1 00:00:01,600 --> 00:00:03,940 .هی، لیوای 2 00:00:04,600 --> 00:00:06,440 هنوز بزرگ نشدی؟ 3 00:00:10,820 --> 00:00:14,280 !انگاری که هیچ تغییری نکردی 4 00:00:15,450 --> 00:00:17,160 !کنی 5 00:00:20,870 --> 00:00:22,290 6 00:00:34,024 --> 00:00:44,024 :مترجمین « Nora حسام‌الدین » « AbG سـروش » 7 00:00:44,048 --> 00:00:50,048 رسانه‌ی اینترنتی نایت‌مووی با افتخار تقدیم می‌کند NightMovie.Co 8 00:00:50,072 --> 00:00:53,072 « فصل سـوم انیمۀ حـمـلـه بـه تـایـتـان » 9 00:02:02,970 --> 00:02:07,980 « قسمت 39: درد » 10 00:02:08,850 --> 00:02:09,680 !صدای تیراندازی؟ 11 00:02:11,980 --> 00:02:13,070 چه خبره؟ 12 00:02:13,070 --> 00:02:14,270 !همون‌جا بمونید 13 00:02:23,080 --> 00:02:23,830 !هیستوریا 14 00:02:31,460 --> 00:02:32,210 !اِرن 15 00:02:35,550 --> 00:02:36,230 16 00:02:50,310 --> 00:02:54,020 لعنتی! تک‌تک حرکات‌مون !رو پیش‌بینی کردن 17 00:03:03,120 --> 00:03:06,740 کنی... این مردک توی ارتش چی‌کار می‌کنه؟ 18 00:03:26,100 --> 00:03:28,560 !لیوای‌‍ه... از گروه پلیس 19 00:03:28,560 --> 00:03:30,640 !به شرکت ما خوش‌اومدید 20 00:03:30,980 --> 00:03:32,080 21 00:03:32,690 --> 00:03:37,300 ،دهنتو... اگه این ادامه پیدا کنه .من هم تیممُ از دست می‌دم، هم هیستوریا رو، اِرن 22 00:03:37,650 --> 00:03:38,480 23 00:03:38,480 --> 00:03:43,490 !الحق که باورنکردنی‌‍ه ...بوی یه موش کثیف از این بار به مشامم می‌رسه 24 00:03:43,740 --> 00:03:46,010 ...بیا بیرون، جوندۀ پست 25 00:03:46,490 --> 00:03:48,410 !پیدات کردم 26 00:03:48,410 --> 00:03:51,250 !قانون اومده که موجود موذی رو نابود کنه 27 00:03:51,250 --> 00:03:52,940 !بنگ! بنگ 28 00:03:54,080 --> 00:03:54,960 29 00:03:56,840 --> 00:03:59,880 !یعنی چه؟ !اینجا نیستی؟ 30 00:03:59,880 --> 00:04:02,260 .اینجام، کنی .پارسال دوست، امسال آشنا 31 00:04:02,880 --> 00:04:05,390 .فکر نمی‌کردم هنوزم زنده باشی 32 00:04:05,390 --> 00:04:09,260 پس سلاخیِ مأمورین ارتش چی شد؟ حالا خودت‌هم عضوشون شدی؟ 33 00:04:09,260 --> 00:04:13,140 بزرگسال‌ها کارهای زیادی می‌کنن .که بچه‌ای مثل تو تواناییِ درک‌شون رو نداره 34 00:04:13,140 --> 00:04:14,850 .آخ، اشتباه کردم 35 00:04:14,850 --> 00:04:18,570 آخه انقدر ریزه‌میزه‌ای که .سخت می‌شه باور کرد سنت رفته بالا 36 00:04:19,780 --> 00:04:22,900 .خیلی منتظر دیدن مهارت‌های مبارزه‌ایت بودم 37 00:04:22,900 --> 00:04:27,570 اصلاً فکر نمی‌کردم اون حقه‌هایی که .یادت دادم این‌طوری به کمکت بیان 38 00:04:28,530 --> 00:04:32,080 هیچ‌وقت بهت نگفتم که چه بلایی سر موش‌هایی که یه گوشه گیر میفتن، میاد؟ 39 00:04:32,910 --> 00:04:37,580 ،از هر سمتی‌هم که سعی به فرار کنی .از بالا سر خورد خاکشیر می‌شی 40 00:04:38,500 --> 00:04:40,260 ...هی، لیوای 41 00:04:43,880 --> 00:04:48,820 ،حتماً یه دلیلی داره که رفتی ارتشی شدی .