1
00:00:01,838 --> 00:00:05,474
ريچارد سايفر تو جست و جوگر حقيقت هستي
2
00:00:05,475 --> 00:00:07,509
Reza.B
تقديم مي کند
3
00:00:07,510 --> 00:00:14,510
افسانه جست و جوگر فصل دوم قسمت نهم
ترجمه و زيرنويس از
Reza.B
Luckyloock09131609@gmail.com
4
00:00:14,511 --> 00:00:19,811
لطفا بعد از تماشاي فيلم
نظرات خود را در وبلاگ
lots2.blogfa.com
مطرح کنيد
با تشکر
5
00:00:29,745 --> 00:00:33,015
به قصر پيامبران خوش اومدي
6
00:00:33,016 --> 00:00:35,168
خيلي زيباست
7
00:00:35,169 --> 00:00:37,534
من 24 طول کشيد تا تو رو پيدا کنم
8
00:00:38,235 --> 00:00:42,798
تا تو رو به خونه خودم بيارم
تا تو رو براي جادوگري آموزش بدم
9
00:00:42,799 --> 00:00:45,319
گاهي اوقات فکر مي کردم همچين روزي هيچ وقت نمياد
10
00:00:48,134 --> 00:00:51,185
خب حداقل قبل از اينکه تو من رو حسابي پير کني رسيديم
11
00:00:55,815 --> 00:00:56,920
دوباره سردرد بود؟
12
00:00:58,365 --> 00:01:00,708
وقتي که تو وارد قصر شدي ديگه درد ازت دور ميشه
13
00:01:00,709 --> 00:01:02,551
چطور ممکنه؟
14
00:01:02,552 --> 00:01:04,594
قصر طوري طلسم شده تا طوري جادوگرهاي تازه وارد تحت تاثير محيط باشند
15
00:01:04,595 --> 00:01:07,238
تا مشکلات خودشون رو فراموش کنند
16
00:01:07,239 --> 00:01:09,418
خب هر چه زودتر بتونم کنترل خودم رو بدست بگيرم
17
00:01:09,419 --> 00:01:11,023
به همون سرعت ميتونم به ماموريتم برگردم
18
00:01:11,024 --> 00:01:12,864
و البته پيش دوست هام برگردم
19
00:01:17,586 --> 00:01:20,464
¶درسته که تاريکي هميشه وجود داره¶
20
00:01:20,465 --> 00:01:24,747
¶ اما اجازه بدين تا روشنايي هم بدرخشه¶
21
00:01:24,748 --> 00:01:29,129
¶درسته که هميشه ياس و نااميدي هست¶
22
00:01:29,130 --> 00:01:32,173
¶ اما اجازه بدين تا خداوند¶
23
00:01:32,174 --> 00:01:34,984
¶در ما اميد بوجود بياره¶
24
00:01:34,985 --> 00:01:39,298
¶درسته که ترس وجود داره¶
25
00:01:39,299 --> 00:01:42,844
¶ اما اجازه بدين تا خداوند¶
26
00:01:42,845 --> 00:01:46,957
¶شجاعت رو به ما الهام کنه¶
27
00:01:46,958 --> 00:01:50,769
¶درسته که هميشه تنهايي وجود داره¶
28
00:01:50,770 --> 00:01:53,176
¶ اما اجازه بدين تا خداوند¶
29
00:01:53,177 --> 00:01:55,349
¶دوست ما باشه¶
30
00:01:55,350 --> 00:01:56,285
ورنا
31
00:01:59,965 --> 00:02:02,270
به خونه خودت خوش اومدي
32
00:02:02,271 --> 00:02:04,376
و تو هم بايد ريچارد باشي
33
00:02:04,377 --> 00:02:05,714
ريچارد اين خانوم
34
00:02:05,715 --> 00:02:07,787
آنالينا آلدورن هستند
کشيش اعظم اينجا
35
00:02:07,788 --> 00:02:10,393
و رهبر روحاني ما
36
00:02:10,394 --> 00:02:13,101
ما براي ملاقات شما مدت هاست که منتظريم
37
00:02:13,102 --> 00:02:15,039
به قصر پيامبران خوش اومدين
38
00:02:15,040 --> 00:02:16,242
لطف دارين
39
00:02:16,243 --> 00:02:22,024
بعد از دعا و نيايش با هم صحبت مي کنيم باشه؟
40
00:02:22,025 --> 00:02:26,301
¶خدايا به من نيرو بده¶
41
00:02:26,302 --> 00:02:31,616
¶ تا از نور تو دفاع کنم¶
42
00:02:36,361 --> 00:02:38,566
در پناه گرماي نور الهي باشين
43
00:02:38,567 --> 00:02:40,538
همگي قيام کنين
44
00:02:45,651 --> 00:02:46,585
خواهر برنا؟
45
00:03:02,557 --> 00:03:05,060
قلب خواهر برنا بالاخره بعد از هفته ها ايستاد
46
00:03:05,061 --> 00:03:07,933
اما درخششي که در صورتش ديده ميشه
47
00:03:07,934 --> 00:03:12,643
تنها اين معني رو ميده که الان در جوار خداونده
48
00:03:14,347 --> 00:03:16,718
ممنونم خواهر نيکي
49
00:03:16,719 --> 00:03:18,388
ميتونين مراسم تدفين و آتش زدن جنازه رو خودتون انجام بدين؟
50
00:03:18,389 --> 00:03:19,356
بله کشيش اعظم
51
00:03:25,772 --> 00:03:27,573
کشيش اعظم
52
00:03:27,574 --> 00:03:31,112
ميتونم کتاب سرود روحاني رو کنار خواهر برنا بگذارم؟
53
00:03:31,113 --> 00:03:32,949
ايشون اين کتاب رو خيلي دوست داشتند
54
00:03:32,950 --> 00:03:35,086
خواهش مي کنم خواهر يوليسيا
55
00:03:42,035 --> 00:03:45,541
اين بيماري پوستيه
اين رو قبلا هم ديده بودم
56
00:03:45,542 --> 00:03:47,647
و دليلش به خاطر سم کشنده اي هست که از يک شراب نادر بدست مياد
57
00:03:47,648 --> 00:03:48,649
که بهش خزنده بزرگتر(معادل کريپينگ الدر)ميگن
58
00:03:48,650 --> 00:03:50,552
خواهران لطفا ما رو تنها بگذارين
59
00:03:53,659 --> 00:03:55,128
فکر ميکردم که نميشه
60
00:03:55,129 --> 00:03:57,231
چيزي رو از جست و جوگر حقيقت پنهان نگه داشت
61
00:03:57,232 --> 00:04:00,237
من فکر ميکنم که خواهر برنا خودکشي کرده
62
00:04:01,808 --> 00:04:03,644
شايد با همون سمي که شما ميگين
63
00:04:03,645 --> 00:04:05,513
چرا بايد اون همچين کاري رو بکنه؟
64
00:04:05,514 --> 00:04:08,382
ماه ها پيش من خواهر برنا رو
65
00:04:08,383 --> 00:04:10,049
به يک ماموريت کاري فرستادم
66
00:04:10,050 --> 00:04:13,251
وقتي که برگشت به من گفت که در مدتي که از اينجا دور بوده
67
00:04:13,252 --> 00:04:14,752
با قلبش دچار مشکل شده
68
00:04:14,753 --> 00:04:19,388
اون شاهد ترس،بيماري و قحطي بوده
69
00:04:19,389 --> 00:04:20,722
کودکان گرسنه اي که نمي تونستند
70
00:04:20,723 --> 00:04:22,090
در سايه الهي زنده بمونند کشيش اعظم
71
00:04:22,091 --> 00:04:23,024
اين اون چيزي بود که به من گفت
72
00:04:24,493 --> 00:04:26,860
من خيلي مي ترسيدم که اون يک کاري نظير اين رو انجام بده
73
00:04:26,861 --> 00:04:29,229
پس چرا به همه گفتين که قلبش از حرکت ايستاده؟
74
00:04:29,230 --> 00:04:30,863
خواهران روشنايي
75
00:04:30,864 --> 00:04:33,064
معتقد هستند که خودکشي گناهي در محضر خداست
76
00:04:33,065 --> 00:04:35,701
من نميخواستم که اون رو پيش ديگران بي آبرو کنم
77
00:04:35,702 --> 00:04:37,736
از کجا اينقدر مطمئن هستي که کس ديگه اي اون رو مسموم نکرده؟
78
00:04:37,737 --> 00:04:39,937
ريچارد تو که شنيدي کشيش اعظم چي گفتن
79
00:04:39,938 --> 00:04:41,139
برنا حالش خوب نبود
80
00:04:41,140 --> 00:04:42,907
پس چرا اون بايد خودش رو در حين عبادت بکشه؟
81
00:04:42,908 --> 00:04:45,276
پس چکار کنه؟
خودش رو موقع صرف چاي بکشه؟
82
00:04:45,277 --> 00:04:47,845
شما دو نفر سفر طولاني اي رو پشت سر گذاشتين
83
00:04:46,846 --> 00:04:51,949
ورنا چرا ريچارد رو به اتاق استراحتشون راهنمايي نمي کني؟
84
00:04:51,950 --> 00:04:55,019
تعليمات جادوگري شما صبح اول وقت شروع ميشه
