1 00:00:01,675 --> 00:00:04,007 برای تمامِ خوش‌بختی‌های دنیا رو آرزو میکنم 2 00:00:06,966 --> 00:00:09,633 میرسلا؟ 3 00:00:10,550 --> 00:00:11,800 میرسلا؟ 4 00:00:24,882 --> 00:00:26,007 !بکش‌مون 5 00:00:34,924 --> 00:00:36,966 احتمالاً یه راهی پیدا کرده‌باشم که بتونیم ارباب جورا رو درمان کنیم 6 00:00:36,966 --> 00:00:38,675 لطفاً سعی کن جیغ نکشی 7 00:00:42,341 --> 00:00:44,174 این "براندون استارک‌"ـه 8 00:00:44,841 --> 00:00:46,174 "پسر "ند استارک 9 00:00:46,508 --> 00:00:48,007 ببریدشون داخل 10 00:00:49,216 --> 00:00:50,675 سال‌ها، خاندان لنیستر 11 00:00:50,675 --> 00:00:52,383 قدرت بی‌چون و چرای وستروس بوده 12 00:00:52,675 --> 00:00:55,424 و قلب اون قدرت هم کستلی راک"ـه" 13 00:00:55,424 --> 00:00:57,841 کرم خاکستری و ارتش پاکان میرن سراغش و 14 00:00:57,841 --> 00:00:58,882 برامون میگیرنش 15 00:00:59,174 --> 00:01:00,383 جان اسنو رو احضار کن 16 00:01:00,675 --> 00:01:02,174 اون میتونه متحد ارزش‌مندی براتون باشه 17 00:01:02,758 --> 00:01:04,882 بذارید مقابل‌تون بایسته و اتفاقایی که براش افتاده 18 00:01:04,882 --> 00:01:05,924 رو براتون تعریف کنه 19 00:01:06,341 --> 00:01:09,174 سنگ اژدها تو کوهستانِ شیشه‌ی اژدها" قرارداره" 20 00:01:09,508 --> 00:01:13,007 نمیتونیم انتظار داشته‌باشیم که تک و تنها از پس ارتش مردگان بر بیایم 21 00:01:13,216 --> 00:01:14,174 به چندتا متحد نیاز داریم 22 00:01:14,882 --> 00:01:18,049 !داری مردمت رو رها میکنی .داری خونه‌ات رو ول میکنی 23 00:01:18,049 --> 00:01:20,716 ،تا وقتی که من برگردم شمال در اختیار خودت‌ـه 24 00:03:09,824 --> 00:03:14,824 « بازی تــاج و تخـت » 25 00:03:19,148 --> 00:03:26,148 ::. متـرجــم: احمد خدارحم پور .:: « AhmadSTR » 26 00:03:26,172 --> 00:03:30,172 «« ارائه ای از وبسایت »» Upmovies.ir 27 00:03:30,196 --> 00:03:33,196 «« Instagram.com/ahmad.khmp »» T.me/ahmadstr 28 00:03:55,174 --> 00:03:57,049 "حرام‌زاده‌ی وینترفل" 29 00:03:58,258 --> 00:04:00,466 "کوتوله‌ی کستلی راک" 30 00:04:05,716 --> 00:04:07,841 فکر میکنم آخرین بار همدیگه رو بالای دیوار بزرگ دیده‌باشیم 31 00:04:07,841 --> 00:04:11,758 اگه درست یادم باشه .داشتی از بالاش پرت میشدی 32 00:04:11,758 --> 00:04:14,216 تو راه، چندتا زخمم برداشتی 33 00:04:14,216 --> 00:04:18,716 ،راه زیادی بوده ولی هنوزم هردومون اینجاییم 34 00:04:20,716 --> 00:04:22,216 من "تیریون لنیستر"ام 35 00:04:22,216 --> 00:04:26,049 داووس سی‌ورث - شوالیه‌ی آنیون - 36 00:04:26,049 --> 00:04:29,132 تو جنگِ "خلیج بلک‌واتر" در مقابل هم جنگیدیم 37 00:04:29,132 --> 00:04:31,716 از بدشانسیِ من بوده 38 00:04:31,716 --> 00:04:34,758 میساندی مورد اعتماد ترین مشاور ملکه‌ست 39 00:04:36,424 --> 00:04:38,132 به دراگون‌استون خوش‌اومدین 40 00:04:38,132 --> 00:04:39,966 ملکه‌مون میدونه که این سفرِ دور و درازی‌ بوده 41 00:04:39,966 --> 00:04:43,341 ،از تلاش‌هایی که بخاطر ایشون کردین ازتون سپاس‌گذارن 42 00:04:43,341 --> 00:04:46,091 اگر مشکلی نیست، سلاحاتون رو تحویل بدین 43 00:04:51,716 --> 00:04:53,091 البته 44 00:05:17,716 --> 00:05:19,258 خواهش میکنم، از این طرف 45 00:05:23,966 --> 00:05:25,591 اهل کجایین؟ 46 00:05:25,591 --> 00:05:27,882 لهجه‌تون رو نمیتونم تشخیص بدم 47 00:05:27,882 --> 00:05:29,716 من تو جزیره‌ی "ناث" به دنیا اومدم 48 00:05:29,716 --> 00:05:32,800 شنیدم جای خیلی زیبایی‌ـه 49 00:05:32,800 --> 00:05:34,882 درختای نخل و پروانه داره 50 00:05:34,882 --> 00:05:36,299 خودم شخصاً ندیدمش 51 00:05:40,466 --> 00:05:42,258 اینجا خیلی تغییر کرده 52 00:05:48,633 --> 00:05:51,758 و سانسا؟ شنیدم خوب و سرحال‌ـه 53 00:05:51,758 --> 00:05:54,258 همینطوره - دلش برام تنگ شده؟ - 54 00:05:57,424 --> 00:05:59,841 یه ازدواج قلابی که ارتباط زناشویی هم توش برقرار نشد 55 00:05:59,841 --> 00:06:03,007 منکه چیزی نپرسیدم - خب، همینطور بود و نبود - 56 00:06:03,007 --> 00:06:04,924 ...بگذریم 57 00:06:04,924 --> 00:06:07,758 از چیزی که نشون میده باهوش تره 58 00:06:07,758 --> 00:06:10,132 داره کم کم خودشُ نشون میده 59 00:06:10,132 --> 00:06:11,049 خوبه 60 00:06:11,049 --> 00:06:13,091 ،بالاخره یه وقتی 61 00:06:13,091 --> 00:06:17,049 میخوام بهم بگی که چطوری یه نگهبانِ شب به شاهِ شمال تبدیل شد 62 00:06:17,049 --> 00:06:18,841 هر وقت خودت‌هم بهم بگی که چطور یه لنیستر 63 00:06:18,841 --> 00:06:21,633 شد دستِ راست دنریس تارگرین 64 00:06:21,633 --> 00:06:23,758 داستانش طولانی و خونی‌ـه 65 00:06:23,758 --> 00:06:26,508 ،راستشُ بخوای هم بیشترشُ مست بودم 66 00:06:29,132 --> 00:06:31,675 متحدین‌ام فکر میکنن اومدنم به اینجا کار احمقانه‌ای‌ـه 67 00:06:31,675 --> 00:06:33,091 معلومه که همینطور فکر میکنن 68 00:06:33,091 --> 00:06:35,800 ،اگه من خودم دست راستت بودم نصیحتت میکردم که این‌کارو نکنی 69 00:06:38,424 --> 00:06:40,341 ...قانون عمومی میگه 70 00:06:40,341 --> 00:06:43,466 مردای خانواده‌ی استارک وقتی میرن سمت جنوب، با کسی خداحافظی نمیکنن 71 00:06:43,466 --> 00:06:45,216 ...درسته 72 00:06:45,216 --> 00:06:47,341 ولی منکه یه استارک نیستم 73 00:07:01,591 --> 00:07:02,841 ...میخواستم بگم، بهشون عادت میکنی 74 00:07:05,591 --> 00:07:07,049 ولی راستش هیچ‌وقت واقعاً این اتفاق نمیفته 75 00:07:10,591 --> 00:07:13,841 یالا، مادرشون منتظرت‌ـه 76 00:07:26,216 --> 00:07:29,800 ،به این فکر بودم که چرا وقتی مهمون‌مون اومد نیومدی که ببینیش 77 00:07:29,800 --> 00:07:32,800 خودت بهمون التماس کردی که شاه شمال رو احضار کنیم 78 00:07:32,800 --> 00:07:35,258 یعنی نمیخوای دومرتبه ببینیش؟ 79 00:07:35,258 --> 00:07:37,882 من وظیفه‌ی خودمُ انجام دادم 80 00:07:37,882 --> 00:07:40,299 آتش و یخُ آوردم پیشِ هم 81 00:07:40,299 --> 00:07:42,591 عجیب‌ـه 82 00:07:42,591 --> 00:07:45,091 ،خیلی از جان اسنو تعریف کردی 83 00:07:45,091 --> 00:07:48,758 ،ولی وقتی میرسه اینجا میری رو یه صخره قایم میشی 84 00:07:48,758 --> 00:07:51,132 فکر نمیکردم دختر خجالتی‌ای باشی 85 00:07:51,132 --> 00:07:55,341 ،اینکه همش تو گوش پادشاها زمزمه کنم چیکار کنن دیگه زمانش سر رسیده 86 00:07:55,341 --> 00:07:57,758 من‌که شک دارم 87 00:07:57,758 --> 00:08:00,383 ،به ما آدمای معمولی یه مزه‌ای از قدرت بچشون 88 00:08:00,383 --> 00:08:03,216 بعد میشیم مثل شیرهایی که انسان‌ها رو مزه کردن 89 00:08:03,216 --> 00:08:06,466 هیچ‌چیز دیگه برامون مثل اون‌مزه شیرین نمیشه 90 00:08:06,466 --> 00:08:09,716 هیچ‌کدومِ ما که دیگه آدمای معمولی نیستیم 91 00:08:11,841 --> 00:08:13,633 با اوضاع خوب و دوستانه‌ای 92 00:08:13,633 --> 00:08:16,633 از شاه شمال و مشاورش جدا نشدم 93 00:08:16,633 --> 00:08:17,466 چرا؟ 94 00:08:19,299 --> 00:08:21,341 بخاطر اشتباهاتی که کردم 95 00:08:23,466 --> 00:08:25,341 اشتباهای جبران‌ناپذیری 96 00:08:27,174 --> 00:08:30,299 اگه بمونم فقط حواس‌پرتی براتون بار میارم 97 00:08:30,299 --> 00:08:32,508 خب پس، حالا کجا میری؟ - ولاتینس - 98 00:08:32,508 --> 00:08:34,508 خوبه 99 00:08:34,508 --> 00:08:36,758 ،اگه به دل نمیگیری بگم 100 00:08:36,758 --> 00:08:40,508 فکر نمیکنم خوب باشه که باز برگردی به وستروس 101 00:08:40,508 --> 00:08:42,966 مطمئن نیستم اینجا جات امن‌ـه یا نه 102 00:08:44,882 --> 00:08:48,091 من برمیگردم، عنکبوت عزیز 103 00:08:48,091 --> 00:08:49,882 اونم برای یه بارِ آخری - ...ملکه‌ی من - 104 00:08:49,882 --> 00:08:53,466 باید جونمُ تو این کشور عجیب‌غریب بدم 105 00:08:53,466 --> 00:08:55,299 درست مثل خودت 106 00:09:37,550 --> 00:09:39,174 الان در مقابل 107 00:09:39,174 --> 00:09:41,966 دنریس زاده‌ی طوفان از خاندان تارگرین، ایستادی 108 00:09:41,966 --> 00:09:44,174 ،وارث حقیقی تخت آهنین 109 00:09:44,174 --> 00:09:47,132 "ملکه‌ی حقیقیِ "آنداس" و "مردان اولیه 110 00:09:47,132 --> 00:09:49,550 محافظ هفت قلمرو 111 00:09:49,550 --> 00:09:51,258 مادر اژدهایان 112 00:09:51,258 --> 00:09:53,466 "کالیسیِ "اقیانوس علفزار بزرگ 113 00:09:53,466 --> 00:09:57,258 ،زنی که نمی‌سوزد شکننده‌ی زنجیرها 114 00:10:02,383 --> 00:10:04,049 ایشون "جان اسنو" هستن 115 00:10:08,049 --> 00:10:09,841 شاهِ شمال‌ـه 116 00:10:12,550 --> 00:10:14,716 ممنونم که این‌همه مسافت رو تا اینجا اومدین، ارباب جان 117 00:10:14,716 --> 00:10:16,966 امیدوارم دریاها خیلی بهتون سخت نگرفته باشن 118 00:10:16,966 --> 00:10:18,550 بادها ملایم و مهربون بودن، اعلی‌حضرت 119 00:10:18,550 --> 00:10:22,550 شرمنده، میدونم یه لهجه‌ی فیلی باتم"ای دارم" 120 00:10:22,550 --> 00:10:25,424 ولی جان اسنو شاهِ شمال‌ـه، اعلی‌حضرت 121 00:10:25,424 --> 00:10:27,258 و یه ارباب نیست - ...