و فکر کنم دلیلش رو بدونم 42 00:04:49,720 --> 00:04:52,640 ما هیچ چاره‌ای بجز بقاء .توی اون آشغال‌دونی نداشتیم 43 00:04:53,100 --> 00:04:55,780 هر روزی که می‌گذشت باید از تمام توان‌مون .برای زنده‌موندن استفاده می‌کردیم 44 00:04:56,480 --> 00:05:02,290 ،و وقتی که فهمیدیم دنیا دراصل چقدر بزرگ بوده .شک نکن که درد حماقت‌مون، بد دردی بود 45 00:05:03,190 --> 00:05:05,630 ...اما یه‌چیزی نجات‌مون داد 46 00:05:06,160 --> 00:05:10,050 کاری رو پیدا کردیم که دل‌مون می‌خواست .انجامش بدیم. به‌همین سادگی 47 00:05:10,530 --> 00:05:12,340 ...ساده‌ست، اما حقیقت اینه که 48 00:05:12,340 --> 00:05:15,910 تنها چیزی که زندگی‌هامونُ .قشنگ می‌کرد پیدا کردن سرگرمی بود 49 00:05:16,330 --> 00:05:21,670 سرگرمی؟ پس چکوندن مُخ اعضای تیم من به در و دیوار یکی دیگه از سرگرمی‌هاتون‌‍ه؟ 50 00:05:21,670 --> 00:05:26,430 ،آره... برای دستیابی به اهداف بزرگم .هر چندتا آدم که لازم باشه هم می‌کشم 51 00:05:26,840 --> 00:05:30,300 .تو هم فرقی با من نداری .وقتی‌ به‌نفعت باشه آدم هم می‌کشی 52 00:05:30,300 --> 00:05:31,200 ...آره 53 00:05:35,560 --> 00:05:36,230 !وایسا 54 00:05:36,890 --> 00:05:37,720 ...کاپیتان 55 00:05:38,480 --> 00:05:40,480 .مرسی، پیرمرد 56 00:05:46,650 --> 00:05:47,450 !صندلی‌‍ه؟ 57 00:05:53,450 --> 00:05:53,950 !چی؟ 58 00:05:53,950 --> 00:05:55,200 !آتش - !چی؟ - 59 00:06:02,670 --> 00:06:03,420 !صدای تیراندازی 60 00:06:03,800 --> 00:06:04,420 هان؟ 61 00:06:04,420 --> 00:06:05,360 !از اونجا 62 00:06:06,670 --> 00:06:08,320 !صدای شلیک چندتا گلوله شنیدم 63 00:06:10,470 --> 00:06:12,190 بنظرت اتفاقی افتاده؟ 64 00:06:12,550 --> 00:06:13,650 .به احتمال زیاد 65 00:06:14,970 --> 00:06:16,850 ...کاپیتان این پیغام رو بهمون داده بود 66 00:06:17,270 --> 00:06:21,680 از الان به‌بعد بجز تایتان‌ها .با انسان‌ها هم سر جنگ داریم 67 00:06:22,480 --> 00:06:23,980 ها؟ یعنی...؟ 68 00:06:24,570 --> 00:06:25,320 !هی 69 00:06:26,400 --> 00:06:27,040 هوم؟ 70 00:06:28,700 --> 00:06:30,890 این جوخۀ داخلی یکم بود؟ 71 00:06:31,410 --> 00:06:34,500 فرمانده. برای بررسی .چندتا سند باید بیاید 72 00:06:37,790 --> 00:06:38,500 .کاپیتان 73 00:06:39,420 --> 00:06:40,750 بالأخره ریق رحمتُ سر کشیدی؟ 74 00:06:41,670 --> 00:06:45,590 عقب‌مونده... آخه اگه مرده بودم چطور به این سؤالت جواب می‌دادم؟ 75 00:06:45,880 --> 00:06:48,900 .آی، آی، آی... خوب غافلگیرم کرد 76 00:06:49,300 --> 00:06:53,970 یادم رفته بود که صاحب‌های بار می‌تونن ...برای دفاع از خود اسلحه حمل کنن 77 00:06:54,300 --> 00:06:56,680 ،نسبت به یه بچه .خیلی بزرگ شده 78 00:06:57,100 --> 00:06:58,270 .خیلی عالیه 79 00:06:58,270 --> 00:07:00,480 !ها؟ چیش عالیه بابا 80 00:07:00,940 --> 00:07:03,730 رؤیام داره همین‌طوری دست‌نیافتنی ...