1 00:00:00,306 --> 00:00:01,806 ،می‌خوام نانسی‌رو با تبر بکشم 2 00:00:01,807 --> 00:00:03,708 .وقتی آقای کنیِر هم برگشت، می‌کشمش 3 00:00:04,777 --> 00:00:06,044 تو هم اگه بدونی چی به‌نفعت‌‍ه، کمکم می‌کنی 4 00:00:06,045 --> 00:00:08,179 .و گرنه، همه تقصیراش میُفته گردن خودت 5 00:00:08,180 --> 00:00:10,648 .حکم، اعدام به‌وسیله‌ی چوبه‌ی دار است 6 00:00:10,649 --> 00:00:12,150 ،شهادتِ جیمی ترتیبمُ داد 7 00:00:12,151 --> 00:00:14,786 ،اتفاقی که نیُفتاده .پس چیزی‌هم لازم نیست تموم بشه 8 00:00:14,787 --> 00:00:16,481 .نه، نه، نه 9 00:00:16,482 --> 00:00:20,792 شاید بد نباشه متود هیپنوتیسم عصبی .آقای جروم دوپونت رو هم یه امتحانی بکنیم 10 00:00:20,793 --> 00:00:22,360 تا حالا تو عمرت هیپنوتیسم شدی؟ - .تمنا دارم - 11 00:00:22,361 --> 00:00:23,428 .خب خدا نکنه، جناب 12 00:00:23,429 --> 00:00:25,296 دیر یا زود، بالأخره ته‌توی .این قضیه رو در میاریم 13 00:00:25,297 --> 00:00:26,898 ،واقعاً اگه بالأخره تمام حقیقت رو بفهمم 14 00:00:26,899 --> 00:00:29,100 .خاطرم خیلی آروم میشه، آقا 15 00:00:30,524 --> 00:00:38,524 « AbG مترجـم: سـروش » 16 00:00:38,548 --> 00:00:43,548 «« تـک مـووی، سیـنـمای تـک »» WwW.TakMovie.Co 17 00:01:04,534 --> 00:01:14,534 ،یه شکافتگی‌ای توی ذهنم حس کردم ،طوری‌که انگار مغزم دو نصف شده بود .سعی کردم لایه‌لایه به هم بچسبونمش، ولی جور نمی‌شدن [ اِمیلی دیکنسون ] 18 00:01:24,887 --> 00:01:26,755 .دکتر جردن، چه افتخاری 19 00:01:26,756 --> 00:01:28,923 نه، شما لطف کردین که برام وقت گذاشتن 20 00:01:32,094 --> 00:01:34,429 ،شما جونِ گریس مارکس رو بر خلاف 21 00:01:34,430 --> 00:01:36,798 .شانس پایینی که بود، نجات دادین 22 00:01:37,466 --> 00:01:40,819 کنجکاوم ببینم دقیقاً با چه راهی .موفق به انجام این‌کار شدین 23 00:01:41,621 --> 00:01:44,089 ما وُکلا همیشه عاشق اینیم که .یه فرصتی پیدا شه، یکمی لاف بزنیم 24 00:01:44,857 --> 00:01:46,258 ...ولی، قبلِ اینکه شروع کنین 25 00:01:46,259 --> 00:01:47,926 شراب؟ - .نه، ممنون - 26 00:01:48,661 --> 00:01:50,962 ،شما برای هر دوی گریس مارکس 27 00:01:51,164 --> 00:01:52,964 .و جیمز مک‌درموت وکالت کردین، فکر می‌کنم 28 00:01:52,965 --> 00:01:55,167 بله، البته حالا که بهش فکر می‌کنم ،کار درستی نبود 29 00:01:55,168 --> 00:01:56,935 .چون‌که نفع‌های شخصی متضادی داشتن 30 00:01:56,936 --> 00:01:59,237 ولی، اون‌موقع خیلی وکالت 31 00:01:59,238 --> 00:02:01,072 .حرفه‌ای دنبال نمی‌شد 32 00:02:02,709 --> 00:02:06,211 موندم، چرا مک‌درموت انقدر لفتش داد تا به گریس اون اتهامات رو بزنه؟ 33 00:02:06,212 --> 00:02:07,279 ،خب، تا تهِ داستان 34 00:02:07,280 --> 00:02:08,914 امیدوار بود که شاید بتونه ،تخفیف مجازاتی بگیره 35 00:02:08,915 --> 00:02:10,015 .چون‌که خب به گریس تخفیف خورده بود 36 00:02:10,016 --> 00:02:11,650 و خب، با متهم‌کردنِ گریس 37 00:02:11,651 --> 00:02:13,819 ،به خودش هم اتهامات زیادی بسته می‌شد 38 00:02:13,820 --> 00:02:16,121 چون‌که باید به اون داستانِ تبرزنی .و غیره اعتراف می‌کرد 39 00:02:16,122 --> 00:02:19,491 در مقابل، گریس هم می‌تونست اونُ به تقاص پس‌ندادن .برای جرم‌هایی که انجام داده متهم کنه 40 00:02:19,692 --> 00:02:20,926 .همین‌طوره - .هوم - 41 00:02:20,927 --> 00:02:22,894 ،اتفاقاً وقتی‌که زمانش سر رسید .شونه‌ای خالی نکرد 42 00:02:25,898 --> 00:02:29,167 .اون دختر واقعاً زن پر دل و جرأتی‌‍ه 43 00:02:29,168 --> 00:02:31,369 .اگه مرد بود، وکیل خیلی خوبی می‌شد 44 00:02:32,705 --> 00:02:36,207 خب، پس با این "بانوی سکوت"‌‍مون ملاقات داشتین؟ 45 00:02:36,809 --> 00:02:38,009 به این اسم صداش می‌کنین؟ 46 00:02:40,279 --> 00:02:43,381 آره، وقت تقریباً قابل توجهی ،رو باهاش گذروندم 47 00:02:44,250 --> 00:02:45,817 ...و سعی داشتم مشخص کنم که 48 00:02:46,085 --> 00:02:47,285 که بی‌گناهه یا نه؟ 49 00:02:48,287 --> 00:02:49,587 .که دیوونه‌ست یا نه 50 00:02:50,223 --> 00:02:51,957 .یا بوده، سرِ زمانی که قتل‌ها صورت گرفته 51 00:02:52,892 --> 00:02:54,526 .که به گمونم، دیوونگی هم نوعی بی‌گناهی‌‍ه 52 00:02:55,027 --> 00:02:56,294 خب، می‌بینم که این گریسِ دلکش‌مون 53 00:02:56,295 --> 00:02:58,229 .بدجوری فکرتونُ مشغول خودش کرده [ تحت‌اللفظی: می‌بینم که با گریس تعقیب‌وگریزِ دل‌انگیزی داشتین ] 54 00:03:00,032 --> 00:03:01,232 .خیلی‌هم دل‌انگیز نه 55 00:03:02,635 --> 00:03:04,235 .ولی باید اعتراف کنم که خیلی گیجم کرده 56 00:03:05,378 --> 00:03:07,505 .چیزایی که میگه به‌نظر حقیقت دارن 57 00:03:08,074 --> 00:03:09,341 ،رفتار صادقانه‌ای داره 58 00:03:09,342 --> 00:03:10,942 ولی نمی‌تونم این فکرُ از تو ذهنم خارج کنم 59 00:03:10,943 --> 00:03:12,043 ...که شاید یه‌طورایی 60 00:03:13,179 --> 00:03:15,413 ،که توضیحش برام سخته .گریس داره بهم دروغ میگه 61 00:03:15,815 --> 00:03:17,015 دروغ؟ - .هوم - 62 00:03:17,416 --> 00:03:19,284 .البته که عبارت سخت‌گیرانه‌ای‌‍ه 63 00:03:19,819 --> 00:03:21,853 یعنی سؤالت اینه که آیا حرفاش دروغ بوده یا نه؟ 64 00:03:23,422 --> 00:03:24,823 .بذار اینطوری بگم 65 00:03:25,025 --> 00:03:28,093 مگه "شهرزادِ قصه‌گو" دروغ می‌گفت؟ .از نظر خودش که نه 66 00:03:29,095 --> 00:03:30,562 درسته که داستان‌هایی که تعریف می‌کرد 67 00:03:30,563 --> 00:03:34,399 هیچ‌وقت نباید در معرضِ مقوله‌های سخت‌گیرانه‌ای .از جمله راست یا غلط قرار بگیرن 68 00:03:34,400 --> 00:03:37,769 ببین، شاید گریس مارکس لازم داشت که 69 00:03:37,770 --> 00:03:40,405 چیزایی که بهت گفته رو بگه .تا به هدف دل‌خواهش برسه 70 00:03:40,406 --> 00:03:41,606 که چیه؟ 71 00:03:43,409 --> 00:03:45,143 .تا "سلطان" رو مشغول و سرگرم نگه داره اشاره به داستان شهرزادِ قصه‌گو که برای جلوگیری و به‌تعویق انداختن مرگ خود هر شب یک داستان ] [ .برای شهریار شاهی تعریف می‌کرد که هر شبِ ازدواجش همسران خود را به قتل می‌رسانید 72 00:03:46,279 --> 00:03:48,013 ،تا جلوی رفتن‌تون رو بگیره و مطمئن بشه که تا زمانی‌که ممکنه 73 00:03:48,014 --> 00:03:49,748 .باهاش توی اتاق بمونید 74 00:03:49,749 --> 00:03:51,783 خب آخه چه فایده‌ای می‌تونسته داشته باشه؟ 75 00:03:51,784 --> 00:03:53,485 سرگرم‌کردنِ من که جلوی .زندان رفتنشُ نمی‌گیره 76 00:03:53,486 --> 00:03:55,182 قضیه روشن نیست؟ 77 00:03:55,183 --> 00:03:57,389 .اون طفلکی عاشق‌تون شده 78 00:03:58,457 --> 00:04:00,992 یه مرد مجرد، کم و بیش جوون و خوش‌سیما 79 00:04:00,993 --> 00:04:03,361 ،به نظرِ کسی که خیلی وقته تنها و بی‌کس‌‍ه میاد 80 00:04:03,362 --> 00:04:05,463 .کسی‌که خیلی وقته یار مذکری نداشته 81 00:04:05,865 --> 00:04:09,134 شما بی‌شک موضوعِ خیال‌پردازی‌های روزانه‌شین 82 00:04:09,135 --> 00:04:10,268 .نه بابا 83 00:04:10,269 --> 00:04:11,870 .