1 00:00:00,000 --> 00:00:06,000 رسانه‌ی تصویری نایت‌مووی تقدیم می‌کند NightMovie.CO 2 00:01:56,800 --> 00:01:57,970 ‫دوباره 3 00:02:02,680 --> 00:02:04,350 ‫زیادی اون آهنگ رو نواختم؟ 4 00:02:06,140 --> 00:02:07,310 ‫درسته مگه نه؟ 5 00:02:09,900 --> 00:02:14,440 ‫ولی بازم میشه بدون خشونت کمتری هم ‫درخواست آهنگ جدید کرد 6 00:02:14,690 --> 00:02:15,730 ‫چی میل داری؟ 7 00:02:15,940 --> 00:02:16,900 ‫پویزن؟ 8 00:02:17,610 --> 00:02:18,450 ‫ابا؟ 9 00:02:19,160 --> 00:02:20,280 ‫انتقام 10 00:02:21,070 --> 00:02:22,030 ‫باهاش آشنا نیسم 11 00:02:22,530 --> 00:02:24,370 ‫ولی اگه زمزمه کنی ‫مطمئنا می‌تونم پا به پات بیام 12 00:02:27,790 --> 00:02:28,830 ‫خب... 13 00:02:29,670 --> 00:02:32,130 ‫ببین کی اومده، آقای «گفتم پیاده شو ،یارو» 14 00:02:32,750 --> 00:02:35,800 ‫خوشحالم که می‌بینم از ماجراجوییت ‫توی بیابون بهبود پیدا کردی 15 00:02:36,300 --> 00:02:38,010 ‫به خاطر تو کم مونده بود بمیرم 16 00:02:38,470 --> 00:02:41,300 ‫یه کامیون دزدی پر از پول رو می‌روندی 17 00:02:41,390 --> 00:02:42,340 ‫به خاطر من... 18 00:02:42,850 --> 00:02:44,600 ‫الان دیگه تا آخر عمرت توی زندون نیستی 19 00:02:45,470 --> 00:02:46,430 ‫قابلت رو هم نداره 20 00:02:46,520 --> 00:02:48,600 ‫برای روزها توی بیابون راه رفتم 21 00:02:49,140 --> 00:02:50,310 ‫به زور زنده موندم 22 00:02:50,600 --> 00:02:53,230 ‫به قدری ناجور شد که ‫کم کم توهم زدم 23 00:02:53,310 --> 00:02:55,230 ‫یادمه بال داشتی 24 00:02:56,070 --> 00:02:57,320 ‫درست یادته 25 00:02:58,690 --> 00:02:59,820 ‫ولی الان دیگه فرق کردم 26 00:03:01,160 --> 00:03:03,620 ‫نمی‌دونم این یعنی چی ‫و برام مهم هم نیست 27 00:03:04,160 --> 00:03:05,280 ‫به اون پول نیاز داشتم 28 00:03:05,950 --> 00:03:07,490 ‫درموردت تحقیق کردم 29 00:03:08,000 --> 00:03:08,830 ‫کلی پول داری 30 00:03:09,540 --> 00:03:10,370 ‫پس پولمو بده 31 00:03:10,790 --> 00:03:13,210 ‫فکر کنم تحقیقت یه کوچولو 32 00:03:15,750 --> 00:03:16,710 ‫کم بوده 33 00:03:22,010 --> 00:03:24,350 ‫توهم نزده بودم، نه؟ 34 00:03:24,680 --> 00:03:25,600 ‫چه حسی داری؟ 35 00:03:26,720 --> 00:03:27,890 ‫گیج شدی؟ 36 00:03:28,180 --> 00:03:29,100 ‫حس تنفر داری؟ 37 00:03:29,930 --> 00:03:30,850 ‫وحشت؟ 38 00:03:30,940 --> 00:03:32,140 ‫بیشتر وحشت دارم 39 00:03:32,230 --> 00:03:33,770 ‫برام سواله اون چه حسی داشت 40 00:03:34,360 --> 00:03:35,190 ‫کی؟ 41 00:03:42,990 --> 00:03:44,820 ‫معلومه، کاراگاه 42 00:03:48,740 --> 00:03:51,500 ‫خیلی وقت نیست که اونم ‫ذات حقیقیم رو دیده 43 00:03:53,290 --> 00:03:56,500 ‫و در اون لحظه، زمانی که منتظر بودم ‫ببینم واکنشش چیه 44 00:04:00,840 --> 00:04:03,470 ‫پلیس ریخت اونجا و کشیدنش بیرون 45 00:04:03,550 --> 00:04:05,970 ‫آخه اون تیر خورده بود 46 00:04:08,930 --> 00:04:12,770 ‫رفتش. به بهونه مسافرت از لس آنجلس رفت 47 00:04:15,230 --> 00:04:17,110 ‫یه ماه پیش بود 48 00:04:17,190 --> 00:04:20,690 ‫به خودم می‌گفتم داره ‫چیزی که فهمیده رو هضم می‌کنه 49 00:04:27,450 --> 00:04:31,330 ‫اینکه بفهمی یکی واقعا شیطانه ‫می‌تونه خیلی تکان دهنده باشه 50 00:04:31,830 --> 00:04:34,790 ‫ولی اگه از قبل تصمیمش رو ‫گرفته باشه چی؟ 51 00:04:34,870 --> 00:04:39,380 ‫اگه تصمیم گرفته باشه که ‫من تجسم شرارتم چی؟ 52 00:04:44,340 --> 00:04:45,800 ‫و اگه حق با اون باشه چی؟ 53 00:04:47,390 --> 00:04:48,890 ‫منو نکش، پسر 54 00:04:48,970 --> 00:04:50,890 ‫خواهش می‌کنم، من یه دزد خرده پام 55 00:04:51,560 --> 00:04:52,430 ‫همین و بس 56 00:04:55,980 --> 00:04:56,980 ‫حقیقت نداره 57 00:04:58,980 --> 00:04:59,940 ‫ببخشید؟ 58 00:05:02,030 --> 00:05:03,190 ‫فقط دزد نیستی 59 00:05:04,190 --> 00:05:06,530 ‫اشتباه برداشت نکن، واقعا یه دزدی 60 00:05:06,610 --> 00:05:10,280 ‫ولی شاید مستحق یه فرصت باشی ‫تا ثابت کنی فقط یه دزد نیستی 61 00:05:11,620 --> 00:05:16,040 ‫خب بفرما. اینم پول که بدهیات رو بدی 62 00:05:16,120 --> 00:05:18,250 ‫خرج بیمارستان دوستایی که ‫رفتن پایین رو بدی؟ 63 00:05:18,790 --> 00:05:20,630 ‫و یه زندگی جدید رو شروع کنی 64 00:05:21,380 --> 00:05:23,260 ‫یه فرصت برای اینکه مردم تو رو... 65 00:05:24,550 --> 00:05:25,550 ‫یه جور دیگه ببینن 66 00:05:26,550 --> 00:05:27,720 ‫این یه حقه‌ست، نه؟ 67 00:05:29,470 --> 00:05:31,560 ‫می‌خوای جدا از اینا حسن نیتم رو هم ثابت کنم؟ 68 00:05:31,640 --> 00:05:32,680 ‫بسیار خب 69 00:05:32,770 --> 00:05:35,600 ‫از اونجایی که توی دو برخورد قبلیمون ‫تو رو بی شلوار گذاشتم 70 00:05:35,680 --> 00:05:37,190 ‫- نظرت چیه که یه کار کنم بی‌حساب بشیم؟ ‫- نه 71 00:05:39,360 --> 00:05:41,900 ‫خیلی خب 72 00:05:42,980 --> 00:05:44,150 ‫دیگه بی‌حسابیم 73 00:05:44,990 --> 00:05:45,820 ‫البته یه جورایی 74 00:05:46,200 --> 00:05:47,700 ‫میشه الان دیگه برم؟ 75 00:05:48,450 --> 00:05:49,990 ‫چرا که نه 76 00:05:52,160 --> 00:05:53,450 ‫چه خبر؟ 77 00:05:53,540 --> 00:05:54,410 ‫سلام 78 00:05:55,750 --> 00:05:57,000 ‫سلام غریبه 79 00:05:57,080 --> 00:05:59,540 ‫جنازه‌های طبقه پایین رو دیدم 80 00:05:59,630 --> 00:06:01,250 ‫اونا نمردن، مزکین 81 00:06:02,250 --> 00:06:04,340 ‫اینم یه دلیل دیگه که باید ‫بهم زنگ می‌زدی 82 00:06:05,260 --> 00:06:08,800 ‫چیه؟ هنوزم ناراحتی که خواستم ‫بهت خیانت کنم و بکشمت؟ 83 00:06:09,090 --> 00:06:10,050 ‫این جریان مال یه ماه پیشه 84 00:06:10,140 --> 00:06:12,350 ‫نه، معلومه که نه. ‫فکر کردی منم انسانم؟ 85 00:06:12,510 --> 00:06:13,430 ‫نه، فقط... 86 00:06:13,890 --> 00:06:15,270 ‫یهو هیجان زده شدم 87 00:06:15,350 --> 00:06:17,810 ‫و هنوزم نگران دکری 88 00:06:20,270 --> 00:06:21,650 ‫بهت گفتم بذار پیداش کنم 89 00:06:21,980 --> 00:06:23,150 ‫هر چی نباشه یه جایزه بگیرم 90 00:06:23,230 --> 00:06:24,730 ‫فقط کافی بود درخواست کنی 91 00:06:25,320 --> 00:06:27,570 ‫کاراگاه هنوزم داره چهره‌ی شیطانیم رو هضم می‌کنه 92 00:06:27,650 --> 00:06:30,070 ‫آخرین چیزی که نیاز داره ‫یه اهریمنه که بیوفته دنبالش 93 00:06:30,160 --> 00:06:31,070 ‫یا... 94 00:06:31,740 --> 00:06:33,410 ‫شایدم تو می‌خوای از یه چیزایی فرار کنی 95 00:06:33,490 --> 00:06:35,660 ‫تلاش خوبی بود 96 00:06:35,740 --> 00:06:36,580 ‫چی؟ 97 00:06:36,660 --> 00:06:38,870 ‫کاراگاه دخترش رو هم با خودش ‫به سفر برد 98 00:06:38,960 --> 00:06:41,420 ‫تو فقط دنبال یه بهونه‌ای که ‫پیداش کنی، نه؟ 99 00:06:41,790 --> 00:06:42,630 ‫نه! 100 00:06:43,460 --> 00:06:44,290 ‫نه 101 00:06:45,460 --> 00:06:46,760 ‫نه، کلویی به زودی برمی‌گرده 102 00:06:47,760 --> 00:06:49,760 ‫و بعدش می‌تونم از تریکسی معذرت خواهی کنم 103 00:06:50,550 --> 00:06:51,640 ‫می‌دونی مزکین 104 00:06:52,260 --> 00:06:54,560 ‫کم کم دارم به این نتیجه می‌رسم ‫که سوال این نیست کی برمی‌گردن 105 00:06:55,010 --> 00:06:55,850 ‫بلکه... 106 00:06:56,350 --> 00:06:57,890 ‫سوال اینه که اصلا برمی‌گردن یا نه 107 00:07:08,360 --> 00:07:10,360 ‫ساعت 6:45 بود که اومدم 108 00:07:11,860 --> 00:07:13,950 ‫منطقه رو پوشش دادن 109 00:07:14,450 --> 00:07:15,330 ‫حله 110 00:07:16,450 --> 00:07:17,410 ‫برو خونه، لوسیفر 111 00:07:17,490 --> 00:07:19,540 ‫خب صبح توام بخیر، کاراگاه اسکل 112 00:07:19,620 --> 00:07:21,920 ‫کلویی هنوز نیومده ‫و ما هم بهت نیازی نداریم 113 00:07:22,000 --> 00:07:24,380 ‫با این وجود بازم مشاور پلیس لس آنجلسم 114 00:07:24,460 --> 00:07:27,500 ‫و بله، تو هیچ اختیاری روی من نداری ‫پس اینم هست 115 00:07:27,590 --> 00:07:29,380 ‫بعله 116 00:07:30,550 --> 00:07:32,050 ‫دن جدی نگفت 117 00:07:32,130 --> 00:07:34,140 ‫از دست دادن شارلوت خیلی داغونش کرد 118 00:07:34,220 --> 00:07:36,180 ‫و منم درک می‌کنم دنیل ‫داره چی می‌کشه 119 00:07:36,260 --> 00:07:39,730 ‫ولی خوشم نمیاد به خاطر چیزی که ‫مسئولش من نبودم، اینطوری باهام رفتار بشه 120 00:07:40,100 --> 00:07:41,270 ‫این تم زندگیمه 121 00:07:41,480 --> 00:07:43,560 ‫براش یه مدت طول می‌کشه، لوسیفر 122 00:07:44,020 --> 00:07:45,020 ‫راستش... 