1 00:00:20,125 --> 00:00:22,333 [موسیقی ملایم و پر تعلیق به تدریج محو می‌شود] 2 00:00:26,833 --> 00:00:28,458 [وزش باد شدید] 3 00:00:42,958 --> 00:00:44,958 [صدای خراشیدن ابزارهای فلزی] 4 00:00:54,708 --> 00:00:56,167 [افسر به زبان دانمارکی] کاپیتان! 5 00:01:01,958 --> 00:01:03,417 کاپیتان! 6 00:01:04,333 --> 00:01:05,667 می‌تونیم صحبت کنیم؟ 7 00:01:05,750 --> 00:01:07,125 [صدای تیک تاک ساعت] 8 00:01:09,375 --> 00:01:10,500 [کاپیتان، به آرامی] هوم. 9 00:01:13,083 --> 00:01:14,292 ما باید یخ را بشکنیم. 10 00:01:15,208 --> 00:01:17,417 [افسر] مردان گرسنه و خسته هستند. 11 00:01:18,125 --> 00:01:20,750 بدون پیامد، نمی توانیم این سرعت را حفظ کنیم. 12 00:01:23,042 --> 00:01:24,042 [آه می کشد] 13 00:01:25,292 --> 00:01:26,875 [کاپیتان] گوش کنید، مردان! 14 00:01:28,000 --> 00:01:30,250 هر چه بیشتر کار را به تاخیر بیندازیم، 15 00:01:30,333 --> 00:01:32,708 چنگال یخ محکم تر خواهد شد. 16 00:01:33,458 --> 00:01:34,708 کار ادامه دارد. 17 00:01:35,458 --> 00:01:36,667 هر گروه را بچرخانید. 18 00:01:36,750 --> 00:01:37,875 [افسر] قربان، با احترام... 19 00:01:38,500 --> 00:01:40,083 مردان به اطمینان خاطر نیاز دارند. 20 00:01:40,167 --> 00:01:41,000 اطمینان خاطر؟ 21 00:01:41,083 --> 00:01:44,833 بله، اینکه به محض آزاد کردن کشتی به سن پترزبورگ باز خواهیم گشت. 22 00:01:44,917 --> 00:01:47,625 آنها فکر نمی کنند برای مدت طولانی قابل دریانوردی باشیم و می خواهند بدانند... 23 00:01:47,708 --> 00:01:49,083 [فریاد می زند] گوش کنید! 24 00:01:50,917 --> 00:01:55,875 این نه جای شماست، نه افسر اینجا، که به چیزی فکر کنید... 25 00:01:55,958 --> 00:01:59,250 ما برای یک ماموریت ثبت نام کردیم و آن را به پایان خواهیم رساند. 26 00:01:59,833 --> 00:02:01,750 ما به قطب شمال خواهیم رسید. 27 00:02:01,833 --> 00:02:03,458 فهمیده شد؟ 28 00:02:03,542 --> 00:02:05,000 [مردان با توافق فریاد می‌زنند] 29 00:02:06,833 --> 00:02:08,583 [فریادهای نامفهوم مردان] 30 00:02:19,458 --> 00:02:20,458 [آه] 31 00:02:29,583 --> 00:02:30,583 [آه] 32 00:02:31,042 --> 00:02:32,667 - [انفجار دوردست] - [نفس‌نفس زدن] 33 00:02:35,042 --> 00:02:37,042 [موسیقی ناراحت کننده پخش می شود] 34 00:02:39,167 --> 00:02:40,792 [افسر] یک انفجار، کاپیتان. 35 00:02:43,542 --> 00:02:45,083 حدود دو مایل دورتر. 36 00:02:51,583 --> 00:02:53,083 مردها رو خبر کن. 37 00:02:55,250 --> 00:02:57,417 [صدای پارس سگ ها از دور] 38 00:03:01,292 --> 00:03:02,792 [نفس نفس زدن] 39 00:03:05,750 --> 00:03:07,167 [صدای پارس سگ ها] 40 00:03:10,792 --> 00:03:12,917 سگ های سورتمه آسیبی ندیده اند. 41 00:03:13,458 --> 00:03:15,125 پس این همه خون از کجا آمده؟ 42 00:03:15,208 --> 00:03:17,792 - [مرد] این طرف، کاپیتان! - [صدای سوت] 43 00:03:17,875 --> 00:03:20,250 یه مرد زخمی، خون زیادی از دست داده. 44 00:03:20,333 --> 00:03:21,875 [نفس نفس زدن با زحمت] 45 00:03:23,000 --> 00:03:25,917 زخم به شانه، پاش شکسته. 46 00:03:27,208 --> 00:03:28,292 حمله خرس؟ 47 00:03:28,833 --> 00:03:29,875 فکر نکنم، کاپیتان. 48 00:03:29,958 --> 00:03:31,708 لارسن، کمکم کن چکمه‌اش رو در بیاریم. 49 00:03:42,583 --> 00:03:43,958 یه پای مصنوعی. 50 00:03:46,000 --> 00:03:48,333 [غرش حیوانی و خشن] 51 00:03:49,333 --> 00:03:52,083 - [موسیقی پرتنش در حال پخش] - [همهمه مردان] 52 00:03:52,167 --> 00:03:53,333 بذارش روی تخته. 53 00:03:56,042 --> 00:03:57,458 زود باش! به کشتی! حالا! 54 00:03:57,542 --> 00:03:59,875 [غرش وحشیانه] 55 00:03:59,958 --> 00:04:01,167 [فریاد مرد] 56 00:04:02,875 --> 00:04:04,625 لارسن، اون چیز داره میاد. 57 00:04:07,958 --> 00:04:09,542 تفنگ ها رو آماده کنید! 58 00:04:14,625 --> 00:04:16,000 به دستور من. 59 00:04:18,500 --> 00:04:20,667 [غرش وحشیانه] 60 00:04:20,750 --> 00:04:22,125 هدف! 61 00:04:22,750 --> 00:04:23,875 آتش! 62 00:04:24,875 --> 00:04:26,542 [ناله‌های خشن] 63 00:04:27,833 --> 00:04:29,958 [غرش] 64 00:04:30,042 --> 00:04:32,042 [پخش موسیقی شوم] 65 00:04:34,417 --> 00:04:35,708 [غرش‌ها] 66 00:04:35,792 --> 00:04:36,917 گروه بعدی! 67 00:04:37,792 --> 00:04:38,792 [تکرار دستور] 68 00:04:40,208 --> 00:04:41,917 آتش! 69 00:04:42,000 --> 00:04:43,917 [نالیدن] 70 00:04:44,000 --> 00:04:45,042 [آه و ناله] 71 00:04:48,167 --> 00:04:50,167 [غرش وحشیانه] 72 00:04:55,500 --> 00:04:56,500 همه به کشتی!! 73 00:04:56,542 --> 00:04:58,542 [تکرار دستور توسط کاپیتان و افسر] 74 00:05:00,417 --> 00:05:02,125 [ناله و فریاد مرد ۱] 75 00:05:02,208 --> 00:05:04,417 [شلیک تفنگ‌ها] 76 00:05:05,667 --> 00:05:07,292 - [غرش] - [فریاد مرد ۲] 77 00:05:08,417 --> 00:05:09,958 [عوق زدن] 78 00:05:10,833 --> 00:05:12,292 [هیاهوی مردان] 79 00:05:13,458 --> 00:05:14,875 [فریاد مرد ۳] 80 00:05:17,500 --> 00:05:19,380 [کاپیتان] اون مردی که با خودمون آوردیم کجاست؟ 81 00:05:19,458 --> 00:05:20,458 کجاست؟ 82 00:05:20,917 --> 00:05:22,583 اون چیه؟ چی میخواد؟ 83 00:05:22,667 --> 00:05:24,250 [غرش و له له] 84 00:05:24,333 --> 00:05:26,375 [غریدن وحشیانه] 85 00:05:31,125 --> 00:05:34,667 [صدای مردانه خشن به انگلیسی] او را پیش من بیاورید! 86 00:05:35,667 --> 00:05:36,667 [ناله] 87 00:05:38,417 --> 00:05:39,667 [مرد 4 جیغ می زند] 88 00:05:41,083 --> 00:05:42,333 - [شکستن استخوان ها] - [ناله] 89 00:05:43,333 --> 00:05:44,792 [مردان ناله می کنند] 90 00:05:48,125 --> 00:05:50,750 [به دانمارکی] تفنگ سرپر. لارسن، تفنگ سرپر را بیاور! 91 00:05:50,833 --> 00:05:52,417 [نفس نفس زدن] 92 00:05:55,000 --> 00:05:56,000 [صدای چکانه‌ی تفنگ] 93 00:05:56,083 --> 00:05:57,750 [خرخر کردن خشن] 94 00:06:01,917 --> 00:06:03,417 [صدای مردانه خشن] ویکتور. 95 00:06:05,000 --> 00:06:06,167 ویکتور! 96 00:06:06,792 --> 00:06:07,917 [شلیک گلوله] 97 00:06:09,667 --> 00:06:10,667 [صدای چکانه‌ی تفنگ] 98 00:06:10,750 --> 00:06:11,750 [ناله‌ها] 99 00:06:12,333 --> 00:06:13,542 [صدای چکانه‌ی تفنگ] 100 00:06:13,625 --> 00:06:14,625 [آه و ناله] 101 00:06:15,542 --> 00:06:16,542 [صدای شکستن یخ] 102 00:06:19,792 --> 00:06:20,792 من اونو کشتم. 103 00:06:21,417 --> 00:06:22,708 من اونو کشتم. 104 00:06:28,333 --> 00:06:30,333 [صدای شکستن استخوان‌ها] 105 00:06:31,417 --> 00:06:32,417 [ناله‌ها] 106 00:06:35,917 --> 00:06:37,000 [کاپیتان] هنوز زنده‌ست! 107 00:06:37,083 --> 00:06:38,208 نردبان! 108 00:06:38,292 --> 00:06:39,625 نردبان را بالا بکشید! 109 00:06:39,708 --> 00:06:42,208 - [فریاد کاپیتان و افسر] - [صدای سوت] 110 00:06:46,000 --> 00:06:48,167 - [نالیدن] - [صدای برخورد بدنه] 111 00:06:49,167 --> 00:06:50,917 [نفس نفس زدن خشن] 112 00:06:54,167 --> 00:06:58,583 [صدای مردانه خشن به انگلیسی] او را پیش من بیاورید! 113 00:06:58,667 --> 00:07:00,792 - [فریاد می‌زند] - [صدای شکستن بدنه] 114 00:07:02,167 --> 00:07:03,583 [ناله‌های مردان] 115 00:07:07,833 --> 00:07:09,542 - [زور زدن] - [صدای شکستن یخ] 116 00:07:11,708 --> 00:07:13,417 [فریاد مرد] 117 00:07:13,500 --> 00:07:16,125 [فریاد به زبان دانمارکی] 118 00:07:16,792 --> 00:07:18,542 [به زبان دانمارکی] چند شلیک دیگه مونده؟ 119 00:07:18,625 --> 00:07:20,583 یکی، ولی نمی‌تونه بکشتش. 120 00:07:20,667 --> 00:07:21,667 می‌دونم. 121 00:07:22,542 --> 00:07:23,875 من هدفم اون نیست. 122 00:07:24,542 --> 00:07:26,167 [زور زدن] 123 00:07:27,167 --> 00:07:28,167 [صدای چرخاندن تفنگ لوله کوتاه] 124 00:07:29,167 --> 00:07:30,375 [ناله‌ها] 125 00:07:31,625 --> 00:07:33,250 [صدای شکستن یخ] 126 00:07:36,708 --> 00:07:37,708 [نفس‌های سنگین] 127 00:07:49,000 --> 00:07:50,000 [نفس‌نفس زدن] 128 00:07:52,583 --> 00:07:54,083 [خرناس] 129 00:07:54,875 --> 00:07:57,125 [نفس‌نفس زدن، غرش] 130 00:08:06,667 --> 00:08:08,208 [صدای جیرجیر کشتی] 131 00:08:08,292 --> 00:08:10,000 [صدای فیش برف] 132 00:08:15,542 --> 00:08:18,792 [مرد به انگلیسی] لودانوم، برای تسکین درد. بنوش. بنوش. 133 00:08:21,792 --> 00:08:22,833 [ویکتور عق می زند] 134 00:08:24,125 --> 00:08:25,542 [ضعیف] من کجا هستم؟ 135 00:08:25,625 --> 00:08:27,333 شما در کشتی سلطنتی دانمارکی، هوریزونت هستید. 136 00:08:27,417 --> 00:08:29,250 من کاپیتان اندرسون هستم. این دکتر اودسن است. 137 00:08:29,333 --> 00:08:31,250 چند نفر از مردانت را کشت؟ 138 00:08:31,333 --> 00:08:32,792 [نفس نفس زدن لرزان] 139 00:08:33,917 --> 00:08:34,750 شش. 140 00:08:34,833 --> 00:08:37,208 برمی گردد و خیلی های دیگر را می کشد. 141 00:08:37,917 --> 00:08:41,750 همه شما را، در صورت لزوم، مگر اینکه مرا به آن تحویل دهید. 142 00:08:41,833 --> 00:08:43,458 نه، نه. از بین رفت. 143 00:08:43,542 --> 00:08:45,417 در آب‌های یخ‌زده غرق شد. مرده است. 144 00:08:45,500 --> 00:08:47,125 نه، اینطور نیست! 145 00:08:47,667 --> 00:08:48,833 نمی‌تواند بمیرد. 146 00:08:49,458 --> 00:08:51,167 من سعی کرده‌ام آن را نابود کنم. 147 00:08:53,750 --> 00:08:55,417 چه باور کنید چه نه، 148 00:08:57,458 --> 00:09:00,208 باز خواهد گشت... برای من. 149 00:09:01,042 --> 00:09:02,125 و وقتی که برگردد، 150 00:09:03,042 --> 00:09:06,667 باید قول بدهید که مرا روی یخ بگذارید 151 00:09:06,750 --> 00:09:07,917 و بگذارید مرا ببرد. 152 00:09:09,292 --> 00:09:10,292 لطفا. 153 00:09:10,708 --> 00:09:12,625 [اندرسون] این چه نوع موجودی است؟ 154 00:09:14,083 --> 00:09:16,875 چه شیطانی او را ساخته؟ 155 00:09:19,042 --> 00:09:20,042 من. 156 00:09:22,000 --> 00:09:23,000 من. 157 00:09:24,292 --> 00:09:25,500 من او را ساختم. 158 00:09:27,875 --> 00:09:32,375 تصمیم گرفته بودم که خاطره شرارت هایم با من بمیرد. 159 00:09:33,208 --> 00:09:34,208 آماده است. 160 00:09:35,167 --> 00:09:37,583 برخی از آنچه به شما خواهم گفت واقعیت است. 161 00:09:38,500 --> 00:09:39,583 [ناله می‌کند] 162 00:09:39,667 --> 00:09:42,583 برخی نیست، اما همه درست است. 163 00:09:42,667 --> 00:09:44,792 اسم من ویکتور است. 164 00:09:45,375 --> 00:09:46,792 ویکتور فرانکنشتاین. 165 00:09:48,083 --> 00:09:51,000 این پدرم بود که این نام را به من داد. 166 00:09:51,833 --> 00:09:53,333 می‌دانید چه معنایی دارد؟ 167 00:09:53,417 --> 00:09:55,792 فکر می‌کنم بله، فاتح. 168 00:09:56,583 --> 00:09:57,750 کسی که همه چیز را برنده می‌شود. 169 00:09:57,833 --> 00:09:59,875 [ویکتور] بله. همه چیز با او شروع شد. 170 00:10:00,458 --> 00:10:01,375 پدرم. 171 00:10:01,458 --> 00:10:03,000 [نفس نفس زدن] 172 00:10:04,292 --> 00:10:05,333 و مادرم. 173 00:10:06,625 --> 00:10:08,833 [موسیقی کلاسیک غم انگیز پخش می شود] 174 00:10:10,083 --> 00:10:11,167 [زن] ویکتور! 175 00:10:12,667 --> 00:10:13,667 ویکتور! 176 00:10:16,083 --> 00:10:17,250 ویکتور! 177 00:10:20,708 --> 00:10:24,042 [به فرانسوی] بیا پایین، پدرت دارد می رسد. 178 00:10:24,792 --> 00:10:27,750 [ویکتور جوان] مامان؟ مامان؟ 179 00:10:28,958 --> 00:10:30,333 من اینجام، مادر. 180 00:10:34,000 --> 00:10:35,083 من اینجام. 181 00:10:38,125 --> 00:10:41,458 [ویکتور به انگلیسی] پدرم یک بارون و یک جراح برجسته بود. 182 00:10:42,083 --> 00:10:44,667 او با مادرم بیشتر از روی مصلحت ازدواج کرد، 183 00:10:44,750 --> 00:10:47,750 زیرا جهیزیه او قابل توجه و تبارش اصیل بود. 184 00:10:47,833 --> 00:10:53,208 این امر پدرم را قادر ساخت تا رتبه و املاک خانوادگی خود را حفظ کند. 185 00:11:05,125 --> 00:11:07,917 او از زندگی ما غایب بود، 186 00:11:08,000 --> 00:11:11,000 اما وقتی به خانه می آمد، تمام خانواده تسلیم اراده او می شدند. 187 00:11:11,542 --> 00:11:12,667 کلر، عزیزم. 188 00:11:13,167 --> 00:11:14,375 [ویکتور] بقیه اوقات... 189 00:11:15,250 --> 00:11:16,167 ویکتور. 190 00:11:16,250 --> 00:11:17,250 پدر. 191 00:11:17,333 --> 00:11:19,667 [ویکتور] بقیه اوقات، مادر مال من بود. 192 00:11:21,500 --> 00:11:22,625 [صدای برخورد قاشق و چنگال] 193 00:11:27,292 --> 00:11:29,542 نه، اونو بیار اینجا. 194 00:11:37,042 --> 00:11:39,167 نمک‌های موجود در گوشت خون تو رو غنی می‌کنه، 195 00:11:39,250 --> 00:11:40,542 همینطور خون بچه رو. 196 00:11:41,250 --> 00:11:42,792 یادت باشه، تو برای دو نفر غذا می‌خوری. 197 00:11:53,958 --> 00:11:54,958 بخور دیگه. 198 00:11:56,125 --> 00:11:57,125 مغذی هست. 199 00:12:03,375 --> 00:12:05,125 [ویکتور جوان] فرشته نگهبان. 200 00:12:05,208 --> 00:12:06,500 همراه شیرین. 201 00:12:07,167 --> 00:12:09,417 کنار من بایست و ترکم نکن. 202 00:12:10,125 --> 00:12:11,458 زیر سایه عبای تو، 203 00:12:11,542 --> 00:12:14,583 - به من پناه بده، و... - [صدای بحث خفه] 204 00:12:15,500 --> 00:12:18,708 [ویکتور] من صداشون رو از پشت دیوار می‌شنیدم، مدام بحث می‌کردند، 205 00:12:18,792 --> 00:12:22,625 سر همدیگه داد می‌زدند سر ثروت، املاک... و من. 206 00:12:23,792 --> 00:12:26,542 صداهاشون من رو پر از ترس می‌کرد. 207 00:12:26,625 --> 00:12:28,292 [صدای بینی کلیر] 208 00:12:30,958 --> 00:12:32,083 مامان؟ 209 00:12:34,042 --> 00:12:35,208 مامان؟ 210 00:12:36,917 --> 00:12:38,208 [هق هق کلیر] 211 00:12:39,667 --> 00:12:42,333 - [صدای تپش قلب] - [نجوای نامفهوم کلیر] 212 00:12:45,750 --> 00:12:48,208 [ویکتور] آن مرد از هر دوی ما متنفر بود. 213 00:12:48,292 --> 00:12:52,125 موهای سیاه کلاغی و چشمان عمیق و تیره ما. 214 00:12:52,708 --> 00:12:56,792 حتی رفتار آرام و گاهی عصبی ما 215 00:12:56,875 --> 00:12:59,583 به نظر می رسید او را به شدت عصبانی می کند. 216 00:13:00,250 --> 00:13:05,000 تا جایی که می توانید با دقت، طبقه بندی باستانی 217 00:13:05,083 --> 00:13:07,375 اخلاط در بدن انسان را فهرست کنید. 218 00:13:07,458 --> 00:13:11,708 خون، صفرا سیاه، صفرا زرد، و بلغم. 219 00:13:13,042 --> 00:13:15,208 [پدر] قلب مرد متوسط. وزن؟ 220 00:13:17,125 --> 00:13:18,833 نه تا یازده اونس، پدر. 221 00:13:19,542 --> 00:13:21,833 قلب زن متوسط. وزن؟ 222 00:13:23,167 --> 00:13:24,417 هشت تا ده اونس. 223 00:13:25,500 --> 00:13:26,875 به نظر شما چرا اینطور است؟ 224 00:13:27,542 --> 00:13:29,750 تفاوت در جرم قلب زن؟ 225 00:13:30,417 --> 00:13:31,667 عمق احساسات؟ 226 00:13:32,167 --> 00:13:33,958 تمایل به مالیخولیا؟ 227 00:13:35,250 --> 00:13:39,500 جرم. حجم خون، پدر. آبیاری عضلانی. 228 00:13:40,042 --> 00:13:43,333 [پدر] کاملاً. هیچ محتوای معنوی در بافت وجود ندارد، 229 00:13:43,417 --> 00:13:45,292 و هیچ احساسی در عضله وجود ندارد. 230 00:13:45,375 --> 00:13:48,792 حالا، لطفاً عملکرد اصلی دریچه تریکوسپید را شرح دهید. 231 00:13:51,583 --> 00:13:54,750 به خاطر نمی آورم، پدر، اما مطمئنم که به یاد خواهم آورد. 232 00:13:54,833 --> 00:13:56,250 بله، مطمئنم که به یاد خواهی آورد. 233 00:13:56,958 --> 00:13:59,000 عاج خونریزی نمی کند، ویکتور. 234 00:13:59,083 --> 00:14:00,333 گوشت خونریزی می کند. 235 00:14:01,333 --> 00:14:04,333 تا زمانی که یک واقعیت را به یاد بیاوری، ممکن است بیمار تو مرده باشد. 236 00:14:04,417 --> 00:14:05,792 متوجه می شوی؟ 237 00:14:10,292 --> 00:14:13,333 عملکرد اصلی دریچه سه لتی 238 00:14:13,833 --> 00:14:16,917 جلوگیری از برگشت خون به داخل ورید اجوف است. 239 00:14:19,708 --> 00:14:22,917 نه، نه دستانت. دیگر نه. 240 00:14:23,958 --> 00:14:26,583 آنها اکنون ابزار کار و اراده تو هستند، 241 00:14:27,625 --> 00:14:29,042 و ما باید از آنها مراقبت کنیم. 242 00:14:31,875 --> 00:14:34,667 اما چهره تو، غرور است. 243 00:14:37,083 --> 00:14:38,333 [خفه کردن یک گریه] 244 00:14:41,208 --> 00:14:46,833 تو نام مرا یدک می کشی، ویکتور، و با آن اعتبار من را. 245 00:14:50,750 --> 00:14:52,500 دعا می کنم که آن را به یاد داشته باشی. 246 00:14:53,417 --> 00:14:56,167 [کلر به زبان فرانسه گپ می زند و می خندد] 247 00:14:58,250 --> 00:15:01,250 [ویکتور جوان به زبان انگلیسی] حس می کنم چیز خیلی خوبی داری، parce que… 248 00:15:01,833 --> 00:15:03,042 [به زبان فرانسه] سه… 249 00:15:03,125 --> 00:15:04,125 دو… 250 00:15:04,542 --> 00:15:05,542 یک… 251 00:15:06,625 --> 00:15:08,708 - [با خنده] - این غیر ممکنه. 252 00:15:10,458 --> 00:15:12,500 - [به زبان انگلیسی] من قاطی می کنم. - [نفس نفس می زند] 253 00:15:13,458 --> 00:15:14,458 [ناله می کند] 254 00:15:17,333 --> 00:15:18,458 - مادر؟ - [ناله می کند] 255 00:15:19,625 --> 00:15:21,000 - مامان؟ - [با درد نفس نفس می زند] 256 00:15:26,625 --> 00:15:27,958 پدر! 257 00:15:28,042 --> 00:15:29,458 پدر. [به زبان فرانسه] مادره. 258 00:15:31,625 --> 00:15:32,958 [کلر هق هق می زند] 259 00:15:36,000 --> 00:15:37,708 مامان. [به زبان فرانسه می پرسد] 260 00:15:37,792 --> 00:15:40,417 [پدر به زبان انگلیسی] به آب گرم و ملحفه تمیز نیاز دارم. خیلی زیاد. 261 00:15:40,500 --> 00:15:41,333 - حالا. - [مرد] قربان. 262 00:15:41,417 --> 00:15:42,833 - [کلر] نه، ویکتور! - مادر؟ 263 00:15:42,917 --> 00:15:44,042 [به زبان فرانسه صحبت می‌کند] 264 00:15:44,125 --> 00:15:45,500 - مامان! - [پدر] ویکتور! 265 00:15:49,333 --> 00:15:51,458 [به زبان انگلیسی] پدر! پدر! 266 00:15:51,542 --> 00:15:53,542 - [کلر] ویکتور! - نجاتش بده، لطفا! 267 00:15:54,042 --> 00:15:54,875 [در به هم می‌خورد] 268 00:15:54,958 --> 00:15:57,250 - [نفس نفس زدن] - [نوازش موسیقی کلاسیک جدی] 269 00:16:02,625 --> 00:16:04,625 [جیغ کلر] 270 00:16:06,542 --> 00:16:07,542 [آهسته هق هق می‌کند] 271 00:16:11,833 --> 00:16:14,042 [ادامه موسیقی کلاسیک جدی] 272 00:16:19,833 --> 00:16:21,042 [گریه نوزاد] 273 00:16:28,667 --> 00:16:30,208 [ادامه گریه نوزاد] 274 00:16:35,917 --> 00:16:41,125 [ویکتور] مادرم، که او را بخشی از وجود خودم می‌دانستم، 275 00:16:42,208 --> 00:16:44,500 کسی که فکر می‌کردم هرگز ترکم نخواهد کرد، 276 00:16:45,375 --> 00:16:49,333 کسی که زندگی بود... اکنون مرگ بود. 277 00:16:50,750 --> 00:16:52,833 چشمانش خاموش شدند، 278 00:16:53,833 --> 00:16:57,042 لبخندش خاک سرد را تغذیه می‌کرد. 279 00:16:59,917 --> 00:17:01,542 [ویکتور جوان با بینی بالا کشیدن] 280 00:17:04,500 --> 00:17:05,500 برو! 281 00:17:06,042 --> 00:17:07,208 همه‌تان، بروید! 