1 00:00:00,512 --> 00:00:01,913 آنچه در افسانه جست و جوگر به وقوع پيوست 2 00:00:02,776 --> 00:00:04,577 تو بايد سنگ اشک ها رو 3 00:00:04,578 --> 00:00:07,513 به ستون هاي خلقت در يک روز به خصوص تابستوني ببري 4 00:00:07,692 --> 00:00:09,258 و به کمک اون شکاف بين دو دنيا رو ببندي 5 00:00:09,259 --> 00:00:12,229 چي ميخواي؟ همون چيزي که تو ميخواي ... عزيز دل برادر 6 00:00:12,230 --> 00:00:13,597 اينکه دنيا رو نجات بديم 7 00:00:13,598 --> 00:00:16,366 اگه به من کمک کني تا بتونم بر اون پيروز بشم 8 00:00:16,367 --> 00:00:18,738 شک ندارم که نگهبان دنياي مردگان 9 00:00:18,739 --> 00:00:21,509 بهت پاداشي خارج از تصورت ميده 10 00:00:21,510 --> 00:00:22,944 هر کسي که در پي پيدا کردن محل 11 00:00:22,945 --> 00:00:26,011 همه جعبه هاي اوردن بوده نمي شه جلوش رو گرفت 12 00:00:26,012 --> 00:00:28,977 بدن اون در مقابل جادو مقاومه 13 00:00:28,978 --> 00:00:33,077 جادو روي من جواب نميده حتي جادوي اوردن 14 00:00:33,078 --> 00:00:34,613 دارکن رال واقعي در خطره 15 00:00:34,614 --> 00:00:35,847 براي نجات اون به کمکت احتياج دارم 16 00:00:35,848 --> 00:00:37,115 فکر مي کني بتونيم بهش اعتماد کنيم؟ 17 00:00:37,116 --> 00:00:38,516 خيلي وقته که اون رو مشناسم 18 00:00:38,517 --> 00:00:41,987 يک زماني قسم خوردي که کسي که الان داري بهش خدمت مي کني رو ميکشي 19 00:00:41,988 --> 00:00:43,622 چرا به من دروغ گفتي؟ 20 00:00:43,623 --> 00:00:45,858 ميخواستم دوباره پيشم برگردي 21 00:00:45,859 --> 00:00:49,694 خوشبختانه من از سابقه دوستي تو با داهليا باخبر بودم 22 00:00:49,695 --> 00:00:52,530 يک برخورد آژيل به بدنش 23 00:00:52,531 --> 00:00:54,632 براش دردآورت از همه آتش هاي جهنمه 24 00:00:57,103 --> 00:00:58,670 کارا .. چرا؟ 25 00:00:58,671 --> 00:01:00,471 چيزي رو که خواسته بودي برات آوردم 26 00:01:04,442 --> 00:01:09,277 ريچارد سايفر تو جست و جوگر حقيقت هستي 27 00:01:09,278 --> 00:01:11,212 Reza.B تقديم مي کند (با تشکر از ميلادجان عزيز در ترجمه اين سريال) 28 00:01:11,222 --> 00:01:15,242 افسانه جست و جوگر فصل دوم قسمت بيست و يکم ترجمه و زيرنويس از Reza.B Luckyloock09131609@gmail.com 29 00:01:15,252 --> 00:01:19,252 لطفا بعد از تماشاي فيلم نظرات خود را در وبلاگ lots2.blogfa.com مطرح کنيد با تشکر 30 00:01:25,930 --> 00:01:29,299 رال داره سنگ اشک ها رو به شمال شرقي ميبره 31 00:01:29,300 --> 00:01:31,602 ستون هاي افرينش در جنوب هستند 32 00:01:31,603 --> 00:01:33,837 رال تصميم نداره که اون ها رو پيش ستون هاي افرينش ببره 33 00:01:33,838 --> 00:01:36,272 اون هيچ علاقه اي نداره تا از اون ها براي غلبه بر شيطان استفاده کنه 34 00:01:36,273 --> 00:01:39,007 پس داره کجا مي بره؟ 35 00:01:47,217 --> 00:01:49,952 چرا وايساديم؟ 36 00:01:49,953 --> 00:01:55,121 ماريانا نکنه يادت رفته که الان وقت براي ما مثل طلا باارزشمنده؟ 37 00:01:55,122 --> 00:01:58,091 بايد سنگ رو 38 00:01:58,092 --> 00:02:00,059 به دست نگهبان دنياي مردگان برسونيم 39 00:02:00,060 --> 00:02:04,497 و وقتي که نگهبان سنگ رو بدست آورد شکاف بين دنيا هيچ وقت بسته نميشه 40 00:02:04,498 --> 00:02:06,699 و دنياي زنده ها 41 00:02:06,700 --> 00:02:10,202 براي هميشه در تاريکي فرو ميره 42 00:02:10,203 --> 00:02:13,939 اما قبل از اينکه به سمت شکاف بريم 43 00:02:13,940 --> 00:02:17,843 به ما اجازه بده تا از سرورمون 44 00:02:17,844 --> 00:02:21,045 به خاطر فرصتي که در اختيار ما خدمت کاران متواضعش قرار داده 45 00:02:21,046 --> 00:02:23,881 تا بتونيم کوچک ترين نقشي رو 46 00:02:23,882 --> 00:02:27,017 در پيروز باشکوهش ايفا کنيم، سپاسگزاري کنيم 47 00:02:59,982 --> 00:03:01,716 تو به نگهبان دنياي مردگان خيانت کردي 48 00:03:10,491 --> 00:03:14,860 تو همه چيز رو خوب انجام دادي 49 00:03:14,861 --> 00:03:17,094 حالا ما بايد با سرعت به سفرمون ادامه بديم 50 00:03:17,095 --> 00:03:20,663 شک ندارم که برادر شجاع من الان در تعقيب ماست 51 00:03:20,664 --> 00:03:23,065 من ميتونم جلوي اون رو بگيرم سرور من 52 00:03:24,500 --> 00:03:25,834 کارا 53 00:03:25,835 --> 00:03:29,471 وفاداري و از جان گذشتگي تو قابل ستايشه 54 00:03:29,472 --> 00:03:32,672 اما از اين مي ترسم که نتوني از پس ريچارد بر بيايي 55 00:03:32,673 --> 00:03:35,174 مثل اينکه ضعف ريچارد رو فراموش کردين 56 00:03:36,843 --> 00:03:39,278 دلسوزي 57 00:03:39,279 --> 00:03:41,616 اون هنوز به من اهميت ميده 58 00:03:41,617 --> 00:03:45,653 وقتي که موقعش برسه اون نمي تونه کاري با من داشته باشه 59 00:03:47,622 --> 00:03:48,922 و اون موقع است که من اون رو مي کشم 60 00:03:50,456 --> 00:03:52,489 قدرت جادوگر در برابر تو بدون استفاده است 61 00:03:52,490 --> 00:03:54,457 اما قدرت مادر معترف يه چيز ديگه است 62 00:03:54,458 --> 00:03:58,594 دست زدن اون به مورد-سيف مرگ آوره 63 00:03:58,595 --> 00:04:01,897 ما از اعتراف گرفته شدن نمي ترسيم سرور من 64 00:04:06,434 --> 00:04:07,701 جست و جوگر تا دوباره سنگ رو بدست نياورده 65 00:04:07,702 --> 00:04:09,503 دست از تلاش برنميداره 66 00:04:09,504 --> 00:04:12,538 و براي بدست آوردن سنگ اون تو رو مي کشه 67 00:04:12,539 --> 00:04:14,807 خواهش مي کنم 68 00:04:14,808 --> 00:04:17,108 به ما اجازه بدين تا اين کار رو براي شما انجام بديم 69 00:04:29,021 --> 00:04:33,024 از اينکه دوباره به جمع خانوادگي مون برگشتي خيلي خوشحالم کارا 70 00:05:01,184 --> 00:05:03,752 کارا اين کار رو نکن 71 00:05:03,753 --> 00:05:05,553 انگار فراموش کردي ريچارد 72 00:05:05,554 --> 00:05:07,555 