1 00:00:07,958 --> 00:00:17,958 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:20,690 --> 00:00:24,962 ‫« پیش‌درآمد » 3 00:00:32,792 --> 00:00:37,916 ‫« در ژرفای شمال، ۱۸۵۷ » 4 00:00:38,128 --> 00:00:48,128 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 5 00:00:54,708 --> 00:00:56,167 ‫ناخدا! 6 00:01:01,958 --> 00:01:03,417 ‫ناخدا! 7 00:01:04,333 --> 00:01:05,667 ‫یه لحظه میاید؟ 8 00:01:13,083 --> 00:01:14,292 ‫باید یخ رو بشکنیم و رد بشیم 9 00:01:15,208 --> 00:01:17,417 ‫افرادمون گرسنه‌ان و هلاک 10 00:01:18,125 --> 00:01:20,750 ‫اگه همینجوری پیش بریم، ‫عاقبت خوشی در انتظارمون نیست 11 00:01:25,292 --> 00:01:26,875 ‫همه گوش کنن! 12 00:01:28,000 --> 00:01:30,309 ‫هر چی بیشتر دست‌دست کنیم، 13 00:01:30,333 --> 00:01:32,708 ‫این یخ بدتر زمین‌گیرمون می‌کنه 14 00:01:33,458 --> 00:01:34,708 ‫نمیشه دست از کار کشید 15 00:01:35,458 --> 00:01:36,726 ‫گروه‌ها رو جابجا کنید 16 00:01:36,750 --> 00:01:37,875 ‫قربان، جسارتاً... 17 00:01:38,500 --> 00:01:40,143 ‫افراد دلگرمی می‌خوان 18 00:01:40,167 --> 00:01:41,059 ‫دلگرمی؟ 19 00:01:41,083 --> 00:01:44,893 ‫بله، می‌خوان مطمئن بشن به محض دراومدنِ کشتی، ‫برمی‌گردیم سن‌پترزبورگ 20 00:01:44,917 --> 00:01:47,684 ‫می‌ترسن کشتی زیاد دووم نیاره و ‫میگن... 21 00:01:47,708 --> 00:01:49,083 ‫خوب گوش کنید! 22 00:01:50,917 --> 00:01:55,934 ‫نه شماها و نه این افسر، ‫نبینم فکر و خیال به سرتون بزنه... 23 00:01:55,958 --> 00:01:59,250 ‫وظیفه‌ی ما انجام این مأموریتـه و ‫نصفه‌کاره ولش نمی‌کنیم 24 00:01:59,833 --> 00:02:01,809 هر طور شده باید برسیم قطب شمال 25 00:02:01,833 --> 00:02:03,458 ‫شیرفهم شد؟ 26 00:02:15,428 --> 00:02:25,428 ‫« ترجمه از نهـال، امیر فرحناک و علی محمدخانی » ‫::. AliMK_Sub & FarahSub & iredprincess .:: 27 00:02:39,167 --> 00:02:40,792 یه چیزی منفجر شد، ناخدا 28 00:02:43,542 --> 00:02:45,083 ‫حدوداً سه کیلومتر اون‌ورتره 29 00:02:51,583 --> 00:02:53,083 ‫افراد رو جمع کن 30 00:03:10,792 --> 00:03:12,917 ‫سگ‌های سورتمه صحیح و سالمن 31 00:03:13,458 --> 00:03:15,184 ‫پس این همه خون واسه چیـه؟ 32 00:03:15,208 --> 00:03:17,851 ‫بیاید اینجا، ناخدا! 33 00:03:17,875 --> 00:03:20,250 ‫یه نفر زخمی شده، خون زیادی از دست داده 34 00:03:23,000 --> 00:03:25,917 ‫کِتفش آسیب دیده و پاش شکسته 35 00:03:27,208 --> 00:03:28,292 کارِ خرسـه؟ 36 00:03:28,833 --> 00:03:29,934 ‫بعید می‌دونم، ناخدا 37 00:03:29,958 --> 00:03:31,708 ‫لارسن، بیا چکمه‌اش رو دربیاریم 38 00:03:42,583 --> 00:03:43,958 ‫پاش مصنوعیـه 39 00:03:52,167 --> 00:03:53,333 ‫بذاریدش روی تخته 40 00:03:56,042 --> 00:03:57,458 ‫دِ یالا! برمی‌گردیم توی کشتی! 41 00:04:02,875 --> 00:04:04,625 ‫لارسن، جونوره داره میاد 42 00:04:07,958 --> 00:04:09,542 ‫همه آماده‌ی شلیک! 43 00:04:14,625 --> 00:04:16,000 ‫با فرمانِ من 44 00:04:20,750 --> 00:04:22,125 ‫نشونه‌گیری! 45 00:04:22,750 --> 00:04:23,875 ‫آتش! 46 00:04:35,792 --> 00:04:36,917 ‫گروه بعدی! 47 00:04:40,208 --> 00:04:41,917 ‫آتش! 48 00:04:55,500 --> 00:04:56,500 ‫همه برید تو کشتی! 49 00:05:17,500 --> 00:05:19,434 ‫مردی که آوردیم تو کشتی کو؟ 50 00:05:19,458 --> 00:05:20,458 ‫کجاست؟ 51 00:05:20,917 --> 00:05:22,583 ‫این دیگه چه موجودیـه؟ چی می‌خواد؟ 52 00:05:31,125 --> 00:05:34,667 ‫بدیدش به من! 53 00:05:48,125 --> 00:05:50,750 ‫تفنگ سرپُر. لارسن، تفنگه رو بیار! 54 00:06:01,917 --> 00:06:03,417 ‫ویکتور 55 00:06:05,000 --> 00:06:06,167 ‫ویکتور! 56 00:06:19,792 --> 00:06:20,792 ‫کشتمش 57 00:06:21,417 --> 00:06:22,708 ‫کشتمش 58 00:06:35,908 --> 00:06:37,050 ‫هنوز زنده‌ست! 59 00:06:37,083 --> 00:06:38,268 ‫نردبون! 60 00:06:38,292 --> 00:06:39,625 ‫نردبون رو بکشید بالا! 61 00:06:54,167 --> 00:06:58,583 ‫بدیدش به من! 62 00:07:16,792 --> 00:07:18,601 ‫چند تا گلوله مونده؟ 63 00:07:18,625 --> 00:07:20,643 ‫یه‌دونه، ولی روش کارساز نیست 64 00:07:20,667 --> 00:07:21,667 ‫می‌دونم 65 00:07:22,542 --> 00:07:23,875 ‫نمی‌خوام اونو نشونه بگیرم 66 00:08:00,250 --> 00:08:10,250 ‫در تلگرام: ‫FarahSub & @AliMK_Sub & @IRedSub@ 67 00:08:15,542 --> 00:08:18,792 ‫افیونـه، بخور دردت آروم بگیره. ‫بخور. سَر بکِش. 68 00:08:24,125 --> 00:08:25,601 ‫من کجام؟ 69 00:08:25,625 --> 00:08:27,393 ‫توی کشتیِ سلطنتی دانمارک، هورایزن 70 00:08:27,417 --> 00:08:29,309 ‫من ناخدا اندرسونم. ایشون هم دکتر اودسن 71 00:08:29,333 --> 00:08:31,250 ‫چند نفرتون رو کشته؟ 72 00:08:33,917 --> 00:08:34,809 ‫شیش 73 00:08:34,833 --> 00:08:37,208 ‫باز برمی‌گرده و خیلی‌های دیگه رو می‌کشه 74 00:08:37,917 --> 00:08:41,809 ‫نیاز باشه قلع‌وقمع‌تون می‌کنه، ‫مگه اینکه من رو تحویلش بدید 75 00:08:41,833 --> 00:08:43,518 ‫نه، نه، کارش رو ساختیم 76 00:08:43,542 --> 00:08:45,476 ‫رفت زیرِ آب یخ. خلاص 77 00:08:45,500 --> 00:08:47,125 ‫نه، اشتباه می‌کنی! 78 00:08:47,667 --> 00:08:48,833 نمیشه کشتش 79 00:08:49,458 --> 00:08:51,167 ‫خودم برای کشتنش به هر دری زدم 80 00:08:53,750 --> 00:08:55,417 ‫چه باور کنید چه نکنید، 81 00:08:57,458 --> 00:09:00,208 ‫دوباره برمی‌گرده... به خاطر من 82 00:09:01,042 --> 00:09:02,125 ‫بهم قول بدید 83 00:09:03,042 --> 00:09:06,726 ‫هر وقت اومد، من رو بندازید توی یخبندون و 84 00:09:06,750 --> 00:09:07,917 ‫بذارید من رو با خودش ببره 85 00:09:09,292 --> 00:09:10,292 ‫تو رو خدا 86 00:09:10,708 --> 00:09:12,625 چه موجودیـه اصلاً؟ 87 00:09:14,083 --> 00:09:16,875 ‫کدوم اهریمنی خلقش کرده؟ 88 00:09:19,042 --> 00:09:20,042 ‫من 89 00:09:22,000 --> 00:09:23,000 ‫کارِ منـه 90 00:09:24,292 --> 00:09:25,500 ‫من خلقش کردم 91 00:09:27,875 --> 00:09:32,375 ‫با خودم عهد کرده بودم ‫این رازِ پلید رو با خودم به گور ببرم 92 00:09:33,208 --> 00:09:34,208 ‫درست شد 93 00:09:35,167 --> 00:09:37,583 ‫یه سِری از حرف‌هام واقعیت محضـه 94 00:09:39,667 --> 00:09:42,643 ‫یه سری‌ها نه، اما همش عین حقیقتـه 95 00:09:42,667 --> 00:09:44,792 ‫اسمم ویکتوره 96 00:09:45,375 --> 00:09:46,792 ‫ویکتور فرانکنشتاین 97 00:09:48,083 --> 00:09:51,000 ‫پدرم این اسم رو روم گذاشت 98 00:09:51,833 --> 00:09:53,393 ‫می‌دونید معنیش چیـه؟ 99 00:09:53,417 --> 00:09:55,792 ‫به گمونم، آره. یعنی فاتح 100 00:09:56,583 --> 00:09:57,809 ‫پیروزِ تمام میادین 101 00:09:57,833 --> 00:09:59,875 ‫آره، همه چیز با اون شروع شد 102 00:10:00,458 --> 00:10:01,458 ‫پدرم 103 00:10:04,292 --> 00:10:05,333 همچنین، مادرم 104 00:10:09,583 --> 00:10:13,759 ‫{\an8}« پرده‌ی نخست » ‫« سرگذشت ویکتور » 105 00:10:10,083 --> 00:10:11,167 ‫ویکتور! 106 00:10:12,667 --> 00:10:13,667 ‫ویکتور! 107 00:10:16,083 --> 00:10:17,250 ‫ویکتور! 108 00:10:20,708 --> 00:10:24,042 ‫بیا دیگه، بابات رسید ها 109 00:10:24,792 --> 00:10:27,750 ‫مامان؟ مامان؟ 110 00:10:28,958 --> 00:10:30,333 ‫من اینجام، مامان 111 00:10:34,000 --> 00:10:35,083 ‫اینجام 112 00:10:38,125 --> 00:10:41,458 ‫پدرم بارون و جراح برجسته‌ای بود 113 00:10:42,083 --> 00:10:44,726 ‫ازدواجش با مادرم بیشتر از روی مصلحت بود؛ 114 00:10:44,750 --> 00:10:47,809 ‫چرا که مادرم هم جهیزیه‌ی هنگفتی داشت و ‫هم اصل‌ونسب‌دار بود 115 00:10:47,833 --> 00:10:53,208 ‫این وصلت اسباب این رو فراهم کرد که ‫پدرم شأن و املاک خانوادگیش رو حفظ کنه 116 00:11:05,125 --> 00:11:07,976 ‫نقش پُررنگی در زندگی ما نداشت 117 00:11:08,000 --> 00:11:11,000 ‫اما وقتی به عمارت برمی‌گشت، از صغیر تا کبیر همه گوش به فرمانش بودند 118 00:11:11,542 --> 00:11:12,667 ‫کِلِرجانم 119 00:11:13,167 --> 00:11:14,375 ‫مابقیِ اوقات... 120 00:11:15,250 --> 00:11:16,226 ‫ویکتور 121 00:11:16,250 --> 00:11:17,309 ‫پدر 122 00:11:17,333 --> 00:11:19,667 ‫مابقیِ اوقات، مادر برای من بود 123 00:11:27,292 --> 00:11:29,542 ‫نه، بیارش اینجا 124 00:11:37,042 --> 00:11:39,226 ‫املاح توی گوشت، ‫هم برای خودت خون‌سازه و 125 00:11:39,250 --> 00:11:40,542 ‫هم برای طفل توی شکمت 126 00:11:41,250 --> 00:11:42,792 جای دو نفر باید غذا بخوری ها 127 00:11:53,958 --> 00:11:54,958 ‫بخور دیگه 128 00:11:56,125 --> 00:11:57,125 ‫مُقویـه 129 00:12:03,375 --> 00:12:05,184 ‫فرشته‌ی نگهبانم 130 00:12:05,208 --> 00:12:06,500 ‫ای همدم مهربانم 131 00:12:07,167 --> 00:12:09,417 ‫کنارم بمان و تنهایم مگذار 132 00:12:10,125 --> 00:12:11,518 ‫در سایه‌ی بال و پر‌هایت، 133 00:12:11,542 --> 00:12:14,583 ‫مرا مأوا دِه و... 134 00:12:15,500 --> 00:12:18,768 ‫از پشت دیوار صداشون رو می‌شنیدم که ‫بی‌وقفه جر و بحث می‌کردن 135 00:12:18,792 --> 00:12:22,625 ‫مِن‌بابِ مال و اموال و من، ‫سر همدیگه داد می‌کشیدن 136 00:12:23,792 --> 00:12:26,542 ‫صداشون لرزه به تنم می‌نداخت 137 00:12:30,958 --> 00:12:32,083 ‫مامان؟ 138 00:12:34,042 --> 00:12:35,208 ‫مامان؟ 139 00:12:45,750 --> 00:12:48,268 اون مرد از هر دوی ما بیزار بود 140 00:12:48,292 --> 00:12:52,125 ‫از موهای پرکلاغی‌مون گرفته تا ‫چشم‌های تیره و نافذمون 141 00:12:52,708 --> 00:12:56,851 ‫حتی طبع آروم و دلشوره‌ی گاه و بی‌گاه‌مون هم 142 00:12:56,875 --> 00:12:59,583 ‫انگار خونش رو به جوش میاورد 143 00:13:00,250 --> 00:13:05,059 ‫طبقه‌بندی باستانی اخلاط اربعه‌ی بدن رو 144 00:13:05,083 --> 00:13:07,434 ‫سریع و بدون ‌نقص بگو 145 00:13:07,458 --> 00:13:11,708 ‫خون، سودا، صفرا، بلغم 146 00:13:13,042 --> 00:13:15,208 ‫وزن قلب یه مرد بالغ؟ 147 00:13:17,125 --> 00:13:18,833 ‫بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ گِرم، پدرجان 148 00:13:19,542 --> 00:13:21,833 ‫قلب یه زن بالغ؟ 149 00:13:23,167 --> 00:13:24,417 ‫۲۲۰‏ تا ۲۸۰ گرم 150 00:13:25,500 --> 00:13:26,875 ‫علت چیـه؟ 151 00:13:27,542 --> 00:13:29,750 ‫علتِ این تفاوت؟ 152 00:13:30,417 --> 00:13:31,667 ‫عمق عواطف زنانه؟ 153 00:13:32,167 --> 00:13:33,958 ‫یا که گرایش به سودازدگی؟ 154 00:13:35,250 --> 00:13:39,500 ‫توده‌ی بدنی. حجم خون، پدرجان. ‫خون‌رسانی به عضلات. 155 00:13:40,042 --> 00:13:43,393 ‫صحیح. نه توی بافت خبری از روح هست و 156 00:13:43,417 --> 00:13:45,351 ‫نه توی عضله اثری از احساس 157 00:13:45,375 --> 00:13:48,792 ‫حالا، لطفاً کارکرد اصلی ‫دریچه‌ی سه‌لَختی رو توضیح بده 158 00:13:51,583 --> 00:13:54,809 ‫الان حضور ذهن ندارم، پدرجان، ‫اما مطمئنم یادم میاد 159 00:13:54,833 --> 00:13:56,250 ‫بله، حتماً هم یادت میاد 160 00:13:56,958 --> 00:13:59,059 ‫عاج خونریزی نمی‌کنه، ویکتور 161 00:13:59,083 --> 00:14:00,333 ‫خون مالِ گوشتـه 162 00:14:01,333 --> 00:14:04,393 ‫تا تو بخوای دودوتا چهارتا کنی، ‫یحتمل بیمارت از دست رفته 163 00:14:04,417 --> 00:14:05,792 ‫متوجهی؟ 164 00:14:10,292 --> 00:14:13,333 ‫کارکرد اصلی دریچه‌ی سه‌لختی 165 00:14:13,833 --> 00:14:16,917 ‫ممانعت از بازگشت خون به بزرگ‌سیاهرگ‌هاست 166 00:14:19,708 --> 00:14:22,917 ‫نه، دست‌هات نه. دیگه نه 167 00:14:23,958 --> 00:14:26,583 ‫اینها ابزار حرفه‌ات و ‫تجلیِ اراده‌ات هستن 168 00:14:27,625 --> 00:14:29,042 باید ازشون مراقبت کنیم 169 00:14:31,875 --> 00:14:34,667 ‫منتها صورتت بازیچه‌ی غروره 170 00:14:41,208 --> 00:14:46,833 ‫تو اسم‌ورسم منو یدک می‌کشی، ویکتور، ‫آبروی من امانتیـه دستِ تو 171 00:14:50,750 --> 00:14:52,500 ‫اینو آویزه‌ی گوشِت کن 172 00:14:58,250 --> 00:15:01,250 ‫فکر کنم دستت رو خوندم، آخه... 173 00:15:01,833 --> 00:15:03,101 ‫سه... 174 00:15:03,125 --> 00:15:04,125 ‫دو... 175 00:15:04,542 --> 00:15:05,542 ‫یک... 176 00:15:06,625 --> 00:15:08,708 محالـه 177 00:15:10,458 --> 00:15:12,500 خودم بُر می‌زنم 178 00:15:17,333 --> 00:15:18,458 ‫مامان؟ 179 00:15:19,625 --> 00:15:21,000 ‫مامان؟ 180 00:15:26,625 --> 00:15:28,018 ‫بابا! 181 00:15:28,042 --> 00:15:29,458 ‫بابا، مامان حالش بد شده 182 00:15:36,000 --> 00:15:37,768 ‫مامان 183 00:15:37,792 --> 00:15:40,476 ‫آب جوش و ملافه‌ی تمیز بیارید. به مقدار زیاد 184 00:15:40,500 --> 00:15:41,393 ‫- همین حالا ‫- چشم، قربان 185 00:15:41,417 --> 00:15:42,833 ‫- نه، ویکتور! ‫- مامان؟ 186 00:15:44,125 --> 00:15:45,500 ‫- مامان! ‫- ویکتور! 187 00:15:49,333 --> 00:15:51,518 ‫بابا! بابا! 188 00:15:51,542 --> 00:15:53,542 ‫- ویکتور! ‫- تو رو خدا نجاتش بده! 189 00:16:35,917 --> 00:16:41,125 ‫مادرم که پاره‌ی تنم بود، 190 00:16:42,208 --> 00:16:44,500 ‫اونی که فکر می‌کردم ‫هرگز من رو رها نمی‌کنه، 191 00:16:45,375 --> 00:16:49,333 ‫اونی که نبض حیات بود... خاموش شد 192 00:16:50,750 --> 00:16:52,833 ‫چشم‌هاش بی‌فروغ و 193 00:16:53,833 --> 00:16:57,042 ‫لبخندش طعمه‌ی خاکِ سرد 194 00:17:04,500 --> 00:17:05,500 ‫برید! 195 00:17:06,042 --> 00:17:07,208 ‫همتون برید بیرون! 