1 00:00:04,963 --> 00:00:06,493 ‫آنچه در سه فصل اول دیدید... 2 00:00:06,577 --> 00:00:09,035 ‫پرونده‌ای که دنبالش می‌کنی اینه: ‫جلوگیری از اجرای عدالت 3 00:00:09,118 --> 00:00:11,326 ‫علیه دادستان کل 4 00:00:11,410 --> 00:00:14,535 ‫همین الان به یخ شکن نیاز داریم ‫به «گریگور آندلوف» نیاز داریم. 5 00:00:14,618 --> 00:00:17,952 ‫جرایم بین المللی پایه‌های یه شرکت ‫سرمایه‌گزاری رو سست می‌کنن 6 00:00:18,035 --> 00:00:19,618 ‫فکر نمی‌کنی گرفتن پولش حداقل ارزش بحث کردن داره؟ 7 00:00:19,702 --> 00:00:20,994 ‫همون بحث بود 8 00:00:21,076 --> 00:00:23,035 ‫اون گفت از تیم سرمایه گزاری کنار رفتم. 9 00:00:24,243 --> 00:00:25,702 ‫این درس مهمی‌ـه 10 00:00:25,785 --> 00:00:29,577 ‫وقتشه رفتارهای بچگانه رو کنار بذارید 11 00:00:29,660 --> 00:00:31,785 ‫اصلا نمی‌دونم کاری که انجام میده... 12 00:00:31,869 --> 00:00:33,452 ‫درست هست یا نه... 13 00:00:33,535 --> 00:00:35,827 ‫درست به همین شکل که نمی‌دونم چه اثری روی من داره 14 00:00:35,910 --> 00:00:37,827 ‫رییس... میک دنزیگ استعفا داد 15 00:00:37,910 --> 00:00:39,994 ‫- جک ‫- نه 16 00:00:40,076 --> 00:00:42,368 ‫آره، جک 17 00:00:42,452 --> 00:00:44,410 ‫من می‌دونم که تو بخش اعظم ثروتت رو 18 00:00:44,493 --> 00:00:46,243 ‫از طریق معاملات ارزان فولاد بدست آوردی. 19 00:00:46,326 --> 00:00:49,118 ‫علاوه بر غیرقانونی بودن، خطرناک هم هست! 20 00:00:49,201 --> 00:00:51,160 ‫ولی اگر فکر میکنی این اولین باره 21 00:00:51,243 --> 00:00:54,076 ‫که دارم با همچین وضعی دست و پنجه نرم میکنم 22 00:00:54,160 --> 00:00:55,994 ‫اون وقت یه چیزی رو خوب یاد می‌گیری 23 00:00:56,076 --> 00:01:00,160 ‫ما... موفق شدیم... لعنتی! 24 00:01:00,243 --> 00:01:03,326 ‫6 میلیارد دلار سپرده 25 00:01:03,410 --> 00:01:04,869 ‫من داشتم برای حساب و کتاب پول‌هایی که 26 00:01:04,952 --> 00:01:06,493 ‫از مراسم ودیعه گرفتیم تماس می گرفتم. 27 00:01:06,577 --> 00:01:08,660 ‫برای بستن قراردادهاش به مشکل خوردم. 28 00:01:08,744 --> 00:01:11,410 ‫به نظر میرسه آماده‌ای که کارتو شروع کنی 29 00:01:11,493 --> 00:01:13,201 ‫میخوام با رییست «گریگور آندلوف» ملاقات کنم 30 00:01:13,285 --> 00:01:16,076 ‫من تمام پولم رو از شرکت شما بیرون میکشم 31 00:01:16,160 --> 00:01:18,160 ‫و میدمش به تیلور. 32 00:01:18,243 --> 00:01:20,368 ‫یه سازمان از نوع جدیدش 33 00:01:20,452 --> 00:01:22,201 ‫و قادر خواهی بود از الانت بیشتر پول در بیاری 34 00:01:22,285 --> 00:01:23,702 ‫با سود مشارکت 35 00:01:23,785 --> 00:01:26,869 ‫از من دزدی کردی و بهم خیانت کردی. 36 00:01:26,952 --> 00:01:28,452 ‫- الوین؟ ‫- گرفتیمش 37 00:01:28,535 --> 00:01:30,410 ‫جواب داد. می‌تونم نوار رو برات پخش کنم 38 00:01:30,493 --> 00:01:32,785 ‫این رفقا بهم گفتن علیه من چی تو ذهنت داشتی. 39 00:01:32,869 --> 00:01:36,535 ‫تو، چارلز رودز جونیور، از خدمت برکنار میشی 40 00:01:36,618 --> 00:01:38,869 ‫با اختیار رییس جمهور، تو اخراجی! 41 00:01:38,952 --> 00:01:43,493 ‫گورتو از اینجا گم کن. 42 00:01:43,577 --> 00:01:46,076 ‫- سلام باب ‫- چارلز 43 00:01:46,160 --> 00:01:48,076 ‫پس حالا میخوای بری دنبال «جاک»؟ 44 00:01:48,160 --> 00:01:50,994 ‫بهش فکر می‌کنم. 45 00:01:51,076 --> 00:01:52,493 ‫و... تیلور؟ 46 00:01:52,577 --> 00:01:54,076 ‫آره 47 00:01:54,160 --> 00:01:56,035 ‫براش نقشه دارم. 48 00:01:56,036 --> 00:02:15,452 :ترجمه و زیرنویس از امـیـر سـتـارزاده Am1Я H1tmaN 49 00:02:15,535 --> 00:02:30,035 Billions.S04E01: بزرگترین بازی ِچاک رودز 98/02/03 50 00:02:32,744 --> 00:02:34,702 ‫ببخشید 51 00:02:38,952 --> 00:02:41,243 ‫بعد از این میری به مهمونی تیلور میسون؟ 52 00:02:41,326 --> 00:02:43,702 ‫پس اطلاعات خوبی داری. میدونی که ‫ما با خانوم میسون دیدار کردیم 53 00:02:43,785 --> 00:02:46,326 ‫اگر بخوای با اون ضمیر صداش کنی... 54 00:02:46,410 --> 00:02:48,243 ‫ما می‌خوایم مطمئن بشیم که پولی در اختیار... 55 00:02:48,326 --> 00:02:50,035 ‫کارمندان سابق اکس کپیتال قرار نمی‌گیره... 56 00:02:50,118 --> 00:02:52,952 ‫مخصوصا، خـانـوم میسون 57 00:02:53,035 --> 00:02:55,827 ‫اگر میخواید ما همچنان سود سپرده‌تونو ببریم بالا. 58 00:02:57,785 --> 00:02:59,285 ‫یه لحظه. 59 00:03:12,452 --> 00:03:14,368 ‫حتما. آره 60 00:03:21,326 --> 00:03:25,368 ‫ادامه این گفت و گو باید در سفارت و با حضور شیخ انجام بشه 61 00:03:25,452 --> 00:03:27,368 ‫اون مهمونی جداگانه خودشو داره. 62 00:03:51,009 --> 00:03:52,076 ‫شیخ کجاست؟ 63 00:03:52,160 --> 00:03:54,827 ‫می‌تونیم بدون اونم خیلی خوش بگذرونیم 64 00:03:54,910 --> 00:03:56,827 ‫بیا 65 00:03:56,910 --> 00:03:58,577 ‫خوشحال میشم 66 00:04:11,214 --> 00:04:14,814 ‫27 ساعت قبل 67 00:04:49,952 --> 00:04:51,452 ‫صبح بخیر، رییس 68 00:04:51,535 --> 00:04:53,368 ‫سلام سرآشپز رایان 69 00:04:53,452 --> 00:04:55,827 ‫زودتر بیدار شدم 70 00:04:55,910 --> 00:04:58,660 ‫اون قهوه رو بریز توی لیوان پلاستیکی ‫و بگو ماشین رو آماده کنن 71 00:04:58,744 --> 00:04:59,785 ‫رفیق باید یه چیزی بخوری 72 00:04:59,869 --> 00:05:01,243 ‫تا بنزین برای سوزوندن داشته باشی. 73 00:05:01,326 --> 00:05:03,827 ‫قیافم شبیه اوناییه که میخوان آتیش رو شعله ور کنن؟ 74 00:05:11,452 --> 00:05:14,410 ‫قراردادهای جدید عدم رقابت. ‫آماده امضا شدن. ‫(یادآوری: قرارداد عدم رقابت کارمند را ملزم میکند که ‫در صورت ترک شرکت، اقدامی بر علیه آن انجام ندهد) 75 00:05:14,493 --> 00:05:16,869 ‫بهتر کارشون درست باشه 76 00:05:16,952 --> 00:05:20,452 ‫حرفمو باورکن، اونا بهتر از «AC/DC» ِ سال 78 هستن ‫(یک گروه موسیقی که در سال 1973 تشکیل شد ‫و در سال 1978 در اوج خودش بود) 77 00:05:20,535 --> 00:05:22,076 ‫پس بذار کارشونو شروع کنن 78 00:05:42,243 --> 00:05:45,493 ‫رفیق... اون کشیش عجب آهنگی می‌خونه 79 00:05:45,577 --> 00:05:47,577 ‫ 80 00:05:47,660 --> 00:05:49,035 ‫«ال گرین» ! ‫(خواننده محبوب آمریکایی) 81 00:05:49,118 --> 00:05:51,201 ‫کشیش ‫(لقب ال گرین) 82 00:05:51,285 --> 00:05:54,160 ‫ولی این قبل اون بوده. 83 00:05:54,243 --> 00:05:55,910 ‫این آهنگ از آلبوم The Belle هستش. 84 00:05:55,994 --> 00:05:58,243 ‫این آهنگ طولانی ترین آهنگی هستش که 85 00:05:58,326 --> 00:06:02,285 ‫گفته میشه به عنوان عذرخواهی و التماس دعا 86 00:06:02,368 --> 00:06:04,243 ‫برای عیسی مسیح به خاطر زندگی دنیوی خونده، 87 00:06:04,326 --> 00:06:05,869 ‫قبل از اینکه به وزارت‌خونه ملحق بشه. ‫(ال گرین در دهه 70 به وزارت خانه پیوست) 88 00:06:05,952 --> 00:06:06,952 ‫جدی؟ 89 00:06:07,035 --> 00:06:09,160 ‫بی شک 90 00:06:09,243 --> 00:06:11,493 ‫دو سال قبل تر از اون، وقتی داشته 91 00:06:11,577 --> 00:06:13,535 ‫با دوست دخترش دعوا میکرده، ‫دوست‌دخترش یه قوری آب جوش 92 00:06:13,618 --> 00:06:16,952 ‫سمتش پرت می‌کنه و می‌سوزه. 93 00:06:17,035 --> 00:06:20,869 ‫بعدش اون دختر حس بدی بهش دست میده ‫برمی گرده به اتاق خواب 94 00:06:20,952 --> 00:06:23,869 ‫اسلحه اونو برمی‌داره... اسلحه ال گرین رو... 95 00:06:23,952 --> 00:06:25,952 ‫و به خودش شلیک میکنه 96 00:06:26,035 --> 00:06:27,452 ‫می میره 97 00:06:27,535 --> 00:06:28,952 ‫غم انگیز ـه 98 00:06:29,035 --> 00:06:31,160 ‫از من بپرسی میگم 99 00:06:31,243 --> 00:06:32,618 ‫گرین هیچ وقت به خاطر داشتن 100 00:06:32,702 --> 00:06:35,493 ‫اون اسلحه در خونه، خودشو نبخشید. 101 00:06:35,577 --> 00:06:38,160 ‫این مزخرف رو بهم میگی چون نمی‌تونی ‫برام مجوز حمل اسلحه بگیری 102 00:06:39,639 --> 00:06:40,811 ‫نه، قربان! 103 00:06:40,846 --> 00:06:41,869 ‫کار آسونی نیست 104 00:06:41,952 --> 00:06:44,535 ‫ولی اگر لازم باشه، می‌تونم ترتیبش رو بدم. 105 00:06:44,618 --> 00:06:46,994 ‫نه، حین صحبت‌مون داستان رو بهت گفتم 106 00:06:47,076 --> 00:06:49,493 ‫که نباید مجوز حمل اسلحه بخوای. 107 00:06:49,577 --> 00:06:50,994 ‫نمیخوامش. لازمش دارم 108 00:06:51,076 --> 00:06:52,618 ‫من شخصیت شناخته شده ای ‫هستم، منابع مالی زیادی دارم 109 00:06:52,702 --> 00:06:55,994 ‫مدارم به این طرف اون طرف پول جا به جا می‌کنم. 110 00:06:56,076 --> 00:06:59,702 ‫همسرم... ببین، بچه‌ها عاشق جواهرات هستن 111 00:06:59,785 --> 00:07:02,493 ‫باید مطمئن باشم که می‌تونیم آزادانه و با احساس ‫امنیت این طرف اون طرف بریم 112 00:07:02,577 --> 00:07:06,493 ‫آقای «بروگن»، مجوز حمل سلاح کمری نگیرید. 113 00:07:06,577 --> 00:07:08,493 ‫شما مشورت منو خواستید، مشورت من اینه 114 00:07:08,577 --> 00:07:10,201 ‫نه. من برای مشورت اینجا نیومدم 115 00:07:10,285 --> 00:07:11,410 ‫تو مثلا باید قدرت و نفوذ داشته باشی، درسته؟ 116 00:07:11,493 --> 00:07:12,792 ‫پس ازشون استفاده کن. 117 00:07:12,868 --> 00:07:15,869 ‫از رابطه‌ات با کمیسر پلیس استفاده کن. 118 00:07:15,952 --> 00:07:17,994 ‫مگه اینکه تو قوطی کرده باشنت و همه قدرتتو از دست داده باشی 119 00:07:18,076 --> 00:07:19,910 ‫- قضیه همینه؟ ‫- نفرمایید 120 00:07:19,994 --> 00:07:21,994 ‫روابط و قدرت نفوذم در بیشترین حد ـه. 121 00:07:23,118 --> 00:07:26,660 ‫این چطوره: ‫به طور اتفاقی من یه... 122 00:07:26,744 --> 00:07:28,702 ‫مجوز پارک کردن در هرجایی، دارم 123 00:07:28,785 --> 00:07:31,994 ‫مستقیما از دفتر شهرداری صادر شده. 124 00:07:32,076 --> 00:07:34,952 ‫می‌تونی هرجایی که خواستی بزنی کنار، راحت و ایمن 125 00:07:35,035 --> 00:07:36,577 ‫هیچکس ماشینت رو جریمه نمی‌کنه. 126 00:07:36,660 --> 00:07:39,660 ‫توی پیاده رو پارک کنی هم پلیسا ‫مجبورن کاری باهاش نداشته باشن 127 00:07:39,744 --> 00:07:41,118 ‫همینطوریش هم پلیسا کاری به کار ماشینم ندارن. 