1 00:00:30,000 --> 00:00:40,000 تقدیم به پارسی زبانان 2 00:00:45,001 --> 00:00:59,001 ارائه از تیم ترجمه ایرانه فیلم مرتضی دد و هادی علیزاده 3 00:01:06,900 --> 00:01:11,300 دیــــو و دلبر 4 00:01:12,000 --> 00:01:14,400 روزی روزگاری ، بازرگانه ثروتمندی بود 5 00:01:14,800 --> 00:01:16,600 اون مهربون و شجاع بود 6 00:01:17,200 --> 00:01:18,700 بعد از اینکه زن عزیزش از دنیا رفت 7 00:01:19,000 --> 00:01:21,300 . اون فقط به واسطه ی 6 بچه ش زنده بود 8 00:01:22,100 --> 00:01:24,100 سه دختر و سه پسر 9 00:01:24,500 --> 00:01:27,000 اونها خونه رو با صدای خنده ها و گریه هاشون پر میکردند 10 00:01:30,000 --> 00:01:31,700 . ما یه مهمون کوچیک داریم 11 00:01:32,000 --> 00:01:33,300 ! اون هم میخواد داستانه رو بشنوه ( کفشدوزک رو میگه ) 12 00:01:35,500 --> 00:01:36,900 یه آرزو بکنیم 13 00:01:37,200 --> 00:01:38,800 البته تو دلمون 14 00:01:39,000 --> 00:01:40,400 ! وگرنه هیچ وقت برآورده نمیشه 15 00:01:43,700 --> 00:01:45,000 آرزتون رو کردید ؟ 16 00:01:45,400 --> 00:01:46,000 ! آره 17 00:01:46,700 --> 00:01:50,800 . پس . یک ... دو ... سه 18 00:02:00,900 --> 00:02:03,700 خب ، میخواید بقیه قصه رو بشنوید ؟ 19 00:02:03,900 --> 00:02:05,200 ! آره ! آره - 20 00:02:07,800 --> 00:02:11,800 بازرگانه سه کشتی داشت که ثروت و شهرت وی را به همراه داشت 21 00:02:12,300 --> 00:02:17,200 (اسم کشتی ها " افسونگر " ، " تریتون " ( موجود افسانهه ای . و بزگترینشون که " نهنگ " بود 22 00:02:23,000 --> 00:02:26,400 اونها خوشحال بودند که دارن از یه . سفر طولانهی برمیگردند 23 00:02:26,700 --> 00:02:28,900 . اما ناگهانه اونها درگیر طوفانهی وحشتناک شدند 24 00:02:33,900 --> 00:02:36,800 کشتی بوسیله ی امواج خروشانه به . این ورو اونور میرفتند 25 00:02:37,200 --> 00:02:40,900 . و صاعقه ها دکل های کشتی ها رو شکست 26 00:02:41,700 --> 00:02:43,700 ته دریا جایی که سردی و خاموشی حکمرانهی میکرد 27 00:02:43,900 --> 00:02:46,900 هزارانه نور روشن در اقیانهوس . پدیدار گشت 28 00:02:48,100 --> 00:02:51,400 ناوگانه و همه ی ثروتش غرق شدند 29 00:02:51,900 --> 00:02:54,500 . پنهانه و برای همیشه ناپدید شدند 30 00:03:08,800 --> 00:03:13,100 بعد از یک ماه از ، از دست دادن همه چیز . بازرگانه و بجه هاش مجبور به ترک خونشون شدند 31 00:03:13,500 --> 00:03:15,900 . ترک دوستانهشون و نحوه ی زندگیشون 32 00:03:16,500 --> 00:03:19,800 هر چیزی که اونها رو خوشحال میکرد ( مجبور به ترکش شدند ) 33 00:03:36,600 --> 00:03:38,800 گفتم اون رو برندارید 34 00:03:44,200 --> 00:03:45,900 . ادامه بدید . هرکاری دوست دارین بکنین 35 00:03:46,500 --> 00:03:48,700 . ما اشیای با ارزش رو با خودمون می بریم 36 00:03:48,900 --> 00:03:50,100 ! اوه نه 37 00:03:52,200 --> 00:03:54,800 زود بزارش زمین وگرنه . چشات رو درمیارم 38 00:03:55,100 --> 00:03:57,700 . پاپا . یکاری بکن 39 00:04:00,900 --> 00:04:03,000 اونها دارن همه چیز رو میبرن . جواهراتمون . تخت هامون . همه چیز رو 40 00:04:03,300 --> 00:04:04,800 . همه چی تموم شد . من میخوام بمیرم 41 00:04:05,100 --> 00:04:07,900 کلوتیلد ، میشه جلوی این غریبه ها منو " پاپا " صدا نکنی ؟ 42 00:04:08,200 --> 00:04:10,100 ! و تو آنی . دیگه در مورد مرگ حرف نزن 43 00:04:10,400 --> 00:04:14,600 . اوه . قلبم . دیگه نمیخواد بتپه الانه خوشحال شدی ؟ 44 00:04:15,300 --> 00:04:16,800 ! بدرود 45 00:04:17,800 --> 00:04:20,600 . همونطور پاپا می بینی ، این آخر مصیبته چه بلایی سرمون میاد ؟ 46 00:04:21,000 --> 00:04:22,300 . یکی داره صدات میکنه 47 00:04:22,600 --> 00:04:23,800 بل کجاست ؟ 48 00:04:24,300 --> 00:04:26,500 . بل . بل. فقط به اون اهمیت میده 49 00:04:27,800 --> 00:04:33,400 . اونها همه چیز رو از دست دادن - ! اوه خدای من - ! من براشون کار کردم - 50 00:04:35,000 --> 00:04:36,400 ! از خواب زود بیدار شدی 51 00:04:39,993 --> 00:04:41,845 ! ماکسیم ، بیا کمک ما 52 00:04:42,400 --> 00:04:43,200 بزارش اونجا 53 00:04:43,500 --> 00:04:45,653 توش چی هست ؟ . همه ی کتابهام - 54 00:04:46,967 --> 00:04:50,889 ... دفترچه هام ، طرح هام . من از ته قلب دوستشون دارم و نمیخوام اینجا بزارمشون 55 00:04:51,054 --> 00:04:52,567 ! تریستن 56 00:04:53,593 --> 00:04:55,932 چیه ؟ - مواظب پدرت باش - 57 00:04:56,128 --> 00:05:00,191 و نزار که ماکسیم چیزایی که برات . مونده رو هدر بده 58 00:05:00,327 --> 00:05:03,024 . البته ، نگرانه نباش . بهت قول میدم . همه چیز خوب میشه 59 00:05:04,224 --> 00:05:06,024 !حواست باشه 60 00:05:09,400 --> 00:05:12,100 ! اها ها ها - ! ها ها - 61 00:05:15,112 --> 00:05:17,600 اگه ببینم یکی شون بازم داره میخنده ! دماغش رو میشکونم 62 00:05:18,000 --> 00:05:19,114 ! ولشون کن 63 00:05:19,425 --> 00:05:23,798 حالا که چی ؟ میخوای قبل از اینکه دیارمون رو ترک کنیم یکم خوش بگذرونی ؟ 64 00:05:25,009 --> 00:05:28,883 فکر نمی کنی بهتره اینکار رو نکنی ؟ 65 00:05:29,780 --> 00:05:31,100 ! بــل 66 00:05:36,712 --> 00:05:38,100 ! بــل 67 00:05:51,564 --> 00:05:53,122 .این برای تو مام 68 00:05:53,298 --> 00:05:57,288 یه زندگی جدید داره شروع میشه و . من فکر میکنم براش آمادم 69 00:06:05,580 --> 00:06:07,983 فکر میکنی اون دوست داشت که خارج شهر زندگی کنه ؟ 