1 00:01:40,387 --> 00:01:42,848 ‫[دخــتـر گـمـشــده] 2 00:01:42,926 --> 00:01:46,253 ‫[الهام گرفته شده از ‫یک داستان واقعی] 3 00:01:48,918 --> 00:01:51,183 ‫[هشت سال قبل] 4 00:01:53,870 --> 00:01:56,847 ‫["دیسپچ" بزرگ‌ترین روزنامه اوهایو] ‫[۱۴۸ سال سابقه کاری] 5 00:02:02,012 --> 00:02:08,012 ‫سی‌نما تقدیم می‌کند ‫www.30nama.com 6 00:02:08,036 --> 00:02:14,036 ‫کانال رسمی تیم ترجمه‌ی ۳۰نما ‫@CinamaSub 7 00:02:14,060 --> 00:02:18,060 ‫مترجم ‫«Caseraw» 8 00:02:23,410 --> 00:02:27,682 ‫سلام، عزیزم. بدو بیا بغلم. 9 00:02:29,584 --> 00:02:33,320 ‫- چه تیپی زدی برا صبحونه. ‫- امینا، صبحونه حاضره! 10 00:02:34,388 --> 00:02:36,691 ‫بابابزرگ! 11 00:02:46,000 --> 00:02:48,936 ‫- سلام. صبح بخیر، بابا. ‫- ...بارون... 12 00:02:50,705 --> 00:02:56,110 ‫بذار من ویسکی تو باشم. ‫درد و بلات رو از بین ببرم. 13 00:02:56,144 --> 00:02:58,980 ‫مرسی. 14 00:02:59,013 --> 00:03:01,214 ‫- مراقب باش. ‫- باشه، باشه. 15 00:03:02,923 --> 00:03:05,391 ‫عه، بلاخره دوست صمیمیتو دوباره دیدی. 16 00:03:06,854 --> 00:03:12,225 ‫خدا نکنه رو چیزی قفلی بزنه... ‫منو یاد یه نفر خاصی می‌اندازه. 17 00:03:13,928 --> 00:03:16,964 ‫نمی‌دونم کی رو میگی. 18 00:03:16,998 --> 00:03:18,833 ‫قربونت برم. 19 00:03:18,866 --> 00:03:20,635 ‫مینا، آب پرتقال می‌خوای؟ 20 00:03:20,668 --> 00:03:22,469 ‫بابایی؟ 21 00:03:24,872 --> 00:03:27,575 ‫- فکر کردم فردا قراره بیاد. ‫- امروز چندمه؟ 22 00:03:29,777 --> 00:03:31,378 ‫خدای من، ۲۳امه. 23 00:03:31,713 --> 00:03:33,848 ‫لعنت بهش! 24 00:03:39,319 --> 00:03:41,589 ‫خوشبختانه یادم رفت،چیکار کنم. 25 00:03:42,623 --> 00:03:44,826 ‫می‌دونی که نمی‌تونی نذاری پدرش رو ببینه. 26 00:03:48,395 --> 00:03:51,099 ‫- حلا دیگه طرفداری اونو می‌کنی؟ ‫- بحث طرفداری نیست. 27 00:03:51,199 --> 00:03:53,601 ‫دخترت حق داره پدرش رو بشناسه. 28 00:03:56,236 --> 00:03:57,839 ‫یه زمانی همدیگه رو دوست داشتین بهرحال. 29 00:03:59,207 --> 00:04:01,109 ‫آره، من رابطه‌مونو خراب نکردم. 30 00:04:01,142 --> 00:04:04,212 ‫تا آخرشب سر کار می‌رفت، ‫معلوم نیست چه کارایی با کیا می‌کرد. 31 00:04:05,580 --> 00:04:07,615 ‫می‌دونم. 32 00:04:10,383 --> 00:04:12,620 ‫بدو بیا اینجا. 33 00:04:30,938 --> 00:04:34,041 ‫بابایی اونجاست. باشه، خیلی خب. 34 00:04:35,610 --> 00:04:36,811 ‫بابایی! 35 00:04:36,844 --> 00:04:38,846 ‫سلام، فسقلی. 36 00:04:48,523 --> 00:04:51,225 ‫ساعت ۱۰ صبح، همونطور که قول دادم. 37 00:04:51,259 --> 00:04:54,662 ‫- تا ۶ بر می‌گردونمش. ‫- باشه. خداحافظ، عزیزم. 38 00:04:59,100 --> 00:05:02,737 ‫حالت خوبه؟ ‫بنظر میاد فکرت مشغوله. 39 00:05:02,770 --> 00:05:06,774 ‫ام... آره، آره، خوبم. ‫مسائل سر کارمه. 40 00:05:06,874 --> 00:05:07,909 ‫حالم خوبه. 41 00:05:08,743 --> 00:05:09,944 ‫باشه. 42 00:05:14,381 --> 00:05:15,917 ‫دستت رو بپا امینا. 43 00:05:25,458 --> 00:05:27,128 ‫سلام، چیه دستت؟ 44 00:05:29,063 --> 00:05:30,765 ‫این چیه؟ 45 00:05:36,604 --> 00:05:40,141 ‫می‌خوای داستان بخونیم؟ ‫داستان می‌خوای؟ آره. 46 00:05:47,515 --> 00:05:49,984 ‫ریکی و رکی رفتن به باغ وحش. 47 00:05:50,017 --> 00:05:52,320 ‫دایناسورا تو باغ وحش زندگی می‌کنن! 48 00:05:52,352 --> 00:05:55,056 ‫- تو این داستان‌مون، آره. ‫- ایول! 49 00:06:13,007 --> 00:06:15,743 ‫- از لباس جدیدت خوشت میاد؟ ‫- آره، مامان! 50 00:06:15,776 --> 00:06:17,410 ‫ایول! 51 00:06:17,444 --> 00:06:20,181 ‫حالا، چی کم داریم؟ 52 00:06:20,214 --> 00:06:22,783 ‫دارو! برا بابابزرگ البته. 53 00:06:25,353 --> 00:06:28,022 ‫- هیچوقت انقدر ندادیم. ‫- ولی قیمت داروهای پدرتون همینه. 54 00:06:28,055 --> 00:06:31,476 ‫ممکنه اینطور باشه. ولی هیچوقت ‫انقدر نشده تاحالا. رسیدهاشو دارم. 55 00:06:34,394 --> 00:06:37,164 ‫تخفیف ویژه‌ی امروز،... 56 00:06:37,198 --> 00:06:41,369 ‫...مشتری‌ها می‌تونن ۲۰٪ تخفیف داشته باشن، ‫لطفا کپن‌هاتون رو به صندق ببرید. 57 00:06:42,670 --> 00:06:45,339 ‫- میشه لطفا مدیرتون رو بگید بیاد؟ ‫- مدیر خودمم، خانم. 58 00:06:45,373 --> 00:06:47,675 ‫فرانک چی شده؟ 59 00:06:47,808 --> 00:06:50,443 ‫هفته پیش بازنشست شد. ‫با خانواده‌اش رفتن بوکا. ‫[شهری در آرژانتین.] 60 00:06:51,746 --> 00:06:53,446 ‫- یه لحظه اجازه بدین. ‫- آره. 61 00:07:08,396 --> 00:07:11,832 ‫اوه! خیلی خب، فکر کنم ‫فهمیدم قضیه چیه. 62 00:07:11,866 --> 00:07:15,202 ‫حق با شما بود. ‫یه سری اطلاعات رو باید تغییر بدم. 63 00:07:17,905 --> 00:07:19,293 ‫خیلی متأسفم، خانم. 64 00:07:19,318 --> 00:07:21,208 ‫- می‌تونید برید صندوق پرداخت کنید. ‫- مرسی. 65 00:07:27,615 --> 00:07:29,116 ‫مینا؟ 66 00:07:35,589 --> 00:07:37,158 ‫امینا؟ 67 00:07:40,061 --> 00:07:41,829 ‫مینا؟ 68 00:07:43,531 --> 00:07:44,999 ‫امینا؟! 69 00:07:47,535 --> 00:07:49,236 ‫مینا! 70 00:07:51,471 --> 00:07:54,608 ‫کسی دخترم رو ندیده؟ ‫لباس دایناسور تنشه... 71 00:07:54,642 --> 00:07:56,744 ‫خانم، خواهش می‌کم ‫از مغازه تشریف ببرید بیرون... 72 00:07:56,777 --> 00:07:59,914 ‫ندیدینش؟ ‫اینجاست؟ لعنت بهش! 73 00:08:01,481 --> 00:08:06,687 ‫مینا! یه دختر کوچولو ندیدین؟ ‫فقط چهار سالشه! خدایا کمکم کن! 74 00:08:08,322 --> 00:08:12,326 ‫اوه خدای من! ‫خواهش می‌کنم! 75 00:08:28,476 --> 00:08:30,144 ‫پیداشون کردی؟ ‫کجان؟ 76 00:08:30,177 --> 00:08:32,480 ‫- یه لحظه فرصت بده. ‫- چه خبر شده؟ 77 00:08:35,783 --> 00:08:38,085 ‫تمام تلاشمون رو داریم می‌کنیم ‫امینا رو پیدا کنیم. 78 00:08:38,119 --> 00:08:39,720 ‫می‌دونم کریم بردتش. 79 00:08:41,956 --> 00:08:46,293 ‫مطمئنم. دیروز خیلی رفتارش ‫عجیب غریب شده بود. 80 00:08:48,763 --> 00:08:51,565 ‫و بعدش مینا گفت شنید ‫داشت با یکی پای تلفن راجع به من حرف میزد. 81 00:08:51,591 --> 00:08:53,326 ‫- قبلا تهدید کرده بوده. ‫- آره. 82 00:08:53,367 --> 00:08:55,903 ‫اگه قضیه همینی باشه که شما میگین ‫داریم سعی می‌کنیم ببینیم... 83 00:08:55,936 --> 00:08:59,106 ‫...چرا پس کریم سر یکی از ‫ملاقات‌هاش امینا رو نگه نداشته؟ 84 00:08:59,140 --> 00:09:01,142 ‫من از کجا بدونم؟ 85 00:09:01,175 --> 00:09:02,710 ‫میشه فکر کنین یه وقت کاری نکردین؟ 86 00:09:05,012 --> 00:09:07,481 ‫- من کاری کرده باشم؟ ‫- لعنت بهش. تقصیر اون نیست که. 87 00:09:07,516 --> 00:09:09,216 ‫منظورم این نبود. 88 00:09:09,241 --> 00:09:11,262 ‫کاری نکرده که دخترش بذاره بره. ‫چه مرگتونه شما؟ 89 00:09:16,525 --> 00:09:18,192 ‫فکر کنم می‌برتش خونه خودش. 90 00:09:21,328 --> 00:09:21,996 ‫خونه خودش؟ 91 00:09:22,496 --> 00:09:25,299 ‫- سوریه. ‫- سوریه. 92 00:09:25,332 --> 00:09:27,201 ‫همیشه بحثش رو میکشید وسط. 93 00:09:28,669 --> 00:09:31,972 ‫یه کار بغل بیمارستان ‫نزدیک خانواده‌اش بگیره. 94 00:09:32,006 --> 00:09:34,975 ‫جدا هم که شدیم، ‫همون موقع خواست همینکارو بکنه، 95 00:09:35,009 --> 00:09:38,345 ‫مجبور شدم شکایت کنم، ‫تا نذارم از کشور خارجش کنه. 96 00:09:38,379 --> 00:09:39,780 ‫باید همه فرودگاه‌ها رو بررسی کنین. 97 00:09:45,637 --> 00:09:47,338 ‫چیه؟ چی شده؟ 98 00:09:50,091 --> 00:09:52,561 ‫هیچ قانون فدرالی‌ای وجود نداره ‫که نذاره والد بچه‌اش رو... 99 00:09:52,593 --> 00:09:55,362 ‫آدم رباییه. دزدیدتش. 100 00:09:55,396 --> 00:09:57,364 ‫...بچه‌ی خودش رو از کشور خارج کنه. 101 00:09:58,999 --> 00:10:01,869 ‫اگه همچین قضیه‌ایه، متأسفم، ‫کاری از دستمون بر نمیاد. 102 00:10:01,902 --> 00:10:05,439 ‫شوخیتون گرفته؟ ‫می‌تونه مینطوری... بدزده ببرتش؟ 103 00:10:07,542 --> 00:10:10,744 ‫یعنی من... من... ‫به این راحتی دخترم رو از دست می‌دم؟ 104 00:10:10,778 --> 00:10:13,047 ‫داریم همه کارای لازم رو انجام می‌دیم، 105 00:10:13,080 --> 00:10:15,850 ‫...ایست‌های خیابونی گذاشتیم... 106 00:10:19,420 --> 00:10:21,422 ‫دیگه چه احتمالاتی هست؟ چی؟ 107 00:10:25,392 --> 00:10:27,596 ‫یعنی میگین کار بچه دزد بوده؟ 108 00:10:30,264 --> 00:10:33,834 ‫بله، میشه بگین از کدوم فرودگاه تو اوهایو ‫می‌تونم به سوریه برم؟ 109 00:10:33,868 --> 00:10:35,870 ‫- لطفا گوشی دستتون. ‫- باشه. 110 00:10:43,612 --> 00:10:47,448 ‫نمی‌تونی از دستم قایم بشی. می‌بینمت. 111 00:10:47,481 --> 00:10:49,551 ‫- اه! ‫- پیداش کردم! 112 00:10:49,584 --> 00:10:53,420 ‫پروازها به مقصد سوریه از ‫پورت کولومبوس و از طریق آمستردام 113 00:10:53,454 --> 00:10:56,090 ‫قیمت‌هاشون از ۷۵۰ دلار شروع میشه ‫ تا ۱۰۰۰ دلار. 114 00:10:57,124 --> 00:10:58,859 ‫خیلی خب، ممنونم. 115 00:10:58,893 --> 00:11:02,597 ‫رفتیم خونه کریم رو بررسی کردیم. ‫متأسفانه کاملا تخلیه شده بود. 116 00:11:04,932 --> 00:11:06,267 ‫فقط یه چندتا چیز مونده بود. 117 00:11:14,241 --> 00:11:15,943 ‫فرودگاه پورت کولومبوس رو هم بررسی کردین؟ 118 00:11:16,844 --> 00:11:19,446 ‫ماشینش رو تو انبار گذاشته بود. 119 00:11:21,583 --> 00:11:24,619 ‫داریم لیست‌های پرواز رو بررسی می‌کنیم، ‫اما بنظرمون از کشور خارج شده. 120 00:11:36,665 --> 00:11:39,967 ‫کریم صالح طالب. 121 00:11:40,100 --> 00:11:42,102 ‫نه اطلاعات تماس اعضای خانواده‌اش رو نداره. 