1 00:00:05,054 --> 00:00:13,054 ارائه‌ای از تیم ترجمه‌ی دیباموویز 2 00:00:13,078 --> 00:00:21,078 دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم www.DibaMoviez.Com 3 00:01:01,075 --> 00:01:09,075 ترجمه از ناصر اسماعیلی 4 00:01:18,920 --> 00:01:20,510 ‫خب؟ 5 00:01:20,540 --> 00:01:22,030 ‫هیچکس ندیدش 6 00:01:24,200 --> 00:01:27,030 ‫اگه هنوز زنده باشه، ناپدید شده 7 00:01:30,170 --> 00:01:32,280 ‫من به زندگی و خدای خودم قسم خوردم، 8 00:01:32,310 --> 00:01:34,900 ‫اگه با کمک شما دشمنمون رو شکست بدیم، 9 00:01:34,940 --> 00:01:39,320 ‫تعهداتی که پدربزرگم، شاه اکبرت ‫به شما داده رو اجرا میکنم 10 00:01:43,430 --> 00:01:46,910 ‫این پیمانی هست که با فرمان سلطنتی ما به شما، 11 00:01:46,950 --> 00:01:50,570 ‫تمام زمین‌هایی که جزء قلمرو باستانی ‫آنگلیای شرقی هستند رو بهتون میده 12 00:01:53,060 --> 00:01:55,650 ‫این زمین‌ها رو بطور دائمی به شما می‌بخشم، 13 00:01:55,680 --> 00:01:58,930 ‫تا هر طور می‌خواهید، در آن ‫ساکن شوید و کشاورزی کنید 14 00:01:58,960 --> 00:02:01,550 ‫حالا، اونجا جمعیت بالایی نداره 15 00:02:01,580 --> 00:02:04,590 ‫ولی بازم، سکونت‌گاه‌ها و مزارعی داره 16 00:02:04,620 --> 00:02:07,660 ‫برخی‌ها از اونجا رفتن ‫ولی سایرین تصمیم گرفتن بمونن 17 00:02:07,690 --> 00:02:09,830 ‫توصیه میکنم باهاشون خوب رفتار کنین 18 00:02:09,870 --> 00:02:11,660 ‫نفرت چندان عمیقی از شما ندارن، 19 00:02:11,700 --> 00:02:14,460 ‫ولی محتاط و بیمناک خواهند بود 20 00:02:16,120 --> 00:02:18,740 ‫- آخرین باری که این اتفاق افتاد... ‫- بله 21 00:02:18,770 --> 00:02:22,120 ‫من فقط می‌تونم بگم که ‫این بار متفاوت خواهد بود 22 00:02:22,160 --> 00:02:24,950 ‫من چند نفر از محافظینم رو بعنوان حرکتی ‫از حمایتم، در آنجا خواهم گذاشت، 23 00:02:24,990 --> 00:02:28,650 ‫و از اختیارم بعنوان پادشاه استفاده میکنم ‫تا از حقوقتون دفاع کنم 24 00:02:28,680 --> 00:02:30,300 ‫جز این، دلیلی برای ترس ندارین 25 00:02:38,100 --> 00:02:40,900 ‫مهر سلطنتی رو پیوستش میکنم 26 00:02:41,870 --> 00:02:43,140 ‫و تمام شد 27 00:02:47,420 --> 00:02:53,400 ‫و حالا رسماً به شما بعنوان ‫متحد و دوست خوش‌آمد میگم 28 00:03:07,890 --> 00:03:09,860 ‫این پایان کارهای امروزمون نیست 29 00:03:13,970 --> 00:03:15,560 ‫نگهبان‌ها! 30 00:03:15,590 --> 00:03:17,420 ‫خائنین رو دستگیر کنید! 31 00:03:18,520 --> 00:03:20,730 ‫نه! نمی‌تونین اینکارو کنین! 32 00:03:20,770 --> 00:03:21,816 ‫دستت رو ازم بکش! 33 00:03:21,840 --> 00:03:24,640 ‫- ولم کن! ‫- نه! نه سرورم! من بی‌گناهم! 34 00:03:25,700 --> 00:03:28,500 ‫به زودی از این اقدامات‌تون ‫پشیمان خواهید شد لُرد آلفرد! 35 00:03:28,530 --> 00:03:29,910 ‫این رو بهتون قول میدم! 36 00:03:31,570 --> 00:03:34,260 ‫من بی‌گناهم! من بی‌گناهم! 37 00:04:03,840 --> 00:04:09,640 ‫خب شاه هارالد، شکست‌خورده... برگشتی 38 00:04:09,680 --> 00:04:13,100 ‫بیورن رویین‌تن مسخره‌ت کرد 39 00:04:13,130 --> 00:04:17,760 ‫و اثری از یارل اولاوسون، رهبرمون نیست 40 00:04:17,790 --> 00:04:20,280 ‫یارل اولاوسون مرگ افتخارآمیزی در نبرد داشت... 41 00:04:24,420 --> 00:04:29,010 ‫و قطعآً الان در والهالا ست 42 00:04:29,040 --> 00:04:30,770 خب به ما چه؟ 43 00:04:32,530 --> 00:04:34,430 ‫باید به رهبرانتون باور داشته باشین 44 00:04:36,570 --> 00:04:38,640 ‫می‌تونن متحمل شکست یا بداقبالی بشن... 45 00:04:40,260 --> 00:04:42,400 ‫ولی شما باید شانس این رو ‫بهشون بدید تا ثابت کنن، 46 00:04:42,440 --> 00:04:44,890 ‫که چرا از اول به این مقام رسیدن 47 00:04:47,130 --> 00:04:50,680 ‫من به دادن شانس دوم اعتقادی ندارم 48 00:04:52,200 --> 00:04:54,860 ‫نه به احمقا و شکست‌خورده‌ها 49 00:04:57,970 --> 00:04:59,140 ‫نه 50 00:05:03,080 --> 00:05:06,320 ‫دقیقاً مثل سخنان زمان جوانی منه، 51 00:05:06,800 --> 00:05:08,080 ‫ولی... 52 00:05:10,390 --> 00:05:13,780 ‫در طول زمان یاد می‌گیری 53 00:05:40,220 --> 00:05:45,220 ‫دوستان. فرصت این پیش نیومد که بهتون... 54 00:05:45,260 --> 00:05:49,470 ‫مگنوس، پسر رگنار لاثبروک رو معرفی کنم 55 00:05:49,500 --> 00:05:51,476 ‫درود بر رگنار! 