1 -00:00:00,085 --> 00:00:01,288 ‫آنچه گذشت 2 00:00:01,289 --> 00:00:08,122 ‫میدونم برایان چرا رفت، مگه اینکه بخوای «فی ریچاردسن» از ‫وضعیت با خبر بشه منو تا آخر هفته دستیار خودت بکن 3 00:00:08,123 --> 00:00:11,391 ‫میدونم گرچن کجاست، لوئیس. داره موقتاً برای من کار میکنه 4 00:00:11,426 --> 00:00:14,105 ‫ببخشید یه بار دیگه میگی، چون گوشام بخاطر ‫خشم یکم سنگین شدند 5 00:00:14,129 --> 00:00:17,175 ‫اگه آروم باشی بهت اطمینان میدم، به محض اینکه کارم ‫تموم شد اونو بهت برمیگردونم 6 00:00:17,199 --> 00:00:20,167 ‫سوزان مرتکب اشتباهی شد و مسئولیتش رو پذیرفت 7 00:00:20,202 --> 00:00:21,668 ‫- حقیقت داره؟ ‫- بله 8 00:00:21,703 --> 00:00:23,503 ‫من اشتباه بزرگی کردم 9 00:00:23,539 --> 00:00:26,551 ‫یه نگهبان نسبت به اتفاقاتی که داشت میافتاد مشکوک شد 10 00:00:26,575 --> 00:00:29,075 ‫- میخواستم بکشمش ‫- و بعد چه اتفاقی افتاد؟ 11 00:00:29,111 --> 00:00:30,143 ‫کشتمش 12 00:00:30,179 --> 00:00:32,145 ‫تمام حق الامتیاز منو به قرارهای کلیدی گره زدن 13 00:00:32,181 --> 00:00:33,291 ‫تا یه قتلُ لاپوشونی کنی؟ 14 00:00:33,315 --> 00:00:35,782 ‫من زن و بچه داشتم، باید چیکار میکردم؟ 15 00:00:35,817 --> 00:00:37,250 ‫من بیخیالش میشدم 16 00:00:37,286 --> 00:00:39,786 ‫تو قراره چیزی امضا کنی که میگه ‫من تو این هیچ دخالتی نداشتم 17 00:00:39,821 --> 00:00:43,756 ‫بهره بردن از نیروهام برای گرفتن یه وام دورزدن قانون نیست ‫همه اینکارو میکنند 18 00:00:43,791 --> 00:00:48,920 ‫اگه پای دانا رو باز کنی ‫از تمام روابطم استفاده میکنم تا در 20 سال آینده ‫پروژت رو به دادگاه گره بزنم 19 00:00:52,100 --> 00:00:53,700 ‫باشه، بزودی میبینمت 20 00:00:53,735 --> 00:00:55,602 ‫منم دوستت دارم 21 00:00:55,637 --> 00:00:57,204 ‫اون برای منه؟ 22 00:00:57,239 --> 00:00:58,872 ‫بله که هست 23 00:00:58,907 --> 00:01:02,876 ‫یه قهوه دلپذیر برای شوهر دلپذیرم 24 00:01:02,911 --> 00:01:04,711 ‫چی میخوای؟ 25 00:01:04,746 --> 00:01:06,880 ‫چرا هر وقت ازت تعریف میکنم باید یه چیزی بخوام؟ 26 00:01:06,915 --> 00:01:08,615 ‫مجبور نیستی ولی میخوای. 27 00:01:08,650 --> 00:01:10,428 ‫میدونی تو تنها کسی نیستی که میتونه اینکارو بکنه. 28 00:01:10,452 --> 00:01:12,463 ‫حرفام با پدرم پای تلفنُ شنیدی مگه نه؟ 29 00:01:12,487 --> 00:01:14,221 ‫باشه، تو تنها کسی هستی که میتونه اینکارو بکنه 30 00:01:14,256 --> 00:01:18,491 ‫ولی اگه ازم میخوای برای صبحانه بیام، فکر نکنم ایده خوبی باشه. 31 00:01:18,527 --> 00:01:21,400 ‫ولی میخوام از خودمون بهش بگم، و فکر کردم میتونیم با همدیگه انجامش بدیم 32 00:01:21,430 --> 00:01:29,100 ‫میفهمم دانا، ولی چون یادت رفته اولین باری که اونو دیدم ‫بهش گفتم اگه پولتو برداره معامله‌اش رو متوقف میکنم 33 00:01:29,137 --> 00:01:34,470 ‫هاروی اون خیلی وقت پیش بود. ‫- و همین چند وقت پیش منو متهم کرد بخاطر مایک تو رو تو خطر میندازم 34 00:01:34,509 --> 00:01:37,577 ‫باشه، شاید بهتره خودم بهش بگم. 35 00:01:37,613 --> 00:01:45,285 ‫ولی شما دو تا مهمترین مردای زندگی من هستین، و اگه من بهش بگم ‫که تو رو انتخاب کردم، کینه‌ای به دل نمیگیره ولی برای ما خوشحال میشه 36 00:01:45,320 --> 00:01:48,255 ‫به تعبیر دیگه، ‫دفعه بعد ما سه نفری هستیم 37 00:01:48,290 --> 00:01:50,590 ‫همم، معلومه که هستیم 38 00:01:50,626 --> 00:01:58,660 ‫و یه هفته تو شهره، پس شلوار کلّه‌گنده‌هارو پات کن و یه رستوران پیدا کن ‫وگرنه پدرم تنها «پالسنی» نیست که باید نگرانش باشی 39 00:02:01,703 --> 00:02:04,204 ‫کاترینا یه لحظه وقت داری؟ 40 00:02:04,239 --> 00:02:05,305 ‫البته، 41 00:02:05,340 --> 00:02:07,118 ‫ولی اگه بخاطر ادغام رز اینجایی، باید... 42 00:02:07,142 --> 00:02:08,608 ‫برای یه کار دیگه اینجام 43 00:02:08,644 --> 00:02:10,388 ‫اون روز سوزان رو آوردی به دفترم 44 00:02:10,412 --> 00:02:13,446 ‫و میخوام بدونم چرا. 45 00:02:13,482 --> 00:02:17,610 ‫گفتم، چون فکر میکردم بخاطر مسئولیت پذیریش سزاوار احترام بود 46 00:02:17,653 --> 00:02:23,490 ‫و این اولین نمایشی نبود که دیدم پس چطوره ‫بهم بگی واقعاً چه اتفاقی افتاد؟ 47 00:02:23,525 --> 00:02:28,800 ‫اگه اولین نمایشت نبود، پس میدونی چه اتفاقی افتاد. ‫سعی کرد یه کاری بکنه و آوردمش پیش تو تا بهش بگم جواب نمیده 48 00:02:28,830 --> 00:02:31,464 ‫و کاری که باید میکردی این بود که گزارش کنی. 49 00:02:31,500 --> 00:02:33,300 ‫چرا تا اخراجش کنی؟ 50 00:02:33,335 --> 00:02:35,640 ‫اگه بهم نگی چیکار کرده نمیتونم بگم چیکار میکردم. 51 00:02:35,671 --> 00:02:43,540 ‫خب این اتفاق نمیافته «فی». چون به نظر من اون سزاوار یه ‫فرصت دوبارست و خودم مشکل رو به خوبی حل کردم 52 00:02:43,578 --> 00:02:44,844 ‫خوبه. 53 00:02:44,880 --> 00:02:46,546 ‫ینی چی خوب؟ 54 00:02:46,581 --> 00:02:51,810 ‫تو یه مشکلی دیدی و با اینکه مثل من باهاش برخورد نکردی ‫اون مشکل رو رها نکردی. 55 00:02:51,853 --> 00:02:54,654 ‫که باعث میشه تو زن مناسب برای این کار باشی. 56 00:02:54,690 --> 00:02:56,523 ‫این آئین نامه رفتاریه. 57 00:02:56,558 --> 00:02:59,926 ‫که ازت میخوام مناسب این شرکت نگارشش کنی. 58 00:02:59,961 --> 00:03:03,260 ‫میفهمم. اگه از طرف یکی از شرکا نباشه بقیه قبول نمیکنند 59 00:03:03,298 --> 00:03:06,366 ‫نه قبول نمیکنند. 60 00:03:08,370 --> 00:03:11,538 ‫باشه انجامش میدم، به یه شرط. 61 00:03:11,573 --> 00:03:14,900 ‫همونطور که مناسب میدونم نگارش میکنم. ‫یا تمامشو قبول میکنی یا هیچیشو. 62 00:03:14,943 --> 00:03:18,378 ‫دلالت دیگه براینکه انتخاب درستُ کردم. 63 00:03:23,952 --> 00:03:25,852 ‫تامی، به این زودی چرا اومدی؟ 64 00:03:25,887 --> 00:03:27,765 ‫اتفاقی تو استشهاد کوپر افتاد؟ 65 00:03:27,789 --> 00:03:30,690 ‫راستش الکس اومدم چون میدونم چقدر سخت کار میکردی. 66 00:03:30,726 --> 00:03:34,260 ‫و فکر کنم وقتشه یه پاداش بگیری. 67 00:03:39,634 --> 00:03:41,501 ‫پرونده ساخت و ساز مسترسون بهم میدی؟ 68 00:03:41,536 --> 00:03:43,370 ‫درسته. 69 00:03:43,405 --> 00:03:44,415 ‫ولی فکر کردم میخوای بدیش به «کریگ». 70 00:03:44,439 --> 00:03:46,573 ‫مشکل اینه که «کریگ» متأهل نیست. 71 00:03:46,608 --> 00:03:47,719 ‫این چه ربطی بهش داره؟ 72 00:03:47,743 --> 00:03:52,430 ‫یه مرد با زن و بچه بهتر درک میکنه عضو یه خانواده بودن یعنی چی. 73 00:03:52,481 --> 00:03:54,990 ‫پس باید بپرم وسط چون اینقدر خوش‌شانس بودم که عاشق بشم؟ 74 00:03:55,016 --> 00:03:57,617 ‫شرکتهای آمریکایی اینطوری کار میکنند الکس. 75 00:03:57,652 --> 00:03:59,953 ‫شاید درسته ولی بازم نمیخوام اینکارو با «کریگ» بکنم. 76 00:03:59,988 --> 00:04:04,724 ‫خب اگه حالتو بهتر میکنه، چه مسترسون بگیری یا نه، ‫بازم به «کریگ» داده نمیشه. 77 00:04:04,760 --> 00:04:05,492 ‫- تامی... ‫- بهت میگم چی. 78 00:04:05,527 --> 00:04:06,993 ‫فقط بهش فکر. 79 00:04:07,028 --> 00:04:08,828 ‫اگه فردا هم همین حسو داشتی من... 80 00:04:08,864 --> 00:04:11,364 ‫یکی دیگه رو پیدا میکنم. 81 00:04:15,470 --> 00:04:16,436 ‫بدک نیست... 82 00:04:16,471 --> 00:04:18,972 ‫اگه مناظر میلیون دلاریو دوست داشته باشی. 83 00:04:19,007 --> 00:04:21,574 ‫بدک نیست ولی خونه ست. 84 00:04:21,610 --> 00:04:23,610 ‫- از دیدنت خوشحالم کریگ. ‫- منم همینطور الکس. 85 00:04:23,645 --> 00:04:26,946 ‫ببین، برای من آسون نیست پس همینطوری میگم. 86 00:04:26,982 --> 00:04:28,581 ‫یه لطفی لازم دارم. 87 00:04:28,617 --> 00:04:30,583 ‫هرچی. فقط بگو. 88 00:04:30,619 --> 00:04:32,750 ‫دادخواستت علیه پاناسونیک. میدونی؟ 89 00:04:32,788 --> 00:04:35,655 ‫یه چیزایی شنیدم، ولی اونا موکل من نیستند. 90 00:04:35,690 --> 00:04:36,423 ‫چطور؟ 91 00:04:36,458 --> 00:04:37,857 ‫چون موکل من هستند. 