1 00:00:00,000 --> 00:00:07,000 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:07,000 --> 00:00:14,000 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 3 00:00:14,000 --> 00:00:21,000 ‫مترجم: «محمدعلی sm» ‫در تلگرام mmli_Subs@ 4 00:00:34,240 --> 00:00:39,140 ‫« سارقان زمان » ‫« فصل ۱، قسمت ۶ » 5 00:00:46,610 --> 00:00:48,670 ‫وای نه 6 00:01:16,320 --> 00:01:18,030 ‫کوین، مواظب باش! 7 00:01:18,120 --> 00:01:19,320 ‫کوین، مواظب باش! 8 00:01:33,100 --> 00:01:34,210 ‫این دیگه چی بود؟ 9 00:01:34,210 --> 00:01:36,260 ‫خیلی تاریک بود. ‫هیچ هوایی نداشت. 10 00:01:36,340 --> 00:01:37,870 ‫عین یه کابوس بود 11 00:01:37,870 --> 00:01:39,290 ‫تجربه‌ی ترسناکی بود 12 00:01:39,290 --> 00:01:41,680 ‫ویجیت، این کار دوست‌دختر سابقت بود؟ 13 00:01:41,760 --> 00:01:45,100 ‫نه،‌ فیانا نمی‌تونه به معنی واقعی کلمه ‫خلأ بدون هوا درست کنه 14 00:01:45,180 --> 00:01:49,900 ‫اما تو رابطه صد در صد می‌تونـه 15 00:01:49,980 --> 00:01:51,060 ‫خب، حال همه خوبـه؟ 16 00:01:51,150 --> 00:01:52,690 ‫- آره، من خوبم ‫- خوبـه 17 00:01:52,770 --> 00:01:53,940 ‫جودی کجاس؟ 18 00:01:54,030 --> 00:01:55,280 ‫- اوه ‫- چی؟ 19 00:01:55,360 --> 00:01:56,280 ‫کجاس؟ 20 00:01:56,360 --> 00:01:57,280 ‫جودی! 21 00:01:57,360 --> 00:01:58,320 ‫جودی! 22 00:01:58,410 --> 00:01:59,240 ‫- جودی! ‫- جودی! 23 00:01:59,820 --> 00:02:01,120 ‫- جودی! ‫- جودی! 24 00:02:01,200 --> 00:02:02,240 ‫کجاس؟ 25 00:02:02,330 --> 00:02:05,410 ‫- جودی! ‫- وای نه،‌ بسته شده 26 00:02:05,500 --> 00:02:09,880 ‫من دیدمش‌ها، ‌اما دیگه ندیدمش. ‫پنه‌لوپه، چی‌کار کنم؟ 27 00:02:09,900 --> 00:02:11,590 ‫- اشکالی نداره ‫- من بهش گفتم... 28 00:02:11,670 --> 00:02:14,130 ‫بیتلیگ، یا به سمت پوچی کشیده شده... 29 00:02:14,210 --> 00:02:15,050 ‫چی؟ 30 00:02:15,130 --> 00:02:17,300 ‫...یا شاید هم یه جایی همینجاهاس 31 00:02:17,380 --> 00:02:20,640 ‫آره. ‫باشه. 32 00:02:21,550 --> 00:02:23,350 ‫فکر نکنم اینجا باشه 33 00:02:24,100 --> 00:02:25,100 ‫پس در این صورت... 34 00:02:25,850 --> 00:02:28,350 ‫چی؟ ‫یه سارق دیگه تحت نظارت من گم شده؟ 35 00:02:28,440 --> 00:02:30,060 ‫نمیشه برگردیم تا پیداش کنیم؟ 36 00:02:30,150 --> 00:02:31,770 ‫نمی‌دونم اون چیـه 37 00:02:31,860 --> 00:02:34,675 ‫تاحالا ندیدمش. ‫نقشه هم هیچ‌ اشاره‌ای بهش نداره. 38 00:02:34,675 --> 00:02:37,300 ‫تاحالا نشنیده بودم ‫همچین اتفاقی افتاده باشه 39 00:02:37,300 --> 00:02:38,680 ‫آره 40 00:02:46,580 --> 00:02:47,960 ‫خیلی‌خب، ‫اینجا کجاس؟ 41 00:02:48,040 --> 00:02:52,130 ‫اگه محاسباتم درست باشن، ‫وین مرکزی، سال ۱۸۹۷ 42 00:02:54,290 --> 00:02:56,130 ‫- نه، درست نیستن ‫- آره، درست نیستن 43 00:02:56,210 --> 00:02:57,130 ‫وسط بیابونیم 44 00:02:57,210 --> 00:03:03,140 ‫آره، واقعاً وسط بیابونیم و یعنی ‫نمی‌تونیم منتظر بمونیم، چون می‌میریم 45 00:03:03,220 --> 00:03:06,680 ‫اما اطمینان دارم که جودی پیدامون می‌کنـه 46 00:03:07,560 --> 00:03:08,680 ‫باید راه بیفتیم 47 00:03:09,640 --> 00:03:10,640 ‫گُل گفتی 48 00:03:21,860 --> 00:03:24,490 ‫- کوین ‫- باشه، اومدم 49 00:03:25,240 --> 00:03:26,700 ‫ای بیابان 50 00:03:27,240 --> 00:03:29,330 ‫بی‌امان و بی‌رحم 51 00:03:29,770 --> 00:03:32,300 ‫تا چندین کیلومتری اطراف ‫هیچ موجود زنده‌ای نیست 52 00:03:32,300 --> 00:03:33,609 ‫اونا چطور؟ 53 00:03:34,380 --> 00:03:35,380 ‫وای 54 00:03:35,460 --> 00:03:36,630 ‫به‌جز اونا 55 00:03:39,010 --> 00:03:40,470 ‫- اوه ‫- بریم 56 00:03:43,740 --> 00:03:48,580 ‫« آفریقای جنوبی » ‫« ۱۳۲۴ میلادی » 57 00:03:48,680 --> 00:03:50,140 ‫آره، کار درستی به‌نظر میاد 58 00:03:52,090 --> 00:03:53,090 ‫گرماش رو حس کنین 59 00:03:53,090 --> 00:03:56,570 ‫بجنبین بچه‌ها. ‫اینجا حرف نداره. بریم. 60 00:04:08,540 --> 00:04:09,540 ‫وای، جودی... 61 00:04:10,450 --> 00:04:15,250 ‫بیتلیگ، تحقیق کن ببین اینا کی‌ان و ‫و چی‌کار می‌کنن و چیزای دیگه 62 00:04:15,830 --> 00:04:18,300 ‫شماها کی هستین؟ ‫چی‌کار می‌کنین و چیزای دیگه 63 00:04:18,380 --> 00:04:20,760 ‫شماها کی هستین؟ ‫چی‌کار می‌کنین و چیزای دیگه 64 00:04:21,920 --> 00:04:25,390 ‫شماها کی هستین؟ ‫چی‌کار می‌کنین و چیزای دیگه 65 00:04:25,930 --> 00:04:28,370 ‫این سفر حج مانسا موسی هست 66 00:04:31,810 --> 00:04:34,100 ‫این سفر حج مانسا موسی هست 67 00:04:34,190 --> 00:04:36,060 ‫عالیـه. ‫حج چیـه و اون یارو هم کیـه؟ 68 00:04:36,150 --> 00:04:38,070 ‫اوه، نمی‌دونم 69 00:04:38,150 --> 00:04:39,270 ‫مانسا موسی؟ 70 00:04:39,860 --> 00:04:40,780 تو کتابم هست 71 00:04:40,860 --> 00:04:43,650 ‫اون توی قرون وسطی ‫پادشاه مالی بوده 72 00:04:43,740 --> 00:04:47,740 ‫«در قرن چهاردهم، امپراتوری مالیِ ‫تحت فرمانروایی مانسا موسی 73 00:04:47,820 --> 00:04:50,450 ‫به اوج قلمروی خود رسید 74 00:04:50,540 --> 00:04:53,710 ‫او با ۶۰‌هزار نفر ‫ از جمله همسران بسیار زیادش 75 00:04:53,710 --> 00:04:57,400 ‫ راهی سفر حجـش به مکه شد و ‫مقداری زیادی طلا با خودش برد 76 00:04:57,400 --> 00:05:02,090 ‫ثروت تخمینی‌اش او را ‫ثروتمندترین فرد تمام دوران برآورد می‌کند 77 00:05:02,090 --> 00:05:05,680 ‫خیلی‌خب، این همون لحظه‌ایـه که ‫منتظرش بودیم 78 00:05:05,680 --> 00:05:08,537 ‫ثروتمندترین فرد تاریخ با ‫بزرگ‌ترین دزد تاریخ ملاقات می‌کنـه 79 00:05:08,540 --> 00:05:10,310 ‫اینجاس؟ ‫بریم یکم مشاوره بگیریم 80 00:05:10,310 --> 00:05:11,180 ‫نه،‌ خودم رو گفتم 81 00:05:11,270 --> 00:05:12,100 ‫آها، بله 82 00:05:12,180 --> 00:05:16,770 ‫قراره که حماسی‌ترین دزدیِ ‫ تمام دوران رو مرتکب بشیم 83 00:05:16,850 --> 00:05:17,690 ‫- آره ‫- اوه 84 00:05:17,770 --> 00:05:19,480 ‫من هم یه نقشه‌ی بی‌نقص دارم 85 00:05:19,480 --> 00:05:20,900 ‫خیلی‌خب، ‫گوش کنین 86 00:05:21,120 --> 00:05:23,840 ‫همزمان که ویجیت ‫کارآمدترین مسیر 87 00:05:23,840 --> 00:05:26,720 ‫تا نزدیک‌ترین پورتال رو برای فرارمون ‫ حساب می‌کنـه... 88 00:05:33,000 --> 00:05:35,710 ‫بیتلیگ کنار خیمه‌ی گنج مانسا قایم میشه، 89 00:05:35,710 --> 00:05:39,230 ‫وضعیت رو بالا بررسی می‌کنه و ‫تموم خطرات رو ارزیابی می‌کنه 90 00:05:52,470 --> 00:05:56,230 ‫وقتی بهمون علامت داد، ‫آلتو، استاد تغییر چهره‌مون... 91 00:05:56,310 --> 00:05:58,270 ‫- به‌عنوان یه شتر ظاهر میشه ‫- نه، نه 92 00:05:58,270 --> 00:05:59,810 ‫می‌تونـه چالش‌برانگیز باشه 93 00:05:59,810 --> 00:06:01,882 ‫اما فکر کنم بشه با یه