1 00:00:00,800 --> 00:00:02,156 ‫انچه گذشت ... 2 00:00:02,157 --> 00:00:04,233 ‫فکر کنم بهتره بریم بیرون و سعی کنیم ‫همدیگه رو بشناسیم. 3 00:00:04,234 --> 00:00:05,202 ‫فکر کنم منظورت در اصل اینه 4 00:00:05,226 --> 00:00:07,723 ‫که میخوای قائم مقام جدید رو ‫تحت تأثیر قرار بدی. 5 00:00:07,724 --> 00:00:09,251 ‫- و اگه اینطور بود چی؟ ‫- میخوای منو تحت تأثیر قرار بدی؟ 6 00:00:09,251 --> 00:00:11,412 ‫با یه موکل چرب و چیلی اینکارو بکن. 7 00:00:11,413 --> 00:00:13,413 ‫«زین» به «سامانتا» قول داد ‫اسم اونه که رسمیت پیدا میکنه. 8 00:00:13,813 --> 00:00:15,877 ‫و تو بهش گفتی همین قولُ به «الکس» دادی؟ 9 00:00:16,479 --> 00:00:18,179 ‫- نه نگفتم. ‫- میخوای منو تهدید کنی، 10 00:00:18,214 --> 00:00:19,759 ‫اشکالی نداره، ولی من با ‫تلافی تهدید آدمایی 11 00:00:19,783 --> 00:00:21,582 ‫مثل تو به اینجایی که هستم رسیدم. 12 00:00:21,618 --> 00:00:23,596 ‫«دیوید فاکس» یه نبرد میخواد و منم ‫یه نبرد تحویلش میدم. 13 00:00:23,620 --> 00:00:25,820 ‫- نبرد در مورد چی؟ ‫- اون نمیخواد پول 14 00:00:25,855 --> 00:00:27,588 ‫اضافه کاری یه نظافتچیُ بده. 15 00:00:27,624 --> 00:00:29,335 ‫- «هاروی» کار ما این نیست. ‫- «مایک» بود انجامش میداد. 16 00:00:29,359 --> 00:00:30,569 ‫و «مایک» اینجا نیست ‫چون بالاخره 17 00:00:30,593 --> 00:00:33,127 ‫به این نتیجه رسید که کار ما این نیست. 18 00:00:33,163 --> 00:00:35,406 ‫نمیذارم به این خاطر که تصمیم گرفتی ‫نیازهای نظافتچیها 19 00:00:35,498 --> 00:00:37,699 ‫از نیاز این شرکت مهمتره ‫موکلهای بیشتری از دست بدیم. 20 00:00:37,734 --> 00:00:40,168 ‫من کاری نکردم که تو مجوزشو نداده باشی. 21 00:00:40,203 --> 00:00:41,447 ‫کافیه، بخاطر همچین چیزی با کسی که 22 00:00:41,471 --> 00:00:43,515 ‫صاحب سقف بالای سرته وارد جنگ نمیشی. 23 00:00:43,640 --> 00:00:45,273 ‫تمومش کن، همین امروز. 24 00:00:45,308 --> 00:00:47,642 ‫میخوام با تو یه بچه بسازم. 25 00:00:47,677 --> 00:00:49,510 ‫- مطمئنی؟ ‫- البته. 26 00:00:49,546 --> 00:00:51,446 ‫و فقط قصدم این نیست که ‫کاندوم حذف کنم. 27 00:00:51,481 --> 00:00:52,481 ‫میخوام مدام تلاش کنم، 28 00:00:52,515 --> 00:00:54,382 ‫و میخوام از همین الآن تلاش شروع کنم. 29 00:00:54,417 --> 00:00:56,295 ‫با وجود تمام چیزهایی که بهم ‫گفتی تو به «سامانتا» قول دادی 30 00:00:56,319 --> 00:00:57,785 ‫اسمش رسمیت پیدا میکنه؟ ‫- همینطوره. 31 00:00:57,821 --> 00:00:59,721 ‫- من به «الکس» همین قولُ دادم. ‫- پس حدس میزنم 32 00:00:59,756 --> 00:01:01,622 ‫فقط یه کار میشه انجام داد. 33 00:01:01,658 --> 00:01:03,558 ‫فعلاً مشکلُ بذاریم واسه بعد. ‫- میدونم داری فکر میکنی 34 00:01:03,593 --> 00:01:05,526 ‫برای یه هدف داریم رقابت میکنیم، 35 00:01:05,562 --> 00:01:06,794 ‫ولی اینطور نیست. 36 00:01:06,830 --> 00:01:08,563 ‫«رابرت زین» به من یه قولی داده. 37 00:01:08,598 --> 00:01:11,265 ‫اسم بعدی که میره روی دیوار ‫اسم منه. 38 00:01:13,803 --> 00:01:16,671 ‫خرگوش کوچولو از زیر درخت میره... 39 00:01:16,706 --> 00:01:19,207 ‫خرگوش کوچولو از اونور درخت میره... 40 00:01:19,242 --> 00:01:22,643 ‫و میگم خرگوش کوچولو، خرگوش کوچولو ‫میای بازی کنیم؟ 41 00:01:22,679 --> 00:01:25,713 ‫- «شیلا» داری چیکار میکنی؟ ‫- دارم خرگوش شکار میکنم. 42 00:01:25,749 --> 00:01:26,926 ‫نه نه نه نه نه ‫نه نه نه نه. 43 00:01:26,950 --> 00:01:28,483 ‫طالبی نه. 44 00:01:28,518 --> 00:01:29,528 ‫میدونی طاقت دیدن طالبی‌هاتُ ندارم. 45 00:01:29,552 --> 00:01:32,253 ‫- چرا باید طاقت بیاری؟ ‫- اه خدای من «شیلا»، 46 00:01:32,288 --> 00:01:34,822 ‫الان نمیتونم. ‫- چرا نه؟ 47 00:01:34,858 --> 00:01:36,891 ‫چون یه جلسه با موکل دارم، 48 00:01:36,926 --> 00:01:38,860 ‫و فقط من نیستم ‫«زین» هم میاد. 49 00:01:38,895 --> 00:01:41,696 ‫پس هرچی تو فکرت هست ‫باید بذاری برای بعد. 50 00:01:41,731 --> 00:01:43,498 ‫خیلی خب. 51 00:01:43,533 --> 00:01:46,834 ‫نمیخواستم مجبور بشم ‫اینکارو بکنم ولی ... 52 00:01:46,870 --> 00:01:48,870 ‫من یه میوه بارورم... 53 00:01:48,905 --> 00:01:51,606 ‫و برای چیده شدن آماده هستم. 54 00:01:53,309 --> 00:01:55,777 ‫پس برام مهم نیست جلسه داری یا نه. 55 00:01:55,812 --> 00:01:59,514 ‫و الآن به هویج طول و دراز نیاز دارم. 56 00:01:59,549 --> 00:02:02,560 ‫«شیلا»، میدونی اگه فقط یه چیز باشه که ‫از طالبی بیشتر دوست داشته باشم 57 00:02:02,585 --> 00:02:03,551 ‫سیفیجات و میوه جاتِ. ‫- پس فکر کنم الآن وقتشه 58 00:02:03,586 --> 00:02:05,419 ‫«پال بانین» به سمت جنگل حمله کنه 59 00:02:05,455 --> 00:02:06,565 ‫و تبرشو در بیاره. ‫- اه من 60 00:02:06,589 --> 00:02:08,723 ‫بیشتر از این انجام میدم. 61 00:02:08,758 --> 00:02:10,858 ‫- جرأت نداری. ‫- دارم، چون الآن وقتشه 62 00:02:10,894 --> 00:02:12,534 ‫«جان هنری» تبر بزرگشو بیرون بکشه. 63 00:02:18,001 --> 00:02:20,601 ‫میدونستی؟ 64 00:02:20,637 --> 00:02:22,904 ‫- چیو میدونستم؟ ‫- که «زین» به «سامانتا» قول داده 65 00:02:22,939 --> 00:02:24,372 ‫اسم اون شریک رسمی بعدی بشه. 66 00:02:24,407 --> 00:02:25,751 ‫«الکس» بیا بریم تو دفترم. 67 00:02:25,775 --> 00:02:27,408 ‫چون به نظر یه نوشیدنی به کارت میاد. 68 00:02:27,443 --> 00:02:28,954 ‫چیزی که الآن به کارم میاد ‫یه ذره صداقته. 69 00:02:28,978 --> 00:02:31,245 ‫تو میدونستی؟ 70 00:02:31,281 --> 00:02:32,947 ‫- آره میدونستم. ‫- پس برای 71 00:02:32,982 --> 00:02:34,715 ‫چی به من نگفتی؟ ‫- چون هیچکس 72 00:02:34,751 --> 00:02:36,729 ‫الآن هیچ تصمیمی نمیگیره ‫و منم نمیخواستم بی دلیل ناراحتت کنم 73 00:02:36,753 --> 00:02:38,619 ‫بی دلیل؟ 74 00:02:38,655 --> 00:02:40,299 ‫«زین» به دست راستش قول داده ‫- میدونم چه قولی داده. 75 00:02:40,323 --> 00:02:42,456 ‫ببین تو هم منو داری هم «لوئیسُ». 76 00:02:42,492 --> 00:02:44,258 ‫این دو مقابل یک. 77 00:02:44,294 --> 00:02:45,905 ‫وقتی زمانش برسه رأی‌گیری میکنیم. 78 00:02:45,929 --> 00:02:47,573 ‫و دقیقاً قراره کی زمانش برسه؟ 79 00:02:47,597 --> 00:02:49,497 ‫شش ماه؟ یه سال؟ سه سال؟ 80 00:02:49,532 --> 00:02:51,299 ‫- «الکس»... ‫- نه «هاروی» میخوام بدونم 81 00:02:51,334 --> 00:02:52,378 ‫دقیقاً کی جرأت میکنی جلوی اون 82 00:02:52,402 --> 00:02:54,402 ‫مرد بایستی و منم میخوام تاریخ ‫دقیقشو بدونم 83 00:02:54,437 --> 00:02:55,748 ‫تا بدونم ‫چه غلطی باید بکنم. 84 00:02:55,772 --> 00:02:57,183 ‫بهت میگم چیکار کنی. 85 00:02:57,207 --> 00:02:58,584 ‫تو باید ایمان داشته باشی ‫و کاری نکنی. 86 00:02:58,608 --> 00:03:01,707 ‫اگه جای من بودی، سرجات مینشستی؟ 87 00:03:01,945 --> 00:03:04,312 ‫شاید آسون نباشه ولی آره، مینشستم. 88 00:03:04,347 --> 00:03:07,725 ‫جالبه چون به خاطر میارم سالها پیش ‫با «جسیکا» تو همین وضعیت بودی 89 00:03:07,799 --> 00:03:09,982 ‫و به جای اینکه سرجات بشینی اومدی پیش من 90 00:03:10,053 --> 00:03:12,286 ‫دنبال یه شغل دیگه میگشتی. 91 00:03:22,799 --> 00:03:24,799 ‫- «رابرت» ، «وین» چطوره؟ ‫- بهت میگم چطوره. 92 00:03:24,834 --> 00:03:26,934 ‫داره بازداشت میشه و میخواد بدونه ‫چرا وکیلش اینجا نیست. 93 00:03:27,069 --> 00:03:27,947 ‫خیلی خب. 94 00:03:27,971 --> 00:03:29,481 ‫فقط ده دقیقه دیگه قلعه رو حفظ کن، 95 00:03:29,505 --> 00:03:31,305 ‫دیگه رسیدم. ‫- ازت نپرسیدم 96 00:03:31,341 --> 00:03:33,219 ‫کی میرسی «لوئیس» پرسیدم ‫کجا بودی. 97 00:03:33,243 --> 00:03:35,521 ‫- اون اه، یکم خصوصیه. ‫- خب، حس خوبی در موردش 98 00:03:35,545 --> 00:03:38,556 ‫ندارم «لوئیس»، ولی ‫من یه نیم ساعتی میشه علاف اینجا وایسادم 99 00:03:38,848 --> 00:03:40,448 ‫خیلی خب باشه، 100 00:03:40,483 --> 00:03:41,994 ‫اگه میخوای بدونی من و «شیلا» میخوایم ‫بچه‌دار بشیم و 101 00:03:42,018 --> 00:03:43,517 ‫اونم قرار نیست جوونتر بشه، 102 00:03:43,553 --> 00:03:45,286 ‫برای همین از هر فرصتی که دستمون میاد 103 00:03:45,321 --> 00:03:46,699 ‫استفاده میکنیم. ‫- پس چرا نگفتی؟ 104 00:03:46,723 --> 00:03:48,456 ‫فقط هرچه سریعتر خودتو برسون اینجا. 105 00:03:48,491 --> 00:03:50,691 ‫همونطور که گفتم ده دقیقه دیگه میبینمت. 106 00:03:50,727 --> 00:03:52,293 ‫- هی رفیق. ‫- بله؟ 107 00:03:52,328 --> 00:03:53,906 ‫میدونید داروخانه کجاست؟ 108 00:03:53,930 --> 00:03:55,341 ‫نه ببخشید راستش من اهل اینطرفا ... 109 00:03:55,365 --> 00:03:56,797 ‫برام مهم نیست کجا زندگی میکنی. 110 00:03:56,833 --> 00:03:58,699 ‫کاری که میگم انجام بده ‫تا تیرنخوری. 111 00:03:58,735 --> 00:04:00,368 ‫فهمیدی؟ ‫- آره فهمیدم. 112 00:04:00,403 --> 00:04:02,837 ‫فهمیدم فهمیدم. ‫- خوبه، راه بیافت. 113 00:04:09,445 --> 00:04:11,646 ‫زانو بزن و بهم نگاه نکن. 114 00:04:11,681 --> 00:04:13,881 ‫- باشه باشه. ‫- کیف پول و تلفن. 115 00:04:15,785 --> 00:04:17,952 ‫تلفنت کجاست؟ ‫- 1000 دلار اون تو هست، 116 00:04:17,987 --> 00:04:19,520 ‫کافی نیست؟ 117 00:04:19,555 --> 00:04:20,633 ‫فکر میکنی داریم مذاکره میکنیم؟ 118 00:04:20,657 --> 00:04:22,657 ‫نه نه نه فقط اینکه ‫چندتا عکس تو گوشیم 119 00:04:22,692 --> 00:04:23,903 ‫هست که پشتیبانی نگرفتم. 120 00:04:23,927 --> 00:04:26,427 ‫به چپم که نگرفتی! 121 00:04:28,898 --> 00:04:30,898 ‫بیا تلفنم. 122 00:04:33,970 --> 00:04:35,736 ‫بلند نشو. 123 00:04:35,772 --> 00:04:37,438 ‫تکون نخور. 124 00:04:40,160 --> 00:04:49,160 ‫.:: ارائه شده توسط وبسایتِ ::. ‫..::.. 30NAMA.com ..::.. 125 00:04:53,191 --> 00:05:02,066 ‫-| آخرین اخبار دنیای فیلم و سریال در تلگرام و اینستاگرام ما |- ‫.:. @OfficialCinama .:. 