من‌که میگم، بله بابا 84 00:04:13,072 --> 00:04:14,806 ،من هم دقیقاً همچین چیزی رو تجربه کردم 85 00:04:14,807 --> 00:04:16,041 .یا شبیه‌اش رو 86 00:04:16,475 --> 00:04:18,276 باید ساعت‌ها رو باهاش توی سلولی 87 00:04:18,277 --> 00:04:19,511 .توی تورنتو می‌گذروندم 88 00:04:19,512 --> 00:04:21,479 اونم وقتی‌که داستانشُ برام تعریف می‌کرد 89 00:04:21,480 --> 00:04:23,281 .اونم با تک‌تک جزئیاتِ ممکن 90 00:04:23,282 --> 00:04:25,150 .یعنی، بدجوری عاشقم شده بود 91 00:04:25,151 --> 00:04:27,886 لازم بود یه بار لمسش کنم تا 92 00:04:27,887 --> 00:04:29,421 .خودشُ کل‌الهم بندازه تو بغلم 93 00:04:29,889 --> 00:04:31,089 .لابد دیگه 94 00:04:31,858 --> 00:04:35,160 و منم اعتراف می‌کنم، کمی وسوسه شده بودم 95 00:04:35,161 --> 00:04:37,629 یعنی، اون موقع خیلی جوون و حساس بود 96 00:04:38,431 --> 00:04:41,833 اگر چه، زندگی تو زندان بدون‌شک .سرسخت و زخمتش کرده 97 00:04:46,539 --> 00:04:50,008 اصلاً من‌که تا به‌حال ذره‌ای .از این چیزایی که می‌گین ندیدم 98 00:04:50,509 --> 00:04:51,709 .درمورد خودم عرض می‌کنم 99 00:04:57,316 --> 00:04:59,217 خب، من‌که خیلی خوش‌شانس بودم 100 00:05:00,519 --> 00:05:02,387 و در حقیقت، گریس هم همین‌طور 101 00:05:02,488 --> 00:05:05,356 که مرگ آقای کنیر قبل از .اون‌یکی قتل اتفاق افتاد 102 00:05:06,025 --> 00:05:07,359 منظورم اینه که جفت‌شون برای 103 00:05:07,360 --> 00:05:08,960 قتل اولی متهم شناخته شده بودن 104 00:05:08,961 --> 00:05:12,264 و به‌نظر دیگه لزومی نداشت که .قتل دومی بررسیِ خاصی شه 105 00:05:12,265 --> 00:05:14,266 پس، گریس اصلاً برای قتل نانسی مونتگومری 106 00:05:14,267 --> 00:05:15,433 .محاکمه‌ای نشد 107 00:05:15,434 --> 00:05:16,634 و اگه می‌شد؟ 108 00:05:18,304 --> 00:05:19,664 خب، من‌که دیگه نمی‌تونستم نجاتش بدم 109 00:05:20,373 --> 00:05:22,574 .نظر عمومیِ مردم برام خیلی سنگین می‌شد [ نمی‌تونستم نظر هیئت ژوری رو جلب کنم ] 110 00:05:23,075 --> 00:05:24,275 .حتماً اعدام می‌شد 111 00:05:25,811 --> 00:05:27,612 .ولی از نظر خودتون، گریس بی‌گناه بود 112 00:05:28,948 --> 00:05:31,015 .دقیقاً برعکس، خیر 113 00:05:32,285 --> 00:05:34,385 از نظر من، گریس بی‌شک گناه‌کار بود 114 00:05:45,531 --> 00:05:47,732 رفته بودی تورنتو چی‌کار کنی، دکتر جردن؟ 115 00:05:48,267 --> 00:05:49,501 ،رفته بودی با آدما صحبت کنی 116 00:05:49,502 --> 00:05:51,536 سعی کنی بفهمی گناهگارم یا نه؟ 117 00:05:54,907 --> 00:05:56,374 از اون راه نمی‌تونستی متوجه شی 118 00:05:57,043 --> 00:05:58,843 ،هنوز نمی‌فهمی 119 00:05:58,844 --> 00:06:01,713 اون حس گناه بخاطر کارایی که .خودت کردی سراغت نمیاد 120 00:06:02,148 --> 00:06:04,282 بلکه بخاطر کارایی که .بقیه باهات کردن میاد 121 00:06:05,584 --> 00:06:06,985 .داشتی لاغر می‌شدی 122 00:06:07,920 --> 00:06:10,155 به گمونم شکارِ یه مصیبت .همیشگی شده بودی 123 00:06:18,497 --> 00:06:19,697 .دکتر جردن 124 00:06:20,199 --> 00:06:22,167 گریس، باهات چی‌کار کردن؟ 125 00:06:36,115 --> 00:06:37,515 چه بلایی سر موهات آوردن؟ 126 00:06:40,486 --> 00:06:42,487 .برای حرف‌کشیدن ازم خیلی کارا باهام کردن 127 00:06:59,071 --> 00:07:01,072 تو این مدتی که نبودین تو فکر بودم 128 00:07:01,574 --> 00:07:03,308 تو فکرِ این‌که چه‌چیزایی بهتون بگم 129 00:07:03,309 --> 00:07:04,909 ،منم تو فکر بودم، گریس 130 00:07:04,910 --> 00:07:06,611 با خودم گفتم شاید دیگه وقتش باشه 131 00:07:06,612 --> 00:07:08,513 متُودهای دیگه‌ای رو هم برای .برگردوندن حافظه‌ات امتحان کنیم 132 00:07:08,914 --> 00:07:11,750 .دکتر دوپونت گفت که حاضره هیپنوتیسمت کنه 133 00:07:11,751 --> 00:07:13,418 تنها کاری که باید بکنی اینه ،که رو یه صندلی بشینی 134 00:07:13,419 --> 00:07:16,254 و وقتی دکتر دوپونت بهت میگه .که به‌خواب بری، همین‌کارو هم بکنی 135 00:07:17,089 --> 00:07:18,289 ...چطوری 136 00:07:20,226 --> 00:07:22,160 دکتر دوپونت چطوری می‌خواد منُ بخوابونه؟ 137 00:07:23,562 --> 00:07:25,296 همه‌ی این‌هارو فردا توضیح میده 138 00:07:25,297 --> 00:07:26,497 ...امیدوارم 139 00:07:27,266 --> 00:07:29,367 با این روش، بتونیم حافظه‌اتُ برگردونیم 140 00:07:29,368 --> 00:07:31,069 خیلی مطمئن نیستم که بخوام برگردن 141 00:07:34,907 --> 00:07:36,774 ولی، اگه کمک‌تون می‌کنه .هرکاری بگین انجام میدم 142 00:07:37,943 --> 00:07:39,143 .هوم 143 00:07:41,614 --> 00:07:42,814 .نگاه 144 00:07:43,482 --> 00:07:45,283 لیدیا آلبوم یادگاری‌اشُ اینجا گذاشته 145 00:07:45,451 --> 00:07:47,218 .نمی‌دونم برای شما جاش گذاشته یا نه 146 00:07:55,494 --> 00:07:57,595 تو بودی، توی آلبوم یادگاری‌ات چی نگه می‌داشتی؟ 147 00:08:02,001 --> 00:08:04,502 یه تیکه پارچه از لباس خوابی .که توی زندان تنم می‌کردم 148 00:08:07,339 --> 00:08:09,474 .یه تیکه از زیر پیراهنیِ خونین 149 00:08:13,045 --> 00:08:14,312 ،یه بند از دستمال گردن 150 00:08:15,714 --> 00:08:17,348 .یه دستمالِ سفید با گل‌های آبی 151 00:08:18,317 --> 00:08:19,517 ."گلِ "سیاه‌دانه‌ی دمشقی 152 00:08:25,691 --> 00:08:27,692 .فردا می‌بینمت، گریس 153 00:08:29,128 --> 00:08:30,361 .اونجا کنارت می‌شینم و گوش میدم 154 00:08:32,198 --> 00:08:33,564 .بله، دکتر، می‌دونم که میاین 155 00:08:45,678 --> 00:08:49,247 ♪ .یه‌زمانی ناپیدا بودم ♪ 156 00:08:49,281 --> 00:08:52,216 ♪ .ولی حالا پیدا شدم ♪ 157 00:08:52,685 --> 00:08:58,589 ♪ .نابینا بودم، ولی الان بینا شدم ♪ 158 00:09:00,459 --> 00:09:02,760 .موندم اسممُ از روی "تسبیحات" انتخاب کردن یا نه [ سرودی روحانی در حمدِ خداوند ] 159 00:09:04,931 --> 00:09:06,464 .کاش همین‌طور بوده باشه 160 00:09:08,267 --> 00:09:09,501 .منم دوست دارم پیدا بشم 161 00:09:11,070 --> 00:09:12,370 .دوست دارم بینا بشم 162 00:09:13,406 --> 00:09:14,606 .یا دیده بشم 163 00:09:16,375 --> 00:09:18,209 ،موندم آیا از نظرِ خداوند 164 00:09:18,377 --> 00:09:20,078 .هم همین‌طوری‌‍ه یا نه 165 00:09:22,315 --> 00:09:23,948 :همون‌طور که انجیل هم میگه 166 00:09:24,450 --> 00:09:26,618 ،الانه، درونِ شیشه‌ای را می‌نگریم، نا واضح 167 00:09:28,087 --> 00:09:29,587 ،اما بعد، رو در رو 168 00:09:31,157 --> 00:09:32,524 ،اگه رو در رو باشه 169 00:09:33,392 --> 00:09:34,760 .حتماً دو جفت چشم وجود داره 170 00:09:54,070 --> 00:09:55,504 خیلی‌خب 171 00:09:57,574 --> 00:09:58,774 .وقتش‌‍ه 172 00:10:07,317 --> 00:10:08,684 .خب، می‌بینم که همگی اومدین 173 00:10:08,685 --> 00:10:10,719 و اگه ممکنه بگم که، واقعاً از 174 00:10:10,720 --> 00:10:13,722 .هر دوی علاقه و اعتمادتون به‌من خوش‌حالم 175 00:10:14,390 --> 00:10:15,724 .گریس، می‌تونی بشینی اینجا 176 00:10:20,797 --> 00:10:21,997 جات راحت هست؟ 177 00:10:23,366 --> 00:10:25,100 .