1 00:00:02,571 --> 00:00:05,839 ريچارد سايفر تو جست و جوگر حقيقت هستي 2 00:00:05,840 --> 00:00:07,674 Reza.B تقديم مي کند 3 00:00:07,675 --> 00:00:14,675 افسانه جست و جوگر فصل دوم قسمت يازدهم ترجمه و زيرنويس از Reza.B Luckyloock09131609@gmail.com 4 00:00:14,676 --> 00:00:19,676 لطفا بعد از تماشاي فيلم نظرات خود را در وبلاگ lots2.blogfa.com مطرح کنيد با تشکر 5 00:00:23,699 --> 00:00:25,630 اگه اين قطب نما همين طور ما رو به طرف جنوب راهنمايي کنه 6 00:00:25,631 --> 00:00:27,298 ما رو مستقيم ميبره به ديوار هاي آلدرمون 7 00:00:27,299 --> 00:00:28,434 مگه اونجا جاي مهميه؟ 8 00:00:28,435 --> 00:00:30,203 اين طور که مشخصه اونجا يکي از رمانتيک ترين جاها 9 00:00:30,204 --> 00:00:31,768 در سرتاسر سرزمين هاي ميانه است. 10 00:00:31,769 --> 00:00:35,597 خيلي ها بودند که با خوردن آب اونجا تونستن باردار بشن 11 00:00:35,598 --> 00:00:37,463 من يه بار اونجا بودم واقعا جاي قشنگيه 12 00:00:37,464 --> 00:00:39,125 واقعا؟ ميتونم بپرسم کي همراهت بوده؟ 13 00:00:39,126 --> 00:00:40,921 خواهرم 14 00:00:40,922 --> 00:00:44,255 موقع طلوع خوشيد وقتي که نور آفتاب به ديوارها ميتابه 15 00:00:44,256 --> 00:00:46,558 آبش مثل قرمز مي درخشه 16 00:00:46,559 --> 00:00:49,226 همه ميگن که اين بازتاب قلبهاي عاشقيه که 17 00:00:49,227 --> 00:00:51,291 اونجا همديگر رو مي بوسن 18 00:00:51,292 --> 00:00:53,358 يا شايد هم به خاطر خونريزي هاي 19 00:00:53,359 --> 00:00:54,625 نبرد آلدرمونت باشه 20 00:00:54,626 --> 00:00:58,191 دويست نفر در اون نبرد به خاک و خون کشيده شدن 21 00:00:58,192 --> 00:00:59,890 بقيه جنازه هاي اونها رو توي تندآب انداختند 22 00:00:59,891 --> 00:01:01,123 حالا هم داره خون اونها برميگرده 23 00:01:01,124 --> 00:01:02,623 خب اين خيلي رمانتيک به نظر ميومد 24 00:01:02,624 --> 00:01:05,059 اگه يه کم سريع تر حرکت کنيم 25 00:01:05,060 --> 00:01:06,593 به موقع براي ديدن طلوع خورشيد به اونجا ميرسيم 26 00:01:18,765 --> 00:01:21,366 اين دو نفر مورد شکنجه قرار گرفتند 27 00:01:21,367 --> 00:01:23,500 اگر هم بخوام که نفس مسيحايي درشون بدمم جواب نميده 28 00:01:23,501 --> 00:01:25,401 به نظر ميرسه که قبل از اينکه به دار آويخته بشن مردن 29 00:01:25,402 --> 00:01:27,702 پس چه لزومي داشته که اونها رو آويزون کردن؟ 30 00:01:27,703 --> 00:01:29,869 هر کسي که اين کار رو با اينها کرده ميخواسته با اين نمايش 31 00:01:29,870 --> 00:01:32,238 پيغامي رو بفرسته 32 00:01:32,239 --> 00:01:34,906 هر کسي که بخواد در اجراي عدالت کارشکني کنه 33 00:01:34,907 --> 00:01:37,241 به همين سرنوشت دچار ميشه 34 00:01:37,242 --> 00:01:38,609 کيلن يه نگاهي به اين بنداز 35 00:01:41,612 --> 00:01:43,145 اين مهر و نشان آيدندريله 36 00:01:46,381 --> 00:01:47,914 به دستور نايب السلطنه بزرگ 37 00:01:47,915 --> 00:01:49,581 اين بابا ديگه کيه؟ 38 00:01:49,582 --> 00:01:50,715 همچين عنوان و منسبي وجود نداره 39 00:01:50,716 --> 00:01:52,082 تنها کسي که صلاحيت داره تا 40 00:01:52,083 --> 00:01:55,051 از مهر و نشان خودش استفاده کنه مادر معترفه 41 00:01:55,052 --> 00:01:57,619 پس کي دستور کشتن اين بدبخت ها رو داده؟ 42 00:02:03,691 --> 00:02:05,791 در حال حاضر ميتونم 15 سکه طلا بهت بدم 43 00:02:05,792 --> 00:02:08,659 قول ميدم خيلي زود بقيه اش رو برات بيارم 44 00:02:08,660 --> 00:02:10,461 خواهش ميکنم نايب السلطنه بزرگ 45 00:02:10,462 --> 00:02:11,995 يه ذره به من مهلت بدين 46 00:02:11,996 --> 00:02:14,263 براي پرداخت کردن بيشتر از يک ماه وقت داشتي 47 00:02:14,264 --> 00:02:15,964 از وقتي که شما دست من رو قطع کردين 48 00:02:15,965 --> 00:02:16,964 پيدا کردن کار براي من سخت شده 49 00:02:16,965 --> 00:02:18,165 دستت به اين خاطر قطع شد 50 00:02:18,166 --> 00:02:19,966 تا مجازات بشي که ديگه حبوبات ندزدي 51 00:02:19,967 --> 00:02:21,200 بعد از جنگ شرايط خيلي سخت شده 52 00:02:21,201 --> 00:02:22,334 خانوانده من به غذا احتياج دارن 53 00:02:22,335 --> 00:02:24,235 تو مرتکب خطا شدي و به همين خاطر گناهکار شناخته شدي 54 00:02:24,236 --> 00:02:26,070 و بر طبق قانون دستت رو از دست دادي 55 00:02:26,071 --> 00:02:28,137 اون مجازات براي من کافي نبوده؟ 56 00:02:28,138 --> 00:02:30,472 براي دزدي؟ 57 00:02:30,473 --> 00:02:31,772 اما به خاطر دزديدن حبوبات 58 00:02:31,773 --> 00:02:35,008 تو به زمين هاي آلريک لارسن تجاوز کردي 59 00:02:35,009 --> 00:02:36,742 براي اين جرم باي چه مجازاتي بکار بست؟ 60 00:02:36,743 --> 00:02:38,710 اگه هيئت منصفه و مادر معترف اينجا بودن 61 00:02:38,711 --> 00:02:39,710 اونها هيچ وقت اجازه نمي دادن که 62 00:02:39,711 --> 00:02:42,178 اما حالا که اونها اينجا نيستن ... هستن؟ 63 00:02:43,480 --> 00:02:44,813 خواهش مي کنم 64 00:02:44,814 --> 00:02:46,581 يه لطفي در حق من بکنين 65 00:02:47,916 --> 00:02:49,249 شان من دارم به تو لطف مي کنم 66 00:02:49,250 --> 00:02:52,018 15سکه طلا بده و بعد ميتوني که بري خونه ات 67 00:02:52,019 --> 00:02:53,519 من اين همه سکه رو ندارم 68 00:02:53,520 --> 00:02:57,255 خواهش مي کنم اون يکي دست ديگه ام رو قطع نکنين 69 00:02:57,256 --> 00:02:59,323 اوه .. من نميخوام اون يکي دستت رو جدا کنم 70 00:03:02,192 --> 00:03:05,360 فردا صح موقع طلوع آفتاب گردنش رو بزنين 71 00:03:05,361 --> 00:03:08,429 نه ... نه 72 00:03:08,430 --> 00:03:10,130 نه ... ترا خدا من رو نکشين .. نه 73 00:03:10,131 --> 00:03:12,198 نه 74 00:03:12,199 --> 00:03:14,799 خانواده من از گرسنگي مي ميرن من رو نکشين 75 00:03:14,800 --> 00:03:16,434 حالا ديدي که چرا ازت خواستم که به اينجا بيايي 76 00:03:16,435 --> 00:03:19,669 اي کاش ميتونستم زود تر از اينها بيام 77 00:03:19,670 --> 00:03:22,471 سربازان فاير اين شهر رو به تصرف در آوردن 78 00:03:22,472 --> 00:03:24,039 مردم از اينکه مخالفت کنند مي ترسن 79 00:03:24,040 --> 00:03:27,408 حتي جادوگر اين شهر هم تهديد شده که 80 00:03:27,409 --> 00:03:28,642 در صورت استفاده از جادوي خودش براي متوقف کردن اون 81 00:03:28,643 --> 00:03:30,944 به دار آويخته ميشه 82 00:03:30,945 --> 00:03:32,011 من به کمک تو احتياج دارم 83 00:03:32,012 --> 00:03:34,880 اولوران آمولت کجاست؟ 84 00:03:34,881 --> 00:03:36,481 فايرن اون رو توي خزانه داري 85 00:03:36,482 --> 00:03:39,016 با دو جين سرباز که مراقبش کردن، توي خزانه داري نگهداري ميشه 86 00:03:39,017 --> 00:03:40,984 من اون رو بدست ميارم 87 00:03:40,985 --> 00:03:44,620 سايلس ديگه جادوگرهاي زيادي توي اين شهر باقي نموندن 88 00:03:44,621 --> 00:03:46,955 رفتن به اونجا برابري مي کنه با اينکه 89 00:03:46,956 --> 00:03:48,522 خودت مرگ خودت رو امضا کردي 90 00:03:48,523 --> 00:03:51,424 و چند مرگ ديگه امضا ميشه اگه 91 00:03:51,425 --> 00:03:54,926 ما مادر معترف رو به آيدندريل بر نگردونيم؟ 92 00:04:03,633 --> 00:04:05,834 جادوگر ... ايست 93 00:04:05,835 --> 00:04:06,968 بايست وگرنه بهت تير اندازي مي کنم 94 00:04:26,247 --> 00:04:29,515 ريچارد اون جناز هايي که پيداشون کرديم مال دو روز پيش بودن 95 00:04:29,516 --> 00:04:33,385 هر کسي که اونها رو کشته ديگه خيلي دور شده 96 00:04:47,866 --> 00:04:49,700 سايلس تو اون رو ميشناسي؟ 