1
00:00:01,130 --> 00:00:03,765
آنچه در افسانه جست و جوگر به وقوع پيوست
2
00:00:03,939 --> 00:00:06,073
شکافي بين حجاب دنياي مردگان
3
00:00:06,074 --> 00:00:08,342
و دنياي زندگان اتفاق افتاد
وقتي من دارکن رال رو کشتم
4
00:00:08,343 --> 00:00:11,145
تنها راهي که ميشه اين شکاف رو بست اينه که از طريق شيوه آفريدگار پيش بريم
5
00:00:11,146 --> 00:00:12,780
سنگ اشک ها
اون رو پيدا مي کنيم
6
00:00:12,781 --> 00:00:14,148
اون يک گوش کننده حقيقته
7
00:00:14,149 --> 00:00:15,883
ميتونه بفهمه که مردم دارند راجع به چي فکر مي کنند؟
8
00:00:15,884 --> 00:00:18,752
اون طومار باستاني
9
00:00:18,753 --> 00:00:21,422
به ما ميگه که چطور از سنگ اشک ها استفاده کنيم
10
00:00:21,423 --> 00:00:23,290
کيلن
اون زن طومار رو گرفته
11
00:00:23,291 --> 00:00:24,425
اگه دقيقا همونطوري که من ميگم رفتار کنين
12
00:00:24,426 --> 00:00:26,393
من خودم شخصا اون طومار رو بهتون ميدم
13
00:00:26,394 --> 00:00:28,362
چي شده که يک دفعه ميخواي بر عليه نگهبان دنياي مردگان کار کني؟
14
00:00:28,363 --> 00:00:29,797
من ميخوام دوباره زندگي کنم
15
00:00:29,798 --> 00:00:32,299
فکر کنم از چيزي که خوندي خوشت اومده باشه
16
00:00:32,300 --> 00:00:33,334
همين طور هم بوده
17
00:00:33,335 --> 00:00:35,235
نوشته هاي روي اين طومار
18
00:00:35,236 --> 00:00:38,172
فقط زير نور شب پره ها مشخص ميشه
19
00:00:38,173 --> 00:00:39,907
خب حالا خوبه که ميدونيم بايد کجا بريم
20
00:00:39,908 --> 00:00:41,342
رال هم اين رو ميدونه
21
00:00:41,343 --> 00:00:46,146
ريچارد سايفر تو جست و جوگر حقيقت هستي
22
00:00:46,147 --> 00:00:48,082
Reza.B
تقديم مي کند
(با تشکر از ميلادجان عزيز در ترجمه اين سريال)
23
00:00:48,092 --> 00:00:52,992
افسانه جست و جوگر فصل دوم قسمت نوزدهم
ترجمه و زيرنويس از
Reza.B
Luckyloock09131609@gmail.com
24
00:00:53,002 --> 00:00:57,902
لطفا بعد از تماشاي فيلم
نظرات خود را در وبلاگ
lots2.blogfa.com
مطرح کنيد
با تشکر
25
00:01:19,948 --> 00:01:22,349
چرا داري از من فرار مي کني دارکن رال؟
26
00:01:22,350 --> 00:01:24,118
از شما فرار نمي کنم
به خاطر شما فرار مي کنم
27
00:01:24,119 --> 00:01:25,653
به خاطر شما
28
00:01:25,654 --> 00:01:28,322
تو در دنياي مردگان در کنار من بايد باشي
29
00:01:28,323 --> 00:01:31,525
سرور من
من فقط به اين دليل به نياي زنده ها برگشتم
30
00:01:31,526 --> 00:01:33,661
تا چيزهايي که خيلي مهم هستند رو ياد بگيرم
31
00:01:33,662 --> 00:01:37,731
چيزهايي که به کمک اونها ميشه جست و جوگر رو مغلوب کرد
32
00:01:37,732 --> 00:01:40,634
خب حالا چي ياد گرفتي؟
33
00:01:40,635 --> 00:01:43,671
جست و جوگر الان طومار والندري رو در اختيار داره
34
00:01:43,672 --> 00:01:45,839
چيزي که فقط در زير نور شب پره ها محتوي اش آشکار ميشه
35
00:01:45,840 --> 00:01:47,675
به همين دليل من اينجا موندم
36
00:01:47,676 --> 00:01:50,310
تا بتونم اين موجودات رو نابود کنم
37
00:01:50,311 --> 00:01:52,913
وقتي که تونستم نسل تمام اين شب پره ها رو ريشه کن کنم
38
00:01:52,914 --> 00:01:55,482
ريچارد سايفر ديگه هيچ وسيله اي براي خوندن اون طومار نداره
39
00:01:55,483 --> 00:01:57,351
و بدون دونستن اون چيزي که داخل اون کتيبه نوشته شده
40
00:01:57,352 --> 00:02:00,654
حتي اگه بتونه سنگ اشک ها رو هم پيدا کنه
41
00:02:00,655 --> 00:02:03,757
قادر نخواهد بود تا از اون براي بستن شکاف بين حجاب دو دنيا استفاده کنه
42
00:02:03,758 --> 00:02:06,727
زمين زنده ها نابود ميشه
43
00:02:06,728 --> 00:02:09,329
و پيروزي شما تکميل ميشه
44
00:02:09,330 --> 00:02:11,365
آفرين دارکن رال
45
00:02:11,366 --> 00:02:13,701
اما به محض اينکه کار همه اون شب پره ها رو ساختي
46
00:02:13,702 --> 00:02:15,669
خودت رو بکش و پيش من برگرد
47
00:02:15,670 --> 00:02:18,605
به روي چشم قربان
48
00:02:18,606 --> 00:02:21,575
اما اگر اين کار رو نکني
من مي فهمم که تو به من خيانت کردي
49
00:02:21,576 --> 00:02:24,812
اونوقت به طرز فجيهي شکار ميشي
50
00:02:24,813 --> 00:02:27,548
و با درد و زنج از دنياي مردگان
51
00:02:27,549 --> 00:02:28,916
به اعماق دنياي مرده ها مي افتي
52
00:02:36,758 --> 00:02:37,925
کابوس ديدين سرور من؟
53
00:02:37,926 --> 00:02:39,727
نه
54
00:02:39,728 --> 00:02:40,828
يک هشدار بود
55
00:02:42,697 --> 00:02:45,999
هنوز يک ساعت ديگه تا طلوع خورشيد مونده
56
00:02:47,602 --> 00:02:49,803
بتونين راحت تر بخوابين
57
00:02:49,804 --> 00:02:52,339
شايد اگه من يه کم ذهن شما رو آزاد کنم
58
00:02:54,609 --> 00:02:56,977
همينت الانش هم به انداره کافي فرصت رو از دست داديم
59
00:02:59,380 --> 00:03:00,714
داريم کجا ميريم سرور من؟
60
00:03:00,715 --> 00:03:02,916
ما نه
61
00:03:02,917 --> 00:03:05,319
اگه نقشه من اونطوري که انتظار دارم پيش بره
62
00:03:05,320 --> 00:03:09,156
به تو براي يک کار ديگه احتياج دارم
63
00:03:18,066 --> 00:03:22,970
اسمت رو بهم بگو تا روي اين کله سنگيت حکاکي نکردم
64
00:03:24,572 --> 00:03:27,741
من سرور شما هستم دارکن رال
65
00:03:27,742 --> 00:03:29,510
مسخره بازي کافيه
66
00:03:29,511 --> 00:03:32,012
دارکن رال مرده
67
00:03:32,013 --> 00:03:33,847
اون ماه هاست که توسط جست و جوگر کشته شده
68
00:03:33,848 --> 00:03:37,985
مردن من موضوعي نيست که بخواهي ذهنت رو باهاش درگير کني
69
00:03:47,095 --> 00:03:49,463
گروهان خودتون رو جمع آوري کنين
70
00:03:49,464 --> 00:03:52,099