عذرمیخوام - 122 00:10:27,258 --> 00:10:29,508 اعلی‌حضرت، ایشون سِر دووس سی‌ورث هستن 123 00:10:29,508 --> 00:10:31,424 عذرمیخوام، سر دووس 124 00:10:31,424 --> 00:10:34,049 من هیچ‌وقت تحصیل آکادمیکی و رسمی نکردم 125 00:10:34,049 --> 00:10:35,383 ولی میتونم قسم بخورم که خوندم 126 00:10:35,383 --> 00:10:38,675 آخرین شاهِ شمال "تورِن استارک" بود 127 00:10:38,675 --> 00:10:41,841 و برای جدم، آئگون تارگرین زانو زد 128 00:10:41,841 --> 00:10:45,049 ،درعوض حونِ خودش .و جونِ افراد شمالی‌ 129 00:10:45,049 --> 00:10:50,091 تورن استارک قسم به وفاداری ابدی به خاندان تارگرین خورد 130 00:10:50,091 --> 00:10:51,591 یا که دارم اشتباه میکنم؟ 131 00:10:51,591 --> 00:10:53,924 منکه اونجا نبودم، اعلی‌حضرت 132 00:10:53,924 --> 00:10:56,341 نه، معلومه که نبودی 133 00:10:56,341 --> 00:10:58,924 ،ولی باز هم سوگند، سوگنده دیگه 134 00:10:58,924 --> 00:11:01,341 ...و ابدی هم یعنی 135 00:11:01,341 --> 00:11:03,800 ابدی یعنی چی، لرد تیریون؟ 136 00:11:03,800 --> 00:11:05,299 برای همیشه 137 00:11:05,299 --> 00:11:07,383 برای همیشه 138 00:11:07,383 --> 00:11:10,216 ...پس حدس میزنم، سرورم 139 00:11:10,216 --> 00:11:12,424 اومدی اینجا که... برای من زانو بزنی 140 00:11:14,966 --> 00:11:16,508 .نه خیـر 141 00:11:18,132 --> 00:11:19,633 142 00:11:19,633 --> 00:11:21,466 خب، باعث تأسف‌ـه 143 00:11:22,800 --> 00:11:24,466 این‌همه راه تا اینجا اومدی 144 00:11:24,466 --> 00:11:26,633 تا سوگند وفاداری‌تون رو به به خاندان تارگرین بشکونی؟ 145 00:11:26,633 --> 00:11:29,132 سوگند بشکونم؟ 146 00:11:29,132 --> 00:11:31,466 پدر جناب‌عالی، پدربزرگِ منُ زنده‌زنده سوزونده 147 00:11:31,466 --> 00:11:33,174 عموم رو هم زنده‌زنده سوزوند 148 00:11:33,174 --> 00:11:34,508 اگه پاش میرسید که ...کُل هفت قلمرو رو 149 00:11:34,508 --> 00:11:37,591 پدر من... مرد خبیثی بود 150 00:11:39,424 --> 00:11:41,633 ...از طرف خاندان تارگرین 151 00:11:42,882 --> 00:11:44,508 ازتون تقاضای بخشش دارم 152 00:11:44,508 --> 00:11:47,466 بخاطر جنایت‌هایی که در حق خانواده‌تون کرده 153 00:11:47,466 --> 00:11:50,341 و ازتون خواهش دارم که یه دختر رو از روی 154 00:11:50,341 --> 00:11:52,716 گناهانِ پدرش، قضاوت بی‌جا نکنید 155 00:11:54,174 --> 00:11:57,675 دو خاندانِ ما، قرن‌ها متحد هم بودن 156 00:11:57,675 --> 00:11:59,550 و اون‌قرن‌ها، بهترین قرن‌هایی بودن که 157 00:11:59,550 --> 00:12:01,675 برای هفت قلمرو اتفاق افتاده بوده 158 00:12:01,675 --> 00:12:04,174 قرن‌ها صلح و رونق و موفقیت 159 00:12:04,174 --> 00:12:07,007 اونم با یه تارگرین که روی تخت آهنین نشسته‌بود و رهبری میکرد 160 00:12:07,007 --> 00:12:11,007 و به‌همراه یه استارک که به‌عنوان محافظ شمال خدمت میکرد 161 00:12:11,007 --> 00:12:14,758 ،من آخرین عضو از خاندان تارگرین‌ام جان‌ اسنو 162 00:12:14,758 --> 00:12:17,174 به سوگند وفاداری‌ای که اجدادت به اجدادِ من خوردن، احترام بذار 163 00:12:17,174 --> 00:12:20,841 برای من زانو بزن، و من تو رو به‌عنوان محافظ شمال منصوب میکنم 164 00:12:20,841 --> 00:12:23,049 در کنارِ هم، این کشور رو از دست اونایی 165 00:12:23,049 --> 00:12:25,675 که قراره نابودش کنن، نجات میدیم 166 00:12:35,508 --> 00:12:37,550 حق با توئه 167 00:12:37,550 --> 00:12:40,049 تو بخاطر گناهای پدرت نباید مجازات بشی 168 00:12:40,049 --> 00:12:44,882 و منم مثل اجدادم براتون سوگند نمیخورم 169 00:12:44,882 --> 00:12:46,882 پس برا چی اینجایی؟ 170 00:12:46,882 --> 00:12:49,716 چونکه من به کمک شما و شما به کمک من نیاز دارین 171 00:12:52,924 --> 00:12:54,882 ببینم وقتی رسیدی 172 00:12:54,882 --> 00:12:56,841 دیدی سه‌تا اژدها بالاسرت داشتن پرواز میکردن؟ 173 00:12:56,841 --> 00:12:57,924 آره 174 00:12:57,924 --> 00:13:00,216 ،و دیدی که دوتراکی‌ها 175 00:13:00,216 --> 00:13:02,424 همه‌شون قسم خوردن که برام آدم بکشن 176 00:13:02,424 --> 00:13:04,383 آره، مگه میشه ندیدشون 177 00:13:04,383 --> 00:13:08,424 ولی میگی بازم به کمکت نیاز دارم؟ - نه برای شکست‌دادن سرسی - 178 00:13:08,424 --> 00:13:11,758 میتونی همین فردا به مقر پادشاهی حمله کنی و اونا هم سقوط میکنن 179 00:13:11,758 --> 00:13:14,007 این که هیچی، ما خودمون هم تقریباً تونستیم بگیریمش و تازه اژدهایی‌هم نداشتیم 180 00:13:14,007 --> 00:13:18,132 تقریباً - ولی به مقر پادشاهی حمله نکردی - 181 00:13:18,132 --> 00:13:19,758 چرا؟ 182 00:13:19,758 --> 00:13:21,466 تنها دلیلی که میبینم 183 00:13:21,466 --> 00:13:23,716 اینه که نمیخوای هزاران انسان .بی‌گناه رو بکشی 184 00:13:23,716 --> 00:13:25,758 سریع‌ترین راه برای بردن ،یه جنگم همینه 185 00:13:25,758 --> 00:13:27,591 ولی به‌هرحال این‌کارو نمیکنی 186 00:13:27,591 --> 00:13:30,800 ،که یعنی، حداقل 187 00:13:30,800 --> 00:13:32,258 از سرسی دیگه بهتری 188 00:13:33,758 --> 00:13:37,132 هنوزم، این حرفا مطلبُ نمیرسون‌ـه که چرا به کمکِ تو نیازی دارم 189 00:13:39,007 --> 00:13:43,633 بخاطر اینکه الان، تو و من و سرسی ،و بقیه‌ی افراد 190 00:13:43,633 --> 00:13:45,258 بچه‌هایی هستیم که داریم یه بازی‌ای میکنیم 191 00:13:45,258 --> 00:13:47,341 و همش جیغ میکشیم که چرا قوانین به حق نیستن 192 00:13:47,341 --> 00:13:49,466 بهم گفتی که از این یارو خوشت میاد - همینطوره - 193 00:13:49,466 --> 00:13:52,966 ،از وقتی که منُ دیده از اینکه منُ ملکه صدا کنه امتناء کرده 194 00:13:52,966 --> 00:13:55,841 مخالف تعظیم کردن بهم‌ـه، و الانم داره بهم میگه یه بچه‌ام 195 00:13:55,841 --> 00:13:59,633 ،بنظرم داره میگه همه‌ی ما بچه‌ایم یه نوع اصطلاح‌ـه 196 00:13:59,633 --> 00:14:02,966 اعلی‌حضرت، هرکسی که میشناسید تا قبل اینکه زمستون تموم بشه، میمیره 197 00:14:02,966 --> 00:14:05,132 اگه این دشمنِ شمال رو باهم نریم شکست بدیم 198 00:14:05,132 --> 00:14:07,800 تا جایی که من میبینم، شما خودتون دشمن شمال‌این 199 00:14:07,800 --> 00:14:09,466 من دشمن‌تون نیستم 200 00:14:10,882 --> 00:14:12,800 ارتش مردگان" دشمن‌تونن" 201 00:14:12,800 --> 00:14:14,341 ارتش مردگان؟ 202 00:14:15,633 --> 00:14:17,216 اینم یه اصطلاح دیگه‌ست؟ 203 00:14:17,216 --> 00:14:18,841 ارتش مردگان تو آماده باش‌ـه 204 00:14:18,841 --> 00:14:20,924 ارتش مردگان؟ 205 00:14:20,924 --> 00:14:23,091 شما خیلی منُ نمیشناسید، ارباب 206 00:14:23,091 --> 00:14:26,424 ولی فکر میکنید که من دورغ‌گو یا دیوانه باشم؟ 207 00:14:26,424 --> 00:14:28,966 نه، فکر نمیکنم که هیچ‌کدوم ازاین‌ها باشین 208 00:14:28,966 --> 00:14:31,091 ارتش مردگان واقعی‌ـه 209 00:14:31,091 --> 00:14:32,550 وایت‌واکر ها وجود دارن 210 00:14:32,550 --> 00:14:35,466 ،شاهِ شب واقعاً وجود داره با چشمای خودم دیدم‌شون 211 00:14:35,466 --> 00:14:37,007 ،اگه بتونن از دیوار رد بشن 212 00:14:37,007 --> 00:14:39,508 و ما هم بین خودمون چرخ بزنیم ...و دست روی دست بذاریم 213 00:14:42,550 --> 00:14:44,132 !کلک‌مون کنده‌ست 214 00:14:49,716 --> 00:14:52,007 من توی دراگون‌استون به دنیا اومدم 215 00:14:53,633 --> 00:14:56,341 حالا نه که یادم بیادش 216 00:14:56,341 --> 00:14:59,800 قبل اینکه قاتلای رابرت بتونن پیدامون کنن، فرار کردیم 217 00:14:59,800 --> 00:15:03,007 رابرت مگه دوست صمیمیِ پدرت نبود، نه؟ 218 00:15:03,007 --> 00:15:06,841 تو فکرم پدرت میدونسته که صمیمی‌ترین دوستش چندتا قاتل حرفه‌ای فرستاده تا 219 00:15:06,841 --> 00:15:09,383 یه دختربچه رو تو تخت‌خوابش بکشن 220 00:15:10,841 --> 00:15:12,758 البته نه که الان اهمیتی داشته باشه 221 00:15:14,299 --> 00:15:17,841 من کلِ زندگیم رو تو زمین‌های خارجی گذروندم 222 00:15:17,841 --> 00:15:20,216 آدمای زیادی سعی کردن بکشنم 223 00:15:20,216 --> 00:15:23,716 اسم همه‌شون رو به یاد نمیارم 224 00:15:23,716 --> 00:15:27,800 مثل یه "برده‌ی جنسی" فروخته‌میشدم [ کسی که فقط برای حامله و بچه‌دار شدن خرید و فروش می‌شود ] 225 00:15:27,800 --> 00:15:31,341 زنجیرم شدم، بهم خیانت شده 226 00:15:31,341 --> 00:15:34,132 بهم تجاوز شده و بی‌عفتم کردن 227 00:15:34,132 --> 00:15:36,383 میدونی توی اون‌همه سالی که توی تبعید بودم 228 00:15:36,383 --> 00:15:39,341 چی سرِ پا نگه‌ام داشت؟ 