1 00:00:01,811 --> 00:00:05,214 ريچارد سايفر تو جست و جوگر حقيقت هستي 2 00:00:05,215 --> 00:00:07,000 Reza.B تقديم مي کند (با تشکر از ميلادجان عزيز در ترجمه اين سريال) 3 00:00:07,092 --> 00:00:11,992 افسانه جست و جوگر فصل دوم قسمت هفدهم ترجمه و زيرنويس از Reza.B Luckyloock09131609@gmail.com 4 00:00:12,002 --> 00:00:16,902 لطفا بعد از تماشاي فيلم نظرات خود را در وبلاگ lots2.blogfa.com مطرح کنيد با تشکر 5 00:00:25,335 --> 00:00:28,270 دوستي و خدمت هاي تو در اين سال ها 6 00:00:28,271 --> 00:00:30,239 براي من يک موهبت بوده متيو 7 00:00:30,240 --> 00:00:32,675 مجبورم که از دستت بدم 8 00:00:32,676 --> 00:00:34,577 سرور من من از نگهبان دنياي مردگان وحشت دارم 9 00:00:34,578 --> 00:00:38,013 ايماني که به خالق آسمان ها و زمين داري تو رو از هر گزندي حفظ مي کنه 10 00:00:43,253 --> 00:00:46,422 بدرود دوست قديمي 11 00:00:50,594 --> 00:00:55,030 سورو من اينجا موندن ديگه براي شما امن نيست 12 00:00:55,031 --> 00:00:56,699 متيو انسان وفاداري بود اما در کنارش ضعيف هم بود 13 00:00:56,700 --> 00:01:00,235 اوندر مقابل شکنجه هاي دنياي مرداگان تاب نمياره 14 00:01:00,236 --> 00:01:03,572 بدون شک محل اختاي ما رو به دارکن رال فاش ميکنه 15 00:01:03,573 --> 00:01:06,709 ما هميشه ميدونستيم که يک روز شناخته ميشيم 16 00:01:09,112 --> 00:01:12,514 و اگه قراره اون روز امروز باشه 17 00:01:12,515 --> 00:01:14,850 پس بگذار تا باشه 18 00:01:16,119 --> 00:01:19,355 به دنياي مردگان خوش اومدي متيو 19 00:01:19,356 --> 00:01:22,024 ديدن تو بعد از اين همه سال براي من فوق العاده است 20 00:01:22,025 --> 00:01:23,792 تو هميشه 21 00:01:23,793 --> 00:01:27,029 يکي از بهترين خادمين به پدرم بودي 22 00:01:27,030 --> 00:01:30,633 پس بهم بگو الان اون پيرمرد کجاست؟ 23 00:01:30,634 --> 00:01:33,102 تو پدرت رو سال ها پيش کشتي 24 00:01:33,103 --> 00:01:35,170 بايد همين جا توي دنياي مردگان باشه 25 00:01:35,171 --> 00:01:38,574 بله درسته من پدرم رو سال ها پيش کشتم 26 00:01:38,575 --> 00:01:40,242 و خودم هم حسابي شکه شدم 27 00:01:40,243 --> 00:01:42,444 وقتي که به دنياي مردگان اومدم 28 00:01:42,445 --> 00:01:45,047 و متوجه شدم که اون اينجا نيست 29 00:01:47,984 --> 00:01:52,588 و بعد متوجه شدم که خيلي از خادمان اون 30 00:01:52,589 --> 00:01:55,858 خيلي سريع بعد از اين که من اون رو کشتم از قصر فرار کردند 31 00:01:55,859 --> 00:02:00,095 بنابراين اين طور استدلال کردم که شما به نحوي 32 00:02:00,096 --> 00:02:01,697 اون رو دوباره زنده کردين و در حسمش روح دميدين 33 00:02:01,698 --> 00:02:04,133 من 34 00:02:04,134 --> 00:02:06,068 من اصلا نميدونم داري راجع به چي صحبت مي کني 35 00:02:12,442 --> 00:02:16,478 پدرم يک بار من رو به تو سپرد ... يادت مياد؟ 36 00:02:16,479 --> 00:02:19,114 همون روزي که ما با هم 37 00:02:19,115 --> 00:02:21,383 يک بچه گربه مرده توي باغ پيدا کرديم 38 00:02:21,384 --> 00:02:25,988 وقتي که تو اون کرم ها رو ديدي که دخل چشم هاي اون بچه گربه ميلوليدن 39 00:02:25,989 --> 00:02:28,357 تقريباً داشتي غش مي کردي 40 00:02:34,397 --> 00:02:36,632 حالا ... بهم بگو پدرم کجاست؟ 41 00:02:50,413 --> 00:02:51,780 شلام تاديکوس 42 00:02:51,781 --> 00:02:53,649 از من چي ميخواي؟ 43 00:02:53,650 --> 00:02:57,419 ميدونم چيزي که من ميخوام همونقدر هم تو اون رو ميخواي 44 00:02:57,420 --> 00:03:00,155 تا طعم مرگ رو به کسي که پدرت رو کشته بچشوني 45 00:03:00,156 --> 00:03:02,858 کسي که پدر من رو کشت پدر تو بود 46 00:03:02,859 --> 00:03:04,126 و تو هم اون رو سال ها پيش کشتي 47 00:03:04,127 --> 00:03:06,829 به هر شکلي که بوده پدرم مرگ رو فريب داده 48 00:03:06,830 --> 00:03:10,966 درست به همون شکلي که هر چيزي يا هر کسي رو در اين دنيا فريب مي داده 49 00:03:10,967 --> 00:03:14,103 اما حالا من فهميدم که اون کجا 50 00:03:14,104 --> 00:03:16,138 تمام اين سال ها خودش رو قايم کرده 51 00:03:16,139 --> 00:03:18,240 متاسفانه چون که من يک روح هستم 52 00:03:18,241 --> 00:03:20,743 من به شخصه نمي تونم اون رو دوباره بکشم 53 00:03:20,744 --> 00:03:24,613 اما فکر کردم که شايد تو دلت بخواد اين کار رو بکني 54 00:03:27,217 --> 00:03:28,450 حتي اگه من دلم بخواد 55 00:03:28,451 --> 00:03:30,119 خنجرم رو درون قلب اون حروم زاده فرو کنم 56 00:03:30,120 --> 00:03:31,520 چرا تو براي اين کار پيش من اومدي؟ 57 00:03:31,521 --> 00:03:34,523 من کسي نيستم که به اون اندازه قدرت داشته باشم که پانيس رال رو بکشم 58 00:03:34,524 --> 00:03:38,560 درسته اما برادرت ميتونه اين کار رو بکنه 59 00:03:38,561 --> 00:03:41,230 خب پس چرا پيش اون نرفتي؟ 60 00:03:41,231 --> 00:03:43,365 چون زداکوس بزرگ همچين حرف هايي رو 61 00:03:43,366 --> 00:03:44,900 از من قبول نمي کنه 62 00:03:44,901 --> 00:03:49,371 اما اگه اون اين حرف ها رو از يک فاميل بشنوه 63 00:03:52,475 --> 00:03:54,476 خيلي وقته که اين قطب نما داره 64 00:03:54,477 --> 00:03:56,278 به يک سمت اشاره مي کنه 65 00:03:56,279 --> 00:03:58,447 کي ميتونست تصورش رو بکنه که جست و جوگر 66 00:03:58,448 --> 00:04:00,549 بتونه 12 روز تمام رو بدون استراحت و توقف 67 00:04:00,550 --> 00:04:03,919 صرف کمک کردن به بچه هاي بيچاره در مقابل با حيوون هاي وحشي بکنه 68 00:04:03,920 --> 00:04:06,522 شايد اين خودش يک نشانه باشه که داريم به سنگ اشک ها نزديک ميشيم 69 00:04:06,523 --> 00:04:07,723 بعدش بايد چيکار کنيم؟ 70 00:04:07,724 --> 00:04:09,458 ما از اون سنگ استفاده مي کنيم تا باهاش شکاف بوجود آمده رو از بين ببريم 71 00:04:09,459 --> 00:04:10,692 اما چطوري؟ 72 00:04:14,664 --> 00:04:17,032 هوم حرف همين دقيقاً همينه 73 00:04:17,033 --> 00:04:19,201 الان نزديک به سه ماهه 74 00:04:19,202 --> 00:04:22,237 که ما داريم دنبال يک سنگ مرموز مي گرديم 75 00:04:22,238 --> 00:04:23,806 اما هيچ کدوم از ما نميدونه 76 00:04:23,807 --> 00:04:27,643 که بعد از اينکه اون رو پيدا کرديم بايد باهاش چيکار کنيم 77 00:04:29,913 --> 00:04:32,614 ريچارد ا بحال از پس هر ماموريتي بر اومده 78 00:04:32,615 --> 00:04:34,883 وقتي که وقتش برسه من معتقدم که تقدير اينگونه ميشه 79 00:04:34,884 --> 00:04:36,752 که اون جواب اين سوال رو پيدا کنه 80 00:04:43,593 --> 00:04:45,861 تاديکوس 81 00:04:47,497 --> 00:04:48,730 خوبه که شما رو مي بينم برادر 82 00:04:48,731 --> 00:04:50,299 چطور تونستي ما رو پيدا کني؟ 