1 00:00:00,700 --> 00:00:03,040 .من ذهن بری رو سرِ هم کردم فکر می‌کنی نمی‌تونم از هم بازش کنم؟ 2 00:00:03,120 --> 00:00:05,040 !فقط بذار پنج دقیقه باهاش باشم 3 00:00:05,120 --> 00:00:06,580 کاری می‌کنم برینه رو دست‌هام [ دست پُر برمی‌گردم ] 4 00:00:07,120 --> 00:00:08,740 چی؟ یعنی...؟ - اوهوم - 5 00:00:09,950 --> 00:00:14,830 این چیه؟ - این کلید کلبه‌ـمه. می‌خوام توی خانواده نگه‌ش دارم - 6 00:00:15,040 --> 00:00:17,240 من کلبه‌ای که دوست‌دخترت توش به قتل رسید رو نمی‌خوام. مشمئزکننده‌ست 7 00:00:17,790 --> 00:00:20,040 .من دیگه نمی‌تونم برات کار کنم باید یه نفر دیگه رو پیدا کنی 8 00:00:20,120 --> 00:00:21,660 خب، آدم‌کُش دیگه‌ای سراغ داری؟ 9 00:00:21,740 --> 00:00:22,660 اگه افرادت رو آموزش بدم چی؟ 10 00:00:22,910 --> 00:00:24,240 !افراد من تخمی‌ـن، خودت‌ـم می‌دونی 11 00:00:24,540 --> 00:00:26,990 اگه من تخمی‌ـم، پس تو !شاه کوه تخمی هستی 12 00:00:27,080 --> 00:00:28,830 !اوه، دهن گشادت رو ببند 13 00:00:29,040 --> 00:00:30,870 به این نتیجه رسیدم که می‌خوام یه صحنه دربارۀ سم بنویسم 14 00:00:30,950 --> 00:00:34,290 اون کتک‌ـت زد، بنابراین به این نتیجه رسیدیم که تو باید از اونجا بزنی بیرون 15 00:00:34,620 --> 00:00:35,740 سلام، سلی 16 00:00:36,450 --> 00:00:37,490 سلام، سم 17 00:00:40,000 --> 00:00:46,000 « کاری از هومن صمدی و سمیرا » ► Sorrow & Raylan Givens ◄ 18 00:01:23,830 --> 00:01:27,160 ببخشید، چی؟ - گفتم، تو اینجا بزرگ شدی، بابی؟ - 19 00:01:28,580 --> 00:01:31,540 اسم من ...ـه 20 00:01:31,620 --> 00:01:33,580 اوه، ببخشید. بری 21 00:01:33,660 --> 00:01:35,080 من کلیولند بزرگ شدم 22 00:01:35,160 --> 00:01:37,160 حتماً خیلی با هم تفاهم دارید 23 00:01:38,080 --> 00:01:41,080 خب، سلی، ما تو رو توی اون برنامۀ فضایی دیدیم 24 00:01:41,160 --> 00:01:43,200 اوه... آره 25 00:01:43,290 --> 00:01:45,290 آم... راست‌ـش زیاد بهم نقش می‌دن 26 00:01:45,370 --> 00:01:47,790 کُلی نقش دارم می‌گیرم. اون یکی از نقش‌های کوچک‌ـم بود 27 00:01:47,870 --> 00:01:51,740 ولی... این مدیربرنامه‌های جدید رو دارم، و - اونا واقعاً عالی‌ان - اوضاع‌ـش عالیه 28 00:01:51,830 --> 00:01:55,080 عالیه. واقعاً بهت افتخار می‌کنم 29 00:01:55,160 --> 00:01:58,490 هی، این با من. مهمون من‌ـید - اوه. ممنون - 30 00:01:58,580 --> 00:02:02,040 پس... مارک کمبل، اون مربی تیم فوتبال پسرمه 31 00:02:02,120 --> 00:02:03,410 عجب، چه دنیای کوچکیه - آره - 32 00:02:03,490 --> 00:02:05,580 پسرت چند سال‌ـشه؟ - پنج سال - 33 00:02:05,660 --> 00:02:07,410 عجب. دیوانه‌واره - آره - 34 00:02:07,490 --> 00:02:11,660 چند روز پیش اشاره کرد که تو داشتی راجع به یه نمایش با کیت صحبت می‌کردی؟ 35 00:02:11,740 --> 00:02:16,040 آره، من نقش تو رو توش بازی می‌کنم - ...آره، نه، اون... یه جورایی، چیزه - 36 00:02:17,160 --> 00:02:18,990 آره، فکر نمی‌کردم کیت به مارک بگه 37 00:02:19,080 --> 00:02:21,620 راست‌ـش رو بخوای نمایش نیست - نه، نمایشه - 38 00:02:21,700 --> 00:02:26,410 منظورم اینه، یه صحنه توی یه نمایشه که خودش نوشت، و عالیه 39 00:02:27,410 --> 00:02:29,240 واسه همین اومدی اینجا؟ - نه - 40 00:02:29,330 --> 00:02:32,120 همون‌طور که گفتم، داشتم واسه کار می‌رفتم سن دیه‌گو 41 00:02:32,200 --> 00:02:33,790 اوه، سن دیه‌گو، خیلی‌خب - آره - 42 00:02:33,870 --> 00:02:38,540 ،ولی از اونجایی که اینجام چیزی هست که من بتونم ببینم؟ 43 00:02:38,620 --> 00:02:40,410 نه - نه، از این خبرا نیست - 44 00:02:40,490 --> 00:02:42,490 خب، چون نمی‌شه اسم‌ـش رو گذاشت نمایش 45 00:02:42,580 --> 00:02:46,990 زیاد مثل یه نمایش نیست. بیشتر مثل یه صحنه‌ست، و - یه جورایی بیشتر مثل یه تمرینه - تمرین نیست 46 00:02:47,080 --> 00:02:49,330 ...خب، هست. در این مقطع، یه تمرینه - ...یه نمایشه که داریم - 47 00:02:49,410 --> 00:02:54,500 ولی قراره یه نمایش باشه که جلوی آدم‌ها اجراش می‌کنیم - ما توی این کلاس با هم‌ـیم، و داریم این تمرینه رو انجام می‌دیم - 48 00:02:54,501 --> 00:02:55,120 ...