1 00:00:00,501 --> 00:00:02,518 ... آنچه گذشت 2 00:00:02,518 --> 00:00:04,636 تو دقيقا با ملفيسنت چيکار کردي؟ 3 00:00:04,636 --> 00:00:07,405 به خاطر ما ... اون بچه اش رو از دست داد 4 00:00:07,547 --> 00:00:09,343 نقشه ي گلد ... متاسفانه شامل اِما هم ميشه 5 00:00:09,344 --> 00:00:12,245 نقشه کشيده که قلبش رو تا ابد با تاريکي پر کنه 6 00:00:12,597 --> 00:00:14,283 اين فقط يه تمثيل نيست 7 00:00:14,283 --> 00:00:16,811 نويسنده داخل کتاب گير افتاده 8 00:00:37,130 --> 00:00:38,886 چي شده ؟ رد ناپديد شده ؟ 9 00:00:45,030 --> 00:00:46,273 خيلي خب ، بيا زودتر قال قضيه رو بکنيم 10 00:00:46,285 --> 00:00:46,967 ... برفي 11 00:00:48,625 --> 00:00:50,551 ميدونم راجع به پيشگويي ملفيسنت نگران شدي 12 00:00:50,551 --> 00:00:51,503 مگه تو نيستي؟ 13 00:00:51,626 --> 00:00:53,391 اگه حق با اون باشه، بچه‌مون مي‌تونه عاقبت قلبي تاريک پيدا کنه 14 00:00:53,402 --> 00:00:55,199 يا مي‌تونه وقتي بزرگ شد يه قهرمان قدرتمند بشه 15 00:00:55,200 --> 00:00:57,647 اون اينم گفت ، اصلا کي گفته که ميتونيم بهش اعتماد کنيم؟ 16 00:00:58,302 --> 00:00:59,123 پس بيا سردربياريم 17 00:01:02,527 --> 00:01:03,720 طبق افسانه 18 00:01:04,355 --> 00:01:06,161 ... تنها چيزي که نياز داريم اينه که به شاخش دست بزنيم 19 00:01:07,355 --> 00:01:09,352 اونوقت ميتونيم در يک نگاه آينده بچمون رو ببينيم 20 00:01:39,298 --> 00:01:40,451 آره 21 00:01:41,909 --> 00:01:43,203 نگاش کن 22 00:01:44,598 --> 00:01:47,326 خيلي خوشگلي 23 00:01:51,997 --> 00:01:53,130 برفي همه چي روبراهه 24 00:01:53,483 --> 00:01:54,856 بچه مون قراره خوب باشه 25 00:01:55,470 --> 00:01:56,201 برفي؟ 26 00:02:11,321 --> 00:02:12,153 نگاش کن 27 00:02:12,878 --> 00:02:14,111 خيلي خوشگلي 28 00:02:22,866 --> 00:02:23,859 چيکار داري ميکني؟ 29 00:02:24,291 --> 00:02:26,739 خواهش ميکنم! من مادرتم 30 00:02:28,034 --> 00:02:29,126 برام مهم نيست 31 00:02:35,574 --> 00:02:38,204 ديدي؟ بچمون مشکلي نداره 32 00:02:38,204 --> 00:02:40,381 نه. نه، اينطور نيست 33 00:02:42,099 --> 00:02:43,263 شروره 34 00:02:44,239 --> 00:02:49,681 «روزي روزگاري» قـسـمـت هفدهم از فـصـل چهــارم «بهترين نقشه‌ها [هم گاهي نقش بر آب مي‌شوند]» تاريخ پخش و ترجمه: 94/1/11 35 00:02:50,655 --> 00:02:55,029 مترجــمين:مينــا و شيريـــن « Aeris & Shirin DC » 36 00:02:55,435 --> 00:02:57,734 چطوري اين نويسنده لعنتي توي کتاب گيرافتاده؟ 37 00:02:57,734 --> 00:02:59,649 از من نپرس، تو متخصص جادو جمبلي 38 00:02:59,659 --> 00:03:01,423 مامان - خب ، اين ديوونگيه - 39 00:03:01,424 --> 00:03:02,789 قراره چيکار کنيم ؟ براش يه کليد بکشيم؟ 40 00:03:02,790 --> 00:03:04,344 کاري که بايد بکنيم اينه که قبل از اينکه گلد بفهمه ازش سردربياريم 41 00:03:04,345 --> 00:03:06,099 مامان؟ - چي شده؟ - 42 00:03:06,390 --> 00:03:08,015 آگوست يه جوري شده 43 00:03:09,189 --> 00:03:11,788 آگوست؟ آگوست؟ 44 00:03:13,976 --> 00:03:15,120 بايد يکي رو بياريم کمکش کنه 45 00:03:23,689 --> 00:03:24,881 اون خيلي چيزا رو از سر گذرونده 46 00:03:25,614 --> 00:03:28,622 ... چه اتفاقي داره مي‌افته؟بيدار ميشه بعد از هوش ميره و 47 00:03:28,624 --> 00:03:31,022 خب ، اون بارها به وسيله جادو تغيير شکل پيدا کرده 48 00:03:32,017 --> 00:03:34,725 براي اينکه جون سالم به در ببره بايد خيلي قوي باشه 49 00:03:35,397 --> 00:03:36,810 ما مشکلات بزرگتري داريما 50 00:03:39,329 --> 00:03:42,028 گلد و اون جادوگرا منتظرمن 51 00:03:42,219 --> 00:03:45,117 اونا بهم ماموريت دادن تا اون صفحه از کتاب رو گير بيارم 52 00:03:45,118 --> 00:03:47,212 و اگه با دست خالي برگردم 53 00:03:47,214 --> 00:03:50,054 و هر ظن و گماني که درباره‌ام داشته باشن تاييد ميشه 54 00:03:51,559 --> 00:03:52,763 پس اينو بهشون بده 55 00:03:56,104 --> 00:03:57,026 داره کارت خوب ميشه ها 56 00:03:57,026 --> 00:03:58,149 داشتم تمرين ميکردم 57 00:03:58,151 --> 00:03:59,294 يه کاغذ جعلي؟ 58 00:03:59,675 --> 00:04:01,040 طرفمون گلده ها 59 00:04:01,041 --> 00:04:02,866 پس ازشون کناره بگير، و ما هم ازت محافظت مي‌کنيم 60 00:04:03,429 --> 00:04:05,142 ... ما هنوز نميدونيم نقششون چيه 61 00:04:05,324 --> 00:04:06,927 ندونستنش ريسک بزرگتريه 62 00:04:09,148 --> 00:04:10,130 خودشونن 63 00:04:10,824 --> 00:04:12,218 احتمالا براشون سوال شده که من کجام 64 00:04:12,218 --> 00:04:14,324 مامان ، کاغذ جعلي خوبه 65 00:04:14,767 --> 00:04:16,009 به اندازه کافي خوب نيست 66 00:04:16,832 --> 00:04:21,457 شايد چيزي که لازم داريم اينه که يه جور ديگه کپي بشه 67 00:04:22,953 --> 00:04:24,778 چون گلد و اون جادوگرا نميدونن که 68 00:04:24,778 --> 00:04:26,904 اين صفحه خود در حقيقيه 69 00:04:26,906 --> 00:04:28,500 تنها چيزي که بهش اهميت ميدن اينه که در چه شکليه 70 00:04:28,501 --> 00:04:29,956 انشاالله اين عکس باعث ميشه همينطور 71 00:04:29,956 --> 00:04:31,810 بي هدف توي شهر دنبال نخود سياه باشن 72 00:04:32,805 --> 00:04:35,281 بهتره ديگه برم خداحافظ هنري 73 00:04:38,464 --> 00:04:39,275 خيلي خب ديگه مامان 74 00:04:39,287 --> 00:04:41,621 ... ببخشيد ببخشيد فقط مطمئن نيستم که 75 00:04:42,330 --> 00:04:45,646 کي ديگه مي‌تونم ببينمت 76 00:04:47,648 --> 00:04:49,143 ولي نگران نباش، برام مشکلي پيش نمياد 77 00:04:59,752 --> 00:05:01,205 کيليان ، چي شده؟ 78 00:05:04,472 --> 00:05:05,419 قبل از اينکه اورسلا بره 79 00:05:05,420 --> 00:05:07,684 بهم گفت که نقشه شرورها چيه 80 00:05:08,800 --> 00:05:09,905 براي اينکه به پايان خوششون برسن 81 00:05:09,917 --> 00:05:11,991 اونا قصد دارن قلبت رو سياه کنن عشقم 82 00:05:13,214 --> 00:05:14,309 تا به يه شرور تبديلت کنن 83 00:05:14,321 --> 00:05:16,016 اونوقت ديگه ناجي نيستي 84 00:05:16,427 --> 00:05:19,923 چي ؟ نميتوني همينجوري تاريخ انقضاي ناجي رو باطل کني که 85 00:05:19,924 --> 00:05:21,472 اورسلا گفت گلد يه نقشه‌اي داره 86 00:05:21,884 --> 00:05:23,390 ميخواد از نويسنده براي انجام اينکار استفاده کنه 87 00:05:24,792 --> 00:05:25,822 اينکار ديوونگيه 88 00:05:25,844 --> 00:05:28,097 اگه نقشه اش اينه، پس ديگه نگران نباشين 89 00:05:28,097 --> 00:05:29,350 مسخره‌ست 90 00:05:29,920 --> 00:05:32,332 چه نويسنده باشه چه نباشه ، من اسير تاريکي نميشم 91 00:05:32,334 --> 00:05:33,870 تاريکي چيز عجيبيه 92 00:05:34,924 --> 00:05:36,093 ذره ذره تسخيرت ميکنه 93 00:05:39,442 --> 00:05:43,560 هيچکس ، چه پوست‌چروکين چه همين نويسنده 94 00:05:44,626 --> 00:05:46,480 نميتونن تصميم بگيرن من کي باشم 95 00:05:55,612 --> 00:05:57,160 واقعا فک مي‌کني همچين چيزي ممکنه؟ 96 00:05:58,181 --> 00:05:59,792 اينکه اِما به سمت تاريکي بره، بعد از تمام کارهايي که انجام داديم؟ 97 00:05:59,794 --> 00:06:00,776 نه ، نبايد ممکن باشه 98 00:06:02,235 --> 00:06:04,914 بهمون گفتن که، بايد راهنماييش کنيم 99 00:06:05,268 --> 00:06:06,903 که عاقبتش دست ماست 100 00:06:08,061 --> 00:06:09,249 ... اما اين نويسنده 101 00:06:10,052 --> 00:06:11,583 قدرت اينو داره که هرچيزي رو تغيير بده 102 00:06:11,584 --> 00:06:14,774 منظورم اينه، قراره پايان خوش رو براي شرور ها بنويسه 103 00:06:15,202 --> 00:06:16,785 کي ميدونه چه کارايي که با اِما نميتونه بکنه 104 00:06:18,861 --> 00:06:20,276 ... بايد يه کاري بکنيم 105 00:06:21,634 --> 00:06:23,321 بدون اينکه "اِما" حقيقت رو بفهمه 106 00:06:27,044 --> 00:06:27,940 حالش خوب ميشه 107 00:06:32,536 --> 00:06:33,568 چه عجب 108 00:06:33,569 --> 00:06:35,529 حس ميکنم در انتظارت ده سال پير شدم 109 00:06:36,071 --> 00:06:37,571 خب ، از قيافه ات که همينطور به نظر مياد 110 00:06:38,115 --> 00:06:39,842 کاغذ کجاست رجينا؟ 111 00:06:41,615 --> 00:06:42,585 نگو که موفق نشدي 112 00:06:42,586 --> 00:06:44,763 کاغذ تحت طلسم حفاظت بود 113 00:06:44,858 --> 00:06:46,526 طلسمي که ناجي درست کرده بود 114 00:06:46,913 --> 00:06:48,588 وقتي داشتم ميشکستمش نزديک بود مچمو بگيره 115 00:06:48,882 --> 00:06:49,912 مجبور شدم فرار کنم 116 00:06:50,205 --> 00:06:51,622 مطمئني همچين چيزي اتفاق افتاد؟ 117 00:06:53,396 --> 00:06:54,635 معلومه که مطمئنم 118 00:06:54,772 --> 00:06:56,688 ...آخه مدت زمان زيادي رفته بودي 119 00:06:58,023 --> 00:06:59,825 و بازم با دست خالي برگشتي 120 00:07:00,369 --> 00:07:02,525 دست خالي برنگشتم 121 00:07:04,028 --> 00:07:05,164 اينو گير آوردم 122 00:07:06,581 --> 00:07:07,520 فقط يه عکس 123 00:07:08,146 --> 00:07:10,187 اونم يه عکس بي کيفيت 124 00:07:10,188 --> 00:07:12,992 اين فلش نميذاره بتونيم بصورت دقيق در رو ببينيم 125 00:07:15,024 --> 00:07:16,421 نه ، اون فلش نيست 126 00:07:19,905 --> 00:07:21,017 جادوئه 127 00:07:22,291 --> 00:07:24,187 جادويي که اين در رو قفل کرده 128 00:07:24,510 --> 00:07:26,134 اين دريه که دنبالش بوديم 129 00:07:26,461 --> 00:07:29,358 فکر ميکني نويسنده توي يه تمثيل گير افتاده ؟ 130 00:07:29,848 --> 00:07:30,607 ... اما اين يعني 131 00:07:30,608 --> 00:07:32,672 جادوگر توي کتاب زندانيش کرده 132 00:07:33,349 --> 00:07:34,536 بايد به دستش بياريم 133 00:07:35,602 --> 00:07:36,832 صفحه رو برامون بيار 134 00:07:37,531 --> 00:07:38,979 همچين کاري آسون نيست 135 00:07:39,469 --> 00:07:41,938 ناجي نميذاره صفحه از جلوي چشماش دور بشه 136 00:07:42,200 --> 00:07:44,681 نگران اون نباش ، ميدونم باهاش چيکار کنم 137 00:07:49,248 --> 00:07:50,176 حالش چطور بود ؟ 138 00:07:51,936 --> 00:07:54,000 اون مرد-بچه‌ي چوبي ... حالش چطور بود ؟ 139 00:07:54,699 --> 00:07:55,845 چندان خوب نبود 140 00:07:57,576 --> 00:07:58,565 بهش اهميت ميدي ؟ 141 00:07:58,932 --> 00:07:59,749 اره 142 00:08:00,603 --> 00:08:01,757 کيليان 143 00:08:02,976 --> 00:08:04,494 الان وقت حسودي کردن نيست 144 00:08:04,494 --> 00:08:05,805 چرا بايد حسودي کنم آخه ؟ 145 00:08:06,347 --> 00:08:08,864 گرچه ميدونم هميشه به مردايي که ژاکت چرمي مي‌پوشن جذب ميشي 146 00:08:09,011 --> 00:08:10,550 اون فقط يه دوسته 147 00:08:11,300 --> 00:08:12,226 آره ، معلومه 148 00:08:12,226 --> 00:08:14,494 خب ... ، ميدوني ، اون ويدئو رو يادته که 149 00:08:14,495 --> 00:08:16,190 از پرورشگاه نشونت دادم ؟ 150 00:08:16,430 --> 00:08:17,490 اوني که وقتي نوجوون بودي همراه دوستت گرفتي؟ 151 00:08:17,492 --> 00:08:19,292 ليلي ، اسمش ليلي بود 152 00:08:19,541 --> 00:08:21,413 اون اولين و بهترين دوستم بود 153 00:08:21,414 --> 00:08:23,129 و من باعث شدم براي هميشه ازم زده بشه 154 00:08:24,276 --> 00:08:25,660 ... و بعد از اون ، من 155 00:08:27,221 --> 00:08:28,915 ديگه چندان توي دوست پيدا کردن خوب نبودم ... 156 00:08:29,572 --> 00:08:31,798 آگوست تنها استثنا بود 157 00:08:33,069 --> 00:08:34,983 براي همينه که اينقدر برام مهمه 158 00:08:35,816 --> 00:08:37,562 هيچ خبر ديگه اي نيست 159 00:08:37,959 --> 00:08:38,770 جدي ميگم 160 00:08:39,937 --> 00:08:40,716 چيه ؟ 161 00:08:40,842 --> 00:08:41,965 اِما ، ببين 162 00:08:43,776 --> 00:08:45,139 ... اون ديگه چــ 163 00:08:54,856 --> 00:08:57,645 انجام شد ، حالا بياين بريم سراغ کارمون 164 00:09:02,621 --> 00:09:04,699 برفي، بايد بهم بگي. چي ديدي؟ 165 00:09:04,857 --> 00:09:05,553 نــه 166 00:09:07,240 --> 00:09:10,330 اگه با صداي بلند بگم خيلي ... حقيقي جلوه پيدا ميکنه 167 00:09:10,331 --> 00:09:13,160 فقط بايد يه راه واسه کمک به بچمون پيدا کنيم و آيندشو نجات بديم 168 00:09:13,161 --> 00:09:15,708 پوزش ميطلبم، ولي ممنون ميشم يه کمکي بکنيد 169 00:09:16,272 --> 00:09:17,551 با گاري ام به مشکل برخوردم 170 00:09:17,553 --> 00:09:18,998 متاسفانه يخورده گير کرده 171 00:09:19,207 --> 00:09:20,153 اومدم ، اجازه بده 172 00:09:20,154 --> 00:09:22,089 شرمنده ، سنگينه ، پر شده از زيورآلات 173 00:09:22,089 --> 00:09:24,762 من يه دستفروشم، ولي ظاهرا خيلي توي کارم ماهر نيستم 174 00:09:29,333 --> 00:09:31,651 فقط يخورده زور بازو ميخواست ، ممنون 175 00:09:32,099 --> 00:09:33,889 ... هوا از قلب ساحره هم 176 00:09:34,878 --> 00:09:36,521 منظورم اينه که ، از پاي ساحره هم سردتره ، نه ؟ ... 