128 00:07:41,201 --> 00:07:43,952 ‫یه پلیس سابق راننده‌ی منه. 129 00:07:44,035 --> 00:07:46,535 ‫می‌دونم که مجوز حمل اسلحه تقریبا ‫توی نیویورک غیرممکن ـه 130 00:07:46,618 --> 00:07:48,994 ‫بله. از همه جا در این کشور سخت ترـه 131 00:07:49,076 --> 00:07:52,035 ‫در شهر نیویورک فقط پلیس‌های سابق و ‫ماموران فدرال سابق می‌تونن مجوز 132 00:07:52,118 --> 00:07:55,118 ‫- حمل پنهان اسلحه بگیرن... ‫- و افرادی که نفوذ بالایی داشته باشن 133 00:07:55,201 --> 00:07:56,410 ‫که فکر می کردم تو داری. 134 00:07:56,493 --> 00:07:58,493 ‫ولی الان مشخصه که نداری 135 00:08:04,869 --> 00:08:06,744 ‫چیزی به اعلام قیمت سهام شرکت «تیوا» نمونده ‫تو آماده ای دالر بیل؟ 136 00:08:06,827 --> 00:08:08,744 ‫بله کاپیتان 137 00:08:08,827 --> 00:08:11,285 ‫اگر شرکت «آمریکا موویل» ضربه بخوره، ‫«پزو»ی مکزیک هم میاد پایین، «اِو»... ‫(واحد پول مکزیک) 138 00:08:11,368 --> 00:08:12,869 ‫اسمم «اورردی» ـه. 139 00:08:12,952 --> 00:08:15,785 ‫داره از اسم اختصاری‌ت استفاده می‌کنه 140 00:08:15,869 --> 00:08:18,201 ‫هی رودی، با شرکت «ریو» به کجا رسیدی؟ 141 00:08:18,285 --> 00:08:20,452 ‫در سهامی معدنی استرالیا ضعف می‌بینم، پس... 142 00:08:20,653 --> 00:08:22,452 ‫تنها ضعفی که من می بینم تویی. 143 00:08:22,535 --> 00:08:23,994 ‫وایستا، چی؟ 144 00:08:24,076 --> 00:08:25,618 ‫اونجا توی آشپزخونه قبل اومدن به اینجا خودت گفتی 145 00:08:25,702 --> 00:08:27,284 ‫که دارن ظرفیت حمل و نقل ریلی‌شون رو افزایش میدن 146 00:08:27,319 --> 00:08:28,869 ‫- آره ‫- پس منم فکر کردم اونا حتما دارن 147 00:08:28,952 --> 00:08:29,910 ‫هزینه‌های جانبی‌شونو افزایش میدن که ‫این باعث میشه یکی دو فصل... 148 00:08:29,994 --> 00:08:31,285 ‫اشتباهت همین بود: فکر کردی. 149 00:08:31,368 --> 00:08:32,827 ‫هی، هیاهو برای چیه؟ 150 00:08:32,910 --> 00:08:35,160 ‫- من... ‫- هیچی 151 00:08:35,243 --> 00:08:38,243 ‫می‌خوام شما دو تا طوری باهم هماهنگ بشید که ‫انگار دارید رقص روی یخ می کنید. ‫(نوعی ورزش، یک جفت زن و مرد روی یخ با کفش ‫اسکی می‌رقصند که نیازمند هماهنگی بسیاری می‌باشد) 152 00:08:38,326 --> 00:08:40,326 ‫همینطوریش خودم دردسر دارم 153 00:08:40,410 --> 00:08:42,076 ‫تو دیگه سوال پیچم نکن اکس 154 00:08:42,160 --> 00:08:43,493 ‫دقیقا باید همین سوالا رو ازت بپرسم. 155 00:08:43,577 --> 00:08:45,243 ‫این شامل همه‌تون میشه. 156 00:08:45,326 --> 00:08:46,827 ‫پس بگو، بانی 157 00:08:46,910 --> 00:08:48,702 ‫باشه 158 00:08:48,785 --> 00:08:51,493 ‫اونا منتظر دریافت 360 میلیون تُن محموله هستن. 159 00:08:51,577 --> 00:08:54,243 ‫اطلاعات لعنتیش اون بیرون ریخته 160 00:08:59,848 --> 00:09:02,452 ‫می‌دونی چرا «اووی» بیشتر از همه امتیاز می‌گیره؟ ‫(الکساندر اوچکین بازیکن هاکی) 161 00:09:02,535 --> 00:09:05,577 ‫چون «بکستورم» گوی رو بهش میده. ‫(نیکلاس بکستورم بازیکن هاکی) 162 00:09:05,660 --> 00:09:08,702 ‫آره، ولی وقتی پاس رو میده، اووی بلافاصله گل رو میزنه 163 00:09:08,785 --> 00:09:10,660 ‫ولی این احمق گوی رو بین پاهاش گم می‌کنه 164 00:09:10,744 --> 00:09:12,869 ‫یا هم شوتش می‌کنه اون طرف زمین. 165 00:09:12,952 --> 00:09:14,910 ‫پس منم اخراجش می‌کنم، تا دیگه گند نزنه 166 00:09:14,994 --> 00:09:16,910 ‫- درسته رودی؟ ‫- درسته اکس 167 00:09:16,994 --> 00:09:18,660 ‫و توافق عدم رقابت رو هم امضا کردی، درسته؟ 168 00:09:18,744 --> 00:09:20,285 ‫البته 169 00:09:20,368 --> 00:09:21,577 ‫خوبه 170 00:09:21,660 --> 00:09:24,493 ‫رودی، تو اخراجی 171 00:09:28,994 --> 00:09:30,577 ‫برای... 172 00:09:30,660 --> 00:09:32,452 ‫برای اشتباه متوجه شدن اطلاعاتی که بانی بهم داد؟ 173 00:09:32,535 --> 00:09:36,118 ‫هم اون، و هم ملحق شدن به متفقین. ‫(اشاره به جنگ جهانی دوم) 174 00:09:36,201 --> 00:09:38,744 ‫اونم با دشمنان قسم خورده‌مون. 175 00:09:38,827 --> 00:09:40,910 ‫پیک نیک تیلور میسون کپیتال؟ 176 00:09:40,994 --> 00:09:43,076 ‫این دعوت رو خیلی وقت پیش پذیرفته بودم... 177 00:09:43,160 --> 00:09:44,952 ‫قبل از جدا شدن اونا. 178 00:09:45,035 --> 00:09:47,660 ‫- هیچ صحبتی از کار نشد ‫- بقیه همه دعوت رو رد کردن 179 00:09:47,744 --> 00:09:50,076 ‫یا اصلا جوابشو ندادن 180 00:09:50,160 --> 00:09:51,827 ‫اعدام در ملع عام 181 00:09:51,910 --> 00:09:53,201 ‫حرکت مقتدرانه‌ای ـه 182 00:09:53,285 --> 00:09:55,076 ‫کی کارشو درست انجام نداده؟ 183 00:09:55,160 --> 00:09:56,410 ‫چِندِش 184 00:09:56,493 --> 00:09:58,785 ‫امروز روز جدیدی برای اکس کپیتال هستش 185 00:09:58,869 --> 00:10:01,410 ‫پس همگی اطلاعاتمون رو به اشتراک میذاریم 186 00:10:01,493 --> 00:10:03,160 ‫یا جزوی از شرکت نخواهیم بود. 187 00:10:03,243 --> 00:10:05,076 ‫یا همراه بشید، یا گاییده بشید. 188 00:10:05,160 --> 00:10:07,410 ‫- پس توام داری اخراجم میکنی؟ ‫- نه اون اخراجت کرد 189 00:10:07,493 --> 00:10:10,035 ‫من فقط تاییدش میکنم. 190 00:10:10,118 --> 00:10:11,869 ‫برو 191 00:10:14,952 --> 00:10:17,577 ‫حالا در جهانی زندگی می‌کنیم که از وسط به دو تیکه تقسیم شده 192 00:10:17,660 --> 00:10:19,702 ‫باید طرف‌تون رو انتخاب کنید 193 00:10:19,785 --> 00:10:22,160 ‫اگر طرف من نباشید، رفتنی هستید 194 00:10:22,243 --> 00:10:24,952 ‫روحیه دهنده بود. 195 00:10:25,035 --> 00:10:27,118 ‫دارم میرم سرزمین شیر و عسل 196 00:10:27,201 --> 00:10:28,577 ‫یا حداقل میشه گفت سفارت‌شون. 197 00:10:28,660 --> 00:10:30,035 ‫نمیخوای همراهم بیای و کمکم کنی 198 00:10:30,118 --> 00:10:31,326 ‫با سرمایه صندوق پادشاهی سر و کله بزنم؟ 199 00:10:31,410 --> 00:10:33,285 ‫صندوق سرمایه پادشاهی من اینه. 200 00:10:33,368 --> 00:10:35,577 ‫واقعا مطمئنی نمی‌خوای با افراد سلطنتی هم صحبت بشی؟ 201 00:10:35,660 --> 00:10:38,368 ‫احتمالا سر فرستادن بهترین آدمشون رقابت داشتن 202 00:10:38,452 --> 00:10:41,118 ‫باور کن، اونا با تیلور به توافق نمی‌رسن 203 00:10:41,201 --> 00:10:43,035 ‫اصلا حاضر نمیشن کسی مثل اون رو ببینن 204 00:10:43,118 --> 00:10:45,410 ‫و همینطوریش هم پول پادشاه در ‫شرکت ما سرمایه گزاری شده 205 00:10:45,493 --> 00:10:46,535 ‫این جلسه فقط برای تعیین شرایطش هست 206 00:10:46,618 --> 00:10:47,994 ‫ولی قسمت سختش همینه 207 00:10:48,076 --> 00:10:49,535 ‫هیچکس با حالت ایده آل کنار نمیاد. 208 00:10:49,618 --> 00:10:51,660 ‫وگز، همینطوریش اونقدر بد بود ‫که بریم روی 2.2 میلیارد 209 00:10:51,744 --> 00:10:53,452 ‫باید یه کاری کنیم همونجا بمونه 210 00:10:53,535 --> 00:10:55,368 ‫احتمالا اون سرمایه رو به طور مشترک به گردش در بیاریم 211 00:10:55,452 --> 00:10:58,785 ‫برو اونجا و این پیغام رو برسون و شرایطمون رو بهشون بگو 212 00:10:58,869 --> 00:11:01,452 ‫- بله، فرمانده (به زبان آلمانی) ‫- و این کسشعرا رو هم نگو 213 00:11:01,535 --> 00:11:04,285 ‫هرچی تو بگی، دوست من ‫(به زبان پرتغالی) 214 00:11:04,368 --> 00:11:07,243 ‫من، برایان جیمز فلین کانرتی، رسماً سوگند می‌خورم 215 00:11:07,326 --> 00:11:08,994 ‫که از قانون اساسی ایالات متحده 216 00:11:09,076 --> 00:11:11,577 ‫حمایت و دفاع خواهم کرد 217 00:11:11,660 --> 00:11:13,035 ‫که از قانون اساسی ایالات متحده 218 00:11:13,118 --> 00:11:15,118 ‫حمایت و دفاع خواهم کرد. 219 00:11:15,201 --> 00:11:18,076 ‫در برابر تمامی دشمنان، خارجی و داخلی 220 00:11:18,160 --> 00:11:20,994 ‫در برابر تمامی دشمنان، خارجی و داخلی 221 00:11:21,076 --> 00:11:23,994 ‫پسرمون اون بالا خوب به نظر میاد، مگه نه؟ 222 00:11:24,076 --> 00:11:26,535 ‫انگار براش متولد شده. 223 00:11:26,618 --> 00:11:30,410 ‫هیچکس براش متولد نمیشه، ‫خانوم سکر. حتی خودت هم نه 224 00:11:30,493 --> 00:11:32,285 ‫باید براش تلاش می‌کرد 225 00:11:32,368 --> 00:11:34,869 ‫این باعث میشه که ارزششو داشته باشه 226 00:11:34,952 --> 00:11:38,201 ‫همونطور که تو هم یه روز متوجه این میشی... 227 00:11:38,285 --> 00:11:39,727 ‫بار خداوندا مرا یاری کن. 228 00:11:39,910 --> 00:11:41,577 ‫بار خداوندا مرا یاری کن. 229 00:11:41,660 --> 00:11:43,577 ‫- تبریک میگم ‫- ممنونم، عالی جناب 230 00:11:53,994 --> 00:11:55,952 ‫خیلی ممنونم، عالی جناب. 231 00:11:58,493 --> 00:11:59,910 ‫بالاخره موفق شدی. 232 00:11:59,994 --> 00:12:02,035 ‫آره. از خیلی وقت پیش منتظرش بودم. 233 00:12:02,118 --> 00:12:03,535 ‫اولین پرونده ات؟ 234 00:12:03,618 --> 00:12:06,326 ‫چیزی که خیلی بهش فکر کردم. 235 00:12:06,410 --> 00:12:09,326 ‫- میخوام برم دنبال... ‫- آقای دادستان 236 00:12:10,487 --> 00:12:14,076 ‫می‌خوام همین الان باهات صحبت کنم. 237 00:12:14,160 --> 00:12:16,035 ‫آقای دادستان کل، فقط میخواستم بگم متشکرم... 238 00:12:16,118 --> 00:12:18,243 ‫آره، قسم یاد کردن... شروع‌های جدید. 239 00:12:18,326 --> 00:12:21,076 ‫تشکر کردن از همه. موقعیت های تازه 240 00:12:21,160 --> 00:12:22,577 ‫همه اینا چیزای شگفت انگیزی هستن. 241 00:12:22,660 --> 00:12:25,535 ‫بیا همه رو انجام شده در نظر بگیریم، باشه؟ 242 00:12:25,618 --> 00:12:27,827 ‫- باشه ‫- برو سراغ ورثه‌ی نامطبوع ‫(اشاره به دادستان قبلی که این سمت از ‫اون به برایان به ارث رسیده) 243 00:12:27,910 --> 00:12:30,035 ‫گندهایی رو تمیز کن که قبلش به وجود اومدن. 244 00:12:30,652 --> 00:12:31,904 ‫داریم درمورد چاک حرف میزنیم؟ 245 00:12:31,939 --> 00:12:33,118 ‫همینطوره 246 00:12:33,201 --> 00:12:36,076 ‫فقط یه فرصت برای دیوار کشیدن بین خودمون و اشتباهاتش داریم 247 00:12:36,160 --> 00:12:38,410 ‫و قراره اینطور انجامش بدیم... 248 00:12:44,160 --> 00:12:47,326 ‫نمی‌تونی برای بروگن مجوز بگیری؟ 249 00:12:47,410 --> 00:12:49,326 ‫رقت انگیز ـه 250 00:12:49,410 --> 00:12:51,118 ‫ما در شهر نیویورک زندگی می‌کنیم ‫پدر، نه «بومانت» ِتگزاس 251 00:12:51,201 --> 00:12:52,785 ‫گرفتن مجوز حمله اسلحه خیلی سخته 252 00:12:52,869 --> 00:12:55,535 ‫اون مرد رو فرستادم سراغت چون در شهری که ما 253 00:12:55,618 --> 00:12:57,285 ‫زندگی می‌کنیم، اون جایگاه مهمی داره. 254 00:12:57,368 --> 00:12:58,577 ‫همینطور این ایالت. 