من براي شما يک ماموريت دارم
71
00:03:52,100 --> 00:03:54,201
ميدونين الان دو روزه که
72
00:03:54,202 --> 00:03:55,669
بدون استراحت يا غذا خوردني داريم راه ميريم
73
00:03:55,670 --> 00:03:58,238
نمي دونم چقدر وقت ديگه زد مي تونه اين وضعيت رو تحمل کنه
74
00:03:58,239 --> 00:04:00,474
گوش هام از پاهام بهتر کار مي کنن
75
00:04:00,475 --> 00:04:03,010
بابت نگرانيتون ممنونم
اما من مشکلي ندارم
76
00:04:03,011 --> 00:04:04,912
ديگه رسيديم
جنگل شب پره ها
77
00:04:04,913 --> 00:04:08,015
پشت اون بلندي هاست
78
00:04:10,718 --> 00:04:12,586
داره برف ميباره
79
00:04:18,693 --> 00:04:20,427
اين برف نيست
80
00:04:20,428 --> 00:04:21,962
خاکستره
81
00:04:21,963 --> 00:04:22,896
کيلن
82
00:04:31,372 --> 00:04:33,473
شب پره ها
83
00:05:36,704 --> 00:05:39,606
همشون مردن
84
00:05:39,607 --> 00:05:41,375
شايد چندتايي شون فرار کرده باشند
85
00:05:41,376 --> 00:05:44,611
اگه اينطور هم باشه
کجا رفتن؟
86
00:05:44,612 --> 00:05:48,081
کيلن اگه يک شب پره ديگه زنده در اين دنيا وجود داشته باشه
87
00:05:48,082 --> 00:05:49,283
پيداش مي کنيم
88
00:05:49,284 --> 00:05:51,118
خوبه که چيز ديگه اي نداريم تا با اون
89
00:05:51,119 --> 00:05:52,986
بتونيم سنگ اشک ها رو پيدا کنيم
90
00:05:52,987 --> 00:05:56,323
بدون اون طومار ما نمي دونيم که بايد با اون سنگ چيکار کنيم
91
00:05:56,324 --> 00:05:57,557
اون سنگ ديگه استفاده اي نخواهد داشت
92
00:06:00,962 --> 00:06:02,462
ساکت
93
00:06:02,463 --> 00:06:03,830
ساکت باشين
شما هم اين صدا رو ميشنوين؟
94
00:06:05,767 --> 00:06:07,234
شايد يکي شون زنده مونده باشه
95
00:06:08,436 --> 00:06:10,203
مراقب باش
96
00:06:10,204 --> 00:06:12,806
نترسونش
97
00:06:26,020 --> 00:06:29,589
دارين دنبال اين مي گردين؟
98
00:06:38,333 --> 00:06:40,567
طومار والندري رو بده
99
00:06:42,270 --> 00:06:46,773
يا آخرين شب پره هم ميميره
100
00:06:52,174 --> 00:06:54,141
فکر نمي کنم بتوني سريع تر از اينکه من انشگت هام رو فشار بدم
101
00:06:54,142 --> 00:06:56,877
از جادوت استفاده کني
102
00:06:57,994 --> 00:06:59,962
ميدوني که اونها خيلي حساس و ظريف هستند
103
00:06:59,963 --> 00:07:02,364
زد
104
00:07:02,365 --> 00:07:03,666
طومار رو براي چي ميخواي؟
105
00:07:03,667 --> 00:07:05,935
براي اون کاري که شما اون رو ميخواهي برادر عزيز
106
00:07:05,936 --> 00:07:07,169
دنيا را باهشا نجات بدم
107
00:07:07,170 --> 00:07:10,172
من همين الانش هم به نگهبان دنياي مردگان خيانت کردم
108
00:07:10,173 --> 00:07:12,908
اون از من انتظار داره تا آخرين شب پره رو بکشم
109
00:07:12,909 --> 00:07:15,644
و بعد به دنياي مردگان برگردم
110
00:07:15,645 --> 00:07:17,980
اما من هيچ علاقه اي به برگشتن ندارم
111
00:07:19,216 --> 00:07:21,684
ميخوام که به ماموريت کوچيک شما ملحق بشم
112
00:07:21,685 --> 00:07:24,553
و قوتي که شما سنگ اشک ها رو پيدا کردين
113
00:07:24,554 --> 00:07:25,855
شما اون رو به من ميدين
114
00:07:25,856 --> 00:07:28,824
و من بر اساس دستور العمل اين طومار
115
00:07:28,825 --> 00:07:30,593
شکاف بين دو دنيا رو برطرف مي کنم
116
00:07:30,594 --> 00:07:34,230
پس تو هم ميخواي ناجي دنيا بشي
117
00:07:34,231 --> 00:07:36,565
بله
118
00:07:36,566 --> 00:07:38,300
نگهبان دنياي مردگان خيلي کم حوصله است
119
00:07:38,301 --> 00:07:41,070
اون ميخواد که دنياي زندگي خيلي سريع نابود بشه
120
00:07:41,071 --> 00:07:43,172
به همين دليل شما بايد اون طومار رو به من بدين
121
00:07:43,173 --> 00:07:44,773
تا از اين اتفاق جلوگيري کنم
122
00:07:44,774 --> 00:07:47,943
فکر نمي کني همين الانش هم با کشتن همه اين شب پره ها
123
00:07:47,944 --> 00:07:49,778
دنيار رو به خطر انداختي؟
124
00:07:49,779 --> 00:07:52,047
فکر کردي من اينقدر کم عقلم؟
125
00:07:52,048 --> 00:07:54,984
اين شب پره ها يکي از مهم ترين زنجيره حياتي هستند
126
00:07:54,985 --> 00:07:58,888
نابودي و مرگ اونها
127
00:07:58,889 --> 00:08:00,923
باعث نابودي و مرگ ناگهاني
128
00:08:00,924 --> 00:08:04,293
هر موجود زنده اي که داره نفس مي کشه ميشه
129
00:08:04,294 --> 00:08:08,964
به همين دليل من يک شب پره مخصوص رو نجات دادم
130
00:08:08,965 --> 00:08:10,132
اين شب پره بارداره
131
00:08:10,133 --> 00:08:14,537
اون ميتونه باعث تولد شب پره هاي ديگه بشه
132
00:08:14,538 --> 00:08:17,907
البته اگه شما به خواسته من احترام بگذارين
133
00:08:17,908 --> 00:08:19,975
و اون طومار رو به من بدين
134
00:08:19,976 --> 00:08:23,779
بذار لهش کنه
ما يکي ديگه پيدا مي کنيم
135
00:08:23,780 --> 00:08:25,314
اين مورد-سيف دست مريزاد داره
136
00:08:25,315 --> 00:08:28,651
بدون هيچ وابستگي هاي احساسي
137
00:08:28,652 --> 00:08:30,819
اما من برادر خودم رو ميشناسم
138
00:08:30,820 --> 00:08:33,923
اون هيچ وقت سرنوشت دنيا رو
139
00:08:33,924 --> 00:08:35,991
به خاطر يک شانس کوچيک به خطر نميندازه
140
00:08:35,992 --> 00:08:37,760
چي ميگي؟
141
00:08:37,761 --> 00:08:39,128
حالا که قراره در يک جبهه با هم بجنگيم
142
00:08:39,129 --> 00:08:40,329
بهتره که مثل يک شريک با هم باشيم
143
00:08:40,330 --> 00:08:42,464
از کجا بدونم که تو اون شب پره رو نمي کشي
144
00:08:42,465 --> 00:08:44,533
وقتي که من اون طومار رو به تو بدم؟
145
00:08:44,534 --> 00:08:47,169
خب لااقل ميتوني مطئن باشي که اگه اون رو به من ندي ميکشمش