85
00:04:58,958 --> 00:05:01,392
سابقه داشته که يکي از خواهر ها در قصر خودکشي کنه؟
86
00:05:01,393 --> 00:05:04,262
ورنا ساونترين
87
00:05:04,263 --> 00:05:07,597
خواهر فيلومينا
خيلي خوش تشريف آوردي ... خيلي خوش اومدي
88
00:05:07,598 --> 00:05:10,133
و شما بايد جادوگر جديد ما باشين
89
00:05:10,134 --> 00:05:11,200
چقدر هيجان انگيزه
90
00:05:11,201 --> 00:05:12,501
من واقعا يک جادوگر نيستم
91
00:05:13,869 --> 00:05:15,303
اوه... بنده رو عفو کنين
92
00:05:15,304 --> 00:05:16,737
من ديدم که شما دستت رو بالا بردي
93
00:05:16,738 --> 00:05:19,873
و فکر کردم که ميخواهين من رو با جادوي آتش بسوزونين
94
00:05:24,545 --> 00:05:25,777
شما حالتون خوبه؟
95
00:05:25,778 --> 00:05:28,146
خيلي کارها داريم که بايد بهشون برسيم
96
00:05:28,147 --> 00:05:29,780
به هيچ کسي اعتماد نکن
مطمئنم که همين کار رو مي کنيم
97
00:05:29,781 --> 00:05:32,148
امشب وقتي نور ماه در جايگاه مقدس تابيد منو ملاقات کن
98
00:05:32,149 --> 00:05:33,650
از ديدنت خيلي خوشحال شدم
99
00:05:33,651 --> 00:05:34,984
اوه ... ريچارد؟
100
00:05:34,985 --> 00:05:37,152
ميبيني چه بدبختي اي داريم که تو هنوز از يک ماموريتت در دنياي جديد برنگشتي
101
00:05:37,153 --> 00:05:39,119
من دارم براي يک ماموريت ديگه رهسپار مي شم
102
00:05:39,120 --> 00:05:40,921
ارواح بيچاره بسيار زيادي
103
00:05:40,922 --> 00:05:42,888
به نور الهي احتياج دارند
خودتون که بهتر ميدونين
104
00:05:42,889 --> 00:05:45,522
کار خواهران هيچ وقت تمومي نداره
105
00:05:45,523 --> 00:05:46,857
بي خيال صحبت در مورد کار خواهران
106
00:05:46,858 --> 00:05:48,825
من بايد ريچارد رو تا اتاقش همراهي کنم
107
00:05:48,826 --> 00:05:51,793
جادوگر جوان ... دعا مي کنم که نور الهي روشني بخش راهت باشه
108
00:05:54,162 --> 00:05:56,530
کشيش اعظم احتمالا به اين خاطر اون رو به ماموريت فرستاده که
109
00:05:56,531 --> 00:05:58,031
از دستش خلاص بشه
110
00:05:58,032 --> 00:05:58,998
اين هم از اتاق شما
111
00:06:06,606 --> 00:06:09,574
من صبحگاه بر ميگردم تا تعليماتت رو شروع کنيم
112
00:06:09,575 --> 00:06:10,908
خوبه
113
00:06:10,909 --> 00:06:12,876
هر چقدر که ما سريعتر کارمون رو شروع کنيم
همونقدر من ميتونم زودتر از اينجا بيرون برم
114
00:06:12,877 --> 00:06:13,911
و به دنياي جديد برگردم
115
00:06:31,559 --> 00:06:33,426
مشکلي پيش اومده؟
116
00:06:37,163 --> 00:06:38,530
دلم براي ريچارد تنگ شده
117
00:06:38,531 --> 00:06:39,698
چرا؟
118
00:06:43,835 --> 00:06:48,505
چونکه عاشقش هستم و هميشه ميبايست ازش دور باشم
119
00:06:48,506 --> 00:06:51,541
لازم نيست که در غيابش اينقدر درد و رنج بکشي
120
00:06:53,343 --> 00:06:54,743
مگه تو احساس نداري؟
121
00:06:58,981 --> 00:07:01,615
مورد-سيف ها معتقدند که بايد بر احساسات حکومت کرد
122
00:07:01,616 --> 00:07:06,119
دلتنگي ... پشيماني ... عشق
اين احساسات باعث ضعف تو ميشن
123
00:07:06,120 --> 00:07:11,790
اما عصبانيت ... صداقت ... غرور؟
124
00:07:11,791 --> 00:07:13,992
اين احساسات باعث قدرتمندي تو ميشن
125
00:07:13,993 --> 00:07:17,828
اگه دلت بخواد مي تونم بهت ياد بدم که چطور احساساتت رو کنترل کني
126
00:07:17,829 --> 00:07:21,031
مطمئن نيستم که عشق آدم رو ضعيف مي کنه کارا
127
00:07:21,032 --> 00:07:22,866
پس چرا تو روي زمين نشستي
128
00:07:22,867 --> 00:07:24,300
و داري براي شمشير گريه و زاري مي کني؟
129
00:07:27,071 --> 00:07:29,406
به خاطر پيشنهادت ممنونم
130
00:07:29,407 --> 00:07:33,209
اما ... آه
فکر کنم که داره حالم بهتر ميشه
131
00:07:36,880 --> 00:07:39,714
اميدوارم که حال زد هم خوب باشه
132
00:07:40,916 --> 00:07:42,350
زد ميتونه از پس خودش بر بياد
133
00:07:42,351 --> 00:07:44,151
مطمئن هستم که خيلي زود بر ميگرده
134
00:07:54,560 --> 00:07:59,729
زداکوس ميتونم براي چيزي بهت کمک کنم؟
135
00:07:59,730 --> 00:08:01,498
ميدونم که ميدوني که من به خاطر چي اينجا اومدم
136
00:08:01,499 --> 00:08:02,566
البته
137
00:08:02,667 --> 00:08:06,367
چونکه تو فهميدي که ريچارد سايفر در ماموريت خودش شکست خورد
138
00:08:06,470 --> 00:08:09,605
و يک آدم باهوش و فهميده بهت گفته که اگه جست و جوگر جديد رو معرفي نکني
139
00:08:09,706 --> 00:08:12,040
دنيا نابود ميشه
140
00:08:12,041 --> 00:08:15,143
منظورم بي بصيرتي و غرورته
141
00:08:15,144 --> 00:08:16,477
تو انتخاب کردي که نسبت بهش بي توجه باشي
142
00:08:16,478 --> 00:08:18,311
آيا تو به نگاه کردن از روي کينه علاقه داري
143
00:08:18,412 --> 00:08:20,380
يا اينکه يه کسي رو در نظر داري؟
144
00:08:20,381 --> 00:08:23,148
در حقيقت چرا کسي رو در نظر دارم
145
00:08:23,149 --> 00:08:25,416
يادت باشه هر کسي نمي تونه جست و جوگر باشه
146
00:08:25,517 --> 00:08:29,452
اون بايد شجاع ، دلير ، قوي
و دلسوز و از همه اينها مهم تر
147
00:08:29,453 --> 00:08:31,420
و در دنبال کردن حقيقت سر سخت باشه
148
00:08:31,421 --> 00:08:34,756
خوشبختانه من همچين مردي رو در الهامات خودم ديدم
149
00:08:34,757 --> 00:08:37,291
بيا تا بهت نشونش بدم
150
00:08:38,727 --> 00:08:40,861
شوتا اگه اين هم يکي از اون حيله هات باشه
151
00:08:40,862 --> 00:08:42,395
مطمئن باش که آخرينش خواهد بود
152
00:08:42,396 --> 00:08:43,563
حيله اي در کار نيست
153
00:08:43,564 --> 00:08:46,131
جست و جوگر جديد تنها اميد ماست
154
00:08:55,132 --> 00:08:56,532
اين هم جست و جوگر ما
155
00:09:11,084 --> 00:09:12,285
تو کي هستي؟
156
00:09:17,256 --> 00:09:19,390
من خواهر نيکي هستم
157
00:09:19,391 --> 00:09:20,558
من تو رو امروز ديدم
158
00:09:20,559 --> 00:09:22,426
همراه کشيش اعظم
درسته
159
00:09:22,427 --> 00:09:25,463
من يکي از مشاوران نزديک اون هستم
160
00:09:25,464 --> 00:09:27,164
چرا از من خواستي که به اينجا بيام؟
161
00:09:29,034 --> 00:09:30,835
تا رازي رو بهت بگم که به خاطر اون ممکنه کشته بشم
162
00:09:30,836 --> 00:09:34,337
اما تو بايد حقيقت رو بدوني
163
00:09:34,338 --> 00:09:35,939
کدوم حقيقت؟
164
00:09:35,940 --> 00:09:37,909
فکر مي کني من چند سالمه؟
165
00:09:37,910 --> 00:09:39,944
اگه دوراني که
166
00:09:39,945 --> 00:09:41,914
بيرون از قصر پيامبران بودم رو هم حساب کنيم
167
00:09:41,915 --> 00:09:44,851
من الان نزديک به 300 سال سن دارم