مورد-سيف فقط از لرد رال واقعي 73 00:05:07,556 --> 00:05:11,156 دستور مي گيره 74 00:05:25,003 --> 00:05:26,637 زد ... نه .. اون تو رو مي کشه از اينجا برو 75 00:05:52,297 --> 00:05:55,132 داهليا 76 00:06:05,641 --> 00:06:08,010 قطب نما عير قابل استفاده است 77 00:06:08,011 --> 00:06:09,311 داهليا 78 00:06:09,312 --> 00:06:11,713 داهليا ديگه عمري برات باقي نمونده 79 00:06:11,714 --> 00:06:15,982 اگه ميخواي به من خدمت کني بايد همين الان اين کار رو بکني 80 00:06:15,983 --> 00:06:19,083 بهم بگو لرد رال سنگ رو کجا مي بره 81 00:06:20,350 --> 00:06:23,182 متاسفم سرور من 82 00:06:23,183 --> 00:06:25,482 من نمي دونم 83 00:06:27,448 --> 00:06:30,550 التماست مي کنم که 84 00:06:30,551 --> 00:06:32,485 من رو ببخشي 85 00:06:38,925 --> 00:06:41,326 بدون قطب نما نمي تونيم دارکن رال 86 00:06:41,327 --> 00:06:43,895 يا سنگ رو قبل از تحول تابستاني پيدا کنيم 87 00:06:45,965 --> 00:06:48,765 شايد کارا بدونه که اون کجاست 88 00:06:48,766 --> 00:06:53,268 اما من مجبورم که ازش اعتراف بگيرم 89 00:06:53,269 --> 00:06:56,971 ريچارد تو ميدوني که بايد چيکار کني 90 00:06:56,972 --> 00:07:01,341 اما هر دومون ميدونيم که هيچ ميلي به انجام دادن اين کار نداري 91 00:07:11,517 --> 00:07:15,185 کل بدنش رو جادوي تاريکي در برگرفته 92 00:07:15,186 --> 00:07:18,688 تاريک تر از هر جادوي ديگري که قبلاً باهاش برخورد کردم 93 00:07:18,689 --> 00:07:21,190 اينطوري دارکن رال تونسته اون رو عليه ما کنه 94 00:07:21,191 --> 00:07:25,661 لرد رال به من خطاهاي راهي که داشتم مي رفتم رو نشون داد 95 00:07:25,662 --> 00:07:28,864 خيلي احمق بودم که داشتم تو رو همراهي مي کردم 96 00:07:36,707 --> 00:07:38,307 شايد بايد اين حقيقت رو قبول کنيم که 97 00:07:38,308 --> 00:07:41,943 کارايي که ما ميشناختيم ديگه براي هميشه رفته 98 00:07:41,944 --> 00:07:43,978 باور نمي کنم 99 00:07:43,979 --> 00:07:47,381 بايد يه راهي باشه تا هر کاري که رال با کارا کرده رو خنثي کنيم 100 00:07:47,382 --> 00:07:49,083 يک راه وجود داره 101 00:07:49,084 --> 00:07:51,217 اما نتيجه اش غير قابل پيش بينيه 102 00:07:52,753 --> 00:07:55,988 اين يک طلسميه که من در دوران تعليم جادوگري اون رو ياد گرفتم 103 00:07:55,989 --> 00:07:58,723 اما هيچ وقت ازش استفاده نکردم 104 00:07:58,724 --> 00:08:00,357 بهش مي گن جادوي خنثي سازي 105 00:08:00,358 --> 00:08:02,927 طبق مستندات باستاني 106 00:08:02,928 --> 00:08:07,164 اون ميتونه بسياري از جادوهاي تاريکي رو از بين ببره 107 00:08:07,165 --> 00:08:09,132 انجامش بده 108 00:08:09,133 --> 00:08:11,301 ريچارد سال هاست که اين طلسم استفاده نشده 109 00:08:11,302 --> 00:08:13,870 و به خاطر يکي سري دلايل خوبي انجام نشده 110 00:08:13,871 --> 00:08:17,273 اون ميتونه جادوي دارکن رال رو از کارا برداره 111 00:08:17,274 --> 00:08:19,641 اما اون ميتونه به طرق ديگه اي روش تاثير بگذاره 112 00:08:19,642 --> 00:08:22,743 که من نمي تونم اون رو پيش بيني کنم 113 00:08:22,744 --> 00:08:25,512 ميتونه باعث کشته شدن اون بشه 114 00:08:25,513 --> 00:08:28,815 و اگه اين اتفاق بيفته 115 00:08:28,816 --> 00:08:30,817 ما تمام اميدمون رو براي پيدا کردن سنگ اون هم به موقع از دست داديم 116 00:08:32,152 --> 00:08:34,253 کارا همه اون چيزي که ازش گرفته شده رو داره 117 00:08:34,254 --> 00:08:36,321 دو بار 118 00:08:36,322 --> 00:08:39,123 اون خواست که به خاطر من تا اون سر دنيا بره 119 00:08:39,124 --> 00:08:41,458 من اينجوري بي خيالش نمي شم 120 00:09:56,085 --> 00:09:58,885 زد .. همه چيز مرتبه؟ 121 00:09:58,886 --> 00:10:01,054 ريچارد؟ 122 00:10:05,024 --> 00:10:07,058 همه منتظرن 123 00:10:09,561 --> 00:10:11,961 اين جا قصر مردميه 124 00:10:11,962 --> 00:10:13,997 ما اينجا چيکار مي کنيم؟ 125 00:10:13,998 --> 00:10:17,536 فکر کنم زد يه کم زودتر 126 00:10:17,537 --> 00:10:19,973 اقدام کرده 127 00:10:19,974 --> 00:10:21,042 پدربزرگ 128 00:10:23,081 --> 00:10:26,153 انگشتر 129 00:10:28,189 --> 00:10:29,756 توي جيب چپته 130 00:10:50,008 --> 00:10:53,475 با اين انگشتر من 131 00:10:53,476 --> 00:10:57,178 من روح و ذهن و جسمم رو 132 00:10:57,179 --> 00:11:00,181 با تو يکي مي کنم 133 00:11:00,182 --> 00:11:02,383 تحت الطاف خداوندي 134 00:11:02,384 --> 00:11:06,653 شما از الان به عنوان زن و شوهر هستين 135 00:11:06,654 --> 00:11:11,490 و براي هميشه يک روح در دو جسم هستين 136 00:11:45,072 --> 00:11:46,039 ريچارد 137 00:11:48,675 --> 00:11:50,910 بايد با هر دوي شما صحبت کنم 138 00:11:51,605 --> 00:11:53,272 تنهايي 139 00:11:57,608 --> 00:12:00,577 زد اگه چيز هست که بايد به من بگي 140 00:12:00,578 --> 00:12:02,311 ميتوني همين جا جلوي برادرم بهم بگي 141 00:12:02,312 --> 00:12:04,380 اشکالي نداره ريچارد 142 00:12:04,381 --> 00:12:08,250 به نظر مي رسه زد از بودن من در اينجا احساس راحتي نمي کنه 143 00:12:08,251 --> 00:12:10,685 من به مهمون هاتون رسيدگي مي کنم 144 00:12:10,686 --> 00:12:12,687 خواهش مي کنم 145 00:12:14,756 --> 00:12:19,159 زد .. چي شده؟ 146 00:12:19,160 --> 00:12:20,193 چي شده؟ 147 00:12:21,762 --> 00:12:23,696 پنج دقيقه پيش ما توي يک جنگل 148 00:12:23,697 --> 00:12:25,264 در فاصله هزار کيلومتري اينجا بوديم 149 00:12:25,265 --> 00:12:28,500 و حالا ما يک دفعه توي قصر مردمي هستيم 150 00:12:28,501 --> 00:12:29,567 و کارا کجاست؟ 151 00:12:29,568 --> 00:12:30,802 کارا کيه؟ 