1
00:00:00,000 --> 00:01:46,746
هادي فارسي: ترجمه و زمانبندي کامل
Hadi.Farsi@Yahoo.Com
وبلاگ زيرنويس هاي هادي فارسي : www.HFSS.rozblog.com
2
00:01:46,754 --> 00:01:49,722
تقدیم
به تمام
پارسی زبانان
3
00:01:49,723 --> 00:01:52,731
*عهد شکن *
4
00:03:00,957 --> 00:03:05,009
آروم باش آروم باش ... آروم باش
5
00:03:11,862 --> 00:03:16,964
چی یادته ؟
6
00:03:20,510 --> 00:03:26,136
اونها بهم خنجر زدن
7
00:03:26,475 --> 00:03:30,662
اولی
8
00:03:30,686 --> 00:03:37,880
یه چاقو کرد تو قلبم
9
00:03:38,977 --> 00:03:42,877
من نباید اینجا باشم
10
00:03:42,924 --> 00:03:45,650
بانو برت گردوند
11
00:03:45,734 --> 00:03:50,225
بعدش ، بعد اینکه بهت خنجر زدن ، بعد اینکه مردی
12
00:03:50,234 --> 00:03:57,786
کجا رفتی ؟ چی دیدی ؟
13
00:03:57,973 --> 00:04:02,613
هیچی
14
00:04:02,654 --> 00:04:08,640
!اصلا هیچی وجود نداشت
15
00:04:08,809 --> 00:04:13,738
پروردگار برای دلیلی اجازه داده برگردی
16
00:04:13,846 --> 00:04:22,649
استنس" شاهزاده ای که وعده داده شده بود نبود ، یکی باید باشه"
17
00:04:22,771 --> 00:04:30,783
میشه لحظه ای تنهامون بذارین
18
00:04:45,461 --> 00:04:50,704
تو مرده بودی ، و دیگه نیستی
19
00:04:50,729 --> 00:04:54,946
از نظر من که این بدجور دیوونه کننده است
20
00:04:54,988 --> 00:04:59,602
اصلا نمیتونم تصور کنم که برای تو چطور به نظر میاد
21
00:04:59,689 --> 00:05:04,609
من کاری رو کردم که فکر میکردم درسته
22
00:05:04,654 --> 00:05:09,556
و بابتش به قتل رسیدم ، حالا برگشتم
23
00:05:09,557 --> 00:05:10,923
چرا ؟
24
00:05:10,944 --> 00:05:15,030
نمیدونم ، شاید هیچ وقت متوجه نشیم
25
00:05:15,057 --> 00:05:19,160
چه اهمیتی داره ؟
26
00:05:19,228 --> 00:05:22,482
به زندگی ادامه بده
27
00:05:22,565 --> 00:05:29,208
تا اونجایی که میتونی مبارزه کن
تا اونجایی که میتونی بدی ها رو پاکسازی کن
28
00:05:29,288 --> 00:05:32,886
نمیدونم جطوری این کارو بکنم
29
00:05:32,959 --> 00:05:38,706
... قبلا فکر میکردم که میدونم اما
30
00:05:38,798 --> 00:05:43,326
شکست خوردم
31
00:05:43,419 --> 00:05:45,959
خوبه
32
00:05:46,125 --> 00:05:51,178
حالا دوباره شکست بخور
33
00:06:43,813 --> 00:06:48,983
اونا فکر میکنن که خدایی چیزی هستی
مردی که از مرگ برگشت
34
00:06:49,172 --> 00:06:51,711
من یه خدا نیستم
35
00:06:51,742 --> 00:06:54,944
خودم میدونم
36
00:06:54,991 --> 00:07:03,756
خودم زخماتو دیدم ، آخه چه خدایی زخم برمیداره ؟
37
00:07:25,688 --> 00:07:30,490
چشمات هنوز قهوه ای هستن
هنوز خودتی ؟
38
00:07:30,554 --> 00:07:34,578
فکر کنم
39
00:07:34,697 --> 00:07:40,001
فعلا دست نگه دار منو نسوزون
40
00:07:40,132 --> 00:07:43,641
خنده داره
41
00:07:43,873 --> 00:07:47,981
مطمئنی که الان خودتی ؟
42
00:08:17,637 --> 00:08:24,864
خوبی ؟ آره ؟
آره خوبم
43
00:08:24,964 --> 00:08:31,752
تا حالا بهت گفتم که قبلا فکر میکردم به دریا میگن دریا چون
تا اونجایی که چشم کار میکنه به جز آب چیزی دیده نمیشه ؟
44
00:08:31,782 --> 00:08:35,985
فکر نکنم
دریا ، دیدن
45
00:08:36,047 --> 00:08:39,820
متفاوت نوشته میشن اما جفتشون "د" دارن اولشون
46
00:08:39,929 --> 00:08:41,645
آره ، دارن
47
00:08:41,764 --> 00:08:47,875
مسلما قبل از این بود که خوندن رو یاد گرفتم
48
00:08:47,937 --> 00:08:54,348
سم" ؟ داره حالت به هم میخوره ؟"
49
00:09:05,755 --> 00:09:11,137
خیلی طول نمیکشه ، به زودی میرسیم جنوب
هیجان زده ام که "اولد تاون" رو ببینم
50
00:09:11,161 --> 00:09:18,159
ناخدا میگه که زیباترین شهر در "وستروس" ـه
51
00:09:18,217 --> 00:09:24,191
دوباره میخوای بالا بیاری ؟
نه ، نه نه نه
52
00:09:24,223 --> 00:09:26,306
سیتادل" زنا رو نمیپذیره"
53
00:09:26,442 --> 00:09:30,568
اونجا جایی برای تو یا "سم" کوچولو نیست
54
00:09:30,607 --> 00:09:33,030
من تو قلعه سیاه موندم ، اونجا هم به زنا اجازه نمیدن
55
00:09:33,149 --> 00:09:35,666
سیتادل" قلعه سیاه نیست"
56
00:09:35,705 --> 00:09:42,048
اونجا من چیزی مثل "جان اسنو" یا استاد اعظم "ایمن" ندارم
که کمکم کنن قانون رو زیر پا بذارم
57
00:09:42,103 --> 00:09:48,291
پس تو "اولد تاون" میمونم
تنهایی ؟ با یه بچه و بدون پول ؟
58
00:09:48,380 --> 00:09:53,114
پس اگه به "اولد تاون" نمیریم داری منو کجا میبری ؟
59
00:09:53,169 --> 00:09:58,863
"میبرمت خونه ام ، "هورن هیل
60
00:09:59,008 --> 00:10:05,095
پدرم ... خوب ، پدرم چیزه ، ولی مادرم زن مهربونیه
و خواهرم خیلی دوست داشتنیه
61
00:10:05,173 --> 00:10:09,134
اونا مراقب هردوتون هستن
62