123 00:07:45,110 --> 00:07:46,900 ‫برای همه‌مون یه مدت لازمه 124 00:07:48,320 --> 00:07:49,860 ‫هنوزم با اون بالایی آشتی نکردم 125 00:07:50,740 --> 00:07:51,860 ‫و مطمئن نیستم که هیچوقت هم بتونم 126 00:07:52,110 --> 00:07:53,990 ‫اگه اینطور باشه ‫اونه که ضرر کرده، خانم لوپز 127 00:07:56,990 --> 00:07:59,450 ‫- خب، جزئیاتش رو می‌خوای؟ ‫- راستش نه 128 00:07:59,870 --> 00:08:02,330 ‫نه، نمی‌خواستم دنیل خوشحال بشه ولی... 129 00:08:03,330 --> 00:08:05,290 ‫به نظرم وقتشه که دیگه نیام ‫سر صحنه‌های جرم 130 00:08:05,380 --> 00:08:08,500 ‫منظورت اینه که دیگه خسته شدی ‫همه‌اش بیای ببینی کلویی اومده یا نه 131 00:08:08,590 --> 00:08:10,590 ‫و بعدش بدون کمک کردن بذاری بری؟ 132 00:08:10,670 --> 00:08:14,130 ‫بله. فکر کنم ظاهراً امید الکی‌ای داشتم 133 00:08:14,220 --> 00:08:16,350 ‫واقعا خیلی احمقانه‎ست که یه روزی اون... 134 00:08:16,930 --> 00:08:17,800 ‫پیداش بشه 135 00:08:20,270 --> 00:08:21,520 ‫سلام، ببخشید دیر اومدم 136 00:08:21,600 --> 00:08:22,430 ‫دکر 137 00:08:22,730 --> 00:08:25,020 ‫- کاراگاه ‫- خدای من 138 00:08:25,100 --> 00:08:27,560 ‫تعطیلات چطور بود؟ کجا رفتی؟ 139 00:08:28,110 --> 00:08:29,780 ‫چرا پوستت نسوخته؟ 140 00:08:30,110 --> 00:08:32,150 ‫قول میدم همه چی رو برات تعریف کنم 141 00:08:32,240 --> 00:08:34,240 ‫ولی قبلش بگو چی شده؟ 142 00:08:34,320 --> 00:08:36,070 ‫آره، راست میگی 143 00:08:36,160 --> 00:08:41,870 ‫خب، قربانیمون پرورش دهنده زنبور 55 ساله ‫به اسم باب گولدبک هست. علت مرگ... 144 00:08:41,950 --> 00:08:44,460 ‫کارتک عسل تو گردن 145 00:08:45,000 --> 00:08:46,420 ‫چه وسیله خطرناکیه، نه؟ 146 00:08:46,500 --> 00:08:48,840 ‫از کجا معلوم بود یه پرورش دهنده زنبور ‫اینقدر خفن باشه؟ 147 00:08:48,920 --> 00:08:50,840 ‫ظاهرا به یکی از کندوها حمله شده بود 148 00:08:50,920 --> 00:08:55,340 ‫پس شاید باب مچ قاتل رو که داشته زنبورای ‫بیچاره‌اش رو له می‌کرده گرفته و دعواشون شده؟ 149 00:08:55,430 --> 00:08:57,510 ‫احتمالاً. شاهدی نبود؟ 150 00:08:57,590 --> 00:08:59,720 ‫هیچی. ولی زن باب، لینور، اونجاست 151 00:09:00,390 --> 00:09:02,180 ‫عالیه ممنون. میرم باهاش حرف بزنم 152 00:09:03,100 --> 00:09:04,480 ‫- کارت خوب بود الا ‫- ممنون 153 00:09:04,850 --> 00:09:06,190 ‫خدای من 154 00:09:06,270 --> 00:09:07,400 ‫کلویی برگشته 155 00:09:07,900 --> 00:09:09,610 ‫حالا بالاخره می‌تونیم مثل سابق بشیم 156 00:09:11,690 --> 00:09:15,320 ‫هیچکی از باب بدش نمیومد. ‫اون انسان خوبی بود 157 00:09:15,650 --> 00:09:17,410 ‫هیچوقت حتی صداشم بالا نبرد 158 00:09:17,700 --> 00:09:20,200 ‫هیچکی به ذهنت نمیاد که ‫بخواد بهش صدمه بزنه؟ 159 00:09:20,530 --> 00:09:21,410 ‫به ذهنم نمیاد 160 00:09:22,200 --> 00:09:23,080 ‫آخه ما... 161 00:09:23,750 --> 00:09:25,660 ‫باهم توی بازار کشاورزها عسل می‎‎فروشیم 162 00:09:25,750 --> 00:09:27,790 ‫ما مثل یه خونواده بزرگیم 163 00:09:28,670 --> 00:09:30,000 ‫خیلی خب 164 00:09:30,170 --> 00:09:32,210 ‫من الان کار دارم 165 00:09:33,010 --> 00:09:34,260 ‫خب ادامه بده 166 00:09:34,920 --> 00:09:36,050 ‫من... 167 00:09:37,970 --> 00:09:39,430 ‫تصورش هم نمی‌تونم بکنم... 168 00:09:42,010 --> 00:09:43,390 ‫خیلی متأسفم، ببخشید 169 00:09:44,850 --> 00:09:46,020 ‫میشه باهات حرف بزنم؟ 170 00:09:50,190 --> 00:09:52,440 ‫لوسیفر، شوهرش تازه به قتل رسیده 171 00:09:52,770 --> 00:09:53,650 ‫تو... 172 00:09:54,940 --> 00:09:55,940 ‫خوبی؟ 173 00:09:57,280 --> 00:09:58,410 ‫آره، خوبم 174 00:09:58,740 --> 00:09:59,620 ‫کجا رفته بودی؟ 175 00:10:00,120 --> 00:10:03,660 ‫با تریکسی رفتیم اروپا ‫و اونجا سفر کردیم 176 00:10:04,200 --> 00:10:05,910 ‫می‌دونی، اینطوری وقت داشتم تا... 177 00:10:06,290 --> 00:10:08,290 ‫چیزی که دیدم رو هضم کنم 178 00:10:08,750 --> 00:10:09,790 ‫و... 179 00:10:09,960 --> 00:10:11,500 ‫هضمش کردی؟ 180 00:10:12,250 --> 00:10:13,210 ‫تو... تو... 181 00:10:13,920 --> 00:10:15,460 ‫با چیزی که دیدی مشکلی نداری؟ 182 00:10:15,880 --> 00:10:17,090 ‫- من... ‫- کاراگاه 183 00:10:17,720 --> 00:10:19,510 ‫با من روبراهی؟ 184 00:10:20,050 --> 00:10:22,760 ‫اینجوری نیست که همیشه ‫حقیقت رو بهم نگفتی 185 00:10:23,430 --> 00:10:24,260 ‫می‌دونی که؟ 186 00:10:25,060 --> 00:10:25,890 ‫پس... 187 00:10:26,560 --> 00:10:28,020 ‫به نظرم توی اعماق قلبم... 188 00:10:28,690 --> 00:10:29,940 ‫همیشه می‌دونستم 189 00:10:30,020 --> 00:10:31,480 ‫ولی چه حسی بهت میده؟ 190 00:10:31,860 --> 00:10:33,900 ‫حس ترس؟ وحشت؟ ‫می‌خوای سرم داد بزنی؟ 191 00:10:33,980 --> 00:10:36,280 ‫با مشت بزنی تو صورتم؟ ‫دوباره فرار کنی؟ 192 00:10:36,780 --> 00:10:37,690 ‫من... 193 00:10:38,030 --> 00:10:39,860 ‫فکر کنم می‌خوام برگردم سر کار 194 00:10:40,410 --> 00:10:41,240 ‫همین؟ 195 00:10:42,120 --> 00:10:42,990 ‫همین 196 00:10:50,670 --> 00:10:52,210 ‫چه کوفتی؟ 197 00:10:52,234 --> 00:10:57,234 فصل چهارم، قسمت اول «همه چی روبراهه» 198 00:10:57,258 --> 00:11:02,258 ‫ترجمه از «رضا حضرتی و حسین رضایی» ‫HosseinTL , DeathStroke 199 00:11:02,590 --> 00:11:05,140 ‫خوشحالم که این همه سال ‫باهات مشورت می‌کردم، لیندا 200 00:11:05,220 --> 00:11:09,350 ‫تو چشمام رو باز و کمکم کردی ‫که بفهمم احساسات چطوریاست 201 00:11:09,640 --> 00:11:11,480 ‫ممنون لوسیفر. خوشحالم... 202 00:11:12,100 --> 00:11:13,310 ‫که اینو می‌شنوم 203 00:11:14,270 --> 00:11:18,030 ‫دوباره بگم، بصیرت تو کمکم کرد ‫درک درستی داشته باشم 204 00:11:20,150 --> 00:11:21,820 ‫کاملا مشخصه که کاراگاه ‫انکارش می‌کنه 205 00:11:24,070 --> 00:11:24,910 ‫البته 206 00:11:24,990 --> 00:11:28,950 ‫چطور می‌تونم نشون ندادن هیچ واکنشی ‫به ذات حقیقیم رو توضیح بدم؟ 207 00:11:29,040 --> 00:11:30,460 ‫کمکم کن، دکتر 208 00:11:30,910 --> 00:11:32,210 ‫کمکم کن بهش کمک کنم 209 00:11:32,790 --> 00:11:36,880 ‫- خب می‌خواستی چی از زبونش بشنوی؟ ‫- چیزی که من می‌خوام مهم نیست 210 00:11:36,960 --> 00:11:38,000 ‫مخالفم 211 00:11:38,630 --> 00:11:40,510 ‫چیزی که الان کلویی تجربه می‌کنه... 212 00:11:42,800 --> 00:11:44,800 ‫به شدت سخته 213 00:11:45,050 --> 00:11:46,970 ‫باور کن، منم تجربه‌اش کردم 214 00:11:47,890 --> 00:11:49,640 ‫ولی من روانشناستم 215 00:11:50,560 --> 00:11:51,600 ‫روانشناس اون نیستم 216 00:11:52,190 --> 00:11:55,230 ‫و برام سواله که شاید انتظار داشتی 217 00:11:55,770 --> 00:11:57,230 ‫ردت کنه 218 00:11:58,360 --> 00:11:59,900 ‫یا شایدم می‌خواستی ردت کنه 219 00:12:00,150 --> 00:12:02,030 ‫چرا باید بخوام منو رد کنه؟ 