1 00:00:10,000 --> 00:00:16,000 .:. AvaDL.CC .:. 2 00:00:19,184 --> 00:00:22,540 «...13دلیل برای اینکه» 3 00:00:23,000 --> 00:00:28,000 کاری از علی خزایی 4 00:00:36,494 --> 00:00:38,621 ‫ ببینین، مشکل «کلی جنسن» اینه 5 00:00:39,581 --> 00:00:40,832 ‫ وایسین، حرفمو پس میگیرم 6 00:00:41,416 --> 00:00:43,835 ‫ یه تعداد مشکل با «کلی جنسن» هست 7 00:00:44,002 --> 00:00:46,671 ‫«کلی»، یه دقیقه پیش بهم گفتی 8 00:00:46,755 --> 00:00:49,299 ‫- که فقط رفته بودی با «برایس» حرف بزنی ‫- آره درسته 9 00:00:49,382 --> 00:00:51,402 ‫- به این میگی حرف زدن؟ ‫- اونطوریم که بنظر میرسه نیست 10 00:00:51,426 --> 00:00:54,387 ‫- بنظر خودت چطوریه؟ ‫- پشت اون ظاهر مهربون و دوست داشتنی 11 00:00:54,471 --> 00:00:56,139 ‫ یه آدم کثیف و ظالمه 12 00:00:56,639 --> 00:00:57,974 ‫ و اگه تو با اون آدم رفاقت کنی 13 00:00:58,558 --> 00:01:01,478 ‫ میبینی که گاهی اوقات تو هم داری به درون اون کثافت کشیده میشی 14 00:01:02,020 --> 00:01:04,064 ‫من منصرفش کردم و بعدشم گذاشتیم رفتیم 15 00:01:04,147 --> 00:01:06,707 ‫اگه تو اونجا نبودی و منصرفش نمیکردی چی میشد؟ 16 00:01:06,775 --> 00:01:09,277 ‫چیزی به ذهنم نمیرسه، میخام بگم که، ‫«کلی» قصد نداشت... 17 00:01:09,402 --> 00:01:13,907 ‫اگرم اتفاقی میوفتاد، این بود که «کلی» به خودش صدمه بزنه ‫من بیشتر نگران اون بودم تا «برایس» 18 00:01:13,990 --> 00:01:16,659 ‫تو با نیت کشتن «برایس» رفتی اونجا؟ 19 00:01:16,743 --> 00:01:19,454 ‫- نه، من فقط یکم عصبانی بودم ‫- از چی؟ 20 00:01:23,166 --> 00:01:26,377 ‫اون‌روز فهمیده بودیم که «برایس» میخاست دست از کاراش برداره 21 00:01:26,544 --> 00:01:28,104 ‫اما اون دست بردار نبود 22 00:01:28,379 --> 00:01:30,090 ‫آره، درسته 23 00:01:30,173 --> 00:01:33,093 ‫پس میخاستی تقاص «هانا بیکر» رو با کشتن متجاوزش بگیری؟ 24 00:01:33,176 --> 00:01:35,178 ‫نه، خودتون ببینین، من هیچ کاری نکردم 25 00:01:35,261 --> 00:01:37,889 ‫تو اونجا، یکی جلوتو گرفت ‫اون تفنگ رو از کجا گیر اورده بودی؟ 26 00:01:38,598 --> 00:01:39,641 ‫از... 27 00:01:40,266 --> 00:01:43,228 ‫یه یارویی که تو اینترنت پیداش کردم، ‫آخرش اسمشو یاد نگرفتم 28 00:01:43,311 --> 00:01:46,631 ‫چند هفته قبل که «برایس» رو تهدید به مرگ کردی، ‫اون تفنگ رو به خونه‌ش برده بودی؟ 29 00:01:46,689 --> 00:01:48,149 ‫- نه ‫- پس تفنگه کجاست الان؟ 30 00:01:49,859 --> 00:01:51,319 ‫تفنگه چی‌اش شد؟ 31 00:01:53,822 --> 00:01:55,657 ‫«جاستین» همون شب از شرش خلاص شد 32 00:01:55,740 --> 00:01:57,742 ‫طرفای مرکزشهر پرتش کرد تو یه سطل آشغال 33 00:01:58,868 --> 00:02:02,247 ‫من پرتش کردم پشت یه رستوران تو مرکزشهر 34 00:02:02,789 --> 00:02:06,167 ‫نمیخاستم «کلی» به خودش صدمه بزنه 35 00:02:06,251 --> 00:02:07,752 ‫یا اینکه به «برایس» صدمه بزنه؟ 36 00:02:07,961 --> 00:02:10,841 ‫- نه، اون شب همه‌چیز تموم شد ‫- البته اینطوریم نبود، نه؟ 37 00:02:11,047 --> 00:02:13,466 ‫اون‌شب آخرین باری نبود که با «برایس» رو در رو میشدی 38 00:02:16,469 --> 00:02:18,888 ‫- «کلی» راجبش بهت نگفته بود؟ ‫- نه 39 00:02:18,972 --> 00:02:20,348 ‫میدونستی که «کلی» تفنگ داره؟ 40 00:02:22,267 --> 00:02:24,519 ‫- تا حالا «کلی» رو انقد زودجوش دیده بودی؟ ‫- نه 41 00:02:26,062 --> 00:02:27,313 ‫«کلی» رو چقدر میشناسی؟ 42 00:02:27,814 --> 00:02:28,857 ‫اونقدرا هم نمیشناسم 43 00:02:29,566 --> 00:02:33,194 ‫- خب، اغلب تو مدرسه با تو میپره ‫- ما هم‌گروهی‌ایم... 44 00:02:33,987 --> 00:02:34,821 ‫تو کلاس رباتیک 45 00:02:34,904 --> 00:02:36,489 ‫دوست اونچنان صمیمی نیستیم 46 00:02:36,573 --> 00:02:39,159 ‫خب، میدونستی که کینه‌ی شتری‌ای از پسر من داره؟ 47 00:02:39,242 --> 00:02:42,453 ‫- فقط میدونم که بین‌شون شکرآب بوده ‫- خبر داشتی وقتی که... 48 00:02:42,537 --> 00:02:45,248 ‫«کلی» اومده اینجا مواد بخره ‫بدجور با هم دعوا کردن؟ 49 00:02:45,331 --> 00:02:46,499 ‫خبر نداشتم 50 00:02:46,583 --> 00:02:48,585 ‫اما راجب «هانا بیکر» که مطلعی؟ 51 00:02:49,127 --> 00:02:50,128 ‫یکم 52 00:02:50,336 --> 00:02:52,714 ‫«کلی» زیاد تمایل نداشت از «هانا بیکر» صحبت کنه 53 00:02:52,964 --> 00:02:55,049 ‫«برایس» هم همینطور 54 00:02:55,341 --> 00:02:58,595 ‫«برایس» و «کلی» دلیلی واسه دعوا... 55 00:02:59,053 --> 00:03:00,597 ‫- از نظر تو داشتن؟ ‫- نه 56 00:03:01,055 --> 00:03:03,099 ‫نه، یعنی، حتی خیالشم نمیکردم 57 00:03:03,641 --> 00:03:07,228 ‫خب، الان «کلی» و «جاستین» تو بازداشتگاه‌ان 58 00:03:08,730 --> 00:03:10,170 ‫خودشون ترتیب این مورد رو میدن 59 00:03:13,318 --> 00:03:14,318 ‫«آنی» 60 00:03:14,777 --> 00:03:16,196 ‫میدونم ممکنه شوکه بشی 61 00:03:17,447 --> 00:03:21,159 ‫وقتی بفهمی اون پسری که ازش خوشت میومده، ‫پسری که بنظر مهربون و بامحبت بوده... 62 00:03:21,784 --> 00:03:23,870 ‫میتونه دست به کارای خشونت‌آمیز بزنه 63 00:03:26,289 --> 00:03:28,291 ‫- مادرم... ‫- لازم نیست اون خبردار بشه 64 00:03:30,168 --> 00:03:31,168 ‫فعلا 65 00:03:32,378 --> 00:03:35,131 ‫کاشف به عمل اومده که من خیلی چیزارو راجب «کلی» نمیدونستم 66 00:03:35,632 --> 00:03:39,093 ‫ما اثرانگشت تورو روی در شاگرد ماشین «برایس» پیدا کردیم 67 00:03:40,053 --> 00:03:42,972 ‫دوستم پیش «برایس» زندگی میکنه، منم زیاد میرم اونجا 68 00:03:43,306 --> 00:03:45,475 ‫- دوستت «آنی»؟ ‫- بله 69 00:03:45,808 --> 00:03:47,227 ‫- دوست‌دخترته؟ ‫- دوست معمولی 70 00:03:47,310 --> 00:03:49,103 ‫اگه اون دوست‌پسر داشت، تو حسودیت میشد؟ 71 00:03:49,187 --> 00:03:50,396 ‫دوست‌پسر نداشت 72 00:03:50,480 --> 00:03:52,400 ‫نه، اما خب اون برات مهمه ‫احساس مسولیتی بهش نداری؟ 73 00:03:52,482 --> 00:03:54,192 ‫همه نسبت به دوستاشون احساس مسئولیت میکنن 74 00:03:54,275 --> 00:03:57,570 ‫آره، اما شاید تو حس کردی که باید «آنی» رو... 75 00:03:57,779 --> 00:04:01,532 ‫از دست «برایس» محافظت کنی، ‫همونطور که قبلها سعی داشتی از «هانا»... 76 00:04:01,616 --> 00:04:03,576 ‫- محافظت کنی ‫- من از هانا محافظت نکردم 77 00:04:03,660 --> 00:04:05,995 ‫- «هانا» مُرده بود ‫- چون تو در محافظت کردن ازش ناموفق بودی 78 00:04:06,871 --> 00:04:09,391 ‫شاید در غیاب «هانا»، تو دنبال دختر دیگه‌ای ‫برای محافظت میگشتی 79 00:04:09,749 --> 00:04:11,125 ‫من نخواستم کسی رو نجات بدم! 80 00:04:11,209 --> 00:04:13,836 ‫«آنی» هم پیش کسی که به «هانا» آزار رسونده بود ‫زندگی می‌کرد 81 00:04:13,920 --> 00:04:15,171 ‫اینا به هم ربطی ندارن 82 00:04:15,755 --> 00:04:16,755 ‫«آنی»... 83 00:04:17,090 --> 00:04:18,090 ‫«هانا» نیست 84 00:04:20,468 --> 00:04:22,220 ‫ من و «کلی» با هم خوش گذروندیم 85 00:04:22,428 --> 00:04:23,428 ‫ اولاش 86 00:04:23,680 --> 00:04:25,723 ‫ اون عقیده‌های خودشو داشت، منم همینطور 87 00:04:26,057 --> 00:04:27,600 ‫داری مضخرف میگی 88 00:04:27,684 --> 00:04:29,102 ‫تو هم خیلی محافظه‌کاری 89 00:04:29,936 --> 00:04:31,938 ‫تو الان زدی کاراکتر مورد علاقه‌ام رو با خاک یکسان کردی 90 00:04:32,021 --> 00:04:35,066 ‫اشتباه تو همینجاست ‫که «پرسی» کاراکتر مورد علاقه ـته ‫[پرسی جکسون] 91 00:04:35,149 --> 00:04:37,318 ‫انتخابت آشغاله، سلیقت ریده 92 00:04:37,777 --> 00:04:40,029 ‫- ببخشید ‫- ببخشید، سلیقه خودت ریده 93 00:04:40,321 --> 00:04:42,865 ‫تو جونت واسه «آسترید» و «زایمورکس» در میره 94 00:04:42,949 --> 00:04:46,035 ‫«زایمورکس» یه ربات عوضیه که بخش درست مغزشو ‫از دست داده 95 00:04:46,119 --> 00:04:49,247 ‫- «آسترید» باز بهتره ‫- «آسترید» یه درمانگر مستقله 96 00:04:49,372 --> 00:04:51,165 ‫که همیشه خوبی‌های آدمارو میبینه 97 00:04:51,249 --> 00:04:54,127 ‫لازم نیست بهت بگم که تک شخصیتی بودن «پرسی» 98 00:04:54,210 --> 00:04:55,628 ‫واسه اینه که مردم رو نجات بده؟ 