1
00:00:11,040 --> 00:00:13,200
من "اوترد"، پسر "اوترد" هستم.
2
00:00:13,760 --> 00:00:17,920
"گیزلا"ی من در زمان زایمان
بوسیله پسر تازه بدنیا آمده مان کشته شد.
3
00:00:18,000 --> 00:00:19,960
سلامتی شاه، رو به زوال است.
4
00:00:20,040 --> 00:00:22,760
وقت کمی برای شاه آلفرد باقی مانده
5
00:00:22,840 --> 00:00:25,640
و دشمنانش به هواخواهی قدرت،
بپا خواسته اند.
6
00:00:25,720 --> 00:00:29,200
چیزی که من میخوام،
خیانت شما به آلفرد است.
7
00:00:29,280 --> 00:00:32,240
و اما وارثش، "ادوارد"،
برای پادشاهی آماده نیست.
8
00:00:33,560 --> 00:00:37,000
با تهدید پادشاه و طرد شدنم از "وِسِکس"،
9
00:00:37,080 --> 00:00:39,680
بسوی خانواده واقعیم گریختم...
10
00:00:39,760 --> 00:00:41,240
من برای همیشه یک دانمارکی ام.
11
00:00:41,320 --> 00:00:44,360
و از مردانی که روزی وفادار به
"وِسِکس" بودند،افرادی خائن ساخته ام.
12
00:00:44,440 --> 00:00:46,920
من نیومدم اینجا که
درباره جنگ با آلفرد صحبت کنم.
13
00:00:47,480 --> 00:00:53,000
من پیشگویی بنام "اِسکِید" را از جنگجویی
دانمارکی بنام اِرل "سیگورد" دزدیده ام.
14
00:00:53,080 --> 00:00:56,680
اول او بعنوان غنیمت من بود، ولی
ناگهان مرا در سایه جادویش قرار داد.
15
00:00:56,760 --> 00:01:00,720
درحالیکه دنیا در بحران قرار گرفته،
دختر آلفرد، بانوی "مِرسیا"،
16
00:01:00,800 --> 00:01:03,600
- بوسیله شوهرش مورد تهدید قرار گرفته.
- میخوام که کشته بشه.
17
00:01:03,680 --> 00:01:07,760
خیالم راحت میشد اگر میدونستم که میتونم
دوباره روی کمکت حساب باز کنم.
18
00:01:08,520 --> 00:01:09,920
همه چیز بستگی به سرنوشت دارد.
19
00:01:10,000 --> 00:01:25,000
DragonHeart
تقدیم میکند
heros.sword@gmail.com
20
00:02:11,680 --> 00:02:14,480
تو نمیتونی از چیزی که هستی
فرار کنی، بچه خوشگل.
21
00:02:15,440 --> 00:02:17,920
تو خون و استخوانت برای "بِبِنبِرگ"ـه.
22
00:02:23,640 --> 00:02:24,640
قربان.
23
00:02:28,840 --> 00:02:30,640
چی شده، "اُسفِرث"؟
24
00:02:30,720 --> 00:02:33,320
قربان، مرا ببخشید که این موضوع رو نگفتم.
25
00:02:35,480 --> 00:02:37,560
من عاشق بانو "گیزلا" بودم.
26
00:02:39,840 --> 00:02:42,620
منظورم اینه که،
نه اون عشقی که شما بهش داشتید، ولی...
27
00:02:44,720 --> 00:02:47,360
ایشون همیشه با من
با مهربانی برخورد میکردن، قربان.
28
00:02:48,080 --> 00:02:49,080
همیشه.
29
00:02:50,440 --> 00:02:52,940
من برای شادی روحش دعا میکنم،
اگر شما میپذیرید.
30
00:02:53,840 --> 00:02:56,560
میپذیرم، "اُسفِرث".
متشکرم.
31
00:03:02,360 --> 00:03:04,320
تو از او یک خائن ساختی.
32
00:03:07,920 --> 00:03:09,480
او انتخاب خودش را کرد...
33
00:03:11,520 --> 00:03:13,040
و من هم انتخاب خودم را.
34
00:03:14,080 --> 00:03:15,480
تو هیچ انتخابی نکردی.
35
00:03:17,280 --> 00:03:20,640
اگر اون راهب رو نکشته بودی،
هنوزم "قسم خورده" آلفرد بودی.
36
00:03:23,800 --> 00:03:26,220
پس خوشحالم که راهب رو کشتم.
37
00:03:28,320 --> 00:03:29,920
من دانمارکی هستم،
38
00:03:50,744 --> 00:03:55,644
"درویویچ"
مستقلات "اَثِلفلِد" در "مِرسیا"
39
00:04:05,840 --> 00:04:08,760
- غذاتون رو تمام کردین، بانو؟
- بله، ممنونم.
40
00:04:09,320 --> 00:04:11,640
مطالعه زیر نور شمع بقیمت از بین رفتن
چشمانتان تموم میشه.
41
00:04:11,720 --> 00:04:15,320
یک اشراف زاده ای درخواست کرده که
سه تا از درختای زمین من را قطع کنه
42
00:04:15,400 --> 00:04:17,040
تا بتونه یک تالار بسازه.
43
00:04:17,120 --> 00:04:19,000
بانو،
اگر شما این سه تا درخت رو بهش هدیه بدید،
44
00:04:19,079 --> 00:04:21,800
اونم میخواد شما رو بصرف شام
با همسرش دعوت کنه،
45
00:04:21,880 --> 00:04:23,840
بعد شروع میکنه به استفاده کردن از شما...
46
00:04:23,920 --> 00:04:26,720
و به همه میگه که...
شما و او بهترین دوستان هم هستید.
47
00:04:27,040 --> 00:04:31,800
مگر اینکه مثل بچه آدم،
پول سه تا درخت شمارو بده.
48
00:05:23,000 --> 00:05:25,280
بانو، سر و صدا نکنید.
قصد صدمه زدن ندارم.
49
00:05:25,360 --> 00:05:27,560
"اَلدهِلم" هستم.
هیچکس نمیدونه که اینجام.
50
00:05:27,640 --> 00:05:30,600
چیزایی که باید بگم را میگم و میروم.
قسم میخورم.
51
00:05:31,160 --> 00:05:32,440
الان دارم دستم رو برمیدارم.
52
00:05:37,400 --> 00:05:40,440
اون میخواید نگه دارید، مشکلی نیست.
ولی خواهش میکنم ازش استفاده نکنید.
53
00:05:40,520 --> 00:05:43,520
پس حرف بزن.
خیلی مختصر و مفید. بگو دیگه.
54
00:05:43,600 --> 00:05:46,920
بانو، شما باید اینجارو ترک کنید. بخاطر
جانتان هم که شده باید از "مِرسیا" برید.
55
00:05:47,840 --> 00:05:50,760
- بگو چرا باید اینجارو ترک کنم.
- شوهرتون میخواد شمارو به قتل برسونه.
56
00:05:52,080 --> 00:05:54,400
میخواد شمارو بکشه و
مرگتون رو بندازه گردن یکی دیگه.
57
00:05:54,480 --> 00:05:57,180
- او هرگز اینکارو... - دارم راست میگم.
وگرنه چه دلیلی داشت این حرفا؟
58
00:05:57,180 --> 00:05:59,000
- بخاطر اینکه داوطلبانه راهمو بکشم برم؟
- نه.
59
00:05:59,080 --> 00:06:01,000
که منو بکشی و بهم وصله بچسبونی.
60
00:06:01,080 --> 00:06:02,060
نه، بانو.
61
00:06:02,140 --> 00:06:05,740
پس دیگه چه دلیلی داره که اینارو گفتی؟
تو هیچوقت دوست من نبودی.
62
00:06:06,240 --> 00:06:07,600
تو آدم شوهرمی.
63
00:06:08,200 --> 00:06:10,880
همه حرفهای شما در مورد من کاملا درسته،
بجز اینکه من دارم دروغ میگم.
64
00:06:10,960 --> 00:06:12,760
الان وقت دروغ گفتن نیست.
65
00:06:12,840 --> 00:06:14,520
من اینجام چون یک مِرسیایی هستم.
66
00:06:15,520 --> 00:06:17,880
و بخاطر اینکه باور دارم بدون بانوی "مِرسیا"
67
00:06:17,960 --> 00:06:19,480
ما بدبخت تر و فقیرتر خواهیم شد.
68
00:06:21,200 --> 00:06:22,760
تو زبان چرب و نرمی داری.
69
00:06:23,520 --> 00:06:25,680
من نمیتونم حرفات رو باور کنم،
و باور هم نخواهم کرد.
70
00:06:25,760 --> 00:06:27,300
شما دلیلی برای باور کردن حرفام ندارید،
71
00:06:27,380 --> 00:06:29,940
اما به زندگیم و پروردگار قسم میخورم،
که دارم راست میگم.
72
00:06:32,240 --> 00:06:34,360
و اگر فرار کنم
و به پدرم بگم و طرف اورا بگیرم چه؟
73
00:06:34,440 --> 00:06:36,040
دوباره، تقاضا میکنم که اینکارو نکنید.
74
00:06:36,120 --> 00:06:38,720
"مِرسیا" به "وِسِکس" نیاز داره.
متحدین نباید از هم جدا شوند.
75
00:06:39,200 --> 00:06:42,040
و "وِسِکس" هم داره تغییر میکنه.
پدرتون بسیار ضعیف شده،
76
00:06:42,720 --> 00:06:45,280
و اوترد هم بعنوان یک خیانت کار
به شمال فرار کرده.
77
00:06:45,360 --> 00:06:48,840
نه، این دیگه دروغه. او هرگز اینکارو نمیکنه.
اوترد هرگز سوگندشو نمیشکنه.
78
00:06:48,920 --> 00:06:51,880
چه دلیل دیگه ای میتونه وجود داشته باشه
تا شوهرتون جرات کنه که شمارو بکشه؟
79
00:06:51,904 --> 00:06:53,904
تمام این اتفاقات بهم متصل هستند.
80
00:06:55,080 --> 00:06:56,800
من بخاطر سرزمین "مِرسیا" اینجا هستم.
81
00:06:58,000 --> 00:07:00,560
باور کنید، دارم حقیقت را میگم.