196 00:17:15,000 --> 00:17:17,958 ‫انگار تکه‌ای از هستی ‫از هم فرو پاشیده و 197 00:17:19,125 --> 00:17:22,833 ‫گنبدِ آسمون، ‫برای همیشه سیاه‌پوش شده 198 00:17:24,542 --> 00:17:26,042 ‫حالا، چشم‌هاتو بگیر 199 00:17:28,375 --> 00:17:30,792 ‫تا نگفتم، نگاه نکنی ها 200 00:17:32,625 --> 00:17:33,684 ‫باز کن 201 00:17:33,708 --> 00:17:36,851 ‫ویلیام در آغوش آفتاب و لبخند شکفت 202 00:17:36,875 --> 00:17:41,542 ‫طبعی آروم و نجیب‌تر داشت و بی هیچ تردیدی، ‫عزیزدردونه‌ی پدرم بود 203 00:17:42,208 --> 00:17:43,726 ‫ممنونم، بابا 204 00:17:43,750 --> 00:17:45,417 ‫قربونت برم، گل‌پسرم 205 00:17:46,708 --> 00:17:49,583 ‫ویلیام نسیم بود و من ابرِ طوفانی 206 00:17:50,083 --> 00:17:53,934 ‫او قهقهه‌ی زندگی بود و من بغض فروخورده‌ی اندوه 207 00:17:53,958 --> 00:17:55,476 ‫افسارشو بگیر 208 00:17:55,500 --> 00:17:58,375 ‫منو نگاه، بابا. منو ببین 209 00:17:59,792 --> 00:18:02,000 ‫اما مسئله فراتر از این بود 210 00:18:02,542 --> 00:18:05,912 ‫یا بهتر بگم، چیزی کم بود 211 00:18:07,208 --> 00:18:09,143 ‫مادرم زیر دست‌های 212 00:18:09,167 --> 00:18:12,684 ‫برجسته‌ترین طبیب عصر خودش جان باخت: 213 00:18:12,708 --> 00:18:13,875 ‫پدرم 214 00:18:14,917 --> 00:18:18,708 ‫فکری... به سرم زد 215 00:18:19,333 --> 00:18:21,518 ‫دستگاه گردش خون رو تعریف کن... 216 00:18:21,542 --> 00:18:24,625 ‫حتمی، گریزناپذیر... 217 00:18:25,125 --> 00:18:28,268 ‫طبق تشریحی که توی کتابِ «حرکت قلب» اومده 218 00:18:28,292 --> 00:18:30,042 ‫تا وقتی که به حقیقت بدل شد 219 00:18:30,542 --> 00:18:31,542 ‫پدر؟ 220 00:18:35,458 --> 00:18:37,018 ‫تو گذاشتی بمیره، نه؟ 221 00:18:37,042 --> 00:18:41,184 ‫من نهایت تلاشم رو کردم که ‫نجاتش بدم. خودت خوب می‌دونی 222 00:18:41,208 --> 00:18:42,417 ‫پس شکست خوردی 223 00:18:43,375 --> 00:18:46,333 ‫هیچکس حریفِ مرگ نمیشه 224 00:18:50,250 --> 00:18:52,542 ‫من می‌شم، خودم حریفش می‌شم 225 00:18:54,292 --> 00:18:57,333 ‫هر چیزی که بلدی و بلد نیستی رو یاد می‌گیرم 226 00:18:59,208 --> 00:19:01,333 ‫فکر کنم برای امروز کافیـه 227 00:19:03,958 --> 00:19:06,167 اون شب، دوباره متولد شدم 228 00:19:06,833 --> 00:19:08,292 بهم الهام شد 229 00:19:09,375 --> 00:19:12,542 ‫برای اولین بار، ‫فرشته‌ی تاریکی رو... 230 00:19:13,125 --> 00:19:14,833 ‫دیدم 231 00:19:28,833 --> 00:19:30,417 ‫با من عهد بست که 232 00:19:32,167 --> 00:19:35,792 ‫افسارِ حیات و ممات به دست من بیفته 233 00:19:37,500 --> 00:19:40,309 ‫ذره ذره تبدیل به جراحی بشم که پدرم بود 234 00:19:40,333 --> 00:19:43,500 ‫در سودای قدرت و گستره‌ی علم، ‫از اون پیشی بگیرم 235 00:19:45,625 --> 00:19:47,195 ‫الهامی بَس حقیقی 236 00:19:47,750 --> 00:19:51,292 ‫حقیقی‌تر از چیزی که تو جهان بیداری و ‫عالم رؤیا دیده بودم 237 00:19:54,917 --> 00:19:55,917 ‫اما چطور؟ 238 00:20:19,000 --> 00:20:21,208 ‫از عرش به فرش رسیدم 239 00:20:22,750 --> 00:20:26,018 ‫دو شورش و آتش‌سوزی توی مزارع مادرم، 240 00:20:26,042 --> 00:20:27,625 ‫ثروت خانوادگی‌مون رو به باد داد 241 00:20:28,375 --> 00:20:31,208 ‫عمارت رو تونستیم نگه داریم، ‫منتها مابقیِ اموال رو از دست دادیم 242 00:20:46,000 --> 00:20:49,643 ‫ویلیام رفت پیش یکی از اقوام توی وین 243 00:20:49,667 --> 00:20:51,917 ‫من هم رفتم لندن و بعدش ادینبرو 244 00:20:52,833 --> 00:20:56,625 ‫اونجا بود که سال‌های سال تلاش کردم تا 245 00:20:58,875 --> 00:21:02,125 ‫از چهارچوبِ محدود نهادِ علم فراتر برم 246 00:21:04,083 --> 00:21:05,292 ‫حیات 247 00:21:06,542 --> 00:21:10,833 ‫{\an8}این... یعنی حیات، آقایون 248 00:21:06,558 --> 00:21:12,768 ‫« دانشکده‌ی سلطنتی طب » ‫« محکمه‌ی تأدیبی، ۱۸۵۵ » 249 00:21:12,792 --> 00:21:13,958 ‫به دنیا که میایم 250 00:21:15,583 --> 00:21:18,417 ‫تا بخوایم فرصتِ قدکشیدن پیدا کنیم، ‫زمین می‌خوریم 251 00:21:19,417 --> 00:21:20,500 ‫با مرگ 252 00:21:22,458 --> 00:21:25,976 ‫و در فاصله‌ی بین این فراز و سقوط، 253 00:21:26,000 --> 00:21:27,833 ‫عرصه‌ی حقیرانه‌ی ما قرار داره 254 00:21:29,167 --> 00:21:31,875 ‫خب، تولد که دستِ ما نیست 255 00:21:33,000 --> 00:21:34,000 ‫هست؟ 256 00:21:35,458 --> 00:21:40,000 ‫شکل‌گیری نطفه، اون جرقه، ‫جان‌بخشی فکر و روح 257 00:21:41,208 --> 00:21:42,375 ‫این یکی دستِ خداست 258 00:21:43,333 --> 00:21:45,309 ‫خداوند 259 00:21:45,333 --> 00:21:46,417 ‫اما مرگ 260 00:21:47,458 --> 00:21:49,667 ‫چالش اصلی هم همینجاست 261 00:21:50,167 --> 00:21:51,958 ‫دغدغه‌ی ما باید همین باشه 262 00:21:53,292 --> 00:21:54,375 ‫باید 263 00:21:55,583 --> 00:21:58,792 ‫خیال کردیم کی هستیم؟ ‫نعوذ بالله مگه خداییم؟ 264 00:21:59,417 --> 00:22:02,726 ‫منتها اگه بناست که مثل خدایان ‫بی‌پروا رفتار کنیم، 265 00:22:02,750 --> 00:22:05,625 ‫دستِ کم باید قادر به خلق معجزه باشیم 266 00:22:06,125 --> 00:22:07,250 ‫غیر از اینـه؟ 267 00:22:08,250 --> 00:22:10,434 ‫باید آتش نبوغ رو تو ذهنِ 268 00:22:10,458 --> 00:22:12,518 ‫دانشجوهای جوان شعله‌ور کرد 269 00:22:12,542 --> 00:22:15,768 ‫به جای اطاعت، ‫بهشون طغیانگری یاد بدیم 270 00:22:15,792 --> 00:22:21,518 ‫بهشون ثابت کنیم که بشر می‌تونه به اسرارِ ‫طبیعت دست پیدا کنه و جلوی مرگ رو بگیره 271 00:22:21,542 --> 00:22:24,458 ‫نه اینکه فقط عقب بندازتش، ‫بلکه کارش رو یک‌سره کنه! 272 00:22:30,583 --> 00:22:33,375 ‫سکوت. ساکت! 273 00:22:36,917 --> 00:22:42,333 ‫دقیقاً چطوری می‌خوای چیزی رو ‫آموزش بدی که جزو محالاتـه؟ 274 00:22:46,667 --> 00:22:48,226 ‫سوژه‌ی ترکیبی، همین جسم 275 00:22:48,250 --> 00:22:51,375 ‫کالبدِ یه مغازه‌داره که ‫چند لحظه بعد از مرگ تحویل گرفتم 276 00:22:51,958 --> 00:22:53,601 ‫مغز، نمایان اما فعالـه 277 00:22:53,625 --> 00:22:56,167 ‫انشعابات نخاعی و اعصاب واگ هم دست‌نخورده‌ان 278 00:22:56,708 --> 00:22:59,101 ‫زخم‌هایی رو مشاهده می‌کنید که ‫به باریکیِ موئن 279 00:22:59,125 --> 00:23:01,809 ‫به روش خودم، نیازی به بخیه‌های زمخت نبود 280 00:23:01,833 --> 00:23:03,059 ‫این بازویی که می‌بینید رو 281 00:23:03,083 --> 00:23:05,684 ‫از جسدِ یه نجار گرفتم 282 00:23:05,708 --> 00:23:08,833 ‫عضلات، رباط‌ها، اعصاب همشون به هم متصل میشن 283 00:23:30,083 --> 00:23:32,101 ‫ببینید، این پرش‌های عضلانی‌ای که 284 00:23:32,125 --> 00:23:34,684 ‫جریان برق ایجاد می‌کنه، چیز جدیدی نیست 285 00:23:34,708 --> 00:23:37,768 ‫به هیچ وجه. اما نحوه‌ی جریان انرژی در بدن 286 00:23:37,792 --> 00:23:39,434 ‫از یک مفهوم کاملاً متفاوت پیروی می‌کنه 287 00:23:39,458 --> 00:23:41,893 ‫یه مفهومی شرقی به نام «چی» 288 00:23:41,917 --> 00:23:45,184 ‫این نظریه قائل به یک جریان حیاتی از انرژی، ‫هم در درون و هم در بیرون بدنـه 289 00:23:45,208 --> 00:23:46,934 ‫با استفاده از سوزن توی شِش... 290 00:23:46,958 --> 00:23:48,851 ‫ساکت! 291 00:23:48,875 --> 00:23:51,042 ‫بشینید! 292 00:23:52,750 --> 00:23:56,101 ‫اینجا جلسه‌ی استماعـه، دکتر، نه معرکه‌گیری 293 00:23:56,125 --> 00:23:58,143 ‫با این کارها فقط خودت رو ‫خراب می‌کنی، ویکتور 294 00:23:58,167 --> 00:24:00,809 ‫این حقه‌بازی‌هات با برق، ‫راه به جایی نمی‌بره 295 00:24:00,833 --> 00:24:01,833 ‫حقه‌بازی 296 00:24:03,750 --> 00:24:04,750 ‫حقه‌بازی؟ 297 00:24:07,042 --> 00:24:08,167 ‫مطمئنید؟ 298 00:24:13,208 --> 00:24:15,809 ‫حقه‌بازی کجا بود؟! این یعنی اراده 299 00:24:15,833 --> 00:24:20,226 ‫هماهنگیِ بین چشم و بازوی دو انسان مُرده که 300 00:24:20,250 --> 00:24:23,851 ‫حالا صاحب اراده‌ای جدید و سطحی از آگاهی شدن 301 00:24:23,875 --> 00:24:27,500 ‫آگاهی؟ اون هم توی مغزی که از کار افتاده؟ 302 00:24:28,542 --> 00:24:29,667 ‫رهاش کن 303 00:24:30,333 --> 00:24:31,875 ‫خواهش می‌کنم 304 00:24:33,458 --> 00:24:35,417 ‫خواهش همیشه کارسازه 305 00:24:36,000 --> 00:24:39,226 ‫جمع کن بساطت رو. یالا، مردکِ شارلاتان 306 00:24:39,250 --> 00:24:42,184 ‫این یعنی آینده. این کار شدنیـه 307 00:24:42,208 --> 00:24:44,351 ‫چرا بررسیش نکنیم؟ چرا نسنجیمش؟ 308 00:24:44,375 --> 00:24:47,018 ‫این خلاف مقدساتـه 309 00:24:47,042 --> 00:24:49,101 ‫شنیعـه 310 00:24:49,125 --> 00:24:50,292 ‫تهِ وقاحتـه! 311 00:24:51,333 --> 00:24:55,976 ‫مرگ و زندگی دست خداست، ویکتور 312 00:24:56,000 --> 00:24:58,500 ‫شاید خدا بی‌کفایتـه! 313 00:24:59,917 --> 00:25:02,393 ‫این ماییم که باید خطاهاش رو اصلاح کنیم! 314 00:25:02,417 --> 00:25:05,018 ‫اجازه ندید این پیرمردهای نادون ‫صداتون رو خفه کنن! 315 00:25:05,042 --> 00:25:08,476 ‫برای رسیدن به جواب ‫باید سرکش بود، 316 00:25:08,500 --> 00:25:11,417 ‫به‌دور از ترس و تعصبات بزدلانه! 317 00:25:25,875 --> 00:25:27,167 ‫پروفسور کرمپ 318 00:26:02,042 --> 00:26:05,934 ‫بارون فرانکنشتاین، ‫بنده هاینریش هارلندر هستم 319 00:26:05,958 --> 00:26:08,768 ‫از طرفِ برادرتون، ویلیام، 320 00:26:08,792 --> 00:26:10,226 ‫یه توصیه‌نامه با خودم آوردم 321 00:26:10,250 --> 00:26:11,268 ‫از طرف برادرم؟ 322 00:26:11,292 --> 00:26:13,726 ‫اگه اجازه بدید ‫سعادت آشنایی با شما نصیبم بشه 323 00:26:13,750 --> 00:26:15,684 ‫خیلی مصدع اوقات شریف نمیشم 324 00:26:15,708 --> 00:26:16,875 ‫- بفرمایید ‫- بسیارخب 325 00:26:19,583 --> 00:26:21,708 ‫یعنی ویلیام داره میاد دیدن من؟ 326 00:26:22,458 --> 00:26:24,167 ‫بله، تا چند روز دیگه 327 00:26:24,875 --> 00:26:29,125 ‫می‌خواد نامزدش رو بهتون معرفی کنه که ‫از قضا، برادرزاده‌ی منـه 328 00:26:33,417 --> 00:26:36,268 ‫الیزابت هارلندر، دختر بسیار نازنینیـه که 329 00:26:36,292 --> 00:26:37,542 ‫تازه از صومعه بیرون اومده 330 00:26:38,417 --> 00:26:39,417 ‫این عکس‌ها هم کار خودمـه 331 00:26:39,917 --> 00:26:43,101 ‫ویلیام توی دنیای اقتصاد خیلی موفق شده 332 00:26:43,125 --> 00:26:44,893 ‫داره اسم و رسمی برای خودش دست‌وپا می‌کنه 333 00:26:44,917 --> 00:26:47,000 ‫اوهو! اسم و رسم؟ برای خودش؟ 334 00:26:47,500 --> 00:26:52,542 ‫متأسفانه جفتمون زیرِ سایه‌ی این اسم و رسمیم؛ ‫گریزی هم نیست 335 00:26:53,125 --> 00:26:54,833 ‫مقاله‌تون رو توی لنست خوندم 336 00:26:55,375 --> 00:26:57,167 ‫جدی فکر می‌کنید از پسش برمیاید؟ 337 00:26:58,292 --> 00:26:59,375 ‫خلقِ یه آدمیزاد؟ 338 00:27:00,583 --> 00:27:03,458 ‫یه بدن کاملاً جدید؟ بهش زندگی ببخشید؟ 339 00:27:04,792 --> 00:27:06,268 ‫مگه خودتون امروز ندیدید؟ 340 00:27:06,292 --> 00:27:08,684 ‫من فقط دیدم به صلابه کشیدنتون 341 00:27:08,708 --> 00:27:11,393 ‫تا بیاید دهن باز کنید، ‫نسخه‌تون رو پیچیدن 342 00:27:11,417 --> 00:27:12,750 ‫من که نشونشون دادم 343 00:27:13,875 --> 00:27:14,768 ‫چی رو؟ 344 00:27:14,792 --> 00:27:15,792 ‫حقیقت رو 345 00:27:16,417 --> 00:27:18,083 ‫سرِ شب همه چی یادشون میره 346 00:27:19,500 --> 00:27:22,583 ‫آره، آره، آره، ولی نظر شما چی بود؟ 347 00:27:24,042 --> 00:27:25,625 ‫به نظر من، نبوغ‌آمیز بود 348 00:27:27,083 --> 00:27:28,226 ‫بله، می‌دونم 349 00:27:28,250 --> 00:27:31,101 ‫منتها شما مثل بچه‌ای هستید که از فرط هیجان 350 00:27:31,125 --> 00:27:34,208 ‫به‌قدری حیوون خونگیش رو ‫محکم بغل می‌کنه که خفه میشه 351 00:27:35,500 --> 00:27:37,458 ‫به خاطر همینـه که نگرانتونم 352 00:27:38,708 --> 00:27:41,226 ‫می‌تونی آتیش درونت رو مهار کنی، پرومتئوس؟ 353 00:27:41,250 --> 00:27:44,125 ‫یا قراره این آتیش، ‫قبل از هر چیز دامنِ خودت رو بگیره؟ 354 00:27:46,542 --> 00:27:47,542 ‫صحیح 355 00:27:48,417 --> 00:27:51,934 ‫حمل بر بی‌ادبی نشه، ‫ولی واقعاً دیگه کشش ندارم 356 00:27:51,958 --> 00:27:55,184 ‫به‌خصوص برای معاشرت با غریبه‌ها 357 00:27:55,208 --> 00:27:56,684 ‫پس اگه امر دیگه‌ای نیست... 358 00:27:56,708 --> 00:27:58,625 ‫چرا، هست. خیلی هم زیاد 359 00:28:00,417 --> 00:28:03,726 ‫من توی ادینبرو ساکن شدم 360 00:28:03,750 --> 00:28:07,226 ‫سه روز دیگه، ‫قرارمون با الیزابت و ویلیام سرِ جاشـه 361 00:28:07,250 --> 00:28:10,375 ‫همون شب می‌خوام مسیر زندگیت رو عوض کنم 362 00:28:11,708 --> 00:28:14,000 ‫یه چیزی نشونت میدم که ‫تا حالا تو عمرت ندیدی 363 00:28:31,417 --> 00:28:35,167 ‫هلو. هلو. هلو رو بچرخون ببینم. ‫اون‌وریش کن. 364 00:28:36,708 --> 00:28:38,333 ‫باز که گاز زدی 365 00:28:39,333 --> 00:28:40,833 ‫همه‌ی هلوها رو خوردی 366 00:28:41,500 --> 00:28:43,333 ‫خیر سرم این اثر یادآورِ مرگـه 367 00:28:44,042 --> 00:28:49,476 ‫هلو نماد زندگی و جوانیـه، ‫بعد تو داری می‌خوریش؟ 368 00:28:49,500 --> 00:28:51,768 ‫- آخه گشنمـه، کی‌کی ‫- صد بار گفتم به من نگو کی‌کی 369 00:28:51,792 --> 00:28:53,833 ‫بارون ویکتور فرانکنشتاین، قربان 370 00:28:55,958 --> 00:28:57,000 ‫مرخصی 371 00:28:57,667 --> 00:28:58,750 ‫عذر می‌خوام 372 00:29:00,333 --> 00:29:01,226 ‫خوش اومدید 373 00:29:01,250 --> 00:29:02,250 ‫آقای هارلندر 374 00:29:03,208 --> 00:29:05,934 ‫عکاسی هنرِ نوپاییـه 375 00:29:05,958 --> 00:29:07,226 ‫خداحافظ، کی‌کی 376 00:29:07,250 --> 00:29:09,167 ‫خودم که شیفته‌اش شدم 377 00:29:09,750 --> 00:29:11,083 ‫برگه‌ها رو آوردی؟ 378 00:29:12,542 --> 00:29:13,583 ‫تشکر 379 00:29:17,208 --> 00:29:19,375 ‫- رودست ندارید ‫- ممنون 380 00:29:23,375 --> 00:29:27,625 ‫داری از دستگاه عصبی ‫برای انتقال موج انرژی استفاده می‌کنی 381 00:29:28,708 --> 00:29:29,726 ‫اینطور نیست؟ 382 00:29:29,750 --> 00:29:30,976 ‫درستـه 383 00:29:31,000 --> 00:29:35,059 ‫در نتیجه، دوام این نیروی حیاتی که تحت کنترلتونـه، 384 00:29:35,083 --> 00:29:38,375 ‫خیلی کمـه، تحلیل پیدا می‌کنه و ‫از بین میره 385 00:29:40,000 --> 00:29:41,000 ‫چطور؟ 386 00:29:45,000 --> 00:29:48,625 ‫توی سخنرانی، ‫با غرور و تکبر نمایشت رو ختم کردی 387 00:29:51,417 --> 00:29:53,726 ‫منتها در اصل، نیروی حیاتی برقی‌ات 388 00:29:53,750 --> 00:29:55,476 ‫داشت تحلیل می‌رفت، درست میگم؟ 