229 00:15:39,341 --> 00:15:42,299 ایمان 230 00:15:42,299 --> 00:15:44,550 ،نه به خدایی کسی 231 00:15:44,550 --> 00:15:48,091 نه ایمانِ یه افسانه‌ها و اسطوره‌ها 232 00:15:48,091 --> 00:15:50,716 ایمان به خودم 233 00:15:50,716 --> 00:15:53,882 به دنریس تارگرین 234 00:15:53,882 --> 00:15:57,424 این دنیا قرن‌هاست که اژدهایی به خودش ندیده 235 00:15:57,424 --> 00:15:59,800 تا قبلِ اینکه بچه‌های من به دنیا اومدن 236 00:15:59,800 --> 00:16:04,591 ،دوتراکی‌ها اجازه‌ی رد شدن از دریاها رو نداشتن هیچ دریایی رو 237 00:16:04,591 --> 00:16:06,966 این‌کارو بخاطر من کردن 238 00:16:06,966 --> 00:16:11,424 من زاده شدم تا هفت‌قلمرو رو حکومت کنم 239 00:16:11,424 --> 00:16:13,550 و این‌کارو هم خواهم کرد 240 00:16:15,882 --> 00:16:18,424 اگه این شاهِ شب رو شکست ندیم 241 00:16:18,424 --> 00:16:20,758 باید برای یه قبرستون حکومت کنی 242 00:16:22,174 --> 00:16:25,383 جنگِ مقابل خواهرم همین‌الانشم شروع شده 243 00:16:25,383 --> 00:16:27,758 نمیتونی ازمون انتظار اینُ داشته‌باشی که خصومتامون رو بذاریم کنار 244 00:16:27,758 --> 00:16:29,591 و بهت بپیوندیم و با اون چیزی 245 00:16:29,591 --> 00:16:31,091 که پشتِ دیوار بزرگ دیدی مبارزه کنیم 246 00:16:33,966 --> 00:16:35,508 حرفشُ باور نمیکنی 247 00:16:35,508 --> 00:16:38,424 میفهمم، بنظر چرتِ محض میرسه 248 00:16:38,424 --> 00:16:42,216 ولی اگه سرنوشت دنریس تارگرین رو برگردونده به سواحل‌مون 249 00:16:42,216 --> 00:16:45,424 همینطور جان اسنو رو هم شاهِ شمال کرده 250 00:16:45,424 --> 00:16:48,550 شما اولین کسی بودین که دوتراکی‌ها رو آوردین به وستروس 251 00:16:48,550 --> 00:16:51,924 اونم اولین آدمی‌ بود که شمالی‌ها رو با وحشی‌ها متحد کرد 252 00:16:51,924 --> 00:16:54,007 به اون لقب لُرد فرمانده‌ی نگهبانانِ شب داده‌شد 253 00:16:54,007 --> 00:16:55,091 به‌عنوان شاهِ شمال منصوب شد 254 00:16:55,091 --> 00:16:56,466 نه بخاطر حقِ اجدادیش 255 00:16:56,466 --> 00:16:58,841 ،اون‌که اصلاً همچین حقی نداره بابا بدبخت یه حروم‌زاده‌ست 256 00:16:58,841 --> 00:17:03,882 همه‌ی اون مرتیکه‌های سرسخت این آدمُ به‌عنوان رهبرشون انتخاب کردن 257 00:17:03,882 --> 00:17:05,591 چونکه بهش ایمان داشتن 258 00:17:07,007 --> 00:17:08,966 همه‌ی اون چیزایی که تو الان بهشون ایمان نداری 259 00:17:08,966 --> 00:17:10,508 اون باهاشون مقابله کرده و دیدتشون 260 00:17:10,508 --> 00:17:12,716 بخاطر صلاح مردمش باهاشون مبارزه کرده 261 00:17:12,716 --> 00:17:14,299 جون مردمش رو به‌خطر انداخته 262 00:17:14,299 --> 00:17:16,091 بخاطر مردمش چاقو تو سینه‌ی این‌ و اون کرده 263 00:17:16,091 --> 00:17:17,841 ...جون خودش رو 264 00:17:24,007 --> 00:17:26,758 اگه خصومتامون رو کنار نذاریم ،و متـحد نشیم 265 00:17:26,758 --> 00:17:28,841 همه‌مون می‌میریم 266 00:17:28,841 --> 00:17:32,508 بعدش دیگه اهمیتی نداره استخون‌های کی روی تخت آهنین میشینه 267 00:17:32,508 --> 00:17:34,841 ،پس اگه اهمیتی نداره زانو بزن دیگه 268 00:17:34,841 --> 00:17:37,007 به ملکه دنریس سوگند وفاداری بخور 269 00:17:37,007 --> 00:17:38,633 کمکش کن تا خواهرم رو شکست بده 270 00:17:38,633 --> 00:17:40,800 و در کنار هم، ارتش‌هامون از شمال محافظت میکنن 271 00:17:40,800 --> 00:17:42,550 الان برای این‌کار وقتی نیست 272 00:17:42,550 --> 00:17:44,466 اصلاً برای هیچ‌کدوم از اینا !وقتی نیست 273 00:17:44,466 --> 00:17:45,966 ...اینجا وای‌میسیم، بحث میکنیم 274 00:17:45,966 --> 00:17:47,924 زانو زدن که وقتی نمیبره 275 00:17:47,924 --> 00:17:49,758 شمشیرت رو وقفِ هدفش کن 276 00:17:49,758 --> 00:17:51,508 و چرا باید همچین کاری کنم؟ 277 00:17:54,383 --> 00:17:56,508 آخه میگم، توهینی نباشه‌ها اعلی‌حضرت 278 00:17:56,508 --> 00:17:57,716 ولی من شما رو نمیشناسم 279 00:17:57,716 --> 00:17:59,550 ،و تا جایی که میتونم تشخیص بدم 280 00:17:59,550 --> 00:18:02,841 ادعایی که برای تاج‌وتخت دارین کاملاً تکیه بر پدرتون داره 281 00:18:02,841 --> 00:18:06,174 و پدرِ خود من جنگید تا اون شاه دیوانه رو سرنگون کنه 282 00:18:08,091 --> 00:18:09,966 اربابانِ شمال 283 00:18:09,966 --> 00:18:12,800 به من اعتماد کن تا رهبری‌شون کنم 284 00:18:12,800 --> 00:18:16,841 و منم با تمام توانم به این‌کار ادامه میدم 285 00:18:18,091 --> 00:18:19,550 منصفانه‌ست 286 00:18:21,049 --> 00:18:22,924 این هم که بگی 287 00:18:22,924 --> 00:18:27,049 من ملکه‌ی حقیقیِ هفت قلمروام، منصفانه‌ست 288 00:18:27,049 --> 00:18:30,800 ،با اعلام اینکه شاهِ امپراطوری شمالی 289 00:18:30,800 --> 00:18:32,716 رسماً انگار اعلام شورش کردی 290 00:18:42,675 --> 00:18:45,007 اعلی‌حضرت خواهش میکنم مهمانان‌تون رو مرخص کنید 291 00:18:45,007 --> 00:18:47,091 خبرای مهمی دارم 292 00:18:49,633 --> 00:18:51,508 باید این کارمُ ببخشید 293 00:18:51,508 --> 00:18:53,882 حتماً هردوتون بعد از سفر طولانی‌تون خیلی خسته‌این 294 00:18:53,882 --> 00:18:56,633 براتون حمام آماده میکنیم و .شام میفرستیم درِ اتاق‌تون 295 00:19:06,091 --> 00:19:07,424 من زندانی تواَم؟ 296 00:19:11,424 --> 00:19:12,716 نه هنوز 297 00:19:30,132 --> 00:19:31,841 دوتا از متحدامون آیرون بورن و دورنیش 298 00:19:31,841 --> 00:19:33,299 در راه دورن بهشون حمله شده 299 00:19:33,299 --> 00:19:35,800 و؟ - فقط دوتا کشتی فرار کردن - 300 00:19:35,800 --> 00:19:38,132 بقیه یا غرق شدن یا گرفته شدن 301 00:19:38,132 --> 00:19:40,716 الریا و سنداسنیک‌ها یا زندانی شدن یا مردن 302 00:19:40,716 --> 00:19:43,299 گری‌جوی‌ها یا گرفته شدن یا مردن 303 00:19:43,299 --> 00:19:45,007 همشون؟ 304 00:19:48,258 --> 00:19:50,132 بکشید - محکم تر بکشید - 305 00:19:50,132 --> 00:19:51,508 بکشید 306 00:20:01,758 --> 00:20:03,216 خواهرت مرده؟ 307 00:20:04,716 --> 00:20:06,758 یورون گرفتتش 308 00:20:06,758 --> 00:20:08,132 خودت دیدی که گرفتتش؟ 309 00:20:10,424 --> 00:20:13,800 بعد خودت فرار کردی؟ - نمیتونستم نجاتش بدم - 310 00:20:13,800 --> 00:20:15,299 سعی کردم 311 00:20:16,591 --> 00:20:18,675 اگر تلاش میکردی، اینجا نبودی 312 00:20:23,174 --> 00:20:25,049 زودباش مرد 313 00:20:25,049 --> 00:20:26,383 طناب‌ها رو باز کن 314 00:20:35,007 --> 00:20:37,007 !قاتلا 315 00:20:47,758 --> 00:20:49,882 !فاحشه‌ها 316 00:20:49,882 --> 00:20:52,216 !خائنین 317 00:20:56,049 --> 00:20:57,341 این یعنی زندگی 318 00:20:58,550 --> 00:21:02,216 ببین چطوری سر گری‌جوی‌ها دارن شادی میکنن 319 00:21:06,550 --> 00:21:08,132 صادقانه باید بگم 320 00:21:08,132 --> 00:21:10,091 این داره منو حشریم میکنه 321 00:21:13,091 --> 00:21:14,800 صورت تئون رو دیدی 322 00:21:14,800 --> 00:21:17,174 درست قبل از اینکه بخواد بپره؟ 323 00:21:17,174 --> 00:21:19,716 وای نه 324 00:21:19,716 --> 00:21:21,174 چه ابلهی بود 325 00:21:48,924 --> 00:21:51,882 فاحشه فاحشه فاحشه - قاتلین - 326 00:22:25,174 --> 00:22:28,508 ملکه‌ی من لطفا این هدیه رو از طرف 327 00:22:28,508 --> 00:22:32,341 تمام وفادارهاتون در جزایر آهن قبول کنید 328 00:22:37,299 --> 00:22:41,508 من چیزی به شما دادم که هیچ مرد دیگه‌ای نمیتونه بده 329 00:22:41,508 --> 00:22:43,633 عدالت 330 00:22:43,633 --> 00:22:47,299 عدالت برای دختر به قتل رسیده‌ی شما 331 00:22:56,841 --> 00:23:00,841 تو خودت رو به عنوان بزرگترین کاپیتان 14 دریا ثابت کردی 332 00:23:00,841 --> 00:23:03,508 و یک دوست واقعی برای تاج و تخت 333 00:23:03,508 --> 00:23:06,716 شما به چیزی بیشتر از یک دوست خوب نیاز داری 334 00:23:06,716 --> 00:23:10,216 و همین طور یک هدیه‌ای که مناسب عمل قهرمانانت باشه 335 00:23:10,216 --> 00:23:12,882 من فقط یک پاداش میخوام 336 00:23:14,174 --> 00:23:16,882 تو چیزی رو باید داشته باشی ... که قلبت میخواد 337 00:23:18,924 --> 00:23:20,466 وقتی که جنگ تمام شد 338 00:23:26,841 --> 00:23:30,299 همراه با یورون گری‌جوی که نیروی دریایی ما رو فرماندهی میکنه 339 00:23:30,299 --> 00:23:33,466 و جیمی لنستر که ارتش رو فرماندهی میکنه 340 00:23:33,466 --> 00:23:35,508 و دختران و پسران وستروس 341 00:23:35,508 --> 00:23:37,800 از کشور ما حفاظت میکنند 342 00:23:44,299 --> 00:23:47,049 هیچی مثه این نیست درسته؟ 343 00:23:47,049 --> 00:23:48,800 عشق این مردم 344 00:23:48,800 --> 00:23:50,924 ولی من فک میکنم تو نمیدونی 345 00:23:50,924 --> 00:23:54,258 که همین مردم، چند وقته پیش داشتن تو روی خواهرم تف مینداختن 346 00:23:54,258 --> 00:23:56,007 و اگر به ما پشت کنی 347 00:23:56,007 --> 00:23:59,216 اونا برای این که سرت رو بالای نیزه ببین جشن میگیرن 348 00:23:59,216 --> 00:24:00,716 همین طور خودت 349 00:24:00,716 --> 00:24:03,841 اونا فقط عاشق قطع کردن سر هستن 350 00:24:03,841 --> 00:24:07,091 ببین اگر نظر و نصیحیتی داری 351 00:24:07,091 --> 00:24:08,675 دوست دارم که بشنوم 352 00:24:08,675 --> 00:24:11,716 وقتی که به عنوان برادر یه ساعت تا دو ساعتی وقت داریم حرف بزنیم 353 00:24:11,716 --> 00:24:13,424 نصیحت ؟ 