82
00:07:00,960 --> 00:07:02,640
پس به شوهرم خیانت کرده ای.
83
00:07:04,240 --> 00:07:05,840
فقط من و شما از این موضوع خبر داریم.
84
00:07:06,800 --> 00:07:08,160
من باید طرف شوهرتون بمونم.
85
00:07:08,840 --> 00:07:12,040
او یک "مِرسیا"یی است
و در میدان نبرد هم آدم بُزدلی نیست،
86
00:07:12,600 --> 00:07:15,000
اما شاهی نیست که من امیدش را داشتم.
87
00:07:16,480 --> 00:07:18,180
و نه شوهری که لیاقت شمارو داشته باشه.
88
00:07:19,120 --> 00:07:20,940
و حالا باید بی سر و صدا اینجارو ترک کنم،
89
00:07:21,560 --> 00:07:23,280
و شما هم باید همینکارو کنید،
90
00:07:23,360 --> 00:07:25,280
بخاطر سرزمینهایی که عاشقشون هستیم.
91
00:07:28,840 --> 00:07:32,440
عالیجناب "اَلدهِلم"...
ازتون متشکرم.
92
00:07:32,520 --> 00:07:33,680
بانو.
93
00:07:41,240 --> 00:07:44,800
"گودریچ"، بخاطر اینکه تو و مردانت را
از رختخواب بیرون کشیدم مرا ببخش.
94
00:07:45,360 --> 00:07:49,680
ما بقصد دعا و نیایش، برای مدت کوتاهی بسوی
صومعه ای در "وینچِلکومب" میرویم، وقط همین.
95
00:07:49,760 --> 00:07:51,160
میخواید برای پدرتون دعا بخونید؟
96
00:07:52,080 --> 00:07:53,240
بله.
97
00:07:53,320 --> 00:07:56,280
بنابراین به شما اطمینان میدم که
آبجو و غذای فراوان برایتان سرو شود.
98
00:07:56,800 --> 00:07:58,800
چیز دیگه ای نیست که بخواید به ما بگید،
بانو؟
99
00:07:59,640 --> 00:08:00,640
چیز دیگه ای نیست.
100
00:08:01,920 --> 00:08:02,920
متشکرم.
101
00:08:08,480 --> 00:08:11,240
"سَبِل"،
خودت میدونی باید با نامه ها چیکار کنی.
102
00:08:11,320 --> 00:08:12,480
میدانم، بانو.
103
00:08:13,040 --> 00:08:14,400
خدا به همراهت.
104
00:08:15,560 --> 00:08:17,400
پیش هیچکس نرو جز پدر "بیوکا".
105
00:08:18,280 --> 00:08:19,440
بله، بانو.
106
00:08:21,360 --> 00:08:22,840
شما قدرت و اراده یک ملکه رو دارید.
107
00:08:45,600 --> 00:08:49,040
تمام زندگی من بعنوان پادشاه باید
در شرح وقایع تاریخی ثبت شود.
108
00:08:52,960 --> 00:08:55,840
پدر بیوکا، لیستی از همسران مورد قبول
برای "ادوارد" روی میزم است.
109
00:08:55,920 --> 00:08:57,440
میخوام که نظر شمارو هم بدونم.
110
00:08:58,240 --> 00:09:00,640
بله، حتما قربان،
البته من در این موارد تخصصی ندارم.
111
00:09:03,160 --> 00:09:05,920
اینها اسامی بزرگان
و اشراف زادگان هستند، قربان.
112
00:09:06,000 --> 00:09:07,520
همه اینها دختر دارند؟
113
00:09:07,600 --> 00:09:09,720
نمیدونم.
تو باید اینارو بفهمی.
114
00:09:09,740 --> 00:09:12,160
اشراف زاده ها همه از سرزمینهای
"کِنت" و "ویلتانشیِر" هستند.
115
00:09:12,184 --> 00:09:14,184
عروس باید از سرزمینهای سطح پایین تر باشد.
116
00:09:14,640 --> 00:09:17,600
ما باید تمام خرابکاری های و رفتارهای
بچه گانه "ادوارد" را...
117
00:09:18,800 --> 00:09:20,040
خنثی کنیم.
118
00:09:20,120 --> 00:09:22,240
البته رفتارهایی که برای یک جوان
119
00:09:22,320 --> 00:09:25,720
- انتظارش میرود، قربان.
- "وِسِکس"...
120
00:09:26,600 --> 00:09:28,760
"وِسِکس" باید متحد باقی بماند.
121
00:09:30,240 --> 00:09:32,360
حال سرورم خوب نیست؟
122
00:09:34,640 --> 00:09:37,760
بخاطر صبحانه ای که خوردم، کمی دلم آشوب شده.
123
00:09:37,840 --> 00:09:39,120
لطفا مرا ببخشید.
124
00:09:40,760 --> 00:09:44,560
بانو، من برم به موضوع پیدا کردن
عروس مناسب رسیدگی کنم.
125
00:09:44,640 --> 00:09:47,720
پدر بیوکا، خود دختر موضوع انتخاب ما نیست.
126
00:09:48,440 --> 00:09:50,440
موضوع اصلی، پدر اون دختر
و موضعی هست که دارد.
127
00:09:51,480 --> 00:09:54,600
شما "اَثِلهِلم" را انتخاب خواهید کرد.
عالیجناب "اَثِلهِلم".
128
00:09:54,680 --> 00:09:56,480
او یکی از بزرگان "ویلتانشیِر" است.
129
00:09:57,040 --> 00:10:00,520
جیبش پُره،
و ارتشی با هزار سرباز یا حتی بیشتر دارد.
130
00:10:00,600 --> 00:10:03,840
و خوشبختانه، دخترش زیبا و سالم است.
131
00:10:04,600 --> 00:10:07,360
- شاه با این انتخاب موافقت خواهد کرد.
- موافقت میکند؟
132
00:10:08,520 --> 00:10:10,840
برو دنبال "اَثِلهِلم".
133
00:10:10,920 --> 00:10:13,600
اگر نیاز شد میتونی ملاقاتش کنی،
ولی خیلی "لیلی به لالاش" نزار.
134
00:10:26,000 --> 00:10:28,640
بیوکا.
پدر بیوکا.
135
00:10:30,640 --> 00:10:33,920
ببخشید فضولی میکنم.
آم، ولی نیاز دارم که خیالم راحت بشه.
136
00:10:34,880 --> 00:10:37,200
- موضوع مربوط میشه به "ادوارد"؟
- چه موضوعی؟
137
00:10:37,760 --> 00:10:40,280
آخه او ادعا میکنه که ازدواج کرده.
138
00:10:41,160 --> 00:10:42,160
از طریق کی ازدواج کرده؟
139
00:10:44,240 --> 00:10:46,280
چه کسی این مراسم رو برگزار کرده؟
140
00:10:47,520 --> 00:10:48,760
یک کشیش.
141
00:10:48,840 --> 00:10:51,480
قربان، من فکر میکنم
پسرتون بازی راه انداخته.
142
00:10:51,560 --> 00:10:52,560
بازی در کار نیست.
143
00:10:52,640 --> 00:10:55,880
قربان، من نمیتونم چیزی که
ایشون فاش میکند را نادیده بگیرم.
144
00:10:56,400 --> 00:10:59,760
من با "اِجوین" ازدواج کرده ام.
145
00:11:00,800 --> 00:11:03,800
من فقط میتونم پیشنهاد بدم که بریم
از خود دختره مستقیما در این مورد بپرسیم.
146
00:11:03,880 --> 00:11:06,280
نه، شما نمیتونید اینکارو کنید.
او حساس و شکننده است.
147
00:11:06,360 --> 00:11:08,280
هیچکدوم اینا وقتی در اولین فرصت
داشتی میپریدی روش
148
00:11:08,360 --> 00:11:10,560
نتونستن جلوتو بگیرن.
149
00:11:11,040 --> 00:11:12,880
همچنین اسم اون کشیش رو هم بهم میدی
150
00:11:12,960 --> 00:11:15,840
یا اینکه میفرستم دنبال همون فاحشه دل نازکت.
کدوم رو میخوای؟
151
00:11:15,920 --> 00:11:17,640
من دیگه چیزی ندارم بگم.
152
00:11:18,480 --> 00:11:22,160
اِدوارد، تو اون کاری رو میکنی که
شاه دستور میدن.
153
00:11:22,240 --> 00:11:24,080
وگرنه مرا میکشید؟
154
00:11:24,160 --> 00:11:25,760
جلوی دهنت را بگیر.
155
00:11:26,640 --> 00:11:28,680
و یادت باشه که تو جانشین پادشاه هستی.
156
00:11:28,760 --> 00:11:32,240
- و اگر نخوام که شاه بشم؟
- این وظیفه توئه.
157
00:11:38,920 --> 00:11:42,640
جناب اُسقف "اِرکِنوالد"،
پادشاه آینده "وِسِکس" را
158
00:11:42,720 --> 00:11:44,000
تا نزدیکترین صومعه همراهی کنید
159
00:11:44,080 --> 00:11:46,400
تا ایشون هر ساعت از شب و روز
160
00:11:46,480 --> 00:11:48,680
- دست به دعا برداشته...
- من میخوام در قصر بمانم.
161
00:11:48,760 --> 00:11:50,520
تا خداوند کمکش کند تا بفهمد که...
162
00:11:50,600 --> 00:11:54,720
که پادشاه شدن یک سرگرمی نیست،
یک انتخاب نیست، بلکه یک وظیفه است.
163
00:11:59,080 --> 00:12:02,160
با مسئله زن گرفتنت کنار میای.
164
00:12:03,520 --> 00:12:07,520
و هیچوقت دیگه به خودت اجازه نده اون چیزایی
که من بدست آوردم رو در معرض خطر قرار بدی.
165
00:12:43,080 --> 00:12:44,240
خبرهای جدید، قربان.
166
00:12:47,000 --> 00:12:49,240
- قربان.
- خوب؟
167
00:12:49,920 --> 00:12:52,480
خانه خالی بود.
هیچکس آنجا نبود.
168
00:12:53,280 --> 00:12:55,120
بانو "اَثِلفلِد" از اونجا رفته.
