1 00:00:01,069 --> 00:00:09,217 .برای جن‌زده شدن، لازم نیست حتماً یک اتاق باشی .لازم نیست حتماً یک خانه باشی .ذهنِ انسان نیز راهروهایی دارد، فائق از دنیای مادی 2 00:00:10,279 --> 00:00:18,213 .همین خودِ ما که پشتِ خود پنهان شده‌ایم، باید بیش از همه وحشت‌زده‌مان کند .چرا که قاتلی که در خانه‌مان پنهان شده، آن‌چنان وحشتناک نیست [ اِمیلی دیکن‌سون ] 3 00:00:24,567 --> 00:00:25,834 خیلی به تمام چیزهایی که 4 00:00:25,835 --> 00:00:27,803 درموردم می‌نویسن، فکر می‌کنم 5 00:00:28,238 --> 00:00:31,072 که من یه زنِ شیطان‌صفت بی‌عاطفه‌م 6 00:00:31,274 --> 00:00:33,275 یا که فقط قربانی معصومِ یه حروم‌زاده‌م 7 00:00:33,276 --> 00:00:36,311 که بر خلاف خواسته‌م مجبورم کرده .و زندگیِ خودم رو برام خطرناک‌‍ کرده 8 00:00:37,614 --> 00:00:39,881 که انقدر نادون بودم که نمی‌دونستم چطور رفتار کنم 9 00:00:39,916 --> 00:00:42,184 که اعدامم، حکم و قتلِ قضایی محسوب میشه 10 00:00:43,019 --> 00:00:44,886 که لباسِ خیلی مرتب و زیبایی هم به تن کردم 11 00:00:44,988 --> 00:00:47,055 که لباس یه زنِ مُرده رو پوشیدم تا همچین ظاهری به خودم بدم 12 00:00:47,857 --> 00:00:49,625 که یه آدم کج‌خلقم 13 00:00:49,626 --> 00:00:51,092 .با روحیات جنگ‌طلبانه 14 00:00:52,762 --> 00:00:54,255 که ظاهر شخصی رو دارم که 15 00:00:54,256 --> 00:00:56,591 .نسبتاً بالاتر از روحیاتِ فروتنانه‌م‌‍ه 16 00:00:56,733 --> 00:00:58,800 که من دختر خوبی‌ام که ذات انعطاف‌پذیری داره 17 00:00:58,801 --> 00:01:00,335 و از من آسیبی به کسی نمی‌رسه 18 00:01:01,871 --> 00:01:03,438 .که من آدمی منحرف و مکّارم 19 00:01:06,576 --> 00:01:07,876 که شاید فردی شل‌مغز باشم و 20 00:01:07,877 --> 00:01:09,544 فرق خاصی با یه احمق نداشته باشم 21 00:01:10,847 --> 00:01:12,180 ،و در عجبم 22 00:01:12,181 --> 00:01:15,016 ،چطور می‌تونم در آنِ واحد این همه چیزِ مختلف و متفاوت باشم؟ 23 00:01:15,040 --> 00:01:23,040 « AbG مترجـم: سـروش » 24 00:01:23,064 --> 00:01:28,064 «« تـک مـووی، سیـنـمای تـک »» WwW.TakMovie.Co 25 00:02:11,240 --> 00:02:13,240 [ زندان کینگ‌اِستون، سال 1859 ] 26 00:02:21,751 --> 00:02:23,952 15سالی می‌گذره که من توی زندان کینگ‌اِستون 27 00:02:23,953 --> 00:02:25,987 .زندانی بودم 28 00:02:26,222 --> 00:02:28,790 ،وقتی کوچیک بودم محکوم به قتل شدم 29 00:02:29,025 --> 00:02:31,793 .اگر چه، اون زمان به‌نظرم خانم بالغی بودم 30 00:02:33,262 --> 00:02:35,830 .هر روز میارنم به خونه‌ی فرماندار 31 00:02:36,332 --> 00:02:38,266 میگن که اینجام تا کارهای سبک خونه رو انجام بدم 32 00:02:38,267 --> 00:02:39,568 .بیاید، بیاید، خانم‌ها 33 00:02:39,569 --> 00:02:42,470 ،اگر چه بیشتر اون‌جام تا براشون سوژه‌ای باشم .تا حس کنجکاوی‌شونُ ارضا کنن 34 00:02:43,239 --> 00:02:45,574 ،طوری نگاه می‌کنن که معلوم نشه، دکتر 35 00:02:45,575 --> 00:02:47,175 .از زیرِ کلاه‌هاشون 36 00:02:47,977 --> 00:02:49,044 دلیلی که می‌خوان ببیننم اینه که 37 00:02:49,045 --> 00:02:51,446 من یه قاتله‌ی مشهورم 38 00:02:51,748 --> 00:02:53,448 .یا حداقل این چیزی‌‍ه که تو روزنامه‌ها میگن 39 00:02:54,617 --> 00:02:56,785 ،وقتی که برای اولین چشمم بهش خورد، تعجب کردم 40 00:02:56,786 --> 00:02:58,920 ،"چون‌که معمولاً میگن، یه "خواننده‌ی مشهور 41 00:02:59,088 --> 00:03:02,390 ،"و "شاعره‌ی مشهور ."و یا "بازیگر مشهور 42 00:03:02,692 --> 00:03:04,492 ولی خب چیِ یه قاتل می‌تونه مشهور و معروفش کنه؟ 43 00:03:07,296 --> 00:03:08,363 ،با این‌که همه‌شون مثل همه‌ن 44 00:03:08,364 --> 00:03:11,133 قاتله" صفت سنگینی‌‍ه که وصله‌ی تنت می‌کنن" 45 00:03:12,969 --> 00:03:14,903 ،یه بوهایی میده، اون کلمه 46 00:03:14,904 --> 00:03:18,473 ،مُشک‌بار و غمناک .مثل گل‌های پژمرده‌ی توی گلدون 47 00:03:19,676 --> 00:03:22,110 گاهی‌اوقات، نصف‌شبا برای خودم .تو گوشم زمزمه‌ش می‌کنم 48 00:03:22,111 --> 00:03:24,346 .قاتله، قاتله 49 00:03:25,014 --> 00:03:27,782 مثل یه دامن مجلل و پُفی که روی زمین .کشیده میشه و خش‌خش می‌کنه 50 00:03:28,584 --> 00:03:30,252 قاتله، کمی بی‌رحمانه‌ست 51 00:03:30,253 --> 00:03:32,454 مثل چکش یا یه تیکه فلز می‌مونه 52 00:03:36,993 --> 00:03:39,327 .صفت "قاتله" رو به "قاتل" ترجیح میدم [ .تفاوت در مؤنث و مذکر ] 53 00:03:39,629 --> 00:03:41,229 .خب اگه این‌ها تنها گزینه‌های انتخابیم بودن 54 00:03:48,571 --> 00:03:49,971 شور و شوق زیادی راه افتاده بود 55 00:03:49,972 --> 00:03:52,140 .که شما دارین میاین به کینگ‌استون، دکتر جُردن 56 00:03:52,709 --> 00:03:55,043 ،اون‌هایی که دوست داشتن تبرئه شدنم رو ببینن 57 00:03:55,044 --> 00:03:57,445 باور داشتن که گزارشی از طرفِ شما .می‌تونه آزادم کنه 58 00:03:58,581 --> 00:04:00,682 از شما نسبت به دکترهایی که تو تمام این سال‌ها 59 00:04:00,683 --> 00:04:02,684 اومدن تا معاینه‌م کنن، تعریفِ بیشتری شده 60 00:04:02,685 --> 00:04:04,086 ."ثابت بشین،"گریس 61 00:04:04,087 --> 00:04:06,088 دکتر اسمیت باید یه اندازه‌گیری درست و دقیق بکنه‌تت 62 00:04:06,089 --> 00:04:07,989 لازم نیست از چیزی بترسی 63 00:04:17,867 --> 00:04:19,801 بنظر اون‌ها شما می‌تونین ،جواب‌هایی رو کشف کنید 64 00:04:19,802 --> 00:04:21,302 .که بقیه از پیدا کردن‌شون عاجز بودن 65 00:04:50,266 --> 00:04:52,400 اگه من جات بودم، حواسمُ جمع می‌کردم 66 00:04:52,668 --> 00:04:54,836 اون دو تا آدم رو خیلی بی‌رحمانه .و تو خون‌سردیِ کامل کشته 67 00:04:55,037 --> 00:04:57,138 .دلیل داشته که کردنش این‌تو 68 00:05:10,686 --> 00:05:11,986 صبحت بخیر، گریس 69 00:05:12,855 --> 00:05:14,890 به اطلاعم رسیده که از دکترها وحشت داری 70 00:05:14,891 --> 00:05:17,358 باید همین‌الان بهت بگم که .خودِ منم یه دکترم 71 00:05:17,693 --> 00:05:20,495 ،اسمم دکتر جُردن‌‍ه ."دکتر "سایمون جُردن 72 00:05:23,533 --> 00:05:25,563 گمونم اومدی اینجا تا کله‌مُ اندازه‌گیری کنی 73 00:05:26,169 --> 00:05:27,936 .اصلاً خیالشم به سرم نمیشه 74 00:05:30,706 --> 00:05:31,940 اهل آمریکایی؟ 75 00:05:31,941 --> 00:05:34,109 ،تو همون دکتری هستی که آوردنش .تا بهشون گزارش بده 76 00:05:34,110 --> 00:05:35,210 بله 77 00:05:36,312 --> 00:05:37,746 یه کیفِ پُر از چاقو و تیزی داری؟ 78 00:05:37,747 --> 00:05:38,947 نه 79 00:05:38,948 --> 00:05:40,682 من یه دکتر معمولی نیستم 80 00:05:40,683 --> 00:05:41,983 با چاقو و جراحی سرِ کار ندارم 81 00:05:42,752 --> 00:05:44,219 ببینم از من می‌ترسی، گریس؟ 82 00:05:45,221 --> 00:05:46,955 .هنوز گفتنش زوده 83 00:05:52,862 --> 00:05:54,328 این برای توئه 84 00:06:02,371 --> 00:06:04,038 .من‌که سگ نیستم 85 00:06:05,941 --> 00:06:08,952 .نه، گریس .می‌تونم ببینم که سگ نیستی 86 00:06:13,249 --> 00:06:14,382 چی شده، گریس؟ 87 00:06:15,985 --> 00:06:17,618 عطر و بوی بیرون و هوای آزادُ میده 88 00:06:19,221 --> 00:06:20,621 می‌تونی بهم بگی که چی تو دستت گرفتی؟ 