152 00:12:32,271 --> 00:12:33,704 خوش زبون با کمربند قرمز 153 00:12:33,705 --> 00:12:35,139 که دو تا آژيل با خودش حمل مي کنه 154 00:12:35,140 --> 00:12:36,607 يک مورد-سيف 155 00:12:36,608 --> 00:12:38,909 نزديک به يک ساله که همراه ما سفر مي کنه 156 00:12:42,246 --> 00:12:43,413 زد 157 00:12:43,414 --> 00:12:45,615 من و تو يک ساله که 158 00:12:45,616 --> 00:12:47,683 توي قصر مردمي هستيم 159 00:12:47,684 --> 00:12:51,253 و کيلن هم الان در آيدندريل داره قوانين رو وضع مي کنه 160 00:12:51,254 --> 00:12:53,321 شايد يک نفر مغز تو رو طلسم کرده 161 00:12:53,322 --> 00:12:56,491 هيچ کسي مغز من رو طلسم نکرده 162 00:12:56,492 --> 00:13:00,160 داشتم طلسم رو از روي کارا برميداشتم 163 00:13:00,161 --> 00:13:03,363 اما به نظر مي رسه که طلسم همه چيز رو تغيير داده 164 00:13:03,364 --> 00:13:05,998 چه تغييري؟ 165 00:13:05,999 --> 00:13:07,599 راستش ما در قصر مردمي نبوديم 166 00:13:07,600 --> 00:13:10,201 و در پي يک ماموريت براي پيدا کردن سنگ اشک ها بوديم 167 00:13:10,202 --> 00:13:13,905 چرا ما بايد دنبال سنگ اشک ها باشيم؟ 168 00:13:15,540 --> 00:13:17,508 ما به اون سنگ براي بستن شکاف 169 00:13:17,509 --> 00:13:20,009 بين دنياي مردگان و دنياي زنده ها احتايج داريم 170 00:13:20,010 --> 00:13:24,514 اون شکاف وقتي که جعبه هاي اوردن از هم جدا شدند به وجود اومد 171 00:13:26,216 --> 00:13:28,617 جعبه ها 172 00:13:28,618 --> 00:13:30,318 اونها دست نخورده اند 173 00:13:30,319 --> 00:13:32,486 من سال ها پيش اونها رو 174 00:13:32,487 --> 00:13:34,521 روي تخت سنگي در غرب گرانتيا قرار دادم 175 00:13:36,790 --> 00:13:39,759 پس تو قدرت اوردن رو داري 176 00:13:42,596 --> 00:13:44,496 به همين دليل رال بر تو غلبه پيدا نکرد 177 00:13:44,497 --> 00:13:47,365 تو اون رو برده خودت کردي 178 00:13:48,767 --> 00:13:50,634 آيا تو به همه کس کنترل داري؟ 179 00:13:50,635 --> 00:13:53,236 نه فقط اونهايي که برام تهديد به حساب ميان 180 00:13:53,237 --> 00:13:56,538 رال ... مورد-سيف گروهان سوم 181 00:13:56,539 --> 00:13:58,540 اين دقيقا همونطوريه که تو پيش بيني کرده بودي زد 182 00:13:58,541 --> 00:14:01,675 جادوي اوردن با تماس من در تعادل قرار گرفته 183 00:14:01,676 --> 00:14:06,746 به همين دليل ريچارد ميتونه از قدرتش براي قضاوت درست و عادلانه استفاده کنه 184 00:14:06,747 --> 00:14:09,816 و به جاي اون 185 00:14:09,817 --> 00:14:12,351 جادوي اوردن دچار طلسم اعتراف گيري شده 186 00:14:12,352 --> 00:14:14,486 بنابراين من و کيلن ميتونيم با هم باشيم 187 00:14:16,255 --> 00:14:20,591 تا جايي که من يادم مياد هيچ کدوم از اينها اتفاق نيفتاده 188 00:14:20,592 --> 00:14:22,759 خب اگه تو به ما بگي که چه چيزي يادت مياد 189 00:14:22,760 --> 00:14:24,094 ما هم ميتونيم بفهميم که ماجرا از چه قراره 190 00:14:24,095 --> 00:14:27,030 من غرب گرانتيا رو به خاطر ميارم 191 00:14:27,031 --> 00:14:28,898 تو دو تا جعبه رو در کنار هم قرار دادي 192 00:14:28,899 --> 00:14:32,234 اما مورد-سيف ها به ما حمله ور شدند 193 00:14:32,235 --> 00:14:35,237 کارا حمله رو رهبري مي کرد 194 00:14:37,340 --> 00:14:39,007 نه 195 00:14:39,008 --> 00:14:42,076 اما در آخرين لحظات اون به خواهرانش خيانت کرد 196 00:14:48,413 --> 00:14:51,317 نه 197 00:14:51,318 --> 00:14:53,652 رال از شمشير حقيقت 198 00:14:56,223 --> 00:14:59,958 براي جدا کردن جعبه ها از همديگه استفاده کرد 199 00:15:04,297 --> 00:15:08,633 و رال و جعبه ها نابود شدند 200 00:15:08,634 --> 00:15:09,901 زد 201 00:15:09,902 --> 00:15:12,366 مورد-سيفي که به خواهرانش خيانت کنه وجود نداره 202 00:15:12,367 --> 00:15:15,135 و مشخصا جعبه ها هم منفجر نشدند 203 00:15:15,136 --> 00:15:19,604 کيلن وقتي که من اون جعبه ها کنار هم گذاشتم از من اعتراف گرفت 204 00:15:26,546 --> 00:15:29,314 رال سعي کرد که جلوي ما رو بگيره 205 00:15:29,315 --> 00:15:31,048 اما ديگه خيلي دير شده بود 206 00:15:31,049 --> 00:15:32,216 نه 207 00:15:36,787 --> 00:15:38,354 صبر کن 208 00:15:42,525 --> 00:15:43,692 اسلحه هاتون رو بندازين 209 00:15:46,662 --> 00:15:48,129 روي زانو هاتون همگي 210 00:15:48,130 --> 00:15:49,965 بله سرور من 211 00:15:57,272 --> 00:15:58,506 ريچارد موفق شدي 212 00:16:03,811 --> 00:16:06,912 چرا نبودن يک مورد-سيف 213 00:16:06,913 --> 00:16:08,447 اين همه تفاوت ايجاد کرده؟ 214 00:16:08,448 --> 00:16:13,284 کارا يکي از قابل ترين و بااعتمادترين خدمت کار به دارکن رال از خواهران آژيل به دست بود 215 00:16:13,285 --> 00:16:16,053 شايد بدون اون که حمله رو رهبري کنه 216 00:16:16,054 --> 00:16:17,487 اونها هيچ وقت به موقع ما رو پيدا نمي کردند 217 00:16:17,488 --> 00:16:20,256 اين باعث ميشد تا تو وقت بيشتري داشته باشي 218 00:16:20,257 --> 00:16:21,524 تا جادوي اوردن رو بدست بياري 219 00:16:21,525 --> 00:16:24,326 اونوقت چه اتفاقي براي اين کارا مي افتاد؟ 220 00:16:26,396 --> 00:16:28,496 طلسمي که من برداشتم ممکنه اون رو کشته باشه 221 00:16:28,497 --> 00:16:31,966 يا اينکه اون رو از عرصه وجود پاک کرده باشه 222 00:16:31,967 --> 00:16:34,735 اگه اين طلسم اينقدري که تو ميگي قدرتمند باشه 223 00:16:34,736 --> 00:16:36,970 شايد اون رو نکشته باشه 224 00:16:36,971 --> 00:16:39,572 شايد باعث شده تا همه جادوهايي که 225 00:16:39,573 --> 00:16:41,140 در طول عمرش روي اون اثر گذاشتن رو خنثي کنه 226 00:16:41,141 --> 00:16:44,342 بنابراين نه تنها جادوي رال از روي اون برداشته شده 227 00:16:44,343 --> 00:16:47,478 بلکه جادويي که باعث شده تا در بچگي شکنجه بشه هم برداشته شده 228 00:16:47,479 --> 00:16:49,613 اصلا اون هيچ وقت يک مورد-سيف نشده 229 00:16:49,614 --> 00:16:51,782 اون شب اون روي تخت سنگ نبوده که به ما حمله کنه 230 00:16:51,783 --> 00:16:54,884 پس اگه کارا نمرده و مورد-سيف هم نيست 231 00:16:54,885 --> 00:16:56,519 پس الان کجاست؟ 