1 00:00:00,017 --> 00:00:08,510 IMDb-DL تیــــم ترجـــمه با افـتـخـار تــقـدیم میـکـند www.iMovie-DL.com 2 00:01:31,520 --> 00:01:38,000 .:. ترجمـــــه و زیـــرنـــویـس .:. zirkhaki.ms@gmail.com زیرخاکی 3 00:01:40,052 --> 00:01:42,052 ‏"اَمبرِله"، هنوز زنده‌ای؟ 4 00:01:42,054 --> 00:01:43,336 ."‏خیالت راحت، عمو "اَندِر 5 00:01:43,338 --> 00:01:44,838 .‏قرار نیست که به این راحتی از هم بپاشم 6 00:01:46,758 --> 00:01:49,009 ‏امشب چند بار این قسمت رو یادم رفته بپرم؟ 7 00:01:49,011 --> 00:01:50,593 .‏پنج بار 8 00:01:50,595 --> 00:01:52,012 ،‏اگه فردا حساب قدم‌هات از دستت در بره 9 00:01:52,014 --> 00:01:54,648 .‏این کوتاه‌ترین نیم مایلی زندگیت میشه 10 00:01:57,319 --> 00:01:58,735 .‏- دوباره امتحان می‌کنم .‏- نه 11 00:01:58,737 --> 00:01:59,936 .‏دیره 12 00:01:59,938 --> 00:02:01,938 ...‏مسابقه موقع طلوع آفتاب شروع میشه .‏باید استراحت کنی 13 00:02:01,940 --> 00:02:04,107 ...‏اما فقط هفت نفر اولی که از خط عبور کنن 14 00:02:04,109 --> 00:02:06,409 .‏به عضویت گروه "برگزیده" در میان 15 00:02:06,411 --> 00:02:09,663 .‏این همه زحمت نکشیدم که ببازم 16 00:02:14,503 --> 00:02:16,453 ...‏شاهزاده! شما مطمئنید که می‌خواین 17 00:02:16,455 --> 00:02:17,871 ‏روی سنت‌ هزار ساله‌ی "اِلوین" پا بذاری؟ 18 00:02:17,873 --> 00:02:19,255 .‏راه برگشتی نیست 19 00:02:19,257 --> 00:02:21,174 ‏باید به اونجا وارد بشیم ‏و جایگاه خودم .واسه شروع رو زیر نظر داشته باشیم 20 00:02:21,176 --> 00:02:22,592 .‏نگران نباش 21 00:02:22,594 --> 00:02:24,878 ،‏بعنوان دوست و خدمتکار وفادار به شما .‏من هواتون رو دارم 22 00:02:24,880 --> 00:02:27,380 ."‏باشه، بهتره تمرکز کنیم، "کاتانیا 23 00:02:31,386 --> 00:02:33,887 ‏مطمئنا دوست داشتید به "لورین" می‌گفتین .‏که در مسابقه شرکت می‌کنین 24 00:02:33,889 --> 00:02:36,606 .‏اون پسر بالغی هستش، از پس این موضوع بر میاد 25 00:02:38,894 --> 00:02:40,393 ...‏فقط بهم گفت 26 00:02:40,395 --> 00:02:42,395 ...‏اگه لورین به عضویت گروه "برگزیده" در بیاد 27 00:02:42,397 --> 00:02:44,114 .‏قراره ازت درخواست ازدواج بکنه 28 00:02:44,116 --> 00:02:46,066 .‏اَمبرله 29 00:02:46,068 --> 00:02:48,401 .‏تو اجازه نداری اینجا باشی 30 00:02:48,403 --> 00:02:50,453 ‏اومدی برام آرزوی موفقیت کنی؟ 31 00:02:51,323 --> 00:02:53,573 ...‏آره 32 00:02:53,575 --> 00:02:55,875 .‏و نه 33 00:02:59,081 --> 00:03:01,081 .‏منم مسابقه میدم 34 00:03:06,471 --> 00:03:08,805 ‏شوخی می‌کنی؟ 35 00:03:08,807 --> 00:03:11,725 ‏مگه قانونی هست که بگه ‏یه دختر نمی‌تونه توی مبارزه "گانتلت" شرکت کنه؟ 36 00:03:11,727 --> 00:03:13,727 .‏همیشه همینطور بوده 37 00:03:13,729 --> 00:03:15,311 ،"‏ما توی ارتش "اِلوین ...‏زنان کماندو داریم 38 00:03:15,313 --> 00:03:16,679 .‏و در شورای عالی هم زن داریم 39 00:03:16,681 --> 00:03:18,765 "‏وقتشه که "چهار سرزمین .‏یه "برگزیده‌"ی زن داشته باشه 40 00:03:19,985 --> 00:03:21,151 ‏تو از این خبر داشتی؟ 41 00:03:21,153 --> 00:03:22,852 ‏پس فکر کردی کی اون رو ...یواشکی از جلوی محافظ‌ها رد می‌کرده 42 00:03:22,854 --> 00:03:24,487 ‏و از قصر خارج می‌کرده؟ 43 00:03:28,443 --> 00:03:30,610 .‏امبرله، مسابقه‌ی گانتلت خیلی خطرناکه 44 00:03:30,612 --> 00:03:32,912 .‏اینا هر کاری می‌کنن که برنده بشن 45 00:03:32,914 --> 00:03:34,664 .‏منم همینطور 46 00:03:38,036 --> 00:03:39,419 .‏پس موفق باشی 47 00:03:40,372 --> 00:03:41,788 .‏امیدوارم بهترین "اِلف" پیروز بشه 48 00:03:48,597 --> 00:03:52,132 ‏من تنفر زیادی رو در این .‏ اِلف‌های خیس عرق احساس می‌کنم 49 00:03:52,134 --> 00:03:54,350 ‏مطمئنی می‌خوای این کار رو بکنی؟ 50 00:03:57,856 --> 00:04:00,723 .‏من رو ببند 51 00:04:03,395 --> 00:04:05,645 !‏سر جاهاتون 52 00:04:05,647 --> 00:04:08,448 ...‏فقط هفت نفر اولی که عبور کنن 53 00:04:08,450 --> 00:04:11,151 .‏پذیرفته (تدهین) میشن 54 00:04:12,704 --> 00:04:15,488 ...‏با صدای شیپورِ من 55 00:04:40,515 --> 00:04:42,148 .‏بلند شو، اَمبرله 56 00:05:15,016 --> 00:05:16,766 .‏1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8 57 00:05:18,103 --> 00:05:19,052 ...،‏1، 2، 3، 4 58 00:05:44,229 --> 00:05:45,895 .‏بپر 59 00:05:58,410 --> 00:06:02,078 .‏دارن میرسن 60 00:06:18,179 --> 00:06:19,229 !‏یک 61 00:06:27,155 --> 00:06:28,571 !‏دو 62 00:06:30,742 --> 00:06:32,575 !‏سه 63 00:06:32,577 --> 00:06:33,943 !‏چهار 64 00:06:50,679 --> 00:06:52,929 !‏پنج 65 00:06:55,550 --> 00:06:57,934 !‏شش 66 00:06:58,803 --> 00:07:00,270 !‏- تسلیم نشو .‏- برو 67 00:07:00,272 --> 00:07:02,388 .‏یه "برگزیده" هنوز مونده 68 00:07:02,390 --> 00:07:04,974 .‏بلند شو 69 00:08:09,063 --> 00:08:11,187 ‏ترجمه و زیرنویس از زیرخاکی 70 00:08:33,782 --> 00:08:35,948 .‏اون یه دختره 71 00:08:35,950 --> 00:08:38,317 .‏- نگاه کن .‏- باورم نمیشه 72 00:08:38,319 --> 00:08:41,070 ‏اون شاهزاده خانم نیست؟ 73 00:09:00,258 --> 00:09:03,426 ‏فکر می‌کردم بهش شمشیر‌بازی یاد می‌دادی؟ 74 00:09:03,428 --> 00:09:05,645 .‏اون سریع یاد می‌گرفت 75 00:09:29,704 --> 00:09:31,871 .‏تبریک 76 00:09:32,073 --> 00:09:35,207 ‏بعنوان پادشاه، ترفیع شما رو به .‏رتبه‌ی "برگزیده" تبریک می‌گم 77 00:09:46,004 --> 00:09:48,971 ،‏درآغاز هر سال جدید 78 00:09:48,973 --> 00:09:51,807 ...‏در باغ مقدس گرد هم میایم 79 00:09:51,809 --> 00:09:54,894 .‏تا داستان "ایِلکریس" رو بازگو کنیم 80 00:09:56,764 --> 00:09:59,398 ...‏هزاران سال پیش 81 00:09:59,400 --> 00:10:01,350 ...‏اجداد اِلفی ما در یک نبرد علیه 82 00:10:01,352 --> 00:10:03,269 .‏...ارتش شیاطین، جنگیدند 83 00:10:03,271 --> 00:10:06,522 .‏اِلف‌ها در شرف نابودی بودند 84 00:10:06,524 --> 00:10:09,859 .‏تا اینکه اجداد اون‌ها به جادو مبدّل شدند 85 00:10:09,861 --> 00:10:12,078 ...‏با استفاده از این هدیه‌ی قدرتمند 86 00:10:12,080 --> 00:10:15,498 ...‏توانستند شیاطین را در 87 00:10:15,500 --> 00:10:18,834 .‏قلمرویی به نام "شوم" حبس کنند 88 00:10:18,836 --> 00:10:21,871 ...‏ایِلکریس ایجاد شد تا 89 00:10:21,873 --> 00:10:23,923 .‏نقش یک نگهبان را داشته باشد 90 00:10:23,925 --> 00:10:25,424 ،‏تا زمانی که زنده است 91 00:10:25,426 --> 00:10:28,544 .‏شیاطین برای همیشه محبوس خواهند بود 92 00:10:28,546 --> 00:10:32,181 ...‏حالا متوجه شدم که برای برخی از شما 93 00:10:32,183 --> 00:10:34,467 ...‏این فقط 94 00:10:34,469 --> 00:10:36,385 .‏یه رسم اجدادی هستش 95 00:10:36,387 --> 00:10:39,021 ...‏ولی به هیچ وجه 96 00:10:39,023 --> 00:10:42,525 .‏این مسئله سبب کاهش مسئولیت‌های شما نمیشه 97 00:10:42,527 --> 00:10:46,395 .‏و حالا شما محافظینِ اون هستید 98 00:10:48,533 --> 00:10:49,949 ،‏حالا جلو بیایید 99 00:10:49,951 --> 00:10:53,536 ‏و دستتون رو روی درخت بذارید .‏تا توسط ایِلکریس پذیرفته بشین 100 00:11:09,387 --> 00:11:13,556 ‏باورم نمیشه که بهش اجازه دادی .‏پدرمون رو اینطوری شرمنده کنه 101 00:11:13,558 --> 00:11:14,924 ...‏این آخرین مراسم اون 102 00:11:14,926 --> 00:11:16,092 .‏قبل از واگذاری تخت پادشاهی بود 103 00:11:16,094 --> 00:11:18,010 .‏من به امبرله، اجازه‌ی هیچ کاری رو ندادم 104 00:11:18,012 --> 00:11:19,812 .‏خب، این ایده‌ی اون بود 105 00:11:19,814 --> 00:11:21,347 .‏من فقط اون رو کمک و تشویق کردم 106 00:11:21,349 --> 00:11:23,933 .‏ممکن بود شدیداً آسیب ببینه 107 00:11:23,935 --> 00:11:25,151 ...‏فکر می‌کردم به خاطر "عِین" هم که شده [‏[عین: الهه‌ی عشق و در اینجا نام برادر اَمبرله 108 00:11:25,153 --> 00:11:27,103 .‏تو می‌خوای اون در امنیت باشه 109 00:11:27,105 --> 00:11:29,405 ،‏اسم برادر مُرده‌مون رو میاری .‏چه کار هوشمندانه‌ای 110 00:11:29,407 --> 00:11:30,823 .‏باید ازش در سخنرانیِ مراسم تاج‌گذاریت استفاده کنی 111 00:11:30,825 --> 00:11:33,442 ‏ما عهد بستیم ازش محافظت کنیم، یادته؟ 112 00:11:33,444 --> 00:11:36,412 ...‏خب، حداقل می‌دونی سال دیگه کجاست 113 00:11:36,414 --> 00:11:40,166 ،‏باید پشت این دیوار‌ها بمونه .‏و به درخت کهنسال آب بده 114 00:11:40,168 --> 00:11:42,918 ‏تو اصلاً احترامی برای سنت‌های اِلوین قائل هستی؟ 115 00:11:42,920 --> 00:11:45,121 .‏فقط اونایی که به مهمونی‌ها مربوطه 116 00:12:56,531 --> 00:12:58,281 ...‏باشد که جادوی 117 00:12:59,891 --> 00:13:01,664 ...‏این زمین 118 00:13:03,078 --> 00:13:05,039 .‏در رگ‌های من جریان یابد 119 00:13:05,196 --> 00:13:06,915 ...‏از این روز 120 00:13:07,829 --> 00:13:09,329 .‏تا زمان مرگم 121 00:13:27,558 --> 00:13:29,441 .