122 00:11:43,003 --> 00:11:45,306 ‫- رادیولوژی. ‫- معذرت می‌خوام، نمی‌فهمم. 123 00:11:47,174 --> 00:11:49,343 ‫گفته بود پدرش تو ریاض زندگی می‌کنه، 124 00:11:49,376 --> 00:11:51,879 ‫در عربستان سعودی، ولی ‫هیچ مدرک ثبت شده‌ای ازش نیست. 125 00:11:53,008 --> 00:11:54,149 ‫[رادیولوژی؟] 126 00:11:54,923 --> 00:11:56,243 ‫[ایکس‌ری؟] 127 00:11:56,618 --> 00:12:00,087 ‫ببین، دخترم هیچوقت اونجا نرفته ‫و خانواده‌اش هم هیچوقت آمریکا نیومدن. 128 00:12:00,120 --> 00:12:02,356 ‫ببخشید، کسی با این اسم نتونستم پیدا کنم. 129 00:12:02,389 --> 00:12:04,291 ‫- خیلی خب. ‫- نمی‌دونم. 130 00:12:04,325 --> 00:12:07,861 ‫شما وکیلی، بازپرسی چیزی سرغل نداری؟ 131 00:12:09,797 --> 00:12:12,032 ‫منم با لحن حرف زدنت حال نمی‌کنم، رفیق! 132 00:12:14,168 --> 00:12:15,503 ‫خدای من... 133 00:12:39,137 --> 00:12:41,341 ‫[سررسید حساب بانکی] 134 00:13:29,076 --> 00:13:34,872 ‫باورتون نمیشه بگم، کریم که امینا رو ‫از کشور خارج کرد، مرتکب جرم نشده بود. 135 00:13:37,283 --> 00:13:39,719 ‫به مدت دو ساله که... 136 00:13:41,388 --> 00:13:43,357 ‫...دخترم رو ندیدم. 137 00:13:45,627 --> 00:13:48,429 ‫و هرروز که ازش دورم... 138 00:13:50,331 --> 00:13:52,433 ‫انگاری با تفنگ بهم شلیک کردن. 139 00:13:54,072 --> 00:13:57,408 ‫با تشکر از سخاوتمندی شما... 140 00:13:58,606 --> 00:14:00,675 ‫...می‌تونم برم واشینگتن. 141 00:14:01,241 --> 00:14:04,912 ‫و می‌خوام تو همه اداره‌ها برم ‫و با هرکس که به قانون مربوطه حرف بزنم. 142 00:14:04,945 --> 00:14:08,115 ‫و تمام تلاشم رو بکنم ‫بچه‌ام رو پیدا کنم. 143 00:14:08,148 --> 00:14:12,486 ‫تا وقتی برنگرده خونه آروم نمی‌گیرم، ‫خونه خودش. 144 00:14:12,520 --> 00:14:16,457 ‫مامانم وقتی بچه بودم گذاشت رفت، ‫نمی‌خوام بچه خودمو رها کنم. 145 00:14:34,975 --> 00:14:38,479 ‫- می‌ترسم بخوام ولت کنم. ‫- نه، بس کن. 146 00:14:41,215 --> 00:14:45,352 ‫به غریزه‌ات اعتماد کن. ‫همونطور که بهت یاد دادم. آره. 147 00:14:50,558 --> 00:14:52,493 ‫- دوست دارم. ‫- دوست دارم. 148 00:15:01,480 --> 00:15:03,472 ‫[واشنگتن دی‌سی] 149 00:15:03,542 --> 00:15:06,933 ‫[۳۲ ماه پس از مفقودی امینا] 150 00:15:10,151 --> 00:15:11,218 ‫بفرمایید. 151 00:15:11,245 --> 00:15:13,882 ‫کارتون رو بفرمایید. 152 00:15:13,914 --> 00:15:15,784 ‫تقضای صدور قطعنامه ‫از مجلس سنا دارم. 153 00:15:15,817 --> 00:15:18,686 ‫تأییدیه فرمانده ایالتت رو بگیر، ‫بعدش دوباره بیارش اینجا 154 00:15:18,720 --> 00:15:20,120 ‫نمی‌تونین جلوی در رو بگیرین خانم. 155 00:15:20,145 --> 00:15:22,356 ‫ببخشید، کاملا حق دارم اینجا باشم، ‫آزادی بیانه! 156 00:15:22,389 --> 00:15:24,893 ‫تا شش ماه آینده براتون ‫یه وقت ملاقات فرستاده میشه. 157 00:15:24,925 --> 00:15:26,728 ‫شش ماه؟ فکر کنم همینجا منتظر میمونم. 158 00:15:28,315 --> 00:15:30,250 ‫خانم... 159 00:15:33,333 --> 00:15:37,304 ‫انگلیسی بلدین؟ اسمی که پای ‫آزمایش ایکس‌ری‌ام نوشته رو نمی‌تونم بخونم. 160 00:15:38,706 --> 00:15:42,677 ‫اکثر آدمربایی‌ها در این کشور ‫توسط والدیت صورت می‌گیره. 161 00:15:42,710 --> 00:15:46,748 ‫فکر کنم نوشته کریم طالب. 162 00:15:46,781 --> 00:15:50,083 ‫سال گذشته، بیش از ۲۵ هزار فرزند 163 00:15:50,117 --> 00:15:54,188 ‫توسط والدین ربوده شدن ‫و هیچ کاری در قبالش انجام نشده! 164 00:15:54,221 --> 00:15:55,489 ‫اینجا کسی با همچین اسمی کار نمی‌کنه. 165 00:15:55,523 --> 00:15:58,358 ‫باشه. بازم ممنونم. 166 00:16:04,264 --> 00:16:07,535 ‫مارا دنینگ به واشنگتن برگشته ‫تا دست به اعتصاب غذا بزند... 167 00:16:07,569 --> 00:16:09,904 ‫...به همراه گروه والدین معترضی ‫که تشکیل داد... 168 00:16:09,938 --> 00:16:13,207 ‫...چهارسال پیش پس از، ‫مفقود شدن دخترش. 169 00:16:20,494 --> 00:16:22,939 [پنتاگن] [واشنگتن دی‌سی] 170 00:16:26,877 --> 00:16:29,923 ‫[مادری اهل اوهایو به اعتراض در برابر ‫فرزند گم شده‌اش ادامه می‌دهد.] 171 00:16:45,416 --> 00:16:47,572 ‫[دخترم رو برگردونید!] 172 00:17:15,469 --> 00:17:16,804 ‫می‌تونم بشینم؟ 173 00:17:20,875 --> 00:17:23,511 ‫- کمکی از دستم بر میاد؟ ‫- نه. 174 00:17:24,663 --> 00:17:26,307 ‫ولی من شاید بتونم به شما کمک کنم. 175 00:17:29,049 --> 00:17:31,653 ‫ببین عزیزدل، ‫الان فقط می‌خوام تنها باشم، حله؟ 176 00:17:43,831 --> 00:17:45,667 ‫من تو کار برگردوندن بچه‌ها به خانواده‌شونم. 177 00:17:56,217 --> 00:18:00,279 ‫[پسر دزدیده شدن پس از ۵ سال ‫به آغوش مادرش برمی‌گردد] 178 00:18:03,216 --> 00:18:04,384 ‫کار تو بوده؟ 179 00:18:08,022 --> 00:18:09,222 ‫قانونیه؟ 180 00:18:10,795 --> 00:18:12,597 ‫به همون اندازه آدمربایی کردن. 181 00:18:15,429 --> 00:18:16,898 ‫من هیچ پولی ندارم، برای همین... 182 00:18:16,931 --> 00:18:18,231 ‫می‌دونم. 183 00:18:18,265 --> 00:18:19,867 ‫پیش خودت نگه‌اش دار. 184 00:18:21,069 --> 00:18:23,504 ‫یه پیشنهادی برات دارم. 185 00:18:23,538 --> 00:18:25,506 ‫بیا برا من کار کن. 186 00:18:27,508 --> 00:18:30,143 ‫کمکم کن بچه آدمای دیگه رو پیدا کنم. 187 00:18:30,277 --> 00:18:32,479 ‫منم کمکت می‌کنم بچه خودت رو پیدا کنی. 188 00:18:34,916 --> 00:18:38,720 ‫می‌دونی، تازه پول خوبی هم توش هست. 189 00:18:42,690 --> 00:18:44,491 ‫بهم زنگ بزن. 190 00:18:58,862 --> 00:19:01,580 ‫[مفقود شده از ۱۳ام جولای] 191 00:19:02,110 --> 00:19:05,546 ‫مارا، ایشون کارل هستن مسئول بخش زبانشناسی، ‫هرکاری که من نتونم رو انجام میده. 192 00:19:05,580 --> 00:19:07,347 ‫بعد از من اون همه کاره‌ست. 193 00:19:07,381 --> 00:19:08,983 ‫- من تنها همه کاره اینجام... ‫- درسته. 194 00:19:10,283 --> 00:19:12,553 ‫- از آشناییتون خوشوقتم. ‫- خوشحالم زنگ زدی. 195 00:19:12,587 --> 00:19:14,088 ‫هنوز موافقت نکردم. 196 00:19:15,556 --> 00:19:16,924 ‫خیلی خب. 197 00:19:17,592 --> 00:19:18,926 ‫این برای شماست. 198 00:19:37,845 --> 00:19:40,815 ‫هی. این چیز خوبیه. 199 00:19:40,848 --> 00:19:44,819 ‫همه‌جا تو خاورمیانه کس و کار دارم. ‫پیداش می‌کنیم. به موقع‌اش. 200 00:19:44,852 --> 00:19:49,657 ‫من دخترم رو چهار سال و ۸۶ روز و ‫چهار ساعته که ندیدم... 201 00:19:50,825 --> 00:19:53,561 ‫- آخرین باری که چیزی خوردی کی بوده؟ ‫- نُه روز. 202 00:19:54,361 --> 00:19:55,797 ‫بیا. 203 00:19:57,632 --> 00:19:58,966 ‫نمی‌تونم. 204 00:20:02,369 --> 00:20:04,572 ‫ما بهترین گزینه‌ات هستیم، مارا. 205 00:20:21,155 --> 00:20:22,489 ‫حالت خوبه؟ 206 00:20:23,490 --> 00:20:24,826 ‫بیا. 207 00:20:28,830 --> 00:20:33,201 ‫نمی‌دونم منو می‌خواین چیکار. ‫خیاطی کار کردم فقط. 208 00:20:33,233 --> 00:20:36,204 ‫خب، اگه بخوام کاملا صادق باشم باهات... 209 00:20:36,236 --> 00:20:38,338 ‫...یه خانم توی گروه‌مون لازم داریم. 210 00:20:38,539 --> 00:20:40,708 ‫تو این حیطه کاری ‫باعث میشی کمتر مشکوک بنظر بیایم. 211 00:20:40,742 --> 00:20:41,876 ‫و آدم سرسختی هستی. 212 00:20:45,213 --> 00:20:46,681 ‫با این می‌تونی شروع به کار کنی. 213 00:20:49,150 --> 00:20:51,305 ‫اونقدری هست که ‫پول دوا درمون پدرت رو بده. 214 00:20:57,257 --> 00:20:59,694 ‫آماده پرونده اولت هستی؟ ‫با من بیا. 215 00:21:07,042 --> 00:21:09,178 ‫ایشون... اسمش مایا ـست. 216 00:21:11,906 --> 00:21:15,042 ‫اونم پسرشه، جی‌دی. 217 00:21:16,276 --> 00:21:21,849 ‫پدرش بزور دیدنش میومده که یهویی یه روز ‫تصمیم می‌گیره "پسرم باید برگرده پیش خودم." 218 00:21:21,883 --> 00:21:25,953 ‫مادره رو تا حد مرگ کتک می‌زنه ‫بعد بچه‌رو برمیداره می‌بره مکزیک. 219 00:21:27,354 --> 00:21:30,057 ‫اطلاعات بیشتر می‌خوام. ‫ولی یه سری چیزا رو بهمون نمیگه. 220 00:21:30,925 --> 00:21:33,561 ‫بنظرمون ترسیده. 221 00:21:33,594 --> 00:21:37,765 ‫خب حق داره ترسیده باشه خدایی. ‫معلومه شماها رو ببینه می‌ترسه دیگه. 222 00:21:41,903 --> 00:21:44,906 ‫هیچکسی این حس رو بیشتر از تو ‫درک نمی‌کنه، مارا. 223 00:21:57,559 --> 00:22:01,764 ‫آقاهه گفت که می‌تونین برش گردونین. ‫راست میگه؟ 224 00:22:03,124 --> 00:22:07,295 ‫خواهش می‌کنم. ‫فقط می‌خوام که برگرده پپیشم. 225 00:22:07,327 --> 00:22:10,798 ‫خوابم نمی‌بره. ‫نفسم بالا نمیاد. 226 00:22:11,933 --> 00:22:14,769 ‫سعی‌مون رو می‌کنیم برش گردونیم. 227 00:22:14,802 --> 00:22:17,939 ‫اول از همه، می‌تونی یکمی ‫از پسرت برام بگی؟ 228 00:22:19,974 --> 00:22:24,045 ‫خیلی پسر مهربونیه، می‌دونی. 229 00:22:24,078 --> 00:22:28,549 ‫ساعت‌ها میشینه نقاشی می‌کشه و... 230 00:22:30,918 --> 00:22:32,753 ‫...عاشق حیووناست. 231 00:22:44,832 --> 00:22:48,603 ‫- من نقش چی دارم؟ ‫- کار تو اینه که بچه رو آروم کنی. 232 00:22:48,636 --> 00:22:50,805 ‫حداقل تا زمانی که برش گردونیم ‫به دست مشتری‌مون. 233 00:22:50,838 --> 00:22:53,341 ‫باعث میشی اعتبارمون بره بالا، ‫و همه‌چیز رو عادی‌تر جلوه بدیم. 234 00:22:54,508 --> 00:22:57,011 ‫- پس نقش مادر رو دارم. ‫- دقیقا. 235 00:22:57,044 --> 00:22:59,146 ‫بذار نقشه رو بهت توضیح بدم، ‫قدم به قدم. 236 00:23:07,420 --> 00:23:09,624 ‫پیدا کردن و برگردوندن هدف ‫خودش به اندازه کافی سخت هست. 237 00:23:09,657 --> 00:23:12,193 ‫بعدش باید با مدارک جعلی ‫از مرز ردش کرد. 238 00:23:12,226 --> 00:23:15,096 ‫- چطوری اینکارو می‌کنیم؟ ‫- فقط از مکزیک به آریزونا شدنیه. راحته. 