گریس، هیچ جای ترسی وجود نداره 178 00:10:25,101 --> 00:10:26,902 .اینجا کسی قصدِ صدمه‌زدن بهت نداره 179 00:10:28,004 --> 00:10:29,972 قبلاً به گریس توضیح دادم که ،فقط لازمه که به صدای من گوش بده 180 00:10:29,973 --> 00:10:31,573 .و به خواب بره 181 00:10:31,574 --> 00:10:32,774 مفهومه، گریس؟ 182 00:10:34,877 --> 00:10:36,077 .خیلی‌خوب 183 00:10:36,879 --> 00:10:40,115 ،حالا ببینید، این عملیات کاملاً علمی‌‍ه 184 00:10:40,717 --> 00:10:42,717 پس تمنا دارم که خواهشاً 185 00:10:43,052 --> 00:10:45,153 فکرِ هر گونه "مسمریسم" یا 186 00:10:45,154 --> 00:10:47,522 .افعالِ شیادانه‌ی دیگه‌ای رو از ذهن‌تون خارج کنید مسمریسم: عملی مانند هیپنوتیسم با این تفاوت که کننده‌ی این عمل انرژیِ شخص مورد نظر ] [ .رو منتقل می‌کرد تا حالت خمارگونه‌ای درش ایجاد کنه و غیرعلمی تلقی می‌شد 187 00:10:47,724 --> 00:10:50,759 لطفاً تا بعد از این‌که گریس کاملاً .به خواب بره سکوت رو رعایت کنید 188 00:10:50,893 --> 00:10:53,094 و اون‌موقع می‌تونید خیلی آروم .شروع به صحبت کنید 189 00:10:53,429 --> 00:10:55,864 مفهومه؟ .عالیه 190 00:10:55,999 --> 00:10:57,232 .بیاین شروع کنیم 191 00:11:05,375 --> 00:11:06,741 .گریس، داری سنگین میشی 192 00:11:07,577 --> 00:11:11,246 .خیلی‌خیلی سنگین 193 00:11:11,848 --> 00:11:13,815 اعضای بدنت اون‌قدری سنگین شدن که 194 00:11:14,517 --> 00:11:17,118 .دارن می‌کشنت به‌سمت زمین 195 00:11:18,454 --> 00:11:19,955 .نمی‌تونی تکون بخوری و جابه‌جا شی 196 00:11:27,530 --> 00:11:29,297 .پلک‌هات دارن سنگین میشن 197 00:11:30,099 --> 00:11:31,900 .حس خواب‌آلودگی داری 198 00:11:32,101 --> 00:11:34,636 .خیلی‌خیلی خواب‌آلو شدی 199 00:11:35,638 --> 00:11:40,075 و حالا، اعضای بدنت شناور شدن ،و دارن حرکت می‌کنن 200 00:11:40,576 --> 00:11:44,112 و به‌طرز آرومی، غرق می‌شن و میرن به سمتِ پایین 201 00:11:44,113 --> 00:11:46,181 .که انگار دارن وارد آب میشن 202 00:11:54,057 --> 00:11:55,757 گریس، صدامُ می‌شنوی؟ 203 00:11:56,492 --> 00:11:57,726 .بله 204 00:11:58,828 --> 00:12:00,028 .خوبه 205 00:12:00,163 --> 00:12:01,997 الان خوابی، گریس؟ 206 00:12:03,833 --> 00:12:05,700 .بله - .خیلی خوبه - 207 00:12:06,035 --> 00:12:09,604 .وقتی بیدار شی، هیچ‌کدوم از این‌هارو به خاطر نمیاری 208 00:12:11,741 --> 00:12:13,308 .حالا، ببین، می‌خوام که بری تو عمقِ بیشتری [ .توی آب ] 209 00:12:15,611 --> 00:12:16,811 ،عمیق 210 00:12:18,915 --> 00:12:20,115 .و عمیق‌تر 211 00:12:23,119 --> 00:12:25,253 حالا، گریس، لطفاً دست راستت رو بیار بالا 212 00:12:29,492 --> 00:12:32,928 ،دستت یه میله‌ی آهنی‌‍ه .هیچ‌کس نمی‌تونه خَمش کنه 213 00:12:33,563 --> 00:12:35,030 کسی می‌خواد امتحان کنه؟ 214 00:12:39,635 --> 00:12:40,835 نبود؟ 215 00:12:42,205 --> 00:12:43,405 .مهم نیست [ .به درک ] 216 00:12:53,916 --> 00:12:55,850 .دارم همه‌ی زورمُ می‌زنم 217 00:13:01,858 --> 00:13:04,125 .عالی بود، گریس .دیگه می‌تونی دستتُ بیاری پایین 218 00:13:11,100 --> 00:13:12,167 .چشم‌هاش که بازن 219 00:13:12,168 --> 00:13:14,235 .که طبیعی‌‍ه و اهمیتی‌هم نداره 220 00:13:14,637 --> 00:13:17,205 تو این وضعیت، شخص ممکنه بتونه خیلی چیزهارو 221 00:13:17,206 --> 00:13:18,507 ،تشخیص بده و متوجه‌شون شه 222 00:13:18,508 --> 00:13:20,141 حتی وقتی که چشم‌هاشون کاملاً بسته‌ست 223 00:13:20,777 --> 00:13:21,977 ادامه بدیم؟ 224 00:13:32,922 --> 00:13:34,756 .چه‌قدر عجیب‌غریب شده 225 00:13:34,824 --> 00:13:36,758 .برای کمک به تمرکز کردنش‌‍ه 226 00:13:37,960 --> 00:13:40,095 دیدِ درونیِ انسان، وقتی دید خارجی پنهان بشه 227 00:13:40,096 --> 00:13:41,896 .تیزتر و باهوش‌تر عمل می‌کنه 228 00:13:43,032 --> 00:13:44,232 ،خب، دکتر جردن 229 00:13:44,967 --> 00:13:47,769 حالا می‌تونیم به‌سلامت سفری .به گذشته‌اش داشته باشیم 230 00:13:48,237 --> 00:13:50,772 دقیقاً می‌خواین که چه سؤالی ازش بپرسم؟ 231 00:13:57,046 --> 00:13:58,914 .راجب منزل آقای کنیر ازش سؤال کن 232 00:13:58,915 --> 00:14:00,949 کدوم قسمتش؟ .باید دقیق‌تر بگین 233 00:14:02,051 --> 00:14:03,852 .اِیوون خونه - .اِیوون - 234 00:14:05,288 --> 00:14:06,688 ...گریس 235 00:14:07,990 --> 00:14:11,826 ،الان جلوی اِیوون خونه‌ی آقای کنیر وایسادی 236 00:14:13,329 --> 00:14:14,829 چی می‌بینی؟ 237 00:14:19,302 --> 00:14:20,835 .گل می‌بینم 238 00:14:21,804 --> 00:14:23,004 .غروب آفتاب رو 239 00:14:25,041 --> 00:14:27,375 .خیلی خوش‌حالم، می‌خوام همین‌جا بمونم 240 00:14:28,144 --> 00:14:30,311 .بهش بگو پاشه، بره داخلِ خونه 241 00:14:38,254 --> 00:14:40,121 بهش بگو بره سمت در مخفی‌ای .که توی پذیرایی‌‍ه 242 00:14:40,122 --> 00:14:41,923 .همونی که به‌سمتِ زیرزمین باز میشه 243 00:14:44,193 --> 00:14:47,829 .گریس، برو توی خونه‌ی آقای کنیر 244 00:14:56,305 --> 00:14:58,239 .انگار یه روح اینجا توی اتاق‌‍ه 245 00:14:58,341 --> 00:14:59,875 !ترسیدم، پارچه‌رو از رو سرش بردارین 246 00:14:59,876 --> 00:15:01,109 .هنوز نه 247 00:15:01,844 --> 00:15:03,578 .باید خون‌سردیِ خودتونُ حفظ کنید 248 00:15:03,579 --> 00:15:05,346 خواهش می‌کنم، این‌که جلسه‌ی احضار روح نیست 249 00:15:08,351 --> 00:15:10,051 میشه ادامه بدیم؟ 250 00:15:10,406 --> 00:15:13,021 ازش بپرس رابطه‌ای با جیمز مک‌درموت داشته یا نه؟ 251 00:15:16,125 --> 00:15:17,225 .گریس 252 00:15:17,226 --> 00:15:19,894 تا حالا هیچ‌گونه ارتباطی با جیمز مک‌درموت داشتی؟ 253 00:15:22,031 --> 00:15:24,099 ارتباط؟ 254 00:15:25,735 --> 00:15:27,102 منظورتون چیه؟ 255 00:15:29,639 --> 00:15:33,174 ،جدی، دکتر !واقعاً که آدم دورویی هستین 256 00:15:34,210 --> 00:15:37,312 ،می‌خواین بدونین که بوسیدمش یا نه .که باهاش می‌خوابیدم یا نه 257 00:15:37,313 --> 00:15:39,247 که معشوقه‌اش بودم یا نه؟ همین‌طور نیست؟ 258 00:15:41,317 --> 00:15:42,651 .بله 259 00:15:42,652 --> 00:15:44,119 که آیا کاری‌رو که دوست داری با اون 260 00:15:44,120 --> 00:15:46,187 ،زنیکه‌ی هرزه‌ای که الان دستشُ گرفتی بکنی رو با مک‌درموت کردم یا نه؟ 261 00:15:50,426 --> 00:15:52,961 .می‌خوای بدونی، خب منم بهت میگم 262 00:15:53,930 --> 00:15:55,130 .آره 263 00:15:56,365 --> 00:15:58,800 ،باهاش قرار می‌ذاشتم .بیرونِ حیاط 264 00:16:02,738 --> 00:16:04,339 ،خودمُ می‌مالوندم بهش 265 00:16:05,041 --> 00:16:07,709 ،و می‌ذاشتم ببوسدم .و همه‌جامُ لمس کنه، دکتر 266 00:16:07,710 --> 00:16:09,344 همون‌جاهایی که خودت دوست داری لمس‌شون کنی 267 00:16:09,345 --> 00:16:11,146 چون‌که همیشه برام معلومه 268 00:16:11,948 --> 00:16:13,782 می‌دونم وقتی تو اون اتاق تنگ و خفه 269 00:16:13,783 --> 00:16:15,850 .