92 00:04:37,893 --> 00:04:40,426 ‫یه پیشنهاد روی میزه، و میخوام شرکتت قبول کنه. 93 00:04:40,427 --> 00:04:43,541 ‫و اگه این پیشنهاد واقعی باشه، این یه لطف نیست این فشار روی یه پروندست. 94 00:04:43,565 --> 00:04:46,666 ‫واقعاً میخوای مجبورم کنی بگم؟ 95 00:04:46,701 --> 00:04:49,035 ‫تو جای منو گرفتی و من وضعم بهتر نشد. 96 00:04:49,070 --> 00:04:50,103 ‫بهم بدهکاری. 97 00:04:50,138 --> 00:04:53,006 ‫و چه باورکنی یا نه، بهت مدیون نیستم. 98 00:04:56,812 --> 00:04:58,711 ‫اینا حرفاییه که من دارم بزنم. 99 00:05:00,816 --> 00:05:01,614 ‫این چیه؟ 100 00:05:01,650 --> 00:05:04,951 ‫این ساخت و ساز مسترسونه. 101 00:05:04,986 --> 00:05:06,486 ‫همه چیزو درموردش میدونم الکس. 102 00:05:06,521 --> 00:05:07,965 ‫نمیدونم درمورد چی حرف میزنی. 103 00:05:07,989 --> 00:05:09,856 ‫دقیقاً میدونی درمورد چی حرف میزنم. 104 00:05:09,891 --> 00:05:12,959 ‫شاید ده ساله تامی برتون منو به یه میز چسبونده باشه، 105 00:05:12,994 --> 00:05:14,494 ‫ولی یه هدیه برام به جا گذاشت. 106 00:05:16,398 --> 00:05:18,498 ‫میدونم یه دسیسه رو لاپوشونی کردی. 107 00:05:18,533 --> 00:05:20,077 ‫و اگه همه چیزشُ بدونی، میفهمی برام پاپوش درست کردند. 108 00:05:20,101 --> 00:05:21,813 ‫به این معنی نیست که نمیتونه بهت صدمه بزنه، 109 00:05:21,837 --> 00:05:25,738 ‫مخصوصاً در سایه دردسرهای اخیر شرکتت. 110 00:05:25,774 --> 00:05:28,308 ‫میخوام تا آخر هفته عقد بشه. 111 00:05:28,343 --> 00:05:29,487 ‫یا این کارو میکنی یا اون منتشر میشه. 112 00:05:29,511 --> 00:05:33,540 ‫و میتونی به همه کسایی که میشناسی توضیح بدی واقعاً چجور مردی هستی. 113 00:05:34,686 --> 00:05:42,686 ‫.:: ارائه شده توسط وبسایتِ ::. ‫..::.. 30nama.best..::.. 114 00:05:54,140 --> 00:06:01,140 ‫آخرین اخبار دنیای فیلم و سریال ‫در تلگرام و اینستاگرام ما ‫.:. @OfficialCinama .:. 115 00:06:02,141 --> 00:06:08,394 ‫«:: مــتـرجـم: مرتضی ::»|^| GodBless |^| 116 00:06:10,153 --> 00:06:11,620 ‫خیلی خب بیشعورها. 117 00:06:11,656 --> 00:06:14,156 ‫- معذرت میخوام؟ ‫- معذرت میخوای عوضی؟ 118 00:06:14,192 --> 00:06:17,890 ‫چون شما تیم بی رو داشتی. بعد تیم آ رو گرفتی بعد از ما شکایت میکنین؟ 119 00:06:17,929 --> 00:06:20,229 ‫شما از ما شکایت نمیکنید. ما از شما شکایت میکنیم. 120 00:06:20,264 --> 00:06:24,366 ‫جوری خایه‌هاتونُ تو مشتم میگیرم، آرزو میکنید ‫ای کاش بدون خایه بدنیا میومدین. 121 00:06:24,402 --> 00:06:28,170 ‫درسته خانم دارم با تو حرف میزنم. جوری این دادخواستُ تو ماتحتت فرو میکنم 122 00:06:28,206 --> 00:06:31,440 ‫اولین وکیل تاریخ میشی که بخاطر یه دادخواست تو ماتحت میمیره. 123 00:06:31,476 --> 00:06:34,543 ‫شمارو جزغاله میکنم. رو خاکسترتون قرکمر میدم. 124 00:06:34,579 --> 00:06:41,584 ‫کسی با لوئیس لیت در نمیافته، مخصوصاً الک و دولک از شرکت چس مستان! 125 00:06:41,619 --> 00:06:43,452 ‫ما وکیل نیستیم. 126 00:06:43,488 --> 00:06:45,721 ‫- چی شد؟ ‫- ما والدین سوزان هستیم. 127 00:06:45,757 --> 00:06:47,356 ‫گفت میتونیم بیایم ملاقات. 128 00:06:47,391 --> 00:06:50,526 ‫گفت آدمای اینجا مهربون هستن. 129 00:06:50,561 --> 00:06:54,062 ‫خب معلومه والدین سوزان هستید. دقیقاً شبیهش هستین. کارتون درسته. 130 00:06:54,098 --> 00:06:56,543 ‫اون خیلی جذابه. نه اینکه بخوام بخاطرش شکایتی بکنم. 131 00:06:56,567 --> 00:07:01,143 ‫فقط یه مثال ساختگی دادم درمورد اینکه چه رفتاری ‫با والدین سوزان نباید انجام داد. 132 00:07:01,172 --> 00:07:04,507 ‫یا ابرفرض، راحت باشید. 133 00:07:07,578 --> 00:07:11,640 ‫اه هی، اگه کسی پرسید، اسم من لوئیس لیت نیست. من الکس ویلیامزم. 134 00:07:15,987 --> 00:07:17,486 ‫گرچن میخوام برگردی. 135 00:07:17,522 --> 00:07:19,121 ‫صبح به خیر به تو لوئیس. 136 00:07:19,157 --> 00:07:23,050 ‫وقت صبح بخیر ندارم. الان رفتم اتاق کنفرانس سی و یه گندی زدم. 137 00:07:23,094 --> 00:07:23,926 ‫اتاق کنفرانس سی؟ 138 00:07:23,961 --> 00:07:25,728 ‫لوئیس اونا والدین سوزان هستند. 139 00:07:25,763 --> 00:07:29,260 ‫نمیدونستم والدین سوزان هستند. قرار بود تو اتاق کنفرانس آ باشم نه سی. 140 00:07:29,300 --> 00:07:30,410 ‫اون حروف اصلاً شبیه هم نیستند. 141 00:07:30,434 --> 00:07:32,401 ‫پس چرا به اتاق اشتباهی رفتی؟ 142 00:07:32,436 --> 00:07:36,672 ‫چون نوه «نورما» داره به میز من ور میره، میدونی اسمش چیه؟ ‫نورمای سوم. 143 00:07:36,707 --> 00:07:37,873 ‫کی اینکارو میکنه؟ 144 00:07:37,909 --> 00:07:40,860 ‫مهمتر از همه از نظر جسمی شباهت کامل به مادربزرگش داره اما یه ذره بهش نرفته 145 00:07:40,878 --> 00:07:42,611 ‫- گلدون رو میز باشه بهتره. ‫- لوئیس. 146 00:07:42,647 --> 00:07:43,791 ‫گرچن نمیتونم تحمل کنم 147 00:07:43,815 --> 00:07:46,248 ‫باید بدونم فی تا کی میخواد نگهت داره. 148 00:07:46,284 --> 00:07:49,150 ‫لوئیس فقط یه راهه که میتونی به جواب برسی، 149 00:07:49,187 --> 00:07:52,121 ‫ولی از طرف تو نیاز به زمان و تلاش زیادی داره. 150 00:07:52,156 --> 00:07:52,955 ‫چیه؟ 151 00:07:52,990 --> 00:07:56,659 ‫برو تو دفتر کوفتیش و ازش درخواست کن. 152 00:07:56,694 --> 00:08:00,162 ‫خب پس یکم وقت میخوام فکر کنم. 153 00:08:06,571 --> 00:08:08,270 ‫- سلام بابا ‫- از دیدنت خوشحالم عزیزم. 154 00:08:08,306 --> 00:08:09,371 ‫منم همینطور 155 00:08:09,407 --> 00:08:11,207 ‫ممنون که برای صبحانه اومدی. 156 00:08:11,242 --> 00:08:11,941 ‫البته 157 00:08:11,976 --> 00:08:17,575 ‫راستش زمانبندیت عالیه ‫چون خبرهایی دارم و ‫و شخصاً بگم خیلی بهتره 158 00:08:17,682 --> 00:08:20,649 ‫هیجان انگیزه، خب معطل نکن 159 00:08:20,685 --> 00:08:23,485 ‫من و هاروی دوباره با هم قرار میذاریم. 160 00:08:25,223 --> 00:08:28,791 ‫تبریک میگم دانا ‫این خبر خیلی خوبیه. 161 00:08:28,826 --> 00:08:30,125 ‫خیلی خب حرفتو بزن. 162 00:08:30,161 --> 00:08:33,329 ‫- بدگمانیهاتُ بگو. ‫- کی میگه من بدگمانم؟ 163 00:08:33,364 --> 00:08:37,706 ‫صورتت، زبان بدنت. ‫جوری تبریک میگی انگار ‫تازه سگمو خلاص کردم. 164 00:08:37,802 --> 00:08:38,901 ‫باشه 165 00:08:38,936 --> 00:08:42,404 ‫دانا با تمام چیزهایی که سالها بهم گفتی، ‫اون مرد میتونه خودخواه باشه. 166 00:08:42,440 --> 00:08:47,176 ‫بابا اگه به مایک راس مربوطه، ‫هاروی بخاطر من خودشو جلوی قطار میندازه. 167 00:08:47,211 --> 00:08:48,744 ‫و شکلی نیست. 168 00:08:48,779 --> 00:08:51,989 ‫فکر میکنم به کسی نیاز داری که نیازهای ‫تو رو به نیازهای 169 00:08:52,014 --> 00:08:55,448 خودش ترجیح بده ‫نه فقط وقتی موضوع به مرگ و زندگی مربوط میشه. 170 00:08:55,519 --> 00:08:58,220 ‫میدونی، به هاروی گفتم وقتی خبرو شنیدی 171 00:08:58,256 --> 00:09:00,356 ‫برای من خوشحال میشی... 172 00:09:00,391 --> 00:09:03,359 ‫فقط تورو نمیشناخت. 173 00:09:03,394 --> 00:09:06,695 ‫عزیزم، تو باهوش ترین زنی هستی که میشناسم. 174 00:09:06,731 --> 00:09:09,064 ‫به قضاوتت اعتماد دارم. 175 00:09:09,100 --> 00:09:12,601 ‫اگه تو شاد باشی منم شادم. 176 00:09:12,637 --> 00:09:14,069 ‫خب همچین حسی نداره. 177 00:09:14,105 --> 00:09:15,170 ‫پس متأسفم. 178 00:09:15,206 --> 00:09:17,740 ‫میتونیم صبحونه رو بخوریم؟ 179 00:09:19,310 --> 00:09:21,176 ‫باشه بابا. 180 00:09:21,212 --> 00:09:23,112 ‫باشه. 181 00:09:27,919 --> 00:09:29,752 ‫ینی چی؟ 182 00:09:29,787 --> 00:09:31,387 ‫داری مسترسونُ میگیری؟ 183 00:09:31,422 --> 00:09:34,189 ‫کریگ، قبل از اینکه چیزی بگی ‫سعی کردم قبول نکنم. 184 00:09:34,225 --> 00:09:38,093 ‫کسایی اینو میگند که ‫اصلاً سعی نکردند. 185 00:09:38,129 --> 00:09:39,373 ‫- فکر کردم دوستیم. ‫- هستیم. 186 00:09:39,397 --> 00:09:41,708 ‫و دارم میگم اون اصلاً نمیخواست بده به تو. 187 00:09:41,732 --> 00:09:42,809 ‫- چرا نه؟ ‫- به گفته «براتون» 188 00:09:42,833 --> 00:09:44,533 ‫چون من زن و بچه دارم. 189 00:09:44,568 --> 00:09:45,501 ‫این مزخرفه 190 00:09:45,536 --> 00:09:46,947 ‫من اینو نگفتم اون گفت. 191 00:09:46,971 --> 00:09:49,471 ‫ولی خودتو بذار جای من تو چیکار میکردی؟ 192 00:09:49,507 --> 00:09:52,753 ‫میومدم پیشت و بهت میگفتم ‫قبل از اینکه از شایعات بشنوی. 193 00:09:52,777 --> 00:09:54,955 ‫- کریگ دارم روی یه چیزی کار میکنم. ‫- خب دیگه دیر کردی، چون باید برم 194 00:09:54,979 --> 00:09:56,890 ‫ببینم چطور میتونم امسال اضافه حقوقمو بگیرم 195 00:09:56,914 --> 00:09:57,980 ‫گوش کن چی میگم. 196 00:09:58,015 --> 00:10:01,483 ‫داشتم روی شراکت باهات تو پرونده ‫مواد غذایی میفیلد با تو کار میکردم. 197 00:10:01,519 --> 00:10:02,519 ‫میتونیم شراکت کنیم. 198 00:10:02,553 --> 00:10:05,120 ‫اغذیه میفیلد ده برابر کمتر از مسترسونه 199 00:10:05,156 --> 00:10:07,289 ‫میشه سخاوت مزخرفتُ پیش خودت نگه داری؟ 200 00:10:07,325 --> 00:10:10,592 ‫چون اصلاً رفاقت مصلحتی ‫تو رو لازم ندارم. 201 00:10:27,478 --> 00:10:29,845 ‫سامانتا، یه دقیقه وقت داری؟ 202 00:10:29,880 --> 00:10:31,747 ‫بستگی داره، چقدر مهمه؟ 203 00:10:31,782 --> 00:10:34,350 ‫مهمه. «کریگ کمرون» اومد دیدن من. 204 00:10:34,385 --> 00:10:36,452 ‫یه دوست قدیمیه و یه لطفی لازم داره. 205 00:10:36,487 --> 00:10:38,765 ‫خب بهتره ربطی به پاناسونیک نداشته باشه. 206 00:10:38,789 --> 00:10:40,267 ‫ببین یه معامله روی میزه سامانتا 207 00:10:40,291 --> 00:10:42,458 ‫و میخوام قبولش کنی. 208 00:10:42,493 --> 00:10:45,160 ‫اون یارو رفیق تو نیست ‫ازت آتو داره مگه نه؟ 209 00:10:45,196 --> 00:10:47,196 ‫- اینو نگفتم ‫- لازم نبود بگی. 210 00:10:47,231 --> 00:10:48,942 ‫تو نیومدی قانعم کنی معامله رو قبول کنم 211 00:10:48,966 --> 00:10:51,166 ‫اومدی تا کمکت کنم رازتو دفن کنی. 212 00:10:51,202 --> 00:10:53,313 ‫اومدم چون فکر میکردم ‫این موضوع لعنتی فراموش شده. 213 00:10:53,337 --> 00:10:56,805 ‫قضیه زندان با «براتونِ» مگه نه؟ 214 00:10:56,841 --> 00:10:58,640 ‫- میدونی. ‫- الکس من کارچاق کن رابرت بودم 215 00:10:58,676 --> 00:10:59,508 ‫معلومه که میدونم. 216 00:10:59,543 --> 00:11:00,476 ‫پس معامله روی میزو قبول کن. 217 00:11:00,511 --> 00:11:01,543 ‫- نمیتونم. ‫- چرا نه؟ 218 00:11:01,579 --> 00:11:03,812 ‫چون یه معامله مزخرفه و همه میدونند، 219 00:11:03,848 --> 00:11:05,647 ‫از جمله «فی»، که یعنی اگه قبولش کنم 220 00:11:05,683 --> 00:11:07,294 ‫دیر یا زود اون دلیلشو میفهمه. 221 00:11:07,318 --> 00:11:09,952 ‫لعنت بهت سامانتا. یه جرمُ لاپوشونی کردم. 222 00:11:09,987 --> 00:11:12,221 ‫- چون برات پاپوش درست کردن. ‫- مهم نیست 223 00:11:12,256 --> 00:11:13,055 ‫چرا نه؟ 224 00:11:13,090 --> 00:11:16,458 ‫چون گذاشتم قسر در برند. 225 00:11:16,494 --> 00:11:21,296 ‫برام پاپوش درست کردند ‫ولی گذاشتم با جرم قتل قسر در برند. 226 00:11:21,332 --> 00:11:26,632 ‫سامانتا، من دوتا دختر دارم ‫نمیخوام وارد زندگی بشند که ‫اینو درمورد پدرشون بدونند. 227 00:11:26,737 --> 00:11:30,539 ‫پس روزالی چی؟ اون چی فکر میکنه؟ 228 00:11:30,574 --> 00:11:32,508 ‫اون نمیدونه مگه نه؟ 229 00:11:32,543 --> 00:11:33,742 ‫نه 230 00:11:33,778 --> 00:11:37,446 ‫پس برو خونه و کل داستانو ‫به همسرت بگو. 231 00:11:41,052 --> 00:11:42,684 ‫تو دفتر من چیکار میکنی «فی»؟ 232 00:11:42,720 --> 00:11:47,756 ‫اومدم چون متوجه شدم ‫تو و هاروی اسپکتر در رابطه هستید. 233 00:11:47,792 --> 00:11:49,703 ‫و این چطور به اطلاع تو رسید؟ 234 00:11:49,727 --> 00:11:52,694 ‫سؤال اینه که میخوایم چیکارش کنیم؟ 235 00:11:52,730 --> 00:11:54,608 ‫میپرسی میخوایم ازدواج کنیم یا نه؟ 236 00:11:54,632 --> 00:11:57,266 ‫متأسفم باید بهت بگم تو لیست مهمونا نیستی. 237 00:11:57,301 --> 00:11:59,835 ‫و رابطه ما ارتباطی به تو نداره. 238 00:11:59,870 --> 00:12:03,038 ‫دانا، وقتی دو تا از پنج عضو مدیریت 239 00:12:03,074 --> 00:12:06,575 ‫نسبت به همدیگه رابطه داشته باشند، ‫باید یه کاری کرد. 240 00:12:06,610 --> 00:12:08,677 ‫دقیقاً میخوای چی بهم بگی فی؟ 241 00:12:08,712 --> 00:12:10,612 ‫باید حق رأیت رو واگذار کنی. 242 00:12:10,648 --> 00:12:12,548 ‫- ببخشید؟ ‫- یک جور تقابل واضحه 243 00:12:12,583 --> 00:12:14,716 ‫هیچ شرکت حقوقی اجازه نمیده این پابرجا بمونه. 244 00:12:14,752 --> 00:12:18,420 ‫باشه، بذار فراموش کنیم چقدر ‫این حرفت مزخرفه. 245 00:12:18,456 --> 00:12:20,700 ‫داری میگی رأی هاروی ‫از رأی من مهمتره؟ 246 00:12:20,724 --> 00:12:24,821 ‫بله داره میگم. ‫اون شریک ارشده ‫و یه قائم مقام سابقه. 247 00:12:24,929 --> 00:12:27,629 ‫میبینم قضیه چیه. 248 00:12:27,665 --> 00:12:31,266 ‫میخوای نقش من در اینجارو تقلیل بدی 249 00:12:31,302 --> 00:12:35,704 ‫هفته پیش میخواستی منو منشی کنی. ‫حالا میخوای منو به هیچی تبدیل کنی. 250 00:12:35,739 --> 00:12:40,576 ‫میخوام منافع این شرکت رو درالویت قرار بدم. ‫و اگه میخوای به هاروی بگی 251 00:12:40,611 --> 00:12:42,844 ‫و اون فکر کنه ارزش تو از ارزش خودش بیشتره 252 00:12:42,869 --> 00:12:45,280 ‫مطمئناً اون به جای تو حق رأیش رو واگذار میکنه 253 00:12:45,316 --> 00:12:48,050 ‫ولی الآن، دفعه بعد که رأگیری میشه 254 00:12:48,085 --> 00:12:50,619 ‫فقط یکی از شما حق رأی داره. 255 00:13:04,467 --> 00:13:06,842 ‫اینجایی. ‫همه جا دنبالت میگشتم. 256 00:13:06,877 --> 00:13:08,644 ‫راستش الان وسط یه کاری هستم. 257 00:13:08,679 --> 00:13:09,444 ‫پس اگه اجازه هست... 258 00:13:09,480 --> 00:13:13,348 ‫فهمیدم، سرت شلوغه ‫فقط میخواستم بدونم صبحانت چطور پیش رفت. 259 00:13:13,384 --> 00:13:16,184 ‫عالی نبود هاروی. 260 00:13:16,220 --> 00:13:17,753 ‫تو گفتی اگه اون خوشحاله منم خوشحالم. 261 00:13:17,788 --> 00:13:21,385 ‫ولی اگه شما دوتا نتونید با هم ‫وعده غذایی با همدیگه بخورین ‫پس داریم چیکار میکنیم؟ 262 00:13:21,492 --> 00:13:25,861 ‫واو، یه لحظه وایسا، داریم چیکار میکنیم؟ 263 00:13:25,896 --> 00:13:27,007 ‫داری میگی میخوای تمومش کنی؟ 264 00:13:27,031 --> 00:13:31,886 ‫نه هاروی، میگم میخوام با کسی در ‫ارتباط باشم که بالاخره، ‫با پدرم کنار بیاد. 265 00:13:31,969 --> 00:13:36,346 ‫دانا، گفت بخاطر تو خوشحاله. ‫اگه با هم کنار نمیایم ‫مسئله خیلی مهمی نیست. 266 00:13:36,440 --> 00:13:39,341 ‫منظورت وقتیه که بیشتر عمرت ‫با مادرت کنار نمیومدی؟ 267 00:13:39,376 --> 00:13:40,275 ‫این ربطی بهش نداره. 268 00:13:40,311 --> 00:13:41,443 ‫نداره؟ 269 00:13:41,478 --> 00:13:43,345 ‫درمورد ما به مادرت گفتی اصلاً؟ 270 00:13:43,380 --> 00:13:44,179 ‫دانا... 271 00:13:44,214 --> 00:13:46,281 ‫خب اینو یه نه فرض میکنم. 272 00:13:46,317 --> 00:13:47,894 ‫بهش نگفتم چون فکر نکردم بهش بگم. 273 00:13:47,918 --> 00:13:53,422 ‫و بهش فکر نکردی بگی ‫چون مادرت بخش عادی زندگیت نیست. 274 00:13:53,457 --> 00:13:55,190 ‫ولی پدرم بخش مهم زندگی منه. 275 00:13:55,225 --> 00:14:02,038 ‫و نباید چیزی رو رها کنم ‫که برای من مهمه ‫چون فقط با تو در رابطه هستم. 276 00:14:02,132 --> 00:14:05,300 ‫دانا، مشکل دیگه‌ای پیش اومده؟ 277 00:14:08,405 --> 00:14:10,372 ‫پدر من کافی نیست هاروی؟ 278 00:14:10,407 --> 00:14:15,486 ‫اون گفت تو منو در اولویت نمیذاری ‫خب در اولویت قرار دادن من ‫یعنی حل کردن رابطت با اون. 279 00:14:15,579 --> 00:14:17,245 ‫پس... 280 00:14:17,281 --> 00:14:20,615 ‫اگه نمیتونی این کارو بکنی، ‫پس شاید حق با اونه. 281 00:14:25,856 --> 00:14:27,823 ‫اینجایی. قوی سیاه من. 282 00:14:27,858 --> 00:14:29,458 ‫لوئیس اینجا برای خانماست. 283 00:14:29,493 --> 00:14:30,425 ‫- فکر کردی چرا اینجام؟ ‫- نگرفتم... 284 00:14:30,461 --> 00:14:32,561 ‫داری برای «فی» یه آئین نامه رفتاری مینویسی؟ 285 00:14:32,596 --> 00:14:34,262 ‫بله از کجا فهمیدی؟ 