70 00:06:09,379 --> 00:06:12,998 اون حتما دوست داشت - ! من هم همینطور - 71 00:06:13,403 --> 00:06:15,766 . مطمئنم - . معلومه - 72 00:06:15,944 --> 00:06:18,831 ما خانهواده ی شجاع و سربلندی داریم 73 00:06:21,268 --> 00:06:24,089 . ما با هم مثل همیشه سرپا وایمیستیم 74 00:06:51,802 --> 00:06:55,083 اونها به یکم زمانه نیاز داشتن تا . به زندگی جدیدشون عادت کنند 75 00:06:55,182 --> 00:06:59,988 در اولین شب ، بل بیدار موند تا به صدای . اطرافش گوش کنه 76 00:07:00,878 --> 00:07:02,993 بعدش به کمک برادراش 77 00:07:03,422 --> 00:07:07,414 تصمیم گرفت تا مزرعشون رو تمیز کنن و . خونشون رو به یه بهشت زیبا تبدیل کنند 78 00:07:08,443 --> 00:07:10,245 . من تب دارم 79 00:07:11,402 --> 00:07:13,257 ! اوه نه ، من چروک زدم 80 00:07:14,097 --> 00:07:15,960 ! اوه ، این حشره نمیخواد تمومش کنه 81 00:07:25,657 --> 00:07:30,980 . ما یه ماه که تو این خراب شده زندگی کردیم . ما تنها و غمگین می میریم 82 00:07:31,271 --> 00:07:32,900 . توسط حشرات بلعید میشیم 83 00:07:34,000 --> 00:07:35,700 ! آنی ، بیا 84 00:07:37,066 --> 00:07:41,473 . بازم اون . خوشحالیش منو رنج میده . یکار میکنه که تو چشمه خفه ش کنم 85 00:07:41,595 --> 00:07:44,539 و منم میخوام که تو مزرعه ی لعنتیش ! زنده زنده خاکش کنم 86 00:07:44,939 --> 00:07:46,824 شما دو تا دارید چیکار میکنید ؟ 87 00:07:50,089 --> 00:07:53,385 کلوتیلد مریضـه . پس ما صبحونه مون رو . تو رختخوابمون میخوریم . نه ، نمی خورید - 88 00:07:53,576 --> 00:07:56,522 و بعد ناهار ما هممون میریم . تا تو مزرعه کار کنیم 89 00:07:56,652 --> 00:07:59,814 . دارم میمیرم - ! بلند شو ! دوتاتون طبقه پائین - 90 00:08:09,318 --> 00:08:10,846 ... خسته 91 00:08:11,009 --> 00:08:12,565 ... ویرگول 92 00:08:14,650 --> 00:08:16,512 ... توسط تیرها زخمی شده بود ... 93 00:08:17,637 --> 00:08:19,934 . مرد جوانه میدانه نبرد را ترک کرد .. 94 00:08:20,047 --> 00:08:22,300 . و در جنگل پناهگاهی گرفت 95 00:08:31,433 --> 00:08:34,223 اونها میگفتن که از دیدن من . تو " ناوگانه دریایی "خوشحال بودند 96 00:08:34,369 --> 00:08:38,700 دومنت خیلی آدم مهربونی بود . اونطور که معلومه ! دختر ارشدش با یه کنت ازدواج کرده 97 00:08:39,000 --> 00:08:40,800 ! چی ؟ نه - 98 00:08:41,100 --> 00:08:43,800 اما خبر مهمتره در مورد " افسونگر" ـه 99 00:08:44,100 --> 00:08:46,600 کشتی مورد علاقه ی مادرتون 100 00:08:47,300 --> 00:08:48,567 . پیدا شده 101 00:08:49,217 --> 00:08:53,270 کنار ساحل شناور اوردتس و کنار . لنگرگاه بستن 102 00:08:53,411 --> 00:08:55,611 بار کشتی چی ؟ - ! کاملا دست نخورد ه - 103 00:08:56,177 --> 00:08:57,968 ! فرزندانه من . باور دارم که ما نجات پیدا کردیم 104 00:08:58,484 --> 00:09:01,847 باید وسایلمون رو جمع کنیم . یا نه ، بهتره . همه رو بندازیم تو آتیش 105 00:09:02,136 --> 00:09:06,600 .حس میکنم بازم قلبـم شروع به تپیدن کرد . من زنده م . پــاپا ، من دوباره متولد شدم 106 00:09:06,891 --> 00:09:12,630 . ما با این وضع نمی تونیم برگردیم به شهر . نه لباس های جدید میخوایم . عطر ، و ... دیگه چی ؟ 107 00:09:12,940 --> 00:09:13,953 . باید یه لیست بنویسیم 108 00:09:14,369 --> 00:09:17,075 ! آره . برمیگردیم به شهر - ! شهر . شهر واقعی - 109 00:09:17,320 --> 00:09:18,900 با من به شهر میای ؟ 110 00:09:19,667 --> 00:09:22,071 . وقتشه که جانهشینم رو به دومنت معرفی کنم 111 00:09:22,930 --> 00:09:25,695 . من نا امیدتتون نمی کنم پدر . ممنون 112 00:09:25,802 --> 00:09:30,512 بعد از شکست آخرین دشمنش ، مرد " . جوانه به خونه اش برگشت 113 00:09:30,814 --> 00:09:33,451 . پیروز و مورد قدرانهی توسط مردمش 114 00:09:33,744 --> 00:09:35,285 " . پایانه 115 00:09:36,180 --> 00:09:41,992 یه رمانه جدید ، داداش ؟ - . یه چیز بهتر ، این یکی شاهکار میشه - 116 00:09:55,069 --> 00:09:56,956 داری چیکار میکنی ؟ 117 00:09:58,069 --> 00:09:59,869 عصبانهی هستی ؟ 118 00:10:00,569 --> 00:10:04,235 ، دقیقا . وقتی که یه دختر ناراحته ! میگن که اون ناراحته 119 00:10:04,402 --> 00:10:06,967 و وقتی که خیلی خوشحاله ، میگن که اون دیوانهست 120 00:10:07,122 --> 00:10:10,583 چطور انهتظار داری که بفهمم اینو ؟ . همه خوشحالن بجز تو 121 00:10:16,268 --> 00:10:19,998 من فقط میخواستم که بیشتر . اینجا بمونم 122 00:10:20,765 --> 00:10:21,741 . اونجاست 123 00:10:22,065 --> 00:10:26,741 ما فقط برای دوری از شرمساری اومدیم . اینجا . اما زندگی ما اینجا نیست 124 00:10:27,548 --> 00:10:29,501 . هر دومون میدونیم که چی میشه 125 00:10:29,648 --> 00:10:32,521 ماکسیم بازم با هرزه هایی که بهشون . میگه دوست میره علافی 126 00:10:32,668 --> 00:10:36,190 آنی و کلوتیلد عصرها میرن بیرون . تا دنبال شوهر بگردند 127 00:10:36,508 --> 00:10:38,994 . و تو همیشه سرگرم کارت میشی 128 00:10:39,496 --> 00:10:42,398 بل . یه روزی میرسه که بالاخره . ما دور هم نیستیم 129 00:10:42,502 --> 00:10:44,907 تو بزرگ میشی و میخوای که .زندگی مستقل خودت رو شروع کنی 130 00:10:45,215 --> 00:10:49,920 اما این بدانه معنی نیست که ما همدیگر رو دیگه . دوست نداریم . فقط به این معنی که تو بزرگ شدی 131 00:10:50,478 --> 00:10:54,250 . فقط چیزی رو از قلم نندازی . کلوتیلد ناراحت میشه 132 00:10:59,062 --> 00:11:01,309 و تو ، تو چی میخوای برات بیارم ؟ 133 00:11:01,419 --> 00:11:07,890 ( یه رِز ( گل رز . نتونستم هیچی اینجا پرورش بدم 134 00:11:36,317 --> 00:11:37,939 . اونها همه چیز رو از من گرفتند 135 00:11:38,070 --> 00:11:41,488 حتی نزاشتن که کشتیم رو هم ببینم 136 00:11:41,847 --> 00:11:43,675 . باید این وضعیت رو قبول کنی 137 00:11:43,783 --> 00:11:48,209 افسونگر " و بارش ( محموله ش ) دیگه " . به تو تعلق نداره 138 00:11:50,182 --> 00:11:52,024 اونا یه جور با من رفتار کردن . که انهگار من هیچی نبودم 139 00:11:52,209 --> 00:11:56,439 بدون من اینجا یه بندر ماهیگیری ! ساده بود . و تو هم میدونی 140 00:11:56,842 --> 00:11:59,979 به نظر میرسه حالت عادی نداری . دوست بیچاره من 141 00:12:00,441 --> 00:12:03,900 .تو همه ی تعهدنامه ها رو امضا کرد ی 142 00:12:04,100 --> 00:12:06,300 . با اینکه من بهت گفتم اینکار رو نکن 143 00:12:07,817 --> 00:12:10,401 . برام دلسوزی نکن 144 00:12:10,580 --> 00:12:13,345 اگه بخاطر من نبود ، تو الانه . نمی تونستی پشت این میز بشینی 145 00:12:13,445 --> 00:12:17,605 ادبت رو هم مثل دارایت از دست دادی ؟ 146 00:12:17,705 --> 00:12:20,432 ! من کلت رو میترکونم - ! زود تموش کن - 147 00:12:22,764 --> 00:12:26,867 اینو نمی فهمی ؟ . تو دیگه قدرتی نداری 148 00:12:28,283 --> 00:12:32,138 . تو می بایستی ثروتمند باشی . یه مرد مهم . اما هیچی نیستی 149 00:12:34,413 --> 00:12:36,266 . برات متاسفم ، پدر 150 00:12:43,972 --> 00:12:45,548 ! مکســیم 151 00:13:02,801 --> 00:13:06,822 . من یه مرد می بینم . باید مراقب باشی 152 00:13:07,765 --> 00:13:10,021 . اون برات خبرهای مهمی میاره 153 00:13:12,433 --> 00:13:17,961 خبر ؟ خوب یا بد ؟ - خودت خوب میدونی که به کارتهای دیگه بستگی داره - 154 00:13:20,309 --> 00:13:23,476 نمیخوای که من رو سرگرم کنی ، استرید ؟ 155 00:13:24,157 --> 00:13:26,369 . یه چیز جالب بگو 156 00:13:26,567 --> 00:13:30,086 ! من با کارتهام . نمی تونم بهت دروغ بگم 157 00:13:30,673 --> 00:13:33,367 بهت در مورد جای زخمت هشدار ندادم؟ 158 00:13:47,498 --> 00:13:52,200 " طلای فراوانه در زیر ماه زمردی " ( ثروتمند خواهی شد ) 159 00:13:52,896 --> 00:13:54,558 ! بخت بهت رو کرده 160 00:13:55,380 --> 00:13:57,978 !طلا . زمرد ! هاها ها 161 00:13:58,538 --> 00:14:00,683 ! یالا . عمه ننه های خودم 162 00:14:02,610 --> 00:14:05,181 بهتون نگفتم که پولدار میشیم ؟ 163 00:14:05,481 --> 00:14:08,253 . شب بدی به نظر میرسه . بوی جنگ میاد 164 00:14:08,769 --> 00:14:11,558 چی میخواید ؟ - . دنبال پسرم میگردم - 165 00:14:11,658 --> 00:14:16,597 . بهم گفتند که همیشه میاد اینجا - . این حرف رو زیاد میشنوم . اما ببخشید ، متاسفم - 166 00:14:16,924 --> 00:14:18,537 اسم پسرتون چیه ؟ 167 00:14:18,917 --> 00:14:21,152 " ماکسیم د بوفرومونت " 168 00:14:25,506 --> 00:14:30,424 باید اروم تر حرف بزنی . زودباش . از در عقب برو بیرون 169 00:14:30,687 --> 00:14:33,693 ! اما باید پسرم رو پیدا کنم - تو تنها کسی نیستی که میخواد اونو پیدا کنه - 170 00:14:39,394 --> 00:14:41,389 . سریع ، از در عقب برو 171 00:14:48,376 --> 00:14:50,026 ... رایحه ت 172 00:14:52,962 --> 00:14:55,306 ... غیبگوییت 173 00:14:57,228 --> 00:14:59,832 . مطمئنا از من هم بیشتر قدرت داری 174 00:15:06,146 --> 00:15:08,215 مسیو دبوفرومونت 175 00:15:09,530 --> 00:15:14,018 من ماه هاست که دنبال ماکسیم میگردم و . حالا پدر پیرش رو پیدا کردم 176 00:15:14,419 --> 00:15:16,518 . شما رو به جا نمیارم 177 00:15:17,032 --> 00:15:22,997 شما ؟ - . پردوکاس " . در خدمت شمام " - 178 00:15:28,580 --> 00:15:31,265 . پسر خلت به من پول زیادی بدهکاره 179 00:15:31,376 --> 00:15:35,995 برای همین که من و شما یه معامله . میکنیم و بعد همه چی فراموش میشه 180 00:15:36,095 --> 00:15:38,048 ! پسر من قمار باز نیست 181 00:15:38,610 --> 00:15:41,288 بهشون یه نوشیدنی بده تا شاید . بزارن من تو آرامش بمونم 182 00:15:41,639 --> 00:15:43,524 ! فکر میکنه داریم بهش دروغ میگیم 183 00:15:46,295 --> 00:15:48,650 . اینجا ، اینکارو نمی تونی بکنی . پردوکاس 184 00:15:49,025 --> 00:15:50,759 . خودت هم اینو میدونی 185 00:15:52,371 --> 00:15:54,987 . مرد بیچاره رو تنها بزارید 186 00:16:02,186 --> 00:16:04,077 خیلی خوب 187 00:16:11,483 --> 00:16:14,829 . برگردید عقب . و تو زود از در عقب برو بیرون 188 00:16:16,073 --> 00:16:17,760 ! زودباش ، عجله کن 189 00:16:18,935 --> 00:16:22,820 امیدوارم که شانهس بیاری و تو رو ! ول کنه . حالا زود برو 190 00:17:19,860 --> 00:17:21,520 . در راه خونش 191 00:17:21,700 --> 00:17:26,240 تاجر باید با باد ، سرما و نارحتیش . مبارزه میکرد 192 00:17:26,590 --> 00:17:28,863 . اون شهر رو بدون ماکسیم ترک کرد 193 00:17:29,040 --> 00:17:32,938 اون خودش رو در چای آبی تصور میکرد 194 00:17:33,050 --> 00:17:35,721 . یا بدتر . جسد تنهاش رو تو یه کوچه 195 00:17:36,380 --> 00:17:38,410 اون افسار اسبش رو کشید 196 00:17:38,650 --> 00:17:42,710 امیدوار بود که هر چه زود تر به خونش . برگرده و پسرش رو ببینه 197 00:18:44,485 --> 00:18:47,112 . من حتی یه اسلحه ندارم رنجت رو تموم کنم 198 00:18:52,512 --> 00:18:54,073 ببخش منو 199 00:19:32,305 --> 00:19:34,187 خـــونه 200 00:19:34,287 --> 00:19:36,087 ! موفق شدم 201 00:19:37,745 --> 00:19:40,606 ! اما این خونه ی من نیست 202 00:21:06,530 --> 00:21:08,110 کسی هست ؟ 203 00:21:21,900 --> 00:21:23,520 راهم رو گم کردم 204 00:21:26,940 --> 00:21:28,580 . و در باز بود 205 00:22:05,680 --> 00:22:07,290 کی هست ؟ 206 00:22:38,190 --> 00:22:40,190 دارم خواب می بینم ؟ 207 00:22:42,690 --> 00:22:45,136 یا مردم و به بهشت رفتم ؟ 208 00:22:47,780 --> 00:22:49,630 . نه ، من هنوز زندم 209 00:22:50,340 --> 00:22:52,260 . و گرسنه 210 00:23:03,570 --> 00:23:08,420 من از خودم با غذاهای رو میز پذیرایی میکنم . باشه ؟ 211 00:24:24,050 --> 00:24:25,770 ... لباس ها 212 00:24:28,730 --> 00:24:30,420 ... روسری ها 213 00:24:31,500 --> 00:24:33,110 ... لوازم آرایش 214 00:24:33,540 --> 00:24:36,340 ! باورنکردنیه ، همه اینها اینجا هست 215 00:24:38,110 --> 00:24:40,040 . خب ، تقریبا همشون 216 00:24:55,040 --> 00:24:57,693 اما کی تو رو درمانه کرد ؟ 217 00:26:32,538 --> 00:26:37,367 هدیه های من برات کافی نبودند ؟ تو باید چیزی که برام ارزش داره رو هم بدزدی ؟ 218 00:26:40,940 --> 00:26:44,290 . من دزد یا یه بزدل نیستم 219 00:26:45,970 --> 00:26:48,157 . من یه آدم شرافتمندم 220 00:26:48,260 --> 00:26:50,310 برای کی این رز رو چیدی ؟ 221 00:26:52,800 --> 00:26:58,433 . دختر کوچکیم . اون با ارزشترین چیز برای منه 222 00:26:58,620 --> 00:27:02,950 پس من یه روز مجال بهت میدم تا . با عزیزترین کسانهت خداحافظی کنی 223 00:27:03,110 --> 00:27:07,030 فقط کافیه این جمله رو به اسبت بگی که " بیشتر از هر چیز در جهانه " 224 00:27:07,640 --> 00:27:11,373 .