‏آغاز شده 122 00:14:00,955 --> 00:14:04,323 ،‏باید این همه راه تا "اونلی" میرفتم .‏ولی تونستم پوست درخت بید سفید پیدا کنم 123 00:14:12,967 --> 00:14:15,334 .‏متاسفانه دیگه فایده‌ای نداره 124 00:14:17,505 --> 00:14:19,672 .‏شما رو تنها میذارم 125 00:14:25,063 --> 00:14:27,180 ..."‏"ویل 126 00:14:27,182 --> 00:14:29,265 .‏سلام، مامان 127 00:14:29,267 --> 00:14:31,350 .‏دووم بیار، یه چیز جدید آوردم تا امتحان کنی 128 00:14:31,352 --> 00:14:34,070 .‏قول میدم که این دردت رو آروم کنه 129 00:14:34,072 --> 00:14:35,438 ...‏همیشه 130 00:14:35,440 --> 00:14:36,739 ...‏یک 131 00:14:36,741 --> 00:14:39,025 .‏پسر دوست‌داشتنی بودی 132 00:14:39,027 --> 00:14:41,194 ...‏خیلی چیزا...لازمه 133 00:14:41,196 --> 00:14:43,412 .‏بهت بگم 134 00:14:43,414 --> 00:14:45,331 .‏بازش کن 135 00:14:52,257 --> 00:14:54,207 .‏سنگ‌های اِلفیِ تو 136 00:14:54,209 --> 00:14:57,260 .‏متعلق...به پدرت هستن 137 00:14:58,179 --> 00:15:00,213 .‏اونجا جادو هستن 138 00:15:01,516 --> 00:15:03,049 ...‏می‌دونم که فکر می‌کردی 139 00:15:04,219 --> 00:15:07,186 ...‏پدرت دیوونه بوده 140 00:15:07,188 --> 00:15:10,973 .‏ولی اون...یه مرد خوب بود 141 00:15:10,975 --> 00:15:14,861 .‏اون بهشون اعتقاد داشت 142 00:15:17,732 --> 00:15:20,399 .‏مامان، حرفات برام قابل درک نیست 143 00:15:21,903 --> 00:15:24,704 ...‏پسر...عزیزم 144 00:15:31,379 --> 00:15:35,381 .‏"دروئید" [جادوگر] رو...پیدا کن 145 00:15:36,751 --> 00:15:40,386 .‏"دروئید" [جادوگر] رو...پیدا کن 146 00:15:40,388 --> 00:15:42,805 .بهم قول بده 147 00:15:45,927 --> 00:15:48,394 .‏نه، مامان، من رو تنها نذار 148 00:15:48,396 --> 00:15:51,147 .‏نه، مامان، من آماده نیستم 149 00:16:16,341 --> 00:16:19,675 .‏همیشه عاشق این قسمت بود 150 00:16:19,677 --> 00:16:22,678 .‏می‌گفت از اینجا می‌تونه کل دنیا رو ببینه 151 00:16:24,382 --> 00:16:26,265 .‏متاسفم، ویل 152 00:16:30,104 --> 00:16:33,606 ..."‏راستی، عمو "فلیک 153 00:16:33,608 --> 00:16:35,274 ‏تا حالا اینا رو دیدی؟ 154 00:16:38,112 --> 00:16:40,196 .‏مامانم گفت اینا سنگ اِلف هستن 155 00:16:42,317 --> 00:16:44,033 ...‏بعد از اینکه پدرت مُرد 156 00:16:44,035 --> 00:16:46,068 .‏بهش گفتم اون چیزای شوم رو دفن کنه 157 00:16:46,070 --> 00:16:47,820 ‏چرا؟ 158 00:16:48,873 --> 00:16:51,490 .‏چون اونا باعث شدن زودتر به کام مرگ بره 159 00:16:51,492 --> 00:16:54,460 ‏بعد از استفاده از اونا .‏دیگه هرگز اون فرد سابق نبود 160 00:16:55,830 --> 00:16:57,213 ‏استفاده کردن؟ 161 00:16:57,215 --> 00:17:00,583 .‏تو که واقعاً به جادو اعتقاد نداری 162 00:17:00,585 --> 00:17:03,919 ...‏من به شیطان اعتقاد دارم، ویل 163 00:17:03,921 --> 00:17:04,971 ...‏و اون چیزا 164 00:17:04,973 --> 00:17:07,006 .‏برات چیزی جز بدبختی نمیارن 165 00:17:07,008 --> 00:17:08,591 ،‏یه لطفی به خودت بکن ...‏و اونا رو بنداز توی رودخونه 166 00:17:08,593 --> 00:17:11,344 .‏و فراموششون کن 167 00:17:11,346 --> 00:17:13,229 .‏متاسفم 168 00:17:44,545 --> 00:17:45,545 .‏یه نفر اومده تو رو ببینه 169 00:17:45,570 --> 00:17:47,430 .‏به نگهبان گفته بودم نذاره کسی بیاد داخل 170 00:17:47,432 --> 00:17:50,850 ‏واسه همین کاتانیا به من کمک کرد .‏تا از اونا رد بشم 171 00:17:50,852 --> 00:17:52,635 ،‏اگه نمی‌خوای به من بگی چه خبر شده 172 00:17:52,637 --> 00:17:55,388 .‏شاید به اون بگی 173 00:17:55,390 --> 00:17:57,223 .‏یکی طلبم 174 00:17:57,225 --> 00:17:59,392 .‏لازم نیست نگرانم باشی 175 00:17:59,394 --> 00:18:01,560 .‏تو از مقابل ایِلکریس عبور کردی 176 00:18:01,562 --> 00:18:02,778 .‏نگرانت بودم 177 00:18:02,780 --> 00:18:04,613 .‏من خوبم 178 00:18:04,615 --> 00:18:06,782 ‏پس چرا خودت رو اینجا حبس کردی؟ 179 00:18:06,784 --> 00:18:09,402 .‏اگه بهت بگم، باورت نمیشه 180 00:18:13,157 --> 00:18:14,290 ‏اون عکس منه؟ 181 00:18:15,827 --> 00:18:17,043 ...‏اُه، اُه 182 00:18:17,045 --> 00:18:19,045 .‏قطعاً گوش‌ها رو درست کشیدی 183 00:18:19,047 --> 00:18:21,414 !‏بده‌ش من. هی 184 00:18:25,420 --> 00:18:27,470 ‏میشه یه چیز احمقانه ازت بپرسم؟ 185 00:18:27,472 --> 00:18:29,839 .‏ولی باید قول بدی که نخندی 186 00:18:29,841 --> 00:18:31,590 .‏آره 187 00:18:31,592 --> 00:18:34,844 ‏به نظرت داستان ایِلکریس واقعیت داره؟ 188 00:18:34,846 --> 00:18:37,096 ‏منظورت اون قسمتی هستش ...‏‏که میگه درخت یه مانع 189 00:18:37,098 --> 00:18:39,398 ‏برای عقب نگه داشتن ارتش شیاطینه؟ 190 00:18:41,185 --> 00:18:42,601 !‏بی‌خیال، امبرله 191 00:18:42,603 --> 00:18:46,822 ‏هر دوی ما می‌دونیم که جادو .‏همراه با دروئیدها [جادوگرها] از بین رفته 192 00:18:46,824 --> 00:18:49,275 .‏آره، حق با توئه 193 00:18:49,277 --> 00:18:51,444 .‏سوالم رو فراموش کن 194 00:18:55,116 --> 00:18:58,451 .‏امشب به مراسم جشن بیا 195 00:18:58,453 --> 00:19:02,088 .‏مردم می‌خوان تو رو ببینن 196 00:19:02,090 --> 00:19:04,006 .‏من می‌خوام تو رو ببینم 197 00:19:05,460 --> 00:19:09,462 .‏شیاطینِت رو فراموش کن و بیا و جشن بگیر 198 00:19:32,951 --> 00:19:34,784 .‏تازه مادرت رو دفن کردی 199 00:19:34,786 --> 00:19:37,070 ‏الان زمان خوبی برای ...‏گرفتنِ تصمیم‌های عجولانه 200 00:19:37,072 --> 00:19:38,788 .‏برای آینده‌ت نیست 201 00:19:38,790 --> 00:19:41,041 .‏می‌دونم که آینده‌ی من اینجا نیست 202 00:19:41,043 --> 00:19:43,159 .‏این حرف سنگ‌های اِلفی هستش 203 00:19:44,246 --> 00:19:45,962 ،‏عمو فلیک .‏یه خورده به من باور داشته باش 204 00:19:45,964 --> 00:19:47,547 ‏من اون چیزا رو .‏همونطور که گفته بودی، انداختم دور 205 00:19:47,549 --> 00:19:51,251 ‏دارم به "استورلوک" میرم .‏تا واسه درمانگری آموزش ببینم 206 00:19:51,253 --> 00:19:53,003 ...‏تو تا حالا هیچوقت بیشتر از 5 ماه 207 00:19:53,005 --> 00:19:55,338 .‏بیرون از دره‌ی "شِیدی" نبودی 208 00:19:55,340 --> 00:19:58,174 .‏ویل، دنیای بیرون خیلی خطرناکه 209 00:19:58,176 --> 00:20:00,844 .‏اونجا پر از کوتوله و غول و عیار هست 210 00:20:00,846 --> 00:20:02,479 .‏اونا همه از هم متنفر هستن 211 00:20:02,481 --> 00:20:05,598 ‏همشون توی یه چیز با هم تفاهم دارن .‏و اون هم نفرت از اِلف‌ها هستش 212 00:20:06,685 --> 00:20:09,402 ...‏گوش‌هام رو می‌پوشونم .‏مثل همیشه 213 00:20:09,404 --> 00:20:11,404 .‏تو درست مثل پدرت هستی 214 00:20:11,406 --> 00:20:13,990 .‏هیچوقت از جایی که در دنیا هستی راضی نیستی 215 00:20:15,360 --> 00:20:17,193 ‏این حرف یعنی چی؟ 216 00:20:17,195 --> 00:20:19,696 .‏توی دره‌ی "شیدی" بمون 217 00:20:19,698 --> 00:20:21,031 .‏بذار با "دَکس" حرف بزنم 218 00:20:21,033 --> 00:20:23,033 .‏مطمئنم که یه کارآموز لازم داره 219 00:20:23,035 --> 00:20:25,502 .‏دَکس حتی نمی‌تونه یه انگشت کوفته رو درمون کنه 220 00:20:25,504 --> 00:20:28,371 ‏استورلوک بهترین درمان‌گرهای .‏موجود در چهار سرزمین رو داره 221 00:20:28,373 --> 00:20:30,590 ...‏ویل 222 00:20:30,592 --> 00:20:33,259 .‏تو هر کاری می‌تونستی برای مادرت کردی 223 00:20:35,797 --> 00:20:38,048 .‏کافی نبود 224 00:20:40,052 --> 00:20:42,602 .‏نمی‌خوام بازم اون درماندگی رو احساس کنم 225 00:22:06,471 --> 00:22:07,971 .‏عمو اَندر 226 00:22:07,973 --> 00:22:10,273 .‏ممنون که نجاتم دادی 227 00:22:10,275 --> 00:22:13,610 ‏رد شدن از نگهبان‌ها آسونتر .‏از گشتن توی این مهمونی هستش 228 00:22:13,612 --> 00:22:15,145 ،‏اگه دوباره غش نکن .‏مشکلی برات پیش نمیاد 229 00:22:15,147 --> 00:22:16,863 .‏روز‌های غش کردنم تموم شده 230 00:22:16,865 --> 00:22:18,648 ...‏خوبه، چون همونطور که می‌بینی 231 00:22:18,650 --> 00:22:21,317 ‏افراد خیلی زیادی هستن .‏ که مشتاق ملاقات با تو هستن 232 00:22:23,455 --> 00:22:25,455 .‏پدربزرگ هنوز با من صحبت نکرده 233 00:22:25,457 --> 00:22:26,823 .‏نگران اون نباش 234 00:22:26,825 --> 00:22:28,825 ...‏می‌دونی، گاهی فکر می کنم تنها کسی 235 00:22:28,827 --> 00:22:31,828 ‏از اعضای خانواده، که اون .‏ازش خوشش میاد، "مانکس" هستش 236 00:22:35,500 --> 00:22:37,667 ،‏حرف از سگ‌های باوفا شد 237 00:22:37,669 --> 00:22:39,085 ‏دوست‌پسرت حالش چطوره؟ 238 00:22:39,087 --> 00:22:41,337 .‏مودب باش 239 00:22:42,974 --> 00:22:44,507 .‏لورین، پسر خوبیه 240 00:22:44,509 --> 00:22:48,511 .‏اون لایق یه نفره که واقعاً عاشقش باشه 241 00:22:48,513 --> 00:22:51,064 .‏فقط مطمئن نیستم که اون فرد، من باشم 242 00:22:52,017 --> 00:22:53,817 ...‏خب، پس بهتره بهش بگی 243 00:22:53,819 --> 00:22:55,852 ...‏وگرنه باید یه سال داغون رو با هم 244 00:22:55,854 --> 00:22:57,353 .