یه نمایشه 49 00:02:55,200 --> 00:03:00,040 زیاد راجع به تو نیست. بیشتر راجع به من و زندگی ...منه، و بنابراین، زیاد از اون‌جور چیزها نیست که 50 00:03:00,120 --> 00:03:03,370 به نظرم حوصله‌ت سر می‌ره - عالی می‌شه - 51 00:03:04,290 --> 00:03:05,620 خیلی‌خب 52 00:03:06,740 --> 00:03:09,410 خب، بگذریم، من... یک‌شنبه پرواز دارم 53 00:03:09,490 --> 00:03:13,540 «من توی «سوئیت‌ها و مهمان‌سرای وَلی اقامت دارم، توی استودیو سیتی [ استودیو سیتی: شهرکی در لس‌آنجلس ] 54 00:03:13,620 --> 00:03:16,240 از دست این‌همه شهر، درسته؟ چرا نمی‌شه فقط لس‌آنجلس باشه؟ 55 00:03:18,330 --> 00:03:21,240 از دیدن‌ـت خوشحال شدم، سلی - آره - 56 00:03:22,240 --> 00:03:24,370 هی، خوش‌وقت شدم، رفیق 57 00:03:28,990 --> 00:03:30,870 !ایول 58 00:03:30,950 --> 00:03:34,700 باریکلا، کظام! فرم‌ـت عالیه، آره 59 00:03:34,790 --> 00:03:36,790 اما عضلات درونی‌ـت رو به کار بنداز، باشه؟ 60 00:03:36,870 --> 00:03:38,740 عالیه 61 00:03:38,830 --> 00:03:41,040 ...پس 62 00:03:41,120 --> 00:03:43,910 زندگی توی انبار شدیداً پُرتنش بوده، پسر 63 00:03:43,990 --> 00:03:49,120 همون‌طور که می‌دونی، طعم موردعلاقۀ من در بین تمام بستنی‌ها، «راکی رود»ـه 64 00:03:49,200 --> 00:03:52,660 ...و دیروز، رفتم پیش دستگاه بستنی قیفی 65 00:03:52,740 --> 00:03:56,790 و کریستوبال طعم مورد علاقۀ من... رو با خمیر کلوچه‌ای عوض کرده بود 66 00:03:56,870 --> 00:03:59,410 که حدس بزن طعم مورد علاقۀ کیه 67 00:03:59,490 --> 00:04:02,222 می‌دونی مردم چطور شروع می‌کنن به شبیه‌شدن به سگ‌هاشون؟ 68 00:04:02,223 --> 00:04:05,120 خب، استر داره موهاش رو عین کریستوبال می‌کنه 69 00:04:05,200 --> 00:04:07,950 این چه بساطیه؟ - و من... بری؟ - 70 00:04:08,040 --> 00:04:09,450 !اه 71 00:04:09,540 --> 00:04:11,160 فکر کردی این یه جور بازی مسخره‌ست؟ 72 00:04:11,240 --> 00:04:13,240 فکر کردی یه بازیه، هان؟ 73 00:04:13,330 --> 00:04:17,790 تمرکزت رو از دست بدی، به طرف مقابل !فرصت شلیک‌کردن بدی، مُردی 74 00:04:17,870 --> 00:04:21,290 بکُش! تنها کلمه‌ایه که می‌خوام توی مغز پهنی‌ـت باشه 75 00:04:21,370 --> 00:04:23,120 بکُش 76 00:04:34,200 --> 00:04:36,240 !ما انگلیسی بلدیم - !می‌دونیم چی زرزر می‌کنه - 77 00:04:36,330 --> 00:04:37,450 ...برو! مردکۀ 78 00:04:37,540 --> 00:04:43,620 داستان تو اینه که پدرت توسط فضایی‌ها ربوده و جایگزین شد؟ 79 00:04:43,700 --> 00:04:45,540 همچین اتفاقی افتاد 80 00:04:45,620 --> 00:04:47,540 یه‌کمی باهاش مشکل دارم 81 00:04:47,620 --> 00:04:49,370 شما یه‌کمی باهاش مشکل داری؟ 82 00:04:49,450 --> 00:04:53,290 ،خب، به نظرتون... من اون مشکل رو کُل زندگی‌ـم داشتم - دست‌وپنجه‌نرم‌کردن باهاش، خیلی‌خب؟ - واقعاً؟ 83 00:04:53,370 --> 00:04:55,080 نه، وانمود به استفراغ می‌کنم. وانمود می‌کنم 84 00:04:55,160 --> 00:04:57,660 احتمالاً نبینیدش چون سرـم رو می‌کنم توی توالت 85 00:04:57,740 --> 00:04:59,490 ...پس فقط یه همچین صدایی می‌شنوید 86 00:04:59,580 --> 00:05:01,790 می‌دونید، صدا... - من می‌تونم درست‌ـش کنم، می‌تونم درست‌ـش کنم - 87 00:05:01,870 --> 00:05:04,660 قبلاً هم انجام‌ـش دادم - به نظر من اگه همچنین ببینی‌ـش قوی‌تره - 88 00:05:04,740 --> 00:05:07,120 به نظر من اگه واقعاً استفراغ کنی قوی‌تره - آره - 89 00:05:07,200 --> 00:05:09,830 بار آخرت بود دست روم بلند کردی، سم 90 00:05:09,910 --> 00:05:12,950 من دیگه بُریدم. و از الان به بعد دیگه این‌جوریه 91 00:05:13,040 --> 00:05:15,790 می‌شنوی؟ می‌خوای خفه‌ام کنی؟ 92 00:05:15,870 --> 00:05:19,580 :خب، از این خفه شو رابطه‌مون تمومه. فهمیدی؟ 93 00:05:22,910 --> 00:05:24,370 من... اوه، اون دیالوگ توئه 94 00:05:24,450 --> 00:05:27,200 «...می‌گی: «اوه، عزیزم، خواهش می‌کنم - ...