56 00:05:51,500 --> 00:05:54,510 ‫با بودن اون در کنارمون، می‌تونیم ‫به چیزهای فوق‌العاده‌ای دست پیدا کنیم 57 00:05:56,030 --> 00:05:59,580 ‫شهر یورک شهر فوق‌العاده‌ای خواهد شد! 58 00:06:00,960 --> 00:06:05,210 ‫مرکز یه امپراطوری! امپراطوری ما! 59 00:06:06,450 --> 00:06:09,420 ‫که از اینجا تا کتگات امتداد خواهد داشت، 60 00:06:09,450 --> 00:06:13,250 ‫از ایرلند تا فرانسه، 61 00:06:13,280 --> 00:06:16,740 ‫از اسکاتلند تا استپ‌های روسیه! 62 00:06:16,770 --> 00:06:18,840 ‫آره! 63 00:06:30,720 --> 00:06:31,720 ‫بشین 64 00:06:38,450 --> 00:06:40,730 ‫تو هگموند رو کشتی 65 00:06:40,760 --> 00:06:42,800 ‫یکی از بهترین جنگجویان ساکسون‌ها 66 00:06:42,830 --> 00:06:45,140 ‫از قبل زخم عمیقی داشت 67 00:06:45,180 --> 00:06:46,900 ‫من فقط کارش رو تموم کردم 68 00:06:49,490 --> 00:06:51,600 ‫چرا برای شاه هارالد می‌جنگی؟ 69 00:06:51,630 --> 00:06:55,050 ‫من با شوهرم یارل اولاوسون در یورک بودم 70 00:06:55,080 --> 00:06:57,120 ‫قبول کردیم که به ارتش پادشاه بپیوندیم 71 00:06:57,160 --> 00:06:58,740 ‫و شوهرت الان کجاست؟ 72 00:06:58,780 --> 00:07:01,300 ‫در نبرد کشته شد 73 00:07:01,330 --> 00:07:03,270 ‫حیف شد، شوهر خوبی بود 74 00:07:04,200 --> 00:07:05,230 ‫مردی خوب 75 00:07:06,680 --> 00:07:08,130 ‫من مادرم رو در نبرد از دست دادم 76 00:07:09,310 --> 00:07:12,270 ‫مادرت؟ کی هستی؟ 77 00:07:13,930 --> 00:07:16,590 ‫بیورن. بیورن رویین‌تن 78 00:07:17,560 --> 00:07:18,800 ‫مشهوری 79 00:07:20,250 --> 00:07:22,840 ‫فکر کنم این یعنی هر کاری بخوای می‌تونی بکنی 80 00:07:22,870 --> 00:07:24,740 ‫هر چی میخوای از مردم بخوای 81 00:07:26,980 --> 00:07:28,120 ‫اسمت چیه؟ 82 00:07:28,150 --> 00:07:29,190 ‫گانهیلد 83 00:07:29,880 --> 00:07:30,880 ‫گانهیلد 84 00:07:32,400 --> 00:07:34,020 ‫میخوام بهتر بشناسمت 85 00:07:34,850 --> 00:07:37,370 ‫میخوای چی بگم؟ 86 00:07:37,400 --> 00:07:41,480 ‫می‌بینی وضعم چیه. در بندم. زندانی 87 00:07:42,340 --> 00:07:43,580 ‫شوهرم مرده 88 00:07:44,690 --> 00:07:47,100 ‫می‌تونم پیشنهاداتت رو رد کنم؟ 89 00:07:48,210 --> 00:07:50,110 ‫می‌تونم ازت سوءاستفاده کنم 90 00:07:53,520 --> 00:07:54,520 ‫ولی نمیخوام 91 00:07:56,040 --> 00:07:57,770 ‫من و تو، با هم برابریم 92 00:07:59,360 --> 00:08:02,980 ‫اگه جواب یه سوالم رو بدی طناب‌هات رو باز میکنم 93 00:08:03,570 --> 00:08:04,600 ‫بله؟ 94 00:08:05,910 --> 00:08:07,430 ‫بعد اینکه هگموند مرد، 95 00:08:07,470 --> 00:08:10,780 ‫مادرم زخمی بود و ناپدید شده 96 00:08:10,820 --> 00:08:14,790 ‫میخوام بدونم چیزی دیدی که به دردم بخوره 97 00:08:14,820 --> 00:08:17,410 ‫میخوام بدونم ناپدید شدنش با میل خودش بوده... 98 00:08:18,240 --> 00:08:19,480 ‫یا کسی اینکارو کرده 99 00:08:21,030 --> 00:08:24,520 ‫من نمی‌تونم کمکت کنم. من چیزی ندیدم 100 00:08:38,530 --> 00:08:41,780 ‫تو زن آزادی هستی. می‌تونی ‫هر کاری خواستی بکنی 101 00:08:48,060 --> 00:08:50,650 ‫این برای چی بود؟ 102 00:08:50,680 --> 00:08:53,100 ‫فقط داشتم آزادیم رو تمرین می‌کردم 103 00:08:55,340 --> 00:08:56,720 ‫شاید دوباره همو ببینیم 104 00:08:57,620 --> 00:08:58,690 ‫کی می‌دونه؟ 105 00:08:59,800 --> 00:09:01,040 ‫می‌تونی الان بری 106 00:09:15,850 --> 00:09:17,120 ‫چی سر اون اومد؟ 107 00:09:20,400 --> 00:09:22,920 ‫آدما چطوری همینطوری ناپدید میشن؟ 108 00:09:22,960 --> 00:09:24,580 ‫خب، می‌دونی چطوری 109 00:09:24,610 --> 00:09:26,370 ‫پدرمون همینطوری ناپدید نشد؟ 110 00:09:28,270 --> 00:09:30,000 ‫لاگرتا اینطوری نیست 111 00:09:31,480 --> 00:09:33,210 ‫یهو نمی‌ذاره فرار کنه 112 00:09:33,240 --> 00:09:34,830 ‫اونم وسط نبرد؟ 113 00:09:35,870 --> 00:09:37,180 ‫و اصلآً چطوری اینکارو کرده؟ 114 00:09:37,210 --> 00:09:38,676 ‫انگار آب شده رفته تو زمین 115 00:09:38,700 --> 00:09:40,940 ‫- می‌شناسمش... ‫- نه نمی‌شناسی! 