83 00:04:50,300 --> 00:04:54,303 دوست قديمي مون سباستين يکي از اين نقشه ها رو براي من ساخته 84 00:04:54,304 --> 00:04:57,172 و برام خيلي گرون تموم شد مردک پست فطرت 85 00:04:59,075 --> 00:05:01,210 لازمه که باهات صحبت کنم 86 00:05:01,211 --> 00:05:03,011 تنهايي 87 00:05:03,012 --> 00:05:05,280 الان حدود 24 ساله که هيچ کس اثري از پانيس رال نديده 88 00:05:05,281 --> 00:05:06,982 و تو يک باره ميايي و ميگي که ميدوني اون کجاست؟ 89 00:05:06,983 --> 00:05:10,285 اوه ... البته چطور يک پيرمرد مثل تاديکوس 90 00:05:10,286 --> 00:05:11,587 ميتونه چيز به اين مهمي رو بدونه؟ 91 00:05:11,588 --> 00:05:14,456 اوه ... بگذار برات گم زداکوس من مرد دنيا ديده ام 92 00:05:14,457 --> 00:05:17,025 مسافرت مي کنم ... معامله مي کنم با مردم نشست و برخاست دارم ... مي شنوم 93 00:05:17,026 --> 00:05:19,127 تو هيچ وقت نمي توني من رو فريب بدي تاديکوس 94 00:05:19,128 --> 00:05:20,729 پس خواهشا الان هم امتحان نکن 95 00:05:20,730 --> 00:05:23,165 چطور شد که راجع به پانيس رال شنيدي؟ 96 00:05:23,166 --> 00:05:25,601 دارکن رال پيش من وارد شد 97 00:05:28,071 --> 00:05:30,472 و تو هم داري حرف هاي اون شيطون رو پس ميگي؟ 98 00:05:30,473 --> 00:05:32,507 همه ميدونيم که شايد اون بخواد با تحريک کردن طمع من 99 00:05:32,508 --> 00:05:34,142 من رو از ريچارد دور کنه تا به مقاصد شوم خودش برسه 100 00:05:34,143 --> 00:05:35,177 من اينطور فکر نمي کنم 101 00:05:35,178 --> 00:05:36,979 اون ميخواد که پانيس رال بميره همونقدري که ما هم ميخواهيم اون بميره 102 00:05:36,980 --> 00:05:40,382 و شايد اين تنها فرصتي باشه که بتونيم انتقام پدرمون رو بگيريم 103 00:05:43,186 --> 00:05:45,654 حتي اگه حق با تو باشه 104 00:05:45,655 --> 00:05:47,789 ريچارد به احتمال خيلي زياد به سنگ اشک ها نزديک شده 105 00:05:47,790 --> 00:05:48,857 نمي تونم تنهاش بگذارم 106 00:05:48,858 --> 00:05:52,261 زد ما با هم يک پيمان بستيم 107 00:05:53,696 --> 00:05:54,997 پدر؟ 108 00:05:54,998 --> 00:05:56,865 تاديکوس؟ 109 00:06:11,814 --> 00:06:14,583 در تمام اين ماه ها کجا بودي؟ 110 00:06:14,584 --> 00:06:16,385 قرار بود که اينجا باشي 111 00:06:16,386 --> 00:06:19,321 متونستي ازش مراقبت کني 112 00:06:19,322 --> 00:06:22,057 چه اتفاق افتاده؟ 113 00:06:22,058 --> 00:06:24,259 اون به قتل رسيده 114 00:06:24,260 --> 00:06:25,928 توسط پانيس رال 115 00:06:25,929 --> 00:06:29,164 نه 116 00:06:29,165 --> 00:06:30,599 نه اين امکان نداره 117 00:06:30,600 --> 00:06:32,200 داري ميگي که من بهت دروغ ميگم؟ 118 00:06:32,201 --> 00:06:33,568 من با جفت چشماي خودم ديدم 119 00:06:33,569 --> 00:06:36,405 دقيقاً چي ديدي؟ 120 00:06:36,406 --> 00:06:39,141 داشتم ميومدم خونه که تو و پدر رو ببينم 121 00:06:39,142 --> 00:06:40,943 خودت گفتي که اون موقع خونه نبودي 122 00:06:40,944 --> 00:06:43,946 اگه خوب گوش بدي ميفهمي که چي ميخوام بگم 123 00:06:43,947 --> 00:06:48,283 تو و پدر داشتين با هم جر و بحث مي کردين 124 00:06:48,284 --> 00:06:50,686 من نميتونستم بفهمم دارين راجع به چي حرف ميزنين 125 00:06:50,687 --> 00:06:54,923 نمي خواستم که مداخله کنم 126 00:06:54,924 --> 00:06:59,361 اما يکدفعه تو يک چاقو درآوردي 127 00:06:59,362 --> 00:07:02,164 و به بدن پدر فرو کردي 128 00:07:02,165 --> 00:07:03,632 داري راجع به چي حرف ميزني؟ 129 00:07:03,633 --> 00:07:04,900 من هيچ وقت به پدر چاقو نزدم 130 00:07:04,901 --> 00:07:06,635 پس خفه خون بگير و گوش کن 131 00:07:09,105 --> 00:07:12,507 ميبايست تلاش ميکردم که جلوي اين کار رو بگيرم 132 00:07:12,508 --> 00:07:14,710 ميبايست تلاش خودم رو مي کردم و به پدر کمک مي کردم 133 00:07:14,711 --> 00:07:18,213 اما نتونستم 134 00:07:18,214 --> 00:07:21,950 اما بعد ديدم که اون شخص تو نبودي 135 00:07:23,486 --> 00:07:24,753 اون پانيس رال بود 136 00:07:24,754 --> 00:07:28,423 فقط خودش رو شبيه تو کرده بود 137 00:07:28,424 --> 00:07:30,826 پدر در حالي مرده 138 00:07:32,161 --> 00:07:34,463 که فکر مي کرده من اون رو کشتم؟ 139 00:07:34,464 --> 00:07:35,764 زد 140 00:07:35,765 --> 00:07:40,669 قسم بخور که مهم نيست چه اتفاقي ممکنه بيفته 141 00:07:40,670 --> 00:07:43,905 مهم نيست که براي زندگي هاي ما چه اتفاقي بيفته 142 00:07:43,906 --> 00:07:47,609 ما هرگز تا زماني که اين خنجر رو در قلب پانيس رال فرو نکنيم 143 00:07:47,610 --> 00:07:49,277 آرامش پيدا نکنيم 144 00:07:54,784 --> 00:07:56,918 ما به خودمون قول داديم زد 145 00:07:56,919 --> 00:07:59,654 بله 146 00:07:59,655 --> 00:08:01,289 بله و حالا بايد دينمون رو به پدرمون ادا کنيم 147 00:08:01,290 --> 00:08:04,226 اما پانيس خيلي خطرناکه 148 00:08:04,227 --> 00:08:06,461 من خودم به تنهايي ميرم 149 00:08:06,462 --> 00:08:08,764 ترا خدا زد 150 00:08:08,765 --> 00:08:11,099 وقتي که پدر داشته کشته ميشد 151 00:08:11,100 --> 00:08:13,201 من فقط مثل يه مجسمه وايسادم و ميلرزيدم 152 00:08:13,202 --> 00:08:14,636 و هيچ کاري نکردم 153 00:08:14,637 --> 00:08:18,173 کاري نکن که الان هم هيچ کاري نکنم 154 00:08:18,174 --> 00:08:20,175 داري ما رو ترک مي کني؟ چرا؟ 155 00:08:20,176 --> 00:08:22,010 اين يک موضوع خانوادگيه 156 00:08:22,011 --> 00:08:23,111 زد من هم جزء خانواده تو هستم 157 00:08:23,112 --> 00:08:25,313 اگه کسي توي دردسره من هم ميخوام کمک کنم 158 00:08:25,314 --> 00:08:28,583 مشکل اونقدرها هم حاد نيست که من و تاديکوس نتونيم از پسش بربياييم 159 00:08:28,584 --> 00:08:32,154 به محض اينکه مشغله مون حل شد به شما ملحق ميشم 160 00:08:32,155 --> 00:08:34,856 مشغله چه مشغله اي؟ 