1 00:00:06,641 --> 00:00:08,641 ‫لابد قراره این شکلی ‫تموم بشه دیگه. 2 00:00:08,710 --> 00:00:10,443 ‫خیال نمی‌کردم چنین کار حقیرانه‌ای کنم. 3 00:00:10,445 --> 00:00:13,179 ‫وقتی تو فضا گیر افتادیم، ‫داستان رو دراماتیک روایت می‌کنم؟ 4 00:00:13,248 --> 00:00:14,714 ‫لابد وقتی آدم رو به موته، 5 00:00:14,783 --> 00:00:17,383 ‫اول از همه خلاقیتش ته می‌کشه. 6 00:00:17,452 --> 00:00:19,452 ‫سیتادل نابود شده... 7 00:00:19,454 --> 00:00:21,922 ‫و برق بشقاب‌پرنده‌ای که باهاش ‫فرار کردیم هم قطع شده. 8 00:00:21,990 --> 00:00:23,323 ‫وای پسر، اینجا خیلی می‌ترسم. 9 00:00:23,392 --> 00:00:25,057 ‫باقی مورتی‌ها رم کردن. 10 00:00:26,461 --> 00:00:28,929 ‫چه بدونم، یه سری مشکلات ‫خود به خود حل می‌شن دیگه. 11 00:00:28,997 --> 00:00:30,330 ‫اخیرا کلی... 12 00:00:30,398 --> 00:00:32,265 ‫مورتی! ‫من که بهت گفته بودم حرف‌هام رو بنویس! 13 00:00:32,267 --> 00:00:35,268 ‫من که عین اون یارو تو «انتقام‌جویان» ‫کلاه‌خود ندارم. 14 00:00:35,270 --> 00:00:37,137 ‫اخیرا کلی از شاش خودم خوردم. 15 00:00:37,205 --> 00:00:39,205 ‫سلاح دریچه‌سازم هنوز خرابه. 16 00:00:39,274 --> 00:00:41,207 ‫لابد نقشه مورتی خبیث ‫کل این وقایع رو شامل می‌شد دیگه. 17 00:00:41,276 --> 00:00:43,410 ‫باز گفت «مورتی خبیث». ‫می‌شه این‌قدر بهش عظمت نبخشیم؟ 18 00:00:43,478 --> 00:00:45,545 ‫«نقشه‌اش» از این قرار بود ‫که یه مونولوگ بگه و بزنه به چاک. 19 00:00:45,614 --> 00:00:46,947 ‫عین این‌هایی می‌موند ‫که کلی گریه و زاری می‌کنن... 20 00:00:47,015 --> 00:00:48,749 ‫و تهش می‌گن می‌خوان از «توییتر» برن. 21 00:00:48,817 --> 00:00:51,284 ‫کسی که از «توییتر» نمی‌ره. 22 00:00:51,286 --> 00:00:53,153 ‫راستی، یادته همین یه لحظه پیش... 23 00:00:53,221 --> 00:00:55,488 ‫الکی وانمود کردی اسم ‫«مرد آهنی» رو بلد نیستی؟ 24 00:00:55,557 --> 00:00:58,291 ‫- می‌خواستی کی رو گول بزنی؟ ‫- هیس، هیس، هیس مورتی. 25 00:00:58,360 --> 00:01:00,827 ‫قراره این شکلی بمیریم. ‫مثل آدم قبول کن. 26 00:01:00,895 --> 00:01:03,280 ‫طناب نخاعی عزیزم، ‫اول دکسترومتورفان آزاد کن، 27 00:01:03,304 --> 00:01:04,965 ‫بعدش هم هرچی خواستی اضافه کن. 28 00:01:15,243 --> 00:01:16,643 ‫- مامان! ‫- شاید بث باشه! 29 00:01:17,712 --> 00:01:19,446 ‫داره سعی می‌کنه چیزی بگه؟ 30 00:01:19,514 --> 00:01:21,181 ‫صدات رو نمی‌شنویم! 31 00:01:21,249 --> 00:01:23,850 ‫آخه چقدر احمقـ... ‫بث، الان تو خلأ هستی! 32 00:01:23,918 --> 00:01:25,251 ‫صدا با هوا منتقل می‌شه! 33 00:01:25,320 --> 00:01:27,154 ‫واسه چی دارم داد می‌زنم؟ 34 00:01:27,328 --> 00:01:29,578 ‫مهمونیتون خصوصیه ‫یا من هم می‌تونم بیام؟ 35 00:01:29,658 --> 00:01:30,923 ‫- وای، چه عالی. ‫- آره، خیلی... 36 00:01:30,993 --> 00:01:32,192 ‫وای، واقعا می‌ارزید ‫این همه تایپ کنی. 37 00:01:32,260 --> 00:01:33,794 ‫اصلا به تایپ کردنش نمی‌ارزید! 38 00:01:33,862 --> 00:01:34,927 ‫خیلی مسخره بود. 39 00:01:34,929 --> 00:01:36,129 ‫خیلی مسخره‌ای. 40 00:01:36,198 --> 00:01:38,598 ‫داریم از گرسنگی تلف می‌شیم! 41 00:01:38,667 --> 00:01:40,400 ‫- وای خدایا. این‌قدر توضیح نده. ‫- [اولش گمون نمی‌کردم...] 42 00:01:40,469 --> 00:01:41,427 ‫این‌قدر توضیح نده! 43 00:01:41,451 --> 00:01:43,136 ‫- حرفت تموم شد؟ ‫- [شوخیم رو زیر ذره‌بین بذارین.] 44 00:01:43,205 --> 00:01:45,338 ‫- حرفش تموم نشده. ‫- [شاید نجاتتون ندم.] 45 00:01:45,407 --> 00:01:47,674 ‫- وای، چقدر تو بالغی، چقدر باشعوری. ‫- وای، چه خوب. 46 00:01:47,928 --> 00:01:54,928 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 47 00:01:55,128 --> 00:02:02,128 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: DigiMoviez@ 48 00:02:04,728 --> 00:02:14,728 ‫مترجم: «کیارش نعمت گرگانی» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ 49 00:02:14,928 --> 00:02:19,078 ‫«ریک و مورتی» 50 00:02:19,128 --> 00:02:21,928 ‫«فصل ششم، قسمت یکم» ‫«ریک‌های شمسی» 51 00:02:22,177 --> 00:02:23,576 ‫شوخی بامزه‌ای بود عزیز دلم. 52 00:02:23,645 --> 00:02:25,311 ‫لزومی نداره خوب باشه. ‫نظرتون برام مهم نیست. 53 00:02:25,380 --> 00:02:27,780 ‫وای خدایا، پیداتون کرد. ‫بیاین، بخورین، بخورین، بخورین. 54 00:02:27,782 --> 00:02:29,249 ‫- وای، ایول! ‫- وایستا رفیق، 55 00:02:29,317 --> 00:02:31,184 ‫ممکنه بدنمون با خوردن ‫غذای جامد شوکه بشه. 56 00:02:31,253 --> 00:02:33,854 ‫«ربات هضم»، به مواد مغذی تبدیلش کن. 57 00:02:42,865 --> 00:02:44,464 ‫من ریسک می‌کنم. ‫هوم. 58 00:02:44,533 --> 00:02:46,999 ‫مگه شما هم تو فضا گیر می‌افتین؟ 59 00:02:47,069 --> 00:02:48,201 ‫راستی، ممنون. 60 00:02:48,203 --> 00:02:49,069 ‫چیزی نمونده بود ‫همون‌جا ولشون کنم. 61 00:02:49,137 --> 00:02:50,270 ‫سفر دریچه‌ایمون خراب شده. 62 00:02:50,339 --> 00:02:52,272 ‫هوم، گوجه‌فرنگی دستکاری‌نشده است؟ 63 00:02:52,340 --> 00:02:53,874 ‫«ربات هضم»، یه‌دونه بخور. 64 00:02:53,942 --> 00:02:54,447 ‫به‌به. 65 00:02:54,471 --> 00:02:56,008 ‫پس دیگه نمی‌تونین ‫از این دنیا به اون دنیا برین. 66 00:02:56,010 --> 00:02:58,010 ‫یعنی بالاخره مجبور می‌شی ‫روپوشت رو بشوری؟ 