286 00:14:34,298 --> 00:14:36,965 ‫چون اینو روی میزش پیدا کردم ‫با اسم تو روش. 287 00:14:37,000 --> 00:14:38,078 ‫رفتی وسایلشو نگاه کردی؟ 288 00:14:38,102 --> 00:14:44,366 ‫نه رفتم ازش بپرسم ‫کی گرچنُ بهم پس میده، ‫ولی مجبور نیستم بپرسم ‫چون تو قراره اونو بهم پسش بدی. 289 00:14:44,508 --> 00:14:47,109 ‫"استخدامات نیروها فقط به عهده ‫شرکای اسمیه." 290 00:14:47,144 --> 00:14:49,277 ‫لوئیس این یه آئین رفتاری نیست 291 00:14:49,313 --> 00:14:50,957 ‫- این مال نظام نامه ست. ‫- مهم نیست مال کجاست. 292 00:14:50,981 --> 00:14:54,249 ‫تو مینویسیش منم گرچنُ پس میگیرم. 293 00:14:54,284 --> 00:14:57,319 ‫لوئیس حس خوبی ندارم ‫که چیزی رو یواشکی به این اضافه کنم. 294 00:14:57,354 --> 00:15:02,887 ‫کاترینا خواهش میکنم. ‫این زن همه چیزُ از من گرفته. ‫به این نیاز داره به تو نیاز دارم. 295 00:15:02,993 --> 00:15:06,862 ‫باشه لوئیس. ‫ببینم چیکار میتونم بکنم. 296 00:15:13,904 --> 00:15:15,203 ‫هاروی 297 00:15:15,239 --> 00:15:16,616 ‫چه سورپرایز خوبی. ‫- سلام مامان. 298 00:15:16,640 --> 00:15:21,610 ‫یادته درمورد یه شخص خاص بهت گفتم که ‫باعث شد ما باهم آشتی کنیم؟ 299 00:15:21,645 --> 00:15:23,211 ‫یادمه 300 00:15:23,247 --> 00:15:26,348 ‫اینم یادمه وقتی فکر کردم اون فرد ‫«پائولا»ست باید پامو میکردم تو دهنم. 301 00:15:26,383 --> 00:15:36,218 ‫خب اسمش داناست ‫ما همدیگه رو میبینیم ‫و هنوز دقیقاً بهش نگفتم ولی... ‫اون عشق منه. 302 00:15:39,329 --> 00:15:41,663 ‫هاروی این فوق العادست. 303 00:15:41,698 --> 00:15:44,633 ‫سالهاست تلاش میکردم ‫تو و دانا بهم برسین. 304 00:15:44,668 --> 00:15:46,846 ‫چی؟ ‫اصلاً از کجا میدونی اون کیه؟ 305 00:15:46,870 --> 00:15:50,305 ‫چون یه برادر داری که به ‫اندازه من طرفدار اونه. 306 00:15:50,340 --> 00:15:52,874 ‫خیلی برات خوشحالم هاروی. 307 00:15:52,910 --> 00:15:56,678 ‫ممنون مامان. 308 00:15:56,713 --> 00:15:58,558 ‫چرا حس میکنم یه مشکل دیگه هم هست؟ 309 00:15:58,582 --> 00:16:03,326 ‫هیچی ‫فقط من و پدرش یه گذشته ای داریم ‫و اون خیلی هم از من خوشش نمیاد. 310 00:16:03,420 --> 00:16:04,597 ‫نمیدونم درموردش چیکار کنم. 311 00:16:04,621 --> 00:16:09,658 ‫هاروی، شاید با بعضیا شروع بدی داشته باشی ‫ولی قلب مهربونی داری. 312 00:16:09,693 --> 00:16:13,495 ‫برو پیشش، باهاش صحبت کن. ‫مطمئنم حل میشه. 313 00:16:13,530 --> 00:16:15,931 ‫- و اگه نشد چی؟ ‫- بهش بگو به من زنگ بزنه 314 00:16:15,966 --> 00:16:21,002 ‫من نظر بیغرضم درمورد اینکه چه ‫پسر فوق العاده ای هستی بهش میگم. 315 00:16:25,642 --> 00:16:29,010 ‫هی ‫هی 316 00:16:29,046 --> 00:16:31,379 ‫به نظر روز سختی داشتی 317 00:16:31,415 --> 00:16:33,849 ‫- درسته ‫- پس بیا اینجا. 318 00:16:33,884 --> 00:16:35,584 ‫میخوام یه چیزی نشونت بدم. 319 00:16:40,324 --> 00:16:42,724 ‫اه چه دختر بزرگیه. 320 00:16:42,759 --> 00:16:44,292 ‫تو میتونی. 321 00:16:44,328 --> 00:16:45,861 ‫خدای من. 322 00:16:45,896 --> 00:16:47,696 ‫موفق شد. 323 00:16:47,731 --> 00:16:49,764 ‫- اون راه رفت ‫- نخیر، فقط راه نرفت 324 00:16:49,800 --> 00:16:51,766 ‫اون قدم رو زد. دوباره نگاه کن. 325 00:16:55,005 --> 00:16:57,939 ‫الکس، چی شده؟ 326 00:16:57,975 --> 00:17:04,312 ‫چند هفته قبل، به ساختمان مسترسون سر زدم ‫و یه نگهبان یه یادداشت بهم داد. 327 00:17:04,348 --> 00:17:08,950 ‫نوشته وقتی یه داربست شکست ‫و افتاد روی زندان یه زندانی فوت کرد 328 00:17:08,986 --> 00:17:10,619 ‫خدای من. 329 00:17:10,654 --> 00:17:12,921 ‫خواستم پیگیرش بشم. 330 00:17:12,956 --> 00:17:16,925 ‫بعد امروز، وقتی خواستم به نگهبان زنگ بزنم، 331 00:17:16,960 --> 00:17:18,960 ‫همسرش گفت توسط یه زندانی کشته شد. 332 00:17:21,298 --> 00:17:23,798 ‫پس داری میگی اینا بهم مرتبط هستن؟ 333 00:17:23,834 --> 00:17:29,732 ‫چون مخفی کردن یه مرگ تصادفی یه چیزه، ‫ولی هماهنگی برای مرگ ‫یه نگهبان یه چیز کاملاً متفاوته. 334 00:17:29,840 --> 00:17:32,574 ‫میدونم. 335 00:17:32,609 --> 00:17:36,611 ‫ولی در هر صورت، میخوام ته توشو در بیارم. 336 00:17:36,647 --> 00:17:39,881 ‫تو مرد خوبی هستی الکس ویلیامز. 337 00:17:43,854 --> 00:17:46,755 ‫ولی هی، اون ویدئو رو ایمل کن میشه؟ 338 00:17:46,790 --> 00:17:48,590 ‫ایمیل کردم. 339 00:17:58,802 --> 00:18:01,102 ‫هی، گرسنه ای؟ 340 00:18:01,138 --> 00:18:03,171 ‫تو دفتر یه چیزی خوردم. 341 00:18:03,206 --> 00:18:05,807 ‫خواستم مطمئن بشم قبل از اینکه میام خونه دخترا خوابیدن. 342 00:18:05,842 --> 00:18:08,009 ‫خب، به نظر اوضاع خوب نمیاد. 343 00:18:08,045 --> 00:18:10,011 ‫چه خبر شده؟ 344 00:18:10,047 --> 00:18:13,815 ‫یادته تو شرکت برتون گولد بودم ‫و فهمیدم اون نگهبان کشته شد؟ 345 00:18:13,850 --> 00:18:16,051 ‫اره البته. 346 00:18:16,086 --> 00:18:22,053 ‫خب کل داستانو بهت نگفتم. ‫‫اونها برای کار بیشتر احکام زندانی رو افزایش میدادن ‫و... 347 00:18:22,159 --> 00:18:24,025 اون ‫نگهبان رو کشتند تا لاپوشونی کنند. 348 00:18:24,061 --> 00:18:25,827 ‫چی؟ وایسا ولی تو گفتی... 349 00:18:25,862 --> 00:18:29,164 ‫میدونم چی بهت گفتم روزالی 350 00:18:29,199 --> 00:18:31,499 ‫دروغ گفتم 351 00:18:31,535 --> 00:18:33,635 ‫چون وقتی رفتم پیش تامی برتون ‫فهمیدم اونم دست داشته 352 00:18:33,670 --> 00:18:38,006 ‫و طوری دسیسه کرد انگار منم دست داشتم. 353 00:18:38,041 --> 00:18:39,407 ‫چرا الان داری بهم میگی؟ 354 00:18:39,443 --> 00:18:44,185 ‫چون یه همکار سابقم فهمید ‫و اگه سامانتا یه پرونده رو به نفعش تغییر نده ‫اون منو لو میده. 355 00:18:44,281 --> 00:18:49,803 ‫بذار شفافش کنم ‫اونموقع چیزی بهم نگفتی ‫و الان بهم میگی چون گیر افتادی؟ 356 00:18:49,886 --> 00:18:51,219 ‫بهت نگفتم تا ازت حفاظت کنم. 357 00:18:51,254 --> 00:18:54,667 ‫نه، بهم نگفتی چون میدونستی ‫بهت میگم پا پیش بذاری. 358 00:18:54,691 --> 00:18:58,693 ‫برام پاپوش درست کردن روزالی ‫اگه پا پیش میکشیدم منم میرفتم زندان. 359 00:18:58,729 --> 00:19:01,563 ‫و برای چی؟ ‫اون دو نفر زنده نمیشدند. 360 00:19:01,598 --> 00:19:04,566 ‫تو گفتی به دوران محکومیتشون اضافه شد. ‫رنگین پوستا 361 00:19:04,601 --> 00:19:08,748 ‫تو مدرسه حقوق درمورد همین حرف میزدیم ‫و تو گذاشتی اینکارو انجام بدن؟ 362 00:19:08,772 --> 00:19:10,216 ‫فکر کردی انجام اون کار منو نکشت؟ 363 00:19:10,240 --> 00:19:12,040 ‫نمیدونم چی باهات کرد چون ‫زحمت ندادی بهم بگی. 364 00:19:12,075 --> 00:19:13,152 ‫- روزالی... ‫- ببین متأسفم الکس. 365 00:19:13,176 --> 00:19:17,679 ‫ولی منو ببخش که باید اینو هضمش کنم 366 00:19:17,714 --> 00:19:23,051 ‫که نه تنها در همچین چیزی دخالت داشتی ‫بلکه به من اعتماد نکردی تا بهم چیزی بگی. 367 00:19:28,127 --> 00:19:30,862 ‫- فی یه دقیقه وقت داری؟ ‫- البته. 368 00:19:30,898 --> 00:19:32,898 ‫درمورد مکالمه دیروزمون فکر کردی؟ 369 00:19:32,933 --> 00:19:36,101 ‫راستش بله ‫و تصمیم گرفتم حرفتو باور کنم. 370 00:19:36,136 --> 00:19:37,169 ‫چطور؟ 371 00:19:37,204 --> 00:19:40,072 ‫که برای منافع شرکت کار میکنی. 372 00:19:40,107 --> 00:19:44,209 ‫منم اومدم توضیح بدم چطور من و هاروی ‫با حق رأی داشتن به شرکت خدمت میکنه. 373 00:19:44,244 --> 00:19:45,043 ‫دانا... 374 00:19:45,079 --> 00:19:47,489 ‫ما روی هم نفوذ فکری نداریم ‫ما همدیگه رو متعادل میکنیم. 375 00:19:47,514 --> 00:19:49,645 ‫ما نظرات مخالف همدیگه رو میگیم ‫و بعد در آخر کاری 376 00:19:49,670 --> 00:19:52,103 که فکر میکنیم ‫شرکتُ قویتر میکنه انجام میدیم. 377 00:19:52,186 --> 00:19:53,685 ‫چه روش توافق داشته باشیم چه نه. 378 00:19:53,721 --> 00:19:55,320 ‫و شک ندارم این حقیقت داشته باشه. 379 00:19:55,355 --> 00:19:58,090 ‫ولی وضعیت شخصی شما اهمیت نداره 380 00:19:58,125 --> 00:20:01,426 ‫باشه، بریم سر اصل مطلب. 381 00:20:01,462 --> 00:20:03,161 ‫بخاطر تو و شوهر سابقته؟ 