1 00:00:06,506 --> 00:00:08,466 ‫به فصل سوم سریال «سیزده دلیل برای اینکه...» ‫خوش اومدین 2 00:00:08,550 --> 00:00:09,759 ‫اگه سریال رو دیده باشین، 3 00:00:09,843 --> 00:00:13,346 ‫میدونین که سریالمون یه سری از مشکلات جدی ‫که نوجوون‌ها امروزه باهاش مواجه میشن رو بررسی میکنه 4 00:00:13,430 --> 00:00:15,807 ‫ما داستان‌هایی درباره‌ی استعمال مواد مخدر، 5 00:00:15,890 --> 00:00:19,102 ‫زورگویی، تجاوز جنسی، خشونت و خودکشی ‫تعریف می‌کنیم 6 00:00:19,185 --> 00:00:22,981 ‫اگه این مشکلات در زندگی شما وجود دارن ‫شاید این سریال براتون مناسب نباشه 7 00:00:23,064 --> 00:00:24,983 ‫یا شاید بهتر باشه تنهایی نگاهش نکنین 8 00:00:25,066 --> 00:00:27,694 ‫پس با والدین، خانواده یا دوستانتون تماشاش کنید 9 00:00:27,777 --> 00:00:29,612 ‫بعدش با یه نفر درباره‌ی چیزی که دیدین... 10 00:00:29,696 --> 00:00:31,740 ‫چیزی که درباره‌ش فکر می‌کنین ‫و احساسی که نسبت بهش دارین، صحبت کنین 11 00:00:31,990 --> 00:00:33,533 ‫و اگه فهمیدین که به کمک نیاز دارین 12 00:00:33,742 --> 00:00:35,076 ‫با فرد بالغی که قابل اعتماد باشه صحبت کنین 13 00:00:35,368 --> 00:00:36,619 ‫مثلا مشاور مدرسه 14 00:00:36,703 --> 00:00:38,246 ‫یا به یکی از خطوط امدادهای محلی تماس بگیرین 15 00:00:38,329 --> 00:00:41,166 ‫یا این‌که به وبسایت ما یعنی ‫13ReasonsWhy.info سر بزنید 16 00:00:41,541 --> 00:00:44,294 ‫وقتی شروع به صحبت کردن درباره‌ش میکنید ‫احساس بهتری پیدا می‌کنین 17 00:00:44,961 --> 00:00:45,795 ‫از سریال لذت ببرین 18 00:00:45,879 --> 00:00:47,088 ‫از گفتگو لذت ببرین 19 00:00:47,172 --> 00:00:48,631 ‫و مراقب همدیگه باشین 20 00:00:51,632 --> 00:01:01,632 ‫AvaDL.CC ‫مترجم: TheFlashPoint 21 00:01:27,962 --> 00:01:31,049 ‫اسم من «آماروات آنیسیا آچولا» هستش 22 00:01:31,716 --> 00:01:33,134 ‫می‌تونین «آنی» صدام کنین 23 00:01:39,099 --> 00:01:41,142 ‫من توی دبیرستان «لیبرتی» یه سال بالایی هستم 24 00:01:41,226 --> 00:01:43,061 ‫تمام این مدت داشتی بهم دروغ میگفتی 25 00:01:46,189 --> 00:01:48,900 ‫لعنت بهت، «آنی» من بهت نیاز دارم ‫خیلی بهت نیاز دارم 26 00:01:56,908 --> 00:01:57,908 ‫«آماروات»؟ 27 00:02:09,295 --> 00:02:11,047 ‫مامانم یه خدمتکار منزله 28 00:02:11,214 --> 00:02:13,842 ‫ما تازه بهار گذشته به شهر «اورگرین» اومدیم ‫ماه «آپریل» 29 00:02:14,092 --> 00:02:15,885 ‫خیلی خب، پس من دیگه میرم 30 00:02:16,344 --> 00:02:17,344 ‫صبر کن... 31 00:02:18,888 --> 00:02:20,140 ‫این مد شده؟ 32 00:02:20,223 --> 00:02:23,101 ‫خیلی با کلاسه! بله! ممنونم! 33 00:02:23,434 --> 00:02:26,271 ‫-به چه چیزایی توی اون مدرسه اجازه میدن! ‫- حتی فکرشم نمیتونی بکنی! 34 00:02:27,147 --> 00:02:30,316 ‫آخر هفته اصلا ندیدمت ‫دو روز مرخصی گرفته بودم 35 00:02:31,109 --> 00:02:33,027 ‫یه سری پروژه داشتم 36 00:02:33,695 --> 00:02:36,281 ‫یکشنبه‌ی بعدی باهات میام کلیسا 37 00:02:36,364 --> 00:02:37,824 ‫- باشه؟ ‫- این حداقل کاریه که می‌تونی بکنی 38 00:03:05,018 --> 00:03:07,020 ‫توی ماه «آپریل» تازه اومدم به دبیرستان «لیبرتی» 39 00:03:08,021 --> 00:03:09,355 ‫تقریبا هشت ماه قبل 40 00:03:10,648 --> 00:03:12,483 ‫آره، من اون دختره‌ی تازه واردم 41 00:03:14,861 --> 00:03:15,945 ‫از «لیبرتی» خوشم میاد؟ 42 00:03:17,363 --> 00:03:18,363 ‫صد در صد! 43 00:03:19,115 --> 00:03:20,825 ‫اینجا...جای جالبیه 44 00:03:23,953 --> 00:03:26,789 ‫یه سری اتفاقات توی دبیرستان «لیبرتی» میوفته، ‫میدونی؟ 45 00:03:29,542 --> 00:03:32,837 ‫ 46 00:03:33,171 --> 00:03:36,341 ‫ 47 00:03:36,925 --> 00:03:38,885 ‫فکر می‌کنم به همین دلیل من اینجام 48 00:03:40,845 --> 00:03:44,015 ‫ 49 00:03:44,098 --> 00:03:46,517 ‫فکر می‌کنی چیزی درباره‌ی اتفاقی ‫که افتاد میدونم؟ 50 00:03:50,188 --> 00:03:51,189 ‫آره، میدونم 51 00:03:51,856 --> 00:03:54,817 ‫ 52 00:03:55,485 --> 00:03:58,738 ‫ 53 00:03:59,155 --> 00:04:01,366 ‫مطمئنم یه سری تیکه از بقیه‌ی افراد دارین 54 00:04:02,867 --> 00:04:06,287 ‫ 55 00:04:08,164 --> 00:04:09,958 ‫می‌تونم بهتون کمک کنم تا اونا رو کنار هم بگذارین 56 00:04:13,002 --> 00:04:13,836 ‫«جس»... 57 00:04:13,920 --> 00:04:16,040 ‫اگه می‌خوای بخاطر اون بازی بازگشت به خونه ‫عذر خواهی کنی... 58 00:04:16,089 --> 00:04:17,089 ‫پلیس «کلی» رو دستگیر کرده 59 00:04:17,840 --> 00:04:20,218 ‫- چی؟ ‫- همین الان. جلوی در دیدمش 60 00:04:20,301 --> 00:04:22,053 ‫لعنت بهش! چرا الان؟ 61 00:04:22,136 --> 00:04:24,430 ‫الان ماه نوامبره، مراسم «اسپرینگ فلینگ» ‫واسه‌ی آپریل بود ‫(تقریبا هفت ماه بعد) 62 00:04:25,723 --> 00:04:26,891 ‫حالا چرا «کلی»؟ 63 00:04:28,810 --> 00:04:31,330 ‫همه‌ی واحدها در محدوده‌ی خیابان دوازدهم و ‫خیابان «میشن»... 64 00:04:31,354 --> 00:04:32,354 ‫مجرمان در حال یورش هستن 65 00:04:32,563 --> 00:04:35,066 ‫خیابان 1705 «میشن» ‫لطفا پاسخ بدین 66 00:04:35,525 --> 00:04:36,401 ‫می‌خوای بگیرمش؟ 67 00:04:36,484 --> 00:04:38,244 ‫- من برمیگردونمش به پایگاه ‫- باشه 68 00:04:38,361 --> 00:04:41,447 ‫مرکز، واحد 12 پاسخ میده ‫واحد 4 داره برمیگرده به پایگاه 69 00:04:42,448 --> 00:04:44,450 ‫ 70 00:05:01,217 --> 00:05:03,469 ‫یه سری چیزها هستن که مطمئنم کسی بهتون نگفته 71 00:05:04,846 --> 00:05:06,597 ‫رازهایی که خیلی خوب نگه داشته شدن 72 00:05:11,644 --> 00:05:15,523 ‫و بله، کسی که اون رازها رو نگه میداره ‫معمولا «کلی جانسن» هستش 73 00:05:28,244 --> 00:05:29,245 ‫اجازه میدین؟ 74 00:05:33,958 --> 00:05:36,085 ‫یکی از اون رازها برمیگرده به بهار قبلی 75 00:05:39,297 --> 00:05:41,549 ‫- تو دیگه چی می‌خوای «جس»؟ ‫- پلیس‌ها «کلی» رو گرفتن 76 00:05:41,632 --> 00:05:44,719 ‫از توی مدرسه دستگیرش کردن و بردنش پایگاه! ‫«آنی» همین الان دیده بود 77 00:05:44,844 --> 00:05:45,844 ‫لعنتی! 78 00:05:47,513 --> 00:05:48,806 ‫فکر می‌کنی میدونن؟ 79 00:05:49,349 --> 00:05:50,349 ‫درباره‌ی... 80 00:05:51,559 --> 00:05:52,977 ‫- «تایلر»؟ ‫- تو اینطور فکر می‌کنی؟ 81 00:05:53,519 --> 00:05:55,719 ‫- بهشون گفتی؟ ‫- خدایی داری جدی میگی؟ 82 00:05:55,772 --> 00:05:57,932 ‫- نه، معلومه که بهشون نگفتم ‫- واقعا؟ بخاطر اینکه... 83 00:05:57,982 --> 00:06:00,151 ‫اخیرا با همه خیلی بد رفتار میکنی 84 00:06:00,234 --> 00:06:02,278 ‫نه اخیرا خیلی با تو بد رفتار می‌کنم 85 00:06:02,945 --> 00:06:05,049 ‫تازه این جریان «تایلر» هفت ماه قبل اتفاق افتاد 86 00:06:05,073 --> 00:06:07,784 ‫- چرا الان باید چیزی بگم؟ ‫-پس دیگه چه علتی داره که اونا «کلی» رو بخوان؟ 87 00:06:08,534 --> 00:06:11,204 ‫- من از کجا بدونم؟ ‫- این آخر هفته‌ اتفاقی افتاد؟ 88 00:06:11,746 --> 00:06:13,873 ‫بعد از بازی بازگشت به خانه چیکار کردی؟ 89 00:06:15,041 --> 00:06:16,209 ‫کار خیلی خاصی نکردم 90 00:06:19,462 --> 00:06:21,297 ‫- «زک»! ‫- من... 91 00:06:22,298 --> 00:06:23,298 ‫باید برم سر کلاس تاریخ 92 00:06:24,634 --> 00:06:27,095 ‫این بچه‌ها با رازهاشون بهم متصل بودن 93 00:06:29,472 --> 00:06:31,557 ‫هم متصل بودن و هم برای همیشه تغییر کرده بودن 94 00:06:33,017 --> 00:06:36,687 ‫بیا من بهت کمک می‌کنم ‫بخاطر اینکه جاهامون جابجا شده ‫(میگه خیلی خنده داره که جامون جابجا شده) 95 00:06:36,854 --> 00:06:38,731 ‫اولین بارم نیست که عصا دستم میگیرم «الکس» 96 00:06:38,815 --> 00:06:40,535 ‫- بیخیال «زک» باهام راه بیا ‫- «الکس»؟ 97 00:06:42,443 --> 00:06:43,611 ‫پلیسا همین الان اینجا بودن 98 00:06:44,153 --> 00:06:46,030 ‫- اونا «کلی» رو بردن ‫- خیلی خب 99 00:06:46,197 --> 00:06:47,740 ‫- خیلی خب؟ ‫- آره، آخه... 100 00:06:47,824 --> 00:06:49,617 ‫«کلی» که چیزی درباره‌ی کسی نمیگه 101 00:06:49,700 --> 00:06:51,411 ‫- «جس»، بیخیال ‫- من باید برم 102 00:06:53,913 --> 00:06:56,749 ‫اون چش شده؟ مگه تازه چند وقت از با هم ‫بودنتون نگذش... 103 00:06:56,833 --> 00:07:00,586 ‫آره، فکر می‌کنم چرخش سریعی ‫از «میتونیم با هم دوست باشیم» تا... 104 00:07:00,670 --> 00:07:02,130 ‫«دست لعنتیت رو بهم نزن» باشه 105 00:07:03,423 --> 00:07:05,299 ‫زانوهات امروز بدتر به نظر میان 106 00:07:05,716 --> 00:07:08,928 ‫جمعه می‌تونی یه مقدار وزنه بزاری روشون، درسته؟ ‫بدون عصاها؟ 107 00:07:09,053 --> 00:07:10,596 ‫آره، آخه... 108 00:07:11,305 --> 00:07:12,723 ‫اینجور چیزا روالشون همینه 109 00:07:13,641 --> 00:07:14,642 ‫باد می‌کنن 110 00:07:16,978 --> 00:07:18,229 ‫چشمات بدتر به نظر میان 111 00:07:18,938 --> 00:07:21,691 ‫آره، مشکل دعوا کردن با بازیکنان فوتبال همینه 112 00:07:21,774 --> 00:07:24,110 ‫انگار...انگار اونا کلاه خود رو سرشون دارن 113 00:07:25,611 --> 00:07:28,239 ‫حتی اونایی که خیلی از هم خوششون نمیاد، 114 00:07:29,115 --> 00:07:30,116 ‫یه جور اتصال بینشونه 115 00:07:30,992 --> 00:07:32,452 ‫اونا برای همدیگه سر و کله‌شون پیدا میشه 116 00:07:33,369 --> 00:07:35,413 ‫- صبح بخیر ‫- پلیسا «کلی» رو گرفتن 117 00:07:35,830 --> 00:07:37,150 ‫امروز صبح، درست بیرون مدرسه 118 00:07:37,206 --> 00:07:38,207 ‫کلانتری؟ 