169
00:12:55,880 --> 00:12:59,000
هیچ خدمه یا...
یا نگهبانی اونجا نبود، قربان.
170
00:13:03,560 --> 00:13:05,200
حتما توسط تو...
171
00:13:06,200 --> 00:13:07,200
خبردار شده.
172
00:13:12,880 --> 00:13:16,160
قربان، شما نمیتونید هر وقت دلتون خواست،
به سادگی آدمهاتون رو بکشید.
173
00:13:16,240 --> 00:13:17,880
الان دیگه قرن نوزدهمه.
174
00:13:18,960 --> 00:13:20,080
حالا زنم کجا رفته؟
175
00:13:20,860 --> 00:13:23,160
دیگه برای پرسیدن این موضوع
از یارو (که کشتی) خیلی دیره.
176
00:13:23,240 --> 00:13:24,800
داری مسخره ام میکنی "اَلدهِلم"؟
177
00:13:24,880 --> 00:13:26,200
نخیر، قربان.
178
00:13:27,200 --> 00:13:29,600
ولی ممکنه این یک شانس باشه
که "اَثِلفلِد" زنده است.
179
00:13:29,680 --> 00:13:30,840
شانس برای کی؟
180
00:13:31,480 --> 00:13:34,360
زمانیکه آلفرد بالاخره عازم دیار باقی بشه،
181
00:13:35,280 --> 00:13:37,200
ما در "وینچستر" مورد استقبال قرار میگیریم.
182
00:13:37,280 --> 00:13:39,040
- وگرنه...
- برو پیداش کن
183
00:13:39,120 --> 00:13:40,960
و دخلشو بیار.
184
00:13:42,040 --> 00:13:45,240
پیشنهاد من اینه که،
شما باید اون رو بحال خودش رها کنید، قربان.
185
00:13:45,320 --> 00:13:51,000
برو پیداش کن و جا و مکانش رو به دانمارکی ها
لو بده، حالا هر دانمارکی که میخواد باشه.
186
00:13:51,080 --> 00:13:53,480
بله قربان.
187
00:13:54,600 --> 00:13:56,200
تو چرا هنوز نمردی؟
188
00:13:56,800 --> 00:13:58,440
خودت قالشو بِکَن.
189
00:14:06,440 --> 00:14:10,000
تو دیگه کارت تمومه، دوست من.
190
00:14:13,360 --> 00:14:15,680
همانطور که ممکنه بقیه مون هم
دیگه کارمون تموم شده باشه.
191
00:14:17,900 --> 00:14:19,840
[راگنار] بنظرم به دو گروه تقسیم بشیم.
192
00:14:19,864 --> 00:14:22,664
"دورهام"
قلمرو پادشاهی "نورث آمبریا"
193
00:14:23,440 --> 00:14:25,680
ما دو گروه جداییم...
194
00:14:28,320 --> 00:14:29,480
اینطور بنظر میاد.
195
00:14:31,240 --> 00:14:34,480
اینطرف، ما یک سری آدمای زشت...
196
00:14:37,720 --> 00:14:38,920
...دست و صورت نشسته...
197
00:14:40,520 --> 00:14:42,680
که بوی گوه میدن...
198
00:14:44,360 --> 00:14:46,480
و ترتیب خوکهارو میدن...
199
00:14:48,000 --> 00:14:50,440
- و بسیار کُس لیسن...
- کُس لیس؟!
«به معنی قورباغه لیس هم هست»
200
00:14:50,520 --> 00:14:53,760
...همنطور رومی پرست...
«چون آن زمان بیشتر کلیساهای
کاتولیک در روم بوده»
201
00:14:53,780 --> 00:14:58,020
کُس لیس هایِ زشت ساکسونی!
202
00:15:01,120 --> 00:15:03,440
دقیقا ما همینیم که این گفت!
203
00:15:03,520 --> 00:15:04,840
ولی ما قورباغه لیس نمیزنیم.
204
00:15:04,920 --> 00:15:08,880
آنها با نبردی عظیم، مواجه شده اند...
205
00:15:10,320 --> 00:15:12,440
بسیار زیبا هستند...
206
00:15:15,360 --> 00:15:18,720
...بسیار خوش بو هستند...
207
00:15:18,800 --> 00:15:21,560
- ...سبُک گام...
- لُپ گُلی!
208
00:15:21,640 --> 00:15:24,200
بله، لُپ گُلی...
209
00:15:24,280 --> 00:15:29,200
پسران مو طلایی دانمارکی و همون طرفا!
«مترجم: کلا داره چرت و پرت میگه»
210
00:15:30,640 --> 00:15:32,600
راگنار، تو بیشتر بهت میخوره
نقال باشی تا جنگجو.
211
00:15:32,680 --> 00:15:34,360
بله، من واقعا این استعداد رو دارم.
212
00:15:35,160 --> 00:15:38,120
حالا، طناب رو بگیرید.
213
00:15:38,200 --> 00:15:40,320
[فینان] یالا، طنابو بردارید! یالا دیگه.
214
00:15:40,400 --> 00:15:42,080
نگاش کن، عاشق این کاراس.
215
00:15:42,160 --> 00:15:45,160
- آماده اید؟
- اگر میتونست، هر روز از این بازیا میکرد.
216
00:15:45,240 --> 00:15:47,720
کف دستتون تُف کردین یا نه؟
217
00:15:48,440 --> 00:15:50,680
زمین زیر پاهاتون که مشکلی نداره؟
218
00:15:50,760 --> 00:15:52,360
یالا! شروعش کن دیگه، راگنار.
219
00:15:52,440 --> 00:15:53,800
[فینان] شروع کنیم دیگه!
220
00:15:53,880 --> 00:15:55,360
بِکِشید!
221
00:16:00,384 --> 00:16:06,884
"وینچستر"
قلمرو پادشاهی "وِسِکس"
222
00:16:17,440 --> 00:16:20,560
[راگنار] ساکسونی ها! بِکِشید!
223
00:16:20,640 --> 00:16:23,200
[راگنار] بِکِشید! بِکِشید!
224
00:16:23,280 --> 00:16:24,920
- تو مگه دانمارکی نیستی؟ بکش دیگه!
- آره!
225
00:16:25,000 --> 00:16:27,520
تو هیچوقت از این بازی خسته نمیشی.
226
00:16:27,600 --> 00:16:31,480
ای کاش تمام جنگها هم اینجوری بودند!
227
00:16:31,560 --> 00:16:35,040
بکشید، لعنتیا!
228
00:16:38,920 --> 00:16:43,560
راگنار شیردل پیروز شد!
229
00:16:46,000 --> 00:16:51,360
او کون بیست تا مرد رو بهم گره زد،
درحالیکه داشت آبجو میخورد!
230
00:16:53,320 --> 00:16:55,440
تو خودِ زندگی هستی.
231
00:16:55,520 --> 00:16:57,440
راگنار!
232
00:16:58,440 --> 00:17:00,440
نمیبینی داریم بازی میکنیم؟
233
00:17:00,520 --> 00:17:02,240
راگنار، دیده بان اومده.
234
00:17:04,599 --> 00:17:06,520
دروازه رو باز کنید.
235
00:17:08,180 --> 00:17:09,200
راگنار!
236
00:17:09,280 --> 00:17:11,520
دیده بان های من بی دلیل نمیان اینجا.
237
00:17:13,240 --> 00:17:15,760
- چی شده؟
- قربان، سربازان و اسب هایشان.
238
00:17:16,640 --> 00:17:18,200
- جنگجو اند.
- چندتان؟
239
00:17:18,280 --> 00:17:20,960
چهل - پنجاه تا. ولی نشناختمشون.
240
00:17:21,040 --> 00:17:22,560
تیرها و نیزه ها روی دیوار
241
00:17:22,640 --> 00:17:24,800
تا بفهمیم که اینا کی هستن و چی میخوان.
242
00:17:24,880 --> 00:17:26,480
- رو به هدف آماده باشید.
- فینان.
243
00:17:26,560 --> 00:17:27,839
اهرم پشت دروازه رو بندازید.
244
00:17:40,000 --> 00:17:41,200
اومدش.
245
00:17:49,880 --> 00:17:52,960
او (بلادهِر) آمد و من طردش خواهم کرد.
246
00:18:00,720 --> 00:18:01,960
دانمارکی هستن.
247
00:18:02,040 --> 00:18:03,060
- [بریدا] همم.
- آره.
248
00:18:03,240 --> 00:18:04,240
[اوترد] قطعا همینطوره.
249
00:18:08,760 --> 00:18:11,240
یکی دوتاشون رو شناختم.
250
00:18:11,760 --> 00:18:13,360
"هِستِن" و "بلادهِر" هستند.
251
00:18:14,040 --> 00:18:15,480
[راگنار] اِرل "سیگورد"؟
252
00:18:16,000 --> 00:18:17,720
هیچکدومشون هم دل خوشی از من ندارند.
253
00:18:18,880 --> 00:18:20,240
در تعجبم که آخه چرا.
254
00:18:22,960 --> 00:18:26,280
[هِستِن] اِرل راگنار، من هِستِن هستم.
255
00:18:27,080 --> 00:18:30,800
[راگنار] میدونیم شما کی هستید.
سوال اینجاست که، از ما چی میخواید؟
256
00:18:31,920 --> 00:18:37,800
یک سقف بالای سر، غذا، آبجو،
یک آتش برای گرم شدن و احتمالا مذاکره.
257
00:18:37,880 --> 00:18:40,960
مذاکره؟
مگه داریم باهم میجنگیم؟
258
00:18:41,040 --> 00:18:43,880
این که کارمونه، قربان.
259
00:18:44,760 --> 00:18:47,280
"گفتگو" کلمه مناسبتری بود.
260
00:18:48,360 --> 00:18:50,920
[اوترد] خیلی از "بیِمفلیوت" دور شدی،
هِستِن.
261
00:18:51,000 --> 00:18:52,000
اوترد؟
262
00:18:52,520 --> 00:18:55,080
باور کن،
از اینکه اینجا میبینمت خیلی خوشحالم.
263
00:18:55,160 --> 00:18:57,040
پس حرفهایی که میزنن، حقیقته.
264
00:18:57,880 --> 00:18:59,800
تو دیگه "سوگند خورده" آلفرد نیستی.