کنارم می‌شینی، چه فکرایی می‌کنی 270 00:16:17,320 --> 00:16:18,954 ولی همه‌اش همین بود، دکتر 271 00:16:18,955 --> 00:16:20,989 همه‌ی کاری که می‌ذاشتم باهام بکنه، همین بود 272 00:16:23,225 --> 00:16:25,360 ،رو پنجه‌هام می‌چرخوندمش .کنیر رو هم همین‌طور 273 00:16:25,361 --> 00:16:28,062 یه‌کاری کرده بودم .جفت‌شون به سازم برقصم 274 00:16:29,131 --> 00:16:30,331 .ازش دلیلشُ بپرس 275 00:16:31,734 --> 00:16:33,902 .این‌طوری نفس می‌کشیدم 276 00:16:39,175 --> 00:16:41,042 .این‌ور، اون‌ور می‌کردم [ باهاش بازی می‌کردم ] 277 00:16:41,978 --> 00:16:44,245 .بعدش دیگه هرکاری می‌گفتم، می‌کرد 278 00:16:45,915 --> 00:16:47,115 ولی میگی چرا؟ 279 00:16:47,984 --> 00:16:49,317 ...دکتر 280 00:16:50,386 --> 00:16:52,387 .همیشه می‌پرسی چرا 281 00:16:53,155 --> 00:16:56,524 ،فضولی می‌کنی .و یکم‌هم نه 282 00:16:57,259 --> 00:16:58,927 واقعاً که آدم کنجکاوی‌ای، دکتر 283 00:16:58,928 --> 00:17:00,695 !کنجکاویِ زیاد سر آدمُ به باد میده‌ها 284 00:17:00,696 --> 00:17:02,764 ،باید مراقب اون زنیکه‌ی کنار دستت هم باشی 285 00:17:02,765 --> 00:17:04,399 !با اون سوراخ پشمالو و بی‌ریختش 286 00:17:06,636 --> 00:17:08,470 ،دیگه واقعاً بی‌حیایی‌‍ه !لیدیا بیا بریم 287 00:17:08,471 --> 00:17:11,239 .حیا و احترام باید در راهِ کسب علم فدا بشه 288 00:17:11,240 --> 00:17:12,474 .لطفاً سر جاتون بمونید 289 00:17:12,475 --> 00:17:15,178 ،ولی این یه روح‌‍ه .روحی که کنترل گریس رو به‌دستش گرفته 290 00:17:15,179 --> 00:17:16,211 !این‌که علمی نیست 291 00:17:16,212 --> 00:17:18,179 !اصرار دارم که سکوت رو رعایت کنید 292 00:17:18,180 --> 00:17:19,414 بپرس که 293 00:17:19,415 --> 00:17:21,950 ،جمعه، 28 ژوئیه‌ی سال 1843 294 00:17:22,451 --> 00:17:25,253 .توی زیرزمین خونه‌ی آقای کنیر بوده یا نه 295 00:17:26,255 --> 00:17:27,455 .گریس، زیرزمین 296 00:17:28,758 --> 00:17:29,991 .زیرزمینُ تجسم کن 297 00:17:30,760 --> 00:17:32,994 .برگرد به گذشته، پایین‌تر برو 298 00:17:46,842 --> 00:17:48,076 .بله 299 00:17:49,812 --> 00:17:51,279 ،کنار در ورودی 300 00:17:52,982 --> 00:17:54,949 ،در مخفی‌رو باز می‌کنم 301 00:17:56,252 --> 00:17:59,087 .میرم پایین پله‌ها 302 00:18:06,062 --> 00:18:09,164 بشکه، ویسکی، و سبزیجات 303 00:18:09,165 --> 00:18:11,165 .توی جعبه‌هایی پُر از شن و ماسه 304 00:18:12,902 --> 00:18:14,168 .اونجا روی زمین 305 00:18:15,304 --> 00:18:17,372 .آره، من اون‌روز توی زیرزمین بودم 306 00:18:18,441 --> 00:18:20,141 بپرس نانسی هم اونجا بوده یا نه 307 00:18:23,212 --> 00:18:25,513 آره بابا، اونُ هم دیدم 308 00:18:28,017 --> 00:18:29,651 همون‌طوری که الان تو رو می‌بینم، دکتر 309 00:18:30,319 --> 00:18:32,153 .و صداتُ هم می‌شنوم 310 00:18:32,488 --> 00:18:35,223 زنده بود؟ هنوز نفس می‌کشید؟ 311 00:18:35,458 --> 00:18:37,559 .تا حدی زنده بود 312 00:18:37,560 --> 00:18:39,294 .یا تا حدی مُرده 313 00:18:40,529 --> 00:18:44,032 .لازم داشت که خلاصش کنن 314 00:18:52,074 --> 00:18:53,474 تو هم تو خفه‌کردنش کمکی کردی؟ 315 00:18:54,910 --> 00:18:57,111 دستمال‌گردنم بود که خفه‌ش کرد 316 00:18:57,313 --> 00:18:59,113 چه نقش و نگار قشنگی‌هم روش داشت 317 00:18:59,348 --> 00:19:01,783 خیلی حیف شد که اون دستمالُ از دست دادم 318 00:19:01,784 --> 00:19:04,385 ،خیلی وقت بود که داشتمش .مالِ مادرم بود 319 00:19:05,287 --> 00:19:06,955 .باید از گردن نانسی درش میاوردم 320 00:19:06,956 --> 00:19:08,123 .ولی جیمز نمی‌ذاشت برش دارم 321 00:19:08,124 --> 00:19:09,991 .گوشواره‌های طلاش رو هم همین‌طور 322 00:19:10,826 --> 00:19:11,893 ،خونی بود 323 00:19:11,894 --> 00:19:13,328 .ولی می‌شد بشوریش 324 00:19:14,130 --> 00:19:15,330 .پس تو کُشتیش 325 00:19:16,565 --> 00:19:18,132 .همیشه همین فکرُ می‌کردم 326 00:19:21,170 --> 00:19:22,403 !دستمال‌گردنتُ بده من 327 00:19:38,220 --> 00:19:39,520 .اون دستمال کُشتش 328 00:19:39,622 --> 00:19:41,022 .دست‌هامون فقط نگه‌اش داشت 329 00:19:42,391 --> 00:19:44,759 .باید می‌مُرد، جزای گناه‌کردن مرگ‌‍ه 330 00:19:48,898 --> 00:19:50,565 .یالا 331 00:20:14,456 --> 00:20:16,391 گریس، فکر می‌کردم بهتر از این‌حرفایی 332 00:20:16,725 --> 00:20:19,127 .این‌همه سال گول‌مون زدی 333 00:20:21,430 --> 00:20:23,398 .شماها خودتون، خودتونُ گول زدین 334 00:20:24,733 --> 00:20:26,567 .من‌که گریس نیستم 335 00:20:36,645 --> 00:20:38,780 .نکن... وایسا 336 00:20:51,627 --> 00:20:53,761 .گریس روحش‌هم خبر نداشت 337 00:21:05,374 --> 00:21:09,277 ♪ اجازه‌دهید آب و خونی که ♪ 338 00:21:09,645 --> 00:21:13,548 ♪ ...از شکاف‌تان جاری شده ♪ 339 00:21:13,549 --> 00:21:14,749 .کُشتمش 340 00:21:14,984 --> 00:21:19,120 ♪ .صخره‌های کهنه، برایم شکافته شوید ♪ 341 00:21:20,122 --> 00:21:23,825 ♪ .بگذارید در درون‌تان، خودم را مخفی کنم ♪ 342 00:21:25,661 --> 00:21:26,861 .گریس نیستی 343 00:21:28,163 --> 00:21:29,697 اگه گریس نیستی، پس کی‌ای؟ 344 00:21:29,698 --> 00:21:31,065 .باید جواب بدی، بهت دستور میدم 345 00:21:31,066 --> 00:21:32,166 ،نمی‌تونی بهم دستور بدی .باید حدس بزنید 346 00:21:32,167 --> 00:21:34,168 تو جلسه‌ی احضار روح، ارواح توسط .دیگران شروع به صحبت می‌کنن 347 00:21:34,169 --> 00:21:35,670 .ولی بعضی‌وقت‌ها هم دروغ میگن دیگه 348 00:21:35,671 --> 00:21:37,171 .من که دروغ نمیگم 349 00:21:37,406 --> 00:21:38,740 .من دیگه کارم از دروغ‌گفتن گذشته 350 00:21:38,741 --> 00:21:41,943 ،شاید جیمز مک‌درموت‌‍ه .و اومده به گریس تهمت بزنه 351 00:21:42,177 --> 00:21:43,511 ،جیمز نه که .عجوزه‌ی شیاد 352 00:21:43,512 --> 00:21:46,481 ،خواهش می‌کنم، خانم کوئنل .این که روح نیست 353 00:21:46,615 --> 00:21:48,349 معتقدم که الان شاهدِ 354 00:21:48,350 --> 00:21:49,817 .پدیده‌ی کاملاً طبیعی‌ای هستیم 355 00:21:49,838 --> 00:21:52,587 ،پس نانسی‌‍ه، ارواح گاهی بی‌ادبن .به آدم فحش میدن 356 00:21:52,588 --> 00:21:54,388 .بعضی‌ها طاقتِ کشته‌شدنُ ندارن دیگه 357 00:21:54,390 --> 00:21:56,324 ،نانسی هم نه .زنیکه‌ی احمق 358 00:21:56,358 --> 00:21:57,758 ،نانسی که حرف نمی‌تونه بزنه 359 00:21:58,294 --> 00:21:59,694 .نه با اون وضعِ گردنش 360 00:22:00,529 --> 00:22:01,896 .یه زمانی، چه گردن قشنگی که نداشت 361 00:22:03,299 --> 00:22:05,233 .ولی نانسی دیگه عصبانی نیست 362 00:22:06,402 --> 00:22:07,668 .متوجهه 363 00:22:08,704 --> 00:22:10,505 .نانسی دیگه دوستم‌‍ه 364 00:22:10,706 --> 00:22:12,640 .با هم یه چیزایی‌رو نصف هم می‌کنیم 365 00:22:16,178 --> 00:22:17,545 ،بیا دیگه، دکتر 366 00:22:18,714 --> 00:22:20,515 تو که از معما خوشت میاد 367 00:22:21,383 --> 00:22:22,783 .جوابُ که خوب می‌دونی 368 00:22:24,320 --> 00:22:26,320 ،بهت گفتم که دستمال‌گردن من بود 369 00:22:26,655 --> 00:22:28,389 همونی که به گریس داده بودم 370 00:22:28,691 --> 00:22:30,725 ،همونی که پیش خودش نگه داشت ...