89 00:06:22,925 --> 00:06:23,992 .یه سیب 90 00:06:23,993 --> 00:06:26,160 و سیب تو رو یاد چه چیزی می‌ندازه؟ 91 00:06:27,596 --> 00:06:29,096 آخرش با کی ازدواج می‌کنیم؟ 92 00:06:34,870 --> 00:06:36,871 .عذر می‌خوام، آقا .ولی منظورتونُ متوجه نمیشم 93 00:06:36,872 --> 00:06:38,706 بنظر منکه خیلی هم خوب متوجه میشی 94 00:06:39,375 --> 00:06:40,475 .پایِ سیب 95 00:06:40,476 --> 00:06:42,277 .آها، یه چیز خوردنی 96 00:06:42,278 --> 00:06:43,778 خب، امیدوارم که شما هم همین‌کارُ .باهاش می‌کنین، قربان 97 00:06:44,079 --> 00:06:45,680 سیب هم برای همین‌‍ه دیگه 98 00:06:47,016 --> 00:06:49,550 سیبی هم هست که بهتره آدم نخورتش؟ 99 00:06:50,953 --> 00:06:52,286 .به گمونم، یه سیب فاسد شده 100 00:06:54,423 --> 00:06:55,690 شما کشیش هستین؟ 101 00:06:57,326 --> 00:06:58,426 نه، من کشیش نیستم 102 00:06:59,261 --> 00:07:01,462 من دکتری هستم که بجای تخصص داشتن ،تو حیطه‌ی بدن 103 00:07:01,463 --> 00:07:02,797 .توی ذهن تخصص دارم 104 00:07:03,199 --> 00:07:05,034 .بیماری‌های مغز و ذهن 105 00:07:05,035 --> 00:07:06,067 .و اعصاب 106 00:07:08,137 --> 00:07:09,237 نه 107 00:07:10,839 --> 00:07:12,604 .دوباره به اون تیمارستان بر نمی‌گردم 108 00:07:13,772 --> 00:07:15,052 انسان اونجا دووم نمیاره 109 00:07:17,977 --> 00:07:19,777 به آدم زور میگن، آقا 110 00:07:21,647 --> 00:07:23,581 منطق تو گوش‌شون نمیره، جناب 111 00:07:26,785 --> 00:07:28,653 منم برای همین اومدم اینجا 112 00:07:28,988 --> 00:07:30,488 که به حرف‌ها و منطق‌هات گوش بدم 113 00:07:32,858 --> 00:07:35,793 ،ولی اگه قرار باشه من بهت گوش بدم تو هم باید باهام صحبت کنی 114 00:07:35,794 --> 00:07:37,094 حرفمُ که باور نمی‌کنید، جناب 115 00:07:37,463 --> 00:07:39,096 در هر صورت که دیگه تصمیم‌ها گرفته شده 116 00:07:39,465 --> 00:07:41,465 و حرفای منم قرار نیست تغییری ایجاد کنه 117 00:07:41,467 --> 00:07:42,700 ،بهتره برین از قاضی‌ها و وکیل وکلا 118 00:07:42,701 --> 00:07:43,801 .و روزنامه نگارها بپرسین 119 00:07:43,802 --> 00:07:46,237 انگاری اونا بهتر از من داستان زندگیمُ بلدن 120 00:07:47,940 --> 00:07:50,541 در هر صورت، اصلاً من اون بخش از خاطراتم رو به کل فراموش کردم 121 00:07:50,809 --> 00:07:52,109 حتماً اینُ به اطلاع‌تون رسوندن 122 00:07:53,812 --> 00:07:55,813 من دوست دارم کمکت کنم، گریس 123 00:07:56,649 --> 00:07:58,750 ،من تو سعی کنی باهام حرف بزنی منم تلاش می‌کنم گوش به حرفات بدم 124 00:07:58,751 --> 00:08:00,351 علایقم کاملاً علمی‌‍ه 125 00:08:00,352 --> 00:08:02,720 نمی‌خوام فقط روی قتل‌ها متمرکز شیم 126 00:08:03,355 --> 00:08:04,656 شاید، بهتون دروغ بگم 127 00:08:04,657 --> 00:08:06,224 .شاید بگی 128 00:08:06,225 --> 00:08:08,226 ،شاید بدون قصد و نیت حتی دروغ بگی 129 00:08:08,227 --> 00:08:09,794 شایدم عمداً بگی 130 00:08:09,795 --> 00:08:11,429 شاید، اصلاً یه دروغ‌گو باشی 131 00:08:11,430 --> 00:08:13,497 .اونائن که میگن من دروغ‌گواَم 132 00:08:14,900 --> 00:08:16,934 خب بالاخره این ریسکی‌‍ه که باید به جون بخری 133 00:08:18,637 --> 00:08:20,371 برم می‌گردونن به تیمارستان؟ 134 00:08:22,207 --> 00:08:23,507 !نه 135 00:08:25,377 --> 00:08:26,944 ،یا تو انفرادی نگه‌م می‌دارن 136 00:08:26,945 --> 00:08:28,312 که چیزی هم بجز نون برای خوردن نداره؟ 137 00:08:29,782 --> 00:08:30,815 ،بهت قول شرف میدم 138 00:08:30,816 --> 00:08:33,251 ،که تا موقعی که به حرف زدن‌هات با من ادامه بدی 139 00:08:33,252 --> 00:08:35,820 ،و رفتار خشنی هم ازت سر نزنه .همین‌جایی که هستی می‌مونی 140 00:08:36,789 --> 00:08:38,622 .از فرماندار قول گرفتم 141 00:08:49,301 --> 00:08:50,601 .پس تا فردا، فعلاً 142 00:09:18,664 --> 00:09:20,375 ،"سیبِ "درخت خرد [ .درخت موجود در بهشت و داستان آدم و حوا ] 143 00:09:20,376 --> 00:09:22,033 .منظورت بود، دکتر جردن 144 00:09:22,434 --> 00:09:25,069 خیر و شر، هر کسی می‌تونه بفهمتش 145 00:09:30,442 --> 00:09:34,078 با خودم فکر می‌کردم، "حتماً می‌خواد ،بره خونه و با خودش بگه 146 00:09:34,379 --> 00:09:36,714 ،دستمُ کردم توش و ک‍*سشُ خونی کردم [ کنایه از بازیچه‌ی کسی شدن ] 147 00:09:37,349 --> 00:09:39,383 ".چه پسر خوبیم، من 148 00:09:39,384 --> 00:09:41,219 ولی من عمراً بازیچه‌ی کسی بشم 149 00:09:41,220 --> 00:09:43,554 الان دیگه شدی ج‍*نده‌ی دکتر، نه؟ 150 00:09:43,555 --> 00:09:44,989 گریس مارکس"؟" 151 00:09:44,990 --> 00:09:46,257 ج‍*نده‌ی دکتر 152 00:09:46,258 --> 00:09:47,625 !ساکت 153 00:10:04,943 --> 00:10:06,811 ،امروز که گریس رو معاینه کردی 154 00:10:06,812 --> 00:10:08,513 چه چیزی دست‌گیرت شد؟ 155 00:10:08,514 --> 00:10:10,648 ،من به دنبال کردن خاطرات 156 00:10:10,649 --> 00:10:12,817 و خیال‌های احساسی و شهوانیِ بیمار اعتقاد دارم 157 00:10:12,951 --> 00:10:15,453 این‌که اعتماد بیمار رو جلب کنی نکته‌ی بسیار مهمی‌‍ه 158 00:10:15,454 --> 00:10:17,021 .و این اتفاق فقط تو یه جلسه نمیفته 159 00:10:17,022 --> 00:10:18,422 160 00:10:18,423 --> 00:10:21,025 ،تعداد زیادی از ما 161 00:10:21,026 --> 00:10:22,960 مخصوصاً اون‌هایی‌مون که توی هیئت بررسی 162 00:10:22,961 --> 00:10:24,962 عفو خوردن به گریس مارکس، هستیم 163 00:10:24,963 --> 00:10:27,698 مشتاقیم تا آزاد شدن گریس رو 164 00:10:27,699 --> 00:10:29,300 به سرعت هر چه تمام‌تر ببینیم 165 00:10:29,301 --> 00:10:31,569 ،تو زمان اجرای حکمش 166 00:10:31,570 --> 00:10:33,971 ،با توجه به دختر جوون و آسیب‌پذیری که هست 167 00:10:33,972 --> 00:10:35,673 مدت بیش از حدی رو توی زندان گذرونده .و ضعیف شده 168 00:10:35,674 --> 00:10:38,742 گزارش‌تون تا کی برای هیئت بررسی آماده میشه؟ 169 00:10:42,014 --> 00:10:45,149 چندتا سؤال درمورد خود دادگاه هم دارم 170 00:10:47,319 --> 00:10:49,320 ،رفتم اون‌جا و وقتی برگشتم 171 00:10:49,321 --> 00:10:51,422 دیدم که "مک‌درموت" داره "نانسی" رو .روی زمین حیاط می‌کشونه 172 00:10:51,423 --> 00:10:53,524 و از آشپزخونه‌ی پشتی می‌بردش .سمت آشپزخونه‌ی جلویی 173 00:10:53,525 --> 00:10:55,593 ،وقتی که گریس رو بازداشت کردن 174 00:10:55,661 --> 00:10:57,995 گفت که نمی‌دونسته نانسی کجاست 175 00:10:58,530 --> 00:10:59,764 ،ولی توی دادگاه 176 00:10:59,765 --> 00:11:01,699 اونم گفت، بهتر بود زودتر کارشُ یه سره کنم 177 00:11:02,000 --> 00:11:03,201 ،بیا و در مخفی رو باز کن" 178 00:11:03,202 --> 00:11:04,468 ".و منم می‌ندازمش توی زیرزمین 179 00:11:04,469 --> 00:11:05,937 ادعا کرد که دیده که مک‌درموت 180 00:11:05,938 --> 00:11:07,538 نانسی رو از مو گرفته و روی زمین می‌کشیده 181 00:11:07,539 --> 00:11:08,940 و می‌نداختتش توی زیرزمین 182 00:11:10,943 --> 00:11:12,243 نه بابا؟ 