168
00:09:44,852 --> 00:09:47,386
چطور همچين چيزي ممکنه؟
169
00:09:47,387 --> 00:09:49,122
اين قصر طلسم شده است
170
00:09:49,123 --> 00:09:52,293
به ازاي هر روزي که اينجا ميگذره
171
00:09:52,294 --> 00:09:55,261
در دنياي بيرون ده روز ميگذره
172
00:09:55,262 --> 00:10:01,066
اگه اين حرف درست باشه پس اگه من يک ماه اينجا باشم
173
00:10:01,067 --> 00:10:03,268
براي دوستانم نزديک به يک سال خواهد گذشت
174
00:10:03,269 --> 00:10:06,871
بله و اگه تعليمات جادوگري تو يک سال طول بکشه
175
00:10:06,872 --> 00:10:08,907
براي دنياي بيرون ده سال ميگذره؟
176
00:10:08,908 --> 00:10:10,341
و در اون مدت
177
00:10:10,342 --> 00:10:11,643
دوستان تو ممکنه مرده باشند
178
00:10:11,644 --> 00:10:14,212
ماموريت تو بي معني خواهد بود
179
00:10:14,213 --> 00:10:17,081
و نگهبان دنياي مردگان همه موجودات زنده رو نابود مي کنه
180
00:10:21,523 --> 00:10:22,923
چرا هيچ کس ديگه اي اين موضوع رو به من نگفته؟
181
00:10:22,924 --> 00:10:25,892
کشيش اعظم معتقده که اگه تو اين موضوع رو بفهمي بدون شک اينجا نمي موني
182
00:10:25,893 --> 00:10:28,294
به همين دليل به همه خواهران دستور داده تا در اين باره حرفي زده نشه
183
00:10:28,295 --> 00:10:30,896
اما تو که بهم گفتي ... چرا؟
184
00:10:42,573 --> 00:10:45,140
چون به نظر من اين کار درستي نيست که تو رو اينجا
185
00:10:45,141 --> 00:10:47,842
با گفتن دروغ نگه داريم و نگذاريم که ماموريتت رو انجام بدي
186
00:10:47,843 --> 00:10:50,545
اين سر درد ها هم يه دروغه؟
187
00:10:50,546 --> 00:10:52,346
نه ... ميترسم که اين سردردها واقعي باشند
188
00:10:57,485 --> 00:10:59,185
داري چکار ميکني؟
189
00:10:59,186 --> 00:11:00,720
دارم جادوي هان تو رو بهت نشون ميدم
190
00:11:00,721 --> 00:11:04,156
ماهيت جادوي تو رو
191
00:11:04,157 --> 00:11:06,825
خواهران روشنايي اين قدرت رو دارند که اون رو حس کنند
192
00:11:10,396 --> 00:11:13,330
جادوي هان تو خيلي قدرتمند تر از اون چيزي هست که فکرش رو مي کردم
193
00:11:13,331 --> 00:11:16,099
اين اون چيزي هست که باعث سردرد تو ميشه
194
00:11:16,100 --> 00:11:17,200
و همون چيزي هست که کشيش اعظم
195
00:11:17,201 --> 00:11:19,535
ميخواد به خاطرش تو رو اينجا نگه داره
196
00:11:19,536 --> 00:11:20,837
چونکه در غير اين صورت من مي ميرم؟
197
00:11:20,838 --> 00:11:22,071
اين فقط يه بخش از اونه
198
00:11:22,072 --> 00:11:23,572
هدفي که اون از آموزش دادن
199
00:11:23,573 --> 00:11:25,807
اکثر جادوگران قدرتمند در 3000 سال اخير دنبال ميکرده
200
00:11:25,808 --> 00:11:28,176
اين بوده که مريد اون بشن و با دشمنانش مبارزه کنن
201
00:11:28,177 --> 00:11:30,077
منظورت نگهبان دنياي مردگانه؟
نه
202
00:11:30,078 --> 00:11:33,580
کشيش اعظم ميخواد تو رو از انجام ماموريتت باز بداره
203
00:11:33,581 --> 00:11:35,548
چرا؟
204
00:11:35,549 --> 00:11:37,383
به خاطر پيشگويي
205
00:11:37,384 --> 00:11:39,852
بر اساس اين پيشگويي در زماني که حجاب بين دنياي مردگان و دنياي زنده ها گسسته مي شه
206
00:11:39,853 --> 00:11:41,853
پسر برنيدون بايد به دنبال سنگ مقدس بگرده
207
00:11:41,854 --> 00:11:46,591
اون موفق ميشه که سنگ رو پيدا کنه و بعد اون رو به دشمنان روشنايي تحويل ميده
208
00:11:51,563 --> 00:11:54,297
کشيش اعظم معتقده که دشمن روشنايي نگهبان دنياي مردگانه
209
00:11:54,298 --> 00:11:55,431
و اين پيشگويي بيان مي کنه که
210
00:11:55,432 --> 00:11:56,966
تو در انجام ماموريت غلبه بر نگهبان دنياي مردگان شکست مي خوري
211
00:11:56,967 --> 00:11:58,500
ولي تو با اين موضوع مخالفي
212
00:11:58,501 --> 00:11:59,834
بعضي از ما معتقديم که نگه داشتن تو در اينجا
213
00:11:59,835 --> 00:12:00,969
فقط يک بهانه است
214
00:12:00,970 --> 00:12:03,037
و اين موضوع فقط به خاطر
215
00:12:03,038 --> 00:12:05,572
تعصب رهبر محبوب ماست
216
00:12:05,573 --> 00:12:06,806
خواهر برنا هم همينطور فکر مي کرد
217
00:12:06,807 --> 00:12:09,541
اون درباره اينکه به تو حقيقت رو بگيم با بقيه گفت و گو مي کرد
218
00:12:09,542 --> 00:12:12,210
اما شانس باهاش يار نبود
219
00:12:12,211 --> 00:12:14,512
تو فکر مي کني که کشيش اعظم اون رو کشته؟
220
00:12:22,387 --> 00:12:25,055
اون بيماري پوستي خيلي سريع آدم رو از پا در مياره
221
00:12:25,056 --> 00:12:28,290
کشيش اعظم پشت اين اتاق به من خوش آمد گويي کرد
222
00:12:28,291 --> 00:12:31,926
اون به اندازه کافي به برنا نزديک نبود که سم رو بهش بده
223
00:12:31,927 --> 00:12:34,828
تمام چيزي که من ميدونم اينه که خواهر برنا بر عليه کشيش اعظم حرف ميزد
224
00:12:34,829 --> 00:12:36,763
و حالا هم برنا مرده
225
00:12:36,764 --> 00:12:39,133
من بايد از اينجا برم بيرون
226
00:12:41,972 --> 00:12:44,509
ميشه بدون اينکه جادوي هان من رو بکشه از اينجا خارج بشم؟
227
00:12:44,510 --> 00:12:47,878
اگه گردنبند راداهان رو بپوشي
اون باعث خنثي کردن قدرت هات ميشه
228
00:12:47,879 --> 00:12:49,547
و به دنبال اون سردردت رو هم کنترل ميکنه
229
00:12:49,548 --> 00:12:51,315
تو يکي از اون رو داري؟
نه ندارم
230
00:12:51,316 --> 00:12:52,816
اما کشيش اعظم يکي از اون رو داره
231
00:12:52,817 --> 00:12:55,351
اون رو در يه جايي مخفي کرده
232
00:12:55,352 --> 00:12:57,219
ممکنه که اگه شانس بيارم توي اين چند روز بتونم
233
00:12:57,220 --> 00:12:58,454
اما من تلاش خودم رو مي کنم تا اون رو براي تو بيارم
234
00:12:58,455 --> 00:13:00,321
چند روز اينجا با يک ماه اون بيرون برابري مي کنه
235
00:13:00,322 --> 00:13:02,823
من اون رو تا جايي که بتونم زود برات ميارم
236
00:13:02,824 --> 00:13:07,460
اما تا اون موقع لطفا اجازه نده کسي متوجه بشه که ما در اين مورد با هم صحبت کرديم
237
00:13:07,461 --> 00:13:10,028
چون ممکنه باعث کشته شدن من بشه
238
00:13:22,806 --> 00:13:23,340
چرا به من دروغ گفتي؟
239
00:13:25,242 --> 00:13:28,077
من حقيقت رو ميخوام بدونم
240
00:13:36,151 --> 00:13:38,051
همراه من بيا
241
00:13:39,720 --> 00:13:41,020
در دوراني که
242
00:13:41,021 --> 00:13:42,854
حجاب بين دنياي مردگان و دنياي زنده ها گسسته مي شه
243
00:13:42,855 --> 00:13:47,325
پسر بريندون بايد به دنبال سنگ مقدس بگرده
244
00:13:47,326 --> 00:13:52,495
اون موفق ميشه که سنگ رو پيدا کنه اما اون رو به دشمنان تاريکي تحويل ميده