بعد از این‌که 371 00:22:32,494 --> 00:22:33,828 ♪ ،اُوه ♪ 372 00:22:33,829 --> 00:22:36,531 ♪ این حقیقتِ همیشگی ♪ 373 00:22:36,532 --> 00:22:38,700 ♪ توی چشم‌هاش بود که ♪ 374 00:22:38,701 --> 00:22:43,571 ♪ .منُ عاشق "مـری" کرد ♪ 375 00:22:44,373 --> 00:22:45,573 .مری که نه 376 00:22:46,208 --> 00:22:47,375 .مری ویتنی که نمیشه 377 00:22:47,376 --> 00:22:48,576 .من به جیمز گفتم که بکشدشون 378 00:22:49,478 --> 00:22:50,778 .همه‌اشُ اونجا بودم [ کل اون زمان رو پیش‌شون بدم ] 379 00:22:50,779 --> 00:22:52,246 اونجا؟ - .همین‌جا - 380 00:22:53,315 --> 00:22:55,316 ،جایی که الان‌هم هستم .همراهِ گریس 381 00:22:56,618 --> 00:22:58,686 ،یخ زده بودم 382 00:22:58,687 --> 00:23:00,188 ،خوابیده روی اون زمین 383 00:23:01,590 --> 00:23:03,758 .و تنها 384 00:23:03,759 --> 00:23:05,560 .باید خودمُ گرم می‌کردم 385 00:23:06,795 --> 00:23:09,430 .ولی گریس نمی‌دونه، هیچ‌وقت نفهمید 386 00:23:10,332 --> 00:23:12,500 ،یکم مونده بود دارش بزنن 387 00:23:12,501 --> 00:23:13,768 .و اشتباه بزرگی می‌بود 388 00:23:14,403 --> 00:23:16,671 فقط یکم لباس‌هاشُ قرض گرفتم 389 00:23:16,672 --> 00:23:18,973 لباس‌هاش؟ - .پوسته‌ی زمینی‌اش - 390 00:23:19,375 --> 00:23:21,008 .لباس‌های نوش 391 00:23:22,177 --> 00:23:23,745 ،یادش رفت پنجره رو باز کنه 392 00:23:23,746 --> 00:23:25,313 .و منم نتونستم خارج شم 393 00:23:27,516 --> 00:23:29,450 .و نمی‌خواستم که آسیبی بهش بزنم 394 00:23:29,885 --> 00:23:31,886 .نباید بهش بگین - چرا؟ - 395 00:23:31,887 --> 00:23:33,388 خودت می‌دونی چرا، دکتر 396 00:23:33,389 --> 00:23:35,456 دوست داری بندازنش توی اون تیمارستان؟ 397 00:23:35,858 --> 00:23:38,292 اولش بدم نیومد، می‌تونستم بلندبلند حرف بزنم 398 00:23:38,293 --> 00:23:40,628 .می‌تونستم درد و دل کنم 399 00:23:42,731 --> 00:23:44,332 ولی اونا حرفامُ باور نمی‌کردن 400 00:23:45,768 --> 00:23:47,001 بهم گوش نمی‌دادن 401 00:23:47,770 --> 00:23:49,370 حرفامُ نادیده می‌گرفتن 402 00:23:49,371 --> 00:23:51,873 گریس، حقه‌بازی رو تموم کن 403 00:23:51,874 --> 00:23:53,508 من گریس نیستم 404 00:23:53,509 --> 00:23:56,377 واقعاً خودتی؟ .نمی‌خواد بترسی 405 00:23:57,279 --> 00:23:58,512 .حقیقت‌رو بگو 406 00:23:59,481 --> 00:24:00,681 می‌بینی؟ 407 00:24:02,518 --> 00:24:04,285 ،همه‌تون مثل همین 408 00:24:04,286 --> 00:24:05,553 ،اصلاً گوش نمی‌دین 409 00:24:06,355 --> 00:24:08,689 .حرفمُ باور نمی‌کنین 410 00:24:08,690 --> 00:24:10,324 .گوش نمی‌دین 411 00:24:16,265 --> 00:24:17,498 .دیگه رفت 412 00:24:17,499 --> 00:24:19,500 .همیشه معلومه کِی برمی‌گردن به دنیای خودشون 413 00:24:19,501 --> 00:24:22,336 .توی هوا حسش می‌کنی .همون نیروی الکتریسیته‌ست 414 00:24:23,172 --> 00:24:24,372 .گریس 415 00:24:25,307 --> 00:24:26,807 گریس مارکس، صدامُ می‌شنوی؟ 416 00:24:29,244 --> 00:24:30,745 بله 417 00:24:30,779 --> 00:24:31,979 خوبه 418 00:24:33,282 --> 00:24:34,749 .الان دیگه می‌خوام برت گردونم و بیارمت بالا 419 00:24:40,189 --> 00:24:42,923 ،گریس، الان دیگه از هوا هم سبک‌تری هیچ‌چیزی روت سنگینی نمی‌کنه 420 00:24:43,659 --> 00:24:46,394 .و به سمتِ بالا، و بالاتر شناور میشی 421 00:24:46,395 --> 00:24:47,828 .از اعماق میای بیرون 422 00:24:48,497 --> 00:24:49,664 ،نور بالا سرت رو می‌بینی 423 00:24:49,665 --> 00:24:51,666 و همین‌طوری سطحِ حال و حاضر رو می‌شکونی 424 00:24:53,502 --> 00:24:55,736 ،وقتی با دستام بشکن زدم .کاملاً بیدار میشی 425 00:25:14,990 --> 00:25:16,918 .حتماً خوابم برده بوده 426 00:25:17,759 --> 00:25:19,093 چیزی هم یادت میاد؟ 427 00:25:19,928 --> 00:25:21,796 خاطره‌ای از اتفاقی که همین‌الان برات افتاد داری؟ 428 00:25:22,364 --> 00:25:23,564 نه 429 00:25:25,734 --> 00:25:26,934 خواب بودم 430 00:25:30,239 --> 00:25:31,572 .ولی فکر کنم داشتم یه خوابی هم می‌دیدم 431 00:25:33,475 --> 00:25:34,675 خوابِ مادرمُ دیدم 432 00:25:36,311 --> 00:25:37,511 شناور روی سطح دریا 433 00:25:39,381 --> 00:25:40,581 به آرامش رسیده بود 434 00:25:47,256 --> 00:25:49,624 .ممکنه... یکم سرت گیج بره 435 00:25:49,625 --> 00:25:50,825 .اکثراً همین‌طوری میشن 436 00:25:51,093 --> 00:25:52,593 خانم کوئنل میشه ترتیب بدین که گریس 437 00:25:52,594 --> 00:25:54,554 بره تو یه اتاق خوابی و بگیره دراز بکشه؟ 438 00:26:03,372 --> 00:26:04,839 .خانم‌ها و آقایون، واقعاً گیج شدم 439 00:26:04,840 --> 00:26:08,242 فکر می‌کنم که این‌ها دو شخصیتِ کاملاً متمایز از همن 440 00:26:08,243 --> 00:26:10,444 که هر دو در کنار یکدیگه .توی یک بدن وجود دارن 441 00:26:11,013 --> 00:26:14,048 و بااین‌حال خاطرات کاملاً متفاوتی از هم دارن 442 00:26:14,249 --> 00:26:16,517 ...این دو، رسـماً 443 00:26:16,518 --> 00:26:18,252 .دو فرد کاملاً متمایز و جدا از هم هستن 444 00:26:18,253 --> 00:26:19,687 ...اگه حرفی‌که می‌زنم رو قبول کنین که 445 00:26:20,656 --> 00:26:22,556 ،چیزهایی که به یاد میاریم .به ما معنی می‌بخشن 446 00:26:22,758 --> 00:26:24,458 .شاید 447 00:26:24,459 --> 00:26:27,094 ولی، اغلب چیزهایی رو که فراموش می‌کنیم .هم به ما معنی میدن 448 00:26:27,763 --> 00:26:30,164 ...اون یکی صدا، هر چی که بود 449 00:26:31,767 --> 00:26:33,701 .واقعاً خشم و غضب چشمگیری داشت 450 00:26:33,702 --> 00:26:36,504 دکتر جردن، توی گزارش پزشکی‌تون در این‌مورد چی می‌نویسین؟ 451 00:26:36,505 --> 00:26:39,039 باید با دقت زیادی به نظری که .می‌خوام ارائه کنم فکر کنم 452 00:26:40,609 --> 00:26:41,976 من همیشه فکر می‌کردم که 453 00:26:41,977 --> 00:26:44,044 ،گریس بی‌گناه باشه .یا حداقل امیدوار بودم 454 00:26:44,313 --> 00:26:47,848 ،ولی، اگه چیزی که الان شاهدش بودیم ،حادثه‌ای کاملاً طبیعی باشه 455 00:26:47,849 --> 00:26:49,750 پس ما کی باشیم که زیر سؤال ببریمش؟ 456 00:26:49,851 --> 00:26:51,319 ،واقعاً روحی کنترلش رو به دست گرفته بود 457 00:26:51,320 --> 00:26:53,254 ،یا که داشت نقش بازی می‌کرد و تو دلش می‌خندید؟ 458 00:26:53,255 --> 00:26:54,488 ،می‌دونم چی دیدم و شنیدم 459 00:26:54,489 --> 00:26:56,691 ولی ممکنه فقط یه توهم .نشون‌مون داده باشه 460 00:26:56,692 --> 00:26:57,959 دکتر جردن، من که در این مورد .اصلاً باهاتون موافق نیستم 461 00:26:57,960 --> 00:26:58,960 .نه 462 00:26:58,961 --> 00:27:00,861 اگه چیزی رو که الان دیدم ،رو توی گزارشم لحاظ کنم 463 00:27:01,430 --> 00:27:02,630 و بعداً موجبِ ارائه‌ی دادخواستی 464 00:27:02,631 --> 00:27:03,998 ،از طرف گریس بشه [ .شکایت کنه که چرا روش همچین آزمایشی انجام شده و متهم‌شون کنه ] 465 00:27:03,999 --> 00:27:06,334 فوراً هرگونه شانس برای موفقیت .