00:10:09,181 --> 00:10:17,900
هرجا تو بری ، منم میام" ، این چیزیه که خود تو گفتی"
63
00:10:29,505 --> 00:10:35,528
اینو گفتم چون میخوام تو و "سم " کوچولو در امن و امان باشین
این تمام چیزیه که میخوام
64
00:10:35,622 --> 00:10:40,514
که یه استاد اعظم بشم تا وقتی زمانش رسید
بتونم به "جان" کمک کنم تا شما در امان باشین
65
00:10:40,599 --> 00:10:42,216
ما و تمام مردم دیگه ی دنیا
66
00:10:42,301 --> 00:10:49,540
من به اونا اهمیتی نمیدم ، خوب میدم
نه بابا اهمیت نمیدم
67
00:10:49,642 --> 00:10:54,063
من به تو و اون اهمیت میدم
68
00:10:54,586 --> 00:11:01,830
من میدونم "سم" ، و اونم میدونه
69
00:11:02,117 --> 00:11:07,017
تو تنها کسی هستی که تا حالا به ما اهمیت داده
70
00:11:12,631 --> 00:11:15,249
اگه فکر میکنی به صلاحه
71
00:11:15,334 --> 00:11:17,968
بهت اعتماد میکنیم
72
00:11:18,087 --> 00:11:21,771
اگه از کوره در میرفتی و یه چیزی سمتم پرت میکردی
حس بهتری بهم دست میداد
73
00:11:21,808 --> 00:11:28,474
من هیچ وقت چنین کاری با پدر پسرم نمیکنم
74
00:12:22,236 --> 00:12:24,651
اون پدرمه
75
00:12:25,089 --> 00:12:34,845
"مردی گه کنارشه "هولاند رید" ـه ، پدر "میرا
76
00:12:40,469 --> 00:12:42,543
"جناب "آرتور دین
77
00:12:42,584 --> 00:12:51,184
شمشیر صبح ، پدر میگفت
که اون بهترین شمشیر زنیه که تا به جال دیده
78
00:13:02,262 --> 00:13:04,355
"ارباب "استارک
79
00:13:04,418 --> 00:13:06,957
در رود " ترایدنت " دنبالتون بودم
"رود ترایدنت : محل نبرد بین "رابرت" و "ریگار
80
00:13:06,996 --> 00:13:09,254
ما اونجا نبودیم
81
00:13:09,308 --> 00:13:13,700
رفیقت ، اون غاصب الان زیر خروارها خاک بود اگه اونجا میبودیم
82
00:13:13,786 --> 00:13:18,653
پادشاه دیوانه مرده ، الان "ریگار" زیر خروارها خاکه
83
00:13:18,711 --> 00:13:20,774
چرا اونجا نبودین که از شاهزاده تون محافظت کنین ؟
84
00:13:20,795 --> 00:13:27,646
شاهزاده ی ما میخواست که ما اینجا باشیم
85
00:13:30,333 --> 00:13:34,706
خواهرم کجاست ؟
86
00:13:34,707 --> 00:13:43,714
براتون آرزوش خوش اقبالی در جنگ های آتی رو دارم
87
00:13:44,641 --> 00:13:46,812
و حالا این جنگ شروع میشه
88
00:13:51,461 --> 00:13:58,044
نه ، حالا دیگه تموم میشه
89
00:15:32,436 --> 00:15:35,037
اون از پدر من بهتره
90
00:15:35,140 --> 00:15:38,717
به مراتب بهتره
91
00:15:41,233 --> 00:15:43,852
اما پدر شکستش داد
92
00:15:43,931 --> 00:15:51,845
شکستش داد ؟
میدونم که داده ، داستانش رو هزاران بار شنیدم
93
00:16:07,292 --> 00:16:11,284
اون از پشت بهش خنجر زد
94
00:16:28,356 --> 00:16:29,896
توی برج چیه ؟
95
00:16:29,982 --> 00:16:33,483
برای یک روز کافیه ، یه وقت دیگه دوباره میایم
96
00:16:33,569 --> 00:16:37,699
میخوام ببینم داره کجا میره
وقت رفتنه
97
00:16:37,739 --> 00:16:41,812
پدر ؟
98
00:17:05,350 --> 00:17:07,017
چرا اینکارو کردی ؟
99
00:17:07,102 --> 00:17:12,592
منو برگردون اونجا ، میخوام برگردم
نه
100
00:17:12,774 --> 00:17:15,158
اون صدامو شنید
شاید
101
00:17:15,277 --> 00:17:18,578
شاید صدای باد رو شنیده
اون صدای من رو شنید
102
00:17:18,624 --> 00:17:22,201
گذشته قبلا نوشته شده ، جوهرش هم خشک شده
103
00:17:22,242 --> 00:17:25,678
توی اون برج چیه ، میخوام برگردم اونجا
104
00:17:25,679 --> 00:17:30,924
خیلی بهت گفتم
در جایی که بهش تعلق نداری خیلی بمونی ، دیگه برنمیگردی
105
00:17:31,009 --> 00:17:34,678
چرا باید برگردم ؟ تا دوباره یه فلج باشم ؟
106
00:17:34,796 --> 00:17:37,213
تا بتونم با یه پیر مرد توی یه درخت صحبت کنم ؟
107
00:17:37,299 --> 00:17:41,301
تو فکر میکنی من میخواستم اینجا هزار سال بشینم
و دنیا رو از فاصله ی دور تماشا کنم ؟
108
00:17:41,436 --> 00:17:45,694
در حالی که ریشه ها درونم رشد میکنن ؟
پس چرا نشستی ؟
109
00:17:45,773 --> 00:17:50,271
من منتظر تو بودم
من نمیخوام تو باشم
110
00:17:50,345 --> 00:17:53,389
من تو رو سرزنش نمیکنم
111
00:17:53,448 --> 00:17:59,145
تو واسه همیشه اینجا نخواهی بود
تو یک پیر مردِ درون درخت نخواهی شد
112
00:17:59,223 --> 00:18:04,426
اما قبل از اینکا از اینجا بری ، باید یاد بگیری
113
00:18:04,489 --> 00:18:06,683
چی رو یاد بگیرم ؟
114
00:18:06,751 --> 00:18:10,245
همه چیز رو
115
00:18:28,955 --> 00:18:33,121
هی ؟ "کالیسی" بزرگ ، راه بیفت بینم
116
00:19:08,676 --> 00:19:13,704
"به خانه خوش آمدی "کالیسی
117
00:19:35,829 --> 00:19:39,938
برین
118
00:19:47,628 --> 00:19:56,253
چی کار میکنین ؟ دستاتونو بردارین ، سرتونو از تنتون جدا میکنمآ
119
00:20:13,170 --> 00:20:17,168