239 00:23:15,906 --> 00:23:17,539 ‫[کولیما، مکزیک] 240 00:23:17,648 --> 00:23:21,648 ‫[۵۴ ماه پس از مفقودی امینا] 241 00:23:28,209 --> 00:23:30,111 ‫مکزیک چقدر سگ ولگرد داره. 242 00:24:26,634 --> 00:24:27,868 ‫هی... 243 00:24:33,700 --> 00:24:35,997 ‫بیاید بریم بچه‌ها. ‫بزن بریم جی‌دی. بیا بریم! 244 00:24:36,022 --> 00:24:37,942 ‫زودباش. داره دیر میشه! 245 00:24:39,075 --> 00:24:40,872 ‫کلاس داره شروع میشه. 246 00:24:56,430 --> 00:24:58,733 ‫خیلی خب، وقتشه. بزن بیرم. 247 00:25:14,749 --> 00:25:16,650 ‫وایسا کشیک بده. 248 00:25:26,527 --> 00:25:27,795 ‫لعنتی... 249 00:25:32,700 --> 00:25:34,568 ‫رفتیم داخل. 250 00:25:42,043 --> 00:25:45,079 ‫هی، صبرکن. 251 00:25:54,021 --> 00:25:55,756 ‫- لعنت بهش! ‫- چی شده؟ 252 00:25:57,358 --> 00:25:59,528 ‫کلاسشون احتمالا کنسل شده. ‫بجنبین. 253 00:26:03,532 --> 00:26:05,166 ‫لعنت بهش! فرصت‌مون رو از دست دادیم. 254 00:26:09,003 --> 00:26:10,371 ‫یعنی باید فی‌البداهه کار کنیم. 255 00:26:21,582 --> 00:26:24,885 ‫- هی، آماده باش. ‫- اینجا که نمی‌تونیم انجامش بدیم، می‌تونیم؟ 256 00:26:43,003 --> 00:26:44,405 ‫هی. 257 00:26:51,612 --> 00:26:53,347 ‫می‌خوای باهاش بازی کنی؟ 258 00:26:55,950 --> 00:26:58,219 ‫اون چیه؟ 259 00:27:03,891 --> 00:27:06,827 ‫وای! نه، نه! 260 00:27:06,861 --> 00:27:08,662 ‫بگیرش! بگیرش! 261 00:27:09,096 --> 00:27:11,432 ‫بگیرش! بگیرش! 262 00:27:22,076 --> 00:27:25,079 ‫نوبت توـه! برو، برو! 263 00:27:25,112 --> 00:27:28,048 ‫یالا، برو! برو! 264 00:27:28,082 --> 00:27:30,251 ‫با من بیا، چیزی نیست! بجنب! 265 00:27:32,644 --> 00:27:34,846 ‫پسرم کدوم گوری رفت؟ 266 00:27:35,122 --> 00:27:37,858 ‫هی. دارین به چی نگاه می‌کنین؟ ‫گورتوم رو گم کنین. 267 00:27:41,829 --> 00:27:44,798 ‫نمی‌خوام بهت آسیب بزنم، باشه؟ 268 00:27:44,832 --> 00:27:48,903 ‫می‌خوام ببرمت خونه پیش مامانت. ‫مامان. دوست داری اینکارو بکنیم؟ 269 00:27:48,936 --> 00:27:50,971 ‫پسر خوب. دستم رو بگیر. 270 00:28:11,492 --> 00:28:14,395 ‫لعنتی! 271 00:28:44,670 --> 00:28:47,937 ‫اوناهاش، می‌بینمش. از این طرف! 272 00:28:47,962 --> 00:28:49,997 ‫اوه، ببخشید! 273 00:28:50,030 --> 00:28:52,333 ‫مارا! مارا. هی. 274 00:28:57,805 --> 00:28:59,873 ‫از این طرف. از این طرف! 275 00:29:05,879 --> 00:29:09,216 ‫بیاید! یالا. زودباشین، زودباشین، بجنبین! 276 00:29:13,555 --> 00:29:15,789 ‫یالا! برو، برو، برو! 277 00:29:55,062 --> 00:29:56,731 ‫هی، بیا فقط... 278 00:29:58,866 --> 00:30:02,069 ‫خیلی خب. پسر خوب. 279 00:30:05,406 --> 00:30:07,642 ‫خیلی خب، اومدش. 280 00:30:07,742 --> 00:30:09,910 ‫اینجا نگه‌اش دار. پولمون رو گرفتیم، ‫بعدش میاریمش اینجا. 281 00:30:09,943 --> 00:30:12,179 ‫دارین شوخی می‌کنین؟ 282 00:30:12,212 --> 00:30:14,281 ‫کار همیشه اولویته. 283 00:30:16,483 --> 00:30:19,119 ‫دو دیقه دیگه تمومه، قول می‌دم، باشه؟ 284 00:30:19,153 --> 00:30:21,690 ‫- بابت وقتی که گذاشتین ممنونم. ‫- البته. 285 00:30:22,156 --> 00:30:23,357 ‫- می‌تونم برم داخل؟ ‫- منتظرته. 286 00:30:23,390 --> 00:30:24,793 ‫مرسی. 287 00:30:26,493 --> 00:30:31,465 ‫اوه، خدای من. اوه! اوه خدای من! 288 00:30:31,498 --> 00:30:34,301 ‫اوه، خدای من! 289 00:30:36,337 --> 00:30:39,808 ‫اوه! اوه! 290 00:30:46,080 --> 00:30:48,048 ‫برا منم از همون نوشیدنی خانم میاری، لطفا؟ 291 00:30:49,283 --> 00:30:50,618 ‫هی. 292 00:30:51,653 --> 00:30:53,187 ‫در چه حالی؟ 293 00:30:58,125 --> 00:30:59,627 ‫سهم تو. 294 00:31:03,832 --> 00:31:07,769 ‫- مرسی. ‫- عجب. خیلی... 295 00:31:07,802 --> 00:31:10,170 ‫بیشتر از درامد شش ماهمه. 296 00:31:10,204 --> 00:31:14,074 ‫درصد کمی از پولیه که ‫برای امینا نیاز دارم. 297 00:31:14,108 --> 00:31:17,010 ‫کار خوبی انجام دادیم. ‫می‌دونی دیگه، درسته؟ 298 00:31:17,044 --> 00:31:19,714 ‫پس چرا حس می‌کنم یه مزدورم؟ 299 00:31:20,715 --> 00:31:23,083 ‫باید پول ریسک‌هایی که می‌کنیم ‫رو بگیریم. 300 00:31:23,117 --> 00:31:25,319 ‫زنه هیچ چاره‌ای براش نمونده بود. 301 00:31:25,352 --> 00:31:28,922 ‫ولی تونسط پول رو جور کنه. ‫چیز خوبیه، نه؟ 302 00:31:30,491 --> 00:31:32,126 ‫من که هیچوقت نمی‌تونستم انقدر جور کنم. 303 00:31:32,159 --> 00:31:33,494 ‫لازم هم نیست بکنی. 304 00:31:35,663 --> 00:31:39,299 ‫درسته. معامله‌ست دیگه. ‫کارمونه، اونا هم باید بابتش پول بدن. 305 00:31:39,333 --> 00:31:41,301 ‫در نهایت میدن. 306 00:31:41,335 --> 00:31:43,303 ‫این "در نهایت"ـه چقدر طول می‌کشه؟ 307 00:31:43,337 --> 00:31:45,673 ‫بعضی وقتا کار خیلی ساده‌ایه. 308 00:31:45,707 --> 00:31:48,475 ‫می‌دونی، بچه رو پیدا می‌کنی، ‫سریع هم میری پیشش. خیلی ساده. 309 00:31:48,510 --> 00:31:51,780 ‫ولی مال من اینطور نیست، درسته؟ ‫امینا اینطور نیست. 310 00:31:52,747 --> 00:31:57,685 ‫خب، همسر سابق‌ات خوب بلده ‫ردهاش رو بپوشونه، ولی خودت اینو می‌دونی. 311 00:31:57,719 --> 00:31:59,920 ‫خب، خیلی بیشتر از منه ‫که داشتی دنبالش می‌گشتی. 312 00:32:01,723 --> 00:32:04,358 ‫خودت بچه نداری، درسته؟ 313 00:32:04,391 --> 00:32:05,727 ‫- نه. ‫- پس... 314 00:32:07,361 --> 00:32:09,129 ‫چرا اینکارو می‌کنی؟ 315 00:32:11,932 --> 00:32:15,703 ‫خب، تازه از نیرو دریایی اومده بودم بیرون. ‫ساحل پاناما خدمت کردم. 316 00:32:17,404 --> 00:32:21,975 ‫اون زمان تو شرایط خوبی نبودم. ‫چیزایی که یاد گرفتم به هیچ دردم نمی‌خوردن. 317 00:32:22,009 --> 00:32:25,345 ‫یه روز مرکز جانبازها که بودم، ‫می‌دونی، دنبال کار می‌گشتم. 318 00:32:25,379 --> 00:32:28,850 ‫بعدش یه روز، یه یارو اومد... 319 00:32:28,883 --> 00:32:32,052 ‫...داشت میگفت یه مادره هست تو واشینگتن ‫که می‌خواست بچه‌ش رو پس بگیره. 320 00:32:32,085 --> 00:32:34,121 ‫می‌دونی، پول خوبی هم میداد. 321 00:32:34,154 --> 00:32:36,891 ‫کاشف به عمل اومد که... 322 00:32:36,925 --> 00:32:40,494 ‫اینکار رو خوب بلدم. ‫می‌دونی، بهم یه هدف داد. 323 00:32:42,229 --> 00:32:44,732 ‫بعدش دیگه نمی‌دونم، ‫گروه رو تشکیل دادم، کارل رو استخدام کردم. 324 00:32:46,366 --> 00:32:47,735 ‫بقیه‌اش رو هم دیگه می‌دونی. 325 00:32:49,571 --> 00:32:51,573 ‫تاحالا شده موردی خوب پیش نره؟ 326 00:32:54,241 --> 00:32:58,178 ‫بیا به این قضیه فکر نکنیم. باشه؟ ‫امروز روز خوبی بود. 327 00:32:59,413 --> 00:33:01,114 ‫به سلامتی آینده تو. 328 00:33:05,620 --> 00:33:07,655 ‫اسکاتلند؟ 329 00:33:07,792 --> 00:33:09,493 ‫مادربزرگ بچه مدرک داده که پدر ناتنیش خشنه. 330 00:33:09,722 --> 00:33:12,157 ‫آره، سابقه‌دار هم هست... 331 00:33:12,292 --> 00:33:15,659 ‫...ولی وقتی بریم بچه رو برگردونیم ‫قرار نیست ادینبرگ باشه، مسافرت کاری رفته. 332 00:33:35,282 --> 00:33:36,718 ‫خیلی خب. 333 00:33:47,287 --> 00:33:49,576 ‫[محرمانه] 334 00:34:03,377 --> 00:34:06,014 ‫- می‌تونم کمک‌تون کنم؟ ‫- بله. سلام. 335 00:34:06,046 --> 00:34:08,816 ‫میشه بهم بگین چطور می‌تونم ‫لیست همه بیمارستان‌های لبنان رو داشته باشم؟ 336 00:34:10,818 --> 00:34:13,186 ‫یه پرونده جدید داریم. ‫اولویت اول‌مون. 337 00:34:15,255 --> 00:34:16,925 ‫آلبانی! 338 00:34:17,559 --> 00:34:19,794 ‫فکر می‌کردم اونجا اوضاع خیلی داره بد میشه. ‫همه‌چیز خرتوخر شده. 339 00:34:19,827 --> 00:34:21,829 ‫آره، خب، خرتوخر بودن پوشش خوبیه برامون. 340 00:34:25,332 --> 00:34:27,802 ‫- بقیه اطلاعات کجاست؟ ‫- فقط همینو داریم. 341 00:34:38,094 --> 00:34:39,735 ‫[آلبانی] 342 00:34:39,774 --> 00:34:43,746 ‫[۶۵ ماه پس از مفقودی امینا] 343 00:35:08,241 --> 00:35:09,877 ‫باید همین باشه. 344 00:35:18,328 --> 00:35:19,328 ‫می‌تونم کمک‌تون کنم؟ 345 00:35:19,353 --> 00:35:19,988 ‫اوناهاش. 346 00:35:20,363 --> 00:35:22,004 ‫اومدیم پنجره‌ها رو درست کنیم. 347 00:35:22,036 --> 00:35:23,926 ‫الان نمی‌شه کار کنین. ‫خیلی سر و صدا میشه. 348 00:35:25,093 --> 00:35:27,595 ‫مارا، بگیرش. بجنب. 349 00:35:27,629 --> 00:35:28,730 ‫آریا؟ 350 00:35:29,011 --> 00:35:30,097 ‫بله. 351 00:35:31,198 --> 00:35:33,133 ‫- بیا باهم بریم، عزیزم. ‫- بجنب. بجنب. بجنب. 352 00:35:33,233 --> 00:35:34,736 ‫بریم. بریم. ‫بریم. 353 00:35:36,238 --> 00:35:37,738 ‫مامانم کجاست؟ 354 00:35:38,271 --> 00:35:39,641 ‫- نزدیک‌مون بمون. ‫- بزن بریم. 355 00:35:39,774 --> 00:35:41,809 ‫مامانی! ‫از این طرف. از این طرف! 356 00:35:42,710 --> 00:35:44,112 ‫هی، هی، برگرد عقب! 357 00:35:47,943 --> 00:35:48,943 ‫مامانی! 358 00:35:55,422 --> 00:35:57,324 ‫ولش کن! هی! برو بیرون! 359 00:36:02,496 --> 00:36:05,465 ‫- هی! گمشید بیرون! ‫- برید، برید، برید! 360 00:36:06,901 --> 00:36:08,569 ‫بچسبید به دیوار. 361 00:36:16,644 --> 00:36:18,146 ‫بجنب، بزن بریم. 362 00:36:20,948 --> 00:36:22,382 ‫- بزن بریم. ‫- یالا. 363 00:36:26,788 --> 00:36:29,222 ‫- یالا، یالا. ‫- بجنب. 364 00:36:29,857 --> 00:36:31,324 ‫- بجنب. ‫- زودباش. 