183 00:11:12,411 --> 00:11:13,978 یادم نمیاد 184 00:11:14,313 --> 00:11:17,348 گفت... گفت که از مرگ نانسی متأسف‌‍ه 185 00:11:17,349 --> 00:11:18,649 هر کسی ممکنه همچین حرفی بزنه 186 00:11:18,817 --> 00:11:20,117 .آره گمونم 187 00:11:21,553 --> 00:11:24,088 به‌علاوه، بیانیه‌ی مک‌درموت رو هم داریم 188 00:11:24,489 --> 00:11:26,557 .که درست قبل از به دار آویخته شدنش، گفته 189 00:11:31,797 --> 00:11:34,332 ادعا کرده بوده که گریس، نانسی رو 190 00:11:34,333 --> 00:11:36,100 با روسریِ خودش خفه‌ش کرده 191 00:11:36,602 --> 00:11:37,969 یارو از قبل هم چندین و چند 192 00:11:37,970 --> 00:11:39,136 ،سناریوی متفاوت تعریف کرده بود 193 00:11:39,137 --> 00:11:41,973 و به‌علاوه، به دروغگویی هم مشهور بوده 194 00:11:41,974 --> 00:11:44,742 !گریس مارکس مجبورم کرد، اون‌کارُ بکنم 195 00:11:44,743 --> 00:11:46,577 اون یه فاحشه‌ست 196 00:11:46,645 --> 00:11:48,045 !قاتل 197 00:11:48,380 --> 00:11:49,614 ...ممکنه تظاهر به دروغ کرده باشه 198 00:11:49,615 --> 00:11:50,848 !اون زنُ اعدام کنید 199 00:11:50,849 --> 00:11:53,284 ،فقط بخاطر این‌که یه آدم معروف به دروغ‌گویی‌‍ه 200 00:11:53,785 --> 00:11:55,986 به این معنا هم نیست که .همیشه دروغ میگه 201 00:12:00,225 --> 00:12:01,826 این نوع بازجویی اذیت‌تون می‌کنه؟ 202 00:12:01,827 --> 00:12:04,629 نه، به هیچ وجه، دکتر جردن 203 00:12:04,630 --> 00:12:07,231 ولی همه‌مون امیدواریم که گزارشی بنویسی که 204 00:12:07,232 --> 00:12:08,899 به نفعِ گریس مارکس باشه 205 00:12:08,967 --> 00:12:11,202 برای همین‌هم آوردیمت اینجا 206 00:12:12,537 --> 00:12:13,871 بله، ازتون هم سپاس‌گذارم 207 00:12:13,872 --> 00:12:16,106 خب، گزارش‌تون کی آماده میشه؟ 208 00:12:18,911 --> 00:12:21,279 اگه بتونم جلساتم با گریس رو جایی ترتیب بدم که 209 00:12:21,280 --> 00:12:23,847 حسِ اعتماد بیشتری رو بهش القا کنه، خیلی کمک می‌کنه 210 00:12:24,316 --> 00:12:26,517 قبلاً گفتین که انگار داشته توی خونه‌ی فرماندارِ زندان 211 00:12:26,518 --> 00:12:28,118 نوعی خانه‌داری می‌کرده؟ 212 00:12:28,420 --> 00:12:29,754 چی شد، که این‌طور شد؟ 213 00:12:29,755 --> 00:12:32,089 رفتارش توی زندان، مثال‌زدنی بود 214 00:12:32,324 --> 00:12:34,508 و همسر فرماندار هم بهش اجازه داد 215 00:12:34,509 --> 00:12:35,976 تا دوران حبسش رو اونجا سپری کنه 216 00:12:35,977 --> 00:12:38,846 ولی اخیراً کمی رفتار پرخاش‌گرانه‌ای داشت که 217 00:12:38,847 --> 00:12:40,414 خونواده‌ی فرماندار رو وحشت‌زده کرد 218 00:12:52,828 --> 00:12:54,328 ممکنه که دوباره متقاعدشون کرد که 219 00:12:54,329 --> 00:12:56,597 اجازه بدن برگرده به خونه‌شون؟ 220 00:12:56,965 --> 00:12:58,265 می‌تونم قرارهای ملاقاتم رو اونجا باهاش بذارم 221 00:12:58,266 --> 00:12:59,333 تلاشمُ می‌کنم 222 00:12:59,334 --> 00:13:01,168 ،همسر فرماندار از گریس خوشش میاد 223 00:13:01,169 --> 00:13:02,937 ،و بدون‌شک 224 00:13:02,938 --> 00:13:06,006 از اینکه گریس حس کنجکاوی خانم‌های "دایره‌ی روحانی" رو [ گردهایی برای احضار روح ] 225 00:13:06,007 --> 00:13:08,175 .قلقلک میده، لذت می‌بره 226 00:13:08,176 --> 00:13:10,044 حس می‌کنم یکی داره میاد 227 00:13:11,680 --> 00:13:13,948 منتظرت می‌مونیم، پسر عزیزم ویلیام 228 00:13:13,949 --> 00:13:15,137 پس، من فردا تو خونه‌ی فرماندار 229 00:13:15,138 --> 00:13:16,683 با گریس ملاقات می‌کنم؟ 230 00:13:16,785 --> 00:13:18,619 .مطمئناً می‌تونم ترتیبشُ بدم 231 00:13:19,054 --> 00:13:20,755 و محل استقرارتون چطوره؟ 232 00:13:20,756 --> 00:13:22,156 واقعاً رضایت‌بخش‌‍ه 233 00:13:22,157 --> 00:13:23,824 از تمام زحمات‌تون بسیار ممنونم، جناب کشیش 234 00:13:23,825 --> 00:13:26,260 اطمینان داریم که این کار ارزش وقتی که میذاریمُ داره 235 00:13:26,261 --> 00:13:27,561 فردا می‌بینم‌تون 236 00:13:29,331 --> 00:13:31,532 خانم هام‌فری - شب‌تون بخیر - 237 00:13:31,833 --> 00:13:33,100 براتون کمی چای آماده کردم 238 00:13:33,101 --> 00:13:34,401 واقعاً لطف داشتین 239 00:13:35,103 --> 00:13:37,639 شب بخیر، آقای جردن - شب خوش، جناب کشیش - 240 00:13:47,692 --> 00:13:50,319 گریس، می‌بینم که یه عشق جدید پیدا کردی 241 00:13:50,320 --> 00:13:51,920 !مشالا دکترم هست 242 00:13:52,389 --> 00:13:53,622 ريالبه نفعش‌‍ه که حواسشُ خوب جمع کنه 243 00:13:53,623 --> 00:13:55,758 وگرنه وِلوش می‌کنی رو زمین 244 00:13:55,759 --> 00:13:58,193 آره، ولو توی زیرزمین 245 00:13:58,194 --> 00:14:00,462 .پا برهنه و با یه گلوله توی قلبش 246 00:14:01,564 --> 00:14:02,798 ،اگه واقعاً همچین فکری درباره‌م می‌کنین 247 00:14:02,799 --> 00:14:04,433 ،باید حرفِ اون دهن‌های کثیف‌تونُ بفهمید 248 00:14:04,434 --> 00:14:05,501 و گرنه یه شب میام، و 249 00:14:05,502 --> 00:14:07,403 .از تو دهن‌تون می‌کشم‌شون، اونم از ریشه 250 00:14:07,404 --> 00:14:08,704 و تازه به چاقو هم نیازی ندارم 251 00:14:08,705 --> 00:14:11,006 فقط با دندونم می‌کشم‌شون .و از جا درشون میارم 252 00:14:11,741 --> 00:14:13,709 و ممنون میشم اگه این دست‌های کثیف‌تونُ 253 00:14:13,710 --> 00:14:14,843 .هم به من نزنید 254 00:14:14,844 --> 00:14:16,011 افرادی هستن که از پریشانی 255 00:14:16,012 --> 00:14:18,280 .هم‌نوع‌شون لذت می‌برن، دکتر 256 00:14:19,724 --> 00:14:21,450 و مخصوصاً اگه فکر کنن که اون هم‌نوع 257 00:14:21,451 --> 00:14:23,151 ،مرتکب گناهی هم شده 258 00:14:23,386 --> 00:14:25,487 .که یه چاشنی هم بهش میده 259 00:14:26,756 --> 00:14:29,925 ،ولی مگه به قول انجیل از بین ما کدوم‌مون مرتکب به گناهی نشدیم؟ 260 00:14:31,194 --> 00:14:32,461 باید واقعاً شرم کنم که 261 00:14:32,462 --> 00:14:34,696 .همچین لذتی از دیدنِ رنج‌کشیدن دیگران می‌برم 262 00:14:59,189 --> 00:15:01,423 حرف زدن برام سخت‌‍ه 263 00:15:01,658 --> 00:15:03,859 تو 15 سال گذشته، حرف خاصی نزدم 264 00:15:04,461 --> 00:15:06,139 .نمی‌دونم ازم می‌خواید که چی بگم 265 00:15:06,140 --> 00:15:07,740 ،موضوع این نیست که به من چی بگی 266 00:15:07,741 --> 00:15:09,208 در اصل موضوعی که بهش علاقه‌مندم اینه که 267 00:15:09,209 --> 00:15:10,710 چی داری که به خودت بگی 268 00:15:12,880 --> 00:15:14,747 آخه همچین چیزی نمی‌خوام 269 00:15:15,849 --> 00:15:17,983 اصلاً من تو جایگاهی نیستم که حرفی بزنم 270 00:15:19,787 --> 00:15:21,787 از این پارچه‌ای که داری می‌دوزی برام تعریف کن 271 00:15:23,891 --> 00:15:25,691 .برای "لیدیا"ست، دختر فرماندار 272 00:15:26,193 --> 00:15:27,693 .پارچه‌ی خونه‌ چوبی‌‍ه 273 00:15:28,896 --> 00:15:31,197 هر دختر جوونی باید یکی از این‌ها قبل از ازدواجش داشته باشه 274 00:15:31,498 --> 00:15:32,798 ،به معنای خونه‌ست 275 00:15:32,833 --> 00:15:34,200 و وسطش، همیشه یه مربع قرمز هست 276 00:15:34,201 --> 00:15:35,868 که نمادِ آتش‌دان یا شومینه‌ست 277 00:15:36,637 --> 00:15:37,637 این یکی فقط یه پارچه‌ی عادی‌‍ه 278 00:15:37,638 --> 00:15:38,971 اصلاً یه پر زرق و برقیِ .