفه‌ی ما برای آدما مفیده؟ 236 00:12:18,400 --> 00:12:21,233 .چرا، می‌دونم .هر روز درموردش فکر می‌کنم 237 00:12:22,680 --> 00:12:25,319 پس تو احساس می‌کنی توانایی کمک به بیمارات رو نداری؟ 238 00:12:25,360 --> 00:12:28,193 .برای مثال، اون ژیمناسته، سوفی 239 00:12:28,240 --> 00:12:30,037 ...خب 240 00:12:30,080 --> 00:12:32,389 .راستشو بخوای، فکر می‌کنم اون خیلی پیشرفت داشته 241 00:12:32,440 --> 00:12:34,954 .باهم ارتباط برقرار کردیم .بینمون یه پیوند به وجود اومده بود 242 00:12:35,000 --> 00:12:37,560 ...ولی فکر می‌کنم یه رابطه‌ی شخصی بود 243 00:12:37,600 --> 00:12:40,353 ،که بهش کمک کرد .نه روند درمانیش 244 00:12:40,400 --> 00:12:42,356 .می‌دونی، حق با یالوم بود (روانشناس اگزیستانسیالیستی آمریکایی) 245 00:12:42,400 --> 00:12:46,075 .شاید همین رابطه‌هاست که التیام میده 246 00:12:46,120 --> 00:12:49,874 ،ولی درمورد اون زوج، جیک و ایمی .راستشو بخوای حرفی برای گفتن ندارم 247 00:12:49,920 --> 00:12:53,196 .که بهتره با هم بمونن یا از هم جدا بشن 248 00:12:53,240 --> 00:12:56,232 .نمی‌دونم اصلاً بهشون کمکی کردم یا نه 249 00:12:58,400 --> 00:12:59,879 ...بگذریم 250 00:13:02,600 --> 00:13:04,192 حالت خوبه، پاول؟ 251 00:13:04,240 --> 00:13:06,708 .فکر کنم خسته‌م جینا 252 00:13:06,760 --> 00:13:09,115 .بیا، پاهات رو بذار بالا 253 00:13:22,880 --> 00:13:27,351 ...می‌دونی، الکس ...درمورد سرگیجه‌هاش حرف زده بود 254 00:13:27,400 --> 00:13:30,551 ...و می‌گفت وقتی بیاد سراغ آدم 255 00:13:30,600 --> 00:13:32,795 ...باید به تجهیزات اعتماد کرد 256 00:13:32,840 --> 00:13:35,400 .و نه به احساساتش - .درسته - 257 00:13:35,840 --> 00:13:37,398 از کجا می‌دونی؟ 258 00:13:37,440 --> 00:13:40,432 .یه دوست پسر داشتم که خلبان هواپیمای باری بود 259 00:13:40,480 --> 00:13:42,630 .قبل از دیوید بود 260 00:13:42,680 --> 00:13:44,193 ...اون بهم یاد داد 261 00:13:45,920 --> 00:13:47,911 .و خیلی چیزای دیگه رو 262 00:13:50,840 --> 00:13:54,628 .آره، پاول .من بیشتر از یه عنکبوت خفته بودم 263 00:13:54,680 --> 00:13:58,229 .اینطور به نظر میاد 264 00:14:01,120 --> 00:14:04,112 به هر حال، فکر می‌کنم برای .روانشناسا برعکس باشه 265 00:14:04,160 --> 00:14:05,912 ...فکر می‌کنم به مراتب موثرتر هستیم 266 00:14:05,960 --> 00:14:09,635 اگه کمتر به ابزار، نظریه‌ها ...و کتابها متکی باشیم 267 00:14:09,680 --> 00:14:11,750 .و بیشتر به غرایز خودمون 268 00:14:11,800 --> 00:14:14,997 ...پس همه‌ی آموزشهات، همه‌ی دانشت 269 00:14:15,040 --> 00:14:18,350 می‌تونه تو رو سرگردون کنه؟ - .فکر کنم آره - 270 00:14:18,880 --> 00:14:22,839 به طور کلی این احساس رو داری یا درمورد بیمارا و موقعیتهای خاص ـه؟ 271 00:14:23,680 --> 00:14:26,638 منظورت چیه؟ چی می‌خوای بگی جینا؟ 272 00:14:27,200 --> 00:14:29,475 چی؟ 273 00:14:29,520 --> 00:14:31,909 .اونطوری داری نگاه می‌کنی 274 00:14:32,360 --> 00:14:34,828 نگاهم چطوری ـه؟ - ...نگاهت داره میگه که - 275 00:14:34,880 --> 00:14:36,950 ".