220 00:12:02,610 --> 00:12:05,660 ‫چون چهره شیطانیت برگشت ‫و نخواستی درموردش حرف بزنی 221 00:12:09,910 --> 00:12:11,160 ‫راستش حرفی برای گفتن نیست 222 00:12:11,250 --> 00:12:14,080 ‫برای اولین بار یکیو کشتم ‫و چهره شیطانیم برگشت 223 00:12:14,170 --> 00:12:16,420 ‫فکر نکنم به این سادگی باشه 224 00:12:16,670 --> 00:12:19,630 ‫کشتن یه انسان برخلاف قوانین پدرته ‫نه قوانین خودت 225 00:12:19,710 --> 00:12:23,130 ‫و به تازگی فهمیدی که فرشته‌ها ‫خودشکوفان 226 00:12:23,470 --> 00:12:24,430 ‫پس به نظرت... 227 00:12:24,680 --> 00:12:27,050 ‫خودم رو برای کشتن یه انسان ‫مجازات می‌کنم؟ 228 00:12:27,140 --> 00:12:28,720 ‫برام سواله که 229 00:12:29,310 --> 00:12:31,600 ‫خودت رو مجازات می‌کنی ‫یا ازش لذت می‌بری 230 00:12:36,150 --> 00:12:37,400 ‫اگه اینطور باشه چی؟ 231 00:12:38,690 --> 00:12:41,610 ‫پس شاید برای همینه که خودت رو ‫دوباره یه شیطان می‌بینی 232 00:12:42,650 --> 00:12:45,780 ‫و شاید برای همینه که می‌خوای ‫کلویی ردت کنه 233 00:12:45,860 --> 00:12:47,450 ‫نمی‌خوام منو رد کنه 234 00:12:47,700 --> 00:12:49,700 ‫اون بهت گفت که خوبه 235 00:12:51,160 --> 00:12:53,000 ‫اگه چیزی که بهت گفت 236 00:12:53,540 --> 00:12:55,750 ‫واقعا حقیقت باشه چی؟ 237 00:12:56,000 --> 00:12:57,380 ‫اگه نباشه چی؟ 238 00:12:58,500 --> 00:13:00,050 ‫یه راهی برای ابرازش پیدا می‌کنه 239 00:13:00,630 --> 00:13:03,920 ‫یعنی میگی باید جوری رفتار کنم ‫که به قول خودش همه چی روبراهه؟ 240 00:13:05,050 --> 00:13:08,300 ‫بعدش آروم آروم برم سر انکارش ‫و یه راهی پیدا کنم که بپذیره؟ 241 00:13:10,010 --> 00:13:14,270 ‫می‌دونم هر چی بگم باز کار خودتو می‌کنی 242 00:13:14,350 --> 00:13:16,190 ‫ولی فقط اینو می‌تونم ازت بخوام که 243 00:13:17,350 --> 00:13:18,650 ‫آروم پیش بری 244 00:13:19,060 --> 00:13:21,400 ‫البته دکتر 245 00:13:22,650 --> 00:13:23,740 ‫آروم آروم 246 00:13:25,530 --> 00:13:26,490 ‫من شیطانم 247 00:13:27,910 --> 00:13:29,410 ‫لوسیفر، داری چیکار می‌کنی؟ 248 00:13:29,830 --> 00:13:32,120 ‫کاراگاه، وقتشه خانم لوپز ‫بالاخره حقیقت رو بفهمه 249 00:13:32,450 --> 00:13:36,370 ‫من همون فرشته‌ایم که علیه ‫پدرش، یعنی خدا شورش کرد 250 00:13:37,370 --> 00:13:38,790 ‫بعدش به جهنم تبعید شدم 251 00:13:38,880 --> 00:13:41,290 ‫و اونجا به عنوان پادشاه به ‫ارواح لعن شده حکمفرمایی کردم 252 00:13:43,090 --> 00:13:44,970 ‫لوسیفر، الان دیگه همه چی منطقی میاد 253 00:13:50,760 --> 00:13:53,560 ‫ایول، سعی کردم نخندم ‫واقعا سعی کردم 254 00:13:53,930 --> 00:13:57,690 ‫پسر آخه چطوری؟ چطوری می‌تونی ‫اونطوری عادی باشی؟ 255 00:13:57,770 --> 00:13:59,520 ‫راستش ساده‌ست. همه‌اش حقیقته 256 00:13:59,600 --> 00:14:02,070 ‫و راستی، برادرم آمندیل هم فرشته‌ست 257 00:14:02,650 --> 00:14:04,860 ‫بال داره؟ 258 00:14:04,940 --> 00:14:06,530 ‫راستش آره، الان بازم داره 259 00:14:06,610 --> 00:14:09,200 ‫- فکر می‌کنی بهم سواری میده؟ ‫- باید ازش بخوای 260 00:14:09,280 --> 00:14:11,950 ‫این پسره خیلی بامزه‌ست! 261 00:14:12,030 --> 00:14:15,660 ‫چرا فکر می‌کنی حقیقت رو نمیگم، خانم لوپز؟ 262 00:14:15,750 --> 00:14:17,540 ‫از سال‌ها پیش بیخیال فهمیدنش شدم 263 00:14:17,620 --> 00:14:20,710 ‫آخه همه خصوصیات خاصمون رو داریم، نه؟ 264 00:14:20,790 --> 00:14:22,790 ‫خصوصیت من اینه که واقعا شیطانم 265 00:14:22,880 --> 00:14:24,130 ‫صحیح! 266 00:14:26,170 --> 00:14:29,010 ‫خب اطلاعات جدیدی برای پرونده داری؟ 267 00:14:29,090 --> 00:14:30,090 ‫بله 268 00:14:30,260 --> 00:14:31,850 ‫خب کاشف به عمل اومد که 269 00:14:31,930 --> 00:14:34,600 ‫امکان نداشت اون کارتک عسل ‫مال قربانی بوده باشه 270 00:14:34,680 --> 00:14:37,520 ‫چون روش... الان میگم.... 271 00:14:37,980 --> 00:14:40,060 ‫عسل داشت 272 00:14:40,600 --> 00:14:41,610 ‫مگه نباید روش باشه؟ 273 00:14:41,810 --> 00:14:44,230 ‫باب و لنور تخصصشون توی میوه‌های شیرینه 274 00:14:44,320 --> 00:14:47,490 ‫عسل بلوبری، دارچین. ‫ولی اینی که اینجاست... 275 00:14:48,150 --> 00:14:50,070 ‫عسل معمولیه که به روش قدیمی درست میشه 276 00:14:50,160 --> 00:14:52,030 ‫پس این عسل برای یه جا دیگه‌ست 277 00:14:52,120 --> 00:14:54,950 ‫پس شاید یه رقیب با ابزار کار خودش ‫اومده که کندوی باب رو خراب کنه 278 00:14:55,040 --> 00:14:57,200 ‫و اش برای کشتن باب که مچش رو گرفت ‫استفاده کرده 279 00:14:57,290 --> 00:14:59,830 ‫چه شیطانی که البته خوب می‌دونم چطوریه ‫چون بالاخره... 280 00:15:00,170 --> 00:15:01,000 ‫خود شیطانی 281 00:15:01,080 --> 00:15:02,290 ‫واقعا هستم 282 00:15:03,750 --> 00:15:04,960 ‫صحیح 283 00:15:05,710 --> 00:15:07,710 ‫خوش می‌گذره، نه کاراگاه؟ 284 00:15:07,800 --> 00:15:08,670 ‫چطور؟ 285 00:15:08,760 --> 00:15:12,220 ‫خب حالا که حقیقت رو درمورد من می‌دونی ‫و همونطور که میگی باهاش مشکلی نداری... 286 00:15:12,800 --> 00:15:15,060 ‫می‌تونیم به بقیه بخندیم 287 00:15:15,140 --> 00:15:19,480 ‫می‌تونی انسان‌ها رو ببینی که چقدر ‫تلاش می‌کنن تا چیزی که من میگم رو توجیه کنن 288 00:15:19,560 --> 00:15:21,600 ‫به جای اینکه واضح‌ترین پاسخ رو ‫در نظر بگیرن 289 00:15:22,350 --> 00:15:24,940 ‫- به نظرم یکم بدجنسیه ‫- چی؟ 290 00:15:25,150 --> 00:15:28,780 ‫خب، هیچکی که عقل درست و حسابی داره 291 00:15:28,860 --> 00:15:31,110 ‫باور نمی‌کنه واقعا چیزی... شیطان 292 00:15:31,200 --> 00:15:33,110 ‫البته بدون مدرک 293 00:15:33,200 --> 00:15:36,530 ‫پس مشخصه که سعی می‌کنن ‫یه استعاره‌ای چیزی براش پیدا کنن 294 00:15:36,620 --> 00:15:39,620 ‫یا شاید به از اینکه هیچوقت نتونستی بفهمی ‫اینو فهمیدی 295 00:15:39,700 --> 00:15:41,460 ‫شاید یکم 296 00:15:41,830 --> 00:15:45,460 ‫اینم از غرفه‌ی باب و لنور. ‫اونا تازه وارد بازار کشاورزا شدن 297 00:15:45,540 --> 00:15:48,920 ‫ولی غرفه «عسل خالص» ‫سال‌هاست اینجاست 298 00:15:49,420 --> 00:15:51,930 ‫شاید خوششون نمیومد ‫بغلشون یه رقیب باشه 299 00:15:52,010 --> 00:15:55,140 ‫کندوی رقیب رو خراب می‌کنن ‫که دوباره زنبور ملکه باشن 300 00:15:56,970 --> 00:16:00,680 ‫کاراگاه از اونجایی که با ‫شیطانی بودنم راحتی 301 00:16:00,770 --> 00:16:02,190 ‫خب؟ 302 00:16:02,270 --> 00:16:04,020 ‫می‌خوای روش منو زنده ببینی؟ 303 00:16:04,480 --> 00:16:05,770 ‫البته. چرا که نه؟ 304 00:16:06,650 --> 00:16:07,520 ‫صحیح 305 00:16:08,320 --> 00:16:09,280 ‫خوش اومدین 306 00:16:09,570 --> 00:16:10,740 ‫چی لازم دارین؟ 307 00:16:11,240 --> 00:16:14,200 ‫پلیس لس آنجلس، کاراگاه دکر هستم. ‫این غرفه برای شماست؟ 308 00:16:14,280 --> 00:16:16,070 ‫آره. گلن دابز 309 00:16:16,160 --> 00:16:17,660 ‫ایول. بگو ببینم، گلن 310 00:16:18,660 --> 00:16:19,950 ‫چه خواسته‌ای داری؟ 311 00:16:20,040 --> 00:16:21,120 ‫ببخشید؟ 312 00:16:21,200 --> 00:16:23,330 ‫خب، دوست دارم اون خواسته‌های 313 00:16:23,420 --> 00:16:25,210 ‫شیطانی و پنهان بشر رو بیرون بکشم 314 00:16:26,170 --> 00:16:29,670 ‫انگار تو کسی هستی که می‌خواد ‫حقیقتی که مخفی کردی رو بگی 315 00:16:29,920 --> 00:16:30,800 ‫من... 316 00:16:33,220 --> 00:16:34,930 ‫من... 317 00:16:35,390 --> 00:16:36,390 ‫می‌خوام... 318 00:16:36,470 --> 00:16:37,970 ‫- یالا ‫- من... 319 00:16:40,720 --> 00:16:42,850 ‫صبر کن ببینم، چه اتفاقی داره میوفته؟ 320 00:16:44,560 --> 00:16:45,690 ‫لوسیفر، شاید بهتر باشه... 321 00:16:46,350 --> 00:16:47,900 ‫صحیح. بله. ‫گلن... 322 00:16:49,020 --> 00:16:50,610 ‫گلن، بگو ببینم 323 00:16:51,320 --> 00:16:52,490 ‫چه خواسته‌ای داری؟ 