265
00:19:02,720 --> 00:19:03,920
درسته.
266
00:19:05,040 --> 00:19:07,160
تو چی؟
تو هنوز "سوگند خورده" آلفرد هستی؟
267
00:19:07,240 --> 00:19:09,760
اون (آلفرد) اینطور فکر میکنه.
268
00:19:10,320 --> 00:19:14,800
و اِرل سیگورد، بلادهِر،
تو چی برای گفتن داری؟
269
00:19:15,560 --> 00:19:18,520
من میگم که ما خسته و گرسنه ایم
و دیگه کونم درد گرفته.
270
00:19:19,280 --> 00:19:21,160
تو نمیتونی ردشون کنی، راگنار.
271
00:19:23,880 --> 00:19:26,320
چیزی نداری به من بگی، بلادهِر؟
272
00:19:26,400 --> 00:19:29,440
آخرین باری که من دیدمت، داشتی
واسه نجات جونت فرار میکردی.
273
00:19:30,160 --> 00:19:34,520
آره. تو یه چیزی که برای من هست رو
ازم گرفتی. این رو باید حل کنیم.
274
00:19:34,600 --> 00:19:36,200
[اوترد] اون مسئله دیگه حل شده.
275
00:19:37,120 --> 00:19:41,160
بعدا در موردش بحث میکنیم.
این موضوع میتونه با آرامش حل بشه.
276
00:19:41,240 --> 00:19:43,360
"بریدا" راست میگه،
نمیتونیم ردشون کنیم.
277
00:19:46,520 --> 00:19:50,080
شمشیراتون رو دم دروازه تحویل بدید.
قدمتون روی چشم.
278
00:19:50,800 --> 00:19:53,560
قسم میخورم، هیچ بحث و جدلی نخواهد بود.
279
00:19:54,800 --> 00:19:56,160
[راگنار] دروازه رو باز کنید.
280
00:19:56,240 --> 00:19:57,720
[سرباز] دروازه رو باز کنید!
281
00:19:57,800 --> 00:20:02,800
اونا اومدن فقط درباره یک موضوع صحبت کنند،
اونم در مورد آلفرد و جنگه.
282
00:20:06,680 --> 00:20:08,840
قربان.
اَثِلوُلد.
283
00:20:26,160 --> 00:20:29,600
اوترد. داشتم دنبالت میگشتم.
284
00:20:31,080 --> 00:20:33,360
اصن میدونی داری چیکار میکنی؟
285
00:20:34,200 --> 00:20:36,560
- خودت میدونی دارم چیکار میکنم.
- ممم؟
286
00:20:37,360 --> 00:20:41,280
دارم از شانسم برای گرفتن اون چیزی که
برای منه استفاده میکنم.
287
00:20:41,360 --> 00:20:45,840
"اَثِلوُلد"، تو فقط برای تفریح
اومدی اینجا، نه چیز دیگه.
288
00:20:47,680 --> 00:20:51,120
جای تو در می خانه تو "وینچستر"ـه.
289
00:20:51,400 --> 00:20:53,400
اصن فکرشم نکن که بتونی
بالاتر از این حرفا باشی.
290
00:20:53,480 --> 00:20:57,000
همونقدر که تو ارباب "بِبِنبِرگ" هستی،
منم شاه وِسِکسم.
291
00:20:57,640 --> 00:20:59,680
جایگاه جفتمون از طریق عموهامون غصب شده.
292
00:21:00,480 --> 00:21:02,320
من این شانس رو از دست نمیدم...
293
00:21:02,400 --> 00:21:03,600
پس شرافتت کجا رفته؟
294
00:21:05,280 --> 00:21:08,080
ناسلامتی تو پسر یکی از پادشاهان وِسِکسی.
295
00:21:08,840 --> 00:21:10,000
تو که نباید اینجا باشی.
296
00:21:10,080 --> 00:21:13,880
تاج پادشاهی من دزدیده شده، و به لطف تو
این فرصت پیش اومده که اونو برگردونم.
297
00:21:15,800 --> 00:21:18,000
اشتباه نکن،
من و تو مثل همیم.
298
00:21:18,960 --> 00:21:22,280
بظاهر خائنین "وِسِکس"،
اما به دلایل درست.
299
00:21:25,280 --> 00:21:28,280
ما مثل هم نیستیم و هیچوقت هم نخواهیم بود.
300
00:21:29,760 --> 00:21:34,080
دیگه راه برگشتی برای هیچکدوم ما نیست،
دوست من.
301
00:21:35,240 --> 00:21:39,080
آب ریخته رو دیگه نمیشه جمع کرد.
302
00:21:39,120 --> 00:21:41,280
پادشاهان بر سر کار میان
و بعدشم نابود میشن.
303
00:21:42,680 --> 00:21:43,920
اونم بخاطر تو.
304
00:21:59,160 --> 00:22:00,160
قربان...
305
00:22:03,280 --> 00:22:05,720
من دارم به خانه میروم.
306
00:22:06,560 --> 00:22:08,000
کاری با من نیست؟
307
00:22:11,480 --> 00:22:13,480
- خوب بخوابید، قربان.
- بچه های اوترد.
308
00:22:15,640 --> 00:22:17,480
بچه هاشو تنها گذاشته؟
309
00:22:18,600 --> 00:22:20,520
نه، قربان، نه کاملا.
310
00:22:21,080 --> 00:22:23,600
"مادر هیلد" از بچه ها نگهداری میکنه.
311
00:22:23,680 --> 00:22:25,360
دیگه "کوکام" جای اونا نیست.
312
00:22:26,320 --> 00:22:30,520
دیگه جزو املاک اوترد بحساب نمیاد.
و دیگه متعلق به تخم و ترکه اون نمیشه.
313
00:22:33,760 --> 00:22:35,480
بیارشون به "وینچستر"...
314
00:22:36,480 --> 00:22:38,760
و براشون آسایش و تحصیلات فراهم کن.
315
00:22:39,760 --> 00:22:41,160
و به خدا معرفیشون کن.
316
00:22:44,200 --> 00:22:45,920
خوب بخوابید، پدر بیوکا.
317
00:22:46,000 --> 00:22:48,560
بله، قربان. شما هم خوب بخوابید.
318
00:22:59,840 --> 00:23:01,960
[بیوکا] برید کنار بینم.
319
00:23:04,600 --> 00:23:06,680
باور نمیکنی که آلفرد چی خواست انجام بدم.
320
00:23:06,760 --> 00:23:08,680
بیوکا، این "سَبِل"ـه.
321
00:23:10,840 --> 00:23:13,800
از طرف "اَثِلفلِد" خبر آورده.
322
00:23:18,200 --> 00:23:20,240
- پس داری میگی جاش امنه؟
- [سَبِل] بله.
323
00:23:20,320 --> 00:23:22,440
الان رفته به صومعه ای در "وینچِلکومب".
324
00:23:23,580 --> 00:23:26,040
و داره بوسیله گردن کلفت ترین راهبه های
"مِرسیا" محافظت میشه.
325
00:23:26,120 --> 00:23:28,120
شاه نباید از این ماجرا خبردار بشه.
326
00:23:29,240 --> 00:23:32,040
ولی اگر به شاه هیچی نگیم
و این حقیقت را پیش خودمون نگه داریم،
327
00:23:32,120 --> 00:23:34,680
که جان "اَثِلفلِد" در خطر است،
میشود خیانت.
328
00:23:34,760 --> 00:23:36,120
این چیزیه که بانوی من میخواد.
329
00:23:36,200 --> 00:23:38,320
خوب این چیزیه که اون میخواد، نه من.
330
00:23:38,400 --> 00:23:41,840
پدر، او بدلایلی نمیخواد که تو این شرایط
موجب پریشان خاطری شاه بشه.
331
00:23:41,920 --> 00:23:44,440
و همینطور نمیخواد باعث
مشکل روابط بین این دو سرزمین باشه.
332
00:23:45,360 --> 00:23:48,960
من میفهمم که او میخواد دو سرزمین
"وِسِکس" و "مِرسیا" باهم متحد بمانند.
333
00:23:49,720 --> 00:23:52,240
ولی نمیتونم تحمل کنم که
صحبت کردن درباره بیماری شاه،
334
00:23:52,320 --> 00:23:54,360
باعث دُم دراوردن دشمنان "وِسِکس" بشه.
335
00:23:54,440 --> 00:23:55,760
پدر، کمکمون میکنید یا نه؟
336
00:23:57,280 --> 00:23:58,400
کمکتون میکنیم.
337
00:24:00,440 --> 00:24:03,160
چجوری؟ از چه راهی؟
338
00:24:03,240 --> 00:24:05,360
با اینکه تنهایی پاشم برم صومعه؟
339
00:24:05,440 --> 00:24:07,120
[سَبِل] نامه دیگری هم دارم.
340
00:24:07,480 --> 00:24:09,440
این نامه رو فقط زمانی میتونم بهتون بدم که
341
00:24:09,520 --> 00:24:12,000
قبول کنید که چیزی به پادشاه نگید.
342
00:24:15,720 --> 00:24:17,400
این یک راه حله.
343
00:24:29,920 --> 00:24:32,320
بنظر میاد که همیشه،
راه حلها به او (اوترد) ختم میشه.
344
00:24:32,400 --> 00:24:33,760
چیه؟
345
00:24:34,480 --> 00:24:37,800
"اَثِلفلِد" برای ما یک کشتی مهیا کرده.
آن کشتی در "تِمز" منتظر ماست.
346
00:24:38,440 --> 00:24:41,360
او عقیده داره که این
امنترین و سریعترین راه ممکنه.
347
00:24:43,680 --> 00:24:44,800
اون کشتی مارو کجا میبره؟
348
00:24:44,880 --> 00:24:48,400
مارو میبره به شمال، عزیزم. بسوی "راه حل".
349
00:25:04,760 --> 00:25:07,480
مهمونات چطورن؟
همون دانمارکی های لُپ گُلی.
350
00:25:07,560 --> 00:25:11,400
دارن غذاهامو میخورن و آبجوهامو مینوشن.