146
00:08:51,708 --> 00:08:54,243
داره کم کم خاموش ميشه
147
00:09:11,695 --> 00:09:16,298
خب به نظر مي رسه که در حال حاضر من تنها روح زنده اي هستم
148
00:09:16,299 --> 00:09:20,603
که ميدونه بايد با سنگ اشک ها چيکار کنه
149
00:09:28,612 --> 00:09:30,112
نه
150
00:09:31,615 --> 00:09:33,182
حالا راهي هست که
151
00:09:33,183 --> 00:09:34,984
با عضو جديدتون مهربون رفتار کنين؟
152
00:09:34,985 --> 00:09:36,986
آروم باش برادر
153
00:09:36,987 --> 00:09:39,688
من اطلاعات رو دارم
تو هم قطب نما رو داري
154
00:09:39,689 --> 00:09:42,992
با همديگه دنيا رو نجات ميديم
155
00:09:47,864 --> 00:09:51,133
حالا بريم تا اون سنگ رو پبدا کنيم
156
00:09:51,134 --> 00:09:53,435
شب پره ها فقط بچه هاي خودشون رو
157
00:09:53,436 --> 00:09:55,471
در غارهاي تپه هاي شمالي به دنيا ميارن
158
00:09:55,472 --> 00:09:58,307
اگه من اون رو به اونجا نبرم
اون و بچه هاش مي ميرن
159
00:09:58,308 --> 00:10:00,776
تو بايد از قلمرو گارها (موجودات درنده که در شب شکار مي کنند) عبور کني
160
00:10:00,777 --> 00:10:02,111
کارا تو هم همراهش برو
161
00:10:02,112 --> 00:10:04,880
قطب نما ما رو به سمت شمال شرقي مي بره
162
00:10:04,881 --> 00:10:07,349
ما از طرف مسير السموت حرکت مي کنيم
163
00:10:07,350 --> 00:10:10,486
بنابراين تو و کارا هم ميتوني اين شب پره رو به غار ببرين
164
00:10:10,487 --> 00:10:13,822
ما هم ميتونيم به جست و جوي خودمون براي پيدا کردن سنگ ادامه بديم
165
00:10:13,823 --> 00:10:15,658
دست هاش رو ببند
166
00:10:15,659 --> 00:10:19,595
ميخوام با بستن دست هاي عضو جديدمون باهاش به مهربوني برخورد کنم
167
00:10:27,003 --> 00:10:29,104
اگه پيش گويي درست از آب در بياد چي؟
168
00:10:29,105 --> 00:10:30,406
منظورت چيه؟
169
00:10:30,407 --> 00:10:32,608
اگر پسر برندون در جست و جوي سنگ برود
170
00:10:32,609 --> 00:10:36,645
اون رو پيدا خواهد کرد
اما اون رو به دشمن روشنايي تحويل ميده
171
00:10:36,646 --> 00:10:38,080
اگه رال دشمن تاريکي باشه چي؟
172
00:10:40,950 --> 00:10:42,584
من هيچ وقت سنگ رو به اون نميديم
173
00:10:42,585 --> 00:10:43,886
پس ميخواي چيکار کني؟
174
00:10:45,355 --> 00:10:47,423
من يه فکري دارم
175
00:10:49,693 --> 00:10:53,162
من نمي تونم کمکي کنم ولي متوجه شدم که جادوگر ناپديد شده
176
00:10:53,163 --> 00:10:54,496
چقدر مايوس کننده
177
00:10:54,497 --> 00:10:56,999
من همه جا رو جست و جوگر کردم تا از شهرت بذله گويي اون لذت ببرم
178
00:10:57,000 --> 00:10:59,535
خب الان تو من رو داري
179
00:10:59,536 --> 00:11:02,371
ميدونم که هيچ اميدي در اين کار وجود نداره برادر
180
00:11:02,372 --> 00:11:04,473
اما متعجبم که ميخواي اين کار رو بکني
181
00:11:04,474 --> 00:11:05,607
چيکار کنم؟
182
00:11:05,608 --> 00:11:07,843
فهميدن دستور العمل اون طومار
183
00:11:07,844 --> 00:11:10,913
بگذار ببينم اگه من جاي تو بودم چيکار مي کردم
184
00:11:10,914 --> 00:11:12,614
خب تو نمي توني از من اعتراف بگيري
185
00:11:12,615 --> 00:11:14,283
تو ميدوني که اعتراف روي روح من اثري نداره
186
00:11:14,284 --> 00:11:16,819
و اگه فکر کردي که کارا ميتونه من رو شکست بده
187
00:11:16,820 --> 00:11:18,487
بايد بدوني که تا حالا چقدر من رو شکنجه داده
188
00:11:18,488 --> 00:11:21,457
اوه صبر کن
انگار فکرم به يه جايي رسيد
189
00:11:21,458 --> 00:11:24,393
شايد تو جادئگر رو فرستادي تا بره اون پسربچه شنونده رو پيدا کنه
190
00:11:24,394 --> 00:11:26,495
تا اون افکار من رو بخونه
191
00:11:29,366 --> 00:11:30,399
رسيديم
192
00:11:30,400 --> 00:11:32,668
جاده المسوود همينه
193
00:11:41,911 --> 00:11:44,046
فکر کنم اينجا بايد از همديگه خداحافظي کنيم
194
00:11:45,281 --> 00:11:46,915
ميتونيم بي خيال اين مرحله بشيم؟
195
00:11:46,916 --> 00:11:48,450
اون تو رو دوست داره
تو هم اون رو دوست داري
196
00:11:48,451 --> 00:11:50,786
من بايد همونجوري از تو مراقبت کنم که تو بايد انجام بدي
197
00:11:50,787 --> 00:11:52,054
چيزي رو که از قلم ننداختم؟
198
00:11:53,423 --> 00:11:54,890
ميتونستيم نصف راه رو تا الان رفته باشيم
199
00:11:54,891 --> 00:11:56,425
اگه شما دو تا خداحافظي کردنتون تموم شد
200
00:12:00,130 --> 00:12:02,698
وقتي که شب پره نجات پيدا کرد برميگرديم
201
00:12:02,699 --> 00:12:03,899
مراقب خودت باش
202
00:12:06,169 --> 00:12:08,103
تو هم همينطور
203
00:12:16,546 --> 00:12:20,983
بايد خيلي سخت باشه که اينقدر نزديک مادر معترف باشي
204
00:12:20,984 --> 00:12:23,886
اما نتوني باهاش بخوابي
205
00:12:23,887 --> 00:12:28,657
تعجبي هم نداره که تو کارا رو براي اين ماموريت کوچيکت دعوت کردي
206
00:12:28,658 --> 00:12:30,793
مورد-سيف
207
00:12:30,794 --> 00:12:33,429
براي خدمت به خاندان رال
208
00:12:33,430 --> 00:12:35,063
اون هم به هر طريقي تاريخچه اي داره
209
00:12:35,064 --> 00:12:37,666
و تا اونجا که يادم مياد
210
00:12:37,667 --> 00:12:41,003
کارا هميشه به ارضا کردن مشتاق بوده
مراقب باش برادر
211
00:12:41,004 --> 00:12:42,471
تو دلت نميخواد کاري کني که
212
00:12:42,472 --> 00:12:44,039
باعث بشه من حافظه ام رو از دست بدم
213
00:12:46,910 --> 00:12:48,043
حق با توه
214
00:12:54,617 --> 00:12:58,086
نگهبان دنياي مردگان
صداي ما رو بشنو
215
00:12:58,087 --> 00:13:00,756
ما فقط براي خدمت به شما زنده هستيم
216
00:13:00,757 --> 00:13:02,758
تا شما هم ما رو ...