255 00:12:58,660 --> 00:13:01,368 ‫به همه این افراد نیاز خواهی داشت. 256 00:13:01,452 --> 00:13:04,368 ‫- تو فرستادیش سراغم؟ ‫- پس کدوم خری فرستاد؟ 257 00:13:04,452 --> 00:13:06,118 ‫باید حالت تهاجمی بگیری 258 00:13:06,201 --> 00:13:10,410 ‫چون بقیه همه علیه‌ت صف آرایی کردن 259 00:13:10,493 --> 00:13:12,660 ‫تو بهش بگو، آیرا 260 00:13:12,744 --> 00:13:15,201 ‫- سلام رفیق ‫- حق با پدرته 261 00:13:15,285 --> 00:13:17,910 ‫اکثر پرونده‌های بزرگت دارن توسط کانرتی ‫و دادگستری حوزه نیویورک 262 00:13:17,994 --> 00:13:20,660 ‫برای پیدا کردن خطاکاری و اشتباه بررسی و مرور میشن. 263 00:13:20,744 --> 00:13:23,535 ‫وای، اون حروم زاده ها! 264 00:13:25,493 --> 00:13:27,410 ‫همه‌ی کارای خوبم بی اثر میشن، نه؟ 265 00:13:27,493 --> 00:13:29,410 ‫میراثم میره به زباله دونی 266 00:13:29,493 --> 00:13:32,410 ‫تمام دستاوردهام محو میشن، طوری که ‫انگار اصلا اونجا نبودم 267 00:13:32,493 --> 00:13:34,410 ‫آره، این اتفاق که میوفته ‫ولی بدتر از اینم هست 268 00:13:34,493 --> 00:13:35,577 ‫دارن دنبال قانون شکنی می گردن 269 00:13:35,660 --> 00:13:36,952 ‫پیگردهای نادرست 270 00:13:37,035 --> 00:13:38,910 ‫تصمیمات از روی غرایز سیاسی 271 00:13:38,994 --> 00:13:40,160 ‫تضاد منافع... 272 00:13:40,243 --> 00:13:41,869 ‫سعی ‌خواهند کرد محکومیت‌ها رو هم باطل کنن 273 00:13:41,952 --> 00:13:43,618 ‫- اسمت خراب میشه ‫- اسم اون؟ 274 00:13:43,702 --> 00:13:45,326 ‫اسم منه که داره به دوش می کشه 275 00:13:45,410 --> 00:13:47,285 ‫و قرار نیست اسم من لکه دار بشه. 276 00:13:47,368 --> 00:13:51,118 ‫- فکر نمیکنم بتونیم... ‫- صبر کن صبر کن، پسر! 277 00:13:51,201 --> 00:13:53,618 ‫اونا میخوان تو رو از عرشه آویزون کنن. 278 00:13:53,702 --> 00:13:55,827 ‫و تو هیچ برگ برنده ای برای 279 00:13:55,910 --> 00:13:57,410 ‫شکستن این محاصره نداری. 280 00:13:57,493 --> 00:13:59,660 ‫اگر نقطه قدرتی داشتی 281 00:13:59,744 --> 00:14:01,452 ‫- می‌تونستی نفوذ داشته باشی ‫- بله 282 00:14:01,535 --> 00:14:05,201 ‫بعدش می‌تونی ازشون انتقام بگیری، از کانرتی و... 283 00:14:05,285 --> 00:14:06,827 ‫جفکوت و بقیه شون... 284 00:14:06,910 --> 00:14:09,076 ‫مجبورشون کن جای حمله، دفاع کنن. 285 00:14:09,160 --> 00:14:13,994 ‫تمام چیزی که من میخوام انتقامه و این اتفاق خواهد افتاد 286 00:14:14,076 --> 00:14:15,695 ‫و همگی می‌دونیم باید چیکار کنم. 287 00:14:15,730 --> 00:14:17,285 ‫یه نشیمن گاه 288 00:14:17,368 --> 00:14:19,660 ‫و دادگاه تجدید نظر جایگاه دادستان کل نیویورک رو حذف کرده 289 00:14:19,744 --> 00:14:20,994 ‫پس میتونم برم سراغش. 290 00:14:21,076 --> 00:14:22,285 ‫و شاید بتونم برنده بشم 291 00:14:22,368 --> 00:14:23,660 ‫ولی به محض اینکه بخوام کاری کنم 292 00:14:23,744 --> 00:14:25,243 ‫جک فوئلی میاد سراغم. 293 00:14:25,326 --> 00:14:27,368 ‫هرچی که داره به سرم می بارونه. 294 00:14:27,452 --> 00:14:29,035 ‫یا تهدید می‌کنه 295 00:14:29,118 --> 00:14:32,118 ‫که منم درموقعیتی نیستم که بتونم پیگردش کنم. 296 00:14:32,201 --> 00:14:34,952 ‫اگر می‌دونستم تاثیری داره، یه سیلی بهت میزدم 297 00:14:35,035 --> 00:14:37,869 ‫و بهت می‌گفتم مثل مردا رفتار کن. 298 00:14:37,952 --> 00:14:39,869 ‫تاثیری نداره، پدر 299 00:14:39,952 --> 00:14:41,869 ‫نه از سمت تو. اینطور جواب نمیده. 300 00:14:41,952 --> 00:14:43,744 ‫خدایا 301 00:14:43,827 --> 00:14:45,493 ‫خب، صرف نظر از اینا 302 00:14:45,577 --> 00:14:48,076 ‫می‌تونیم مدارک تو رو به یه بازپرس دلسوز بدیم. 303 00:14:48,160 --> 00:14:51,076 ‫یا در زمان مناسب، من ترتیب فوئلی رو خواهم داد. 304 00:14:51,160 --> 00:14:55,160 ‫ولی تو باید برای خودت یه موقعیت خوب درست کنی 305 00:14:55,243 --> 00:14:58,118 ‫از جات بلند شو و از اول نفوذت رو بساز. 306 00:14:58,201 --> 00:14:59,827 ‫چون بهش نیاز خواهی داشت 307 00:14:59,910 --> 00:15:02,452 ‫با گرفتن اون مجوز محله اسلحه لعنتی شروع کن. 308 00:15:02,535 --> 00:15:06,994 ‫- فکر نمی‌کنم بتونم، پدر ‫- میتونی و اینکارو میکنی 309 00:15:07,076 --> 00:15:10,744 ‫به خاطر سخت بودنش هست 310 00:15:10,827 --> 00:15:12,869 ‫که باید اینکارو بکنی. 311 00:15:15,702 --> 00:15:18,118 ‫اوضاع رو تغییر بده، پسرم 312 00:15:18,201 --> 00:15:21,118 ‫مثل کاری که «بیلی فلان» در شهر خودش کرد ‫* رمان 'بزرگترین بازی بیلی فلان' به ‫نویسندگی «ویلیام کندی» * 313 00:15:21,201 --> 00:15:23,660 ‫دقیقا میدونی آدمایی که می‌تونن کمکت کنن کجا هستن 314 00:15:23,744 --> 00:15:25,702 ‫ازشون استفاده کن. 315 00:15:25,785 --> 00:15:30,076 ‫همونطور که یه نوازنده پیانو از نوت‌هاش استفاده می‌کنه 316 00:15:30,160 --> 00:15:33,952 ‫تا اون قدرت رو بهت بده 317 00:15:34,035 --> 00:15:36,910 ‫اونم موقعی که بیشتر از همیشه بهش نیاز داری. 318 00:15:36,994 --> 00:15:40,285 ‫چارلز، فکر کردن به گذشته ات 319 00:15:40,368 --> 00:15:42,785 ‫واقعا منو می‌ترسونه 320 00:15:42,869 --> 00:15:46,201 ‫عجب چیز باشکوهی بود. 321 00:15:55,446 --> 00:15:56,303 ‫* تیلور میسون کپیتال * 322 00:15:56,304 --> 00:15:57,035 ‫چیزی که یاد دارم 323 00:15:57,118 --> 00:15:58,744 ‫چیزی که باعث شده اینجا باهات بشینم: 324 00:15:58,827 --> 00:15:59,952 ‫تو نمی‌ترسیدی با ندای قلبت جلو بری 325 00:16:00,035 --> 00:16:02,285 ‫درحالی که حساب و کتابت کاملا چیز دیگه ای بود. 326 00:16:02,368 --> 00:16:04,201 ‫منم به خاطر چیزی که به یاد دارم اینجا هستم: 327 00:16:04,285 --> 00:16:07,869 ‫که تو باهوش ترین آدمی هستی که تابحال باهاش کار کردم. 328 00:16:07,952 --> 00:16:10,869 ‫ولی چیزی نمونده بود که امروز نیام. 329 00:16:10,952 --> 00:16:14,035 ‫ببین، متوجهم ما در بازی‌ای هستیم که ‫مستلزم برنده شدن هست 330 00:16:14,118 --> 00:16:15,910 ‫و این معنیش اینه که باید به این مساله فکر نکنیم که 331 00:16:15,994 --> 00:16:17,952 ‫با بردن ما افراد دیگه‌ای می بازن... 332 00:16:18,035 --> 00:16:19,535 ‫و تو با این مشکلی نداری، تا زمانی که بازنده 333 00:16:19,618 --> 00:16:22,326 ‫در یه سطح باهات قرار داشته باشه، بگیم یه... 334 00:16:22,410 --> 00:16:25,076 ‫آره. خسته شدم از بس بی دفاع ها رو کتک زدم 335 00:16:25,160 --> 00:16:26,535 ‫همونطور که در «آناپولیس» بهمون یاد دادن: ‫(نام شهر و دانشگاهی در مریلند آمریکا) 336 00:16:26,618 --> 00:16:28,118 ‫بهتره که خودت بی دفاع باشی 337 00:16:28,201 --> 00:16:30,535 ‫درسته. و راستش از این خوشم میاد. 338 00:16:30,618 --> 00:16:33,076 ‫ولی چیزایی در اکس کپیتال انجام میشد و باهاش راحت بودن 339 00:16:33,160 --> 00:16:34,577 ‫که ما هرگز اینجا انجام نمیدیم 340 00:16:34,660 --> 00:16:36,535 ‫من قبل از اینکه قرارداد امضا کنم ‫از این بابت مطمئن شدم. 341 00:16:36,618 --> 00:16:39,577 ‫یکی از دلایل اصلی درخواستم از سارا برای ‫سمت ریاست کارکنان همین بود. 342 00:16:39,660 --> 00:16:42,577 ‫شهرت و آوازه‌اش، اول به عنوان ‫رییس کارکنان شرکت «سووپ» 343 00:16:42,660 --> 00:16:45,827 ‫- و بعد «سیلیکون ولی»... ‫- تیلور، تصمیمات تاثیرگزار تو بودن ‫(یادآوری: منطقه‌ای در 70 کیلومتری سان فرانسیسکو ‫که به علت قرارداشتن شرکتهای الکترونیکی بسیار ‫در این منطقه، به این نام معروف شده) 344 00:16:45,910 --> 00:16:48,326 ‫که باعث شدن از سندیکات پول بکشیم بیرون. ‫(یادآوری: منطقه‌ای در 70 کیلومتری سان فرانسیسکو ‫که به علت قرارداشتن شرکتهای الکترونیکی بسیار ‫در این منطقه، به این نام معروف شده) 345 00:16:48,410 --> 00:16:51,201 ‫بله. درسته 346 00:16:51,285 --> 00:16:53,827 ‫چون اون کاریه که اکس کپیتال با یه آدم می‌کنه 347 00:16:53,910 --> 00:16:55,368 ‫خودم نمیدونستم؟ 348 00:16:55,452 --> 00:16:57,577 ‫اکس و وگز، حتی ویندی 349 00:16:57,660 --> 00:16:59,368 ‫مثل «فدراسیون شهری متحد» هستن. ‫(اشاره به سری فیلم Starship Troopers) 350 00:16:59,452 --> 00:17:01,535 ‫اونا همه ما رو تبدیل به سربازان مدافع فضایی کردن 351 00:17:01,618 --> 00:17:04,452 ‫همه‌مونو به «کلنداخو» فرستادن و ‫باعث شدن مغز بعضیامون خورده بشه ‫(مربوط به فیلم یاد شده) 352 00:17:04,535 --> 00:17:06,994 ‫و تازه قبل از مرگمون هست که می فهمیم: 353 00:17:07,076 --> 00:17:08,952 ‫تمام مدت آدم بدا ما بودیم. 354 00:17:12,702 --> 00:17:14,785 ‫اینجا اونطور نیست. 355 00:17:14,869 --> 00:17:17,243 ‫این بار از راه درست انجامش میدیم، رفیق 356 00:17:17,326 --> 00:17:19,368 ‫میدونی که چقدر به اکس وفادار بودم 357 00:17:19,452 --> 00:17:21,160 ‫به همین دلیل تنهاش گذاشتم و اومدم اینجا 358 00:17:21,243 --> 00:17:23,618 ‫و به همین دلیل توام باید اینجا باشی. 359 00:17:23,702 --> 00:17:25,201 ‫اگر منم ملحق بشم... 360 00:17:25,285 --> 00:17:27,285 ‫از چه زمانی می‌خواید کارمو شروع کنم؟ 361 00:17:27,368 --> 00:17:30,160 ‫همین الان به نیروی کار نیاز داریم. درمانده شدیم! 362 00:17:32,827 --> 00:17:35,827 ‫هفته بعد یا 2 هفته دیگه 363 00:17:44,779 --> 00:17:46,774 ‫- مافی ‫- میدونم 364 00:17:46,809 --> 00:17:48,994 ‫هیچ وقت اجازه نده کسی بیرون از ‫خانواده بدونه به چی فکر میکنی 365 00:17:49,076 --> 00:17:50,869 ‫نقل قول کردنش کافی نیست 366 00:17:50,952 --> 00:17:53,618 ‫باید بهش عمل کنی 367 00:17:53,702 --> 00:17:56,827 ‫چرا دنزیگ همین الان قرارداد نبست؟ 368 00:17:56,910 --> 00:18:01,035 ‫شاید میخواد یکم بگذره و ترسش کمتر بشه؟ 369 00:18:01,118 --> 00:18:02,535 ‫فکر کردم دارم دعوتش میکنم 370 00:18:02,618 --> 00:18:03,827 ‫من ترسناکم؟ 371 00:18:03,910 --> 00:18:04,869 ‫- بله ‫- بله 372 00:18:04,952 --> 00:18:07,410 ‫ترسوهای عوضی 373 00:18:07,493 --> 00:18:09,910 ‫چرا میک دنزیگ بهترین کاندیدی بود که دیدیم؟ 374 00:18:09,994 --> 00:18:11,452 ‫پس ریاضی‌دان‌های منتخب کجان؟ 375 00:18:11,535 --> 00:18:12,869 ‫مهندسان اقتصادی؟ 