365 00:36:32,827 --> 00:36:34,327 ‫هی، باید بریم سوار ماشین شیم. 366 00:36:35,863 --> 00:36:37,665 ‫برو، برو، برو. 367 00:36:37,699 --> 00:36:39,634 ‫هی، برید عقب. عقب. 368 00:36:42,537 --> 00:36:44,539 ‫برید عقب! 369 00:36:50,210 --> 00:36:51,679 ‫- برو، برو! ‫- برید عقب! 370 00:37:14,902 --> 00:37:17,337 ‫- دست بهم نمی‌زنید. ‫- هی! 371 00:37:17,471 --> 00:37:18,873 ‫هی! مارا! 372 00:37:23,010 --> 00:37:25,847 ‫یالا، بدو! باید بریم. برو! 373 00:37:25,980 --> 00:37:27,849 ‫- برو، برو، برو، برو! ‫- برو، برو! 374 00:37:36,691 --> 00:37:38,391 ‫لعنتی! 375 00:37:38,425 --> 00:37:39,794 ‫وسیله نقلیه‌مون کجاست؟ 376 00:37:40,427 --> 00:37:43,463 ‫- میچ؟ ‫- هواپیما رو گفته برگرده. 377 00:37:43,497 --> 00:37:44,866 ‫کی؟ 378 00:37:44,899 --> 00:37:46,433 ‫لوئیس. 379 00:37:48,236 --> 00:37:51,506 ‫این پرونده سیا بود؟ ‫چرا بهمون نگفته بودی؟ 380 00:37:51,539 --> 00:37:53,808 ‫سیا؟ چی؟ لوئیس کیه؟ 381 00:37:53,841 --> 00:37:56,544 ‫- هی. نیازی نبود بدونین. ‫- نیازی نبود... 382 00:37:57,078 --> 00:38:00,413 ‫- هی، هی، هی، هی، هی، هی. ‫- من شریکتم! باید بهم بگی! 383 00:38:00,447 --> 00:38:03,551 ‫بس کنید. یعنی چی این الان؟ 384 00:38:03,584 --> 00:38:08,022 ‫یعنی سیا کثیف کاریاشونو دادن بهمون، ‫و حالا که خوب پیش نرفته ولمون کردن. 385 00:38:08,055 --> 00:38:10,224 ‫راست میگه؟ ‫قرار نیست کمک‌مون کنن؟ 386 00:38:10,258 --> 00:38:11,893 ‫یه کاریش می‌کنم. 387 00:38:12,927 --> 00:38:16,063 ‫- فکر کردم به مادرپدرا کمک می‌کنیم. ‫- آره همینطوره. 388 00:38:16,097 --> 00:38:18,933 ‫هنوزم یه پدریه که برا پس گرفتن ‫دختر پول میده، مهم نیست. 389 00:38:19,432 --> 00:38:21,501 ‫مهم نیست؟ 390 00:38:21,536 --> 00:38:24,906 ‫کاری که می‌کنیم، برای کسایی که ‫انجامش میدیم تنها چیزیه که مهمه. 391 00:38:26,774 --> 00:38:29,010 ‫ما رو از اینجا ببر بیرون. 392 00:38:41,769 --> 00:38:46,769 ‫[سوئیس] ‫[۷۱ ماه پس از مفقودی امینا] 393 00:38:45,293 --> 00:38:47,094 ‫امیدوارم بدونی داری چیکار می‌کنی. 394 00:38:47,128 --> 00:38:49,462 ‫دارم به مردم کمک می‌کنم ‫بچه‌شون رو پس بگیرن. 395 00:38:49,496 --> 00:38:51,799 ‫و این بهترین راه برای برگردوندن امینا ـه؟ 396 00:38:53,333 --> 00:38:57,370 ‫چون اعتماد خیلی زیادی به این قضیه داری. ‫من فقط نگرانم که... 397 00:38:58,139 --> 00:39:00,141 ‫...یادت رفته می‌خواستی چیکار کنی. 398 00:39:00,174 --> 00:39:03,578 ‫گوش کن، خودم تصمیم می‌گیرم ‫به چی اعتماد کنم یا نکنم. 399 00:39:03,611 --> 00:39:05,813 ‫باید برم. دوست دارم. 400 00:39:09,150 --> 00:39:13,988 ‫بعدش ۱۵۰ متر جلوتر ‫و سمت چپ‌مون میشه. 401 00:39:14,021 --> 00:39:17,558 ‫مطمئن نیستم، خیلی مشخص نیست. 402 00:39:17,592 --> 00:39:20,161 ‫- آره، کارل رفته عکس بگیه. ‫- خیلی خب. 403 00:39:20,595 --> 00:39:23,598 ‫در اصلی سمت خیابون اصلیه. 404 00:39:23,631 --> 00:39:27,635 ‫ولی یه ورودی دیگه اونطرفش هست ‫که به آشپزخونه راه داره. 405 00:39:31,339 --> 00:39:33,975 ‫- چیه؟ ‫- ذاتا کارت تو این چیزا خوبه. 406 00:39:41,448 --> 00:39:44,185 ‫اگه به والد اشتباهی داریم میدیمش چی؟ 407 00:39:44,218 --> 00:39:46,587 ‫اگه مامانش بدردبخور نباشه چطور؟ 408 00:39:46,621 --> 00:39:47,922 ‫منظورت از این حرفا چیه؟ 409 00:39:54,161 --> 00:39:56,496 ‫نزدیک بود بدمش بره. 410 00:39:56,530 --> 00:39:57,999 ‫امینا رو میگم. 411 00:39:58,032 --> 00:40:00,400 ‫و حالا نمی‌تونم بدون اون زندگی کنم. 412 00:40:01,401 --> 00:40:06,007 ‫با کریم تو بیمارستان آشنا شدم، ‫دستا و پاهام کلی ایراد داشتن. 413 00:40:06,040 --> 00:40:08,643 ‫همه‌ی اسکن‌هامو اون انجام داد. 414 00:40:08,676 --> 00:40:11,012 ‫بعد از اون داستانا ‫باهمدیگه شروع کردیم قرار گذاشتن 415 00:40:11,045 --> 00:40:14,382 ‫مهربون و بامزه بود ‫و ازم حمایت می‌کرد. 416 00:40:14,414 --> 00:40:17,852 ‫حس آرامش و امنیت بهم میداد. ‫هیچوقت نمی‌خواستم حامله بشه. 417 00:40:17,885 --> 00:40:20,655 ‫ترسیدم. 418 00:40:20,688 --> 00:40:24,025 ‫پیام برای کریم گذاشتم، ‫و خودم رفتم کلینیک. 419 00:40:24,058 --> 00:40:29,030 ‫دقیقا وقتی داشتم فرم‌ها رو امضا می‌کردم، ‫کریم دوید اومد داخل... 420 00:40:29,063 --> 00:40:32,033 ‫...پر از... احساسات بود. 421 00:40:32,066 --> 00:40:34,669 ‫راجع به چیزایی که دوست داشت ‫این شکلی رفتار می‌کرد. 422 00:40:34,702 --> 00:40:38,806 ‫گفتش: "نمی‌تونیم اینکارو بکنیم. ‫همه‌چیز درست میشه." 423 00:40:40,174 --> 00:40:42,109 ‫و درست هم شد. برای یه مدتی. 424 00:40:43,844 --> 00:40:47,615 ‫بعدش شروع کرد رفتارای عجیب و غریب داشتن، ‫شبا تا دیروقت بیرون میموند. 425 00:40:49,116 --> 00:40:55,690 ‫ازم خواست دیگه کار نکنم. ‫گمونم منم تو مشروب خوری زیاده روی کردم. 426 00:40:55,723 --> 00:40:58,926 ‫خب، واقعا نمیشه گفت تقصیر تو بوده. ‫اصلا طرف رو نمیشناختی. 427 00:40:59,927 --> 00:41:02,630 ‫تو از کجا می‌دونی من باید سر ‫چی خودمو مجازات کنم و نکنم؟ 428 00:41:03,698 --> 00:41:05,266 ‫خیلی خب. 429 00:41:05,299 --> 00:41:07,234 ‫چیزی که می‌دونم اینه. 430 00:41:07,868 --> 00:41:11,405 ‫پدرمادرا، تو رو توی این مأموریتا لازم دارن. 431 00:41:15,743 --> 00:41:17,712 ‫تو چطور؟ 432 00:41:18,980 --> 00:41:20,781 ‫خودت هم بهم احتیاج داری؟ 433 00:42:12,099 --> 00:42:13,367 ‫رابسون. 434 00:42:32,186 --> 00:42:33,888 ‫چیا گیرت اومده؟ 435 00:42:44,632 --> 00:42:47,601 ‫- رومانی چی؟ ‫- دارم روش کار می‌کنم. 436 00:42:47,635 --> 00:42:50,304 ‫پدر پترا واقعا می‌خواد که ‫دخترش برگرده پیشش. 437 00:42:50,337 --> 00:42:53,007 ‫دخترش براش مهم‌ترین چیز تو دنیاس. 438 00:42:53,040 --> 00:42:55,776 ‫به پرونده‌های خصوصی‌ات کاری ندارم، 439 00:42:55,810 --> 00:42:58,979 ‫ولی نباید به ضرر چیزهایی که ‫سیا ازت می‌خواد تموم بشه. 440 00:42:59,013 --> 00:43:01,449 ‫باشه، خب، بنظرم دارم به ‫این پدرمادرها هم کمک می‌کنم. 441 00:43:01,482 --> 00:43:03,884 ‫و مطمئنم خیلی هم ازت قدردانی می‌کنن. 442 00:43:03,918 --> 00:43:07,556 ‫ولی تو یه ارتشی هستی، ‫برای همین می‌دونم متوجهی... 443 00:43:07,588 --> 00:43:11,725 ‫...نگرانی مامانا و پدربزرگ مادربزرگا ‫قابل مقایسه نیست... 444 00:43:11,759 --> 00:43:14,728 ‫...با حفظ امنیت این کشور و دارایی‌هاش. 445 00:43:14,762 --> 00:43:19,066 ‫انقدر پرونده‌های منو عقب ننداز، میچل، ‫وگرنه کاری می‌کنم دیگه پرونده نداشته باشی. 446 00:43:20,401 --> 00:43:24,573 ‫باشه، رومانی رو می‌ذارم اولویت اول. 447 00:43:25,574 --> 00:43:28,809 ‫- اوضاع با دنینگ چطور پیش میره؟ ‫- خوبه. 448 00:43:28,843 --> 00:43:31,212 ‫- هنوزم دنبال بچه‌اش می‌گرده. ‫- البته. 449 00:43:31,879 --> 00:43:34,415 ‫فقط یادت باشه، سعی کن ‫تا جایی که میشه مشغول نگه‌اش داری. 450 00:43:35,049 --> 00:43:37,151 ‫چرا همچین حرفی می‌زنی؟ 451 00:43:37,184 --> 00:43:40,654 ‫کریم طالب مرد خطرناکیه. 452 00:43:40,688 --> 00:43:42,790 ‫به صلاح‌اشه که تو زندگیش نباشه. 453 00:43:42,823 --> 00:43:45,025 ‫چقدر خطرناکه، لوئیس؟ 454 00:43:45,059 --> 00:43:48,597 ‫دیگه اطلاعات محرمانه‌ست. ‫تو کار خودت رو بکن، منم کار خودمو. 455 00:43:53,434 --> 00:43:56,605 ‫- سلام. انگلیسی بلدین؟ ‫- بله، خانم. 456 00:43:56,637 --> 00:43:59,173 ‫مرسی. امم... 457 00:43:59,206 --> 00:44:02,276 ‫یه مریض تو بیمارستان‌تون دارم، ‫ولی نمی‌تونم گزارشش رو بخونم. 458 00:44:02,309 --> 00:44:05,279 ‫فقط اسم مسئول رادیولوژی‌اش مشخصه. 459 00:44:05,547 --> 00:44:10,151 ‫میشه لطفا باهاش صحبت کنم؟ ‫اسمش کریم طالب ـه. 460 00:44:10,184 --> 00:44:12,319 ‫- یه دقیقه لطفا. ‫- مم‌همم. 461 00:44:14,623 --> 00:44:18,392 ‫امروز سر کار نیستن. ‫مایل هستین براشون پیام بذارین؟ 462 00:44:18,425 --> 00:44:20,394 ‫- طالب؟ ‫- بله. 463 00:44:20,427 --> 00:44:23,632 ‫ط - ا - ل - ب؟ 464 00:44:23,664 --> 00:44:25,332 ‫واقعا؟ 465 00:44:26,066 --> 00:44:27,501 ‫خودشه؟ 466 00:44:28,302 --> 00:44:29,770 ‫خودشه! 467 00:44:29,803 --> 00:44:33,073 ‫- چی؟ امینا؟ ‫- خدای من. 468 00:45:12,446 --> 00:45:13,548 ‫بیا. 469 00:45:35,903 --> 00:45:37,905 ‫- مم... ‫- میچل. 470 00:45:40,542 --> 00:45:42,776 ‫- میچل. ‫- همم؟ 471 00:45:42,810 --> 00:45:45,547 ‫پیداش کردم. ‫کریم تو لبنان ـه. 472 00:45:48,550 --> 00:45:50,351 ‫چطوری؟ 473 00:45:50,384 --> 00:45:53,354 ‫یه بیمارستان ‫یکمی بیرون بیروت پیداش کردم. 474 00:45:53,387 --> 00:45:56,090 ‫یه سال تمومه که اونجا کار می‌کنه. 475 00:45:56,123 --> 00:45:59,793 ‫- مطمئنی؟ ‫- اوه، خدای من، میچ. 476 00:45:59,827 --> 00:46:04,398 ‫می‌دونی تا الان با چندتا بیمارستان تو ‫سوریه و کشورای همسایه تماس گرفتم؟ 477 00:46:04,532 --> 00:46:09,370 ‫چندصدتا. و یهویی، به همین راحتی، ‫پیداش کردم. 478 00:46:09,403 --> 00:46:11,138 ‫حتی اسمش رو هم عوض نکرده بود. 479 00:46:14,375 --> 00:46:17,978 ‫اوه، پس قضیه اینه. ‫اومدی پیشم. ازم استفاده می‌کنی. 480 00:46:19,446 --> 00:46:23,217 ‫نه. این بهترین سرنخیه که تاحالا داشتیم. 481 00:46:23,250 --> 00:46:26,020 ‫- فقط می‌خوام برم اونجا. ‫- همیشه چی بهت میگم؟ 482 00:46:26,053 --> 00:46:28,989 ‫- باید وایسی فکر کنی! ‫- سرم داد نزن. 483 00:46:29,023 --> 00:46:31,392 ‫بلاخره یه چیز واقعی پیدا کردم. 484 00:46:31,760 --> 00:46:33,628 ‫باشه. ببخشید. نمی‌خواستم... 485 00:46:34,295 --> 00:46:35,764 ‫حق با توـه. 486 00:46:36,897 --> 00:46:41,268 ‫سرنخ خوبیه. ولی تنهایی ‫قرار نیست بری اونجا. 