1 00:00:00,660 --> 00:00:04,000 ‫- آنچه در لوسیفر گذشت... ‫- هنوز خبری از لوسیفر نیست؟ 2 00:00:04,041 --> 00:00:05,773 ‫دو هفته شده ‫اون رفته 3 00:00:05,809 --> 00:00:06,840 ‫کاراگاه 4 00:00:06,843 --> 00:00:08,273 ‫با کندی مورنینگ استار آشنا شو 5 00:00:08,276 --> 00:00:09,744 ‫زن بنده 6 00:00:09,780 --> 00:00:11,512 ‫لوسیفر داره یه نقشه میریزه 7 00:00:11,515 --> 00:00:13,315 ‫اگه قصد و هدف پنهانی نداشته باشه چی، مامان؟ 8 00:00:13,317 --> 00:00:14,482 ‫چرا باید غافلگیر بشم؟ 9 00:00:14,518 --> 00:00:16,484 ‫بعد از اینکه کم مونده بود بمیرم ‫غیبت زد؟ 10 00:00:16,520 --> 00:00:19,287 ‫کلویی می‌دونه کندی رو هم چرخوندی؟ 11 00:00:19,323 --> 00:00:20,588 ‫هر حسی که بهش داشتم 12 00:00:20,624 --> 00:00:21,605 ‫همه‌اش هوا بود 13 00:00:21,608 --> 00:00:22,729 ‫کار بابا بود 14 00:00:22,732 --> 00:00:24,525 ‫پس از نظرت اشکالی نداره که ‫احساساتش رو نادیده بگیری؟ 15 00:00:24,528 --> 00:00:25,828 ‫احساساتی که واقعی نیستن 16 00:00:25,831 --> 00:00:26,862 ‫ولی اون که خبر نداره 17 00:00:26,864 --> 00:00:28,863 ‫برای همین باید نجاتش میدادم 18 00:00:28,899 --> 00:00:29,931 ‫از دست خودت 19 00:00:29,967 --> 00:00:31,199 ‫من گولش زدم 20 00:00:31,235 --> 00:00:32,934 ‫خیلی بهش فشار آوردم 21 00:00:32,970 --> 00:00:34,034 ‫کار من بود 22 00:00:34,037 --> 00:00:35,803 ‫اسکار اهدا می‌شود به کندی مورنینگ استار 23 00:00:35,839 --> 00:00:37,238 ‫به نظرت باورشون شد؟ 24 00:00:37,274 --> 00:00:38,714 ‫مادرم نمی‌دونه از کجا خورده 25 00:00:38,742 --> 00:00:39,974 ‫ممنون که کمکم کردی 26 00:00:40,010 --> 00:00:42,243 ‫که کمکم کردی بفهمم چه نقشه‌ای تو سرش داره 27 00:00:42,279 --> 00:00:44,646 ‫اگه بهت می‌گفتم شمشیر آتشین 28 00:00:44,649 --> 00:00:45,958 ‫همون شمشیر عزرائیله چی؟ 29 00:00:45,961 --> 00:00:48,406 ‫اسلحه‌ای که می‌تونه دروازه‌های ‫بهشت رو هم بشکافه 30 00:00:48,409 --> 00:00:50,520 ‫ما همه‌ی چیزایی که نیازه رو داریم 31 00:00:55,893 --> 00:00:57,692 ‫خنجر عزرائیل 32 00:00:57,728 --> 00:00:58,659 ‫مطمئنی؟ 33 00:00:58,695 --> 00:01:00,061 ‫بله 34 00:01:00,097 --> 00:01:01,396 ‫اگه می‌تونستیم جلوی برادرت رو از 35 00:01:01,398 --> 00:01:05,199 ‫نوشیدن بگیریم تا نشونمون بده ‫کجا مخفی کرده... 36 00:01:05,235 --> 00:01:08,636 ‫فقط می‌خواستم حرفی که بهم ‫زدی رو به اونم بگی 37 00:01:08,672 --> 00:01:10,004 ‫قبل از اینکه یه گند به بار بیارم 38 00:01:10,040 --> 00:01:13,274 ‫چه گندی آخه... 39 00:01:14,091 --> 00:01:16,693 ‫کل این مدت اونجا بود؟ 40 00:01:17,612 --> 00:01:19,681 ‫جایی گذاشتمش که حواسم بهش باشه 41 00:01:19,683 --> 00:01:21,149 ‫نمی‌خواستیم کسی تحریک و دیوونه بشه 42 00:01:21,151 --> 00:01:22,583 ‫که باهاش کسی رو بکشه، مگه نه؟ 43 00:01:22,619 --> 00:01:25,119 ‫خب، تقصیر من نیست که انسان‌ها ‫نمی‌تونن اشیاء الهی رو تحمل کنن 44 00:01:25,155 --> 00:01:26,487 ‫به علاوه، اگه من این کارو نمی‌کردم 45 00:01:26,523 --> 00:01:30,007 ‫نمی‌فهمیدیم اون خنجر واقعاً چیه 46 00:01:30,010 --> 00:01:32,693 ‫و واقعا خیال می‌کنی ‫این شمشیر آتشینه؟ 47 00:01:32,729 --> 00:01:34,956 ‫خیال می‌کردم پدر در زمان تمرد من از بین بردش 48 00:01:34,959 --> 00:01:36,264 ‫تا دوباره علیه خودش ازش استفاده نکنم 49 00:01:36,266 --> 00:01:37,762 ‫پدر گفت که نابودش کرده 50 00:01:37,765 --> 00:01:40,499 ‫ظاهرا فقط از معرض دید مخفیش کرده 51 00:01:40,535 --> 00:01:44,770 ‫ولی اینکه خیلی کوچیکه و آتشین نیست 52 00:01:44,806 --> 00:01:49,274 ‫چون فقط تو، آورنده‌ی روشنایی من 53 00:01:49,310 --> 00:01:50,933 ‫می‌تونی روشنش کنی 54 00:01:50,936 --> 00:01:52,269 ‫خب، باید چیکار کنم؟ 55 00:01:52,272 --> 00:01:54,281 ‫تو ویسکی خیس ‫و با کبریت روشنش کنم؟ 56 00:01:54,284 --> 00:01:57,316 ‫دفعه قبل که آتیش گرفت ‫عصبی بودی 57 00:01:57,319 --> 00:02:00,318 ‫پس درمورد پدرت فکر کن ‫این باید کفایت کنه 58 00:02:00,354 --> 00:02:02,189 ‫باشه 59 00:02:07,261 --> 00:02:08,860 ‫نه! 60 00:02:08,896 --> 00:02:10,562 ‫صحیح، برگردیم سر اون ایده‌ی ویسکی 61 00:02:10,598 --> 00:02:12,264 ‫نه، خیلی آرومی 62 00:02:12,300 --> 00:02:14,499 ‫قبلا که آتیش گرفت ‫خیلی عصبی بودی 63 00:02:14,535 --> 00:02:17,748 ‫پس میگی که شمشیر می‌تونه ‫حالات احساسی منو حس کنه؟ 64 00:02:17,751 --> 00:02:20,182 ‫این قدرتمندترین اسلحه‌ی کل دنیاست، مامن 65 00:02:20,185 --> 00:02:23,074 ‫شمشیری که از عدن محافظت می‌کرد ‫نه یه تشخیص دهنده احساسات 66 00:02:23,077 --> 00:02:24,186 ‫شاید بهتر باشه من امتحانش کنم 67 00:02:24,189 --> 00:02:26,466 ‫برادرت آورنده‌ی روشناییه، آمندیل 68 00:02:26,481 --> 00:02:29,314 ‫فقط کافیه بخواد و عصبانی بشه 69 00:02:29,350 --> 00:02:31,685 ‫خب نمی‌تونم که همینطوری عصبی... 70 00:02:32,412 --> 00:02:34,152 ‫لعنتی! 71 00:02:34,155 --> 00:02:35,987 ‫خب، ارزش امتحان کردنشو داشت 72 00:02:36,023 --> 00:02:38,500 ‫صحیح، شاید بهتر باشه آمندیل امتحانش کنه 73 00:02:38,503 --> 00:02:41,576 ‫بفرما، تو نگهش دار تا منم بزنم خایه‌هاتو... 74 00:02:41,579 --> 00:02:43,395 ‫پسرا! 75 00:02:43,431 --> 00:02:46,364 ‫باید با همکاری هم رو این موضوع کار کنیم 76 00:02:46,400 --> 00:02:47,733 ‫خیلی به حلش نزدیک شدیم 77 00:02:47,769 --> 00:02:49,167 ‫جداً مامان؟ 78 00:02:49,203 --> 00:02:50,869 ‫چون برگشتن ما به خونه به این بستگی داره که 79 00:02:50,905 --> 00:02:53,972 ‫لوسیفر بتونه احساساتش رو کنترل کنه 80 00:02:54,008 --> 00:02:55,974 ‫تو بهم ایمان نداری برادر؟ ‫خوبه 81 00:02:56,010 --> 00:02:58,143 ‫این یعنی باید ثابت کنم در اشتباهی 82 00:03:04,719 --> 00:03:09,121 ‫پس سه تاتون می‌خواید از این... ‫شمشیر آتشین استفاده کنید 83 00:03:09,157 --> 00:03:11,590 ‫تا دروازه‌های بهشت رو بشکافید 84 00:03:11,626 --> 00:03:12,858 ‫و برید خونه؟ 85 00:03:12,894 --> 00:03:14,526 ‫بله، نقشه همینه 86 00:03:14,562 --> 00:03:16,928 ‫منظورت دروازه واقعیه؟ 87 00:03:16,964 --> 00:03:18,463 ‫دروازه‌های بزرگ و شکوهمند؟ 88 00:03:18,499 --> 00:03:19,931 ‫منظورت ابرها هستن؟ 89 00:03:19,967 --> 00:03:22,569 ‫با چنگ؟ یه سری آدم با لباس سفید؟ 90 00:03:22,572 --> 00:03:24,103 ‫و بابام هم مورگان فریمنه؟ 91 00:03:24,105 --> 00:03:26,705 ‫تمرکز کن دکتر ‫یالا دیگه 92 00:03:26,741 --> 00:03:29,841 ‫باید کمکم کنی احساساتم رو کنترل کنم 93 00:03:29,877 --> 00:03:31,710 ‫خب، احساسات رو نمیشه کنترل کرد، لوسیفر 94 00:03:31,746 --> 00:03:34,214 ‫چی؟ مگه وظیفه‌ات همین نیست؟ 95 00:03:34,217 --> 00:03:38,070 ‫وظیفه‌ام اینه که بهت کمک کنم ‫احساساتت رو درک کنی 96 00:03:38,073 --> 00:03:40,999 ‫می‌تونم کمکت کنم از احساساتت آگاه بشی 97 00:03:41,002 --> 00:03:44,858 ‫یا از اینکه ازشون فرار می‌کنی 98 00:03:48,070 --> 00:03:51,330 ‫صحیح، وقتی این قیافه رو می‌گیری ‫که حرف خردمندانه‌ای زده باشی 99 00:03:51,332 --> 00:03:53,131 ‫و منتظر می‌مونی تا بفهمم چی گفتی 100 00:03:53,167 --> 00:03:56,369 ‫فکر کنم باهاش ازدواج کردی که ‫چیزی رو مخفی کنی 101 00:03:57,538 --> 00:03:59,571 ‫- یا از چیزی مخفی بشی ‫- صحیح، ببین 102 00:03:59,607 --> 00:04:02,507 ‫چیزی که شاید مخفی می‌کنم یا شایدم نه ‫به موضوع ربطی نداره دکتر 103 00:04:02,543 --> 00:04:04,509 ‫درهر صورت باید شمشیر رو روشن کنم 104 00:04:04,545 --> 00:04:07,512 ‫پس یالا، احساسات می‌خوام ‫زودباش 105 00:04:07,548 --> 00:04:09,268 ‫مشخصه دیوارهای زیادی ساختی لوسیفر 106 00:04:09,283 --> 00:04:10,982 ‫قبلا بین خودت و احساساتت بودن 107 00:04:11,018 --> 00:04:13,451 ‫و الان بین خودت و من ساختی 108 00:04:13,487 --> 00:04:16,225 ‫اگه نخوای این دیوارها رو از میون برداری 109 00:04:16,228 --> 00:04:17,591 ‫منم نمی‌تونم کمکت کنم 110 00:04:28,469 --> 00:04:29,968 ‫چه خبر شده دکر؟ 111 00:04:30,004 --> 00:04:31,236 ‫صبحونه نداریم؟ 112 00:04:31,272 --> 00:04:34,206 ‫شرمنده، یادم رفت 113 00:04:34,242 --> 00:04:35,307 ‫یادت رفت؟ 114 00:04:35,343 --> 00:04:37,344 ‫کلویی دکر و فراموشی؟ 115 00:04:38,646 --> 00:04:40,612 ‫حالت خوبه؟ 116 00:04:40,648 --> 00:04:42,647 ‫با هم اتاقیم چیکار کردی؟ 117 00:04:42,683 --> 00:04:45,317 ‫اون عمراً درمورد احساساتم می‌پرسید 118 00:04:45,353 --> 00:04:46,952 ‫احساسات؟ 