اشتباهی کردی که ازش پشیمون خواهی شد
120
00:20:17,270 --> 00:20:19,184
من همسر "کال اعظم" هستم
121
00:20:19,223 --> 00:20:24,652
ما میدونیم که تو کی هستی ، یادمه که قلب اون اسب نر رو خوردی
122
00:20:24,742 --> 00:20:29,718
چرا بعد از اینکه "کال دروگو" مرد نیومدی پیش ما ؟
123
00:20:29,781 --> 00:20:35,773
چون من "دنریس" زاده ی توفان هستم ، شکننده ی زنجیر
ملکه ی "مرین" و مادر اژدهایان
124
00:20:35,797 --> 00:20:37,473
جای من اینجا پیش شما نیست
125
00:20:37,593 --> 00:20:40,523
شما همسر "کال اعظم" بودید
126
00:20:40,567 --> 00:20:45,087
فکر میکردین کنارش باشین دنیا رو فتح میکنه
127
00:20:45,158 --> 00:20:47,933
ولی نکرد
128
00:20:48,175 --> 00:20:59,691
"من هم همسر "کال اعظم" بودم ، "کال ساوو
منم فکر میکردم که کنارش باشم دنیا رو فتح میکنه
129
00:21:00,272 --> 00:21:05,457
تو جوان هستی ، همه مون زمانی جوان بودیم
130
00:21:05,458 --> 00:21:08,911
اما ما متوجهیم که اوضاع دنیا چطوریه
131
00:21:08,958 --> 00:21:15,153
تو هم یاد میگیری
البته اگر اونقدری خوش شانس باشی که در کنار ما بمونی
132
00:21:15,175 --> 00:21:19,798
کجا رو دارم که برم ؟ هر "کالیسی" ای "دوش خالون" میشه
133
00:21:19,829 --> 00:21:24,024
"بله ، فورا بعد از مرگ "کال
134
00:21:24,064 --> 00:21:28,302
اما تو پا به بیرون از این معبد گذاشتی ، و این ممنوعه
135
00:21:28,318 --> 00:21:33,693
همه ی "کالسار" ها برای "کالار وژون" برگشتن
136
00:21:33,739 --> 00:21:39,075
اونان که تصمیم میگیرن کدوم شهر ها غارت بشن
و اینکه کدوم قبیله ها به بردگی گرفته بشن
137
00:21:39,195 --> 00:21:44,454
و حالا باید تصمیم بگیرن که
با بیوه ی مو نقره ای "کال دروگو" چی کار کنیم
138
00:21:44,500 --> 00:21:47,280
شانس باهات یار باشه
همینجا در کنار ما خواهی موند ، مادر اژدهایان
139
00:21:47,400 --> 00:21:53,296
این بهترین گزینه ایه که الان میتونی بهش امیدوار باشی
140
00:22:02,526 --> 00:22:09,041
نمیدونم چطوری تو اون لباسای چرمی این گرما رو تحمل میکنین
141
00:22:12,790 --> 00:22:19,157
میشه تنها مون بذارین
142
00:22:25,136 --> 00:22:27,837
امروز خیلی زیبا به نظر میاین ، عزیز ، واقعا میگم
143
00:22:27,922 --> 00:22:31,753
!چطوری اون پله ها رو حتی بدون عرق کردن بالا اومدین
144
00:22:31,778 --> 00:22:35,541
اگه میخوای شکنجه ام بدی فقط صداشون بزن برگردن
و کارتو انجام بده
145
00:22:35,592 --> 00:22:39,032
من یک شکنجه گر نیستم
146
00:22:39,033 --> 00:22:43,384
اگرچه شکنجه بعضی اوقات اون چیزیه که مردم مستحقش هستن
147
00:22:43,590 --> 00:22:49,742
و جواب رو براتون محیا میکنه
اما معمولا جواب ها از این روش غلط هستن
148
00:22:49,827 --> 00:22:55,531
کار من اینه که جواب های صحیح رو پیدا کنم
میدونین من چطور این کار رو میکنم ؟
149
00:22:55,616 --> 00:22:58,918
من این کار رو با خوشحال کردن مردم انجام میدم
150
00:22:59,003 --> 00:23:05,557
"من مایلم تو رو خوشحال کنم "والا
اسمت اینه ، مگه نه "والا" ؟
151
00:23:05,564 --> 00:23:11,885
چیزی نیست ، من میدونم تو کی هستی و چه کارهایی انجام دادی
152
00:23:11,904 --> 00:23:20,031
کارای زیادی کردی ، خودت رو برای دلیلی قربانی کردی
که این بیش از چیزیه که اکثر مردم انجام میدن
153
00:23:20,032 --> 00:23:25,454
"و تو "پسران هارپی" کمک کردی که "پاک ها" و "پسران دوم
رو به قتل برسونن
154
00:23:25,502 --> 00:23:34,631
پاک ها" و "پسران دوم" سربازای خارجی هستن که توسط یک"
ملکه ی خارجی به اینجا آورده شدن تا شهر و تاریخ ما رو نابود کنن
155
00:23:34,748 --> 00:23:37,156
درک میکنم
156
00:23:37,241 --> 00:23:42,633
خوب این از دیدگاه شما کاملا منطقیه
157
00:23:42,662 --> 00:23:46,576
البته من دیدگاه متفاوتی دارم
158
00:23:46,717 --> 00:23:52,671
من فکر میکنم که مهمه که شما تلاش کنین چیزها رو از دیدگاه من ببینین
همون طوری که من تلاش میکنم چیز ها رو از دیدگاه شما ببینم
159
00:23:52,757 --> 00:24:00,563
چون این تنها راهیه که من میتونم تو و "دام" رو خوشحال کنم
160
00:24:00,659 --> 00:24:04,774
همینطوری تلفظش میکنین دیگه ، "دام" ؟
161
00:24:04,821 --> 00:24:09,076
متاسفانه من زبون اینجا رو خوب بلد صحبت نمیکنم
162
00:24:09,102 --> 00:24:15,567
چه پسر خوش قیافه ای ، با اون چشمای درشت و قهوه ای
خدا کنه تو دور کردن خانما موثر باشه
163
00:24:15,568 --> 00:24:19,281
بله ، تو یک ناجی حقیقی هستی ، مگه نه ؟
164
00:24:19,367 --> 00:24:22,736
تو منو شکنجه نمیکنی ، فقط پسرم رو تهدید میکنی
165
00:24:22,799 --> 00:24:25,501
بچه ها رو نمیشه سرزنش کرد
166
00:24:25,582 --> 00:24:33,893