177 00:09:36,981 --> 00:09:38,176 بيا ، يکم مشروب برندي بخور 178 00:09:38,676 --> 00:09:40,287 براي سفرت گرمت ميکنه 179 00:09:40,361 --> 00:09:41,756 من هيچوقت نميتونم به برندي نه بگم 180 00:09:42,183 --> 00:09:43,096 خيلي مهربوني 181 00:09:44,490 --> 00:09:46,182 يجورايي مزه‌ي جوز ميده 182 00:09:46,629 --> 00:09:47,415 نگهش دار 183 00:09:47,417 --> 00:09:48,544 پس برات آرزوي موفقيت ميکنم 184 00:09:48,662 --> 00:09:51,215 صبر کن ، داري به غرب ميري ؟ 185 00:09:51,216 --> 00:09:52,715 خونه ما اونجاست 186 00:09:52,716 --> 00:09:54,364 اونجا ... اونجا يه جادوگر وحشتناک هست 187 00:09:54,366 --> 00:09:55,812 که در آخر همين مسير سکني کرده 188 00:09:55,812 --> 00:09:58,908 بهش ميگيم ... ملفيسنت 189 00:09:59,919 --> 00:10:01,514 واقعا وحشتناکه 190 00:10:01,526 --> 00:10:04,016 ميدونيم ، باهاش برخورد داشتيم 191 00:10:04,092 --> 00:10:05,281 شنيدين چه اتفاقي افتاده ؟ 192 00:10:06,037 --> 00:10:08,972 خودشو تبديل به يه اژدهاي ترسناک کرد و يه تخم گذاشت 193 00:10:09,761 --> 00:10:10,457 تخم ؟ 194 00:10:10,457 --> 00:10:12,928 آره ، اون هيولا توي يه غار لونه کرده 195 00:10:12,939 --> 00:10:14,700 تمام زمين هاي اطرافشو سوزونده 196 00:10:14,711 --> 00:10:17,020 با اينکار قلمرو خودشو مشخص کرد .. همه فرار کردن 197 00:10:17,021 --> 00:10:18,281 که بنده حقير هم جزوشون بودم 198 00:10:18,741 --> 00:10:21,084 نظر منو ميخواين ... برين به شرق 199 00:10:21,466 --> 00:10:22,855 به جنگل ابدي ؟ 200 00:10:23,036 --> 00:10:24,340 ممکنه روزها گم بشيم 201 00:10:24,341 --> 00:10:27,447 از جاده خارج نشين تا اينکه به يه کلبه برسيد 202 00:10:27,521 --> 00:10:28,740 توي اون کلبه يه پيرمرد مهربون هست 203 00:10:28,869 --> 00:10:30,523 بهتون کمک ميکنه به هر جا ميخواين برسين 204 00:10:31,340 --> 00:10:32,274 بهم اعتماد کنين 205 00:10:34,163 --> 00:10:34,638 ممنون 206 00:10:35,729 --> 00:10:36,577 سفر امني داشته باشين 207 00:10:54,164 --> 00:10:54,854 اوناهاش 208 00:11:04,273 --> 00:11:06,659 داشتم به اين فکر ميکردم که کي قراره برسين 209 00:11:08,231 --> 00:11:09,467 منتظرمون بودين ؟ 210 00:11:09,510 --> 00:11:10,900 اومدنتون رو حس کردم 211 00:11:11,865 --> 00:11:16,295 اينم حس کردم که در غم فقدان فرزندتون هستين 212 00:11:18,455 --> 00:11:20,486 چرا نمياين داخل يه چايي بخورين ؟ 213 00:11:20,843 --> 00:11:22,066 همه چيز رو براتون توضيح ميدم 214 00:11:26,007 --> 00:11:27,147 اون ملفيسنته ؟ 215 00:11:27,180 --> 00:11:28,949 آره ، آره ، بياين داخل 216 00:11:28,960 --> 00:11:30,824 لازم نيست اينجا نگران اون باشين 217 00:11:33,245 --> 00:11:34,721 خب ، ميدوني که بايد چيکار بکني 218 00:11:35,277 --> 00:11:37,947 اره کاملا ، سوال اينجاست که تو ميدوني ؟ 219 00:11:38,742 --> 00:11:41,349 قرارمون اين بود که کمکم کني نويسنده رو پيدا کنم 220 00:11:41,761 --> 00:11:43,635 تا خوشبختيمون تضمين بشه 221 00:11:43,835 --> 00:11:47,479 خب ، من ميخوام قرارمون رو عوض کنم ، چون بيا با حقيقت روبرو بشيم 222 00:11:47,668 --> 00:11:50,097 براي رسيدن به نويسنده به اون برگ از کتاب احتياج داري 223 00:11:50,099 --> 00:11:51,983 و براي اون هم به من احتياج داري 224 00:11:52,968 --> 00:11:53,827 واقعا دارم؟ 225 00:11:54,540 --> 00:11:57,230 ديدي که چطور کل شهر رو خواب کردم ، کاملا مفيدم 226 00:11:57,419 --> 00:11:59,439 و هممون ميدونيم که اورسلا و کروئلا 227 00:11:59,441 --> 00:12:01,964 وسيله اي براي رسيدن به هدف بودن ... هدفي که من باشم 228 00:12:02,344 --> 00:12:04,354 براي همينه که ذره اي از 229 00:12:04,355 --> 00:12:06,616 جدا شدن از دوست شاخک دارمون ناراحت نشدي 230 00:12:06,712 --> 00:12:07,884 چون منو داري 231 00:12:08,244 --> 00:12:12,113 و براي داشتن من بايد هرچي ميخوام بهم بدي 232 00:12:12,113 --> 00:12:13,611 واقعا ساده‌‌ست 233 00:12:15,532 --> 00:12:18,149 ميخوام بدونم چه بلايي سر بچه ام اومد 234 00:12:18,150 --> 00:12:20,602 بعد از اينکه اون دو تا قهرمان از شرش خلاص شدن 235 00:12:21,036 --> 00:12:22,585 بايد بدونم به چه سرنوشتي دچار شده 236 00:12:24,065 --> 00:12:26,435 در ازاش ، نويسنده رو براي جفتمون گير ميارم 237 00:12:26,867 --> 00:12:28,427 صفحه رو برات گير مياريم 238 00:12:28,664 --> 00:12:32,318 و وقتي بدونم واقعا با بچه‌ام چيکار کردن 239 00:12:33,191 --> 00:12:34,946 اون قهرمان ها تاوانشو پس ميدن 240 00:12:39,023 --> 00:12:40,049 مري مارگارت 241 00:12:42,811 --> 00:12:44,485 مري مارگارت ، حالت خوبه ؟ 242 00:12:44,485 --> 00:12:48,837 نه ، نيستم ... ما عهد بستيم ، ديويد ، که خوب باشيم 243 00:12:49,034 --> 00:12:51,197 و از وقتي کروئلا و اورسلا اومدن 244 00:12:51,208 --> 00:12:52,655 هيچکاري جز دروغ گفتن نکرديم 245 00:12:52,656 --> 00:12:54,011 ! اونا ميخوان اِما رو به سمت تاريکي بکشونن 246 00:12:54,012 --> 00:12:54,863 ! ميدونم 247 00:12:55,131 --> 00:12:57,493 و اگه مراقب نباشيم ، ما هم توي اين راه کمکشون مي‌کنيم 248 00:13:02,902 --> 00:13:03,939 ديويد ، ببين 249 00:13:08,325 --> 00:13:09,411 اونا همشون خوابن 250 00:13:09,556 --> 00:13:10,428 پس چرا ما نيستيم ؟ 251 00:13:10,469 --> 00:13:11,638 شايد چون ما مصون هستيم 252 00:13:11,640 --> 00:13:13,334 ما جفتمون قبلا تحت تاثير يه جادوي خواب‌آور بوديم 253 00:13:13,982 --> 00:13:14,987 ! ولي اِما نبوده 254 00:13:18,611 --> 00:13:20,303 ناجي توي اين حالت خيلي کمتر 255 00:13:20,305 --> 00:13:21,793 تهديدآميز به نظر مياد ، مگه نه ؟ 