119 00:04:46,988 --> 00:04:49,321 ‫نه، فکر کنم منظورم تومور مغزی 120 00:04:49,357 --> 00:04:52,759 ‫جنون زودرس، کلومدیا بود 121 00:04:55,329 --> 00:04:58,396 ‫خب آره 122 00:04:58,432 --> 00:05:00,332 ‫به گمونم هنوزم کمی ناراحتم 123 00:05:00,368 --> 00:05:03,134 ‫که لوسیفر یهویی غیبش زد 124 00:05:03,170 --> 00:05:05,537 ‫و ازدواج کرد اونم وقتی که... 125 00:05:05,573 --> 00:05:07,672 ‫راستش نمی‌دونم رابطه‌مون الان چطوریه 126 00:05:09,944 --> 00:05:12,978 ‫و بله، ردش کرد ولی 127 00:05:13,014 --> 00:05:14,512 ‫اینطوری شرایطو بدتر می‌کنه 128 00:05:18,119 --> 00:05:20,051 ‫تمرکز رو تریکسی 129 00:05:20,087 --> 00:05:22,020 ‫و من نگرانشم 130 00:05:23,557 --> 00:05:25,257 ‫متوجه چیزی نشدی؟ 131 00:05:26,827 --> 00:05:27,959 ‫شدی؟ 132 00:05:29,530 --> 00:05:32,364 ‫خیلی خب، من چند تا توله سگ می‌گیرم 133 00:05:32,400 --> 00:05:34,833 ‫و می‌ذارم تو اتاق خوابت بخوابن 134 00:05:37,071 --> 00:05:39,104 ‫- آفرین میز، آفرین ‫- بیخیال 135 00:05:39,140 --> 00:05:42,908 ‫متأسفم. نمی‌تونم با احساسات انسانی 136 00:05:42,944 --> 00:05:44,776 ‫با شکم خالی سر و کار داشته باشم 137 00:05:44,812 --> 00:05:47,178 ‫اینطوری... 138 00:05:47,214 --> 00:05:49,014 ‫می‌خوام بالا بیارم 139 00:05:49,050 --> 00:05:52,218 ‫البته ‫چه انتظاری داشتم؟ 140 00:05:54,155 --> 00:05:56,421 ‫بیخیال 141 00:06:04,365 --> 00:06:06,464 ‫یه لاته بزرگ با شیر بادام 142 00:06:06,500 --> 00:06:09,401 ‫و کارامل بدون شکر و البته بدون ودکا 143 00:06:09,437 --> 00:06:10,769 ‫به چه مناسبتی؟ 144 00:06:10,805 --> 00:06:13,005 ‫خب، پیش خودم گفتم اولین روز کاریمون 145 00:06:13,007 --> 00:06:14,706 ‫به عنوان مطلقه‌های حلال جرم و جنایت رو جشن بگیریم 146 00:06:15,943 --> 00:06:17,848 ‫و چند تا جوک که خوشت نمیاد بگم، بله 147 00:06:17,851 --> 00:06:19,577 ‫دیدی؟ طولی نکشید که به وضع سابق برگشتیم 148 00:06:19,613 --> 00:06:22,747 ‫نه تا وقتی که درمورد کسل کننده بودنِ ‫پرونده ناله نکنی 149 00:06:22,783 --> 00:06:25,183 ‫خب چه حیف کاراگاه 150 00:06:25,219 --> 00:06:27,819 ‫اسم قربانی ما دبی لنگه 151 00:06:27,855 --> 00:06:30,121 ‫اون مدیر یک مدرسه‌ی ابتدائی 152 00:06:30,157 --> 00:06:32,857 ‫خیلی معتبر در وست ساید بود ‫اسم مدرسه‌اش هم... 153 00:06:32,893 --> 00:06:34,756 ‫استارفورده 154 00:06:34,759 --> 00:06:37,158 ‫چطور یکی که کارش تدریس و ایناست ‫همچین خونه‌ای می‌تونه بخره؟ 155 00:06:37,161 --> 00:06:39,416 ‫مدرسه‌های خصوصی لس آنجلس دیوونه خونه هستن 156 00:06:39,419 --> 00:06:41,132 ‫این همه پول رو حروم می‌کنن 157 00:06:41,168 --> 00:06:42,500 ‫چی داریم؟ 158 00:06:42,536 --> 00:06:44,803 ‫خب دبی بیچاره رو از پشت زدن 159 00:06:44,839 --> 00:06:45,937 ‫واقعاً بدجور زدنش 160 00:06:45,973 --> 00:06:47,133 ‫ظاهراً هم بدجور زدنش 161 00:06:47,141 --> 00:06:48,306 ‫انگار به زور وارد خونه نشده 162 00:06:48,342 --> 00:06:50,179 ‫که نشون میده قاتل رو می‌شناخته 163 00:06:50,182 --> 00:06:52,577 ‫- کسی آلت قتاله رو پیدا کرده؟ ‫- نه، هنوز نه 164 00:06:52,580 --> 00:06:55,601 ‫اولش آدم فکر میکنه با چاقو زدنش ‫ولی محیط زخمش 165 00:06:55,604 --> 00:06:57,348 ‫اینقدر عریض نیست 166 00:06:57,351 --> 00:06:59,601 ‫انگار یه چاقوی گنده بوده 167 00:06:59,604 --> 00:07:01,398 ‫دکترای تخصصی روانشناسی 168 00:07:01,401 --> 00:07:03,390 ‫مجوز رفتار درمانی 169 00:07:03,393 --> 00:07:04,823 ‫فکر می‌کردم همچین زنی رفتار و واکنش‌های 170 00:07:04,825 --> 00:07:07,692 ‫انسان رو درک می‌کنه ولی با اینحال ‫کسی رو تحریک به کشتنش کرده؟ 171 00:07:07,728 --> 00:07:10,270 ‫روانشناس‌ها هم زیاد سرشون نمیشه، نه؟ 172 00:07:10,273 --> 00:07:13,028 ‫لوسیفر مشکلات شخصیش رو به ‫پرونده میاره 173 00:07:13,031 --> 00:07:14,424 ‫به گمونم اوضاع مثل سابق شد 174 00:07:14,435 --> 00:07:15,700 ‫وای پسر 175 00:07:15,703 --> 00:07:18,036 ‫چند هفته پیش با روانشناسم حرف زدم 176 00:07:18,072 --> 00:07:19,926 ‫چی؟ تو میری پیش روانشناس؟ 177 00:07:19,929 --> 00:07:22,145 ‫می‌دونم، فکرشو نمی‌کردی ‫نه؟ 178 00:07:22,148 --> 00:07:24,414 ‫چون همیشه خیلی خوشحال و خوش بینم 179 00:07:24,417 --> 00:07:27,379 ‫ولی اینجا... تاریکی زیادی تو خودش داره 180 00:07:27,415 --> 00:07:29,609 ‫- جدی؟ ‫- بچه‌ها؟ 181 00:07:29,612 --> 00:07:31,159 ‫این چیه؟ 182 00:07:37,324 --> 00:07:39,624 ‫خب از کجا می‌خوای شروع کنم؟ 183 00:07:39,660 --> 00:07:41,693 ‫قیچی افتتاحیه گم شده 184 00:07:41,729 --> 00:07:43,925 ‫انگار چاقوی گنده‌مون رو پیدا کردیم 185 00:07:43,928 --> 00:07:45,227 ‫یا پیداش نکردیم 186 00:07:45,230 --> 00:07:46,355 ‫ولی خودت می‌دونی منظورم چی بود 187 00:07:46,358 --> 00:07:48,166 ‫آلت قتاله چیزیه که دم دستش بوده 188 00:07:48,202 --> 00:07:50,317 ‫ممکنه یه قتل احساسی باشه 189 00:07:50,320 --> 00:07:51,552 ‫ویک قاتل رو می‌شناخته 190 00:07:51,555 --> 00:07:53,789 ‫پس باید بریم به مدرسه‌ای که توش کار می‌کرد 191 00:07:58,312 --> 00:08:01,346 ‫من... باورم نمیشه 192 00:08:01,382 --> 00:08:03,513 ‫دبی بهترین 193 00:08:03,516 --> 00:08:05,081 ‫مدیری بود که داشتیم 194 00:08:05,084 --> 00:08:08,386 ‫قلب و روح جامعه استارفورد 195 00:08:08,422 --> 00:08:10,652 ‫همه‌مون ناراحت شدیم 196 00:08:10,655 --> 00:08:12,621 ‫میشه دفترش رو ببینم 197 00:08:12,657 --> 00:08:14,790 ‫یا حتی آخرین چیزی که روش کار می‌کرد؟ 198 00:08:14,826 --> 00:08:15,591 ‫البته 199 00:08:15,627 --> 00:08:17,426 ‫توی محوطه گوشی ممنوعه 200 00:08:17,462 --> 00:08:18,761 ‫فرستادن پیام 201 00:08:18,797 --> 00:08:21,369 ‫اینو نشون میده که دست‎های ما برای ‫فرزندانمون در دسترس نیستن 202 00:08:21,372 --> 00:08:23,171 ‫صحیح، کاراگاه این مدرسه عجیبه 203 00:08:23,174 --> 00:08:25,040 ‫و بله، پرونده‌اش هم کسل کننده ست 204 00:08:25,043 --> 00:08:26,309 ‫عجیب نیست 205 00:08:26,312 --> 00:08:27,542 ‫منحصر به فرده 206 00:08:27,545 --> 00:08:29,869 ‫رویکرد آموزشی پیشگانه‌مون 207 00:08:29,905 --> 00:08:32,637 ‫روی خود کنترلی احساسات متمرکزه 208 00:08:32,640 --> 00:08:35,579 ‫خودکنترلی احساسی؟ ‫چطور اینو سر هم کردین؟ 209 00:08:35,582 --> 00:08:37,010 ‫لوسیفر، میشه همون کسل شدنت رو ادامه بدی 210 00:08:37,012 --> 00:08:38,378 ‫و بحث رو از مسیرش منحرف نکنی؟ 211 00:08:38,414 --> 00:08:40,247 ‫نه نه، این خیلی عالیه کاراگاه ‫یه به اصطلاح حرفه‌ای 212 00:08:40,249 --> 00:08:43,216 ‫که ازش مشاوره گرفتم ‫بهم گفت که احساسات رو نمیشه کنترل کرد 213 00:08:43,219 --> 00:08:44,551 ‫خب با کمال احترام مخالفم 214 00:08:44,554 --> 00:08:47,987 ‫بچه‌هامون طولی نمی‌کشه که ‫بتونن احساساتشون رو کنترل کنن 215 00:08:48,023 --> 00:08:51,059 ‫خب چرا از اول اینو نگفتی؟ 216 00:08:52,595 --> 00:08:54,193 ‫بریم مدرسه‌گردی رو شروع کنیم 217 00:08:55,764 --> 00:09:03,301 ‫ترجمه از رضا ‫Death.Stroke2@yahoo.com 218 00:09:04,340 --> 00:09:09,145 ‫ما اولویتمون نیازهای احساسی دانش آموزهامونه 219 00:09:09,181 --> 00:09:11,077 ‫اون شعار ماست 220 00:09:11,080 --> 00:09:12,579 ‫Sentio ergo sum 221 00:09:12,582 --> 00:09:14,350 ‫- یعنی احساس می‌کنم، و این منو می‌سازه 222 00:09:14,386 --> 00:09:15,385 ‫حیرات انگیزه 223 00:09:15,421 --> 00:09:17,086 ‫بیا به پرونده بچسبیم 224 00:09:17,122 --> 00:09:18,254 ‫صبر کن کاراگاه 225 00:09:18,290 --> 00:09:20,015 ‫دبی که زنده نمیشه، میشه؟ 226 00:09:20,018 --> 00:09:22,425 ‫درحالی که من کمک فوری نیاز دارم 227 00:09:22,461 --> 00:09:24,761 ‫ببین، برای یه بچه چقدر طول می‌کشه تا 228 00:09:24,797 --> 00:09:26,279 ‫خودکنترلی احساسی رو یاد بگیره؟ 229 00:09:26,282 --> 00:09:27,597 ‫متدهای ما خیلی سریع جواب میدن 230 00:09:27,599 --> 00:09:28,931 ‫خود والدین هم دیدن که 231 00:09:28,967 --> 00:09:30,696 ‫بعد از سه جلسه به نتیجه رسیده 232 00:09:30,699 --> 00:09:33,302 ‫اینا هم گواهی این ادعا هستن 233 00:09:33,338 --> 00:09:35,004 ‫بله 234 00:09:35,040 --> 00:09:36,239 ‫خب دبی... 235 00:09:36,275 --> 00:09:39,008 ‫می‌دونید اون اینجا سر کار دشمنی داشت یا نه؟ 