232 00:16:56,520 --> 00:16:58,721 شرمنده که مزاحمت شدم ريچارد 233 00:16:58,722 --> 00:17:01,090 اما ميهمانانت سراغ شما رو مي گيرن 234 00:17:01,091 --> 00:17:02,224 الان مي آييم 235 00:17:02,225 --> 00:17:03,659 ازت ميخوام که براي من يه کاري کني 236 00:17:03,660 --> 00:17:05,194 هر کاري بگي 237 00:17:05,195 --> 00:17:06,962 ازت ميخوام که يک زن جوون رو پيدا کني 238 00:17:12,634 --> 00:17:15,569 اسمش کارا ميسونه 239 00:17:15,570 --> 00:17:18,872 بايد در روستاي استاورکرافت به دنيا اومده باشه 240 00:17:18,873 --> 00:17:21,507 حدود 25 تا 26 سال پيش 241 00:17:21,508 --> 00:17:24,076 من يک سوارکار رو به اونجا مي فرستم اگه هنوز اونجا زندگي کنه 242 00:17:24,077 --> 00:17:27,612 و اگر هم اونجا نباشه هر جايي که ممکنه باشه 243 00:17:31,317 --> 00:17:32,317 ريچارد 244 00:17:33,751 --> 00:17:35,251 متوجه شدم که با جادوي اوردن 245 00:17:35,252 --> 00:17:37,220 ميتوني کاري کني که رال هر کاري ميخواي برات انجام بده 246 00:17:37,221 --> 00:17:40,522 اما به نظرت نبايد احتياط کني و 247 00:17:40,523 --> 00:17:42,424 همونطور که پيشگويي گفته اون رو بکشي؟ 248 00:17:42,425 --> 00:17:45,026 زد خودت هم ميدوني که من به پيشگويي اعتقادي ندارم 249 00:17:45,027 --> 00:17:48,496 و همونطور که ميدوني برادر من زنده اش خيلي به درد بخوره 250 00:17:48,497 --> 00:17:51,032 اون يک مشاور قابل اعتماد و يک دوست نزديکه 251 00:17:51,033 --> 00:17:52,667 دوست؟ 252 00:17:52,668 --> 00:17:55,836 اون الان مثل اون کسي که من قدرتم رو براش استفاده کردم نيست 253 00:17:55,837 --> 00:17:57,838 الان دوره جديدي براي دهاران هاست زد 254 00:17:57,839 --> 00:18:01,908 من ميخوام که مردم بدونن حاکمشون انتقام جو و ظالم نيست 255 00:18:01,909 --> 00:18:04,443 و اينکه من معتقدم هر کسي ميتونه خوبي کنه 256 00:18:04,444 --> 00:18:08,113 من بخشندگي تو رو تحسين مي کنم ريچارد 257 00:18:08,114 --> 00:18:10,882 اما طلسم ممکنه تاريخ رو 258 00:18:10,883 --> 00:18:14,017 اونجوري که ما ازش اطلاع داريم کلاً تغيير داده باشه 259 00:18:14,018 --> 00:18:16,586 و فرصت زيادي هم داريم که ببينيم چه تغييري کرده 260 00:18:16,587 --> 00:18:17,720 اما الان در جشن عروسي هستيم 261 00:18:17,721 --> 00:18:19,922 از مهموني لذت ببر 262 00:18:19,923 --> 00:18:23,692 الان وقتشه که با همسر دوست داشتني خودم برقصم 263 00:18:49,148 --> 00:18:52,116 خواهر ماريانا 264 00:18:52,117 --> 00:18:54,651 در مقابل نگهبان دنياي مردگان زانو بزن 265 00:18:56,554 --> 00:19:00,255 زمان اون رسيده که به من خدمت کني 266 00:19:00,256 --> 00:19:03,391 سرور من من تمام عمرم رو منتظر همچين موقعيتي بودم 267 00:19:03,392 --> 00:19:06,494 يک اتفاقي افتاده 268 00:19:06,495 --> 00:19:08,596 دنيا عوض شده 269 00:19:08,597 --> 00:19:11,135 پيروزي از دستان من دزديده شده 270 00:19:11,136 --> 00:19:13,405 متوجه نمي شم سرور من 271 00:19:13,406 --> 00:19:15,173 دارين از کدوم پيروزي حرف مي زنين؟ 272 00:19:15,174 --> 00:19:16,942 حجاب بين دو دنيا از هم پاره شده بود 273 00:19:16,943 --> 00:19:20,979 جاسوس هاي من در جنگ با دنياي زنده ها بودند 274 00:19:20,980 --> 00:19:22,981 اما به طريقي جادوگر اعظم 275 00:19:22,982 --> 00:19:26,217 تونسته تا توازن رو بين مرگ و زندگي برگردونه 276 00:19:26,218 --> 00:19:29,153 تو بايد دوباره اين توازن رو به هم بريزي 277 00:19:29,154 --> 00:19:32,356 بهم بگين بايد چيکار کنم 278 00:19:32,357 --> 00:19:34,024 قصر پيامبران رو سريعاً ترک کن 279 00:19:34,025 --> 00:19:36,292 و خواهر جست و جوگر رو پيدا کن 280 00:19:36,293 --> 00:19:40,093 جادو روي اون هيچ اثري نداره جنسن رال 281 00:19:40,094 --> 00:19:43,896 من اون رو پيدا مي کنم نگهبان اما اين زن چطوري ميخواد به شما کمک کنه؟ 282 00:19:43,897 --> 00:19:46,363 خون اون کليده 283 00:19:46,364 --> 00:19:48,864 اون به تو اجازه ميده تا هر کاري رو که لازمه انجام بدي 284 00:19:48,865 --> 00:19:50,798 تا دوباره شکاف بين دو دنيا رو ايجاد کني 285 00:19:50,799 --> 00:19:54,837 و پيروزي من رو بر دنياي زنده ها قطعي کني 286 00:20:12,043 --> 00:20:13,577 صبح بخير حضرت والا 287 00:20:15,846 --> 00:20:17,680 فکر نمي کردم هيچ وقت از اين جمله استفاده کنم 288 00:20:17,681 --> 00:20:19,848 شما بايد عبارت لرد رال رو امتحان کنين 289 00:20:19,849 --> 00:20:21,683 هوم 290 00:20:26,121 --> 00:20:28,489 ميتونم به يه چيزي که مناسب باشه فکر کنم 291 00:20:30,558 --> 00:20:31,725 "پدر" چطوره؟ 292 00:20:31,726 --> 00:20:32,926 چي؟ 293 00:20:35,896 --> 00:20:38,197 فقط سه روز گذشته از کجا اينقدر مطمئني؟ 