1 00:00:11,040 --> 00:00:13,200 ‫من "اوترد"، پسر "اوترد" هستم. 2 00:00:13,760 --> 00:00:17,920 ‫"گیزلا"ی من در زمان زایمان ‫بوسیله پسر تازه بدنیا آمده مان کشته شد. 3 00:00:18,000 --> 00:00:19,960 ‫سلامتی شاه، رو به زوال است. 4 00:00:20,040 --> 00:00:22,760 ‫وقت کمی برای شاه آلفرد باقی مانده 5 00:00:22,840 --> 00:00:25,640 ‫و دشمنانش به هواخواهی قدرت، ‫بپا خواسته اند. 6 00:00:25,720 --> 00:00:29,200 ‫چیزی که من میخوام، ‫خیانت شما به آلفرد است. 7 00:00:29,280 --> 00:00:32,240 ‫و اما وارثش، "ادوارد"، ‫برای پادشاهی آماده نیست. 8 00:00:33,560 --> 00:00:37,000 ‫با تهدید پادشاه و طرد شدنم از "وِسِکس"، 9 00:00:37,080 --> 00:00:39,680 ‫بسوی خانواده واقعیم گریختم... 10 00:00:39,760 --> 00:00:41,240 ‫من برای همیشه یک دانمارکی ام. 11 00:00:41,320 --> 00:00:44,360 ‫و از مردانی که روزی وفادار به ‫"وِسِکس" بودند،افرادی خائن ساخته ام. 12 00:00:44,440 --> 00:00:46,920 ‫من نیومدم اینجا که ‫درباره جنگ با آلفرد صحبت کنم. 13 00:00:47,480 --> 00:00:53,000 ‫من پیشگویی بنام "اِسکِید" را از جنگجویی ‫دانمارکی بنام اِرل "سیگورد" دزدیده ام. 14 00:00:53,080 --> 00:00:56,680 ‫اول او بعنوان غنیمت من بود، ولی ‫ناگهان مرا در سایه جادویش قرار داد. 15 00:00:56,760 --> 00:01:00,720 ‫درحالیکه دنیا در بحران قرار گرفته، ‫دختر آلفرد، بانوی "مِرسیا"، 16 00:01:00,800 --> 00:01:03,600 ‫- بوسیله شوهرش مورد تهدید قرار گرفته. ‫- میخوام که کشته بشه. 17 00:01:03,680 --> 00:01:07,760 ‫خیالم راحت میشد اگر میدونستم که میتونم ‫دوباره روی کمکت حساب باز کنم. 18 00:01:08,520 --> 00:01:09,920 ‫همه چیز بستگی به سرنوشت دارد. 19 00:01:10,000 --> 00:01:25,000 ‫DragonHeart ‫تقدیم میکند ‫heros.sword@gmail.com 20 00:02:11,680 --> 00:02:14,480 ‫تو نمیتونی از چیزی که هستی ‫فرار کنی، بچه خوشگل. 21 00:02:15,440 --> 00:02:17,920 ‫تو خون و استخوانت برای "بِبِنبِرگ"ـه. 22 00:02:23,640 --> 00:02:24,640 ‫قربان. 23 00:02:28,840 --> 00:02:30,640 ‫چی شده، "اُسفِرث"؟ 24 00:02:30,720 --> 00:02:33,320 ‫قربان، مرا ببخشید که این موضوع رو نگفتم. 25 00:02:35,480 --> 00:02:37,560 ‫من عاشق بانو "گیزلا" بودم. 26 00:02:39,840 --> 00:02:42,620 ‫منظورم اینه که، ‫نه اون عشقی که شما بهش داشتید، ولی... 27 00:02:44,720 --> 00:02:47,360 ‫ایشون همیشه با من ‫با مهربانی برخورد میکردن، قربان. 28 00:02:48,080 --> 00:02:49,080 ‫همیشه. 29 00:02:50,440 --> 00:02:52,940 ‫من برای شادی روحش دعا میکنم، ‫اگر شما میپذیرید. 30 00:02:53,840 --> 00:02:56,560 ‫میپذیرم، "اُسفِرث". ‫متشکرم. 31 00:03:02,360 --> 00:03:04,320 ‫تو از او یک خائن ساختی. 32 00:03:07,920 --> 00:03:09,480 ‫او انتخاب خودش را کرد... 33 00:03:11,520 --> 00:03:13,040 ‫و من هم انتخاب خودم را. 34 00:03:14,080 --> 00:03:15,480 ‫تو هیچ انتخابی نکردی. 35 00:03:17,280 --> 00:03:20,640 ‫اگر اون راهب رو نکشته بودی، ‫هنوزم "قسم خورده" آلفرد بودی. 36 00:03:23,800 --> 00:03:26,220 ‫پس خوشحالم که راهب رو کشتم. 37 00:03:28,320 --> 00:03:29,920 ‫من دانمارکی هستم، 38 00:03:50,744 --> 00:03:55,644 ‫"درویویچ" ‫مستقلات "اَثِلفلِد" در "مِرسیا" 39 00:04:05,840 --> 00:04:08,760 ‫- غذاتون رو تمام کردین، بانو؟ ‫- بله، ممنونم. 40 00:04:09,320 --> 00:04:11,640 ‫مطالعه زیر نور شمع بقیمت از بین رفتن ‫چشمانتان تموم میشه. 41 00:04:11,720 --> 00:04:15,320 ‫یک اشراف زاده ای درخواست کرده که ‫سه تا از درختای زمین من را قطع کنه 42 00:04:15,400 --> 00:04:17,040 ‫تا بتونه یک تالار بسازه. 43 00:04:17,120 --> 00:04:19,000 ‫بانو، ‫اگر شما این سه تا درخت رو بهش هدیه بدید، 44 00:04:19,079 --> 00:04:21,800 ‫اونم میخواد شما رو بصرف شام ‫با همسرش دعوت کنه، 45 00:04:21,880 --> 00:04:23,840 ‫بعد شروع میکنه به استفاده کردن از شما... 46 00:04:23,920 --> 00:04:26,720 ‫و به همه میگه که... ‫شما و او بهترین دوستان هم هستید. 47 00:04:27,040 --> 00:04:31,800 ‫مگر اینکه مثل بچه آدم، ‫پول سه تا درخت شمارو بده. 48 00:05:23,000 --> 00:05:25,280 ‫بانو، سر و صدا نکنید. ‫قصد صدمه زدن ندارم. 49 00:05:25,360 --> 00:05:27,560 ‫"اَلدهِلم" هستم. ‫هیچکس نمیدونه که اینجام. 50 00:05:27,640 --> 00:05:30,600 ‫چیزایی که باید بگم را میگم و میروم. ‫قسم میخورم. 51 00:05:31,160 --> 00:05:32,440 ‫الان دارم دستم رو برمیدارم. 52 00:05:37,400 --> 00:05:40,440 ‫اون میخواید نگه دارید، مشکلی نیست. ‫ولی خواهش میکنم ازش استفاده نکنید. 53 00:05:40,520 --> 00:05:43,520 ‫پس حرف بزن. ‫خیلی مختصر و مفید. بگو دیگه. 54 00:05:43,600 --> 00:05:46,920 ‫بانو، شما باید اینجارو ترک کنید. بخاطر ‫جانتان هم که شده باید از "مِرسیا" برید. 55 00:05:47,840 --> 00:05:50,760 ‫- بگو چرا باید اینجارو ترک کنم. ‫- شوهرتون میخواد شمارو به قتل برسونه. 56 00:05:52,080 --> 00:05:54,400 ‫میخواد شمارو بکشه و ‫مرگتون رو بندازه گردن یکی دیگه. 57 00:05:54,480 --> 00:05:57,180 ‫- او هرگز اینکارو... - دارم راست میگم. ‫وگرنه چه دلیلی داشت این حرفا؟ 58 00:05:57,180 --> 00:05:59,000 ‫- بخاطر اینکه داوطلبانه راهمو بکشم برم؟ ‫- نه. 59 00:05:59,080 --> 00:06:01,000 ‫که منو بکشی و بهم وصله بچسبونی. 60 00:06:01,080 --> 00:06:02,060 ‫نه، بانو. 61 00:06:02,140 --> 00:06:05,740 ‫پس دیگه چه دلیلی داره که اینارو گفتی؟ ‫تو هیچوقت دوست من نبودی. 62 00:06:06,240 --> 00:06:07,600 ‫تو آدم شوهرمی. 63 00:06:08,200 --> 00:06:10,880 ‫همه حرفهای شما در مورد من کاملا درسته، ‫بجز اینکه من دارم دروغ میگم. 64 00:06:10,960 --> 00:06:12,760 ‫الان وقت دروغ گفتن نیست. 65 00:06:12,840 --> 00:06:14,520 ‫من اینجام چون یک مِرسیایی هستم. 66 00:06:15,520 --> 00:06:17,880 ‫و بخاطر اینکه باور دارم بدون بانوی "مِرسیا" 67 00:06:17,960 --> 00:06:19,480 ‫ما بدبخت تر و فقیرتر خواهیم شد. 68 00:06:21,200 --> 00:06:22,760 ‫تو زبان چرب و نرمی داری. 69 00:06:23,520 --> 00:06:25,680 ‫من نمیتونم حرفات رو باور کنم، ‫و باور هم نخواهم کرد. 70 00:06:25,760 --> 00:06:27,300 ‫شما دلیلی برای باور کردن حرفام ندارید، 71 00:06:27,380 --> 00:06:29,940 ‫اما به زندگیم و پروردگار قسم میخورم، ‫که دارم راست میگم. 72 00:06:32,240 --> 00:06:34,360 ‫و اگر فرار کنم ‫و به پدرم بگم و طرف اورا بگیرم چه؟ 73 00:06:34,440 --> 00:06:36,040 ‫دوباره، تقاضا میکنم که اینکارو نکنید. 74 00:06:36,120 --> 00:06:38,720 ‫"مِرسیا" به "وِسِکس" نیاز داره. ‫متحدین نباید از هم جدا شوند. 75 00:06:39,200 --> 00:06:42,040 ‫و "وِسِکس" هم داره تغییر میکنه. ‫پدرتون بسیار ضعیف شده، 76 00:06:42,720 --> 00:06:45,280 ‫و اوترد هم بعنوان یک خیانت کار ‫به شمال فرار کرده. 77 00:06:45,360 --> 00:06:48,840 ‫نه، این دیگه دروغه. او هرگز اینکارو نمیکنه. ‫اوترد هرگز سوگندشو نمیشکنه. 78 00:06:48,920 --> 00:06:51,880 ‫چه دلیل دیگه ای میتونه وجود داشته باشه ‫تا شوهرتون جرات کنه که شمارو بکشه؟ 79 00:06:51,904 --> 00:06:53,904 ‫تمام این اتفاقات بهم متصل هستند. 80 00:06:55,080 --> 00:06:56,800 ‫من بخاطر سرزمین "مِرسیا" اینجا هستم. 81 00:06:58,000 --> 00:07:00,560 ‫باور کنید، دارم حقیقت را میگم. 82 00:07:00,960 --> 00:07:02,640 ‫پس به شوهرم خیانت کرده ای. 83 00:07:04,240 --> 00:07:05,840 ‫فقط من و شما از این موضوع خبر داریم. 