من یه نظریه دارم" 276 00:14:37,840 --> 00:14:40,149 راجع به چی؟ - .اوه، بیخیال. این مزخرفات رو تمومش کن - 277 00:14:40,200 --> 00:14:43,397 .فقط بگو چه فکری می‌کنی - .پاول، من همینجا نشستم و دارم به تو گوش میدم - 278 00:14:43,440 --> 00:14:47,991 دارم به فرضیه‌هایی که تازگیا درمورد .ناکارآمد بودن روانشناسی بدست آوردی گوش میدم 279 00:14:48,040 --> 00:14:51,476 "بیمارای خاص تو موقعیت خاص؟" 280 00:14:55,920 --> 00:14:58,832 .همین، برگشتیم دوباره به موضوع لورا 281 00:14:59,800 --> 00:15:03,349 واقعاً؟ - .تو فکر می‌کنی همه‌چی یه جور عکس‌العمل نسبت به لوراست - 282 00:15:03,400 --> 00:15:06,631 چه عکس العملی؟ - ..یعنی انتقاد از روانشناسی - 283 00:15:06,680 --> 00:15:09,319 ،رد کردن نظریه‌ها .فکر می‌کنی دارم بهونه میارم 284 00:15:09,360 --> 00:15:12,511 ،حتی این موضوع که الکس خودشو کشته همینم یه بهونه‌ست، درسته؟ 285 00:15:12,560 --> 00:15:14,596 ...چون روانشناسی داره از بین میره 286 00:15:14,640 --> 00:15:17,234 .برای همین منم ممکنه با لورا بخوابم 287 00:15:17,280 --> 00:15:19,669 ...اینم یه روش ـه که تو - من اینطوری فکر می‌کنم؟ - 288 00:15:19,720 --> 00:15:22,678 خب، دارم اشتباه می‌کنم؟ - ...همیشه فکر می‌کنی هرفکری که دارم - 289 00:15:22,720 --> 00:15:24,517 .در مورد لوراست 290 00:15:24,560 --> 00:15:26,596 ...همیشه هر حرفی که می‌زنی خیال می‌کنی 291 00:15:26,640 --> 00:15:28,596 .من حس می‌کنم به اون ارتباط داره - اینطور نیست؟ - 292 00:15:29,080 --> 00:15:30,877 .تو کسی بودی که موضوع رو پیش کشیدی 293 00:15:30,920 --> 00:15:33,275 .من درمورد لورا حرف نمی‌زنم 294 00:15:33,720 --> 00:15:35,676 ...دارم درمورد این حقیقت که 295 00:15:35,720 --> 00:15:39,554 ...اخیراً تو ایمانم به این آیین تو 296 00:15:39,600 --> 00:15:41,591 .به مشکل خوردم، حرف می‌زنم - آیین من؟ - 297 00:15:41,640 --> 00:15:45,474 فکر نکنم روانشناسی سنتی .دیگه جوابی براش داشته باشه 298 00:15:46,320 --> 00:15:49,198 تو دوتا نقطه‌ی حد داری، درسته؟ 299 00:15:49,240 --> 00:15:51,435 ...روانپزشک سرشناسی شدی 300 00:15:51,480 --> 00:15:54,119 ،نوشته‌هات خوب فروش میره ...سمینار برگزار می‌کنی 301 00:15:54,160 --> 00:15:56,674 و چندتا زوج درمونده رو .تو تلویزیون به گریه می‌ندازی 302 00:15:56,720 --> 00:15:59,154 .اینم یه جور پورنوگرافی ـه ...بعد از اون طرف 303 00:15:59,200 --> 00:16:01,191 .تخصصت رو هم گرفتی 304 00:16:01,240 --> 00:16:05,552 .روانشناسایی مثل تو .اورتدکس و با چهره‌هایی مقتدر هستن 305 00:16:05,600 --> 00:16:08,273 ...همه‌چی تحت کنترل و نظارت شما 306 00:16:08,320 --> 00:16:11,551 ،زیر یه چراغ روشن آزموده میشه ...تا حد مرگ آزموده میشه 307 00:16:11,600 --> 00:16:15,832 .کاملاً و مطلقاً جدا از زندگی واقعی 308 00:16:15,880 --> 00:16:17,632 من از زندگی واقعی جدا شدم؟ 309 00:16:17,680 --> 00:16:20,194 ...جینا، تو هیچوقت بیرون از این اتاق زندگی نکردی 310 00:16:20,240 --> 00:16:23,676 .