294 00:20:38,198 --> 00:20:40,933 يک معترف ميدونه 295 00:20:51,876 --> 00:20:54,677 هيچ وقت فکر نمي کردم که اينقدر خوشحال باشيم 296 00:21:04,019 --> 00:21:05,953 زد زد 297 00:21:05,954 --> 00:21:08,355 سر وقت مثل هميشه 298 00:21:20,200 --> 00:21:21,434 جنسن 299 00:21:21,435 --> 00:21:25,937 شرمنده که مزاحمت شدم اما باهات حرف داشتم 300 00:21:25,938 --> 00:21:28,005 دوستم شان 301 00:21:28,006 --> 00:21:29,807 اون مرده 302 00:21:29,808 --> 00:21:32,009 اوه واقعا متاسفم جنسن 303 00:21:32,010 --> 00:21:35,912 آخرين خواسته شان اين بود که من از دخترش مراقبت کنم 304 00:21:35,913 --> 00:21:38,714 دلم ميخواد تا ارين رو به اين قصر بيارم تا با ما زندگي کنه 305 00:21:38,715 --> 00:21:41,417 باشه من هم باهات ميام با هم اون رو به اينجا مياريم 306 00:21:41,418 --> 00:21:44,853 ريچارد تو تازه ازدواج کردي 307 00:21:44,854 --> 00:21:47,118 و تو هم يک امپراطوري داري که بايد مراقبش باشي 308 00:21:47,119 --> 00:21:49,820 من مشکلي ندارم 309 00:21:49,821 --> 00:21:51,421 من فرمانده تراميک رو همراه تو مي فرستم 310 00:21:57,361 --> 00:21:59,395 من استحکامات قصر رو بررسي کردم 311 00:21:59,396 --> 00:22:00,863 و متاسفانه اونها کافي نبودند 312 00:22:00,864 --> 00:22:02,231 با اجازه شما 313 00:22:02,232 --> 00:22:03,966 ميخوام يک سد جادويي 314 00:22:03,967 --> 00:22:05,000 دور تا دور اون قرار بدم 315 00:22:05,001 --> 00:22:07,202 زد من قدرت اوردن رو دارم 316 00:22:07,203 --> 00:22:09,003 فکر نمي کنم کسي به ذهنش هم خطور کنه که به ما حمله کنه 317 00:22:09,004 --> 00:22:10,638 همه مي دونيم که مردمي اون بيرون هستند 318 00:22:10,639 --> 00:22:11,973 که هنوز از دست تو ناراحت هستند 319 00:22:11,974 --> 00:22:13,408 خب اگه اين کار باعث ميشه که احساس بهتري داشته باشي 320 00:22:13,409 --> 00:22:15,910 برو و استحکامات رو طلسم گذاري کن 321 00:22:17,380 --> 00:22:19,848 فکر مي کنم اين وقت تلف کردن باشه 322 00:22:19,849 --> 00:22:21,182 که کسي با قدرت و توانايي تو 323 00:22:21,183 --> 00:22:24,218 اما پسرم من استخون درد دارم 324 00:22:24,219 --> 00:22:26,854 يه چيزي يه جاييش مي لنگه 325 00:22:26,855 --> 00:22:29,456 دنيا قرار نبود که اينطوري باشه 326 00:22:29,457 --> 00:22:33,827 زد اون دنيايي که تو راجع بهش به ما گفتي 327 00:22:33,828 --> 00:22:36,228 با اون شکافي که همه جا دهن باز کرده بود 328 00:22:36,229 --> 00:22:37,796 و نگهبان دنياي مردگاني که در شرف پيروز بود؟ 329 00:22:37,797 --> 00:22:41,266 شايد اون دنيا هيچ وقت نمي بود باشه 330 00:22:41,267 --> 00:22:42,834 زندگي الان خوبه 331 00:22:42,835 --> 00:22:45,471 شايد وقتي که تو طلسم رو برداشتي 332 00:22:45,472 --> 00:22:48,143 چيزها رو به همون شکلي که ميبود باشند برگردوندي 333 00:22:51,246 --> 00:22:54,247 ريچارد سوارکار ما از استاورکرافت برگشته 334 00:22:54,248 --> 00:22:57,815 حقيقتاً اونجا يک زني به نام کارا ميسون زندگي مي کرد 335 00:22:57,816 --> 00:22:58,883 اون معلم مدرسه است 336 00:22:58,884 --> 00:23:01,017 و مادر دو تا بچه جوان 337 00:23:01,018 --> 00:23:02,685 اون همچنين شوهرش رو از دست داده 338 00:23:02,686 --> 00:23:04,153 اون شوهرش رو در طي جنگ از دست داده 339 00:23:04,154 --> 00:23:08,923 زد به خاطر شوهرش متاسفم 340 00:23:08,924 --> 00:23:10,324 اما از اونجايي که تو مي گفتي 341 00:23:10,325 --> 00:23:13,560 کارا ديگه هيچ وقت دو بار براي مورد-سيف شدن شکنجه نشده 342 00:23:13,561 --> 00:23:17,062 به نظر مي رسه که در حال حاضر 343 00:23:17,063 --> 00:23:18,430 زندگي بهتري نسبت به زندگي سابقش داره 344 00:23:24,369 --> 00:23:25,603 سم 345 00:23:25,604 --> 00:23:28,072 با خواهرت قشنگ تر بازي کن يا اينکه برو داخل 346 00:23:28,073 --> 00:23:30,574 معذرت مخوام بانوي من؟ 347 00:23:30,575 --> 00:23:31,608 هي 348 00:23:37,412 --> 00:23:39,546 لازم نيست که خودت رو اون جوري از کسي مخفي کني 349 00:23:39,547 --> 00:23:41,481 نميخواستم شما رو بترسونم واقعا متاسفم 350 00:23:43,350 --> 00:23:45,383 اسم من لئو دن هست من مسافت زيادي رو طي کردم 351 00:23:45,384 --> 00:23:47,185 تا به خونه خودم در آرچر پيک برسم 352 00:23:47,186 --> 00:23:48,653 اگه کاري هست که بتونم براتون انجام بدم 353 00:23:48,654 --> 00:23:49,687 خيلي خوشحال ميشم 354 00:23:49,688 --> 00:23:51,455 من توانايي آهنگري رو دارم 355 00:23:51,456 --> 00:23:54,057 نجاري هم بلدم 356 00:23:54,058 --> 00:23:57,761 ممنونم ولي کاري براي تو ندارم 357 00:23:57,762 --> 00:23:59,629 سم برو داخل 358 00:23:59,630 --> 00:24:02,799 همين حالا 359 00:24:02,800 --> 00:24:05,869 در راهي که داشتم مي اومدم متوجه شدم که پاهاي اسب تون نياز به رسيدگي دارند 360 00:24:05,870 --> 00:24:08,471 من سم اسب ها رو ترميم مي کنم 361 00:24:08,472 --> 00:24:10,572 اگه به پاهاش رسيدگي نکنين خيلي زود فلج ميشه 362 00:24:10,573 --> 00:24:13,874 خيلي خوشحال ميشم که اين کار رو براتون انجام بدم 363 00:24:13,875 --> 00:24:15,542 لازم نيست که پولي به من بدين 364 00:24:18,646 --> 00:24:20,947 خب اگه تو مشکل اسب من رو حل کني 365 00:24:20,948 --> 00:24:23,949 پس من هم حداقل بايد برات يک غذاي گرم آماده کنم 366 00:24:25,651 --> 00:24:27,018 به نظر منصفانه مياد 367 00:24:49,940 --> 00:24:52,308 جنسن 368 00:24:52,309 --> 00:24:53,576 کمکم کن 369 00:25:03,787 --> 00:25:06,089 جنسن 370 00:25:11,328 --> 00:25:13,863 اونها جنسن رو کجا مي برن؟ 371 00:25:13,864 --> 00:25:16,097 من هيچي بهت نمي گم 372 00:25:16,098 --> 00:25:19,698 قطعا به لرد رال ميگي 373 00:25:19,699 --> 00:25:22,663 بهم بگو اونها جنسن رو کجا بردند؟ 374 00:25:22,664 --> 00:25:25,998 به غارهاي آندروس سرور من 375 00:25:25,999 --> 00:25:28,233 چرا؟ 376 00:25:28,234 --> 00:25:29,701 با اون چيکار دارند؟ 