236 00:09:39,044 --> 00:09:41,611 ‫راستش مدرسین ما هم 237 00:09:41,647 --> 00:09:44,247 ‫مثل بچه‌هامون همون متدهای ‫حل منازعات رو یاد می‌گیرن 238 00:09:44,283 --> 00:09:46,749 ‫کسایی که یه ناسازگاری دارن 239 00:09:46,785 --> 00:09:48,384 ‫درواقع به هم کادوی دست ساز میدن 240 00:09:48,420 --> 00:09:50,820 ‫این میز دبی بود 241 00:09:50,856 --> 00:09:54,022 ‫و همونطور که می‌بینین هیچ بافتنی‌ای نداره 242 00:09:55,461 --> 00:09:57,093 ‫آدمای بیرون چی؟ 243 00:09:57,129 --> 00:09:59,829 ‫اخیرا با هیچکدوم از والدین دعوایی نداشته؟ 244 00:09:59,865 --> 00:10:01,515 ‫تاحالا همچین اتفاقی تو استارفورد نیوفتاده 245 00:10:01,517 --> 00:10:03,633 ‫عجیبه، چون مدیرها 246 00:10:03,669 --> 00:10:05,668 ‫در بقیه‌ی مدارس خصوصی معتبر رو 247 00:10:05,704 --> 00:10:08,704 ‫بعضی از والدین مشتاق، می‌پاییدن 248 00:10:08,740 --> 00:10:11,007 ‫پس شاید استارفورد چیز خاصی نداره 249 00:10:11,043 --> 00:10:11,808 ‫نه 250 00:10:11,844 --> 00:10:13,109 ‫نه، والدین خیلی عصبی و ناراحت میشن 251 00:10:13,145 --> 00:10:14,844 ‫که بچه‌هاشون رو اینجا تو استارفورد میذارن 252 00:10:14,880 --> 00:10:17,725 ‫وقتی نمی‌دونن چیکار کنن ‫رسماً قاطی می‌کنن 253 00:10:17,728 --> 00:10:19,784 ‫همین دیروز بود که... 254 00:10:23,889 --> 00:10:26,823 ‫خب شاید یه دعوایی بوده باشه 255 00:10:26,859 --> 00:10:31,294 ‫دبی با یکی از والدین یه بچه سر اینکه 256 00:10:31,330 --> 00:10:33,100 ‫بچه‌اش رو رد کرد ‫دعوای نسبتا ناجوری کرد 257 00:10:33,103 --> 00:10:34,564 ‫اوضاع یکم ناجور شد 258 00:10:34,600 --> 00:10:37,767 ‫با مشت همو زدن؟ ‫بعدِ زنگ آخر جلوی در مدرسه باهم دعوا کردن؟ 259 00:10:37,803 --> 00:10:39,802 ‫نه، از لحاظ لفظی 260 00:10:39,838 --> 00:10:41,404 ‫گرامرت مزخرفه 261 00:10:41,440 --> 00:10:43,506 ‫مچتو گرفتم 262 00:10:43,986 --> 00:10:45,618 ‫دعواشون رو دیدی؟ 263 00:10:45,621 --> 00:10:46,727 ‫همه دیدن 264 00:10:46,730 --> 00:10:47,830 ‫جلوی مدرسه اتفاق افتاد 265 00:10:47,832 --> 00:10:51,447 ‫در یه فضای امن در استارفورد دعوا کردن 266 00:10:51,483 --> 00:10:53,082 ‫چی گفتن؟ 267 00:10:53,118 --> 00:10:55,586 ‫می‌کشمت 268 00:10:57,103 --> 00:10:58,967 ‫اینو گفتم، درسته 269 00:10:58,970 --> 00:11:00,656 ‫ولی باید درک کنی 270 00:11:00,692 --> 00:11:03,626 ‫عصبی بودم که پسرمون ولفی رو قبول نکرد 271 00:11:03,662 --> 00:11:05,995 ‫اگه بچه داشته باشی ‫مطمئنم درک می‌کنی 272 00:11:06,031 --> 00:11:07,563 ‫تحصیلات استارفورد 273 00:11:07,599 --> 00:11:09,765 ‫سکوی پرتاب به داشنگاه‌های بزرگه 274 00:11:09,801 --> 00:11:13,198 ‫دبی پولمون رو گرفت و آینده پسرمون رو نابود کرد 275 00:11:13,201 --> 00:11:14,639 ‫منظورت چیه؟ ‫چه پولی؟ 276 00:11:14,642 --> 00:11:17,549 ‫خب اون گفت که با یه کمک مالی سنگین به مدرسه 277 00:11:17,552 --> 00:11:19,685 ‫می‌تونه پذیرش ولفی رو راحت‌تر کنه 278 00:11:19,721 --> 00:11:22,454 ‫پس شما کمک مالی کردن و بازم ولفی رد شد؟ 279 00:11:22,490 --> 00:11:23,588 ‫بله 280 00:11:23,624 --> 00:11:25,590 ‫احساس کردین که... گولمون زده 281 00:11:25,626 --> 00:11:26,892 ‫ازمون دزدی کرد 282 00:11:26,928 --> 00:11:28,553 ‫و بعدش که سعی کردیم 283 00:11:28,556 --> 00:11:31,062 ‫به دبی بگیم، جرئتشو داشت که بگه 284 00:11:31,065 --> 00:11:33,465 ‫به مدرسه هیچی اهدا نشده 285 00:11:33,501 --> 00:11:35,167 ‫ولی چک پاس شده 286 00:11:35,203 --> 00:11:36,169 ‫دروغ... 287 00:11:41,843 --> 00:11:43,775 ‫می‌دونم خشم شوهرم 288 00:11:43,811 --> 00:11:45,977 ‫خلاف موضوع رو ثابت می‌کنه ‫ولی ما داریم از راه متمدنانه 289 00:11:46,013 --> 00:11:48,847 ‫باهاش روبرو میشیم ‫به وسیله وکیلمون 290 00:11:48,883 --> 00:11:51,717 ‫هیچوقت قادر به کشتن کسی نیستیم 291 00:11:51,753 --> 00:11:53,552 ‫پس میشه توضیح بدید چرا آلت قتاله 292 00:11:53,588 --> 00:11:55,155 ‫در استخر پیدا شده؟ 293 00:12:21,616 --> 00:12:24,049 ‫شما لوسیفر مورنینگ استار هستین؟ 294 00:12:24,085 --> 00:12:25,283 ‫بله، خودمم 295 00:12:25,319 --> 00:12:26,585 ‫اما متأسفانه وقت ندارم که 296 00:12:26,587 --> 00:12:28,454 ‫شگفت انگیزترین شب زندگیت رو بهت ببخشم 297 00:12:28,456 --> 00:12:30,989 ‫سرم گرمِ فهمیدن این کتاب نامفهومه 298 00:12:31,025 --> 00:12:32,924 ‫آقای مورنینگ استار، شما بازداشتین 299 00:12:34,095 --> 00:12:35,427 ‫جدی میگی؟ 300 00:12:35,463 --> 00:12:37,095 ‫- به چه جرمی؟ ‫- خانوما 301 00:12:37,131 --> 00:12:38,997 ‫اون دربرابر بازداشت مقاومت می‌کنه 302 00:12:39,033 --> 00:12:40,132 ‫بهش دستبند بزنین 303 00:12:40,168 --> 00:12:41,733 ‫با کمال میل 304 00:12:41,769 --> 00:12:43,535 ‫صحیح، چرا شما کاراگاهای سکسی 305 00:12:43,571 --> 00:12:45,839 ‫خیلی آشنا میزنین؟ 306 00:12:48,609 --> 00:12:50,275 ‫مامان! 307 00:12:50,311 --> 00:12:51,877 ‫مامان بیا 308 00:12:51,913 --> 00:12:54,648 ‫از هر جا که منو می‌پایی خودتو نشون بده 309 00:12:56,559 --> 00:12:57,985 ‫چیه؟ 310 00:12:57,988 --> 00:13:00,286 ‫سعی کردن کسایی رو پیدا کنم که ‫شبیه کاراگاهت باشن 311 00:13:00,288 --> 00:13:02,621 ‫ولی همه انسان‌ها از نظر من به هم شبیهن 312 00:13:02,626 --> 00:13:05,098 ‫نه، راستش کار خیلی تحسین برانگیزی کردی 313 00:13:05,101 --> 00:13:06,600 ‫ولی واسه چی؟ 314 00:13:06,603 --> 00:13:08,894 ‫از اونجایی که خشم جواب نداد ‫گفتم یه حس دیگه‌ات رو 315 00:13:08,930 --> 00:13:10,829 ‫تحریک کنم 316 00:13:10,865 --> 00:13:12,998 ‫تا ببینم شمشیر آتیش می‌گیره یا نه 317 00:13:13,034 --> 00:13:15,702 ‫یه سکس چهار نفری که حسی نداره، مامان 318 00:13:16,771 --> 00:13:17,969 ‫خانوما، شرمنده ولی 319 00:13:18,005 --> 00:13:19,805 ‫برام سخته که از سکس سه تا دکر لذت ببرم 320 00:13:19,841 --> 00:13:22,142 ‫اونم وقتی مامانم توش دخیل بوده 321 00:13:23,744 --> 00:13:26,980 ‫بمونه واسه یه وقت دیگه ‫حیف شد 322 00:13:30,818 --> 00:13:32,017 ‫اینقدر اوقات تلخی نکن 323 00:13:32,053 --> 00:13:36,121 ‫دیر یا زود می‌تونم افسار احساساتم رو به دست بگیرم 324 00:13:36,157 --> 00:13:37,923 ‫می‌دونم دیر یا زود موفق میشی 325 00:13:37,959 --> 00:13:39,958 ‫- مشکل همینه ‫- حالا چه عجله‌ای هست؟ 326 00:13:39,994 --> 00:13:42,896 ‫ابدیت که تاریخ انقضا نداره 327 00:13:44,999 --> 00:13:46,932 ‫اگه بچه داشتی متوجه میشدی 328 00:13:46,968 --> 00:13:48,742 ‫یکی از خیلی چیزایی که تو میلیون‌ها سال ‫تجربه نکردی 329 00:13:48,744 --> 00:13:49,701 ‫بله 330 00:13:49,737 --> 00:13:51,705 ‫درسته مامان ‫حق با توئه 331 00:13:52,473 --> 00:13:54,739 ‫باید بچه‌دار بشم 332 00:13:54,775 --> 00:13:56,708 ‫صحیح، یه نگاهی بهش بنداز 333 00:13:56,744 --> 00:13:58,778 ‫ببین می‌تونی چیزی یاد بگیری یا نه 334 00:14:05,453 --> 00:14:07,085 ‫ 335 00:14:07,121 --> 00:14:10,188 ‫صحیح، خب ظاهراً یه چیزی جور درنمیاد 336 00:14:10,224 --> 00:14:11,931 ‫آره، خیلی خب 337 00:14:11,934 --> 00:14:13,801 ‫ممنون الا 338 00:14:15,897 --> 00:14:17,295 ‫خیلی خب 339 00:14:19,333 --> 00:14:22,267 ‫یه روز یه زنگوله میندازم گردنت 340 00:14:22,303 --> 00:14:24,269 ‫واسه سکس که خیلی حال میده 341 00:14:24,305 --> 00:14:26,105 ‫ولی کارای مهمتری دارم 342 00:14:26,107 --> 00:14:27,672 ‫آره، مطمئنم کار مهمتری داری ‫ولی یه لحظه صبر کن 343 00:14:27,708 --> 00:14:29,040 ‫یه سوالی دارم 344 00:14:29,076 --> 00:14:30,976 ‫قاتل اثرانگشت‌های روی دسته قیچی رو پاک کرده 345 00:14:30,978 --> 00:14:32,611 ‫ولی خون دبی که روش بوده رو پاک نکرده 346 00:14:32,647 --> 00:14:34,946 ‫ولی قیچی که تو خونه‌شون پیدا شد، درسته؟ 347 00:14:34,982 --> 00:14:36,821 ‫توی استخری که درش باز بود 348 00:14:36,824 --> 00:14:38,589 ‫پس هر کسی می‌تونسته بره داخلش 349 00:14:38,592 --> 00:14:40,493 ‫پس به نظرت قاتل آلت قتاله رو 350 00:14:40,495 --> 00:14:42,494 ‫خونه‌ی زوجی گذاشته که آخرین بار ‫در حین دعوا با قربانی دیده شدن 351 00:14:42,497 --> 00:14:43,695 ‫خیلی بعید میاد 352 00:14:43,698 --> 00:14:45,798 ‫جان و کریگ گفتن که چکشون پاس شده 353 00:14:45,801 --> 00:14:48,082 ‫ولی دبی بهشون گفته که مدرسه هیچ پولی نگرفته 354 00:14:48,084 --> 00:14:50,210 ‫- پس دروغ میگه ‫- ولی اگه دروغ نگفته باشه چی؟ 355 00:14:50,213 --> 00:14:52,081 ‫اگه کسی از مدرسه اختلاس کرده باشه چی؟ 