161 00:08:34,857 --> 00:08:37,826 چيزي نيست که بخواهي ذهنت رو درگيرش کني 162 00:08:50,747 --> 00:08:52,682 شرمنده که مجبور شدي ريچارد رو تنها بگذاري 163 00:08:52,683 --> 00:08:54,951 موضوع اون نيست ريچارد به خوبي 164 00:08:54,952 --> 00:08:57,019 به وسيله کيلن و کارا مراقبت ميشه من فقط به اين فکر مي کردم 165 00:08:57,020 --> 00:08:58,588 که هيچ کدوم از اين اتفاق ها لازم نبود 166 00:08:58,589 --> 00:09:00,122 اگه فقط من به حرف پدرم گوش داده بودم 167 00:09:05,429 --> 00:09:08,564 دارکن رال ارباب آينده دارکن ها 168 00:09:08,565 --> 00:09:11,734 چشم هاش مثل مال شما ميمونه سرورم 169 00:09:11,735 --> 00:09:14,003 زد 170 00:09:17,341 --> 00:09:20,176 تو براي من مثل يک دوست وفادار بودي 171 00:09:20,177 --> 00:09:22,178 و تو براي من اونقدر کار انجام دادي 172 00:09:22,179 --> 00:09:25,114 که هر کسي از يک دوست توقع داره 173 00:09:25,115 --> 00:09:28,784 ولي آيا تو به من اين لطف رو مي کني 174 00:09:28,785 --> 00:09:30,620 و مثل پدرت که به من آموزش داده تو هم به پسر من آموزش بدي؟ 175 00:09:32,890 --> 00:09:34,490 باعث افتخار منه 176 00:09:37,060 --> 00:09:41,264 بنابراين راحت باش دوست من و خوش بگذرون 177 00:10:05,489 --> 00:10:08,024 اينجا چيکار مي کني پدر؟ 178 00:10:08,025 --> 00:10:13,262 جادوگر اعظم زداکوس زل زراندر 179 00:10:13,263 --> 00:10:16,265 ارزشش برابر چند تا فاحشه است 180 00:10:16,266 --> 00:10:19,468 ارزش من با هيچ کسي برابر نيست 181 00:10:19,469 --> 00:10:20,870 پانيس دوست منه 182 00:10:20,871 --> 00:10:25,241 اوه ... بله پانيس رال براي من هم مثل يک دوست بود 183 00:10:25,242 --> 00:10:28,978 البته تا وقتي که من از درس دادن بهش اجتناب کردم 184 00:10:28,979 --> 00:10:31,981 بنابراين اون در صدد پيدا کردن يک دوست جديد شد 185 00:10:31,982 --> 00:10:33,983 در روزگار شما پدر 186 00:10:33,984 --> 00:10:36,953 سرزمين دهاران ها سرزمين مردم نجيب بود 187 00:10:36,954 --> 00:10:39,956 اما حالا با دود جنگ تيره و تار شده 188 00:10:39,957 --> 00:10:43,059 جادو براي مراقبت از همه ما لازمه 189 00:10:43,060 --> 00:10:45,494 و مخصوصاً براي پادشاهمون 190 00:10:45,495 --> 00:10:49,231 پس درسته قراره تو به دارکن رال درس بدي 191 00:10:50,534 --> 00:10:52,935 من فقط قراره به اون جادويي رو درس بدم 192 00:10:52,936 --> 00:10:55,338 که استعداد بالقوه اون در خونشه 193 00:10:55,339 --> 00:10:58,708 فقط يک دليل داره که جادوي ذاتي رال ها 194 00:10:58,709 --> 00:11:01,143 بعد از پذيرفتن حکومت خاموش شده 195 00:11:01,144 --> 00:11:03,279 اجداد ما اين موضوع رو تاييد کردند 196 00:11:03,280 --> 00:11:05,881 چون که هيچ پادشاهي نبايد 197 00:11:05,882 --> 00:11:07,483 هر دو قدرت خاکي و جادويي رو داشته باشه 198 00:11:07,484 --> 00:11:10,720 اين دو قدرت با همديگه باعث به وجود آمدن نيروي کنترل نشدني اي ميشه 199 00:11:10,721 --> 00:11:13,489 که فقط منجر به استبداد ميشه 200 00:11:13,490 --> 00:11:16,592 پانيس قادر نيست که در مقابل اين وسوسه که 201 00:11:16,593 --> 00:11:20,062 همه چيز و همه کس رو زير سلطع خودش دربياره مقاومت کنه 202 00:11:20,063 --> 00:11:21,330 اما اون به من اعتماد داره 203 00:11:21,331 --> 00:11:23,466 من ميتونم بهش ياد بدم که 204 00:11:23,467 --> 00:11:26,869 از قدرت جادوييش به انصاف و هوشمندانه استفاده کنه 205 00:11:26,870 --> 00:11:29,772 زداکوس تو هيچ چيز درباره اين خانواده نمي دوني 206 00:11:29,773 --> 00:11:33,175 و اينکه چه اتافق مي افته اگه تو همينطور پيشنهاداتشون رو قبول کني 207 00:11:33,176 --> 00:11:37,713 خب ... از کي تا حالا قدرت ديدن آينده رو پيدا کردين؟ 208 00:11:40,117 --> 00:11:42,785 همين حالا با من به خونه بيا زداکوس 209 00:11:42,786 --> 00:11:44,220 قبل از اينکه خيلي دير بشه 210 00:11:47,257 --> 00:11:50,526 جاي من اينجاست پدر 211 00:11:50,527 --> 00:11:52,395 من هيچ جايي نميرم 212 00:11:57,734 --> 00:11:59,802 کاراکتيکوس 213 00:12:01,571 --> 00:12:02,705 معلم قديمي من 214 00:12:02,706 --> 00:12:06,142 واقعا دلم برات تنگ شده بود 215 00:12:06,143 --> 00:12:08,811 اوه ميدونم که در ديم يه کمي با هم اختلاف نظر داشتيم 216 00:12:08,812 --> 00:12:11,147 اما حالا که پسرم به دنيا اومده 217 00:12:11,148 --> 00:12:15,484 نميتونيم مشکلاتمون رو کنار بگذاريم و مثل دو تا دوست قديم با همديگه بنوشيم؟ 218 00:12:16,953 --> 00:12:20,189 شايد تونسته باشي پسر من رو از راه به در کني 219 00:12:20,190 --> 00:12:22,124 با دروغ ها و دغل هات 220 00:12:24,094 --> 00:12:26,462 اما من ميدونم که تو واقعا چي هستي 221 00:12:26,463 --> 00:12:29,965 و من از هيچ کاري براي 222 00:12:29,966 --> 00:12:34,703 به پايان رسوندن استبداد رال ها فروگذار نمي کنم 223 00:12:34,704 --> 00:12:38,240 پدر درباره سرنوشت سلسله حکومتي رال ها حق داشت 224 00:12:38,241 --> 00:12:39,542 اگه بهش گوش داده بودم 225 00:12:39,543 --> 00:12:41,544 اون شبي که اون کشته شده بود باهاش توي خونه بودم 226 00:12:41,545 --> 00:12:43,646 شايد ميتونستم جلوي پانيس رال رو بگيرم 227 00:12:43,647 --> 00:12:47,183 شبي که اون مرد تو يک مشغله مهمي داشتي 228 00:12:47,184 --> 00:12:49,051 من هيمنطوري اون حرف رو بهت زدم 229 00:12:49,052 --> 00:12:52,354 اما حقيقت نداشت 230 00:12:52,355 --> 00:12:54,290 خبر بدي شده؟ 231 00:12:55,592 --> 00:12:57,159 از طرف پدرمه 232 00:12:57,160 --> 00:12:58,894 چي ميگه؟ 