389 00:29:55,500 --> 00:29:57,184 ‫خودتون جراحید، جناب؟ 390 00:29:57,208 --> 00:30:00,101 ‫بله، یه زمانی جراح ارتش بودم 391 00:30:00,125 --> 00:30:02,768 ‫اون هم نه‌چندان جراح حاذقی 392 00:30:02,792 --> 00:30:06,018 ‫ولی همین باعث شد پول خوبی به جیب بزنم 393 00:30:06,042 --> 00:30:08,018 ‫چندتا کارخونه‌ی مهمات‌سازی دارم 394 00:30:08,042 --> 00:30:10,875 ‫- تاجرِ اسلحه‌اید پس ‫- واقع‌گرام 395 00:30:11,458 --> 00:30:13,393 ‫با «الواح اِوِلین» آشنایی؟ 396 00:30:13,417 --> 00:30:16,018 ‫معلومـه که بله. ‫سِر جان اِوِلین گردآوری‌شون کرده و 397 00:30:16,042 --> 00:30:18,059 ‫شامل چهار تخته چوب با کالبدشکافی‌های دقیقـه 398 00:30:18,083 --> 00:30:20,184 ‫از قدیمی‌ترین نمونه‌های اروپاست که ‫دستگاه عصبی، 399 00:30:20,208 --> 00:30:22,143 ‫سیاهرگ‌ها و سرخرگ‌های اجساد رو ‫نشون میده. چطور مگه؟ 400 00:30:22,167 --> 00:30:24,000 ‫بله، یه لوح پنجمی هم در کاره که 401 00:30:24,917 --> 00:30:26,292 ‫از همه جذاب‌تره 402 00:30:30,333 --> 00:30:33,000 ‫شاهکاره، نه؟ 403 00:30:34,500 --> 00:30:36,708 ‫جانِ آدمی بر تنِ چوب 404 00:30:38,292 --> 00:30:41,643 ‫جسد روی لوح قرار می‌گیره، ‫لایه به لایه پوست و گوشتش برداشته میشه و 405 00:30:41,667 --> 00:30:45,434 ‫بافتِ باقی‌مونده رو ‫با اَنگُم روی چوب تثبیت می‌کنن 406 00:30:45,458 --> 00:30:48,643 ‫- دستگاه لنفاوی رو نشون میده ‫- بله 407 00:30:48,667 --> 00:30:52,684 ‫قبلاً طبیب‌های مسلمون بهش می‌گفتن ‫دستگاه گردش خونِ پنهان 408 00:30:52,708 --> 00:30:58,268 ‫فقط سه لیتر مایع رو جابجا می‌کنه، ‫ولی دنیاییـه واسه خودش 409 00:30:58,292 --> 00:31:00,000 ‫- خارق‌العاده‌ست ‫- بله 410 00:31:01,167 --> 00:31:05,167 ‫حالا برای من و شما، ‫نکته‌ی کلیدی اینجاست 411 00:31:06,625 --> 00:31:10,351 ‫ساختار نُهم. ساختاری به‌غایت ظریف و 412 00:31:10,375 --> 00:31:13,809 ‫تقریباً لطیف که دورتادور قلب رو احاطه کرده 413 00:31:13,833 --> 00:31:17,125 ‫هم انرژی رو توزیع می‌کنه و هم ذخیره 414 00:31:20,792 --> 00:31:23,309 ‫آره، اگه بتونی بدون اینکه ‫به بافت‌های اطرافش صدمه بزنی، 415 00:31:23,333 --> 00:31:26,101 ‫- بهش برسی... ‫- نه، راهش از جلو نیست 416 00:31:26,125 --> 00:31:29,250 ‫از پشت، ستون فقرات و انحنای سینه 417 00:31:29,958 --> 00:31:30,893 ‫قطعاً 418 00:31:30,917 --> 00:31:36,393 ‫جریان انرژی، ترمیم زخم و احیا ‫فراتر از تصور بشر 419 00:31:36,417 --> 00:31:37,708 ‫زندگی جاودانه 420 00:31:39,708 --> 00:31:43,042 ‫هر چیزی توی این مسیر لازم داشته باشی رو ‫در اختیارت میذارم 421 00:31:45,792 --> 00:31:47,250 ‫در اِزاش چی می‌خوای؟ 422 00:31:48,750 --> 00:31:50,208 ‫لازم نیست بحث رو مادی کنیم 423 00:31:51,250 --> 00:31:54,750 ‫من و شما جویای حقیقت و شکستن مرزهاییم؛ ‫هم‌سفرهای این مسیر 424 00:31:56,417 --> 00:31:58,434 ‫ممکنـه بعدها درخواستی در مقابل داشته باشم، 425 00:31:58,458 --> 00:32:02,518 ‫اما بیشتر طالب این افتخارم که ‫فرآیند کار شما رو برای آیندگان ثبت کنم 426 00:32:02,542 --> 00:32:03,667 ‫عادت ندارم با کسی کار کنم 427 00:32:05,000 --> 00:32:06,226 ‫من خیلی کم‌حرفم 428 00:32:06,250 --> 00:32:09,250 ‫ویلیام فرانکنشتاین و ‫برادرزاده‌تون، آقای هارلندر 429 00:32:13,083 --> 00:32:14,208 ‫در موردش فکر می‌کنم 430 00:32:15,542 --> 00:32:16,625 ‫حتماً بهش فکر می‌کنم 431 00:32:17,958 --> 00:32:18,958 ‫بارون 432 00:32:20,125 --> 00:32:23,208 ‫الان دیگه اَدای ‫آدم‌های منطقی رو در نیار. حیفـه 433 00:32:33,625 --> 00:32:34,851 ‫ویکتور 434 00:32:34,875 --> 00:32:36,226 ‫ویلیام! 435 00:32:36,250 --> 00:32:38,768 ‫- ویکتور ‫- چقدر قد کشیدی! 436 00:32:39,648 --> 00:32:41,885 ‫خدای من، چه بزرگ شدی! 437 00:32:41,910 --> 00:32:43,937 ‫من که کاری نکردم. ‫خدا مامان بابا رو حفظ کنه. 438 00:32:43,962 --> 00:32:46,514 ‫اجازه بده همسر آینده‌ام رو بهت معرفی کنم 439 00:32:46,708 --> 00:32:48,545 ‫بانو الیزابت هارلندر 440 00:33:09,708 --> 00:33:11,458 ‫خیلی از آشنایی‌تون خرسندم 441 00:33:16,958 --> 00:33:19,893 ‫راستش رو بخوای، ‫از اخراجت تعجبی نکردم 442 00:33:19,917 --> 00:33:22,518 ‫اما به نظرم نحوه‌ی اخراج و ‫خصومتی که پشتش بود 443 00:33:22,542 --> 00:33:23,876 ‫کاملاً غیرضروری بود 444 00:33:23,901 --> 00:33:25,950 ‫نه، ضروری بود. حقم بود 445 00:33:26,410 --> 00:33:28,975 ‫از قصد اون کار رو کردم، ‫تأیید می‌کنید، آقای هارلندر؟ 446 00:33:29,000 --> 00:33:31,407 ‫در این حد بگم که حسابی با ‫رفتن‌تون گرد و خاک به پا کردید 447 00:33:32,125 --> 00:33:33,639 ‫چرا دست تو لونه‌ی زنبور کردی؟ 448 00:33:33,664 --> 00:33:37,752 ‫چرا همچین مسئله‌ی مهمی رو ‫در خفا پیش نبردی؟ 449 00:33:37,958 --> 00:33:41,438 ‫اینجور محتاطانه پیش رفتن ‫با استانداردهای تو هم جور در نمیاد، ویلیام 450 00:33:41,708 --> 00:33:43,639 ‫من رو یاد پدر می‌ندازی 451 00:33:44,667 --> 00:33:47,690 ‫پدرمون مرد بادرایتی بود 452 00:33:47,964 --> 00:33:50,893 ‫دقیق، باملاحظه، سنجیده 453 00:33:50,917 --> 00:33:55,434 ‫اما، من از طرفی، نمی‌فهمم چرا ‫فروتنی رو نوعی فضیلت می‌دونن 454 00:33:55,458 --> 00:33:57,970 ‫ویکتور همیشه تشنه‌ی توجه بوده 455 00:33:58,333 --> 00:34:01,684 ‫حتی زمان بچگی، با سکوتم ‫اون رو به آرامش دعوت می‌کردم 456 00:34:01,708 --> 00:34:04,680 ‫شاید زیادی این کار رو کردم، ‫مگه نه، ویکتور؟ 457 00:34:04,705 --> 00:34:06,933 ‫اگه بشه به موجودات حیات تازه‌ای بخشید، 458 00:34:06,958 --> 00:34:08,268 ‫نه به صورت یک شبیه‌سازی، 459 00:34:08,292 --> 00:34:11,226 ‫به عنوان عملی الهی، از طُرُق ‫روش‌های فیزیکی و شیمیایی، 460 00:34:11,250 --> 00:34:13,000 ‫چرا باید پنهانش کنیم؟ 461 00:34:16,000 --> 00:34:17,084 ‫می‌خندید؟ 462 00:34:17,375 --> 00:34:19,884 ‫- حرفم بامزه بود؟ ‫- باید اعتراف کنم که بله 463 00:34:19,909 --> 00:34:21,258 ‫منظورم رو واضح نرسوندم؟ 464 00:34:21,283 --> 00:34:23,726 ‫اونقدری بلند حرف زدید که ‫همه متوجه‌ی حرف‌هاتون شدن 465 00:34:23,750 --> 00:34:25,143 ‫به نظرتون ارزشمند نیستن؟ 466 00:34:25,167 --> 00:34:27,888 ‫به نظرم عقاید به تنهایی ارزش خاصی ندارن 467 00:34:30,250 --> 00:34:31,923 ‫سر و پا گوشم، ‫بگید ما هم بفهمیم 468 00:34:32,167 --> 00:34:34,434 ‫برای مثال، به جنگ نگاه کنید 469 00:34:34,458 --> 00:34:37,703 ‫ویلیام، سیگار و برندی ‫توی اتاق مطالعه‌ی من؟ 470 00:34:37,841 --> 00:34:41,649 ‫مطمئنم که گوشت از این حرف‌ها پره 471 00:34:42,417 --> 00:34:44,039 ‫از حضورتون مرخص می‌شیم 472 00:34:48,292 --> 00:34:50,715 ‫می‌فرمودید. عقاید 473 00:34:51,184 --> 00:34:57,577 ‫خب... شرافت، خاک، رشادت 474 00:34:58,530 --> 00:35:01,673 ‫اینها مطمئناً به تنهایی ‫عقاید ارزشمند و والایی هستن، 475 00:35:01,698 --> 00:35:02,924 ‫موافقید؟ 476 00:35:04,309 --> 00:35:07,017 ‫با این وجود، ‫ملت به خاطرشون می‌میرن 477 00:35:07,042 --> 00:35:09,299 ‫به شکلی کاملاً حقیرانه، 478 00:35:09,324 --> 00:35:11,895 ‫یه سری غرق گل و لای، ‫یه سری خفه توی خون خودشون، 479 00:35:11,920 --> 00:35:13,432 ‫یه سری از درد فریاد می‌کشن 480 00:35:14,042 --> 00:35:17,434 ‫مردهایی که پدر، برادر و فرزندان کسی بودن 481 00:35:17,458 --> 00:35:19,434 ‫مردهایی که توی این دنیا ‫مادرهاشون بهشون غذا دادن، 482 00:35:19,458 --> 00:35:21,816 ‫ازشون مراقبت کردن و تربیت‌شون کردن 483 00:35:21,841 --> 00:35:23,815 ‫که تهش توی میدون نبرد، ‫به دور از خونه و 484 00:35:23,840 --> 00:35:26,262 ‫کسایی که باعث و بانی ‫این تراژدی بودن، بمیرن 485 00:35:27,208 --> 00:35:31,963 ‫چون اونا توی خونه‌هاشون هستن و ‫بدن‌هاشون با خون و نیزه‌ی دشمن غریبه‌ست 486 00:35:32,213 --> 00:35:35,838 ‫پوست‌شون حتی خراشی برنداشته، ‫جای خواب‌شون گرم و نرمـه 487 00:35:38,125 --> 00:35:41,140 ‫وقتی یه مشت ابله تصمیم می‌گیرن ‫عقیده‌ای رو دنبال کنن این اتفاقیـه که میفته 488 00:35:41,165 --> 00:35:43,359 ‫به نظرت من آدم ابلهی‌ام؟ 489 00:35:46,333 --> 00:35:48,462 ‫بفرمایید به سیگار و برندی‌تون برسید 490 00:35:48,583 --> 00:35:49,917 ‫پسرها منتظرن 491 00:35:56,172 --> 00:35:58,351 ‫چقدر پیش میاد که آدمی 492 00:35:58,376 --> 00:36:01,883 ‫تصور کنه که ‫با فرشته یا شیطانی دیدار کرده و 493 00:36:02,667 --> 00:36:05,474 ‫تهش ببینه که سراب بوده 494 00:36:07,958 --> 00:36:10,156 ‫زمانی که شطرنج بازی می‌کنیم، 495 00:36:11,182 --> 00:36:13,164 ‫فقط داریم با خودمون رقابت می‌کنیم 496 00:36:15,167 --> 00:36:16,167 ‫کمکش کن 497 00:36:16,555 --> 00:36:17,792 ‫بیا به دادش برس! 498 00:36:18,625 --> 00:36:20,500 ‫بیا، بخور 499 00:36:43,208 --> 00:36:45,292 ‫بهتره همراه من بیاید 500 00:36:45,875 --> 00:36:47,393 ‫خبری نیست 501 00:36:47,417 --> 00:36:49,074 ‫قربان، دیده‌بان‌ها دیدنش 502 00:36:49,792 --> 00:36:51,518 ‫توی مه داشت کشتی رو دور میزد 503 00:36:51,542 --> 00:36:53,268 ‫همه به چشم دیدیم که غرق شد 504 00:36:53,292 --> 00:36:54,476 ‫قربان 505 00:36:54,500 --> 00:36:56,101 ‫نیروهامون ترسیدن 506 00:36:56,125 --> 00:36:58,518 ‫میگن بهتره اون رو ‫توی برف و کولاک ولش کنیم و 507 00:36:58,542 --> 00:36:59,763 ‫قال قضیه رو بکنیم 508 00:37:02,542 --> 00:37:04,948 ‫اون تحت حمایت من و 509 00:37:06,458 --> 00:37:08,375 ‫پادشاهیـه! 510 00:37:21,833 --> 00:37:24,851 ‫چند هفته بعد، ‫همراه با ویلیام و هارلندر 511 00:37:24,875 --> 00:37:27,518 ‫به دریاچه‌ای نزدیک فادوتس، ‫اونطرف آبراهه سفر کردم 512 00:37:27,542 --> 00:37:31,018 ‫برج رو جهت تصفیه‌ی آب و ‫آبیاری زمین‌ها ساختن 513 00:37:31,042 --> 00:37:34,214 ‫از اونجایی که یه پروژه‌ی دولتی بود، ‫بعد از آغاز جنگ، ساخت‌وساز تعطیل شد 514 00:37:35,083 --> 00:37:37,285 ‫البته این جنگ نه، جنگ قبلی 515 00:37:37,542 --> 00:37:40,145 ‫شاید هم قبل‌ترش. ‫درست یادم نیست. 516 00:37:44,500 --> 00:37:47,153 ‫به محض این که چشمم بهش خورد، 517 00:37:47,839 --> 00:37:49,098 ‫به اون برج، 518 00:37:49,375 --> 00:37:53,064 ‫صدای فراخوانِ سرنوشت رو می‌شنیدم 519 00:38:03,792 --> 00:38:05,775 ‫چهارستونِ ساختمون سر جاشـه 520 00:38:05,807 --> 00:38:08,985 یه کانال سرتاسری ‫از بالا تا پایین داره 521 00:38:09,417 --> 00:38:11,268 ‫می‌تونم ترتیب تجهیرات‌تون رو بدم 522 00:38:11,292 --> 00:38:13,167 ‫از ادینبرو اونا رو میاریم 523 00:38:26,637 --> 00:38:30,030 ‫هر چیزی که بخواید فراهم میشه 524 00:38:30,542 --> 00:38:32,208 ‫- هر چیزی؟ ‫- هر چیزی 525 00:38:41,833 --> 00:38:45,480 ‫ترتیبی دیدم که ویلیام ‫در طول این مدت کمک‌دست ما باشه 526 00:38:45,504 --> 00:38:47,189 ‫یه قفس مستحکم می‌خوام 527 00:38:47,681 --> 00:38:50,014 ‫- بعلاوه‌ی یه اتاق سرما کنار آزمایشگاه ‫- ویلیام 528 00:38:50,463 --> 00:38:53,086 ‫دوتا مخزنِ پمپ پایین برج تعبیه شده 529 00:38:53,111 --> 00:38:54,295 ‫اونا رو تغییر کاربری میدیم 530 00:38:54,320 --> 00:38:56,396 ‫باید موتورهای بخار رو تعمیر کنیم 531 00:38:56,421 --> 00:38:58,476 ‫سوخت کافی می‌‌خوایم ‫تا خیالمون بابت موتورها راحت شه 532 00:38:58,796 --> 00:39:02,522 ‫دوتا اونجا و دوتا اونجا، ‫چهارتا باتری ولتایی با ظرفیت بالا، 533 00:39:02,546 --> 00:39:04,272 ‫با قطب‌های منفی و مثبت و 534 00:39:04,296 --> 00:39:08,564 ‫یه سیستم صاعقه‌گیر با میله‌های ‫نقره‌ی خالص که تا داخل آزمایشگاه بیان 535 00:39:08,588 --> 00:39:11,033 ‫بسیارخب. ‫پیمانکارهای من هر تجهیزاتی که 536 00:39:11,058 --> 00:39:13,753 ‫نیاز داشته باشی رو برات فراهم می‌کنن 537 00:39:15,546 --> 00:39:18,822 ‫پس، به تفاهم رسیدیم؟ 538 00:39:25,254 --> 00:39:27,024 ‫تفاهم حاصل شد 539 00:39:37,421 --> 00:39:38,421 ‫حرومزاده! 540 00:39:40,129 --> 00:39:41,738 ‫نه. نه. این یکی نه 541 00:39:44,921 --> 00:39:46,504 ‫بگو آ... دهنت رو وا کن 542 00:39:48,463 --> 00:39:51,647 ‫برو خدا رو شکر کن دارت می‌زنن. ‫به سال نکشیده کفن پوسونده بودی. 543 00:39:51,671 --> 00:39:54,360 ‫آقای هارلندر به من قول دادن که ‫نمونه‌های ایدئالی به دستم می‌رسونن 544 00:39:54,385 --> 00:39:56,111 ‫شاید همینطور باشه، قربان، 545 00:39:56,136 --> 00:39:57,719 ‫اما همونطور که در جریانید، 546 00:39:58,254 --> 00:40:00,980 ‫توی جرم و جنایت پولی نیست و ‫این هم نمونه‌ی بارزش 547 00:40:01,004 --> 00:40:02,897 ‫یکی از یکی بدبخت و فلک‌زده‌تر 548 00:40:02,921 --> 00:40:04,424 ‫متأسفم که راضی نبودید 549 00:40:04,449 --> 00:40:06,366 ‫پشتش تنومنده. همین خوبـه 550 00:40:42,217 --> 00:40:43,496 ‫یه زمان دیگه تشریف بیارید 551 00:40:43,537 --> 00:40:44,825 ‫اعتراف؟ 552 00:40:46,171 --> 00:40:48,603 ‫خواستم از قضیه سر در بیارم 553 00:40:50,504 --> 00:40:54,796 ‫چنین موجود ظریف و خداپرستی ‫چه چیزی برای اعتراف کردن داره؟ 554 00:40:57,171 --> 00:41:00,647 ‫شانس با من یار بود و فرصتی فراهم شد و 555 00:41:00,671 --> 00:41:01,671 ‫من... 556 00:41:04,004 --> 00:41:05,950 ‫قرار بود به زودی بفهمم 557 00:41:26,921 --> 00:41:29,522 ‫من رو ببخش، پدر، ‫چرا که مرتکب گناهی شدم 558 00:41:29,546 --> 00:41:31,314 ‫چند وقت از آخرین باری که 559 00:41:31,338 --> 00:41:33,397 ‫اعتراف کردی می‌گذره، دخترم؟ 560 00:41:33,421 --> 00:41:35,803 ‫نزدیک به یک هفته، پدر. ‫توی صومعه بودم. 561 00:41:36,088 --> 00:41:37,171 ‫یک هفته؟ 562 00:41:37,921 --> 00:41:40,689 ‫به این زودی دست به گناه زدی؟ 