موسسه، برنامه‌ی فارغ‌التحصیلی 311 00:16:23,720 --> 00:16:26,154 .دنیای دیوید ...و بعد از مردن دیوید 312 00:16:26,200 --> 00:16:27,792 .خودت رو اینجا حبس کردی 313 00:16:27,840 --> 00:16:29,876 .منظورم اینه که، اینجا جای قشنگی ـه. نگاه کن 314 00:16:30,400 --> 00:16:33,597 .هرچیزی که تو این اتاقه زیباست 315 00:16:33,640 --> 00:16:36,598 ولی تو همینجا می‌شینی و چیکار می‌کنی؟ 316 00:16:36,640 --> 00:16:38,756 ...داستان می‌نویسی درمورد اینکه 317 00:16:38,800 --> 00:16:42,031 ، زندگی چطور می‌تونست باشه .چطور باید می‌بود 318 00:16:42,960 --> 00:16:46,316 من اینو می‌نویسم؟ - .نمی‌دونم - 319 00:16:46,360 --> 00:16:48,271 ...به عنوان یه روانپزشک از خودت بپرس 320 00:16:48,320 --> 00:16:52,108 اگه خودت تو یه حباب زندگی کنی واقعاً می‌تونی به دیگران کمک کنی؟ 321 00:16:52,160 --> 00:16:54,469 .حالا من شدم عنکبوت خفته‌ی تو حباب 322 00:16:54,520 --> 00:16:56,875 .ببین، نمی‌خوام ناراحتت کنم جینا 323 00:16:56,920 --> 00:16:58,319 .معلومه 324 00:16:59,960 --> 00:17:01,678 .فراموش کردم. البته 325 00:17:01,720 --> 00:17:04,029 .تو ناراحت نمیشی 326 00:17:04,080 --> 00:17:07,311 .تو هیچوقت شکست نمی‌خوری - .پاول - 327 00:17:07,360 --> 00:17:09,999 ...من الان در برابر تو شکست خوردم 328 00:17:10,040 --> 00:17:13,430 .چندین بار تو هفته‌های گذشته 329 00:17:17,520 --> 00:17:21,354 چرا می‌خوای منو عصبانی کنی؟ - .نمی‌خوام عصبانیت کنم - 330 00:17:21,400 --> 00:17:24,597 .فقط نمی‌خوام اینطوری تموم بشه 331 00:17:24,640 --> 00:17:26,631 واقعاً؟ 332 00:17:29,880 --> 00:17:32,678 روانپزشکا اینطوری زندگی می‌کنن؟ 333 00:17:32,720 --> 00:17:34,233 .تو گمراه شدی 334 00:17:34,280 --> 00:17:37,670 می‌دونی، یه چیز واقعی و پرقدرت ...وارد زندگیت شد 335 00:17:37,720 --> 00:17:39,551 .و تو هیچوقت فرصتش رو پیدا نکردی 336 00:17:39,600 --> 00:17:42,831 نه به خاطر نه چارلی .یا به خاطر خودت 337 00:17:42,880 --> 00:17:45,269 می‌دونم حالا میگی به خاطر .این بوده که بیمارت بود 338 00:17:45,320 --> 00:17:46,912 ولی می‌دونی من چه فکری می‌کنم؟ 339 00:17:46,960 --> 00:17:48,837 .فکر می‌کنم مزخرفه 340 00:17:48,880 --> 00:17:51,633 .پاول، مواظب حرف زدنت باش - .وحشت کرده بودی - 341 00:17:51,680 --> 00:17:56,151 چارلی بهم گفت که تو .بزرگترین شکست زندگیش بودی 342 00:17:56,760 --> 00:18:00,275 .و همین زندگیشو دگرگون کرده بود 343 00:18:00,320 --> 00:18:02,675 .تو اصلاً نمی‌دونی داری از چی حرف می‌زنی 344 00:18:07,040 --> 00:18:09,838 ...بعد از این همه سال، پاول 345 00:18:09,880 --> 00:18:12,030 .بازم منو نمی‌شناسی 346 00:18:13,760 --> 00:18:16,718 می‌خوای بدونی من با چی کشمکش دارم؟ 347 00:18:16,760 --> 00:18:19,797 ...به خاطر این نیست که من کم حرفم 348 00:18:19,840 --> 00:18:21,910 .یا خیلی جدا افتادم 349 00:18:22,760 --> 00:18:25,320 .به خاطر اینه که خیلی احساساتی هستم 350 00:18:25,360 --> 00:18:27,828 (من تکانشی (کسی که بدون فکر تصمیم می‌گیره .و احساساتی هستم 351 00:18:27,880 --> 00:18:31,668 .