99 00:04:59,549 --> 00:05:01,050 ‫خب، تازه می‌فهمم 100 00:05:04,053 --> 00:05:05,054 ‫ازت متنفرم 101 00:05:05,138 --> 00:05:06,138 ‫نه، اینطور نیست 102 00:05:06,264 --> 00:05:09,517 ‫حالا نمیخاد قهوه منو گروگان بگیری ‫و نظرای چرت تحویلم بدی 103 00:05:10,935 --> 00:05:12,103 ‫بدش بیاد 104 00:05:12,520 --> 00:05:13,520 ‫نه 105 00:05:14,981 --> 00:05:16,065 ‫بگو که از «پرسی» خوشت میاد 106 00:05:17,775 --> 00:05:19,068 ‫- نه ‫- بگو که از «پرسی» خوشت میاد 107 00:05:19,152 --> 00:05:21,029 ‫- نه ‫- تا نگی قهوه‌ت رو نمیگیری 108 00:05:21,112 --> 00:05:24,657 ‫- تو «پرسی» رو دوست داری، واسه ‫- تق‌تق، مامان اومد 109 00:05:25,742 --> 00:05:28,745 ‫سلام مامان، این «آنی» ـه 110 00:05:30,204 --> 00:05:32,165 ‫از آشنایی باهاتون خوش‌بختم خانم «جنسن» 111 00:05:32,248 --> 00:05:35,585 ‫منم همچنین، زیاد تعریفتو شنیدم 112 00:05:36,336 --> 00:05:37,336 ‫واقعا؟ 113 00:05:37,670 --> 00:05:38,671 ‫چه عالی 114 00:05:40,673 --> 00:05:42,133 ‫ ما یه ویژگی مشترک داریم 115 00:05:42,675 --> 00:05:43,676 ‫ هردومون خوره‌ایم 116 00:05:43,760 --> 00:05:45,636 ‫به این نمیگن لباس پوشیدن، بهش میگن "کازپلی" ‫[پوشیدن لباس شخصیت‌های هنری و معروف] 117 00:05:46,679 --> 00:05:47,805 ‫فرقش چیه 118 00:05:47,889 --> 00:05:50,016 ‫تو حداقل... 119 00:05:50,183 --> 00:05:52,894 ‫پنج شیش تا داستان افسانه‌ای و اساطیری رو خوردی 120 00:05:52,977 --> 00:05:55,938 ‫و سر خصوصیات "ر.م.ب" اینهمه وسواس نشون میدی ‫[رباتهای مرگبار بیگانه] 121 00:05:56,022 --> 00:05:58,649 ‫سریال "ترتل‌بات" اسپین‌آفی بود که برای بچه‌ها ساخته شد ‫که خود سازنده‌هاشم خوششون نیومد 122 00:05:58,941 --> 00:06:01,301 ‫خب پس وانمود میکنی که نمیدونی "کازپلی" چیه 123 00:06:01,361 --> 00:06:03,446 ‫و برای پوشیدنش هم نمیمردی 124 00:06:04,280 --> 00:06:05,490 ‫از لباس‌ خاص پوشیدن متنفرم 125 00:06:05,948 --> 00:06:09,077 ‫مثلا، من از هالووین متنفرم، در عین حال عاشق آبنباتم 126 00:06:09,160 --> 00:06:12,830 ‫تو تموم عمرت از مردم قایم می‌شدی و ‫از پوشش خاص هم بدت میاد 127 00:06:14,499 --> 00:06:15,499 ‫خیلی‌خب 128 00:06:15,833 --> 00:06:18,753 ‫انقد واسه خودت نتیجه‌گیری نکن، رو مخه 129 00:06:18,836 --> 00:06:21,464 ‫همین چیزی که خودت الان پوشیدی، یه پوشش خاصه 130 00:06:21,672 --> 00:06:25,510 ‫ما همیشه پوشش خاص داشتیم، ‫و سعی داشتیم که با لباس‌مون یکی بشیم 131 00:06:25,593 --> 00:06:28,096 ‫اگه اینطور باشه، پس من مدتها پیش... 132 00:06:28,179 --> 00:06:29,180 ‫یه هودی میشدم 133 00:06:30,139 --> 00:06:32,683 ‫یعنی تابحال خیال‌بافی نکردی که «پرسی» باشی؟ 134 00:06:33,267 --> 00:06:34,852 ‫که دنیا رو نجات بدی؟ 135 00:06:35,603 --> 00:06:36,854 ‫دیگه چیا از "ر.م.ب" خوندی؟ 136 00:06:37,814 --> 00:06:41,818 ‫در مورد خط داستانی و ساختار ادبی 137 00:06:42,110 --> 00:06:45,154 ‫آهان، ساختار ادبی "رباتهای مرگبار بیگانه" 138 00:06:45,238 --> 00:06:46,238 ‫باشه 139 00:06:46,781 --> 00:06:47,907 ‫خب 140 00:06:48,950 --> 00:06:51,369 ‫این چیزا میبرتت به یه دنیای دیگه 141 00:06:51,953 --> 00:06:55,790 ‫فارغ از چیزی که تو این دنیا هستی و باید انجام بدی 142 00:06:56,499 --> 00:06:57,834 ‫میتونی به یه آدم دیگه تبدیل شی 143 00:06:58,626 --> 00:07:00,044 ‫که "کازپلی" هم همینکارو میکنه 144 00:07:03,214 --> 00:07:04,214 ‫نمیدونم... 145 00:07:05,174 --> 00:07:06,968 ‫ببین من با "کازپلی" جور نیستم 146 00:07:07,051 --> 00:07:08,177 ‫میدونم چی میگی 147 00:07:08,344 --> 00:07:09,344 ‫من... 148 00:07:09,846 --> 00:07:11,514 ‫یچی واسه شروع که به قیافت بیاد سراغ دارم 149 00:07:12,014 --> 00:07:13,014 ‫که به لباس خودمم بیاد 150 00:07:14,058 --> 00:07:15,058 ‫ ما دوست بودیم 151 00:07:15,685 --> 00:07:16,685 ‫ دوست معمولی 152 00:07:17,478 --> 00:07:21,107 ‫ واسه همین هیچوقت فکرشو نمیکردم اون دلیلی واسه حسودی به کسی داشته باشه 153 00:07:21,190 --> 00:07:24,485 ‫از رابطه‌ی بین «آنی» و «برایس» چی میدونی؟ 154 00:07:24,569 --> 00:07:25,987 ‫«آنی» گفت که خیلی ‌کم با هم حرف میزنن 155 00:07:26,070 --> 00:07:28,351 ‫- گفت که حد و مرزشو با «برایس» حفظ میکنه ‫- تو هم باورت شد؟ 156 00:07:28,531 --> 00:07:29,531 ‫آره 157 00:07:30,408 --> 00:07:31,909 ‫ اما ظاهرا، من در اشتباه بودم 158 00:07:33,411 --> 00:07:35,121 ‫ و فهمدیم که این اولین باری نیست که... 159 00:07:35,204 --> 00:07:36,914 ‫»کلی» یه دختری رو دوست داره که نسبت بهش احساس متقابلی نداره 160 00:07:36,998 --> 00:07:38,332 ‫ که البته خودشم حرفی نداشت 161 00:07:38,958 --> 00:07:39,959 ‫- «جس» ‫- سلام 162 00:07:40,042 --> 00:07:42,128 ‫- خبری از «جاستین» نداری؟ ‫- نه، چطور؟ 163 00:07:42,879 --> 00:07:44,589 ‫پلیس اون و «کلی» رو گرفته 164 00:07:45,006 --> 00:07:46,507 ‫فیلم یه دوربین مداربسته رو پیدا کردن 165 00:07:46,966 --> 00:07:50,970 ‫که «کلی» توش قشنگ تفنگو گرفته سمت «برایس» ‫و «جاستین» قصد داره منصرفش کنه 166 00:07:51,220 --> 00:07:52,220 ‫لعنتی 167 00:07:52,680 --> 00:07:55,016 ‫البته که اون خونه دوربین مداربسته داره 168 00:07:55,099 --> 00:07:56,642 ‫وایسا بیینم، تو ازین ماجرا خبر داشتی؟ 169 00:07:56,726 --> 00:07:58,978 ‫- آره «جاستین» بهم گفت ‫- «جس» به نظرت... 170 00:07:59,687 --> 00:08:00,938 ‫به نظرت «کلی»... 171 00:08:01,898 --> 00:08:04,317 ‫به نظرت «کلی» واقعا همچین کاری کرده، آره؟ 172 00:08:04,400 --> 00:08:05,400 ‫نه، من... 173 00:08:07,278 --> 00:08:08,278 ‫چه میدونم 174 00:08:09,780 --> 00:08:10,907 ‫اون «هانا» رو دوست داشت؟ 175 00:08:11,699 --> 00:08:12,700 ‫مگه بهت نفگته؟ 176 00:08:13,659 --> 00:08:17,038 ‫- راجب «هانا»، اون نوارها، محاکمه؟ ‫- هیچی 177 00:08:17,497 --> 00:08:18,539 ‫وای خدا 178 00:08:19,457 --> 00:08:20,457 ‫بیا تو 179 00:08:21,375 --> 00:08:24,754 ‫پس «کلی» رفت سراغ تموم افراد توی نوار؟ 180 00:08:25,296 --> 00:08:27,465 ‫میدونم اون وسواس فکری داره، ولی خب 181 00:08:27,548 --> 00:08:29,800 ‫و محاکمه که شروع شد، انگار... 182 00:08:30,259 --> 00:08:31,636 ‫«هانا» بیشتر براش اهمیت پیدا کرد 183 00:08:32,595 --> 00:08:35,223 ‫بیشتر از من یا کلا زنده‌ها 184 00:08:36,390 --> 00:08:39,602 ‫میگم که این عادلانه نیست، چون فک کنم ‫خودشم میدونه که من ناخوش بودم 185 00:08:39,685 --> 00:08:40,728 ‫اما اون اهمیتی نداد که... 186 00:08:40,811 --> 00:08:45,149 ‫- تو آماده‌ی صحبت کردن بودی یا نه؟ ‫- میخام بگم که، خوشحالم که بعد اونهمه ماجرا... 187 00:08:45,858 --> 00:08:47,026 ‫آخرش شهادت دادم 188 00:08:47,443 --> 00:08:48,903 ‫بهم حس قدرت داد 189 00:08:49,904 --> 00:08:52,532 ‫اما ازون شب به بعد، بعد شهادت علیه «برایس»... 190 00:08:53,574 --> 00:08:55,326 ‫ترس برم داشته بود 191 00:08:55,952 --> 00:08:58,913 ‫مجبور بودم هر روز برم مدرسه و اونو ببینم 192 00:08:58,996 --> 00:09:01,666 ‫تازه داشتم باهاش کنار میومدم که «کلی»... 193 00:09:03,292 --> 00:09:04,877 ‫خدا، اون باعث شد احساس... 194 00:09:07,338 --> 00:09:08,338 ‫طعمه بودن بکنم 195 00:09:09,799 --> 00:09:12,134 ‫یادت میاد «کلی» بعد مسابقه "بازگشت به خانه" کجا رفت؟ 196 00:09:12,969 --> 00:09:14,303 ‫با «جاستین» رفت خونه؟ 197 00:09:16,013 --> 00:09:17,181 ‫«جاستین» پیش من بود 198 00:09:18,182 --> 00:09:21,435 ‫اما «تونی» هم با «کلی» سر مسابقه حاضر بود، ‫شاید اون بدونه بعدش کجا رفته 199 00:09:22,562 --> 00:09:23,938 ‫- درسته ‫- نکنه فک میکنی 200 00:09:24,021 --> 00:09:26,190 ‫«کلی» رفته سروقت «برایس»؟ 201 00:09:26,524 --> 00:09:28,818 ‫- نمیخام همچین فکری کنم ‫- اون محاکمه مربوط به ماه‌ها پیش بود 202 00:09:29,235 --> 00:09:31,612 ‫ماجرای «هانا» هم یه سال پیش ‫چرا اصن باید رفته باشه؟ 