1
00:00:07,707 --> 00:00:8,906
"خاک"
2
00:00:8,908 --> 00:00:10,808
"آتش"
3
00:00:10,810 --> 00:00:12,577
"باد"
4
00:00:12,579 --> 00:00:13,745
"آب"
5
00:00:13,747 --> 00:00:18,349
"تنها آواتار ميتونه بر هر چهار عنصر مسلط بشه"
6
00:00:18,351 --> 00:00:21,252
""و توازن رو در دنيا بر قرار کنه
7
00:00:26,258 --> 00:00:28,425
بعد از سه سال، "کوویرا"
8
00:00:28,427 --> 00:00:29,660
سرزمین خاک سابق رو
9
00:00:29,662 --> 00:00:31,896
.زیر پرچم جدید امپراطوری خاک متحد کرد
10
00:00:31,898 --> 00:00:33,998
.اما هنوز یک سنگر باقی مونده بود: زائوفو
11
00:00:34,000 --> 00:00:34,999
،ار همون زمان
12
00:00:35,001 --> 00:00:37,001
"آسامی" شرکت پدرش درست
کرده بود رو بازسازی کرد
13
00:00:37,003 --> 00:00:39,069
و به طراحی مجدد زیر سازی
.شهر کمک کرد
14
00:00:39,071 --> 00:00:41,572
و به تازگی، بچه های باد افزار
.آواتار رو پیدا کردند
15
00:00:41,574 --> 00:00:44,542
"کورا" خودش رو از باقی مونده ی
سم در بدنش خلاص کرد
16
00:00:44,544 --> 00:00:47,878
.و آماده است که به کار برگرده
17
00:00:48,119 --> 00:00:51,119
کتاب چهارم
» » توازن
"قسمت پنچم: "یک تهدید جدید
Shepherd امین : تــرجــمــه و زيــرنــويــس
18
00:01:09,501 --> 00:01:11,869
.ما یه موقعیت اضطراری داریم
19
00:01:15,607 --> 00:01:17,274
.من با رئیس جمهور "رایکو" تماس می گیرم
20
00:01:17,276 --> 00:01:20,411
.اون ارتش متحد رو می فرسته
21
00:01:21,546 --> 00:01:24,582
،به هر کسی که میخوای زنگ بزن
.اما اونا هرگز سروقت نمی رسن
22
00:01:24,584 --> 00:01:29,553
"کوویرا" همین حالا اینجاست و
.همه ی ارتشش رو آورده
23
00:01:40,065 --> 00:01:41,031
،فردا همین موقع
24
00:01:41,033 --> 00:01:42,433
.مادر من معاهده مون رو امضا کرده
25
00:01:42,435 --> 00:01:45,336
.و امپراطوری خاک بلاخره متحد میشه
26
00:01:45,338 --> 00:01:46,570
.تند نرو
27
00:01:46,572 --> 00:01:50,507
امن سازی زادگاهت مثل
.بقیه ی شهر ها نخواهد بود
28
00:01:50,509 --> 00:01:54,211
"از مدت ها قبل دیگه "زائوفو
.خونه ی من نیست
29
00:01:54,213 --> 00:01:56,547
.آماده ام که زور بگیرمش
30
00:01:56,549 --> 00:01:57,281
.نه
31
00:01:57,283 --> 00:01:59,450
.چشم تمام دنیا الان به ماست
32
00:01:59,452 --> 00:02:01,518
.باید این کارو درست انجام بدیم
33
00:02:01,520 --> 00:02:02,620
.برای همینه که به "بولین" نیاز داریم
34
00:02:02,622 --> 00:02:06,123
به نظرت واقعا می تونیم
بهش تکیه کنیم؟
35
00:02:06,125 --> 00:02:07,558
."سو" بهش اعتماد داره
36
00:02:07,560 --> 00:02:09,393
.بهش گوش میده
37
00:02:09,395 --> 00:02:12,630
مطمئنی که باید بریم به زائوفو؟
38
00:02:12,632 --> 00:02:15,399
.بابا میخواست که به شهر جمهوری برگردیم
39
00:02:15,401 --> 00:02:18,135
اگر "کوویرا" داره میره سمت زائوفو
.منم میرم
40
00:02:18,137 --> 00:02:20,938
.لازمه که بدونه آواتار برگشته
41
00:02:20,940 --> 00:02:22,373
.دنیا لازمه که بدونه
42
00:02:24,010 --> 00:02:25,309
!دعوای آواتاری
43
00:02:25,311 --> 00:02:28,178
!قراره خوف باشه
44
00:02:28,180 --> 00:02:30,614
."میلو" قرار نیست جنگی پیش بیاد
45
00:02:30,616 --> 00:02:32,049
."کوویرا" پدرم رو نجات داد
46
00:02:32,051 --> 00:02:33,250
.اون یه سروان گارد "سو" بود
47
00:02:33,252 --> 00:02:35,352
.فکر کنم که بشه باهاش منطقی حرف زد
48
00:02:35,354 --> 00:02:37,087
چی؟ خبری از دعوا نیست؟
49
00:02:37,089 --> 00:02:40,190
چرا ما خودمون رو توی اونهمه
زحمت انداختیم که نجاتت بدیم
50
00:02:40,192 --> 00:02:44,395
اگر قرار نیست دخل کسی رو بیاری؟
51
00:02:47,399 --> 00:02:49,633
"ژولی" این چیزه روشنه؟
52
00:02:49,635 --> 00:02:50,834
.داریم میگیرم، آقا
53
00:02:50,836 --> 00:02:54,138
خیلی خب، من "واریک" از صنایع بین المللی
.واریک هستم
54
00:02:54,140 --> 00:02:58,442
.و این آزمایش 02-3 ریشه ی درخت ارواحه
55
00:02:58,444 --> 00:03:00,577
.چیزه رو بده من
56
00:03:03,482 --> 00:03:08,118
در این کپسول تعادل، یک نمونه ریشه ی
.درخت ارواح گذاشته شده
57
00:03:08,120 --> 00:03:12,289
.که به طور تقریبی دو ژولی وزن دارن