245
00:13:52,496 --> 00:13:54,797
خود خداوند اين پيشگويي ها رو به ما الهام کرده
246
00:13:54,798 --> 00:13:56,532
تا با اونها حرکات ما رو هدايت کنه
247
00:13:56,533 --> 00:13:59,033
خود خدا به شما گفته که به من دروغ بگين؟
248
00:13:59,034 --> 00:14:02,837
نه
249
00:14:02,838 --> 00:14:04,306
نه اين پيشنهاد من بود
250
00:14:04,307 --> 00:14:07,743
در مدتي که من به دنبال تو در دنياي جديد ميگشتم
251
00:14:07,744 --> 00:14:09,344
من خيلي چيزها درباره تو ياد گرفتم
252
00:14:09,345 --> 00:14:11,513
مثلا اينکه چقدر به کيلن
253
00:14:11,514 --> 00:14:12,581
و پدربزرگت علاقه داري
254
00:14:12,582 --> 00:14:15,183
بنابراين در نامه خودم به کشيش اعظم
255
00:14:15,184 --> 00:14:17,485
پيشنهاد کردم که
256
00:14:17,486 --> 00:14:18,986
حقيقت تفاوت زماني بين دو دنيا رو از جست و جوگر مخفي نگه داريم
257
00:14:18,987 --> 00:14:20,186
چرا؟
258
00:14:20,187 --> 00:14:23,355
چون تو يک هدف بسيار بزرگتر داري ريچارد
259
00:14:23,356 --> 00:14:25,757
من معتقدم اين خود آدم ها هستند که هدف خودشون رو تعيين مي کنند
260
00:14:25,758 --> 00:14:28,459
بعضي وقت ها هدف هاي ما براي ما نوشته شده اند
261
00:14:33,297 --> 00:14:35,531
تمام مفسران ما اين پيش گويي و اين طور تفسير کردند که
262
00:14:35,532 --> 00:14:38,567
تو ميابيست در شهر بريندون متولد بشي
263
00:14:38,568 --> 00:14:40,268
و متولد هم شدي
264
00:14:45,207 --> 00:14:46,874
اونها گفتند که بر اساس اين پيش گويي
265
00:14:46,875 --> 00:14:49,576
تو بر حاکم شيطان صفت و ستمگر وقت پيروز ميشي
266
00:14:49,577 --> 00:14:51,177
و پيروز هم شدي
267
00:14:52,580 --> 00:14:53,880
و حالا اونها ميگن
268
00:14:53,881 --> 00:14:57,550
بر اساس اين پيشگويي اگر تو به دنبال سنگ اشک ها بري
269
00:14:57,551 --> 00:15:00,219
اون رو پيدا مي کني
270
00:15:00,220 --> 00:15:02,887
اما دو دستي اون رو تقديم نگهبان دنياي مردگان مي کني
271
00:15:02,888 --> 00:15:05,022
من هيچ وقت همچين کاري رو نمي کنم
272
00:15:05,023 --> 00:15:10,093
و نهايتا آخرين و مهم ترين پيش گويي
273
00:15:10,094 --> 00:15:12,128
مفسران ما اين يکي رو اينطور تفسير کردند که
274
00:15:12,129 --> 00:15:15,464
نوه دو خون قدرتمند رال و زراندر
275
00:15:15,465 --> 00:15:19,334
بايد بعد ازاينکه نگهبان دنياي مردگان مغلوب شد با يک نيروي قدرتمندتري مبارزه کنه
276
00:15:20,870 --> 00:15:23,471
منظور از نوه تو هستي
277
00:15:23,472 --> 00:15:26,707
حتي اگه فرض کنيم که اين حرف درست باشه
اين مبارزه هيچ وقت اتفاق نمي افته
278
00:15:26,708 --> 00:15:28,608
تا زماني که من اول نگهبان دنياي مردگان رو شکست بدم
279
00:15:28,609 --> 00:15:30,810
تو بايد اين ماموريت رو به جست و جوگر جديد واگذار کني
280
00:15:30,811 --> 00:15:33,112
و براي مبارزه بعدي خودت آماده بشي
281
00:15:33,113 --> 00:15:36,648
من به کسي اجازه نميدم که کسي بر اساس
282
00:15:36,649 --> 00:15:38,450
يک سري حکاکي روي ديوار بر زندگي من حکومت کنه
283
00:15:38,451 --> 00:15:40,819
فقط به خاطر اين حکاکي ها
284
00:15:40,820 --> 00:15:42,787
من نصف عمرم رو فدا کردم
285
00:15:42,788 --> 00:15:45,289
فقط به اين خاطر که تو رو به اينجا بيارم
286
00:15:45,290 --> 00:15:48,760
و اگر من هم اينجا بمونم بايدعشق زندگي خودم رو فدا کنم
287
00:15:48,761 --> 00:15:50,828
هر چقدر که تو سخت تر مطالعه کني
288
00:15:50,829 --> 00:15:53,263
سريع تر مي توني از قدرتت استفاده کني
289
00:15:53,264 --> 00:15:56,532
و زود تر از اوني که فکرشو بکني مي توني بري پيش اونهايي که دوستشون داري
290
00:16:21,758 --> 00:16:23,592
با اين اسب دزد بايد چکار کنيم؟
291
00:16:23,593 --> 00:16:26,261
من اسب دزد نيستم
من آهنگر هستم
292
00:16:28,197 --> 00:16:30,464
اين همون مردي هست که به خاطرش يک ماه تمام
293
00:16:30,465 --> 00:16:32,499
رودخانه ها رو پشت سر گذاشتيم
294
00:16:32,500 --> 00:16:33,667
دو تا رشته کوه رو سپري کرديم
295
00:16:33,668 --> 00:16:35,768
و باتلاق ماتراگون رو هم رد کرديم تا بهش برسيم
296
00:16:35,769 --> 00:16:38,436
اين همون مردي هست که من اون رو در الهام شوتا ديدم
297
00:16:38,437 --> 00:16:41,268
پس چرا بايد دزدکي دور و بر اسب هاي ما بتابه؟
298
00:16:41,269 --> 00:16:44,168
من داشتم کنار رودخونه ميرفتم تا براي کوره آهنگري خودم آب ببرم
299
00:16:44,169 --> 00:16:47,969
اونوقت متوجه شدم که پاي يکي از اسب هاي شما نياز به کمک داره
300
00:16:47,970 --> 00:16:49,470
ببينين اگه اون سنگ رو از سم اون اسب بيرون نيايرن
301
00:16:49,471 --> 00:16:50,871
اسبتون چلاق ميشه
302
00:16:50,872 --> 00:16:52,773
اون داره حقيقت رو ميگه
303
00:16:52,774 --> 00:16:54,507
معلومه که داره حقيقت رو ميگه
304
00:16:54,508 --> 00:16:57,510
اون جست و جوگر حقيقت بعديه
305
00:17:02,615 --> 00:17:04,349
پس اين موضوع حقيقت داشت؟
306
00:17:04,350 --> 00:17:06,284
تو ميدونستي که قراره جست و جوگر بشي؟
307
00:17:06,285 --> 00:17:08,987
براي نسل ها يک افسانه در خاندان من بوده
308
00:17:08,988 --> 00:17:11,655
يک روز يکي از نوادگان ما به عنوان جست و جوگر ناميده ميشه
309
00:17:11,656 --> 00:17:15,158
مادرم هميشه بهم ميگفت که اون يک نفر من هستم
310
00:17:15,159 --> 00:17:16,659
ريچارد سايفر مرده؟
311
00:17:16,660 --> 00:17:19,361
نه اون زنده است
312
00:17:19,362 --> 00:17:22,397
فقط مجبور شد که به يک سفر طولاني بره
313
00:17:22,398 --> 00:17:23,932
زياد مطمئن نبوديم که کي برميگرده
314
00:17:32,541 --> 00:17:34,575
اين کتاب سايه هاست
315
00:17:34,576 --> 00:17:38,145
فقط جست و جوگر ميتونه اون رو بخونه
316
00:17:42,248 --> 00:17:46,917
حقيقت کلمات کتاب سايه ها
317
00:17:46,918 --> 00:17:48,985
فقط توسط يک معترف بدست مياد
318
00:17:52,823 --> 00:17:54,890
بابت گردنت متاسفم
319
00:17:57,493 --> 00:17:59,861
لئو دين
320
00:17:59,862 --> 00:18:02,662
راهمون بسيار طولاني خواهد بود و نتيجه اون هم نامعلومه
321
00:18:02,663 --> 00:18:05,698
آيا اين سفر رو عهده دار ميشي؟
322
00:18:05,699 --> 00:18:07,365
بله قبول مي کنم
323
00:18:07,366 --> 00:18:08,800
قبول مي کني که همه دوستانت
324
00:18:08,801 --> 00:18:10,767
و همه کساني که ميشناسي رو پست سر بگذاري؟
325
00:18:12,303 --> 00:18:14,003
قبول مي کنم