126 00:05:13,329 --> 00:05:21,546 ‫«:: مــتـرجـم: مــرتــضــی ::»|^| Godbless |^| 127 00:05:27,147 --> 00:05:28,947 ‫لعنتی. 128 00:05:28,982 --> 00:05:31,710 ‫«لوئیس»، قرار نبود ‫الآن پیش «رابرت زین» باشی؟ 129 00:05:31,711 --> 00:05:34,211 ‫قسم میخورم اگه قرار شامُ چون 130 00:05:34,247 --> 00:05:36,424 ‫پاپریکا تموم کردن کنسل کرده باشی ... 131 00:05:37,086 --> 00:05:39,316 ‫اه خدای من، چه اتفاقی ‫افتاده «لوئیس»؟ 132 00:05:39,317 --> 00:05:40,383 ‫- هیچی. ‫- هیچی؟ 133 00:05:40,418 --> 00:05:42,318 ‫انگار یه ماشین بهت زده. 134 00:05:42,354 --> 00:05:45,388 ‫یه نفر موبایل و کیف پولمو با خودش برد. 135 00:05:45,423 --> 00:05:47,824 ‫نمیدونستم چیکار کنم برای همین اومدم اینجا. 136 00:05:47,859 --> 00:05:50,226 ‫خیلی خب به «شیلا» و «رابرت» زنگ میزنم و ... 137 00:05:50,261 --> 00:05:52,662 ‫به هیچکس زنگ نمیزنی «گرچن». 138 00:05:52,697 --> 00:05:54,297 ‫نمیخوام «رابرت» بدونه. 139 00:05:54,332 --> 00:05:55,576 ‫باید بهش بگی چه اتفاقی افتاد. 140 00:05:55,600 --> 00:05:57,900 ‫نمیتونم. 141 00:05:57,936 --> 00:05:58,635 ‫چرا نه؟ 142 00:05:58,671 --> 00:06:02,382 ‫چون طرف قائم مقام جدیده و نمیخوام بدونه من ضعیفم. 143 00:06:02,406 --> 00:06:04,474 ‫«لوئیس» تو ضعیف نیستی. 144 00:06:04,509 --> 00:06:06,309 ‫میتونست برای هرکسی اتفاق بیافته. ‫میتونست برای اونم بیافته. 145 00:06:06,344 --> 00:06:08,255 ‫آره ولی نیافتاد. برای من اتفاق افتاد، ‫و برای همین نمیخوام بهش بگم. 146 00:06:08,381 --> 00:06:11,925 ‫خب، میخوای چیکار کنی؟چون بالاخره ‫میخواد بدونه چرا به اون جلسه نیومدی. 147 00:06:12,450 --> 00:06:13,594 ‫من بهش همون چیزیُ... 148 00:06:13,618 --> 00:06:15,218 ‫میگم که فکر میکنه. 149 00:06:15,253 --> 00:06:16,119 ‫اینکه من و «شیلا» سعی ‫میکنیم بچه دار بشیم، 150 00:06:16,154 --> 00:06:16,986 ‫بیشتر از اونی که ‫فکر میکردیم طول کشید ... 151 00:06:17,021 --> 00:06:17,787 ‫- «لوئیس». ‫- «گرچن» دیگه 152 00:06:17,822 --> 00:06:19,589 ‫درموردش حرف نمیزنم. 153 00:06:19,624 --> 00:06:21,324 ‫میشه منو به حال خودم ول کنی؟ 154 00:06:21,359 --> 00:06:23,526 ‫باشه «لوئیس» به کسی نمیگم. 155 00:06:23,561 --> 00:06:26,596 ‫اما جایی نمیرم تا اینکه ‫زخمتو ببندم. 156 00:06:37,742 --> 00:06:39,342 ‫اگه مراقب نباشی اون شیرینی فروش 157 00:06:39,377 --> 00:06:40,588 ‫میفهمه داری بهش خیانت میکنی. 158 00:06:40,612 --> 00:06:42,223 ‫کی گفته این نون شیرینی نیست؟ 159 00:06:42,247 --> 00:06:44,747 ‫همون کسی که گفته ‫تو طبع شوخ یه بچه 5 ساله رو داری. 160 00:06:44,783 --> 00:06:47,350 ‫اه الان حسابی موی دم اسبی‌تو میکشم. 161 00:06:47,385 --> 00:06:50,263 ‫میخوای ادامه بدی یا میتونم ازت ‫یه سؤال جدی بپرسم؟ 162 00:06:50,555 --> 00:06:51,621 ‫- راستشو بگم؟ ‫- نه. 163 00:06:51,656 --> 00:06:54,957 ‫میخوام در مورد انجام ‫کارهای خیریه بیشتر حرف بزنم. 164 00:06:54,993 --> 00:06:56,692 ‫- «دانا». ‫- «هاروی» گوش کن. 165 00:06:56,728 --> 00:06:58,861 ‫اون مورد خانم نظافتچی برات خوب بود، 166 00:06:58,897 --> 00:07:00,363 ‫و با اینکه «مایک» اینجا نیست، 167 00:07:00,398 --> 00:07:01,609 ‫فکر کنم باید انجامشون بدیم. 168 00:07:01,633 --> 00:07:04,367 ‫«دانا» ممکنه دلم برای «مایک» ‫تنگ شده باشه ولی من «مایک» نیستم، 169 00:07:04,402 --> 00:07:06,302 ‫و یه ساعت دیگه هم ملاقات دارم. 170 00:07:06,337 --> 00:07:08,349 ‫ولی اگه خودت میخوای کارهای ‫خیر انجام بدی، تصمیم خودته. 171 00:07:08,373 --> 00:07:10,151 ‫میدونی چیه، میخوام، ‫و اگه تو نمیخوای، 172 00:07:10,175 --> 00:07:11,908 ‫میرم از «الکس» درخواست میکنم. ‫- «الکس» نه. 173 00:07:11,943 --> 00:07:13,743 ‫اون الان حوصله نداره. ‫- چرا نه؟ 174 00:07:13,778 --> 00:07:15,711 ‫اون در مورد قول «زین» به ‫«سامانتا» در مورد شریک 175 00:07:15,747 --> 00:07:17,914 ‫اسمی دیشب فهمیده. ‫- چی بهش گفتی؟ 176 00:07:17,949 --> 00:07:19,894 ‫فکر میکنی چی بهش گفتم؟ ‫بهش گفتم کاری نکنه. 177 00:07:19,918 --> 00:07:21,762 ‫تو هم تو همین وضعیت ‫بودی کاری نمیکردی؟ 178 00:07:21,786 --> 00:07:23,820 ‫- اونم همینو گفت. ‫- پس اگه نمیخوای کاری که 179 00:07:23,855 --> 00:07:25,455 ‫تو کردیُ بکنه، که یعنی ‫گشتن دنبال 180 00:07:25,490 --> 00:07:28,257 ‫یه شغل دیگه‌ست، ‫پس پیشنهاد میکنم تو کاری بکنی 181 00:07:28,293 --> 00:07:30,560 ‫که راضی بشه بمونه. 182 00:07:30,595 --> 00:07:31,894 ‫حالا میرم از «کاترینا» میپرسم 183 00:07:31,930 --> 00:07:33,796 ‫میخواد کار خیر بکنه یا نه. 184 00:07:37,969 --> 00:07:39,435 ‫برام مهم نیست چی میشه. 185 00:07:39,471 --> 00:07:40,781 ‫تو اونو با قاضی روبه رو کن، 186 00:07:40,805 --> 00:07:42,338 ‫باقیه شو بسپار به من. 187 00:07:42,373 --> 00:07:44,006 ‫خوبه. 188 00:07:44,042 --> 00:07:45,686 ‫هر پخت و پزی داری میکنی بذار ‫کنار میخوام این 189 00:07:45,710 --> 00:07:47,410 ‫دادخواست ﺟﻤﻌﯽ رو ‫ببری به خط مقدم. 190 00:07:47,445 --> 00:07:49,178 ‫- دادخواست ﺟﻤﻌﯽ؟ ‫- آره چطور؟ 191 00:07:49,214 --> 00:07:50,854 ‫مشکلی داری؟ ‫- مشکلی نیست. 192 00:07:50,882 --> 00:07:52,915 ‫ولی دعوی قضایی تخصص من نیست 193 00:07:52,951 --> 00:07:54,684 ‫و خودم میدونی پس چه خبر شده؟ 194 00:07:54,719 --> 00:07:56,185 ‫خبری که شده اینه که ‫این پرونده 195 00:07:56,221 --> 00:07:57,687 ‫«لوئیس لیت» بوده و حالا پرونده توئه. 196 00:07:57,722 --> 00:07:59,422 ‫و «لوئیس لیت» چه حسی ‫در موردش داره؟ 197 00:07:59,457 --> 00:08:00,868 ‫من اهمیتی نمیدم چه حسی داره. 198 00:08:00,892 --> 00:08:02,458 ‫خب من اهمیت میدم. 199 00:08:02,494 --> 00:08:03,637 ‫من تازه اینجا جا افتادم و، 200 00:08:03,661 --> 00:08:05,761 ‫قصد ندارم خرابش کنم، حالا باید برم... 201 00:08:05,797 --> 00:08:07,897 ‫صبر کن. تو آدم من هستی. 202 00:08:07,932 --> 00:08:09,665 ‫نمیخوام واسه من سیاست‌های دفتری ‫رو با من شروع کنی. 203 00:08:09,701 --> 00:08:12,201 ‫«رابرت» من سیاست دفتری رو چند ساله برات 204 00:08:12,237 --> 00:08:14,770 ‫مرور کردم از اونجایی که فراموش کردی. ‫- نکردم، ولی طرف هیچ دلیلی 205 00:08:14,806 --> 00:08:17,340 ‫واسه نیومدن سر جلسه با ‫یه موکل نیاورد 206 00:08:17,375 --> 00:08:20,943 ‫و میخوام یه پیام بهش بفرستم، ‫پس هستی یا نه؟ 207 00:08:22,514 --> 00:08:26,048 ‫باشه «رابرت» هستم. 208 00:08:31,256 --> 00:08:33,322 ‫مطمئنم هرچی که هست خیلی مهمه «هاروی»، 209 00:08:33,358 --> 00:08:34,790 ‫ولی من سرم خیلی شلوغه. 210 00:08:34,826 --> 00:08:36,125 ‫«الکس» تو درست میگفتی. 211 00:08:36,160 --> 00:08:38,461 ‫اگه جای تو بودم، نشستن ‫و کاری نکردن هم 212 00:08:38,496 --> 00:08:39,829 ‫به دردم نمیخوره. 213 00:08:39,864 --> 00:08:41,531 ‫درموردش فکر کردم، و یه فکری دارم. 214 00:08:41,566 --> 00:08:43,332 ‫خب، اگه قرار نیست تو و «لوئیس» به 215 00:08:43,368 --> 00:08:45,412 ‫«زین» بگین اسم من میره رو دیوار ‫فکر نکنم خوشم بیاد. 216 00:08:45,436 --> 00:08:47,403 ‫تو قراره کاری بکنی که باعث 217 00:08:47,438 --> 00:08:50,506 ‫بشه «زین» به سمت تو جذب بشه. 218 00:08:54,512 --> 00:08:57,480 ‫- زیست شناسی پکستون. ‫- اونا بزرگ و چرب و چیلی هستن، 219 00:08:57,515 --> 00:08:59,482 ‫و قراره تا نیم ساعت دیگه ‫بریم ملاقاتشون. 220 00:08:59,517 --> 00:09:00,816 ‫- ما؟ ‫- آره ما. 221 00:09:00,852 --> 00:09:02,485 ‫پس فراموشش کن، چون اگه من 222 00:09:02,520 --> 00:09:04,654 ‫تنها قرارداد نبندم ‫برای «رابرت» اهمیتی نداره. 223 00:09:04,689 --> 00:09:06,522 ‫«الکس» الان دارم تمام ‫تلاشمو میکنم. 224 00:09:06,558 --> 00:09:08,257 ‫اونا منتظر من هستن ‫اگه من نرم، 225 00:09:08,293 --> 00:09:10,004 ‫ظاهر بدی پیدا میکنه. ‫- تو برای همه چیز 226 00:09:10,028 --> 00:09:11,839 ‫جواب داری مگه نه؟ ‫- بیا بریم اونجا و 227 00:09:11,863 --> 00:09:13,729 ‫اونارو تورشون کنیم. 228 00:09:13,765 --> 00:09:17,066 ‫هرچی نباشه بهت قول دادم. ‫تو وکیل با سابقه هستی. 229 00:09:17,101 --> 00:09:20,937 ‫باشه «هاروی». بریم تورشون کنیم. 230 00:09:26,544 --> 00:09:28,578 ‫کری، هاروی اسپکتر هستم. 231 00:09:28,613 --> 00:09:31,213 ‫ایشون هم همکارم «الکس ویلیامز». 232 00:09:31,249 --> 00:09:33,382 ‫متأسفم، فکر کردم فقط ‫قراره 233 00:09:33,418 --> 00:09:34,850 ‫ما دوتا باشیم. ‫- طوری نیست. 234 00:09:34,886 --> 00:09:36,419 ‫هرچیزی که میخواین به من بگین، 235 00:09:36,454 --> 00:09:37,753 ‫میتونین به «الکس» هم بگین. 236 00:09:37,789 --> 00:09:39,755 ‫در این مورد ... 237 00:09:41,426 --> 00:09:42,892 ‫کرایتوجنرال. 238 00:09:42,927 --> 00:09:44,638 ‫اونا 80میلیون ارزش دارن ولی میلیاردها 239 00:09:44,662 --> 00:09:46,462 ‫آی.پی توسعه نیافته خوابوندن. 240 00:09:46,497 --> 00:09:47,975 ‫دوساله دارم سعی میکنم ‫ازشون بخرم. 241 00:09:47,999 --> 00:09:49,599 ‫بذار حدس بزنم، از تمام فنون قانونی 242 00:09:49,634 --> 00:09:50,844 ‫استفاده کردی تا ‫مجبورشون کنی بفروشن. 243 00:09:50,968 --> 00:09:53,067 ‫حالا میخوای از روشی استفاده ‫کنی که مطابق قانون نیست. 244 00:09:53,338 --> 00:09:57,537 ‫بذار بگیم از 15 شرکتی که در ‫تشکیلات مالی تخصص دارن، 245 00:09:57,642 --> 00:09:59,809 ‫14تاشون تصادفاً متوجه شدند از تجارت 246 00:09:59,844 --> 00:10:01,377 ‫کرایتوجنرال خارج شدن. 247 00:10:01,412 --> 00:10:03,479 ‫و به نظرت این تصادفاً عجیب نیست 248 00:10:03,514 --> 00:10:06,115 ‫که مورد 15م اتفاقاً موکل ما شده؟ 249 00:10:06,150 --> 00:10:08,050 ‫کار خدا هم عجیبه. 250 00:10:08,086 --> 00:10:09,585 ‫فقط برای روشن شدن، ‫دارین از ما میخواید 251 00:10:09,621 --> 00:10:10,631 ‫موکلمون رو تحت فشار بذاریم تا 252 00:10:10,655 --> 00:10:12,655 ‫ارتباطشو با این شرکت قطع کنه؟ 