1 00:00:00,100 --> 00:00:08,100 ‫سی‌نما تقدیم میکند ‫WwW.30NaMa.CoM 2 00:00:20,208 --> 00:00:25,274 ‫« پـیـش‌درآمـد » 3 00:00:25,274 --> 00:00:32,250 ‫« تـرجـمـه: علی نصرآبادی و حسین اسماعیلی » 4 00:00:32,250 --> 00:00:37,750 ‫« دورترین نقطه‌ی شمالی، سال 1857 » 5 00:00:54,708 --> 00:00:56,308 ‫ناخدا! 6 00:01:01,958 --> 00:01:03,558 ‫ناخدا! 7 00:01:04,333 --> 00:01:05,933 ‫میشه صحبت کنیم؟ 8 00:01:09,375 --> 00:01:10,975 ‫همم 9 00:01:13,083 --> 00:01:14,683 ‫باید یخ‌ها رو بشکنیم 10 00:01:15,208 --> 00:01:17,416 ‫افراد گرسنه و خسته‌ن 11 00:01:18,125 --> 00:01:20,750 ‫اگر همینطوری ادامه بدیم ‫عاقبت خوشی برامون نداره 12 00:01:25,291 --> 00:01:26,891 ‫افراد، گوش کنین! 13 00:01:28,000 --> 00:01:30,333 ‫هرچی بیشتر تعلل کنیم 14 00:01:30,333 --> 00:01:32,708 ‫یخ‌ها بیشتر عین سنگ میشن 15 00:01:33,458 --> 00:01:35,458 ‫باید ادامه بدیم 16 00:01:35,458 --> 00:01:36,750 ‫بذار نوبتی کار کنن 17 00:01:36,750 --> 00:01:38,500 ‫قربان، با کمال احترام... 18 00:01:38,500 --> 00:01:40,166 ‫افراد نیاز به تضمین دارن 19 00:01:40,166 --> 00:01:41,083 ‫تضمین؟ 20 00:01:41,083 --> 00:01:44,916 ‫آره، که وقتی کشتی آزاد شد ‫به سمت سن‌پترزبورگ حرکت می‌کنیم 21 00:01:44,916 --> 00:01:47,708 ‫فکر نمی‌کنن بتونیم زیاد رو آب بمونیم ‫و می‌خوان بدونن... 22 00:01:47,708 --> 00:01:49,308 ‫گوش کنین! 23 00:01:50,916 --> 00:01:55,958 ‫نه شما و نه این افسر در جایگاهی نیستین ‫که بخواین نظری داشته باشین... 24 00:01:55,958 --> 00:01:59,250 ‫قبول کردیم ماموریتی رو انجام بدیم ‫و اون رو به سرانجام می‌رسونیم 25 00:01:59,833 --> 00:02:01,833 ‫به قطب شمال می‌رسیم 26 00:02:01,833 --> 00:02:03,458 ‫متوجه شدین؟ 27 00:02:39,166 --> 00:02:40,791 ‫انفجار بود، ناخدا 28 00:02:43,541 --> 00:02:45,141 ‫حدوداً سه کیلومتر جلوتر 29 00:02:51,583 --> 00:02:53,183 ‫افراد رو جمع کن 30 00:03:10,791 --> 00:03:12,916 ‫سگ‌های سورتمه صدمه ندیدن 31 00:03:13,458 --> 00:03:15,208 ‫پس این همه خون مال چیه؟ 32 00:03:15,208 --> 00:03:17,875 ‫بیاین اینجا، ناخدا! 33 00:03:17,875 --> 00:03:20,250 ‫یه مرد زخمی پیدا کردم ‫خون زیادی از دست داده 34 00:03:23,000 --> 00:03:25,916 ‫شونه‌ش زخمی شده ‫پاش شکسته 35 00:03:27,208 --> 00:03:28,833 ‫خرس بهش حمله کرده؟ 36 00:03:28,833 --> 00:03:29,958 ‫فکر نکنم، ناخدا 37 00:03:29,958 --> 00:03:31,708 ‫لارسن، کمکم کن چکمه‌ش رو دربیارم 38 00:03:42,583 --> 00:03:44,183 ‫پای مصنوعیه 39 00:03:52,166 --> 00:03:53,766 ‫بذارینش روی تخته 40 00:03:56,041 --> 00:03:57,641 ‫زود باشین! برمی‌گردیم به کشتی! یالا! 41 00:04:02,875 --> 00:04:04,625 ‫لارسن، جونوره داره میاد 42 00:04:07,958 --> 00:04:09,558 ‫آماده‌ی شلیک بشین! 43 00:04:14,625 --> 00:04:16,225 ‫به دستور من 44 00:04:20,750 --> 00:04:22,750 ‫هدف بگیرین! 45 00:04:22,750 --> 00:04:24,350 ‫شلیک کنین! 46 00:04:35,791 --> 00:04:37,391 ‫گروه بعدی! 47 00:04:40,208 --> 00:04:41,916 ‫شلیک کنین! 48 00:04:55,500 --> 00:04:57,100 ‫همه برید سوار کشتی! 49 00:05:17,500 --> 00:05:19,458 ‫کسی که آوردیم سوار کشتی کجاست؟ 50 00:05:19,458 --> 00:05:20,916 ‫کجاست؟ 51 00:05:20,916 --> 00:05:22,583 ‫این موجود چیه؟ چی می‌خواد؟ 52 00:05:31,125 --> 00:05:34,666 ‫اونو بدین به من! 53 00:05:48,125 --> 00:05:50,750 ‫بلاندرباس ‫لارسن، بلاندرباس رو بیار! 54 00:06:01,916 --> 00:06:03,516 ‫ویکتور 55 00:06:05,000 --> 00:06:06,600 ‫ویکتور! 56 00:06:19,791 --> 00:06:21,416 ‫کشتمش 57 00:06:21,416 --> 00:06:23,016 ‫کشتمش 58 00:06:35,916 --> 00:06:37,083 ‫هنوز زنده‌ست! 59 00:06:37,083 --> 00:06:38,291 ‫نردبون! 60 00:06:38,291 --> 00:06:39,891 ‫نردبون رو بکشین بالا! 61 00:06:54,166 --> 00:06:58,583 ‫اونو بدین به من! 62 00:07:16,791 --> 00:07:18,625 ‫چند تا گلوله مونده؟ 63 00:07:18,625 --> 00:07:20,666 ‫یکی، ولی نمی‌تونه بکشتش 64 00:07:20,666 --> 00:07:22,541 ‫می‌دونم 65 00:07:22,541 --> 00:07:24,141 ‫هدفم اون نیست 66 00:08:15,541 --> 00:08:18,791 ‫مخلوط افیون، برای تسکین درد ‫بخورش. بخورش 67 00:08:24,125 --> 00:08:25,625 ‫من کجام؟ 68 00:08:25,625 --> 00:08:27,416 ‫سوار کشتی سلطنتی دانمارک، "افق" هستی 69 00:08:27,416 --> 00:08:29,333 ‫من ناخدا اندرسون هستم ‫ایشون دکتر "اودسن"ـه 70 00:08:29,333 --> 00:08:31,250 ‫چند تا از افرادت رو کشت؟ 71 00:08:33,916 --> 00:08:34,833 ‫شش تا 72 00:08:34,833 --> 00:08:37,208 ‫برمی‌گرده و افراد بیشتری رو می‌کشه 73 00:08:37,916 --> 00:08:41,833 ‫اگر لازم بود همه‌تون رو می‌کشه ‫مگر اینکه منو بهش تحویل بدین 74 00:08:41,833 --> 00:08:43,541 ‫نه، نه. هلاک شد 75 00:08:43,541 --> 00:08:45,500 ‫توی آب‌های یخ‌زده غرق شد. مُرد 76 00:08:45,500 --> 00:08:47,125 ‫نه، نمرده! 77 00:08:47,666 --> 00:08:49,458 ‫هیچ‌جوره نمی‌میره 78 00:08:49,458 --> 00:08:51,166 ‫سعی کردم نابودش کنم 79 00:08:53,750 --> 00:08:55,416 ‫چه حرفمو باور کنین یا نه 80 00:08:57,458 --> 00:09:00,208 ‫برمی‌گرده... سراغ من 81 00:09:01,041 --> 00:09:03,041 ‫و وقتی برگشت 82 00:09:03,041 --> 00:09:06,750 ‫باید قول بدین ‫منو می‌فرستین روی یخ 83 00:09:06,750 --> 00:09:08,350 ‫و اجازه میدین منو ببره 84 00:09:09,291 --> 00:09:10,708 ‫خواهش می‌کنم 85 00:09:10,708 --> 00:09:12,625 ‫چجور جونوریه؟ 86 00:09:14,083 --> 00:09:16,875 ‫ساخته‌ی دست چه شیطانیه؟ 87 00:09:19,041 --> 00:09:20,641 ‫ساخته‌ی دست منه 88 00:09:22,000 --> 00:09:23,600 ‫ساخته‌ی دست منه 89 00:09:24,291 --> 00:09:25,891 ‫مخلوق منه 90 00:09:27,875 --> 00:09:32,375 ‫تصمیم گرفته بودم یاد اعمال شیطانیم رو با خودم به گور ببرم 91 00:09:33,208 --> 00:09:35,166 ‫آماده‌ست 92 00:09:35,166 --> 00:09:37,583 ‫بخشی از چیزهایی ‫که بهتون میگم واقعیت محضه 93 00:09:39,666 --> 00:09:42,666 ‫بخشیش نیست، ولی همه‌ش حقیقت داره 94 00:09:42,666 --> 00:09:44,791 ‫اسم من ویکتوره 95 00:09:45,375 --> 00:09:46,975 ‫ویکتور فرانکنشتاین 96 00:09:48,083 --> 00:09:51,000 ‫پدرم این اسم رو روم گذاشت 97 00:09:51,833 --> 00:09:53,416 ‫می‌دونی معنیش چیه؟ 98 00:09:53,416 --> 00:09:55,791 ‫آره فکر کنم بدونم. فاتح 99 00:09:56,583 --> 00:09:57,833 ‫کسی که پیروز میدانه 100 00:09:57,833 --> 00:09:59,875 ‫آره. همه‌چیز از اون شروع شد 101 00:10:00,458 --> 00:10:02,058 ‫از پدرم 102 00:10:04,291 --> 00:10:05,891 ‫و مادرم 103 00:10:10,083 --> 00:10:10,541 ‫ویکتور! 104 00:10:10,541 --> 00:10:12,666 ‫« بخش اول: داستان ویکتور » 105 00:10:12,666 --> 00:10:14,266 ‫ویکتور! 106 00:10:16,083 --> 00:10:17,683 ‫ویکتور! 107 00:10:20,708 --> 00:10:24,041 ‫بیا پایین، پدرت داره می‌رسه 108 00:10:24,791 --> 00:10:27,750 ‫مامان؟ مامان؟ 109 00:10:28,958 --> 00:10:30,558 ‫من اینجام، مامان 110 00:10:34,000 --> 00:10:35,600 ‫من اینجام 111 00:10:38,125 --> 00:10:41,458 ‫پدرم یه بارون ‫و یک جراح سرآمد بود 112 00:10:42,083 --> 00:10:44,750 ‫دلیل ازدواجش با مادرم ‫بیشتر از روی مصلحت بود 113 00:10:44,750 --> 00:10:47,833 ‫چون جهازش چشمگیر ‫و اصل و نسبش اشرافی بود 114 00:10:47,833 --> 00:10:53,208 ‫پدرم اینطوری تونست جایگاه ‫و عمارت خانوادگیش رو حفظ کنه 115 00:11:05,125 --> 00:11:08,000 ‫چندان تو زندگی‌مون حضور نداشت 116 00:11:08,000 --> 00:11:11,000 ‫ولی وقتی میومد خونه ‫کل خونه گوش به فرمانش بودن 117 00:11:11,541 --> 00:11:13,166 ‫کلیر، عزیزم 118 00:11:13,166 --> 00:11:14,766 ‫باقی اوقات... 119 00:11:15,250 --> 00:11:16,250 ‫ویکتور 120 00:11:16,250 --> 00:11:17,333 ‫پدر 121 00:11:17,333 --> 00:11:19,666 ‫باقی اوقات، مادر تمام و کمال مال من بود 122 00:11:27,291 --> 00:11:29,541 ‫نه، بیارش اینجا 123 00:11:37,041 --> 00:11:39,250 ‫املاح توی گوشت خون تو 124 00:11:39,250 --> 00:11:41,250 ‫و نوزاد رو تقویت می‌کنه 125 00:11:41,250 --> 00:11:42,850 ‫داری جای دو نفر می‌خوری، یادت که هست؟ 126 00:11:53,958 --> 00:11:55,558 ‫بخور 127 00:11:56,125 --> 00:11:57,725 ‫مغذیه 128 00:12:03,375 --> 00:12:05,208 ‫فرشته‌ی نگهبان 129 00:12:05,208 --> 00:12:07,166 ‫همدم مهربان 130 00:12:07,166 --> 00:12:09,416 ‫در کنارم بمان و از پیش من نرو 131 00:12:10,125 --> 00:12:11,541 زیر پر و بال خود 132 00:12:11,541 --> 00:12:14,583 ‫مرا پناه بده، و... 133 00:12:15,500 --> 00:12:18,791 ‫همیشه صدای جر و بحث‌هاشون رو ‫از پشت دیوارها می‌شنیدم 134 00:12:18,791 --> 00:12:22,625 ‫که در مورد اموال، املاک و... من ‫سر همدیگه داد می‌زدن 135 00:12:23,791 --> 00:12:26,541 ‫صداشون وجودم رو پر از ترس می‌کرد 136 00:12:30,958 --> 00:12:32,558 ‫مامان؟ 137 00:12:34,041 --> 00:12:35,641 ‫مامان؟ 138 00:12:45,750 --> 00:12:48,291 ‫پدرم از جفتمون متنفر بود 139 00:12:48,291 --> 00:12:52,125 ‫از موهای پرکلاغی‌مون ‫از چشم‌های تیره و نافذمون 140 00:12:52,708 --> 00:12:56,875 ‫حتی حالت آروم ‫و گاهی اوقات بی‌قرار‌مون 141 00:12:56,875 --> 00:12:59,583 ‫ظاهراً بی‌اندازه خشمگینش می‌کرد 142 00:13:00,250 --> 00:13:05,083 ‫تا جایی که می‌تونی با دقت ‫مزاج‌های بدن انسان 143 00:13:05,083 --> 00:13:07,458 ‫در باورهای باستانی رو نام ببر 144 00:13:07,458 --> 00:13:11,708 ‫خون، صفرای سیاه، صفرای زرد و بلغم 145 00:13:13,041 --> 00:13:15,208 ‫وزن قلب مردها بطور متوسط چقدره؟ 146 00:13:17,125 --> 00:13:18,833 ‫بین 250 تا 320 گرم، پدر 147 00:13:19,541 --> 00:13:21,833 ‫وزن قلب زن‌ها بطور متوسط چقدره؟ 148 00:13:23,166 --> 00:13:24,766 ‫بین 225 تا 285 گرم 149 00:13:25,500 --> 00:13:27,100 ‫بنظرت دلیلش چیه؟ 150 00:13:27,541 --> 00:13:29,750 ‫که وزن قلب زن‌ها کمتره؟ 151 00:13:30,416 --> 00:13:32,166 ‫شدت احساسات؟ 152 00:13:32,166 --> 00:13:33,958 ‫تمایل به سودازدگی؟ 153 00:13:35,250 --> 00:13:39,500 ‫وزن. میزان خون، پدر میزان خون‌رسانی درون عضلانی 154 00:13:40,041 --> 00:13:43,416 ‫درسته. هیچ چیز معنوی در بافت‌ها وجود نداره 155 00:13:43,416 --> 00:13:45,375 ‫و هیچ احساساتی در عضلات نیست 156 00:13:45,375 --> 00:13:48,791 ‫حالا وظیفه‌ی اصلی ‫دریچه‌ی سه‌لتی رو بگو لطفاً 157 00:13:51,583 --> 00:13:54,833 ‫خاطرم نیست، پدر ‫ولی مطمئنم یادم میاد 158 00:13:54,833 --> 00:13:56,433 ‫آره، مطمئنم یادت میاد 159 00:13:56,958 --> 00:13:59,083 ‫عاج خونریزی نمی‌کنه، ویکتور 160 00:13:59,083 --> 00:14:00,683 ‫ولی بدن انسان می‌کنه 161 00:14:01,333 --> 00:14:04,416 ‫تا تو چیزی یادت بیاد ‫ممکنه مریضت مرده باشه 162 00:14:04,416 --> 00:14:06,016 ‫می‌فهمی؟ 163 00:14:10,291 --> 00:14:13,333 ‫وظیفه‌ی اصلی دریچه‌ی سه‌لتی 164 00:14:13,833 --> 00:14:16,916 ‫جلوگیری از بازگشت خون ‫به بزرگ ‌سیاهرگ‌هاست 165 00:14:19,708 --> 00:14:22,916 ‫نه، دست‌هات نه. دیگه نمیشه 166 00:14:23,958 --> 00:14:26,583 ‫از این به بعد این‌ها ابزار حرفه‌ت هستن 167 00:14:27,625 --> 00:14:29,225 ‫و باید مراقبشون باشیم 168 00:14:31,875 --> 00:14:34,666 ‫ولی صورتت بی‌فایده‌ست 169 00:14:41,208 --> 00:14:46,833 ‫اسم من روی توئه، ویکتور ‫و همراهش آبروی من دستته 170 00:14:50,750 --> 00:14:52,500 ‫امیدوارم این یادت بمونه 171 00:14:58,250 --> 00:15:01,250 ‫حس می‌کنم چیز خیلی خوبی دستته، آخه... 172 00:15:01,833 --> 00:15:03,125 ‫سه... 173 00:15:03,125 --> 00:15:04,541 ‫دو... 174 00:15:04,541 --> 00:15:06,141 ‫یک... 175 00:15:06,625 --> 00:15:08,708 ‫غیرممکنه 176 00:15:10,458 --> 00:15:12,500 ‫خودم بُر می‌زنم 177 00:15:17,333 --> 00:15:18,933 ‫مادر؟ 178 00:15:19,625 --> 00:15:21,225 ‫مامان؟ 179 00:15:26,625 --> 00:15:28,041 ‫پدر! 180 00:15:28,041 --> 00:15:29,641 ‫پدر. مادر حالش بد شده 181 00:15:36,000 --> 00:15:37,791 ‫مامان 182 00:15:37,791 --> 00:15:40,500 ‫آب گرم و پارچه‌های تمیز زیادی لازم دارم 183 00:15:40,500 --> 00:15:41,416 ‫- زود باشین ‫- چشم قربان 184 00:15:41,416 --> 00:15:43,016 ‫- نه، ویکتور! ‫- مادر؟ 185 00:15:44,125 --> 00:15:45,725 ‫- مامان! ‫- ویکتور! 186 00:15:49,333 --> 00:15:51,541 ‫پدر! پدر! 187 00:15:51,541 --> 00:15:53,541 ‫- ویکتور! ‫- لطفاً نجاتش بده! 188 00:16:35,916 --> 00:16:41,125 ‫مادرم، که اونو بخشی از وجود خودم می‌دونستم 189 00:16:42,208 --> 00:16:44,500 ‫که فکر می‌کردم هرگز از پیشم نمیره 190 00:16:45,375 --> 00:16:49,333 ‫کسی که خود زندگی بود... از دنیا رفت 191 00:16:50,750 --> 00:16:52,833 ‫فروغ چشم‌هاش خاموش 192 00:16:53,833 --> 00:16:57,041 ‫و لبخندش طعمه‌ی گور سرد شد 193 00:17:04,500 --> 00:17:06,041 ‫برید! 194 00:17:06,041 --> 00:17:07,641 ‫همه‌تون برید! 195 00:17:15,000 --> 00:17:17,958 ‫بخشی از جهان تهی شد 196 00:17:19,125 --> 00:17:22,833 ‫و یک تاریکی ابدی ‫بر آسمان سایه افکند 197 00:17:24,541 --> 00:17:26,141 ‫خب، چشم‌هات رو ببند 198 00:17:28,375 --> 00:17:30,791 ‫تا وقتی نگفتم نگاه نکن 199 00:17:32,625 --> 00:17:33,708 ‫حالا نگاه کن 200 00:17:33,708 --> 00:17:36,875 ‫ویلیام با وجودی پر از شادی و نشاط بزرگ شد 201 00:17:36,875 --> 00:17:41,541 ‫شخصیت آروم‌تر و ملایم‌تری داشت ‫که به وضوح برای پدرم عزیزتر بود 202 00:17:42,208 --> 00:17:43,750 ‫ممنونم، پدر 203 00:17:43,750 --> 00:17:45,416 ‫خواهش می‌کنم پسرم 204 00:17:46,708 --> 00:17:49,583 ‫اون نسیم بود و من ابری طوفانی 205 00:17:50,083 --> 00:17:53,958 ‫اون سراسر خنده بود و من سراسر اخم 206 00:17:53,958 --> 00:17:55,500 ‫افسار رو بگیر 207 00:17:55,500 --> 00:17:58,375 ‫منو نگاه کن، پدر. منو نگاه کن 208 00:17:59,791 --> 00:18:02,000 ‫مسئله‌ی دیگه‌ای هم بود 209 00:18:02,541 --> 00:18:05,291 ‫یا بهتره بگم، یه چیزی با عقل جور درنمیومد 210 00:18:07,208 --> 00:18:09,166 ‫مادرم زیر دست 211 00:18:09,166 --> 00:18:12,708 ‫سرشناس‌ترین دکتر دورانش مُرده بود: 212 00:18:12,708 --> 00:18:14,308 ‫پدرم 213 00:18:14,916 --> 00:18:18,708 ‫فکری... در ذهنم شکل گرفت 214 00:18:19,333 --> 00:18:21,541 ‫دستگاه گردش خون رو توضیح بده... 215 00:18:21,541 --> 00:18:24,625 ‫قطعی، اجتناب‌ناپذیر... 