لحاف ازدواج نمیرسه 279 00:15:38,972 --> 00:15:40,306 لحاف ازدواج چیه دیگه؟ 280 00:15:42,075 --> 00:15:43,910 ،خب، طبق گفته‌های دوستم 281 00:15:43,911 --> 00:15:45,611 سه نوع لحاف داریم که هر زنی باید با دست‌های خودش 282 00:15:45,612 --> 00:15:47,413 قبل از ازدواجش، بدوزتشون 283 00:15:48,081 --> 00:15:49,381 .درختِ بهشت 284 00:15:50,017 --> 00:15:52,485 .سبد گل، و جعبه‌ی پاندورا 285 00:15:52,586 --> 00:15:53,653 ،گاهی‌اوقات، روزایی که وظیفه‌ی خدمتکاری دارم 286 00:15:53,654 --> 00:15:55,021 ،همه‌شونُ پشت‌سر هم آویزون می‌کنم 287 00:15:55,022 --> 00:15:56,856 .تا بعد از شست‌وشو خشک بشن 288 00:15:56,857 --> 00:15:57,957 .شبیه پرچم میشن 289 00:15:57,958 --> 00:16:00,025 ،مثل ارتشی که وقتی می‌خواد بره به جنگ آویزون‌شون می‌کنه 290 00:16:00,494 --> 00:16:03,028 اون لحاف‌ها دیگه یاد چی می‌ندازنت؟ 291 00:16:03,030 --> 00:16:05,231 ،خب، از اون موقع، با خودم فکر می‌کردم 292 00:16:05,833 --> 00:16:08,334 چرا یه زن تصمیم گرفته تا" ،همچین پرچم‌هایی رو بدوزه 293 00:16:08,535 --> 00:16:10,202 "و روی تخت‌خواب پهن‌شون کنه؟ 294 00:16:11,104 --> 00:16:13,485 برای اینکه طوری تخت‌خواب رو درست می‌کنن که برجسته و قابل‌توجه‌ترین چیز توی اتاق باشه 295 00:16:14,141 --> 00:16:15,441 ،و بعدش با خودم گفتم 296 00:16:16,777 --> 00:16:18,077 "بخاطر هشدار دادن‌‍ه" 297 00:16:25,152 --> 00:16:27,787 چونکه شاید با خودتون فکر کنید که ،تخت‌خواب یه جای آرامش‌بخش باشه، جناب 298 00:16:28,388 --> 00:16:29,755 و برای شما حکمِ آرامش و راحتی رو داشته باشه 299 00:16:29,756 --> 00:16:31,090 .و یه خواب شیرین 300 00:16:31,758 --> 00:16:32,725 ولی برای همه این‌طور نیست 301 00:16:32,726 --> 00:16:33,626 اتفاقات خیلی خطرناکی 302 00:16:33,627 --> 00:16:35,495 .ممکنه روی تخت‌خواب رخ بده 303 00:16:35,496 --> 00:16:37,163 ،جایی‌‍ه که ما به دنیا میایم 304 00:16:37,564 --> 00:16:39,231 و خب این اولین خطری‌‍ه که توی .زندگی باهاش مواجه میشیم 305 00:16:39,600 --> 00:16:40,700 و جایی‌‍ه که خانم‌ها بچه‌شونُ به دنیا میارن 306 00:16:40,701 --> 00:16:42,368 که اغلب آخرین بچه‌شون‌هم هست 307 00:16:42,569 --> 00:16:44,036 و جایی که اون حرکتی بین 308 00:16:44,037 --> 00:16:46,105 ،زن و مرد صورت می‌گیره، جناب که بهش اشاره‌ی نمی‌کنم 309 00:16:46,106 --> 00:16:47,973 ولی به گمونم خودتون می‌دونین چیه 310 00:16:48,942 --> 00:16:52,344 ،بعضی‌ها بهش میگن، عشق ،یک سری دیگه، یأس 311 00:16:53,046 --> 00:16:55,414 صرفاً یه هتک آبروئه که باید باهاش بسوزن و بسازن 312 00:16:57,417 --> 00:16:59,718 و بالاخره، تخت‌خواب جایی‌‍ه که توش می‌خوابیم 313 00:16:59,820 --> 00:17:01,120 و خواب می‌بینیم 314 00:17:02,823 --> 00:17:04,290 و اغلب جایی که توش می‌میریم 315 00:17:09,029 --> 00:17:10,930 ،ولی خب، تا قبل از اینکه برم زندان 316 00:17:10,931 --> 00:17:12,832 همچین خیال‌پردازی‌هایی رو درموردِ لحاف‌ها نمی‌کردم 317 00:17:12,866 --> 00:17:14,867 تو زندان وقت زیادی .برای فکر کردن داری 318 00:17:14,868 --> 00:17:16,408 و همین‌طور کسی رو نداری که این خیالاتت رو براش تعریف کنی 319 00:17:17,771 --> 00:17:19,071 پس برای خودت تعریف‌شون می‌کنی 320 00:17:19,673 --> 00:17:21,841 پس، گریس، یعنی به‌نظر تو 321 00:17:21,842 --> 00:17:23,742 تخت‌خواب مکان خطرناکی‌‍ه؟ 322 00:17:26,780 --> 00:17:28,147 منُ مسخره کردین، جناب؟ 323 00:17:28,515 --> 00:17:29,815 نه 324 00:17:31,118 --> 00:17:32,952 خب، معلومه که هر دفعه که میرم روش بخوابم 325 00:17:32,953 --> 00:17:34,720 حس نمی‌کنم جای خطرناکی باشه 326 00:17:34,922 --> 00:17:36,989 فقط تو اون موقعیت‌هایی که براتون تعریف کردم، خطرناک‌‍ه 327 00:17:38,559 --> 00:17:41,994 ببینم نخواسته بهت توهینی کردم؟ .هیچ... هیچ قصدی نداشتم 328 00:17:43,497 --> 00:17:45,865 ،پس حرف‌تونُ باور می‌کنم ،و بهتون اعتماد می‌کنم 329 00:17:45,866 --> 00:17:47,733 و امیدوارم که در آینده هم برام جبران کنید 330 00:17:50,637 --> 00:17:51,937 البته 331 00:17:53,607 --> 00:17:55,147 می‌تونی بهم بگی این چیه، گریس؟ 332 00:17:56,710 --> 00:17:57,777 .چغندر 333 00:17:57,778 --> 00:17:59,591 و تو رو یاد چیزی نمی‌ندازه؟ 334 00:18:07,154 --> 00:18:08,888 .گمونم، یاد غذای "کباب یکشنبه‌ای" می‌ندازه 335 00:18:09,122 --> 00:18:10,189 همیشه بهتره که درست بعد از این‌که 336 00:18:10,190 --> 00:18:12,291 .چغندرها رو از فر در میاری، پوست‌شونُ بکنی .نه قبلش 337 00:18:12,960 --> 00:18:14,493 این‌طوری تمییز کردن‌شون خیلی سخت میشه 338 00:18:14,494 --> 00:18:16,629 جغندرهای آب‌پز کلاً مزه‌شون فرق داره 339 00:18:16,630 --> 00:18:17,730 سبزیجاتین که خیلی سخت میشه 340 00:18:17,731 --> 00:18:19,098 لکه‌ای از روشون پاک کرد 341 00:18:31,612 --> 00:18:34,179 اگه می‌خواستی یه لحاف برای خودت درست کنی 342 00:18:34,481 --> 00:18:36,415 از کدوم طرح و الگو استفاده می‌کردی؟ 343 00:18:38,785 --> 00:18:40,219 نمی‌دونم، آقا 344 00:18:40,587 --> 00:18:42,655 "شاید به طرحِ علف "شجره‌التسبیح 345 00:18:42,656 --> 00:18:44,223 ،درخت بهشتی 346 00:18:44,224 --> 00:18:45,858 "یا شاید الگوی "پازل خدمتکارِ پیر 347 00:18:45,859 --> 00:18:48,327 .چونکه منم یه خدمت‌کار پیرم دیگه این‌طور فکر نمی‌کنید، آقا؟ 348 00:18:48,695 --> 00:18:50,996 و تا دل‌تون هم بخواد پازلی شدم [ .آشفته و گیج ] 349 00:18:56,670 --> 00:18:57,937 حتماً تو این همه سالی که 350 00:18:57,938 --> 00:18:58,971 صرف کردی تا برای بقیه لحاف بدوزی 351 00:18:58,972 --> 00:19:00,606 به این که از چه الگویی ،برای خودت استفاده کنی 352 00:19:00,607 --> 00:19:02,141 .فکر کردی دیگه 353 00:19:02,142 --> 00:19:04,710 به زبون آوردنِ خواسته‌ی حقیقی‌ت .بدشانسی میاره، جناب 354 00:19:04,711 --> 00:19:06,579 و بعدشم دیگه اتفاق خوبی برات نمیفته 355 00:19:06,580 --> 00:19:08,114 ،کلاً باید مراقب خواسته‌هات باشی 356 00:19:08,115 --> 00:19:09,715 .چونکه ممکنه بخاطرش تنبیه بشی 357 00:19:09,716 --> 00:19:11,017 .این اتفاق برای "مری ویتنی" هم افتاد 358 00:19:11,018 --> 00:19:12,852 مری ویتنی کیه؟ - .یه دوست - 359 00:19:12,853 --> 00:19:14,219 و از کجا می‌شناسیش؟ 360 00:19:16,423 --> 00:19:18,351 .مربوط به گذشته‌ی دور میشه .اهمیت خاصی نداره 361 00:19:18,352 --> 00:19:19,859 گریس، می‌تونی با من کاملاً صادق باشی 362 00:19:19,860 --> 00:19:21,961 دلیلی ندارم که باهاتون صادق نباشم، جناب 363 00:19:22,963 --> 00:19:24,096 ،یه خانم خیلی چیزها رو مخفی می‌کنه 364 00:19:24,097 --> 00:19:26,098 چونکه نگران از دست رفتن آبروش‌‍ه 365 00:19:26,733 --> 00:19:28,033 ولی کار من دیگه از این حرف‌ها گذشته 366 00:19:28,435 --> 00:19:29,635 می‌تونم هرچی بخوام بگم 367 00:19:29,636 --> 00:19:31,811 یا اگه دلم نخواد، می‌تونم کلاً .