326
00:18:14,004 --> 00:18:15,972
و در عين حال که همه نيروهاي شيطاني سوگند خورده اند
327
00:18:15,973 --> 00:18:17,740
که مرگ تو رو نزديک کنند
328
00:18:17,741 --> 00:18:20,243
باز هم به راهت ادامه ميدي؟
329
00:18:20,244 --> 00:18:22,678
ادامه ميدم
330
00:18:22,679 --> 00:18:23,946
و آخرين سوال اينکه آيا تو
331
00:18:23,947 --> 00:18:25,848
نام جست و جوگر رو مي پذيري؟
332
00:18:25,849 --> 00:18:28,952
مي پذيرم
333
00:18:42,198 --> 00:18:44,066
به اين ترتيب من
334
00:18:44,067 --> 00:18:48,070
جادوگر اعظم زداکوس زو زراندر
335
00:18:48,071 --> 00:18:49,538
تو را نامگذاري مي کنم
336
00:19:09,461 --> 00:19:11,031
فقط در دست هاي جست و جوگر
337
00:19:11,032 --> 00:19:12,166
اين قطب نما
338
00:19:12,167 --> 00:19:15,038
راه سنگ اشک ها رو نشون ميده
339
00:19:15,039 --> 00:19:16,072
بايد بريم سمت جنوب
340
00:19:20,778 --> 00:19:21,878
ميتونم در بالا رفتن از اسب کمکت کنم؟
341
00:19:26,783 --> 00:19:27,917
خيلي زود ياد ميگيري که
342
00:19:27,918 --> 00:19:32,319
اين ما هستيم که بايد اينجا به تو کمک کنيم جست و جوگر
343
00:19:35,989 --> 00:19:38,357
تلاش براي اينکه براي يک مورد-سيف جوانمردي به خرج بدي
344
00:19:38,358 --> 00:19:39,791
مثل اين مي مونه که ميخواي با يک خرس برقصي
345
00:19:39,792 --> 00:19:41,492
هيچ وقت جواب نميده
346
00:19:41,493 --> 00:19:43,962
و شايد اين وسط يکي سرش رو از دست بده
347
00:19:50,868 --> 00:19:52,302
يک چيزي داره بااين اسب حرف مي زنه
348
00:19:54,672 --> 00:19:56,639
آروم باش ... آروم باش ... آروم باش
349
00:20:07,816 --> 00:20:09,417
بانلينگ ها
350
00:21:15,047 --> 00:21:17,615
اين آدم ها کي بودند و چرا به ما حمله کردند؟
351
00:21:17,616 --> 00:21:19,548
اونها بانلينگ هستند
352
00:21:19,549 --> 00:21:22,716
ارواح مرده اي که براي يک زندگي ديگه با نگهبان دنياي مردگان معامله کردند
353
00:21:22,717 --> 00:21:24,151
فقط با اين شرط که بقيه زنده ها رو بکشند
354
00:21:25,620 --> 00:21:27,619
از کجا مطمئن هستيم که اونها دوباره
355
00:21:27,620 --> 00:21:28,619
از مرگ بر نميگردند؟
356
00:21:28,620 --> 00:21:30,217
ما اونها رو مي سوزونيم
357
00:21:40,189 --> 00:21:42,188
بهت که گفته بودم به کمک ما احتياج پيدا مي کني
358
00:21:48,729 --> 00:21:52,564
بيان کننده همه چيزها
359
00:21:52,565 --> 00:21:56,400
جدا کننده دنياي مردگان از دنياي زنده ها
360
00:21:56,401 --> 00:21:58,602
يک حجابه
361
00:21:58,603 --> 00:22:00,004
چيزي که در حال حاضر دچار شکستگي شده
362
00:22:00,005 --> 00:22:01,472
و در مدتي که
363
00:22:01,473 --> 00:22:04,375
نگهبان دنياي مردگان داره زندگي موجودات زنده رو تهديد مي کنه
364
00:22:04,376 --> 00:22:06,443
من اينجا نشستم و با ماسه شکلک مي کشم
365
00:22:06,444 --> 00:22:08,445
ما سه روزه که اينجا هستيم
366
00:22:08,446 --> 00:22:10,180
فکر مي کردم که تو قراره درباره استفاده از قدرت هام به من آموزش بدي
367
00:22:10,181 --> 00:22:11,781
صبور باش
368
00:22:11,782 --> 00:22:14,617
بخشندگي پايه و اساس همه چيزيهاي هست که تو بايد اونها رو ياد بگيري
369
00:22:14,618 --> 00:22:16,751
دقيقا تو بايد چه چيزي به من ياد بدي؟
370
00:22:16,752 --> 00:22:18,419
اينکه چطور يک جادوگر بشم؟
371
00:22:18,420 --> 00:22:19,819
يا اينکه چطور مريد کشيش اعظم بشم؟
372
00:22:19,820 --> 00:22:22,922
لجاجت هات فقط باعث ميشه تا دوره آموزش دادن به تو طولاني تر بشه
373
00:22:25,558 --> 00:22:26,958
ببخشين که صحبت شما رو قطع کردم
374
00:22:26,959 --> 00:22:28,993
اما از من خواسته شده تا شام ريچارد رو براشون بيرارم
375
00:22:28,994 --> 00:22:31,795
ممنونم خواهر نيکي
376
00:22:36,801 --> 00:22:38,635
بله ممنونم خواهر نيکي
377
00:22:39,637 --> 00:22:41,104
ميتونيم ادامه بديم؟
378
00:23:00,223 --> 00:23:01,690
چطور ميتونم ازت تشکر کنم؟
379
00:23:01,691 --> 00:23:03,057
فقط عجله کن
380
00:23:03,058 --> 00:23:04,225
خيلي سريع
381
00:23:04,226 --> 00:23:06,593
کشيش متوجه گم شدن اون ميشه
382
00:23:06,594 --> 00:23:09,529
از راهرو برو به انتهاي غربي قصر
383
00:23:09,530 --> 00:23:12,665
به ندرت از اونجا عبور و مرور هست و آسايشگاه خواهران هم از اونجا دوره
384
00:23:12,666 --> 00:23:14,967
براي تو که مشکلي پيش نمياد؟
385
00:23:14,968 --> 00:23:18,136
براي همه ما بهتره که تو به ماموريت خودت برگردي
386
00:23:18,137 --> 00:23:19,804
حالا برو
387
00:23:50,834 --> 00:23:53,100
تو هيچ جايي نمي توني بري
388
00:24:31,496 --> 00:24:32,763
چطور تونستي راداهان رو پيدا کني
389
00:24:36,500 --> 00:24:38,167
به من ميگن جست و جوگر
390
00:24:38,168 --> 00:24:39,635
من چيزها رو پيدا مي کنم
391
00:24:39,636 --> 00:24:42,503
تنها راهي که باعث شده تا تو بدوني که من يکي از اين راداهان ها رو دارم
392
00:24:42,504 --> 00:24:44,572
اينه که يکي از خواهر ها به تو گفته باشه
393
00:24:44,573 --> 00:24:46,240
چطور منو پيدا کردين؟
394
00:24:46,241 --> 00:24:48,775
ريچارد من 600 سالمه
395
00:24:48,776 --> 00:24:50,976
زياد از عمرم نگذشته
396
00:24:50,977 --> 00:24:52,878
من متوجه گم شدن راداهان شدم
397
00:24:52,879 --> 00:24:55,014
و سريع به کشيش اعظم گزارش دادم
398
00:24:55,015 --> 00:24:56,582
من روي هر يکي از خروجي هاي اين قصر
399
00:24:56,583 --> 00:24:58,483
يک جادو گذاشتم
400
00:24:58,484 --> 00:25:00,151
پس حالا من زنداني تو هستم؟
401
00:25:00,152 --> 00:25:01,718
تو خودت پيشگويي رو خوندي
402
00:25:01,719 --> 00:25:03,355
با جفت چشمات اون رو ديدي
403
00:25:03,356 --> 00:25:05,157
خب مثل اينکه يک قسمت از اون رو يادم رفته بخونم که
404
00:25:05,158 --> 00:25:07,493
ريچارد سايفر در يک قصر
405
00:25:07,494 --> 00:25:08,694
بر خلاف ميلش نگهداري ميشه
406
00:25:08,695 --> 00:25:11,830
ريچارد من ميخوام بهت حقيقت زشتي رو که
407
00:25:11,831 --> 00:25:14,065
اين خواهر ها سعي داشتند به تو کمک کنند رو بهت نشون ميدم
408
00:25:14,066 --> 00:25:15,566
داري راجع به چي حرف ميزني؟
409
00:25:20,072 --> 00:25:23,941
هر کدام از اين شمع ها مربوط به يکي از خواهران داخل اين قصره
410
00:25:23,942 --> 00:25:27,612
وقتي که روح به دنبال تاريکي ميگرده اون ها زبانه ميکشن
411
00:25:31,013 --> 00:25:33,813