324 00:16:54,070 --> 00:16:55,990 ‫می‌خوام باب گولدبک بمیره 325 00:16:57,990 --> 00:17:01,240 ‫پرونده حل شد کاراگاه. ‫اونوقت فکر می‌کردم دیگه پیر شدیم 326 00:17:01,330 --> 00:17:04,750 ‫می‌خواستی بمیره؟ چرا؟ چون داشت ‫تجارتت رو تهدید می‌کرد؟ 327 00:17:04,830 --> 00:17:06,120 ‫چی؟ نه 328 00:17:06,790 --> 00:17:09,710 ‫- چون ازش می‌ترسیدم ‫- از باب می‌ترسی؟ 329 00:17:09,790 --> 00:17:11,840 ‫همون باب خپل و بی آزار و مرده؟ 330 00:17:12,050 --> 00:17:12,960 ‫باب مرده؟ 331 00:17:13,050 --> 00:17:14,090 ‫خیلی هم مرده 332 00:17:14,170 --> 00:17:16,630 ‫خدا رو شکر. بالاخره می‌تونم ‫آروم باشم 333 00:17:16,720 --> 00:17:18,180 ‫چرا باید از باب می‌ترسیدی؟ 334 00:17:19,550 --> 00:17:20,810 ‫بیاین خصوصی صحبت کنیم 335 00:17:24,930 --> 00:17:26,100 ‫خیلی خب، باشه 336 00:17:26,390 --> 00:17:27,980 ‫من کندوشون رو خراب کردم 337 00:17:28,400 --> 00:17:31,320 ‫عصبی بودم که عسل عجیب باب و لنور 338 00:17:31,400 --> 00:17:33,150 ‫غرفه‌ام رو با مشکل روبرو می‌کرد 339 00:17:33,400 --> 00:17:35,990 ‫آخه عسل اواکادو؟ 340 00:17:36,490 --> 00:17:37,490 ‫بیخیال بابا 341 00:17:37,700 --> 00:17:40,280 ‫خودم اهل لس آنجلسم ولی ‫دیگه شورش رو درآوردن 342 00:17:40,490 --> 00:17:43,080 ‫ولی وقتی باب مچت رو گرفت ‫اونو کشتی، نه؟ 343 00:17:43,160 --> 00:17:44,750 ‫نه، برگشتم خونه 344 00:17:44,830 --> 00:17:47,750 ‫و چند ساعت بعد ‫باب اومد جلوی درم 345 00:17:47,830 --> 00:17:49,500 ‫پس فهمید تو این کارو کردی. ‫چی گفت؟ 346 00:17:49,580 --> 00:17:50,420 ‫چی گفت؟ 347 00:17:50,840 --> 00:17:52,340 ‫هیچی نگفت 348 00:17:55,470 --> 00:17:56,550 ‫باب این کارو باهات کرد؟ 349 00:17:56,630 --> 00:17:58,430 ‫انگار یه آدم دیگه شده بود 350 00:17:58,510 --> 00:18:00,050 ‫عصبی نبود. اون... 351 00:18:00,140 --> 00:18:01,970 ‫خیلی خونسرد بود 352 00:18:02,850 --> 00:18:04,560 ‫و باعث شد ترسناکتر بشه 353 00:18:04,640 --> 00:18:06,100 ‫وقتی رفت چیکار کردی؟ 354 00:18:06,180 --> 00:18:08,560 ‫شوخی می‌کنی؟ ‫رفتم بیمارستان 355 00:18:08,650 --> 00:18:10,110 ‫صحیح. دوباره نشونم بده 356 00:18:11,440 --> 00:18:15,190 ‫کاراگاه، قبلا همچین چیزی دیدم 357 00:18:15,280 --> 00:18:16,110 ‫توی جهنم 358 00:18:16,690 --> 00:18:17,700 ‫می‌دونی که، همونجایی که من... 359 00:18:18,860 --> 00:18:19,820 ‫بیخیالش 360 00:18:20,070 --> 00:18:21,700 ‫با یه کیسه پر از توپ بیلیارد؟ 361 00:18:21,780 --> 00:18:23,450 ‫ولی خیلی گرد نیست، نه؟ 362 00:18:23,830 --> 00:18:25,830 ‫دستگیره در بود 363 00:18:26,250 --> 00:18:28,250 ‫اخه کی این کارو می‌کنه 364 00:18:32,420 --> 00:18:36,010 ‫خب، راست می‌گفت. ‫گلن در زمان مرگش بیمارستان بود 365 00:18:36,090 --> 00:18:38,930 ‫پس باب اونقدرا که که اولش فکر می‌کردیم ‫باب آدم آرومی نبوده 366 00:18:39,010 --> 00:18:40,470 ‫ظاهرا نه 367 00:18:40,970 --> 00:18:43,050 ‫ولی یه کیسه دستگیره در؟ 368 00:18:43,430 --> 00:18:44,760 ‫خیلی خاصه 369 00:18:44,850 --> 00:18:45,850 ‫یه پیغام بوده؟ 370 00:18:46,430 --> 00:18:48,310 ‫اگه اینطوری بوده، اون بیچاره خوشش نیومده 371 00:18:52,440 --> 00:18:53,940 ‫داری چیکار می‌کنی؟ 372 00:18:54,020 --> 00:18:56,480 ‫فکر کنم یکی داره تعقیبمون می‌کنه. ‫انگار اسلحه هم داره 373 00:19:02,410 --> 00:19:05,790 ‫کاراگاه، این فرصتیه که از قدرت ‫شیطانیم استفاده کنم 374 00:19:05,870 --> 00:19:07,450 ‫می‌تونی ببینی واقعا قادر به چه کارایی هستم 375 00:19:07,540 --> 00:19:09,790 ‫یا می‌تونم اسلحه‌ام رو روش بگیرم ‫و بگم «ایست» 376 00:19:09,870 --> 00:19:11,000 ‫بیخیال 377 00:19:11,250 --> 00:19:13,840 ‫تاحالا ندیدم تا کجا می‌تونم ‫یه بشرو پرت کنم 378 00:19:13,920 --> 00:19:16,750 ‫شوخی می‌کنم. البته بیشترش رو 379 00:19:18,800 --> 00:19:20,380 ‫باشه. مال خودت 380 00:19:25,100 --> 00:19:26,430 ‫لوسیفر، بس کن! 381 00:19:26,930 --> 00:19:29,640 ‫می‌بینم که اونقدرا هم که می‌گفتی ‫با ذات حقیقیم راحت نیستی 382 00:19:29,730 --> 00:19:32,060 ‫چی؟ نه، به خاطر اون نیست. ‫نشان داره! 383 00:19:36,570 --> 00:19:38,030 ‫چرا ما رو تعقیب می‌کردی؟ 384 00:19:38,110 --> 00:19:40,990 ‫چون قربانی شما توی برنامه‌ی ‫محافظت از شاهد بود 385 00:19:44,530 --> 00:19:46,200 ‫مارشال آمریکا لوک رینولدز 386 00:19:48,450 --> 00:19:49,500 ‫سلام 387 00:19:54,500 --> 00:19:55,750 ‫تو مأمور باب بودی؟ 388 00:19:56,250 --> 00:19:59,090 ‫آره، زیرنظرش داشتم ‫و مطمئن می‌شدم در امنیت باشه 389 00:20:00,470 --> 00:20:02,840 ‫و به طرز شگفت آوری گند زدم، نه؟ 390 00:20:02,930 --> 00:20:04,220 ‫قطعا بله 391 00:20:05,510 --> 00:20:06,470 ‫خب خودش پرسید 392 00:20:06,890 --> 00:20:08,600 ‫پس چرا بیرون دنبالمون بودی؟ 393 00:20:09,020 --> 00:20:10,600 ‫می‌تونستی هر موقعی بیای پیشمون 394 00:20:10,680 --> 00:20:13,390 ‫می‌دونم. ببخشید ولی وقتی ‫طرف حسابتون باب دستگیره باشه... 395 00:20:13,480 --> 00:20:16,730 ‫ببخشید. جدی؟ باب دستگیره؟ 396 00:20:17,770 --> 00:20:20,150 ‫به خاطر چی توی حفاظت از شاهدین بود؟ ‫واسه دیدن پورن؟ 397 00:20:20,240 --> 00:20:23,150 ‫باب یه قاتل برای سندیکای جنایتکار پارادیسو بود 398 00:20:23,660 --> 00:20:26,660 ‫الگوی کاراش این بود که با یه کیسه ‫پر از دستگیره در تا سر حد مرگ آدما رو می‌زد 399 00:20:26,740 --> 00:20:29,120 ‫پارادیسو به بی رحمی زیاد شهرت داره 400 00:20:29,200 --> 00:20:34,250 ‫تاحالا خودم باهاشون روبرو نشدم ولی اگه ‫باب توی سازمانشون آدم کله گنده‌ای بوده... 401 00:20:34,710 --> 00:20:37,380 ‫سازمانشون داخل نیویورکه ‫ولی همه جا دست دادن 402 00:20:37,460 --> 00:20:40,000 ‫به پلیس لس آنجلس بی احترامی نباشه ‫ولی نمی‌دونستم به کی اعتماد کنم 403 00:20:40,550 --> 00:20:42,590 ‫مخصوصا اینکه کسی نباید می‌دونست ‫باب اینجا بوده 404 00:20:42,670 --> 00:20:45,340 ‫پس فکر می‌کنی پارادیسو مسئولش بوده؟ 405 00:20:45,430 --> 00:20:47,350 ‫یه گروهشون چند روز پیش ‫اومدن به شهر 406 00:20:47,430 --> 00:20:49,060 ‫ولی فکر نکنم واسه هوای آفتابیش بوده 407 00:20:49,140 --> 00:20:51,100 ‫- باهاشون حرف زدی؟ ‫- چه فایده‌ای داره؟ 408 00:20:51,640 --> 00:20:53,020 ‫اونا با پلیس حرف نمی‌زنن 409 00:20:53,100 --> 00:20:54,230 ‫اگه بگم، تعجب می‌کنی 410 00:20:54,310 --> 00:20:57,360 ‫آخه ایشون کنارش یه شیطان داره 411 00:20:59,730 --> 00:21:01,990 ‫شاید اینکه آدم بدونه یکم حال بده 412 00:21:21,420 --> 00:21:23,010 ‫چه خبر دکر؟ 413 00:21:23,920 --> 00:21:24,760 ‫میز 414 00:21:26,760 --> 00:21:28,220 ‫ترسوندیم 415 00:21:30,050 --> 00:21:31,310 ‫داری چه غلطی می‌کنی؟ 416 00:21:32,060 --> 00:21:33,180 ‫شنیدم برگشتی 417 00:21:34,980 --> 00:21:37,020 ‫و می‌دونم که می‌دونی... 418 00:21:38,520 --> 00:21:39,360 ‫می‌دونی که 419 00:21:39,690 --> 00:21:40,520 ‫صحیح 420 00:21:41,150 --> 00:21:43,190 ‫پس توی تاریکی پنهان شدی و... 421 00:21:43,820 --> 00:21:46,900 ‫منتظر ترسناک‌ترین لحظه بودی ‫تا یه چیزی بگی؟ 422 00:21:46,990 --> 00:21:48,240 ‫عادتای قدیمیه دیگه 423 00:21:50,950 --> 00:21:54,450 ‫ببین، میدونم که احتمالاً ‫حسابی ترسیدی، واسه همین... 424 00:21:58,120 --> 00:21:59,250 ‫نشونه‌ی حسن نیتمه 425 00:22:00,080 --> 00:22:02,750 ‫دستام بسته‌ست. ‫جایی برای نگرانی نیست 426 00:22:03,300 --> 00:22:05,260 ‫ببین، میخوام بدونی که... 427 00:22:05,920 --> 00:22:07,720 ‫کلویی، با اینکه من اهریمنم 428 00:22:10,760 --> 00:22:12,010 ‫هیچوقت بهت آزار نمیرسونم 429 00:22:13,510 --> 00:22:14,390 ‫میدونم 430 00:22:16,230 --> 00:22:17,060 ‫آره؟ 