354 00:24:13,424 --> 00:24:17,091 خشن دوست داره یا نرم؟ 355 00:24:17,091 --> 00:24:18,758 یا انگشت تو سوراخ؟ 356 00:24:18,758 --> 00:24:22,049 شش، شش، شش، شش، شش الان نه، بعدا حرف میزنیم 357 00:24:39,882 --> 00:24:42,841 میخوام بدونی که درک میکنم 358 00:24:42,841 --> 00:24:44,424 با این که ما دشمنیم ... منو تو 359 00:24:44,424 --> 00:24:46,091 این خشمی که تو داری رو من درک میکنم 360 00:24:47,258 --> 00:24:48,591 منم اون روز، اونجا بودم 361 00:24:48,591 --> 00:24:50,383 وقتی که سر گرگور، سَر عشقت رو داغون کرد 362 00:24:52,924 --> 00:24:55,258 اگر چشام رو ببندم 363 00:24:55,258 --> 00:24:58,258 میتونم صدای شکستن جمجه اوبرین رو بشنوم 364 00:24:58,258 --> 00:25:00,466 صدای جیغ‌های تو رو 365 00:25:00,466 --> 00:25:01,966 هیچ وقت همچین صدایی نشنیده بودم 366 00:25:01,966 --> 00:25:03,924 فک میکردم اون "عشق واقعیه" 367 00:25:05,508 --> 00:25:07,800 اوبرین اون روز خیلی خوب بود واقعا این طور بود 368 00:25:07,800 --> 00:25:09,174 هیچ کسی مثه اون نبود 369 00:25:09,174 --> 00:25:12,299 هیچ کسی مهارت اونو با نیزه نداشت 370 00:25:12,299 --> 00:25:15,383 حتی سر گرگور هم نمیتونست جلوش رو بگیره 371 00:25:15,383 --> 00:25:17,841 فقط اگر اونو دست نمینداخت 372 00:25:17,841 --> 00:25:21,800 متونست راحت پاشه بره و بزاره گرگور بمیره 373 00:25:21,800 --> 00:25:23,841 ولی این کاری نبود که عشقت انجام بده مگه نه؟ 374 00:25:23,841 --> 00:25:26,675 حالا اون یه جایی دفن شده 375 00:25:26,675 --> 00:25:29,424 و الان سر گرگور از هر وقته دیگه‌ای قوی‌تر شده 376 00:25:29,424 --> 00:25:31,341 باید دیدنش برات سخت باشه 377 00:25:35,299 --> 00:25:37,299 وقتیکه دخترم رو ازم گرفتن 378 00:25:37,299 --> 00:25:40,424 ... تنها دخترم رو 379 00:25:40,424 --> 00:25:43,216 راستش، نمیتونی تصور کنی چه حسی داشت 380 00:25:43,216 --> 00:25:45,466 مگر این که خودت بچه‌ات رو از دست داده باشی 381 00:25:45,466 --> 00:25:48,132 من از سینه‌ی خودم بهش شیر دادم 382 00:25:48,132 --> 00:25:50,841 با اینکه همه میگفتن اونو بدش به پرستار 383 00:25:50,841 --> 00:25:54,341 نمیتونستم ببینم تو دست زنه دیگه‌ایه 384 00:25:54,341 --> 00:25:56,591 من هیچ وقت مادری نداشتم 385 00:25:56,591 --> 00:25:58,007 ولی مرسلا داشت 386 00:25:58,007 --> 00:26:01,675 اون دختر من بود ولی اونا ازم گرفتنش 387 00:26:01,675 --> 00:26:03,716 چرا این کارو کردی؟ 388 00:26:10,299 --> 00:26:11,675 الان دیگه اهمیتی نداره 389 00:26:20,258 --> 00:26:23,007 دختر تو هم خیلی زیباست 390 00:26:23,007 --> 00:26:25,633 اون چشمای قهوه‌ای 391 00:26:25,633 --> 00:26:27,341 اون لب‌ها 392 00:26:28,966 --> 00:26:31,007 یک زیبایی دورنیشی واقعی 393 00:26:31,007 --> 00:26:32,882 فک میکردم که اون مورد علاقه‌ی تو باشه 394 00:26:32,882 --> 00:26:36,049 میدونم میدونم که ما نباید از کسی خوشمون بیاد 395 00:26:36,049 --> 00:26:38,216 ولی بازم ماها آدمیم 396 00:26:39,716 --> 00:26:41,299 ما اونایی رو که بهشون علاقه داریم دوست داریم 397 00:26:44,174 --> 00:26:46,174 متاسفم نمیتونم بفهمم چی میگی 398 00:26:46,174 --> 00:26:49,550 با اون فکی که تو داری، اصلا نمیتونم حرفاتو بفهمم 399 00:26:49,550 --> 00:26:51,383 خیلی باید عذاب آور باشه 400 00:26:54,550 --> 00:26:57,550 همه‌ی ما انتخاب‌های خودمون رو داریم 401 00:26:57,550 --> 00:26:59,966 تو تصمیم گرفتی که دختر منو بکشی 402 00:26:59,966 --> 00:27:02,216 احتمالا بعد از این که این تصمیم رو گرفتی خیلی احساس قدرت کردی 403 00:27:02,216 --> 00:27:04,424 الان هم احساس قدرت میکنی؟ 404 00:27:11,007 --> 00:27:12,383 خیلی خوب نمیخوابم 405 00:27:12,383 --> 00:27:14,758 راستش اصلا نمیخوابم 406 00:27:14,758 --> 00:27:16,675 روی تختم دراز میکشم و به سقف خیره میشم 407 00:27:16,675 --> 00:27:19,049 و راه‌های کشتن دشمنام رو تصور میکنم 408 00:27:19,049 --> 00:27:22,924 که چطوری الریا سند رو نابود کنم، کسی که تنها دختر منو کشت 409 00:27:24,424 --> 00:27:26,091 به اینم فک کردم که سر گرگور 410 00:27:26,091 --> 00:27:28,258 جمجه‌ی تو رو هم مثه اوبرین بشکنه 411 00:27:28,258 --> 00:27:32,966 خیلی شاعرانه میشه ولی سریع خیلی سریع 412 00:27:32,966 --> 00:27:35,924 به اینم فک کردم که اونو بیارم که جمجه‌ی دخترت رو هم بکشنه 413 00:27:37,007 --> 00:27:38,758 اون خیلی خوشگله 414 00:27:40,007 --> 00:27:41,675 فکر اینکه این صورت زیبا 415 00:27:41,675 --> 00:27:44,091 اون طوری از هم بشکافه و باز بشه 416 00:27:44,091 --> 00:27:45,841 نه، اصلا خوب نبود 417 00:27:53,299 --> 00:27:54,424 ماما 418 00:28:04,800 --> 00:28:07,132 کارین، این باهوش‌ترین مردیه که من میشناسم 419 00:28:07,132 --> 00:28:10,216 اون قدر باهوش که بدونه چه سمی به مرسلا دادی 420 00:28:10,216 --> 00:28:11,882 خداحافظی طولانی همین بود نه؟ 421 00:28:11,882 --> 00:28:13,966 خدانگه‌دار بلند - همین بود - 422 00:28:18,299 --> 00:28:19,800 چقدر طول میکشه اثر کنه؟ 423 00:28:19,800 --> 00:28:22,466 سخته که بگم، چند ساعت چند روز 424 00:28:22,466 --> 00:28:24,341 به شرایط کسی که بهش سم داده شده ربط داره 425 00:28:24,341 --> 00:28:27,841 ولی مرگ حتمیه؟ - بله اعلاحضر کاملا حتمی - 426 00:28:33,216 --> 00:28:36,091 دختر تو اینجا تو همین سلول میمیره 427 00:28:36,091 --> 00:28:39,216 و تو هم همینجایی که تا وقت مردنش اونو ببینی 428 00:28:39,216 --> 00:28:42,007 و برای باقی عمرت هم همینجا میمونی 429 00:28:43,882 --> 00:28:47,841 اگر نخوای که غذا بخوری زوری غذا رو از حلقت میفرستیم پایین 430 00:28:47,841 --> 00:28:51,550 اون قدر زنده میمونی که پوسیده شدن دخترت رو ببینی 431 00:28:51,550 --> 00:28:54,841 تا ببینی که چطوری اون صورت زیبا از هم میپاشه 432 00:28:54,841 --> 00:28:56,966 ... استخون و خاک تبدیل میشه 433 00:28:59,341 --> 00:29:02,299 و در همین بین، به این که چه تصمیم‌هایی گرفتی فک میکنی 434 00:29:05,383 --> 00:29:08,007 حواست باشه که نگهبانا شکنجه‌ها رو هر چند ساعت عوض کنن 435 00:29:08,007 --> 00:29:09,424 نمیخوام که چیزی رو از دست بده 436 00:29:40,424 --> 00:29:41,675 نه 437 00:30:23,924 --> 00:30:24,924 نکن 438 00:30:36,966 --> 00:30:39,800 داری چیکار میکنی؟ کسی نباید ما رو این طوری ببینه 439 00:30:39,800 --> 00:30:43,466 من ملکه‌ی 7 قلمروام هر کاری که دوست داشته باشم میکنم 440 00:30:49,007 --> 00:30:50,132 منو ببخشید سرورم 441 00:30:50,132 --> 00:30:52,466 بازدید کننده از براوس اومده 442 00:30:52,466 --> 00:30:55,466 خوبه، و برای تختمون هم ملافه‌های تازه بیارید 443 00:30:55,466 --> 00:30:56,800 اساعه سرورم 444 00:31:07,675 --> 00:31:10,049 نه ممنون 445 00:31:10,049 --> 00:31:11,758 بهتون تسلیت میگم سرورم 446 00:31:11,758 --> 00:31:13,716 بخاطر مرگ پسرتون 447 00:31:13,716 --> 00:31:16,424 تمام گزارش‌ها نشون میدادن که ایشون جوان شایسته‌ای بودن 448 00:31:16,424 --> 00:31:19,174 بانک آیرون شما رو برای تسلیت گفتن اینجا نفرستاده 449 00:31:19,174 --> 00:31:22,675 تسلیت و تبریک 450 00:31:22,675 --> 00:31:25,633 بخاطر ملکه‌ی هفت قلمرو شدن 451 00:31:25,633 --> 00:31:27,633 واقعا که دستاورد بزرگیه 452 00:31:27,633 --> 00:31:31,424 بانک آیورن، از شما به خاطر از بین بردن اون خرافات تشکر میکنه 453 00:31:31,424 --> 00:31:33,007 آزاد کردن بادشاهی از عنصرها 454 00:31:33,007 --> 00:31:35,508 کسی که میخواست حاکمیت قانون رو از بین ببره 455 00:31:35,508 --> 00:31:38,675 نابودی منطقه‌ی بیلور واقعا حادثه‌ی ناگواری بود 456 00:31:38,675 --> 00:31:42,882 درسته، ولی گاهی این اتفاقات ناخوش‌آیند نیاز هستن 457 00:31:42,882 --> 00:31:45,258 برای اینکه نظام و رهبری درست برگرده 458 00:31:45,258 --> 00:31:48,007 بانک آیرون، طلاهاش رو میخواد 459 00:31:48,007 --> 00:31:50,591 پدر شما هم هرگز زیر قولش رو نمیشکست 460 00:31:50,591 --> 00:31:54,424 ولی، درسته، بدهی شما درنظر گرفته میشه 461 00:31:54,424 --> 00:31:57,299 و الان شما در چندین جناح در درگیری هستین 462 00:31:57,299 --> 00:32:00,216 و هر دوی ما میدونیم که جنگ چقدر هزینه بر هست 463 00:32:00,216 --> 00:32:02,424 و هر دوی ما میدونیم که پول برنده‌ی نهایی جنگه 464 00:32:02,424 --> 00:32:03,882 حساب‌های شما خالیه 465 00:32:03,882 --> 00:32:06,383 ولخرجی‌های آخرین شوهر شما هر چه که مانده بود رو دید 466 00:32:06,383 --> 00:32:09,716 ثروتمندترین حامی شما، تایرل‌ها بودن که الان دشمن شما هستن 467 00:32:09,716 --> 00:32:13,299 و شما از همه طرف در محاصره‌ی رقیبان خودتون برای تاج و تخت هستین 468 00:32:13,299 --> 00:32:15,258 و بانک آیرون میخواد که روی برنده شرط بندی کنه 469 00:32:15,258 --> 00:32:16,966 ما شرط بندی نمیکنیم 470 00:32:16,966 --> 00:32:20,550 ما روی کسی سرمایه‌گذاری میکنیم که بنظرمون برنده میشه 471 00:32:20,550 --> 00:32:23,508 یه راه قشنگ برای گفتن شرط بندی 472 00:32:23,508 --> 00:32:27,258 جنگ همین الانش هم شروع شده و من اولین خون رو ریختم 473 00:32:27,258 --> 00:32:30,258 من، مار دورنیش‌ها رو گرفتم 474 00:32:30,258 --> 00:32:32,299 دریای باریک برای ناوگان منه 475 00:32:32,299 --> 00:32:34,758 یورون گری‌جوی صاحب دریای باریکه 476 00:32:34,758 --> 00:32:36,258 یورون گری‌جوی به من وفاداره 477 00:32:36,258 --> 00:32:38,466 فعلا 478 00:32:38,466 --> 00:32:42,216 دنریس تارگریان، 3 تا اژدهای بزرگ داره 479 00:32:42,216 --> 00:32:46,550 و چطور کشتی‌های چوبی میتونن مقابل اژدهاهای نفس آتشین استادگی کنن؟ 