116 00:09:40,970 --> 00:09:42,840 ‫هیچی نمی‌دونی 117 00:09:42,870 --> 00:09:44,250 ‫لاگرتا مادرت رو کشت 118 00:09:44,290 --> 00:09:47,360 ‫تا جایی که به تو مربوط میشه، ‫ترجیح می‌دادی اون بمیره 119 00:09:47,390 --> 00:09:48,910 ‫چرا دارم با تو صحبت میکنم؟ 120 00:09:50,470 --> 00:09:51,850 ‫من لاگرتا رو می‌شناسم 121 00:09:54,020 --> 00:09:58,960 ‫من دوستش داشتم و بهش اعتماد داشتم ‫و اونم منو دوست داشت و بهم اعتماد داشت 122 00:10:01,480 --> 00:10:04,860 ‫نمی‌تونه همینطوری ناپدید شده باشه، ‫مگه اینکه دلیلی داشته باشه 123 00:10:06,070 --> 00:10:07,860 ‫این حرفت یعنی چی؟ 124 00:10:07,900 --> 00:10:10,040 ‫شاید دیوونه شده بود 125 00:10:16,180 --> 00:10:17,980 ‫اون جونم رو نجات داد 126 00:10:18,010 --> 00:10:22,080 پای اونم گیره 127 00:10:22,120 --> 00:10:24,740 ‫- تو... ‫- من تصمیم گرفتم ببخشمش 128 00:10:29,510 --> 00:10:30,960 ‫اینو بهش گفتی؟ 129 00:10:37,480 --> 00:10:38,620 ‫آلفرد... 130 00:10:40,760 --> 00:10:44,000 ‫باید درباره‌ش صحبت کنه 131 00:10:44,040 --> 00:10:46,970 ‫باید صادق باشه 132 00:10:47,010 --> 00:10:49,700 ‫بعد، بعد می‌تونی ببخشیش 133 00:10:49,730 --> 00:10:51,010 ‫محض رضای خدا! 134 00:10:51,980 --> 00:10:54,250 ‫می‌فهمم. می‌فهمم 135 00:10:57,530 --> 00:11:00,710 ‫ولی اگه تو باهاش صحبت نکنی، 136 00:11:00,740 --> 00:11:04,230 ‫لطفاً بهم این اجازه رو بدید 137 00:11:04,260 --> 00:11:07,850 ‫خواهش میکنم. باید بدونم چرا 138 00:11:10,750 --> 00:11:13,070 ‫پس شاید بتونم ببخشمش 139 00:11:28,810 --> 00:11:30,190 ‫آشغال خیانت‌کار 140 00:11:35,360 --> 00:11:36,370 ‫خیانت 141 00:11:40,160 --> 00:11:42,610 ‫مرگ بر پادشاه! 142 00:11:49,210 --> 00:11:50,240 ‫خائن! 143 00:11:51,310 --> 00:11:52,350 ‫زنده باد پادشاه 144 00:12:23,310 --> 00:12:25,480 ‫غذا! 145 00:12:33,870 --> 00:12:34,870 ‫فلوکی! 146 00:12:35,770 --> 00:12:37,220 ‫چی بود؟ 147 00:12:37,250 --> 00:12:38,260 ‫فلوکی! 148 00:12:40,600 --> 00:12:41,640 ‫همینجا بمونین 149 00:12:58,340 --> 00:12:59,380 ‫هلگی! 150 00:13:06,210 --> 00:13:07,420 ‫بیا تو 151 00:13:10,290 --> 00:13:12,530 ‫بدجور یخ کردی 152 00:13:12,570 --> 00:13:14,670 ‫حداقل یکی از انگشت‌هات رو از دست میدی 153 00:13:16,160 --> 00:13:18,500 ‫چرا این همه راه رو تو این هوا اومدی؟ 154 00:13:19,400 --> 00:13:22,230 ‫من... من چاره‌ای نداشتم 155 00:13:22,820 --> 00:13:24,130 ‫چرا؟ 156 00:13:24,160 --> 00:13:25,820 ‫همه دارن می‌میرن 157 00:13:28,680 --> 00:13:30,240 ‫منظورت چیه هلگی؟ 158 00:13:30,270 --> 00:13:31,410 ‫کی داره می‌میره؟ 159 00:13:33,760 --> 00:13:36,690 ‫همینکه از اینجا رفتیم، پدرم مریض شد 160 00:13:38,900 --> 00:13:42,350 ‫راه درازی رفتیم. یه خونه ساختیم 161 00:13:42,390 --> 00:13:45,360 ‫ولی غذا خیلی کمه و همه مریضن 162 00:13:47,770 --> 00:13:49,740 ‫فکر میکنم ایویند داره می‌میره 163 00:13:51,780 --> 00:13:54,570 ‫و وقتی اونجا رو ترک کردم ‫خواهرم یورون خیلی مریض بود 164 00:13:55,880 --> 00:13:58,340 ‫و تا حالا مجبور شدیم دو تا... 165 00:13:58,370 --> 00:14:00,370 ‫دو یا سه تا از بچه‌ها رو خاک کنیم 166 00:14:00,410 --> 00:14:03,860 ‫ششش. دیگه حرف نزن 167 00:14:03,890 --> 00:14:06,960 ‫خواهش میکنم. لطفاً کمکمون کنین! 168 00:14:07,000 --> 00:14:09,310 ‫برید و خانواده‌م رو نجات بدید 169 00:14:09,350 --> 00:14:12,590 ‫می‌دونم لایق این نیستیم که نجات ‫داده بشیم، ولی خواهش میکنم، فلوکی 170 00:14:17,010 --> 00:14:19,390 ‫قبل اینکه خیلی دیر بشه نجات‌شون بده 171 00:14:20,770 --> 00:14:21,980 ‫خواهش میکنم! 172 00:14:26,710 --> 00:14:31,540 ‫به مجولنیر فکر کنم، پُتک ثور، برای قدرت 173 00:14:48,390 --> 00:14:49,900 ‫چرا خواستی منو ببینی؟ 