من هرگز بهشون صدمه ای نزدم ، پسر شما الان تو خطر نیست
از این بابت براتون قسم میخورم
167
00:24:33,957 --> 00:24:35,874
اما بین خودمون باشه ، عزیز
168
00:24:35,904 --> 00:24:47,003
تو توطئه کردی که سربازای ملکه رو بکشی ، هردومون کیفر این جرم رو میدونیم
169
00:24:47,028 --> 00:24:52,395
چطوری "دام" بیچاره بدون مادرش به زندگی ادامه بده ؟
... و با مشکلات تنفسی ای که داره
170
00:24:52,396 --> 00:24:55,234
اگه بهتون چیزی بگم منو میکشن
171
00:24:55,369 --> 00:24:57,536
پس یا شما منو میکشین یا اونا
172
00:24:57,622 --> 00:25:02,056
بله ، از دیدگاه شما این یک مشکله
173
00:25:02,163 --> 00:25:07,822
"اگرچه گزینه ی سومی هست ، کشتی ای که فردا به مقصد "پنتوس
اینجا رو ترک میکنه
174
00:25:07,858 --> 00:25:12,847
من قبلا ترتیب کارای این سفر رو برای یک خانم و پسرش دادم
175
00:25:12,887 --> 00:25:15,964
حتی یک کیسه نقره هم اضافه میکنم که بهتون کمک کنه
دوباره از نو شروع کنین
176
00:25:15,965 --> 00:25:21,535
اگرچه متاسفانه مجبوریم از یکی از دوستان چرم پوشمون بخوایم
برگرده داخل و حملش کنه ببره
177
00:25:21,564 --> 00:25:24,714
واسه من که به شدت سنگینه
178
00:25:24,781 --> 00:25:29,902
کشتی با طلوع آفتاب اینجا رو ترک میکنه
شما باید الان تصمیم بگیرین
179
00:25:29,987 --> 00:25:35,487
... یک زندگی جدید برای خودتون و "دام" ... یا
180
00:25:50,345 --> 00:25:54,166
تا وقتی صبر میکنیم بهتره چی کار کنیم ؟ که وقت بگذره ؟
بهتره چی کار کنیم ؟
181
00:25:54,220 --> 00:25:58,822
بهتره درمورد چی صحبت کنیم ؟
182
00:25:58,843 --> 00:26:04,219
تو به 19 زبون صحبت میکنی ، گه گاه حتما از چند تا از این زبانا استفاده میکنی
تا درمورد چیز میزا صحبت کنی
183
00:26:04,305 --> 00:26:11,275
شما دوتا ، زمان خیلی زیادی رو با هم گذروندین
اگه من نبودم درمورد چی صحبت میکردین ؟
184
00:26:11,276 --> 00:26:13,924
گشت زنی
185
00:26:13,981 --> 00:26:16,979
درمورد زمانی که من با "پاک ها" به گشت زنی میرم
186
00:26:17,026 --> 00:26:21,320
چیزی که تو گشت زنی میبینیم ، کسایی که تو گشت زنی میگیریم
187
00:26:21,405 --> 00:26:25,703
خوبه ، خیلی خوبه
188
00:26:25,718 --> 00:26:30,537
اما این یه گزارشه ، بیشتر داشتم درمورد گفت و گو فکر میکردم
189
00:26:30,798 --> 00:26:37,937
فردی خردمند زمانی فرمود : "تاریخ حقیقی دنیا
"تاریخ گفت و گو های بزرگ در اتاق های زیباست
190
00:26:37,972 --> 00:26:40,081
کی اینو گفته ؟
191
00:26:40,144 --> 00:26:46,590
خودم ، همین الان
192
00:26:49,738 --> 00:26:56,777
خیلی خوب بابا ، گفت و گو نمیکنیم ، بیاین یه بازی کنیم
193
00:26:56,836 --> 00:27:00,032
هیچکدومتون ، هیچوقت بازی هم نمیکنین ؟
بازی واسه بچه هاست
194
00:27:00,095 --> 00:27:03,657
ارباب "کرزنس" من بعضی وقتا ما رو مجبور میکرد بازی کنیم
195
00:27:03,658 --> 00:27:06,198
همینه ، شروعش اینجاس
196
00:27:06,334 --> 00:27:12,974
فقط دخترا رو مجبور میرکد
آهان ، نه نه نه ، اونو نمیگم ، معلومه که اون نه
197
00:27:12,986 --> 00:27:16,893
بازی های بدون آسیب ، بازی های خنده دار
بازی های همراهه با نوشیدن
198
00:27:16,971 --> 00:27:23,245
ما چیزی نمینوشیم
!!! تا زمانی که مینوشین
199
00:27:23,384 --> 00:27:27,186
خیلی خوب ، نوشیدن در کار نیست
میتونیم بدون نوشیدن بازی کنیم
200
00:27:27,271 --> 00:27:30,750
: بازی فوق العاده ایه ، خودم اختراعش کردم ... اینطوریه
201
00:27:30,806 --> 00:27:34,860
من درمورد گذشته ی شما چیزی رو شرح میدم
اگه غلط بگم ، من مینوشم
202
00:27:34,945 --> 00:27:38,365
... و اگه درست بگم
203
00:27:38,414 --> 00:27:42,974
شاید بدون نوشیدن نتونیم بازی کنیم
204
00:27:43,788 --> 00:27:45,951
خوب روش وقت گذاشتیآ
205
00:27:45,990 --> 00:27:47,654
شرمنده
206
00:27:47,655 --> 00:27:51,344
مشغول این بودم ببینم چه کسی روی "پسران هارپی" سرمایه گذاری میکنه
207
00:27:51,345 --> 00:27:53,629
در یه سری چیز ها نمیشه عجله کرد
متوجه شدین ؟
208
00:27:53,658 --> 00:27:58,250
"اربابان توانای "استپورگ و اربابان خردمند "یونکای
209
00:27:58,335 --> 00:28:01,126
"با کمک از دوستانشون در "والانتیس
210
00:28:01,127 --> 00:28:05,474
میبینین ؟ حتی نباید درمورد شورش داخلی نگران بود
211
00:28:05,593 --> 00:28:08,954
فقط باید نگران سه شهر ثروتمندی باشیم که بابتش هزینه میکنن
212
00:28:08,997 --> 00:28:13,098
ما یک بار "استپور" و "یونکای" رو فتح کردیم
دوباره این کار رو میکنیم و اربابان رو اعدام میکنیم
213
00:28:13,184 --> 00:28:17,860
اگه "پاک ها" از اینجا خارج بشن تا دوباره "استپور" و "یونکای" رو