67 00:02:58,080 --> 00:03:00,847 ‫نکته خوبی بود، باید سریعا ‫محتویات دریچه‌ای رو از نو راه‌اندازی کنم. 68 00:03:01,950 --> 00:03:04,284 ‫در واقع، خود مایعش رو ‫به کل ریست می‌کنم. 69 00:03:04,352 --> 00:03:07,287 ‫یه جایی رو نگه دارین، ‫الان زمین کمی می‌لرزه. 70 00:03:16,965 --> 00:03:18,431 ‫اِم... 71 00:03:18,500 --> 00:03:20,100 ‫- وای! ‫- وای، خاک بر سرم. 72 00:03:20,168 --> 00:03:21,501 ‫وایستا ببینم، چیه؟ ‫جریان چیه؟ 73 00:03:21,570 --> 00:03:22,703 ‫گمون کنم جای ریست کردن ‫سفر دریچه‌ای، 74 00:03:22,771 --> 00:03:25,372 ‫مسافران دریچه‌ای رو ریست کردم. 75 00:03:25,440 --> 00:03:26,839 ‫دیگه کار از عذرخواهی گذشته. 76 00:03:26,841 --> 00:03:29,042 ‫ریک، واسه چی هی سبز می‌شم؟ 77 00:03:29,111 --> 00:03:31,378 ‫ضمنا، نگو نمی‌دونی، ‫آخه خودت هم هی داری سبز می‌شی. 78 00:03:31,446 --> 00:03:32,779 ‫ریک، قراره بمیریم؟ 79 00:03:32,847 --> 00:03:34,447 ‫نه، به زودی از این هستی ناپدید می‌شیم. 80 00:03:34,516 --> 00:03:36,316 ‫- یعنی می‌میریم دیگه! ‫- نه‌خیر، فرق می‌کنه. 81 00:03:36,384 --> 00:03:38,051 ‫کل مسافرین این هستی ‫به هستی اصلی... 82 00:03:38,120 --> 00:03:39,319 ‫خودشون برمی‌گردن. 83 00:03:39,387 --> 00:03:41,053 ‫برمی‌گردیم دنیای اصلی خودمون؟ 84 00:03:41,055 --> 00:03:43,390 ‫خودم خوب توضیح دادم مورتی. ‫توضیحت در حکم بادمجون واکس زدن بود! 85 00:03:43,458 --> 00:03:45,658 ‫- سامر کجاست؟ ‫- عه، ایول، برگشتین. 86 00:03:45,727 --> 00:03:46,282 ‫وای. 87 00:03:46,306 --> 00:03:47,994 ‫سامر. ما سه‌تا قراره بریم ‫یه دنیای دیگه و راه برگشتی نداریم. 88 00:03:48,062 --> 00:03:50,263 ‫باید کمکمون کنی برگردیم. ‫روندش رو تو سرور وظایفت... 89 00:03:50,332 --> 00:03:52,332 ‫ذخیره کردم. اسم فایلش ‫«عن‌دماغ ایدزی»ـه. 90 00:03:52,400 --> 00:03:53,733 ‫اسم کل فایل‌هاش ‫«عن‌دماغ ایدزی»ـه‌ها! 91 00:03:53,802 --> 00:03:56,202 ‫از نام‌گذاری متنفرم! ‫کافیه عباراتی چون... 92 00:03:56,271 --> 00:03:58,271 ‫«سفر میان‌دنیایی یک‌طرفه، ‫ریست کردن مسیریاب» رو سرچ کنی. 93 00:03:58,340 --> 00:03:59,740 ‫چرا من هم «هستی اصلی» دارم؟ 94 00:03:59,808 --> 00:04:01,207 ‫فرصت نداریم توضیح بدم جری! 95 00:04:01,276 --> 00:04:03,076 ‫سامر، بهت تکیه کردم‌ها! ‫روند مسیریابی... 96 00:04:03,145 --> 00:04:04,210 ‫سفر میان‌دنیایی یه‌طرفه رو پیدا کن! 97 00:04:04,279 --> 00:04:07,880 ‫برو که رفتیم! 98 00:04:10,485 --> 00:04:11,752 ‫پس فرصت داشتیم توضیح بدی. 99 00:04:11,820 --> 00:04:13,219 ‫لحظات باقی‌مونده ارزشمندمون رو... 100 00:04:13,288 --> 00:04:14,687 ‫با حقارتت تلف نکن جری! 101 00:04:14,689 --> 00:04:16,089 ‫- سامر، بیا مرور کنیم... ‫- مسیریابی... 102 00:04:16,158 --> 00:04:17,890 ‫سفر میان‌دنیایی یه‌طرفه ‫با اسم «عن‌دماغ ایدزی». 103 00:04:17,892 --> 00:04:19,960 ‫ایول. 104 00:04:20,028 --> 00:04:22,562 ‫- وای. ‫- کلی فرصت داشتیم توضیح بدی! 105 00:04:22,631 --> 00:04:24,297 ‫باشه! قبوله، درک و شعورت خیلی زیاده! 106 00:04:24,366 --> 00:04:25,832 ‫آخه مگه ناپدید شدن آدم ‫هم این‌قدر طول می‌کشه؟ 107 00:04:25,900 --> 00:04:28,234 ‫چی شد که من تو دنیای خودم نیستم؟! 108 00:04:28,303 --> 00:04:29,836 ‫وای خدایا. ‫«مهد جری»! 109 00:04:29,904 --> 00:04:32,172 ‫- آها، «مهد جری». ‫- آها، «مهد جری». 110 00:04:32,240 --> 00:04:34,841 ‫قدر اون قسمت رو نمی‌دونن. 111 00:04:34,909 --> 00:04:37,978 ‫وایستا ببینم، پس بابا و مورتی ‫واقعی خودمون کجان؟ 112 00:04:38,046 --> 00:04:39,379 ‫تو حیاط پشتیمون خاکشون کردن! 113 00:04:39,448 --> 00:04:41,748 ‫پس صاریغ‌ها می‌خوان قبر اون‌ها رو بکنن. 114 00:04:45,053 --> 00:04:47,187 ‫بابا پای تو رو هم به کسب و کار ‫خانوادگیمون باز کرده، مگه نه؟ 115 00:04:47,255 --> 00:04:51,924 ‫آره، مورتی راحت گول می‌خوره، ‫ولی ریک به من با چیزهای خفنی دستمزد می‌ده. 116 00:04:51,994 --> 00:04:53,460 ‫مثلا بهم چنگال «ولورین» داده. 117 00:04:53,528 --> 00:04:54,727 ‫خب، ظاهرا از پسش برمیای. 118 00:04:54,729 --> 00:04:56,729 ‫احتمالا دو سال دیگه می‌بینمتون؟ 119 00:04:56,799 --> 00:04:58,865 ‫یا شاید بد نباشه این دفعه بمونی؟ 120 00:04:58,933 --> 00:05:00,933 ‫ظاهرا پای سیتادل چندش ‫بابابزرگ وسطه. 121 00:05:00,935 --> 00:05:03,203 ‫می‌تونیم کلی چیز بشکونیم ‫و غارت کنیم. 122 00:05:03,271 --> 00:05:05,872 ‫احتمالا بهتر باشه برگردم سر کارم... 123 00:05:05,940 --> 00:05:07,140 ‫و کهکشان رو نجات بدم. 124 00:05:07,209 --> 00:05:08,541 ‫خواهش می‌کنم! 125 00:05:08,610 --> 00:05:10,410 ‫اِم... گمون کنم کمی غارت کردن بد نباشه. 126 00:05:10,479 --> 00:05:11,744 ‫قبوله، باشه، خیلی‌خب، ‫زودتر تمومش کنیم. 127 00:05:11,814 --> 00:05:13,746 ‫ایول، من تا حالا نرفتم اونجا. ‫بریم تو کارش. 128 00:05:13,748 --> 00:05:15,615 ‫خیلی‌خب، خانوادگی ماجراجویی می‌کنیم! ‫یوهو! 129 00:05:15,684 --> 00:05:18,819 ‫اِم، خیلی‌خب. 130 00:05:22,928 --> 00:05:24,128 ‫کیر توش. 131 00:05:29,964 --> 00:05:33,367 ‫جانم؟ ‫داداش، ریک‌ها اجازه چنین کاری نمی‌دن. 132 00:05:35,637 --> 00:05:37,904 ‫ریک؟ خودتی؟ 133 00:05:37,972 --> 00:05:39,506 ‫آره دایان. 134 00:05:39,574 --> 00:05:41,307 ‫خیلی وقت بود که نبودی. 135 00:05:41,376 --> 00:05:42,975 ‫قاتل دخترمون رو پیدا کردی؟ 136 00:05:42,977 --> 00:05:44,977 ‫هنوز نه، شرمنده. ‫هنوز دنبالشم. 