203 00:09:31,946 --> 00:09:33,155 ‫الانم که... 204 00:09:33,239 --> 00:09:35,032 ‫چی بگم 205 00:09:36,659 --> 00:09:37,702 ‫هیچی نمیدونم 206 00:09:40,705 --> 00:09:41,998 ‫باید برم 207 00:09:42,957 --> 00:09:44,717 ‫- اگه خبری ازشون شد بهم خبر بده ‫- باشه 208 00:09:44,750 --> 00:09:45,750 ‫خب 209 00:09:45,960 --> 00:09:48,879 ‫ بحث روبات‌ که میشه، طرفداری کورکورانه براش جالب میشه 210 00:09:50,047 --> 00:09:53,801 ‫ اما وقتی پای یه دختر زنده و واقعی وسطه، زیادم بحثش براش جالب نیست 211 00:09:53,884 --> 00:09:57,555 ‫اثرانگشت «آنی» تو کل ماشین "رنج روور" «برایس» هست 212 00:09:57,638 --> 00:09:59,432 ‫- خب ‫- بنظر تو عجیب نیست؟ 213 00:09:59,765 --> 00:10:01,767 ‫تو که گفتی حد خودش رو با «برایس» حفظ میکرد 214 00:10:01,851 --> 00:10:03,853 ‫شاید «برایس» رسوندتش به یه فروشگاهی جایی 215 00:10:03,936 --> 00:10:05,938 ‫«آنی» بعضی موقعا کمک مامانش میره خرید 216 00:10:06,022 --> 00:10:07,356 ‫آره، شاید همینطور باشه، شایدم... 217 00:10:07,690 --> 00:10:09,900 ‫«آنی» و «برایس» بعضی‌وقتا با هم میرفتن بیرون 218 00:10:09,984 --> 00:10:11,694 ‫- شاید با هم دوست بودن ‫- نبودن 219 00:10:11,777 --> 00:10:14,280 ‫با هم زندگی می‌کردن و تموم‌وقت پیش هم بودن 220 00:10:14,363 --> 00:10:16,449 ‫سخت میشه پذیرفت که اونا باهمدیگه رابطه‌ای نداشتن 221 00:10:16,532 --> 00:10:19,410 ‫فک کنم یه رابطه کوچیکی داشتن، فقط همین 222 00:10:19,493 --> 00:10:22,580 ‫بنظرت امکانش نیست که باهم صمیمی بوده باشن؟ 223 00:10:23,039 --> 00:10:24,040 ‫نه 224 00:10:34,175 --> 00:10:35,815 ‫اینو تو اتاق «برایس» پیدا کردیم 225 00:10:36,719 --> 00:10:39,805 ‫روش آزمایش کردیم، ‫اثری از مایع منی پیدا کردیم که مال «برایس» بود 226 00:10:39,889 --> 00:10:42,099 ‫و چند قطره خون که مال اون نبود، باهاش نمی‌خوند 227 00:10:43,434 --> 00:10:45,936 ‫گفتیم شاید مال دوست‌دختر سابقشه 228 00:10:46,312 --> 00:10:47,897 ‫واسه همین از«کلویی رایس» پرس‌و‌جو کردیم 229 00:10:47,980 --> 00:10:50,024 ‫معلوم شد که با خون اون هم مطابقت نداره 230 00:10:50,107 --> 00:10:51,400 ‫خون چطوری رفته بود اونجا؟ 231 00:10:51,484 --> 00:10:53,694 ‫اثرش بود، چیز غیرعادی‌ایم نیست ‫شاید مال قاعدگیه 232 00:10:53,778 --> 00:10:55,363 ‫شایدم مال سکس خشن 233 00:10:55,446 --> 00:10:57,615 ‫اونا هیچوقت سکس نداشتن، این لباس‌زیر «آنی» نیست 234 00:10:57,698 --> 00:11:00,298 ‫یه تست "دی ان ای" میگیریم ‫تا یه هفته دیگه مطمئن میشیم 235 00:11:01,202 --> 00:11:04,205 ‫به نظر من که این لباس‌زیر مال «آنی» ـه 236 00:11:05,247 --> 00:11:07,458 ‫و اون و «برایس» رابطه صمیمی داشتن 237 00:11:08,209 --> 00:11:10,795 ‫شاید با رضایت دوطرف بوده، ‫شایدم نبوده 238 00:11:11,045 --> 00:11:13,130 ‫از طرفی، فک کنم تو هم باخبر شدی 239 00:11:13,214 --> 00:11:15,174 ‫ولی کاری از دست تو برنمیومد 240 00:11:19,887 --> 00:11:22,723 ‫باید نفستو بدی تو، تا بتونم اندازه‌تو بگیرم 241 00:11:23,224 --> 00:11:25,851 ‫- دادم تو ‫- اصلا ندادی 242 00:11:35,569 --> 00:11:37,738 ‫ممکنه که رو سینه‌هام حساس باشم 243 00:11:38,989 --> 00:11:40,866 ‫واسه چی حساس باشی 244 00:11:41,158 --> 00:11:42,993 ‫به نظرم برهنگی جزئی همیشه حساسیت برانگیزه 245 00:11:43,994 --> 00:11:46,706 ‫اما مردا که همیشه بدون پیراهن میگردن 246 00:11:46,789 --> 00:11:50,960 ‫خب من الان اینطوری نیستم، ‫تازه هیچوقتم ادعام نشده که مَردم 247 00:11:51,669 --> 00:11:52,669 ‫خیله‌خب 248 00:11:53,504 --> 00:11:56,132 ‫نوبت منه ‫باید دقیق اندازه بگیری 249 00:11:56,674 --> 00:11:57,842 ‫واسه شلوار "کازپلی" 250 00:11:58,175 --> 00:12:00,362 ‫میشه از رو لباس اندازه بگیریم 251 00:12:00,386 --> 00:12:02,221 ‫- بعدش یکم ازش کم کنیم ‫- آروم باش 252 00:12:02,304 --> 00:12:03,305 ‫و اندازه ـ‌تو بگیر 253 00:12:13,858 --> 00:12:16,068 ‫«کلی»، چیزی هست که بخوای بهم بگی؟ 254 00:12:16,152 --> 00:12:18,320 ‫حتما یه دلیلی واسه این لباس‌زیر هست، اون... 255 00:12:18,612 --> 00:12:21,824 ‫- اون با «برایس» سکس نداشته ‫- میدونم آزار دهنده‌س... 256 00:12:21,907 --> 00:12:24,410 ‫که اون دوتا رو کنار هم تصور کنی 257 00:12:24,827 --> 00:12:27,580 ‫چون تو عاشقش بودی، نه؟ ‫تو عاشق «آنی» بودی 258 00:12:27,663 --> 00:12:31,125 ‫درست همونطور که «هانا» رو دوست داشتی ‫و برایس گند زد به جفتش 259 00:12:31,876 --> 00:12:33,836 ‫- ببخشید ‫- کار تمومه، «کلی» بیا بریم 260 00:12:33,919 --> 00:12:35,421 ‫ما داشتیم دوستانه بحث میکردیم 261 00:12:35,504 --> 00:12:38,304 ‫نه تو داری ازش بازجویی میکنی ‫و آزارش میدی، دیگه بسه 262 00:12:38,382 --> 00:12:40,426 ‫- «کلی» موافقت کرد ‫- «جاستین» هم موافق بود؟ اون 17 سالشه 263 00:12:40,509 --> 00:12:42,136 ‫- ما براتون پیغام گذاشتیم ‫- روی تلفن قبلیم 264 00:12:42,219 --> 00:12:43,899 ‫چه تلاش سخت‌کوشانه‌ و منطقی‌ای برای تماس گرفتن 265 00:12:43,929 --> 00:12:46,724 ‫- این پرونده قتله ‫- اونارو بازداشت کردی؟ 266 00:12:46,807 --> 00:12:48,350 ‫هر جفتشون رو میبرم خونه، همین حالا 267 00:12:48,434 --> 00:12:51,114 ‫ فهمیدم که حتی رفیقای صمیمی‌اش هم نظرای متفاوتی... 268 00:12:51,187 --> 00:12:53,314 ‫- راجب شخصیت واقعی «کلی» دارن ‫- عجب وضع داغونی 269 00:12:53,397 --> 00:12:55,117 ‫میدونستم که کلی اون موقع بهم‌ریخته بوده 270 00:12:55,191 --> 00:12:58,336 ‫- ولی نمیدونستم انقد داغون بوده ‫- اون زمان واسه همه بغرنج بود 271 00:12:58,360 --> 00:13:00,112 ‫- واسه تو هم همینطور ‫- آره اما... 272 00:13:00,196 --> 00:13:02,907 ‫شما خبر دارین «کلی» بعد مسابقه "بازگشت به خانه" کجا رفت؟ 273 00:13:02,990 --> 00:13:06,744 ‫اون شب با «تایلر» قرار داشت، ‫واسه همین بعد مسابقه باهم رفتن 274 00:13:07,161 --> 00:13:08,370 ‫- با ماشین "پریوس" رفتن؟ ‫- آره 275 00:13:08,454 --> 00:13:10,374 ‫- میدونی کجا رفتن؟ ‫- چرا از خود «کلی» نمی‌پرسی؟ 276 00:13:10,456 --> 00:13:11,999 ‫- یا «جاستین» 277 00:13:12,082 --> 00:13:14,335 ‫«جاستین» بعد مسابقه پیش «جسیکا» بود، نه «کلی» 278 00:13:15,503 --> 00:13:16,754 ‫وایسا بینم، خود «جسیکا» بهت گفت؟ 279 00:13:17,421 --> 00:13:18,631 ‫«کلی» هیچ کاری نکرده 280 00:13:18,714 --> 00:13:21,884 ‫- اون «برایس» رو تهدید به مرگ کرده ‫- اون مال خیلی وقت پیشه 281 00:13:21,967 --> 00:13:24,127 ‫- اصن از کجا تفنگ گرفت؟ ‫- مال «تایلر» بود 282 00:13:24,178 --> 00:13:26,096 ‫«کلی» و «جاستین» بعدا انداختنش رفت 283 00:13:26,180 --> 00:13:29,141 ‫ببین «کلی» وجود همچین کاری رو نداره 284 00:13:29,225 --> 00:13:31,936 ‫آدم با فکریه، همینجوری نمیره یقه مردم رو بگیره 285 00:13:32,019 --> 00:13:35,022 ‫ولی اون سر «هانا» یقه «برایس» رو گرفت ‫همه خبر دارن 286 00:13:35,105 --> 00:13:37,483 ‫منظورت همون دعوای تو خونه «برایس» ـه؟ 287 00:13:37,566 --> 00:13:38,776 ‫فقط همون یدفعه شد 288 00:13:38,859 --> 00:13:40,986 ‫حرفم اینه که اون بخاطر «هانا» زد به سرش 289 00:13:41,070 --> 00:13:43,072 ‫وقتی فهمید که «زک» باهاش خوابیده 290 00:13:43,197 --> 00:13:45,757 ‫حتی وقتی که فهمید من به عنوان دوست، ‫باهاش لب گرفتم 291 00:13:45,783 --> 00:13:48,494 ‫حسودیش شده، ‫الان واسه چی حسودیش بشه؟ 292 00:13:55,125 --> 00:13:56,544 ‫خب نمیشه که... 293 00:13:57,127 --> 00:13:59,088 ‫چیزه، نمیشه که کل قوه‌ی تخیلاتت رو 294 00:13:59,171 --> 00:14:01,966 ‫غرق دنیای "ر.م.ب" کنی 295 00:14:02,466 --> 00:14:03,466 ‫یعنی تو... 296 00:14:03,676 --> 00:14:05,261 ‫اصلا «پرسی» برات 297 00:14:05,344 --> 00:14:06,344 ‫جالب نیست؟ 298 00:14:06,720 --> 00:14:07,888 ‫به سلیقه من نمیخوره 299 00:14:07,972 --> 00:14:10,516 ‫سلیقه تو چیه؟ 300 00:14:10,599 --> 00:14:12,017 ‫نمیدونم راستش 301 00:14:13,435 --> 00:14:16,689 ‫حالا که فکرشو میکنم، فک نکنم فقط از یچیز خوشم بیاد 302 00:14:16,981 --> 00:14:20,943 ‫پس سلیقه‌ت تک‌محور نیست، ولی «پرسی» به سلیقت نمیخوره؟ 