58
00:03:12,624 --> 00:03:15,759
من فرض کردم که این ریشه ها
59
00:03:15,761 --> 00:03:18,429
نوعی از انرژی خالص هستند که
.ناپایدارن
60
00:03:18,431 --> 00:03:21,231
:چیزی که به اصطلاح بهش میگیم
««وضعیت نوعی زمین
61
00:03:21,233 --> 00:03:24,301
این دستگاه باید انرژی ریشه ها رو
62
00:03:24,303 --> 00:03:27,304
به باتریی که از جریان الکترکی
.استفاده می کنه، انتقال بده
63
00:03:27,306 --> 00:03:28,572
،تمایل قطبی آهنربا رو معکوس کنه
64
00:03:28,574 --> 00:03:35,112
و یک یک پدیده ی نادر اتفاق میافته که
.«بهش میگم: «اثر واری
65
00:03:37,382 --> 00:03:38,315
.داره کار می کنه
66
00:03:38,317 --> 00:03:41,552
.سه واحد نیروی واریکی ثبت کرده
67
00:03:41,554 --> 00:03:46,190
.حالا هفت واریک
68
00:03:46,858 --> 00:03:50,227
واو، این چیه؟
69
00:03:50,229 --> 00:03:53,197
چه خبره؟
70
00:03:55,401 --> 00:03:57,234
."ژولی" خاموشش کن
71
00:03:57,236 --> 00:03:59,703
.خیلی مقدار واریک ها بالا رفته
72
00:04:13,719 --> 00:04:16,487
...آقا
73
00:04:18,624 --> 00:04:19,523
.تو خیلی سنگینی
74
00:04:19,525 --> 00:04:23,193
.میدونی، باید بتونی یه چند ژولی از دست بدی
75
00:04:23,195 --> 00:04:25,229
.من فکر کنم که شما ضعیفید، آقا
76
00:04:25,231 --> 00:04:26,764
.سفت تر بکشید
77
00:04:33,805 --> 00:04:37,207
."واریک"، تو منو نجات دادی
78
00:04:37,209 --> 00:04:38,642
.البته که نجاتت دادم
79
00:04:38,644 --> 00:04:42,146
.من اینجا رو نمی تونم خودم تمیز کنم
80
00:04:42,148 --> 00:04:42,846
.یه جارو بردار
81
00:04:42,848 --> 00:04:44,815
چی شد؟ به ما حمله شده؟
82
00:04:44,817 --> 00:04:48,519
،نه، ما ریشه ی ارواحی شدیم
.اما نگران نباش
83
00:04:48,521 --> 00:04:51,421
.من به این پروژه خاتمه میدم
84
00:04:51,423 --> 00:04:52,256
.نه، نمیدی
85
00:04:52,258 --> 00:04:55,459
میتونی بفهمی که ما با نیرویی مثل این
می تونیم چیکار کنیم؟
86
00:04:55,461 --> 00:04:56,460
.بله، میدونم
87
00:04:56,462 --> 00:04:58,362
.و بخاطر همینه که باید بهش خاتمه بدیم
88
00:04:58,364 --> 00:05:00,097
چی میشه اگر بیافته به دست
آدم اشتباهی؟
89
00:05:00,099 --> 00:05:02,399
از کی تاحالا این برای تو مهم شده؟
90
00:05:02,401 --> 00:05:03,801
میدونم، اصلا شبیه کارای من نیست، درسته؟
91
00:05:03,803 --> 00:05:05,202
معمولا، من به پروژه هایی مثل این
نگاه می کنم
92
00:05:05,204 --> 00:05:08,772
:و تمام چیزی که بهش فکر می کنم اینکه
«.«واو، من میتونم کلی از این پول به جیب بزنم
93
00:05:08,774 --> 00:05:13,811
،اما اخیرا، من یه حس عجیبی دارم
،درونی
94
00:05:13,813 --> 00:05:16,914
انگار که من، نگران
.بقیه ام
95
00:05:16,916 --> 00:05:19,316
و یه صدای نق نقو تویه سرمه
96
00:05:19,318 --> 00:05:22,519
.که هی بهم میگه چی درسته چی غلط
97
00:05:22,521 --> 00:05:25,422
.فکر کنم اون صدا وجدانتونه، آقا
98
00:05:25,424 --> 00:05:26,924
،خب، منم یه صدای دیگه توی سرت ـم
99
00:05:26,926 --> 00:05:30,761
.و بهت میگم که این پروژه رو ادامه میدی
100
00:05:30,763 --> 00:05:31,562
.شرمنده، نه
101
00:05:31,564 --> 00:05:34,865
.من روی این حرفم پافشاری می کنم
102
00:05:35,601 --> 00:05:37,768
حالا یه صدایی توی سر منه که میگه
103
00:05:37,770 --> 00:05:39,469
.تو رو رو ریل بندازم
104
00:05:39,471 --> 00:05:41,705
باید بهش گوش بدم؟
105
00:05:41,707 --> 00:05:42,573
.نه، نه
106
00:05:42,575 --> 00:05:45,442
،صداهای تو کله دروغ گوئن
صداهای توی کله چی می دونن؟
107
00:05:45,444 --> 00:05:46,743
.من روی پروژه کار می کنم
108
00:05:46,745 --> 00:05:49,346
.لطفا منو ننداز
109
00:06:05,597 --> 00:06:08,432
."آسامی" اومدی
110
00:06:11,636 --> 00:06:14,404
.من اینجام که اینا رو برگردونم
111
00:06:14,406 --> 00:06:16,206
.تو هیچوقت بازشون نکردی
112
00:06:16,208 --> 00:06:17,274
.دیگه برام ننویس
113
00:06:17,276 --> 00:06:21,411
من هیچوقت نمی خوام دیگه
.تو رو ببینم یا ازت بشنوم
114
00:06:21,413 --> 00:06:22,779
،خواهش می کنم
.فقط بذار من یک چیزی رو بگم
115
00:06:22,781 --> 00:06:25,849