119 00:07:39,542 --> 00:07:41,742 ‫«هاوی» من باید یکی دو ساعت ‫ترتیب یه چیزی رو بدم 120 00:07:41,794 --> 00:07:43,564 ‫- باشه حله (اسپانیایی) ‫- نمی‌تونی بری اونجا 121 00:07:43,588 --> 00:07:44,589 ‫فکر بهتری داری؟ 122 00:07:44,672 --> 00:07:47,800 ‫تو نمی‌تونی بری اونجا ‫اصلا فکر خوبی نیست. من میرم 123 00:07:47,884 --> 00:07:49,552 ‫تو بری اونجا فکر خیلی بهتریه! 124 00:07:49,635 --> 00:07:51,905 ‫- تفنگا چی؟ ‫- بهشون رسیدگی شد. خودت میدونی 125 00:07:51,929 --> 00:07:54,265 ‫نه تنها چیزی که من می‌دونم اینه که ‫تو و «کلی» گفتین که بهش رسیدگی میکنین 126 00:07:54,348 --> 00:07:55,683 ‫بهتر اینه که فقط در همین حد بدونی 127 00:08:01,439 --> 00:08:03,566 ‫خب، آره. داستان از ماه «آپریل» شروع شد 128 00:08:04,775 --> 00:08:07,236 ‫منظورم اینه که اگه بخوایم بفهمیم که چجوری ‫به اینجا رسیدیم باید بدونین 129 00:08:10,865 --> 00:08:12,033 ‫دو دقیقه‌ی دیگه میرسم 130 00:08:12,617 --> 00:08:13,617 ‫کسی دنبالم نیست و لو نرفتم 131 00:08:13,659 --> 00:08:15,661 ‫فکر نمی‌کنم وقتی‌که از بغلشون رد شدم ‫اصلا بهم نگاه کرده باشن 132 00:08:15,745 --> 00:08:18,206 ‫آره، آره، «جاستین» و اونا قراره با پلیس حرف بزنن 133 00:08:18,289 --> 00:08:19,415 ‫یه داستان سر هم کردیم 134 00:08:19,540 --> 00:08:22,752 ‫ما جدی نگرفتیمش ‫آخه اون بود، میدونین؟ 135 00:08:22,835 --> 00:08:25,421 ‫شنیدم که داره درباره‌ش حرف میزنه ‫و یهویی برای خودم نتیجه‌گیری کردم 136 00:08:25,505 --> 00:08:27,548 ‫- کاملا یه شوخی بود، خیلی خب؟ ‫- جدا؟ 137 00:08:27,632 --> 00:08:29,467 ‫خیلی احمقانه بود ولی کاملا یه شوخی بود 138 00:08:29,550 --> 00:08:31,030 ‫- شوخی کردی؟ ‫- آره 139 00:08:36,307 --> 00:08:37,975 ‫«تایلر» حالت چطوره؟ 140 00:08:39,435 --> 00:08:42,146 ‫فقط نفس بکش، پسر ‫همه چیز درست میشه 141 00:08:44,482 --> 00:08:48,528 ‫صبر کن، اونا... اونا نمیان اینجا ‫اونا دارن میرن به سمت مدرسه 142 00:08:49,362 --> 00:08:52,156 ‫ولی ما ازت می‌خوایم تا از کوله‌پشتی... 143 00:08:52,240 --> 00:08:53,241 ‫و کمربند فاصله بگیری 144 00:08:54,951 --> 00:08:58,079 ‫ازت می‌خوام تا اینجا...با من باشی 145 00:09:00,122 --> 00:09:01,916 ‫- نه، بهم دست نزن ‫- خیلی خب! 146 00:09:01,999 --> 00:09:05,419 ‫- دست لعنتیت رو بهم نزن! ‫- خیلی خب، «تایلر»! بهت دست نمیزنم 147 00:09:06,045 --> 00:09:07,588 ‫من اینجام! هیچ مشکلی نداری! 148 00:09:08,130 --> 00:09:09,970 ‫ولی ازت می‌خوام که کوله‌پشتی رو در بیاری 149 00:09:10,049 --> 00:09:11,175 ‫و کمربند رو هم در بیاری 150 00:09:11,259 --> 00:09:12,677 ‫و از اونا فاصله بگیری 151 00:09:27,316 --> 00:09:28,396 ‫حالا بیا سمت من 152 00:09:32,029 --> 00:09:33,072 ‫اون فقط «کلی»ـه 153 00:09:33,823 --> 00:09:34,949 ‫فقط «کلی» ـه، میبینی؟ 154 00:09:35,074 --> 00:09:37,660 ‫بهت گفتم که قراره توی ماشین ببینیمش 155 00:09:38,411 --> 00:09:39,579 ‫باشه، خیلی خب! 156 00:09:48,296 --> 00:09:49,296 ‫سلام «تایلر» 157 00:09:49,839 --> 00:09:50,840 ‫حالت چطوره؟ 158 00:09:51,424 --> 00:09:52,883 ‫می‌خوای برسونیمت خونه؟ 159 00:09:56,345 --> 00:09:57,345 ‫اوه، خدای من... 160 00:09:58,014 --> 00:09:59,014 ‫والدینم! 161 00:10:00,349 --> 00:10:01,349 ‫«تایلر»... 162 00:10:02,727 --> 00:10:03,769 ‫چیکار کردی؟ 163 00:10:04,895 --> 00:10:07,523 ‫از همه‌ی اتفاقاتی که از اونشب تا حالا ‫اتفاق افتاده خبر ندارم 164 00:10:08,858 --> 00:10:11,736 ‫ولی می‌دونم اون آخرین شب «برایس واکر» ‫در دبیرستان «لیبرتی» بود 165 00:10:13,613 --> 00:10:15,114 ‫و من بچه‌ی جدیده هستم، درسته؟ 166 00:10:16,240 --> 00:10:18,200 ‫نگاه می‌کنم! گوش می‌کنم! 167 00:10:19,368 --> 00:10:20,620 ‫یه سری چیزا رو می‌دونم! 168 00:10:23,414 --> 00:10:25,166 ‫و بهتون همه چیز رو می‌گم 169 00:10:28,919 --> 00:10:29,962 ‫من به یه وکیل نیاز پیدا می‌کنم؟ 170 00:10:31,005 --> 00:10:32,715 ‫اوه...نه! 171 00:10:34,550 --> 00:10:37,053 ‫نه، این‌که یه جور بازجویی مجرمانه نیست 172 00:10:37,720 --> 00:10:39,388 ‫و تو الان دیگه بالای 18 سال هستی، درسته؟ 173 00:10:41,515 --> 00:10:42,558 ‫ماه قبل شدم 174 00:10:42,642 --> 00:10:44,602 ‫آره، پس حتی نیازی به یکی از والدینت هم نیست 175 00:10:45,144 --> 00:10:47,438 ‫منظورم اینه که اگه دلت می‌خواد به مامانت ‫زنگ بزن 176 00:10:47,980 --> 00:10:49,315 ‫نه، ممنونم 177 00:10:49,940 --> 00:10:51,420 ‫خب، اخیرا اوضاع توی «لیبرتی» چطوره؟ 178 00:10:52,443 --> 00:10:53,527 ‫خوبه، به نظرم! 179 00:10:53,611 --> 00:10:56,656 ‫گمان می‌کنم با توجه به همه‌ی اتفاقاتی که ‫داره میوفته خیلی استرس‌زا باشه 180 00:10:57,907 --> 00:10:59,867 ‫دادگاه «هانا»، بعدش «برایس» 181 00:11:00,368 --> 00:11:02,620 ‫بعدش هشدار غلط توی رقص بهار قبل 182 00:11:02,703 --> 00:11:04,205 ‫حالا این قضیه‌ی مسابقه‌ی بازگشت به خونه 183 00:11:04,997 --> 00:11:06,957 ‫خیلی بیشتر از اونی هستن که ‫توی دبیرستان یه نفر، اتفاق افتادنشون طبیعیه! 184 00:11:07,041 --> 00:11:09,710 ‫فکر می‌کنم خیلی از دبیرستان‌ها ‫متحمل اتفاقات خیلی بدتری میشن 185 00:11:09,794 --> 00:11:12,088 ‫درست میگی. ‫ولی این اتفاقی که توی مسابقه افتاد... 186 00:11:13,047 --> 00:11:14,047 ‫اونجا بودی؟ 187 00:11:14,465 --> 00:11:16,050 ‫شب جمعه؟ توی بازی؟ 188 00:11:16,425 --> 00:11:17,425 ‫آره بودم 189 00:11:17,468 --> 00:11:18,719 ‫تو هم درگیرش شدی؟ 190 00:11:19,303 --> 00:11:21,263 ‫نه خیلی. یه مقدار! 191 00:11:21,681 --> 00:11:23,182 ‫به «برایس واکر» هم برخوردی؟ 192 00:11:23,849 --> 00:11:25,059 ‫ما سلام کردیم 193 00:11:25,142 --> 00:11:27,436 ‫خیلی خب. این اتفاق قبل از بازی افتاد یا بعدش؟ 194 00:11:27,812 --> 00:11:28,812 ‫قبلش 195 00:11:30,564 --> 00:11:31,564 ‫چرا؟ 196 00:11:32,525 --> 00:11:33,359 ‫خب... 197 00:11:35,152 --> 00:11:37,530 ‫ببین، مشکل اینجاست، «کلی»... 198 00:11:39,448 --> 00:11:41,826 ‫«برایس» جمعه شب داشت برای «هیلکرست» ‫بازی می‌کرد 199 00:11:42,410 --> 00:11:45,079 ‫اون از زمین رفته بیرون و از اونموقع به بعد ‫هنوز کسی ندیدتش 200 00:11:48,124 --> 00:11:51,293 ‫ایده‌ای داری که الان کجا می‌تونه باشه یا ‫با کی می‌تونه باشه؟ 201 00:11:57,049 --> 00:11:58,050 ‫نه نمیدونم 202 00:11:59,385 --> 00:12:00,385 ‫ 203 00:12:03,389 --> 00:12:04,682 ‫بجز اینکه... 204 00:12:07,101 --> 00:12:08,269 ‫ما این رو پیدا کردیم... 205 00:12:09,103 --> 00:12:10,604 ‫داخل اتاق «برایس» 206 00:12:11,188 --> 00:12:12,481 ‫این رو میشناسی؟ 207 00:12:15,901 --> 00:12:17,987 ‫- قبلا واسه‌ی من بود ‫- خبر داری که چرا... 208 00:12:18,070 --> 00:12:20,740 ‫«برایس» باید بیاد و این رو برداره یا ‫اینکه اصلا چرا باید توی اتاقش باشه؟ 209 00:12:21,824 --> 00:12:22,658 ‫نمی‌دونم 210 00:12:22,742 --> 00:12:25,369 ‫آخرین باری که این رو دیدی یا این‌که هنوز ‫در اختیار خودت بود، کِی بود؟ 211 00:12:27,329 --> 00:12:30,374 ‫یادم نمیاد ‫دیگه دوچرخه سوار نمیشم 212 00:12:30,458 --> 00:12:31,458 ‫خیلی خب 213 00:12:32,877 --> 00:12:33,877 ‫ 214 00:12:34,587 --> 00:12:36,756 ‫«کلی»، تو بیرون خونه‌ی «برایس»... 215 00:12:36,839 --> 00:12:38,758 ‫چند روز قبل از بازی بازگشت به خونه دیده شدی 216 00:12:39,884 --> 00:12:42,636 ‫ظاهرا تهدیدش کرده بودی 217 00:12:47,683 --> 00:12:49,018 ‫دقیقا تو گفتی که، 218 00:12:49,643 --> 00:12:50,853 ‫«میکشمت لعنتی!» 219 00:12:52,062 --> 00:12:53,189 ‫می‌تونی این رو توضیح بدی؟ 220 00:12:55,900 --> 00:12:56,817 ‫کی این رو بهت گفته؟ 221 00:12:56,901 --> 00:12:59,028 ‫مهم نیست ‫یادت میاد این رو گفته باشی؟ 222 00:12:59,945 --> 00:13:02,990 ‫من... ‫من رفته بودم ببینم یکی از دوستام حالش چطوره 223 00:13:03,616 --> 00:13:04,658 ‫امنیتشون رو ببینم 224 00:13:04,742 --> 00:13:07,203 ‫آخه «برایس» سوابق خوبی نداره 225 00:13:10,498 --> 00:13:12,738 ‫...یه مثلث... 226 00:13:13,042 --> 00:13:14,919 ‫«جاستین»: ‫توی پایگاه پلیس هستم، منتظر «کلی» 227 00:13:15,002 --> 00:13:17,963 ‫مثلث وسطی از هر کدوم از نسل‌ها... 228 00:13:18,506 --> 00:13:21,425 ‫باعث میشه تا تعداد مثلث‌های رنگی افزایش پیدا کنه 229 00:13:21,509 --> 00:13:22,843 ‫«آنی»: ‫نه، خودم حواسم بهش هست 230 00:13:23,928 --> 00:13:27,264 ‫ 231 00:13:27,932 --> 00:13:29,058 ‫- آقای «وود»! ‫- بله؟ 232 00:13:29,308 --> 00:13:32,603 ‫امکانش هست من یه چند لحظه برم اتاق رباتیک؟ 233 00:13:32,686 --> 00:13:35,564 ‫الان یادم اومد که یه باتری رو یادم رفته از ‫شارژ در بیارم 234 00:13:35,648 --> 00:13:37,441 ‫و ممکنه مادربرد رو بسوزونه 235 00:13:37,525 --> 00:13:40,361 ‫مشکلی نداره. اصلا شک دارم که شما به ‫این مرور درسی نیازی داشته باشین 236 00:13:40,444 --> 00:13:43,113 ‫خب، من نمیخواستم همچین چیزی بگم ‫ولی ممنونم! 