137 00:05:45,047 --> 00:05:47,514 ‫پیداش می‌کنی. ‫تو همیشه... 138 00:05:47,582 --> 00:05:49,382 ‫به کل اهدافت می‌رسی. 139 00:05:49,384 --> 00:05:51,117 ‫البته نمی‌تونی خانواده‌ات رو ‫زنده نگه داری. 140 00:05:51,186 --> 00:05:52,853 ‫ولی اون اتفاق که زیاد تقصیر خودت نبود! 141 00:05:52,921 --> 00:05:53,986 ‫صدات رو قطع کن. 142 00:05:53,988 --> 00:05:55,788 ‫اگه صدام قطع می‌شد ‫که نمی‌تونستم... 143 00:05:55,858 --> 00:05:57,257 ‫به این خوبی بدبختی‌هات رو به یادت بیارم، 144 00:05:57,325 --> 00:05:58,925 ‫مگه نه آقا خرسه‌ی بی‌ادب؟ 145 00:05:58,993 --> 00:06:01,261 ‫آره، یادم رفته بود ‫می‌خوام بدبختی‌هام رو به یاد بیارم. 146 00:06:01,329 --> 00:06:02,795 ‫لابد پیش‌بینی کرده بودی ‫که ممکنه یادت بره. 147 00:06:02,865 --> 00:06:05,065 ‫یادآوری بدبختی همین مواقع ‫به درد می‌خوره دیگه، نه؟ 148 00:06:05,133 --> 00:06:07,067 ‫نکته خیلی خوبی بود عزیز دلم. 149 00:06:13,742 --> 00:06:15,141 ‫ریک؟ 150 00:06:18,347 --> 00:06:20,547 ‫آهای؟ خانواده اصلی؟ 151 00:06:20,615 --> 00:06:22,148 ‫بابت دفعه پیش عذر می‌خوام. 152 00:06:22,217 --> 00:06:24,217 ‫ریک تو زندان فضایی گیر افتاده بود. 153 00:06:24,286 --> 00:06:26,219 ‫نمی‌تونستیم همین‌طوری... ‫کسی خونه نیست؟ 154 00:06:35,163 --> 00:06:36,963 ‫ای وای. 155 00:06:54,449 --> 00:06:56,983 ‫وای. 156 00:06:58,253 --> 00:06:59,786 ‫آخ، پشم‌هام، 157 00:06:59,854 --> 00:07:02,389 ‫امان از دستت مورتی، ‫ما که دیگه دکتر نداریم. 158 00:07:02,457 --> 00:07:03,590 ‫بابا؟ 159 00:07:06,861 --> 00:07:09,061 ‫منطقیه همین یه بار که من میام اینجا، ‫این‌قدر برهوت باشه. 160 00:07:09,063 --> 00:07:10,931 ‫آره، شرمنده، ‫معمولا ریک و مورتی‌های... 161 00:07:10,999 --> 00:07:13,065 ‫کابوی و این‌جور چیزها اینجا هستن. 162 00:07:13,067 --> 00:07:14,401 ‫وای، ظاهرا بد نیست ‫چندتا ریک و مورتی... 163 00:07:14,469 --> 00:07:16,869 ‫تعمیرکار هم داشته باشن، مگه نه؟ 164 00:07:16,939 --> 00:07:18,805 ‫عه، ایول، زباله‌گردهای کوچولو اومدن! 165 00:07:18,873 --> 00:07:21,141 ‫اگه بهمون شلیک کنن، ‫حق دارم... 166 00:07:22,010 --> 00:07:23,076 ‫چنین کاری کنم. 167 00:07:23,145 --> 00:07:24,911 ‫ایول بابا! 168 00:07:27,015 --> 00:07:29,082 ‫مامان فضایی، تو هم بیا وسط! 169 00:07:32,487 --> 00:07:33,754 ‫چه مامان خفنی! 170 00:07:33,822 --> 00:07:36,689 ‫حرکت کنیم. ‫من که تا شب وقت ندارم. 171 00:07:36,691 --> 00:07:38,224 ‫من می‌کشمش! 172 00:07:39,694 --> 00:07:41,428 ‫من می‌کشمش! ‫من می‌کشمش! 173 00:07:41,496 --> 00:07:43,296 ‫ببخشید! 174 00:07:43,365 --> 00:07:44,430 ‫ببخشید! 175 00:07:44,499 --> 00:07:46,967 ‫الان می‌کشمش. ببخشید! 176 00:07:48,303 --> 00:07:49,770 ‫خودم داشتم می‌کشتمش. 177 00:07:49,838 --> 00:07:52,505 ‫آخ. امان از دست زمینی‌ها، مگه نه؟ 178 00:07:52,574 --> 00:07:54,707 ‫تو که نبودی، باز هم داشتم جست و جو می‌کردم. 179 00:07:54,777 --> 00:07:56,843 ‫می‌خوای فهرست ‫مکان‌های احتمالی رو بهت بدم؟ 180 00:07:56,911 --> 00:07:59,446 ‫همیشه انگار تو اتاق بغلی هستی، مگه نه؟ 181 00:07:59,514 --> 00:08:00,847 ‫آره، اِم، یادت نمیاد؟ 182 00:08:00,915 --> 00:08:02,783 ‫با خودت گفته بودی احتمالا ‫اگه بتونی من رو ببینی... 183 00:08:02,851 --> 00:08:05,251 ‫یا لمسم کنی، ممکنه کمی ‫آسایش خاطر پیدا کنی. 184 00:08:05,320 --> 00:08:07,053 ‫درسته. نباید آسایش داشته باشم. 185 00:08:07,122 --> 00:08:08,120 ‫بجنب دیگه سامر. 186 00:08:08,122 --> 00:08:10,323 ‫سامر کیه؟ ‫بهش حسودی کنم؟ 187 00:08:10,392 --> 00:08:13,794 ‫امیدوارم سامر بدونه چه بلایی ‫سر عزیزانت میاد! 188 00:08:18,467 --> 00:08:19,532 ‫سلام ریک! 189 00:08:19,534 --> 00:08:21,668 ‫سلام آقای گلدمن‌باخ‌ماژوریان. 190 00:08:21,736 --> 00:08:23,336 ‫هنوز زنده‌ای، ها؟ ‫چه خبر؟ 191 00:08:23,405 --> 00:08:26,272 ‫می‌خواستم ببینم می‌تونی ‫کمکم کنی بفهمم این یادداشتی... 192 00:08:26,341 --> 00:08:28,141 ‫که امروز صبح پیدا کردم یعنی چی یا نه؟ 193 00:08:28,143 --> 00:08:31,144 ‫نویسنده‌اش ادعا می‌کنه خودمه. 194 00:08:31,146 --> 00:08:34,147 ‫نوشته ذهنم تو چرخه‌ای زمانی گیر افتاده... 195 00:08:34,149 --> 00:08:36,216 ‫و فرد به شدت باهوشی ‫که زجر دیده بود، 196 00:08:36,284 --> 00:08:38,618 ‫تو روز واقعه دردناکی ‫اسیرم کرده. 197 00:08:38,687 --> 00:08:41,021 ‫ولی نوشته کسی که اسیرم کرده، ‫حواسش به پیر شدنم نبوده... 198 00:08:41,089 --> 00:08:43,956 ‫و بدنم داره فاسد می‌شه ‫و دلش می‌خواد بمیره، 199 00:08:44,026 --> 00:08:46,359 ‫ولی روحم همچنان سر جاش باقی مونده... 200 00:08:46,428 --> 00:08:48,361 ‫و عین مگسی تو کهربا گیر افتادم. 201 00:08:48,430 --> 00:08:50,630 ‫درسته. ‫قبلا خیلی بیشتر مشروب می‌خوردم. 202 00:08:50,699 --> 00:08:52,765 ‫- اِم، اصلا نفهمیدم چی به چیه رفیق. ‫- اشکالی نداره. 203 00:08:52,835 --> 00:08:54,835 ‫تو سطل زباله هم کلی یادداشت ‫این شکلی پیدا کردم. 204 00:08:54,903 --> 00:08:56,837 ‫ای بدبخت. ‫دلم براش می‌سوزه. 205 00:08:56,905 --> 00:08:58,638 ‫کاش می‌تونست بی‌خیال بشه ‫و به زندگیش برسه. 206 00:08:58,707 --> 00:09:00,741 ‫- ظاهرا به نفع سلامت روانشه. ‫- قطعا همین‌طوره! 207 00:09:03,311 --> 00:09:04,511 ‫وای! 208 00:09:04,579 --> 00:09:06,646 ‫سلام بر مرگ شیرین. 