253 00:10:12,690 --> 00:10:13,623 ‫چون این خلاف قانون میشه. 254 00:10:13,658 --> 00:10:15,725 ‫من ازتون نخواستم کاری بکنید. 255 00:10:15,760 --> 00:10:16,792 ‫ولی اگرم اتفاق میافتاد، 256 00:10:16,828 --> 00:10:19,495 ‫شما متوجه میشدید یه موکل ‫بزرگ نصیبتون شده. 257 00:10:19,530 --> 00:10:20,975 ‫من میگم این خیلی جالب به نظر میاد. 258 00:10:20,999 --> 00:10:22,776 ‫و منم میگم به درک، ‫همچین اتفاقی نمیافته. 259 00:10:22,800 --> 00:10:25,466 ‫خب بهتره بیافته چون واسه ‫وارد شدن به تجارتمون این کار لازمه. 260 00:10:25,603 --> 00:10:27,114 ‫«الکس» چرا به حرفایی که ‫داره میزنه گوش ندیم ... 261 00:10:27,138 --> 00:10:30,449 ‫نه «هاروی» قرار نیست بخاطرشون از خط قرمز ‫عبور کنم و برام مهم نیست بهم ضمانت 262 00:10:30,508 --> 00:10:31,919 ‫یه سال خدمات پس از ‫فروش بدن. 263 00:10:31,943 --> 00:10:33,576 ‫و اگه بهتون بگم خدمات 264 00:10:33,611 --> 00:10:36,445 ‫پس از فروش با گرونترین ‫موکلهاتون یکیه چیه؟ 265 00:10:36,481 --> 00:10:39,015 ‫ببین من فکر میکنم این اشتباهه، ‫ولی اگه میخواین اینکارو بکنیم، 266 00:10:39,050 --> 00:10:40,861 ‫باید بدونیم قراره وارد چی بشیم. 267 00:10:40,885 --> 00:10:43,052 ‫راست میگه، از ما میخواید خطر کنیم، 268 00:10:43,087 --> 00:10:47,588 ‫باید تمام منابعی که از این آدما ‫مسدود کردید و بدونیم، و هر کار بوداری که 269 00:10:47,558 --> 00:10:49,669 ‫انجام دادید، چون همونطور که گفت، ‫من باید دقیقاً بدونم خودمو 270 00:10:49,894 --> 00:10:53,796 ‫وارد چه ماجرایی قراره بکنم. 271 00:10:53,831 --> 00:10:57,542 ‫پس هرچی لازم داریدو ‫تا آخر روز تحویلتون میدم. 272 00:11:02,774 --> 00:11:05,041 ‫- «رابرت» یه لحظه وقت داری؟ ‫- نه «لوئیس» ندارم. 273 00:11:05,076 --> 00:11:06,787 ‫ببین میدونم گفتم یکم دیر میام... 274 00:11:06,811 --> 00:11:08,678 ‫ولی به جای اینکه کار لعنتیتو انجام بدی 275 00:11:08,713 --> 00:11:10,212 ‫تصمیم گرفتی دوست دخترتو بندازی زمین. 276 00:11:10,248 --> 00:11:12,126 ‫«رابرت» بهت گفتم میخواستیم ‫بچه دار بشیم. 277 00:11:12,150 --> 00:11:14,450 ‫همینطور بهم گفتی تو راه جلسه هستی، 278 00:11:14,485 --> 00:11:16,118 ‫اصلاً خوشم نمیاد بهم دروغ بگن. 279 00:11:16,154 --> 00:11:18,788 ‫باشه گوش کن. 280 00:11:18,823 --> 00:11:20,856 ‫میدونم به موقع نیومدم ‫ولی مهم نیست 281 00:11:20,892 --> 00:11:22,736 ‫هر مشکلی که باشه میتونم ‫از پسش بربیام. 282 00:11:22,760 --> 00:11:24,238 ‫نیازی نیست از پسش بر بیای چون ‫قبلاً از پسش بر اومدم. 283 00:11:24,262 --> 00:11:25,594 ‫این دیگه ینی چی؟ 284 00:11:25,630 --> 00:11:26,907 ‫ینی از امروز صبح، 285 00:11:26,931 --> 00:11:28,898 ‫«سامانتا ویلر» قراره ‫مشکلُ حل بکنه، 286 00:11:28,933 --> 00:11:30,678 ‫کلی هم واسه برنامه‌ریزی ‫خانوادگیت وقت داری. 287 00:11:30,702 --> 00:11:32,535 ‫من یه شریک رسمی هستم این یکی 288 00:11:32,570 --> 00:11:34,148 ‫از موکلهای قدیمی منه ‫نمیتونی این کارو باهام بکنی. 289 00:11:34,172 --> 00:11:35,805 ‫من اینکارو باهات نکردم. 290 00:11:35,840 --> 00:11:37,873 ‫وقتی منو آویزون نگه داشتی ‫اینکارو با خودت کردی. 291 00:11:37,909 --> 00:11:40,810 ‫«رابرت» خواهش میکنم. 292 00:11:40,845 --> 00:11:42,178 ‫تو از کل ماجرا خبر نداری. 293 00:11:42,213 --> 00:11:44,080 ‫هرچی که لازمه رو میدونم. 294 00:11:44,115 --> 00:11:47,817 ‫حالا از دفترم برو بیرون و ‫دیگه بهم دروغ نگو. 295 00:11:55,927 --> 00:11:57,951 ‫«گرچن» میخوام تمام پرونده‌ها ‫و اسنادی که در مورد 296 00:11:57,952 --> 00:12:00,291 ‫ناپدید شدن «مک کینلی آتفیتر» داریم بیاری دفترم. 297 00:12:00,517 --> 00:12:02,727 ‫نمیتونم «لوئیس». یه ساعت پیش بهم ‫دستور دادن 298 00:12:02,728 --> 00:12:04,996 ‫بفرستمشون دفتر «سامانتا ویلر». 299 00:12:04,997 --> 00:12:06,295 ‫چی؟ چطور تونستی اینکارو باهام بکنی؟ 300 00:12:06,296 --> 00:12:07,440 ‫چون شخص «رابرت زین» اومد اینجا 301 00:12:07,464 --> 00:12:09,097 ‫و خودش دستورُ بهم داد. 302 00:12:09,132 --> 00:12:10,765 ‫چه چاره‌ای داشتم؟ ‫- خدا لعنتش کنه. 303 00:12:10,801 --> 00:12:12,667 ‫«لوئیس»، به طرف نگفتم ‫چه اتفاقی افتاد 304 00:12:12,702 --> 00:12:15,170 ‫چون به تو قول داده بودم نگفتم، ‫ولی طرف داره تنبیه‌ت میکنه 305 00:12:15,205 --> 00:12:17,150 ‫برای کاری که سزاوار تنبیه شدن نیستی. 306 00:12:17,174 --> 00:12:19,874 ‫چرا فقط بهش نمیگی؟ ‫- نمیخوام ضعیف به نظر بیام. 307 00:12:19,910 --> 00:12:21,687 ‫خب اینکه موکلتو ازت بگیر چون تو 308 00:12:21,711 --> 00:12:23,156 ‫شجاعت اینو نداری که حقیقتو بهش بگی 309 00:12:23,180 --> 00:12:24,979 ‫دقیقاً تورو قوی جلوه نمیده. 310 00:12:25,015 --> 00:12:26,848 ‫خب، پس باید موکلمو پس بگیرم. 311 00:12:26,883 --> 00:12:28,327 ‫و قراره چطور اینکارو بکنی؟ 312 00:12:28,351 --> 00:12:29,784 ‫آسون، اون زن اهل معامله‌ست. 313 00:12:29,820 --> 00:12:30,785 ‫فقط بهش میگم یکی طلبش. 314 00:12:30,821 --> 00:12:33,555 ‫و ازش میخوای مقابل «زین» قرار بگیره؟ 315 00:12:33,590 --> 00:12:35,790 ‫بهتره ازش بخوای خودشو آتیش بزنه. 316 00:12:35,826 --> 00:12:36,791 ‫خب پس شاید بهتره به جای اینکه بهم بگی 317 00:12:36,827 --> 00:12:39,725 ‫چقدر ضعیف هستم بهم بگی ‫چیکار کنم، شاید بتونیم یه راهی پیدا کنیم. 318 00:12:39,763 --> 00:12:42,163 ‫«لوئیس» دارم سعی میکنم کمکت کنم. 319 00:12:42,199 --> 00:12:45,900 ‫و اگه نمیتونی اینو بفهمی، ‫پس یه مشکلی برات پیش اومده. 320 00:12:45,936 --> 00:12:49,370 ‫«گرچن» خواهش میکنم. ‫تو تنها کسی هستی که میدونه 321 00:12:49,406 --> 00:12:52,540 ‫دیشب شرافتم از من گرفته شد. 322 00:12:52,576 --> 00:12:54,142 ‫نمیتونم دوباره ازم گرفته بشه. 323 00:12:56,880 --> 00:12:58,713 ‫باشه «لوئیس». 324 00:12:58,748 --> 00:13:00,915 ‫اگه بهت کمک کنم، باید بدونم 325 00:13:00,951 --> 00:13:02,094 ‫میتونی خودتو جمع و جور نگه داری. 326 00:13:02,118 --> 00:13:04,819 ‫فقط میخوام موکلم برگرده. 327 00:13:04,855 --> 00:13:05,855 ‫فقط همین. ‫- باشه. 328 00:13:05,889 --> 00:13:08,590 ‫میخوای «مک کینلی» برگرده؟ 329 00:13:08,625 --> 00:13:10,391 ‫مجبوری اون زنُ تو وضعیتی قرار بدی 330 00:13:10,427 --> 00:13:13,228 ‫که بفهمه هیچ راه دیگه‌ای نداشته باشه. 331 00:13:16,366 --> 00:13:18,199 ‫به نظرم میاد اون بچه مثبتهای ‫زیست شناسی 332 00:13:18,235 --> 00:13:19,979 ‫پکستون چندتا ‫گورکن زبل تو دست پاشون داشتن. 333 00:13:20,003 --> 00:13:21,013 ‫داری به همونی که من فکر ‫میکنم فکر میکنی؟ 334 00:13:21,037 --> 00:13:24,304 ‫همینطوره، اگه حاضرن اینهمه کار ‫بودار انجام بدن چون کرایتوجن در آینده 335 00:13:24,374 --> 00:13:25,707 ‫میلیاردها درآمد به دست میاره... 336 00:13:25,742 --> 00:13:26,886 ‫چرا کارهای بودارشو بیخیال نشیم و 337 00:13:26,910 --> 00:13:28,843 ‫و بریم کرایتوجن رو مستیقماً معرفی کنیم؟ 338 00:13:28,879 --> 00:13:30,278 ‫دقیقاً و ما نقشه راهو بلدیم تا 339 00:13:30,313 --> 00:13:31,858 ‫نذاریم هیچکدومشون تو دردسر بیافتن. 340 00:13:31,882 --> 00:13:34,082 ‫«الکس» تو یه مادرحرومی شرور هستی. 341 00:13:34,117 --> 00:13:35,750 ‫ممنون، تصور میکنم یه تعریف بود. 342 00:13:35,785 --> 00:13:37,296 ‫در این مورد تو یه عوضی بیشعور هم هستی. 343 00:13:38,388 --> 00:13:40,154 ‫جدی میگم «هاروی». 344 00:13:40,190 --> 00:13:41,122 ‫ما داریم از اطلاعاتی استفاده میکنیم که اونا 345 00:13:41,157 --> 00:13:42,168 ‫تو مفاد جلسه بهمون دادن. 346 00:13:42,192 --> 00:13:44,859 ‫این خودش یه حرکت بوداره. 347 00:13:44,895 --> 00:13:47,028 ‫مطمئنی باهاش مشکلی نداری؟ ‫- مطمئنم. 348 00:13:47,063 --> 00:13:48,107 ‫تازه، مثلاً میخوان چیکار کنن؟ 349 00:13:48,131 --> 00:13:50,965 ‫برن به پلیس بگن از ما ‫خواستن بانک بزنیم 350 00:13:51,001 --> 00:13:53,201 ‫بعد وقتی رسیدن ما تمام ‫پولهارو جابه جا کرده بودیم؟ 351 00:13:53,236 --> 00:13:55,370 ‫پس تنها کاری که مونده انجام بدیم ‫تور کردن کرایتوجنِ. 352 00:13:55,405 --> 00:13:58,106 ‫- خیلی خب، خودم ترتیبشو میدم. ‫- نه. 353 00:13:58,141 --> 00:13:59,318 ‫تو مجبور بود تو اون جلسه آخر باشی. 354 00:13:59,342 --> 00:14:00,808 ‫مجبور نیستی تو این جلسه باشی. 355 00:14:00,844 --> 00:14:01,954 ‫- «الکس»... ‫-«هاروی» فراموش نکن 356 00:14:01,978 --> 00:14:03,878 ‫چرا اومدی پیش من. 357 00:14:03,914 --> 00:14:05,780 ‫بذار خودم ردیفش میکنم. 358 00:14:05,815 --> 00:14:09,317 ‫خیلی خب، در اختیار تو هستن. 359 00:14:15,959 --> 00:14:19,327 ‫- میخواستی منو ببینی؟ ‫- آره. 360 00:14:19,362 --> 00:14:21,462 ‫خب خوشحالم خواستی منو ببینی ‫چون شنیدم 361 00:14:21,498 --> 00:14:24,899 ‫یکی از موکلهای «لوئیسُ» دادی به «سامانتا» 362 00:14:24,935 --> 00:14:27,146 ‫و قصد ندارم بهت بگم چطور شرکتُ ‫اداره کنی «رابرت»، 363 00:14:27,170 --> 00:14:29,404 ‫ولی فکر کنم ایده بدی باشه. 364 00:14:29,439 --> 00:14:32,173 ‫خب، راستش نمیخواستم در مورد ‫این حرف بزنم، 365 00:14:32,208 --> 00:14:34,242 ‫ولی فکر کنم زمینه خوبی باشه. 366 00:14:34,277 --> 00:14:36,344 ‫- متوجه نمیشم. ‫- شاید نخوای بهم بگی 367 00:14:36,379 --> 00:14:37,823 ‫چطور کارمو انجام بدم، ولی من ‫بهت میگم چطور کارتو انجام بدی. 368 00:14:37,847 --> 00:14:38,646 ‫معذرت میخوام؟ 369 00:14:38,682 --> 00:14:41,015 ‫تو یه وظیفه خیریه به «کاترینا بنت» 370 00:14:41,051 --> 00:14:42,817 ‫سپردی بدون اینکه با من ‫مشورت کنی؟ 