256 00:13:22,267 --> 00:13:24,104 دروغ گفتم اگه بگم الان وسوسه نشدم 257 00:13:24,104 --> 00:13:26,414 که اون گردن نازکشو بشکنم 258 00:13:27,430 --> 00:13:29,309 حتي فکرشم نکن 259 00:13:31,855 --> 00:13:33,219 فکر کنم هممون موافق باشيم که 260 00:13:33,220 --> 00:13:35,961 توي اين موقعيت کشتن ناجي کاملا غيرعاقلانه‌ست 261 00:13:39,105 --> 00:13:40,346 توي اين مورد حق با توئه 262 00:13:41,402 --> 00:13:43,332 اما راجع به محل صفحه اشتباه مي‌کني 263 00:13:43,940 --> 00:13:44,854 اينجا نيست 264 00:13:44,914 --> 00:13:46,300 فقط بايد به گشتن ادامه بديم 265 00:13:47,328 --> 00:13:48,693 صفحه دو ساعت پيش اينجا بوده 266 00:13:48,693 --> 00:13:51,526 پا که درنياورده ورداره بره 267 00:13:51,947 --> 00:13:54,019 مگر اينکه يکي برداشته باشه و از اينجا برده باشتش 268 00:13:54,195 --> 00:13:55,760 من کل شهر رو خواب کردم 269 00:13:56,329 --> 00:13:58,247 همه بجز اون هايي که قبلا تحت تاثير جادوي خواب بودن 270 00:13:58,247 --> 00:13:59,303 و نسبت بهش مصون هستن 271 00:14:01,098 --> 00:14:03,498 من احتمالا يه مرد جوان رو بشناسم که الان کاملا بيداره 272 00:14:09,031 --> 00:14:10,292 ... کسي که کاملا مراقب 273 00:14:10,292 --> 00:14:12,198 ... اِستوري‌بروک و ساکنانشه 274 00:14:13,749 --> 00:14:16,602 کسي که قراره تعهد مادرش ... نسبت به کمک به من رو آزمايش کنه 275 00:14:21,793 --> 00:14:23,968 هيچکس جز من نزديک هنري هم نميشه 276 00:14:24,040 --> 00:14:24,993 اگه با اين قضيه مشکلي داري 277 00:14:24,994 --> 00:14:26,902 ميتوني با يکي از گلوله هاي آتيشنم در ميون بذاريش 278 00:14:29,920 --> 00:14:30,852 تعقيبش کن 279 00:14:31,109 --> 00:14:33,088 و هرکاري لازمه براي راضي کردن پسره انجام بده 280 00:14:33,757 --> 00:14:34,904 اون صفحه، کليد حل همه چيزه 281 00:14:35,614 --> 00:14:37,307 بيايد وقتي اينقدر بهش نزديک شديم از دستش نديم 282 00:14:37,482 --> 00:14:38,691 تو داري کجا ميري ؟ 283 00:14:38,692 --> 00:14:40,240 کارهاي ديگه اي دارم که بايد بهشون رسيدگي کنم 284 00:14:47,187 --> 00:14:48,520 اِما با اونا نيست 285 00:14:48,674 --> 00:14:49,811 اونا دنبال چي هستن ؟ 286 00:14:54,575 --> 00:14:55,856 ! اوه ، هنري 287 00:14:56,328 --> 00:14:58,134 هنري ، حالت خوبه ؟ الان ... الان کجايي ؟ 288 00:14:58,196 --> 00:14:59,671 توي عمارت جادوگر 289 00:14:59,899 --> 00:15:01,037 وقتي همه خوابشون برد 290 00:15:01,039 --> 00:15:02,823 با خودم گفتم آدم بدا حتما نقشه اي دارن 291 00:15:02,823 --> 00:15:04,699 و بهتره صفحه رو ببرم يه جاي امن 292 00:15:04,700 --> 00:15:06,915 هنري ، هيچکاري نکن ، ما توي راهيم 293 00:15:07,245 --> 00:15:09,143 تا وقتي صفحه دست توئه ، در خطري 294 00:15:09,144 --> 00:15:11,154 فقط بشين و منتظر باش ، باشه ؟ داريم ميايم 295 00:15:12,026 --> 00:15:13,678 بيا لنگرگاه رو دور بزنيم ، اينجوري سريعتر مي‌رسيم 296 00:15:15,043 --> 00:15:15,580 ... ديويد 297 00:15:16,542 --> 00:15:17,937 ديويد ؟ - وايسا - 298 00:15:18,334 --> 00:15:20,906 فکر کنم يه راه باشه که بتونيم ... جلوي تمام اتفاقات رو بگيريم ، فکر کنم 299 00:15:22,700 --> 00:15:25,294 فکر کنم بايد ... صفحه رو نابود کنيم 300 00:15:26,630 --> 00:15:27,285 چي ؟ 301 00:15:27,296 --> 00:15:29,306 اگه نابودش کنيم گلد هيچوقت نمي‌تونه نويسنده رو آزاد کنه 302 00:15:29,307 --> 00:15:31,225 و ازش براي کشوندن اما به تاريکي استفاده کنه 303 00:15:31,580 --> 00:15:33,765 نويسنده براي هميشه توي کتاب گير ميافته 304 00:15:34,018 --> 00:15:35,162 يا ممکنه باعث کشته شدنش بشه 305 00:15:35,810 --> 00:15:37,664 اينجوري رجينا نميتونه به پايان خوشش برسه - مطمئن که نيستيم از اين بابت - 306 00:15:37,665 --> 00:15:39,708 فقط ميدونيم که از طريق نويسنده نميتونه بهش برسه 307 00:15:40,261 --> 00:15:42,063 توي اين راه زيادي جلو رفتيم 308 00:15:42,063 --> 00:15:43,948 بايد از اِما محافظت کنيم 309 00:15:50,036 --> 00:15:51,745 شوهرم خوشبختي رو براي بچمون ديد 310 00:15:51,747 --> 00:15:53,046 من وحشت خالص رو ديدم 311 00:15:53,505 --> 00:15:55,444 اما از کجا بدونيم کدومش حقيقت داره ؟ 312 00:15:55,559 --> 00:15:57,225 متاسفانه جفتشون حقيقت دارن 313 00:15:57,581 --> 00:16:00,446 ميدوني ، هممون بصورت صفحات سفيد به دنيا ميايم 314 00:16:00,447 --> 00:16:02,634 با پتانسيل خوب و بد بودن 315 00:16:03,189 --> 00:16:04,761 و با موهبت اراده‌ي آزاد 316 00:16:04,782 --> 00:16:06,803 تا بتونيم يکي از اين دو رو انتخاب کنيم 317 00:16:07,305 --> 00:16:09,035 بخاطر همينه که يک شانس مساوي 318 00:16:09,035 --> 00:16:11,993 وجود داره که روياي هرکدوم شما حقيقت پيدا کنه 319 00:16:12,942 --> 00:16:14,409 اگه آينده اي که من ديدم حقيقت پيدا کنه 320 00:16:14,411 --> 00:16:16,881 زندگي فرزندمون پر از غم ميشه 321 00:16:16,883 --> 00:16:18,111 پر از درد و تاريکي 322 00:16:18,111 --> 00:16:21,038 هيچکاري نميتونيم بکنيم که خوب بودن بچمون تضمين بشه ؟ 323 00:16:29,460 --> 00:16:32,315 ... يه راهي ... هست 324 00:16:33,994 --> 00:16:35,025 ... که بوسيله‌ي اون 325 00:16:35,358 --> 00:16:37,921 احتمال تاريک و تيره شدن دل بچتون رو از بين ببرين 326 00:16:38,963 --> 00:16:43,121 اما مثل تمام جادوها ، اين هم بهايي داره 327 00:16:43,123 --> 00:16:44,478 هر بهايي باشه حاضريم بپردازيم 328 00:16:48,782 --> 00:16:50,636 ميدونين ، قوانين جادو بهم اجازه نميده که 329 00:16:50,637 --> 00:16:53,117 خيلي راحت تاريکي بچتون رو از بين ببرم 330 00:16:54,192 --> 00:16:57,066 ... يک موجود زنده‌ي ديگه بايد اون رو جذب کنه 331 00:16:58,608 --> 00:17:01,663 ... يک موجود ديگه که اونم هنوز انتخابشو نکرده باشه 332 00:17:01,663 --> 00:17:03,808 و به سمت خوبي يا بدي کشيده نشده باشه 333 00:17:04,726 --> 00:17:06,204 درست مثل بچه‌ي شما 334 00:17:07,461 --> 00:17:09,660 اگر مي‌خواين اين جادو رو اعمال کنم 335 00:17:10,581 --> 00:17:13,007 بايد همچين موجودي رو پيدا کنين 336 00:17:14,878 --> 00:17:17,510 با هم مشورت کنيد 337 00:17:18,502 --> 00:17:20,784 مطمئن بشيد قطعا ميخوايد اينکارو بکنيد يا نه 338 00:17:21,757 --> 00:17:24,161 چون وقتي اين جادو شروع به انجام بشه 339 00:17:25,556 --> 00:17:27,136 ممعکوس کردنش غيرممکنه 340 00:17:33,871 --> 00:17:36,452 انتقال تاريکي از درون بچمون به درون يه بچه‌ي ديگه 341 00:17:37,228 --> 00:17:41,328 حتي اگه بچه ما رو نجات بده ... کار اشتباهيه 342 00:17:47,278 --> 00:17:49,425 اگه لازم نباشه بچه باشه چي ؟ 343 00:17:52,361 --> 00:17:55,015 فروشنده دوره‌گرد گفت ملفيسنت يه تخم گذاشته 344 00:17:56,307 --> 00:17:58,331 اگه بتونيم از اون استفاده کنيم چي ؟ 345 00:17:59,259 --> 00:18:01,644 ما ديديم که ملفيسنت در شکل انساني و اژدهاييش چجوريه 346 00:18:01,646 --> 00:18:04,342 واقعا ميشه فکر کرد که بچه‌ي اژدها شکلش قراره متفاوت باشه ؟ 347 00:18:54,613 --> 00:18:55,912 ! باورم نميشه 348 00:19:05,581 --> 00:19:07,534 ... بابابزرگ ، مامان‌بزرگ ، باورتون نميشه من الان 349 00:19:08,898 --> 00:19:10,335 چي شده، هنري؟ 