563 00:41:40,713 --> 00:41:42,105 ‫بله 564 00:41:42,129 --> 00:41:44,154 ‫گناهی نهفته در قصد، نه در عمل 565 00:41:44,671 --> 00:41:46,730 ‫- در رابطه با یک مرد، درستـه؟ ‫- بله 566 00:41:46,754 --> 00:41:48,275 ‫برادرِ نامزدم 567 00:41:49,546 --> 00:41:50,772 ‫گناه شهوت؟ 568 00:41:50,796 --> 00:41:51,689 ‫نفرت 569 00:41:51,713 --> 00:41:53,480 ‫نفـ... 570 00:41:53,504 --> 00:41:56,855 ‫- نفرت؟ ‫- ایشون آدمی نفرت‌انگیز و کریهه 571 00:41:56,879 --> 00:41:59,397 ‫چه کلمات تند و تیزی! 572 00:41:59,421 --> 00:42:01,105 ‫سخت‌گیرانه نیست؟ 573 00:42:01,129 --> 00:42:03,647 ‫پدر، جسارتاً شما این مرد رو نمی‌شناسید 574 00:42:03,671 --> 00:42:07,189 ‫اون هر چیز و هر کسی که ‫دور و ورشـه رو فریب میده 575 00:42:07,213 --> 00:42:09,897 ‫مثل هر انسان ظالمی، ‫از تظاهر به قربانی بودن لذت می‌بره 576 00:42:09,921 --> 00:42:11,397 ‫تنها مزیتی که داره اینـه که 577 00:42:11,421 --> 00:42:14,046 ‫خام و ساده‌تر از چیزیـه که فکر می‌کنه 578 00:42:14,819 --> 00:42:15,962 ‫ساده؟ 579 00:42:15,987 --> 00:42:18,439 ‫میشه بیشتر توضیح بدی، فرزندم؟ 580 00:42:18,463 --> 00:42:21,397 ‫برای مثال، همیشه تو چشمـه 581 00:42:22,046 --> 00:42:26,578 ‫حتی توی یه خیابون شلوغ ‫داخل یه مغازه هم میشه دیدش 582 00:42:32,131 --> 00:42:34,147 ‫بگو ببینم، کِی من رو دیدی؟ 583 00:42:34,171 --> 00:42:37,105 ‫فقط بدون خیلی زودتر از ‫این که تو من رو ببینی، دیدمت 584 00:42:37,129 --> 00:42:38,189 ‫شام خوردی؟ 585 00:42:38,214 --> 00:42:40,188 ‫خیلی گشنه‌ام نیست، بارون. ممنون 586 00:42:40,213 --> 00:42:41,838 ‫من که ضعف کردم 587 00:42:44,504 --> 00:42:46,647 ‫- ممنون، جناب ‫- خواهش می‌کنم، قربان 588 00:42:46,671 --> 00:42:49,268 ‫چه کتاب‌هایی خریدی؟ میشه ببینم؟ 589 00:42:50,171 --> 00:42:51,171 ‫حدس بزن 590 00:42:51,838 --> 00:42:53,522 ‫- حدس بزنم؟ ‫- آره، می‌خوام حدس بزنی 591 00:42:53,546 --> 00:42:54,546 ‫بسیارخب 592 00:42:58,040 --> 00:42:59,939 ‫یه رمان عاشقانه 593 00:42:59,963 --> 00:43:04,272 ‫غرق در آفتاب مدیترانه، ‫لای ابریشم و کشمکش‌های عشق 594 00:43:04,296 --> 00:43:07,031 ‫توهین‌آمیز بود، اما انتظاری ازت نمیره 595 00:43:07,838 --> 00:43:08,838 ‫واقعاً؟ 596 00:43:15,353 --> 00:43:16,478 ‫حشرات؟ 597 00:43:17,713 --> 00:43:21,122 ‫علاقه‌ام به علوم ‫بیشتر معطوف به موجودات ریزه 598 00:43:21,209 --> 00:43:24,584 ‫حشرات همراه با طبیعت و ‫شاید هم با ضرب‌آهنگ خدا حرکت می‌کنن 599 00:43:25,254 --> 00:43:30,001 ‫همیشه دنبال چیزی بودم که ‫خالص و شگفت‌انگیزتر باشه 600 00:43:33,163 --> 00:43:35,533 ‫توی صومعه دنبال همین بودی؟ 601 00:43:37,963 --> 00:43:39,004 ‫یه جورایی 602 00:43:41,295 --> 00:43:42,736 ‫ارزشش رو داشت؟ 603 00:43:44,004 --> 00:43:45,421 ‫مگه چیزی هم ارزشش رو داره؟ 604 00:43:54,061 --> 00:43:55,845 ‫افتخار می‌دید، خواهر؟ 605 00:44:00,197 --> 00:44:02,105 ‫اصلاً کار شایسته‌ای نیست 606 00:44:02,254 --> 00:44:03,588 ‫مگه کارِ شایسته‌ای هم داریم؟ 607 00:44:07,879 --> 00:44:09,059 ‫بسیارخب 608 00:44:19,421 --> 00:44:21,296 ‫خنده‌هاشو! 609 00:44:23,046 --> 00:44:24,921 ‫و برای اولین بار، 610 00:44:25,546 --> 00:44:27,869 ‫علاقه‌ی من به زندگی 611 00:44:28,254 --> 00:44:32,659 ‫به نوعی بیشتر از مرگ شد 612 00:44:51,155 --> 00:44:55,572 ‫میله‌ی صاعقه‌گیرِ اصلی ‫مجهز به سیستم قفل سریعـه 613 00:44:55,874 --> 00:44:57,779 ‫از آلیاژ استفاده کردید؟ 614 00:44:58,188 --> 00:44:59,980 ‫آلیاژ مس و روی 615 00:45:00,074 --> 00:45:03,127 ‫این... این به کارم نمیاد. ‫از نو شروع کن. 616 00:45:03,504 --> 00:45:05,846 ‫نقره‌ی خالص یه رسانای بی‌نقصـه 617 00:45:06,963 --> 00:45:09,562 ‫ویلیام، تو باید اینجا بمونی. لطفاً 618 00:45:09,587 --> 00:45:11,346 ‫به تو بیشتر از هر کسی اعتماد دارم 619 00:45:11,371 --> 00:45:12,789 ‫چند روزی بیشتر طول نمی‌کشه 620 00:45:20,444 --> 00:45:23,111 ‫عمراً بگیریش 621 00:45:27,879 --> 00:45:30,605 ‫چقدر زیباست، چقدر قشنگـه 622 00:45:30,629 --> 00:45:33,214 ‫بگیریمش یا بذاریم بره؟ 623 00:45:33,239 --> 00:45:34,397 ‫می‌گیریمش 624 00:45:36,421 --> 00:45:38,391 ‫حالا هر دو یه وجه اشتراکی داریم 625 00:45:39,720 --> 00:45:41,109 ‫جفت‌مون یه زندانی داریم 626 00:45:41,338 --> 00:45:42,647 ‫همونطور که وعده داده شده بود، 627 00:45:42,672 --> 00:45:46,218 ‫ویلیام با دقت مسئولیت برپایی ‫آزمایشگاه رو به عهده گرفت 628 00:45:48,421 --> 00:45:50,522 ‫میشه لطفاً اون قسمت رو درست کنی؟ 629 00:45:50,546 --> 00:45:51,760 ‫برو، کمکش کن 630 00:45:52,629 --> 00:45:55,537 ‫واو به واو از دستوراتم پیروی کرد 631 00:45:57,796 --> 00:45:59,004 ‫باتری 632 00:46:07,517 --> 00:46:09,244 ‫الان دیگه نقره‌ی خالصـه 633 00:46:09,754 --> 00:46:13,576 ‫اینا نقاط اتصال به دستگاه لنفاوی هستن 634 00:46:14,296 --> 00:46:17,355 ‫که البته کار دشوار و پیچیده‌ای بود 635 00:46:17,379 --> 00:46:19,296 ‫اما تونستم درستش کنم 636 00:46:59,748 --> 00:47:03,016 ‫آقای هارلندر، ممنون. ‫مهمونی لذت‌بخشیـه. 637 00:47:03,355 --> 00:47:06,799 ‫امیدوارم حضور در کنار من و الیزابت 638 00:47:07,671 --> 00:47:10,150 ‫شما رو از تحقیقات دور نکنه 639 00:47:11,588 --> 00:47:12,647 ‫به هیچ وجه 640 00:47:12,671 --> 00:47:16,195 ‫دختر جوونیـه. ‫روی مراقبت ما حساب می‌کنه. 641 00:47:19,796 --> 00:47:21,672 ‫تنهاتون می‌ذارم که به کارتون برسید 642 00:47:21,697 --> 00:47:24,271 ‫نیازی به طفره رفتن نیست 643 00:47:26,338 --> 00:47:29,894 ‫کاسه‌ی فرانسوی، ‫صداش با روان آدم بازی می‌کنه 644 00:47:31,171 --> 00:47:35,480 ‫چیزی تا پیدا کردن راه چاره نمونده. ‫یه محل اتصال به دستگاه لنفاوی. 645 00:47:35,504 --> 00:47:37,213 ‫آره، شنیدم 646 00:47:38,186 --> 00:47:39,739 ‫خیلی وقتـه داری این حرف‌ها رو می‌زنی 647 00:47:41,463 --> 00:47:43,171 ‫جنگ روبه پایانـه و 648 00:47:45,088 --> 00:47:47,272 ‫بودجه‌ی من هم باهاش تموم میشه 649 00:47:47,296 --> 00:47:49,726 ‫شما گفتی بودجه‌ی نامحدودی داری 650 00:47:49,751 --> 00:47:51,452 ‫اما کاسه‌ی صبرم به سر اومده 651 00:47:52,361 --> 00:47:56,069 ‫یکی از مقامات بالا به من اطلاع داده که ‫تا یک هفته‌ی دیگه قراره جنگی رخ بده 652 00:47:57,671 --> 00:48:01,064 ‫جزر و مدی که جنگ به همراه داره ‫برامون ثروتی به ساحل میاره 653 00:48:01,088 --> 00:48:03,531 ‫میدون جنگ؟ ‫جسدها همه تیکه‌وپاره شدن 654 00:48:03,556 --> 00:48:04,837 ‫یک هفته 655 00:48:05,171 --> 00:48:08,525 ‫- یک هفته؟ ‫- بعد از اون دستِ تاریخ ما رو رها می‌کنه 656 00:48:10,713 --> 00:48:13,559 ‫بارون، سیفون رو برام بکش، بی‌زحمت 657 00:48:15,629 --> 00:48:19,656 ‫یک هفته برای پیدا کردن ‫راهی برای اتصال جریان برق 658 00:48:19,681 --> 00:48:20,806 ‫غیرممکنـه 659 00:48:21,629 --> 00:48:22,939 ‫چیکار می‌کردم؟ 660 00:48:23,235 --> 00:48:25,395 ‫نزدیک بودم. می‌تونستم حسش کنم 661 00:48:25,665 --> 00:48:27,040 ‫اما بعدش... 662 00:48:27,421 --> 00:48:29,605 ‫زندگی سد راهم شد 663 00:48:32,504 --> 00:48:34,249 ‫فکر کنم دلش برات تنگ شده 664 00:48:35,210 --> 00:48:36,686 ‫باید بهت هشدار بدم، الیزابت 665 00:48:36,711 --> 00:48:39,303 ‫- مشغول کار روی کالبد بودم ‫- زیباست 666 00:48:41,972 --> 00:48:43,266 ‫شوکه نشدی؟ 667 00:48:43,921 --> 00:48:46,464 ‫من رو یاد تابلوهای ایثار و شهادت می‌ندازه 668 00:48:49,754 --> 00:48:51,952 ‫دردی توش نیست 669 00:48:52,254 --> 00:48:55,718 ‫میشه نظم خدا رو توی تقارن و شکل‌ها دید 670 00:48:57,838 --> 00:48:59,171 ‫الیزابت 671 00:49:00,838 --> 00:49:02,964 ‫باید یه اعترافی بکنم 672 00:49:04,546 --> 00:49:07,629 ‫من هم مثل تو به شگفتی باور دارم 673 00:49:09,671 --> 00:49:12,286 ‫یه پیوندی بین ماست. ‫می‌تونی حسش کنی؟ 674 00:49:12,311 --> 00:49:16,353 ‫میشه گفت یه جور پیوند فیزیکی. ‫واقعاً باور دارم یه چیزی فراتره. 675 00:49:24,088 --> 00:49:27,004 ‫چون بهش باور داری، ‫دلیل نمیشه که حقیقت داشته باشه 676 00:49:30,467 --> 00:49:32,037 ‫پس، چرا اینجایی؟ 677 00:49:39,213 --> 00:49:41,661 ‫موجود زیباییـه، مگه نه؟ 678 00:49:43,129 --> 00:49:47,552 ‫دور، کاملاً افسون‌کننده، اما عجیب 679 00:49:53,129 --> 00:49:54,213 ‫سه‌تا قلب 680 00:49:55,171 --> 00:49:56,963 ‫چندین چشم. خونِ سفید و 681 00:49:59,054 --> 00:50:01,642 ‫حق اختیار محدودی که همین جذابش می‌کنه 682 00:50:02,004 --> 00:50:03,615 ‫متوجه نمیشم 683 00:50:04,426 --> 00:50:06,685 ‫اختیار جوهره‌ی روحـه 684 00:50:08,978 --> 00:50:11,151 ‫تنها موهبتی که خدا پیشکش‌مون کرده 685 00:50:16,171 --> 00:50:17,254 ‫الیزابت... 686 00:50:21,553 --> 00:50:23,261 ‫من انتخاب خودم رو کردم 687 00:50:23,307 --> 00:50:24,560 ‫شب خوش 688 00:50:30,838 --> 00:50:31,838 ‫الیزابت! 689 00:50:35,088 --> 00:50:36,088 ‫الیزابت! 690 00:50:40,337 --> 00:50:42,165 ‫فکر کردم شکست خوردم 691 00:50:43,296 --> 00:50:45,826 ‫فکر کردم دیگه به آخر خط رسیدم. ‫فکر کردم و... 692 00:50:47,144 --> 00:50:48,816 ‫فکر کردم و... 693 00:50:49,213 --> 00:50:50,254 ‫بعدش... 694 00:50:50,824 --> 00:50:52,417 ‫تقارن! 695 00:50:58,897 --> 00:51:01,264 ‫نظم خدا توی تقارن. ‫خودشـه، خودشـه! 696 00:51:14,171 --> 00:51:15,296 ‫خودشـه! 697 00:51:29,254 --> 00:51:32,104 ‫باید باتری رو قسمت فوقانی ‫دستگاه لنفاوی می‌ذاشتم 698 00:51:32,213 --> 00:51:34,211 ‫راز موفقیتش رو پیدا کرده بودم 699 00:51:34,485 --> 00:51:36,860 ‫دیگه هیچی نمی‌تونست جلوم رو بگیره 700 00:51:38,582 --> 00:51:39,791 ‫هیچی 701 00:51:42,463 --> 00:51:44,647 ‫نه! نه، کسی به جسدهایی که 702 00:51:44,671 --> 00:51:47,772 ‫رو یا زیر قرار گرفتن دست نزنه، ‫مگه این که خودم علامت بزنم‌شون 703 00:51:47,991 --> 00:51:50,593 ‫سرما یا موش‌ها ممکنـه ‫بافت‌شون رو از بین برده باشن 704 00:51:51,004 --> 00:51:52,768 ‫فقط اونایی که وسط هستن رو بررسی کنید 705 00:51:58,238 --> 00:52:02,984 ‫تعداد بالا هم باعث میشه آدم گیج بشه، ‫مگه این که بدونه دنبال چی می‌گرده 706 00:52:03,009 --> 00:52:05,777 ‫بیشتر دنبال افراد بلندقامتم ‫با دست‌ها و پاهای بلند 707 00:52:05,802 --> 00:52:07,486 ‫اگه باهم تراز باشن کار راحت‌تر پیش میشه 708 00:52:07,511 --> 00:52:08,868 ‫خوشم اومد 709 00:52:10,284 --> 00:52:11,508 ‫دنبال کمالی 710 00:52:12,421 --> 00:52:14,681 ‫باید هم باشی، بارون عزیز 711 00:52:15,838 --> 00:52:17,328 ‫الحق که باید هم باشی 712 00:52:17,753 --> 00:52:19,857 ‫دنبال سری بگردید که سالم باشه 713 00:52:20,838 --> 00:52:22,124 ‫اون یکی رو بذارش تو کالسکه 714 00:52:27,361 --> 00:52:28,848 ‫اون یکی رو بذارید اونجا 715 00:52:28,921 --> 00:52:30,166 ‫مابقی جسدها رو بیارید 716 00:52:36,004 --> 00:52:37,275 ‫خدای من 717 00:53:50,838 --> 00:53:52,096 ‫یه لحظه اجازه میدی؟ 718 00:55:19,296 --> 00:55:20,838 ‫آماده‌ست 719 00:56:05,671 --> 00:56:06,879 ‫آقای هارلندر! 720 00:56:07,963 --> 00:56:09,526 ‫داره طوفان میشه! 721 00:56:12,132 --> 00:56:13,428 ‫عصام 722 00:56:14,421 --> 00:56:15,421 ‫عصام! 723 00:56:15,651 --> 00:56:17,317 ‫دسته‌ی عصام رو باز کن 724 00:56:26,838 --> 00:56:27,951 ‫جیوه؟ 725 00:56:28,072 --> 00:56:29,905 ‫- مریضی؟ ‫- ممنون 726 00:56:40,837 --> 00:56:43,025 ‫سیفلیسـه؟ 727 00:56:45,483 --> 00:56:46,896 ‫آره، یه پام لب گوره 728 00:56:48,745 --> 00:56:51,805 ‫یک شب عشق و حال، ‫یک عمر پشیمونی 729 00:56:51,838 --> 00:56:53,225 ‫از قدیم همین رو می‌گفتن دیگه؟ 730 00:56:53,713 --> 00:56:54,814 ‫توی چه فازیـه؟ 731 00:56:54,838 --> 00:56:55,730 ‫فاز دوم؟ 732 00:56:55,754 --> 00:56:58,355 ‫جفت‌مون خوب می‌دونیم که ‫اجلم کِی می‌رسه 733 00:56:58,379 --> 00:57:00,730 ‫اول استخوونم رو می‌خوره 734 00:57:00,754 --> 00:57:04,801 ‫بعد حفره‌های چشمی، گونه‌ها، ‫دندون‌ها، فک، جمجمه و 735 00:57:04,826 --> 00:57:06,484 ‫مغزم بیرون می‌زنه 736 00:57:06,509 --> 00:57:10,548 ‫بعدش هم تومور و جنون و ‫دردی که نفس آدم رو می‌گیره 737 00:57:11,004 --> 00:57:12,785 ‫بعدش یه روز صبح ‫از خواب بیدار میشم و 738 00:57:12,902 --> 00:57:16,245 ‫شروع می‌کنم به داد زدن و ‫دیگه آروم نمی‌گیرم 739 00:57:16,988 --> 00:57:20,347 ‫نمی‌تونم چنین پایان حقیرانه‌ای رو قبول کنم 740 00:57:20,504 --> 00:57:23,272 ‫که من رو برمی‌گردونه به تنها شرطی که گذاشتم 741 00:57:23,296 --> 00:57:26,469 ‫قول و قرارمون. ‫همونطور که توافق کردیم، 742 00:57:26,494 --> 00:57:30,586 ‫در ازای کمک‌های سخاوتمندانه‌ی من، 743 00:57:31,504 --> 00:57:35,157 ‫زمانی که به آدم جدیدمون جان بخشیدیم، 744 00:57:35,421 --> 00:57:38,472 ‫می‌خوام روحش رو ‫تو این بدنِ بی‌نقص قرار بدم 745 00:57:40,569 --> 00:57:41,694 ‫نه! 746 00:57:43,463 --> 00:57:45,064 ‫- نه، نه! ‫- چرا 747 00:57:45,088 --> 00:57:47,022 ‫الان نه. الان نه! 748 00:57:47,046 --> 00:57:50,022 ‫- الان وقتشـه ‫- الان نه. بعداً راجع‌بهش حرف می‌زنیم 749 00:57:50,046 --> 00:57:51,531 ‫زمانی برام نمونده! 750 00:57:52,879 --> 00:57:54,441 ‫زمانی برام نمونده! 751 00:58:40,088 --> 00:58:42,147 ‫من هر چیزی که می‌خواستی ‫برات فراهم کردم! 752 00:58:42,171 --> 00:58:44,397 ‫هر چیزی که بخوای بهت میدم 753 00:58:44,522 --> 00:58:46,210 ‫فقط بگو چی می‌خوای 754 00:58:46,921 --> 00:58:48,440 ‫حتی الیزابت 755 00:58:50,088 --> 00:58:51,088 ‫خواهش می‌کنم 756 00:58:52,254 --> 00:58:53,671 ‫خواهش همیشه کارسازه! 