371 00:14:42,852 --> 00:14:44,063 ‫نمیدونستم لازمه با شما هماهنگ کنم. 372 00:14:44,087 --> 00:14:46,387 ‫باید بکنی وقتی اون موکل اتفاقاً کسیه که 373 00:14:46,423 --> 00:14:48,523 ‫با طرف قراردادم تو یه اختلاف نظر قرار داره. 374 00:14:48,558 --> 00:14:49,702 ‫- نمیدونستم اختلاف دارن. ‫- برای همین 375 00:14:49,726 --> 00:14:50,925 ‫باید با من هماهنگ میکردی. 376 00:14:50,961 --> 00:14:53,261 ‫و مسئله مهمتر اینکه مدیر ‫بخش اجرایی یه شرکت حقوقی 377 00:14:53,296 --> 00:14:56,196 ‫چه ارتباطی به انجام کارهای خیریه ‫باید داشته باشه؟ 378 00:14:55,999 --> 00:14:57,265 ‫فقط فکر کردم خوبه که... 379 00:14:57,301 --> 00:14:58,334 ‫یه سؤال طعنه آمیز بود «دانا» 380 00:14:58,469 --> 00:15:01,836 ‫برام مهم نیست چی فکر میکنی، ‫- فهمیدم. 381 00:15:01,871 --> 00:15:03,371 ‫تموم شد؟ ‫- نه نشد. 382 00:15:03,406 --> 00:15:05,306 ‫کاری که مدیر بخش اجرایی باید انجام بده 383 00:15:05,342 --> 00:15:09,143 ‫افزایش میزان درآمد ما به فوت مربع هست. 384 00:15:09,179 --> 00:15:12,347 ‫که با ارزیابی درآمد فعلی ‫ما بر اساس فوت مربع شروع میشه. 385 00:15:12,382 --> 00:15:13,881 ‫خب، راستش کار من این نیست. 386 00:15:13,917 --> 00:15:15,850 ‫الآن هست، یه گزارش روی میزم میخوام 387 00:15:15,885 --> 00:15:18,152 ‫تا پایان فردا. 388 00:15:19,522 --> 00:15:21,155 ‫این هیچ ارتباطی به «لوئیس» نداره؟ 389 00:15:21,191 --> 00:15:22,724 ‫چون فکر نمیکنم... ‫- این به دروغی 390 00:15:22,759 --> 00:15:24,537 ‫که «لوئیس» بهم گفت و درگیری ‫«هاروی» با 391 00:15:24,561 --> 00:15:27,161 ‫صاحب ملک ربط داره و حالا تو، ‫که همه‌اش نشون دهنده‌ی اینه که 392 00:15:27,197 --> 00:15:29,041 ‫این شرکت حقوقی اونطور که باید ‫وظایفشو انجام نمیده 393 00:15:29,065 --> 00:15:32,233 ‫و منو داره خسته میکنه. 394 00:15:32,268 --> 00:15:35,203 ‫حالا تموم شد. 395 00:15:49,886 --> 00:15:51,552 ‫اه «سامانتا». امروز ‫چقدر خوب به نظر میای. 396 00:15:51,588 --> 00:15:53,399 ‫اه نمیخواد مزخرف تحویلم بدی. ‫میخوای بهم بگی 397 00:15:53,423 --> 00:15:55,534 ‫چرا برای جلسه دادگاه فردا که ‫سه ساعت پیش دستم رسید 398 00:15:55,558 --> 00:15:56,924 ‫درخواست بستن پرونده رو کردی؟ 399 00:15:56,960 --> 00:15:58,359 ‫فقط داشتم بهت لطف میکردم. 400 00:15:58,395 --> 00:16:02,329 ‫ولی اگه میخوای کنسلش کنی، ‫ادامه بده، پرونده توئه. 401 00:16:02,364 --> 00:16:03,164 ‫منظورت چیه یه لطف؟ 402 00:16:03,199 --> 00:16:05,244 ‫منظورم اینه که ما دو هفته فرصت ‫داریم تا این دادخواستُ حل کنیم 403 00:16:05,268 --> 00:16:08,234 ‫و اگه سریعتر مطرحش کنیم، ‫میفهمن ما جدی هستیم. 404 00:16:08,371 --> 00:16:11,416 ‫و البته حالا که گفتی، اگه تأخیرش بندازم ‫فکر میکنن من آماده نیستم. 405 00:16:11,440 --> 00:16:12,273 ‫که هستی. 406 00:16:12,308 --> 00:16:14,452 ‫چون تو مثل من 13 سال وکیلشون نبودی 407 00:16:14,544 --> 00:16:16,110 ‫میفهمم. 408 00:16:16,146 --> 00:16:17,323 ‫و اگه به «رابرت» بگم چیکار ‫کردی ضعیف به نظر میام. 409 00:16:17,347 --> 00:16:22,216 ‫ولی اگه بذاری کمکت کنم، ‫هردو قوی به نظر میایم. 410 00:16:22,252 --> 00:16:23,184 ‫چرا فقط نیومدی پیش من، 411 00:16:23,219 --> 00:16:25,086 ‫و ازم نخواستی تورو وارد کنم؟ 412 00:16:25,121 --> 00:16:27,121 ‫چون هردومون میدونیم تو ‫میگفتی نه. 413 00:16:29,292 --> 00:16:32,492 ‫باید اعتراف کنم، اگه تورو نمیشناختم ‫فکر میکردم تو یه کله گنده هستی. 414 00:16:32,595 --> 00:16:37,073 ‫خب اگه فکر میکنی من گردن کلفتم، ‫فقط صبر کن فردا مدعی رو با قاضی رودررو کنیم. 415 00:16:42,372 --> 00:16:44,205 ‫- هی. ‫- به من نگو هی. 416 00:16:44,240 --> 00:16:47,275 ‫قرارداد بستی؟ ‫- معلومه که بستم ولی گوش کن، 417 00:16:47,310 --> 00:16:48,888 ‫این آدما دقیقاً از نوع رابین هوود نیستن 418 00:16:48,912 --> 00:16:50,578 ‫که از دست داروغه خبیس دارن فرار میکنن. 419 00:16:50,613 --> 00:16:52,291 ‫- در مورد چی حرف میزنی؟ ‫- اولین مأموریتمون، 420 00:16:52,315 --> 00:16:54,248 ‫بعد از اینکه انصراف از ‫دعوی رو برای پکستون فرستادیم 421 00:16:54,284 --> 00:16:57,251 ‫اینه که بهترین کارمندشونُ فریب بدیم ‫تا بهشون خدمات ابدی ارائه بده. 422 00:16:57,287 --> 00:17:00,187 ‫بهم نگو میخوای مثل «مایک راس» ‫نظر منو عوض میکنی. 423 00:17:00,222 --> 00:17:01,422 ‫فقط دارم میگم، 424 00:17:01,458 --> 00:17:03,591 ‫این آدما تو این شرایط ‫خیلی هم قدیس نیستن. 425 00:17:03,626 --> 00:17:05,159 ‫ولی میدونی چیه برادر؟ 426 00:17:05,195 --> 00:17:07,061 ‫واسه همین داریم پول گنده به جیب میزنیم. 427 00:17:07,097 --> 00:17:09,230 ‫خب پس، نوشیدنیُ آماده کن، 428 00:17:09,265 --> 00:17:11,399 ‫تا من این انصراف از دعوی ‫رو همین الآن فکس کنم. 429 00:17:11,434 --> 00:17:12,967 ‫تو هیچی فکس نمیکنی. 430 00:17:13,002 --> 00:17:16,202 ‫واقعاً فکر میکنی میتونی با یه ‫موکل بدقلق ملاقات کنی، 431 00:17:16,372 --> 00:17:18,250 ‫سعی کنی بپیچونیشون و ‫اونا هم بشینن نگات کنن؟ 432 00:17:18,274 --> 00:17:19,285 ‫برام مهم نیست بشینن نگاه کنن یا نه. 433 00:17:19,309 --> 00:17:20,586 ‫اونا نمیتونن هیچکاری در موردش بکنن. 434 00:17:20,610 --> 00:17:25,214 ‫چرند نگو، اونا میتونن به تمام موکلهای بزرگی ‫که میشناسیم بگن ما با سوءنیت قرارداد میبندیم. 435 00:17:25,215 --> 00:17:26,836 ‫ولی اینقدر شرف دارن که ‫بهمون این فرصتُ بدن 436 00:17:26,837 --> 00:17:28,253 ‫تا قبل از اینکه کاری بکنن ‫ما درستش کنیم، 437 00:17:28,254 --> 00:17:29,150 ‫و تو قراره استفاده کنی. 438 00:17:29,185 --> 00:17:30,839 ‫اگه همونی که فکر میکنمُ داری میگی... 439 00:17:30,840 --> 00:17:32,420 ‫دارم میگم سیب زمینی کوچیکُ بذار کنار، 440 00:17:32,455 --> 00:17:35,089 ‫و با پکستون قرارداد ببند همونطور ‫که خودت بهم گفتی. 441 00:17:35,125 --> 00:17:37,425 ‫میخوای در مورد سوءنیت حرف بزنی؟ ‫ما رفتیم اونجا 442 00:17:37,460 --> 00:17:39,427 ‫و اونا از ما خواستن براشون ‫کار خلاف قانون انجام بدیم. 443 00:17:39,462 --> 00:17:41,863 ‫پس باهاشون قرارداد نبند. ‫ولی کاری که نباید بکنی 444 00:17:41,898 --> 00:17:43,865 ‫از اطلاعاتی که ازشون به ‫دست آوردی برای 445 00:17:43,900 --> 00:17:45,444 ‫بستن قرارداد با کسی استفاده ‫کنی که اونا دنبالشن. 446 00:17:45,468 --> 00:17:46,645 ‫و آخرین باری که بررسی کردم، ‫من حق دارم 447 00:17:46,669 --> 00:17:48,469 ‫با هرکسی که دلم خواست قرارداد امضا کنم. 448 00:17:48,505 --> 00:17:51,105 ‫«هاروی»، من در مورد اون ماجرای ‫صاحب ملک بهت سخت نگرفتم. 449 00:17:51,141 --> 00:17:53,174 ‫ولی من دارم این شرکتُ ‫اداره میکنم نه تو. 450 00:17:53,209 --> 00:17:54,687 ‫هرکاری که من بهت گفتم انجام میدی. 451 00:17:54,711 --> 00:17:56,021 ‫میخوای بهم بگی چه کتی بپوشم؟ 452 00:17:56,045 --> 00:17:57,245 ‫به من گوش کن. 453 00:17:57,280 --> 00:18:02,283 ‫فرداصبح، من اومدم پکستون باید موکل ما باشه. 454 00:18:02,318 --> 00:18:04,285 ‫و نمیخوام در مورد این حرفی بزنم. 455 00:18:09,359 --> 00:18:11,692 ‫«هاروی»، شاید خیلی ارزششو نداشته باشه. 456 00:18:11,728 --> 00:18:16,462 ‫آروم باش، وقتی بفهمه اون سیب زمینی ‫خیلی هم کوچیک نیست خیالش راحت میشه. 457 00:18:16,566 --> 00:18:18,900 ‫عقلتو از دست دادی؟ این ‫در مورد پیروی از مافوقه. 458 00:18:18,935 --> 00:18:21,546 ‫تنها هدف تو برای امضا با اون آدما ‫این بود که اونُ تحت تأثیر قرار بدیم. 459 00:18:21,604 --> 00:18:25,007 ‫و تو هم کسی بودی که انتظار داشتی ‫جرأت ایستادن مقابلشو داشته باشم. 460 00:18:25,041 --> 00:18:26,986 ‫خب برام هیچ اهمیتی نداره ‫پیروی از مافوق ینی چی. 461 00:18:27,010 --> 00:18:28,910 ‫هیچ راهی نداره من بیخیالش بشم. 462 00:18:28,945 --> 00:18:31,345 ‫«هاروی» بهت گفتم این آدما ‫خیلی هم بیگناه نیستن. 463 00:18:31,381 --> 00:18:32,491 ‫کاری که از من خواستن با ‫اون یارو انجام بدم... 464 00:18:32,515 --> 00:18:33,815 ‫«الکس» کافیه. 465 00:18:33,850 --> 00:18:36,150 ‫علاقه‌ای ندارم نظر منو عوض کنی، 466 00:18:36,186 --> 00:18:39,496 ‫و کاملاً هم مطمئنم نمیخوام ‫از طرف «زین» این کارو بکنی. 467 00:18:39,522 --> 00:18:41,189 ‫خب، میخوای یه نوشیدنی برای 468 00:18:41,224 --> 00:18:43,591 ‫تبریک قرارداد جدید با موکل ‫جدید بزنیم یا نه؟ 469 00:18:58,483 --> 00:19:00,784 ‫«رابرت» اینجا چیکار میکنی؟ 470 00:19:00,819 --> 00:19:02,786 ‫اینجام چون فردا صبح شده، 471 00:19:02,821 --> 00:19:05,388 ‫و تو هنوز با پکستون قرارداد نبستی. 472 00:19:05,424 --> 00:19:07,290 ‫ببین «رابرت»، 473 00:19:07,325 --> 00:19:08,736 ‫تا جایی که من میدونم این ‫بین تو و «هارویِ». 474 00:19:08,760 --> 00:19:09,726 ‫خب من میگم بین من و تو باشه. 475 00:19:09,761 --> 00:19:11,194 ‫چی داری میگی؟ 476 00:19:11,229 --> 00:19:12,373 ‫دارم میگم تو آدم باهوشی هستی، 477 00:19:12,397 --> 00:19:15,565 ‫و هردو میدونیم هدف اصلیت ‫تو این شرکت چیه. 478 00:19:15,600 --> 00:19:16,744 ‫اگه میخوای اون بازی به ‫واقعیت تبدیل بشه، 479 00:19:16,768 --> 00:19:18,635 ‫باید کاری که من میخوام انجام بدی. 480 00:19:18,670 --> 00:19:20,815 ‫- داری کار منو تهدید میکنی؟ ‫- دارم بهت میگم چطوریاست. 481 00:19:20,839 --> 00:19:22,806 ‫تو با سوءنیت با اون موکل رفتار کردی، 482 00:19:22,841 --> 00:19:25,153 ‫و منم دارم با حسن نیت ‫بهت از عواقبش میگم. 483 00:19:25,177 --> 00:19:27,421 ‫- اصلاً اینطور به نظر نمیاد. ‫- بهت نگفتم تنبیهت میکنم 484 00:19:27,545 --> 00:19:29,646 ‫گفتم دارم باهات روراست حرف میزنم. 485 00:19:29,681 --> 00:19:32,649 ‫حقیقت اینه که ازت خوشم میاد ‫همیشه خوشم میومد. 486 00:19:32,684 --> 00:19:35,485 ‫ولی اگه سریع این قضیه رو راست و ریست نکنی، 487 00:19:35,520 --> 00:19:37,821 ‫هیچوقت فراتر از چیزی که ‫الآن هستی نخواهی رفت. 488 00:19:37,856 --> 00:19:40,590 ‫- «رابرت». ‫- تمومش کن. 489 00:19:40,625 --> 00:19:43,159 ‫نمیخوام یه کلمه دیگه در موردش بشنوم. 