رو ازمون می‌گیره 466 00:27:06,335 --> 00:27:07,835 دکتر جردن، بذارین بیشتر روش فکر کنیم 467 00:27:07,836 --> 00:27:10,738 ،نمی‌تونم بدون قسمِ دروغ خوردن .این گزارشی‌که ازم می‌خواین رو بنویسم 468 00:27:11,607 --> 00:27:13,708 الان محافظه‌کارترین حرکت اینه .که اصلاً گزارشی ننویسم 469 00:27:13,709 --> 00:27:15,710 ،ولی اون همه وقتی که با گریس گذروندین 470 00:27:15,711 --> 00:27:17,812 ...باید بالأخره باهاشون به یه نتیجه‌گیری‌ای 471 00:27:17,813 --> 00:27:19,847 حقیقتِ ماجرا اینه که الان نمی‌تونستم چیزی بگم 472 00:27:19,848 --> 00:27:23,050 ،و مطمئن باشم که حقیقتِ محض‌‍ه .چون‌که حقیقت همش از زیر دستم در میره 473 00:27:25,554 --> 00:27:26,821 .یا که گریس این‌طوره 474 00:27:26,822 --> 00:27:28,689 دکتر جردن، خواهشاً یه تجدیدنظری کنین 475 00:28:10,932 --> 00:28:13,133 همیشه دوست داشتم .این‌کارو با یکی دیگه هم امتحان کنم 476 00:28:14,603 --> 00:28:15,803 .نه با تو 477 00:28:48,741 --> 00:28:50,108 ،کشیشِ عزیز، آقای ورینجر 478 00:28:51,044 --> 00:28:52,844 تجربه‌ی دیدنِ اون‌چیزی که 479 00:28:52,845 --> 00:28:55,280 توی اتاق‌نشیمن آقای فرماندار مشاهده کردیم 480 00:28:55,748 --> 00:28:59,117 سؤالات زیادی درباره‌ی هیپنوتیسم .و مسمریسم برام به‌وجود آورده 481 00:29:00,853 --> 00:29:02,988 موندم نکنه فرصتی برای بانوان 482 00:29:02,989 --> 00:29:04,823 ،ایجاد می‌کنه که افکارشونُ به‌زبون بیارن 483 00:29:05,525 --> 00:29:07,192 و افکار و احساسات حقیقی‌شون‌رو 484 00:29:07,193 --> 00:29:10,629 شجاعانه‌تر و به‌طور عامیانه‌تر از مواقع دیگه‌ای 485 00:29:10,630 --> 00:29:12,390 که این اجازه بهشون داده میشه، بیان کنن 486 00:29:13,700 --> 00:29:15,767 به دوران طفولیت سخت و ،ظالمانه‌ی گریس فکر می‌کنم 487 00:29:15,768 --> 00:29:17,836 و تجربیاتی‌که به‌عنوان یه خانم جوون داشته 488 00:29:19,105 --> 00:29:22,741 ،مدام ازش سوء استفاده شده .و از هر جهت آزار داده شده 489 00:29:25,044 --> 00:29:26,659 ...نمی‌دونم چه‌قدر خشم سرکوب‌شده 490 00:29:26,660 --> 00:29:28,460 .به‌همین خاطر باید تو خودش نگه داشته باشه 491 00:29:30,783 --> 00:29:32,517 سؤال این‌جاست که 492 00:29:32,518 --> 00:29:35,120 ،آیا این خشم به‌سمت نانسی مونتگومری 493 00:29:35,121 --> 00:29:37,722 ،و توماس کنیر معطوف شده و موجب به قتل رسیدن‌شون شده؟ 494 00:29:38,124 --> 00:29:39,324 ،یا حتی به سمتِ من 495 00:29:40,059 --> 00:29:41,226 و نتیجه‌اش هم اون اعترافی بود 496 00:29:41,227 --> 00:29:44,462 ،توی جلسه‌ی هیپنوتیسم‌ش کرد .حقه‌ای که برای صدمه‌زدن به من طراحی شده بود 497 00:29:46,332 --> 00:29:47,933 .ولی یک چیز حتمی‌‍ه 498 00:29:49,235 --> 00:29:51,770 من نمی‌تونم برای هیئت‌تون .گزارشی بنویسم 499 00:29:52,805 --> 00:29:54,406 . گریس مارکس رو فراموش کنم 500 00:29:57,176 --> 00:29:59,177 .اون دیگه به کینگ‌استون بر نمی‌گرده 501 00:29:59,712 --> 00:30:00,912 .دیگه نمیاد 502 00:30:01,481 --> 00:30:03,121 وقتی که شنیدم اون‌قدر زود گذاشتین رفتین 503 00:30:03,716 --> 00:30:05,250 ،و اصلاً منُ خبر هم نکردین 504 00:30:05,251 --> 00:30:07,419 خیلی ناراحت شده بودم، دکتر جردن 505 00:30:08,221 --> 00:30:09,721 دلیلشُ نمی‌فهمیدم 506 00:30:10,590 --> 00:30:12,157 ،که شما بدون خداحافظی برین 507 00:30:12,158 --> 00:30:14,326 اونم بعد از اون‌همه صحبت‌هایی .که با هم داشتیم 508 00:30:16,963 --> 00:30:18,330 به‌علاوه بهم گفتن که قرار بوده از طرف من 509 00:30:18,331 --> 00:30:19,965 یه نامه‌ای هم برای دولت بفرستید 510 00:30:20,666 --> 00:30:21,833 .که آزادم کنه 511 00:30:21,834 --> 00:30:24,502 .و ترسیده‌بودم که نکنه دیگه این‌کارو نکنین 512 00:30:27,106 --> 00:30:30,108 اون‌موقعی رو که جرمیا ادعا می‌کرد می‌تونه ،آینده رو پیش‌بینی کنه رو به یاد آوردم 513 00:30:30,777 --> 00:30:32,210 ،بعد از نگاه‌کردن به کف دستم 514 00:30:35,648 --> 00:30:38,183 و این‌که گفت همه‌چی سرانجام .به خوبی و خوشی تموم میشه 515 00:30:39,752 --> 00:30:42,320 نمی‌دونم فقط برای آروم‌کردنِ من .همچین چیزی رو گفت یا نه 516 00:30:44,690 --> 00:30:45,997 .ممنونم 517 00:30:45,998 --> 00:30:48,001 می‌ترسیدم که بخاطر این زندگی پوچم 518 00:30:48,002 --> 00:30:49,394 .غرقِ یأس و نااُمیدی بشم 519 00:30:51,097 --> 00:30:53,331 و هنوزم تو فکرِ این بودم که .چطور اون اتفاق‌ها افتاد 520 00:30:58,871 --> 00:31:00,111 ،کشیشِ عزیز، آقای ورینجر 521 00:31:00,907 --> 00:31:03,008 باید اعتراف کنم که بعد از اون دو سالی 522 00:31:03,009 --> 00:31:05,710 که به کینگ‌استون می‌رفتم 523 00:31:05,711 --> 00:31:07,212 .خیلی نزدیک بود به "بحران‌روحی" مبتلا بشم یا "فروپاشیِ روانی": که به دوره‌ای حاد از یک آشفتگی خاص ] [ .با مشخصه‌های افسردگی یا اضطراب خطاب می‌شود 524 00:31:07,313 --> 00:31:08,513 .ممنونم، خانم 525 00:31:08,915 --> 00:31:10,215 ،به علاوه 526 00:31:10,917 --> 00:31:13,251 رفتن دنبال نشونه‌ها و اثرات 527 00:31:13,886 --> 00:31:17,522 ،اون زمزمه‌های وسوسه‌کننده .خودش به بدیِ تسخیر شدن‌‍ه 528 00:31:18,891 --> 00:31:22,160 بعضی‌شب‌ها صورتش جلو روم شناور میشه 529 00:31:22,762 --> 00:31:25,997 .مثل یه‌جور سرابِ دوست‌داشتنی و مبهم 530 00:31:30,403 --> 00:31:33,238 یه سرنخ‌هایی از یه کشف خیلی‌بزرگ دارم 531 00:31:33,239 --> 00:31:34,506 ولی هنوزم، بااین‌حال 532 00:31:35,308 --> 00:31:38,376 ،توی تاریکی سرگردونم .که فقط یه نورِ خیالی توش راهُ نشونم می‌داد 533 00:31:38,377 --> 00:31:39,577 .قاتله 534 00:31:43,115 --> 00:31:44,182 حتی تا حدی‌هم خدا رو شکر می‌کنم که 535 00:31:44,183 --> 00:31:46,384 که تصمیم و راه‌حل صلح‌آمیزی 536 00:31:46,385 --> 00:31:48,520 .بین شمالی‌ها و جنوبی‌ها صورت نگرفت [ .اشاره به دوران جنگ ] 537 00:31:49,121 --> 00:31:53,091 و انگار اگه یه وظیفه‌ای هم برای انجام‌دادن .داشتم، برام یه آرامش خاطری بود 538 00:31:53,392 --> 00:31:56,261 حالا هر چقدرم که زمان ناخوش‌آیند .و بدی برای این‌کار بود 539 00:31:58,097 --> 00:32:01,066 ،دوستِ خسته و درمونده، ولی دوست‌دارت 540 00:32:03,202 --> 00:32:04,436 .سایمون 541 00:32:08,700 --> 00:32:10,000 [ .یـازده سال بعد ] 542 00:32:10,810 --> 00:32:13,411 گریس، اخبار باورنکردنی‌ای برات دارم 543 00:32:13,913 --> 00:32:15,809 .به عفوت پاسخ داده‌شده 544 00:32:15,810 --> 00:32:18,483 .از سِر جان مک‌دونالد، و دیوان عدالت آتاوا 545 00:32:19,218 --> 00:32:20,418 محشر نیست؟ 546 00:32:22,355 --> 00:32:23,955 نکنه یه جوکِ بی‌مزه باشه؟ 547 00:32:24,023 --> 00:32:25,223 .نه بابا 548 00:32:25,491 --> 00:32:27,092 واقعاً حقیقت داره 549 00:32:27,360 --> 00:32:28,593 .