97 00:04:49,701 --> 00:04:52,837 اون دومين جادوگر شهر آيدندريله 98 00:04:52,838 --> 00:04:54,305 کارا 99 00:04:59,044 --> 00:05:00,211 بدنش ديگه خيلي سرد شده 100 00:05:00,212 --> 00:05:02,779 نفس مسيحايي من ديگه جواب نميده 101 00:05:02,780 --> 00:05:05,181 ميتوني سلاحت رو پايين بياري 102 00:05:05,182 --> 00:05:06,848 هر کسي که به اون تيراندازي کرده نميتونه اون رو تعقيب کنه 103 00:05:06,849 --> 00:05:08,750 اون از اين طلسم استفاده کرده 104 00:05:08,751 --> 00:05:10,685 اولوران آمولنت 105 00:05:10,686 --> 00:05:13,053 اين ديگه چيه؟ 106 00:05:13,054 --> 00:05:14,721 وسيله اي جادويي که در آيدندريل نگه داري ميشده 107 00:05:14,722 --> 00:05:18,892 صدها سال از اين وسيله نگهباني شده 108 00:05:18,893 --> 00:05:22,027 اگه مادر معترف خيلي سريع به کمک احتياج داشته باشه 109 00:05:22,028 --> 00:05:23,528 قدرت جادوگر باعث ميشه تا با استفاده از اين 110 00:05:23,529 --> 00:05:25,263 جادوگر بتونه مادر معترف رو هر جاي دنيا که باشه پيدا کنه 111 00:05:25,264 --> 00:05:27,899 و هر دوي اونها رو به خونه برگردونه 112 00:05:27,900 --> 00:05:30,835 بايد در آيدندريل بهش تيراندازي کرده باشند 113 00:05:30,836 --> 00:05:33,003 به نظر ميرسه که قبل از اينکه بميره 114 00:05:33,004 --> 00:05:34,571 داشته ورد اين وسيله رو ميخونده 115 00:05:34,572 --> 00:05:36,872 اين براي اين اينجا اومده تا به تو يه چيزي رو بگه 116 00:05:36,873 --> 00:05:39,074 بايد خيلي مهم بوده باشه 117 00:05:39,075 --> 00:05:42,076 اما به نظر من بلايي که سر اين اومده 118 00:05:42,077 --> 00:05:44,712 توسط نايب السلطنه اعظم کسي که دستور قتل اون دو نفر رو داده بوده 119 00:05:44,713 --> 00:05:46,913 من بايد به آيدندريل برم 120 00:05:46,914 --> 00:05:49,749 اونجا صدها مايل تا اينجا فاصله داره 121 00:05:49,750 --> 00:05:52,485 زد ميتوني از اين آمولت استفاده کني و ما رو به اونجا ببري؟ 122 00:05:52,486 --> 00:05:54,653 اين جادو فقط به اين اندازه قدرت داره که 123 00:05:54,654 --> 00:05:56,821 جادوگر و مادر معترف رو با خودش ببره 124 00:06:00,625 --> 00:06:02,025 با اين حساب شما رو در اونجا ملاقات مي کنيم 125 00:06:02,026 --> 00:06:03,393 هفته ها طول مي کشه که به اونجا برسي 126 00:06:03,394 --> 00:06:06,562 هر روزي که ماموريت به تاخير بيفته نگهبان دنياي مردگان قوي تر ميشه 127 00:06:06,563 --> 00:06:10,932 تو و کارا به دنبال سنگ اشک ها برين 128 00:06:10,933 --> 00:06:12,834 تا من و کيلن هم به آيدندريل بريم 129 00:06:12,835 --> 00:06:16,970 جست و جوگر نياز داره که جادوگر و مادر معترف در کنارش باشند 130 00:06:16,971 --> 00:06:18,605 اگه ما اون رو ترک کنيم 131 00:06:18,606 --> 00:06:20,307 بعد از اينکه ما دارکن رال رو کشتيم 132 00:06:20,308 --> 00:06:22,909 تو ميبود به آيدندريل برگردي 133 00:06:22,910 --> 00:06:24,510 اما به جاش تو دنبال من اومدي 134 00:06:24,511 --> 00:06:26,679 اين ماموريت اهميتش بيشتر بود 135 00:06:26,680 --> 00:06:28,581 اين ماموريت مسئوليت منه 136 00:06:28,582 --> 00:06:31,917 من تو رو خيلي از خونه ات دور کردم 137 00:06:34,820 --> 00:06:37,288 خونه من وقتيه که در کنار تو هستم 138 00:06:37,289 --> 00:06:39,923 ما قبلاً هم از هم جدا شديم 139 00:06:39,924 --> 00:06:42,559 و هميشه راه برگشت پيش همديگه رو پيدا کرديم 140 00:06:54,037 --> 00:06:55,904 اي کاش ميتونستم که نرم 141 00:07:07,081 --> 00:07:09,049 کيلن؟ 142 00:07:11,152 --> 00:07:13,720 چي .. چي شد؟ 143 00:07:13,721 --> 00:07:15,054 چرا من هنوز اينجام؟ 144 00:07:16,423 --> 00:07:18,390 و زد کجا رفته؟ 145 00:07:25,564 --> 00:07:27,465 چه حسي داري؟ 146 00:07:27,466 --> 00:07:29,233 همه چيم که سر جاشه 147 00:07:29,234 --> 00:07:32,736 اي کاش ميشد همين رو درباره اين آمولت گفت 148 00:07:32,737 --> 00:07:35,471 حداقل اون ما رو سالم به اينجا آورد. 149 00:07:39,343 --> 00:07:41,910 خيلي خوبه که اومديم خونه 150 00:07:46,356 --> 00:07:47,724 اگه زد به آيدندريل رسيده باشه 151 00:07:47,725 --> 00:07:49,325 و بفهمه که من همراهش نيومدم 152 00:07:49,326 --> 00:07:51,361 اون به دنبال من بر ميگرده شايد نتونه برگرده 153 00:07:51,362 --> 00:07:53,395 يه حسي بهم ميگه که زد با نصف اين طلسم 154 00:07:53,396 --> 00:07:55,563 به آيدندريل رفته 155 00:07:55,564 --> 00:07:57,698 حتي گر هم تونسته باشه که به اونجا بره ببين چه بلاي سر سايلس اومده 156 00:07:57,699 --> 00:07:59,901 زد به احتمال زياد به تله مي افته 157 00:07:59,902 --> 00:08:01,802 اون جادوگر اونقدرها هم بي دفاع نيست 158 00:08:03,972 --> 00:08:07,274 اگه بتونم يه اسب پيدا کنم در مدت کمتر از يک هفته مي تونم خودم رو به اونجا برسونم 159 00:08:07,275 --> 00:08:08,709 تو نميتوني تنهايي بري 160 00:08:08,710 --> 00:08:09,776 خيلي خطرناکه 161 00:08:09,777 --> 00:08:11,877 من و کارا هم همراهت مياييم 162 00:08:11,878 --> 00:08:14,011 اما اون قطب نما داره جهت عکس رو نشون ميده 163 00:08:14,012 --> 00:08:18,081 و ما هم وقتي به اون مسير ميريم که بدونيم طد در امن و امانه 164 00:08:18,082 --> 00:08:19,449 راه بيفتين بريم 165 00:08:25,121 --> 00:08:26,688 سايلس ميدونست که دزدين آمولت 166 00:08:26,689 --> 00:08:28,256 به قيمت جونش تموم ميشد 167 00:08:28,257 --> 00:08:30,925 اون مرد براي اينکه قرباني بشه خيلي حيف بود. 168 00:08:34,396 --> 00:08:35,796 اون سربازها مال کي هستن؟ 169 00:08:35,797 --> 00:08:37,130 افراد پرنس فايرن هستن 170 00:08:37,131 --> 00:08:39,465 پرنس فايرن؟ 171 00:08:39,466 --> 00:08:40,466 اهل کيلتن؟ 172 00:08:40,467 --> 00:08:41,801 وقتي که رال شکست خورد 173 00:08:41,802 --> 00:08:44,903 فايرن دهاران ها رو از کلتن و آيدندريل بيرون کرد 174 00:08:44,904 --> 00:08:47,538 و اعضاي انجمن رو هم به زندان انداخت 175 00:08:47,539 --> 00:08:50,540 و خودش رو به عنوان نايب السلطنه اعظم جا زده 176 00:08:50,541 --> 00:08:53,042 در جنگل نزديک گاليمار 177 00:08:53,043 --> 00:08:55,144 ما دو تا جنازه پيدا کرديم که آويزون شده بودن 178 00:08:55,145 --> 00:08:57,079 و مهر آيدندريل رو به گردنشون داشتن 179 00:08:57,080 --> 00:08:59,581 کار فايرنه 180 00:08:59,582 --> 00:09:01,115 اون به يه سري اراذل و اوباش اختيار تام داده 181 00:09:01,116 --> 00:09:03,116 تا قوانين اون رو همه جا تحميل کنند 182 00:09:03,117 --> 00:09:06,886 اکثرشون همين زوار در رفته هاي جاني ان 183 00:09:06,887 --> 00:09:11,256 وقتي که مردم نتونن ماليات خودشون رو بدن يا نخوان که بدن اون اونها رو به سرنوشت اين چنين دچار ميکنه 184 00:09:11,257 --> 00:09:13,258 به اندازه کافي شنيدم 185 00:09:13,259 --> 00:09:15,793 کجا ميتونم اين پرنس فايرن رو پيدا کنم؟ 186 00:09:23,133 --> 00:09:25,467 اين جا رو داشته باش 187 00:09:25,468 --> 00:09:28,136 چه جرمي ممکنه اين خانوم دوست داشتني 188 00:09:28,137 --> 00:09:29,970 مرتکب شده باشه؟ 