303 00:14:21,235 --> 00:14:23,195 ‫انگار خیلی برات مهمه 304 00:14:24,029 --> 00:14:25,698 ‫نه نیست 305 00:14:28,325 --> 00:14:29,618 ‫اصلا مهم نیست 306 00:14:30,578 --> 00:14:31,578 ‫محض شوخی گفتم 307 00:14:31,912 --> 00:14:37,126 ‫بعضی وقتا نگران میشم که نکنه «پرسی» یسری چیزا رو ‫خیلی جدی بگیره 308 00:14:37,209 --> 00:14:40,087 ‫و بقیه چیزا براش مضحک بنظر برسن 309 00:14:41,755 --> 00:14:43,007 ‫آره، میفهمم 310 00:14:44,300 --> 00:14:45,968 ‫ فهمیدم که «کلی» میتونه حسود باشه 311 00:14:47,386 --> 00:14:49,597 ‫ که البته تا اونموقع متوجه نشده بودم 312 00:14:50,264 --> 00:14:52,099 ‫اگه میخای برو زیر میز یه چرت بزن 313 00:14:52,182 --> 00:14:53,309 ‫زنگ که خورد بیدارت میکنیم 314 00:14:53,601 --> 00:14:55,394 ‫تا نصفه‌شب بیدار بودم 315 00:14:56,186 --> 00:14:57,479 ‫لباس میشستم 316 00:14:57,563 --> 00:14:58,689 ‫مامانم مجبورم کرد 317 00:14:59,189 --> 00:15:00,608 ‫آره منم همینم 318 00:15:00,691 --> 00:15:02,067 ‫ولی آخه نصفه‌شبی؟ 319 00:15:02,693 --> 00:15:04,486 ‫روز رو ازش گرفتن؟ 320 00:15:04,570 --> 00:15:08,115 ‫ولی باید کار کردن رو یاد بگیری ‫هیچی رو نمیزارن تو سینی تقدیمت کنن 321 00:15:08,198 --> 00:15:11,410 ‫آره مامانمم از خود گذشتگی‌ها کرده تا من آینده‌ای داشته باشم 322 00:15:12,453 --> 00:15:13,662 ‫قبلنا مامانم مجبورم میکرد لباسامو بشورم 323 00:15:13,746 --> 00:15:16,749 ‫اما بعدشم وانمود کردم که اصلا بلد نیستم، پس... 324 00:15:20,878 --> 00:15:23,213 ‫خب من همچین انتخابی ندارم 325 00:15:23,756 --> 00:15:26,842 ‫تازه اینم هست، ‫از مامانم خواستم یه لیست درست کنه 326 00:15:26,926 --> 00:15:29,094 ‫که مثلا چه کاری رو باید تو چه روزی انجام بدم اما 327 00:15:29,178 --> 00:15:31,805 ‫لیست ـه رو به خودم نشون نداد، ‫هیچی بهم نشون نداد 328 00:15:31,889 --> 00:15:34,569 ‫هر روز یه لیست کاری جدید داره که لیسته ‫تموم بشو هم نیست 329 00:15:34,934 --> 00:15:37,186 ‫حتما میخاد وقتی واسه دردسر درست کردن برات نمونه 330 00:15:37,269 --> 00:15:41,148 ‫خب، اگه راستش وقت آزاد داشته باشم و بخام بگذرونمش 331 00:15:41,231 --> 00:15:43,031 ‫باید یه دروغ حساب‌شده سرهم کنم 332 00:15:43,400 --> 00:15:44,401 ‫آره، میدونم 333 00:15:44,485 --> 00:15:48,739 ‫من خودم عضو حداقل شیش تا کلاس خیالی‌ام 334 00:15:49,156 --> 00:15:50,282 ‫- شیش تا؟ ‫- اوهوم 335 00:15:51,325 --> 00:15:53,243 ‫- میشه منم بیام؟ ‫- صد درصد 336 00:15:56,914 --> 00:15:58,916 ‫چرا همون لحظه به من زنگ نزدی؟ 337 00:15:58,999 --> 00:16:00,167 ‫نمیخاستم نگران بشی 338 00:16:00,250 --> 00:16:01,794 ‫- خب نگران که شدیم ‫- «کلی» 339 00:16:01,961 --> 00:16:03,801 ‫«جاستین» میگه هفته پیش بازم بازخواستت کرده بودن 340 00:16:03,879 --> 00:16:06,024 ‫اتفاقی بود، اسم خیلیا اومد وسط 341 00:16:06,048 --> 00:16:08,443 ‫پس چرا موافقت کردی که بدون وکیل دوباره باهاشون ‫صحبت کنی 342 00:16:08,467 --> 00:16:10,748 ‫اونم وقتی که مشخصا فک میکنن پای تو توی این قضیه‌س؟ 343 00:16:10,803 --> 00:16:12,523 ‫چون اصلا پای من تو این قضیه نیست 344 00:16:12,680 --> 00:16:14,658 ‫- ما یه وکیل میگیریم ‫- «کلی» هیچ کاری نکرده 345 00:16:14,682 --> 00:16:17,768 ‫- خیلی‌خب، یه دقیقه امون بده ‫- اون تفنگ تو دستش داشته «مت» 346 00:16:17,851 --> 00:16:19,979 ‫- اون چیز خاصی نبود ‫- چیز خاصی نبود؟ 347 00:16:20,396 --> 00:16:21,396 ‫تفنگ چیز خاصی نیست؟ 348 00:16:22,106 --> 00:16:23,106 ‫از کجا اوردیش؟ 349 00:16:23,774 --> 00:16:24,817 ‫الان کجاست؟ 350 00:16:25,901 --> 00:16:27,444 ‫«کلی» چه فکری با خودت کرده بودی؟ 351 00:16:27,528 --> 00:16:30,614 ‫اهمیت نداره، خب؟ ‫من ناراحت بودم و تفنگ رو از دوستم قرض گرفتم 352 00:16:30,698 --> 00:16:32,032 ‫- بعدشم پسش دادم ‫- کدوم دوستت؟ 353 00:16:32,574 --> 00:16:34,386 ‫- «جاستین» تو میدونی کی؟ ‫- پای اونو وسط نکش 354 00:16:34,410 --> 00:16:36,290 ‫«کلی» متوجه نیستی اوضاع از چه قراره 355 00:16:36,370 --> 00:16:38,956 ‫- من کاری نکردم ‫- ولی پلیس فک میکنه کردی 356 00:16:39,039 --> 00:16:40,082 ‫آره ولی نکردم 357 00:16:40,165 --> 00:16:42,352 ‫تو خودتم به خوبی من میدونی که نظام قضایی بی‌نقص نیست 358 00:16:42,376 --> 00:16:44,096 ‫و جبهه بیگناه گرفتن دفاع خوبی نیست 359 00:16:44,169 --> 00:16:46,630 ‫حرفمو باور نمیکنی؟ ‫خیال میکنی یه کارایی کردم؟ 360 00:16:47,256 --> 00:16:50,017 ‫- این چیزا تو کتم نمیره ‫- خیلی‌خب، یه نفس عمیق بکشین 361 00:16:50,050 --> 00:16:52,052 ‫- بابا، تو که حرفمو باور میکنی، درسته؟ ‫- البته که باور میکنم 362 00:16:52,136 --> 00:16:53,936 ‫«کلی» ما خودمون ترتیب این قضیه رو میدیم 363 00:16:54,013 --> 00:16:57,349 ‫زمین و زمانو واسه در امان بودن تو بهم میزنیم، ‫اما باید همه‌چیزو بهمون بگی 364 00:16:57,558 --> 00:16:58,392 ‫دروغ بسه 365 00:16:58,475 --> 00:17:00,394 ‫- من دروغ نگفتم ‫- راستشو نگفتی 366 00:17:00,477 --> 00:17:02,187 ‫فک کردی...من میتونم آدم بکشم؟ 367 00:17:03,022 --> 00:17:04,773 ‫مهم نیست من چی فک میکنم 368 00:17:04,857 --> 00:17:05,857 ‫البته که مهمه 369 00:17:44,021 --> 00:17:45,022 ‫بی‌صاحاب 370 00:17:48,609 --> 00:17:49,609 ‫وامونده 371 00:17:57,910 --> 00:18:01,914 ‫اون شب یکم زده بود به سرش، ‫اما فقط همون یه شب بود 372 00:18:02,498 --> 00:18:05,167 ‫من رسوندمش خونه، آرومش کردم 373 00:18:06,126 --> 00:18:07,795 ‫- حالش روبراه بود ‫- تفنگه چی؟ 374 00:18:07,961 --> 00:18:08,961 ‫پسش داد 375 00:18:09,171 --> 00:18:10,422 ‫به؟ 376 00:18:13,759 --> 00:18:17,012 ‫وقتی گفتی زده بود به سرش، ‫منظورت تا چه حده؟ 377 00:18:17,429 --> 00:18:18,889 ‫بخاطر همون روز بود 378 00:18:18,972 --> 00:18:22,976 ‫بخاطر حرفایی که «برایس» تو دادگاه زد ‫«کلی» نتونست «هانا» رو از سرش بیرون کنه 379 00:18:23,060 --> 00:18:25,437 ‫مثلا نمیتونست دست از فکر کردن بهش برداره؟ یا... 380 00:18:26,105 --> 00:18:28,232 ‫یا صداشو توی ذهنش می‌شنید؟ 381 00:18:28,315 --> 00:18:30,275 ‫فقط اینکه... 382 00:18:31,276 --> 00:18:33,445 ‫خیلی تو فکرش بود 383 00:18:33,529 --> 00:18:35,449 ‫- به گمونم ‫- «کلی» بازم کابوس میبینه؟ 384 00:18:38,492 --> 00:18:43,372 ‫«جاستین» میدونیم که «کلی» برات مهمه ‫و میخای که رازشو نگه‌داری 385 00:18:43,956 --> 00:18:46,708 ‫- اما وقت راز نگه‌داری دیگه گذشته ‫- میدونم، ولی... 386 00:18:49,670 --> 00:18:51,255 ‫منم یه زمانی جزو رازهاش بودم 387 00:18:56,135 --> 00:18:59,763 ‫اون منو رسوند و طرفای ساعت 11 رفت 388 00:19:00,639 --> 00:19:01,974 ‫نگفت که کجا میره؟ 389 00:19:02,057 --> 00:19:04,143 ‫نه اما خیال کردم میره خونه 390 00:19:06,854 --> 00:19:09,606 ‫«کلی» کاری با «برایس» نکرده 391 00:19:10,023 --> 00:19:11,191 ‫اون از «برایس» متنفر بود 392 00:19:11,275 --> 00:19:12,275 ‫همه از «برایس» متنفر بودن 393 00:19:12,776 --> 00:19:16,029 ‫اما «کلی» آدم خوبیه، و به کسی صدمه نزده 394 00:19:16,321 --> 00:19:18,615 ‫«جسیکا» بهم گفت که یبار به تو صدمه زده 395 00:19:19,908 --> 00:19:21,118 ‫یه عکس ازت فرستاده 396 00:19:22,286 --> 00:19:23,286 ‫آره 397 00:19:24,288 --> 00:19:25,581 ‫درسته 398 00:19:26,665 --> 00:19:28,083 ‫و گمون کنم واسه همون کار ازش بدم اومد 399 00:19:29,710 --> 00:19:30,710 ‫اون زمان 400 00:19:33,589 --> 00:19:35,340 ‫خودم بدترشو سرش اوردم 401 00:19:36,258 --> 00:19:37,258 ‫سر «هانا» 402 00:19:37,676 --> 00:19:38,677 ‫و «کورتنی» 403 00:19:39,052 --> 00:19:40,929 ‫ولی اون دلخوریت رو برطرف نکرد 404 00:19:41,013 --> 00:19:43,056 ‫دیگه نمیدونم چی دلخوریم رو برطرف میکنه 405 00:19:46,643 --> 00:19:48,854 ‫همه این آدما به من صدمه زدن 406 00:19:54,568 --> 00:19:58,906 ‫منم به بعضیاشون صدمه رسوندم، و نمیدونم چطور اون کارا ‫دلخوریمو برطرف میکنه 407 00:19:59,865 --> 00:20:02,701 ‫فقط میدونم تنها کسی که کمک‌حال بود 408 00:20:03,202 --> 00:20:06,455 ‫تنها کسی که واقعا بهم اهمیت میداد، ‫«کلی» بود 409 00:20:13,587 --> 00:20:15,297 ‫ میدونستم که «کلی» از «برایس» خوشش نمیومد 410 00:20:15,881 --> 00:20:17,341 ‫ ولی نمیدونستم تا چقدر 411 00:20:18,425 --> 00:20:21,845 ‫ببخشید مزاحم شدم، ‫دنبال مامانم میگشتم 412 00:20:22,179 --> 00:20:24,056 ‫داره پدربزرگم رو حموم میکنه 413 00:20:25,224 --> 00:20:27,100 ‫اون یه فرشته ـس، میدونستی؟ 