174 00:14:54,180 --> 00:14:56,260 ‫میدونی چرا 175 00:14:56,290 --> 00:14:59,020 ‫اگه می‌دونستم، نمی‌پرسیدم 176 00:15:01,050 --> 00:15:06,710 ‫تمام دوستات بازداشت شدن اثلرد 177 00:15:07,850 --> 00:15:12,060 ‫لُرد کاینهرد به همه چی اعتراف کرده 178 00:15:13,820 --> 00:15:16,070 ‫خیلی‌خب 179 00:15:16,100 --> 00:15:19,170 درسته، اومدن سراغم 180 00:15:19,210 --> 00:15:21,210 ‫هنوز عصبانی بودم که کنار زده شدم، 181 00:15:21,250 --> 00:15:25,560 ‫پس به نظرم اومد، تا تاجی که ‫به عقیده‌ی خودم مال منه انکار کنم 182 00:15:25,590 --> 00:15:28,800 ‫منو متقاعد کردن که آلفرد بعنوان پادشاه ‫از هیچ حمایتی برخوردار نیست 183 00:15:28,840 --> 00:15:30,320 ‫که بهرحال سرنگون میشه... 184 00:15:32,840 --> 00:15:36,810 ‫ولی، اگه قبول می‌کردم جایگزینش بشم، ‫کودتا بدون خونریزی میشد 185 00:15:38,330 --> 00:15:43,370 ‫و قبول کردی همراهشون بشی؟ 186 00:15:43,410 --> 00:15:46,510 ‫می‌خواستن درست قبل از عزیمت‌مون ‫به نبرد، کودتا رو اجرا کنن 187 00:15:46,550 --> 00:15:49,340 ‫منتظر من بودن تا علامت رو بدم. من امتناع کردم 188 00:15:50,310 --> 00:15:52,550 ‫پس تو هم دست داشتی 189 00:15:52,590 --> 00:15:55,040 ‫بهتون گفتم، امتناع کردم 190 00:15:59,210 --> 00:16:01,800 ‫از اینکه به حرفشون گوش دادم پشیمونم 191 00:16:01,840 --> 00:16:03,630 ‫من احمق و خیلی مغرور بودم 192 00:16:03,670 --> 00:16:05,390 ‫در میدان نبرد سعی کردم رفتارم رو اصلاح کنم 193 00:16:05,430 --> 00:16:08,710 ‫من با کمال میل حاضر بودم برای ‫نجات جان برادرم، جانم رو بدم. 194 00:16:10,190 --> 00:16:13,680 ‫هیچوقت، تا ابد دوباره بهش خیانت نمی‌کنم! 195 00:16:18,160 --> 00:16:21,440 ‫برو و مادرت رو پیدا کن پسر! 196 00:16:21,480 --> 00:16:25,310 ‫چاقو تیز میکنم! چاقوهاتون رو بیارید اینجا! ‫چاقوهاتون رو بیارید! 197 00:16:47,400 --> 00:16:48,510 ‫این یه خداست؟ 198 00:16:49,200 --> 00:16:50,300 ‫خدا نیست 199 00:16:51,130 --> 00:16:52,960 ‫این بودا ست 200 00:16:55,200 --> 00:16:56,380 ‫و بودا کیه؟ 201 00:17:08,040 --> 00:17:09,150 ‫ممنون 202 00:17:14,220 --> 00:17:19,050 ‫ایتسرک، اخبار خیلی جالبی دریافت کردم 203 00:17:20,850 --> 00:17:26,130 ‫انگاری شاه جدید آلفرد، ‫شاه هارالد رو در وسکس شکست داده 204 00:17:28,060 --> 00:17:32,240 ‫ولی با کمک لاگرتا، بیورن و اوبه 205 00:17:32,270 --> 00:17:35,030 ‫پس تمام مدت می‌دونستی که لاگرتا رو قربانی نکردی 206 00:17:39,070 --> 00:17:40,630 ‫هارالد زنده مونده؟ 207 00:17:40,660 --> 00:17:42,110 ‫بله، به یورک عقب‌نشینی کرده 208 00:17:45,600 --> 00:17:49,190 ‫از نظر من الان زمان اینه که به انگلستان برگردیم 209 00:17:49,220 --> 00:17:52,120 ‫هارالد درسش رو یاد گرفته. ‫نمی‌تونه بدون من برنده بشه. 210 00:17:53,260 --> 00:17:54,470 ‫اون چیه؟ 211 00:17:59,300 --> 00:18:01,650 ‫وقتی پدرم منو به انگلستان برد، 212 00:18:01,680 --> 00:18:03,720 ‫و توسط شاه اکبرت زندانی شد، 213 00:18:04,930 --> 00:18:07,340 ‫من با شاهزاده آلفرد شطرنج بازی می‌کردم 214 00:18:10,100 --> 00:18:12,450 ‫حالا بازم میخوام باهاش شطرنج بازی کنم 215 00:18:13,830 --> 00:18:17,390 ‫فقط این بار در میدان نبرد 216 00:19:06,470 --> 00:19:07,750 ‫اون شاهه! 217 00:19:07,780 --> 00:19:08,820 ‫آره 218 00:19:10,160 --> 00:19:12,340 ‫شاه و افرادش. اونا اینجاین 219 00:19:15,240 --> 00:19:18,550 ‫اینجا مرز ملک قانونی شماست 220 00:19:18,590 --> 00:19:22,210 ‫از اینجا تا دریا، قلمرو آنگلیای شرقی هست 221 00:19:22,250 --> 00:19:25,520 ‫همیشه برای من بود. من هم به شما میدمش 222 00:19:30,980 --> 00:19:33,770 ‫ببین بیورن. گنجینه‌ها رو ببین! 223 00:20:10,290 --> 00:20:11,950 ‫اونا به تمام اصول، 224 00:20:13,740 --> 00:20:16,920 ‫رویاها، و امیدهای سکونت‌گاهمون خیانت کردن 225 00:20:17,920 --> 00:20:20,440 ‫ولی هنوز خانواده‌ی منن 226 00:20:20,480 --> 00:20:22,790 ‫و نیاز به کمک دارن. و می‌تونی کمکشون کنی 227 00:20:22,820 --> 00:20:25,830 ‫اگه بازم تاخیر کنیم، همشون خواهند مرد 228 00:20:29,420 --> 00:20:31,520 ‫به چی فکر میکنی؟ 229 00:20:31,560 --> 00:20:35,390 ‫داشتم فکر می‌کردم که بالاخره ‫سکونت‌گاهمون داره عملی میشه 230 00:20:36,660 --> 00:20:38,010 ‫دیگه کینه‌ورزی نبود 231 00:20:40,940 --> 00:20:42,700 ‫نیازی به انتقام یا کشتار نبود 232 00:20:44,360 --> 00:20:46,330 ‫و حالا میخوای این آدما رو برگردونی 233 00:20:48,330 --> 00:20:50,230 ‫این آدمایی که این زنجیره رو شروع کردن 234 00:20:52,850 --> 00:20:54,200 ‫که نمی‌خواستن به من گوش بدن 235 00:20:56,240 --> 00:20:58,930 ‫فلوکی، من می‌فهمم 236 00:21:00,240 --> 00:21:02,930 ‫می‌تونم نگرانی‌هات رو درک کنم، ‫ولی الان اوضاع فرق داره 237 00:21:04,420 --> 00:21:06,590 ‫پدرم درسش رو فرا گرفته 238 00:21:07,760 --> 00:21:10,150 ‫عمیقاً پشیمونه 239 00:21:11,770 --> 00:21:13,460 ‫و تو حرفش رو باور میکنی؟ 