377 00:25:29,702 --> 00:25:32,736 عذر من رو بپذيرين سرور من من هيچي نمي دونم 378 00:25:38,375 --> 00:25:40,975 اين دقيقا همون چيزي بود که 379 00:25:40,976 --> 00:25:42,376 من از اتفاق افتادنش مي ترسيدم 380 00:25:42,377 --> 00:25:44,813 نگهبان دنياي مردگان خارج از مکان و زمانه 381 00:25:44,814 --> 00:25:46,549 اون بايد متوجه شده باشه که دنيا عوض شده 382 00:25:46,550 --> 00:25:50,619 خواهران تاريکي مي تونند به طريفي از جنسن استفاده کنند 383 00:25:50,620 --> 00:25:52,887 تا دوباره حکومت اون رو برقرار کنند 384 00:25:52,888 --> 00:25:55,189 من ميرم که پيداش کنم 385 00:25:55,190 --> 00:25:56,357 تو تنهايي جايي نميري 386 00:25:56,358 --> 00:25:59,292 اون خواهر من هم هست 387 00:25:59,293 --> 00:26:00,526 ريچارد اين ميتونه يک تله باشه 388 00:26:00,527 --> 00:26:01,994 اين خواهرهاي تاريکي 389 00:26:01,995 --> 00:26:04,796 در مقابل جادوي اوردن مثل بقيه آدم ها هستند 390 00:26:04,797 --> 00:26:06,798 و اونها نمي تونند جادوي خودشون رو عليه مورد-سيف استفاده کنند 391 00:26:06,799 --> 00:26:08,867 چندتايي شون رو با خودمون مي برم 392 00:26:08,868 --> 00:26:10,202 بايد من رو هم با خودت ببري 393 00:26:10,203 --> 00:26:11,436 نه زد 394 00:26:11,437 --> 00:26:13,104 ازت ميخوام که اينجا بموني و مراقب کيلن باشي 395 00:26:15,373 --> 00:26:19,976 اون الان ديگه همسر منه و الان بچه دار هم هست 396 00:26:19,977 --> 00:26:23,312 من به تو اطمينان دارم 397 00:26:27,417 --> 00:26:29,117 خيلي زود برميگردم 398 00:26:43,397 --> 00:26:46,599 هرکاري که دارين مي کنين بدونين که جواب نميده 399 00:26:46,600 --> 00:26:47,800 برادرم دنبال شما مياد 400 00:26:49,569 --> 00:26:50,803 براي اون هم نقشه اي دارم 401 00:26:56,910 --> 00:27:01,581 خواهر جادوي هاني که نگهبان دنياي مردگان به ما داده بهترين هديه به ماست 402 00:27:01,582 --> 00:27:06,553 اگه اين خونابه رو بنوشيم براي هميشه قدرتمون رو از دست ميديم 403 00:27:06,554 --> 00:27:09,255 اما خوردن خون تر و تازه اون 404 00:27:09,256 --> 00:27:11,358 باعث ميشه تا در برابر هر جادويي مقاوم بشيم 405 00:27:11,359 --> 00:27:15,562 که شامل طلسمي که روي قصر مردمي هست هم ميشه 406 00:27:15,563 --> 00:27:19,332 جادوي هان ما اونقدر کوچيکه 407 00:27:19,333 --> 00:27:20,867 که براي پيروزي نگهبان کافي نيست 408 00:27:22,436 --> 00:27:24,870 بنوش 409 00:27:39,718 --> 00:27:41,785 سه تا از ما به قصر نفوذ مي کنيم 410 00:27:41,786 --> 00:27:44,218 و جعبه هاي اوردن رو از هم جدا مي کنيم 411 00:27:44,219 --> 00:27:48,320 بقيه شما اينجا منتظر ريچارد باشيد 412 00:27:48,321 --> 00:27:50,422 و وقتي که جادوي اوردن از وجود اون بيرون اومد 413 00:27:50,423 --> 00:27:52,823 اون رو بکشين 414 00:27:52,824 --> 00:27:57,260 وقتي که دستمون به جعبه هاي اوردن و شمشير حقيقت برسه 415 00:27:57,261 --> 00:27:59,763 مي تونيم يک پيروزي خوب رو نصيب نگهبان دنيا مردگان کنيم 416 00:27:59,764 --> 00:28:01,463 و خواهر ريچارد چي؟ 417 00:28:02,832 --> 00:28:04,332 بايد باهاش چيکار کنيم؟ 418 00:28:04,333 --> 00:28:07,068 ديگه به اون هيچ احتياجي نيست 419 00:28:07,069 --> 00:28:08,904 بگذارين بميره 420 00:28:27,547 --> 00:28:28,614 ريچارد 421 00:28:31,287 --> 00:28:32,754 بهش نفس زندگي بده 422 00:28:32,755 --> 00:28:34,120 خيلي وقته که بدنش سرد شده 423 00:28:34,121 --> 00:28:36,420 حتي مورد-سيف هاي توانا هم نمي تونن اون رو برگردونن 424 00:28:36,421 --> 00:28:38,521 هر جور شده انجامش بده 425 00:28:44,998 --> 00:28:47,601 بعد از اينکه طلسم هاي محافظ رو پشت سر گذاشتيم 426 00:28:47,602 --> 00:28:49,770 بايد از ورودي جنوبي وارد بشيم 427 00:28:49,771 --> 00:28:52,271 مطمئني که اون خونابه از ما محافظت مي کنه؟ 428 00:28:52,272 --> 00:28:54,440 نگران نباش خواهر 429 00:28:54,441 --> 00:28:56,342 اگه شکست خورديم 430 00:28:56,343 --> 00:28:58,577 نگهبان دنياي مردگان رو خيلي زودتر از اينکه اميدوار بوديم ملاقات مي کنيم 431 00:29:21,428 --> 00:29:22,594 چي شده؟ 432 00:29:22,595 --> 00:29:25,064 ما تنها نيستيم 433 00:29:31,636 --> 00:29:33,668 خودتون رو نشون بدين 434 00:30:21,506 --> 00:30:24,140 عمر دارکن رال طولاني باد 435 00:30:31,148 --> 00:30:33,949 چرا اين مردها به شما حمله کردند؟ 436 00:30:33,950 --> 00:30:35,216 اون با گردان سومه 437 00:30:35,217 --> 00:30:38,418 اونها ريچارد رو به عنوان حاکم قانوني خودشون قبول نکردند 438 00:30:38,419 --> 00:30:41,587 اون از جادوي اوردن استفاده کرد تا اونها رو تابع خودش کنه 439 00:30:41,588 --> 00:30:45,357 جعبه ها از دست داديمشون 440 00:30:45,358 --> 00:30:49,560 اگه ريچارد قدرت اوردن خودش رو نداشته باشه 441 00:30:49,561 --> 00:30:51,929 بنابراين مورد-سيف ها و دارکن رال 442 00:30:51,930 --> 00:30:53,730 خيلي زود از اطاعت امرش ميان بيرون 443 00:31:06,475 --> 00:31:07,575 ممنونم 444 00:31:07,576 --> 00:31:09,743 اشکالي نداره برادر 445 00:31:30,599 --> 00:31:33,300 من اون رو زنده ميخوام 446 00:31:40,041 --> 00:31:41,875 تصادف جالبي نيست مگه نه؟ 447 00:31:41,876 --> 00:31:43,911 تو و خواهرانت اينجا منتظر برادر من بودين 448 00:31:43,912 --> 00:31:45,545 و منتظر اون لحظه اي بودين 449 00:31:45,546 --> 00:31:47,981 که اون جادوي اوردن رو از دست ميده 450 00:31:49,650 --> 00:31:51,551 شک ندارم که شما با کساني کار مي کنين 451 00:31:51,552 --> 00:31:55,386 که تصميم دارند جعبه ها رو از هم جدا کنند بهم بگين اونها کجان 452 00:31:55,387 --> 00:31:57,588 شما چيزي از من دستگيرتون نميشه 453 00:31:57,589 --> 00:32:02,125 خيلي وقته که من از آژيل استفاده نکردم 454 00:32:02,126 --> 00:32:04,260 اما هنوز هم معتقدم که مي تونم خوب ازشون استفاده کنم 455 00:32:04,261 --> 00:32:06,465 جواب من رو بدين 456 00:32:06,466 --> 00:32:09,800 جعبه هاي اوردن کجا هستند؟ 457 00:32:17,140 --> 00:32:18,339 دنبال اين مي گردين؟ 