350 00:19:11,798 --> 00:19:15,570 مامان، تو اينجا چيکار مي‌کني؟ 351 00:19:15,607 --> 00:19:17,477 معذرت مي‌خوام. هيچوقت نمي‌خواستم قضيه به اينجا بکشه 352 00:19:18,075 --> 00:19:20,097 انگار به موقع رسيديم 353 00:19:22,260 --> 00:19:24,899 بهتون که گفتم خودم حلش مي‌کنم 354 00:19:24,937 --> 00:19:28,387 مطمئن نيستيم عرضه داشته باشي به همه‌ چي سروسامون بدي 355 00:19:28,803 --> 00:19:30,904 "بايد بگم "لازم نيست نگران بشي عزيزم 356 00:19:30,943 --> 00:19:32,449 ولي اگه بگم دروغ گفتم 357 00:19:32,485 --> 00:19:34,783 انگشتت به پسرم بخوره خودم کارتو ميسازم 358 00:19:34,820 --> 00:19:37,779 تا وقتي پسره باهامون همکاري کنه لازم نيست کاري انجام بدي 359 00:19:39,110 --> 00:19:40,754 هنري، صفحه رو بده به من 360 00:19:40,790 --> 00:19:42,813 مامان، نه 361 00:19:42,849 --> 00:19:46,556 !هنري دنيل ميلز [هنري: پدر رجينا ، دنيل:عشق اول رجينا ، ميلز:اشاره به مادر رجينا] 362 00:19:46,692 --> 00:19:51,047 !کاري که گفتم انجام ميدي 363 00:19:58,016 --> 00:19:59,787 چشم 364 00:20:05,335 --> 00:20:08,732 همونطور که قولش رو داده بودم 365 00:20:08,769 --> 00:20:11,794 حالا بياين گلد رو پيدا کنيم تا نويسنده رو آزاد کنيم 366 00:20:22,700 --> 00:20:24,855 حداقل کاري که ملفيسنت مي‌تونست براي نگهباناش انجام بده اينه که 367 00:20:24,857 --> 00:20:27,164 يه گلوله آتيش اژدها جلو پامون روشن کنه 368 00:20:27,165 --> 00:20:28,930 عزيزم، اگه مي‌دونستم هوا انقدر سرده 369 00:20:28,931 --> 00:20:30,417 دوتا توله سگ ديگه کش مي‌رفتم تا باهاشون 370 00:20:30,419 --> 00:20:31,719 دستکش هم درست کنم 371 00:20:33,789 --> 00:20:35,073 عزيزم؟ 372 00:20:35,111 --> 00:20:36,520 اينجا رو نگا 373 00:20:37,924 --> 00:20:40,984 بجنب. اثرشون زياد نمي‌مونه 374 00:20:52,676 --> 00:20:53,892 اون ديگه چيه؟ جفجغه‌ست؟ 375 00:20:55,124 --> 00:20:58,601 انگار هرچيزي از جنس نقره رو ذخيره کرده 376 00:20:58,640 --> 00:21:00,827 نگا کن... اوناهاش 377 00:21:00,866 --> 00:21:04,481 يه لونه و اونم تخمش 378 00:21:04,518 --> 00:21:06,534 مراقب باش 379 00:21:06,573 --> 00:21:08,621 به اندازه‌ي خود ملفيسنت خطرناکه 380 00:21:55,563 --> 00:21:58,656 مارو آتيش بزن ملفيسنت، اونوقت اينم مي‌سوزه 381 00:22:07,283 --> 00:22:11,845 شما چجور آدمايي هستين که يه بچه رو تهديد مي‌کنيد؟ 382 00:22:11,847 --> 00:22:15,451 بچه؟ اين که بچه نيست 383 00:22:15,453 --> 00:22:17,537 اينم مثل تو يه هيولا ميشه 384 00:22:17,576 --> 00:22:21,228 اونوقت شما چي هستين؟ 385 00:22:23,979 --> 00:22:25,381 متاسفم 386 00:22:25,414 --> 00:22:26,934 صبر کنيد، خواهش مي‌کنم 387 00:22:26,973 --> 00:22:32,302 از يه مادر به يه مادر ديگه، رحم داشته باش 388 00:22:32,340 --> 00:22:35,245 نمي‌تونم بچه‌مو از دست بدم 389 00:22:38,330 --> 00:22:40,608 وقتي کارمون تموم شد تخم رو برمي‌گردونيم 390 00:22:41,368 --> 00:22:42,448 !نه 391 00:22:52,622 --> 00:22:54,411 !هنري؟ هنري؟- هنري؟- 392 00:22:55,799 --> 00:22:57,033 زودباش، شرورها الان حتماً تو راهن 393 00:22:57,035 --> 00:22:58,541 پيش پاي شما اينجا بودن- چي؟- 394 00:22:58,673 --> 00:23:00,787 صفحه رو بردن؟- فکر مي‌کنن که بردن- 395 00:23:00,789 --> 00:23:02,200 البته به جز مامانم 396 00:23:02,238 --> 00:23:03,688 يه نگاهي بهم انداخت 397 00:23:03,727 --> 00:23:05,421 و منم دقيقا مي‌دونستم منظورش چيه 398 00:23:06,912 --> 00:23:09,367 صفحه‌ي جعلي‌اي که اِما درست کرده بود بهشون دادي 399 00:23:09,406 --> 00:23:10,892 پسر باهوش 400 00:23:10,931 --> 00:23:13,386 صفحه‌ي واقعي کجاست؟ 401 00:23:15,986 --> 00:23:18,193 آفرين 402 00:23:18,194 --> 00:23:20,701 من و مري مارگارت اينو مي‌بريم تا مراقبش باشيم 403 00:23:19,784 --> 00:23:22,045 يه چيز ديگه هم هست 404 00:23:22,083 --> 00:23:25,092 کليد رو پيدا کردم. مي‌تونيم نويسنده رو آزاد کنيم 405 00:23:28,628 --> 00:23:30,530 هنري، صبر کن- داري چيکار مي‌کتي؟- 406 00:23:30,559 --> 00:23:31,709 ما که نمي‌دونيم چه اتفاقي قراره پيش بياد 407 00:23:31,746 --> 00:23:33,301 بذار ما همه چيزو حل کنيم 408 00:23:33,339 --> 00:23:34,581 اما من کليد رو پيدا کردم 409 00:23:34,620 --> 00:23:37,144 هنري، خيلي خطرناکه! برو 410 00:23:50,102 --> 00:23:52,349 حالا ديگه به هنري هم دروغ ميگيم 411 00:23:53,910 --> 00:23:58,062 اگه همينجوري ادامه بديم ما هم دست کمي از گلد نداريم 412 00:24:14,103 --> 00:24:15,658 ...عشق من 413 00:24:17,674 --> 00:24:20,010 بايد اينو بهت بگم 414 00:24:20,047 --> 00:24:23,417 تا وقتي هنوز اهميت داره 415 00:24:25,108 --> 00:24:30,438 همونطور که ميدوني، جادوي من بهايي داره 416 00:24:30,476 --> 00:24:34,294 و منم کلي بدهي بالا آوردم 417 00:24:34,331 --> 00:24:38,491 ...که هرگز نمي‌تونم از زير بارشون خلاص شم 418 00:24:38,528 --> 00:24:42,242 مگه اينکه راهي پيدا کنم تا قوانين رو تغيير بدم 419 00:24:42,280 --> 00:24:45,926 ...اما حالا 420 00:24:45,964 --> 00:24:48,952 حقيقت تلخ اينه 421 00:24:48,991 --> 00:24:52,085 يه چيز ديگه هم داره تغيير مي‌کنه 422 00:24:52,123 --> 00:24:54,598 پس، اگه مي‌خوام قوانين رو تغيير بدم، 423 00:24:54,637 --> 00:24:57,109 بايد هرچه زودتر اين کار رو انجام بدم 424 00:25:09,433 --> 00:25:11,736 ...بخاطرت برمي‌گردم اگه 425 00:25:15,319 --> 00:25:18,481 .اگه بتونم 426 00:25:22,581 --> 00:25:24,574 داشتي اون تو چيکار مي‌کردي؟ 427 00:25:24,611 --> 00:25:27,224 .سرت به کار خودت باشه پسره رو پيدا کردين؟ 428 00:25:27,261 --> 00:25:28,497 پيداش کرديم 429 00:25:28,535 --> 00:25:30,905 در واقع من پيداش کردم 430 00:25:30,944 --> 00:25:32,832 اين که آشغاله 431 00:25:32,870 --> 00:25:35,035 چي؟ 432 00:25:35,073 --> 00:25:36,477 قلابي‌ـه 433 00:25:36,857 --> 00:25:38,477 تو که زمان زيادي کنار کتاب بودي 434 00:25:38,515 --> 00:25:39,958 بايد تفاوتش رو مي‌دونستي 435 00:25:41,783 --> 00:25:43,329 اونا گولم زدن 436 00:25:43,366 --> 00:25:44,981 چيه، فکر مي‌کني بهت شک نکرده بودم؟ 437 00:25:45,983 --> 00:25:47,803 منتظر اين لحظه بودم 438 00:25:47,841 --> 00:25:50,589 مي‌دونستم بلاخره پيش مياد. ملفيسنت 439 00:25:50,627 --> 00:25:51,828 ...