431 00:22:17,640 --> 00:22:18,560 ‫واقعاً میگم 432 00:22:19,230 --> 00:22:20,060 ‫خوبه 433 00:22:22,440 --> 00:22:23,440 ‫حسن نیت دیگه؟ 434 00:22:23,860 --> 00:22:26,070 ‫خب، فکر میکردی خطری تهدیدت نمیکنه 435 00:22:26,860 --> 00:22:28,700 ‫مهم هم همینه دیگه، نه؟ 436 00:22:28,780 --> 00:22:29,660 ‫مطمئنی؟ 437 00:22:30,070 --> 00:22:31,320 ‫خب تریکسی کجاست؟ 438 00:22:32,080 --> 00:22:34,200 ‫دلم میخواست اونم ببینم 439 00:22:34,990 --> 00:22:36,660 ‫آها، آره 440 00:22:36,870 --> 00:22:37,750 ‫پیش دن ـه 441 00:22:37,830 --> 00:22:40,710 ‫میدونی، قاعدتاً چند وقته ندیدتش 442 00:22:40,790 --> 00:22:43,250 ‫واسه همین یکم قراره ‫پیش اون بمونه 443 00:22:43,540 --> 00:22:44,500 ‫آها، آره باشه 444 00:22:44,750 --> 00:22:46,050 ‫میرم یه سلامی بکنم پس 445 00:22:46,130 --> 00:22:47,050 ‫فکر... 446 00:22:48,720 --> 00:22:50,680 ‫فکر نمیکنم کار درستی باشه میز 447 00:22:52,800 --> 00:22:53,720 ‫میدونستم 448 00:22:54,970 --> 00:22:56,720 ‫هنوز ازم ناراحته، آره؟ 449 00:22:59,560 --> 00:23:02,060 ‫میدونی، میز، آره و منم... 450 00:23:03,360 --> 00:23:05,440 ‫متأسفم، فکر نکنم... 451 00:23:06,570 --> 00:23:09,030 ‫فکر نکنم به این زودی‌ها دلش صاف بشه 452 00:23:12,530 --> 00:23:13,370 ‫حله 453 00:23:37,270 --> 00:23:39,810 ‫خیلی‌خب بگو. ‫بگو راحت شی 454 00:23:39,890 --> 00:23:40,730 ‫چیو؟ 455 00:23:40,810 --> 00:23:42,730 ‫جفتمون میدونیم دلیل واقعی اومدنت چیه 456 00:23:42,810 --> 00:23:43,900 ‫اومدی پز بدی 457 00:23:43,980 --> 00:23:45,940 ‫لوسی، اومدم که مطمئن شم ‫حقیقت رو میدونی 458 00:23:46,270 --> 00:23:50,030 ‫اینکه همونطور که فکر میکردم ‫ما فرشته‌ها رو خودمون کنترل داریم 459 00:23:50,280 --> 00:23:51,280 ‫و اینکه پز بدم 460 00:23:54,620 --> 00:23:57,240 ‫وقتی با شارلوت پرواز کردی ‫رفتی بهشت من فهمیدم 461 00:23:58,160 --> 00:23:59,750 ‫بابت حرکتتم ایولا داری در ضمن 462 00:23:59,910 --> 00:24:01,830 ‫بلیت فرست کلاس به شهر نقره‌ای 463 00:24:02,460 --> 00:24:03,540 ‫لیاقتش رو داشت 464 00:24:04,130 --> 00:24:04,960 ‫موافقم 465 00:24:09,260 --> 00:24:11,880 ‫میدونی، راستش دلم برات تنگ میشه داداش 466 00:24:11,970 --> 00:24:13,630 ‫دلت تنگ میشه؟ یعنی چی؟ 467 00:24:13,720 --> 00:24:15,050 ‫خب، بال‌هات برگشتن 468 00:24:15,140 --> 00:24:18,470 ‫بالاخره میتونی به چیزی که این همه مدت ‫میخواستی برسی و برای همیشه بری خونه 469 00:24:19,060 --> 00:24:21,230 ‫گمونم هدف نهاییم واقعاً هم همین بوده 470 00:24:21,310 --> 00:24:23,140 ‫راستش رو بخوای، ‫همین که برگشتی باعث تعجبمه 471 00:24:23,230 --> 00:24:25,270 ‫شهر نقره‌ای دیگه صفای قبل رو نداره؟ 472 00:24:25,350 --> 00:24:26,190 ‫نه، نه 473 00:24:26,770 --> 00:24:28,440 ‫دقیقاً مثل قبله 474 00:24:28,690 --> 00:24:30,860 ‫برات خوشحالم داداش. ‫داری به خواسته‌ات میرسی 475 00:24:30,940 --> 00:24:32,990 ‫و در کمال تعجب، شاید منم ‫دارم به خواسته‌ام میرسم 476 00:24:33,200 --> 00:24:35,200 ‫حالا خواسته‌ات چی هست؟ 477 00:24:35,280 --> 00:24:37,330 ‫کاراگاه از هویت واقعیم خبر داره 478 00:24:39,490 --> 00:24:40,330 ‫لوسی 479 00:24:41,750 --> 00:24:42,750 ‫حالت خوبه؟ 480 00:24:42,830 --> 00:24:43,830 ‫میخوای کمکت کنم؟ 481 00:24:44,210 --> 00:24:45,290 ‫خب، مسئله دقیقاً همینه 482 00:24:46,080 --> 00:24:48,090 ‫ظاهراً هیچ مشکلی باهاش نداره 483 00:24:48,170 --> 00:24:50,460 ‫میدونم، خودمم شک داشتم ولی... 484 00:24:51,840 --> 00:24:53,630 ‫ممکنه جدی جدی حقیقت داشته باشه 485 00:24:53,840 --> 00:24:54,760 ‫مطمئنی؟ 486 00:24:54,840 --> 00:24:58,350 ‫چون اگه بخوای بمونم، ‫تا هر وقت لازم باشه میمونم 487 00:24:58,430 --> 00:24:59,600 ‫داداش... 488 00:24:59,970 --> 00:25:00,890 ‫برو خونه 489 00:25:01,770 --> 00:25:03,390 ‫برگرد جایی که میخوای باشی 490 00:25:08,230 --> 00:25:09,520 ‫ 491 00:25:10,360 --> 00:25:11,820 ‫ 492 00:25:12,490 --> 00:25:14,450 ‫ 493 00:25:22,450 --> 00:25:23,750 ‫ 494 00:25:27,580 --> 00:25:31,090 ‫با توجه به بدنامی خاندان پارادیسو، ‫اصلاً انتظار این وضع رو نداشتم 495 00:25:31,170 --> 00:25:32,960 ‫اگه نتونی کاری که میخوای رو انجام بدی 496 00:25:33,050 --> 00:25:36,430 ‫دیگه چرا باید اخازی و قتل انجام بدی؟ ‫حتی اگه اون کار، بابایی نکرده، بازی باچی‌بال باشه 497 00:25:37,430 --> 00:25:41,010 ‫ببخشید. شما فرانک پارادیسو ‫معروف به «استخری» هستین؟ 498 00:25:41,100 --> 00:25:42,600 ‫خودمم. به شما چه دخلی داره؟ 499 00:25:43,060 --> 00:25:46,480 ‫باب دستگیره اخیراً تو لس‌آنجلس کشته شده 500 00:25:46,560 --> 00:25:48,850 ‫اونوقت شما اینجا ‫در حال تفریحین 501 00:25:48,940 --> 00:25:50,900 ‫دنیا پره از تصادفات، مگه نه؟ 502 00:25:51,360 --> 00:25:52,730 ‫حالا، دیگه با اجازه‌تون... 503 00:26:01,580 --> 00:26:03,120 ‫آخرین باری که باب رو دیدی کی بود؟ 504 00:26:04,790 --> 00:26:06,750 ‫فکر کنم تو دادگاه بود 505 00:26:06,830 --> 00:26:08,250 ‫که داشت علیه عموم شهادت میداد 506 00:26:08,710 --> 00:26:10,920 ‫این وسط یه معامله شیرین ‫واسه خودش جور کرد 507 00:26:11,000 --> 00:26:11,840 ‫دروغ میگه 508 00:26:11,920 --> 00:26:15,050 ‫البته خودت احتمالاً میدونستی، ‫با توجه به اینکه خلافکار و ایناست 509 00:26:15,260 --> 00:26:16,670 ‫ولی من مدرک دارم 510 00:26:17,300 --> 00:26:20,260 ‫وقتی داشتم رو سینی پنیر تحقیق ‫میکردم، یه کشفی کردم 511 00:26:20,550 --> 00:26:21,640 ‫خیلی خوشمزه‌ست 512 00:26:21,720 --> 00:26:23,390 ‫عسل آووکادو، کی فکرشو میکرد؟ 513 00:26:23,470 --> 00:26:25,220 ‫حرف نداره، می‌بینی؟ 514 00:26:26,810 --> 00:26:29,770 ‫باشه، باشه. ‫فهمیدیم باب تو لس‌آنجلس زندگی میکنه 515 00:26:30,610 --> 00:26:32,230 ‫ولی دلیلی برای کشتنش نداشتیم 516 00:26:32,320 --> 00:26:34,280 ‫پرونده‌های من حاکی از اینه که ‫تو و باب از هم متنفر بودین 517 00:26:34,360 --> 00:26:38,200 ‫با هم رقیب بودیم. اون تو ‫کار دستگیره در بود، و بنظر من... 518 00:26:38,280 --> 00:26:40,780 ‫تو ملت رو تو استخر میکشی، ‫واسه همین اسمت استخریه 519 00:26:40,870 --> 00:26:43,080 ‫خیلی هوشمندانه‌ست. ‫راضیم ازت 520 00:26:43,160 --> 00:26:44,040 ‫فقط متهم شدم 521 00:26:44,620 --> 00:26:47,330 ‫ولی سنمون که بالاتر رفت، ‫یاد گرفتیم به هم احترام بذاریم 522 00:26:47,410 --> 00:26:48,830 ‫باشه، به فرض که باور کردم 523 00:26:48,910 --> 00:26:52,380 ‫بازم باب با شهادتش عموت ‫رو 50 سال انداخت زندان 524 00:26:52,460 --> 00:26:54,090 ‫آره، بابت این کار هم مدیونشیم 525 00:26:54,170 --> 00:26:56,340 ‫- یعنی چی؟ ‫- عمو وین خیلی حرومزاده بود 526 00:26:56,550 --> 00:26:58,340 ‫باب به همه لطف کرد ‫که کارش رو ساخت 527 00:26:58,760 --> 00:27:00,800 ‫قضیه عسل هم اونطور نیست ‫که بنظر میاد 528 00:27:00,890 --> 00:27:03,260 ‫بنظر میاد بعد از قتل ‫یه جایزه خوشمزه گیرت اومده 529 00:27:05,430 --> 00:27:06,470 ‫دو سه هفته پیش 530 00:27:06,560 --> 00:27:09,440 ‫یه یادداشت ناشناس بهمون ‫رسید که باب تو لس‌آنجلس ـه 531 00:27:09,730 --> 00:27:11,900 ‫اومدیم اینجا بهش خبر بدیم. ‫همون موقع بود که عسل رو امتحان کردیم 532 00:27:12,690 --> 00:27:14,570 ‫تقریباً به شیرینی لنور بود 533 00:27:14,650 --> 00:27:15,610 ‫میتونم اون یادداشت رو ببینم؟ 