عفو خوردی 550 00:32:36,202 --> 00:32:38,436 پی بردن به این حقیقت که دیگه قرار نبود 551 00:32:38,437 --> 00:32:40,205 ،به‌عنوان یه قاتله‌ی رُسوا شناخته بشم .برام عجیب بود 552 00:32:40,873 --> 00:32:42,507 بلکه شاید به‌عنوان زنی دیده بشم که 553 00:32:42,508 --> 00:32:45,009 تهمت ناروا بهش زده بودن و .به ناعدالتی زندانی شده بود 554 00:32:46,879 --> 00:32:49,848 .و یک مورد افسوس‌آور، به‌جای ترس و رعب‌آور 555 00:32:51,450 --> 00:32:53,985 چند روزی طول کشید .تا به این موضوع عادت کنم 556 00:32:54,754 --> 00:32:56,921 .ولی این‌مورد برای صورتم خیلی فرق داشت [ .عادت به اوضاع ] 557 00:33:02,161 --> 00:33:03,828 دوست داشتم برگردم .و به‌عقب نگاه کنم 558 00:33:03,829 --> 00:33:05,363 .ولی "همسرِ لات" به یادم اومد شخصیتی در انجیل که توسط خداوند مجازت شد و هنگام نابود شدنِ سدوم و گموراه ] [ .برگشت و به شهرش نگاهی انداخت و در همان لحظه به سنگی نمکی تبدیل شد 559 00:33:06,065 --> 00:33:08,066 البته که یه حس پشیمونی‌ای داشتم 560 00:33:08,067 --> 00:33:11,269 چون‌که اون زندان تنها خونه‌ای بود .که تو سی‌سال گذشته داشتم 561 00:33:12,104 --> 00:33:14,906 ،رفتن از یه‌جای آشنا به مکانی ناشناخته 562 00:33:14,907 --> 00:33:16,975 .همیشه موضوعِ اضطراب‌آوری‌‍ه 563 00:33:17,543 --> 00:33:20,645 و به گمونم دقیقاً به همین خاطرم هست .که مردم از مرگ ترس دارن 564 00:33:22,782 --> 00:33:25,250 میشه یه سؤالی راجب این خونه‌‍ه که قراره خدمتکارش بشم بپرسم؟ 565 00:33:26,185 --> 00:33:28,253 این خونواده‌ چه نظری درباره‌ام داره؟ 566 00:33:28,454 --> 00:33:30,789 .سورپرایزی در انتظارت‌‍ه، گریس 567 00:33:30,790 --> 00:33:32,457 ،نمی‌تونم بگم که دقیقاً چیه 568 00:33:32,458 --> 00:33:34,225 .ولی سورپرایز خوبی‌‍ه 569 00:33:34,460 --> 00:33:37,295 ،ولی بهت میگم که در رابطه با یه آقایی‌‍ه 570 00:33:37,296 --> 00:33:38,596 .یه جنتلمن 571 00:33:39,365 --> 00:33:40,966 کدوم جنتلمن؟ 572 00:33:40,967 --> 00:33:42,433 .نمی‌تونم بهت بگم 573 00:33:42,568 --> 00:33:45,236 .ولی یکی از دوستان قدیمی‌ات‌‍ه 574 00:33:47,206 --> 00:33:49,507 تنها جنتلمنی که به ذهنم می‌رسید، آقا 575 00:33:49,775 --> 00:33:51,009 .خودِ شما بودین 576 00:34:28,547 --> 00:34:29,747 .اینم از اون آقا 577 00:34:39,458 --> 00:34:41,025 گریس، منُ به‌جا نمیاری؟ 578 00:34:41,260 --> 00:34:42,660 .من هرجا و هرموقعی تو رو به‌جا میارم 579 00:34:45,464 --> 00:34:46,664 .جیمی والش 580 00:34:48,501 --> 00:34:50,668 .یه چند لحظه تنهاتون می‌ذاریم 581 00:34:52,104 --> 00:34:53,972 ...آخرین دفعه‌ای که دیدمت 582 00:34:56,142 --> 00:34:57,507 ،شهادتِ تو بود که نظر قاضی 583 00:34:57,508 --> 00:34:59,711 .و هیئت ژوری رو انقدر برعلیه‌ام برگردوند 584 00:35:01,514 --> 00:35:03,081 بخاطر نقشی که توی ،مجرم شناخته‌شدنت بازی کردم 585 00:35:03,082 --> 00:35:05,350 .خیلی احساس گناه می‌کنم 586 00:35:06,052 --> 00:35:07,452 ،اون‌موقع فقط یه پسر بچه بودم 587 00:35:07,453 --> 00:35:08,853 .و اصلاً حریف وُکلا نمی‌شدم 588 00:35:08,854 --> 00:35:11,089 .اونا پُرم کردن که اون حرفا رو بزنم 589 00:35:14,060 --> 00:35:15,360 .اشکالی نداره، جیمی 590 00:35:17,196 --> 00:35:19,097 .دیگه نیازی نیست که احساس گناه کنی 591 00:35:20,800 --> 00:35:22,840 .این اتفاق‌ها ممکنه برای هرکسی بیُفته 592 00:35:28,174 --> 00:35:30,141 .تمنا دارم که منُ ببخشی 593 00:35:33,045 --> 00:35:34,245 .بخشیدم 594 00:35:38,084 --> 00:35:39,684 .گریس، اینجا دیگه مزرعه‌ی من‌‍ه 595 00:35:40,653 --> 00:35:42,086 .مال خودمه 596 00:35:42,555 --> 00:35:45,356 ،با اینکه آدم میلیاردری نیستم ولی می‌تونم یه خونه‌ی خوب برات فراهم کنم 597 00:35:45,558 --> 00:35:48,059 توی این کشور، از روی وطن .و نژادت قضاوتت نمی‌کنن 598 00:35:48,060 --> 00:35:49,094 .بلکه از روی چیزایی که الان داری 599 00:35:49,095 --> 00:35:51,362 نمی‌خوام بخاطر عذاب‌وجدانت .باهام ازدواج کنی 600 00:35:52,431 --> 00:35:55,566 .من همیشه یه‌جورایی دلم برات می‌لرزید، گریس 601 00:36:17,957 --> 00:36:18,958 .خیلی‌خب 602 00:36:43,313 --> 00:36:46,349 ،خیلی از اون‌موقعی که 16 سالم بود 603 00:36:46,350 --> 00:36:49,151 و برای اولین اون مسیر طولانی رو تا .خونه‌ی آقای کنیر رو رفته بودم، می‌گذره 604 00:36:51,188 --> 00:36:53,155 ،حالا روی اِیوون خونه‌ی خودم وایسادم 605 00:36:53,357 --> 00:36:55,524 .و منظره‌ی روبه‌روم خیلی آرامش‌بخش‌‍ه 606 00:36:55,626 --> 00:36:57,293 .که آدم فکر می‌کنه فقط یه تصویره 607 00:37:01,498 --> 00:37:03,499 ،مرغ و خروس‌های قرمز و سفید داریم 608 00:37:03,500 --> 00:37:05,868 و همین‌طور یه گاو جرسی .برای خامه و پنیر 609 00:37:06,236 --> 00:37:07,570 .واقعاً حرف نداره 610 00:37:09,139 --> 00:37:11,407 .دو تا اسب داریم، به اسم‌های چارلی و نِل 611 00:37:11,408 --> 00:37:13,109 ،که خیلی برام لذت‌بخشن 612 00:37:13,110 --> 00:37:15,244 و وقتی آقای والش خونه نیست .همراهی‌ام می‌کنن 613 00:37:15,546 --> 00:37:17,246 .اسم گربه‌مون هم تابی‌‍ه 614 00:37:18,248 --> 00:37:20,416 .هم‌رنگ اکثر گربه‌هاست، و موش‌گیرش‌هم مَلس‌‍ه 615 00:37:20,717 --> 00:37:22,451 .و یه سگ به‌اسم رکس - .و یه سگ به‌اسم رکس - 616 00:37:40,204 --> 00:37:42,738 آقای والش می‌خواست ،یه دختری رو هم استخدام کنه 617 00:37:43,340 --> 00:37:46,275 ولی گفتم که ترجیح میدم .خودم کارای خونه برسم 618 00:37:47,311 --> 00:37:49,311 دلم نمی‌خواست که یه خدمتکار ،تو خونه‌ام زندگی کنه 619 00:37:49,513 --> 00:37:52,615 چون‌که همه‌اش فضولی می‌کنن .و دم در فال‌گوش وایمیسن 620 00:38:12,369 --> 00:38:14,570 .می‌دونم که جای رازهام پیش جرمیا امن‌‍ه 621 00:38:14,571 --> 00:38:16,372 .همون‌طور که رازهای اونم پیش من امن‌‍ه 622 00:38:20,444 --> 00:38:22,945 به‌طور کلی، من وآقای والش هم‌نظر و خوشحالیم 623 00:38:23,180 --> 00:38:25,381 .و اوضاع بین‌مون خیلی خوب پیش میره 624 00:38:26,083 --> 00:38:28,184 ولی یه‌چیزی هست که اذیتم می‌کنه، آقا 625 00:38:28,452 --> 00:38:30,953 یکی از دلایلی‌هم که بخاطرش این .نامه‌ی طولانی رو براتون نوشتم هم همین‌‍ه 626 00:38:31,488 --> 00:38:32,421 .اینه 627 00:38:32,422 --> 00:38:34,824 فکر کردن به اون‌همه درد و رنجی ...که برات به‌بار آوردم 628 00:38:37,661 --> 00:38:39,795 .تو درد و رنجی برام به بار نیاوردی، جیمی 629 00:38:40,330 --> 00:38:41,730 .باعث و بانی‌اش دیگران بودن 630 00:38:42,699 --> 00:38:45,234 .و همین‌طور، بد شانسی و قضاوتِ بد 631 00:38:46,670 --> 00:38:47,870 .دوباره برام بگو 632 00:38:48,605 --> 00:38:50,773 .دوباره راجب اون تیمارستان روانی برام بگو 633 00:38:51,708 --> 00:38:53,709 .دوباره بگو چه‌جور رفتارهای بدی باهات داشتن 634 00:39:00,517 --> 00:39:01,817 .اکثراً دکتره میومد دیدنم 635 00:39:03,053 --> 00:39:04,553 دستاشُ می‌ذاشت بالای پاهام 636 00:39:04,821 --> 00:39:06,756 خودش می‌گفت برای این بود .