240 00:21:13,490 --> 00:21:14,840 ‫اون تغییر کرده فلوکی 241 00:21:16,360 --> 00:21:17,710 ‫تغییر کرده 242 00:21:19,050 --> 00:21:21,300 ‫این شدنیه 243 00:21:21,330 --> 00:21:23,950 ‫این چیزی نیست که گفتی اینجا ممکن میشه فلوکی؟ 244 00:21:25,160 --> 00:21:26,990 ‫که زندگی متفاوتی خواهیم داشت 245 00:21:27,780 --> 00:21:29,440 ‫که تغییر خواهیم کرد 246 00:21:59,090 --> 00:22:00,370 ‫خوش اومدید اعلیحضرت 247 00:22:00,400 --> 00:22:01,400 ‫همم 248 00:22:03,580 --> 00:22:04,750 ‫خوش اومدید 249 00:22:07,720 --> 00:22:09,650 ‫نمی‌تونم برم داخل 250 00:22:09,690 --> 00:22:11,930 ‫نه، منم نمی‌تونم 251 00:22:11,970 --> 00:22:14,000 ‫اونا خدای اشتباهی رو می‌پرستن 252 00:22:21,840 --> 00:22:23,220 ‫میخوای حرف بزنی؟ 253 00:22:28,810 --> 00:22:30,570 ‫من پدرم رو از دست دادم 254 00:22:32,540 --> 00:22:34,260 ‫و حالا مادرم 255 00:22:36,780 --> 00:22:39,130 ‫و با اینحال، این رویای پدرمه 256 00:22:40,480 --> 00:22:41,860 ‫همین‌جا 257 00:22:43,930 --> 00:22:45,970 ‫همه‌ی چیزی که همیشه برامون می‌خواست 258 00:22:49,660 --> 00:22:51,140 ‫چه عجیب 259 00:23:14,130 --> 00:23:16,270 ‫چیزی نیست 260 00:23:16,310 --> 00:23:18,860 ‫همه چی درست میشه 261 00:23:18,900 --> 00:23:20,280 ‫همه چیز 262 00:23:39,050 --> 00:23:41,230 ‫ ‫راه رو باز کنید! میدان رو خالی کنید! 263 00:23:41,260 --> 00:23:43,440 ‫راه رو باز کنید! برید کنار! از سر راه برید کنار! 264 00:23:46,680 --> 00:23:47,820 ‫بانوی من 265 00:23:51,410 --> 00:23:52,690 ‫پادشاهه 266 00:23:54,520 --> 00:23:57,040 ‫برو و طبیب‌ها رو خبر کن 267 00:23:57,070 --> 00:23:58,620 ‫بله بانوی من 268 00:23:58,660 --> 00:24:00,590 ‫همتون، برید 269 00:24:00,630 --> 00:24:02,080 ‫- بله بانوی من ‫- بانوی من 270 00:24:05,530 --> 00:24:09,280 ‫الثویث، این اولین باری نیست که ‫آلفرد اینطوری بیمار میشه 271 00:24:09,290 --> 00:24:10,330 ‫قبلآً هم اتفاق افتاده 272 00:24:15,920 --> 00:24:17,300 ‫چیکار می‌تونیم بکنیم؟ 273 00:24:21,920 --> 00:24:24,030 ‫خب، 274 00:24:24,060 --> 00:24:25,860 ‫کار خیلی کمی از دستمون بر میاد 275 00:24:25,890 --> 00:24:27,960 ‫ایکاش می‌تونستیم کاری بکنیم 276 00:24:28,000 --> 00:24:31,420 ‫حداقل می‌تونم مواد یه مرهم گرم رو پیدا کنم 277 00:24:37,150 --> 00:24:38,150 ‫تو... 278 00:24:38,770 --> 00:24:40,050 ‫بله 279 00:24:41,010 --> 00:24:42,740 ‫فکر میکنم باردارم 280 00:24:47,190 --> 00:24:51,540 ‫الثویث، نباید این بچه رو از دست بدی 281 00:24:51,570 --> 00:24:54,540 ‫انتظارات زیادی از این بچه‌ی دنیا نیومده میره 282 00:24:54,580 --> 00:24:56,230 ‫شاید آینده‌ی انگلستان 283 00:25:09,180 --> 00:25:10,560 ‫برادر بیچاره‌ی من 284 00:25:14,770 --> 00:25:16,560 ‫اون باید زنده بمونه 285 00:25:16,600 --> 00:25:17,910 ‫چیز دیگه‌ای مهم نیست 286 00:25:22,980 --> 00:25:26,300 ‫همه چی از یه چیزه. و فقط اون چیز وجود داره 287 00:25:27,960 --> 00:25:31,130 ‫زندگی یک پُل هست، ‫روی آن خانه‌ای نسازید 288 00:25:31,170 --> 00:25:34,000 ‫یه رودخانه‌ست، ولی به کناره‌هاش نچسب 289 00:25:35,130 --> 00:25:36,900 ‫شما در یک سفر هستید 290 00:25:38,380 --> 00:25:41,560 ‫این پیرمرد عجیب این چیزا رو بهت گفته؟ 291 00:25:41,590 --> 00:25:44,210 ‫و خیلی چیزای دیگه که فراموش کردم 292 00:25:44,250 --> 00:25:46,530 ‫شاید همش یه جوک باشه 293 00:25:46,560 --> 00:25:48,770 ‫اگه فلوکی بود اینطور میگفت 294 00:25:48,800 --> 00:25:51,740 ‫یعنی چی؟ سفر به کجا؟ 