487 00:46:42,903 --> 00:46:47,575 ‫برا همین وقتش که برسه، مثل بقیه کارا ‫انجامش میدیم. با برنامه ریزی. تمرین شده. 488 00:46:47,609 --> 00:46:51,145 ‫اونوقت زمان مناسب کی‌ـه، میچ؟ ‫چون همه‌اش این حرفو تکرار می‌کنی. 489 00:46:52,614 --> 00:46:56,216 ‫وقت لامسب‌اش الانه. ‫باید بریم اونجا. 490 00:46:56,250 --> 00:46:58,753 ‫اون کاره تو بیروت هنوز سرجاشه؟ 491 00:46:58,787 --> 00:47:01,121 ‫نه. کار بیروتیه خیلی خطریه. 492 00:47:01,422 --> 00:47:05,025 ‫پس قبولش کن، و مشتری هم پول میده بهت ‫ازش استفاده کنی از اونجا بکشونیمون بیرون. 493 00:47:07,995 --> 00:47:10,064 ‫خواهش می‌کنم. 494 00:47:14,101 --> 00:47:17,971 ‫خب، تا جایی که می‌دونیم، ‫نقاط خروجی اینجاهان. 495 00:47:18,005 --> 00:47:22,209 ‫و در پشتی که برای کالاست. ‫بهترین گزینه‌مون برای دور زدن حراسته. 496 00:47:22,242 --> 00:47:26,113 ‫درسته. خب، فقط یه کارت دعوت داریم، ‫برای همین باید من برم. 497 00:47:26,146 --> 00:47:28,650 ‫اگه به دام بیافتی، ‫باید خودت تنهایی بیای بیرون. 498 00:47:28,683 --> 00:47:31,418 ‫- آره. قبلا هم انجامش دادم. ‫- نه. 499 00:47:31,452 --> 00:47:33,887 ‫- از این نقشه خوشم نمیاد. ‫- چی؟ 500 00:47:33,921 --> 00:47:38,058 ‫شوخی میکنی دیگه آره؟ بهترین نقشه ‫تو بزرگ‌ترین مأموریتیه که تاحالا گرفتیم. 501 00:47:38,092 --> 00:47:40,662 ‫می‌دونین که لبنان ‫هنوزم ناپایداره دیگه، آره؟ 502 00:47:40,695 --> 00:47:44,998 ‫بیروت پر نیرو نظامیه، و این آٔما هم ‫پول کافی برای محافظ شخصی دارن. 503 00:47:45,032 --> 00:47:49,403 ‫منم که اگه اوضاع بهم بریزه ‫میاره‌مون بیرون. نه، من موافق نیستم 504 00:47:49,436 --> 00:47:51,939 ‫نه. ممکنه دیگه هیچوقت فرصتش پیش نیاد. 505 00:47:51,972 --> 00:47:56,176 ‫- یه راه دیگه پیدا می‌کنیم. ‫- هشت سال گذشته. هشت سال کوفتی! 506 00:47:56,210 --> 00:47:58,646 ‫بنظرت چقدر دیگه می‌تونم منتظر بمونم؟ 507 00:47:59,681 --> 00:48:01,850 ‫خدای من. 508 00:48:09,990 --> 00:48:11,826 ‫- اون دیگه چه کوفتی بود؟ ‫- بهت گفتم. 509 00:48:11,860 --> 00:48:13,762 ‫خوشم نمیاد. حس می‌کنم خطرناکه. 510 00:48:13,795 --> 00:48:16,163 ‫خطرناک‌تر از گرفتن بچه از ‫یه ساست‌مدار کیری‌پولدار؟ 511 00:48:16,196 --> 00:48:18,533 ‫شاید بهتره بیخیال این سرنخ لبنانیه بشه. 512 00:48:18,666 --> 00:48:20,635 ‫داری جدی میگی؟ 513 00:48:20,668 --> 00:48:23,437 ‫همه اون مأموریت‌ها رو باهامون اومد ‫چون بهش یه قولی داده بودی... 514 00:48:23,470 --> 00:48:25,573 ‫...که یکی از اون مأموریت‌ها ‫بچه‌ی خودش قراره باشه. 515 00:48:27,742 --> 00:48:30,944 ‫اینو تصور کن، میچ، یه مادری داشته باشی ‫که انقدر دوست داشته باشه. 516 00:48:32,580 --> 00:48:34,749 ‫اگه من داشتم که وضعیت‌ام الان این نبود. 517 00:48:38,185 --> 00:48:42,690 ‫بیخیال، پسر. ‫بیا کمک‌‌مون کن نقشه رو بچینیم. 518 00:48:42,724 --> 00:48:45,359 ‫بعدش میریم اونجا، و مثل همیشه ‫کارو به خوبی انجام میدیم... 519 00:48:45,392 --> 00:48:47,729 ‫...و بعدش کمکش می‌کنیم دخترش ‫رو دوباره داشته باشه. 520 00:48:49,163 --> 00:48:50,565 ‫باشه؟ 521 00:48:54,268 --> 00:48:56,470 ‫بیخیال، پسر، انجامش بده. 522 00:48:56,504 --> 00:48:58,372 ‫باشه. 523 00:49:00,007 --> 00:49:02,075 ‫- مشکلی نیست. ‫- چی؟ 524 00:49:03,745 --> 00:49:06,781 ‫بهتره این مکان رو مثل کف دستت بشناسی. ‫همه سوراخ سنبه‌هاش رو. 525 00:49:08,616 --> 00:49:11,351 ‫و اینو طبق قوانین میریم. ‫قوانین من. باشه؟ 526 00:49:11,385 --> 00:49:12,219 ‫باشه. 527 00:49:13,387 --> 00:49:14,656 ‫بله. 528 00:49:14,689 --> 00:49:15,790 ‫مرسی. 529 00:49:16,524 --> 00:49:18,258 ‫خیلی خب. 530 00:49:21,295 --> 00:49:22,931 ‫با تو کار دارن. 531 00:49:34,107 --> 00:49:36,410 ‫تا جایی که می‌تونستم منتظر امینا موندم. 532 00:49:38,646 --> 00:49:42,584 ‫وقتی مامانت رفت، یادته؟ 533 00:49:42,717 --> 00:49:45,118 ‫نمی‌دونستم... 534 00:49:45,152 --> 00:49:48,388 ‫...وضعیت‌مون روبه‌راه میشه یا نه. 535 00:49:48,422 --> 00:49:52,527 ‫خیلی کوچولو بودی. ‫یادت میاد؟ 536 00:49:52,560 --> 00:49:55,730 ‫می‌بردمت پارک. 537 00:49:55,763 --> 00:50:00,568 ‫داشتی بارفیکس می‌رفتی که یهو افتادی. 538 00:50:00,602 --> 00:50:03,203 ‫با دندون خوردم به میله. 539 00:50:03,237 --> 00:50:07,407 ‫و یه زنه بود، ‫اومدش... 540 00:50:07,441 --> 00:50:09,443 ‫...سریع سمتت. 541 00:50:09,476 --> 00:50:15,315 ‫گفتش: "مامانت کجاست؟" ‫و تو هم گفتی... 542 00:50:16,116 --> 00:50:20,989 ‫"مامانم رفته. ولی بابام اینجاست ‫و ما حالمون خوبه." 543 00:50:23,056 --> 00:50:28,696 ‫اون موقع بود که فهمیدم ‫همیشه قراره روبه‌راه باشی. 544 00:50:30,665 --> 00:50:33,801 ‫- باید بخاطرم قوی باشی. ‫- نه. 545 00:50:33,835 --> 00:50:36,771 ‫بابا، خواهش می‌کنم، نه. 546 00:50:36,804 --> 00:50:43,343 ‫بهش بگو خیلی دوسش دارم. 547 00:50:43,377 --> 00:50:47,515 ‫هی، بابا، بابا... 548 00:50:48,983 --> 00:50:50,852 ‫دیگه وقتشه استراحت کنم. 549 00:50:53,353 --> 00:50:55,422 ‫آره. 550 00:51:42,158 --> 00:51:47,218 ‫[لبنان] ‫[۹۶ ماه پس از امینای انیما] 551 00:52:38,392 --> 00:52:39,994 ‫حالت خوبه؟ 552 00:52:41,562 --> 00:52:44,398 ‫سلام! مامان! 553 00:52:44,431 --> 00:52:46,601 ‫- تو کی‌ای و با ثریا چیکار کردی؟ ‫- سلام! 554 00:52:46,634 --> 00:52:49,637 ‫چقدر بلند شدی. ‫بیا بغلم ببینم. مامانت خونه‌ست؟ 555 00:52:49,671 --> 00:52:51,005 ‫آره. 556 00:52:51,806 --> 00:52:53,941 ‫اوه! 557 00:52:57,512 --> 00:52:58,946 ‫از دیدنت خیلی خوشحالم. 558 00:53:00,313 --> 00:53:03,216 ‫- خیلی بود. ‫- آره واقعا، داسیا. 559 00:53:03,684 --> 00:53:04,703 ‫- ایشون مارا هستن. 560 00:53:04,728 --> 00:53:06,054 ‫- سلام. ‫- سلام. 561 00:53:06,754 --> 00:53:09,991 ‫ثریا، برو چایی بریز. 562 00:53:12,994 --> 00:53:14,829 ‫اینجا عوض نشده اصلا. 563 00:53:14,862 --> 00:53:18,833 ‫نه، بعضی وقتا شبیه باغ وحش میشه. ‫امیدوارم مشکلی نداشته باشین... 564 00:53:18,866 --> 00:53:21,435 ‫ولی جای شما رو تو پذیرایی می‌اندازم. ‫- اوه، نه. 565 00:53:21,468 --> 00:53:24,404 ‫نمی‌خواستم که کنار آقایون جاتون رو بندازم. 566 00:53:24,438 --> 00:53:25,973 ‫خیلی ممنونم از ملاحضه‌تون. 567 00:53:26,440 --> 00:53:28,042 ‫بفرمایید. 568 00:53:34,281 --> 00:53:39,754 ‫رابسون گفت که همسر سابق‌ات اینجاست. ‫می‌تونی راجع بهش حرف بزنی؟ 569 00:53:39,787 --> 00:53:41,354 ‫آره، البته. 570 00:53:43,157 --> 00:53:45,993 ‫- بفرمایید. ‫- اوه، مرسی. مرسی. 571 00:53:47,161 --> 00:53:48,162 ‫خواهش می‌کنم. 572 00:53:50,798 --> 00:53:53,201 ‫- خیلی محشره. ‫- واقعا زود بزرگ میشن. 573 00:53:53,801 --> 00:53:56,504 ‫می‌دونین همسر سابق‌تون کجا کار می‌کنه؟ 574 00:53:56,537 --> 00:54:01,241 ‫یه بیمارسان خارج از شهر فکر کنم. ‫ولی نمی‌دونم خونه‌اش کجاست. 575 00:54:02,643 --> 00:54:04,212 ‫فردا می‌برمت اونجا. 576 00:54:05,378 --> 00:54:07,414 ‫ببینیم چیزی گیرمون میاد یا نه. 577 00:54:25,265 --> 00:54:26,734 ‫سلام. 578 00:54:29,269 --> 00:54:33,674 ‫فکر کنم بلاخره ستاره‌های تو آسمونم ‫با دخترم یکی شده. 579 00:54:39,547 --> 00:54:41,682 ‫می‌دونم حس می‌کنی بهش نزدیک شدی. 580 00:54:44,185 --> 00:54:47,487 ‫ولی واقعا ازت می‌خوام که قبلش ‫روی این مأموریت تمرکز کنی، باشه؟ 581 00:54:48,523 --> 00:54:50,258 ‫می‌دونم. 582 00:55:31,799 --> 00:55:35,468 ‫قرارداد موقت داشته با اینجا. ‫دیگه اینجا کار نمی‌کنه. 583 00:55:41,142 --> 00:55:44,245 ‫هی. این مسئله زمان‌بر ـه. 584 00:55:44,278 --> 00:55:46,747 ‫توی همین شهره. 585 00:55:46,781 --> 00:55:48,783 ‫پیداش می‌کنیم. 586 00:56:15,710 --> 00:56:18,312 ‫- می‌تونی توش تکون بخوری؟ ‫- فکر می‌کنم. 587 00:56:18,346 --> 00:56:20,147 ‫آره. 588 00:56:23,117 --> 00:56:25,152 ‫باشه. امشب قهرمان‌بازی تعطیله‌ها. 589 00:56:29,190 --> 00:56:31,424 ‫دست بچه رو بگیر و از اونجا بیارش بیرون. 590 00:56:31,959 --> 00:56:34,494 ‫مراقب باش، مارا. 591 00:56:59,854 --> 00:57:01,656 ‫مرسی. 592 00:57:04,158 --> 00:57:05,693 ‫السلام و علیکم. 593 00:57:07,261 --> 00:57:10,197 ‫و علیکم السلام. 594 00:57:10,231 --> 00:57:13,901 ‫- شما از طرف سفارت اومدین؟ ‫- نه بابا. گور بابا سیاست. من بیزنس دارم. 595 00:57:15,069 --> 00:57:17,972 ‫اوه، عالیه. 596 00:57:18,005 --> 00:57:22,143 ‫اگه کمک خواستین بهم بگین ‫با بقیه مهمونا آشناتون کنم. 597 00:57:22,176 --> 00:57:24,477 ‫خیلی لطف می‌کنین. 598 00:57:24,512 --> 00:57:27,748 ‫حالا تا قبلش، میشه بگی ‫سرویس بهداشتی کجاست؟ 599 00:57:27,782 --> 00:57:30,685 ‫- انتهای این راهرو ـه. ‫- ممنونم اوه! 600 00:57:30,718 --> 00:57:33,020 ‫خیلی متشکرم. 601 00:58:03,218 --> 00:58:05,178 ‫باید چای سلما رو براش ببرم. 602 00:58:25,726 --> 00:58:26,906 ‫سلام سلما 603 00:58:27,351 --> 00:58:29,031 ‫من از دوستای مامانتم. 604 00:58:32,491 --> 00:58:34,569 ‫ولی نمی‌خوام برم پیش مامانم. 605 00:58:37,418 --> 00:58:39,286 ‫زودباش. آفرین دختر خوب. 606 00:58:40,321 --> 00:58:42,790 ‫باشه، بزن بریم. بجنب. 607 00:58:58,539 --> 00:59:00,341 ‫همه‌چیز درست میشه. 608 00:59:34,141 --> 00:59:37,411 ‫داری دخترم رو چیکار می‌کنی؟ 