376 00:18:12,952 --> 00:18:14,493 ‫باید برم از دانشگاه MIT نیرو بگیرم؟ 377 00:18:14,577 --> 00:18:16,076 ‫دارم سعی میکنم. 378 00:18:16,160 --> 00:18:17,785 ‫وال استریت کمی از زرق و برق سابقش رو از دست داده 379 00:18:17,869 --> 00:18:20,035 ‫پس بازم براقش کن و قرارداد دنزیگ رو ببند. 380 00:18:20,118 --> 00:18:22,410 ‫بعدش افرادی رو برام پیدا کنید که ترسی نداشته باشن 381 00:18:22,493 --> 00:18:24,452 ‫مثل سارا 382 00:18:29,702 --> 00:18:31,869 ‫وقتشه که آماده ملاقات بشی 383 00:18:34,368 --> 00:18:36,201 ‫من میرم بیرون، ولی اونا رو بپوش 384 00:18:36,285 --> 00:18:38,035 ‫دلم نمیخواد اونا رو بپوشم 385 00:18:40,371 --> 00:18:42,152 ‫اجبار به پوشیدنش اشتباهه 386 00:18:42,187 --> 00:18:45,285 ‫آره، همینطوره 387 00:18:45,368 --> 00:18:47,910 ‫وقتی منو استخدام کردی، گفتی: هرکاری که لازم باشه 388 00:18:47,994 --> 00:18:50,660 ‫گفتی شغل من اینه که اینو بهت یادآوری کنم، 389 00:18:50,744 --> 00:18:54,285 ‫پس بپوششون. 390 00:19:08,005 --> 00:19:09,118 ‫درمورد کارکنان‌شون... 391 00:19:09,201 --> 00:19:11,952 ‫با موفقیت بهترین گزینه‌ها رو ازشون دور کردیم 392 00:19:16,627 --> 00:19:17,660 ‫من ترتیب «هد هانتر»شون رو دادم ‫(شخصی که افراد مناسب را برای استخدام در شرکت ‫انتخاب میکند - متاسفانه معادل فارسی براش نیست) 393 00:19:20,618 --> 00:19:22,702 ‫تیلور رو خیلی درمونده کرده. 394 00:19:22,785 --> 00:19:25,285 ‫ولی میک دنزیگ رو آوردن. 395 00:19:25,368 --> 00:19:27,702 ‫- میخوان استخدامش کنن ‫- خب، مخشو بزن 396 00:19:27,785 --> 00:19:28,952 ‫پول بیشتر بهش بده 397 00:19:29,035 --> 00:19:30,785 ‫اینقدر دنزیگ رو میخوای؟ 398 00:19:30,869 --> 00:19:35,285 ‫چیزی که برام مهمه اینه که تیلور هیچی نداشته باشه 399 00:19:35,368 --> 00:19:37,076 ‫با اون روسی عوضی که پشتشو می گیره، 400 00:19:37,160 --> 00:19:39,368 ‫گزینه‌های من محدود هستن. 401 00:19:39,452 --> 00:19:42,577 ‫پس اون افراد تا ابد قراره باشن؟ 402 00:19:42,660 --> 00:19:44,785 ‫تا وقتی که یه راهی برای بیرون انداخت گریگور پیدا کنم 403 00:19:49,535 --> 00:19:52,744 ‫آقای وگنر، هیچکس اندازه من از ‫همنشینی با شما لذت نمی بره... 404 00:19:52,827 --> 00:19:55,076 ‫می‌تونم اسم چندتا دختر زیبا رو بگم که 405 00:19:55,160 --> 00:19:56,535 ‫بابتشون پول بدی و از همنشینی‌شون لذت ببری 406 00:19:56,618 --> 00:19:58,118 ‫ولی از ابراز احساستت ممنونم... 407 00:19:58,201 --> 00:19:59,618 ‫هرچند، شیخ ترجیح میدن 408 00:19:59,702 --> 00:20:00,910 ‫و راستشو بخوای عادتشون همینه 409 00:20:00,994 --> 00:20:02,535 ‫که با تصمیم گیرنده اصلی نشست داشته باشه. 410 00:20:02,618 --> 00:20:03,952 ‫با آقای اکسلراد 411 00:20:04,035 --> 00:20:05,830 ‫منو به عنوان تصمیم گیرنده اصلی در نظر بگیرید 412 00:20:05,865 --> 00:20:06,952 ‫من از طرفش صحبت می‌کنم 413 00:20:07,035 --> 00:20:09,020 ‫علی رغم این، شیخ موافق پرداخت 414 00:20:09,055 --> 00:20:09,910 ‫بیشتر از سطح بازار نیست. 415 00:20:09,994 --> 00:20:11,785 ‫- 2.2 استاندارد ـه ‫- استاندارد بود 416 00:20:11,869 --> 00:20:13,744 ‫نه برای سرمایه گذاری به اندازه‌ی مال ما 417 00:20:13,827 --> 00:20:16,243 ‫اهمیتی نداره به اندازه «دیرک دیگلر» بدنش عضلانی باشه 418 00:20:16,326 --> 00:20:17,660 ‫وقتی شب اولش رو با «رولرگرل» می‌گذرونه. ‫(اشاره به فیلم The Dirk Diggler Story) 419 00:20:17,744 --> 00:20:19,744 ‫این یکی از اون موارد نادر هست 420 00:20:19,827 --> 00:20:21,744 ‫که اندازه واقعا مهم نیست. 421 00:20:22,538 --> 00:20:25,076 ‫می‌دونی مهریه زن ها در کشور خوب شما 422 00:20:25,160 --> 00:20:26,952 ‫اینه که سینه و باسن‌شونو بپوشونن؟ :) 423 00:20:27,035 --> 00:20:29,160 ‫خب، همین به مدل ما میشه 2.2 میلیارد 424 00:20:29,243 --> 00:20:31,326 ‫اگر قبول نکنید سنگسارتون نمی‌کنیم ‫(اشاره به جزای زنا که در کشورهای ‫اسلامی سنگسار هست) 425 00:20:31,410 --> 00:20:33,744 ‫ولی از شرکت‌مون پرتتون می‌کنیم بیرون. 426 00:20:33,827 --> 00:20:35,827 ‫داری ساختار دست‌مزد‌تون رو 427 00:20:35,910 --> 00:20:38,827 ‫به وسیله اصطلاحات پست و عوامانه 428 00:20:38,910 --> 00:20:40,660 ‫با مذهب ما مقایسه می‌کنی؟؟؟ 429 00:20:40,744 --> 00:20:43,368 ‫برای بابی اکسلراد، دست‌مزد مذهبه و پول خداشه 430 00:20:43,452 --> 00:20:45,827 ‫این باعث میشه در دنیای مادی 431 00:20:45,910 --> 00:20:47,243 ‫بهترین چوپان‌تون باشه. 432 00:20:47,326 --> 00:20:49,201 ‫و حداقلش اینه که وقتی به درگاه خدای اون دعا کنید 433 00:20:49,285 --> 00:20:50,869 ‫یه «بنتلی» دیگه از توش در میارید. ‫*Bentley Motors Limited* ‫تولید کننده ماشین های اسپرت 434 00:20:50,952 --> 00:20:54,014 ‫ببین هردومون می‌دونیم که طی 7 تا 20 سال 435 00:20:54,049 --> 00:20:54,827 ‫وقتی همه چیز با برق کار کنه 436 00:20:54,910 --> 00:20:56,577 ‫همه‌تون برمی‌گردید به دوران بُز چرانی‌تون ‫(اشاره به منابع نفتی این کشور) 437 00:20:56,660 --> 00:20:59,201 ‫پس بهتره منو ببری پیش رییست... 438 00:20:59,285 --> 00:21:02,785 ‫متاسفانه، اگر مبلغ شما 2.2 هست، این اتفاق هرگز نمی‎افته 439 00:21:02,869 --> 00:21:04,827 ‫- حالا، اگر می‌خوای... ‫- اصلا فکر نکن که 440 00:21:04,910 --> 00:21:06,452 ‫می‌تونی دست مزد رو دیکته کنی، فرهاد. 441 00:21:06,535 --> 00:21:08,326 ‫داره به تشنج کشیده میشه 442 00:21:08,410 --> 00:21:11,493 ‫که بین دو تا دوست، درست نیست 443 00:21:11,577 --> 00:21:15,201 ‫حالا، بهتره همگی آروم باشیم. ‫ادامه بحث برای فردا 444 00:21:15,285 --> 00:21:17,035 ‫در همین حین، امیدوارم 445 00:21:17,118 --> 00:21:19,118 ‫در زیر سایه‌ دوستی‌مون 446 00:21:19,201 --> 00:21:21,035 ‫برنامه شبانه‌مون سر جاش بمونه. 447 00:21:21,893 --> 00:21:24,035 ‫سر جاشه مثل «چاکا خان»... ‫(ایوت ماری استیونز معروف به ‫چاکا خان، خواننده آمریکایی) 448 00:21:24,118 --> 00:21:26,618 ‫♪ چاکا خان، چاکا خان ♪ 449 00:21:26,702 --> 00:21:28,702 ‫♪ چاکا خان، بذار بترکونم بذار بترکونم،چاکا خان ♪ 450 00:21:28,785 --> 00:21:30,535 ‫♪ بذار بترکونم، همه‌ش همینو میخوام ♪ 451 00:21:52,180 --> 00:21:53,910 ‫تیلور میسون لعنتی... 452 00:21:54,629 --> 00:21:55,869 ‫دارم بهت میگم 453 00:21:56,587 --> 00:21:57,995 ‫ولی خوشگل شده بود 454 00:21:58,030 --> 00:22:00,339 ‫یه چیزی در حد «کیت جکسون» 455 00:22:00,374 --> 00:22:02,160 ‫- مطمئنی؟ ‫- کاملا مطمئنم 456 00:22:02,243 --> 00:22:04,076 ‫صاف تو چشماش نگاه کردم. 457 00:22:04,160 --> 00:22:05,368 ‫در این صورت کار کردن با 458 00:22:05,452 --> 00:22:07,368 ‫سرمایه پادشاهی واجب شد. 459 00:22:07,452 --> 00:22:09,910 ‫تیلور میسون، حاضر هستن 460 00:22:09,994 --> 00:22:13,160 ‫قواعد فولادین‌شون رو خدشه دار کنن تا غنیمت رو بگیرن 461 00:22:13,243 --> 00:22:16,326 ‫خب، تحسینش میکنم. ‫ولی باید جلوشو بگیرم 462 00:22:16,410 --> 00:22:18,035 ‫فقط می‌تونسته ملاقات اولیه باشه 463 00:22:18,118 --> 00:22:19,577 ‫امکان نداره همون اول با شیخ دیدار کرده باشه 464 00:22:19,660 --> 00:22:21,702 ‫اصلا نباید اجازه بدیم تیلور برسه به شیخ 465 00:22:21,737 --> 00:22:23,243 ‫آروم رفیق 466 00:22:23,326 --> 00:22:27,118 ‫اونا همیشه خدا توی سرم هستن. 467 00:22:27,201 --> 00:22:28,952 ‫اولش متوجه کودتا نشدم 468 00:22:29,035 --> 00:22:31,452 ‫بعدش رهبر کودتا فکر میکنه می‌تونه یواشکی بیاد اینجا 469 00:22:31,535 --> 00:22:34,076 ‫و سرمایه پادشاهی که برای من بوده رو بدزده. 470 00:22:34,160 --> 00:22:35,910 ‫باهاشون در چه وضعیتی قرار داری؟ 471 00:22:35,994 --> 00:22:37,660 ‫شاید بهتر باشه هر شرکتی رو که میخوان اونجا 472 00:22:37,744 --> 00:22:41,035 ‫سرمایه گزاری کنن از دسترس خارج کنیم ‫میسون کپیتال رو ببندیم. 473 00:22:41,118 --> 00:22:42,326 ‫آره 474 00:22:42,410 --> 00:22:44,477 ‫این آخرین شرطت هست 475 00:22:44,512 --> 00:22:45,910 ‫تیلور بی تیلور 476 00:22:45,994 --> 00:22:47,243 ‫هنوز بهش نزدیک نشدم 477 00:22:48,535 --> 00:22:51,326 ‫نسبت به تغییر ندادن نرخ دست مزدمون خوب واکنش نشون ندادن 478 00:22:51,410 --> 00:22:52,869 ‫ولی امشب قراره توی کلاب جشن بگیریم 479 00:22:52,952 --> 00:22:54,952 ‫که خودت میدونی تخصص منه 480 00:22:55,035 --> 00:22:57,577 ‫پس باید ببینیم چیکار میشه کرد. ‫دارم میرم. 481 00:22:57,660 --> 00:23:00,577 ‫میرم این لباسا رو با لباسای ‫مراسم ختم عوض کنم... 482 00:23:00,660 --> 00:23:03,285 ‫لباس تماماً سیاه مبارزان قرون وسطی؟ 483 00:23:03,368 --> 00:23:05,285 ‫- دقیقا ‫- من گوش به زنگ هستم 484 00:23:05,368 --> 00:23:06,493 ‫اگه نیروی کمکی خواستی بهم زنگ بزن 485 00:23:06,577 --> 00:23:08,452 ‫وقتی تموم شد بهم زنگ بزن 486 00:23:08,535 --> 00:23:10,535 ‫فقط بهم زنگ بزن! 487 00:23:10,618 --> 00:23:13,201 ‫دریافت شد، برادر من ‫(به زبان ایتالیایی) 488 00:23:25,452 --> 00:23:27,910 ‫یه روز هست که نخوای شروع کنی؟ 489 00:23:27,994 --> 00:23:30,618 ‫نه 490 00:23:30,702 --> 00:23:33,201 ‫تو هم همینطور 491 00:23:33,285 --> 00:23:36,035 ‫شاید من در این باره اشتباه می‌کنم 492 00:23:36,118 --> 00:23:38,285 ‫«اولیور دیک» حقوق درس میده... 493 00:23:38,368 --> 00:23:41,243 ‫تو اولیور دیک لعنتی نیستی. ‫دلت هم نمیخواد باشی 494 00:23:41,326 --> 00:23:44,368 ‫اگه خبرش پخش بشه که نمی‌تونی برای یه ‫شخص مهم مجوز حمل اسلحه بگیری 495 00:23:44,452 --> 00:23:45,785 ‫مهم نیست چقدر گرفتنش سخت باشه، 496 00:23:45,869 --> 00:23:47,201 ‫حرفی که زده میشه اینه: ‫"چاک رودز دورانش تمومه" 497 00:23:47,285 --> 00:23:48,744 ‫بعدش آره، برو تدریس کن. 498 00:23:50,049 --> 00:23:51,368 ‫زدی وسط خال 499 00:23:51,452 --> 00:23:53,452 ‫تو میدونی چطور انجامش بدی 500 00:23:53,535 --> 00:23:55,285 ‫مثل یه زنبور عسل 501 00:23:55,368 --> 00:23:58,326 ‫چیزی که از اینجا برمی داری رو 502 00:23:58,410 --> 00:24:01,785 ‫اونجا بندازش 503 00:24:01,869 --> 00:24:03,994 ‫فقط مطمئن شو در پایان روز 504 00:24:04,076 --> 00:24:07,035 ‫اونی که شهد عسل در شکمش ـه تو باشی. 505 00:24:07,118 --> 00:24:11,035 ‫بعدا باهام صحبت کن. آماده کمک هستم 506 00:24:28,952 --> 00:24:30,994 ‫اون بچه... سریع دوید... 507 00:24:31,076 --> 00:24:33,910 ‫اون یه پرتاب بلند منحنی کرد... ‫درست به اونطرف زمین ‫(بیس بال) 508 00:24:33,994 --> 00:24:35,744 ‫اونا اعتراض خواهند کرد، رییس 509 00:24:35,827 --> 00:24:37,368 ‫مجبوریم همراهیش کنیم ‫اون بهترین شانسمون برای بردن ـه 510 00:24:37,452 --> 00:24:38,869 ‫اون سنش زیادی بالاست 511 00:24:38,952 --> 00:24:41,285 ‫اجازه نمیدن پسرمون بره پشت منطقه پرتاب... 