209 00:09:06,715 --> 00:09:08,181 ‫این کارت نمادین بود؟ 210 00:09:08,250 --> 00:09:09,582 ‫واقعا داری بی‌خیال می‌شی؟ 211 00:09:09,651 --> 00:09:11,852 ‫درک می‌کنم عزیز دلم. ‫می‌بخشمت... 212 00:09:11,920 --> 00:09:13,854 ‫تو حق نداری چنین حرفی بزنی! ‫تو که خودش نیستی. 213 00:09:13,922 --> 00:09:16,189 ‫خودم تو رو ساختم ‫که خودم رو شکنجه کنم. 214 00:09:16,191 --> 00:09:18,324 ‫این خط زمانی تخمی ‫کلا نفرین شده. 215 00:09:18,393 --> 00:09:19,459 ‫باید از اینجا برم. 216 00:09:19,528 --> 00:09:21,194 ‫آخه می‌خوای فراموش کنی. 217 00:09:21,263 --> 00:09:22,328 ‫چون فراموش نکردم. 218 00:09:22,397 --> 00:09:24,264 ‫ولی مجبورم بکنم. 219 00:09:24,332 --> 00:09:25,998 ‫تصادفی برگشتم. 220 00:09:26,000 --> 00:09:27,467 ‫کسی که دنبالشم رو... 221 00:09:27,536 --> 00:09:30,203 ‫نمی‌شه پیدا کردن دایان. 222 00:09:30,272 --> 00:09:32,739 ‫الان با نسخه‌ای از بث زندگی می‌کنم. 223 00:09:32,807 --> 00:09:34,741 ‫ظاهرا نسخه قشنگیه. 224 00:09:34,809 --> 00:09:35,876 ‫نوه هم داریم. 225 00:09:35,944 --> 00:09:36,943 ‫سامر نوه‌مونه. 226 00:09:37,011 --> 00:09:38,745 ‫قراره از اینجا نجاتم بده. 227 00:09:38,813 --> 00:09:40,146 ‫با دیدنش یاد تو می‌افتم. 228 00:09:40,215 --> 00:09:43,149 ‫عه، واقعا؟ ‫مگه اون هم مُرده؟ 229 00:09:43,218 --> 00:09:44,217 ‫خداحافظ دایان. 230 00:09:44,219 --> 00:09:45,752 ‫تو که واقعا نمی‌خوای بدون مختصات، 231 00:09:45,820 --> 00:09:47,754 ‫تو دل شکافه پرواز کنی، ها؟ 232 00:09:47,822 --> 00:09:49,422 ‫بی‌خیالمون نشو ریک! 233 00:09:49,491 --> 00:09:50,691 ‫من که قوانین رو تعیین نکردم. 234 00:09:50,759 --> 00:09:53,560 ‫وظیفه‌ام یادآوری بدبختی‌هاته دیگه! 235 00:09:58,166 --> 00:10:00,767 ‫عزیزم؟ ‫داری خودکشی می‌کنی؟ 236 00:10:00,835 --> 00:10:04,104 ‫در واقع دارم قبول می‌کنم ‫به خطر انداختم جونم نتیجه «برد برد» داره. 237 00:10:13,315 --> 00:10:14,514 ‫مامان و سامر کجان؟ 238 00:10:14,583 --> 00:10:15,716 ‫وای، اون‌ها فوت شدن. 239 00:10:15,784 --> 00:10:18,050 ‫- تسلیت می‌گم مورتی. ‫- واقعا فوت شدن؟ 240 00:10:18,052 --> 00:10:20,120 ‫مدت زیادی یخ بسته بودیم. 241 00:10:20,188 --> 00:10:23,856 ‫جهش‌یافته نجیبی لیسش زد و نجاتمون داد، ‫ولی بث مریض شد، یخ سامر هم... 242 00:10:23,926 --> 00:10:26,192 ‫درست آب نشد. 243 00:10:26,261 --> 00:10:29,662 ‫بعدش که دیگه نمی‌تونستم کس دیگه‌ای رو ‫مقصر بدونم، مجبور شدم با خودم کنار بیام. 244 00:10:29,731 --> 00:10:31,598 ‫تو کتاب‌فروشی «بارنز اند نوبل» ‫با سوگم کنار اومدم. 245 00:10:31,666 --> 00:10:33,266 ‫«چهار میثاق»، ‫«بخور، عبادت کن، عشق بورز»... 246 00:10:33,335 --> 00:10:35,535 ‫و «بازگشت شوالیه تاریکی» ‫اثر فرانک میلر رو خوندم. 247 00:10:35,604 --> 00:10:37,270 ‫یاد گرفتم شرایط رو همون‌جوری قبول کنم. 248 00:10:38,807 --> 00:10:41,408 ‫مغز بعضی‌هاشون هنوز سالم و سلامته. 249 00:10:41,476 --> 00:10:43,676 ‫آدم به فکر می‌افته که یعنی ‫عده‌ای هنوز آگاه بودن... 250 00:10:43,746 --> 00:10:45,545 ‫و تو این شرایط وحشتناک ‫اسیر شده بودن یا نه. 251 00:10:45,614 --> 00:10:47,213 ‫بگذریم، کلی پروتئین داره. 252 00:10:47,282 --> 00:10:48,348 ‫خیلی متأسفم بابا. 253 00:10:48,417 --> 00:10:52,285 ‫ولی بابای اصلی و واقعی خودم ‫آخرالزمان رو شکست داده. 254 00:10:52,287 --> 00:10:54,887 ‫گمون کنم همه‌مون ‫دست کم گرفته بودیمت. 255 00:10:54,957 --> 00:10:56,957 ‫راستی، اون بازیه که همیشه خانوادگی... 256 00:10:57,025 --> 00:10:59,559 ‫بازی می‌کردیم و اصلا ‫تمومش نکرده بودیم چی بود؟ 257 00:10:59,628 --> 00:11:01,561 ‫- «داون‌بیت» بود. ‫- ایول! بیا «داون‌بیت» بازی کنیم. 258 00:11:01,630 --> 00:11:03,830 ‫مطمئنم می‌تونم پیداش کنم! ‫الان دیگه می‌تونیم تمومش کنیم. 259 00:11:03,898 --> 00:11:07,100 ‫آره، حتما برو پیداش کن. 260 00:11:10,238 --> 00:11:12,105 ‫عه، آره، ایول، پیداش کردم! 261 00:11:12,174 --> 00:11:14,441 ‫«داون‌بیت» بازی می‌کنیم، ‫امشب همین‌جا... 262 00:11:14,509 --> 00:11:16,443 ‫مستقر می‌شیم ‫و بعدش خونه‌مون رو بازسازی می‌کنیم. 263 00:11:16,511 --> 00:11:18,845 ‫ما که غذا و آب تمیز داریم، 264 00:11:18,913 --> 00:11:20,713 ‫جمع خانواده‌مون هم که جمعه. 265 00:11:20,715 --> 00:11:22,316 ‫این دیگه چه کسشعریه؟ 266 00:11:23,452 --> 00:11:25,452 ‫سلام مورتی. اگه داری با خودت می‌گی ‫چطوری این‌قدر سریع رفتم، 267 00:11:25,520 --> 00:11:27,454 ‫باید بگم این یادداشت رو از قبل نوشته بودم. 268 00:11:27,522 --> 00:11:29,255 ‫قصد دارم صبر کنم ‫تا حواست بهم نباشه، 269 00:11:29,324 --> 00:11:31,324 ‫بعدش کل وسایلت رو می‌قاپم ‫و می‌زنم به چاک. 270 00:11:31,326 --> 00:11:33,125 ‫نمی‌دونم چقدر تو اتاق بودی، 271 00:11:33,127 --> 00:11:35,662 ‫ولی احتمالا داری با خودت می‌گی ‫امکان نداره زیاد دور شده باشم... 272 00:11:35,730 --> 00:11:38,198 ‫و می‌خوای بری دنبالـ... 273 00:11:39,668 --> 00:11:41,401 ‫مورتی، این یکی رو خیلی سریع نوشتم، ‫آخه باید تله می‌ذاشتم. 274 00:11:41,470 --> 00:11:42,869 ‫خیال می‌کردم وسایل خفن‌تری داشته باشه. ‫اون یکی یادداشتم رو کامل بخون، خداحافظ. 