233 00:13:01,431 --> 00:13:04,066 اون از اينکه يک باره وارد قصر شده 234 00:13:04,067 --> 00:13:07,570 و مهماني تولد شما رو به هم ريخته عذرخواهي کرده 235 00:13:09,139 --> 00:13:12,241 و در ادامه از من خواسته که به خونه برم 236 00:13:12,242 --> 00:13:15,878 گفته که با من مشکلي نداره 237 00:13:15,879 --> 00:13:19,315 دوران پدرت ديگه گذشته زداکوس 238 00:13:19,316 --> 00:13:20,783 يک زماني اون يک مرد بزرگي بود 239 00:13:20,784 --> 00:13:23,686 اما حالا فقط داره مزاحم راهت ميشه 240 00:13:23,687 --> 00:13:26,622 بله 241 00:13:28,992 --> 00:13:32,294 اما هنوز پدر منه 242 00:13:32,295 --> 00:13:34,763 و من رو دوست داره 243 00:13:36,399 --> 00:13:39,268 اگه اون بخواد که با ما آشتي کنه 244 00:13:39,269 --> 00:13:42,071 بايد ببينم که چي ميگه 245 00:13:42,072 --> 00:13:45,207 حق با توه 246 00:13:45,208 --> 00:13:47,143 تو تنها کسي هستي که ميتوني با پدرت آشتي کني 247 00:13:47,144 --> 00:13:48,944 برو پيشش 248 00:13:48,945 --> 00:13:50,045 کنارش باش 249 00:13:50,046 --> 00:13:52,148 و تا زماني که تو اونجايي 250 00:13:52,149 --> 00:13:54,483 بهش بگو که من هم خيلي دلم ميخواد با همديگه آشتي کنيم 251 00:13:56,286 --> 00:13:58,087 به محض اينکه بتونم خودم رو مي رسونم 252 00:13:58,088 --> 00:13:59,788 سفر ايمني داشته باشي 253 00:14:02,325 --> 00:14:05,728 من هم به پرنسس آريانا ميگم که تو دفعه بعد اون رو ملاقات مي کني 254 00:14:05,729 --> 00:14:08,497 پرنسس آريانا اينجاست؟ 255 00:14:08,498 --> 00:14:12,234 بله ... اين همون چيزي بود که براي گفتنش پيشت اومدم 256 00:14:12,235 --> 00:14:16,438 ظاهرا از ملاقات دفعه قبل با شما نسبت بهتون علاقه پيدا کرده 257 00:14:17,741 --> 00:14:19,475 من هم همينطور 258 00:14:19,476 --> 00:14:21,510 پس بدبختي دو برابر شد 259 00:14:21,511 --> 00:14:23,179 چون اون فقط همين امشب رو اينجاست 260 00:14:24,781 --> 00:14:27,149 شايد اون ارزش يک تاخير کوچيک رو داشته باشه 261 00:14:28,652 --> 00:14:30,286 ماموريت مهم من 262 00:14:30,287 --> 00:14:32,888 خوابيدن با يک دختر جوون بود 263 00:14:32,889 --> 00:14:35,457 قدرت شهوت من رو کور کرده بود 264 00:14:35,458 --> 00:14:36,792 و همينطور چشم هاي پرنسس آريانا رو 265 00:14:36,793 --> 00:14:40,696 بنابراين نمي تونستم ببينم که چطور داره من رو فريب ميده 266 00:14:40,697 --> 00:14:42,131 خب برادر 267 00:14:42,132 --> 00:14:44,934 در نهايت يک فرصت پيش اومد تا حقش رو کف دستش بگذاري 268 00:14:49,139 --> 00:14:51,140 شايد لازمه که دنبال زد بريم 269 00:14:51,141 --> 00:14:54,577 اگه زد نخواد که ما پيداش کنيم ما هم هيچ جور نمي تونيم پيداش کنيم 270 00:14:54,578 --> 00:14:56,378 احساس مي کنم اون به کمک ما نياز داره 271 00:14:56,379 --> 00:14:59,381 ريچارد مشغله زد هر چيزي که هست 272 00:14:59,382 --> 00:15:02,218 کاملاً خصوصيه بايد بهش احترام بگذاريم 273 00:15:04,054 --> 00:15:06,722 وقتي که آماده شد بهمون ملحق ميشه 274 00:15:17,634 --> 00:15:20,903 کمکم کنين اينها نتيجه تمام زندگي من هستند 275 00:15:32,716 --> 00:15:35,351 شمشير حقيقت 276 00:15:35,352 --> 00:15:37,019 تو جست و جوگر هستي 277 00:15:37,020 --> 00:15:39,321 تنها کسي که من دنبالش بودم 278 00:15:39,322 --> 00:15:43,425 کار خدا رو ببين که ما رو به هم رسونده 279 00:15:43,426 --> 00:15:44,660 براي چي؟ 280 00:15:44,661 --> 00:15:47,363 تا من هم در ماموريتتون به شما ملحق بشم 281 00:15:48,798 --> 00:15:51,166 اونقدر ذوق زده شدم که زبونم گرفته 282 00:15:51,167 --> 00:15:52,468 من رو ببخشين 283 00:15:52,469 --> 00:15:55,604 هوريس گيلدر ماير 284 00:15:55,605 --> 00:15:57,773 پژوهش گر و باستان شناس 285 00:15:57,774 --> 00:16:00,876 آماده براي مبارزه و مرگ در راه خدمت به شما 286 00:16:01,911 --> 00:16:04,079 درسته که بدون حضور تو 287 00:16:04,080 --> 00:16:06,348 پيروزي ما کار دشواريه 288 00:16:06,349 --> 00:16:07,750 اما بهتره راه ديگه اي رو پيدا کنيم 289 00:16:09,352 --> 00:16:10,986 اما از علاقه شما براي کمک ممنونم 290 00:16:10,987 --> 00:16:13,722 نه ... نه ... نه ... نه شما متوجه نيستين 291 00:16:13,723 --> 00:16:15,924 بعد از يک عمر طولاني صرف مطالعه و پژوهش 292 00:16:15,925 --> 00:16:19,528 در نهايت تونستم از راز يک موضوع مهم پرده بردارم 293 00:16:19,529 --> 00:16:23,932 پنهان شده در ديوارهاي والداري 294 00:16:23,933 --> 00:16:25,868 در کتيبه هاي باستاني 295 00:16:25,869 --> 00:16:30,773 که حامل سنگ اشک هاست 296 00:16:30,774 --> 00:16:32,708 چگونگي استفاده از اون 297 00:16:32,709 --> 00:16:34,677 براي بستن شکاف بين دو دنيا 298 00:16:34,678 --> 00:16:38,280 جست و جوگر بدون کمک من 299 00:16:38,281 --> 00:16:39,581 شما هيچ وقت اون کتيبه هاي باستاني رو پيدا نمي کنين 300 00:16:39,582 --> 00:16:42,351 و ماموريتتون هم با شکست روبرو ميشه 301 00:16:42,352 --> 00:16:47,189 و دنياي حيات رو به نابودي ميره 302 00:16:54,225 --> 00:16:56,793 اين من نبودم که براي اولين بار 303 00:16:56,794 --> 00:16:58,995 از خودمون پرسيدم که 304 00:16:58,996 --> 00:17:00,930 بايد بعد از پيدا کردن سنگ اشک ها چيکار کنيم 305 00:17:00,931 --> 00:17:03,333 و يک دفعه اين مرد مرموز نمايان شد 306 00:17:03,334 --> 00:17:05,835 و داره ميگه که از دستورالعمل ها باخبره؟ 307 00:17:05,836 --> 00:17:08,071 زد گفته بود که وقتي وقتش برسه 308 00:17:08,072 --> 00:17:09,606 قضا و قدر ريچارد رو به سمت جواب راهنمايي مي کنه 309 00:17:09,607 --> 00:17:11,875 شايد اين هم يه جورشه 310 00:17:15,446 --> 00:17:17,480 ما از کمکت قدرداني مي کنيم 311 00:17:17,481 --> 00:17:19,549 اما اگه تو به ما بگي که اين ديوار کجاست 312 00:17:19,550 --> 00:17:20,950 ميتونيم خودمون کتيبه رو پيدا کنيم 313 00:17:20,951 --> 00:17:24,120 خب اميدوار بودم که بشه اين کار رو کرد ولي امکانش نيست 314 00:17:24,121 --> 00:17:27,123 سال ها پيش به دستور اولريچ 315 00:17:27,124 --> 00:17:29,859 به نحوي از نوشته ها محافظت شده 316 00:17:29,860 --> 00:17:32,495 يکي از راهبه هايي که اون رو 317 00:17:32,496 --> 00:17:35,799 براي امنيت در داخل ديوارها قرار داده 318 00:17:35,800 --> 00:17:37,367 اون رو طلسم کرده 319 00:17:37,368 --> 00:17:42,038 تا فقط به وسيله کد مخصوص به خودش باز بشه 320 00:17:42,039 --> 00:17:45,308 اما کد باز کردن اون گم شد 321 00:17:45,309 --> 00:17:46,976 به نظر مي رسيد که براي هميشه مفقود شده باشه 322 00:17:46,977 --> 00:17:49,012 تا به امروز 323 00:17:49,013 --> 00:17:52,482 بر اساس باقيمانده هاي دست نوشته هاي اون راهب 324 00:17:52,483 --> 00:17:56,152 با تلاش مضاعف خودم اين لغت نامه رو تهيه کردم 325 00:17:56,153 --> 00:18:00,623 و با اين لغت نامه مي تونم کد را پيدا کنم 326 00:18:00,624 --> 00:18:02,325 خب بنابراين تو ميتوني به من هم ياد بدي 327 00:18:02,326 --> 00:18:04,127 ما اونقدر زمان نداريم 328 00:18:04,128 --> 00:18:06,329 نيروهاي نگهبان دنياي مردگان 329 00:18:06,330 --> 00:18:09,332 روز به روز قوي تر ميشن 330 00:18:09,333 --> 00:18:12,902 جست و جوگر من متوجه اين حقيقت هستم که من يک پيرمرد بيشتر نيستم 331 00:18:12,903 --> 00:18:15,371 و اينکه برات يه بار اضافه محسوب ميشم 332 00:18:15,372 --> 00:18:20,009 اما تو به اين احتياج داري و براي همين به من هم احتياج داري 333 00:18:21,879 --> 00:18:24,080 بريم 334 00:18:24,081 --> 00:18:26,349 آروم باش 335 00:18:26,350 --> 00:18:27,984 منظورت چيه از اينکه ميگي آروم باشم؟ 