نور سبزي که زبانه ميکشه مربوط به خواهراني است که
412
00:25:34,718 --> 00:25:36,618
دارن مخفيانه به نگهبان دنياي مردگان خدمت مي کنه
413
00:25:36,619 --> 00:25:40,120
يکي از اونها به دروغ خودش رو دوست تو معرفي کرده
414
00:25:40,121 --> 00:25:42,455
چرا اين خواهر ها ميخوان اين کار رو بکنند؟
415
00:25:42,456 --> 00:25:44,089
چونکه اونها ميخوان تو قصر رو ترک کني
416
00:25:44,090 --> 00:25:46,258
سنگ اشک ها رو پيدا کني و اون رو به نگهبان دنياي مردگان تحويل بدي
417
00:25:46,259 --> 00:25:47,993
درست همون چيزي که پيشگويي گفته
418
00:25:49,863 --> 00:25:50,796
نيکي؟
419
00:25:56,569 --> 00:25:57,502
بله کشيش اعظم؟
420
00:26:00,038 --> 00:26:03,339
لطفا ريچارد رو به اتاقش همراهي کن
421
00:26:03,340 --> 00:26:05,442
مطمئن شو که هيچ مهمان ناخوانده اي نداشته باشه
422
00:26:17,084 --> 00:26:18,818
تو طرف کي هستي؟
423
00:26:18,819 --> 00:26:20,586
من سعي کردم که به تو کمک کنم
424
00:26:20,587 --> 00:26:22,921
تا من بتونم به ماموريتم برگردم و سنگ مقدس رو پيدا کنم
425
00:26:22,922 --> 00:26:24,322
و اون رو تحويل دشمن روشنايي بدم؟
426
00:26:24,323 --> 00:26:27,256
آيا کشيش اعظم اينقدر در قانع کردن
427
00:26:27,257 --> 00:26:28,924
مهارت داره که حتي جست و جوگر حقيقت هم
428
00:26:28,925 --> 00:26:31,660
در مقابل حرف هاش تسليم ميشه؟
429
00:26:31,661 --> 00:26:34,195
چطور بفهمم که داره سر منو شيره مي ماله؟
430
00:26:36,130 --> 00:26:38,831
تنها کاري که اون بايد ميکرد همين بود که روشنايي رو با تاريکي بکار ببره
431
00:26:38,832 --> 00:26:41,567
و اينکه بگه بر عليه اون داره توطئه ميشه
432
00:26:41,568 --> 00:26:44,002
و تو هم خيلي راحت باورش کردي؟
433
00:26:44,003 --> 00:26:46,871
و کاري کردي که خودت رو باور نداشته باشي
434
00:26:46,872 --> 00:26:48,640
من به خودم باور دارم نيکي
435
00:26:48,641 --> 00:26:50,308
اين تو هستي که من زياد بهت اطمينان ندارم
436
00:26:50,309 --> 00:26:52,676
من زندگي خودم رو به خاطر تو به خطر انداختم
437
00:26:52,677 --> 00:26:54,010
داري کجا ميري؟
438
00:26:54,011 --> 00:26:56,912
اگه کشيش اعظم بخواد به همه تهمت بزنه
439
00:26:56,913 --> 00:26:59,814
اينکه هر کسي که داره باهاش مخالفت مي کنه درواقع داره به نگهبان دنياي مردگان خدمت مي کنه
440
00:26:59,815 --> 00:27:02,248
پس خيلي خطرناک تر از اون چيزي هست که من فکرشو مي کردم
441
00:27:02,249 --> 00:27:03,916
دوباره بعدش به کي اتهام مي زنه؟
442
00:27:03,917 --> 00:27:05,784
به آش پز چون بوقلمونش سوخته است؟
443
00:27:05,785 --> 00:27:10,425
يا به متصدي زمين چونکه قيمت زمين هاش خيلي ارزونه؟
444
00:27:10,426 --> 00:27:13,898
اگه من اينجا بمونم سرنوشتم شبيه خواهر برنا ميشه
445
00:27:17,903 --> 00:27:19,202
راه خروج ديگه اي وجود داره؟
446
00:27:29,579 --> 00:27:30,712
شايد باشه
447
00:27:30,713 --> 00:27:31,780
بهم بگو
448
00:27:33,716 --> 00:27:36,784
در کنار کساني که ميتونن جادوي هان رو داشته باشند
449
00:27:36,785 --> 00:27:39,685
خواهران روشنايي هم ميتونن اون داشته باشند
450
00:27:39,686 --> 00:27:41,853
چطور اون رو ميگيرن؟
451
00:27:41,854 --> 00:27:44,857
ما ميتونيم يک نفر رو با داکرا بکشيم
452
00:27:44,858 --> 00:27:46,694
و از اون براي جذب هان اونها استفاده کنيم
453
00:27:46,695 --> 00:27:49,629
يا اينکه موهبتي که يک نفر از روي ميل
454
00:27:49,630 --> 00:27:51,731
ميخواد اون رو ترک کنه رو بپذيريم
455
00:27:51,732 --> 00:27:53,698
چرا اين رو قبلا به من نگفتي؟
456
00:27:53,699 --> 00:27:55,733
چون که راه حل داهاران خيلي مطمئن تر بود
457
00:27:55,734 --> 00:27:58,068
گرفتن جادوي هان يک نفر ممکنه من رو بکشه
458
00:27:59,804 --> 00:28:01,271
يا شايد هم بتونه تو رو خيلي قدرتمند کنه
459
00:28:03,842 --> 00:28:06,644
بله
460
00:28:06,645 --> 00:28:09,547
اونقدر قدرتمند که بتونه جادوي کشيش اعظم در قصر رو بشکنه
461
00:28:09,548 --> 00:28:11,215
و به تو کمک کنه تا از اينجا خارج بشي
462
00:28:11,216 --> 00:28:14,985
از کجا بدونم که در تمام مدت تو براي من نقشه نکشيده باشي؟
463
00:28:14,986 --> 00:28:17,254
خيلي آروم اعتماد من رو به خودت جلب کني و بعد قدرت من رو بدزدي
464
00:28:19,190 --> 00:28:22,192
من بهت ميگم
465
00:28:22,193 --> 00:28:23,393
اگر من قدرت تو رو ميخواستم
466
00:28:23,394 --> 00:28:25,762
ميتونستم خيلي راحت تو رو بکشم و اون رو بدست بيارم
467
00:28:28,933 --> 00:28:31,734
بايد برم قبل از اينکه اونها من رو در حال صحبت کردن با تو دستگير کنند
468
00:28:36,238 --> 00:28:37,338
حق انتخاب با توه
469
00:28:37,339 --> 00:28:41,173
به من اعتماد کن و از اينجا خارج شو
470
00:28:41,174 --> 00:28:44,240
يا اينکه تا وقتي که اونها تصميم بگيرن اينجا بمون
471
00:28:58,418 --> 00:29:01,086
خواهر فلومينا براي ما نامه اي از سفر خودش برامون فرستاده
472
00:29:01,087 --> 00:29:02,454
اون به دنياي جديد رسيده
473
00:29:02,455 --> 00:29:04,889
و به دنبال جست و جوگر جديده
474
00:29:04,890 --> 00:29:06,890
اون قبل از اينکه شمشير حقيقت رو
475
00:29:06,891 --> 00:29:08,958
براي مدتي در غلافش با خودش حمل کنه ميميره
476
00:29:08,959 --> 00:29:11,461
عالي بود يوليسيا
477
00:29:11,462 --> 00:29:12,495
و ريچارد چي؟
478
00:29:14,498 --> 00:29:16,699
زياد طول نميکشه که
479
00:29:16,700 --> 00:29:18,500
اون به من التماس کنه که قدرتش رو ازش بگيرم
480
00:29:18,501 --> 00:29:22,237
و وقتي که قدرتش رو ازش گرفتم اون رو از قصر آزاد مي کنم
481
00:29:22,238 --> 00:29:26,707
و اون رو به
482
00:29:26,708 --> 00:29:28,675
ماموريت شکست خورده اش برميگردونم
483
00:29:28,676 --> 00:29:32,112
و خواهران روشنايي چي ميشن؟
484
00:29:32,113 --> 00:29:34,581
من کشيش اعظم رو مي کشم
485
00:29:34,582 --> 00:29:36,985
بقيه خواهران حق انتخاب دارند
486
00:29:36,986 --> 00:29:40,689
به تاريکي ملحق بشند و به نگهبان خدمت کنند يا اينکه بميرند
487
00:29:42,725 --> 00:29:46,495
با اين وجود يک مشکل کوچيک وجود داره
488
00:29:46,496 --> 00:29:50,099
من قدرت جادوي هان ريچارد رو متوجه شدم
489
00:29:50,100 --> 00:29:53,769
اون خيلي قوي تر از اون چيزي هست که من انتظارش رو داشتم
490
00:29:53,770 --> 00:29:56,872
اگه تلاش کنم که اون رو جذب کنم
491
00:29:56,873 --> 00:29:59,107