و دست‌نیافتی‌تر می‌شه 81 00:07:09,110 --> 00:07:10,490 !هی! اِرن رفت تو کار 82 00:07:12,280 --> 00:07:12,990 !کاپیتان 83 00:07:17,950 --> 00:07:18,790 !چه خبره؟ 84 00:07:30,340 --> 00:07:31,300 !ارابه رو تعقیب کنید 85 00:07:32,380 --> 00:07:33,050 !چشم، قربان 86 00:07:34,760 --> 00:07:37,680 .گوش بدید! این‌ها توی جنگیدن ماهرن 87 00:07:37,680 --> 00:07:39,220 .همین‌الانشم ترتیب سه نفرمونُ دادن 88 00:07:40,270 --> 00:07:43,440 ،اگه می‌خوایم اون دو تا رو بگیریم !نباید تردید کنید 89 00:07:43,440 --> 00:07:45,860 !اگه فرصتش گیرتون اومد، بکشیدشون! باشه؟ 90 00:07:47,020 --> 00:07:47,780 !بله، قربان 91 00:07:53,820 --> 00:07:54,460 92 00:07:54,910 --> 00:07:57,700 !آرمین، جین !ارابه رو بدست بگیرید! ما پوشش‌تون می‌دیم 93 00:07:58,490 --> 00:07:59,330 !قربان 94 00:07:59,330 --> 00:08:00,580 ...یه مُردۀ دیگه 95 00:08:00,580 --> 00:08:01,750 !جین 96 00:08:07,800 --> 00:08:08,800 !جُم نخور 97 00:08:12,220 --> 00:08:13,050 ...تو 98 00:08:19,770 --> 00:08:20,310 !جین 99 00:08:26,940 --> 00:08:31,940 ".اطلاعات موجود برای افشای عمومی" ".ابزار محرک تمام‌جهت ضد انسانی" این دستگاه نه برای نابودی تایتان‌ها، بلکه برای .مقابله با ابزار محرک تمام‌جهت و مبارزه با انسان‌های دیگر ساخته شده بود ،به‌دلیل درک انسانی فوق‌العاده و فراهم‌کردن فرصتی برای حمله از نقاط کور .این دستگاه در شهرها و جنگل‌ها استفادۀ زیادی دارد 100 00:08:32,360 --> 00:08:35,420 « پایتخت، میتراس » 101 00:08:35,570 --> 00:08:38,460 .چه ناامیدکننده که چیزی از اِروین عایدمون نشد 102 00:08:39,080 --> 00:08:42,360 هنوز از موقعیت اِرن ییگر .و هیستوریا خبر نداریم 103 00:08:42,790 --> 00:08:46,960 دیگه الان، جلوگیری از فعالیت‌های گروهان .هیچ کمکی بهمون نمی‌کنه 104 00:08:47,250 --> 00:08:48,250 ...دقیقاً 105 00:08:48,250 --> 00:08:51,700 می‌دونیم که ممکنه چه اطلاعاتی از کشیش نیک گرفته باشن؟ 106 00:08:52,510 --> 00:08:53,640 .کمکی نمی‌کنه 107 00:08:54,010 --> 00:08:59,390 اگه زیادی سؤال بپرسیم، چیزایی رو .براشون فاش می‌کنیم که اصلاً نمی‌دونستن 108 00:08:59,390 --> 00:09:02,220 .نه، دانسته‌ها یا ندونسته‌هاشون مهم نیست 109 00:09:02,560 --> 00:09:05,560 .مهم چیزایی‌‍ه که سعی گرفتن متوجه‌ش بشن .که خیلی هم هست 110 00:09:06,060 --> 00:09:08,670 .باید قانونی بهشون رسیدگی کنیم 111 00:09:09,020 --> 00:09:11,070 ...درست مثل کاری که تا الان کردیم 112 00:09:16,740 --> 00:09:18,000 ...از طرف لُرد ریس‌‍ه 113 00:09:21,540 --> 00:09:23,450 .اِرن و هیستوریا دستگیر شدن 114 00:09:24,120 --> 00:09:27,710 اون قبل از ما رفته و به اِروین .و دستۀ گروهان حمله کرده 115 00:09:28,250 --> 00:09:30,340 .نیازی نیست که دیگه ما دست به کار شیم 116 00:09:32,670 --> 00:09:34,210 .این آخریش بود 117 00:09:34,510 --> 00:09:37,340 ،اگه وسایل شخصی‌ات رو پس می‌خوای .