189 00:09:29,971 --> 00:09:33,407 اين موضوع محرمانه است 190 00:09:33,408 --> 00:09:36,677 نزديک تر بيا 191 00:09:41,782 --> 00:09:43,816 بهم بگو چيکار ميتونم برات انجام بدم 192 00:09:48,920 --> 00:09:50,987 ميتوني از روس صندلي من بلند شي 193 00:09:59,662 --> 00:10:02,798 به من دستور بدين معترف 194 00:10:02,799 --> 00:10:04,165 به افرادت دستور بده که دست نگه دارن 195 00:10:04,166 --> 00:10:07,067 هر کسي که بخواند روي اين خانوم شمشير بکشه مي کشمش 196 00:10:12,139 --> 00:10:15,341 مادر معترف به آيدندريل برگشته 197 00:10:15,342 --> 00:10:18,777 همه بايد پاسخگوي من باشن 198 00:10:18,778 --> 00:10:22,380 وگرنه همگي به سرنوشتي مثل پرنس فايرن دچار ميشن 199 00:10:24,316 --> 00:10:28,517 تمامي فرمان هايي که داده توسط من بازنگري ميشن 200 00:10:28,518 --> 00:10:33,555 ديگه بي عدالتي و اعدام هاي غير قانوني در کار نيست 201 00:10:33,556 --> 00:10:37,358 حکومت قانون دوباره به سرزمين هاي ميانه برميگرده 202 00:10:44,132 --> 00:10:46,133 داري به چي ميخندي؟ 203 00:10:46,134 --> 00:10:49,703 هيچي فقط داشتم فکر مي کردم به چي فکر مي کردي؟ 204 00:10:49,704 --> 00:10:53,372 با اين وجود که من براي زد خيلي نگران اما بايد قبول کنم که 205 00:10:53,373 --> 00:10:57,009 بخشي از وجود من به خاطر کار نکردن اون آمولت خوشحاله 206 00:10:57,010 --> 00:10:59,644 من هميشه توي اين رويا بودم که با هم به آيدندريل بريم 207 00:11:05,249 --> 00:11:06,582 ترا خدا ما رو بخششين ... ديگه اون کار رو نميکنيم 208 00:11:06,583 --> 00:11:08,350 شما از دستورالعمل هاي ايدندريل تجاوز کردين 209 00:11:08,351 --> 00:11:10,985 اگه نتونين جريمه تون رو بپردازين شما هم ميميرين 210 00:11:10,986 --> 00:11:12,986 فقط به خاطر اينکه اون رو بوسيدم؟ 211 00:11:12,987 --> 00:11:14,421 رهاشون کن 212 00:11:16,256 --> 00:11:18,223 اين به شما مربوط نميشه جست و جوگر 213 00:11:18,224 --> 00:11:19,858 ما از طرف نايب السلطنه بزرگ آيدندريل 214 00:11:19,859 --> 00:11:22,092 اختيار تام داريم 215 00:11:22,093 --> 00:11:24,161 همين الان اونها رو آزاد کن 216 00:11:24,162 --> 00:11:26,096 اگه آزادشون نکن چي کار ميکني؟ 217 00:11:29,867 --> 00:11:32,268 از اينجا برين 218 00:12:09,398 --> 00:12:11,767 تو ديگه معترف نيستي 219 00:12:19,208 --> 00:12:21,742 چه اتفاق افتاد؟ چرا از اين مرد اعتراف نگرفتي؟ 220 00:12:21,743 --> 00:12:23,310 نتونستم 221 00:12:23,311 --> 00:12:24,545 چي؟ 222 00:12:24,546 --> 00:12:27,512 قدرت من 223 00:12:27,513 --> 00:12:29,681 ديگه رفته 224 00:12:41,299 --> 00:12:44,200 ميدونستم که چرا حال درست و حسابي نداشتم 225 00:12:44,201 --> 00:12:46,535 و حالا هم دليلش رو فهميدم 226 00:12:46,536 --> 00:12:49,838 شايد اين موضوع به خاطر حادثه آمولت باشه 227 00:12:49,839 --> 00:12:53,508 ريچارد اين اتفاق سابقه نداشته که بيفته 228 00:12:53,509 --> 00:12:54,843 براي هيچ معترفي ... هيچ وقت 229 00:12:54,844 --> 00:12:57,145 بايد يه راهي براي حل کردن اين مشکل وجود دشاته باشه 230 00:12:57,146 --> 00:12:59,814 قدرت جادويي اعتراف گيري چيز کمي نيست که تو بخواي مشکلش رو حل کني 231 00:12:59,815 --> 00:13:02,883 بدون اون قدرت من براي هميشه ديگه معترف نيستم 232 00:13:02,884 --> 00:13:04,217 هي 233 00:13:04,218 --> 00:13:07,620 ما به ايدندريل ميريم و زد رو پيدا مي کنيم 234 00:13:07,621 --> 00:13:10,222 ما حتي نميدونيم که زد الان زنده است يا نه 235 00:13:10,223 --> 00:13:12,858 براي کشتن زد بايد جادوي بالاتر از آمولت باشه 236 00:13:12,859 --> 00:13:15,393 به من اعتماد کن 237 00:13:15,394 --> 00:13:17,895 من از دوستانم خواستم تا بهمون اسب قرض بدن 238 00:13:21,566 --> 00:13:22,900 اونها هم هيچ اعتراضي نداشتن 239 00:13:25,368 --> 00:13:28,803 هر چقدر که سريع تر راه بيفتيم از اون طرف زودتر به زد ميرسيم 240 00:13:28,804 --> 00:13:31,038 بيا بريم 241 00:13:41,317 --> 00:13:43,285 اين چيزي که توسط پرنس فايرن صادر شده 242 00:13:43,286 --> 00:13:45,520 زياد از حد بي رحميه 243 00:13:45,521 --> 00:13:47,655 دستور اون براي اينکه اعدام بشي منتفي شد 244 00:13:47,656 --> 00:13:50,724 ازتون سپاسگزارم ... مادر معترف 245 00:13:52,393 --> 00:13:54,861 کيلن من فکر مي کنم که شايد 246 00:13:54,862 --> 00:13:56,296 براي چيزي که اين مرد از دست داده يه راهي باشه 247 00:13:58,532 --> 00:14:00,098 صبر کن زد 248 00:14:00,099 --> 00:14:03,667 اون به اين خاطر دستش رو از دست داده که دزدي حبوبات کرده 249 00:14:03,668 --> 00:14:06,169 براي اينکه به خانواده ام غذا بدم مجبور شدم دزدي کنم 250 00:14:06,170 --> 00:14:09,105 اما تو اون حبوبات رو از يک خانواده ديگه دزديدي 251 00:14:10,507 --> 00:14:12,908 حق با شماست ... مادر معترف 252 00:14:12,909 --> 00:14:14,976 و بر اساس دستور العمل آيدندريل 253 00:14:14,977 --> 00:14:16,944 قطع شدن دستت مجازاتي براي دزدي کردنت بوده 254 00:14:16,945 --> 00:14:19,311 شرمنده که نمي تونم به جادوگر اجازه بدم که دستت رو برگردونه 255 00:14:21,180 --> 00:14:22,514 کيلن .. تو از اين حرفت مطمئني؟ 256 00:14:22,515 --> 00:14:24,949 من تصميم رو گرفتم 257 00:14:31,789 --> 00:14:34,957 از آخرين باري که من اون رو ديدم خيلي تغيير کرده 258 00:14:34,958 --> 00:14:38,165 اون از امروز صبح اينطوري شده 259 00:14:41,405 --> 00:14:43,806 افراد من تقريبا همه پولهايي که گرفته بوديم رو برگردوندن 260 00:14:43,807 --> 00:14:45,441 اونها اين دستور رو دارن تا 261 00:14:45,442 --> 00:14:46,975 زماني که پول همه رو برنگردوندن دست از کار برندارن 262 00:14:46,976 --> 00:14:48,777 آيا باعث خوشحالي شما شدم بانوي من؟ 263 00:14:48,778 --> 00:14:50,545 در حال حاضر بله 264 00:14:50,546 --> 00:14:53,115 مطمئن شو که همه زندانيان آزاد شده سالم به خونه هاشون مي رسن 265 00:14:53,116 --> 00:14:55,283 بله بانوي من 266 00:14:55,284 --> 00:14:57,120 زد 267 00:14:57,121 --> 00:14:59,155 فکر مي کردم که الان داري 268 00:14:59,156 --> 00:15:00,823 با گوشت بره براي خودت جشن مي گيري 269 00:15:00,824 --> 00:15:02,525 و خودم رو بي توجه نشون بدم نسبت به مادر معترف 270 00:15:02,526 --> 00:15:04,660 که انصاف رو به آيدندريل بر گردونده؟ 271 00:15:04,661 --> 00:15:07,296 حتي اگه غذاي بهشتي هم باشه هرگز اين کار رو نمي کنم 272 00:15:07,297 --> 00:15:11,000 خيلي کار ديگه مونده که بايد حل بشن 273 00:15:11,001 --> 00:15:12,667 چرا به اجازه ندادي تا 274 00:15:12,668 --> 00:15:13,999 دست اون مرد رو بهش برگردونم؟ 275 00:15:14,000 --> 00:15:16,734 اون حبوبات رو از يک خانواده ديگه دزديه بود 276 00:15:16,735 --> 00:15:20,003 با اون دست اون ميتونست کار کنه و حبوباتي دزدييده شده رو به اون خانواده بپردازه 277 00:15:20,004 --> 00:15:21,505 بر اساس دستور العمل آيدندريل 278 00:15:21,506 --> 00:15:23,674 تو خودت هم بهتر از من مي دوني که اين دستورالعمل هاي احمقانه 279 00:15:23,675 --> 00:15:25,509 سال هاست که ديگه اجرا نميشه 280 00:15:25,510 --> 00:15:29,147 درسته و حالا به وضعيت سرزمين هاي ميانه نگاه کن 281 00:15:31,584 --> 00:15:33,551 من اين همه راه اينجا نيومدم که 282 00:15:33,552 --> 00:15:35,720 دزدي و جرم و جنايت رو مورد عفو و بخشش قرار بدم 283 00:15:35,721 --> 00:15:38,423 من اينجا اومدم که سيستم فاسد قبلي رو از ميان بردارم 284 00:15:38,424 --> 00:15:41,026 ا دوباره قانون رو حاکم کنم اگه بنا باشه که شروع کنم براي هر کسي استثنا قائل بشم 285 00:15:41,027 --> 00:15:43,628 اونوقت قوانين معناي حقيقي خودشون رو از دست ميدن 286 00:15:43,629 --> 00:15:46,997 قديم ها تو کسي بودي که در برابر اشتباه از خودت گذشت نشون ميدادي 287 00:15:46,998 --> 00:15:49,932 چيزي که تو بهش رحم و مروت ميگي باعث همين هرج و مرج هاست 288 00:15:51,801 --> 00:15:54,870 به نظرت حرف هايي که زدم غير منطقي بودن؟ 