336 00:18:27,985 --> 00:18:29,319 پانيس داخل اينجاست 337 00:18:29,320 --> 00:18:30,653 درسته و ازش محافظت ميشه 338 00:18:30,654 --> 00:18:32,655 اينها فقط چند تا راهبه هستند 339 00:18:38,596 --> 00:18:41,397 راهبه هاي مسلحي که از شيطان مستبد 340 00:18:41,398 --> 00:18:44,734 در تمام اين سال ها محافظت مي کردند 341 00:18:44,735 --> 00:18:47,337 نزديک به من پشت سر من بيا 342 00:19:07,625 --> 00:19:10,526 حالا بريم پانيس رو پيدا کنيم 343 00:19:19,236 --> 00:19:23,273 فکر کردي ميتوني براي هميشه پنهان بشي پانيس؟ 344 00:19:24,475 --> 00:19:26,042 اين به خاطر پدرمونه 345 00:19:35,586 --> 00:19:37,453 اين اون نيست 346 00:19:37,454 --> 00:19:39,355 منظورت چيه؟ 347 00:19:45,262 --> 00:19:49,699 اون از جادو استفاده کرد و من رو گول زد 348 00:19:55,806 --> 00:19:58,341 حالا بايد چطوري پانيس رو پيدا کنيم؟ 349 00:19:58,342 --> 00:20:00,410 بايد صومعه رو بگرديم 350 00:20:00,411 --> 00:20:03,846 بايد يه سري نشانه باشه که نشون بده اون کجا رفته 351 00:20:03,847 --> 00:20:06,883 جادوگر اجازه بده من اين مشکل رو حل کنم 352 00:20:09,453 --> 00:20:11,554 بعداز همه کارهايي که کردي 353 00:20:11,555 --> 00:20:13,589 همه خرابي ها و مرگ ها که شخص تو مسئولش بودي 354 00:20:13,590 --> 00:20:15,158 فکر کردي به حرف ها تو من گوش ميدم؟ 355 00:20:15,159 --> 00:20:17,961 براي اولين بار خواسته هاي ما يکي شده 356 00:20:17,962 --> 00:20:19,662 با اين اوضاف هنوز روي گذشته ها پافشاري مي کني؟ 357 00:20:19,663 --> 00:20:21,798 واقعا که اين کار تو از روي بي خرديه زداکوس 358 00:20:21,799 --> 00:20:24,701 اگه خواسته هاي ما در يک مسيره پس چرا اجازه دادي تا 359 00:20:24,702 --> 00:20:26,336 يک انسان اشتباهي رو بکشيم؟ 360 00:20:26,337 --> 00:20:30,273 اوه ... من هيچ نظري ندارم که در حال حاضر پدرم از اين قصر به کجا رفته 361 00:20:30,274 --> 00:20:32,408 چون که من نمي تونم در دنياي زنده ها قدم بزنم 362 00:20:32,409 --> 00:20:34,944 تنها چيزي که ميدونم از يکي از مرده هاي اخير بدست آوردم 363 00:20:34,945 --> 00:20:39,248 خوشبختانه وحشيگيري ناشي از انتقام جويي شما 364 00:20:39,249 --> 00:20:41,217 باعث شده تا چند تا روح تر و تازه برام برسن 365 00:20:41,218 --> 00:20:43,019 همين الان يکيشون رو شکنجه دادم 366 00:20:43,020 --> 00:20:45,521 تا بهم بگه پدرم کجا رفته 367 00:20:45,522 --> 00:20:49,225 ما ديگه از تو راهنمايي نمي گيريم 368 00:20:49,226 --> 00:20:51,060 پس احياناً دلت نميخواد بدوني که 369 00:20:51,061 --> 00:20:54,197 اون خودش رو شبيه يک محقق پير و دوست داشتني کرده 370 00:20:54,198 --> 00:20:56,933 و در حال حاضر براي ديدن پسر ديگه اش رفته 371 00:20:56,934 --> 00:20:59,936 برادر من ... نوه تو 372 00:21:04,274 --> 00:21:05,408 آيا تا به حال شده که 373 00:21:05,409 --> 00:21:07,477 در بدست آوردن اون کد ها به شک بيفتي؟ 374 00:21:07,478 --> 00:21:10,113 نه ... نه ... نه ... تنها دودلي من 375 00:21:10,114 --> 00:21:12,582 سر اين بود که آيا اونقدر زندگي مي کنم که تو رو پيدا کنم 376 00:21:12,583 --> 00:21:15,051 اما آخرين باري که خودم رو چک کردم قلبم هنوز مي زد 377 00:21:19,823 --> 00:21:22,091 تو چطور ريچارد؟ 378 00:21:22,092 --> 00:21:23,926 آيا تا به حال شده که نسبت به 379 00:21:23,927 --> 00:21:25,628 موفقيت خودت در ماموريتت شک بکني؟ 380 00:21:25,629 --> 00:21:27,997 گاهي اوقات 381 00:21:27,998 --> 00:21:32,602 تو تا همين الانش هم دنيا رو از دست دارکن رال نجات دادي 382 00:21:32,603 --> 00:21:36,839 و با اون کار باعث شدم تا بين دو دنيا شکاف ايجاد بشه 383 00:21:36,840 --> 00:21:38,541 و حالا شرايط بذتر از قبل شده 384 00:21:38,542 --> 00:21:41,210 ريچارد 385 00:21:41,211 --> 00:21:43,513 تو يک بار موفق شدي 386 00:21:43,514 --> 00:21:46,582 بنابراين باز هم موفق ميشي 387 00:21:49,486 --> 00:21:51,587 اميدوارم حق با تو باشه 388 00:21:54,792 --> 00:21:57,326 اينجوري به ماجرا نگاه کن 389 00:21:57,327 --> 00:22:01,998 چند تا مرد هستند که براي نجات دادن دنيا 390 00:22:01,999 --> 00:22:04,567 در کنار خودشون زني رو دارند که دوستشو دارند؟ 391 00:22:08,705 --> 00:22:10,740 شبيه همون چيزهاييه که پدرم هميشه ميگه 392 00:22:12,643 --> 00:22:14,911 بايد آدم خوش شانسي باشه 393 00:22:17,347 --> 00:22:19,315 تو چي هوريس؟ 394 00:22:19,316 --> 00:22:20,750 خانواده اي داري؟ 395 00:22:23,887 --> 00:22:25,488 دو تا پسر 396 00:22:25,489 --> 00:22:27,790 اونها هم محقق هستند؟ 397 00:22:30,060 --> 00:22:31,928 نه ... نه 398 00:22:31,929 --> 00:22:35,164 نه راه اونها کلا فرق داره 399 00:22:35,165 --> 00:22:36,732 وقت ميکني که هر از چند گاهي بهشون سر زني؟ 400 00:22:40,871 --> 00:22:43,139 يکيشون مرده 401 00:22:44,875 --> 00:22:46,175 من رو در غمت شريک بدون 402 00:22:46,176 --> 00:22:47,210 اوه ... لازم نيست 403 00:22:47,211 --> 00:22:49,812 اون يک زندگي خيلي غم بار داشته 404 00:22:49,813 --> 00:22:52,415 اون يکي پسرت چي؟ 405 00:23:01,925 --> 00:23:04,827 من و اون 406 00:23:04,828 --> 00:23:06,262 زياد به همديگه نزديک نبوديم 407 00:23:08,699 --> 00:23:11,100 اما دليل نميشه که بهش افتخار نکنم 408 00:23:16,039 --> 00:23:18,174 هوريس بلندشو 409 00:23:18,175 --> 00:23:20,676 اوه .. اوه من رو ببخشين که خواب موندم 410 00:23:20,677 --> 00:23:22,411 براي رفتن آماده هستم 411 00:23:22,412 --> 00:23:23,679 مشکلي نيست هوريس 412 00:23:23,680 --> 00:23:25,014 يه چيزي بخور 413 00:23:30,354 --> 00:23:31,988 اون زده 414 00:23:36,693 --> 00:23:38,361 زد داري چيکار مي کني؟ 