بعداً بیا بگیرشون 118 00:09:37,590 --> 00:09:38,930 .نه، موردی نداره 119 00:09:40,180 --> 00:09:42,260 .می‌خواستم با تو صحبت کنم 120 00:09:42,770 --> 00:09:45,310 .تو حس و حال یادآوری گذشته نیستم 121 00:09:45,310 --> 00:09:47,020 .چه سنگدلانه، نایل 122 00:09:47,140 --> 00:09:49,730 مگه ما زمانی رفقایی نبودیم که هدف داشتن ارتشی بشن؟ 123 00:09:52,020 --> 00:09:54,570 .این دنیای کوچیک قراره بزودی تغییر کنه 124 00:09:55,070 --> 00:09:56,950 این تغییر امید یا یأس به بار میاره؟ 125 00:09:57,450 --> 00:10:00,950 می‌تونیم آیندۀ بشریت رو به دستان دولت بسپریم یا نه؟ 126 00:10:01,370 --> 00:10:02,280 کی فرصت انتخاب داره؟ 127 00:10:03,290 --> 00:10:04,430 کی تصمیم می‌گیره؟ 128 00:10:05,120 --> 00:10:07,290 به کی اعتماد می‌کنی؟ 129 00:10:08,420 --> 00:10:12,210 اروین، می‌خوای... می‌خوای چی‌کار می‌کنی؟ 130 00:10:14,300 --> 00:10:16,520 .قمار، مثل همیشه 131 00:10:26,850 --> 00:10:28,570 تو هم همچین دردی رو کشیدی؟ 132 00:10:33,820 --> 00:10:34,980 ...ببخشید 133 00:10:34,980 --> 00:10:35,660 .اشکالی نداره 134 00:10:36,150 --> 00:10:38,630 ...ببخشید... ببخشید 135 00:10:52,330 --> 00:10:54,000 !لعنتی! آرمین! جین 136 00:11:08,520 --> 00:11:10,620 !دست نگه‌دار! عقب‌نشینی کن 137 00:11:15,520 --> 00:11:18,400 !اِرن 138 00:11:25,370 --> 00:11:26,220 چی شده؟ 139 00:11:26,910 --> 00:11:28,830 این آشغال‌دونی اشتهاتُ کور کرده؟ 140 00:11:29,330 --> 00:11:30,120 ...نه 141 00:11:30,790 --> 00:11:33,960 ...جین، یه‌چیزی رو متوجه‌اش نمی‌شم 142 00:11:34,670 --> 00:11:35,540 چی؟ 143 00:11:36,340 --> 00:11:38,810 وقتی ماشه رو کشیدم ...که جونتُ نجات بدم 144 00:11:39,650 --> 00:11:42,010 .واقعاً فکر کردم که به موقع نزدم 145 00:11:42,470 --> 00:11:44,590 ...ببخشید، ولی 146 00:11:45,350 --> 00:11:47,580 برای چی من اونی بودم که اول شلیک کرد؟ 147 00:11:52,480 --> 00:11:53,460 ... به خاطر این که 148 00:11:54,190 --> 00:11:56,490 .به خاطر این که اون یکی تردید کرد 149 00:11:57,320 --> 00:11:58,190 .درسته 150 00:11:59,990 --> 00:12:04,200 ،آرمین، شرمنده ... من باید کاری که بهم گفته شده بود رو انجام می‌دادم 151 00:12:04,660 --> 00:12:06,660 ... می‌دونستم 152 00:12:07,370 --> 00:12:11,790 مطمئنم کسی که کشتم .آدم خوبی بوده 153 00:12:12,620 --> 00:12:15,550 ... یه کسی که خیلی بیشتر از من انسانه 154 00:12:16,420 --> 00:12:19,590 ... من خیلی ساده ماشه رو کشیدم ... من 155 00:12:20,590 --> 00:12:21,250 ... من 156 00:12:21,970 --> 00:12:25,320 .آرمین، الان دیگه دستای تو به خون آلوده شده 157 00:12:25,890 --> 00:12:27,830 .نمی‌تونی برگردی به اون چیزی که بودی 158 00:12:28,560 --> 00:12:30,020 برای چی همچین چیزی رو می‌گی؟ 159 00:12:30,020 --> 00:12:32,040 .