237 00:13:46,450 --> 00:13:48,828 ‫چیز دیگه‌ای هست که باید بدونم؟ 238 00:13:51,247 --> 00:13:52,248 ‫نه 239 00:13:58,170 --> 00:14:00,422 ‫خیلی خب، باید برم یه سری چیزا رو بررسی کنم 240 00:14:01,215 --> 00:14:02,675 ‫یه چند دقیقه‌ی دیگه برمیگردم 241 00:14:02,758 --> 00:14:04,426 ‫هر وقت خواستی از گوشیت استفاده کن 242 00:14:37,918 --> 00:14:39,545 ‫«کلی» اسم من «نورا واکر» هستش 243 00:14:41,046 --> 00:14:43,007 ‫بله، من میدونم...میدونم کی هستین 244 00:14:52,725 --> 00:14:56,353 ‫«کلی»، می‌دونم که «برایس» به تو و دوستات ‫صدمه زده 245 00:14:57,354 --> 00:14:59,189 ‫اون یه سری کارهای وحشتناک انجام داده 246 00:15:02,192 --> 00:15:03,235 ‫ولی اون پسره منه 247 00:15:04,528 --> 00:15:08,073 ‫هیچ کدوم از کارایی که کرده رو توجیه نمیکنم 248 00:15:08,657 --> 00:15:09,783 ‫ولی اون فرزند منه 249 00:15:11,827 --> 00:15:13,037 ‫و ممکنه گم شده باشه 250 00:15:14,747 --> 00:15:15,747 ‫ممکنه صدمه دیده باشه 251 00:15:18,167 --> 00:15:19,627 ‫چیزی میدونی... 252 00:15:20,669 --> 00:15:22,338 ‫که ممکن باشه بهمون کمک کنه پیداش کنیم؟ 253 00:15:25,174 --> 00:15:26,425 ‫نه نمیدونم، خانم «واکر» 254 00:15:28,761 --> 00:15:29,762 ‫متاسفم 255 00:15:34,308 --> 00:15:35,559 ‫اگرچه بخوام راستش رو بگم، 256 00:15:36,018 --> 00:15:38,312 ‫من خیلی «کلی جانسن» رو خوب نمیشناسم 257 00:15:39,104 --> 00:15:40,105 ‫اون یکی از همکلاسی‌هام بود 258 00:15:40,189 --> 00:15:41,589 ‫چرا شگفت‌زده نشدم که تو اینجایی؟ 259 00:15:41,857 --> 00:15:43,025 ‫در مورد «تایلر» پرسیدن؟ 260 00:15:43,525 --> 00:15:44,525 ‫اینجا جاش نیست 261 00:15:45,152 --> 00:15:47,279 ‫آیا من فکر می‌کنم که اون قادر به اعمال خشونته؟ 262 00:15:47,738 --> 00:15:50,574 ‫نمی‌دونم! کسی از ما هست که واقعا بدونه که ‫قادر به انجام چه کارهایی هست؟ 263 00:15:50,658 --> 00:15:52,698 ‫باید یه پیام به گروه بدم و بگم که ‫این قضیه درباره‌ی «تایلر» نبود 264 00:15:52,743 --> 00:15:53,911 ‫خب از اونجایی که من توی اون گروه نیستم 265 00:15:53,994 --> 00:15:56,434 ‫می‌خوای یه پیام جداگونه برام بفرستی و بگی ‫که قضیه درباره‌ی چی بود؟ 266 00:15:56,497 --> 00:15:58,207 ‫یا اینکه باید از «جاستین» یا یه نفر دیگه بپرسم؟ 267 00:15:59,500 --> 00:16:00,960 ‫داری بهم میگی که نمیدونی؟ 268 00:16:01,752 --> 00:16:05,005 ‫«برایس» گم شده. از شب جمعه‌ی مسابقه‌ی ‫بازگشت به خونه دیده نشده 269 00:16:05,089 --> 00:16:06,465 ‫توی خونه حرفش پیش نیومد؟ ‫(مادرش خدمتکاره خونه‌ی برایس اینا هم هست) 270 00:16:06,882 --> 00:16:08,258 ‫خب، مامانم آخر هفته رو مرخصی گرفته بود 271 00:16:08,342 --> 00:16:10,302 ‫و اینکه همونطور که ممکنه بدونی، ‫آخر هفته توی خونه کم پیدا بودم! 272 00:16:11,345 --> 00:16:13,055 ‫اونا فکر می‌کنن که یه اتفاقی براش افتاده 273 00:16:13,138 --> 00:16:16,016 ‫که یه نفر یه کاری باهاش کرده ‫و فکر میکنن اون یه نفر من هستم 274 00:16:16,558 --> 00:16:18,227 ‫- جیزز!! ‫- آره 275 00:16:19,103 --> 00:16:20,103 ‫از هرگونه دعایی تقدیر میشه 276 00:16:21,105 --> 00:16:23,482 ‫«کلی» روی همسن و سال‌های خودش ‫نفوذ داره؟ 277 00:16:25,025 --> 00:16:26,025 ‫نمیدونم! 278 00:16:26,443 --> 00:16:28,404 ‫آخه اون، مثل ... 279 00:16:29,571 --> 00:16:30,948 ‫کاپیتان تیم فوتبال که نیست! 280 00:16:31,031 --> 00:16:32,324 ‫یالا «چارلی» زور بزن 281 00:16:32,408 --> 00:16:33,659 ‫جمعه شکست خوردی! 282 00:16:33,742 --> 00:16:36,870 ‫نه تو جمعه شکست خوردی ‫من فقط ریدم! 283 00:16:39,790 --> 00:16:40,791 ‫دیر اومدی 284 00:16:40,874 --> 00:16:42,710 ‫- برو توی دفاع عقبی، اون یکی محوطه ‫- خیلی خب 285 00:16:42,793 --> 00:16:43,794 ‫کجا بودی؟ 286 00:16:45,212 --> 00:16:46,463 ‫با «کلی» بودی؟ 287 00:16:46,714 --> 00:16:48,007 ‫رفتم به «تونی» بگم 288 00:16:48,716 --> 00:16:49,800 ‫«آنی» رفت پایگاه 289 00:16:49,883 --> 00:16:51,885 ‫اون فکر میکرد که اگه ما نریم اونجا بهتر باشه 290 00:16:52,553 --> 00:16:53,679 ‫به فنا رفتیم، مگه نه؟ 291 00:16:55,014 --> 00:16:56,014 ‫به فنا رفتیم! 292 00:16:56,306 --> 00:16:58,017 ‫اگه اون چیزی نگه به فنا نرفتیم! 293 00:17:04,940 --> 00:17:06,650 ‫ادامه بدین، بچه‌ها. برو بریم 294 00:17:07,276 --> 00:17:08,276 ‫خدایا! 295 00:17:09,695 --> 00:17:10,695 ‫چیه؟ 296 00:17:11,697 --> 00:17:15,701 ‫- «فولی» چی شده؟ بیا بریم ‫- هی، یه لحظه...یه لحظه صبر کن، باشه؟ 297 00:17:16,201 --> 00:17:18,662 ‫شما دوتا چتون شده؟ ‫فیلم سکستون در اومده؟ 298 00:17:18,746 --> 00:17:19,746 ‫رفیق، «برایس»... 299 00:17:21,206 --> 00:17:22,206 ‫اون گم شده 300 00:17:22,875 --> 00:17:23,875 ‫خب؟ 301 00:17:24,251 --> 00:17:25,085 ‫خب؟ 302 00:17:25,169 --> 00:17:28,213 ‫خب، اون برمیگرده ‫مامانش که اصلا بهش توجهی نمیکنه 303 00:17:28,297 --> 00:17:30,897 ‫مطمئنم که بعد از بازی بازگشت به خونه مست کرده ‫و همونجا هم مست مونده 304 00:17:32,134 --> 00:17:33,802 ‫آره، ممکنه 305 00:17:34,470 --> 00:17:35,512 ‫حالا بیا بریم «فولی» 306 00:17:35,596 --> 00:17:38,223 ‫ما می‌خوایم با پنج تا دفاع جلوی «ایست کالی» ‫بازی کنیم 307 00:17:41,310 --> 00:17:42,790 ‫و تا حالا با «جسیکا» حرف زدی؟ 308 00:17:43,604 --> 00:17:45,481 ‫آخه اون خودش یه داستان کامل داره! 309 00:17:45,564 --> 00:17:46,774 ‫خیلی خب، ببین 310 00:17:46,857 --> 00:17:51,028 ‫با توجه به اینکه وقایع اتفاق افتاده در بازی چقدر ‫تخریب کننده و عمومی شد، 311 00:17:51,612 --> 00:17:53,322 ‫داریم به چندین روز تعلیق فکر میکنیم 312 00:17:54,531 --> 00:17:56,241 ‫- خیلی خب ‫- و درک میکنم که... 313 00:17:56,325 --> 00:17:58,327 ‫یه سری احساسات خیلی قوی اینجا وجود دارن 314 00:17:58,410 --> 00:18:01,171 ‫و تو و گروهتون یه پیام مهم دارین که فکر میکنین ‫باید شنیده بشه 315 00:18:01,205 --> 00:18:02,623 ‫و من هم می‌خوام نسبت بهش ‫با احساس برخورد کنم 316 00:18:02,706 --> 00:18:04,458 ‫ولی همچنین می‌خوام یه راه حل پیدا کنم 317 00:18:04,541 --> 00:18:06,341 ‫که مثبت باشه، حتی... 318 00:18:07,127 --> 00:18:09,880 ‫ترقی دهنده و در عین حال چاره ساز باشه ‫(جریان درباره‌ی «تایلر» نبود. «برایس واکر» ‫غیبش زده و از بعد بازی کسی ندیدتش) 319 00:18:10,798 --> 00:18:12,549 ‫- اوه لعنت بهش! ‫- ببخشید؟ 320 00:18:13,509 --> 00:18:14,509 ‫منظورم اینه که... 321 00:18:16,470 --> 00:18:18,222 ‫آره، آره، آره، هر چی بگید 322 00:18:18,305 --> 00:18:20,665 ‫اگه تو رو معلق کنم ‫باید همه‌ی افراد گروهتون رو هم معلق کنم ‫(اخراج موقت) 323 00:18:20,724 --> 00:18:23,185 ‫مخصوصا «کلی جانسن» و «تایلر دان» 324 00:18:23,268 --> 00:18:25,270 ‫بعلاوه‌ی اکثر تیم فوتبال 325 00:18:25,854 --> 00:18:27,397 ‫«زک دمپسی»، «جاستین فولی» 326 00:18:27,481 --> 00:18:30,192 ‫«چارلی سنت جورج»، «مانتگامری دلا کروز» 327 00:18:30,275 --> 00:18:32,653 ‫حیف نیست اگه «مانتی» معلق بشه؟ 328 00:18:33,779 --> 00:18:36,115 ‫به استادیوم و میدون‌ـمون آسیب رسیده 329 00:18:36,448 --> 00:18:37,968 ‫مجبور شدیم رقص «بازگشت به خونه» رو ‫کنسل کنیم 330 00:18:38,033 --> 00:18:41,286 ‫یه سری بازیکنای فوتبال رو داریم که با چشمای کبود ‫و صورت‌های خونی راه میرن 331 00:18:41,370 --> 00:18:44,410 ‫-...انگار که توی جنگ بودن! ‫- مگه فوتبال (آمریکایی) همین نیست؟ 332 00:18:44,456 --> 00:18:46,336 ‫مدیر دانش‌آموزان مدرسه‌ی «هیلکرست»... 333 00:18:46,375 --> 00:18:48,168 ‫بهم زنگ میزنه و تهدید به شکایت ‫بخاطر آسیب دیدگی میکنه 334 00:18:48,252 --> 00:18:49,545 ‫خب، اونا شروع کردن 335 00:18:49,628 --> 00:18:51,755 ‫دانش‌آموزان ما اولین مشت‌ها رو زدن 336 00:18:51,839 --> 00:18:53,674 ‫آره، ولی «هیلکرست» شروع کرد 337 00:18:54,216 --> 00:18:55,509 ‫خودت میدونی، مگه نه؟ 338 00:18:56,969 --> 00:19:00,681 ‫این بخاطر «برایس واکر» بود، مگه نه؟ ‫بخاطر اینکه اون توی میدون بود 339 00:19:01,431 --> 00:19:03,892 ‫- «برایس واکر» هیچ ربطی به این قضیه نداشت ‫- آره! 340 00:19:03,976 --> 00:19:06,871 ‫خب، من و تو هر دوتامون میدونیم که ‫این حقیقت نداره. حالا بهم گوش کن «جسیکا» 341 00:19:06,895 --> 00:19:09,398 ‫تو یه شورش رو بر انگیختی و یه سری ‫عواقب برای اینکار وجود داره 342 00:19:09,481 --> 00:19:11,567 ‫تو رییس شورای مدرسه هستی، ‫محض رضای خدا! 343 00:19:11,650 --> 00:19:13,152 ‫مثلا باید یه جور الگو باشی 344 00:19:14,278 --> 00:19:15,487 ‫منم داشتم یه الگو میبودم دیگه! 345 00:19:20,284 --> 00:19:22,494 ‫می‌خوایم بریم کافه‌ی «مونه» ‫تا درباره‌ی «برایس» حرف بزنیم 346 00:19:25,747 --> 00:19:27,291 ‫- و؟ ‫- و... 347 00:19:29,126 --> 00:19:30,544 ‫- بهت نیاز داریم ‫- چرا؟ 