757 00:58:54,796 --> 00:58:57,564 ‫بیماری تمام وجودت رو گرفته 758 00:58:57,588 --> 00:58:59,772 ‫فراگیره و خودت هم این رو می‌دونی 759 00:58:59,796 --> 00:59:01,772 ‫تمام اعضای بدنت آلوده شدن 760 00:59:01,796 --> 00:59:03,980 ‫مغزت، خونت، همگی آلوده شدن 761 00:59:04,004 --> 00:59:05,605 ‫ولی پولم که خوب برات شیرین بود! 762 00:59:05,629 --> 00:59:06,629 ‫شدنی نیست 763 00:59:09,463 --> 00:59:12,537 ‫فقط کافیـه یه کلمه به زبون بیاری 764 00:59:12,838 --> 00:59:14,647 ‫«باشه». نه بیشتر، نه کمتر 765 00:59:14,671 --> 00:59:16,729 ‫نه! حالیت شد؟ نه! 766 00:59:28,254 --> 00:59:29,379 ‫چیکار می‌کنی؟ 767 00:59:29,879 --> 00:59:30,879 ‫وایسا! 768 00:59:31,546 --> 00:59:32,605 ‫دست نگه دار 769 00:59:32,629 --> 00:59:35,064 ‫اگه از دستش بدیم، هیچی برامون نمی‌مونه. ‫جفت‌مون می‌بازیم. 770 00:59:35,088 --> 00:59:37,855 ‫من اون عقابی میشم که جگرت رو می‌خوره! ‫(اشاره به داستان زئوس و پرومتئوس) 771 00:59:37,879 --> 00:59:39,231 ‫خواهش می‌کنم، تمومش کن! 772 00:59:39,256 --> 00:59:41,465 ‫آقای هارلندر، آقای هارلندر! 773 00:59:49,629 --> 00:59:51,338 ‫وایسا، منو نگاه کن! 774 00:59:54,254 --> 00:59:56,657 ‫نه! آقای هارلندر! 775 01:00:33,338 --> 01:00:34,504 ‫نه، نه، نه!‍ 776 01:02:06,754 --> 01:02:08,129 ‫نه، نه، نه! 777 01:02:08,754 --> 01:02:09,754 ‫نه! 778 01:02:24,421 --> 01:02:28,338 ‫نه! نه! نه! 779 01:02:38,629 --> 01:02:40,171 ‫تو بهم دروغ گفتی 780 01:02:42,379 --> 01:02:43,421 ‫دروغ گفتی 781 01:02:51,379 --> 01:02:52,379 ‫ویکتور! 782 01:02:53,796 --> 01:02:54,796 ‫ویکتور! 783 01:03:33,463 --> 01:03:34,838 ‫نه، خواهش می‌کنم 784 01:04:01,171 --> 01:04:03,596 ‫ببین، عینهو همدیگه‌ست 785 01:04:14,323 --> 01:04:15,323 ‫خورشید 786 01:04:16,269 --> 01:04:18,011 ‫خورشید. نور 787 01:04:20,223 --> 01:04:21,265 ‫ببین 788 01:04:22,088 --> 01:04:24,355 ‫نور خورشید. خورشید یعنی... 789 01:04:24,675 --> 01:04:26,175 ‫خورشید یعنی حیات 790 01:04:27,546 --> 01:04:30,272 ‫گرما 791 01:04:30,640 --> 01:04:32,682 ‫آره! خودشـه 792 01:04:41,754 --> 01:04:43,129 ‫ویکتور 793 01:04:44,921 --> 01:04:46,296 ‫ویکتور 794 01:04:49,754 --> 01:04:51,678 ‫- ویکتور ‫- آفرین 795 01:04:52,129 --> 01:04:54,860 ‫آره، آفرین. خودشـه. ‫معلومـه که خودتی. 796 01:04:55,421 --> 01:04:56,504 ‫معلومـه که خودتی 797 01:05:01,897 --> 01:05:03,772 ‫ویکتور 798 01:05:10,421 --> 01:05:12,022 ‫نامه‌ها، قربان 799 01:05:12,046 --> 01:05:14,022 ‫از عمارت قدیمی 800 01:05:14,046 --> 01:05:15,046 ‫ژنو 801 01:05:15,879 --> 01:05:18,702 ‫- نامه‌ای از طرف عمو نیومده؟ ‫- نه 802 01:05:23,213 --> 01:05:25,375 ‫شاید بد نباشه یه سری بهشون بزنیم 803 01:05:28,421 --> 01:05:30,603 ‫مراقب باش. بپا. جلو پات رو بپا 804 01:05:32,379 --> 01:05:34,546 ‫آبـه، آب 805 01:05:36,432 --> 01:05:37,979 ‫آب 806 01:05:38,004 --> 01:05:39,772 ‫آره، آبـه 807 01:05:39,796 --> 01:05:41,189 ‫- ویکتور ‫- نه، ویکتور منم 808 01:05:41,213 --> 01:05:42,605 ‫اون آبـه. بیا اینجا 809 01:05:42,629 --> 01:05:44,439 ‫- ویکتور ‫- بیا اینجا. بیا. خیلی‌خوب. آفرین 810 01:05:44,463 --> 01:05:46,189 ‫یه قدم بلند بر می‌داریم 811 01:05:46,213 --> 01:05:47,414 ‫دوتایی باهم. حاضری؟ 812 01:05:47,439 --> 01:05:49,207 ‫بیا اینطرف، اینجوری 813 01:05:49,338 --> 01:05:52,476 ‫نه، اونجوری نه. بیا اینطرف 814 01:05:52,713 --> 01:05:54,772 ‫نه، نه، نه. ‫اون داغـه، اون داغـه! 815 01:05:54,796 --> 01:05:56,355 ‫نه، دست نزن بهش. دست نزن 816 01:05:56,379 --> 01:05:57,754 ‫داغـه 817 01:06:04,213 --> 01:06:07,137 ‫بشین. آفرین. آفرین. باریکلا 818 01:06:08,713 --> 01:06:11,022 ‫خب، ببین اینجا چی دارم 819 01:06:11,046 --> 01:06:12,855 ‫ببین! اگه گفتی این چیـه؟ 820 01:06:12,879 --> 01:06:15,344 ‫این چیـه که اینقدر عجیبـه؟ مراقب باش 821 01:06:15,671 --> 01:06:17,641 ‫خیلی زورت زیاده 822 01:06:17,666 --> 01:06:20,522 ‫آفرین. اینجوری 823 01:06:20,546 --> 01:06:24,625 ‫- آره، یکی دیگه می‌خوای؟ ‫- این یکی رو باید اینجا ببندی 824 01:06:24,650 --> 01:06:25,650 ‫این اسمش کلیده 825 01:06:26,338 --> 01:06:27,796 ‫ویکتور 826 01:06:30,379 --> 01:06:32,314 ‫این رو بپیچ دورت که گرم شی 827 01:06:32,338 --> 01:06:34,564 ‫یه پتوی گرم تا سرما نخوری 828 01:06:34,588 --> 01:06:37,225 ‫- ویکتور ‫- خیلی‌خب 829 01:06:38,704 --> 01:06:40,222 ‫جات دیگه اینجاست 830 01:06:40,554 --> 01:06:42,096 ‫همینجا بمون 831 01:06:43,171 --> 01:06:45,338 ‫همینجا بمون 832 01:06:46,796 --> 01:06:48,925 ‫زود برمی‌گردم، خب؟ تکون نخور 833 01:06:51,379 --> 01:06:53,480 ‫ویکتور 834 01:06:53,504 --> 01:06:56,687 ‫نه، نه، نه، نه، نه. چیزی نیست 835 01:06:57,129 --> 01:06:58,314 ‫بر می‌گردم 836 01:07:05,046 --> 01:07:07,522 ‫ویکتور 837 01:07:07,546 --> 01:07:08,546 ‫ویکتور 838 01:07:09,421 --> 01:07:11,846 ‫همه چیز براش تازگی داشت 839 01:07:12,546 --> 01:07:16,796 ‫گرما، سرما، روشنایی، تاریکی و 840 01:07:17,588 --> 01:07:20,083 ‫من اونجا بودم تا بهش شکل بدم 841 01:07:20,895 --> 01:07:24,120 ‫هرگز به این فکر نکرده بودم که ‫بعد از خلق کردنش باید چیکار کنم 842 01:07:24,863 --> 01:07:27,437 ‫بعد از این که به اوج رسیدم، 843 01:07:28,171 --> 01:07:30,421 ‫دیدم افقی باقی نمونده 844 01:07:33,504 --> 01:07:36,150 ‫انگار که دستاوردم مصنوعی بود 845 01:07:39,838 --> 01:07:42,526 ‫تهی و بی‌حاصل 846 01:07:44,629 --> 01:07:46,667 ‫و این روحم رو آزار می‌داد 847 01:07:47,713 --> 01:07:50,137 ‫افرادت می‌خوان برگردن 848 01:07:50,162 --> 01:07:51,329 ‫درستـه؟ 849 01:07:51,354 --> 01:07:52,563 ‫احتمالاً 850 01:07:54,754 --> 01:07:57,315 ‫بلافاصله که آزاد بشیم، ‫راه میفتیم 851 01:07:57,340 --> 01:07:58,625 ‫به هر قیمتی که شده 852 01:07:58,650 --> 01:08:00,564 ‫تو هم به جنونِ من دچار شدی 853 01:08:02,963 --> 01:08:06,272 ‫شاید داستان زندگیم ‫یه حکمتی برای تو داشته باشه 854 01:08:06,296 --> 01:08:08,941 ‫چه تهش حکمتی باشه، چه نباشه، بارون... 855 01:08:11,061 --> 01:08:12,797 ‫دلم می‌خواد داستانت رو بشنوم 856 01:08:14,441 --> 01:08:16,334 ‫هفته‌ها گذشت و 857 01:08:16,359 --> 01:08:20,334 ‫هر چه اون قدرتمندتر میشد، ‫من از توان میفتادم 858 01:08:20,754 --> 01:08:24,554 ‫افسوس که پیشرفتی ‫توی کلامش حاصل نشد 859 01:08:25,171 --> 01:08:27,038 ‫نه، نه، نه، نه، نه 860 01:08:27,879 --> 01:08:30,288 ‫سر پایین، پایین، پایین 861 01:08:30,671 --> 01:08:31,886 ‫آفرین، باریکلا 862 01:08:32,088 --> 01:08:33,879 ‫حالا شد. همینجوری بمون. ‫تکون نخور. 863 01:08:37,254 --> 01:08:38,601 ‫آره، اون تویی 864 01:08:38,963 --> 01:08:40,938 ‫اون تویی، خب؟ 865 01:08:46,417 --> 01:08:48,851 ‫خوبـه. سریع داری خوب میشی 866 01:08:50,713 --> 01:08:51,976 ‫خسته شدم 867 01:08:53,921 --> 01:08:55,652 ‫کم خوابیدم 868 01:08:56,879 --> 01:09:01,350 ‫چند وقتیـه که پلک رو هم نذاشتم 869 01:09:01,546 --> 01:09:03,378 ‫شبانه‌روز مراقب تو بودم 870 01:09:04,213 --> 01:09:05,799 ‫اصلاحت کردم 871 01:09:10,713 --> 01:09:12,605 ‫نه، نه، وایسا، وایسا! 872 01:09:12,629 --> 01:09:14,915 ‫ولش کن. ‫نه، نه، نه، نه، نه. بازش کن 873 01:09:14,940 --> 01:09:17,870 ‫دستت رو باز کن. ‫باز کن. بازش کن! 874 01:09:21,326 --> 01:09:22,796 ‫چیکار می‌کنی آخه؟ 875 01:09:23,213 --> 01:09:24,966 ‫ببین! ببین چیکار کردی! 876 01:09:24,991 --> 01:09:28,033 ‫باید به حرفم گوش بدی. ‫باید گوش بدی. گفتم ولش کن! 877 01:09:28,546 --> 01:09:31,764 ‫این چه کار احمقانه‌ایـه؟ ‫نه. بس کن! 878 01:09:32,296 --> 01:09:33,189 ‫بیا اینجا 879 01:09:33,256 --> 01:09:35,689 ‫- ویکتور ‫- نه، دست به من نزن! 880 01:09:35,713 --> 01:09:37,399 ‫بار آخرتـه که به من دست می‌زنی! 881 01:09:44,171 --> 01:09:45,171 ‫بده ببینم 882 01:09:46,119 --> 01:09:48,368 ‫این تقصیر من نیست. ‫تقصیر خودتـه. 883 01:09:53,449 --> 01:09:54,944 ‫جای زخمت... 884 01:09:55,588 --> 01:09:56,976 ‫خوب شده 885 01:09:57,296 --> 01:09:58,546 ‫چطوری؟ 886 01:10:01,738 --> 01:10:03,075 ‫خیلی‌خب 887 01:10:06,041 --> 01:10:07,392 ‫نه، نه، نه 888 01:10:08,713 --> 01:10:09,713 ‫نه 889 01:10:11,671 --> 01:10:12,838 ‫نه 890 01:10:14,254 --> 01:10:16,879 ‫چیزی نیست، چیزی نیست 891 01:10:23,713 --> 01:10:25,338 ‫مطمئنم همه چی روبراهـه 892 01:10:28,129 --> 01:10:29,629 ‫به زودی می‌رسیم 893 01:10:31,921 --> 01:10:33,897 ‫می‌دونم یه حرف‌هایی تو سرتـه 894 01:10:33,921 --> 01:10:35,147 ‫می‌دونم یه حرف‌هایی داری 895 01:10:35,171 --> 01:10:37,855 ‫یه جایی اون تو. ‫یه جایی اون تو یه حرف‌هایی تو سرتـه. 896 01:10:37,879 --> 01:10:39,838 ‫مگه نه؟ 897 01:10:40,504 --> 01:10:42,059 ‫نمی‌خوای حرفی بزنی؟ 898 01:10:42,084 --> 01:10:44,201 ‫بی‌معنا و مفهوم هم بود اشکالی نداره 899 01:10:44,504 --> 01:10:45,671 ‫هیچی؟ 900 01:10:46,463 --> 01:10:47,647 ‫خیالاتی شدم؟ 901 01:10:47,671 --> 01:10:48,772 ‫ویکتور 902 01:10:48,796 --> 01:10:51,897 ‫باشه، باشه، باشه، باشه، باشه! 903 01:10:51,921 --> 01:10:53,855 ‫تا اینجاش رو فهمیدیم! 904 01:10:53,879 --> 01:10:56,147 ‫این اسم منـه. اسم من ویکتوره 905 01:10:56,171 --> 01:10:59,254 ‫حرف دیگه‌ای نداری؟ ‫هیچی تو دلت نیست؟ 906 01:11:00,754 --> 01:11:02,105 ‫هرچی! هرچی! 907 01:11:02,129 --> 01:11:04,004 ‫مثلاً خورشید؟ 908 01:11:04,838 --> 01:11:09,022 ‫سرما. بارون. خون. هرچی 909 01:11:09,046 --> 01:11:11,383 ‫پوتین. می‌تونی بگی «پوتین»؟ 910 01:11:11,754 --> 01:11:12,754 ‫ویکتور 911 01:11:14,296 --> 01:11:17,272 ‫نه، آره، نه، آره! چیز چی... 912 01:11:17,296 --> 01:11:19,360 ‫«دست» چی؟ می‌تونی بگی «دست»؟ 913 01:11:19,385 --> 01:11:22,093 ‫دست. دست! 914 01:11:24,713 --> 01:11:27,379 ‫ازم می‌ترسی؟ 915 01:11:28,671 --> 01:11:30,355 ‫از من می‌ترسی؟ 916 01:11:30,379 --> 01:11:32,689 ‫چرا؟ از چی من می‌ترسی؟ 917 01:11:32,713 --> 01:11:34,088 ‫من که کاری باهات ندارم 918 01:11:34,754 --> 01:11:36,463 ‫من که کاری باهات ندارم. ‫خودم ساختمت. 919 01:11:37,046 --> 01:11:38,590 ‫من خالق توام! تمومش کن! 920 01:11:56,504 --> 01:11:58,619 ‫اومدی. واقعاً اومدی! 921 01:11:59,213 --> 01:12:01,190 ‫بیا تو. یالا، بجنب 922 01:12:02,463 --> 01:12:05,162 ‫باید برات تعریف کنم. ‫خیلی چیزها باید نشونت بدم، الیزابت 923 01:12:05,187 --> 01:12:07,022 ‫باورت نمیشه. شگفت‌انگیزه 924 01:12:07,046 --> 01:12:08,730 ‫بدو بیا، اول می‌خوام ‫یادداشت‌هام رو نشونت بدم 925 01:12:08,754 --> 01:12:10,254 ‫عموم اینجاست؟ 926 01:12:11,046 --> 01:12:12,046 ‫چی؟ 927 01:12:12,713 --> 01:12:13,980 ‫عموم، اون هم اینجاست؟ 928 01:12:14,004 --> 01:12:15,004 ‫نه، نه 929 01:12:15,421 --> 01:12:17,189 ‫نه، من تنهام. اون اینجا نیست 930 01:12:17,213 --> 01:12:19,987 ‫- اون... چند روز دیگه می‌رسه ‫- خیلی روبراه نیستی، ویکتور 931 01:12:20,012 --> 01:12:23,017 ‫هیچوقت از این بهتر نبودم! ‫هیچوقت ذهنم از این آزادتر نبود! بیاید! 932 01:12:23,379 --> 01:12:25,002 ‫تب کردی؟ 933 01:12:25,296 --> 01:12:27,647 ‫فقط خیلی از دیدنت هیجان‌زده‌ام 934 01:12:27,671 --> 01:12:30,105 ‫خیلی خوشحالم. ‫کبکم حسابی خروس می‌خونه. 935 01:12:30,129 --> 01:12:32,296 ‫خارق‌العاده‌ست... 936 01:12:32,838 --> 01:12:34,463 ‫ویکتور... 937 01:12:36,379 --> 01:12:39,504 ‫ویکتور. ویکتور 938 01:12:46,558 --> 01:12:51,558 ‫« دیـ جـ ـی مـ ـوویـ ـز » 939 01:14:53,560 --> 01:14:55,340 ‫کی این بلا رو سرت آورده؟ 940 01:14:55,796 --> 01:14:57,546 ‫باید این رو نشونت بدم، ویلیام 941 01:14:58,588 --> 01:15:00,147 ‫بذار مرتبش کنم 942 01:15:00,171 --> 01:15:02,379 ‫من هم یه چیزی واسه تو دارم 943 01:15:03,939 --> 01:15:06,265 ‫با انجمن سلطنتی دانشکده‌ی طب صحبت کردم 944 01:15:06,770 --> 01:15:09,487 ‫- مشتاقن که باهات ملاقات کنن ‫- نه، نه، نه، فعلاً نه 945 01:15:09,879 --> 01:15:11,321 ‫هنوز آماده نیستم 946 01:15:11,972 --> 01:15:14,330 ‫فکر کردم از اول دنبال همین بودی 947 01:15:18,548 --> 01:15:19,864 ‫اون آدمه 948 01:15:20,405 --> 01:15:22,337 ‫- اونی که پایینـه ‫- دیدیش؟ 949 01:15:23,338 --> 01:15:25,778 ‫بیماره؟ قربانیـه؟ 950 01:15:27,129 --> 01:15:29,314 ‫زخم‌هاش... ‫تو اون بلا رو سرش آوردی؟ 951 01:15:29,338 --> 01:15:32,105 ‫نه، نه، نه. ‫دنیا این کار رو باهاش کرد الیزابت. 952 01:15:32,129 --> 01:15:34,319 ‫من بهش زندگی بخشیدم 953 01:15:35,463 --> 01:15:37,338 ‫من بهش زندگی بخشیدم 954 01:15:39,046 --> 01:15:40,341 ‫پاشو، پاشو، پاشو 955 01:15:40,921 --> 01:15:41,921 ‫یالا 956 01:15:44,171 --> 01:15:45,486 ‫بیا، بیا، بیا... 957 01:15:45,511 --> 01:15:47,720 ‫هنوز به محیط عادت نکرده 958 01:15:51,539 --> 01:15:53,271 ‫موجود قدرتمندیـه، ویلیام 959 01:15:53,296 --> 01:15:55,573 ‫- موفق شدی! ‫- خیلی قدرتمنده 960 01:15:55,838 --> 01:15:57,091 ‫موفق شدی 961 01:15:57,379 --> 01:15:59,510 ‫تمامی اعضای بدنش کار می‌کنن و 962 01:15:59,535 --> 01:16:01,127 ‫همگی می‌تونن خودشون رو درمان کنن 963 01:16:01,838 --> 01:16:04,629 ‫البته، درمانش هنوز نامنظمـه 964 01:16:05,129 --> 01:16:06,963 ‫اما استثناییـه 965 01:16:14,463 --> 01:16:16,230 ‫چرا غل و زنجیرش کردی؟ 