609 00:59:38,245 --> 00:59:41,182 ‫- بهش آسیب نمی‌زنم. ‫- داری ازم میگیریش؟ 610 00:59:44,427 --> 00:59:48,316 ‫سلما، عزیزم. ‫بیا پیشم. 611 00:59:55,096 --> 00:59:57,064 ‫اینکارو نکن. 612 00:59:59,033 --> 01:00:00,968 ‫سلما، بیا. 613 01:00:10,044 --> 01:00:11,745 ‫سلما. 614 01:00:14,181 --> 01:00:16,083 ‫- اوه... ‫- خدای من. 615 01:00:19,920 --> 01:00:21,856 ‫خودشه؟ 616 01:00:29,763 --> 01:00:31,899 ‫- حالت خوبه؟ ‫- برو! 617 01:00:36,203 --> 01:00:37,805 ‫- نگاه کن، کارل! ‫- می‌بینمشون، صبرکن. 618 01:00:39,373 --> 01:00:40,841 ‫نترس، عزیزم. 619 01:00:43,545 --> 01:00:45,679 ‫بخوابین پایین! 620 01:00:45,713 --> 01:00:47,214 ‫سرتون رو پایین بگیرین! 621 01:00:50,818 --> 01:00:53,120 ‫یه طرفه‌ست. مراقب باش! ‫لعنتی. 622 01:00:57,091 --> 01:00:59,193 ‫چه اتفاقی افتاد اونجا؟ 623 01:01:01,929 --> 01:01:03,898 ‫مارا، می‌خوای بهمون بگی؟ 624 01:01:19,648 --> 01:01:21,882 ‫دختر خوب. 625 01:01:24,418 --> 01:01:25,953 ‫خیلی خب... 626 01:01:36,330 --> 01:01:38,299 ‫چه دختر خوبی. 627 01:01:42,102 --> 01:01:43,904 ‫خیلی خب، چیزی نیست. 628 01:01:51,979 --> 01:01:53,615 ‫رسیدش. 629 01:01:59,386 --> 01:02:01,488 ‫البته. 630 01:02:03,692 --> 01:02:05,627 ‫خیلی ممنون. 631 01:02:26,715 --> 01:02:28,583 ‫از رو قصد اینکارو نکردی، مارا. 632 01:02:33,722 --> 01:02:36,357 ‫دیگه نمی‌ذاری دنبال امینا بگردم، مگه نه؟ 633 01:02:50,004 --> 01:02:52,806 ‫خیلی خب، میزنم بیرون. ‫ببینم می‌تونم یه راهی به خونه پیدا کنم. 634 01:02:52,840 --> 01:02:54,875 ‫- منم میام. ‫- نه. 635 01:02:54,900 --> 01:02:59,437 ‫خطریه. بمون هتل. ‫حداقل تا وقتی ببینم اوضاع امنه یا نه. 636 01:03:29,943 --> 01:03:32,179 ‫کیه؟ 637 01:03:32,212 --> 01:03:34,649 ‫- داسیا ‫- داسیاست. 638 01:03:36,250 --> 01:03:38,452 ‫- داسیا! ‫- باشه، باشه، باشه. سلام. 639 01:03:39,453 --> 01:03:41,155 ‫- سلام. ‫- سلام. 640 01:03:43,991 --> 01:03:45,859 ‫- نباید اینجا باشی. ‫- یه سرنخ دارم. 641 01:03:46,393 --> 01:03:47,595 ‫سرنخ برای چی؟ 642 01:03:48,395 --> 01:03:50,497 ‫برای امینا. 643 01:03:51,298 --> 01:03:53,768 ‫- نه. نه. باید منتظر رابسن بمونیم. ‫- باید بریم. 644 01:03:53,802 --> 01:03:56,904 ‫نه. می‌دونی که سرنخ خیلی موندگاری نداره. ‫خودم تنها میرم. 645 01:03:56,937 --> 01:04:00,207 ‫- نه. شنیدی که چی گفت. ‫- حداکثر چند ساعت طول می‌کشه. 646 01:04:00,240 --> 01:04:01,676 ‫اونوقت حداقل اطلاعات داریم. 647 01:04:05,179 --> 01:04:06,880 ‫لعنتی. 648 01:04:08,650 --> 01:04:09,651 ‫بهتره اینجا منتظر بمونی. 649 01:04:11,452 --> 01:04:13,387 ‫- سری برو، بیا بیرون. باشه؟ ‫- آره. باشه. 650 01:04:19,761 --> 01:04:21,428 ‫تو اینجا چیکار می‌کنی؟ 651 01:04:21,462 --> 01:04:22,863 ‫اینجا قلمرو خودمه. 652 01:04:24,754 --> 01:04:27,857 ‫سؤال مهم‌تر اینه که:... 653 01:04:27,882 --> 01:04:31,990 ‫...اینجا چه غلطی می‌کنی و چرا اونطور که ‫بهت دستور دادم، تو رومانی نیستی؟ 654 01:04:35,943 --> 01:04:39,113 ‫دنینگ هم وسط این ماجراست... 655 01:04:39,146 --> 01:04:42,684 ‫...که تو عملیات پس گرفتن ‫با خون و خونریزی ما رو به خطر انداخته. 656 01:04:42,851 --> 01:04:45,452 ‫یه زنی که به هیچ عنوان ‫نباید این اطراف باشه... 657 01:04:45,486 --> 01:04:48,455 ‫...که احتمال داره تمام چیزایی که ‫تو هشت سال گذشته ساختم رو از بین ببره. 658 01:04:48,489 --> 01:04:50,859 ‫و همچنین تنها زنی که ‫می‌تونست ما رو داخل ببره و بیاد بیرون. 659 01:04:50,891 --> 01:04:52,861 ‫- درست میگم؟ ‫- درسته. 660 01:04:52,893 --> 01:04:55,730 ‫و داری بهم میگی که مجبور بودی ‫یه مأموریتی رو تو بیروت قبول کنی؟ 661 01:04:57,498 --> 01:04:59,667 ‫دخترت با نوه کوچیکش هم‌مدرسه‌ای‌ان. 662 01:05:01,301 --> 01:05:03,772 ‫کجا؟ خودت دیدیش؟ امینا. 663 01:05:03,904 --> 01:05:06,940 ‫امینا رو دیدی؟ 664 01:05:06,974 --> 01:05:10,444 ‫یه بار. ‫بنظرم خیلی... شیطون میومد. 665 01:05:10,477 --> 01:05:14,516 ‫یه دفعه. بنظرش امینا ‫خیلی دختر شر ـیه. 666 01:05:14,549 --> 01:05:18,553 ‫واقعا میگی؟ خوبه. 667 01:05:22,256 --> 01:05:24,726 ‫مدرسه‌ها چه ساعتی تعطیل میشن؟ 668 01:05:24,759 --> 01:05:27,961 ‫- ساعت ۳ بعد از ظهر... ‫- خیلی خب، می‌تونه آدرسش رو بهم بده؟ 669 01:05:27,995 --> 01:05:30,865 ‫رابسون، بذار کاملا واضح بهت توضیح بدم، 670 01:05:30,899 --> 01:05:33,133 ‫چونکه بنظر منظورم رو خوب نفهمیدی. 671 01:05:33,167 --> 01:05:37,906 ‫این موضوع خیلی برای من، ‫و در نتیجه برای تو هم حیاتیه... 672 01:05:37,938 --> 01:05:40,742 ‫...که اون زن کریم طالب رو پیدا نکنه. 673 01:05:40,775 --> 01:05:44,978 ‫وقتی ازم خواستین راجع به کریم ‫دیگه تحقیق نکنم، انجام دادم. 674 01:05:45,012 --> 01:05:48,081 ‫ولی اگه انتظار داری اون مادر رو ‫از دخترش دور نگه دارم... 675 01:05:48,115 --> 01:05:50,552 ‫...بهتره همین حالا بهم بگی ‫اوضاع از چه خبره. 676 01:05:53,954 --> 01:05:56,724 ‫راجع به زندگی شوهرت اینجا ‫تا چه حد اطلاع داری؟ 677 01:05:57,191 --> 01:05:59,393 ‫چقدر از زندگی شوهرت اینجا اطلاع داری؟ 678 01:05:59,694 --> 01:06:01,995 ‫خب، هیچی. چطور؟ 679 01:06:02,029 --> 01:06:03,997 ‫چرا این سؤال رو می‌پرسی؟ 680 01:06:04,031 --> 01:06:06,801 ‫- دیرم شده. بهتره برم. ‫- چرا؟ صبرکن. 681 01:06:08,402 --> 01:06:10,337 ‫میگه بهتره برم. 682 01:06:10,370 --> 01:06:13,575 ‫وایسا. آدرس رو بهش بده. خواهشا؟ 683 01:06:14,141 --> 01:06:16,811 ‫- نمی‌تونم. ‫- لطفا. لطفا. به عنوان یه مادر. 684 01:06:21,616 --> 01:06:25,720 ‫به عنوان یه مادر، بهت می‌گم ‫که بری دخترت رو ببینی. 685 01:06:25,753 --> 01:06:28,422 ‫ببینی حالش خوبه، ولی بعدش باید بذاری بری. 686 01:06:28,455 --> 01:06:31,425 ‫به عنوان یه مادر داره بهت میگه: ‫برو دخترت رو ببین، 687 01:06:31,458 --> 01:06:33,761 ‫مطمئن شو حالش خوبه. ‫ولی بعدش بهتره که بری. 688 01:06:35,597 --> 01:06:38,766 ‫دشمنه دشمن من ‫دوست من است. 689 01:06:40,434 --> 01:06:41,201 ‫موفق باشی. 690 01:06:50,010 --> 01:06:54,214 ‫گوش کن. مدرسه رو نمی‌تونم بیام. ‫خانواده‌م رو نباید تو دردسر بندازم. متوجهی؟ 691 01:06:54,248 --> 01:06:56,618 ‫البته. البته. 692 01:06:56,651 --> 01:07:00,588 ‫این کمکی که تو این چند روز بهم کردی ‫تو چندین سال گذشته، کشور خودم کسی نکرد. 693 01:07:00,622 --> 01:07:02,222 ‫برو. 694 01:07:03,357 --> 01:07:05,627 ‫- مجبورم کردی بهش دروغ بگم. ‫- نه. 695 01:07:06,861 --> 01:07:08,930 ‫اگه تمام حقایق رو نداشته باشی ‫دروغ گفتن حساب نمیشه. 696 01:07:08,963 --> 01:07:11,131 ‫- اوه! ‫- کون لقت. 697 01:07:11,164 --> 01:07:13,400 ‫اونو بهت معرفیش کردم... 698 01:07:13,433 --> 01:07:16,671 ‫...تا بتونی این فرصت رو بهش بدی ‫توی یه چیزی شرکت کنه، درسته؟ 699 01:07:16,704 --> 01:07:19,106 ‫- حواسش رو پرت کنه. ‫- یه چیزی که به زندگیش معنا بده. 700 01:07:19,139 --> 01:07:21,676 ‫- و بعد گذاشتی تو رو بکشونه اینجا. ‫- تو ازم سؤاستفاده کردی. 701 01:07:21,709 --> 01:07:25,279 ‫باید متقاعدش کنی که ‫سرنخ‌هایی که داره اشتباهن. 702 01:07:25,312 --> 01:07:26,974 ‫...و باید فورا از این کشور ببریش بیرون. 703 01:07:26,999 --> 01:07:28,482 ‫و اگه نکنم چی؟ 704 01:07:28,516 --> 01:07:31,819 ‫اونوقت نمی‌تونم ضمانت کنم ‫اون یا خانواده‌اش اتفاقی براشون نیافته. 705 01:07:33,621 --> 01:07:36,456 ‫- از طرف تو. ‫- از طرف هرکسی. 706 01:07:36,490 --> 01:07:40,662 ‫وابستگی روحیش اوضاع رو ناپایدار می‌کنه. ‫و این چیزیه که باعث آسیب دیدن افراد میشه. 707 01:07:41,194 --> 01:07:44,097 ‫واقعا می‌خوای همچین ‫عذاب وجدانی رو تحمل کنی؟ 708 01:07:45,533 --> 01:07:50,605 ‫ازت می‌خوام که الان به کشورت خدمت کنی، ‫نه اون زن. می‌دونم اینو درک می‌کنی. 709 01:07:52,040 --> 01:07:54,308 ‫و دیگه هیچوقت رو من اونطوری دست بلند نکن. 710 01:08:02,316 --> 01:08:04,619 ‫همینه. 711 01:08:15,162 --> 01:08:18,866 ‫بنظر خیلی تحت نظارت میاد. ‫دروازه‌های محکم، نگهبان، دوربین. 712 01:08:20,535 --> 01:08:23,236 ‫از ورودی پشتی هم خبری نیست. 713 01:08:23,270 --> 01:08:24,471 ‫مدرسه ۱۰ دقیقه پیش تعطیل شده. 714 01:08:26,273 --> 01:08:28,275 ‫یعنی همچین جایی زندگی می‌کنه؟ 715 01:08:31,411 --> 01:08:34,515 ‫- هی. ‫- چیه؟ 716 01:08:39,754 --> 01:08:41,856 ‫اون خودشه؟ 717 01:09:06,205 --> 01:09:07,307 ‫بابا بزرگ! 718 01:09:07,332 --> 01:09:08,277 ‫امینا! 719 01:09:09,346 --> 01:09:10,455 ‫مدرسه چطور بود؟ 720 01:09:14,588 --> 01:09:15,611 ‫بابا! 721 01:09:19,994 --> 01:09:22,930 ‫هی، هی، هی! می‌بیننت. ‫درو ببند. 722 01:09:25,967 --> 01:09:30,138 ‫هیچ نقشه‌ای نداری. هرکاری الان بکنی ‫بهشون هشدار میده و همه‌چیزو خراب می‌کنه. 723 01:09:31,673 --> 01:09:33,708 ‫صورتت رو بپوشون. 724 01:10:08,208 --> 01:10:11,746 ‫نه! هی! هی! لعنتی. 725 01:10:19,830 --> 01:10:21,385 ‫دیگه در امانی. 726 01:10:21,854 --> 01:10:22,908 ‫من مادرتم. 727 01:11:53,881 --> 01:11:57,118 ‫امینا! امینا! 728 01:11:59,086 --> 01:12:00,888 ‫این چه غلطی بود کردی؟ 729 01:12:00,922 --> 01:12:04,525 ‫بگیرش. ‫بگیرش ببر تو ماشین. 730 01:12:04,559 --> 01:12:06,127 ‫امینا! 