می‌دونم، می‌دونم، می‌دونم، آم - 95 00:05:27,290 --> 00:05:31,200 هی، گوش کن، من سعی ندارم بی‌شعوربازی‌ای - چیزی دربیارم، آم... - آها؟ 96 00:05:31,910 --> 00:05:37,290 ،موقعی که رفتیم با سم شام خوردیم ،تو پرسیدی پسرش... پسرش چطوره 97 00:05:37,370 --> 00:05:42,410 و بابت حساب‌کردن صورت‌حساب ازش تشکر کردی - آره، خب چیه؟ من... نمی‌دونم، فقط داشتم ادب به خرج می‌دادم - 98 00:05:42,490 --> 00:05:44,870 ...نه، می‌فهمم. فقط دارم می‌پرسم 99 00:05:45,830 --> 00:05:50,490 خیلی‌خب، توی این می‌گی: «دیگه نمی‌خوام - ریخت‌ـت رو ببینم»، درسته؟ - اوهوم 100 00:05:50,580 --> 00:05:55,580 ،ولی بعدش شام دعوت‌مون کرد بیرون و تو خیلی پایه به نظر می‌رسیدی 101 00:05:55,660 --> 00:05:58,240 و من فقط... من متعجب بودم 102 00:05:58,990 --> 00:06:01,870 اوه، نمی‌خوام ناراحت‌ـت ...کنم. گوش کن، من فقط 103 00:06:01,950 --> 00:06:05,040 ...متوجه‌ای منظورم چیه؟ من فقط سعی دارم 104 00:06:05,120 --> 00:06:08,830 فقط سعی دارم متوجه بشم که این از کجا ناشی می‌شه 105 00:06:08,910 --> 00:06:11,160 وایسا، هی. سلی؟ 106 00:06:11,240 --> 00:06:13,370 می‌تونم یه کلۀ مصنوعی درست کنم - !آره - 107 00:06:13,450 --> 00:06:15,450 توی تصورم، دقیقاً همون رو دیدم 108 00:06:15,540 --> 00:06:17,740 اوه، یه لوله از توش رد می‌کنیم، من کاری می‌کنم استفراغ از اونجا بیاد بیرون 109 00:06:17,830 --> 00:06:19,080 !اوه، خدای من، نَت - استفراغ واقعی - 110 00:06:19,160 --> 00:06:21,790 هی. هی، چی شده؟ 111 00:06:22,950 --> 00:06:27,790 من هیچ‌وقت تو روـش واینستادم 112 00:06:29,490 --> 00:06:32,370 ...منظورم اینه، اون 113 00:06:32,450 --> 00:06:34,240 منظورم اینه، اون زد لت‌وپارم کرد 114 00:06:34,330 --> 00:06:36,700 ...تقریباً تا حد مرگ خفه‌ام کرد، ولی من 115 00:06:36,790 --> 00:06:39,660 ...منظورم اینه، من هیچ‌وقت... من... منظورم اینه 116 00:06:39,740 --> 00:06:41,910 منظورم اینه، فکر کنم بعدش باهاش لوله شدم توی تخت‌خواب 117 00:06:41,990 --> 00:06:43,910 و فکر کنم، فکر کنم من اون رو بغل کردم 118 00:06:43,990 --> 00:06:46,910 :منظورم اینه، حتی ممکنه گفته باشم دوست‌ـت دارم»، محض رضای خدا» 119 00:06:46,990 --> 00:06:49,660 منظورم اینه، بهش نگفتم از چیز وامونده‌ای خفه بشه 120 00:06:49,740 --> 00:06:52,700 ...و بعد، منظورم اینه، عاقبت، آره، ترک‌ـش کردم، ولی 121 00:06:52,790 --> 00:06:55,040 ولی، منظورم اینه، اون خواب بود 122 00:06:55,120 --> 00:06:57,240 هی، ولی تو اون رو ترک کردی 123 00:06:57,330 --> 00:06:59,410 سلی، تو ترک‌ـش کردی، مهم اینه 124 00:06:59,490 --> 00:07:03,290 اوه خدا، منظورم اینه، اول‌هاش، یه جورایی مشکلی نداشت، شاید واسه یه سال 125 00:07:03,370 --> 00:07:05,290 .ولی من 19 سال بیشتر نداشتم منظورم اینه، آخه من چی سرـم می‌شد؟ 126 00:07:05,370 --> 00:07:10,290 ،منظورم اینه، ولی بعدش فقط، می‌دونی ...سال‌ها کتک‌خوردن بود و عذرخواهی و 127 00:07:10,370 --> 00:07:15,290 و این نوع چرخۀ معیوب که همین‌طور ...خودش رو تکرار می‌کرد، ولی من فقط 128 00:07:17,660 --> 00:07:19,450 منظورم اینه، من موندم 129 00:07:19,540 --> 00:07:27,660 هی... - می‌دونی، این‌طوری نوشتم‌ـش چون اگه - ...این‌طوری انجام‌ـش ندم، پس چطوری به مردم توضیح بدم که 130 00:07:29,450 --> 00:07:31,580 فقط فرار کردم؟ 131 00:07:33,540 --> 00:07:35,160 مجبور نیستی 132 00:07:36,370 --> 00:07:38,490 چیه، منظورت اینه دروغ بگم؟ 133 00:07:39,450 --> 00:07:42,950 دروغ نیست. خودت گفتی، تو گفتی که آدم قوی‌ای هستی 134 00:07:43,040 --> 00:07:44,870 ...آره، ولی 135 00:07:46,040 --> 00:07:48,120 منظورم اینه، این؟ این اتفاق نیوفتاد 136 00:07:48,200 --> 00:07:51,330 ...خب، آره، ولی 137 00:07:51,410 --> 00:07:54,540 می‌دونی، «جنگ ستارگان» هم اتفاق نیوفتاد، ولی فیلم معرکه‌ایه 138 00:07:56,450 --> 00:08:00,290 ...می‌دونی، حالا چون توی این کلاسی 139 00:08:01,580 --> 00:08:03,950 به این معنا نیست که نمی‌تونی راز داشته باشی... 140 00:08:05,410 --> 00:08:06,830 ...