282 00:17:13,167 --> 00:17:14,417 [هق‌هق آرام] 283 00:17:15,000 --> 00:17:17,958 [ویکتور] بخشی از جهان هستی 284 00:17:19,125 --> 00:17:22,833 خالی شده بود و آسمان برای همیشه تاریک شده بود. 285 00:17:24,542 --> 00:17:26,042 [پدر] حالا، چشمات رو ببند. 286 00:17:28,375 --> 00:17:30,792 تا وقتی نگفتم نگاه نکن. 287 00:17:32,625 --> 00:17:33,625 حالا. 288 00:17:33,708 --> 00:17:36,792 [ویکتور] ویلیام پر از آفتاب و لبخند بزرگ شد. 289 00:17:36,875 --> 00:17:41,542 او دارای طبعی آرام‌تر و مهربان‌تر بود، که آشکارا مورد علاقه پدرم بود. 290 00:17:42,208 --> 00:17:43,667 - [پدر می‌خندد] - ممنونم، پدر. 291 00:17:43,750 --> 00:17:45,417 [پدر] اوه، این باعث خوشحالیه، پسرم. 292 00:17:46,708 --> 00:17:49,583 [ویکتور] او نسیم بود، من ابر طوفانی. 293 00:17:50,083 --> 00:17:53,875 او سراسر خنده بود، من سراسر اخم. 294 00:17:53,958 --> 00:17:55,417 [پدر] افسارها رو بردار. 295 00:17:55,500 --> 00:17:58,375 [ویلیام جوان] منو نگاه کن، پدر. منو نگاه کن. 296 00:17:58,458 --> 00:17:59,708 [می‌خندد] 297 00:17:59,792 --> 00:18:02,000 [ویکتور] یه چیز دیگه هم بود. 298 00:18:02,542 --> 00:18:05,292 یا بهتره بگم، یه چیزی کم بود. 299 00:18:07,208 --> 00:18:09,083 مادرم فوت کرد 300 00:18:09,167 --> 00:18:12,625 به دست برجسته‌ترین دکتر زمان خودش: 301 00:18:12,708 --> 00:18:13,875 پدرم. 302 00:18:14,917 --> 00:18:18,708 ایده‌ای… در ذهنم شکل گرفت. 303 00:18:19,333 --> 00:18:21,458 [پدر] سیستم گردش خون را تعریف کن، اگر مایل باشی… 304 00:18:21,542 --> 00:18:24,625 [ویکتور] اجتناب‌ناپذیر، غیرقابل‌گریز… 305 00:18:25,125 --> 00:18:28,208 [پدر] …همانطور که در «De Motu Cordis» بیان شده. 306 00:18:28,292 --> 00:18:30,042 [ویکتور] …تا اینکه به حقیقت تبدیل شد. 307 00:18:30,542 --> 00:18:31,542 پدر؟ 308 00:18:35,458 --> 00:18:36,958 تو گذاشتی او بمیرد، اینطور نیست؟ 309 00:18:37,042 --> 00:18:41,125 من تمام تلاشم را کردم تا او را نجات دهم. باید این را بدانی. 310 00:18:41,208 --> 00:18:42,417 پس تو شکست خوردی. 311 00:18:43,375 --> 00:18:46,333 - هیچ کس نمی تواند بر مرگ غلبه کند. - هوم. 312 00:18:50,250 --> 00:18:52,542 من غلبه خواهم کرد. من بر آن غلبه خواهم کرد. 313 00:18:54,292 --> 00:18:57,333 هر چیزی که تو می دانی، من خواهم دانست. و بیشتر. 314 00:18:59,208 --> 00:19:01,333 فکر می کنم برای امروز کافی است. 315 00:19:03,958 --> 00:19:06,167 [ویکتور] در آن شب، من دوباره متولد شدم. 316 00:19:06,833 --> 00:19:08,292 من یک رؤیا دیدم. 317 00:19:09,375 --> 00:19:12,542 برای اولین بار دیدم... 318 00:19:13,125 --> 00:19:14,833 فرشته تاریکی. 319 00:19:14,917 --> 00:19:17,208 [نوازش موسیقی کرال جذاب] 320 00:19:23,208 --> 00:19:24,542 [نفس نفس] 321 00:19:24,625 --> 00:19:26,250 [نفس کشیدن لرزان] 322 00:19:28,833 --> 00:19:30,417 و او به من قولی داد. 323 00:19:32,167 --> 00:19:35,792 من بر نیروهای زندگی و مرگ فرمان خواهم داشت. 324 00:19:37,500 --> 00:19:40,250 من به اندازه هر ذره جراحی خواهم شد که پدرم بود. 325 00:19:40,333 --> 00:19:43,500 من از او در جاه طلبی و دسترسی پیشی خواهم گرفت. 326 00:19:45,625 --> 00:19:47,000 این رؤیا بسیار واضح بود. 327 00:19:47,750 --> 00:19:51,292 واضح تر از هر چیزی که تا به حال در ساعات بیداری یا رویاهایم دیده بودم. 328 00:19:54,917 --> 00:19:55,917 اما چگونه؟ 329 00:19:56,917 --> 00:19:58,917 [موسیقی گروهی اوج می‌گیرد] 330 00:20:00,708 --> 00:20:02,500 [صدای خس‌خس] 331 00:20:07,500 --> 00:20:08,958 [نفس‌نفس زدن] 332 00:20:10,958 --> 00:20:12,500 [صدای سوت باد] 333 00:20:19,000 --> 00:20:21,208 سقوط من سریع بود. 334 00:20:22,750 --> 00:20:25,958 دو شورش و یک آتش‌سوزی در مزارع مادرم 335 00:20:26,042 --> 00:20:27,625 ثروت خانوادگی را تحلیل برد. 336 00:20:28,375 --> 00:20:31,208 ما ملک را نگه داشتیم، اما همه‌چیز دیگر را از دست دادیم. 337 00:20:31,292 --> 00:20:32,333 [صدای زنگ] 338 00:20:32,417 --> 00:20:36,083 [ماتم‌داران به زبان لاتین مرثیه می‌خوانند] 339 00:20:38,042 --> 00:20:39,042 [صدای زنگ] 340 00:20:46,000 --> 00:20:49,583 [ویکتور] ویلیام به یک طرف خانواده در وین رفت 341 00:20:49,667 --> 00:20:51,917 و من به لندن، سپس ادینبورگ. 342 00:20:52,833 --> 00:20:56,625 و در آنجا، برای دهه‌ها، سعی کردم که… 343 00:20:58,875 --> 00:21:02,125 افق دید محدود آکادمیا را گسترش دهید. 344 00:21:04,083 --> 00:21:05,292 زندگی. 345 00:21:06,542 --> 00:21:10,833 این... زندگی است، آقایان. 346 00:21:12,792 --> 00:21:13,958 ما متولد می شویم. 347 00:21:14,625 --> 00:21:15,500 هوم؟ 348 00:21:15,583 --> 00:21:18,417 و هنوز برنخاسته، سقوط می کنیم. 349 00:21:19,417 --> 00:21:20,500 مرگ. 350 00:21:22,458 --> 00:21:25,917 و در فضای بین آن خیزش و سقوط، 351 00:21:26,000 --> 00:21:27,833 حوزه کوچک و ناچیز ما. 352 00:21:27,917 --> 00:21:29,083 [خنده پراکنده] 353 00:21:29,167 --> 00:21:31,875 اکنون، تولد در دستان ما نیست. 354 00:21:33,000 --> 00:21:34,000 هست؟ 355 00:21:35,458 --> 00:21:40,000 تصور، آن جرقه، جان بخشیدن به فکر و روح. 356 00:21:41,208 --> 00:21:42,375 این در دستان خداست. 357 00:21:43,333 --> 00:21:45,250 - خدا. - [خنده‌های پراکنده] 358 00:21:45,333 --> 00:21:46,417 اما مرگ. 359 00:21:47,458 --> 00:21:49,667 آه، حالا چالش اصلی اینجاست. 360 00:21:50,167 --> 00:21:51,958 این باید دغدغه ما باشد. 361 00:21:53,292 --> 00:21:54,375 باید باشد. 362 00:21:55,583 --> 00:21:58,792 ما که هستیم که چنین کنیم؟ ما که خدا نیستیم، هستیم؟ 363 00:21:59,417 --> 00:22:02,667 اما اگر قرار باشد به اندازه خدا بی‌شرمانه رفتار کنیم، 364 00:22:02,750 --> 00:22:05,625 حداقل باید معجزه تحویل دهیم. 365 00:22:06,125 --> 00:22:07,250 نظرتان چیست؟ 366 00:22:08,250 --> 00:22:10,375 - جرقه‌ای الهی روشن کنیم... - [صدای جرقه باتری] 367 00:22:10,458 --> 00:22:12,458 ...در ذهن این دانشجویان جوان. 368 00:22:12,542 --> 00:22:15,708 به آن‌ها سرپیچی را به جای اطاعت بیاموزید. 369 00:22:15,792 --> 00:22:21,458 نشان دهید که انسان می‌تواند طبیعت را تا مخفیگاه‌هایش دنبال کند و مرگ را متوقف کند. 370 00:22:21,542 --> 00:22:24,458 نه اینکه آن را کند کند، بلکه به طور کامل متوقف کند! 371 00:22:24,542 --> 00:22:26,542 [تشویق و همهمه مردان] 372 00:22:30,583 --> 00:22:33,375 سکوت. سکوت! 373 00:22:33,458 --> 00:22:34,958 [همهمه و تشویق متوقف می شود] 374 00:22:36,917 --> 00:22:42,333 دقیقا چطور پیشنهاد می کنید چیزی را که غیرممکن است آموزش دهید؟ 375 00:22:44,917 --> 00:22:46,583 [مردان با تعجب فریاد می زنند] 376 00:22:46,667 --> 00:22:48,167 [ویکتور] موضوع ترکیبی، بدن. 377 00:22:48,250 --> 00:22:51,375 متعلق به یک مغازه دار، که لحظاتی پس از انقضا تحویل داده شد. 378 00:22:51,958 --> 00:22:53,542 مغز آشکار اما کاربردی، 379 00:22:53,625 --> 00:22:56,167 شاخه های نخاعی و اعصاب واگ سالم. 380 00:22:56,708 --> 00:22:59,042 ممکن است زخم های نازک مویی را مشاهده کنید. 381 00:22:59,125 --> 00:23:01,750 هیچ بخیه درشتی مورد نیاز نیست با تکنیک خودم. 382 00:23:01,833 --> 00:23:03,000 بازو، می بینید، 383 00:23:03,083 --> 00:23:05,625 از نمونه دیگری می آید، متعلق به یک نجار. 384 00:23:05,708 --> 00:23:08,833 عضلات، رباط ها، اعصاب، همه اکنون متصل هستند. 385 00:23:09,875 --> 00:23:10,958 [صدای وزوز باتری ها] 386 00:23:26,375 --> 00:23:27,583 [با خس‌خس نفس‌نفس زدن] 387 00:23:27,667 --> 00:23:29,083 [ابراز تعجب مردان] 388 00:23:30,083 --> 00:23:32,042 اکنون، حرکت تشنجی بدن 389 00:23:32,125 --> 00:23:34,625 ناشی از جریان الکتریکی، چیز جدیدی نیست. 390 00:23:34,708 --> 00:23:37,708 چیز جدیدی نیست. با این حال، جریان انرژی از طریق بدن 391 00:23:37,792 --> 00:23:39,375 از یک مفهوم کاملاً متفاوت پیروی می کند. 392 00:23:39,458 --> 00:23:41,833 - یک مفهوم شرقی به نام چی. - [به نفس‌نفس زدن ادامه می‌دهد] 393 00:23:41,917 --> 00:23:45,125 اکنون، این مفهوم جریان حیاتی انرژی را هم در داخل و هم در خارج در نظر می گیرد. 394 00:23:45,208 --> 00:23:46,875 من در حال استفاده از سوزن در شش... 395 00:23:46,958 --> 00:23:48,792 - [صدای ضربه چکش] - ساکت! 396 00:23:48,875 --> 00:23:51,042 بنشینید! 397 00:23:52,750 --> 00:23:56,042 این یک جلسه است، دکتر، نه یک نمایش کارناوال. 398 00:23:56,125 --> 00:23:58,083 شما به هدف خود کمکی نمی کنید، ویکتور. 399 00:23:58,167 --> 00:24:00,750 این حقه بازی گالوانیکی به هیچ وجه کارساز نخواهد بود. 400 00:24:00,833 --> 00:24:01,833 حقه بازی. 401 00:24:03,750 --> 00:24:04,750 حقه بازی؟ 402 00:24:07,042 --> 00:24:08,167 مطمئنید؟ 403 00:24:09,750 --> 00:24:11,750 [صدای همهمه مردان] 404 00:24:13,208 --> 00:24:15,750 - این حقه بازی نیست. این یک تصمیم است. - [تشویق پراکنده] 405 00:24:15,833 --> 00:24:20,167 هماهنگی حرکتی بین چشم یک مرد مرده و بازوی دیگری، 406 00:24:20,250 --> 00:24:23,792 که با اراده ای جدید و ابتدایی ترین درک آمیخته شده است. 407 00:24:23,875 --> 00:24:27,500 درک در مغزی که قبلاً مرده است؟ 408 00:24:28,542 --> 00:24:29,667 حالا آزادش کنید. 409 00:24:30,333 --> 00:24:31,875 - [در زدن] - لطفا. 410 00:24:33,458 --> 00:24:35,417 - "لطفا" همیشه کمک می کند. - [تشویق و خنده] 411 00:24:36,000 --> 00:24:39,167 فورا آن را خاموش کنید. فورا، ای شیاد. 412 00:24:39,250 --> 00:24:42,125 این آینده است. این امکان پذیر است. 413 00:24:42,208 --> 00:24:44,292 چرا آن را مطالعه نکنیم؟ چرا آن را کمی نکنیم؟ 414 00:24:44,375 --> 00:24:46,958 این نامقدس است. 415 00:24:47,042 --> 00:24:49,042 یک عمل شنیع. 416 00:24:49,125 --> 00:24:50,292 یک فحشا! 417 00:24:50,375 --> 00:24:51,250 [مردان هو می کنند] 418 00:24:51,333 --> 00:24:55,917 خدا زندگی می دهد، و خدا آن را می گیرد، ویکتور. 419 00:24:56,000 --> 00:24:58,500 شاید خدا ناتوان است! 420 00:24:58,583 --> 00:24:59,833 [مردان تشویق می کنند] 421 00:24:59,917 --> 00:25:02,333 و این ماییم که باید اشتباهات او را اصلاح کنیم! 422 00:25:02,417 --> 00:25:04,958 اجازه ندهید این احمق های پیر صدای شما را خاموش کنند! 423 00:25:05,042 --> 00:25:08,417 پاسخ ها فقط زمانی می آیند که با نافرمانی تحریک شوند، 424 00:25:08,500 --> 00:25:11,417 بدون ترس و تعصب بزدلانه! 425 00:25:14,167 --> 00:25:16,375 - [نفس نفس زدن عمیق] - [صدای برخورد ابزار] 426 00:25:19,208 --> 00:25:20,875 [خس خس] 427 00:25:22,458 --> 00:25:23,458 [نفس کشیدن متوقف می شود] 428 00:25:25,875 --> 00:25:27,167 پروفسور کرمپ. 429 00:25:27,250 --> 00:25:30,333 - [تشویق مردان] - [نواختن موسیقی کلاسیک روحیه بخش] 430 00:25:33,500 --> 00:25:35,125 [همهمه پر سر و صدا] 431 00:25:52,083 --> 00:25:53,667 [جیغ خوک ها] 432 00:26:02,042 --> 00:26:05,875 بارون فرانکنشتاین، اسم من هاینریش هارلاندر است، 433 00:26:05,958 --> 00:26:08,708 و من نامه ای معرفی با خود دارم 434 00:26:08,792 --> 00:26:10,167 از طرف برادرتان، ویلیام. 435 00:26:10,250 --> 00:26:11,250 از طرف برادرم؟ 436 00:26:11,292 --> 00:26:13,667 من خواستار افتخار آشنایی با شما شدم. 437 00:26:13,750 --> 00:26:15,625 فقط یک دقیقه از وقت شما را می گیرد. 438 00:26:15,708 --> 00:26:16,875 - لطفا. - بسیار خب. 439 00:26:17,708 --> 00:26:19,500 [صدای وزوز مگس‌ها] 440 00:26:19,583 --> 00:26:21,708 [ویکتور] پس ویلیام می‌آید تا مرا ببیند، اینطور است؟ 441 00:26:22,458 --> 00:26:24,167 بله، تا چند روز دیگر. 442 00:26:24,875 --> 00:26:29,125 او می‌خواهد شما را به نامزدش معرفی کند. اتفاقاً خواهرزاده من است. 443 00:26:33,417 --> 00:26:36,208 الیزابت هارلاندر، خانم جوان بسیار خوبی، 444 00:26:36,292 --> 00:26:37,542 تازه از زندگی در صومعه آمده. 445 00:26:38,417 --> 00:26:39,417 عکس‌ها متعلق به من است. 446 00:26:39,917 --> 00:26:43,042 ویلیام در دنیای مالی بسیار موفق شده است. 447 00:26:43,125 --> 00:26:44,833 او برای خودش اسم و رسمی دست و پا می‌کند. 448 00:26:44,917 --> 00:26:47,000 ها! اسم و رسم؟ برای خودش؟ 449 00:26:47,500 --> 00:26:52,542 خب، متاسفم که هر دو در این اسم شریک هستیم، چه بخواهیم چه نخواهیم. 450 00:26:53,125 --> 00:26:54,833 مقاله شما را در The Lancet خواندم. 451 00:26:55,375 --> 00:26:57,167 واقعاً باور داری میتونی انجامش بدی؟ 452 00:26:58,292 --> 00:26:59,375 یه آدم رو سر هم کنی؟ 453 00:27:00,583 --> 00:27:03,458 یه بدن کاملاً جدید؟ و بهش زندگی ببخشی؟ 454 00:27:04,792 --> 00:27:06,208 امروز دیدیش، مگه نه؟ 455 00:27:06,292 --> 00:27:08,625 چیزی که من دیدم یه به صلیب کشیدن بود، واقعاً. 456 00:27:08,708 --> 00:27:11,333 قبل از اینکه یه کلمه هم به زبون بیاری، کارت تموم بود. 457 00:27:11,417 --> 00:27:12,750 ولی بازم بهشون نشون دادم. 458 00:27:13,875 --> 00:27:14,708 چی؟ 459 00:27:14,792 --> 00:27:15,792 حقیقت رو. 460 00:27:16,417 --> 00:27:18,083 تا موقع شام فراموش میکنن. 461 00:27:19,500 --> 00:27:22,583 آره، آره، آره. ولی فکر میکردی چی میشه؟ هوم؟ 462 00:27:24,042 --> 00:27:25,625 فکر می‌کردم عالی بود. 463 00:27:27,083 --> 00:27:28,167 بود. می‌دانم. 464 00:27:28,250 --> 00:27:31,042 اما تو مثل یک بچه‌ای، خیلی هیجان‌زده، 465 00:27:31,125 --> 00:27:34,208 حیوان خانگی جدیدت را آنقدر محکم چسبیده‌ای که داری خفه‌اش می‌کنی. 466 00:27:35,500 --> 00:27:37,458 به همین دلیل نگران تو هستم. 467 00:27:38,708 --> 00:27:41,167 آیا می‌توانی آتشت را مهار کنی، پرومتئوس؟ 468 00:27:41,250 --> 00:27:44,125 یا قبل از تحویل آن، دست‌هایت را خواهی سوزاند؟ 469 00:27:46,542 --> 00:27:47,542 کاملاً. 470 00:27:48,417 --> 00:27:51,875 لطفاً فکر نکنید بی‌ادبم، اما روزم به اندازه کافی طولانی بوده، 471 00:27:51,958 --> 00:27:55,125 و معتقدم کاملاً برای هم‌نشینی با غریبه‌ها نامناسب هستم. 472 00:27:55,208 --> 00:27:56,625 بنابراین اگر چیز دیگری نیست... 473 00:27:56,708 --> 00:27:58,625 اوه، هست. خیلی بیشتر. 474 00:28:00,417 --> 00:28:03,667 - [آه می‌کشد] - من در ادینبورگ اقامت کرده‌ام. 475 00:28:03,750 --> 00:28:07,167 سه روز دیگر، قرار است با ویلیام و الیزابت ملاقات کنیم. 476 00:28:07,250 --> 00:28:10,375 و آن شب، من سرنوشت تو را تغییر خواهم داد. 477 00:28:11,708 --> 00:28:14,000 من چیزی خارق‌العاده به تو نشان خواهم داد. 478 00:28:15,583 --> 00:28:16,708 [صدای زنگ کلیسا] 479 00:28:16,792 --> 00:28:17,917 [صدای همهمه مردم] 480 00:28:30,208 --> 00:28:31,333 [صدای انگشت زدن] 481 00:28:31,417 --> 00:28:35,167 هلو. هلو. هلو را بچرخان. بچرخانش. 482 00:28:36,708 --> 00:28:38,333 دوباره گازش زدی. 483 00:28:39,333 --> 00:28:40,833 داری هلوها را می‌خوری. 484 00:28:41,500 --> 00:28:43,333 این یک یادگاری مرگ است (Memento Mori). 485 00:28:44,042 --> 00:28:49,417 هلو، نماد زندگی و جوانی، و تو آن را گاز می‌زنی؟ 486 00:28:49,500 --> 00:28:51,708 - من گرسنه بودم، کیکی. - مرا کیکی صدا نکن. 487 00:28:51,792 --> 00:28:53,833 [خدمتکار] بارون ویکتور فرانکنشتاین، قربان. 488 00:28:55,958 --> 00:28:57,000 [هارلاندر] میتونی بری. 489 00:28:57,667 --> 00:28:58,750 منو ببخشید. 490 00:29:00,333 --> 00:29:01,167 خوش آمدید. 491 00:29:01,250 --> 00:29:02,250 [ویکتور] هِر هارلاندر. 492 00:29:03,208 --> 00:29:05,875 هنر جوانی، عکاسی. 493 00:29:05,958 --> 00:29:07,167 [مدل] خداحافظ، کیکی. 494 00:29:07,250 --> 00:29:09,167 از قبل شور و اشتیاق من بوده. 495 00:29:09,750 --> 00:29:11,083 مدارک رو آوردید؟ 496 00:29:12,542 --> 00:29:13,583 اوه، ممنونم. 497 00:29:17,208 --> 00:29:19,375 - [خنده] شما فوق العاده اید. - [ویکتور] ممنونم. 498 00:29:20,583 --> 00:29:21,583 [هارلندر] هوم. 499 00:29:23,375 --> 00:29:27,625 شما از سیستم عصبی برای انتقال انرژی ناگهانی استفاده می کنید. 500 00:29:28,708 --> 00:29:29,708 اینطور نیست؟ 501 00:29:29,750 --> 00:29:30,917 درسته. 502 00:29:31,000 --> 00:29:35,000 و بنابراین پایداری نیروی حیاتی که شما فرماندهی می کنید 503 00:29:35,083 --> 00:29:38,375 بسیار کوتاه است، تحلیل می رود، تبخیر می شود. 504 00:29:40,000 --> 00:29:41,000 چطور؟ 505 00:29:45,000 --> 00:29:48,625 در سخنرانی، تظاهرتان را از روی غرور به پایان رساندید. 506 00:29:51,417 --> 00:29:53,667 اما در واقع، چون نیروی حیات گالوانیکی 507 00:29:53,750 --> 00:29:55,417 در حال محو شدن بود، اینطور نبود؟ 508 00:29:55,500 --> 00:29:57,125 آیا خودتان جراح هستید، آقا؟ 509 00:29:57,208 --> 00:30:00,042 بله، زمانی بودم. جراح ارتش. 510 00:30:00,125 --> 00:30:02,708 البته نه یک جراح ماهر. 511 00:30:02,792 --> 00:30:05,958 اما به من اجازه داد تا 512 00:30:06,042 --> 00:30:07,958 مبانی ثروتم را تامین کنم. 513 00:30:08,042 --> 00:30:10,875 - من صاحب چند کارخانه مهمات هستم. - یک تاجر اسلحه. - یک واقع‌گرا. 514 00:30:11,458 --> 00:30:13,333 آیا با صفحات اِولین آشنایی دارید؟ 515 00:30:13,417 --> 00:30:15,958 البته. توسط سر جان اِولین به دست آمده، 516 00:30:16,042 --> 00:30:18,000 چهار تخته وجود دارد، کالبدشکافی دقیق، 517 00:30:18,083 --> 00:30:20,125 برخی از قدیمی‌ترین‌ها در اروپا، ارائه دهنده اعصاب، 518 00:30:20,208 --> 00:30:22,083 رگ‌ها و شریان‌های اجساد. چی؟ 519 00:30:22,167 --> 00:30:24,000 بله. اما یک تخته پنجم هم وجود دارد. 520 00:30:24,917 --> 00:30:26,292 جذاب‌ترینِ آن‌ها. 521 00:30:30,333 --> 00:30:33,000 نفیس است، اینطور نیست؟ 522 00:30:34,500 --> 00:30:36,708 - گوشت روی چوب نقش بسته. - [ضربه به چوب] 523 00:30:38,292 --> 00:30:41,583 جسد روی تخته قرار می‌گیرد، لایه به لایه جدا می‌شود، 524 00:30:41,667 --> 00:30:45,375 و بافت باقی‌مانده با رزین روی چوب لاک زده می‌شود. 525 00:30:45,458 --> 00:30:48,583 - سیستم لنفاوی را به نمایش می‌گذارد. - بله. 526 00:30:48,667 --> 00:30:52,625 پزشکان مسلمان آن را سیستم گردش خون مخفی می نامیدند. 