295 00:25:54,290 --> 00:25:56,810 ‫بهم گفت می‌تونم برم دوباره باهاش صحبت کنم 296 00:25:56,850 --> 00:25:59,090 ‫که منو آگاه میکنه 297 00:26:00,330 --> 00:26:01,370 ‫ولی فعلاً، 298 00:26:03,780 --> 00:26:05,300 ‫بیا فقط رابطه برقرار کنیم 299 00:26:29,840 --> 00:26:31,160 ‫ممنون 300 00:26:36,400 --> 00:26:40,510 ‫اون فرستاده‌ی شاه اولاف نیرومند بود 301 00:26:43,380 --> 00:26:47,450 ‫از اولاف دعوت کردم تا به ارتشمون بپیونده 302 00:26:48,930 --> 00:26:50,760 ‫کِی میخوای به سمت یورک حرکت کنی؟ 303 00:26:53,560 --> 00:26:56,630 ‫باید تا بهار صبر کنیم 304 00:26:56,660 --> 00:27:00,050 ‫و تولد بچه‌ی خدایی من 305 00:27:06,710 --> 00:27:10,330 ‫چرا انقدر بدگمان شدی برادر عزیزم، ها؟ 306 00:27:10,370 --> 00:27:12,470 ‫بدگمانی ذهن رو آلوده میکنه برادر 307 00:27:12,510 --> 00:27:17,450 ‫در آخر، نمی‌تونی خوبی‌های ‫کسی رو ببینی، یا هر چیزی 308 00:27:17,480 --> 00:27:20,760 ‫نمی‌بینی که فریدیس الان ‫خیلی بیشتر شبیه فریا شده، 309 00:27:21,790 --> 00:27:24,070 ‫الهه‌ی باروری 310 00:27:27,700 --> 00:27:28,900 ‫نه؟ 311 00:27:30,840 --> 00:27:35,150 ‫بنظر من تو در کشمکش هستی ایتسرک 312 00:27:37,500 --> 00:27:39,260 ‫از کشتی پریدی تا به من بپیوندی، 313 00:27:39,290 --> 00:27:42,300 ‫چون فکر کردی خدایان این رو مقّدر کردن 314 00:27:42,330 --> 00:27:44,920 ‫ولی بعد، هر چیزی که میگم یا ‫هر کاری میکنم باعث ناراحتیت میشه، 315 00:27:44,950 --> 00:27:47,340 ‫انگار که هیچوقت دلت نمی‌خواست از کشتی بپری 316 00:27:49,100 --> 00:27:50,750 ‫تناقضی وجود نداره 317 00:27:53,000 --> 00:27:54,246 ‫البته که تناقض هست 318 00:27:54,270 --> 00:27:56,170 ‫درباره‌ی چی حرف میزنی؟ 319 00:27:56,210 --> 00:27:57,860 ‫تناقضی نیست چون، 320 00:27:57,900 --> 00:28:01,350 ‫ممکنه که همه چیز بخشی از یک چیز باشه 321 00:28:02,940 --> 00:28:04,150 ‫چی؟ 322 00:28:05,840 --> 00:28:07,800 ‫داری چرت و پرت میگی! 323 00:28:09,120 --> 00:28:10,500 ‫می‌دونی، خیلی وقتا برام سوال بود، 324 00:28:10,530 --> 00:28:12,360 ‫که یکم دیوونه هستی یا نه 325 00:28:14,050 --> 00:28:15,050 ‫من دیوونه‌ام؟ 326 00:28:16,050 --> 00:28:18,130 ‫درست مثل مارگارت 327 00:28:18,160 --> 00:28:20,440 ‫می‌دونی چه بلایی سرش اومد 328 00:28:46,120 --> 00:28:48,530 ‫باید یک قربانی آماده می‌کردیم 329 00:28:49,810 --> 00:28:51,546 ‫باید قربانی‌ای برای خدایان آماده می‌کردیم 330 00:28:51,570 --> 00:28:53,780 ‫تا از خشمشون بکاهیم، 331 00:28:53,820 --> 00:28:57,440 ‫و ازشون بخوایم این زمین جدید رو متبرک کنن 332 00:28:57,470 --> 00:28:58,680 ‫فکر میکنی خدایان عصبانی هستن؟ 333 00:28:58,720 --> 00:29:00,480 ‫البته که هستن 334 00:29:00,510 --> 00:29:02,620 ‫اوبه بین عموم انکارشون کرد! 335 00:29:04,340 --> 00:29:07,756 ‫و الان اوبه و توروی صلیب ‫خدای مسیحی‌ها رو میندازن دور گردنشون 336 00:29:12,900 --> 00:29:15,110 ‫باید یه کاری برای خودم بکنم 337 00:29:20,390 --> 00:29:22,430 ‫من به اینجا تعلق ندارم 338 00:29:23,360 --> 00:29:24,540 ‫چیکار کنی؟ 339 00:29:26,750 --> 00:29:29,370 ‫میخوام کتگات رو از آیوار پس بگیرم 340 00:29:30,990 --> 00:29:32,370 ‫چطوری؟ 341 00:29:32,410 --> 00:29:33,820 ‫ارتشی نداری 342 00:29:35,310 --> 00:29:37,200 ‫ولی شاه هارالد داره 343 00:29:39,860 --> 00:29:42,970 ‫قانعش میکنم تا با من به کتگات حمله کنه 344 00:29:43,000 --> 00:29:46,560 ‫یه چیزی که شوهرم بهم گفت رو به یاد دارم 345 00:29:46,590 --> 00:29:48,970 ‫گفت که شاه هارالد بهش گفته که، 346 00:29:49,010 --> 00:29:51,220 ‫بعد از حمله‌شون به وسکس، 347 00:29:51,250 --> 00:29:54,570 ‫جفتشون برمی‌گردن و با هم به کتگات حمله میکنن 348 00:29:55,360 --> 00:29:57,330 ‫پس بهم گوش میده 349 00:29:58,160 --> 00:30:00,640 ‫یا گوش میده یا فقط تو رو می‌کشه 350 00:30:13,550 --> 00:30:17,800 ‫پسر و دخترت رو کشتن 351 00:30:19,760 --> 00:30:22,660 ‫حالا ازمون خواستن تا این آدما رو نجات بدیم 352 00:30:25,910 --> 00:30:28,600 ‫این تصمیم رو به تو می‌سپارم کتیل 353 00:30:30,880 --> 00:30:32,810 ‫منو می‌شناسی فلوکی 354 00:30:34,710 --> 00:30:37,640 ‫می‌دونی که نمی‌تونم بدون امید زنده بمونم 355 00:30:37,680 --> 00:30:39,780 ‫باید به آینده‌ی خانواده‌م، 356 00:30:41,580 --> 00:30:43,720 ‫امید داشته باشم 357 00:30:46,100 --> 