حرفی به زبون نیارم 368 00:19:33,573 --> 00:19:35,875 برات مهم نیست من درباره‌ت چه فکری بکنم، گریس؟ 369 00:19:35,876 --> 00:19:37,743 منُ قبلاً هم قضاوت کردن، آقا 370 00:19:38,045 --> 00:19:39,812 ،هر فکری که درموردم بکنید .فرقی نمی‌کنه 371 00:19:39,813 --> 00:19:41,013 درست قضاوتت کردن، گریس؟ 372 00:19:41,014 --> 00:19:42,915 .حالا چه درست، چه غلط 373 00:19:43,784 --> 00:19:45,184 ،مردم دنبال یه آدم گناه‌کار می‌گردن 374 00:19:45,919 --> 00:19:48,120 ،اگه جنایتی رخ داده باشه می‌خوان بدونن که مسئولش کی بوده 375 00:19:48,121 --> 00:19:49,155 دوست ندارن بی‌خبر بمونن 376 00:19:49,156 --> 00:19:51,890 پس امیدت رو از دست دادی؟ - امیدِ به چی، جناب؟ - 377 00:19:53,894 --> 00:19:56,895 خب، امید به آزادی 378 00:19:58,131 --> 00:20:00,132 خب به‌نظرتون چرا بیان همچین کاری کنن، قربان؟ 379 00:20:00,534 --> 00:20:02,234 هر روز که نمی‌بینی یه قاتله جلوت ظاهر شه 380 00:20:02,803 --> 00:20:04,870 امیدواری‌هام رو برای مسائل کوچیک‌تری نگه داشتم 381 00:20:05,439 --> 00:20:08,339 امیدوارم که فردا صبحانه‌ی بهتری .از امروز بخورم 382 00:20:08,709 --> 00:20:11,310 اون‌موقع گفتن که می‌خواستن .برای بقیه درس عبرت بشم 383 00:20:11,778 --> 00:20:13,646 برای همینم برام حکمِ اعدام بریدن 384 00:20:13,647 --> 00:20:15,047 .و بعدش حبس ابد 385 00:20:15,048 --> 00:20:16,649 ولی خب درس عبرت، بعداً چه کمکی می‌کنه؟ 386 00:20:16,650 --> 00:20:18,050 دیگه موضوع تموم‌شده‌ست 387 00:20:18,051 --> 00:20:20,452 چطوری قراره باقی‌مونده‌ی وقتتُ پُر کنی؟ 388 00:20:20,654 --> 00:20:22,721 حس نمی‌کنی رفتار ناعادلانه‌ای باهات داشتن؟ 389 00:20:25,492 --> 00:20:27,026 منظورتونُ متوجه نمیشم، جناب 390 00:20:32,065 --> 00:20:34,299 .خب، راه‌های زیادی برای گربه‌کُشون هست [ .کنایه از: وجود راه‌های مختلفی برای انجام یک کار ] 391 00:20:35,235 --> 00:20:37,536 .بنظرم از جمله‌ی عجیبی استفاده کردین، جناب منکه گربه نیستم 392 00:20:37,537 --> 00:20:39,171 .نه خب، یادمه .نه گربه‌ای، نه سگ 393 00:20:39,172 --> 00:20:40,472 عذر می‌خوام، قربان 394 00:20:40,674 --> 00:20:41,874 بیا از اول شروع کنیم 395 00:20:41,875 --> 00:20:44,110 اولِ چی، جناب؟ - .اولِ زندگی‌ت - 396 00:20:44,111 --> 00:20:46,111 .منم عادی به دنیا اومده‌بودم، آقا .مثل بقیه‌ی آدم‌ها 397 00:20:46,813 --> 00:20:48,480 اعترافاتت رو اینجا دارم 398 00:20:49,082 --> 00:20:50,716 بذار بخونم توشون چی گفتی 399 00:20:50,717 --> 00:20:52,251 اون واقعاً اعترافات من نیست 400 00:20:52,552 --> 00:20:54,086 فقط ترکیبی از حرف‌هایی‌‍ه که وکیل‌ها وادارم کردن بزنم 401 00:20:54,087 --> 00:20:56,147 و چیزهایی که روزنامه‌نگارها .از خودشون در آوردن 402 00:20:56,823 --> 00:20:58,324 اولین باری که چشمام افتاد ،تو چشم یه روزنامه‌ناگر 403 00:20:58,325 --> 00:21:01,494 با خودم گفتم، "خوبه دیگه، مامان‌جونتم این حرفاتُ شنیده"؟ [ کنایه به دروغگو بودن‌شون ] 404 00:21:01,495 --> 00:21:03,488 حتی اگه حقیقت درست بیفته رو سرشون .بازم نمی‌فهمینش 405 00:21:03,489 --> 00:21:05,030 گریس، مری ویتنی کیه؟ 406 00:21:05,031 --> 00:21:06,732 ،زیر پورتره‌ی صورتت این اسمُ نوشته 407 00:21:06,733 --> 00:21:08,700 تو صفحه‌ی اول اعترافاتت 408 00:21:08,802 --> 00:21:10,869 "گریس مارکس، ملقب به مری ویتنی" 409 00:21:12,038 --> 00:21:13,706 آها، آره، طراحی‌شم خیلی بهم شباهت نداره 410 00:21:13,707 --> 00:21:15,207 و مری ویتنی؟ - این فقط یه اسمی بود که - 411 00:21:15,208 --> 00:21:17,176 ،وقتی مک‌درموت داشت از دستم فرار می‌کرد برای خودم گذاشتم 412 00:21:17,177 --> 00:21:18,511 و همین‌طوری اولین اسمی که 413 00:21:18,512 --> 00:21:19,945 به ذهنت خطور کرد و نوشتی؟ 414 00:21:21,214 --> 00:21:22,915 نه، قربان 415 00:21:22,916 --> 00:21:25,017 مری ویتنی، یه زمانی دوست صمیمیِ من بود 416 00:21:25,218 --> 00:21:26,585 تا اون زمان دیگه فوت کرده بود، آقا 417 00:21:26,586 --> 00:21:28,177 ،و منم فکر نمی‌کردم اگه از اسمش استفاده کنم 418 00:21:28,178 --> 00:21:29,188 خیلی ناراحت بشه 419 00:21:29,189 --> 00:21:31,323 .بعضی‌وقتا لباس‌هاشُ هم بهم قرض می‌داد 420 00:21:32,659 --> 00:21:35,194 همیشه خیلی بهم لطف داشت 421 00:21:35,195 --> 00:21:37,830 و بدون اونِ قصه‌ی زندگیم به کل تغییر می‌کرد 422 00:21:37,831 --> 00:21:39,498 قصه‌ی زندگیتُ برام تعریف می‌کنی، گریس؟ 423 00:21:39,499 --> 00:21:40,666 چون همون‌طور که میگی 424 00:21:40,667 --> 00:21:42,201 نسخه‌ی واقعیش رو توی اعترافاتت ننوشتن 425 00:21:42,202 --> 00:21:44,236 برام تعریفش می‌کنی؟ - کدوم قسمتشُ، آقا؟ - 426 00:21:44,871 --> 00:21:46,238 .از آغازش 427 00:21:56,683 --> 00:21:57,750 چیزی که اولِ اعترافاتم گفته 428 00:21:57,751 --> 00:21:59,718 به قدر کافی حقیقت داره 429 00:22:00,620 --> 00:22:02,955 من واقعاً اهل شمال ایرلندم 430 00:22:03,156 --> 00:22:04,390 البته حس ناعادلانه‌ای بهم دست داد 431 00:22:04,391 --> 00:22:06,592 :وقتی توی اعتراف‌نامه نوشتن ،هر دوی متهمین" 432 00:22:06,593 --> 00:22:08,727 "به تصدیق خودشان، اهل ایرلند هستند" 433 00:22:08,728 --> 00:22:10,629 یه طوری جلوه‌ش میداد که انگار ،جرمی مرتکب شدیم 434 00:22:10,630 --> 00:22:12,898 و منم فکر نمی‌کنم که اهل ایرلند بودن .جرم محسوب بشه 435 00:22:12,899 --> 00:22:15,067 اگر چه دیدم که با این افراد، این‌طور رفتار می‌کنن 436 00:22:16,636 --> 00:22:18,737 .ولی خانواده‌ی ما پروتستان بودن [ یک فرقه‌ی مسیحیت ] 437 00:22:18,738 --> 00:22:20,339 و این متفاوت‌‍ه 438 00:22:22,776 --> 00:22:24,810 بدون خبر از ایرلند گذاشتیم رفتیم 439 00:22:25,645 --> 00:22:27,479 ،پدرم انگلیسی بود 440 00:22:27,480 --> 00:22:29,215 ،و وقتی که توی ایرلند بودیم وارد شرکت 441 00:22:29,216 --> 00:22:31,216 .یه "آرنج‌من" بدنام شد 442 00:22:31,885 --> 00:22:33,449 و خونه‌ی یه آقای پروتستانی رو هم 443 00:22:33,450 --> 00:22:34,624 که طرف کاتولیک‌ها رو گرفته بود 444 00:22:34,625 --> 00:22:36,325 رو هم آتیش زدن 445 00:22:36,326 --> 00:22:38,094 سوار شو، زود باش 446 00:22:38,095 --> 00:22:40,275 و اون‌یکی رو هم درحالی که مغزش خورد و خاک‌شیر شده بود، پیدا کرده بودن 447 00:22:41,331 --> 00:22:43,032 ما هم نسبتاً سریع از اونجا رفتیم 448 00:22:43,033 --> 00:22:44,467 چرا خدا مجبورم کرد که با این 449 00:22:44,468 --> 00:22:46,235 ایرلندی‌های کثافت و دزد، سر و کله بزنم؟ 450 00:22:46,503 --> 00:22:48,170 .این دنیا دیگه بهتون نیازی نداره 451 00:22:48,171 --> 00:22:49,505 باید مثل یه گربه‌ی توی گونی 452 00:22:49,506 --> 00:22:51,340 .توی دریاها، غرق و سر به نیست می‌شدین 453 00:22:54,311 --> 00:22:56,278 !زنِ ابله 454 00:22:57,881 --> 00:22:59,181 .مایکل، کلیر 455 00:23:04,888 --> 00:23:06,355 .