527 00:30:52,708 --> 00:30:58,208 فقط سه لیتر مایع را جابجا می کند، اما شبکه ای گسترده است. 528 00:30:58,292 --> 00:31:00,000 - اوه، این قابل توجه است. - بله. 529 00:31:01,167 --> 00:31:05,167 اکنون برای ما، برای شما، تغییر مهم در اینجاست. 530 00:31:06,625 --> 00:31:10,292 پیکربندی نهم. بسیار ظریف، 531 00:31:10,375 --> 00:31:13,750 ساختاری تقریباً اثیری که قلب را احاطه کرده است. 532 00:31:13,833 --> 00:31:17,125 می تواند انرژی را توزیع کند، اما همچنین ذخیره کند. 533 00:31:20,792 --> 00:31:23,250 بله، اگر بتوانید بدون تخریب به آن دسترسی پیدا کنید 534 00:31:23,333 --> 00:31:26,042 - بافت اطراف... - نه. نه از جلو. 535 00:31:26,125 --> 00:31:29,250 پشت، ستون فقرات، انحنای قفسه سینه. 536 00:31:29,958 --> 00:31:30,833 البته. 537 00:31:30,917 --> 00:31:36,333 جریان انرژی، اسکار و بازسازی فراتر از تصور هر کسی. 538 00:31:36,417 --> 00:31:37,708 زندگی ابدی. 539 00:31:39,708 --> 00:31:43,042 من پیگیری شما را با منابع نامحدود تأمین خواهم کرد. 540 00:31:45,792 --> 00:31:47,250 و در عوض؟ 541 00:31:48,750 --> 00:31:50,208 نیازی به بی ادبی نیست. 542 00:31:51,250 --> 00:31:54,750 ما جویندگان حقیقت و تعالی هستیم، ارواح خویشاوند. 543 00:31:56,417 --> 00:31:58,375 ممکن است به مرور زمان از شما خواهشی در ازای آن داشته باشم، 544 00:31:58,458 --> 00:32:02,458 اما بیشتر افتخار ثبت روند شما برای آیندگان است. 545 00:32:02,542 --> 00:32:03,667 من تنها کار می کنم. 546 00:32:05,000 --> 00:32:06,167 من خیلی ساکت هستم. 547 00:32:06,250 --> 00:32:09,250 [خدمتکار] ویلیام فرانکنشتاین و خواهرزاده شما، هر هارلاندر. 548 00:32:13,083 --> 00:32:14,208 من در این مورد فکر خواهم کرد. 549 00:32:15,542 --> 00:32:16,625 من در این مورد فکر خواهم کرد. 550 00:32:17,958 --> 00:32:18,958 [هارلاندر] بارون. 551 00:32:20,125 --> 00:32:23,208 حالا تظاهر به منطقی بودن نکن. خیلی حیف میشه. 552 00:32:24,958 --> 00:32:26,042 [آهسته پف می کند] 553 00:32:33,625 --> 00:32:34,792 [خنده] ویکتور. 554 00:32:34,875 --> 00:32:36,167 ویلیام! 555 00:32:36,250 --> 00:32:38,708 - ویکتور. - بهت نگاه کن. 556 00:32:38,792 --> 00:32:41,625 [خنده] وای، چقدر بزرگ شدی. 557 00:32:41,708 --> 00:32:43,208 بدون هیچ شایستگی از طرف خودم. 558 00:32:44,042 --> 00:32:46,042 اجازه می دهید زنی را که قرار است با او ازدواج کنم، معرفی کنم. 559 00:32:46,708 --> 00:32:48,250 لیدی الیزابت هارلاندر. 560 00:32:49,667 --> 00:32:52,083 [موسیقی کلاسیک اثیری در حال پخش] 561 00:33:07,917 --> 00:33:09,000 [آهسته نفس نفس زدن] 562 00:33:09,708 --> 00:33:11,458 کاملاً خوشحالم. 563 00:33:16,958 --> 00:33:19,833 نمی‌توانم بگویم وقتی اخراج شدی شوکه شدم، 564 00:33:19,917 --> 00:33:22,458 اما نحوه و شدت اخراجت، 565 00:33:22,542 --> 00:33:23,708 مطمئنم بی‌مورد بود. 566 00:33:23,792 --> 00:33:25,708 نه، لازم بود. من سزاوارش بودم. 567 00:33:26,500 --> 00:33:29,167 من این را به عنوان یک هدف برای خودم قرار دادم که سزاوارش باشم، اینطور فکر نمی‌کنی، آقای هارلاندر؟ 568 00:33:29,250 --> 00:33:30,667 مطمئنت می‌کنم، خروج بسیار باشکوهی بود. 569 00:33:32,125 --> 00:33:33,417 [ویلیام] چرا تحریکشان می‌کنی؟ 570 00:33:33,500 --> 00:33:37,417 چرا فقط به کار خودت ادامه ندهی و اینطور توجه‌ها را به خودت جلب نکنی؟ 571 00:33:37,958 --> 00:33:41,125 چقدر امن، حتی با معیارهای تو، ویلیام. 572 00:33:41,708 --> 00:33:43,250 تقریباً مثل پدر حرف می‌زنی. 573 00:33:44,667 --> 00:33:47,125 پدرمان مردی بسیار با تدبیر بود. 574 00:33:47,208 --> 00:33:50,833 دقیق، محتاط و سنجیده بود. 575 00:33:50,917 --> 00:33:55,375 اما من نمی‌فهمم چرا فروتنی اصلاً فضیلت محسوب می‌شود. 576 00:33:55,458 --> 00:33:57,750 ویکتور همیشه کسی بوده که توجه را جلب می‌کند. 577 00:33:58,333 --> 00:34:01,625 حتی در کودکی، با سکوت صدای او را کم می‌کردم. 578 00:34:01,708 --> 00:34:04,583 شاید خیلی زیاد و خیلی وقت‌ها، اینطور نیست، ویکتور؟ 579 00:34:04,667 --> 00:34:06,417 اگر زندگی را بتوان احیا کرد، 580 00:34:06,958 --> 00:34:08,208 نه به عنوان یک شبیه سازی ساده، 581 00:34:08,292 --> 00:34:11,167 بلکه به عنوان یک عمل الهی با ابزار فیزیکی و شیمیایی، 582 00:34:11,250 --> 00:34:13,000 - چرا آن را زمزمه کنیم؟ - [الیزابت می‌خندد] 583 00:34:16,000 --> 00:34:17,000 می‌خندی؟ 584 00:34:17,375 --> 00:34:19,708 - سرگرم شدی؟ - باید باشم، بله. 585 00:34:19,792 --> 00:34:21,125 آیا ایده‌های من واضح نیستند؟ 586 00:34:21,208 --> 00:34:23,667 شما قطعاً آن‌ها را به اندازه کافی بلند بیان کردید. 587 00:34:23,750 --> 00:34:25,083 [ویکتور] آیا ارزشمند نیستند؟ 588 00:34:25,167 --> 00:34:27,833 من معتقدم ایده‌ها به خودی خود ارزشمند نیستند. 589 00:34:30,250 --> 00:34:31,667 لطفاً مرا روشن کنید. 590 00:34:32,167 --> 00:34:34,375 به عنوان مثال، جنگ را در نظر بگیرید. 591 00:34:34,458 --> 00:34:37,083 ویلیام، سیگار و برندی در اتاق کار من؟ 592 00:34:37,583 --> 00:34:41,208 مطمئناً قبلاً از زبان خواهرزاده‌ام در این مورد شنیده‌اید. 593 00:34:42,417 --> 00:34:43,458 ما را ببخشید. 594 00:34:48,292 --> 00:34:50,333 [ویکتور] خواهش می‌کنم، ادامه بده. ایده‌ها. 595 00:34:51,458 --> 00:34:57,333 خب… افتخار، وطن، شجاعت. 596 00:34:58,625 --> 00:35:01,708 اینها مطمئناً ایده‌های ارزشمند و والایی به خودی خود هستند، 597 00:35:01,792 --> 00:35:02,792 موافقت نمی‌کنید؟ 598 00:35:03,667 --> 00:35:06,375 - هوم-هوم. - و با این وجود، مردان به خاطر آنها می‌میرند. 599 00:35:07,042 --> 00:35:08,958 به شکلی کاملاً غیر والا، 600 00:35:09,042 --> 00:35:11,917 رو به پایین در گل، خفه شدن با خون، 601 00:35:12,000 --> 00:35:13,208 جیغ زدن از درد. 602 00:35:14,042 --> 00:35:17,375 مردانی که پدر، برادر یا پسر کسی در آن بیرون بودند. 603 00:35:17,458 --> 00:35:19,375 مردانی که تغذیه شدند، تمیز شدند و پرستاری شدند 604 00:35:19,458 --> 00:35:21,333 و به این دنیا آموزش داده شدند توسط مادرانشان، 605 00:35:21,917 --> 00:35:23,875 فقط برای اینکه در میدان جنگی دور افتاده سقوط کنند، 606 00:35:23,958 --> 00:35:26,167 دور از کسانی که این تراژدی‌ها را برمی‌انگیزند. 607 00:35:27,208 --> 00:35:31,292 آن مردان در خانه می‌مانند، دست نخورده توسط خون یا سرنیزه، 608 00:35:32,417 --> 00:35:35,458 پوستشان سوراخ نشده، پتوهایشان گرم و تمیز. 609 00:35:38,125 --> 00:35:40,875 این چیزی است که اتفاق می‌افتد وقتی ایده‌ها توسط احمق‌ها دنبال می‌شوند. 610 00:35:40,958 --> 00:35:42,708 و تو فکر می‌کنی من احمقم؟ 611 00:35:43,542 --> 00:35:44,542 هوم؟ 612 00:35:46,333 --> 00:35:47,917 برو سراغ برندی و سیگارت. 613 00:35:48,583 --> 00:35:49,917 پسرها منتظرند. 614 00:35:50,000 --> 00:35:51,000 [خنده خشک] 615 00:35:56,333 --> 00:36:01,167 [ویکتور] چه بسیار مردی باور دارد که با فرشته یا شیطانی ملاقات کرده، 616 00:36:02,667 --> 00:36:04,917 فقط برای اینکه بفهمد همه چیز یک توهم است. 617 00:36:07,958 --> 00:36:10,042 بازی شطرنجی که ما انجام می‌دهیم... [سرفه می‌کند] 618 00:36:10,917 --> 00:36:12,750 ما فقط با خودمان بازی می‌کنیم. 619 00:36:12,833 --> 00:36:15,083 [سرفه می‌کند] 620 00:36:15,167 --> 00:36:16,167 [به دانمارکی] کمکش کنید. 621 00:36:16,750 --> 00:36:17,750 کمکش کنید! 622 00:36:18,625 --> 00:36:20,500 [به انگلیسی] بفرمایید. کمی بنوشید. 623 00:36:20,583 --> 00:36:23,000 [هیاهو در بیرون] 624 00:36:24,125 --> 00:36:26,125 [لارسن با صدای بلند به دانمارکی فریاد می‌زند] 625 00:36:39,458 --> 00:36:40,708 [صدای قدم‌های دویدن] 626 00:36:40,792 --> 00:36:41,792 [در با شدت باز می‌شود] 627 00:36:43,208 --> 00:36:45,292 - [لارسن] بهتره با من بیای. - [آه از سر آسودگی] 628 00:36:45,875 --> 00:36:47,333 [اندرسون] هیچی. 629 00:36:47,417 --> 00:36:48,917 [لارسن] قربان، نگهبان او را دید. 630 00:36:49,792 --> 00:36:51,458 دور کشتی می‌چرخید. در مه. 631 00:36:51,542 --> 00:36:53,208 همه ما دیدیم که غرق شد. 632 00:36:53,292 --> 00:36:54,417 قربان. 633 00:36:54,500 --> 00:36:56,042 مردها وحشت زده‌اند. 634 00:36:56,125 --> 00:36:58,458 آنها فکر می‌کنند که آن مرد باید تسلیم یخ شود 635 00:36:58,542 --> 00:36:59,708 و این ماجرا تمام شود. 636 00:37:02,542 --> 00:37:04,417 او تحت حمایت من است… 637 00:37:06,458 --> 00:37:08,375 و محافظت از تاج و تخت! 638 00:37:11,667 --> 00:37:13,292 - [فریادهای لارسن] - [سوت زدن] 639 00:37:14,583 --> 00:37:16,000 [فریاد مردی از دور] 640 00:37:21,833 --> 00:37:24,792 [ویکتور به انگلیسی] چند هفته بعد، من با ویلیام و هارلندر سوار شدم 641 00:37:24,875 --> 00:37:27,458 به دریاچه ای نزدیک فادوز در آن سوی کانال. 642 00:37:27,542 --> 00:37:30,958 این برج به عنوان یک تصفیه خانه آب برای آبیاری مزارع ساخته شده بود. 643 00:37:31,042 --> 00:37:33,917 کارهای عمومی، بنابراین ساخت و ساز در آغاز جنگ متوقف شد. 644 00:37:35,083 --> 00:37:36,875 نه این جنگ، جنگ قبلی. 645 00:37:37,542 --> 00:37:39,667 یا جنگ قبل از آن، درست به خاطر نمی آورم. 646 00:37:41,208 --> 00:37:42,208 [شیهه اسب] 647 00:37:44,500 --> 00:37:46,500 [ویکتور] لحظه ای که چشمم بهش افتاد... 648 00:37:47,667 --> 00:37:48,667 برج. 649 00:37:49,375 --> 00:37:52,875 احساس کردم سرنوشت داره صدام می زنه. 650 00:37:52,958 --> 00:37:55,167 [موسیقی کلاسیک دلنشین در حال پخش] 651 00:38:03,792 --> 00:38:05,583 اساساً ساختار دست نخورده باقی مونده. 652 00:38:05,667 --> 00:38:08,750 و یه کانال از بالا هست، مستقیم به پایین میره. 653 00:38:09,417 --> 00:38:11,208 من می تونم وسایلتون رو هماهنگ کنم. 654 00:38:11,292 --> 00:38:13,167 اونها رو از ادینبورگ میاریم. 655 00:38:13,250 --> 00:38:14,417 [صدای جیر جیر در] 656 00:38:26,958 --> 00:38:29,667 هر چیزی که نیاز داشته باشید یا بخواهید داده خواهد شد. 657 00:38:30,542 --> 00:38:32,208 - [ویکتور] هر چیزی؟ - [هارلندر] هر چیزی. 658 00:38:32,292 --> 00:38:34,042 [بال زدن بال‌ها] 659 00:38:37,917 --> 00:38:39,750 [موسیقی تشدید می‌شود] 660 00:38:41,833 --> 00:38:45,375 [هارلندر] من خدمات ویلیام را برای مدت پروژه تضمین کرده‌ام. 661 00:38:45,458 --> 00:38:47,083 [ویکتور] من به یک سلول نگهداری نیاز دارم. 662 00:38:47,167 --> 00:38:49,500 - و یک محفظه یخ نزدیک آزمایشگاه. - [هارلندر] ویلیام. 663 00:38:50,417 --> 00:38:52,792 دو مخزن پمپ در پایه برج وجود دارد. 664 00:38:52,875 --> 00:38:54,000 ما آنها را تغییر کاربری خواهیم داد. 665 00:38:54,083 --> 00:38:56,292 [ویکتور] ما باید موتورهای بخار را بازسازی کنیم. 666 00:38:56,375 --> 00:38:58,167 ما به سوخت کافی نیاز داریم تا مطمئن شویم که کار می‌کنند. 667 00:38:58,750 --> 00:39:02,417 آنجا و آنجا، چهار باتری ولتایی با ظرفیت بالا، 668 00:39:02,500 --> 00:39:04,167 قطبیت مثبت و منفی، 669 00:39:04,250 --> 00:39:08,458 و یک سیستم میله برق‌گیر از نقره خالص که به صورت تلسکوپی به داخل آزمایشگاه می‌رود. 670 00:39:08,542 --> 00:39:13,542 بله. پیمانکاران من می‌توانند هر و همه تجهیزاتی را که ممکن است نیاز داشته باشید تولید کنند. 671 00:39:15,500 --> 00:39:18,000 پس اینطور برداشت کنم که ما به تفاهم رسیده‌ایم؟ 672 00:39:18,833 --> 00:39:21,083 [موسیقی کلاسیک شاد پخش می شود] 673 00:39:25,208 --> 00:39:26,750 معامله ای انجام شد. 674 00:39:29,458 --> 00:39:32,042 [تشویق جمعیت] 675 00:39:32,125 --> 00:39:34,125 [موسیقی جشن پخش می شود] 676 00:39:37,375 --> 00:39:38,375 [مرد] حرامزاده! 677 00:39:40,083 --> 00:39:41,417 [ویکتور] نه. نه. این یکی نه. 678 00:39:44,875 --> 00:39:46,458 آه. دهانت را باز کن. 679 00:39:46,542 --> 00:39:47,542 [ناله می کند] 680 00:39:48,417 --> 00:39:51,542 تو، خوش شانسی که به دار آویخته می شوی. در عرض یک سال می مردی. 681 00:39:51,625 --> 00:39:54,125 آقای هارلندر به من قول دسترسی به نمونه های بهینه را داده بود. 682 00:39:54,208 --> 00:39:55,875 بله، ممکن است اینطور باشد، سرورم، 683 00:39:55,958 --> 00:39:57,125 اما همانطور که خوب می دانید، 684 00:39:58,208 --> 00:40:00,875 جرم و جنایت سودی ندارد، و این نمایش ضعیفی از آن است که ما اینجا داریم. 685 00:40:00,958 --> 00:40:02,792 - همه‌شان آدم‌های بدبختی هستند. - [ناله] 686 00:40:02,875 --> 00:40:04,125 متاسفم بابت این. 687 00:40:04,208 --> 00:40:06,125 [ویکتور] چه پشت قوی‌ای. این یکی به درد می‌خورد. 688 00:40:07,125 --> 00:40:08,583 [تشویق جمعیت] 689 00:40:08,667 --> 00:40:10,833 [ادامه موسیقی جشن] 690 00:40:16,417 --> 00:40:17,417 [موسیقی محو می‌شود] 691 00:40:18,875 --> 00:40:21,125 [پخش موسیقی ملایم و اثیری] 692 00:40:42,250 --> 00:40:43,292 بعدا برگرد. 693 00:40:43,375 --> 00:40:44,458 [ویکتور] اعتراف؟ 694 00:40:46,125 --> 00:40:48,208 کنجکاو شدم. 695 00:40:50,458 --> 00:40:54,750 چنین موجود ظریف و متدینی چه چیزی برای اعتراف کردن دارد؟ 696 00:40:57,125 --> 00:41:00,542 خوشبختانه، فرصتی پیش آمد، 697 00:41:00,625 --> 00:41:01,625 و من… 698 00:41:03,958 --> 00:41:05,667 در شرف فهمیدن بودم. 699 00:41:26,875 --> 00:41:29,417 [الیزابت] مرا ببخشید پدر، زیرا من گناه کرده ام. 700 00:41:29,500 --> 00:41:31,208 [تقلید صدای کشیش پیر] از آخرین اعتراف شما چقدر می گذرد، 701 00:41:31,292 --> 00:41:33,292 دخترم؟ 702 00:41:33,375 --> 00:41:35,542 به زور یک هفته، پدر. من در صومعه بودم. 703 00:41:36,042 --> 00:41:37,125 یک هفته؟ 704 00:41:37,875 --> 00:41:40,583 تاسف بار. آیا اینقدر شتابزده مرتکب گناه شده ای؟ 705 00:41:40,667 --> 00:41:42,000 کرده ام. 706 00:41:42,083 --> 00:41:43,917 گناه نیت، نه عمل. 707 00:41:44,625 --> 00:41:46,625 - یک مرد، اینطور است؟ - بله. 708 00:41:46,708 --> 00:41:47,958 برادر نامزدم. 709 00:41:49,500 --> 00:41:50,667 شهوت؟ 710 00:41:50,750 --> 00:41:51,583 نفرت. 711 00:41:51,667 --> 00:41:53,375 [با صدای عادی] نفرت… [صاف کردن گلو] 712 00:41:53,458 --> 00:41:56,750 - [تقلید صدای کشیش پیر] نفرت؟ - این مرد وحشتناک و زننده است. 713 00:41:56,833 --> 00:41:59,292 [پوزخند] سخنان تند. 714 00:41:59,375 --> 00:42:01,000 نسبتاً نامهربانانه، اینطور فکر نمی‌کنید؟ 715 00:42:01,083 --> 00:42:03,542 با احترام، پدر، شما این مرد را نمی‌شناسید. 716 00:42:03,625 --> 00:42:07,083 او سعی می‌کند همه چیز و همه کس را در اطراف خود کنترل و دستکاری کند. 717 00:42:07,167 --> 00:42:09,792 مانند هر ظالمی، او از بازی کردن نقش قربانی لذت می‌برد. 718 00:42:09,875 --> 00:42:11,292 تنها برتری او، به نظر من، 719 00:42:11,375 --> 00:42:14,000 این است که او بسیار خام‌تر از آن چیزی است که خودش فکر می‌کند. 720 00:42:14,875 --> 00:42:15,958 خام‌تر؟ 721 00:42:16,042 --> 00:42:18,333 اوه، لطفا خودت را توضیح بده، فرزندم. 722 00:42:18,417 --> 00:42:21,083 اول اینکه، به راحتی می‌توان او را تشخیص داد. 723 00:42:22,000 --> 00:42:26,292 می‌توانی او را ببینی… حتی در یک خیابان شلوغ در روز بازار. 724 00:42:27,917 --> 00:42:30,292 [نواختن موسیقی کلاسیک خیالی] 725 00:42:32,333 --> 00:42:34,042 [ویکتور] بگو ببینم، کی متوجه من شدی؟ 726 00:42:34,125 --> 00:42:37,000 [الیزابت] خیلی قبل از اینکه تو منو ببینی، متوجهت شدم. اینو میتونم بگم. 727 00:42:37,083 --> 00:42:38,250 [ویکتور] شام خوردی؟ 728 00:42:38,333 --> 00:42:40,083 خیلی گرسنه نیستم، بارون. ممنونم. 729 00:42:40,167 --> 00:42:41,792 [ویکتور] خب، من که خیلی گرسنه‌ام. 730 00:42:44,458 --> 00:42:46,542 - ممنونم، مرد خوب. - ممنونم، قربان. 731 00:42:46,625 --> 00:42:48,917 چه کتاب‌هایی خریدی، هوم؟ ممکنه ببینم؟ 732 00:42:50,125 --> 00:42:51,125 حدس بزن. 733 00:42:51,792 --> 00:42:53,417 - حدس بزنم؟ - اوهوم. ترجیح میدم تو حدس بزنی. 734 00:42:53,500 --> 00:42:54,500 بسیار خب. 735 00:42:58,000 --> 00:42:59,833 یه عاشقانه... [بو می‌کشد] 736 00:42:59,917 --> 00:43:04,167 غرق در آفتاب مدیترانه و ابریشم و کشمکش‌های عشق. 737 00:43:04,250 --> 00:43:06,708 - توهین‌آمیز، اما غیرمنتظره نیست. - [می‌خندد] 738 00:43:07,792 --> 00:43:08,792 واقعا؟ 739 00:43:15,042 --> 00:43:16,167 - حشرات؟ - هوم. 740 00:43:17,667 --> 00:43:20,542 علاقه من به علم به سمت کوچکترین چیزها متمایل است. 741 00:43:21,208 --> 00:43:23,958 حرکت با طبیعت، شاید ریتم‌های خدا. 742 00:43:25,208 --> 00:43:29,417 من همیشه به دنبال چیزی خالص‌تر و شگفت‌انگیزتر بوده‌ام. 743 00:43:33,000 --> 00:43:35,208 آیا این همان چیزی بود که در صومعه به دنبالش بودید؟ 744 00:43:37,917 --> 00:43:38,958 به نوعی. 745 00:43:41,125 --> 00:43:42,125 ارزشش را داشت؟ 746 00:43:43,958 --> 00:43:45,375 - آیا چیزی ارزش دارد؟ - [موسیقی تمام می‌شود] 747 00:43:45,458 --> 00:43:46,833 [تشویق] 748 00:43:51,167 --> 00:43:53,375 [موسیقی والس کلاسیک پخش می‌شود] 749 00:43:54,125 --> 00:43:55,708 اجازه بده خواهر. 750 00:44:00,042 --> 00:44:01,625 [به آرامی] به نظر نمی‌رسد مناسب باشد. 751 00:44:02,208 --> 00:44:03,250 آیا چیزی هست؟ 752 00:44:07,833 --> 00:44:08,875 بسیار خب. 753 00:44:10,833 --> 00:44:12,833 [صدای قدم‌های کوبنده به صورت ریتمیک] 754 00:44:17,458 --> 00:44:18,500 [ویکتور می‌خندد] 755 00:44:19,375 --> 00:44:21,250 - خنده! - [خندیدن] 756 00:44:23,000 --> 00:44:24,875 [ویکتور] و برای اولین بار، 757 00:44:25,500 --> 00:44:27,625 به زندگی علاقه‌مندتر شدم 758 00:44:28,208 --> 00:44:32,167 و کمی کمتر به مرگ علاقه‌مند شدم. 759 00:44:32,250 --> 00:44:34,542 [موسیقی والس کلاسیک ادامه دارد] 760 00:44:50,875 --> 00:44:55,292 [نقره‌ساز] میله اصلی یک سیستم بست سریع دارد. 761 00:44:56,000 --> 00:44:57,333 آیا از آلیاژ استفاده کردی؟ 762 00:44:58,333 --> 00:44:59,875 مس و روی. 763 00:44:59,958 --> 00:45:02,750 این... این به هیچ وجه درست نیست. دوباره شروع کن. 764 00:45:03,458 --> 00:45:05,208 نقره خالص یک رسانای عالی است. 765 00:45:06,917 --> 00:45:09,125 ویلیام، تو باید بمانی. لطفا. 766 00:45:09,208 --> 00:45:11,125 من به تو بیشتر از هر کس دیگری اعتماد دارم. 767 00:45:11,208 --> 00:45:12,417 فقط برای چند روز دیگر. 768 00:45:20,250 --> 00:45:22,917 تو نمی توانی او را بگیری. [خنده] 769 00:45:25,542 --> 00:45:26,833 [الیزابت می خندد] 770 00:45:27,833 --> 00:45:30,500 زیبا. زیبا. 771 00:45:30,583 --> 00:45:32,833 - باید او را به دام بیندازیم یا بگذاریم برود؟ - ام... 772 00:45:33,417 --> 00:45:34,750 - به دام بیندازیمش. - [هر دو می خندند] 773 00:45:36,375 --> 00:45:38,083 [ویکتور] حالا ما یک وجه مشترک داریم. 774 00:45:39,792 --> 00:45:40,792 یک زندانی. 775 00:45:41,292 --> 00:45:46,208 [ویکتور] همانطور که قول داده بودم، ویلیام با وظیفه شناسی مسئولیت ساخت و نیازهای آزمایشگاه را بر عهده گرفت. 776 00:45:48,375 --> 00:45:50,417 [ویلیام] میشه لطفا اونجا رو درست کنی؟ 777 00:45:50,500 --> 00:45:51,500 برو، کمک کن. 778 00:45:52,458 --> 00:45:55,125 [ویکتور] او دستورات من را مو به مو اجرا کرد. 779 00:45:57,750 --> 00:45:58,958 باتری. 780 00:46:07,542 --> 00:46:09,625 - [ویلیام] الان همش نقره خالصه. - [صدای برخورد فلز] 781 00:46:09,708 --> 00:46:13,125 نقاط رسانایی منطبق با سیستم لنفاوی، 782 00:46:14,250 --> 00:46:17,250 که بسیار پیچیده بود. 783 00:46:17,333 --> 00:46:19,250 - اما من موفق شدم. [خنده] - آره. 784 00:46:19,333 --> 00:46:21,417 [موسیقی والس کلاسیک ادامه دارد] 785 00:46:25,583 --> 00:46:26,958 [صدای وزوز باتری] 786 00:46:36,167 --> 00:46:37,167 [صدای زنگ باتری] 787 00:46:41,167 --> 00:46:43,042 - [موسیقی تمام می‌شود] - [تشویق] 788 00:46:43,125 --> 00:46:44,125 [آه] 789 00:46:56,583 --> 00:46:58,875 [موسیقی کلاسیک ظریف در حال پخش] 790 00:46:58,958 --> 00:46:59,792 [تق تق در] 791 00:46:59,875 --> 00:47:03,000 آقای هارلندر، ممنون. مهمانی لذت‌بخشی است. 792 00:47:03,083 --> 00:47:06,125 امیدوارم مزاحم تحقیقات شما برای رسیدگی به من و الیزابت نشویم. 793 00:47:07,625 --> 00:47:09,792 برای رسیدگی به من و الیزابت. 794 00:47:11,542 --> 00:47:12,542 اصلا. 795 00:47:12,625 --> 00:47:16,000 او جوان است. می‌تواند روی محافظت ما حساب کند. 796 00:47:19,750 --> 00:47:21,458 من شما را با خلوتتان تنها می‌گذارم. 797 00:47:21,542 --> 00:47:23,833 نیازی به پنهان‌کاری بین ما نیست. 798 00:47:24,667 --> 00:47:26,208 - [ادرار کردن] - [صدای زنگ ضعیف] 799 00:47:26,292 --> 00:47:29,667 چینی فرانسوی، با جریان ادرار مردانه زنگ می‌زند. 800 00:47:31,125 --> 00:47:35,375 من خیلی به یک راه حل نزدیکم، یک نقطه دسترسی به سیستم لنفاوی. 801 00:47:35,458 --> 00:47:37,167 آه، بله، همان. 802 00:47:38,000 --> 00:47:39,167 خیلی وقت گذشته. 803 00:47:39,250 --> 00:47:40,333 [به ادرار کردن ادامه می‌دهد] 804 00:47:41,417 --> 00:47:43,125 جنگ رو به افول است. 805 00:47:43,208 --> 00:47:44,458 [ادرار کردن را تمام می کند] 806 00:47:45,042 --> 00:47:47,167 و بودجه من با آن به پایان خواهد رسید. 807 00:47:47,250 --> 00:47:49,708 شما گفتید بودجه شما نامحدود است. 808 00:47:49,792 --> 00:47:51,125 صبر من اینطور نیست. 809 00:47:52,042 --> 00:47:55,750 من از منبع موثقی اطلاع دارم که نبردی در عرض یک هفته رخ خواهد داد. 810 00:47:57,625 --> 00:48:00,958 جریان جنگ غنایم خود را به ساحل ما خواهد آورد. 811 00:48:01,042 --> 00:48:03,208 یک میدان جنگ؟ بدن ها تکه تکه خواهند شد. 812 00:48:03,292 --> 00:48:04,292 یک هفته. 813 00:48:05,125 --> 00:48:07,958 - یک هفته؟ - بعد از آن، تاریخ از کنار ما خواهد گذشت. 814 00:48:10,667 --> 00:48:12,958 آن را برای من سیفون کن، بارون، باشه؟ 815 00:48:15,583 --> 00:48:19,208 [ویکتور] یک هفته فرصت داریم تا تعیین کنیم چطور جریان را منتقل کنیم. 816 00:48:19,292 --> 00:48:20,417 - غیر ممکنه. - [صدای در زدن] 817 00:48:21,583 --> 00:48:22,833 من چه کار باید می‌کردم؟ 818 00:48:22,917 --> 00:48:24,833 نزدیک بودم. حسش می‌کردم. 819 00:48:24,917 --> 00:48:26,292 - [صدای در زدن ادامه دارد] - و بعد... 820 00:48:27,375 --> 00:48:29,500 زندگی سد راه شد. 821 00:48:29,583 --> 00:48:30,583 اوه. 822 00:48:32,458 --> 00:48:33,875 فکر می‌کنم دلش برات تنگ شده. 823 00:48:35,250 --> 00:48:36,667 [ویکتور] باید بهت هشدار بدم، الیزابت، 824 00:48:36,750 --> 00:48:39,042 - من روی یک تشریح کار می‌کردم. - زیباست. 825 00:48:41,833 --> 00:48:42,917 [ویکتور] آیا تو را شوکه می‌کند؟ 826 00:48:43,875 --> 00:48:46,250 [الیزابت] مرا به یاد نقاشی‌های شهادت می‌اندازد. 827 00:48:49,708 --> 00:48:52,125 - درد از بین رفته. - [پخش موسیقی کلاسیک ملایم] 828 00:48:52,208 --> 00:48:55,375 شما می‌توانید طرح خدا را در تقارن و شکل‌ها ببینید. 829 00:48:57,792 --> 00:48:59,125 الیزابت. 830 00:49:00,792 --> 00:49:02,583 باید چیزی را به تو اعتراف کنم. 831 00:49:04,500 --> 00:49:07,583 من به شگفت‌انگیز بودن باور دارم و تو هم همینطور. 832 00:49:09,625 --> 00:49:12,042 یک پیوند بین ما وجود دارد. آیا می‌توانی آن را حس کنی؟ 833 00:49:12,125 --> 00:49:15,750 تقریباً یک پیوند فیزیکی. من واقعاً معتقدم که این چیز دیگری است. 834 00:49:21,375 --> 00:49:22,583 [ویکتور به آرامی پف می‌کند] 835 00:49:24,042 --> 00:49:26,958 باور داشتن به چیزی آن را درست نمی‌کند. 836 00:49:30,375 --> 00:49:31,583 پس چرا اینجایی؟ 837 00:49:32,750 --> 00:49:33,750 [الیزابت آه می‌کشد] 838 00:49:36,708 --> 00:49:38,083 [الیزابت آه می‌کشد] 839 00:49:39,167 --> 00:49:41,250 موجود زیبایی است، اینطور نیست؟ 840 00:49:43,083 --> 00:49:47,333 دور. کاملاً افسونگر، اما بسیار عجیب. 841 00:49:47,417 --> 00:49:49,625 [موسیقی کلاسیک لطیفی در حال پخش است] 842 00:49:53,083 --> 00:49:54,167 سه قلب. 843 00:49:55,125 --> 00:49:56,917 چندین چشم. خون سفید. 844 00:49:59,000 --> 00:50:01,375 و فقدان جذاب انتخاب. 845 00:50:01,958 --> 00:50:03,083 نمی فهمم. 846 00:50:04,458 --> 00:50:06,333 انتخاب، جایگاه روح است. 847 00:50:09,042 --> 00:50:10,958 تنها هدیه ای که خدا به ما عطا کرد. 848 00:50:16,125 --> 00:50:17,208 الیزابت... 849 00:50:20,750 --> 00:50:22,458 [صدای گریه] من انتخاب کرده ام. 850 00:50:23,042 --> 00:50:24,125 شب بخیر. 851 00:50:24,208 --> 00:50:26,292 [موسیقی کلاسیک غم انگیز پخش می شود] 852 00:50:30,792 --> 00:50:31,792 الیزابت! 853 00:50:35,042 --> 00:50:36,042 الیزابت! 854 00:50:40,417 --> 00:50:42,042 فکر کردم شکست خورده‌ام. 855 00:50:43,250 --> 00:50:45,500 فکر کردم همه‌چیز تمام شده است. فکر کردم… 856 00:50:46,958 --> 00:50:48,000 و فکر کردم… 857 00:50:49,167 --> 00:50:50,208 و من… 858 00:50:50,958 --> 00:50:52,250 تقارن. 859 00:50:53,167 --> 00:50:54,667 [نفس نفس زدن شدید] 860 00:50:58,625 --> 00:51:00,750 تقارن خدا. بله، بله. 861 00:51:00,833 --> 00:51:03,042 - [صدای قل قل مایع] - [صدای چرخیدن دستگاه] 862 00:51:04,292 --> 00:51:06,000 [صدای وزوز الکتریسیته] 863 00:51:10,625 --> 00:51:12,750 - [صدای وزوز باتری‌ها] - [صدای شکستن استخوان‌ها] 864 00:51:14,125 --> 00:51:15,250 [ویکتور زمزمه می‌کند] بله. 865 00:51:17,167 --> 00:51:18,750 - [فریاد سوژه] - [نفس نفس زدن ویکتور] 866 00:51:18,833 --> 00:51:20,167 [صدای برخورد اشیاء] 867 00:51:21,083 --> 00:51:22,167 [دستگاه خاموش می‌شود] 868 00:51:22,250 --> 00:51:23,917 [عوق زدن] 869 00:51:28,125 --> 00:51:29,125 [نفس نفس زدن] 870 00:51:29,208 --> 00:51:31,542 قرار دادن باتری بالای سیستم لنفاوی. 871 00:51:32,167 --> 00:51:33,958 من کلید را پیدا کرده بودم. 872 00:51:34,042 --> 00:51:36,417 - [صدای قار قار کلاغ‌ها] - هیچ چیز نمی‌توانست جلوی مرا بگیرد. 873 00:51:38,333 --> 00:51:39,542 هیچی. 874 00:51:42,417 --> 00:51:44,542 نه! نه، هیچ جسدی را برندارید 875 00:51:44,625 --> 00:51:47,667 از بالا یا پایین توده، مگر اینکه من علامت بزنم. 876 00:51:47,750 --> 00:51:49,833 یخ یا پوسیدگی ممکن است بافت را از بین برده باشد. 877 00:51:49,917 --> 00:51:50,917 - [دور کردن] - [صدای کلاغ] 878 00:51:50,958 --> 00:51:52,167 فقط وسط را نگاه کنید. 879 00:51:55,583 --> 00:51:57,667 [ناله، آه] 880 00:51:58,750 --> 00:52:02,625 فراوانی می تواند گیج کننده باشد مگر اینکه هدف خود را تیز کنید. 881 00:52:02,708 --> 00:52:05,417 من نمونه های بلند، اندام های بلند را ترجیح می دهم. 882 00:52:05,500 --> 00:52:07,125 مقیاس کار را آسان تر می کند. 883 00:52:07,208 --> 00:52:08,333 [هارلندر] من این را دوست دارم. 884 00:52:08,417 --> 00:52:09,458 [مردان ناله می‌کنند] 885 00:52:10,333 --> 00:52:11,333 کمال. 886 00:52:12,375 --> 00:52:14,208 و چرا که نه، بارون عزیز؟ 887 00:52:15,792 --> 00:52:17,125 در واقع، چرا که نه؟ 888 00:52:17,833 --> 00:52:19,458 [ویکتور] دنبال سری بگردید که سالم باشد. 889 00:52:20,792 --> 00:52:21,833 آن یکی را در گاری بگذارید. 890 00:52:24,917 --> 00:52:26,042 [ناله آرام] 891 00:52:27,167 --> 00:52:28,375 آن یکی را آنجا بگذارید. 892 00:52:28,875 --> 00:52:29,917 بقیه را بیاورید. 893 00:52:35,958 --> 00:52:36,875 اوه، خدای من. 894 00:52:36,958 --> 00:52:39,167 [موسیقی کلاسیک شاد در حال پخش] 895 00:53:16,500 --> 00:53:17,500 [صدای شکستن استخوان‌ها] 896 00:53:50,792 --> 00:53:51,917 مزاحم نیستم؟ 897 00:54:00,708 --> 00:54:03,000 [موسیقی کلاسیک شاد ادامه می‌یابد] 898 00:54:12,208 --> 00:54:13,542 [صدای چلپ چلپ] 899 00:54:33,833 --> 00:54:36,042 [موسیقی کلاسیک شاد ادامه می‌یابد] 900 00:54:40,333 --> 00:54:42,167 [صدای وزوز مگس‌ها] 901 00:54:48,917 --> 00:54:49,917 [ناله‌ها] 902 00:54:50,000 --> 00:54:51,375 [صدای پاشیدن آب] 903 00:55:08,458 --> 00:55:09,583 [بازدم سنگین] 904 00:55:12,542 --> 00:55:13,792 [سفت کردن پیچ‌ها] 905 00:55:19,250 --> 00:55:20,792 تمام شد. [بازدم] 906 00:55:20,875 --> 00:55:22,750 - [موسیقی تمام می‌شود] - [صدای غرش رعد] 907 00:55:22,833 --> 00:55:24,667 [نفس‌نفس زدن] 908 00:55:26,000 --> 00:55:27,000 [صدای رعد و برق] 909 00:55:32,208 --> 00:55:33,417 [صدای رعد و برق] 910 00:55:37,042 --> 00:55:38,042 [صدای جیرجیر اهرم] 911 00:55:38,125 --> 00:55:39,292 [دستگاه روشن می‌شود] 912 00:55:39,375 --> 00:55:41,000 [صدای پاشیدن آب] 913 00:55:43,375 --> 00:55:44,208 [ناله‌ها] 914 00:55:44,292 --> 00:55:45,708 [صدای غرش رعد ادامه دارد] 915 00:55:46,458 --> 00:55:47,583 [صدای جیرجیر اهرم] 916 00:55:50,625 --> 00:55:52,042 [ویکتور ناله می‌کند] 917 00:56:05,625 --> 00:56:06,833 آقای هارلندر! 918 00:56:07,917 --> 00:56:09,208 طوفانی در راه است! 919 00:56:11,875 --> 00:56:12,875 [هارلندر] عصای من. 920 00:56:14,375 --> 00:56:15,375 عصای من! 921 00:56:15,792 --> 00:56:17,125 عصای من، توی دسته‌اش. 922 00:56:26,792 --> 00:56:27,708 جیوه. 923 00:56:27,792 --> 00:56:29,625 - حالت خوب نیست؟ - [هارلندر] ممنونم. 924 00:56:40,542 --> 00:56:42,583 آیا... سفلیس است؟ 925 00:56:45,375 --> 00:56:46,542 [هارلندر] آره، دارم می‌میرم. 926 00:56:48,708 --> 00:56:51,708 یک شب با ونوس، یک عمر با جیوه. 927 00:56:51,792 --> 00:56:52,917 این ضرب‌المثل نیست؟ 928 00:56:53,667 --> 00:56:54,708 چه مرحله‌ای؟ 929 00:56:54,792 --> 00:56:55,625 ثانویه؟ 930 00:56:55,708 --> 00:56:58,250 هر دو برنامه دقیق را می‌دانیم. 931 00:56:58,333 --> 00:57:00,625 شروع می‌کند به خوردن استخوان‌هایم، 932 00:57:00,708 --> 00:57:06,333 حدقه چشم، گونه، دندان، فک، جمجمه، و مغزم را نمایان می‌کند. 933 00:57:06,417 --> 00:57:10,167 تومورها، جنون، درد طاقت‌فرسا. 934 00:57:10,958 --> 00:57:12,875 [با خنده] یک صبح خوب، 935 00:57:12,958 --> 00:57:15,833 شروع می‌کنم به جیغ زدن و هرگز متوقف نخواهم شد. 936 00:57:16,833 --> 00:57:19,750 - نمی‌توانم با چنین مرگ مبتذلی روبرو شوم. - [صدای رعد] 937 00:57:20,458 --> 00:57:23,167 که من را به تنها شرطم می رساند. 938 00:57:23,250 --> 00:57:27,208 معامله ما. همانطور که توافق شد، در ازای 939 00:57:27,292 --> 00:57:30,375 مداخله سخاوتمندانه من به نفع شما. 940 00:57:31,458 --> 00:57:34,792 و همانطور که به آدم جدیدمان جان می بخشیم، 941 00:57:35,375 --> 00:57:37,833 می خواهم در این بدن کامل جدید قرار داده شوم. 942 00:57:40,375 --> 00:57:41,500 نه. 943 00:57:43,417 --> 00:57:44,958 - نه، نه. - بله. 944 00:57:45,042 --> 00:57:46,917 نه حالا. نه حالا! 945 00:57:47,000 --> 00:57:49,917 - دقیقا حالا. - بعداً در این مورد صحبت می کنیم، نه حالا. 946 00:57:50,000 --> 00:57:51,042 بعدی وجود ندارد! 947 00:57:52,833 --> 00:57:54,208 بعدی وجود ندارد. 948 00:57:57,333 --> 00:57:58,833 [صدای رعد و برق ادامه دارد] 949 00:57:59,708 --> 00:58:01,708 [موسیقی پرشور در حال پخش] 950 00:58:08,083 --> 00:58:09,417 [ناله] 951 00:58:40,042 --> 00:58:42,042 من هر چیزی که می خواستی بهت دادم! 952 00:58:42,125 --> 00:58:44,292 هر چیزی که بخواهی بهت می دهم. 953 00:58:44,375 --> 00:58:45,625 اسمش را ببر، مال توست. 954 00:58:46,875 --> 00:58:48,000 حتی الیزابت. 955 00:58:50,042 --> 00:58:51,042 لطفا. 956 00:58:52,208 --> 00:58:53,625 "لطفا" همیشه کمک می کند. 957 00:58:54,750 --> 00:58:57,458 این بیماری در تمام وجودت پخش شده. 958 00:58:57,542 --> 00:58:59,667 سیستمیک است، و خودت هم می دانی. 959 00:58:59,750 --> 00:59:01,667 هر عضوی در تو آلوده است. 960 00:59:01,750 --> 00:59:03,875 مغزت، خونت، همه آلوده است. 961 00:59:03,958 --> 00:59:05,500 اما پول من نه، اینطور نیست؟ 962 00:59:05,583 --> 00:59:06,583 این غیرممکنه. 963 00:59:09,417 --> 00:59:12,250 حالا، تنها چیزی که باید بگی یک کلمه ساده است. 964 00:59:12,792 --> 00:59:14,542 "بله،" نه بیشتر و نه کمتر. 965 00:59:14,625 --> 00:59:16,458 نه! می فهمی؟ نه! 966 00:59:20,125 --> 00:59:21,292 [صدای رعد و برق ادامه دارد] 967 00:59:28,208 --> 00:59:29,333 داری چیکار میکنی؟ 968 00:59:29,833 --> 00:59:30,833 ایست! 969 00:59:31,500 --> 00:59:32,500 ایست. 970 00:59:32,583 --> 00:59:34,958 اگر آن را از دست بدهیم، هیچ چیز نداریم. هر دو می‌بازیم. 971 00:59:35,042 --> 00:59:37,750 من عقابی خواهم بود که جگرت را می‌خورد! 972 00:59:37,833 --> 00:59:38,917 لطفاً، ایست! 973 00:59:39,417 --> 00:59:41,167 آقای هارلندر. آقای هارلندر! 974 00:59:41,250 --> 00:59:42,542 [هر دو با صدای خفه] 975 00:59:49,583 --> 00:59:51,292 [نفس نفس زدن] صبر کن، به من نگاه کن! 976 00:59:54,208 --> 00:59:56,375 - نه! آقای هارلندر! - [هارلندر جیغ می‌کشد] 977 00:59:59,625 --> 01:00:01,208 [نفس نفس زدن] 978 01:00:20,125 --> 01:00:21,375 [صدای کلیک ماشین آلات] 979 01:00:21,458 --> 01:00:23,458 [موسیقی دراماتیک در حال پخش] 980 01:00:31,708 --> 01:00:33,208 [صدای وزوز و جرقه الکتریسیته] 981 01:00:33,292 --> 01:00:34,458 نه، نه. نه! 982 01:00:34,542 --> 01:00:35,583 [صدای فیش بخار] 983 01:00:36,708 --> 01:00:38,458 [ناله ماشین آلات] 984 01:00:41,708 --> 01:00:44,167 - [صدای خرخر] - [صدای جیرجیر دریچه ها] 985 01:00:47,083 --> 01:00:48,125 [ناله فلز] 986 01:00:52,500 --> 01:00:53,333 [صدای ضربه] 987 01:00:53,417 --> 01:00:54,625 [صدای کلیک] 988 01:00:59,958 --> 01:01:00,958 [صدای برخورد] 989 01:01:01,375 --> 01:01:02,375 [صدای برخورد] 990 01:01:03,833 --> 01:01:05,375 [ادامه صدای رعد و برق] 991 01:01:14,542 --> 01:01:15,833 [صدای خش خش] 992 01:01:21,167 --> 01:01:22,333 [ناله های از سر وحشت] 993 01:01:26,625 --> 01:01:27,708 [انفجار الکتریکی] 994 01:01:27,792 --> 01:01:29,208 [شارژ شدن سریع] 995 01:01:35,125 --> 01:01:36,917 [ضربان قلب تند] 996 01:01:38,083 --> 01:01:39,208 [صدای له شدن] 997 01:01:44,000 --> 01:01:45,375 [الکتریسیته جرقه می زند] 998 01:01:45,458 --> 01:01:48,292 - [ادامه رعد و برق] - [نواختن موسیقی کرال دراماتیک] 999 01:01:49,750 --> 01:01:51,250 [نفس نفس زدن] 1000 01:01:52,833 --> 01:01:54,458 [خاموش شدن ماشین آلات] 1001 01:02:01,375 --> 01:02:02,833 - [جیر جیر اهرم] - [ناله] 1002 01:02:05,542 --> 01:02:06,625 [باتری خش خش می کند] 1003 01:02:06,708 --> 01:02:08,083 - [باتری فیس فیس می کند] - نه، نه، نه! 1004 01:02:08,708 --> 01:02:09,708 نه! 1005 01:02:16,792 --> 01:02:18,375 [نفس نفس زدن] 1006 01:02:24,375 --> 01:02:28,292 [با صدای بلند] نه! نه! نه! 1007 01:02:28,833 --> 01:02:29,833 [ناله کردن] 1008 01:02:33,333 --> 01:02:34,792 [نفس‌نفس زدن] 1009 01:02:38,583 --> 01:02:40,125 به من دروغ گفتی. 1010 01:02:42,333 --> 01:02:43,375 دروغ گفتی. 1011 01:02:49,708 --> 01:02:51,250 [صدای جیر جیر] 1012 01:02:51,333 --> 01:02:52,333 [کلیر] ویکتور! 1013 01:02:53,750 --> 01:02:54,583 ویکتور! 1014 01:02:54,667 --> 01:02:57,375 [نفس‌نفس زدن، نفس‌های سنگین] 1015 01:03:06,000 --> 01:03:07,833 [صدای برخورد فلز] 1016 01:03:13,500 --> 01:03:14,500 [نفس‌نفس زدن] 1017 01:03:16,458 --> 01:03:17,958 [نفس‌نفس زدن ویکتور] 1018 01:03:20,333 --> 01:03:23,125 - [ناله آرام] - [ویکتور با شدت نفس می کشد] 1019 01:03:33,417 --> 01:03:34,792 نه، خواهش می کنم. 1020 01:03:41,375 --> 01:03:42,792 [ویکتور با حیرت نفس می کشد] 1021 01:03:48,667 --> 01:03:49,667 [ویکتور می لرزد] 1022 01:03:51,375 --> 01:03:53,792 - [زمزمه آرام] - [ویکتور نفس می کشد] 1023 01:04:01,125 --> 01:04:03,250 نگاه کن. یکسان. 1024 01:04:03,833 --> 01:04:05,083 [ناله آرام] 1025 01:04:06,500 --> 01:04:08,042 [ویکتور با لرزش نفس می کشد] 1026 01:04:11,375 --> 01:04:14,000 - [ناله] - [ویکتور هیس می گوید] 1027 01:04:14,083 --> 01:04:15,083 خورشید. 1028 01:04:16,083 --> 01:04:17,375 خورشید. نور. 1029 01:04:20,333 --> 01:04:21,375 باهاش روبرو شو. 1030 01:04:22,042 --> 01:04:24,250 نور خورشید. خورشید... 1031 01:04:24,333 --> 01:04:25,833 خورشید زندگی است. 1032 01:04:26,500 --> 01:04:27,417 [بازدم با صدای بلند] 1033 01:04:27,500 --> 01:04:30,167 - [تقلید بازدم ویکتور] - آه، گرما. ها؟ 1034 01:04:30,250 --> 01:04:32,292 - [ناله آرام] - بله! بله. 1035 01:04:32,375 --> 01:04:34,542 - [نفس عمیق] - [نفس نفس زدن ویکتور] 1036 01:04:34,625 --> 01:04:36,708 [موسیقی کلاسیک لطیف در حال پخش] 1037 01:04:41,708 --> 01:04:43,083 [شمرده شمرده] ویکتور. 1038 01:04:44,875 --> 01:04:46,250 ویکتور. 