356 00:14:52,083 --> 00:14:53,884 ‫دبی ممکنه فهمیده باشه ‫با طرف روبرو شده باشه 357 00:14:53,886 --> 00:14:55,085 ‫ممکنه طرف قاتل باشه 358 00:14:55,088 --> 00:14:57,120 ‫پس اید گزارشات رو چک کنیم 359 00:14:57,123 --> 00:14:58,722 ‫تا ببینیم حمایتی شده یا نه 360 00:14:58,742 --> 00:14:59,815 ‫صحیح 361 00:14:59,818 --> 00:15:01,739 ‫عزیزم، چرا هنوز لباس نپوشیدی؟ 362 00:15:01,742 --> 00:15:02,941 ‫اینطوری به اتوبوس نمیرسی 363 00:15:02,944 --> 00:15:04,695 ‫من امروز وقت ندارم که تو رو ‫به مدرسه برسونم 364 00:15:04,697 --> 00:15:05,462 ‫وایسا ببینم 365 00:15:05,498 --> 00:15:08,632 ‫تو برو به اون کار حمایت و اینا برس 366 00:15:08,668 --> 00:15:12,535 ‫منم این فرشته‌ی نازنین رو میبرم مدرسه 367 00:15:12,571 --> 00:15:14,080 ‫مطمئنی؟ 368 00:15:14,083 --> 00:15:17,140 ‫برای همکارم؟ بله، می‌تونم فداکاری کنم 369 00:15:17,176 --> 00:15:19,142 ‫مشکلی باهاش نداری؟ 370 00:15:19,178 --> 00:15:21,711 ‫چه عالی 371 00:15:30,289 --> 00:15:32,689 ‫اگه مامانم بفهمه تو دردسر میوفتیم 372 00:15:32,725 --> 00:15:35,225 ‫چی؟ گفتم می‌برمت مدرسه 373 00:15:35,261 --> 00:15:36,893 ‫ولی نگفتم کدوم مدرسه 374 00:15:36,921 --> 00:15:39,396 ‫پس همکاری کن و منم به قولم عمل می‌کنم 375 00:15:39,407 --> 00:15:40,689 ‫- آقای مورنینگ استار؟ ‫- بله 376 00:15:40,692 --> 00:15:42,265 ‫سلام، آقای تیلور هستم 377 00:15:42,301 --> 00:15:43,334 ‫برای تور استارفورد اومدین؟ 378 00:15:43,336 --> 00:15:44,834 ‫بله، درسته 379 00:15:44,870 --> 00:15:48,104 ‫و این موجود کوچولو ‫که به هر چی می‌خواد میرسه... 380 00:15:48,140 --> 00:15:51,508 ‫تریکسی مورنینگ استار هستم ‫از آشناییتون خوشبختم، آقا 381 00:15:51,544 --> 00:15:52,995 ‫سلام 382 00:15:53,779 --> 00:15:55,450 ‫چه عالی 383 00:15:57,396 --> 00:16:00,730 ‫بالا سمت راست آشپزخونه غذاهای گیاهیمونه 384 00:16:00,766 --> 00:16:02,765 ‫اونجا دانش آموزا واسه خودشون ناهار درست می‌کنن 385 00:16:02,801 --> 00:16:04,926 ‫به جای غذای از پیش پخته و بسته بندی شده 386 00:16:04,929 --> 00:16:06,628 ‫دوست داریم غذای تازه... 387 00:16:06,631 --> 00:16:08,098 ‫شرمنده، لازمه دستو بگیرم؟ 388 00:16:08,100 --> 00:16:10,134 ‫واسه موقع بیرون رفتن افساری، قلاده‌ای ‫چیزی نداری؟ 389 00:16:10,136 --> 00:16:12,241 ‫می‌خوای تو کتشون بره یا نه؟ 390 00:16:12,277 --> 00:16:14,177 ‫- خیلی خوش می‌گذ... ‫- بله، همه چیز این جا جذابه 391 00:16:14,179 --> 00:16:15,845 ‫کجا بچه‌ها یاد می‌گیرن که 392 00:16:15,881 --> 00:16:17,613 ‫احساساتشون رو تحت کنترل بگیرن؟ 393 00:16:17,649 --> 00:16:19,923 ‫ 394 00:16:19,926 --> 00:16:21,184 ‫صبر کن ببینم 395 00:16:21,220 --> 00:16:23,236 ‫عذر می‌خوام، کار همیشگیم این نیست 396 00:16:23,274 --> 00:16:25,754 ‫هنوزم جای دبی بیچاره کار می‌کنم ‫تا یه جایگزین براش پیدا کنن 397 00:16:25,757 --> 00:16:27,723 ‫خب، معمولا کارت چیه؟ 398 00:16:27,759 --> 00:16:30,760 ‫من مربی ورزش و سلامت هستم 399 00:16:30,796 --> 00:16:33,130 ‫پس معلم تربیت بدنی هستی ‫چه عالی 400 00:16:35,067 --> 00:16:36,999 ‫خیلی خب، اینجا... 401 00:16:37,035 --> 00:16:38,734 ‫اینجا اتاق مدیتیشنه 402 00:16:38,770 --> 00:16:40,303 ‫و اتاق بغلیش 403 00:16:40,339 --> 00:16:42,038 ‫جاییه که بچه‌ها حلقه‌های عدالت رو تشکیل میدن 404 00:16:42,040 --> 00:16:44,006 ‫ازت می‌خوام جایی رو نشونم بدی که 405 00:16:44,042 --> 00:16:45,977 ‫درس کنترل احساسات رو یاد میدن 406 00:16:47,045 --> 00:16:48,511 ‫ 407 00:16:48,547 --> 00:16:51,113 ‫اون مشکلات احساسی داره؟ 408 00:16:51,149 --> 00:16:52,315 ‫کی؟ 409 00:16:52,351 --> 00:16:53,449 ‫آها، بچه رو میگی 410 00:16:53,485 --> 00:16:54,951 ‫البته، شاید 411 00:16:54,987 --> 00:16:56,719 ‫گوش کن، خیلی چیز خوب و به دردبخوری میشه 412 00:16:56,755 --> 00:16:59,924 ‫اگه بشه احساسات رو به یه چیز دیگه‌ای ‫تبدیل کرد، مثلاً یه اسلحه 413 00:17:01,267 --> 00:17:03,593 ‫خب، فکر کنم کلاسش رو یادم اومد کجاست 414 00:17:03,629 --> 00:17:05,428 ‫جدی؟ چه عالی 415 00:17:05,464 --> 00:17:07,363 ‫خیلی خوب شد 416 00:17:07,399 --> 00:17:08,899 ‫بیا ببینم بچه 417 00:17:10,202 --> 00:17:15,711 ‫چرا می‌خواید دفتر ثبت ما رو ببینید؟ 418 00:17:15,714 --> 00:17:17,907 ‫چون می‌خوایم بدونیم دبی حقیقت رو 419 00:17:17,909 --> 00:17:19,175 ‫درمورد پول اهدایی گم شده میگه یا نه 420 00:17:19,211 --> 00:17:22,211 ‫که احتمالا این بتونه انگیزه قتل رو مشخص کنه 421 00:17:24,416 --> 00:17:26,099 ‫می‌دونستم 422 00:17:26,852 --> 00:17:28,451 ‫مچم رو گرفتین 423 00:17:28,487 --> 00:17:31,220 ‫لازم نیست به دفاتر نگاه کنین ‫کار من بود 424 00:17:31,256 --> 00:17:34,690 ‫پول اهدایی هیچوقت به حساب مدرسه واریز نشد 425 00:17:34,726 --> 00:17:36,459 ‫من چکو نقد کردم 426 00:17:36,495 --> 00:17:37,727 ‫پول دزدیدی؟ 427 00:17:37,763 --> 00:17:39,295 ‫- چرا؟ ‫- به گمونم 428 00:17:39,331 --> 00:17:42,031 ‫از اینکه احساسا می‌کردم به اینجا ‫تعلق ندارم خسته شدم 429 00:17:42,067 --> 00:17:45,935 ‫استارفورد خیلی بی‌طرف و فراگیر ‫به نظر می‌رسید 430 00:17:45,971 --> 00:17:48,037 ‫ولی خیلی تحت فشار بودم 431 00:17:48,073 --> 00:17:49,305 ‫که نمی‌تونستم درست رو از غلط تشخیص بدم 432 00:17:49,341 --> 00:17:51,907 ‫حتی اصلا نمیشد یه ماشین بخرم 433 00:17:51,943 --> 00:17:54,609 ‫و با حقوقم به زور پول اجاره خونه رو میدم 434 00:17:54,612 --> 00:17:57,480 ‫خیلی خب، پس دبی فهمید که تو کمک مالیِ 435 00:17:57,516 --> 00:17:59,393 ‫جان و کریگ رو گرفتی 436 00:17:59,396 --> 00:18:01,584 ‫و... اونو کشتی؟ 437 00:18:01,620 --> 00:18:04,420 ‫چی؟ نه نه 438 00:18:04,456 --> 00:18:09,125 ‫دبی فکر می‌کرد پدر و مادر اون بچه ‫چک رو ندادن 439 00:18:09,161 --> 00:18:10,559 ‫اونا بهش گفتن دروغگو 440 00:18:10,595 --> 00:18:14,363 ‫به قدری عصبی شدن که کشتنش 441 00:18:14,399 --> 00:18:16,766 ‫ولی تقصیر من بود 442 00:18:16,802 --> 00:18:18,868 ‫متأسفم 443 00:18:18,904 --> 00:18:20,136 ‫ببین، ما... 444 00:18:20,172 --> 00:18:24,607 ‫مطمئن نیستیم جان و کریگ دبی رو کشته باشن 445 00:18:24,643 --> 00:18:26,131 ‫جدی؟ 446 00:18:30,882 --> 00:18:32,081 ‫ 447 00:18:32,117 --> 00:18:35,584 ‫اگه این موضوع مربوط به قتل نیست 448 00:18:35,620 --> 00:18:40,122 ‫شاید بشه ندید بگیریم... 449 00:18:40,158 --> 00:18:41,691 ‫حرفایی رو که چند لحظه پیش زدیم 450 00:18:41,727 --> 00:18:43,926 ‫اینجا همه چی روبراهه؟ 451 00:18:43,962 --> 00:18:45,699 ‫انگار یه بچه داشت گریه می‌کرد 452 00:18:45,738 --> 00:18:49,065 ‫فقط از معاون مدرسه چند تا ‫سوال داریم 453 00:18:49,101 --> 00:18:50,941 ‫من کاراگاه دکر هستم ‫ایشون هم کاراگاه... 454 00:18:50,969 --> 00:18:53,002 ‫پس تو مامان پلیس تریکسی هستی، نه؟ 455 00:18:53,038 --> 00:18:54,704 ‫بچه خیلی خوبی دارین 456 00:18:54,740 --> 00:18:56,706 ‫ممنون. از کجا... 457 00:18:56,742 --> 00:18:58,007 ‫از کجا دخترمو می‌شناسی؟ 458 00:18:58,043 --> 00:18:59,475 ‫الان تو کلاس مدیسونه 459 00:18:59,478 --> 00:19:01,092 ‫آره، باباش اونو آورد 460 00:19:01,095 --> 00:19:04,180 ‫کاملا مطمئنم باباش اونو نیاورده 461 00:19:04,216 --> 00:19:08,150 ‫میشه لطفاً اظهاریه گرفتن رو خودت انجام بدی 462 00:19:08,186 --> 00:19:10,252 ‫منم برم ببینم لوسیفر داره چه غلطی می‌کنه 463 00:19:10,288 --> 00:19:13,589 ‫ولی خبر خوب اینه که احساسات بد رو میشه 464 00:19:13,625 --> 00:19:15,858 ‫به اعمال خوب منحرف کرد 465 00:19:15,894 --> 00:19:18,896 ‫پسرم رنجر اینو می‌دونه ‫مگه نه رنجر؟ 466 00:19:22,734 --> 00:19:24,613 ‫کس هست که بخواد امتحان کنه؟ 467 00:19:24,616 --> 00:19:25,581 ‫بله 468 00:19:25,584 --> 00:19:28,237 ‫کسی از بچه‌ها نمی‌خواد داوطلب بشه؟ 469 00:19:29,541 --> 00:19:33,043 ‫از همچین مدرسه نوینی ‫بعیده تبعیض سنی قایل بشن 470 00:19:34,379 --> 00:19:35,745 ‫تریکسی 471 00:19:35,781 --> 00:19:37,340 ‫احساساتی داری که می‌خوای ازشون استفاده کنی؟ 472 00:19:37,343 --> 00:19:39,081 ‫می‌دونم که دفعه اولته ولی... 473 00:19:39,117 --> 00:19:41,447 ‫احساس ناراحتی می‌کنم 474 00:19:41,450 --> 00:19:43,719 ‫- خیلی خب، چرا؟ ‫- چون... 475 00:19:43,755 --> 00:19:46,178 ‫مادرم کم مونده بود بمیره 476 00:19:46,194 --> 00:19:48,691 ‫شغلش ترسناکه 477 00:19:48,727 --> 00:19:52,128 ‫ولی به آدمای خیلی زیادی برای ‫حل مشکلاتشون کمک کرده 478 00:19:52,164 --> 00:19:55,065 ‫نمی‌خوام نگران مشکلات من باشه 479 00:19:56,067 --> 00:19:58,746 ‫برای همین وانمود می‌کنم ‫مشکلی ندارم 480 00:19:58,785 --> 00:20:00,269 ‫خب... 481 00:20:00,305 --> 00:20:03,606 ‫به کلوب فریب خورده‌ی پدر و مادرا خوش اومدی، بچه 482 00:20:03,642 --> 00:20:04,907 ‫جای دلگیریه 483 00:20:04,943 --> 00:20:07,678 ‫ولی بهای باهوش بودن همینه 484 00:20:10,348 --> 00:20:11,614 ‫خیلی خب، حالا چی؟ 485 00:20:11,650 --> 00:20:14,750 ‫چطوری کسی می‌تونه این احساس ترس جوانی ‫رو به طرز تاثیرگذاری کنترل کنه؟ 486 00:20:14,786 --> 00:20:18,421 ‫تریکسی می‌تونه احساسات قدرتمندش رو 487 00:20:18,457 --> 00:20:20,322 ‫به یه چیز مفیدتر انتقال بده 488 00:20:20,358 --> 00:20:22,358 ‫خیلی خب، ادامه بده 489 00:20:22,394 --> 00:20:25,194 ‫برای مثال می‌تونه... 490 00:20:25,230 --> 00:20:26,328 ‫یه شعر بنویسه 491 00:20:26,364 --> 00:20:27,430 ‫شعر؟ 492 00:20:27,466 --> 00:20:28,731 ‫اومدم که یاد بگیرم چطوری 493 00:20:28,767 --> 00:20:31,461 ‫احساسات رو به انرژی تبدیل کنم ‫نه اینکه دکتر زئوس بشم 494 00:20:31,500 --> 00:20:33,769 ‫خب، انرژی خلاقانه هم انرژیه 495 00:20:33,805 --> 00:20:35,938 ‫بیخیال، اگه می‌خواستم برم یه کلاس هنر 496 00:20:35,974 --> 00:20:38,908 ‫حداقل میشد با یه مدل لختی تحملش کرد 497 00:20:38,944 --> 00:20:41,661 ‫به گمونم ناامیدی احساسیت رو برای 498 00:20:41,664 --> 00:20:44,330 ‫ندادنِ دسر قبل از غذای گیاهیت انتقال میدی، نه؟ 499 00:20:44,333 --> 00:20:48,018 ‫نه. این عکس مامانمه که داره ‫به دبی چاقو میزنه 500 00:20:51,122 --> 00:20:52,623 ‫لوسیفر 501 00:20:54,259 --> 00:20:55,791 ‫کاراگاه 502 00:20:55,827 --> 00:20:58,861 ‫صحیح، قبل از اینکه واسه ‫دزدیدن بچه‌ات سرزنشم کنی 503 00:20:58,897 --> 00:21:01,665 ‫باید بگم پرونده رو حل کردم 504 00:21:03,201 --> 00:21:05,701 ‫خیلی خب، مادر پسره جوی شرمنه 505 00:21:05,737 --> 00:21:07,436 ‫اینم اطلاعات تماسشه 506 00:21:07,472 --> 00:21:09,071 ‫خیلی خب، یه نگاه بهش میندازم 507 00:21:09,107 --> 00:21:10,137 ‫تریکسی خوبه؟ 508 00:21:10,140 --> 00:21:11,774 ‫باهاش حرف میزنم 509 00:21:11,810 --> 00:21:13,909 ‫تو اداره می‌بینمت، خب؟ 510 00:21:13,945 --> 00:21:15,746 ‫باشه 511 00:21:19,084 --> 00:21:20,115 ‫کاراگاه 512 00:21:20,151 --> 00:21:23,252 ‫باید درک کنی، من با چالش برانگیز ترین مشکلی که... 513 00:21:23,288 --> 00:21:25,654 ‫باشه، یه لحظه می‌خوام با دخترم حرف بزنم 514 00:21:25,690 --> 00:21:26,856 ‫لطفا از دستش عصبانی نباش 515 00:21:26,892 --> 00:21:28,557 ‫منو باید دعوا کنی 516 00:21:28,593 --> 00:21:31,627 ‫من از دستت عصبانی نیستم 517 00:21:31,663 --> 00:21:33,195 ‫دعوات هم نمی‌کنم عزیزم 518 00:21:33,231 --> 00:21:34,864 ‫ولی می‌خوام بدونی که 519 00:21:34,900 --> 00:21:38,067 ‫اگه مشکلی داری می‌تونی بهم بگی 520 00:21:38,103 --> 00:21:39,068 ‫می‌دونم 521 00:21:39,104 --> 00:21:40,069 ‫اینو می‌دونی؟ 522 00:21:40,105 --> 00:21:42,471 ‫الان می‌خوای درمورد چیزی حرف بزنی؟ 523 00:21:42,507 --> 00:21:44,940 ‫هر چی می‌تونم بهت بگم؟ 524 00:21:44,976 --> 00:21:46,577 ‫بله 525 00:21:48,313 --> 00:21:50,112 ‫می‌خوام با لوسیفر دور دور بزنیم 526 00:21:50,148 --> 00:21:54,618 ‫قول میدم این دفعه مجبورش کنم ‫منو ببره به مدرسه اصلیم 527 00:21:56,288 --> 00:21:58,254 ‫ 528 00:21:58,290 --> 00:22:00,891 ‫آره، باشه 529 00:22:03,328 --> 00:22:06,595 ‫بدجور خوش شانسی که دخترم ‫خیلی دوستت داره 530 00:22:06,631 --> 00:22:09,798 ‫آره، کم کم دارم قانع میشم به ‫این انگل فریبنده‌ی کوچولو احترام بذارم 531 00:22:09,801 --> 00:22:11,719 ‫خب، لطف داری 532 00:22:11,722 --> 00:22:13,969 ‫حالا که صحبتش شد ‫قرار قراره 533 00:22:14,005 --> 00:22:15,039 ‫چی؟ 534 00:22:17,406 --> 00:22:19,107 ‫نه 535 00:22:20,779 --> 00:22:22,144 ‫من... 536 00:22:22,180 --> 00:22:26,304 ‫تا وقتی از مامانت دور نشدیم ‫نمیشه آموزش رانندگی داد 537 00:22:26,307 --> 00:22:28,672 ‫خدافظ عزیزم 538 00:22:33,670 --> 00:22:35,537 ‫امان از بچه‌ها 539 00:22:38,459 --> 00:22:39,458 ‫ 540 00:22:39,509 --> 00:22:42,240 ‫چه عالی، یه دله دزد 541 00:22:42,299 --> 00:22:45,392 ‫یالا دیگه، بعد از یه روز خسته کننده ‫یه‌کم نرمش می‌چسبه 542 00:23:02,871 --> 00:23:05,104 ‫مامان؟ 543 00:23:05,140 --> 00:23:07,941 ‫بذار خنجرو ببینم ‫اتفاقی نیوفتاد؟ 544 00:23:07,977 --> 00:23:10,476 ‫از کی تاحالا اینقدر محکم میزنی؟ 545 00:23:10,512 --> 00:23:12,761 ‫قدرتم روز به روز بیشتر میشه 546 00:23:12,764 --> 00:23:14,681 ‫بی‌ملاحظگیت هم همینطور 547 00:23:14,683 --> 00:23:16,549 ‫انتظار داشتی چیکار کنم؟ 548 00:23:16,552 --> 00:23:19,212 ‫خنجر رو بهت فرو کنم و از لذتم ‫برای انجام این کار روشن بشه؟ 549 00:23:19,215 --> 00:23:21,287 ‫سعی داشتم کاری کنم یه حرکتی بکنی 550 00:23:21,323 --> 00:23:24,824 ‫خشم و بیدار کردن غریزه‌های جنسیت ‫جواب ندادن 551 00:23:24,827 --> 00:23:28,227 ‫پیش خودم گفتم شاید اگه از ‫از دست دادن جونت بترسی... 552 00:23:28,230 --> 00:23:29,863 ‫خب اگه واقعا میخواستی ناراحتم کنی 553 00:23:29,865 --> 00:23:31,931 ‫باید منو پرت می‌کردی طرف شورلت 554 00:23:31,967 --> 00:23:33,166 ‫منو... 555 00:23:33,202 --> 00:23:35,835 ‫به شورلت پرت نکن 556 00:23:35,871 --> 00:23:38,771 ‫بهم اعتماد کن مامان ‫دارم ردیفش می‌کنم 557 00:23:38,807 --> 00:23:40,773 ‫مشخصه سرعتت تو این کار کافی نیست 558 00:23:40,809 --> 00:23:42,075 ‫چرا اینقدر عصبی هستی؟ 559 00:23:42,111 --> 00:23:43,242 ‫عصبی نیستم 560 00:23:43,278 --> 00:23:44,676 ‫چرا هستی 561 00:23:44,679 --> 00:23:45,744 ‫فقط... 562 00:23:45,747 --> 00:23:48,982 ‫حتما باید بریم خونه ‫جایی که بهش تعلق داریم 563 00:23:49,018 --> 00:23:50,284 ‫هر چه زودتر 564 00:23:55,491 --> 00:23:58,391 ‫سلام کلو، مامان اون بچه رو آوردم به اتاق بازجـ... 565 00:23:58,427 --> 00:24:00,860 ‫مشکلی پیش اومده؟ 566 00:24:00,896 --> 00:24:03,228 ‫این ایمیل رو ببین 567 00:24:03,231 --> 00:24:06,361 ‫چرا برای یه مراسم یادبود در ‫آکادمی استار فورد دعوت شدی؟ 568 00:24:06,364 --> 00:24:08,402 ‫چون تریکسی رو پذیرفتن 569 00:24:08,404 --> 00:24:10,503 ‫ظاهراً اونجا چند تا از معلمین رو ‫تحت تأثیر قرار داده 570 00:24:10,539 --> 00:24:12,572 ‫یا شایدم تحت تأثیر حساب بانکی لوسیفر قرار گرفتن 571 00:24:12,575 --> 00:24:15,542 ‫احتمالا این تنها چیزی که در اون ‫مکان متظاهر اهمیت داره 572 00:24:15,545 --> 00:24:16,242 ‫خب راستش 573 00:24:16,278 --> 00:24:18,044 ‫جدید که هست، اینش قطعیه 574 00:24:18,080 --> 00:24:19,901 ‫جدی جدی تو فکرشی؟ 575 00:24:19,904 --> 00:24:21,681 ‫به نظرت با طلاقمون 576 00:24:21,717 --> 00:24:23,517 ‫و این نقل مکان و اتفاقایی که افتاده ‫تریکسی تغییرات بزرگی رو 577 00:24:23,519 --> 00:24:25,018 ‫- اخیراً تجربه کرده؟ ‫- دقیقاً 578 00:24:25,054 --> 00:24:27,020 ‫تریکسی وانمود میکنه حالش خوبه، دن 579 00:24:27,056 --> 00:24:30,839 ‫یه صبح تو استارفور رفت ‫و حرفای دلش رو بیرون ریخت 580 00:24:30,842 --> 00:24:33,844 ‫درحالی که چند ماهه نتونستم ‫اینکارو بکنم 581 00:24:34,530 --> 00:24:36,462 ‫- آخه ندیدیش ‫- آره خب 582 00:24:36,498 --> 00:24:38,231 ‫دیوونه میشم که اون 583 00:24:38,267 --> 00:24:40,266 ‫اون فیلم بازی می‌کنه تا از ما ‫محافظت کنه 584 00:24:40,302 --> 00:24:42,423 ‫کی بچه‌مون اینقدر بزرگ شد؟ 585 00:24:42,426 --> 00:24:44,826 ‫ولی هنوزم کیک شکلاتی ‫زیر تختش قایم می‌کنه 586 00:24:44,829 --> 00:24:46,273 ‫آره خب، خدا رو شکر 587 00:24:46,275 --> 00:24:47,674 ‫خیلی خب 588 00:24:47,710 --> 00:24:49,876 ‫شاید بعد از حل پرونده قتلی که ‫به اونجا مربوط میشه 589 00:24:49,878 --> 00:24:52,714 ‫بتونیم فرستادن دخترمون ‫به اون مدرسه رو در نظر بگیریم 590 00:24:54,112 --> 00:24:56,045 ‫میشه بهمون بگید چرا 591 00:24:56,048 --> 00:24:58,084 ‫پسرتون باید اینو بکشه، خانم شرمن؟ 592 00:24:58,120 --> 00:25:01,354 ‫حتی مطمئن نیستم چی هست 593 00:25:01,390 --> 00:25:03,489 ‫اون میگه این شمایید که دبی رو می‌کشه 594 00:25:03,525 --> 00:25:06,426 ‫پس به حرفام گوش می‌کرده 595 00:25:06,462 --> 00:25:08,995 ‫هیچوقت حرف گوش نمی‌کنه 596 00:25:09,031 --> 00:25:10,596 ‫پس گفتی که دبی رو کشتی؟ 