.بعد دیگه باهات تماس نمیگیرم
116
00:06:25,851 --> 00:06:30,287
من نمی تونم خودم رو بخاطر اونهمه کار
.وحشتناکی که انجام دادم ببخشم
117
00:06:30,289 --> 00:06:32,256
. و اصلا انتظار ندارم که منو ببخشی
118
00:06:32,258 --> 00:06:36,360
من خانواده مون رو از هم پاشوندم و
.نام نیکمون رو از بین بردم
119
00:06:36,362 --> 00:06:37,394
،اما در دنیایی از پشیمونی
120
00:06:37,396 --> 00:06:43,200
تو تنها چیزی هستی که به یاد افتادنش
.باعث میشه لبخند بزنم
121
00:06:43,468 --> 00:06:47,437
من فقط می خوام بدونی که
."بهت افتخار می کنم "آسامی
122
00:06:47,439 --> 00:06:53,143
.تو بزرگترین چیزی هستی که من خلق کردم
123
00:07:03,421 --> 00:07:04,821
من توی دردسرم؟
124
00:07:04,823 --> 00:07:07,624
.نه، راستش خبرای خوشی رو دارم
125
00:07:07,626 --> 00:07:10,827
ما می خوایم که تو عضوی از
.حلقه ی درونیمون بشی
126
00:07:10,829 --> 00:07:12,863
!حلقه ی درونی! جان من؟ آره
127
00:07:12,865 --> 00:07:16,566
.افتخار بزرگیه
128
00:07:16,568 --> 00:07:17,701
معنیش چیه دقیقا؟
129
00:07:17,703 --> 00:07:19,603
.معنیش اینکه ارزش خودت رو ثابت کردی
130
00:07:19,605 --> 00:07:21,672
.ما خیلی به متحد کردن امپراطوری نزدیکیم
131
00:07:21,674 --> 00:07:24,708
اما "سو" از من و "بتار" دل گرفتگی داره
132
00:07:24,710 --> 00:07:26,009
.که باعث شده قضاوتش تحت تاثیر قرار بگیره
133
00:07:26,011 --> 00:07:28,779
.و جلوی اینکه تصمیمات عاقلانه بگیره رو گرفته
134
00:07:28,781 --> 00:07:31,448
ما فکر می کنیم که تو می تونی باعث
.بشی که اون درست ببینه
135
00:07:31,450 --> 00:07:32,549
.من می تونم اینکارو بکنم
136
00:07:32,551 --> 00:07:33,884
وقتی که گفتن تمام کارای خوبی که انجام دادیم
137
00:07:33,886 --> 00:07:36,820
رو بهش تموم کنم، برای اینکه به ما
.ملحق بشه، التماس می کنه
138
00:07:36,822 --> 00:07:39,389
.خوبه، چون ما اینجاییم
139
00:07:40,892 --> 00:07:43,860
این همه دسته پیام اشتباهی نمی فرستن؟
140
00:07:43,862 --> 00:07:46,096
.ارتش اینجاست که قدرت رو نشون بده
141
00:07:46,098 --> 00:07:49,499
.تو اینجایی که صلح رو هدیه کنی
142
00:07:59,944 --> 00:08:01,712
."اوپال" تو هم اینجایی
143
00:08:01,714 --> 00:08:04,181
.نه، تو جهتت رو انتخاب کردی
144
00:08:04,183 --> 00:08:06,550
.جهت؟ نباید جهتی وجود داشته باشه
145
00:08:06,552 --> 00:08:09,586
میدونم، چرا هممون دایره وار نشینیم؟
146
00:08:09,588 --> 00:08:10,620
شایدم دست همو بگیریم؟
147
00:08:10,622 --> 00:08:11,755
.من زائوفو رو واگذار نمی کنم
148
00:08:11,757 --> 00:08:14,124
.برام مهم نیست که تمام ارتشت رو آوردی
149
00:08:14,126 --> 00:08:16,827
."سو" من ارتشم رو اینجا نیاوردم که تهدیدت کنم
150
00:08:16,829 --> 00:08:19,029
می خواستم تمام کارهایی که من و پسرت
151
00:08:19,031 --> 00:08:20,063
.انجام دادیم رو نشونت بدم
152
00:08:20,065 --> 00:08:21,565
تو باید بدونی که کاری که داری انجام میدی
153
00:08:21,567 --> 00:08:25,302
در خلاف تمام چیزیه که من و پدرت
.سعی کردیم بهت یاد بدیم
154
00:08:25,304 --> 00:08:27,804
.پسر، تو به اینجا تعلق داری
155
00:08:27,806 --> 00:08:28,438
چرا؟
156
00:08:28,440 --> 00:08:31,108
تا بتونم زیر سایه ـت زندگی کنم؟
157
00:08:31,110 --> 00:08:32,509
.اینو نگو
158
00:08:32,511 --> 00:08:34,711
نمی تونی ببینی که اون مغزت رو شستشو داده؟
159
00:08:34,713 --> 00:08:37,514
.ها، من مغزش رو شست و شو ندادم
160
00:08:37,516 --> 00:08:38,548
.من آزادش کردم
161
00:08:38,550 --> 00:08:40,050
و اون با من کارای بیشتری انجام داده
162
00:08:40,052 --> 00:08:41,518
تا بیشتر از تمام کارهایی که میتونسته
.با شما انجام بده
163
00:08:41,520 --> 00:08:45,756
،خیلی خب، بچه ها
واضحا اینجا کلی خاطرات شخص
164
00:08:45,758 --> 00:08:46,723
.و دردناک وجود داره
165
00:08:46,725 --> 00:08:49,693
پس چی میگید که ما اونارو فراموش کنیم، ها؟
166
00:08:49,695 --> 00:08:51,061
.منظورم اینکه، اون گذشته ـس
167
00:08:51,063 --> 00:08:52,496
درسته "وینگ؟
درسته "وی"؟
168
00:08:52,498 --> 00:08:54,698