275 00:11:42,871 --> 00:11:43,770 ‫ای مادرجنده! 276 00:11:45,606 --> 00:11:47,407 ‫عه، عه! ‫آروم‌تر برو! آروم‌تر برو! 277 00:11:47,942 --> 00:11:49,609 ‫اصلا کار قشنگی نیست! آخ! 278 00:11:49,678 --> 00:11:50,811 ‫این دیگه چه کاری بود بابا؟ 279 00:11:50,879 --> 00:11:52,145 ‫فرض نکن باهات خصومت داشتم مورتی. 280 00:11:52,214 --> 00:11:53,480 ‫یکی از «چهار میثاق» همینه. 281 00:11:53,548 --> 00:11:55,215 ‫سه میثاق دیگه رو یادم نمیاد، ‫ولی در این حد می‌دونم. 282 00:11:55,283 --> 00:11:57,417 ‫که کمیسر گوردون با بی‌خیال شدن ‫بتمن مشکلی نداشت. 283 00:11:57,486 --> 00:11:59,352 ‫بتمن که ملت رو تنها نمی‌ذاره. 284 00:11:59,421 --> 00:12:00,887 ‫تو که ما رو تنها گذاشتی. 285 00:12:00,955 --> 00:12:03,223 ‫این حرفت حقم بود. ‫ولی... 286 00:12:03,291 --> 00:12:04,290 ‫این‌جوری ارتقا پیدا کردی. 287 00:12:04,359 --> 00:12:06,426 ‫عه، الان دیگه به نظرت ‫آدم باحالی هستم؟ 288 00:12:06,495 --> 00:12:07,694 ‫خب، چه کار راحتی بود. 289 00:12:07,762 --> 00:12:09,830 ‫کافی بود کل دار و ندارم رو به گا بدم. 290 00:12:09,898 --> 00:12:11,964 ‫- وای، ببین، اِم... ‫- وقتی برگشتی، جوری ازمون می‌گفتی... 291 00:12:11,966 --> 00:12:13,700 ‫که انگار آدم نیستیم مورتی! 292 00:12:13,768 --> 00:12:15,568 ‫بعدش زدی به چاک و ولمون کردی ‫که یخ بزنیم! 293 00:12:15,570 --> 00:12:17,370 ‫امروز داشتم بابت همون کارم ‫عذرخواهی می‌کردم... 294 00:12:17,372 --> 00:12:20,106 ‫مامانت و خواهرت جون دادن مورتی! 295 00:12:20,175 --> 00:12:22,775 ‫من هم بی‌خیال شدن. 296 00:12:22,845 --> 00:12:24,110 ‫بی‌خیال اهمیت دادن شدم. 297 00:12:24,179 --> 00:12:26,647 ‫شرایط بهتری گیرت نمیاد. 298 00:12:26,715 --> 00:12:28,781 ‫- پس قبول کن. ‫- خواهش می‌کنم نرو. 299 00:12:28,783 --> 00:12:31,918 ‫اگه ریک برگرده، می‌تونیم ‫هستی جدیدی برات پیدا کنیم. 300 00:12:31,986 --> 00:12:34,721 ‫برات مامان جدید، سامر جدید ‫و کار پیدا می‌کنیم! 301 00:12:34,789 --> 00:12:36,056 ‫وای، اصلا درک نمی‌کنی بچه. 302 00:12:36,124 --> 00:12:38,458 ‫زندگی من بدون در نظر گرفتن ‫این مکالمه، بی‌نقصه. 303 00:12:38,527 --> 00:12:42,529 ‫ریک از اولش هم درست می‌گفت. ‫همه باید بی‌خیال بشن. 304 00:12:47,202 --> 00:12:48,669 ‫آخی، برگشتی. 305 00:12:48,737 --> 00:12:50,737 ‫لابد واقعا صمیمی شدیم. 306 00:12:50,805 --> 00:12:52,072 ‫آخ! عه، بس کن! 307 00:12:52,140 --> 00:12:54,474 ‫ازم دور شو ببینم! ‫نه، کمک کنین! 308 00:12:54,543 --> 00:12:57,009 ‫خیلی‌خب، مختصات رو مشخص کردن بابابزرگ! 309 00:12:57,079 --> 00:12:58,611 ‫بیا دنبالمون. 310 00:13:00,148 --> 00:13:02,215 ‫یالا، یالا، یالا! 311 00:13:02,217 --> 00:13:04,617 ‫عزیزم؟ ‫مسئله‌ای رو به خاطر داشته باش: 312 00:13:04,619 --> 00:13:07,019 ‫نمی‌دونم چی شده بود، ‫ولی اگه تو برگشتی خونه، 313 00:13:07,021 --> 00:13:09,489 ‫به احتمال زیاد هدفمون هم برگشته. 314 00:13:09,558 --> 00:13:14,294 ‫ضمنا، به احتمال زیاد اون هم عین خودت ‫تو ترک این دنیا به مشکل خورده. 315 00:13:14,363 --> 00:13:16,696 ‫گیر افتاده. 316 00:13:17,766 --> 00:13:18,698 ‫بابابزرگ! 317 00:13:18,767 --> 00:13:20,500 ‫وای، ایول! 318 00:13:24,239 --> 00:13:25,638 ‫بابابـ... ‫... ـابزرگ؟ 319 00:13:25,640 --> 00:13:27,840 ‫سلام سامر! احسنت به تو، ‫همیشه بهت باور داشتم. 320 00:13:27,910 --> 00:13:29,442 ‫- حالا بخش دشوار ماجرا شروع می‌شه. ‫- بخش دشوارش؟ 321 00:13:29,444 --> 00:13:31,377 ‫موجوداتی خیلی بدتر از من هم ‫می‌تونن مختصاتتون رو ببینن. 322 00:13:31,446 --> 00:13:33,246 ‫پناه بگیرین و تا می‌رم دنبال مورتی، ‫ازش محافظت کنین. 323 00:13:33,315 --> 00:13:35,381 ‫ریک، تمام! ‫سعی کنین زنده بمونین! 324 00:13:35,450 --> 00:13:36,783 ‫وای، پشم‌هام. 325 00:13:36,851 --> 00:13:38,318 ‫شاید بهتر باشه مامان خونگیم قایم بشه؟ 326 00:13:38,387 --> 00:13:39,319 ‫«مامان خونگی»؟ 327 00:13:39,388 --> 00:13:41,121 ‫خب، اون یکی مامان فضایی و خفنمه دیگه. 328 00:13:41,189 --> 00:13:43,924 ‫ببینین، من نمی‌خوام ‫تو این بحث شرکت کنم. 329 00:13:43,992 --> 00:13:45,592 ‫شاید بهتر باشه جفتتون قایم بشین ‫و سنگ‌هاتون رو وا بکنین. 330 00:13:45,660 --> 00:13:46,859 ‫وای، این‌قدر تحقیرم نکن! 331 00:13:46,929 --> 00:13:48,929 ‫من هم خودتم، فقط صبرم ‫واسه لباس شستن بیشتره. 332 00:13:48,997 --> 00:13:50,997 ‫مامان، این‌قدر به صمیمیتمون حسودی نکن! 333 00:13:51,065 --> 00:13:53,466 ‫اون از تصمیماتمون فرار کرد. ‫من مجبورم براشون مادری کنم. 334 00:13:53,535 --> 00:13:56,603 ‫این‌طوری نبود که برام مهم نباشه. ‫واسه همین کلونه رو ساخت دیگه. 335 00:13:56,671 --> 00:13:57,738 ‫آخ! 336 00:13:57,806 --> 00:13:59,139 ‫مامان‌ها! 337 00:14:12,354 --> 00:14:13,420 ‫سلام |مورتی! 338 00:14:13,488 --> 00:14:14,354 ‫تویی ریک؟ ‫می‌دونستم! 339 00:14:14,423 --> 00:14:15,822 ‫می‌دونستم تنهام نمی‌ذاری! 340 00:14:15,890 --> 00:14:17,490 ‫آخ! این دیگه چه کار کسشعری بود؟ 341 00:14:17,492 --> 00:14:19,292 ‫مورتی، اینجا ریک دیگه‌ای ندیدی؟ 342 00:14:19,361 --> 00:14:21,361 ‫مدل موش خیلی ساده است ‫و کت علمی‌تخیلی می‌پوشه. 343 00:14:21,430 --> 00:14:23,830 ‫ای بابا، معلومه که ندیدیش، ‫در اون صورت مُرده بودی. 344 00:14:23,898 --> 00:14:25,432 ‫یا شاید هم بمبت می‌کرد. 345 00:14:25,500 --> 00:14:27,033 ‫حس می‌کنی بمب شده باشی؟ 