فتح کنن ، کی بمونه که از مردم آزاد "مرین" دفاع کنه ؟
214
00:28:17,861 --> 00:28:20,556
اگه باهاشو ننجنگیم چطور متوقفشون کنیم ؟
215
00:28:20,619 --> 00:28:25,556
نمیتونیم متوقفشون کنیم ، اون ارباب ها فقط به یک زبان صحبت میکنن
216
00:28:25,613 --> 00:28:29,114
خیلی سال بود که با منم با اون زبان صحبت میکردن
من اون زبان رو بهتر از زبان مادری خودم بلدم
217
00:28:29,250 --> 00:28:32,918
اگه میخوایم صدامون رو بشنون
باید با همون زبون جواب صحبت هاشون رو بدیم
218
00:28:33,003 --> 00:28:35,785
تا این آخرین چیزی باشه که اونا میشنون
219
00:28:35,817 --> 00:28:39,354
ممکنه حق با شما باشه
پس باهاشون میجنگیم ؟
220
00:28:39,385 --> 00:28:41,883
احتمالا
احتمالا ؟
221
00:28:41,938 --> 00:28:44,463
یه گفتگو داریم میکنیم دیگه
222
00:28:44,464 --> 00:28:45,314
بگو ببینم
223
00:28:45,360 --> 00:28:52,586
" پرنده های کوچک تو میتونن پیامی رو به اربابان توانمند "استپور
و اربابان خردمند "یونکای" و اون برده دارای خیر اندیش "والانتیس برسونن ؟
224
00:28:52,587 --> 00:29:00,242
البته ، انسان ها ممکنه بی وفا باشن
اما من همیشه به پرنده ها اعتماد دارم
225
00:29:04,831 --> 00:29:09,347
چشمت خیلی بهتر به نظر میرسه "آرتور" ... فک ماردت چطوره ؟
226
00:29:09,378 --> 00:29:11,120
بهرته
227
00:29:11,208 --> 00:29:14,780
و پدرت چی ؟
کسی اونو ندیده
228
00:29:14,860 --> 00:29:17,764
و هیچ کس هم نخواهد دید ، به خوبی جواب داده
229
00:29:17,785 --> 00:29:20,131
ارباب "وریس" ممکنه دوباره برگرده ؟
230
00:29:20,248 --> 00:29:22,514
فکر نکنم
231
00:29:22,636 --> 00:29:27,089
دلتون براش تنگ میشه ؟
اون خوب بود
232
00:29:27,174 --> 00:29:29,508
ما رو پرنده های کوچکش صدا میزد
233
00:29:29,593 --> 00:29:33,124
بهمون شیرینی میداد
234
00:29:33,242 --> 00:29:37,030
خنده داره که این رو ذکر میکنین
235
00:29:37,284 --> 00:29:45,524
حدس بزنین من امروز تصادفی چی پیدا کردم آلو پخته ی شیرین
236
00:29:48,821 --> 00:29:54,247
حالا یادتون باشه ، اگه هرکدوم از دوستاتون شیرینی خواست
یا کمک لازم داشت ، همیشه میتونن بیان پیش من
237
00:29:54,269 --> 00:30:01,215
تنها چیزی که در ازاش نیاز دارم ، "زمزمه" است
238
00:30:05,816 --> 00:30:10,299
نیازی به ترسیدن نیست ، ایشون جناب "گرگور" هستن
239
00:30:10,384 --> 00:30:14,691
اون با تمام دوستا من دوسته
240
00:30:17,889 --> 00:30:23,116
دیگه بدوید برید
241
00:30:24,789 --> 00:30:28,114
پرنده های کوچک "وریس" ؟
الان دیگه پرنده های کوچک شما هستن
242
00:30:28,154 --> 00:30:34,106
دقیقا باهاش چی کار کردی ؟ من که نمیتونم به جواب درستی برسم
خوب ، خیلی کارا
243
00:30:34,131 --> 00:30:42,018
میفهمه ما داریم چی میگیم ؟ منظورم اینه که تا حدی که از اول
جملات رو کامل میفهمید ؟
244
00:30:42,064 --> 00:30:44,198
به خوبی متوجه میشه
245
00:30:44,276 --> 00:30:49,388
"خوب پس بهش بگو بره داخل سپت و کله ی "گنجشک اعظم
رو مثل هندونه له کنه
246
00:30:49,418 --> 00:30:55,260
گنجشک اعظم " صد ها فرد مسلح داره که اطرافش هستن"
جناب "گرگور" نمیتونه با همه شون رو در رو بشه
247
00:30:55,315 --> 00:31:01,464
و مجبور به این کار هم نیست ، فقط باید به یکی مواجه بشه
248
00:31:01,518 --> 00:31:05,438
بخش مذهب اتهامات رسمی رو هنوز اعلام نکرده ؟
هنور نه
249
00:31:05,439 --> 00:31:08,801
این تنها محاکمه ی نبرد تن به تنیه که مشتاق تماشا کردنش هستم
250
00:31:08,841 --> 00:31:16,114
این کار رو فقط با این شهر به پایان نبر ، پرنده های کوچک رو
در "دورن" ، در "های گاردن" ، در شمال میخوام
251
00:31:16,250 --> 00:31:21,603
اگه کسی میخواد از زیان های ما سودی ببره میخوام بشنوم
252
00:31:21,650 --> 00:31:28,543
اگه کسی داره به ملکه ای میخنده که عریان در کوچه ها غرق گه راه رفت
میخوام بشنوم
253
00:31:28,629 --> 00:31:36,507
میخوام بدونم کیا هستن ، میخوام بدونم کجا هستن
254
00:31:39,390 --> 00:31:42,858
کایبورن" از ارباب "وریس" هم بد تره "
255
00:31:42,977 --> 00:31:47,362
به همه شون گفتم ، بهشون گفتم ، اون متکبره ، خطرناکه
256
00:31:47,481 --> 00:31:50,482
کسی بی دلی از "سیتادل" بیرون نمیفته
257
00:31:50,618 --> 00:31:54,135
و کسی به توصیه ی من گوش نداد ، حالا هم که به اینجا رسیدیم
258
00:31:54,194 --> 00:31:58,701
و کاری که با "گرگور کلگین" انجام شده ، کار شنیعیه
259
00:31:58,702 --> 00:32:02,240
ما هیچوقت اجازه رسمی این آزمایش رو ندادیم
260
00:32:02,296 --> 00:32:11,472
من به عنوان نفر اول فکر میکنم که به صلاحمونه که
... بدیم اون هیولا رو نابود
261
00:32:11,505 --> 00:32:13,745
کمکی از دستم براتون برمیاد ؟