216 00:18:25,125 --> 00:18:28,291 ‫اونطور که در "ده موتو کوردیس" ‫ توضیح داده شده 217 00:18:28,291 --> 00:18:30,041 ‫تا اینکه رنگ و بوی حقیقت به خودش گرفت 218 00:18:30,541 --> 00:18:32,141 ‫پدر؟ 219 00:18:35,458 --> 00:18:37,041 ‫تو گذاشتی بمیره، مگه نه؟ 220 00:18:37,041 --> 00:18:41,208 ‫هرکاری از دستم برمیومد برای نجاتش ‫انجام دادم. قطعاً خودت اینو می‌دونی 221 00:18:41,208 --> 00:18:42,808 ‫پس موفق نشدی 222 00:18:43,375 --> 00:18:46,333 ‫- هیچکس نمی‌تونه مرگ رو شکست بده ‫- اوهوم 223 00:18:50,250 --> 00:18:52,541 ‫من میدم. من شکستش میدم 224 00:18:54,291 --> 00:18:57,333 ‫هرچی بلدی رو یاد می‌گیرم ‫و از اون هم فراتر میرم 225 00:18:59,208 --> 00:19:01,333 ‫فکر کنم امروز بقدر کافی درس خوندیم 226 00:19:03,958 --> 00:19:06,166 ‫اون شب از نو زاده شدم 227 00:19:06,833 --> 00:19:08,433 ‫تصویری بهم الهام شد 228 00:19:09,375 --> 00:19:12,541 ‫برای اولین بار... 229 00:19:13,125 --> 00:19:14,833 ‫فرشته‌ی تاریکی رو دیدم 230 00:19:28,833 --> 00:19:30,433 ‫وعده‌ای بهم داد 231 00:19:32,166 --> 00:19:35,791 ‫که بر مرگ و زندگی سلطه پیدا خواهم کرد 232 00:19:37,500 --> 00:19:40,333 ‫که در جراحی به مهارت پدرم خواهم رسید 233 00:19:40,333 --> 00:19:43,500 ‫که در بلندپروازی و توانایی ‫از اون پیشی خواهم گرفت 234 00:19:45,625 --> 00:19:47,225 ‫به وضوح بهم الهام شد 235 00:19:47,750 --> 00:19:51,291 ‫واضح‌تر از تمام چیزهایی که ‫ در بیداری یا خواب دیده بودم 236 00:19:54,916 --> 00:19:56,516 ‫ولی چطور؟ 237 00:20:19,000 --> 00:20:21,208 ‫به‌سرعت به خاک سیاه نشستم 238 00:20:22,750 --> 00:20:26,041 ‫دو شورش و یک آتش‌سوزی در مزارع مادرم 239 00:20:26,041 --> 00:20:27,641 ‫ثروت خانوادگیمون رو نابود کرد 240 00:20:28,375 --> 00:20:31,208 ‫عمارت‌مون رو نگه داشتیم ‫ولی تمام چیزهای دیگه رو از دست دادیم 241 00:20:46,000 --> 00:20:49,666 ‫ویلیام رفت پیش بخشی از اقواممون در وین 242 00:20:49,666 --> 00:20:51,916 ‫و من به لندن و بعد ادینبرو رفتم 243 00:20:52,833 --> 00:20:56,625 ‫و اونجا، تا چندین دهه سعی کردم... 244 00:20:58,875 --> 00:21:02,125 محدودیت‌های شدید جامعه‌ی علمی رو از بین ببرم 245 00:21:04,083 --> 00:21:05,683 ‫حیات 246 00:21:06,541 --> 00:21:10,583 ‫این.. حیاته، آقایون 247 00:21:10,583 --> 00:21:12,791 ‫« دانشکده‌ی سلطنتی پزشکی » ‫« محکمه‌ی انضباطی، سال 1855 » 248 00:21:12,791 --> 00:21:14,625 ‫ما متولد میشیم 249 00:21:14,625 --> 00:21:15,583 ‫همم؟ 250 00:21:15,583 --> 00:21:18,416 ‫و به محض اینکه قامت راست می‌کنیم ‫ به خاک میفتیم 251 00:21:19,416 --> 00:21:21,016 ‫مرگ 252 00:21:22,458 --> 00:21:26,000 ‫و در فاصله‌ی این برخاستن و به خاک افتادن 253 00:21:26,000 --> 00:21:27,833 ‫کل تجربیات ناچیز‌مون نهفته‌ست 254 00:21:29,166 --> 00:21:31,875 ‫تولد در دستان ما نیست 255 00:21:33,000 --> 00:21:34,600 ‫مگه نه؟ 256 00:21:35,458 --> 00:21:40,000 ‫لقاح، اون جرقه ‫جان گرفتن ذهن و روح 257 00:21:41,208 --> 00:21:42,808 ‫این‌ها در دستان خداست 258 00:21:43,333 --> 00:21:45,333 ‫خدا 259 00:21:45,333 --> 00:21:46,933 ‫ولی مرگ 260 00:21:47,458 --> 00:21:49,666 ‫چالش کار ما در همین نهفته‌ست 261 00:21:50,166 --> 00:21:51,958 ‫باید دغدغه‌مون همین باشه 262 00:21:53,291 --> 00:21:54,891 ‫باید همین باشه 263 00:21:55,583 --> 00:21:58,791 ‫ما کی هستیم که بخوایم این‌کارو بکنیم؟ ‫ما که خدا نیستیم، هستیم؟ 264 00:21:59,416 --> 00:22:02,750 ‫ولی اگر قرار باشه ‫مثل خدایان پرمدعا باشیم 265 00:22:02,750 --> 00:22:05,625 ‫حداقل باید معجزه کنیم 266 00:22:06,125 --> 00:22:07,725 ‫قبول ندارین؟ 267 00:22:08,250 --> 00:22:10,458 ‫جرقه‌ای الهی... 268 00:22:10,458 --> 00:22:12,541 ‫در ذهن این دانشجوهای جوان ایجاد کنیم 269 00:22:12,541 --> 00:22:15,791 ‫جای اطاعت، سرکشی رو بهشون بیاموزیم 270 00:22:15,791 --> 00:22:17,984 ‫به اون‌ها نشون بدیم انسان می‌تونه 271 00:22:17,984 --> 00:22:21,541 ‫پرده از رازهای طبیعت برداره ‫و جلوی مرگ رو بگیره 272 00:22:21,541 --> 00:22:24,458 ‫نه روندش رو کُند کنه ‫بلکه کاملاً جلوش رو بگیره! 273 00:22:30,583 --> 00:22:33,375 ‫سکوت کنین. سکوت کنین! 274 00:22:36,916 --> 00:22:42,333 ‫پیشنهاد می‌کنی چطور ‫همچین چیز غیرممکنی رو بهشون بیاموزیم؟ 275 00:22:46,666 --> 00:22:48,250 این سوژه‌ی آزمایشی ترکیب چند جسده 276 00:22:48,250 --> 00:22:51,375 ‫جسد یک مغازه‌دار ‫که لحظاتی پس از مرگ به‌دستم رسید 277 00:22:51,958 --> 00:22:53,625 ‫مغز آشکار ولی فعاله 278 00:22:53,625 --> 00:22:56,166 ‫شاخه‌های نخاعی ‫و اعصاب واگ سالم هستن 279 00:22:56,708 --> 00:22:59,125 ‫می‌تونین زخم‌هایی ‫به باریکی مو رو مشاهده کنین 280 00:22:59,125 --> 00:23:01,833 ‫بخاطر تکنیک خاص خودم ‫نیازی به بخیه‌های ناهنجار نبود 281 00:23:01,833 --> 00:23:03,083 ‫همینطور که می‌بینین، دستش 282 00:23:03,083 --> 00:23:05,708 ‫متعلق به یک شخص دیگه‌ست ‫یک نجار 283 00:23:05,708 --> 00:23:08,833 ‫عضلات، رباط‌ها، اعصاب ‫همه به هم وصل شدن 284 00:23:30,083 --> 00:23:32,125 ‫حرکات تنجشی بدن 285 00:23:32,125 --> 00:23:34,708 ‫ناشی از جریان الکتریکیه ‫این رو از قبل می‌دونستیم 286 00:23:34,708 --> 00:23:37,791 ‫این رو از قبل می‌دونستیم. ولی... ‫جریان انرژی در بدن 287 00:23:37,791 --> 00:23:39,458 ‫بر اساس اندیشه‌ای کاملاً متفاوته 288 00:23:39,458 --> 00:23:41,916 ‫اندیشه‌ای شرقی به اسم "چی" 289 00:23:41,916 --> 00:23:45,208 ‫این اندیشه نیروی حیاتی در بدن ‫ و خارج از بدن رو مد نظر قرار میده 290 00:23:45,208 --> 00:23:46,958 ‫سوزن‌هایی رو در شش نقطه... 291 00:23:46,958 --> 00:23:48,875 ‫سکوت کنین! 292 00:23:48,875 --> 00:23:51,041 ‫بشینید! 293 00:23:52,750 --> 00:23:56,125 ‫این یک جلسه‌‌‌ست، دکتر ‫نه یک نمایش سیرک 294 00:23:56,125 --> 00:23:58,166 ‫داری کار خودتو خراب‌تر می‌کنی، ویکتور 295 00:23:58,166 --> 00:24:00,833 ‫این حقه‌ی الکتریکی چیزی رو اثبات نمی‌کنه 296 00:24:00,833 --> 00:24:02,433 ‫حقه؟ 297 00:24:03,750 --> 00:24:05,350 ‫حقه؟ 298 00:24:07,041 --> 00:24:08,641 ‫مطمئنین؟ 299 00:24:13,208 --> 00:24:15,833 ‫این حقه نیست. این یه تصمیمه 300 00:24:15,833 --> 00:24:20,250 ‫هماهنگی حرکتی بین چشم یک مُرده ‫و دست دیگریه 301 00:24:20,250 --> 00:24:23,875 ‫که دارای یک اراده‌ی جدید ‫و توانایی فهمه 302 00:24:23,875 --> 00:24:27,500 ‫فهم در مغزی که مُرده؟ 303 00:24:28,541 --> 00:24:30,333 ‫بندازش 304 00:24:30,333 --> 00:24:31,933 ‫لطفاً 305 00:24:33,458 --> 00:24:35,416 ‫گفتن "لطفاً" همیشه کارسازه 306 00:24:36,000 --> 00:24:39,250 ‫خاموشش کن ببینم ‫خاموشش کن، مرتیکه‌ی شیاد 307 00:24:39,250 --> 00:24:42,208 ‫این آینده‌ست. همچین چیزی امکان‌پذیره 308 00:24:42,208 --> 00:24:44,375 ‫چرا مطالعه‌ش نکنیم؟ ‫چرا بررسیش نکنیم؟ 309 00:24:44,375 --> 00:24:47,041 ‫این کفرآمیزه 310 00:24:47,041 --> 00:24:49,125 ‫نفرت‌انگیزه 311 00:24:49,125 --> 00:24:50,725 ‫غیراخلاقیه! 312 00:24:51,333 --> 00:24:56,000 ‫خدا جان می‌بخشه ‫و خدا جان می‌گیره، ویکتور 313 00:24:56,000 --> 00:24:58,500 ‫شاید خدا بی‌عرضه‌ست! 314 00:24:59,916 --> 00:25:02,416 ‫و ما باید اشتباهاتش رو جبران کنیم! 315 00:25:02,416 --> 00:25:05,041 ‫اجازه ندین این پیرمردهای خرفت ‫صدای شما رو خفه کنن! 316 00:25:05,041 --> 00:25:08,500 ‫فقط با سرکشی و نافرمانی ‫میشه به جواب رسید 317 00:25:08,500 --> 00:25:11,416 ‫رها از ترس و عقاید بزدلانه! 318 00:25:25,875 --> 00:25:27,475 ‫استاد کرمپه 319 00:26:02,041 --> 00:26:05,958 ‫بارون فرانکنشتاین ‫اسم من "هاینریش هارلندر"ـه 320 00:26:05,958 --> 00:26:08,791 ‫و یک معرفی‌نامه از طرف برادرتون 321 00:26:08,791 --> 00:26:10,250 ‫ویلیام همراه خودم دارم 322 00:26:10,250 --> 00:26:11,291 ‫از طرف برادرم؟ 323 00:26:11,291 --> 00:26:13,750 ‫بنده خواستم افتخار آشنایی ‫با شما نصیبم بشه 324 00:26:13,750 --> 00:26:15,708 ‫فقط یک دقیقه از وقتتون رو می‌گیرم 325 00:26:15,708 --> 00:26:17,308 ‫- بفرمایید ‫- خیلی‌خب 326 00:26:19,583 --> 00:26:21,708 ‫پس ویلیام داره میاد دیدنم، آره؟ 327 00:26:22,458 --> 00:26:24,166 ‫آره، تا چند روز آینده 328 00:26:24,875 --> 00:26:29,125 ‫می‌خواد شما رو با نامزدش آشنا کنه ‫که از قضا برادرزاده‌ی بنده‌ست 329 00:26:33,416 --> 00:26:36,291 ‫الیزابث هارلندر ‫دخترخانم خیلی خوبیه 330 00:26:36,291 --> 00:26:37,891 ‫تازه از صومعه دراومده 331 00:26:38,416 --> 00:26:39,916 ‫جفت عکس‌ها رو خودم گرفتم 332 00:26:39,916 --> 00:26:43,125 ‫ویلیام در بازارهای مالی خیلی موفق شده 333 00:26:43,125 --> 00:26:44,916 ‫داره اسم و رسمی برای خودش به‌هم می‌زنه 334 00:26:44,916 --> 00:26:47,000 ‫اسم و رسم؟ برای خودش؟ 335 00:26:47,500 --> 00:26:52,541 ‫خب، متاسفانه چه خوشمون بیاد چه نیاد ‫اون اسم روی جفتمون هست 336 00:26:53,125 --> 00:26:54,833 ‫مقاله‌تون رو توی "لنست" خوندم 337 00:26:55,375 --> 00:26:57,166 ‫واقعاً باور دارین ‫می‌تونین همچین کاری بکنین؟ 338 00:26:58,291 --> 00:26:59,891 ‫یه انسان رو سرهم کنین؟ 339 00:27:00,583 --> 00:27:03,458 ‫یک بدن کاملاً جدید؟ ‫و بهش جون ببخشین؟ 340 00:27:04,791 --> 00:27:06,291 ‫امروز دیدیش، مگه نه؟ 341 00:27:06,291 --> 00:27:08,708 ‫چیزی که دیدم ‫عملاً به صلیب کشیده شدن شما بود 342 00:27:08,708 --> 00:27:11,416 ‫قبل از اینکه کلمه‌ای به‌زبون بیارین ‫کارتون تموم بود 343 00:27:11,416 --> 00:27:13,016 ‫درهرحال بهشون نشون دادم 344 00:27:13,875 --> 00:27:14,791 ‫چی رو؟ 345 00:27:14,791 --> 00:27:16,416 ‫حقیقت رو 346 00:27:16,416 --> 00:27:18,083 ‫تا شام فراموشش می‌کنن 347 00:27:19,500 --> 00:27:22,583 ‫آره، آره، آره ‫ولی نظر تو چی بود؟ همم؟ 348 00:27:24,041 --> 00:27:25,641 ‫به‌نظر من بی‌نظیر بود 349 00:27:27,083 --> 00:27:28,250 ‫آره بود. می‌دونم 350 00:27:28,250 --> 00:27:31,125 ‫ولی تو مثل بچه‌ای که ‫سر از پا نمی‌شناسه 351 00:27:31,125 --> 00:27:34,208 ‫اونقدر محکم حیوون دست‌آموز جدیدت رو ‫چسبیده بودی که داشتی خفه‌ش می‌کردی 352 00:27:35,500 --> 00:27:37,458 ‫برای همین نگرانتم 353 00:27:38,708 --> 00:27:41,250 ‫می‌تونی آتشت رو مهار کنی، پرومتئوس؟ 354 00:27:41,250 --> 00:27:44,125 ‫یا قراره قبل از به مقصد رسیدن ‫دست‌هات رو بسوزونی؟ 355 00:27:46,541 --> 00:27:48,416 ‫صحیح 356 00:27:48,416 --> 00:27:51,958 ‫لطفاً بهت برنخوره ‫ولی امروز به‌قدر کافی سخت بوده 357 00:27:51,958 --> 00:27:55,208 ‫و اصلاً تحمل هم‌صحبتی ‫با غریبه‌ها رو ندارم 358 00:27:55,208 --> 00:27:56,708 ‫پس اگر صحبت دیگه‌ای نداری... 359 00:27:56,708 --> 00:27:58,625 ‫چرا دارم. حرف‌های خیلی بیشتری دارم 360 00:28:00,416 --> 00:28:03,750 ‫توی ادینبرو خونه گرفتم 361 00:28:03,750 --> 00:28:07,250 ‫قراره سه روز دیگه ‫با ویلیام و الیزابث دیدار کنیم 362 00:28:07,250 --> 00:28:10,375 ‫و اون شب، سرنوشتت رو تغییر میدم 363 00:28:11,708 --> 00:28:14,000 ‫چیز خارق العاده‌ای رو بهت نشون میدم 364 00:28:31,416 --> 00:28:35,166 ‫هلو. هلو. هلو رو بچرخون. بچرخونش 365 00:28:36,708 --> 00:28:38,333 ‫دوباره گازش زدی 366 00:28:39,333 --> 00:28:40,933 ‫داری هلوها رو می‌خوری 367 00:28:41,500 --> 00:28:43,333 ‫این یه "یادآور مرگ"ـه 368 00:28:44,041 --> 00:28:49,500 ‫هلو نماد زندگی و جوانیه ‫و تو گازش می‌زنی؟ 369 00:28:49,500 --> 00:28:51,791 ‫- گرسنه‌ بودم، کی‌کی ‫- بهم نگو کی‌کی 370 00:28:51,791 --> 00:28:53,833 ‫بارون ویکتور فرانکنشتاین تشریف آوردن، قربان 371 00:28:55,958 --> 00:28:57,666 ‫می‌تونی بری 372 00:28:57,666 --> 00:28:59,266 ‫ببخشید 373 00:29:00,333 --> 00:29:01,250 ‫خوش اومدی 374 00:29:01,250 --> 00:29:03,208 ‫جناب هارلندر 375 00:29:03,208 --> 00:29:05,958 ‫عکاسی هنر نوپاییه 376 00:29:05,958 --> 00:29:07,250 ‫خداحافظ، کی‌کی 377 00:29:07,250 --> 00:29:09,166 ‫از همین الان بهش علاقه‌مندم 378 00:29:09,750 --> 00:29:11,350 ‫برگه‌ها رو آوردی؟ 379 00:29:12,541 --> 00:29:14,141 ‫اوه، ممنون 380 00:29:17,208 --> 00:29:19,375 ‫- خارق العاده‌ای ‫- ممنون 381 00:29:20,583 --> 00:29:22,183 ‫همم 382 00:29:23,375 --> 00:29:27,625 ‫داری از سیستم عصبی ‫برای انتقال موج انرژی استفاده می‌کنی 383 00:29:28,708 --> 00:29:29,750 ‫درسته؟ 384 00:29:29,750 --> 00:29:31,000 ‫آره 385 00:29:31,000 --> 00:29:35,083 ‫برای همین دوام نیروی حیاتی که می‌بخشی 386 00:29:35,083 --> 00:29:38,375 ‫بسیار کوتاهه، محو میشه و از بین میره 387 00:29:40,000 --> 00:29:41,600 ‫چطور؟ 388 00:29:45,000 --> 00:29:48,625 ‫توی سخنرانی، ارائه‌ت رو ‫از سر غرور تمام کردی 389 00:29:51,416 --> 00:29:53,750 ‫ولی در حقیقت ‫بخاطر این بود که نیروی حیات الکتریکی 390 00:29:53,750 --> 00:29:55,500 ‫داشت از بین می‌رفت، مگه نه؟ 