351
00:25:14,360 --> 00:25:16,660
هنوز درخواست همکاری در جنگ ازت نکردن؟
352
00:25:20,160 --> 00:25:22,440
اونا هم دارن میگن که آلفرد در آستانه مرگه،
353
00:25:23,720 --> 00:25:25,920
و بخاطر همینه که داره
پسرشو آماده تاج گذاری میکنه.
354
00:25:28,040 --> 00:25:29,120
درسته.
355
00:25:30,400 --> 00:25:31,840
پسرش یک بچه است
356
00:25:32,800 --> 00:25:34,840
و آلفرد هم بدون فرمانده مونده.
357
00:25:34,920 --> 00:25:37,400
باز هم، درسته.
358
00:25:44,800 --> 00:25:47,080
پدربزرگمون بیشتر اوقات
در مورد "وِسِکس" صحبت میکرد،
359
00:25:48,160 --> 00:25:53,320
در مورد ثروتمندی و حاصلخیزی زمینهاش،
از "تِمز" بگیر تا دریا.
360
00:25:54,880 --> 00:25:57,360
- بهشتِ رو زمینه.
- آره.
361
00:25:57,440 --> 00:25:59,800
آره، میگفت "بهشت رو زمینه".
362
00:26:02,680 --> 00:26:04,480
چقدر به خودش افتخار میکرد
363
00:26:05,360 --> 00:26:10,000
اگر ما باهم با لشگری عظیم به اونجا میرفتیم
و اون سرزمین رو میگرفتیم؟
364
00:26:18,080 --> 00:26:21,400
بدون شک به خودش میبالید.
365
00:26:23,560 --> 00:26:24,560
تو...
366
00:26:26,480 --> 00:26:28,040
تو این رو امکان پذیر کردی.
367
00:26:29,080 --> 00:26:30,640
با تنها گذاشتن آلفرد...
368
00:26:32,320 --> 00:26:35,560
با ترک کردن "وِسِکس"
این موضوع رو امکان پذیر کردی.
369
00:26:37,040 --> 00:26:40,240
بدون شک، این تقدیره.
370
00:26:50,600 --> 00:26:52,520
تو حاضری من رو بکُشی، بچه خوشگل؟
371
00:26:54,280 --> 00:26:55,600
و آدمهایی مثل من رو؟
372
00:27:06,760 --> 00:27:08,960
- تنهامون بزار.
- قربان، نمیتونم.
373
00:27:10,600 --> 00:27:12,440
"بریدا" از تخم آویزونم میکنه.
374
00:27:27,160 --> 00:27:31,160
حالتون خوب شده، قربان. خوشحالم.
375
00:27:31,720 --> 00:27:34,440
تو چی از جونم میخوای؟
زندگیمو؟
376
00:27:35,760 --> 00:27:38,320
بله، میخوام بخشی از زندگیت باشم.
377
00:27:39,200 --> 00:27:41,320
میخوام با تو و در کنارت زندگی کنم.
378
00:27:42,600 --> 00:27:44,560
تو هیچوقت از دست من خلاص نمیشی.
379
00:27:45,480 --> 00:27:46,480
قبولش کن.
380
00:27:48,640 --> 00:27:49,840
بپذیرم.
381
00:27:53,400 --> 00:27:55,680
چه بر سر "وِسِکس" و "آلفرد" میاد؟
382
00:27:56,240 --> 00:28:00,880
سلطنت آلفرد با خودش میمیره،
383
00:28:00,960 --> 00:28:03,200
خدا و مردمش هم با خودش میمیرند.
384
00:28:04,080 --> 00:28:06,920
"وِسِکس" هم تنها تبدیل به یک سرود میشه.
385
00:28:07,480 --> 00:28:09,520
دانمارکی ها حکومت خواهند کرد.
386
00:28:10,800 --> 00:28:13,840
اما تو، اوترد راگنارسون...
387
00:28:15,880 --> 00:28:17,360
تو الان اون چیزی هستی که باید باشی.
388
00:28:19,240 --> 00:28:20,960
اون تویی که باید حکومت کنی...
389
00:28:21,920 --> 00:28:25,240
بخاطر "ساکسون"ها هم که شده،
توباید جای آلفرد رو بگیری.
390
00:28:25,320 --> 00:28:27,360
فقط تویی که میتونی قبایل رو باهم متحد کنی.
391
00:28:28,520 --> 00:28:31,160
هرچه که آلفرد آرزوش رو داشته
میتونه برای تو بشه.
392
00:28:32,640 --> 00:28:35,280
برای ما، سرورم...
393
00:28:38,040 --> 00:28:39,200
پادشاه من.
394
00:28:42,760 --> 00:28:45,880
چیزی که من میخوام اینه که ملکه تو بشم.
395
00:28:54,200 --> 00:28:56,680
و اگر بخوای، این دل میتونه برای تو بشه.
396
00:29:04,800 --> 00:29:06,800
اون برای منه.
باید برش گردونی.
397
00:29:08,440 --> 00:29:11,400
- تو ولش کردی که جون خودتو نجات بدی.
- [بلادهِر] اون مال منه.
398
00:29:12,280 --> 00:29:14,640
اگر بخاطرش قرار باشه بکشمت،
پس اینکارو خواهم کرد.
399
00:29:14,720 --> 00:29:15,960
همینجا.
400
00:29:19,480 --> 00:29:22,800
تو مهمان برادرمی،
پس اندفعه رو بی خیالت میشم.
401
00:29:23,960 --> 00:29:27,340
ولی یکدفعه دیگه منو تهدید کن،
تا دل و روده تو بدم خوکها بخورن.
402
00:29:36,280 --> 00:29:39,280
[جَکدا] قربان حرکت نکن،
وگرنه گلوتو پاره میکنم.
403
00:29:39,360 --> 00:29:40,800
دروغ نمیگم.
404
00:29:40,880 --> 00:29:42,000
"اِسکِید" مال منه.
405
00:29:43,280 --> 00:29:45,760
هیچکاری نکنید.
خواهش میکنم.
406
00:29:47,120 --> 00:29:48,320
تو متوجه نیستی.
407
00:29:49,480 --> 00:29:51,120
اون زنی نیست که بخوای مال خودت کنیش.
408
00:29:52,680 --> 00:29:55,280
اون کسیه که بخشی از وجودت رو
مال خودش میکنه.
409
00:29:56,240 --> 00:29:58,040
خونش میشه خون تو.
410
00:30:00,720 --> 00:30:02,920
ما دوباره باهم صحبت میکنیم، مطمئنم.
411
00:30:08,080 --> 00:30:09,360
ممنونم، سرورم.
412
00:30:19,320 --> 00:30:21,080
تو برای منی تا "بکشمت".
413
00:30:29,800 --> 00:30:33,320
راگنار، من بهت قول میدم که
صلح و آرامش رو نگه میدارم،
414
00:30:33,920 --> 00:30:35,600
ولی میخوام با اوترد نبرد کنم.
415
00:30:36,520 --> 00:30:38,760
اون پیشگوی من رو غصب کرده.
416
00:30:38,840 --> 00:30:40,960
آبروی منو برده.
میخوام دل و روده شو بریزم بیرون...
417
00:30:41,040 --> 00:30:43,040
الان وقتش نیست.
418
00:30:45,560 --> 00:30:49,520
من نبرد امتیازی با چوب دستی رو هم
قبول میکنم. جایزش هم "اِسکِید" باشه.
419
00:30:51,200 --> 00:30:52,480
بلادهِر...
420
00:30:54,560 --> 00:30:55,840
الان وقتش نیست.
421
00:30:57,200 --> 00:30:58,560
جوابم "نه" هست.
422
00:31:20,480 --> 00:31:24,640
[بیوکا] من از لحظه لحظه رو آب بودن بیزارم.
423
00:31:24,720 --> 00:31:27,760
اگر خدا میخواست که من از طریق دریا
مسافرت کنم، پس من رو ماهی میآفرید.
424
00:31:28,320 --> 00:31:29,760
یا یک دانمارکی میآفرید.
425
00:31:32,080 --> 00:31:35,400
فقط دعا میکنم که الکی جونمون رو
توی این طوفان بخطر ننداخته باشیم.
426
00:31:35,480 --> 00:31:36,840
این که طوفان نیست.
427
00:31:39,360 --> 00:31:41,680
من و مادرم وقتی با کشتی به اینجا اومدیم
428
00:31:41,760 --> 00:31:44,120
بخاطر توفان،
نصف خدمه کشتی تو دریا ناپدید شده بودن.
429
00:31:44,640 --> 00:31:48,120
موجهایی باندازه یک انبار غله بود که همشونو
جارو میکرد و به کام مرگ میکشوند.
430
00:31:48,880 --> 00:31:50,800
من دوست ندارم از این داستانها بشنوم.
431
00:31:52,400 --> 00:31:55,720
طوفان واقعی که باهاش مواجه میشی
در "دانهولم" خواهد بود.
432
00:32:09,160 --> 00:32:10,600
و من برمیگردم به جنوب
433
00:32:10,680 --> 00:32:13,600
و سربازان و کشتی های "بلادهِر"رو
به رود "اوزه" میفرستم.
434
00:32:13,680 --> 00:32:17,520
و شما هم میاید
و باهم به "مِرسیا" حمله میکنیم،
435
00:32:18,200 --> 00:32:19,920
به "وِسِکس" حمله میکنیم...
436
00:32:20,000 --> 00:32:23,280
و آلفرد را میکشیم...
437
00:32:26,720 --> 00:32:28,600
من "اَثِلفلِد" خوشگله رو پیدا میکنم...
438
00:32:29,880 --> 00:32:33,280
و نوبتی میکُنیمش.
439
00:32:33,360 --> 00:32:37,400
نقره هامونو میشمریم.
از شمال به جنوب میریم،
440
00:32:37,480 --> 00:32:41,600
از شرق به غرب میریم،
و هرچه که سر راهمون باشه رو چپاول میکنیم.
441
00:32:41,680 --> 00:32:44,520
و وسطش یهو میفتیم به جون هم
و شروع میکنیم به جنگیدن
442
00:32:44,600 --> 00:32:46,160
و تمام نقشه ها، نقش بر آب میشه.
443
00:32:46,240 --> 00:32:48,720
بجنگیم؟
چه دلیلی داره که بجنگیم؟
444
00:32:49,440 --> 00:32:50,600
این اتفاق خواهد افتاد.