حالت فیزیکی ‫کار رو در آورد 94 00:06:01,882 --> 00:06:03,232 ‫نه،‌ آلتو. ‫نه. 95 00:06:03,320 --> 00:06:06,530 ‫تو لباس فرم نگهبان‌های مانسا رو می‌پوشی 96 00:06:06,610 --> 00:06:09,680 ‫به نگهبان نزدیک میشی و ‫بهش میگی که اومدی تا جاش وایسی 97 00:06:09,680 --> 00:06:11,530 ‫بعد هم اون سوار شتر میشه و ‫ میره 98 00:06:11,530 --> 00:06:12,870 ‫نه، نه 99 00:06:12,870 --> 00:06:14,980 ‫وقتی نگهبان از سر راه‌مون کنار رفت، 100 00:06:15,080 --> 00:06:17,960 ‫تنها کاری که می‌مونـه اینه که ‫مانسا موسی رو بخوابونیم 101 00:06:18,040 --> 00:06:20,630 ‫اینجاس که کوین وارد میشه 102 00:06:20,710 --> 00:06:23,170 ‫اوه، چون خیلی حوصله‌سربرم 103 00:06:23,250 --> 00:06:24,210 ‫دقیقاً 104 00:06:25,050 --> 00:06:30,260 ‫ور، ور، ور، ‫ور، ور، تاریخ 105 00:06:30,340 --> 00:06:32,350 ‫ور، ور، ور، دانستنی‌ها 106 00:06:32,430 --> 00:06:35,470 ‫ور، ور، ور، استون‌هنج 107 00:06:35,560 --> 00:06:38,460 ‫ور، ور، ور، مصر باستان 108 00:06:38,600 --> 00:06:40,690 ‫و در آخر من طلاها رو 109 00:06:40,770 --> 00:06:43,020 ‫جلوی چشمای مانسا می‌دزدم 110 00:07:02,080 --> 00:07:03,540 ‫- یه لحظه صبر کن ‫- بله؟ 111 00:07:03,630 --> 00:07:05,800 ‫بهم گفتی که قراره من رو ببری خونه 112 00:07:05,880 --> 00:07:09,470 ‫به‌جاش کاملاً یهویی، ‫رسیدیم به ثروتمندترین مرد تاریخ 113 00:07:09,550 --> 00:07:11,510 ‫- اتفاقی شد. کاملاً اتفاقی ‫- آره 114 00:07:11,590 --> 00:07:12,850 ‫آره. ‫اتفاقی. 115 00:07:12,930 --> 00:07:14,350 ‫خب این خیلی مشکوکـه 116 00:07:14,960 --> 00:07:18,040 ‫به‌نظرم ویجیت می‌دونـه ‫چطوری با نقشه راه رو پیدا کنـه 117 00:07:18,040 --> 00:07:19,560 ‫چطور جرات می‌کنی؟ ‫ناراحتم کردی 118 00:07:19,560 --> 00:07:21,190 ‫یعنی میگی که... ‫اوه... 119 00:07:22,350 --> 00:07:24,130 ‫ببخشید، گفتی که «می‌دونـه چطوری...» 120 00:07:24,130 --> 00:07:26,070 ‫عادت کرده بودم بقیه برعکسش رو بگن 121 00:07:26,070 --> 00:07:27,680 ‫درستـه، ‫چون تو نقشه‌خون نیستی 122 00:07:27,680 --> 00:07:29,240 ‫راست میگه 123 00:07:29,260 --> 00:07:30,260 ‫- چی؟ ‫- هنوز جای کار داری 124 00:07:30,260 --> 00:07:32,240 ‫هیچوقت قرار نیست مامان‌بابام رو نجات بدم 125 00:07:32,240 --> 00:07:37,080 ‫کوین، ما باید در مسیر هدف‌مون قدم برداریم. ‫ما سارقیم. کارمون همینـه. 126 00:07:37,080 --> 00:07:39,000 ‫خب بچه‌ها، ‫ساعت‌هاتون رو هماهنگ کنین 127 00:07:39,000 --> 00:07:39,830 ‫ساعت نداریم 128 00:07:39,910 --> 00:07:41,750 ‫آره. ‫نکته‌ی خوبی بود. 129 00:07:41,750 --> 00:07:44,540 ‫باید بریم یه زمانی که ساعت داشته باشه و ‫بدزدیم‌شون 130 00:07:44,540 --> 00:07:45,750 ‫همم 131 00:07:45,840 --> 00:07:47,380 ‫بریم سراغ طلاها 132 00:07:47,460 --> 00:07:50,510 ‫من احتمالاً به اندازه‌ی کافی ‫برای همه ساعت دارم 133 00:07:51,470 --> 00:07:54,600 ‫خیلی‌خب. باید نزدیک‌ترین پورتال رو ‫ پیدا کنم. کاری نداره. 134 00:07:55,240 --> 00:07:57,140 ‫نزدیک‌ترین پورتال رو پیدا کنم 135 00:07:57,140 --> 00:07:58,020 ‫میون‌بُر 136 00:07:58,850 --> 00:08:01,480 ‫اون‌وقت میگن من نقشه‌خون نیستم 137 00:08:06,060 --> 00:08:09,690 ‫چشم و چراغ زندگانیم، ‫بهت خوش می‌گذره؟ 138 00:08:10,900 --> 00:08:13,200 ‫«بریم حج، ایناری. 139 00:08:13,280 --> 00:08:15,740 ‫خیلی خوش می‌گذره ایناری. 140 00:08:15,820 --> 00:08:17,450 ‫فقط خودمونیم، ایناری» 141 00:08:18,410 --> 00:08:21,100 ‫به همراه ۶۰ هزارتا از رفیقات و ‫بقیه‌ی زنات 142 00:08:21,660 --> 00:08:23,920 ‫خیلی کثیف شدم. ‫باید حموم کنم. 143 00:08:24,000 --> 00:08:27,210 ‫باشه، اون‌وقت چطوری وسط بیابون ‫برای تو حموم پیدا کنیم؟ 144 00:08:27,290 --> 00:08:29,670 ‫عشق شماره‌ی یک من 145 00:08:29,760 --> 00:08:30,760 ‫شماره ۹۱ 146 00:08:30,840 --> 00:08:31,970 ‫برای من که شماره‌ی یکی 147 00:08:33,470 --> 00:08:36,600 ‫هی. ‫بهت می‌خوره گنده و قوی باشی. 148 00:08:36,680 --> 00:08:39,310 ‫من رو میگی؟ ‫مگه من رو می‌بینی؟ 149 00:08:39,410 --> 00:08:40,660 ‫معلومـه که می‌بینم 150 00:08:40,660 --> 00:08:42,790 ‫یه مرد گنده و موطلایی ‫وسط بیابونی 151 00:08:44,100 --> 00:08:46,130 ‫- یه ماموریت برات دارم ‫- نمی‌تونم 152 00:08:46,130 --> 00:08:47,150 ‫باید دزدی کنم 153 00:08:47,230 --> 00:08:49,520 ‫- باید چی‌کار کنی؟ ‫- اوه، هیچی 154 00:08:49,520 --> 00:08:50,660 ‫بیا دنبالم 155 00:08:52,150 --> 00:08:53,200 ‫بجنب دیگه 156 00:08:55,700 --> 00:08:56,740 ‫درود 157 00:09:01,040 --> 00:09:03,120 ‫تو از نگهبانی معافی دوست من 158 00:09:03,230 --> 00:09:04,920 ‫اما من تازه کارم رو شروع کردم 159 00:09:04,920 --> 00:09:08,090 ‫نه، نه، نه. ‫تو ساعت‌هاست که اینجایی دوست قدیمی من. 160 00:09:08,170 --> 00:09:10,540 ‫داریم پیر میشیم، نه؟ ‫همه‌چی رو فراموش می‌کنیم. 161 00:09:10,540 --> 00:09:12,710 ‫حتماً همینطوره ‫چون تو رو یادم نمیاد 162 00:09:12,980 --> 00:09:13,840 ‫تو کی هستی؟ 163 00:09:13,880 --> 00:09:15,430 ‫من دوست ابدی تو ام 164 00:09:15,510 --> 00:09:18,640 ‫اومدم شیفتت رو تحویل بگیرم. ‫لباسم رو نگاه. 165 00:09:18,720 --> 00:09:22,180 ‫نه، نه، نه. ‫تو کی هستی؟ 166 00:09:22,720 --> 00:09:24,430 ‫من... 167 00:09:25,390 --> 00:09:27,310 ‫من... 168 00:09:29,190 --> 00:09:30,190 ‫من شترم 169 00:09:39,620 --> 00:09:41,990 ‫بیتلیگ علامت نداد 170 00:09:42,080 --> 00:09:43,950 ‫فکر نکنم بتونی از پسش بر بیای 171 00:09:44,040 --> 00:09:44,910 ‫جدی؟ 172 00:09:45,000 --> 00:09:47,460 ‫فقط ببین که چطوری ‫ با مخفی‌کاری‌هام دزدی می‌کنم 173 00:09:47,540 --> 00:09:49,590 ‫برو. ‫«توفان آتش» در حالت آماده باش. 174 00:09:51,880 --> 00:09:54,460 ‫غلت نامرئی 175 00:09:55,260 --> 00:09:58,470 ‫ایول، رسیدم به... ‫اوه، تو آلتو نیستی 176 00:09:59,220 --> 00:10:00,300 ‫نخیر 177 00:10:01,260 --> 00:10:03,390 ‫خیلی‌خب 178 00:10:04,300 --> 00:10:04,850 ‫باشه 179 00:10:04,930 --> 00:10:07,350 ‫ویجیت؟ ‫ویجیت کجاس؟ 180 00:10:08,880 --> 00:10:12,190 ‫میگن نقشه‌خون نیستم؟ ‫من یه نقشه‌خون ماهرم 181 00:10:12,190 --> 00:10:15,110 ‫فوق‌العادم. احتمالاً جزو بهترین‌هام. ‫بهترین جهان. 182 00:10:16,280 --> 00:10:19,360 ‫اینجا کجاس؟ 183 00:10:24,540 --> 00:10:25,540 ‫پنه‌لوپه! 184 00:10:26,870 --> 00:10:28,710 ‫بیتلیگ! 185 00:10:28,790 --> 00:10:31,790 ‫آلتو! کِـ-کنین. ‫کِـ-کرمیت. 186 00:10:31,880 --> 00:10:33,000 ‫کوین 187 00:10:33,090 --> 00:10:34,090 ‫جودی! 188 00:10:35,920 --> 00:10:37,550 ‫چطوری ۶۰ هزارنفر رو گم کردم 189 00:10:39,040 --> 00:10:41,680 ‫مصالح بهتر از شِن برای این کار نیست، فاربا؟ 