480 00:32:46,550 --> 00:32:51,591 اژدهاهای اون، اون طوری که همه فک میکنن، نامیرا نیستن 481 00:32:51,591 --> 00:32:53,966 ولی اول بیاین درباره‌ی اون دختره تارگاریانی حرف بزنیم 482 00:32:53,966 --> 00:32:55,882 میخوای روی اون سرمایه گذاری کنی؟ 483 00:32:55,882 --> 00:33:00,258 حدس میزنم که بانک آیرون، مقدار زیادی طلا رو روی تجارت برده سرمایه گذاری کرده 484 00:33:00,258 --> 00:33:02,508 سود شما چقدر شده 485 00:33:02,508 --> 00:33:05,049 حالا که دایرین‌ها تمام برده‌ها رو آزاد کردند؟ 486 00:33:05,049 --> 00:33:09,216 درسته که تجارت برده به مشکل خورده 487 00:33:09,216 --> 00:33:11,091 چیزی که من فهمیدم این بود که 488 00:33:11,091 --> 00:33:14,424 اون خودشو یه انقلابی در نظر میگیره تا یه پادشاه 489 00:33:14,424 --> 00:33:18,341 با تجربه‌ای که شما دارین، بانک‌ها معمولا چقدر به انقلابی‌ها پول میدن 490 00:33:18,341 --> 00:33:21,341 لنیسترها به بانک آیرون، پول زیادی رو بدهکار هستن 491 00:33:21,341 --> 00:33:23,508 ولی لنسترها همیشه بدهی‌های خودشون رو پرداخت کردن 492 00:33:23,508 --> 00:33:27,924 برده‌ها یا دوتراکی‌ها یا اژدهاها این طوری بودن؟ 493 00:33:31,508 --> 00:33:33,508 واقعا که دختر پدرتون هستین 494 00:33:33,508 --> 00:33:34,841 دو هفته به من وقت بده 495 00:33:34,841 --> 00:33:37,049 به عنوان مهمان افتخاری همینجا بمون 496 00:33:37,049 --> 00:33:38,466 و وقتی که برگشتی بواروس 497 00:33:38,466 --> 00:33:42,924 قسم میخورم که بدهیم کاملا پرداخت شده باشه 498 00:34:06,550 --> 00:34:10,383 من به اینجا اومدم که روی شکستم برای پیش بینی حمله‌ی گری‌جوی‌ها فکر کنم 499 00:34:12,924 --> 00:34:14,466 خیلی سخت میگیری 500 00:34:14,466 --> 00:34:18,132 تو که خیلی بهتر از من توی فکر فرو میری 501 00:34:19,841 --> 00:34:22,383 داری این حس رو بهم میدی که تو فکر کردن به شکست هم دارم شکست میخورم 502 00:34:22,383 --> 00:34:24,091 من تو این جزیره یه زندانی‌ام 503 00:34:24,091 --> 00:34:28,049 اگر من بودم نمیگفتم که زندانی هستی 504 00:34:28,049 --> 00:34:29,550 آزادی که برای خودت تو قضر بچرخی 505 00:34:29,550 --> 00:34:31,466 ساحل‌ها یا هر جایی که دلت میخواد رو بری 506 00:34:31,466 --> 00:34:33,633 بجز کشتی من 507 00:34:33,633 --> 00:34:35,049 تو کشتی منو گرفتی 508 00:34:35,049 --> 00:34:37,007 من بودم، نمیگفتم که کشتیت رو گرفتیم 509 00:34:37,007 --> 00:34:39,508 من باهات با کلمات بازی نمیکنم 510 00:34:39,508 --> 00:34:41,383 مرده‌ها دارن میان سراغ ما 511 00:34:41,383 --> 00:34:43,049 برای چی فکری برای پیدا کردن 512 00:34:43,049 --> 00:34:45,132 ناوگان گم شده‌ی من و متحدای کشته شده‌ی من نمیکنی 513 00:34:45,132 --> 00:34:48,007 و منم به حال مرده‌های متحرک تو یه فکری میکنم 514 00:34:48,007 --> 00:34:50,216 فهمیدنش برای من خیلی سخته واقعا این طوره 515 00:34:50,216 --> 00:34:53,341 اگر کسی به من درباره‌ی وایت واکرها و ... و شوالیه پادشاه 516 00:35:00,758 --> 00:35:02,007 احتمالا حرف منو باور نمیکنی 517 00:35:04,466 --> 00:35:06,633 راستش چرا حرفتو باور میکنم 518 00:35:06,633 --> 00:35:08,174 قبلا که این طوری نبوده 519 00:35:09,882 --> 00:35:12,091 بهشون میگفتی گرامکین و اسنارک 520 00:35:12,091 --> 00:35:14,174 یادت هست هنوز؟ 521 00:35:14,174 --> 00:35:16,258 تو میگفتی که همش چرت و پرته 522 00:35:16,258 --> 00:35:19,383 وقعا هم چرت و پرت بود همه اینو میدونستن 523 00:35:19,383 --> 00:35:22,508 ولی وقتی که اونا دیده شدن 524 00:35:22,508 --> 00:35:23,924 و تو هم دیدیشون 525 00:35:23,924 --> 00:35:25,591 و من به چشمای یه مرد صادق اعتماد کردم 526 00:35:25,591 --> 00:35:27,591 بیشتر از اون که به چیزی که همه میدونن اعتماد کنم 527 00:35:28,924 --> 00:35:31,174 چطوری مردمی که منو نمشناسن رو قانع کنم 528 00:35:31,174 --> 00:35:33,924 که دشمنی که هیچ کدوم اونا باورش ندارن داره میاد که همشون رو بکشه 529 00:35:33,924 --> 00:35:37,258 سوال خوبیه - میدونم که سوال خوبیه - 530 00:35:37,258 --> 00:35:39,424 دنبال جواب میگردم 531 00:35:39,424 --> 00:35:43,716 مغز مردم برای مشکلاتی به این بزرگی درست نشده 532 00:35:43,716 --> 00:35:46,174 وایت واکرها شوالیه پادشاه 533 00:35:46,174 --> 00:35:48,258 ... ارتش مردگان 534 00:35:48,258 --> 00:35:49,882 که خوده این تقریبا یه تسکین 535 00:35:49,882 --> 00:35:52,758 و راحتی برای هیولایی مثه خواهر من میاره 536 00:35:55,091 --> 00:35:58,049 من باید به مردمم کمک کنم که آماده اون اتفاقی که قراره بیوفته باشن 537 00:35:59,758 --> 00:36:02,091 از اینجا نمیتونم کمکشون کنم 538 00:36:03,591 --> 00:36:04,841 میخوام که برم 539 00:36:06,299 --> 00:36:08,800 اصلا به شاه جنوب نمیاد که بخواد به این زودی 540 00:36:08,800 --> 00:36:10,466 و به این راحتی تسلیم بشه 541 00:36:12,633 --> 00:36:15,758 همه به من گفتن که از اشتباهات پدرم درس بگیرم 542 00:36:15,758 --> 00:36:17,550 به جنوب نرو 543 00:36:17,550 --> 00:36:20,216 به درخواست دختر دیوانه‌ی اون پدر گوش نده 544 00:36:20,216 --> 00:36:21,633 یه مهاجم خارجی 545 00:36:24,007 --> 00:36:26,716 و منم اینجام 546 00:36:26,716 --> 00:36:28,258 یه شمالی احمق 547 00:36:28,258 --> 00:36:30,716 بچه‌ها پدرهاشون نیستن 548 00:36:30,716 --> 00:36:32,424 خوشبختانه برای همه ما این طوره 549 00:36:33,924 --> 00:36:36,132 و بعضی وقتا داستان مهاجم خارجی بیشتره 550 00:36:36,132 --> 00:36:38,341 و یه شمالی احمق تا دیدن چشم‌ها 551 00:36:38,341 --> 00:36:42,550 دنریس میتونست خیلی وقت پیش بره سمته وستروسی‌ها، ولی نرفت 552 00:36:42,550 --> 00:36:44,383 به جاش همون جایی که بود موند و 553 00:36:44,383 --> 00:36:47,049 جون خیلی از آدما رو از سرونشت وحشتناکی که داشتن نجات داد 554 00:36:47,049 --> 00:36:49,383 بعضی از اونها با ما الان تو همین جزیره هستن 555 00:36:49,383 --> 00:36:50,966 وقتیکه تو اینجا مهمانی 556 00:36:50,966 --> 00:36:52,508 خوبه که بری ازشون بپرسی 557 00:36:52,508 --> 00:36:55,258 که اونا درباره‌ی دختر پادشاه دیوانه چه فکری میکنن 558 00:36:55,258 --> 00:36:58,341 اون از مردم در مقابل هیولاها محافظت میکنه 559 00:36:58,341 --> 00:36:59,882 درست مثه خودت 560 00:36:59,882 --> 00:37:02,341 برای همینه که اومده اینجا 561 00:37:02,341 --> 00:37:03,882 و نمیخواد که به سمت شمال بره 562 00:37:03,882 --> 00:37:05,341 برای اینکه به جنگ دشمنی بره که تا حالا ندیده 563 00:37:05,341 --> 00:37:07,841 اونم به حرف مردی که نمیشناسه 564 00:37:07,841 --> 00:37:10,258 بعد از فقط یه جلسه 565 00:37:10,258 --> 00:37:13,049 چیزه درستی برای درخواست کردن نیست 566 00:37:19,424 --> 00:37:21,675 خب حالا، چیزه معقولی برای پرسیدن داری؟ 567 00:37:26,508 --> 00:37:27,675 منظورت چیه؟ 568 00:37:27,675 --> 00:37:29,924 شاید یه شمالی احمق باشی 569 00:37:29,924 --> 00:37:33,591 دارم ازت میپرسم کاری هست که برات انجام بدم؟ 570 00:37:36,550 --> 00:37:38,091 شیشه‌ی اژدها؟ - آره - 571 00:37:38,091 --> 00:37:40,550 شیشه‌ی آتشفشانی آبسیتین 572 00:37:40,550 --> 00:37:42,550 اون میگه شما مقدار خیلی زیادی از اون رو اینجا دارین 573 00:37:42,550 --> 00:37:44,341 برای چی داریم درباره‌ی شیشه حرف میزنیم ؟ 574 00:37:44,341 --> 00:37:46,216 ما همین الان دوتا از متحدامون رو از دست دادیم 575 00:37:46,216 --> 00:37:49,591 برای همینه که داشتم با جان اسنو که کسیه که پتانسیل متحد شدن رو داره حرف میزدم 576 00:37:51,966 --> 00:37:55,716 و خب پادشاه شما شیشه‌ی اژدها رو برای چی میخواد؟ 