بدو، برش دار 456 00:23:13,363 --> 00:23:15,383 اعتراف می‌کنم که فکر شومی به سرم زد 457 00:23:16,300 --> 00:23:18,401 وقتی بچه‌ها رو دیدم که ،به صف شدن 458 00:23:18,402 --> 00:23:21,837 با خودم گفتم، "شاید خوب باشه ،بزنم یکی دوتاشونُ بندازم تو دریا 459 00:23:23,106 --> 00:23:24,907 بعدش دیگه نه بچه‌های زیادی ،بودن که بهشون غذا داد 460 00:23:24,908 --> 00:23:26,542 ".و نه لباسی برای شستن 461 00:23:28,445 --> 00:23:29,879 با خودم گفتم شاید بتونم از دستِ زندگی‌کردن 462 00:23:29,880 --> 00:23:31,647 با این مرد خلاص‌شون کنم 463 00:23:33,784 --> 00:23:35,284 ولی اون فقط فکری بود که ،بدون شک 464 00:23:35,285 --> 00:23:37,286 .شیطون تو سرم کاشته بود 465 00:23:37,454 --> 00:23:39,488 ،نه، به احتمال بیشتر، پدرم 466 00:23:39,489 --> 00:23:40,523 ،چونکه با اون سنم 467 00:23:40,524 --> 00:23:42,324 هنوز داشتم برای ارضاء کردن نیازهاش .تلاش‌ می‌کردم 468 00:23:58,909 --> 00:24:00,509 سه تا کلاغِ پشت سر هم، معنای مرگ میده 469 00:24:02,212 --> 00:24:04,146 پام هیچ‌وقت دیگه به خشکی باز نمیشه 470 00:24:06,049 --> 00:24:07,816 مادر، چرا همچین حرفی میزنی؟ 471 00:24:09,886 --> 00:24:11,520 تو گوشت و خونم حسش می‌کنم 472 00:24:13,957 --> 00:24:15,557 و همین‌طور هم شد 473 00:24:35,011 --> 00:24:36,879 پدرم بیشتر سفر رو 474 00:24:36,880 --> 00:24:38,681 با مشروب مست بود 475 00:24:38,915 --> 00:24:40,416 ،توی طوفان‌ها و مریضی‌ها 476 00:24:40,417 --> 00:24:42,251 .حتی به‌زور می‌دونستیم که اصلاً کجا هست 477 00:24:42,252 --> 00:24:43,886 که فرقی هم نداشت 478 00:24:44,471 --> 00:24:46,391 بدون حضورشم بیش‌از حد .سختی می‌کشیدیم 479 00:25:23,160 --> 00:25:25,360 به یونسِ پیامبر که توی .شکم اون نهنگ‌‍ه بود فکر می‌کردم 480 00:25:26,296 --> 00:25:28,931 ولی خب حداقل، اون فقط لازم بود که سه روزُ اون‌تو بگذرونه 481 00:25:28,932 --> 00:25:30,799 ولی ما هشت هفته با این اوضاع .جلوی رومون داشتیم 482 00:25:32,536 --> 00:25:34,537 و تازه اون توی شکم نهنگ‌‍ه تنها بود 483 00:25:34,538 --> 00:25:35,938 و نمی‌خواست که همش به صدای 484 00:25:35,939 --> 00:25:37,559 آه و ناله و استفراغ بقیه گوش بده 485 00:25:41,912 --> 00:25:44,213 قصد توهینی بهتون نداشتم، آقا 486 00:25:45,048 --> 00:25:46,215 ،بالاخره، اون کشتی 487 00:25:46,216 --> 00:25:47,316 فقط یه نوع محله‌ی فقیرنشینِ شناور بود 488 00:25:47,317 --> 00:25:49,218 .البته بدون مِی‌خونه‌ای 489 00:25:49,653 --> 00:25:51,720 و شنیدم که الان کشتی‌های بهتری ساختن 490 00:25:52,255 --> 00:25:53,795 اگه می‌خواین پنجره رو باز کنید 491 00:25:54,157 --> 00:25:55,457 492 00:26:02,499 --> 00:26:04,600 ،به این سمت بیا و آثار دستِ خداوند را تماشا کن" 493 00:26:06,470 --> 00:26:08,037 ،که چه توانایی‌های بی‌نظیری دارد 494 00:26:09,606 --> 00:26:11,440 ،اون اقیانوس را به خشکی تبدیل کرد 495 00:26:11,441 --> 00:26:13,876 ،تا که با پای پیاده از آب رد بشوند 496 00:26:13,877 --> 00:26:14,944 "...آنجا بود که به وجد آمدیم" 497 00:26:14,945 --> 00:26:16,245 مسافرها، ترکیبی از افراد 498 00:26:16,246 --> 00:26:17,213 کاتولیک و پروتستان بودن 499 00:26:17,214 --> 00:26:18,714 و با عقل سلیم و حالتی سلامت 500 00:26:18,715 --> 00:26:21,550 ،با همدیگه دعوا و مشاجره می‌کردن .که انگار عاطفه‌ای ندارند 501 00:26:21,551 --> 00:26:23,919 یه سفر دریایی شاید تذکر خداوند به ما باشه 502 00:26:23,920 --> 00:26:27,222 ،که ما همگی انسانیم .و تمام انسان‌ها ضعیفند 503 00:26:27,224 --> 00:26:29,725 گمونم نمیشه فقط رو یکی‌شون تمرکز کرد 504 00:26:32,162 --> 00:26:34,396 ،بنظر تا وقتی که رو دریاییم کسی جرعت اعتراض نداشته‌باشه 505 00:26:54,885 --> 00:26:56,685 دلم، گریس 506 00:27:21,244 --> 00:27:22,411 .وبا نداره 507 00:27:22,412 --> 00:27:24,213 که این خیال ناخدا رو راحت می‌کنه 508 00:27:24,281 --> 00:27:26,181 به احتمال زیاد تومور داشته باشه 509 00:27:26,550 --> 00:27:28,083 تشخیصش بدون بریدن و باز کردن بدنش 510 00:27:28,084 --> 00:27:29,251 و عمل جراحی روش، غیر ممکنه 511 00:27:29,252 --> 00:27:30,752 .و اینم مطمئناً میکشتش 512 00:27:30,954 --> 00:27:32,788 می‌تونیم برای هواخوری ببریم روی عرشه؟ 513 00:27:35,125 --> 00:27:37,026 حرکت‌دادنش اشتباه‌‍ه 514 00:27:38,261 --> 00:27:40,563 هوای این پایین خیلی آلوده‌ست 515 00:27:40,564 --> 00:27:42,264 من خودم دارم خفه میشم 516 00:28:32,882 --> 00:28:34,182 بیا، بیا عزیزم 517 00:28:36,186 --> 00:28:37,686 بیا، بیا 518 00:28:37,921 --> 00:28:40,522 بیا یکم دارو بخور 519 00:28:45,028 --> 00:28:46,628 اگه گریه کنی، برات خوبه‌ها دختر 520 00:28:47,430 --> 00:28:49,631 الان دیگه به همراه فرشته‌های مبارک .توی بهشت‌‍ه 521 00:28:50,100 --> 00:28:51,733 حتی با اینکه یه پروتستان بود 522 00:28:52,402 --> 00:28:54,485 اُوه، پنجره رو باز نکردیم 523 00:28:54,486 --> 00:28:55,919 تا روحش بتونه بره 524 00:28:58,890 --> 00:29:00,624 ...حالا شایدم 525 00:29:00,625 --> 00:29:02,259 به ضرر مادرت نشد 526 00:29:02,561 --> 00:29:04,695 این پایین پنجره باز کردن، قدغن‌‍ه 527 00:29:05,664 --> 00:29:07,566 تا حالا گوشم به همچین .سنتی نخورده 528 00:29:20,054 --> 00:29:22,421 بچه‌ها، مامانُ بوسِ خدافظی کنید 529 00:29:27,504 --> 00:29:29,805 به این ترتیب، این بدن را به دریا می‌سپاریم 530 00:29:29,806 --> 00:29:31,840 که به نابودی کشیده بشه 531 00:29:32,142 --> 00:29:34,710 و به دنبال معاد جسمانی بگردد 532 00:29:34,711 --> 00:29:36,045 و همین‌طور از طریق پروردگارمان، حضرت عیسی مسیح 533 00:29:36,046 --> 00:29:38,380 .به دنبال زندگی‌ای تازه بگردد 534 00:29:38,849 --> 00:29:41,217 کسی که هنگام برگشتش، این بدن پست را تغییر داده 535 00:29:41,218 --> 00:29:44,086 ،که شاید شبیه بدن مبارک خودشان شود 536 00:29:44,087 --> 00:29:45,921 ،زیرا که با توجه به اعمال باشکوه‌شان 537 00:29:45,922 --> 00:29:49,792 .تواناییِ مطیع ساختن هر موجودی را دارا هستند 538 00:30:32,068 --> 00:30:33,536 .اینُ باش 539 00:30:33,537 --> 00:30:34,837 ،حالا که جزر و مدها خوابیده 540 00:30:34,838 --> 00:30:36,538 این قوریِ چایی‌ت می‌شکنه 541 00:30:37,073 --> 00:30:41,310 درست قبل از رفتن‌مون، خاله "پائولین"اَم .بهمون دادش 542 00:30:41,545 --> 00:30:42,711 حتماً وقتی یکی خواسته بدزدتش 543 00:30:42,712 --> 00:30:44,213 .بازش کرده و شل شده، افتاده 544 00:30:45,882 --> 00:30:49,185 ،روح مادرم زندانی شده .چون‌که نتونستیم یه پنجره باز کنیم 545 00:30:49,186 --> 00:30:50,519 درست همون‌طور که گفتی 546 00:30:51,221 --> 00:30:53,455 .حالا دیگه تا اَبد اینجا گیر میکنه 547 00:30:53,957 --> 00:30:55,324 ،هی با کشتی میره و میاد 548 00:30:55,325 --> 00:30:57,793 .توی این اقیانوسِ تاریک و مخوف 549 00:31:05,101 --> 00:31:07,636 می‌بینی آدم ممکنه دچار چه فکرهای عجیب‌غریبی بشه؟ 