217
00:13:14,938 --> 00:13:18,574
خواهر ماريانا
218
00:13:18,575 --> 00:13:19,842
نگهبان دنياي مردگان
219
00:13:21,811 --> 00:13:23,879
شما صداي ما رو شنيدين
220
00:13:23,880 --> 00:13:26,949
نخواهاي يک مشت دختر احمق براي من اهميتي نداره
221
00:13:26,950 --> 00:13:29,017
سرور من چرا عصباني هستين؟
222
00:13:29,018 --> 00:13:31,053
ما خدمتکاران باوفاي شما هستيم
223
00:13:31,054 --> 00:13:35,457
باوفاترين خدمتکار به من دارکن رال به من خيانت کرده
224
00:13:35,458 --> 00:13:37,593
چطور ممکنه؟
225
00:13:37,594 --> 00:13:40,095
قرار بود که تمام شب پره ها رو نابود کنه
226
00:13:40,096 --> 00:13:43,632
بعد خودش رو بکشه و به دنياي مردگان بياد
227
00:13:43,633 --> 00:13:46,301
من ارواح هزاران شب پره رو دريافت کردم
228
00:13:46,302 --> 00:13:49,671
اما روح دارکن رال هنوز نرسيده
229
00:13:49,672 --> 00:13:51,540
از ما چي ميخواين؟
230
00:13:51,541 --> 00:13:56,411
اون رو هر جايي که هست پيدا کنين و پيش من بفرستينش
231
00:13:56,412 --> 00:14:00,916
واي که من ساده ترين خوشي هاي زندگي رو فراموش کردم
232
00:14:00,917 --> 00:14:02,451
تا ميتوني لذتش رو ببر
233
00:14:02,452 --> 00:14:06,388
يک روزي
شايد اين هفته يا شايد 50 سال ديگه
234
00:14:06,389 --> 00:14:10,125
بالاخره تو مي ميري و با خشم و غضب نگهبان دنياي مردگان روبرو ميشي
235
00:14:10,126 --> 00:14:11,894
اوه داري اشتباه مي کني
236
00:14:11,895 --> 00:14:13,395
وقتي که اون شکاف بسته شد
237
00:14:13,396 --> 00:14:15,597
و نظم طبيعي دنياي مردگان دوباره به حالت قبل خودش برگشت
238
00:14:15,598 --> 00:14:18,033
من مثل تو و مادر معترف
239
00:14:18,034 --> 00:14:20,702
در جوار خالق دنيا قرار مي گيرم
240
00:14:20,703 --> 00:14:23,138
تو آدم هاي بي گناه زيادي رو کشتي
241
00:14:23,139 --> 00:14:24,706
چطور مي توني اينطور فکر کني که
242
00:14:24,707 --> 00:14:26,742
خالق دنيا به تو پاداش ميده؟
243
00:14:26,743 --> 00:14:28,477
وقتي که من اون شکاف رو بستم
244
00:14:28,478 --> 00:14:30,612
نه تنها از جون همه کساني که الان زنده هستند مراقبت نکردم
245
00:14:30,613 --> 00:14:33,882
بلکه از زندگي نسل هاي آينده هم مراقبت کردم
246
00:14:33,883 --> 00:14:35,717
درست شبيه انسان هاي شرافتمندي
247
00:14:35,718 --> 00:14:38,120
که در قبال خدمت هايي که به من مي کردند پول مي گرفتند
248
00:14:38,121 --> 00:14:43,058
تو به خاطر خودت ميخواي دنياي زنده ها رو نجات بدي
249
00:14:43,059 --> 00:14:47,162
خب الان خيلي وقته که تو مثل يک قهرمان شدي
250
00:14:47,163 --> 00:14:49,498
الان وقت اون نيست که اين افتخار رو با کس ديگه اي به اشتراک بگذاري
251
00:15:29,973 --> 00:15:31,673
بهت گفتم که من طرف توام
252
00:16:07,276 --> 00:16:09,611
هميشه ميدونستم که ما دوتا با هم يک تيم خوب ميشيم برادر
253
00:16:24,808 --> 00:16:26,742
خوش اومدي جادوگر
254
00:16:26,743 --> 00:16:28,110
چه چيز شما رو به تاندور کشونده؟
255
00:16:28,111 --> 00:16:31,180
من به اينجا اومدم تا يک دوست قديمي رو ببينم
256
00:16:32,449 --> 00:16:33,916
زد
257
00:16:33,917 --> 00:16:37,419
ببين چقدر توي اين يک سال بزرگ شدي
258
00:16:37,420 --> 00:16:39,321
ديگه داري هم قد من ميشي
259
00:16:39,322 --> 00:16:41,257
هيچ کس به بلند قدي تو نيست
260
00:16:42,659 --> 00:16:44,526
اين چيه؟
261
00:16:44,527 --> 00:16:49,031
خواهران روشنايي حالا هم راداهان گردن تو انداختن؟
262
00:16:49,032 --> 00:16:50,599
جلوگيري از قدرت اون براي خوندن افکار
263
00:16:50,600 --> 00:16:52,835
باعث ميشه که به اون يک دوران کودکي طبيعي داده بشه
264
00:16:52,836 --> 00:16:54,136
رن راه زيادي رو تا اينجا اومده
265
00:16:54,137 --> 00:16:57,206
چون که شما به مراقبت هاي ما اطمينان داشتي جادوگر
266
00:16:57,207 --> 00:16:58,607
خوشحالم که اين رو مي شنوم
267
00:16:58,608 --> 00:17:00,676
هيچ وقت نمي خواستم که اون رو از شما پس بگيرم
268
00:17:00,677 --> 00:17:02,978
تا اينکه يک ضرورت جدي پيدا شد
269
00:17:02,979 --> 00:17:07,149
تو ميخواي که اون به جست و جوگر کمک کنه
270
00:17:07,150 --> 00:17:08,284
بله
271
00:17:08,285 --> 00:17:10,519
خودت ميدوني که خواهران روشنايي
272
00:17:10,520 --> 00:17:14,456
معتقد هستند که بر اساس پيش گويي ريچارد به نگهبان دنياي مردگان کمک خواهد کرد
273
00:17:14,457 --> 00:17:17,026
نمي تونم به رن اجازه بدم که همراه شما بياد
274
00:17:17,027 --> 00:17:18,928
جست و جوگر جون من رو نجات داده
275
00:17:18,929 --> 00:17:20,996
ميخوام اگه بتونم بهش کمک کنم
276
00:17:20,997 --> 00:17:24,099
فکر کنم که اين پسربچه حرف خودش رو واضح زد
277
00:17:26,569 --> 00:17:28,137
بسيار خوب
278
00:17:28,138 --> 00:17:31,473
پس من ميرم که کليد راداهان رو بيارم
279
00:17:31,474 --> 00:17:33,776
داريم کجا ميريم؟
280
00:17:38,348 --> 00:17:41,250
رن ازت ميخوام که به حرفم خوب گوش بدي
281
00:17:41,251 --> 00:17:43,052
خواهران روشنايي به من اجازه نميدن
282
00:17:43,053 --> 00:17:45,220
که بدون درگيري تو رو از اينجا ببرم
283
00:17:45,221 --> 00:17:47,256
متوجه حرفت نميشم
284
00:17:47,257 --> 00:17:48,924
خواهر اورلن
285
00:17:48,925 --> 00:17:52,528
برميگرده
اما کليد رو با خودش نمياره
286
00:17:52,529 --> 00:17:55,230
از من ميخواي که چيکار کنم؟
287
00:17:55,231 --> 00:17:57,833
با اشاره من سرت رو پايين بگير
288
00:18:01,204 --> 00:18:02,571
آماده اي؟
289
00:18:03,907 --> 00:18:05,841
حالا
290
00:18:11,815 --> 00:18:14,216
حالا اون کليد رو مي گيرم
291
00:18:16,720 --> 00:18:19,888
ميدونم که تنها بودن چه حالي داره
292
00:18:19,889 --> 00:18:22,324
من و خواهرم آخرين افراد از نژاد خودمون هستيم
293
00:18:23,426 --> 00:18:26,428
وقتي که ما سنگ اشک ها رو پيدا کرديم
294
00:18:26,429 --> 00:18:27,796
و دنيا هم نجات پيدا کرد
295
00:18:27,797 --> 00:18:29,198
دلم ميخواد که يک بچه داشته باشم
296
00:18:29,199 --> 00:18:33,135
اما اين موضوع براي من يک مقدار پيچيده است
297
00:18:33,136 --> 00:18:34,770
آره
298
00:18:34,771 --> 00:18:38,440
چون که قلب من به ريچارد تعلق داره
299
00:18:38,441 --> 00:18:40,275
اگه من اون رو به عنوان همسر خودم انتخاب کنم
300
00:18:40,276 --> 00:18:42,811
جادوي من اون رو نابود مي کنه
301
00:18:45,515 --> 00:18:47,249
خب وقتي که اونطوري مي درخشي
302
00:18:47,250 --> 00:18:49,651
حدس مي زنم که شب پره بودن هم براي خودش صفايي داره
303
00:18:49,652 --> 00:18:53,655
ميشه دست از چرت و پرت گفتن برداري؟
304
00:18:53,656 --> 00:18:57,159
شب پره ها حساس ترين موجوداتي هستند
305
00:18:57,160 --> 00:18:58,460
که خالق اونها رو آفريده
306
00:18:58,461 --> 00:19:02,898
بدون همراهي مداوم با اونها
نابود ميشن
307
00:19:02,899 --> 00:19:05,567
پس اگهيه دقيقه تو اين موجود رو به من بدي
308
00:19:05,568 --> 00:19:07,336
اين موجود مي ميره؟
309
00:19:07,337 --> 00:19:10,672
احتمالش هست
310
00:19:10,673 --> 00:19:14,977
من حتي نمي دونم اين حرف زدن هاي من براي اون کافي هست يا نه
311
00:19:14,978 --> 00:19:16,912
اون خيلي ظريفه
312
00:19:16,913 --> 00:19:19,114
نه تنها بارداره
313
00:19:19,115 --> 00:19:20,849
بلکه تمام خونواده خودش رو هم از دست داده
314
00:19:22,819 --> 00:19:24,787
اون قدرت و توانش رو دوباره پيدا مي کنه
315
00:19:24,788 --> 00:19:26,488
اگه بچه هاش رو در به موقع به دنيا بياره
316
00:19:26,489 --> 00:19:28,824
از کجا مي فهمي که اون داره چي ميگه؟
317
00:19:31,428 --> 00:19:33,162
اين يک زبان جادوييه
318
00:19:33,163 --> 00:19:35,130
اگه خوب گوش بدي
319
00:19:35,131 --> 00:19:37,900
شايد تو هم بفهمي
320
00:19:42,238 --> 00:19:44,273
مسخره است مگه نه؟
321
00:19:44,274 --> 00:19:45,574
مردي که من رو کشته
322
00:19:45,575 --> 00:19:47,443
حالا داره سعي مي کنه که من زنده نگه داره
323
00:19:47,444 --> 00:19:49,511
زخم زياد عميق نيست
خوب ميشه
324
00:19:49,512 --> 00:19:53,615
محبت برادرانت خوب گل کرده
325
00:19:53,616 --> 00:19:56,518
فکر کردي داري کي رو گول ميزني؟
326
00:19:56,519 --> 00:19:59,688
هميشه سعي مي کردي که من رو شکست بدي برادر
327
00:19:59,689 --> 00:20:02,858
تو قاتل کسي هستي که من رو به اينجا رسونده
328
00:20:02,859 --> 00:20:06,695
و حالا هم چيزي نمونده که همه موجودات زنده رو نابود کني
329
00:20:06,696 --> 00:20:09,264
و تازه در خيال افتخار نجات دنيا هم هستي
330
00:20:10,934 --> 00:20:13,135
و تازه تعجب کردي که چرا من ميخوام شکستت بدم؟
331
00:20:13,136 --> 00:20:16,472
حق با توه البته
332
00:20:16,473 --> 00:20:20,075
اما بهت اطمينان ميدم که محبت من واقعيه
333
00:20:20,076 --> 00:20:22,611
خوبه که يک خونواده داشته باشم
334
00:20:22,612 --> 00:20:24,680
به همين دليل تو بابات رو کشتي؟
335
00:20:24,681 --> 00:20:26,148
نمي دوني چه حسي داره
336
00:20:26,149 --> 00:20:28,217
بزرگ شدن در دربار رال ها
337
00:20:28,218 --> 00:20:29,451
براي خيلي از مردم
338
00:20:29,452 --> 00:20:31,653
داشتن خواهر يا برادر شادي زندگيه
339
00:20:31,654 --> 00:20:35,023
اما اين رو تصور کن که پدرمون چقدر به من گوشه کنايه زد
340
00:20:35,024 --> 00:20:39,795
پسر برادر م تنها کسي خواهد بود که من رو مي کشه
341
00:20:39,796 --> 00:20:42,331
ما قادر به کشتن اون نبوديم سرور من
342
00:20:42,332 --> 00:20:44,900
دارکن رال که يک نفره
343
00:20:44,901 --> 00:20:47,903
در جسمي که در حال حاضر داره هيچ قدرت جادويي نداره
344
00:20:47,904 --> 00:20:50,606
و با اين وجود شما اجازه دادين تا از دستتون قصر در بره؟
345
00:20:50,607 --> 00:20:52,608
سرور من اون تنها نيست
346
00:20:52,609 --> 00:20:54,042
جست و جوگر هم با اونه
347
00:20:54,043 --> 00:20:55,444
جست و جوگر؟
348
00:20:55,445 --> 00:20:58,413
اگه به خاطر اون نبود تا حالا
349
00:20:58,414 --> 00:21:00,649
خيلي زودتر از اينها دارکن رال به دنياي مردگان برگشته بود
350
00:21:00,650 --> 00:21:02,484
واقعا که انتظارش رو نداشتم
351
00:21:02,485 --> 00:21:04,786
ولي اين خودش شانسه
352
00:21:04,787 --> 00:21:05,988
سرور من؟
353
00:21:05,989 --> 00:21:07,489
حالا که دو برادر در کنار هم هستند
354
00:21:07,490 --> 00:21:09,491
من ميتونم هر دوي اونها رو نابود کنم
355
00:21:09,492 --> 00:21:13,295
ما فکر مي کرديم که زنده جست و جوگر خيلي بيشتر از مرده اون ارزش داره
356
00:21:13,296 --> 00:21:15,397
پيش گويي مي گه که اون سنگ رو
357
00:21:15,398 --> 00:21:16,932
به دشمن تاريکي تحويل ميده
358
00:21:16,933 --> 00:21:19,001
اين دشمن تاريکي ميتونه خود برادرش باشه
359
00:21:19,002 --> 00:21:21,170
دارکن رال
360
00:21:21,171 --> 00:21:24,206
کسي که ديگه نمي تونم بهش اعتماد کنم
361
00:21:24,207 --> 00:21:26,308
اونها زياد دور نشدند
362
00:21:26,309 --> 00:21:27,709
ما سريعا اينجا رو ترک مي کنيم
363
00:21:27,710 --> 00:21:30,546
نه ديگه
شما به اندازه کافي شکست خوردين
364
00:21:30,547 --> 00:21:34,016
اين مسئوليت به کسي با قدرتي بالاتر از قدرت شما احتياج داره
365
00:21:34,017 --> 00:21:36,818
مردي با نيروي فوق العاده
366
00:21:36,819 --> 00:21:40,522
و بي اعتنا نسبت به زندگي
367