458 00:32:20,675 --> 00:32:21,908 شمشير رو به من بده 459 00:32:21,909 --> 00:32:25,278 من با شما خواهرها يه کم حرف دارم 460 00:32:25,279 --> 00:32:27,546 ميدونم که نقشه اي توي سرتون ميگذره 461 00:32:27,547 --> 00:32:31,183 اين شمشير تنها وسيله قدرتمند 462 00:32:31,184 --> 00:32:33,853 براي جدا کردن جعبه هاي اوردن از همديگه است 463 00:32:33,854 --> 00:32:37,593 و اگه اونها از هم جدا بشن حجاب بين دو دنيا از هم دريده ميشه 464 00:32:37,594 --> 00:32:40,695 و نگهبان قادر خواهد بود که جاسوسانش 465 00:32:40,696 --> 00:32:42,563 رو به دنياي زنده ها بفرسته 466 00:32:42,564 --> 00:32:43,830 شمشير رو به ما بده 467 00:32:43,831 --> 00:32:47,333 تا نگهبان هم به خاطر اين از جان گذشتگي به تو پاداش بده 468 00:32:49,235 --> 00:32:52,537 من پاداش بزرگتر از اين رو تصور مي کنم 469 00:32:52,538 --> 00:32:54,872 جعبه ها اگه شما اجازه بدين 470 00:32:54,873 --> 00:32:56,570 اون رو بکشين 471 00:33:00,105 --> 00:33:02,273 پشت سرت 472 00:33:14,416 --> 00:33:16,180 اون رو بيارين 473 00:33:19,851 --> 00:33:22,617 تو من رو برده خودت کردي 474 00:33:22,618 --> 00:33:25,350 حالا من هم همون کار را با تو مي کنم 475 00:33:25,351 --> 00:33:28,483 نه 476 00:34:00,279 --> 00:34:01,379 در مقابل من زانو بزن 477 00:34:02,914 --> 00:34:05,148 بله سرور من 478 00:34:17,396 --> 00:34:18,564 سرور من گردان سوم 479 00:34:18,565 --> 00:34:20,265 در تلاشه تا قصر رو بگيره 480 00:34:20,929 --> 00:34:22,328 اينجا ديگه براي شما امن نيست 481 00:34:22,329 --> 00:34:26,362 من تو و سه تا از وفادار ترين افرادت 482 00:34:26,363 --> 00:34:29,430 سربازاني که تحت تاثير جادوي اوردن نيستند 483 00:34:29,431 --> 00:34:32,997 بايد بريم و شوهرم رو پيدا کنيم 484 00:34:45,241 --> 00:34:47,375 بدتر از اونيه که تصورش رو مي کردم 485 00:34:47,376 --> 00:34:50,175 رال الان جعبه ها و شمشير و جادوي اوردن رو داره 486 00:34:50,176 --> 00:34:53,644 اون ريچارد رو کنترل مي کنه 487 00:34:53,645 --> 00:34:54,778 بايد اون رو آزاد کنيم 488 00:34:54,779 --> 00:34:57,546 تنها راهي که اين کار رو بکنيم اينه که رال رو بکشيم 489 00:34:57,547 --> 00:34:59,680 اما من نمي تونم با جادو اون رو بسوزونم 490 00:34:59,681 --> 00:35:02,249 مورد-سيف جادوي من رو منعکس مي کنه 491 00:35:02,250 --> 00:35:04,050 و اگه رال همونجوري هست که مي دونيم 492 00:35:04,051 --> 00:35:06,853 همونطوري که ريچارد رو برده خودش کرده ما رو هم برده خودش مي کنه 493 00:35:06,854 --> 00:35:09,891 اوه زد ما بايد يه کاري بکنيم 494 00:35:09,892 --> 00:35:13,997 يه کاري هست که من مي تونم امتحان کنم 495 00:35:13,998 --> 00:35:17,133 اما مي دونم که شما خوشتون نمياد 496 00:35:17,134 --> 00:35:19,802 ميخوام که طلسم خنثي سازي رو استفاده کنم 497 00:35:19,803 --> 00:35:21,536 اما دنيا به همون شکلي که بوده برميگرده 498 00:35:21,537 --> 00:35:25,006 زد من ميدونم که چقدر بده ولي 499 00:35:25,007 --> 00:35:27,107 واقعا تو دلت ميخواد به دنيايي 500 00:35:27,108 --> 00:35:30,176 که مرگ در کنار حيات قدم ميزنه زندگي کني؟ 501 00:35:30,177 --> 00:35:32,645 نگهبان دنياي مردگان نزديک به پيروزيه 502 00:35:32,646 --> 00:35:35,748 حتي توي اين دنيا هم 503 00:35:35,749 --> 00:35:36,915 اون در صدد نابودي حياته 504 00:35:36,916 --> 00:35:38,816 و اون هيچ وقت دست از اين کارش برنميداره 505 00:35:38,817 --> 00:35:41,519 و تازه وقتي که ريچارد برده راله 506 00:35:41,520 --> 00:35:42,921 چطور مي تونيم بر نگهبان دنياي مردگان غلبه پيدا کنيم؟ 507 00:35:42,922 --> 00:35:46,490 حداقل توي اون دنيا ريچارد طرف خودمون بود 508 00:35:46,491 --> 00:35:50,892 و هنوز شانس مبارزه رو داره 509 00:35:52,261 --> 00:35:53,327 و بچه ما؟ 510 00:35:57,131 --> 00:35:59,598 چجور زندگي اي توي دنيايي که 511 00:35:59,599 --> 00:36:02,334 پدر و مادرش برده دارکن رال باشن براش وجود داره؟ 512 00:36:04,403 --> 00:36:07,507 کيلن ميدونم که اين کار آسوني نيست 513 00:36:07,508 --> 00:36:09,843 من ميدونم که چقدر دلت ميخواد با ريچارد باشي 514 00:36:09,844 --> 00:36:12,812 اما زندگي شما در اينجا ديگه تموم شده 515 00:36:12,813 --> 00:36:14,980 اگه واقعا دلت ميخواد که اون رو نجات بدي 516 00:36:14,981 --> 00:36:17,349 بايد تلاشمون رو بکنيم که چيزها رو برگردونيم 517 00:36:17,350 --> 00:36:20,988 ريچارد ممکنه در اون دنيا شوهرت نباشه 518 00:36:20,989 --> 00:36:23,757 اما همچنان عاشق توه 519 00:36:28,897 --> 00:36:31,696 براي خنثي کردن طلسم به چي نياز داري؟ 520 00:36:32,931 --> 00:36:36,266 بايد کارا رو پيدا کنيم 521 00:36:36,267 --> 00:36:38,801 و دعا کنيم که دارکن رال اول از ما دستش به اون نرسه 522 00:36:54,183 --> 00:36:57,418 همه جا رو جست و جو کرديم سرور من 523 00:36:57,419 --> 00:36:59,152 کيلن و جادوگر اعظم بايد فرار کرده باشند 524 00:36:59,153 --> 00:37:00,720 شک ندارم که 525 00:37:00,721 --> 00:37:04,589 اون ها ميدونستند من دوباره در اين قصر قدرت رو بدست مي گيرم 526 00:37:06,358 --> 00:37:10,494 اگه خواهران تاريکي واقعا معتقد باشند 527 00:37:10,495 --> 00:37:12,161 اونوقت نگهبان دنياي مردگان متقاعد ميشه 528 00:37:12,162 --> 00:37:14,663 جادوي تو طلسمي رو براي تغيير دادن جهان بکار برده 529 00:37:14,664 --> 00:37:15,697 از اين موضوع چي ميدوني؟ 