‏در مکان مقدس بگذرونید 245 00:23:00,325 --> 00:23:02,325 ...‏نه به داغونیه نگاه حسرت‌آمیز تو 246 00:23:02,327 --> 00:23:03,910 ."‏به فرمانده "تیلتون 247 00:23:03,912 --> 00:23:05,195 ..‏نه 248 00:23:05,197 --> 00:23:07,497 ...‏نه، من حسرت نمی‌خورم، من 249 00:23:07,499 --> 00:23:09,199 .‏دارم نگاه می‌کنم 250 00:23:10,952 --> 00:23:13,203 .‏خیلی وقته که این موضوع تموم شده 251 00:23:14,623 --> 00:23:17,423 ‏و مطمئنا هر دو قبول داریم که .‏اون انتخاب عاقلانه‌تری کرده 252 00:23:24,766 --> 00:23:26,549 .‏شکار خوبی داشته باشی 253 00:23:36,394 --> 00:23:39,229 .‏بهت نیاز دارم 254 00:23:43,451 --> 00:23:45,985 .‏واقعاً شگفت‌انگیز شدی 255 00:23:45,987 --> 00:23:48,788 .‏ممنون 256 00:23:51,042 --> 00:23:52,542 ‏دوست داری برقصیم؟ 257 00:23:54,045 --> 00:23:55,378 .‏باید کمی غذا بخورم 258 00:23:55,380 --> 00:23:57,080 .‏کل روز چیزی نخوردم 259 00:23:57,082 --> 00:23:58,715 .‏برات یه بشقاب میارم 260 00:24:34,369 --> 00:24:37,253 .‏نزدیک‌تر 261 00:24:57,309 --> 00:24:58,441 !‏لورین 262 00:25:05,033 --> 00:25:06,816 ‏چرا؟ 263 00:25:27,672 --> 00:25:29,222 !‏عقب وایستا 264 00:25:32,510 --> 00:25:34,510 ‏اینجا داری چیکار می‌کنی؟ 265 00:25:34,512 --> 00:25:36,813 .‏ایِلکریس من رو صدا کرد 266 00:25:38,850 --> 00:25:40,683 ‏موقع مسابقه صداش رو شنیدم .‏و امشب دوباره شنیدم 267 00:25:40,685 --> 00:25:42,518 ،‏سعی کردم نادیده بگیرمش .‏ولی اون نمیذاره 268 00:25:42,520 --> 00:25:45,855 .‏اَمبرله، حرفات مفهومی نداره 269 00:25:45,857 --> 00:25:48,858 ،‏وقتی به درخت دست زدم ...‏تصاویری رو به من نشون داد 270 00:25:50,278 --> 00:25:52,362 .‏تصاویر وحشتناکی از آینده 271 00:25:52,364 --> 00:25:54,330 ‏مثلاً چی؟ 272 00:25:55,533 --> 00:25:58,334 .‏اینکه من قراره تو رو بکشم، لورین 273 00:25:58,336 --> 00:26:00,453 ‏من رو بکشی؟ 274 00:26:00,455 --> 00:26:02,372 .‏خودم دیدمش 275 00:26:02,374 --> 00:26:04,374 .‏بهت خنجر زدم 276 00:26:07,262 --> 00:26:08,928 .‏نمی‌دونم دیگه به چی فکر کنم 277 00:26:08,930 --> 00:26:10,847 .‏اصلاً نباید وارد گانتلت می‌شدم 278 00:26:14,052 --> 00:26:15,935 .‏باید از "آربرلون" برم 279 00:26:15,937 --> 00:26:18,888 .‏فقط یه نفر هست که می‌تونه کمکم کنه 280 00:26:21,559 --> 00:26:24,444 .‏- آروم باش .‏- نه، تو رو به خطر نمی‌ندازم 281 00:26:24,446 --> 00:26:27,897 .‏باید تا حد ممکن از من دور بمونی 282 00:26:32,404 --> 00:26:33,903 ‏واقعاً؟ 283 00:26:41,046 --> 00:26:42,745 .‏متاسفم 284 00:26:57,222 --> 00:26:59,472 !‏واو 285 00:27:05,357 --> 00:27:09,025 .‏خب، خیلی شبیه به میان‌بر هستش 286 00:27:09,027 --> 00:27:11,745 .‏هی، منم به اندازه‌ی تو ازش خوشم نمیاد 287 00:27:14,116 --> 00:27:15,532 .‏عالیه 288 00:27:15,534 --> 00:27:17,450 .‏حالا دیگه با اسب حرف میزنم 289 00:28:33,195 --> 00:28:36,162 .‏فکر می‌کردم اِلف‌ها باهوش هستن 290 00:28:36,164 --> 00:28:37,614 .‏من نیمه اِلف هستم 291 00:28:39,501 --> 00:28:40,917 .‏واضحه که نیمه‌ی غلطش اشتباهش هستی 292 00:28:40,919 --> 00:28:43,586 .‏فقط یه احمق در این جنگل‌ها تنها سفر می‌کنه 293 00:28:43,588 --> 00:28:44,954 .غول‌ها اینجا شکار می‌کنن 294 00:28:46,591 --> 00:28:48,675 ‏واستا، اون یه غوله؟ 295 00:28:53,932 --> 00:28:55,765 .‏یه غول بود 296 00:29:01,890 --> 00:29:04,858 .‏این غول احتمالاً بوی تو رو حس کرده 297 00:29:04,860 --> 00:29:08,111 .‏شنیدم گوش اِلف‌ها غذای مورد علاقه‌ی اوناست 298 00:29:18,990 --> 00:29:21,324 .‏هه 299 00:29:21,326 --> 00:29:23,042 .‏حتی نوک‌هاشون کوتاهه 300 00:29:23,044 --> 00:29:24,544 ...‏اگه می‌خوای همینطوری به من توهین کنی 301 00:29:24,546 --> 00:29:26,713 .‏حداقل باید اسمت رو بدونم 302 00:29:30,051 --> 00:29:31,885 "‏"اِرِتریا 303 00:29:33,305 --> 00:29:34,721 .‏من ویل هستم 304 00:29:34,723 --> 00:29:37,173 .‏ممنون که جونم رو نجات دادی 305 00:29:48,353 --> 00:29:50,019 .‏هی، صبر کن 306 00:30:21,720 --> 00:30:24,053 ‏شاهزاده اَندر، خبری از اَمبرله نشده؟ 307 00:30:24,055 --> 00:30:26,890 .‏گارد سیاه هنوز داره حومه‌ی شهر رو می‌گرده 308 00:30:26,892 --> 00:30:28,725 .‏کاش می‌تونستم کاری کنم 309 00:30:28,727 --> 00:30:29,976 .‏با گفتن حقیقت شروع کن 310 00:30:29,978 --> 00:30:31,728 .‏همه چیز رو به شاهزاده "آریون" گفتم 311 00:30:32,731 --> 00:30:34,814 ...‏ببین، من یه دروغگوی ماهر هستم 312 00:30:34,816 --> 00:30:37,734 .‏یعنی می‌تونم دروغ گفتن یه نفر رو متوجه بشم 313 00:30:38,904 --> 00:30:40,820 ...‏اَمبرله با ناراحتی جشن رو ترک کرد 314 00:30:40,822 --> 00:30:42,405 .‏و تو تا اینجا دنبالش اومدی 315 00:30:42,407 --> 00:30:44,624 ...‏شما با هم بحث کردین 316 00:30:44,626 --> 00:30:46,576 .‏و حالا اون گم شده 317 00:30:46,578 --> 00:30:48,411 ...‏تا جایی که به من مربوطه 318 00:30:48,413 --> 00:30:50,630 .‏دارم به مظنون اصلی نگاه می‌کنم 319 00:30:50,632 --> 00:30:53,833 ...‏گفت که ایِلکریس صداش می‌کرده 320 00:30:53,835 --> 00:30:56,469 .‏و تصاویری از آینده بهش الهام کرده 321 00:30:56,471 --> 00:30:58,671 .‏در اون الهامات...اون من رو کشته 322 00:30:58,673 --> 00:31:01,307 ...‏واقعاً انتظار داری باور کنم که درخت 323 00:31:01,309 --> 00:31:02,425 ‏باهاش در ارتباط بوده؟ 324 00:31:02,427 --> 00:31:03,593 .‏می‌دونه به نظر احمقانه میاد 325 00:31:03,595 --> 00:31:05,645 .‏واسه همین چیزی نگفتم 326 00:31:08,934 --> 00:31:11,601 .‏بهتره دعا کنی هنوز زنده باشه 327 00:31:53,043 --> 00:31:56,211 ‏هی، به نظرت اون چی بوده؟ 328 00:31:56,213 --> 00:31:58,380 .‏نمی‌دونم، اهمیتی هم نمیدم 329 00:31:58,382 --> 00:32:00,582 ‏درباره‌ی انسان‌های باستان کنجکاو نیستی؟ 330 00:32:00,584 --> 00:32:02,584 ‏چطوری می‌تونستن این چیزای خارق‌العاده رو بسازن؟ 331 00:32:02,586 --> 00:32:04,720 .‏ببین، اونها مُردن، ما نمُردیم 332 00:32:04,722 --> 00:32:06,388 .‏پایان داستان 333 00:32:09,093 --> 00:32:11,560 ‏کسی تا حالا بهت نگفته که یه جورایی غرغرو هستی؟ 334 00:32:11,562 --> 00:32:14,563 ‏کسی تا حالا به تو نگفته ‏که یه جورایی ساده‌لوح هستی؟ 335 00:32:18,685 --> 00:32:20,485 ‏- چی شده؟ .‏- مطمئن نیستم 336 00:32:20,487 --> 00:32:22,938 .‏یه جور قارچ یا پوستِ فاسد هستش 337 00:32:22,940 --> 00:32:24,940 ‏ایِلکریس بیمار شده؟ 338 00:32:24,942 --> 00:32:27,659 ‏آخرین بار کِی اتفاق افتاده؟ 339 00:32:27,661 --> 00:32:28,944 .‏هیچوقت 340 00:32:30,414 --> 00:32:32,280 ...‏پس تا بحال به یاد نداری که 341 00:32:32,282 --> 00:32:35,367 ‏ایِلکریس بیمار شده باشه؟ 342 00:32:35,369 --> 00:32:37,786 .‏تا حالا هرگز حتی یک برگ هم ازش نیفتاده 343 00:32:50,934 --> 00:32:53,685 ،‏من اهمیت نمادین ایِلکریس رو درک می‌کنم 344 00:32:53,687 --> 00:32:56,354 .‏پدر، ولی اون نهایتاً یه درخت هستش 345 00:32:56,356 --> 00:32:58,140 ...‏ایلکریس 346 00:32:58,142 --> 00:33:00,525 .‏فقط یه درخت نیست 347 00:33:00,527 --> 00:33:03,395 .‏پسر جون، این رو بهت اطمینان میدم 348 00:33:06,150 --> 00:33:07,482 .‏همونجا بمون 349 00:33:07,484 --> 00:33:09,151 ‏چطور از جلوی نگهبان‌ها عبور کردی؟ 350 00:33:11,488 --> 00:33:15,624 ‏"ایونتاین"، لطفاً به پسرتون بگین .‏که من با شما عداوت ندارم 351 00:33:16,994 --> 00:33:19,327 ‏"آلانون"؟ 352 00:33:22,166 --> 00:33:24,666 .‏پسر، شمشیرت رو غلاف کن 353 00:33:34,595 --> 00:33:37,646 .‏مدت زیادی گذشته، دوست قدیمی 354 00:33:39,399 --> 00:33:42,484 ‏پدر، پدر، این انسان کیه؟ 355 00:33:42,486 --> 00:33:45,187 ...‏ایشون "آلانون" هستن 356 00:33:45,189 --> 00:33:47,522 ."‏آخرین دروئید [جادوگر] در "پارانور 357 00:33:49,193 --> 00:33:51,610 ‏دروئید؟ 358 00:33:51,612 --> 00:33:54,112 .‏گفته بودی آخرین دروئید در نبرد طوایف کشته شد 359 00:33:54,114 --> 00:33:56,615 ‏الان هم همین رو میگی؟ 360 00:33:56,617 --> 00:33:59,201 .‏هیچکس توی این 30 سال، تو رو ندیده 361 00:33:59,203 --> 00:34:00,752 ...‏من بدتر از اینا رو تصور می‌کردم 362 00:34:00,754 --> 00:34:03,872 ‏ولی مشخصه که حتی به اندازه‌ی .‏یه روز هم پیر نشدی 363 00:34:07,878 --> 00:34:09,711 .‏ایلکریس من رو صدا کرد 364 00:34:09,713 --> 00:34:12,547 .‏باید سریعا به مکان مقدس برم 365 00:34:13,550 --> 00:34:15,851 ...‏اگه واقعاً یه دروئید هستی 366 00:34:19,223 --> 00:34:21,223 .‏ثابت کن 367 00:34:21,225 --> 00:34:23,358 .‏یه جادو به ما نشون بده 368 00:34:25,729 --> 00:34:27,562 .‏من شعبده‌بازی نمی‌کنم 369 00:34:30,150 --> 00:34:31,733 .‏بذار بره 370 00:34:33,403 --> 00:34:36,571 ...