84 00:07:06,800 --> 00:07:08,160 ‫من باید طرف شوهرتون بمونم. 85 00:07:08,840 --> 00:07:12,040 ‫او یک "مِرسیا"یی است ‫و در میدان نبرد هم آدم بُزدلی نیست، 86 00:07:12,600 --> 00:07:15,000 ‫اما شاهی نیست که من امیدش را داشتم. 87 00:07:16,480 --> 00:07:18,180 ‫و نه شوهری که لیاقت شمارو داشته باشه. 88 00:07:19,120 --> 00:07:20,940 ‫و حالا باید بی سر و صدا اینجارو ترک کنم، 89 00:07:21,560 --> 00:07:23,280 ‫و شما هم باید همینکارو کنید، 90 00:07:23,360 --> 00:07:25,280 ‫بخاطر سرزمینهایی که عاشقشون هستیم. 91 00:07:28,840 --> 00:07:32,440 ‫عالیجناب "اَلدهِلم"... ‫ازتون متشکرم. 92 00:07:32,520 --> 00:07:33,680 ‫بانو. 93 00:07:41,240 --> 00:07:44,800 ‫"گودریچ"، بخاطر اینکه تو و مردانت را ‫از رختخواب بیرون کشیدم مرا ببخش. 94 00:07:45,360 --> 00:07:49,680 ‫ما بقصد دعا و نیایش، برای مدت کوتاهی بسوی ‫صومعه ای در "وینچِلکومب" میرویم، وقط همین. 95 00:07:49,760 --> 00:07:51,160 ‫میخواید برای پدرتون دعا بخونید؟ 96 00:07:52,080 --> 00:07:53,240 ‫بله. 97 00:07:53,320 --> 00:07:56,280 ‫بنابراین به شما اطمینان میدم که ‫آبجو و غذای فراوان برایتان سرو شود. 98 00:07:56,800 --> 00:07:58,800 ‫چیز دیگه ای نیست که بخواید به ما بگید، ‫بانو؟ 99 00:07:59,640 --> 00:08:00,640 ‫چیز دیگه ای نیست. 100 00:08:01,920 --> 00:08:02,920 ‫متشکرم. 101 00:08:08,480 --> 00:08:11,240 ‫"سَبِل"، ‫خودت میدونی باید با نامه ها چیکار کنی. 102 00:08:11,320 --> 00:08:12,480 ‫میدانم، بانو. 103 00:08:13,040 --> 00:08:14,400 ‫خدا به همراهت. 104 00:08:15,560 --> 00:08:17,400 ‫پیش هیچکس نرو جز پدر "بیوکا". 105 00:08:18,280 --> 00:08:19,440 ‫بله، بانو. 106 00:08:21,360 --> 00:08:22,840 ‫شما قدرت و اراده یک ملکه رو دارید. 107 00:08:45,600 --> 00:08:49,040 ‫تمام زندگی من بعنوان پادشاه باید ‫در شرح وقایع تاریخی ثبت شود. 108 00:08:52,960 --> 00:08:55,840 ‫پدر بیوکا، لیستی از همسران مورد قبول ‫برای "ادوارد" روی میزم است. 109 00:08:55,920 --> 00:08:57,440 ‫میخوام که نظر شمارو هم بدونم. 110 00:08:58,240 --> 00:09:00,640 ‫بله، حتما قربان، ‫البته من در این موارد تخصصی ندارم. 111 00:09:03,160 --> 00:09:05,920 ‫اینها اسامی بزرگان ‫و اشراف زادگان هستند، قربان. 112 00:09:06,000 --> 00:09:07,520 ‫همه اینها دختر دارند؟ 113 00:09:07,600 --> 00:09:09,720 ‫نمیدونم. ‫تو باید اینارو بفهمی. 114 00:09:09,740 --> 00:09:12,160 ‫اشراف زاده ها همه از سرزمینهای ‫"کِنت" و "ویلتانشیِر" هستند. 115 00:09:12,184 --> 00:09:14,184 ‫عروس باید از سرزمینهای سطح پایین تر باشد. 116 00:09:14,640 --> 00:09:17,600 ‫ما باید تمام خرابکاری های و رفتارهای ‫بچه گانه "ادوارد" را... 117 00:09:18,800 --> 00:09:20,040 ‫خنثی کنیم. 118 00:09:20,120 --> 00:09:22,240 ‫البته رفتارهایی که برای یک جوان 119 00:09:22,320 --> 00:09:25,720 ‫- انتظارش میرود، قربان. ‫- "وِسِکس"... 120 00:09:26,600 --> 00:09:28,760 ‫"وِسِکس" باید متحد باقی بماند. 121 00:09:30,240 --> 00:09:32,360 ‫حال سرورم خوب نیست؟ 122 00:09:34,640 --> 00:09:37,760 ‫بخاطر صبحانه ای که خوردم، کمی دلم آشوب شده. 123 00:09:37,840 --> 00:09:39,120 ‫لطفا مرا ببخشید. 124 00:09:40,760 --> 00:09:44,560 ‫بانو، من برم به موضوع پیدا کردن ‫عروس مناسب رسیدگی کنم. 125 00:09:44,640 --> 00:09:47,720 ‫پدر بیوکا، خود دختر موضوع انتخاب ما نیست. 126 00:09:48,440 --> 00:09:50,440 ‫موضوع اصلی، پدر اون دختر ‫و موضعی هست که دارد. 127 00:09:51,480 --> 00:09:54,600 ‫شما "اَثِلهِلم" را انتخاب خواهید کرد. ‫عالیجناب "اَثِلهِلم". 128 00:09:54,680 --> 00:09:56,480 ‫او یکی از بزرگان "ویلتانشیِر" است. 129 00:09:57,040 --> 00:10:00,520 ‫جیبش پُره، ‫و ارتشی با هزار سرباز یا حتی بیشتر دارد. 130 00:10:00,600 --> 00:10:03,840 ‫و خوشبختانه، دخترش زیبا و سالم است. 131 00:10:04,600 --> 00:10:07,360 ‫- شاه با این انتخاب موافقت خواهد کرد. ‫- موافقت میکند؟ 132 00:10:08,520 --> 00:10:10,840 ‫برو دنبال "اَثِلهِلم". 133 00:10:10,920 --> 00:10:13,600 ‫اگر نیاز شد میتونی ملاقاتش کنی، ‫ولی خیلی "لیلی به لالاش" نزار. 134 00:10:26,000 --> 00:10:28,640 ‫بیوکا. ‫پدر بیوکا. 135 00:10:30,640 --> 00:10:33,920 ‫ببخشید فضولی میکنم. ‫آم، ولی نیاز دارم که خیالم راحت بشه. 136 00:10:34,880 --> 00:10:37,200 ‫- موضوع مربوط میشه به "ادوارد"؟ ‫- چه موضوعی؟ 137 00:10:37,760 --> 00:10:40,280 ‫آخه او ادعا میکنه که ازدواج کرده. 138 00:10:41,160 --> 00:10:42,160 ‫از طریق کی ازدواج کرده؟ 139 00:10:44,240 --> 00:10:46,280 ‫چه کسی این مراسم رو برگزار کرده؟ 140 00:10:47,520 --> 00:10:48,760 ‫یک کشیش. 141 00:10:48,840 --> 00:10:51,480 ‫قربان، من فکر میکنم ‫پسرتون بازی راه انداخته. 142 00:10:51,560 --> 00:10:52,560 ‫بازی در کار نیست. 143 00:10:52,640 --> 00:10:55,880 ‫قربان، من نمیتونم چیزی که ‫ایشون فاش میکند را نادیده بگیرم. 144 00:10:56,400 --> 00:10:59,760 ‫من با "اِجوین" ازدواج کرده ام. 145 00:11:00,800 --> 00:11:03,800 ‫من فقط میتونم پیشنهاد بدم که بریم ‫از خود دختره مستقیما در این مورد بپرسیم. 146 00:11:03,880 --> 00:11:06,280 ‫نه، شما نمیتونید اینکارو کنید. ‫او حساس و شکننده است. 147 00:11:06,360 --> 00:11:08,280 ‫هیچکدوم اینا وقتی در اولین فرصت ‫داشتی میپریدی روش 148 00:11:08,360 --> 00:11:10,560 ‫نتونستن جلوتو بگیرن. 149 00:11:11,040 --> 00:11:12,880 ‫همچنین اسم اون کشیش رو هم بهم میدی 150 00:11:12,960 --> 00:11:15,840 ‫یا اینکه میفرستم دنبال همون فاحشه دل نازکت. ‫کدوم رو میخوای؟ 151 00:11:15,920 --> 00:11:17,640 ‫من دیگه چیزی ندارم بگم. 152 00:11:18,480 --> 00:11:22,160 ‫اِدوارد، تو اون کاری رو میکنی که ‫شاه دستور میدن. 153 00:11:22,240 --> 00:11:24,080 ‫وگرنه مرا میکشید؟ 154 00:11:24,160 --> 00:11:25,760 ‫جلوی دهنت را بگیر. 155 00:11:26,640 --> 00:11:28,680 ‫و یادت باشه که تو جانشین پادشاه هستی. 156 00:11:28,760 --> 00:11:32,240 ‫- و اگر نخوام که شاه بشم؟ ‫- این وظیفه توئه. 157 00:11:38,920 --> 00:11:42,640 ‫جناب اُسقف "اِرکِنوالد"، ‫پادشاه آینده "وِسِکس" را 158 00:11:42,720 --> 00:11:44,000 ‫تا نزدیکترین صومعه همراهی کنید 159 00:11:44,080 --> 00:11:46,400 ‫تا ایشون هر ساعت از شب و روز 160 00:11:46,480 --> 00:11:48,680 ‫- دست به دعا برداشته... ‫- من میخوام در قصر بمانم. 161 00:11:48,760 --> 00:11:50,520 ‫تا خداوند کمکش کند تا بفهمد که... 162 00:11:50,600 --> 00:11:54,720 ‫که پادشاه شدن یک سرگرمی نیست، ‫یک انتخاب نیست، بلکه یک وظیفه است. 163 00:11:59,080 --> 00:12:02,160 ‫با مسئله زن گرفتنت کنار میای. 164 00:12:03,520 --> 00:12:07,520 ‫و هیچوقت دیگه به خودت اجازه نده اون چیزایی ‫که من بدست آوردم رو در معرض خطر قرار بدی. 165 00:12:43,080 --> 00:12:44,240 ‫خبرهای جدید، قربان. 166 00:12:47,000 --> 00:12:49,240 ‫- قربان. ‫- خوب؟ 167 00:12:49,920 --> 00:12:52,480 ‫خانه خالی بود. ‫هیچکس آنجا نبود. 168 00:12:53,280 --> 00:12:55,120 ‫بانو "اَثِلفلِد" از اونجا رفته. 169 00:12:55,880 --> 00:12:59,000 ‫هیچ خدمه یا... ‫یا نگهبانی اونجا نبود، قربان. 