خوده جدیدت رو قبول کن 160 00:12:33,060 --> 00:12:36,060 ... به این فکر کن که اگر دستات هنوز پاک بودن 161 00:12:36,960 --> 00:12:39,070 .جین الان پیش ما نبود 162 00:12:43,150 --> 00:12:48,330 ... من بهت می‌گم برای چی ماشه رو کشیدی .برای این که همرزمت داشت کشته می‌شد 163 00:12:49,240 --> 00:12:50,040 ... آرمین 164 00:12:50,490 --> 00:12:55,830 به لطف تو که دستات رو کثیف کردی .کسی از گروه ما کشته نشد 165 00:12:56,920 --> 00:12:57,840 .ممنونم 166 00:13:02,840 --> 00:13:05,360 ... فرمانده لیوای، من 167 00:13:05,360 --> 00:13:08,220 من فکر می‌کردم که ... اشتباهه که با انسان‌های دیگه بجنگیم 168 00:13:08,930 --> 00:13:11,510 .و این که اشتباه شماست که به ما همچین دستوری دادین 169 00:13:12,520 --> 00:13:15,120 .از این می‌ترسیدم که به آدمای دیگه صدمه بزنم 170 00:13:15,890 --> 00:13:19,270 .ولی ... اون کسی که اشتباه می‌کرد من بودم 171 00:13:19,270 --> 00:13:21,110 .دفعه‌ی بعد، من شلیک می‌کنم 172 00:13:21,110 --> 00:13:24,680 من هیچ وقت چیزی درباره‌ی این که .کی درست می‌گه و کی غلط چیزی نگفتم 173 00:13:25,570 --> 00:13:27,430 .من حتی خودم رو هم نمی‌شناسم 174 00:13:28,160 --> 00:13:30,580 واقعا تو بودی که داشتی اشتباه می‌کردی؟ 175 00:13:34,250 --> 00:13:35,350 ... خیله خب 176 00:13:36,500 --> 00:13:38,840 .خب دیگه وقتش رسیده ببینم اون چی داره که بگه 177 00:13:46,840 --> 00:13:50,890 وایسا! من فقط یه آدم پیرم که گاری‌ها رو جابه‌جا می‌کنه و 178 00:13:50,890 --> 00:13:52,490 .من قبلا یه بار این مرد رو دیدم 179 00:13:55,730 --> 00:13:58,430 .توی شهر، مردم به اسم رئیس صداش می‌زدن 180 00:14:00,900 --> 00:14:03,770 آره شناختم. دیمو ریوز بودی؟ 181 00:14:04,190 --> 00:14:04,900 182 00:14:05,360 --> 00:14:10,910 ما فقط دستور ارتش رو که به ما داده بودن ... اجرا می‌کردیم. که خیلی هم بدجور شکست خوردیم 183 00:14:10,910 --> 00:14:13,910 اونا تمام دارایی‌های کمپانی ریوز رو .چپاول کردن 184 00:14:14,370 --> 00:14:19,530 .اونا حتی منتظر من و پسر احمقم هم نموندن .و مطمئن شدن که تمام کارمندام توی چیزی که اسمش رو گذاشتن تصادف مردن 185 00:14:20,880 --> 00:14:22,640 پس بدون این که بجنگی می‌میری؟ 186 00:14:23,960 --> 00:14:27,010 ،تروست باید تا الان نابود می‌شد .ولی مقاومت کرد 187 00:14:27,590 --> 00:14:31,070 این به خاطر این بود که کمپانی ریوز کار رو .برای مردم مهیا کرد 188 00:14:31,680 --> 00:14:36,270 ولی اگر کمپانی نابود می‌شد چند نفر می‌تونستن زمستون رو پشت سر بزارن و زنده بمونن؟ 189 00:14:37,480 --> 00:14:39,810 داری می‌گی که من با تو همکاری کنم؟ 190 00:14:40,270 --> 00:14:43,340 ما فقط باید بدونیم که ارن و هیستوریا .کجان 191 00:14:43,820 --> 00:14:47,280 ،اگر تو داری آذوغه‌ی ارتش رو جور می‌کنی .می‌تونیم یه چیزایی سردر بیاریم 192 00:14:47,490 --> 00:14:51,660 بعد ببینم می‌تونی کاری کنی که مردم و شهرم از گرسنگی تلف نشن؟ 193 00:14:52,070 --> 00:14:53,830 .نمی‌تونم تضمینی بهت بدم 194 00:14:53,830 --> 00:14:57,540 هرچند، می‌تونی امیدوار باشی که .ما تا به انجام رسوندن این کار پیش می‌ریم 195 00:15:06,130 --> 00:15:08,370 .بالاخره، مزاحمت تموم شد 196 00:15:10,260 --> 00:15:13,510 !اروین! مشکلات بزرگ‌تر! موقعیت از قبل بدتر شده 197 00:15:13,510 --> 00:15:17,760 !دو تا چیز هست !اول این که ارن و هیستوریا رو گرفتن 198 00:15:18,310 --> 00:15:20,600 .سه نفر از افراد تیم من هم کشته شدن 199 00:15:20,600 --> 00:15:25,070 من برنامه دارم که لیوای رو ببینم که بتونیم .موقعیت اونا رو پیدا کنیم 200 00:15:25,070 --> 00:15:26,480 و؟ اون یکی؟ 201 00:15:26,650 --> 00:15:30,360 ارن اون مکالمه‌ای که بین یمیر و برتولت بود رو ... یادش اومد 202 00:15:30,570 --> 00:15:32,280 ... لعنتی، اگر این حقیقت داشته باشه 203 00:15:33,030 --> 00:15:34,840 !سرم الان‌‌‍ه که بترکه 204 00:15:34,930 --> 00:15:36,160 !آروم باشید 205 00:15:36,700 --> 00:15:37,790 مشکل چیه؟ 206 00:15:42,080 --> 00:15:45,090 اگر ما سریعا اون رو نجات ندیم !ارن خورده می‌شه 207 00:15:50,800 --> 00:15:53,430 هی! ببینم لیوای و اونا واقعا اونجان؟ 208 00:15:54,010 --> 00:15:59,270 هستن، من به اونا قول دادم که باهاشون .همکاری می‌کنم و اونا هم قبول کردن که من به دلایلی برم 209 00:16:01,690 --> 00:16:02,790 رسیدیم؟ 210 00:16:11,030 --> 00:16:12,530 ... ریوز، مرتیکه‌ی 211 00:16:14,910 --> 00:16:17,350 .شرمنده رفقا 212 00:16:24,210 --> 00:16:28,340 حالا چی؟ این یعنی این که ما جامون دیگه امنه؟ نه بابا؟ 213 00:16:28,340 --> 00:16:29,800 .هیچ تضمینی وجود نداره 214 00:16:29,800 --> 00:16:32,550 جدی نمی‌گی؟ ولی چرا؟ 215 00:16:32,550 --> 00:16:35,260 .یه تاجر باید یاد بگیره که رد دماغش رو بگیره 216 00:16:35,680 --> 00:16:41,060 ،اونم نه فقط برای بوی پول ساده بلکه برای سودی که در آینده منتظرشه 217 00:16:41,060 --> 00:16:43,770 .وقتی که پیداش کردی، گازش بگیر و ولش نکن 218 00:16:44,350 --> 00:16:46,270 .گرفتی؟ یادت باشه 219 00:16:47,060 --> 00:16:49,650 شرمنده که دیر کردم! ببینم هنوز داری ادامه می‌دی؟ 220 00:16:49,940 --> 00:16:52,530 .آره، تازه دارم با این کار آشنا می‌شم 221 00:16:52,780 --> 00:16:58,990 سانس! باید اینو بدونی که منم توی شکنجه‌ی آدم تازه کارم پس منو تحمل کن 222 00:16:58,990 --> 00:17:01,290 !وایسا! ببینم شما اصلا چی می‌خواین؟ 223 00:17:01,290 --> 00:17:03,820 آخه کدوم آدمی بدون این که اطلاعاتی بخواد، شکنجه می‌کنه؟ 224 00:17:04,000 --> 00:17:07,960 اوه، درسته ... ما چنتا سوال هم ازت داریم 225 00:17:07,960 --> 00:17:10,340 ارن و هیستوریا کجان؟ 226 00:17:10,340 --> 00:17:12,510 برای چی دنبال هیستوریا هستین؟ 227 00:17:12,510 --> 00:17:13,760 این خانواده‌ی ریس کی هست؟ 228 00:17:13,920 --> 00:17:16,640 خیلی آروم بود! نمی‌بینی که ما .عجله داریم؟ 229 00:17:19,850 --> 00:17:21,230 ... دوباره شروع شد 230 00:17:21,680 --> 00:17:25,270 انگار صدای جیغ‌ها بلندتر از زمانی .بود که فرمانده داشت طرف رو شکنجه می‌داد 231 00:17:25,850 --> 00:17:30,150 با این که می‌دونم این کار برای .نجات اون دوتاست، ولی بازم حالم رو بد می‌کنه 232 00:17:31,400 --> 00:17:34,110 .بیا قبولش کنیم ... ما الان دیگه خودمون هم مجرمیم 233 00:17:36,610 --> 00:17:38,890 ... دشمنایی که داریم باهاشون می‌جنگیم 234 00:17:38,890 --> 00:17:42,090 ما اونا رو نمی‌کشیم برای این سعی دارن .ما رو بخورن 235 00:17:42,580 --> 00:17:45,330 ... برای این که نقطه‌ نظرهاشون با ما فرق داره 236 00:17:45,330 --> 00:17:48,560 .نه، فقط به خاطر گروهی که ازش اومدنه 237 00:17:49,670 --> 00:17:51,500 ... و به همین خاطر، زندگی اونا 238 00:17:52,300 --> 00:17:53,080 ... آرمین 239 00:17:54,880 --> 00:17:57,970 .همه‌ی ما ... دیگه آدمای خوبی نیستیم 240 00:17:59,970 --> 00:18:03,390 .شرمنده، نمی‌تونم به خوبی شماها ناخون‌ها رو بکشم 241 00:18:03,770 --> 00:18:06,980 ببینم چنتا کشیدین که این قدر کارتون خوب شده بود؟ 242 00:18:08,150 --> 00:18:09,890 ،بیشتر از اونی که بشه شمرد 243 00:18:10,400 --> 00:18:15,770 داخل این دیوارهای بی‌رنگ، می‌دونی چرا هیچ‌وقت جنگ به بیرون درز نکرده؟ 244 00:18:16,610 --> 00:18:21,240 به خاطر این که اولین گروهان داخلی دستای ما رو .کثیف کرد که از صلح محافظت کنیم 245 00:18:22,790 --> 00:18:25,250 ... یه معلم که زیادی باهوش بود 246 00:18:25,250 --> 00:18:27,620 ... یه زوج احمق که می‌خواستن پرواز کنن 247 00:18:27,960 --> 00:18:30,250 !یه فاحشه از یه مزرعه تو دهکده 248 00:18:30,420 --> 00:18:34,000 انسانیت تا این جا پیش اومده فقط .به خاطر این بوده که ما اونا رو پاک کردیم 249 00:18:34,420 --> 00:18:36,590 !باید از ما تشکر هم بکنید 250 00:18:36,590 --> 00:18:41,050 من هیچ وقت ندیدم که کسی بیشتر از شماها .از شکنجه دادن لذت ببره 251 00:18:41,050 --> 00:18:42,320 !شماها هیولایین 252 00:18:42,760 --> 00:18:45,350 .ولی من اصلا نترسیدم 253 00:18:45,350 --> 00:18:48,310 ... من ... من 254 00:18:48,770 --> 00:18:54,980 من شاهم رو دارم، من به صلح درون .دیوارها اعتقاد دارم 255 00:18:54,980 --> 00:18:58,320 به این که تمام کارهایی که ما کردیم تصدیق شده‌ان 256 00:18:59,110 --> 00:19:00,320 ... ولی 257 00:19:01,240 --> 00:19:03,730 ... فکر کردن به این که قراره این قدر عذاب دهنده باشه 258 00:19:05,790 --> 00:19:08,170 .زودباشین و اون قدر من رو شکنجه بدین تا بمیرم 259 00:19:08,580 --> 00:19:12,840 این تمام کاری بود که من با این زندگی .کثیف شده به خونم تا الان انجام دادم 260 00:19:14,960 --> 00:19:16,210 وقتشه یه استراحتی بکنیم 261 00:19:19,800 --> 00:19:23,490 این خیلی سخته ... حس می‌کنم .کم‌کم دلم داره براش می‌سوزه 262 00:19:28,600 --> 00:19:30,910 ... این قدر بهم فشار نیار، درد داره 263 00:19:32,020 --> 00:19:32,880 !رالف 264 00:19:33,310 --> 00:19:37,570 واقعا که خیلی بدبختی، یه ناخون بیشتر .نیاز نبود که به حرف بیای 265 00:19:39,030 --> 00:19:43,120 سانرز دیگه ناخون برای کندن نداره .اصلا مثل اون نیستی 266 00:19:43,120 --> 00:19:46,330 .انگار که اهمیت می‌دم. اون تصمیم خودش بوده 267 00:19:46,330 --> 00:19:51,120 .اون یارو هیچ وقت درباره‌ی صلح و شاه خفه‌خون نمی‌گرفت .همه‌ی ما ازش متنفر بودیم 268 00:19:51,290 --> 00:19:53,790 .میشه یه لطف بکنید و زودتر بکشیدش 269 00:19:55,460 --> 00:19:58,920 ما همچین کاری نمی‌کنیم تا این که .اون داستان تو رو تایید بکنه 270 00:19:59,300 --> 00:20:03,050 .شما همین الان اون چیزی که می‌خواستین رو گرفتین از من .بیخیال بشین جان هر کی دوست دارین 271 00:20:03,510 --> 00:20:07,060 ببینم بالاخره به من یه تخت می‌دین تو اتاقم یا نه؟ 272 00:20:22,910 --> 00:20:25,530 آماده‌ای سانس؟ بریم برای ادامه؟ 273 00:20:25,530 --> 00:20:28,120 ،این کار برای منم سخته .ولی خب، من تمام تلاشم رو می‌کنم 274 00:20:28,120 --> 00:20:30,380 .ریس خانواده‌ی سلطنتی واقعیه 275 00:20:40,130 --> 00:20:42,970 ... خیلی تلاش کردم که هیج کاری نکنم 276 00:20:43,130 --> 00:20:45,570 .فلگل که دیگه داره خیلی طولش می‌ده 277 00:20:57,270 --> 00:21:00,610 تاجرها نباید مهین فروش باشن وقتی که .بحث اعتماد میاد وسط 278 00:21:06,490 --> 00:21:09,200 عاقلانه بود که ازش نپرسیدیم لیوای کجاست؟ 279 00:21:09,830 --> 00:21:12,120 .اون خودش رو نشون می‌ده حتی اگر ما کاری نکنیم 280 00:21:12,580 --> 00:21:13,660 از کجا می‌دونی؟ 281 00:21:14,210 --> 00:21:16,500 .برای اینکه من بزرگش کردم 282 00:21:16,500 --> 00:21:19,500 .لیوای آکرمن همچین آدمیه 283 00:21:27,800 --> 00:21:30,350 ... جانشین واقعیه سلطنت 284 00:21:30,810 --> 00:21:32,010 هیستوریاست...؟ 285 00:21:32,640 --> 00:21:38,150 به بیان دیگه، هر جایی که راد ریس باشه .ارن و هیستوریا هم همونجان 286 00:21:44,320 --> 00:21:45,360 .خودشه 287 00:21:50,660 --> 00:21:51,790 ... هیستوریا 288 00:21:55,620 --> 00:21:57,460 .... به خاطر همه چی عذر می‌خوام 289 00:22:07,400 --> 00:22:10,400 [ ...این داستان ادامه دارد ] 290 00:22:12,448 --> 00:22:19,448 :مترجمین « Nora حسام‌الدین » « AbG سـروش » 291 00:22:19,472 --> 00:22:24,472 مرجع دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم NightMovie.Co 292 00:22:24,496 --> 00:22:27,496 « .ما را در تلگرام دنبال کنید » T.Me/AbG_Sub 293 00:23:40,560 --> 00:23:41,880 ... گذشته‌ی یه دختر 294 00:23:42,520 --> 00:23:46,040 اون قدری بزرگ هست که بشه یه ... سلطنت رو باهاش تغییر داد 295 00:23:46,860 --> 00:23:51,510 زمانی که این راز به اروین رسید، اونم .یاد گذشته‌ی خودش افتاد 296 00:23:52,140 --> 00:23:55,640 « قسمت بعدی: داستان قدیمی »