490 00:19:52,804 --> 00:19:54,737 ‫خب برنامه چیه؟ 491 00:19:54,773 --> 00:19:58,341 ‫خیلی خب، گوش کن، اونا نمیدونن، 492 00:19:58,376 --> 00:20:01,487 ‫ما به علاوه درخواست بستن پرونده ‫درخواست تغییر حوزه قضاییُ هم میدیم. 493 00:20:01,496 --> 00:20:04,724 ‫من نمیفهمم، تغییر حوزه قضایی به اوماها ‫به ما کمکی نمیکنه. قانون اونجا سختگیرانه تره. 494 00:20:04,883 --> 00:20:06,749 ‫مهم نیست، چون هیئت منصفه ‫کمکی نمیکنه. 495 00:20:06,785 --> 00:20:07,684 ‫منظورت چیه؟ 496 00:20:07,719 --> 00:20:11,985 ‫این دادخواست قضایی فقط توسط یه مشت ‫پرونده زیربغل بگیر ناراضی تشکیل نشده. 497 00:20:12,390 --> 00:20:14,424 ‫سازماندهی شده بوده. ‫- توسط کی؟ 498 00:20:14,459 --> 00:20:16,359 ‫توسط بزرگترین رقیبمون. 499 00:20:16,394 --> 00:20:19,529 ‫و اتفاقاً اوماها قبلاً ‫مرکز فرماندهیشون بوده. 500 00:20:19,564 --> 00:20:21,931 ‫که حالا یه شهر اشباح شده. ‫تو اوماها میریم دنبالشون، 501 00:20:21,967 --> 00:20:23,867 ‫اونجا میزنیم آش و لاششون میکنیم. 502 00:20:23,902 --> 00:20:26,346 ‫و اونا دلیلی ندارن در مورد ‫تغییر حوزه قضایی مقاومت کنند 503 00:20:26,370 --> 00:20:27,971 ‫چون در نگاه اول ‫خلاف منافع ما به نظر میاد. 504 00:20:28,006 --> 00:20:29,939 ‫- دقیقاً. ‫- «لوئیس» تو یه نابغه‌ای. 505 00:20:29,975 --> 00:20:31,574 ‫آره میدونم، ولی همونطور که گفتم، 506 00:20:31,610 --> 00:20:33,476 ‫فکر میکنی من نابغه‌ام، فقط صبر کن. 507 00:20:33,512 --> 00:20:35,490 ‫چون تا آخر امروز قراره ‫بهمون پول بدن. 508 00:20:35,514 --> 00:20:37,714 ‫قیام کنید. 509 00:20:37,749 --> 00:20:40,550 ‫اه لعنتی، با موکل قدیمیم یه ‫وضعیت اضطراری پیش اومده. 510 00:20:40,585 --> 00:20:41,596 ‫مطمئنی از پیش برمیای؟ 511 00:20:41,620 --> 00:20:44,409 ‫آه حواسم هست فقط حس بدی دارم ‫چون تو قرار نیست ببینی. 512 00:20:44,456 --> 00:20:46,523 ‫همم. 513 00:20:48,627 --> 00:20:50,326 ‫خیلی خب. 514 00:20:50,362 --> 00:20:51,928 ‫برای درخواست بستن پرونده اینجا هستیم. 515 00:20:51,963 --> 00:20:53,730 ‫آقای «لیت» فرمهای لازم رو دارید؟ 516 00:20:53,765 --> 00:20:55,899 ‫عالیجناب، ببخشید ولی ‫بر اساس اطلاعاتی که 517 00:20:55,934 --> 00:20:58,902 ‫به دستمون رسیده، ‫میخوایم درخواست رو به 518 00:20:58,937 --> 00:21:01,170 ‫تغییر حوزه قضایی تغییر بدیم. ‫- چی؟ 519 00:21:01,206 --> 00:21:03,172 ‫درخواست اونا هیچ ‫پایه و اساسی نداره. 520 00:21:03,208 --> 00:21:05,842 ‫ما فکر میکنیم پایه و اساس داره عالیجناب، ‫برای همین میخوایم 521 00:21:05,877 --> 00:21:07,744 ‫مدعی اصلی به جایگاه بیاد. 522 00:21:13,218 --> 00:21:16,753 ‫- میتونم مزاحم بشم؟ ‫- بستگی داره، اضطراریه؟ 523 00:21:16,788 --> 00:21:18,655 ‫راستشو بگم آره. 524 00:21:18,690 --> 00:21:20,423 ‫«زین» فکر میکنه من ‫از حدودم زیاده روی کردم. 525 00:21:20,458 --> 00:21:23,636 ‫آخرین چیزی که میخوام فکر کنه اینه ‫که من نمیتونم تکالیفم رو به موقع تحویل بدم. 526 00:21:23,828 --> 00:21:25,628 ‫خب اگه در موردت اینطور فکر میکنه، 527 00:21:25,664 --> 00:21:26,963 ‫دستگاه کپی مال تو، 528 00:21:26,998 --> 00:21:29,632 ‫و «رابرت زین» هم بره درشو بذاره. 529 00:21:29,668 --> 00:21:32,802 ‫هی، همه چیز مرتبه؟ 530 00:21:32,837 --> 00:21:34,370 ‫- هیچوقت بهتر نبوده. ‫- «الکس». 531 00:21:34,406 --> 00:21:35,772 ‫راستش خیلی حوصله ندارم «دانا». 532 00:21:35,807 --> 00:21:38,408 ‫آره میتونم ببینم ‫و برامم مهم نیست. 533 00:21:38,443 --> 00:21:41,511 ‫چه خبر شده؟ ‫- خیلی خب میخوای بدونی؟ 534 00:21:41,546 --> 00:21:43,446 ‫اول صبح امروز، «زین» بهم میگه 535 00:21:43,481 --> 00:21:46,349 ‫اگه با پکستون قرارداد نبندم، اسم من ‫هیچوقت روی اون دیوار نمیره. 536 00:21:46,384 --> 00:21:48,283 ‫چی؟ اینو به «هاروی» هم گفتی؟ 537 00:21:48,319 --> 00:21:49,452 ‫چه فایده‌ای داره؟ 538 00:21:49,487 --> 00:21:50,898 ‫«هاروی» کسیه که منو ‫تو همچین شرایطی قرار داد. 539 00:21:50,922 --> 00:21:52,066 ‫وایسا یه لحظه صبر کن ‫فکر کردم 540 00:21:52,090 --> 00:21:53,790 ‫مسئولیت کرایتوجن بهت دادن. 541 00:21:53,825 --> 00:21:55,625 ‫برام مهم نیست مسئولیت چه کاریو بهم دادن. 542 00:21:55,660 --> 00:21:57,405 ‫وقتی «زین» نمیخواست انجامش ‫بدم من آماده بودم بیخیالش بشم. 543 00:21:57,429 --> 00:21:59,228 ‫- پس بیخیالش شو. ‫- و اینکارو بکنم، 544 00:21:59,264 --> 00:22:01,375 ‫باید شانس شریک رسمی شدنُ ‫ببوسم بذارم تو تاغچه. 545 00:22:01,399 --> 00:22:03,283 ‫«الکس» فکر نکنم به «هاروی» ‫اونطور که باید اعتماد کرده باشی. 546 00:22:03,284 --> 00:22:04,483 ‫اون دقیقاً اینو گفت: 547 00:22:04,519 --> 00:22:06,318 ‫کاملاً مطمئنم دلم نمیخواد 548 00:22:06,354 --> 00:22:09,355 ‫تو از طرف «رابرت» نظر منو عوض کنی. 549 00:22:09,390 --> 00:22:11,457 ‫- خوبه. ‫- ینی چی خوب؟ 550 00:22:11,492 --> 00:22:13,425 ‫ینی تو یه کوبایاشی مارو هستی. 551 00:22:13,461 --> 00:22:15,105 ‫سوشی چه ارتباطی به این قضیه داره؟ 552 00:22:15,129 --> 00:22:17,096 ‫سوشی نیست، این ‫از فیلم "استارترکِ"، 553 00:22:17,131 --> 00:22:20,366 ‫و «هاروی» تمام عمرش در ‫مورد این حرف میزد. 554 00:22:20,401 --> 00:22:22,568 ‫همیشه فکر میکردم مزخرفه ‫ولی شاید نیست. 555 00:22:22,603 --> 00:22:24,603 ‫- منظورت چیه؟ ‫- منظورم اینه که دیر یا زود، 556 00:22:24,639 --> 00:22:27,973 ‫همگی خودشونُ تو وضعیت ‫بدون برد میبینن. 557 00:22:28,009 --> 00:22:30,543 ‫این یکی گردن توئه، و راهی ‫که بتونی خودتو 558 00:22:30,578 --> 00:22:33,646 ‫به «هاروی و زین» ثابت کنی ‫اینه که یه راهی پیدا کنی. 559 00:22:33,681 --> 00:22:35,114 ‫خب متشکرم «دانا». 560 00:22:35,149 --> 00:22:36,160 ‫و جدی فکر کردم به جای رفتن به 561 00:22:36,184 --> 00:22:38,217 ‫دانشگاه هاروارد باید وقتمو صرف 562 00:22:38,252 --> 00:22:40,486 ‫تماشای "استارترک" میکردم. 563 00:22:40,521 --> 00:22:42,054 ‫خب اینکارو نکردم، اگه جوابت 564 00:22:42,089 --> 00:22:43,567 ‫اپیزود "کاگنی و لیسی" نیست من ... 565 00:22:43,591 --> 00:22:45,169 ‫میدونی چیه «الکس»؟ ‫دارم سعی میکنم کمکت کنم. 566 00:22:45,193 --> 00:22:47,259 ‫و منم بهت گفتم ‫حوصله ندارم. 567 00:22:47,295 --> 00:22:48,928 ‫باشه، پس بذار یه ‫طور دیگه بگم. 568 00:22:48,963 --> 00:22:50,073 ‫مگه اینکه دلت بخواد اسمتو ‫رو یه دیوار دیگه بنویسن 569 00:22:50,097 --> 00:22:52,331 ‫پیشنهاد میکنم اینقدر نگران 570 00:22:52,366 --> 00:22:54,411 ‫مشکل نباشی و به حل ‫مشکل فکر کنی. 571 00:22:54,435 --> 00:22:55,968 ‫چون اگه تو نتونی راه حلی 572 00:22:56,003 --> 00:22:57,603 ‫برای خلاص شدن از این وضعیت پیدا کنی، 573 00:22:57,638 --> 00:23:00,072 ‫پس شاید به درد شراکت رسمی نمیخوری. 574 00:23:04,111 --> 00:23:07,413 ‫خب آقای «لارسن» کی تصمیم ‫گرفتید این دادخواست رو تشکیل بدید؟ 575 00:23:07,448 --> 00:23:09,081 ‫یه هفته بعد از اینکه فهمیدم ‫هکرها 576 00:23:09,116 --> 00:23:10,983 ‫اطلاعات منو دزدیدن. 577 00:23:11,018 --> 00:23:13,852 ‫پس ناراحت بودید و بعد با ‫یه وکیل تماس گرفتید. 578 00:23:13,888 --> 00:23:15,432 ‫راستش وکیلم با من تماس گرفت. 579 00:23:15,456 --> 00:23:17,089 ‫اه چه تصادفی بود؟ 580 00:23:17,124 --> 00:23:18,991 ‫عالیجناب، جلب نظر یه ‫موکل که جرم نیست، 581 00:23:19,026 --> 00:23:20,504 ‫و ارتباطی هم با درخواست ‫حوزه قضایی نداره. 582 00:23:20,528 --> 00:23:22,261 ‫واقعاً نداره؟ آقای «لارسن» ‫وقتی وکیلتون 583 00:23:22,296 --> 00:23:24,341 ‫اومد پیش شما، میزان ‫دستمزدی که گفتید چقدر بود؟ 584 00:23:24,365 --> 00:23:26,265 ‫ده درصد، مشروط به بردن پرونده. 585 00:23:26,300 --> 00:23:28,000 ‫و خبر دارید دستمزد معمولی برای 586 00:23:28,035 --> 00:23:30,269 ‫همچین پرونده‌هایی سه برابره؟ 587 00:23:30,304 --> 00:23:32,171 ‫من نمیخواستم دندون پیشکشی رو بشمرم. 588 00:23:32,206 --> 00:23:33,984 ‫منظورتون همون پیشکشی بود که ‫بزرگترین رقیب موکل من 589 00:23:34,008 --> 00:23:35,319 ‫قرار بود به وکیل شما پرداخت کنه؟ 590 00:23:35,343 --> 00:23:36,976 ‫- چی؟ ‫- اعتراض دارم، فرضیه پردازی. 591 00:23:37,011 --> 00:23:38,288 ‫اگه جواب سؤالو بده دیگه فرضیه نیست. 592 00:23:38,312 --> 00:23:39,979 ‫عالیجناب، هدف این حرفا چیه؟ 593 00:23:40,014 --> 00:23:41,458 ‫بهتون میگم هدفش چیه عالیجناب. 594 00:23:41,482 --> 00:23:45,282 ‫هدف اتهام توطئه‌ست چون اون ‫رفت سراغ این 595 00:23:45,553 --> 00:23:46,730 ‫تا موکل منو حذف کنه. 596 00:23:46,754 --> 00:23:48,520 ‫من... 597 00:23:48,556 --> 00:23:50,289 ‫من که... ‫- جواب سؤالُ بده. 598 00:23:50,324 --> 00:23:52,691 ‫من از وکیلم درخواست نکردم ‫چطور کارشو انجام بده، 599 00:23:52,727 --> 00:23:55,661 ‫چون روی کارای خودم تمرکز دارم. ‫- بیا رو تو تمرکز کنیم. 600 00:23:55,696 --> 00:23:58,530 ‫چون اگه بفهمم تو میدونستی میخوان ‫یه دادخواست 601 00:23:58,566 --> 00:24:00,199 ‫ارائه بدن، و در موردش دروغ گفتی، 602 00:24:00,234 --> 00:24:02,401 ‫اه، میرم سراغ خونه‌ات. 603 00:24:02,436 --> 00:24:03,714 ‫و بعد میرم سراغ خونه باغت ... 604 00:24:03,738 --> 00:24:05,048 ‫- اعتراض دارم. ‫- و بعد حساب 605 00:24:05,072 --> 00:24:06,272 ‫بانکی دخترت. ‫- تهدید میکنه. 606 00:24:06,307 --> 00:24:09,908 ‫من قرار نیست کاری بکنم ‫که بازرس پرونده نمیکنه 607 00:24:09,944 --> 00:24:11,744 ‫اگه حقیقتُ بهم نگه. ‫- چرا میکنی. 