170 00:13:03,560 --> 00:13:05,200 ‫حتما توسط تو... 171 00:13:06,200 --> 00:13:07,200 ‫خبردار شده. 172 00:13:12,880 --> 00:13:16,160 ‫قربان، شما نمیتونید هر وقت دلتون خواست، ‫به سادگی آدمهاتون رو بکشید. 173 00:13:16,240 --> 00:13:17,880 ‫الان دیگه قرن نوزدهمه. 174 00:13:18,960 --> 00:13:20,080 ‫حالا زنم کجا رفته؟ 175 00:13:20,860 --> 00:13:23,160 ‫دیگه برای پرسیدن این موضوع ‫از یارو (که کشتی) خیلی دیره. 176 00:13:23,240 --> 00:13:24,800 ‫داری مسخره ام میکنی "اَلدهِلم"؟ 177 00:13:24,880 --> 00:13:26,200 ‫نخیر، قربان. 178 00:13:27,200 --> 00:13:29,600 ‫ولی ممکنه این یک شانس باشه ‫که "اَثِلفلِد" زنده است. 179 00:13:29,680 --> 00:13:30,840 ‫شانس برای کی؟ 180 00:13:31,480 --> 00:13:34,360 ‫زمانیکه آلفرد بالاخره عازم دیار باقی بشه، 181 00:13:35,280 --> 00:13:37,200 ‫ما در "وینچستر" مورد استقبال قرار میگیریم. 182 00:13:37,280 --> 00:13:39,040 ‫- وگرنه... ‫- برو پیداش کن 183 00:13:39,120 --> 00:13:40,960 ‫و دخلشو بیار. 184 00:13:42,040 --> 00:13:45,240 ‫پیشنهاد من اینه که، ‫شما باید اون رو بحال خودش رها کنید، قربان. 185 00:13:45,320 --> 00:13:51,000 ‫برو پیداش کن و جا و مکانش رو به دانمارکی ها ‫لو بده، حالا هر دانمارکی که میخواد باشه. 186 00:13:51,080 --> 00:13:53,480 ‫بله قربان. 187 00:13:54,600 --> 00:13:56,200 ‫تو چرا هنوز نمردی؟ 188 00:13:56,800 --> 00:13:58,440 ‫خودت قالشو بِکَن. 189 00:14:06,440 --> 00:14:10,000 ‫تو دیگه کارت تمومه، دوست من. 190 00:14:13,360 --> 00:14:15,680 ‫همانطور که ممکنه بقیه مون هم ‫دیگه کارمون تموم شده باشه. 191 00:14:17,900 --> 00:14:19,840 ‫[راگنار] بنظرم به دو گروه تقسیم بشیم. 192 00:14:19,864 --> 00:14:22,664 ‫"دورهام" ‫قلمرو پادشاهی "نورث آمبریا" 193 00:14:23,440 --> 00:14:25,680 ‫ما دو گروه جداییم... 194 00:14:28,320 --> 00:14:29,480 ‫اینطور بنظر میاد. 195 00:14:31,240 --> 00:14:34,480 ‫اینطرف، ما یک سری آدمای زشت... 196 00:14:37,720 --> 00:14:38,920 ‫...دست و صورت نشسته... 197 00:14:40,520 --> 00:14:42,680 ‫که بوی گوه میدن... 198 00:14:44,360 --> 00:14:46,480 ‫و ترتیب خوکهارو میدن... 199 00:14:48,000 --> 00:14:50,440 ‫- و بسیار کُس لیسن... ‫- کُس لیس؟! ‫«به معنی قورباغه لیس هم هست» 200 00:14:50,520 --> 00:14:53,760 ‫...همنطور رومی پرست... ‫«چون آن زمان بیشتر کلیساهای ‫کاتولیک در روم بوده» 201 00:14:53,780 --> 00:14:58,020 ‫کُس لیس هایِ زشت ساکسونی! 202 00:15:01,120 --> 00:15:03,440 ‫دقیقا ما همینیم که این گفت! 203 00:15:03,520 --> 00:15:04,840 ‫ولی ما قورباغه لیس نمیزنیم. 204 00:15:04,920 --> 00:15:08,880 ‫آنها با نبردی عظیم، مواجه شده اند... 205 00:15:10,320 --> 00:15:12,440 ‫بسیار زیبا هستند... 206 00:15:15,360 --> 00:15:18,720 ‫...بسیار خوش بو هستند... 207 00:15:18,800 --> 00:15:21,560 ‫- ...سبُک گام... ‫- لُپ گُلی! 208 00:15:21,640 --> 00:15:24,200 ‫بله، لُپ گُلی... 209 00:15:24,280 --> 00:15:29,200 ‫پسران مو طلایی دانمارکی و همون طرفا! ‫«مترجم: کلا داره چرت و پرت میگه» 210 00:15:30,640 --> 00:15:32,600 ‫راگنار، تو بیشتر بهت میخوره ‫نقال باشی تا جنگجو. 211 00:15:32,680 --> 00:15:34,360 ‫بله، من واقعا این استعداد رو دارم. 212 00:15:35,160 --> 00:15:38,120 ‫حالا، طناب رو بگیرید. 213 00:15:38,200 --> 00:15:40,320 ‫[فینان] یالا، طنابو بردارید! یالا دیگه. 214 00:15:40,400 --> 00:15:42,080 ‫نگاش کن، عاشق این کاراس. 215 00:15:42,160 --> 00:15:45,160 ‫- آماده اید؟ ‫- اگر میتونست، هر روز از این بازیا میکرد. 216 00:15:45,240 --> 00:15:47,720 ‫کف دستتون تُف کردین یا نه؟ 217 00:15:48,440 --> 00:15:50,680 ‫زمین زیر پاهاتون که مشکلی نداره؟ 218 00:15:50,760 --> 00:15:52,360 ‫یالا! شروعش کن دیگه، راگنار. 219 00:15:52,440 --> 00:15:53,800 ‫[فینان] شروع کنیم دیگه! 220 00:15:53,880 --> 00:15:55,360 ‫بِکِشید! 221 00:16:00,384 --> 00:16:06,884 ‫"وینچستر" ‫قلمرو پادشاهی "وِسِکس" 222 00:16:17,440 --> 00:16:20,560 ‫[راگنار] ساکسونی ها! بِکِشید! 223 00:16:20,640 --> 00:16:23,200 ‫[راگنار] بِکِشید! بِکِشید! 224 00:16:23,280 --> 00:16:24,920 ‫- تو مگه دانمارکی نیستی؟ بکش دیگه! ‫- آره! 225 00:16:25,000 --> 00:16:27,520 ‫تو هیچوقت از این بازی خسته نمیشی. 226 00:16:27,600 --> 00:16:31,480 ‫ای کاش تمام جنگها هم اینجوری بودند! 227 00:16:31,560 --> 00:16:35,040 ‫بکشید، لعنتیا! 228 00:16:38,920 --> 00:16:43,560 ‫راگنار شیردل پیروز شد! 229 00:16:46,000 --> 00:16:51,360 ‫او کون بیست تا مرد رو بهم گره زد، ‫درحالیکه داشت آبجو میخورد! 230 00:16:53,320 --> 00:16:55,440 ‫تو خودِ زندگی هستی. 231 00:16:55,520 --> 00:16:57,440 ‫راگنار! 232 00:16:58,440 --> 00:17:00,440 ‫نمیبینی داریم بازی میکنیم؟ 233 00:17:00,520 --> 00:17:02,240 ‫راگنار، دیده بان اومده. 234 00:17:04,599 --> 00:17:06,520 ‫دروازه رو باز کنید. 235 00:17:08,180 --> 00:17:09,200 ‫راگنار! 236 00:17:09,280 --> 00:17:11,520 ‫دیده بان های من بی دلیل نمیان اینجا. 237 00:17:13,240 --> 00:17:15,760 ‫- چی شده؟ ‫- قربان، سربازان و اسب هایشان. 238 00:17:16,640 --> 00:17:18,200 ‫- جنگجو اند. ‫- چندتان؟ 239 00:17:18,280 --> 00:17:20,960 ‫چهل - پنجاه تا. ولی نشناختمشون. 240 00:17:21,040 --> 00:17:22,560 ‫تیرها و نیزه ها روی دیوار 241 00:17:22,640 --> 00:17:24,800 ‫تا بفهمیم که اینا کی هستن و چی میخوان. 242 00:17:24,880 --> 00:17:26,480 ‫- رو به هدف آماده باشید. ‫- فینان. 243 00:17:26,560 --> 00:17:27,839 ‫اهرم پشت دروازه رو بندازید. 244 00:17:40,000 --> 00:17:41,200 ‫اومدش. 245 00:17:49,880 --> 00:17:52,960 ‫او (بلادهِر) آمد و من طردش خواهم کرد. 246 00:18:00,720 --> 00:18:01,960 ‫دانمارکی هستن. 247 00:18:02,040 --> 00:18:03,060 ‫- [بریدا] همم. ‫- آره. 248 00:18:03,240 --> 00:18:04,240 ‫[اوترد] قطعا همینطوره. 249 00:18:08,760 --> 00:18:11,240 ‫یکی دوتاشون رو شناختم. 250 00:18:11,760 --> 00:18:13,360 ‫"هِستِن" و "بلادهِر" هستند. 251 00:18:14,040 --> 00:18:15,480 ‫[راگنار] اِرل "سیگورد"؟ 252 00:18:16,000 --> 00:18:17,720 ‫هیچکدومشون هم دل خوشی از من ندارند. 253 00:18:18,880 --> 00:18:20,240 ‫در تعجبم که آخه چرا. 254 00:18:22,960 --> 00:18:26,280 ‫[هِستِن] اِرل راگنار، من هِستِن هستم. 255 00:18:27,080 --> 00:18:30,800 ‫[راگنار] میدونیم شما کی هستید. ‫سوال اینجاست که، از ما چی میخواید؟ 256 00:18:31,920 --> 00:18:37,800 ‫یک سقف بالای سر، غذا، آبجو، ‫یک آتش برای گرم شدن و احتمالا مذاکره. 257 00:18:37,880 --> 00:18:40,960 ‫مذاکره؟ ‫مگه داریم باهم میجنگیم؟ 258 00:18:41,040 --> 00:18:43,880 ‫این که کارمونه، قربان. 259 00:18:44,760 --> 00:18:47,280 ‫"گفتگو" کلمه مناسبتری بود. 260 00:18:48,360 --> 00:18:50,920 ‫[اوترد] خیلی از "بیِمفلیوت" دور شدی، ‫هِستِن. 261 00:18:51,000 --> 00:18:52,000 ‫اوترد؟ 262 00:18:52,520 --> 00:18:55,080 ‫باور کن، ‫از اینکه اینجا میبینمت خیلی خوشحالم. 263 00:18:55,160 --> 00:18:57,040 ‫پس حرفهایی که میزنن، حقیقته. 264 00:18:57,880 --> 00:18:59,800 ‫تو دیگه "سوگند خورده" آلفرد نیستی. 265 00:19:02,720 --> 00:19:03,920 ‫درسته. 