348 00:19:31,628 --> 00:19:33,505 ‫خب، ما همیشه بهت نیاز داریم 349 00:19:34,882 --> 00:19:37,301 ‫- نگرانش نیستی؟ ‫- چرا باید باشم؟ 350 00:19:38,385 --> 00:19:42,222 ‫«تایلر» یه چیزیه که باید نگرانش باشم ‫«برایس» برای من معنی خاصی نداره 351 00:19:45,309 --> 00:19:46,935 ‫می‌تونی ما رو برسونی به کافه‌ی «مونه»؟ 352 00:19:51,440 --> 00:19:54,151 ‫«تونی پادیلا»! ‫اون هم یه راز نگهداره! 353 00:19:55,777 --> 00:19:58,488 ‫من اهمیتی به «برایس» نمیدم ‫امیدوارم که پیدا نشه! 354 00:19:58,572 --> 00:20:01,158 ‫فکر نمی‌کنم که برای هیچکدوممون خوب باشه ‫اگه اون پیداش بشه 355 00:20:02,159 --> 00:20:03,159 ‫هیچکدوممون! 356 00:20:05,454 --> 00:20:06,496 ‫چرا همچین حری میزنی؟ 357 00:20:07,748 --> 00:20:09,249 ‫منظورم اینه که اگه شروع به تحقیق‌کردن بکنن 358 00:20:10,459 --> 00:20:11,960 ‫جریان جشن «اسپرینگ فلینگ» و اینا رو... 359 00:20:14,421 --> 00:20:16,941 ‫«برایس واکر» خیلی وقته که توی زندگی من ‫هیچ جایی نداشته 360 00:20:17,007 --> 00:20:18,717 ‫و بخاطر همین زندگیم بهتر شده 361 00:20:19,635 --> 00:20:20,636 ‫الان توی صلح و صفا هستم 362 00:20:21,345 --> 00:20:22,638 ‫مخصوصا «کلی»! 363 00:20:25,599 --> 00:20:29,061 ‫خیلی خب، «تایلر» ما با ماشین میرسونیمت خونه ‫بعدش باهات میایم داخل 364 00:20:30,687 --> 00:20:32,522 ‫هر اتفاقی بیوفته، همه چیز... 365 00:20:33,941 --> 00:20:34,983 ‫همه چیز درست میشه 366 00:20:38,820 --> 00:20:39,947 ‫کلیدام رو همراهم ندارم 367 00:20:41,406 --> 00:20:42,406 ‫اوه، باشه... 368 00:20:46,411 --> 00:20:47,411 ‫بیا 369 00:21:00,717 --> 00:21:02,970 ‫«تایلر»! اوه، «تایلر» 370 00:21:03,762 --> 00:21:04,802 ‫حالت خوبه! 371 00:21:05,931 --> 00:21:07,307 ‫اوه! خیلی نگران بودیم 372 00:21:10,227 --> 00:21:11,307 ‫چه اتفاقی برای سرت افتاده؟ 373 00:21:12,479 --> 00:21:14,690 ‫اون افتادش 374 00:21:17,025 --> 00:21:18,360 ‫پیام رو که دریافت کردیم 375 00:21:18,443 --> 00:21:20,153 ‫و بعدش که دیدیم توی اتاقت نیستی 376 00:21:20,237 --> 00:21:22,406 ‫حتی نمیدونستیم که رفتی به مراسم رقص 377 00:21:22,489 --> 00:21:25,951 ‫-ببخشید خانم «داون». چه پیامی؟ ‫- درباره‌ی تیر انداز 378 00:21:26,034 --> 00:21:29,079 ‫پیامی دریافت کردیم که مکان رقص داره تخلیه میشه 379 00:21:29,663 --> 00:21:32,541 ‫پیدات نکردیم ‫الان پدرت اونجاست 380 00:21:34,042 --> 00:21:37,212 ‫والدین شما میدونن که حالتون خوبه؟ 381 00:21:38,046 --> 00:21:40,382 ‫- بله ‫- من باید خبر بدم 382 00:21:41,133 --> 00:21:45,095 ‫باشه، خب، اونا حتما ازتون میخوان که بیاید خونه ‫ولی اگه بخواین میتونین شب رو بمونین 383 00:22:16,418 --> 00:22:17,627 ‫اگه اونا این رو پیدا می‌کردن... 384 00:22:20,464 --> 00:22:21,464 ‫ما... 385 00:22:22,132 --> 00:22:23,132 ‫پاره‌ش کنیم؟ 386 00:22:40,609 --> 00:22:41,777 ‫فقط... 387 00:22:43,612 --> 00:22:45,739 ‫فکر نمی‌کردم که دوباره مادرم رو ببینم 388 00:22:52,788 --> 00:22:53,997 ‫ولی چرا امشب؟ 389 00:22:55,624 --> 00:22:57,709 ‫اون تازه برگشته بود ‫شنیده بودم که بهتر شده 390 00:22:59,169 --> 00:23:00,170 ‫براش اتفاقی افتاده؟ 391 00:23:00,879 --> 00:23:02,464 ‫اون کبودی‌ها از کجا میان؟ 392 00:23:06,802 --> 00:23:08,011 ‫باید براش کمک جور کنیم 393 00:23:09,721 --> 00:23:11,223 ‫ولی اگه کسی بفهمه که چرا... 394 00:23:11,306 --> 00:23:12,474 ‫ما هممون به فنا میریم 395 00:23:17,938 --> 00:23:18,938 ‫پس... 396 00:23:20,732 --> 00:23:21,983 ‫پس یه فکری میکنیم 397 00:23:23,735 --> 00:23:25,779 ‫ما نجاتش دادیم، حالا دیگه مسئولیتش با ماست 398 00:23:33,328 --> 00:23:34,329 ‫ممنونم که... 399 00:23:36,706 --> 00:23:38,291 ‫با من توی این جریان وارد شدی 400 00:23:40,043 --> 00:23:41,169 ‫تو دوست خوبی هستی 401 00:23:43,296 --> 00:23:44,840 ‫این دوست خوب بودن، هم نعمته هم نقمت 402 00:23:46,383 --> 00:23:48,510 ‫واقعا نمی‌دونم که «کلی» تا چه حد حاضره ‫به پیش بره؟ 403 00:23:49,344 --> 00:23:50,554 ‫تا از دوستاش مراقبت کنه 404 00:23:51,096 --> 00:23:53,557 ‫مستقیم رفتم پیش اون بچه‌هه که تریپ پانک میزنه ‫«سایرس» 405 00:23:53,640 --> 00:23:56,184 ‫مطمئن بودم که اون بود که تماس گرفته بود 406 00:23:56,935 --> 00:24:00,105 ‫و بعدش گرفتمش و اوضاع ناجور پیش رفت و بعدش، 407 00:24:00,188 --> 00:24:03,108 ‫«زک» دویید و گفتش... 408 00:24:03,191 --> 00:24:06,820 ‫«من بودم، من به پلیسا زنگ زدم، ‫تایلر باید بره زندان» 409 00:24:07,279 --> 00:24:10,073 ‫پس بعدش بهش گفتم اگه «تایلر» الان بره زندان 410 00:24:10,157 --> 00:24:12,617 ‫حداقلش «تونی» و «کلی» هم میرن زندان 411 00:24:12,701 --> 00:24:13,743 ‫و این حرف جلوش رو گرفت؟ 412 00:24:13,827 --> 00:24:15,907 ‫اونموقع بود که پلیسا از در جلویی وارد شدن 413 00:24:15,954 --> 00:24:18,999 ‫و موزیک رو قطع کردن و به همه گفتن که ‫روی زمین بخوابن 414 00:24:19,082 --> 00:24:21,543 ‫من و «جس» درست بغل «زک» بودیم، ‫پس من گفتم: 415 00:24:22,127 --> 00:24:23,378 ‫«الان می‌تونی تصمیم بگیری...» 416 00:24:23,837 --> 00:24:27,924 ‫«که کلی و تونی، و احتمالا من و جس رو ‫به همراه تایلر لو بدی...» 417 00:24:28,008 --> 00:24:30,168 ‫«و این مدرسه رو بیشتر از این به فنا بدی...» 418 00:24:31,011 --> 00:24:32,304 ‫«یا اینکه از این شرایط خلاص شیم» 419 00:24:32,721 --> 00:24:33,721 ‫خب... 420 00:24:34,973 --> 00:24:35,973 ‫همه دارن میان 421 00:24:36,850 --> 00:24:38,018 ‫من میرم یه چیز بخرم 422 00:24:43,273 --> 00:24:46,485 ‫- واقعا خوشحالم که امروز میبینمت ‫- اوه، نه! نه! 423 00:24:47,068 --> 00:24:50,113 ‫اتفاقی که دیشب افتاد ‫فقط یه بار اتفاق میوفته 424 00:24:50,197 --> 00:24:52,324 ‫و دیگه تکرار نمیشه، متوجهی؟ 425 00:24:52,407 --> 00:24:55,076 ‫«جس»...لعنت بهش...ببخشید 426 00:24:55,160 --> 00:24:56,745 ‫من نیازی به معذرت‌خواهی تو ندارم 427 00:24:57,454 --> 00:24:59,789 ‫و دیگه اون نگاه مظلومانه‌ای که توله سگ ‫به آدم میکنه رو نکن 428 00:24:59,873 --> 00:25:01,793 ‫هیچوقت روی من جواب نمیده ‫و واقعا قبلا هم تاثیری نداشته! 429 00:25:02,375 --> 00:25:04,961 ‫- ببخشید ‫- اگه دوباره ازم معذرت بخوای، زخمیت میکنم 430 00:25:05,337 --> 00:25:07,380 ‫چرا میخوای زخمیش کنی؟ 431 00:25:08,298 --> 00:25:09,424 ‫بخاطر این‌که اون شروره! 432 00:25:10,133 --> 00:25:11,510 ‫- صبح بخیر ‫- سلام 433 00:25:13,053 --> 00:25:15,388 ‫- خیلی خوشگل شدی ‫- واقعا؟ ممنونم! 434 00:25:16,139 --> 00:25:19,601 ‫رفتیم تا این ماشینش رو توی پارکینگ بزاریم 435 00:25:20,018 --> 00:25:22,771 ‫با خودمون فکر کردیم که میشه لای ‫ماشین‌های دیگه قاییمش کرد 436 00:25:23,522 --> 00:25:25,148 ‫ولی کلیدا هنوز روش بودن... 437 00:25:25,857 --> 00:25:27,901 ‫«تایلر» قصد این رو نداشت که برگرده توی ماشینش 438 00:25:28,485 --> 00:25:30,278 ‫- پس، من ماشین رو برداشتم و رفتم ‫- خدایا! 439 00:25:30,946 --> 00:25:31,947 ‫عجب جرأتی! 440 00:25:32,322 --> 00:25:34,241 ‫خیلی احمقانه بود که اونجوری رفتی اون بیرون 441 00:25:34,324 --> 00:25:38,495 ‫و جلوی یه تفنگ، اونجوری وایسادی ‫یه جوری رفتار کردی انگار یه قهرمانی چیزی هستی 442 00:25:38,578 --> 00:25:41,665 ‫تو به پلیسا زنگ زدی ‫من در حال بیرون اومدن، از کنار پلیسا رد شدم 443 00:25:41,915 --> 00:25:43,166 ‫به زمانبندیش فکر کن ‫(منظورش اینه که دیگه تا پلیس اومد دیر شده بود) 444 00:25:43,250 --> 00:25:46,253 ‫اگه کاری نمی‌کردم بچه‌ها مرده بودن! 445 00:25:46,336 --> 00:25:49,089 ‫ما این رو نمیدونیم! تنها کاری که ‫تو کردی این بود که به «تایلر» یه فرصت دیگه دادی 446 00:25:49,172 --> 00:25:51,424 ‫-دقیقا! ‫- یه فرصت دیگه تا دوباره انجامش بده 447 00:25:52,467 --> 00:25:53,885 ‫اگه دفعه‌ی بعدی کسی جلوش رو نگیره چی؟ 448 00:25:55,095 --> 00:25:56,680 ‫ما مطمئن میشیم که دیگه دفعه‌ی بعدی‌ای در کار نباشه 449 00:25:56,763 --> 00:25:58,223 ‫این دیوونگیه، «کلی»! 450 00:25:58,848 --> 00:26:00,267 ‫اون کمک جدی لازم داره 451 00:26:00,350 --> 00:26:01,393 ‫می‌تونیم بهش کمک برسونیم 452 00:26:02,060 --> 00:26:05,146 ‫ولی اگه به کسی بگیم که چیکار کرده ‫حداقلش اینه که اخراج میشه 453 00:26:05,564 --> 00:26:06,648 ‫و احتمالا زندان بیوفته 454 00:26:06,731 --> 00:26:08,316 ‫و احتمالا به عنوان یه فرد بالغ باهاش رفتار بشه 455 00:26:08,400 --> 00:26:10,235 ‫پس، تا 21 سالگی توی کانون اصلاح جوانان میمونه 456 00:26:10,318 --> 00:26:12,755 ‫و بعدش میفرستنش زندان و ‫بعدش چه اتفاقی براش میوفته؟ 457 00:26:12,779 --> 00:26:13,779 ‫نه... 458 00:26:14,322 --> 00:26:15,322 ‫این چرته! 459 00:26:17,450 --> 00:26:18,994 ‫- من نیستم ‫- «زک»... 460 00:26:19,077 --> 00:26:20,620 ‫من حرف نمیزنم! چیزی نمیگم 461 00:26:20,704 --> 00:26:23,873 ‫ولی این وظیفه‌ی من نیست تا از اون روانی ‫مراقبت کنم 462 00:26:25,250 --> 00:26:26,543 ‫«کلی» و دوستانش... 