391 00:29:55,500 --> 00:29:57,208 ‫شما هم جراحی، جناب؟ 392 00:29:57,208 --> 00:30:00,125 ‫آره، یه زمانی بودم. جراح ارتش بودم 393 00:30:00,125 --> 00:30:02,791 ‫و چندان هم ماهر نبودم 394 00:30:02,791 --> 00:30:06,041 ‫ولی بهم اجازه داد ‫راه رسیدن به ثروتم رو هموار کنم 395 00:30:06,041 --> 00:30:08,041 ‫چند تا کارخونه‌ی تولید مهمات دارم 396 00:30:08,041 --> 00:30:10,875 ‫- تاجر تسلیحاتی ‫- یه واقع‌بینم 397 00:30:11,458 --> 00:30:13,416 ‫با نمودارهای "اولین" آشنایی؟ 398 00:30:13,416 --> 00:30:15,441 ‫معلومه. چهار تابلوی چوبی 399 00:30:15,441 --> 00:30:18,083 ‫از کالبدشکافی‌های دقیق هستن ‫که توسط سر جان اولین تهیه شدن 400 00:30:18,083 --> 00:30:20,208 ‫جزو قدیمی‌ترین‌ها در اروپا هستن ‫و اعصاب 401 00:30:20,208 --> 00:30:22,166 ‫سرخرگ‌ها و سیاهرگ‌‌های ‫ اجساد رو نشون میدن، چطور مگه؟ 402 00:30:22,166 --> 00:30:24,000 ‫آره، آره، آره ‫ولی یه پنجمی هم هست 403 00:30:24,916 --> 00:30:26,516 ‫که از همه جالب‌تره 404 00:30:30,333 --> 00:30:33,000 ‫نفس‌گیره، مگه نه؟ 405 00:30:34,500 --> 00:30:36,708 ‫جسدی که بر چوب نقش بسته 406 00:30:38,291 --> 00:30:41,666 ‫جسد روی چوب گذاشته میشه ‫لایه به لایه تشریح میشه 407 00:30:41,666 --> 00:30:45,458 ‫و بافت‌های باقیمونده ‫توسط رزین روی چوب پوشونده میشه 408 00:30:45,458 --> 00:30:48,666 ‫- این یکی دستگاه لنفاوی رو نشون میده ‫- آره 409 00:30:48,666 --> 00:30:52,708 ‫پزشک‌های مسلمان بهش می‌گفتن ‫دستگاه گردش خون پنهان 410 00:30:52,708 --> 00:30:58,291 ‫فقط سه لیتر مایعات انتقال میده ‫ولی شبکه‌ی گسترده‌ایه 411 00:30:58,291 --> 00:31:00,000 ‫- خارق العاده‌ست ‫- آره 412 00:31:01,166 --> 00:31:05,166 ‫خب، برای ما، یا بهتره بگم برای تو ‫تفاوت مهم اینجاست 413 00:31:06,625 --> 00:31:10,375 ساختار نهم، یک ساختار بسیار ظریف 414 00:31:10,375 --> 00:31:13,833 ‫و عملاً ماورایی ‫که قلب رو احاطه کرده 415 00:31:13,833 --> 00:31:17,125 ‫می‌تونه انرژی رو پخش ‫و همچنین ذخیره کنه 416 00:31:20,791 --> 00:31:23,333 ‫آره، اگر بتونی بدون ‫از بین بردن بافت‌های اطراف 417 00:31:23,333 --> 00:31:26,125 ‫- بهش دسترسی پیدا کنی... ‫- نه، نه، از جلو نه، از جلو نه 418 00:31:26,125 --> 00:31:29,250 ‫از پشت، ستون فقرات ‫انحنای سینه‌‌ای 419 00:31:29,958 --> 00:31:30,916 ‫درسته 420 00:31:30,916 --> 00:31:36,416 ‫جریان انرژی، ترمیم زخم و بافتی ‫فراتر از تصورات همه 421 00:31:36,416 --> 00:31:38,016 ‫زندگی ابدی 422 00:31:39,708 --> 00:31:43,041 ‫منابعی نامحدود برای این‌کار بهت میدم 423 00:31:45,791 --> 00:31:47,391 ‫و در ازاش چی می‌خوای؟ 424 00:31:48,750 --> 00:31:50,350 ‫نیازی به بی‌نزاکتی نیست 425 00:31:51,250 --> 00:31:54,750 ‫هردو جویای حقیقت و تعالی هستیم ‫با همدیگه هم‌فکریم 426 00:31:56,416 --> 00:31:58,458 ‫ممکنه به وقتش ‫در ازاش بخوام یه لطفی بهم بکنی 427 00:31:58,458 --> 00:32:02,541 ‫ولی بیشتر برای اینه که فرصت پیدا کنم ‫تحقیقاتت رو برای آیندگان ثبت کنم 428 00:32:02,541 --> 00:32:04,141 ‫من تنهایی کار می‌کنم 429 00:32:05,000 --> 00:32:06,250 ‫من خیلی آرومم 430 00:32:06,250 --> 00:32:09,250 ‫ویلیام فرانکنشتاین ‫و برادرزاده‌تون تشریف آوردن، جناب هارلندر 431 00:32:13,083 --> 00:32:14,683 ‫بهش فکر می‌کنم 432 00:32:15,541 --> 00:32:17,141 ‫بهش فکر می‌کنم 433 00:32:17,958 --> 00:32:19,558 ‫بارون 434 00:32:20,125 --> 00:32:23,208 ‫لازم نکرده حالا دیگه ادای آدمای ‫منطقی رو دربیاری، تاسف‌برانگیز میشه 435 00:32:33,625 --> 00:32:34,875 ‫ویکتور 436 00:32:34,875 --> 00:32:36,250 ‫ویلیام! 437 00:32:36,250 --> 00:32:38,791 ‫- ویکتور ‫- نگاش کن 438 00:32:38,791 --> 00:32:41,708 ‫وای خدا، چقدر بزرگ شدی 439 00:32:41,708 --> 00:32:43,308 دست خودم که نبوده 440 00:32:44,041 --> 00:32:46,041 ‫می‌خوام زن آینده‌م رو بهت معرفی کنم 441 00:32:46,708 --> 00:32:48,308 ‫بانو الیزابث هارلندر 442 00:33:09,708 --> 00:33:11,458 ‫واقعاً خوشبختم 443 00:33:16,958 --> 00:33:19,916 ‫وقتی اخراج شدی تعجب نکردم 444 00:33:19,916 --> 00:33:22,541 ‫ولی حالت و خصومتی ‫که پشت اخراجت بود 445 00:33:22,541 --> 00:33:23,791 ‫مطمئنم اصلاً انصاف نبوده 446 00:33:23,791 --> 00:33:25,708 ‫نه، انصاف بود. حقم بود 447 00:33:26,500 --> 00:33:29,250 ‫عمداً کاری کردم حقم باشه ‫قبول نداری، جناب هارلندر؟ 448 00:33:29,250 --> 00:33:30,850 ‫بهتون اطمینان میدم ‫اخراج باشکوهی بود 449 00:33:32,125 --> 00:33:33,500 ‫چرا تحریک‌شون کردی؟ 450 00:33:33,500 --> 00:33:37,416 ‫چرا بدون اینکه اینطوری جلب توجه کنی ‫به کارهات ادامه ندادی؟ 451 00:33:37,958 --> 00:33:41,125 ‫حتی برای کسی مثل توام ‫همچین حرفی زیادی محافظه‌کارانه‌ست، ویلیام 452 00:33:41,708 --> 00:33:43,308 ‫تقریباً عین بابا شدی 453 00:33:44,666 --> 00:33:47,208 ‫پدرمون خیلی باتدبیر بود 454 00:33:47,208 --> 00:33:50,916 ‫تمام کارهاش دقیق، محتاطانه و سنجیده بود 455 00:33:50,916 --> 00:33:55,458 ‫ولی من اصلاً نمی‌فهمم ‫چرا تواضع فضیلت حساب میشه 456 00:33:55,458 --> 00:33:57,750 ‫ویکتور همیشه اهل جلب توجه بوده 457 00:33:58,333 --> 00:34:01,708 ‫حتی توی بچگی هم ‫با ساکت موندن سروصداهاش رو جبران می‌کردم 458 00:34:01,708 --> 00:34:04,666 ‫شاید زیادی و بیش از حد این‌کارو کردم ‫قبول نداری، ویکتور؟ 459 00:34:04,666 --> 00:34:06,416 ‫اگر بشه جان رو احیا کرد 460 00:34:06,958 --> 00:34:08,291 ‫نه فقط به شکل یک شبیه‌سازی ساده 461 00:34:08,291 --> 00:34:11,250 ‫بلکه به شکل الهی ‫توسط روش‌های فیزیکی و شیمیایی 462 00:34:11,250 --> 00:34:13,000 ‫چرا نباید اونو جار زد؟ 463 00:34:16,000 --> 00:34:17,375 ‫می‌خندی؟ 464 00:34:17,375 --> 00:34:19,791 ‫- برات خنده‌دار بود؟ ‫- آره حتماً 465 00:34:19,791 --> 00:34:21,208 ‫عقایدم واضح نیستن؟ 466 00:34:21,208 --> 00:34:23,750 ‫بقدر کافی با سروصدا بیان‌شون می‌کنی 467 00:34:23,750 --> 00:34:25,166 ‫درخور توجه نیستن؟ 468 00:34:25,166 --> 00:34:27,833 ‫از نظر من عقاید ‫به‌خودی خود درخور توجه نیستن 469 00:34:30,250 --> 00:34:32,166 ‫لطفاً برام توضیح بده چرا 470 00:34:32,166 --> 00:34:34,458 ‫به عنوان مثال، جنگ 471 00:34:34,458 --> 00:34:37,083 ‫ویلیام، برای صرف سیگار و برندی ‫بریم اتاق مطالعه‌ی من؟ 472 00:34:37,583 --> 00:34:41,208 ‫قطعاً قبلاً هم نظرات برادرزاده‌م ‫در این مورد رو شنیدی 473 00:34:42,416 --> 00:34:44,016 ‫ببخشید 474 00:34:48,291 --> 00:34:50,333 ‫لطفاً ادامه بده ‫در مورد عقاید می‌گفتی 475 00:34:51,458 --> 00:34:57,333 ‫خب... شرف، کشور، رشادت 476 00:34:58,625 --> 00:35:01,791 ‫این‌ها خودشون به‌خودی خود ‫عقاید شایسته و درخور توجهی هستن 477 00:35:01,791 --> 00:35:03,666 ‫قبول نداری؟ 478 00:35:03,666 --> 00:35:06,375 ‫- اوهوم ‫- با این‌حال، مردم بخاطرشون می‌میرن 479 00:35:07,041 --> 00:35:09,041 ‫به‌شکلی کاملاً ناشایست 480 00:35:09,041 --> 00:35:12,000 ‫غرق در گل و لای ‫غرق در خون 481 00:35:12,000 --> 00:35:13,600 ‫با داد و فریاد از سر درد 482 00:35:14,041 --> 00:35:17,458 ‫مردانی که پدر، برادر و پسر کسی بودن 483 00:35:17,458 --> 00:35:19,458 ‫مردانی که مادرهاشون بهشون غذا دادن مراقبشون بودن 484 00:35:19,458 --> 00:35:21,333 تربیت‌شون کردن و به جامعه فرستادن 485 00:35:21,916 --> 00:35:23,958 ‫فقط برای اینکه ‫در میدان نبردی دوردست کشته بشن 486 00:35:23,958 --> 00:35:26,166 ‫به‌دور از کسانی که ‫عامل این مصیبت‌ها هستن 487 00:35:27,208 --> 00:35:31,291 ‫اون آقایون توی خونه‌هاشون می‌شینن ‫و رنگ خون و سرنیزه رو هم نمی‌بینن 488 00:35:32,416 --> 00:35:35,458 ‫بدون خراشی بر بدن ‫در بستر گرم و نرمشون 489 00:35:38,125 --> 00:35:40,958 ‫وقتی عقاید توسط ابلهان دنبال میشه ‫همچین نتیجه‌ای به بار میاد 490 00:35:40,958 --> 00:35:42,708 ‫و فکر می‌کنی من ابلهم؟ 491 00:35:43,541 --> 00:35:45,141 ‫همم؟ 492 00:35:46,333 --> 00:35:47,933 ‫برو سراغ برندی و سیگار برگت 493 00:35:48,583 --> 00:35:50,183 ‫آقایون منتظرتن 494 00:35:56,333 --> 00:36:01,166 ‫خیلی اوقات آدم فکر کنه ‫یه فرشته یا شیطان رو ملاقات کرده 495 00:36:02,666 --> 00:36:04,916 ‫ولی بعد می‌فهمه ‫چیزی جز خیال واهی نبوده 496 00:36:07,958 --> 00:36:10,041 ‫در این شطرنجی که بازی می‌کنیم... 497 00:36:10,916 --> 00:36:12,750 ‫رقیب‌مون فقط خودمونیم 498 00:36:15,166 --> 00:36:16,750 ‫کمکش کن 499 00:36:16,750 --> 00:36:18,625 ‫کمکش کن! 500 00:36:18,625 --> 00:36:20,500 ‫بفرما. یکم دیگه بخور 501 00:36:43,208 --> 00:36:45,291 ‫همراهم بیاین 502 00:36:45,875 --> 00:36:47,416 ‫هیچی نمی‌بینم 503 00:36:47,416 --> 00:36:49,016 ‫قربان، دیده‌بان دیدش 504 00:36:49,791 --> 00:36:51,541 ‫داشت توی مـه دور کشتی می‌گشت 505 00:36:51,541 --> 00:36:53,291 ‫همه‌مون دیدیم غرق شد 506 00:36:53,291 --> 00:36:54,500 ‫قربان 507 00:36:54,500 --> 00:36:56,125 ‫افراد وحشت کردن 508 00:36:56,125 --> 00:36:58,541 ‫از نظرشون باید اون مرد رو بندازیم روی یخ‌ها 509 00:36:58,541 --> 00:37:00,141 ‫تا این قضیه تموم بشه بره 510 00:37:02,541 --> 00:37:04,416 ‫اون مرد تحت حمایت منه... 511 00:37:06,458 --> 00:37:08,375 ‫و تحت حمایت خاندان سلطنتی! 512 00:37:21,833 --> 00:37:24,875 ‫چند هفته بعد، همراه ویلیام و هارلندر 513 00:37:24,875 --> 00:37:27,541 ‫به دریاچه‌ای نزدیک فادوتس ‫در اون سمت کانال انگلیس رفتم 514 00:37:27,541 --> 00:37:31,041 ‫برج به عنوان کارخونه‌ی تصفیه‌ی آب ‫برای آبیاری زمین‌ها ساخته شد 515 00:37:31,041 --> 00:37:34,216 ‫برای امور عام المنفعه بوده، برای همین با ‫شروع جنگ ساخت و سازش رو رها کردن 516 00:37:35,083 --> 00:37:36,875 ‫البته این جنگ نه، جنگ قبلی 517 00:37:37,541 --> 00:37:39,666 ‫یا جنگ قبل‌ترش، درست یادم نمیاد 518 00:37:44,500 --> 00:37:46,500 ‫به محض اینکه دیدمش... 519 00:37:47,666 --> 00:37:49,375 ‫برج رو... 520 00:37:49,375 --> 00:37:52,875 ‫می‌تونستم ندای تقدیر رو بشنوم ‫که منو فرا می‌خوند 521 00:38:03,791 --> 00:38:05,666 ‫ساختمون تقریباً سالمه 522 00:38:05,666 --> 00:38:08,750 ‫و یه مجرا داره که از بالا تا پایین امتداد داره 523 00:38:09,416 --> 00:38:11,291 ‫می‌تونم بدم وسایلت رو بیارن 524 00:38:11,291 --> 00:38:13,166 ‫از ادینبرو میاریمشون 525 00:38:26,958 --> 00:38:29,666 ‫هرچیزی نیاز داشته باشی یا بخوای ‫برات مهیا می‌کنیم 526 00:38:30,541 --> 00:38:32,208 ‫- هرچیزی؟ ‫- هرچیزی 527 00:38:41,833 --> 00:38:45,458 ‫از ویلیام خواستم تا پایان پروژه کمک کنه 528 00:38:45,458 --> 00:38:47,166 ‫یه سلول لازم دارم 529 00:38:47,166 --> 00:38:49,500 ‫- و یه اتاق یخ نزدیک آزمایشگاه ‫- ویلیام 530 00:38:50,416 --> 00:38:52,875 ‫دو تا مخزن پایین برج هست 531 00:38:52,875 --> 00:38:54,083 ‫از اونا استفاده می‌کنیم 532 00:38:54,083 --> 00:38:56,375 ‫باید موتورهای بخار رو بازسازی کنیم 533 00:38:56,375 --> 00:38:58,166 ‫اونقدر سوخت نیاز داریم ‫که هیچوقت از کار نیفتن 534 00:38:58,750 --> 00:39:02,500 ‫چهار تا باتری ظرفیت بالای ولتایی ‫می‌ذاریم اونجا و اونجا 535 00:39:02,500 --> 00:39:04,250 ‫با قطب‌های مثبت و منفی 536 00:39:04,250 --> 00:39:08,541 ‫و یک سیستم صاعقه‌گیر از جنس نقره‌ی خالص ‫که تا آزمایشگاه امتداد داشته باشه. آره 537 00:39:08,541 --> 00:39:13,541 ‫پیمانکارهام می‌تونن ‫تمام تجهیزاتی که می‌خوای رو بسازن 538 00:39:15,500 --> 00:39:18,000 ‫پس گمونم به تفاهم رسیدیم؟ 539 00:39:25,208 --> 00:39:26,808 ‫پس دیگه توافق کردیم 540 00:39:37,375 --> 00:39:38,975 ‫حرومی! 541 00:39:40,083 --> 00:39:41,683 ‫نه. نه. این یکی نه 542 00:39:44,875 --> 00:39:46,475 ‫دهنتو باز کن 543 00:39:48,416 --> 00:39:51,625 ‫شانس آوردی دارن دارت می‌زنن ‫وگرنه تا یه سال دیگه می‌مردی 544 00:39:51,625 --> 00:39:54,208 ‫جناب هارلندر قول افراد ‫مطلوب‌تری رو بهم داده بود 545 00:39:54,208 --> 00:39:55,958 ‫آره، ممکنه همچین ‫قولی داده باشه، عالیجناب 546 00:39:55,958 --> 00:39:57,558 ‫ولی همونطور که خودتون می‌دونین 547 00:39:58,208 --> 00:40:00,958 ‫جرم و جنایت آخر عاقبت نداره و این‌ها هم ‫نمونه‌های بارز و تاسف‌برانگیز همین هستن 548 00:40:00,958 --> 00:40:02,875 ‫تک‌تکشون فلک‌زده‌ن 549 00:40:02,875 --> 00:40:04,208 ‫بابتش متاسفم 550 00:40:04,208 --> 00:40:06,125 ‫این یکی عضلات کمر قوی‌ای داره ‫همین خوبه 551 00:40:42,250 --> 00:40:43,375 ‫برو بعداً برگرد 552 00:40:43,375 --> 00:40:44,975 ‫اعتراف؟ 553 00:40:46,125 --> 00:40:48,208 ‫توجهم جلب شد 554 00:40:50,458 --> 00:40:54,750 ‫همچین موجود ظریف ‫و پاکدامنی به چی می‌خواد اعتراف کنه؟ 555 00:40:57,125 --> 00:41:00,625 ‫از شانس خوبم ‫فرصتی بدست آوردم 556 00:41:00,625 --> 00:41:02,225 ‫و من... 557 00:41:03,958 --> 00:41:05,666 ‫قرار بود بفهمم 558 00:41:26,875 --> 00:41:29,500 ‫برام طلب آمرزش کن، پدر ‫چرا که گناه کردم 559 00:41:29,500 --> 00:41:31,291 ‫از آخرین اعترافت 560 00:41:31,291 --> 00:41:33,375 ‫چقدر گذشته، دخترم؟ 561 00:41:33,375 --> 00:41:35,541 ‫یک هفته هم نگذشته، پدر ‫توی یه صومعه بودم 562 00:41:36,041 --> 00:41:37,875 ‫یک هفته؟ 563 00:41:37,875 --> 00:41:40,666 ‫به این سرعت گناه کردی؟ 564 00:41:40,666 --> 00:41:42,083 ‫بله 565 00:41:42,083 --> 00:41:43,916 ‫قصد گناه داشتم، بهش عمل نکردم 566 00:41:44,625 --> 00:41:46,708 ‫- مربوط به یک مرده؟ ‫- بله 567 00:41:46,708 --> 00:41:48,308 ‫برادر نامزدم 568 00:41:49,500 --> 00:41:50,750 ‫گناه هوس؟ 569 00:41:50,750 --> 00:41:51,666 ‫تنفر 570 00:41:51,666 --> 00:41:53,458 ‫تنفر... 571 00:41:53,458 --> 00:41:56,833 ‫- تنفر؟ ‫- مرد تهوع‌آور و مشمئز کننده‌ایه 572 00:41:56,833 --> 00:41:59,375 ‫چه حرف‌های تند و تیزی 573 00:41:59,375 --> 00:42:01,083 ‫این حرفت یکم دور از انصاف نیست؟ 574 00:42:01,083 --> 00:42:03,625 ‫با کمال احترام، پدر ‫شما نمی‌دونین چجور آدمیه 575 00:42:03,625 --> 00:42:07,166 ‫سعی می‌کنه همه‌چیز و همه‌کس رو ‫در اطرافش بازیچه‌ی خودش قرار بده 576 00:42:07,166 --> 00:42:09,875 ‫مثل تمام افراد خودکامه ‫عاشق قربانی نشون دادن خودشه 577 00:42:09,875 --> 00:42:11,375 ‫به‌نظرم تنها مزیتش اینه که 578 00:42:11,375 --> 00:42:14,000 ‫ناشی‌تر از چیزیه که فکر می‌کنه 579 00:42:14,875 --> 00:42:16,041 ‫ناشی؟ 580 00:42:16,041 --> 00:42:18,416 ‫لطفاً توضیح بده منظورت چیه، فرزندم 581 00:42:18,416 --> 00:42:21,083 ‫به عنوان مثال، خیلی ضایع‌ست 582 00:42:22,000 --> 00:42:26,291 ‫راحت میشه دیدش... ‫حتی توی یه بازار شلوغ 583 00:42:32,333 --> 00:42:34,125 ‫بگو ببینم، چقدر طول کشید تا متوجهم بشی؟ 584 00:42:34,125 --> 00:42:37,083 ‫فقط در این حد بگم که ‫خیلی قبل‌تر از اینکه تو منو ببینی دیدمت 585 00:42:37,083 --> 00:42:38,333 ‫شام خوردی؟ 586 00:42:38,333 --> 00:42:40,166 ‫چندان گرسنه نیستم، بارون. ممنون 587 00:42:40,166 --> 00:42:41,791 ‫خب، من که دارم ضعف می‌کنم 588 00:42:44,458 --> 00:42:46,625 ‫- ممنونم، دوست عزیز ‫- ممنونم جناب 589 00:42:46,625 --> 00:42:48,916 ‫چه کتاب‌هایی خریدی؟ اجازه هست ببینم؟ 590 00:42:50,125 --> 00:42:51,791 ‫حدس بزن 591 00:42:51,791 --> 00:42:53,500 ‫- حدس بزنم؟ ‫- اوهوم. ترجیح میدم حدس بزنی 592 00:42:53,500 --> 00:42:55,100 ‫خیلی‌خب 593 00:42:58,000 --> 00:42:59,916 ‫یه کتاب عاشقانه... 594 00:42:59,916 --> 00:43:04,250 ‫پر از آفتاب مدیترانه‌ای و ابریشم ‫و کشمکش‌های عاشقانه 595 00:43:04,250 --> 00:43:06,708 ‫توهین‌آمیز بود ‫ولی جز این ازت انتظار نمی‌رفت 596 00:43:07,791 --> 00:43:09,391 ‫واقعاً؟ 597 00:43:15,041 --> 00:43:16,641 ‫- حشرات؟ ‫- اوهوم 598 00:43:17,666 --> 00:43:20,541 ‫علاقه‌م به علوم ‫بیشتر معطوف به چیزهای کوچیک‌تره 599 00:43:21,208 --> 00:43:23,958 موجودات حاضر در طبیعت که شاید ندای خداوند از اون‌ها شنیده میشه 600 00:43:25,208 --> 00:43:29,416 ‫همیشه به‌دنبال چیزی ‫پاک‌تر و شگفت‌انگیزتر می‌گشتم 601 00:43:33,000 --> 00:43:35,208 ‫توی صومعه دنبال همین بودی؟ 602 00:43:37,916 --> 00:43:39,516 ‫به‌نوعی، آره 603 00:43:41,125 --> 00:43:42,725 ‫ارزشش رو داشت؟ 604 00:43:43,958 --> 00:43:45,558 ‫اصلاً چیزی ارزشش رو داره؟ 605 00:43:54,125 --> 00:43:55,725 ‫با من برقص، خواهر 606 00:44:00,041 --> 00:44:01,641 ‫همچین کاری چندان درست به‌نظر نمیاد 607 00:44:02,208 --> 00:44:03,808 ‫اصلاً چیزی هست که درست به‌نظر بیاد؟ 608 00:44:07,833 --> 00:44:09,433 ‫خیلی‌خب 609 00:44:19,375 --> 00:44:21,250 ‫می‌خندی! 610 00:44:23,000 --> 00:44:24,875 ‫و برای اولین بار 611 00:44:25,500 --> 00:44:27,625 ‫بیشتر به زندگی علاقه‌مند شدم 612 00:44:28,208 --> 00:44:32,166 ‫و تاحدودی علاقه‌مو به مرگ از دست دادم 613 00:44:50,875 --> 00:44:55,291 صاعقه‌گیر اصلی یه سیستم باز و بسته شدن سریع داره 614 00:44:56,000 --> 00:44:57,600 ‫آلیاژی توش به‌کار بردین؟ 615 00:44:58,333 --> 00:44:59,958 ‫مس و روی 616 00:44:59,958 --> 00:45:02,750 ‫این... این به‌درد نمی‌خوره ‫دوباره بسازینش 617 00:45:03,458 --> 00:45:05,208 ‫نقره‌ی خالص یه رسانای کامله 618 00:45:06,916 --> 00:45:09,208 ‫ویلیام، لطفاً همین‌جا بمون 619 00:45:09,208 --> 00:45:11,208 ‫به تو بیشتر از هرکس دیگه‌ای اعتماد دارم 620 00:45:11,208 --> 00:45:12,808 ‫فقط چند روز دیگه بمون 621 00:45:20,250 --> 00:45:22,916 ‫نمی‌تونی بگیریش 622 00:45:27,833 --> 00:45:29,220 ‫چه قشنگه 623 00:45:29,220 --> 00:45:30,583 ‫چه قشنگه 624 00:45:30,583 --> 00:45:32,833 ‫بگیریمش یا بذاریم بره؟ 625 00:45:33,416 --> 00:45:35,016 ‫بگیریمش 626 00:45:36,375 --> 00:45:38,083 ‫حالا یه وجه اشتراک داریم 627 00:45:39,791 --> 00:45:41,291 ‫یه زندانی 628 00:45:41,291 --> 00:45:43,394 ‫طبق وعده، ویلیام با نهایت وظیفه‌شناسی 629 00:45:43,394 --> 00:45:46,208 ‫ساخت و ساز و رفع نیازهای ‫آزمایشگاه رو به‌عهده گرفت 630 00:45:48,375 --> 00:45:50,500 ‫میشه لطفاً اونو درست کنی؟ 631 00:45:50,500 --> 00:45:52,458 ‫برو کمکش کن 632 00:45:52,458 --> 00:45:55,125 ‫دستورالعمل‌هام رو تا نقطه‌ی آخر دنبال کرد 633 00:45:57,750 --> 00:45:59,350 ‫باتری 634 00:46:07,541 --> 00:46:09,708 ‫حالا کاملاً از جنس نقره‌ی خالصه 635 00:46:09,708 --> 00:46:13,125 ‫نقاط اتصالش مطابق ‫نقاط دستگاه لنفاوی هستن 636 00:46:14,250 --> 00:46:17,333 ‫که خیلی پیچیده بود 637 00:46:17,333 --> 00:46:19,250 ‫- ولی تونستم حلش کنم ‫- اوهوم 638 00:46:59,875 --> 00:47:03,083 ‫جناب هارلندر، ممنونم ‫مهمونی لذت‌بخشیه 639 00:47:03,083 --> 00:47:06,125 ‫امیدوارم با اختصاص وقتت به من و الیزابث 640 00:47:07,625 --> 00:47:09,791 ‫حواست رو از تحقیقاتت پرت نکرده باشیم 641 00:47:11,541 --> 00:47:12,625 ‫نه اصلاً 642 00:47:12,625 --> 00:47:16,000 ‫دختر جوونیه، می‌تونه برای محافظت ازش ‫روی ما حساب کنه 643 00:47:19,750 --> 00:47:21,541 ‫می‌ذارم تنها باشین 644 00:47:21,541 --> 00:47:23,833 ‫نیازی نیست برای هم ‫عذر و بهونه بیاریم 645 00:47:26,291 --> 00:47:29,666 ‫چینی فرانسوی ‫با ریختن ادرار، آهنگ دلنشینی تولید می‌کنه 646 00:47:31,125 --> 00:47:35,458 ‫دارم راه‌حلش رو پیدا می‌کنم ‫یه نقطه برای دسترسی به دستگاه لنفاوی 647 00:47:35,458 --> 00:47:37,166 ‫آها آره، این 648 00:47:38,000 --> 00:47:39,600 ‫خیلی وقته همینو میگی 649 00:47:41,416 --> 00:47:43,125 ‫جنگ داره به پایان می‌رسه 650 00:47:45,041 --> 00:47:47,250 ‫و منابعم همراهش به پایان می‌رسه 651 00:47:47,250 --> 00:47:49,791 ‫گفتی منابعت نامحدوده 652 00:47:49,791 --> 00:47:51,391 ‫ولی کاسه‌ی صبرم بی‌پایان نیست 653 00:47:52,041 --> 00:47:55,750 ‫از منبع معتبر شنیدم که قراره ‫تا یک هفته‌ی آینده نبردی رخ بده 654 00:47:57,625 --> 00:48:01,041 ‫جریان جنگ غنیمت‌هایی رو ‫برامون به ارمغان میاره 655 00:48:01,041 --> 00:48:03,291 ‫از میدان جنگ؟ ‫همچین اجسادی همه تکه و پاره‌ن 656 00:48:03,291 --> 00:48:05,125 ‫یک هفته 657 00:48:05,125 --> 00:48:07,958 ‫- یک هفته؟ ‫- بعد از اون، دیگه به دست تاریخ سپرده میشیم 658 00:48:10,666 --> 00:48:12,958 ‫میشه لطفاً سیفون رو برام بکشی، بارون؟ 659 00:48:15,583 --> 00:48:19,291 ‫یک هفته برای پیدا کردن ‫راهی برای انتقال جریان 660 00:48:19,291 --> 00:48:20,891 ‫غیرممکنه 661 00:48:21,583 --> 00:48:22,916 ‫باید چیکار می‌کردم؟ 662 00:48:22,916 --> 00:48:24,916 ‫بهش نزدیک شده بودم ‫می‌تونستم حسش کنم 663 00:48:24,916 --> 00:48:26,516 ‫و بعد... 664 00:48:27,375 --> 00:48:29,583 ‫زندگی سد راهم شد 665 00:48:29,583 --> 00:48:31,183 ‫عه 666 00:48:32,458 --> 00:48:34,058 ‫فکر کنم دلتنگت شده بود 667 00:48:35,250 --> 00:48:36,750 ‫باید بهت هشدار بدم، الیزابث 668 00:48:36,750 --> 00:48:39,041 ‫- داشتم روی تشریح جسد کار می‌کردم ‫- چقدر قشنگه 669 00:48:41,833 --> 00:48:43,433 ‫شوکه نشدی؟ 670 00:48:43,875 --> 00:48:46,250 ‫منو یاد نقاشی‌های شهدا می‌اندازه 671 00:48:49,708 --> 00:48:52,208 ‫ دردی در وجودش نیست 672 00:48:52,208 --> 00:48:55,375 ‫میشه تدبیر خدا رو ‫توی تقارن و شکل‌هاش دید 673 00:48:57,791 --> 00:48:59,391 ‫الیزابث 674 00:49:00,791 --> 00:49:02,583 ‫باید یه اعترافی بکنم 675 00:49:04,500 --> 00:49:07,583 ‫به چیزهای شگفت‌انگیز باور دارم ‫توام همینطور 676 00:49:09,625 --> 00:49:12,125 ‫پیوندی بین ما هست، حسش می‌کنی؟ 677 00:49:12,125 --> 00:49:15,750 ‫پیوندی کمابیش فیزیکی ‫واقعاً باور دارم چیزی فراتر از اینه 678 00:49:24,041 --> 00:49:26,958 ‫باور داشتن به چیزی ‫باعث نمیشه حقیقت داشته باشه 679 00:49:30,375 --> 00:49:31,975 ‫پس چرا اومدی اینجا؟ 680 00:49:39,166 --> 00:49:41,250 ‫موجود زیباییه، مگه نه؟ 681 00:49:43,083 --> 00:49:47,333 ‫نامانوس. کاملاً فریبنده ولی به‌شدت عجیب 682 00:49:53,083 --> 00:49:54,683 ‫سه قلب داره 683 00:49:55,125 --> 00:49:56,916 ‫چندین چشم داره. خون سفیدی داره 684 00:49:59,000 --> 00:50:01,375 ‫و به‌طرز شگفت‌انگیزی ‫اختیارش دست خودش نیست 685 00:50:01,958 --> 00:50:03,558 ‫متوجه نمیشم 686 00:50:04,458 --> 00:50:06,333 ‫اختیار پایه و اساس روحه 687 00:50:09,041 --> 00:50:10,958 ‫تنها موهبتی که خدا به ما عطا کرده 688 00:50:16,125 --> 00:50:17,725 ‫الیزابث... 689 00:50:20,750 --> 00:50:22,458 ‫من انتخاب خودمو کردم 690 00:50:23,041 --> 00:50:24,641 ‫شب بخیر 691 00:50:30,791 --> 00:50:32,391 ‫الیزابث! 692 00:50:35,041 --> 00:50:36,641 ‫الیزابث! 693 00:50:40,416 --> 00:50:42,041 ‫فکر کردم به در بسته خوردم 694 00:50:43,250 --> 00:50:45,500 ‫فکر کردم دیگه راهی نمونده ‫فکر کردم... 695 00:50:46,958 --> 00:50:48,558 ‫و فکر کردم... 696 00:50:49,166 --> 00:50:50,958 ‫و... 697 00:50:50,958 --> 00:50:52,558 ‫تقارن 698 00:50:58,625 --> 00:51:00,750 ‫تقارن خدا. همینه. همینه 699 00:51:14,125 --> 00:51:15,725 ‫همینه 700 00:51:29,208 --> 00:51:31,541 ‫قرار دادن باتری ‫بالای دستگاه لنفاوی 701 00:51:32,166 --> 00:51:34,041 ‫راه‌حل رو پیدا کرده بودم 702 00:51:34,041 --> 00:51:36,416 ‫دیگه هیچ‌چیز نمی‌تونست جلوم رو بگیره 703 00:51:38,333 --> 00:51:39,933 ‫هیچ‌چیز 704 00:51:42,416 --> 00:51:44,625 ‫نه! نه، هیچکدوم از 705 00:51:44,625 --> 00:51:47,750 ‫اجساد بالایی یا پایینی رو نبرین ‫مگر اینکه من علامتشون زده باشم 706 00:51:47,750 --> 00:51:49,833 ‫ممکنه بافت‌شون بخاطر ‫یخ یا تجزیه از بین رفته باشه 707 00:51:50,958 --> 00:51:52,558 ‫فقط بین اجساد وسط بگردین 708 00:51:58,750 --> 00:52:02,708 ‫فراوونی آدمو گیج می‌کنه ‫مگر اینکه بدونی داری دنبال چی می‌گردی 709 00:52:02,708 --> 00:52:05,500 ‫بیشتر دنبال آدمای قدبلند ‫با دست‌ها و پاهای بلندم 710 00:52:05,500 --> 00:52:07,208 ‫هرچی بزرگ‌تر باشه ‫کار راحت‌تر میشه 711 00:52:07,208 --> 00:52:08,808 ‫خوشم اومد 712 00:52:10,333 --> 00:52:11,933 ‫دنبال یه چیز بی‌نقصی 713 00:52:12,375 --> 00:52:14,208 ‫چرا که نه، بارون عزیز؟ 714 00:52:15,791 --> 00:52:17,391 ‫واقعاً چرا که نه؟ 715 00:52:17,833 --> 00:52:19,458 ‫دنبال یه سر سالم بگردین 716 00:52:20,791 --> 00:52:22,391 ‫اون یکی رو بذارین توی گاری 717 00:52:27,166 --> 00:52:28,875 ‫اون یکی رو بذارین اونجا 718 00:52:28,875 --> 00:52:30,475 ‫بقیه‌شون رو بیارین 719 00:52:35,958 --> 00:52:37,558 ‫ای خدا 720 00:53:50,791 --> 00:53:52,391 ‫میشه یه لحظه بری کنار؟ 721 00:55:19,250 --> 00:55:20,850 ‫تموم شد 722 00:56:05,625 --> 00:56:07,225 ‫جناب هارلندر! 723 00:56:07,916 --> 00:56:09,516 ‫داره طوفان میشه! 724 00:56:11,875 --> 00:56:13,475 ‫عصام 725 00:56:14,375 --> 00:56:15,791 ‫عصام! 726 00:56:15,791 --> 00:56:17,391 ‫عصام، توی دسته‌ش 727 00:56:26,791 --> 00:56:27,791 ‫جیوه 728 00:56:27,791 --> 00:56:29,625 ‫- مریضی؟ ‫- ممنون 729 00:56:40,541 --> 00:56:42,583 ‫سیفلیس داری؟ 730 00:56:45,375 --> 00:56:46,975 ‫آره، دارم می‌میرم 731 00:56:48,708 --> 00:56:51,791 ‫یه شب با بیوه، یه عمر با جیوه 732 00:56:51,791 --> 00:56:53,666 ‫اصطلاحش همین نیست؟ 733 00:56:53,666 --> 00:56:54,791 ‫توی چه مرحله‌ایه؟ 734 00:56:54,791 --> 00:56:55,708 ‫دوم؟ 735 00:56:55,708 --> 00:56:58,333 ‫جفتمون می‌دونیم ‫قراره دقیقاً چطور پیش بره 736 00:56:58,333 --> 00:57:00,708 ‫کم‌کم استخون‌هام رو تحلیل می‌بره 737 00:57:00,708 --> 00:57:06,416 ‫استخون حدقه، گونه، دندون‌ها، فک، جمجمه ‫مغزم می‌زنه بیرون 738 00:57:06,416 --> 00:57:10,166 ‫بعدشم گرفتار تومور ‫و جنون و درد طاقت‌فرسا میشم 739 00:57:10,958 --> 00:57:12,958 ‫تا اینکه یه روز صبح 740 00:57:12,958 --> 00:57:15,833 ‫شروع می‌کنم به داد و فریاد ‫و دیگه آروم نمی‌گیرم 741 00:57:16,833 --> 00:57:19,750 ‫نمی‌تونم همچین ‫مرگ تحقیرآمیزی رو بپذیرم 742 00:57:20,458 --> 00:57:23,250 ‫و اینجاست که اون یک شرطی ‫که گذاشتم رو مطرح می‌کنم 743 00:57:23,250 --> 00:57:27,291 ‫توی قرارمون. طبق توافق‌مون 744 00:57:27,291 --> 00:57:30,375 ‫در ازای کمک سخاوتمندانه‌م به تو 745 00:57:31,458 --> 00:57:34,791 ‫و درحالی‌که به آدم جدیدمون جون می‌بخشیم 746 00:57:35,375 --> 00:57:37,833 ‫می‌خوام منو در اون بدن بی‌نقص جدید قرار بدی 747 00:57:40,375 --> 00:57:41,975 ‫نه 748 00:57:43,416 --> 00:57:45,041 ‫- نه، نه ‫- چرا 749 00:57:45,041 --> 00:57:47,000 ‫الان نه. الان نه! 750 00:57:47,000 --> 00:57:50,000 ‫- دقیقاً همین الان وقتشه ‫- بعدش در موردش حرف می‌زنیم، نه الان 751 00:57:50,000 --> 00:57:51,600 ‫دیگه بعدی وجود نداره! 