شما پسرا میدونید که دارم
.در مورد چی حرف میزنم
169
00:08:54,700 --> 00:08:57,267
.بزنید قدش
170
00:08:57,269 --> 00:08:58,969
،خیلی خب
.نه، مشکلی نیست
171
00:08:58,971 --> 00:09:00,804
می دونید من فکر می کنم باید چیکار کنیم؟
172
00:09:00,806 --> 00:09:01,972
.تمرکز کنیم به آینده
173
00:09:01,974 --> 00:09:04,007
،و آینده روشنه
.بذارید بهتون بگم
174
00:09:04,009 --> 00:09:06,676
.من دیدمش
.آره، ماه پیش دیدمش
175
00:09:06,678 --> 00:09:08,845
ما رفتیم به یک شهری که
.هیچ چیزی نداشت
176
00:09:08,847 --> 00:09:11,048
بیشتر مردم اونجا حتی یه ساتوموبیل
177
00:09:11,050 --> 00:09:12,449
.تو عمرشون ندیده بودن
178
00:09:12,451 --> 00:09:15,685
،اما الان اونا 2 تا ساتوموبیل دارن
179
00:09:15,687 --> 00:09:17,554
.موتور آب و یک قطار مغناطیسی
180
00:09:17,556 --> 00:09:19,089
.که میره دقیقا بین شهرشون
181
00:09:19,091 --> 00:09:20,791
،منظورم اینکه
چقدر معرکه ـس؟
182
00:09:20,793 --> 00:09:23,193
.اونا شاید اول که رسیدید خوشحال شده باشن
183
00:09:23,195 --> 00:09:25,028
اما من دیدم بعد از اینکه شما
.میرید چه اتفاقی می افته
184
00:09:25,030 --> 00:09:27,864
.رعیت ها رو مجبور می کنن مثل برده کار کنن
185
00:09:27,866 --> 00:09:30,500
.مخالفان به یه جای نامعلوم فرستاده میشن
186
00:09:30,502 --> 00:09:31,635
."تو اشتباه می کنی "اوپال
187
00:09:31,637 --> 00:09:33,503
،حالا من نمیدونم چی دیدی
188
00:09:33,505 --> 00:09:35,839
اما من بهت 100% ضمانت "بولین" ـی میدم
189
00:09:35,841 --> 00:09:37,507
که ما داریم امپراطوری خاک رو
190
00:09:37,509 --> 00:09:38,608
.یه جای بهتری برای زندگی می کنیم
191
00:09:38,610 --> 00:09:41,645
نمی تونم باور کنم که تو
"بولین" رو برای متقاعد کردن
192
00:09:41,647 --> 00:09:43,647
.به اینجا آوردی
193
00:09:43,649 --> 00:09:44,147
.اینجا رو ترک کن
194
00:09:44,149 --> 00:09:46,950
.زائوفو هرگز تورو به عنوان رهبرش قبول نمی کنه
195
00:09:46,952 --> 00:09:48,485
.پس تو برام انتخابی نذاشتی
196
00:09:48,487 --> 00:09:51,955
تو 24 ساعت وقت داری که قبول کنی
.به امپراطوری بپیوندی
197
00:09:51,957 --> 00:09:55,525
.یا ما شهر رو با زور میگیریم
198
00:10:01,866 --> 00:10:04,534
.میبینمش، زائوفو
199
00:10:04,536 --> 00:10:05,936
.تونستیم
200
00:10:05,938 --> 00:10:11,575
.و کلی آدم دیگه هم اینجان
201
00:10:11,577 --> 00:10:12,609
.اوه، نه
202
00:10:12,611 --> 00:10:15,045
.امیدوارم خیلی دیر نکرده باشیم
203
00:10:17,915 --> 00:10:18,682
"کورا"؟
204
00:10:18,684 --> 00:10:21,084
،نمی تونم باور کنم
کجا بودی؟
205
00:10:21,086 --> 00:10:23,553
،ناپدید شده بودی
.همه نگرانت بودن
206
00:10:23,555 --> 00:10:25,255
.بعدا تمام قصه ـش رو برات تعریف می کنم
207
00:10:25,257 --> 00:10:28,625
الان، میخوام بهت کمک کنم
."کوویرا" رو موقف کنی
208
00:10:28,627 --> 00:10:30,894
چیکار می تونم بکنم؟
209
00:10:30,896 --> 00:10:32,062
داری بلوف میزنی نه؟
210
00:10:32,064 --> 00:10:35,031
منظورم اینکه، قرار نیست واقعا
به زائوفو حمله کنی، قراره؟
211
00:10:35,033 --> 00:10:38,268
،وقتی مردم همکاری نمی کنن
باید راه های دیگه ای پیدا کنیم
212
00:10:38,270 --> 00:10:40,070
.که به ما بپیوندن
213
00:10:40,072 --> 00:10:41,271
راه های دیگه؟
214
00:10:41,273 --> 00:10:44,207
در گذشته، ما چند بار از این
راه های دیگه
215
00:10:44,209 --> 00:10:45,041
استفاده کر دیم؟
216
00:10:45,043 --> 00:10:46,910
این چیزی نیست که لازم باشه
.نگرانش باشی
217
00:10:46,912 --> 00:10:49,045
...پس
چه اتفاقی می افته
218
00:10:49,047 --> 00:10:51,948
،توی اون شهر ها و روستاها
وقتی ازشون میریم؟
219
00:10:51,950 --> 00:10:54,951
متوجه شدم که من هیچوقت واقعا برنگشتم
220
00:10:54,953 --> 00:10:55,986
.و بهشون سر بزنم
221
00:10:55,988 --> 00:10:57,921
.اون مردم اشیاء وقادار منن
222
00:10:57,923 --> 00:11:01,124
و اونا با امپراطوری هرطور که من
.صلاح بدونم، همکاری می کنن
223
00:11:01,126 --> 00:11:02,759
،حالا که تو در حلقه ی درونی هستی
224
00:11:02,761 --> 00:11:05,095