577 00:37:55,716 --> 00:37:58,049 این طور که معلومه اینا میتونن تبدیل به سلاح‌ایی بشن که 578 00:37:58,049 --> 00:38:01,174 که میتونه وایت واکرها و سربازهای پیادشون رو بکشه 579 00:38:01,174 --> 00:38:03,341 یا متوقفشون کنه 580 00:38:03,341 --> 00:38:04,633 نابودشون کنه 581 00:38:04,633 --> 00:38:06,258 درباره‌ی چیزی که گفتن مطمئن نیستم 582 00:38:08,216 --> 00:38:11,174 و نظر تو درباره‌ی این ارتش مردگان و 583 00:38:11,174 --> 00:38:14,049 وایت واکرها و شوالیه‌ی پادشاه چیه؟ 584 00:38:14,049 --> 00:38:16,675 من بشدت دوست دارم که فک کنم جان اسنو داره اشتباه میکنه 585 00:38:16,675 --> 00:38:19,924 ولی یک مرد دانا گفت که هیچوقت نباید چیزی رو باورکنی 586 00:38:19,924 --> 00:38:22,466 برای اینکه خودت می‌خوای باورش داشته باشی 587 00:38:25,174 --> 00:38:28,341 کدوم مرد دانایی این حرف رو زده؟ 588 00:38:28,341 --> 00:38:30,216 یادم نمیاد 589 00:38:30,216 --> 00:38:33,633 می‌خوای حرف‌های خودت تبدیل به حکمت‌های باستانی کنی؟ 590 00:38:34,841 --> 00:38:37,049 هیچوقت این‌کار رو نمی‌کنم 591 00:38:37,049 --> 00:38:38,091 با شما 592 00:38:39,924 --> 00:38:43,591 دلیلی که به جان اسنو باور دارم اینه که اومده اینجا 593 00:38:43,591 --> 00:38:46,007 تمام مشاورینش بهش گفتن نیاد 594 00:38:46,007 --> 00:38:48,091 من هم اگه بودم بهش می‌گفتم نیاد 595 00:38:48,091 --> 00:38:50,424 ولی به هرحال اومده 596 00:38:50,424 --> 00:38:52,841 لازم نیست بهش اعتماد داشته باشی 597 00:38:52,841 --> 00:38:54,882 بذار از شیشه‌ی اژدها برداشت کنه 598 00:38:54,882 --> 00:38:56,508 ،اگه اشتباه بکنه ارزشی نداره 599 00:38:56,508 --> 00:38:58,591 تو حتی نمی‌دونستی اینجاست 600 00:38:58,591 --> 00:39:01,132 برات ارزشی نداره 601 00:39:01,132 --> 00:39:04,424 با هیچی ندادن بهش یه چیزی بهش بده 602 00:39:04,424 --> 00:39:07,132 یه قدم رو به جلو برای یک رابطه‌ی مفید بردار 603 00:39:07,132 --> 00:39:09,716 با یک متحد احتمالی 604 00:39:09,716 --> 00:39:13,091 سرش رو مشغول کن تا وقتی ما ...روی کار فعلی‌مون تمرکز می‌کنیم 605 00:39:13,091 --> 00:39:14,466 کسترلی راک 606 00:39:15,716 --> 00:39:17,508 سر داووس چه چیزی گفت 607 00:39:17,508 --> 00:39:21,550 درباره‌ی چاقو خوردن به قلب برای مردمش؟ 608 00:39:21,550 --> 00:39:23,341 توجه کردی بهش؟ 609 00:39:23,341 --> 00:39:25,800 باید به خیالات واهی‌شون کاری نداشته باشی 610 00:39:25,800 --> 00:39:27,966 توی شمال مایه‌ی افسردگیه 611 00:39:43,841 --> 00:39:45,341 دیدنش شگفت‌انگیزه 612 00:39:46,841 --> 00:39:49,882 ،اسم برادرهام رو روشون گذاشتم ویسریس و ریگار 613 00:39:51,007 --> 00:39:52,508 جفت‌شون مُردن 614 00:39:54,800 --> 00:39:56,174 تو هم دوتا از برادرهات رو از دست دادی 615 00:39:59,341 --> 00:40:02,216 ،مردم فکرمی‌کردن اژدهاها برای همیشه رفته‌ان ولی حالا می‌بینی که هستن 616 00:40:03,966 --> 00:40:06,800 شاید باید همه‌مون چیزی که فکرمی‌کنیم می‌دونیم رو زیرسؤال ببریم 617 00:40:12,758 --> 00:40:15,049 با تیریون صحبت کردی 618 00:40:15,049 --> 00:40:17,800 اون دست راستمه 619 00:40:17,800 --> 00:40:20,424 از حرف زدن لذت می‌بره - همه‌مون از کاری که توش خوبیم لذت می‌بریم - 620 00:40:21,882 --> 00:40:23,383 من نمی‌برم 621 00:40:28,383 --> 00:40:31,383 می‌دونی که اجازه نمیدم سرسی بر تخت آهنین بنشینه 622 00:40:31,383 --> 00:40:32,550 هیچوقت انتظار نداشتم که اجازه بدی 623 00:40:32,550 --> 00:40:33,800 و نظرم رو راجع‌به اینکه چه قلمروهایی 624 00:40:33,800 --> 00:40:35,882 به اون پادشاهی تعلق دارن تغییر ندادم 625 00:40:35,882 --> 00:40:37,716 منم همینطور 626 00:40:47,049 --> 00:40:51,258 بهت اجازه میدم از شیشه‌ی اژدها برداشت کنی و باهاش سلاح بسازی 627 00:40:51,258 --> 00:40:54,258 ،تمام منابع و افرادی که نیاز داشته باشی برات آماده‌اش می‌کنم 628 00:40:57,758 --> 00:40:58,633 ممنون 629 00:41:05,258 --> 00:41:08,924 پس حرفم رو باورمی‌کنی، درباره‌ی شاه شب و ارتش مردگان؟ 630 00:41:12,091 --> 00:41:14,800 بهتره کارت رو شروع کنی، جان اسنو 631 00:41:39,466 --> 00:41:41,091 چقدر داریم؟ 632 00:41:41,091 --> 00:41:43,174 ،4هزار بوشل .بانوی من 633 00:41:43,174 --> 00:41:44,341 یعنی چی؟ 634 00:41:44,341 --> 00:41:46,424 ،برای ساکنین فعلی قلعه 635 00:41:46,424 --> 00:41:50,091 ،غذای کافی برای یک ساله شاید بیشتر 636 00:41:50,091 --> 00:41:53,508 و طولانی‌ترین زمستانی که در صدسال گذشته پشت‌سر گذاشتیم چقدر طول کشیده؟ 637 00:41:53,508 --> 00:41:55,966 خیلی مطمئن نیستم 638 00:41:55,966 --> 00:41:57,800 اسناد استاد لووین رو بررسی می‌کنم 639 00:41:57,800 --> 00:42:01,299 او یک رونوشت از تمام پیام‌های کلاغ‌ها نگه می‌داشت 640 00:42:01,299 --> 00:42:03,424 ،داری میگی غذای کافی نداریم 641 00:42:03,424 --> 00:42:06,633 خصوصاً اگه ارتش‌های شمال برگردن تا از وینترفل محافظت کنن؟ 642 00:42:07,882 --> 00:42:10,132 ،نه، بانوی من به احتمال زیاد خیر 643 00:42:10,132 --> 00:42:12,258 پس باید برای اون اتفاق آماده بشیم 644 00:42:12,258 --> 00:42:14,341 ،خطر از هر طرفی که بیاد 645 00:42:14,341 --> 00:42:16,633 اینجا بهترین جا برای موندنه 646 00:42:16,633 --> 00:42:18,591 باید شروع کنیم به ساخت سیلوهامون 647 00:42:18,591 --> 00:42:21,174 با محموله‌های مرتب از تمام قلعه‌های شمال 648 00:42:21,174 --> 00:42:23,466 ،اگه تا پایان زمستان ازش استفاده نکردیم بهشون پس میدیم 649 00:42:23,466 --> 00:42:25,800 ولی اگه تمام شمال باید به وینترقل ،پناه ببره 650 00:42:25,800 --> 00:42:29,508 وقت کافی ندارن تا همراه خودشون بارهای آذوقه حمل کنن 651 00:42:29,508 --> 00:42:30,924 بسیار عاقلانه‌است، بانوی من 652 00:42:30,924 --> 00:42:32,716 استاد ولکان، انجامش میدین؟ 653 00:42:36,508 --> 00:42:39,007 دارن اون زره‌های سینه رو با چرم می‌پوشونن؟ 654 00:42:39,007 --> 00:42:40,383 نه، بانوی من 655 00:42:40,383 --> 00:42:43,466 خب، مگه نباید این‌کار رو بکنن؟ وقتی سرمای واقعی برسه؟ 656 00:42:43,466 --> 00:42:44,882 کاملاً درست می‌فرمایید 657 00:42:44,882 --> 00:42:47,091 من رو عفو کنید، بانوی من 658 00:42:47,091 --> 00:42:49,675 تویی که اونجایی، چرا توی اون‌ها چرم نمی‌ریزید؟ 659 00:42:51,675 --> 00:42:53,466 فرماندهی بهت میاد 660 00:42:55,174 --> 00:42:57,258 ،شمالی‌ها دارن با شمال مواجه میشن 661 00:42:57,258 --> 00:42:59,341 نگران تهدید آن‌سوی دیوارن 662 00:42:59,341 --> 00:43:00,882 باید هم باشن 663 00:43:00,882 --> 00:43:03,550 من اینجا سرسی رو بهتر از هرکسی می‌شناسم 664 00:43:03,550 --> 00:43:05,633 ...اگه بهش پشت کنی 665 00:43:05,633 --> 00:43:09,550 تو اینجا سرسی رو بهتر از هرکسی نمی‌شناسی ...منظورم این بود که - 666 00:43:09,550 --> 00:43:13,091 ،که زنی که مادر، پدر و برادرم رو کشته خطرناکه؟ 667 00:43:13,091 --> 00:43:15,174 ممنون بابت مشاوره‌ی خردمندانه‌ات 668 00:43:16,466 --> 00:43:18,675 ...یکی از این دو اتفاق خواهد افتاد 669 00:43:18,675 --> 00:43:20,966 ،یا مرده‌ها زنده‌ها رو شکست میدن 670 00:43:20,966 --> 00:43:22,924 ...در این صورت 671 00:43:22,924 --> 00:43:25,007 ،تمام زحمات‌مون به پایان می‌رسه 672 00:43:25,007 --> 00:43:27,383 یا زندگی برنده میشه 673 00:43:27,383 --> 00:43:29,383 و بعدش چی؟ 674 00:43:29,383 --> 00:43:33,383 توی شمال یا جنوب نجنگ 675 00:43:34,966 --> 00:43:39,841 ،همه‌جا و در هرجنگی و همیشه بجنگ در ذهنت 676 00:43:41,758 --> 00:43:43,633 ،همه دشمنت هستن 677 00:43:43,633 --> 00:43:46,550 ...همه دوستت هستن 678 00:43:46,550 --> 00:43:50,675 تمام دسته‌ی اتفاقات در یک زمان اتفاق می‌افتن 679 00:43:50,675 --> 00:43:54,258 اگه اینطوری زندگی کنی هیچ‌چیزی غافل‌گیرت نمی‌کنه 680 00:43:54,258 --> 00:43:56,841 هر اتفاقی که می‌افته 681 00:43:56,841 --> 00:43:58,758 چیزیه که قبلاً دیدی 682 00:44:01,007 --> 00:44:03,758 بانو سانسا، در دروازه 683 00:44:36,299 --> 00:44:37,466 سلام، سانسا 684 00:44:58,341 --> 00:45:00,466 کاش جان اینجا بود 685 00:45:00,466 --> 00:45:03,341 بله، باید باهاش صحبت کنم 686 00:45:07,508 --> 00:45:10,132 تو آخرین پسر واقعی پدر هستی 687 00:45:11,966 --> 00:45:14,841 حالا تو پادشاه وینترفل هستی 688 00:45:14,841 --> 00:45:18,091 هیچوقت نمی‌تونم پادشاه وینترفل بشم 689 00:45:18,091 --> 00:45:19,924 هیچوقت نمی‌تونم پادشاه جایی بشم 690 00:45:19,924 --> 00:45:21,174 من کلاغ سه چشم هستم 691 00:45:23,258 --> 00:45:25,049 نمی‌دونم چه معنایی داره 692 00:45:25,049 --> 00:45:27,466 توضیحش سخته 693 00:45:27,466 --> 00:45:29,675 .