534 00:27:16,320 --> 00:27:17,230 ‫کاش میتونستم کمکتون کنم 535 00:27:17,820 --> 00:27:18,650 ‫دادمش به باب 536 00:27:20,450 --> 00:27:22,820 ‫دوربین‌های مداربسته بازار ‫زنبوردارها رو دیدم 537 00:27:22,910 --> 00:27:26,290 ‫میتونیم فیلما رو چک کنیم که ببینیم ‫پارادیسو یا کس دیگه‌‌ای 538 00:27:26,370 --> 00:27:28,330 ‫رفته غرفه‌ی لنور و باب یا نه، خب؟ 539 00:27:28,910 --> 00:27:29,750 ‫مرسی دن 540 00:27:30,290 --> 00:27:31,960 ‫چه ناامیدکننده بود 541 00:27:32,250 --> 00:27:33,750 ‫هنوز به بن‌بست نخوردیم که 542 00:27:33,830 --> 00:27:35,710 ‫نه، نه. وقتی شنیدم ‫اسمش استخریه 543 00:27:35,800 --> 00:27:38,010 ‫یه مظنون جیگرتر تو تصورم بود 544 00:27:39,590 --> 00:27:41,010 ‫ببین کاراگاه... 545 00:27:42,340 --> 00:27:43,260 ‫ببخشید 546 00:27:44,140 --> 00:27:44,970 ‫چی شده؟ 547 00:27:45,050 --> 00:27:47,180 ‫هیچی نشده. هیچی. ‫همه‌چی روبراهه 548 00:27:47,260 --> 00:27:48,270 ‫فقط... 549 00:27:48,680 --> 00:27:50,690 ‫یهو از جا پریدم. همه‌چی اوکیه 550 00:28:00,240 --> 00:28:01,450 ‫حرف استخری رو باور میکنی؟ 551 00:28:01,990 --> 00:28:02,860 ‫خدایی؟ 552 00:28:02,950 --> 00:28:03,820 ‫حرفاش جور درمیاد 553 00:28:04,490 --> 00:28:07,410 ‫میگه شب قتل جای دیگه‌ای بوده ‫که حرفش هم تایید شده 554 00:28:07,490 --> 00:28:09,450 ‫غیبت هنگام وقوع جرم رو میشه ‫با پول یا تهدید بدست آورد 555 00:28:09,540 --> 00:28:11,160 ‫اینا هیولان کاراگاه دکر 556 00:28:11,250 --> 00:28:13,000 ‫منم چشمم رو از هیچکدومشون برنمیدارم 557 00:28:13,080 --> 00:28:16,090 ‫ولی اینکه میگه یه یادداشت ناشناس ‫بهش رسیده رو باور میکنم 558 00:28:16,170 --> 00:28:18,960 ‫اگه اون یادداشت وجود داشته باشه، ‫هر کی که نوشتدش به خون باب تشنه بوده 559 00:28:19,050 --> 00:28:20,130 ‫باید اونو پیدا کنیم 560 00:28:21,510 --> 00:28:23,220 ‫لنور از گذشته باب خبر داشته؟ 561 00:28:23,300 --> 00:28:25,430 ‫نمیدونم. تا حالا ندیدمش 562 00:28:25,510 --> 00:28:27,100 ‫باب هم قرار نبود بهش بگه 563 00:28:27,180 --> 00:28:29,680 ‫ولی اینم قرار نبود که با یه کیسه ‫پر از دستگیره در 564 00:28:29,770 --> 00:28:31,680 ‫به یه زنبوردار حمله کنه، واسه همین... 565 00:28:32,310 --> 00:28:34,850 ‫ببین، ما تمام تلاشمون رو تو ‫بخش حفاظت از شاهدان انجام میدیم ولی اینا... 566 00:28:35,440 --> 00:28:36,610 ‫اینا کنترلشون دست خودشون نیست 567 00:28:36,690 --> 00:28:40,610 ‫وقتی با لنور صحبت کردم انگار ‫خبر نداشت ولی استخری... 568 00:28:41,150 --> 00:28:43,070 ‫جوری رفتار کرد انگار ‫قبلاً همدیگه رو دیدن 569 00:28:43,780 --> 00:28:44,860 ‫پس لنور خبر داشته 570 00:28:44,950 --> 00:28:46,200 ‫پس شاید یادداشت هم دیده 571 00:28:46,990 --> 00:28:48,410 ‫دنیل، اینجایی پس 572 00:28:48,700 --> 00:28:52,460 ‫یه سوال دارم که فکر کنم ‫تو توش تخصص داری 573 00:28:54,960 --> 00:28:57,840 ‫وقتی یه زن دستت رو ‫پس میزنه معنیش چیه؟ 574 00:29:01,460 --> 00:29:02,300 ‫نع 575 00:29:02,970 --> 00:29:04,720 ‫دیگه این گول این بازی رو نمیخورم 576 00:29:05,220 --> 00:29:06,180 ‫جانم؟ 577 00:29:06,510 --> 00:29:08,720 ‫یه حرف توهین‌آمیز و مسخره 578 00:29:09,470 --> 00:29:11,390 ‫و یکم بامزه میزنی و منم از کنارش میگذرم 579 00:29:11,470 --> 00:29:12,560 ‫کار همیشگیمونه 580 00:29:12,810 --> 00:29:14,020 ‫ولی با هم دوست نیستیم 581 00:29:15,020 --> 00:29:15,940 ‫دیگه نیستیم 582 00:29:17,440 --> 00:29:19,860 ‫ولی بهت میگم، ‫جواب سوالت رو میدم 583 00:29:20,150 --> 00:29:20,980 ‫لطف میکنی 584 00:29:21,820 --> 00:29:22,900 ‫معنیش اینه که ازت متنفره 585 00:29:23,860 --> 00:29:26,320 ‫و میخواد تا حد ممکن ازش ‫فاصله بگیری 586 00:29:26,410 --> 00:29:27,910 ‫چون فقط با لمس کردنت... 587 00:29:28,370 --> 00:29:29,580 ‫با بیزاری... 588 00:29:30,370 --> 00:29:31,490 ‫پست میزنه 589 00:29:33,290 --> 00:29:35,160 ‫چیه؟ 590 00:29:36,290 --> 00:29:37,710 ‫دیگه تیکه نداری بندازی؟ 591 00:29:45,510 --> 00:29:46,340 ‫سلام 592 00:29:47,510 --> 00:29:48,340 ‫لوسیفر کو؟ 593 00:29:50,970 --> 00:29:52,560 ‫نمیدونم برام هم مهم نیست 594 00:29:52,850 --> 00:29:55,770 ‫خب، قرار بود با هم بریم ‫با لنور حرف بزنیم 595 00:29:55,850 --> 00:29:57,480 ‫خب، انگار منم و خودت 596 00:29:58,190 --> 00:30:00,650 ‫کاراگاه بیشتر از اونی که ‫فکر میکردم داره حقیقت رو پس میزنه 597 00:30:04,940 --> 00:30:07,200 ‫خیلی‌خب، بهت میگم ‫چجوری کمکش کنی 598 00:30:07,400 --> 00:30:08,700 ‫چه عجب. ممنون دکتر 599 00:30:08,780 --> 00:30:11,580 ‫ولی یه تشبیه خوب لازم دارم 600 00:30:12,240 --> 00:30:13,700 ‫بیا... 601 00:30:14,040 --> 00:30:14,910 ‫خودت... 602 00:30:15,160 --> 00:30:16,210 ‫رو مثال بزنیم 603 00:30:16,500 --> 00:30:19,460 ‫پس باید نقش بازی کنیم. ‫دلم تنگ شده بود دکتر 604 00:30:19,540 --> 00:30:22,210 ‫ماسک‌های دلقکی رو نداریم ‫ولی هنوز پایه‌ام 605 00:30:22,290 --> 00:30:23,960 ‫خیلی‌خب. اگه تو نمیخواستی ‫حقیقت رو قبول کنی 606 00:30:24,050 --> 00:30:28,340 ‫و اگه این مجبورت میکرد ‫با حقیقتی روبرو بشی 607 00:30:29,510 --> 00:30:32,970 ‫که بیشتر از اونی که میخوای ‫بهش اقرار کنی ازش میترسی 608 00:30:33,600 --> 00:30:34,560 ‫ادامه بده 609 00:30:34,640 --> 00:30:37,020 ‫بنظرم مشکلاتت رو منتقل میکردی 610 00:30:37,100 --> 00:30:39,770 ‫به هر چیزی که تو اون لحظه ‫باهاش سر و کله میزدی 611 00:30:40,520 --> 00:30:41,360 ‫یا... 612 00:30:42,360 --> 00:30:44,690 ‫هر کسی که باهاش سر و کله میزدی 613 00:30:46,320 --> 00:30:48,530 ‫متوجه منظورت شدم دکتر. ممنون 614 00:30:49,490 --> 00:30:50,570 ‫واقعاً؟ 615 00:30:51,030 --> 00:30:54,450 ‫خب، مشخصه که کاراگاه مشکلاتش ‫رو وارد پرونده کرده 616 00:30:54,620 --> 00:30:57,870 ‫پس برای درکش، باید با استفاده از پرونده ‫کمکش کنم که احساسش رو درک کنه 617 00:30:58,080 --> 00:30:59,670 ‫و در این حین... 618 00:31:00,040 --> 00:31:02,080 ‫باید احساس خودتم متوجه بشی دیگه؟ 619 00:31:11,260 --> 00:31:12,890 ‫هی، دن، چند وقته میخوام بگم 620 00:31:12,970 --> 00:31:15,180 ‫میدونی، عذر میخوام که پیشت نبودم 621 00:31:15,260 --> 00:31:16,720 ‫وقتی با... 622 00:31:17,020 --> 00:31:17,890 ‫اوضاع سر و کله میزدی 623 00:31:17,980 --> 00:31:20,270 ‫راستش رو بخوای فکر ‫نکنم اگرم بودی فرقی به حالم میکرد 624 00:31:20,350 --> 00:31:22,100 ‫سرم رو به کار گرم کردم دیگه، میدونی؟ 625 00:31:22,230 --> 00:31:24,440 ‫آره، ولی بازم الان برگشتم سر کارا 626 00:31:24,520 --> 00:31:26,530 ‫پس اگه میخوای یکم برو مرخصی ‫که عزاداری کنی 627 00:31:26,820 --> 00:31:30,030 ‫کارم یه جورایی همون درمان منه. ‫الان دقیقاً همونجاییم که باید باشم 628 00:31:30,860 --> 00:31:32,360 ‫باشه ولی میدونی که ‫میتونی باهام حرف بزنی 629 00:31:32,450 --> 00:31:33,320 ‫ببین، میدونم 630 00:31:34,830 --> 00:31:35,740 ‫و ممنونم ازت 631 00:31:37,950 --> 00:31:39,330 ‫البته یه چیزی هست 632 00:31:39,500 --> 00:31:40,370 ‫چیه؟ 633 00:31:40,460 --> 00:31:43,250 ‫چرا تریکسی انقدر رفته تو کف ژلاتو؟ ‫(دسر ایتالیایی) 634 00:31:43,790 --> 00:31:44,630 ‫ای خدا 635 00:31:44,710 --> 00:31:47,500 ‫بعد از اینکه کشفش کرد دیگه ‫نمیشد از رم کشیدش بیرون 636 00:32:14,780 --> 00:32:18,410 ‫خیلی‌خب، همسایه دیده که لنور ‫با یه ساک باشگاه، تنها 637 00:32:18,490 --> 00:32:20,200 ‫و با عجله فلنگ رو بسته. ‫با ماشین خودش رفته 638 00:32:20,620 --> 00:32:23,080 ‫یعنی چی؟ یعنی تو قتل شوهرش ‫دست داشته بعدم فرار کرده؟ 