445
00:32:50,680 --> 00:32:53,360
حتما این اتفاق میوفته.
446
00:32:53,440 --> 00:32:55,040
چرا؟ چون تو میگی؟
447
00:32:55,120 --> 00:32:57,400
بدلیل اینکه همه شماها به اشتباه فکر میکنید
448
00:32:57,480 --> 00:32:59,400
که بر دیگری برتری دارید
و دانمارکی تر هستید.
449
00:33:01,280 --> 00:33:03,040
فقط یک رهبر میتونه وجود داشته باشه.
450
00:33:03,240 --> 00:33:06,520
من رهبری میکنم.
من هم کشتی دارم و هم سرباز.
451
00:33:06,600 --> 00:33:08,640
بعدشم با استراحت کردن تو قلعه
تنبل بار نیومدم...
452
00:33:08,720 --> 00:33:10,480
داری به من میگی تنبل؟
453
00:33:10,560 --> 00:33:14,120
دارم ازت میخوام که بهم ملحق بشی، راگنار،
همانطور که "هِستِن" بهم ملحق شده.
454
00:33:14,200 --> 00:33:16,480
من کی به تو ملحق شدم؟
455
00:33:17,360 --> 00:33:20,240
من بهت سوگند وفاداری نخوردم.
فقط بهت غذا دادم.
456
00:33:20,320 --> 00:33:22,400
- فکر میکنی تو باید رهبری کنی؟
- آره.
457
00:33:23,040 --> 00:33:24,920
- چرا که نه؟
- پس فتوحاتت رو نام ببر.
458
00:33:25,000 --> 00:33:29,240
این حرف رو کسی داره میگه که نصف سپاهش رو
در مقابل یک شاه مریض احوال از دست داده.
459
00:33:29,320 --> 00:33:31,040
خوب دیگه، این چرت و پرتارو تموم کنید.
460
00:33:31,120 --> 00:33:33,760
حتما بعدشم میخواید راجع به
اندازه کیرِتون باهم کل کل کنید.
461
00:33:34,320 --> 00:33:37,200
- فقط یک رهبر میتونه وجود داشته باشه.
- و اون هم باید تو باشی، راگنار.
462
00:33:38,760 --> 00:33:40,280
چرا؟ چون برادرته؟
463
00:33:41,480 --> 00:33:44,280
چون راگنار تنها کسیه که
هممون بهش اعتماد داریم.
464
00:33:46,440 --> 00:33:47,440
تنها مرد مورد اعتماد.
465
00:33:49,200 --> 00:33:51,560
تو به من اعتماد نداری، دانمارکی کُش؟
466
00:33:51,640 --> 00:33:53,080
نه میشناسمت و نه ازت خوشم میاد.
467
00:33:55,800 --> 00:33:57,880
ولی، بالاخره تو پسر دایی راگناری دیگه.
468
00:33:58,440 --> 00:34:01,560
مهم نیست که چه کسی رهبره، مهم اینه که
چگونه ثروتهای بدست آمده، تقسیم میشن.
469
00:34:01,640 --> 00:34:04,780
ما تا وقتیکه اون ثروتهارو بدست نیاوردیم،
در موردشون صحبت نمیکنیم.
470
00:34:05,800 --> 00:34:08,719
حرف اوترد اینه که
ما همه باید تبدیل به یک لشگر بشیم.
471
00:34:09,760 --> 00:34:13,080
من اینجا آدم به این حد احمق نمیبینم
که بخواد با این حرف مخالف باشه.
472
00:34:14,280 --> 00:34:15,880
شما همتون من رو میشناسید.
473
00:34:16,920 --> 00:34:19,760
شما، پدر و پدربزرگم را میشناسید.
474
00:34:19,840 --> 00:34:24,040
و این را بهتون میگم که باعث افتخارمه که
سپاه بزرگ بعدی را فرماندهی کنم،
475
00:34:24,920 --> 00:34:27,800
ولی فقط زمانی اینکارو میکنم که
همتون موافق باشید.
476
00:34:28,679 --> 00:34:31,400
در مقابل اعتماد شما،
من هم بهتون قول میدم.
477
00:34:31,480 --> 00:34:34,840
که اگر آلفرد شکست بخوره،
که حتما میخوره...
478
00:34:34,920 --> 00:34:37,159
نقره های زیادی بدست خواهد آمد...
479
00:34:38,080 --> 00:34:39,639
ولی بیشتر از آن...
480
00:34:41,239 --> 00:34:45,560
در این دنیا و در زندگی بعدی،
عزت و شرفی بزرگ بدست میارید.
481
00:34:47,480 --> 00:34:50,840
بنابراین، کی با منه؟
482
00:34:52,000 --> 00:34:53,000
بلادهِر؟
483
00:35:00,360 --> 00:35:02,680
بله. من با تو هستم.
484
00:35:04,160 --> 00:35:06,480
قسم میخورم.
که برات میجنگم.
485
00:35:10,440 --> 00:35:11,800
هِستِن؟
486
00:35:17,000 --> 00:35:19,680
من بحثی ندارم.
من هم ازت پیروی میکنم.
487
00:35:21,320 --> 00:35:26,320
و من، پسر دایی،
خودت میدونی که همیشه پشتتم.
488
00:35:26,400 --> 00:35:27,480
من هم همینطور.
489
00:35:28,540 --> 00:35:29,560
من کسی هستم که
490
00:35:29,640 --> 00:35:32,520
تمام ساکسونی هایی که
از آلفرد کینه و عُقده دارند را میشناسم.
491
00:35:32,600 --> 00:35:34,120
و تعدادشون هم خیلی زیاده.
492
00:35:35,000 --> 00:35:36,320
شما به من احتیاج دارید.
493
00:35:37,240 --> 00:35:38,720
پس فقط اوترد میمونه.
494
00:35:43,080 --> 00:35:45,320
بدون شک، شمشیر من متعلق به برادرم است.
495
00:35:49,240 --> 00:35:50,760
پس دیگه همه چیز ردیفه.
496
00:35:51,760 --> 00:35:54,880
پادشاهی "وِسِکس" یا تسلیم میشود.
497
00:35:58,560 --> 00:36:00,080
یا سوزانده خواهد شد!
498
00:36:13,860 --> 00:36:15,960
ما نمیتونیم بریم
و مقابل سربازان "وِسِکس" بایستیم.
499
00:36:16,040 --> 00:36:18,040
- ساکت باش.
- [اوسفِرث] آنها مردم ما هستن.
500
00:36:18,120 --> 00:36:20,840
- فینان، اونا دوستامونن.
- "اوسفِرث" ساکت شو.
501
00:36:41,560 --> 00:36:42,760
حالا شمشیرم رو بیار.
502
00:36:56,120 --> 00:36:57,760
- اگر اجازه بدید...
- تنهامون بزار.
503
00:36:59,720 --> 00:37:01,520
بانوی من.
سرورم.
504
00:37:02,800 --> 00:37:07,040
سرورم، چرا دارید اینکارو با خودتون میکنید؟
الان که دوره صلح و آرامشه.
505
00:37:07,120 --> 00:37:08,880
الان دوره شک و تردیده، عزیز من.
506
00:37:09,800 --> 00:37:12,000
شک و تردید، تمام انگلستان رو آلوده کرده.
507
00:37:12,880 --> 00:37:16,320
من باید این را حمل کنم تا شاید بتوان
صفحه ترازو را به نفع خودمون سنگینتر کنیم.
508
00:37:16,560 --> 00:37:18,440
و با کمک پروردگار، این کارم میکنم.
509
00:37:24,200 --> 00:37:26,920
من باید بدونم که تواناییشو دارم.
و حتما دارم.
510
00:37:29,200 --> 00:37:30,200
تواناییشو دارم.
511
00:37:31,760 --> 00:37:33,480
دعا میکنم که این حرفا اشتباه باشه...
512
00:37:35,720 --> 00:37:38,280
ولی من تنها میدونم که شما
513
00:37:38,360 --> 00:37:42,680
ضربه محکمی تو دهن
افراد سُست ایمان و کافران خواهید زد.
514
00:37:45,920 --> 00:37:46,920
آلفرد...
515
00:37:50,760 --> 00:37:52,520
تو هیچوقت مرا ترک نخواهی کرد.
516
00:38:05,760 --> 00:38:08,920
[تیرا] بیوکا، از صبح تا حالا
یک کلمه هم حرف نزدی.
517
00:38:09,000 --> 00:38:10,240
[بیوکا] چرا، زدم.
518
00:38:12,160 --> 00:38:14,160
راستش ذهنم خیلی مشغوله.
519
00:38:20,520 --> 00:38:21,520
راجع به "دانهولم"...
520
00:38:22,600 --> 00:38:24,660
من نباید تورو دوباره
به همچین جایی برمیگرداندم.
521
00:38:24,684 --> 00:38:27,584
{مترجم: اشاره کرد به اتفاقات فصل قبل
که برای "تیرا" در "دانهولم" افتاد}
522
00:38:27,600 --> 00:38:30,960
من نگرانم که خاطرات بد اونجا اذیتت کنه.
523
00:38:32,000 --> 00:38:33,600
اون زندگی دیگری بود، بیوکا.
524
00:38:34,320 --> 00:38:35,880
من الان دیگه فرق کردم.
525
00:38:37,040 --> 00:38:38,280
من همیشه با توئم.
526
00:38:41,040 --> 00:38:42,040
[بیوکا] سواران.
527
00:38:42,920 --> 00:38:44,200
ما باید خودمونو پنهان کنیم.
528
00:38:56,640 --> 00:38:57,760
اون "هِستِن"ـه.
529
00:38:59,040 --> 00:39:02,800
او این همه راه از "بیِمفلیوت"
اومده شمال که چیکار کنه؟
530
00:39:06,080 --> 00:39:08,960
- چی شده؟
- فکر کنم، چندتا بازرگان دارن میان.
531
00:39:12,240 --> 00:39:14,520
- یک زن و یک مرد.
- قفل دروازه را دربیارین.
532
00:39:15,080 --> 00:39:16,440
بزار یه نگاهی بهشون بندازیم.