752 00:57:52,833 --> 00:57:54,433 ‫بعدی وجود نداره 753 00:58:40,041 --> 00:58:42,125 ‫هرچی می‌خواستی بهت دادم! 754 00:58:42,125 --> 00:58:44,375 ‫هرچی بخوای بهت میدم 755 00:58:44,375 --> 00:58:45,975 ‫هرچی خواستی، فقط کافیه بگی 756 00:58:46,875 --> 00:58:48,475 ‫حتی الیزابث 757 00:58:50,041 --> 00:58:51,641 ‫خواهش می‌کنم 758 00:58:52,208 --> 00:58:53,808 ‫گفتن "لطفاً" همیشه کارسازه 759 00:58:54,750 --> 00:58:57,541 ‫بیماری توی تمام بدنت پخش شده 760 00:58:57,541 --> 00:58:59,750 ‫تمام وجودت رو فرا گرفته ‫خودم اینو خوب می‌دونی 761 00:58:59,750 --> 00:59:01,750 ‫تمام اعضای بدنت آلوده شده 762 00:59:01,750 --> 00:59:03,958 ‫مغزت، خونت، همه‌ش آلوده شده 763 00:59:03,958 --> 00:59:05,583 ‫ولی پولم آلوده نیست، آره؟ 764 00:59:05,583 --> 00:59:07,183 ‫غیرممکنه 765 00:59:09,416 --> 00:59:12,250 ‫فقط کافیه یه کلمه بگی 766 00:59:12,791 --> 00:59:14,625 ‫"باشه"، همین و بس 767 00:59:14,625 --> 00:59:16,458 ‫نه! می‌فهمی؟ نه! 768 00:59:28,208 --> 00:59:29,833 ‫چیکار داری می‌کنی؟ 769 00:59:29,833 --> 00:59:31,500 ‫وایسا! 770 00:59:31,500 --> 00:59:32,583 ‫وایسا 771 00:59:32,583 --> 00:59:35,041 ‫اگر اینو از دست بدیم، هیچی برامون نمی‌مونه ‫جفتمون می‌بازیم 772 00:59:35,041 --> 00:59:37,833 ‫من اون عقابی میشم که جگرت رو می‌خوره ‫(عقابی که تا ابد جگر پرومتئوس را می‌خورد) 773 00:59:37,833 --> 00:59:39,416 ‫خواهش می‌کنم بس کن! 774 00:59:39,416 --> 00:59:41,166 ‫جناب هارلندر. جناب هارلندر! 775 00:59:49,583 --> 00:59:51,291 ‫محکم بگیر، منو نگاه کن! 776 00:59:54,208 --> 00:59:56,375 ‫نه! جناب هارلندر! 777 01:00:33,291 --> 01:00:34,891 ‫نه، نه، نه! 778 01:02:06,708 --> 01:02:08,708 ‫نه، نه، نه! 779 01:02:08,708 --> 01:02:10,308 ‫نه! 780 01:02:24,375 --> 01:02:28,291 ‫نه! نه! نه! 781 01:02:38,583 --> 01:02:40,183 ‫بهم دروغ گفتی 782 01:02:42,333 --> 01:02:43,933 ‫دروغ گفتی 783 01:02:51,333 --> 01:02:52,933 ‫ویکتور! 784 01:02:53,750 --> 01:02:55,350 ‫ویکتور! 785 01:03:33,416 --> 01:03:35,016 ‫نه، خواهش می‌کنم 786 01:04:01,125 --> 01:04:03,250 ‫ببین. عین همدیگه‌‌ایم 787 01:04:14,083 --> 01:04:16,083 ‫آفتاب 788 01:04:16,083 --> 01:04:17,683 ‫آفتاب. نور 789 01:04:20,333 --> 01:04:22,041 ‫بیا جلوش 790 01:04:22,041 --> 01:04:24,333 ‫آفتاب. خورشید... 791 01:04:24,333 --> 01:04:25,933 ‫خورشید خود حیاته 792 01:04:27,500 --> 01:04:30,250 ‫گرما رو حس می‌کنی؟ 793 01:04:30,250 --> 01:04:32,291 ‫آره! آره 794 01:04:41,708 --> 01:04:43,308 ‫ویکتور 795 01:04:44,875 --> 01:04:46,475 ‫ویکتور 796 01:04:49,708 --> 01:04:51,308 ‫- ویکتور ‫- آره 797 01:04:52,083 --> 01:04:54,666 ‫آره، آره، آره. معلومه که هستی 798 01:04:55,375 --> 01:04:56,975 ‫معلومه که هستی 799 01:05:02,000 --> 01:05:03,625 ‫ویکتور 800 01:05:10,375 --> 01:05:12,000 ‫نامه‌ها خدمتتون، قربان 801 01:05:12,000 --> 01:05:14,000 ‫نامه‌ها از طرف عمارت قدیمیه 802 01:05:14,000 --> 01:05:15,833 ‫از ژنو 803 01:05:15,833 --> 01:05:17,916 ‫- نامه‌ای از عموم نیست؟ ‫- نه 804 01:05:23,166 --> 01:05:25,083 ‫شاید بد نباشه یه سری بهشون بزنیم 805 01:05:28,375 --> 01:05:30,291 ‫مراقب باش. ببین. پایین رو نگاه کن 806 01:05:32,333 --> 01:05:33,429 ‫آب 807 01:05:33,429 --> 01:05:34,500 ‫آب 808 01:05:35,750 --> 01:05:37,958 ‫آب 809 01:05:37,958 --> 01:05:39,750 ‫آره، آبه 810 01:05:39,750 --> 01:05:41,166 ‫- ویکتور ‫- نه، من ویکتورم 811 01:05:41,166 --> 01:05:42,583 ‫این آبه. بیا 812 01:05:42,583 --> 01:05:44,416 ‫- ویکتور ‫- بیا. بیا. خیلی‌خب، خوبه 813 01:05:44,416 --> 01:05:46,166 ‫قراره یه قدم بلند برداریم 814 01:05:46,166 --> 01:05:47,500 ‫با همدیگه برمی‌داریم. آماده‌ای؟ 815 01:05:47,500 --> 01:05:49,291 ‫از این طرف. این شکلی 816 01:05:49,291 --> 01:05:52,083 ‫نه، این شکلی نه. از این طرف 817 01:05:52,666 --> 01:05:54,750 ‫نه، نه، نه، نه. داغه. داغه 818 01:05:54,750 --> 01:05:56,333 ‫نه، دست نزن. به این دست نزن 819 01:05:56,333 --> 01:05:57,933 ‫داغه 820 01:06:04,166 --> 01:06:06,833 ‫بشین. آفرین. آفرین. خوب بود 821 01:06:08,666 --> 01:06:11,000 ‫خوبه. خب، ببینیم این چیه 822 01:06:11,000 --> 01:06:12,833 ‫اینو ببین. این چیه؟ 823 01:06:12,833 --> 01:06:14,750 ‫این چیز عجیب چیه؟ مراقب باش 824 01:06:15,625 --> 01:06:17,375 ‫خیلی قوی هستیا 825 01:06:17,375 --> 01:06:20,500 ‫آره. این شکلی، دیدی؟ 826 01:06:20,500 --> 01:06:24,291 ‫آره، یکی دیگه می‌خوای؟ ‫آره، این یکی جاش اینجاست 827 01:06:24,291 --> 01:06:26,291 ‫این کلیده 828 01:06:26,291 --> 01:06:27,891 ‫ویکتور 829 01:06:30,333 --> 01:06:32,291 ‫این گرم و راحت نگهت می‌داره 830 01:06:32,291 --> 01:06:34,541 ‫یه پتوی خوب که گرم بمونی 831 01:06:34,541 --> 01:06:36,791 ‫- ویکتور ‫- خیلی‌خب 832 01:06:38,541 --> 01:06:40,375 ‫همین‌جا بمون 833 01:06:40,375 --> 01:06:41,975 ‫دیگه همین‌جا بمون 834 01:06:43,125 --> 01:06:45,291 ‫دیگه همین‌جا بمون 835 01:06:46,750 --> 01:06:48,458 ‫بعداً برمی‌گردم، باشه؟ همین‌جا بمون 836 01:06:51,333 --> 01:06:53,458 ‫ویکتور 837 01:06:53,458 --> 01:06:56,416 ‫نه، نه، نه، نه، نه. چیزی نیست 838 01:06:57,083 --> 01:06:58,683 ‫بعداً برمی‌گردم 839 01:07:05,000 --> 01:07:07,500 ‫ویکتور 840 01:07:07,500 --> 01:07:09,375 ‫ویکتور 841 01:07:09,375 --> 01:07:11,500 ‫همه‌چیز براش تازگی داشت 842 01:07:12,500 --> 01:07:16,750 ‫گرما، سرما، نور، تاریکی 843 01:07:17,541 --> 01:07:19,541 ‫و من می‌تونستم به شخصیتش شکل بدم 844 01:07:21,083 --> 01:07:23,625 ‫هیچوقت به این فکر نکرده بودم ‫که قراره بعد از خلقش چیکار کنم 845 01:07:24,708 --> 01:07:26,958 ‫و حالا که به پایان راه رسیده بودم 846 01:07:28,125 --> 01:07:30,375 ‫دیگه مسیری وجود نداشت 847 01:07:33,458 --> 01:07:35,875 ‫دستاوردم غیرطبیعی به‌نظر میومد 848 01:07:39,791 --> 01:07:41,958 ‫بی‌معنا بود 849 01:07:44,583 --> 01:07:46,375 ‫و این خیلی منو آزار می‌داد 850 01:07:47,666 --> 01:07:50,000 ‫افرادت می‌خوان برگردن 851 01:07:50,000 --> 01:07:51,458 ‫درسته؟ 852 01:07:51,458 --> 01:07:53,058 ‫آره احتمالاً 853 01:07:54,708 --> 01:07:57,166 ‫ولی به محض اینکه از یخ‌ها آزاد شدیم ‫به مسیرمون ادامه میدیم 854 01:07:57,166 --> 01:07:58,541 ‫به هر بهایی هم که شده 855 01:07:58,541 --> 01:08:00,141 ‫توام به جنون من دچاری 856 01:08:02,916 --> 01:08:06,250 ‫شاید شنیدن داستانم ‫فایده‌ای هم برای تو داشته باشه... 857 01:08:06,250 --> 01:08:08,291 ‫چه داشته باشه ‫چه نداشته باشه، بارون... 858 01:08:11,125 --> 01:08:12,725 ‫می‌خوام بشنوم 859 01:08:14,458 --> 01:08:16,375 ‫هفته‌ها گذشت 860 01:08:16,375 --> 01:08:20,083 ‫و با افزایش روزافزون قدرتش ‫قدرت من تحلیل می‌رفت 861 01:08:20,708 --> 01:08:24,166 ‫متاسفانه دیگه هیچ پیشرفتی ‫در توانایی کلامی یا ذهنیش حاصل نشد 862 01:08:25,125 --> 01:08:26,833 ‫نه، نه، نه، نه، نه، نه 863 01:08:27,833 --> 01:08:30,083 ‫سرتو بده پایین ‫بده پایین، بده پایین، بده پایین 864 01:08:30,625 --> 01:08:32,041 ‫آره، حالا شد 865 01:08:32,041 --> 01:08:33,833 ‫حالا شد. همین‌جور بمون. همین‌جور بمون 866 01:08:37,208 --> 01:08:38,916 ‫آره، این تویی 867 01:08:38,916 --> 01:08:40,583 ‫این تویی. خب؟ 868 01:08:46,708 --> 01:08:48,666 ‫آره، خیلی سریع داره خوب میشه 869 01:08:50,666 --> 01:08:52,266 ‫خسته شدم 870 01:08:53,875 --> 01:08:55,475 ‫اصلاً نخوابیدم 871 01:08:56,833 --> 01:09:00,958 ‫حتی چشم هم رو هم نذاشتم 872 01:09:01,500 --> 01:09:03,100 ‫همه‌ش مراقب توام 873 01:09:03,916 --> 01:09:05,516 ‫موهات رو زدم 874 01:09:10,666 --> 01:09:12,583 ‫نه، نه، بس کن، بس کن 875 01:09:12,583 --> 01:09:15,000 ‫ولش کن. نه، نه، نه ‫ نه، نه، نه، دستتو باز کن 876 01:09:15,000 --> 01:09:17,083 ‫دستتو باز کن. بازش کن. بازش کن 877 01:09:21,125 --> 01:09:22,725 ‫چیکار داری می‌کنی؟ 878 01:09:23,166 --> 01:09:24,750 ‫ببین. ببین چیکار کردی 879 01:09:24,750 --> 01:09:27,791 ‫باید به حرفم گوش کنی ‫باید گوش کنی. گفتم ولش کن 880 01:09:28,500 --> 01:09:31,291 ‫این دیگه چه حماقتیه؟ نه، بس کن 881 01:09:32,250 --> 01:09:33,166 ‫دستتو بده 882 01:09:33,166 --> 01:09:35,666 ‫- ویکتور ‫- نه، بهم دست نزن! 883 01:09:35,666 --> 01:09:37,266 ‫دیگه هیچوقت بهم دست نزن! 884 01:09:44,125 --> 01:09:45,725 ‫دستتو بده 885 01:09:46,166 --> 01:09:47,833 ‫این تقصیر من نبود. تقصیر خودته 886 01:09:53,208 --> 01:09:54,808 ‫زخمت... 887 01:09:55,541 --> 01:09:57,250 ‫بسته شده 888 01:09:57,250 --> 01:09:58,850 ‫چطور ممکنه؟ 889 01:10:00,958 --> 01:10:02,791 ‫باشه 890 01:10:05,583 --> 01:10:07,291 ‫نه، نه، نه 891 01:10:08,666 --> 01:10:10,266 ‫نه 892 01:10:11,625 --> 01:10:13,225 ‫نه 893 01:10:14,208 --> 01:10:16,833 ‫آروم باش. آروم باش 894 01:10:23,666 --> 01:10:25,291 ‫مطمئنم همه‌چی مرتبه 895 01:10:28,083 --> 01:10:29,683 ‫به‌زودی می‌رسیم 896 01:10:31,875 --> 01:10:33,875 ‫می‌دونم افکاری تو سرت داری. مطمئنم 897 01:10:33,875 --> 01:10:35,125 ‫مطمئنم داری 898 01:10:35,125 --> 01:10:37,833 ‫یه جایی توی این سرت ‫یه جایی توی این سرت افکاری داری 899 01:10:37,833 --> 01:10:39,791 ‫همم؟ مگه نه؟ 900 01:10:40,458 --> 01:10:41,875 ‫چیزی که شاید بخوای بگی؟ 901 01:10:41,875 --> 01:10:43,875 ‫هرچقدرم نامفهوم و درهم برهم باشه؟ 902 01:10:44,458 --> 01:10:46,416 ‫همم؟ هیچی نداری بگی؟ 903 01:10:46,416 --> 01:10:47,625 ‫دارم زیادی دست‌بالا می‌گیرمت؟ 904 01:10:47,625 --> 01:10:48,750 ‫ویکتور 905 01:10:48,750 --> 01:10:51,875 ‫آره، آره، آره، آره، آره! 906 01:10:51,875 --> 01:10:53,833 ‫اینو که قبلاً هم گفته بودیم 907 01:10:53,833 --> 01:10:56,125 ‫این اسم منه. اسم من "ویکتور"ـه 908 01:10:56,125 --> 01:10:59,208 ‫چیز دیگه‌ای نداری بگی؟ ‫هیچی؟ همم؟ 909 01:11:00,708 --> 01:11:02,083 ‫هیچی؟ هرچیزی؟ 910 01:11:02,083 --> 01:11:03,958 ‫آفتاب؟ 911 01:11:04,791 --> 01:11:09,000 ‫سرما؟ بارون؟ خون؟ هرچی؟ 912 01:11:09,000 --> 01:11:10,875 ‫چکمه. می‌تونی بگی چکمه؟ 913 01:11:11,708 --> 01:11:13,308 ‫ویکتور 914 01:11:14,250 --> 01:11:17,250 ‫نه، آره، نه، آره! می‌تونی... 915 01:11:17,250 --> 01:11:18,158 ‫می‌تونی بگی "دست"؟ 916 01:11:18,158 --> 01:11:19,041 ‫می‌تونی بگی "دست"؟ 917 01:11:19,041 --> 01:11:20,408 ‫دست 918 01:11:20,408 --> 01:11:21,750 ‫دست 919 01:11:24,666 --> 01:11:27,333 ‫عه، عه، از من می‌ترسی؟ 920 01:11:28,625 --> 01:11:30,333 ‫از من می‌ترسی؟ 921 01:11:30,333 --> 01:11:32,666 ‫چرا؟ چرا باید ازم بترسی؟ 922 01:11:32,666 --> 01:11:34,266 ‫من که قرار نیست بلایی سرت بیارم 923 01:11:34,708 --> 01:11:36,416 ‫قرار نیست بلایی سرت بیارم ‫خودم خلقت کردم 924 01:11:37,000 --> 01:11:38,600 ‫من خالقتم! بس کن! 925 01:11:54,208 --> 01:11:55,808 ‫عه 926 01:11:56,458 --> 01:11:58,291 ‫اومدین. واقعاً اومدین 927 01:11:59,166 --> 01:12:00,875 ‫خب پس بیاین. بیاین، بیاین 928 01:12:02,416 --> 01:12:05,000 ‫باید برات تعریف کنم ‫خیلی چیزا هست که باید بهت نشون بدم، الیزابث 929 01:12:05,000 --> 01:12:07,000 ‫باورت نمیشه ‫واقعاً شگفت‌انگیزه 930 01:12:07,000 --> 01:12:08,708 ‫بیا، بیا، اول یادداشت‌هام رو نشونت میدم 931 01:12:08,708 --> 01:12:10,308 ‫عموم اینجاست؟ 932 01:12:11,000 --> 01:12:12,666 ‫چی؟ 933 01:12:12,666 --> 01:12:13,958 ‫عموم، اینجاست یا نه؟ 934 01:12:13,958 --> 01:12:15,375 ‫نه، نه 935 01:12:15,375 --> 01:12:17,166 ‫نه، تنهام. اینجا نیست 936 01:12:17,166 --> 01:12:20,041 ‫- چند... چند روز دیگه برمی‌گرده ‫- چندان سرحال بنظر نمیای، ویکتور 937 01:12:20,041 --> 01:12:22,833 ‫تابحال اینقدر خوب نبودم! ‫تابحال ذهنم اینقدر آزاد نبوده! بیاین! 938 01:12:23,333 --> 01:12:25,250 ‫تب داری؟ 939 01:12:25,250 --> 01:12:27,625 ‫فقط خیلی از دیدنتون خوشحالم 940 01:12:27,625 --> 01:12:30,083 ‫سر از پا نمی‌شناسم ‫حسابی روحیه گرفتم 941 01:12:30,083 --> 01:12:32,250 ‫واقعاً شگفت‌انگیزه... 942 01:12:32,791 --> 01:12:34,416 ‫ویکتور... 943 01:12:36,333 --> 01:12:37,908 ‫ویکتور 944 01:12:37,908 --> 01:12:39,458 ‫ویکتور 945 01:14:53,500 --> 01:14:55,100 ‫کی همچین بلایی سرت آورده؟ 946 01:14:55,750 --> 01:14:57,500 ‫باید اینو بهت نشون بدم، ویلیام 947 01:14:58,541 --> 01:15:00,125 ‫بذار برات مرتبش کنم 948 01:15:00,125 --> 01:15:02,333 ‫منم باید یه چیزی به تو نشون بدم 949 01:15:04,041 --> 01:15:06,000 ‫با انجمن سلطنتی پزشکی صحبت کردم 950 01:15:06,708 --> 01:15:09,166 ‫- می‌خوان تو رو ببینن ‫- نه، نه، نه، هنوز نه 951 01:15:09,833 --> 01:15:11,433 ‫هنوز آماده نیستم 952 01:15:12,333 --> 01:15:14,416 ‫فکر می‌کردم از همون اول همینو می‌خواستی 953 01:15:18,416 --> 01:15:20,016 ‫اون آقا 954 01:15:20,500 --> 01:15:22,208 ‫- اون آقایی که طبقه‌ی پایینه ‫- دیدیش؟ 955 01:15:22,916 --> 01:15:25,166 ‫مریضه؟ قربانیه؟ 956 01:15:27,083 --> 01:15:29,291 ‫زخم‌هاش. تو همچین زخم‌هایی بهش زدی؟ 957 01:15:29,291 --> 01:15:32,083 ‫نه، نه، نه ‫دنیا همچین بلایی سرش آورد، الیزابث 958 01:15:32,083 --> 01:15:33,791 ‫من... من بهش جون دادم 959 01:15:35,416 --> 01:15:37,291 ‫من بهش جون دادم 960 01:15:39,000 --> 01:15:40,875 ‫بلند شو، بلند شو، بلند شو 961 01:15:40,875 --> 01:15:42,475 ‫یالا 962 01:15:44,125 --> 01:15:45,333 ‫وایسا، وایسا، وایسا... 