190 00:10:41,680 --> 00:10:43,997 ‫نه. ‫بِکَن. 191 00:10:48,440 --> 00:10:51,310 ‫مانسا موسی، ‫یه گروه از این افراد عجیب 192 00:10:51,310 --> 00:10:53,340 ‫وسط کاروان‌مون پیدا کردیم 193 00:10:54,530 --> 00:10:57,110 ‫اون داشت ادای یه شتر رو در میورد 194 00:10:57,110 --> 00:10:58,240 ‫چی؟ 195 00:10:58,845 --> 00:11:00,610 ‫این یکی هم داشت ازمون دزدی می‌کرد 196 00:11:00,610 --> 00:11:01,660 ‫سارقن؟ 197 00:11:01,740 --> 00:11:03,870 ‫مانسا می‌خواد بدونه که ‫این‌ها سارقن یا نه 198 00:11:03,950 --> 00:11:06,620 ‫نه. سارق نیستن. ‫آخه نگاه‌شون کن. 199 00:11:06,700 --> 00:11:11,630 ‫خب... اگه بعضی‌ها به دستورات عمل می‌کردن ‫می‌تونستیم سارق باشیم 200 00:11:11,710 --> 00:11:14,590 ‫البته می‌خواست یه کیسه از ‫ آتش‌زن‌های فوری رو بدزده 201 00:11:14,670 --> 00:11:15,960 ‫- چی؟ ‫- چی؟ 202 00:11:16,050 --> 00:11:17,840 ‫یه کیسه از سرگین شتر 203 00:11:19,170 --> 00:11:20,550 ‫بیخیال بابا 204 00:11:20,630 --> 00:11:24,010 ‫پس سارق نیستن. ‫پس یعنی می‌خوان فقط شب رو گرم بمونن؟ 205 00:11:24,100 --> 00:11:28,140 ‫مانسا میگـه که اونا ‫یه مشت‌ بدبخت‌بیچاره‌ن که دنبال آسایشن 206 00:11:28,140 --> 00:11:29,751 ‫«یه مشت احمق فقیر و ناراحت ‫که سردشونـه» 207 00:11:29,751 --> 00:11:31,020 ‫باشه اما همچین چیزی نگفت 208 00:11:31,020 --> 00:11:33,000 ‫به‌خاطر زحمات‌شون ‫یه‌چیزی بهشون بدین 209 00:11:33,000 --> 00:11:35,050 ‫- نه، نه ‫- بهشون طلا اعطا کنین 210 00:11:35,070 --> 00:11:36,570 ‫- اگه خودتون اصرار دارین ‫- چی؟ 211 00:11:36,570 --> 00:11:37,650 ‫بیاین طلا بردارین 212 00:11:37,730 --> 00:11:38,900 ‫- خدایا ‫- خدایا 213 00:11:38,990 --> 00:11:39,820 ‫ممنون 214 00:11:39,900 --> 00:11:40,900 ‫نگاه کن 215 00:11:41,010 --> 00:11:44,680 ‫مانسا موسی واقعاً به همون اندازه‌ای که ‫میگن، حکیم و دست‌ودل‌بازه 216 00:11:44,680 --> 00:11:45,680 ‫باعث افتخاره 217 00:11:45,740 --> 00:11:48,790 ‫باورم نمیشه که تونستیم ‫ثروتمندترین فرد تاریخ رو ببینیم 218 00:11:48,870 --> 00:11:51,710 ‫هی. چی گفتی؟ ‫پسره چی گفت؟ 219 00:11:52,960 --> 00:11:56,670 ‫مانسا مایله تا پسر جوان ‫حرفی که زد رو کلمه به کمله تکرار کنه 220 00:11:56,750 --> 00:11:58,550 ‫نه، مطمئین باشین اصلاً جالب نبود 221 00:11:58,630 --> 00:12:01,340 ‫نه، نه، نه. ‫حرفاش درمورد ثروتمندترین و اینا. 222 00:12:01,430 --> 00:12:05,430 ‫بعضی‌ها میگن که شما حتی از ‫جف بزوس آمازون هم ثروتمندترین 223 00:12:05,510 --> 00:12:09,020 ‫ثروتمندتر از جف بزوس کبیر آمازون. ‫اون کیـه؟ 224 00:12:09,100 --> 00:12:13,060 ‫مانسا از جف بزوس کبیر آمازون هم ثروتمندتره 225 00:12:17,820 --> 00:12:19,940 ‫و ما هیچ اطلاعی نداریم که ‫اون کیـه 226 00:12:20,030 --> 00:12:23,280 ‫پس تو دقیقاً‌ همون حرفا رو می‌زنی، ‫فقط تجملاتی‌تر، درستـه؟ 227 00:12:23,280 --> 00:12:26,410 ‫ایشون بالا کویاته هستن، ‫گریوی من 228 00:12:26,490 --> 00:12:27,950 ‫من بالا کویاته هستم 229 00:12:28,040 --> 00:12:31,960 ‫سخنور، معلم، مشاور و ‫از همه مهم‌تر، تاریخ‌دان 230 00:12:32,040 --> 00:12:35,880 ‫وای. ‫خود من هم یه تاریخ‌دان تازه‌کارم. 231 00:12:35,960 --> 00:12:37,170 ‫اوه 232 00:12:37,250 --> 00:12:39,130 ‫اسمت چیـه و ‫اهل کجایی پسرجان؟ 233 00:12:39,210 --> 00:12:40,590 ‫اسم و مکان تولد 234 00:12:40,670 --> 00:12:43,260 ‫من کوینم و ‫اهل انگلستانم 235 00:12:44,220 --> 00:12:46,140 ‫انگلستان؟ ‫همونجا که طاعون داره؟ 236 00:12:46,220 --> 00:12:49,470 ‫اونجا اصلاً امن هست؟ ‫شنیدم اصلاً خودتون رو نمی‌شورین 237 00:12:49,560 --> 00:12:52,560 ‫مانسا میگـه که شنیده که انگلستان ‫جای قشنگیـه 238 00:12:53,060 --> 00:12:55,590 ‫من خودم رو می‌شورم. ‫مامانم مجبورم می‌کنـه. 239 00:12:55,850 --> 00:12:56,690 ‫مجبورم می‌کرد 240 00:12:56,770 --> 00:13:00,190 ‫شنیدم که شما توی انگلستان ‫گوشت گاوتون رو می‌جوشونین 241 00:13:00,280 --> 00:13:02,780 ‫و بدون ادویه می‌خورینش 242 00:13:02,860 --> 00:13:03,740 ‫درستـه 243 00:13:04,320 --> 00:13:06,450 ‫اَیی. ‫چقدر عقب‌مانده. 244 00:13:06,450 --> 00:13:07,950 ‫چقدر عقب‌مانده. ‫توهین نباشه. 245 00:13:07,950 --> 00:13:10,540 ‫قصد توهین ندارم اما اَیی 246 00:13:10,540 --> 00:13:12,750 ‫- اَیی. مانسا میگه که «اَیی» ‫- اَیی 247 00:13:12,830 --> 00:13:14,120 ‫اَیی 248 00:13:14,210 --> 00:13:16,670 ‫نه، نه، نه. ‫چیزی نیست بالا. 249 00:13:16,670 --> 00:13:18,900 ‫فقط جلوی غریبه‌ها باید حرفم رو تکرار کنی 250 00:13:18,900 --> 00:13:20,780 ‫نه جلوی دوستان 251 00:13:20,960 --> 00:13:22,340 ‫یعنی من دوست شمام؟ 252 00:13:22,420 --> 00:13:24,630 ‫معلومه، کِل... ‫کوین 253 00:13:25,220 --> 00:13:30,260 ‫فردا، باهامون میای تا با همدیگه ‫سلطان قاهره رو ملاقات کنیم؟ 254 00:13:30,850 --> 00:13:32,180 ‫آره! 255 00:13:32,890 --> 00:13:35,850 ‫- آره. گفت آره. گفت آره ‫- آره. آره 256 00:13:35,940 --> 00:13:38,860 ‫- گفت آره. گفت آره ‫- خوبـه. خوبـه. دل تو دلم نیست 257 00:13:38,940 --> 00:13:40,020 ‫قبل از رفتن‌مون هم 258 00:13:40,110 --> 00:13:44,150 ‫باید کلی داستان جذاب دیگه ‫برای تمام کاروان تعریف کنی 259 00:13:44,240 --> 00:13:47,030 ‫- اوه، خوب به چیزی که گفتین فکر کنین ‫- همه‌مون قصه بلدیم 260 00:13:47,110 --> 00:13:48,820 ‫نه تو... ‫تو باید ساکت باشی 261 00:13:48,820 --> 00:13:50,430 ‫- به اونا طلاهاشون رو دادی؟ ‫- بله 262 00:13:50,433 --> 00:13:52,140 ‫از اینجا ببرشون، ‫از اینجا ببرشون 263 00:13:52,140 --> 00:13:53,730 ‫- به طلاهاشون رسیدن ‫- راه بیفتین 264 00:13:53,730 --> 00:13:56,730 ‫اسمت هم خیلی جالبـه. ‫چطوری تلفظش می‌کنی؟ 265 00:13:56,750 --> 00:13:58,130 ‫- یه بار دیگه بگو ‫- کوین 266 00:13:58,210 --> 00:13:59,670 ‫کِـ... کِـ... 267 00:13:59,750 --> 00:14:02,460 ‫- کوین ‫- کِـ-فین. کِـ-فین 268 00:14:02,550 --> 00:14:04,300 ‫اینطوری، کِو-ین 269 00:14:04,880 --> 00:14:05,880 ‫فکر کنم یاد گرفتم 270 00:14:06,970 --> 00:14:07,840 ‫کلوین 271 00:14:07,930 --> 00:14:09,720 ‫کِو-ین 272 00:14:09,800 --> 00:14:11,640 ‫یاد می‌گیریم، ‫نگران نباش 273 00:14:12,410 --> 00:14:18,060 ‫امشب، جدیدترین شایعات اطراف کاروان رو ‫بدون کم و کاستی براتون تعریف می‌کنیم 274 00:14:18,060 --> 00:14:20,690 ‫ابراهیم، خبر داریم ‫ چه نقشه‌ای تو کَلَت داشتی 275 00:14:21,270 --> 00:14:25,740 ‫اما اول از همه،‌ ما یه مهمان ویژه داریم= ‫که از راه دور بینگلی انگلستان اومده 276 00:14:26,740 --> 00:14:30,100 ‫نه، نه. تمیزه. ‫مطمئن باشین. مثل ما خودش رو می‌شوره. 277 00:14:30,320 --> 00:14:32,830 ‫- آره. اسمش کوینـه! ‫- آره! 278 00:14:34,580 --> 00:14:35,700 ‫اول من؟ 