289 00:15:54,871 --> 00:15:58,607 غير منطقي نستن 290 00:15:58,608 --> 00:16:00,375 فقط از اون کيلن آنابلي که من ميشناختم 291 00:16:00,376 --> 00:16:02,343 خيلي متفاوت شدن 292 00:16:02,344 --> 00:16:05,079 تا قبل از اين وظيفه من اين بود که از ريچارد مراقبت کنم 293 00:16:05,080 --> 00:16:06,380 اما اينجا من يک رهبرم 294 00:16:06,381 --> 00:16:08,315 بايد مردم به من احترام بگذارن 295 00:16:08,316 --> 00:16:10,383 و اميدورام که تو هم احترام بگذاري 296 00:16:10,384 --> 00:16:12,886 هميشه بهت احترام ميگذارم کيلن 297 00:16:14,822 --> 00:16:16,222 ممنونم 298 00:16:32,300 --> 00:16:36,335 ريچارد ... ريچارد 299 00:16:36,336 --> 00:16:39,004 چي شده؟ حالت خوبه؟ 300 00:16:39,005 --> 00:16:41,473 اوه ... آره من خوبم همه چي مرتبه 301 00:16:41,474 --> 00:16:42,574 فقط 302 00:16:44,476 --> 00:16:46,744 لارم بود که باهات حرف ميزدم 303 00:16:49,180 --> 00:16:50,313 تنهايي 304 00:16:53,717 --> 00:16:57,252 ما ميريم که يه قدمي بزنيم 305 00:17:02,991 --> 00:17:05,993 نتونستم بخوابم 306 00:17:05,994 --> 00:17:08,862 داشتم به اين فکر مي کردم که ديگه قدرت هام رو ندارم 307 00:17:08,863 --> 00:17:11,198 ميدونم ولي نه ... نه 308 00:17:11,199 --> 00:17:13,734 نه ريچارد منظور من اين نبود 309 00:17:22,274 --> 00:17:24,943 نميدونم که فردا اون قدرت بهم برميگرده يا براي هميشه رفته 310 00:17:24,944 --> 00:17:27,278 اما در حال حاضر 311 00:17:29,481 --> 00:17:31,849 اين 312 00:17:31,850 --> 00:17:34,785 اين ميتونه تنها شانس ما باشه 313 00:17:37,655 --> 00:17:38,754 منظورت اينه که ..؟ 314 00:17:38,755 --> 00:17:40,288 بله 315 00:17:43,593 --> 00:17:45,761 البته اگه تو بخواي 316 00:18:03,046 --> 00:18:05,848 من رو ميخواستين ببينين... بانوي من؟ 317 00:18:10,720 --> 00:18:13,255 قبل از اينکه از تو اعتراف بگيرم 318 00:18:13,256 --> 00:18:16,825 کارهايي که کردي خيلي طماعانه و خودخواهانه بود 319 00:18:16,826 --> 00:18:18,260 و روش هايي که بکار ميبردي نامشروع بود 320 00:18:18,261 --> 00:18:20,128 من رو ببخشين بانوي من 321 00:18:22,264 --> 00:18:26,901 با اين وجود تو از خودت استعداد قدرتمندي و رهبري رو نشون دادي 322 00:18:26,902 --> 00:18:29,470 تو دهاران ها رو از آيدندريل بيرون کردي 323 00:18:29,471 --> 00:18:33,940 و به راحتي انجمن رو سرنگون کردي 324 00:18:33,941 --> 00:18:38,077 کارهاي تو از طريق پادشاهانه و دلاورانه بوده 325 00:18:38,078 --> 00:18:42,180 تو شايستگي اين رو داري که پدر معترف بعدي باشي 326 00:18:43,616 --> 00:18:46,183 بانوي من باعث افتخار منه 327 00:18:47,485 --> 00:18:50,087 من شما رو اونطور راضي مي کنم که حتي تصورش رو نتونين بکنين 328 00:18:50,088 --> 00:18:51,455 هوم ... من به اين موضوع شک دارم 329 00:18:51,456 --> 00:18:53,156 اما تو ميتوني امتحان کني 330 00:18:54,592 --> 00:18:56,758 اوه ... اين کار زياد لازم نيست 331 00:18:56,759 --> 00:18:58,925 فقط لباس هات رو دربيار 332 00:20:09,598 --> 00:20:11,031 خورشيد طلوع کرده 333 00:20:11,032 --> 00:20:12,165 مطمئني؟ 334 00:20:12,166 --> 00:20:14,867 به نظر من که هنوز نصف شبه 335 00:20:14,868 --> 00:20:16,668 کارا ديگه کم کم به اينکه ما کجا رفتيم مشکوک ميشه 336 00:20:16,669 --> 00:20:20,270 فکر مي کنم که کارا قبلاً هم فهميده که ما کجا رفتيم 337 00:20:26,808 --> 00:20:30,846 ميتوني تصورش رو بکني که چقدر شبيه مردم عادي شديم؟ 338 00:20:30,847 --> 00:20:35,086 منظورت اينه که با هم توي يک تخت خواب توي خونه هاشون خوابيدن 339 00:20:35,087 --> 00:20:37,554 آره آره 340 00:20:37,555 --> 00:20:40,723 و بعد راي همديگه صبحانه درست ميکنن 341 00:20:40,724 --> 00:20:42,657 و بچه هاشون رو ميبوسن و بهشون شب بخير ميگن 342 00:20:42,658 --> 00:20:44,492 هنوز براي ديدن ديوارهاي آيدندريل 343 00:20:44,493 --> 00:20:47,863 بعد از طلوع خو.رشيد خيلي وقت داريم 344 00:20:47,864 --> 00:20:51,170 تا حالا شده که راجع به اين موضوع فکر کني؟ 345 00:20:51,171 --> 00:20:53,639 هر روز 346 00:20:59,212 --> 00:21:01,813 اي کاش ميتونستيم که نريم 347 00:21:01,814 --> 00:21:05,483 من هم اميدوار بودم 348 00:21:12,557 --> 00:21:14,324 جايي که کمپ زديم مي بينمت 349 00:21:23,436 --> 00:21:24,536 اينجا آيدندريله 350 00:21:24,537 --> 00:21:26,239 اگه از بين کوسهتان رنگ شادا به اونجا بريم 351 00:21:26,240 --> 00:21:27,873 مجبور نيستيم که از طريق رودخونه کائل ريم 352 00:21:27,874 --> 00:21:30,008 يک پل اون طرف انعشاب رودخانه است 353 00:21:30,009 --> 00:21:31,576 احتمالا سريع تره 354 00:21:31,577 --> 00:21:33,177 بنابراين از همون راه ميريم 355 00:21:37,650 --> 00:21:41,485 تا حالا خيلي راه اومدي 356 00:21:43,922 --> 00:21:46,191 شما دو نفر دارين چکار ميکنين؟ 357 00:21:46,192 --> 00:21:49,328 داشتيم سر اين موضوع بحث مي کرديم که از طرف کوهستان بريم 358 00:21:49,329 --> 00:21:50,396 يا از طرف رودخونه 359 00:21:50,397 --> 00:21:52,598 تو دستت رو روي سر اون کشيدي 360 00:21:54,168 --> 00:21:55,936 يه برگ روي موهاش بود که انداختمش 361 00:21:55,937 --> 00:21:59,473 ممکنه که الان قدرتي نداشته باشم ولي چشم که دارم کارا 362 00:21:59,474 --> 00:22:00,941 و مطمئن هستم که چي ديدم 363 00:22:00,942 --> 00:22:03,978 تو به خاطر اينکه من ريچارد با هم بوديم حسوديت ميشه 364 00:22:03,979 --> 00:22:05,380 چرا براي من اين موضوع بايد مهم باشه؟ 365 00:22:05,381 --> 00:22:07,015 فکر نکردي که من متوجه طريق نگاه کردنت به اون ميشم 366 00:22:07,016 --> 00:22:08,783 من به خاطر تو حاضرم بميرم 367 00:22:08,784 --> 00:22:11,919 چطور ميتونم به تو خدمت کنم ريچارد؟ 368 00:22:11,920 --> 00:22:14,889 تو اون رو براي خودت ميخواستي هميشه همين قصد رو داشتي قبول کن 369 00:22:14,890 --> 00:22:17,425 کيلن تو داري چيزهايي ميگي که واقعيت ندارن 370 00:22:17,426 --> 00:22:20,061 ريچارد 371 00:22:20,062 --> 00:22:23,230 اون داره تلاش ميکنه که تو رو بدست بياره 372 00:22:23,231 --> 00:22:25,401 از وقتي که اون رو از دست مورد-سيف ها نجات دادي 373 00:22:25,402 --> 00:22:28,005 هيچ کسي من رو نجات نداده 374 00:22:28,006 --> 00:22:29,540 کارا 375 00:22:29,541 --> 00:22:31,641 تو فکر مي کني که اگه به خاطر من نبود تو پيشتر از اينها اون رو براي خودت داشتي؟ 376 00:22:31,642 --> 00:22:33,374 خب اين رو بدون که تو هيچ وقت اون رو نخواهي داشت 377 00:22:33,375 --> 00:22:36,472 اگه من اون رو ميخواستم خيلي قبل تر ها اون رو بدست آورده بودم 378 00:22:36,473 --> 00:22:37,837 کيلن 379 00:22:37,838 --> 00:22:40,339 اين فکر رو نکن 380 00:22:40,340 --> 00:22:41,473 کارا هيچ کاري نکرده 381 00:22:41,474 --> 00:22:43,241 چرا هميشه از اون طرفداري مي کني؟ 