چرا اینجایین ؟
262
00:32:13,746 --> 00:32:19,261
... مادر من
منرو دعوت کردن عزیزم ، تا کمک کنم رسیدگی کنیم به چند مورد مشکل ساز
263
00:32:19,337 --> 00:32:21,491
مثل حبس ملکه
264
00:32:21,515 --> 00:32:23,932
ممنون که موضوع رو پیش آوردین
265
00:32:23,966 --> 00:32:27,668
دیگه تقریبا از وقت حل و فصل سوء استفاده هایی
که ازم شد و تحمل کردم گذشته
266
00:32:27,722 --> 00:32:31,897
مارجری" ملکه است ، تو ملکه نیستی"
267
00:32:31,955 --> 00:32:34,005
چون همسر پادشاه نیستی
268
00:32:34,046 --> 00:32:39,831
البته متوجه هستم که این چیز ها در
خانواده ی شما میتونه کمی گیج کننده باشه
269
00:32:39,917 --> 00:32:44,010
اینجا جلسه ی شورای کوچک هستش
تو جایگاهی در شورای کوچک نداری
270
00:32:44,053 --> 00:32:49,182
من ارباب فرمانده ی نگهبانان شخص پادشاه هستم ، معلومه که
ارباب فرمانده ی نگهبانان شخص پادشاه در شورای کوچک جایگاه داره
271
00:32:49,224 --> 00:32:52,545
استاد اعظم "پایسل" ؟ به این اظهاریه اجازه رسمی میدین ؟
272
00:32:52,562 --> 00:32:59,634
"خوب ، نظر من اینه که جناب "جرالد های تاور
در شورای پادشاه دیوانی جایگاهی داشت
273
00:32:59,720 --> 00:33:08,579
"البته ، اون پادشاه دیوانه بود ، نگرش پادشاه "رابرت
... نسبت به این امور جور دیگه ای بود ، و پادشاه
274
00:33:08,667 --> 00:33:11,779
مرگ "مارسلا" چی عمو ؟
275
00:33:11,815 --> 00:33:15,966
قتل هم خون خودت رو موضوع مشکل سازی در نظر میگیرین ؟
276
00:33:16,153 --> 00:33:20,674
همون زنی که "مارسلا" رو کشت خاندان "مارتل" رو سرنگون کرده
و زمام امور "دورن" رو به دست آورده
277
00:33:20,696 --> 00:33:25,557
چیزای زیادی برای بحث داریم ، همه مون ، با هم
278
00:33:25,589 --> 00:33:30,534
و چون نمیتونین ما رو مجبور به ترک اینجا کنین
بهتره که به موضوع بپردازیم
279
00:33:30,671 --> 00:33:33,222
نه ، ما نمیتونیم شما رو مجبور به ترک اینجا کنیم
280
00:33:33,244 --> 00:33:36,511
و شما هم نمیتونین ما رو مجبور کنین بمونیم
281
00:33:36,548 --> 00:33:42,446
مگر اینکه بدین اون موجود همه مون رو بکشه
282
00:34:22,329 --> 00:34:23,392
سرورم
283
00:34:23,429 --> 00:34:27,095
مادرم مایل هستن که آرامگاه نهایی دخترشون رو ببینن
284
00:34:27,107 --> 00:34:31,643
شرمنده ام سرورم ، ممکن نیست ، فعلا نمیشه
285
00:34:31,644 --> 00:34:33,311
کی ممکن میشه ؟
286
00:34:33,347 --> 00:34:35,796
وقتی که کاملا بابت گناهانش تاوان داده باشه
287
00:34:35,866 --> 00:34:40,546
شما موهای اون رو کوتاه کردین ، و اونو عریان در کوچه ها در مقابل
تمام اهالی شهر بردینش
288
00:34:40,589 --> 00:34:42,799
اون تاوان کامل نبود ؟
289
00:34:42,873 --> 00:34:47,589
نه ، ایشون باید در مقابل هفت "سپتون" به محاکمه بایستن
290
00:34:47,643 --> 00:34:49,987
تا بتونیم حدود حقیقی گناهانشون رو متوجه بشیم
291
00:34:50,065 --> 00:34:53,885
ازت میخوام که اجازه بدی آرمامگاه نهایی "مارسلا" رو ببینه
292
00:34:53,954 --> 00:34:55,721
من پادشاه هستم
293
00:34:55,748 --> 00:34:59,596
هستین
294
00:34:59,673 --> 00:35:03,008
و این واسه شما به چه معناس ؟
برای من معنی زیادی داره
295
00:35:03,093 --> 00:35:07,229
تاج و تخت و بخش مذهب دو ستون جدانشدنی این جهان هستن
296
00:35:07,347 --> 00:35:10,951
میدونین این رو چه کسی به من گفت ؟
297
00:35:10,952 --> 00:35:12,185
مادرتون
298
00:35:12,209 --> 00:35:23,090
مادر من که ناپاکه ؟ مادر من که هنوز لازمه تاوان بده
اونم بعد از اونهمه چیزهایی که مجبورش کردین تجربه کنه ؟
299
00:35:37,461 --> 00:35:41,429
فکر میکنین چطور مادر ابتدا نزد ما اومد ؟
300
00:35:41,460 --> 00:35:47,899
چطور مردان و زنان اولین بار احساس حضور مادر رو کردند ، هان ؟
301
00:35:48,031 --> 00:35:52,767
به واسطه ی مادر خودشون بود
302
00:35:52,848 --> 00:35:56,223
در "سرسی" مقدار زیادی کذب وجود داره ، شما اینو میدونین
303
00:35:56,278 --> 00:36:02,488
اما وقتی اون از شما صحبت میکنه
عشق مادر از همه ی اون کذب ها پیشی میگیره
304
00:36:02,520 --> 00:36:07,256
عشق اون به شما از هرچیز دیگه ای در این دنیا واقعی تره
305
00:36:07,331 --> 00:36:10,834
چون از این دنیا نیست
306
00:36:10,911 --> 00:36:15,272
اما شما اینو میدونین ، احساسش کردین
307
00:36:15,368 --> 00:36:19,867
وقتی که با شما صحبت میکنه اونو دیدین
308
00:36:19,970 --> 00:36:21,753
بله
309
00:36:21,838 --> 00:36:27,328
نعمت بزرگیه ، نعمتی که من هرگز نداشتم
310
00:36:27,378 --> 00:36:33,401
حسادت ، یه چیز دیگه که من باید براش تاوان بدم
311
00:36:33,486 --> 00:36:37,158
سرورم ، اشکالی ... میتونم، اشکال نداره من بشینم ؟