963 01:15:45,333 --> 01:15:47,541 ‫هنوز به محیطش عادت نکرده 964 01:15:51,125 --> 01:15:53,250 ‫خیلی قویه، ویلیام 965 01:15:53,250 --> 01:15:55,125 ‫- موفق شدی ‫- خیلی قویه 966 01:15:55,791 --> 01:15:57,333 ‫موفق شدی 967 01:15:57,333 --> 01:15:59,208 ‫تمام اعضای بدنش کار می‌کنن 968 01:15:59,208 --> 01:16:00,808 ‫همه‌شون التیام پیدا می‌کنن 969 01:16:01,791 --> 01:16:04,583 ‫و درسته که میزان التیامش نامتعادله 970 01:16:05,083 --> 01:16:06,916 ‫ولی خارق العاده‌ست 971 01:16:14,416 --> 01:16:16,208 ‫چرا اینجا زنجیر شده؟ 972 01:16:16,208 --> 01:16:17,958 ‫برای امنیت خودش و خودم 973 01:16:17,958 --> 01:16:21,708 ‫و اینطوری تمیز کردن ‫و رسیدگی بهش راحت‌تره 974 01:16:21,708 --> 01:16:23,308 ‫و خودش عقلش قد نمیده 975 01:16:24,500 --> 01:16:26,100 ‫ولی عقل تو که قد میده 976 01:16:28,708 --> 01:16:30,308 ‫هارلندر از این قضیه خبر داره؟ 977 01:16:32,375 --> 01:16:35,083 ‫باید همه‌چی رو برای بازگشتش آماده کنیم 978 01:16:35,083 --> 01:16:37,875 ‫- آره حتماً ‫- و یه دستی به سر و روی همه‌چی بکشیم 979 01:16:40,750 --> 01:16:42,500 ‫هوشمنده؟ 980 01:16:46,375 --> 01:16:48,125 ‫ویکتور، هوشمنده یا نه؟ 981 01:17:02,625 --> 01:17:05,250 ‫حتی نمی‌تونم تصور کنم ‫دقیقاً چطوری این‌کارو انجام دادی 982 01:17:05,833 --> 01:17:07,750 ‫ولی می‌دونم چه دستاورد عظیمیه 983 01:17:10,291 --> 01:17:14,000 ‫ویکتور، برات سوال نشده 984 01:17:15,041 --> 01:17:16,916 ‫از بین تمام اعضای بدن یک انسان 985 01:17:17,833 --> 01:17:20,500 ‫روح در کدوم عضوه؟ 986 01:17:26,458 --> 01:17:28,058 ‫نه، سوال نشده 987 01:17:28,583 --> 01:17:32,541 ‫نمی‌دونم چرا ولی اون موجود ‫به‌شدت دلهره‌آوره 988 01:17:33,208 --> 01:17:36,500 ‫قناسه، مثل تصویر کسی که داره از توی ‫آینه‌ی کلبه‌ی آینه‌های شهربازی نگاهت می‌کنه 989 01:17:37,208 --> 01:17:38,808 ‫ولی زنده جلوت وایساده 990 01:17:39,291 --> 01:17:40,891 ‫با چی زنده شده؟ 991 01:18:45,333 --> 01:18:46,933 ‫درد می‌کنه؟ 992 01:18:54,500 --> 01:18:55,958 ‫برگه؟ 993 01:18:55,958 --> 01:18:57,833 ‫برای منه؟ 994 01:18:57,833 --> 01:18:59,433 ‫ممنون 995 01:19:03,041 --> 01:19:04,641 ‫خوشگله، نه؟ 996 01:19:05,875 --> 01:19:07,475 ‫برای منه؟ 997 01:19:08,583 --> 01:19:10,183 ‫من الیزابثم 998 01:19:11,625 --> 01:19:13,583 ‫می‌تونی بگی "الیزابث"؟ 999 01:19:14,291 --> 01:19:15,891 ‫الیزابث 1000 01:19:16,625 --> 01:19:19,166 ‫صدا از گلوم درمیاد 1001 01:19:19,750 --> 01:19:21,350 ‫الیزابث 1002 01:19:37,750 --> 01:19:39,350 ‫حالا دیگه میرم 1003 01:19:53,750 --> 01:19:56,958 ‫الیزا... بث 1004 01:19:58,833 --> 01:20:00,583 ‫نباید نزدیک اون موجود بشی 1005 01:20:02,666 --> 01:20:04,266 ‫"موجود"؟ 1006 01:20:05,666 --> 01:20:07,666 ‫موجود. آره 1007 01:20:08,250 --> 01:20:09,958 ‫به‌نظر من جون داره 1008 01:20:09,958 --> 01:20:13,541 ‫ولی ذره‌ای از هوشی ‫که می‌خواستم رو نداره 1009 01:20:13,541 --> 01:20:15,250 ‫شاید هوش داره ولی درکش نمی‌کنی 1010 01:20:15,250 --> 01:20:16,958 ‫یه مشکلی اون وسط بوده 1011 01:20:16,958 --> 01:20:19,458 ‫یه انسداد، یه بخیه، یه ارتباط نامیزون 1012 01:20:19,458 --> 01:20:22,041 ‫یعنی تو، ویکتور فرانکنشتاین کبیر ‫اشتباه کردی؟ 1013 01:20:22,041 --> 01:20:24,333 اون مخلوق فقط یه کلمه بلده فقط یه کلمه 1014 01:20:24,333 --> 01:20:26,375 "ویکتور، ویکتور، ویکتور، ویکتور" 1015 01:20:26,375 --> 01:20:28,958 بی‌هدف فقط تکرارش می‌کنه بی‌دلیل 1016 01:20:28,958 --> 01:20:32,041 شاید فعلاً فقط اون کلمه براش خیلی معنا داره 1017 01:20:32,041 --> 01:20:35,458 اگه در این حیات مجددش روحی که زنده‌اش کرده، ساده‌تر باشه چی؟ 1018 01:20:35,458 --> 01:20:36,708 پاک‌تر - پاک‌تر؟ - 1019 01:20:36,708 --> 01:20:39,291 پاک‌تر از یه آدم معمولی؟ 1020 01:20:43,291 --> 01:20:45,000 اگه معصوم و عاری از گناه خلق شده باشه چی؟ 1021 01:20:45,000 --> 01:20:47,958 و نفسِ خالق مستقیم در کالبدِ زخمی‌ش دمیده شده باشه 1022 01:20:47,958 --> 01:20:50,083 خدایا، الیزابث 1023 01:20:51,916 --> 01:20:54,125 اگه می‌تونستم اینو به زور باور کنم 1024 01:20:54,125 --> 01:20:58,250 شاید می‌تونستم درک کنم چرا جذب اون چیز شدی 1025 01:20:58,250 --> 01:20:59,625 درک 1026 01:21:00,625 --> 01:21:02,000 تو اون چشم‌هاش درد رو دیدم 1027 01:21:02,000 --> 01:21:04,125 و مگه درد نشونه‌ی شعور نیست؟ 1028 01:21:04,125 --> 01:21:05,916 پس درد من چی؟ 1029 01:21:05,916 --> 01:21:07,458 اون چیزایی که ازم دریغ کردی، چی؟ 1030 01:21:08,916 --> 01:21:10,500 ...اون ‌چیزی که قلبم می‌خواست 1031 01:21:11,875 --> 01:21:13,625 قلبم؟ 1032 01:21:16,333 --> 01:21:17,750 از بین همه اندام‌های بدن 1033 01:21:17,750 --> 01:21:20,333 اون عضویه که کم‌ترین شناخت رو ازش داری 1034 01:21:21,333 --> 01:21:23,708 فقط هیولاها نقش خدا رو بازی می‌کنن، بارون 1035 01:21:29,250 --> 01:21:32,000 پاک‌تر از آدم معمولی، ها؟ 1036 01:21:36,541 --> 01:21:39,500 و من به طریقی آدم بده‌ی ماجرا شدم، نه؟ 1037 01:21:40,875 --> 01:21:42,625 قلب تو پاکه؟ 1038 01:21:43,375 --> 01:21:44,916 بهت اطمینان میدم نیست 1039 01:21:45,416 --> 01:21:47,125 خودم گذاشتمش اونجا 1040 01:21:47,625 --> 01:21:48,458 برو بالا 1041 01:21:59,791 --> 01:22:00,958 بیا دوباره امتحان کنیم 1042 01:22:04,208 --> 01:22:05,291 پات رو بده من 1043 01:22:06,166 --> 01:22:07,000 پا 1044 01:22:07,666 --> 01:22:09,416 پات رو بده من 1045 01:22:10,375 --> 01:22:12,750 درد نشونه‌ی شعوره، مگه نه؟ 1046 01:22:13,333 --> 01:22:15,625 خب بیا امتحانش کنیم 1047 01:22:15,625 --> 01:22:17,458 پات رو بده من 1048 01:22:18,208 --> 01:22:19,125 پا 1049 01:22:20,083 --> 01:22:21,083 پا 1050 01:22:21,083 --> 01:22:22,958 بدو 1051 01:22:22,958 --> 01:22:24,166 بدش به من، هیولا 1052 01:22:25,208 --> 01:22:28,041 پات رو بده من 1053 01:22:30,041 --> 01:22:31,041 پا 1054 01:22:34,125 --> 01:22:35,708 ویکتور 1055 01:22:37,250 --> 01:22:38,916 ویکتور 1056 01:22:41,375 --> 01:22:43,291 ویکتور 1057 01:22:43,291 --> 01:22:46,291 ویکتور، ویکتور 1058 01:22:46,916 --> 01:22:47,958 چیه ویکتور؟ 1059 01:22:49,291 --> 01:22:51,541 بیا، بیا 1060 01:22:51,541 --> 01:22:53,916 من شکست خوردم اشتباه کردم 1061 01:22:54,666 --> 01:22:56,750 نه، شکست نخوردی، مدارکت رو دیدم - چرا، خوردم - 1062 01:22:56,750 --> 01:22:58,875 کارت بی‌نقصه - مخلوق خیلی خطرناکه - 1063 01:22:58,875 --> 01:23:00,625 هیچی نیست... ویکتور 1064 01:23:01,125 --> 01:23:03,208 صبر کنیم هارلندر بیاد با هم در موردش صحبت کنیم 1065 01:23:03,208 --> 01:23:05,541 ویلیام، یه چیزی هست باید بدونی 1066 01:23:06,333 --> 01:23:07,625 یه چیزی هست باید نشونت بدم 1067 01:23:13,541 --> 01:23:16,375 ...هر... هارلندر- زمانی که خشمگین بود کشته شد- 1068 01:23:22,708 --> 01:23:25,875 الان می‌فهمی چرا نمی‌خواستم باهات در میون بذارمش؟ 1069 01:23:26,500 --> 01:23:28,208 مخصوصاً با الیزابث 1070 01:23:31,083 --> 01:23:33,500 حالا باید چیکار کنیم؟ 1071 01:23:34,125 --> 01:23:35,041 چی؟ 1072 01:23:35,041 --> 01:23:36,750 باید چیکار کنیم؟ - باید چیکار کنیم"؟" - 1073 01:23:36,750 --> 01:23:38,541 باید الیزابث رو برگردونی وین 1074 01:23:38,541 --> 01:23:41,875 بهش بگو یه کار فوری پیش اومده و باید فوراً بری 1075 01:23:41,875 --> 01:23:43,250 هیچی بهش نگو 1076 01:23:44,541 --> 01:23:46,166 به خاطر امنیت خودش 1077 01:23:46,166 --> 01:23:47,666 باید هر چی می‌گم انجام بدی 1078 01:23:47,666 --> 01:23:50,458 زود برمی‌گردیم ولی فعلاً این بهترین کاره 1079 01:23:51,708 --> 01:23:53,750 حالا لطفاً سوار کالسکه شو 1080 01:24:06,791 --> 01:24:08,916 به نظرت عمر مخلوق چقدره؟ 1081 01:24:09,916 --> 01:24:12,666 کوتاه، خیلی کوتاه مطمئنم 1082 01:24:59,375 --> 01:25:01,125 یه حس خیلی بدی دارم 1083 01:25:05,166 --> 01:25:06,375 چی شده؟ 1084 01:25:07,666 --> 01:25:08,958 کالسکه رو برگردون 1085 01:25:10,083 --> 01:25:11,500 تو برو وین 1086 01:25:12,833 --> 01:25:15,916 کالسکه رو برگردون وگرنه می‌پرم پایین می‌خواد بکشتش 1087 01:25:25,500 --> 01:25:27,125 یه کلمه بگو 1088 01:25:27,125 --> 01:25:28,583 فقط یه کلمه دیگه، هر چی 1089 01:25:29,583 --> 01:25:30,583 یه کاری کن نجاتت بدم 1090 01:25:35,916 --> 01:25:37,791 ویکتور - اوهوم - 1091 01:25:44,875 --> 01:25:46,958 الیزابث 1092 01:26:27,500 --> 01:26:30,916 ویکتور، ویکتور 1093 01:26:36,708 --> 01:26:38,625 ویکتور 1094 01:26:39,333 --> 01:26:41,750 ویکتور 1095 01:27:31,458 --> 01:27:33,791 اما اون پایان ماجرا نبود 1096 01:27:33,791 --> 01:27:37,083 در جست‌وجوی زندگی، مرگ آفریدم 1097 01:27:43,333 --> 01:27:45,958 به نظر میاد باید دوباره با افرادم حرف بزنم 1098 01:27:50,291 --> 01:27:51,125 نگران نباش 1099 01:27:52,000 --> 01:27:52,958 به حرفم گوش میدن 1100 01:27:57,208 --> 01:27:58,583 نه نه، وایسا 1101 01:27:58,583 --> 01:28:00,375 بهش آسیب نزن من اینجام 1102 01:28:00,958 --> 01:28:02,833 منو ببر 1103 01:28:02,833 --> 01:28:04,125 زود باش، هیولا 1104 01:28:04,125 --> 01:28:07,583 هر دومون رو بکش داستان خالقت رو ثابت کن 1105 01:28:13,500 --> 01:28:18,041 خالقم... داستانش رو گفت 1106 01:28:23,875 --> 01:28:26,666 حالا من داستان خودمو میگم 1107 01:28:30,892 --> 01:28:32,676 « بخش دوم: داستان مخلوق » 1108 01:28:42,791 --> 01:28:44,250 ویکتور 1109 01:28:44,250 --> 01:28:48,500 ویکتور، ویکتور، ویکتور 1110 01:28:48,500 --> 01:28:52,708 اسمت رو صدا زدم و فهمیدم تنها موندم 1111 01:32:52,875 --> 01:32:54,291 اون چیه؟ - بزنش - 1112 01:32:54,291 --> 01:32:55,875 بزنش 1113 01:33:00,958 --> 01:33:02,333 زدیش؟ 1114 01:33:05,625 --> 01:33:06,708 کجاست؟ 1115 01:33:27,083 --> 01:33:29,000 زخم‌هام خوب شده بودن 1116 01:33:31,916 --> 01:33:35,708 ولی احساس سرما می‌کردم به‌شدت احساس سرما می‌کردم 1117 01:35:08,541 --> 01:35:10,625 می‌تونی آتیش روشن کنی؟ - باشه - 1118 01:35:10,625 --> 01:35:12,625 منم تا جایی که بشه طویله رو درست می‌کنم 1119 01:35:19,333 --> 01:35:20,875 حالت خوبه؟ پیداش کردی؟ 1120 01:35:20,875 --> 01:35:23,458 نه، همه‌جا رو گشتیم هیچ اثری ازش نبود 1121 01:35:23,458 --> 01:35:25,166 با این‌که دوبار بهش تیر زدیم 1122 01:35:25,166 --> 01:35:27,416 رد خونش یک‌ونیم کیلومتر اون‌طرف‌تر قطع شد 1123 01:35:27,416 --> 01:35:29,250 باشه، بیاین تو، بیاین 1124 01:35:29,833 --> 01:35:34,125 یه مدت دنبالش رفتیم بعد ناپدید شد. غیبش زد 1125 01:35:34,125 --> 01:35:36,208 چی بود؟ خرس بود؟ 1126 01:35:36,208 --> 01:35:39,583 نه خرس بود نه آدم تا حالا همچین چیزی ندیده بودم 1127 01:35:39,583 --> 01:35:41,041 پس روح بوده؟ 1128 01:35:41,041 --> 01:35:44,375 نه روح نبود. ازش خون اومد گوشت و استخون داشت 1129 01:35:44,375 --> 01:35:45,708 بیا، بیا اینور 1130 01:35:45,708 --> 01:35:47,208 بیشتر بگو چی دیدی 1131 01:35:47,208 --> 01:35:50,208 آناماریا، پدربزرگت رو ببر کنار شومینه 1132 01:35:50,208 --> 01:35:51,708 مطمئن شو راحته 1133 01:35:52,791 --> 01:35:54,291 بیا اینجا پدربزرگ 1134 01:35:56,375 --> 01:35:58,666 رفتیم تا قلب جنگل ولی پیداش نکردیم 1135 01:36:04,625 --> 01:36:06,083 می‌گیریمش 1136 01:36:06,083 --> 01:36:07,666 زمان می‌بره - آره - 1137 01:36:08,666 --> 01:36:10,916 آناماریا، بیا 1138 01:36:10,916 --> 01:36:12,750 بیا عزیزم بیرون بهم کمک بده 1139 01:36:23,375 --> 01:36:25,375 پیرمرد منو تحت تأثیر قرار داد 1140 01:36:29,750 --> 01:36:32,708 و چشمان نابیناش پر از حکمت و خرد بودن 1141 01:36:45,541 --> 01:36:47,625 این آدم‌ها یه صدا داشتن 1142 01:36:49,083 --> 01:36:51,000 باهاش به هم 1143 01:36:51,000 --> 01:36:54,500 از احساسات و افکارشون می‌گفتن 1144 01:36:56,166 --> 01:36:58,375 "بهش می‌گفتن "کلمه 1145 01:37:01,708 --> 01:37:02,791 دقت کن 1146 01:37:03,666 --> 01:37:04,583 این چیه؟ 1147 01:37:05,166 --> 01:37:06,166 یه پسره 1148 01:37:07,416 --> 01:37:09,208 دوباره بگو - یه پسره - 1149 01:37:10,208 --> 01:37:11,416 خیلی خوبه دخترم 1150 01:37:12,916 --> 01:37:13,958 و این یکی؟ 1151 01:37:13,958 --> 01:37:16,000 یه... یه چشم 1152 01:37:16,791 --> 01:37:18,708 دوباره بگو - یه چشم - 1153 01:37:18,708 --> 01:37:21,625 آفرین، عالی بود دخترم 1154 01:37:21,625 --> 01:37:23,875 چشم - و این یکی؟ - 1155 01:37:23,875 --> 01:37:24,916 دست 1156 01:37:24,916 --> 01:37:26,875 خیلی خوب - دست - 1157 01:37:27,791 --> 01:37:28,791 یه دستی به ما بده 1158 01:37:28,791 --> 01:37:31,250 یه طناب ببند دور اون بزرگه که اون پشته 1159 01:37:31,250 --> 01:37:33,708 دلم می‌خواست عضوی از این خانواده باشم 1160 01:37:34,333 --> 01:37:36,458 تا زمستون نشده، هیزم بیشتری لازم داریم 1161 01:37:36,458 --> 01:37:38,000 چند بار باید بریم 1162 01:37:38,625 --> 01:37:40,916 می‌خواستم بهشون کمک کنم 1163 01:37:40,916 --> 01:37:42,958 برای ساخت باید تنه‌های بزرگ‌تر ببریم 1164 01:37:42,958 --> 01:37:43,916 باشه 1165 01:37:43,916 --> 01:37:46,750 چه کاری می‌تونستم براشون انجام بدم؟ 1166 01:37:52,291 --> 01:37:55,333 !آناماریا! پدر 1167 01:37:55,333 --> 01:37:57,458 !بیاین! بیاین ببینین 1168 01:37:58,458 --> 01:38:01,166 !