1039 01:04:49,708 --> 01:04:51,292 - ویکتور. - [می خندد] بله. 1040 01:04:52,083 --> 01:04:54,667 - بله، بله، بله. البته که هستی. - [ناله آرام] 1041 01:04:55,375 --> 01:04:56,458 البته که هستی. 1042 01:05:00,208 --> 01:05:01,917 [ضربان قلب] 1043 01:05:02,000 --> 01:05:03,625 ویکتور. 1044 01:05:05,208 --> 01:05:06,417 [ویکتور به آرامی می خندد] 1045 01:05:10,375 --> 01:05:11,917 [خدمتکار] آقا، نامه ها. 1046 01:05:12,000 --> 01:05:13,917 [ویلیام] نامه هایی از املاک قدیمی. 1047 01:05:14,000 --> 01:05:15,000 ژنو. 1048 01:05:15,833 --> 01:05:17,917 - آیا نامه ای از عمویم هست؟ - نه. 1049 01:05:19,708 --> 01:05:20,750 [آه عمیق می کشد] 1050 01:05:23,167 --> 01:05:25,083 [الیزابت] شاید بهتر باشد به آنها سر بزنیم. 1051 01:05:28,375 --> 01:05:30,292 [ویکتور] مراقب باش. نگاه کن. پایین رو نگاه کن. 1052 01:05:30,375 --> 01:05:31,375 [صدای پاشیدن آب] 1053 01:05:32,333 --> 01:05:34,500 آب. آب. 1054 01:05:35,750 --> 01:05:37,875 [خنده] آب. 1055 01:05:37,958 --> 01:05:39,667 بله، آب. 1056 01:05:39,750 --> 01:05:41,083 - ویکتور. - نه، من ویکتور هستم. 1057 01:05:41,167 --> 01:05:42,500 اون آبه. بیا اینجا. 1058 01:05:42,583 --> 01:05:44,333 - ویکتور. - حالا بیا، بیا. خیلی خوبه، خوب. 1059 01:05:44,417 --> 01:05:46,083 می‌خوایم یه قدم بزرگ برداریم. 1060 01:05:46,167 --> 01:05:47,417 با هم انجامش میدیم. آماده‌ای؟ 1061 01:05:47,500 --> 01:05:49,208 اینطوری، اینجوری. 1062 01:05:49,292 --> 01:05:52,083 [خنده] نه، نه اینطوری. اینطوری. 1063 01:05:52,667 --> 01:05:54,667 اوه، نه، نه، نه. داغه، داغه. 1064 01:05:54,750 --> 01:05:56,250 نه، دست نزن. به اون دست نزن. 1065 01:05:56,333 --> 01:05:57,708 داغه. 1066 01:06:04,167 --> 01:06:06,833 بشین. خیلی خوبه. خیلی خوبه. بله. 1067 01:06:06,917 --> 01:06:08,583 - [ویکتور می‌خندد] - [ناله] 1068 01:06:08,667 --> 01:06:10,917 بله. حالا، ببین اینجا چی دارم. 1069 01:06:11,000 --> 01:06:12,750 به این نگاه کن. این چیه؟ 1070 01:06:12,833 --> 01:06:14,750 این چیز عجیب چیه؟ مراقب باش. 1071 01:06:15,625 --> 01:06:17,292 [می‌خندد] تو خیلی قوی هستی. 1072 01:06:17,375 --> 01:06:20,417 - بله. و اینطوری. ها؟ - [صدای بسته شدن دستبند] 1073 01:06:20,500 --> 01:06:24,208 بله، یکی دیگه می‌خوای؟ بله، این یکی درست اینجا میره. 1074 01:06:24,292 --> 01:06:25,292 کلید. 1075 01:06:26,292 --> 01:06:27,750 [آهسته] ویکتور. 1076 01:06:30,333 --> 01:06:32,208 این تو رو خوب و گرم نگه میداره. 1077 01:06:32,292 --> 01:06:34,458 پتوی خوب برای گرم نگه داشتنت. 1078 01:06:34,542 --> 01:06:36,792 - [آهسته] ویکتور. - بسیار خب. 1079 01:06:38,542 --> 01:06:39,542 تو بمون. 1080 01:06:40,375 --> 01:06:41,917 تو الان اینجا بمون. 1081 01:06:43,125 --> 01:06:45,292 - [ناله آرام] - الان اینجا بمون. 1082 01:06:46,750 --> 01:06:48,458 من برمی‌گردم. بسیار خب. همونجا بمون. 1083 01:06:51,333 --> 01:06:53,375 - ویکتور. - [صدای زنجیر] 1084 01:06:53,458 --> 01:06:56,417 نه، نه، نه، نه، نه. همه چیز خوبه. 1085 01:06:57,083 --> 01:06:58,083 برمی‌گردم. 1086 01:07:05,000 --> 01:07:07,417 - ویکتور. - [موسیقی کلاسیک احساسی پخش می‌شود] 1087 01:07:07,500 --> 01:07:08,500 ویکتور. 1088 01:07:09,375 --> 01:07:11,500 [ویکتور] همه چیز برایش جدید بود. 1089 01:07:12,500 --> 01:07:16,750 گرما، سرما، نور، تاریکی. 1090 01:07:17,542 --> 01:07:19,542 و من آنجا بودم تا او را شکل دهم. 1091 01:07:21,083 --> 01:07:23,625 هرگز فکر نکردم که بعد از آفرینش چه خواهد شد. 1092 01:07:24,708 --> 01:07:26,958 و با رسیدن به لبه زمین، 1093 01:07:28,125 --> 01:07:30,375 دیگر افقی باقی نمانده بود. 1094 01:07:33,458 --> 01:07:35,875 این دستاورد غیرطبیعی به نظر می‌رسید. 1095 01:07:39,792 --> 01:07:41,958 خالی از معنا. 1096 01:07:44,583 --> 01:07:46,375 و این مرا بسیار آزار می‌داد. 1097 01:07:47,667 --> 01:07:49,917 مردانت می‌خواهند برگردند. 1098 01:07:50,000 --> 01:07:51,375 بله؟ 1099 01:07:51,458 --> 01:07:52,667 احتمالا. 1100 01:07:54,708 --> 01:07:57,083 اما به محض اینکه آزاد شویم، بادبان‌ها را به جلو می‌کشیم. 1101 01:07:57,167 --> 01:07:58,458 مهم نیست چه هزینه‌ای داشته باشد. 1102 01:07:58,542 --> 01:08:00,042 تو هم جنون من را داری. 1103 01:08:01,542 --> 01:08:02,833 [خنده توخالی] 1104 01:08:02,917 --> 01:08:06,167 شاید نکته ظریف‌تری در گفتن داستانم به شما باشد. 1105 01:08:06,250 --> 01:08:08,292 بارون، چه باشد چه نباشد... 1106 01:08:11,125 --> 01:08:12,458 دوست دارم آن را بشنوم. 1107 01:08:14,458 --> 01:08:16,292 [ویکتور] هفته‌ها گذشت، 1108 01:08:16,375 --> 01:08:20,083 و با افزایش سریع قدرتش، توان من تحلیل رفت. 1109 01:08:20,708 --> 01:08:24,167 متاسفانه، هیچ زبان یا پیشرفت دیگری رخ نداد. 1110 01:08:25,125 --> 01:08:26,833 نه، نه، نه، نه، نه، نه. 1111 01:08:27,833 --> 01:08:30,083 پایین، پایین، پایین، پایین. 1112 01:08:30,625 --> 01:08:31,625 بله، درست شد. 1113 01:08:32,042 --> 01:08:33,833 درست شد. همانجا بمان. بمان. 1114 01:08:35,958 --> 01:08:37,125 [ویکتور آه می‌کشد] 1115 01:08:37,208 --> 01:08:38,208 بله، این تو هستی. 1116 01:08:38,917 --> 01:08:40,583 این تو هستی. خوبه؟ 1117 01:08:46,708 --> 01:08:48,667 اوه، بله، این خیلی خوب داره التیام پیدا می‌کنه. 1118 01:08:50,667 --> 01:08:51,750 من خسته‌ام. 1119 01:08:53,875 --> 01:08:55,333 من نخوابیده‌ام. 1120 01:08:56,833 --> 01:09:00,958 حتی یک ذره هم نخوابیده‌ام. 1121 01:09:01,500 --> 01:09:02,958 مراقب تو بودم. 1122 01:09:03,917 --> 01:09:05,333 من اصلاح صورتت را تمام کردم. 1123 01:09:05,417 --> 01:09:07,167 [ناله آرام] 1124 01:09:10,667 --> 01:09:12,500 نه، نه، وایسا، وایسا. 1125 01:09:12,583 --> 01:09:14,917 - ولم کن. نه، نه، نه، نه، نه، نه. باز کن. - [صدای چکیدن خون] 1126 01:09:15,000 --> 01:09:17,083 دستت رو باز کن. باز کن. بازش کن. 1127 01:09:18,917 --> 01:09:19,917 [آهی می کشد] 1128 01:09:21,125 --> 01:09:22,333 داری چیکار می کنی؟ 1129 01:09:23,167 --> 01:09:24,667 نگاه کن. ببین چه کار کردی. 1130 01:09:24,750 --> 01:09:27,792 باید به من گوش کنی. باید گوش کنی. گفتم بندازش. 1131 01:09:28,500 --> 01:09:31,292 حماقت! نه. وایسا. 1132 01:09:32,250 --> 01:09:33,083 بیا اینجا. 1133 01:09:33,167 --> 01:09:35,583 - ویکتور. - نه، به من دست نزن! 1134 01:09:35,667 --> 01:09:37,083 هیچ وقت به من دست نزن! 1135 01:09:44,125 --> 01:09:45,125 بیا اینجا. 1136 01:09:46,167 --> 01:09:47,833 من این کارو نکردم. تو این کارو کردی. 1137 01:09:49,417 --> 01:09:51,125 [نفس عمیق می کشد] 1138 01:09:53,208 --> 01:09:54,292 زخم. 1139 01:09:55,542 --> 01:09:56,542 بسته شده. 1140 01:09:57,250 --> 01:09:58,500 اما چطور؟ 1141 01:09:58,583 --> 01:09:59,792 [آه و ناله سوژه] 1142 01:10:00,958 --> 01:10:02,792 - [غرش آرام] - بسیار خب. 1143 01:10:05,583 --> 01:10:07,292 - [به غرش ادامه می دهد] - نه، نه، نه. 1144 01:10:08,667 --> 01:10:09,667 نه. 1145 01:10:11,625 --> 01:10:12,792 نه. 1146 01:10:14,208 --> 01:10:16,833 - بسیار خب. بسیار خب. - [غرش متوقف می شود] 1147 01:10:18,792 --> 01:10:19,792 [شیهه اسب] 1148 01:10:23,667 --> 01:10:25,292 مطمئنم همه چیز خوب است. 1149 01:10:28,083 --> 01:10:29,583 به زودی به آنجا خواهیم رسید. 1150 01:10:29,667 --> 01:10:30,667 [صدای برخورد دستبند] 1151 01:10:31,875 --> 01:10:33,792 می‌دانم که تو افکاری داری. می‌دانم. 1152 01:10:33,875 --> 01:10:35,042 می‌دانم که داری. 1153 01:10:35,125 --> 01:10:37,750 جایی در آنجا. جایی در آنجا تو افکاری داری. 1154 01:10:37,833 --> 01:10:39,792 هوم؟ نداری؟ 1155 01:10:40,458 --> 01:10:41,792 چیزی که شاید بخواهی بگویی؟ 1156 01:10:41,875 --> 01:10:43,875 هرچقدر هم درهم و برهم، هرچقدر هم گیج‌کننده؟ 1157 01:10:44,458 --> 01:10:45,625 هوم؟ چیزی؟ 1158 01:10:46,417 --> 01:10:47,542 آیا بیش از حد فرض می‌کنم؟ 1159 01:10:47,625 --> 01:10:48,667 ویکتور. 1160 01:10:48,750 --> 01:10:51,792 بله، بله، بله، بله، بله! 1161 01:10:51,875 --> 01:10:53,750 این مقدار را ما ثابت کرده‌ایم. 1162 01:10:53,833 --> 01:10:56,042 این اسم من است. اسم من ویکتور است. 1163 01:10:56,125 --> 01:10:59,208 آیا چیز دیگری هست که بتوانی بگویی؟ اصلا چیزی؟ هوم؟ 1164 01:11:00,708 --> 01:11:02,000 چیزی؟ چیزی؟ 1165 01:11:02,083 --> 01:11:03,958 اوم، خورشید، هوم؟ 1166 01:11:04,792 --> 01:11:08,917 سرد. باران. خون. چیزی. 1167 01:11:09,000 --> 01:11:10,875 چکمه. میتونی بگی "چکمه"؟ 1168 01:11:11,708 --> 01:11:12,583 ویکتور. 1169 01:11:12,667 --> 01:11:14,167 [ویکتور با ناامیدی میخندد] 1170 01:11:14,250 --> 01:11:17,167 نه، بله، نه، بله! چطوره… 1171 01:11:17,250 --> 01:11:18,958 چطوره "دست"؟ میتونی بگی "دست"؟ 1172 01:11:19,042 --> 01:11:21,750 - دست. دست. - [غرش میکند] 1173 01:11:24,667 --> 01:11:27,333 اوه. اوه، اوه. از من میترسی؟ 1174 01:11:28,625 --> 01:11:30,250 از من میترسی؟ 1175 01:11:30,333 --> 01:11:32,583 چرا؟ چرا باید از من بترسی؟ 1176 01:11:32,667 --> 01:11:34,042 من بهت آسیب نمیزنم. 1177 01:11:34,708 --> 01:11:36,417 من بهت آسیب نمیزنم. من تو رو ساختم. 1178 01:11:37,000 --> 01:11:38,292 من سازنده تو هستم! بس کن! 1179 01:11:38,375 --> 01:11:40,458 - [ناله] - [کوبیدن خفه روی در] 1180 01:11:48,333 --> 01:11:49,667 [نفس نفس زدن شدید] 1181 01:11:54,208 --> 01:11:55,208 اوه. 1182 01:11:56,458 --> 01:11:58,292 تو اینجایی. تو واقعا اینجایی. 1183 01:11:59,167 --> 01:12:00,875 بیا دیگه. بیا، بیا. 1184 01:12:02,417 --> 01:12:04,917 باید بهت بگم. چیزهای زیادی برای نشان دادن به تو دارم، الیزابت. 1185 01:12:05,000 --> 01:12:06,917 باورت نمیشه. فوق العاده است. 1186 01:12:07,000 --> 01:12:08,625 بیا، بیا، اول یادداشت هام رو بهت نشون میدم. 1187 01:12:08,708 --> 01:12:10,208 عموی من اینجاست؟ 1188 01:12:11,000 --> 01:12:12,000 چی؟ 1189 01:12:12,667 --> 01:12:13,875 عموی من، اون اینجاست؟ 1190 01:12:13,958 --> 01:12:14,958 نه، نه. 1191 01:12:15,375 --> 01:12:17,083 نه، من تنهام. اون اینجا نیست. 1192 01:12:17,167 --> 01:12:19,958 - اون... اون تا چند روز دیگه برمیگرده. - خیلی خوب به نظر نمیای، ویکتور. 1193 01:12:20,042 --> 01:12:22,833 اوه، من هرگز اینقدر خوب نبودم! من هرگز ذهنی روشن تر از این نداشتم! بیا، بیا! 1194 01:12:23,333 --> 01:12:24,542 تب داری؟ 1195 01:12:25,250 --> 01:12:27,542 من فقط خیلی هیجان زده ام که تو رو می بینم. [خنده] 1196 01:12:27,625 --> 01:12:30,000 من وجد زده ام. ارواح من رو خیلی بالا بردن. 1197 01:12:30,083 --> 01:12:32,250 فوق العاده… 1198 01:12:32,792 --> 01:12:34,417 [از دور] ویکتور… 1199 01:12:36,333 --> 01:12:39,458 [ویلیام] ویکتور. ویکتور. [ادامه نامفهوم] 1200 01:12:59,750 --> 01:13:02,583 - [موسیقی ملایم اثیری در حال پخش] - [صدای زنجیر] 1201 01:13:35,958 --> 01:13:37,958 [موسیقی ملایم اثیری ادامه دارد] 1202 01:13:53,875 --> 01:13:56,583 - [تنفس الیزابت با لرزش] - [ناله آرام] 1203 01:14:20,417 --> 01:14:22,125 [خنده آرام] 1204 01:14:35,292 --> 01:14:37,292 [نفس نفس زدن آرام الیزابت] 1205 01:14:53,500 --> 01:14:54,875 چه کسی به تو آسیب زد؟ 1206 01:14:55,750 --> 01:14:57,500 باید این را به تو نشان دهم، ویلیام. 1207 01:14:58,542 --> 01:15:00,042 اجازه بده آن را برایت مرتب کنم. 1208 01:15:00,125 --> 01:15:02,333 و من هم چیزی دارم که به تو نشان دهم. 1209 01:15:04,042 --> 01:15:06,000 من با انجمن سلطنتی پزشکی صحبت کرده‌ام. 1210 01:15:06,708 --> 01:15:09,167 - آنها علاقه مند به دیدن تو هستند. - نه، نه، نه، هنوز نه. 1211 01:15:09,833 --> 01:15:11,083 هنوز کاملاً آماده نیستم. 1212 01:15:12,333 --> 01:15:14,417 [ویلیام] فکر می‌کردم همیشه همینو می‌خواستی. 1213 01:15:14,500 --> 01:15:16,208 [الیزابت نفس‌نفس می‌زند] 1214 01:15:18,417 --> 01:15:19,542 اون مرد. 1215 01:15:20,500 --> 01:15:22,208 - اون مرد پایین. - دیدیش؟ 1216 01:15:22,917 --> 01:15:25,167 اون یه بیماره؟ یه قربانیه؟ 1217 01:15:27,083 --> 01:15:29,208 زخم‌هاش. تو اونو اینجوری زخمی کردی. 1218 01:15:29,292 --> 01:15:32,000 نه، نه، نه. این دنیا بود که بهش آسیب زد، الیزابت. 1219 01:15:32,083 --> 01:15:33,792 من... من بهش زندگی دادم. 1220 01:15:35,417 --> 01:15:37,292 من بهش زندگی دادم. 1221 01:15:39,000 --> 01:15:40,042 بالا، بالا، بالا. 1222 01:15:40,875 --> 01:15:41,875 زود باش. 1223 01:15:44,125 --> 01:15:45,250 آروم، آروم، آروم... 1224 01:15:45,333 --> 01:15:47,542 او هنوز داره به محیط اطرافش عادت میکنه. 1225 01:15:48,917 --> 01:15:50,417 - [غرش آرام] - [ویکتور هیس میکند] 1226 01:15:51,125 --> 01:15:53,167 ویلیام، این قویه. 1227 01:15:53,250 --> 01:15:55,125 - تو انجامش دادی. - [ویکتور] خیلی قویه. 1228 01:15:55,792 --> 01:15:56,792 تو انجامش دادی. 1229 01:15:57,333 --> 01:15:59,125 تمام سیستم هاش کار میکنن. 1230 01:15:59,208 --> 01:16:00,333 - همه چیز داره ترمیم میشه. - [صدای شکستن گردن] 1231 01:16:01,792 --> 01:16:04,583 و ترمیم نامنظمه، بله. 1232 01:16:05,083 --> 01:16:06,917 - اما فوق العاده است. - [ناله آرام] 1233 01:16:11,000 --> 01:16:12,125 [صدای زنجیر] 1234 01:16:14,417 --> 01:16:16,125 چرا او را اینجا زنجیر کرده اند؟ 1235 01:16:16,208 --> 01:16:17,875 برای ایمنی خودش و برای ایمنی من، 1236 01:16:17,958 --> 01:16:21,625 و تمیز کردن و نگهداری آن آسان است. 1237 01:16:21,708 --> 01:16:23,292 و او بیشتر از این نمی داند. 1238 01:16:24,500 --> 01:16:25,500 اما تو می دانی. 1239 01:16:28,708 --> 01:16:29,917 آیا هارلاندر می داند؟ 1240 01:16:32,375 --> 01:16:35,000 ما باید همه چیز را برای لحظه بازگشت او آماده کنیم. 1241 01:16:35,083 --> 01:16:37,875 - [ویکتور] البته. - و همه چیز را مرتب و آراسته داشته باشیم. 1242 01:16:40,750 --> 01:16:42,500 آیا او باهوش است؟ 1243 01:16:46,375 --> 01:16:48,125 ویکتور، آیا او باهوش است؟ 1244 01:16:59,708 --> 01:17:01,333 [صدای غرش رعد] 1245 01:17:02,625 --> 01:17:05,250 [ویلیام] نمی‌تونم درک کنم دقیقا چطور کاری رو که کردی انجام دادی، 1246 01:17:05,833 --> 01:17:07,750 اما ابعادش از من پنهون نیست. 1247 01:17:10,292 --> 01:17:14,000 ویکتور، تا حالا از خودت پرسیدی، 1248 01:17:15,042 --> 01:17:16,917 از بین تمام اجزایی که اون مرد رو تشکیل میدن، 1249 01:17:17,833 --> 01:17:20,500 کدوم یکی روح رو در خودش نگه میداره؟ 1250 01:17:26,458 --> 01:17:27,958 نه، نپرسیدم. 1251 01:17:28,583 --> 01:17:32,542 [ویلیام] یه چیز خیلی آزاردهنده‌ای در مورد اون موجود اون پایین وجود داره. 1252 01:17:33,208 --> 01:17:36,500 کج و کوله، مثل یه شکلی که داره از پشت یه آینه مضحک دزدکی نگاه میکنه. 1253 01:17:37,208 --> 01:17:38,458 اما متحرک. 1254 01:17:39,292 --> 01:17:40,458 متحرک توسط چی؟ 1255 01:17:40,542 --> 01:17:43,375 - [موسیقی کلاسیک ملایم در حال پخش] - [صدای زنجیر] 1256 01:18:27,917 --> 01:18:29,542 [ناله های آرام] 1257 01:18:32,083 --> 01:18:34,250 [ادامه موسیقی کلاسیک ملایم] 1258 01:18:37,375 --> 01:18:38,375 [صدای زنجیر] 1259 01:18:42,083 --> 01:18:43,500 [صدای غرش رعد] 1260 01:18:43,583 --> 01:18:45,250 [ناله های آرام] 1261 01:18:45,333 --> 01:18:46,375 درد داره؟ 1262 01:18:54,500 --> 01:18:55,500 یک برگ؟ 1263 01:18:55,958 --> 01:18:56,958 برای من؟ 1264 01:18:57,833 --> 01:18:58,958 ممنونم. 1265 01:19:03,042 --> 01:19:04,375 زیبا نیست؟ 1266 01:19:05,875 --> 01:19:06,875 این برای منه؟ 1267 01:19:08,583 --> 01:19:09,958 من الیزابت هستم. 1268 01:19:11,625 --> 01:19:13,583 میتونی بگی "الیزابت"؟ 1269 01:19:14,292 --> 01:19:15,292 الیزابت. 1270 01:19:16,625 --> 01:19:19,167 گلوم صدا تولید میکنه. 1271 01:19:19,750 --> 01:19:20,833 الیزابت. 1272 01:19:37,750 --> 01:19:38,917 من الان میرم. 1273 01:19:53,750 --> 01:19:56,958 الیزا… بث. 1274 01:19:58,833 --> 01:20:00,583 [ویکتور] نباید به آن نزدیک شوی. 1275 01:20:02,667 --> 01:20:03,667 «آن»؟ 1276 01:20:05,667 --> 01:20:07,667 آن. بله. 1277 01:20:08,250 --> 01:20:09,875 من معتقدم در آن حیات وجود دارد، 1278 01:20:09,958 --> 01:20:13,458 اما نه جرقه‌ی هوشی که من در نظر داشتم. 1279 01:20:13,542 --> 01:20:15,167 شاید نه آنطور که تو درک می کنی. 1280 01:20:15,250 --> 01:20:16,875 یه چیزی اشتباه پیش رفت. 1281 01:20:16,958 --> 01:20:19,375 یک انسداد، یک بخیه، یک اتصال. 1282 01:20:19,458 --> 01:20:21,958 تو، ویکتور فرانکنشتاین بزرگ، اشتباه کردی؟ 1283 01:20:22,042 --> 01:20:24,250 موجود فقط یک کلمه را می داند، و فقط یک کلمه. 1284 01:20:24,333 --> 01:20:26,292 «ویکتور، ویکتور، ویکتور، ویکتور.» 1285 01:20:26,375 --> 01:20:28,875 فقط آن را بدون هیچ دلیل و منطقی تکرار می کند. 1286 01:20:28,958 --> 01:20:31,958 شاید فعلا آن کلمه برای او همه چیز باشد. 1287 01:20:32,042 --> 01:20:35,375 چه می‌شد اگر در نو شدن، روحی که به او جان می‌بخشد ساده‌تر باشد، 1288 01:20:35,458 --> 01:20:36,625 - خالص‌تر... - [تمسخر] خالص‌تر؟ 1289 01:20:36,708 --> 01:20:39,292 - خالص‌تر از روح یک انسان معمولی؟ - [خنده] 1290 01:20:43,292 --> 01:20:44,917 چه می‌شد اگر، بدون محدودیت گناه، 1291 01:20:45,000 --> 01:20:47,875 نفس خالق ما مستقیماً وارد این جسم زخمی می‌شد؟ 1292 01:20:47,958 --> 01:20:50,083 خدای من، الیزابت. 1293 01:20:51,917 --> 01:20:54,042 اگر می‌توانستم خودم را مجبور به باور آن کنم، 1294 01:20:54,125 --> 01:20:58,167 تمایلم این بود که در تو برای آن چیز جاذبه ببینم. 1295 01:20:58,250 --> 01:20:59,625 درک. 1296 01:21:00,625 --> 01:21:01,917 در آن چشم‌ها درد را دیدم، 1297 01:21:02,000 --> 01:21:04,042 و درد چیست اگر نه گواهی بر هوش؟ 1298 01:21:04,125 --> 01:21:05,833 درد من چی؟ 1299 01:21:05,917 --> 01:21:07,458 درباره چیزی که از من دریغ کردی چی؟ 1300 01:21:08,917 --> 01:21:10,500 آنچه قلبم می‌خواهد… 1301 01:21:11,875 --> 01:21:13,625 قلبت؟ [خنده آرام] 1302 01:21:16,333 --> 01:21:17,667 از تمام آناتومی بدن انسان، 1303 01:21:17,750 --> 01:21:20,333 این عضوی است که از درک تو دورتر است. 1304 01:21:21,333 --> 01:21:23,708 فقط هیولاها نقش خدا را بازی می‌کنند، بارون. 1305 01:21:28,250 --> 01:21:29,167 [صدای برخورد فلزات] 1306 01:21:29,250 --> 01:21:32,000 [ویکتور] خالص‌تر از انسان معمولی، هوم؟ 1307 01:21:32,875 --> 01:21:34,083 [ویکتور می‌خندد] 1308 01:21:36,542 --> 01:21:39,500 و من، به نحوی، آدم بده. اوهوم. 1309 01:21:40,875 --> 01:21:42,625 قلب تو پاکه؟ 1310 01:21:43,375 --> 01:21:44,917 بهت اطمینان میدم که نیست. 1311 01:21:45,417 --> 01:21:47,125 من باید بدونم. من اون رو اونجا گذاشتم. 1312 01:21:47,625 --> 01:21:48,625 بلند شو. 1313 01:21:59,792 --> 01:22:00,958 بیا دوباره امتحان کنیم. 1314 01:22:04,208 --> 01:22:05,292 حالا پاتو بده به من. 1315 01:22:06,167 --> 01:22:07,167 پا! 1316 01:22:07,667 --> 01:22:09,417 - [نفس نفس زدن] - پاتو بده به من! 1317 01:22:10,375 --> 01:22:12,750 درد نشانه هوشه، اینطور نیست؟ 1318 01:22:13,333 --> 01:22:15,542 - خب، بیا این نظریه رو امتحان کنیم. - [ناله] 1319 01:22:15,625 --> 01:22:17,458 پاتو بده به من! 1320 01:22:18,208 --> 01:22:19,208 پا! 1321 01:22:20,083 --> 01:22:21,000 پا! 1322 01:22:21,083 --> 01:22:22,875 - بجنب! - [نفس نفس زدن] 1323 01:22:22,958 --> 01:22:24,167 بده به من، ای هیولا! 1324 01:22:25,208 --> 01:22:28,042 - [ناله آرام] - پاتو بده به من! 1325 01:22:28,792 --> 01:22:29,958 [غرش آرام] 1326 01:22:30,042 --> 01:22:31,042 پا! 1327 01:22:31,667 --> 01:22:33,542 [غُرش] 1328 01:22:34,125 --> 01:22:35,708 - [صدای میله] - ویکتور! 1329 01:22:37,250 --> 01:22:38,917 ویکتور! 1330 01:22:41,375 --> 01:22:43,208 ویکتور! 1331 01:22:43,292 --> 01:22:46,292 ویکتور! ویکتور! 1332 01:22:46,917 --> 01:22:47,958 چی شده، ویکتور؟ 1333 01:22:49,292 --> 01:22:51,458 بیا. بیا. [نفس نفس زدن] 1334 01:22:51,542 --> 01:22:53,917 من شکست خوردم. اشتباه کردم. 1335 01:22:54,667 --> 01:22:56,667 - نه، تو شکست نخوردی. من مقالاتت رو دیدم. - من شکست خوردم. 1336 01:22:56,750 --> 01:22:58,792 - عالیه. - اون موجود به شدت خطرناکه. 1337 01:22:58,875 --> 01:23:00,625 اونجا نیست... ویکتور. 1338 01:23:01,125 --> 01:23:03,125 بذارید منتظر هارلندر بمونیم و با هم بحث کنیم. 1339 01:23:03,208 --> 01:23:05,542 ویلیام، یه چیزی هست که باید بدونی. 1340 01:23:06,333 --> 01:23:07,625 یه چیزی هست که باید بهت نشون بدم. 1341 01:23:07,708 --> 01:23:08,708 [در باز می شود] 1342 01:23:13,542 --> 01:23:16,375 - [ویلیام] ها... هارلندر… - در یک خشم آنی، او را کشت. 1343 01:23:17,958 --> 01:23:19,375 [ویلیام با لرزش نفس می کشد] 1344 01:23:22,708 --> 01:23:25,875 حالا می فهمی چرا مردد بودم که این را با تو در میان بگذارم؟ 1345 01:23:26,500 --> 01:23:28,208 و قطعاً نه با الیزابت. 1346 01:23:31,083 --> 01:23:33,500 پ... پس حالا چه باید کرد؟ 1347 01:23:34,125 --> 01:23:34,958 چی؟ 1348 01:23:35,042 --> 01:23:36,667 - چه باید کرد؟ - "چه باید کرد"؟ 1349 01:23:36,750 --> 01:23:38,458 باید الیزابت را به وین برگردانی. 1350 01:23:38,542 --> 01:23:41,792 بهش بگو یه اتفاق فوری افتاده و باید فوراً بری. 1351 01:23:41,875 --> 01:23:43,250 اون رو در تاریکی نگه دار. 1352 01:23:44,542 --> 01:23:46,083 به خاطر امنیت خودش. 1353 01:23:46,167 --> 01:23:47,583 باید همون کاری رو بکنی که میگم. 1354 01:23:47,667 --> 01:23:50,458 ما خیلی زود برمی گردیم. اما فعلاً این بهترین کاره. 1355 01:23:51,708 --> 01:23:53,750 حالا لطفاً سوار کالسکه شو. 1356 01:24:06,792 --> 01:24:08,917 این موجود، فکر می‌کنی طول عمرش چقدر باشه؟ 1357 01:24:09,917 --> 01:24:12,667 کوتاه. خیلی کوتاه، مطمئنم. 1358 01:24:16,958 --> 01:24:19,208 [موسیقی پر تعلیق پخش می‌شود] 1359 01:24:59,375 --> 01:25:01,125 یه حس وحشتناک دارم. 1360 01:25:05,167 --> 01:25:06,375 چی شده؟ 1361 01:25:07,667 --> 01:25:08,958 کالسکه رو برگردون. 1362 01:25:10,083 --> 01:25:11,500 تو برو وین. 1363 01:25:12,833 --> 01:25:15,917 کالسکه رو برگردون وگرنه می‌پرم. اون می‌خواد بکشتش. 1364 01:25:22,917 --> 01:25:23,958 [صدای برخورد قوطی] 1365 01:25:25,500 --> 01:25:27,042 یه کلمه بگو. 1366 01:25:27,125 --> 01:25:28,583 یه کلمه دیگه. یه چیزی. 1367 01:25:29,583 --> 01:25:30,583 بذار نجاتت بدم. 1368 01:25:35,917 --> 01:25:37,792 - ویکتور. - هوم. 1369 01:25:37,875 --> 01:25:40,042 [موسیقی پر تعلیق ادامه دارد] 1370 01:25:44,875 --> 01:25:46,958 الیزابت. 1371 01:25:54,667 --> 01:25:56,667 [موسیقی شوم پخش می‌شود] 1372 01:26:00,125 --> 01:26:01,125 [ناله‌ها] 1373 01:26:04,917 --> 01:26:07,417 - [شعله زبانه می‌کشد] - [موسیقی شوم تشدید می‌شود] 1374 01:26:18,667 --> 01:26:19,667 [نفس‌نفس زدن] 1375 01:26:22,625 --> 01:26:24,667 [صدای سوت بخار] 1376 01:26:24,750 --> 01:26:26,375 [صدای زنجیر] 1377 01:26:27,500 --> 01:26:30,917 [فریاد زدن] ویکتور! ویکتور! 1378 01:26:31,000 --> 01:26:32,000 [نفس‌بریده] 1379 01:26:36,708 --> 01:26:38,625 - ویکتور! - [صدای زنجیر] 1380 01:26:39,333 --> 01:26:41,750 - ویکتور! - [موسیقی شوم تشدید می‌شود] 1381 01:26:51,000 --> 01:26:52,000 [ناله‌ها] 1382 01:26:54,375 --> 01:26:56,083 [آه و ناله‌های دردناک] 1383 01:27:00,167 --> 01:27:02,125 [جیغ] 1384 01:27:05,042 --> 01:27:06,500 [انفجارها] 1385 01:27:13,333 --> 01:27:14,708 [شیهه اسب در دوردست] 1386 01:27:14,792 --> 01:27:16,792 [ادامه انفجارها] 1387 01:27:31,458 --> 01:27:33,708 [ویکتور] اما این پایان کار نبود. 1388 01:27:33,792 --> 01:27:37,083 در جستجوی زندگی، مرگ را آفریدم. 1389 01:27:38,250 --> 01:27:40,667 - [در زدن] - [فریادهای فوری از بیرون] 1390 01:27:43,333 --> 01:27:45,958 به نظر می‌رسد که باید دوباره برای مردانم سخنرانی کنم. 1391 01:27:49,000 --> 01:27:50,208 [ناله] 1392 01:27:50,292 --> 01:27:51,292 نگران نباش. 1393 01:27:52,000 --> 01:27:53,000 آنها به حرف من گوش می دهند. 1394 01:27:53,792 --> 01:27:54,833 [صدای سوت باد] 1395 01:27:55,583 --> 01:27:57,125 [ناله اندرسون] 1396 01:27:57,208 --> 01:27:58,500 - [غرش می کند] - [ویکتور] نه، نه، متوقف شو! 1397 01:27:58,583 --> 01:28:00,375 به او آسیب نرسان! من اینجا هستم. 1398 01:28:00,958 --> 01:28:02,750 - مرا ببر. - [غرغر می کند] 1399 01:28:02,833 --> 01:28:04,042 [اندرسون] ادامه بده، هیولا. 1400 01:28:04,125 --> 01:28:07,583 ما را هر دو بکش. داستان سازنده ات را تایید کن. 1401 01:28:08,083 --> 01:28:10,667 [موسیقی تاریک پخش می شود] 1402 01:28:11,250 --> 01:28:12,250 [سرفه های ضعیف] 1403 01:28:13,500 --> 01:28:18,042 سازنده ام... داستانش را گفت. 1404 01:28:19,292 --> 01:28:20,583 [غرش آرام] 1405 01:28:23,875 --> 01:28:26,667 پس من هم داستانم را برایت خواهم گفت. 1406 01:28:28,542 --> 01:28:30,083 [موسیقی دراماتیک و شوم پخش می شود] 1407 01:28:42,792 --> 01:28:44,167 [فریاد] ویکتور! 1408 01:28:44,250 --> 01:28:48,417 - ویکتور! ویکتور! ویکتور! - [صدای زنجیر] 1409 01:28:48,500 --> 01:28:52,708 [موجود] نامت را صدا زدم و فهمیدم که تنها هستم. 1410 01:28:55,500 --> 01:28:56,958 [انفجارها] 1411 01:28:58,042 --> 01:29:00,042 - [شکستن شیشه] - [صدای جیر جیر میله] 1412 01:29:09,750 --> 01:29:11,750 [صدای جیر جیر میله] 1413 01:29:15,333 --> 01:29:16,750 [فشار] 1414 01:29:20,917 --> 01:29:21,958 [انفجار] 1415 01:29:26,792 --> 01:29:28,792 [موسیقی شوم تشدید می شود] 1416 01:29:31,958 --> 01:29:33,250 [دستبندها خرد می شوند] 1417 01:29:40,667 --> 01:29:41,667 [صدای انفجار بخار] 1418 01:29:41,750 --> 01:29:43,125 [صدای غرش شعله] 1419 01:29:55,667 --> 01:29:57,250 [ادامه انفجارها] 1420 01:30:05,750 --> 01:30:08,958 - [پخش موسیقی مالیخولیایی] - [ادامه انفجارها در دوردست] 1421 01:30:30,542 --> 01:30:31,542 [خنده های خفه] 1422 01:30:32,542 --> 01:30:33,667 [عوق زدن] 1423 01:30:36,542 --> 01:30:38,250 [ادامه انفجارها در دوردست] 1424 01:30:38,333 --> 01:30:39,958 [خس خس] 1425 01:30:40,792 --> 01:30:41,917 [ناله] 1426 01:30:55,167 --> 01:30:57,500 - [خس خس] - [صدای قارقار کلاغ ها] 1427 01:31:19,250 --> 01:31:21,250 [صدای قارقار کلاغ ها] 1428 01:31:42,000 --> 01:31:43,000 [ناله های آرام] 1429 01:31:55,583 --> 01:31:56,708 [خرناس گوزن] 1430 01:32:04,333 --> 01:32:05,333 [ناله گوزن] 1431 01:32:09,375 --> 01:32:10,792 [خرناس کشیدن گوزن] 1432 01:32:19,125 --> 01:32:20,125 [مکیدن] 1433 01:32:32,250 --> 01:32:33,500 [خنده های کوتاه] 1434 01:32:36,625 --> 01:32:37,625 [خرناس گوزن] 1435 01:32:43,208 --> 01:32:44,625 [خنده های کوتاه] 1436 01:32:49,708 --> 01:32:51,167 - [شلیک گلوله] - [ناله گوزن] 1437 01:32:51,250 --> 01:32:52,792 [قارقار پرندگان] 1438 01:32:52,875 --> 01:32:54,208 - اون چیه؟ - بهش شلیک کن! 1439 01:32:54,292 --> 01:32:55,875 - [شکارچی ۱] شلیک کن! - [ناله می‌کند] 1440 01:32:56,833 --> 01:32:58,667 [موسیقی پرتنش پخش می‌شود] 1441 01:32:58,750 --> 01:33:00,167 [غرش می‌کند] 1442 01:33:00,958 --> 01:33:02,333 - [شکارچی ۲] گرفتیش؟ 1443 01:33:03,583 --> 01:33:05,542 [صدای کلاغ‌ها] 1444 01:33:05,625 --> 01:33:06,708 - [شکارچی ۲] کجاست؟ 1445 01:33:06,792 --> 01:33:07,792 [صدای شلیک گلوله] 1446 01:33:09,333 --> 01:33:10,458 [آه و ناله] 1447 01:33:18,292 --> 01:33:19,500 [صدای غرش رعد و برق] 1448 01:33:24,917 --> 01:33:25,917 [نفس‌های آرام] 1449 01:33:27,083 --> 01:33:29,000 [موجود] زخم‌هایم التیام یافته بودند. 1450 01:33:31,917 --> 01:33:35,708 اما احساس سرما می‌کردم، خیلی سرد. 1451 01:33:35,792 --> 01:33:37,792 [موسیقی مالیخولیایی پخش می‌شود] 1452 01:33:47,250 --> 01:33:48,458 [صدای جیرجیر موش‌ها] 1453 01:34:10,125 --> 01:34:11,750 [صدای جیرجیر موش‌ها] 1454 01:34:26,958 --> 01:34:27,958 [لرزیدن] 1455 01:34:34,625 --> 01:34:35,792 [ناله‌های آرام] 1456 01:34:40,792 --> 01:34:42,333 [جیرجیر] 1457 01:35:06,958 --> 01:35:07,958 [در باز می‌شود] 1458 01:35:08,542 --> 01:35:10,542 - [مرد] میتونی آتیش رو روشن کنی؟ - [زن] باشه. 1459 01:35:10,625 --> 01:35:12,625 [مرد] و من هم تا جایی که بتونم محل نگهداری دام رو تعمیر میکنم. 1460 01:35:15,167 --> 01:35:17,167 [موسیقی دلهره‌آور پخش می‌شود] 1461 01:35:19,333 --> 01:35:20,792 حالت خوبه پس؟ پیداش کردی؟ 1462 01:35:20,875 --> 01:35:23,375 [شکارچی ۱] نه، همه جا رو گشتیم. نتونستیم اون چیز رو پیدا کنیم. 1463 01:35:23,458 --> 01:35:25,083 اگرچه دو بار بهش شلیک کردیم. 1464 01:35:25,167 --> 01:35:27,333 [شکارچی ۲] رد خون حدود یک مایل از اینجا قطع شد. 1465 01:35:27,417 --> 01:35:29,250 [مرد] باشه. بیا تو. بیا تو. 1466 01:35:29,833 --> 01:35:34,042 [شکارچی ۱] یه مدت دنبالش کردیم و بعد ناپدید شد. رفت. 1467 01:35:34,125 --> 01:35:36,125 [زن] چی بود؟ خرس بود؟ 1468 01:35:36,208 --> 01:35:39,500 [شکارچی ۱] اون نه خرس بود نه آدم. تا حالا چیزی شبیه به اون ندیده بودم. 1469 01:35:39,583 --> 01:35:40,958 [زن] پس روح بود؟ 1470 01:35:41,042 --> 01:35:44,292 روح نبود. ازش خون گرفتیم. گوشت و استخوان بود. 1471 01:35:44,375 --> 01:35:45,625 [مرد] بیا، بیا. اینجا. 1472 01:35:45,708 --> 01:35:47,125 بیشتر در مورد آنچه دیدی به من بگو. 1473 01:35:47,208 --> 01:35:50,125 آنا-ماریا، پدربزرگت را کنار شومینه ببر. 1474 01:35:50,208 --> 01:35:51,708 مطمئن شو راحت است. 1475 01:35:52,792 --> 01:35:54,292 [آنا-ماریا] اینجا، پدربزرگ. 1476 01:35:56,375 --> 01:35:58,667 [شکارچی 2] ما به اعماق جنگل رفتیم. نتونستیم پیداش کنیم. 1477 01:35:59,417 --> 01:36:01,125 [صحبت های نامفهوم] 1478 01:36:02,875 --> 01:36:04,542 [خنده مرد نابینا] 1479 01:36:04,625 --> 01:36:06,000 [مرد] ما به دستش میاریم. 1480 01:36:06,083 --> 01:36:07,667 - زمان میبره. - [شکارچی 2] آره. 1481 01:36:08,667 --> 01:36:10,833 [زن] آنا-ماریا، بیا. 1482 01:36:10,917 --> 01:36:12,750 بیا، عزیزم. کمکم کن برم بیرون. 1483 01:36:12,833 --> 01:36:14,833 [موسیقی ملایم در حال پخش] 1484 01:36:23,375 --> 01:36:25,375 [موجود] پیرمرد من را تحت تاثیر قرار داد. 1485 01:36:29,750 --> 01:36:32,708 و چشمان نابینایش پر از حکمت بود. 1486 01:36:45,542 --> 01:36:47,625 این مردم صدایی داشتند. 1487 01:36:47,708 --> 01:36:49,000 [خنده مرد نابینا] 1488 01:36:49,083 --> 01:36:50,917 از آن برای گفتن به یکدیگر استفاده می کردند 1489 01:36:51,000 --> 01:36:54,500 درباره احساسات و ایده ها. 1490 01:36:56,167 --> 01:36:58,375 آنها آن را کلمات می نامیدند. 1491 01:37:01,708 --> 01:37:02,792 دقت کن. 1492 01:37:03,667 --> 01:37:04,667 این چیه؟ 1493 01:37:05,167 --> 01:37:06,167 [آنا-ماریا] یه پسر. 1494 01:37:07,417 --> 01:37:09,208 - و دوباره. - [آنا-ماریا] یه پسر. 1495 01:37:10,208 --> 01:37:11,417 خیلی خوبه، دخترم. 1496 01:37:12,917 --> 01:37:13,917 و این؟ 1497 01:37:13,958 --> 01:37:16,000 یه… یه چشم. 1498 01:37:16,792 --> 01:37:18,625 - [مرد نابینا] و دوباره. - [آنا-ماریا] یه چشم. 1499 01:37:18,708 --> 01:37:21,542 آره. آفرین. آفرین دخترم. 1500 01:37:21,625 --> 01:37:23,792 - [موجود، به آرامی] چشم. - [مرد نابینا] و این یکی؟ 1501 01:37:23,875 --> 01:37:24,875 [آنا-ماریا] دست. 1502 01:37:24,917 --> 01:37:26,875 - [مرد نابینا] خیلی خوبه. - دست. 1503 01:37:27,792 --> 01:37:28,708 یه دستی برسونید. 1504 01:37:28,792 --> 01:37:31,167 یه طناب دور بزرگترینشون اون پشت ببندید. 1505 01:37:31,250 --> 01:37:33,708 [موجود] آرزو داشتم بخشی از این خانواده باشم. 1506 01:37:34,333 --> 01:37:36,375 [مرد] قبل از زمستان به هیزم بیشتری نیاز داریم. 1507 01:37:36,458 --> 01:37:38,000 [شکارچی 2] چند سفر خواهیم رفت. 1508 01:37:38,625 --> 01:37:40,833 [موجود] تا نیکوکار آنها باشم. 1509 01:37:40,917 --> 01:37:42,875 [مرد] برای ساختار به تنه‌های بزرگتری نیاز داریم. 1510 01:37:42,958 --> 01:37:43,833 [شکارچی 2] بسیار خب. 1511 01:37:43,917 --> 01:37:46,750 [موجود] چه کاری ممکن است برای آنها انجام دهم؟ 1512 01:37:49,917 --> 01:37:52,208 [موسیقی کلاسیک شاد در حال پخش] 1513 01:37:52,292 --> 01:37:55,250 آنا-ماریا! پدر! 1514 01:37:55,333 --> 01:37:57,458 بیا! بیا و ببین! 1515 01:37:58,458 --> 01:38:01,083 [نفس نفس زدن] نگاه کن، آنا-ماریا! 1516 01:38:01,167 --> 01:38:02,875 نگاه کن، باز هم هست! نگاه کن! 1517 01:38:05,083 --> 01:38:06,625 چه کسی می توانسته این کار را کرده باشد؟ 1518 01:38:09,875 --> 01:38:11,667 روح جنگل. 1519 01:38:13,292 --> 01:38:14,542 باید از او تشکر کنیم. 1520 01:38:16,292 --> 01:38:17,333 متشکرم. 1521 01:38:17,417 --> 01:38:20,125 بگو، "متشکرم، روح جنگل." 1522 01:38:20,208 --> 01:38:23,000 متشکرم. متشکرم، روح جنگل. 1523 01:38:23,083 --> 01:38:24,667 - [خنده های آنا-ماریا] - [مرد] متشکرم. 1524 01:38:25,375 --> 01:38:26,833 [شکارچی 2] بیا. اینجا را نگاه کن. 1525 01:38:33,500 --> 01:38:34,542 متشکرم. 1526 01:38:36,625 --> 01:38:40,125 از آن به بعد، من محافظ نامرئی آنها شدم. 1527 01:38:40,667 --> 01:38:43,125 روح جنگل. 1528 01:38:44,042 --> 01:38:49,167 و گاهی اوقات، آنها نیز لطف کوچکی به من می کردند. 1529 01:38:50,333 --> 01:38:52,542 لباس، نان. 1530 01:38:54,750 --> 01:38:56,792 و برای لحظه ای، 1531 01:38:57,375 --> 01:39:00,417 یک لحظه کوتاه، کوتاه، 1532 01:39:01,208 --> 01:39:03,542 من و جهان در صلح بودیم. 1533 01:39:11,208 --> 01:39:13,250 - [صدای بع بع گوسفند] - [مرد] بیا جلو. بیا جلو. 1534 01:39:13,333 --> 01:39:14,167 برو تو. آره. 1535 01:39:14,250 --> 01:39:15,917 [شکارچی 2] مطمئن شو که اون دروازه رو می بندی. 1536 01:39:16,000 --> 01:39:17,667 [زن] چه کسی می تونسته این کار رو کرده باشه؟ 1537 01:39:17,750 --> 01:39:19,792 روح جنگل، ها؟ 1538 01:39:20,917 --> 01:39:21,917 [مرد] فهمیدم. 1539 01:39:24,083 --> 01:39:28,792 [آنا-ماریا] "و در پایان، مرد جوان مغرور 1540 01:39:28,875 --> 01:39:32,083 هرگز نتونست دست گمشده‌اش رو پیدا کنه." 1541 01:39:32,167 --> 01:39:36,333 "به سنگ تبدیل شد، ثروتش از بین رفت، 1542 01:39:36,417 --> 01:39:40,000 و غرور و سرزمینش رو از دست داد." 1543 01:39:40,083 --> 01:39:41,458 [دیگران دست می زنند] 1544 01:39:42,833 --> 01:39:43,833 [مرد نابینا می خندد] 1545 01:39:43,917 --> 01:39:45,042 [بی صدا دست می زنند] 1546 01:39:46,083 --> 01:39:48,208 [مرد نابینا] خیلی خوب بود، عزیزم. 1547 01:39:48,292 --> 01:39:51,208 بسیار زیبا خوانده شد. حالا این یکی رو امتحان کن. 1548 01:39:51,292 --> 01:39:53,917 - [صدای گریه گوسفند] - [زوزه در دوردست] 1549 01:39:55,250 --> 01:39:56,792 [صدای پارس خفه] 1550 01:39:59,542 --> 01:40:01,125 [صدای قدم‌های سنگین] 1551 01:40:01,208 --> 01:40:02,333 گرگ‌ها. 1552 01:40:02,417 --> 01:40:03,917 [زوزه گرگ‌ها] 1553 01:40:04,000 --> 01:40:06,208 [موسیقی شوم در حال پخش] 1554 01:40:06,292 --> 01:40:07,875 [غرش] 1555 01:40:10,333 --> 01:40:13,208 [گرگ‌ها با خشم زوزه و پارس می‌کنند] 1556 01:40:15,208 --> 01:40:16,708 [صدای بع‌بع مضطرب گوسفندان] 1557 01:40:19,125 --> 01:40:20,375 [جیغ گوسفند] 1558 01:40:22,042 --> 01:40:23,042 [غرش‌ها] 1559 01:40:23,917 --> 01:40:25,583 [پارس گرگ‌ها] 1560 01:40:25,667 --> 01:40:27,292 [صدای لرزش در] 1561 01:40:28,792 --> 01:40:30,375 [غرش آرام] 1562 01:40:31,625 --> 01:40:33,208 [ادامه پارس کردن] 1563 01:40:35,958 --> 01:40:37,542 - [شلیک گلوله] - [نفس نفس زدن] 1564 01:40:37,625 --> 01:40:38,792 [شلیک گلوله] 1565 01:40:38,875 --> 01:40:40,500 [تشنج گرگ] 1566 01:40:40,583 --> 01:40:41,750 [نفس لرزان] 1567 01:40:41,833 --> 01:40:43,375 [ناله گرگ] 1568 01:40:47,708 --> 01:40:48,875 [موجود] یک ایده، 1569 01:40:49,833 --> 01:40:52,125 یک احساس برایم روشن شد. 1570 01:40:54,917 --> 01:40:57,333 شکارچی از گرگ متنفر نبود. 1571 01:40:58,333 --> 01:41:00,708 گرگ از گوسفند متنفر نبود. 1572 01:41:00,792 --> 01:41:01,917 [غرش] 1573 01:41:03,250 --> 01:41:04,292 [پارس گرگ] 1574 01:41:06,417 --> 01:41:09,417 اما خشونت بین آنها اجتناب ناپذیر به نظر می رسید. 1575 01:41:10,333 --> 01:41:15,542 شاید، فکر کردم، این راه دنیا بود. 1576 01:41:16,667 --> 01:41:19,917 آن تو را شکار می‌کرد و می‌کشت 1577 01:41:21,125 --> 01:41:23,292 فقط به خاطر اینکه تو کی هستی. 1578 01:41:23,375 --> 01:41:24,542 [صدای زوزه گرگ] 1579 01:41:26,083 --> 01:41:28,417 گوسفندان تا آخر ماه فروخته خواهند شد، پدر. 1580 01:41:29,250 --> 01:41:31,917 بعد من تو، آلما و آنا-ماریا را به شهر می‌برم. 1581 01:41:32,708 --> 01:41:33,875 به کوهستان خواهیم رفت، 1582 01:41:33,958 --> 01:41:36,000 گرگ‌ها را شکار می‌کنیم و تا آخر زمستان برمی‌گردیم. 