266 00:19:05,040 --> 00:19:07,160 ‫تو چی؟ ‫تو هنوز "سوگند خورده" آلفرد هستی؟ 267 00:19:07,240 --> 00:19:09,760 ‫اون (آلفرد) اینطور فکر میکنه. 268 00:19:10,320 --> 00:19:14,800 ‫و اِرل سیگورد، بلادهِر، ‫تو چی برای گفتن داری؟ 269 00:19:15,560 --> 00:19:18,520 ‫من میگم که ما خسته و گرسنه ایم ‫و دیگه کونم درد گرفته. 270 00:19:19,280 --> 00:19:21,160 ‫تو نمیتونی ردشون کنی، راگنار. 271 00:19:23,880 --> 00:19:26,320 ‫چیزی نداری به من بگی، بلادهِر؟ 272 00:19:26,400 --> 00:19:29,440 ‫آخرین باری که من دیدمت، داشتی ‫واسه نجات جونت فرار میکردی. 273 00:19:30,160 --> 00:19:34,520 ‫آره. تو یه چیزی که برای من هست رو ‫ازم گرفتی. این رو باید حل کنیم. 274 00:19:34,600 --> 00:19:36,200 ‫[اوترد] اون مسئله دیگه حل شده. 275 00:19:37,120 --> 00:19:41,160 ‫بعدا در موردش بحث میکنیم. ‫این موضوع میتونه با آرامش حل بشه. 276 00:19:41,240 --> 00:19:43,360 ‫"بریدا" راست میگه، ‫نمیتونیم ردشون کنیم. 277 00:19:46,520 --> 00:19:50,080 ‫شمشیراتون رو دم دروازه تحویل بدید. ‫قدمتون روی چشم. 278 00:19:50,800 --> 00:19:53,560 ‫قسم میخورم، هیچ بحث و جدلی نخواهد بود. 279 00:19:54,800 --> 00:19:56,160 ‫[راگنار] دروازه رو باز کنید. 280 00:19:56,240 --> 00:19:57,720 ‫[سرباز] دروازه رو باز کنید! 281 00:19:57,800 --> 00:20:02,800 ‫اونا اومدن فقط درباره یک موضوع صحبت کنند، ‫اونم در مورد آلفرد و جنگه. 282 00:20:06,680 --> 00:20:08,840 ‫قربان. ‫اَثِلوُلد. 283 00:20:26,160 --> 00:20:29,600 ‫اوترد. داشتم دنبالت میگشتم. 284 00:20:31,080 --> 00:20:33,360 ‫اصن میدونی داری چیکار میکنی؟ 285 00:20:34,200 --> 00:20:36,560 ‫- خودت میدونی دارم چیکار میکنم. ‫- ممم؟ 286 00:20:37,360 --> 00:20:41,280 ‫دارم از شانسم برای گرفتن اون چیزی که ‫برای منه استفاده میکنم. 287 00:20:41,360 --> 00:20:45,840 ‫"اَثِلوُلد"، تو فقط برای تفریح اومدی اینجا، نه چیز دیگه. 288 00:20:47,680 --> 00:20:51,120 ‫جای تو در می خانه تو "وینچستر"ـه. 289 00:20:51,400 --> 00:20:53,400 ‫اصن فکرشم نکن که بتونی ‫بالاتر از این حرفا باشی. 290 00:20:53,480 --> 00:20:57,000 ‫همونقدر که تو ارباب "بِبِنبِرگ" هستی، ‫منم شاه وِسِکسم. 291 00:20:57,640 --> 00:20:59,680 ‫جایگاه جفتمون از طریق عموهامون غصب شده. 292 00:21:00,480 --> 00:21:02,320 ‫من این شانس رو از دست نمیدم... 293 00:21:02,400 --> 00:21:03,600 ‫پس شرافتت کجا رفته؟ 294 00:21:05,280 --> 00:21:08,080 ‫ناسلامتی تو پسر یکی از پادشاهان وِسِکسی. 295 00:21:08,840 --> 00:21:10,000 ‫تو که نباید اینجا باشی. 296 00:21:10,080 --> 00:21:13,880 ‫تاج پادشاهی من دزدیده شده، و به لطف تو ‫این فرصت پیش اومده که اونو برگردونم. 297 00:21:15,800 --> 00:21:18,000 ‫اشتباه نکن، ‫من و تو مثل همیم. 298 00:21:18,960 --> 00:21:22,280 ‫بظاهر خائنین "وِسِکس"، ‫اما به دلایل درست. 299 00:21:25,280 --> 00:21:28,280 ‫ما مثل هم نیستیم و هیچوقت هم نخواهیم بود. 300 00:21:29,760 --> 00:21:34,080 ‫دیگه راه برگشتی برای هیچکدوم ما نیست، ‫دوست من. 301 00:21:35,240 --> 00:21:39,080 ‫آب ریخته رو دیگه نمیشه جمع کرد. 302 00:21:39,120 --> 00:21:41,280 ‫پادشاهان بر سر کار میان ‫و بعدشم نابود میشن. 303 00:21:42,680 --> 00:21:43,920 ‫اونم بخاطر تو. 304 00:21:59,160 --> 00:22:00,160 ‫قربان... 305 00:22:03,280 --> 00:22:05,720 ‫من دارم به خانه میروم. 306 00:22:06,560 --> 00:22:08,000 ‫کاری با من نیست؟ 307 00:22:11,480 --> 00:22:13,480 ‫- خوب بخوابید، قربان. ‫- بچه های اوترد. 308 00:22:15,640 --> 00:22:17,480 ‫بچه هاشو تنها گذاشته؟ 309 00:22:18,600 --> 00:22:20,520 ‫نه، قربان، نه کاملا. 310 00:22:21,080 --> 00:22:23,600 ‫"مادر هیلد" از بچه ها نگهداری میکنه. 311 00:22:23,680 --> 00:22:25,360 ‫دیگه "کوکام" جای اونا نیست. 312 00:22:26,320 --> 00:22:30,520 ‫دیگه جزو املاک اوترد بحساب نمیاد. ‫و دیگه متعلق به تخم و ترکه اون نمیشه. 313 00:22:33,760 --> 00:22:35,480 ‫بیارشون به "وینچستر"... 314 00:22:36,480 --> 00:22:38,760 ‫و براشون آسایش و تحصیلات فراهم کن. 315 00:22:39,760 --> 00:22:41,160 ‫و به خدا معرفیشون کن. 316 00:22:44,200 --> 00:22:45,920 ‫خوب بخوابید، پدر بیوکا. 317 00:22:46,000 --> 00:22:48,560 ‫بله، قربان. شما هم خوب بخوابید. 318 00:22:59,840 --> 00:23:01,960 ‫[بیوکا] برید کنار بینم. 319 00:23:04,600 --> 00:23:06,680 ‫باور نمیکنی که آلفرد چی خواست انجام بدم. 320 00:23:06,760 --> 00:23:08,680 ‫بیوکا، این "سَبِل"ـه. 321 00:23:10,840 --> 00:23:13,800 ‫از طرف "اَثِلفلِد" خبر آورده. 322 00:23:18,200 --> 00:23:20,240 ‫- پس داری میگی جاش امنه؟ ‫- [سَبِل] بله. 323 00:23:20,320 --> 00:23:22,440 ‫الان رفته به صومعه ای در "وینچِلکومب". 324 00:23:23,580 --> 00:23:26,040 ‫و داره بوسیله گردن کلفت ترین راهبه های ‫"مِرسیا" محافظت میشه. 325 00:23:26,120 --> 00:23:28,120 ‫شاه نباید از این ماجرا خبردار بشه. 326 00:23:29,240 --> 00:23:32,040 ‫ولی اگر به شاه هیچی نگیم ‫و این حقیقت را پیش خودمون نگه داریم، 327 00:23:32,120 --> 00:23:34,680 ‫که جان "اَثِلفلِد" در خطر است، میشود خیانت. 328 00:23:34,760 --> 00:23:36,120 ‫این چیزیه که بانوی من میخواد. 329 00:23:36,200 --> 00:23:38,320 ‫خوب این چیزیه که اون میخواد، نه من. 330 00:23:38,400 --> 00:23:41,840 ‫پدر، او بدلایلی نمیخواد که تو این شرایط ‫موجب پریشان خاطری شاه بشه. 331 00:23:41,920 --> 00:23:44,440 ‫و همینطور نمیخواد باعث ‫مشکل روابط بین این دو سرزمین باشه. 332 00:23:45,360 --> 00:23:48,960 ‫من میفهمم که او میخواد دو سرزمین ‫"وِسِکس" و "مِرسیا" باهم متحد بمانند. 333 00:23:49,720 --> 00:23:52,240 ‫ولی نمیتونم تحمل کنم که ‫صحبت کردن درباره بیماری شاه، 334 00:23:52,320 --> 00:23:54,360 ‫باعث دُم دراوردن دشمنان "وِسِکس" بشه. 335 00:23:54,440 --> 00:23:55,760 ‫پدر، کمکمون میکنید یا نه؟ 336 00:23:57,280 --> 00:23:58,400 ‫کمکتون میکنیم. 337 00:24:00,440 --> 00:24:03,160 ‫چجوری؟ از چه راهی؟ 338 00:24:03,240 --> 00:24:05,360 ‫با اینکه تنهایی پاشم برم صومعه؟ 339 00:24:05,440 --> 00:24:07,120 ‫[سَبِل] نامه دیگری هم دارم. 340 00:24:07,480 --> 00:24:09,440 ‫این نامه رو فقط زمانی میتونم بهتون بدم که 341 00:24:09,520 --> 00:24:12,000 ‫قبول کنید که چیزی به پادشاه نگید. 342 00:24:15,720 --> 00:24:17,400 ‫این یک راه حله. 343 00:24:29,920 --> 00:24:32,320 ‫بنظر میاد که همیشه، ‫راه حلها به او (اوترد) ختم میشه. 344 00:24:32,400 --> 00:24:33,760 ‫چیه؟ 345 00:24:34,480 --> 00:24:37,800 ‫"اَثِلفلِد" برای ما یک کشتی مهیا کرده. ‫آن کشتی در "تِمز" منتظر ماست. 346 00:24:38,440 --> 00:24:41,360 ‫او عقیده داره که این ‫امنترین و سریعترین راه ممکنه. 347 00:24:43,680 --> 00:24:44,800 ‫اون کشتی مارو کجا میبره؟ 348 00:24:44,880 --> 00:24:48,400 ‫مارو میبره به شمال، عزیزم. بسوی "راه حل". 349 00:25:04,760 --> 00:25:07,480 ‫مهمونات چطورن؟ ‫همون دانمارکی های لُپ گُلی. 350 00:25:07,560 --> 00:25:11,400 ‫دارن غذاهامو میخورن و آبجوهامو مینوشن. 351 00:25:14,360 --> 00:25:16,660 ‫هنوز درخواست همکاری در جنگ ازت نکردن؟ 