‏اگه آلانون اینجاست 371 00:34:36,573 --> 00:34:39,908 .‏روزهای تیره در پیش رو هستن 372 00:34:50,087 --> 00:34:52,587 ‏اینجا خونه‌ی توئه؟ 373 00:34:52,589 --> 00:34:55,173 .‏اگه دوست داری میتونی بیرون با غول‌ها بخوابی 374 00:34:55,175 --> 00:34:57,425 ...‏تصور نمی‌کردم یه نفر مثل تو 375 00:34:57,427 --> 00:34:59,678 ...‏توی یه جای جنگلی مثل این 376 00:34:59,680 --> 00:35:02,397 .‏زندگی کنه 377 00:35:02,399 --> 00:35:04,766 .‏قبل از وارد شدن لباسات رو در بیار 378 00:35:04,768 --> 00:35:07,102 .‏همشون رو 379 00:35:07,104 --> 00:35:08,486 ‏شوخی می‌کنی، نه؟ 380 00:35:08,488 --> 00:35:11,273 .‏نه. تو باید حموم کنی 381 00:35:11,275 --> 00:35:12,607 ...‏و نمی‌خوام چرک‌های قابل استشمام بدنت 382 00:35:12,609 --> 00:35:15,277 .‏روی تمام جاهای خونه‌ی جنگلیِ من بمونه 383 00:35:32,546 --> 00:35:34,763 ‏پس، اینجا تنها زندگی می‌کنی؟ 384 00:35:34,765 --> 00:35:38,350 .‏نگران نباش، کسی مزاحممون نمیشه 385 00:36:01,124 --> 00:36:02,874 .‏هممم 386 00:36:05,329 --> 00:36:08,463 ‏تو نگران عیارها [دزدها] نیستی؟ 387 00:36:08,465 --> 00:36:10,665 ‏تو از عیارها چی می‌دونی؟ 388 00:36:10,667 --> 00:36:13,385 ‏یه نگاه بهت میندازن بعد لباسات رو در میارن 389 00:36:13,387 --> 00:36:15,971 .‏و کیسه‌ی سنگ‌های آبیِ تو رو می‌دزدن 390 00:36:23,397 --> 00:36:24,846 .‏اونا رو باید پس بدی 391 00:36:24,848 --> 00:36:26,014 ‏چرا؟ 392 00:36:26,016 --> 00:36:28,516 ‏ارزشمند هستن؟ 393 00:36:28,518 --> 00:36:30,352 .‏فقط برای من 394 00:36:31,772 --> 00:36:35,023 .‏یه نفر یه راز کوچیک داره 395 00:36:35,025 --> 00:36:39,027 ‏واسه شنیدنش باید چیکار کنم؟ 396 00:36:40,530 --> 00:36:43,498 .‏اسم اونا سنگ اِلفی هستش 397 00:36:43,500 --> 00:36:45,917 .‏اونا به پدرم تعلق داشتن 398 00:36:45,919 --> 00:36:48,536 .‏باید قدرت‌های جادویی داشته باشن 399 00:36:53,543 --> 00:36:55,460 .‏خیلی قشنگ هستن 400 00:36:55,762 --> 00:36:58,179 .‏در مقایسه با تو چیزی نیستن 401 00:37:00,817 --> 00:37:03,017 .‏ببخشید 402 00:37:04,354 --> 00:37:06,688 .‏من باید معذرت‌خواهی کنم 403 00:37:06,690 --> 00:37:09,324 ‏واسه چی؟ 404 00:37:09,326 --> 00:37:13,244 .‏واسه سردرد شدیدی که قراره صبح داشته باشی 405 00:37:33,216 --> 00:37:35,383 .‏خیلی بدتر از اونی هستش که فکر می‌کردم 406 00:37:37,554 --> 00:37:39,220 .‏ایلکریس داره می‌میره 407 00:37:42,892 --> 00:37:44,392 ‏مطمئنی؟ 408 00:37:45,895 --> 00:37:48,396 .‏باید ارتش اِلوین رو به حالت آماده‌باش در بیاری 409 00:37:48,398 --> 00:37:50,948 ‏چرا یه درخت در حال مرگ ‏به ارتش نیاز داره؟ 410 00:37:50,950 --> 00:37:53,901 ‏تو داستان ایلکریس رو می‌دونی، درسته؟ 411 00:37:53,903 --> 00:37:56,704 .‏هر برگ، نماینده‌ی یک شیطانه 412 00:37:56,706 --> 00:37:59,540 ،‏وقتی شروع به افتادن کنن ...‏موجودات تاریکی 413 00:37:59,542 --> 00:38:02,043 .‏یکی‌یکی از قلمرو "شوم" آزاد میشن 414 00:38:02,045 --> 00:38:04,545 .‏همه می‌دونیم که اون داستان فقط یه افسانه خیالیه 415 00:38:04,547 --> 00:38:07,832 ‏پدر، تو که واقعا به این حرف‌ها گوش نمیدی، درسته؟ 416 00:38:07,834 --> 00:38:09,000 ...‏بهش اجازه دادی به همچین چیزی اعتقاد پیدا کنه 417 00:38:09,002 --> 00:38:10,635 .‏در حالی که می‌دونی عکس این مطلب، حقیقت داره 418 00:38:10,637 --> 00:38:12,670 ،‏بعد از نبرد طوایف 419 00:38:12,672 --> 00:38:14,639 ...‏معتقد بودم که جادو 420 00:38:14,641 --> 00:38:16,307 .‏به همراه تو و "لُرد وارلاک" ناپدید شده [‏[وارلاک: ساحر 421 00:38:16,309 --> 00:38:17,809 ...‏پس این رو زمانی به مردمت بگو 422 00:38:17,811 --> 00:38:21,396 !‏که افسانه‌های خیالی در حال بریدن گلوی اونا هستن 423 00:39:41,326 --> 00:39:42,842 ...‏باشد که جادوی 424 00:39:43,060 --> 00:39:44,474 ...‏این زمین 425 00:39:44,934 --> 00:39:47,512 .‏در رگ‌هایم جریان یابد 426 00:39:47,915 --> 00:39:52,493 ...‏از این روز 427 00:40:00,447 --> 00:40:03,986 .‏تا زمانی که آخرین برگ از ایلکریس منفور بیفتد 428 00:40:04,048 --> 00:40:07,306 .‏تا زمانی که آخرین برگ از ایلکریس منفور بیفتد 429 00:40:53,082 --> 00:40:54,248 .‏لباسات رو بپوش، ویل 430 00:40:54,250 --> 00:40:57,418 ‏اسمم رو از کجا می‌دونی؟ ‏اریتریا کجاست؟ 431 00:40:57,420 --> 00:41:00,137 .‏دوست‌دختر عیارت رفته 432 00:41:00,139 --> 00:41:02,557 .‏عیار؟ متوجه نمیشم 433 00:41:02,559 --> 00:41:03,925 .‏اینجا خونه‌ی اونه 434 00:41:03,927 --> 00:41:05,593 .‏نه نیست 435 00:41:05,595 --> 00:41:07,261 .‏مال اوناست 436 00:41:08,231 --> 00:41:11,065 .‏اُه، من یه ابله هستم 437 00:41:11,067 --> 00:41:12,400 .‏من در موردت نظر نمیدم 438 00:41:12,402 --> 00:41:15,152 .‏قرار بود در دره‌ی "شیدی" باشی 439 00:41:15,154 --> 00:41:17,488 ‏عموم تو رو فرستاده تا ‏من رو به خونه برگردونی؟ 440 00:41:17,490 --> 00:41:20,024 .‏فلیک، قصد نداشت به من بگه کجا هستی 441 00:41:20,026 --> 00:41:22,610 .‏ولی خوندن افکارش کار سختی نیست 442 00:41:22,612 --> 00:41:24,328 ...‏چی 443 00:41:24,330 --> 00:41:26,781 ‏تو دقیقاً کی هستی؟ 444 00:41:26,783 --> 00:41:28,332 .‏من آلانون هستم 445 00:41:28,334 --> 00:41:30,117 .‏باید به منطقه‌ی دروئیدها برسیم 446 00:41:30,119 --> 00:41:32,587 ‏واستا، تو یه دروئید هستی؟ 447 00:41:33,623 --> 00:41:35,623 ...‏مامانم درست قبل از مرگش گفت 448 00:41:35,625 --> 00:41:37,425 .‏باید تو رو پیدا کنم 449 00:41:38,595 --> 00:41:40,428 .‏شاید باید به حرفش گوش میدادی 450 00:41:40,430 --> 00:41:42,880 ‏اینطوری واسه هر دوی ما .‏وقت بیشتری بود 451 00:41:42,882 --> 00:41:45,633 ...‏اون این سنگ‌های اِلفی رو بهم داد 452 00:41:48,721 --> 00:41:51,722 ...‏اون 453 00:41:51,724 --> 00:41:53,441 .‏اون عیار، اونا رو هم دزدیده 454 00:41:53,443 --> 00:41:55,309 .‏این سخت‌تر از اونی میشه که فکرش رو می‌کردم 455 00:41:55,311 --> 00:41:58,646 .‏تو سفرِ [اکتشافی] ما رو به مخاطره انداختی 456 00:41:59,816 --> 00:42:01,949 ‏کدوم سفر؟ 457 00:42:01,951 --> 00:42:03,701 ‏کدوم سفر؟ 458 00:42:10,827 --> 00:42:15,046 ‏باورم نمیشه این همون "شنارا"یی باشه .‏که برای من مقدر شده 459 00:42:16,666 --> 00:42:19,500 !‏اون اسب منه 460 00:42:19,502 --> 00:42:21,469 ...‏هی 461 00:42:23,139 --> 00:42:24,672 .‏آره! هی 462 00:42:24,674 --> 00:42:27,642 .‏چهار سرزمین" در خطر بزرگی قرار داره" 463 00:42:27,644 --> 00:42:30,428 .‏فقط آخرین پسر شنارا می‌تونه نجاتش بده 464 00:42:30,430 --> 00:42:32,930 .‏اسم من "ویل اومسفورد"ـه 465 00:42:32,932 --> 00:42:34,348 .‏من رو اشتباه گرفتی 466 00:42:34,350 --> 00:42:36,400 .‏تو یک شنارا هستی 467 00:42:36,402 --> 00:42:39,820 ...‏اجدادت، پادشاه و جنگجو بودن 468 00:42:39,822 --> 00:42:43,274 ‏قهرمانانی که برای دفاع از چهار‌ سرزمین .‏زندگی کردن و جان دادن 469 00:42:43,276 --> 00:42:45,076 .‏مردانی مثل پدرت 470 00:42:47,163 --> 00:42:49,246 ...‏پدرم یه مست تنبل بود 471 00:42:49,248 --> 00:42:51,198 .‏که در تنهایی و بدبختی مُرد 472 00:42:51,200 --> 00:42:53,167 .‏بهت دروغ گفتن 473 00:42:55,371 --> 00:42:57,838 ‏پسر، تو به جادو اعتقاد داری؟ 474 00:42:57,840 --> 00:42:59,256 .‏البته که نه 475 00:42:59,258 --> 00:43:01,509 .‏خب، جادو در پدرت جریان داشت 476 00:43:01,511 --> 00:43:04,545 .‏و در تو هم جریان داره 477 00:43:06,215 --> 00:43:08,432 .‏اون در خون شنارا هستش 478 00:43:09,352 --> 00:43:11,385 ،‏اگه در درون من جادو وجود داشت 479 00:43:11,387 --> 00:43:14,221 ‏چرا بهم کمک نکرد تا مادرم رو نجات بدم؟ 480 00:43:15,358 --> 00:43:17,641 ...‏می‌تونست 481 00:43:17,643 --> 00:43:20,227 .‏اگه می‌دونستی چطور آزادش کنی 482 00:43:21,314 --> 00:43:23,397 .‏می‌تونم نحوه‌ی این کار رو بهت نشون بدم 483 00:43:30,456 --> 00:43:32,456 .‏بیا 484 00:43:33,459 --> 00:43:35,576 .‏سرنوشتت منتظرته 485 00:43:54,585 --> 00:43:58,425 ."‏حالا خودت رو نشون بده، "چنجِلینگ 486 00:44:21,878 --> 00:44:25,683 ‏افکارت به من میگه .‏تو بیشتر این شکل رو می‌پسندی 487 00:44:36,369 --> 00:44:42,150 ،‏تو متحمل چندین قرن حبس بودی ...‏و رنج‌های بی‌شماری کشیدی 488 00:44:42,175 --> 00:44:45,353 .‏تا دوباره طعم آزادی رو بچشی 489 00:45:00,244 --> 00:45:04,611 ،‏تا زمانی که ایلکریس زنده است .‏من ضعیف می‌مونم 490 00:45:04,636 --> 00:45:08,434 .‏به "آربورلون" برو و "برگزیده" رو نابود کن 491 00:45:42,516 --> 00:45:44,432 .‏بعدیش مستقیم میره توی قلبت 492 00:45:47,521 --> 00:45:48,803 ‏کی هستی؟ 493 00:45:49,973 --> 00:45:51,806 .‏قصد آزارت رو نداشتم 494 00:45:51,808 --> 00:45:52,891 .