سعی کن خواهش می‌کنم، بخاطر من 694 00:45:31,383 --> 00:45:34,341 یعنی می‌تونم همه‌چیز رو ببینم 695 00:45:34,341 --> 00:45:36,675 هرچیزی که برای هرکسی اتفاق افتاده 696 00:45:36,675 --> 00:45:39,675 هر اتفاقی که الان می‌افته 697 00:45:39,675 --> 00:45:44,466 ،حالا همه‌شون تکه‌ها و بخش بخش هستن 698 00:45:44,466 --> 00:45:46,675 باید یاد بگیرم بهتر ببینم 699 00:45:46,675 --> 00:45:50,091 ،وقتی دوباره شب طولانی برسه 700 00:45:50,091 --> 00:45:51,716 باید آماده باشم 701 00:45:54,758 --> 00:45:57,174 چطوری این‌ها رو می‌دونی؟ 702 00:45:57,174 --> 00:45:58,716 کلاغ سه چشم بهم گفت 703 00:45:58,716 --> 00:46:00,633 فکرمی‌کردم تو کلاغ سه چشم باشی 704 00:46:00,633 --> 00:46:03,383 بهت که گفتم توضیحش سخته 705 00:46:05,550 --> 00:46:07,049 ...برن 706 00:46:07,049 --> 00:46:09,424 بابت تمام اتفاق‌هایی که برات افتاده متأسفم 707 00:46:09,424 --> 00:46:13,424 متأسفم که باید اینجا در خونه‌مون اتفاق می‌افتاد 708 00:46:18,633 --> 00:46:20,716 اون شب خیلی زیبا بود 709 00:46:22,716 --> 00:46:26,716 ،برف می‌بارید مثل همین الان 710 00:46:29,966 --> 00:46:31,800 ...و تو خیلی زیبا بودی 711 00:46:33,758 --> 00:46:35,550 در لباس سفید عروسیت 712 00:46:39,424 --> 00:46:41,299 باید برگردم داخل، برن 713 00:46:42,675 --> 00:46:44,383 من یکم دیگه می‌مونم 714 00:46:58,091 --> 00:46:59,633 715 00:47:08,132 --> 00:47:09,966 716 00:47:15,424 --> 00:47:17,299 درد داره؟ 717 00:47:17,299 --> 00:47:20,007 .یکم از قبل کمتره 718 00:47:21,800 --> 00:47:24,424 عفونت دیگه ظاهراً از بین رفته 719 00:47:26,007 --> 00:47:27,841 غیرعادیه 720 00:47:27,841 --> 00:47:29,299 بعیده 721 00:47:29,299 --> 00:47:31,299 ممکنه کسی فکرکنه 722 00:47:31,299 --> 00:47:34,882 که تمام لایه‌ی بالایی پوست بیمار برداشته شده 723 00:47:34,882 --> 00:47:39,258 و مناطق زیرین با یه جور مرهم ترمیم شده 724 00:47:39,258 --> 00:47:42,550 هیچی درباره‌اش نمی‌دونم 725 00:47:42,550 --> 00:47:44,633 فقط یهو دیگه حالم بهتر شد 726 00:47:44,633 --> 00:47:48,299 فکرکنم بخاطر استراحت بود که بهتر شد 727 00:47:50,258 --> 00:47:52,882 و آب و هوا 728 00:47:52,882 --> 00:47:54,841 آب و هوا 729 00:47:54,841 --> 00:47:56,633 می‌تونی بری، سر 730 00:47:56,633 --> 00:47:58,675 این اتاق‌ها برای افراد ،بیمار استفاده میشن 731 00:47:58,675 --> 00:48:00,383 که تو دیگه نیستی 732 00:48:00,383 --> 00:48:03,882 تارلی، می‌خوام شب توی اتاق مطالعه‌ام باهات صحبت کنم 733 00:48:06,841 --> 00:48:08,132 چقدر بده؟ 734 00:48:09,800 --> 00:48:11,174 فکرکنم شب متوجه میشم 735 00:48:16,299 --> 00:48:19,007 می‌خوای کجا بری؟ 736 00:48:19,007 --> 00:48:22,716 من از لحظه‌ای که این بیماری رو دیدم خودم رو تسلیمش کردم 737 00:48:24,174 --> 00:48:27,007 می‌دونستم من رو می‌کشه 738 00:48:27,007 --> 00:48:29,675 یا خودم رو قبل از اون می‌کشم 739 00:48:29,675 --> 00:48:32,924 دنریس استورم‌بورن من رو به خلاف این موضوع قانع کرد 740 00:48:32,924 --> 00:48:36,550 تنها جایی که دارم کنار اونه 741 00:48:36,550 --> 00:48:38,966 جونم رو مدیونش هستم 742 00:48:38,966 --> 00:48:41,550 اون و تو 743 00:48:43,758 --> 00:48:46,091 پدرت بیشتر از یک بار من رو نجات داده 744 00:48:46,091 --> 00:48:47,882 حداقل کاریه که از دستم براومد 745 00:48:49,383 --> 00:48:52,758 شاید مسیرهامون دوباره به هم برخورد کرد 746 00:48:52,758 --> 00:48:54,174 امیدوارم 747 00:49:21,299 --> 00:49:24,758 تو معالجه‌اش کردی؟ - بله - 748 00:49:24,758 --> 00:49:27,258 کی گفت معالجه‌اش کنی؟ 749 00:49:27,258 --> 00:49:28,591 هیچکس 750 00:49:28,591 --> 00:49:31,882 ،کی تو یا هرکسی رو منع کرد که تلاش کنی معالجه‌اش کنی؟ 751 00:49:31,882 --> 00:49:34,591 به نظرم شما بودین 752 00:49:34,591 --> 00:49:37,424 ولی به هرحال معالجه‌اش کردی؟ - بله، درسته - 753 00:49:39,091 --> 00:49:42,216 منعش کردم چون خطرناک ،و به ندرت موفقیت آمیز بود 754 00:49:42,216 --> 00:49:44,550 خصوصاً با کسی به سن اون 755 00:49:44,550 --> 00:49:46,758 ممکن بود خودت و بقیه رو مبتلا کنی 756 00:49:46,758 --> 00:49:50,216 ممکن بود تمام سیتادل رو از بین ببری 757 00:49:52,508 --> 00:49:54,424 ولی نکردی 758 00:49:54,424 --> 00:49:57,049 این عمل بسیار دقیق و پیچیده‌است 759 00:49:57,049 --> 00:50:00,466 استادهای زیادی که کمرشون زیر وزن حلقه‌های شفا خم شده 760 00:50:00,466 --> 00:50:02,924 برای معالجه تلاش کردن و ناموفق بودن 761 00:50:02,924 --> 00:50:05,007 ولی تو موفق شدی 762 00:50:05,007 --> 00:50:06,132 چطوری؟ 763 00:50:08,132 --> 00:50:11,424 کتاب‌ها رو خوندم و دستوراتش رو انجام دادم 764 00:50:21,800 --> 00:50:24,007 اون مرد بخاطر تو زنده‌است 765 00:50:26,299 --> 00:50:27,924 باید به خودت افتخار کنی 766 00:50:31,007 --> 00:50:33,508 ،ممنون استاد اعظم 767 00:50:33,508 --> 00:50:34,424 بیا اینجا 768 00:50:38,466 --> 00:50:42,132 تمام این دست‌نوشته‌ها و طومارها دارن از بین میرن 769 00:50:42,132 --> 00:50:44,800 ازت می‌خوام رونویسی‌شون کنی 770 00:50:49,091 --> 00:50:51,174 انتظار داشتی بهت جایزه بدم؟ 771 00:50:52,882 --> 00:50:56,675 جایزه‌ات اینه که بلافاصله از سیتادل اخراجت نمی‌کنم 772 00:50:57,841 --> 00:50:59,841 بهتره کارت رو شروع کنی 773 00:50:59,841 --> 00:51:01,508 و مراقب موریانه‌های کاغذ باش 774 00:51:01,508 --> 00:51:02,841 اون‌ها گوشت انسان رو هم می‌خورن 775 00:51:10,091 --> 00:51:13,466 باید ناوگان یورون گری‌جوی رو پیداکنیم و غرقش کنیم 776 00:51:13,466 --> 00:51:16,966 اعلی‌حضرت، اون همین الانش هم تعداد زیادی از ناوگان‌مون رو از بین برده 777 00:51:16,966 --> 00:51:18,508 ...اینکه کشتی‌های باقی‌مونده‌مون رو به دنبالش بفرستیم 778 00:51:18,508 --> 00:51:21,174 نمیگم کشتی‌هامون رو بفرستیم 779 00:51:25,007 --> 00:51:26,550 باید حتماً خودت بری؟ 780 00:51:26,550 --> 00:51:28,550 کشتی‌ها یورون ممکنه هرجایی باشن 781 00:51:28,550 --> 00:51:30,550 یا در بیشتر از یک مکان 782 00:51:30,550 --> 00:51:32,966 اینطوری تنهایی در دریاهای باز پرواز می‌کنی 783 00:51:32,966 --> 00:51:34,007 و خدا می‌دونه تا چه مدت 784 00:51:34,007 --> 00:51:35,633 تنها نیستم 785 00:51:35,633 --> 00:51:38,216 ،دروگون، ویسریون و ریگار رو هم همراهم دارم 786 00:51:38,216 --> 00:51:40,007 کسی می‌تونه بلایی سرشون بیاره؟ 787 00:51:40,007 --> 00:51:42,007 ولی بازم می‌تونن یه بلایی سر شما بیارن 788 00:51:42,007 --> 00:51:43,800 فقط کافیه یه تیر داشته باشن 789 00:51:43,800 --> 00:51:46,341 .ریسکش بالاست شما خیلی اهمیت دارید 790 00:51:48,675 --> 00:51:50,800 کسترلی راک چطور؟ 791 00:51:50,800 --> 00:51:52,758 پاکان به زودی به اونجا می‌رسن 792 00:51:52,758 --> 00:51:55,341 وقتی برسن چی در انتظارشون هست؟ 793 00:51:55,341 --> 00:51:57,758 یه وضعیت دشوار 794 00:51:57,758 --> 00:51:59,882 اون‌ها خبردارن که داریم میایم 795 00:51:59,882 --> 00:52:03,216 بله. سرسی باور داره تنها هدف من در زندگی 796 00:52:03,216 --> 00:52:04,841 از بین بردن خاندان لنیستره 797 00:52:04,841 --> 00:52:06,591 اون آماده خواهد بود 798 00:52:10,591 --> 00:52:13,216 هیچکس تا حالا راک رو تسخیر نکرده - !تیراندازها - 799 00:52:13,216 --> 00:52:15,591 ارتش لنیستر هنوز ارتشیه که پدرم ساخته 800 00:52:15,591 --> 00:52:17,924 !زودباشید - به خوبی آموزش دیدن و تجهیزات خوبی دارن - 801 00:52:17,924 --> 00:52:19,716 حداقل 10هزار نفر هستن 802 00:52:19,716 --> 00:52:20,633 منتظر اومدن‌مون هستن 803 00:52:25,258 --> 00:52:26,924 آماده‌ خواهند بود 804 00:52:30,216 --> 00:52:32,258 !بکشید! رهاکنید - !رهاکنید - 805 00:52:34,466 --> 00:52:37,591 دروازه‌های کسترلی راک غیرقابل نفوذن 806 00:52:45,299 --> 00:52:47,550 جنگ برای بالا رفتن از دیوارها سخت خواهد بود 807 00:52:47,550 --> 00:52:49,091 برتری با ما نخواهد بود 808 00:52:50,466 --> 00:52:52,132 افراد زیادی خواهند مرد 809 00:52:54,299 --> 00:52:56,341 همونطور که پدرم گفته بود می‌میرن 810 00:52:58,508 --> 00:53:01,132 ...یه چیز جالب درباره‌ی پدرم 811 00:53:01,132 --> 00:53:03,049 خانه‌مون رو از تقریباً هیچی ساخته 812 00:53:03,049 --> 00:53:07,216 ارتش‌مون رو ساخت، کسترلی راک رو جوری ساخت ،که حالا ما می‌شناسیمش 813 00:53:07,216 --> 00:53:09,299 ولی فاضلاب‌ها رو نساخت 814 00:53:09,299 --> 00:53:11,383 ،در حدش نبود 815 00:53:11,383 --> 00:53:14,258 واسه همین کارش رو به پست‌ترین آدمی ...