346 00:14:27,102 --> 00:14:28,835 ‫نه بابا، در اون صورت ‫تا الان منفجر شده بودی. 347 00:14:28,903 --> 00:14:29,970 ‫مگه ریکِ اینجا نمرده بود؟ 348 00:14:30,038 --> 00:14:31,838 ‫دلیل انتخاب دنیات همینه دیگه، نه؟ 349 00:14:31,906 --> 00:14:34,374 ‫اِم، خب، ریک شما، اِم... 350 00:14:34,443 --> 00:14:36,576 ‫آره، نمرده، در واقع ‫باهاتون کاری نداره. 351 00:14:36,645 --> 00:14:39,312 ‫وقتی باهاتون آشنا شدم، ‫تا حدی امیدوار بودم روزی پیداش بشه. 352 00:14:39,381 --> 00:14:41,448 ‫ای حرومزاده! ‫گیرت انداختم! 353 00:14:41,516 --> 00:14:43,049 ‫داریم کجا می‌ریم؟ 354 00:14:43,118 --> 00:14:44,985 ‫می‌ریم بابابزرگت رو بکشیم رفیق کوچولو. 355 00:14:45,053 --> 00:14:46,319 ‫وایستا ببینم، چی؟ 356 00:14:46,321 --> 00:14:47,387 ‫متوجه نمی‌شم. 357 00:14:47,456 --> 00:14:49,656 ‫ریک اصلی من خانواده‌ات رو کشته بود؟ 358 00:14:49,724 --> 00:14:51,324 ‫تو هم منتظر بودی برگرده؟ 359 00:14:51,326 --> 00:14:52,793 ‫ظاهرا کاملا متوجه شدی مورتی. 360 00:14:52,861 --> 00:14:54,594 ‫توضیح واضحاتت حرف نداشت. 361 00:14:54,663 --> 00:14:57,397 ‫رسیدیم. 362 00:14:57,466 --> 00:14:59,332 ‫مورتی، طرف اصلا خوشش نمیاد ‫پیداش کنن، 363 00:14:59,401 --> 00:15:01,001 ‫ولی عاشق ساختن ‫کسشعرهای استادانه است. 364 00:15:01,069 --> 00:15:02,535 ‫عین این می‌مونه ‫که کلی «ماینکرفت» بازی کنه، 365 00:15:02,537 --> 00:15:03,870 ‫ولی کلا رو سرور خصوصی بازی می‌کنه. 366 00:15:03,938 --> 00:15:05,738 ‫انگار رفتم تو خلسه. 367 00:15:05,808 --> 00:15:07,741 ‫جریان چیه؟ 368 00:15:09,944 --> 00:15:13,346 ‫وای، هه‌هه، پیدام کردی. 369 00:15:13,415 --> 00:15:15,081 ‫من هم اگه جات بودم، ‫به اولین صفحه نمایش شلیک می‌کردم. 370 00:15:15,150 --> 00:15:16,883 ‫ببین، من اینجا نیستم. 371 00:15:16,951 --> 00:15:18,819 ‫شاید هم باشم؟ 372 00:15:18,887 --> 00:15:20,353 ‫کلونی که پیدا کردی اونجاست. 373 00:15:20,355 --> 00:15:21,688 ‫شاید هم خودمم که لخت شدم! 374 00:15:21,756 --> 00:15:23,356 ‫کمی کایزر شوزه بازی دربیارم. 375 00:15:23,425 --> 00:15:25,291 ‫واسه چی باید اعتراف کنم ‫که خودم نیستم؟ 376 00:15:25,360 --> 00:15:26,426 ‫ای وای، ایول! ‫اینجا رو باش! 377 00:15:26,495 --> 00:15:28,094 ‫ببین چه تلاشی می‌کنه، ‫ببین چه کوششی می‌کنه. 378 00:15:28,163 --> 00:15:30,430 ‫شاید هم خودم باشم. ‫تکرار می‌کنم، ممکنه خودم باشم... 379 00:15:30,499 --> 00:15:32,899 ‫و عین «اره» عمل کرده باشم. ‫من خیلی آب زیر کاهم. 380 00:15:32,967 --> 00:15:34,567 ‫حالا تا می‌خوای فکر کنی ‫و بفهمی چی به چیه، 381 00:15:34,569 --> 00:15:37,270 ‫بیا با این ربات‌های کشنده مقابله کن. 382 00:15:40,442 --> 00:15:42,709 ‫مسلما نمی‌دونم الان مخاطبم کیه. 383 00:15:42,777 --> 00:15:44,711 ‫همه‌چی رو از قبل ضبط کردم. 384 00:15:45,714 --> 00:15:47,047 ‫ولی احتمالا اگه تا الان زنده مونده باشی، 385 00:15:47,115 --> 00:15:48,981 ‫با خودت خیال می‌کنی خیلی خاصی. 386 00:15:49,051 --> 00:15:50,183 ‫ببین چی می‌گم... 387 00:15:50,252 --> 00:15:51,317 ‫وای! فرار کرد! 388 00:15:51,386 --> 00:15:52,919 ‫شاید واقعا خودم بودم! 389 00:15:52,987 --> 00:15:54,120 ‫اگه دنبالش بری همون پایین، 390 00:15:54,189 --> 00:15:55,321 ‫می‌تونیم مبارزه بزرگی رقم بزنیم. 391 00:15:55,390 --> 00:15:57,724 ‫پنجاه درصد احتمال داره دروغ نگم. 392 00:15:59,127 --> 00:16:00,861 ‫تو دردسر افتادیم کسکش خان! 393 00:16:00,929 --> 00:16:02,262 ‫من که نباید التماس کنم. 394 00:16:02,330 --> 00:16:03,329 ‫وایستا ببینم، مامان‌هام تو دردسر افتادن؟ 395 00:16:03,398 --> 00:16:04,997 ‫اون نسخه‌هاشون تو دردسر افتادن. 396 00:16:04,999 --> 00:16:07,334 ‫باید نجاتشون بدیم! ‫ریک، معلومه برات تله گذاشته. 397 00:16:07,402 --> 00:16:09,736 ‫اگه بری پایین، ‫خیلی راحت می‌کشدت. 398 00:16:09,804 --> 00:16:11,505 ‫- خوبه! ‫- چی؟ 399 00:16:12,474 --> 00:16:13,874 ‫دیگه چی شده؟! 400 00:16:13,942 --> 00:16:16,343 ‫مرگ خودت برات مهم نیست، ‫چرا مرگ من هم برات مهم نیست؟ 401 00:16:16,411 --> 00:16:17,944 ‫بس کن! ‫از اینجا برو! 402 00:16:18,012 --> 00:16:20,813 ‫فصل قبل هم همین کار رو کرده بودی! ‫عین بمب‌گذارهای انتحاری می‌مونی! 403 00:16:20,883 --> 00:16:22,082 ‫دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه. 404 00:16:22,150 --> 00:16:24,084 ‫باشه، خب، از اون به ارث بردی، ‫از من که نبردی. 405 00:16:24,152 --> 00:16:27,487 ‫من که اون رو نمی‌شناسم. ‫بابابزرگ من تویی ریک. 406 00:16:27,556 --> 00:16:29,556 ‫ما ریک و مورتی هستیم. ‫صد سال ادامه می‌دیم. 407 00:16:29,624 --> 00:16:31,624 ‫راستی، کاملا احتمالش هست ‫اینجا منفجر بشه. 408 00:16:31,693 --> 00:16:33,426 ‫یه سری شمارش معکوس برات می‌ذارم. 409 00:16:33,428 --> 00:16:36,629 ‫احتمالا یکیشون درست باشه. 410 00:16:36,698 --> 00:16:39,966 ‫آخ، امان از اسید معده پنج‌بعدی مسخره. 411 00:16:40,034 --> 00:16:41,634 ‫عذر می‌خوام که عین ‫سریال‌های کمدی موقعیت دعوا کردیم... 412 00:16:41,636 --> 00:16:43,236 ‫و باعث شدم احتمالا هضم بشیم. 413 00:16:43,238 --> 00:16:44,437 ‫واقعا زمان‌بندیت حرف نداره. 