‏خواهش می‌کنم 495 00:45:52,893 --> 00:45:55,860 ‏آتیش رو دیدم و .‏امیدوارم بودم بتونم خودم رو گرم کنم 496 00:45:57,063 --> 00:45:59,647 ‏تو دومین اِلفی هستی که .‏این هفته باهاش مواجه شدم 497 00:45:59,649 --> 00:46:01,816 .‏راستش، اولی یه دورگه بود 498 00:46:01,818 --> 00:46:04,702 .‏بامزه بود، ولی باهوش نبود 499 00:46:07,240 --> 00:46:09,491 ‏تنهایی داری کجا میری؟ 500 00:46:09,493 --> 00:46:12,160 .‏به مقرّ اِلوین در "کول‌هِوِن" میرم 501 00:46:16,883 --> 00:46:18,500 .‏من یه معلم هستم 502 00:46:20,003 --> 00:46:21,719 .‏وسیله‌ی زیادی با خودت ندرای 503 00:46:23,089 --> 00:46:25,673 .‏برخلاف تو 504 00:46:27,511 --> 00:46:29,844 .‏شوهرم حوالیِ "بالینور" کار پیدا کرده 505 00:46:32,232 --> 00:46:34,566 ‏باید وسایلم رو جمع کنم .‏و اونجا به دیدنش برم 506 00:46:48,448 --> 00:46:49,864 .‏ممنون 507 00:46:56,039 --> 00:46:58,206 ‏تو حلقه‌ی ازدواج نداری.‏ ‏‏ 508 00:47:00,177 --> 00:47:01,509 .‏نمی‌خوام بگم متعجب شدم 509 00:47:01,511 --> 00:47:02,710 ‏کی حاضره با یه عیار ازدواج کنه؟ 510 00:47:06,049 --> 00:47:09,767 ‏خب، جواهرات تو هم .‏نشون میده کی هستی، شاهزاده خانم 511 00:47:09,769 --> 00:47:10,969 ...‏من معلمی رو نمی‌شناسم 512 00:47:10,971 --> 00:47:12,604 ...‏که نشان سلطنتی آربورلون رو 513 00:47:12,606 --> 00:47:13,938 .‏روی آستینش دوخته باشه 514 00:47:13,940 --> 00:47:16,808 ‏چه نقشه‌ای داشتی، من رو چیزخور کنی ‏و ازم دزدی کنی؟ 515 00:47:16,810 --> 00:47:17,976 .‏من به فکر بقاء خودم هستم 516 00:47:17,978 --> 00:47:20,028 .‏سعی نکن کارهات رو توجیه کنی 517 00:47:20,030 --> 00:47:22,468 .‏تو و امثال تو، آفت چهار سرزمین هستید 518 00:47:22,493 --> 00:47:26,117 ‏واخ! این رفتار متکبرانه هم ‏جزء خصوصیات طبیعی شماست؟ 519 00:47:26,119 --> 00:47:28,987 .‏تو هیچی در مورد زندگی من نمیدونی 520 00:47:28,989 --> 00:47:31,289 .‏خب، تو محافظ نداری 521 00:47:31,291 --> 00:47:32,991 ،‏فکر می‌کنم داری فرار می‌کنی 522 00:47:32,993 --> 00:47:35,410 ...‏احتمالاً از دست کسی که قلبت رو شکسته 523 00:47:35,412 --> 00:47:37,662 .‏یا حالِت رو گرفته 524 00:47:37,664 --> 00:47:40,465 ...‏هر چی هست، با اون چیزایی که 525 00:47:40,467 --> 00:47:42,584 ‏...قراره توی دنیای واقعی .‏باهاش روبرو بشی، قابل مقایسه نیست 526 00:47:42,586 --> 00:47:45,470 .‏ممنون بابت این نصیحت ارزشمندِ یه عیار 527 00:47:45,472 --> 00:47:48,389 ...‏اَمبرله، بهت نیاز دارم 528 00:47:48,391 --> 00:47:49,591 .‏برگرد 529 00:47:51,144 --> 00:47:53,561 ‏از تاریکی می‌ترسی، شاهزاده خانم؟ 530 00:47:56,650 --> 00:47:58,816 ‏حالا کی دزده؟ 531 00:48:00,770 --> 00:48:03,404 .‏باور کن اینطوری برات بهتر شد 532 00:48:31,301 --> 00:48:32,634 .‏اوناهاش 533 00:48:32,636 --> 00:48:34,519 .‏مقر دروئیدها 534 00:48:37,274 --> 00:48:39,641 .‏باورم نمیشه یه شب کامل توی راه بودم واسه این 535 00:48:39,643 --> 00:48:41,225 ،‏در طی صدها سال 536 00:48:41,227 --> 00:48:43,778 .‏این قلعه [دژ]، مرکز چهار سرزمین بود 537 00:48:43,780 --> 00:48:46,397 ...‏خردمندترین مردان و زنان از هر طایفه 538 00:48:46,399 --> 00:48:47,865 ...‏به اینجا فرا خوانده شدن 539 00:48:47,867 --> 00:48:50,652 .‏تا هنر جادو رو مطالعه و تمرین کنن 540 00:48:52,322 --> 00:48:54,322 .‏فقط یه خرابه است 541 00:49:00,714 --> 00:49:02,914 .‏اینجا زمین مقدسیه، ویل 542 00:49:02,916 --> 00:49:05,667 .‏به هیچ چیز دست نزن 543 00:49:09,756 --> 00:49:11,506 ،‏نمی‌دونم دنبال چی هستی 544 00:49:11,508 --> 00:49:12,924 .‏چیز زیادی نمونده 545 00:49:12,926 --> 00:49:15,310 .‏دست‌نوشته‌های "پارانور" اینجاست 546 00:49:15,312 --> 00:49:17,178 ‏این دست‌نوشته دقیقاً چه شکلیه؟ 547 00:49:17,180 --> 00:49:19,230 ...‏یه کتاب حاوی تاریخچه‌ی جادو 548 00:49:19,232 --> 00:49:20,682 .‏در چهار سرزمین است 549 00:49:20,684 --> 00:49:22,517 ،‏اگه راهی برای نجات ایلکریس باشه 550 00:49:22,519 --> 00:49:23,851 .‏توی اون صفحات پیدا میشه 551 00:49:23,853 --> 00:49:26,104 ‏چرا بهش نمیگی کتاب جادو؟ 552 00:49:26,106 --> 00:49:27,905 ...‏یک دروئید حتما باید طوری رفتار کنه 553 00:49:27,907 --> 00:49:30,441 ‏که مرموز به نظر بیاد؟ 554 00:49:47,677 --> 00:49:49,460 .‏من با لورین حرف زدم 555 00:49:49,462 --> 00:49:51,045 ...‏اَمبرله بهش گفته که ایلکریس 556 00:49:51,047 --> 00:49:52,547 .‏باهاش ارتباط برقرار می‌کرده 557 00:49:52,549 --> 00:49:54,632 .‏بهش الهاماتی از آینده میداده 558 00:49:54,634 --> 00:49:57,885 ‏من باور نداشتم تا موقعی که .‏این رو توی اتاقش پیدا کردم 559 00:50:04,227 --> 00:50:05,610 ‏شیاطین؟ 560 00:50:05,612 --> 00:50:07,311 .‏قبل از اومدن اون دروئید، اینا رو کیشده بوده 561 00:50:07,313 --> 00:50:09,397 .‏نمیتونه بطور اتفاقی پیش اومده باشه 562 00:50:11,034 --> 00:50:12,900 ،‏تا زمانی که مطمئن نشدیم ...‏باید تمام برگزیده‌ها 563 00:50:12,902 --> 00:50:14,619 ..."‏و همه‌ی اعضای شورای "اِلوین 564 00:50:14,621 --> 00:50:16,204 .‏واسه حفظ امنیتشون به قصر منتقل بشن 565 00:50:16,206 --> 00:50:19,123 ‏گارد سیاه، باید شبانه‌روز .‏از اون‌ها محافظت کنه 566 00:50:37,260 --> 00:50:39,227 ...‏مربی من گفت که اون دست‌نوشته رو 567 00:50:39,229 --> 00:50:41,646 .‏قبل از سقوط مقر، در این تالار مخفی کرده 568 00:50:42,849 --> 00:50:44,265 ‏کِی؟ 569 00:50:44,267 --> 00:50:46,934 .‏سیصد سال پیش 570 00:50:46,936 --> 00:50:49,103 ...‏واستا، اینطوری تو باید 571 00:50:49,105 --> 00:50:51,406 .‏خیلی پیر شده باشی 572 00:50:57,163 --> 00:50:59,330 ،‏عمو فلیک راست می‌گفت .‏این احمقانه است 573 00:51:06,923 --> 00:51:08,873 .‏دست‌نوشته اینجاست 574 00:51:08,875 --> 00:51:11,175 .‏توی پیدا کردنش موفق باشی .‏من به استورلاک میرم 575 00:51:13,596 --> 00:51:16,264 .‏تو نمی‌تونی سرنوشتت رو بی‌خیال بشی، ویل 576 00:51:16,266 --> 00:51:17,849 .‏حالا می‌بینی 577 00:51:26,893 --> 00:51:29,193 .‏اصلاً قرار نبوده به استورلاک بری 578 00:51:29,195 --> 00:51:32,814 .‏سنگ‌های اِلفی تو رو به سمت من هدایت کردن 579 00:51:35,985 --> 00:51:37,869 .‏خودت میدونی این واقعیت داره 580 00:51:50,583 --> 00:51:52,166 !‏حرکت نکن 581 00:51:58,842 --> 00:52:01,142 .‏حرف نزن 582 00:52:07,400 --> 00:52:10,401 .‏بذار چشمات شاهد باشن 583 00:52:35,378 --> 00:52:36,344 !‏وای 584 00:53:19,547 --> 00:53:21,547 .‏جادو واقعیت داره 585 00:53:21,548 --> 00:53:22,880 .‏آره 586 00:53:26,553 --> 00:53:28,719 ‏منم می‌تونم بعداً اون کار رو بکنم؟ 587 00:53:30,306 --> 00:53:32,723 .‏یه روز...شاید 588 00:53:37,063 --> 00:53:40,064 .‏ببین، این دست‌نوشته‌ی پارانور هستش 589 00:53:41,484 --> 00:53:43,868 ...‏دستت 590 00:53:43,870 --> 00:53:46,971 .‏جادو همیشه یه عواقبی برات داره، ویل 591 00:53:46,973 --> 00:53:48,906 .‏هیچوقت این رو فراموش نکن 592 00:53:55,081 --> 00:53:57,081 .‏حالت دروئیدی باستانیِ من کمی زنگ زده [‏[یعنی من هیچی از جادو نمی‌دونم 593 00:53:57,083 --> 00:53:58,799 .‏شاید تو بتونی من رو راه بندازی 594 00:53:58,801 --> 00:54:01,636 ،‏زمانی که ایلکریس به روز‌های پایانیی خود برسد 595 00:54:01,638 --> 00:54:04,005 ‏گلی شکوفا خواهد شد 596 00:54:04,007 --> 00:54:06,591 .‏که دارای یک "دانه" خواهد بود 597 00:54:06,593 --> 00:54:08,676 ..."‏یکی از اعضای گروه "برگزیده 598 00:54:08,678 --> 00:54:12,730 ‏باید آن دانه را به مأمن [پناهگاه] ببرد 599 00:54:12,732 --> 00:54:16,067 .‏و آن را در آتش خونین قرار دهد 600 00:54:16,069 --> 00:54:19,270 ...‏فقط در این صورت می‌توان دانه را 601 00:54:19,272 --> 00:54:20,938 ...‏به مکان مقدس برگرداند 602 00:54:20,940 --> 00:54:23,941 .‏و ایلکریس دوباره متولد می‌شود 603 00:54:23,943 --> 00:54:25,943 .‏به نظر چندان هم بد نیست 604 00:54:25,945 --> 00:54:29,280 ‏یه جوری نیست که لازم باشه .‏انسان یا هرچیزی قربانی بشه 605 00:54:29,282 --> 00:54:31,165 ‏مأمن کجاست؟ 606 00:54:31,167 --> 00:54:34,201 ‏من به تمام نقاط چهار سرزمین سفر کردم 607 00:54:34,203 --> 00:54:36,454 .‏و تابحال به چنین جایی بر نخوردم 608 00:54:38,791 --> 00:54:40,207 ...‏شاید 609 00:55:06,140 --> 00:55:08,961 ،‏یک دروئید .‏جادوی تو رو احساساس کردم 610 00:55:08,986 --> 00:55:10,586 ‏.غیرممکنه 611 00:55:10,611 --> 00:55:15,179 .‏نه برای یکی از همنوع‌های خودت .‏من شیطانی‌تر از تو نیستم 612 00:55:16,170 --> 00:55:19,500 .‏قطعاً اسم "داگدامور" رو شنیدی 613 00:55:21,000 --> 00:55:23,500 .‏داستان شما، روایتِ پندآمیزی برای ما بود 614 00:55:24,500 --> 00:55:28,100 ...