382 00:22:43,242 --> 00:22:44,242 فقط آروم باش 383 00:22:46,811 --> 00:22:49,011 تو اون و دوست داري ... مگه نه؟ 384 00:22:49,012 --> 00:22:51,647 کيلن باشه قبول 385 00:22:51,648 --> 00:22:53,415 اگه تو اون رو ميخواي ميتوني داشته باشيش 386 00:22:53,416 --> 00:22:57,152 و من هم براي شما آرزوي خوشبختي مي کنم 387 00:23:05,826 --> 00:23:07,961 کيلن صبر کن 388 00:23:07,962 --> 00:23:10,229 کيلن 389 00:23:10,230 --> 00:23:11,330 متاسفم 390 00:23:11,331 --> 00:23:13,699 نميدونم دارم به چي فکر مي کنم 391 00:23:13,700 --> 00:23:15,801 نميدونم براي چي اون حرف ها رو به کارا گفتم 392 00:23:15,802 --> 00:23:17,302 کارا ناراحت نشد 393 00:23:17,303 --> 00:23:19,270 نگاه کن ببين... مشکل تو چيه؟ 394 00:23:19,271 --> 00:23:21,138 فقط 395 00:23:21,139 --> 00:23:25,409 من تو رو با اون ديدم و ترسيدم که 396 00:23:25,410 --> 00:23:27,877 ديشب براي تو هيچ مفهومي نداشته 397 00:23:27,878 --> 00:23:30,246 همه چيز ديشب براي من معنا داشته 398 00:23:30,247 --> 00:23:32,147 اما تو ميخواي که به آيدندريل بري 399 00:23:32,148 --> 00:23:34,482 تو ميخواي که من قدرتم رو داشته باشم 400 00:23:34,483 --> 00:23:36,283 تا ديگه هيچ وقت قادر نباشم که 401 00:23:36,284 --> 00:23:38,185 من به اين خاطر ميخوام قدرت هات بهت برگرده 402 00:23:38,186 --> 00:23:40,623 چون که اون قدرت ها بخشي از وجود توان 403 00:23:40,624 --> 00:23:42,858 من فکر مي کردم اين اون چيزي هست که تو ميخواي 404 00:23:42,859 --> 00:23:47,329 اما هر اتفاق که بيفته تو اون کسي هستي که من عاشقش هستم 405 00:23:47,330 --> 00:23:50,298 وقتي که اون شکاف بسته شد و دنيا دوباره نجات پيدا کرد 406 00:23:50,299 --> 00:23:53,201 تنها چيزي که من ميخوام با توبودنه 407 00:23:55,170 --> 00:23:57,838 اما ما ميتونيم از همين حالا با هم باشيم 408 00:23:57,839 --> 00:23:59,506 داري راجع به چي حرف ميزني؟ 409 00:23:59,507 --> 00:24:01,374 ريچارد پيش گويي ميگه که 410 00:24:01,375 --> 00:24:03,543 تا زماني که قلب معترف مي تپه 411 00:24:03,544 --> 00:24:05,479 نگهبان دنياي مردگان هيچ وقت پيروز نميشه 412 00:24:05,480 --> 00:24:07,514 تنها کاري که من بايد بکنم اينه که زنده بمونم 413 00:24:07,515 --> 00:24:10,984 ما ميتونيم با هم يه جايي بريم مخفي بشيم که من در امان باشم 414 00:24:10,985 --> 00:24:12,853 ميتونيم شمشير رو به کارا بديم 415 00:24:12,854 --> 00:24:14,722 و اون هم ميتونه به آيدندريل بره و اون رو به زد بده 416 00:24:14,723 --> 00:24:16,523 و اون ها يک جست و جوگر جدي نامگذاري مي کنن 417 00:24:16,524 --> 00:24:18,992 و ما هم ميتونيم مثل مردم عادي زندگي مون رو بکنيم 418 00:24:18,993 --> 00:24:21,194 ما ميتونيم ميتونيم بچه دار بشيم 419 00:24:21,195 --> 00:24:25,465 کيلن من نمي تونم ماموريتم رو رها کنم 420 00:24:29,536 --> 00:24:32,472 اين ماموريتت بايد اول همه چي باشه؟ 421 00:24:32,473 --> 00:24:35,374 قبل از شادي ما؟ 422 00:24:35,375 --> 00:24:38,945 اون کيلني که من ميشناختم سرنوشت دنيا براش مهم تر از 423 00:24:38,946 --> 00:24:40,246 شادي هاي خودش بود 424 00:24:40,247 --> 00:24:43,716 خب شايد اين سرنوشت ما باشه 425 00:24:43,717 --> 00:24:46,386 ما با هم ميتونيم هر چيزي که ميخواهيم رو داشته باشيم 426 00:24:46,387 --> 00:24:47,987 به من گوش کن 427 00:24:47,988 --> 00:24:49,789 يه بلايي سر تو اومده 428 00:24:49,790 --> 00:24:52,392 تو فقط قدرت هات رو از دست ندادي تو 429 00:24:52,393 --> 00:24:53,594 يه چيز ديگه رو هم از دست دادي 430 00:24:53,595 --> 00:24:55,929 نه ريچارد حال من خوبه حال تو خوب نيست 431 00:24:55,930 --> 00:24:58,729 تو تهمتي زدي که اصلا قابل درک نيست 432 00:24:58,730 --> 00:25:00,497 تو درباره رها کردن ماموريتمون حرف زدي 433 00:25:00,498 --> 00:25:04,134 ريچارد من فقط من فقط تو رو خيلي زياد دوست دارم 434 00:25:04,135 --> 00:25:06,402 نمي تونم تو رو از دست بدم نمي تونم ... نمي تونم 435 00:25:06,403 --> 00:25:10,139 قرار هم نيست که من رو از دست بدي 436 00:25:10,140 --> 00:25:12,741 و اگه من رو دوست داري بايد به من اعتماد کني 437 00:25:12,742 --> 00:25:15,243 نمي دونم که چه بلايي سرت اومده ولي بايد بفهميم 438 00:25:15,244 --> 00:25:17,311 به من اعتماد داري؟ 439 00:25:17,312 --> 00:25:21,448 بنابراين بايد به آيدندريل بريم و بايد خيلي زود هم برسيم 440 00:25:27,822 --> 00:25:29,756 وقتي انجمن رسيدن اونها رو پيش من بيارين 441 00:25:29,757 --> 00:25:31,224 کيلن 442 00:25:31,225 --> 00:25:34,657 ميتونم يه چيزي بهت بگم؟ 443 00:25:34,658 --> 00:25:37,393 ما رو تنها بگذار فايرن 444 00:25:37,394 --> 00:25:38,961 فکر کنم آخرش تونستي 445 00:25:38,962 --> 00:25:40,563 ديشب اون مائده بهشتي رو به رگ بزني؟ 446 00:25:40,564 --> 00:25:44,332 بله ولي شايعاتي رو هم شنيدم که شب گذشته 447 00:25:44,333 --> 00:25:47,901 مادر معترف پرنس فايرن رو به استراحتگاه خودش فرا خونده 448 00:25:47,902 --> 00:25:50,736 ولي من مطمئنم که اينها فقط شايعه هستن و خقحقت ندارن 449 00:25:50,737 --> 00:25:53,571 اما حضور اون در کنارت 450 00:25:53,572 --> 00:25:54,905 ميتونه يه دليل براي اون حرف ها باشه 451 00:25:54,906 --> 00:25:56,239 زد هر چي شنيدي شايعه نبوده 452 00:25:58,942 --> 00:26:00,809 کيلن تو نميبود اين کار رو مي کردي 453 00:26:02,745 --> 00:26:04,245 من از اون اعتراف گرفته بودم 454 00:26:04,246 --> 00:26:06,080 و ميبود که به خاطر اين کارم خواسته هاش رو براورده مي کردم 455 00:26:06,081 --> 00:26:07,615 پس ريچارد رو يادت رفته؟ 456 00:26:07,616 --> 00:26:09,783 تو خودت هم ميدوني که من نمي تونم ريچارد رو به عنوان همسر خودم داشته باشم 457 00:26:09,784 --> 00:26:11,251 قدرت هاي من اون رو از بين مي بره 458 00:26:11,252 --> 00:26:13,520 حرف تو درست ولي تو هميشه نسبت به اين موضوع مقاومت مي کردي 459 00:26:13,521 --> 00:26:15,354 چون که اون رو دوست داشتي 460 00:26:17,690 --> 00:26:19,157 من به هيچ کسي عضق الکي ندارم 461 00:26:20,525 --> 00:26:24,193 براي استمرار راه معترف ها من يک وظيفه دارم 462 00:26:24,194 --> 00:26:26,528 ريچارد اين موضوع رو درک مي کنه 463 00:26:26,529 --> 00:26:27,996 پس تو هم بايد اين رو درک کني 464 00:26:27,997 --> 00:26:30,165 من متوجه هستم 465 00:26:30,166 --> 00:26:32,035 اما انجام دادن اين کار اون هم از روي شتاب زدگي 466 00:26:32,036 --> 00:26:34,206 و تازه اون هم با اين پرنس 467 00:26:34,207 --> 00:26:36,179 انجمن براي ملاقات شما اومدن بانوي من 468 00:26:36,180 --> 00:26:37,414 لون ها رو به داخل دعوت کنين 469 00:26:40,085 --> 00:26:41,319 زد 470 00:26:41,320 --> 00:26:43,854 اين موضوع کلاً به تو هيچ ربطي نداره 471 00:26:46,290 --> 00:26:47,657 مادر معترف 472 00:26:47,658 --> 00:26:51,160 انجمن سرزمين هاي ميانه تصميم دارن که دوباره در جايگاه خودشون قرار بگيرن 473 00:26:51,161 --> 00:26:52,861 نيازي به اين کار نيست 474 00:26:54,897 --> 00:26:56,831 تحت نظارت انجمن سرزمين هاي ميانه 475 00:26:56,832 --> 00:27:00,334 پرنس فاير تونست جکومت من رو غصب کنه 476 00:27:00,335 --> 00:27:04,837 و حکومت ترس و وحشت رو در سرتاسر