414 00:16:44,506 --> 00:16:46,039 ‫وای، سلیطه‌بازی درنیار. ‫من مادری می‌کنم‌ها. 415 00:16:46,108 --> 00:16:47,440 ‫منطقیه که متوجه نمی‌شی. 416 00:16:47,442 --> 00:16:48,909 ‫چند وقتیه چنین کاری نکردی. 417 00:16:48,977 --> 00:16:50,377 ‫خوبه! ‫خوشحالم تو رو دارن! 418 00:16:50,445 --> 00:16:52,312 ‫خودم هم نمی‌خوام «مامان فضایی» باشم. 419 00:16:52,380 --> 00:16:53,380 ‫قبلا هم نشون دادی نمی‌خوای. 420 00:16:53,448 --> 00:16:54,714 ‫فقط نذار سامر پس زدن خودش رو... 421 00:16:54,783 --> 00:16:56,449 ‫با خوش‌سلیقه بودنت اشتباه بگیره. 422 00:16:56,518 --> 00:16:59,119 ‫من که چنین قصدی ندارم. ‫همه‌اش برداشت خودشه! 423 00:17:02,791 --> 00:17:05,325 ‫ای خدا! اگه بیشتر بهمون ‫سر می‌زدی، بهتر می‌شد. 424 00:17:05,393 --> 00:17:06,593 ‫من که نمی‌خوام باهات ازدواج کنم. 425 00:17:06,661 --> 00:17:09,329 ‫هفده ساله هستم‌ها. ‫علایقم زودگذر هستن. 426 00:17:09,397 --> 00:17:11,798 ‫سعی نکنین واسه علاقه من رقابت کنین. 427 00:17:11,866 --> 00:17:14,200 ‫تک‌تک حرف‌هاتون رو از تو کلاه‌خودم شنیدم. 428 00:17:14,269 --> 00:17:16,136 ‫خدا رو شکر که صرفا ‫مجبور شدم اکثرشون رو بکشم. 429 00:17:16,204 --> 00:17:18,471 ‫ای خدا، واقعا کار از کار گذشته. 430 00:17:23,612 --> 00:17:27,214 ‫حالا غذا می‌خوریم! 431 00:17:31,153 --> 00:17:32,885 ‫وضعیت اضطراریتون رو ‫الکی گنده کرده بودین. 432 00:17:32,887 --> 00:17:34,020 ‫- سلام بابابزرگ! ‫- سلام مورتی! 433 00:17:34,088 --> 00:17:35,688 ‫سلام مامان‌ها! وایستا ببینم، ‫اگه این‌ها باید... 434 00:17:35,758 --> 00:17:36,379 ‫کلاه‌خود بپوشن... 435 00:17:36,403 --> 00:17:38,291 ‫وقتی تو خوابی، تجهیزات محافظت ‫از کودکان می‌سازم. 436 00:17:38,360 --> 00:17:39,559 ‫چرا واسه بابا تجهیزات ‫محافظت از کودکان نمی‌سازی؟ 437 00:17:39,628 --> 00:17:40,893 ‫- عه، نکته خوبی رو یادآوری کردی. ‫- وایستین ببینم! 438 00:17:40,963 --> 00:17:42,429 ‫- وقتشه بریم دنبال جری. ‫- آخ. 439 00:17:42,497 --> 00:17:44,431 ‫شاید اگه شوهرم... 440 00:17:44,499 --> 00:17:46,767 ‫آدم به شدت ترسوی بیکاری نبود، 441 00:17:46,835 --> 00:17:48,501 ‫این‌قدر عصبانی نمی‌بودم! 442 00:17:48,503 --> 00:17:50,303 ‫بابا، کار پیدا کن دیگه، ‫ده سال گذشته‌ها. 443 00:17:50,372 --> 00:17:51,438 ‫پوف. ‫بدجوری سوزوندت جر. 444 00:17:51,506 --> 00:17:52,973 ‫اگه می‌خوای خودکشی کنی، 445 00:17:53,041 --> 00:17:54,240 ‫پارک تمساح خوبی بلدم. 446 00:17:54,309 --> 00:17:55,908 ‫من امروز اخراج شدم. 447 00:17:55,910 --> 00:17:57,577 ‫- این دیگه چه کاریه مورتی؟ ‫- وای نه، اخراج شدی. 448 00:17:57,646 --> 00:17:59,111 ‫- ای وای، چه وحشتناک. ‫- خیلی احمقی! 449 00:17:59,113 --> 00:18:00,513 ‫- خیلی حیف شد مورتی. ‫- سلام عزیزم. 450 00:18:00,582 --> 00:18:03,183 ‫پوف، جو خونه‌شون ‫عین فصل دومه، 451 00:18:03,251 --> 00:18:04,451 ‫متوجه منظورم هستین؟ 452 00:18:04,519 --> 00:18:06,186 ‫راستش، اصلا خیال نمی‌کردم ‫چنین حرفی بزنم، 453 00:18:06,254 --> 00:18:09,722 ‫ولی گمون کنم خوشحالم ‫که اون مدت رو طلاق گرفته بودیم. 454 00:18:09,724 --> 00:18:12,459 ‫- اِم، یه لحظه وایستین. ‫- تو حیاط‌پشتی تاب و سرسره می‌سازم! 455 00:18:12,527 --> 00:18:14,861 ‫راستش، شاید از نظر فنی ‫اهل اینجا باشم. 456 00:18:14,929 --> 00:18:17,530 ‫ولی الان دیگه مسافر ‫میان‌دنیایی محسوب می‌شم. 457 00:18:17,532 --> 00:18:20,733 ‫شماها هم اصلا به تخمم نیستین، ‫چون علمی‌تخیلی شدم. 458 00:18:20,734 --> 00:18:26,140 ‫مترجم: «کیارش نعمت گرگانی» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ 459 00:18:26,141 --> 00:18:28,809 ‫همیشه خنده‌ام می‌گیره. 460 00:18:28,877 --> 00:18:31,411 ‫وای، عجب جوک بامزه‌ای تعریف کردم. 461 00:18:31,480 --> 00:18:33,346 ‫ضمنا، چه ماجراجویی خفنی داشتیم. 462 00:18:33,415 --> 00:18:35,281 ‫راستش، به نظرم اگه کنار هم باشیم، 463 00:18:35,350 --> 00:18:36,483 ‫مهم نیست اهل کجاییم، مگه نه؟ 464 00:18:36,551 --> 00:18:38,351 ‫درس اخلاقی خوبی گرفتیم. 465 00:18:38,353 --> 00:18:40,286 ‫الان دیگه «دنیای اصلی» همه‌مون همین‌جاست. 466 00:18:40,355 --> 00:18:41,754 ‫خیلی خوب داستان رو بستین بچه‌ها. 467 00:18:41,824 --> 00:18:44,357 ‫- ای بابا، برگشتین. ‫- پشم‌هام، جری فصل دومه! 468 00:18:44,426 --> 00:18:45,758 ‫ببین، تا بهم نتوپیدین، 469 00:18:45,760 --> 00:18:47,227 ‫می‌شه یکی دوشمون رو درست کنه؟ 470 00:18:47,295 --> 00:18:49,362 ‫آبش از بث تو شب سالگردمون هم سردتره. 471 00:18:49,364 --> 00:18:51,564 ‫ضمنا، ببینین تو اتاق ریک ‫کی رو پیدا کردم. 472 00:18:51,566 --> 00:18:53,366 ‫هوم، بنده جناب خشتک هستم! 473 00:18:53,435 --> 00:18:54,701 ‫ناز بودنش اصلا برام مهم نیست. 474 00:18:54,769 --> 00:18:56,436 ‫توافق کرده بودیم ‫این جونورها رو تو خونه نیاری. 475 00:18:56,505 --> 00:18:58,171 ‫وایستا جری فصل دوم، نه! 476 00:18:58,240 --> 00:19:00,040 ‫- وای! ‫- جناب خشتک! 477 00:19:00,108 --> 00:19:01,374 ‫همه سوار ماشین بشین. 478 00:19:01,443 --> 00:19:03,510 ‫هوم، بنده جناب خشتک هستم! 479 00:19:03,578 --> 00:19:05,378 ‫وایستا ببینم، ولی مگه جناب خشتک ایشون نبود؟ 480 00:19:05,447 --> 00:19:07,380 ‫همه سوار ماشین بشین! ‫زود باشین! 