414 00:20:27,935 --> 00:20:29,811 ‫- وظیفشه ‫- نه 415 00:20:30,229 --> 00:20:31,897 ‫اون به آدما اهمیت میده 416 00:20:32,981 --> 00:20:34,107 ‫باهاشون خوش برخورده 417 00:20:34,858 --> 00:20:36,693 ‫پدربزرگم فحش رو گذاشته کنار 418 00:20:36,777 --> 00:20:38,862 ‫خب مادرم همیشه هم خوش برخورد نیست 419 00:20:39,071 --> 00:20:41,114 ‫عه، سوتفاهم نشه، من خودم زهره ترکش کردم 420 00:20:42,699 --> 00:20:43,699 ‫آره منم 421 00:20:46,036 --> 00:20:47,246 ‫ولی اون دار و ندار منه 422 00:20:47,621 --> 00:20:48,621 ‫اون دوست داره 423 00:20:50,082 --> 00:20:51,083 ‫آره، خیلی 424 00:20:56,463 --> 00:20:57,463 ‫خب 425 00:20:58,548 --> 00:21:00,092 ‫ساعت قشنگیه 426 00:21:01,718 --> 00:21:02,928 ‫بابام تو "جنیوا" ـست 427 00:21:03,470 --> 00:21:04,888 ‫به عنوان معذرت‌خواهی اینو فرستاد 428 00:21:05,639 --> 00:21:07,474 ‫یادداشتی چیزی باهاش نبود، ولی... 429 00:21:08,475 --> 00:21:10,394 ‫از برچسب قیمتش معلومه 430 00:21:11,520 --> 00:21:12,520 ‫دلت براش تنگ شده؟ 431 00:21:17,276 --> 00:21:19,069 ‫یجورایی امیدوارم دیگه نبینمش 432 00:21:24,908 --> 00:21:25,908 ‫پس 433 00:21:29,037 --> 00:21:31,415 ‫تو و «کلی جنسن» باهم ـین؟ 434 00:21:32,958 --> 00:21:34,042 ‫دوست عادی‌ایم 435 00:21:34,668 --> 00:21:36,461 ‫شرط میبندم یچیزایی راجب من میگه 436 00:21:36,753 --> 00:21:37,796 ‫خب، از تو خوشش نمیاد 437 00:21:37,879 --> 00:21:38,880 ‫آره 438 00:21:39,881 --> 00:21:41,174 ‫این که چیزی نیست 439 00:21:43,385 --> 00:21:44,385 ‫تو... 440 00:21:45,345 --> 00:21:46,513 ‫از من خوشت میاد؟ 441 00:22:17,669 --> 00:22:19,963 ‫ من درکی از شدت احساسات «کلی» نداشتم 442 00:22:20,839 --> 00:22:22,007 ‫ هرکدوم از احساساتش 443 00:22:24,134 --> 00:22:25,134 ‫پشمام 444 00:22:26,136 --> 00:22:27,387 ‫سمت توهم شبیه سمت من شده 445 00:22:28,513 --> 00:22:29,556 ‫پیش تو از من حرف زدن؟ 446 00:22:30,015 --> 00:22:31,224 ‫آره، من چیزی بهشون نگفتم 447 00:22:32,392 --> 00:22:34,102 ‫- چه حسی داره؟ ‫- چی؟ 448 00:22:34,186 --> 00:22:36,146 ‫- که پسر خوبه باشی ‫- رفیق... 449 00:22:36,897 --> 00:22:39,274 ‫- بیخیال، من طرف توئم ‫- هرچی 450 00:22:41,068 --> 00:22:43,445 ‫پلیسا چی بهت گفتن؟ 451 00:22:43,528 --> 00:22:45,155 ‫فک میکنن که «برایس» و «آنی»... 452 00:22:46,239 --> 00:22:47,282 ‫با هم رابطه داشتن 453 00:22:48,533 --> 00:22:52,120 ‫- سکس داشتن ‫- چی...یعنی مثلا بهش تجاوز کرده 454 00:22:52,204 --> 00:22:54,831 ‫- یا رابطه‌شون واقعی بوده؟ ‫- هرکدوم ممکنه 455 00:22:54,915 --> 00:22:56,625 ‫- فک کنم ‫- نظر تو چیه؟ 456 00:22:58,960 --> 00:23:00,337 ‫«آنی» گفت که رابطه‌ای نداشتن 457 00:23:01,505 --> 00:23:02,505 ‫حرفشو باور میکنی؟ 458 00:23:02,798 --> 00:23:03,798 ‫چی بگم 459 00:23:04,424 --> 00:23:06,064 ‫ باید متوجه میشدم که «کلی» 460 00:23:06,927 --> 00:23:08,595 ‫ رو دوستی بین ما حساب باز کرده 461 00:23:09,179 --> 00:23:10,680 ‫ اونم به شکلی متفاوت با حساب ‌باز کردن من 462 00:23:19,856 --> 00:23:22,275 ‫همچنان از اینکه تو خیاطی بلدی تحت‌تاثیرم 463 00:23:22,359 --> 00:23:23,735 ‫بابام بهم یاد داد 464 00:23:25,904 --> 00:23:30,409 ‫که به نظرم باید خجالت‌آور باشه... 465 00:23:31,034 --> 00:23:32,035 ‫واسه من و بابام 466 00:23:32,577 --> 00:23:34,121 ‫خب درواقع، خجالت نداره 467 00:23:38,708 --> 00:23:41,670 ‫چرا اینجا... ‫چرا اینجا باید انجامش بدیم؟ 468 00:23:42,295 --> 00:23:43,295 ‫منظورت چیه؟ 469 00:23:43,338 --> 00:23:47,300 ‫میگم که، ما اینجا کار میکنیم، ‫تو وسایلاتو اینجا میزاری 470 00:23:48,218 --> 00:23:50,738 ‫اگرم هیچکدوم این چیزا واسه من خجالت‌آور نیست... 471 00:23:51,388 --> 00:23:52,388 ‫پس خودتو چی میگی؟ 472 00:23:53,056 --> 00:23:55,934 ‫اینجا راحت‌تره، جا واسه خودته 473 00:23:56,726 --> 00:24:00,439 ‫مامانم وقتایی که تو پیشمی دست‌کم دوبرابر همیشه ‫واسه اومدن به اینجا بهونه میاره 474 00:24:00,897 --> 00:24:03,316 ‫همیشه هم خطر سر رسیدن «جاستین» هست 475 00:24:03,692 --> 00:24:06,445 ‫مامان تو میدونه که ما روی این کار میکنیم؟ 476 00:24:06,653 --> 00:24:08,530 ‫مامان تو از همه کارای تو باخبره؟ 477 00:24:08,947 --> 00:24:11,616 ‫خب، این اواخر، صد البته 478 00:24:12,909 --> 00:24:13,909 ‫خب راستش... 479 00:24:15,328 --> 00:24:16,246 ‫این کارا واسه خودمه 480 00:24:16,329 --> 00:24:18,874 ‫میدونی، نیازی نیست مامانم بدونه 481 00:24:19,374 --> 00:24:21,585 ‫اون تصور خودشو از من داره و... 482 00:24:22,210 --> 00:24:23,628 ‫بهتره که بزارم اون تصورو داشته باشه 483 00:24:24,504 --> 00:24:26,089 ‫زندگی‌های جداگونه، میدونی؟ 484 00:24:30,051 --> 00:24:34,931 ‫اون نمیدونه که تو از "کازپلی" و اینجور چیزا خوشت میاد؟ 485 00:24:35,307 --> 00:24:36,892 ‫اینطوری راحت‌تره 486 00:24:37,476 --> 00:24:38,768 ‫- بنظر سخت‌تره ‫- باور کن 487 00:24:38,852 --> 00:24:41,271 ‫واسه تموم آدمای دور و اطراف خیلی راحت‌تر میشه 488 00:24:41,354 --> 00:24:44,608 ‫اگه فقط من تو زمان درستش، اونی باشم که مردم نیاز دارن 489 00:24:45,025 --> 00:24:46,443 ‫بنظر خیلی فشار روته 490 00:24:46,693 --> 00:24:47,736 ‫نه حقیقتش 491 00:24:48,695 --> 00:24:49,779 ‫از این وضع خوشم میاد 492 00:24:54,159 --> 00:24:56,828 ‫ باید متوجه میشدم که اون به خط قرمزهاش حساسه 493 00:24:56,912 --> 00:25:00,790 ‫میخام بگم که «زایمورکس» میخاد گستاخانه ‫از تپه بالا بره و... 494 00:25:00,874 --> 00:25:04,294 ‫خودشو به مادرت معرفی کنه ‫و احتمالا اونو تبدیل به پودر کنه 495 00:25:05,045 --> 00:25:07,005 ‫- اگرچه «پرسی»... ‫- خوب تعلیم دیده 496 00:25:07,756 --> 00:25:11,635 ‫دارم کم‌کم به قدرتهای «پرسی» پی میبرم 497 00:25:13,887 --> 00:25:15,096 ‫خب، حرفم اینه که... 498 00:25:20,227 --> 00:25:23,605 ‫ببین، مجبور نیستی پیش من کس دیگه‌ای باشی، خب؟ 499 00:25:24,731 --> 00:25:27,025 ‫مثلا هرکس دیگه‌ای، الا خودت 500 00:25:27,609 --> 00:25:29,319 ‫واسه من خودت کافی‌ای 501 00:25:30,779 --> 00:25:33,281 ‫یعنی، نه اینکه مجبوری پیش من باشی... 502 00:25:33,949 --> 00:25:35,617 ‫اگرچه از اینکه پیشم هستی خوشحالم 503 00:25:37,244 --> 00:25:38,244 ‫با من 504 00:25:39,496 --> 00:25:40,497 ‫نزدیک من 505 00:25:53,635 --> 00:25:56,221 ‫ببخشید، متاسفم، نباید این کارو میکردم 506 00:25:57,514 --> 00:26:00,433 ‫من اساسا مخالفم 507 00:26:03,270 --> 00:26:04,479 ‫سلام، چه خبر «جنسن»؟ 508 00:26:05,105 --> 00:26:07,983 ‫- «آنی» برسونمت بالای تپه؟ ‫- اون چیزی نمیخاد، میخاد پیاده بره 509 00:26:08,316 --> 00:26:09,526 ‫کی حوصله پیاده‌روی رو داره؟ 510 00:26:10,151 --> 00:26:11,151 ‫«آنی»، برسونمت؟ 511 00:26:13,029 --> 00:26:14,029 ‫نه ممنون 512 00:26:25,709 --> 00:26:28,712 ‫- روبراهی «آنی»؟ ‫- ردیفم، فعلا 513 00:26:30,797 --> 00:26:31,797 ‫وایسا 514 00:26:35,594 --> 00:26:37,929 ‫احساس عاشقانه‌ای بین من و «کلی» نبود 515 00:26:38,763 --> 00:26:40,849 ‫هیچوقت لب نگرفتیم و اینطورا 516 00:26:44,227 --> 00:26:47,105 ‫ اما الان می‌فهمم که اون کارم جلوی حسادتش رو نگرفت 517 00:26:48,857 --> 00:26:50,066 ‫چطور میتونم برم داخل؟ 518 00:26:50,609 --> 00:26:52,193 ‫همه فک میکنن من قاتلم 519 00:26:52,819 --> 00:26:54,738 ‫نمیشه بیخیالش شیم؟ 520 00:26:56,489 --> 00:26:58,491 ‫به نظر فکر خوبی نمیاد، خب؟ 521 00:27:01,703 --> 00:27:03,788 ‫میدونی، باید طوری وارد اونجا بشی... 522 00:27:04,164 --> 00:27:06,791 ‫انگار که حقیقت رو میدونی و کون لق بقیه 523 00:27:07,459 --> 00:27:09,628 ‫تنها راهِ رفتن به اونجا همینه 524 00:27:13,548 --> 00:27:14,548 ‫«کلی» 525 00:27:15,675 --> 00:27:17,260 ‫- سلام «تونی» ‫- چه خبر شده؟ 