.باید یک سری حقیقت سخت رو بپذیری
225
00:11:05,097 --> 00:11:08,999
شاید من از اون تیپ آدمای حلقه ی درونی
.نیستم
226
00:11:09,001 --> 00:11:11,868
.یا، یا، شایدم ما زائوفو رو نمی گیریم
227
00:11:11,870 --> 00:11:13,503
،می تونیم به حال خوشون بذاریمشون
228
00:11:13,505 --> 00:11:15,272
.هورا، امپراطوری متحده
229
00:11:15,274 --> 00:11:16,773
.تبریک به ما
230
00:11:16,775 --> 00:11:19,042
نمیدونستم که احساسات شخصیت
"نسبت به "اوپال
231
00:11:19,044 --> 00:11:21,811
.از وفاداریت به من قوی تره
232
00:11:21,813 --> 00:11:23,780
.زائوفو به ما ملحق میشه
233
00:11:23,782 --> 00:11:25,682
،تنها چیزی که من بهش دوباره فکر میکنم
234
00:11:25,684 --> 00:11:27,250
.همراه آوردن توئه
235
00:11:27,252 --> 00:11:31,221
شاید که نیاز داری یه مدتی
.رو توی کانون اصلاح و تربیت بگذرونی
236
00:11:31,223 --> 00:11:33,790
من فکر می کردم که اونجا جاییه که
237
00:11:33,792 --> 00:11:35,825
ما مردم رو می فرستیم که
.مهارت های جدید یاد بگیرن
238
00:11:35,827 --> 00:11:37,694
."حقیقت تلخ، "بولین
239
00:11:37,696 --> 00:11:40,497
.بنظر میاد که وفاداری تو متزلزل شده
240
00:11:40,499 --> 00:11:44,334
.نه، نه
.من تماما طرف توام
241
00:11:44,336 --> 00:11:48,538
.تماما 100% وفادار
242
00:11:51,342 --> 00:11:54,945
"چی شد که چیزا بین تو و "کوویرا
اینقدر بد شد؟
243
00:11:54,947 --> 00:11:56,713
.فکر می کردم که تحت حمایتته
244
00:11:56,715 --> 00:11:58,248
.اون بیشتر از اون بود
245
00:11:58,250 --> 00:11:59,749
.برام مثل دختر بود
246
00:11:59,751 --> 00:12:02,185
،وقتی که 8 سالش بود
زیر پر و بال خودم گرفتمش
247
00:12:02,187 --> 00:12:03,420
.و استعداد هاش رو تقویت کردم
248
00:12:03,422 --> 00:12:06,289
،"کوویرا" باهوش بود
.یک رهبر ذاتی
249
00:12:06,291 --> 00:12:08,858
.و سریعا پله های ترقی رو بالا رفت
250
00:12:08,860 --> 00:12:10,994
.من خودم رو توی اون دیدم
251
00:12:10,996 --> 00:12:12,128
چی شد؟
252
00:12:12,130 --> 00:12:15,699
،سه سال پیش
،بعد از سقوط ملکه ی خاک
253
00:12:15,701 --> 00:12:19,102
."رایکو" و "تن زین" اومدن به دیدن من
254
00:12:19,104 --> 00:12:20,270
سرزمین خاک در هرج و مرج
.به سر می بره
255
00:12:20,272 --> 00:12:22,906
یک خلا قدرت وجود داره و من نگران اینم که
256
00:12:22,908 --> 00:12:25,809
اگر کسی کنترل اوضاع رو بدست نگیره
257
00:12:25,811 --> 00:12:26,643
.چه اتفاقی میافته
258
00:12:26,645 --> 00:12:28,178
و تو فکر می کنی که 'اون' باید من باشم؟
259
00:12:28,180 --> 00:12:30,447
تو بهترین کسی هستی که
.کنترل رو بدست بگیره
260
00:12:30,449 --> 00:12:33,083
،رهبران دنیا بهت اطمینان دارن
،"و بعنوان یه "بی فانگ
261
00:12:33,085 --> 00:12:35,085
.تو در سرزمین خاک اعتبار داری
262
00:12:35,087 --> 00:12:36,786
.مفتخرم که به من فکر کردی
263
00:12:36,788 --> 00:12:39,823
اما من به تحمیل کردن نظریاتم روی
264
00:12:39,825 --> 00:12:41,491
.تمام کشور علاقه ای ندارم
265
00:12:41,493 --> 00:12:43,260
.متاسفم که نمی تونم کمک کنم
266
00:12:43,262 --> 00:12:45,862
،"سو ین" میدونم که نباید چیزی بگم
267
00:12:45,864 --> 00:12:47,364
.اما فکر می کنم که باید اینکارو انجام بدی
268
00:12:47,366 --> 00:12:49,766
زائوفو همیشه در پیشرفت های مدرن
،پیشگام بوده
269
00:12:49,768 --> 00:12:52,269
.حالا می تونی این رو با همه تقسیم کنی
270
00:12:52,271 --> 00:12:53,903
،می خوای چیکار کنم
271
00:12:53,905 --> 00:12:56,206
مارش نظامی تو باسینگ سی با ارتش؟
272
00:12:56,208 --> 00:12:57,674
مارو بعنوان یه کشور گشا می بینن
273
00:12:57,676 --> 00:12:59,743
...و تلافیش رو با چیزی جز جنگ نمی کنن
274
00:12:59,745 --> 00:13:00,910
.همین حالاش هم جنگ هست
275
00:13:00,912 --> 00:13:03,313
.ملکه ی خاک تقریبا کشورمون رو نابود کرد
276
00:13:03,315 --> 00:13:06,349
.این فرصت ماست که چیزارو تغییر بدیم
277
00:13:06,351 --> 00:13:09,653
.اتفاق نمی افته
278
00:13:10,054 --> 00:13:11,755
.من اونموقع نفهمیدم
279
00:13:11,757 --> 00:13:16,760