463 00:26:27,669 --> 00:26:28,837 ‫اونا رازشون رو پیش خودشون نگه داشتن 464 00:26:30,005 --> 00:26:31,715 ‫من واقعا بخشی از گروه نبودم 465 00:26:43,727 --> 00:26:49,190 ‫رفیق، چه خبره؟ اونا واقعا فکر میکنن که یه بلایی ‫سر «برایس» اومده؟ 466 00:26:49,274 --> 00:26:50,900 ‫فکر نمیکنم اونا بدونن 467 00:26:52,193 --> 00:26:55,488 ‫منظورم اینه که احتمال داره که اون توی یه هتل ‫توی «لاس وگاس» باشه، مگه نه؟ 468 00:26:56,531 --> 00:26:57,574 ‫من ...من... 469 00:26:58,825 --> 00:27:00,243 ‫اگه اونا برن دنبال این قضیه... 470 00:27:00,327 --> 00:27:04,080 ‫بین من و «برایس»، ‫بین من، تو و «برایس»... 471 00:27:04,164 --> 00:27:06,249 ‫مثل اونشب، بهار گذشته توی خونه‌ش 472 00:27:06,499 --> 00:27:07,499 ‫«جاستین» 473 00:27:08,043 --> 00:27:10,086 ‫میخوای سفارش‌های چندتا میز رو تحویل بدی، ‫حالا که اینجا هستی؟ 474 00:27:10,170 --> 00:27:12,839 ‫- حداقل تظاهر کن که واقعا اینجا کار میکنی ‫- آره، بخشید 475 00:27:16,217 --> 00:27:18,053 ‫باید شیفتم رو شروع کنم 476 00:27:22,932 --> 00:27:24,934 ‫قضیه‌ی اون شب توی بهار گذشته توی خونه‌ش چیه؟ 477 00:27:25,018 --> 00:27:26,311 ‫جاستین به نظر... 478 00:27:27,312 --> 00:27:28,312 ‫وحشت‌زده میاد؟ 479 00:27:31,441 --> 00:27:32,441 ‫خودت چطور؟ 480 00:27:35,820 --> 00:27:39,866 ‫لازم نیست نگران من باشی، خیلی خب؟ ‫می‌تونم مراقب خودم باشم 481 00:27:56,758 --> 00:27:57,759 ‫سلام «الکس» 482 00:27:58,051 --> 00:28:00,136 ‫- سلام، کسی بهت پیام داد؟ ‫- نه. چرا؟ 483 00:28:00,220 --> 00:28:01,220 ‫اوه، لعنتی! 484 00:28:01,513 --> 00:28:04,391 ‫ببخشید، فراموش کردم که توی گروه نیستی ‫این قضیه درباره‌ی تو نبود 485 00:28:05,392 --> 00:28:06,392 ‫ 486 00:28:06,476 --> 00:28:07,644 ‫پس درباره‌ی چی بود؟ 487 00:28:08,853 --> 00:28:10,730 ‫فکر کنم «برایس واکر» گمشده! 488 00:28:12,941 --> 00:28:13,942 ‫این یعنی چی؟ 489 00:28:14,484 --> 00:28:16,444 ‫یعنی اینکه از جمعه شب کسی ندیدتش! 490 00:28:16,528 --> 00:28:18,528 ‫ولی خب مثلا اونا فکر می‌کنن که یه اتفاقی ‫براش افتاده؟ 491 00:28:19,155 --> 00:28:20,281 ‫آخه، کی میدونه؟ 492 00:28:21,074 --> 00:28:23,284 ‫ببین، «جاستین» داره کار میکنه ‫و «کلی» هم مرکز شهره 493 00:28:23,368 --> 00:28:25,954 ‫- ...پس «سایرس»گفتش که میرسونتت خونه ‫- اوه، خیلی خب 494 00:28:27,706 --> 00:28:29,666 ‫- مشکلی نداره؟ ‫- نه، عالیه 495 00:28:29,999 --> 00:28:31,167 ‫من فقط...فقط... 496 00:28:33,044 --> 00:28:35,714 ‫فکر میکنم احتمالا اون از این قضیه خوشحال نیست ‫مگه نه؟ 497 00:28:36,881 --> 00:28:39,551 ‫ببین، مامانم بعدا میاد تا من رو برداره ‫میخوای وایسی با هم بریم؟ 498 00:28:40,802 --> 00:28:43,346 ‫- اونجوری مشکلی نداره؟ ‫- نه، نه 499 00:28:43,722 --> 00:28:44,722 ‫ساعت پنج بیرون باش 500 00:28:45,265 --> 00:28:46,265 ‫باشه 501 00:29:12,542 --> 00:29:15,044 ‫وقتی «برایس» گم شد، اولش... 502 00:29:15,128 --> 00:29:17,255 ‫فکر کردیم که سر وقتش پیداش میشه 503 00:29:18,131 --> 00:29:20,133 ‫اونقدرا هم نگرانش نبودیم 504 00:29:20,216 --> 00:29:21,885 ‫دلم برای خونه‌ی کالسکه‌ای تنگ شده 505 00:29:23,011 --> 00:29:25,054 ‫من و «جاستین»،ترجیح میدیم که بهش بگن ‫«خونه‌ی بیرونی» 506 00:29:34,773 --> 00:29:36,983 ‫خوبه! شما دوتا یه سری تزئینات انجام دادین 507 00:29:39,319 --> 00:29:40,319 ‫نه نکردیم 508 00:29:40,820 --> 00:29:42,447 ‫خب، این قبلا اینجا نبود 509 00:29:42,947 --> 00:29:43,947 ‫یا اون 510 00:29:45,784 --> 00:29:47,994 ‫به اون که نمیگن دکور کردن ‫بهش میگن یه عنی سر هم کردن! 511 00:29:48,077 --> 00:29:51,331 ‫عذر می‌خوام ‫باید از فعلی مردانه‌تر استفاده می‌کردم 512 00:29:52,207 --> 00:29:53,207 ‫یه چیز گفتم حالا! 513 00:29:53,750 --> 00:29:55,460 ‫توی خیلی چیزا خوبی، 514 00:29:55,543 --> 00:29:58,004 ‫ولی یکی از بزرگترین موهبت‌هات ‫عصبانی موندنته! 515 00:29:59,005 --> 00:30:00,005 ‫من از دست تو عصبانی نیستم 516 00:30:00,298 --> 00:30:02,842 ‫و خویشتن شناسی، یکی از موهبت‌هات نیست! 517 00:30:02,926 --> 00:30:06,304 ‫من خودم رو خیلی خوب میشناسم ‫زمانی که توی سرم میگذرونم از همه جا بیشتره 518 00:30:06,387 --> 00:30:07,387 ‫خبری داغ بود! 519 00:30:11,726 --> 00:30:13,311 ‫اون پیداش میشه، مگه نه؟ 520 00:30:14,479 --> 00:30:16,523 ‫- «برایس» رو میگم ‫- و اگه پیداش نشه چی؟ 521 00:30:16,606 --> 00:30:18,900 ‫و اگه بفهمن که شب بازی بازگشت به خونه ‫چه اتفاقی افتاده چی؟ 522 00:30:18,983 --> 00:30:22,195 ‫- پس یه مدت خودم رو گم و گور میکنم ‫- «کلی» اونا تو رو دستگیر کردن 523 00:30:22,278 --> 00:30:25,174 ‫- نه هنوز! فعلا فقط ازم سوال پرسیدن ‫- بخاطر اینکه فکر میکنن یه کاری کردی 524 00:30:25,198 --> 00:30:27,742 ‫- نه نکردم ‫- پس نباید بفهمیم که کی کرده؟ 525 00:30:27,826 --> 00:30:29,452 ‫«برایس» چطوری قفل دوچرخه‌م رو داشت؟ 526 00:30:39,629 --> 00:30:43,550 ‫کیک‌های مونده! ‫غذای ویژه‌ی دوشنبه رو برامون اوردم! سلام، «آنی» 527 00:30:45,301 --> 00:30:47,720 ‫کیک لیمویی دارم، کیک صبحونه دارم 528 00:30:47,804 --> 00:30:50,306 ‫شیرینی خشک دارم که اونقدر خشک هستن که ‫انگار داری دیوار رو میخوری 529 00:30:50,849 --> 00:30:52,392 ‫اوه عاشق اونام! 530 00:30:53,101 --> 00:30:54,811 ‫- به یه مقدار هوا نیاز دارم ‫- «کلی»... 531 00:31:11,995 --> 00:31:13,635 ‫متنفرم وقتی شماها آفریقایی صحبت میکنین 532 00:31:14,664 --> 00:31:18,710 ‫در جریان هستی که آفریقا میشه کل یه قاره؟ ‫آره؟ 533 00:31:19,252 --> 00:31:22,130 ‫آره، در جریانم! این رو بخور 534 00:31:30,138 --> 00:31:31,306 ‫- سلام رفیق ‫- سلام بابا 535 00:31:31,681 --> 00:31:32,681 ‫یه دقیقه وقت داری؟ 536 00:31:33,266 --> 00:31:35,560 ‫می‌خوام درباره‌ی یه سری پیشرفت‌های ‫امروزمون صحبت کنم 537 00:31:35,643 --> 00:31:37,645 ‫- آره ‫- خب... 538 00:31:38,479 --> 00:31:39,479 ‫«برایس واکر» گم شده 539 00:31:39,522 --> 00:31:42,609 ‫هنوز از زمان بازی بازگشت به خونه ‫که شب جمعه بود، دیده نشده 540 00:31:42,692 --> 00:31:43,692 ‫اوه، عجب! 541 00:31:44,319 --> 00:31:46,738 ‫- و «کلی جانسن» قبلا بهت گفته بود! ‫- آره 542 00:31:47,572 --> 00:31:49,407 ‫خیلی خب. پس ببینم چیزی شنیدی؟ 543 00:31:50,825 --> 00:31:51,825 ‫چیزی درباره‌ی «برایس»؟ 544 00:31:52,368 --> 00:31:55,371 ‫نه، منظورم اینه که تو بازی ‫یه بار خیلی سریع دیدمش 545 00:31:55,455 --> 00:31:57,455 ‫- ولی قبل از این بود که جریانات شروع بشه ‫- خیلی خب 546 00:31:58,958 --> 00:32:01,198 ‫شما دوتا این تابستون گذشته با هم ‫وقتتون رو نمیگذروندین؟ 547 00:32:01,252 --> 00:32:02,337 ‫اوه، راستش رو بخوای... 548 00:32:03,254 --> 00:32:05,965 ‫یه مقدار. خیلی نه! ‫آخه اون خیلی وقته پیش بود 549 00:32:06,758 --> 00:32:09,093 ‫باشه، خب میدونی اگه چیزی شنیدی... 550 00:32:09,260 --> 00:32:12,055 ‫ما امیدواریم که این بچه فقط گمشده باشه ‫ولی روزنه‌ی امیدمون خیلی زود داره بسته میشه 551 00:32:12,138 --> 00:32:14,933 ‫آره، بهت میگم بابا ‫اگه چیزی شنیدم! 552 00:32:15,016 --> 00:32:16,016 ‫خیلی خب 553 00:32:17,226 --> 00:32:18,226 ‫ 554 00:32:35,119 --> 00:32:36,204 ‫«برایس» کجا بود؟ 555 00:32:38,539 --> 00:32:39,749 ‫اتفاقی براش افتاده بود؟ 556 00:32:45,546 --> 00:32:48,758 ‫این ربطی به رازهایی داشت که «کلی جانسون» ‫با خودش نگه داشته بود؟ 557 00:32:48,841 --> 00:32:50,218 ‫از اون روز در بهار گذشته؟! 558 00:32:53,346 --> 00:32:54,722 ‫آره، این کل جریان بود 559 00:32:55,056 --> 00:32:57,016 ‫حداقل همتون در امان هستین 560 00:32:57,308 --> 00:32:59,477 ‫به نظر که فقط زیادی شلوغش کردن 561 00:33:03,231 --> 00:33:04,565 ‫خیلی خب، گوش کن «جاستین» 562 00:33:04,649 --> 00:33:07,276 ‫مددکار اجتماعی چند بار میاد بهت سر میزنه 563 00:33:07,360 --> 00:33:09,112 ‫اونا تشریفات اداری رو طی میکنن 564 00:33:09,195 --> 00:33:13,157 ‫بعدش وقتی که همه چیز بایگانی شد ‫اونا دادگاه حضانت رو برنامه‌ریزی میکنن 565 00:33:13,241 --> 00:33:15,618 ‫و اونا تایید کردن که نمی‌تونن ‫با مادرت ارتباط برقرار کنن 566 00:33:16,828 --> 00:33:17,954 ‫خیلی خب، گرفتم! 567 00:33:19,372 --> 00:33:22,375 ‫هی، من فکر می‌کنم که ما باید کارگاه رو تمیز کنیم 568 00:33:22,667 --> 00:33:24,627 ‫- تبدیلش کنیم به یه اتاق خواب جدید ‫- برای «جاستین»؟ 569 00:33:25,169 --> 00:33:27,889 ‫پس یعنی بیاریمش توی خونه ولی بفرستیمش ‫توی یه ساختمون مجزا؟ 570 00:33:27,922 --> 00:33:30,425 ‫برای هر دوتا پسرا! ‫اونا سال دیگه میشن سال بالایی! 571 00:33:30,508 --> 00:33:32,508 ‫-به فضای کافی نیاز دارن ‫- ظاهرا... 572 00:33:32,552 --> 00:33:33,672 ‫اونا به فضا نیاز ندارن، 573 00:33:33,720 --> 00:33:37,181 ‫بخاطر اینکه اونا میتونن هر کار خبیثانه‌ای رو ‫بدون اینکه ما متوجه بشیم انجام بدن 574 00:33:38,099 --> 00:33:39,099 ‫درسته، «کلی»؟ 