279 00:14:35,790 --> 00:14:36,790 ‫آره. ‫آره، معلومـه. 280 00:14:36,870 --> 00:14:39,670 ‫دفعه اولـه که توی کاری ‫نفر اول انتخاب میشم 281 00:14:45,550 --> 00:14:48,180 ‫سعی می‌کنم قافیه‌دار تعریف کنم. ‫طبق رسم و سوم. 282 00:14:48,260 --> 00:14:49,800 ‫باشه، خوبـه 283 00:14:51,410 --> 00:14:54,920 ‫از سپیده دم تا به هنگام شب ‫از او تعریف و تجمید کنید 284 00:14:54,930 --> 00:14:58,230 ‫چرا که مانسا از کل کشور دانمارک ثروتمندتر است 285 00:15:01,420 --> 00:15:02,940 ‫حال‌تون جا اومد وایکینگ‌ها؟ 286 00:15:03,020 --> 00:15:06,780 ‫با این‌حال مشهور بودن به ثروتمندی ‫می‌تواند مضر باشد 287 00:15:06,860 --> 00:15:12,430 ‫طلاهایت به قدری مشهور خواهند شد ‫که متجاوزان اروپایی را هم به خودش جذب می‌کنـد 288 00:15:13,830 --> 00:15:15,240 ‫- وایسا ببینم. چی گفت؟ ‫- هی، هی 289 00:15:15,240 --> 00:15:17,750 ‫- هی... صبر کن ببینم ‫- خوش‌شون نیومد. خوش‌شون نیومد 290 00:15:18,440 --> 00:15:20,940 ‫او از دانمارک ثروتمندتره 291 00:15:23,240 --> 00:15:25,460 ‫تماشاچی‌ها رو عین موم گرفته تو مشتش 292 00:15:25,460 --> 00:15:26,510 ‫خوش به حالش 293 00:15:26,510 --> 00:15:28,260 ‫چت شده پنه‌لوپه؟ ‫ما که به طلامون رسیدیم 294 00:15:28,260 --> 00:15:30,180 ‫- آره اما ندزدیدیمش که ‫- اما بهش رسیدیم 295 00:15:30,180 --> 00:15:31,970 ‫کادو بود، خب؟ 296 00:15:32,050 --> 00:15:34,220 ‫تموم سارق‌های خوب هم از دست دادم 297 00:15:35,310 --> 00:15:37,310 ‫مشخصاً هم استاد دزدی نیستم 298 00:15:41,400 --> 00:15:42,940 ‫- می‌خوای کیفم رو بدزدی؟ ‫- آره 299 00:15:43,020 --> 00:15:44,440 ‫- این طرفـه ‫- اوه 300 00:15:44,520 --> 00:15:46,470 ‫دیدی؟ ‫حتی این کار رو هم نمی‌تونم بکنم. 301 00:15:46,760 --> 00:15:48,970 ‫دلیل بودنم چیـه؟ 302 00:15:50,860 --> 00:15:51,950 ‫جودی گم شده 303 00:15:53,070 --> 00:15:54,410 ‫سوزان مُرده 304 00:15:55,830 --> 00:15:56,660 ‫من گم شدم 305 00:15:57,490 --> 00:15:58,620 ‫ممکنه بزودی هم بمیرم 306 00:16:00,330 --> 00:16:02,250 ‫نقشه‌خون خیلی خوبی نیستم 307 00:16:15,470 --> 00:16:16,510 ‫ستاره‌ها 308 00:16:17,560 --> 00:16:20,000 ‫کلیدِ کار، ستاره‌ها و سیاره‌هان 309 00:16:22,310 --> 00:16:25,010 ‫نقشه فقط بخشی از اطلاعات رو نگه می‌داره 310 00:16:25,060 --> 00:16:27,650 ‫فواصل زمانی توی آسمون ‫رمزگذاری شدن 311 00:16:28,150 --> 00:16:30,030 ‫وای! 312 00:16:36,070 --> 00:16:38,790 ‫اون تروآس. ‫اون چینِ قرن نوزدهمـه. 313 00:16:38,870 --> 00:16:41,960 ‫اون قرن بیستمـه. ‫اون هم قرن هشتمـه. 314 00:16:42,040 --> 00:16:44,080 ‫پورتال‌ها با هم توی تناقض نیستن 315 00:16:44,170 --> 00:16:47,340 ‫به‌خاطر تقارن بی‌همتای جهان اینطوری شدن 316 00:16:47,340 --> 00:16:49,550 ‫نقشه تموم اطلاعات رو توی خودش نگه می‌داره 317 00:16:49,550 --> 00:16:53,010 ‫که با ماهیت بی‌پایان هستی ‫ بهش دست پیدا کرده! 318 00:16:53,090 --> 00:16:56,600 ‫ستاره‌ها که توی چندین صورت فلکی‌ان 319 00:16:56,680 --> 00:16:59,010 ‫به نقاط مختلف زمان متصل میشن 320 00:17:00,120 --> 00:17:01,310 ‫حلش کردم! 321 00:17:01,390 --> 00:17:03,980 ‫خدای من! ‫ای خدا 322 00:17:04,340 --> 00:17:05,480 ‫مداد می‌خوام 323 00:17:05,560 --> 00:17:07,520 ‫مداد می‌خوام تا یادداشتش کنم 324 00:17:07,610 --> 00:17:10,570 ‫بهم مداد بده. ‫مداد می‌خوام. 325 00:17:10,650 --> 00:17:13,650 ‫و اینطوری بود که ‫از پادشاهی تبعید شدن 326 00:17:13,740 --> 00:17:16,610 ‫و خانواده‌ی شاهزاده تحقیرشون کرد 327 00:17:17,220 --> 00:17:19,730 ‫برای همین شاهزاده چندین کیلومتر 328 00:17:19,730 --> 00:17:24,750 ‫در اقیانوس‌ها سفر کرد تا ‫در سرزمین شاهدخت، کنارش باشه 329 00:17:26,120 --> 00:17:29,710 ‫چه حکایت زیبایی از آدم‌های مختلف ‫توی جاهای مختلفی که 330 00:17:29,800 --> 00:17:33,340 ‫همدیگه رو پیدا کردن 331 00:17:33,420 --> 00:17:35,130 ‫حرف نداره کوین 332 00:17:35,220 --> 00:17:39,050 ‫امیدوارم که اوضاع برای مگان و هری ‫خوب پیش بره 333 00:17:39,140 --> 00:17:42,430 ‫بگو ببینم، نظر بقیه‌ی زن‌های شاهزاده ‫درمورد مگان چیـه؟ 334 00:17:42,520 --> 00:17:44,690 ‫هری فقط یه زن داره... 335 00:17:44,770 --> 00:17:45,730 ‫هان؟ 336 00:17:45,810 --> 00:17:47,690 ‫...و زنش دوتا شوهر داشته 337 00:17:47,770 --> 00:17:49,690 ‫- دوتا؟ ‫- وای 338 00:17:49,770 --> 00:17:51,150 ‫جالب نیست؟ 339 00:17:51,230 --> 00:17:55,400 ‫کوین، تو جالب‌ترین کسی هستی که ‫تاحالا به چشم دیدم 340 00:17:55,490 --> 00:17:56,780 ‫نه... ‫جدی میگی؟ 341 00:17:56,860 --> 00:17:58,240 ‫آره. ‫جدی میگم. 342 00:17:58,320 --> 00:18:00,120 ‫خیلی‌ها... 343 00:18:00,200 --> 00:18:03,000 ‫بعضی‌ از نزدیکانم فکر می‌کنن که ‫آدم خسته‌کننده‌ای‌ام 344 00:18:03,080 --> 00:18:04,330 ‫- چی؟ ‫- چی؟ 345 00:18:05,120 --> 00:18:06,580 ‫- اصلاً ‫- اصلاً 346 00:18:06,670 --> 00:18:09,210 ‫- کوین، تو خیلی خردمندی ‫- کوین 347 00:18:09,290 --> 00:18:10,380 ‫خردمند 348 00:18:19,600 --> 00:18:22,640 ‫نقشه کجاس؟ ‫نقشه رو گم کردم... 349 00:18:23,820 --> 00:18:26,500 ‫هیچی. ‫برو که رفتیم. 350 00:18:29,440 --> 00:18:30,940 ‫لعنت بهش، ‫هنوز اینجام 351 00:18:32,150 --> 00:18:33,980 ‫تف بهش. ‫خب دیگه. 352 00:18:34,570 --> 00:18:37,280 ‫اوه 353 00:18:38,070 --> 00:18:40,070 ‫اون چی بود قرار بود یادم باشه؟ 354 00:18:40,870 --> 00:18:43,890 مغزت رو کار بنداز 355 00:18:47,410 --> 00:18:48,330 ‫بیتلیگ 356 00:18:49,040 --> 00:18:50,040 ‫بله فاربا؟ 357 00:18:50,830 --> 00:18:52,500 ‫میشه یه چیزی ازت بپرسم؟ 358 00:18:52,500 --> 00:18:54,380 ‫آره فاربا، ‫هرچی که می‌خوای 359 00:18:55,590 --> 00:18:58,840 ‫ببین... یه کسی هست که ‫خیلی خیلی ازش خوشم میاد 360 00:18:58,930 --> 00:18:59,910 ‫خب؟ 361 00:18:59,910 --> 00:19:02,351 ‫با همدیگه سفر می‌کنیم... ‫با همدیگه غذا می‌خوریم، 362 00:19:02,351 --> 00:19:07,021 ‫اما جرات نمی‌کنم که ‫درمورد احساسم بهش بگم 363 00:19:07,100 --> 00:19:09,190 ‫فاربا، من یه چیزی درمورد این قضیه می‌دونم 364 00:19:09,690 --> 00:19:14,650 ‫من دوستی دارم که این دوستم ‫یه دوستی داره 365 00:19:15,360 --> 00:19:21,700 ‫و اون هیچوقت به این دوستش ‫احساسش رو درمورد دوستش نگفت 366 00:19:21,780 --> 00:19:26,700 ‫و حالا دوستم شاید دیگه هیچوقت نتونه ‫این دوست‌مون رو ببینه 367 00:19:27,870 --> 00:19:29,620 ‫باید بهم قول بدی فاربا 368 00:19:30,210 --> 00:19:33,790 ‫اشتباهی که دوست من کرد رو نکن 369 00:19:33,880 --> 00:19:38,740 ‫این که به دوستش، حسی که ‫ درمورد این دوست‌مون داشت رو نگفت 370 00:19:38,840 --> 00:19:43,220 ‫باید بهش بگی که ‫چه حسی درموردش داری، خب؟ 