312
00:36:37,163 --> 00:36:38,807
زانو هامه
313
00:36:38,855 --> 00:36:43,925
البته
314
00:36:45,643 --> 00:36:52,284
وقتی که مادرتون راه تاوانش رو میرفت ، این کار رو انجام داد
تا پیش شما برگرده
315
00:36:52,369 --> 00:36:56,473
من هنوز متوجه نمیشم چرا میخواین
وارد ماجراهای بیشتر از اینی که تحمل کرده بکنیدش
316
00:36:56,514 --> 00:37:00,639
موضوع چیزی که من میخوام نیست ، چیزیه که خدایان میخوان
317
00:37:00,715 --> 00:37:07,751
اونها خواستتشون رو برای ما آشکار میکنن
و این به عهده ی ماست که یا بپذیریم یا ردش کنیم
318
00:37:07,801 --> 00:37:11,881
خواهش میکنم
319
00:37:14,808 --> 00:37:20,862
اگه قراره عادل و مهربان باشیم ، پس میپذیریم
همه مون ، حتی پادشاهان
320
00:37:20,981 --> 00:37:24,789
یک حاکم حقیقی عاقلانه ترین مشورت ها رو میپذیره
321
00:37:24,803 --> 00:37:29,828
و هیچکس از خدایان عاقل تر نیست
322
00:37:29,886 --> 00:37:36,021
پدربزرگ من زمانی چیز مشابهی گفت ، به جز قسمتی که درمورد خدایان بود
323
00:37:36,068 --> 00:37:40,380
خدایان اون رو تحت اراده ی خودشون داشتند
حالا چه ایشون میدونستن یا نه
324
00:37:40,412 --> 00:37:44,458
همون طور که مادرتو رو تحت اراده دارن
325
00:37:44,489 --> 00:37:54,008
در تمام ما انسان ها خوبی زیادی وجود داره ، بهترین کاری که میتونیم بکنیم
اینه که به همدیگه کمک کنیم که این خوبی ها رو بروز بدیم
326
00:38:18,222 --> 00:38:23,378
تو کی هستی ؟
هیچکس
327
00:38:23,980 --> 00:38:30,342
قبل از اینکه به اینجا بیای کی بودی ؟
آریا استارک
328
00:38:30,384 --> 00:38:32,918
درمورد خانواد ی "آریا استارک" برام بگو
329
00:38:33,013 --> 00:38:35,881
پدرش "ادارد استارک" بود
330
00:38:35,966 --> 00:38:42,810
"مادرش "کتلین استارک" بود ، یک خواهر داشت ، "سانسا
331
00:38:42,830 --> 00:38:47,982
و 4 برادر
332
00:38:53,393 --> 00:38:55,142
سه برادر
333
00:38:55,162 --> 00:39:00,053
راب ، برن ، ریکون
334
00:39:00,136 --> 00:39:04,189
و یک برادر ناتنی
335
00:39:04,222 --> 00:39:14,274
و اونها الان کجا هستن ؟
تا اونجایی که این دختر اطلاع داره ممکنه مرده باشن
336
00:39:19,607 --> 00:39:23,108
درمورد سگ شکاری بهم بگو
337
00:39:23,163 --> 00:39:27,600
اونم مرده
338
00:39:35,042 --> 00:39:40,752
آریا استارک" ولش کرد که بمیره ، اون هم در لیستش بود"
339
00:39:40,855 --> 00:39:43,989
دیگه در لیست اون نبود
340
00:39:44,341 --> 00:39:46,091
اون رو از لیتسش خارج کرده بود
341
00:39:46,176 --> 00:39:52,957
چرا ؟ دیگه نمیخواست اون بمیره ؟
342
00:39:53,694 --> 00:39:59,672
هم میخواست هم نمیخواست
343
00:39:59,856 --> 00:40:04,586
به نظر گیج شده بود
344
00:40:07,647 --> 00:40:11,483
بله شده بود
345
00:40:15,244 --> 00:40:19,626
دیگه چه کسی در لیست کوچولو و مسخره ی "آریا استارک" بود ؟
346
00:40:19,714 --> 00:40:22,715
سرسی لنستر
347
00:40:22,746 --> 00:40:25,841
گرگور کلگین
348
00:40:25,848 --> 00:40:31,044
والدر فری
349
00:40:31,107 --> 00:40:35,310
لیست کوتاهیه
350
00:40:37,612 --> 00:40:43,198
ممکن نیست این تمام کسانی باشه که میخوای بکشیشون
351
00:40:43,316 --> 00:40:48,630
مطمئنی کسی رو فراموش نکردی ؟
352
00:40:48,939 --> 00:40:54,075
چه اسمی رو مایلین این دختر به زبون بیاره ؟
353
00:41:27,493 --> 00:41:35,509
اگر این دختر اسمش رو به من بگه
چشمانش رو بهش بر میگردونم
354
00:41:35,569 --> 00:41:40,651
این دختر اسمی نداره
355
00:41:41,241 --> 00:41:45,581
بیا
356
00:42:15,775 --> 00:42:20,445
اگر این دختر واقعا هیچکسه ، چیزی برای ترسیدن نداره
357
00:42:45,805 --> 00:42:49,562
تو کی هستی ؟
358
00:42:51,311 --> 00:42:54,265
هیچکس
359
00:43:02,789 --> 00:43:07,984
خاندان "آمبر" خاندانی مشهور به وفاداری هستن
مشهور هستن به وفاداری به "استارک" ها
360
00:43:08,000 --> 00:43:11,687
"و تو ، ارباب "کار استارک
361
00:43:11,715 --> 00:43:14,215
افراد شما با "استارک" ها هم خون بودن ، مگه نه ؟
362
00:43:14,266 --> 00:43:16,883
اما الان اینجاییم ، تغییر زمانه دیگه
363
00:43:17,016 --> 00:43:21,756
وقتی پدر من سرپرست شمال شد ، خاندان شما
از متعهد شدن پرچمدارانش به ما امتناع کرد
364
00:43:21,794 --> 00:43:26,708
پدرت یه عوضی بود
365
00:43:26,846 --> 00:43:32,855
... پدر دوست داشتنی من ، سرپرست شم
پدرت یه عوضی بود و به همین خاطره که تو کشتیش
366
00:43:32,856 --> 00:43:37,636
منم ممکن بود همین کار رو با پدرم بکنم
اگه به من لطف نکرده بود و خودش نمرده بود
367
00:43:37,672 --> 00:43:42,660
پدر من توسط دشمنانمون مسموم شد