575 00:33:40,685 --> 00:33:41,686 ‫«کلی»؟ 576 00:33:44,105 --> 00:33:45,105 ‫درسته 577 00:33:51,779 --> 00:33:53,072 ‫- صبح بخیر «تونی» ‫- صبح بخیر 578 00:33:53,156 --> 00:33:55,825 ‫- ممنونم که «تایلر» رو میرسونی ‫- باعث خوشحالیمه! 579 00:33:58,619 --> 00:34:00,705 ‫روز خوبی داشتی باشین خانم «داون» ‫- تو هم همینطور 580 00:34:00,788 --> 00:34:01,788 ‫خدافظ 581 00:34:10,256 --> 00:34:11,799 ‫واقعا باعث خوشحالیت نیست! 582 00:34:12,467 --> 00:34:13,467 ‫که من رو برسونی 583 00:34:13,801 --> 00:34:14,801 ‫چرا هست! 584 00:34:16,054 --> 00:34:17,055 ‫من به دوستام کمک می‌کنم 585 00:34:18,389 --> 00:34:19,390 ‫من دوست تو نیستم 586 00:34:20,099 --> 00:34:21,100 ‫چرا هستی 587 00:34:21,559 --> 00:34:23,895 ‫خب، واضحه که تو دوست «کلی» هستی، پس... 588 00:34:25,646 --> 00:34:26,646 ‫دوست منم هستی 589 00:34:29,817 --> 00:34:31,861 ‫فکر می‌کنی که همه راز رو نگه میدارن؟ 590 00:34:32,653 --> 00:34:33,653 ‫آره 591 00:34:34,989 --> 00:34:36,449 ‫همه‌مون توی این جریان با همیم 592 00:34:37,325 --> 00:34:38,451 ‫کی به پلیس زنگ زد؟ 593 00:34:39,786 --> 00:34:40,787 ‫نمیدونیم 594 00:34:55,885 --> 00:34:56,969 ‫حتی بدون اینکه چیزی بدونم... 595 00:34:58,096 --> 00:35:00,181 ‫می‌تونم بگم که «کلی» خیلی داغون بود 596 00:35:01,516 --> 00:35:02,892 ‫خیلی چیزا برای رسیدگی داشت 597 00:35:03,434 --> 00:35:05,269 ‫سلام «تایلر»، چه خبر؟ 598 00:35:12,985 --> 00:35:16,364 ‫من نمیتونم...نمیتونم این کار رو بکنم ‫باید برم 599 00:35:16,447 --> 00:35:18,449 ‫اون یارو رو گاییدم ‫اون قرار نیست به تو صدمه بزنه 600 00:35:18,908 --> 00:35:20,785 ‫دیگه کسی تو رو اذیت نمی‌کنه 601 00:35:21,994 --> 00:35:24,288 ‫- نمی‌تونم! ‫- «تایلر» چیزی نیست! 602 00:35:25,164 --> 00:35:27,625 ‫خیلی خب، «تایلر» ‫ازت می‌خوام تا بهم گوش کنی، باشه؟ 603 00:35:27,708 --> 00:35:29,210 ‫روی نفس‌کشیدنت تمرکز کن، هی! 604 00:35:30,837 --> 00:35:32,296 ‫تا می‌تونی عمیق نفس بکش 605 00:35:36,134 --> 00:35:38,177 ‫ببین، تو اول با «الکس» کلاس داری، خب؟ 606 00:35:38,261 --> 00:35:41,556 ‫پیش «الکس» بمون و اون میبرتت به کلاس دومت ‫بعدش من و «جاستین» موقع ناهار میبینیمت 607 00:35:42,390 --> 00:35:44,183 ‫باشه، باشه 608 00:35:55,111 --> 00:35:57,947 ‫یه اتفاقی برای اون بچه افتاده ‫اون حالش خوب نیست 609 00:35:58,656 --> 00:35:59,699 ‫فکر می‌کنی «مانتی»... 610 00:36:00,283 --> 00:36:04,328 ‫خب، «مانتی» «برایس» «جیمی گریسون»... ‫اون بچه از همه جا براش میباره! 611 00:36:05,413 --> 00:36:06,914 ‫امکان نداره این کار جواب بده 612 00:36:09,041 --> 00:36:11,752 ‫- باید جواب بده ‫- مطمئنی که همه‌ی اسلحه‌هاش رو گرفتی؟ 613 00:36:14,297 --> 00:36:17,216 ‫تمام مدرسه مضطرب بود، روی لبه‌ی پرتگاه! 614 00:36:17,300 --> 00:36:20,887 ‫در زمانی طی دو هفته‌ی آینده، ‫تمرین مواجهه با تیراندازی خواهیم داشت 615 00:36:20,970 --> 00:36:22,805 ‫قبلش بهتون هشدار نمیدیم 616 00:36:23,055 --> 00:36:26,767 ‫بعد از هشدار غلطی که شنبه داده شد ‫نمی‌خوایم دوباره کسی رو مضطرب‌تر کنیم 617 00:36:29,520 --> 00:36:30,520 ‫«کلی جانسون» 618 00:36:31,189 --> 00:36:32,273 ‫مدیر «بولان» کارت داره 619 00:36:43,409 --> 00:36:46,078 ‫- سلام «کلی» ‫- سلام «کورتنی» 620 00:36:46,370 --> 00:36:49,016 ‫-ببخشید که از کلاس کشیدمت بیرون ‫- فکر کردم مدیر «بولان» کارم داره 621 00:36:49,040 --> 00:36:51,792 ‫نه من فقط از یکی از برگه‌های اون استفاده کردم ‫نوبت ماست برای برگزاری تور نو دانش‌آموزان! 622 00:36:51,876 --> 00:36:53,961 ‫پنج دقیقه‌ی دیگه یه قرار ملاقات ‫توی «کریر سنتر» دارم 623 00:36:54,045 --> 00:36:56,881 ‫و استخدام‌کننده‌ی «ولزلی» فقط یه روز اینجاست ‫پس میتونی خودت انجامش بدی؟ 624 00:36:57,215 --> 00:36:58,591 ‫ممنونم! ممنونم! 625 00:36:59,467 --> 00:37:01,427 ‫«آنی» خوشحال شدم از دیدنت 626 00:37:01,510 --> 00:37:03,638 ‫- تو هم همینطور! خدافظ ‫- خدافظ. ممنونم 627 00:37:05,514 --> 00:37:06,933 ‫حتما شوخیت گرفته!؟ 628 00:37:08,309 --> 00:37:10,269 ‫من واقعا به یه تور نیاز ندارم 629 00:37:11,938 --> 00:37:13,689 ‫این قفسه‌ی جایزه‌هاست ‫(تمامی صحبت‌هاش در این تور کنایه آمیز هستن) 630 00:37:13,773 --> 00:37:17,568 ‫و ما واقعا کلی جوایز مرتبط با رباتیک و ورزشهای ‫دو و میدانی داریم 631 00:37:17,652 --> 00:37:19,612 ‫ولی اونا توی آزمایشگاه علوم و ریاضیات ‫نگهداری میشن 632 00:37:19,695 --> 00:37:21,113 ‫که اون یه ساختمون کاملا متفاوته 633 00:37:21,572 --> 00:37:23,699 ‫تا دانش‌آموزان اصلی شورا رو از تحت تاثیر گرفتن... 634 00:37:23,783 --> 00:37:25,701 ‫از چیزی مثل دانش واقعی، جلوگیری کنن 635 00:37:25,785 --> 00:37:30,248 ‫سمت چپ شما کلاسی هست که به صورت ‫خنده‌داری به نام «آقای چمپیون» هستش ‫(چمپیون = قهرمان) 636 00:37:30,331 --> 00:37:33,417 ‫کسی که وقتی داره با دخترها صحبت می‌کنه ‫به سینه‌هاشون خیره میشه 637 00:37:33,501 --> 00:37:35,211 ‫اینا پوسترهای کلوپ «درام» هستن 638 00:37:35,294 --> 00:37:38,047 ‫ما در واقع بی‌سر و صداترین کلوپ «درام» ‫همه جا داریم 639 00:37:38,130 --> 00:37:40,258 ‫اونا اصلا آدمای اعصاب خورد کنی نیستن 640 00:37:40,800 --> 00:37:43,177 ‫اشکالاتشون باعث میشه که نمایش‌هاشون ‫به شدت خسته‌کننده باشه، 641 00:37:43,552 --> 00:37:44,720 ‫ولی واقعا آدمای باحالی هستن 642 00:37:44,804 --> 00:37:46,264 ‫کتابخونه این طرفه 643 00:37:46,722 --> 00:37:48,182 ‫یه کتابخونه‌ی واقعا معمولیه 644 00:37:48,266 --> 00:37:51,227 ‫همونطور که کتابخونه‌های دبیرستان‌ها همیشه ‫هستن! یعنی با کمبود بودجه مواجه هستن و... 645 00:37:51,310 --> 00:37:54,272 ‫کاملا عاری از هرگونه کتابی که شاید احتمال ‫این وجود داشته باشه که بحث بر انگیز بشه 646 00:37:54,355 --> 00:37:57,316 ‫این کمد منه، که بعضی وقتا ازش استفاده میکنم... 647 00:37:57,400 --> 00:37:59,193 ‫تا سرم رو داخلش بکنم و فریاد بکشم! 648 00:37:59,902 --> 00:38:02,613 ‫چه خبره؟! ‫هی، ولش کن لعنتی! 649 00:38:02,697 --> 00:38:05,491 ‫هی، ازت می‌خوام ازش جدا بشی و ‫تنهاش بزاری، فهمیدی؟ 650 00:38:05,908 --> 00:38:06,909 ‫رفیق، اون برادر منه! 651 00:38:07,994 --> 00:38:09,161 ‫ 652 00:38:09,829 --> 00:38:12,498 ‫خب، که چی؟ ‫هنوزم باید تنهاش بزاری! 653 00:38:12,581 --> 00:38:14,181 ‫برادرها باید مراقب همدیگه باشن 654 00:38:18,921 --> 00:38:21,132 ‫بهش گفتم که قبل از تور، قهوه نخوره ولی... ‫(قهوه گاهی باعث بهم ریختن اعصاب میشه) 655 00:38:22,383 --> 00:38:26,971 ‫به اینجا میگن حیاط پشتی، ‫با وجود اینکه حیاط جلویی‌ای نداریم 656 00:38:27,054 --> 00:38:29,223 ‫و حیاط پشتی تلفظش یه جوریه ‫(بک کواد در انگلیسی) 657 00:38:29,307 --> 00:38:31,309 ‫که یه جورایی انگار لباس زیرت رو بکشن بیرون ‫وقتی هنوز لباس روشه 658 00:38:31,392 --> 00:38:34,103 ‫یا وقتی‌که پیرهنت میاد بالا کلی چربی میزنه بیرون 659 00:38:34,895 --> 00:38:36,939 ‫زمین فوتبال و فوتبال آمریکایی اونجاست 660 00:38:37,398 --> 00:38:38,899 ‫زمین بیسبال اونجاست 661 00:38:39,608 --> 00:38:41,610 ‫واضحه که قشنگ‌ترین بخش‌های مدرسه هستن 662 00:38:41,694 --> 00:38:45,656 ‫بخاطر اینکه ورزشکارها قهرمان هستن ‫و هرچیزی که بخوان رو میتونن داشته باشن 663 00:38:45,740 --> 00:38:47,742 ‫از جمله توانایی این‌که به دختران تجاوز جنسی بکنن 664 00:38:47,825 --> 00:38:51,037 ‫و هیچوقت هیچ عواقبی براشون نداشته باشه ‫بخاطر اینکه چرا باید داشته باشه؟! 665 00:38:53,956 --> 00:38:54,956 ‫ 666 00:38:55,416 --> 00:38:56,416 ‫ببخشید 667 00:38:58,169 --> 00:39:01,255 ‫کافه تریا اونجاست ‫من ناهار خودم رو میارم 668 00:39:01,797 --> 00:39:03,966 ‫این که گفتم یه جور تفسیر روی غذای کافه تریا نبود 669 00:39:04,050 --> 00:39:06,761 ‫فقط یه قطعه‌ای از زندگیم بود 670 00:39:08,220 --> 00:39:09,305 ‫عجب! 671 00:39:09,513 --> 00:39:12,850 ‫در عرض سه سال توی پنج دبیرستان بودم، 672 00:39:13,642 --> 00:39:16,854 ‫و این توری که الان داشتیم با اختلاف، ‫بدترین توری بود که تاحالا بهم داده شده بود 673 00:39:17,229 --> 00:39:18,481 ‫قطعا بدترین! 674 00:39:20,316 --> 00:39:21,776 ‫ببخشید 675 00:39:22,818 --> 00:39:24,570 ‫یه جورایی الان اینجا شرایط عجیب و غریب شده 676 00:39:25,863 --> 00:39:27,239 ‫مشکلی نداره 677 00:39:27,990 --> 00:39:30,034 ‫همچین یه جورایی بهترین توری که ‫تاحالا داشتم هم بود 678 00:39:31,786 --> 00:39:32,786 ‫خب... 679 00:39:33,037 --> 00:39:34,037 ‫ممنونم 680 00:39:35,289 --> 00:39:36,332 ‫اون بهم یه تور داد ‫(تور گردشی داخل دبیرستان) 681 00:39:37,124 --> 00:39:39,085 ‫فقط یه تور حوصله سر بُر! 682 00:39:41,837 --> 00:39:43,589 ‫بعد از اون واقعا خیلی باهاش صحبت نکردم 683 00:39:46,634 --> 00:39:49,303 ‫سلام، ناراحت نمیشی اگه بیام پیشت؟ ‫میشی؟ 684 00:39:49,845 --> 00:39:51,806 ‫احساس می‌کنم بیشتر متعهد هستی ‫تا باهام خوب رفتار کنی 685 00:39:51,889 --> 00:39:54,034 ‫- حداقل تا آخر روز! ‫- بخاطر اینکه جدید اومدی؟ 686 00:39:54,058 --> 00:39:56,977 ‫یا بخاطر اینکه توی تور من به یه نفر حمله کردی! 687 00:39:59,105 --> 00:39:59,939 ‫ 688 00:40:00,022 --> 00:40:01,023 ‫حتما! ‫بفرما بشین 689 00:40:03,025 --> 00:40:04,193 ‫سلام «آنی» هستم 690 00:40:05,486 --> 00:40:07,405 ‫- «تایلر» ‫- از دیدنت خوشحالم «تایلر» 691 00:40:08,322 --> 00:40:09,657 ‫خب، درباره‌ی «کلی» بهم بگو 692 00:40:09,740 --> 00:40:12,493 ‫اون درون خودش میریزه، مگه نه؟ 693 00:40:13,661 --> 00:40:14,745 ‫اوه، آخه من ... 694 00:40:14,829 --> 00:40:17,331 ‫تو عملا تازه من رو دیدی! ‫از کجا این رو میدونی؟ 695 00:40:19,333 --> 00:40:20,333 ‫سلام 696 00:40:20,709 --> 00:40:23,170 ‫«جاستین» «آنی» ‫«آنی» «جاستین» 697 00:40:23,254 --> 00:40:24,254 ‫خوشحال شدم! 698 00:40:24,755 --> 00:40:27,425 ‫میدونی به عنوان یه فرد بد اخلاق ‫دوست‌های زیادی داری! 699 00:40:28,509 --> 00:40:31,387 ‫«تایلر» دوست منه ‫«جاستین» با من و خانواده‌م زندگی میکنه 700 00:40:31,470 --> 00:40:32,471 ‫اونا دارن من رو به فرزندخوندگی میگیرن 701 00:40:32,888 --> 00:40:34,014 ‫اوه، این خارق‌العاده‌ست 702 00:40:34,223 --> 00:40:36,684 ‫«کلی» معتقده که برادرها باید مراقب همدیگه باشن 703 00:40:36,976 --> 00:40:39,103 ‫من باید...کچاپ بیارم 704 00:40:44,733 --> 00:40:49,905 ‫خب، اون شاید اولش به نظر یه عوضی مضطرب بیاد ‫شاید حتی یه مدت اینجوری به نظر بیاد 705 00:40:50,698 --> 00:40:51,698 ‫ولی... 706 00:40:52,533 --> 00:40:55,870 ‫واقعا آدم خوبیه، ‫پس یه مقدار بهش زمان بده. ارزشش رو داره 707 00:40:57,371 --> 00:40:58,371 ‫چقدر زمان؟ 708 00:40:58,664 --> 00:40:59,664 ‫ 709 00:40:59,707 --> 00:41:01,834 ‫برای من، تقریبا هشت سال طول کشید ولی... 710 00:41:04,003 --> 00:41:05,588 ‫فکر می‌کردم «کلی» باحال بود 711 00:41:06,130 --> 00:41:07,381 ‫ولی بیشتر از اون چیز دیگه‌ای فکر نمی‌کردم 712 00:41:08,507 --> 00:41:10,509 ‫دوست اون «جسیکا» جالب‌تر بود 713 00:41:10,593 --> 00:41:13,387 ‫مدیر «بولان» درخواست کرده که یه کاری انجام بدیم 714 00:41:13,471 --> 00:41:16,724 ‫اون فقط دنبال یه بهانه‌ست که دوباره برای ‫ورزشکارای لعنتی جشن بگیره 715 00:41:16,807 --> 00:41:19,185 ‫این چند وقت شرایط سختی ‫برای تمام مدرسه بوده 716 00:41:19,268 --> 00:41:21,353 ‫این کاملا و تماما کسشره! 717 00:41:21,437 --> 00:41:23,439 ‫پس در بخاطر رویدادهای استرس‌زا... 718 00:41:23,522 --> 00:41:27,276 ‫مدیر «بولان» ازمون می‌خواد به یه سری ایده ‫دست پیدا کنیم تا اتحاد مدرسه رو تقویت کنیم؟ 719 00:41:27,359 --> 00:41:30,196 ‫اوه، این واقعا مثل سگ مسخره‌ست و خودتم میدونی ‫«کورتنی»! 720 00:41:30,279 --> 00:41:32,948 ‫منشی میشه لطفا دور «مثل سگ» رو ‫خط بکشی؟ 721 00:41:33,032 --> 00:41:36,243 ‫من واقعا یادداشت‌برداری نمی‌کنم ‫ولی باشه 722 00:41:36,327 --> 00:41:39,079 ‫منظورم اینه که چرا هنوز داریم درباره‌ی اتحاد ‫صحبت می‌کنیم؟ 723 00:41:39,663 --> 00:41:41,749 ‫این فقط مثل این میمونه که مدیریت... 724 00:41:41,832 --> 00:41:45,628 ‫ازمون می‌خواد بشینیم سر جامون و خفه شیم ‫و دیگه زمین بیسبالی رو آتیش نزنیم 725 00:41:46,587 --> 00:41:49,882 ‫ما دیگه به روحیه‌ی مدرسه‌ای نیاز نداریم ‫به یه تغییر واقعی نیاز داریم 726 00:41:49,965 --> 00:41:51,675 ‫- درسته؟ ‫- موعظه کن! 727 00:41:51,759 --> 00:41:53,928 ‫منظورم اینه که مردم دیگه خسته شدن 728 00:41:54,011 --> 00:41:56,722 ‫ما عصبانی‌ایم ‫و ورزشکارا مشکلمون هستن 729 00:41:56,805 --> 00:41:58,349 ‫«جس»، تو یه تشویق‌کننده هستی 730 00:41:58,432 --> 00:41:59,767 ‫من قبلا یه تشویق‌کننده بودم 731 00:41:59,850 --> 00:42:01,977 ‫- بچه‌ها لطفا! ‫- همه، ورزشکارا رو مقصر میدونن 732 00:42:02,061 --> 00:42:03,663 ‫- بخاطر اینکه ورزشکارا علت همه چیزن ‫- بچه‌ها! 733 00:42:03,687 --> 00:42:06,899 ‫- علت همه چیز؟ این احمقانه‌ست! ‫- آره همه چیز! 734 00:42:06,982 --> 00:42:08,567 ‫آره، تو نمیتونی... ‫- هی! 735 00:42:08,651 --> 00:42:11,070 ‫اینقدر صدای چکش رو در نیار 736 00:42:11,153 --> 00:42:12,279 ‫میدونی بهش میگن چکش قاضی! 737 00:42:12,363 --> 00:42:14,073 ‫زورگویی، آزار و اذیت... 738 00:42:14,156 --> 00:42:16,033 ‫شماها همیشه ریشه‌ی همشون هستین 739 00:42:16,116 --> 00:42:18,702 ‫و هیچوقت با هیچکدوم از عواقب کارهاتون ‫روبرو نمیشین 740 00:42:23,040 --> 00:42:25,834 ‫ببین، «جسیکا» ‫من خیلی با احساساتت همدردری میکنم 741 00:42:25,918 --> 00:42:26,918 ‫خیلی خب؟ 742 00:42:27,127 --> 00:42:30,130 ‫مخصوصا با توجه به شرایط موجود که ‫بخاطر اونا من به ریاست نایل شدم 743 00:42:30,339 --> 00:42:33,133 ‫بجای «آستر مارکوس» یا خوکی که جنسیت خودش ‫رو برتر میدونست و از رقاص‌های برهنه خوشش میومد 744 00:42:33,676 --> 00:42:37,304 ‫با گفتن اینها باید بگم که ‫شورای دانش‌آموزی هیچ قدرت واقعی‌ای نداره 745 00:42:37,596 --> 00:42:39,598 ‫و شوراهای دانش‌آموزی با این‌که یک قانون هستن ‫هیچوقت قدرتی ندارن 746 00:42:39,807 --> 00:42:43,143 ‫و مثل اکثر افراد، فقط بخاطر رزومه‌ی ورود به ‫دانشگاهم اینجا عضو شدم 747 00:42:43,477 --> 00:42:45,157 ‫پس اگه واقعا می‌خوای یه سری چیز رو ‫با هم قاطی کنی 748 00:42:45,187 --> 00:42:47,314 ‫و این شورای دانش‌آموزی رو به بیشتر از یه ‫شوخی تبدیل کنی 749 00:42:47,523 --> 00:42:49,858 ‫باید برای ریاست شورای سال بعدی نامزد بشی ‫خیلی خب؟ 750 00:42:51,235 --> 00:42:52,945 ‫بریم سراغ مطلب بعدی، لطفا! 751 00:42:56,490 --> 00:42:58,701 ‫فارغ‌التحصیلی فقط 46 روز دیگه‌ست 752 00:42:58,784 --> 00:43:01,453 ‫و مدیر «بولان» ازمون می‌خواد تا فقط ‫سال دومی‌ها رو به کار بگیریم 753 00:43:02,329 --> 00:43:03,581 ‫فکر می‌کنم باید انجامش بدی 754 00:43:05,040 --> 00:43:07,585 ‫فکر می‌کنم تو آماده‌ای که منفجر بشی ‫از نظر خوبش! 755 00:43:07,751 --> 00:43:09,003 ‫من می‌تونم یه سری چیزا رو درمورد افراد بخونم 756 00:43:15,676 --> 00:43:17,261 ‫هی، دختر جدید 757 00:43:18,220 --> 00:43:19,805 ‫اوه، «آنی» «آچولا» هستم 758 00:43:19,930 --> 00:43:22,141 ‫منظورت چیه که من آماده‌ام که منفجر بشم؟ 759 00:43:22,224 --> 00:43:24,810 ‫اوه، لعنت بهش! قصد توهین نداشتم ‫فقط منظورم این بود که... 760 00:43:25,686 --> 00:43:27,938 ‫خب، من به تو نگاه می‌کنم و ‫یه آدم خفن رو می‌بینم 761 00:43:29,607 --> 00:43:32,067 ‫و تو فقط همینجوری به آدما میرسی و ‫اینجور چیزا رو میگی؟ 762 00:43:33,402 --> 00:43:34,402 ‫ 763 00:43:34,820 --> 00:43:35,696 ‫آره 764 00:43:36,697 --> 00:43:39,867 ‫یه عادت بَده که بخاطر اینکه همیشه دختره‌ی ‫تازه‌وارد بودم گرفتم 765 00:43:40,200 --> 00:43:41,285 ‫دیگه خجالتی نیستم! 766 00:43:41,994 --> 00:43:44,204 ‫من آدمای جالب رو انتخاب می‌کنم ‫و باهاشون دوست میشم 767 00:43:44,872 --> 00:43:48,417 ‫حالا که صحبتش شد، می‌تونم مدیر کمپینت باشم ‫اگه دلت بخواد 768 00:43:49,418 --> 00:43:50,419 ‫تو می‌خوای مدیر ... 769 00:43:50,919 --> 00:43:51,919 ‫صبر کن، چی؟ 770 00:43:52,004 --> 00:43:54,006 ‫دخترایی مثل تو رو قبلا دیدم و ... 771 00:43:55,174 --> 00:43:56,300 ‫می‌خوام بهت کمک کنم که صدات شنیده بشه 772 00:43:57,426 --> 00:44:00,804 ‫و تو هم می‌تونی توی چیزایی مثل ‫پیدا کردنه آزمایشگاه رباتیک، کمک کنی 773 00:44:02,640 --> 00:44:03,640 ‫از ربات‌ها خوشت میاد؟ 774 00:44:04,516 --> 00:44:05,516 ‫آره 775 00:44:06,602 --> 00:44:07,602 ‫باحاله 776 00:44:10,022 --> 00:44:11,774 ‫توی سالن اصلیه! آخرش 777 00:44:13,275 --> 00:44:16,236 ‫- ممنونم ‫- جلسه‌ی استراتژی‌چینی برای کمپین، فردا! 778 00:44:17,696 --> 00:44:18,906 ‫بعد از مدرسه 779 00:44:21,659 --> 00:44:22,660 ‫هی... 780 00:44:25,371 --> 00:44:26,872 ‫منظورت چیه، دخترایی مثل من؟ 781 00:44:28,916 --> 00:44:31,210 ‫تو قدرتایی داری که بالاخره آماده‌ان ‫تا ازشون استفاده بشه 782 00:44:36,924 --> 00:44:39,009 ‫یه سری دوست داخل مدرسه دیدم 783 00:44:39,843 --> 00:44:42,721 ‫و بعدش، «برایس واکر» وارد زندگیم شد 784 00:44:55,025 --> 00:44:55,859 ‫ 785 00:44:55,943 --> 00:44:58,070 ‫- سلام؟ ‫- سلام 786 00:45:01,156 --> 00:45:02,366 ‫می‌تونم توی چیزی کمکتون کنم؟ 787 00:45:02,783 --> 00:45:04,535 ‫فقط منتظر مادرم هستم تا برسه خونه 788 00:45:05,828 --> 00:45:07,788 ‫مادرتون خانم «واکر» هستش؟ 789 00:45:08,664 --> 00:45:10,499 ‫آره، مادر من خانم «واکر» هستش 790 00:45:11,041 --> 00:45:12,041 ‫اوه! 791 00:45:13,711 --> 00:45:14,920 ‫عجب! 792 00:45:16,463 --> 00:45:18,340 ‫و اگه اشکالی نداره، شما کی هستین؟ 793 00:45:19,216 --> 00:45:20,968 ‫ببخشید، «آنی» هستم 794 00:45:22,177 --> 00:45:24,847 ‫مادرم پرستار پدر بزرگتونه! 