371 00:19:43,300 --> 00:19:47,520 ‫اگه نگی، تا آخر عمر پشیمون میشی فاربا 372 00:19:50,060 --> 00:19:51,270 ‫حق با توئـه بیتلیگ 373 00:19:51,350 --> 00:19:53,230 ‫- تصمیمم رو گرفتم ‫- جدی؟ 374 00:19:53,310 --> 00:19:56,610 ‫به ملکه ایناری میگم که ‫چقدر عاشقشم 375 00:19:58,220 --> 00:19:58,740 ‫وای 376 00:19:58,820 --> 00:20:00,530 ‫تو عاشق ملکه ایناری‌ای؟ 377 00:20:00,610 --> 00:20:02,030 ‫- آره ‫- زن مانسا موسی؟ 378 00:20:02,570 --> 00:20:04,720 ‫فاربا، ‫راستش خیلی مطمئن نیستم 379 00:20:04,724 --> 00:20:06,370 ‫اما همونطوریـه که گفتی، بیتلیگ 380 00:20:06,370 --> 00:20:10,870 ‫اگه عشقم رو بهش اعتراف نکنم ‫تا آخر عمرم پشیمون می‌مونم 381 00:20:10,960 --> 00:20:16,670 ‫آره، اما اگه بدن سرت رو قطع کنن آخر عمرت همین نزدیکی‌هاست 382 00:20:16,750 --> 00:20:18,510 ‫ای وای بیتلیگ، ‫تو چی‌کار کردی؟ 383 00:20:20,130 --> 00:20:22,220 ‫به قاهره خوش اومدی کوین 384 00:20:23,890 --> 00:20:27,310 ‫به شهر تمامی‌ شهره‌ها خوش اومدی 385 00:20:27,390 --> 00:20:28,810 ‫وای 386 00:20:33,400 --> 00:20:36,980 ‫اینجا بازار معروف خان الخلیلیـه 387 00:20:37,650 --> 00:20:41,070 ‫مانسا میگـه، ‫حراج، حراج، حراج 388 00:20:41,800 --> 00:20:48,800 ‫«دیــ.جـی‌مــ.ووـیــز» 389 00:20:54,580 --> 00:20:57,090 ‫- اونجا کوین ‫- مانسا میگه اونجا 390 00:21:02,740 --> 00:21:03,970 ‫همین حالا دزدیدمش 391 00:21:03,970 --> 00:21:06,430 ‫- اوه ‫- پولش رو ندادم 392 00:21:06,510 --> 00:21:07,800 ‫می‌خوای بری دزدی؟ 393 00:21:07,890 --> 00:21:10,310 ‫- لازم نیست ‫- بیخیال، تو که عاشق دزدیدنی 394 00:21:10,390 --> 00:21:12,140 ‫دیگه عاشق چیزی نیستم 395 00:21:12,230 --> 00:21:13,140 ‫نیستم 396 00:21:13,230 --> 00:21:16,100 ‫پس بقیه سارق‌ها چی میشن؟ ‫آخه ما که نمی‌دونیم بیتلیگ کجاس 397 00:21:16,190 --> 00:21:18,480 ‫خب شاید اون هم هدفش رو گم کرده 398 00:21:18,480 --> 00:21:20,780 ‫جودی ممکنـه هرجایی باشه. ‫ویجیت هم گم شده. 399 00:21:20,780 --> 00:21:21,690 ‫آره، درستـه 400 00:21:21,690 --> 00:21:24,200 ‫البته نه که ویجیت از جودی یا ‫بیتلیگ مهم‌تر باشه 401 00:21:24,200 --> 00:21:25,240 ‫اما نقشه دست اونـه 402 00:21:25,240 --> 00:21:27,890 ‫و اگه پیداش نکنیم ‫تا ابد اینجا گیر میفتیم 403 00:21:27,890 --> 00:21:29,160 ‫آره، ‫خب که چی؟ 404 00:21:29,240 --> 00:21:30,990 ‫- خب که چی؟ ‫- آره 405 00:21:31,910 --> 00:21:34,920 ‫آقای فقیر، دیگه فقیر نباش. ‫بیا یکم طلا بگیر. 406 00:21:34,920 --> 00:21:37,130 ‫بفرمایین طلا، قربان. ‫انشالله که مشکلات‌تون رو کم کنـه. 407 00:21:37,130 --> 00:21:39,630 ‫ممنون! ‫ممنون قربان. خدا خیرتون بده. 408 00:21:39,710 --> 00:21:41,460 ‫اون کفش‌ها رو نگاه 409 00:21:47,470 --> 00:21:51,270 ‫مانسا موسی، اعلی‌حضرت همایونی، ‫پادشاه مالی 410 00:21:51,850 --> 00:21:53,660 ‫ملاقات باهاتون باعث افتخاره 411 00:21:53,660 --> 00:21:54,600 ‫بله، سلام 412 00:21:54,690 --> 00:21:56,900 ‫مانسا میگن که باعث افتخار ایشونـه 413 00:21:58,120 --> 00:22:01,860 ‫باعث خرسندی سلطانـه که ‫توی قلعه ازتون پذیرانی کنـه 414 00:22:01,860 --> 00:22:03,570 ‫ممنون اما نه، ممنون 415 00:22:03,570 --> 00:22:06,800 ‫مانسا میگن که خیلی خوشحال میشن تا ‫سلطان رو ملاقات کنن 416 00:22:07,160 --> 00:22:09,160 ‫راستش خودم صداشون رو می‌شنوم 417 00:22:09,160 --> 00:22:12,330 ‫- باشه، بریم ‫- مانسا میگن که «باشه، بریم» 418 00:22:12,410 --> 00:22:13,330 ‫عالیـه 419 00:22:15,440 --> 00:22:17,150 ‫از سر راه برین کنار 420 00:22:21,150 --> 00:22:22,650 ‫این رو برمی‌دارم 421 00:22:24,420 --> 00:22:25,470 ‫واقعاً خوبـه 422 00:22:25,470 --> 00:22:26,430 ‫ملکه ایناری 423 00:22:27,660 --> 00:22:30,390 ‫حمامی که درخواست کرده بودین رو ‫براتون فراهم کردم 424 00:22:30,390 --> 00:22:33,220 ‫حمام؟ لطف کردی. ‫کجاس؟ 425 00:22:33,310 --> 00:22:34,730 ‫توی بیابونـه 426 00:22:34,810 --> 00:22:37,480 ‫پیاده یه نصف روز طول می‌کشـه ‫اما با شتر فقط دو ساعت 427 00:22:37,560 --> 00:22:42,230 ‫خیلی‌خب، خیلی‌خب، ممنون ‫اما همینجا توی قاهره حمام می‌کنم 428 00:22:42,320 --> 00:22:46,650 ‫- چرا؟ ‫- کُلی صابون دارن 429 00:22:46,740 --> 00:22:48,360 ‫هرطور مایلین 430 00:22:48,450 --> 00:22:52,020 ‫موضوع دیگه‌ای هم هست که ‫می‌خواستم باهاتون در میون بذارم.... 431 00:22:52,620 --> 00:22:53,740 ‫من عاشق‌تونـم 432 00:22:56,120 --> 00:22:58,040 ‫اوه. ‫چه قشنگ. 433 00:22:58,540 --> 00:23:03,300 ‫اصلاً فکرش هم نکن ‫اما خیلی قشنگ بود 434 00:23:09,380 --> 00:23:10,510 ‫اوه 435 00:23:11,430 --> 00:23:15,390 ‫اینطوری بهش نگاه کن، ‫حداقل سرت رو قطع نکردن رفیق 436 00:23:15,470 --> 00:23:16,850 ‫سرت سر جاشـه 437 00:23:16,930 --> 00:23:20,720 ‫راست میگی. ‫ممنون که همیشه نیمه‌ی پر لیوان رو می‌بینی. 438 00:23:22,310 --> 00:23:23,150 ‫هی 439 00:23:23,230 --> 00:23:27,190 ‫به‌نظرت دوستت هیچوقت درمورد احساساتش ‫به اون شخص میگه؟ 440 00:23:27,280 --> 00:23:28,150 ‫نمی‌دونم 441 00:23:28,240 --> 00:23:32,240 ‫نمی‌دونم که دوستم دیگه بتونـه ‫اون دوستش رو ببینـه 442 00:23:35,790 --> 00:23:38,330 ‫کسی دلش حمام نمی‌خواد؟ 443 00:23:39,330 --> 00:23:40,540 ‫تا تبخیر نشده؟ 444 00:23:41,880 --> 00:23:43,790 ‫با شتر فقط دوساعت طول می‌کشـه 445 00:23:43,880 --> 00:23:46,590 ‫دو ساعت واسه یه حمام چیزی نیست 446 00:23:46,670 --> 00:23:47,840 ‫آب 447 00:23:48,800 --> 00:23:50,220 ‫آب می‌خوام 448 00:23:51,130 --> 00:23:52,090 ‫اوه 449 00:23:53,050 --> 00:23:55,930 ‫چه سراب کوچول مچولویی 450 00:23:58,210 --> 00:24:00,210 ‫عمراً اگه گول بخورم 451 00:24:00,310 --> 00:24:02,210 ‫نمی‌خورمت 452 00:24:03,690 --> 00:24:04,820 ‫اوه، رد پا هم که هست 453 00:24:20,960 --> 00:24:22,620 ‫پس میریم به دیدن سلطان 454 00:24:22,710 --> 00:24:23,830 ‫آره، بریم 455 00:24:23,920 --> 00:24:27,090 ‫ببخشید! ببخشید! ‫مانسای بزرگ. 456 00:24:27,170 --> 00:24:29,260 ‫میشه چندلحظه کوین رو ازتون بگیرم؟ 