می‌دونی، تو باید 141 00:08:06,910 --> 00:08:10,040 تو باید قادر باشی آدمی که می‌گی باشی 142 00:08:13,120 --> 00:08:14,870 مثلاً من بری بلاک‌ـم 143 00:08:15,950 --> 00:08:17,540 من یه بازیگرم 144 00:08:18,990 --> 00:08:21,370 ،تو سلی ریدی 145 00:08:21,450 --> 00:08:23,120 و تو روی سم وایسادی 146 00:08:23,200 --> 00:08:26,580 واینستادم - چرا، وایسادی. اشکال نداره - 147 00:08:31,410 --> 00:08:33,290 ...سلی 148 00:08:34,870 --> 00:08:37,910 فکر نمی‌کنی این جاسوس‌بازی‌ها زیاده‌روی‌ـه؟ 149 00:08:37,990 --> 00:08:41,200 نه. تو گند زدی. حالا چارۀ دیگه‌ای نداریم - اوه. اوهوم - 150 00:08:41,290 --> 00:08:44,040 دست کم این‌جوری، وضعیت رو کنترل می‌کنم 151 00:08:44,120 --> 00:08:48,289 آره - فقط بیارش اینجا، به حرف - بیارش، و من باقی‌ـش رو انجام می‌دم 152 00:08:48,290 --> 00:08:49,870 یادته که اون یه حرفه‌ایه، درسته؟ 153 00:08:49,950 --> 00:08:55,580 من آموزش‌ـش دادم. فکر کردی اون، می‌دونی، به خودش اجازه می‌ده وارد وضعیتی بشه که همه‌چیز از دهن‌ـش می‌پّره؟ 154 00:09:06,950 --> 00:09:08,660 جواب‌ـش رو بده - باشه - 155 00:09:08,740 --> 00:09:12,240 سلام، بری - ،هی، ببین، من اون سخنرانی «شجاع‌دل» رو امتحان کردم - 156 00:09:12,330 --> 00:09:17,040 ...ولی... ظاهراً فیلم شدیداً پُرطرفداریه، آم 157 00:09:17,120 --> 00:09:21,370 فیلم کمتر شناخته‌شده‌ای سراغ داری که شاید بتونم یه سخنرانی ازش انجام بدم؟ 158 00:09:21,450 --> 00:09:25,040 آ... نه، وای، بری. نه، حضور ذهن ندارم، نه 159 00:09:25,120 --> 00:09:27,450 آره، فقط باید یه سخنرانی خوب توشون داشته باشن 160 00:09:27,540 --> 00:09:30,333 اریک سخنرانی ساموئل اِل جکسون ،از «دریای عمیق آبی» رو پیشنهاد کرد 161 00:09:30,334 --> 00:09:34,040 ،ولی اون اواسط‌ـش توسط یه کوسه خورده می‌شه پس واقعاً دل‌ـم نمی‌خواد اون‌یکی رو انجام بدم 162 00:09:34,120 --> 00:09:35,700 ...و «روز استقلال» هست - چی؟ - 163 00:09:35,790 --> 00:09:39,330 بکشون‌ـش اینجا - اون این رو می‌گه؟ - 164 00:09:39,410 --> 00:09:43,200 بـ... کشون‌ـش... اینجا 165 00:09:43,290 --> 00:09:45,580 دل‌ـم نمی‌خواد سر اون گوی سبقت رو ازشون بدزدم 166 00:09:45,660 --> 00:09:47,990 آره. نه، نه. نه، متوجه‌ام چی می‌گی 167 00:09:48,080 --> 00:09:50,555 ...نمی‌دونم، پسر. من فقط فقط یه خرده اینجا سردرگم‌ـم 168 00:09:50,556 --> 00:09:56,450 ،می‌دونی چیه، رفیق؟ چرا نیای اینجا و ما می‌دونی، با همدیگه درباره‌ش صحبت کنیم؟ 169 00:09:56,540 --> 00:09:58,160 هان؟ - واقعاً؟ اوه، اون‌جوری عالیه - 170 00:09:58,240 --> 00:09:59,990 اون‌جوری عالیه. کجائی؟ 171 00:10:00,080 --> 00:10:03,330 آ... آدرس؟ آ... آره، بذار آدرس رو پیدا کنم 172 00:10:03,410 --> 00:10:06,160 چیزه... من توی «متل منظرۀ درخت نخل هالیوود»ـم 173 00:10:06,240 --> 00:10:10,490 ...نزدیک «یونیورسال سیتی»ـه، و آدرس، آدرس 174 00:10:14,830 --> 00:10:20,450 آدرس... خیابون 10729 واینلنده 175 00:10:20,540 --> 00:10:25,200 ،واینلند. خیلی‌خب، رواله. خیلی‌خب پس می‌بینم‌ـت. و، هی، هی، فیوکس 176 00:10:25,290 --> 00:10:26,950 بله؟ - آ... ممنون - 177 00:10:27,040 --> 00:10:30,040 ممنون. من، من... من واقعاً سپاسگزارم 178 00:10:31,580 --> 00:10:33,490 البته، رفیق، مسئله‌ای نیست 179 00:10:47,410 --> 00:10:48,910 لیو؟ 180 00:10:48,990 --> 00:10:50,290 بابا، سلام 181 00:10:50,370 --> 00:10:52,040 و به چه دلیل این افتخار نصیب بنده شده؟ 182 00:10:52,120 --> 00:10:57,790 ،آ... ما کُلی توت‌فرنگی اضافه داشتیم ...و یادم افتاد تو دوست داری، پس 183 00:10:57,870 --> 00:10:59,490 به هر حال مجبور می‌شدیم ...بریزیم‌شون بیرون، پس من 184 00:10:59,580 --> 00:11:02,490 خب، اون باعث می‌شه حس شگفت‌انگیزی بهم دست ...بده، چون صرف‌نظر از اینکه چه احساسی داشته باشی 185 00:11:02,580 --> 00:11:04,080 می‌دونم که بالاتر از آشغال به حساب میام 186 00:11:04,160 --> 00:11:10,330 ببین، روان‌پزشک و زن‌ـم جفت‌شون فکر می‌کنن که این فکر بدیه، ولی... ممکنه دل‌ـت بخواد گاهی اوقات غذا بخوریم؟ 