415 00:23:39,997 --> 00:23:42,999 از سر راه من برو کنار ريچارد کارا از هوريس محافظت کن 416 00:23:47,271 --> 00:23:49,739 اين مرد کسي هست که پدر من رو کشته 417 00:23:51,942 --> 00:23:56,679 زد بايد يک اشتباهي شده باشه اين مرد يک محققه 418 00:23:56,680 --> 00:23:58,614 اون داره ما رو به جايي ميبره 419 00:23:58,615 --> 00:24:00,750 که بتونيم بفهميم بايد با سنگ اشک ها چکار کنيم 420 00:24:00,751 --> 00:24:03,719 اون ميتونه خودش رو به هر شکلي که ميخواد در بياره 421 00:24:03,720 --> 00:24:06,689 هيچ اشتباهي در کار نيست اون پانيس راله 422 00:24:08,392 --> 00:24:09,792 امکان نداره 423 00:24:09,793 --> 00:24:13,930 زد داره حقيقت رو ميگه ريچارد 424 00:24:13,931 --> 00:24:17,233 من يک محقق هستم 425 00:24:17,234 --> 00:24:19,835 اما در کنارش پانيس رال هم هستم 426 00:24:19,836 --> 00:24:21,070 پدر تو 427 00:24:27,478 --> 00:24:28,545 يک دليل بهم بده 428 00:24:28,546 --> 00:24:29,879 نبايد به زد اجازه بدم که تو رو بکشه 429 00:24:29,880 --> 00:24:32,749 ميدونم که ماجرا از چه قراره 430 00:24:32,750 --> 00:24:34,684 اما هر چيزي که بهت گفتم 431 00:24:34,685 --> 00:24:36,786 غير از اسمم همه حقيقت بوده 432 00:24:39,606 --> 00:24:41,707 بيست و چهار سال پيش 433 00:24:41,708 --> 00:24:44,677 من زندگي سابقم رو رها کردم 434 00:24:44,678 --> 00:24:49,148 پيمان هاي دستور اولريچ رو با خودم برداشتم 435 00:24:49,149 --> 00:24:51,150 از اون موقع تا به حال 436 00:24:51,151 --> 00:24:56,555 زندگي خودم رو صرف رياضت و عبادت و مطالعه کردم 437 00:24:56,556 --> 00:25:00,359 من فقط در جست و جوي راز والدرو نبودم 438 00:25:00,360 --> 00:25:02,795 بلکه تمام تلاش خودم رو کردم تا 439 00:25:02,796 --> 00:25:05,564 گناهان خودم رو جبران کنم 440 00:25:05,565 --> 00:25:07,467 به دروغ هاش گوش نکن ريچارد 441 00:25:08,736 --> 00:25:10,471 من دروغ نميگم 442 00:25:10,772 --> 00:25:12,573 اگه من چهره خودم رو عوض کردم و پيشت اومدم 443 00:25:12,874 --> 00:25:14,908 تمام عالم و آدم مي دونن که 444 00:25:14,909 --> 00:25:16,576 با ظاهر واقعي خودم تو هيچ وقت به من اعتماد نمي کردي 445 00:25:16,577 --> 00:25:17,378 چهل سال پيش 446 00:25:17,479 --> 00:25:19,347 اون من رو فريب داد تا جادو رو بهش ياد بدم 447 00:25:19,348 --> 00:25:20,648 تا اون هم بتونه پدر من رو بکشه 448 00:25:21,049 --> 00:25:22,850 و حالا هم داره تو رو به تله ميندازه ريچارد 449 00:25:24,787 --> 00:25:28,224 من از جادويي که زد به من ياد داده بود استفاده کردم و پدرش رو کشتم 450 00:25:30,125 --> 00:25:34,328 و قبول دارم که اشتباه بزرگي بود 451 00:25:36,566 --> 00:25:40,201 و به خاطر همين هميشه خودم رو ملامت مي کردم 452 00:25:41,304 --> 00:25:42,404 اما در اون شرايط 453 00:25:43,705 --> 00:25:45,574 به نظرم اومد که چاره ديگه اي نداشتم 454 00:25:46,909 --> 00:25:48,711 قبل از اينکه تو به اون اجازه بدي که من رو بکشه 455 00:25:49,212 --> 00:25:51,682 و شانس خودت رو براي پيدا کردن کتيبه و سنگ خراب کني 456 00:25:52,983 --> 00:25:56,985 بگذار تا برات بگم که چه اتفاق افتاده و چرا 457 00:25:57,486 --> 00:26:00,022 اگه چيزي براي گفتن داري بگو 458 00:26:01,458 --> 00:26:03,125 در تمام اون سال ها 459 00:26:03,126 --> 00:26:06,162 موضوع دردناکي بود که من اون رو از تو مخفي نگه داشتم 460 00:26:12,435 --> 00:26:14,903 بيماري فرزند شما طبيعي نيست سرور من 461 00:26:15,904 --> 00:26:17,104 تب و لرز اون 462 00:26:17,105 --> 00:26:18,105 به خاطر نفريني هست 463 00:26:18,304 --> 00:26:19,405 که از راه دور به اون خونده شده 464 00:26:19,406 --> 00:26:21,640 نفرين؟ 465 00:26:21,641 --> 00:26:25,945 بله و فقط مي تونه اين از جانب جادوگر باشه 466 00:26:25,946 --> 00:26:28,347 کاراکتيکوس 467 00:26:29,983 --> 00:26:31,984 دنبال زداکوس بفرست 468 00:26:31,985 --> 00:26:34,787 شايد اون بتونه فرزندت رو معالجه کنه 469 00:26:36,056 --> 00:26:37,456 نه 470 00:26:40,594 --> 00:26:41,894 بگذار بميره 471 00:26:43,396 --> 00:26:45,564 من اجازه دادم که اون بيماري از نفرين شيوع پيدا کنه 472 00:26:45,565 --> 00:26:49,301 و فرزند خودم رو نابود کنه 473 00:26:52,773 --> 00:26:54,740 اما من يک مورد-سيف داشتم که بتونه اون رو زنده کنه 474 00:26:54,741 --> 00:26:58,811 به همين دليل پسرم خيلي زود سلامتيش رو به دست آورد و زنده موند 475 00:26:58,812 --> 00:27:01,213 ممکنه پدر من آدم سرسختي باشه 476 00:27:01,214 --> 00:27:02,448 اما هيچ وقت دلش نمياد که بچه بکشه 477 00:27:02,449 --> 00:27:04,984 اين همون چيزيه که من هم فکرش رو مي کردم 478 00:27:04,985 --> 00:27:08,053 اما چه کس ديگه اي ميتونه اين کار رو کرده باشه؟ 479 00:27:08,054 --> 00:27:11,123 تصميم گرفتم که خودم اين موضوع رو ازش بپرسم 480 00:27:11,124 --> 00:27:14,426 اما با دونستن اينکه اون هيچ وقت حقيقت رو به من نميگه 481 00:27:14,427 --> 00:27:18,063 بنابراين تصميم گرفتم که خودم رو شبيه تو کنم 482 00:27:21,101 --> 00:27:23,936 زداکوس 483 00:27:23,937 --> 00:27:25,471 اوه واقعا از اينکه امدي خوشحال شدم 484 00:27:25,472 --> 00:27:30,342 آيا تو بودي که روي پسر رال نفرين گذاشتي؟ 485 00:27:30,343 --> 00:27:33,279 بچه مرده؟ 486 00:27:33,280 --> 00:27:36,448 نه خدا رو شکر سالمه 487 00:27:36,449 --> 00:27:38,751 چطور تونستي چنين کار شيطاني اي انجام بدي؟ 488 00:27:38,752 --> 00:27:41,053 از کاري که کردم شرمنده ام 489 00:27:41,054 --> 00:27:43,122 اما بيشتر از اون از اينکه شکست خوردم شرمنده ام 490 00:27:43,123 --> 00:27:45,257 نکنه عقلت رو از دست دادي؟ 