526 00:27:17,344 --> 00:27:19,012 ‫کل روز رو اونجا نگه‌داشته بودنت 527 00:27:20,180 --> 00:27:23,433 ‫آره، خواستم رکورد تو رو بشکونم و شب رو اونجا بمونم اما... 528 00:27:24,851 --> 00:27:26,436 ‫- شرمنده، شوخی کردم ‫- ببین 529 00:27:26,853 --> 00:27:28,438 ‫«آنی» راجب تو سوال میپرسید 530 00:27:29,439 --> 00:27:30,439 ‫راجب مسابقه "بازگشت به خانه" 531 00:27:30,815 --> 00:27:32,651 ‫اینکه بعد مسابقه تو کجا رفتی 532 00:27:33,693 --> 00:27:34,693 ‫واقعا؟ 533 00:27:35,654 --> 00:27:37,739 ‫اگه به پشتیبان احتیاج داری، من هستم 534 00:27:38,740 --> 00:27:39,991 ‫- پشتیبان؟ ‫- تو همه‌چی 535 00:27:40,367 --> 00:27:42,702 ‫اگه من کاری نکردم، پشتیبان میخام واسه چی؟ 536 00:27:44,245 --> 00:27:46,665 ‫- بیخیال «کلی» ‫- خودت اون‌شب کجا بودی «تونی» 537 00:27:46,915 --> 00:27:48,249 ‫میتونی واسه هر دقیقه‌ات حساب پس بدی؟ 538 00:27:49,376 --> 00:27:50,377 ‫وایسا «کلی» 539 00:27:51,461 --> 00:27:52,461 ‫«کلی» 540 00:27:56,758 --> 00:27:58,134 ‫مسخره کردی؟ 541 00:27:58,593 --> 00:27:59,803 ‫بخاطر «جاستین» دروغ میگی؟ 542 00:28:00,261 --> 00:28:01,721 ‫«الکس»، یا خدا، آروم بگیر 543 00:28:01,805 --> 00:28:04,307 ‫به «آنی» گفتی که بعد مسابقه پیش «جاستین» بودی؟ 544 00:28:04,391 --> 00:28:06,976 ‫- چه وضعشه؟ ‫- «الکس» آروم باش 545 00:28:07,060 --> 00:28:08,311 ‫بخاطرش تا کجاها پیش میری؟ 546 00:28:08,853 --> 00:28:11,523 ‫- اون کاری نکرده ‫- تو چه مرگته؟ 547 00:28:12,816 --> 00:28:14,901 ‫- «الکس» داری می‌ترسونیم ‫- چرا؟ 548 00:28:14,984 --> 00:28:16,194 ‫چرا ازم میترسی؟ 549 00:28:17,362 --> 00:28:20,532 ‫«جاستین» گفت که تو چند ماه دائم الخمر بودی 550 00:28:20,615 --> 00:28:24,119 ‫البته که «جاستین» این حرفو بهت زده ‫این ربطی به بقیه قضایا نداره 551 00:28:24,202 --> 00:28:26,746 ‫این وضعت، تموم این کارا، تو... 552 00:28:27,872 --> 00:28:28,915 ‫تو همچین آدمی نیستی 553 00:28:30,291 --> 00:28:33,586 ‫باشه پس، بازم دروغ بگو «جس» 554 00:28:33,920 --> 00:28:36,756 ‫میدونی، بازم دروغ بگو تا بتونی ‫اون «جاستین» کوفتی رو واسه خودت نگه‌داری 555 00:28:42,429 --> 00:28:44,013 ‫طرفای ساعت 1:30 اومد خونه 556 00:28:44,139 --> 00:28:47,058 ‫میدونی قبل اون کجا بود؟ ‫نظری نداری؟ 557 00:28:47,142 --> 00:28:48,935 ‫- اون «برایس» رو نکشته ‫- از کجا میدونی؟ 558 00:28:49,018 --> 00:28:50,478 ‫چون اون همچین آدمی نیست 559 00:28:50,562 --> 00:28:53,189 ‫ولی اون آدمیه که تفنگ به خونه «برایس» برده ‫آدمیه که... 560 00:28:53,273 --> 00:28:55,153 ‫- تو مجبور شدی از استفاده از تفنگ منصرفش کنی ‫- فقط یه شب 561 00:28:56,025 --> 00:28:57,861 ‫فقط یه شب اون آدم بود 562 00:28:58,611 --> 00:29:01,698 ‫بقیه اوقات اون آدمیه که اگه لازم باشه ‫جونت رو نجات میده 563 00:29:01,781 --> 00:29:04,325 ‫یه شب اون آدم بود، ‫ممکن بود بیشتر از یه شب باشه 564 00:29:04,409 --> 00:29:06,453 ‫واقعا فک میکنی ممکنه کار اون باشه؟ 565 00:29:07,078 --> 00:29:07,996 ‫همچین اعتقادی داری؟ 566 00:29:08,079 --> 00:29:11,124 ‫یا سعی داری که توجه رو از موضوع سکس داشتنت ‫با «برایس» رو منحرف کنی؟ 567 00:29:11,207 --> 00:29:12,207 ‫چی؟ 568 00:29:13,001 --> 00:29:15,003 ‫ببخشید، چی باعث شده فکر کنی 569 00:29:15,086 --> 00:29:18,131 ‫- که من... ‫- من با «کلی» رازی ندارم، تو چی؟ 570 00:29:18,381 --> 00:29:20,717 ‫اگه اون شب پیش تو نبوده، پس خودت کجا بودی؟ 571 00:29:20,800 --> 00:29:21,843 ‫میدونی چیه «آنی»؟ 572 00:29:23,136 --> 00:29:24,136 ‫سیکتیر 573 00:29:26,890 --> 00:29:28,933 ‫ما توافق کردیم که تو مراسم تدفین نباشه 574 00:29:29,017 --> 00:29:31,686 ‫نه، تو گفتی که تو مراسم تدفین نباشه، ‫ولی ما موافقت نکردیم 575 00:29:31,770 --> 00:29:35,106 ‫مردم داشتن عزاداری میکردن ‫اونا داغ دیده بودن 576 00:29:35,190 --> 00:29:37,442 ‫گور بابای داغ دیدن اونا، ‫داغِ خودت چی؟ 577 00:29:37,525 --> 00:29:39,027 ‫و هر دختری که «برایس» بهش تجاوز کردی؟ 578 00:29:39,110 --> 00:29:42,280 ‫و هر دختری که تو اون کلوب وامونده بهش حمله شده 579 00:29:42,363 --> 00:29:43,865 ‫یا تو مهمونی‌های دیگه؟ 580 00:29:44,365 --> 00:29:45,450 ‫اون دختره که... 581 00:29:46,034 --> 00:29:49,662 ‫رفته بود با دوستاش وقت بگذرونه ولی ‫تو زیرزمین بهش تجاوز شده بود چی پس؟ 582 00:29:50,538 --> 00:29:52,874 ‫- ببین درک میکنم ‫- نه درک نمیکنی 583 00:29:52,957 --> 00:29:55,668 ‫تو به تخمتم نیست، اگه بود، ‫برنمیگشتی پیش «جاستین» 584 00:29:59,088 --> 00:30:00,965 ‫من لازم نمیدونم که از انتخابام در برابر تو دفاع کنم 585 00:30:01,049 --> 00:30:03,676 ‫زندگی شخصی من دخلی به این ماجرا نداره 586 00:30:03,760 --> 00:30:06,930 ‫زندگی شخصی تو کاملا تو این ماجرا دخل داره، ‫نکنه شوخیت گرفته؟ 587 00:30:07,013 --> 00:30:10,975 ‫این یه جنگه «جس»، که تو شروعش کردی ‫ولی نمیتونی تمومش کنی، اشکال نداره 588 00:30:11,434 --> 00:30:14,395 ‫اشکال نداره، اما حق نداری سر راه مایی که... 589 00:30:14,479 --> 00:30:16,981 ‫واقعا میخایم یه تغییری ایجاد کنیم وایسی 590 00:30:17,065 --> 00:30:20,276 ‫ولی تو تغییری ایجاد نمیکنی، فقط سروصدا به پا میکنی 591 00:30:20,360 --> 00:30:22,320 ‫من آرامششون رو ازشون گرفتم 592 00:30:22,821 --> 00:30:26,074 ‫به یادشون میارم که کارهاشون عواقبی داره 593 00:30:26,157 --> 00:30:28,409 ‫وقتی داد میزنم، اونا بهم خیره میشن و... 594 00:30:28,493 --> 00:30:30,870 ‫دردی که هرلحظه احساسش میکنم رو میبینن 595 00:30:31,996 --> 00:30:35,708 ‫بهشون میفهمونم که من هیچوقت از موضعم پا پس نمیکشم 596 00:30:35,792 --> 00:30:37,001 ‫و اصلا هم حالم درست نیست 597 00:30:38,294 --> 00:30:40,547 ‫و برگشتن تو پیش کسی که... 598 00:30:41,130 --> 00:30:43,967 ‫اجازه داده بهت تجاوز بشه هم درست نیست 599 00:30:45,760 --> 00:30:48,721 ‫مسائل همیشه بیشتر از اون چیزی که تو فکر میکنی پیچیده‌ان 600 00:30:49,514 --> 00:30:52,016 ‫این یکی نه، این یکی کاملا واضح و ساده بنظر میاد 601 00:31:02,944 --> 00:31:04,237 ‫چه خبرتونه بچه‌ها؟ 602 00:31:04,320 --> 00:31:07,448 ‫با احترام به بقیه، باید بگم که تو قهرمان منی 603 00:31:08,116 --> 00:31:11,578 ‫«جسیکا دیویس» خل و چله ‫ولی...خیلی جذابه 604 00:31:11,661 --> 00:31:14,581 ‫- چه گهی میخوری؟ ‫- «جاستین» چرا مقاومت میکنی 605 00:31:14,956 --> 00:31:17,142 ‫معلوم شد دلیل اینکه «جسیکا» میخاد مسابقه رو بهم بزنه 606 00:31:17,166 --> 00:31:19,127 ‫اینه که تو وقت بیشتری واسه سیخ زدن بهش داشته باشی 607 00:31:19,210 --> 00:31:21,129 ‫بزنین بریم تو زمین 608 00:31:28,928 --> 00:31:31,097 ‫- نمیخام چیزی بشنوم «زک» ‫- تو دوسش داری دیگه، نه؟ 609 00:31:33,558 --> 00:31:36,311 ‫به حرف بقیه گوش نده، فقط مراقبش باشه 610 00:31:37,854 --> 00:31:38,854 ‫آره میگم که... 611 00:31:39,355 --> 00:31:40,355 ‫حتما 612 00:31:41,441 --> 00:31:43,067 ‫خب 613 00:31:43,985 --> 00:31:46,195 ‫پلیسا که فک نمیکنن تو... 614 00:31:46,279 --> 00:31:47,572 ‫ارتباطی با قضیه «برایس» داری، نه؟ 615 00:31:47,697 --> 00:31:49,407 ‫- فک میکنن کار «کلی» بوده ‫- چی؟ 616 00:31:50,033 --> 00:31:51,367 ‫چرا، فکرشون چیه؟ 617 00:31:51,451 --> 00:31:52,911 ‫خب، اون از «برایس» متنفر بوده 618 00:31:53,995 --> 00:31:56,122 ‫از کجا بقیه باخبر شدن؟ 619 00:31:56,748 --> 00:31:58,625 ‫- از رابطه‌ی من و «جس»؟ ‫- کسی چه میدونه حاجی؟ 620 00:31:59,208 --> 00:32:00,710 ‫این روزا راز کسی پنهون نمیمونه 621 00:32:05,214 --> 00:32:07,550 ‫ میدونم «جاستین» حس میکنه «کلی» جونشو نجات داده 622 00:32:08,301 --> 00:32:11,971 ‫ اما لاقل اولاش، برای خاطر خود «کلی» بوده 623 00:32:12,931 --> 00:32:14,933 ‫ و "نجات دادن" هنوز قابل بحثه 624 00:32:31,616 --> 00:32:33,117 ‫ببخشید که بوست کردم 625 00:32:37,246 --> 00:32:39,540 ‫خب درواقع من بوست کردم 626 00:32:40,875 --> 00:32:41,875 ‫آره 627 00:32:42,961 --> 00:32:45,046 ‫ببخشید که پشیمون شدی 628 00:32:45,380 --> 00:32:46,631 ‫نه پشیمون نشدم 629 00:32:48,174 --> 00:32:50,093 ‫هیچوقت از کارام پشیمون نمیشم، فقط... 630 00:32:51,427 --> 00:32:53,554 ‫- نباید اصلا انجامش میدادم ‫- اینم همون پشیمونیه 631 00:32:54,806 --> 00:32:57,308 ‫میشه، بحثشو بزاریم کنار؟ 