اون قدرت باعث در هم شکستن من ميشه
492
00:29:59,108 --> 00:30:03,278
تو بايد قدرت خودت رو قبل از اينکه اون رو جذب کني بالا ببري
493
00:30:03,279 --> 00:30:07,982
يک خواهر ديگه رو بکش و جادوي هان اون رو هم بگير
494
00:30:07,983 --> 00:30:12,486
خواهران تاريکي چقدر مثل هم فکر مي کنند يوليسيا
495
00:30:34,166 --> 00:30:37,768
من مراقب هستم تو ميتوني بري يه کم بخوابي
496
00:30:37,769 --> 00:30:39,470
من خسته نيستم
497
00:30:39,471 --> 00:30:42,673
اينکه تونستم خودم رو دزدکي به تو برسونم
498
00:30:42,674 --> 00:30:44,141
نشون ميده که تو بايد يه کم استراحت کني
499
00:30:44,142 --> 00:30:47,579
براي تو غير ممکنه که بتوني خودت رو دزدکي به من برسوني
500
00:30:56,787 --> 00:30:58,287
خب
501
00:30:58,288 --> 00:30:59,989
کارا
502
00:30:59,990 --> 00:31:02,590
بله لئو؟
503
00:31:05,861 --> 00:31:07,428
تو حيوون ها رو دوست داري؟
504
00:31:07,429 --> 00:31:09,329
اونهايي که مزه خوبي بدن
505
00:31:09,330 --> 00:31:11,998
منظورم حيوون هاي خونگي بود
506
00:31:14,334 --> 00:31:16,802
يک زماني من يک سگ داشتم
507
00:31:16,803 --> 00:31:18,003
من سگ ها رو دوست دارم
508
00:31:19,239 --> 00:31:21,406
من بهش ياد داده بودم که تحت فرمان من حمله کنه
509
00:31:23,042 --> 00:31:25,843
متوجه هستم که اين کار چقدر ميتونه مورد استفاده باشه
510
00:31:27,512 --> 00:31:29,713
ميتوني به موش خرمايي هم آموزش بدي؟
511
00:31:32,182 --> 00:31:33,549
داري راجع به چي حرف ميزني؟
512
00:31:33,550 --> 00:31:36,518
تا فرمانت رو اطاعت کنه؟
به مردم حمله کنه؟
513
00:31:37,954 --> 00:31:40,588
بايد خيلي سخت باشه مگه نه؟
514
00:31:40,589 --> 00:31:43,457
آه .. يه موش خرماي نيرومند
515
00:31:43,458 --> 00:31:44,825
خيلي بي باکه
516
00:31:44,826 --> 00:31:45,859
و البته حيله گر و مکار
517
00:31:45,860 --> 00:31:47,393
تنومند
518
00:31:47,394 --> 00:31:48,728
و دشمن دشمن مورد-سيف
519
00:31:48,729 --> 00:31:51,363
درسته که براي شکستن به آژيل دست نزده
520
00:31:51,364 --> 00:31:54,065
اما قلب قهرمانش شکسته
521
00:31:55,634 --> 00:31:58,469
پس تو هم جنبه شوخي رو داري
522
00:32:01,039 --> 00:32:02,472
حق با توه
523
00:32:02,473 --> 00:32:03,640
در رابطه با چي حق با منه؟
524
00:32:03,641 --> 00:32:05,275
اگه من به جک هاي خنده دارت ميخندم
525
00:32:05,276 --> 00:32:07,544
نشون ميده که من خسته ام
526
00:32:07,545 --> 00:32:09,412
بايد يه کمي استراحت کنم
527
00:32:09,413 --> 00:32:10,746
خوب بخوابي
528
00:32:10,747 --> 00:32:12,614
و نگران هم نباش
529
00:32:12,615 --> 00:32:14,215
من از تو در برابر موش خرماها مراقبت مي کنم
530
00:32:19,819 --> 00:32:22,154
من قبلا نديده بودم که تو بخندي
531
00:32:24,123 --> 00:32:26,124
مگه تو خواب تشريف نداشتي؟
532
00:32:40,236 --> 00:32:43,004
خوبه ... خوشحالم که دارم تو رودر حال عبادت مي بينم
533
00:32:43,005 --> 00:32:45,806
داشتن خداوند در کنارت باعث ميشه که
534
00:32:45,807 --> 00:32:48,008
در حين آموزش ديدن براي کنترل قدرتت آسيب نبيني
535
00:32:50,011 --> 00:32:53,413
حالا ديگه من مطمئن شدم که تو ياد گرفتي که
536
00:32:53,414 --> 00:32:55,749
بايد از قصر پيامبران سپاسگذاري کني
537
00:32:55,750 --> 00:32:58,984
شايد حق با تو باشه
538
00:33:01,689 --> 00:33:04,858
رسم بر اينه که قبل از اينکه کتاب رو باز کني اون رو ببوسي
539
00:33:27,276 --> 00:33:28,310
براي درست آماده اي؟
540
00:33:28,311 --> 00:33:29,844
درس ها ديگه تموم شد
541
00:33:32,447 --> 00:33:35,082
خواهر تاريکي براي جذب جادوي هان من موافقت کرد
542
00:33:35,083 --> 00:33:37,950
و از قدرت من براي از بين بردن جادوي کشيش اعظم در قصر استفاده کنه
543
00:33:37,951 --> 00:33:39,051
و من رو آزاد کنه
544
00:33:45,893 --> 00:33:47,059
داري جک ميگي؟
545
00:33:47,060 --> 00:33:49,628
اوه ... من خيلي هم جدي هستم
546
00:33:49,629 --> 00:33:51,830
چه کسي داره به تو کمک مي کنه؟
547
00:33:51,831 --> 00:33:53,665
تمام چيزي که ميتونم بگم اينه که بار اولشه
548
00:33:53,666 --> 00:33:57,935
اين کسي که من باهاش رابطه دارم خيلي قدرتمنده
549
00:33:57,936 --> 00:34:01,070
احتمالا تصميم داره که همه خواهران روشنايي رو بکشه
550
00:34:01,071 --> 00:34:04,140
ممنون از اينکه هشدار دادي
551
00:34:05,809 --> 00:34:07,409
اما من ميترسم که نتونم اين اجازه رو به تو بدم
552
00:34:07,410 --> 00:34:09,477
داري دنبال اين ميگردي؟
553
00:34:09,478 --> 00:34:11,946
حق انتخاب با توه
554
00:34:11,947 --> 00:34:13,847
به من کمک مي کني تا جلوي اين زن رو بگيرم
555
00:34:13,848 --> 00:34:15,082
و اجازه ندم که کسي رو بکشه
556
00:34:15,083 --> 00:34:18,284
يا اينکه تا وقتي که من از اينجا فرار کردم اينجا مي موني
557
00:34:18,285 --> 00:34:21,854
به هر حال من آزاد ميشم
558
00:34:21,855 --> 00:34:25,357
با اين کار جون خواهران رو نجات ميدي
559
00:34:25,358 --> 00:34:27,993
و اگه کمک نکني باعث يک کشتار فجيع ميشي
560
00:34:30,963 --> 00:34:33,765
من تو رو خوب ميشناسم ريچارد
561
00:34:33,766 --> 00:34:36,167
تو هيچ وقت زن هاي بي گناه رو به انتظار بخشش يک هيولا نميگذاري
562
00:34:36,168 --> 00:34:39,536
براي من خيلي سخته که خواهران روشنايي رو بي گناه بخونم
563
00:34:39,537 --> 00:34:42,371
تو به من دروغ گفتي
منو اينجا زنداني کردي
564
00:34:42,372 --> 00:34:45,706
و من رو از کساني که بيشتر از همه چيز توي اين دنيا دوستشون داشتم جدا کردي
565
00:34:47,608 --> 00:34:49,041
اما بدتر از همه اينها
566
00:34:49,042 --> 00:34:51,943
تو از ايمان و تقواي خودت به عنوان دستاويزي
567
00:34:51,944 --> 00:34:53,478
براي گرفتن آزادي من استفاده کردي
568
00:34:53,479 --> 00:34:56,814
هر کاري که من کردم از روي نيت پاک و خالص بوده
569
00:34:56,815 --> 00:34:59,849
من براي گفتن قانون دوم جادوگرها نيازي به آموزش ندارم
570
00:34:59,850 --> 00:35:04,320
بزرگترين خسارت ها نتيجه بهترين نيت هاست
571
00:35:32,578 --> 00:35:36,179
داري با هوا ميجنگي؟
572
00:35:36,180 --> 00:35:39,015
خب شايد هم بتونم از يک شريک به عنوان حريف فرضي استفاده کنم
573
00:35:39,016 --> 00:35:41,150
مورد-سيف ها حريف فرضي نيستند
574
00:35:41,151 --> 00:35:44,987
وقتي که ما مبارزه مي کنيم
براي وارد کردن درد مبارزه مي کنيم
575
00:35:48,892 --> 00:35:50,626