382 00:20:03,197 --> 00:20:04,796 ‫ببخشید؟ 383 00:20:04,832 --> 00:20:07,232 ‫جوری رفتار میکنی انگار شخصی نیست ولی فکر میکنم هست. 384 00:20:07,267 --> 00:20:09,301 ‫تو چیزی درمورد شوهر سابقم نمیدونی. 385 00:20:09,336 --> 00:20:13,338 ‫میدونم سر کار با هم اختلاف داشتید ‫و در آخر اونو اخراجش کرد. 386 00:20:13,373 --> 00:20:18,009 ‫ولی هاروی و من مثل تو نیستیم، ‫و علاقه نداریم مارو به خودت تبدیل کنی. 387 00:20:18,045 --> 00:20:26,348 ‫و این یه مذاکره نیست. ‫این یک تقابل عقایده، و نمیذارم فریب ‫یا تهدید یا وادارم کنید که بپذیرم غیر از اینه. 388 00:20:26,453 --> 00:20:33,187 ‫همونطور که گفتم، تصمیم خودتونه چه کسی حق رأیش رو واگذار کنه ‫ولی تا فردا تصمیم بگیرید ‫یا من به جای شما تصمیم میگیرم. 389 00:20:36,563 --> 00:20:40,031 ‫یه دفعه میبینی اون همه رو برنده شد. 390 00:20:40,067 --> 00:20:41,800 ‫واو 391 00:20:41,835 --> 00:20:44,302 ‫نمیدونستم اسکی بلده، چه برسه رقابت پذیر باشه. 392 00:20:44,338 --> 00:20:46,805 ‫خب، وقتی به تئاتر علاقمند شد ‫بیخیالش شد و پشت سرشم نگاه نکرد. 393 00:20:46,840 --> 00:20:54,309 ‫«جیمز» ممنونم قبول کردی منو ببینی ‫و عاشق این داستانها شدم ولی اینم میدونم ‫درمورد من نگرانیهایی داری... 394 00:20:54,414 --> 00:20:58,984 ‫و میخوام بدونی که قدمهایی برداشتم ‫تا خیالتو راحتتر کنم. 395 00:20:59,019 --> 00:21:01,820 ‫ازت متشکرم هاروی، و باید بگم 396 00:21:01,855 --> 00:21:03,889 ‫اینکه خواستی مردونه با هم حرف بزنیم شروع خیلی خوبیه. 397 00:21:03,924 --> 00:21:08,894 ‫خب، اگه از اون خوشت اومد، پس عاشق این میشی. 398 00:21:08,929 --> 00:21:11,841 ‫میدونم برای یه معامله اومدی شهر ‫و هنوز طعمه خوبی بدست نیاوردی. 399 00:21:11,865 --> 00:21:15,801 ‫خب این فقط یه طعمه نیست ‫یه وعده غذاییه. 400 00:21:15,836 --> 00:21:17,502 ‫چی؟ 401 00:21:19,439 --> 00:21:22,507 ‫یکم پارتی بازی کردم ولی همینو لازم داری. 402 00:21:24,912 --> 00:21:27,345 ‫باورم نمیشه 403 00:21:27,381 --> 00:21:29,381 ‫بدون پرسیدن از من تو تجارتم سرکشی کردی؟ 404 00:21:29,416 --> 00:21:31,183 ‫جیمز فقط خواستم کمک کنم. 405 00:21:31,218 --> 00:21:35,761 ‫و اگه منم همینکارو باهات میکردم ‫فکر میکردی میخواستم بهت کمک کنم ‫یا سعی میکردم موافقتُ جذب کنم؟ 406 00:21:35,856 --> 00:21:37,355 ‫نمیخوام چیزیُ جذب کنم. 407 00:21:37,391 --> 00:21:39,599 ‫نه، فقط یه عالمه بهم پول دادی ‫و میخوای ازت خوشم بیاد. 408 00:21:39,626 --> 00:21:43,525 ‫جیمز فقط یه تلاش بود. ‫و میدونم درموردم چه فکری میکنی، ‫ولی داری زیاده روی میکنی. 409 00:21:43,630 --> 00:21:45,263 ‫میدونی چیه هاروی؟ 410 00:21:45,299 --> 00:21:55,067 ‫بجای فکر کردن رو اینکه من چیکار میکنم، ‫چطوره یکم فکر کنی کی هستی؟ ‫و اگه این زیادیه ‫حداقل با دخترم بهتر از من رفتار کن. 411 00:22:00,948 --> 00:22:03,081 ‫- خب؟ ‫- متأسفم لوئیس. 412 00:22:03,116 --> 00:22:04,916 ‫- نمیتونم انجامش بدم. ‫- برای چی؟ 413 00:22:04,952 --> 00:22:08,932 ‫چون تصمیم گرفتم جنبه اخلاقی اون ‫چیزی که میخوام در این آئین نامه بنویسم رو نقض نکنم. 414 00:22:08,956 --> 00:22:10,967 ‫باورم نمیشه. تو طرف چه خری هستی؟ 415 00:22:10,991 --> 00:22:11,823 ‫اینو به من نگو. 416 00:22:11,859 --> 00:22:18,637 ‫یه دلیلی داره فی میخواد مارو افسار کنه ‫و بخوایم بازم از اینکارا بکنیم؟ ‫هرگز از شرش خلاص نمیشیم. 417 00:22:18,732 --> 00:22:21,299 ‫خب، دیگ به دیگ داره میگه روت سیاه؟ 418 00:22:21,335 --> 00:22:24,414 ‫چون این دقیقاً همون رفتارهاییه که ‫یه زمانی باهاش موافق بودی. 419 00:22:24,438 --> 00:22:26,905 ‫اره لوئیس یه زمانی. 420 00:22:26,940 --> 00:22:30,475 ‫چون فهمیدم میخوام چجور وکیلی باشم. ‫و نمیخوام این بشم. 421 00:22:30,510 --> 00:22:34,131 ‫اه لعنت برشیطون کاترینا. نمیفهمی؟ ‫اون گرچنُ برداشت. ‫الان جلوشو نگیریم حق 422 00:22:34,214 --> 00:22:37,415 ‫نمیتونیم حتی انتخاب کنیم ‫از چجور خودکاری استفاده کنیم. 423 00:22:37,451 --> 00:22:40,151 ‫منم نمیخوام بیشتر از این ‫گرچن پیشش باشه لوئیس 424 00:22:40,187 --> 00:22:46,258 ‫ولی هرگز از دوستی ما ‫برای انجام همچین کاری استفاده نکن. 425 00:22:55,369 --> 00:22:59,004 ‫تامی، باید درمورد مسترسون حرف بزنم ‫و نمیشه معطل گذاشت. 426 00:22:59,039 --> 00:23:02,013 ‫متأسفم الکس. ‫دارم میرم خونه و خیلی عجله دارم. ‫فردا بهم بگو. 427 00:23:02,109 --> 00:23:03,074 ‫بهت گفتم نمیشه معطلش کرد. 428 00:23:03,110 --> 00:23:06,511 ‫- چیه؟ ‫- یه نگهبان اینو بهم داد. 429 00:23:06,546 --> 00:23:11,316 ‫فرداش زنگ زدم به «پت کروگر» ‫و حالا اون نگهبان مرده. 430 00:23:11,351 --> 00:23:15,654 ‫کل این ماجرا یه توطئه ست. ‫داشتند از زندانیها استفاده میکردند و حبس رو بیشتر میکردن 431 00:23:15,689 --> 00:23:16,721 ‫و باید جلوشو بگیریم. 432 00:23:16,757 --> 00:23:19,257 ‫نه نباید. ما وکیل اونها هستیم الکس. 433 00:23:19,293 --> 00:23:20,592 ‫و دارن قانونُ نقض میکنند. 434 00:23:20,627 --> 00:23:21,671 ‫و مدرکی ازش داری؟ 435 00:23:21,695 --> 00:23:23,128 ‫این نامه رو دارم. 436 00:23:23,163 --> 00:23:25,108 ‫نامه‌ای که هفته‌هاست داری ‫و به مسئولان ندادیش؟ 437 00:23:25,132 --> 00:23:27,265 ‫داری میگی من تو این نقشی داشتم؟ 438 00:23:27,301 --> 00:23:32,470 ‫‫خب تو قانعشون کردی اعراض از حقُ امضا کنند ‫تا زندانیها کارهای ساختمانی مسترسون انجام بدند 439 00:23:32,506 --> 00:23:35,974 ‫که یادمه بخاطرش یه پاداش چرب نسیبت شد. 440 00:23:36,009 --> 00:23:38,109 ‫- تو اون پاداشو دادی به من. ‫- من ندادم. 441 00:23:38,145 --> 00:23:44,049 ‫خود مسترسون داد. ‫که فکر میکنم همین دیروز به دستت رسید. 442 00:23:44,084 --> 00:23:46,952 ‫دقیقاً پنج روز بعد از مرگ اون نگهبان. 443 00:23:46,987 --> 00:23:48,064 ‫دیروز هیچ پاداشی نگرفتم. 444 00:23:48,088 --> 00:23:53,124 ‫خب، به نظر حسابتو بررسی نکردی. ‫باور کن، اونجاست. 445 00:23:53,160 --> 00:23:57,569 ‫فهمیدم. ‫تو مسترسون به من ندادی چون ‫از کریگ با ثبات تر هستم 446 00:23:57,664 --> 00:24:00,332 ‫تو دادیش چون آسیب پذیرتر از کریگ هستم. 447 00:24:00,367 --> 00:24:06,233 ‫اصلاً نمیدونم درمورد چی حرف میزنی ‫ولی بهتره با دقت درمورد ‫پاپیش گذاشتن فکر کنی 448 00:24:06,340 --> 00:24:11,576 ‫چون یه قتل اتفاق افتاده ‫و تو خانواده داری. 449 00:24:11,611 --> 00:24:15,013 ‫پس میدونم قراره کار درستو انجام بدی الکس. 450 00:24:25,125 --> 00:24:27,092 ‫روزالی. 451 00:24:27,127 --> 00:24:29,995 ‫- اینجا چیکار میکنی؟ ‫- میدونی اینجا چیکار میکنم. 452 00:24:30,030 --> 00:24:32,597 ‫- الکس بهت گفت ‫- همینطوره. 453 00:24:32,632 --> 00:24:36,002 ‫خوشم نمیاد هشت سال طول کشید بگه، ‫ولی حالا که گفته... 454 00:24:36,036 --> 00:24:37,736 ‫میخوای با کسی درموردش حرف بزنی. 455 00:24:37,771 --> 00:24:40,705 ‫نه میخوام درموردش یه کاری بکنم. 456 00:24:40,741 --> 00:24:45,710 ‫ببین میفهمم تو ناراحتی ‫ولی الکس دلایل خودشو داشت. 457 00:24:45,746 --> 00:24:49,414 ‫و اگه فکر کردی اومدم تصمیم بگیرم ‫با شوهرم چیکار کنم معلومه منو نمیشناسی. 458 00:24:49,449 --> 00:24:52,417 ‫کسی مرد منو تهدید نمیکنه و قسر در بره. 459 00:24:52,452 --> 00:24:56,121 ‫روزالی، دقیقاً از من چی میخوای؟ 460 00:24:56,156 --> 00:24:58,167 ‫میخوام کمک کنی یه ‫چیزی از این یارو دربیاریم. 461 00:24:58,191 --> 00:25:01,459 ‫به نظرت احترام میذارم ولی راه دیگه‌ای هم هست. 462 00:25:01,495 --> 00:25:04,095 ‫- خب چی راهی؟ ‫- بگو بلوف زده. 463 00:25:04,131 --> 00:25:06,131 ‫شاید اون خیلی ندونه حتی اگرم بدونه... 464 00:25:06,166 --> 00:25:10,201 ‫شوخی میکنی؟ الکس ممکنه همه چیزُ از دست بده. ‫نمیتونم همچین ریسکی بکنم. 465 00:25:10,237 --> 00:25:12,570 ‫و اون چیزی که تو داری میگی ‫هم ریسک خودشو داره. 466 00:25:12,606 --> 00:25:14,139 ‫- برام مهم نیست ‫- نمیتونی اینکارو بکنی. 467 00:25:14,174 --> 00:25:17,709 ‫سامانتا اون پدر بچه‌های منه. 468 00:25:17,744 --> 00:25:20,779 ‫نمیتونم بذارم این اتفاق براش بیافته. 469 00:25:23,150 --> 00:25:24,215 ‫باشه 470 00:25:24,251 --> 00:25:27,786 ‫کمک میکنم از این یارو یه چیزی دربیاریم. 471 00:25:29,790 --> 00:25:32,157 ‫میتونم یه لیوان قهوه برات بیارم یا ‫کلی قهوه خوردی؟ 472 00:25:32,192 --> 00:25:33,658 ‫- دانا... ‫- باورم نمیشه 473 00:25:33,693 --> 00:25:36,061 ‫رفتی اونجا پاتو تو کفش تجارتش کردی. 474 00:25:36,096 --> 00:25:38,196 ‫چون خواستم باهاش جور بشم ‫همونطور که تو گفتی. 475 00:25:38,231 --> 00:25:43,365 ‫هاروی، نمیفهمی؟ تو کاری کردی ‫فکر کنه اون یه تاجر خیلی بدیه. 476 00:25:43,470 --> 00:25:45,770 ‫فقط یکم بهش کمک کردم. 477 00:25:45,806 --> 00:25:49,352 ‫نه، نشونش دادی که بهش احترام نمیگذاری، ‫اینکه از اون بهتر هستی. 478 00:25:49,376 --> 00:25:52,410 ‫و تا جایی که من میدونم ‫تو فکر میکنی از من هم بهتری. 479 00:25:52,446 --> 00:25:54,179 ‫دانا، چه خبر شده؟ 480 00:25:54,214 --> 00:25:58,416 ‫چون شاید من گند زده باشم ‫ولی میدونی فکر نمیکنم از تو بهترم. 481 00:25:58,452 --> 00:26:01,686 ‫شاید تو فکر نمیکنی ولی «فی» فکر میکنه. 482 00:26:01,721 --> 00:26:02,520 ‫درمورد چی حرف میزنی؟ 483 00:26:02,556 --> 00:26:06,060 ‫اون گفت چون ما باهمیم یکی باید حق رأیشُ واگذار کنه و اون یکی من هستم. 484 00:26:08,127 --> 00:26:09,693 ‫چی؟ چرا بهم نگفتی؟ 485 00:26:09,728 --> 00:26:12,107 ‫چون نمیخواستم بشنوم بگی ‫رأی تو از رأی من مهمتره. 486 00:26:12,131 --> 00:26:15,477 ‫من همچین چیزی نمیگفتم. ‫جلوشو میگرفتم همونطورکه الان میخوام اینکارو بکنم. 487 00:26:15,501 --> 00:26:17,145 ‫- خوبه جفتتون اینجایین. ‫- دیگه چی شده لوئیس؟ 488 00:26:17,169 --> 00:26:20,649 ‫باید یه کاری درمورد «فی» بکنیم. ‫اون گرچن گرفت حالا کاترینارو علیه من کرده. 489 00:26:20,673 --> 00:26:23,552 ‫خب متأسفم لوئیس ‫ولی الان مشکلات بزرگتری داریم، 490 00:26:23,576 --> 00:26:27,644 فی گفت دانا باید حق رأیشُ بده ‫چون با هم قرار میذاریم. 491 00:26:27,680 --> 00:26:30,447 ‫- این مزخرفه، نمیتونه اینکارو بکنه. ‫- منم همینو میخوام بهش بگم. 492 00:26:30,483 --> 00:26:31,381 ‫- نه نمیگی ‫- خب پس 493 00:26:31,417 --> 00:26:34,284 ‫منم باهات میام، با یه تیر ‫دو نشون میزنیم ‫- تو جایی نمیری 494 00:26:34,320 --> 00:26:35,397 ‫اهرم فشار ما خیلی کمه. 495 00:26:35,421 --> 00:26:38,867 ‫دانا حق رأیشُ از دست بده تا تو گرچنُ پس بگیری. ‫و اونوقت میافتیم به جون هم. 496 00:26:38,891 --> 00:26:43,293 ‫خب عجیبه چون قراره برای تو بجنگیم ‫خب من قبول نمیکنم. 497 00:26:43,329 --> 00:26:46,296 ‫من میگم متحد بریم اونجا ‫و همه رو یه جا حلش کنیم. 498 00:26:46,332 --> 00:26:49,845 ‫منم میگم اصلاً لازم نبود بریم اونجا ‫اگه نمیذاشتیم وارد خونه ما بشه. 499 00:26:49,869 --> 00:26:50,834 ‫- هاروی ‫- الان چی بهم گفتی؟ 500 00:26:50,870 --> 00:26:55,512 ‫شنیدی. ‫تو گذاشتی بیاد داخل و حتی یه ذره هم مقاومت نکردی. 501 00:26:55,608 --> 00:26:57,407 ‫شوخیت گرفته؟ 502 00:26:57,443 --> 00:27:00,410 ‫اون اینجاست چون رابرت زین بخاطر ‫تو شمشیرشُ گذاشت زمین. 503 00:27:00,446 --> 00:27:01,623 ‫و بیا یکم بریم جلوتر. 504 00:27:01,647 --> 00:27:06,750 ‫اگه جسیکا خلع وکالت نمیشد اون اینجا نمیومد، ‫این اتفاق افتاد چون تو مایک راسُ استخدام کردی. 505 00:27:06,785 --> 00:27:12,422 ‫پس اگه میخوای بودن فیُ بندازی گردن کسی ‫تو یه آیینه کوفتی نگاه کن! 506 00:27:14,693 --> 00:27:16,927 ‫بذار بره. 507 00:27:16,962 --> 00:27:19,429 ‫و الان وقتشه که فعلاً بیخیال این قضیه «فی» بشی. 508 00:27:19,465 --> 00:27:21,165 ‫- دانا... ‫- هاروی نگاه کن. 509 00:27:21,200 --> 00:27:23,734 ‫بخاطر این زن داریم گلوی همو فشار میدیم، ‫و ارزششو نداره. 510 00:27:23,769 --> 00:27:25,569 ‫- میدونم ولی... ‫- ولی نداره. 511 00:27:25,604 --> 00:27:29,406 ‫رأی من برام مهمه ‫ولی این زن قرار نیست تا ابد اینجا باشه 512 00:27:29,441 --> 00:27:34,611 ‫و مهمتر از همه اینها ‫رابطه ما با همدیگست. 513 00:27:40,155 --> 00:27:42,090 ‫از کجا فهمیدی اینجام؟ 514 00:27:42,125 --> 00:27:46,194 ‫چون میشناسمت لوئیس. ‫هر وقت دعوا میکنیم و حرف جسیکا رو وسط میکشی 515 00:27:46,229 --> 00:27:49,097 ‫برمیگردی جایی که همه اینها شروع شد. 516 00:27:53,103 --> 00:27:54,880 ‫نمیخواستم اونارو بهت بگم هاروی. 517 00:27:54,904 --> 00:27:56,938 ‫متأسفم. ‫- اشکالی نداره لوئیس 518 00:27:56,973 --> 00:27:59,674 ‫من که بیخیال شدم چون میدونم چرا اونارو گفتی. 519 00:27:59,709 --> 00:28:01,275 ‫میدونی؟ 520 00:28:01,311 --> 00:28:05,720 ‫قبل از اینکه بیای داخل من و دانا بحث میکردیم ‫باعث شد بفهمم ‫به پدرش احترام نمیگذاشتم. 521 00:28:05,815 --> 00:28:10,351 ‫و همین کارو با تو کردم، ‫برای همین عصبانی شدی. 522 00:28:10,387 --> 00:28:11,653 ‫فکر کنم همینه. 523 00:28:11,688 --> 00:28:17,853 ‫موضوع اینه که لوئیس، ‫ما رفتار محترمانه‌ای با همدیگه نداشتیم ‫چون رفتار «فی» ‫با ما محترمانه نبوده. 524 00:28:17,994 --> 00:28:19,305 ‫ولی فکر کنم بدونم چطور جلوشو بگیرم. 525 00:28:19,329 --> 00:28:20,828 ‫چطور؟ 526 00:28:20,864 --> 00:28:23,131 ‫با انجام همونکاری که اول پیشنهاد کردی. 527 00:28:26,369 --> 00:28:29,303 ‫اه چه دختر بزرگی شدی آفرین. 528 00:28:29,339 --> 00:28:31,339 ‫میتونی! هورا! 529 00:28:37,380 --> 00:28:39,080 ‫سلام عزیزم. 530 00:28:39,115 --> 00:28:41,049 ‫بدون من بخور، من بازم دیر میام. 531 00:28:41,084 --> 00:28:42,984 ‫شد پنج شب پشت هم. 532 00:28:43,019 --> 00:28:45,053 ‫مربوط به اون ماجرای نگهبانه میشه؟ 533 00:28:45,088 --> 00:28:48,189 ‫نه فقط سرم شلوغه. 534 00:28:48,224 --> 00:28:51,871 ‫مشخص شد فقط یه تصادفه ‫اتفاقی که ربطی به دیگری نداشت. 535 00:28:51,895 --> 00:28:55,830 ‫خب، باز خوبه اگه مشکلی هم بود ‫مرد من میتونست مشکلو حل کنه. 536 00:28:56,866 --> 00:28:58,499 ‫اه عزیزم باید برم. 537 00:28:58,535 --> 00:29:00,368 ‫فکر کنم «جوی» سیب زمینهارو آورد. 538 00:29:07,210 --> 00:29:08,743 ‫چکاری میتونم برات بکنم کریگ؟ 539 00:29:08,778 --> 00:29:13,848 ‫ببین الکس، میدونم سرت داد زدم ‫ولی ازت یه لطفی میخوام. 540 00:29:13,883 --> 00:29:15,361 ‫یه موکل مشترک بهم پیشنهاد دادی؟ 541 00:29:15,385 --> 00:29:18,119 ‫البته، اغذیه میفیلد، بیا شریک شیم. 542 00:29:18,154 --> 00:29:19,965 ‫میخوام به جاش نصف مسترسون بهم بدی. 543 00:29:19,989 --> 00:29:20,888 ‫چی؟ 544 00:29:20,924 --> 00:29:23,803 ‫مسترسون یه پروژه بهسازی جدید راه انداخته، ‫اونها یه تجارت خیلی بزرگی دارند. 545 00:29:23,827 --> 00:29:25,793 ‫- دو تا وکیل به دردشون میخوره. ‫- نه 546 00:29:25,829 --> 00:29:26,972 ‫گفتی یه چیزی بهم میدی. 547 00:29:26,996 --> 00:29:28,796 ‫- بله اغذیه میفیلد. ‫- و گفتم اونا کافی نیستند. 548 00:29:28,832 --> 00:29:32,166 ‫بهش نیاز دارم وگرنه یک چهارم هم در نمیارم. ‫هرگز پیشرفت نمیکنم. 549 00:29:32,202 --> 00:29:34,046 ‫و دارم بهت میگم، مسترسون بدردت نمیخوره. 550 00:29:34,070 --> 00:29:40,637 ‫این مزخرفه! ‫یک سال و نیمه که دنبال مسترسون هستم. ‫یعنی اینقدر حریص هستی که نمیتونی ‫یه تیکه کوچیک ازش رو با من شریک بشی؟ 551 00:29:40,777 --> 00:29:42,922 ‫لعنتی کریگ ‫بهت گفتم یا میفیلد یا هیچی. 552 00:29:42,946 --> 00:29:47,482 ‫یه بار بهت پیشنهاد دادم دوباره پیشنهاد میکنم. ‫پس یا قبول کن یا گمشو. 553 00:29:47,517 --> 00:29:49,951 ‫ولی منو تنها بذار! 554 00:29:59,963 --> 00:30:03,164 ‫چرا حس میکنم نیومدی بهم ‫کلوچه دخترای پیش آهنگُ بهم بدی؟ 555 00:30:03,199 --> 00:30:04,966 ‫اومد دیدنت مگه نه؟ 556 00:30:05,001 --> 00:30:06,067 ‫از کجا میدونی؟ 