457 00:24:30,470 --> 00:24:33,430 ‫آره اما فقط چند لحظه 458 00:24:33,430 --> 00:24:37,290 ‫مانسا میگه که می‌تونی ببریش ‫اما زود برش گردون. دل‌مون براش تنگ میشه. 459 00:24:37,290 --> 00:24:38,390 ‫بهش بگین «ممنون» 460 00:24:38,390 --> 00:24:40,430 ‫من واسه تو کار نمی‌کنم 461 00:24:43,350 --> 00:24:45,050 ‫کوین، کلی چیز هست که باید بهت بگم 462 00:24:45,050 --> 00:24:47,730 ‫- عه تو اینجایی ‫- ببخشید 463 00:24:47,820 --> 00:24:48,900 ‫چیشده؟ 464 00:24:48,900 --> 00:24:50,860 ‫پنه‌لوپه حالش خوب نیست و ‫نمی‌دونم چی‌کار کنم 465 00:24:50,860 --> 00:24:52,200 ‫انگار هدفش رو گم کرده 466 00:24:52,200 --> 00:24:53,450 ‫آدم به هدف نیاز داره 467 00:24:53,450 --> 00:24:56,380 ‫مثل خودت که اون داستان‌های تاریخی خسته‌کننده ‫ رو تعریف می‌کنی. ببخشید، از دهنم پرید. 468 00:24:56,380 --> 00:24:57,280 ‫خیلی بی‌ادبی 469 00:24:57,370 --> 00:24:59,830 ‫فکر می‌کردم الان که به طلا رسیده ‫خوشحال میشه 470 00:24:59,910 --> 00:25:01,560 ‫آره اما خودش ندزدیدتش... 471 00:25:09,090 --> 00:25:09,920 ‫اوه 472 00:25:11,300 --> 00:25:12,630 ‫چی می‌خوای؟ 473 00:25:12,720 --> 00:25:15,640 ‫اومدی تا حرفه‌ی شکست‌خورده‌م رو مخسره کنی؟ 474 00:25:15,720 --> 00:25:18,060 ‫نه، اومدم ببینم حالت چطوره 475 00:25:18,140 --> 00:25:19,560 ‫سارق‌ها گفتن ناراحتی 476 00:25:19,640 --> 00:25:20,890 ‫خب، درست میگن 477 00:25:20,970 --> 00:25:25,150 ‫راستی نمی‌تونیم ببریمت خونه‌ت. ‫نقشه و چهار نفر رو گم کردیم. 478 00:25:25,940 --> 00:25:28,270 ‫اوه، سه نفر 479 00:25:29,230 --> 00:25:32,360 ‫اینقدر بهم طلا نده 480 00:25:35,570 --> 00:25:37,570 ‫- اوضاع بی‌ریختـه ‫- واقعاً بی‌ریختـه 481 00:25:37,660 --> 00:25:38,870 ‫حالا چی‌کار کنیم؟ 482 00:25:38,950 --> 00:25:41,620 ‫یه فکری دارم. ‫اما اول باید سلطان رو ببینم. 483 00:25:41,700 --> 00:25:43,910 ‫همم 484 00:25:44,500 --> 00:25:45,870 ‫فقط دونفرمون موندیم 485 00:25:45,960 --> 00:25:47,920 ‫آره. ‫اونایی که از همه احمق‌ترن. 486 00:25:48,000 --> 00:25:49,960 ‫آره، راست میگی 487 00:26:10,110 --> 00:26:10,980 ‫خوش آمدید 488 00:26:11,690 --> 00:26:14,110 ‫و حالا طبق سنت همیشگی 489 00:26:14,190 --> 00:26:18,660 ‫مانسا موسی به نشانه‌ی احترام ‫در برابر سلطان زانو می‌زنن 490 00:26:20,120 --> 00:26:21,030 ‫نمی‌زنم 491 00:26:21,120 --> 00:26:22,790 ‫در حال حاضر ممکن نیست 492 00:26:23,450 --> 00:26:25,540 ‫زانوهاشون مشکلی دارن؟ 493 00:26:26,370 --> 00:26:30,170 ‫من مانسا موسی هستم و ‫زانوهام خیلی هم سالمـن 494 00:26:30,710 --> 00:26:33,670 ‫من زانو نمی‌زنم. ‫اونـه که باید زانو بزنـه. 495 00:26:34,170 --> 00:26:35,170 ‫اول شما 496 00:26:36,430 --> 00:26:38,840 ‫من زانو نمی‌زنم. اون باید بزنـه. ‫رئیس منم. 497 00:26:38,930 --> 00:26:40,430 ‫- صد در صد ‫- اینجا کاخ منـه 498 00:26:40,510 --> 00:26:42,600 ‫- هرچی شما بگین. بله ‫- بهش بگو 499 00:26:47,020 --> 00:26:49,560 ‫مانسا حاضر میشن تا جلوی سلطان زانو بزنن؟ 500 00:26:49,650 --> 00:26:52,320 ‫بعدش هم سلطان جلوی مانسا زانو می‌زنن 501 00:26:52,400 --> 00:26:55,440 ‫می‌خوای مانسا قبل از سلطان ‫جلوی سلطان زانو بزنـه؟ 502 00:26:55,530 --> 00:26:57,150 ‫مانسا جلوی سلطان زانو می‌زنـه 503 00:26:57,650 --> 00:27:00,370 ‫سلطان هم بعد از مانسا ‫جلوی مانسا زانو می‌زنه 504 00:27:00,450 --> 00:27:02,120 ‫مانسا جلوی سلطان زانو می‌زنه 505 00:27:02,120 --> 00:27:04,370 ‫اما قبل از سلطان ‫جلوی سلطان زانو نمی‌زنـه؟ 506 00:27:04,370 --> 00:27:06,750 ‫نه، نه، به حرفایی که از ‫دهنم خارج میشه گوش کن 507 00:27:06,830 --> 00:27:09,370 ‫- نه، به حرفایی که از دهنم... ‫- اینجا دربار منـه 508 00:27:10,380 --> 00:27:12,210 ‫این‌ها هم یاقوت‌های منن 509 00:27:13,880 --> 00:27:15,630 ‫این‌ها هم جنگجوهای منن 510 00:27:19,010 --> 00:27:19,840 ‫خب؟ 511 00:27:19,930 --> 00:27:23,390 ‫بله، می‌بینم‌شون. ‫بله... یاقوت‌های زیبایی هم هستن. 512 00:27:23,470 --> 00:27:26,640 ‫کلی از اونا داری و ‫سربازها هم به‌نظر سرسخت و قوی میان 513 00:27:26,730 --> 00:27:28,640 ‫وای، نگاش کن 514 00:27:28,730 --> 00:27:33,070 ‫با این حال، من اول زانو نمی‌زنم ‫چون من یه مانسا ام 515 00:27:33,650 --> 00:27:37,650 ‫یعنی پادشاه، ‫که یعنی از سلطان‌ بالاتره 516 00:27:37,740 --> 00:27:39,280 ‫ممکن نیست 517 00:27:39,360 --> 00:27:43,030 ‫مانساها خارج از قلمروشون ‫قدرت کمتری دارن 518 00:27:43,120 --> 00:27:44,580 ‫اینطوری نیست 519 00:27:44,660 --> 00:27:46,290 ‫دقیقاً همینطوریـه 520 00:27:47,290 --> 00:27:48,620 ‫بذار قوانین رو بررسی کنم 521 00:27:49,330 --> 00:27:50,370 ‫اوه! 522 00:27:51,080 --> 00:27:53,040 ‫- اینطوری نیست ‫- تو دستت که چیزی نبود 523 00:27:53,130 --> 00:27:55,460 ‫می‌دونم چون همه قانون رو بلدن 524 00:27:55,550 --> 00:27:58,910 ‫اینجا من قانون تعیین می‌کنم و ‫اگه چیز عوض نشه، 525 00:27:59,590 --> 00:28:02,850 ‫اوضاع خیلی جدی میشه 526 00:28:26,240 --> 00:28:28,120 ‫این کار رو نمی‌کنن! 527 00:28:28,200 --> 00:28:31,120 ‫هرچقدر که خواستین تهدید کنین ‫اما این کار رو نمی‌کنن! 528 00:28:31,210 --> 00:28:33,380 ‫- من زانو می‌زنم ‫- این کار رو می‌کنن! 529 00:28:36,040 --> 00:28:38,210 ‫به احترام خداوند... 530 00:28:39,010 --> 00:28:41,340 ‫و همزمان با شما 531 00:28:41,430 --> 00:28:43,510 ‫می‌تونه همچین کاری کنه؟ ‫اجازه داره؟ 532 00:28:44,090 --> 00:28:45,850 ‫به‌لحاظ قانونی گیرتون انداخت 533 00:28:46,890 --> 00:28:47,850 ‫شرمنده 534 00:28:51,690 --> 00:28:52,690 ‫خیلی‌خب 535 00:28:53,850 --> 00:28:56,110 ‫همزمان زانو می‌زنیم، 536 00:28:56,940 --> 00:28:59,280 ‫به احترام خداوند 537 00:28:59,360 --> 00:29:01,200 ‫- خوبـه ‫- با همدیگه 538 00:29:01,280 --> 00:29:03,450 ‫من هم همین رو گفتم. ‫همزمان یعنی با همدیگه. 539 00:29:03,554 --> 00:29:04,950 ‫- کلکی تو کار نباشه ‫- کلکی تو کار نباشه 540 00:29:04,950 --> 00:29:06,700 ‫وقت ندارم. ‫تا سه می‌شماریم. 541 00:29:06,780 --> 00:29:07,660 ‫یک... 542 00:29:07,740 --> 00:29:08,790 ‫دو... 543 00:29:08,870 --> 00:29:10,080 ‫سه 544 00:29:15,000 --> 00:29:15,880 ‫من میرم پایین‌‌تر 545 00:29:15,880 --> 00:29:18,440 ‫- من هم می‌تونم برم پایین‌تر ‫- تو می‌تونی بمونی، من برم پایین‌تر 546 00:29:18,440 --> 00:29:19,610 ‫نه، من هم میرم پایین‌تر 547 00:29:19,610 --> 00:29:21,110 ‫نمی‌تونی از من پایین‌تر بری 548 00:29:21,110 --> 00:29:23,490 ‫خب از زمین که پایین‌تر نمی‌تونی بری 549 00:29:30,220 --> 00:29:34,140 ‫سلطان به احترام خداوند ‫تا ‌پایین‌ترین حد ممکن تعظیم کرد 550 00:29:35,480 --> 00:29:37,560 ‫بله، بله،‌ بله. ‫طلا برای همه. 551 00:29:37,650 --> 00:29:40,340 ‫و... و... یاقوت‌ هم برای بعضی‌هاتون 552 00:29:41,070 --> 00:29:43,490 ‫خیلی باحال بود. ‫چطوری به ذهن‌تون رسید؟ 