639 00:32:23,170 --> 00:32:24,920 ‫ممکنه خودش اون یادداشت ‫ناشناس رو نوشته باشه 640 00:32:25,290 --> 00:32:28,840 ‫وقتی نقشه‌ش جواب نداده، شاید ‫خودش کشتدش یا یکی دیگه رو اجیر کرده 641 00:32:28,920 --> 00:32:31,550 ‫شایدم حقیقت رو درباره مردی که ‫دوست داشته فهمیده 642 00:32:31,630 --> 00:32:32,760 ‫و واسه همین رفته 643 00:32:32,970 --> 00:32:36,050 ‫بنظرت تو اون لحظه چه حسی داشته؟ ‫ترس؟ انزجار؟ 644 00:32:36,260 --> 00:32:37,260 ‫شایدم یه کوچولو حشری شده؟ 645 00:32:37,350 --> 00:32:39,680 ‫فکر نکنم این حرفات کمکی بکنه لوسیفر 646 00:32:39,770 --> 00:32:42,940 ‫درک دیدگاهش تو درک کارهاش ‫بهمون کمک میکنه کاراگاه 647 00:32:44,020 --> 00:32:46,360 ‫میدونی چیه؟ ‫بیراه هم نمیگی 648 00:32:46,440 --> 00:32:49,020 ‫مطمئنم حس کرده بهش خیانت شده... 649 00:32:49,860 --> 00:32:51,740 ‫گیج شده. حتی ترسیده 650 00:32:51,820 --> 00:32:54,910 ‫بنظرت به این دلیل گذاشته رفته؟ ‫چون ازش میترسیده؟ 651 00:32:56,160 --> 00:32:58,280 ‫لنور شاید درباره اینکه ‫چی درباره باب میدونه دروغ گفته باشه 652 00:32:58,370 --> 00:33:00,370 ‫ولی سر صحنه جرم صادقانه ‫عزادار بود 653 00:33:00,450 --> 00:33:02,250 ‫پس بنظر من یه چیزی از زیر دستمون در رفته 654 00:33:02,330 --> 00:33:03,540 ‫الا، با خودش چی برده؟ 655 00:33:03,620 --> 00:33:07,380 ‫لباس، وسایل بهداشتی. همون ‫ساک همیشگیِ «برم گورم رو از شهر گم کنم» 656 00:33:07,460 --> 00:33:08,630 ‫آها به علاوه... 657 00:33:09,750 --> 00:33:10,800 ‫آلبوم عروسیش 658 00:33:11,760 --> 00:33:14,590 ‫آدم اگه شوهرش رو کشته باشه ‫آلبوم عروسیش رو برنمیداره ببره 659 00:33:15,220 --> 00:33:17,640 ‫دن، تو فیلم بازار زنبوردارها چی دیدی؟ 660 00:33:17,720 --> 00:33:20,510 ‫فقط اینکه پارادیسو همونطور ‫که گفته بود به غرفه سر زد 661 00:33:20,600 --> 00:33:22,980 ‫و مارشال رینولدز. ‫اتفاقاً دو بار هم اومد 662 00:33:23,060 --> 00:33:25,690 ‫رینولدز هم فقط با باب حرف میزد؟ 663 00:33:25,770 --> 00:33:27,860 ‫یه بار هم با لنور حرف زد. چطور؟ 664 00:33:27,940 --> 00:33:29,520 ‫خب، اون گفت تا حالا همدیگه رو ندیدن 665 00:33:33,110 --> 00:33:36,320 ‫من خوبم بابا. ‫بیخیال. مهم نیست 666 00:33:36,410 --> 00:33:38,870 ‫میز، جفتمون میدونیم ‫داری چرت میگی 667 00:33:39,280 --> 00:33:40,950 ‫تریکسی برات خیلی مهمه 668 00:33:41,040 --> 00:33:43,250 ‫و آخرین نفریه که باید باهاش آشتی کنی 669 00:33:43,330 --> 00:33:45,710 ‫بعد از اون برگشتت به ذات اهریمنیت 670 00:33:45,830 --> 00:33:46,670 ‫ 671 00:33:47,040 --> 00:33:49,290 ‫لیندا، چته تو؟ 672 00:33:49,380 --> 00:33:51,050 ‫شاشی چیزی داری؟ 673 00:33:51,130 --> 00:33:54,630 ‫نه. کل روز میشینم یه جا. ‫وقتی فرصت میشه خوبه که یکم تحرک کنم 674 00:33:55,510 --> 00:33:56,430 ‫باشه 675 00:33:56,510 --> 00:33:58,930 ‫خب بیا درباره عواطفت حرف بزنیم 676 00:33:59,470 --> 00:34:00,720 ‫واقعاً دلم نمیخواد 677 00:34:00,800 --> 00:34:02,970 ‫اگه به زبون خودت حرف بزنم ‫شاید راحت‌تر باشی 678 00:34:03,060 --> 00:34:04,020 ‫زبون لیلیم بلدی؟ 679 00:34:09,940 --> 00:34:10,810 ‫جان؟ 680 00:34:11,400 --> 00:34:12,940 ‫بلد نیستی، معلوم بود 681 00:34:13,190 --> 00:34:15,240 ‫نه، منظورم خشونته 682 00:34:15,610 --> 00:34:16,450 ‫یالا، پاشو 683 00:34:16,740 --> 00:34:17,610 ‫باشه 684 00:34:17,990 --> 00:34:20,950 ‫اول اینکه، دلم میخواد دعوا ‫کنم وقتی خوشحالم... 685 00:34:21,530 --> 00:34:22,450 ‫یا حشری‌ام 686 00:34:22,700 --> 00:34:27,000 ‫و دو اینکه، واقعاً نمیخوام ‫تصادفاً بهترین دوستم رو بکشم 687 00:34:27,540 --> 00:34:29,630 ‫نه. خب، فکر کنم منو ‫دست کم گرفتی میز 688 00:34:29,710 --> 00:34:31,960 ‫چند وقته کیک‌بوکس کار میکنم 689 00:34:32,040 --> 00:34:32,960 ‫یه چیزایی بارمه 690 00:34:34,130 --> 00:34:35,010 ‫ 691 00:34:36,670 --> 00:34:37,720 ‫میذارم یه مشت... 692 00:34:37,800 --> 00:34:38,880 ‫هی! 693 00:34:39,260 --> 00:34:41,470 ‫- لیندا! ‫- بس کنید دیگه 694 00:34:41,800 --> 00:34:42,890 ‫خوب شد رسیدم 695 00:34:42,970 --> 00:34:45,430 ‫دیگه نمیذارم سر من با هم دعوا کنید 696 00:34:47,810 --> 00:34:50,100 ‫سر من دعوا نمیکنید؟ 697 00:34:50,690 --> 00:34:51,520 ‫نه؟ 698 00:34:52,110 --> 00:34:55,360 ‫نه، ولی نظر لطفته 699 00:34:56,990 --> 00:34:58,490 ‫حدود یه ماه پیش با هم آشتی کردیم 700 00:35:00,070 --> 00:35:01,320 ‫خب کمک منو نمیخواین؟ 701 00:35:02,370 --> 00:35:03,200 ‫تو این مورد یا... 702 00:35:04,910 --> 00:35:06,540 ‫کلاً هر چی؟ 703 00:35:07,120 --> 00:35:08,000 ‫نه، لازم نداریم 704 00:35:08,290 --> 00:35:09,210 ‫ریدیفیم 705 00:35:10,870 --> 00:35:12,380 ‫حالت خوبه؟ 706 00:35:13,250 --> 00:35:15,300 ‫برگشتم خونه، شهر نقره‌ای 707 00:35:16,760 --> 00:35:18,090 ‫خیلی عالیه 708 00:35:18,170 --> 00:35:20,840 ‫باید باشه. دقیقاً مثل قبله ولی... 709 00:35:23,260 --> 00:35:25,100 ‫چرا انقدر برام... 710 00:35:26,720 --> 00:35:27,560 ‫فرق داشت؟ 711 00:35:29,060 --> 00:35:30,190 ‫چرا حس نمیکردم... 712 00:35:31,020 --> 00:35:31,900 ‫که خونه‌ـته؟ 713 00:35:35,070 --> 00:35:37,190 ‫چون اینجا خونه توئه 714 00:35:43,160 --> 00:35:45,200 ‫همین الان پیغام صوتی ‫رینولدز داره برام میاد 715 00:35:45,830 --> 00:35:47,200 ‫تونستی رد گوشیش رو بزنی؟ 716 00:35:47,290 --> 00:35:51,040 ‫دارم ردش رو میزنم الان. ‫ولی نمیدونم چقدر طول میکشه 717 00:35:51,120 --> 00:35:53,130 ‫اینم مطمئن نیستیم که ‫اصلاً ربطی به قضیه داره یا نه 718 00:35:53,210 --> 00:35:56,960 ‫بنظرم داره. با دفتر مارشال ‫چند تا تماس گرفتم 719 00:35:57,130 --> 00:35:59,210 ‫دو تا از زندانی‌هایی که ‫تحت حفاظت رینولدز بودن 720 00:35:59,300 --> 00:36:00,760 ‫تو این دو سال اخیر مردن 721 00:36:01,220 --> 00:36:02,300 ‫- کی کشتشون؟ ‫- مسئله همینه 722 00:36:02,380 --> 00:36:03,760 ‫یکیش یه دوست‌دختر عصبانی بوده 723 00:36:03,840 --> 00:36:06,430 ‫اون یکی هم با ماشین زدن در رفتن ‫و انگار کار خلافکارا بوده 724 00:36:06,510 --> 00:36:09,770 ‫پس مارشال عزیزمون رازهایی ‫که فقط خودش میدونسته رو سلاح خودش کرده 725 00:36:09,850 --> 00:36:12,900 ‫به یه سری دشمن‌هاشون ‫جای خلافکارا رو لو داده 726 00:36:12,980 --> 00:36:15,900 ‫یا به همسر جدیدشون حقیقت رو گفته ‫با علم به اینکه چقدر عصبی میشن 727 00:36:15,980 --> 00:36:18,070 ‫و به راحتی آب خوردن کار ‫کثیفش رو براش انجام میدادن 728 00:36:18,150 --> 00:36:19,440 ‫روشش خیلی کارآمده 729 00:36:19,530 --> 00:36:21,360 ‫ولی تو پرونده باب، کسی ‫تو این تله نیفتاده 730 00:36:21,450 --> 00:36:25,620 ‫پس شاید رینولدز عصبی شده ‫و تصمیم گرفته دستای خودشم آلوده کنه؟ 731 00:36:25,700 --> 00:36:26,620 ‫سوال اینه که چرا؟ 732 00:36:26,950 --> 00:36:29,120 ‫من به تحقیق ادامه میدم، ‫شاید بیشتر دستگیرم شد 733 00:36:32,290 --> 00:36:34,290 ‫پس لنور چرا رفته؟ 734 00:36:34,370 --> 00:36:36,670 ‫خب اگه رینولدز قبلاً باهاش ملاقات کرده... 735 00:36:37,250 --> 00:36:38,800 ‫پس احتمالاً لنور بهش اعتماد داره 736 00:36:39,300 --> 00:36:42,630 ‫پس شاید خواسته به گوشش ‫برسونه که در خطره 737 00:36:42,720 --> 00:36:44,930 ‫اون بنده‌خدا هم که ‫از راست و دروغش بی‌خبر 738 00:36:45,010 --> 00:36:48,560 ‫رد جی‌پی‌اس رینولدز رو زدم، ‫پس بنظرم بهتره برید... 739 00:36:50,600 --> 00:36:52,020 ‫خودتون از پسش برمیاین 740 00:36:59,570 --> 00:37:01,360 ‫چرا؟ 