557 00:30:06,102 --> 00:30:10,401 ‫چون من زنمو میشناسم. ‫شاید از من عصبانی بوده ‫ولی هیچکس مثل اون حمایت نمیکنه. 558 00:30:10,507 --> 00:30:12,173 ‫نه، منم میگم کسی نمیکنه. 559 00:30:12,208 --> 00:30:14,108 ‫پس بگو میخواد چیکار کنه. 560 00:30:14,144 --> 00:30:19,847 ‫بدون کمک از طرف من اون کاری نمیکنه ‫چون طرحی که بهش دادم نیمه راه متوقف میشه. 561 00:30:19,883 --> 00:30:21,149 ‫پس یه درخواست دارم. 562 00:30:21,184 --> 00:30:23,217 ‫- به جای اون طرحُ رو بده من. ‫- الکس... 563 00:30:23,253 --> 00:30:28,256 ‫سامانتا، لطفاً این ماجرا گند منه. ‫نمیتونم بذارم بخاطر من خودشو به خطر بندازه. 564 00:30:28,291 --> 00:30:30,925 ‫خوبه، جفتتون اینجایین راحتتر شد. 565 00:30:30,960 --> 00:30:32,000 ‫هاروی چی شده؟ 566 00:30:32,028 --> 00:30:35,029 ‫خیلی چیزها، بعضیاشو میدونید ‫بعضیاشو نمیدونید. 567 00:30:35,064 --> 00:30:39,600 ‫ولی بهتون میگم چی شده ‫و فردا صبح میخوایم متوقفش کنیم. 568 00:30:45,542 --> 00:30:47,208 ‫میتونم یه لحظه باهات حرف بزنم؟ 569 00:30:47,243 --> 00:30:50,478 ‫دیگه چی شده لوئیس؟ ‫میخوای بزنم تو سر یه شراب فروشی؟ 570 00:30:50,513 --> 00:30:53,314 ‫میخوام عذرخواهی منو بپذیری. 571 00:30:55,251 --> 00:30:57,618 ‫- گوش میکنم... ‫- حق با تو بود. 572 00:30:57,654 --> 00:31:02,008 ‫نباید از دوستیمون استفاده میکردم ‫و ازت میخواستم کاری بکنی که برات ناخوشاینده ‫و متأسفم. 573 00:31:02,091 --> 00:31:02,924 ‫ولی؟ 574 00:31:02,959 --> 00:31:06,027 ‫هنوز میخوام بدونم حاضری ‫چیزی تو آئین نامه رفتاری بنویسی یا نه. 575 00:31:06,062 --> 00:31:07,962 ‫این چه فرقی با قبل داره؟ 576 00:31:07,997 --> 00:31:14,431 ‫چون قبلش میخواستم بدون اطلاع «فی» انجام بدم ‫ولی اگه تو بخوای، ‫این بار میخوایم فرو کنیم تو حلقش. 577 00:31:20,510 --> 00:31:21,976 ‫- حاضرین؟ ‫- حاضرم. 578 00:31:22,011 --> 00:31:23,011 ‫بزن بریم. 579 00:31:23,046 --> 00:31:26,414 ‫هی، اون روز به والدین سوزان گفتی ‫من بودی؟ 580 00:31:26,449 --> 00:31:28,082 ‫اون روز؟ ‫نه اون روز تو قاهره بودم. 581 00:31:28,117 --> 00:31:32,053 ‫- لوئیس... ‫- الکس الان وقتش نیست. 582 00:31:50,640 --> 00:31:53,608 ‫من تو تقویم ندیدم کسی درخواست ملاقات کرده بود؟ 583 00:31:53,643 --> 00:31:55,243 ‫دانا حق رأیشُ از دست نمیده. 584 00:31:55,278 --> 00:31:57,511 ‫فکر کنم یعنی از حق خودت میگذری. 585 00:31:57,547 --> 00:31:59,225 ‫ما بیخیال هیچ چیز دیگه‌ای نمیشیم. 586 00:31:59,249 --> 00:32:03,017 ‫این بیخیال شدن نیست، این اجتناب از اختلافاته. 587 00:32:03,052 --> 00:32:05,764 ‫من و هاروی با هم رفتیم تو یه طویله ‫این یعنی ما با هم تقابل داشتیم؟ 588 00:32:05,788 --> 00:32:07,600 ‫منم به لوئیس یاد دادم چطور بجنگه ‫وقتی جیبشو زدن. 589 00:32:07,624 --> 00:32:08,689 ‫ما چطور؟ 590 00:32:08,725 --> 00:32:11,158 ‫و سامانتا هم یه شب تو خونه من شام خورد، ‫و بازم میخوریم. 591 00:32:11,194 --> 00:32:15,470 ‫تازه، من از دانا خواستم ‫تا مادرخونده بچه من بشه ‫چون ما تو این شرکت اینطوری هستیم «فی». 592 00:32:15,565 --> 00:32:20,201 ‫رابطه دوستی با رابطه عاشقانه تفاوت داره ‫و همه شما میدونید. 593 00:32:20,236 --> 00:32:21,280 همینطور ‫همه ما بهم اعتماد داریم. 594 00:32:21,304 --> 00:32:24,972 ‫برای همین اون چیزی که اسمشو میذاری ‫اختلاف رو رد میکنیم. ‫پس دیگه مشکلی نیست. 595 00:32:25,008 --> 00:32:25,773 ‫کی میگه؟ 596 00:32:25,808 --> 00:32:29,543 ‫این بند میگه که بتازگی در ‫آئین نامه جدیدت اضافه کردیم. 597 00:32:29,579 --> 00:32:35,116 ‫من فقط سعی کردم به این شرکت کمک کنم ‫و شما از روز اول مقابل من ایستادید. 598 00:32:35,151 --> 00:32:42,352 ‫چون از روز تنها کاری که کردی ‫دیکته کردن و رفتار غیرمحترمانه با ما بوده. ‫خب این الآن متوقف میشه. 599 00:32:42,458 --> 00:32:45,437 ‫و اگه خوشت نمیاد همه ما استعفا میدیم. ‫و باید به کانون توضیح بدی چرا 600 00:32:45,461 --> 00:32:50,331 ‫تمام شرکای اسمی رفتند چون نمیتونستی ‫حق قانونی چشم پوشی از اختلاف رو بپذیری. 601 00:32:50,366 --> 00:32:56,570 ‫پس یا میتونی جیش بوس کنی یا بری جیش بوس لالا، ‫ولی دانا رو به حال خودش رها نمیکنیم. 602 00:33:06,554 --> 00:33:07,555 ‫- گرچن؟ ‫- خانم ریچاردسن 603 00:33:07,590 --> 00:33:09,924 ‫گفتم که منو «فی» صدا بزن. 604 00:33:09,959 --> 00:33:12,326 ‫میدونم گفتید 605 00:33:14,497 --> 00:33:18,633 ‫تو جزئیات طلاق منو به دانا پالسن گفتی؟ 606 00:33:18,668 --> 00:33:22,403 ‫درمورد دانا و هاروی با فضولی ‫از من فهمیدی؟ 607 00:33:22,439 --> 00:33:26,240 ‫چون اگه جواب سؤال من بله باشه ‫برام مهم نیست جواب تورو بدم. 608 00:33:26,276 --> 00:33:31,852 ‫نیومدم سرزنش کنم گرچن. ‫اومدم بهت بگم خیلی ناراحت شدم که ‫اینو تو صورتم گفتند. 609 00:33:31,948 --> 00:33:35,316 ‫خب، برای من هم دردناک بود که منو ‫از لوئیس گرفتی. 610 00:33:35,351 --> 00:33:38,152 ‫همینطور نحوه رفتاری که ‫با دانا داشتی. 611 00:33:38,188 --> 00:33:41,322 ‫که دقیقاً برای همین بهش ‫گفتم رأیشُ میتونه نگه داره. 612 00:33:41,357 --> 00:33:43,257 ‫- اینکارو کردی؟ ‫- بله. 613 00:33:43,293 --> 00:33:46,094 ‫شاید همه ما میتونیم چیزهایی از هم یاد بگیریم. 614 00:33:46,129 --> 00:33:47,161 ‫شاید همینطوره. 615 00:33:47,197 --> 00:33:49,597 ‫پس چطور تو الان یه چیزی یاد من بدی؟ 616 00:33:49,632 --> 00:33:56,003 ‫لوئیس ترجیح میده از من بشنوه تو رو ‫پس میگیره یا از تو؟ 617 00:33:56,039 --> 00:34:00,608 ‫فکر کنم در این وضعیت، ‫ترجیح میده از تو بشنوه. 618 00:34:00,643 --> 00:34:03,478 ‫متشکرم گرچن. 619 00:34:13,389 --> 00:34:14,422 ‫چیه؟ 620 00:34:14,457 --> 00:34:19,827 ‫توافقیه که میخوام بهت پیشنهاد بدم ‫تا همه چیز فراموش کنیم. 621 00:34:23,733 --> 00:34:25,600 ‫این چیزی نیست که الکس و من درموردش حرف زدیم. 622 00:34:25,635 --> 00:34:26,601 ‫بهترین پیشنهادیه که میگیری. 623 00:34:26,636 --> 00:34:31,145 ‫پس منم هرچی میدونم میفرستم به ‫دفتر وکالت ایالت متحده ‫چون این بهم کمک نمیکنه. 624 00:34:31,241 --> 00:34:32,284 ‫فکر نکنم اینکارو بکنی. 625 00:34:32,308 --> 00:34:36,144 ‫- چرا نه؟ ‫- چون اینو هم دارم. 626 00:34:42,552 --> 00:34:45,119 ‫فهمیدم. 627 00:34:45,155 --> 00:34:46,521 ‫نابودی حتمی طرفین. 628 00:34:46,556 --> 00:34:50,658 ‫چیزی دوطرفه نخواهد بود ‫چون تو یه شاش انداز داری من یه خمپاره انداز. 629 00:34:50,693 --> 00:34:51,871 ‫مزخرفه، من پاپیش بذارم... 630 00:34:51,895 --> 00:34:57,031 ‫تو پاپیش بذاری، شاید برای الکس خوب نباشه، ‫ولی تو زندان نمیافته. 631 00:34:57,066 --> 00:34:59,400 ‫من پاپیش بذارم... 632 00:34:59,435 --> 00:35:01,636 ‫و تو میافتی. 633 00:35:01,671 --> 00:35:03,638 ‫باشه. 634 00:35:03,673 --> 00:35:06,040 ‫- قرارتو قبول میکنم. ‫- اه دیگه دیر شده. 635 00:35:06,075 --> 00:35:09,510 ‫میخواستم مصالحه کنم ‫ولی مجبورم کردی ازت آتو بگیرم 636 00:35:09,546 --> 00:35:15,483 ‫و نمیخوام تو یه سفر دوتا کار کثیف بکنم، ‫مخصوصاً وقتی فرصت داریم هیچکاری نکنیم. 637 00:35:15,518 --> 00:35:16,384 ‫درمورد چی حرف میزنی؟ 638 00:35:16,419 --> 00:35:20,254 ‫طوری رفتار میکنیم که شاش انداز تو ‫و خمپاره انداز من اصلاً وجود نداشته. 639 00:35:20,290 --> 00:35:26,756 ‫اینو رودررو مذاکره میکنیم ‫و من به روش قدیم حالتو جا میارم، ‫با یه وکیل بهتر بودن. 640 00:35:34,404 --> 00:35:38,072 ‫متشکرم که اومدی جیمز. 641 00:35:38,107 --> 00:35:43,077 ‫منو به خونت دعوت کردی برای آشتی هاروی. ‫نمیتونستم قبول نکنم. 642 00:35:43,112 --> 00:35:50,046 ‫فقط برای آشتی نه. ‫میخواستم چیزی که بهت نشون ندادمُ نشونت بدم؛ ‫احترام. 643 00:35:50,153 --> 00:35:52,687 ‫مطمئن نیستم فهمیده باشم چی میخوای بگی. 644 00:35:52,722 --> 00:35:58,055 ‫خوشم میاد فکر کنم مرد باهوشیم ‫ولی بعضی وقتا چیزی ‫که جلوی چشمامه رو نمیبینم. 