553 00:29:43,570 --> 00:29:46,740 ‫همیشه یه وجه اشتراک وجود داره کوین 554 00:29:46,820 --> 00:29:49,330 ‫فقط باید منطقی باشی تا پیداش کنی 555 00:29:50,370 --> 00:29:52,330 ‫هیچی ارزش خون و خون‌ریزی رو نداره 556 00:29:53,410 --> 00:29:57,710 ‫کاش شما بابای من بودین و ‫۹۶ همسرتون، مامان‌هام بودن 557 00:30:00,090 --> 00:30:03,720 ‫این حرفت بیشتر از تموم طلاهای جهان ‫برام ارزش داره 558 00:30:15,600 --> 00:30:20,110 ‫مانسا موسی، دوست من، ‫پنه‌لوپه هدفش رو گم کرده 559 00:30:20,190 --> 00:30:21,730 ‫اوه، این خیلی بده 560 00:30:22,360 --> 00:30:24,610 ‫فکر می‌کنـه که هدفش اینـه که ‫یه دزد باشه 561 00:30:24,700 --> 00:30:26,200 ‫پس خوبه 562 00:30:26,280 --> 00:30:27,660 ‫ناراحت و سردرگمـه 563 00:30:27,740 --> 00:30:30,700 ‫همیشه دلش می‌خواست که ‫یه دزدی درست‌حسابی انجام بده 564 00:30:30,780 --> 00:30:33,790 ‫می‌تونین وانمود کنین که ‫چیزی رو ازتون دزدیده؟ 565 00:30:33,870 --> 00:30:36,710 ‫اینطوری این احساس بهش دست میده که ‫یه هدفی داره 566 00:30:36,790 --> 00:30:38,080 ‫مثل کاری که با من کردین 567 00:30:40,420 --> 00:30:42,340 ‫اونجاس. ‫همونجا. 568 00:30:42,420 --> 00:30:44,590 ‫عصای مانسا موسی واقعاً قشنگـه 569 00:30:44,670 --> 00:30:47,630 ‫آره واقعاً. ‫با ارزش‌ترین دارایی اونـه. 570 00:30:47,720 --> 00:30:49,510 ‫اصلاً دلش نمی‌خواد کسی اون رو بدزده 571 00:30:49,600 --> 00:30:51,180 ‫امکان نداره کسی بتونه بدزدتش 572 00:30:51,260 --> 00:30:53,560 ‫کار بزرگ‌ترین دزد دنیاس 573 00:30:53,640 --> 00:30:55,770 ‫همم. ‫جالبـه. 574 00:30:56,580 --> 00:31:00,360 ‫عرض جغرافیایی و ‫طولانی‌ترین طول جغرافیایی 575 00:31:00,440 --> 00:31:02,400 ‫در اصل اونا... 576 00:31:02,480 --> 00:31:05,280 ‫پنه‌لوپه! ‫من برگشتم 577 00:31:05,360 --> 00:31:06,990 ‫پس اینجایی خنگول‌خان 578 00:31:07,070 --> 00:31:09,780 ‫فکر می‌کردیم اینجا گیر افتادیم. ‫تو این دوران. 579 00:31:09,870 --> 00:31:15,790 ‫من به این نتیجه رسیدم که بعضی‌ از ستاره‌ها با نظم خاصی به همدیگه متصلن 580 00:31:15,870 --> 00:31:17,830 ‫فواصل سیاره‌ها و... 581 00:31:17,920 --> 00:31:21,170 ‫خیلی‌خب ویجیت، خوشحالیم که برگشتی ‫اما وسط کاری هستیم 582 00:31:21,250 --> 00:31:22,090 ‫شرمنده 583 00:31:22,170 --> 00:31:26,130 ‫ویجیت، می‌خواستم بهت بگم که ‫تو ارزش زیادی برام داری 584 00:31:26,220 --> 00:31:29,590 ‫و راستش فکر می‌کنم که ‫تو بهترین دوست منی 585 00:31:29,680 --> 00:31:31,550 ‫- اوه ‫- فکر می‌کردم که برای همیشه رفتی 586 00:31:31,550 --> 00:31:34,246 ‫- خیلی لطف داری اما من... ‫- سرمون شلوغـه. سرمون شلوغـه. 587 00:31:34,460 --> 00:31:35,748 ‫اوه 588 00:31:35,748 --> 00:31:39,900 ‫دوستات واقعاً قراره که ‫فریب این نقشه‌ی کاملاً تابلو رو بخورن و 589 00:31:39,980 --> 00:31:42,190 ‫- عصام رو بدزدن؟ ‫- بله 590 00:31:42,270 --> 00:31:44,980 ‫اون‌وقت فکر می‌کنن که ‫استادای دزدی‌ان؟ 591 00:31:45,007 --> 00:31:47,384 ‫- بله ‫- بعد هم می‌گیریم‌شون و سرشون رو می‌بریم 592 00:31:47,384 --> 00:31:49,394 ‫- نه ‫- نه، ما سر دزدها رو قطع می‌کنیم 593 00:31:49,394 --> 00:31:51,764 ‫مانع موثریـه. ‫باعث میشه دیگه این کار رو نکنن. 594 00:31:51,764 --> 00:31:54,624 ‫میشه لطفاً سرشون رو قطع نکنین؟ 595 00:31:55,240 --> 00:31:56,830 ‫هرچی تو بگی کوین 596 00:31:57,480 --> 00:31:58,520 ‫اوه 597 00:31:59,580 --> 00:32:02,080 ‫سرباز، اسب رو می‌زنـه 598 00:32:02,170 --> 00:32:03,500 ‫حرکت خوبی بود کوین 599 00:32:03,590 --> 00:32:05,210 ‫از بابام یاد گرفتم 600 00:32:05,210 --> 00:32:08,610 ‫درواقع از کامپیوتر یاد گرفتم ‫اما بابام برنامه‌ش رو نصب کرد 601 00:32:09,880 --> 00:32:12,010 ‫خیلی‌خب بچه‌ها 602 00:32:12,090 --> 00:32:13,760 ‫کارتون رو بکنین 603 00:32:17,520 --> 00:32:20,730 ‫این بازی واقعاً آدم رو درگیر می‌کنـه 604 00:32:20,810 --> 00:32:25,980 ‫اگه یکی بیاد و عصای باارزشم رو بدزده ‫اصلاً متوجه نمیشم 605 00:32:27,800 --> 00:32:28,740 ‫بذار ببینم 606 00:32:28,740 --> 00:32:30,590 ‫این حرکت رو می‌زنم 607 00:32:33,070 --> 00:32:33,910 ‫بذار ببینم 608 00:32:33,990 --> 00:32:34,830 ‫همم 609 00:32:36,200 --> 00:32:38,870 ‫فکر کنم این حرکت رو بزنم... 610 00:32:38,950 --> 00:32:41,120 ‫مانسای کبیر، ‫ما دیگه داریم میریم 611 00:32:41,210 --> 00:32:43,380 ‫اوه. بله. 612 00:32:43,460 --> 00:32:44,420 ‫همم 613 00:32:44,920 --> 00:32:46,630 ‫کوین، تو هم باهامون میای؟ 614 00:32:47,500 --> 00:32:48,710 ‫اوم... 615 00:32:52,470 --> 00:32:55,050 ‫کوین، اگه بری خیلی ناراحت میشیم 616 00:32:56,180 --> 00:33:01,750 ‫اگه دلت می‌خواد، می‌تونی باهامون بیای و ‫داستان‌های بیشتری رو برامون تعریف کنی 617 00:33:01,810 --> 00:33:05,560 ‫جداً؟ وای... ‫تصمیم سختیـه 618 00:33:05,650 --> 00:33:10,400 ‫کوین، پس اون کارت چی میشه؟ ‫همون قضیه نجات دادنت... 619 00:33:11,490 --> 00:33:14,990 ‫کوین، تو توی سفر دیگه‌ای بودی؟ 620 00:33:15,070 --> 00:33:18,910 ‫خب، داشتم تلاش می‌کردم تا ‫پدرمادرم رو نجات بدم 621 00:33:18,990 --> 00:33:20,410 ‫پدرمادرت؟ 622 00:33:22,790 --> 00:33:25,630 ‫ما فکر می‌کردیم تو یه یتیم از ‫انگلستان فقیری 623 00:33:25,710 --> 00:33:27,130 ‫یه‌جورایی هم هستم 624 00:33:27,210 --> 00:33:29,210 ‫پدرمادرت توی دردسرن؟ 625 00:33:29,300 --> 00:33:33,380 ‫آره،‌ اما اصلاً نمی‌دونم که ‫می‌تونم نجات‌شون بدم یا نه 626 00:33:33,470 --> 00:33:35,050 ‫اما شماها ازم قدردانی می‌کنین 627 00:33:35,140 --> 00:33:39,390 ‫آره اما تو هم اینقدر قدران‌شونـی که ‫بخوای بهشون کمک کنی 628 00:33:39,470 --> 00:33:41,310 ‫کوین، تو... ‫باید بری 629 00:33:41,890 --> 00:33:44,520 ‫اما شماها خیلی باهام خوش‌رفتاری کردین 630 00:33:44,600 --> 00:33:47,150 ‫شاید هدف من اینـه که ‫براتون قصه بگم 631 00:33:47,230 --> 00:33:50,650 ‫نه، نه کوین. ‫قصه گفتن کار توئـه. 632 00:33:50,730 --> 00:33:53,490 ‫هدفت نجات دادن پدرمادرتـه 633 00:33:58,030 --> 00:34:00,790 ‫دلم برای قصه‌های تاریخیت تنگ میشه 634 00:34:02,440 --> 00:34:03,440 ‫کوین... 635 00:34:03,960 --> 00:34:06,830 ‫مانسا میگه که... 636 00:34:08,000 --> 00:34:10,130 ‫باید بریم. ‫تو که نزدیدیش. 