597 00:25:10,599 --> 00:25:14,067 ‫نه، گفتم می‌خوام بکشمش 598 00:25:14,103 --> 00:25:16,335 ‫هر روز صبح که برچسب‌های روی 599 00:25:16,371 --> 00:25:18,571 ‫سبزیجاتی که از سوپرمارکت گرفتم 600 00:25:18,607 --> 00:25:20,440 ‫اونم به قیمت یک سوم آشغال‌های ارگانیکی جدا کنم 601 00:25:20,476 --> 00:25:22,742 ‫با خاک قاطیش کردن خوب جواب میده 602 00:25:22,778 --> 00:25:23,611 ‫ 603 00:25:23,614 --> 00:25:25,078 ‫چرا این حرفو به پسرت گفتی؟ 604 00:25:25,080 --> 00:25:28,347 ‫چون من مجردم و تمام وقت کار می‌کنم 605 00:25:28,374 --> 00:25:30,279 ‫و دبی به خاطر این موضوع ‫میلیون‌ها دلیل میاورد 606 00:25:30,291 --> 00:25:32,824 ‫که احساس کنم مامان بدی هستم 607 00:25:32,827 --> 00:25:34,520 ‫- واسه کار کردن؟ ‫- آره 608 00:25:34,523 --> 00:25:38,257 ‫خب، به نظر محیط عالی‌ایه 609 00:25:38,293 --> 00:25:40,901 ‫ظاهرا من به اندازه کافی باهاش نبودم 610 00:25:40,904 --> 00:25:43,004 ‫مثلاً شرمنده که کیک فنجونی‌هام 611 00:25:43,007 --> 00:25:45,540 ‫بدون گلوتن و شیر پرچرب نبودن، دبی 612 00:25:45,543 --> 00:25:47,346 ‫جوی، دو شب پیش کجا بودی؟ 613 00:25:47,382 --> 00:25:50,149 ‫سه شنبه؟ 614 00:25:50,185 --> 00:25:51,452 ‫ 615 00:25:52,332 --> 00:25:55,533 ‫پیش آقای تیلور بودم 616 00:25:55,536 --> 00:25:56,634 ‫آقای تیلور؟ 617 00:25:56,637 --> 00:25:59,591 ‫مربی سلامت؟ چیکار می‌کردین؟ 618 00:25:59,627 --> 00:26:02,361 ‫درمورد موج نوی سینمای فرانسه ‫بحث نمی‌کردیم 619 00:26:02,397 --> 00:26:05,331 ‫پس یه رابطه جنسی با چیز داشتین... 620 00:26:05,367 --> 00:26:06,699 ‫معلم تربیت بدنی 621 00:26:06,735 --> 00:26:08,968 ‫فقط سه شنبه شب‌ها 622 00:26:09,004 --> 00:26:11,038 ‫سرش زیادی شلوغ بود 623 00:26:12,120 --> 00:26:14,440 ‫همه‌ی مادرایی که استارفوردز هستن می‌دونن که 624 00:26:14,476 --> 00:26:15,842 ‫برنامه تحرک و سلامت 625 00:26:15,844 --> 00:26:17,943 ‫یکی از بهترین مزایای مدرسه ست 626 00:26:17,979 --> 00:26:21,647 ‫یارو خیلی کسخله 627 00:26:21,683 --> 00:26:25,584 ‫ولی حرکاتش بی‌نظیره 628 00:26:25,620 --> 00:26:27,376 ‫تا وقتی بهونه غیبتت رو تایید کنیم 629 00:26:27,379 --> 00:26:29,178 ‫میشه بهمون بگی کسی هست که 630 00:26:29,181 --> 00:26:31,657 ‫به نظرت کینه‌ای از دبی داشته باشه؟ 631 00:26:31,659 --> 00:26:33,125 ‫شوخیتون گرفته؟ 632 00:26:33,161 --> 00:26:35,594 ‫آخه کی از جادوگر شرور وست ساید متنفر نبود؟ 633 00:26:35,630 --> 00:26:38,397 ‫اون اختصاصی‌ترین بخش‌های مدرسه ‫در این شهرو برای بقیه ممنوع کرده بود 634 00:26:38,433 --> 00:26:40,566 ‫هیچوقت نمی‌ذاشت کسی اینو یادش بره 635 00:26:40,602 --> 00:26:42,935 ‫بهمون گفتن که خیلی محبوب بوده 636 00:26:44,105 --> 00:26:46,572 ‫خب، موهاش و ممه‌های هلوش 637 00:26:46,608 --> 00:26:49,208 ‫تنها چیزهای تقلبی مدرسه نیستن 638 00:26:49,244 --> 00:26:50,876 ‫می‌خواین بدونین کی اونو کشته؟ 639 00:26:50,912 --> 00:26:54,346 ‫باید برید به اون مراسم یادبودش ‫که برگزار کردن 640 00:26:54,382 --> 00:26:56,550 ‫همه‌ی دوسدشمناش میان اونجا 641 00:27:07,862 --> 00:27:10,596 ‫هیچوقت ندیده بودم اینقدر ‫نگران لباست باشی، دکر 642 00:27:10,632 --> 00:27:13,732 ‫مثل همیشه اولین کتی که ‫به چشمت می‌خوره برنمی‌داری؟ 643 00:27:13,768 --> 00:27:15,300 ‫نوچ 644 00:27:15,336 --> 00:27:16,802 ‫نه خیر 645 00:27:16,838 --> 00:27:19,962 ‫میرم به یه مراسم یادبود در مدرسه 646 00:27:20,025 --> 00:27:23,275 ‫و خب باید بقیه پدر و مادرا رو ببینی 647 00:27:23,311 --> 00:27:24,643 ‫خیلی باکلاسن 648 00:27:24,679 --> 00:27:26,211 ‫راستش... 649 00:27:26,247 --> 00:27:27,713 ‫می‌دونی چیه؟ 650 00:27:27,749 --> 00:27:29,481 ‫بیخیال ‫نمی‌خوام به خاطر شنیدنِ 651 00:27:29,517 --> 00:27:30,783 ‫- حرفای احساسیم ناراحت بشی ‫- نه 652 00:27:30,819 --> 00:27:32,618 ‫بیخیال، قول میدم گوش کنم 653 00:27:32,621 --> 00:27:33,988 ‫گوش‌بند ندارم 654 00:27:37,559 --> 00:27:39,658 ‫خیلی خب، تریکسی شاید به ‫این مدرسه خصوصی بره 655 00:27:39,694 --> 00:27:41,760 ‫و می‌تونه خیلی به نفعش باشه 656 00:27:41,796 --> 00:27:43,228 ‫ولی خیلی خاصه 657 00:27:43,264 --> 00:27:45,998 ‫و مطمئن نیستم که بخوام در همچین ‫محیطی قرار بگیره 658 00:27:46,034 --> 00:27:49,168 ‫نگرانیت برای این بود؟ 659 00:27:49,204 --> 00:27:50,436 ‫خیلی خب 660 00:27:50,472 --> 00:27:52,171 ‫همچین مدرسه‌ای برای تریکسی عالیه 661 00:27:52,207 --> 00:27:53,272 ‫نظرت اینه؟ 662 00:27:53,308 --> 00:27:54,206 ‫آره 663 00:27:54,242 --> 00:27:55,641 ‫بچه‌پولدارای شیک پوش؟ 664 00:27:55,677 --> 00:27:56,909 ‫اونا مثل افعی می‌مونن ‫خب؟ 665 00:27:56,945 --> 00:27:58,844 ‫تریکسی یاد می‌گیره اونا رو ‫با حرفاش تیکه تیکه کنه 666 00:27:58,880 --> 00:28:02,014 ‫بعدش من کار با چاقوها رو یادش میدم 667 00:28:02,050 --> 00:28:03,916 ‫خیلی خب 668 00:28:03,952 --> 00:28:06,185 ‫فکر کنم... می‌دونم می‌خوای کمک کنی 669 00:28:06,221 --> 00:28:07,686 ‫ولی فکر نکنم که 670 00:28:07,722 --> 00:28:10,124 ‫بتونی با این... با این الان کمکم کنی 671 00:28:18,633 --> 00:28:19,731 ‫سلام 672 00:28:19,767 --> 00:28:22,167 ‫کلویی دکرم ‫مامان تریکسی 673 00:28:22,203 --> 00:28:23,868 ‫فقط شما؟ 674 00:28:25,540 --> 00:28:26,605 ‫تنهایید؟ 675 00:28:26,641 --> 00:28:28,874 ‫فقط خودمم، تنهام 676 00:28:28,910 --> 00:28:30,109 ‫بله 677 00:28:30,145 --> 00:28:31,310 ‫ 678 00:28:31,346 --> 00:28:32,945 ‫حتما خیلی سخته 679 00:28:32,981 --> 00:28:35,649 ‫راستش اون با منه 680 00:28:39,387 --> 00:28:41,687 ‫دوتا مامانی داره؟ 681 00:28:41,723 --> 00:28:43,555 ‫آره بابا 682 00:28:43,591 --> 00:28:45,824 ‫تریکسی مخلوقِ 683 00:28:45,860 --> 00:28:48,200 ‫بی‌نظیری از... قطعا دو زنه 684 00:28:48,203 --> 00:28:49,497 ‫درسته عزیزم؟ 685 00:28:49,500 --> 00:28:51,233 ‫آره 686 00:28:57,895 --> 00:28:59,460 ‫اینجا چیکار داری؟ 687 00:28:59,490 --> 00:29:02,855 ‫ببین، تو گوش کردن به درد و دل کارم خوب نیست 688 00:29:02,891 --> 00:29:05,324 ‫یا حتی صحبت کردن درمورد مسائل احساسی 689 00:29:05,360 --> 00:29:10,095 ‫ولی می‌دونم اجازه نمیدی دخترت ‫تنهایی به خاک دشمن بره 690 00:29:10,131 --> 00:29:11,198 ‫ممنون 691 00:29:13,535 --> 00:29:16,001 ‫عجب 692 00:29:16,037 --> 00:29:18,537 ‫به گمونم دورهم خوش و بش کردن ‫نحوه جدید عزاداریه 693 00:29:18,573 --> 00:29:19,706 ‫ 694 00:29:21,009 --> 00:29:23,375 ‫شما مامانای تریکسی هستین، درسته؟ 695 00:29:23,411 --> 00:29:25,611 ‫من میزبان مراسم هستم 696 00:29:25,647 --> 00:29:27,112 ‫فقط می‌خواستم بهتون بگم 697 00:29:27,148 --> 00:29:30,282 ‫که خیلی خوشحال میشیم ‫شما عضوی از این خونواده بشید 698 00:29:30,318 --> 00:29:32,951 ‫همیشه برای یوگای بعد از ظهر داوطلب لازمیم 699 00:29:33,986 --> 00:29:35,824 ‫خیلی دوست دارم بیام ‫ولی بعد از ظهرها 700 00:29:35,835 --> 00:29:36,655 ‫سر کارم 701 00:29:36,658 --> 00:29:37,890 ‫آره 702 00:29:37,926 --> 00:29:40,092 ‫اون یه کاراگاه قتله 703 00:29:40,128 --> 00:29:41,060 ‫ 704 00:29:41,096 --> 00:29:42,694 ‫یه اسلحه و مخلفاتشو داره 705 00:29:43,731 --> 00:29:45,664 ‫تو تخت عین هفت تیر می‌مونه 706 00:29:45,700 --> 00:29:47,032 ‫ 707 00:29:47,068 --> 00:29:48,667 ‫خیلی شوخه 708 00:29:48,703 --> 00:29:50,469 ‫کاش واسه یه کار وقت داشتم 709 00:29:50,505 --> 00:29:51,737 ‫ولی می‌دونی که چی میگن 710 00:29:51,773 --> 00:29:54,873 ‫کودک استثنائی و مادر خسته 711 00:29:56,311 --> 00:29:57,711 ‫ 712 00:29:59,286 --> 00:30:00,951 ‫تاحالا این حرفو نشنیدم 713 00:30:00,954 --> 00:30:02,981 ‫با عقل جور درنمیاد 714 00:30:03,017 --> 00:30:05,350 ‫میز، همه رو ببین ‫این پدر و مادرا رو نگاه کن 715 00:30:05,386 --> 00:30:07,386 ‫آخه کی بچه داره و اینجور تظاهر می‌کنه؟ 716 00:30:07,422 --> 00:30:09,021 ‫از اون مهارت‌های کاراگاهیت استفاده کن، دکر 717 00:30:09,057 --> 00:30:11,223 ‫اینقدر تو فکر نباش ‫اطرافتو ببین 718 00:30:11,259 --> 00:30:12,157 ‫خیلی خب 719 00:30:12,193 --> 00:30:13,959 ‫کل اون میزی که اونجاست 720 00:30:13,995 --> 00:30:16,128 ‫منتظر اون زوج هستن که بترکنن 721 00:30:16,164 --> 00:30:18,464 ‫اون زن که اومد 722 00:30:18,500 --> 00:30:21,533 ‫کل آدمای اینجا درمورد گونه‌هاش بحث کردن 723 00:30:21,569 --> 00:30:23,235 ‫خیلی بدبختن 724 00:30:23,271 --> 00:30:25,137 ‫و منتظرن تا همدیگه رو تیکه تیکه کنن 725 00:30:25,173 --> 00:30:27,439 ‫راستش... 