741 00:37:01,440 --> 00:37:02,780 ‫چرا داری این کارو میکنی؟ 742 00:37:03,990 --> 00:37:04,860 ‫خواهش میکنم... 743 00:37:05,280 --> 00:37:07,780 ‫خواهش میکنم بگو. نکن! نه 744 00:37:07,870 --> 00:37:08,700 ‫متأسفم 745 00:37:09,870 --> 00:37:11,330 ‫- راه دیگه‌ای نیست ‫- خواهش میکنم نکن 746 00:37:11,410 --> 00:37:12,750 ‫بله که هست! 747 00:37:12,830 --> 00:37:15,540 ‫کلی راه برای کشتنش هست. ‫به معنای واقعی هزاران راه هست براش 748 00:37:16,330 --> 00:37:19,630 ‫ولی تصمیم گرفتی با استفاده ‫از سابقه فرانک پارادیسو 749 00:37:19,710 --> 00:37:21,550 ‫براش پاپوش بدوزی و قضیه رو جمع کنی 750 00:37:22,050 --> 00:37:23,010 ‫خیلی هوشمندانه‌ست 751 00:37:23,090 --> 00:37:25,380 ‫تفنگ رو بنداز زمین رینولدز. ‫ازش فاصله بگیر 752 00:37:25,930 --> 00:37:27,890 ‫متوجه نیستین. ‫الان آدم بده من نیستم 753 00:37:27,970 --> 00:37:30,390 ‫همه این خلافکارا رو سالها زیر نظر داشتم 754 00:37:30,470 --> 00:37:34,690 ‫با خوشی زندگی‌شون رو میکردن و بابت ‫کارهای وحشتناکشون تشویق میشدن 755 00:37:34,770 --> 00:37:37,440 ‫لنور هیچ کاری نکرده. ولش کن 756 00:37:37,520 --> 00:37:40,020 ‫نکرده؟ اون باب رو بخشید 757 00:37:40,110 --> 00:37:43,400 ‫حتی وقتی که دقیقاً ‫همون هیولای همیشگی بود 758 00:37:43,490 --> 00:37:46,820 ‫دیدین با اون یارو تو بازار زنبوردارها چیکار کرد. ‫اینا هیچوقت عوض نمیشن 759 00:37:46,910 --> 00:37:50,410 ‫خب شاید یه لغزش داشته. ‫هممون بعضی وقتا دچارش میشیم 760 00:37:51,200 --> 00:37:54,040 ‫ولی حداقل اون میخواست برای ‫خودش زندگی بهتری درست کنه 761 00:37:55,540 --> 00:37:56,790 ‫ولی تو زندگیش رو دزدیدی 762 00:37:56,870 --> 00:37:58,630 ‫برگرد... برگرد عقب 763 00:37:59,960 --> 00:38:00,960 ‫لوسیفر نکن! 764 00:38:01,040 --> 00:38:03,840 ‫مجازات کردن کار تو نیست، ‫مارشال رینولدز 765 00:38:04,170 --> 00:38:05,800 ‫کار منه 766 00:38:15,430 --> 00:38:16,770 ‫نذار در بره 767 00:38:33,790 --> 00:38:34,620 ‫یا خدا! 768 00:38:34,700 --> 00:38:35,950 ‫اشتباه گرفتی 769 00:38:38,420 --> 00:38:39,670 ‫برو! 770 00:38:39,750 --> 00:38:42,380 ‫برو دیگه! 771 00:38:50,840 --> 00:38:52,300 ‫یالا! 772 00:39:14,950 --> 00:39:15,790 ‫رینولدز! 773 00:39:26,050 --> 00:39:27,260 ‫همین الان بیا بیرون! 774 00:39:29,340 --> 00:39:30,180 ‫بیرون 775 00:39:31,590 --> 00:39:32,760 ‫دستات پشتت باشه 776 00:39:34,850 --> 00:39:36,600 ‫لوسیفر... 777 00:39:45,860 --> 00:39:46,690 ‫عجله دارم 778 00:39:46,780 --> 00:39:49,030 ‫- دیگه از اینجاش با خودت ‫- این کیه؟ 779 00:39:50,570 --> 00:39:53,660 ‫مگه من منشی‌تم؟ ‫از آدم بداست دیگه. یه کاریش بکن 780 00:40:05,130 --> 00:40:06,040 ‫میز 781 00:40:11,170 --> 00:40:12,050 ‫تریکس 782 00:40:14,550 --> 00:40:15,470 ‫سلام... 783 00:40:17,430 --> 00:40:18,850 ‫میخواستم باهات حرف بزنم 784 00:40:21,690 --> 00:40:22,640 ‫بهت بگم که... 785 00:40:23,560 --> 00:40:24,520 ‫عذر میخوام 786 00:40:28,900 --> 00:40:30,900 ‫خیلی عذر میخوام بابت... 787 00:40:34,780 --> 00:40:35,870 ‫میدونم خنگول 788 00:40:38,330 --> 00:40:40,330 ‫یعنی... یعنی ازم ناراحت نیستی؟ 789 00:40:40,410 --> 00:40:42,540 ‫نه بابا. نمیتونم از تو ناراحت باشم 790 00:40:45,130 --> 00:40:46,170 ‫ولی مامانت که... 791 00:40:46,710 --> 00:40:47,590 ‫چی؟ 792 00:40:48,040 --> 00:40:49,960 ‫نه... نه، هیچی 793 00:41:06,020 --> 00:41:06,900 ‫سلام دن 794 00:41:07,900 --> 00:41:08,730 ‫ 795 00:41:09,270 --> 00:41:10,440 ‫پسر... 796 00:41:11,440 --> 00:41:12,990 ‫شرمنده حاجی 797 00:41:14,070 --> 00:41:16,160 ‫حتماً تو فکر بودم. ‫فکر کردم کسی نیست 798 00:41:17,410 --> 00:41:18,620 ‫کدوم گوری بودی تو؟ 799 00:41:19,160 --> 00:41:20,410 ‫یه مدت رفتم محلم 800 00:41:20,910 --> 00:41:22,290 ‫محلتون موبایل نداره؟ 801 00:41:22,500 --> 00:41:23,330 ‫راستش نه 802 00:41:26,460 --> 00:41:28,790 ‫دن، تو انسان‌ترین کسی هستی ‫که میشناسم 803 00:41:30,750 --> 00:41:31,590 ‫مرسی؟ 804 00:41:31,800 --> 00:41:33,630 ‫چرا تصمیم گرفتی اینجا زندگی کنی؟ 805 00:41:34,630 --> 00:41:35,760 ‫تو لس‌آنجلس 806 00:41:38,970 --> 00:41:40,140 ‫غذاش که محشره 807 00:41:41,640 --> 00:41:42,720 ‫اقیانوسش هم دوست دارم 808 00:41:43,810 --> 00:41:44,640 ‫و... 809 00:41:45,350 --> 00:41:47,020 ‫گمونم با یه سری آدما آشنا شدم 810 00:41:48,940 --> 00:41:50,070 ‫آدمایی که برام مهمن 811 00:41:51,110 --> 00:41:53,360 ‫فکر کنم اینجا تبدیل به خونه منم شده 812 00:41:54,440 --> 00:41:57,990 ‫و وقتشه دیگه برای موندن بهونه نیارم 813 00:41:58,070 --> 00:41:59,700 ‫و با تصمیم خودم بمونم 814 00:42:03,620 --> 00:42:04,870 ‫خیلی خوشحال شدم رفیق 815 00:42:06,330 --> 00:42:07,920 ‫اون تو بهشته دن 816 00:42:12,050 --> 00:42:12,880 ‫بسه 817 00:42:16,220 --> 00:42:17,800 ‫خیلی بدم میاد وقتی اینو بهم میگن 818 00:42:20,430 --> 00:42:21,300 ‫منو ببین 819 00:42:32,230 --> 00:42:33,110 ‫واقعاً میگم 820 00:42:35,490 --> 00:42:36,320 ‫باور کن 821 00:42:49,210 --> 00:42:51,040 ‫نمیدونم چرا ولی باور میکنم 822 00:43:10,060 --> 00:43:12,520 ‫اگه اومدی بازم پول کش بری، ‫آقای «گفتم پیاده شو، یارو» 823 00:43:12,610 --> 00:43:13,980 ‫الان وقتش نیست 824 00:43:16,820 --> 00:43:17,690 ‫سلام 825 00:43:24,870 --> 00:43:25,910 ‫وقتی... 826 00:43:26,540 --> 00:43:30,370 ‫دبیرستانی بودم این آهنگ ‫رو شب و روز گوش میدادم وقتی... 827 00:43:34,920 --> 00:43:36,090 ‫وقتی حس میکردم خودمو گم کردم 828 00:43:41,510 --> 00:43:42,720 ‫لوسیفر، درباره... 829 00:43:44,140 --> 00:43:44,970 ‫چیزی که دیدم... 830 00:43:45,060 --> 00:43:48,270 ‫من هزاران سال وقت داشتم ‫تا با چیزی که دیدی کنار بیام 831 00:43:50,890 --> 00:43:51,730 ‫چهره... 832 00:43:52,810 --> 00:43:54,110 ‫چهره شیطانیم 833 00:43:56,230 --> 00:43:58,320 ‫ولی تمام شخصیت من اون نیست 834 00:44:01,570 --> 00:44:02,780 ‫حداقل امیدوارم نباشه 835 00:44:05,030 --> 00:44:08,120 ‫در هر حال، نمیتونم ازت ‫انتظار داشته باشم که راحت... 836 00:44:09,290 --> 00:44:10,120 ‫قبولش کنی 837 00:44:11,460 --> 00:44:13,330 ‫راستش نمیدونم خودم ‫کِی میتونم قبولش کنم 838 00:44:15,210 --> 00:44:16,040 ‫شاید هیچوقت 839 00:44:21,760 --> 00:44:24,260 ‫لوسیفر، من میخواستم بگم که... 840 00:44:25,850 --> 00:44:27,100 ‫چیزی که دیدم... 841 00:44:31,100 --> 00:44:32,230 ‫همکارم بود 842 00:44:39,480 --> 00:44:40,320 ‫واقعاً؟ 843 00:44:42,400 --> 00:44:43,280 ‫واقعاً 844 00:44:45,990 --> 00:44:46,950 ‫خب پس... 845 00:44:48,080 --> 00:44:49,700 ‫مشکل حل شد کاراگاه 846 00:44:51,040 --> 00:44:52,750 ‫چون اگه میتونی منو بپذیری پس... 847 00:44:54,710 --> 00:44:56,330 ‫مهم فقط همینه 848 00:46:19,040 --> 00:46:21,540 ‫میدونستیم این قسمت سخته کلویی 849 00:46:26,670 --> 00:46:28,720 ‫ولی یادت باشه کاری که داری میکنی... 850 00:46:29,220 --> 00:46:31,470 ‫به صلاح‌ترین کار برای همه‌ی دنیاست 851 00:46:33,930 --> 00:46:35,100 ‫از جمله لوسیفر 852 00:46:40,100 --> 00:46:40,980 ‫میدونم 853 00:46:45,650 --> 00:46:47,570 ‫برای مرحله بعدی حاضری؟ 854 00:46:52,530 --> 00:46:53,540 ‫حاضرم 855 00:46:53,564 --> 00:46:58,564 ‫ترجمه از «رضا حضرتی و حسین رضایی» ‫HosseinTL , DeathStroke 856 00:46:58,588 --> 00:47:03,588 دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم NightMovie.CO