.اما اون لحظه بین ما یک شکاف ایجاد کرد
280
00:13:16,762 --> 00:13:19,129
."کوویرا" پسر خودم رو ضد من کرد
281
00:13:19,131 --> 00:13:23,033
.و اونا با هم پشت سر من نقشه کشیدند
282
00:13:23,035 --> 00:13:24,668
فکر می کنی داری چیکار می کنی؟
283
00:13:24,670 --> 00:13:27,170
ما کاری رو داریم می کنیم
.که تو دل و جرات انجامش رو نداشتی
284
00:13:27,172 --> 00:13:30,006
ما داریم به باسینگ سی برای
کمک کردن به اینکه نظم رو
285
00:13:30,008 --> 00:13:31,074
.به سرزمین خاک برگردونیم، میریم
286
00:13:31,076 --> 00:13:33,410
.نه، تو اینجا می مونی
287
00:13:33,412 --> 00:13:35,245
و کی می خواد جلوی منو بگیره؟
288
00:13:35,247 --> 00:13:37,914
نیروی امنیتیت واقعا خوشحال بود
289
00:13:37,916 --> 00:13:38,715
.که هدف من کمک کنه
290
00:13:38,717 --> 00:13:40,850
،اونا تعدادی از بهترین مبارزین دنیا هستن
291
00:13:40,852 --> 00:13:42,385
و اونا از اینکه باهاشون مثل یه
پرنده ی خوش آب و رنگ
292
00:13:42,387 --> 00:13:43,987
.توی قفست باهاشون برخورد بشه
293
00:13:43,989 --> 00:13:47,424
.اگر الان بری، دیگه اینجا جایی نخواهی داشت
294
00:13:47,426 --> 00:13:51,494
،وقتی که انتخاب کنم برگردم
.با شرایط خودم خواهد بود
295
00:13:51,496 --> 00:13:54,798
."کوویرا" و "بتار" اون روز با "واریک" رفتن
296
00:13:54,800 --> 00:13:58,401
نیروی امنیتی من و تعدادی از
.ثروتمندترین افراد زائوفو
297
00:13:58,403 --> 00:14:02,439
بعد از اینکه "کوویرا" خودش رو با
،پایدار کردن باسینگ سی ثابت کرد
298
00:14:02,441 --> 00:14:04,507
"رایکو" و باقی رهبر ها مجبورش کردن
299
00:14:04,509 --> 00:14:07,410
.رهبری موقف سرزمین خاک رو بعهده بگیره
300
00:14:07,412 --> 00:14:09,379
،وقتی که حاضر نشد استعفا بده
301
00:14:09,381 --> 00:14:11,147
میدونستم که فقط بحث زمانه
302
00:14:11,149 --> 00:14:13,283
.که به اینجا برگرده
303
00:14:13,285 --> 00:14:15,385
.- می خوام اینو درست کنم
.- میتونی
304
00:14:15,387 --> 00:14:18,788
.برو به حالت آواتاری و ارتشش رو تار و مار کن
305
00:14:18,790 --> 00:14:21,758
.یک بار برای همیشه "کوویرا" رو از قدرت محو کن
306
00:14:21,760 --> 00:14:24,227
.جنگیدن کاری بود که من قدیمی انجام میداد
307
00:14:24,229 --> 00:14:27,130
.اما اون همش اوضاع رو بدتر می کرد
308
00:14:27,132 --> 00:14:28,965
.بذار با "کوویرا" حرف بزنم
309
00:14:28,967 --> 00:14:30,467
.شاید بتونم باهاش منطقی به نتیجه برسم
310
00:14:30,469 --> 00:14:34,371
."کوویرا" به استدلال گوش نمیده
311
00:14:50,388 --> 00:14:52,889
باورم نمیشه "کوویرا" منو اینجا مثل
312
00:14:52,891 --> 00:14:54,023
.یه زندانی، حبس کرد
313
00:14:54,025 --> 00:14:55,125
.احساس میکنم حالم خوب نیست
314
00:14:55,127 --> 00:14:56,860
.فکر می کنم بهم هوا نمی رسه
315
00:14:56,862 --> 00:14:58,361
."ژولی" نفست رو حبس کن
316
00:14:58,363 --> 00:14:59,562
.من نفسم رو نگه نمی دارم
317
00:14:59,564 --> 00:15:02,499
.عالیه، حالا دوتامون قراره بمیریم
318
00:15:02,501 --> 00:15:04,200
.""واریک
319
00:15:04,202 --> 00:15:04,868
.""واریک
320
00:15:04,870 --> 00:15:08,338
.صداهای توی مغز برگشتن
321
00:15:08,939 --> 00:15:10,540
."بولین" خدارو شکر که اینجایی
322
00:15:10,542 --> 00:15:13,076
اون دریچه از کجا اومد؟
.دریچه رو ول کن
323
00:15:13,078 --> 00:15:15,311
یه چیز مهم هست که باید بهت بگم
324
00:15:15,313 --> 00:15:17,180
خب، یه چیز مهم هم هست
325
00:15:17,182 --> 00:15:19,149
.که منم باید بهت بگم
326
00:15:19,151 --> 00:15:21,217
."کوویرا" دیوانه ـس
327
00:15:21,219 --> 00:15:22,118
تو چجوری فهمیدی؟
328
00:15:22,120 --> 00:15:24,387
،وقی که قبول نکردم براش یه ابر سلاح بسازم
329
00:15:24,389 --> 00:15:25,422
.به مرگ تهدیدم کرد
330
00:15:25,424 --> 00:15:27,824
.اون منم تهدید کرد، و همین طور "زائوفو" رو
331
00:15:27,826 --> 00:15:29,959
و معلوم شد که اون تمام این مدت داشته
332
00:15:29,961 --> 00:15:30,960
.روستاها تهدید می کرده
333
00:15:30,962 --> 00:15:32,295
.باید از اینجا بزنیم بیرون
334
00:15:32,297 --> 00:15:35,932