187 00:11:10,410 --> 00:11:12,040 غذا؟ 188 00:11:12,120 --> 00:11:13,830 من و لیو غذا بخوریم؟ 189 00:11:13,910 --> 00:11:16,740 خیلی‌خب، اطلاعات‌ـم رو برات «اِیردراپ» می‌کنم 190 00:11:16,830 --> 00:11:19,990 اون رو فشار بده، اون رو فشار بده، و بعد ارسال رو فشار بده 191 00:11:20,080 --> 00:11:21,620 توی راهه - عالیه - 192 00:11:23,580 --> 00:11:25,950 هی، گوش کن، می‌خوای بیای تو یه چای بخوریم؟ 193 00:11:26,040 --> 00:11:27,490 ویسکی می‌خوری؟ - من راحت‌ـم - 194 00:11:27,580 --> 00:11:29,700 می‌دونم زوده، ولی بازم تو پسر مادرتی 195 00:11:29,790 --> 00:11:32,080 بهت زنگ می‌زنم. باشه، بابا؟ - آره. باشه - 196 00:11:32,160 --> 00:11:34,790 هی، لیو 197 00:11:36,660 --> 00:11:38,490 چی باعث شد نظرت عوض بشه؟ 198 00:11:40,410 --> 00:11:41,830 تو یه تلاشی کردی 199 00:11:41,910 --> 00:11:44,120 اه - بزودی صحبت می‌کنیم - 200 00:11:44,200 --> 00:11:46,290 اوه، مشتاق‌ـشم 201 00:11:47,830 --> 00:11:53,580 آ... بابا، تو... یه عکس بدون لباس از خودت جلوی آینه برام فرستادی 202 00:11:55,120 --> 00:12:01,580 ‌اون به‌خاطر اینه که داشتم یه لباس تن ...می‌زدم، و اونا می‌خواستن چیزم رو ببینن 203 00:12:01,660 --> 00:12:05,870 می‌دونی چی‌کار می‌خوام بکنم؟ الان شماره‌تلفن‌ـم رو بهت می‌دم. حاضر؟ 204 00:12:05,950 --> 00:12:07,700 تو یه بزدلی، سم 205 00:12:07,790 --> 00:12:12,660 تو یه مرد کوچک حقیری، و اون بیرون دنیای خیلی بزرگیه 206 00:12:12,740 --> 00:12:14,080 ...و 207 00:12:14,160 --> 00:12:16,370 عمرم... 208 00:12:16,450 --> 00:12:19,040 پس نمی‌خوام باقی عمرم رو حروم کنم 209 00:12:19,120 --> 00:12:21,950 پس نمی‌خوام باقی عمر خودم رو حروم کنم 210 00:12:22,040 --> 00:12:24,160 پس نمی‌خوام باقی عمرم رو حروم کنم 211 00:12:24,240 --> 00:12:25,870 همینه 212 00:12:25,950 --> 00:12:27,910 عمر، تأکید روی عمر 213 00:12:29,790 --> 00:12:33,830 نمی‌خوام حروم‌شدن باقی عمرم رو تماشا کنم 214 00:12:34,540 --> 00:12:38,240 می‌خوای خفه‌ام کنی، سم؟ هوم؟ هان؟ 215 00:12:38,330 --> 00:12:39,790 تُف 216 00:12:43,290 --> 00:12:45,740 !هی - سلام، پسر - 217 00:12:45,830 --> 00:12:48,160 هی، سلی گفت دل‌ـش نمی‌خواد اون رو ببینی 218 00:12:48,240 --> 00:12:49,790 نه، این توئی که دل‌ـت نمی‌خواد ببینم‌ـش 219 00:12:49,870 --> 00:12:52,040 داستان منه، حق‌ـش رو دارم - خیلی‌خب، بزن به چاک، پسر - 220 00:12:52,120 --> 00:12:53,700 می‌دونی که چجوریه. اون یه دختره 221 00:12:53,790 --> 00:12:55,330 دراماتیک‌بازی درمیاره - خیلی‌خب، برو - 222 00:12:55,410 --> 00:12:58,240 من یه خانواده دارم. این ممکنه کامل گند بزنه به زندگی‌ـم 223 00:12:58,330 --> 00:13:02,540 خوش‌شانسه که پای وکیل‌ـم رو به ماجرا باز - نمی‌کنم - اون مشکل خودته، نه من. برو 224 00:13:08,410 --> 00:13:09,540 برو 225 00:13:10,370 --> 00:13:12,910 می‌دونی، تو پفیوزی، پسر - خیلی‌خب - 226 00:13:12,990 --> 00:13:15,870 و یادت نره، اول من کردم‌ـش 227 00:13:15,950 --> 00:13:18,490 موقعی که تنگ بود گیر من اومد 228 00:13:40,580 --> 00:13:43,160 ...بار آخرت بود دست روم بلند کردی، سم. تو 229 00:13:43,240 --> 00:13:47,040 ...یه نگاه به این کبودی‌ها بنداز، چون 230 00:13:47,120 --> 00:13:48,830 بار آخرت بود دست روم بلند کردی، سم 231 00:13:48,910 --> 00:13:53,080 ،یه نگاه درست‌حسابی به این کبودی‌ها بنداز ...چون پام رو از اون در می‌ذارم بیرون، و 232 00:13:57,290 --> 00:14:00,240 نه، یه نگاه درست‌حسابی به صورت‌ـم بنداز 233 00:14:01,490 --> 00:14:05,660 ،واسه بار آخر یه نگاه به صورت‌ـم بنداز، سم 234 00:14:05,740 --> 00:14:08,240 ...چون من 235 00:14:10,830 --> 00:14:12,580 ...چون من 236 00:14:20,870 --> 00:14:23,620 الو؟ - سلام، سم‌ـم - 237 00:14:23,700 --> 00:14:27,620 ببین، می‌دونم دل‌ـت نمی‌خواد من ...