نگاه کن آناماریا 1169 01:38:01,166 --> 01:38:02,875 !ببین، بازم هست! نگاه کن 1170 01:38:05,083 --> 01:38:06,625 کی ممکنه این کارو کرده باشه؟ 1171 01:38:09,875 --> 01:38:11,666 روح جنگل 1172 01:38:13,291 --> 01:38:14,541 باید ازش تشکر کنیم 1173 01:38:16,291 --> 01:38:17,416 ممنون 1174 01:38:17,416 --> 01:38:20,208 :بگو "ممنون، روح جنگل" 1175 01:38:20,208 --> 01:38:23,083 ممنون. ممنون، روح جنگل 1176 01:38:23,083 --> 01:38:24,666 ممنون 1177 01:38:25,375 --> 01:38:26,833 بیا، این‌طرف رو نگاه کن 1178 01:38:33,500 --> 01:38:34,541 ممنون 1179 01:38:36,625 --> 01:38:40,125 از اون به بعد شدم نگهبان نامرئی‌شون 1180 01:38:40,666 --> 01:38:43,125 روح جنگل 1181 01:38:44,041 --> 01:38:49,166 و گاهی اونا هم یه لطف کوچیک در حقم می‌کردن 1182 01:38:50,333 --> 01:38:52,541 لباس، نون 1183 01:38:54,750 --> 01:38:56,791 ،و برای یه لحظه 1184 01:38:57,375 --> 01:39:00,416 ،یه لحظه خیلی خیلی کوتاه 1185 01:39:01,208 --> 01:39:03,541 من و دنیا در صلح بودیم 1186 01:39:11,208 --> 01:39:13,333 بجنبین، بجنبین 1187 01:39:13,333 --> 01:39:14,250 برو تو، آره 1188 01:39:14,250 --> 01:39:16,000 در رو حتما ببند 1189 01:39:16,000 --> 01:39:17,750 کی ممکنه این کارو کرده باشه؟ 1190 01:39:17,750 --> 01:39:19,791 روح جنگل، نه؟ 1191 01:39:20,916 --> 01:39:21,916 خودم انجامش میدم 1192 01:39:24,083 --> 01:39:28,875 و در پایان » جوان مغرور هیچ‌وقت نتوانست 1193 01:39:28,875 --> 01:39:32,166 دست گمشده‌اش را پیدا کند 1194 01:39:32,166 --> 01:39:36,416 دستش به سنگ تبدیل شد و بختش رفت 1195 01:39:36,416 --> 01:39:40,000 « و غرورش را همراه با زمینش از دست داد 1196 01:39:46,083 --> 01:39:48,291 خیلی خوب بود عزیزم 1197 01:39:48,291 --> 01:39:51,208 خیلی قشنگ خوندی حالا این یکی رو امتحان کن 1198 01:40:01,208 --> 01:40:02,333 گرگ‌ 1199 01:40:47,708 --> 01:40:48,875 ...یه فکر 1200 01:40:49,833 --> 01:40:52,125 یه احساس برام آشکار شد 1201 01:40:54,916 --> 01:40:57,333 شکارچی از گرگ متنفر نبود 1202 01:40:58,333 --> 01:41:00,708 گرگ هم از گوسفند متنفر نبود 1203 01:41:06,416 --> 01:41:09,416 ولی خشونت بینشون اجتناب‌ناپذیر بود 1204 01:41:10,333 --> 01:41:15,541 با خودم گفتم شاید این طبیعت دنیاست 1205 01:41:16,666 --> 01:41:19,916 فقط چون همونی که هستی 1206 01:41:21,125 --> 01:41:23,291 شکارت می‌کنه و تو رو می‌کشه 1207 01:41:26,083 --> 01:41:28,416 تا آخر ماه گوسفندا رو می‌فروشیم پدر 1208 01:41:29,250 --> 01:41:31,916 بعد من تو، آلما و آناماریا رو می‌برم شهر 1209 01:41:32,708 --> 01:41:33,958 می‌ریم کوه 1210 01:41:33,958 --> 01:41:36,083 گرگ‌ها رو شکار می‌کنیم و آخر زمستون برمی‌گردیم 1211 01:41:36,083 --> 01:41:41,125 هر زمستون اینجا تنها دعا می‌کنم و امسال هم فرقی نداره 1212 01:41:41,125 --> 01:41:43,833 خواهش می‌کنم پدر منطقی باش 1213 01:41:43,833 --> 01:41:47,333 شما کار خودتون رو بکنین منم کار خودم رو می‌کنم 1214 01:41:51,166 --> 01:41:52,625 پیر لجوج 1215 01:41:55,250 --> 01:41:57,625 الان فقط من و توییم، روح جنگل 1216 01:41:58,500 --> 01:42:00,000 فقط من و تو 1217 01:42:00,583 --> 01:42:05,291 تو ذهنم هزار جور فکر کرده بودم که 1218 01:42:05,291 --> 01:42:07,958 چطور خودم رو به پیرمرد نشون بدم 1219 01:42:09,625 --> 01:42:11,500 آیا ازم می‌ترسید؟ 1220 01:42:12,416 --> 01:42:13,583 ازم استقبالم می‌کرد؟ 1221 01:42:15,041 --> 01:42:16,250 دست رد به سینه‌ام می‌زد؟ 1222 01:42:23,750 --> 01:42:24,583 کی اونجاست؟ 1223 01:42:30,916 --> 01:42:35,041 با یه قدم، وارد دنیایی شدم که فقط از دور دیده بودم 1224 01:42:36,375 --> 01:42:38,916 دنیایی که فقط از دور دیده بودم 1225 01:42:41,208 --> 01:42:42,916 لطفاً بگو کی هستی؟ 1226 01:42:43,541 --> 01:42:44,541 جواب بده 1227 01:42:45,916 --> 01:42:46,791 بهم بگو 1228 01:42:47,416 --> 01:42:48,916 چرا اینجایی؟ 1229 01:42:51,250 --> 01:42:52,375 سفر 1230 01:42:52,875 --> 01:42:54,583 خوش اومدی، مسافر عزیز 1231 01:42:55,125 --> 01:43:01,500 اگه ازت بخوام یه صندلی بیاری فکر نکن از همراهیت ناراحتم 1232 01:43:01,500 --> 01:43:06,333 من... من میزبان خوبی نیستم 1233 01:43:06,333 --> 01:43:07,250 آره 1234 01:43:07,250 --> 01:43:10,833 چشم‌هام از کار افتادن 1235 01:43:11,791 --> 01:43:16,750 ولی رو میز نون و شراب هست 1236 01:43:16,750 --> 01:43:17,875 بردار بخور 1237 01:43:20,083 --> 01:43:21,541 شر...اب؟ 1238 01:43:22,875 --> 01:43:24,333 زبونت 1239 01:43:25,000 --> 01:43:28,333 مشکل حرف‌زدن داری 1240 01:43:28,916 --> 01:43:31,000 اهل این اطراف نیستی؟ 1241 01:43:36,791 --> 01:43:37,666 می‌ترسی؟ 1242 01:43:39,625 --> 01:43:40,875 لازم نیست بترسی 1243 01:43:45,875 --> 01:43:47,500 از چی می‌ترسی؟ 1244 01:43:48,250 --> 01:43:50,208 از همه‌چی - ...دستات - 1245 01:43:50,791 --> 01:43:53,250 دستات یخ زدن 1246 01:43:53,791 --> 01:43:57,541 و زخمی شدی، نه؟ 1247 01:43:57,541 --> 01:43:58,625 زخمی؟ 1248 01:43:58,625 --> 01:44:05,500 آره، دست و صورتت پر از جای زخمه 1249 01:44:05,500 --> 01:44:07,041 و یونیفورم تـنـته 1250 01:44:07,041 --> 01:44:08,875 تو جنگ زخمی شدی؟ 1251 01:44:12,125 --> 01:44:13,208 ...تو پنهون شده بودی 1252 01:44:14,083 --> 01:44:16,500 توی چرخ‌دنده‌های آسیاب، درسته؟ 1253 01:44:21,083 --> 01:44:24,333 آره، آره، روح جنگل 1254 01:44:24,333 --> 01:44:26,041 آره 1255 01:44:26,041 --> 01:44:28,500 نمی‌تونم قیافه‌ت رو ببینم 1256 01:44:29,333 --> 01:44:31,750 ولی یه چیزی تو صداته 1257 01:44:31,750 --> 01:44:35,625 که نشون میده مهربون و خیرخواهی 1258 01:44:36,250 --> 01:44:38,041 مهربون؟- آره- 1259 01:44:39,625 --> 01:44:41,708 بمون پیشم 1260 01:44:43,041 --> 01:44:45,625 با من در غذا و آتش سهیم شو 1261 01:44:46,125 --> 01:44:50,083 خوشحال میشم همین ناچیز رو باهات تقسیم کنم 1262 01:44:50,083 --> 01:44:53,666 و با همراهیت کلی بهم کمک می‌کنی 1263 01:44:54,333 --> 01:44:57,458 و تو... تو می‌تونی برام کتاب بخونی 1264 01:44:57,958 --> 01:44:59,375 بخونم؟- آره- 1265 01:45:00,125 --> 01:45:05,875 .اینجا رو خونه‌ت بدون و من رو دوستت 1266 01:45:07,500 --> 01:45:08,791 دوست 1267 01:45:13,750 --> 01:45:14,958 دوست 1268 01:45:23,333 --> 01:45:24,541 دوستیم 1269 01:45:25,583 --> 01:45:29,625 و همون موقع بود که اولین داستانم رو خوندم 1270 01:45:30,625 --> 01:45:33,166 و اون "اولین داستان" بود 1271 01:45:34,375 --> 01:45:39,333 از مردی به نام آدم و زنی به نام حوا 1272 01:45:40,208 --> 01:45:43,583 ...از روزگارشون در بهشت خوندم و 1273 01:45:44,458 --> 01:45:47,666 ...از برپایی شهرهای رقیب 1274 01:45:48,166 --> 01:45:49,916 ...و فروپاشی برج 1275 01:45:50,416 --> 01:45:52,833 و خشم خدا 1276 01:45:52,833 --> 01:45:57,833 از مردانی خوندم که با اژدها جنگیدن 1277 01:45:57,833 --> 01:46:00,500 و مردانی که همه‌چیزشون رو از دست دادن 1278 01:46:01,375 --> 01:46:03,041 و زمان گذشت 1279 01:46:03,625 --> 01:46:06,875 و با برگان پاییز فرو ریخت 1280 01:46:18,541 --> 01:46:21,666 تا حالا برف ندیدی، دوست من؟ 1281 01:46:23,333 --> 01:46:27,083 دنیا رو تمیز و تازه می‌کنه 1282 01:46:33,000 --> 01:46:37,833 اسم من" اوزیماندیاسه، شاه شاهان 1283 01:46:38,333 --> 01:46:41,666 به کارهایم بنگر، ای قدرتمند و نومید شو 1284 01:46:42,958 --> 01:46:45,208 ...هیچی باقی نمونده 1285 01:46:45,750 --> 01:46:50,166 اطراف اون ویرانه‌ی عظیم که شن‌هایش تا بی‌نهایت ادامه دارند 1286 01:46:50,166 --> 01:46:53,875 تنها و هموار، شن‌های بی‌پایان تا دوردست 1287 01:46:55,375 --> 01:46:58,458 "اسم من اوزیماندیاسه 1288 01:47:05,208 --> 01:47:07,541 تو دنیا کتاب‌های دیگه‌ای هم هست؟ 1289 01:47:09,750 --> 01:47:11,625 مطمئنم چندتای دیگه‌ای هم هست 1290 01:47:12,375 --> 01:47:13,791 البته نه اینجا 1291 01:47:15,833 --> 01:47:19,333 آخرین کتاب سمت چپ رو بردارش 1292 01:47:19,333 --> 01:47:21,458 هنوز نرسیدیم بهش 1293 01:47:21,458 --> 01:47:24,291 بهشت گمشده" از میلتون" 1294 01:47:24,291 --> 01:47:27,208 در اون، آدم از خدا سوال داره 1295 01:47:27,958 --> 01:47:30,333 خود خدا هم سوال داره 1296 01:47:31,041 --> 01:47:35,750 فکر کنم دنبال جواب بود برای همین پسرش رو فرستاد 1297 01:47:36,333 --> 01:47:38,791 مرگ براش جذاب بود 1298 01:47:39,416 --> 01:47:40,291 رنج 1299 01:47:41,458 --> 01:47:44,416 می‌خوام بدونم کی‌ام 1300 01:47:45,166 --> 01:47:46,916 از کجا اومدم؟ 1301 01:47:47,458 --> 01:47:52,750 خدا حافظه‌ت رو ازت گرفت همون‌طور که کاش حافظه‌ی منو هم می‌گرفت 1302 01:47:54,208 --> 01:47:57,500 سال‌ها پیش، جون یه مرد رو گرفتم 1303 01:47:58,166 --> 01:47:59,083 یه مرد خوب 1304 01:47:59,625 --> 01:48:02,041 و از اون موقع دارم تاوانش رو میدم 1305 01:48:04,333 --> 01:48:05,208 ببخش 1306 01:48:06,125 --> 01:48:06,958 فراموش کن 1307 01:48:07,666 --> 01:48:09,583 سنجه‌ی حقیقیِ خرد همینه 1308 01:48:10,791 --> 01:48:13,000 که بدونی آسیب دیدی 1309 01:48:13,000 --> 01:48:15,250 بدونی کی بهت آسیب زده 1310 01:48:15,250 --> 01:48:18,125 و تصمیم بگیری همه‌چیز رو رها کنی 1311 01:48:19,208 --> 01:48:23,250 ولی من نمی‌تونم چیزی که به یاد ندارم رو فراموش کنم 1312 01:48:23,250 --> 01:48:24,666 هیچی یادت نمیاد؟ 1313 01:48:30,125 --> 01:48:32,833 ...توی خواب‌هام 1314 01:48:35,625 --> 01:48:38,875 خاطراتی رو می‌بینم 1315 01:48:42,208 --> 01:48:43,750 مردان مختلف 1316 01:48:46,208 --> 01:48:48,791 همه‌شون... تیکه‌تیکه 1317 01:48:56,000 --> 01:48:57,000 ...من 1318 01:48:59,333 --> 01:49:03,083 آتش رو یادمه... و آب 1319 01:49:06,250 --> 01:49:08,166 و شن زیر پام 1320 01:49:15,333 --> 01:49:16,583 و یه کلمه 1321 01:49:19,250 --> 01:49:20,750 تنها یه کلمه‌ 1322 01:49:23,208 --> 01:49:24,500 چی بود؟ 1323 01:49:27,291 --> 01:49:28,291 ویکتور 1324 01:49:29,583 --> 01:49:30,750 برو سمتش 1325 01:49:31,791 --> 01:49:32,916 سمتِ اون کلمه 1326 01:50:09,750 --> 01:50:11,791 ...و بعد کشف کردم 1327 01:50:12,708 --> 01:50:14,916 وحشتناکیِ حقیقت رو 1328 01:50:20,708 --> 01:50:23,875 فهمیدم که هیچی نیستم 1329 01:50:25,166 --> 01:50:26,375 یه بدبخت 1330 01:50:27,083 --> 01:50:28,375 یه لکه 1331 01:50:28,916 --> 01:50:32,041 حتی از جنس آدمیزاد هم نبودم 1332 01:50:35,250 --> 01:50:37,041 این درد از ذهنم جدا نمی‌شد 1333 01:50:39,750 --> 01:50:41,458 هیچ‌وقت ولم نکرد 1334 01:51:24,875 --> 01:51:26,458 ...بعد دیدمش 1335 01:51:28,083 --> 01:51:29,458 اسمت رو 1336 01:51:30,208 --> 01:51:33,791 ویکتور فرانکنشتاین 1337 01:51:33,791 --> 01:51:35,750 و جایی که می‌تونستم پیدات کنم 1338 01:51:57,000 --> 01:51:58,250 نه 1339 01:51:59,500 --> 01:52:01,250 نه 1340 01:53:10,291 --> 01:53:11,791 برگشتی 1341 01:53:11,791 --> 01:53:14,083 فهمیدم چی‌ام 1342 01:53:18,291 --> 01:53:20,708 از چی ساخته شدم 1343 01:53:23,416 --> 01:53:28,041 من... فرزند مُرده‌خانه‌ام 1344 01:53:31,333 --> 01:53:32,666 یه لاشه 1345 01:53:33,916 --> 01:53:37,208 وصله‌پینه‌شده از زباله و اجسادِ دور ریخته‌شده 1346 01:53:43,916 --> 01:53:45,125 یه هیولا 1347 01:53:46,708 --> 01:53:49,000 می‌دونم تو چی هستی 1348 01:53:51,208 --> 01:53:52,333 یه مرد خوب 1349 01:53:53,208 --> 01:53:57,708 و... تو دوستم هستی 1350 01:54:07,458 --> 01:54:08,625 دوست؟ 1351 01:54:10,583 --> 01:54:11,750 دوست 1352 01:54:14,833 --> 01:54:16,125 اون چیه؟ 1353 01:54:17,791 --> 01:54:19,666 اون... اون موجود توی جنگله؟ 1354 01:54:20,916 --> 01:54:22,208 باهاش چی کار کردی؟ 1355 01:54:24,333 --> 01:54:25,291 تکون نخور 1356 01:54:36,583 --> 01:54:38,916 زود باش. دوباره پر کن بکشیدش 1357 01:55:53,000 --> 01:55:55,041 دوباره سکوت حاکم شد 1358 01:55:56,333 --> 01:56:01,458 و بعد... زندگی بی‌رحم بازگشت 1359 01:56:16,875 --> 01:56:18,791 ...اینکه چند وقته مُرده بودم رو 1360 01:56:19,375 --> 01:56:20,666 نمی‌دونم 1361 01:56:21,375 --> 01:56:23,666 ولی دیدم زخم‌هام التیام پیدا کردن 1362 01:56:24,750 --> 01:56:28,375 هوای سرد زمستون قفسه سینه‌م رو می‌سوزوند 1363 01:56:36,500 --> 01:56:39,625 تنها‌تر از همیشه بودم 1364 01:56:40,625 --> 01:56:43,894 چون برای هر انسانی فقط یه درمان هست 1365 01:56:43,894 --> 01:56:45,458 برای همه‌ی دردهاش 1366 01:56:46,541 --> 01:56:51,166 مرگ، موهبتی که اون رو هم ازم دریغ کردی 1367 01:56:52,041 --> 01:56:54,166 حسادت در وجودم جوشید 1368 01:56:55,083 --> 01:56:58,083 و تصمیم گرفتم یه لطف از تو بخوام 1369 01:56:59,333 --> 01:57:01,041 از تو، خالقم 1370 01:57:02,375 --> 01:57:06,833 ازت... یه همدم می‌خوام 1371 01:57:33,541 --> 01:57:35,125 باید بلند شی 1372 01:57:36,291 --> 01:57:37,916 آره، حتماً، حتماً 1373 01:57:37,916 --> 01:57:40,708 مراسم عروسی زود شروع میشه می‌خوام کنارم باشی 1374 01:57:41,416 --> 01:57:42,708 باورش سخته 1375 01:57:43,750 --> 01:57:45,750 ...اگه به خاطر مهربونیِ تو نبود 1376 01:58:00,833 --> 01:58:03,208 با چند تا از مهمون‌ها در مورد تحقیقات حرف زدم 1377 01:58:04,125 --> 01:58:05,208 در مورد انفجار 1378 01:58:07,000 --> 01:58:09,166 بیشترشون قبول دارن همون بوده 1379 01:58:11,458 --> 01:58:13,458 و اون "همون" چی بود ویلیام؟ 