که حالم تا چه حدی پیشرفت داشته 637 00:39:09,226 --> 00:39:11,560 دوست داره عذاب‌هایی .که کشیدم رو تجسم کنه 638 00:39:19,803 --> 00:39:21,470 ،به همه‌ی حرفام گوش میده 639 00:39:21,471 --> 00:39:23,906 مثل بچه‌ای که داره به .قصه‌ی پریون گوش میده 640 00:39:24,374 --> 00:39:27,543 باید اعتراف کنم که منُ به یاد .خودتون می‌ندازه، دکتر جردن 641 00:39:28,445 --> 00:39:29,779 شما هم برای شنیدن عذاب‌هایی که توی زندگیم کشیدم 642 00:39:29,780 --> 00:39:31,714 .به مشتاقیِ آقای والش بودین 643 00:39:32,249 --> 00:39:33,649 ،لپ‌هاتون گل می‌نداخت 644 00:39:33,650 --> 00:39:35,351 ،و اگه گوش‌هاتون مثل سگ‌ها بود 645 00:39:35,652 --> 00:39:37,319 ،حتماً رو به بالا جمع می‌شدن 646 00:39:37,407 --> 00:39:40,556 و اونم با چشم‌هایی که برق می‌زدن ،و زبونی که بیرونِ دهن‌تون مونده بود 647 00:39:40,757 --> 00:39:42,691 انگاری که توی بوته‌ها گوشت سیاه‌خروس .پیدا کرده‌باشین 648 00:39:43,760 --> 00:39:45,094 .و آقای والش هم همین‌طور 649 00:39:46,296 --> 00:39:48,631 شاید چندجا از داستانم رو برای این‌که 650 00:39:48,632 --> 00:39:50,633 با چیزی که فکر می‌کردم خودتون .می‌خواین بشنوین یکی بشه، تغییر داده باشم 651 00:39:52,402 --> 00:39:54,737 اون‌طوری حس می‌کردم که بالأخره .توی این دنیا به‌درد یه کاری خوردم 652 00:39:57,207 --> 00:39:58,574 اصلاً می‌تونی منُ ببخشی؟ 653 00:39:58,575 --> 00:40:00,075 همه‌اش اصرار به بخشیده‌شدن داره 654 00:40:01,278 --> 00:40:04,313 و من کی باشم که همچین .چیز ساده‌ای رو ازش دریغ کنم 655 00:40:07,718 --> 00:40:10,953 من سال‌ها عصبانیت خاصی توی دلم .نسبت به مری ویتنی داشتم 656 00:40:11,688 --> 00:40:13,656 .و مخصوصاً نسبت به نانسی مونتگومری 657 00:40:14,891 --> 00:40:16,926 نسبت به هردوشون، بخاطر این‌که انقدر راحت 658 00:40:16,927 --> 00:40:18,861 به‌خودشون اجازه دادن که .اونطوری تسلیم مرگ بشن 659 00:40:19,296 --> 00:40:20,896 پس خیلی حس خوبی .نسبت به این‌کار ندارم 660 00:40:20,897 --> 00:40:22,498 .اون‌طوری بخشیدنش 661 00:40:22,899 --> 00:40:25,234 ،چون‌که می‌دونم با انجام این‌کار 662 00:40:25,235 --> 00:40:26,502 .دارم دراصل بهش دروغ میگم 663 00:40:27,471 --> 00:40:29,905 ولی به گمونم خب اولین دروغی .نیست که تو عمرم میگم 664 00:40:30,363 --> 00:40:32,030 :همون‌طور که مری ویتنی قبلنا می‌گفت 665 00:40:32,531 --> 00:40:34,866 یه دروغ مصلحتی بهای کوچیکی‌‍ه که باید" 666 00:40:34,867 --> 00:40:36,234 ".برای صلح و آرامش بپردازی 667 00:40:40,406 --> 00:40:42,073 حالش چطوره؟ 668 00:40:42,475 --> 00:40:44,976 از دفعه‌ی قبلی که اومدین ویزیت هیچ پیشرفتی نداشته؟ 669 00:40:44,977 --> 00:40:47,078 .هنوزم هیچ خاطره‌ای از رخدادهای اخیر نداره 670 00:40:47,079 --> 00:40:49,247 .تواناییِ حرف‌زدنش هم بهبودی نداشته 671 00:40:49,248 --> 00:40:50,348 دیگه سال‌ها از اون موقعی که 672 00:40:50,349 --> 00:40:52,183 .پسرتون آسیب دیده می‌گذره، خانم جردن 673 00:40:52,184 --> 00:40:54,719 فکر می‌کنم که دیگه وضعیت دائمی‌اش .همینی‌‍ه که هست 674 00:40:55,621 --> 00:40:57,489 ای‌کاش می‌تونستم خبرهای بهتری .براتون داشته باشم 675 00:40:58,924 --> 00:41:01,593 فکر نمی‌کنم دیگه تو این وضعیت .ویزیت‌های من فایده‌ای داشته باشه 676 00:41:05,431 --> 00:41:06,631 .ممنونم، دکتر 677 00:41:18,444 --> 00:41:19,644 .سایمون 678 00:41:21,047 --> 00:41:22,547 سایمون، امروز حالت چطوره؟ 679 00:41:33,000 --> 00:41:35,000 [ .از طرف: گریس مارکس ] 680 00:41:45,104 --> 00:41:47,572 این روزها خیلی به مری ویتنی فکر می‌کنم 681 00:41:48,874 --> 00:41:51,743 و به اون‌روزی که پوستِ سیب .پرت کردیم پشت‌مون 682 00:41:52,478 --> 00:41:54,712 و همه‌اش تا یه حدی واقعاً اتفاق افتاده 683 00:41:55,448 --> 00:41:56,548 ،درست همون‌طور که گفت 684 00:41:56,549 --> 00:41:59,351 با مردی ازدواج کردم که .اسمش با "ج" شروع میشه 685 00:41:59,352 --> 00:42:02,320 و همون‌طور که جرمیا هم ،خیلی وقت پیش گفت 686 00:42:02,321 --> 00:42:04,756 ،باید سه بار از دریاها بگذرم 687 00:42:05,057 --> 00:42:06,658 .و سرانجام همه‌چیز به خوبی و خوشی تموم میشه 688 00:42:08,527 --> 00:42:09,794 و واقعاً هم الان اینجام 689 00:42:10,629 --> 00:42:13,531 ،چشمامُ باز و بسته می‌کنم .و خودمُ نیشگون می‌گیرم 690 00:42:13,532 --> 00:42:15,099 .ولی بازم اوضاع همون‌طور می‌مونه 691 00:42:17,303 --> 00:42:19,471 با این‌که تو عمرم ملحفه‌های زیادی دوختم 692 00:42:19,472 --> 00:42:22,073 .ولی بالاخره دارم یکی برای خودم می‌دوزم 693 00:42:22,975 --> 00:42:25,009 الگویی که روی این ملحفه‌ام ،می‌خوام استفاده کنم اسمش 694 00:42:25,010 --> 00:42:26,377 .درختِ بهشتی‌"‍ه" 695 00:42:27,046 --> 00:42:28,313 و یه تغییراتی‌هم دارم توش وارد می‌کنم 696 00:42:28,314 --> 00:42:29,614 .که مورد علاقه و مخصوصِ خودم شه 697 00:42:32,618 --> 00:42:34,452 ،روی درخت بهشتیِ من 698 00:42:34,453 --> 00:42:36,621 ،می‌خوام که یه حاشیه‌ی ماری براش بذارم 699 00:42:37,423 --> 00:42:39,124 ،بدون یکی دوتا مار 700 00:42:39,125 --> 00:42:41,192 .ماهیت اصلیِ داستان از قلم میُفته 701 00:42:42,461 --> 00:42:45,296 ،خود درختش هم از مثلث‌های دو رنگی تشکیل میشه 702 00:42:45,965 --> 00:42:48,833 .برگ‌های تیره، و میوه‌هایی با رنگ روشن 703 00:42:49,602 --> 00:42:52,503 ولی سه تا از مثلث‌های درخت من .با بقیه فرق دارن 704 00:42:53,406 --> 00:42:54,639 ،یکیشُ قرمز می‌کنم 705 00:42:55,775 --> 00:42:58,076 .از زیرپوشِ مری ویتنی که هنوز دارمش 706 00:42:59,412 --> 00:43:03,181 یکیش زرد کم‌رنگ، از لباس‌خوابی .که توی زندان تنم می‌کردم 707 00:43:05,317 --> 00:43:07,719 ،و سومی‌هم یه تیکه پارچه نخیِ صورتی کم‌رنگ 708 00:43:08,521 --> 00:43:09,721 که از لباس نانسی که اولین روزی 709 00:43:09,722 --> 00:43:13,124 ،که رفته‌بودم خونه‌ی آقای کنیر تنش بود .کنده بودم 710 00:43:13,592 --> 00:43:15,560 .همون لباسی که موقع فرار تنم بود 711 00:43:19,298 --> 00:43:21,599 ،دورِ همه‌شون یه دوخت می‌زنم 712 00:43:22,268 --> 00:43:24,302 .تا یه‌جوری توی اون الگو جا بشن 713 00:43:27,673 --> 00:43:29,540 .تا برای همیشه کنار همدیگه باشیم 714 00:43:42,054 --> 00:43:44,479 .تا برای همیشه کنار همدیگه باشیم 715 00:43:56,268 --> 00:43:57,468 ...گریس 716 00:44:05,200 --> 00:44:20,200 « AbG مترجـم: سـروش » 717 00:44:22,724 --> 00:44:27,724 «« تـک مـووی، سیـنـمای تـک »» WwW.TakMovie.Co 718 00:44:27,748 --> 00:44:32,748 « دانلود زیرنویس و نکات ریز مترجمی در کانال تلگرامیِ ما » ::. @AbG_Sub .:: 719 00:44:32,772 --> 00:44:36,772 « T.Me/Soroush_abg » «« Soroushabg@Yahoo.Com »» 720 00:44:36,796 --> 00:44:39,796 « ☺ .امیدوارم از تماشای این قسمت لذت برده‌باشید »