352 00:25:20,160 --> 00:25:22,440 ‫اونا هم دارن میگن که آلفرد در آستانه مرگه، 353 00:25:23,720 --> 00:25:25,920 ‫و بخاطر همینه که داره ‫پسرشو آماده تاج گذاری میکنه. 354 00:25:28,040 --> 00:25:29,120 ‫درسته. 355 00:25:30,400 --> 00:25:31,840 ‫پسرش یک بچه است 356 00:25:32,800 --> 00:25:34,840 ‫و آلفرد هم بدون فرمانده مونده. 357 00:25:34,920 --> 00:25:37,400 ‫باز هم، درسته. 358 00:25:44,800 --> 00:25:47,080 ‫پدربزرگمون بیشتر اوقات ‫در مورد "وِسِکس" صحبت میکرد، 359 00:25:48,160 --> 00:25:53,320 ‫در مورد ثروتمندی و حاصلخیزی زمینهاش، ‫از "تِمز" بگیر تا دریا. 360 00:25:54,880 --> 00:25:57,360 ‫- بهشتِ رو زمینه. ‫- آره. 361 00:25:57,440 --> 00:25:59,800 ‫آره، میگفت "بهشت رو زمینه". 362 00:26:02,680 --> 00:26:04,480 ‫چقدر به خودش افتخار میکرد 363 00:26:05,360 --> 00:26:10,000 ‫اگر ما باهم با لشگری عظیم به اونجا میرفتیم ‫و اون سرزمین رو میگرفتیم؟ 364 00:26:18,080 --> 00:26:21,400 ‫بدون شک به خودش میبالید. 365 00:26:23,560 --> 00:26:24,560 ‫تو... 366 00:26:26,480 --> 00:26:28,040 ‫تو این رو امکان پذیر کردی. 367 00:26:29,080 --> 00:26:30,640 ‫با تنها گذاشتن آلفرد... 368 00:26:32,320 --> 00:26:35,560 ‫با ترک کردن "وِسِکس" ‫این موضوع رو امکان پذیر کردی. 369 00:26:37,040 --> 00:26:40,240 ‫بدون شک، این تقدیره. 370 00:26:50,600 --> 00:26:52,520 ‫تو حاضری من رو بکُشی، بچه خوشگل؟ 371 00:26:54,280 --> 00:26:55,600 ‫و آدمهایی مثل من رو؟ 372 00:27:06,760 --> 00:27:08,960 ‫- تنهامون بزار. ‫- قربان، نمیتونم. 373 00:27:10,600 --> 00:27:12,440 ‫"بریدا" از تخم آویزونم میکنه. 374 00:27:27,160 --> 00:27:31,160 ‫حالتون خوب شده، قربان. خوشحالم. 375 00:27:31,720 --> 00:27:34,440 ‫تو چی از جونم میخوای؟ ‫زندگیمو؟ 376 00:27:35,760 --> 00:27:38,320 ‫بله، میخوام بخشی از زندگیت باشم. 377 00:27:39,200 --> 00:27:41,320 ‫میخوام با تو و در کنارت زندگی کنم. 378 00:27:42,600 --> 00:27:44,560 ‫تو هیچوقت از دست من خلاص نمیشی. 379 00:27:45,480 --> 00:27:46,480 ‫قبولش کن. 380 00:27:48,640 --> 00:27:49,840 ‫بپذیرم. 381 00:27:53,400 --> 00:27:55,680 ‫چه بر سر "وِسِکس" و "آلفرد" میاد؟ 382 00:27:56,240 --> 00:28:00,880 ‫سلطنت آلفرد با خودش میمیره، 383 00:28:00,960 --> 00:28:03,200 ‫خدا و مردمش هم با خودش میمیرند. 384 00:28:04,080 --> 00:28:06,920 ‫"وِسِکس" هم تنها تبدیل به یک سرود میشه. 385 00:28:07,480 --> 00:28:09,520 ‫دانمارکی ها حکومت خواهند کرد. 386 00:28:10,800 --> 00:28:13,840 ‫اما تو، اوترد راگنارسون... 387 00:28:15,880 --> 00:28:17,360 ‫تو الان اون چیزی هستی که باید باشی. 388 00:28:19,240 --> 00:28:20,960 ‫اون تویی که باید حکومت کنی... 389 00:28:21,920 --> 00:28:25,240 ‫بخاطر "ساکسون"ها هم که شده، ‫توباید جای آلفرد رو بگیری. 390 00:28:25,320 --> 00:28:27,360 ‫فقط تویی که میتونی قبایل رو باهم متحد کنی. 391 00:28:28,520 --> 00:28:31,160 ‫هرچه که آلفرد آرزوش رو داشته ‫میتونه برای تو بشه. 392 00:28:32,640 --> 00:28:35,280 ‫برای ما، سرورم... 393 00:28:38,040 --> 00:28:39,200 ‫پادشاه من. 394 00:28:42,760 --> 00:28:45,880 ‫چیزی که من میخوام اینه که ملکه تو بشم. 395 00:28:54,200 --> 00:28:56,680 ‫و اگر بخوای، این دل میتونه برای تو بشه. 396 00:29:04,800 --> 00:29:06,800 ‫اون برای منه. ‫باید برش گردونی. 397 00:29:08,440 --> 00:29:11,400 ‫- تو ولش کردی که جون خودتو نجات بدی. ‫- [بلادهِر] اون مال منه. 398 00:29:12,280 --> 00:29:14,640 ‫اگر بخاطرش قرار باشه بکشمت، ‫پس اینکارو خواهم کرد. 399 00:29:14,720 --> 00:29:15,960 ‫همینجا. 400 00:29:19,480 --> 00:29:22,800 ‫تو مهمان برادرمی، ‫پس اندفعه رو بی خیالت میشم. 401 00:29:23,960 --> 00:29:27,340 ‫ولی یکدفعه دیگه منو تهدید کن، ‫تا دل و روده تو بدم خوکها بخورن. 402 00:29:36,280 --> 00:29:39,280 ‫[جَکدا] قربان حرکت نکن، ‫وگرنه گلوتو پاره میکنم. 403 00:29:39,360 --> 00:29:40,800 ‫دروغ نمیگم. 404 00:29:40,880 --> 00:29:42,000 ‫"اِسکِید" مال منه. 405 00:29:43,280 --> 00:29:45,760 ‫هیچکاری نکنید. ‫خواهش میکنم. 406 00:29:47,120 --> 00:29:48,320 ‫تو متوجه نیستی. 407 00:29:49,480 --> 00:29:51,120 ‫اون زنی نیست که بخوای مال خودت کنیش. 408 00:29:52,680 --> 00:29:55,280 ‫اون کسیه که بخشی از وجودت رو ‫مال خودش میکنه. 409 00:29:56,240 --> 00:29:58,040 ‫خونش میشه خون تو. 410 00:30:00,720 --> 00:30:02,920 ‫ما دوباره باهم صحبت میکنیم، مطمئنم. 411 00:30:08,080 --> 00:30:09,360 ‫ممنونم، سرورم. 412 00:30:19,320 --> 00:30:21,080 ‫تو برای منی تا "بکشمت". 413 00:30:29,800 --> 00:30:33,320 ‫راگنار، من بهت قول میدم که ‫صلح و آرامش رو نگه میدارم، 414 00:30:33,920 --> 00:30:35,600 ‫ولی میخوام با اوترد نبرد کنم. 415 00:30:36,520 --> 00:30:38,760 ‫اون پیشگوی من رو غصب کرده. 416 00:30:38,840 --> 00:30:40,960 ‫آبروی منو برده. ‫میخوام دل و روده شو بریزم بیرون... 417 00:30:41,040 --> 00:30:43,040 ‫الان وقتش نیست. 418 00:30:45,560 --> 00:30:49,520 ‫من نبرد امتیازی با چوب دستی رو هم ‫قبول میکنم. جایزش هم "اِسکِید" باشه. 419 00:30:51,200 --> 00:30:52,480 ‫بلادهِر... 420 00:30:54,560 --> 00:30:55,840 ‫الان وقتش نیست. 421 00:30:57,200 --> 00:30:58,560 ‫جوابم "نه" هست. 422 00:31:20,480 --> 00:31:24,640 ‫[بیوکا] من از لحظه لحظه رو آب بودن بیزارم. 423 00:31:24,720 --> 00:31:27,760 ‫اگر خدا میخواست که من از طریق دریا ‫مسافرت کنم، پس من رو ماهی میآفرید. 424 00:31:28,320 --> 00:31:29,760 ‫یا یک دانمارکی میآفرید. 425 00:31:32,080 --> 00:31:35,400 ‫فقط دعا میکنم که الکی جونمون رو ‫توی این طوفان بخطر ننداخته باشیم. 426 00:31:35,480 --> 00:31:36,840 ‫این که طوفان نیست. 427 00:31:39,360 --> 00:31:41,680 ‫من و مادرم وقتی با کشتی به اینجا اومدیم 428 00:31:41,760 --> 00:31:44,120 ‫بخاطر توفان، ‫نصف خدمه کشتی تو دریا ناپدید شده بودن. 429 00:31:44,640 --> 00:31:48,120 ‫موجهایی باندازه یک انبار غله بود که همشونو ‫جارو میکرد و به کام مرگ میکشوند. 430 00:31:48,880 --> 00:31:50,800 ‫من دوست ندارم از این داستانها بشنوم. 431 00:31:52,400 --> 00:31:55,720 ‫طوفان واقعی که باهاش مواجه میشی ‫در "دانهولم" خواهد بود. 432 00:32:09,160 --> 00:32:10,600 ‫و من برمیگردم به جنوب 433 00:32:10,680 --> 00:32:13,600 ‫و سربازان و کشتی های "بلادهِر"رو ‫به رود "اوزه" میفرستم. 434 00:32:13,680 --> 00:32:17,520 ‫و شما هم میاید ‫و باهم به "مِرسیا" حمله میکنیم، 435 00:32:18,200 --> 00:32:19,920 ‫به "وِسِکس" حمله میکنیم... 436 00:32:20,000 --> 00:32:23,280 ‫و آلفرد را میکشیم... 437 00:32:26,720 --> 00:32:28,600 ‫من "اَثِلفلِد" خوشگله رو پیدا میکنم... 438 00:32:29,880 --> 00:32:33,280 ‫و نوبتی میکُنیمش. 439 00:32:33,360 --> 00:32:37,400 ‫نقره هامونو میشمریم. ‫از شمال به جنوب میریم، 440 00:32:37,480 --> 00:32:41,600 ‫از شرق به غرب میریم، ‫و هرچه که سر راهمون باشه رو چپاول میکنیم. 441 00:32:41,680 --> 00:32:44,520 ‫و وسطش یهو میفتیم به جون هم ‫و شروع میکنیم به جنگیدن 442 00:32:44,600 --> 00:32:46,160 ‫و تمام نقشه ها، نقش بر آب میشه. 443 00:32:46,240 --> 00:32:48,720 ‫بجنگیم؟ ‫چه دلیلی داره که بجنگیم؟ 