550 00:31:10,240 --> 00:31:11,974 ،ولی من اون موقع یه دختر خیلی جوون 551 00:31:11,975 --> 00:31:13,041 و نادون بودم 552 00:31:13,042 --> 00:31:14,643 میشه ادامه بدی، گریس؟ 553 00:31:15,912 --> 00:31:17,546 وقتی رسیدین، چی شد؟ 554 00:31:46,876 --> 00:31:48,010 ."رسیدیم به "تورنتو 555 00:31:48,011 --> 00:31:49,880 و ظاهراً مردم‌شون بخاطر تنوع زیاد 556 00:31:49,881 --> 00:31:53,048 ،خیلی مخلوط و مرکب بودن .با رنگِ پوست‌هایی رنگارنگ 557 00:31:53,283 --> 00:31:55,050 .که خیلی برام تازگی داشت 558 00:31:55,051 --> 00:31:57,920 و هیچ‌وقت معلوم نبود که قراره .چه‌جور حرفی بشنوین 559 00:31:57,921 --> 00:32:00,122 .روی هم رفته، درست شبیه برج بابِل بود 560 00:32:36,993 --> 00:32:39,694 پاشو صبحونه رو آماده کن دیگه، زنیکه‌ی جادوگر 561 00:32:40,129 --> 00:32:42,130 متأسفانه، خیلی زود روشن شد که 562 00:32:42,131 --> 00:32:44,132 حتی بدون حضور مادرم و عصبانی کردنش 563 00:32:44,133 --> 00:32:46,067 شخصیت و اخلاق پدرم بهتر نشد 564 00:32:46,769 --> 00:32:48,236 چرا انقدر طولش میدی؟ 565 00:32:55,745 --> 00:32:57,246 .زنیکه‌ی نفهمِ زشت 566 00:33:29,045 --> 00:33:31,012 متأسفم، گریس 567 00:33:33,883 --> 00:33:35,684 اون موقع، خودم نبودم 568 00:33:38,755 --> 00:33:40,622 نمی‌دونم یه دفعه‌ای چی رفت تو جلدم 569 00:34:42,348 --> 00:34:43,945 نمی‌خواستم دچار همچین 570 00:34:43,946 --> 00:34:45,747 گناه بزرگ و کبیره‌ای بشم 571 00:34:46,649 --> 00:34:49,084 اگر چه می‌ترسیدم که نکنه خشم بیش از حدی که 572 00:34:49,085 --> 00:34:50,686 ،توی قلبم بهش داشتم 573 00:34:50,687 --> 00:34:51,987 .به این سمت هُلم بده 574 00:35:12,446 --> 00:35:13,757 ،وقتشه که بری اون بیرون 575 00:35:13,758 --> 00:35:15,782 و نون در بیاری و حقوقتُ بفرستی برای من 576 00:35:15,783 --> 00:35:18,609 زنیکه‌ی قدرنشناس، داری تمام دار و ندارمُ می‌خوری و میدی بالا 577 00:35:19,269 --> 00:35:21,570 از صاحب‌خونه خواستم که برات یه کار پیدا کنه 578 00:35:21,571 --> 00:35:23,238 پس کی حواسش به بچه‌ها باشه؟ 579 00:35:23,239 --> 00:35:24,539 .کیتی 580 00:35:25,408 --> 00:35:26,508 کیتی؟ 581 00:35:26,910 --> 00:35:29,711 آره، حالا هم گم‌شو بیرون و یکم برام پول در بیار 582 00:35:30,180 --> 00:35:31,442 قبل از اینکه یه‌طوری بزنم تو گوشت که 583 00:35:31,443 --> 00:35:33,175 دیگه چیزی نشنوی 584 00:36:30,440 --> 00:36:32,341 بهشون گفتم که بر می‌گردم سراغ‌شون 585 00:36:34,277 --> 00:36:36,211 و، اون موقع، واقعاً گفتم 586 00:36:39,049 --> 00:36:41,350 اگه منُ ببخشین جناب، یکم خسته‌م 587 00:36:41,351 --> 00:36:43,218 آره، تعجبی‌هم نداره 588 00:36:44,687 --> 00:36:46,588 دوباره فردا کارمونُ شروع می‌کنیم 589 00:36:48,591 --> 00:36:50,659 ،فقط قبل از اینکه برم میشه یکم بیشتر از 590 00:36:50,660 --> 00:36:52,161 مری ویتنی برام تعریف کنی؟ 591 00:36:52,162 --> 00:36:53,528 قبل‌تر بهش یه اشاره‌ای کردی 592 00:36:54,397 --> 00:36:56,184 خب، آقا، این‌طوری وارد 593 00:36:56,185 --> 00:36:57,625 قسمت شادتری از قصه‌ی زندگیم میشیم 594 00:36:58,468 --> 00:37:00,777 و متوجه میشین که چرا وقتی نیاز داشتم 595 00:37:00,778 --> 00:37:02,212 از اسمِ اون استفاده کردم 596 00:37:05,817 --> 00:37:07,384 صاحب‌خونه‌مون یه شغل خوب 597 00:37:07,385 --> 00:37:09,419 تو یه خونه‌ی مجلل توی تورنتو .برام پیدا کرده بود 598 00:37:11,323 --> 00:37:13,423 .تو باید گریس باشی، دختر جدیده 599 00:37:14,225 --> 00:37:15,726 .من مری‌اَم 600 00:37:15,760 --> 00:37:17,561 خوب نیست اینجا وایسی 601 00:37:17,562 --> 00:37:19,696 .می‌برمت طرف ورودیِ خدمت‌کارها 602 00:37:22,233 --> 00:37:24,434 حتماً سفرِ دور و درازی داشتی 603 00:37:29,374 --> 00:37:32,109 این‌طرفا خیلی آقای .آلدرمن پارکین‌سون رو نمی‌بینی 604 00:37:32,377 --> 00:37:34,812 ولی وقتی ببینش، ممکنه کور بشی 605 00:37:34,813 --> 00:37:36,814 کلی سنجاق سینه‌ی طلا داره 606 00:37:36,815 --> 00:37:39,416 و بسته‌های تنباکو و ساعت‌های طلا 607 00:37:39,417 --> 00:37:41,151 ،اگه ذوب میشد 608 00:37:41,152 --> 00:37:42,286 میشد پنج تا گردن‌بند باهاش درست کرد 609 00:37:42,287 --> 00:37:44,588 .تازه با گوشواره‌های ست 610 00:37:45,490 --> 00:37:48,192 بیسکویت پنیری سِرو کنید، داغ‌داغ 611 00:37:48,193 --> 00:37:51,862 و یکم هم بیشتر به این اتاق برسین 612 00:37:52,564 --> 00:37:54,565 و حتماً حواس‌تون باشه که برای بعد از ناهار 613 00:37:54,566 --> 00:37:57,167 چهار تا بطری شراب قرمزِ ناب آماده باشه 614 00:37:57,702 --> 00:37:59,903 اون خانم پارکین‌سون بود 615 00:38:01,673 --> 00:38:03,374 خودش باید جای آلدرمن می‌بود 616 00:38:03,375 --> 00:38:05,075 .از اون مردتره 617 00:38:06,544 --> 00:38:08,412 اینجا پذیرایی‌‍ه 618 00:38:10,315 --> 00:38:11,648 ،خانواده دو تا پسر داره 619 00:38:11,649 --> 00:38:14,418 جفت‌شون رفتن آمریکا برای ادامه‌ی تحصیل 620 00:38:14,886 --> 00:38:16,653 که خوش به سعادت‌شون 621 00:38:17,122 --> 00:38:18,489 خانم هانی، آشپزمون 622 00:38:18,490 --> 00:38:20,424 این گریس مارکس‌‍ه 623 00:38:25,363 --> 00:38:26,530 حالا بریم تخت‌خوابتُ نشونت بدم 624 00:38:26,531 --> 00:38:28,098 که با تخت خودم یکی‌‍ه 625 00:38:35,340 --> 00:38:38,275 اَگنس، اِفی، این گریس مارکس‌‍ه 626 00:38:38,276 --> 00:38:39,710 سلام 627 00:38:41,880 --> 00:38:43,780 اِفی افسردگی داره 628 00:38:44,449 --> 00:38:46,417 شوهر جوونشُ به جرم شورشی‌بودن 629 00:38:46,418 --> 00:38:49,653 تبعید کردن به استرالیا، و همون‌جا هم جون داد 630 00:38:49,654 --> 00:38:50,821 و اِفی هم سعی کرد خودشُ 631 00:38:50,822 --> 00:38:52,556 با بندِ پیش‌بندش دار بزنه، ولی بنده پاره شد 632 00:38:52,557 --> 00:38:54,691 و نیمه خفه‌شده، و تو حالت دیوونگی .و پریشونی پیداش کردن 633 00:38:54,692 --> 00:38:56,160 مجبور شدن زندانی‌ش کنن 634 00:38:56,161 --> 00:38:58,628 چه شورشی؟ - چی شورشی"؟" - 635 00:38:58,830 --> 00:39:00,831 حتماً تازه رسیدی اینجا 636 00:39:02,367 --> 00:39:04,635 ،شورشی بر علیه آقازاده‌ها بود کسایی که مملکتُ می‌گردونن 637 00:39:04,636 --> 00:39:07,171 تما پول‌ها و زمین‌ها رو میذارن جیب خودشون 638 00:39:07,172 --> 00:39:09,175 "آقای "ویلیام لیون مک‌کنزی .رهبر شورشی‌ها بود 639 00:39:09,176 --> 00:39:11,442 ،ولی شورش به سرانجام نرسید 640 00:39:11,443 --> 00:39:13,243 اونم وسط برف و بارون با لباس زنونه 641 00:39:13,244 --> 00:39:14,578 به سمت دریاچه و آخرم آمریکا فرار کرد 642 00:39:14,579 --> 00:39:16,313 و بارها ممکن بود بهش خیانت بشه 643 00:39:16,314 --> 00:39:18,382 ولی نشد، چون مرد خوبی بود 644 00:39:18,383 --> 00:39:20,083 .چون طرفِ کشاورزای معمولی رو گرفت 645 00:39:20,418 --> 00:39:22,319 بگذریم، بهتره که خیلی از سیاست حرفی نزنیم 646 00:39:22,320 --> 00:39:23,954 بجز وقتایی که پیش دوستامونیم 647 00:39:24,389 --> 00:39:25,889 ،من‌که چیزی از سیاست سر در نمیارم 648 00:39:25,890 --> 00:39:28,425 پس در هر صورت هم به ذهنم خطور نمی‌کنه که بخوام حرفی راجع‌بهش بزنم 649 00:39:30,628 --> 00:39:31,928 تو افراطی‌گرایی؟ 