637 00:34:10,210 --> 00:34:11,510 ‫اوه 638 00:34:11,590 --> 00:34:13,630 ‫کوین، کوین. ‫این رو بگیر. 639 00:34:14,240 --> 00:34:15,550 ‫ممنون 640 00:34:15,550 --> 00:34:18,800 ‫وای، ‫چه قشنگن 641 00:34:18,890 --> 00:34:19,850 ‫- ممنون ‫- اجازه هست؟ 642 00:34:19,930 --> 00:34:22,500 ‫لطفاً به مهره‌های شطرنجم دست نزن. ‫مال تو نیستن. 643 00:34:24,310 --> 00:34:25,810 ‫هی، بجنبین! 644 00:34:25,890 --> 00:34:27,020 ‫خیلی‌خب. ‫باید بریم. 645 00:34:27,100 --> 00:34:28,860 ‫- اوه ‫- بهش دست نزن. بهش دست نزن 646 00:34:28,940 --> 00:34:30,980 ‫- دیگه فرصتت رو از دست دادی ‫- نه، نمی‌خوام... 647 00:34:30,980 --> 00:34:32,280 ‫کوین... ‫بیا بریم 648 00:34:36,740 --> 00:34:38,120 ‫بریم کوین 649 00:34:38,200 --> 00:34:39,200 ‫اوه 650 00:34:43,790 --> 00:34:46,120 ‫خب واسه چی عصا رو ندزدیدی؟ 651 00:34:46,210 --> 00:34:47,960 ‫چون خوشحال بودم 652 00:34:48,040 --> 00:34:51,340 ‫چون می‌دونستی که اگه می‌خواستی ‫می‌تونستی عصا رو بدزدی؟ 653 00:34:51,420 --> 00:34:54,130 ‫نه، چون می‌دونستم که همش زیر سر توئـه 654 00:34:54,210 --> 00:34:56,510 ‫چی؟ من؟ ‫نه بابا 655 00:34:57,800 --> 00:35:01,390 ‫نه، خوشحال بودم که دوستی داشتم 656 00:35:01,470 --> 00:35:05,540 ‫که حاضره همچین کاری برام بکنه تا ‫فقط احساس ارزشمند بودن داشته باشم 657 00:35:06,270 --> 00:35:10,400 ‫و خوشحالم که باهامون اومدی ‫با این که می‌دونم می‌خواستی بمونی 658 00:35:12,730 --> 00:35:16,150 ‫و به‌خاطر این هم خوشحالم که ‫یاقوت‌های سلطان رو 659 00:35:16,240 --> 00:35:18,860 ‫وقتی که داشتن سر زانو زدن بحث می‌کردن ‫دزدیدیم 660 00:35:18,950 --> 00:35:20,160 ‫چی؟ 661 00:35:20,240 --> 00:35:21,970 ‫- من میرم پایین‌تر ‫- نه، من می‌تونم برم پایین‌تر 662 00:35:21,970 --> 00:35:23,980 ‫- شما همونجا بمونین. من میرم پایین‌تر ‫- نه، من هم میرم پایین‌تر 663 00:35:24,080 --> 00:35:27,600 ‫سلطان به احترام خداوند ‫تا ‌پایین‌ترین حد ممکن تعظیم کرد 664 00:35:33,050 --> 00:35:34,590 ‫این کار اشتباهیـه 665 00:35:34,590 --> 00:35:36,700 ‫خب می‌خواستی حس بهتری داشته باشم و ‫الان هم دارم 666 00:35:36,700 --> 00:35:38,680 ‫- یاقوت‌ها رو دارم. مگه نه بیتلیگ؟ ‫- همم؟ 667 00:35:38,760 --> 00:35:41,140 ‫- نه، جودی دیگه اینجا نیست ‫- نه، یاقوت‌ها رو میگم 668 00:35:41,220 --> 00:35:44,810 ‫یاقوت‌هایی رو میگم که ‫از سلطان دزدیدیم 669 00:35:44,890 --> 00:35:47,250 ‫و بعد گذاشتی‌شون تو اون کیف بی‌انتها 670 00:35:47,460 --> 00:35:49,390 ‫خب چرا میگی توی کیف بی‌انتها؟ 671 00:35:50,230 --> 00:35:52,730 ‫خب حالا تو اون کیف هستن یا نه؟ 672 00:35:52,810 --> 00:35:57,240 ‫خب، کیف بی‌انتها کیفیـه که انتهاش سوراخـه دیگه 673 00:35:57,320 --> 00:35:58,360 ‫چی؟ 674 00:35:58,450 --> 00:36:04,410 ‫همیشه واسم سوال شده بود که چرا ‫بهم میگی همه‌چی رو بذارم تو کیف بی‌انتها 675 00:36:04,490 --> 00:36:06,580 ‫- باید برگردیم ‫- نه، نه، نمی‌تونیم 676 00:36:06,660 --> 00:36:07,540 ‫وقت نداریم 677 00:36:07,620 --> 00:36:10,650 ‫- خب از این وقتی که میگی، چقدرش رو داریم؟ ‫- هیچی 678 00:36:10,960 --> 00:36:13,130 ‫این پورتال یه مورد غیرمعمولی داره 679 00:36:13,920 --> 00:36:14,920 ‫یعنی چی؟ 680 00:36:15,550 --> 00:36:17,670 ‫- می‌دونم کجا میره ‫- اوه 681 00:36:18,380 --> 00:36:19,510 ‫و جاییـه که ما میریم 682 00:36:19,590 --> 00:36:21,680 ‫- اوه ‫- و پیچ در پیچـه 683 00:36:21,760 --> 00:36:24,100 ‫- خیلی‌خب ‫- یا لاکردار 684 00:36:24,180 --> 00:36:25,850 ‫بچه‌ها، گوش کنین 685 00:36:25,930 --> 00:36:30,390 ‫«او با ۶۰‌هزار و ۵ نفر ‫راهی سفر حجش به مکه شد» 686 00:36:30,390 --> 00:36:31,940 ‫آره، یه بار این رو گفتی کوین 687 00:36:31,940 --> 00:36:32,860 ‫خواب‌مون گرفت! 688 00:36:34,820 --> 00:36:36,900 ‫خیلی‌خب. ‫ایشالا که جودی پیدامون می‌کنـه. 689 00:36:36,980 --> 00:36:38,490 ‫نه 690 00:36:38,570 --> 00:36:42,820 ‫تعداد آدم‌ها عوض شده. ‫ما یه چیزی رو عوض کردیم. 691 00:36:43,740 --> 00:36:45,700 ‫پنج نفر بیشتر شدن. ‫یعنی ما. 692 00:36:45,700 --> 00:36:48,620 ‫ما می‌تونیم اتفاقاتی رو که ‫قبلاً افتادن تغییر بدیم 693 00:36:48,620 --> 00:36:50,160 ‫اوه! ‫چی؟ 694 00:37:04,930 --> 00:37:05,850 ‫اوه... 695 00:37:14,480 --> 00:37:16,610 ‫«خدای عزیز، میشه دوباره بتونم راه برم؟» 696 00:37:16,610 --> 00:37:18,920 ‫نه، نمی‌تونم کمک کنم... ‫چطوری آخه این کار رو بکنم؟ 697 00:37:18,920 --> 00:37:19,440 ‫نمی‌دونم 698 00:37:19,530 --> 00:37:21,860 ‫خواسته‌ی این دعاها خیلی زیاده. ‫مگه نه؟ 699 00:37:21,950 --> 00:37:24,990 ‫«خدای عزیز، من تمام سال پسر خوبی بودم 700 00:37:24,990 --> 00:37:26,830 ‫میشه برام دوچرخه بگیری؟» ‫اشتباه گرفتی 701 00:37:26,830 --> 00:37:28,950 ‫- بفرستش واسه بابا نوئل ‫- باشه، می‌فرستم 702 00:37:30,190 --> 00:37:31,520 ‫دست سوم دندون‌ها 703 00:37:31,520 --> 00:37:34,500 ‫دست سوم؟ ‫مگه دو دست دندون بس نبودن؟ 704 00:37:34,580 --> 00:37:35,790 ‫- آره ‫- دست سوم 705 00:37:35,790 --> 00:37:38,340 ‫دنبال چی‌ان؟ ‫دندونای دوران نوجوانی؟ 706 00:37:38,340 --> 00:37:41,260 ‫دندونای... ‫دوره نوجوانی 707 00:37:41,340 --> 00:37:43,380 ‫- اوه، آره ‫- دقیقاً 708 00:37:43,380 --> 00:37:44,660 ‫دندونای دوران نوجوانی 709 00:37:44,660 --> 00:37:47,430 ‫دندونای دوران نوجوانی. ‫نه، نه، نه 710 00:37:47,510 --> 00:37:48,970 ‫اصلاً‌ حالا که اینطور شد جسپر... 711 00:37:49,600 --> 00:37:51,640 ‫اگه من می‌تونستم دعا کنم... 712 00:37:51,790 --> 00:37:53,100 ‫...به خودم دعا می‌کردم و ‫می‌گفتم 713 00:37:53,100 --> 00:37:56,753 ‫«منِ عزیز، ‫میشه لطفاً نقشه‌م بهم برگرده؟ آمین» 714 00:37:56,980 --> 00:37:58,110 ‫خب یه امتحانی بکن 715 00:37:58,690 --> 00:37:59,900 ‫خیلی‌خب 716 00:38:00,860 --> 00:38:02,990 ‫منِ عزیز، ‫میشه لطفاً نقشه‌م بهم برگرده؟ 717 00:38:03,070 --> 00:38:03,950 ‫آمین 718 00:38:07,280 --> 00:38:08,120 ‫وایسا 719 00:38:08,700 --> 00:38:11,080 ‫وایسا،‌ وایسا، وایسا 720 00:38:15,460 --> 00:38:16,580 ‫نشنیدم 721 00:38:16,580 --> 00:38:18,290 ‫ارزش امتحان کردنش رو داشت 722 00:38:18,290 --> 00:38:20,670 ‫خب. حداقل می‌دونیم که ‫نقشه کجا رفته... 723 00:38:22,260 --> 00:38:24,050 ‫چون یکی‌شون رو گرفتم 724 00:38:44,160 --> 00:38:51,160 ‫مترجم: «محمدعلی sm» ‫در تلگرام mmli_Subs@ 725 00:38:51,160 --> 00:38:58,160 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 726 00:38:58,160 --> 00:39:05,160 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez