1
00:00:00,010 --> 00:00:03,350
اين چيزها رو کجا نگه ميدارين؟ بانک؟-
ما خزانهي خودمون رو داريم-
2
00:00:03,400 --> 00:00:05,770
انبار شراب-
و يه تونل زير رودخونه-
3
00:00:05,820 --> 00:00:08,650
حدس من اينه که اونا
يکي از سردابها رو به اتاق امن، تبديل کردن
4
00:00:08,700 --> 00:00:10,130
کسي رو پيدا کردي، آرتور؟
5
00:00:10,180 --> 00:00:11,970
استفن ردچوسکي
6
00:00:12,020 --> 00:00:13,450
و اون روسي صحبت ميکنه؟-
آره-
7
00:00:13,500 --> 00:00:16,810
چهار هفته توي اون خونه کار کنه
و حواسش رو جمع نگه داره
8
00:00:16,860 --> 00:00:18,010
خيليخب؟
9
00:00:18,060 --> 00:00:20,610
منم آيندهي روشني دارم
10
00:00:20,660 --> 00:00:22,170
برنامهريزي شدهست
11
00:00:22,220 --> 00:00:24,050
ولي ميخواي اول، يه چيزهايي رو امتحان کني؟
12
00:00:24,100 --> 00:00:26,330
...مايکل
13
00:00:26,380 --> 00:00:29,930
چرا يه نفر که کل روز رو
...کار دفتري انجام ميده
14
00:00:29,980 --> 00:00:31,810
دلش ميخواد با اسلحه شليک کنه؟
15
00:00:31,860 --> 00:00:35,730
قراره توي شرکت انحصاري شلبي، يه جاي خالي بشه
16
00:00:35,780 --> 00:00:37,050
همهچي قانونيـه
و خبري هم از هفتتير نيست
17
00:00:37,100 --> 00:00:40,340
برام يه ملاقات با يکي از
...اعضاي کنسولگري شوروي، ترتيب بده
18
00:00:51,900 --> 00:00:57,250
19
00:00:57,300 --> 00:01:01,100
20
00:01:04,700 --> 00:01:09,140
21
00:01:12,060 --> 00:01:16,020
22
00:01:24,540 --> 00:01:27,690
اون توي جنگ بوده
23
00:01:27,740 --> 00:01:32,090
حين فرو ريختن يه تونل، اونجا بوده
24
00:01:32,140 --> 00:01:36,770
چندين مدال بُرده
25
00:01:36,820 --> 00:01:39,180
ازش مراقبت کنيد
26
00:01:49,140 --> 00:01:52,820
27
00:01:56,540 --> 00:02:00,340
28
00:02:03,460 --> 00:02:07,460
29
00:02:11,300 --> 00:02:14,500
30
00:02:31,140 --> 00:02:33,280
ايشون اينجا هستن، آقاي شلبي
31
00:02:35,180 --> 00:02:37,050
ممنون، پرستار
32
00:02:39,180 --> 00:02:40,580
...تامي
33
00:02:46,740 --> 00:02:49,740
بايد راجع به اون کشيش، باهات صحبت کنم
34
00:02:53,900 --> 00:02:55,370
يه چيزهايي در موردش ميدونم
35
00:02:55,420 --> 00:02:56,690
36
00:02:58,980 --> 00:03:02,140
...مربوط به زماني که
يه پسر بچه بودم
37
00:03:10,500 --> 00:03:13,300
خودم بهش شليک ميکنم، تامي
38
00:03:15,420 --> 00:03:17,820
فقط بهم ياد بده که چطور شليک کنم
39
00:03:20,900 --> 00:03:22,900
کاري نداره، مايکل
40
00:03:24,260 --> 00:03:27,580
...فقط نشونه بگير
و ماشه رو بکش
41
00:04:57,100 --> 00:05:00,140
...امروز سراغ من رو گرفت، مري
42
00:05:01,900 --> 00:05:03,970
...و سراغ مادرش رو نگرفت
43
00:05:04,860 --> 00:05:07,000
براي اولين بار
44
00:05:07,500 --> 00:05:09,240
دلش براتون تنگ شده
45
00:05:09,740 --> 00:05:11,690
کجاست؟ توي آشپرخونهست؟
46
00:05:11,740 --> 00:05:14,680
آره، پيش دخترها و جانيـه
47
00:05:19,500 --> 00:05:22,440
داروهاتون رو يادتون بود، قربان؟
48
00:05:24,220 --> 00:05:26,960
تا حالا انجيل رو خوندي، مري؟
49
00:05:27,860 --> 00:05:29,090
گاهي اوقات
50
00:05:29,140 --> 00:05:32,820
،تا حالا شده که با صداي بلند بخونيش
اون هم در حالي که کنار تخت من، لخت ايستادي؟
51
00:05:35,380 --> 00:05:40,170
چون وقتي اون مورفيني رو که دکتر
بهم داده بود، خوردم؛ تو اينکار رو کردي
52
00:05:40,220 --> 00:05:45,210
من کاملاً بيدار بودم، ولي تو اونجا
لخت ايستاده بودي؛ مثل روز روشن
53
00:05:45,260 --> 00:05:48,620
و داشتي بخش «سفر لاويان» رو ميخوندي
[ بخشي از انجيل عهد عتيق و مشتمل بر بيست و هفت فصل است ]
54
00:05:51,460 --> 00:05:54,460
ميخواي بدوني بعدش چي شد؟
55
00:05:56,300 --> 00:05:58,300
نه، منم نميخوام بدونم
56
00:06:00,940 --> 00:06:04,930
به همين خاطر، داروها رو ريختم دور
57
00:06:04,980 --> 00:06:07,250
برو جاني رو بيار، مري
58
00:06:41,140 --> 00:06:43,850
بدون سنجاق شليک، اسلحهها کار نميکنن
59
00:06:43,900 --> 00:06:45,330
و جايگزيني وجود نداره؟
60
00:06:45,380 --> 00:06:49,210
ديگه از اينها نميسازن
اينها هم آخريهاش بودن
61
00:06:49,260 --> 00:06:51,730
سرکارگر رو مجبور کرديم
که تمام قطعات رو در بياره
62
00:06:51,780 --> 00:06:54,810
سنجاق رو در بيار
و ديگه نميتونن شليک کنن
63
00:06:54,860 --> 00:06:58,850
«تا وقتي که اين لعنتيها رو توي «تفليس
تخليه کنن؛ هيچکس نميفهمه
[ پايتخت کشور گرجستان ]
64
00:06:58,900 --> 00:07:01,530
يا تا زماني که با اسلحههاي ما توي «کوتائيسي» روبرو بشن
[ شهري در کشور گرجستان ]
65
00:07:01,580 --> 00:07:03,570
همهشون رو در بيارين و به من تحويل بدين
66
00:07:03,620 --> 00:07:04,970
يالا بچهها، بسه ديگه
67
00:07:05,020 --> 00:07:07,490
...من به سفير شوروي ميگم که ديگه
68
00:07:07,540 --> 00:07:08,810
نيازي به منفجر کردن قطار نيست
69
00:07:08,860 --> 00:07:11,960
منم به تامي ميگم
که با نقشهاش موافقت کردي
70
00:07:16,620 --> 00:07:19,410
ميدوني، بعضي صبحها از خواب
بيدار ميشم و فکر ميکنم که مُردهام
71
00:07:19,460 --> 00:07:22,370
و اينجا هم بهشتـه، تام
72
00:07:22,420 --> 00:07:25,930
يعني همسران و بچههام توي دهکده، چادر زدن
73
00:07:25,980 --> 00:07:27,370
و حرکت نميکنن
74
00:07:27,420 --> 00:07:32,620
و دور من هم، خدمتکارها و غذا و شراب، احاطه کرده
75
00:07:35,380 --> 00:07:37,520
اون خط رو ميبيني، اونجا؟
76
00:07:39,940 --> 00:07:41,570
نه
77
00:07:41,620 --> 00:07:43,890
اون لبهي بهشتـه
78
00:07:43,940 --> 00:07:47,940
مرز بين بيرمنگام و بهشت
79
00:07:50,140 --> 00:07:54,100
و دوست من، امروز تو قراره پات رو
...از اون خط، فراتر بذاري
80
00:07:55,380 --> 00:07:57,450
و به جهان برگردي
81
00:07:57,660 --> 00:08:01,160
منظورت اينه که يه کاري براي من داري، تام؟
82
00:08:02,140 --> 00:08:05,180
تا حالا چيزي دربارهي «قصر دادگاه همپتون» شنيدي، جاني؟
83
00:08:06,180 --> 00:08:08,250
نه، نشنيدم
84
00:08:08,300 --> 00:08:11,210
،تو و سه تا از خانوادههاي لـي
قراره اونجا اردو بزنين
85
00:08:11,260 --> 00:08:13,970
به فاصلهي صد يارد از دروازهي قصر
86
00:08:14,020 --> 00:08:16,890
نيازي نيست جابهجا بشين
چون من همينتازگيها، اون زمين رو خريدم
87
00:08:16,940 --> 00:08:18,930
چند تا از دوستهاي من
به شما ملحق ميشن
88
00:08:18,980 --> 00:08:23,850
،که قراره زير چادرها و کاروانهاي شما
گودال حفر کنن
89
00:08:23,900 --> 00:08:25,770
...ميبيني، اين ضربهاي که به سرت خورده، تام
90
00:08:25,820 --> 00:08:29,490
و براي اينکه اجازه دادي که گودال
حفر بشه، پنج هزار پوند بهت داده ميشه
91
00:08:29,540 --> 00:08:33,260
که بين سه تا خانوادهي لـي، تقسيمش ميکني
92
00:08:34,620 --> 00:08:38,580
من اينهمه پول رو ميگيرم
که کارم رو بکنم و هيچ سوالي نپرسم، درسته تامي؟
93
00:08:40,660 --> 00:08:42,010
کاملاً درسته، جاني
94
00:08:42,060 --> 00:08:46,140
و وقتي که گودال دوباره پُر شد
تو ميتوني دوباره به بهشت برگردي
95
00:08:51,100 --> 00:08:53,900
آقاي شلبي، برادرهاتون اينجا هستن
96
00:08:55,220 --> 00:08:59,740
و يه نفر هم هست که خودش رو
يهودي سرگردان» توصيف کرد»
97
00:09:02,380 --> 00:09:08,290
ميتوني اين آقاي يهودي رو
...به اتاق نقاشي، راهنمايي کني
98
00:09:08,340 --> 00:09:12,010
و برادرهام رو هم به آشپزخونه ببري
و بهشون چاي و شراب بدي؟
99
00:09:12,060 --> 00:09:13,530
بله، قربان
100
00:09:23,740 --> 00:09:26,140
صبح بخير، آقاي سالامونز
101
00:09:26,380 --> 00:09:28,050
آره، صبح خوبيـه
102
00:09:30,380 --> 00:09:33,690
اينجا جاي جمعوجور خوبي براي خودت داري، توماس
103
00:09:33,740 --> 00:09:34,890
موضوع چيه؟
104
00:09:34,940 --> 00:09:38,610
حرفهاي يه لُرد بدبختيـه
...که توي يکي از کازينوهاي تو
105
00:09:38,660 --> 00:09:41,970
در حالي که نئشه بوده، به حرف اومده؟
106
00:09:42,020 --> 00:09:43,410
يا فقط يه دريوري بيخوديـه؟
107
00:09:43,460 --> 00:09:45,810
نه، نوشيدني؟
108
00:09:45,860 --> 00:09:47,370
نه، من بهش دست نميزنم، رفيق
109
00:09:47,420 --> 00:09:51,980
خدمتکارت گفت که تو اجازه نداري
نوشيدني بخوري، آره؟
110
00:09:53,180 --> 00:09:57,770
اون گفت از يه صدمهاي که
...مربوط به قديم ميشه، رنج ميبري
111
00:09:57,820 --> 00:10:00,730
مربوط به دوران ورزشکاريـت
...که از روي اسب افتادي
112
00:10:00,780 --> 00:10:04,940
و سرت مثل يه گلدون، خورد شده
113
00:10:08,300 --> 00:10:12,450
حالا، توي لندن حرف پيچيده
...که ميشه پيدات کرد
114
00:10:12,500 --> 00:10:16,770
که توي خيابونهاي بيرمنگام لخت و سرگردون ميگردي
...و پول ميريزي روي زمين
115
00:10:16,820 --> 00:10:18,930
و با مُردهها حرف ميزني
116
00:10:18,980 --> 00:10:26,180
همينطور اينکه فکر ميکني
...اونقدر قوي هستي
117
00:10:27,340 --> 00:10:34,290
که يه يهودي بهخصوص رو
...به زمينهاي غير خودي فرا بخوني
118
00:10:34,340 --> 00:10:38,690
تا اون رو دعوت به همکاري کني، رفيق
119
00:10:38,740 --> 00:10:40,290
با اين وجود، تو اومدي
120
00:10:40,340 --> 00:10:44,040
...آره، خب ميدوني
داشتم از اين اطراف، رد ميشدم؛ مگه نه؟
121
00:10:47,260 --> 00:10:48,930
يه چيزي رو ميدوني، الفي؟
122
00:10:48,980 --> 00:10:54,930
امروز صبح سعي کردم
...روزنامه بخونم و متوجه شدم
123
00:10:54,980 --> 00:10:59,540
که تنها پيامد حادثهي وحشتناکي که برام پيش اومد
اين بوده که به عينک نياز دارم
124
00:11:03,900 --> 00:11:05,300
...خيليخب
125
00:11:08,340 --> 00:11:12,140
...درسته، خب، من يه مردي رو ميشناسم
126
00:11:13,660 --> 00:11:16,410
که ميتونه يه جفت از اينها، برات درست کنه
127
00:11:16,460 --> 00:11:18,770
اون يه شعبدهبازـه، رفيق
128
00:11:18,820 --> 00:11:20,690
شعبدهبازـه
129
00:11:21,500 --> 00:11:25,610
...پس نه تنها ميتوني روزنامه بخوني
130
00:11:25,660 --> 00:11:31,220
بلکه ميتوني به آينده هم نگاه کني
131
00:11:33,540 --> 00:11:38,020
حالا، من اين رو ميدونم، درسته
چون اون اين عينک رو برام درست کرده
132
00:11:39,780 --> 00:11:41,810
...پس دليلي نداره که
133
00:11:41,860 --> 00:11:45,900
نگران گفتن اين چيزها به من باشي، مگه نه؟
چون من قبلاً تجربهاش کردم
134
00:11:55,580 --> 00:11:59,650
با روسها شاخبهشاخ شدي، ها؟
پسر احمق
135
00:11:59,700 --> 00:12:02,210
خب، دو تا راه داري، مايکل
136
00:12:02,260 --> 00:12:05,170
همراه آرتور فرار کنين و بريد آمريکا
...و به آپاچيها ملحق شين
137
00:12:05,220 --> 00:12:06,530
يا با اون دخترـه ازدواج کني
138
00:12:06,580 --> 00:12:08,250
اين مسخرهبازي نيست
139
00:12:08,300 --> 00:12:11,170
آرتور، تو واقعاً قراره
که با آپاچيها زندگي کني؟
140
00:12:11,220 --> 00:12:13,730
به پدرش گفتي؟-
نه-
141
00:12:13,780 --> 00:12:15,250
اون مغزت رو ميپاشه روي ديوار، پسر
142
00:12:15,300 --> 00:12:16,570
مطمئني اون بچه، مال توئه؟
143
00:12:16,620 --> 00:12:18,610
ايکاش به شما نگفته بودم
144
00:12:18,660 --> 00:12:22,130
...پس به ازدواج، به چشم يه جادهي زيبا نگاه کن
145
00:12:22,180 --> 00:12:23,810
که سرتاسرش، پُر از گلـه
146
00:12:23,860 --> 00:12:25,250
داره شوخي ميکنه؟
147
00:12:25,300 --> 00:12:27,840
اينروزها، سخت ميشه حدس زد
148
00:12:30,020 --> 00:12:32,370
...تو
149
00:12:32,420 --> 00:12:34,560
تو اون زن رو دوست داري؟
150
00:12:36,180 --> 00:12:37,450
چه کوفتي؟
151
00:12:37,500 --> 00:12:39,090
برو باهاش ازدواج کن
مثل بقيهي ما
152
00:12:39,140 --> 00:12:41,490
اون نميخواد که خانوادهاش بفهمن
153
00:12:41,540 --> 00:12:43,090
اون نميخواد بچه رو نگه داره
154
00:12:43,140 --> 00:12:45,130
...ما يه زني رو ميشناسيم-
خفه شو، جان-
155
00:12:45,180 --> 00:12:47,210
همون زني که دو بار، به خودت هم کمک کرد
156
00:12:47,260 --> 00:12:49,010
اونها زنهاي من نبودن
157
00:12:49,060 --> 00:12:51,050
به خاطر همين مجبور شدي ترتيبشون رو بدي، آرتور
158
00:12:51,100 --> 00:12:52,570
شارلوت بهترين رو ميخواد
159
00:12:52,620 --> 00:12:54,050
اون بهترينـه-
بهترين-
160
00:12:54,100 --> 00:12:55,450
قبلاً پرستار بوده
161
00:12:55,500 --> 00:12:56,770
بيست دقيقهاي تمومه
162
00:12:56,820 --> 00:12:59,850
نيازي نيست اصلاً بري داخل
يا دم در، منتظر بموني
163
00:12:59,900 --> 00:13:03,650
برو گريسون، يه ويسکي بخور، يه مقدار بخند
164
00:13:03,700 --> 00:13:05,690
يادته، جان؟
165
00:13:05,740 --> 00:13:10,170
بعد اون پسر بچه بدون کفش
«مياد داخل و ميگه: «انجام شد
166
00:13:10,220 --> 00:13:11,770
...دومين بار ما توي
167
00:13:11,820 --> 00:13:16,180
همون پسر بچه، ايندفعه
کفشهاي نو براقي پوشيده بود
168
00:13:18,100 --> 00:13:20,490
«و داد ميزنه: «انجام شد، آرتور
169
00:13:20,540 --> 00:13:22,020
که چي؟
170
00:13:25,020 --> 00:13:27,220
...اون زنـه کفشهاي نو خريده بود
171
00:13:28,580 --> 00:13:31,120
با پولهايي که من بهش داده بودم
172
00:13:32,420 --> 00:13:34,250
براي نيت خوبي بوده
173
00:13:34,300 --> 00:13:37,570
...آرتور، اگه تو بخواي اينطوري با آپاچيها رفتار کني
174
00:13:37,620 --> 00:13:40,220
پوست کلهات رو ميکَنن
175
00:13:41,740 --> 00:13:45,220
تامي گفت وقتي اون زنگ، به صدا در اومد
همه بريم توي اتاق بزرگـه
176
00:13:51,140 --> 00:13:53,540
يالا، تامي يه نقشه داره
177
00:14:10,740 --> 00:14:12,210
آرتور
178
00:14:12,260 --> 00:14:13,250
آرتور
179
00:14:13,300 --> 00:14:15,240
آرتور، بيا اينجا
180
00:14:15,940 --> 00:14:18,730
درود بر تو
اين واژه هنگام ديدار با ديگران، توسط يهوديان مورد استفاده ]
[ قرار ميگيرد و معادل «سلام» يا «درود» در زبان فارسي ميباشد
181
00:14:18,780 --> 00:14:20,580
آرتور، درود بر تو
182
00:14:21,500 --> 00:14:22,650
الفي
183
00:14:22,700 --> 00:14:25,930
درود بر تو، بيا اينجا
...يالا، گوش کن
184
00:14:25,980 --> 00:14:27,770
من يه مقدار به تو بدهکارم، مگه نه؟
185
00:14:27,820 --> 00:14:31,290
آره، يالا، بشين
186
00:14:31,340 --> 00:14:33,010
يالا، بشين اينجا
187
00:14:33,060 --> 00:14:35,050
آفرين
188
00:14:35,100 --> 00:14:37,650
...خب
189
00:14:37,700 --> 00:14:39,210
...گوش کن
190
00:14:39,260 --> 00:14:40,730
...آرتور
191
00:14:42,100 --> 00:14:43,370
ميخوام اين رو بدوني، خب؟
192
00:14:43,420 --> 00:14:45,890
که هر اتفاقي که بين ما افتاده، خب؟
193
00:14:45,940 --> 00:14:49,250
...اون قبلاً
مربوط به کسب و کار بوده
194
00:14:49,300 --> 00:14:51,970
فقط مربوط به کسب و کار بوده، خيليخب؟
195
00:14:52,380 --> 00:14:57,290
و همچنين ميخوام بدوني
....که از خداوند معذرت ميخوام
196
00:14:57,340 --> 00:15:04,130
که از يه روز خيلي مقدس
سوءاستفاده کردم تا براي تو، پاپوش بدوزم
197
00:15:04,180 --> 00:15:06,650
و همهچي رو خراب کردم، که واقعاً هم همينطور بود
198
00:15:06,700 --> 00:15:12,260
و حالا ميخوام از تو هم شخصاً عذرخواهي کنم
199
00:15:21,660 --> 00:15:23,200
خيليخب؟
200
00:15:25,300 --> 00:15:29,700
شنيدم که اجازه دادي
مسيح وارد زندگيـت بشه
201
00:15:30,860 --> 00:15:32,210
پس شنيدي؟
202
00:15:32,260 --> 00:15:34,130
آره، خيلي زيباست، فوقالعادهست
203
00:15:34,180 --> 00:15:37,650
حالا، اين خيلي دوستداشتنيـه، مگه نه؟
خيلي دوستداشتنيـه
204
00:15:37,700 --> 00:15:40,650
ولي برام سوالـه که
...با توجه به کاري که انجام ميدي
205
00:15:40,700 --> 00:15:44,300
چطور برات جواب ميده، رفيق؟
206
00:15:48,100 --> 00:15:50,370
عذرخواهيـت رو قبول ميکنم
207
00:15:52,860 --> 00:15:56,660
چون شنيدم که اين، برات مايه عذابـه
208
00:15:58,420 --> 00:15:59,820
...سلام
209
00:16:00,740 --> 00:16:04,730
ميبيني، کل حرف من اينه که
هر آدمي اشتياق به يقين داره
210
00:16:04,780 --> 00:16:07,410
درست نيست؟ اشتياق به يقين داره
211
00:16:07,460 --> 00:16:11,090
حتي اگه اون يقين
مال خودت باشه، درسته؟
212
00:16:11,140 --> 00:16:15,860
...خب، يعني
اين لعنتي، خيلي خياليـه؛ مگه نه رفيق؟
213
00:16:18,220 --> 00:16:19,460
214
00:16:31,460 --> 00:16:35,140
من پيرو انجيل عهد عتيق هستم
215
00:16:37,140 --> 00:16:40,140
...لعنتي، اين رو ببين، حالا که
216
00:16:41,220 --> 00:16:44,420
اين خيلي بيشتر من رو ميترسونه، آره
217
00:16:45,580 --> 00:16:47,210
تبريک ميگم، تامي
218
00:16:47,260 --> 00:16:50,570
تو ديگه اينجا اصل جنس رو داري، مگه نه؟
219
00:16:50,620 --> 00:16:54,290
ميبيني، اون مرد، خب
...چون خدا رو طرف خودش داره
220
00:16:54,340 --> 00:16:56,480
به خاطر تو آدم هم ميکُشه
221
00:16:57,540 --> 00:16:59,140
آره
222
00:17:02,260 --> 00:17:04,800
نبايد بذاري از دستت بره
223
00:17:05,660 --> 00:17:10,100
اگه قراره با اين عوضي
همکاري کنيم، ميخوام دليلش رو بدونم
224
00:17:14,700 --> 00:17:16,450
...درسته
225
00:17:16,500 --> 00:17:20,540
زماني که توي بيمارستان بودم
يه نقشه طراحي کردم
226
00:17:23,940 --> 00:17:26,850
...و قراره اينطوري عملي بشه
227
00:17:26,900 --> 00:17:30,490
خب، به روسها نميشه اعتماد کرد
که پول ما رو ميدن يا نه
228
00:17:30,540 --> 00:17:33,340
ما هم قراره چيزي رو که حق ماست، بگيريم
229
00:17:34,100 --> 00:17:37,100
بايد ببينيم که چي، توي خزانهي اونا هست
230
00:17:37,380 --> 00:17:40,540
و به اين خاطر، به آقاي سالامونز نياز داريم
231
00:18:01,820 --> 00:18:08,130
خب پسرها، فقط يادتون باشه
...که اونا خيلي ديوونه هستن
232
00:18:08,180 --> 00:18:10,290
و خطرناک
233
00:18:10,340 --> 00:18:13,130
و با چيزهايي مست کردن که
ما تا حالا اسمشون هم نشنيديم
234
00:18:13,180 --> 00:18:16,880
و خيلي بدتر از ما
به ارواح و شبح اعتقاد دارن
235
00:18:18,940 --> 00:18:21,880
و امروز قراره ما رو آزمايش کنن
236
00:18:23,580 --> 00:18:25,380
کون لقـشون
237
00:18:32,220 --> 00:18:36,210
روسها همه تغيير موضع و فرار کردن
238
00:18:36,260 --> 00:18:38,930
قزاقها فرار نميکنن، آرتور
[ نام واحدي نظامي در اوکراين بود ]
239
00:18:50,700 --> 00:18:53,250
آقاي شلبي، خوش اومدين
240
00:18:53,300 --> 00:18:54,570
ماشينـم چطوره؟
241
00:18:54,620 --> 00:18:56,570
فکر کنم دارم عاشقش ميشم
242
00:18:56,620 --> 00:19:00,610
و منم عاشق ماشين شما شدم
پس بهتره چيزي که عاشقش هستيم رو نگه داريم، آره؟
243
00:19:00,660 --> 00:19:03,090
به خاطر اين برخورد، معذرت ميخوام
...هر وقت خزانه رو باز ميکنيم
244
00:19:03,140 --> 00:19:05,540
قزاقها نگهبان ميايستن
245
00:19:13,250 --> 00:19:14,250
...توي روسيه
246
00:19:14,300 --> 00:19:19,010
مردهايي که خلاف قانون عمل ميکنن
بدنشون رو خالکوبي ميکنن
247
00:19:19,060 --> 00:19:20,410
درسته-
درسته-
248
00:19:20,460 --> 00:19:24,450
حالا، بعضي از اين خالکوبيها
...نشونهي تبعيت از تشکيلات زيرزمينياي هست
249
00:19:24,500 --> 00:19:30,530
که دشمنان قسمخوردهي خاندان سلطنتي هستن
250
00:19:30,580 --> 00:19:36,450
پس براي خاندان سلطنتي روسيه
...اين يه رسمـه
251
00:19:36,500 --> 00:19:39,170
،که قبل از داد وستد با يه مرد
بدنش بررسي بشه که از اين خالکوبيها نداشته باشه
252
00:19:39,220 --> 00:19:42,210
و چون داريم به اون روز معين، نزديک ميشيم
...اين خانمها اينجا
253
00:19:42,260 --> 00:19:45,930
ميخوان مطمئن بشن که شما
...آدمکشها يا عوامل نفوذيِ
254
00:19:45,980 --> 00:19:47,290
نه، ما مشکلي نداريم
255
00:19:47,340 --> 00:19:51,050
خب، اونا ميخوان پوست شما رو بررسي کنن
256
00:19:51,100 --> 00:19:53,570
ميخوان پوست ما رو بررسي کنن؟
257
00:19:54,220 --> 00:19:56,850
آره، بدن من قبلاً بررسي شده
258
00:19:56,900 --> 00:19:59,970
هر چند اونموقع نميدونستم
که دليل اونکار، اين بوده
259
00:20:00,020 --> 00:20:02,610
و حالا نوبت شماست
260
00:20:02,660 --> 00:20:04,730
يالا، پسرها
261
00:20:04,780 --> 00:20:06,920
لباسهاتون رو در بيارين
262
00:20:07,500 --> 00:20:09,330
خفه شو
263
00:20:09,380 --> 00:20:11,290
نه نه نه نه نه نه نه
264
00:20:11,340 --> 00:20:12,890
اطاعت کن
265
00:20:12,940 --> 00:20:14,290
...همين
266
00:20:14,340 --> 00:20:17,010
اطاعت کن، آرتور
267
00:20:17,060 --> 00:20:20,410
نه، من از هيچکس اطاعت نميکنم
از سر راه من برو کنار، من ميرم
268
00:20:20,460 --> 00:20:22,530
آرتور، بيا اينجا
269
00:20:39,660 --> 00:20:42,050
يالا، آرتور
270
00:20:42,100 --> 00:20:43,860
خفه شو، جان
271
00:20:45,260 --> 00:20:51,580
به يکي از خدمتکارها ميگم که
دکمهها رو جمع کنه و دوباره اونا رو بدوزه
272
00:21:04,700 --> 00:21:07,970
خب، به جهنم
273
00:21:08,020 --> 00:21:09,770
بفرماييد، خانمها
274
00:21:09,820 --> 00:21:13,220
ساخت بيرمنگام لعنتي
275
00:21:14,420 --> 00:21:17,420
خيليخب، به نظرم به اندازهي کافي ديديم، ها؟
276
00:21:18,260 --> 00:21:20,460
...تاتيانا
277
00:21:25,260 --> 00:21:27,730
آرتور، قيافهات مثل قابعکس شده
278
00:21:27,780 --> 00:21:31,540
بعضي وقتها آدمکشها، نشونههاي تبعيتشون رو
پشت تخمهاشون قايم ميکنن
279
00:21:37,380 --> 00:21:42,660
امتحان رو قبول شدي، سرباز
با رنگهاي درخشان
280
00:21:55,100 --> 00:21:58,850
...ميبيني
281
00:21:58,900 --> 00:22:01,380
اون ميخواد مرد خوبي باشه
282
00:22:08,900 --> 00:22:11,450
ولي حالا اونجا
283
00:22:11,500 --> 00:22:12,840
اونجا
284
00:22:16,340 --> 00:22:19,420
درون هر مردي، يه شيطان هست
285
00:22:37,660 --> 00:22:39,890
الماسهاي واقعي، ها؟
286
00:22:39,940 --> 00:22:45,650
...مرسومـه که آزمون موفقيتآميز رو
287
00:22:45,700 --> 00:22:47,570
با وُدکا و موسيقي، جشن بگيريم
288
00:22:53,260 --> 00:22:56,010
لعنتي، تامي، اون چي بود؟
289
00:22:56,060 --> 00:22:58,130
آفرين، پسرها
290
00:22:58,860 --> 00:23:00,800
آفرين، آرتور
291
00:23:02,700 --> 00:23:05,820
حالا ميدونين که بعدش
بايد چيکار کنيد، خب؟
292
00:23:07,380 --> 00:23:08,650
آخرين کار
293
00:23:08,700 --> 00:23:11,700
ارتباط برقرار کن و خوب رفتار کن
294
00:23:22,700 --> 00:23:24,370
پنج دقيقه
295
00:23:27,140 --> 00:23:31,330
مايکل رو آوردم، چون اون
به عنوان مسئول حسابداري؛ بايد شاهد باشه
296
00:23:31,380 --> 00:23:33,210
آيدا، ميتونم از تلفنـت استفاده کنم؟
297
00:23:33,260 --> 00:23:37,340
مايکل، اول کار
298
00:23:54,340 --> 00:23:57,280
مايکل، اينقدر به ساعتت نگاه نکن
299
00:24:00,100 --> 00:24:04,490
آيدا، تا تو داري اين رو مطالعه ميکني
من ميتونم برم و يه تلفن بزنم؟
300
00:24:04,540 --> 00:24:06,090
اون دختر خوشبخت کيه، مايکل؟
301
00:24:06,140 --> 00:24:08,810
اسمش شارلوتـه
...و مايکل اگه دو ساعت يکبار
302
00:24:08,860 --> 00:24:11,450
باهاش حرف نزنه
نميتونه نفس بکشه
303
00:24:11,500 --> 00:24:13,690
...آيدا، خواهش ميکنم
304
00:24:13,740 --> 00:24:15,850
تلفن توي سالنـه
براي وصل شدن، عدد صفر رو بگير
305
00:24:15,900 --> 00:24:16,930
ممنون
306
00:24:16,980 --> 00:24:18,770
و سريع هم تمومش کن
من قبض رو ميدم
307
00:24:18,820 --> 00:24:19,810
باشه
308
00:24:19,860 --> 00:24:21,530
و نه براي مدت زيادي
309
00:24:39,780 --> 00:24:42,890
بهش فکر کن، پال
با هم ميتونيم کنترل رو به دست بگيريم
310
00:24:42,940 --> 00:24:45,690
با دو نفر از ما توي اين شرکت
ميتونيم همهچي رو راست و ريست کنيم
311
00:24:45,740 --> 00:24:46,970
پس سياست چي؟
312
00:24:47,020 --> 00:24:50,970
من و تو همراه هم ميجنگيم
و برنده ميشيم، همين سياستـه
313
00:24:51,020 --> 00:24:53,620
نوع جديدي از سياستـه
314
00:24:53,740 --> 00:24:57,660
همينطوريـه، من حقوق ميگيرم
و کارل هم يه کريسمس خوب گيرش مياد
315
00:24:58,860 --> 00:25:01,600
خوبه، به طبقهي سرمايهداري خوش اومدي
316
00:25:05,340 --> 00:25:07,210
اسم من اسميتـه
317
00:25:08,660 --> 00:25:11,330
دوستدخترم حاملهست
318
00:25:12,140 --> 00:25:15,660
و ميخوايم که شما بهمون کمک کنيد
319
00:25:19,700 --> 00:25:21,840
بايد يه تاريخ مشخص کنيم
320
00:25:27,500 --> 00:25:30,300
به شرکت انحصاري شلبي خوش اومدي
321
00:25:30,780 --> 00:25:33,050
شرکت انحصاري شلبي
322
00:25:33,100 --> 00:25:36,610
انحصاري و بدون سلاح
323
00:25:36,660 --> 00:25:41,090
مايکل، به آيدا خوشآمد بگو
...مسئول جديد داراييها
324
00:25:41,140 --> 00:25:42,410
و املاک ما
325
00:25:42,460 --> 00:25:45,200
تبريک ميگم، کجا رو بايد امضا کنم؟
326
00:25:51,460 --> 00:25:54,970
آيدا، ويسکي داري؟
327
00:25:55,020 --> 00:25:56,690
آره، تامي
328
00:26:01,340 --> 00:26:03,170
قبلاً همين رو بهش گفتم
329
00:26:03,220 --> 00:26:04,810
داره خيلي شبيه به پسر داييـش ميشه
330
00:26:04,860 --> 00:26:06,290
فکر کردم هدف هم همين بوده
331
00:26:06,340 --> 00:26:09,650
آره، مثل تامي هستي
ولي با يه مقدار دلـربايي و کلاس بيشتر
332
00:26:09,700 --> 00:26:12,330
آره-
خيلي کمک ميکنه-
333
00:26:12,380 --> 00:26:14,170
آره، من کجا بخوابم، آيدا؟
334
00:26:14,220 --> 00:26:16,370
... مايکل -
اتاق بغلي کارل -
335
00:26:16,420 --> 00:26:19,370
... مايکل -
!شببخير -
336
00:26:19,420 --> 00:26:21,820
اوه، قلبـش شکسته، بينوا
337
00:26:23,380 --> 00:26:25,010
پس چطور جشن بگيريم؟
338
00:26:25,060 --> 00:26:28,100
خب، حالا که مايکل رفته بخوابه
... گفتم شايد
339
00:26:29,620 --> 00:26:31,530
برم يه سوارياي بکنم
340
00:26:31,580 --> 00:26:34,650
سواري؟ به کجا؟
341
00:26:34,700 --> 00:26:35,850
پالي؟
342
00:26:35,900 --> 00:26:39,010
مسائل با اون مردي که ازمن نگارگري ميکنه
گسترش پيدا کرده
343
00:26:39,060 --> 00:26:40,400
پالي؟
344
00:26:42,100 --> 00:26:45,140
...وقتي با اون لباس اونجا ميايستي
345
00:26:46,580 --> 00:26:49,650
شروع ميکني به حرف زدن
در مورد همهچيز
346
00:26:49,700 --> 00:26:52,570
و با هم ...؟ -
نه -
347
00:26:52,620 --> 00:26:54,530
نه هنوز
348
00:26:54,580 --> 00:26:58,290
ولي اون دو شب پيش با من تماس گرفت
تا بگه نگارگري به پايان رسيده و
349
00:26:58,340 --> 00:27:00,610
منم بهش گفتم صبح ميام اونجا
350
00:27:00,660 --> 00:27:03,960
ولي اون گفت نه، ازم ميخواد همين امشب برم
351
00:27:10,380 --> 00:27:13,450
آيدا، يک کلمه هم از اين قضيه
به پسرا نميگي
352
00:27:13,500 --> 00:27:16,130
خيليخب، ولي اون خوب باهات رفتار ميکنه؟ -
نه. نه. جدي ميگم، آيدا -
353
00:27:16,180 --> 00:27:17,610
ثروتمنده؟
354
00:27:17,660 --> 00:27:20,810
دوستانش روزنامه مينويسن، آيدا
355
00:27:20,860 --> 00:27:23,290
تامي سعي ميکنه کارشو تعطيل کنه
356
00:27:23,340 --> 00:27:25,330
پس برو
357
00:27:25,380 --> 00:27:28,480
اون داره مثل يه پرندهي کوچولو
... بوس ميفرسته
358
00:27:30,540 --> 00:27:33,410
و من فکر ميکنم اون بيخيال من شده
359
00:27:35,100 --> 00:27:36,770
پس پاشو برو
360
00:27:43,260 --> 00:27:46,200
چرا فقط پسرا بايد خوش بگذرونن؟
361
00:27:52,980 --> 00:27:55,380
362
00:27:56,220 --> 00:27:58,620
363
00:28:08,220 --> 00:28:10,500
364
00:28:12,180 --> 00:28:14,540
365
00:28:15,620 --> 00:28:17,090
بازم ودکا بيار
366
00:28:17,140 --> 00:28:19,740
367
00:28:37,460 --> 00:28:39,060
تکون نخور
368
00:28:44,060 --> 00:28:45,660
همونجا بمون
369
00:28:49,940 --> 00:28:52,340
کارـت خوبه، استفان
370
00:28:54,580 --> 00:28:58,090
ديوونهخونه ـست -
آره، ميدونم -
371
00:28:58,140 --> 00:29:01,080
شاهزاده ميخواد براش بخورم
372
00:29:01,700 --> 00:29:04,050
و چقدر ميخواي تا بله رو بگي؟
373
00:29:04,100 --> 00:29:07,800
اون بالاترين مُزد روزانه واسه کون دادنه
374
00:29:10,660 --> 00:29:12,410
کي از اينجا ميرم بيرون؟
375
00:29:12,460 --> 00:29:13,970
بزودي
376
00:29:14,020 --> 00:29:15,690
چي فهميدي؟
377
00:29:18,700 --> 00:29:21,210
از اتاق امن، شبها محافظت نميشه، ولي
378
00:29:21,260 --> 00:29:24,050
ولي گفتن اون سهتا برادر رو
در «اگليه دوور» ميکشن
379
00:29:24,100 --> 00:29:25,970
محوطهي بارگيري ذغال
380
00:29:26,020 --> 00:29:28,730
دوک در مورد استفاده کردن از يه شمشير
صحبت ميکرد، ولي زنه
381
00:29:28,780 --> 00:29:31,780
زنه داشت در مورد استفاده از تيربار
صحبت ميکرد
382
00:29:42,740 --> 00:29:45,410
ديوونهخونه ـست، جان
383
00:29:46,180 --> 00:29:49,570
ما داريم ميخونهت در نچلز رو
آماده به کار ميکنيم
384
00:29:49,620 --> 00:29:51,490
عالي بهنظر مياد
385
00:29:53,820 --> 00:29:56,820
حواسـتو جمع کن، پسرک پيکي، هان؟
386
00:30:03,340 --> 00:30:05,540
ديوونهخونه ـست، پسر
387
00:30:07,500 --> 00:30:10,100
تقريباً رسيديم، از اين طرف
388
00:30:16,420 --> 00:30:19,290
...اين خزانه دويست سال پيش، براي محافظت از
389
00:30:19,340 --> 00:30:22,740
جواهرات پادشاه، در صورت تهاجم فرانسويها
ساخته شد
390
00:30:27,380 --> 00:30:30,380
... الان ما در زير رود تمز هستيم
[ رود تمز: در جنوب انگليس که از لندن رد ميشود ]
391
00:30:55,940 --> 00:30:58,170
جواهرفروش ـتون
392
00:30:58,220 --> 00:31:01,010
فکر نکنم به من اعتماد داشته باشن، تامي
393
00:31:01,060 --> 00:31:03,770
آقاي سالامونز، تنها جواهرفروش مورداعتماد من
در لندنـه
394
00:31:03,820 --> 00:31:07,740
بله، اعتماد. بله. بايد اينو هم به صورتحساب قبلي
اضافه کنيد
395
00:31:09,380 --> 00:31:10,570
ممنون. ممنون
396
00:31:10,620 --> 00:31:13,250
نظر به اينكه توافق کرديم، جواهرفروش ـتون حالا
اقلامي رو به ارزش کلي
397
00:31:13,300 --> 00:31:16,170
هفتادهزار پوند، انتخاب ميکنن
398
00:31:16,220 --> 00:31:18,050
زمانيکه اقلام منتخب ـتون رو انتخاب کرديد
399
00:31:18,100 --> 00:31:20,130
اونها در يک جعبه قرار داده ميشن
و به امانت سپرده ميشن
400
00:31:20,180 --> 00:31:22,210
وقتي شما بخش موردنظرتون از معامله رو انجام داديد
401
00:31:22,260 --> 00:31:25,000
جعبه به شما تحويل داده خواهد شد
402
00:31:28,420 --> 00:31:32,730
ميشه سريع از همينجا با گفتن اين شروع کنم که
من ترجيح ميدم همينجا بمونم
403
00:31:32,780 --> 00:31:36,290
و تا حد مرگ، گرسنگي بکشم و با ياقوتهاي کبود
خودمو خفه کنم
404
00:31:36,340 --> 00:31:40,240
تا اينکه دوباره برگردم به اون دنياي وامونده؟
405
00:31:40,820 --> 00:31:43,530
[ اين يهوديه بوي شراب ميده [ به زبان روسي -
آره، خب، دليل خوبي براش هست -
ميدوني، مرد کوچيک
406
00:31:43,580 --> 00:31:46,970
چون مغازهي من، درست زير انبار شراب خونه ـم
... قرار داره، پس تمام
407
00:31:47,020 --> 00:31:49,050
شما روسي صحبت ميکنيد؟ -
البته، آره، البته -
408
00:31:49,100 --> 00:31:53,050
به خاطر مادرم
آره، مادرم
409
00:31:53,100 --> 00:31:55,290
شماها، بسيارخب؟
410
00:31:55,340 --> 00:31:58,610
... شماها مادر من رو توسط
411
00:31:58,660 --> 00:32:00,810
... سگها شکار کردين
412
00:32:00,860 --> 00:32:02,730
توي هواي برفي
413
00:32:04,460 --> 00:32:05,730
آره
414
00:32:07,180 --> 00:32:12,250
ولي امروز، روز بخششـه، مگه نه؟
415
00:32:12,300 --> 00:32:14,040
براي انتخاب
416
00:32:15,180 --> 00:32:17,300
... پس، حالا
417
00:32:18,460 --> 00:32:20,410
...سلام
418
00:32:20,460 --> 00:32:24,170
صحيح. فکر کنم منصفانه ـست که بگم
آره، هزار و پونصد تا
419
00:32:24,220 --> 00:32:25,330
هزار و پونصد تا؟
420
00:32:25,380 --> 00:32:27,850
بسيارخب، هزار و هشتصد تا بهتون ميدم
421
00:32:27,900 --> 00:32:31,210
ارزش بازار کنوني رو ميدونم
هزار و هشتصدـه
422
00:32:31,260 --> 00:32:33,250
از سر لطفـتونـه
423
00:32:33,300 --> 00:32:37,450
خب، پس. چطوره که بگم يه نگاه به اين بندازيم
424
00:32:37,500 --> 00:32:40,050
چيز خيلي قشنگي اونجاست، مگه نه؟
425
00:32:40,100 --> 00:32:43,210
اوه، ولي اون يه هديه از طرف «تزار نيکولاس» بوده
[ نيکولاس دوم، بزرگترين پسر امپراتور الکساندر سوم ]
426
00:32:43,260 --> 00:32:46,170
گر چه ازت درخواست نميکنم، ميکنم؟
ازت درخواست نميکنم
427
00:32:46,220 --> 00:32:49,730
بسيارخب. من براي کسب و کار اومدم به اينجا
428
00:32:49,780 --> 00:32:52,810
تا خدمات حرفهايم رو عرضه کنم
429
00:32:52,860 --> 00:32:55,090
اگه هـي دخالت کنيد، نميتونم هم تمرکز کنم
و هم کارم رو انجام بدم، متوجهايد؟
430
00:32:55,140 --> 00:32:58,250
آقاي رومانوف، بذاريد بهتون يادآوري کنم
به ما گفته شده بيايم اينجا
431
00:32:58,300 --> 00:33:00,610
... و چيزي که دلـمون ميخواد رو انتخاب کنيم
432
00:33:00,660 --> 00:33:02,330
و حالا ما هم انتخاب کرديم
433
00:33:02,380 --> 00:33:05,330
تزار نيکولاس اونو به شما داده؟
من چهار تا بهتون ميدم
434
00:33:05,380 --> 00:33:08,180
پنج ... با منشاء شاهانه
435
00:33:10,780 --> 00:33:11,850
تمومه
436
00:33:11,900 --> 00:33:14,610
صحيح، «رامپل استيلتسكين» بيا بريم اينجا
[ يکي از شخصيتهاي يک داستان افسانهاي آلماني ]
437
00:33:14,660 --> 00:33:17,850
و ببينيم چي توي اين جعبههاست
438
00:33:17,900 --> 00:33:21,730
دو. اين خيلي قشنگتره. ده
439
00:33:21,780 --> 00:33:24,970
اونيکي قطعاً پنج ـه
440
00:33:25,020 --> 00:33:26,210
حواسـت به شمارش هست؟
441
00:33:26,260 --> 00:33:28,730
بله، همينطوره -
يه پنج ديگه -
442
00:33:28,780 --> 00:33:31,650
هفت -
شش -
بيايد روي شش، توافق کنيم، هان؟ -
443
00:33:31,700 --> 00:33:34,410
نگاش کن چه قشنگه -
قشنگه، مگه نه؟ -
444
00:33:34,460 --> 00:33:38,010
چشمگيرـه -
بله، چشمگيرـه -
قشنگـه، مگه نه؟ -
همينطوره -
445
00:33:38,060 --> 00:33:41,490
شاهکارـه. اين اثر رو ميشناسي -
بلافاصله -
446
00:33:41,540 --> 00:33:45,370
گمون ميکنم، که تمام ايدههاي بدِ اينجا، مال توئه
447
00:33:45,420 --> 00:33:48,450
مال توئه، مگه نه؟ هان؟
448
00:33:48,500 --> 00:33:49,690
منظورتون چيه؟
449
00:33:49,740 --> 00:33:54,090
آره. تامي، اينو ميبيني، درسته؟
بدليـه. بدليـه
450
00:33:54,140 --> 00:33:55,570
بذار يه چيزي رو بهت بگم، پسرم
451
00:33:55,620 --> 00:33:59,250
کسي با يه اثر بدلي مثل اين بياد توي مغازهي من
452
00:33:59,300 --> 00:34:03,050
معمولاً کاري که مجبورش ميکنم بکنه، اينه که
453
00:34:03,100 --> 00:34:05,170
قورتـش بده
454
00:34:05,220 --> 00:34:07,820
هان؟ چه بازياي داري انجام ميدي؟
455
00:34:12,420 --> 00:34:14,620
هان؟ -
...آقاي سالامونز -
456
00:34:17,860 --> 00:34:21,610
برو به جهنم
457
00:34:21,660 --> 00:34:22,980
جمع . . . جمع و جورش کنيم؟ -
مراقب باشيد -
458
00:34:24,660 --> 00:34:26,290
هوم؟
459
00:34:26,340 --> 00:34:29,050
آره. آره
460
00:34:29,100 --> 00:34:31,100
صحيح، چقدر شد؟
461
00:34:32,180 --> 00:34:33,740
سي و هفتهزار و ششصد
462
00:34:36,620 --> 00:34:38,020
... خب
463
00:34:44,460 --> 00:34:46,600
تخم مرغ داريد؟
464
00:34:47,300 --> 00:34:48,810
... فقط دارم ميپرسم
465
00:34:48,860 --> 00:34:51,210
فبرج بخشي از معامله ـمون نبود
تخم مرغ فبرج: يکي از جواهرات محدود تخم مرغ ]
که توسط پيتر کارل فبرج و شرکتـش در بين
[ سالهاي 1885 و 1917 ساخته شد
466
00:34:51,260 --> 00:34:53,330
ما تخم مرغ فبرج به شما پيشنهاد نداديم
467
00:34:53,380 --> 00:34:56,010
آقاي رومانوف، اين جواهرفروش من
468
00:34:56,060 --> 00:34:58,930
... بهم توصيه ميکنه که روي تخم مرغ فبرج
469
00:34:58,980 --> 00:35:00,330
پافشاري کنم
470
00:35:00,380 --> 00:35:02,780
اينطوري معامله ـمون لغوـه، تامي
471
00:35:19,820 --> 00:35:21,100
472
00:35:23,100 --> 00:35:25,650
اينو خودم از «کريمه» آوردم
[ شبه جزيره آبخست سان كريمه در جنوب اوكراين ]
473
00:35:25,700 --> 00:35:27,370
وامونده
474
00:35:31,820 --> 00:35:35,940
... با منشاء زيبا و ظريفي که اونجا قرار داره
475
00:35:38,060 --> 00:35:41,980
اون قطعاً قيمت هفتادهزار پوند رو تکميل ميکنه
476
00:35:53,740 --> 00:35:57,490
مرد خوب -
و حالا، آقاي شلبي، شما به برادرانـتون ملحق ميشيد -
477
00:35:57,540 --> 00:36:00,210
آقاي سالامونز هم، اينجا رو ترک ميکنه
478
00:36:01,460 --> 00:36:04,100
ازتون ميخوام کاملاً صادق باشيد
479
00:36:22,820 --> 00:36:25,690
اوه، ببخشيد. ميشه ...؟ -
خواهش ميکنم -
480
00:36:34,900 --> 00:36:36,240
اوناها
481
00:36:37,460 --> 00:36:40,180
زني با وقار و ثروتمند
482
00:36:46,140 --> 00:36:49,860
من در سکوت، مهارتي ندارم
اين سکوت از نوع خوبـه يا بد؟
483
00:36:50,900 --> 00:36:52,440
خوبـه
484
00:36:55,660 --> 00:36:57,200
خوبـه
485
00:37:03,060 --> 00:37:06,060
خيلي خوبـه -
نه، هنوز تـَرـه -
486
00:37:09,420 --> 00:37:13,610
ميدونم خيلي بينقص بهنظر نميرسه، ولي
487
00:37:13,660 --> 00:37:16,600
اين بهترين کاريـه که تابحال
به سرانجام رسونده ـم
488
00:37:23,900 --> 00:37:25,840
دلـم براي يکشنبهها، تنگ ميشه
489
00:37:28,900 --> 00:37:31,300
يکشنبههاي ديگري در راهـه
490
00:38:02,140 --> 00:38:04,210
ببخشيد
491
00:38:04,260 --> 00:38:07,130
ببخشيد، ميشه لطفاً اونکارو نکني؟
492
00:38:07,580 --> 00:38:09,290
ميشه لطفاً اونکارو نکني؟
493
00:38:09,340 --> 00:38:11,930
ببخشيد، ببخشيد. ببخشيد
494
00:38:11,980 --> 00:38:16,140
اشکالي نداره -
ببخشيد -
اشکالي نداره. نه، واقعاً، اشکالي نداره -
495
00:38:56,060 --> 00:38:57,400
!ودکا
496
00:38:58,740 --> 00:39:01,280
دکمههاتو دوختم