00:21:49,332 --> 00:21:51,433
سريع تر باشين سگ مسب ها
368
00:22:08,251 --> 00:22:10,552
لطفا من رو نکشين
369
00:22:10,553 --> 00:22:12,287
هر جور ميلته
370
00:22:12,288 --> 00:22:14,623
ميگذاريم تا اون تو رو بکشه
371
00:22:29,339 --> 00:22:31,073
شما کي هستين؟
372
00:22:31,074 --> 00:22:32,941
خدمتکاران نگهبان دنياي مردگان
373
00:22:32,942 --> 00:22:35,244
نگهبان دنياي مردگان با من چيکار داره؟
374
00:22:35,245 --> 00:22:39,114
به خاطر هزاران آدمي که کشتي مورد توجه و عنايت ايشون قرار گرفتي
375
00:22:39,115 --> 00:22:42,751
و حالا اون براي تو يک ماموريتي در نظر گرفته
376
00:22:55,898 --> 00:22:57,032
چي شده؟
377
00:22:57,033 --> 00:23:00,269
به قلمرو گارها رسيديم
378
00:23:00,270 --> 00:23:02,037
آزيلت رو دم دست داشته باش
379
00:23:05,842 --> 00:23:09,444
چرا موجوداتي مثل گارها بايد خودشون رو براي خوردن چيز به اين کوچيکي به زحمت بندازن؟
380
00:23:09,445 --> 00:23:11,380
اونها جادوي هان اين شب پره ها رو جذب مي کنند
381
00:23:11,381 --> 00:23:13,849
و بهشون کمک مي کنه تا در شب شکار کنند
382
00:23:18,021 --> 00:23:19,354
زود باش از اين طرف
383
00:23:29,799 --> 00:23:31,333
اون جونور ميدونه که ما اينجا هستيم
384
00:24:24,098 --> 00:24:27,234
اين رو ميخواي؟
385
00:24:39,347 --> 00:24:43,584
نمي فهمم داري چي ميگي؟
386
00:24:43,585 --> 00:24:46,086
متاسفم که کيلن اينجا نيست که باهات صحبت کنه
387
00:24:46,087 --> 00:24:47,888
اما لازم بود که حواس گارها رو پرت کنه
388
00:24:47,889 --> 00:24:50,791
بنابراين ميشه دست از اين ناله کردنت
389
00:24:50,792 --> 00:24:54,194
که باعث ميشه هر موجود اين جنگل رو متوجه خودت کني برداري؟
390
00:24:57,265 --> 00:24:59,066
خوبه
391
00:25:04,138 --> 00:25:05,839
راه بيفت بريم
392
00:25:08,943 --> 00:25:10,644
مشکل چيه؟
393
00:25:11,980 --> 00:25:16,917
جادوي داکرا بايد وارد خون من شده باشه
394
00:25:25,293 --> 00:25:26,827
زد به زودي برميگرده
ميتونه تو رو شفا بده
395
00:25:28,830 --> 00:25:30,163
کجاي حرفم خنده داشت؟
396
00:25:30,164 --> 00:25:32,232
بل زا رويارويي ما
397
00:25:32,233 --> 00:25:34,434
در جنگل شب پره ها
398
00:25:34,435 --> 00:25:38,171
مي دونستم که تو اينقدر تحمل نداري
399
00:25:38,172 --> 00:25:40,774
که اجازه بدي دستورالعمل طومار در ذهن من باقي بمونه به همين دليل يک فکري کردم
400
00:25:40,775 --> 00:25:42,876
چيکار کردي؟
401
00:25:42,877 --> 00:25:48,849
به خاطر اينکه تو جادوگ رو دنبال شنونده فرستادي
402
00:25:48,850 --> 00:25:51,018
من هم به مورد-سيف خودم دستور دادم که اون رو دنبال کنه
403
00:25:51,019 --> 00:25:53,887
وقتي که زد شنونده رو پيدا کرد
404
00:25:53,888 --> 00:25:56,289
گارن هر دوي اونها رو مي کشه
405
00:25:56,290 --> 00:25:58,659
ظاهرا من سرنوشت خودم رو ضمانت کردم
406
00:25:58,660 --> 00:26:01,762
مثل سرنوشت دنيا
407
00:26:07,201 --> 00:26:09,336
اوه ... رن
408
00:26:09,337 --> 00:26:11,872
از دورانه نوجواني خودت لذت ببر تا نگذشته
409
00:26:11,873 --> 00:26:14,174
قبل از انکه متوجه بشي
حساب روز و سال از دستت در ميره
410
00:26:14,175 --> 00:26:18,745
و به جاش تمام بدنت رو درد و رنج فرا مي گيره
411
00:26:18,746 --> 00:26:21,415
يه لطفي در حق من پيرمرد بکن
412
00:26:21,416 --> 00:26:25,285
اون تيکه چوب رو از اون طرف برام بيار
413
00:26:25,286 --> 00:26:28,755
کمک مي کنه بهتر راه برم
414
00:26:31,159 --> 00:26:33,360
فکر مي کردم که جادوگر اعظم
415
00:26:33,361 --> 00:26:35,095
بدونه که نمي تونه جادوي خودش رو عليه يک مورد-سيف استفاده کنه
416
00:26:37,031 --> 00:26:38,699
من هيچ تمايلي به استفاده از جادو ندارم
417
00:26:48,910 --> 00:26:50,744
تو به يه چيزي بيشتر از يک تيکه چوب نيشکر احتياج داري
418
00:26:50,745 --> 00:26:52,245
تا بتوني من رو شکست بدي پيرمرد
419
00:27:11,899 --> 00:27:14,601
خب شب پره الان ديگه خودمم و خودت
420
00:27:14,602 --> 00:27:17,804
و ما يه راه طولاني داريم که بايد بريم
421
00:27:19,607 --> 00:27:21,675
دلت ميخواد راجع به چي حرف بزني؟
422
00:27:21,676 --> 00:27:24,578
هاه؟
423
00:27:24,579 --> 00:27:26,847
هوم
424
00:27:28,683 --> 00:27:31,151
اگه از کلمه ها استفاده کني
425
00:27:31,152 --> 00:27:33,120
برات راحت تره تا اينکه اينقدر جق جق کني
426
00:27:34,722 --> 00:27:38,558
شرط مي بندم که ترجيح ميدادي الان کيلن اينجا به جاي من ميبود
427
00:27:38,559 --> 00:27:42,596
حقيقت اينه که واقعا خوش شانسي که من اينجام
428
00:27:42,597 --> 00:27:44,331
کيلن نمي تونه تمام شب رو بدوه
429
00:27:44,332 --> 00:27:48,235
و تو رو سالم از قلمرو گارها دور کنه
430
00:27:48,236 --> 00:27:54,107
من از اون سريع تر و ماوم ترم
431
00:27:54,108 --> 00:27:56,209
توي مبارزه هم از اون بهترم
432
00:27:56,210 --> 00:27:59,212
اگه به خاطر من نبود
تمام کساني که توي اين ماموريت بودند
433
00:27:59,213 --> 00:28:01,114
تا الان غذاي شادرين شده بودند
434
00:28:02,984 --> 00:28:04,417
لاف نمي زنم
435
00:28:04,418 --> 00:28:06,520
فقط دارم ميگم که
436
00:28:08,623 --> 00:28:10,490
صبر کن ببينم
437
00:28:11,959 --> 00:28:13,660
تو گفتي که من دارم خالي مي بندم؟
438
00:28:18,866 --> 00:28:21,601
مي تونم بفهمم چي ميگي
439
00:28:21,602 --> 00:28:23,170
يه چيز ديگه بگو
440
00:28:25,339 --> 00:28:27,107
کيلن نزديکه؟
441
00:28:27,108 --> 00:28:28,542
کجا؟
442
00:28:39,654 --> 00:28:41,488
تونستي حواس گارها رو از ما پرت کني؟
443
00:28:41,489 --> 00:28:44,191
آره اما پام پيچ خورده
444