795 00:45:25,931 --> 00:45:26,931 ‫«آنی» 796 00:45:28,392 --> 00:45:29,435 ‫از دیدنت خوشحال شدم 797 00:45:30,018 --> 00:45:31,145 ‫از دیدن شما هم خوشحال شدم... 798 00:45:32,521 --> 00:45:33,772 ‫- «برایس» ‫- «برایس» 799 00:45:36,108 --> 00:45:37,651 ‫مادرم هیچوقت به من اشاره‌ای نکرده بود؟ 800 00:45:37,735 --> 00:45:39,695 ‫اوه، نه، نه. مطمئنم که کرده 801 00:45:40,279 --> 00:45:42,906 ‫- ما فقط نزدیکای یک هفته‌ست که اینجاییم پس... ‫- آره، گرفتم! 802 00:45:47,703 --> 00:45:50,914 ‫امروز از «هیلکرست» رسیدم خونه و دیدم که ‫خونه پر از آدم شده 803 00:45:50,998 --> 00:45:53,041 ‫دارن همه‌ی لوازم عن شخصی رو جمع می‌کنن ‫همه‌ی لوازمای من رو! 804 00:45:53,125 --> 00:45:55,419 ‫«برایس» لطفا ادب رو رعایت کن 805 00:45:58,380 --> 00:45:59,590 ‫اون برام یه یادداشت گذاشت 806 00:46:00,924 --> 00:46:02,009 ‫روی یه کاغذ 807 00:46:02,092 --> 00:46:04,344 ‫فرض می‌کنم که رفته باشه به خونه‌ی جدید ‫توی «تلوراید»؟ 808 00:46:04,428 --> 00:46:05,429 ‫درباره‌ی اون خونه میدونی؟ 809 00:46:05,512 --> 00:46:07,931 ‫دارم ازش طلاق می‌گیرم! ‫از همه چیز خبر دارم 810 00:46:09,224 --> 00:46:11,977 ‫آره، آره ‫با اون زنه رفته اونجا 811 00:46:12,060 --> 00:46:13,103 ‫توی «تلوراید» 812 00:46:14,646 --> 00:46:16,482 ‫و بهم گفت که بیام و اینجا زندگی کنم 813 00:46:17,816 --> 00:46:20,194 ‫چند ساعته داشتم بهش زنگ میزدم ‫جواب نمیده 814 00:46:20,986 --> 00:46:21,986 ‫معلومه! 815 00:46:22,905 --> 00:46:23,905 ‫پس... 816 00:46:26,200 --> 00:46:27,284 ‫سوپرایز! 817 00:46:28,410 --> 00:46:29,787 ‫میگم یه اتاق برات آماده کنن 818 00:46:33,415 --> 00:46:35,501 ‫خب، بابابزرگ، ... 819 00:46:36,668 --> 00:46:37,668 ‫حال بابابزرگ چطوره؟ 820 00:46:38,253 --> 00:46:39,253 ‫داره میمیره 821 00:46:39,838 --> 00:46:42,466 ‫ولی به آرومی! ‫پس خیلی خوبه! 822 00:46:45,344 --> 00:46:46,470 ‫مامان این مشکلی نداره؟ 823 00:46:47,846 --> 00:46:48,847 ‫این‌که من اینجا باشم؟! 824 00:46:49,848 --> 00:46:51,558 ‫مجبوریم اینطوری باشه، مگه نه؟! 825 00:46:56,688 --> 00:46:57,688 ‫خبری نشد؟ 826 00:47:01,235 --> 00:47:02,235 ‫نه 827 00:47:02,945 --> 00:47:03,945 ‫هنوز پیداش نیست 828 00:47:05,531 --> 00:47:06,907 ‫بزارین من برم شام رو چک کنم 829 00:47:07,783 --> 00:47:09,326 ‫بعضی از اون بچه‌ها... 830 00:47:10,285 --> 00:47:12,621 ‫خیلی ازش متنفر بودن 831 00:47:14,414 --> 00:47:17,125 ‫تصور می‌کنم که هر کدوم از اونا ممکن بوده ‫که بخوان بهش آسیب برسونن 832 00:47:20,295 --> 00:47:21,295 ‫ولی چرا الان؟ 833 00:47:21,839 --> 00:47:25,843 ‫یه چیزی در مورد کل این گنده‌کاری‌ای که توی ‫جشن بازگشت به خونه اتفاق افتاد، وجود داره 834 00:47:26,635 --> 00:47:28,345 ‫زیر سر اون «جسیکا دیویس»ـه؟ 835 00:47:28,428 --> 00:47:30,013 ‫اون پسره، «کلن جانسون»؟ 836 00:47:30,556 --> 00:47:34,226 ‫دعا می‌کنم که کسی بهش آسیب نزده باشه، ‫خانم «واکر». اون پسر خوبیه 837 00:47:34,601 --> 00:47:35,601 ‫ 838 00:47:35,853 --> 00:47:36,853 ‫خب... 839 00:47:38,814 --> 00:47:40,274 ‫نه، اون پسر خوبی نیست 840 00:47:42,860 --> 00:47:44,611 ‫«آنی» هم توی جشن بازگشت به خونه بود؟ 841 00:47:45,946 --> 00:47:47,786 ‫- شب جمعه؟! ‫- نه 842 00:47:48,949 --> 00:47:49,949 ‫نه 843 00:47:50,117 --> 00:47:51,994 ‫«برایس واکر» وارد زندگیم شد 844 00:47:52,703 --> 00:47:54,329 ‫و زندگیم پیچیده شد 845 00:47:59,126 --> 00:48:00,294 ‫و موضوع اینجاست 846 00:48:00,544 --> 00:48:03,046 ‫که من «برایس» رو جوری میشناسم که ‫هیچکس دیگه‌ای نمیشناسه 847 00:48:22,149 --> 00:48:23,149 ‫ببخشید 848 00:48:24,693 --> 00:48:27,696 ‫اوه، مامانت گفت که میتونم از استخر استفاده کنم ‫هر وقت که... 849 00:48:28,363 --> 00:48:29,573 ‫اوه مشکلی نداره 850 00:48:30,532 --> 00:48:31,533 ‫نمی‌خواد بخاطر من وایسی 851 00:48:52,930 --> 00:48:55,390 ‫من نگران پلیسا نیستم «کیلب» 852 00:48:55,474 --> 00:48:57,976 ‫- اونا دارن همه جور سوالی می‌پرسن ‫- خب، بزار بپرسن 853 00:48:58,518 --> 00:49:00,479 ‫دیگه الان چی‌کار می‌تونن باهام بکنن؟ 854 00:49:00,562 --> 00:49:02,898 ‫- دیگه چی می‌تونن ازم بگیرن ‫- من فکر می‌کنم خیلی چیزا رو! 855 00:49:04,149 --> 00:49:05,984 ‫اونا به من مشکوک نمیشن 856 00:49:07,444 --> 00:49:09,071 ‫تو یه آدم رنگین پوست هستی... 857 00:49:09,154 --> 00:49:11,406 ‫توی زندگی یه پسر سفید پوست که توی ‫یه شهر کوچیک گم شده! 858 00:49:12,032 --> 00:49:13,033 ‫اونا به تو مشکوک هستن! 859 00:49:13,116 --> 00:49:15,994 ‫خب، تو هم یه فرد رنگین پوستی که توی زندگیشی ‫مگه نه؟ 860 00:49:21,375 --> 00:49:22,876 ‫گیر چی هستی؟ 861 00:49:24,461 --> 00:49:25,295 ‫بازگشت به خونه! 862 00:49:25,379 --> 00:49:27,339 ‫خب همه تصاویری ازش منتشر کردن 863 00:49:28,674 --> 00:49:30,050 ‫چیزی یادت میاد؟ 864 00:49:30,717 --> 00:49:33,470 ‫از بازی؟ یا اتفاقاتی که بعدش افتاد؟ 865 00:49:33,553 --> 00:49:35,597 ‫چیزی که شاید بهمون کمک کنه که ‫«برایس» کجا رفته؟ 866 00:49:35,681 --> 00:49:38,183 ‫نه واقعا. اون یه سری چیز توی بازی گفت 867 00:49:38,266 --> 00:49:40,560 ‫ولی وقتی اوضاع قر و قاطی شد دیگه ندیدمش 868 00:49:44,064 --> 00:49:45,064 ‫اونا رو از کجا گرفتی؟ 869 00:49:45,565 --> 00:49:47,985 ‫از «تایلر» گرفتمشون ‫اونشب دوربینش رو آورده بوده 870 00:49:54,616 --> 00:49:56,576 ‫صبر کن، روی اون آخری زوم کن 871 00:50:01,790 --> 00:50:02,790 ‫اون «زک»ـه 872 00:50:03,166 --> 00:50:04,668 ‫و اون «برایس»ـه که داره روش تکل میزنه 873 00:50:04,918 --> 00:50:07,087 ‫ولی اون گفتش که شماره‌ی 82 بوده که ‫این‌کار رو انجام داده 874 00:50:07,379 --> 00:50:09,548 ‫اون دفاع آخر کون‌گنده‌ی «هیلکرست» 875 00:50:10,841 --> 00:50:13,343 ‫وقتی داشتیم به «زک» کمک می‌کردیم تا از میدون ‫خارج بشه، اون گفتش که شماره‌ی 82 بودش 876 00:50:13,635 --> 00:50:15,595 ‫امروز صبح بهم گفت که نمیدونه کی اینکار رو کرده 877 00:50:15,971 --> 00:50:17,222 ‫چرا باید در اینباره دروغ بگه؟ 878 00:50:22,519 --> 00:50:23,687 ‫خب، بله... 879 00:50:25,105 --> 00:50:26,356 ‫من همه‌ی بازیکنا رو میشناسم 880 00:50:27,482 --> 00:50:28,900 ‫همه‌ی رازها رو میدونم 881 00:50:44,249 --> 00:50:45,834 ‫«برایس»، رفیق. منم 882 00:50:47,294 --> 00:50:48,503 ‫تو کدوم جهنمی هستی؟ 883 00:50:48,670 --> 00:50:52,257 ‫ 884 00:50:54,176 --> 00:50:57,679 ‫«تایلر»، من «برایس» هستم. «برایس واکر» 885 00:50:58,555 --> 00:51:02,434 ‫گوش کن، اون چیزی که در موردش صحبت کردیم ‫دارم بهش رسیدگی میکنم 886 00:51:03,602 --> 00:51:04,603 ‫مشکلی نداری 887 00:51:05,062 --> 00:51:06,438 ‫مراقب خودت باش، مرد! 888 00:51:09,441 --> 00:51:10,442 ‫مشکلی نداری 889 00:51:11,276 --> 00:51:12,652 ‫مراقب خودت باش، مرد! 890 00:51:15,906 --> 00:51:19,159 ‫ 891 00:51:19,242 --> 00:51:21,203 ‫داستان‌هایی که فکر میکنین میدونین 892 00:51:21,286 --> 00:51:22,871 ‫ 893 00:51:22,954 --> 00:51:24,873 ‫و اونایی که هنوز گفته نشده 894 00:51:24,956 --> 00:51:27,042 ‫ 895 00:51:27,125 --> 00:51:28,627 ‫می‌دونم که همه‌ی اونا چطور بهم متصل میشن 896 00:51:30,170 --> 00:51:34,174 ‫ 897 00:51:34,633 --> 00:51:37,344 ‫ 898 00:51:38,136 --> 00:51:41,389 ‫ 899 00:51:44,226 --> 00:51:47,729 ‫ 900 00:51:51,316 --> 00:51:55,320 ‫ 901 00:51:58,406 --> 00:52:01,952 ‫ 902 00:52:05,413 --> 00:52:09,459 ‫ 903 00:52:09,584 --> 00:52:11,024 ‫می‌تونیم با همدیگه بریم سراغشون 904 00:52:12,170 --> 00:52:14,631 ‫و مطمئنم که می‌تونیم بفهمیم که دقیقا ‫چه اتفاقی افتاد 905 00:52:16,967 --> 00:52:18,176 ‫اونجایی که همه چیز اشتباه پیش رفت 906 00:52:20,262 --> 00:52:23,056 ‫- هی! ‫- خیلی خب، خیلی خب، آروم باش 907 00:52:23,765 --> 00:52:27,602 ‫وقتی بابام میزنه من رو درب و داغون میکنه ‫چرا من باید دستگیر بشم؟ 908 00:52:27,686 --> 00:52:30,188 ‫تو دستگیر نشدی ‫فقط میخوایم یه صحبت کوچولو داشته باشیم 909 00:52:30,272 --> 00:52:31,273 ‫آره؟ خب در مورد چی؟ 910 00:52:31,648 --> 00:52:32,649 ‫«برایس واکر» 911 00:52:34,693 --> 00:52:37,779 ‫ 912 00:52:55,922 --> 00:52:57,465 ‫و من همه چیز رو بهتون میگم ‫(میزنم میکشمت - رفیق بیا صحبت کنیم) ‫(نمی‌خوام صحبت کنیم، فقط میخوام بمیری) 913 00:53:00,343 --> 00:53:02,637 ‫قشنگ بشینید ‫چون این ممکنه یه مقدار طول بکشه 914 00:53:04,639 --> 00:53:05,639 ‫لعنت! 915 00:53:07,267 --> 00:53:10,187 ‫ارائه شده توسط وبسایت آوا دانلود ‫AvaDL.CC ‫مترجم: TheFlashPoint 916 00:53:34,502 --> 00:53:38,298 ‫ارائه شده توسط وبسایت آوا دانلود ‫AvaDL.CC ‫مترجم: TheFlashPoint 917 00:53:39,007 --> 00:53:41,676 ‫ 918 00:53:42,510 --> 00:53:45,555 ‫ 919 00:55:27,324 --> 00:55:29,200 - Untranslated Line -