481 00:19:07,382 --> 00:19:09,582 ‫هام! ‫هوم، بنده جناب خشتک هستم! 482 00:19:14,523 --> 00:19:15,856 ‫این دیگه چه کار کسشعری بود بابا؟! 483 00:19:15,924 --> 00:19:17,724 ‫آخه واسه چی باید اون موجود رو ‫بیاری خونه‌مون؟ 484 00:19:17,792 --> 00:19:19,325 ‫ناز بود دیگه! ‫کیرم توش! 485 00:19:19,394 --> 00:19:20,593 ‫حالا باید خط زمانی جدیدی پیدا کنیم! 486 00:19:20,662 --> 00:19:22,662 ‫می‌دونین چنین کاری ‫بدون دریچه چقدر دشواره؟ 487 00:19:22,731 --> 00:19:25,265 ‫باید دوباره همون شکلی مختصات تعیین کنیم ‫و بریم وسط شکافه! 488 00:19:25,333 --> 00:19:27,467 ‫باید کل این قسمت تخمی رو ‫از اول تکرار کنیم! 489 00:19:27,536 --> 00:19:29,469 ‫ماشین، چندتا پلاستیک استفراغ درست کن. 490 00:19:29,538 --> 00:19:31,604 ‫نمی‌شه برگردیم و درستش کنیم؟ 491 00:19:31,606 --> 00:19:36,810 ‫هوم، بنده جناب خشتک هستم! 492 00:19:39,013 --> 00:19:41,814 ‫باورم نمی‌شه سفر دریچه‌ای خراب شده. 493 00:19:41,816 --> 00:19:43,083 ‫به وقتش درستش می‌کنم دیگه. 494 00:19:43,151 --> 00:19:44,351 ‫با زانو بلندش کن مامان. 495 00:19:44,419 --> 00:19:46,486 ‫چند بار چنین کاری کردین؟ 496 00:19:47,556 --> 00:19:49,489 ‫وای خدا. 497 00:19:49,558 --> 00:19:52,024 ‫یعنی قسم می‌خوری ‫به مرگ طبیعی مردن؟ 498 00:19:52,094 --> 00:19:53,426 ‫اوهوم، آره. 499 00:19:53,428 --> 00:19:55,295 ‫همه‌چی عین خط زمانی قبلیمونه؟ 500 00:19:55,363 --> 00:19:57,097 ‫- حتی وقایع من هم یکسانه؟ ‫- راستش، کمی عجولانه شد، 501 00:19:57,165 --> 00:19:59,232 ‫واسه همین «پارمیجانو» رو ‫غیرعادی تلفظ می‌کنن. 502 00:19:59,301 --> 00:20:01,033 ‫- چطوری تلفظش می‌کـ... ‫- می‌گن «پارمیزیان». 503 00:20:01,035 --> 00:20:02,369 ‫- ایشه. ‫- ای خدا. 504 00:20:02,437 --> 00:20:04,104 ‫می‌تونستم ولتون کنم‌ها بچه‌ها! ‫خیال کردین مفهوم خانواده... 505 00:20:04,172 --> 00:20:06,773 ‫برام اهمیتی داره؟ ‫من که حتی ریک شما نیستم! 506 00:20:06,841 --> 00:20:07,908 ‫- آها. ‫- «من ریک در انکار هستم!» 507 00:20:07,976 --> 00:20:09,576 ‫تو خونه می‌بینمت بابا. 508 00:20:09,644 --> 00:20:12,178 ‫شرمنده که این‌قدر سر سامر ‫بازی درآوردم. 509 00:20:12,247 --> 00:20:13,179 ‫بالاخره دختر تو هم هست. 510 00:20:13,248 --> 00:20:14,514 ‫نه، حد و مرز مفیده. 511 00:20:14,583 --> 00:20:17,850 ‫ولی حالا که حرفش شد، ‫شاید من زیادی حد و مرز تعیین کرده باشم. 512 00:20:17,920 --> 00:20:19,986 ‫اشکالی نداره گاهی اوقات ‫بهتون سر بزنم؟ 513 00:20:20,054 --> 00:20:21,321 ‫قشنگ می‌شه. 514 00:20:21,390 --> 00:20:24,558 ‫- لباست چه نازه. ‫- همیشه همین رو می‌پوشیم دیگه. 515 00:20:28,463 --> 00:20:31,197 ‫وای، چیه مورتی؟ 516 00:20:31,266 --> 00:20:32,999 ‫قول می‌دی من رو طعمه نکردی؟ 517 00:20:33,067 --> 00:20:34,935 ‫- که مثلا اون ریکه برگرده؟ ‫- چی؟ 518 00:20:35,003 --> 00:20:37,003 ‫مورتی، باید واسه طرف ‫عزیز باشی که بخوام... 519 00:20:37,071 --> 00:20:40,574 ‫طعمه‌ات کنم. ‫واقعا به تخمش هم نیستی. 520 00:20:42,210 --> 00:20:44,411 ‫کارش درسته. 521 00:20:45,414 --> 00:20:48,214 ‫- «پارمیسان.» ‫- «پارمیزیان.» 522 00:20:48,283 --> 00:20:49,882 ‫«پارمیزیان.» 523 00:20:49,884 --> 00:20:51,952 ‫- «پارمیزیان.» ‫- «پارمیزیان.» 524 00:20:52,020 --> 00:20:53,754 ‫- چه چندش. از تلفظش متنفرم. ‫- آره. 525 00:20:53,954 --> 00:20:57,954 ‫«بعد از تیتراژ رو از دست ندین» 526 00:20:58,154 --> 00:21:05,154 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 527 00:21:05,354 --> 00:21:12,354 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: DigiMoviez@ 528 00:21:28,923 --> 00:21:30,457 ‫کی اینجاست؟ مورتی؟ 529 00:21:30,525 --> 00:21:31,591 ‫همون موش گنده‌ای؟ 530 00:21:31,660 --> 00:21:32,925 ‫- وای، چه پیشرفت داستانی جالی. ‫- وای! 531 00:21:32,995 --> 00:21:34,927 ‫هیس. ‫عه، عه، عه، عه، 532 00:21:34,929 --> 00:21:36,529 ‫آروم باش کوچولو. ‫جری هستی، درسته؟ 533 00:21:36,598 --> 00:21:38,198 ‫اصلا با مفهوم جری‌ها ‫حال نمی‌کردم. 534 00:21:38,266 --> 00:21:40,066 ‫وای، واقعا چه قوس شخصیتی خفنی داشتی. 535 00:21:40,135 --> 00:21:41,534 ‫داشتی شلوار می‌پوشیدی؟ 536 00:21:41,603 --> 00:21:43,136 ‫چی؟ ‫آها، آره، نه، لخت شده بودم... 537 00:21:43,205 --> 00:21:46,339 ‫که یکی رو گیر بیارم. ‫حالا که حرفش شد، تو اینجا... 538 00:21:46,341 --> 00:21:48,074 ‫با خودم یا یه بچه کوچولو صحبت نکردی؟ 539 00:21:48,143 --> 00:21:49,342 ‫شاید کرده باشم. چطور مگه؟ 540 00:21:49,411 --> 00:21:51,611 ‫آخه اگه تو هم ازشون متنفری، 541 00:21:51,680 --> 00:21:53,213 ‫می‌تونم باهات همکاری کنم. 542 00:21:53,281 --> 00:21:54,747 ‫ای بابا، من دیگه «همکاری» نمی‌کنم. 543 00:21:54,817 --> 00:21:56,817 ‫سر آدم با مدیریت ملت درد می‌گیره. 544 00:21:56,885 --> 00:21:58,084 ‫آخ! 545 00:21:58,153 --> 00:21:59,219 ‫«فتالیتی» زدم... 546 00:21:59,287 --> 00:22:01,287 ‫جری پیروز شد. 547 00:22:05,760 --> 00:22:07,360 ‫وای، پشم‌هام پسر. 548 00:22:07,429 --> 00:22:08,895 ‫چه خفن بود! 549 00:22:11,500 --> 00:22:12,965 ‫واسه چی اومدی اینجا؟ 550 00:22:13,035 --> 00:22:17,971 ‫رفیق، من هم دارم مدام ‫همین سوال رو از خودم می‌پرسم.