سرزمين هاي ميانه برپا کنه 477 00:27:04,838 --> 00:27:07,640 انجمن اين رو ثابت کرد 478 00:27:07,641 --> 00:27:10,275 که وجودش بي فايده است 479 00:27:10,276 --> 00:27:11,809 و به همين دليل به فرمان من منحل ميشه 480 00:27:11,810 --> 00:27:16,547 عدالت در سرزمين هاي ميانه فقط حکم يک نفر رو لازم داره 481 00:27:16,548 --> 00:27:17,815 حکم من 482 00:27:27,423 --> 00:27:28,923 نمي دونم که چه بلايي سر تو اومده 483 00:27:28,924 --> 00:27:30,325 وقتي که از اون آمولت استفاده کرديم که به اينجا بيايم 484 00:27:30,326 --> 00:27:32,527 اما شواهد نشون ميده که تو يه چيزيت هست کيلن 485 00:27:32,528 --> 00:27:34,161 تو اون کيلن هميشگي نيستي 486 00:27:34,162 --> 00:27:37,864 زد تو به اين دليل همراه من اومدي که مطمئن بشي که من سالم به اينجا مي رسم 487 00:27:37,865 --> 00:27:39,065 من سالم رسيدم 488 00:27:39,066 --> 00:27:41,800 بنابراين تو آزادي که پيش ريچارد و کارا برگردي 489 00:27:41,801 --> 00:27:43,268 و به اونها در پيدا کردن سنگ اشک ها کمک کني 490 00:27:43,269 --> 00:27:45,670 اما اگه بخواي که تو آيدندريل بموني 491 00:27:45,671 --> 00:27:48,606 اجازه نداري که ديگه درباره دستوارت من سوال کني 492 00:27:59,350 --> 00:28:01,718 الان چند روزه که جلوي زبونم رو گرفتم 493 00:28:01,719 --> 00:28:04,087 ديگه نميتونم بيشتر از اين ساکت بمونم 494 00:28:04,088 --> 00:28:08,057 من خيلي خوب کيلن انابل رو ميشناسم و مطمئنم که اين اون کيلن نيست 495 00:28:08,058 --> 00:28:11,260 تو فکر مي کني که داره وانمود مي کنه که مادر معترفه؟ 496 00:28:11,261 --> 00:28:12,894 امکانش وجود نداره 497 00:28:12,895 --> 00:28:14,529 من خودم باهاش به اينجا اومدم 498 00:28:14,530 --> 00:28:18,767 بايد وقتي آمولت شکست براش يه اتفاقي افتاده باشه 499 00:28:18,768 --> 00:28:20,969 من خيلي توي نوشته هاي جادوگري درباره اين موضوع جست و جو کردم 500 00:28:20,970 --> 00:28:22,571 اما هيچ جوابي براي اين موضوع پيدا نکردم 501 00:28:22,572 --> 00:28:24,773 از ما ميخواي که چکار کنيم؟ 502 00:28:26,643 --> 00:28:28,410 ما نميتونيم اجازه بديم که اون به حکمراني خودش ادامه بده 503 00:28:28,411 --> 00:28:31,646 بايد حلقه جادوگران اون رو محاصره کنن ولي نبايد بهش آسيبي برسونن 504 00:28:31,647 --> 00:28:35,550 گذاشتن مادر معترف در حلقه جادوگران خيانته 505 00:28:35,551 --> 00:28:38,921 اي کاش يه راه ديگه ميبود ولي نيست 506 00:28:38,922 --> 00:28:41,824 اي کاش 507 00:28:43,793 --> 00:28:46,261 ممکنه که من دومين جادوگر سرزمين هاي ميانه باشم 508 00:28:46,262 --> 00:28:47,595 اما باور دارم که اين تو بودي 509 00:28:47,596 --> 00:28:49,763 که همه روش هاي غافلگيري رو به من ياد دادي 510 00:28:49,764 --> 00:28:50,798 نگهبان ها 511 00:28:59,276 --> 00:29:01,344 آلفرون .... چرا؟ 512 00:29:01,345 --> 00:29:03,513 تو ميخواي که بر عليه بانوي من توطئه کني 513 00:29:04,982 --> 00:29:07,649 اون همين ديروز از من اعتراف گرفت 514 00:29:17,759 --> 00:29:19,526 اين مرد تصميم به خيانت داشته 515 00:29:19,527 --> 00:29:21,327 به عنوان مادر معترف 516 00:29:21,328 --> 00:29:24,829 من سوگند خوردم که عدالت رو در نهايت خودش اجرا کنم 517 00:29:24,830 --> 00:29:28,665 جرم خيانت عدالت رو تهديد مي کنه 518 00:29:28,666 --> 00:29:30,267 و وقتي که عدالت مورد تهديد قرار بگيره 519 00:29:30,268 --> 00:29:32,771 کل جامعه دچار درد و رنج ميشه 520 00:29:32,772 --> 00:29:35,540 درسته که من اين مرد رو مدت هاست که ميشناسم 521 00:29:35,541 --> 00:29:37,909 اما هيچ استثنايي قائل نميشم 522 00:29:37,910 --> 00:29:41,279 همه در برابر قانون يکسانند 523 00:29:41,280 --> 00:29:43,347 هيچ کس استثنا نيست 524 00:29:43,348 --> 00:29:45,249 حتي جادوگر اول سرزمين هاي ميانه 525 00:29:45,250 --> 00:29:46,717 اون ديگه کيه؟ 526 00:29:46,718 --> 00:29:48,351 قانو از همه چيز بالاتره اون تويي 527 00:29:48,352 --> 00:29:52,155 به خاطر خيانت به مادر معترف 528 00:29:52,156 --> 00:29:53,389 زداکوس زد زراندر 529 00:29:53,390 --> 00:29:57,225 من تو رو به مرگ با چوبه دار موقع طلوع آفتاب محکوم مي کنم 530 00:30:05,143 --> 00:30:06,310 بايد يه کاري براي زد بکينم 531 00:30:06,311 --> 00:30:08,645 صبر کن 532 00:30:08,646 --> 00:30:10,113 نبايد بگذاريم که اون تو رو ببينه 533 00:30:10,114 --> 00:30:12,615 اما اين دغل باز زد رو به مرگ محکوم کرده 534 00:30:12,616 --> 00:30:14,283 اون همه جا سرباز داره 535 00:30:14,284 --> 00:30:15,984 اگه اون اينقدر قدرت داشته که زد رو دستگير کنه 536 00:30:15,985 --> 00:30:17,619 نميشه پيش بيني کرد که چه توانايي هاي ديگه اي ميتونه داشته باشه 537 00:30:17,620 --> 00:30:20,254 من بايد به همه بگم که اون من نيست 538 00:30:20,255 --> 00:30:22,723 زياد مطمئن نيستم که اون تو نباشه منظورت چيه؟ 539 00:30:22,724 --> 00:30:25,725 فکر نمي کنم که اون آمولت بدون ديلي دو تيکه شده 540 00:30:25,726 --> 00:30:28,595 من رو مجبور نکن که برات توضيح بدم بايد زد رو آزاد کنيم 541 00:30:28,596 --> 00:30:30,330 نه به زور 542 00:30:30,331 --> 00:30:33,165 پس چطور ميخواي اون رو آزاد کنيم؟ 543 00:30:33,166 --> 00:30:35,100 هفت سال بيگاري 544 00:30:35,101 --> 00:30:37,203 نفر بعدي رو بيارين 545 00:30:47,046 --> 00:30:48,646 مادر معترف 546 00:30:48,647 --> 00:30:50,348 ريچارد 547 00:30:50,349 --> 00:30:52,383 از اين که تو رو توي آيدندريل مي بينم تعجب مي کنم 548 00:30:52,384 --> 00:30:53,851 تو اينجا چکار مي کني؟ 549 00:30:53,852 --> 00:30:57,755 من نگران تو و پدربزرگم بودم 550 00:30:57,756 --> 00:31:00,591 متاسفم ريچارد 551 00:31:00,592 --> 00:31:01,992 اما زد يه خائن از آب در اومد 552 00:31:01,993 --> 00:31:03,693 اون سعي کرد که من رو از منسبم خلع کنه 553 00:31:03,694 --> 00:31:06,797 من هيچ حق انتخابي ندارم چون اين مجازات گناه خيانته 554 00:31:06,798 --> 00:31:08,832 اين انگ ها به زد نمي چسبه 555 00:31:08,833 --> 00:31:10,500 چطور از بابت اين موضوع اينقدر مطمئن حرف ميزني؟ 556 00:31:10,501 --> 00:31:12,569 من هميشه مطمئن حرف مي زنم 557 00:31:12,570 --> 00:31:13,803 اين بخشي از هديه ذاتي منه 558 00:31:13,804 --> 00:31:16,339 اون صبح علي الطلوع اعدام مي شه 559 00:31:16,340 --> 00:31:17,841 بنابراين تو بايد به ماموريت خودت ادامه بدي 560 00:31:17,842 --> 00:31:20,076 ما همه چشم اميدمون به توه 561 00:31:20,077 --> 00:31:22,678 اطاعت مادر معترف 562 00:31:22,679 --> 00:31:25,681 اما قبل از اينکه پدربزرگم بميره 563 00:31:25,682 --> 00:31:27,549 من دوست دارم که براي بار آخر ببينمش 564 00:31:27,550 --> 00:31:29,217 گمون کنم که اين حق منه که بتونم ببينمش 565 00:31:31,888 --> 00:31:35,524 نگهبان ها لطفا ريچارد رو تا سياه چال همراهي کنين 566 00:31:39,295 --> 00:31:41,663 درسته حالا متوجه همه چي ميشم 567 00:31:41,664 --> 00:31:43,998 اگه فقط يه کم زودتر اين رو فهميده بودم 568 00:31:43,999 --> 00:31:45,166 چي رو زودتر ميفهميدي؟ 