.از این بیشتر نمی تونم باهات موافق باشم، بچه
335
00:15:44,442 --> 00:15:46,810
.ما یه مهمان ناخوانده داریم
336
00:15:46,812 --> 00:15:50,280
.آواتار اینجاست که تورو ببینه
337
00:15:52,383 --> 00:15:54,884
."کورا" دیدن دوباره ـت افتخاره
338
00:15:54,886 --> 00:15:58,087
آخرین خبری که شنیدم این بود که در
.قطب جنوب در حال بهبود بودی
339
00:15:58,089 --> 00:16:00,924
.خب، الان خیلی بهترم
340
00:16:00,926 --> 00:16:02,192
.این خبر فوق العاده ایه
341
00:16:02,194 --> 00:16:04,494
.من اینجام که ازت بخوام عقب بکشی
342
00:16:04,496 --> 00:16:06,563
.خواهش می کنم، ارتشت رو بردار و برو
343
00:16:06,565 --> 00:16:11,901
.من میدونم که دو تامون میدونیم این اتفاق نمی افته
344
00:16:18,075 --> 00:16:19,943
.نمی تونم اجازه بدم زائوفو رو بگیری
345
00:16:19,945 --> 00:16:22,612
ببین، من مامور شده بودم که سرزمین خاک
346
00:16:22,614 --> 00:16:24,113
.رو پایدار کنم
347
00:16:24,115 --> 00:16:26,049
.زائوفو آخرین سنگره
348
00:16:26,051 --> 00:16:27,584
چرا باید باهاش
349
00:16:27,586 --> 00:16:28,818
متفاوت از باقی ایالت ها رفتار کنم؟
350
00:16:28,820 --> 00:16:30,353
.کاری که داری انجام میدی، درست نیست
351
00:16:30,355 --> 00:16:33,256
.متوجهم که میخوای در حق "سو" محبت کنی
352
00:16:33,258 --> 00:16:35,625
اما نمی تونی وقتی که در شرف یکپارچه کردن
353
00:16:35,627 --> 00:16:38,294
.کشورم هستم و بهم بگی که بس کنم
354
00:16:38,296 --> 00:16:41,598
وقتی که نبودی دنیا به
.هرج و مرک کشیده شده بود
355
00:16:41,600 --> 00:16:45,435
،برای اینکه درست بشه
.مجبور شدم یک سری تصمیمات سخت بگیرم
356
00:16:45,437 --> 00:16:46,870
.میدونم که چجوریه
357
00:16:46,872 --> 00:16:48,605
میدونم کلی آدم هستن که از تصمیماتی
358
00:16:48,607 --> 00:16:50,273
.که من گرفتم، عصبانین
359
00:16:50,275 --> 00:16:51,140
!دقیقا
360
00:16:51,142 --> 00:16:53,142
،"کورا" اگر تو واقعا می خوای کمک کنی
361
00:16:53,144 --> 00:16:57,080
برگرد پیش "سو" و سعی کن
.باهاش منطقی صحبت کنی
362
00:16:57,082 --> 00:16:58,815
.بذار آتش بس موقت اعلام کنیم
363
00:16:58,817 --> 00:17:01,718
من هیچ اقدامی نمی کنم تا وقتی که تو
364
00:17:01,720 --> 00:17:02,785
.باهاش صحبت کنی و پیش من برگردی
365
00:17:02,787 --> 00:17:06,422
.شاید این برای همه بهتر باشه
366
00:17:06,424 --> 00:17:07,590
شما "بولین" رو دیدید؟
367
00:17:07,592 --> 00:17:11,728
.اومد که "واریک" رو ببینه اما ما برش گردوندیدم
368
00:17:11,730 --> 00:17:14,063
.درو باز کن
369
00:17:16,133 --> 00:17:19,903
.ما یه سری فراری برای گرفتن داریم
370
00:17:22,473 --> 00:17:25,041
خیلی خب، من میگم که بریم بالا
و کوه رو دور بزنیم
371
00:17:25,043 --> 00:17:26,743
.بعد یواشکی از پشت بریم توی زائوفو
372
00:17:26,745 --> 00:17:28,278
.ما زائوفو نمیریم
373
00:17:28,280 --> 00:17:29,412
.اونجا به فنا رفته
374
00:17:29,414 --> 00:17:30,680
.باید بچسبیم به شهر جمهوری
375
00:17:30,682 --> 00:17:33,283
.چی؟ نه، نه، نه، نه
.ما باید اینجا کمک کنیم
376
00:17:33,285 --> 00:17:35,518
ما با اخطار دادن به دنیا در مورد پتانسیل
377
00:17:35,520 --> 00:17:38,321
.ابر سلاح "کوویرا" کمک می کنیم
378
00:17:38,323 --> 00:17:39,422
،خب، این کمک می کنه
379
00:17:39,424 --> 00:17:41,758
.اما یه جور متفاوتی از کمک کردن
380
00:17:41,760 --> 00:17:44,093
.بذارید در موردش فکر کنم
381
00:17:59,877 --> 00:18:01,611
.این شعله افکن نیست
382
00:18:01,613 --> 00:18:04,380
کدوم احمقی اینو طراحی کرده؟
383
00:18:04,382 --> 00:18:05,315
.شما کردید، جناب
384
00:18:05,317 --> 00:18:08,318
.کمتر حرف بزن، بیشتر جونم رو نجات بده
385
00:18:40,819 --> 00:18:43,653
.هی، فکر کنم که قلقش دستم اومد
386
00:18:46,825 --> 00:18:50,426
.آقا، شما دارید کارم رو خیلی سخت می کنید
387
00:19:38,510 --> 00:19:41,344
...خودتو تسلیم کن وگرنه
388
00:19:41,346 --> 00:19:44,347
."خیلی ممنون، "ژولی
389
00:19:51,422 --> 00:19:53,489
.تو برگشتی
390
00:19:53,491 --> 00:19:54,390
