1 00:00:01,859 --> 00:00:03,336 پیش از این در "The Originals" 2 00:00:06,083 --> 00:00:08,963 ‫وقت تو بمیری کل نسلت هم می‌میرن 3 00:00:09,933 --> 00:00:11,266 آلایژا» پیش «هالو»ـه» 4 00:00:11,268 --> 00:00:13,527 ‫پس باید این موجود و پیروانش رو پیدا کنیم 5 00:00:13,552 --> 00:00:14,637 ‫و کلی از اونا رو سلاخی کنیم 6 00:00:14,639 --> 00:00:16,539 ‫یکی از اون جسدها جسد «سوفیا» میشه 7 00:00:16,541 --> 00:00:18,167 ‫و من حاضر نیستم که ‫دست روی دست بذارم 8 00:00:18,192 --> 00:00:21,813 و ببینم که ‫یکی از عزیزانم ‫یکی از تلفات جانبی «مایکلسون»ها میشه 9 00:00:21,815 --> 00:00:25,785 ‫یه راهی برای نجات اون از ‫آلودگی «هالو» پیدا می‌کنم 10 00:00:25,787 --> 00:00:28,389 ‫اگه «آلایژا» قرار باشه بمیره 11 00:00:28,391 --> 00:00:31,058 ‫پس می‌تونم سعی کنم روحش رو ‫داخل گردنبند بندازم 12 00:00:31,060 --> 00:00:32,336 ‫سعی؟ منظورت چیه که سعی کنی؟ 13 00:00:32,339 --> 00:00:34,696 خب ، احتمالش هست که ‫از این روند زنده نمونه 14 00:00:42,909 --> 00:00:45,240 ‫- گردنبند کجاست؟ ‫- اون موفق شد 15 00:00:45,243 --> 00:00:47,579 ‫قدرت «آلایژا» رو گرفته 16 00:00:47,939 --> 00:00:52,286 ‫«هالو» دوباره زاده میشه 17 00:00:52,288 --> 00:00:53,921 ‫بگو که «آلایژا» این توئه 18 00:00:53,923 --> 00:00:55,523 ‫صداش رو شنیدی ، نه؟ 19 00:00:55,525 --> 00:00:58,260 ‫بله . یه جایی داخلشه ‫ولی فریاد میزنه 20 00:01:00,100 --> 00:01:02,900 " ریویرا ، فرانسه " 21 00:02:18,365 --> 00:02:20,933 ‫ندیده بودم خون‌آشام‌ها اینطوری بمیرن ...از وقتی که 22 00:02:22,504 --> 00:02:24,170 ‫تو کشته شدی 23 00:02:24,172 --> 00:02:27,642 ‫و کل نسل منم کشته شد 24 00:02:30,481 --> 00:02:31,447 ‫«آلایژا» 25 00:02:31,500 --> 00:02:32,500 ارائه شده توسط وبسایت رسانه‌ی کوچک ‫LiLMeDiA.TV 26 00:02:33,000 --> 00:02:34,000 مترجم : رضا حضرتی Death.Stroke 27 00:02:34,700 --> 00:02:40,600 "The Originals" فصل 4 Phantomesque : قسمت 10 28 00:02:40,861 --> 00:02:42,294 ربکا» و «کول» فرود اومدن» 29 00:02:42,296 --> 00:02:45,731 ‫بهشون گفتم که چیزی نمونده ‫برادرمون رو زنده کنیم 30 00:02:45,733 --> 00:02:46,906 ‫کاری نکن دروغگو بشم 31 00:02:46,909 --> 00:02:48,142 ‫تا وقتی مطمئن نشم که 32 00:02:48,145 --> 00:02:50,045 ‫ذهنش یکپارچه شده ‫نمی‌تونم احیاش کنم 33 00:02:50,048 --> 00:02:51,546 خب ، «فین» رو که از داخل اون ‫گردنبند نجات دادی 34 00:02:51,548 --> 00:02:52,446 ‫مشکلش چیه؟ 35 00:02:52,449 --> 00:02:54,922 ‫وقتی گردنبند تکه‌تکه شد ‫ذهن «آلایژا» هم تکه‌تکه شد 36 00:02:54,924 --> 00:02:57,781 ‫به احتمال زیاد اون به اعماق ‫ناخودآگاهش رفته 37 00:02:57,783 --> 00:02:59,649 ‫- چطوری باید پیداش کنیم؟ ‫- نمیدونم 38 00:02:59,651 --> 00:03:01,956 ‫می‌تونه توی هزاران سال خاطراتش ‫توی یکی از اونا باشه 39 00:03:01,959 --> 00:03:04,456 ‫ولی اگه سعی کنم قبل از ‫پیدا کردنش گردنبند 40 00:03:04,458 --> 00:03:06,658 و ذهنش رو درست کنم ‫ممکنه تا ابد فلج بمونه 41 00:03:06,660 --> 00:03:08,291 ‫مثل این می‌مونه که یه استخون شکسته رو 42 00:03:08,294 --> 00:03:09,395 ‫قبل از اینکه صاف کنی ببندیش 43 00:03:09,397 --> 00:03:11,846 ‫این قیاس‌های پزشکی رو تموم کن ‫و زنده‌اش کن 44 00:03:11,849 --> 00:03:13,421 ‫باید برم تو و پیداش کنم 45 00:03:13,424 --> 00:03:16,071 ‫وقتی مطمئن بشم که ذهنش پایداره اون‌وقت می‌تونم گردنبند رو درست کنم 46 00:03:16,073 --> 00:03:17,906 خب پس حرف بسه ‫و برو توش 47 00:03:17,908 --> 00:03:20,109 کلاوس»؟ برو بیرون» 48 00:03:20,111 --> 00:03:23,380 یه‌کم هوا بخور و بذار کارش رو بکنه ‫خواهش می‌کنم 49 00:03:30,992 --> 00:03:32,993 لطفاً بگو که از پس‌ـش برمیای 50 00:03:32,995 --> 00:03:35,296 ‫اون برادرمه 51 00:03:35,298 --> 00:03:37,531 ‫تا وقتی خوب نشه دست برنمیدارم 52 00:03:41,472 --> 00:03:43,973 ‫یه خبر خوب و یه خبر بد دارم 53 00:03:43,975 --> 00:03:45,843 وینسنت» فکر می‌کنه می‌تونه» سوفیا» رو درمان کنه» 54 00:03:45,845 --> 00:03:50,081 ‫تنها چیزی که نیاز داره ‫اینه که خون «هالو» رو براش ببری 55 00:03:50,083 --> 00:03:53,285 ‫یه جادوگر خیلی قدرتمند 1500 ساله ‫که تازگی‌ها زنده شده 56 00:03:53,287 --> 00:03:56,156 ‫و فقط کافیه خون‌ـش رو گیر بیارم 57 00:03:56,158 --> 00:03:58,125 ‫باید یه چاره‌ی دیگه‌ای هم باشه 58 00:03:58,127 --> 00:03:59,393 ‫همه‌ی چیزی که گفت همین بود؟ 59 00:03:59,395 --> 00:04:00,795 ‫بله 60 00:04:00,797 --> 00:04:03,832 ‫یه چیزی در مورد ‫خارج کردن «جادو از خون «هالو 61 00:04:03,834 --> 00:04:07,637 ‫و مهندسی معکوس روی ‫طلسمی که روی «سوفیا» انداخته 62 00:04:07,639 --> 00:04:11,409 ‫مسئله اینه که به نظرم بهتره ‫«سوفیا» روی اولویت قرار نده 63 00:04:11,411 --> 00:04:12,844 ‫«سوفیا» جونش رو برای من ‫به خطر انداخت ، خب؟ 64 00:04:12,846 --> 00:04:14,912 ‫دست روی دست نمیذارم ‫درحالی‌که داره می‌میره 65 00:04:14,915 --> 00:04:15,981 ‫باشه . فهمیدم 66 00:04:15,983 --> 00:04:18,317 ‫ولی با توجه به اینکه «هالو» ‫یه شیطان در جسم انسانه 67 00:04:18,319 --> 00:04:22,389 ‫شاید بهتر باشه از کسایی کمک بگیری که یه کوچولو از من قوی‌ترن 68 00:04:22,391 --> 00:04:24,526 ...مثلاً 69 00:04:26,395 --> 00:04:28,029 ‫خونواده «مایکلسون» 70 00:04:28,032 --> 00:04:29,365 ‫تنها بهتر کار می‌کنم 71 00:04:29,367 --> 00:04:32,169 ‫جداً؟ پس من اینجا چی‌کار می‌کنم؟ 72 00:04:32,171 --> 00:04:34,472 ‫تو تنها کسی هستی که بهش اعتماد دارم ، خب؟ ‫مراقبش باش 73 00:04:34,474 --> 00:04:36,774 ‫تا منم «هالو» رو پیدا کنم 74 00:05:07,716 --> 00:05:11,152 هیچ‌وقت بهت نگفتم 75 00:05:11,154 --> 00:05:14,289 ‫ولی سالیان بیشماری ‫تو برام خیلی عزیز بودی 76 00:05:14,291 --> 00:05:19,663 ‫تو یه ناجی بودی 77 00:05:19,665 --> 00:05:23,068 ‫یه محرم اسرار 78 00:05:23,070 --> 00:05:25,470 ‫یه ناصح 79 00:05:25,472 --> 00:05:27,306 ‫یه رقیب 80 00:05:29,377 --> 00:05:31,378 ‫و یه دوست 81 00:05:33,583 --> 00:05:39,121 ‫و بارها شده که ‫اعصاب‌خردکن باشی 82 00:05:42,161 --> 00:05:44,695 ‫ولی الان ببین چه وضعیتی داری 83 00:05:46,299 --> 00:05:50,870 ‫خیلی متأسفم ‫برادر 84 00:05:58,782 --> 00:06:01,818 ‫این پایان کارِت نمیشه 85 00:06:01,820 --> 00:06:05,756 ‫تا وقتی زنده‌ات نکنم دست‌بردار نیستم 86 00:06:05,758 --> 00:06:08,459 ‫و به‌خاطرش هر چقدر لازم باشه ‫آدم می‌کشم 87 00:06:08,461 --> 00:06:09,870 ‫انگار که حال میده 88 00:06:13,968 --> 00:06:17,003 ‫منم می‌تونم یه‌کم از کشت و کشتار ‫و کتک‌کاریش رو انجام بدم 89 00:06:21,611 --> 00:06:24,446 ‫شاید همون بهتر بود که نمیومدی 90 00:06:24,448 --> 00:06:26,216 اصلاً نباید میرفتم 91 00:06:26,218 --> 00:06:27,784 ‫شاید اون‌وقت «آلایژا» هنوز زنده می‌بود 92 00:06:27,786 --> 00:06:30,439 ‫یا شاید تو هم کنارش دراز کشیده بودی 93 00:06:30,442 --> 00:06:32,490 خیلی‌خب ، حرف بسه 94 00:06:32,492 --> 00:06:35,227 ‫الان میشه بریم سلاخی؟ 95 00:06:36,464 --> 00:06:37,663 ‫خب ، همه چیز به نوبت 96 00:06:37,665 --> 00:06:40,510 ‫اول باید سلاح‌هایی که ‫به دشمن‌مون برتری میده رو نابود کنیم 97 00:06:40,513 --> 00:06:43,705 ‫یه خراش کوچیک از بوته‌ی رُز ‫برای ما کشنده‌ست 98 00:06:43,707 --> 00:06:45,558 فِرِیا» 8تا ازشون رو ردیابی کرد» 99 00:06:45,561 --> 00:06:46,859 ‫ازجمله گیاه اصلیش 100 00:06:46,862 --> 00:06:48,249 ‫اینجاست . توی بخش 9ـم 101 00:06:48,252 --> 00:06:52,086 ‫باشه . پس همه‌شون رو می‌سوزونیم ‫و بعدش اون عوضی بدبخت رو می‌کشیم 102 00:06:56,222 --> 00:06:59,758 ‫خارهای مرگ‌آور ، جادوگرهای زنده شده 103 00:06:59,760 --> 00:07:01,461 ‫مگه میشه مشکلی هم پیش بیاد؟ 104 00:07:02,631 --> 00:07:04,538 ‫جداً به نظرت از پس‌ـش برمیای؟ 105 00:07:04,541 --> 00:07:05,548 ‫نمیدونم 106 00:07:05,551 --> 00:07:07,297 ‫تا حالا امتحانش نکردم 107 00:07:07,300 --> 00:07:08,103 ‫«فِرِیا» 108 00:07:08,105 --> 00:07:10,238 ‫اونجا هزاران سال خاطره داره 109 00:07:10,240 --> 00:07:12,226 ‫از کجا میشه فهمید کدومشه؟ 110 00:07:12,229 --> 00:07:13,897 اون حتماً من رو می‌شناسه 111 00:07:13,899 --> 00:07:16,066 ‫اگه بتونم هسته‌ی وجودش 112 00:07:16,068 --> 00:07:18,369 ‫یا هر خاطره‌ای که بهش چسبیده ‫رو پیدا کنم 113 00:07:18,371 --> 00:07:20,337 ‫بیرون میارمش 114 00:08:28,849 --> 00:08:32,151 ‫عجب اوضاع داغونی 115 00:08:32,153 --> 00:08:34,588 ‫اولین کاری که بعد از تولد دوباره‌ات انجام میدی 116 00:08:34,590 --> 00:08:38,860 ‫قتل‌عام جادوگرهاییه که از تو احمق ‫پیروی می‌کردن 117 00:08:38,862 --> 00:08:41,530 ‫اونا برای خدمت کردن به من زندگی کردن 118 00:08:41,532 --> 00:08:43,799 ‫می‌تونن برای خدمت به من هم بمیرن 119 00:08:43,801 --> 00:08:47,871 ‫جلال و شادمانی در انتظار کساییه که خون‌شون رو برای من فدا کردن 120 00:08:47,873 --> 00:08:49,907 ...برام سواله 121 00:08:52,846 --> 00:08:54,546 ‫تو چطور بهم خدمت می‌کنی؟ 122 00:08:54,548 --> 00:08:56,816 ‫تو داخل سرم بودی 123 00:08:56,818 --> 00:08:58,485 ‫میدونی که هیچ‌وقت بهت خدمت نمی‌کنم 124 00:08:58,487 --> 00:09:01,221 ‫این تنها چیزی نیست که میدونم 125 00:09:01,223 --> 00:09:03,625 ‫به این امید اومدی اینجا که ‫«سوفیا» رو نجات بدی 126 00:09:03,627 --> 00:09:06,395 ‫چقدر شجاع 127 00:09:06,397 --> 00:09:08,631 ‫اون خوب بهم خدمت کرد 128 00:09:08,633 --> 00:09:10,500 ‫ولی جادوی من در سرتاسر بدنش سرایت کرده 129 00:09:10,502 --> 00:09:14,605 ‫آلودگی هست که نابودش می‌کنه 130 00:09:14,607 --> 00:09:16,442 ...ولی 131 00:09:18,179 --> 00:09:19,779 ‫می‌تونم نجاتش بدم 132 00:09:19,781 --> 00:09:24,085 اگه وفاداریت به من رو ضمانت کنی 133 00:09:24,087 --> 00:09:25,853 ‫نیومدم که معامله کنم 134 00:09:25,855 --> 00:09:27,422 ‫به‌خاطر خون‌ـت اومدم 135 00:10:07,710 --> 00:10:10,811 ‫کسی حاضره مرگ سریع و بی‌دردی داشته باشه؟ 136 00:10:10,813 --> 00:10:13,115 ‫بیخیال «ربکا» 137 00:10:13,117 --> 00:10:14,216 ‫لازمه سریع باشه؟ 138 00:10:14,218 --> 00:10:15,242 ‫متأسفانه 139 00:10:16,245 --> 00:10:18,580 ‫خوش به حال شما که ما عجله داریم 140 00:10:39,551 --> 00:10:42,553 نیکلاوس» ، تکون نخور» 141 00:10:42,555 --> 00:10:45,189 ‫بهت قول میدم 142 00:10:46,827 --> 00:10:50,530 ‫تو همیشه در بدترین ‫شرایط ممکن قول میدی برادر 143 00:10:50,532 --> 00:10:53,300 ‫کل روز به روش تو کارها رو انجام دادیم 144 00:10:53,302 --> 00:10:57,472 ‫فقط یه گاز لازمه ‫تا «غزل رو بخونی «اگنس 145 00:10:57,474 --> 00:10:58,907 ‫ولش کن 146 00:11:18,101 --> 00:11:20,235 هیچ‌کس حق نداره خونواده‌ی من رو ‫تهدید کنه و زنده بمونه 147 00:11:22,373 --> 00:11:24,640 هیچ‌کس - ‫- «آلایژا»؟ 148 00:11:25,577 --> 00:11:27,745 ‫«آلایژا» 149 00:12:32,162 --> 00:12:34,497 ‫مثل دزدیدن آبنبات از بچه‌ها می‌مونه 150 00:12:34,499 --> 00:12:37,801 ‫بله ولی هنوز کارم با این یکی تموم نشده 151 00:12:37,803 --> 00:12:39,069 ‫خب ، عجله کن 152 00:12:39,071 --> 00:12:40,939 ‫هنوز کلی جاها هست ‫که باید بریم 153 00:12:40,941 --> 00:12:42,841 ‫آخه فایده‌ی بازجویی چیه؟ 154 00:12:42,843 --> 00:12:44,130 ‫انگیزه‌هاشون رو میدونیم 155 00:12:44,133 --> 00:12:46,679 "جادوگرهای "نيو اورلانز از خونواده‌ی ما متنفرن 156 00:12:46,681 --> 00:12:47,655 ‫همیشه متنفر بودن 157 00:12:47,658 --> 00:12:49,649 ‫چون شماها هیولا هستین 158 00:12:49,651 --> 00:12:51,719 ‫شرارت برای طبیعت ظالمه 159 00:12:51,721 --> 00:12:54,389 ‫گونه‌ی شما شهر رو نابود کرده 160 00:12:54,391 --> 00:12:55,390 ‫بله 161 00:12:55,392 --> 00:12:57,560 ‫و من بدترینِ بدترین‌هام 162 00:12:57,562 --> 00:13:02,366 ‫پس بگو ببینم ارباب‌ـت تو رو از دستم نجات میده؟ 163 00:13:04,070 --> 00:13:06,838 ‫یالا . من رو بکش 164 00:13:06,840 --> 00:13:09,809 ‫زندگیم به‌خاطر هدفی والاتر از ‫اونی که بتونی تصورش رو بکنی تموم میشه 165 00:13:09,811 --> 00:13:12,012 ‫«هالو» از مرگ برخواسته 166 00:13:12,014 --> 00:13:13,413 ‫هیچ چیزی جلودارش نیست 167 00:13:13,415 --> 00:13:16,484 ‫نه شما و نه حتی نیاکان 168 00:13:16,486 --> 00:13:18,921 ‫برخلاف ادعایی که دارن 169 00:13:20,280 --> 00:13:21,814 ‫نیاکان؟ 170 00:13:25,024 --> 00:13:27,698 ‫فکر می‌کردم خفه‌بشو نیست 171 00:13:27,700 --> 00:13:30,335 ‫راست میگه؟ 172 00:13:30,337 --> 00:13:31,970 ‫نیاکان برگشتن؟ 173 00:13:31,972 --> 00:13:33,506 ‫چرا بهم نگفتی؟ 174 00:13:33,508 --> 00:13:35,108 ‫می‌تونستم ببینمش 175 00:13:35,908 --> 00:13:38,304 ‫فکر می‎کنی حاضرم این ‫شادی رو ازت بگیرم؟ 176 00:13:38,307 --> 00:13:40,182 ‫فقط می‌خواستم ازت محافظت کنم برادر 177 00:13:40,184 --> 00:13:41,616 دِوینا کِلِیر» خیلی عوض شده» 178 00:13:41,618 --> 00:13:42,919 ‫اخلاقش بدتر شده 179 00:13:42,921 --> 00:13:45,814 ‫- دروغ میگی ‫- هر چی باشه اینا مهم نیستن 180 00:13:45,817 --> 00:13:47,891 ‫چون تنها کسایی که می‌تونن ‫باهاش ارتباط برقرار کنن 181 00:13:47,893 --> 00:13:50,295 ‫دختران «درو»ـی هستن که ‫«آلایژا» در کمال خونسردی اونا رو کشت 182 00:13:52,495 --> 00:13:55,134 ‫- «کول» ‫- ولش کن 183 00:13:56,370 --> 00:13:57,930 ‫هنوز کار داریم 184 00:14:21,971 --> 00:14:24,108 ‫ای دروغگو ، ای سگ کثیف 185 00:14:24,111 --> 00:14:28,210 ‫خب ، خیلی طول کشید ‫ولی بالاخره پیداش کردم 186 00:14:28,212 --> 00:14:31,850 نه ، نه ، نه . اون «بورداکس»ـه یه هدیه از طرف ‫دوک «بورگاندی» بود 187 00:14:31,853 --> 00:14:33,039 ‫بله . هدیه‌ی دوست‌داشتنی 188 00:14:33,042 --> 00:14:34,806 ‫که باید در یک موقعیت خاص ‫نوشیده بشه 189 00:14:34,809 --> 00:14:36,520 ‫شاید بهتره بگیم یه شام خونوادگی 190 00:14:36,523 --> 00:14:39,591 ‫که آخرش ‫خنجر تو سینه‌ی هیچ‌کدوممون فرو نمیره 191 00:14:39,593 --> 00:14:41,219 ‫بله ، بله 192 00:14:41,222 --> 00:14:42,829 ‫باید هر چقدر که میشه نوشید 193 00:14:42,831 --> 00:14:44,430 ‫بله . به سلامتی خواهر و برادرهای عزیزم 194 00:14:44,432 --> 00:14:48,135 ‫همگی زیر یه سقف ‫برای اولین‌بار در طول قرن‌ها 195 00:14:48,137 --> 00:14:51,473 ‫بدون هیچ بحثی ‫و شکوه و شکایتی 196 00:14:51,475 --> 00:14:52,936 ‫- به سلامتی ‫- به سلامتیش 197 00:14:54,712 --> 00:14:56,179 ‫«آلایژا» 198 00:14:56,181 --> 00:14:58,338 ‫چقدر عالی 199 00:14:58,350 --> 00:14:59,636 ‫منم 200 00:14:59,639 --> 00:15:01,185 ‫دوک «بورگاندی» هم همینطور 201 00:15:04,425 --> 00:15:06,192 ‫«آلایژا» 202 00:15:19,909 --> 00:15:21,291 ‫«فِرِیا» ، چی شده؟ 203 00:15:21,294 --> 00:15:24,249 ‫فکر کردم پیداش کردم ‫ولی درست جلوی من ناپدید شد 204 00:15:25,619 --> 00:15:27,853 ‫این تنها مشکلمون نیست 205 00:15:27,855 --> 00:15:29,021 ‫نمی‌تونم هم ذهن «آلایژا» رو بگردم 206 00:15:29,023 --> 00:15:31,024 ‫و هم یه طلسم اجرا کنم 207 00:15:32,976 --> 00:15:34,495 ‫اگه من رو بفرستی داخل چی؟ 208 00:15:34,497 --> 00:15:36,197 ‫برای این‌کار قدرت بیشتری لازمه 209 00:15:36,199 --> 00:15:38,067 ‫همینجا بمون و طلسم رو بکن 210 00:15:38,069 --> 00:15:39,635 ‫اون به من جواب میده 211 00:15:39,637 --> 00:15:41,871 ‫من رو بفرست اون تو «فِرِیا» ‫من می‌تونم پیداش کنم 212 00:15:41,873 --> 00:15:43,941 ‫هیچکی به اندازه‌ی من ‫به «آلایژا» نزدیک نیست 213 00:15:43,943 --> 00:15:47,879 ‫برای قرار دادن تو در گردنبند 214 00:15:47,881 --> 00:15:50,482 ‫باید از قدرت یه جادوگر دیگه هم استفاده کنم 215 00:15:50,484 --> 00:15:53,820 ‫یه جادوگر قدرتمند ‫که از خون خانوادمه 216 00:15:53,822 --> 00:15:56,290 هوپ»...نه . واسه این‌کار خیلی کوچیکه» 217 00:15:56,292 --> 00:15:58,293 ‫کوچیک ولی قوی 218 00:15:58,295 --> 00:16:00,074 ‫قدرتمندتر از من وقتی همسن‌ـش بودم 219 00:16:00,077 --> 00:16:04,489 هِیلی» ، هیچ‌وقت حاضر نیستم» ‫به برادرزاده‌ام صدمه بزنم...هیچ‌وقت 220 00:16:14,048 --> 00:16:15,804 مارسل»؟» 221 00:16:28,668 --> 00:16:31,302 ‫واسه چرت زدن جای بی‌نظیریه 222 00:16:31,304 --> 00:16:34,239 ‫اینجوریام نبود که چاره‌ای داشته باشم 223 00:16:34,241 --> 00:16:35,875 «تنها می‌جنگی «مارسلوس 224 00:16:35,877 --> 00:16:37,844 ‫انگار خوب پیش نرفته 225 00:16:37,846 --> 00:16:39,246 ‫شاید بهتر باشه 226 00:16:39,248 --> 00:16:41,882 ‫دفعه بعد با ما بری سراغش ‫و تاکتیک‌هات رو به ما هم بگی 227 00:16:41,884 --> 00:16:45,911 ‫لازم نیست تاکتیک‌هام رو به کسی بگم مخصوصاً به تو 228 00:16:45,914 --> 00:16:47,456 ‫خب ، اگه اینقدر بی‌برنامه و احمقانه هستن 229 00:16:47,458 --> 00:16:48,692 ‫شاید کمکم به دردت بخوره 230 00:16:48,694 --> 00:16:50,294 ‫راستش عاشق دعوا و جدل شماها هستم 231 00:16:50,297 --> 00:16:51,862 ‫ولی به یه دلیل دیگه اومدیم اینجا 232 00:16:51,864 --> 00:16:53,298 ‫بله 233 00:16:53,301 --> 00:16:55,101 ‫اسلحه‌ی «هالو» 234 00:16:56,637 --> 00:16:59,338 ‫یه شیء جادویی که ریشه‌ی همه‌ی ‫مشکلات فعلی ماست 235 00:16:59,340 --> 00:17:01,975 ‫جادو...بهش نیاز دارم 236 00:17:01,977 --> 00:17:03,778 ‫- بهم بدش ‫- عقلت رو از دست دادی 237 00:17:03,780 --> 00:17:05,456 ‫یا «هالو» دوباره عقلت رو ازت گرفته؟ 238 00:17:05,458 --> 00:17:06,915 ‫بچه‌ها ، باهم خوب حرف بزنین 239 00:17:06,917 --> 00:17:09,217 ‫- تو درست فکر نمی‌کنی ‫- اون خارها از خون من 240 00:17:09,219 --> 00:17:10,398 ‫و جادوی «هالو» ساخته شده 241 00:17:10,401 --> 00:17:13,056 ‫- پس اون رو بهم بده ‫- دست بردارین . با هردوتون هستم 242 00:17:13,058 --> 00:17:14,191 ‫«آلایژا» نیستش 243 00:17:14,193 --> 00:17:15,259 ‫ما تحت حمله هستیم 244 00:17:15,261 --> 00:17:17,128 و نمی‌تونیم دشمنمون رو شکست بدیم 245 00:17:17,130 --> 00:17:18,830 ‫- اگه شما 2تا اینقدر باهم مشکل داشته باشین ‫- حق با اونه 246 00:17:18,832 --> 00:17:21,133 ‫من که خارها رو به «هالو» نمیدم 247 00:17:21,135 --> 00:17:22,668 ‫برای یه کار دیگه لازمش دارم 248 00:17:22,670 --> 00:17:24,036 ‫و برای صدمه زدن به تو ‫به اونا نیازی ندارم 249 00:17:24,038 --> 00:17:25,405 ...پس مگه اینکه بخوای ثابتش کنم 250 00:17:25,407 --> 00:17:27,040 ‫«مارسل» ، خواهش می‌کنم 251 00:17:29,312 --> 00:17:33,749 واقعاً می‌خوای با هردومون دعوا کنی ‫بعد از این‌همه سختی که کشیدیم؟ 252 00:17:34,553 --> 00:17:35,852 ‫به کمکت نیاز داریم 253 00:17:37,923 --> 00:17:39,690 ‫باید همه‌ی خارها رو نابود کنیم 254 00:17:39,692 --> 00:17:41,426 ‫تا بتونیم یک‌بار و برای همیشه ‫به این قائله فیصله بدیم 255 00:17:41,428 --> 00:17:42,938 ‫منظورت اینه که بازم ازش هست؟ 256 00:17:42,941 --> 00:17:45,365 ‫بله . محله رو پاکسازی کردیم ‫ولی هنوز یکی توی «جنتیلی» هست 257 00:17:45,367 --> 00:17:46,532 ...پس اگه باهم بریم 258 00:17:48,838 --> 00:17:50,371 ‫آفرین خواهر 259 00:17:50,373 --> 00:17:54,042 ‫شاید بهتر باشه دفعه بعدی ‫بیشتر تنبیه باشه تا تشویق 260 00:18:07,756 --> 00:18:10,324 ‫اگه نمی‌خوای لازم نیست این‌کار رو بکنی 261 00:18:10,326 --> 00:18:12,192 ‫چیزی نیست . من نمی‌ترسم 262 00:18:12,194 --> 00:18:14,362 ‫حاضری؟ 263 00:18:18,534 --> 00:18:22,372 ‫پس یه جایی اون توئه ‫و به خاطرات تکه‌تکه‌اش چسبیده؟ 264 00:18:22,374 --> 00:18:25,109 ‫هسته‌ی وجودیش تا اعماق ناخودآگاهش ‫عقب رفته 265 00:18:25,111 --> 00:18:27,346 ‫ولی بله . هنوز اون داخله 266 00:18:27,348 --> 00:18:29,682 ‫و فقط کافیه بگردم تا پیداش کنم؟ 267 00:18:29,684 --> 00:18:31,618 ‫زیاد وقت نداری ‫خاطرات زیادی هست که 268 00:18:31,620 --> 00:18:33,186 ‫باید به‌صورت تصادفی بررسی‌شون کنی 269 00:18:33,188 --> 00:18:36,090 ‫باید فکر کنی ‫«آلایژا» کجا پناه گرفته 270 00:18:36,092 --> 00:18:39,728 ‫حتماً باید یه جایی باشه که ‫بیانگر اساس وجودیشه 271 00:18:39,730 --> 00:18:41,431 ‫امیدوارم جای خوبی باشه 272 00:18:41,433 --> 00:18:44,301 ‫وقتی پیداش کردی ‫از اونجا بکش‌ـش بیرون و بیدارش کن 273 00:18:44,303 --> 00:18:47,237 ‫ولی مراقب باش ‫ذهنش ثبات نداره 274 00:18:52,647 --> 00:18:54,748 ‫مامان؟ 275 00:18:55,886 --> 00:18:58,286 ‫مراقب باش 276 00:19:00,177 --> 00:19:01,978 ‫زود برمیگردم عزیزم 277 00:19:37,740 --> 00:19:39,906 ‫یالا «آلایژا» . کجایی؟ 278 00:20:50,532 --> 00:20:51,931 ‫موهات 279 00:20:51,933 --> 00:20:53,100 ‫مدلش رو عوض کردم 280 00:20:53,102 --> 00:20:54,802 ‫آره 281 00:20:56,497 --> 00:20:58,898 ‫دلم برات تنگ شده بود 282 00:21:03,783 --> 00:21:05,772 ‫بذار برم لباس بپوشم 283 00:21:16,666 --> 00:21:18,482 ‫«آلایژا» 284 00:21:21,205 --> 00:21:23,873 ‫منم 285 00:21:25,911 --> 00:21:28,379 ‫میدونم که اینجایی 286 00:21:30,584 --> 00:21:32,050 ‫بهم نگاه کن 287 00:21:50,642 --> 00:21:53,944 ‫خیلی‌خب ، از این‌همه ‫بی‌اعتناییت خسته شدم 288 00:21:53,946 --> 00:21:54,480 ‫- باهام حرف بزن ‫- که چی بشه؟ 289 00:21:54,600 --> 00:21:56,067 ‫چیزی که هردومون میدونیم رو بگم؟ ‫اینکه احساسات‌ـت به «مارسل» 290 00:21:56,069 --> 00:21:57,536 ‫تو رو آسیب‌پذیر کرده 291 00:21:57,538 --> 00:21:59,040 الان که خونواده‌ات ‫بیشتر از هر زمان دیگه‌ای بهت نیاز داره 292 00:21:59,042 --> 00:22:01,077 ‫اون تو رو روی انگشت کوچیکه‌اش می‌چرخونه 293 00:22:01,079 --> 00:22:02,525 ‫خیلی ناراحتی و به‌خاطر همین ‫عین سگ به آدم می‌پری 294 00:22:02,527 --> 00:22:03,615 ‫ولی میدونی چیه؟ 295 00:22:03,617 --> 00:22:06,054 ‫اون برادر منم هست ‫و منم به اندازه تو 296 00:22:06,056 --> 00:22:07,790 ‫از نبودش ناراحتم و ترسیدم 297 00:22:07,792 --> 00:22:10,429 ‫خب پس باید بری ‫خودم خارها رو پیدا می‌کنم 298 00:22:10,431 --> 00:22:12,400 ‫اگه لازم باشه سر راهم ‫کل آدمای شهر رو سلاخی می‌کنم 299 00:22:12,402 --> 00:22:14,237 ‫و اگه معلوم بشه که مارسل» اونا رو برداشته» 300 00:22:14,239 --> 00:22:15,773 ‫ترتیب اونم میدم 301 00:22:15,776 --> 00:22:17,568 ‫چقدر دوست‌داشتنی ‫مثل قدیم حرف میزنی 302 00:22:17,570 --> 00:22:19,502 ‫خب ، یکی باید از این خونواده ‫محافظت کنه 303 00:22:19,505 --> 00:22:21,706 ‫دیدی؟ 304 00:22:21,709 --> 00:22:23,688 ‫این بهونه‌ایه که همیشه میاری 305 00:22:23,690 --> 00:22:26,862 ‫اگه اینقدر اصرار داری که اینطوری باشی 306 00:22:26,864 --> 00:22:32,439 ‫پس هر زحمتی که «آلایژا» برات کشیده ازجمله مرگش بیهوده میشه 307 00:22:57,224 --> 00:22:59,760 ‫باید همینجا باشه 308 00:23:47,858 --> 00:23:49,994 ‫«آلایژا»؟ 309 00:23:53,470 --> 00:23:56,207 ‫اومدم کمکت کنم 310 00:24:17,250 --> 00:24:19,586 ‫«آلایژا» 311 00:24:23,129 --> 00:24:24,783 ‫هی 312 00:24:24,786 --> 00:24:28,052 ‫«آلایژا» ، پاشو 313 00:24:28,055 --> 00:24:29,405 ‫منم 314 00:24:29,407 --> 00:24:31,076 ‫«آلایژا» 315 00:24:31,078 --> 00:24:33,323 ‫بس کن . دست بردار 316 00:24:39,825 --> 00:24:42,529 ممنون که اومدین ملاقات من 317 00:24:44,067 --> 00:24:45,869 ‫و مایلم یه هدیه‌ای برای این‌کار بهتون بدم 318 00:24:48,376 --> 00:24:49,643 ‫اشیاء تاریک 319 00:24:49,645 --> 00:24:53,195 ‫قدرتمندترین اشیاء "نيو اورلانز" 320 00:24:53,198 --> 00:24:54,980 ...و این 321 00:24:54,983 --> 00:24:56,937 ‫این نصف چیزی که دارم هم نیست 322 00:24:56,940 --> 00:24:59,810 ‫ما دختران «درو» هستیم ‫میدونیم اشیاء تاریک چی هستن 323 00:24:59,812 --> 00:25:02,282 ‫در ازاشون چی می‌خوای؟ 324 00:25:04,755 --> 00:25:07,926 ‫می‌خوام با «دِوینا کِلِیر» حرف بزنم 325 00:25:08,526 --> 00:25:09,928 ‫میدونم چی فکر می‌کنین 326 00:25:09,931 --> 00:25:10,930 ‫چرا باید به یه «مایکلسون» کمک کنین؟ 327 00:25:10,933 --> 00:25:12,401 ‫برادرت ما رو کشت 328 00:25:12,404 --> 00:25:14,005 ‫من برادرم نیستم 329 00:25:15,295 --> 00:25:17,866 ‫قرن‌هاست دوست جادوگرها هستم 330 00:25:17,868 --> 00:25:21,573 ‫حتی یادتون دادم چطوری ‫درستشون کنین 331 00:25:23,179 --> 00:25:26,149 ‫دلیلی نداره نتونیم شرایط سابق رو داشته باشیم 332 00:25:26,152 --> 00:25:28,888 ‫میدونیم که بهتره به خون‌آشام‌ها اعتماد نکنیم 333 00:25:28,890 --> 00:25:33,964 ‫«هالو» دشمن اصلیه ، ‫نه من 334 00:25:33,966 --> 00:25:36,335 ‫چه خوشتون بیاد و چه نه ‫ما یه دشمن مشترک داریم 335 00:25:37,022 --> 00:25:40,560 ‫ولی باور کنین بهتره دوست پیدا کنین ‫تا اینکه دشمن بتراشین 336 00:25:43,051 --> 00:25:45,955 ‫اشیاء رو بردارین ‫فقط لطفاً بذارین باهاش حرف بزنم 337 00:25:45,957 --> 00:25:49,796 ‫شما «مایکلسون» میاید و لطف می‌خواید ‫ولی تهدید می‌کنین 338 00:25:49,798 --> 00:25:51,030 ‫و آدم رو به بازی میدین 339 00:25:51,033 --> 00:25:54,306 ‫برای همین هم اطمینان حاصل می‌کنیم ‫دیگه هیچ‌وقت «دِوینا کِلِیر» رو نبینی 340 00:25:54,308 --> 00:25:56,109 ‫بذار باهاش حرف بزنم 341 00:26:14,848 --> 00:26:17,684 ‫شما بچه‌ها مبارزه‌ی خوبی داشتین 342 00:26:17,686 --> 00:26:19,589 ‫به این‌کارـتون احترام میذارم 343 00:26:19,591 --> 00:26:25,601 ‫با اینحال در نهایت یه‌کم دیر شده 344 00:26:32,884 --> 00:26:35,253 ‫و این آخریشه 345 00:26:35,255 --> 00:26:38,092 ‫به گمونم باید برای تلاشت تشکر کنم 346 00:26:38,094 --> 00:26:40,230 ‫مجبورم نکن باهات بجنگم «ربکا» 347 00:26:40,232 --> 00:26:42,702 ‫اگه این رو می‌خوای مجبوری بجنگی 348 00:26:43,505 --> 00:26:46,610 ‫- ولش کن ‫- میدونی که ولش نمی‌کنم 349 00:26:47,948 --> 00:26:49,013 ‫اگه اسلحه‌ای می‌خوای 350 00:26:49,015 --> 00:26:50,952 ‫که می‌تونه ما رو بکشه ‫پس برامون یه تهدیدی 351 00:26:50,954 --> 00:26:52,154 ‫این فقط به‌خاطر شکاکیت هست ، خب؟ 352 00:26:52,156 --> 00:26:53,891 ‫همه چیز که یه دام و نقشه واسه کشتن تو نیست 353 00:26:53,893 --> 00:26:55,178 ‫پس خارها رو می‌خوای چی‌کار؟ 354 00:26:55,181 --> 00:26:57,464 ‫چون بیشتر از خونواده‌ات ‫جون یکی دیگه هم تو خطره 355 00:26:57,466 --> 00:26:58,900 ‫جادوی داخل اون خارها 356 00:26:58,902 --> 00:27:00,503 ‫می‌تونه جون کسی که برام مهمه ‫رو نجات بده 357 00:27:00,505 --> 00:27:04,946 ‫می‌تونی بقیه رو بسوزونی ‫ولی فقط اون یکی رو هم بده 358 00:27:04,948 --> 00:27:06,984 ‫اسم دختره چیه؟ 359 00:27:27,425 --> 00:27:29,962 ‫اسمش «سوفیا»ست 360 00:27:34,775 --> 00:27:38,980 ‫یه زمانی بود که برای منم ‫همچین کارهایی می‌کردی 361 00:27:38,982 --> 00:27:40,282 ‫«ربکا» 362 00:27:40,284 --> 00:27:41,652 «بیخیال «نیک 363 00:27:43,258 --> 00:27:44,624 ‫خوب اون نگاه رو می‌شناسم 364 00:27:44,626 --> 00:27:47,698 ‫به‌خاطر عشق می‌جنگه 365 00:27:54,115 --> 00:27:56,911 ...وقتی نجات «سوفیا»ـی عزیزت تموم شد 366 00:27:56,914 --> 00:28:00,357 ‫باشه . خودم می‌سوزونمش 367 00:28:30,318 --> 00:28:32,353 ‫«فِرِیا» 368 00:28:35,394 --> 00:28:38,331 ‫«فِرِیا» 369 00:29:08,226 --> 00:29:10,395 ‫«آلایژا» 370 00:29:12,034 --> 00:29:13,902 ‫خواهش می‌کنم بس کن 371 00:29:18,112 --> 00:29:19,313 ‫مامان 372 00:29:19,315 --> 00:29:20,749 ‫«هوپ» ، بس کن 373 00:29:21,752 --> 00:29:23,774 ‫عمه «فِرِیا» ، خواهش می‌کنم ‫یه کاری بکن 374 00:29:23,777 --> 00:29:25,692 ‫«هوپ» ، باید روی طلسم تمرکز کنی 375 00:29:53,650 --> 00:29:56,720 ‫نمی‌خوام باهات مقابله کنم 376 00:29:56,722 --> 00:29:58,992 ‫فقط می‌خوام ببرمت خونه 377 00:30:27,795 --> 00:30:29,805 ‫برگرد مامان . برگرد 378 00:30:31,276 --> 00:30:33,470 ‫«هوپ» ، ‫«هوپ» 379 00:30:33,473 --> 00:30:36,056 ‫اگه طلسم رو ادامه ندیم ‫ممکنه مامانت رو اونجا گم کنیم 380 00:30:36,059 --> 00:30:38,879 ‫- بذار کمک کنم . می‌تونم نجاتش بدم ‫- گوش کن . باید بهم اعتماد کنی 381 00:30:38,882 --> 00:30:40,326 ‫الان میگم چی‌کار کنیم 382 00:30:40,328 --> 00:30:42,095 ‫تو رو در گردنبند قرار میدم 383 00:30:42,097 --> 00:30:45,971 ‫وقتی رفتی داخل ‫باید مامانت رو صدا بزنی ، ‫خب؟ 384 00:30:47,126 --> 00:30:51,448 ‫توی راهرو که رفتی هیچ دری رو باز نکن ‫. فهمیدی؟ 385 00:30:51,450 --> 00:30:53,686 ‫باشه 386 00:30:55,257 --> 00:30:57,293 ‫باشه . هی 387 00:30:57,295 --> 00:30:58,729 ‫دراز بکش ، خب؟ 388 00:31:00,101 --> 00:31:01,534 ‫بزودی می‌بینمت 389 00:31:22,378 --> 00:31:24,714 ‫مامان؟ 390 00:31:24,716 --> 00:31:26,551 ‫من اینجام 391 00:31:29,993 --> 00:31:31,661 ‫مامان؟ 392 00:31:31,663 --> 00:31:33,732 ‫کجایی مامان؟ 393 00:31:33,734 --> 00:31:35,602 ‫«هوپ» 394 00:31:35,604 --> 00:31:37,205 ‫همونجا بمون 395 00:31:45,758 --> 00:31:47,960 ‫«هوپ» 396 00:32:07,902 --> 00:32:09,103 ‫لطفاً این‌کار رو نکن 397 00:32:09,105 --> 00:32:10,939 ‫لطفاً این‌کار رو نکن ‫لطفاً این‌کار رو نکن 398 00:32:10,941 --> 00:32:12,308 ‫خواهش می‌کنم . خواهش می‌کنم 399 00:32:12,991 --> 00:32:15,561 ‫مامان 400 00:32:22,075 --> 00:32:24,044 ‫مامان 401 00:32:24,836 --> 00:32:26,771 ‫نمی‌تونم پیدات کنم 402 00:32:26,773 --> 00:32:28,374 ‫«هوپ» 403 00:32:30,314 --> 00:32:32,148 ‫همونجا بمون 404 00:32:32,150 --> 00:32:33,518 ‫مامانی داره میاد 405 00:32:34,656 --> 00:32:36,130 ‫«هِیلی» 406 00:32:46,212 --> 00:32:47,846 ‫حال‌ـت خوبه؟ 407 00:32:47,848 --> 00:32:50,351 ‫خوبم . خوبم 408 00:32:50,353 --> 00:32:52,602 ‫«آلایژا» کجاست؟ 409 00:32:52,605 --> 00:32:54,809 ‫من همینجام 410 00:33:13,566 --> 00:33:15,201 ‫باید بری . اینجا امن نیست 411 00:33:15,203 --> 00:33:16,236 ‫چیزی نیست 412 00:33:16,238 --> 00:33:19,342 ‫خودمم 413 00:33:23,151 --> 00:33:25,421 ‫برو خونه عزیزم 414 00:33:25,423 --> 00:33:27,959 ‫به عمه «فِرِیا» بگو می‌تونه گردنبند رو درست کنه 415 00:33:49,337 --> 00:33:51,340 ‫لطفاً من رو ببخش 416 00:34:07,006 --> 00:34:08,807 ‫مامان 417 00:34:16,257 --> 00:34:19,312 ‫موفق شدی . ‫نجاتش دادی 418 00:34:44,800 --> 00:34:47,303 ‫کارِت خوب بود 419 00:34:47,305 --> 00:34:49,107 ‫هنوز برنگشته 420 00:34:51,247 --> 00:34:53,717 ‫فکر نکنم بشه انداختش تو یه بدن دیگه 421 00:34:53,719 --> 00:34:57,390 ‫نمی‌تونم این خطر رو به جون بخرم ‫نه بعد از این‌همه سختی که کشیده 422 00:34:57,392 --> 00:34:59,896 ‫بدن اصلیش جاییه که باید باشه 423 00:34:59,898 --> 00:35:03,177 ‫و حالا که ذهنش داخل گردنبند باثبات شده ‫می‌تونم برش‌گردونم 424 00:35:03,180 --> 00:35:05,838 ‫فقط یه قربانی بزرگ لازمه 425 00:35:05,841 --> 00:35:07,376 ‫به اون چیزی که من فکر می‌کنم ‫فکر می‌کنی؟ 426 00:35:07,379 --> 00:35:09,146 ‫«هالو» رو که بکشیم ‫برادرمون رو نجات میدیم 427 00:35:09,148 --> 00:35:10,818 ‫با کمال میل خون و خونریزش رو می‌کنم 428 00:35:10,820 --> 00:35:13,122 ‫بالفرض که ممکن باشه 429 00:35:13,124 --> 00:35:18,499 ‫اگه نباشه ‫باید راه‌حل جایگزین رو درنظر بگیریم 430 00:35:18,501 --> 00:35:20,503 ‫مثلاً؟ 431 00:35:22,642 --> 00:35:24,444 ‫میدونم که دوست نداری این رو بشنوی 432 00:35:24,446 --> 00:35:28,252 ‫ولی اگه لازم باشه بین ...مارسل» و «آلایژا» یکی رو انتخاب کنیم» 433 00:35:30,893 --> 00:35:32,894 ‫فکر کردن نمی‌خواد 434 00:35:51,400 --> 00:35:53,067 ‫روز خوبی داشتی ، نه؟ 435 00:35:55,796 --> 00:35:57,864 ‫حداقل اون خار رو داری ، نه؟ 436 00:35:57,867 --> 00:35:59,047 ‫این خودش یه برده 437 00:35:59,049 --> 00:36:03,121 ‫اگه شانس بیاریم «وینسنت» می‌تونه ‫قدرتش رو خارج کنه 438 00:36:03,123 --> 00:36:05,893 ‫و به «سوفیا» کمک کنه بعدش یه برد میشه 439 00:36:07,798 --> 00:36:12,439 ‫خب ، انگار اونقدرا خوش‌بین نیستی 440 00:36:12,449 --> 00:36:15,820 ‫به‌خاطر «سوفیا»ست یا «ربکا»؟ 441 00:36:20,358 --> 00:36:24,229 ‫«کلاوس» قدیما بهم می‌گفت ‫قدرت داشتن از آدم هدف می‌سازه 442 00:36:24,231 --> 00:36:28,772 ‫دوست داشتن آدم رو آسیب‌پذیر می‌کنه ‫پس انتخاب کن 443 00:36:28,774 --> 00:36:34,417 ‫می‌تونی یکیش رو داشته باشی ‫قدرت یا دوست 444 00:36:34,419 --> 00:36:38,558 ‫میدونی که این احمقانه‌ست ، نه؟ 445 00:36:40,090 --> 00:36:45,105 آره ولی خب ، ‫شاید یه ذره حقیقت هم داشته باشه 446 00:36:45,107 --> 00:36:51,017 ‫خب ، راستش رو بخوای خیلی خوشحالم که تو دوستمی 447 00:36:51,019 --> 00:36:55,158 ‫هر اتفاقی که بیوفته ‫هر چی که این شهر باهاش روبرو بشه 448 00:36:55,160 --> 00:36:57,830 ‫«هالو» ، «مایکلسون»‌ها 449 00:36:57,832 --> 00:37:01,405 ‫مطمئنم که کار درست رو می‌کنی 450 00:37:01,407 --> 00:37:03,141 ‫هیچ‌وقت به اینش شک نداشتم 451 00:37:06,482 --> 00:37:10,021 ‫«هالو» شبیه هیچ‌کدوم از تهدیداتی ‫که تا حالا باهاشون مواجه شدیم نیست 452 00:37:10,023 --> 00:37:14,998 یه تاریکی داره . یه سردی 453 00:37:15,000 --> 00:37:17,335 «و گفته باشم «جاش ‫با این قدرتی که دارم 454 00:37:17,337 --> 00:37:19,582 ‫جوری من رو از پا درآورد که انگار براش هیچی نیستم 455 00:37:23,049 --> 00:37:25,051 ‫تنهایی از پس‌ـش برنمیام 456 00:37:25,053 --> 00:37:28,090 ‫به هر تعداد دوست که بتونیم گیر بیاریم ‫نیاز داریم 457 00:37:28,092 --> 00:37:31,731 «وینسنت» ، «سوفیا» ، «کلاوس» 458 00:37:31,733 --> 00:37:35,204 ‫حتی «ربکا» 459 00:37:35,206 --> 00:37:38,276 ‫وگرنه این جنگ قبل از اینکه شروع بشه ‫تموم‌شده حساب میشه 460 00:37:48,533 --> 00:37:50,602 ‫اونجور که شنیدم قهرمانِ امروزمون بودی 461 00:37:50,604 --> 00:37:53,808 ‫به نظرم که اینطوریام نیست 462 00:37:53,810 --> 00:37:57,716 ‫متوجه‌ام 463 00:37:57,718 --> 00:38:00,922 ‫پس جون خودت رو توی ذهن ‫خرد شده‌ی برادرم به خطر انداختی 464 00:38:00,924 --> 00:38:03,661 ‫و انگار شرایط خوبی هم نداشت 465 00:38:05,634 --> 00:38:08,337 ‫از در قرمز رد شدم 466 00:38:12,481 --> 00:38:14,283 ‫سعی کردم نجاتش بدم 467 00:38:14,285 --> 00:38:17,956 ‫ولی چیزهایی که دیدم ‫آدمای بی‌گناهی که دیدم سلاخ رو که دیدم 468 00:38:17,958 --> 00:38:21,797 ‫واقعاً فکر می‌کردم توی جای خوبی ‫پیداش می‌کنم 469 00:38:21,799 --> 00:38:26,339 ‫ولی اون تاریک‌ترین بخش از خودش رو ‫انتخاب کرده بود 470 00:38:26,341 --> 00:38:28,744 ‫خودت که میدونی ما چی هستیم 471 00:38:30,683 --> 00:38:33,019 ‫ماها همگی هیولاییم 472 00:38:33,021 --> 00:38:37,528 ‫طی سال‌ها وحشی‌گری‌های بیشماری داشتیم 473 00:38:38,700 --> 00:38:40,701 ‫ولی «آلایژا» 474 00:38:40,703 --> 00:38:46,246 ‫تنها کسیه که این‌کارها رو ‫به‌خاطر خونواده‌اش کرده 475 00:38:46,248 --> 00:38:49,553 ‫و برای همینم هست که بهترین‌مونه 476 00:38:54,364 --> 00:38:55,999 ‫همیشه بهترین‌مون بوده 477 00:39:07,791 --> 00:39:09,960 به گمونم همه دارن نجات آلایژا» رو جشن می‌گیرن» 478 00:39:09,962 --> 00:39:11,796 ‫مثل یه خونواده‌ی بزرگ و خوشبخت؟ 479 00:39:11,798 --> 00:39:13,834 ‫یه همچین چیزی 480 00:39:13,836 --> 00:39:15,704 ‫تو هم باید اینجا باشی 481 00:39:15,706 --> 00:39:18,877 ‫خب ، همه به مقصودشون نرسیدن 482 00:39:19,915 --> 00:39:21,984 ‫حداقل هم رو داریم 483 00:39:25,759 --> 00:39:27,729 ‫«کول» 484 00:39:27,731 --> 00:39:31,035 ‫من می‌خوام تو "نيو اورلانز" بمونم 485 00:39:31,037 --> 00:39:33,407 ‫حداقل تا وقتی که یه فکری براش بکنیم 486 00:39:33,409 --> 00:39:36,512 ‫می‌تونم متقاعدت کنم بمونی؟ 487 00:39:40,108 --> 00:39:41,662 ‫فکر نکنم بتونم بمونم 488 00:39:55,953 --> 00:39:58,323 ‫حال بازی درآوردن ندارم ساحره 489 00:39:58,325 --> 00:40:02,531 ‫اگه بهت بگم می‌تونم دِوینا» رو زنده کنم چی؟» 490 00:40:04,872 --> 00:40:07,741 ‫البته در ازای یه چیزی 491 00:40:14,389 --> 00:40:16,092 ‫«دِوینا» 492 00:40:26,114 --> 00:40:28,615 ‫«دِوینا» 493 00:40:28,618 --> 00:40:30,446 ‫«کول» 494 00:40:35,665 --> 00:40:38,837 ‫بعضی‌ها حاضرن به‌خاطر کسی که ‫دوستش دارن تا اونطرف دنیا هم برن 495 00:40:38,839 --> 00:40:42,180 ‫آزادش کن وگرنه تیکه‌تیکه‌ات می‌کنم 496 00:40:42,204 --> 00:40:43,481 من بودم این‌کار رو نمی‌کردم 497 00:40:43,482 --> 00:40:46,490 ‫من و اون به هم متصل شدیم 498 00:40:51,598 --> 00:40:57,441 ‫پس اگه می‌خوای سالم بمونه ‫پس به من تعلق داری 499 00:40:58,400 --> 00:40:59,400 مترجم : رضا حضرتی Death.Stroke 500 00:41:00,400 --> 00:41:01,400 ارائه شده توسط وبسایت رسانه‌ی کوچک ‫LiLMeDiATV