731 01:12:11,899 --> 01:12:14,602 ‫مراقب باش! مراقب باش! 732 01:12:14,836 --> 01:12:18,139 ‫- سعی کن آرومش کنی. سعی کن آرومش کنی. ‫- برو، برو، برو، برو! 733 01:12:18,172 --> 01:12:20,575 ‫یالا! 734 01:12:22,610 --> 01:12:25,146 ‫- هی، مارا، به خودت بیا! ‫- چیزی نیست. چیزی نیست. 735 01:12:25,179 --> 01:12:27,949 ‫کسی بهت آسیب نمی‌زنه، باشه؟ 736 01:12:27,982 --> 01:12:29,317 ‫- امینا... ‫- لعنتی. یالا. 737 01:12:29,496 --> 01:12:30,816 ‫من مادرتم. 738 01:12:32,820 --> 01:12:34,622 ‫- اینی که گفت یعنی چی؟ کارل! ‫- نمی‌دونم. نمی‌دونم! 739 01:12:34,655 --> 01:12:36,791 ‫امینا! 740 01:12:36,924 --> 01:12:37,992 ‫داری چیکار می‌کنی، کارل؟ 741 01:12:38,168 --> 01:12:38,973 ‫بابا! 742 01:12:39,126 --> 01:12:41,796 ‫- کارل، برو! ‫- باشه. 743 01:12:41,829 --> 01:12:43,564 ‫یالا، یالا، یالا. لعنتی زودباش! 744 01:12:44,799 --> 01:12:46,934 ‫لعنت بهش! خیلی خب، راه افتادیم. 745 01:12:49,003 --> 01:12:50,705 ‫نه، نه! 746 01:12:56,777 --> 01:13:00,147 ‫- نه، نه، نه. نمی‌تونه اینجا باشه. ‫- نه، نه، نه، نه، بذار بیام داخل. 747 01:13:00,181 --> 01:13:01,849 ‫تا اینکه ببینیم چه خاکی تو سرمون بریزیم. 748 01:13:04,018 --> 01:13:06,654 ‫چیزی نیست. انگلیسی بلده؟ ‫نمی‌دونم انگلیسی بلده یا نه. 749 01:13:09,023 --> 01:13:10,191 ‫امینا؟ 750 01:13:10,921 --> 01:13:12,070 ‫من اسمم داسیاـست. 751 01:13:12,453 --> 01:13:15,640 ‫اینجا در امانی. ‫کسی بهت آسیبی نمی‌زنه. 752 01:13:15,718 --> 01:13:18,272 ‫مدت خیلی زیادیه که دنبالت می‌گشته. 753 01:13:18,320 --> 01:13:19,101 ‫۸ ساله! 754 01:13:19,171 --> 01:13:22,007 ‫از وقتی که بچه بودی ‫و بابات تورو از آمریکا آورد اینجا. 755 01:13:22,970 --> 01:13:25,039 ‫بهش بگو دوسش دارم. 756 01:13:25,172 --> 01:13:27,275 ‫و بهش بگو هیچوقت نباید ‫به این کشور آورده میشد. 757 01:13:27,742 --> 01:13:30,711 ‫و اینکه من نمی‌دونستم ‫و نتونستم پیداش کنم. 758 01:13:30,745 --> 01:13:33,381 ‫و من فقط... من فقط می‌خوام ‫برش گردونم آمریکا... 759 01:13:33,413 --> 01:13:37,184 ‫...تا مامانش باشم، تا مادرت باشم. 760 01:13:37,218 --> 01:13:39,754 ‫اون مادرته. ‫اون مادرته، امینا. 761 01:13:41,583 --> 01:13:45,019 ‫من مامان ندارم. ‫مامان من مرده. 762 01:13:47,995 --> 01:13:49,764 ‫چی؟ 763 01:13:51,032 --> 01:13:55,636 ‫گفتش: "من مادر ندارم. مادر من مرده." 764 01:14:08,049 --> 01:14:10,251 ‫جریان چیه؟ 765 01:14:10,284 --> 01:14:12,820 ‫- این دیچه چه وضعیه! ‫- اونطور که بنظر میاد نیست. 766 01:14:12,845 --> 01:14:15,047 ‫- واقعا؟ ‫- باید میاوردیمش. چاره دیگه‌ای نداشتیم. 767 01:14:17,892 --> 01:14:19,760 ‫نمی‌تونیم اینجا بمونیم. 768 01:14:31,706 --> 01:14:33,874 ‫- امینا. امینا، باید باهم بیای بریم. ‫- نه! 769 01:14:39,981 --> 01:14:42,416 ‫اینو بگیر. 770 01:14:42,450 --> 01:14:46,253 ‫خودت باید می‌دونستی. ‫این راه درستش نبود. 771 01:15:40,808 --> 01:15:45,312 ‫خب، ام... کارل الان بهم گفت ‫که انگلیسیت خوبه. 772 01:15:48,349 --> 01:15:50,317 ‫لجبازی، آره؟ 773 01:15:51,561 --> 01:15:53,630 ‫گمونم پس به من رفتی. 774 01:15:56,436 --> 01:15:58,339 ‫شاید اشتباه می‌کنه. ‫شاید بلد نیستی. 775 01:16:00,123 --> 01:16:01,892 ‫تو کلاس انگلیسی نفر اولم. 776 01:16:03,798 --> 01:16:05,566 ‫همیشه خیلی باهوش بودی، مینا. 777 01:16:05,800 --> 01:16:07,968 ‫امینا. 778 01:16:08,002 --> 01:16:09,538 ‫امینا، ببخشید. 779 01:16:13,666 --> 01:16:18,203 ‫ام... از وقتی که نبودی ‫اینو هر روز با خودم نگه داشتم. 780 01:16:29,723 --> 01:16:31,358 ‫همچنین... 781 01:16:34,929 --> 01:16:36,864 ‫اینم من و توییم. 782 01:16:37,257 --> 01:16:39,225 ‫چهار سالت بود، تولدته تو عکس. 783 01:16:41,936 --> 01:16:47,942 ‫الان خیلی بزرگ‌تر شدی. ‫به چه چیزایی علاقه داری؟ 784 01:16:50,377 --> 01:16:52,413 ‫شناکردن دوست داری؟ 785 01:16:52,446 --> 01:16:55,349 ‫- خونه‌مون استخر داریم. ‫- وای. جدی؟ دارین؟ 786 01:16:55,382 --> 01:16:57,651 ‫من تو تیم مسابقه میدم. 787 01:16:58,185 --> 01:17:00,354 ‫من... چی بهش میگن؟ 788 01:17:00,387 --> 01:17:02,223 ‫- اوه، کاپیتانی؟ ‫- کاپیتانم. 789 01:17:02,256 --> 01:17:03,390 ‫عجب. 790 01:17:05,192 --> 01:17:08,896 ‫می‌دونی، من بودم ‫بهت شناکردن یاد دادم. 791 01:17:10,197 --> 01:17:13,400 ‫خونه‌مون، تو دریاچه، ‫با بابابزرگت. 792 01:17:16,070 --> 01:17:18,573 ‫"جدی" [بابابزرگ] من اینجاست. 793 01:17:18,607 --> 01:17:20,407 ‫"جدی"ات، اینطوری صداش می‌کنی؟ 794 01:17:22,042 --> 01:17:23,310 ‫اون کجاست؟ 795 01:17:25,713 --> 01:17:29,049 ‫اوه... مردش. 796 01:17:29,083 --> 01:17:32,587 ‫مدت خیلی طولانی‌ای مریض بود... 797 01:17:32,621 --> 01:17:36,591 ‫...ولی ازم خواست که بهت بگم ‫تو رو خیلی دوست داره... 798 01:17:36,625 --> 01:17:38,425 ‫...خیلی، خیلی زیاد. 799 01:17:43,632 --> 01:17:45,266 ‫بهتر بود صبر می‌کردی. 800 01:17:45,299 --> 01:17:48,469 ‫دیگه صبرم به لب اومده بود، احمق جان. ‫فرصتش پیش اومد، منم غفلت نکردم. 801 01:17:48,502 --> 01:17:50,838 ‫- خیلی سر به خودی. ‫- من مادرشم. 802 01:17:52,773 --> 01:17:56,944 ‫من دیدمش، می‌دونی؟ ‫بعد این همه مدت. 803 01:17:57,945 --> 01:18:00,447 ‫خیلی مدت بود تصورش می‌کردم. 804 01:18:02,750 --> 01:18:05,853 ‫قلبم، میچل. ‫نمی‌تونستم منتظر بمونم 805 01:18:09,256 --> 01:18:15,262 ‫میچل، منم. تصور می‌کردم ‫میدوه میاد بغلم. 806 01:18:15,296 --> 01:18:18,465 ‫ولی الان داره یه جوری نگاهم می‌کنه ‫انگاری یه هیولام. 807 01:18:22,537 --> 01:18:24,171 ‫چطوری از این کشور خارج بشیم؟ 808 01:18:26,675 --> 01:18:28,475 ‫باید امینا رو برگردونیم به کریم. 809 01:18:30,110 --> 01:18:32,647 ‫- شوخیت گرفته؟ ‫- نمی‌تونم از اینجا ببرمش بیرون. 810 01:18:32,681 --> 01:18:34,649 ‫اگه بر نگردونیمش ‫همه‌مون تو خطر می‌افتیم. 811 01:18:34,683 --> 01:18:37,251 ‫چرا؟ چه اتفاقی افتاده؟ 812 01:18:37,284 --> 01:18:38,653 ‫باید بهم اعتماد کنی. 813 01:18:38,687 --> 01:18:40,754 ‫- اوه، چی؟ بهت اعتماد کنم؟ ‫- آره. 814 01:18:40,788 --> 01:18:44,526 ‫بعد از اینکه کاری که هیچکسی ‫حاضر نبود کمکم کنه رو انجام دادم... 815 01:18:44,559 --> 01:18:46,360 ‫...داری بهم میگی که برش گردونم؟ 816 01:18:46,393 --> 01:18:48,663 ‫جریان چیه؟ 817 01:18:48,697 --> 01:18:50,965 ‫اگه سعی کنی ازم رد شی، می‌کشمت. 818 01:18:50,998 --> 01:18:53,367 ‫اگه بهش دست بزنی، ‫لت و پارت می‌کنم. 819 01:18:53,400 --> 01:18:56,671 ‫- بس کن! بس کن! ‫- بهم بگو جریان چیه... بگو بهم! 820 01:19:00,709 --> 01:19:02,711 ‫کریم با "اخوان‌المسلمین" در ارتباطه. 821 01:19:04,546 --> 01:19:06,947 ‫بفرما، حالا دیگه می‌دونی. 822 01:19:06,981 --> 01:19:08,415 ‫چی؟ 823 01:19:10,150 --> 01:19:12,886 ‫ظاهرا، درگیر رابطه‌های خانوادگیش شده. 824 01:19:13,020 --> 01:19:15,055 ‫ازش اخاذی کرددن ‫تا براشون پولشویی کنه. 825 01:19:15,724 --> 01:19:17,525 ‫و اون موقع بود که سیا پیداش کرد. 826 01:19:18,259 --> 01:19:20,494 ‫اوه، سیا می‌دونست یعنی؟ 827 01:19:20,528 --> 01:19:25,332 ‫مارا، ما پیمان‌کاریم. 828 01:19:25,366 --> 01:19:29,970 ‫منبع من، لویس، بهم گفت که کریم ‫با سیا قرار گذاشته که خبرچین‌شون باشه. 829 01:19:31,205 --> 01:19:33,040 ‫براشون کار می‌کنه. 830 01:19:35,510 --> 01:19:37,545 ‫در ازاش، امینا مال اون میشه. 831 01:19:39,013 --> 01:19:41,815 ‫داره کمک‌شون می‌کنه ‫اینجا نقل مکان کنن. 832 01:19:41,849 --> 01:19:43,817 ‫معذرت می‌خوام. خودم تازه فهمیدم. 833 01:19:46,387 --> 01:19:48,155 ‫همه‌ی اون بن‌بست‌ها. 834 01:19:50,759 --> 01:19:54,729 ‫تو واشنگتن جلوی تحقیقاتم رو گرفت، و تو رو ‫فرستاد منو استخدام کنی تا ازش دور بشم. 835 01:19:57,298 --> 01:19:58,600 ‫آره. 836 01:20:01,435 --> 01:20:03,571 ‫اخوان‌المسلمین لعنتی. 837 01:20:05,806 --> 01:20:07,575 ‫فکر کردم داشته بهم خیانت می‌کرده. 838 01:20:09,276 --> 01:20:11,579 ‫اگه از اینجا نبریمت بیرون ‫و اون دختر رو بهش برنگردونیم... 839 01:20:14,415 --> 01:20:16,718 ‫...راستش نمی‌دونم چی‌کار بکنه. 840 01:20:16,751 --> 01:20:21,589 ‫اه! اه! 841 01:20:21,623 --> 01:20:23,290 ‫- تروخدا بس کن... ‫- اه! 842 01:20:23,824 --> 01:20:26,360 ‫منو نگه داشتی باهات کار کنم. 843 01:20:26,393 --> 01:20:29,163 ‫باهام رابطه برقرار کردی. 844 01:20:29,631 --> 01:20:31,800 ‫معذرت می‌خوام، باشه؟ 845 01:20:38,906 --> 01:20:42,376 ‫خب پس حالا می‌خوای چیکار کنی، میچ؟ 846 01:20:42,409 --> 01:20:45,613 ‫چونکه من قرار نیست پسش بدم. ‫و جفت‌مون هم اینو می‌دونیم. 847 01:20:47,448 --> 01:20:50,317 ‫پس یا کمکم کن یا بذار برم. 848 01:20:59,159 --> 01:21:01,796 ‫وقتی این قضیه تموم شه، دیگه نمی‌خوام ‫هیچی ازت بشنوم. 849 01:21:11,438 --> 01:21:12,707 ‫آماده‌ای؟ 850 01:21:15,474 --> 01:21:16,981 ‫[هتل خدیجه] ‫[بیروت - لبنان] 851 01:21:27,822 --> 01:21:29,724 ‫بیا. صورتتون رو بپوشونین. 852 01:21:48,342 --> 01:21:50,277 ‫کجاییم؟ 853 01:21:50,310 --> 01:21:52,446 ‫باید اینجا مدرک بگیریم ‫از مرز بتونیم رد بشیم. 854 01:21:56,016 --> 01:22:00,220 ‫مرسی که انقدر زود کارمو راه انداختی. ‫یکی طلبت. رسیدم دمشق بهت زنگ می‌زنم. 855 01:22:08,195 --> 01:22:09,697 ‫اون همسرته؟ 