650 00:39:33,131 --> 00:39:35,031 نباید به خانواده‌ی پارکین‌سون چیزی بگی‌ها 651 00:39:35,633 --> 00:39:37,634 برای اونا داستان دیگه‌ای تعریف کردم 652 00:39:38,336 --> 00:39:40,070 ولی پدرِ من مزرعه‌شُ از دست داد 653 00:39:40,238 --> 00:39:41,805 ،سربازهای دولت خونه‌ی چوبی‌ش رو که 654 00:39:41,806 --> 00:39:43,240 ،درحالی که با خرس‌ها هم سر و کله میزد با دستای خودش ساخته بود 655 00:39:43,241 --> 00:39:44,808 رو به آتیش کشیدن 656 00:39:45,376 --> 00:39:47,288 و بعدم موقعی که داشت از دست‌شون قایم میشد 657 00:39:47,289 --> 00:39:48,612 .توی جنگل‌های سرد و یخی جون داد 658 00:39:48,613 --> 00:39:50,413 .و مادرم هم از غم و غصه فوت مرد 659 00:39:50,782 --> 00:39:54,684 ،ولی زمانِ ما هم میرسه .انتقام‌مونُ می‌گیریم 660 00:39:56,321 --> 00:39:58,755 ،وقتی این حرفُ زد نگاه جدی و خشم‌ناکی داشت 661 00:40:03,895 --> 00:40:05,829 گریس، وقتی حقوقتُ گرفتی 662 00:40:05,830 --> 00:40:07,564 باید قایمش کنی 663 00:40:07,565 --> 00:40:09,500 این‌جا توی تُشک یه جیب کوچولو .درست کردم 664 00:40:09,501 --> 00:40:11,568 دستمزدم رو باید یه ضرب بفرستم برای پدرم 665 00:40:11,569 --> 00:40:13,537 مگه نگفتی که پدرت اَلوات و خماره؟ 666 00:40:13,671 --> 00:40:15,606 نباید حقوقتُ بفرستی براش 667 00:40:15,607 --> 00:40:17,474 ولی بچه‌ها چی میشن؟ 668 00:40:17,475 --> 00:40:18,642 چطور دووم بیارن؟ 669 00:40:18,643 --> 00:40:20,911 در هر صورت که به خواهر برادرات سودی نمی‌رسونه 670 00:40:20,912 --> 00:40:22,512 هر چی بفرستی رو، خودش می‌خوره یه آبم روش 671 00:40:23,515 --> 00:40:25,148 ازش می‌ترسم 672 00:40:26,818 --> 00:40:28,652 ،اینجا دستش بهت نمیرسه 673 00:40:28,920 --> 00:40:30,254 ،و اگرم تلاشی کرد 674 00:40:30,255 --> 00:40:31,722 ،با "جیم" که توی استبل کار می‌کنه حرف میزنم 675 00:40:31,723 --> 00:40:33,757 .اون مرد قوی‌ای‌‍ه که رفیقِ گولاخم زیاد داره 676 00:40:34,726 --> 00:40:37,628 ...شاید جوون باشی، و خیلی ابله و نادون 677 00:40:39,397 --> 00:40:41,865 ولی تو به تمییزی و براقیِ .یه سکه‌ی نویی، گریس مارکس 678 00:40:42,600 --> 00:40:44,201 و فرق بین نادون و احمق اینه که 679 00:40:44,202 --> 00:40:46,136 نادون می‌تونه یاد بگیره 680 00:40:47,539 --> 00:40:49,906 فکر می‌کنم خوب با هم کنار میایم 681 00:40:51,309 --> 00:40:53,777 فردا صبح میگم، خانم هانی ،جلو جلو حقوقتُ بده 682 00:40:54,212 --> 00:40:56,513 تا بتونیم یه لباس درست‌حسابی برات جور کنیم 683 00:41:17,368 --> 00:41:19,503 شرمنده‌م که مزاحم میشم، دکتر جردن 684 00:41:19,504 --> 00:41:21,705 می‌خواستم ببینم می‌خواید براتون خوراکی‌ای، چیزی بیارم؟ 685 00:41:21,706 --> 00:41:22,839 نه، همین‌طوری خوبه، ممنونم 686 00:41:22,840 --> 00:41:24,708 ...داشتیم در مورد 687 00:41:31,215 --> 00:41:32,416 688 00:41:32,417 --> 00:41:34,484 ببخشید، دکتر، جلسه‌مون تموم نشده؟ 689 00:41:35,820 --> 00:41:37,721 آره، آره، البته 690 00:41:37,722 --> 00:41:39,623 برای یه روز، خیلی هم زیاد بود 691 00:41:40,525 --> 00:41:41,925 فردا دوباره ادامه بدیم؟ 692 00:42:01,412 --> 00:42:03,347 ،رفتم اون‌جا و وقتی برگشتم 693 00:42:03,348 --> 00:42:05,682 دیدم که "مک‌درموت" داره "نانسی" رو .روی زمین حیاط می‌کشونه 694 00:42:05,683 --> 00:42:08,285 و از آشپزخونه‌ی پشتی می‌بردش .سمت آشپزخونه‌ی جلویی 695 00:42:08,286 --> 00:42:10,620 ،ساعت حدوداً 7 بود 696 00:42:11,255 --> 00:42:13,029 یه مک‌درموت گفتم، "فکر نمی‌کردم 697 00:42:13,030 --> 00:42:14,651 ".همون موقع بخوای ترتیبشُ بدی 698 00:42:14,826 --> 00:42:17,460 "اونم گفت، "بهتر بود زودتر کارشُ یه سره کنم 699 00:42:17,562 --> 00:42:19,563 ،توی دادگاه، و توی تیمارستان 700 00:42:19,564 --> 00:42:21,675 ،هر حرفی که به زبون میاوردم 701 00:42:21,676 --> 00:42:24,911 انگار داشت روی کاغذی روش می‌نوشتن، حک میشد 702 00:42:24,912 --> 00:42:26,313 :یکم بعدش، اومد پیشم و گفت 703 00:42:26,314 --> 00:42:28,782 "در مخفی رو باز کن و منم می‌ندازمش تو زیرزمین" 704 00:42:28,783 --> 00:42:30,083 ،و موقعی که حرفی رو میزدم 705 00:42:30,084 --> 00:42:32,385 .می‌دونستم که دیگه نمی‌تونستم پسش بگیرم 706 00:42:32,386 --> 00:42:33,920 ...که واقعیتی هم نداشتن 707 00:42:33,921 --> 00:42:36,022 ،یه تیکه پارچه‌ی سفید بهش دادم 708 00:42:36,224 --> 00:42:37,958 و تا نزدیک در مخفی همراهش رفتم 709 00:42:37,959 --> 00:42:40,026 ،چون‌که هر حرفی که میزدم آخرش پیچونده و منحرف میشد 710 00:42:42,363 --> 00:42:44,731 ،حتی اگه اولش که تعریف کرده بودم .حقیقت محض بود 711 00:42:49,070 --> 00:42:52,105 ولی الان احساس می‌کنم .هر حرفی که میزنم درسته 712 00:42:52,140 --> 00:42:55,542 ،تا موقعی که دو کلمه به زبونم بیارم .حالا هر چی 713 00:42:55,676 --> 00:42:57,610 تو با لبخند یادداشتش می‌کنی 714 00:42:59,180 --> 00:43:02,849 ،وقتی نت‌برداری می‌کنی حس می‌کنم انگار داری روم نقاشی می‌کنی 715 00:43:02,850 --> 00:43:04,851 روی پوستم با پرِ 716 00:43:04,852 --> 00:43:06,853 یه قلمِ پر نقاشی می‌کنی 717 00:43:07,722 --> 00:43:11,024 که انگار صدها پروانه روی صورتم نشسته‌ن 718 00:43:11,025 --> 00:43:13,927 و دارن خیلی آروم بال‌هاشونُ باز و بسته می‌کنن 719 00:43:16,731 --> 00:43:19,065 ،و زیر اون، یه حسی دیگه‌ای هم هست 720 00:43:19,800 --> 00:43:23,470 حس حواس‌جمع و کاملاً هشیار بودن 721 00:43:28,643 --> 00:43:30,210 انگار یک‌دفعه نصفه‌شبی 722 00:43:30,211 --> 00:43:33,046 درحالی که انگار یه دست روی صورتت‌‍ه، بیدار شی 723 00:43:33,047 --> 00:43:35,415 ،و درحالی‌هم که قلبت داره تند‌تند میزنه .پاشی بشینی 724 00:43:35,416 --> 00:43:37,017 .ولی کسی پیشت نیست 725 00:43:46,327 --> 00:43:49,062 ،و زیرِ اون، بازم یه حس دیگه هست 726 00:43:51,332 --> 00:43:53,633 .یه حس شکافتگی 727 00:43:54,135 --> 00:43:57,303 ،شکافتگی بدن انسان نه .در اون حد دردناک نیست 728 00:43:58,139 --> 00:44:00,039 ،بلکه مثل یه هلو 729 00:44:00,141 --> 00:44:02,141 .و حتی شکافته و پاره‌شده هم نه 730 00:44:02,276 --> 00:44:05,512 بلکه در حدی که انقدر رسیده و لِه باشه که .خودش بدون هیچ کمکی از هم باز میشه 731 00:44:06,013 --> 00:44:09,582 .و داخل اون هلو هم، یه هسته‌ست 732 00:44:09,606 --> 00:44:17,606 « AbG مترجـم: سـروش » 733 00:44:17,630 --> 00:44:22,630 «« تـک مـووی، سیـنـمای تـک »» WwW.TakMovie.Co 734 00:44:22,654 --> 00:44:27,654 « دانلود زیرنویس و نکات ریز مترجمی در کانال تلگرامیِ ما » ::. @AbG_Sub .:: 735 00:44:27,678 --> 00:44:31,678 « T.Me/Soroush_abg » «« Soroushabg@Yahoo.Com »» 736 00:44:31,702 --> 00:44:34,702 « ☺ .امیدوارم از تماشای این قسمت لذت برده‌باشید »