533
00:39:26,640 --> 00:39:28,800
بخشی از وجودم امیدوار بود که
او (اوترد) اینجا نباشه.
534
00:39:37,800 --> 00:39:38,800
تیرا.
535
00:39:40,400 --> 00:39:42,320
تیرا، اینجا چیکار میکنی؟
536
00:39:42,400 --> 00:39:44,120
از دیدنم خوشحال نشدی؟
537
00:39:47,240 --> 00:39:50,160
نگاش کن، چه زیبا.
538
00:39:53,320 --> 00:39:55,600
- و داری لبخند میزنی.
- [تیرا] از زندگیم خوشحالم.
539
00:39:55,680 --> 00:39:58,760
چی پیش خودت فکر کردی که
این همه راه تا اینجا اومدی.
540
00:39:59,760 --> 00:40:02,240
- [تیرا] که تورو ببینم.
- این کشیشه واسه چی اومده اینجا؟
541
00:40:02,520 --> 00:40:05,200
بریدا، میبینم که مثل همیشه اوقاتت تلخه.
542
00:40:06,080 --> 00:40:08,680
بیوکا اصرار داشت که مرا
در این سفر همراهی کنه.
543
00:40:09,240 --> 00:40:10,760
بخشی از حرفاش درسته.
544
00:40:11,440 --> 00:40:13,560
همچنین من اینجام که
دستور شاه رو به انجام برسونم.
545
00:40:13,640 --> 00:40:16,160
و بطور رسمی اوترد رو
از "وِسِکس" تبعید کنم.
546
00:40:17,160 --> 00:40:19,360
چنین دستوری نیازمند یک سری ضابطه است.
547
00:40:20,120 --> 00:40:22,760
وقتیکه "تیرا" برادرش را یک دل سیر ببینه،
548
00:40:23,440 --> 00:40:24,720
ما از اینجا میریم.
549
00:40:24,800 --> 00:40:27,760
یعنی این همه راه اومدی اینجا
تا به اوترد چیزی بگی که خودش میدونسته؟
550
00:40:27,840 --> 00:40:31,000
تا اینکه این پسرو یک بار دیگه ببینم.
و شایدم یه اُردنگی بهش بزنم.
551
00:40:31,080 --> 00:40:33,240
- راست میگه؟
- کاملا.
552
00:40:33,320 --> 00:40:34,600
تیرا.
553
00:40:36,240 --> 00:40:37,280
خوشحالم که میبینمت.
554
00:40:39,160 --> 00:40:41,800
بچه هام حالشون خوبه؟
ازشون خبر داری؟
555
00:40:41,880 --> 00:40:44,320
همشون حالشون خوبه
و بخوبی داره ازشون مراقبت میشه.
556
00:40:44,880 --> 00:40:46,400
بزودی میرم دنبالشون.
557
00:40:48,040 --> 00:40:49,280
دیگه برو استراحت کن.
558
00:40:52,720 --> 00:40:54,760
با کشیش هم بعدا صحبت میکنم.
559
00:40:59,800 --> 00:41:02,600
این کشیشه، باعث خوشبختیت شده؟
560
00:41:03,320 --> 00:41:04,360
بله، شده.
561
00:41:06,000 --> 00:41:07,840
من بدون او نمیتونم زندگی کنم.
562
00:41:08,800 --> 00:41:09,920
همینطور من.
563
00:41:12,920 --> 00:41:15,880
ما تو راه،
اِرل "هِستِن"ـه دِلربا رو دیدیم.
564
00:41:16,440 --> 00:41:19,500
من اونو بخاطر ملاقاتهایی که در "وینچستر"
با شاه داشت، میشناسم.
565
00:41:19,760 --> 00:41:21,880
یعنی الان همانطور که متحد آلفرده،
متحد شما هم هست؟
566
00:41:22,680 --> 00:41:24,120
"هِستِن" یک دانمارکیه.
567
00:41:25,480 --> 00:41:26,480
درسته.
568
00:41:27,320 --> 00:41:28,320
همینطور اوترد.
569
00:41:29,480 --> 00:41:30,680
پدر بیوکا...
570
00:41:32,240 --> 00:41:33,640
به "دانهولم" خوش آمدی.
571
00:41:36,320 --> 00:41:38,560
نمیدونم چرا از دیدنت در اینجا متعجب نشدم.
572
00:41:40,160 --> 00:41:41,480
در کنار دوستانم.
573
00:42:03,560 --> 00:42:06,200
- فینان.
- پدر بیوکا.
574
00:42:06,280 --> 00:42:08,320
- از دیدنت خوشحالم.
- [بیوکا] اوسفِرث.
575
00:42:09,200 --> 00:42:12,240
- تو همون پسر دانمارکیه هستی که شبیه موشه.
- من "سیتریک"ـَم.
576
00:42:12,320 --> 00:42:14,840
"سیتریک" همسرت "کوکام" را ترک کرده
577
00:42:14,920 --> 00:42:16,920
و برگشته به همان مهمانخانه در "وینچستر".
578
00:42:17,720 --> 00:42:20,320
جدی؟
حالش خوبه؟
579
00:42:20,400 --> 00:42:21,600
اوه، حالشم خوبه.
580
00:42:22,640 --> 00:42:24,320
و خیلی هم پر سر و صداست.
581
00:42:26,240 --> 00:42:28,960
- [بیوکا] مزاحم که نیستم؟
- پدر، راحت باش.
582
00:42:30,000 --> 00:42:31,240
ما میریم بشاشیم.
583
00:42:40,840 --> 00:42:42,120
این کارها چیه؟
584
00:42:42,960 --> 00:42:44,880
بنظر میاد که داری برای جنگ آماده میشی.
585
00:42:44,960 --> 00:42:46,120
ربطی به شما نداره.
586
00:42:46,960 --> 00:42:49,120
میترسم که بزودی به من ربط پیدا کنه.
587
00:42:55,160 --> 00:42:56,760
حرفت رو بزن و راهتو بگیر و برو.
588
00:42:58,760 --> 00:42:59,960
خواهش میکنم، بگو.
589
00:43:00,040 --> 00:43:02,680
من نیومدم اینجا که سرزنشت کنم
یا از کارایی که کردی نجاتت بدم،
590
00:43:03,680 --> 00:43:05,120
و برای آلفرد هم اینجا نیومدم.
591
00:43:08,480 --> 00:43:11,720
من برای "اَثِلفلِد" اینجام.
او در صومعه ای پنهان شده.
592
00:43:13,360 --> 00:43:15,360
- از دست کی پنهان شده؟
- شوهرش.
593
00:43:15,440 --> 00:43:17,120
نقشه ریخته که زنشو بکشه.
594
00:43:24,120 --> 00:43:25,680
این دیگه جزو نگرانی های من نیست.
595
00:43:27,200 --> 00:43:29,280
او کلی نگهبان داره، پادشاه داره،
596
00:43:29,680 --> 00:43:31,880
- او "اِستیاپا"رو داره.
- ولی از اوترد تقاضا داره.
597
00:43:42,800 --> 00:43:45,320
آیا "اَثِلوُلد" به اینجا تنها سفر کرده؟
598
00:43:46,560 --> 00:43:48,480
با "هِستِن" و "بلادهِر" اومد.
599
00:43:49,040 --> 00:43:51,520
قبلش هم رفته بوده دیدن "اَثِلرِد".
600
00:43:53,800 --> 00:43:55,680
بله. اینکارو کرده.
601
00:43:57,880 --> 00:44:01,480
حالا برنامه اینه که "اَثِلوُلد"
پادشاه بعدی "وِسِکس" باشه؟
602
00:44:08,480 --> 00:44:10,000
اگر "هِستِن" داره برمیگرده به جنوب،
603
00:44:10,080 --> 00:44:12,600
پس بزودی متوجه میشه که
"اَثِلفلِد" کجا مخفی شده.
604
00:44:12,680 --> 00:44:16,360
بیوکا، من نصف زندگیمو صرف "وِسِکس" کردم.
605
00:44:17,880 --> 00:44:20,960
- بیشتر از این دیگه زندگیمو نمیدم.
- "اَثِلفلِد" میگه به پاش سوگند یاد کردی.
606
00:44:22,520 --> 00:44:25,360
یعنی تو برای محافظتش سوگند یاد کردی
تا شوهرش بیاد تهدیدش کنه؟
607
00:44:25,440 --> 00:44:28,280
این یک حُقه است.
کار آلفرده.
608
00:44:28,360 --> 00:44:31,600
بدینوسیله "اَثِلفلِد" تو رو از
سوگندی که یاد کردی آزاد میکنه.
609
00:44:32,640 --> 00:44:33,840
بله.
610
00:44:35,320 --> 00:44:38,440
او ازت درخواست کمک کرده،
ولی نه بخاطر سوگندی که یاد کردی، اوترد
611
00:44:38,520 --> 00:44:41,480
بلکه بخاطر اینه که تو مردی هستی که
از همه بیشتر بهش اعتماد داره.
612
00:44:42,920 --> 00:44:44,880
من دیگه بیشتر از این چیزی نمیگم.
613
00:44:46,200 --> 00:44:49,320
اگر من در "وِسِکس" میموندم و از
سوگند یاد کردن به "اِدوارد" پرهیز میکردم،
614
00:44:50,120 --> 00:44:53,960
- آلفرد من رو تا حالا کشته بود.
- من بخاطر "اَثِلفلِد" اومدم اینجا.
615
00:44:54,520 --> 00:44:56,680
تو آزادی که راه خودتو انتخاب کنی.
616
00:44:57,640 --> 00:44:59,680
همانا خداوند به راه راست هدایتت کند.
617
00:45:27,280 --> 00:45:28,320
هیچی نگو.
618
00:45:28,400 --> 00:45:31,480
قربان، من دیگه از این بیشتر
نمیرینم به راهی که انتخاب کردی.
619
00:45:32,720 --> 00:45:36,200
من خیلی ساده به "سیتریک" میگم که
این ارتش بزرگ
620
00:45:36,280 --> 00:45:39,080
که ما فکر میکنیم اینجا جمع کردیم،
هیچوقت نمیتونه متحد بمونه.
621
00:45:39,160 --> 00:45:40,200
قبول دارم.