632 00:32:58,810 --> 00:32:59,810 ‫باشه 633 00:33:05,775 --> 00:33:06,975 ‫چرا بهم نگفتی؟ 634 00:33:08,903 --> 00:33:10,405 ‫تو از کل ماجرا باخبر نیستی 635 00:33:10,488 --> 00:33:12,323 ‫کل مدت سعی داشتی بهم دروغ بگی 636 00:33:12,407 --> 00:33:13,992 ‫- کل مدتی که میشناسمت ‫- نه 637 00:33:14,075 --> 00:33:16,244 ‫تو دروغ‌گویی، ‫خودتم اقرار کردی 638 00:33:16,327 --> 00:33:19,664 ‫چقدر احمق بودم، ‫آدما همیشه میگن کی هستن، فقط باید گوش کنی 639 00:33:19,747 --> 00:33:21,587 ‫- و تو یه دروغ‌گویی ‫- این منصفانه نیست 640 00:33:21,624 --> 00:33:24,085 ‫میدونی، اونهمه مدت که مدام خبرای چرتی از ‫«برایس» پخش میشد 641 00:33:24,168 --> 00:33:25,848 ‫همش حق رو به تو میدادم و بهشون شک داشتم 642 00:33:25,878 --> 00:33:27,880 ‫و تموم مدت فک میکردم که اشتباه از منه 643 00:33:28,297 --> 00:33:30,675 ‫نمیخاستی منو بوس کنی چون بوس‌هات با اون بود 644 00:33:30,758 --> 00:33:32,385 ‫نه، کل ماجرا این نیست 645 00:33:32,468 --> 00:33:34,220 ‫پس ماجرا چیه «آنی»؟ 646 00:33:34,721 --> 00:33:37,199 ‫چون پلیسا منو مجبور کردن بشینم و شرت تورو نشونم دادن 647 00:33:37,223 --> 00:33:40,309 ‫- که آب منی «برایس» روش ریخته بود ‫- خیلی‌خب، آروم بگیر 648 00:33:40,393 --> 00:33:42,113 ‫تو همیشه اونی هستی که لازمه باشی، درسته؟ 649 00:33:42,520 --> 00:33:45,023 ‫آدمی که با «برایس» میگرده ‫آدمی که نمیتونه با من باشه 650 00:33:45,106 --> 00:33:48,317 ‫تو خیال میکردی که من یه دختر تک و تنهام ‫که دور خودش دیوار کشیده 651 00:33:48,401 --> 00:33:51,571 ‫منتظر یه آدم شایسته‌س که دیوارو بشکنه ‫و منو از دست خودم رها کنه 652 00:33:51,654 --> 00:33:52,654 ‫«برایس» 653 00:33:53,364 --> 00:33:55,241 ‫تو رو از دست «برایس» رها کنه، کسی که... 654 00:33:55,324 --> 00:33:57,910 ‫که به دید تو فقط یه هیولا بود 655 00:33:57,994 --> 00:34:00,455 ‫تا اینکه یه انسانی باشه که میخاد تغییر کنه 656 00:34:00,538 --> 00:34:02,790 ‫- چرنده! ‫- تو بودی دلت میخاست تموم عمرت... 657 00:34:02,874 --> 00:34:04,917 ‫با بدترین عملت قضاوت بشی؟ 658 00:34:05,001 --> 00:34:06,252 ‫اون یه متجاوزه 659 00:34:06,335 --> 00:34:08,713 ‫باشه، «تایلر» تقریبا همه‌تونو نابود کرد 660 00:34:08,796 --> 00:34:10,556 ‫ولی تو واسه کمک بهش هرکاری کردی 661 00:34:10,631 --> 00:34:11,841 ‫اینا با هم فرق دارن 662 00:34:12,633 --> 00:34:13,633 ‫«برایس» لیاقت... 663 00:34:13,676 --> 00:34:16,637 ‫پس فقط «کلی جنسن» میتونه تصمیم بگیره ‫کی لیاقت نجات یافتن رو داره؟ 664 00:34:16,721 --> 00:34:18,431 ‫پس واسه همین باهاش خوابیدی؟ 665 00:34:19,140 --> 00:34:22,143 ‫- که نجاتش بدی؟ ‫- «کلی» بچه نشو 666 00:34:22,226 --> 00:34:24,562 ‫- تو دوسش داشتی؟ ‫- مسئله اونقدر ساده‌ای هم نیست 667 00:34:24,645 --> 00:34:27,273 ‫خیلی ساده‌ست «آنی»، آره یا نه؟ 668 00:34:28,983 --> 00:34:30,026 ‫آره یا نه؟ 669 00:34:31,486 --> 00:34:33,237 ‫اون هیچوقت آدم بهتری نمیشه «آنی» 670 00:34:34,238 --> 00:34:37,241 ‫مهم نیست چه کاری براش کردی ‫«برایس» همیشه همون آدمی که بود میمونه 671 00:34:39,827 --> 00:34:41,913 ‫این دنیای تخمی بدون اون جای بهتری میشه 672 00:34:45,083 --> 00:34:46,876 ‫تو بعد مسابقه "بازگشت به خانه" کجا رفتی؟ 673 00:34:47,585 --> 00:34:48,586 ‫بعد از اون دعوا؟ 674 00:34:50,213 --> 00:34:51,297 ‫تو چیکار کردی؟ 675 00:35:00,890 --> 00:35:02,517 ‫مامانمه، باید برم 676 00:35:03,184 --> 00:35:04,184 ‫البته که باید بری 677 00:35:05,311 --> 00:35:07,313 ‫»کلی» دنیا رو فقط از دید خودش قبول داره 678 00:35:08,606 --> 00:35:10,066 ‫ کاری که فک میکنه درسته رو میکنه 679 00:35:11,317 --> 00:35:13,402 ‫ و با تغییر دادن طرز دیدش مشکل داره 680 00:35:22,912 --> 00:35:24,372 ‫این لباس‌زیر توئه؟ 681 00:35:27,542 --> 00:35:28,542 ‫نه جناب 682 00:35:31,546 --> 00:35:37,093 ‫«آنی»، «برایس» کاری باهات کرده ‫یا سعی داشته کاری بکنه... 683 00:35:37,426 --> 00:35:38,845 ‫که تو تمایلی بهش نداشتی؟ 684 00:35:40,096 --> 00:35:41,096 ‫نه جناب 685 00:35:43,766 --> 00:35:45,846 ‫و تو با «کلی جنسن» دوستی، درسته؟ 686 00:35:47,228 --> 00:35:49,272 ‫آره، ما تو مدرسه دوست بودیم، هم کلاسی بودیم 687 00:35:49,605 --> 00:35:52,233 ‫«کلی» اصلا حرفی راجب «برایس» باهات نزد؟ 688 00:35:52,984 --> 00:35:56,612 ‫اولین بار که آشنا شدیم، ‫راجب کارایی که «برایس» کرده بهم هشدار داد 689 00:35:57,155 --> 00:35:59,949 ‫تو چیزی به «کلی» راجب هم‌خونه بودنت ‫با «برایس» گفتی؟ 690 00:36:02,243 --> 00:36:04,036 ‫«کلی» خودش میدونست که اونجا زندگی میکنم 691 00:36:06,372 --> 00:36:09,167 ‫اما جدای از اون، من زندگی شخصی و مدرسه‌م رو ‫قاطی نمیکردم 692 00:36:09,458 --> 00:36:11,043 ‫تو و «برایس» دوست بودین؟ 693 00:36:12,461 --> 00:36:13,461 ‫نه راستش 694 00:36:20,469 --> 00:36:21,637 ‫نزدیک بودا 695 00:36:23,222 --> 00:36:25,933 ‫فک کردم مامانم امشب خونه نمیاد ‫دهنم سرویسه 696 00:36:26,017 --> 00:36:28,269 ‫نه، چیزی نشده ‫بیا از پنجره میزنیم بیرون 697 00:36:28,352 --> 00:36:30,730 ‫نه، ما تو طبقه سومیم 698 00:36:30,813 --> 00:36:33,413 ‫عه لعنتی، راست میگی ‫فکر اینجاشو نکرده بودم، شرمنده 699 00:36:33,441 --> 00:36:35,193 ‫شاید با این کلاه... 700 00:36:35,276 --> 00:36:36,276 ‫تو رو نشناخته باشه 701 00:36:36,360 --> 00:36:38,571 ‫چرا اصلا تو رو قبول کردم؟ 702 00:36:38,654 --> 00:36:41,824 ‫بیخیال، یچیز خیلی خفن تو اتاق زیر شیروانیه 703 00:36:41,908 --> 00:36:43,951 ‫من دیگه با تو نمیپرم 704 00:36:44,744 --> 00:36:45,912 ‫تو شیطان‌صفتی 705 00:36:48,289 --> 00:36:50,333 ‫میدونم، متاسفم 706 00:36:53,294 --> 00:36:54,337 ‫منظوری نداشتم 707 00:36:54,712 --> 00:36:56,756 ‫نه، میدونم، فقط... 708 00:36:57,506 --> 00:36:59,884 ‫نباید هیچوقت ریسک تو دردسر انداختن تورو میکردم 709 00:36:59,967 --> 00:37:01,552 ‫تو خیلی باهام خوب تا کردی 710 00:37:46,764 --> 00:37:50,851 ‫ هفته پیش که کلانتر «دیاز» واسه اولین بازجویی بهم زنگ زد 711 00:37:51,602 --> 00:37:54,230 ‫- بهش دروغ گفتم ‫- بنظرت امکانش هست 712 00:37:54,313 --> 00:37:57,566 ‫که «کلی» فکر کرده «برایس» یه بلایی سرت اورده 713 00:37:57,650 --> 00:37:59,568 ‫و از طرف تو رفته باشه سراغش؟ 714 00:37:59,652 --> 00:38:01,821 ‫- دلیلی واسه همچین طرز فکری نبود ‫- باشه 715 00:38:01,904 --> 00:38:06,075 ‫خوبه، پس اشکال نداره اگه یه آزمایش "دی ان ای" ‫ازت بگیریم؟ 716 00:38:06,158 --> 00:38:07,493 ‫«آموروات» دختر سر به راهیه 717 00:38:07,576 --> 00:38:09,370 ‫اون ربطی به هیچکدوم ازین قضایا نداره 718 00:38:09,453 --> 00:38:12,331 ‫خودش بهتر میدونه که نباید درگیر این عشق و عاشقی‌های ‫مدرسه شد 719 00:38:15,918 --> 00:38:17,253 ‫ من راجب «برایس» دروغ گفتم 720 00:38:19,046 --> 00:38:21,590 ‫و اگه «کلی» حقیقت رو میفهمید 721 00:38:22,341 --> 00:38:23,341 ‫خب 722 00:38:24,677 --> 00:38:27,013 ‫ممکن بود انگیزه‌ی مناسبی واسه کشتن «برایس» باشه 723 00:38:32,643 --> 00:38:34,145 ‫داری منو نابود میکنی 724 00:38:35,354 --> 00:38:36,605 ‫برات جای تعجب داره؟ 725 00:38:37,732 --> 00:38:38,899 ‫نه 726 00:38:42,153 --> 00:38:43,362 ‫روبراهی؟ 727 00:38:43,696 --> 00:38:45,990 ‫به نظر امروز حواست یه جای دیگس 728 00:38:46,365 --> 00:38:48,242 ‫حرف زدن واجبه؟ 729 00:38:49,160 --> 00:38:50,453 ‫هرکاری تو بگی میکنیم 730 00:38:51,329 --> 00:38:52,329 ‫باشه 731 00:38:52,788 --> 00:38:54,790 ‫ من و «برایس»، چیزه... 732 00:38:55,750 --> 00:39:01,380 ‫ ما دوتا بچه بودیم، تک و تنها، تو اون خونه‌ی درندشت خالی، میدونین؟ 