صبر کن، مي‌تونم توضيح ب 440 00:25:54,861 --> 00:25:58,817 بياريدش به سردابه‌ش 441 00:26:03,425 --> 00:26:06,278 بله. اين جواب ميده 442 00:26:07,696 --> 00:26:09,528 ...پس، تاريکي فرزندمون 443 00:26:09,941 --> 00:26:12,090 مطمئناً انتقال داده ميشه 444 00:26:15,326 --> 00:26:16,471 بگذار که تاريکي 445 00:26:16,473 --> 00:26:20,196 مسيرش را از رحم لطيف به مقبره‌اي تاريک بيابد 446 00:26:18,882 --> 00:26:20,874 و اگر روزي 447 00:26:20,912 --> 00:26:23,043 نور خورشيد را از پس کرانه‌اي دور ببيند، 448 00:26:23,081 --> 00:26:24,213 ...جايي که سايه‌ها پديدار مي‌شوند 449 00:26:24,251 --> 00:26:26,210 کرانه‌اي دور؟ منظورش چيه؟ 450 00:26:26,247 --> 00:26:28,859 مگذار هيچ جادويي به آن موجود شکل دهد، هيچ نفرين 451 00:26:28,897 --> 00:26:34,034 يا جادويي بدتر از آن، بر روي زاده هاي فناپذيران کارساز باشد 452 00:26:34,576 --> 00:26:37,669 جناب، ما داريم فقط تاريکي رو به درون 453 00:26:37,707 --> 00:26:39,184 وسيله مي‌فرستيم، نه؟ 454 00:26:39,738 --> 00:26:42,177 مطمئناً نمي‌خوايد موجودي با همچين تاريکي‌اي 455 00:26:42,215 --> 00:26:43,692 در سرزمينتون زندگي کنه، سرورم 456 00:26:44,830 --> 00:26:47,304 ،دارم مي‌فرستمش به جايي که بهش تعلق داره 457 00:26:47,343 --> 00:26:49,439 جايي که نمي‌تونه به کسي آسيب برسونه 458 00:26:49,477 --> 00:26:50,448 چي؟ 459 00:26:50,479 --> 00:26:51,928 نه- به ما اينو نگفته بوديد که- 460 00:26:51,965 --> 00:26:54,244 به مادرش قول داده بوديم برش مي‌گردونيم 461 00:26:54,281 --> 00:26:56,421 متاسفانه خيلي دير شده 462 00:26:56,460 --> 00:26:57,978 همونطور که قبلاً بهتون گفته بودم، 463 00:26:58,016 --> 00:27:00,157 زماني که اين جادو شروع به انجام بشه 464 00:27:00,195 --> 00:27:01,574 معکوس کردنش غيرممکنه 465 00:27:01,612 --> 00:27:03,406 !مطمئنا کاري هست که بتونيد انجام بدين 466 00:27:14,059 --> 00:27:16,200 چارمينگ! اون يه بچه‌ست 467 00:27:16,238 --> 00:27:17,791 هنوز مي‌تونيم نجاتش بديم 468 00:27:17,829 --> 00:27:20,281 ! گهواره دزدا 469 00:27:20,320 --> 00:27:21,732 !چيکار کرديد؟ 470 00:27:21,770 --> 00:27:23,392 نمي‌دونستيم همچين اتفاقي مي‌افته 471 00:27:23,431 --> 00:27:24,569 !بايد کمکمون کنيد متوقفش کنيم 472 00:27:37,608 --> 00:27:39,229 چه بلايي سرشون اومد؟ 473 00:27:39,266 --> 00:27:41,095 اون دروازه به کجا فرستادشون؟ 474 00:27:41,133 --> 00:27:42,410 به جايي که تعلق دارن 475 00:27:42,447 --> 00:27:44,484 اون بچه 476 00:27:44,522 --> 00:27:46,558 بايد اون بچه رو برگردونيم 477 00:27:46,596 --> 00:27:49,705 متاسفانه تا ابد گم شده 478 00:27:49,744 --> 00:27:51,192 اما تبريک ميگم 479 00:27:52,406 --> 00:27:55,444 نيت فرزند شما حالا کاملا پاکه 480 00:27:55,482 --> 00:27:58,211 و روحي قهرمانانه داره 481 00:27:58,249 --> 00:28:01,946 حالا وظيفه‌ي شماست تا راهنماييش کنيد 482 00:28:01,983 --> 00:28:04,746 و اون رو در مسير روشنايي قرار بدين 483 00:28:14,017 --> 00:28:17,471 به ملفيسنت قول داديم بچه‌ش رو برمي‌گردونيم 484 00:28:17,509 --> 00:28:20,474 ...و حالا 485 00:28:20,512 --> 00:28:21,953 برفي، ما که نمي‌دونستيم 486 00:28:21,991 --> 00:28:25,664 مي‌خوان بچه رو بفرستن به يه دنياي ديگه 487 00:28:27,422 --> 00:28:31,819 چارمينگ، ما اشتباه وحشتناکي مرتکب شديم 488 00:28:40,657 --> 00:28:43,232 بايد بسوزونيمش 489 00:28:43,270 --> 00:28:46,669 به هنري ميخوايم چي بگيم؟ 490 00:28:46,706 --> 00:28:50,828 بهش ميگيم، ... کليد اشتباهي بود 491 00:28:50,867 --> 00:28:52,719 و صفحه از هم متلاشي شد 492 00:28:52,757 --> 00:28:54,816 بعداً يه فکري براش مي‌کنيم 493 00:28:54,854 --> 00:28:57,704 بيا بسوزونيمش و بعداً نگران عواقبش باشيم 494 00:28:57,741 --> 00:29:00,179 بازم دروغ 495 00:29:02,762 --> 00:29:07,330 نميتونم 496 00:29:07,368 --> 00:29:09,907 اون کتاب رو به هنري دادم تا بهش اميد داده باشم، 497 00:29:09,944 --> 00:29:12,211 حالا دروغ بگم و ازش بگيرمش؟ 498 00:29:12,249 --> 00:29:15,064 رجينا چي ميشه؟ 499 00:29:15,101 --> 00:29:17,402 بلاخره دوستمون شده 500 00:29:17,439 --> 00:29:22,386 براي کمک سر قضيه‌ي اِما پيشش رفتم و رازمون رو گفتم 501 00:29:22,423 --> 00:29:26,235 به هيچکس چيزي نگفت. براي ما زندگيش رو به خطر انداخت 502 00:29:26,273 --> 00:29:28,994 اونوقت با نابودي تنها شانسش براي خوشبختي 503 00:29:28,995 --> 00:29:30,635 جواب کارهاشو بديم؟ 504 00:29:30,673 --> 00:29:32,149 خب، شايد راه ديگه‌اي باشه 505 00:29:32,187 --> 00:29:34,857 !ديويد، نه 506 00:29:34,902 --> 00:29:37,373 ...وقتي رجينا بعد از مرگ کورا قلبم رو نشونم داد 507 00:29:37,408 --> 00:29:40,944 ...بعد از اينکه من کورا رو کشتم .قلبم سياه بود 508 00:29:40,982 --> 00:29:42,284 رجينا فکر کرد بخاطر کاري که 509 00:29:42,321 --> 00:29:43,864 با مادرش کردم اينطوري شده 510 00:29:43,901 --> 00:29:47,332 اما اون سياهي از زمانهاي خيلي دورتر شروع شده 511 00:29:49,637 --> 00:29:55,501 .ما... بايد به اِما حقيقتو بگيم 512 00:29:56,128 --> 00:30:01,657 چون قهرمان‌ها کار درست رو انجام ميدن، نه کار آسون 513 00:30:18,697 --> 00:30:22,987 در تموم اين مدت، حق با من بود 514 00:30:23,025 --> 00:30:25,245 شما داشتيد دروغ مي‌گفتين 515 00:30:29,194 --> 00:30:32,553 مي‌خواستم باورتون کنم 516 00:30:34,600 --> 00:30:37,092 مي‌خواستم بهتون باور داشته باشم 517 00:30:40,525 --> 00:30:45,269 ...ما فقط داشتيم 518 00:30:45,306 --> 00:30:48,041 سعي مي‌کرديم از تو محافظت کنيم 519 00:30:48,079 --> 00:30:50,465 اِما، حالت خوبه؟ 520 00:30:49,751 --> 00:30:51,967 .نه 521 00:30:52,004 --> 00:30:53,871 .خوب نيستم 522 00:30:55,504 --> 00:30:57,199 بايد برم 523 00:30:57,237 --> 00:30:59,726 لطفا دست نگه‌دار 524 00:30:59,765 --> 00:31:01,945 من مادرتم 525 00:31:01,982 --> 00:31:05,410 برام مهم نيست 526 00:31:15,573 --> 00:31:17,949 به نظر من که همين الان گلوشو ببريم و 527 00:31:17,987 --> 00:31:19,093 .