و بلافاصله و با حرارت برای خودم تصمیم می‌گیرم 352 00:18:31,720 --> 00:18:34,678 .با خودم صریح حرف می‌زنم 353 00:18:34,720 --> 00:18:38,349 ...نمی‌بینی دارم از خودم حمایت می‌کنم 354 00:18:38,400 --> 00:18:40,595 چون می‌ترسم کار اشتباهی انجام بدم؟ 355 00:18:40,640 --> 00:18:43,393 ،من توانایی فکر کردن ندارم ...من توانایی تحلیل ندارم 356 00:18:43,440 --> 00:18:45,908 .توانایی کار کردن ندارم 357 00:18:45,960 --> 00:18:48,679 ...تو این نسخه از من رو ساختی 358 00:18:48,720 --> 00:18:51,996 .که محدود و ضعیف باشم 359 00:18:53,000 --> 00:18:56,993 ...چون وقتی با من بحث می‌کنی 360 00:18:57,040 --> 00:19:02,398 دوست داری تو مجادله خودت رو .به عنوان نیروی سرکوب کننده ببینی 361 00:19:02,440 --> 00:19:05,910 ...و اگه حقیقت اینه که من یه آدم احساساتی‌ام 362 00:19:05,960 --> 00:19:08,235 ...که مجبوره خودش رو کنترل کنه 363 00:19:08,280 --> 00:19:11,272 این چیزی نیست که تو لازم داشته باشی، هست؟ 364 00:19:22,080 --> 00:19:25,072 .البته که من چارلی رو می‌خواستم 365 00:19:28,920 --> 00:19:32,515 اون زنده‌دل‌ترین آدمی بود .که تو عمرم باهاش آشنا شدم 366 00:19:32,560 --> 00:19:35,996 .می‌خواستم باهاش بخوابم .می‌خواستم پیشش غذا بخورم 367 00:19:37,000 --> 00:19:38,991 ...ولی اینکارو نکردم 368 00:19:39,560 --> 00:19:42,711 .و نه به خاطر اخلاقیات 369 00:19:42,760 --> 00:19:47,038 شایدم بهش گفته باشم که اون ...فقط بیمار منه 370 00:19:47,080 --> 00:19:49,071 ...ولی دلیل واقعیم دیوید بود 371 00:19:49,120 --> 00:19:53,636 .گرچه دیوید تا چندین سال بهم خیانت می‌کرد 372 00:19:54,840 --> 00:19:58,037 .آره. تمام مدت اینو می‌دونستم 373 00:19:58,080 --> 00:20:00,514 .اصلاً پنهان کار خوبی نبود 374 00:20:02,760 --> 00:20:05,877 ...با چارلی نخوابیدم چون 375 00:20:07,640 --> 00:20:10,200 .اونی نبود که می‌خواستم باشه 376 00:20:11,040 --> 00:20:12,632 ...عاشق دیوید بودم 377 00:20:12,680 --> 00:20:14,796 ...و زندگیم رو هم دوست داشتم 378 00:20:14,840 --> 00:20:16,637 .و همونی بود که می‌خواستم باهاش باشم 379 00:20:16,680 --> 00:20:19,717 .عاشق این بودم که کنار دیوید باشم 380 00:20:19,760 --> 00:20:21,751 .جینا‌ی دیوید 381 00:20:31,000 --> 00:20:32,991 و می‌دونی چیه؟ 382 00:20:38,000 --> 00:20:40,912 ...وقتی تو تشییع جنازه‌ش 383 00:20:44,240 --> 00:20:46,913 ...بالای قبرش ایستاده بودم 384 00:20:47,880 --> 00:20:49,871 ...فکر کردم 385 00:20:50,680 --> 00:20:54,070 ...اگه به طرز معجزه آسایی دوباره متولد می‌شدم 386 00:20:55,160 --> 00:20:58,436 .بازم اونو انتخاب می‌کردم 387 00:21:01,960 --> 00:21:04,554 ...با وجود همه‌ی گناهانی که داشت 388 00:21:05,840 --> 00:21:09,230 .بهم اجازه می‌داد همونی باشم که خودم می‌خواستم ... 389 00:21:15,480 --> 00:21:17,948 ...تعجب می‌کنم که چطور ندیدی 390 00:21:18,000 --> 00:21:20,594 .که چقدر دیوونه‌ش بودم 391 00:21:20,640 --> 00:21:22,915 .اون همه‌چیزم بود 392 00:21:25,040 --> 00:21:26,758 .