444 00:32:49,440 --> 00:32:50,600 ‫این اتفاق خواهد افتاد. 445 00:32:50,680 --> 00:32:53,360 ‫حتما این اتفاق میوفته. 446 00:32:53,440 --> 00:32:55,040 ‫چرا؟ چون تو میگی؟ 447 00:32:55,120 --> 00:32:57,400 ‫بدلیل اینکه همه شماها به اشتباه فکر میکنید 448 00:32:57,480 --> 00:32:59,400 ‫که بر دیگری برتری دارید و دانمارکی تر هستید. 449 00:33:01,280 --> 00:33:03,040 ‫فقط یک رهبر میتونه وجود داشته باشه. 450 00:33:03,240 --> 00:33:06,520 ‫من رهبری میکنم. ‫من هم کشتی دارم و هم سرباز. 451 00:33:06,600 --> 00:33:08,640 ‫بعدشم با استراحت کردن تو قلعه ‫تنبل بار نیومدم... 452 00:33:08,720 --> 00:33:10,480 ‫داری به من میگی تنبل؟ 453 00:33:10,560 --> 00:33:14,120 ‫دارم ازت میخوام که بهم ملحق بشی، راگنار، ‫همانطور که "هِستِن" بهم ملحق شده. 454 00:33:14,200 --> 00:33:16,480 ‫من کی به تو ملحق شدم؟ 455 00:33:17,360 --> 00:33:20,240 ‫من بهت سوگند وفاداری نخوردم. ‫فقط بهت غذا دادم. 456 00:33:20,320 --> 00:33:22,400 ‫- فکر میکنی تو باید رهبری کنی؟ ‫- آره. 457 00:33:23,040 --> 00:33:24,920 ‫- چرا که نه؟ ‫- پس فتوحاتت رو نام ببر. 458 00:33:25,000 --> 00:33:29,240 ‫این حرف رو کسی داره میگه که نصف سپاهش رو ‫در مقابل یک شاه مریض احوال از دست داده. 459 00:33:29,320 --> 00:33:31,040 ‫خوب دیگه، این چرت و پرتارو تموم کنید. 460 00:33:31,120 --> 00:33:33,760 ‫حتما بعدشم میخواید راجع به ‫اندازه کیرِتون باهم کل کل کنید. 461 00:33:34,320 --> 00:33:37,200 ‫- فقط یک رهبر میتونه وجود داشته باشه. ‫- و اون هم باید تو باشی، راگنار. 462 00:33:38,760 --> 00:33:40,280 ‫چرا؟ چون برادرته؟ 463 00:33:41,480 --> 00:33:44,280 ‫چون راگنار تنها کسیه که ‫هممون بهش اعتماد داریم. 464 00:33:46,440 --> 00:33:47,440 ‫تنها مرد مورد اعتماد. 465 00:33:49,200 --> 00:33:51,560 ‫تو به من اعتماد نداری، دانمارکی کُش؟ 466 00:33:51,640 --> 00:33:53,080 ‫نه میشناسمت و نه ازت خوشم میاد. 467 00:33:55,800 --> 00:33:57,880 ‫ولی، بالاخره تو پسر دایی راگناری دیگه. 468 00:33:58,440 --> 00:34:01,560 ‫مهم نیست که چه کسی رهبره، مهم اینه که ‫چگونه ثروتهای بدست آمده، تقسیم میشن. 469 00:34:01,640 --> 00:34:04,780 ‫ما تا وقتیکه اون ثروتهارو بدست نیاوردیم، ‫در موردشون صحبت نمیکنیم. 470 00:34:05,800 --> 00:34:08,719 ‫حرف اوترد اینه که ‫ما همه باید تبدیل به یک لشگر بشیم. 471 00:34:09,760 --> 00:34:13,080 ‫من اینجا آدم به این حد احمق نمیبینم ‫که بخواد با این حرف مخالف باشه. 472 00:34:14,280 --> 00:34:15,880 ‫شما همتون من رو میشناسید. 473 00:34:16,920 --> 00:34:19,760 ‫شما، پدر و پدربزرگم را میشناسید. 474 00:34:19,840 --> 00:34:24,040 ‫و این را بهتون میگم که باعث افتخارمه که ‫سپاه بزرگ بعدی را فرماندهی کنم، 475 00:34:24,920 --> 00:34:27,800 ‫ولی فقط زمانی اینکارو میکنم که ‫همتون موافق باشید. 476 00:34:28,679 --> 00:34:31,400 ‫در مقابل اعتماد شما، ‫من هم بهتون قول میدم. 477 00:34:31,480 --> 00:34:34,840 ‫که اگر آلفرد شکست بخوره، ‫که حتما میخوره... 478 00:34:34,920 --> 00:34:37,159 ‫نقره های زیادی بدست خواهد آمد... 479 00:34:38,080 --> 00:34:39,639 ‫ولی بیشتر از آن... 480 00:34:41,239 --> 00:34:45,560 ‫در این دنیا و در زندگی بعدی، ‫عزت و شرفی بزرگ بدست میارید. 481 00:34:47,480 --> 00:34:50,840 ‫بنابراین، کی با منه؟ 482 00:34:52,000 --> 00:34:53,000 ‫بلادهِر؟ 483 00:35:00,360 --> 00:35:02,680 ‫بله. من با تو هستم. 484 00:35:04,160 --> 00:35:06,480 ‫قسم میخورم. ‫که برات میجنگم. 485 00:35:10,440 --> 00:35:11,800 ‫هِستِن؟ 486 00:35:17,000 --> 00:35:19,680 ‫من بحثی ندارم. ‫من هم ازت پیروی میکنم. 487 00:35:21,320 --> 00:35:26,320 ‫و من، پسر دایی، ‫خودت میدونی که همیشه پشتتم. 488 00:35:26,400 --> 00:35:27,480 ‫من هم همینطور. 489 00:35:28,540 --> 00:35:29,560 ‫من کسی هستم که 490 00:35:29,640 --> 00:35:32,520 ‫تمام ساکسونی هایی که ‫از آلفرد کینه و عُقده دارند را میشناسم. 491 00:35:32,600 --> 00:35:34,120 ‫و تعدادشون هم خیلی زیاده. 492 00:35:35,000 --> 00:35:36,320 ‫شما به من احتیاج دارید. 493 00:35:37,240 --> 00:35:38,720 ‫پس فقط اوترد میمونه. 494 00:35:43,080 --> 00:35:45,320 ‫بدون شک، شمشیر من متعلق به برادرم است. 495 00:35:49,240 --> 00:35:50,760 ‫پس دیگه همه چیز ردیفه. 496 00:35:51,760 --> 00:35:54,880 ‫پادشاهی "وِسِکس" یا تسلیم میشود. 497 00:35:58,560 --> 00:36:00,080 ‫یا سوزانده خواهد شد! 498 00:36:13,860 --> 00:36:15,960 ‫ما نمیتونیم بریم ‫و مقابل سربازان "وِسِکس" بایستیم. 499 00:36:16,040 --> 00:36:18,040 ‫- ساکت باش. ‫- [اوسفِرث] آنها مردم ما هستن. 500 00:36:18,120 --> 00:36:20,840 ‫- فینان، اونا دوستامونن. ‫- "اوسفِرث" ساکت شو. 501 00:36:41,560 --> 00:36:42,760 ‫حالا شمشیرم رو بیار. 502 00:36:56,120 --> 00:36:57,760 ‫- اگر اجازه بدید... ‫- تنهامون بزار. 503 00:36:59,720 --> 00:37:01,520 ‫بانوی من. ‫سرورم. 504 00:37:02,800 --> 00:37:07,040 ‫سرورم، چرا دارید اینکارو با خودتون میکنید؟ ‫الان که دوره صلح و آرامشه. 505 00:37:07,120 --> 00:37:08,880 ‫الان دوره شک و تردیده، عزیز من. 506 00:37:09,800 --> 00:37:12,000 ‫شک و تردید، تمام انگلستان رو آلوده کرده. 507 00:37:12,880 --> 00:37:16,320 ‫من باید این را حمل کنم تا شاید بتوان ‫صفحه ترازو را به نفع خودمون سنگینتر کنیم. 508 00:37:16,560 --> 00:37:18,440 ‫و با کمک پروردگار، این کارم میکنم. 509 00:37:24,200 --> 00:37:26,920 ‫من باید بدونم که تواناییشو دارم. ‫و حتما دارم. 510 00:37:29,200 --> 00:37:30,200 ‫تواناییشو دارم. 511 00:37:31,760 --> 00:37:33,480 ‫دعا میکنم که این حرفا اشتباه باشه... 512 00:37:35,720 --> 00:37:38,280 ‫ولی من تنها میدونم که شما 513 00:37:38,360 --> 00:37:42,680 ‫ضربه محکمی تو دهن ‫افراد سُست ایمان و کافران خواهید زد. 514 00:37:45,920 --> 00:37:46,920 ‫آلفرد... 515 00:37:50,760 --> 00:37:52,520 ‫تو هیچوقت مرا ترک نخواهی کرد. 516 00:38:05,760 --> 00:38:08,920 ‫[تیرا] بیوکا، از صبح تا حالا ‫یک کلمه هم حرف نزدی. 517 00:38:09,000 --> 00:38:10,240 ‫[بیوکا] چرا، زدم. 518 00:38:12,160 --> 00:38:14,160 ‫راستش ذهنم خیلی مشغوله. 519 00:38:20,520 --> 00:38:21,520 ‫راجع به "دانهولم"... 520 00:38:22,600 --> 00:38:24,660 ‫من نباید تورو دوباره ‫به همچین جایی برمیگرداندم. 521 00:38:24,684 --> 00:38:27,584 ‫{مترجم: اشاره کرد به اتفاقات فصل قبل ‫که برای "تیرا" در "دانهولم" افتاد} 522 00:38:27,600 --> 00:38:30,960 ‫من نگرانم که خاطرات بد اونجا اذیتت کنه. 523 00:38:32,000 --> 00:38:33,600 ‫اون زندگی دیگری بود، بیوکا. 524 00:38:34,320 --> 00:38:35,880 ‫من الان دیگه فرق کردم. 525 00:38:37,040 --> 00:38:38,280 ‫من همیشه با توئم. 526 00:38:41,040 --> 00:38:42,040 ‫[بیوکا] سواران. 527 00:38:42,920 --> 00:38:44,200 ‫ما باید خودمونو پنهان کنیم. 528 00:38:56,640 --> 00:38:57,760 ‫اون "هِستِن"ـه. 529 00:38:59,040 --> 00:39:02,800 ‫او این همه راه از "بیِمفلیوت" ‫اومده شمال که چیکار کنه؟ 530 00:39:06,080 --> 00:39:08,960 ‫- چی شده؟ ‫- فکر کنم، چندتا بازرگان دارن میان. 531 00:39:12,240 --> 00:39:14,520 ‫- یک زن و یک مرد. ‫- قفل دروازه را دربیارین. 