00:28:44,192 --> 00:28:46,226
نگران نباش اون زنده است
445
00:28:48,062 --> 00:28:49,529
ميتوني بفهمي اون چي ميگه
446
00:28:49,530 --> 00:28:50,997
زياد سخت نبود
447
00:28:50,998 --> 00:28:52,499
يه دفعه شروع کرد واضح صحبت کنه
448
00:28:53,968 --> 00:28:55,235
بيا بگيرش
449
00:29:01,943 --> 00:29:06,112
کارا نور اون داره ضعيف تر ميشه
450
00:29:06,113 --> 00:29:07,881
زياد فرصت نداريم
451
00:29:07,882 --> 00:29:10,851
با اين پا من نمي تونم سريع حرکت کنم
452
00:29:12,320 --> 00:29:14,187
تو بايد اون رو به جايي که بايد بچه هاش رو به دنيا بياره ببري
453
00:29:20,461 --> 00:29:22,963
براي سال ها تو از روي وفاداري به دارکن رال خدمت کردي
454
00:29:22,964 --> 00:29:24,764
به عنوان رهبر سپاهيان اژدها
455
00:29:24,765 --> 00:29:27,300
نصف سرزمين هاي ميانه تحت امر من بودند
456
00:29:27,301 --> 00:29:28,535
و رال چگونه
457
00:29:28,536 --> 00:29:30,670
اين وفاداري تو رو پاداش داده؟
458
00:29:30,671 --> 00:29:34,207
اون به خاطر اينکه افرادش
459
00:29:34,208 --> 00:29:35,909
بيشتر از اون به من وفادار بودند مي ترسيد
460
00:29:35,910 --> 00:29:38,478
و به همين خاطر من رو به زندان انداخت
461
00:29:38,479 --> 00:29:40,213
تو به اندازه کافي رنج و سختي کشيدي
462
00:29:40,214 --> 00:29:43,717
اما حالا نگهبان نياي مردگان ميخواد شانس کشتن دارکن رال رو به تو بده
463
00:29:43,718 --> 00:29:46,887
تا بتوني انتقام خودت رو ازش بگيري
464
00:29:46,888 --> 00:29:49,789
و در عوض نگهبان دنياي مردگان چي ميخواد؟
465
00:29:51,325 --> 00:29:52,959
اون ميخواد که تو بازوي خودت رو فدا کني
466
00:29:55,663 --> 00:29:58,231
تا اون بتونه بازوي خودش رو به تو بده
467
00:30:00,334 --> 00:30:05,505
اما خودت بايد بخواي که هزينه اين قدرت رو بپردازي
468
00:30:16,617 --> 00:30:19,920
من بشم آلت دست نگهبان دنياي مردگان
469
00:30:43,549 --> 00:30:44,783
داري اشتباه مي کني
470
00:30:44,784 --> 00:30:47,318
اونها به من اهميت نميدن
اونها فقط ارزش من رو ميدونن
471
00:30:47,319 --> 00:30:51,623
چون که من موثرم
472
00:30:51,624 --> 00:30:53,892
ريچارد به اين خاطر من رو نگه داشته که به من احتياج داره
473
00:30:53,893 --> 00:30:56,961
کيلن هم به خاطر ريچارد قبول کرده
474
00:30:56,962 --> 00:30:59,731
و زد
475
00:30:59,732 --> 00:31:02,634
زد اگه مي تونست من رو با آتيش شکنجه ميداد
476
00:31:05,538 --> 00:31:07,338
مسخره است
477
00:31:07,339 --> 00:31:10,642
من از نزديکي با اونها نمي ترسم
478
00:31:10,643 --> 00:31:11,810
من اونها رو دوست ندارم
479
00:31:14,146 --> 00:31:16,414
دوستشون ندارم
480
00:31:16,415 --> 00:31:19,083
از گفتن اينکه دوستشون دارم ترسي ندارم
481
00:31:20,553 --> 00:31:23,087
مورد-سيف ها از هيچ چي نمي ترسند
482
00:31:23,088 --> 00:31:26,057
بس کن
483
00:31:26,058 --> 00:31:27,859
من ياد کيلن ميندازي
484
00:31:27,860 --> 00:31:30,929
قبول
485
00:31:30,930 --> 00:31:34,499
من ريچارد رو دوست دارم
486
00:31:34,500 --> 00:31:38,303
اين وظيفه يک مورد-سيف هست که رال رو دوست داشته باشه
487
00:31:39,672 --> 00:31:43,208
احساس من نسبت به کيلن و زد چه اهميتي داره؟
488
00:31:45,611 --> 00:31:48,947
باشه من به اون ها هم اهميت ميدم
489
00:31:48,948 --> 00:31:52,283
فقط يه کم
490
00:31:52,284 --> 00:31:54,886
گفتم که
491
00:31:54,887 --> 00:31:56,988
حالا خوشحال شدي؟
492
00:31:56,989 --> 00:32:00,592
شب پره؟
493
00:32:00,593 --> 00:32:02,427
شب پره؟
494
00:32:08,033 --> 00:32:11,069
چي شده؟
495
00:32:11,070 --> 00:32:13,938
منظورت چيه داري مي ميري؟
496
00:32:15,875 --> 00:32:19,844
تو تمام انرژي خودت رو براي بچه هات نگه داشتي
497
00:32:22,381 --> 00:32:26,484
تحمل کن شب پره من تو رو به جايي که بايد بچه هات رو به دنيا بياري مي برم
498
00:32:31,123 --> 00:32:34,826
بي فايده است
ما شفا دهنده رو به موقع پيدا نمي کنيم
499
00:32:34,827 --> 00:32:37,795
داري به من ميگي که بزرگترين ظالمي که زمونه تا به حال به چشم خودش ديده
500
00:32:37,796 --> 00:32:40,031
داره به خاطر يک خراش از داکرا مي ميره؟
501
00:32:40,032 --> 00:32:42,433
غمناکه مگه نه؟
502
00:32:42,434 --> 00:32:43,468
تسليم نشو
503
00:32:43,469 --> 00:32:46,104
نمي تونم تحملش کنم
504
00:32:49,508 --> 00:32:54,178
پس لااقل قبل از اينکه بميري بهم بگو که چي روي اون طومار نوشته شده بود؟
505
00:32:54,179 --> 00:32:55,813
نه
506
00:32:55,814 --> 00:32:58,983
مگه نميخواستي دنيا رو نجات بدي؟
اين هم شانست
507
00:32:58,984 --> 00:33:02,020
وقتي که من مردم
508
00:33:02,021 --> 00:33:05,690
نگهبان دنياي مردگان از هيچ شکنجه اي براي من دريغ نمي کنه
509
00:33:05,691 --> 00:33:08,393
اما اگه بهش بگم
510
00:33:08,394 --> 00:33:10,161
که راز اون طومار رو فاش نکردم
511
00:33:10,162 --> 00:33:12,997
شايد بتونم از اون سرنوشت فرار کنم
512
00:33:12,998 --> 00:33:15,600
و چي باعث شده که فکر کني نگهبان دنياي مردگان بخشنده است؟
513
00:33:15,601 --> 00:33:17,402
اوه ... يک عمر خدمت
514
00:33:17,403 --> 00:33:20,872
شايد يک خطاي کوچيک و جزئي رو ببخشه
515
00:33:20,873 --> 00:33:22,607
يک عمر خدمت؟
516
00:33:24,209 --> 00:33:27,045
چيزي که ميخوام راجع بهش بهت بگم
517
00:33:27,046 --> 00:33:30,648
هيچ وقت اون رو فاش نکردم
518
00:33:30,649 --> 00:33:34,619
وقتي که جوون بودم و يه کمي قدرتمند شده بودم
519
00:33:36,355 --> 00:33:37,956
نمي تونستم خودم رو متقاعد کنم
520
00:33:39,592 --> 00:33:42,226
يک دستور العمل قديمي رو پيدا کردم
521
00:33:43,762 --> 00:33:47,465