00:30:47,900 ‫پس... 358 00:30:47,930 --> 00:30:50,930 ‫پس میگی که باید نجاتشون بدیم 359 00:30:54,730 --> 00:30:55,900 ‫بله 360 00:31:02,250 --> 00:31:05,670 ‫اگه هلگی میگه پدرش تغییر کرده، 361 00:31:05,710 --> 00:31:07,160 ‫منم حرفش رو باور میکنم 362 00:31:09,740 --> 00:31:13,580 ‫و خودم پا در این زمستان سوزناک می‌ذارم 363 00:31:13,610 --> 00:31:17,410 ‫و اگه لازم باشه، خودم ایویند رو ‫بر پشتم تا اینجا حمل میکنم 364 00:31:40,840 --> 00:31:42,160 ‫هلگی! 365 00:31:49,470 --> 00:31:50,480 ‫کمکم کن 366 00:32:06,420 --> 00:32:07,530 ‫برو 367 00:32:08,800 --> 00:32:09,940 ‫برو! 368 00:32:32,690 --> 00:32:35,350 ‫من تصمیمم رو گرفتم اوبه 369 00:32:35,380 --> 00:32:38,900 ‫بخاطر مادرم، و بخاطر خودم، 370 00:32:38,940 --> 00:32:40,590 ‫باید سعی کنم دوباره کتگات رو بدست بیارم 371 00:32:41,320 --> 00:32:43,110 ‫اینجا بهت نیاز داریم 372 00:32:43,150 --> 00:32:45,810 ‫بازم حمله خواهند کرد و خودت اینو می‌دونی 373 00:32:45,840 --> 00:32:48,530 ‫باید از رویای رگنار دفاع کنیم 374 00:32:48,570 --> 00:32:51,540 ‫هممون سعی داریم از رویای رگنار دفاع کنیم 375 00:32:51,570 --> 00:32:54,500 ‫ولی شاید بعضیامون انتخاب کنیم ‫به شکل متفاوتی اینکارو کنیم 376 00:32:55,570 --> 00:32:57,230 ‫می‌فهمم چیکار کردی 377 00:32:58,410 --> 00:33:00,890 ‫مسیری رو انتخاب کردی که من نمی‌تونستم 378 00:33:01,820 --> 00:33:04,760 ‫برادرم، هنوز قهرمان منی 379 00:33:10,210 --> 00:33:12,700 ‫و توروی 380 00:33:12,730 --> 00:33:14,520 ‫به تو هم میخوام چیزی بگم 381 00:33:15,940 --> 00:33:18,110 ‫تو از بچه‌های ما محافظت و بزرگشون کردی 382 00:33:20,250 --> 00:33:22,330 ‫حتی وقتی ترکت کردم، 383 00:33:24,260 --> 00:33:26,470 ‫هیچوقت کینه نداشتی یا انتقام‌جو نبودی 384 00:33:30,090 --> 00:33:32,300 ‫همیشه به مادرم وفادار بودی 385 00:33:34,370 --> 00:33:37,310 ‫هیچوقت چیزی برای خودت نمی‌خواستی 386 00:33:37,340 --> 00:33:39,170 ‫من لاگرتا رو دوست دارم 387 00:33:39,200 --> 00:33:41,970 ‫همیشه همه چیز من بوده 388 00:33:42,000 --> 00:33:43,210 ‫می‌دونم که هنوز زنده‌ست، 389 00:33:43,240 --> 00:33:45,560 ‫و یه روز برمی‌گرده 390 00:33:45,590 --> 00:33:47,800 ‫همیشه زنده می‌مونه، 391 00:33:47,830 --> 00:33:49,210 ‫مثل تو 392 00:33:51,220 --> 00:33:53,320 ‫من عاشق بچه‌هامون هستم، 393 00:33:54,980 --> 00:33:57,500 ‫و همیشه کاری میکنم بهت افتخار کنن 394 00:34:07,990 --> 00:34:08,990 ‫ممنون 395 00:34:21,800 --> 00:34:23,770 ‫سرورانم 396 00:34:25,010 --> 00:34:29,520 ‫همتون اخبار بیماری پادشاه رو شنیدید، 397 00:34:29,600 --> 00:34:33,220 ‫و برا همین می‌خواستم باهاتون صحبت کنم 398 00:34:33,260 --> 00:34:37,470 ‫تا بهتون اطمینان بدم که آلفرد حالش خوب میشه 399 00:34:37,500 --> 00:34:39,230 ‫- مشکلش چیه؟ ‫- بله 400 00:34:39,260 --> 00:34:41,440 ‫هیچکس دقیقاً نمی‌دونه 401 00:34:41,470 --> 00:34:42,680 ‫پس ضعیفه 402 00:34:42,720 --> 00:34:45,170 ‫- باید حقیقت رو بدونیم ‫- چه خبر شده؟ 403 00:34:49,070 --> 00:34:51,900 ‫حق با مادرمه 404 00:34:51,930 --> 00:34:54,070 ‫آلفرد قبلآً هم این ناخوشی‌ها رو داشته، 405 00:34:54,110 --> 00:34:56,320 ‫و همیشه زنده مونده 406 00:34:57,590 --> 00:34:59,870 ‫باید ایمان داشته باشین 407 00:34:59,910 --> 00:35:01,800 ‫شاهی که همیشه بیماره 408 00:35:03,050 --> 00:35:05,120 ‫چجور پادشاهیه؟ 409 00:35:06,330 --> 00:35:08,810 ‫نمی‌تونیم یه شاه بیمار داشته باشیم! 410 00:35:13,260 --> 00:35:15,340 ‫اثلرد خیلی محبوبه 411 00:35:16,850 --> 00:35:18,650 ‫بله 412 00:35:18,680 --> 00:35:20,580 ‫می‌تونی بهم اعتماد کنی. بهم اعتماد داری؟ 413 00:35:20,620 --> 00:35:24,220 ‫همیشه دعا می‌کردم، ‫که اینقدر محبوب نشه 414 00:35:24,310 --> 00:35:25,860 و کلیسا؟ ... - ‫- بله 415 00:35:25,900 --> 00:35:27,210 ‫ممنون 416 00:35:37,120 --> 00:35:39,570 ‫چه چیزی برای گفتن به این مردان، 417 00:35:40,980 --> 00:35:44,640 ‫جز اینکه برای بهبود برادرت دعا کنن داری؟ 