608 00:24:11,779 --> 00:24:13,545 ‫تو یه تفنگ گرفتی رو ‫سر موکل من، 609 00:24:13,581 --> 00:24:15,058 ‫و مطمئنم خوشت نمیاد اگه منم یه تفنگ 610 00:24:15,082 --> 00:24:16,515 ‫بگیرم روی سر تو. 611 00:24:26,527 --> 00:24:28,460 ‫آقای «لیت»؟ 612 00:24:32,066 --> 00:24:34,233 ‫آقای «لیت»؟ 613 00:24:37,371 --> 00:24:39,204 ‫دراز بکش و خفه شو. 614 00:24:39,240 --> 00:24:41,707 ‫و اگه این بار کیف پولت و 615 00:24:41,742 --> 00:24:44,343 ‫موبایلتو بهم ندی و دهنتو نبندی، 616 00:24:44,378 --> 00:24:46,111 ‫نه تنها کتک میخوری. 617 00:24:46,147 --> 00:24:48,314 ‫بلکه ماشه رو میکشم، 618 00:24:48,349 --> 00:24:51,450 ‫و دیگه هیچوقت کسایی که ‫دوستشون داریُ نمیبینی. 619 00:24:54,088 --> 00:24:57,523 ‫آقای «لیت» برای بار آخر، ‫حرف دیگه‌ای برای گفتن داری؟ 620 00:24:59,560 --> 00:25:01,694 ‫درخواست بستن پرونده و ‫تغییر حوزه قضایی رد شد. 621 00:25:14,864 --> 00:25:17,197 ‫من و تو باید حرف بزنیم، ‫و باید همین الآن حرف بزنیم. 622 00:25:17,233 --> 00:25:18,666 ‫نه حرفی نداریم. 623 00:25:18,701 --> 00:25:20,834 ‫و اگه بدونی چی برات بهتره ‫میری بیرون. 624 00:25:20,870 --> 00:25:23,103 ‫من جایی نمیرم تا وقتی بهم توضیح بدی 625 00:25:23,139 --> 00:25:26,006 ‫چطور یه دقیقه میتونی بلیت یه ‫طرفه سمت اوماها جور کنی، 626 00:25:26,042 --> 00:25:27,920 ‫و یه دقیقه بعدش میفهمم ‫همه چیز از دستمون رفت. 627 00:25:27,944 --> 00:25:31,278 ‫تو اونجا نبودی. نمیدونی چه اتفاقی افتاد. 628 00:25:31,314 --> 00:25:34,615 ‫میدونم، واسه همین اومدم اینجا. 629 00:25:34,650 --> 00:25:36,784 ‫- و منم بهت گفتم برو بیرون. ‫- منم بهت گفتم 630 00:25:36,819 --> 00:25:39,353 ‫جایی نمیرم تا وقتی ‫بهم توضیح بدی چه اتفاقی افتاد. 631 00:25:39,388 --> 00:25:43,257 ‫به من گوش کن. هرکاری از ‫دستم براومد انجام دادم. 632 00:25:43,292 --> 00:25:45,626 ‫و دیگه نمیخوام در موردت حرف بزنم. 633 00:25:45,661 --> 00:25:47,661 ‫هرکاری از دستت براومد؟ 634 00:25:47,697 --> 00:25:49,163 ‫تو یه کارمند تازه کار نیستی. 635 00:25:49,198 --> 00:25:51,098 ‫تو یه شریک رسمی هستی 636 00:25:51,133 --> 00:25:53,534 ‫که به زور وارد پرونده من شد. 637 00:25:53,569 --> 00:25:55,347 ‫و چیزی که بعدش فهمیدم، ‫مثل یه سگ دراز کشیدی، 638 00:25:55,371 --> 00:25:58,872 ‫اجازه دادی اونا... ‫- تو اونجا نبودی! 639 00:25:58,908 --> 00:26:02,743 ‫تو اونجا نبودی. 640 00:26:02,778 --> 00:26:05,713 ‫تو نمیدونی تو چه وضعی گیر کردم. 641 00:26:05,748 --> 00:26:07,214 ‫هیچوقت هم نمیدونی. 642 00:26:08,918 --> 00:26:10,050 ‫حالا گورتو گم کن. 643 00:26:10,086 --> 00:26:11,619 ‫و از دفتر من گمشو بیرون. 644 00:26:14,690 --> 00:26:17,691 ‫«لوئیس» آروم باش ‫فقط میخواستم... 645 00:26:17,727 --> 00:26:19,426 ‫گمشو بیرون! 646 00:26:44,854 --> 00:26:46,064 ‫«هاروی» میتونم یه ‫لحظه باهات حرف بزنم؟ 647 00:26:46,088 --> 00:26:47,821 ‫البته، چیزی شده؟ 648 00:26:47,857 --> 00:26:49,801 ‫همین الآن از «هولی کرامول» تماس داشتم. 649 00:26:49,925 --> 00:26:51,591 ‫بهم نگو یه شرکت دیگه پیدا کرده 650 00:26:51,727 --> 00:26:54,161 ‫که میخواد تورو استخدام کنه، ‫و میخوای مارو تحت فشار قرار بدی. 651 00:26:54,196 --> 00:26:57,097 ‫- «هاروی» این جدیه. ‫- چی شده؟ 652 00:26:57,133 --> 00:26:58,966 ‫اون بهم گفت «الکس ویلیامز» ‫ازش درخواست کرده، 653 00:26:59,001 --> 00:27:00,345 ‫ببینه تو بازار چی میتونه پیدا کنه. 654 00:27:00,369 --> 00:27:02,135 ‫- مزخرفه. ‫- مزخرف نیست. 655 00:27:02,239 --> 00:27:05,105 ‫میخواد بدونه احتمال اینکه اسمش ‫روی دیوار جای دیگه هم ثبت بشه چقدره. 656 00:27:05,141 --> 00:27:07,590 ‫باورم نمیشه.چطور تونست اینکارو باهام بکنه؟ 657 00:27:07,591 --> 00:27:10,291 ‫شاید به جای اینکه فکر ‫کنی چطور اینکارو با تو کرد، 658 00:27:10,327 --> 00:27:11,693 ‫شاید بهتره فکر کنی چرا اینکارو کرد. 659 00:27:11,728 --> 00:27:13,461 ‫- برام مهم نیست چرا. ‫- خب باید مهم باشه. 660 00:27:13,497 --> 00:27:15,208 ‫چون تو مشکل بین خودت و ‫«زینُ» شخصی کردی، 661 00:27:15,232 --> 00:27:16,743 ‫و «الکس» هم تبدیل شد ‫به کسی که دنبال راه حله. 662 00:27:16,767 --> 00:27:18,144 ‫اصلاً اینارو از کجا میدونی؟ 663 00:27:18,168 --> 00:27:21,703 ‫چون قبل از اینکه با «هالی» ‫حرف بزنه با من حرف زد. 664 00:27:21,738 --> 00:27:23,738 ‫که برای همین میدونم ‫که «زین» رفت پیش «الکس» 665 00:27:23,774 --> 00:27:25,974 ‫و بهش گفت اگه با پکستون ‫قرارداد نبنده، 666 00:27:26,009 --> 00:27:27,809 ‫اون هرگز نمیتونه شریک رسمی اینجا بشه. 667 00:27:27,844 --> 00:27:29,577 ‫اون کجاست؟ 668 00:27:29,613 --> 00:27:31,146 ‫«هاروی» اگه با «زین» رودررو بشی، 669 00:27:31,181 --> 00:27:32,592 ‫فقط اوضاعُ بدتر میکنه. 670 00:27:32,616 --> 00:27:34,315 ‫برام مهم نیست، اجازه نمیدم آدم ‫زیردست منو 671 00:27:34,351 --> 00:27:36,384 ‫به زور مطیع خودش کنه. 672 00:27:43,027 --> 00:27:44,860 ‫همین الآن تلفنُ قطع کن. 673 00:27:44,895 --> 00:27:46,728 ‫همینطوری وارد دفترم نشو ‫و اینو بگو. 674 00:27:46,764 --> 00:27:48,797 ‫پس من نمیتونم بیام اینجا، ‫ولی تو میتونی بری 675 00:27:48,832 --> 00:27:50,732 ‫دفتر آدم من و شغلشو تهدید کنی؟ 676 00:27:50,768 --> 00:27:53,201 ‫من شغلشو تهدید نکردم. ‫فقط باهاش اینطوری حرف زدم. 677 00:27:53,237 --> 00:27:56,038 ‫- این تصمیم تو نیست. ‫- مزخرفه، هست. 678 00:27:56,073 --> 00:27:57,417 ‫من به تو یه دستور دادم و اگه ‫قرار نیست ازش پیروی کنی، 679 00:27:57,441 --> 00:27:59,341 ‫میرم سراغ مقام پایینتر از تو. 680 00:27:59,376 --> 00:28:01,187 ‫اگه به من گوش نکنه هیچوقت ‫رأی منو نمیگیره. 681 00:28:01,211 --> 00:28:02,678 ‫پس باید به تو گوش کنه، 682 00:28:02,713 --> 00:28:03,957 ‫ولی مجبور نیست به من گوش نکنه؟ 683 00:28:03,981 --> 00:28:06,615 ‫پس فکر کردی قائم مقام چه معنی داره؟ 684 00:28:06,650 --> 00:28:08,750 ‫خب اگه معنیش اینه، 685 00:28:08,786 --> 00:28:12,719 ‫شاید تصمیم بدی گرفتم ‫سخاوتمندانه اجازه دادم تو باشی. 686 00:28:12,790 --> 00:28:15,223 ‫تو سخاوت به خرج ندادی. ‫تو فقط واقعیاتُ در نظر گرفتی. 687 00:28:15,259 --> 00:28:17,192 ‫که یعنی من تو این کار از تو بهترم. 688 00:28:17,227 --> 00:28:19,094 ‫و چیزی که تو توش بهتری 689 00:28:19,129 --> 00:28:21,930 ‫اینه که هرکاری دوست داری ‫در هرلحظه‌ای که دلت خواست انجام بدی. 690 00:28:21,965 --> 00:28:23,376 ‫خب چیزی که من الآن میخوام بگم، 691 00:28:23,400 --> 00:28:25,100 ‫اینه که «الکس» آدم منه. 692 00:28:25,135 --> 00:28:27,235 ‫کاری که من میگم انجام میده و تمام. 693 00:28:27,271 --> 00:28:28,904 ‫خب خیلی بد شد، چون ‫من هیچکدوم از کارایی 694 00:28:28,939 --> 00:28:29,805 ‫که شما ازم خواستینو نکردم. 695 00:28:29,840 --> 00:28:31,373 ‫و واسه جبران کردنش هم دیگه دیر شده. 696 00:28:31,408 --> 00:28:32,908 ‫باورم نمیشه. 697 00:28:32,943 --> 00:28:34,776 ‫داری میگی رفتی سراغ ‫یه شغل دیگه؟ 698 00:28:34,812 --> 00:28:36,389 ‫نه، دارم میگم یه نفرو جور ‫کردم بره شغلشو عوض کنه. 699 00:28:36,413 --> 00:28:37,757 ‫داری در مورد چی حرف میزنی؟ 700 00:28:37,781 --> 00:28:40,082 ‫کرایتوجن ازم میخواست ‫بزرگترین کارمندشونُ قانع کنم 701 00:28:40,117 --> 00:28:41,950 ‫تا خدمت مادام‌العمرُ قبول کنه. 702 00:28:41,985 --> 00:28:44,386 ‫به جاش، در مورد حقوق قانونیش بهش اطلاع دادم 703 00:28:44,421 --> 00:28:46,221 ‫و به عنوان موکل جدید ‫باهاش قرارداد بستم. 704 00:28:46,256 --> 00:28:48,068 ‫عقلتو از دست دادی؟ ‫بهت گفتم با پکستون قرارداد ببند. 705 00:28:48,092 --> 00:28:49,958 ‫و دلیلی که به هردومون دادی 706 00:28:49,993 --> 00:28:51,771 ‫این بود که نمیخواستی با ‫سوء نیت باهاشون رفتار کنیم. 707 00:28:51,795 --> 00:28:53,295 ‫خب، حالا اینطور نشد. 708 00:28:53,330 --> 00:28:54,908 ‫تنها کاری که کردیم یه ملاقات ‫بود و قراردادی نبستیم. 709 00:28:54,932 --> 00:28:56,342 ‫ولی کاری که ازت خواستمُ نکردی. 710 00:28:56,366 --> 00:28:58,066 ‫کاری که منم خواستمُ نکردی. 711 00:28:58,102 --> 00:28:59,968 ‫راست میگین نکردم. ‫چون اگه شما فقط یه 712 00:29:00,003 --> 00:29:01,481 ‫ادم بله قربان گو میخواستین ‫پس من اینجا چه غلطی میکنم؟ 713 00:29:01,505 --> 00:29:03,149 ‫- بهم گوش کن. ‫- نه شما گوش کنین. 714 00:29:03,173 --> 00:29:03,972 ‫من با موکلی قرارداد بستن که قراره 715 00:29:04,007 --> 00:29:06,241 ‫سود زیادی واسه شرکت داشته باشه. 716 00:29:06,276 --> 00:29:09,244 ‫من یه وکیل درجه یکم، و ‫اگه شما نمیتونید اینو ببینید، 717 00:29:09,279 --> 00:29:11,124 ‫پس اصلاً نمیخوام اسمم ‫کنار اسم شما باشه. 718 00:29:11,148 --> 00:29:13,415 ‫- «الکس». ‫- نه حرفی که باید بزنمُ زدم. 719 00:29:13,450 --> 00:29:15,917 ‫تا جایی که میدونم شما ‫دو نفر اختلافاتتونُ برطرف کنید. 720 00:29:21,058 --> 00:29:22,424 ‫تورو نمیدونم، 721 00:29:22,459 --> 00:29:24,192 ‫ولی هروقت عصبانی میشه ‫ازش خوشم میاد. 722 00:29:24,228 --> 00:29:26,094 ‫آره باید خوشت بیاد، چون ‫اینا دقیقاً همون مزخرفاتیه 723 00:29:26,130 --> 00:29:28,029 ‫که واسه «جسیکا» تفت میدادی. 724 00:29:34,271 --> 00:29:35,937 ‫حالا چی شده؟ 725 00:29:35,973 --> 00:29:37,806 ‫باید در مورد شریکت باهات حرف بزنم. 726 00:29:37,841 --> 00:29:40,308 ‫- منظورت «رابرتِ»؟ ‫- منظورم «لوئیسِ». 727 00:29:40,344 --> 00:29:42,811 ‫- اون چی شده؟ ‫- یه چیزیش میشه. 728 00:29:42,846 --> 00:29:44,390 ‫قبل از اینکه بهم بگی ‫من نمیشناسمش، 729 00:29:44,414 --> 00:29:47,349 ‫دارم بهت میگم، این رفتارش عادی نیست. 730 00:29:47,384 --> 00:29:50,051 ‫حتی برای مردی با سابقه اون. 731 00:29:50,087 --> 00:29:52,521 ‫- از کجا اینو میدونی؟ ‫- چطوره اینطور بگم اون 732 00:29:52,556 --> 00:29:55,290 ‫تو یه جلسه با «رابرت زین» ‫از موکل خودش دفاع کرد. 733 00:29:55,325 --> 00:29:57,225 ‫ولی به یه نحوی تو دادگاه رید به همه چیز 734 00:29:57,261 --> 00:29:58,126 ‫و پرونده‌ای که دستش بود. 735 00:29:58,162 --> 00:30:00,195 ‫و اصلاً قصد ندارم بگم چطور با 736 00:30:00,230 --> 00:30:02,464 ‫من رفتار کرد وقتی خواستم ‫ازش در مورد اون اتفاق بپرسم. 737 00:30:02,499 --> 00:30:04,466 ‫کسی هم در مورد اینا میدونه؟ 738 00:30:04,501 --> 00:30:06,868 ‫با توجه به قیافه منشیش، 739 00:30:06,904 --> 00:30:08,870 ‫فکر کنم اون میدونه. 740 00:30:08,906 --> 00:30:11,439 ‫و اینم بگم اون ‫قرار نیست چیزی بهم بگه. 741 00:30:14,411 --> 00:30:17,012 ‫چرا داری به من اینارو ‫میگی و به «رابرت» نمیگی؟ 742 00:30:18,415 --> 00:30:20,115 ‫شاید من اینجا جدید باشم، 743 00:30:20,150 --> 00:30:22,484 ‫ولی میدونم دوستی ینی چی. 744 00:30:22,519 --> 00:30:27,355 ‫و الآن بذار بهت بگم. ‫«لوئیس لیت» یه دوست لازم داره. 745 00:30:36,900 --> 00:30:38,934 ‫هاروی ‫لوئیس. 746 00:30:38,969 --> 00:30:40,368 ‫امشب برنامه نداری؟ 747 00:30:40,404 --> 00:30:42,404 ‫فکر کردم بریم بیرون یه شامی بزنیم. 748 00:30:42,439 --> 00:30:44,239 ‫اه، الآن وقتشو ندارم. 749 00:30:44,274 --> 00:30:46,107 ‫باید برم خونه پیش «شیلا». ‫- اه بیخیال. 750 00:30:46,143 --> 00:30:48,944 ‫کلی چیز هست که در موردش حرف بزنیم. 751 00:30:48,979 --> 00:30:50,512 ‫- چه چیزایی؟ ‫- طبق چیزایی که شنیدم، 752 00:30:50,547 --> 00:30:52,180 ‫این چند روز بهت سخت گذشته. 753 00:30:52,216 --> 00:30:55,517 ‫همه چیز مرتبه «هاروی»، ‫چیزی برای نگرانی نیست. 754 00:30:55,552 --> 00:30:57,085 ‫مرتب؟ بیخیال. 755 00:30:57,120 --> 00:30:59,254 ‫بعد از مدتها ازت خواستم بریم شام بخوریم، 756 00:30:59,289 --> 00:31:01,456 ‫و هربار هم ازت خواستم ‫تمام کارهاتو ول کردی. 757 00:31:01,491 --> 00:31:03,525 ‫قبلاً آره ولی الآن «شیلا»رو دارم. 758 00:31:03,560 --> 00:31:05,794 ‫پس اگه منو ببخشی. 759 00:31:05,829 --> 00:31:07,529 ‫تا وقتی جوابمو ندی جایی نمیری. 760 00:31:07,564 --> 00:31:09,197 ‫بیخود پشت «شیلا» مخفی نشو. 761 00:31:09,233 --> 00:31:12,934 ‫- دستتو از من بکش! ‫- چی شده «لوئیس»؟ 762 00:31:12,970 --> 00:31:15,637 ‫- هیچی. ‫- میتونی با من حرف بزنی. 763 00:31:15,672 --> 00:31:18,940 ‫- در مورد چی، هیچی نشده... ‫- چرا تو دادگاه کم آوردی؟ 764 00:31:18,976 --> 00:31:21,476 ‫چرا پیشنهاد شامُ رد کردی؟ ‫- خواهش میکنم بس کن. 765 00:31:21,511 --> 00:31:23,311 ‫چرا میخوای بس کنم «لوئیس»؟ 766 00:31:23,347 --> 00:31:27,215 ‫از چی اینقدر ترسیدی؟ ‫- لعنت بر شیطون جیب منو زدن. 767 00:31:27,251 --> 00:31:31,686 ‫منو لختم کردن و فکر کردم ‫قراره بمیرم، باشه؟ 768 00:31:33,457 --> 00:31:36,224 ‫اون یه تفنگ داشت... 769 00:31:36,260 --> 00:31:38,593 ‫پشت سرم فشارش داد. 770 00:31:40,297 --> 00:31:42,998 ‫هنوز میتونم حسش کنم. 771 00:31:43,033 --> 00:31:46,001 ‫میخوای همینو بشنوی؟ ‫چون این اتفاق افتاده. 772 00:31:46,036 --> 00:31:47,569 ‫طوری نیست رفیق، ‫تو طوریت نشده. 773 00:31:49,373 --> 00:31:52,841 ‫ولی اوضاع خوب نیست «هاروی». ‫من داغونم. 774 00:31:52,876 --> 00:31:54,576 ‫منم بودم داغون میشدم. ‫هرکسی بود میشد. 775 00:31:56,280 --> 00:31:58,613 ‫- اگه دست از سرم برنداره چی؟ ‫- برمیداره. 776 00:31:58,649 --> 00:32:00,248 ‫نمیدونم چقدر طول میکشه، 777 00:32:00,284 --> 00:32:03,418 ‫یا کی فراموش میشه، ‫ولی یه چیزیُ میدونم. 778 00:32:03,453 --> 00:32:05,164 ‫اگه در موردش حرف نزنی ‫دست از سرت برنمیداره، 779 00:32:05,188 --> 00:32:07,122 ‫و فقطم منظورم مشاوره نیست. ‫- «هاروی»... 780 00:32:07,157 --> 00:32:09,424 ‫ببین اینجا کساییُ داری که ‫به تو اهمیت میدن. 781 00:32:09,459 --> 00:32:12,694 ‫ازشون مخفی نکن. ‫- من به «رابرت» نمیگم. 782 00:32:12,729 --> 00:32:15,196 ‫- چرا نه؟ ‫- چون تو دوست منی. 783 00:32:15,232 --> 00:32:17,632 ‫و اون رئیس منه، و تازه رسیده اینجا، 784 00:32:17,668 --> 00:32:19,701 ‫و نمیتونم بذارم منو ‫ضعیف ببینه. 785 00:32:19,736 --> 00:32:22,637 ‫اون فکر نمیکنه تو ضعیف هستی. 786 00:32:22,673 --> 00:32:24,506 ‫فکر میکنه چون بهش ‫گفتی قوی هستی. 787 00:32:24,541 --> 00:32:27,842 ‫ولی قوی نیستم. اینطوری میشم. 788 00:32:27,878 --> 00:32:30,512 ‫منو ببین «هاروی» ‫منو ببین. 789 00:32:32,582 --> 00:32:34,649 ‫نمیتونم بذارم منو اینطوری ببینه. 790 00:32:36,620 --> 00:32:38,386 ‫چرا من به جات نگم؟ 791 00:32:38,422 --> 00:32:41,489 ‫به هر حال یه چیزهایی ‫بینمون هست که باید حلش کنیم. 792 00:32:44,528 --> 00:32:46,528 ‫متشکرم «هاروی». ‫خیلی خوب میشه. 793 00:33:10,159 --> 00:33:12,960 ‫- چی شده «دانا»؟ ‫- «رابرت» گزارشت آماده شد. 794 00:33:12,995 --> 00:33:14,728 ‫ولی قبل از اینکه بخونیش ‫باید چیزی که قبلاً 795 00:33:14,764 --> 00:33:18,132 ‫بهت گفتمو دوباره بگم. 796 00:33:18,167 --> 00:33:20,067 ‫کار من این نیست. 797 00:33:20,102 --> 00:33:22,870 ‫- پس چرا برام آوردیش؟ ‫- چون تو خواستی. 798 00:33:22,905 --> 00:33:25,183 ‫و مهمتر از همه کار من چیزیه ‫که تو الآن نیاز داری. 799 00:33:25,207 --> 00:33:26,807 ‫پس بذار واضحش کنم. 800 00:33:26,842 --> 00:33:28,420 ‫تو با یه گزارش به عنوان یه بهونه میای 801 00:33:28,444 --> 00:33:30,477 ‫اینجا، و بهم میگی چی نیاز دارم؟ 802 00:33:30,513 --> 00:33:32,312 ‫آره همینطوره، چون وقتی ازم خواستی 803 00:33:32,348 --> 00:33:34,259 ‫وقتمو بابت چیزی تلف کنم ‫که میتونستی از یه 804 00:33:34,283 --> 00:33:38,018 ‫شرکت حسابدار بخوای انجامش بده، ‫سرمو گرم این کردم که چطور 805 00:33:38,054 --> 00:33:42,988 ‫مثل قدیما درآمد بر حسب فوت بر مربعُ افزایش بدم. ‫با حفظ و نگهداری از این شرکت. 806 00:33:43,024 --> 00:33:43,902 ‫در مورد چی حرف میزنی؟ 807 00:33:43,926 --> 00:33:46,071 ‫فقط دارم میگم به جای ‫درگیری با «هاروی»، 808 00:33:46,095 --> 00:33:47,139 ‫گرفتن یه موکل از «لوئیس»، 809 00:33:47,163 --> 00:33:49,163 ‫و هرکار دیگه‌ای که ‫قصدشو داشتی، 810 00:33:49,198 --> 00:33:50,375 ‫متوجه نشدی که یکی از ‫بهترین وکلات 811 00:33:50,399 --> 00:33:52,266 ‫قصد داشت از اینجا بره. 812 00:33:52,301 --> 00:33:54,334 ‫و حالا به خاطر من ‫اون قراره بمونه. 813 00:33:54,370 --> 00:33:55,769 ‫در مورد «الکس» حرف میزنی؟ 814 00:33:55,805 --> 00:33:58,439 ‫بله معلومه که در مورد «الکس» حرف میزنم. 815 00:33:58,474 --> 00:34:01,208 ‫پس «دانا» از کاری که کردی ممنونم. 816 00:34:01,243 --> 00:34:03,577 ‫ولی اگه میرفت خب میرفت. 817 00:34:03,612 --> 00:34:06,180 ‫چون اگه قراره این شرکتُ اداره کنم، 818 00:34:06,215 --> 00:34:08,015 ‫افراد باید از دستورات من پیروی کنن. 819 00:34:08,050 --> 00:34:10,284 ‫شاید مشکل با دستورات ‫نیست «رابرت»، 820 00:34:10,319 --> 00:34:12,352 ‫شاید مشکل مردیه که دستور میده. 821 00:34:12,388 --> 00:34:16,256 ‫شاید دلت نخواد بشنوی ولی ‫به هر حال میخوام بگم. 822 00:34:16,292 --> 00:34:19,359 ‫فکر میکنی دلیل اینکه «رند و کالدور» ‫بهت پشت کردند 823 00:34:19,395 --> 00:34:22,362 ‫اینه که تو به ما علاقه نشون دادی. 824 00:34:22,398 --> 00:34:26,233 ‫فکر میکنم به این خاطر ‫بود که تو به اونا علاقه نشون ندادی. 825 00:34:26,268 --> 00:34:28,202 ‫و اگه با ما مثل اونا رفتار کنی، 826 00:34:28,237 --> 00:34:30,037 ‫همین اتفاق هم دوباره تکرار میشه. 827 00:34:30,072 --> 00:34:33,307 ‫نمیتونم بذارم همه هرکاری ‫دلشون میخواد انجام بدن. 828 00:34:33,342 --> 00:34:35,275 ‫من اینطوری نیستم. 829 00:34:35,311 --> 00:34:38,312 ‫فقط دارم میگم، بعضی وقتها ‫باید روی خطوط قرمز تأکید داشته باشیم، 830 00:34:38,347 --> 00:34:41,381 ‫و بعضی وقتها باید بذاری ما 831 00:34:41,417 --> 00:34:43,550 ‫کارهارو طبق روش خودمون انجام بدیم. 832 00:34:48,390 --> 00:34:52,226 ‫من این درآمد برحسب فوت مربعُ 833 00:34:52,261 --> 00:34:55,429 ‫به یه شرکت حسابداری میسپارم. 834 00:34:55,464 --> 00:34:57,231 ‫متشکرم «رابرت». 835 00:34:59,335 --> 00:35:01,068 ‫چیه؟ 836 00:35:01,103 --> 00:35:03,837 ‫میدونستم این درگوشی حرف ‫زدناتُ واسه «هاروی» انجام میدی، 837 00:35:03,873 --> 00:35:06,306 ‫ولی فکر نمیکردم واسه منم ‫انجامش بدی. 838 00:35:06,342 --> 00:35:08,475 ‫میذارم یه راز کوچیکُ بدونی ‫«زین». 839 00:35:08,511 --> 00:35:10,644 ‫من واسه همه اینکارو میکنم. 840 00:35:22,324 --> 00:35:24,258 ‫«الکس» یه لحظه وقت داری؟ 841 00:35:24,293 --> 00:35:26,260 ‫بستگی داره اومدی چی بگی. 842 00:35:26,295 --> 00:35:27,861 ‫اومدم بگم متأسفم. 843 00:35:27,897 --> 00:35:29,641 ‫تورو تو موقعیتی قرار ‫دادم که نباید، 844 00:35:29,665 --> 00:35:32,266 ‫ولی میخواستم بگم 845 00:35:32,301 --> 00:35:34,134 ‫مجبور نبودی با اون ‫استخدامیه حرف بزنی. 846 00:35:34,170 --> 00:35:37,504 ‫- چرا «هاروی» مجبور بودم. ‫- چرا؟ 847 00:35:37,540 --> 00:35:39,439 ‫میخوای حقیقتُ بدونی؟ 848 00:35:39,475 --> 00:35:41,375 ‫باید میدونستم چجور اهرم فشاری داشتم. 849 00:35:41,410 --> 00:35:45,977 ‫و مشخص شد، هیچکس بهتر از تو ‫وجود نداشت که اسم منو بذاره روی دیوار. 850 00:35:46,015 --> 00:35:48,226 ‫واسه همین چاره‌ای برام نموند ‫جز اینکه چرندیات «دانا» رو گوش کنم. 851 00:35:48,350 --> 00:35:49,149 ‫منظورت از چرندیات «دانا» چیه؟ 852 00:35:49,185 --> 00:35:50,562 ‫در اصل چرندیات توئه، ‫اون گفت من تو 853 00:35:50,586 --> 00:35:53,353 ‫وضعیت بدون برد هستم، و میتونم ‫در مورد قرلند بزنم، 854 00:35:53,389 --> 00:35:55,122 ‫یا اینکه میتونم خودمو خلاص کنم. 855 00:35:55,157 --> 00:35:57,291 ‫- کوبایاشی مارو. ‫- آره. 856 00:35:57,326 --> 00:35:59,726 ‫آره خب خودتو خیلی هم خوب ‫خلاص کردی، 857 00:35:59,762 --> 00:36:01,628 ‫و فقط من نیستم که اینطور فکر میکنه. 