کارو تموم کنيم- نه- 528 00:31:19,130 --> 00:31:21,589 خب، اگه براي تو زيادي کثيف کاري به حساب مياد 529 00:31:21,626 --> 00:31:22,904 مل مي‌تونه جزغاله‌ش کنه 530 00:31:22,942 --> 00:31:24,881 ما همچين کاري نمي‌کنيم 531 00:31:24,918 --> 00:31:26,196 اون که هرگز به ما کمک نمي‌کنه 532 00:31:26,268 --> 00:31:27,580 .معلومه که مي‌کنه 533 00:31:27,620 --> 00:31:30,596 فقط خودش هنوز نمي‌دونه 534 00:31:30,635 --> 00:31:33,369 چيزي دارم که اگه ببينتش 535 00:31:33,407 --> 00:31:38,858 تا ابد اوامر منو انجام ميده 536 00:31:45,291 --> 00:31:47,470 سلام 537 00:31:47,508 --> 00:31:51,317 فقط به کمي زمان احتياج دارم 538 00:31:51,355 --> 00:31:53,534 آگوست بيدار شده 539 00:31:54,923 --> 00:31:56,618 پدر و مادرت پيشش هستن 540 00:31:56,657 --> 00:31:58,976 ...حالش- حالش خوبه- 541 00:31:59,012 --> 00:32:02,750 حال... دوستت خوبه 542 00:32:10,619 --> 00:32:13,457 چرا پدر و مادرم تو رو فرستادن؟ 543 00:32:13,495 --> 00:32:15,398 خب، فکر نمي‌کردن تو به حرفاشون گوش بدي 544 00:32:16,892 --> 00:32:20,111 درست فکر کردن 545 00:32:21,881 --> 00:32:25,793 ببرش. نمي‌خوامش 546 00:32:25,832 --> 00:32:28,115 چه خبر شده؟ 547 00:32:28,152 --> 00:32:30,124 ببين سيندرلا چي فرستاده 548 00:32:30,163 --> 00:32:32,132 اسبهاي تک شاخ 549 00:32:32,170 --> 00:32:34,499 من که از تک شاخ خوشم... مياد 550 00:32:35,360 --> 00:32:36,811 عطسه‌اي، لطفا بهمون کمي زمان ميدي؟ 551 00:32:40,384 --> 00:32:42,718 برفي، اين فقط يه آويزه 552 00:32:42,718 --> 00:32:43,949 يه تک شاخ بهم الهامي داد 553 00:32:43,987 --> 00:32:47,622 که منتهي شد به دزديدن بچه‌ي ملفيسنت 554 00:32:49,149 --> 00:32:50,567 نمي‌خوام يادآوري همچين کاري 555 00:32:50,606 --> 00:32:53,373 بالاي سر بچه‌مون آويزون باشه 556 00:32:55,387 --> 00:32:56,838 کاري که کرديم 557 00:32:56,876 --> 00:33:00,789 هر شب موقع خواب تو ذهنمه 558 00:33:00,826 --> 00:33:03,145 ...مدام صداي- ميدونم- 559 00:33:03,182 --> 00:33:04,843 منم همينطور 560 00:33:04,880 --> 00:33:09,693 ولي شايد بلايي که سر ملفيسنت اومد حقش بود 561 00:33:09,730 --> 00:33:12,741 تا جايي که ميدونيم درمورد نفرين سياه رجينا دروغ گفت 562 00:33:12,780 --> 00:33:15,063 رجينا حتي هنوزم سعي نکرده انجامش بده 563 00:33:15,100 --> 00:33:17,316 شايد تهديدش توخالي بوده 564 00:33:17,353 --> 00:33:22,133 هيچکدوم از اونا اهميتي ندارن. چيزي که اهميت داره کاريه که کرديم 565 00:33:22,170 --> 00:33:27,779 فکر کردم داريم براي بچه‌مون کاري شجاعانه انجام ميديم، 566 00:33:27,817 --> 00:33:30,934 شجاع بوديم 567 00:33:30,971 --> 00:33:34,293 اما مراحم نبوديم 568 00:33:37,103 --> 00:33:40,011 خودخواه بوديم 569 00:33:40,049 --> 00:33:41,673 ...و حالا فکر مي‌کنم 570 00:33:41,713 --> 00:33:45,902 .ديگه قهرمان نيستيم 571 00:33:45,939 --> 00:33:47,460 چجوري درستش کنيم؟ 572 00:33:47,498 --> 00:33:48,951 نمي‌تونيم 573 00:33:48,989 --> 00:33:51,513 بچه‌ي ملفيسنت رفته 574 00:33:51,553 --> 00:33:54,010 اما برفي، ما هنوز اينجاييم 575 00:33:54,046 --> 00:33:56,988 چجوري خودمون رو درست کنيم؟ 576 00:33:57,027 --> 00:33:59,553 کسايي که الان هستيم،با تمام اين اتفاقات به پايين کشيده شدن 577 00:33:59,590 --> 00:34:01,597 با همچين شخصيتي مي‌خوايم بچه‌مون رو بزرگ کنيم؟ 578 00:34:01,636 --> 00:34:05,062 .معلومه که نه 579 00:34:05,099 --> 00:34:09,046 اما واقعا فکر مي‌کني رستگاري امکان پذيره؟ 580 00:34:10,714 --> 00:34:13,510 .بله 581 00:34:13,550 --> 00:34:17,985 بايد باور داشته باشم که مي‌تونيم بخشش رو بدست بياريم 582 00:34:18,021 --> 00:34:20,325 شانسي براي بدست آوردن عزت 583 00:34:22,738 --> 00:34:25,212 اما براي رسيدن به اون مرحله، 584 00:34:25,249 --> 00:34:28,343 بايد بهترين شخصيتي باشيم که مي‌تونيم، 585 00:34:28,380 --> 00:34:30,719 زحمت بکشيم. اميد و ايمان رو در همه جا گسترش بديم 586 00:34:30,756 --> 00:34:34,572 وگرنه کاري که کرديم تا ابد مايه‌ي ننگ‌مون ميشه 587 00:34:34,610 --> 00:34:37,496 و روي بچه‌مون تاثير ميذاره 588 00:34:37,534 --> 00:34:41,903 همون شخصي که انقدر براي نجاتش جنگيديم 589 00:34:44,005 --> 00:34:47,958 شايد اين تک شاخ ها چيزاي خوبين 590 00:34:47,997 --> 00:34:49,784 شايد اينجان تا بهمون يادآوري کنن 591 00:34:49,821 --> 00:34:52,606 چقدر راحت مي‌تونيم مسيرمون رو گم کنيم 592 00:34:52,643 --> 00:34:54,291 و تا وقتيکه همديگه رو داريم، 593 00:34:54,329 --> 00:34:57,595 ميتونيم بهترين نسخه‌هايي از شخصيت خودمون باشيم 594 00:34:59,527 --> 00:35:03,136 يه شبه اتفاق نمي‌افته 595 00:35:05,273 --> 00:35:08,504 اما مي‌تونيم مسير سخت و طولاني رو طي کنيم 596 00:35:26,539 --> 00:35:31,217 حالا که انقدر مطمئني به حساب رجينا رسيده شده 597 00:35:31,255 --> 00:35:34,385 وقتش نشده به حساب احتياجات من برسيم؟ 598 00:35:36,451 --> 00:35:39,512 .تو که صفحه رو برام نياوردي 599 00:35:39,549 --> 00:35:41,645 هنوز جوابت رو کسب نکردي 600 00:35:41,683 --> 00:35:43,125 معامله همين بود 601 00:35:43,163 --> 00:35:46,429 معامله همين بود 602 00:35:46,466 --> 00:35:48,389 اما بعد از تموم بلاهايي که سرم اومد 603 00:35:48,428 --> 00:35:51,075 خيلي بيشتر از يه جواب کسب کردم 604 00:35:51,111 --> 00:35:54,517 مي‌دونم 605 00:35:54,555 --> 00:35:57,785 مي‌خوام براي حفظ چيزايي که الان داري 606 00:35:57,823 --> 00:36:00,228 براي آخرين بار يه شانس بهت بدم 607 00:36:01,575 --> 00:36:05,117 چيزي که دارم فقط رنج‌ـه 608 00:36:09,077 --> 00:36:12,033 ...و رنج به مرور زمان کمرنگ ميشه 609 00:36:12,071 --> 00:36:15,029 مگه اينکه تغذيه‌ش کني 610 00:36:15,066 --> 00:36:18,056 ...و اين 611 00:36:18,094 --> 00:36:22,627 اين مي‌تونه همون وعده‌اي باشه که هرگز نمي‌خواي 612 00:36:25,596 --> 00:36:29,723 من هرگز بچه‌مو نديدم 613 00:36:29,759 --> 00:36:35,124 حتي نمي‌دونم پسر بود يا دختر 614 00:36:35,164 --> 00:36:38,428 برام مهم نيست دونستن سرنوشتش چقدر رنج‌آوره 615 00:36:38,466 --> 00:36:41,388 بهش احتياج دارم 616 00:36:52,026 --> 00:36:53,503 يادت باشه، 617 00:36:53,539 --> 00:36:55,601 ...اين صحنه مال سي سال پيش بود 618 00:37:06,803 --> 00:37:08,279 تبريک ميگم 619 00:37:08,316 --> 00:37:12,166 فرزندخوندگي‌تون به مرحله‌ي نهايي رسيده 620 00:37:12,204 --> 00:37:14,129 اين دختر متعلق به شماست 621 00:37:17,505 --> 00:37:19,259 اسمشو چي ميذاريد؟ 622 00:37:19,295 --> 00:37:21,425 ليليث 623 00:37:23,321 --> 00:37:26,313 مي‌خوايم اسمشو بذاريم ليلي 624 00:37:36,090 --> 00:37:37,359 اون زنده‌ست 625 00:37:39,910 --> 00:37:41,591 ...و 626 00:37:41,628 --> 00:37:44,242 توي همين سرزمين زندگي مي‌کنه 627 00:37:44,279 --> 00:37:47,409 بايد پيداش کنم 628 00:37:47,446 --> 00:37:49,921 بايد يه راهي باشه 629 00:37:49,958 --> 00:37:53,397 اگه اون يه جايي تو همين سرزمين زندگي ميکنه 630 00:37:53,433 --> 00:37:56,631 مطمئناً يه نفر ميشناستش 631 00:37:56,668 --> 00:37:58,523 !آگوست 632 00:38:02,450 --> 00:38:03,755 حالت چطوره؟ 633 00:38:03,793 --> 00:38:05,994 يکم خسته‌، ولي بهترم 634 00:38:08,370 --> 00:38:10,053 يه چيزي ميلنگه، حال تو چطوره؟ 635 00:38:10,090 --> 00:38:11,154 خوبم 636 00:38:11,192 --> 00:38:13,700 انگار يادت رفته من دروغ رو از هرکسي بهتر ميشناسم 637 00:38:13,738 --> 00:38:15,352 داستانش خيلي طولانيه 638 00:38:15,389 --> 00:38:16,866 ارزش نداره الان درگيرش بشيم 639 00:38:16,904 --> 00:38:18,312 مخصوصاً وقتي برات يه سورپرايز دارم 640 00:38:18,349 --> 00:38:20,654 ببين هنري چي پيدا کرده 641 00:38:20,691 --> 00:38:23,062 تونستي 642 00:38:23,098 --> 00:38:24,540 درسته. خب حالا نظرت چيه؟ 643 00:38:24,579 --> 00:38:26,813 نويسنده رو آزاد مي‌کنيم من کلي سوال دارم 644 00:38:26,849 --> 00:38:30,598 اِما، خواهش مي‌کنم. بهش فکر کن 645 00:38:30,636 --> 00:38:32,939 اين فقط اون چيزي نبوده که رجينا مي‌خواست 646 00:38:32,976 --> 00:38:34,280 اين همون چيزيه که گلد مي‌خواست 647 00:38:34,318 --> 00:38:35,759 اين کار رو مي‌کرد تا تو رو به سمت تاريکي ببره 648 00:38:35,797 --> 00:38:37,377 من که نگرانش نيستم. تو چطور؟ 649 00:38:40,754 --> 00:38:43,847 چون الان کلي سوال راجع به خودم دارم 650 00:38:43,883 --> 00:38:45,636 و نويسنده مي‌تونه همه چيزو بهمون بگه 651 00:38:45,676 --> 00:38:47,633 اگه اون هموني باشه که داستانتو نوشته 652 00:38:47,670 --> 00:38:49,733 راجع به چي صحبت مي‌کني؟ 653 00:38:49,771 --> 00:38:52,864 ...چيزي که راجع به اين نويسنده بايد بدوني اينه که 654 00:38:52,902 --> 00:38:55,445 فقط اون نويسنده نبوده 655 00:38:55,483 --> 00:38:58,819 در طول ساليان سال نويسنده هاي زيادي بودن 656 00:38:58,856 --> 00:39:01,158 نويسنده يه شغله، نه يه شخص 657 00:39:01,194 --> 00:39:04,047 و کسي که توي اين کتاب گير کرده 658 00:39:04,086 --> 00:39:08,247 فقط آخرين شخصيه که اين مسئوليت بزرگ به دوشش بوده 659 00:39:08,285 --> 00:39:09,419 چه مسئوليتي؟ 660 00:39:09,456 --> 00:39:11,724 ...ثبت وقايع 661 00:39:11,760 --> 00:39:14,717 شاهد بزرگترين داستانهاي تاريخ بودن 662 00:39:14,755 --> 00:39:17,711 و ثبت اون براي آيندگان 663 00:39:17,748 --> 00:39:20,739 اين شغل از ساليان طولاني وجود داشته 664 00:39:20,777 --> 00:39:25,076 از مرداني که رقص سايه ها بر روي ديواران غار را تماشا مي‌کردند 665 00:39:25,113 --> 00:39:27,072 و يک فلسفه‌ي بي عيب را توسعه بخشيدند، 666 00:39:27,110 --> 00:39:30,170 تا نمايشنامه‌نويساني که داستان‌ها را با صورت شعر عنوان مي‌کنند 667 00:39:30,206 --> 00:39:32,510 تا بلاخره به مردي بنام والت 668 00:39:32,547 --> 00:39:36,880 ...اين وظيفه‌ي مقدس برعهده‌ي اشخاص زيادي بوده 669 00:39:36,917 --> 00:39:40,286 مردان و زنان بزرگي که اين مسئوليت را 670 00:39:40,325 --> 00:39:43,351 ...با جديتي که شايسته است، قبول کردند 671 00:39:43,388 --> 00:39:45,621 تا اين نويسنده‌ي آخري 672 00:39:45,659 --> 00:39:49,820 او بجاي ثبت شروع به دستکاري داستان‌ها کرد 673 00:39:49,857 --> 00:39:54,329 ...کاري کرد، مطمئن نيستم چه کاري 674 00:39:54,366 --> 00:39:58,285 اما کاري که اونها رو حسابي خشمگين کرد 675 00:39:58,323 --> 00:39:59,971 چطور جرعت مي‌کني؟ 676 00:40:00,011 --> 00:40:03,173 چطور جرئت مي‌کني منو مجبور کني با اون بچه همچين کاري کنم؟ 677 00:40:03,211 --> 00:40:05,168 داستانو جالبتر مي‌کنه 678 00:40:05,205 --> 00:40:09,402 قلم پر رو پس بده. تو براي اين شغل مناسب نيستي 679 00:40:09,440 --> 00:40:11,743 از تمام قوانين سو استفاده کردي 680 00:40:11,779 --> 00:40:14,495 دروغ گفتي. مارو فريب دادي 681 00:40:14,532 --> 00:40:17,179 از وظيفه‌ي مقدست فروگذاري کردي 682 00:40:17,216 --> 00:40:19,485 ... و حالا 683 00:40:19,522 --> 00:40:22,548 بايد مجازات بشي 684 00:40:26,060 --> 00:40:30,773 جادوگر و شاگردش به همين علت نويسنده رو 685 00:40:30,810 --> 00:40:32,114 در کتاب زنداني کردند 686 00:40:32,151 --> 00:40:34,970 اونها کساني هستن که نويسنده رو انتخاب ميکنن 687 00:40:35,008 --> 00:40:36,932 و بخاطر مسئوليت اشتباهاتشون رو قبول مي‌کنن 688 00:40:36,969 --> 00:40:41,441 اگه اينکارو کردن، و نويسنده هنوز اون توئه، 689 00:40:41,478 --> 00:40:44,263 هنوز مي‌تونه کتاب رو تغيير بده 690 00:40:44,301 --> 00:40:47,292 که سير اتفاقات رو تغيير بده 691 00:40:47,329 --> 00:40:50,457 مطمئنا نسبت به زني که به هيچ چيز باور نداشت 692 00:40:50,495 --> 00:40:53,315 خيلي تغيير کردي 693 00:40:53,351 --> 00:40:56,961 آره. همينطوره 694 00:41:26,389 --> 00:41:28,727 !اون تو خيلي تنگ بود 695 00:41:28,764 --> 00:41:32,926 حتي نمي‌تونستم دستمو دراز کنم اينو بردارم 696 00:41:32,963 --> 00:41:34,404 گلوم خيلي خشک بود 697 00:41:34,442 --> 00:41:35,540 اونو از کجا آوردي؟ 698 00:41:35,578 --> 00:41:37,915 اينو؟ 699 00:41:37,951 --> 00:41:41,115 يه زوج مهربون تو جاده اينو بهم دادن 700 00:41:41,153 --> 00:41:42,836 کمي مي‌خواي؟ 701 00:41:42,874 --> 00:41:45,142 يه جورايي مزه‌ي جوز ميده- تو- 702 00:41:46,315 --> 00:41:50,580 تو همون نويسنده‌اي؟ 703 00:41:50,616 --> 00:41:52,507 همون دستفروش؟ 704 00:41:55,022 --> 00:41:58,289 ما کلي سوال داريم 705 00:41:59,600 --> 00:42:01,000 مطمئنم همينطوره 706 00:42:05,100 --> 00:42:06,100 !هي 707 00:42:12,100 --> 00:42:18,123 با من در ارتباط باشيد .:: Facebook.Com/Sorrow.Subs ::. facebook.com/ONCEpersian 708 00:42:25,100 --> 00:42:28,123 Resync By Power