569 00:31:45,167 --> 00:31:47,701 اينکه آمولت خلي قدرتمنده 570 00:31:47,702 --> 00:31:50,204 اون به طور جادويي با قلب مادر معترف در ارتباطه 571 00:31:50,205 --> 00:31:52,005 اون ميتونه مادر معترف رو هر جاي دنيا که باشه پيدا کنه 572 00:31:52,006 --> 00:31:55,142 وقتي که ما از اون استفاده کرديم که به اينجا بياييم 573 00:31:55,143 --> 00:31:57,577 کيلن در قلبش دچار دودلي بود 574 00:31:57,578 --> 00:31:59,212 بخشي از وجود اون ميخواست که همراه تو باشه 575 00:31:59,213 --> 00:32:01,080 و اون قسمت با تو موند 576 00:32:01,081 --> 00:32:04,251 حالا اين وسط کدومشون کيلن واقعيه؟ 577 00:32:04,252 --> 00:32:05,586 هيچ کدومشون 578 00:32:05,587 --> 00:32:07,021 متوجه حرفت نميشم 579 00:32:07,022 --> 00:32:11,793 ما بايد وظيفه ها و آرزوهامون رو به طرز ظريفي با هم مخلوط کنيم 580 00:32:11,794 --> 00:32:13,495 احساس قلبي و فکر و عقل 581 00:32:13,496 --> 00:32:16,129 و هر کدومشون رو در تعادل نگه داريم 582 00:32:16,130 --> 00:32:18,397 اين باعث ميشه که کل ما بوجود بياد 583 00:32:18,398 --> 00:32:20,565 چطور همچين اتفاقي افتاده؟ 584 00:32:20,566 --> 00:32:23,768 خواسته دروني کيلن اين بوده که همراه تو بمونه 585 00:32:23,769 --> 00:32:25,771 اما وظيفه اش اون رو به اينجا ميکشونده 586 00:32:25,772 --> 00:32:27,272 پس وقتي که آمولت شکست 587 00:32:27,273 --> 00:32:29,307 زن عاشق پيشه همراه تو موند 588 00:32:29,308 --> 00:32:33,510 و معترف قسم خورده به حفظ سرزمين هاي ميانه به اينجا اومد 589 00:32:33,511 --> 00:32:37,714 بايد يه راهي باشه که اين دو تکه رو کنار هم قرار بديم 590 00:32:37,715 --> 00:32:41,451 فکر کنم اگه هر دو قسمت آمولت رو داشته باشم بتونم اين کار رو بکنم 591 00:32:41,452 --> 00:32:45,221 و البته اونوقت لازمه که از دست هام استفاده کنم 592 00:32:45,222 --> 00:32:46,623 من تو رو از اينجا بيرون ميارم 593 00:32:46,624 --> 00:32:48,625 چطوري؟ 594 00:32:48,626 --> 00:32:52,561 تو گفتي که مادر معترف فقط از روي منطق تصميم مي گيره؟ 595 00:32:52,562 --> 00:32:55,765 ميخوام که از طرف زد حرف بزنم 596 00:32:55,766 --> 00:32:57,367 قبل از اينکه حکم اعدامش جاري بشه 597 00:32:57,368 --> 00:32:59,439 اين حق توه که حرف بزني 598 00:32:59,440 --> 00:33:01,307 در مورد حکم خيانت زد 599 00:33:01,308 --> 00:33:03,008 شما متوجه تفاوت بين 600 00:33:03,009 --> 00:33:04,977 مرده اون با زنده اون نبودين 601 00:33:04,978 --> 00:33:07,779 ميتونم اين تفاوت ها رو بگم؟ 602 00:33:07,780 --> 00:33:10,115 من کاملاً از توانايي هاي زد با خبرم 603 00:33:10,116 --> 00:33:12,050 اما اين توانايي ها اين حقيقت رو که 604 00:33:12,051 --> 00:33:14,987 اون قصد خيانت به من رو داشته عوض نميکنه 605 00:33:14,988 --> 00:33:16,422 اون قانون رو شکسته 606 00:33:16,423 --> 00:33:19,391 به عنوان مادر معترف قانون همون چيزي هست که تو به زبان مياري 607 00:33:19,392 --> 00:33:22,228 و من هم همون قوانين آيدندريل رو ميگم 608 00:33:22,229 --> 00:33:24,831 من قوانين آيدندريل رو خوندم 609 00:33:24,832 --> 00:33:27,933 همون قوانيني که به وسيله اولين معترف نوشته شده 610 00:33:27,934 --> 00:33:31,503 اون ميگه که هيچ عدالتي دردآورتر از رحم و بخشش براي شخص خاطي وجود نداره 611 00:33:31,504 --> 00:33:34,038 ماگدا سراس اولين مادر معترف 612 00:33:34,039 --> 00:33:36,574 اون جدا از دشمنانش نبود 613 00:33:36,575 --> 00:33:38,009 و وقتي که لازم شد اون هم کشته شد 614 00:33:38,010 --> 00:33:39,743 اون کشته شد 615 00:33:39,744 --> 00:33:43,313 در حقيقت اون به خاطر پافشاري خودش براي زنده نگه داشتن بچه هاي ذکور معترفي بود 616 00:33:43,314 --> 00:33:45,248 که با دلوسزي و رحم و مروت 617 00:33:45,249 --> 00:33:46,783 ميتونستن قدرت هاي خودشون رو کنترل کنن 618 00:33:46,784 --> 00:33:48,351 الان داري جنسيت من رو زير سوال مي بري ريچارد؟ 619 00:33:48,352 --> 00:33:50,553 نه 620 00:33:50,554 --> 00:33:53,089 اما دارم رحم و مروتت رو زير سوال مي برم 621 00:33:53,090 --> 00:33:54,924 تو حتي يه ذره هم بويي از گذشت نبردي 622 00:33:54,925 --> 00:33:58,260 چون در حقيقت تو مادر معترف نيستي 623 00:34:00,463 --> 00:34:02,665 تو خوب ميدوني که من کي هستم ريچارد 624 00:34:02,666 --> 00:34:03,899 من مهرباني تو رو ميشناسم 625 00:34:03,900 --> 00:34:05,800 فرزانگي تو رو ميشناسم 626 00:34:05,801 --> 00:34:08,536 و بله ... دلسوزي تو رو ميشناسم 627 00:34:08,537 --> 00:34:10,271 اما من هيچ کدوم اينها رو درون تو نمي بينم 628 00:34:12,474 --> 00:34:16,477 به خاطر اينکه اين صفات درون اون هستن 629 00:34:28,355 --> 00:34:30,389 اين يه تله است 630 00:34:30,390 --> 00:34:31,958 اين تله نيست 631 00:34:31,959 --> 00:34:36,196 اون از وقتي که تو من رو ترک کردي همراه من بوده 632 00:34:36,197 --> 00:34:39,000 وقتي که تو از اون آمولت استفاده کردي به دو قسمت شدين 633 00:34:39,001 --> 00:34:41,903 ممکنه که قدرت ها و خردت رو داشته باشي 634 00:34:41,904 --> 00:34:44,139 اما بقيه چيزهاي تو درون اونه 635 00:34:44,140 --> 00:34:47,376 قلب تو دلسوزي تو 636 00:34:47,377 --> 00:34:49,643 مهرباني تو 637 00:34:51,245 --> 00:34:53,775 مادر معترف به همه اينها احتياج داره 638 00:34:55,144 --> 00:34:57,377 زد ميتونه اين موضوع رو حل کنه 639 00:34:57,378 --> 00:34:58,909 اون ميتونه شما رو دوباره به هم برگردونه 640 00:34:58,910 --> 00:35:01,242 اون ميتونه دوباره شما دو نفر رو يک فر کامل کنه 641 00:35:01,243 --> 00:35:02,710 اما تا اون موقع 642 00:35:02,711 --> 00:35:05,545 تو حق نداري درباره سرنوشت اون تصميم بگيري 643 00:35:05,546 --> 00:35:06,913 يا درباره سرنوشت هر کس ديگه اي 644 00:35:08,149 --> 00:35:10,249 فرض کنيم که حرف هايي که ميزني درست باشن 645 00:35:10,250 --> 00:35:13,252 اينکه من خيلي وقته که اون قسمتي که 646 00:35:13,253 --> 00:35:14,820 به تو يا زد اهميت ميده رو ندارم 647 00:35:14,821 --> 00:35:18,656 اون دلسوزي که تو ازش حرف ميزني 648 00:35:18,657 --> 00:35:20,758 من رو از وظيفه هاي محوله اينجا باز داشته 649 00:35:22,861 --> 00:35:25,695 بدون اون من يه رهبر بهتري هستم 650 00:35:25,696 --> 00:35:27,196 يک حاکم بهتر 651 00:35:27,197 --> 00:35:28,998 يک معترف بهتر 652 00:35:30,600 --> 00:35:34,602 هر کسي که اين ميخواد باشه من هيچ نيازي به اون ندارم 653 00:35:34,603 --> 00:35:37,171 اگه تو رد کني که زد شما دو تا رو دوباره به همديگه برگردونه 654 00:35:37,172 --> 00:35:40,274 پس اين زن رو بدون هيچ دليلي و بدون قدرت هاش رها مي کني 655 00:35:40,275 --> 00:35:42,242 به نظرت اين عدالته؟ 656 00:35:44,245 --> 00:35:45,812 اون هيچ قدرتي نداره؟ 657 00:35:48,448 --> 00:35:50,916 پس تو و ريچارد ميتونين با هم باشين 658 00:35:54,753 --> 00:35:56,653 احساس نقص نمي کني؟ 