512 00:24:41,368 --> 00:24:43,118 ‫کمیسر «سنسوم» 513 00:24:43,201 --> 00:24:45,746 ‫تصور کن صبح اینجا ببینمت. 514 00:24:45,781 --> 00:24:47,753 ‫دادستان سابق رودز 515 00:24:48,326 --> 00:24:50,660 ‫همه می‌دونن اینجا صبحونه میخورم 516 00:24:50,744 --> 00:24:53,076 ‫اگه مجله نیویورک عکسمو هم نزنه 517 00:24:53,160 --> 00:24:54,827 ‫ولی یادش نمیره جزئیات زندگیمو بزنه. 518 00:24:55,670 --> 00:24:56,952 ‫حتما 519 00:24:57,035 --> 00:25:00,035 ‫گوش کن، کارت که تموم شد، میخواستم ببینم میتونم 520 00:25:00,118 --> 00:25:02,326 ‫زحمت یه مجوز کوچیک حمل اسلحه 521 00:25:02,410 --> 00:25:04,285 ‫- برای یکی از موکلینم... ‫- چاک 522 00:25:04,368 --> 00:25:07,285 ‫وقتی مرد قانون بودی، مرد قانون واقعی نبودی. 523 00:25:07,368 --> 00:25:10,076 ‫الان واست انجامش بدم!؟ 524 00:25:10,160 --> 00:25:12,452 ‫خب، شاید کاری باشه که من بتونم برات انجام بدم 525 00:25:12,535 --> 00:25:13,910 ‫حتما یه چیزی هست که من... 526 00:25:14,035 --> 00:25:16,660 ‫چیزی که میخوای کلید این شهر ـه 527 00:25:16,744 --> 00:25:19,368 ‫و منم قرار نیست بهت بدمش. 528 00:25:19,452 --> 00:25:21,243 ‫حالا میشه ما رو تنها بذاری؟ 529 00:25:32,994 --> 00:25:36,368 ‫میز می‌خواید، آقای رودز؟ 530 00:25:36,452 --> 00:25:40,076 ‫برای کسی نگهش دار که پولشو داشته باشه 531 00:25:46,994 --> 00:25:49,493 ‫ویندی، می‌دونم کمیسر سنسوم چی لازم داره 532 00:25:49,577 --> 00:25:51,326 ‫و به دست آوردنش آسون نیست 533 00:25:51,410 --> 00:25:55,076 ‫باید به یکی پول بدی که به اون یکی پول بده 534 00:25:55,160 --> 00:25:57,118 ‫که اونم نفر بعدی رو راضی کنه. 535 00:25:57,201 --> 00:25:58,869 ‫ولی حداقل نقشه و ترتیب کارا رو میدونم. 536 00:25:58,952 --> 00:26:00,035 ‫اولین توقف؟ 537 00:26:00,118 --> 00:26:01,660 ‫رستوران E.A.T 538 00:26:01,744 --> 00:26:04,118 ‫برای دیدن «آیزن» 539 00:26:04,201 --> 00:26:05,285 ‫رو مخمه 540 00:26:05,368 --> 00:26:06,952 ‫نه 541 00:26:07,035 --> 00:26:09,035 ‫کار شبانه هیچ وقت مانع کار صبحش نمیشه 542 00:26:09,118 --> 00:26:12,160 ‫دوباره بهش زنگ میزنم 543 00:26:14,493 --> 00:26:16,660 ‫وگز، این هفتمین باریه که بهت زنگ میزنم 544 00:26:16,744 --> 00:26:18,118 ‫کدوم گوری هستی؟ 545 00:26:18,201 --> 00:26:20,118 ‫بیداری میشی و بهم زنگ بزنی؟ 546 00:26:22,952 --> 00:26:25,785 ‫واقعا رو مخمه. بریم تن لششو بیدار کنیم 547 00:26:49,035 --> 00:26:51,452 ‫آقای آیزن، قربان 548 00:26:51,535 --> 00:26:54,160 ‫اگر دعوتم کنید میتونم باهاتون قهوه بخورم؟ 549 00:26:56,410 --> 00:26:57,869 ‫ممنون 550 00:27:01,431 --> 00:27:04,160 ‫تو این دنیا چی لازم داری؟ 551 00:27:04,243 --> 00:27:05,869 ‫خایه‌هایی به اندازه مریخ 552 00:27:05,952 --> 00:27:08,201 ‫و یه جنده با کص تنگ و خیس. 553 00:27:09,606 --> 00:27:12,160 ‫چیزای معمول. ولی خارج از حوزه‌ی دسترس من 554 00:27:12,243 --> 00:27:14,493 ‫نه واقعا: چی لازم داری؟ 555 00:27:14,577 --> 00:27:15,994 ‫این حرفا برای چیه؟ 556 00:27:16,076 --> 00:27:17,804 ‫کدوم خری بحث رو با این شروع میکنه؟ 557 00:27:17,839 --> 00:27:20,410 ‫- گور بابات ‫- حتما 558 00:27:20,493 --> 00:27:22,827 ‫همون جوک قدیمی درمورد نماینده مجلس، درسته؟ 559 00:27:23,749 --> 00:27:25,076 ‫یه دختر جوون از حوزه‌ای که ‫نماینده‌اش هست میاد سراغش. 560 00:27:25,160 --> 00:27:26,452 ‫میگه میخواد روی زانوی بشینه 561 00:27:26,535 --> 00:27:27,994 ‫و براش ساک بزنه 562 00:27:28,076 --> 00:27:30,493 ‫بعدش براش یه نوشیدنی مارتینی بیاره. 563 00:27:30,577 --> 00:27:31,994 ‫سیاستمدار بهش نگاه میکنه و میگه: 564 00:27:32,076 --> 00:27:34,410 ‫چی به من می رسه؟ 565 00:27:36,577 --> 00:27:38,243 ‫نه واقعا، گور بابات 566 00:27:38,326 --> 00:27:39,994 ‫وقتی دادستان بودی 567 00:27:40,076 --> 00:27:41,368 ‫کارای زیادی بود که می‌تونستم ازت بخوام. 568 00:27:41,452 --> 00:27:43,035 ‫اون موقع کجا بودی؟ 569 00:27:43,118 --> 00:27:45,243 ‫این صبح همینو میاره: ‫من اینو تغییر میدم 570 00:27:45,326 --> 00:27:46,452 ‫ببین، شاید بتونم شاخ و برگها رو بچینم 571 00:27:46,535 --> 00:27:47,785 ‫ولی کی اینقدر به درد بخوره؟ 572 00:27:47,869 --> 00:27:49,577 ‫شاید هنوز دادستان نباشم 573 00:27:49,660 --> 00:27:52,208 ‫ولی هنوز توی این شهر نفوذ زیادی دارم. 574 00:27:52,243 --> 00:27:53,660 ‫امتحانم کن. 575 00:27:53,744 --> 00:27:56,076 ‫بذار تلنگر اول رو من بزنم تا بدونم ‫واسه چی اینجا نشستم 576 00:27:56,160 --> 00:27:57,785 ‫تو چی میخوای؟ 577 00:27:57,869 --> 00:28:00,618 ‫میخوام منو به سفیر «سوارز» معرفی کنی 578 00:28:00,702 --> 00:28:02,201 ‫شنیدم بهش نزدیک هستی 579 00:28:02,285 --> 00:28:04,243 ‫آره 580 00:28:05,623 --> 00:28:07,702 ‫ببین من ذاتاً عادت ندارم واسطه باشم... 581 00:28:07,785 --> 00:28:09,243 ‫نه حتما، البته متوجهم. 582 00:28:09,326 --> 00:28:10,827 ‫ولی این... 583 00:28:10,910 --> 00:28:13,035 ‫میتونم معرفیت کنم 584 00:28:13,118 --> 00:28:14,660 ‫ولی الان نه 585 00:28:14,744 --> 00:28:16,201 ‫به خاطر مشکلات پسر خونده‌اش 586 00:28:16,285 --> 00:28:18,452 ‫سفیر مایل به ملاقات کسانی نیست 587 00:28:18,535 --> 00:28:19,869 ‫که درخواستی ازش داشته باشن. 588 00:28:20,789 --> 00:28:22,035 ‫اگر بهش وصلت کنم 589 00:28:22,118 --> 00:28:25,869 ‫پس آره، باید در عوض یه چیزی بگیرم. 590 00:28:25,952 --> 00:28:29,577 ‫باشه، بذار یه لطفی که می‌تونم ‫در حقت بکنم رو پیشنهاد کنم 591 00:28:29,660 --> 00:28:31,577 ‫از اونجا که داوطلبانه خودت نمیگی. 592 00:28:31,660 --> 00:28:34,702 ‫من یه مجوز پارک در هر جایی دارم. 593 00:28:35,563 --> 00:28:36,577 ‫لب تر کن و مال تو ـه 594 00:28:36,660 --> 00:28:37,910 ‫من مجوز عبور دفتر شهرداری رو دارم 595 00:28:37,994 --> 00:28:39,577 ‫از خیلی وقت پیش داشتم. 596 00:28:39,660 --> 00:28:40,994 ‫ممنون در هر صورت 597 00:28:41,076 --> 00:28:44,493 ‫خب، حتما یه چیزی هست که بخوایش 598 00:28:44,577 --> 00:28:46,577 ‫یه چیزی هست. 599 00:28:46,660 --> 00:28:48,744 ‫ولی واقعا در حیطه تو نیست. 600 00:28:48,827 --> 00:28:50,535 ‫امتحانم کن 601 00:28:50,618 --> 00:28:52,160 ‫بلیط ورودی برای 602 00:28:52,243 --> 00:28:54,326 ‫«کنیسه مرکزی» برای «هانوکا»ی کودکان ‫(محل عبادتگاه یهودیان) ‫(هانوکا یک مراسم مذهبی یهودیان) 603 00:28:54,410 --> 00:28:56,035 ‫قبوله. چندتا؟ 604 00:28:56,118 --> 00:28:57,827 ‫توی اتاق اصلی. نه در ورودی 605 00:28:57,910 --> 00:28:59,660 ‫میخوام با دخترم بشینم 606 00:28:59,744 --> 00:29:00,869 ‫ولی برادر همسر سابقم رییس هیئت اونجاست. 607 00:29:00,952 --> 00:29:02,577 ‫اجازه نمیده وارد بشم. 608 00:29:02,660 --> 00:29:05,326 ‫اینو برام انجام بدی 609 00:29:05,410 --> 00:29:07,076 ‫تو رو به سفیر وصل میکنم. 610 00:29:08,321 --> 00:29:09,285 ‫بذار روش کار کنم. 611 00:29:27,952 --> 00:29:29,660 ‫ 612 00:29:29,744 --> 00:29:31,118 ‫واو واو 613 00:29:31,201 --> 00:29:33,535 ‫خودنما ترین «دانی» که تو این شهر مونده. 614 00:29:33,618 --> 00:29:35,994 ‫خیلی بامزه ای چاک. «کنی دی» رو میشناسی درسته؟ 615 00:29:36,076 --> 00:29:38,577 ‫بله البته. هرکسی که از هواپیما استفاده ‫میکنه می‌دونه که آقای دیکر 616 00:29:38,660 --> 00:29:41,035 ‫می‌تونه در یه لحظه پروازتو برات عوض کنه. 617 00:29:41,118 --> 00:29:42,702 ‫ناوگان همیشه برای تو در دسترسه، چاک 618 00:29:42,785 --> 00:29:43,994 ‫- خوشحال شدم دیدمت ‫- بهم زنگ بزن 619 00:29:44,076 --> 00:29:45,452 ‫بله 620 00:29:45,535 --> 00:29:47,577 ‫چه خبر چاک؟ 621 00:29:49,702 --> 00:29:52,368 ‫خب، اتفاقی افتاده که 622 00:29:52,452 --> 00:29:55,285 ‫نیاز به یه مجوز عبور مادام العمر دارم. 623 00:29:55,368 --> 00:29:57,994 ‫و حاضرم در ازاش «کلئوپاترا» رو بهت بدم. ‫(آخرین فرعون مصر) 624 00:29:58,076 --> 00:29:59,577 ‫میخوام برام 625 00:29:59,660 --> 00:30:02,118 ‫بلیط مراسم هانوکای کودکان در کنیسه مرکزی جور کنی. 626 00:30:02,201 --> 00:30:03,827 ‫اتاق اصلی، نه نزدیک در ورودی 627 00:30:03,910 --> 00:30:05,869 ‫قرار نیست اون موقع داخل شهر باشی، درسته؟ 628 00:30:05,952 --> 00:30:08,118 ‫قراره برم اسکی، ولی اصلا میدونی 629 00:30:08,201 --> 00:30:09,952 ‫بابت اون بلیطا چی می‌تونم بگیرم رفیق؟ 630 00:30:10,035 --> 00:30:13,285 ‫یه مجوز پارک در هرجا چطوره؟ 631 00:30:13,368 --> 00:30:15,035 ‫یکی اینجا دارم و مال تو ـه 632 00:30:15,118 --> 00:30:19,660 ‫برای هر کدوم از ماشینام یکی دارم. 633 00:30:19,744 --> 00:30:24,201 ‫خب، حتما یه چیزی هست که بخوای 634 00:30:24,285 --> 00:30:26,118 ‫اولین نشان‌ها، دره‌ی «دییر» ‫(نشان‌هایی که با اونا مسیر اسکی مشخص ‫میشه و تعدادشون محدوده و توسط بهترین ‫اسکی باز ها برداشته میشه) 635 00:30:26,201 --> 00:30:27,869 ‫از اون دره دسترسی به کوهستان خصوصی و محدوده 636 00:30:27,952 --> 00:30:29,577 ‫نیم ساعت قبل از باز شدن پیست اسکی... 637 00:30:29,660 --> 00:30:31,869 ‫خیلی خیلی منحصر هست. 638 00:30:31,952 --> 00:30:33,452 ‫فقط 5 تا ازش هست و همه رو گرفتن. 