که به من قدرت نامحدود ميداد
522
00:33:47,466 --> 00:33:49,601
اما يه کم هزينه وحشتناکي داشت
523
00:33:49,602 --> 00:33:52,503
داري راجع به چي حرف مي زني؟
524
00:33:52,504 --> 00:33:55,206
وقتي که تو من رو کشتي ريچارد عزيز
525
00:33:55,207 --> 00:33:58,142
براي بار اول نبود که من ميمردم
526
00:34:01,647 --> 00:34:03,548
من دستورالعمل اون کتاب رو دنبال کردم
527
00:34:03,549 --> 00:34:04,916
زندگي ام رو براش گذاشتم
528
00:34:04,917 --> 00:34:06,684
در دنياي مردگان
529
00:34:06,685 --> 00:34:09,754
من با نگهبان دنياي مردگان گفتگو کردم و باهاش يه قراري گذاشتم
530
00:34:09,755 --> 00:34:15,159
اگه اون به من قدرت ظلم کردن در زمين رو ميداد
531
00:34:15,160 --> 00:34:17,128
من هم هر روز براش يک نفر رو ميکشتم
532
00:34:17,129 --> 00:34:22,700
من روح هاي بسيار زيادي رو براي اون فرستادم
533
00:34:22,701 --> 00:34:23,868
تو يه بانلينگ بودي؟
534
00:34:25,170 --> 00:34:27,305
اولش آره
535
00:34:30,743 --> 00:34:35,246
تمام اون قتل ها و ويراني ها به خاطر نگهبان دنياي مردگان بود؟
536
00:34:35,247 --> 00:34:38,516
بله
537
00:34:40,052 --> 00:34:43,721
اما اون من رو فريب داد
538
00:34:43,722 --> 00:34:46,224
اون به اين دليل من رو به دنياي زنده ها برگردوند
539
00:34:46,225 --> 00:34:47,458
چون که اون مي دونست
540
00:34:47,459 --> 00:34:49,127
يه روزي تو از جادوي اوردن براي کشتن من استفاده مي کني
541
00:34:49,128 --> 00:34:52,463
و مرگ من باعث
542
00:34:52,464 --> 00:34:56,300
يک شکاف در حجاب بين دو دنيا ميشه
543
00:34:56,301 --> 00:34:59,170
همه اينها نقشه اون بود
544
00:34:59,171 --> 00:35:03,307
اما حالا تو اين فرصت رو داري که جلوش رو بگيري
545
00:35:03,308 --> 00:35:06,978
من مطمئن ميشم که همه از مرگ تو به عنوان مرگ قهرمانانه ياد کنند
546
00:35:06,979 --> 00:35:10,181
اين آخرين فرصتت براي نجات دنياست
547
00:35:10,182 --> 00:35:12,517
فقط بهم بگو چي توي اون طومار نوشته شده بود
548
00:35:18,490 --> 00:35:20,591
ريچارد
549
00:35:24,196 --> 00:35:26,130
پشت سرت
550
00:37:14,024 --> 00:37:15,591
رال
551
00:37:15,592 --> 00:37:17,160
نمي توني بميري
552
00:37:26,904 --> 00:37:29,372
موفق شديم
553
00:37:31,942 --> 00:37:34,277
Wisp?
554
00:37:35,646 --> 00:37:37,980
شب پره؟
555
00:38:15,352 --> 00:38:18,421
متاسفم که نااميدت کردم
556
00:38:48,152 --> 00:38:51,187
بچه ها نجات پيدا کردند
557
00:38:58,629 --> 00:39:01,964
نه ... زود باش
558
00:39:01,965 --> 00:39:04,433
بايد مقاومت کني
بايد مبارزه کني
559
00:39:06,470 --> 00:39:09,071
ريچارد
560
00:39:09,072 --> 00:39:10,806
زد عجله کن داره مي ميره
561
00:39:46,977 --> 00:39:48,778
نمي دوني چقدر از اينکه مي بينم
562
00:39:48,779 --> 00:39:51,781
نجات پيدا کردي خوشحالم جادوگر
563
00:39:51,782 --> 00:39:54,116
من هم همينطور
564
00:39:56,653 --> 00:40:01,390
به نظر ميرسه که ديگه ميتونم خوش باشم
565
00:40:07,598 --> 00:40:10,366
و تو بايد اون شنونده باشي
566
00:40:15,472 --> 00:40:17,206
تو بايد شنگ اشک ها رو
567
00:40:17,207 --> 00:40:18,608
از داخل ستون هايي
568
00:40:18,609 --> 00:40:21,077
در يک روز تابستاني به خصوص خارج کني
569
00:40:21,078 --> 00:40:23,045
کمتر از چهار شب ديگه مونده
570
00:40:23,046 --> 00:40:24,981
اگه اون موقع خودمون رو به اون سنگ نرسونيم
571
00:40:24,982 --> 00:40:26,482
بايد تا يک سال ديگه صبر کنيم
572
00:40:26,483 --> 00:40:30,553
تا اون موقع نگهبان دنياي مردگان ديگه پيروز شده
573
00:40:30,554 --> 00:40:32,221
اون ميدونه که وقتي که به سنگ اشک ها دست پيدا کرديم
574
00:40:32,222 --> 00:40:33,155
بايد باهاش چيکار کنيم؟
575
00:40:36,927 --> 00:40:39,462
تو بايد اون رو در مرکز ستونها قرار بدي
576
00:40:39,463 --> 00:40:44,800
نور نيمروزي خورشيد از بين اون سنگ عبور مي کنه
577
00:40:44,801 --> 00:40:46,902
و شکاف بين دو دنيا رو رفع مي کنه
578
00:40:46,903 --> 00:40:49,839
ازت ممنونم رن
579
00:40:49,840 --> 00:40:52,008
ميخواستم بهت بگم
580
00:40:53,143 --> 00:40:54,844
شايد راست ميگه
581
00:40:54,845 --> 00:40:58,314
ذهنش خيلي مشغوله
582
00:40:58,315 --> 00:41:01,250
نمي تونم با اطمينان بگم
583
00:41:15,532 --> 00:41:17,733
انجامش دادي؟
584
00:41:25,175 --> 00:41:26,575
اي کاش تو هم اونجا بودي
585
00:41:31,214 --> 00:41:34,850
زيباترين چيزي بود که من تا به حال به عمرم ديده بودم
586
00:41:44,027 --> 00:41:45,895
حالا که ميدونيم بايد با سنگ چيکار کنيم
587
00:41:45,896 --> 00:41:47,697
ديگه به رال احتياجي نداريم
588
00:41:47,698 --> 00:41:49,231
نمي تونيم بکشيمش
589
00:41:49,232 --> 00:41:50,966
اون به نگهباندنياي مردگان مقصد ما روميگه
590
00:41:50,967 --> 00:41:52,234
چي تو فکرته؟
591
00:41:53,537 --> 00:41:55,204
با خودمون مي بريمش
592
00:41:55,205 --> 00:41:58,140
ديگه مثل زنداني ها باهامون نمياد
593
00:41:58,141 --> 00:42:00,209
بهش حق انتخاب نميدم
594
00:42:00,210 --> 00:42:01,644
من چي؟
595
00:42:01,645 --> 00:42:06,015
فکر نمي کني که من بتونم به تاندر برگردم
596
00:42:06,016 --> 00:42:09,852
نه اما کيلن يه خواهر داره که بچه ها رو دوست داره
597
00:42:09,853 --> 00:42:13,622
چه حسي داري که برادر بزرگتر ميشي؟
598
00:42:16,393 --> 00:42:18,227
نه
599
00:42:31,508 --> 00:42:34,176
مطمئنم که دوباره همديگه رو مي بينيم برادر
600
00:42:34,177 --> 00:42:36,412
من هم مطمئنم
601
00:42:47,460 --> 00:42:51,294
ترجمه و زيرنويس توسط
Reza.B
Luckyloock09131609@gmail.com