491 00:27:51,498 --> 00:27:55,301 شوتا ساحره جوان با يک پيشگويي پيش من اومد که 492 00:27:55,302 --> 00:27:59,004 دارکن رال وقتي بزرگ ميشه پدر خودش رو ميکشه 493 00:27:59,005 --> 00:28:03,275 و تبديل ميشه به مستبدي که دنيا تا به حال به چشم خودش ديده 494 00:28:04,711 --> 00:28:07,413 حالا که يک بار جون بچه به خطر افتاده 495 00:28:07,414 --> 00:28:09,882 پانيس از هيچ تلاشي براي مراقبت از اون فروگذار نميکنه 496 00:28:11,885 --> 00:28:14,920 همه چيز به تو وابسته است زداکوس 497 00:28:14,921 --> 00:28:18,157 تو تنها کسي هستي که ميتوني خودت رو نزديک کني 498 00:28:18,158 --> 00:28:20,860 بايد به قصر برگردي 499 00:28:20,861 --> 00:28:23,495 و درسته که کار ناخوشاينديه 500 00:28:23,496 --> 00:28:25,564 اما تو بايد دارکن رال رو بکشي 501 00:28:25,565 --> 00:28:29,535 من هيچ وقت اون بچه رو نمي کشم 502 00:28:29,536 --> 00:28:30,669 من تو رو از روي زمين برميدارم 503 00:28:34,808 --> 00:28:35,908 زد 504 00:28:49,155 --> 00:28:51,891 من اون کاري رو کردم که بميبود براي صيانت از خانواده انجام بدم 505 00:28:51,892 --> 00:28:54,393 ميدونستم که يک زماني براي خونخواهي ميايي 506 00:28:54,394 --> 00:28:57,763 من خودم و پسرم رو در قصر مخفي کردم 507 00:28:57,764 --> 00:29:00,599 اين فقط يه قصه است که تو از خودت در آوردي 508 00:29:00,600 --> 00:29:02,201 دليل واقعي که تو پدرم رو کشتي 509 00:29:02,202 --> 00:29:03,969 اين بود که تو ازش ميترسيدي 510 00:29:03,970 --> 00:29:06,605 اون تنها مردي بود که به اون اندازه قوي بود 511 00:29:06,606 --> 00:29:08,307 که ميتونست به حکومت ظالمانه رال ها خاتمه بده 512 00:29:08,308 --> 00:29:10,476 اوه زد اگه موضوع راجع به قدرته 513 00:29:10,477 --> 00:29:12,111 ميبايست يک راهي براي کشتن تو هم پيدا مي کردم 514 00:29:12,112 --> 00:29:14,213 اما اين کار رو نکردم 515 00:29:14,214 --> 00:29:16,081 چرا؟ 516 00:29:16,082 --> 00:29:19,285 چون دوست قديمي من تو رو دوست داشتم 517 00:29:23,556 --> 00:29:24,957 و هنوز هم تو رو دوست دارم 518 00:29:26,927 --> 00:29:30,296 کشتن پدر تو يک اشتباه بدي بود 519 00:29:30,297 --> 00:29:33,332 حق با اون بود 520 00:29:33,333 --> 00:29:34,967 ميبود پسر خودم رو مي کشتم 521 00:29:34,968 --> 00:29:37,169 اگه اون کار رو ميکردم 522 00:29:37,170 --> 00:29:40,239 يک دنيا رو نجات ميدادم 523 00:29:40,240 --> 00:29:42,408 و اين اتفاق پيش نميومد که راه شيطان به اين دنيا باز بشه 524 00:29:44,277 --> 00:29:50,416 زد تو خودت ميدوني که چقدر براي من سخت بود که پدر بشم 525 00:29:50,417 --> 00:29:55,654 من نمي توستم تنها پسرم رو که تازه هم به دنيا اومده بود قرباني کنم 526 00:29:57,290 --> 00:30:00,893 اما بعدها تصميم گرفتم که اشتباهم را 527 00:30:00,894 --> 00:30:03,729 با به دنيا آوردن بچه اي که 528 00:30:03,730 --> 00:30:05,731 دارکن رال رو نابود مي کرد جبران کنم 529 00:30:12,038 --> 00:30:15,040 اون بچه تو هستي ريچارد 530 00:30:16,810 --> 00:30:18,210 حالا پسرم من عاجزانه ازت ميخوام 531 00:30:18,211 --> 00:30:20,579 محض رضاي خدا 532 00:30:20,580 --> 00:30:22,982 به من اجازه بده تا در پيدا کردن سنگ و کتيبه بهت کمک کنم 533 00:30:42,201 --> 00:30:44,135 لرد رال 534 00:30:44,136 --> 00:30:46,404 خواهرانت خيلي راحت در خواب هستند 535 00:30:46,405 --> 00:30:48,740 در حالي که نگهبان دنياي مردگان جنگ راه انداخته 536 00:30:48,741 --> 00:30:52,177 اشاره کنين تا همه رو از خواب بيدار کنم 537 00:30:52,178 --> 00:30:55,947 مادر معترف و جست و جوگر 538 00:30:55,948 --> 00:30:58,617 در راه خودشوم براي پيدا کردن ديوارهاي والدري هستند 539 00:30:58,618 --> 00:31:01,520 در جست و جوي پيدا کردن کتيبه باستاني 540 00:31:01,521 --> 00:31:02,754 تو به همراه خواهرانت 541 00:31:02,755 --> 00:31:04,656 بايد قبل از اونها برسين 542 00:31:04,657 --> 00:31:07,559 منتظر مي مونين و هيچ حمله اي نمي کنين 543 00:31:07,560 --> 00:31:10,662 تا وقتي که جست و جوگر کتيبه و سنگ رو پيدا کرد 544 00:31:10,663 --> 00:31:14,266 وقتي که اون رو بدست آورد شما بايد اون رو ازش بدزدين 545 00:31:14,267 --> 00:31:16,768 چرا شما اين کتيبه و سنگ رو ميخواهين؟ 546 00:31:16,769 --> 00:31:18,703 اون کتيبه در بردارنده 547 00:31:18,704 --> 00:31:20,705 حمل کننده سنگ اشک هاست 548 00:31:20,706 --> 00:31:22,674 اگر جست و جوگر اين کتيبه رو داشته باشه 549 00:31:22,675 --> 00:31:24,709 اونوقت بر نگهبان دنياي مردگان پيروز ميشه 550 00:31:24,710 --> 00:31:27,613 بنابراين من اون کتيبه رو پيدا مي کنم و اون رو نابود مي کنم 551 00:31:27,614 --> 00:31:30,316 نه وقتي که اون رو بدست آوردين 552 00:31:30,286 --> 00:31:34,356 خواسته نگهبان دنياي مردگانه که با تمام وجودتون از اون مراقبت کنين 553 00:31:35,357 --> 00:31:37,726 وقتي که اون رو سالم از جست و جوگر گرفتين 554 00:31:38,127 --> 00:31:41,095 بعدش من ميام و به شما ميگم که بايد چيکار کنين 555 00:31:44,700 --> 00:31:47,503 اوه ... بله يک چيز ديگه 556 00:31:48,504 --> 00:31:51,105 يک محقق پير با اونها سفر مي کنه 557 00:31:51,106 --> 00:31:53,506 من جادوگر زراندر رو براي کشتن اون فرستادم 558 00:31:54,106 --> 00:31:56,908 اما به دلايلي جست و جوگر مانع شده 559 00:31:56,909 --> 00:31:59,077 که جادوگر اون پيرمرد رو بکشه 560 00:31:59,078 --> 00:32:02,547 ازتون ميخوام که مطمئن بشين اون هم مي ميره 561 00:32:04,483 --> 00:32:07,085 من به همراه خواهرانم هيچ کسي رو زنده نميگذاريم 562 00:32:07,086 --> 00:32:09,220 به اين پيروزي که 563 00:32:09,221 --> 00:32:12,691 که تو يک پيرمرد محقق رو بکشي و اون کتيبه رو بدست بياري فکر کن 564 00:32:14,794 --> 00:32:16,461 درست اومديم 565 00:32:20,967 --> 00:32:25,437 حالا کليد خوندن هر چهار تا نشانه است 566 00:32:59,205 --> 00:33:03,008 اين کتيبه به تو تعلق داره جست و جوگر 567 00:33:21,127 --> 00:33:22,727 من کاري رو بابتش اومده بودم انجام دادم 568 00:33:24,030 --> 00:33:26,431 حالا هم آماده ام تا تقاص 569 00:33:26,432 --> 00:33:27,399 کشتن پدر شما رو پس بدم 570 00:33:29,201 --> 00:33:32,470 شايد با گرفته شدن جون من يک مقدار شما آروم بشين 571 00:33:35,207 --> 00:33:36,374 داري چيکار مي کني؟ زد 572 00:33:40,546 --> 00:33:42,914 انگار من و پانيس 573 00:33:42,915 --> 00:33:45,583 هر دو داريم از يک چيز رنج ميبريم 574 00:33:45,584 --> 00:33:48,887 اگه هر کدوم از ماها به حرف پدرمون گوش ميداديم 575 00:33:48,888 --> 00:33:50,989 پاي شيطان هيچ وقت به دنيا باز نميشد 576 00:33:50,990 --> 00:33:52,991 حکومت دارکن رال بوجود نميومد 577 00:33:52,992 --> 00:33:55,660 هيچ وقت هم حجاب بين دو دنيا پاره نميشد 578 00:33:55,661 --> 00:33:58,797 الان ديگه موقع اونه که براي هميشه اتهام ها رو بذاريم کنار 579 00:35:08,601 --> 00:35:10,535 پيرمرد رو بکشين 580 00:35:28,687 --> 00:35:31,556 کيلن اون زن کتيبه رو بدست آورد 581 00:35:42,835 --> 00:35:43,902 کيلن 582 00:36:23,784 --> 00:36:25,451 ميتوني اون رو شفا بدي؟ 583 00:36:25,452 --> 00:36:27,053 من نمي تونم جادوي داکرا رو خارج کنم 584 00:36:27,054 --> 00:36:29,622 اشکالي نداره زد 585 00:36:29,623 --> 00:36:32,124 من دارم تقاص گناهام رو پس ميدم 586 00:36:34,962 --> 00:36:38,397 و براي اولين بار دست پسرم رو 587 00:36:38,398 --> 00:36:40,700 موقع مرگ زير سرم احساس مي کنم 588 00:36:47,174 --> 00:36:49,208 مگه يک آدم چي ديگه ميخواد؟ 589 00:36:51,445 --> 00:36:54,180 شما دوباره اون کتيبه رو بدست ميارين 590 00:36:54,181 --> 00:36:56,682 شما بر نگهبان دنياي مردگان پيروز مي شين 591 00:36:59,920 --> 00:37:02,021 اميدوار بودم که يه کم زمان بيشتري داشتيم 592 00:37:02,022 --> 00:37:03,990 من هم همينطور 593 00:37:06,994 --> 00:37:07,994 من همين طور 594 00:37:07,995 --> 00:37:12,365 اما دلم ميخواد که يه چيز رو بدوني پسرم 595 00:37:12,366 --> 00:37:16,369 تو از همون موقعي که فهميدم در مورد تو يک پيشگويي اومده 596 00:37:16,370 --> 00:37:19,839 در قلب من جا گرفتي 597 00:37:25,078 --> 00:37:27,613 زد ... دوست قديمي 598 00:37:27,614 --> 00:37:30,049 ميدونم که هيچ وقت آبت با من توي يک جوب نميره 599 00:37:30,050 --> 00:37:34,220 من در مقابل خونخواهي تو گردن ميگذارم 600 00:37:47,501 --> 00:37:52,371 الان ديگه وقتش رسيده که به اون يکي پسرم ملحق بشم 601 00:38:11,825 --> 00:38:13,092 پدر 602 00:38:15,762 --> 00:38:18,497 ميخواهي که من رو عذاب بدي پسرم؟ 603 00:38:18,498 --> 00:38:19,699 من آماده ام 604 00:38:19,700 --> 00:38:21,067 بلند شين 605 00:38:33,313 --> 00:38:35,614 من شما رو بخشيدم پدر 606 00:38:40,587 --> 00:38:42,355 شما هم من رو بخشدين؟ 607 00:38:46,326 --> 00:38:48,160 اون زن کتيبه رو از اون طرف با خودش برده 608 00:38:50,197 --> 00:38:52,264 مسير خونه اون طرفيه 609 00:38:52,265 --> 00:38:55,801 از اينکه نمي تونم همراه تو بيام متاسفم 610 00:38:57,304 --> 00:38:59,538 فکر مي کنم پدر به وجود تو افتخار مي کنه 611 00:38:59,539 --> 00:39:00,639 هووم 612 00:39:21,228 --> 00:39:25,931 چرا تو هيچ وقت به من نگفتي که پانيس رال پدرت رو کشته؟ 613 00:39:25,932 --> 00:39:30,636 شايد همه اون اتفاقات و حوادث و شيطان هايي که ما به خاطرش مدت هاست 614 00:39:30,637 --> 00:39:32,438 داريم مي جنگيم اشتباه من بوده باشه 615 00:39:32,439 --> 00:39:34,940 فقط به اين خاطر که به حرف پدرت گوش ندادي؟ 616 00:39:34,941 --> 00:39:37,710 چون که اجازه دادي پانيس رال تو رو فريب بده؟ 617 00:39:39,312 --> 00:39:41,380 ديگه وقتشه که بي خيال اين حرف ها بشي 618 00:39:45,986 --> 00:39:47,753 ريچارد 619 00:39:49,723 --> 00:39:52,758 يه چيز ديگه هم هست که من هيچ وقت به تو نگفتم 620 00:39:52,759 --> 00:39:54,193 به هيچ کس ديگه هم نگفتم 621 00:39:54,194 --> 00:39:58,130 اولين درسي که پدرم به من ياد داده بود اين بود که 622 00:39:58,131 --> 00:40:01,567 بزرگترين اشتباه يک جادوگر اين نيست که 623 00:40:01,568 --> 00:40:04,437 از قدرت هاش در راستاي خدمت به نگهبان دنياي مردگان استفاده کنه 624 00:40:04,438 --> 00:40:07,606 بزرگترين گناه اون 625 00:40:07,607 --> 00:40:11,844 وقتي هست که بخواد در کار خالق دخالت کنه 626 00:40:11,845 --> 00:40:14,447 چي شده سرور من؟ 627 00:40:15,916 --> 00:40:18,350 من يک مشکلي دارم 628 00:40:18,351 --> 00:40:21,020 يک مشکل طبيعي شخصي 629 00:40:23,690 --> 00:40:26,692 با اين وجود که من و ملکه سال هاست که تلاش کرديم 630 00:40:26,693 --> 00:40:30,262 هيچ وقت نتونستيم به تنها روياي خودمون دست پيدا کنيم 631 00:40:30,263 --> 00:40:35,868 رويايي که براي حکومت دهاران ها وارثي خلق کنيم 632 00:40:35,869 --> 00:40:38,871 حتي من نتونستم به وسيله هر کدوم از اون زن هايي که با خودم به رختخواب بردم 633 00:40:38,872 --> 00:40:41,240 فرزندي به دنيا بياريم 634 00:40:41,241 --> 00:40:44,743 ميدونم که اين مشکل از ملکه نيست 635 00:40:44,744 --> 00:40:46,111 اما مشکل از طرف منه 636 00:40:49,716 --> 00:40:52,284 اگه در اين مورد به من کمک کني جادوگر 637 00:40:52,285 --> 00:40:53,719 من تو رو مقام ميدم 638 00:40:55,555 --> 00:40:57,957 من تو رو جادوگر اعظم دهاران ها قرار ميدم 639 00:41:00,894 --> 00:41:03,496 تو به نسبت تمامي جادوگران هم دوره خودت 640 00:41:03,497 --> 00:41:05,898 بيشترين برتري رو خواهي داشت 641 00:41:37,731 --> 00:41:39,598 حالا ميتونين يک بچه داشته باشين 642 00:41:41,101 --> 00:41:45,104 من شيطاني رو آزاد کردم که دنيا نظيرش رو تا اون موقع به چشم خودش نديده بود 643 00:41:50,176 --> 00:41:53,112 اگر من نبودم دارکن رالي هم در کار نبود 644 00:41:56,783 --> 00:41:58,984 زد اگه تو به پانيس کمک نمي کردي 645 00:41:58,985 --> 00:42:00,920 من هم هيچ وقت به دنيا نمي اومدم 646 00:42:00,921 --> 00:42:03,856 اما هنوز 647 00:42:03,857 --> 00:42:06,692 نمي تونم خودم رو به خاطر اون اشتباه ببخشم 648 00:42:11,598 --> 00:42:13,933 ميدونم که تو خودت رو بابت همه چي مقصر ميدوني 649 00:42:13,934 --> 00:42:17,536 اما اين رو فهميدم که اگه مدام بخوام درباره تصميم هام سوال کنم يا توقف داشته باشم 650 00:42:17,537 --> 00:42:19,505 هيچ وقت به هيچ جايي نمي رسم 651 00:42:23,643 --> 00:42:27,646 تمام کاري که ما بايد بکنيم اينه که با همديگه تصميم بگيريم 652 00:42:27,647 --> 00:42:30,950 و دوشادوش همديگه باشيم 653 00:42:46,067 --> 00:42:50,101 ترجمه و زيرنويس توسط Reza.B Luckyloock09131609@gmail.com