645 00:35:58,161 --> 00:36:04,565 ‫فکر کردم هواخواهیمُ بهت نشون بدم ‫ولی به جاش، به نظر اومد شاید بهت احترام نمیذارم. 646 00:36:04,601 --> 00:36:06,267 ‫دانا اینو بهت گفت نه؟ 647 00:36:06,302 --> 00:36:13,537 ‫گفت، و اگه مثل من باشی، ‫شاید تو هم نفهمیدی ‫همین مسئله برای تو هم پیش اومد. 648 00:36:13,643 --> 00:36:17,245 ‫به نظر شما دوتا خیلی شبیه من و مادرش هستیم. 649 00:36:17,280 --> 00:36:24,480 ‫جیمز، تو ازدواج فوق العاده ای داشتی. ‫یه دختر فوق العاده بزرگ کردی ‫و تمام این مدت تو زندگیت عشق داشتی. 650 00:36:26,155 --> 00:36:29,790 ‫اگه به این نشه احترام گذاشت ‫پس نمیدونم به چی میشه. 651 00:36:29,826 --> 00:36:33,724 ‫و دانا یه بار بهم گفت وقتی ‫تو و مادرت از هم جدا بودین ‫برای برگشتنش چیکار کردی. 652 00:36:33,830 --> 00:36:36,597 ‫رومانتیک ترین چیزی بود که شنیدم. 653 00:36:36,633 --> 00:36:39,133 ‫فکر نمیکردم مرد عاشق پیشه ای باشی. 654 00:36:39,168 --> 00:36:41,802 ‫دلیلش اینه که هیچوقت نشونت داده بودم. 655 00:36:41,838 --> 00:36:45,840 ‫متأسفم اگه زیاده روی کردم هاروی. 656 00:36:45,875 --> 00:36:49,610 ‫و شاید من مثل تو هستم چون... 657 00:36:49,646 --> 00:36:52,446 ‫نتونستم بفهمم این شباهتها چی هستن. 658 00:36:52,482 --> 00:36:55,850 ‫و حالا که تو بهم گفتی منم بهت میگم. 659 00:36:55,885 --> 00:36:58,185 ‫من خیلی مخالف این معامله نیستم، 660 00:36:58,221 --> 00:37:00,621 ‫و اگه خیلی دیر نشده... 661 00:37:00,657 --> 00:37:03,457 ‫واقعاً کمکت به دردم میخوره. 662 00:37:03,493 --> 00:37:05,626 ‫دیر نشده جیمز. 663 00:37:05,662 --> 00:37:08,629 ‫متشکرم هاروی. 664 00:37:18,675 --> 00:37:20,207 ‫سامانتا. 665 00:37:20,243 --> 00:37:22,343 ‫روزالی. 666 00:37:22,378 --> 00:37:23,811 ‫رفتی دیدن کریگ مگه نه؟ 667 00:37:23,846 --> 00:37:24,712 ‫و اگه رفته باشم چی؟ 668 00:37:24,747 --> 00:37:29,283 ‫میخوام دلیلشو بدونم، چون فک کردم ‫واضح گفتم میخوام خودم انجامش بدم. 669 00:37:29,319 --> 00:37:35,656 ‫دلایل زیادی داشت روزالی، کمترین دلیلش ‫این بود که شمادوتا اینقدر احساساتی بودین که نگاه واضحی نداشتید. 670 00:37:35,692 --> 00:37:36,657 ‫هردوی ما؟ 671 00:37:36,693 --> 00:37:43,394 ‫بله هردوی شما، چون الکس فهمید ‫اومدی پیش من، و میخواست تورو نجات بده ‫همونقدر که میخواستی نجاتش بدی. 672 00:37:43,499 --> 00:37:48,669 ‫ولی میدونستم اگه من این سلاحو بذارم روی میز ‫آخرش به این نتیجه میرسیدیم که شلیکش نکنیم. 673 00:37:48,705 --> 00:37:51,539 ‫- چرا نه؟ ‫- چون قبلا ًاینکارو کردم. 674 00:37:53,509 --> 00:37:55,409 ‫و بقیش چین؟ 675 00:37:55,445 --> 00:37:57,712 ‫- بقیه؟ ‫- بقیه دلایل. 676 00:37:59,716 --> 00:38:07,585 ‫تو اون شب منو به خونت راه دادی ‫و دیدم چی داشتی... ‫چی داشتی از دست بدی. 677 00:38:07,690 --> 00:38:12,893 ‫من اینو هرگز نداشتم. ‫میخواستم ازش حفاظت کنم. 678 00:38:12,929 --> 00:38:15,930 ‫عجب زنی هستی سامانتا ویلر. 679 00:38:15,965 --> 00:38:18,232 ‫خب، اینو نمیدونم. 680 00:38:18,267 --> 00:38:19,667 ‫خب من میدونم. 681 00:38:19,702 --> 00:38:22,403 ‫متشکرم سامانتا. 682 00:38:22,438 --> 00:38:25,039 ‫از هردوی ما. 683 00:38:25,074 --> 00:38:29,377 ‫قابلتونُ نداشت. 684 00:38:29,412 --> 00:38:34,248 ‫نظرت چیه برای یه بازی شبونه ‫مهاجرین کاتان بیای خونه ما؟ 685 00:38:34,283 --> 00:38:37,051 ‫اون چه کوفتیه؟ 686 00:38:37,086 --> 00:38:40,521 ‫فقط یه لذت خوب خانوادگی. 687 00:38:40,556 --> 00:38:42,923 ‫خب، شاید بهتره شبو با خانوادت بگذرونی. 688 00:38:42,959 --> 00:38:46,394 ‫کی میگه دلمون نمیخواد؟ 689 00:38:48,898 --> 00:38:55,803 ‫به هر حال، اونقدری که میخواستم اخیراً با هم حرف نزدیم، ‫و فکر کنم دلم برای دوستم تنگ شده بود. 690 00:38:55,838 --> 00:39:01,075 ‫هروقت تونستی یه تماس بگیر. ‫دوستت دارم ریچل، بای. 691 00:39:02,678 --> 00:39:04,578 ‫هی 692 00:39:04,614 --> 00:39:05,746 ‫کجا بودی؟ 693 00:39:05,782 --> 00:39:10,351 ‫میخواستم تشکر کنم بابت قضیه «فی» ‫ولی نبودی. 694 00:39:10,386 --> 00:39:12,920 ‫باید یه مشکل دیگه رو حل میکردم. 695 00:39:12,955 --> 00:39:14,822 ‫به چی میخندی؟ 696 00:39:14,857 --> 00:39:16,590 ‫چون بابات عاشقمه. 697 00:39:16,626 --> 00:39:18,492 ‫- باهاش خوب شدی؟ ‫- بله. 698 00:39:18,528 --> 00:39:23,664 ‫و قبل از اینکه بگی چقدر برام خوشحالی ‫من یه چیزی دارم بگم. 699 00:39:23,699 --> 00:39:29,603 ‫تو گفتی هروقت باهات مخالف بودم باید بهت بگم، ‫ولی اگه میخوایم حلش کنیم، 700 00:39:29,639 --> 00:39:33,674 ‫تو هم باید بیای پیش من ‫وقتی یه مشکلی توی زندگیت داری. 701 00:39:33,709 --> 00:39:35,109 ‫درمورد فی حرف میزنی. 702 00:39:35,144 --> 00:39:37,945 ‫نمیتونی چیزایی مثل ‫گرفتن حق رأیتُ از من مخفی کنی. 703 00:39:37,980 --> 00:39:42,650 ‫حتی اگرم نمیخوای درموردش کاری بکنم ‫باید بهم اعتماد کنی. 704 00:39:42,685 --> 00:39:44,752 ‫درست میگی. 705 00:39:44,787 --> 00:39:48,355 ‫متأسفم. 706 00:39:48,391 --> 00:39:50,090 ‫سعی میکنم. 707 00:39:50,126 --> 00:39:52,827 ‫بیا اینجا. 708 00:39:58,835 --> 00:40:00,434 ‫یه لحظه 709 00:40:00,470 --> 00:40:02,536 ‫منظورت چیه "اگه" میخوایم حلش کنیم؟ 710 00:40:02,572 --> 00:40:05,473 ‫دانا، میدونی قراره تا ابد باهمدیگه باشیم درسته؟ 711 00:40:05,508 --> 00:40:06,585 ‫خب، اگه میخوای اینو درخواست کنی نه. 712 00:40:06,609 --> 00:40:09,143 ‫- مهم نیست چطور ازت بخوام. ‫- چرا نه؟ 713 00:40:09,178 --> 00:40:14,389 ‫چون هردو میدونیم هرطور هم درخواست کنم ‫باز اونطوری نمیشه که ‫تو انتظار داری درخواست کنم. 714 00:40:14,484 --> 00:40:17,117 ‫پس منم هروقت خواستم درخواست میکنم. 715 00:40:17,153 --> 00:40:19,386 ‫خب... 716 00:40:19,422 --> 00:40:21,489 ‫- اون، من... ‫- زودباش 717 00:40:21,524 --> 00:40:22,823 ‫- باشه... ‫- من من کن. 718 00:40:23,860 --> 00:40:25,938 ‫دومین باریه که میبینم ‫حرف تو دهنت نمیچرخه. 719 00:40:25,962 --> 00:40:27,995 ‫پس نامزد کردیم یعنی؟ 720 00:40:28,030 --> 00:40:29,630 ‫خب من... 721 00:40:29,665 --> 00:40:32,700 ‫- نه این... ‫- ببین حالا کی من من میکنه. 722 00:40:32,735 --> 00:40:34,413 ‫نه فقط ، فکر نمیکردم ازدواج بخشی... 723 00:40:34,437 --> 00:40:37,004 ‫بخشی از چی؟ تا ابد با هم بودنه؟ 724 00:40:37,039 --> 00:40:38,472 ‫یا پیغمبر. 725 00:40:38,508 --> 00:40:42,510 ‫فکر نمیکردم اینو بگم ولی خداروشکر ‫مامانم زنگ زد. 726 00:40:42,545 --> 00:40:47,014 ‫مامان، چطور کمکت کنم؟ ‫شاید بیخوای چندروز بیام اونجا؟ 727 00:40:48,251 --> 00:40:50,985 ‫فقط خواستم بدونم اوضاع با پدر دانا ‫چطور پیش رفت. 728 00:40:51,020 --> 00:40:52,186 ‫عالی پیش رفت. 729 00:40:52,221 --> 00:40:56,524 ‫راستش یکی اینجا هست میخوام بهت معرفیش کنم. 730 00:40:57,493 --> 00:40:59,894 ‫مامان، با دانا آشنا شو. 731 00:40:59,929 --> 00:41:03,030 ‫دانا با لیلی آشنا شو. 732 00:41:03,065 --> 00:41:06,367 ‫لیلی، باورت نمیشه ‫چقدر منتظر بودم باهات ملاقات کنم. 733 00:41:06,402 --> 00:41:08,903 ‫احتمالاً به همون اندازه‌ای ‫که میخواستم تو رو ببینم. 734 00:41:08,938 --> 00:41:12,139 ‫خب، حالا که شما دوتا با هم آشنا شدین... 735 00:41:12,174 --> 00:41:13,919 ‫- مامان فردا یه زنگ... ‫- اه نه نه نه. 736 00:41:13,943 --> 00:41:15,409 ‫به این راحتی فرار نمیکنی. 737 00:41:15,444 --> 00:41:19,013 ‫هی لیلی. ‫گوش کن پسرت الان میخواست چیکار کنه. 738 00:41:19,048 --> 00:41:21,949 ‫گوش میکنم. 739 00:41:21,950 --> 00:41:27,950 ‫«:: مــتـرجـم: مرتضی ::»|^| GodBless |^| 740 00:41:27,951 --> 00:41:34,951 ‫.:: ارائه شده توسط وبسایتِ ::. ‫..::.. 30nama.best..::.. 741 00:41:35,501 --> 00:41:44,501 ‫آخرین اخبار دنیای فیلم و سریال ‫در تلگرام و اینستاگرام ما ‫.:. @OfficialCinama .:.