639 00:30:33,535 --> 00:30:34,785 ‫چند روز بهشون نیاز داری؟ 640 00:30:34,869 --> 00:30:38,577 ‫روز؟ تمام این فصل 641 00:30:38,660 --> 00:30:40,785 ‫اینو برات ردیف کنم... 642 00:30:40,869 --> 00:30:43,577 ‫بلیطاتو می‌گیری. 643 00:30:44,642 --> 00:30:45,952 ‫بذار روش کار کنم. 644 00:30:54,785 --> 00:30:56,827 ‫پس بالاخره شخصا اومدید. 645 00:30:56,910 --> 00:30:59,035 ‫خوشحالم می بینمتون آقای اکسلراد 646 00:30:59,118 --> 00:31:01,869 ‫فرهاد 647 00:31:01,952 --> 00:31:05,702 ‫آدم من کجاست؟ وگز کجاست؟ 648 00:31:06,694 --> 00:31:07,493 ‫نمیدونی؟ 649 00:31:07,577 --> 00:31:09,326 ‫اگه میدونستم اینجا نایستاده بودم. 650 00:31:11,660 --> 00:31:13,326 ‫دیشب چه اتفاقی افتاد؟ 651 00:31:19,368 --> 00:31:21,869 ‫مهمونی در پشت بام ادامه پیدا کرد. 652 00:31:21,952 --> 00:31:23,994 ‫متاسفانه شیخ سرش شلوغ بود 653 00:31:24,076 --> 00:31:25,577 ‫و نتونستن صحبت کنن. 654 00:31:25,660 --> 00:31:27,493 ‫بعد از ساعت 3 من رفتم. 655 00:31:27,577 --> 00:31:29,785 ‫مطمئن نیستم آقای وگز چه زمانی رفته. 656 00:31:29,869 --> 00:31:32,243 ‫شاید دیشب زیادی مشروب خورده؟ 657 00:31:32,326 --> 00:31:34,452 ‫میخوام به چشم خودم ببینم 658 00:31:35,734 --> 00:31:36,993 ‫خیلی خب 659 00:31:51,076 --> 00:31:52,952 ‫میگه حدود ساعت 4:30 مهمونی تموم شد 660 00:31:53,035 --> 00:31:54,618 ‫و مهمونای باقی مونده اینجا رو ترک کردن. 661 00:31:54,702 --> 00:31:56,326 ‫این محدوده رو ترک کردن یا ساختمون رو؟ 662 00:32:03,535 --> 00:32:05,201 ‫مطمئن نیست. 663 00:32:05,285 --> 00:32:06,702 ‫اون اینجا مونده و بقیه رفتن 664 00:32:06,785 --> 00:32:07,994 ‫یه زن و آقای وگنر 665 00:32:08,076 --> 00:32:09,702 ‫فکر میکنه اونا رفتن بیرون. 666 00:32:09,785 --> 00:32:11,535 ‫اینجا اقامتگاه شبانه داره؟ 667 00:32:11,618 --> 00:32:14,869 ‫نه. چرا فکر میکنید اینجاست؟ 668 00:32:14,952 --> 00:32:17,285 ‫آخرین مکانی که موبایلش آنتن داده اینجا بوده 669 00:32:20,452 --> 00:32:22,535 ‫این مال آقای وگنر هستش. از دستش افتاد 670 00:32:22,618 --> 00:32:24,535 ‫پیداش کردید پسش بدید. 671 00:32:24,618 --> 00:32:26,118 ‫میخوایم ساختمون رو بگردیم 672 00:32:26,201 --> 00:32:28,493 ‫متاسفانه نمیشه، آقای اکسلراد 673 00:32:28,577 --> 00:32:30,118 ‫شما در خاک ما هستید 674 00:32:30,201 --> 00:32:31,493 ‫تمام تصمیمات این چنین توسط شیخ 675 00:32:31,577 --> 00:32:34,326 ‫از طریق من انجام میشن. 676 00:32:34,410 --> 00:32:36,326 ‫حالا، چون اینجا هستید 677 00:32:36,410 --> 00:32:37,994 ‫شیخ می‌خوان درمورد شرایط بحث کنن... 678 00:32:38,076 --> 00:32:40,285 ‫اول وگز رو پیدا میکنم؛ بعد با اون یارویی که ‫لباس گشاد پوشیده صحبت میکنم :) 679 00:32:40,368 --> 00:32:43,076 ‫همونطور که آقای وگنر به من گفت: ‫من به جای اون مرد صحبت میکنم 680 00:32:43,160 --> 00:32:44,994 ‫ 681 00:32:45,076 --> 00:32:49,500 ‫ببین، منو ببر پیش شیخ تا بتونیم ‫همه این مسائل رو تمومش کنیم 682 00:32:49,535 --> 00:32:50,785 ‫البته 683 00:32:50,869 --> 00:32:53,076 ‫ولی مجبور خواهید بود کمی صبر کنید چون 684 00:32:53,160 --> 00:32:54,952 ‫برنامه‌ی شیخ خیلی شلوغه. 685 00:32:59,618 --> 00:33:01,618 ‫اون این داخله؟ 686 00:33:01,702 --> 00:33:03,076 ‫ممکنه 687 00:33:03,160 --> 00:33:05,160 ‫میتونیم به پلیسا زنگ بزنیم؟ یا FBI ؟ 688 00:33:05,243 --> 00:33:07,201 ‫نمی‌تونن وارد بشن. مصونیت دیپلماتیک 689 00:33:07,285 --> 00:33:10,702 ‫و ماجرا عمومی و بهم ریخته میشه. 690 00:33:10,785 --> 00:33:14,285 ‫اون وقت مجبور میشی برای همیشه ‫با پول پادشاهی خداحافظی کنی 691 00:33:14,368 --> 00:33:18,076 ‫بذار من فیلم دوربین های مدار بسته ‫ساختمون های اطراف رو بررسی کنم 692 00:33:18,160 --> 00:33:19,368 ‫ببینم واقعا رفته یا نه. 693 00:33:19,452 --> 00:33:20,452 ‫باشه 694 00:33:20,535 --> 00:33:22,035 ‫لعنتی 695 00:33:22,118 --> 00:33:23,785 ‫دارن اینکارو میکنن تا برگ برنده داشته باشن... 696 00:33:23,869 --> 00:33:26,618 ‫چون میخوان شرایط خودشونو دیکته کنن 697 00:33:26,702 --> 00:33:29,285 ‫برای انجام اینکار خودشونو در موقعیت خوبی قرار دادن. 698 00:33:29,368 --> 00:33:32,493 ‫آره، خب، ما هم نیاز به برگ برنده داریم 699 00:33:32,577 --> 00:33:33,535 ‫روش کار میکنم 700 00:33:40,869 --> 00:33:43,618 ‫خب حق با تو بود. اوناهاشش 701 00:33:43,702 --> 00:33:45,410 ‫یوزپلنگ باید برای آب خوردن بیاد لب رودخونه 702 00:33:45,493 --> 00:33:47,827 ‫آره 703 00:33:47,910 --> 00:33:50,326 ‫اگه من برم سراغش حتما رو برمی گردونه 704 00:33:50,410 --> 00:33:52,243 ‫بالاخره، من بودم که پیگردش کردم. ‫(اشاره به فصل اول) 705 00:33:52,326 --> 00:33:54,201 ‫من انجامش میدم. 706 00:33:54,285 --> 00:33:56,201 ‫تو یه بانوی نجیب و یه شخص با سواد هستی. 707 00:33:57,098 --> 00:33:58,160 ‫ 708 00:33:58,243 --> 00:34:00,952 ‫اگر لازم شد، جواز پارک من رو 709 00:34:00,987 --> 00:34:02,352 ‫بهش پیشنهاد بده. 710 00:34:12,618 --> 00:34:15,201 ‫استیون برچ 711 00:34:15,285 --> 00:34:18,035 ‫کسی که هزاران سهام رو به کار انداخت 712 00:34:20,076 --> 00:34:21,618 ‫چیکار میتونم برات بکنم؟ 713 00:34:48,994 --> 00:34:50,493 ‫گفت به زانوش صدمه زده 714 00:34:50,577 --> 00:34:52,577 ‫و همسرش ترجیح میده توی ساحل اسکی بازی کنه 715 00:34:52,660 --> 00:34:54,994 ‫ 716 00:34:55,076 --> 00:34:56,952 ‫اولین نشان‌هاش رو میده به تو 717 00:34:59,076 --> 00:35:00,410 ‫در ازاش چی مبادله کردی؟ 718 00:35:00,493 --> 00:35:02,660 ‫جواز پارک بود، نه؟ 719 00:35:02,744 --> 00:35:04,702 ‫نه چاک 720 00:35:04,785 --> 00:35:06,827 ‫واقعا؟ 721 00:35:06,910 --> 00:35:08,326 ‫هیچکس این کوفتی رو نمیخواد. 722 00:35:08,410 --> 00:35:09,660 ‫خب چی در ازاش دادی؟؟ 723 00:35:09,744 --> 00:35:11,076 ‫یه جلسه مشاوره 724 00:35:11,160 --> 00:35:13,326 ‫اینکار خیانت به اکس نیست؟ 725 00:35:13,410 --> 00:35:15,994 ‫به «برچ» چیزای دست اول رو نمیدم 726 00:35:20,201 --> 00:35:24,201 ‫اینم از اولین نشان‌هات، «دانی دی» 727 00:35:24,285 --> 00:35:26,326 ‫عالیه 728 00:35:26,410 --> 00:35:29,869 ‫و شما آقا، بفرمایید بلیط همایش کودکان‌تون 729 00:35:29,952 --> 00:35:31,577 ‫- مواظب خودت باش، چاک ‫- مواظب خودت باش 730 00:35:36,201 --> 00:35:38,076 ‫حالا، منو ببر پیش سفیر 731 00:35:38,160 --> 00:35:40,744 ‫- میتونم و اینکارو خواهم کرد ‫- خوبه، بزن بریم 732 00:35:40,827 --> 00:35:43,577 ‫- به زودی ‫- گور بابای به زودی 733 00:35:43,660 --> 00:35:46,452 ‫انتظار نداشتم اینقدر سریع ترتیبشو بدی 734 00:35:46,535 --> 00:35:49,201 ‫من اون شخص اصلی نیستم که واسطه بشه 735 00:35:49,285 --> 00:35:52,827 ‫ولی میتونم به شخصی معرفیت کنم که اون میتونه 736 00:35:52,910 --> 00:35:56,035 ‫چرا به اون شخص زنگ نمیزنی؟ 737 00:35:56,118 --> 00:35:58,410 ‫همین الان! 738 00:36:10,535 --> 00:36:12,785 ‫می‌بینی، شاهین‌ها تا ابد دوستت هستن 739 00:36:12,869 --> 00:36:15,118 ‫مثل انسان ها... 740 00:36:15,201 --> 00:36:17,660 ‫گاهی اوقات... 741 00:36:17,744 --> 00:36:19,744 ‫اونا خیلی بیشتر از ما ثابت قدم هستن 742 00:36:19,827 --> 00:36:21,994 ‫چون می‌دونن کی هستن 743 00:36:22,076 --> 00:36:24,285 ‫نر هاشون میرن بیرون شکار ‫میکنن و غذا میارن خونه 744 00:36:24,368 --> 00:36:26,201 ‫و ماده ها در لانه می‌مونن 745 00:36:26,285 --> 00:36:29,285 ‫ازش دفاع میکنن و جوجه ها رو بزرگ می‌کنن 746 00:36:29,368 --> 00:36:31,827 ‫همونطور که قانون طبیعت امر میکنه 747 00:36:31,910 --> 00:36:34,785 ‫بله، این نوع تقسیمات دو جانبه منطقی هستن به شرطی که: 748 00:36:34,869 --> 00:36:36,910 ‫در آن واحد با یک نر طرف باشی. 749 00:36:36,994 --> 00:36:39,744 ‫ولی وقتی شکار، تضمین دهنده نسل بعد هست 750 00:36:39,827 --> 00:36:42,744 ‫ماده با نری میره که بهتر بتونه شکار کنه. 751 00:36:46,410 --> 00:36:48,493 ‫از منطق و استحکام این استدلال خوشم اومد 752 00:36:48,577 --> 00:36:50,201 ‫بیا 753 00:36:50,285 --> 00:36:51,994 ‫بیا یکم چایی با شیخ بخوریم 754 00:37:00,577 --> 00:37:02,493 ‫بگو 755 00:37:02,577 --> 00:37:04,869 ‫فیلم دوربین مداربسته از ساختمون های اطراف نشون میده 756 00:37:04,952 --> 00:37:06,201 ‫که وگز اونجا رو ترک نکرده. 757 00:37:06,285 --> 00:37:08,076 ‫مادرجنده ها ! 758 00:37:08,160 --> 00:37:09,577 ‫ممکنه باهاش چیکار کنن؟ 759 00:37:09,660 --> 00:37:11,118 ‫مشخص نیست 760 00:37:11,201 --> 00:37:12,201 ‫یعنی به زنجیر بستنش؟ 761 00:37:12,285 --> 00:37:13,577 ‫شکنجه اش می کنن؟ 762 00:37:13,660 --> 00:37:15,452 ‫می‌فرستنش به کشور خودشون؟ 763 00:37:15,535 --> 00:37:17,744 ‫به احتمال زیاد بهش مواد شیمیایی دادن 764 00:37:17,827 --> 00:37:21,035 ‫«پنتاتول» شاید، یا آرام بخش های دیگه 765 00:37:21,118 --> 00:37:25,827 ‫تا جلوی مقاومتش رو بگیرن، ولی ‫بازم میگم، مشخص نیست 766 00:37:25,910 --> 00:37:28,201 ‫برگ برنده ای پیدا کردیم؟ 767 00:37:28,285 --> 00:37:30,785 ‫یه چیزی دارم که موقع مذاکره میتونی ازش استفاده کنی 768 00:37:30,869 --> 00:37:32,785 ‫نوعی از رسوایی که حتی قدرتمندترین 769 00:37:32,869 --> 00:37:35,452 ‫افراد خاورمیانه رو زهره ترک می‌کنه. 770 00:37:40,618 --> 00:37:42,744 ‫خوبه 771 00:37:42,827 --> 00:37:44,577 ‫این شاید به قدری کافی باشه که هم وگز رو باهاش آزاد کنیم 772 00:37:44,660 --> 00:37:47,452 ‫هم تیلور رو از سرمایه پادشاهی دور نگه داریم. 773 00:37:47,535 --> 00:37:50,368 ‫اگه بتونم وارد اتاق بشم. 774 00:37:50,452 --> 00:37:52,368 ‫اگه بگن تا آخر امروز 775 00:37:52,452 --> 00:37:54,201 ‫ملاقات ممکن نیست، اون وقت گور بابای اکس کپیتال 776 00:37:54,285 --> 00:37:55,493 ‫زنگ میزنم وزارت خارجه 777 00:37:55,577 --> 00:37:57,160 ‫و این ماجرا رو مثل بمب می‌ترکونیم 778 00:37:59,869 --> 00:38:03,035 ‫ناچو... این چاک ـه 779 00:38:03,118 --> 00:38:04,910 ‫میخواد با سفیر ملاقات کنه 780 00:38:04,994 --> 00:38:06,869 ‫آره؟ خب، سفیر سوارز 781 00:38:06,952 --> 00:38:08,660 ‫درحال حاضر هیچ ملاقاتی رو قبول نمیکنه 782 00:38:08,744 --> 00:38:11,243 ‫نه تا وقتی که مشکل پسرخونده اش حل نشده 783 00:38:11,326 --> 00:38:13,869 ‫این شهر لعنتی فقط گازت میزنه 784 00:38:13,952 --> 00:38:16,460 ‫مثل ماهی پیرانا می‌خورتت تا هیچی ازت نمونه. 785 00:38:16,495 --> 00:38:17,535 ‫ 786 00:38:17,618 --> 00:38:18,869 ‫اونا یه محل پارک دوچرخه توی خیابون من گذاشتن 787 00:38:18,952 --> 00:38:20,660 ‫طوری که همه جاهای پارک آزاد رو گرفته. 788 00:38:20,744 --> 00:38:22,201 ‫داشتم با وکیلم حرف میزدم 789 00:38:22,285 --> 00:38:23,869 ‫که به خاطر من جمعا 790 00:38:23,952 --> 00:38:25,493 ‫سه هزار دلار جریمه شده. 791 00:38:28,201 --> 00:38:31,869 ‫اینو بهم بگو: ‫می‌تونی یه کاری کنی جریمه‌ها باطل بشن؟ 792 00:38:31,952 --> 00:38:34,326 ‫تو منو ببر پیش سفیر 793 00:38:34,410 --> 00:38:36,660 ‫فکر میکنم بتونم یه کار بهتر برات بکنم 794 00:38:38,577 --> 00:38:42,702 ‫دیگه هیچ وقت به خاطر پارک کردن جریمه نمیشی 795 00:38:42,785 --> 00:38:43,589 ‫آره 796 00:38:43,644 --> 00:38:46,808 ‫رابرت اکسلراد، یاقوت دنیای سرمایه گذاری 797 00:38:46,843 --> 00:38:48,326 ‫چارلز رودز، «اسکوئر» ‫(یک درجه پایین تر از شوالیه) 798 00:38:48,410 --> 00:38:50,243 ‫یه موقعیتی پیش اومده 799 00:38:50,326 --> 00:38:53,160 ‫امتیاز اون مدرسه جدید که میره به «تریبکا» ‫(منطقه ای در شمال نیویورک) 800 00:38:53,243 --> 00:38:57,285 ‫تبدیل به عنصر حیاتی قراردادی شد که الان با یکی بستم 801 00:38:57,368 --> 00:38:59,493 ‫و تو دیدی که من عضو هیئت اون مدرسه هستم. 802 00:38:59,577 --> 00:39:02,118 ‫و برام سوال بود که آیا می‌تونی اون مدرسه رو به یه 803 00:39:02,201 --> 00:39:05,410 ‫مکان دیگه منتقل کنی؟ چندتا خیابون بالاتر. 804 00:39:06,398 --> 00:39:08,410 ‫یکم کار می بره... ولی مگه مهمه؟ 805 00:39:08,493 --> 00:39:10,702 ‫اگر برای تو مهمه، می‌تونم انجامش بدم 806 00:39:10,785 --> 00:39:12,326 ‫با دوستم «شان ایلز» ملاقات کن 807 00:39:12,410 --> 00:39:14,326 ‫- بقیه‌شو اون انجام میده ‫- ممنون 808 00:39:14,410 --> 00:39:16,368 ‫با ایلز بهت خوش می‌گذره 809 00:39:16,452 --> 00:39:18,577 ‫دقیقا مخالف چیزیه که نشون میده. 810 00:39:18,660 --> 00:39:20,160 ‫این روزا کی اینطوری نیست؟ 811 00:39:21,702 --> 00:39:24,201 ‫باید برم 812 00:39:24,285 --> 00:39:25,827 ‫- بله؟ ‫- فرهاد هستم 813 00:39:25,910 --> 00:39:28,160 ‫ملاقات‌تون با شیخ یک ساعت دیگه خواهد بود 814 00:39:28,243 --> 00:39:30,452 ‫اونجا خواهم بود 815 00:39:33,994 --> 00:39:36,744 ‫هال، ملاقات جور شد 816 00:39:40,118 --> 00:39:43,738 ‫گمونم کسی که دنبالشیم اونجا داره کوکتل می‌خوره 817 00:39:45,086 --> 00:39:46,140 ‫ 818 00:39:46,175 --> 00:39:47,535 ‫گمونم درست گفتی 819 00:39:52,869 --> 00:39:54,285 ‫سفیر سوارز 820 00:39:54,368 --> 00:39:55,952 ‫بله 821 00:39:56,035 --> 00:39:59,035 ‫پی بردم که شما مشکلاتی با پسر خوانده‌تون دارید 822 00:39:59,118 --> 00:40:02,410 ‫من با این ادعای قانون مداری 823 00:40:02,493 --> 00:40:05,610 ‫و قوانین این ایالت مشکل دارم. 824 00:40:05,700 --> 00:40:08,744 ‫مبارزه‌ای برای روح ملت‌مان، بی‌شک در حال انجام است. ‫(بخشی از اشعار روز استقلال) 825 00:40:08,827 --> 00:40:11,160 ‫ 826 00:40:11,243 --> 00:40:14,160 ‫پسرخوانده‌ام فقط با دوست دخترش رابطه داشته 827 00:40:14,243 --> 00:40:15,452 ‫در حالی که اون دختر کمی زیادی سنش پایین بوده. 828 00:40:15,535 --> 00:40:18,368 ‫اون دختر 16 سالش بوده، پسرخونده‌ام 20 سالش 829 00:40:18,452 --> 00:40:20,201 ‫والدینش 830 00:40:20,285 --> 00:40:22,535 ‫آدمای دیوونه و عوضی هستن 831 00:40:22,618 --> 00:40:26,368 ‫رفتن پیش پلیس و به عنوان تعرض جنسی شکایت کردن 832 00:40:26,452 --> 00:40:28,785 ‫و با باز شدن یه مدرسه در خیابون سفارت شما 833 00:40:28,869 --> 00:40:30,410 ‫حالا مجبوره از اونجا کوچ کنه. 834 00:40:30,493 --> 00:40:32,452 ‫تا از محدوده تعیین شده دور بمونه. ‫(متجاوزان جنسی محکوم به دوری از ‫مکان های خاص مانند مدارس می‌شوند) 835 00:40:32,535 --> 00:40:35,118 ‫این مساله داره زندگی همسرمو نابود میکنه. 836 00:40:35,201 --> 00:40:37,827 ‫من اینجام که دردش رو تسکین بدم. 837 00:40:37,910 --> 00:40:40,243 ‫- آره ‫- آقای ایلز 838 00:40:40,326 --> 00:40:42,302 ‫نکته اینه، البته میشه گفت 839 00:40:42,333 --> 00:40:43,827 ‫نکته خوب همینه 840 00:40:43,910 --> 00:40:47,577 ‫من در هیئت امنای اون مدرسه هستم و می‌تونم بگم 841 00:40:47,660 --> 00:40:50,243 ‫اون مدرسه لزوما نباید به اون مکان بره. 842 00:40:50,326 --> 00:40:52,201 ‫به همین سادگی؟ 843 00:40:52,285 --> 00:40:54,994 ‫تقریبا بله، قربان 844 00:40:55,076 --> 00:40:56,744 ‫تقریبا 845 00:40:56,827 --> 00:41:00,326 ‫و شما چه چیز از من میخواید دوستان جدیدم؟ 846 00:41:45,564 --> 00:41:48,671 ‫تصمیم گیرنده نهایی پشت این در ـه 847 00:41:50,707 --> 00:41:51,994 ‫شیخ اون داخله؟ 848 00:42:13,577 --> 00:42:18,285 ‫خب، باید حس مهمونی غافلگیری بهت دست داده باشه 849 00:42:18,368 --> 00:42:22,368 ‫اول شوکه شدن و بعدش حس گرم اینکه ببینی 850 00:42:22,452 --> 00:42:26,118 ‫بقیه حاضرن به خاطرت تا کجا پیش برن 851 00:42:26,201 --> 00:42:27,910 ‫یه چیزی مثل همین، بله 852 00:42:27,994 --> 00:42:29,243 ‫خوبه! 853 00:42:29,326 --> 00:42:31,118 ‫درسته، من شیخ نیستم 854 00:42:31,201 --> 00:42:32,910 ‫ولی یه جورایی، هستم 855 00:42:32,994 --> 00:42:36,827 ‫قدرت و ثروتمون شبیه به هم ـه 856 00:42:36,910 --> 00:42:38,285 ‫انگلیسی شیخ بهتر از تو ـه 857 00:42:38,368 --> 00:42:40,577 ‫بله البته، اون به مدارس شما رفته 858 00:42:40,660 --> 00:42:42,326 ‫ولی من مجبور بودم با دیدن 859 00:42:42,410 --> 00:42:45,368 ‫سریال «روزهای خوش» و ‫فیلم‌های «مایک والاس» انگلیسی یاد بگیرم 860 00:42:45,452 --> 00:42:48,452 ‫اگر چه فیلم مورد علاقه‌ام Rollerball بود. 861 00:42:48,535 --> 00:42:50,160 ‫نسخه اصلیش ‫(از این فیلم دو نسخه دیگه ساخته شد ‫ولی نسخه اصلی برای سال 1975 بود) 862 00:42:50,243 --> 00:42:53,410 ‫تصمیم گرفتی جزو بازیکنا نباشی 863 00:42:53,493 --> 00:42:56,326 ‫به جاش یکی از آدمای بالا باشی که اونا رو کنترل میکنن 864 00:42:56,410 --> 00:42:58,535 ‫مثل یه گاز عمل می کنم 865 00:42:58,618 --> 00:43:01,702 ‫تا وقتی که چنگ و دندون نشون بدن. 866 00:43:01,785 --> 00:43:04,618 ‫ترجیح میدم برخوردشون رو تماشا کنم 867 00:43:04,702 --> 00:43:07,910 ‫عواملی رو که باعث برخورد میشه به جریان بندازم 868 00:43:07,994 --> 00:43:11,869 ‫ولی آدمت، وگز، می‌تونست از این اتفاق جلوگیری کنه 869 00:43:11,952 --> 00:43:13,535 ‫ولی اون اسم شرکت تیلور رو برده 870 00:43:13,618 --> 00:43:15,285 ‫و یه طوری خبرش به تو رسیده 871 00:43:15,368 --> 00:43:17,160 ‫نه یه طوری 872 00:43:17,243 --> 00:43:19,910 ‫من رابطه عمیقی با خانواده سلطنتی دارم 873 00:43:19,994 --> 00:43:22,869 ‫من بازارهای نفت رو براشون باز نگه می دارم 874 00:43:22,952 --> 00:43:26,952 ‫اونام اجازه میدن سرمایه گذاری من رونق پیدا کنه 875 00:43:27,035 --> 00:43:28,952 ‫در شرکت های سرمایه‌گذاری مثل شرکت تیلور 876 00:43:29,035 --> 00:43:32,660 ‫ما مراقب منافع همدیگه هستیم 877 00:43:32,744 --> 00:43:35,201 ‫همونطور که امیدوار بودم توام همینکارو ‫بکنی و من اینکارو کردم 878 00:43:35,285 --> 00:43:37,076 ‫منم همین امید رو داشتم 879 00:43:37,160 --> 00:43:39,387 ‫ولی اونطور رفتار نکردی 880 00:43:39,422 --> 00:43:41,744 ‫به جاش، سعی کردی مانع گرفتن 881 00:43:41,827 --> 00:43:44,410 ‫سرمایه اضافی توسط تیلور بشی 882 00:43:44,493 --> 00:43:48,201 ‫که باعث میشد شرکتشون رشد کنه ‫و کارای بزرگتری انجام بده 883 00:43:48,285 --> 00:43:49,660 ‫این به من تاثیر میذاره 884 00:43:49,744 --> 00:43:51,785 ‫قصد من صدمه زدن به تو نبود 885 00:43:51,869 --> 00:43:55,326 ‫قصد و نیت اصلا برای من مهم نیست 886 00:43:55,410 --> 00:43:57,493 ‫من یه اعمال پاداش میدم 887 00:43:57,577 --> 00:43:59,160 ‫و مجازاتشون هم می کنم 888 00:43:59,243 --> 00:44:00,785 ‫همونطور که می‌دونم تو هم 889 00:44:00,869 --> 00:44:05,952 ‫در محدوده کوچیک خودت همین کار رو می کنی 890 00:44:06,035 --> 00:44:08,618 ‫باید بدونی که وگز فقط دستورات رو اجرا می‌کرد 891 00:44:08,702 --> 00:44:10,994 ‫- دستورات من ‫- نترس 892 00:44:11,076 --> 00:44:14,243 ‫آدمت توی ماشینت منتظرت ـه 893 00:44:14,326 --> 00:44:17,201 ‫برای چند روز سر درد شدیدی خواهد داشت 894 00:44:17,285 --> 00:44:19,326 ‫ولی اثرش از بین میره 895 00:44:19,410 --> 00:44:23,702 ‫این لطف رو به خاطر گذشته‌مون انجام میدم 896 00:44:23,785 --> 00:44:26,660 ‫این چیزیه که دارم بهت میگم. 897 00:44:26,744 --> 00:44:29,660 ‫- ممنون ‫- قابلی نداشت 898 00:44:34,076 --> 00:44:40,660 ‫حالا: لطفا دیگه سر به سر تیلور میسون نذار 899 00:44:40,744 --> 00:44:43,744 ‫در واقع، وقتی برگشتی به 900 00:44:43,827 --> 00:44:47,827 ‫پنت هاوس لاکچریت، همه چیز رو فراموش کن 901 00:44:47,910 --> 00:44:51,285 ‫ولی مطمئن شو که منو فراموش نمیکنی 902 00:45:18,702 --> 00:45:20,201 ‫هی! 903 00:45:20,285 --> 00:45:21,994 ‫هی 904 00:45:22,076 --> 00:45:23,744 ‫تو خوبی رفیق؟ 