که تونست پیداکنه داد 816 00:53:14,258 --> 00:53:15,800 من 817 00:53:15,800 --> 00:53:17,633 ،حق با اون بود من پست بودم 818 00:53:17,633 --> 00:53:19,758 همراه‌هایی که داشتم، پست بودن 819 00:53:19,758 --> 00:53:21,299 که بیشترشون زن بودن 820 00:53:21,299 --> 00:53:22,966 توی راک کسی تحویل‌شون نمی‌گرفت 821 00:53:22,966 --> 00:53:25,258 پدر با اینجور رفتاری مخالف بود 822 00:53:25,258 --> 00:53:26,882 ،نمی‌تونست اجازه بده از دروازه‌های اصلی وارد بشن 823 00:53:26,882 --> 00:53:28,341 ،نمی‌تونستم توی اتاقم بیارم‌شون 824 00:53:28,341 --> 00:53:30,591 به همین دلیل در مراحل ساخت ،فاضلاب‌ها 825 00:53:30,591 --> 00:53:33,341 یه کاری واسه خودم انجام دادم 826 00:53:35,383 --> 00:53:37,383 یه مسیر بود که از یه خلیج کوچک 827 00:53:37,383 --> 00:53:39,091 کنار دریا شروع می‌شد 828 00:53:39,091 --> 00:53:42,508 و زیر یکی از برج‌های اصلی نگهبانی تموم می‌شد 829 00:53:42,508 --> 00:53:45,716 هیچ جایی برای رفت و آمد انسان‌های پست بهتر از زیرزمین نیست 830 00:53:47,341 --> 00:53:51,091 کسترلی راک یک دژ غیرقابل نفوذه 831 00:53:53,341 --> 00:53:57,007 ،ولی همونطور که یکی از دوست‌های خوبم گفت 832 00:53:57,007 --> 00:54:00,966 ده تا مرد خوب بهم بده" ".تا به اون آشغال نفوذ کنم 833 00:54:06,508 --> 00:54:07,716 و اینطوری شروع میشه 834 00:54:14,466 --> 00:54:17,341 اون‌ها با بخش بزرگ نیروهای لنیستر مواجه میشن 835 00:54:17,341 --> 00:54:19,216 تعدادشون از اون‌‌ها کمتر خواهد بود 836 00:54:19,216 --> 00:54:21,550 اون‌ها زره و سلاح‌های کمتر خواهند داشت 837 00:54:26,508 --> 00:54:30,299 ولی ارتش‌های خواهرم بخاطر ترس برای اون می‌ترسن 838 00:54:30,299 --> 00:54:33,258 پاکان برای چیزی بزرگ‌تر می‌جنگند 839 00:54:33,258 --> 00:54:35,258 اون‌ها برای آزادی 840 00:54:35,258 --> 00:54:37,049 و شخصی که آزادی رو بهشون داده می‌جنگند 841 00:54:37,049 --> 00:54:39,550 اون‌ها برای تو می‌جنگند 842 00:54:39,550 --> 00:54:42,007 و به همین دلیل اون‌ها پیروز میشن 843 00:55:28,758 --> 00:55:29,966 !کجان؟ 844 00:55:29,966 --> 00:55:32,591 بقیه‌ی لنیسترها کجان؟ 845 00:57:01,466 --> 00:57:03,716 تموم شد - آره - 846 00:57:05,591 --> 00:57:09,716 و حالا باران در سرسراهای ما می‌گرید 847 00:57:12,049 --> 00:57:13,508 خوب جنگیدیم؟ 848 00:57:13,508 --> 00:57:16,550 به خوبی‌ای که انتظارش می‌رفت 849 00:57:16,550 --> 00:57:18,675 هیچوقت جنگ ما نبود 850 00:57:18,675 --> 00:57:20,758 واقعاً که، رزهای طلایی 851 00:57:22,675 --> 00:57:24,716 برادرت و ملکه‌ی جدیدش 852 00:57:24,716 --> 00:57:27,633 فکرمی‌کردن تو از کسترلی راک دفاع می‌کنی 853 00:57:27,633 --> 00:57:30,924 واقعیت اینه که کسترلی راک دیگه ارزشی نداره 854 00:57:30,924 --> 00:57:32,508 ،خب، واسه من داره 855 00:57:32,508 --> 00:57:34,841 ولی خاطرات خوب بچگیم 856 00:57:34,841 --> 00:57:36,383 باعث نمیشن سرسی بر تخت بمونه 857 00:57:36,383 --> 00:57:38,508 پس همینجوری گذاشتی تصاحبش کنن؟ 858 00:57:38,508 --> 00:57:40,550 فعلاً آره. نمی‌تونن نگهش دارن 859 00:57:40,550 --> 00:57:43,091 ،ناوگان یورون گری‌جوی کشتی‌هاشون رو سوزوند 860 00:57:43,091 --> 00:57:45,091 قبل از اینکه بریم گنجه‌هاشون رو خالی کردیم 861 00:57:45,091 --> 00:57:47,341 بالأخره، مجبور میشن موقعیت‌شون رو رهاکنن 862 00:57:47,341 --> 00:57:50,758 و این همه رو از وستروس برگردن 863 00:57:50,758 --> 00:57:53,924 ،و تو ارتش رو برداشتی ،ارتش واقعیت رو 864 00:57:53,924 --> 00:57:55,800 و رفتی به جایی که نبودن 865 00:57:55,800 --> 00:57:59,132 کاری که راب استارک در ویسپرینگ وود با من انجام داد 866 00:57:59,132 --> 00:58:01,174 همیشه در شکست‌ها درس‌هایی وجود داره 867 00:58:01,174 --> 00:58:04,758 بله. تا الان باید خیلی خردمند شده باشی 868 00:58:06,049 --> 00:58:08,924 پدرم همیشه می‌گفت من یه یادگیرنده‌ی کندم 869 00:58:08,924 --> 00:58:10,675 ،اگه خیلی باهوش بود 870 00:58:10,675 --> 00:58:12,424 چرا همون لحظه‌ای که معدن‌های طلاتون خالی شدن 871 00:58:12,424 --> 00:58:16,132 های‌گاردن رو تصاحب نکرد؟ 872 00:58:17,675 --> 00:58:21,591 فکرکنم بتونم بزودی خودم ازش بپرسم 873 00:58:21,591 --> 00:58:24,675 من دیگه نمی‌تونم از اشتباهاتم درس بگیرم، درسته؟ 874 00:58:27,132 --> 00:58:29,633 چطوری انجامش میدی؟ 875 00:58:29,633 --> 00:58:32,091 با اون شمشیر؟ 876 00:58:32,091 --> 00:58:34,466 ،اون شمشیر جافری بود درسته؟ 877 00:58:34,466 --> 00:58:36,800 نه اینکه ازش استفاده‌ای کرده باشه 878 00:58:36,800 --> 00:58:38,466 اسمش رو چی گذاشته بود؟ 879 00:58:40,091 --> 00:58:42,424 ناله‌ی بیوه 880 00:58:42,424 --> 00:58:44,633 ،واقعاً آدم دیوثی بود نه؟ 881 00:58:46,258 --> 00:58:51,633 من کارهای غیرقابل گفتنی انجام دادم تا از خانواده‌ام محافظت کنم 882 00:58:51,633 --> 00:58:55,675 یا نگاه کردم که دستوراتم رو انجام بدن 883 00:58:55,675 --> 00:58:58,841 همیشه کنارشون خوابیدم 884 00:58:58,841 --> 00:59:00,882 اون‌ها ضروری بودن 885 00:59:00,882 --> 00:59:02,924 و هرچیزی که برام ضروری بود 886 00:59:02,924 --> 00:59:06,841 برای امنیت خاندان تایرل، انجامش دادم 887 00:59:06,841 --> 00:59:11,466 ...ولی خواهر تو کارهایی کرده 888 00:59:13,132 --> 00:59:15,466 که حتی قادر به تصورشون نبودم 889 00:59:15,466 --> 00:59:18,299 ...اون غنیمت اشتباهم بود 890 00:59:18,299 --> 00:59:20,841 شکست خوردن در تصور 891 00:59:22,174 --> 00:59:24,633 ،اون یه هیولاست خودت می‌دونی؟ 892 00:59:24,633 --> 00:59:26,800 برای تو، مطمئنم که هست 893 00:59:26,800 --> 00:59:28,675 برای دیگران هم بله 894 00:59:28,675 --> 00:59:32,174 ولی بعد از اینکه برنده شدیم و ،دیگه رقیبی نداشتیم 895 00:59:32,174 --> 00:59:36,508 وقتی مردم در دنیایی اون اون ساخته ،با صلح و آرامش زندگی کنند 896 00:59:36,508 --> 00:59:40,216 واقعاً فکرمی‌کنی دست‌شون رو روی جوری که ساختتش منحرف می‌کنن؟ 897 00:59:42,633 --> 00:59:44,841 تو عاشقشی 898 00:59:44,841 --> 00:59:46,633 واقعاً عاشقشی 899 00:59:46,633 --> 00:59:49,091 ای احمق بیچاره 900 00:59:49,091 --> 00:59:50,841 اون میشه پایان زندگیت 901 00:59:50,841 --> 00:59:53,383 احتمالاً 902 00:59:53,383 --> 00:59:55,174 ولی صحبت کردن درباره‌اش 903 00:59:55,174 --> 00:59:57,216 با تو هیچ فایده‌ای نداره، درسته؟ 904 00:59:57,216 --> 00:59:59,924 از من بهتر کی هست؟ 905 00:59:59,924 --> 01:00:01,841 چه تضمین بهترین می‌تونی داشته باشی 906 01:00:01,841 --> 01:00:05,882 که حرف‌هایی که می‌زنی هیچوقت از این اتفاق خارج نمیشن؟ 907 01:00:05,882 --> 01:00:08,924 ولی شاید تو راست میگی 908 01:00:08,924 --> 01:00:10,508 ،اگه تو رو تا اینجا کشونده 909 01:00:10,508 --> 01:00:12,924 از حد کنترلت فراتر رفته 910 01:00:14,216 --> 01:00:16,216 بله 911 01:00:16,216 --> 01:00:17,675 درسته 912 01:00:18,758 --> 01:00:20,800 اون یه بیماریه 913 01:00:20,800 --> 01:00:23,758 از تصمیمم که باعث پخش شدنش شد پشیمونم 914 01:00:23,758 --> 01:00:25,341 تو هم پشیمون میشی 915 01:00:25,341 --> 01:00:27,091 فکرکنم کارمون اینجا تمومه 916 01:00:30,508 --> 01:00:31,550 چطوری اتفاق می‌افته؟ 917 01:00:33,091 --> 01:00:35,007 سرسی چندین ایده داشت 918 01:00:35,007 --> 01:00:36,424 شلاق زدنت توی خیابون‌ها 919 01:00:36,424 --> 01:00:39,091 و قطع کردن سرت جلوی قلعه‌ی سرخ 920 01:00:39,091 --> 01:00:42,924 زنده‌زنده پوستت رو کندن و اعدام کردنت از دیوارهای مقر پادشاهی 921 01:00:46,091 --> 01:00:47,882 منصرفش کردم 922 01:01:05,132 --> 01:01:06,550 درد داره؟ 923 01:01:06,550 --> 01:01:09,132 نه. خودم از بابتش مطمئن شدم 924 01:01:09,132 --> 01:01:10,466 خوبه 925 01:01:23,258 --> 01:01:25,258 متنفرم که مثل پسرت بمیرم 926 01:01:26,466 --> 01:01:27,924 ،به گردنم چنگ بندازم 927 01:01:27,924 --> 01:01:30,800 ،کف و زرداب از دهنم بیرون بزنه 928 01:01:30,800 --> 01:01:34,633 ،چشم‌هام قرمز بشن پوستم بنفش 929 01:01:34,633 --> 01:01:37,007 ،لابد برات خیلی وحشتناک بوده 930 01:01:37,007 --> 01:01:40,466 ،به عنوان یک نگهبان پادشاه به عنوان یک پدر 931 01:01:40,466 --> 01:01:43,049 برای من خیلی وحشتناک بود 932 01:01:43,049 --> 01:01:45,716 یه صحنه‌ی شوکه‌کننده 933 01:01:45,716 --> 01:01:48,508 چیزی نبود که قصدش رو داشتم 934 01:01:50,466 --> 01:01:55,049 می‌دونی، هیچوقت قبلاً عمل کردن یک سم رو ندیده بودم 935 01:02:00,007 --> 01:02:02,174 به سرسی بگو 936 01:02:02,174 --> 01:02:04,633 می‌خواستم بدونه کار من بوده 937 01:02:05,824 --> 01:02:12,324 ::. متـرجــم: احمد خدارحم پور .:: « AhmadSTR » 938 01:02:12,500 --> 01:02:17,500 «« ارائه ای از وبسایت »» Upmovies.ir 939 01:02:18,679 --> 01:02:23,679 «« Ahmadstr313@gmail.com »» 940 01:02:23,730 --> 01:02:27,730 « لـذت دانلـود زیرنویس و یادگیری متـرجمی » Subdown-1.ir 941 01:02:28,000 --> 01:02:31,000 « Instagram.com/ahmad.khmp » «« Telegram.me/ahmadstr »» 942 01:02:31,024 --> 01:02:34,024 « 9.5.96 »