و بعد اون تو رو مستقیم میاره اینجا 225 00:27:12,800 --> 00:27:16,510 . من برنمی گردم - . اوه برمیگردی - 226 00:27:16,640 --> 00:27:21,553 . وگرنه ، من همه ی خانهوادت رو میکشم . یکی بعد دیگری 227 00:27:22,200 --> 00:27:26,265 . و دختر کوچیکت رو آخر از همه میکشم . چون بیشتر از همه برات ارزش داره 228 00:27:28,220 --> 00:27:30,350 ... به یاد داشته باش 229 00:27:30,520 --> 00:27:34,457 . یه زندگی برای یه شاخه رز 230 00:27:55,280 --> 00:27:57,973 ! اونجا ! خودشه ! میتونم ببینمش که اون پائینه 231 00:27:59,280 --> 00:28:01,973 ! پدر ! پدر 232 00:28:14,370 --> 00:28:17,080 . این قصه در مورد رز و دیو ـه . درک نمی کنم 233 00:28:17,180 --> 00:28:20,380 پس چطوری اون رو درک میکنی ؟ . میتونی ببینی که واقعین 234 00:28:22,110 --> 00:28:24,267 " بیشتر از هر چیز در جهانه " 235 00:28:25,650 --> 00:28:30,221 و اگه بوسیله جادو راه قلعه رو پیدا کنه ؟ ! این تقصیر ماست ! تقصیر ما - 236 00:28:30,590 --> 00:28:33,440 . این تو نبودی که گل رو درخواست کرد - . تقصیر هیشکی نیست - 237 00:28:33,540 --> 00:28:35,540 . خاموش 238 00:28:36,490 --> 00:28:38,970 ... نمیتونم بهتون بگم که اون دیو کیه . اما 239 00:28:39,260 --> 00:28:44,951 واسه دزدیدن این گل رز ، مجبورم . تا چند ساعت دیگه برگردم 240 00:28:48,060 --> 00:28:51,875 اون باهات چیکار میکنه ؟ - . نمیدونم ، تریستن - 241 00:28:52,350 --> 00:28:55,696 " اون گفت " یه زندگی برای یه رز ( جونت به ازای یه شاخه رز ) 242 00:28:58,340 --> 00:29:03,448 و اگه برنگردی ؟ - . هممون رو میکشه - 243 00:29:03,548 --> 00:29:05,062 . همه مون 244 00:29:29,169 --> 00:29:33,010 هیچی نگو . میدونم که اونها . دارن به چی فکر میکنن 245 00:29:33,690 --> 00:29:38,872 اینکه مامانه وقتی که میخواست من رو به دنیا بیاره مرد . نمی فهمم منظورت چیه - 246 00:29:40,470 --> 00:29:43,010 . من نمیخوام که مرگ تو هم بیفته به گردنم 247 00:29:51,290 --> 00:29:53,189 ! بل ! بل 248 00:29:53,890 --> 00:29:55,700 ! بل 249 00:29:56,440 --> 00:29:58,260 . فراموش نکن که دوستم داشته باشی 250 00:30:00,230 --> 00:30:01,785 ! بل ! بل 251 00:30:02,285 --> 00:30:04,285 ! بل 252 00:30:07,295 --> 00:30:09,965 ! بل - ! پدر ، نه ! پدر - 253 00:30:30,610 --> 00:30:33,830 . منو تا قلعه راهنمایی کن و ببر پیش دیـو 254 00:30:35,000 --> 00:30:37,627 " بیشتر از هر چیز در جهانه " 255 00:33:26,640 --> 00:33:29,670 یه زندگی در ازای یه رز 256 00:35:03,470 --> 00:35:08,052 بل با شنیدن صدای اولین زنگ آماده ی . مردن بود 257 00:35:09,540 --> 00:35:11,730 اما اون وقتی تمام قلعه رو برای دیو جستجو میکرد 258 00:35:11,910 --> 00:35:15,850 یه صدا ، قوی تر و زیبا تر از . صدای زنگ شنید 259 00:35:16,640 --> 00:35:18,700 . که شروع به انهعکاس در وجود بل کرد 260 00:35:19,420 --> 00:35:21,680 . اون تپش قلبش بود 261 00:35:57,110 --> 00:35:58,990 . اسم من بل ـه 262 00:35:59,090 --> 00:36:02,930 من اومدم زندگیم رو در ازای زندگی . پدرم بدم 263 00:36:05,740 --> 00:36:07,775 . بنشین 264 00:36:39,640 --> 00:36:41,332 . بخور 265 00:36:43,130 --> 00:36:45,380 وقتی که نیروت رو برگردوندی 266 00:36:45,560 --> 00:36:49,356 . میتونی بری تو قلعه دور بزنی 267 00:36:49,800 --> 00:36:53,850 ولی وقتی شب فرا برسه . خروج از قلعه ممنوع میشه 268 00:36:54,750 --> 00:36:58,304 . اگه من باید بمیرم . بهتره الانه باشه 269 00:37:00,110 --> 00:37:02,457 از پدرت شهامت بیشتری داری 270 00:37:03,580 --> 00:37:08,570 هر عصر ، در این ساعت . باید اینجا باشی 271 00:37:08,920 --> 00:37:11,438 . فکر فرار هم به سرت نزنه 272 00:37:11,980 --> 00:37:14,860 . جنگل به روت بسته میشه 273 00:37:28,610 --> 00:37:32,230 میخواید دیگه قصه رو نخونم ؟ - . نه ، من میخوام که بقیش رو بشنوم - 274 00:37:32,360 --> 00:37:38,350 . ناراحتم که اون تنها ی تنهاست . دختر بیچاره - . درسته . اون خیلی احساس تنهایی میکرد - 275 00:37:39,400 --> 00:37:43,490 وقتی که داشت از پله بالا میرفت فهمید که 276 00:37:43,830 --> 00:37:47,850 . تا به حال از خانهواده ش دور نبوده 277 00:37:48,270 --> 00:37:50,161 اما چیزی که نمیدونست این بود که 278 00:37:50,298 --> 00:37:53,504 . تادوم " ها منتظرش هستند " 279 00:37:53,680 --> 00:37:56,110 . موجودات کوچیکی که در قلعه ساکن بودند 280 00:37:56,260 --> 00:37:59,710 . اونها میخواستند بهترین دوست هاش بشند 281 00:39:19,180 --> 00:39:20,585 ... بخواب ... خواب ببین ... 282 00:39:28,985 --> 00:39:31,892 ... بخواب ... خواب ببین ...اون خوابه ... ... به صدای ما گوش کن 283 00:39:42,260 --> 00:39:43,915 ... جلوی آینه بیا ... 284 00:40:34,260 --> 00:40:37,770 . اونها دارن میانهد - . آه ، اونها کثیف و شلوغن . منو آزار میدند - 285 00:40:38,160 --> 00:40:41,470 . اما یکیشون قلبت رو برای خودش میکنه - . خب ، بعدش من زندگیش رو جهنم میکنم - 286 00:40:47,960 --> 00:40:49,470 . اوناهاشن 287 00:41:17,880 --> 00:41:20,250 . من همش میدونستم که به من وفا نداری 288 00:41:21,980 --> 00:41:23,660 . و حالا من میخورمت 289 00:41:35,550 --> 00:41:37,920 ! دست های کثیفت رو از رو اون بردار 290 00:41:39,230 --> 00:41:42,550 خب ، دوست من ، چون نتونستی اهو رو بگیری . پس هیچ پاداشی هم دریافت نمیکنی 291 00:41:43,400 --> 00:41:47,730 هنوز دست از شکار آهو برنداشتی ؟ - . سالهاست که از من اجتناب میکرد - 292 00:41:47,940 --> 00:41:51,604 . اما من میگیرمش ، میتونم حسش کنم . و بعد اون بزرگترین غنیمت من میشه 293 00:41:53,400 --> 00:41:55,400 . البته بعد تو 294 00:41:56,170 --> 00:42:01,069 . هدیه هایی که بهش دادیم رو ببین . تیرهای طلایی . مثل پوست آهو 295 00:42:02,384 --> 00:42:04,757 . بزن بریم ، تشنمه 296 00:42:04,857 --> 00:42:06,979 . باید بنوشیم 297 00:42:25,790 --> 00:42:28,244 . با اینحال .اون باید به من بپیونده 298 00:42:29,800 --> 00:42:31,600 . به انهدازه کافی کشیدم 299 00:42:49,800 --> 00:42:51,624 . بوی یه هیولا رو میدی 300 00:43:10,020 --> 00:43:13,960 . عجقم . میخوام ازت یه درخواست بکنم 301 00:43:14,060 --> 00:43:18,090 چی ؟ - . میخوام که دیگه آهوها رو شکار نکنی - 302 00:43:25,970 --> 00:43:30,720 چرا ؟ - . نمیخوام چند روز بخاطر شکار غیبت بزنه - 303 00:43:32,320 --> 00:43:36,836 من بدون تو اینجا خیلی احساس تنهایی میکنم 304 00:43:39,490 --> 00:43:41,160 بسيار خوب 305 00:43:42,500 --> 00:43:44,530 . اما به يک شرط 306 00:43:46,119 --> 00:43:47,846 . يک فرزند پسر بمن بده 307 00:44:24,080 --> 00:44:30,480 بل از ترک اتاقش به مدت زیاد واهمه داشت اون می ترسید که دیو در سایه ها پنهانه بشه 308 00:44:30,730 --> 00:44:34,057 اما کنجکاویش بیشتر از ترسش از دیو بود 309 00:44:34,220 --> 00:44:39,840 اون میخواست که قلعه رو بگرده و بدونه که این زندانه تا کجا هست 310 00:46:49,043 --> 00:46:50,669 ... پرنسس 311 00:46:51,600 --> 00:46:54,290 اونطور شد که بل فهمید که سالها پیش ... 312 00:46:54,470 --> 00:46:56,500 یا شاید حتی قرنها پیش 313 00:46:56,670 --> 00:47:01,341 که دیو زن دیگه ای رو دوست داشته که تو قلعه زندگی کرد و در اون خراب شده مرده بود 314 00:47:01,470 --> 00:47:04,572 او با انهدوه از مجسمه پرسید : که چرا من ؟ 315 00:47:04,672 --> 00:47:06,811 " چرا رویاهایم رو تباه میکنی ؟ " 316 00:47:06,911 --> 00:47:10,164 بل با ناراحتی تمام به اتاقش برگشت 317 00:47:10,340 --> 00:47:14,906 تا منتظر صدای زنگی باشه که وقت ملاقتش رو تعیین میکنه با اون زندانه بانه ترسناکش 318 00:47:16,153 --> 00:47:18,510 . دير کردي 319 00:47:23,530 --> 00:47:28,000 - لباسهای جدیدت رو دوست داری؟ - دیگه هیچ وقت به اتاقم نیا 320 00:47:28,540 --> 00:47:31,750 - دوست دارم بهت یادآوری کنم که من هر کاری بخوام میکنم - خب می بینیم 321 00:47:35,440 --> 00:47:38,390 . مرا نگاه نکن , بخور 322 00:47:38,700 --> 00:47:41,635 و شما , نميخوريد ؟ - نه - 323 00:47:41,735 --> 00:47:43,270 . نه جلوي تو 324 00:47:43,770 --> 00:47:46,650 بايد بخورم يا بايد مانهند يک بچه ساکت بنشينم ؟ 325 00:47:46,840 --> 00:47:49,410 . اين چيزيه که تو هستي , يک بچه گستاخ 326 00:47:50,170 --> 00:47:53,190 من دوست دارم که مردم فکر کنند من مانهند بچه ها و بي فايده هستم 327 00:47:53,290 --> 00:47:55,490 ... آن راه - ! خيلي حرف ميزني - 328 00:48:03,260 --> 00:48:06,580 مطمئنم که دوست داري , اين واقعيه که من از پوچي پر شدم 329 00:48:08,147 --> 00:48:11,240 اين قصر متعلق به کيست ؟ - . هر چيزي که اينجاست از آن من است - 330 00:48:12,230 --> 00:48:15,880 . تو بايد شبيه هر انهسانه ديگري ميبودي . اين واقعا نااميد کننده است 331 00:48:20,030 --> 00:48:22,561 من تو را نااميد کرده ام , عشق من ؟ 332 00:48:23,311 --> 00:48:26,492 چيز ديگري هست که در مورد من دوست نداشته باشي ؟ 333 00:48:31,400 --> 00:48:33,312 نميخواهي چيز ديگري بگوئي ؟ 334 00:48:33,490 --> 00:48:36,182 من روزها و شبهاست که منتظر تصميم شما در مورد سرنوشتم هستم 335 00:48:36,682 --> 00:48:39,793 شما با من مانهند موشي در دستانهتانه بازي ميکنيد 336 00:48:39,893 --> 00:48:45,340 ... اگر پيشنهاد مرا قبول کنيد من تمام خواسته هاي شما را براورده خواهم کرد 337 00:48:45,440 --> 00:48:49,660 شما گمانه ميکنيد هيولائي چون شما بتوانهد زني مانهند مرا خوشحال کند ؟ 338 00:48:53,140 --> 00:48:56,055 ! بمن نگاه نکن! بمن نگاه نکن 339 00:48:56,170 --> 00:48:57,780 ! من ميدانهم چه هستم 340 00:48:58,730 --> 00:49:00,510 , ميتوانهي تا هر وقت که بخواهي در برابر من مقاومت کني 341 00:49:01,770 --> 00:49:04,193 ! اما سرانهجام از آن من خواهي بود 342 00:49:35,010 --> 00:49:39,299 " بخور ! بمن نگاه نکن " . اينکار را بکن , اونکارو بکن 343 00:49:39,399 --> 00:49:41,542 ! من بهش نشون ميدم 344 00:50:01,610 --> 00:50:03,342 اين چيه ؟ 345 00:50:05,350 --> 00:50:07,020 ! اوه , اين منم 346 00:50:07,820 --> 00:50:10,601 اين تصويري تفاله از من است 347 00:50:10,760 --> 00:50:12,780 عجب هديه جالبي 348 00:50:22,110 --> 00:50:25,749 برايم جالبه که چه کسي چنين عروسک زيبائي ساخته 349 00:50:31,251 --> 00:50:33,445 کجا مخفي شدي ؟ 350 00:50:33,545 --> 00:50:35,852 . بيا بيرون , نميخورمت 351 00:50:44,350 --> 00:50:48,014 ميگذارمش اينجا , اينجوري هميشه نزديک خودم خواهد بود 352 00:51:32,350 --> 00:51:33,714 ... به آواز ما گوش بده ... 353 00:51:57,080 --> 00:51:58,660 , دوستانه من 354 00:51:59,610 --> 00:52:01,220 . امروز روز بزرگي است 355 00:52:02,610 --> 00:52:05,910 پادشاهي ما سرانهجام يک وارث خواهد داشت 356 00:52:14,570 --> 00:52:16,372 و شما , بانهو ؟ 357 00:52:16,499 --> 00:52:19,324 دوست داريد براي شما هم , يک وارث کوچک بسازم ؟ 358 00:52:19,490 --> 00:52:24,498 براي اينکار احتياج به يک سرزمين خواهي داشت - بيائيد دعا کنيم او مانهند پدرش به نظر نرسد - 359 00:52:29,290 --> 00:52:33,928 به چه فکر ميکني ؟ - .به اولين ملاقاتمانه - 360 00:52:34,028 --> 00:52:35,831 . بر روي رودخانهه 361 00:52:37,250 --> 00:52:42,660 شما به ساحل نزديک شديد و وانهمود کرديد که ميخواهيد لباسهاي خودتانه را در بياوريد 362 00:52:44,010 --> 00:52:45,740 . شما داشتيد غرق ميشديد 363 00:52:47,610 --> 00:52:49,500 . من ميتوانهم بهتر از شما شنا کنم 364 00:52:54,680 --> 00:52:56,737 چه ميشود اگر به اتاق خود باز گرديم؟ 365 00:53:00,080 --> 00:53:02,050 . قول خودتانه را فراموش نکنيد 366 00:53:03,740 --> 00:53:05,280 کدام يکي ؟ 367 00:53:07,730 --> 00:53:09,270 . خرگوش طلائي 368 00:53:45,870 --> 00:53:49,230 زمانهي که او بيدار شد , بل براي کشف قلعه روانهه شد 369 00:53:49,670 --> 00:53:52,680 او ميخواست راز هيولا را حل کند 370 00:53:53,580 --> 00:53:56,570 او در پيچ و خم دالانه ها و راهرو هاي فرو ريخته گم شد 371 00:53:56,710 --> 00:54:01,797 . اما حس ميکرد که هنوز هم دنباله رو است 372 00:56:16,290 --> 00:56:18,837 . من بابت ديشب عذر ميخواهم 373 00:56:20,130 --> 00:56:24,889 حق با شما بود ,شما خلاء زيادي را پر خواهيد کرد 374 00:56:27,640 --> 00:56:29,666 هديه مرا دوست داشتيد ؟ 