733 00:39:03,007 --> 00:39:05,968 ‫اتفاقی بود که افتاد 734 00:39:11,640 --> 00:39:13,893 ‫صبر کن، یواش‌تر، یواش 735 00:39:13,976 --> 00:39:15,603 ‫- الانه که ارضا بشم ‫- باشه 736 00:39:15,853 --> 00:39:16,853 ‫یواش 737 00:39:21,484 --> 00:39:22,484 ‫لعنتی 738 00:39:31,369 --> 00:39:32,369 ‫لعنت بهش 739 00:39:35,039 --> 00:39:36,039 ‫لعنتی 740 00:39:39,126 --> 00:39:40,126 ‫شرمنده 741 00:39:40,586 --> 00:39:41,587 ‫درکل خوب بود 742 00:39:41,921 --> 00:39:44,090 ‫نه، تو گفتی یواش ولی من... 743 00:39:45,716 --> 00:39:46,716 ‫نمیدونم 744 00:39:48,052 --> 00:39:49,052 ‫هی 745 00:39:50,513 --> 00:39:52,765 ‫- اشکال نداره ‫- چرا اشکال داره 746 00:39:57,686 --> 00:39:59,146 ‫نباید باهم سکس داشته باشیم 747 00:40:00,606 --> 00:40:01,774 ‫خوب نیست 748 00:40:02,566 --> 00:40:04,485 ‫خب، بنظر واسه تو که خوبه 749 00:40:04,860 --> 00:40:05,903 ‫واسه فعلا 750 00:40:06,695 --> 00:40:07,822 ‫منظورم تویی 751 00:40:12,076 --> 00:40:13,119 ‫چرا تو اصن... 752 00:40:14,787 --> 00:40:16,038 ‫چرا تو اصن همچین چیزی رو میخای؟ 753 00:40:18,582 --> 00:40:19,875 ‫من ازت خوشم میاد 754 00:40:20,626 --> 00:40:21,752 ‫گمون کنم 755 00:40:22,503 --> 00:40:23,503 ‫چرا؟ 756 00:40:24,713 --> 00:40:25,798 ‫حتی خودمم از خودم خوشم نمیاد 757 00:40:26,340 --> 00:40:27,340 ‫هی 758 00:40:28,050 --> 00:40:30,678 ‫- هی بیخیال ‫- من یه مشکلی دارم 759 00:40:33,222 --> 00:40:35,516 ‫یه مشکل جدی دارم 760 00:40:38,102 --> 00:40:39,353 ‫تو هم نباید اینجا باشی 761 00:40:44,024 --> 00:40:45,151 ‫من اوضاعم ناجوره 762 00:40:48,904 --> 00:40:50,072 ‫شاید همیشگی نباشه 763 00:41:15,973 --> 00:41:16,973 ‫بزار ارضات کنم 764 00:41:17,641 --> 00:41:19,101 ‫اصن میدونی چطوری؟ 765 00:41:19,727 --> 00:41:20,728 ‫آره میدونم 766 00:41:21,645 --> 00:41:24,398 ‫فک ‌کنم، میدونی چیه؟ ‫حقیقتش مطمئن نیستم 767 00:41:24,690 --> 00:41:27,610 ‫- اما شرط میبندم تو میتونی بهم یاد بدی ‫- البته که میتونم 768 00:41:29,612 --> 00:41:31,113 ‫ نه، من دوستش نداشتم 769 00:41:31,572 --> 00:41:32,572 ‫ من... 770 00:41:32,781 --> 00:41:33,824 ‫ من بی‌فکر بودم 771 00:41:34,200 --> 00:41:37,369 ‫ آدم یه چیزایی میخاد که درست نیست، و خودشم دلیلشو نمیدونه 772 00:41:37,661 --> 00:41:38,661 ‫«آنی» 773 00:41:39,663 --> 00:41:41,790 ‫مامانت الاناس که بیدار بشه، ‫بهتره بری 774 00:41:41,874 --> 00:41:43,501 ‫نه، پنج دقیقه دیگه 775 00:41:51,258 --> 00:41:52,468 ‫هی «آنی» 776 00:41:53,636 --> 00:41:54,636 ‫تو 777 00:41:57,765 --> 00:42:01,393 ‫من تابحال با هیچکس دیگه‌ای 778 00:42:02,061 --> 00:42:03,229 ‫همچین احساسی نداشتم 779 00:42:04,104 --> 00:42:05,104 ‫قبل ازین 780 00:42:06,148 --> 00:42:07,148 ‫خب 781 00:42:08,817 --> 00:42:12,738 ‫نمیدونم چه معنایی داره، ‫ولی خواستم که بهت گفته باشم 782 00:42:19,620 --> 00:42:21,914 ‫ چیزی که بین من و «برایس» گذشت 783 00:42:23,624 --> 00:42:24,708 ‫ نمیتونم توضیحش بدم 784 00:42:25,876 --> 00:42:28,796 ‫ و قطعا جلوی مادرم هم نمیتونستم راجبش صحبت کنم 785 00:42:47,898 --> 00:42:48,899 ‫سلام رفیق 786 00:42:52,695 --> 00:42:54,655 ‫میدونستی که به این وضع میرسی، نه؟ 787 00:42:57,324 --> 00:43:00,244 ‫مرده‌ها واسه همیشه مرده نمیمونن 788 00:43:00,786 --> 00:43:02,871 ‫- تو واقعی نیستی ‫- فک میکنی من مُردم؟ 789 00:43:03,372 --> 00:43:04,832 ‫فک میکنی از دستم راحت شدی؟ 790 00:43:05,165 --> 00:43:07,626 ‫من فناناپذیرم «جنسن» 791 00:43:08,085 --> 00:43:09,503 ‫تا هروقت تو زنده بمونی منم زنده‌ام 792 00:43:10,212 --> 00:43:13,757 ‫هر وقت که به «جسیکا» نگاه میکنی ‫یا به «هانا» فکر میکنی 793 00:43:14,883 --> 00:43:15,884 ‫یا «آنی» رو میبینی 794 00:43:16,510 --> 00:43:18,345 ‫- منم پیشتم ‫- گور بابات 795 00:43:18,429 --> 00:43:20,639 ‫فک کردی میتونی از این شهر بزنی بیرون... 796 00:43:21,557 --> 00:43:22,933 ‫بری دانشگاه 797 00:43:23,601 --> 00:43:24,601 ‫منم همراهتم 798 00:43:24,893 --> 00:43:27,563 ‫فارغ التحصیل بشی، شاغل بشی 799 00:43:28,355 --> 00:43:29,355 ‫منم همراتم 800 00:43:29,940 --> 00:43:33,986 ‫یا شاید یه کار خوب و پردرآمد گیرت بیاد 801 00:43:34,069 --> 00:43:36,614 ‫شاید عین مامانت وکیل بشی 802 00:43:37,031 --> 00:43:39,116 ‫و منم تموم اون دوران همراتم 803 00:43:39,450 --> 00:43:42,202 ‫هرجا نگاه بکنی اونجام، ‫تا وقتی که زنده‌ای 804 00:43:42,953 --> 00:43:44,204 ‫«جسیکا» ـی کوفتی 805 00:43:45,914 --> 00:43:46,914 ‫«هانا» ـی کوفتی 806 00:43:48,667 --> 00:43:50,628 ‫- «آنی» کوفتی ‫- نه 807 00:43:53,964 --> 00:43:55,424 ‫تو نمیتونی منو مجازات کنی 808 00:43:56,884 --> 00:43:58,135 ‫اما میتونی «آنی» رو مجازات کنی 809 00:44:00,679 --> 00:44:01,679 ‫تو مُردی 810 00:44:02,556 --> 00:44:03,891 ‫از روی زمین ناپدید شدی 811 00:44:03,974 --> 00:44:06,310 ‫تو یه جنازه‌ی ورم کرده‌ای که وسط کله‌ت سوراخ شده 812 00:44:06,393 --> 00:44:07,686 ‫شاید از روی زمین ناپدید شده باشم 813 00:44:09,104 --> 00:44:11,690 ‫اما تو بدن میلیون‌ها نفر دوباره متولد میشم 814 00:44:12,775 --> 00:44:14,068 ‫و هیچ‌جوره نمیتونی... 815 00:44:14,902 --> 00:44:18,113 ‫هیچ‌جوره نمیتونی جلوی منو بگیری 816 00:44:26,330 --> 00:44:27,623 ‫حالت خوب نیست «کلی» 817 00:44:28,082 --> 00:44:29,208 ‫به کمک احتیاج داری 818 00:44:36,256 --> 00:44:38,936 ‫وقتی وکیل بگیری انگار داری یچیزی رو پنهان میکنی 819 00:44:38,967 --> 00:44:41,345 ‫پنهان کردن نه، آماده شدن، دفاع کردن 820 00:44:41,637 --> 00:44:43,597 ‫من با «دنیس» درباره توافق با دادستان صحبت کردم 821 00:44:43,681 --> 00:44:45,599 ‫ممکنه به این توافق برسیم که بخاطر مشکلات روانی بوده 822 00:44:45,683 --> 00:44:47,142 ‫اصلا به حرفای خودت فکر کردی؟ 823 00:44:47,226 --> 00:44:49,478 ‫«جاستین» گفت که «هانا» تو ذهن «کلی» میاد 824 00:44:49,561 --> 00:44:52,147 ‫نه که فقط بهش فکر کنه، ‫کلا میاد تو ذهنش 825 00:44:52,439 --> 00:44:54,358 ‫یادته «کلی» چقدر عصبانی بود؟ 826 00:44:54,566 --> 00:44:56,485 ‫اگه معلوم شه که اون یه ربطی... 827 00:44:56,568 --> 00:44:58,278 ‫- با این قضیه داره... ‫- نداره 828 00:44:58,362 --> 00:45:01,949 ‫اون تفنگ داشته، رفته خونه طرف و نشونه‌ش گرفته سمتش 829 00:45:02,032 --> 00:45:03,152 ‫تفنگو نشون گرفته سمت «برایس» 830 00:45:03,200 --> 00:45:04,993 ‫- بعدشم گرفته سمت سر خودش ‫- درسته 831 00:45:05,411 --> 00:45:07,263 ‫- «مت» من نوار رو دیدم ‫- اون دیوونه شده بوده 832 00:45:07,287 --> 00:45:08,287 ‫دقیقا 833 00:45:10,499 --> 00:45:13,252 ‫جدا فکر نمیکنی که «کلی» میتونه جون آدمارو بگیره؟ 834 00:45:14,253 --> 00:45:15,933 ‫میشه بهم بگی که تو دوسال گذشته... 835 00:45:16,004 --> 00:45:18,124 ‫از کدوم یک از توانایی‌های «کلی» تعجب نکردی؟ 836 00:45:26,765 --> 00:45:28,642 ‫ تو خیلی از موارد حق با تو بود 837 00:45:29,351 --> 00:45:31,353 ‫»کلی جنسن» آدم خطرناکیه 838 00:45:31,854 --> 00:45:34,898 ‫ اون خودپسند، خودبزرگ پندار و وسواسیه 839 00:45:35,232 --> 00:45:36,232 ‫«کلی»؟ 840 00:45:39,820 --> 00:45:40,821 ‫«کلی» اینجایی؟ 841 00:45:41,613 --> 00:45:42,990 ‫ اما آیا اون میتونه آدم بکشه؟ 842 00:45:44,450 --> 00:45:45,951 ‫ میتونه جون یه نفر رو بگیره؟ 843 00:45:51,582 --> 00:45:53,500 ‫ اعتراف میکنم که واسه خودمم سوال شده بود 844 00:46:01,467 --> 00:46:02,551 ‫اینجا چیکار میکنی؟ 845 00:46:05,012 --> 00:46:07,139 ‫- چت شده؟ ‫- از مدرسه اومدم خونه 846 00:46:07,973 --> 00:46:09,808 ‫تو اتاق من چه غلطی میکنی؟ 847 00:46:15,147 --> 00:46:16,147 ‫تو... 848 00:46:18,108 --> 00:46:18,942 ‫از من میترسی؟ 849 00:46:23,000 --> 00:46:28,000 By Progressive 850 00:46:29,000 --> 00:46:35,000 ارائه شده توسط وبسایت آوا دانلود .:. AvaDL.CC .:. 851 00:46:36,000 --> 00:46:41,000 t.me/Alikhazaii88