1583 01:41:36,083 --> 01:41:41,042 من هر زمستان اینجا تنها دعا می‌کنم و امسال هم فرقی نخواهد داشت. 1584 01:41:41,125 --> 01:41:43,750 لطفاً، پدر، به حرف منطق گوش دهید. 1585 01:41:43,833 --> 01:41:47,333 تو کاری را که باید انجام دهی انجام بده و من هم همینطور. 1586 01:41:51,167 --> 01:41:52,625 [مرد] تو بز پیر کله‌شق. 1587 01:41:55,250 --> 01:41:57,625 حالا فقط من و تو هستیم، روح. 1588 01:41:58,500 --> 01:42:00,000 فقط من و تو. 1589 01:42:00,583 --> 01:42:05,208 و من در تخیلاتم راه های زیادی را شکل داده بودم 1590 01:42:05,292 --> 01:42:07,958 که خودم را به پیرمرد نشان دهم. 1591 01:42:09,625 --> 01:42:11,500 - آیا از من می ترسید؟ - [صدای جیر جیر در] 1592 01:42:12,417 --> 01:42:13,583 از من استقبال می کرد؟ 1593 01:42:15,042 --> 01:42:16,250 مرا دور می کرد؟ 1594 01:42:22,292 --> 01:42:23,667 [صدای جیر جیر در] 1595 01:42:23,750 --> 01:42:24,583 کی آنجاست؟ 1596 01:42:24,667 --> 01:42:25,667 [نفس نفس زدن] 1597 01:42:27,000 --> 01:42:28,250 - [صدای جیرجیر موش] - [نفس نفس زدن] 1598 01:42:30,917 --> 01:42:35,042 [موجود] با یک قدم، وارد دنیایی متفاوت شدم. 1599 01:42:36,375 --> 01:42:38,917 دنیایی که فقط از دور دیده بودم. 1600 01:42:41,208 --> 01:42:42,917 [مرد نابینا] لطفا، کیست؟ 1601 01:42:43,542 --> 01:42:44,542 جواب من را بده. 1602 01:42:45,917 --> 01:42:46,917 به من بگو. 1603 01:42:47,417 --> 01:42:48,917 چرا اینجا هستی؟ 1604 01:42:51,250 --> 01:42:52,375 [موجود] سفر. 1605 01:42:52,875 --> 01:42:54,583 خوش آمدید، مسافر عزیز. 1606 01:42:55,125 --> 01:43:01,417 مرا به خاطر همراهی نا سپاس ندانید اگر از شما بخواهم صندلی بردارید. 1607 01:43:01,500 --> 01:43:06,250 من... من مشکل دارم در اینکه میزبان خوبی باشم. 1608 01:43:06,333 --> 01:43:07,167 بله. 1609 01:43:07,250 --> 01:43:10,833 من... بینایی من از بین رفته است. 1610 01:43:11,792 --> 01:43:16,667 [خنده] اما نان و برندی روی میز هست. 1611 01:43:16,750 --> 01:43:17,875 لطفا از خودتان پذیرایی کنید. 1612 01:43:20,083 --> 01:43:21,542 [موجود] برن... دی؟ 1613 01:43:22,875 --> 01:43:24,333 زبان شما. 1614 01:43:25,000 --> 01:43:28,333 در صحبت کردن آن مشکل دارید. 1615 01:43:28,917 --> 01:43:31,000 آیا شما اهل این حوالی نیستید؟ 1616 01:43:32,625 --> 01:43:34,958 - [صدای شکستن شیشه] - [نفس نفس زدن موجود] 1617 01:43:36,792 --> 01:43:37,792 می ترسی؟ 1618 01:43:39,625 --> 01:43:40,875 نیازی به ترس نیست. 1619 01:43:45,875 --> 01:43:47,500 از چه می ترسی؟ 1620 01:43:48,250 --> 01:43:50,208 - [موجود] از همه چیز. - [مرد نابینا] دستانت... 1621 01:43:50,792 --> 01:43:53,250 دستانت یخ زده اند 1622 01:43:53,792 --> 01:43:57,458 و آسیب دیده ای، اینطور نیست؟ 1623 01:43:57,542 --> 01:43:58,542 [موجود] آسیب دیده؟ 1624 01:43:58,625 --> 01:44:05,417 بله. دست ها و صورتت جای زخم دارند 1625 01:44:05,500 --> 01:44:06,958 و یونیفرم پوشیده ای. 1626 01:44:07,042 --> 01:44:08,875 در جنگ زخمی شدی؟ 1627 01:44:12,125 --> 01:44:13,208 پنهان شده بودی 1628 01:44:14,083 --> 01:44:16,500 در چرخ دنده های آسیاب، اینطور نبود؟ 1629 01:44:16,583 --> 01:44:18,292 [موجود با خجالت آه می کشد] 1630 01:44:18,375 --> 01:44:19,750 [مرد نابینا] آه! 1631 01:44:19,833 --> 01:44:21,000 [هر دو با خنده] 1632 01:44:21,083 --> 01:44:24,250 آره. آره. روح جنگل. 1633 01:44:24,333 --> 01:44:25,958 - [موجود] بله. - [با خنده] 1634 01:44:26,042 --> 01:44:28,500 من نمی توانم چهره شما را قضاوت کنم، 1635 01:44:29,333 --> 01:44:31,667 اما چیزی در صدای شما وجود دارد 1636 01:44:31,750 --> 01:44:35,625 که مرا متقاعد می کند به حسن نیت و مهربانی شما. 1637 01:44:36,250 --> 01:44:38,042 - مهربانی؟ - هوم. 1638 01:44:39,625 --> 01:44:41,708 با من بمان. 1639 01:44:43,042 --> 01:44:45,625 در غذا و آتش من شریک باش. 1640 01:44:46,125 --> 01:44:50,000 من خوشحال خواهم شد که اندک چیزی را که دارم با شما تقسیم کنم 1641 01:44:50,083 --> 01:44:53,667 و از همراهی شما بسیار بهره مند خواهم شد. 1642 01:44:54,333 --> 01:44:57,458 و تو... تو می تونی برام بخونی. 1643 01:44:57,958 --> 01:44:59,375 - بخونم؟ - اوهوم. 1644 01:45:00,125 --> 01:45:05,875 اینجا رو خونت بدون و من رو دوستت. 1645 01:45:07,500 --> 01:45:08,792 دوست. 1646 01:45:13,750 --> 01:45:14,958 دوست. 1647 01:45:18,625 --> 01:45:19,792 [ناله ی آرام] 1648 01:45:21,708 --> 01:45:22,708 [خنده ی آرام] 1649 01:45:23,333 --> 01:45:24,542 دوستان. 1650 01:45:25,583 --> 01:45:29,625 [موجود] و آن زمان بود که اولین داستانم را خواندم، 1651 01:45:30,625 --> 01:45:33,167 و این اولین داستان بود. 1652 01:45:34,375 --> 01:45:39,333 درباره مردی به نام آدم و زنی به نام حوا خواندم، 1653 01:45:40,208 --> 01:45:43,583 درباره زمان آنها در اولین باغ. 1654 01:45:44,458 --> 01:45:47,667 درباره ظهور شهرهای رقیب خواندم 1655 01:45:48,167 --> 01:45:49,917 و سقوط یک برج 1656 01:45:50,417 --> 01:45:52,750 و خشم یک خدا. 1657 01:45:52,833 --> 01:45:57,750 و درباره مردانی خواندم که با اژدها جنگیدند 1658 01:45:57,833 --> 01:46:00,500 و مردانی که همه چیز را از دست دادند. 1659 01:46:01,375 --> 01:46:03,042 و زمان گذشت 1660 01:46:03,625 --> 01:46:06,875 و با برگ های پاییزی از بین رفت. 1661 01:46:10,667 --> 01:46:13,125 [موسیقی کلاسیک لطیف پخش می شود] 1662 01:46:18,542 --> 01:46:21,667 دوست عزیز، تا به حال برف ندیده‌ای؟ 1663 01:46:23,333 --> 01:46:27,083 دنیا را پاک و نو می‌کند... 1664 01:46:28,583 --> 01:46:30,375 [موجود با حیرت نفس می‌کشد] 1665 01:46:33,000 --> 01:46:37,833 [موجود] "نام من اوزیماندیاس، شاه شاهان است." 1666 01:46:38,333 --> 01:46:41,667 "ای قدرتمندان، به آثار من بنگرید و نومید شوید." 1667 01:46:42,958 --> 01:46:45,208 "هیچ چیز دیگری باقی نمانده است." 1668 01:46:45,750 --> 01:46:50,083 "گرد ویرانه‌های آن لاشه عظیم، بی‌کران و عریان." 1669 01:46:50,167 --> 01:46:53,875 "شن‌های تنها و هموار تا دوردست کشیده شده‌اند." 1670 01:46:55,375 --> 01:46:58,458 [به آرامی] "نام من اوزیماندیاس..." 1671 01:47:05,208 --> 01:47:07,542 آیا کتاب‌های بیشتری از این در دنیا وجود دارد؟ 1672 01:47:07,625 --> 01:47:08,875 [خنده مرد نابینا] 1673 01:47:09,750 --> 01:47:11,625 مطمئنم کمی بیشتر هست. 1674 01:47:12,375 --> 01:47:13,792 اینجا نه. 1675 01:47:15,833 --> 01:47:19,250 آخرین کتاب سمت چپ. بردارش. 1676 01:47:19,333 --> 01:47:21,375 هنوز بهش نرسیده‌ایم. 1677 01:47:21,458 --> 01:47:24,208 بهشت گمشده، میلتون. 1678 01:47:24,292 --> 01:47:27,208 انسان از خدا سوال دارد. 1679 01:47:27,958 --> 01:47:30,333 حتی خدا هم سوال دارد. 1680 01:47:31,042 --> 01:47:35,750 فکر می‌کنم او جواب می‌خواست و به همین دلیل پسرش را برای ما فرستاد. 1681 01:47:36,333 --> 01:47:38,792 مرگ احتمالاً او را مجذوب کرده بود. 1682 01:47:39,417 --> 01:47:40,417 رنج. 1683 01:47:41,458 --> 01:47:44,417 می‌خواهم بدانم من کیستم. 1684 01:47:45,167 --> 01:47:46,917 من از کجا آمده‌ام؟ 1685 01:47:47,458 --> 01:47:52,750 خدا حافظه‌ات را گرفت، همانطور که آرزو می‌کنم حافظه‌ی من را هم می‌گرفت. 1686 01:47:54,208 --> 01:47:57,500 سال‌ها پیش، من جان یک مرد را گرفتم. 1687 01:47:58,167 --> 01:47:59,167 یک مرد خوب. 1688 01:47:59,625 --> 01:48:02,042 و از آن زمان تا به حال، دارم تاوانش را می‌دهم. 1689 01:48:04,333 --> 01:48:05,333 ببخش. 1690 01:48:06,125 --> 01:48:07,125 فراموش کن. 1691 01:48:07,667 --> 01:48:09,583 معیار واقعی خرد. 1692 01:48:10,792 --> 01:48:12,917 اینکه بدانی به تو آسیب رسیده، 1693 01:48:13,000 --> 01:48:15,167 توسط چه کسی به تو آسیب رسیده، 1694 01:48:15,250 --> 01:48:18,125 و انتخاب کنی که همه چیز محو شود. 1695 01:48:19,208 --> 01:48:23,167 اما من نمی‌توانم فراموش کنم چیزی را که نمی‌توانم به یاد بیاورم. 1696 01:48:23,250 --> 01:48:24,667 هیچ چیز را به یاد نمی‌آوری؟ 1697 01:48:30,125 --> 01:48:32,833 در رویاهام... 1698 01:48:32,917 --> 01:48:34,917 [موسیقی کلاسیک متفکرانه پخش می‌شود] 1699 01:48:35,625 --> 01:48:38,875 ...من... خاطراتی رو می‌بینم. 1700 01:48:42,208 --> 01:48:43,750 مردان مختلف. 1701 01:48:46,208 --> 01:48:48,792 همه... تکه‌هایی. 1702 01:48:50,708 --> 01:48:51,708 [نفس عمیق می‌کشد] 1703 01:48:56,000 --> 01:48:57,000 من... 1704 01:48:59,333 --> 01:49:03,083 من یادم میاد آ... آتش و آب. 1705 01:49:06,250 --> 01:49:08,167 و شن زیر پاهام. 1706 01:49:15,333 --> 01:49:16,583 و یک کلمه. 1707 01:49:19,250 --> 01:49:20,750 یک کلمه تنها. 1708 01:49:23,208 --> 01:49:24,500 اون چیه؟ 1709 01:49:27,292 --> 01:49:28,292 ویکتور. 1710 01:49:29,583 --> 01:49:30,750 [مرد نابینا] شروع کن. 1711 01:49:31,792 --> 01:49:32,917 کلمه. 1712 01:49:44,875 --> 01:49:47,083 [موسیقی کلاسیک مالیخولیایی در حال پخش] 1713 01:49:48,667 --> 01:49:49,958 [ناله آرام] 1714 01:50:09,750 --> 01:50:11,792 [موجود] و سپس آن را آموختم. 1715 01:50:12,708 --> 01:50:14,917 وحشت حقیقت. 1716 01:50:20,708 --> 01:50:23,875 فهمیدم که هیچ نیستم. 1717 01:50:25,167 --> 01:50:26,375 یک بدبخت. 1718 01:50:27,083 --> 01:50:28,375 یک لکه. 1719 01:50:28,917 --> 01:50:32,042 حتی از جنس طبیعت انسان هم نیستم. 1720 01:50:35,250 --> 01:50:37,042 این درد به ذهنم چسبید. 1721 01:50:39,750 --> 01:50:41,458 هرگز رها نکرد. 1722 01:50:41,542 --> 01:50:42,792 [صدای غرش رعد] 1723 01:50:44,125 --> 01:50:45,125 [آه] 1724 01:51:04,625 --> 01:51:06,917 [ادامه موسیقی کلاسیک غمگین] 1725 01:51:24,875 --> 01:51:26,458 سپس آن را دیدم. 1726 01:51:28,083 --> 01:51:29,458 اسم شما. 1727 01:51:30,208 --> 01:51:33,708 "ویکتور فرانکنشتاین." 1728 01:51:33,792 --> 01:51:35,750 و کجا می توانم شما را پیدا کنم. 1729 01:51:40,875 --> 01:51:42,333 [وزش باد] 1730 01:51:49,292 --> 01:51:52,125 - [صدای زوزه و غرش گرگ ها] - [موسیقی پرتنش پخش می شود] 1731 01:51:55,417 --> 01:51:56,917 [نفس نفس زدن موجود] 1732 01:51:57,000 --> 01:51:58,250 نه! 1733 01:51:59,500 --> 01:52:01,250 نه! 1734 01:52:02,583 --> 01:52:03,750 [جیغ زدن] 1735 01:52:08,542 --> 01:52:09,625 [ناله کردن] 1736 01:52:14,708 --> 01:52:16,000 [غرش کردن] 1737 01:52:17,292 --> 01:52:18,458 [ناله کردن موجود] 1738 01:52:20,167 --> 01:52:22,583 - [ناله کردن موجود] - [زوزه کشیدن گرگ] 1739 01:52:24,000 --> 01:52:25,000 [با صدای بلند ناله کردن] 1740 01:52:27,750 --> 01:52:29,583 [غرش کردن گرگ] 1741 01:52:35,000 --> 01:52:36,042 [صدای شکستن استخوان‌ها] 1742 01:52:36,125 --> 01:52:37,958 [هر دو نفس‌نفس می‌زنند] 1743 01:52:40,167 --> 01:52:41,458 [غرشی خشن] 1744 01:52:43,500 --> 01:52:45,458 [غریدن] 1745 01:52:52,125 --> 01:52:53,750 [زوزه‌ی گرگ‌ها در دوردست] 1746 01:52:57,833 --> 01:52:59,833 [نفس کشیدن با زحمت] 1747 01:53:02,250 --> 01:53:04,417 [نواختن موسیقی کلاسیک مالیخولیایی] 1748 01:53:10,292 --> 01:53:11,708 [مرد نابینا] تو برگشتی. 1749 01:53:11,792 --> 01:53:14,083 من چیزی را که هستم پیدا کردم. 1750 01:53:18,292 --> 01:53:20,708 چیزی که از آن ساخته شده‌ام. 1751 01:53:23,417 --> 01:53:28,042 من... فرزند یک خانه‌ی مردگان هستم. 1752 01:53:31,333 --> 01:53:32,667 یک لاشه. 1753 01:53:33,917 --> 01:53:37,208 مونتاژ شده از زباله‌ها و مردگان دور ریخته شده. 1754 01:53:41,458 --> 01:53:42,958 [لرزش نفس] 1755 01:53:43,917 --> 01:53:45,125 یک هیولا. 1756 01:53:46,708 --> 01:53:49,000 من می دانم تو چی هستی. 1757 01:53:51,208 --> 01:53:52,333 یک مرد خوب. 1758 01:53:53,208 --> 01:53:57,708 و... تو دوست منی. 1759 01:54:07,458 --> 01:54:08,625 دوست؟ 1760 01:54:10,583 --> 01:54:11,750 دوست. 1761 01:54:14,833 --> 01:54:16,125 [شکارچی 2] این چیه؟ 1762 01:54:16,208 --> 01:54:17,208 [صدای کلیک اسلحه] 1763 01:54:17,792 --> 01:54:19,667 اون... اون موجود از جنگل؟ 1764 01:54:20,917 --> 01:54:22,208 [مرد] با او چه کار کردی؟ 1765 01:54:24,333 --> 01:54:25,333 تکان نخور. 1766 01:54:28,208 --> 01:54:30,208 - [ناله] - [موسیقی پرتنش پخش می شود] 1767 01:54:36,583 --> 01:54:38,917 زود باش! دوباره پر کن! بکشش! 1768 01:54:39,000 --> 01:54:40,083 [جیغ] 1769 01:54:41,750 --> 01:54:43,000 [صدای خرخر موجود] 1770 01:54:48,042 --> 01:54:49,583 [ناله آرام] 1771 01:54:52,792 --> 01:54:54,208 [صدای سوت باد] 1772 01:54:59,583 --> 01:55:01,167 [نفس کشیدن دردناک] 1773 01:55:13,833 --> 01:55:15,292 [لرزیدن] 1774 01:55:18,333 --> 01:55:19,167 [خرناس] 1775 01:55:19,250 --> 01:55:20,833 [نفس کشیدن نامنظم] 1776 01:55:27,083 --> 01:55:28,083 [لرزه ها] 1777 01:55:30,625 --> 01:55:31,917 [نفس کشیدن خفه شده] 1778 01:55:35,042 --> 01:55:36,167 [عوق زدن] 1779 01:55:39,208 --> 01:55:40,708 [خس خس] 1780 01:55:45,000 --> 01:55:46,000 [قطع شدن خس خس] 1781 01:55:53,000 --> 01:55:55,042 [موجود] دوباره سکوت برقرار شد، 1782 01:55:56,333 --> 01:56:01,458 و سپس... زندگی بی‌رحمانه. 1783 01:56:01,542 --> 01:56:03,083 [خس‌خس] 1784 01:56:03,167 --> 01:56:05,500 - [موسیقی مالیخولیایی در حال پخش] - [عوق زدن] 1785 01:56:10,042 --> 01:56:11,417 [نالیدن] 1786 01:56:16,875 --> 01:56:18,792 چه مدت مُردم؟ 1787 01:56:19,375 --> 01:56:20,667 نمی‌دانم. 1788 01:56:21,375 --> 01:56:23,667 اما دیدم که زخم‌هایم التیام یافتند. 1789 01:56:24,750 --> 01:56:28,375 هوای سرد زمستانی در ریه‌هایم سوزش ایجاد کرد. 1790 01:56:36,500 --> 01:56:39,625 بیش از همیشه احساس تنهایی کردم، 1791 01:56:40,625 --> 01:56:45,458 زیرا برای هر مرد تنها یک درمان برای تمام دردها وجود داشت: 1792 01:56:46,542 --> 01:56:51,167 مرگ، هدیه‌ای که تو نیز از من دریغ کردی. 1793 01:56:52,042 --> 01:56:54,167 حسادت درونم شعله‌ور شد 1794 01:56:55,083 --> 01:56:58,083 و تصمیم گرفتم که از تو یک لطف بخواهم. 1795 01:56:59,333 --> 01:57:01,042 ای خالق من. 1796 01:57:02,375 --> 01:57:06,833 من خواهم خواست... یک همدم. 1797 01:57:09,833 --> 01:57:11,167 [صدای треск آتش] 1798 01:57:20,542 --> 01:57:21,542 [نفس نفس زدن ویکتور] 1799 01:57:25,333 --> 01:57:26,792 [جیغ غیرانسانی وهم‌آور] 1800 01:57:26,875 --> 01:57:28,083 [نفس نفس زدن] 1801 01:57:32,625 --> 01:57:33,458 [تق تق در] 1802 01:57:33,542 --> 01:57:35,125 [ویلیام] باید بلند شی. 1803 01:57:36,292 --> 01:57:37,833 [ویکتور] بله، البته. البته. 1804 01:57:37,917 --> 01:57:40,708 [ویلیام] عروسی به زودی شروع میشه و میخوام کنارم باشی. 1805 01:57:41,417 --> 01:57:42,708 باورش سخته، 1806 01:57:43,750 --> 01:57:45,750 اگر بخاطر ذات مهربونت نبود. 1807 01:57:48,792 --> 01:57:49,792 [ناله] 1808 01:58:00,833 --> 01:58:03,208 با چند مهمان درباره تحقیقات صحبت کردم. 1809 01:58:04,125 --> 01:58:05,208 درباره انفجار. 1810 01:58:07,000 --> 01:58:09,167 اکثرشون قبول دارن که چی بوده. 1811 01:58:11,458 --> 01:58:13,458 و چی بود، ویلیام؟ 1812 01:58:14,875 --> 01:58:15,958 گذشته، ویکتور. 1813 01:58:17,625 --> 01:58:19,333 یک حادثه وحشتناک. 1814 01:58:26,292 --> 01:58:28,083 قصد دارم این ملک را بفروشم. 1815 01:58:31,500 --> 01:58:33,542 تنها چیزی که داریم همدیگر است. 1816 01:58:36,208 --> 01:58:37,208 [ویکتور با خنده می گوید] 1817 01:58:39,417 --> 01:58:41,417 [موسیقی کلاسیک شاد پخش می شود] 1818 01:58:44,583 --> 01:58:46,458 [نفس های سنگین موجود] 1819 01:58:49,250 --> 01:58:51,167 می خواهم گلبرگ ها را همه جا پرتاب کنی. 1820 01:58:51,250 --> 01:58:52,667 همه جا پرتابشان کن. 1821 01:58:53,667 --> 01:58:54,667 اوم. 1822 01:58:55,208 --> 01:58:57,083 برو بالا و کمی بیشتر از آن کارها را انجام بده. 1823 01:59:06,375 --> 01:59:09,833 [ویکتور] می‌دانم دیدن عروس قبل از مراسم، بدیمن است. 1824 01:59:10,458 --> 01:59:11,750 [الیزابت] فقط برای داماد. 1825 01:59:13,417 --> 01:59:15,000 [ویکتور] بله، درست است. نه برای من. 1826 01:59:17,167 --> 01:59:18,375 سلام، الیزابت. 1827 01:59:20,083 --> 01:59:21,208 [آهی از تردید] 1828 01:59:21,292 --> 01:59:24,792 من به ندرت قبل از این احساس پشیمانی کرده‌ام و حالا احساس دیگری ندارم. من... 1829 01:59:25,500 --> 01:59:29,667 مدت زیادی تب مرا فرا گرفت، اما گذشت، 1830 01:59:29,750 --> 01:59:31,750 و حالا تو را آن‌طور که باید می‌بینم. 1831 01:59:33,458 --> 01:59:37,625 به هر قیمتی که باشد، من... من برای تو و برادر کوچکم، 1832 01:59:37,708 --> 01:59:40,417 که بیشتر از زندگی دوستش دارم، بهترین‌ها را آرزو می‌کنم. 1833 01:59:43,167 --> 01:59:45,125 شاید دوست داشته باشی باور کنی که اینطور است. 1834 01:59:49,167 --> 01:59:51,042 و حتی از شنیدنش هم وحشت دارم. 1835 01:59:55,208 --> 01:59:57,917 در روز عروسی‌ام، فقط یک لطف از تو می‌خواهم. 1836 01:59:59,167 --> 02:00:00,375 دیگر دروغی نباشد. 1837 02:00:01,792 --> 02:00:04,000 - من... من می‌خواهم به تو بگویم... - حالا اتاق مرا ترک کن. 1838 02:00:04,083 --> 02:00:05,875 - الیزابت. - برو! 1839 02:00:23,750 --> 02:00:24,958 [صدای خرناس از خشم] 1840 02:00:28,500 --> 02:00:29,542 [صدای نفس تند] 1841 02:00:29,625 --> 02:00:31,625 [صدای آرام وزش باد] 1842 02:00:35,875 --> 02:00:38,000 [موسیقی دراماتیک شوم در حال پخش] 1843 02:00:50,042 --> 02:00:51,500 [نفس نفس زدن با شدت] 1844 02:00:54,542 --> 02:00:56,542 [موسیقی شوم ادامه دارد] 1845 02:00:58,458 --> 02:01:00,000 [نفس عصبی] 1846 02:01:00,083 --> 02:01:01,875 از سایه ها بیرون بیا، 1847 02:01:03,167 --> 02:01:04,458 اگر اینجا هستی. 1848 02:01:14,625 --> 02:01:15,833 [ویکتور با شدت نفس می کشد] 1849 02:01:18,500 --> 02:01:20,208 [نفس کشیدن لرزان] 1850 02:01:21,917 --> 02:01:23,167 اینجا هستی که از من تشکر کنی؟ 