368
00:43:42,746 --> 00:43:46,030
چرا به "وینترفل" آمدین ، ارباب "آمبر" ؟
369
00:43:46,088 --> 00:43:50,142
اون "جان اسنو" رهبری ارتشی از وحشی ها رو اون سمت دیوار به عهده داشت
370
00:43:50,173 --> 00:43:52,503
ما بیش از همه ی شما عوضیا تو شمال قرار داریم
371
00:43:52,589 --> 00:43:55,873
وحشیا به سمت پایین میان ، همیشه ما مجبوریم نفر اول باهاشون بجنگیم
372
00:43:55,959 --> 00:43:59,210
من از جنگیدن با وحشی ها خوشم میاد ، تمام عمرم کارم این بوده
373
00:43:59,295 --> 00:44:02,046
اما دیگه خیلی واسمون زیادن که بخوایم تنهایی شکستشون بدیم
374
00:44:02,084 --> 00:44:04,968
پس حالا جویای کمک به اینجا اومدین ؟
375
00:44:05,101 --> 00:44:11,105
ما باید به هم کمک کنیم ، هرچی سردتر میشه
اون عوضیا تو قسمتای جنوبی تری پرسه میزنن
376
00:44:11,224 --> 00:44:12,962
زیاد طول نمیکشه که به اینجا برسن
377
00:44:12,963 --> 00:44:15,518
فکر میکنی که یه گله وحشی میتونن "وینترفل" رو بگیرن ؟
378
00:44:15,564 --> 00:44:23,276
اگه "جان اسنو" رهبرشون باشه ، ممکنه
اون اینجا رو بهتر از همه مون میشناسه
379
00:44:23,314 --> 00:44:27,955
پرچمدارانتون رو به خاندان "بولتون" متعهد شین
برای من به عنوان سرپرست شمال قسم وفاداری بخورین
380
00:44:28,007 --> 00:44:32,104
و ما با هم مبارزه میکنیم تا اون حرامزاده
و تمام دوستای وحشیش رو نابود کنیم
381
00:44:32,157 --> 00:44:34,562
من پاچه خواری تو رو نمیکنم
382
00:44:34,615 --> 00:44:37,562
مرسومه که یک پرچمدار در مقابل اربابش زانو میزنه
383
00:44:37,584 --> 00:44:39,156
این کار رو هم انجام نمیدم
384
00:44:39,187 --> 00:44:42,453
چرا باید به مردی اعتماد کنم که رسم و رسوم رو محترم نمیشماره
385
00:44:42,506 --> 00:44:47,892
پدرت رسم و رسوم رو محترم شمرد ، واسه "راب استارک" زانو زد
386
00:44:47,977 --> 00:44:50,057
"بهش گفت "پادشاه شمال
387
00:44:50,058 --> 00:44:54,565
راب استارک" کارش درست بود که به پدرت اعتماد کرد ؟"
پس به نظر میرسه که یه کمی به بن بست رسیدیم
388
00:44:54,651 --> 00:45:01,651
لعنت به زانو زدن ، لعنت به عهد و پیمان
برات یه هدیه دارم
389
00:45:01,957 --> 00:45:09,477
امیدوارم یه دختر باشه ، مو قرمزا رو ترجیح میدم
بله ، یه دختره
390
00:45:09,522 --> 00:45:14,048
اونم یه وحشی
391
00:45:19,342 --> 00:45:21,848
وحشیاش رو دوست دارم
392
00:45:21,894 --> 00:45:29,824
و پسره ، خوش بر و رو و جوونه
همونطور که مورد علاقه ی "کار اسنارک" هاس
393
00:45:33,807 --> 00:45:35,306
این کیه ؟
394
00:45:35,391 --> 00:45:38,719
ریکون استارک
395
00:45:44,868 --> 00:45:52,096
از کجا بدونم اون "ریکون استارک" ـه ؟
396
00:46:17,616 --> 00:46:21,194
"به خانه خوش آمدی ، ارباب "استارک
397
00:46:32,070 --> 00:46:35,273
وقتشه
398
00:47:11,321 --> 00:47:14,405
اگه حرف آخری دارین ، الان وقتشه
399
00:47:14,541 --> 00:47:19,922
تو نباید زنده باشی ، این درست نیست
400
00:47:19,996 --> 00:47:25,125
کشتن منم درست نبود
401
00:47:25,548 --> 00:47:30,516
مادر من هنوز در " وایت هاربر" زندگی میکنه ، میتونی بهش نامه بدی ؟
402
00:47:30,632 --> 00:47:36,306
بهش بگو که من در مبارزه با ... وحشی ها مردم
403
00:47:41,601 --> 00:47:45,319
من انتخابی پیش و روم بود ، ارباب فرمانده
404
00:47:45,359 --> 00:47:49,328
خیانت به تو ، یا خیانت به نگهبان شب
405
00:47:49,382 --> 00:47:54,153
تو ارتشی از وحشی ها رو به داخل سرزمینمون آوردی
406
00:47:54,189 --> 00:48:01,118
ارتشی از قاتلین و مهاجمین ، اگه دوباره مجبور به این کار میشدم
با اطلاع اینکه آخر کارم به کجا میرسه
407
00:48:01,204 --> 00:48:04,622
دعا میکنم که انتخاب درست رو دوباره انجام میدادم
408
00:48:04,678 --> 00:48:06,359
"مطمئنم که انتخاب درست رو انجام میدادی ، جناب "السر
409
00:48:06,399 --> 00:48:11,641
من مباره کردم ، باختم
410
00:48:11,714 --> 00:48:18,215
"حالا آرام میگیرم ، اما تو ارباب "اسنو
411
00:48:18,247 --> 00:48:24,895
تو تا ابد در جنگ های اونا مبارزه خواهی کرد
412
00:50:08,247 --> 00:50:11,504
بهتره جنازه ها رو بسوزونیم
413
00:50:11,667 --> 00:50:15,567
تو بهتره بسوزونی
414
00:50:21,928 --> 00:50:24,228
میخوای با این چی کار کنم ؟
415
00:50:24,313 --> 00:50:30,273
بپوشش ، بسوزونش ، هرکاری میخوای بکن
416
00:50:30,319 --> 00:50:35,094
قلعه سیاه دیگه مال توئه
417
00:50:38,861 --> 00:50:43,665
نــگهـبـانـی مــن بــه پــایــان رســـیــده
418
00:50:43,938 --> 00:55:43,938
هادي فارسي: ترجمه و زمانبندي کامل
Hadi.Farsi@Yahoo.Com
وبلاگ زيرنويس هاي هادي فارسي : www.HFSS.rozblog.com