726 00:30:27,475 --> 00:30:29,308 ‫منو یاد خونه میندازه 727 00:30:29,344 --> 00:30:31,610 ‫ 728 00:30:31,646 --> 00:30:34,613 ‫می‌دونی چیه؟ ‫حق با توئه 729 00:30:34,649 --> 00:30:36,915 ‫عاشق شایعه هستن 730 00:30:36,951 --> 00:30:39,785 ‫هر چی آبدارتر بهتر 731 00:30:39,821 --> 00:30:41,086 ‫می‌دونی چیه؟ 732 00:30:41,122 --> 00:30:43,323 ‫بذار یه موضوع بحث براشون جور کنیم 733 00:30:45,560 --> 00:30:47,259 ‫این کارو نکن 734 00:31:05,613 --> 00:31:07,045 ‫مراقب باش داداش 735 00:31:07,081 --> 00:31:09,915 ‫زیاد باهاش ور بری کور میشی 736 00:31:09,951 --> 00:31:12,151 ‫حق با مامان بود 737 00:31:12,187 --> 00:31:15,166 ‫نمی‌تونم روشنش کنم 738 00:31:15,169 --> 00:31:19,458 ‫متوجهم، اومدی این بالا که یه جور ‫خودزنی دیگه رو تمرین کنی، نه؟ 739 00:31:19,494 --> 00:31:21,793 ‫امیدواری معجزه رخ بده؟ 740 00:31:21,829 --> 00:31:23,195 ‫حتی قدرت‌هاتو نداری 741 00:31:23,231 --> 00:31:25,497 ‫آره، ممنون که یادم انداختی لوسی 742 00:31:25,533 --> 00:31:30,036 ‫راستش انگار دیگه مامان ‫اونقدرا بهم توجه نمی‌کنه 743 00:31:30,039 --> 00:31:32,004 ‫چون برخلاف تو 744 00:31:32,040 --> 00:31:36,442 ‫من یه سرنوشت شکوهمند ‫برای کنترل اون شمشیر ندارم 745 00:31:36,445 --> 00:31:39,597 ‫آخه از توجه مامان چی عایدت میشه؟ 746 00:31:39,600 --> 00:31:41,666 ‫چند ساعت پیش کم مونده بود ‫توی پارکینگ منو بکشه 747 00:31:41,669 --> 00:31:43,582 ‫اونم وقتی می‌خواست کمک کنه ‫به سرنوشتم برسم 748 00:31:43,585 --> 00:31:46,852 ‫راستی، آفرین که بهم گفتی ‫به قدری قویه که می‌تونه یه خونه رو بلند کنه 749 00:31:46,888 --> 00:31:49,188 ‫همون لوسی سابقی، همیشه قربانی جریان 750 00:31:49,224 --> 00:31:51,990 ‫نمیشه برای یه بارم که شده سپاسگذار باشی؟ 751 00:31:52,026 --> 00:31:53,258 ‫تو آورنده‌ی روشنایی هستی 752 00:31:53,294 --> 00:31:54,092 ‫جدی؟ 753 00:31:54,128 --> 00:31:55,561 ‫جدی هستم؟ 754 00:31:55,597 --> 00:31:57,629 ‫چون تا الان که حرف‌های مامان مخالف... 755 00:31:57,665 --> 00:31:59,299 ‫خب، مخالف واقعیت بودن 756 00:32:00,535 --> 00:32:02,534 ‫اگه در اشتباه باشه چی، برادر؟ 757 00:32:02,570 --> 00:32:05,370 ‫این اواخر خیلی عجیب رفتار می‌کنه 758 00:32:05,406 --> 00:32:06,838 ‫مضطربه 759 00:32:06,874 --> 00:32:08,707 ‫این وسواسِ رفتن به خونه 760 00:32:08,743 --> 00:32:10,055 ‫یکم زیادیه، مگه نه؟ 761 00:32:12,193 --> 00:32:14,929 ‫راستش فکر می‌کردم هرسه‌تامون دوست داریم برگردیم 762 00:32:14,932 --> 00:32:17,082 ‫می‌دونی که من دروغ نمیگم، برادر 763 00:32:17,118 --> 00:32:20,719 ‫پس باور کن وقتی میگم ‫هیچی منو خوشحالتر از این 764 00:32:20,755 --> 00:32:22,721 ‫نمیکنه که مامان به آرزوش برسه 765 00:32:22,724 --> 00:32:25,682 ‫پس باید دیگه دست از مقابله برداری، لوسی 766 00:32:25,685 --> 00:32:28,456 ‫و یه راه پیدا کن که شمشیر کار کنه 767 00:32:28,542 --> 00:32:32,798 ‫چون چه خوشمون بیاد یا نه 768 00:32:32,834 --> 00:32:34,900 ‫همه‌اش به تو بسته ست 769 00:32:34,936 --> 00:32:37,070 ‫آورنده‌ی روشنایی 770 00:32:42,749 --> 00:32:45,939 ‫از این پته خوشت میاد، نه؟ 771 00:32:45,942 --> 00:32:47,494 ‫خوبن، نه؟ 772 00:32:47,497 --> 00:32:49,654 ‫هر چی می‌خوای از دبی بد بگو 773 00:32:49,657 --> 00:32:52,486 ‫ولی اون زن بلد بود ‫چطور جشن بگیره 774 00:32:53,199 --> 00:32:55,365 ‫با اون پلیسه ازدواج کردی، نه؟ 775 00:32:55,368 --> 00:32:57,368 ‫آره 776 00:32:57,803 --> 00:33:00,104 ‫راستش می‌تونی یه رازی رو نگه داری؟ 777 00:33:01,638 --> 00:33:06,230 ‫زنم به بازداشت یه نفر خیلی نزدیک شده 778 00:33:06,233 --> 00:33:09,254 ‫به نظرمون قاتل ممکنه اینجا باشه 779 00:33:10,453 --> 00:33:12,919 ‫اون همین امشب یه سری مدرک پیدا کرد 780 00:33:12,955 --> 00:33:14,087 ‫دی‌ان‌اِی 781 00:33:14,123 --> 00:33:16,256 ‫الان تو ماشینه 782 00:33:16,292 --> 00:33:21,329 ‫یه نفر اینجاست که به زودی میره هلفدونی 783 00:33:22,915 --> 00:33:25,732 ‫ولی پیش خودت نگهش دار ‫خب؟ 784 00:33:25,768 --> 00:33:26,701 ‫بزن 785 00:33:34,844 --> 00:33:38,213 ‫پنج تا شایعه، ‫و یه چند تا دیگه واسه محکم کاری 786 00:33:40,349 --> 00:33:42,649 ‫نه، ببین، این یکی زیاد شد 787 00:33:42,685 --> 00:33:45,819 ‫بیا امیدوار باشیم گولش رو بخور 788 00:33:45,855 --> 00:33:47,654 ‫خب الان فقط کافیه 789 00:33:47,690 --> 00:33:50,390 ‫کنار ماشین مراقب باشم ‫چون اگه قاتل اینجا باشه 790 00:33:50,426 --> 00:33:52,360 ‫حتما میره سراغ مدارک 791 00:34:02,338 --> 00:34:03,303 ‫ 792 00:34:03,339 --> 00:34:05,071 ‫دقیقا همون کسی که دنبالش بودم 793 00:34:05,107 --> 00:34:06,773 ‫- آقای مورنینگ استار ‫- بله 794 00:34:06,809 --> 00:34:10,744 ‫می‌خوام برنامه تحصیلی بی‌نظیرت ‫رو یه بار دیگه برسی کنم 795 00:34:10,780 --> 00:34:13,113 ‫شاید بهتر باشه دقیقتر بگم 796 00:34:13,149 --> 00:34:15,115 ‫آب رنگ کمتر 797 00:34:15,151 --> 00:34:17,283 ‫بیشتر شعله‌های بهشتی؟ 798 00:34:17,319 --> 00:34:18,885 ‫می‌فهمی چی میگم؟ 799 00:34:18,921 --> 00:34:20,988 ‫ببخشید، چیزی باید از ماشین کاراگاه برداری؟ 800 00:34:20,990 --> 00:34:23,823 ‫آره، ازم خواست یه چیزی براش ببرم 801 00:34:23,859 --> 00:34:24,691 ‫ 802 00:34:24,727 --> 00:34:26,226 ‫خب بیا اینو حلش کنیم 803 00:34:26,262 --> 00:34:28,966 ‫تا بتونیم روی مسئله‌ای که واقعا مهمتره تمرکز کنیم ‫یعنی من 804 00:34:30,733 --> 00:34:33,800 ‫بهش نگو که کلید یدکی ازش دارم 805 00:34:33,836 --> 00:34:36,770 ‫چیزای جعلی و غیرقانونی که می‌بینه ‫داد و هوار راه میندازه 806 00:34:36,806 --> 00:34:39,242 ‫آموزش خصوصی هم داری؟ 807 00:34:39,245 --> 00:34:40,774 ‫چون وقت خالی زیاد دارم 808 00:34:40,810 --> 00:34:42,075 ‫مخصوصا الان 809 00:34:42,111 --> 00:34:43,410 ‫آره 810 00:34:43,446 --> 00:34:45,945 ‫لوسیفر، چه خبره؟ 811 00:34:45,981 --> 00:34:48,548 ‫مدیسون گفت چیزی لازم داره ‫که تو ماشینته 812 00:34:48,584 --> 00:34:49,916 ‫چی؟ 813 00:34:49,952 --> 00:34:51,184 ‫قاتل اونه 814 00:34:51,204 --> 00:34:53,837 ‫عجب تهمتی، کاراگاه 815 00:34:53,856 --> 00:34:55,623 ‫نه، تهمت نیست ‫لوسیفر خواهش می‌کنم، اون... 816 00:34:58,427 --> 00:35:01,061 ‫اسلحه‌ام تو ماشینه 817 00:35:01,097 --> 00:35:04,130 ‫خب، چرا این از اول نگفتی؟ 818 00:35:04,166 --> 00:35:06,943 ‫دستات رو ببر بالا 819 00:35:08,869 --> 00:35:09,899 ‫نزدیک نشید! 820 00:35:12,228 --> 00:35:13,994 ‫- نزدیک نشید! ‫- مدیسون 821 00:35:14,030 --> 00:35:15,829 ‫- اسلحه رو بنداز زمین ‫- بله 822 00:35:15,865 --> 00:35:17,165 ‫شاید بتونی احساساتت رو به 823 00:35:17,167 --> 00:35:18,566 ‫چیزی جز گلوله انتقال بدی 824 00:35:18,602 --> 00:35:20,067 ‫بشه که... 825 00:35:20,103 --> 00:35:21,136 ‫خیلی خب 826 00:35:22,672 --> 00:35:24,271 ‫گفتم نزدیک نشید! 827 00:35:24,307 --> 00:35:26,475 ‫خیلی خب، باشه 828 00:35:27,444 --> 00:35:28,811 ‫تو! 829 00:35:30,413 --> 00:35:32,413 ‫همه‌اش تقصیر توئه! 830 00:35:32,449 --> 00:35:36,579 ‫با اون صورت خوشگلت و بدن شش تیکه‌ات 831 00:35:36,582 --> 00:35:37,714 ‫و چیز بزرگت... 832 00:35:37,717 --> 00:35:39,687 ‫تو هم با معلم تربیت بدنی خوابیدی؟ 833 00:35:39,723 --> 00:35:42,022 ‫خب، مربی ورزش و سلامت، کاراگاه ‫ولی... 834 00:35:42,058 --> 00:35:45,159 ‫مدیسون، اگه امشب اینجا چیزی ‫فهمیده باشم 835 00:35:45,195 --> 00:35:47,861 ‫اونم اینه که اینجا همه اسراری دارن 836 00:35:47,897 --> 00:35:49,196 ‫هیچکس بی‌نقص نیست 837 00:35:49,232 --> 00:35:50,464 ‫خیلی خب؟ 838 00:35:50,500 --> 00:35:52,433 ‫ما که سکس نداشتیم 839 00:35:52,469 --> 00:35:53,634 ‫خب باشه، یه بار 840 00:35:53,670 --> 00:35:55,369 ‫ولی چند سال پیش بود 841 00:35:55,405 --> 00:35:57,004 ‫همون یه بارم کافی بود 842 00:35:57,040 --> 00:36:00,374 ‫مسئله پسرته، نه؟ 843 00:36:00,410 --> 00:36:01,650 ‫چی؟ منظورت همون پسره ست 844 00:36:01,678 --> 00:36:03,944 ‫که تو کلاس رژیم مخصوص ‫خلط و مخاط بینی داشت؟ 