858 00:36:01,664 --> 00:36:03,397 ‫«زین» هم خیلی تحت تأثیر قرار گرفت. 859 00:36:03,432 --> 00:36:06,366 ‫پس فکر کنم کارو تموم کردم. 860 00:36:06,698 --> 00:36:08,975 ‫شاید بهتر بود بچگیم ‫فیلم استارترک نگاه میکردم. 861 00:36:09,199 --> 00:36:10,020 ‫چی؟ 862 00:36:10,021 --> 00:36:11,191 ‫چطور هیچوقت استارترک نگاه نکردی؟ 863 00:36:11,192 --> 00:36:13,324 ‫چون یه فیلم احمقانه با ‫جلوه‌های مزخرفه. 864 00:36:13,325 --> 00:36:14,713 ‫میدونی عاشق اون فیلمم درسته؟ 865 00:36:14,714 --> 00:36:15,758 ‫برام مهم نیست چه حسی در موردش داری. 866 00:36:15,782 --> 00:36:17,849 ‫یه فیلم احمقانه با ‫جلوه‌های مزخرفه. 867 00:36:17,884 --> 00:36:19,917 ‫میدونی چیه «الکس»؟ ‫شاید یه وکیل درجه یک باشی، 868 00:36:19,953 --> 00:36:21,831 ‫ولی اگه نتونی قدر استارترک رو بدونی، 869 00:36:21,855 --> 00:36:23,454 ‫هیچی نیستی چون کاپیتان «کرک» 870 00:36:23,490 --> 00:36:25,723 ‫بهترین شخصیت تلوزیونیه ‫که تا حالا ساخته شده. 871 00:36:25,759 --> 00:36:27,458 ‫دو کلمه واست دارم عمه ننه. 872 00:36:27,494 --> 00:36:29,227 ‫مگنوم پی آی ‫(یه سریال جنایی) 873 00:36:29,262 --> 00:36:31,195 ‫اونا کلمات جنگی هستن میدونی که؟ 874 00:36:31,231 --> 00:36:33,865 ‫اونا کلمات جنگی نیستن «هاروی» ‫کلمات پیک زدن هستن. 875 00:36:33,900 --> 00:36:35,800 ‫پس بگیر بشین، تا مثل دو تا آدم 876 00:36:35,835 --> 00:36:38,703 ‫که قدر فیلم "مش" رو میدونن ‫نوشیدنی بزنیم. ‫(یه سريال جنگی-کمدی) 877 00:36:38,738 --> 00:36:40,705 ‫به نظر من که خوب میاد. 878 00:36:57,891 --> 00:37:00,158 ‫- «رابرت». ‫- قبل از اینکه چیزی بگی، 879 00:37:00,193 --> 00:37:02,727 ‫بذار بهت بگم بابت اتفاقی ‫که افتاد متأسفم، 880 00:37:02,762 --> 00:37:04,796 ‫و بیشتر متأسفم بابت ‫رفتاری که باهات داشتم. 881 00:37:04,831 --> 00:37:06,731 ‫دستت درد نکنه «رابرت». 882 00:37:06,766 --> 00:37:08,599 ‫ولی تقصیر من بود نه تو. 883 00:37:08,635 --> 00:37:11,769 ‫«لوئیس»، این تقصیر تو نیست. 884 00:37:11,805 --> 00:37:14,338 ‫میخوام بدونی که میتونستی ‫بیای پیش من. 885 00:37:14,374 --> 00:37:16,908 ‫فقط خیلی احساس ضعف میکردم. 886 00:37:16,943 --> 00:37:18,743 ‫البته که میکردی تو ‫یه قربانی بودی. 887 00:37:18,778 --> 00:37:21,245 ‫ولی مجبور نیستی حس یه قربانی ‫داشته باشی. 888 00:37:21,281 --> 00:37:23,314 ‫چطور مجبور نبودم حسش نکنم؟ 889 00:37:23,349 --> 00:37:26,784 ‫«لوئیس» میخوام یه چیزی ‫بهت بگم که کسی نمیدونه. 890 00:37:26,820 --> 00:37:29,287 ‫من یه جای خشن با آدمای خشن بزرگ شدم. 891 00:37:29,322 --> 00:37:31,923 ‫بهم نگو تو میدونی چه حسی ‫داره وقتی لختت میکنن؟ 892 00:37:31,958 --> 00:37:34,302 ‫نه، میخوام بهت بگم میدنم چه حسی ‫داره که اون سمت ماجرا باشی. 893 00:37:34,726 --> 00:37:35,927 ‫چی؟ 894 00:37:35,962 --> 00:37:37,628 ‫من 14 سالم بود. 895 00:37:37,664 --> 00:37:40,832 ‫دوستام آدمای خوبی بودن ‫و من دوستشون داشتم. 896 00:37:42,669 --> 00:37:46,103 ‫ولی اوضاع بدی داشتن. 897 00:37:46,139 --> 00:37:47,939 ‫و یه شب، ‫به سرشون زد که 898 00:37:47,974 --> 00:37:49,674 ‫برن یه نفرو ادب کنن، 899 00:37:49,709 --> 00:37:52,143 ‫و منم وارد قضیه شدم. 900 00:37:52,178 --> 00:37:54,879 ‫طرف مقاومت کرد و ما چاره‌ای نداشتیم. 901 00:37:54,914 --> 00:37:56,554 ‫کتک زدیم و انداختیمش گوشه بیمارستان. 902 00:37:56,583 --> 00:37:59,116 ‫- خدایا. ‫- میدونم. 903 00:37:59,152 --> 00:38:01,052 ‫و فقط یه بار انجامش دادم، 904 00:38:01,087 --> 00:38:03,955 ‫و این قضیه تمام عمرم باهام بوده. 905 00:38:03,990 --> 00:38:05,723 ‫هنوزم هست. 906 00:38:05,758 --> 00:38:07,692 ‫داری میگی باید بابت ‫مردی که جیب 907 00:38:07,727 --> 00:38:09,160 ‫منو زد احساس تأسف کنم؟ 908 00:38:09,195 --> 00:38:11,729 ‫نه نه نه، اینو نمیگم «لوئیس». 909 00:38:11,764 --> 00:38:14,298 ‫دارم میگم یه روزی، 910 00:38:14,334 --> 00:38:17,001 ‫مجبوره با کسی که هست ‫روبه رو بشه، 911 00:38:17,036 --> 00:38:18,970 ‫و اون تا آخر عمرش ‫شرمگین خواهد بود. 912 00:38:19,005 --> 00:38:21,372 ‫ولی تو مجبور نیستی، چون این قضیه 913 00:38:21,407 --> 00:38:24,575 ‫هیچ ارتباطی با کسی که هستی نداره. 914 00:38:24,611 --> 00:38:27,044 ‫میشنوی چی میگم؟ ‫- آره میشنوم. 915 00:38:27,080 --> 00:38:30,314 ‫خوبه و «لوئیس»، ما خانواده هستیم. 916 00:38:30,350 --> 00:38:33,684 ‫پس از حالا به بعد، میخوام یادت باشه 917 00:38:33,720 --> 00:38:36,888 ‫میتونی با خانواده‌ات روراست باشی. 918 00:38:36,923 --> 00:38:38,823 ‫- باشه. ‫- آخه بخاطر خدا 919 00:38:38,858 --> 00:38:41,558 ‫بدون هیچ تردیدی در مورد ‫زمین زدن زنت باهام حرف زدی. 920 00:38:41,593 --> 00:38:42,927 ‫منصفانه‌ست. 921 00:38:49,102 --> 00:38:52,770 ‫اه خب، مرد خوب. 922 00:38:52,805 --> 00:38:54,272 ‫امشب میری خونه؟ 923 00:38:54,307 --> 00:38:56,707 ‫- آره چطور؟ ‫- فقط میخواستم بدونی 924 00:38:56,743 --> 00:38:59,043 ‫با «الکس» حرف زدم ‫و همه چیز مرتبه. 925 00:38:59,078 --> 00:39:02,079 ‫- عالیه «هاروی». ‫- فقط یه چیزی هست. 926 00:39:02,115 --> 00:39:04,181 ‫مشخص شد «الکس» با «هالی کرامول» تماس نگرفت. 927 00:39:04,217 --> 00:39:07,018 ‫«هالی» بهش زنگ زد. ‫- خب؟ 928 00:39:07,053 --> 00:39:10,254 ‫خب اگه اون به «الکس» زنگ ‫زده چرا باید به تو زنگ بزنه 929 00:39:10,290 --> 00:39:13,824 ‫و بگه «الکس» بهش زنگ زده؟ ‫- فکر کنم اینکارو نکرده. 930 00:39:13,860 --> 00:39:17,828 ‫شاید من بهش زنگ زدم و ‫بهش گفتم به «الکس» زنگ بزنه. 931 00:39:17,864 --> 00:39:20,364 ‫- میتونم بپرسم چرا؟ ‫- چونکه «هاروی». 932 00:39:20,400 --> 00:39:23,034 ‫بعضیا باید بدونن جایگاهشون چیه. 933 00:39:23,069 --> 00:39:24,902 ‫اگه اون برای رسمی شدن اسمش جای 934 00:39:24,938 --> 00:39:26,737 ‫دیگه فشار وارد میکرد چی؟ 935 00:39:26,773 --> 00:39:28,306 ‫اونوقت تو و «رابرت زین» یاد میگرفتین 936 00:39:28,341 --> 00:39:30,074 ‫اگه نمیتونین اختلافاتتون رو رفع کنید، 937 00:39:30,109 --> 00:39:32,376 ‫تنها کسایی که قراره ‫صدمه ببینند خودتون هستید. 938 00:39:34,377 --> 00:39:40,377 ‫-| آخرین اخبار دنیای فیلم و سریال در تلگرام و اینستاگرام ما |- ‫.:. @OfficialCinama .:. 939 00:39:46,793 --> 00:39:48,859 ‫«سامانتا» اینجا چیکار میکنی؟ 940 00:39:48,895 --> 00:39:51,329 ‫میخواستم باهات حرف بزنم. 941 00:39:51,364 --> 00:39:52,997 ‫ببین اگه این در مورد... 942 00:39:53,032 --> 00:39:55,666 ‫در مورد قبله ولی ‫اینطور که فکر میکنی نیست. 943 00:39:55,702 --> 00:39:58,002 ‫اومدم بهت بگم همون اتفاقی که برای 944 00:39:58,037 --> 00:40:00,237 ‫تو افتاد ‫برای منم افتاد. 945 00:40:00,273 --> 00:40:02,106 ‫- «رابرت» بهت گفت نه؟ ‫- آره گفت. 946 00:40:02,141 --> 00:40:04,275 ‫و وقتی برات اتفاق ‫افتاد اون به من کمک کرد. 947 00:40:04,310 --> 00:40:06,077 ‫برای همین منم بهت کمک میکنم. 948 00:40:06,112 --> 00:40:07,790 ‫ببخشید منظورت چیه اون بهت کمک کرد؟ 949 00:40:07,814 --> 00:40:09,447 ‫مهم نیست، چیزی که مهمه 950 00:40:09,482 --> 00:40:11,916 ‫اینه که قراره ‫دفاع شخصی یاد بگیری. 951 00:40:11,951 --> 00:40:13,351 ‫و قراره از الآن یاد بگیری. 952 00:40:13,386 --> 00:40:15,353 ‫خیلی ممنونم که اومدی سر زدی باشه؟ 953 00:40:15,388 --> 00:40:17,421 ‫ولی میرم داخل. 954 00:40:17,457 --> 00:40:19,390 ‫راستشو بگو. 955 00:40:19,425 --> 00:40:21,203 ‫دیدی من اونجا وایسادم و وقتی ‫نتونستی 956 00:40:21,227 --> 00:40:23,427 ‫تشخیص بدی من کی هستم ترسیده بوده درسته؟ 957 00:40:26,065 --> 00:40:27,898 ‫نمیخوام دفاع شخصی یاد بگیرم. 958 00:40:27,934 --> 00:40:30,267 ‫یه لطفی بکن، منو بزن. 959 00:40:30,303 --> 00:40:33,704 ‫- نمیخوام بزنمت. ‫- منو بزن. 960 00:40:33,740 --> 00:40:35,106 ‫باشه. 961 00:40:35,141 --> 00:40:36,774 ‫حاضری؟ بووب. 962 00:40:36,809 --> 00:40:38,187 ‫خیلی خطری بود نه... ‫- میشه فقط 963 00:40:38,211 --> 00:40:40,344 ‫منو بزنی؟ ‫- باشه بابا. 964 00:40:42,281 --> 00:40:44,448 ‫خیلی خب عمه ن... 965 00:40:44,484 --> 00:40:46,517 ‫اه خدای من. 966 00:40:46,552 --> 00:40:48,319 ‫میتونی یکیو بکشی مگه نه؟ 967 00:40:48,354 --> 00:40:51,856 ‫احتمالاً ولی نکته ‫اینجاست، اونا نمیتونن منو بکشن. 968 00:40:51,891 --> 00:40:55,459 ‫حالا بلند شو، وقتشه درس اولو یاد بگیری. 969 00:40:55,495 --> 00:40:58,562 ‫اول از همه باید به ‫اطرافت اشراف کامل داشته باشی. 970 00:40:58,598 --> 00:41:00,464 ‫و باید یاد بگیری چطور بایستی. 971 00:41:05,538 --> 00:41:07,405 ‫باشه. 972 00:41:07,440 --> 00:41:09,473 ‫نشونم بده. ‫- خب. 973 00:41:09,509 --> 00:41:11,308 ‫باید نقطه مرکزیتو ثابت کنی، 974 00:41:11,344 --> 00:41:13,577 ‫یه پا پشت اون یکی پا، 975 00:41:13,613 --> 00:41:15,146 ‫اندازه طول شانه. 976 00:41:15,181 --> 00:41:16,492 ‫دیدی چطور ثابت میشه؟ ‫- هسته مرکزی. 977 00:41:16,516 --> 00:41:17,860 ‫- آره. ‫- خب الآن چقدر 978 00:41:17,884 --> 00:41:19,417 ‫کالری سوزوندم؟ 979 00:41:19,452 --> 00:41:21,018 ‫سه تا. 980 00:41:21,054 --> 00:41:22,586 ‫اونم چون زیادی حرف میزنی. 981 00:41:22,622 --> 00:41:24,555 ‫- صحیح باشه. ‫- آره. 982 00:41:24,590 --> 00:41:26,157 ‫خیلی خب ‫حالا سیلی بزن. 983 00:41:27,395 --> 00:41:33,295 ‫.:: ارائه شده توسط وبسایتِ ::. ‫..::.. 30NAMA.com ..::.. 984 00:41:33,296 --> 00:41:41,296 ‫«:: مــتـرجـم: مــرتــضــی ::»|^| Godbless |^|