532 00:39:15,080 --> 00:39:16,440 ‫بزار یه نگاهی بهشون بندازیم. 533 00:39:26,640 --> 00:39:28,800 ‫بخشی از وجودم امیدوار بود که ‫او (اوترد) اینجا نباشه. 534 00:39:37,800 --> 00:39:38,800 ‫تیرا. 535 00:39:40,400 --> 00:39:42,320 ‫تیرا، اینجا چیکار میکنی؟ 536 00:39:42,400 --> 00:39:44,120 ‫از دیدنم خوشحال نشدی؟ 537 00:39:47,240 --> 00:39:50,160 ‫نگاش کن، چه زیبا. 538 00:39:53,320 --> 00:39:55,600 ‫- و داری لبخند میزنی. ‫- [تیرا] از زندگیم خوشحالم. 539 00:39:55,680 --> 00:39:58,760 ‫چی پیش خودت فکر کردی که ‫این همه راه تا اینجا اومدی. 540 00:39:59,760 --> 00:40:02,240 ‫- [تیرا] که تورو ببینم. ‫- این کشیشه واسه چی اومده اینجا؟ 541 00:40:02,520 --> 00:40:05,200 ‫بریدا، میبینم که مثل همیشه اوقاتت تلخه. 542 00:40:06,080 --> 00:40:08,680 ‫بیوکا اصرار داشت که مرا ‫در این سفر همراهی کنه. 543 00:40:09,240 --> 00:40:10,760 ‫بخشی از حرفاش درسته. 544 00:40:11,440 --> 00:40:13,560 ‫همچنین من اینجام که ‫دستور شاه رو به انجام برسونم. 545 00:40:13,640 --> 00:40:16,160 ‫و بطور رسمی اوترد رو از "وِسِکس" تبعید کنم. 546 00:40:17,160 --> 00:40:19,360 ‫چنین دستوری نیازمند یک سری ضابطه است. 547 00:40:20,120 --> 00:40:22,760 ‫وقتیکه "تیرا" برادرش را یک دل سیر ببینه، 548 00:40:23,440 --> 00:40:24,720 ‫ما از اینجا میریم. 549 00:40:24,800 --> 00:40:27,760 ‫یعنی این همه راه اومدی اینجا ‫تا به اوترد چیزی بگی که خودش میدونسته؟ 550 00:40:27,840 --> 00:40:31,000 ‫تا اینکه این پسرو یک بار دیگه ببینم. ‫و شایدم یه اُردنگی بهش بزنم. 551 00:40:31,080 --> 00:40:33,240 ‫- راست میگه؟ ‫- کاملا. 552 00:40:33,320 --> 00:40:34,600 ‫تیرا. 553 00:40:36,240 --> 00:40:37,280 ‫خوشحالم که میبینمت. 554 00:40:39,160 --> 00:40:41,800 ‫بچه هام حالشون خوبه؟ ‫ازشون خبر داری؟ 555 00:40:41,880 --> 00:40:44,320 ‫همشون حالشون خوبه ‫و بخوبی داره ازشون مراقبت میشه. 556 00:40:44,880 --> 00:40:46,400 ‫بزودی میرم دنبالشون. 557 00:40:48,040 --> 00:40:49,280 ‫دیگه برو استراحت کن. 558 00:40:52,720 --> 00:40:54,760 ‫با کشیش هم بعدا صحبت میکنم. 559 00:40:59,800 --> 00:41:02,600 ‫این کشیشه، باعث خوشبختیت شده؟ 560 00:41:03,320 --> 00:41:04,360 ‫بله، شده. 561 00:41:06,000 --> 00:41:07,840 ‫من بدون او نمیتونم زندگی کنم. 562 00:41:08,800 --> 00:41:09,920 ‫همینطور من. 563 00:41:12,920 --> 00:41:15,880 ‫ما تو راه، اِرل "هِستِن"ـه دِلربا رو دیدیم. 564 00:41:16,440 --> 00:41:19,500 ‫من اونو بخاطر ملاقاتهایی که در "وینچستر" ‫با شاه داشت، میشناسم. 565 00:41:19,760 --> 00:41:21,880 ‫یعنی الان همانطور که متحد آلفرده، ‫متحد شما هم هست؟ 566 00:41:22,680 --> 00:41:24,120 ‫"هِستِن" یک دانمارکیه. 567 00:41:25,480 --> 00:41:26,480 ‫درسته. 568 00:41:27,320 --> 00:41:28,320 ‫همینطور اوترد. 569 00:41:29,480 --> 00:41:30,680 ‫پدر بیوکا... 570 00:41:32,240 --> 00:41:33,640 ‫به "دانهولم" خوش آمدی. 571 00:41:36,320 --> 00:41:38,560 ‫نمیدونم چرا از دیدنت در اینجا متعجب نشدم. 572 00:41:40,160 --> 00:41:41,480 ‫در کنار دوستانم. 573 00:42:03,560 --> 00:42:06,200 ‫- فینان. ‫- پدر بیوکا. 574 00:42:06,280 --> 00:42:08,320 ‫- از دیدنت خوشحالم. ‫- [بیوکا] اوسفِرث. 575 00:42:09,200 --> 00:42:12,240 ‫- تو همون پسر دانمارکیه هستی که شبیه موشه. ‫- من "سیتریک"ـَم. 576 00:42:12,320 --> 00:42:14,840 ‫"سیتریک" همسرت "کوکام" را ترک کرده 577 00:42:14,920 --> 00:42:16,920 ‫و برگشته به همان مهمانخانه در "وینچستر". 578 00:42:17,720 --> 00:42:20,320 ‫جدی؟ ‫حالش خوبه؟ 579 00:42:20,400 --> 00:42:21,600 ‫اوه، حالشم خوبه. 580 00:42:22,640 --> 00:42:24,320 ‫و خیلی هم پر سر و صداست. 581 00:42:26,240 --> 00:42:28,960 ‫- [بیوکا] مزاحم که نیستم؟ ‫- پدر، راحت باش. 582 00:42:30,000 --> 00:42:31,240 ‫ما میریم بشاشیم. 583 00:42:40,840 --> 00:42:42,120 ‫این کارها چیه؟ 584 00:42:42,960 --> 00:42:44,880 ‫بنظر میاد که داری برای جنگ آماده میشی. 585 00:42:44,960 --> 00:42:46,120 ‫ربطی به شما نداره. 586 00:42:46,960 --> 00:42:49,120 ‫میترسم که بزودی به من ربط پیدا کنه. 587 00:42:55,160 --> 00:42:56,760 ‫حرفت رو بزن و راهتو بگیر و برو. 588 00:42:58,760 --> 00:42:59,960 ‫خواهش میکنم، بگو. 589 00:43:00,040 --> 00:43:02,680 ‫من نیومدم اینجا که سرزنشت کنم ‫یا از کارایی که کردی نجاتت بدم، 590 00:43:03,680 --> 00:43:05,120 ‫و برای آلفرد هم اینجا نیومدم. 591 00:43:08,480 --> 00:43:11,720 ‫من برای "اَثِلفلِد" اینجام. ‫او در صومعه ای پنهان شده. 592 00:43:13,360 --> 00:43:15,360 ‫- از دست کی پنهان شده؟ ‫- شوهرش. 593 00:43:15,440 --> 00:43:17,120 ‫نقشه ریخته که زنشو بکشه. 594 00:43:24,120 --> 00:43:25,680 ‫این دیگه جزو نگرانی های من نیست. 595 00:43:27,200 --> 00:43:29,280 ‫او کلی نگهبان داره، پادشاه داره، 596 00:43:29,680 --> 00:43:31,880 ‫- او "اِستیاپا"رو داره. ‫- ولی از اوترد تقاضا داره. 597 00:43:42,800 --> 00:43:45,320 ‫آیا "اَثِلوُلد" به اینجا تنها سفر کرده؟ 598 00:43:46,560 --> 00:43:48,480 ‫با "هِستِن" و "بلادهِر" اومد. 599 00:43:49,040 --> 00:43:51,520 ‫قبلش هم رفته بوده دیدن "اَثِلرِد". 600 00:43:53,800 --> 00:43:55,680 ‫بله. اینکارو کرده. 601 00:43:57,880 --> 00:44:01,480 ‫حالا برنامه اینه که "اَثِلوُلد" ‫پادشاه بعدی "وِسِکس" باشه؟ 602 00:44:08,480 --> 00:44:10,000 ‫اگر "هِستِن" داره برمیگرده به جنوب، 603 00:44:10,080 --> 00:44:12,600 ‫پس بزودی متوجه میشه که ‫"اَثِلفلِد" کجا مخفی شده. 604 00:44:12,680 --> 00:44:16,360 ‫بیوکا، من نصف زندگیمو صرف "وِسِکس" کردم. 605 00:44:17,880 --> 00:44:20,960 ‫- بیشتر از این دیگه زندگیمو نمیدم. ‫- "اَثِلفلِد" میگه به پاش سوگند یاد کردی. 606 00:44:22,520 --> 00:44:25,360 ‫یعنی تو برای محافظتش سوگند یاد کردی ‫تا شوهرش بیاد تهدیدش کنه؟ 607 00:44:25,440 --> 00:44:28,280 ‫این یک حُقه است. ‫کار آلفرده. 608 00:44:28,360 --> 00:44:31,600 ‫بدینوسیله "اَثِلفلِد" تو رو از ‫سوگندی که یاد کردی آزاد میکنه. 609 00:44:32,640 --> 00:44:33,840 ‫بله. 610 00:44:35,320 --> 00:44:38,440 ‫او ازت درخواست کمک کرده، ‫ولی نه بخاطر سوگندی که یاد کردی، اوترد 611 00:44:38,520 --> 00:44:41,480 ‫بلکه بخاطر اینه که تو مردی هستی که ‫از همه بیشتر بهش اعتماد داره. 612 00:44:42,920 --> 00:44:44,880 ‫من دیگه بیشتر از این چیزی نمیگم. 613 00:44:46,200 --> 00:44:49,320 ‫اگر من در "وِسِکس" میموندم و از ‫سوگند یاد کردن به "اِدوارد" پرهیز میکردم، 614 00:44:50,120 --> 00:44:53,960 ‫- آلفرد من رو تا حالا کشته بود. ‫- من بخاطر "اَثِلفلِد" اومدم اینجا. 615 00:44:54,520 --> 00:44:56,680 ‫تو آزادی که راه خودتو انتخاب کنی. 616 00:44:57,640 --> 00:44:59,680 ‫همانا خداوند به راه راست هدایتت کند. 617 00:45:27,280 --> 00:45:28,320 ‫هیچی نگو. 618 00:45:28,400 --> 00:45:31,480 ‫قربان، من دیگه از این بیشتر ‫نمیرینم به راهی که انتخاب کردی. 619 00:45:32,720 --> 00:45:36,200 ‫من خیلی ساده به "سیتریک" میگم که ‫این ارتش بزرگ 620 00:45:36,280 --> 00:45:39,080 ‫که ما فکر میکنیم اینجا جمع کردیم، ‫هیچوقت نمیتونه متحد بمونه. 621 00:45:39,160 --> 00:45:40,200 ‫قبول دارم. 622 00:45:41,200 --> 00:45:43,640 ‫و همینطور به "اُسفِرث" متذکر میشم ‫که من نیومدم شمال 623 00:45:43,720 --> 00:45:46,280 ‫تا برگردم و به جنوب لشگرکشی کنم. 624 00:45:46,360 --> 00:45:47,600 ‫منم همینطور، فینان. 625 00:45:47,680 --> 00:45:51,000 ‫قربان، من با شما هرجا که برید میام، ‫ولی من همسری در "وِسِکس" دارم. 626 00:45:52,160 --> 00:45:55,600 ‫و آدمایی مثل "هِستِن" و "بلادهِر" ‫بهتر از فردی مثل "کیارتان" نیستند. 627 00:45:57,840 --> 00:46:02,200 ‫اگر که شمال خانه شما بشمار میاد، ‫یا حق شما هست، 628 00:46:02,280 --> 00:46:05,080 ‫پس چرا ما نریم دنبال "بِبِنبِرگ"؟ 629 00:46:06,440 --> 00:46:09,520 ‫این دقیقا نبردیه که ما بهش باور داریم. 630 00:46:12,640 --> 00:46:19,360 ‫اوترد... بعنوان دوستت ‫ازت تقاضا میکنم که اینکارو نکن. 631 00:46:19,440 --> 00:46:20,960 ‫ما باید اینجارو ترک کنیم. 632 00:46:24,080 --> 00:46:25,760 ‫و برادرم را تنها بزاریم؟ 633 00:46:26,920 --> 00:46:28,480 ‫چجوری میتونم اینکارو کنم؟ 634 00:46:30,360 --> 00:46:31,760 ‫باید بتونی. 635 00:46:36,240 --> 00:46:39,920 ‫وقتی آلفرد جوان بود، ‫هرچی جلو راهش بود رو میکرد، 636 00:46:40,000 --> 00:46:41,440 ‫بخدا. 637 00:46:41,520 --> 00:46:45,120 ‫اصن نمیتونست جلوی خودشو بگیره. یا ترجیحا، 638 00:46:45,200 --> 00:46:47,640 ‫- همینکارو میکرد. 639 00:46:49,920 --> 00:46:50,920 ‫اوترد. 640 00:46:52,480 --> 00:46:54,120 ‫رفتی به "اَثِلرِد" چی گفتی؟ 641 00:46:55,360 --> 00:46:56,840 ‫چی؟ منظورت چیه؟ 642 00:46:57,400 --> 00:47:00,360 ‫تو رفتی پیش "اَثِلرِد". ‫اونجا درباره چی صحبت کردی؟ 643 00:47:02,480 --> 00:47:05,400 ‫من در مورد فرصتها صحبت کردم. 644 00:47:06,760 --> 00:47:07,960 ‫که چیکار کنی؟ 645 00:47:09,120 --> 00:47:11,240 ‫تا خودش رو پادشاه "مِرسیا" اعلام کنه، 646 00:47:11,320 --> 00:47:13,440 ‫تا آلفرد عصبانی بشه ‫و باعث جدا شدن دو سرزمین بشه. 647 00:47:13,520 --> 00:47:15,400 ‫- تا به اهداف ما هم کمک کنه. ‫- تا زنش رو بکشه؟ 648 00:47:26,560 --> 00:47:28,360 ‫سعی کن امشب خوابت نبره. 649 00:47:29,480 --> 00:47:30,880 ‫چون ممکنه دیگه از خواب بلند نشی. 650 00:47:31,440 --> 00:47:33,080 ‫دیگه هیچ شبی نخواب. 651 00:47:40,300 --> 00:47:42,760 ‫بله، ممکنه که همچین موردی رو ‫به "اَثِلرِد" پیشنهاد داده باشم 652 00:47:42,840 --> 00:47:45,160 ‫که همسرش رو بکشه، ولی چرا که نه؟ 653 00:47:45,920 --> 00:47:48,400 ‫او دختر آلفرده، ‫و باعث هرج و مرج بیشتری میشه. 654 00:47:48,480 --> 00:47:50,240 ‫- اصلا چرا باید مهم باشه؟ ‫- مهمه. 655 00:47:50,320 --> 00:47:52,120 ‫[اَثِلوُلد] چرا؟ اون که دشمنه. 656 00:47:53,120 --> 00:47:57,240 ‫یا اینکه پدر بیوکا این همه راه رو ‫اومده اینجا که ازت بخواد ‫بری و دختررو نجات بدی؟ 657 00:47:57,400 --> 00:48:01,440 ‫بعد از همه این اتفاقات، بهترین حرکتت اینه. ‫که بری شاهزاده خانوم رو نجات بدی. 658 00:48:01,520 --> 00:48:03,760 ‫راگنار، ازت میخوام که ‫میدون نبرد راه بندازی. 659 00:48:03,840 --> 00:48:05,920 ‫من دیگه بسمه. 660 00:48:06,000 --> 00:48:08,000 ‫- پس دیگه بهش توجه نکن. ‫- نمیتونم. 661 00:48:08,080 --> 00:48:10,120 ‫من همین الان باهاش نبرد میکنم و میکشمش. 662 00:48:10,200 --> 00:48:12,680 ‫چرا؟ چون "سنده" داره حقیقت رو میگه؟ 663 00:48:12,760 --> 00:48:16,720 ‫اوترد، ما داریم تلاش میکنیم که ‫تبدیل به یک سپاه متحد بشیم، دوست من. 664 00:48:16,800 --> 00:48:20,240 ‫من پیشبینی میکنم که عالیجناب اوترد ‫میخواد این سپاه رو ترک کنه. 665 00:48:23,360 --> 00:48:26,200 ‫"اَثِلفلِد" سگ شکاریشو صدا کرده ‫و اونم باید چهارنعل بدوئه... 666 00:48:26,280 --> 00:48:28,360 ‫[راگنار] اوترد، ارزشش را نداره. 667 00:48:28,440 --> 00:48:30,680 ‫و یک دلیلی برای اثباتش هست... 668 00:48:30,760 --> 00:48:34,200 ‫- اثبات چی؟ ‫- تو بین ساکسون و دانمارکی داری پاره میشی! 669 00:48:34,280 --> 00:48:38,400 ‫راگنار، رفتار برادرت بنظر متناقض میاد. ‫او با ماست یا نه؟ 670 00:48:39,240 --> 00:48:42,480 ‫اوترد، خودت چی میگی؟ ‫جوابت چیه؟ 671 00:48:45,480 --> 00:48:46,480 ‫تو چی میخوای بگی؟ 672 00:48:50,080 --> 00:48:52,400 ‫من میخوام بگم که این سپاه هرگز دوام نمیاره. 673 00:48:53,480 --> 00:48:57,940 ‫راگنار، دور و اطرافت رو نگاه کن. ما همه ‫دشمنانی هستیم که بخاطر طمع دور هم جمع شدیم. 674 00:48:58,080 --> 00:49:02,080 ‫- هیچ پیوستگی و احترامی بینمون وجود نداره.. ‫- میگی هیچ پیوستگی وجود نداره؟ 675 00:49:05,680 --> 00:49:06,920 ‫پس من کی هستم؟ 676 00:49:08,240 --> 00:49:09,560 ‫تو برادرمی. 677 00:49:10,240 --> 00:49:13,920 ‫این باندازه کافی، پیوستگی نیست؟ ‫یا اینکه قابل مقایسه با شاهزاده خانوم نیست؟ 678 00:49:14,000 --> 00:49:15,600 ‫بنظر میاد که نیست. 679 00:49:16,920 --> 00:49:19,840 ‫و تو، برای چی اومدی اینجا؟ ‫پیامت چیه؟ 680 00:49:19,920 --> 00:49:24,080 ‫راگنار. راگنار! ‫تو دعوات فقط با منه. 681 00:49:25,200 --> 00:49:29,360 ‫اوترد یک انسان آزاده، راگنار. ‫خودش تصمیم میگیره. 682 00:49:30,000 --> 00:49:31,480 ‫پس تصمیم بگیر. 683 00:49:31,560 --> 00:49:36,840 ‫آیا در کنار ما میایستی، با ما هستی یا نه؟ 684 00:49:39,680 --> 00:49:42,960 ‫جوابت رو بده، دانمارکی کُش. ‫بزار هممون بشنویم. 685 00:49:58,680 --> 00:49:59,800 ‫من اینجارو ترک میکنم. 686 00:50:02,840 --> 00:50:06,000 ‫من اینجارو ترک میکنم، ‫ولی قرار نیست که به "وِسِکس" برگردم. 687 00:50:07,560 --> 00:50:08,920 ‫مرا نیاز دارند. 688 00:50:09,000 --> 00:50:10,520 ‫یک شاهزاده نیازت داره. 689 00:50:14,000 --> 00:50:16,120 ‫تو باندازه این کشیش دیگه دانمارکی نیستی. 690 00:50:16,800 --> 00:50:19,240 ‫تو فاحشه تاج و تخت آلفردی. 691 00:50:21,640 --> 00:50:23,440 واقعا داری با من اینکارو میکنی؟ 692 00:50:24,640 --> 00:50:26,040 ‫دوباره؟ 693 00:50:27,800 --> 00:50:30,040 ‫- مجبورم. ‫- آره، البته که مجبوری. 694 00:50:30,120 --> 00:50:31,740 ‫تو براش سوگند وفاداری یاد کردی. 695 00:50:33,120 --> 00:50:35,040 ‫تو قول دادی. 696 00:50:35,600 --> 00:50:38,040 ‫و اینکارت بخاطر شرف و آبروئه. 697 00:50:39,120 --> 00:50:43,080 ‫هرچه که پدرم بهت داد، ‫من حالا پس میگیرم. 698 00:50:43,160 --> 00:50:45,480 ‫تو دیگه "اوترد راگنارسون" نیستی. 699 00:50:45,560 --> 00:50:49,240 ‫راگنار، تو نمیتونی اینکارو کنی، خواهش میکنم ‫- تو دیگه برادر من نیستی! 700 00:50:51,280 --> 00:50:53,040 ‫من بازیچه دست تو بودم. 701 00:50:53,120 --> 00:50:54,280 ‫هرگز اینطور نبوده. 702 00:50:57,560 --> 00:51:01,000 ‫برو... قبل از اینکه بکُشمت. 703 00:51:03,000 --> 00:51:06,280 ‫او نمیتونه اینجارو با "اِسکِید" ترک کنه. ‫راگنار، اون زن برای منه. 704 00:51:06,360 --> 00:51:09,360 ‫باشه، بلادهِر. ‫باید میدون نبرد راه بندازیم. 705 00:51:11,720 --> 00:51:16,080 ‫و تا پای مرگ برای جادوگره میجنگید... 706 00:51:18,480 --> 00:51:21,960 ‫- موافقم. ‫- قربان، قبول نکنید. 707 00:51:25,920 --> 00:51:26,920 ‫قبوله. 708 00:51:29,360 --> 00:51:30,360 ‫نبرد میکنیم. 709 00:51:36,484 --> 00:52:09,984 DragonHeart :مترجم heros.sword@gmail.com