845 00:36:03,980 --> 00:36:04,945 ‫لوسیفر 846 00:36:04,981 --> 00:36:05,813 ‫من... 847 00:36:05,849 --> 00:36:07,615 ‫خدا می‌دونه چقدر رنجرو دوست دارم 848 00:36:07,651 --> 00:36:11,118 ‫ولی اون زیاد باهوش نیست 849 00:36:11,154 --> 00:36:12,720 ‫شوهرم احمقه 850 00:36:12,756 --> 00:36:15,522 ‫و اون دبی عجوره دو دو تا چهارتا کرد 851 00:36:15,558 --> 00:36:17,491 ‫اون بهت گفت که میگه 852 00:36:17,527 --> 00:36:20,694 ‫آقای تیلور پدر واقعی رنجره؟ 853 00:36:20,730 --> 00:36:22,563 ‫اون اصلا خوشش نمیومد که همه مامان‌ها ‫دوستش دارن 854 00:36:22,599 --> 00:36:24,798 ‫شوهرم اگه می‌شنید ترکم می‌کرد 855 00:36:24,834 --> 00:36:26,300 ‫مدیسون، درک می‌کنم 856 00:36:26,336 --> 00:36:28,335 ‫تو فکر آینده پسرتو می‌کردی 857 00:36:28,371 --> 00:36:30,471 ‫درک می‌کنم، منم مادرم 858 00:36:30,507 --> 00:36:32,940 ‫شاید تریکسی، دخترم رو یادت باشه 859 00:36:32,976 --> 00:36:34,176 ‫همون دختر کوچولویی که ناراحت بود 860 00:36:34,210 --> 00:36:36,076 ‫چون مامانش شغل ترسناکی داشت 861 00:36:36,112 --> 00:36:37,945 ‫من همونم، اون دخترمه 862 00:36:37,981 --> 00:36:40,382 ‫پس خواهش می‌کنم 863 00:36:40,385 --> 00:36:43,018 ‫مدیسون، اسلحه رو بیار پایین 864 00:36:47,691 --> 00:36:49,390 ‫خیلی متأسفم 865 00:36:49,426 --> 00:36:50,958 ‫اونقدر عصبی بودم که 866 00:36:50,994 --> 00:36:52,993 ‫نتونستم خودمو کنترل کنم 867 00:36:53,029 --> 00:36:54,228 ‫چی؟ صبر کن ببینم 868 00:36:54,264 --> 00:36:56,363 ‫این همه حرف درمورد کنترل احساسات 869 00:36:56,366 --> 00:36:59,800 ‫و به افسار گرفتن اونا برای خلاقیت ‫همه‌اش دروغ بود؟ 870 00:36:59,836 --> 00:37:02,202 ‫خیلی تلاش کردم که واقعی به نظر بیاد 871 00:37:02,238 --> 00:37:04,805 ‫نمی‌تونیم احساساتمون رو کنترل کنیم 872 00:37:04,841 --> 00:37:06,607 ‫فقط باید تلاش... 873 00:37:13,383 --> 00:37:17,017 ‫گوش کردن به احساسات رو دوست ندارم 874 00:37:17,053 --> 00:37:18,520 ‫مگه نه، عزیزم؟ 875 00:37:19,989 --> 00:37:21,221 ‫اگه جای تو بودم 876 00:37:21,257 --> 00:37:23,390 ‫بچه‌ام رو از اون مدرسه خارج می‌کردم 877 00:37:23,426 --> 00:37:24,560 ‫جای وحشتناکیه 878 00:37:26,229 --> 00:37:27,428 ‫وایسا ببینم 879 00:37:27,464 --> 00:37:28,964 ‫من پدرم؟ 880 00:37:30,533 --> 00:37:33,869 ‫چقدر عالی 881 00:37:38,274 --> 00:37:40,209 ‫بفرما 882 00:37:42,746 --> 00:37:44,713 ‫ببین این چقدر بامزه ست 883 00:37:47,083 --> 00:37:48,749 ‫خب... 884 00:37:48,785 --> 00:37:51,285 ‫امروز برگشتم به اون مدرسه 885 00:37:51,321 --> 00:37:54,280 ‫و به نظرم اگه بخوای ‫اجازه میدن بری اونجا 886 00:37:54,283 --> 00:37:56,451 ‫نظرت چیه؟ 887 00:37:57,778 --> 00:38:01,230 ‫خب، میشه بهت بگم اونجا بودن ‫چه حسی بهم داد؟ 888 00:38:02,046 --> 00:38:03,411 ‫خب اولش 889 00:38:03,414 --> 00:38:07,501 ‫باعث شد احساس تزلزل و نگرانی کنم 890 00:38:07,537 --> 00:38:10,003 ‫مدرسه‌اش خیلی تجملیه 891 00:38:10,039 --> 00:38:12,906 ‫و بقیه مامان‌ها هم خیلی بی‌نقص به نظر می‌رسیدن 892 00:38:12,942 --> 00:38:15,008 ‫ولی حدس بزن چی فهمیدم 893 00:38:15,044 --> 00:38:15,809 ‫چی؟ 894 00:38:15,845 --> 00:38:18,145 ‫اینکه مامان‌های دیگه هم 895 00:38:18,181 --> 00:38:20,948 ‫به اندازه من نگران بودن 896 00:38:20,984 --> 00:38:23,684 ‫و اینکه فقط وانمود می‌کنن که بی‌نقصن 897 00:38:23,720 --> 00:38:27,054 ‫وانمود کردن بده؟ 898 00:38:27,057 --> 00:38:29,356 ‫نه، همیشه نه عزیزم 899 00:38:29,359 --> 00:38:32,392 ‫بعضی وقتا آدما احساس می‌کنن... 900 00:38:34,764 --> 00:38:37,131 ‫اگه وانمود کنن، همه چی روبراه میشه 901 00:38:37,167 --> 00:38:38,499 ‫ولی... 902 00:38:38,535 --> 00:38:42,369 ‫و این مهمترین بخشش هست 903 00:38:42,405 --> 00:38:44,104 ‫تو و من 904 00:38:44,140 --> 00:38:49,113 ‫هیچوقت لازم نیست تظاهر کنیم 905 00:38:51,447 --> 00:38:54,014 ‫اصلا از اون مدرسه خوشم نیومد 906 00:38:54,050 --> 00:38:56,216 ‫منم همینطور 907 00:39:00,890 --> 00:39:03,025 ‫ممنون که گفتی، عزیزم 908 00:39:09,582 --> 00:39:11,681 ‫کاشف به عمل اومد حق با توئه، دکتر 909 00:39:11,684 --> 00:39:14,518 ‫کنترل احساسات نشدنیه 910 00:39:14,521 --> 00:39:17,020 ‫و هر کسی هم که کنترل کنه ‫این خطرو به جون می‌خره که یه یه 911 00:39:17,023 --> 00:39:19,457 ‫روانی قاتل با یه بچه عقب مونده تبدیل بشه 912 00:39:19,460 --> 00:39:20,774 ‫آره خب، مطمئنم که 913 00:39:20,810 --> 00:39:23,644 ‫حداقل بعضی جاهاش درست نیست 914 00:39:23,680 --> 00:39:25,714 ‫ولی خوشحالم که بالاخره سر عقل اومدی 915 00:39:26,983 --> 00:39:30,450 ‫حاضری بیشتر حرفای دلتو بریزی بیرون؟ 916 00:39:31,654 --> 00:39:33,754 ‫بله، به گمونم 917 00:39:33,790 --> 00:39:36,490 ‫اگه این برای کمک به من لازم باشه ‫چرا که نه 918 00:39:36,526 --> 00:39:38,826 ‫خب.. 919 00:39:38,862 --> 00:39:39,993 ‫ 920 00:39:40,029 --> 00:39:42,529 ‫مسلما قبلا دروغ نمی‌گفتم 921 00:39:42,565 --> 00:39:44,898 ‫قصد دارم از شمشیر آتشین برای 922 00:39:44,934 --> 00:39:46,800 ‫شکافتن دروازه‌های بهشت استفاده کنم 923 00:39:46,836 --> 00:39:48,435 ‫ولی یه جاش رو نگفتی 924 00:39:48,471 --> 00:39:50,070 ‫وقتی این کارو بکنم 925 00:39:50,106 --> 00:39:52,439 ‫مامان رو می‌فرستم بهشت 926 00:39:52,475 --> 00:39:54,874 ‫و در رو پشت سرش می‌بندم 927 00:39:54,877 --> 00:39:59,379 ‫ولی اون که تنهایی اونجا گیر میوفته 928 00:39:59,415 --> 00:40:01,179 ‫خدا از بین نمی‌برتش؟ 929 00:40:01,182 --> 00:40:03,282 ‫خوشبختانه همدیگه رو تیکه تیکه می‌کنن 930 00:40:03,318 --> 00:40:05,350 ‫بعدش هر دو به سزای کارشون میرسن 931 00:40:05,386 --> 00:40:06,452 ‫چی؟ 932 00:40:06,488 --> 00:40:08,253 ‫مجازات 933 00:40:08,289 --> 00:40:09,855 ‫برای گول زدن من 934 00:40:09,891 --> 00:40:11,290 ‫آخه بابا یه دام برام گذاشت 935 00:40:11,326 --> 00:40:13,559 ‫ولی مامان کسی بود که ‫اطمینان حاصل کرد بیوفتم توش 936 00:40:13,595 --> 00:40:17,064 ‫اون کسی بود که اطمینان حاص کرد من... 937 00:40:18,766 --> 00:40:20,999 ‫من... 938 00:40:21,035 --> 00:40:23,735 ‫چیزایی رو احساس کنم که دیگه نمی‌خوام ‫حسشون کنم 939 00:40:23,771 --> 00:40:24,937 ‫اینجا وایسا 940 00:40:24,973 --> 00:40:28,874 ‫حسی که در خودت سر کوب کردی 941 00:40:28,910 --> 00:40:30,709 ‫این دقیقا همون چیزیه که باید حس کنی 942 00:40:30,745 --> 00:40:31,910 ‫چی؟ خشم؟ 943 00:40:31,946 --> 00:40:33,512 ‫خیلی هم زیاد حسش می‌کنم 944 00:40:33,548 --> 00:40:36,448 ‫خشم نه 945 00:40:36,484 --> 00:40:37,683 ‫درد 946 00:40:37,719 --> 00:40:39,918 ‫این چیزیه که سرکوب می‌کردی 947 00:40:39,954 --> 00:40:43,388 ‫همه‌ی درد و رنج و دلشکستگی‌ای 948 00:40:43,424 --> 00:40:46,059 ‫که بین تو و مادرت افتاد 949 00:40:48,842 --> 00:40:50,427 ‫و کلویی 950 00:40:53,468 --> 00:40:57,603 ‫می‌دونم که سخته 951 00:40:57,639 --> 00:41:00,272 ‫ولی تنها راه خلاص شدن از اون درد 952 00:41:01,576 --> 00:41:03,113 ‫اینه که حسش کنی 953 00:41:07,649 --> 00:41:10,649 ‫پس به نظرت راهشو فهمیدی؟ 954 00:41:10,685 --> 00:41:12,151 ‫بله 955 00:41:12,187 --> 00:41:14,119 ‫این بارو مطمئنی؟ 956 00:41:14,155 --> 00:41:14,920 ‫فقط... 957 00:41:14,956 --> 00:41:17,925 ‫بذار روشنش کنم مامان ‫خواهش می‌کنم 958 00:41:59,534 --> 00:42:00,966 ‫همین؟ 959 00:42:01,002 --> 00:42:02,768 ‫حتما به قدر کافی حس نمی‌کنی 960 00:42:02,804 --> 00:42:04,636 ‫باور کن 961 00:42:04,656 --> 00:42:06,770 ‫همینه، فقط همینو دارم 962 00:42:06,773 --> 00:42:08,973 ‫باید بیشتر تلاش کنی 963 00:42:08,976 --> 00:42:10,409 ‫- چی؟ ‫- بیشتر تلاش کن 964 00:42:10,445 --> 00:42:12,844 ‫مامان! کافیه 965 00:42:12,880 --> 00:42:14,513 ‫من خراب نشدم 966 00:42:14,549 --> 00:42:16,481 ‫شمشیر حتما خراب شده 967 00:42:16,517 --> 00:42:17,816 ‫خیلی خب 968 00:42:17,852 --> 00:42:19,411 ‫خیلی خب، درستش می‌کنیم 969 00:42:19,414 --> 00:42:20,485 ‫کلی وقت داریم 970 00:42:22,557 --> 00:42:23,722 ‫البته 971 00:42:23,758 --> 00:42:25,457 ‫حق با توئه پسرم 972 00:42:25,493 --> 00:42:28,393 ‫کلی وقت داریم 973 00:42:54,389 --> 00:42:56,323 ‫ولی من نه 974 00:42:56,404 --> 00:43:01,404 ‫ترجمه از رضـــا ‫Death.Stroke2@yahoo.com 975 00:43:01,539 --> 00:43:06,539 ‫سینما با یک کلیک ‫IranFilm.Net