497
00:39:02,380 --> 00:39:05,320
ميخواستم ببينم کارـمو درست انجام دادم يا نه
498
00:39:07,420 --> 00:39:09,160
آره، درست انجام دادي
499
00:39:10,060 --> 00:39:12,060
کارـتو درست انجام دادي
500
00:39:14,380 --> 00:39:15,580
قربان؟
501
00:39:16,740 --> 00:39:18,810
نه
502
00:39:18,860 --> 00:39:20,330
درست انجام ندادم
503
00:39:37,260 --> 00:39:40,200
خالهي من فقط بهترين فاحشهها رو استخدام ميکنه
504
00:39:44,340 --> 00:39:46,250
وقتي من لمسش کردم، چه احساسي داشتي؟
505
00:39:46,300 --> 00:39:48,170
حسودي کردي
506
00:39:48,820 --> 00:39:50,490
ميخواستي منو بکشي
507
00:39:50,540 --> 00:39:52,130
يا اونو
508
00:39:52,180 --> 00:39:53,320
نه؟
509
00:39:57,740 --> 00:40:00,680
... چرا وقتي هيچ سودي برات نداره
510
00:40:01,420 --> 00:40:04,290
مردم رو به بازي ميگيري؟
511
00:40:06,500 --> 00:40:09,240
در روسيه، چون حوصله ـمون سر ميره
512
00:40:09,940 --> 00:40:12,080
... در انگلستان، چون
513
00:40:13,020 --> 00:40:15,560
نميدونيم چطور دست برداريم
514
00:40:15,980 --> 00:40:19,280
حداقل بازيهاي احمقانه و ارضاء شدن
وجود داره
515
00:40:23,740 --> 00:40:25,970
پس بيا سکس کنيم
516
00:40:26,020 --> 00:40:27,330
همينجا؟
517
00:40:27,380 --> 00:40:29,330
نه
518
00:40:29,380 --> 00:40:31,520
نه، توي يه جاي تاريکتر
519
00:41:54,980 --> 00:41:57,580
هنوز عاشق ـشي، مگه نه؟
520
00:42:02,700 --> 00:42:04,050
اونو ميخواي؟
521
00:42:04,100 --> 00:42:06,450
چرا همچين حرفي ميزني؟
522
00:42:06,500 --> 00:42:07,850
چرا همچين حرفي ميزني؟
523
00:42:07,900 --> 00:42:10,690
فقط بهم بگو. عاشق ـشي -
چرا همچين حرفي ميزني؟ -
524
00:42:10,740 --> 00:42:13,140
عاشق ـشي؟ اونو ميخواي
525
00:42:15,900 --> 00:42:18,500
تو چه خري هستي؟ هان؟
526
00:42:21,140 --> 00:42:22,340
هوم؟
527
00:42:26,940 --> 00:42:29,410
چه گهي داري ميخوري؟
528
00:43:04,220 --> 00:43:06,020
... تو اونو ميخواي
529
00:43:07,700 --> 00:43:09,300
امشب؟
530
00:43:13,060 --> 00:43:14,460
... نگاه کن
531
00:43:23,940 --> 00:43:26,970
در اون کاخ در شهر تفليس
... يه کشيش بود
532
00:43:27,020 --> 00:43:29,690
و دستاشو ميذاشت اينجا
533
00:43:31,780 --> 00:43:34,010
و با حالت خفگي، همچنين شور و هيجان هم
به آدم، دست ميداد
534
00:43:34,060 --> 00:43:37,160
اسمـش کليستي بود، يه نيايشگر اهل سيبري
535
00:43:38,060 --> 00:43:40,370
تقريباً خماري
536
00:43:40,420 --> 00:43:44,210
... تقريباً مـُردي، ولي در همون لحظه
537
00:43:48,620 --> 00:43:51,770
زناني که مردانـشون رو در جنگ، از دست دادن
... دراز ميکشن
538
00:43:51,820 --> 00:43:53,930
... و با اون روح
539
00:43:53,980 --> 00:43:56,290
سکس ميکنن
540
00:43:56,340 --> 00:43:58,650
تو اونو ميخواي
541
00:43:58,700 --> 00:44:01,010
اونو ميخواي، مگه نه؟
542
00:44:01,060 --> 00:44:02,730
اونو ميخواي
543
00:44:50,660 --> 00:44:55,010
544
00:44:55,060 --> 00:44:59,290
545
00:44:59,340 --> 00:45:02,980
546
00:45:04,260 --> 00:45:06,330
547
00:45:07,500 --> 00:45:09,500
548
00:45:12,340 --> 00:45:14,410
حالا بايد اينو بنوشي
549
00:45:14,460 --> 00:45:15,730
آب مقدسـه
550
00:45:15,780 --> 00:45:18,650
اون وامونده رو ازم دور کن
551
00:45:18,700 --> 00:45:20,010
بيا
552
00:45:20,060 --> 00:45:23,000
من يه خزانهي ديگه رو برات باز کردم
553
00:45:35,100 --> 00:45:37,770
. . . بايد اسم اين نگارگري رو بذاري
554
00:45:39,580 --> 00:45:41,450
« کون لق همهشون »
555
00:45:44,500 --> 00:45:45,900
همينکارو ميکنم
556
00:45:48,940 --> 00:45:50,610
... اعضاي کليساي محل
557
00:45:52,380 --> 00:45:54,120
... پادشاه
558
00:45:56,020 --> 00:45:57,760
... پاسبون
559
00:46:17,020 --> 00:46:19,690
آره، مخصوصاً پاسبون
560
00:46:29,700 --> 00:46:33,500
ميخواي خارقالعادهترين داستان رو بشنوي؟
561
00:46:33,780 --> 00:46:34,980
بله
562
00:46:36,980 --> 00:46:38,490
... من يه مأمور پليس رو کشتم
563
00:46:38,540 --> 00:46:40,410
... با خونسردي
564
00:46:43,620 --> 00:46:46,020
با يه اسلحه -
واقعاً؟ -
565
00:46:48,420 --> 00:46:50,020
اون اينکارو کرد
566
00:46:52,900 --> 00:46:55,440
567
00:46:55,940 --> 00:46:58,280
568
00:46:59,620 --> 00:47:02,160
569
00:47:03,620 --> 00:47:05,960
570
00:47:07,020 --> 00:47:09,560
571
00:47:10,860 --> 00:47:13,130
572
00:47:14,420 --> 00:47:16,960
573
00:47:18,060 --> 00:47:20,530
574
00:47:46,620 --> 00:47:48,560
... بهتون ميگم
575
00:47:49,100 --> 00:47:51,690
... بهتون ميگم، به خدا يه لحظه
576
00:47:51,740 --> 00:47:54,330
يه لحظه پايين رو نگاه کردم
577
00:47:54,380 --> 00:47:56,490
روي سرش بودم
578
00:47:56,540 --> 00:47:59,210
و فکر ميکردم ميخواد آلتـمو بکـَّنه و
579
00:47:59,260 --> 00:48:01,370
از پنجره پرت کنه بيرون
580
00:48:01,420 --> 00:48:02,410
... اوه
581
00:48:02,460 --> 00:48:05,090
آبـمو کشيد، به خدا قسم
582
00:48:05,140 --> 00:48:08,010
تا قطرهي آخرش رو کشيد
583
00:48:09,340 --> 00:48:11,540
شبهاي بدتر از اينم داشتيم
584
00:48:13,060 --> 00:48:14,570
ساکتي، آرتور، هان؟
585
00:48:14,620 --> 00:48:15,850
آره، آره، آره
گه نخور
586
00:48:15,900 --> 00:48:17,330
شب تو چطور بود، برادر؟
587
00:48:17,380 --> 00:48:19,930
تمام دکمههاتو پس گرفتي، هان؟ -
آره، بسيارخب. گُه نخور -
588
00:48:19,980 --> 00:48:22,210
آره، نظر خدا در اين مورد چيه، آرتور، هان؟
589
00:48:22,260 --> 00:48:24,400
گُه نخوريد، جفتـتون
590
00:48:27,380 --> 00:48:29,780
اون همهچي رو به ليندا ميگه
591
00:48:30,980 --> 00:48:32,290
تکتک اتفاقات رو
592
00:48:32,340 --> 00:48:34,740
آره، خب، خواهيم ديد
593
00:48:40,660 --> 00:48:43,700
وقتي بري، دلمـون برات تنگ ميشه، آرتور
594
00:48:46,460 --> 00:48:48,860
فقط اون ماشين وامونده رو برون
595
00:49:17,980 --> 00:49:22,090
سرباز وظيفه لتسو
گزارش مأموريت رو ميدم، استوار
596
00:49:22,140 --> 00:49:24,010
آزاد باش، سرباز وظيفه
597
00:49:26,860 --> 00:49:28,730
از ديدنـت خوشحالم
598
00:49:32,140 --> 00:49:33,690
... هفتنفر از جنگ باقي موندن
599
00:49:33,740 --> 00:49:35,530
از پنجاهنفر
600
00:49:35,580 --> 00:49:37,610
بايد براشون چاي بيارم؟
601
00:49:37,660 --> 00:49:39,010
آبجو براشون بيار، کرلي
602
00:49:39,060 --> 00:49:41,690
قبلاً جوري آبجو ميخوردن که
انگار بدون آبجو، زنده نميمونن
603
00:49:41,740 --> 00:49:43,490
از اون آبجوهاي «بلککانتري» بهشون بده
604
00:49:43,540 --> 00:49:46,330
توي يه بشکه ـست که ميخکوبي شده
605
00:49:46,380 --> 00:49:48,650
قراره منو بيپول کنن
606
00:49:48,700 --> 00:49:52,090
هرچيزي که استفاده کنن، برش ميگردونن
اونا آدماي خوبي هستن
607
00:49:52,140 --> 00:49:54,010
جان، آرتور
608
00:49:54,060 --> 00:49:56,330
اين پسرها رو به ياد دارين؟
609
00:49:57,380 --> 00:50:01,570
خب، مگه ميشه «کليکيکرهاي» «تيپتون» رو
به ياد نداشته باشم؟
تيپتون: شهرکي در شهر سندول ]
[ در ميدلند غربي انگلستان
کليکيکرها: اعضاي جوخهي مهندسي تونلکـني ]
[در جنگ جهاني اول
610
00:50:01,620 --> 00:50:04,420
کليکيکرها -
بيا اينجا ببينم -
611
00:50:10,740 --> 00:50:14,490
اين ويليام لتسوئه، از سپاه حزب کارگر
زادهي آفريقاي جنوبي
612
00:50:14,540 --> 00:50:18,090
از معدنهاي الماس «بلومفانتاين» فرستاده شده
«به «فلاندر
بلومفانتياين: شهري در جنوب ]
[ جمهورى افريقاى جنوبي مركز ايالت اورنج
فلاندر: نام ناحيهاى كه در قرون وسطي ]
كه بخشي از شمال باخترى فرانسه و جنوب
[ بلژيک امروزى را در بر ميگرفت
613
00:50:18,140 --> 00:50:20,810
بهترين نقبزني که تابحال ديدم
614
00:50:20,860 --> 00:50:23,130
پس سهتا سردابه زير اين خونه ـست
615
00:50:23,180 --> 00:50:25,250
انبار شراب، آشپزخونه، انبار فاضلاب
616
00:50:25,300 --> 00:50:28,370
يه تونل اينجا هست که از زير رود
...به سمت اتاق امـنِ
617
00:50:28,420 --> 00:50:30,690
زيرزميني خونه، رد ميشه
618
00:50:30,740 --> 00:50:33,410
حالا اينجا قبلاً خزانهداري کاخ بوده
619
00:50:33,460 --> 00:50:36,970
اين تونل مستقيماً از غرب رد ميشه و
توسط سه در آهني
620
00:50:37,020 --> 00:50:38,570
از خونه، مجزا شده
621
00:50:38,620 --> 00:50:40,570
با قفلهايي که نميتونيم بازشون کنيم
622
00:50:40,620 --> 00:50:45,100
ما تونلي ميخوايم که از اينجا رد بشه
و مستقيماً به اتاق امن، راه پيدا کنه
623
00:51:25,740 --> 00:51:28,340
تپهي پريمرز، 23. آيدا تورن
624
00:51:30,540 --> 00:51:32,170
آيدا؟
625
00:51:32,220 --> 00:51:34,420
مايکل هنوز اونجاست؟
626
00:51:37,660 --> 00:51:40,450
صحيح، بهش ميگي که من ماشين رو بردم؟
627
00:51:40,500 --> 00:51:42,970
اون ميتونه با قطار بياد
628
00:51:43,020 --> 00:51:47,020
سعي کن سردربياري که چرا اخيراً
انقدر کجخلق بوده
629
00:53:27,420 --> 00:53:30,930
نبايد توي وسائل شخصي بقيه
سرک کشيد
630
00:53:30,980 --> 00:53:32,650
اون پسر منـه
631
00:53:34,020 --> 00:53:36,690
اون گلوله براي من بود
هرگز فرصت شليک کردنـش، گيرم نيومد
632
00:53:36,740 --> 00:53:40,330
و مقررات کوليها ميگه که بايد دست به دست
منتقل بشه
633
00:53:40,380 --> 00:53:42,170
قضيه در مورد مقررات نيست، پالي
634
00:53:42,220 --> 00:53:44,420
قضيه در مورد اينه که اون ازم درخواست کرد
635
00:53:45,700 --> 00:53:47,410
قضيه اينه که اون بهم گفت که
636
00:53:47,460 --> 00:53:49,660
چرا ميخواد انجامـش بده
637
00:53:49,940 --> 00:53:52,090
حالا، اگه بهت بگم
638
00:53:52,140 --> 00:53:54,810
[ ديگه نميشه کاري کرد [ تا فراموشـش کني
639
00:53:56,540 --> 00:53:58,680
بهتره که ندوني
640
00:54:02,660 --> 00:54:04,570
پس اين واسه موقعيـه که پيش اعضاي کليسا بود
641
00:54:04,620 --> 00:54:07,020
ندوني بهتره، پالي
642
00:54:18,140 --> 00:54:21,050
... اين واسه موقعيـه که پيش کشيشها بود
643
00:54:21,100 --> 00:54:25,000
واسه موقعيـه که تحت سرپرستي پاپهاي اعظم بود
644
00:54:25,540 --> 00:54:28,410
مايکل ميخواست تو ندوني
645
00:54:38,060 --> 00:54:41,370
... اون کشيش -
... اون کشيش -
646
00:54:41,420 --> 00:54:43,090
... اونجا بود
647
00:54:43,140 --> 00:54:45,410
... وقتي مايکل تحت سرپرستي کليسا بود
648
00:54:45,460 --> 00:54:47,930
و هنوزم داره راستراست، راه ميره
649
00:54:47,980 --> 00:54:49,250
تـُف
650
00:54:58,170 --> 00:54:59,170
تـُف
651
00:54:59,220 --> 00:55:00,690
... اون ازم درخواست کرد، پال
652
00:55:00,740 --> 00:55:02,540
و منم گفتم باشه
653
00:55:07,300 --> 00:55:09,170
و گفتم
654
00:55:09,220 --> 00:55:12,940
... يه گلوله بکّار توي مغز وامونده ـش »
655
00:55:15,300 --> 00:55:18,240
« بهدستور پيکيبلايندرها
656
00:55:29,700 --> 00:55:30,940
نه
657
00:55:33,020 --> 00:55:34,620
پسرم نه
658
00:55:37,740 --> 00:55:39,850
و اگه آرتور اينکارو بکنه، اون نابود ميشه
659
00:55:39,900 --> 00:55:42,900
و بخشي از وجودش هميشه مرده باقي ميمونه
660
00:55:45,740 --> 00:55:46,930
... به خدا قسم
661
00:55:46,980 --> 00:55:48,370
اونجايي که اين اتفاق افتاد رو ميشناسم
662
00:55:48,420 --> 00:55:51,160
... اگه پسر من ماشه رو بکشه
663
00:55:52,020 --> 00:55:56,380
کل اين تشکيلات رو جلوي چشمات
نابود ميکنم
664
00:56:25,300 --> 00:56:29,090
665
00:56:29,140 --> 00:56:33,500
666
00:20:25,221 --> 00:20:28,501
بهت که گفتم اينها همهشون ديوونه هستن
[ به زبان رومانيايي ]
667
00:20:30,502 --> 00:20:32,502
خيلي هم شوخي نميکنن
[ به زبان رومانيايي ]
668
00:20:33,502 --> 00:20:35,502
بذار اين خانمها يه مقدار خوش بگذرونن
[ به زبان رومانيايي ]
669
00:20:52,503 --> 00:20:54,503
يادت باشه، اون از همه خطرناکترـه
[ به زبان روسي ]
670
00:03:43,504 --> 00:03:45,504
ســــه مـــاه بـــعــــد
671
00:00:49,500 --> 00:01:00,000
تـي وـي وُرلـد » با افـتـخـار تـقـديـم مـيکـنـد »
[ TvWorld.iNFO ]
672
00:01:00,500--> 00:01:10,500
دنـيـاي فـيـلـم و سـريـال، بـا يـک کـلـيـک
:.:.: TvWorld.iNFO :.:.:
673
00:02:17,000--> 00:02:29,500
تــرجــمــه از هــومــن و ارســـلان
Arsalan.H & Raylan Givens
674
00:56:00,000 --> 00:56:12,000
ترجمه و زيرنويس از
Arsalan.H & Raylan Givens
:.:.: TvWorld.iNFO :.:.: