1 00:00:00,400 --> 00:00:02,462 ‫- آنچه در اصیل‌ها گذشت... ‫- ما دو قرن عاشقم هم بودیم 2 00:00:02,462 --> 00:00:05,425 ‫- چی سر اون عشق اومد؟ ‫- ازت خواستم باهام بیای! 3 00:00:05,425 --> 00:00:07,400 ‫ولی انگار اندازه‌ی نیواورلئانز ‫منو دوست نداشتی 4 00:00:07,400 --> 00:00:08,433 ‫من یه چیزایی توی سرش دیدم، ربکا 5 00:00:08,433 --> 00:00:10,475 ‫فقط خاطره نبودن 6 00:00:10,475 --> 00:00:12,442 ‫من غرایز ذاتیش رو دیدم و... 7 00:00:12,442 --> 00:00:14,446 ‫فکر کنم شاید واقعاً اونطوری باشه 8 00:00:14,446 --> 00:00:15,492 ‫هالو از ما قویتره 9 00:00:15,492 --> 00:00:17,404 ‫پیروان بیشتری داره 10 00:00:17,404 --> 00:00:18,462 ‫و می‌خواد نیواورلئانز رو نابود کنه 11 00:00:18,462 --> 00:00:19,496 ‫هالو جمسش رو تغییر داده 12 00:00:19,496 --> 00:00:21,454 ‫تا از مال یه نفر دیگه استفاده کنه 13 00:00:21,454 --> 00:00:22,475 ‫اون جسم رو هم می‌کشیم 14 00:00:22,475 --> 00:00:23,479 ‫جرئتش رو نداری 15 00:00:23,479 --> 00:00:25,412 ‫حتی الان خودش رو داخل بزرگترین 16 00:00:25,412 --> 00:00:26,425 ‫جادوگری که دنیا به خودش دیده 17 00:00:26,425 --> 00:00:27,479 ‫محبوس کرده 18 00:00:27,479 --> 00:00:29,450 ‫هوپ رفته. الان دیگه هالو شده 19 00:00:29,450 --> 00:00:31,442 ‫باید پیداش کنم 20 00:00:31,442 --> 00:00:33,400 ‫وینسنت، مطمئناً می‌تونی هالو رو ‫ازش بکشی بیرون 21 00:00:33,400 --> 00:00:35,442 ‫- فکر کنم یه راهی برای نجاتش دارم ‫- هر چی که باشه 22 00:00:35,442 --> 00:00:37,425 ‫اگه این کارو بکنیم، ‫پایان کار خونوادتون میشه 23 00:00:37,425 --> 00:00:39,425 ‫دیگه همیشه و تاابدی درکار نخواهد بود 24 00:00:41,450 --> 00:00:44,483 ‫روح هالو قرن‌ها در نیواورلئانز ‫در حرکت بود 25 00:00:44,483 --> 00:00:47,429 ‫یه شیطانِ جاودانه 26 00:00:47,429 --> 00:00:49,496 ‫اشتیاقش به قدرت، سیری‌ناپذیره 27 00:00:49,496 --> 00:00:51,496 ‫و برای همینه که به دختر کوچولوت جذب شده 28 00:00:51,496 --> 00:00:54,412 ‫گفتی یه راهی برای نجاتش هست 29 00:00:54,412 --> 00:00:55,438 ‫هست 30 00:00:55,438 --> 00:00:56,450 ‫ولی بهتون گفته باشم 31 00:00:56,450 --> 00:00:58,404 ‫عمراً از نقشه‌ام خوشتون بیاد 32 00:00:59,462 --> 00:01:01,488 ‫قدم اول: 33 00:01:01,488 --> 00:01:04,412 ‫هالو رو از هوپ می‌کشیم بیرون 34 00:01:04,412 --> 00:01:07,475 ‫قدم دوم: یه جای دیگه پیدا می‌کنیم ‫که بذاریم داخلش 35 00:01:07,475 --> 00:01:09,488 ‫ولی الان که کتاب رو نداریم، ‫به جسمی نیاز دارم که 36 00:01:09,488 --> 00:01:12,404 ‫هم قدرتمند باشه هم جاودان 37 00:01:12,404 --> 00:01:14,412 ‫و برای اینکه این انتقال کار کنه 38 00:01:14,412 --> 00:01:15,488 ‫به چیزی نیاز دارم که به واسطه‌ی ‫خون به هوپ مرتبط باشه 39 00:01:15,488 --> 00:01:19,400 ‫یه خون آشام نیاز داری 40 00:01:19,400 --> 00:01:21,429 ‫می‌خوای هالو رو بذاری ‫داخل یکی برادرام یا خواهرم 41 00:01:21,429 --> 00:01:23,450 ‫یه نفر از پسش برنمیاد 42 00:01:26,421 --> 00:01:27,488 ‫چهارتاشون رو می‌خوام 43 00:01:29,488 --> 00:01:31,471 ‫چرا چهارتامون؟ 44 00:01:31,471 --> 00:01:33,438 ‫خب، 1500 سال پیش ‫وقتی هالو کشته شد 45 00:01:33,438 --> 00:01:34,483 ‫استخون‌هاش تقسیم شدن 46 00:01:34,483 --> 00:01:36,442 ‫چهار استخون، چهار داوطلب 47 00:01:36,442 --> 00:01:37,467 ‫چهار محل مختلف 48 00:01:37,467 --> 00:01:41,417 ‫هالو رو اینطوری می‌تونیم شکست بدیم 49 00:01:41,417 --> 00:01:43,496 ‫قدرت هالو رو به چهار خون‌آشام جاودان ‫منتقل می‌کنی 50 00:01:43,496 --> 00:01:45,438 ‫و هر کدوممون رو می‌فرستی یه جایی 51 00:01:45,438 --> 00:01:46,442 ‫اون شرور بیرون کشیده میشه 52 00:01:46,442 --> 00:01:48,492 ‫چهار قسمت و تا ابد ‫از هم جدا باشیم 53 00:01:48,492 --> 00:01:50,458 ‫باید هر کدوم راه خودتونو برید 54 00:01:50,458 --> 00:01:51,496 ‫و باید از هم جدا بمونید 55 00:01:51,496 --> 00:01:53,475 ‫تاابد 56 00:01:53,475 --> 00:01:56,429 ‫نمی‌تونین هیچوقت همدیگه رو ببینین 57 00:01:56,429 --> 00:01:57,471 ‫هیچوقت نباید نزدیک هم بشید 58 00:02:02,425 --> 00:02:04,446 ‫این تنها راه برای شکست هالوئه 59 00:02:07,412 --> 00:02:11,400 ‫خب اگه با این کار میشه دختر کوچولوم رو ‫نجات داد، پس همین کارو می‌کنیم 60 00:02:11,424 --> 00:02:16,424 ‫ارائه شده توسط وبسايت رسانه کوچک ‫LiLMeDiA.TV 61 00:02:16,448 --> 00:02:21,448 ‫ترجمه از رضا حضرتی ‫Death.Stroke2@yahoo.com 62 00:03:07,471 --> 00:03:10,462 ‫همه‌تون، اینو بدونید که 63 00:03:10,462 --> 00:03:13,458 ‫این قدرت هالوئه 64 00:03:13,458 --> 00:03:16,408 ‫قدرتی که ورای مرگه 65 00:03:16,408 --> 00:03:18,483 ‫و همه‌ی کسایی که سدِ ‫راه ما میشن رو نابود می‌کنه 66 00:03:35,458 --> 00:03:38,442 ‫وینسنت به خون ما نیاز داره 67 00:03:38,442 --> 00:03:42,483 ‫صحیح. هر چهار نفرمون، ‫اونوقت کول هم گوشی کوفتیش رو برنمی‌داره 68 00:03:42,483 --> 00:03:44,438 ‫بالاخره فرصتی گیرش اومد که ‫بتونه خوشبخت باشه 69 00:03:44,438 --> 00:03:45,479 ‫ولی ما ازش می‌خوایم برگرده خونه 70 00:03:45,479 --> 00:03:46,488 ‫و یک چهارم یه اهریمن رو ‫تو خودش نگه داره 71 00:03:46,488 --> 00:03:48,488 ‫باید راه دیگه‌ای هم باشه 72 00:03:48,488 --> 00:03:49,496 ‫اگه راه دیگه‌ای نباشه چی؟ 73 00:03:49,496 --> 00:03:51,421 ‫باورم نمیشه این اتفاق داره میوفته 74 00:03:51,421 --> 00:03:52,475 ‫معمولا من اولین کسی هستم که می‌خواد 75 00:03:52,475 --> 00:03:54,400 ‫فراری بشه ولی الان 76 00:03:54,400 --> 00:03:55,429 ‫حرفی ندارم بگم 77 00:03:55,429 --> 00:03:56,438 ‫- کاملاً نگران و دستپاچه شدم ‫- هوپ 78 00:03:56,438 --> 00:03:57,450 ‫هوپ تنها چیزیه که مهمه 79 00:03:57,450 --> 00:03:58,475 ‫نمیشه 80 00:03:58,475 --> 00:04:01,471 ‫نمی‌ذارم خونواده‌ام از هم جدا بشه 81 00:04:01,471 --> 00:04:05,467 ‫میرم برج ناقوس و وسایل مادرو می‌گردم 82 00:04:05,467 --> 00:04:07,496 ‫فریا 83 00:04:10,462 --> 00:04:12,454 ‫آلایژا، می‌دونی که جدا بودن از هم ‫چه حسی داره 84 00:04:12,454 --> 00:04:15,400 ‫اولش از آزادیت لذت می‌بری 85 00:04:15,400 --> 00:04:16,450 ‫ولی بعدش، یه روزی 86 00:04:16,450 --> 00:04:18,412 ‫با یه درد در دلت بیدار میشی 87 00:04:18,412 --> 00:04:20,400 ‫احساس درد می‌کنی از اینکه ‫تنها کسی که تو رو 88 00:04:20,400 --> 00:04:22,425 ‫خوب می‌شناسه، پشت نیست 89 00:04:22,425 --> 00:04:25,467 ‫تااینکه دردش به قدری زیاد میشه ‫که آدم رو کاملاً از پا در میاره 90 00:04:25,467 --> 00:04:29,438 ‫برای هزار سال، روی عهدمون برای ‫پیش هم بودن موندیم 91 00:04:32,442 --> 00:04:34,475 ‫به زور جدا شدنمون مثل شکنجه می‌مونه 92 00:04:41,496 --> 00:04:44,462 ‫به همه‌تون عکسش رو فرستادم 93 00:04:44,462 --> 00:04:47,425 ‫مارسل گفت که "شهر رو زیر و رو کنید" 94 00:04:47,425 --> 00:04:50,475 ‫این یعنی همه باید دنبالش بگردن 95 00:04:50,475 --> 00:04:52,458 ‫جادوگرا، کالدرن رو برسی کنید 96 00:04:52,458 --> 00:04:54,479 ‫خون‌آشام‌ها، محله رو بگردین 97 00:04:56,421 --> 00:04:58,479 ‫سلام جاشوا 98 00:04:58,479 --> 00:05:00,446 ‫محاله 99 00:05:00,446 --> 00:05:02,412 ‫خدافظ جاشو 100 00:05:11,471 --> 00:05:14,446 ‫بوی گند کثافت خون‌آشامی 101 00:05:14,446 --> 00:05:19,483 ‫چرا باید جادوگرای نجیب ‫زانو خم کنن در برابر این... 102 00:05:19,483 --> 00:05:22,438 ‫انگل‌ها؟ 103 00:05:22,438 --> 00:05:25,438 ‫اگه بخواید قدرت واقعی رو بپذرید 104 00:05:25,438 --> 00:05:27,450 ‫و شهرتون رو از آفات پاک کنین 105 00:05:27,450 --> 00:05:30,412 ‫وفاداریتون به هالو رو اعلام کنید 106 00:05:36,488 --> 00:05:39,458 ‫هنوز خبری از کول نشده 107 00:05:39,458 --> 00:05:41,446 ‫اگه پیداش نشه 108 00:05:41,446 --> 00:05:43,442 ‫هیلی می‌مونه 109 00:05:43,442 --> 00:05:46,408 ‫جز ما اون تنها خویشاوند جاودانشه 110 00:05:48,421 --> 00:05:50,425 ‫این یعنی تو باید از اون هم جدا بشی 111 00:05:50,425 --> 00:05:51,488 ‫نه. کول میاد 112 00:05:51,488 --> 00:05:53,467 ‫نیکلاوس با بچه‌اش می‌مونه 113 00:05:53,467 --> 00:05:57,446 ‫سه تاشون باید باهم باشن 114 00:05:57,446 --> 00:05:59,488 ‫و تو از زنی که عاشقشی می‌گذری؟ 115 00:06:01,471 --> 00:06:02,488 ‫نیک چی؟ 116 00:06:02,488 --> 00:06:04,454 ‫خودش تنها باشه، بدون خونواده 117 00:06:04,454 --> 00:06:07,412 ‫خودت خوب می‌دونی که کنارش نباشی، ‫دیوونه میشه 118 00:06:22,421 --> 00:06:24,488 ‫جادوگرای نیواورلئانز 119 00:06:24,488 --> 00:06:29,438 ‫ازتون می‌خوام به تنها ناجی حقیقتون بپیوندین 120 00:06:31,458 --> 00:06:36,412 ‫وفاداریتون رو اعلام کنید تا ‫هالو شما رو از این فشار آزاد کنه 121 00:06:36,412 --> 00:06:39,492 ‫مراقب اون دختر باشه. ‫اون جادوگرا رو می‌کشه 122 00:06:56,400 --> 00:06:57,425 ‫هی! 123 00:06:58,429 --> 00:06:59,475 ‫هوپ! 124 00:07:01,417 --> 00:07:04,492 ‫عزیزم، می‌دونم که صدامو می‌شنوی 125 00:07:06,492 --> 00:07:08,488 ‫باید باهاش مقابله کنی 126 00:07:10,400 --> 00:07:12,412 ‫فکر می‌کنی می‌تونی جلومو بگیری؟ 127 00:07:12,412 --> 00:07:13,462 ‫اجازه نمیدم ازم بگیریش 128 00:07:45,938 --> 00:07:47,975 ‫حالت خوبه 129 00:07:47,975 --> 00:07:49,958 ‫چیزیت نیست 130 00:07:49,958 --> 00:07:51,908 ‫یه چند تا جادوگر تو رو توی خیابون 131 00:07:51,908 --> 00:07:53,912 ‫پیدا کردن و بهم خبر دادن ‫و منم اومدم آوردمت اینجا 132 00:07:53,912 --> 00:07:55,967 ‫- چیزیت نیست ‫- باید برگردم و اونو از هوپ بیرون بکشم 133 00:07:55,967 --> 00:07:57,950 ‫من می‌خوام همین کارو بکنم، هیلی 134 00:07:57,950 --> 00:08:01,900 ‫دارم قدرتم رو برای ورد آماده می‌کنم 135 00:08:02,958 --> 00:08:04,921 ‫چه وردی؟ 136 00:08:04,921 --> 00:08:07,929 ‫وردی که باید درموردش صحبت کنیم 137 00:08:12,942 --> 00:08:15,938 ‫باید قبل از اینکه هر کسی که ‫این کارو کرده برگرده، از اینجا بریم 138 00:08:18,975 --> 00:08:20,983 ‫آروم 139 00:08:20,983 --> 00:08:23,900 ‫آروم باش 140 00:08:23,900 --> 00:08:24,996 ‫بدجور زدنت 141 00:08:26,954 --> 00:08:27,971 ‫بگو چی شد 142 00:08:27,971 --> 00:08:28,996 ‫خب، راستش... 143 00:08:28,996 --> 00:08:30,992 ‫خیلی ساده‌ست 144 00:08:30,992 --> 00:08:33,979 ‫یه جادوگر زنده شده‌ی ترسناک ‫کتلتم کرد 145 00:08:33,979 --> 00:08:36,979 ‫کدوم جادوگر زنده‌شده‌ای؟ 146 00:08:36,979 --> 00:08:39,904 ‫رفیق قدیمیت، دومنیک 147 00:08:39,904 --> 00:08:40,950 ‫وایسا ببینم، چطوری زنده شده؟ 148 00:08:40,950 --> 00:08:43,996 ‫توی این شرایط مگه میشه از چیزی ‫تعجب کرد؟ اطرافت رو ببین 149 00:08:43,996 --> 00:08:46,921 ‫ما وسط یه منطقه‌ی جنگی وایسادیم 150 00:08:46,921 --> 00:08:49,933 ‫هالو کم مونده بود نابودم کنه. ‫الانم مرده‌ها رو زنده می‌کنه 151 00:08:49,933 --> 00:08:52,917 ‫من که میگم الان که فرصتش رو داریم ‫بزنیم به چاک 152 00:08:52,917 --> 00:08:54,938 ‫یا با هالو یه معامله‌ای بکنیم 153 00:08:54,938 --> 00:08:56,996 ‫شرمنده که وسط حرفاتون می‌پرم 154 00:08:56,996 --> 00:08:59,933 ‫عاقلانه‌تر نیست که با خونواده‌ی 155 00:08:59,933 --> 00:09:01,938 ‫دیوونه، قدرتمند و شکست ناپذیری 156 00:09:01,938 --> 00:09:03,933 ‫که می‌خواد هالو رو بکشه، متحد بشیم؟ 157 00:09:06,900 --> 00:09:10,904 ‫پس چهارتاشون باید هر کدوم راه خودشونو برن؟ 158 00:09:10,904 --> 00:09:13,900 ‫برای همیشه؟ 159 00:09:13,900 --> 00:09:14,942 ‫آره، ولی اینو بهشون نگفتم 160 00:09:14,942 --> 00:09:16,900 ‫وقتی از اینجا بری 161 00:09:16,900 --> 00:09:17,979 ‫باید بری خونه و وسایلت رو جمع کنی 162 00:09:17,979 --> 00:09:19,988 ‫باید یه راهی برای خروج از شهر پیدا کنی، ‫یه راه سریع و بی‌خطر 163 00:09:19,988 --> 00:09:21,912 ‫فقط برای خودت و هوپ 164 00:09:21,912 --> 00:09:22,979 ‫منظورت چیه؟ 165 00:09:22,979 --> 00:09:25,917 ‫هیلی، هالو قدرت دختر کوچولوت رو ‫احساس می‌کنه 166 00:09:25,917 --> 00:09:28,900 ‫و دلش می‌خواد که اون قدرت رو پس بگیره 167 00:09:30,912 --> 00:09:31,979 ‫و بعد از اینکه ورد رو تموم کنم 168 00:09:31,979 --> 00:09:33,946 ‫هالو داخل بدن مایکلسون‌ها زندگی می‌کنه 169 00:09:34,988 --> 00:09:37,925 ‫از طریق اونا، تماس برقرار می‌کنه 170 00:09:37,925 --> 00:09:39,954 ‫و سعی می‌کنه دستش به دختر کوچولوت برسه 171 00:09:39,954 --> 00:09:41,942 ‫نباید هیچوقت این اتفاق بیوفته ‫و تا وقتی اونا پیش هوپ باشن 172 00:09:41,942 --> 00:09:43,946 ‫کنارشون امنیتی نخواهد داشت 173 00:09:43,946 --> 00:09:45,967 ‫هیچوقت 174 00:09:45,967 --> 00:09:47,917 ‫من و تو، هردومون خوب می‌دونیم ‫که کلاوس مایکلسون 175 00:09:47,917 --> 00:09:49,912 ‫عمراً قبولش کنه 176 00:09:49,912 --> 00:09:52,908 ‫پس وقتی این ورد رو خوندیم 177 00:09:52,908 --> 00:09:55,929 ‫وقتی دخترت از شر هالو آزاد بشه، ‫باید بری 178 00:09:57,908 --> 00:09:59,946 ‫هیلی، باید برداریش و بدویی بری 179 00:10:21,938 --> 00:10:24,900 ‫کیلن هستم، پیغامتون رو بذارین 180 00:10:24,900 --> 00:10:26,921 ‫سلام کیلن 181 00:10:26,921 --> 00:10:29,917 ‫منم 182 00:10:29,917 --> 00:10:32,933 ‫الان دارم دیوونه میشم 183 00:10:32,933 --> 00:10:34,917 ‫ 184 00:10:34,917 --> 00:10:36,904 ‫خونواده‌ی من قراره از هم بپاشه 185 00:10:36,904 --> 00:10:38,979 ‫و هیچ کاری از دستم برنمیاد 186 00:10:41,996 --> 00:10:43,962 ‫من باید خواهر بزرگه‌ای می‌بودم که 187 00:10:43,962 --> 00:10:45,938 ‫می‌تونه هر چیزی رو درست کنه ولی من... 188 00:10:48,933 --> 00:10:49,988 ‫بهت نیاز دارم 189 00:11:01,950 --> 00:11:03,933 ‫خبری از کول و هیلی نیست 190 00:11:03,933 --> 00:11:04,988 ‫- دوباره بگیر ‫- چه فایده داره اینقدر... 191 00:11:04,988 --> 00:11:06,950 ‫نیکلاوس، دوباره بگیر 192 00:11:06,950 --> 00:11:08,938 ‫کجا بودی؟ 193 00:11:08,938 --> 00:11:10,929 ‫مهم نیست 194 00:11:10,929 --> 00:11:11,983 ‫وینسنت همه چی رو بهم گفت 195 00:11:11,983 --> 00:11:13,938 ‫واقعاً این کارو می‌کنین؟ 196 00:11:15,933 --> 00:11:18,933 ‫با فرض اینکه اون یکی برادر جاودانمون ‫گوشی کوفتیش رو برداره 197 00:11:18,933 --> 00:11:20,992 ‫در هر صورت باید بریم سراغ هوپ 198 00:11:20,992 --> 00:11:23,954 ‫وینسنت گفت که هالو ‫توی کلیسا بقیه رو جمع می‌کنه 199 00:11:23,954 --> 00:11:26,942 ‫- پس بریم سراغش ‫- هالو رفته داخل هوپ، کلاوس 200 00:11:26,942 --> 00:11:28,900 ‫پیروانش هم دورشو گرفتن 201 00:11:28,900 --> 00:11:29,971 ‫نمی‌تونیم که همینجوری ‫سرمون رو بندازیم بریم تو 202 00:11:29,971 --> 00:11:31,946 ‫هیلی، یه نقشه‌ای داریم 203 00:11:31,946 --> 00:11:33,958 ‫راستش نقشه‌ی نسبتاً خوبی هم هست 204 00:11:36,979 --> 00:11:38,946 ‫این کلکسیون خیلی ارزشمنده 205 00:11:38,946 --> 00:11:40,996 ‫مطمئنی می‌خوای همه‌اش رو ‫تحویل مایکلسون‌ها بدی؟ 206 00:11:40,996 --> 00:11:42,933 ‫اشیاء تاریک متعلق به شهرن 207 00:11:42,933 --> 00:11:44,900 ‫تا وقتی اونا برای شکست دادن هالو ‫کمکمون کنن 208 00:11:44,900 --> 00:11:45,946 ‫اشکالی نداره 209 00:11:45,946 --> 00:11:47,996 ‫حتی اگه معنیش این باشه که ‫به خونواده‌ای که سلاحی برای 210 00:11:47,996 --> 00:11:50,946 ‫کشتن تو طراحی کرده باشن ‫اعتماد کنی؟ 211 00:11:52,925 --> 00:11:54,996 ‫چاره‌ای نیست. ‫دوست لازم داریم 212 00:12:25,925 --> 00:12:26,992 ‫هیلی 213 00:12:26,992 --> 00:12:29,929 ‫نمی‌تونم برگردم عقب و جبران کنم 214 00:12:29,929 --> 00:12:30,962 ‫- آلایژا ‫- نه 215 00:12:30,962 --> 00:12:32,958 ‫دست خودم نیست که 216 00:12:32,958 --> 00:12:34,912 ‫این آدم... 217 00:12:34,912 --> 00:12:35,917 ‫نباشم 218 00:12:35,917 --> 00:12:37,950 ‫دست خودم نیست که عاشقت نباشم 219 00:12:37,950 --> 00:12:40,917 ‫پس بهم بگو چیکار کنم 220 00:12:42,904 --> 00:12:44,958 ‫بله، شرمسارم و ترسیدم... 221 00:12:44,958 --> 00:12:46,975 ‫نیازی به معذرت خواهیت ندارم، آلایژا 222 00:12:46,975 --> 00:12:48,929 ‫فعلاً نه 223 00:12:48,929 --> 00:12:51,992 ‫فعلاً باید دخترم رو برگردونی 224 00:12:54,950 --> 00:12:56,988 ‫البته 225 00:13:13,996 --> 00:13:15,938 ‫عجب جشنی 226 00:13:18,958 --> 00:13:20,942 ‫مارسل جرارد 227 00:13:20,942 --> 00:13:22,904 ‫پادشاه نیواورلئانز 228 00:13:25,921 --> 00:13:27,904 ‫که مشاور ارشدش هم همراهیش می‌کنه 229 00:13:28,954 --> 00:13:30,912 ‫امیدوارم اومده باشی در برابر 230 00:13:30,912 --> 00:13:32,908 ‫قدرت هالو زانو بزنی 231 00:13:32,908 --> 00:13:34,946 ‫راستش اومدیم که آتش بس اعلام کنیم 232 00:13:34,946 --> 00:13:37,921 ‫اونطور که می‌بینم، ‫هر دو یه دشمن مشترک داریم 233 00:13:37,921 --> 00:13:38,967 ‫مایکلسون‌ها 234 00:13:38,967 --> 00:13:41,912 ‫شما کمکم کنین اونا رو از شهر پرت کنم بیرون 235 00:13:41,912 --> 00:13:42,992 ‫اونوقت شاید دنیایی داشته باشیم که 236 00:13:42,992 --> 00:13:45,912 ‫می‌تونیم تا ابد درش با شادی ‫زندگیمون رو بکنیم 237 00:13:45,912 --> 00:13:48,988 ‫دیپلماسی. انتخاب عاقلانه‌ایه 238 00:14:12,975 --> 00:14:16,950 ‫می‌خوام پادشاه در برابرم زانو بزنه 239 00:14:24,938 --> 00:14:25,979 ‫نظاره کنید 240 00:14:25,979 --> 00:14:27,954 ‫محافل نیواورلئانز 241 00:14:27,954 --> 00:14:30,933 ‫حتی مارسل جرارد کبیر 242 00:14:30,933 --> 00:14:32,971 ‫در برابر هالو چیزی نیست 243 00:14:40,958 --> 00:14:41,988 ‫گوش کنین، گوش کنین 244 00:14:41,988 --> 00:14:46,938 ‫مریدان و پیروانِ هالوی شرور 245 00:14:46,938 --> 00:14:48,900 ‫حالا که اربابتون رو گرفتیم 246 00:14:48,900 --> 00:14:50,912 ‫قدرتی که بهتون وعده داده بود، پر پر شد 247 00:14:50,912 --> 00:14:51,996 ‫و ناتوان شدین 248 00:14:51,996 --> 00:14:54,958 ‫و باعث شد که این کودتاتون ‫پایان ناخوش آیندی داشته باشه 249 00:14:54,958 --> 00:14:59,900 ‫این شیء تاریک این توانایی رو داره که 250 00:14:59,900 --> 00:15:00,975 ‫شما رو در این مکان محبوس کنه 251 00:15:05,992 --> 00:15:07,933 ‫که البته خیلی ناجور و ناراحت کننده‌ست 252 00:15:08,967 --> 00:15:10,925 ‫مخصوصاً وقتی که معماری ساختاریش 253 00:15:10,925 --> 00:15:11,967 ‫رو هم در نظر بگیرین 254 00:15:11,967 --> 00:15:13,996 ‫برای همین با یک تلاش کوچیک... 255 00:15:18,954 --> 00:15:19,988 ‫اینجا مثل جهنم میشه 256 00:15:39,962 --> 00:15:42,958 ‫می‌دونم که اون تو هستی 257 00:15:42,958 --> 00:15:44,942 ‫و می‌دونم که صدام رو می‌شنوی 258 00:15:44,942 --> 00:15:47,971 ‫پس ازت می‌خوام به دقت گوش کنی 259 00:15:53,929 --> 00:15:56,988 ‫تو دختر منی 260 00:15:56,988 --> 00:15:58,912 ‫تو یه مایکلسونی 261 00:15:58,912 --> 00:16:01,904 ‫و قدرتمندی 262 00:16:01,904 --> 00:16:03,938 ‫و شجاع 263 00:16:03,938 --> 00:16:04,996 ‫همتا نداری 264 00:16:07,904 --> 00:16:09,971 ‫درواقع کمکم کردی به حرفی که 265 00:16:09,971 --> 00:16:11,929 ‫یه زمانی عموت گفت، اعتقاد پیدا کنم 266 00:16:15,954 --> 00:16:18,900 ‫"خانواده، قدرته" 267 00:16:36,917 --> 00:16:38,900 ‫تو پدر خوبی هستی، کلاوس 268 00:16:38,900 --> 00:16:40,958 ‫و حقته حقیقت رو بدونی 269 00:16:40,958 --> 00:16:44,925 ‫یه چیزی درمورد ورد هست که ‫باید بدونی 270 00:16:44,925 --> 00:16:46,917 ‫وینسنت نمی‌خواست بهت بگه ‫چون فکر نمی‌کرد که 271 00:16:46,917 --> 00:16:48,921 ‫بتونی باهاش کنار بیای، ‫ولی می‌دونم که کنار میای 272 00:16:50,904 --> 00:16:52,975 ‫می‌دونم که حاضری به خاطرش هر کاری بکنی 273 00:16:56,971 --> 00:16:59,946 ‫حتی اگه معنیش این باشه که ‫دیگه نبینیش 274 00:17:08,967 --> 00:17:10,996 ‫واقعاً فکر کردی می‌تونی گولمون بزنی 275 00:17:10,996 --> 00:17:12,921 ‫تا بدون اینکه کل حقیقت رو بدونیم 276 00:17:12,921 --> 00:17:14,954 ‫ورد رو اجرا کنیم؟ 277 00:17:14,954 --> 00:17:15,996 ‫تو و خونواده‌ات مشکل من نیستین 278 00:17:15,996 --> 00:17:18,954 ‫تنها چیزی که فعلاً نگرانشم 279 00:17:18,954 --> 00:17:20,929 ‫اون دختر کوچولوییه که هیولا داخلش ‫لونه کرده 280 00:17:20,929 --> 00:17:22,992 ‫از اون بالا سخت بتونی منو ببینی، نه؟ 281 00:17:22,992 --> 00:17:24,975 ‫اون برادر زادمه 282 00:17:24,975 --> 00:17:26,988 ‫معلومه که حاضریم برای محافظت از اون ‫هر کاری بکنیم 283 00:17:26,988 --> 00:17:28,975 ‫ولی باید حقیقت رو بگی! 284 00:17:28,975 --> 00:17:31,946 ‫ببین، همین واکنشنت نشون میده ‫که کار درستی کردم 285 00:17:31,946 --> 00:17:34,925 ‫شما مایکلسون‌ها خودخواه و خودپسند هستین 286 00:17:34,925 --> 00:17:35,967 ‫نه وظیفه‌ی منه، نه اینکه بهم میاد که 287 00:17:35,967 --> 00:17:36,992 ‫سعی کنم متقاعدتون کنم که 288 00:17:36,992 --> 00:17:38,929 ‫کار درست رو انجام بدین 289 00:17:38,929 --> 00:17:40,917 ‫اگه واقعاً می‌خوای برادرزاده‌ات رو نجات بدی، ‫پس اینقدر بغل گوشم وزوز نکن 290 00:17:40,917 --> 00:17:42,950 ‫تا بتونم کارمو انجام بدم 291 00:17:42,950 --> 00:17:43,983 ‫- می‌دونی چیه؟ تو... ‫- حق با اونه 292 00:17:43,983 --> 00:17:45,942 ‫شاید با تاکتیک‌هاش موافق نباشم... 293 00:17:46,992 --> 00:17:48,950 ‫ولی اون تنها امید ما برای نجات هوپه 294 00:17:48,950 --> 00:17:51,904 ‫خوش به حالت، به گمونم باید دریدن شکمش ‫رو به عقب بندازم 295 00:17:51,904 --> 00:17:52,946 ‫- ربکا؟ ‫- چیه؟ 296 00:17:52,946 --> 00:17:53,983 ‫خبری از کول نشده؟ 297 00:17:53,983 --> 00:17:55,967 ‫نه، هیچی 298 00:17:57,904 --> 00:17:58,958 ‫با جادو باهاش تماس می‌گیرم 299 00:17:58,958 --> 00:18:02,954 ‫ببین، ما چهار داوطلب که نسبت خونی ‫با هوپ دارن نیاز داریم 300 00:18:02,954 --> 00:18:05,979 ‫ربکا رو داریم، کلاوس و آلایژا رو هم داریم. ‫میشه سه نفر 301 00:18:05,979 --> 00:18:08,971 ‫- اگه نتونین کول رو بیارین، مجبور میشیم از ‫هیلی استفاده کنیم - نه 302 00:18:08,971 --> 00:18:10,917 ‫نه، این نمیشه 303 00:18:13,983 --> 00:18:15,908 ‫اگه راه دیگه‌ای باشه، نه 304 00:18:27,954 --> 00:18:28,996 ‫ممنون که اومدی 305 00:18:28,996 --> 00:18:30,933 ‫مشکلی پیش اومده؟ ‫وینسنت گفت که... 306 00:18:30,933 --> 00:18:32,979 ‫وینسنت خیلی چیزا میگه 307 00:18:32,979 --> 00:18:35,954 ‫و یادش رفت چند تا مورد دیگه رو هم بگه 308 00:18:35,954 --> 00:18:38,917 ‫یکی از اون موارد باعث نگرانیم شده 309 00:18:38,917 --> 00:18:41,946 ‫خیلی خب، متوجهم. ‫یه لطف دیگه می‌خوای 310 00:18:41,946 --> 00:18:44,938 ‫نه. دیگه لطف بی لطف 311 00:18:44,938 --> 00:18:47,912 ‫البته مگه اینکه بار شنیدن اعترافم رو هم حساب کنی 312 00:18:52,925 --> 00:18:54,983 ‫هیچوقت پدر خوبی برات نبودم 313 00:18:54,983 --> 00:18:58,933 ‫جای تعجبی نداره، چون خودمم ‫الگویی نداشتم 314 00:19:00,925 --> 00:19:03,917 ‫هیچوقت خودم رو در اون مردی که ‫بزرگم کرد ندیدم 315 00:19:03,917 --> 00:19:05,933 ‫درواقع اولین باری که خودم رو در کس دیگه‌ای دیدم 316 00:19:05,933 --> 00:19:06,967 ‫روزی بود که تو رو دیدم 317 00:19:08,933 --> 00:19:11,996 ‫اون روز که به اون سمتگری که ‫بهت تازیانه میزد سیب پرت کردی 318 00:19:14,962 --> 00:19:17,938 ‫باید می‌دونستم بزرگ که شدی ‫از من آدم بهتری میشدی 319 00:19:19,979 --> 00:19:22,900 ‫متوجهی که برای گفتن این حرفا 320 00:19:22,900 --> 00:19:23,979 ‫100 سالی دیر شده؟ 321 00:19:23,979 --> 00:19:26,904 ‫خب، من بی‌نقص نیستم 322 00:19:26,904 --> 00:19:29,900 ‫مگه اینکه پنج سالی که تو ‫سیاه‌چال گذروندم رو فراموش کنیم 323 00:19:29,900 --> 00:19:30,992 ‫- تو هم نیستی ‫- آره خب، راستش... 324 00:19:30,992 --> 00:19:32,988 ‫از نظرت اونقدرا متأثر نشدم 325 00:19:32,988 --> 00:19:34,983 ‫اگه اینطور بود، مجبور بودم با این ‫حقیقت روبرو بشم که 326 00:19:34,983 --> 00:19:36,942 ‫برای خونواده‌ی تو صلاحیت ندارم 327 00:19:36,942 --> 00:19:39,900 ‫اینکه صلاحیتِ ربکا رو ندارم، ‫اینکه... 328 00:19:39,900 --> 00:19:40,925 ‫تو هم عضو خونواده‌ی مایی 329 00:19:40,925 --> 00:19:42,908 ‫و البته درمورد خواهرم... 330 00:19:42,908 --> 00:19:43,938 ‫عشقش به تو یه تهدید بود 331 00:19:45,942 --> 00:19:48,942 ‫چطور شما دوتا می‌تونستین عاشق هم باشین 332 00:19:48,942 --> 00:19:49,996 ‫و جایی در قلبتون برای منم بمونه؟ 333 00:19:52,921 --> 00:19:53,996 ‫در هر صورت 334 00:19:53,996 --> 00:19:57,925 ‫فقط می‌خواستم برای آخرین بار ببینمت 335 00:19:57,925 --> 00:19:58,983 ‫قبل از اینکه برای همیشه از هم جدا بشیم 336 00:19:58,983 --> 00:20:00,988 ‫و بتونم حقیقت رو درمورد گذشته بگم 337 00:20:05,929 --> 00:20:07,904 ‫من ناامیدت کردم... 338 00:20:08,942 --> 00:20:09,975 ‫مارسلوس 339 00:20:14,938 --> 00:20:16,946 ‫تاابد به خاطرش شرمسارم 340 00:20:32,904 --> 00:20:33,925 ‫هی 341 00:20:34,958 --> 00:20:36,946 ‫پیغام‌هات به دستم رسیدن 342 00:20:38,988 --> 00:20:40,971 ‫حالت خوبه؟ 343 00:20:42,962 --> 00:20:44,954 ‫باید باهم صحبت کنیم 344 00:20:44,954 --> 00:20:48,912 ‫و فکر نکنم از موضوعش خوشت بیاد 345 00:20:49,971 --> 00:20:52,908 ‫خیلی خب 346 00:20:52,908 --> 00:20:53,962 ‫من... 347 00:20:53,962 --> 00:20:58,929 ‫اولین چیزی که میاد به ذهنت، بگو تا... 348 00:20:58,929 --> 00:21:00,933 ‫بعدش بحث رو ادامه بدیم 349 00:21:08,962 --> 00:21:12,925 ‫من بدون مادر بزرگ شدم 350 00:21:12,925 --> 00:21:15,904 ‫بدون کسی که دوستم داشته باشه 351 00:21:15,904 --> 00:21:20,900 ‫و نمی‌تونم دست رو دست بذارم ‫و ببینم هوپ رو هم از هیلی می‌گیرن 352 00:21:20,900 --> 00:21:23,900 ‫اگه کول پیداش نشه 353 00:21:23,900 --> 00:21:25,967 ‫باید اوضاع رو درست کنم 354 00:21:25,967 --> 00:21:28,950 ‫اونا به چهار خون آشام نیاز دارن 355 00:21:30,983 --> 00:21:33,958 ‫هر چهارتاشون باید با هوپ ‫نسبت خونی داشته باشن 356 00:21:36,958 --> 00:21:40,904 ‫من می‌تونم چهارمی باشم... 357 00:21:40,904 --> 00:21:42,904 ‫اگه تبدیل بشم 358 00:21:42,904 --> 00:21:44,983 ‫ولی همه چیت رو از دست میدی 359 00:21:44,983 --> 00:21:46,962 ‫خونه‌ات، خونواده‌ات 360 00:21:46,962 --> 00:21:48,921 ‫تواناییت برای تمرین جادو 361 00:21:48,921 --> 00:21:49,967 ‫تو رو هم از دست میدم؟ 362 00:21:51,900 --> 00:21:54,958 ‫اگه تبدیل به اون هیولایی بشم ‫که خونواده‌ات رو کشت؟ 363 00:21:54,958 --> 00:21:55,962 ‫من جایی نمیرم 364 00:21:57,950 --> 00:21:58,975 ‫جولی و جولیت تا ابد 365 00:22:09,967 --> 00:22:11,912 ‫باید قبل از اینکه خیلی دیر بشه ‫صحبت کنیم 366 00:22:11,912 --> 00:22:13,950 ‫لازم نیست چیزی بگی 367 00:22:18,942 --> 00:22:20,971 ‫می‌خوام بدونی... ‫هر اتفاقی که توی گردنبند افتاد 368 00:22:20,971 --> 00:22:23,954 ‫رابطه‌ای که بین ماست رو خراب نمی‌کنه 369 00:22:23,954 --> 00:22:26,942 ‫می‌دونم که دیگه تمومه 370 00:22:33,908 --> 00:22:36,929 ‫ولی رابطه‌ی ما چی میشه؟ 371 00:22:36,929 --> 00:22:39,912 ‫خونواده‌ی مایکلسون چی میشه؟ 372 00:22:39,912 --> 00:22:42,992 ‫دنبال انسانیتی می‌گردیم که 373 00:22:42,992 --> 00:22:45,958 ‫زیر پرچم همیشه و تاابده 374 00:22:48,925 --> 00:22:52,958 ‫من و تو هر چی که باشیم... 375 00:22:54,967 --> 00:22:56,954 ‫نفرین شدیم 376 00:22:56,954 --> 00:23:00,971 ‫من هیچوقت نمی‌تونم به کسی ‫که نیاز داری تبدیل بشم 377 00:23:04,912 --> 00:23:06,946 ‫بهترین کاری که می‌تونم به خاطرت بکنم ‫اینه که ناپدید بشم 378 00:23:08,958 --> 00:23:09,996 ‫دوستت دارم 379 00:23:09,996 --> 00:23:11,983 ‫منم دوستت دارم 380 00:23:28,917 --> 00:23:30,917 ‫حال به هم زنه؟ 381 00:23:30,917 --> 00:23:32,900 ‫یه لیوان خون سر می‌کشی؟ 382 00:23:32,900 --> 00:23:33,929 ‫به نظر حال به هم زنه 383 00:23:33,929 --> 00:23:34,992 ‫برای مرحله‌ی بعدی حاضری؟ 384 00:23:36,979 --> 00:23:39,979 ‫پتاسیم کلراید 385 00:23:39,979 --> 00:23:41,954 ‫جلوی ضربان قلبت رو می‌گیره 386 00:23:41,954 --> 00:23:44,942 ‫سریع و بدون درده 387 00:23:47,908 --> 00:23:48,929 ‫این دیوونگیه 388 00:23:48,929 --> 00:23:49,996 ‫اگه به هوش نیای چی؟ 389 00:23:49,996 --> 00:23:53,929 ‫به هوش میام. خب؟ ‫قول میدم 390 00:24:01,917 --> 00:24:03,954 ‫برای این کار حاضرم 391 00:24:03,954 --> 00:24:05,979 ‫خب؟ چیزی نمیشه 392 00:24:05,979 --> 00:24:07,979 ‫من از یه نسل قدیم خون آشام‌ها هستم 393 00:24:07,979 --> 00:24:11,983 ‫و به علاوه، جادو یکم اغراق آمیزه 394 00:24:11,983 --> 00:24:13,908 ‫گفتنش برای تو آسونه 395 00:24:14,967 --> 00:24:16,925 ‫مجبور نبودی بدون اون زندگی کنی 396 00:24:19,954 --> 00:24:21,921 ‫فکر نمی‌کردم بیای 397 00:24:21,921 --> 00:24:24,950 ‫نمی‌خواستم ولی با توجه به 398 00:24:24,950 --> 00:24:28,921 ‫تعداد پیام‌های تلفنی و جادویی ‫که تو جیبم پیداشون شد 399 00:24:28,921 --> 00:24:29,958 ‫پیش خودم گفتم که حتماً ‫کار اضطراری‌ای دارین 400 00:24:36,921 --> 00:24:37,958 ‫ببینین کی تصمیم گرفت پیداش بشه 401 00:24:37,958 --> 00:24:38,996 ‫برادر کوچولو 402 00:24:38,996 --> 00:24:41,954 ‫همیشه عشقِ ورود نمایشی داشتی 403 00:24:41,954 --> 00:24:43,929 ‫خب، ورود نمایشی رو ترجیح میدم به عزیمت 404 00:24:43,929 --> 00:24:46,917 ‫که اغلب اوقات شامل تو و یه خنجر تو سینه‌ام میشه 405 00:24:49,912 --> 00:24:50,967 ‫حالا که همه اینجاییم... 406 00:24:53,933 --> 00:24:54,967 ‫بریم؟ 407 00:25:06,925 --> 00:25:07,925 ‫آلایژا 408 00:25:09,988 --> 00:25:12,958 ‫تو همیشه پای عهدمون بودی 409 00:25:12,958 --> 00:25:15,992 ‫و به این خاطر، تو بیشتر از همه ‫این درد رو حس می‌کنی 410 00:25:15,992 --> 00:25:19,971 ‫وقتی این اتفاق گریزناپذیر بیوفته 411 00:25:19,971 --> 00:25:22,912 ‫نفوذ خونواده رو از دست میدم 412 00:25:22,912 --> 00:25:24,967 ‫و دوباره به خون و خونریزی رو میارم... 413 00:25:26,942 --> 00:25:29,996 ‫نباید کاری بهم داشته باشی 414 00:25:29,996 --> 00:25:32,929 ‫اگه مثل دفعات بیشماری که برای 415 00:25:32,929 --> 00:25:34,933 ‫نجاتم اومدی، بازم بیای 416 00:25:34,933 --> 00:25:37,971 ‫فقط و فقط به دشمن ما کمک می‌کنی 417 00:25:37,971 --> 00:25:40,946 ‫این اجازه رو بهش میدی که ‫یه قدم به دخترم نزدیک بشه 418 00:25:40,946 --> 00:25:42,992 ‫و من نمی‌تونم این اجازه رو بدم 419 00:25:45,904 --> 00:25:46,950 ‫پس... 420 00:25:46,950 --> 00:25:50,929 ‫برادر من... 421 00:25:50,929 --> 00:25:54,912 ‫وقتی زمانش برسه، التماست می‌کنم... 422 00:25:54,912 --> 00:25:56,900 ‫بیخیالم بشی 423 00:26:09,975 --> 00:26:11,933 ‫بهت قول میدم 424 00:26:20,933 --> 00:26:22,979 ‫ممنون 425 00:26:22,979 --> 00:26:26,958 ‫کول، اگه میشه برو اون طرف 426 00:26:26,958 --> 00:26:28,983 ‫ربکا، همونجا جات خوبه 427 00:26:28,983 --> 00:26:30,900 ‫اینجا چه غلطی می‌کنی؟ 428 00:26:30,900 --> 00:26:32,925 ‫اومدی پوزخند بزنی؟ 429 00:26:32,925 --> 00:26:34,946 ‫نه، اومدم که مطمئن بشم ‫وردش جواب میده 430 00:26:34,946 --> 00:26:36,942 ‫آلایژا 431 00:26:36,942 --> 00:26:38,904 ‫تو باید نوکش بایستی 432 00:26:41,908 --> 00:26:42,996 ‫کلاوس، تو هم لطفاً اونجا وایسا 433 00:26:45,917 --> 00:26:46,988 ‫و الان دیگه آماده‌ایم 434 00:26:52,946 --> 00:26:54,988 ‫و می‌خوام بگم کاری که امروز انجام میدین 435 00:26:54,988 --> 00:26:57,988 ‫مدت زیادی طول می‌کشه که ‫اوضاع شهرو درست کنه 436 00:27:00,912 --> 00:27:03,975 ‫هالو همه چی رو ازم گرفت 437 00:27:03,975 --> 00:27:06,971 ‫و چیزی جز عذاب و اذیت به جا نذاشت 438 00:27:06,971 --> 00:27:08,975 ‫خونواده‌های زیادی رو از هم پاشوند، ‫سراغ بچه‌های کوچیک رفت 439 00:27:12,938 --> 00:27:14,992 ‫ولی با وجود همه‌ی اختلافاتمون 440 00:27:14,992 --> 00:27:16,996 ‫و تعداد زیادی... 441 00:27:21,938 --> 00:27:22,954 ‫ممنونم 442 00:27:26,942 --> 00:27:27,938 ‫فریا 443 00:27:33,983 --> 00:27:37,925 ‫مایکلسون‌های وحشی قهرمانانه ‫یک شیطان ترسناک رو شکست میدن 444 00:27:37,925 --> 00:27:40,929 ‫شاید این اتفاق بالاخره باعث ‫رستگاریمون بشه 445 00:27:40,929 --> 00:27:42,942 ‫اصلاً باورش دارین؟ 446 00:27:42,942 --> 00:27:45,929 ‫حتی یه لحظه هم نه 447 00:27:45,929 --> 00:27:48,900 ‫چیزیه که دل میگه 448 00:27:57,912 --> 00:27:58,975 ‫شروع کنیم 449 00:27:58,975 --> 00:28:00,950 ‫هیلی 450 00:28:00,950 --> 00:28:03,942 ‫وقتی ازت خواستم، ‫باید دستبندها رو دربیاری 451 00:28:03,942 --> 00:28:05,933 ‫هوپ رو بگیری و ولش نکنی 452 00:28:05,933 --> 00:28:06,979 ‫بقیه هم وقتی که طلسم تموم بشه 453 00:28:06,979 --> 00:28:08,933 ‫باید از هم دور بشید 454 00:28:08,933 --> 00:28:09,992 ‫و به هوپ هم نزدیک نشید 455 00:28:14,925 --> 00:28:17,967 ‫همیشه و تاابد 456 00:28:17,967 --> 00:28:19,900 ‫دور خوبی داشتیم 457 00:28:21,921 --> 00:28:23,929 ‫آره 458 00:28:26,962 --> 00:28:29,900 ‫ 459 00:28:29,900 --> 00:28:33,938 ‫ 460 00:28:33,938 --> 00:28:35,967 ‫ 461 00:28:35,967 --> 00:28:39,954 ‫ 462 00:28:39,954 --> 00:28:42,979 ‫ 463 00:28:42,979 --> 00:28:46,946 ‫ 464 00:28:46,946 --> 00:28:47,983 ‫ 465 00:28:47,983 --> 00:28:49,975 ‫ 466 00:28:49,975 --> 00:28:51,971 ‫هیلی، زود بازش کن 467 00:28:51,971 --> 00:28:53,908 ‫زودباش، هیلی 468 00:29:20,912 --> 00:29:21,975 ‫صداشو می‌شنوم که... 469 00:29:21,975 --> 00:29:23,962 ‫زمزمه می‌کنه 470 00:29:23,962 --> 00:29:25,946 ‫خیلی خب، باید برید 471 00:29:27,975 --> 00:29:28,950 ‫همین الان! 472 00:29:40,917 --> 00:29:41,983 ‫باید مطمئن بشم حالش خوبه 473 00:29:41,983 --> 00:29:44,962 ‫کلاوس، بهت قول میدم ‫اگه بری حالش خوب میشه 474 00:29:49,942 --> 00:29:51,954 ‫چیزی نیست، عزیزم. ‫حالت خوبه 475 00:29:51,954 --> 00:29:53,933 ‫مامان 476 00:29:53,933 --> 00:29:55,929 ‫بابایی؟ 477 00:29:55,929 --> 00:29:57,958 ‫چه اتفاقی افتاده؟ 478 00:30:00,917 --> 00:30:02,933 ‫هوپ 479 00:30:02,933 --> 00:30:05,904 ‫دوستت دارم 480 00:30:12,925 --> 00:30:13,971 ‫بابا؟ 481 00:30:13,971 --> 00:30:15,912 ‫بابا! 482 00:30:16,992 --> 00:30:17,983 ‫بابا! 483 00:30:26,958 --> 00:30:30,900 ‫خنده داره که اومدیم اینجا 484 00:30:30,900 --> 00:30:32,988 ‫جایی که همه چی شروع شد 485 00:30:32,988 --> 00:30:36,950 ‫انگار که همین دیروز بود 486 00:30:39,921 --> 00:30:40,983 ‫اون مراسم تشییع جنازه‌ای که 487 00:30:40,983 --> 00:30:42,967 ‫پشت اون درخت‌ها اتفاف افتاد 488 00:30:42,967 --> 00:30:43,996 ‫با اون گرمای نفس گیر 489 00:30:43,996 --> 00:30:48,900 ‫شگفت انگیزه که کلاوس تونست چیزی ببینه 490 00:30:48,900 --> 00:30:50,933 ‫ولی اون پسرک کوچیک شکنجه شده رو دید 491 00:30:50,933 --> 00:30:52,975 ‫این موقع پیری یاد خاطرات قدیم افتادی؟ 492 00:30:54,912 --> 00:30:59,954 ‫ولی با توجه به شرایط ‫به نظرم باید انتظارش رو داشت 493 00:30:59,954 --> 00:31:01,929 ‫چرا گفتی بیام اینجا، آلایژا؟ 494 00:31:05,996 --> 00:31:08,921 ‫من یه خطر برای خونواده‌ام هستم 495 00:31:08,921 --> 00:31:09,983 ‫چی؟ 496 00:31:09,983 --> 00:31:12,904 ‫مارسل، بیماری من همیشه 497 00:31:12,904 --> 00:31:15,925 ‫هواخواهی کورکورانه به برادرم 498 00:31:15,925 --> 00:31:18,917 ‫و تهعد کامل من به همیشه و تاابد بوده 499 00:31:18,917 --> 00:31:19,942 ‫در هزار سالِ گذشته 500 00:31:19,942 --> 00:31:20,996 ‫هر زمان که خونواده‌ام بهم نیاز داشت 501 00:31:20,996 --> 00:31:22,942 ‫پشتشون بودم 502 00:31:22,942 --> 00:31:25,938 ‫ولی هر کاری بکنم 503 00:31:25,938 --> 00:31:28,900 ‫اون هواخواهی رو نمی‌تونم کاریش کنم 504 00:31:30,975 --> 00:31:33,925 ‫دیگه نمی‌تونم این کارو بکنم 505 00:31:33,925 --> 00:31:36,962 ‫می‌خوای چیکار کنم؟ ‫متوجه نمیشم 506 00:31:36,962 --> 00:31:38,975 ‫باید برای من تمومش کنی 507 00:31:38,975 --> 00:31:41,917 ‫ازم می‌خوای چیکار کنم؟ ‫می‌خوای بکشمت؟ 508 00:31:43,929 --> 00:31:45,904 ‫می‌خوام آزادم کنی 509 00:31:45,904 --> 00:31:46,975 ‫خاطراتم رو ازم بگیر 510 00:31:46,975 --> 00:31:48,908 ‫همه‌شون رو 511 00:31:53,950 --> 00:31:55,900 ‫ربکا 512 00:31:55,900 --> 00:31:56,988 ‫حالت خوبه؟ 513 00:31:59,925 --> 00:32:02,938 ‫منظورت کنار یه روح شرور باستانیه که 514 00:32:02,938 --> 00:32:06,908 ‫مدام داخل جمجمه‌ام اینور و اونور میره؟ 515 00:32:06,908 --> 00:32:11,921 ‫وقتی از شهر خارج بشی ‫اون هم ثابت میشه 516 00:32:11,921 --> 00:32:13,954 ‫وقتی که تنها بشی 517 00:32:13,954 --> 00:32:15,929 ‫پس بهتره لفتش ندم 518 00:32:17,954 --> 00:32:20,933 ‫هشت ماه رویایی رو صرف 519 00:32:20,933 --> 00:32:23,988 ‫آغشته شدن به آب دهن، ‫عوض کردن پوشک‌هاش 520 00:32:23,988 --> 00:32:26,950 ‫و خوندن داستان تو تخت اون ‫دختر کوچولوی شیرین کردم 521 00:32:31,900 --> 00:32:32,967 ‫لطفاً اینو بهش بده 522 00:32:34,996 --> 00:32:38,958 ‫و بهش بگو که عمه بکا دوستش داره 523 00:32:43,929 --> 00:32:46,908 ‫خواهر، درستش می‌کنم 524 00:32:46,908 --> 00:32:48,908 ‫هالو اینجا به دنیا اومده 525 00:32:48,908 --> 00:32:50,988 ‫و اگه بمونم و روی قدرتش مطالعه کنم... 526 00:32:50,988 --> 00:32:53,908 ‫واقعاً که یه مایکلسونی 527 00:32:53,908 --> 00:32:56,962 ‫تا کارت رو نکنی ول کن نیستی 528 00:32:58,900 --> 00:33:01,983 ‫توصیه‌ای بهت می‌کنم که ‫مدت زیادی طول کشید که بفهمم 529 00:33:01,983 --> 00:33:05,921 ‫خونواده مقدسه 530 00:33:05,921 --> 00:33:06,979 ‫ولی عشق هم مقدسه 531 00:33:06,979 --> 00:33:09,979 ‫رابطه‌ای که با کیلن داری 532 00:33:09,979 --> 00:33:13,938 ‫از دستش نده 533 00:33:22,996 --> 00:33:24,992 ‫از کجا می‌دونی جواب میده؟ 534 00:33:26,992 --> 00:33:29,971 ‫وینست خیلی قدرتمنده 535 00:33:29,971 --> 00:33:31,933 ‫اون می‌تونه ذهنم رو باز کنه 536 00:33:31,933 --> 00:33:33,975 ‫و اجازه بده که بهم نفوذ ذهنی کنی 537 00:33:35,975 --> 00:33:39,912 ‫منو از همیشه و تاابد خلاص کنی 538 00:33:40,988 --> 00:33:43,917 ‫هالو خیلی قدرتمنده 539 00:33:43,917 --> 00:33:45,967 ‫تلاش می‌کنه برای برگشتن پیش ‫خواهر و برادراش وسوسه‌اش کنه 540 00:33:45,967 --> 00:33:47,958 ‫اگه این کارو نکنیم، هالو برمی‌گرده 541 00:33:47,958 --> 00:33:49,929 ‫اگه یه هیولای دیگه درست کنیم چی؟ 542 00:33:49,929 --> 00:33:52,921 ‫الانم یه هیولا هستم 543 00:33:52,921 --> 00:33:53,992 ‫از بین بقیه، خودت که اینو بهتر می‌دونی 544 00:33:55,979 --> 00:33:57,938 ‫خیلی خب 545 00:33:57,938 --> 00:33:59,904 ‫ولی چطور باید به یه اصیل ‫نفوذ ذهنی کنم؟ 546 00:33:59,904 --> 00:34:01,946 ‫مارسل، تو حتی یه ذره هم ‫از اون همه جادویی که 547 00:34:01,946 --> 00:34:03,967 ‫نیاکان ما داخلت گذاشتن ‫استفاده نکردی 548 00:34:03,967 --> 00:34:05,979 ‫اگه اون قدرتت رو با طلسم من ترکیب کنیم 549 00:34:05,979 --> 00:34:07,992 ‫می‌تونیم قرن‌ها داستان‌های خونوادگی رو پاک کنیم 550 00:34:09,925 --> 00:34:11,950 ‫مطمئنی اینو می‌خوای؟ 551 00:34:12,988 --> 00:34:14,996 ‫بله 552 00:34:17,975 --> 00:34:19,996 ‫خیلی خب 553 00:34:27,933 --> 00:34:28,938 ‫ 554 00:34:28,938 --> 00:34:31,983 ‫ 555 00:34:31,983 --> 00:34:35,933 ‫ 556 00:34:40,908 --> 00:34:41,958 ‫بهش نفوذ ذهنی کن 557 00:34:41,958 --> 00:34:44,929 ‫عهدت... 558 00:34:44,929 --> 00:34:46,971 ‫قول همیشه و تاابد 559 00:34:48,929 --> 00:34:49,938 ‫فراموشش کن 560 00:34:53,946 --> 00:34:55,996 ‫همه‌ی درد و رنجی که باهاش اومد... 561 00:34:56,992 --> 00:34:57,988 ‫بزن! 562 00:35:09,912 --> 00:35:10,967 ‫همه‌ی عشقی که داشتی... 563 00:35:13,967 --> 00:35:14,979 ‫فراموشش کن 564 00:35:18,958 --> 00:35:22,933 ‫خونواده‌ای که باهاش به آرامش می‌رسیدی... 565 00:35:30,962 --> 00:35:32,967 ‫عهدی که بهش پایبند بودی... 566 00:35:34,912 --> 00:35:35,950 ‫فراموشش کن 567 00:35:48,950 --> 00:35:49,975 ‫بیخیالش شو 568 00:35:50,988 --> 00:35:51,988 ‫پدر! 569 00:36:06,900 --> 00:36:07,983 ‫بیخیالش شو 570 00:36:13,992 --> 00:36:16,950 ‫همیشه و تاابد 571 00:36:23,983 --> 00:36:25,979 ‫آلایژا؟ 572 00:36:38,996 --> 00:36:40,958 ‫عمه ربکات... 573 00:36:42,933 --> 00:36:44,929 ‫ازم خواست اینو بهت بدم 574 00:36:45,962 --> 00:36:48,925 ‫اون خیلی دوستت داره 575 00:36:50,962 --> 00:36:54,900 ‫ارثیه‌ی خونوادگی... 576 00:36:54,900 --> 00:36:56,979 ‫خیلی مهمن 577 00:36:56,979 --> 00:36:59,962 ‫اونا یادمون میندازن از کجا اومدیم 578 00:36:59,962 --> 00:37:02,933 ‫و اینکه هر جا که بریم 579 00:37:02,933 --> 00:37:04,908 ‫خونواده‌مون با ماست 580 00:37:06,933 --> 00:37:09,912 ‫دوستت دارم 581 00:37:09,912 --> 00:37:11,925 ‫منم دوستت دارم، عمه فریا 582 00:37:36,983 --> 00:37:37,996 ‫حاضری؟ 583 00:37:37,996 --> 00:37:39,946 ‫آره، آره 584 00:37:53,996 --> 00:37:55,933 ‫هی 585 00:38:15,912 --> 00:38:16,942 ‫خدافظی نکردی 586 00:38:18,958 --> 00:38:21,954 ‫پیش خودم گفتم حتماً سرت با ‫بازی کردن با سابرینا گرمه 587 00:38:21,954 --> 00:38:24,983 ‫سوفیا برای همیشه رفته 588 00:38:24,983 --> 00:38:27,921 ‫چه حیف 589 00:38:27,921 --> 00:38:29,917 ‫ولی امیدوارم این همه راه رو به خاطر این 590 00:38:29,917 --> 00:38:31,912 ‫نیومده باشی که دوست دختر مزدورت ‫ترکت کرده 591 00:38:31,912 --> 00:38:33,942 ‫دوست ندارم انتخاب دوم یه نفر باشم 592 00:38:33,942 --> 00:38:36,988 ‫ازم خواست باهاش برم 593 00:38:36,988 --> 00:38:39,929 ‫ولی به حاش اینجا موندم 594 00:38:39,929 --> 00:38:41,929 ‫با حزئیاتش حوصلم رو سر نبر 595 00:38:44,992 --> 00:38:47,908 ‫ببین مارسل، نمی‌خوام باهات بازی کنم 596 00:38:47,908 --> 00:38:49,908 ‫بالاخره آزاد شدم و نمی‌خوام ‫یه ثانیه‌اش رو هم حروم... 597 00:38:55,904 --> 00:38:56,979 ‫آزادی 598 00:38:56,979 --> 00:38:58,921 ‫منم همینطور 599 00:39:00,904 --> 00:39:02,967 ‫و دیگه هیچکس نمی‌تونه بهمون بگه ‫که نمی‌تونیم باهم باشیم 600 00:39:02,967 --> 00:39:05,954 ‫هیچوقت 601 00:39:05,954 --> 00:39:08,962 ‫الان می‌خوای چیکار کنی؟ 602 00:39:15,933 --> 00:39:17,958 ‫می‌خوام یه گردنبند از این بسازی 603 00:39:17,958 --> 00:39:19,996 ‫با یه گوشواره 604 00:39:19,996 --> 00:39:22,900 ‫و یه حلقه‌ی نامزدی بزرگ 605 00:39:26,908 --> 00:39:27,950 ‫ممنون 606 00:39:47,917 --> 00:39:49,950 ‫انگار که از همین الان ‫با بچه‌ها جور شده 607 00:39:49,950 --> 00:39:51,950 ‫خوب با بقیه کنار میاد 608 00:39:51,950 --> 00:39:54,942 ‫و راستش رو بخوای، به نظرم ‫این چیزیه که همیشه می‌خواست 609 00:39:57,938 --> 00:40:00,917 ‫یه زندگی عادی با دوستای هم سن خودش 610 00:40:00,917 --> 00:40:02,942 ‫خب، بچه‌های اینجا خیلی خوبن 611 00:40:02,942 --> 00:40:04,988 ‫پذیرا و مشتاق به یادگیری هستن 612 00:40:04,988 --> 00:40:06,971 ‫راستش ما سعی می‌کنیم ‫به پای اونا برسیم 613 00:40:06,971 --> 00:40:09,908 ‫بهشون انضبات و دلسوزی 614 00:40:09,908 --> 00:40:11,921 ‫و اخلاق یاد بدیم 615 00:40:11,921 --> 00:40:14,925 ‫معجون‌های جادویی، ورد و طلسم 616 00:40:14,925 --> 00:40:16,912 ‫پرواز با جارو 617 00:40:16,912 --> 00:40:19,950 ‫آره خب، از اونا هم داریم 618 00:40:19,950 --> 00:40:23,929 ‫مدت زیادی با آدمای ماوراءالطبیعه‌ای گذروندم 619 00:40:23,929 --> 00:40:26,933 ‫که با خودشون راحت نبودن 620 00:40:26,933 --> 00:40:27,954 ‫این بچه‌ها... 621 00:40:29,967 --> 00:40:32,908 ‫این بچه‌ها بهتر از اونا میشن 622 00:40:32,932 --> 00:40:37,932 ‫ترجمه از رضا حضرتی ‫Death.Stroke2@yahoo.com 623 00:40:37,956 --> 00:40:42,956 ‫ارائه شده توسط وبسايت رسانه کوچک ‫LiLMeDiA.TV 624 00:40:42,980 --> 00:40:48,980 «پــایــان فــصــل چــهــارم»