يک نفر همين الان سعي کرد که تو رو بکشه
576
00:36:10,881 --> 00:36:13,049
تو کي هستي و چرا ميخواستي من رو بکشي؟
577
00:36:13,050 --> 00:36:14,716
من به تو هيچ چيزي رو نميگم
578
00:36:14,717 --> 00:36:16,617
شايد امروز يه کمي خجالت بکشي
579
00:36:16,618 --> 00:36:18,951
من بهت کمک مي کنم يه کم شجاعت پيدا کني
580
00:36:22,021 --> 00:36:23,922
اينجا چه خبره؟
581
00:36:23,923 --> 00:36:26,358
اين زن سعي ميکرد تا لئو رو بکشه
582
00:36:26,359 --> 00:36:28,794
شايد تو بتوني اون رو وادار کني که بگه چرا
583
00:36:47,543 --> 00:36:51,478
ميتوني با نفس مسيحايي خودت اون رو برگردوني؟
584
00:36:54,982 --> 00:36:57,383
نه
585
00:36:57,384 --> 00:36:58,784
اون مسير تنفسي خودش رو قطع کرده
586
00:36:58,785 --> 00:37:02,486
چرا يک خواهر روشنايي تلاش ميکنه که لئو رو بکشه؟
587
00:37:02,487 --> 00:37:04,522
شايد يه جاي کارشون ميلنگه
588
00:37:07,125 --> 00:37:09,625
ريچارد با اونهاست
589
00:37:09,626 --> 00:37:10,626
شايد اون در خطر باشه
590
00:37:10,627 --> 00:37:12,128
بايد اون رو پيدا کنيم
591
00:37:12,129 --> 00:37:13,829
من هم با شما ميام
592
00:37:13,830 --> 00:37:15,731
پس سنگ اشک ها چي ميشه؟
593
00:37:15,732 --> 00:37:17,799
اون راست ميگه
594
00:37:17,800 --> 00:37:19,801
ما نبايد همگي بريم
595
00:37:19,802 --> 00:37:21,002
من با لئو مي مونم
596
00:37:21,003 --> 00:37:23,204
شما به دنبال رد ريچارد برين
597
00:37:25,340 --> 00:37:27,040
مطمئني که ميخواي اين کار رو بکني؟
598
00:37:27,041 --> 00:37:28,842
بله
599
00:37:30,811 --> 00:37:32,077
کف دستات رو بذار روي کف دست هام
600
00:37:34,947 --> 00:37:36,515
چشم هات رو ببند
601
00:37:38,117 --> 00:37:39,651
و خودت رو تسليم من کن
602
00:37:54,387 --> 00:37:56,354
اين کلمات رو همراه من تکرار کن
603
00:38:47,932 --> 00:38:50,968
حالا ديگه خواهران روشناي نمي تونن تو رو دنبال کنند
604
00:38:53,137 --> 00:38:55,037
همه اون قدرت ها
605
00:38:55,038 --> 00:38:56,038
بي فايده است
606
00:38:56,039 --> 00:38:58,273
ريچارد به من کمک کن
607
00:38:58,274 --> 00:38:59,808
تو خواهر تاريکي هستي نيکي
608
00:38:59,809 --> 00:39:00,809
يوليسيا هم همينطور بود
609
00:39:00,810 --> 00:39:02,210
اين حقيقت نداره
610
00:39:02,211 --> 00:39:03,545
اولش زياد مطمئن نودم
611
00:39:03,546 --> 00:39:04,980
اما بعد فهميدم که
612
00:39:04,981 --> 00:39:06,982
تو اون کسي بودي که کتاب ها رو بين بقيه پخش ميکردي
613
00:39:06,983 --> 00:39:08,651
تو خواهر برنا رو کشتي
614
00:39:08,652 --> 00:39:10,453
و اون بيماري پوستي رو روي دستش ماليدي
615
00:39:10,454 --> 00:39:12,554
اون وقتي که کتاب رو بوسيد مسموم شد
616
00:39:12,555 --> 00:39:14,055
چرا من بايد برنا رو بکشم؟
617
00:39:14,056 --> 00:39:16,490
تا من رو به کشيش اعظم بدبين کني
618
00:39:16,491 --> 00:39:18,424
مزخرفه
يوليسيا کتاب سرود روحاني رو
619
00:39:18,425 --> 00:39:21,093
در کنار جنازه گذاشت تا هيچ وقت سم کشف نشه
620
00:39:21,094 --> 00:39:24,660
ضمنا اون کسي بود که به کشيش اعظم هشدار داد که راداهان گم شده
621
00:39:24,661 --> 00:39:25,760
تا با اين کار من دستگير بشم
622
00:39:25,761 --> 00:39:28,030
اگه ما ميخواستيم که تو رو از قصر بيرون ببريم
623
00:39:28,031 --> 00:39:29,767
چرا بايد کاري کنيم که تو دستگير بشي؟
624
00:39:29,768 --> 00:39:32,103
چون لازم بود تا من باور کنم که تنها راهي که براي بيرون رفتن از اينجا وجود داره
625
00:39:32,104 --> 00:39:34,639
اينه که اجازه بدم تا قدرت من رو بگيري
626
00:39:41,779 --> 00:39:43,180
اون رو دستگير کنين
627
00:39:49,753 --> 00:39:52,421
جادوي هان شما به قدرتمندي جادوي هان زني که
628
00:39:52,422 --> 00:39:53,788
اين حفاظ رو ايجاد کرده نيست
629
00:39:53,789 --> 00:39:55,657
به اين راحتي ها نمي تونين اون رو از بين ببرين
630
00:39:55,658 --> 00:39:59,660
ريچارد نرو
631
00:39:59,661 --> 00:40:02,963
مگه نميبيني با اين کارت به نگهبان دنياي مردگان داري خدمت مي کني
632
00:40:02,964 --> 00:40:06,365
من به پيش گويي ها معتقد نيستم
633
00:40:06,366 --> 00:40:09,001
تو يک روح مرده و گمشده هستي اگه هيچ اعتقادي به پيش گويي ها نداشته باشي
634
00:40:10,369 --> 00:40:12,403
من خودم رو باور دارم
635
00:40:12,404 --> 00:40:13,671
و مردمي که اونها رو دوست دارم
636
00:40:33,180 --> 00:40:35,473
خب ديگه زياد طول نميکشه که اون سنگ رو پيدا ميکنه
637
00:40:35,474 --> 00:40:36,539
و اون رو به نگهبان دنياي مردگان ميده
638
00:40:36,540 --> 00:40:39,765
همونطور که پيشگويي اين رو ميگفت
639
00:40:39,766 --> 00:40:42,666
اگه جاي تو بودم اون رودست کم نمي گرفتم
640
00:40:42,667 --> 00:40:44,568
اون مملو از شگفتي هاست
641
00:41:05,287 --> 00:41:06,718
خواهر .. چه اتفاق داره مي افته؟
642
00:41:11,356 --> 00:41:14,191
يه پيشگويي جديد
643
00:41:14,192 --> 00:41:17,127
که توي هزاران سال پيش همچين اتفاقي نيفتاده
644
00:41:19,530 --> 00:41:22,866
تا زماني که قلب مادر معترف به پاکي مي تپه
645
00:41:22,867 --> 00:41:27,103
سرنوشت نگهبان دنياي مردگان شکسته
646
00:41:39,047 --> 00:41:40,614
درس شماره 88 جست و جوگر
647
00:41:40,615 --> 00:41:44,583
صداهاي ناخوشايند معده فقط در مسافرت هاي طولاني اون هم با دوستان اتفاق مي افته
648
00:41:44,584 --> 00:41:46,117
ميخواي توقفي داشته باشيم و يه چيزي بخوريم؟
649
00:41:48,487 --> 00:41:49,820
کيلن
650
00:41:49,821 --> 00:41:50,988
کارا
651
00:41:50,989 --> 00:41:52,255
شما اينجا چکار مي کنين؟
652
00:41:52,256 --> 00:41:53,523
ما داشتيم به سمت جنوب مي رفتيم
653
00:41:53,524 --> 00:41:56,859
اما يک دفعه قطب نما مسيرش رو به اين طرف تغيير داد
654
00:41:56,860 --> 00:41:57,993
و ما رو به اين طرف هدايت کرد
655
00:41:57,994 --> 00:42:00,229
اگه قطب نما شما رو به طرف ما هدايت کرده
656
00:42:00,230 --> 00:42:03,465
و ما داريم به سمت ريچارد ميريم پس
657
00:42:06,236 --> 00:42:08,470
قطب نما داره ما رو به ريچارد راهنمايي مي کنه
658
00:42:10,780 --> 00:42:15,414
ترجمه و زيرنويس توسط
Reza.B
Luckyloock09131609@gmail.com
659
00:42:17,780 --> 00:42:40,414
از اين پس در وبلاگ تخصصي
lots2.blogfa.com
ميتوانيد جديدترين زيرنويس هاي سريال
افسانه جست و جوگر را دريافت کنيد