،‏چطور بزرگترین دروئید زمانه 615 00:55:28,600 --> 00:55:31,600 توسط جادوی سیاه "ایلدیچ" فاسد شد .و خودش را نابود کرد 616 00:55:39,100 --> 00:55:41,500 .‏داستانِ من هنوز تموم نشده 617 00:55:41,550 --> 00:55:43,700 .‏به چشم‌هام نگاه کن، دروئید 618 00:55:50,000 --> 00:55:52,000 ‏هرگز 619 00:55:53,500 --> 00:55:57,500 ‏برگ‌ها پیش از این .‏در آربورلون شروع به افتادن کرده‌اند 620 00:55:57,550 --> 00:56:01,000 ‏بزودی ارتش من مانند یک موج سیاه .‏در سرتاسر چهارسرزمین گسیل می‌شوند 621 00:56:02,000 --> 00:56:03,000 ...‏یک دروئید به تنهایی 622 00:56:04,000 --> 00:56:05,500 .نمی‌تونه جلوی موج رو بگیره 623 00:56:05,550 --> 00:56:09,000 ،‏تا زمانی که ایلکریس پابرجاست .‏تو ضعیف هستی 624 00:56:10,000 --> 00:56:13,500 ‏واسه همین فقط توی ذهنم می‌تونی .‏بهم طعنه بزنی 625 00:56:25,002 --> 00:56:30,000 ،‏دروئید! برگزیده نمی‌تونه شما رو نجات بده .‏سرنوشت اون‌ها از قبل مقرر شده 626 00:56:32,071 --> 00:56:34,405 !‏هی آلانون! منم! منم 627 00:56:38,878 --> 00:56:42,129 .‏ویل، ما باید به آربورلون برگردیم 628 00:56:42,131 --> 00:56:43,297 !‏عجله کن 629 00:57:00,650 --> 00:57:02,900 .‏- اَمبرله .‏- من خوبم 630 00:57:02,902 --> 00:57:04,985 .‏گوش کن، ایلکریس دوباره من رو صدا کرد 631 00:57:04,987 --> 00:57:07,071 .‏همه توی خطر بزرگی هستیم 632 00:57:07,073 --> 00:57:09,273 .‏- یه شیطان به این سمت میاد ‏- شیطان؟ 633 00:57:09,275 --> 00:57:11,358 ‏باید به برگزیده‌ها خبر بدیم، اونا کجا هستن؟ 634 00:57:11,360 --> 00:57:13,944 .‏پادشاه، ما رو به بخش شرقی قصر منتقل کرده 635 00:57:13,946 --> 00:57:16,614 ‏من پنهانی از گارد سیاه عبور کردم .‏تا ببینم ایلکریس در چه حاله 636 00:57:18,451 --> 00:57:21,452 .‏فکر کردم تو رو از دست دادم .‏باورت نمیشه چه حالی داشتم 637 00:57:57,490 --> 00:57:59,073 ‏شیاطین در آربورلون؟ 638 00:57:59,075 --> 00:58:00,908 .‏فکر نمی‌کردم تا چنین روزی زنده بمونم 639 00:58:00,910 --> 00:58:03,461 .‏برگزیده‌ها باید به هر طریقی شده، محافظت بشن 640 00:58:03,463 --> 00:58:06,163 .‏فقط اونا می‌تونن ایلکریس رو نجات بدن 641 00:58:06,165 --> 00:58:09,300 .‏گارد سیاه باید در حال نگهبانی مقابل این در می‌بود 642 00:58:22,515 --> 00:58:24,765 .‏برگزیده‌ها، همه مُردن 643 00:58:24,767 --> 00:58:28,235 .‏نه...هنوز یکی زنده است 644 01:00:03,007 --> 01:00:04,840 .‏این حتماً کار کوتوله‌هاست 645 01:00:04,842 --> 01:00:07,126 .‏قبلاً یه بار به مرکز قصر حمله کردن 646 01:00:08,212 --> 01:00:11,380 .‏کوتوله‌ها توی این کار نقشی نداشتن 647 01:00:11,382 --> 01:00:13,465 .‏این کارِ "داگدا مور" هستش 648 01:00:14,802 --> 01:00:16,218 ‏"داگدا" چی؟ 649 01:00:16,220 --> 01:00:19,104 ...‏اون یه دروئید اِلوینی قدرتمن هستش 650 01:00:19,106 --> 01:00:20,806 .‏که بوسیله‌ی جادوی سیاه به فساد کشیده شد 651 01:00:20,808 --> 01:00:24,943 ‏طی هزاران سال، برای این انتقام‌گیری .‏نقشه ریخته 652 01:00:24,945 --> 01:00:26,979 ...‏اگه اون یه دروئید هستش، نمی‌تونی یه همنوعت رو 653 01:00:26,981 --> 01:00:28,530 ‏پیدا و نابود کنی؟ 654 01:00:28,532 --> 01:00:29,648 ،‏سعی کردم 655 01:00:29,650 --> 01:00:32,201 ...‏ولی اون در یک دایره‌ی سیاه قرار داره 656 01:00:32,203 --> 01:00:34,536 .‏که باعث مخفی موندن مکانش میشه 657 01:00:37,208 --> 01:00:38,457 .‏متوجه نمیشم 658 01:00:38,459 --> 01:00:40,159 ،‏اگه واقعاً از قلمرو شوم فرار کرده 659 01:00:40,161 --> 01:00:41,994 ‏چرا خودش حمله نمی‌کنه؟ 660 01:00:41,996 --> 01:00:43,829 ،‏با توجه به دست‌نوشته 661 01:00:43,831 --> 01:00:46,665 ،‏هر قدر ایلکریس ضعیف‌تر بشه .‏قدرت اون بیشتر میشه 662 01:00:48,385 --> 01:00:51,303 ...‏ولی نمی‌تونه تا زمانِ افتادن آخرین برگ 663 01:00:51,305 --> 01:00:53,472 .‏آزادانه روی زمین حرکت کنه 664 01:00:56,560 --> 01:00:59,511 .‏اگه برگزیده رو بکشه، ایلکریس رو کشته 665 01:01:01,148 --> 01:01:03,182 ...‏تا اون زمان، شیاطین خودش رو 666 01:01:03,184 --> 01:01:06,351 .‏برای اجرای جنایت‌هاش می‌فرسته 667 01:01:06,353 --> 01:01:08,320 .‏مثل کاری که اینجا کرده 668 01:01:08,322 --> 01:01:11,657 ‏میشه من و پدرم با هم تنها باشیم؟ 669 01:01:32,429 --> 01:01:34,379 .‏پدر، باید این دروئید رو بیرون کنید 670 01:01:34,381 --> 01:01:35,764 ،‏مردم شروع می‌کنن به شایعه‌پراکنی 671 01:01:35,766 --> 01:01:37,883 ‏اونا درک نمی‌کنن که چرا .‏به حرف‌های اون گوش میدین 672 01:01:37,885 --> 01:01:41,103 .‏- منظورت اینه که خودت درک نمیکنی .‏- نه، درک نمی‌کنم 673 01:01:41,105 --> 01:01:43,388 ‏شش نفر بی‌گناه ...‏در داخل قصر به قتل رسیدن 674 01:01:43,390 --> 01:01:46,892 ‏و تو می‌خوای شیاطین و جادو رو مقصر بدونی؟ 675 01:01:46,894 --> 01:01:48,860 ‏نظر خودت چیه؟ 676 01:01:51,899 --> 01:01:54,449 .‏تصمیم داشتی در چند ماه آینده کناره‌گیری کنی 677 01:01:55,536 --> 01:01:57,452 .‏الان این کار رو بکن 678 01:01:57,454 --> 01:01:59,538 .‏اجازه بده من این شرایط رو کنترل کنم 679 01:01:59,540 --> 01:02:01,957 .‏اجازه بده کاری که براش آموزش دیدم رو انجام بدم 680 01:02:01,959 --> 01:02:05,577 ‏من ارتش اِلوین رو رهبری می‌کنم .‏و دشمن حقیقی رو پیدا می‌کنم 681 01:02:06,880 --> 01:02:08,747 ...‏پسرم 682 01:02:08,749 --> 01:02:11,883 ...‏یه رهبر واقعی، در اوج بحران 683 01:02:11,885 --> 01:02:13,919 .‏کناره‌گیری نمی‌کنه 684 01:02:13,921 --> 01:02:17,339 ‏و در مورد آموزش‌هات؛ .‏اونا قابل قیاس با تجربه‌ی من نیستن 685 01:02:17,341 --> 01:02:18,590 ،‏وقتی همسن تو بودم 686 01:02:18,592 --> 01:02:20,309 ...‏من در نبرد طوایف پیروز شدم 687 01:02:20,311 --> 01:02:22,427 .‏و صلح رو به چهار سرزمین برگردوندم 688 01:02:23,814 --> 01:02:26,765 .‏از زمان "جِرل شنارا" شما بزرگترین پادشاه بودین 689 01:02:28,769 --> 01:02:30,435 ...‏اما 690 01:02:35,075 --> 01:02:36,775 .‏اما به میراثت هم فکر کن 691 01:02:36,777 --> 01:02:40,245 ،‏بعد از تمام کارهایی که برای مردم اِلوین کردی 692 01:02:40,247 --> 01:02:42,247 ...‏می‌خوای کاری کنی که همه فکر کنن 693 01:02:42,249 --> 01:02:44,449 ‏یه پادشاه دیوانه هستی که به شیاطین اعتقاد داره؟ 694 01:02:54,712 --> 01:02:57,296 ،‏اگه شاهزاده خانم اَمبرله، آخرین برگزیده باشه 695 01:02:57,298 --> 01:02:58,797 ‏چطور درخت نمی‌تونه پیداش کنه؟ 696 01:02:58,799 --> 01:03:00,599 ،‏ایلکریس اون رو صدا کرده 697 01:03:00,601 --> 01:03:03,135 .‏ولی باید خودش داوطلبانه برگرده 698 01:03:03,137 --> 01:03:04,803 .‏نمیشه کسی رو به اجار به این کار گماشت 699 01:03:04,805 --> 01:03:08,106 ،‏نمی‌تونی مثل کاری که با مقر دروئید کردی ‏از جادو استفاده کنی؟ 700 01:03:08,108 --> 01:03:09,474 ...‏پیدا کردن یه کتاب قدیمیِ خاک‌گرفته 701 01:03:09,476 --> 01:03:11,560 ...‏خیلی ساده‌تر از ردگیری یه دختر خودسر هستش که 702 01:03:11,562 --> 01:03:14,479 .‏نمی‌خواد پیدا بشه 703 01:03:14,481 --> 01:03:17,482 .‏ازت می‌خوام اتاق شاهزاده رو بگردی 704 01:03:17,484 --> 01:03:19,618 .‏به کسی در مورد این کار چیزی نگو 705 01:03:19,620 --> 01:03:22,654 .‏داگدا مور، اینجا یه نفوذی داره 706 01:03:22,656 --> 01:03:25,490 .‏و یه چیز دیگه، گند نزن 707 01:03:25,492 --> 01:03:28,710 ...‏اگه داگدا مور قبل از ما، اَمبرله رو پیدا کنه 708 01:03:29,830 --> 01:03:32,247 .‏دنیا به آخر میرسه 709 01:03:32,249 --> 01:03:33,632 .‏عالیه 710 01:03:33,634 --> 01:03:36,501 .‏ممنون که بهم قوت قلب دادی 711 01:03:48,482 --> 01:03:50,399 .‏اون رو ندید بگیر 712 01:03:52,353 --> 01:03:54,653 ...‏از اون برای ترسوندن عیارهایی که 713 01:03:54,655 --> 01:03:56,772 .‏یواشکی میان، استفاده می‌کنم 714 01:03:56,774 --> 01:03:58,990 ‏عمه "پاریا"؟ 715 01:04:05,866 --> 01:04:09,668 .‏تو کاملاً شبیه به مادرت هستی 716 01:04:09,670 --> 01:04:11,453 ‏خب، اینجا چیکار می‌کنی؟ 717 01:04:11,455 --> 01:04:13,872 .‏ممکن بود ربوده یا کشته بشی 718 01:04:13,874 --> 01:04:15,457 .‏توی دردسر افتادم 719 01:04:15,459 --> 01:04:17,342 .‏به کمکت نیاز دارم 720 01:04:18,512 --> 01:04:20,128 ‏چند وقتته؟ 721 01:04:20,130 --> 01:04:23,131 .‏حامله نیستم 722 01:04:23,133 --> 01:04:25,434 ...‏توی نامه‌هاتون 723 01:04:25,436 --> 01:04:28,720 ‏گفته بودین که در زمان نبرد طوایف .‏شاهد جادو بودین 724 01:04:31,108 --> 01:04:33,775 .‏اون مال خیلی وقت پیشه 725 01:04:33,777 --> 01:04:36,395 ‏ولی هنوز بهش باور دارین؟ 726 01:04:36,397 --> 01:04:38,897 ‏واقعاً چی شده، اَمبرله؟ 727 01:04:40,033 --> 01:04:41,566 ...‏من در گانتلت شرکت کردم 728 01:04:42,736 --> 01:04:44,369 .