،وقتی که اولین بار اومدم اینجا
391
00:19:54,392 --> 00:19:56,659
بخاطر این بود که می خواستم رو در رو بهت بگم
392
00:19:56,661 --> 00:20:00,430
که نمی خوام هیچ وقت ازت بشنوم
.یا ببینمت
393
00:20:00,432 --> 00:20:02,265
،می خواستم که کلماتم ناراحتت کنه
394
00:20:02,267 --> 00:20:05,435
.تا بدونی که چجوری ناراحتم کردی
395
00:20:05,437 --> 00:20:06,235
.من متاسفم
396
00:20:06,237 --> 00:20:10,339
،اما وقتی که دیدمت
.این عصبانیت نبود که احساس کردم
397
00:20:10,341 --> 00:20:11,674
.ناراحتی بود
398
00:20:11,676 --> 00:20:15,878
تو گذشته ـمون رو لکه دار و
.آیندمون رو نابود کردی
399
00:20:15,880 --> 00:20:16,946
.من می خوام که جبران کنم
400
00:20:16,948 --> 00:20:20,817
نمی دونم که هیچوقت می تونم
.ببخشمت یا نه
401
00:20:20,819 --> 00:20:24,887
اما این به این معنی نیست که
.نباید تلاش کنم
402
00:20:24,889 --> 00:20:28,591
.فکر کردم که بتونیم یکم پای شو بازی کنیم
403
00:20:28,593 --> 00:20:30,727
.مثل قدیما
404
00:20:30,729 --> 00:20:34,130
.هیچی منو خوشحال تر نمی کنه
405
00:20:44,575 --> 00:20:46,442
.شکنجه ـمون نده
406
00:20:46,444 --> 00:20:49,245
.این سه تا رو با قطار بعدی برگردون
407
00:20:49,247 --> 00:20:53,116
"بولین" و "ژولی" به کانون اصلاح و تریبت
408
00:20:53,118 --> 00:20:54,751
.در قسمت سخت ترین مخالفین میرن
409
00:20:54,753 --> 00:20:58,621
و تو به کار کردن روی پروژه ی روحی ادامه میدی
410
00:20:58,623 --> 00:21:01,390
.زیر نظر دقیق نیرو های مسلح
411
00:21:01,392 --> 00:21:04,627
می خوام که سریعا قابلیت استفاده بعنوان
.سلاح رو داشته باشه
412
00:21:04,629 --> 00:21:06,462
.خوهشا به من رحم کن
413
00:21:06,464 --> 00:21:09,732
.منو پس نفرست. نگهم دار
414
00:21:09,734 --> 00:21:10,466
.چرا باید اینکارو بکنم
415
00:21:10,468 --> 00:21:14,804
،چون تنها اشتباه من
.وفاداری به آدم اشتباهی بود
416
00:21:14,806 --> 00:21:16,372
.من کورکورانه خودم رو وقف "واریک" کرده بودم
417
00:21:16,374 --> 00:21:18,808
و به تمام وقت هایی که در گذشته
،منو مسخره کرد انداختم
418
00:21:18,810 --> 00:21:22,945
،یا بهم دستور داد
،یا مجبورم کرد پاهای چندشش رو تمیز کنم
419
00:21:22,947 --> 00:21:26,015
بخاطر اینکه فکر می کردم که اون
یکی از با نبوغ ترین ذهن های
420
00:21:26,017 --> 00:21:28,885
،دنیا رو داره
،اما وقتی که با تو آشنا شدم
421
00:21:28,887 --> 00:21:30,453
.فهمیدم که اشتباه می کردم
422
00:21:30,455 --> 00:21:33,256
.در مقایسه با تو، "واریک" احمقی بیش نیست
423
00:21:33,258 --> 00:21:34,957
.هی، بیخیال، من همینجام
424
00:21:34,959 --> 00:21:36,926
،من به هرکاری که انجام دادی ایمان دارم
425
00:21:36,928 --> 00:21:38,761
.و به رویای تو ایمان دارم
426
00:21:38,763 --> 00:21:41,030
.من می خوام که زندگیم رو وقف تو کنم
427
00:21:41,032 --> 00:21:45,935
،وفاداری من متعلق به توست
.ای متحد کننده ی بزرگ
428
00:21:45,937 --> 00:21:48,938
شما دو تا میتونید از این
.یه چیزی یاد بگیرید
429
00:21:48,940 --> 00:21:50,072
."قیام کن، "ژولی
430
00:21:50,074 --> 00:21:51,808
.من بهت یه شانس دیگه میدم
431
00:21:51,810 --> 00:21:53,943
.به کاری که داری می کنی فکر کن
432
00:21:53,945 --> 00:21:55,511
،ما شریکیم
433
00:21:55,513 --> 00:21:56,379
.باهم خاطره داریم
434
00:21:56,381 --> 00:21:58,447
من همیشه هرکاری که ازم
.خواستی رو انجام دادم
435
00:21:58,449 --> 00:22:00,516
.و تو هیچ وقت قدرش رو ندونستی
436
00:22:00,518 --> 00:22:02,518
.نگهبانا، اونکارو بکنید
437
00:22:02,520 --> 00:22:05,555
.نه، چیزرو
438
00:22:05,557 --> 00:22:08,357
!""ژولی
439
00:22:09,426 --> 00:22:11,561
"سو" کجاست؟
.باید باهاش صحبت کنم
440
00:22:11,563 --> 00:22:12,728
.اون اینجا نیست
441
00:22:12,730 --> 00:22:13,863
،"وینگ" و "وی" رو برداشت
442
00:22:13,865 --> 00:22:16,199
اونا میرن که یواشکی وارد اردوگاه
"کوویرا" بشن
443
00:22:16,201 --> 00:22:18,034
.و به این خاتمه بدن
444
00:22:18,036 --> 00:22:21,537
!نه
445
00:22:22,538 --> 00:22:29,538
© TvWorld.info