659 00:36:00,791 --> 00:36:02,491 نمي توني به يک معترف دروغ بگي 660 00:36:02,492 --> 00:36:04,092 فکر کنم که اين رو بدوني 661 00:36:04,093 --> 00:36:05,793 نه 662 00:36:05,794 --> 00:36:08,362 من احساس نقص نمي کنم 663 00:36:08,363 --> 00:36:13,032 اگه تو اون بخش ديگه من هستي من هيچ وقت نميخوام که بهم برگردي 664 00:36:13,033 --> 00:36:14,768 حتي اگه نتونم وظيفه رو بالاتر از عشق قرار بدم 665 00:36:14,769 --> 00:36:16,637 حتي اگه نتونم هيچ وقت همسر ريچارد باشم 666 00:36:18,073 --> 00:36:21,641 من هيچ وقت نميخوام شوهر تو باشم 667 00:36:21,642 --> 00:36:23,042 نه تو نظرت رو تغيير ميدي 668 00:36:23,043 --> 00:36:25,277 من ميتونم همه اون چيزي باشم که تو ميخواي 669 00:36:25,278 --> 00:36:26,912 من هيچ وقت ازت نميخوام که ماموريتت رو رها کني 670 00:36:26,913 --> 00:36:29,347 من کارا رو مثل خواهر خودم دوستش دارم و 671 00:36:29,348 --> 00:36:31,215 و تو ميتوني اون رو هم داشته باشي اگه دلت ميخواد 672 00:36:31,216 --> 00:36:33,417 و اينکه من رو مثل سايق دوست داشته باشي 673 00:36:33,418 --> 00:36:34,984 ميشه يه نگاه به اين زن بندازي؟ 674 00:36:34,985 --> 00:36:37,719 اون اصلاً براي حرفاش عقلاني فکر نمي کنه 675 00:36:39,421 --> 00:36:41,388 تو هم همينطور 676 00:36:41,389 --> 00:36:43,123 ريچارد 677 00:36:43,124 --> 00:36:47,092 من متوجه ايده ال هايي که از کيلن انتظار داشتي و 678 00:36:47,093 --> 00:36:49,794 از دستشون دادي هستم 679 00:36:49,795 --> 00:36:52,830 اما تو اين حق رو نداري که دو نفر رو با روحيات مختلف بکشي 680 00:36:52,831 --> 00:36:55,098 فقط به اين خاطر که اون يک نفري بشن که تو ميخواي 681 00:36:55,099 --> 00:36:56,632 من تصميم خودم رو گرفتم 682 00:36:56,633 --> 00:36:58,167 به ماموريتت برگرد اون رو هم با خودت ببر 683 00:36:58,168 --> 00:37:00,602 من تا وقتي اجازه ندي که زد آزاد بشه هيچ جايي نميرم 684 00:37:00,603 --> 00:37:05,107 بنابراين به خاطر رد دستور مادر معترف دستگير ميشي 685 00:37:05,108 --> 00:37:06,241 دستگيرشون کنين 686 00:37:38,871 --> 00:37:40,405 ريچارد 687 00:37:43,141 --> 00:37:45,174 بهشون بگو دست نگه دارن اونها ريچارد رو ميشکن 688 00:37:45,175 --> 00:37:46,543 ريچارد 689 00:37:49,347 --> 00:37:52,348 انگار احساسات من هنوز سر راه من قرار ميگيرن 690 00:37:52,349 --> 00:37:53,715 کيلن نه 691 00:38:05,327 --> 00:38:06,861 به من دستور بدين معترف 692 00:38:12,862 --> 00:38:14,062 به من کمک کن تا باهاش مبارزه کنم 693 00:38:16,380 --> 00:38:17,914 بله بانوي من 694 00:38:19,951 --> 00:38:23,354 خيلي احمقي کارا ... يک بار که بهت دست بزنم براي هميشه تو رو ميکشه 695 00:38:23,355 --> 00:38:25,322 آه 696 00:38:25,323 --> 00:38:27,557 بانوي من 697 00:38:27,558 --> 00:38:30,593 يادته بهت گفتم که براي محافظت از ريچارد حاضرم بميرم 698 00:38:30,594 --> 00:38:31,961 خوشبختانه الان لازم نيست که بميرم 699 00:38:34,230 --> 00:38:38,901 سلاحت رو بنداز زمين وگرنه اين زن رو ميکشم 700 00:38:38,902 --> 00:38:40,402 بانوي من ... خواهش ميکنم اونها شما رو ميشکن 701 00:38:40,403 --> 00:38:42,939 ريچارد به اون اجازه نميده که من رو بکشه 702 00:38:42,940 --> 00:38:46,778 من هيچ وقت نگفتم که هر دوي شما لازم هست که زد بتونه درستتون کنه 703 00:38:46,779 --> 00:38:48,279 داري بلوف مي زني 704 00:38:48,280 --> 00:38:49,514 راست ميگي؟ 705 00:38:49,515 --> 00:38:51,616 چطور ميتوني از اين بابت مطمئن باشي؟ 706 00:38:51,617 --> 00:38:54,686 بانوي من ترا خدا اون رو نکشين هر کاري ميگن انجام بدين 707 00:39:06,097 --> 00:39:08,699 سلاح هاتون رو زمين بندازين 708 00:39:20,177 --> 00:39:21,310 زد رو آزاد کن 709 00:39:21,311 --> 00:39:23,479 همين حالا 710 00:39:26,016 --> 00:39:27,483 باشه 711 00:39:27,484 --> 00:39:29,584 اما قبل از اينکه بخواي کاري بکني 712 00:39:29,585 --> 00:39:33,789 بايد بدوني که من باردارم 713 00:39:35,424 --> 00:39:38,226 بانوي من، من هم باردارم 714 00:39:40,530 --> 00:39:42,030 از تو باردارم 715 00:39:56,847 --> 00:39:59,014 هيچ کدومتون باردار نيستين 716 00:39:59,015 --> 00:40:02,251 اما من و فايرن بارها و بارها با هم خوابيديم 717 00:40:02,252 --> 00:40:05,354 هر دوي شما فقط بخش هايي از يک جادو هستين 718 00:40:05,355 --> 00:40:06,989 بارداري در اين شرايط 719 00:40:06,990 --> 00:40:08,924 غير ممکنه 720 00:40:08,925 --> 00:40:10,592 خودتون هم ميدونين که من دارم حقيقت رو ميگم 721 00:40:12,796 --> 00:40:15,297 ريچارد تو را خدا اون رو نکش 722 00:40:15,298 --> 00:40:16,331 اگه هنوز من رو دوست داري 723 00:40:16,332 --> 00:40:17,933 اگه تو به سرنوشت سرزمين هاي ميانه اهميت ميدي 724 00:40:20,703 --> 00:40:22,370 شروع کن 725 00:40:38,954 --> 00:40:41,089 کيلن 726 00:40:42,525 --> 00:40:43,592 ما توي آيدندريل هستيم؟ 727 00:40:45,061 --> 00:40:47,195 آره ... آره ما توي آيدندريل هستيم 728 00:40:50,199 --> 00:40:51,299 حالت خوبه؟ 729 00:40:51,300 --> 00:40:52,700 خوبم 730 00:40:52,701 --> 00:40:56,004 واقعاً متاسفم دوست قديمي 731 00:40:56,005 --> 00:40:58,539 احتياجي به معذرت خواهي نيست 732 00:40:58,540 --> 00:41:00,374 اگه اون از حالت اعتراف بيرون اومده 733 00:41:00,375 --> 00:41:02,810 پس ما واقعاً اون دو تا زن رو کشتيم 734 00:41:02,811 --> 00:41:06,680 دو تا زني که هيچ وقت نمي تونستن در کنار هم باشن 735 00:41:06,681 --> 00:41:09,250 شما دو نفر دارين راجع به چي حرف مي زنين؟ 736 00:41:09,251 --> 00:41:10,684 هيچي يادت نمياد؟ 737 00:41:10,685 --> 00:41:12,052 چي رو يادم نمياد؟ 738 00:41:18,261 --> 00:41:20,128 ريچارد چيزهايي که تو بهم گفتي 739 00:41:20,129 --> 00:41:22,830 واقعاً خوشحالم که هيچ کدومشون رو يادم نمياد 740 00:41:22,831 --> 00:41:26,267 و بعضي کارهايي هم که کردم 741 00:41:26,268 --> 00:41:29,470 من براي هر دوتاييمون به اندازه کافي حافظه دارم 742 00:41:29,471 --> 00:41:31,739 وقتي که من و زد به اينجا اومديم 743 00:41:31,740 --> 00:41:33,207 تو هم استفاده ات رو کردي 744 00:41:33,208 --> 00:41:34,308 کيلن 745 00:41:37,112 --> 00:41:40,447 اگه ميدونستم که همچين اتفاقي براي تو پيش اومده من هيچ وقت 746 00:41:40,448 --> 00:41:42,349 ميدونم 747 00:41:42,350 --> 00:41:44,752 ولي حالا که انجامش داديم 748 00:41:44,753 --> 00:41:46,086 و تو گفتي که اون 749 00:41:46,087 --> 00:41:47,521 آره اون خيلي .... 750 00:41:48,990 --> 00:41:52,492 اما من ترجيح ميدم که همه شما رو با هم داشته باشم 751 00:41:52,493 --> 00:41:55,295 تا اينکه کسي رو داشته باشم که تو نيستي 752 00:41:57,998 --> 00:41:59,632 ريچارد اگه تو جلوي من رو نگرفته بودي 753 00:41:59,633 --> 00:42:01,267 ميخواستم زد رو اعدام کنم 754 00:42:01,268 --> 00:42:03,435 اون تو نبودي 755 00:42:05,004 --> 00:42:07,939 خب حداقل اين فرصت رو داشتم که اوضاع اينجا رو روبه راه کنم 756 00:42:07,940 --> 00:42:10,909 ميخواي اينجا بموني؟ 757 00:42:10,910 --> 00:42:13,745 نه 758 00:42:13,746 --> 00:42:15,913 من ميخوام که دوباره انجمن به کارش ادامه بده و البته دنبال خواهرم هم فرستادم 759 00:42:15,914 --> 00:42:19,317 تا ديگه آيدنديل بدون معترف نباشه 760 00:42:19,318 --> 00:42:22,652 و اگه يه روزي به من احتياج بود آلفرون آمولت رو داره 761 00:42:22,653 --> 00:42:25,989 ميدوني که اگه دلت ميخواد که بموني من مانعت نميشم 762 00:42:29,294 --> 00:42:31,795 انگار قسمت اينه که هميشه دو تيکه باشم 763 00:42:31,796 --> 00:42:35,265 اما در آن واحد فقط ميتونم در يه جا باشم 764 00:42:35,266 --> 00:42:38,135 در حال حاضر اونجايي که ميخوام باشم با تو بودنه 765 00:42:42,347 --> 00:42:49,948 ترجمه و زيرنويس توسط Reza.B Luckyloock09131609@gmail.com