‏و پیروز شدم 729 01:04:44,371 --> 01:04:45,737 .‏به عضویت گروه "برگزیده" در اومدم 730 01:04:45,739 --> 01:04:48,373 .‏پدربزرگت حتماً خیلی عصبانی شده 731 01:04:48,375 --> 01:04:51,710 .‏- خوش بحالت .‏- نه، مثل کابوس می‌مونه 732 01:04:51,712 --> 01:04:54,413 ،‏وقتی دستم رو روی ایلکریس کشیدم 733 01:04:54,415 --> 01:04:56,381 ...‏یه چیزی بهم الهام شد 734 01:04:56,383 --> 01:04:58,583 ،‏آربورلون در آتش بود 735 01:04:58,585 --> 01:05:01,920 .‏شیاطین بر روی اجساد جشن گرفته بودن 736 01:05:01,922 --> 01:05:04,673 ،‏یه تصویر از آینده بود 737 01:05:04,675 --> 01:05:07,759 ،‏یه تصویر که قراره اتفاق بیفته .‏چون من قوانین رو نقض کردم 738 01:05:07,761 --> 01:05:10,645 .‏باید بهم کمک کنی تا ازشون خلاص بشم 739 01:05:30,784 --> 01:05:33,785 .‏ببین چی گرفتم 740 01:05:40,594 --> 01:05:42,344 !‏یالا!‌ خفه شو 741 01:05:43,964 --> 01:05:46,264 !‏ایرتریا 742 01:05:46,266 --> 01:05:47,632 !‏ایرتریا 743 01:05:49,303 --> 01:05:50,435 !‏کافیه 744 01:06:03,650 --> 01:06:05,784 .‏ما چهار شبه که مراقب اون خونه هستیم 745 01:06:05,786 --> 01:06:07,702 .‏داشتم فکر می‌کردم که می‌خوای من رو قال بذاری 746 01:06:07,704 --> 01:06:09,654 ‏و این ریسک رو به جون بخرم که ...‏شما یه جایزه واسه سرم بذارین 747 01:06:09,656 --> 01:06:12,574 ‏در حالی که این همه عیار در چهار سرزمین هستن؟ 748 01:06:12,576 --> 01:06:15,076 !‏ممنون که اعتماد کردی 749 01:06:15,078 --> 01:06:18,079 ‏چرا نشونه‌ نذاشتی؟ 750 01:06:18,081 --> 01:06:20,665 ،‏همونطور که بهم آموزش دادی ...‏اونجا رو پاکسازی کردم 751 01:06:20,667 --> 01:06:23,885 .‏ولی توی راه برگشت، یکی برام کمین کرده بود 752 01:06:23,887 --> 01:06:25,921 ‏کمین کرده بودن؟ 753 01:06:25,923 --> 01:06:28,507 .‏اونا اسب و نشون من رو دزدیدن 754 01:06:28,509 --> 01:06:29,891 .‏غول‌ها می‌تونستن تو رو بخورن 755 01:06:29,893 --> 01:06:31,593 .‏کوتوله‌ها می‌تونستن سلاخیت کنن 756 01:06:31,595 --> 01:06:33,562 ‏اون کی بوده، از یه قبیله‌ی عیار دیگه؟ 757 01:06:35,015 --> 01:06:36,064 .‏یک اِلف 758 01:06:36,066 --> 01:06:38,817 ‏یک اِلف؟ 759 01:06:38,819 --> 01:06:40,519 ...‏خب باید اون جوون گستاخ رو می‌کشتی 760 01:06:40,521 --> 01:06:41,820 ،‏و گوش‌های تیزش رو می‌بُریدی 761 01:06:41,822 --> 01:06:44,573 .‏و اونا رو بعنوان یادگاری برام می‌آوردی 762 01:06:44,575 --> 01:06:46,525 .‏به نظرم اصلاً واسه دزدی ساخته نشدی 763 01:06:46,527 --> 01:06:48,577 .‏این اولین بار بود که تنها حرکت می‌کردم 764 01:06:48,579 --> 01:06:50,862 .‏فقط یه فرصت دیگه بهم بده 765 01:06:54,284 --> 01:06:56,585 .‏ما یه قبیله هستیم نه یه گروه خیریه 766 01:06:56,587 --> 01:06:59,087 .‏دارم تو رو به "بوکا مادرید" میفروشم 767 01:06:59,089 --> 01:07:02,007 ‏اون زن می‌خواد و الان یه مدته .‏که روی تو نظر داره 768 01:07:05,879 --> 01:07:07,679 .‏"سِفالو"، صبر کن 769 01:07:07,681 --> 01:07:09,681 .‏من دست‌خالی نیومدم 770 01:07:09,683 --> 01:07:11,716 .‏ولی باید قول بدی که من رو نمی‌فروشی 771 01:07:16,390 --> 01:07:19,140 .‏اونا بی‌نظیر هستن 772 01:07:19,142 --> 01:07:22,394 .‏مطمئنم پول خوبی می‌تونی بابت اینا بگیری 773 01:07:22,396 --> 01:07:24,029 ...‏- اونا .‏- سنگ اِلفی هستن 774 01:07:31,538 --> 01:07:32,904 .‏هیچی از اینا کمیاب‌تر نیست 775 01:07:34,625 --> 01:07:36,791 .‏شاید بتونی امیدوار باشی 776 01:07:38,128 --> 01:07:39,461 .‏بیا عزیزم 777 01:07:39,463 --> 01:07:40,795 ...‏چرا به بابات نمیگی 778 01:07:40,797 --> 01:07:42,581 ‏که دقیقاً چطوری اینا رو گیر آوردی؟ 779 01:08:08,242 --> 01:08:10,592 .‏پسرم معتقده که تو داری من رو گمراه می‌کنی 780 01:08:13,514 --> 01:08:15,597 ...‏یادمه یه پادشاه جوون بود که 781 01:08:15,599 --> 01:08:17,983 ...‏اجازه نمی‌داد شایعه‌ها و تردیدها 782 01:08:17,985 --> 01:08:19,935 .‏بر قضاوتش تاثیر بذاره 783 01:08:19,937 --> 01:08:22,988 ...‏خب، همه‌ی ما نمی‌تونیم واسه چندین دهه بخوابیم 784 01:08:22,990 --> 01:08:27,776 .‏و فراموش کنیم که دنیا بدونِ ما هم پیش رفته 785 01:08:33,200 --> 01:08:36,035 ‏اون رو هنگام ورود غیرمجاز .‏به اتاق شاهدخت پیدا کردیم 786 01:08:36,037 --> 01:08:38,921 .‏اصرار داشت که باید دروئید رو ببینه 787 01:08:38,923 --> 01:08:40,122 !‏اعلیحضرت 788 01:08:40,124 --> 01:08:42,624 .‏من...فکر می‌کنم بدونم اَمبرله کجا مخفی شده 789 01:08:42,626 --> 01:08:45,377 .‏اون با یه نفر به اسم پاریا هستش 790 01:08:45,379 --> 01:08:47,629 ‏پاریا؟ 791 01:08:47,631 --> 01:08:49,598 .‏سال‌هاست که کسی از خواهرم خبر نداره 792 01:08:49,600 --> 01:08:52,634 ،‏با توجه به این نامه‌ها .‏اون در "وینگ‌هو" زندگی می‌کنه 793 01:08:54,605 --> 01:08:56,605 ‏اَمبرله بطور مخفیانه .‏باهاش نامه‌نگاری می‌کرده 794 01:08:56,607 --> 01:08:58,941 .‏این رو توی اتاقش مخفی کرده بود 795 01:08:58,943 --> 01:09:01,360 ...‏چرا شاهدخت باید بطور مخفیانه 796 01:09:01,362 --> 01:09:03,729 ‏به عمه‌ش نامه بنویسه؟ 797 01:09:03,731 --> 01:09:06,148 .‏سال‌ها پیش با هم یه مشاجره داشتیم 798 01:09:07,985 --> 01:09:10,786 .‏اون عاشق یک انسان شده بود 799 01:09:10,788 --> 01:09:14,540 .‏وقتی ازم خواست براش دعای خیر کنم، من رد کردم 800 01:09:14,542 --> 01:09:16,825 ‏چون عاشق یک اِلف نشده بود؟ 801 01:09:18,579 --> 01:09:20,546 .‏چون عاشق تو شده بود، آلانون 802 01:09:23,000 --> 01:09:26,135 .‏فکر می‌کردم درک می‌کنه که با من آینده‌ای نداره 803 01:09:27,671 --> 01:09:30,506 .‏خب، مشخصه که درک نکرده بود 804 01:09:30,508 --> 01:09:35,144 ...‏به هر حال، به لطف شاگرد جوونت 805 01:09:35,146 --> 01:09:38,397 ‏حالا شانس بیشتری برای برگردوندن .‏اَمبرله در صحت و سلامت داریم 806 01:09:38,399 --> 01:09:41,483 .‏به نگهبان‌ها دستور میدم که به وینگ‌هو برن 807 01:09:41,485 --> 01:09:43,018 .‏نه 808 01:09:46,023 --> 01:09:49,024 .‏من و ویل میریم...تنها 809 01:09:49,026 --> 01:09:51,276 ‏ما میریم؟ 810 01:09:51,278 --> 01:09:53,996 ،‏به همراه بردن چند تا سرباز .‏چندان هم ایده‌ی بدی نیست 811 01:09:53,998 --> 01:09:57,583 ،‏چیزی که برگزیده‌ها رو کشته .‏می‌تونه هنوز این سوی دیوارهای شهر باشه 812 01:09:57,585 --> 01:09:59,752 ،‏هیچکس نباید از جای اَمبرله خبردار بشه 813 01:09:59,754 --> 01:10:02,037 .‏وگرنه جونش به خطر میفته 814 01:10:02,039 --> 01:10:03,922 .‏هرطور مایلی 815 01:10:11,048 --> 01:10:13,265 ‏نظر تو چیه، پیرپسر؟ 816 01:10:13,267 --> 01:10:15,551 ‏نظرت چیه؟ 817 01:10:21,859 --> 01:10:24,893 .‏گفت که سنگ‌های اِلفی مال پدرش بودن 818 01:10:24,895 --> 01:10:28,147 .‏ولی حتی خودش به جادویی بودن اونا اعتقادی نداشت 819 01:10:28,149 --> 01:10:30,149 .‏شاید داشته دروغ میگفته 820 01:10:30,151 --> 01:10:33,402 ‏اون جوون، گفت اهل کجا بوده؟ 821 01:10:33,404 --> 01:10:35,954 ."‏یه جایی به اسم دره‌ی "شیدی 822 01:10:39,493 --> 01:10:41,794 ...‏یه داستان‌هایی درباره‌ی 823 01:10:41,796 --> 01:10:43,295 .‏یه اِلف بود که در اون دره زندگی می‌کرده 824 01:10:43,297 --> 01:10:45,747 ...‏در این داستان وحشیانه‌ی اون، گفته شده که چطور 825 01:10:45,749 --> 01:10:48,000 ...‏دست خالی در نبرد طوایف پیروز شده 826 01:10:48,002 --> 01:10:50,135 ‏چیزی نداشت جز یه شمشیر جادویی 827 01:10:50,137 --> 01:10:52,971 .‏و سه سنگ اِلفی 828 01:10:52,973 --> 01:10:55,174 ‏خب، پدرم به من یاد داده که ...‏چیزایی که با چشم خودم ندیدم رو 829 01:10:55,176 --> 01:10:58,727 .‏نباید باور کنم 830 01:10:58,729 --> 01:11:01,230 ...‏فکر می‌کنی چون اون حرومزاده‌های گوش‌تیز 831 01:11:01,232 --> 01:11:04,650 ‏گفتن که جادو نابود شده، این واقعیت پیدا می‌کنه؟ 832 01:11:04,652 --> 01:11:08,103 ‏چرا فکر می‌کنی من با چشمای خودم ندیدم؟ 833 01:11:08,305 --> 01:11:10,022 ...‏اون جوون رو پیدا کن 834 01:11:10,024 --> 01:11:13,809 .‏و بهت قول میدم که عروست نکنم 835 01:11:18,315 --> 01:11:20,482 ،‏من پیداش می‌کنم .‏تو هم آزادیم رو به من برگردون 836 01:12:03,494 --> 01:12:05,994 .‏پس تو و خواهر پادشاه...واو 837 01:12:05,996 --> 01:12:09,414 .‏فکر نمی‌کردم همچین آدم رومانتیکی باشی 838 01:12:09,416 --> 01:12:12,667 ،‏رابطه‌ی من با پاریا .‏هیچ ربطی به تو نداره 839 01:12:12,669 --> 01:12:15,287 ،‏مطمئنم که اختلاف سن .‏یه جورایی عجیب میشه 840 01:12:15,289 --> 01:12:17,289 ‏تو چند ساله هستی، 350 سال؟ 841 01:12:17,291 --> 01:12:19,091 .‏اینقدر حرف نزن 842 01:12:19,093 --> 01:12:20,709 ...‏نمی‌تونم، فقط همین کار باعث میشه که بتونم 843 01:12:20,711 --> 01:12:24,096 ‏فراموش کنم که شیاطین وحشی .