1380 01:58:14,875 --> 01:58:15,958 چیزی که گذشته، ویکتور 1381 01:58:17,625 --> 01:58:19,333 یه حادثه‌ی وحشتناک 1382 01:58:26,291 --> 01:58:28,083 می‌خوام عمارت رو بفروشم 1383 01:58:31,500 --> 01:58:33,541 ما فقط همدیگه رو داریم 1384 01:58:49,250 --> 01:58:51,250 می‌خوام گل‌برگ‌ها رو همه‌جا بپاشی 1385 01:58:51,250 --> 01:58:52,666 همه‌جا بپاششون 1386 01:58:53,666 --> 01:58:54,583 هوم 1387 01:58:55,208 --> 01:58:57,083 برو بالا، یه کم دیگه هم بریز 1388 01:59:06,375 --> 01:59:09,833 می‌دونم دیدن عروس قبل مراسم بدشانسی میاره 1389 01:59:10,458 --> 01:59:11,750 فقط برای داماد 1390 01:59:13,416 --> 01:59:15,000 آره درسته، نه برای من 1391 01:59:17,166 --> 01:59:18,375 سلام الیزابث 1392 01:59:21,291 --> 01:59:24,791 تا حالا خیلی کم حس پشیمونی داشتم ...و حالا فقط همون حس رو دارم، من 1393 01:59:25,500 --> 01:59:29,750 مدت‌ها مبتلا به یه تب شده بودم ولی حالا از بین رفته 1394 01:59:29,750 --> 01:59:31,750 و حالا تو رو همون‌جور که باید، می‌بینم 1395 01:59:33,458 --> 01:59:37,708 ،هرچند فایده‌ای نداره ولی برای تو و برادر کوچیکم 1396 01:59:37,708 --> 01:59:40,416 که از جونم بیشتر دوستش دارم بهترین‌ها رو می‌خوام 1397 01:59:43,166 --> 01:59:45,125 تو شاید دوست داری اینو باور کنی 1398 01:59:49,166 --> 01:59:51,041 ولی حتی شنیدنش برام عذابه 1399 01:59:55,208 --> 01:59:57,916 تو روز عروسیم فقط یه چیز ازت می‌خوام 1400 01:59:59,166 --> 02:00:00,375 دیگه دروغ نگو 1401 02:00:01,791 --> 02:00:04,083 من... می‌خوام بهت بگم - از اتاقم برو بیرون- 1402 02:00:04,083 --> 02:00:05,875 الیزابث- برو بیرون- 1403 02:01:00,083 --> 02:01:01,875 بیا بیرون از سایه‌ها 1404 02:01:03,166 --> 02:01:04,458 اگه اینجایی 1405 02:01:21,916 --> 02:01:23,166 اومدی ازم تشکر کنی؟ 1406 02:01:23,750 --> 02:01:27,291 زنده موندی و باهوش بودی که تونستی منو پیدا کنی 1407 02:01:29,291 --> 02:01:30,791 خوب ساختمت 1408 02:01:30,791 --> 02:01:37,458 می‌خوام برام یه همدم بسازی 1409 02:01:38,166 --> 02:01:40,291 یکی مثل خودم 1410 02:01:40,291 --> 02:01:42,416 یه... یه همدم؟ 1411 02:01:48,041 --> 02:01:49,041 !که اینطور 1412 02:01:53,333 --> 02:01:54,666 یه هیولای دیگه 1413 02:01:55,333 --> 02:01:56,333 آره 1414 02:01:57,208 --> 02:01:59,375 می‌تونیم با هم هیولا باشیم 1415 02:02:02,583 --> 02:02:07,125 به چه قیمتی عقل رو دوباره به ‌دستم آوردم 1416 02:02:07,125 --> 02:02:11,583 و تو اینجایی... جنونی که دوباره صدام می‌زنه 1417 02:02:11,583 --> 02:02:13,625 ...من نه می‌تونم بمیرم 1418 02:02:17,250 --> 02:02:19,291 ...و نه می‌تونم تک و تنها 1419 02:02:21,916 --> 02:02:22,916 زندگی کنم 1420 02:02:24,166 --> 02:02:26,708 با تو چـیـزی واقعاً وحشتناک خلق کردم 1421 02:02:28,083 --> 02:02:29,958 "نه "چیزی 1422 02:02:30,875 --> 02:02:32,666 "کسی" 1423 02:02:33,666 --> 02:02:36,833 تو یه "کسی" ساختی 1424 02:02:37,625 --> 02:02:38,541 منو 1425 02:02:39,458 --> 02:02:42,250 ،هر چی که باشم، خالقِ من ...فکر می‌کنم 1426 02:02:43,166 --> 02:02:44,416 احساس می‌کنم 1427 02:02:45,875 --> 02:02:47,583 یه خواسته بیشتر ندارم 1428 02:02:48,458 --> 02:02:52,541 یکی مثل خودم بساز 1429 02:02:54,291 --> 02:02:55,416 بعدش چی؟ 1430 02:02:56,500 --> 02:02:58,208 تکثیر 1431 02:03:00,000 --> 02:03:01,625 زاد و ولد 1432 02:03:02,583 --> 02:03:03,708 ...هوم 1433 02:03:06,458 --> 02:03:07,625 یه خونه؟ 1434 02:03:08,541 --> 02:03:09,958 یه قبر؟ 1435 02:03:11,541 --> 02:03:15,333 مرگی که مرگ می‌زاید و مرگ 1436 02:03:15,333 --> 02:03:17,666 نسلی از شیاطین که روی زمین تکثیر می‌شن 1437 02:03:17,666 --> 02:03:19,625 زشتی‌ای که به حیاتِ خودش ادامه میده 1438 02:03:20,416 --> 02:03:24,000 تو منو زشت می‌بینی ولی من برای خودم فقط هـسـتـم 1439 02:03:24,000 --> 02:03:25,166 گم شو 1440 02:03:27,625 --> 02:03:33,833 دیگه هیچ‌وقت چیزی پلید و ناقص مثل تو نمی‌سازم 1441 02:03:38,291 --> 02:03:44,333 پس هنوزم همه‌چیز وابسته به اراده‌ی توئه، ویکتور 1442 02:03:45,083 --> 02:03:46,083 آره؟ 1443 02:03:47,083 --> 02:03:52,416 اون اراده‌ی وحشتناکی که منو به دنیا آورد حالا منو محکوم می‌کنه؟ 1444 02:03:53,708 --> 02:03:58,333 معجزه این نیست که من حرف می‌زنم معجزه اینه که تو اصلاً گوش بدی 1445 02:04:02,083 --> 02:04:07,416 اگه نمی‌خوای دوستم داشته باشی پس من توی خشم غرق می‌شم 1446 02:04:07,416 --> 02:04:08,958 و خشم من بی‌انتهاست 1447 02:04:15,208 --> 02:04:16,583 برین کنار 1448 02:04:16,583 --> 02:04:17,500 ویکتور 1449 02:04:18,875 --> 02:04:19,916 چی شده؟ 1450 02:04:38,666 --> 02:04:39,708 ...تو 1451 02:04:44,625 --> 02:04:45,500 ...تو 1452 02:04:46,666 --> 02:04:47,958 خودتی 1453 02:04:52,875 --> 02:04:55,000 الیزابث، ازش دور شو 1454 02:04:55,708 --> 02:04:56,625 نه 1455 02:05:10,666 --> 02:05:13,500 !بهش حمله کرد! بهش حمله کرد 1456 02:05:33,291 --> 02:05:34,833 منو هم با خودت ببر 1457 02:05:48,833 --> 02:05:50,583 خدای من 1458 02:06:16,208 --> 02:06:18,583 نه، بذار... می‌تونم نجاتت بدم 1459 02:06:18,583 --> 02:06:19,666 می‌تونم نجاتت بدم 1460 02:06:20,333 --> 02:06:21,333 از چی؟ 1461 02:06:22,416 --> 02:06:23,541 از خودت؟ 1462 02:06:25,333 --> 02:06:26,791 ازت می‌ترسم، ویکتور 1463 02:06:26,791 --> 02:06:28,000 ...نه، نه 1464 02:06:28,000 --> 02:06:29,291 همیشه می‌ترسیدم 1465 02:06:29,958 --> 02:06:32,416 ...همه‌ی جنون و ویرانی 1466 02:06:33,583 --> 02:06:37,166 ...همون آتشی که همه‌چیز رو بلعید 1467 02:06:39,083 --> 02:06:40,458 همش از تو شروع شد 1468 02:06:46,458 --> 02:06:48,291 تو هیولایی 1469 02:07:21,041 --> 02:07:23,250 جای من هیچ‌وقت در این دنیا نبود 1470 02:07:25,125 --> 02:07:27,250 به دنبال و آرزوی چیزی بودم که 1471 02:07:27,250 --> 02:07:29,458 حتی نمی‌تونستم اسمش رو به زبون بیارم 1472 02:07:31,583 --> 02:07:33,458 ولی در تو پیداش کردم 1473 02:07:36,750 --> 02:07:39,208 ...گم‌گشتگی و پیدا شدن 1474 02:07:40,208 --> 02:07:42,208 مدار عمرِ عشقه 1475 02:07:44,208 --> 02:07:48,125 و در همین کوتاهیِ اندوهبارش 1476 02:07:52,208 --> 02:07:53,875 ابدی شد 1477 02:07:57,833 --> 02:08:00,875 ...بذار چنین باشه آهسته محو بشم 1478 02:08:03,291 --> 02:08:06,790 ولی نگاهت هنوز به من دوخته شده باشه 1479 02:08:48,208 --> 02:08:51,291 اون رفته و منم دلم می‌خواد دنبالش برم 1480 02:08:56,125 --> 02:08:58,250 تو به من یه زندگی ناخواسته دادی 1481 02:08:59,583 --> 02:09:01,416 منم همون رو بهت برمی‌گردونم 1482 02:09:02,208 --> 02:09:04,125 فکر کردی من هیولام 1483 02:09:04,958 --> 02:09:06,583 حالا نوبت منه جبران کنم 1484 02:09:12,375 --> 02:09:15,166 بکش منو همین الان بکش 1485 02:09:16,166 --> 02:09:18,166 کاری می‌کنم خونت بریزه 1486 02:09:19,000 --> 02:09:21,125 کاری می‌کنم حقیر بشی 1487 02:09:21,875 --> 02:09:23,541 شاید خالق من باشی 1488 02:09:24,125 --> 02:09:27,708 ولی از امروز به بعد، من ارباب تو خواهم بود 1489 02:10:08,041 --> 02:10:12,125 منو تا او‌نور جنگل‌ها تعقیب کردی 1490 02:10:12,958 --> 02:10:14,833 از کوه‌ها گذشتی 1491 02:10:15,541 --> 02:10:17,958 از افق‌های یخ‌زده 1492 02:10:19,083 --> 02:10:22,000 تا اینکه هیچی باقی نموند 1493 02:10:22,583 --> 02:10:25,625 فقط من و تو بودیم 1494 02:10:45,958 --> 02:10:47,041 فشنگ لازم دارم 1495 02:10:50,291 --> 02:10:51,791 این رو تیز کن 1496 02:10:51,791 --> 02:10:54,166 سه تا قوطی شیر غلیظ، یه کم هیزم 1497 02:10:56,041 --> 02:10:57,583 و شش دینامیت 1498 02:10:57,583 --> 02:10:58,625 شش‌تا؟ 1499 02:10:59,375 --> 02:11:00,625 مگه داری چی شکار می‌کنی؟ 1500 02:11:02,250 --> 02:11:03,500 یه شکارِ بزرگ 1501 02:12:11,500 --> 02:12:13,458 نه، نه، نه 1502 02:12:22,333 --> 02:12:24,125 ویکتور 1503 02:12:24,125 --> 02:12:26,583 فقط وقتی به حرفم گوش میدی که بهت صدمه بزنم 1504 02:12:41,333 --> 02:12:44,958 این... تو به این ایمان داری 1505 02:12:44,958 --> 02:12:47,250 فکر می‌کنی این منو نابود می‌کنه 1506 02:12:51,708 --> 02:12:55,083 روشنش کن و امیدوار باش کار کنه ،ولی اگه نکنه 1507 02:12:55,083 --> 02:12:57,166 دوباره میام سراغت 1508 02:12:57,791 --> 02:12:59,125 روشنش کن 1509 02:13:06,708 --> 02:13:10,041 حالا... بدو 1510 02:13:47,125 --> 02:13:49,615 اینطور شد که اونجا افتاده بودی 1511 02:13:49,615 --> 02:13:52,666 شکسته و رهاشده 1512 02:13:53,750 --> 02:13:55,125 ...و من 1513 02:13:56,458 --> 02:13:58,250 دوباره زنده بودم 1514 02:14:03,041 --> 02:14:07,958 حس می‌کردم گوشت سوخته‌م داره دوباره رشد می‌کنه 1515 02:14:08,791 --> 02:14:12,666 صدای ترک خوردن استخون‌هام که دوباره داشتن جا می‌افتادن 1516 02:14:13,916 --> 02:14:20,250 زمزمه‌ی خونم که توی قلب بی‌قرارم جریان داشت 1517 02:14:21,375 --> 02:14:24,333 و باز هم هیچ رحمی در کار نبود 1518 02:14:25,833 --> 02:14:28,291 یه راه بیشتر نداشتم 1519 02:14:40,458 --> 02:14:42,291 و حالا به اینجا رسیدیم 1520 02:14:44,625 --> 02:14:46,541 خسته و فرسوده 1521 02:14:49,333 --> 02:14:52,666 دیگه چیزی برای دادن یا گرفتن نمونده 1522 02:14:53,208 --> 02:14:54,625 ...خون بیرون چادر 1523 02:14:55,125 --> 02:14:56,166 مال منه 1524 02:14:57,333 --> 02:14:58,791 همش مال منه 1525 02:15:00,000 --> 02:15:01,291 خونریزی می‌کنم 1526 02:15:02,833 --> 02:15:04,125 درد می‌کشم 1527 02:15:04,875 --> 02:15:06,000 رنج می‌برم 1528 02:15:09,125 --> 02:15:11,958 می‌بینی؟ هیچ‌وقت تمومی نداره 1529 02:15:31,916 --> 02:15:33,458 متاسفم 1530 02:15:39,958 --> 02:15:42,000 پشیمونی وجودمو فرا گرفته 1531 02:15:44,125 --> 02:15:46,666 و حالا به زندگیم همون‌طور نگاه می‌کنم که بود 1532 02:15:49,166 --> 02:15:51,583 حالا برو، خالقم 1533 02:15:54,416 --> 02:15:56,000 محو شو 1534 02:15:58,708 --> 02:16:01,375 همه‌چیز فقط مثل یه لحظه‌ی کوتاه می‌مونه 1535 02:16:02,291 --> 02:16:06,000 ...تولدم، اندوهم 1536 02:16:06,916 --> 02:16:08,375 ...و از دست دادن تو 1537 02:16:10,958 --> 02:16:13,208 ...نه مجازات میشم 1538 02:16:14,666 --> 02:16:16,416 نه بخشیده 1539 02:16:20,833 --> 02:16:22,166 اون امیدی که داشتم 1540 02:16:23,208 --> 02:16:24,750 اون خشم 1541 02:16:26,541 --> 02:16:27,916 همش هیچ‌ـه 1542 02:16:31,208 --> 02:16:35,666 موجی که منو اینجا آورد الان اومده تا تو رو ببره 1543 02:16:38,166 --> 02:16:39,500 و منو جا می‌ذاره 1544 02:16:47,791 --> 02:16:49,250 منو ببخش 1545 02:16:51,250 --> 02:16:52,708 پسرم 1546 02:17:00,750 --> 02:17:05,416 و اگه هنوز در دلت رحـمـی مونده خودت رو با بخشیدن دوباره زنده کن 1547 02:17:06,041 --> 02:17:10,416 ،اگه مرگ قراره نیست بیاد پس اینو در نظر بگیر، پسرم 1548 02:17:11,083 --> 02:17:12,791 ،تا وقتی زنده‌ای 1549 02:17:13,666 --> 02:17:16,458 غیر از زندگی‌کردن چه راهی داری؟ 1550 02:17:23,875 --> 02:17:24,958 زندگی کن 1551 02:17:26,625 --> 02:17:27,875 اسم منو بگو 1552 02:17:29,708 --> 02:17:31,958 پدرم اون اسم رو روم گذاشت 1553 02:17:33,125 --> 02:17:34,416 ولی هیچ معنایی نداشت 1554 02:17:36,958 --> 02:17:39,250 حالا ازت می‌خوام یه بار دیگه منو به اون اسم صدا کنی 1555 02:17:41,750 --> 02:17:43,125 برای آخرین بار 1556 02:17:44,958 --> 02:17:46,708 همون‌طوری که اول گفتی 1557 02:17:48,291 --> 02:17:50,583 وقتی برات معنای زیادی داشت 1558 02:17:56,291 --> 02:17:57,500 ...ویکتور 1559 02:18:00,500 --> 02:18:02,000 می‌بخشمِت 1560 02:18:25,083 --> 02:18:27,666 در آرامش بخواب، پدر 1561 02:18:32,166 --> 02:18:33,541 ...شاید حالا 1562 02:18:35,458 --> 02:18:37,541 هردومون بتونیم انسان بشیم 1563 02:18:47,250 --> 02:18:49,000 اسلحه‌ها رو پایین بیارید 1564 02:18:49,000 --> 02:18:51,041 !اسلحه‌ها پایین- من مسئول افرادمم- 1565 02:18:52,458 --> 02:18:53,833 می‌تونه بره 1566 02:20:28,666 --> 02:20:29,833 آزاد شدیم 1567 02:20:29,833 --> 02:20:31,083 آزاد شدیم 1568 02:20:32,708 --> 02:20:33,791 ناخدا 1569 02:20:34,833 --> 02:20:36,291 دستور چیه؟ 1570 02:20:36,291 --> 02:20:37,833 بادبان‌ها رو باز کنید 1571 02:20:37,833 --> 02:20:38,875 برمی‌گردیم 1572 02:20:38,875 --> 02:20:40,250 می‌خواین خودتون بهشون بگین؟ 1573 02:20:40,833 --> 02:20:41,666 آقایون 1574 02:20:43,041 --> 02:20:44,125 برمی‌گردیم خونه 1575 02:20:44,833 --> 02:20:45,916 برمی‌گردیم خونه 1576 02:21:38,645 --> 02:21:43,485 «و چنین، دل می‌شکند اما شکسته به حیات ادامه می‌دهد» - لرد بایرون - 1577 02:21:43,485 --> 02:21:49,338 « تـرجـمـه: حسین اسماعیلی و علی نصرآبادی » 1578 02:21:49,338 --> 02:21:52,900 ‫[ کانال تلگرام حسین اسماعیلی ] ‫[ @BDSubs ] 1579 02:21:52,900 --> 02:21:56,723 Ali_EmJay@aol.com Telegram @ ShadyAsylum 1580 02:21:56,723 --> 02:22:00,680 ‫بزرگترین مرجع دانلود فیلم و سریال ‫WwW.30NaMa.CoM 1581 02:22:00,680 --> 02:22:04,734 ‫ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید ‫officialcinama@