418 00:35:48,230 --> 00:35:51,130 ‫چیزی که تو ذهنمه رو بهشون میگم 419 00:35:53,930 --> 00:35:56,000 ‫دخالت نکن مادر! 420 00:35:57,690 --> 00:36:00,660 ‫حالا برید و کمی گاوزبان بچینید 421 00:36:00,690 --> 00:36:02,730 ‫تا برادر بیچاره‌م درمان بشه 422 00:37:28,850 --> 00:37:30,190 ‫برادر بیچاره‌ت 423 00:37:30,820 --> 00:37:32,090 ‫بله 424 00:37:34,540 --> 00:37:38,340 ‫اگه مُرد، شما شاه میشین؟ 425 00:37:39,860 --> 00:37:40,890 ‫بله 426 00:37:47,000 --> 00:37:49,420 ‫پس امیدوارم بمیره 427 00:38:02,500 --> 00:38:05,020 ‫بیورنه! خودشه! 428 00:38:05,060 --> 00:38:06,440 ‫بیورن رویین‌تن 429 00:38:16,380 --> 00:38:18,100 ‫- برادر! ‫- مگنوس 430 00:38:19,450 --> 00:38:21,210 ‫بیورن رویین‌تن 431 00:38:25,150 --> 00:38:27,040 ‫خب،‌ بیا، بیا! بیا 432 00:38:30,980 --> 00:38:33,150 ‫بیورن رویین‌تن، 433 00:38:34,910 --> 00:38:37,920 ‫خیلی از دیدنت خوشحالم 434 00:38:37,950 --> 00:38:40,130 ‫و گانهیلد 435 00:38:40,160 --> 00:38:41,370 ‫بنظر میرسه که سرنوشت، 436 00:38:41,400 --> 00:38:43,920 ‫دوباره ما رو پیش هم آورده 437 00:38:43,960 --> 00:38:47,130 ‫کی می‌دونست خدایان ‫چه سرنوشتی برامون مقّدر کرده بودن؟ 438 00:38:48,960 --> 00:38:50,200 ‫بله 439 00:38:50,240 --> 00:38:51,830 ‫کی می‌دونست 440 00:38:51,860 --> 00:38:53,100 ‫این چیزا برام مهم نیست 441 00:38:53,140 --> 00:38:55,210 ‫برا من فقط این مهمه که برادرم بیورن رو پیدا کردم 442 00:38:55,240 --> 00:38:57,040 ‫که من یه وایکینگم 443 00:38:57,070 --> 00:38:59,040 ‫و اینکه به کتگات حمله خواهیم کرد... 444 00:38:59,080 --> 00:39:00,080 ‫همه با هم! 445 00:39:07,810 --> 00:39:11,230 ‫خب بهم بگو، برادرم چطوره؟ 446 00:39:11,260 --> 00:39:13,500 ‫تغییری در شرایطش پیش نیومده 447 00:39:16,440 --> 00:39:18,650 ‫نمی‌دونم اصلاً هوشیاره یا نه 448 00:39:20,030 --> 00:39:21,790 ‫شربت‌هایی رو درست کردم 449 00:39:21,820 --> 00:39:23,760 ‫تا از دردش کم کنم 450 00:39:23,790 --> 00:39:25,450 ‫مثل قبل 451 00:39:26,620 --> 00:39:28,970 ‫تو مادر فوق‌العاده‌ای هستی 452 00:39:29,000 --> 00:39:31,070 ‫برای آلفرد، و من 453 00:39:40,880 --> 00:39:44,260 ‫حداقل می‌دونم نگران برادرت هستی 454 00:39:45,640 --> 00:39:46,740 ‫چرا نباید باشم؟ 455 00:39:49,510 --> 00:39:53,750 ‫فقط خیلی وحشتناکه که، 456 00:39:53,790 --> 00:39:57,650 ‫همینکه مریض شده، اشراف شروع به 457 00:39:59,270 --> 00:40:01,070 ‫توطئه علیهش کردن! 458 00:40:02,280 --> 00:40:04,620 ‫اون‌ها مسیحی‌های واقعی نیستن 459 00:40:05,630 --> 00:40:07,970 ‫اونا... 460 00:40:08,010 --> 00:40:12,010 ‫هیچ خوبی‌ای در ذات‌شون نیست 461 00:40:14,740 --> 00:40:16,570 ‫فقط میخوان از شرش خلاص بشن 462 00:40:18,290 --> 00:40:19,400 ‫درسته 463 00:40:19,430 --> 00:40:22,300 ‫و با اینحال، باید ترسشون رو درک کنی 464 00:40:24,440 --> 00:40:26,300 ‫نه فقط برای خودشون، 465 00:40:26,340 --> 00:40:28,580 ‫بلکه برای وسکس و انگلستان 466 00:40:52,330 --> 00:40:54,020 ‫البته 467 00:40:54,050 --> 00:40:55,990 ‫من می‌فهمم 468 00:40:58,850 --> 00:41:00,200 ‫ولی مطمئناً... 469 00:41:02,160 --> 00:41:06,440 ‫مطمئناً می‌تونن ببینن که ‫آلفرد بهترین شانس اوناست 470 00:41:08,170 --> 00:41:11,140 ‫اگه وسکس و انگلستان، 471 00:41:11,660 --> 00:41:13,350 ‫براشون مهم باشه، 472 00:41:13,380 --> 00:41:16,250 ‫پس باید آلفرد هم براشون مهم باشه! 473 00:41:18,280 --> 00:41:19,980 ‫چی... چیکار کردی؟ 474 00:41:26,570 --> 00:41:28,640 ‫باور ندارم، 475 00:41:28,670 --> 00:41:33,020 ‫که تا حالا برادرت رو ‫بعنوان پادشاه قبول کرده باشی 476 00:41:35,160 --> 00:41:37,340 ‫فکر نمیکنم بعد این هم داشته باشی 477 00:41:40,750 --> 00:41:43,450 ‫همیشه براش یه خطر خواهی بود 478 00:41:45,210 --> 00:41:47,420 ‫پس تو مسمومم کردی؟ 479 00:42:09,580 --> 00:42:11,160 ‫چجور مادری هستی؟ 480 00:42:51,034 --> 00:42:59,034 ترجمه از ناصر اسماعیلی 481 00:42:59,158 --> 00:43:07,158 دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم www.DibaMoviez.Com 482 00:43:07,182 --> 00:43:12,182 کانال تلگرام تیم ترجمه‌ی دیباموویز @Dibasub