966 01:16:16,254 --> 01:16:18,112 ‫واسه امنیت جانی خودش و خودم و 967 01:16:18,137 --> 01:16:21,730 ‫همچنین، اینجوری نظافت و ‫نگهداری از اینجا آسون‌تره 968 01:16:21,754 --> 01:16:23,620 ‫چون خودش که ‫عقلش به این چیزها نمی‌رسه 969 01:16:24,546 --> 01:16:25,546 ‫ولی عقل تو می‌رسه 970 01:16:28,754 --> 01:16:30,189 ‫هارلندر در جریانـه؟ 971 01:16:32,421 --> 01:16:35,105 ‫باید همه چی رو ‫واسه زمانی که برمی‌گرده آماده کنیم 972 01:16:35,129 --> 01:16:37,921 ‫- البته ‫- همه چی باید سر جای خودش باشه 973 01:16:40,913 --> 01:16:42,940 ‫عقلی هم داره؟ 974 01:16:46,421 --> 01:16:48,171 ‫ویکتور، عقل داره دیگه؟ 975 01:17:02,671 --> 01:17:05,603 ‫نمی‌فهمم چطور موفق به انجامش شدی، 976 01:17:05,879 --> 01:17:08,193 ‫اما عظمت کارت ازم پنهون نیست 977 01:17:10,338 --> 01:17:14,046 ‫ویکتور، تابحال برات سؤال نشده که 978 01:17:14,869 --> 01:17:17,765 ‫از بین تمامی اعضای بدن اون آدم، 979 01:17:17,790 --> 01:17:20,825 ‫چه عضوی قراره ‫روحش رو محفوظ نگه داره؟ 980 01:17:26,504 --> 01:17:28,313 ‫نه، برام سؤال نشده 981 01:17:28,629 --> 01:17:32,774 ‫یه چیزی در مورد موجودی که ‫اون پایینـه نگرانم می‌کنه 982 01:17:33,254 --> 01:17:36,894 ‫کج و معوج، مثل تصویری که ‫توی خونه‌های آینه‌ایِ شهربازی می‌بینی 983 01:17:37,254 --> 01:17:38,504 ‫اما زنده 984 01:17:39,338 --> 01:17:40,874 ‫چی بهش روح بخشیده؟ 985 01:18:45,379 --> 01:18:46,637 ‫درد داره؟ 986 01:18:54,546 --> 01:18:55,877 ‫یه برگ؟ 987 01:18:55,902 --> 01:18:57,004 ‫واسه منـه؟ 988 01:18:57,879 --> 01:18:59,004 ‫مرسی 989 01:19:03,181 --> 01:19:04,843 ‫ببین چه قشنگـه! 990 01:19:05,921 --> 01:19:07,307 ‫واسه منـه؟ 991 01:19:08,629 --> 01:19:10,131 ‫اسم من الیزابتـه 992 01:19:11,671 --> 01:19:13,629 ‫می‌تونی بگی «الیزابت»؟ 993 01:19:14,338 --> 01:19:15,338 ‫الیزابت 994 01:19:16,671 --> 01:19:19,213 ‫صدا از حنجره‌ام میاد 995 01:19:19,796 --> 01:19:20,879 ‫الیزابت 996 01:19:37,796 --> 01:19:39,483 ‫من دیگه میرم 997 01:19:53,796 --> 01:19:57,004 ‫الیزابت 998 01:19:58,879 --> 01:20:00,992 ‫نباید نزدیک اون جونور بشی 999 01:20:02,713 --> 01:20:03,713 ‫«جونور»؟ 1000 01:20:05,713 --> 01:20:07,713 ‫جونور. آره 1001 01:20:08,107 --> 01:20:09,980 ‫به نظرم اون جانداره، 1002 01:20:10,004 --> 01:20:13,564 ‫اما ذره‌ای از هوشی که ‫انتظارش رو داشتم رو نداره 1003 01:20:13,588 --> 01:20:15,272 ‫شاید درست نمی‌فهمیش 1004 01:20:15,296 --> 01:20:16,980 ‫یه جای کارم اشتباه بوده 1005 01:20:17,004 --> 01:20:19,480 ‫انسداد، بخیه یا پیوندی 1006 01:20:19,504 --> 01:20:22,064 ‫یعنی تو، ویکتور فرانکنشتاینِ بزرگ، ‫اشتباه کردی؟ 1007 01:20:22,088 --> 01:20:24,355 ‫اون جونور فقط و فقط یه کلمه بلده 1008 01:20:24,379 --> 01:20:26,397 ‫«ویکتور، ویکتور، ویکتور، ویکتور» 1009 01:20:26,421 --> 01:20:28,980 ‫بی‌خود و بی‌جهت ‫طوطی‌وار تکرارش می‌کنه 1010 01:20:29,004 --> 01:20:32,064 ‫شاید فعلاً این کلمه ‫از همه چیز براش باارزش‌تره 1011 01:20:32,088 --> 01:20:35,480 ‫اگه با تولدی دوباره، روحی که ‫زندگی تازه‌ای بهش داده شده، ساده‌تر و 1012 01:20:35,504 --> 01:20:36,730 ‫- پاک‌تر باشه چی؟ ‫- پاک‌تر؟ 1013 01:20:36,754 --> 01:20:39,338 ‫پاک‌تر از روح یه آدم معمولی 1014 01:20:43,337 --> 01:20:45,021 ‫اگه نفس حیات‌بخش خالق، 1015 01:20:45,046 --> 01:20:47,980 ‫آزاد از بند گناه، ‫مستقیماً وارد کالبد زخمی اون شده باشه چی؟ 1016 01:20:48,004 --> 01:20:50,582 ‫خدای من، الیزابت 1017 01:20:51,963 --> 01:20:54,147 ‫اگه می‌تونستم خودم رو قانع کنم، 1018 01:20:54,171 --> 01:20:58,272 ‫بدم نمیومد فکر کنم که ‫علاقه‌ای به اون موجود داری 1019 01:20:58,296 --> 01:20:59,925 ‫اسمش درکـه 1020 01:21:00,671 --> 01:21:02,022 ‫توی چشماش درد رو دیدم و 1021 01:21:02,046 --> 01:21:04,147 ‫اگه درد نشونه‌ای از هوش نیست، ‫پس چیـه؟ 1022 01:21:04,171 --> 01:21:05,707 ‫درد من چی میشه؟ 1023 01:21:05,732 --> 01:21:07,649 ‫حسی که تو ازم دریغ کردی چی میشه؟ 1024 01:21:09,119 --> 01:21:10,997 ‫خواسته‌ی قلبم چی میشه؟ 1025 01:21:11,921 --> 01:21:13,671 ‫خواسته‌ی قلبت؟ 1026 01:21:16,379 --> 01:21:17,772 ‫توی تمام آناتومی انسان، 1027 01:21:17,796 --> 01:21:20,674 ‫قلب تنها عضویـه که ‫تو ذره‌ای درک ازش نداری 1028 01:21:21,379 --> 01:21:23,754 ‫فقط هیولاها نقش خدا رو بازی می‌کنن، بارون 1029 01:21:29,296 --> 01:21:32,046 ‫پاک‌تر از یه آدم معمولی؟ 1030 01:21:36,588 --> 01:21:39,546 ‫اونوقت من شدم آدم بده‌ی ماجرا! 1031 01:21:40,921 --> 01:21:42,863 ‫قلب تو پاکـه؟ 1032 01:21:43,421 --> 01:21:44,963 ‫قول میدم که اینطور نیست 1033 01:21:45,463 --> 01:21:47,432 ‫من ندونم، کی بدونه؟ ‫خودم گذاشتمش اون تو! 1034 01:21:47,671 --> 01:21:48,671 ‫بپر بالا 1035 01:21:59,932 --> 01:22:01,380 ‫بذار یه بار دیگه امتحان کنیم 1036 01:22:04,254 --> 01:22:05,710 ‫پاتو بیار ببینم 1037 01:22:06,041 --> 01:22:07,041 ‫پا! 1038 01:22:08,134 --> 01:22:09,884 ‫پاتو بیار جلو! 1039 01:22:10,421 --> 01:22:13,010 ‫درد نشونه‌ای از هوشـه، نه؟ 1040 01:22:13,379 --> 01:22:15,647 ‫خب، بذار ببینیم حقیقت داره یا نه 1041 01:22:15,827 --> 01:22:17,660 ‫پاتو بده من ببینم! 1042 01:22:18,254 --> 01:22:19,254 ‫پا! 1043 01:22:20,163 --> 01:22:21,408 ‫پا! 1044 01:22:21,433 --> 01:22:22,959 ‫یالا! 1045 01:22:22,984 --> 01:22:24,511 ‫پاتو بیار جلو، هیولا! 1046 01:22:25,832 --> 01:22:28,666 !پات رو بده من 1047 01:22:30,353 --> 01:22:31,353 !پات 1048 01:22:34,718 --> 01:22:36,301 !ویکتور 1049 01:22:37,374 --> 01:22:39,136 !ویکتور 1050 01:22:41,504 --> 01:22:43,306 !ویکتور 1051 01:22:43,331 --> 01:22:46,331 !ویکتور! ویکتور 1052 01:22:46,993 --> 01:22:48,315 چی شده، ویکتور؟ 1053 01:22:49,480 --> 01:22:50,980 بیا، بیا 1054 01:22:51,658 --> 01:22:54,033 خراب کردم. اشتباه کردم 1055 01:22:54,667 --> 01:22:56,807 نه، خراب نکردی. برگه‌هات رو دیدم - چرا، کردم - 1056 01:22:56,832 --> 01:22:58,967 بی‌نقصـه - اون هیولا بدجوری خطرناکـه - 1057 01:22:58,992 --> 01:23:00,742 اصلاً... ویکتور 1058 01:23:00,949 --> 01:23:03,129 بیا صبر کنیم هارلندر برگرده و در موردش صحبت کنیم 1059 01:23:03,154 --> 01:23:05,732 ویلیام، من یه چیزی رو بهت نگفتم 1060 01:23:06,333 --> 01:23:07,855 باید یه چیزی رو بهت نشون بدم 1061 01:23:13,526 --> 01:23:16,496 ...ها... هارلندر - از کوره در رفت و کُشتش - 1062 01:23:22,723 --> 01:23:26,090 حالا می‌فهمی چرا نمی‌خواستم این رو باهاتون در میون بذارم؟ 1063 01:23:26,554 --> 01:23:28,269 مخصوصاً الیزابت 1064 01:23:31,065 --> 01:23:34,003 حالا باید چیکار کنیم؟ 1065 01:23:34,050 --> 01:23:35,103 چی؟ 1066 01:23:35,128 --> 01:23:36,726 باید چیکار کنیم؟ - باید چیکار کنیم»؟» - 1067 01:23:36,750 --> 01:23:38,931 باید دست الیزابت رو بگیری و برگردید وین 1068 01:23:38,956 --> 01:23:41,851 بگو یه کار فوری پیش اومده و فوراً باید برید 1069 01:23:41,953 --> 01:23:43,328 چیزی بهش نگو 1070 01:23:44,616 --> 01:23:46,143 برای امنیت خودش 1071 01:23:46,167 --> 01:23:47,643 رو حرفم حرف نزن 1072 01:23:47,870 --> 01:23:50,851 .زود برمی‌گردیم .ولی الان بهتره که بریم 1073 01:23:51,738 --> 01:23:54,398 حالا سوار کالسکه شو، لطفاً 1074 01:24:06,847 --> 01:24:08,972 به نظرت طول عمر اون هیولا چقدره؟ 1075 01:24:09,948 --> 01:24:13,086 کوتاه. مطمئنم خیلی کوتاهـه 1076 01:24:59,304 --> 01:25:01,538 خیلی دل‌شوره دارم 1077 01:25:05,190 --> 01:25:06,476 چی شده؟ 1078 01:25:07,729 --> 01:25:09,273 بگو دور بزنه 1079 01:25:10,160 --> 01:25:11,577 تو برو وین 1080 01:25:12,817 --> 01:25:16,069 .بگو کالسکه دور بزنه وگرنه می‌پرم پایین .می‌خواد بکُشتش 1081 01:25:25,531 --> 01:25:26,898 یه کلمه بگو 1082 01:25:27,257 --> 01:25:28,715 یه کلمه‌ی دیگه. هر چی 1083 01:25:29,645 --> 01:25:30,961 ‫بذار نجاتت بدم 1084 01:25:35,956 --> 01:25:37,516 ویکتور 1085 01:25:45,015 --> 01:25:47,196 الیزابت 1086 01:26:27,539 --> 01:26:31,023 !ویکتور! ویکتور 1087 01:26:36,864 --> 01:26:38,781 !ویکتور 1088 01:26:39,481 --> 01:26:41,504 !ویکتور 1089 01:27:31,567 --> 01:27:33,877 اما اون پایان ماجرا نبود 1090 01:27:34,026 --> 01:27:37,434 به دنبال حیات، مرگ آفریدم 1091 01:27:43,418 --> 01:27:46,254 انگار دوباره باید با افرادم صحبت کنم 1092 01:27:50,619 --> 01:27:51,833 نگران نباش 1093 01:27:52,015 --> 01:27:53,098 به حرفم گوش میدن 1094 01:27:57,208 --> 01:27:58,559 !نه، نه، وایسا 1095 01:27:58,583 --> 01:28:00,629 بهش صدمه نزن! من اینجام 1096 01:28:01,293 --> 01:28:02,653 من رو ببر 1097 01:28:02,778 --> 01:28:04,263 یالا، هیولا 1098 01:28:04,288 --> 01:28:08,116 .جفت‌مون رو بکُش .رو حرف‌های خالقت صحه بذار 1099 01:28:13,968 --> 01:28:18,358 خالق من... داستانش رو تعریف کرده 1100 01:28:23,875 --> 01:28:26,898 حالا نوبت منـه 1101 01:28:30,148 --> 01:28:33,132 « پرده‌ی دوم » « سرگذشتِ هیولا » 1102 01:28:42,846 --> 01:28:44,274 !ویکتور 1103 01:28:44,299 --> 01:28:48,625 !ویکتور! ویکتور! ویکتور 1104 01:28:48,650 --> 01:28:53,252 اسمت رو صدا زدم و فهمیدم تنهام گذاشتی 1105 01:32:52,828 --> 01:32:54,440 اون چیـه؟ - !بهش شلیک کن - 1106 01:32:54,465 --> 01:32:55,796 !بزنش 1107 01:33:01,106 --> 01:33:02,481 زدیش؟ 1108 01:33:05,703 --> 01:33:06,786 کجا رفت؟ 1109 01:33:27,192 --> 01:33:29,442 جراحاتم خوب شده بودن 1110 01:33:31,979 --> 01:33:36,083 ولی حسابی سردم بود 1111 01:35:08,682 --> 01:35:10,709 میشه آتیش روشن کنی؟ - باشه - 1112 01:35:10,734 --> 01:35:12,932 من هم به محض اینکه بتونم آغل رو تعمیر می‌کنم 1113 01:35:19,581 --> 01:35:21,110 حالت خوبـه؟ کُشتیش؟ 1114 01:35:21,135 --> 01:35:23,602 .نه، همه جا رو گشتیم .پیداش نکردیم 1115 01:35:23,627 --> 01:35:25,204 ولی دوبار بهش شلیک کردیم 1116 01:35:25,229 --> 01:35:27,224 ردِ خونش تا یه کیلومتریِ اینجا اومده بود 1117 01:35:27,249 --> 01:35:29,326 خیلی‌خب. بیاید تو. بیاید تو 1118 01:35:29,920 --> 01:35:34,316 یه مدت دنبالش کردیم و بعد غیبش زد. آب شد رفت تو زمین 1119 01:35:34,341 --> 01:35:36,316 چی بود؟ خرس بود؟ 1120 01:35:36,341 --> 01:35:39,746 .نه خرس بود، نه آدمیزاد .همچین چیزی به عمرم ندیده بودم 1121 01:35:39,771 --> 01:35:41,018 پس روح بود؟ 1122 01:35:41,131 --> 01:35:44,402 .روح نبود. وقتی زدیمش خونریزی کرد .از گوشت و استخون بود 1123 01:35:44,427 --> 01:35:45,684 بیا. اینجا 1124 01:35:45,708 --> 01:35:47,301 دقیق‌تر تعریف کن چی دیدید 1125 01:35:47,326 --> 01:35:50,184 آنا ماریا، پدربزرگت رو ببر کنار شومینه 1126 01:35:50,209 --> 01:35:51,732 مطمئن شو جاش راحت باشه 1127 01:35:52,862 --> 01:35:54,412 بیا اینجا، پدربزرگ 1128 01:35:56,390 --> 01:35:58,682 .جنگل رو زیر و رو کردیم .پیداش نکردیم 1129 01:36:04,748 --> 01:36:06,206 پیداش می‌کنیم 1130 01:36:06,231 --> 01:36:07,865 زمان می‌بره - آره - 1131 01:36:08,693 --> 01:36:10,877 آنا ماریا، بیا 1132 01:36:10,902 --> 01:36:12,873 بیا، عزیزم. بیا بیرون کمکِ من 1133 01:36:23,609 --> 01:36:26,076 اون پیرمرد من رو تحت‌تأثیر قرار داد 1134 01:36:29,843 --> 01:36:33,163 چشمان نابیناش پُر از حکمت بود 1135 01:36:45,658 --> 01:36:48,001 این آدما آوای مخصوصی داشتن 1136 01:36:49,123 --> 01:36:51,537 با استفاده ازش با همدیگه در مورد 1137 01:36:51,562 --> 01:36:54,748 احساسات و افکارشون صحبت می‌کردن 1138 01:36:56,268 --> 01:36:58,654 «بهشون می‌گفتن «کلمه 1139 01:37:01,747 --> 01:37:03,051 توجه کن 1140 01:37:03,760 --> 01:37:04,760 این چیـه؟ 1141 01:37:05,276 --> 01:37:06,276 پسر بچه 1142 01:37:07,416 --> 01:37:09,418 دوباره - پسر بچه - 1143 01:37:10,301 --> 01:37:11,801 آفرین، دخترجان 1144 01:37:12,932 --> 01:37:13,949 این چیـه؟ 1145 01:37:14,989 --> 01:37:16,039 چشم 1146 01:37:16,824 --> 01:37:18,645 دوباره - چشم - 1147 01:37:18,670 --> 01:37:21,815 آره. آفرین. آفرین، دخترم 1148 01:37:21,840 --> 01:37:23,869 چشم - این یکی چی؟ - 1149 01:37:23,894 --> 01:37:24,954 دست 1150 01:37:24,979 --> 01:37:27,144 آفرین - دست - 1151 01:37:27,738 --> 01:37:29,111 بیا یه دستی برسون 1152 01:37:29,136 --> 01:37:30,964 دور اون گندهه طناب بپیچ 1153 01:37:31,327 --> 01:37:33,785 دلم می‌خواست بخشی از این خانواده باشم 1154 01:37:34,355 --> 01:37:36,434 باید قبل از زمستون باز هم هیزم جمع کنیم 1155 01:37:36,458 --> 01:37:38,089 چند بار دیگه میریم 1156 01:37:38,644 --> 01:37:40,558 می‌خواستم بهشون کمک کنم 1157 01:37:40,583 --> 01:37:42,730 باید تنه‌های گنده‌تر واسه ستون‌های خونه پیدا کنیم 1158 01:37:42,755 --> 01:37:43,769 خیلی‌خب 1159 01:37:43,794 --> 01:37:47,223 چه کمکی می‌تونستم بهشون بکنم؟ 1160 01:37:52,317 --> 01:37:55,403 !آنا ماریا! پدر 1161 01:37:55,428 --> 01:37:57,825 !بیاید! بیاید ببینید 1162 01:37:59,567 --> 01:38:01,392 !ببین، آنا ماریا 1163 01:38:01,417 --> 01:38:03,238 !ببین، بازم هست! ببین 1164 01:38:05,075 --> 01:38:06,785 یعنی کار کی بوده؟ 1165 01:38:09,952 --> 01:38:11,949 روحِ جنگل 1166 01:38:13,386 --> 01:38:14,879 باید ازش تشکر کنیم 1167 01:38:16,393 --> 01:38:17,581 ممنونم 1168 01:38:17,606 --> 01:38:20,415 «بگید: «ممنونم، روح جنگل 1169 01:38:20,440 --> 01:38:23,059 .