‏هر لحظه ممکنه بیان ما رو تکه‌تکه کنن 844 01:12:24,098 --> 01:12:26,264 .‏هیچکس نباید اینجوری بمیره 845 01:12:26,266 --> 01:12:27,883 ...‏خب، به لطف تو، ما این فرصت رو داریم 846 01:12:27,885 --> 01:12:29,885 .‏اَمبرله رو پیدا کنیم و جلوی اونا رو بگیریم 847 01:12:29,887 --> 01:12:32,220 ‏واو. الان از من تعریف کردی؟ 848 01:12:35,442 --> 01:12:37,392 .‏من زیاد خوش‌صحبت نیستم 849 01:12:37,394 --> 01:12:39,394 .‏میشه گفت زیاد در این زمینه تمرین نداشتم 850 01:12:39,396 --> 01:12:41,229 ،‏اگه نمی‌خوای در مورد پاریا صحبت کنی 851 01:12:41,231 --> 01:12:43,031 .‏حداقل در مورد پدرم بگو 852 01:12:48,739 --> 01:12:52,240 ‏علت ملاقات من با پاریا این بود که ...‏اون محافظِ آرشیو‌های سلطنتی بود 853 01:12:52,242 --> 01:12:53,792 ...‏اون هم ‏وقتی که داشتم وراث خونی شنارا 854 01:12:53,794 --> 01:12:55,410 .‏...رو دنبال می‌کردم 855 01:12:55,412 --> 01:12:58,079 ‏- نتیجه چی شد؟ .‏- اونا به قتل رسیده بودن 856 01:12:58,081 --> 01:13:00,415 .‏البته که همینطوره 857 01:13:00,417 --> 01:13:02,918 ...‏زمانی با پدرت آشنا شدم که 858 01:13:02,920 --> 01:13:05,137 .‏در دره ی شیدی با اومس‌فورد زندگی می‌کرد 859 01:13:05,139 --> 01:13:08,140 .‏اون و فلیک مثل دو تا برادر بودن 860 01:13:08,142 --> 01:13:10,976 ‏- برادر؟ .‏- راه نداره 861 01:13:10,978 --> 01:13:13,345 .‏عمو فلیک نمی‌خواست در موردش حرف بزنه 862 01:13:13,347 --> 01:13:14,846 ...‏پدرت تنها دلیلی هستش که 863 01:13:14,848 --> 01:13:18,233 .‏این دنیا 30 سال قبل، غرق در تاریکی نشد 864 01:13:18,235 --> 01:13:22,103 ،‏شهامت و شکیباییِ اون .‏هنوز الهام‌بخش منه 865 01:13:23,824 --> 01:13:26,942 ،‏اگه اون همچین قهرمانی بوده ‏چرا هیچکس اون رو به یاد نداره؟ 866 01:13:26,944 --> 01:13:29,611 ‏چرا در تنهایی، و غم و مستی جون داد؟ 867 01:13:29,613 --> 01:13:31,196 ...‏خب احتمالاً یادته که گفتم 868 01:13:31,198 --> 01:13:33,782 ‏...جادو یه عواقبی دار؟ 869 01:13:33,784 --> 01:13:36,368 ،‏پدرت در سنگ‌های اِلف، استاد بود 870 01:13:36,370 --> 01:13:38,920 .‏اون یه شیطان وحشتناک رو شکست داد 871 01:13:38,922 --> 01:13:41,590 .‏و جادو...دستمزدش رو گرفت 872 01:13:41,592 --> 01:13:45,010 ‏قراره همین اتفاق به سر من بیاد؟ 873 01:13:45,012 --> 01:13:48,129 .‏جادو روی هر فرد تاثیر گوناگونی داره 874 01:13:48,131 --> 01:13:50,348 .‏ولی تو پدرت نیستی، ویل 875 01:13:53,604 --> 01:13:55,353 ‏پس قراره از سنگ‌ ‌اِلف‌هایی استفاده کنم ...‏که خودم دیگه ندارمشون 876 01:13:55,355 --> 01:13:57,556 و ‏از شاهدختی مراقبت کنم ...‏که نمی‌خواد توسط یه طایفه‌ی شیطانی 877 01:13:57,558 --> 01:14:00,475 که قصد نابودی دنیا رو دارن، پیدا بشه؟ 878 01:14:00,477 --> 01:14:03,645 ،‏و اگه حتی موفق بشم، که البته احتمالش خیلی کمه 879 01:14:03,647 --> 01:14:07,148 ‏زندگیم ممکنه باز هم به فنا بره .‏چون جادو، مغزم رو متلاطم می‌کنه 880 01:14:08,368 --> 01:14:09,534 .‏هممم 881 01:14:09,536 --> 01:14:11,786 .‏اون موقع که حرف نمی‌زدیم، برام بهتر بود 882 01:15:09,504 --> 01:15:11,337 ‏آلانون؟ 883 01:15:11,339 --> 01:15:13,639 .‏من دنبال شاهزاده اَمبرله می‌گردیم 884 01:15:14,759 --> 01:15:16,759 .‏نمی‌تونم بهتون کمکی بکنم 885 01:15:28,072 --> 01:15:29,939 .‏اون کنار آبشاره 886 01:15:31,075 --> 01:15:33,275 .‏لعنت به فنون دروئیدیت 887 01:15:33,277 --> 01:15:35,911 .‏برو، وقت تنگه 888 01:15:43,788 --> 01:15:46,122 ‏اون پسر "شِئا" هستش، درسته؟ 889 01:15:47,709 --> 01:15:51,177 .‏هنوز متقاعد نشدم که می‌تونه مثل پدرش باشه 890 01:16:01,773 --> 01:16:05,307 ،‏بعد از این همه سال، درست روبروی من ایستادی 891 01:16:05,309 --> 01:16:08,310 .‏و ظاهرت طوریه که انگار حتی یه روز هم پیرتر نشدی 892 01:16:08,312 --> 01:16:10,780 ‏چطور چنین چیزی ممکنه؟ 893 01:16:10,782 --> 01:16:13,032 ‏خواب دروئیدها؟ 894 01:16:13,034 --> 01:16:16,652 .‏یک خواب عمیق که جادی من رو احیا می‌کنه 895 01:16:16,654 --> 01:16:19,655 .‏بعد از جنگ، برام نیرویی نمونده بود 896 01:16:19,657 --> 01:16:22,792 .‏چاره‌ای جز رفتن نداشتم 897 01:16:23,995 --> 01:16:25,544 ‏هیچ چاره‌ای؟ 898 01:16:25,546 --> 01:16:27,997 ...‏من رو رها کردی تا پیر بشم 899 01:16:27,999 --> 01:16:30,249 .‏اون هم بدونِ یک خدافظی 900 01:16:30,251 --> 01:16:34,003 ...‏و حالا مثل یک گوزن سرحالِ جوون و قوی 901 01:16:34,005 --> 01:16:35,554 .‏پیش من برگشتی 902 01:16:37,675 --> 01:16:40,342 ...‏اَمبرله درباره‌ی ایلکریس به من گفت 903 01:16:40,344 --> 01:16:41,977 .‏و الهاماتش 904 01:16:41,979 --> 01:16:46,182 .‏اوضاع وخیم‌تر از اون چیزیه که اون می‌دونه 905 01:16:47,268 --> 01:16:49,351 .‏حالا که اینجایی، مشخصه که همینطوره 906 01:16:49,353 --> 01:16:51,771 ...‏و همین حالا سرنوشت چهار سرزمین 907 01:16:51,773 --> 01:16:54,323 .‏به عهده‌ی ویل و اَمبرله است 908 01:16:54,325 --> 01:16:56,192 ...‏و یه بار دیگه 909 01:16:56,194 --> 01:16:57,910 ،‏تو ارباب خیمه‌شب‌بازی هستی 910 01:16:57,912 --> 01:17:01,697 ‏و زندگی‌ افراد بی‌گناه رو .‏طوری که دوست داری دستکاری می‌کنی 911 01:17:01,697 --> 01:17:06,697 .:. ترجمـــــه و زیـــرنـــویـس .:. zirkhaki.ms@gmail.com زیرخاکی 912 01:17:19,267 --> 01:17:21,133 !‏شاهزاده امبرله 913 01:17:21,135 --> 01:17:23,552 !‏شاهزاده امبرله 914 01:17:33,448 --> 01:17:35,898 !‏شاهزاده اَمبرله 915 01:18:02,627 --> 01:18:04,576 .‏آ آ! بالا رو نگاه کن 916 01:18:04,578 --> 01:18:06,245 .‏ببخشید 917 01:18:06,247 --> 01:18:08,414 ‏کی هستی؟ 918 01:18:08,416 --> 01:18:10,049 ...‏اه 919 01:18:10,051 --> 01:18:11,634 ‏تو اِلف هستی؟ 920 01:18:11,636 --> 01:18:13,802 .‏نیمه اِلف 921 01:18:13,804 --> 01:18:16,505 .‏و آره، اونا کوچیک هستن .‏پس جک‌های مربوط به گوش رو بذار برای بعد 922 01:18:16,507 --> 01:18:18,557 ‏چطوری من رو پیدا کردی؟ 923 01:18:18,559 --> 01:18:19,642 .‏نامه‌هایی که برای عمه‌ت نوشته بودی 924 01:18:19,644 --> 01:18:21,727 ‏وسایل من رو گَشتی؟ 925 01:18:21,729 --> 01:18:25,564 .‏ببین، خیلی مهمه که به آربورلون برگردی 926 01:18:27,435 --> 01:18:29,068 .‏آره، همچین اتفاقی نمیفته 927 01:18:30,604 --> 01:18:32,771 ... ‏این گفتگو خیلی‌ راحت‌تر میشد 928 01:18:32,773 --> 01:18:35,491 .‏اگه لباس می‌پوشیدی 929 01:18:36,661 --> 01:18:37,943 .‏برگرد 930 01:18:40,281 --> 01:18:41,947 .‏باشه 931 01:19:08,859 --> 01:19:10,192 ‏بیا از اول شروع کنیمم 932 01:19:10,194 --> 01:19:12,611 ‏تو کدوم خری هستی و ‏اینجا چیکار می‌کی؟ 933 01:19:12,613 --> 01:19:14,146 .‏من "ویل اومس‌فورد" هستم 934 01:19:14,148 --> 01:19:16,115 .‏من اینجا اومدم چون ایلکریس داره می‌میره 935 01:19:16,117 --> 01:19:18,317 .‏و تو تنها کسی هستی که می‌تونه نجاتش بده 936 01:19:18,319 --> 01:19:19,651 ‏ایلکریس داره می‌میره؟ 937 01:19:19,653 --> 01:19:21,737 .‏آره، و میدونم که درخت با تو حرف میزنه 938 01:19:21,739 --> 01:19:23,739 ‏لورین اینا رو به تو گفت؟ 939 01:19:23,741 --> 01:19:25,657 .‏خب، نه دقیقاَ 940 01:19:25,659 --> 01:19:28,127 ‏چی رو داری ازم مخفی می‌کنی؟ 941 01:19:28,129 --> 01:19:30,662 ‏فکر کنم بهتره دروئید .‏همه چیز رو برات توضیح بده 942 01:19:32,833 --> 01:19:35,501 ‏تو با یک دروئید اومدی اینجا؟ 943 01:19:35,503 --> 01:19:37,086 .‏فکر می‌کردم هموشن مُردن 944 01:19:37,088 --> 01:19:40,005 .‏خب این یکی یه چُرت طولانی شده 945 01:19:40,007 --> 01:19:42,007 ‏تو شاگردش هستی؟ 946 01:19:42,009 --> 01:19:43,675 ...‏راستش، آلانون من رو با خودش آورده 947 01:19:43,677 --> 01:19:46,595 .‏تا از تو محافظت کنه 948 01:19:46,597 --> 01:19:49,181 ‏شوخیت گرفته، درسته؟ 949 01:19:56,657 --> 01:19:57,990 ‏وقتی خواب، ما رو صدا کنه 950 01:19:57,992 --> 01:20:00,075 .‏واسه خدافظی وقت نداریم 951 01:20:02,830 --> 01:20:05,748 .‏دروئید بودن یه انتخاب نیست 952 01:20:05,750 --> 01:20:07,866 .‏یه فراخوانی هستش 953 01:20:07,868 --> 01:20:12,337 ....‏هرگز نمیدونی که چقدر شرمنده‌ی تو هستم 954 01:20:12,339 --> 01:20:15,207 .‏یا اینکه چقدر هنوز برام ارزش داری 955 01:20:25,553 --> 01:20:26,885 .[‏یک "فیوری" [انتقام‌جو 956 01:20:29,056 --> 01:20:31,390 .‏پشت سرم واستا 957 01:20:44,071 --> 01:20:45,487 .‏عمه پاریا 958 01:20:45,489 --> 01:20:47,289 .‏فکرکنم بهتره منتظر آلانون بونیم 959 01:20:50,411 --> 01:20:52,911 !‏عمه پاریا 960 01:20:56,550 --> 01:20:58,750 !‏اَمبرله 961 01:21:11,599 --> 01:21:14,266 !اَمبرله، عقب واستا 962 01:21:14,267 --> 01:21:20,266 تخصصي ترين سايت فيلم و سريال .:: http://WwW.iMovie-DL.COM ::.