530 00:37:15,698 --> 00:37:18,466 زد طلسمي رو از روي کارا ميسون برداشته 531 00:37:18,467 --> 00:37:20,969 زني که من ازت خواستم که در استاورکرافت اون رو پيدا کني 532 00:37:20,970 --> 00:37:24,872 شايد زداکوس تصميم بگيره 533 00:37:24,873 --> 00:37:28,174 دنيايي که ازش اومده رو به دنيايي که من در اون با جادوي اوردن حکومت مي کنم ترجيح بده 534 00:37:28,175 --> 00:37:33,111 احتمالاً تلاش خودش رو مي کنه تا هر کاري رو که با کارا کرده رو خنثي کنه 535 00:37:33,112 --> 00:37:34,245 برام يک کتاب سفر بيارين 536 00:37:34,246 --> 00:37:35,579 بله سرور من 537 00:37:39,516 --> 00:37:41,649 بانو داهليا اين چيه؟ 538 00:37:41,650 --> 00:37:44,551 دستوري از قصر مردمي 539 00:37:44,552 --> 00:37:47,487 بايد همين حالا به استاورکرافت بريم 540 00:37:47,488 --> 00:37:50,490 بايد يک معلم مدرسه رو پيدا کنيم 541 00:37:50,491 --> 00:37:52,558 اسمش کاراست 542 00:37:52,559 --> 00:37:56,463 کارا ميسون؟ اون رو ميشناسي؟ 543 00:37:59,166 --> 00:38:02,167 خيلي وقت پيش وقتي که ما بچه بوديم 544 00:38:02,168 --> 00:38:06,305 قبل از اينکه من به خانواده واقعي خودم ملحق بشم 545 00:38:10,643 --> 00:38:14,547 ديگه توي کتاب چي نوشته بانوي من؟ 546 00:38:14,548 --> 00:38:17,184 دستور داريم که اون رو بکشيم 547 00:38:25,455 --> 00:38:27,089 من حفره روي پشت بوم رو تعمير کردم 548 00:38:27,090 --> 00:38:29,925 قاب پنجره ها رو رنگ زدم بخاري رو تميز کردم 549 00:38:29,926 --> 00:38:34,594 و به اندازه دو تا زمستون چوب جمع کردم 550 00:38:34,595 --> 00:38:37,596 تا حالا شده کسي بهت بگه که سالاري؟ 551 00:38:39,932 --> 00:38:42,466 فکر کنم که ميخواي بري 552 00:38:42,467 --> 00:38:44,268 بله 553 00:38:46,303 --> 00:38:48,671 ميدوني که ميخواي بعدش کجا بري؟ 554 00:38:51,440 --> 00:38:53,641 اوه ريورمور در غرب اينجاست 555 00:38:53,642 --> 00:38:56,845 براي کار به اونجا ميرم 556 00:38:56,846 --> 00:38:58,413 مطمئنم که اونجا کسي رو پيدا مي کني 557 00:38:58,414 --> 00:39:01,682 که به کمکت احتياج داشته باشه 558 00:39:05,319 --> 00:39:07,419 من اينها رو براي تو چيدم 559 00:39:09,724 --> 00:39:11,325 خيلي به لباست ميان 560 00:39:24,071 --> 00:39:26,239 اوه ... متاسفم 561 00:39:26,240 --> 00:39:28,775 گل ها باعث حساسيت من ميشن نمي دونستم 562 00:39:28,776 --> 00:39:30,310 بايد براي تو يه چيز ديگه بيارم 563 00:39:30,311 --> 00:39:35,248 نه نه نه اونها واقعا زيبا هستند 564 00:39:35,249 --> 00:39:39,251 سوفيا و سم کجان؟ براشون چند تا اسباب بازي درست کردم 565 00:39:40,954 --> 00:39:44,424 خواهرم اونها رو براي صرف عصرونه برده 566 00:39:44,425 --> 00:39:46,959 دلم نميخواد بدون خداحافظي از اينجا برم 567 00:39:46,960 --> 00:39:50,529 خب اگه تو يه کم بيشتر بموني 568 00:39:50,530 --> 00:39:54,566 فکر کنم بتونم يه چيزي برات پيدا کنم 569 00:39:54,567 --> 00:39:56,401 که اون رو انجام بدي 570 00:40:13,151 --> 00:40:14,819 باورم نميشه 571 00:40:14,820 --> 00:40:16,287 لئو دن؟ 572 00:40:16,288 --> 00:40:17,355 اون رو ميشناسي؟ 573 00:40:17,356 --> 00:40:20,460 براي يه مدت کوتاهي اون جست و جوگر بوده 574 00:40:20,461 --> 00:40:23,529 چي؟ داستانش طولانيه 575 00:40:23,530 --> 00:40:26,864 کارا و لئو عاشق هم شدند اما لئو کشته شد 576 00:40:29,134 --> 00:40:32,071 سرنوشت نيروي اسرارآميزيه کيلن 577 00:40:32,072 --> 00:40:35,242 من لئو و کارا رو در اين دنيا پيش هم برگردوندم 578 00:40:35,243 --> 00:40:39,779 اما وقتي که تو طلسم رو برگردوني و کارا مورد-سيف بشه 579 00:40:39,780 --> 00:40:42,849 اون دوباره مي ميره 580 00:40:42,850 --> 00:40:44,684 هوم 581 00:40:44,685 --> 00:40:47,487 زد ... اين اشتباهه 582 00:40:47,488 --> 00:40:50,089 اين مردم هيچ کاري با کسي نداشتن 583 00:40:50,090 --> 00:40:53,358 اي کاش يک راه ديگه اي وجود داشت اما متاسفانه نيست 584 00:40:53,359 --> 00:40:57,562 و کارايي که من ميشناختم زندگي الانش رو 585 00:40:57,563 --> 00:41:01,101 براي خدمت به ريچارد در اون زندگي ميداد 586 00:41:13,113 --> 00:41:15,781 بايد جادوي قبلي رو بردارم 587 00:41:15,782 --> 00:41:18,283 تا بتونم طلسم رو برگردونم 588 00:41:23,188 --> 00:41:24,755 شما کي هستين؟ 589 00:41:24,756 --> 00:41:27,424 با من چيکار دارين مي کنين؟ 590 00:41:27,425 --> 00:41:29,092 سعي کن آروم باشي 591 00:41:29,093 --> 00:41:33,028 تو تو مادر معترف هستي 592 00:41:33,029 --> 00:41:34,863 مگه نه؟ 593 00:41:34,864 --> 00:41:36,131 بله 594 00:41:36,132 --> 00:41:38,166 خواهش مي کنم بگذارين من برم 595 00:41:39,902 --> 00:41:42,103 متاسفيم نمي تونيم بهت اين اجازه رو بديم 596 00:41:47,141 --> 00:41:50,983 من يک پسر و يک دختر دارم 597 00:41:50,984 --> 00:41:53,118 من تنها کسي هستم که اونها دارند 598 00:42:02,761 --> 00:42:04,796 من هر کاري که بگين انجام ميدم فقط بگذارين که برم 599 00:42:14,837 --> 00:42:16,672 زد 600 00:42:20,745 --> 00:42:22,645 داهليا 601 00:42:22,646 --> 00:42:24,413 فر نمي کردم اينقدر خوشبخت باشم 602 00:42:24,414 --> 00:42:26,448 اون مرده 603 00:42:26,449 --> 00:42:29,150 چرا اينقدر نگران هستين؟ 604 00:42:29,151 --> 00:42:33,188 من شما رو به قصر مردمي مي برم 605 00:42:33,189 --> 00:42:34,956 اونجا شما 606 00:42:34,957 --> 00:42:36,824 جادوي اوردن رو براي خودتون تجربه مي کنين 607 00:42:36,825 --> 00:42:41,760 و اون موقع است که شما تنها يک نگراني در دنيا خواهين داشت 608 00:42:41,761 --> 00:42:44,961 خدمت کردن به ارباب جديدتون 609 00:42:44,962 --> 00:42:47,430 لرد دارکن رال 610 00:42:48,501 --> 00:42:52,535 ترجمه و زيرنويس توسط Reza.B Luckyloock09131609@gmail.com 611 00:42:52,540 --> 00:43:16,000 با ما در قسمت پاياني افسانه جست و جوگر همراه باشيد