ممنونم .متشکرم، روح جنگل 1170 01:38:23,387 --> 01:38:24,893 ممنون 1171 01:38:25,390 --> 01:38:27,026 بیا. اینجا رو ببین 1172 01:38:33,546 --> 01:38:34,737 ممنون 1173 01:38:36,671 --> 01:38:40,479 ،از اون روز به بعد من شدم فرشته‌ی نگهبان‌شون 1174 01:38:40,846 --> 01:38:43,369 روح جنگل 1175 01:38:44,127 --> 01:38:49,604 هر از گاهی، اونا هم لطف‌های کوچیکی در حقم می‌کردن 1176 01:38:50,402 --> 01:38:52,737 لباس و نون برام می‌ذاشتن 1177 01:38:54,851 --> 01:38:56,760 ،اونجا بود که برای یه لحظه 1178 01:38:57,432 --> 01:39:00,744 ،یه لحظه‌ی خیلی خیلی کوتاه 1179 01:39:01,291 --> 01:39:03,979 دیگه با دنیا سرِ جنگ نداشتم 1180 01:39:11,682 --> 01:39:13,309 بیا. بیا 1181 01:39:13,333 --> 01:39:14,354 برو داخل. آره 1182 01:39:14,379 --> 01:39:15,815 دروازه رو ببندی ها 1183 01:39:15,840 --> 01:39:17,565 یعنی کار کی بوده؟ 1184 01:39:17,773 --> 01:39:20,033 روح جنگل، ها؟ 1185 01:39:21,025 --> 01:39:22,166 بسپارش به من 1186 01:39:24,174 --> 01:39:28,851 در آخر، اون جوونِ مغرور هیچوقت» 1187 01:39:28,875 --> 01:39:32,352 «دستِ گمشده‌اش رو پیدا نکرد 1188 01:39:32,377 --> 01:39:36,393 ،دستش سنگ شد» ثروتش دود شد و 1189 01:39:36,517 --> 01:39:40,283 غرورش خُرد شد و «زمینش رو هم از دست داد 1190 01:39:46,189 --> 01:39:48,321 آفرین، عزیزم 1191 01:39:48,346 --> 01:39:51,494 خیلی قشنگ می‌خونی. حالا اینو بخون 1192 01:40:01,317 --> 01:40:02,635 گرگ‌ها حمله کردن 1193 01:40:47,919 --> 01:40:49,153 ،در یک آن 1194 01:40:49,786 --> 01:40:52,552 حقیقتی برام روشن شد 1195 01:40:55,057 --> 01:40:57,653 شکارچی از گرگ تنفر نداشت 1196 01:40:58,403 --> 01:41:00,934 گرگ هم از گوسفند تنفر نداشت 1197 01:41:06,479 --> 01:41:09,676 ‫اما انگار خشونت، ‫سرنوشتی ناگریز بود 1198 01:41:10,377 --> 01:41:15,895 با خودم گفتم شاید ساز و کار دنیا همینطوریـه 1199 01:41:16,697 --> 01:41:19,986 ‫تو رو صرفاً به خاطر موجودیتت 1200 01:41:21,125 --> 01:41:23,439 شکار می‌کنه و می‌کُشه 1201 01:41:26,317 --> 01:41:28,838 گوسفندها رو تا آخر ماه می‌فروشیم، پدر 1202 01:41:29,297 --> 01:41:32,189 بعدش تو، آلما و آنا ماریا رو می‌برم شهر 1203 01:41:32,708 --> 01:41:33,934 ،ما میریم کوهستان 1204 01:41:33,958 --> 01:41:36,274 گرگ‌ها رو شکار می‌کنیم و آخرِ زمستون برمی‌گردیم 1205 01:41:36,299 --> 01:41:41,172 هر سال زمستون تنهایی دعا می‌کنم و امسال هم از این قائده مستثنی نیست 1206 01:41:41,197 --> 01:41:43,809 خواهش می‌کنم، پدر، منطقی باش 1207 01:41:43,981 --> 01:41:47,728 شما کاری که لازمـه بکنید و من هم همین کار رو می‌کنم 1208 01:41:51,237 --> 01:41:52,822 پیرِ خرفتِ کله‌شق 1209 01:41:55,366 --> 01:41:57,889 حالا فقط من و تو موندیم، روح 1210 01:41:58,500 --> 01:42:00,046 فقط من و تو 1211 01:42:00,671 --> 01:42:05,509 توی ذهنم راه‌های مختلفی برای 1212 01:42:05,534 --> 01:42:08,577 معرفیِ خودم به پیرمرد تمرین کرده بودم 1213 01:42:09,680 --> 01:42:11,530 آیا ازم می‌ترسه؟ 1214 01:42:12,511 --> 01:42:13,866 ازم استقبال می‌کنه؟ 1215 01:42:15,073 --> 01:42:16,467 من رو پس می‌زنه؟ 1216 01:42:23,859 --> 01:42:25,381 کی اونجاست؟ 1217 01:42:31,002 --> 01:42:35,467 با یک قدم، پا به دنیای کاملاً متفاوتی گذاشتم 1218 01:42:36,437 --> 01:42:39,452 دنیایی که تا اون روز فقط از دور نظاره‌گرش بودم 1219 01:42:41,317 --> 01:42:43,303 خواهش می‌کنم، بگو کی هستی 1220 01:42:43,643 --> 01:42:44,788 جواب بده 1221 01:42:46,080 --> 01:42:47,163 بگو ببینم 1222 01:42:47,572 --> 01:42:48,977 چرا اینجایی؟ 1223 01:42:51,476 --> 01:42:52,744 مسافرم 1224 01:42:52,883 --> 01:42:54,853 خوش اومدی، مسافر عزیز 1225 01:42:55,541 --> 01:43:01,502 ‫من رو قابل می‌دونی که ‫یه صندلی بیاری و کنارم بشینی؟ 1226 01:43:01,588 --> 01:43:07,095 من خیلی رسم مهمان‌نوازی بلد نیستم - بله - 1227 01:43:07,158 --> 01:43:11,181 چشمام دیگه سو ندارن 1228 01:43:12,791 --> 01:43:16,818 ولی نون و برندی روی میز هست 1229 01:43:16,843 --> 01:43:18,338 از خودت پذیرایی کن 1230 01:43:20,161 --> 01:43:21,877 برن... دی؟ 1231 01:43:23,195 --> 01:43:24,653 زبانت 1232 01:43:25,062 --> 01:43:28,650 انگار سختتـه روون صحبت کنی 1233 01:43:28,932 --> 01:43:31,228 مال این اطراف نیستی؟ 1234 01:43:36,799 --> 01:43:37,923 می‌ترسی؟ 1235 01:43:39,757 --> 01:43:41,119 لزومی نداره بترسی 1236 01:43:45,921 --> 01:43:47,601 از چی می‌ترسی؟ 1237 01:43:48,305 --> 01:43:50,263 همه چی - ...دست - 1238 01:43:50,839 --> 01:43:53,499 دستات چقدر سردن 1239 01:43:53,791 --> 01:43:57,517 صدمه هم دیدی، مگه نه؟ 1240 01:43:57,542 --> 01:43:58,601 صدمه؟ 1241 01:43:58,625 --> 01:44:05,476 آره. روی صورت و دست‌هات جای زخم هست و 1242 01:44:05,500 --> 01:44:07,156 لباس نظامی تنتـه 1243 01:44:07,486 --> 01:44:09,257 توی جنگ مجروح شدی؟ 1244 01:44:11,960 --> 01:44:13,265 ...توی 1245 01:44:14,184 --> 01:44:16,843 چرخ آسیاب قایم شده بودی، درستـه؟ 1246 01:44:21,210 --> 01:44:24,309 آره. آره. روح جنگل 1247 01:44:24,334 --> 01:44:25,617 آره 1248 01:44:26,182 --> 01:44:28,820 چهره‌ات رو که نمی‌بینم اما 1249 01:44:29,445 --> 01:44:31,726 از صدات پیداست که 1250 01:44:31,750 --> 01:44:35,827 خوش قلبی و نیت بدی نداری 1251 01:44:36,156 --> 01:44:37,827 خوش قلب؟ 1252 01:44:39,788 --> 01:44:42,077 پیش من بمون 1253 01:44:43,151 --> 01:44:46,015 از غذا و آتیشِ من استفاده کن 1254 01:44:46,171 --> 01:44:50,193 خوشحال میشم که هر چی دارم باهات تقسیم کنم و 1255 01:44:50,218 --> 01:44:54,007 هم‌صبحتی با تو هم دل‌گرمیِ بزرگی برام محسوب میشه 1256 01:44:54,398 --> 01:44:57,866 درضمن... می‌تونی برام بخونی 1257 01:44:57,997 --> 01:44:59,414 بخونم؟ 1258 01:45:00,187 --> 01:45:06,452 فکر کن اینجا خونه‌ی خودتـه و من هم دوستت هستم 1259 01:45:07,679 --> 01:45:08,889 دوست 1260 01:45:13,976 --> 01:45:15,163 دوست 1261 01:45:23,433 --> 01:45:24,642 دوستیم 1262 01:45:25,621 --> 01:45:30,121 ،اونجا بود که اولین داستانم رو خوندم 1263 01:45:30,695 --> 01:45:33,744 که از قضا اولین داستان بشریت هم بود 1264 01:45:34,460 --> 01:45:39,854 در مورد مَردی به اسم آدم و ،زنی به اسم حوا خوندم 1265 01:45:40,252 --> 01:45:43,979 در مورد دورانی که توی بهشت بودن 1266 01:45:44,588 --> 01:45:47,924 ،در مورد پا گرفتنِ شهرهای رقیب خوندم 1267 01:45:48,213 --> 01:45:50,283 سقوط یک برج و 1268 01:45:50,440 --> 01:45:52,809 خشم خدا 1269 01:45:53,276 --> 01:45:57,809 بعدش داستان آدمایی رو خوندم که با اژدهایان می‌جنگیدن و 1270 01:45:57,989 --> 01:46:01,112 آدمایی که همه چیزشون رو از دست داده بودن 1271 01:46:01,398 --> 01:46:03,065 زمان گذشت و 1272 01:46:03,737 --> 01:46:08,069 مثل برگِ درختانِ پاییزی ریخت و به همراه باد رفت 1273 01:46:18,542 --> 01:46:22,073 اولین باره برف می‌بینی، دوست عزیزم؟ 1274 01:46:23,439 --> 01:46:27,627 دنیا رو تمیز می‌کنه و جون تازه‌ای بهش می‌بخشه 1275 01:46:33,026 --> 01:46:38,276 «اسم من اوزیماندیاسـه. شاهِ شاهان» 1276 01:46:38,448 --> 01:46:42,120 ای بزرگان، دستاوردانم را بنگرید تا» «دل‌هایتان سرد شود 1277 01:46:43,176 --> 01:46:45,682 «جز خرابه‌ها چیزی باقی نمانده» 1278 01:46:45,799 --> 01:46:50,204 ،دورِ آن خرابه‌ی عظیم و فروپاشیده» «بی‌پایان و برهوت 1279 01:46:50,229 --> 01:46:54,174 تپه‌های دورافتاده و صافِ شنی که» «تا دوردست‌ها کِشیده شده‌اند 1280 01:46:55,526 --> 01:46:58,682 «...اسم من اوزیماندیاسـه» 1281 01:47:05,114 --> 01:47:07,964 کل کتاب‌‌های دنیا همیناست؟ 1282 01:47:09,851 --> 01:47:12,159 غلط نکنم یه چندتای دیگه‌ای باشه 1283 01:47:12,570 --> 01:47:14,276 ولی اینجا نه 1284 01:47:15,885 --> 01:47:19,308 کتاب آخر سمت چپـه. برش دار 1285 01:47:19,354 --> 01:47:21,434 هنوز نخوندیمش 1286 01:47:21,549 --> 01:47:24,268 بهشت گمشده از جان میلتون 1287 01:47:24,377 --> 01:47:27,698 انسان از خدا سؤالاتی داره 1288 01:47:28,051 --> 01:47:30,807 حتی خدا هم از انسان سؤالاتی داره 1289 01:47:31,057 --> 01:47:36,331 فکر کنم دنبال جواب بوده و برای همین پسرش رو فرستاده بینِ ما 1290 01:47:36,643 --> 01:47:39,072 ‫حتماً مرگ کنجکاوش کرده 1291 01:47:39,447 --> 01:47:40,627 رنج و عذاب 1292 01:47:41,417 --> 01:47:44,971 می‌خوام بدونم کی هستم 1293 01:47:45,408 --> 01:47:47,393 از کجا اومدم؟ 1294 01:47:47,635 --> 01:47:53,190 ،خدا حافظه‌ات رو از گرفته ای‌کاش حافظه‌ی من رو می‌گرفت 1295 01:47:54,301 --> 01:47:58,142 سال‌ها پیش، یه نفر رو کُشتم 1296 01:47:58,315 --> 01:47:59,417 یه آدم خوب 1297 01:47:59,734 --> 01:48:02,393 ‫از همون موقع دارم تاوانش رو میدم 1298 01:48:04,427 --> 01:48:05,526 بخشش و 1299 01:48:06,240 --> 01:48:07,370 فراموشی 1300 01:48:07,815 --> 01:48:09,932 معیارهای واقعیِ خِرَد هستن 1301 01:48:10,909 --> 01:48:12,976 ،اینکه بدونی آسیب دیدی 1302 01:48:13,174 --> 01:48:15,368 ،بدونی توسط کی آسیب دیدی 1303 01:48:15,393 --> 01:48:18,525 با اینحال تصمیم بگیری فراموشش کنی 1304 01:48:19,463 --> 01:48:23,280 ولی من نمی‌تونم چیزی که به یاد ندارم رو فراموش کنم 1305 01:48:23,305 --> 01:48:25,033 هیچی یادت نمیاد؟ 1306 01:48:29,968 --> 01:48:32,789 ...توی خواب 1307 01:48:35,718 --> 01:48:39,359 گاهی... خاطراتی می‌بینم 1308 01:48:42,192 --> 01:48:44,140 از آدم‌های مختلف 1309 01:48:46,285 --> 01:48:49,351 همشون... پراکنده‌ان 1310 01:48:56,000 --> 01:48:57,234 ...چیزایی 1311 01:48:59,265 --> 01:49:03,539 چیزایی که به خاطر میارم... آب و آتیشـه 1312 01:49:06,218 --> 01:49:08,375 ماسه‌ی زیر پاهام 1313 01:49:15,356 --> 01:49:16,875 همینطور یک کلمه 1314 01:49:19,297 --> 01:49:20,977 یک کلمه‌ی به‌خصوص 1315 01:49:23,238 --> 01:49:24,625 چه کلمه‌ای؟ 1316 01:49:27,370 --> 01:49:28,523 ویکتور 1317 01:49:29,669 --> 01:49:30,906 برو سراغش 1318 01:49:31,839 --> 01:49:33,047 دنبالِ اون کلمه 1319 01:50:09,781 --> 01:50:11,841 بعدش همه چی رو فهمیدم 1320 01:50:12,762 --> 01:50:15,379 حقیقت لرزه بر اندامم انداخت 1321 01:50:20,911 --> 01:50:24,294 به یقین رسیدم که هیچی نیستم 1322 01:50:25,245 --> 01:50:26,644 ننگی بر چهره‌ی خلقت 1323 01:50:26,966 --> 01:50:28,754 سایه‌ای بی‌جان میانِ روشنی 1324 01:50:28,917 --> 01:50:32,042 حتی آدمیزاد هم نبودم 1325 01:50:35,320 --> 01:50:37,695 این درد توی ذهنم لونه کرده بود 1326 01:50:39,820 --> 01:50:41,528 هرگز بیخیالم نشد 1327 01:51:24,898 --> 01:51:26,481 بعد دیدمش 1328 01:51:28,262 --> 01:51:29,637 اسمت رو 1329 01:51:30,343 --> 01:51:33,768 «ویکتور فرانکنشتاین» 1330 01:51:33,869 --> 01:51:35,976 ‫و اینکه کجا می‌تونم پیدات کنم 1331 01:51:57,093 --> 01:51:58,343 !نه 1332 01:51:59,586 --> 01:52:01,171 !نه 1333 01:53:10,292 --> 01:53:11,768 برگشتی 1334 01:53:11,838 --> 01:53:14,167 فهمیدم چی‌ام 1335 01:53:18,393 --> 01:53:20,893 ریشه‌ام از چیـه 1336 01:53:23,447 --> 01:53:28,369 من... زاده‌ی یه قبرستونم 1337 01:53:31,387 --> 01:53:32,799 یه خرابه 1338 01:53:33,940 --> 01:53:37,299 از پسماندها و اجسادِ دورریخته‌شده درست شدم 1339 01:53:43,932 --> 01:53:45,197 یه هیولام 1340 01:53:46,723 --> 01:53:49,064 من می‌دونم چی هستی 1341 01:53:51,246 --> 01:53:52,494 تو یه آدم خوبی 1342 01:53:53,239 --> 01:53:57,963 همینطور... دوستِ منی 1343 01:54:07,488 --> 01:54:08,655 دوست؟ 1344 01:54:10,551 --> 01:54:11,736 دوست 1345 01:54:14,848 --> 01:54:16,166 اون چیـه دیگه؟ 1346 01:54:17,839 --> 01:54:19,714 همون هیولاییـه که تو جنگل بود؟ 1347 01:54:20,737 --> 01:54:22,028 چه بلایی سرش آوردی؟ 1348 01:54:24,433 --> 01:54:25,433 تکون نخور 1349 01:54:36,716 --> 01:54:39,137 !یالا! تفنگت رو پُر کن! بکُشش 1350 01:55:53,086 --> 01:55:55,500 ،دوباره سکوت همه جا رو فرا گرفت 1351 01:55:56,364 --> 01:56:01,742 سپس... زندگی، با تمام قساوتش، بازدمید 1352 01:56:16,992 --> 01:56:19,029 چه مدت مُرده بودم؟ 1353 01:56:19,430 --> 01:56:20,810 نمی‌دونم 1354 01:56:21,437 --> 01:56:23,888 ولی زخم‌هام خوب شده بود 1355 01:56:24,865 --> 01:56:28,755 هوای سرد زمستان توی ریه‌هام رخنه کرده بود 1356 01:56:36,672 --> 01:56:39,935 ،بیشتر از همیشه احساس تنهایی می‌کردم 1357 01:56:40,536 --> 01:56:47,800 ،چرا که برای هر انسانی درمانِ تمام رنج‌ها، تنها مرگ بود 1358 01:56:47,825 --> 01:56:51,544 موهبتی که تو از من دریغش کردی 1359 01:56:52,088 --> 01:56:54,365 حسادت در وجودم زبونه کِشید و 1360 01:56:54,824 --> 01:56:58,638 تصمیم گرفتم ازت بخوام یه لطفی در حقم بکنی 1361 01:56:59,434 --> 01:57:01,143 خالقِ من 1362 01:57:02,366 --> 01:57:06,849 ازت یه... همدم می‌خوام 1363 01:57:33,970 --> 01:57:35,553 باید بلند شی 1364 01:57:36,401 --> 01:57:38,002 باشه، البته. البته 1365 01:57:38,065 --> 01:57:40,856 عروسی الان شروع میشه و می‌خوام کنارم باشی 1366 01:57:41,532 --> 01:57:43,315 ،اگه اینقدر آدم مهربونی نبودی 1367 01:57:44,179 --> 01:57:46,065 عمراً باور نمی‌کردم 1368 01:58:01,082 --> 01:58:03,768 با چندتا از مهمون‌ها در مورد تحقیقات صحبت کردم 1369 01:58:04,234 --> 01:58:05,455 در مورد انفجار 1370 01:58:07,086 --> 01:58:09,635 اکثریت همونطور که بود پذیرفتنش 1371 01:58:11,613 --> 01:58:13,721 اونوقت چی بود، ویلیام؟ 