622
00:45:41,200 --> 00:45:43,640
و همینطور به "اُسفِرث" متذکر میشم
که من نیومدم شمال
623
00:45:43,720 --> 00:45:46,280
تا برگردم و به جنوب لشگرکشی کنم.
624
00:45:46,360 --> 00:45:47,600
منم همینطور، فینان.
625
00:45:47,680 --> 00:45:51,000
قربان، من با شما هرجا که برید میام،
ولی من همسری در "وِسِکس" دارم.
626
00:45:52,160 --> 00:45:55,600
و آدمایی مثل "هِستِن" و "بلادهِر"
بهتر از فردی مثل "کیارتان" نیستند.
627
00:45:57,840 --> 00:46:02,200
اگر که شمال خانه شما بشمار میاد،
یا حق شما هست،
628
00:46:02,280 --> 00:46:05,080
پس چرا ما نریم دنبال "بِبِنبِرگ"؟
629
00:46:06,440 --> 00:46:09,520
این دقیقا نبردیه که ما بهش باور داریم.
630
00:46:12,640 --> 00:46:19,360
اوترد... بعنوان دوستت
ازت تقاضا میکنم که اینکارو نکن.
631
00:46:19,440 --> 00:46:20,960
ما باید اینجارو ترک کنیم.
632
00:46:24,080 --> 00:46:25,760
و برادرم را تنها بزاریم؟
633
00:46:26,920 --> 00:46:28,480
چجوری میتونم اینکارو کنم؟
634
00:46:30,360 --> 00:46:31,760
باید بتونی.
635
00:46:36,240 --> 00:46:39,920
وقتی آلفرد جوان بود،
هرچی جلو راهش بود رو میکرد،
636
00:46:40,000 --> 00:46:41,440
بخدا.
637
00:46:41,520 --> 00:46:45,120
اصن نمیتونست جلوی خودشو بگیره. یا ترجیحا،
638
00:46:45,200 --> 00:46:47,640
- همینکارو میکرد.
639
00:46:49,920 --> 00:46:50,920
اوترد.
640
00:46:52,480 --> 00:46:54,120
رفتی به "اَثِلرِد" چی گفتی؟
641
00:46:55,360 --> 00:46:56,840
چی؟ منظورت چیه؟
642
00:46:57,400 --> 00:47:00,360
تو رفتی پیش "اَثِلرِد".
اونجا درباره چی صحبت کردی؟
643
00:47:02,480 --> 00:47:05,400
من در مورد فرصتها صحبت کردم.
644
00:47:06,760 --> 00:47:07,960
که چیکار کنی؟
645
00:47:09,120 --> 00:47:11,240
تا خودش رو پادشاه "مِرسیا" اعلام کنه،
646
00:47:11,320 --> 00:47:13,440
تا آلفرد عصبانی بشه
و باعث جدا شدن دو سرزمین بشه.
647
00:47:13,520 --> 00:47:15,400
- تا به اهداف ما هم کمک کنه.
- تا زنش رو بکشه؟
648
00:47:26,560 --> 00:47:28,360
سعی کن امشب خوابت نبره.
649
00:47:29,480 --> 00:47:30,880
چون ممکنه دیگه از خواب بلند نشی.
650
00:47:31,440 --> 00:47:33,080
دیگه هیچ شبی نخواب.
651
00:47:40,300 --> 00:47:42,760
بله، ممکنه که همچین موردی رو
به "اَثِلرِد" پیشنهاد داده باشم
652
00:47:42,840 --> 00:47:45,160
که همسرش رو بکشه، ولی چرا که نه؟
653
00:47:45,920 --> 00:47:48,400
او دختر آلفرده،
و باعث هرج و مرج بیشتری میشه.
654
00:47:48,480 --> 00:47:50,240
- اصلا چرا باید مهم باشه؟
- مهمه.
655
00:47:50,320 --> 00:47:52,120
[اَثِلوُلد] چرا؟ اون که دشمنه.
656
00:47:53,120 --> 00:47:57,240
یا اینکه پدر بیوکا این همه راه رو
اومده اینجا که ازت بخواد
بری و دختررو نجات بدی؟
657
00:47:57,400 --> 00:48:01,440
بعد از همه این اتفاقات، بهترین حرکتت اینه.
که بری شاهزاده خانوم رو نجات بدی.
658
00:48:01,520 --> 00:48:03,760
راگنار، ازت میخوام که
میدون نبرد راه بندازی.
659
00:48:03,840 --> 00:48:05,920
من دیگه بسمه.
660
00:48:06,000 --> 00:48:08,000
- پس دیگه بهش توجه نکن.
- نمیتونم.
661
00:48:08,080 --> 00:48:10,120
من همین الان باهاش نبرد میکنم و میکشمش.
662
00:48:10,200 --> 00:48:12,680
چرا؟ چون "سنده" داره حقیقت رو میگه؟
663
00:48:12,760 --> 00:48:16,720
اوترد، ما داریم تلاش میکنیم که
تبدیل به یک سپاه متحد بشیم، دوست من.
664
00:48:16,800 --> 00:48:20,240
من پیشبینی میکنم که عالیجناب اوترد
میخواد این سپاه رو ترک کنه.
665
00:48:23,360 --> 00:48:26,200
"اَثِلفلِد" سگ شکاریشو صدا کرده
و اونم باید چهارنعل بدوئه...
666
00:48:26,280 --> 00:48:28,360
[راگنار] اوترد، ارزشش را نداره.
667
00:48:28,440 --> 00:48:30,680
و یک دلیلی برای اثباتش هست...
668
00:48:30,760 --> 00:48:34,200
- اثبات چی؟
- تو بین ساکسون و دانمارکی داری پاره میشی!
669
00:48:34,280 --> 00:48:38,400
راگنار، رفتار برادرت بنظر متناقض میاد.
او با ماست یا نه؟
670
00:48:39,240 --> 00:48:42,480
اوترد، خودت چی میگی؟
جوابت چیه؟
671
00:48:45,480 --> 00:48:46,480
تو چی میخوای بگی؟
672
00:48:50,080 --> 00:48:52,400
من میخوام بگم
که این سپاه هرگز دوام نمیاره.
673
00:48:53,480 --> 00:48:57,940
راگنار، دور و اطرافت رو نگاه کن. ما همه
دشمنانی هستیم که بخاطر طمع دور هم جمع شدیم.
674
00:48:58,080 --> 00:49:02,080
- هیچ پیوستگی و احترامی بینمون وجود نداره..
- میگی هیچ پیوستگی وجود نداره؟
675
00:49:05,680 --> 00:49:06,920
پس من کی هستم؟
676
00:49:08,240 --> 00:49:09,560
تو برادرمی.
677
00:49:10,240 --> 00:49:13,920
این باندازه کافی، پیوستگی نیست؟
یا اینکه قابل مقایسه با شاهزاده خانوم نیست؟
678
00:49:14,000 --> 00:49:15,600
بنظر میاد که نیست.
679
00:49:16,920 --> 00:49:19,840
و تو، برای چی اومدی اینجا؟
پیامت چیه؟
680
00:49:19,920 --> 00:49:24,080
راگنار. راگنار!
تو دعوات فقط با منه.
681
00:49:25,200 --> 00:49:29,360
اوترد یک انسان آزاده، راگنار.
خودش تصمیم میگیره.
682
00:49:30,000 --> 00:49:31,480
پس تصمیم بگیر.
683
00:49:31,560 --> 00:49:36,840
آیا در کنار ما میایستی، با ما هستی یا نه؟
684
00:49:39,680 --> 00:49:42,960
جوابت رو بده، دانمارکی کُش.
بزار هممون بشنویم.
685
00:49:58,680 --> 00:49:59,800
من اینجارو ترک میکنم.
686
00:50:02,840 --> 00:50:06,000
من اینجارو ترک میکنم،
ولی قرار نیست که به "وِسِکس" برگردم.
687
00:50:07,560 --> 00:50:08,920
مرا نیاز دارند.
688
00:50:09,000 --> 00:50:10,520
یک شاهزاده نیازت داره.
689
00:50:14,000 --> 00:50:16,120
تو باندازه این کشیش دیگه دانمارکی نیستی.
690
00:50:16,800 --> 00:50:19,240
تو فاحشه تاج و تخت آلفردی.
691
00:50:21,640 --> 00:50:23,440
واقعا داری با من اینکارو میکنی؟
692
00:50:24,640 --> 00:50:26,040
دوباره؟
693
00:50:27,800 --> 00:50:30,040
- مجبورم.
- آره، البته که مجبوری.
694
00:50:30,120 --> 00:50:31,740
تو براش سوگند وفاداری یاد کردی.
695
00:50:33,120 --> 00:50:35,040
تو قول دادی.
696
00:50:35,600 --> 00:50:38,040
و اینکارت بخاطر شرف و آبروئه.
697
00:50:39,120 --> 00:50:43,080
هرچه که پدرم بهت داد،
من حالا پس میگیرم.
698
00:50:43,160 --> 00:50:45,480
تو دیگه "اوترد راگنارسون" نیستی.
699
00:50:45,560 --> 00:50:49,240
راگنار، تو نمیتونی اینکارو کنی، خواهش میکنم
- تو دیگه برادر من نیستی!
700
00:50:51,280 --> 00:50:53,040
من بازیچه دست تو بودم.
701
00:50:53,120 --> 00:50:54,280
هرگز اینطور نبوده.
702
00:50:57,560 --> 00:51:01,000
برو... قبل از اینکه بکُشمت.
703
00:51:03,000 --> 00:51:06,280
او نمیتونه اینجارو با "اِسکِید" ترک کنه.
راگنار، اون زن برای منه.
704
00:51:06,360 --> 00:51:09,360
باشه، بلادهِر.
باید میدون نبرد راه بندازیم.
705
00:51:11,720 --> 00:51:16,080
و تا پای مرگ برای جادوگره میجنگید...
706
00:51:18,480 --> 00:51:21,960
- موافقم.
- قربان، قبول نکنید.
707
00:51:25,920 --> 00:51:26,920
قبوله.
708
00:51:29,360 --> 00:51:30,360
نبرد میکنیم.
709
00:51:36,484 --> 00:52:09,984
DragonHeart :مترجم
heros.sword@gmail.com