905 00:45:23,827 --> 00:45:26,577 ‫نمیدونم چی داره داخل بدنم راه میره 906 00:45:26,660 --> 00:45:30,076 ‫GHB، کتامین... ‫(هر دو نوعی ماده مخدر هستند) 907 00:45:30,160 --> 00:45:33,201 ‫منظورم اینه که همه چیز داشت عالی پیش می‌رفت 908 00:45:33,285 --> 00:45:34,952 ‫بعدش یهویی ریختن سرم 909 00:45:35,035 --> 00:45:37,702 ‫مثل کاری که «شارون استون» در ‫فیلم Total Recall کرد. 910 00:45:37,785 --> 00:45:39,744 ‫خب، یکم شبیه «کوانتو» شدی ‫* برای اینکه متوجه منظورش بشید * ‫*سرچ کنید: Kuato Total Racall* 911 00:45:39,827 --> 00:45:41,076 ‫ 912 00:45:41,160 --> 00:45:43,076 ‫هی 913 00:45:43,160 --> 00:45:45,535 ‫اونا تو رو گرفتن تا به من برسن 914 00:45:45,618 --> 00:45:48,660 ‫متاسفم که به خاطر من گیر افتادی 915 00:45:48,744 --> 00:45:51,326 ‫شیخ هیچ وقت نباید بگه متاسفم 916 00:46:12,410 --> 00:46:14,535 ‫این بار مال مردایی‌ـه که سر کار میرن 917 00:46:14,618 --> 00:46:16,577 ‫عه؟ وقتی تو رو اینجا دیدم 918 00:46:16,660 --> 00:46:19,285 ‫فکر کردم مال پسرای پیش آهنگ ـه :) 919 00:46:24,702 --> 00:46:26,618 ‫رودز 920 00:46:26,702 --> 00:46:29,910 ‫مدام مثل عنی که ته کاسه توالت مونده ‫و نمیره پایین پیدات میشه 921 00:46:29,994 --> 00:46:32,118 ‫تو برای بهترین پرتاب کننده‌ی بیس بالت 922 00:46:32,201 --> 00:46:34,326 ‫در مسابقات حذفی «لیگ نونهالان ‫پلیس‌های خوب» مشکل داری. 923 00:46:38,285 --> 00:46:40,618 ‫وقتی داشتی تو رستوران «بارنی ‫گرینگرس» حرف میزدی شنیدم 924 00:46:42,368 --> 00:46:44,326 ‫و بعد؟ 925 00:46:44,410 --> 00:46:46,076 ‫این قانون خیلی اجباری و مسخره است 926 00:46:46,160 --> 00:46:47,952 ‫اون پسر فقط 5 و نیم ماه سنش بیشتره 927 00:46:48,035 --> 00:46:49,243 ‫این یکی چند ماه سنش کمتره ‫(اشاره به دختری که پسرخوانده سفیر ترتیبشو داده) 928 00:46:49,326 --> 00:46:50,660 ‫اون یکی چند ماه سنش بیشتره. 929 00:46:50,744 --> 00:46:53,660 ‫گاهی تعادل همه چیز بهم می ریزه. 930 00:46:53,744 --> 00:46:56,827 ‫اگه بهت بگم پرتاب کننده‌ات هر سن و سالی ‫که بخوای می‌تونه داشته باشه چی؟ 931 00:46:56,910 --> 00:46:58,869 ‫چی گفتی؟ 932 00:47:01,702 --> 00:47:05,118 ‫این یکی از بین رفت 933 00:47:05,201 --> 00:47:07,410 ‫اینو پر کن، یه کپی ازش بگیر 934 00:47:07,493 --> 00:47:09,869 ‫و اصلش رو بهم برگردون تا ضمیمه بشه ‫*درخواست پاسپورت جمهوری ‫دومینیکن، امضاء سفیر سوارز* 935 00:47:09,952 --> 00:47:11,827 ‫محل تولدش رو بزن دومینیکن 936 00:47:11,910 --> 00:47:16,702 ‫اگه بخوای اون بچه می‌تونه تا 5 سال ‫آینده توی لیگ نونهالان بازی کنه :) 937 00:47:16,785 --> 00:47:18,160 ‫چطور؟ 938 00:47:18,243 --> 00:47:19,785 ‫میخوام درمورد استردادش بدونم 939 00:47:19,869 --> 00:47:21,160 ‫اصلا استرداد نداره 940 00:47:21,243 --> 00:47:22,535 ‫محافظت کامل ازش میشه 941 00:47:22,618 --> 00:47:23,910 ‫یه دیپلمات رده بالا 942 00:47:23,994 --> 00:47:25,952 ‫اصلا نه اسمتو شنیده نه علتشو میدونه 943 00:47:26,035 --> 00:47:28,160 ‫فقط اینو بدون که اون یه لطفی بهم بدهکار بود 944 00:47:29,208 --> 00:47:30,368 ‫آره 945 00:47:30,452 --> 00:47:33,952 ‫همونطور که الان منم بهت بدهکارم 946 00:47:39,076 --> 00:47:42,201 ‫اون مجوز حمل اسلحه ای که دنبالش بودی گیرت میاد 947 00:47:42,285 --> 00:47:44,994 ‫ممنون 948 00:47:45,076 --> 00:47:48,618 ‫بذار این یه شروع باشه، نه یه پایان 949 00:48:02,416 --> 00:48:03,726 ‫پیامت رو گرفتم 950 00:48:03,761 --> 00:48:04,994 ‫آره 951 00:48:05,076 --> 00:48:06,577 ‫ملاقات طولانی‌ای بود. 8 ساعت 952 00:48:06,660 --> 00:48:09,452 ‫ولی پولشون وارد شرکت میشه 953 00:48:09,535 --> 00:48:12,452 ‫کاری که برای گرفتن اون پول کردی شجاعانه بود 954 00:48:12,535 --> 00:48:14,368 ‫هرچی که لازم باشه 955 00:48:14,452 --> 00:48:16,326 ‫هنوز به دشمن داشتن عادت نکردم 956 00:48:16,410 --> 00:48:19,076 ‫این نشون دهنده جایگاهت هستش 957 00:48:19,160 --> 00:48:21,452 ‫بهش عادت کن 958 00:48:21,535 --> 00:48:23,577 ‫اکس دنزیگ رو استخدام کرد 959 00:48:23,660 --> 00:48:24,994 ‫پس اون «هد هانتر» با اوناست. 960 00:48:25,076 --> 00:48:26,660 ‫- اخراجش کن ‫- قبلا انجام شده 961 00:48:26,744 --> 00:48:28,577 ‫دیگه چیکار می‌تونیم بکنیم؟ 962 00:48:28,660 --> 00:48:31,076 ‫باید یه متخصص مقابله با اطلاعات استخدام کنیم 963 00:48:31,792 --> 00:48:33,326 ‫اینکارو بکن 964 00:48:33,410 --> 00:48:34,660 ‫متاسفم که بیدارت کردم 965 00:48:34,744 --> 00:48:36,994 ‫مشکلی نیست، مگه کار دیگه ای داشتم؟ 966 00:48:41,924 --> 00:48:42,985 ‫تو شام خوردی؟ 967 00:48:44,618 --> 00:48:49,109 ‫میتونم بیخیال بشم ‫فقط شرکت خودمو اداره کنم 968 00:48:49,144 --> 00:48:51,652 ‫همونطور که گریگور بهم گفت همه چیز ‫رو درمورد تیلور فراموش کنم 969 00:48:51,687 --> 00:48:53,573 ‫شاید حتی تصمیم پخته همین باشه 970 00:48:53,608 --> 00:48:54,618 ‫گور بابای پخته 971 00:48:54,702 --> 00:48:56,535 ‫با کسی طرف شدم که قوی تر از خودمه 972 00:48:56,618 --> 00:48:59,827 ‫تا اونجا که یادمه برای اولین بار... 973 00:48:59,910 --> 00:49:01,160 ‫اون پولدار تر از من ـه 974 00:49:02,836 --> 00:49:04,869 ‫حاضره کارایی رو بکنه که من نمی کنم 975 00:49:04,952 --> 00:49:06,535 ‫و با افرادی مرتبط هستش که 976 00:49:06,618 --> 00:49:08,493 ‫حاضرن همون کارا رو براش بکنن. 977 00:49:08,577 --> 00:49:10,368 ‫داری پا پس می کشی؟ 978 00:49:13,660 --> 00:49:16,243 ‫تو پا پس نمی کشی 979 00:49:16,326 --> 00:49:19,452 ‫چون آره، اون یه روسی ِقدرتمند ـه 980 00:49:19,535 --> 00:49:22,035 ‫ولی تو دوست من، تو هم یه فرد قدرتمند لعنتی هستی 981 00:49:22,118 --> 00:49:23,994 ‫یه فرد قدرتمند آمریکایی 982 00:49:24,076 --> 00:49:26,035 ‫پشیمون شدن رو بذار کنار 983 00:49:26,118 --> 00:49:27,869 ‫تیلور باید بهاش رو پرداخت کنه 984 00:49:27,952 --> 00:49:30,744 ‫خب، باید بدون اینکه گریگور بفهمه اینکارو بکنیم 985 00:49:30,827 --> 00:49:34,201 ‫هر ضرری که شرکت تیلور میسون متقبل ‫بشه، به نظر مشکوک خواهد بود 986 00:49:34,285 --> 00:49:37,201 ‫یارو چهره اش رنگ پریده است مثل ‫«سیناترا» که سرما خورده باشه ‫(فرانک سیناترا خواننده فقید) 987 00:49:37,285 --> 00:49:40,493 ‫دیر یا زود پولش رو از شرکت تیلور می کشه بیرون 988 00:49:40,577 --> 00:49:41,869 ‫بعدش براش مهم نخواهد بود 989 00:49:41,952 --> 00:49:44,535 ‫فقط تا اون موقع صبر کن 990 00:49:44,618 --> 00:49:46,285 ‫زدی به هدف، وگز 991 00:49:46,368 --> 00:49:48,702 ‫ما فراریش میدیم 992 00:49:48,785 --> 00:49:50,869 ‫کاری می‌کنیم پولش رو جای دیگه ببره 993 00:49:50,952 --> 00:49:52,827 ‫نه به دلیل اینکه داره ضرر میکنه 994 00:49:52,910 --> 00:49:54,410 ‫به این دلیل که هیچ اتفاقی نمیوفته 995 00:49:54,493 --> 00:49:57,535 ‫پولی از دست نمیده، ولی پولی هم بدست نمیاره 996 00:49:57,618 --> 00:50:00,618 ‫این آتیش رو با ریختن آب روش خاموش نمی کنیم 997 00:50:00,702 --> 00:50:03,702 ‫با مکیدن اکسیژن از داخل اتاق، خاموشش میکنیم 998 00:50:03,785 --> 00:50:06,577 ‫به آرومی، بدون دیده شدن 999 00:50:06,660 --> 00:50:08,785 ‫به طور کامل 1000 00:50:17,096 --> 00:50:18,326 ‫دکترم رو می فرستم 1001 00:50:18,410 --> 00:50:19,827 ‫فردا صبح اول وقت. 1002 00:50:19,910 --> 00:50:21,994 ‫هرچی تو بگی، بابابزرگ 1003 00:50:28,952 --> 00:50:32,910 ‫خیلی وقت بود در این حد مست نکرده بودم 1004 00:50:32,994 --> 00:50:34,702 ‫خوب خودتو سر پا نگه داشتی 1005 00:50:34,785 --> 00:50:37,243 ‫نمیدونم چرا باید بابتش تعجب کنم، ولی تعجب کردم 1006 00:50:37,326 --> 00:50:38,910 ‫قبل تر وقتی جوون بودم، برنامه 1007 00:50:38,994 --> 00:50:40,785 ‫5 شب در هفته بود. 1008 00:50:40,869 --> 00:50:44,076 ‫لعنتی. تازه فهمیدم کجا هستیم 1009 00:50:44,160 --> 00:50:46,035 ‫- اون شب رو یادت میاد؟ ‫- قطعا 1010 00:50:46,118 --> 00:50:48,160 ‫شبی که «گاتی» به «کستلانو» شلیک کرد 1011 00:50:48,243 --> 00:50:50,535 ‫اونا راننده اش «تامی بیلاتی» رو هم زدن کشتن 1012 00:50:50,618 --> 00:50:52,368 ‫- آره ‫- بوم بوم بوم 1013 00:50:52,452 --> 00:50:55,994 ‫اون موقع تازه پلیس شده بودم و از ‫آکادمی اومده بودم بیرون، تو چی؟ 1014 00:50:56,076 --> 00:50:58,035 ‫برای کریسمس از دانشکده اومده بودم خونه ‫(به یاد داشته باشید در فصل 2 اشاره شد که ‫چاک درس حقوق رو در سوییس گذرونده) 1015 00:51:01,201 --> 00:51:04,035 ‫اون موقع به قوانین احترام گذاشته میشد 1016 00:51:04,962 --> 00:51:06,368 ‫هر دو طرف خیابون همین بود 1017 00:51:06,452 --> 00:51:07,910 ‫اون موقع که نیویورک فقط یه اسم نبود 1018 00:51:07,994 --> 00:51:09,827 ‫دست دادن‌ها و قول و قرارهای مردونه 1019 00:51:09,910 --> 00:51:11,160 ‫حکم سند داشت. 1020 00:51:11,243 --> 00:51:13,577 ‫این آداب از اون شب به بعد برای همیشه تغییر کرد 1021 00:51:13,660 --> 00:51:15,869 ‫دقیقا 1022 00:51:15,952 --> 00:51:18,368 ‫اگرچه بعضیامون هنوز روی روال ‫قدیمی هستیم، درسته؟ 1023 00:51:18,452 --> 00:51:20,744 ‫کاملا... 1024 00:51:20,827 --> 00:51:22,869 ‫عکسای اون کستلانو رو یادت میاد؟ 1025 00:51:22,952 --> 00:51:25,410 ‫ 1026 00:51:25,493 --> 00:51:28,493 ‫یارو فکر می‌کرد داره میره ‫یه استیک بخوره 1027 00:51:28,577 --> 00:51:30,910 ‫هنوز از ماشین بیرون نیومده بود که... بوم 1028 00:51:33,212 --> 00:51:35,038 ‫دهنش اینطوری باز مونده بود... 1029 00:51:37,192 --> 00:51:38,368 ‫وای خدای من... 1030 00:51:42,118 --> 00:51:44,368 ‫عجب شبی بود اون شب، نه؟ 1031 00:51:46,744 --> 00:51:50,160 ‫میدونی، یه جورایی برای اون پیرمرد دلم می سوزه 1032 00:51:51,165 --> 00:51:52,869 ‫عجب جاکشی بود. 1033 00:51:54,994 --> 00:51:58,243 ‫اونطوری ناگهانی کشته شد 1034 00:51:58,326 --> 00:52:02,952 ‫ولی گمونم این قاعده نیویورک ـه، درسته؟ 1035 00:52:03,035 --> 00:52:05,410 ‫یه دقیقه رییس هستی و بعدش داخل لگن 1036 00:52:05,493 --> 00:52:07,326 ‫آره 1037 00:52:07,410 --> 00:52:09,577 ‫بهترین چیزی که می‌تونی بهش امیدوار ‫باشی اینه که قبل مرگت 1038 00:52:09,660 --> 00:52:11,660 ‫یه نگاه به ستاره ها بندازی. 1039 00:52:11,700 --> 00:52:32,369 ‫کاری از: امـیـر سـتـارزاده Am1Я H1tmaN 1039 00:52:32,400 --> 00:52:45,000 ارتباط با من: T.me/H1tmaN