1372 01:58:15,007 --> 01:58:16,362 گذشته، ویکتور 1373 01:58:17,655 --> 01:58:19,363 یه حادثه‌ی ناگوار 1374 01:58:26,394 --> 01:58:28,185 می‌خوام عمارت رو بفروشم 1375 01:58:31,578 --> 01:58:33,921 ‫ما فقط همدیگه رو داریم 1376 01:58:49,428 --> 01:58:51,404 گلبرگ‌ها رو همه جا پخش کن 1377 01:58:51,429 --> 01:58:52,846 همه جا 1378 01:58:55,293 --> 01:58:57,168 برو طبقه‌ی بالا و بازم پخش کن 1379 01:59:06,500 --> 01:59:10,234 می‌دونم بد یمنـه که کسی عروس رو قبل از مراسم ببینه 1380 01:59:10,473 --> 01:59:11,992 فقط واسه داماد 1381 01:59:13,447 --> 01:59:15,234 آها، درستـه. پس من مشکلی ندارم 1382 01:59:17,284 --> 01:59:18,593 سلام، الیزابت 1383 01:59:21,401 --> 01:59:25,437 ،قبلاً به ندرت پشیمون میشدم ...اما الان جز پشیمونی حس دیگه‌ای ندارم. من 1384 01:59:25,664 --> 01:59:29,726 مدتی بود که هوای نفسانی‌ام بهم غلبه کرده بود ولی حالا دیگه گذشته و 1385 01:59:29,750 --> 01:59:32,023 دیگه همچین حسی بهت ندارم 1386 01:59:33,491 --> 01:59:37,660 ،حالا نمی‌دونم ارزشی داره یا نه ولی امیدوارم تو و برادر کوچیکم که 1387 01:59:37,685 --> 01:59:40,773 ،بیشتر از هر چیزی تو دنیا دوستش دارم به پای هم پیر شید 1388 01:59:43,299 --> 01:59:45,374 شاید بتونی خودت رو گول بزنی 1389 01:59:49,253 --> 01:59:51,531 اما من حتی از شنیدنش هم وحشت دارم 1390 01:59:55,301 --> 01:59:58,046 تو روز عروسی‌ام، فقط یه خواهش ازت دارم 1391 01:59:59,300 --> 02:00:00,602 دیگه دروغ نگو 1392 02:00:01,886 --> 02:00:04,117 ...می‌خوام بهت بگم - همین الان از اتاقم برو بیرون - 1393 02:00:04,142 --> 02:00:06,085 الیزابت - !برو - 1394 02:01:00,207 --> 02:01:02,019 ،اگه اینجایی 1395 02:01:03,174 --> 02:01:04,746 خودت رو نشون بده 1396 02:01:21,987 --> 02:01:23,332 اومدی ازم تشکر کنی؟ 1397 02:01:23,867 --> 02:01:27,653 زنده موندی و اونقدر باهوش بودی که تونستی من رو پیدا کنی 1398 02:01:29,386 --> 02:01:30,768 از مخلوقم راضی‌ام 1399 02:01:30,800 --> 02:01:37,682 می‌خوام برام یه همدم بسازی 1400 02:01:38,276 --> 02:01:40,268 یکی مثل خودم 1401 02:01:40,643 --> 02:01:42,393 یه هم... همدم؟ 1402 02:01:48,073 --> 02:01:49,073 که اینطور 1403 02:01:53,449 --> 02:01:54,884 یه هیولای دیگه 1404 02:01:55,324 --> 02:01:56,324 آره 1405 02:01:57,403 --> 02:01:59,799 می‌تونیم کنار همدیگه هیولا باشیم 1406 02:02:03,033 --> 02:02:07,508 ‫بهای سنگینی دادم تا ‫عقلم رو از چنگِ تاریکی بیرون بکِشم، 1407 02:02:07,533 --> 02:02:11,948 اونوقت اومدی و می‌خوای دوباره من رو گرفتارِ چنگالش کنی 1408 02:02:11,973 --> 02:02:13,962 نمی‌تونم بمیرم 1409 02:02:17,367 --> 02:02:19,368 ...تنهایی هم 1410 02:02:21,971 --> 02:02:23,501 نمی‌تونم زندگی کنم 1411 02:02:24,338 --> 02:02:27,158 با خلق تو واقعاً چیز هولناکی آفریدم 1412 02:02:28,184 --> 02:02:30,189 چیزی نه 1413 02:02:30,984 --> 02:02:32,736 کسی 1414 02:02:33,667 --> 02:02:37,173 تو یه موجود زنده خلق کردی 1415 02:02:37,664 --> 02:02:38,743 من 1416 02:02:39,543 --> 02:02:42,486 خالق، من هر معمایی که هستم، می‌تونم فکر کنم 1417 02:02:43,167 --> 02:02:44,712 می‌تونم حس کنم 1418 02:02:45,922 --> 02:02:47,837 ...فقط یه چیز ازت می‌خوام 1419 02:02:48,552 --> 02:02:52,712 یکی مثل من بساز 1420 02:02:54,456 --> 02:02:55,581 بعدش چی؟ 1421 02:02:56,547 --> 02:02:58,255 می‌خوای بچه بیاری 1422 02:03:00,101 --> 02:03:01,726 تولید مثل کنی 1423 02:03:06,583 --> 02:03:07,892 بعدش هم خونه می‌خوای؟ 1424 02:03:08,721 --> 02:03:10,431 یه قبری که توش بخوابی؟ 1425 02:03:11,759 --> 02:03:15,309 مرگ، مرگ به همراه میاره 1426 02:03:15,517 --> 02:03:17,643 یه نسل از شیاطین که روی زمین پراکنده میشن 1427 02:03:17,667 --> 02:03:19,845 کراهتی که تداوم‌بخشِ خودشـه 1428 02:03:20,417 --> 02:03:23,976 ،به چشم تو زشت و وقیحم اما از دید خودم یه مخلوق ساده‌ام 1429 02:03:24,000 --> 02:03:25,283 !از اینجا برو 1430 02:03:27,710 --> 02:03:34,165 دیگه هرگز چیزی به زشتی و شرارتِ تو نمی‌سازم 1431 02:03:38,417 --> 02:03:44,822 پس همچنان همه چیز به اراده‌ی خودت بستگی داره، ویکتور 1432 02:03:47,114 --> 02:03:52,681 ،همون اراده‌ی وحشتناکی که بهم زندگی بخشید الان داره من رو بازخواست می‌کنه؟ 1433 02:03:53,875 --> 02:03:58,429 ،معجزه‌ی اصلی حرف زدنِ من نیست !پنبه‌های توی گوشِ توئـه 1434 02:04:02,097 --> 02:04:07,407 ،اگه قرار نیست عشقی بهم ببخشی پس خودم رو به افسار خشم می‌سپارم 1435 02:04:07,432 --> 02:04:09,927 خشمی که حد و مرز نمی‌شناسه 1436 02:04:15,130 --> 02:04:16,481 برید کنار 1437 02:04:16,732 --> 02:04:17,926 ویکتور 1438 02:04:18,930 --> 02:04:20,083 چی شده؟ 1439 02:04:38,839 --> 02:04:39,880 ...تو 1440 02:04:44,773 --> 02:04:45,773 ...تو 1441 02:04:46,775 --> 02:04:48,066 تویی 1442 02:04:52,930 --> 02:04:55,487 !الیزابت، ازش فاصله بگیر 1443 02:04:55,903 --> 02:04:57,034 !نه 1444 02:05:10,901 --> 02:05:13,734 !بهش حمله کرد! بهش حمله کرد 1445 02:05:33,292 --> 02:05:34,909 من رو با خودت ببر 1446 02:05:48,879 --> 02:05:50,559 !خدای من 1447 02:06:16,261 --> 02:06:18,612 نه، ولم... می‌تونم نجاتت بدم 1448 02:06:18,637 --> 02:06:19,721 می‌تونم نجاتت بدم 1449 02:06:20,341 --> 02:06:21,387 از چی؟ 1450 02:06:22,807 --> 02:06:23,932 از خودت؟ 1451 02:06:25,364 --> 02:06:26,852 من ازت می‌ترسم، ویکتور 1452 02:06:26,877 --> 02:06:28,061 ...نه، نه 1453 02:06:28,086 --> 02:06:29,450 همیشه می‌ترسیدم 1454 02:06:29,840 --> 02:06:32,614 ذره‌ذره‌ی جنون و ویرانی 1455 02:06:33,778 --> 02:06:37,614 همون آتشی که همه چی رو بلعید 1456 02:06:39,083 --> 02:06:40,801 سرمنشأ همش خودت بودی 1457 02:06:46,536 --> 02:06:48,291 هیولای واقعی تو هستی 1458 02:07:21,073 --> 02:07:23,643 من هرگز تو این دنیا جایی نداشتم 1459 02:07:25,070 --> 02:07:29,737 دنبال چیزی بودم که حتی نمی‌دونستم چیـه 1460 02:07:31,573 --> 02:07:33,690 ولی اون چیز رو تو وجود تو پیدا کردم 1461 02:07:36,640 --> 02:07:39,432 ،گم شدن و پیدا شدن 1462 02:07:40,294 --> 02:07:42,596 عمر عشق همینقدره 1463 02:07:44,309 --> 02:07:45,815 درستـه کوتاهـه و 1464 02:07:46,843 --> 02:07:48,174 ...غم‌انگیز 1465 02:07:52,302 --> 02:07:54,372 اما تو همین زمان کم جاودانه میشه 1466 02:07:57,872 --> 02:08:01,543 ...بهتره همیطوری تموم بشه ...آروم‌آروم چشمام رو ببندم 1467 02:08:03,370 --> 02:08:05,622 در حالی که داری نگاهم می‌کنی 1468 02:08:48,223 --> 02:08:51,708 اون مُرده و من هم می‌خوام دنبالش برم 1469 02:08:56,109 --> 02:08:58,491 زندگی‌ای بهم بخشیدی که نمی‌خواستم 1470 02:08:59,622 --> 02:09:01,687 بهت برمی‌گردونمش 1471 02:09:02,356 --> 02:09:04,585 به چشم یه هیولا بهم نگاه کردی 1472 02:09:05,043 --> 02:09:07,117 حالا لطفت رو جبران می‌کنم 1473 02:09:12,804 --> 02:09:15,596 !من رو بکُش! همین الان خلاصم کن 1474 02:09:16,229 --> 02:09:18,335 خونت رو می‌ریزم 1475 02:09:19,039 --> 02:09:21,164 غرورت رو خُرد می‌کنم 1476 02:09:21,898 --> 02:09:24,007 شاید خالقم باشی ولی 1477 02:09:24,125 --> 02:09:28,375 ‫از امروز به بعد، من اربابتم 1478 02:10:08,112 --> 02:10:12,484 ،به دنبال من از جنگل‌ها گذشتی 1479 02:10:12,942 --> 02:10:15,304 ،از کوهستان گذشتی 1480 02:10:15,612 --> 02:10:18,187 ،از مرزهای منجمد گذشتی 1481 02:10:19,223 --> 02:10:22,140 تا جایی که دیگه هیچی نبود 1482 02:10:22,630 --> 02:10:25,953 فقط خودم و... خودت 1483 02:10:46,262 --> 02:10:47,570 مهمات می‌خوام 1484 02:10:50,414 --> 02:10:51,768 این رو هم تیز کنید 1485 02:10:51,894 --> 02:10:54,398 ،سه‌تا قوطی شیرِ غلیظ یکم هیزم 1486 02:10:56,189 --> 02:10:57,706 شش‌تا هم دینامیت 1487 02:10:57,731 --> 02:10:58,968 شش‌تا؟ 1488 02:10:59,491 --> 02:11:00,741 چی می‌خوای شکار کنی؟ 1489 02:11:02,406 --> 02:11:03,773 ‫یه حیوون گنده 1490 02:12:11,562 --> 02:12:13,804 !نه! نه! نه 1491 02:12:22,379 --> 02:12:24,147 ویکتور 1492 02:12:24,172 --> 02:12:26,935 حتماً باید زور بالا سرت باشه که گوش بدی 1493 02:12:41,333 --> 02:12:44,934 این. سرنوشتت رو سپردی به این 1494 02:12:45,012 --> 02:12:47,918 خیال کردی این من رو از بین می‌بره 1495 02:12:51,778 --> 02:12:54,973 ،روشنش کن و امیدوار باش که ببره ،چون اگه نبره 1496 02:12:54,998 --> 02:12:57,411 دوباره میام سراغت 1497 02:12:57,846 --> 02:12:59,179 !روشنش کن 1498 02:13:06,802 --> 02:13:10,270 حالا... فرار کن 1499 02:13:47,171 --> 02:13:53,161 روی زمین افتاده بودی، درب و داغون و تنها 1500 02:13:53,910 --> 02:13:55,145 ...من هم 1501 02:13:56,551 --> 02:13:58,489 دوباره زنده شدم 1502 02:14:03,104 --> 02:14:08,162 می‌تونستم رشد دوباره‌ی پوستِ سوخته‌ام رو حس کنم 1503 02:14:08,940 --> 02:14:13,020 صدای جا افتادنِ دوباره‌ی استخون‌هام رو می‌شنیدم 1504 02:14:14,002 --> 02:14:20,551 صدای زمزمه‌ی خونم که تو قلبِ بی‌قرارم در جریانـه 1505 02:14:21,601 --> 02:14:24,754 باز هم رحمتی شامل حالم نشد و 1506 02:14:25,934 --> 02:14:28,481 فقط یه راه پیشِ روم بود 1507 02:14:40,481 --> 02:14:42,447 حالا هم که اینجاییم 1508 02:14:44,718 --> 02:14:46,799 بی‌رمق و از پا افتاده 1509 02:14:49,739 --> 02:14:53,278 دیگه تاب و توانِ دادن و گرفتنی برامون نمونده 1510 02:14:53,372 --> 02:14:54,910 ...خونِ بیرونِ چادر 1511 02:14:55,172 --> 02:14:56,449 مال منـه 1512 02:14:57,481 --> 02:14:58,940 همش مال منـه 1513 02:15:00,132 --> 02:15:01,424 من خونریزی می‌کنم 1514 02:15:02,911 --> 02:15:04,203 درد می‌کِشم 1515 02:15:05,000 --> 02:15:06,125 زجر می‌کِشم 1516 02:15:09,210 --> 02:15:11,947 تمومی هم نداره 1517 02:15:31,948 --> 02:15:33,489 متأسفم 1518 02:15:40,152 --> 02:15:42,194 حسرت مثل خوره افتاده به جونم 1519 02:15:44,194 --> 02:15:46,996 حالا می‌فهمم واقعاً چطور آدمی بودم 1520 02:15:49,284 --> 02:15:51,808 حالا دیگه از پیش‌مون میری، خالق 1521 02:15:54,424 --> 02:15:56,043 چشمات رو ببند 1522 02:15:58,770 --> 02:16:01,629 همه چی تو یه چشم به هم زدن اتفاق افتاد 1523 02:16:03,199 --> 02:16:06,262 تولدم. اندوهم 1524 02:16:07,050 --> 02:16:08,508 از دست دادنِ تو 1525 02:16:10,966 --> 02:16:13,355 من نه مجازات میشم 1526 02:16:14,799 --> 02:16:16,527 نه آمرزیده 1527 02:16:20,848 --> 02:16:22,298 ،امیدی که داشتم 1528 02:16:23,270 --> 02:16:24,744 ...خشمم 1529 02:16:26,658 --> 02:16:28,283 همش هیچ و پوچـه 1530 02:16:31,325 --> 02:16:35,829 موجی که من رو به این دنیا آورد حالا میاد تا تو رو با خودش ببره 1531 02:16:38,197 --> 02:16:39,915 حالا تنها و بی‌پناه میشم 1532 02:16:47,893 --> 02:16:49,351 من رو ببخش 1533 02:16:51,335 --> 02:16:52,776 پسرم 1534 02:17:00,726 --> 02:17:05,711 ،اگه تهِ دلت یه ذره مهربونی مونده خودت رو ببخش و زندگی کن 1535 02:17:06,151 --> 02:17:11,117 ،پسرم، حالا که مرگ توی سرنوشتت نیست پس به این فکر کن 1536 02:17:11,168 --> 02:17:12,877 ،تا وقتی زنده‌ای 1537 02:17:13,831 --> 02:17:16,622 چه چاره‌ای جز زندگی کردن داری؟ 1538 02:17:24,078 --> 02:17:25,161 زندگی کن 1539 02:17:26,664 --> 02:17:28,046 ‫اسمم رو به زبون بیار 1540 02:17:29,731 --> 02:17:32,085 پدرم اون اسم رو روم گذاشت و 1541 02:17:33,289 --> 02:17:34,581 هیچ معنایی نداشت 1542 02:17:37,083 --> 02:17:39,773 حالا ازت می‌خوام دوباره ...با اون اسم صدام کنی 1543 02:17:41,797 --> 02:17:43,351 برای بار آخر 1544 02:17:44,981 --> 02:17:47,062 همونجوری که دفعه‌ی اول گفتی 1545 02:17:48,385 --> 02:17:51,039 وقتی قدر یه دنیا برات ارزش داشت 1546 02:17:56,315 --> 02:17:57,625 ویکتور 1547 02:18:00,648 --> 02:18:02,148 می‌بخشمت 1548 02:18:25,161 --> 02:18:27,898 در آرامش بخواب، پدر 1549 02:18:32,214 --> 02:18:33,632 ،شاید حالا 1550 02:18:35,520 --> 02:18:37,765 جفت‌مون بتونیم انسان باشیم 1551 02:18:47,350 --> 02:18:49,076 اسلحه‌ها رو غلاف کنید 1552 02:18:49,101 --> 02:18:51,468 !گفتم اسلحه‌ها رو غلاف کنید - مسئولیت اونا با منـه - 1553 02:18:52,559 --> 02:18:53,906 می‌تونه بره 1554 02:20:28,667 --> 02:20:29,809 !آزاد شدیم 1555 02:20:29,833 --> 02:20:31,083 !آزاد شدیم 1556 02:20:32,708 --> 02:20:33,823 ...ناخدا 1557 02:20:34,846 --> 02:20:36,267 دستورتون چیـه؟ 1558 02:20:36,292 --> 02:20:37,809 بادبان‌ها رو باز کنید 1559 02:20:37,833 --> 02:20:38,851 دور می‌زنیم 1560 02:20:38,875 --> 02:20:40,276 به خدمه چی بگم؟ 1561 02:20:40,786 --> 02:20:41,786 !افراد 1562 02:20:43,026 --> 02:20:44,109 !میریم خونه 1563 02:20:44,833 --> 02:20:45,917 !میریم خونه 1564 02:20:48,846 --> 02:20:58,846 ‫« ترجمه از نهـال، امیر فرحناک و علی محمدخانی » ‫::. AliMK_Sub & FarahSub & iredprincess .:: 1565 02:20:58,871 --> 02:21:08,871 ‫در تلگرام: ‫FarahSub & @AliMK_Sub & @IRedSub@ 1566 02:21:14,792 --> 02:21:24,792 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 1567 02:21:26,593 --> 02:21:36,593 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 1568 02:21:38,166 --> 02:21:43,708 .این‌گونه قلبت می‌شکند » « اما همچنان به زندگی ادامه خواهی داد « لرد بایرون » 1569 02:22:56,250 --> 02:22:59,875 « فرانکنشتاین »