375 00:56:31,820 --> 00:56:35,060 چرا جواب نميدهيد ؟ - . دلم براي خانهواده ام تنگ شده - 376 00:56:36,870 --> 00:56:39,640 آنها را فراموش کنيد ,آنها ديگر وجود ندارند 377 00:56:39,760 --> 00:56:42,660 فکر کردن به گذشته , براي شما مناسب نيست 378 00:56:42,900 --> 00:56:46,157 . اما من نميتوانهم فراموششانه کنم - . شما در مورد من چه ميدانهيد ؟ هيچ - 379 00:56:46,320 --> 00:56:50,070 . هيچ , حق با شماست 380 00:56:51,870 --> 00:56:53,750 . ميخواهم به شما پيشنهاد معامله اي کنم 381 00:56:55,660 --> 00:57:00,640 . چند ساعت با خانهواده ام - در مقابل چه ؟ - 382 00:57:01,960 --> 00:57:03,460 . يک رقص 383 00:57:06,220 --> 00:57:07,870 . بمن اجازه دهيد آنها را در بازگشت ببينم 384 00:57:08,620 --> 00:57:15,940 . شما اينکار را بخاطر ترحم به من انهجام ميدهيد - اگر شما را اينهمه ميترسانهد , خودم رقص را رهبري خواهم کرد - 385 00:58:23,170 --> 00:58:25,665 رقص با من باعث وحشت شما نميشود ؟ 386 00:58:27,650 --> 00:58:29,190 فقط به خودتانه اجازه ادامه دهيد 387 00:59:59,825 --> 01:00:01,695 ميتوانهيد مرا دوست بداريد ؟ 388 01:00:05,960 --> 01:00:09,460 ما يک معامله داشتيم , قول خود را نگه داريد 389 01:00:10,090 --> 01:00:13,590 مدتهاست که هيچ قولي را نگه نداشته ام 390 01:00:15,880 --> 01:00:18,141 , شما لباس شاهزاده ها را ميپوشيد 391 01:00:18,500 --> 01:00:22,930 فکر ميکنيد که يک انهسانه هستيد , اما چيزي جز يک هيولاي ظالم و تنها نيستيد 392 01:00:23,080 --> 01:00:26,300 تو ميتوني هرکاري با من بکني , بمن رشوه بدي , رشوه بدي 393 01:00:26,400 --> 01:00:28,179 ! اما تو هميشه براي من نفرت انهگيز خواهي بود 394 01:03:29,724 --> 01:03:32,165 . حال تو دقيقا چيزي که من هستم را ميشناسي 395 01:03:33,500 --> 01:03:37,220 . دوباره بمن بگو که از من نفرت داري ! بمن بگو 396 01:04:35,910 --> 01:04:39,711 من به شما اجازه ميدهم که براي آخرين بار خانهواده خود را ببيني 397 01:04:40,256 --> 01:04:44,344 واقعا ؟ اين را براي آزار من نميگوئيد ؟ 398 01:04:47,100 --> 01:04:49,160 . تو يک روز وقت خواهي داشت 399 01:04:49,770 --> 01:04:53,240 . نه بيشتر , سپيده دم آنجا را ترک خواهي کرد 400 01:05:24,070 --> 01:05:26,788 . دستت را بمن بده - کدام يکي ؟ - 401 01:05:27,020 --> 01:05:29,330 . نميدانهم , مهم نيست , دست چپت را 402 01:05:29,890 --> 01:05:33,510 نميخواهي يک حلقه بمن بدهي ؟ - . انهدکي ساکت باش - 403 01:05:34,830 --> 01:05:36,380 . گوش بده 404 01:05:40,250 --> 01:05:42,320 . تو قدرت اين آب را ميشناسي 405 01:05:43,070 --> 01:05:45,280 .اگر صدمه ببيني 406 01:05:47,620 --> 01:05:50,920 ... اگر هر اتفاقي براي تو بيافتد - . هيچ اتفاقي براي من نميافته - 407 01:05:51,570 --> 01:05:53,220 . من بايد آماده شوم 408 01:05:59,070 --> 01:06:04,150 ... بل , اگر تو برنگردي - . ميدانهم , تو همه ما را خواهي کشت - 409 01:06:05,140 --> 01:06:09,190 . نه , من خواهم مرد 410 01:06:14,720 --> 01:06:18,193 . من فردا اينجا خواهم بود , همين موقع 411 01:06:37,860 --> 01:06:40,930 کي اونجاست ؟ ! بهت هشدار ميدم , من مسلح هستم 412 01:06:45,330 --> 01:06:47,140 ! بل 413 01:07:15,000 --> 01:07:16,940 . اين خانهه مسلح شده 414 01:07:17,130 --> 01:07:20,080 با اين اسلحه ها چه ميکنيد ؟ - . جواب بده ماکسيم - 415 01:07:20,190 --> 01:07:23,950 دهنتو ببند , برو سر پستت , لعنتي - برم سر پستم ؟ - 416 01:07:24,050 --> 01:07:26,968 . تو فکر کردي يک ژنرالي ؟ احمق -- . کافيه , کافيه - 417 01:07:27,068 --> 01:07:29,690 نميخواهيد که دوباره شروع کنيد ؟ - دفاع کردن از او را تمام کن - 418 01:07:30,030 --> 01:07:33,190 تو خيلي ترسيدي , تمام روز را مشروب ميخوري - من ترسيدم ؟ - 419 01:07:33,290 --> 01:07:35,920 ! تمومش کنيد ! تمومش کنيد - اينجا چه خبر شده ؟ - 420 01:07:36,090 --> 01:07:37,690 همتون ديوانهه شديد ؟ 421 01:07:41,690 --> 01:07:45,567 بيا بالا , همه چيز درست ميشه , نگرانه نباش 422 01:07:45,680 --> 01:07:48,844 فروش ما , بعنوانه برده بخاطر بدهي هاي ماکسيم خارج از بحث ماست 423 01:07:48,944 --> 01:07:51,552 اونها ما را توي يک کشتي پر از ملوانههاي عرق کرده مي انهدازند 424 01:07:52,460 --> 01:07:54,623 اونها ما را مجبور ميکنند بدنه را تميز کنيم ؟ 425 01:07:55,030 --> 01:07:58,974 ما به اونها ميگيم که دريازده شديم و ياد نداريم چطور اونجا را تميز کنيم 426 01:07:59,074 --> 01:08:00,874 ! اوه , بله 427 01:08:02,540 --> 01:08:04,540 آنه ؟ 428 01:08:04,640 --> 01:08:06,220 کلوتيلد؟ 429 01:08:07,520 --> 01:08:11,640 . من برگشتم - کلوتيلد , توام هموني که من ميبينم , ميبيني ؟ - 430 01:08:11,740 --> 01:08:14,671 . اين روح بل_ه , اومده تا ما را بترسونه 431 01:08:14,850 --> 01:08:18,784 . تمام قرمزه , با خون پوشيده شده - . تو خواب نميبيني , خواهر عزيز من - 432 01:08:19,420 --> 01:08:23,238 . اين واقعا خود منم . آمدم تا براي بار آخر خداحافظي کنم 433 01:08:23,400 --> 01:08:27,400 . حتي در مرگ هم از ما زيباتره - . فقط به کمر باريکش دقت کن - 434 01:08:27,500 --> 01:08:32,370 . بدانهيد که من هميشه عاشقتون بودم - ما هم عاشقت بوديم , مهربانهم , ما همش در مورد تو فکر ميکرديم - 435 01:08:32,480 --> 01:08:37,032 . اون اتاق تو را بمن داد - اوه نه , شما چيکار کرديد ؟ - 436 01:08:37,132 --> 01:08:39,423 . من انهتقام ميگيرم 437 01:08:42,370 --> 01:08:43,920 پدر کجاست ؟ 438 01:08:44,050 --> 01:08:47,695 از وقتي تو رفتي , خيلي بيمار شده , طوري که نميتونه بلند بشه 439 01:08:52,940 --> 01:08:55,092 اين چجور لباسيه ؟ 440 01:09:01,230 --> 01:09:02,969 پدر ؟ 441 01:09:08,230 --> 01:09:10,531 . اين منم 442 01:09:10,631 --> 01:09:12,631 . بل 443 01:09:14,031 --> 01:09:15,531 . من اينجام 444 01:09:19,620 --> 01:09:21,220 . بيدار شو , پدر عزيزم 445 01:09:23,880 --> 01:09:25,570 . بخاطر من بيدار شو 446 01:09:28,743 --> 01:09:30,312 . پدر 447 01:09:31,112 --> 01:09:32,712 . پدر 448 01:09:42,210 --> 01:09:44,240 تا بحال سنگي به اين بزرگي ديده بوديد ؟ 