856 01:22:10,998 --> 01:22:12,132 ‫نه. 857 01:22:13,500 --> 01:22:15,737 ‫اونم تو آمریکا پیشمون زندگی می‌کنه؟ 858 01:22:16,236 --> 01:22:18,706 ‫نه، ما فقط... همکاریم، همین. 859 01:22:20,675 --> 01:22:22,710 ‫هی، می‌خوای تاب بدمت؟ 860 01:22:26,581 --> 01:22:28,148 ‫بیا. 861 01:22:32,754 --> 01:22:34,722 ‫چیزی نیست. سوار شدی؟ 862 01:22:35,890 --> 01:22:37,792 ‫- آره. ‫- خیلی خب، حواسم بهت هست. 863 01:22:39,026 --> 01:22:43,898 ‫خب. آماده‌ای؟ یک، دو، سه. 864 01:23:44,659 --> 01:23:46,828 ‫منم یکی مثل‌اش رو دارم. 865 01:24:15,990 --> 01:24:18,158 ‫پاسپورت. 866 01:24:56,664 --> 01:24:58,298 ‫یه سری آمریکایی اینجان. 867 01:24:59,667 --> 01:25:01,703 ‫می‌خوان مدارک‌تون رو ببینن. 868 01:25:06,440 --> 01:25:08,141 ‫لعنتی. 869 01:25:08,843 --> 01:25:10,511 ‫لعنت بهش. 870 01:25:21,756 --> 01:25:23,725 ‫چه اتفاقی داره می‌افته؟ 871 01:25:24,092 --> 01:25:26,594 ‫- می‌تونیم یه راه دیگه پیدا کنیم. ‫- همه‌جا همینطوری قراره باشه. 872 01:25:29,363 --> 01:25:31,431 ‫جایی تشریف می‌برین؟ 873 01:25:33,133 --> 01:25:34,902 ‫برو، برو. یالا! 874 01:25:36,738 --> 01:25:37,905 ‫شما آمریکایی هستی؟ 875 01:25:39,607 --> 01:25:41,676 ‫کسی همراه‌تون هست؟ 876 01:25:42,577 --> 01:25:45,178 ‫صبرکن. لعنتی، داری چیکار می‌کنی؟ 877 01:25:45,212 --> 01:25:47,915 ‫کاری که به صلاح‌مونه، میچ. ‫چیزی نیست، بیا، عزیزم. 878 01:25:48,650 --> 01:25:51,019 ‫مارا... 879 01:25:51,151 --> 01:25:54,822 ‫هرچی لازمه برای امنیت خودت بهشون بگو. ‫من دوباره نمی‌خوام از دستش بدم. 880 01:25:55,389 --> 01:25:57,157 ‫- هی! ‫- برو، امینا. 881 01:26:04,231 --> 01:26:05,933 ‫تکون نخور! 882 01:26:07,001 --> 01:26:09,436 ‫اسلحه‌ات رو بذار زمین! ‫اسلحه‌ات رو بذار زمین! 883 01:26:12,406 --> 01:26:15,777 ‫برید! تا فرصت هست برید! ‫برید! 884 01:26:31,826 --> 01:26:33,493 ‫حالا داریم کجا میریم؟ 885 01:26:34,162 --> 01:26:36,196 ‫یه جایی پیدا می‌کنم بتونیم رد بشیم. ‫همه‌چیز درست میشه. 886 01:26:37,497 --> 01:26:39,534 ‫گرسنمه. 887 01:26:42,202 --> 01:26:43,905 ‫بیا. 888 01:26:43,938 --> 01:26:45,540 ‫من فقط گیاه می‌خورم. 889 01:26:46,641 --> 01:26:48,208 ‫چیز دیگه‌ای با خودم ندارم. 890 01:26:50,011 --> 01:26:52,980 ‫- می‌خوام برم خونه‌مون. ‫- بهت گفتم. 891 01:26:53,781 --> 01:26:54,982 ‫داریم می‌ریم خونه. 892 01:26:56,050 --> 01:26:57,350 ‫آمریکا نه. 893 01:27:00,688 --> 01:27:03,024 ‫اینجا رو دوست دارم. ‫دوستام و خونه‌مون رو دوست دارم. 894 01:27:05,793 --> 01:27:07,628 ‫گوش کن. 895 01:27:08,062 --> 01:27:10,565 ‫تو آمریکا کلی دوست جدید پیدا می‌کنی. 896 01:27:11,799 --> 01:27:13,067 ‫ولی بابا بزرگم دیگه پیشم نیست. 897 01:27:14,234 --> 01:27:16,269 ‫- خب، نه... ‫- کی پیشم قراره باشه؟ 898 01:27:19,674 --> 01:27:22,009 ‫من، مینا. 899 01:27:24,545 --> 01:27:26,080 ‫امینا. 900 01:27:27,548 --> 01:27:29,016 ‫امینا. 901 01:27:29,650 --> 01:27:31,085 ‫من و تو. 902 01:27:32,019 --> 01:27:34,021 ‫من نمی‌خوام باهات باشم. 903 01:27:36,824 --> 01:27:39,392 ‫باشه، خب، مطمئنم جدی نمی‌گی. 904 01:27:39,426 --> 01:27:41,428 ‫می‌خوام با بابا باشم. ‫چرا منو ازش گرفتی؟ 905 01:27:41,461 --> 01:27:43,030 ‫هی! بگیر بشین. 906 01:27:45,032 --> 01:27:48,536 ‫ببخشید. نمی‌خوام بهت آسیب بزنم. ‫حالت خوبه؟ 907 01:27:51,606 --> 01:27:53,040 ‫آخه خب... 908 01:27:55,943 --> 01:27:58,546 ‫اصلا نمی‌دونی چقدر سخت بوده. 909 01:27:58,579 --> 01:28:01,314 ‫و... 910 01:28:01,348 --> 01:28:04,051 ‫...چقدر طول کشیده تا بتونم پیدات کنم. 911 01:28:07,088 --> 01:28:09,056 ‫ولی من هیچوقت گم نشده بودم. 912 01:28:12,527 --> 01:28:14,262 ‫چی؟ 913 01:28:16,898 --> 01:28:19,066 ‫خونه بودم. 914 01:28:24,138 --> 01:28:26,607 ‫هیچوقت ازت نخواستم بیای پیدام کنی. 915 01:29:07,522 --> 01:29:11,493 ‫- داری کجا می‌ری؟ ‫- چیزی نیست، من فقط... همینجا صبرکن. 916 01:30:31,032 --> 01:30:32,033 ‫کجاست؟ 917 01:30:34,602 --> 01:30:36,237 ‫جاش امنه. 918 01:30:36,270 --> 01:30:37,638 ‫- پیش کیه؟ ‫- پیش یه آشنا. 919 01:30:38,005 --> 01:30:40,808 ‫- باید ببینمش. الان. ‫- آره، دردناکه، مگه نه؟ 920 01:30:42,043 --> 01:30:43,911 ‫هشت سال عذاب کشیدن. 921 01:30:44,045 --> 01:30:45,246 ‫- چطور تونستی؟ ‫- معذرت می‌خوام؟ 922 01:30:46,847 --> 01:30:48,582 ‫متأسفم. 923 01:30:51,419 --> 01:30:53,587 ‫بابت همه کارایی که در حقت کردم متأسفم. 924 01:30:53,621 --> 01:30:56,424 ‫قسم می‌خورم، مارا. من... ‫راه چاره‌ای نداشتم. 925 01:30:56,456 --> 01:30:59,060 ‫اگه می‌موندم، جفت‌مون رو ‫تو خطر می‌انداختم. 926 01:30:59,293 --> 01:31:02,563 ‫و حالا یه سازمان خیلی قدرتمندی ‫ازش محافظت می‌کنه. 927 01:31:02,596 --> 01:31:07,935 ‫آره، همونا که کمکت کردن بدزدیش. ‫می‌فهمی چقدر حرفات مسخرن؟ 928 01:31:07,969 --> 01:31:11,272 ‫رئیس‌هام خودم و خانواده‌ام رو تهدید کردن ‫که باید نقل مکان کنم... 929 01:31:11,305 --> 01:31:13,140 ‫...نمی‌تونستم بدون اون دووم بیارم. 930 01:31:13,274 --> 01:31:15,843 ‫و راستش رو بخوای، می‌خواستم ‫یه زندگی بهتر بهش بدم. 931 01:31:15,876 --> 01:31:18,913 ‫تا زمانی که سرم رو خم می‌کردم، ‫و هرچی می‌گفتن گوش می‌کردم، همینطور بود. 932 01:31:19,246 --> 01:31:21,615 ‫تو ازم دزدیدیش. 933 01:31:24,085 --> 01:31:26,253 ‫دختر کوچولومو. 934 01:31:27,922 --> 01:31:29,857 ‫دختر کوچولومونو. 935 01:31:33,327 --> 01:31:35,096 ‫نزدیکم نیا. 936 01:31:38,899 --> 01:31:40,935 ‫ببخشید. باشه؟ 937 01:32:05,593 --> 01:32:08,162 ‫می‌دونستی دارم دنبالت می‌گردم؟ 938 01:32:08,195 --> 01:32:11,866 ‫همه‌اش بهم می‌گفتن ‫به زندگیت ادامه دادی. 939 01:32:13,134 --> 01:32:15,302 ‫و حرفشون رو باور کردی؟ 940 01:32:15,970 --> 01:32:17,571 ‫اونطوری برام راحت‌تر بود. 941 01:32:18,606 --> 01:32:20,307 ‫تو ارزشمند‌ترین... 942 01:32:21,275 --> 01:32:23,310 ‫...چیزی که داشتم رو ازم گرفتی. 943 01:32:24,979 --> 01:32:27,948 ‫زندگیم رو از هم پاشیدی. 944 01:32:27,982 --> 01:32:31,520 ‫و تموم این مدت بهش گفته بودی من مرده‌ام. 945 01:32:32,653 --> 01:32:36,590 ‫نمی‌فهمم... نمی‌فهمم چطور می‌تونی ‫انقدر ازم متنفر باشی. 946 01:32:36,624 --> 01:32:38,993 ‫- اینطور نیست. ازت متنفر نیستم. فقط... ‫- خفه‌شو! 947 01:32:39,026 --> 01:32:42,229 ‫اصلا برام مهم نیست چی فکر می‌کنی، کریم. 948 01:32:42,263 --> 01:32:44,932 ‫بخدا قسم، یه کلمه دیگه حرف بزنی، می‌کشمت. 949 01:32:46,300 --> 01:32:48,502 ‫هیچ ایده‌ای نداری. 950 01:32:57,678 --> 01:33:01,315 ‫ولی اون دیگه دختری که از دست دادم نیست. 951 01:33:03,918 --> 01:33:06,153 ‫منو نمی‌شناسه. 952 01:33:09,090 --> 01:33:10,525 ‫برا همین گمونم... 953 01:33:12,193 --> 01:33:15,362 ‫...یه جورایی واقعا مرده‌ام، مگه نه؟ 954 01:33:16,030 --> 01:33:18,032 ‫به لطف تو. 955 01:33:29,276 --> 01:33:31,979 ‫بهم قول بده که باهات جاش امنه. 956 01:33:35,950 --> 01:33:37,586 ‫قول بده! 957 01:33:39,186 --> 01:33:40,988 ‫قول میدم. 958 01:33:41,021 --> 01:33:43,023 ‫جاش امنه. 959 01:33:43,057 --> 01:33:45,826 ‫خوشحاله. ‫اینجا زندگی خوبی داره. 960 01:33:45,860 --> 01:33:47,862 ‫خودت داری می‌بینی. 961 01:33:47,895 --> 01:33:51,098 ‫اصلا واقعی بودش؟ ‫رابطه من و تو؟ 962 01:33:54,603 --> 01:33:58,038 ‫آره. دوست داشتم، مارا. 963 01:33:58,072 --> 01:33:59,840 ‫واقعا میگم. 964 01:34:04,613 --> 01:34:08,015 ‫خیلی خب پس، میری ‫حقیقت رو به امینا میگی. 965 01:34:08,048 --> 01:34:10,251 ‫بهش می‌گی که تقصیر تو بود... 966 01:34:10,284 --> 01:34:13,187 ‫...که مادری نداشته ‫این همه مدت کنارش باشه. 967 01:34:14,321 --> 01:34:18,192 ‫بهش میگی چه کارهایی کردم ‫که سعی کنم پیداش کنم. 968 01:34:18,225 --> 01:34:20,461 ‫التماسش می‌کنی که ببخشتت... 969 01:34:20,494 --> 01:34:23,430 ‫...و بعدش کمک‌مون می‌کنی ‫زندگی‌مون رو باهم بازسازی کنیم، باشه؟ 970 01:34:28,302 --> 01:34:29,436 ‫باشه. 971 01:34:31,005 --> 01:34:32,507 ‫اینکار بخاطر تو نیست. 972 01:34:33,474 --> 01:34:34,842 ‫بخاطر خودشه. 973 01:34:49,290 --> 01:34:51,458 ‫می‌فهمم دخترم چی احتیاج داره. 974 01:34:54,663 --> 01:34:56,463 ‫همیشه می‌دونستم. 975 01:35:10,878 --> 01:35:13,515 ‫امینا، چیزی نیست، قول میدم. 976 01:35:20,788 --> 01:35:22,423 ‫هی. 977 01:35:30,231 --> 01:35:31,700 ‫یادت باشه:... 978 01:35:32,900 --> 01:35:35,102 ‫...همیشه دوست داشتم. 979 01:35:46,681 --> 01:35:49,651 ‫- امینا! ‫- بابا! 980 01:37:50,694 --> 01:37:54,921 ‫تو نوجوانی، امینا دفعات زیادی ‫به آمریکا می‌رفت برای دیدن مارا 981 01:37:55,522 --> 01:37:58,874 ‫به مدت ۲۰ سال، مارا در کنار ‫رابسون تلاش کردن تعدادی از 982 01:37:58,937 --> 01:38:02,733 ‫۱۱۰۰ بچه‌ای که هر سال از آمریکا ‫ربوده میشن رو برگردونن. 983 01:38:03,046 --> 01:38:07,983 ‫امینا هنوز در خاورمیانه زندگی می‌کند. 984 01:38:08,226 --> 01:38:11,226 ‫مترجم ‫«Caseraw» 985 01:38:11,250 --> 01:38:17,250 ‫بزرگترین مرجع دانلود فیلم و سریال ‫www.30nama.com 986 01:38:17,274 --> 01:38:23,274 ‫ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید ‫@officialcinama