هیچوقت نشنیدم اینو بگی 393 00:21:26,800 --> 00:21:28,791 .اوه، لعنتی 394 00:21:28,840 --> 00:21:30,876 همه‌چی رو باید گفت؟ 395 00:21:34,080 --> 00:21:36,275 ...و حالا اینجا نشستم و گوش میدم 396 00:21:36,320 --> 00:21:42,555 به نظریه‌های کوته‌بینانه و چرند .و خود درگیر تو درمورد زندگیم 397 00:21:44,440 --> 00:21:45,873 .اوه، خدایا 398 00:21:49,040 --> 00:21:50,712 .ماها رو ببین 399 00:21:50,760 --> 00:21:54,150 می‌دونی، من بهت ضربه می‌زنم ...و تو هم منو تو فشار می‌ذاری، و 400 00:21:57,240 --> 00:21:59,629 بعضی وقتا به خودم میگم ...حرکت مفیدی ـه 401 00:21:59,680 --> 00:22:02,911 ،ولی، می‌دونی .دیگه زیاد مطمئن نیستم 402 00:22:02,960 --> 00:22:04,678 .شاید دیگه باید تمومش کنیم 403 00:22:09,280 --> 00:22:13,193 ...دو ماه باهام ‌می‌جنگیدی 404 00:22:13,760 --> 00:22:16,718 .و می‌گفتی لورا، لورا، لورا 405 00:22:16,760 --> 00:22:20,116 ...و همش منتظر این جینای خیالات خودت بودی 406 00:22:20,160 --> 00:22:22,958 .که بپره وسط و جلوت رو بگیره 407 00:22:25,280 --> 00:22:26,793 ...می‌دونی 408 00:22:26,840 --> 00:22:30,833 .پاول، من جلوت رو نمی‌گیرم 409 00:22:32,280 --> 00:22:34,714 .تو داری با خودت می‌جنگی 410 00:22:36,120 --> 00:22:38,395 .به خودت بستگی داره. مثل موضوع الکس 411 00:22:38,440 --> 00:22:41,352 ...می‌دونی، تو به دقت زندگیش رو زیر نظر داشتی 412 00:22:41,400 --> 00:22:43,277 ...درها رو به روش باز کردی 413 00:22:43,320 --> 00:22:45,470 ...بهش قدرت بینایی دادی 414 00:22:45,920 --> 00:22:48,036 .ولی زندگیش مال خودش بود 415 00:22:48,080 --> 00:22:51,470 .و خودش تصمیم گرفت پرواز کنه 416 00:22:52,520 --> 00:22:54,511 .حالا تو تصمیم بگیر 417 00:22:55,200 --> 00:22:56,918 .می‌دونی، شاید حق با تو باشه 418 00:22:56,960 --> 00:23:00,714 شاید عشق تو دفتر یه روانپزشک هم بتونه به وجود بیاد 419 00:23:00,760 --> 00:23:05,151 ...و می‌دونی، اخلاقیات و قوانین .عشق بزرگتر از هر قانونی ـه 420 00:23:07,280 --> 00:23:10,033 و من چه بدونم؟ 421 00:23:10,080 --> 00:23:12,230 .شاید اونم دیوید تو باشه 422 00:23:12,280 --> 00:23:16,876 .شاید تو فقط می‌خوای پائولی باشی که با اون هستی 423 00:23:19,120 --> 00:23:21,588 .پس برو سمتش 424 00:23:23,680 --> 00:23:25,955 .اینطوری می‌فهمی 425 00:23:28,320 --> 00:23:30,276 ...ولی خواهش می‌کنم 426 00:23:30,320 --> 00:23:34,108 .دست از مقایسه‌ی زندگی خودت با من بردار 427 00:23:37,080 --> 00:23:39,469 .انقدر چارلی رو در برابرم قرار نده 428 00:23:40,920 --> 00:23:44,754 می‌دونی، به خاطر اتفاقی که ...براش افتاد و صدمه دید متاسف شدم 429 00:23:45,440 --> 00:23:48,716 .ولی هیچوقت اونو دوست نداشتم، حتی یه روز 430 00:23:50,160 --> 00:23:52,151 .من عاشق دیوید بودم 431 00:23:53,960 --> 00:23:57,475 پس دیگه هیچوقت درمورد چارلی با من حرف نزن، فهمیدی؟ 432 00:24:09,280 --> 00:24:11,555 .خواهش می‌کنم برو، پاول 433 00:24:27,280 --> 00:24:35,269 .:Blue August:. ..::wWw.IMDb-Dl.CoM::..