1851 02:01:23,750 --> 02:01:27,292 تو زنده ماندی و به اندازه کافی باهوش هستی که مرا پیدا کنی. 1852 02:01:29,292 --> 02:01:30,708 من تو را خوب کردم. 1853 02:01:30,792 --> 02:01:37,458 من به تو نیاز دارم که برای من یک همراه بسازی. 1854 02:01:38,167 --> 02:01:40,208 یکی مثل من. 1855 02:01:40,292 --> 02:01:42,417 یک... یک همدم؟ 1856 02:01:46,125 --> 02:01:47,125 اوه. 1857 02:01:48,042 --> 02:01:49,042 فهمیدم. 1858 02:01:53,333 --> 02:01:54,667 هیولای دیگری. 1859 02:01:55,333 --> 02:01:56,333 بله. 1860 02:01:57,208 --> 02:01:59,375 می‌توانیم با هم هیولا باشیم. 1861 02:02:02,583 --> 02:02:07,042 من عقل را به بهای گزافی یافته‌ام، 1862 02:02:07,125 --> 02:02:11,500 و تو اینجا... دیوانگی مرا فرا می‌خواند. 1863 02:02:11,583 --> 02:02:13,625 من نمی‌توانم بمیرم. 1864 02:02:17,250 --> 02:02:19,292 و من نمی‌توانم زندگی کنم... 1865 02:02:21,917 --> 02:02:22,917 تنها. 1866 02:02:24,167 --> 02:02:26,708 در وجود تو، من چیزی واقعاً وحشتناک خلق کرده‌ام. 1867 02:02:28,083 --> 02:02:29,958 نه چیزی. 1868 02:02:30,875 --> 02:02:32,667 کسی. 1869 02:02:33,667 --> 02:02:36,833 تو کسی را ساختی. 1870 02:02:37,625 --> 02:02:38,625 من. 1871 02:02:39,458 --> 02:02:42,250 هر معمایی که هستم، ای خالق، فکر می‌کنم. 1872 02:02:43,167 --> 02:02:44,417 احساس می‌کنم. 1873 02:02:45,875 --> 02:02:47,583 تنها یک درخواست دارم... 1874 02:02:48,458 --> 02:02:52,542 یکی مثل من بساز. 1875 02:02:54,292 --> 02:02:55,417 و بعدش چه؟ 1876 02:02:56,500 --> 02:02:58,208 تولید مثل. 1877 02:03:00,000 --> 02:03:01,625 تکثیر. 1878 02:03:02,583 --> 02:03:03,708 اوم... 1879 02:03:06,458 --> 02:03:07,625 خانه؟ 1880 02:03:08,542 --> 02:03:09,958 گور؟ 1881 02:03:11,542 --> 02:03:15,250 مرگ، مرگ را می‌زاید، مرگ مرگ را می‌زاید. 1882 02:03:15,333 --> 02:03:17,583 نژادی از شیاطین که بر روی زمین تکثیر می‌شوند. 1883 02:03:17,667 --> 02:03:19,625 وقاحت، خود را تداوم می‌بخشد. 1884 02:03:20,417 --> 02:03:23,917 من برای تو وقیح هستم، اما برای خودم، من صرفاً هستم. 1885 02:03:24,000 --> 02:03:25,167 دور شو! 1886 02:03:25,875 --> 02:03:26,875 [ناله‌ها] 1887 02:03:27,625 --> 02:03:33,833 دیگر هرگز چیزی شبیه تو، شرور و ناقص‌الخلقه، نخواهم ساخت. 1888 02:03:38,292 --> 02:03:44,333 پس هنوز همه‌اش مربوط به اراده‌ی توست، ویکتور. 1889 02:03:45,083 --> 02:03:46,083 هوم؟ 1890 02:03:47,083 --> 02:03:52,417 آن اراده‌ی وحشتناک، وحشتناکی که مرا به دنیا آورد، اکنون مرا محکوم می‌کند؟ 1891 02:03:53,708 --> 02:03:58,333 معجزه این نیست که من باید صحبت کنم، بلکه این است که تو اصلاً گوش کنی! 1892 02:03:58,417 --> 02:03:59,875 [ویکتور فریاد می‌زند] 1893 02:04:00,667 --> 02:04:02,000 [صدای خفه شده برخورد] 1894 02:04:02,083 --> 02:04:07,333 اگر قرار نیست عشق را به من عطا کنید، پس من در خشم غرق خواهم شد. 1895 02:04:07,417 --> 02:04:08,958 و خشم من بی‌نهایت است. 1896 02:04:09,042 --> 02:04:10,167 [ویکتور ناله می‌کند] 1897 02:04:12,208 --> 02:04:14,000 - [صدای بلند برخورد] - [مهمانان فریاد می‌زنند] 1898 02:04:15,208 --> 02:04:16,500 کنار بروید. 1899 02:04:16,583 --> 02:04:17,583 ویکتور. 1900 02:04:18,875 --> 02:04:19,917 چه خبر شده؟ 1901 02:04:21,375 --> 02:04:22,708 [الیزابت نفس‌نفس می‌زند] 1902 02:04:24,458 --> 02:04:26,458 [موسیقی ملایم پیانو] 1903 02:04:34,125 --> 02:04:35,875 [الیزابت به آرامی هق هق می کند] 1904 02:04:38,667 --> 02:04:39,708 [الیزابت] تو... 1905 02:04:44,625 --> 02:04:45,625 تو... 1906 02:04:46,667 --> 02:04:47,958 این تویی. 1907 02:04:51,208 --> 02:04:52,292 [الیزابت هق هق می کند] 1908 02:04:52,875 --> 02:04:55,000 الیزابت، از آن دور شو! 1909 02:04:55,708 --> 02:04:56,625 نه! 1910 02:04:56,708 --> 02:04:57,792 [الیزابت نفس نفس می زند] 1911 02:05:04,125 --> 02:05:05,875 [الیزابت از درد نفس نفس می زند] 1912 02:05:05,958 --> 02:05:07,792 [هیاهوی مهمانان] 1913 02:05:10,667 --> 02:05:13,500 [ویکتور] بهش حمله کرد! بهش حمله کرد! 1914 02:05:13,583 --> 02:05:15,292 [همه با صدای خفه] 1915 02:05:17,417 --> 02:05:18,542 [صدای ضربه تیز] 1916 02:05:20,833 --> 02:05:22,250 [نفس نفس زدن شدید] 1917 02:05:33,292 --> 02:05:34,833 [الیزابت] منو با خودت ببر. 1918 02:05:34,917 --> 02:05:37,292 [نواختن موسیقی کلاسیک غمگین] 1919 02:05:44,833 --> 02:05:47,250 [مهمانان با ترس نفس نفس می زنند و فریاد می زنند] 1920 02:05:48,833 --> 02:05:50,583 - [زن] خدای من! - [جیغ زنان] 1921 02:06:00,042 --> 02:06:02,458 [موسیقی کلاسیک غم‌انگیز ادامه می‌یابد] 1922 02:06:10,542 --> 02:06:11,542 [ویکتور ناله می‌کند] 1923 02:06:16,208 --> 02:06:18,500 - نه، بگذار... من می‌توانم تو را نجات دهم. - [ناله‌ها] 1924 02:06:18,583 --> 02:06:19,667 من می‌توانم تو را نجات دهم. 1925 02:06:20,333 --> 02:06:21,333 از چه چیزی؟ 1926 02:06:22,417 --> 02:06:23,542 از دست تو؟ 1927 02:06:25,333 --> 02:06:26,708 من از تو می‌ترسم، ویکتور. 1928 02:06:26,792 --> 02:06:27,917 نه، نه... 1929 02:06:28,000 --> 02:06:29,292 همیشه ترسیده‌ام. 1930 02:06:29,958 --> 02:06:32,417 هر ذره از جنون و ویرانی. 1931 02:06:33,583 --> 02:06:37,167 همان آتش‌سوزی عظیمی که همه چیز را بلعید. 1932 02:06:39,083 --> 02:06:40,458 همه چیز از تو آمد. 1933 02:06:43,667 --> 02:06:44,792 [هق‌هق] 1934 02:06:46,458 --> 02:06:48,292 تو هیولا هستی. 1935 02:06:55,792 --> 02:06:56,958 [هق هق ویکتور] 1936 02:06:57,042 --> 02:06:58,042 [بوسه] 1937 02:07:04,083 --> 02:07:05,500 [نفس نفس زدن شدید] 1938 02:07:07,375 --> 02:07:08,833 [زوزه باد] 1939 02:07:11,917 --> 02:07:14,083 [نواختن موسیقی کلاسیک غمگین] 1940 02:07:17,375 --> 02:07:18,375 [الیزابت فین فین می‌کند] 1941 02:07:21,042 --> 02:07:23,250 [الیزابت] جای من هرگز در این دنیا نبود. 1942 02:07:25,125 --> 02:07:29,458 من به دنبال چیزی گشتم و آرزویش را داشتم که نمی‌توانستم به درستی نام ببرم. 1943 02:07:31,583 --> 02:07:33,458 اما در تو، آن را یافتم. 1944 02:07:36,750 --> 02:07:39,208 گم شدن و پیدا شدن، 1945 02:07:40,208 --> 02:07:42,208 این طول عمر عشق است. 1946 02:07:42,292 --> 02:07:44,125 [هق هق الیزابت] 1947 02:07:44,208 --> 02:07:45,625 و در اختصارش، 1948 02:07:46,875 --> 02:07:48,125 تراژدی‌اش… 1949 02:07:49,083 --> 02:07:50,542 [با بغض] 1950 02:07:52,208 --> 02:07:53,875 این جاودانه شده است. 1951 02:07:57,833 --> 02:08:00,875 اینطوری بهتر است… محو شدن… 1952 02:08:01,625 --> 02:08:03,208 [فین فین] 1953 02:08:03,292 --> 02:08:05,167 در حالی که چشمانت به من خیره شده است. 1954 02:08:07,667 --> 02:08:08,667 [الیزابت بازدم می‌کند] 1955 02:08:10,917 --> 02:08:12,750 [ناله آرام موجود] 1956 02:08:12,833 --> 02:08:15,167 [موسیقی کلاسیک غم انگیز ادامه دارد] 1957 02:08:21,542 --> 02:08:22,750 [ویکتور با ناله] 1958 02:08:31,208 --> 02:08:32,625 [نفس های سنگین] 1959 02:08:48,208 --> 02:08:51,292 او رفت و من مشتاقانه می خواهم به دنبالش بروم. 1960 02:08:52,958 --> 02:08:54,250 [هر دو با ناله] 1961 02:08:56,125 --> 02:08:58,250 تو به من زندگی ناخواسته ای دادی. 1962 02:08:59,583 --> 02:09:01,417 من آن را به تو پس می دهم. 1963 02:09:02,208 --> 02:09:04,125 تو مرا یک هیولا تصور کردی. 1964 02:09:04,958 --> 02:09:06,583 حالا من این لطف را جبران می کنم. 1965 02:09:06,667 --> 02:09:08,875 - [صدای شکستن استخوان ها] - [جیغ زدن] 1966 02:09:12,375 --> 02:09:15,167 مرا بکش! حالا مرا بکش، انجامش بده! 1967 02:09:16,167 --> 02:09:18,167 - [ناله ها] - من تو را خونین خواهم کرد. 1968 02:09:19,000 --> 02:09:21,125 من تو را فروتن خواهم کرد. 1969 02:09:21,875 --> 02:09:23,542 تو ممکن است خالق من باشی، 1970 02:09:24,125 --> 02:09:27,708 اما از این روز به بعد، من ارباب تو خواهم بود. 1971 02:09:27,792 --> 02:09:28,792 [سرفه می کند] 1972 02:09:29,458 --> 02:09:31,167 [ناله از درد] 1973 02:09:33,958 --> 02:09:35,708 [ناله] 1974 02:09:44,250 --> 02:09:45,333 [ناله‌ها] 1975 02:09:46,042 --> 02:09:47,417 [نفس نفس زدن ویکتور] 1976 02:09:47,500 --> 02:09:49,500 [موسیقی پرتنش پخش می‌شود] 1977 02:10:08,042 --> 02:10:12,125 [موجود] تو مرا تا آن سوی جنگل‌ها شکار کردی، 1978 02:10:12,958 --> 02:10:14,833 تا آن سوی کوه‌ها، 1979 02:10:15,542 --> 02:10:17,958 تا آن سوی افق‌های یخ‌زده، 1980 02:10:19,083 --> 02:10:22,000 تا جایی که دیگر چیزی باقی نماند. 1981 02:10:22,583 --> 02:10:25,625 فقط تو... و من. 1982 02:10:26,125 --> 02:10:27,833 [صدای پارس سگ‌ها] 1983 02:10:31,583 --> 02:10:32,917 [صدای پارس سگ‌ها] 1984 02:10:43,333 --> 02:10:45,875 - [صدای پارس سگ‌ها از بیرون] - [همهمه نامشخص] 1985 02:10:45,958 --> 02:10:47,042 [ویکتور] من به مهمات نیاز دارم. 1986 02:10:50,292 --> 02:10:51,708 این را تیز کن. 1987 02:10:51,792 --> 02:10:54,167 سه قوطی شیر عسلی، مقداری هیزم. 1988 02:10:54,250 --> 02:10:55,333 [نفس عمیق] 1989 02:10:56,042 --> 02:10:57,500 و شش عدد دینامیت. 1990 02:10:57,583 --> 02:10:58,625 [منشی] شش تا؟ 1991 02:10:59,375 --> 02:11:00,625 دنبال چی شکار میکنی؟ 1992 02:11:02,250 --> 02:11:03,500 شکار بزرگ. 1993 02:11:04,167 --> 02:11:05,417 [صدای سوت باد] 1994 02:11:10,292 --> 02:11:11,708 [صدای له له زدن سگ ها] 1995 02:11:16,167 --> 02:11:18,250 [صدای ناله و پارس سگ ها] 1996 02:11:25,750 --> 02:11:27,333 [شدت گرفتن پارس] 1997 02:11:30,208 --> 02:11:32,208 [لرزیدن] 1998 02:11:33,042 --> 02:11:35,208 [ناله، نفس نفس زدن شدید] 1999 02:11:36,792 --> 02:11:38,792 - [ادامه پارس سگ ها] - [صدای چِکِ اسلحه] 2000 02:11:42,417 --> 02:11:44,375 [صدای نزدیک شدن قدم ها] 2001 02:11:50,375 --> 02:11:52,208 - [ناله موجود] - [صدای شلیک] 2002 02:11:52,292 --> 02:11:53,583 [ویکتور با فشار صدا در می آورد] 2003 02:11:54,792 --> 02:11:57,042 - [صدای پارس سگ ها] - [ناله ویکتور] 2004 02:11:59,833 --> 02:12:00,833 [ناله] 2005 02:12:01,500 --> 02:12:02,708 [نفس نفس زدن] 2006 02:12:04,458 --> 02:12:06,167 - [غرش موجود] - [ناله] 2007 02:12:06,250 --> 02:12:08,792 [صدای پارس سگ ها] 2008 02:12:09,458 --> 02:12:11,417 - [ناله ویکتور] - [غرش موجود] 2009 02:12:11,500 --> 02:12:13,458 نه! نه! نه! 2010 02:12:22,333 --> 02:12:24,042 [موجود] ویکتور. 2011 02:12:24,125 --> 02:12:26,583 تو فقط وقتی به حرفم گوش میدی که بهت آسیب بزنم. 2012 02:12:26,667 --> 02:12:28,500 - [صدای شکستن استخوان] - [جیغ ویکتور] 2013 02:12:33,208 --> 02:12:35,667 - [صدای شکستن و خرد شدن استخوان] - [فریاد از درد] 2014 02:12:36,542 --> 02:12:38,208 - [ضربه چاقو] - [ناله] 2015 02:12:41,333 --> 02:12:44,875 این. به این ایمان آوردی. 2016 02:12:44,958 --> 02:12:47,250 فکر می‌کنی این من را نابود می‌کند. 2017 02:12:49,208 --> 02:12:50,208 هوم. 2018 02:12:51,708 --> 02:12:55,000 پس روشنش کن و امیدوار باش که این کار را بکند، اما اگر نکند، 2019 02:12:55,083 --> 02:12:57,167 دوباره به سراغت خواهم آمد. 2020 02:12:57,792 --> 02:12:59,125 [جیغ] روشنش کن! 2021 02:13:00,167 --> 02:13:01,875 [ناله] 2022 02:13:06,708 --> 02:13:10,042 حالا… فرار کن. 2023 02:13:10,750 --> 02:13:13,333 - [ویکتور غرغره می‌کند] - [موسیقی مهیج در حال پخش] 2024 02:13:15,083 --> 02:13:16,083 [ناله می‌کند] 2025 02:13:25,167 --> 02:13:26,500 [ویکتور غرغره می‌کند] 2026 02:13:28,458 --> 02:13:30,458 [موسیقی مهیج ادامه می‌یابد] 2027 02:13:41,625 --> 02:13:42,625 [ویکتور فریاد می‌زند] 2028 02:13:43,917 --> 02:13:45,250 [غرغره] 2029 02:13:47,125 --> 02:13:52,667 [موجود] پس تو اینجا بودی, شکسته و رها شده. 2030 02:13:53,750 --> 02:13:55,125 و من، 2031 02:13:56,458 --> 02:13:58,250 زنده دوباره. 2032 02:14:00,917 --> 02:14:02,958 [صدای خس‌خس موجود] 2033 02:14:03,042 --> 02:14:07,958 می‌توانستم احساس کنم گوشت سوخته‌ام دوباره رشد می‌کند. 2034 02:14:08,792 --> 02:14:12,667 صدای شکستن و جا افتادن استخوان‌هایم. 2035 02:14:13,917 --> 02:14:20,250 زمزمه خونم که در قلب بی‌امانم جریان می‌یابد. 2036 02:14:21,375 --> 02:14:24,333 و بار دیگر هیچ رحمتی نیافتم، 2037 02:14:25,833 --> 02:14:28,292 تنها یک راه داشتم. 2038 02:14:31,292 --> 02:14:33,833 [غریدن خشن] 2039 02:14:33,917 --> 02:14:35,375 [صدای پارس سگ‌ها] 2040 02:14:36,625 --> 02:14:37,833 [فریاد به زبان دانمارکی] 2041 02:14:40,458 --> 02:14:42,292 [موجود به انگلیسی] و اینجاییم. 2042 02:14:44,625 --> 02:14:46,542 خسته و تمام شده. 2043 02:14:49,333 --> 02:14:52,667 دیگر چیزی در ما نمانده که بدهیم یا بگیریم. 2044 02:14:53,208 --> 02:14:54,625 خونی که بیرون چادر است... 2045 02:14:55,125 --> 02:14:56,167 [موجود] مال من است. 2046 02:14:57,333 --> 02:14:58,792 همه اش مال من. 2047 02:15:00,000 --> 02:15:01,292 خون خواهم داد. 2048 02:15:02,833 --> 02:15:04,125 درد خواهم کشید. 2049 02:15:04,875 --> 02:15:06,000 رنج خواهم برد. 2050 02:15:09,125 --> 02:15:11,958 می بینی، هرگز تمام نخواهد شد. 2051 02:15:23,542 --> 02:15:24,917 [نفس عمیق می‌کشد] 2052 02:15:26,875 --> 02:15:29,083 [موسیقی کلاسیک اندوهگین پخش می‌شود] 2053 02:15:31,917 --> 02:15:33,458 متاسفم. 2054 02:15:39,958 --> 02:15:42,000 افسوس مرا در بر گرفته است. 2055 02:15:44,125 --> 02:15:46,667 و اکنون زندگی‌ام را به خاطر آنچه بود، می‌نگرم. 2056 02:15:49,167 --> 02:15:51,583 اکنون خواهی رفت، خالق. 2057 02:15:54,417 --> 02:15:56,000 محو خواهی شد. 2058 02:15:58,708 --> 02:16:01,375 همه چیز فقط یک لحظه کوتاه خواهد بود. 2059 02:16:02,292 --> 02:16:06,000 - [خس‌خس می‌کند] - تولدم. اندوهم. 2060 02:16:06,917 --> 02:16:08,375 فقدان تو. 2061 02:16:10,958 --> 02:16:13,208 مجازات نخواهم شد. 2062 02:16:14,667 --> 02:16:16,417 و نه تبرئه. 2063 02:16:20,833 --> 02:16:22,167 چه امیدی که داشتم، 2064 02:16:23,208 --> 02:16:24,750 چه خشم… 2065 02:16:26,542 --> 02:16:27,917 همه هیچ است. 2066 02:16:31,208 --> 02:16:35,667 مدی که مرا به اینجا آورد اکنون آمده تا تو را ببرد. 2067 02:16:38,167 --> 02:16:39,500 مرا سرگردان رها می‌کند. 2068 02:16:47,792 --> 02:16:49,250 مرا ببخش. 2069 02:16:51,250 --> 02:16:52,708 پسرم. 2070 02:16:59,458 --> 02:17:00,667 [موجود خفه می شود] 2071 02:17:00,750 --> 02:17:05,417 و اگر در قلبت داری، خودت را ببخش تا وجود داشته باشی. 2072 02:17:06,042 --> 02:17:10,417 اگر قرار نیست مرگی در کار باشد، پس به این فکر کن، پسرم. 2073 02:17:11,083 --> 02:17:12,792 تا زمانی که زنده هستی، 2074 02:17:13,667 --> 02:17:16,458 چه راهی جز زندگی کردن داری؟ 2075 02:17:23,875 --> 02:17:24,958 زندگی کن. 2076 02:17:26,625 --> 02:17:27,875 اسمم را بگو. 2077 02:17:29,708 --> 02:17:31,958 پدرم آن اسم را به من داد، 2078 02:17:33,125 --> 02:17:34,417 و هیچ معنایی نداشت. 2079 02:17:36,958 --> 02:17:39,250 حالا از تو می خواهم آن را به من پس بدهی... 2080 02:17:41,750 --> 02:17:43,125 برای آخرین بار. 2081 02:17:44,958 --> 02:17:46,708 همانطور که در ابتدا گفتی. 2082 02:17:48,292 --> 02:17:50,583 وقتی که برایت تمام دنیا بود. 2083 02:17:56,292 --> 02:17:57,500 ویکتور. 2084 02:17:58,250 --> 02:17:59,417 [نفس عمیق می‌کشد] 2085 02:18:00,500 --> 02:18:02,000 تو را می‌بخشم. 2086 02:18:02,875 --> 02:18:04,625 [ناله‌ی موجود] 2087 02:18:05,833 --> 02:18:07,583 [بازدم عمیق] 2088 02:18:07,667 --> 02:18:09,833 [موسیقی کلاسیک غم‌انگیز ادامه می‌یابد] 2089 02:18:25,083 --> 02:18:27,667 حالا آرام بگیر، پدر. 2090 02:18:32,167 --> 02:18:33,542 شاید حالا، 2091 02:18:35,458 --> 02:18:37,542 هر دوی ما بتوانیم انسان باشیم. 2092 02:18:47,250 --> 02:18:48,917 [آندرسون به دانمارکی] سلاح ها را زمین بگذارید. 2093 02:18:49,000 --> 02:18:51,042 - سلاح ها را زمین بگذارید! - من مسئول مردانم هستم. 2094 02:18:52,458 --> 02:18:53,833 او می تواند برود. 2095 02:18:58,292 --> 02:19:01,292 - [صدای سوت باد] - [ادامه موسیقی کلاسیک احساسی] 2096 02:20:01,417 --> 02:20:02,667 [صدای جیرجیر بدنه کشتی] 2097 02:20:02,750 --> 02:20:04,042 [فریاد مردان] 2098 02:20:05,250 --> 02:20:06,833 [صدای جیرجیر کشتی] 2099 02:20:28,667 --> 02:20:29,809 [ملوان به دانمارکی] ما آزادیم! 2100 02:20:29,833 --> 02:20:31,083 ما آزادیم! 2101 02:20:31,167 --> 02:20:32,625 [تشویق مردان] 2102 02:20:32,708 --> 02:20:33,792 ناخدا... 2103 02:20:34,833 --> 02:20:36,208 دستورات شما چیست؟ 2104 02:20:36,292 --> 02:20:37,750 بادبان‌ها را آماده کنید. 2105 02:20:37,833 --> 02:20:38,833 دور بزنید. 2106 02:20:38,875 --> 02:20:40,250 می‌خواهی به مردان بگویی؟ 2107 02:20:40,833 --> 02:20:41,833 مردان! 2108 02:20:43,042 --> 02:20:44,125 ما داریم به خانه برمی‌گردیم! 2109 02:20:44,833 --> 02:20:45,917 ما داریم به خانه برمی‌گردیم! 2110 02:20:46,000 --> 02:20:47,667 [همه تشویق می‌کنند] 2111 02:20:49,542 --> 02:20:50,833 [لارسن به زبان دانمارکی فریاد می‌زند] 2112 02:20:52,583 --> 02:20:54,958 [موسیقی کلاسیک احساسی پخش می‌شود] 2113 02:21:17,667 --> 02:21:19,292 [صدای سوت باد] 2114 02:21:19,375 --> 02:21:21,375 [موسیقی احساسی ادامه دارد] 2115 02:21:46,958 --> 02:21:49,167 [موسیقی کلاسیک غم‌انگیز پخش می‌شود] 2116 02:23:52,750 --> 02:23:55,167 [موسیقی کلاسیک احساسی پخش می‌شود] 2117 02:25:36,042 --> 02:25:38,458 [موسیقی کلاسیک دراماتیک پخش می‌شود] 2118 02:27:20,875 --> 02:27:23,292 [موسیقی کلاسیک متفکرانه پخش می‌شود] 2119 02:28:53,000 --> 02:28:55,417 [موسیقی کلاسیک شاد پخش می‌شود]