449 01:09:46,330 --> 01:09:49,320 صندوقي که پدر از قلعه آورده بود, را بخاطر داريد ؟ - . اوه نه, حتي در موردش فکر نکن , من تو را منع ميکنم - 450 01:09:49,420 --> 01:09:54,630 . اين تنها شانهس ماست , تريستون - . براي بيرون رفتن از اين در , بايد از روي جسد من رد بشي - 451 01:11:21,270 --> 01:11:24,857 ببين چطور پهلو ش را ميشکنم 452 01:11:25,690 --> 01:11:27,990 من تقريبا ميتونم بويش را حس کنم 453 01:11:28,090 --> 01:11:31,070 . وقتش رسيده - مال منه , فهميديد ؟ - 454 01:14:00,490 --> 01:14:03,550 . من حوريه جنگل هستم 455 01:14:06,957 --> 01:14:10,000 .ميخواستم به شکل انهسانه در بيايم 456 01:14:11,935 --> 01:14:15,042 . ميخواستم بدانهم اين چيست که انهسانهها به او عشق ميگويند 457 01:14:18,690 --> 01:14:22,189 . من تو را داشتم , شاهزاده من 458 01:14:22,590 --> 01:14:23,881 . من را ببخش 459 01:14:34,340 --> 01:14:36,025 . پدر 460 01:14:40,655 --> 01:14:42,210 . خداي جنگل 461 01:14:45,360 --> 01:14:47,216 . چيزي را که ميپرستيدم مضايقه کردي 462 01:14:48,580 --> 01:14:52,030 . او به من عشق ابدي داد 463 01:14:52,960 --> 01:14:56,255 . پدر ... نجاتش بده 464 01:15:36,930 --> 01:15:40,215 : صداي وحشتناکي در آسمانه طنين انهداز شد 465 01:15:40,405 --> 01:15:44,030 . بخاطر کشتن دخترم , من تو را يک هيولا ميکنم " 466 01:15:44,215 --> 01:15:46,614 . فقط يک زن قادر خواهد بود که تو را نجات دهد 467 01:15:46,715 --> 01:15:51,274 اما چه کسي عاشق تو خواهد شد ؟ . اين نفذين ابدي خواهد بود 468 01:16:08,480 --> 01:16:12,661 . تو به بل خيانهت کردي 469 01:16:12,950 --> 01:16:14,710 من خودمانه را نجات دادم , او خواهد فهميد 470 01:16:15,450 --> 01:16:17,749 تو دوست داشتي يک برادر ديگر شبيه من داشتي , درسته ؟ 471 01:16:27,830 --> 01:16:30,040 اينجا چه ميکني , خرگوش من ؟ 472 01:16:30,500 --> 01:16:34,260 مگه قرار نبود همديگر را در قلعه شما ملاقات کنيم ؟ ببين. 473 01:16:34,430 --> 01:16:38,335 پسرانه من فقط براي ديدن خواهر تو لباس پوشيده انهد 474 01:16:39,930 --> 01:16:43,490 . من يک پيشنهاد براي تو دارم - . من ديگه هيچ قول و قراري با تو نميگذارم - 475 01:16:43,670 --> 01:16:45,220 . من خيلي بيمار بوده ام 476 01:16:47,190 --> 01:16:48,730 . ببين 477 01:16:49,880 --> 01:16:55,910 اين از يک قلعه متروکه اومده , من ميبرمت اونجا و تو بقيه گنج را گير مياري و در عوض تو هم بدهي من را فراموش ميکني 478 01:16:59,970 --> 01:17:04,624 چقدر سنگ شبيه اين , اونجا هستند - . يک صندوق بزرگ از اونها اونجاست - 479 01:17:05,980 --> 01:17:10,811 . منو نااميد نکن , خرگوش من . اين آخرين شانهس توئه اينو که ميدوني 480 01:17:11,140 --> 01:17:13,265 . به مردانهت بگو دنبال من بيابند 481 01:17:15,750 --> 01:17:17,400 . کاري که ميگه انهجام بديد 482 01:17:23,790 --> 01:17:25,867 " . بيشتر از هر چيزي در اين دنيا " 483 01:17:36,580 --> 01:17:39,249 در حالي که آنها چهارنعل بسوي آن جنگل نفرين شده ميتاختند 484 01:17:39,349 --> 01:17:42,153 پردوکاس به گنجي فکر ميکرد که در انهتظار آنها بود 485 01:17:42,253 --> 01:17:45,650 او مردانه خودش را نفرين ميکرد چون نميخواست گنج خودش را با آنها شريک شود 486 01:17:45,800 --> 01:17:50,760 او به آستريد نگاه ميکرد و در اين فکر بود که او عشق را انهتخاب ميکند يا ثروت 487 01:17:50,930 --> 01:17:56,610 , بعضي مواقع روح انهسانه آشفته است او متزلزل است و تنها شک و ترديد باقي ميمانهد 488 01:17:56,780 --> 01:17:59,780 در همين حين , بل داستانه شاهزاده اي که به هيولا تبديل شده بود , را در خواب ميديد 489 01:17:59,950 --> 01:18:02,958 که ناگهانه صداي ناله قلبي شکسته شده را شنيد 490 01:18:35,810 --> 01:18:37,420 ! فرزندم 491 01:18:41,770 --> 01:18:43,656 ! خيلي دلم برات تنگ شده بود 492 01:18:45,510 --> 01:18:50,750 ! بل ! اوه خداي من 493 01:18:51,710 --> 01:18:54,560 ! آنه ! کلوتيلد ! سريع بيائيد 494 01:18:55,200 --> 01:18:56,860 . من خيلي ترسيدم 495 01:18:59,360 --> 01:19:01,581 . چيزي در مورد تو عوض شده است 496 01:19:02,110 --> 01:19:03,932 . چشمانهت 497 01:19:05,700 --> 01:19:09,295 ... و صدايت - . من مجبورم برم , پدر - 498 01:19:10,622 --> 01:19:12,820 . من بايد برگردم اونجا 499 01:19:19,320 --> 01:19:23,377 ! صبر کن , من ميخواهم تو همينجا بموني - ! اين قشنگترين روز زندگي منه - 500 01:19:24,490 --> 01:19:27,670 ! مراقب باش , تو منو خرد ميکني 501 01:19:59,420 --> 01:20:01,370 چيزي حس ميکني ؟ 502 01:20:02,200 --> 01:20:05,216 , خطر , من حسش ميکنم , اون همه جا هست 503 01:20:12,400 --> 01:20:14,390 هر آنچه ميخواستيم , درسته ؟ 504 01:20:18,490 --> 01:20:20,080 . بريم 505 01:20:20,220 --> 01:20:22,290 . شما سه تا , به سمت غرب برويد 506 01:20:23,030 --> 01:20:25,740 . بقيه , بسمت شرق 507 01:20:26,380 --> 01:20:29,270 تو خرگوش من , با من به جلو خواهي آمد 508 01:21:26,380 --> 01:21:27,970 ... آستريد ... 509 01:21:31,380 --> 01:21:38,470 ... ترس بسه ... خونريزي بسه ... ... زندگيت را نجات بده... 510 01:21:50,380 --> 01:21:52,770 .. طلاها را در دستانهت بگير... 511 01:21:55,460 --> 01:21:57,570 ...آستريد ... آستريد ... 512 01:22:13,700 --> 01:22:16,541 . برادرانه من کجا هستند ؟ من بايد عجله کنم 513 01:22:18,450 --> 01:22:20,588 . ماکسيم اسب را برداشت 514 01:22:20,720 --> 01:22:24,280 ... من سعي کردم متوقفش کنم , اما . منو ببخش , بل 515 01:23:03,200 --> 01:23:07,150 متنفرم که از من دور باشي , کجا بودي ؟ 516 01:23:07,280 --> 01:23:10,770 اگه بهت بگم همين الانه بايد اينجا را ترک کنيم , با من مياي ؟ 517 01:23:12,120 --> 01:23:15,420 اين طلاست ؟ - . اين تير خيلي قدرتمنده - 518 01:23:15,550 --> 01:23:18,727 حس ميکنم اين چيزي بيشتر از ثروت بما خواهد داد 519 01:23:18,827 --> 01:23:21,705 ما قابل احترام خواهيم بود , بالاتر از هرچيزي قرار خواهيم گرفت 520 01:23:21,900 --> 01:23:23,844 . چشمانهت را باز کن 521 01:23:24,010 --> 01:23:26,761 . ما سرانهجام چيزي که هميشه ميخواستيم پيدا کرديم 522 01:23:32,591 --> 01:23:36,630 از کجا بدونم تو بعدا اينجا نمياي تا گنج مرا بدزدي ؟ 523 01:23:36,780 --> 01:23:40,930 , اگه ديگه به من ايمانه نداري . يه پيشگوئي کارت باور داشته باش 524 01:23:41,030 --> 01:23:43,770 تو چه ديدي ؟ - مرگ - 525 01:23:44,620 --> 01:23:48,606 خودت يا من ؟ - کدام را ترجيح ميدي ؟ - 526 01:23:48,706 --> 01:23:50,734 . هيچکدام , عشق من 527 01:23:52,120 --> 01:23:58,600 , و از اونجائي که تو در مورد هيچ چيز مطمئن نيستي . ما ميگيم که امشب اين يکي ميميره 528 01:24:05,650 --> 01:24:07,170 خب ؟ 529 01:24:07,410 --> 01:24:10,090 . اين دروازه خود به خود باز نخواهد شد 530 01:25:05,700 --> 01:25:07,840 گفتي يک قلعه متروکه , ها ؟ 531 01:25:50,680 --> 01:25:54,480 جمع شويد جونورها , ميخواهيم به بقيه طبقات هم سربزنيم 532 01:26:13,360 --> 01:26:15,180 . ما بايد يک راه ديگه پيدا کنيم 533 01:26:16,810 --> 01:26:20,606 اين روبانهيه که من در راه اينجا گم کردم .نميتونه زياد از اينجا دور شده باشه 534 01:26:23,360 --> 01:26:24,920 بل , چيکار ميکني ؟ 535 01:26:25,200 --> 01:26:26,790 . بل , تمومش کن , تو بخودت صدمه ميزني 536 01:26:28,110 --> 01:26:30,970 ! بل ! برگرد ! برگرد , بل 537 01:26:33,510 --> 01:26:35,160 ! بل , خواهش ميکنم ,برگرد 538 01:26:35,670 --> 01:26:37,220 ! بل 539 01:27:14,960 --> 01:27:16,620 , خداي جنگل 540 01:27:17,520 --> 01:27:19,100 . صدامو بشنو 541 01:27:21,310 --> 01:27:23,372 . بگذار من برگردم پيش اون 542 01:27:23,472 --> 01:27:25,691 . اين تنها آرزوي منه 543 01:27:27,252 --> 01:27:29,061 . تنها خواسته من 544 01:28:10,750 --> 01:28:13,950 اشتباه کردي , هيچکس اون داخل منتظر ما نبود 545 01:28:14,920 --> 01:28:18,570 شادي ما را از بين نبر , ما ثروتمنديم 546 01:28:19,423 --> 01:28:21,840 . حالا من ميتونم تمام خواسته هاي تو را برآورده کنم 547 01:28:21,950 --> 01:28:26,346 اين آرزو که دوست دارم با هم بميريم ؟ - ديگه کارتهاي تو نميتونند تصميم بگيرند - 548 01:28:26,446 --> 01:28:28,144 . من تصميم ميگيرم 549 01:29:42,500 --> 01:29:44,734 اون چه مشکلي داره ؟ چرا داد ميزنه ؟ 550 01:32:10,525 --> 01:32:13,398 برادرانه ما کجا هستند ؟ - . اونجا , با پردوکاس - 551 01:32:19,464 --> 01:32:21,307 ! او اونها را ميکشه 552 01:32:45,400 --> 01:32:47,056 ! ماکسيم 553 01:32:52,813 --> 01:32:55,082 خودتو نجات بده , از بل بخواه منو ببخشه 554 01:32:55,182 --> 01:32:57,142 . نه - ! برو , اينجا را ترک کن - 555 01:32:57,555 --> 01:33:00,375 . ميتوني خودت ازش بخواي 556 01:33:11,335 --> 01:33:12,851 ! تمومش کن 557 01:33:23,897 --> 01:33:25,648 , تو , کوچولوي من 558 01:33:26,170 --> 01:33:27,815 . بمن کمک خواهي کرد 559 01:33:35,320 --> 01:33:36,920 ! بگذار اون بره - 560 01:33:39,038 --> 01:33:41,370 تو چه هستي ؟ 561 01:33:41,540 --> 01:33:45,760 يک شير ؟ يک گربه بزرگ ؟ - . کسي که خونت را بيرون خواهد کشيد - 562 01:33:46,060 --> 01:33:48,396 . ميتوني تا هر وقت که بخواي خرخر کني 563 01:33:48,580 --> 01:33:53,050 اما اگر دلت ميخواهد به عروسکت آسيبي نزنم , ميگذاري من برم 564 01:34:29,480 --> 01:34:31,130 ! التماست ميکنم 565 01:34:32,370 --> 01:34:34,690 . يادت باشه يک زمانهي انهسانه بودي 566 01:34:35,770 --> 01:34:39,150 . از اين حشرات موذي چشم پوشي کن و بگذار برادرانه من بروند 567 01:34:40,962 --> 01:34:43,015 . چيز مهم اينه که من اينجا هستم 568 01:34:43,215 --> 01:34:45,028 . که با تو بمانهم 569 01:35:32,914 --> 01:35:34,750 ! کمکم کن 570 01:35:44,125 --> 01:35:46,569 ! يالا , سريعتر 571 01:36:50,820 --> 01:36:51,935 ! منو ترک نکن 572 01:37:04,815 --> 01:37:07,713 عشق , سرنوشت تو خواهد بود , دقيقا شبيه من 573 01:37:23,590 --> 01:37:25,670 ! بيا بمن کمک کن 574 01:37:26,090 --> 01:37:27,950 ! عجله کن 575 01:37:33,520 --> 01:37:35,155 ! اون رو بزارید تو استخر , سريع 576 01:38:04,120 --> 01:38:05,900 . اون نفس نميکشه 577 01:38:13,725 --> 01:38:16,367 . در مورد ما نگرانه نباش , يالا , برادرانه 578 01:39:15,210 --> 01:39:17,820 . ما شام را از دست داديم 579 01:39:22,110 --> 01:39:24,510 . اينجور که گفتي از اين مطلب ناراحتي 580 01:39:26,690 --> 01:39:28,220 . بل 581 01:39:29,470 --> 01:39:34,330 , فکر ميکني با کمي صبر 582 01:39:34,710 --> 01:39:36,560 , يا شايد از روي عادت 583 01:39:38,320 --> 01:39:39,920 ... تو ميتوني 584 01:39:41,460 --> 01:39:43,546 عاشق من بشي ؟... 585 01:39:46,858 --> 01:39:48,878 اما من همين الانه عاشق تو هستم. 586 01:42:13,810 --> 01:42:15,620 . خب , داستانه تمام شد 587 01:42:16,310 --> 01:42:18,170 . وقت خوابه 588 01:42:19,679 --> 01:42:21,490 . يالا , يالا 589 01:42:31,970 --> 01:42:34,940 خواهر ها و برادرها چي ؟ چه اتفاقي براي اونها افتاد ؟ 590 01:42:35,500 --> 01:42:39,540 همشون برگشتند به شهر , برادرها يک چاپ خانهه باز کردند , براي چاپ کتاب 591 01:42:39,780 --> 01:42:44,830 و خواهرها با دو برادر دوقلو ازدواج کردند که نميتونستند اونها را از هم تشخيص بدهند 592 01:42:44,980 --> 01:42:48,865 . همه آنها شاد با هم زندگي ميکردند و پدرشانه ؟ 593 01:42:49,050 --> 01:42:51,220 . اون يک گل فروشي باز کرد 594 01:42:51,400 --> 01:42:54,841 اونم همينطور ؟ - . بله , اونم همينطور - 595 01:42:57,524 --> 01:42:59,143 . خوب بخوابي 596 01:43:02,844 --> 01:43:05,623 .... مامانه - . بخواب , عزيزم - 597 01:43:06,624 --> 01:44:06,624 ارائه از تیم ترجمه ایران فیلم مرتضی دد و هادی علیزاده 598 01:44:07,625 --> 01:44:20,625 MortezaDead & hadializade60