رو ببینی، ولی من یه چیزی دارم که 238 00:14:27,700 --> 00:14:30,040 می‌تونی یه سر بیای به هتل‌ـم؟ 239 00:14:30,120 --> 00:14:31,290 ...آ 240 00:14:31,370 --> 00:14:33,740 نه، فکر نکنم همچین اتفاقی بیوفته، سم 241 00:14:33,830 --> 00:14:37,830 خب، رو نمی‌نداختم، ولی دارم پروازم رو می‌ندازم جلو، و امشب می‌رم 242 00:14:37,910 --> 00:14:40,910 و یه چیزی دارم، و دل‌ـم می‌خواد قبل از رفتن بدم‌ـش بهت 243 00:14:42,120 --> 00:14:47,580 مشعل رو بردار، پسر - نمی‌تونم! اوه، خدای من - 244 00:14:47,660 --> 00:14:50,950 چرا نمی‌تونم بردارم‌ـش؟ - چون ریدی - 245 00:14:51,040 --> 00:14:52,870 اوه، تُف 246 00:14:52,950 --> 00:14:55,330 !این بازی ریده - تو ریدی، پسر - 247 00:14:55,410 --> 00:14:58,410 اوه، خدای من، چه اتفاقی داره میوفته؟ - !آره، بجنب، بیا جلو - 248 00:14:59,160 --> 00:15:00,830 ...نمی‌دونم، من 249 00:15:00,910 --> 00:15:03,330 فکر نمی‌کنم این فکر خیلی خوبی باشه 250 00:15:03,410 --> 00:15:07,950 ببین، اگه خیلی از نظرت ایراد داره، همون توی کافی‌شاپ توی لابی بیا به دیدن‌ـم 251 00:15:18,580 --> 00:15:20,910 ...سلام... کافه بسته‌ست، پس 252 00:15:20,990 --> 00:15:25,410 آره، دیدم. فقط بیا به اتاق‌ـم 253 00:15:25,490 --> 00:15:28,370 سلی، پرواز من ساعت 10ـه. باید چمدون‌ـم رو ببندم 254 00:15:28,450 --> 00:15:30,580 دو ثانیه بیشتر طول نمی‌کشه 255 00:15:30,660 --> 00:15:33,160 خیلی‌خب. باشه 256 00:15:50,200 --> 00:15:52,540 سلام - سلام - 257 00:15:55,910 --> 00:15:57,950 چی می‌خواستی بهم بدی؟ چون باید زود برم 258 00:15:58,040 --> 00:16:01,740 آره، می‌دونم... می‌خواستم ...زودتر بهت بدم‌ـش، ولی 259 00:16:18,410 --> 00:16:20,120 اوه خدای من 260 00:16:20,200 --> 00:16:22,120 سال دوم 261 00:16:22,200 --> 00:16:25,950 هر شش اجرا رو اومدم. عالی بودی 262 00:16:27,160 --> 00:16:28,990 می‌تونی نگه‌ـش داری 263 00:16:29,080 --> 00:16:31,080 باشه. خب، ممنون 264 00:16:31,160 --> 00:16:34,040 گوش کن، می‌خوام واسه اومدن به لس‌آنجلس ازت عذرخواهی کنم 265 00:16:34,120 --> 00:16:36,240 کار احمقانه‌ای بود 266 00:16:36,330 --> 00:16:39,870 من خونواده دارم. نمی‌خواستم این نمایش زندگی‌ـم رو از هم بپاشون‌ـه 267 00:16:39,950 --> 00:16:42,950 آره، هیچ‌کس نمی‌خواد... نمی‌خوام زندگی‌ـت رو از هم بپاشون‌ـم 268 00:16:43,040 --> 00:16:44,410 ...این‌طور نبود - ...می‌دونم. من - 269 00:16:44,490 --> 00:16:47,240 بهت اعتماد نداشتم، که از روی بی‌عقلی بود 270 00:16:47,330 --> 00:16:50,240 فکر نمی‌کردم، و... ترسیده بودم 271 00:16:51,490 --> 00:16:53,700 همچنین، اوضاع خونه زیاد مساعد نبوده 272 00:16:53,790 --> 00:16:56,080 مغزم درست کار نمی‌کرد 273 00:17:04,450 --> 00:17:06,410 خب، تو خونه چه خبر شده؟ 274 00:17:09,740 --> 00:17:11,620 بابام مریض‌ـه 275 00:17:11,700 --> 00:17:15,540 اوه، نه. جک مریض‌ـه؟ 276 00:17:24,790 --> 00:17:27,620 ،ببین، امیدوارم که زودتر حال‌ـش بهتر شه ،و می‌دونی، منظورم اینه 277 00:17:27,700 --> 00:17:30,040 ،من رو از حال‌ـش بی‌خبر نذاز 278 00:17:30,120 --> 00:17:31,910 ...و ممنون واسۀ 279 00:17:31,990 --> 00:17:33,910 حتماً. ممنون سلی 280 00:17:33,990 --> 00:17:36,120 از دیدن‌ـت خوشحال شدم - آره - 281 00:17:37,660 --> 00:17:39,620 ...و می‌دونی، من 282 00:17:39,700 --> 00:17:44,160 کاملاً درک می‌کنم که چرا نگران نمایش من ،و استفاده از اسم‌ـت و باقی مسائل بودی 283 00:17:44,240 --> 00:17:48,080 و بهت قول می‌دم که بی‌احترامی‌ای صورت نگیره 284 00:17:48,160 --> 00:17:50,410 خب؟ - ممنون - 285 00:17:50,490 --> 00:17:52,120 مراقب خودت باش 286 00:17:52,200 --> 00:17:54,200 پس نمایش رو انجام نمی‌دی؟ 287 00:17:59,450 --> 00:18:03,990 نه، من اون نمایش رو انجام می‌دم، سم 288 00:18:09,240 --> 00:18:11,990 کدوم قسمت «خونواده دارم» رو متوجه نمی‌شی؟ 289 00:18:12,080 --> 00:18:15,330 آره، داستان من هم هست - !قسمت‌های من‌درآوردی‌ـش نیست - 290 00:18:15,410 --> 00:18:17,790 چی؟ - آره، تمرین‌کردن‌ـت رو دیدم - 291 00:18:17,870 --> 00:18:19,830 اون صحنه چرت بود، سلی 292 00:18:19,910 --> 00:18:21,790 هیچ‌وقت اتفاق نیوفتاد و خودت این رو می‌دونی 293 00:18:22,950 --> 00:18:24,870 ببین، اسم‌ـت رو تغییر می‌دم، باشه؟ 294 00:18:27,990 --> 00:18:30,830 دراماتیک‌بازی درمیاری! تو داری فقط !واسه جلب توجه این کارو انجام می‌دی 295 00:18:30,910 --> 00:18:32,080 پس نظرت با نه چی‌ـه، هاه؟ 296 00:18:32,160 --> 00:18:35,200 چطوره بزرگ شی و انجام‌ـش ندی؟ 297 00:18:46,200 --> 00:18:48,790 !آره، مثل قبل فرار کن 298 00:18:48,870 --> 00:18:51,620 به همه بگو چطور دهن‌ـم رو !سرویس کردی یا همچین‌چیزی 299 00:18:51,700 --> 00:18:54,790 همه قهرمان داستان خودشون‌ هستن، درسته؟ 300 00:18:54,870 --> 00:18:56,870 !هرزۀ دروغ‌گو 301 00:19:19,040 --> 00:19:20,490 یعنی چی؟ کجاست؟ 302 00:19:20,580 --> 00:19:23,580 نمی‌دونم. من که مادرش نیستم 303 00:19:23,660 --> 00:19:27,330 شاید نیاد - !تو که گفتی تو ذهن‌ـش رو سرِ هم کردی - 304 00:19:27,410 --> 00:19:29,830 !اه! لعنتی 305 00:19:33,450 --> 00:19:37,240 !آره، خب... شاید تو ترسوندی‌ـش اصلاً به این فکر کردی؟ هاه؟ 306 00:19:37,330 --> 00:19:40,330 !کارـت حرف نداشت، آشغال 307 00:19:43,410 --> 00:19:45,490 بری؟ - هی. هی، فیوکس - 308 00:19:45,580 --> 00:19:47,660 هی، گوش کن پسر. باید باهات صحبت کنم 309 00:19:47,740 --> 00:19:49,120 فقط گوش کن، باشه؟ 310 00:19:49,200 --> 00:19:51,490 اینجا نیا، فهمیدی؟ و دیگه به من زنگ نزن 311 00:19:51,580 --> 00:19:53,410 نمی‌تونم باهات صحبت کنم، می‌فهمی؟ 312 00:19:53,490 --> 00:19:54,870 ...نه، ولی فیوکس، من 313 00:19:54,950 --> 00:19:56,790 ببین، من تقریباً یه کار واقعاً احمقانه ...انجام دادم، پسر و من 314 00:19:56,870 --> 00:19:59,620 شماره‌ـت رو مسدود می‌کنم. دیگه با من تماس نگیر 315 00:19:59,700 --> 00:20:01,410 چی؟ 316 00:20:18,490 --> 00:20:20,290 هی 317 00:20:20,370 --> 00:20:22,700 هی، بری برکمن‌ـم 318 00:20:22,790 --> 00:20:27,080 ...ببین، امروز یه بنده‌خدایی یه چیزی بهم گفت 319 00:20:27,160 --> 00:20:29,160 و حرف‌ـش من رو عصبانی کرد 320 00:20:29,240 --> 00:20:31,740 چی‌کار کردی؟ ترکوندی‌ـش، هاه؟ 321 00:20:31,830 --> 00:20:34,830 مشت رو ول کردی تو صورت‌ـش؟ فک‌ـش رو آوردی پایین؟ 322 00:20:34,910 --> 00:20:40,160 هی بری، ما جفت‌مون آلفائیم. درک می‌کنم 323 00:20:40,240 --> 00:20:43,990 ...نه، نه این‌کارو نکردم. ببینید، وقتی من 324 00:20:45,330 --> 00:20:48,870 وقتی عصبانی می‌شم، از آدمی که می‌شم خوشم نمیاد 325 00:20:50,240 --> 00:20:53,240 می‌تونم کاملاً باهات روراست باشم؟ 326 00:20:53,330 --> 00:20:56,370 بری، داره یه‌کمی خسته‌کننده می‌شه 327 00:20:56,450 --> 00:20:59,290 بالأخره سفرۀ دل‌ـت رو برام باز کردی، یه داستان بی‌نظیر 328 00:20:59,370 --> 00:21:02,870 ،در مورد شلیک به یک گوسفندکن تعریف کردی بعدش یهویی، دل‌ـت نمی‌خواد انجام‌ـش بدی 329 00:21:02,950 --> 00:21:05,450 واسه همین شروع می‌کنی به صحبت در مورد دوست‌مون، آلبرت 330 00:21:06,290 --> 00:21:09,200 ،باز بعدش بیخیال اون می‌شی و یهو داستان رو می‌بری 331 00:21:09,290 --> 00:21:11,910 تو یه عالم مزخرف شجاع‌دل‌ـی 332 00:21:11,990 --> 00:21:13,620 محض رضای خدا، بری 333 00:21:13,700 --> 00:21:16,910 می‌شه اینقدر این شاخه اون شاخه نکنی؟ 334 00:21:16,990 --> 00:21:19,200 حالا چه بلایی سر آلبرت اومد؟ 335 00:21:29,080 --> 00:21:32,330 به من گوش کن، پسرم. هیچ تصادفی در کار نیست 336 00:21:32,410 --> 00:21:35,450 تو به یه دلیلی نوشتن این داستان رو شروع کردی 337 00:21:35,540 --> 00:21:39,450 همون دلیلی که امشب به اینجا اومدی 338 00:21:39,540 --> 00:21:42,040 می‌خوای این داستان رو تعریف کنی 339 00:21:42,120 --> 00:21:45,080 باید این داستان رو تعریف کنی 340 00:21:47,240 --> 00:21:49,240 اون‌موقع یه‌جور دیگه نگاه‌ـم می‌کنید 341 00:21:49,330 --> 00:21:54,160 بهت قول می‌دم، جور دیگه‌ای نگاه‌ـت نمی‌کنم 342 00:21:54,240 --> 00:21:57,660 چه اتفاقی افتاد؟ 343 00:22:03,080 --> 00:22:06,160 !اوه، خدای من. آلبرت، آلبرت داری می‌ری توی شوک، پسر 344 00:22:23,740 --> 00:22:25,740 !نمی‌تونم ببینم‌ـشون! نمی‌تونم ببینم‌ـشون 345 00:22:27,240 --> 00:22:29,410 برکمن! داری چی‌کار می‌کنی؟ 346 00:22:32,700 --> 00:22:34,200 !تف تو ذات‌ـت، عوضی 347 00:22:34,290 --> 00:22:35,830 !ای عوضی 348 00:22:35,910 --> 00:22:37,700 !خودشه، عوضی - !بری، نه - 349 00:22:37,790 --> 00:22:40,290 بری، داری چه غلطی می‌کنی؟ 350 00:22:40,370 --> 00:22:43,790 !چیه؟ اون به آلبرت شلیک کرد - !بری، بس کن! کار اون نیست - 351 00:22:43,870 --> 00:22:45,740 چه مرگ‌ـت شده؟ زده به سرت؟ 352 00:22:45,830 --> 00:22:49,080 !اون‌طرف خیابون روی سقف بودن، مردک روانی 353 00:22:52,660 --> 00:22:55,450 بعدش من رو به یک بیمارستان توی آلمان فرستادن 354 00:22:57,120 --> 00:22:58,700 ...و 355 00:22:58,790 --> 00:23:01,950 یه دوست خانوادگی پارتی‌بازی کرد و من رو مرخص کردن 356 00:23:03,290 --> 00:23:05,240 ...بعد از اون، من 357 00:23:08,790 --> 00:23:11,080 احساس نکردم که لایق یه زندگیِ خوب‌ـم 358 00:23:15,660 --> 00:23:17,410 لعنت بر شیطون 359 00:23:19,160 --> 00:23:20,700 !تف 360 00:23:20,790 --> 00:23:22,290 ...تف 361 00:23:23,160 --> 00:23:25,740 دیگه این داستان رو واسه کی تعریف کردی؟ 362 00:23:25,830 --> 00:23:28,370 توی کلاس؟ هیچ‌کس - خوبه - 363 00:23:28,450 --> 00:23:29,740 بهت نصیحت می‌کنم 364 00:23:29,830 --> 00:23:36,910 دیگه هیچ‌وقت تا زمانی‌که زنده‌ای اون داستان رو تعریف نکن، چون اساساً یه نفر رو کشتی و از زیرش قسر در رفتی 365 00:23:36,990 --> 00:23:40,040 می‌بینید، واسه همین نمی‌خواستم واسه‌تون تعریف کنم. چون دیدتون نسبت بهم عوض می‌شه 366 00:23:40,120 --> 00:23:44,660 ،من رو به چشم یه قاتل می‌بینید - انگار که یه کثافت خشن‌ـم - بری 367 00:23:46,040 --> 00:23:47,830 به من گوش کن 368 00:23:52,910 --> 00:23:54,910 من یه پسر دارم 369 00:23:54,990 --> 00:23:57,660 رفتار وحشتناکی باهاش داشتم 370 00:23:57,740 --> 00:24:01,740 ،سنگ‌دل بودم، خودخواه بودم 371 00:24:01,830 --> 00:24:04,290 و واسه تغییرش هیچ کاری از دست‌ـم برنمیاد 372 00:24:04,370 --> 00:24:07,790 ولی دیگه نمی‌خوام اون آدم باشم 373 00:24:07,870 --> 00:24:13,580 و از خدا می‌خوام که بشر بتونه ذات‌ـش رو تغییر بده 374 00:24:14,990 --> 00:24:17,410 ،چون اگه نتونیم 375 00:24:17,490 --> 00:24:20,040 اون‌موقع من و تو توی بد دردسری هستیم 376 00:24:21,200 --> 00:24:23,330 خب، چطور باید این‌کارو بکنیم؟ 377 00:24:23,410 --> 00:24:26,370 فکر می‌کنم همین‌الانش داریم می‌کنیم 378 00:24:27,450 --> 00:24:29,490 اون یارو رو نزدی، مگه نه؟ 379 00:24:29,580 --> 00:24:31,330 اومدی اینجا 380 00:24:32,540 --> 00:24:37,370 ،داریم در مورد احساسات‌ـت صحبت می‌کنیم به‌جای اینکه احساسات‌ـت رو عملی کنی 381 00:24:38,370 --> 00:24:39,950 ،و در مورد پسرم 382 00:24:40,040 --> 00:24:46,330 اولین باری که بعد از سال‌های سال باهاش رابطه برقرار کردم، فقط یه «کون لق‌ـت، بابا»ی مشتی گیرم اومد 383 00:24:46,410 --> 00:24:49,540 ...ولی امروز، امروز 384 00:24:50,490 --> 00:24:53,040 واسه‌ام توت‌فرنگی آورد 385 00:24:58,160 --> 00:25:00,540 فکر می‌کنید آدم بدی هستم، آقای کوسنو؟ 386 00:25:01,580 --> 00:25:06,240 فکر می‌کنم عمیقاً انسانی 387 00:25:06,330 --> 00:25:08,830 ،یه کار وحشتناک کردی 388 00:25:08,910 --> 00:25:11,790 ولی فکر می‌کنم اون مسئله تو رو تعریف می‌کنه؟ 389 00:25:11,870 --> 00:25:13,700 نه 390 00:25:13,790 --> 00:25:19,040 واسه همین فکر می‌کنم نباید این داستان رو واسه کلاس تعریف کنی 391 00:25:19,120 --> 00:25:21,330 همچنین، به خودشون می‌رین‌ـن 392 00:25:21,410 --> 00:25:23,700 منظورم اینه، اونا بچه‌ان 393 00:25:25,790 --> 00:25:27,910 پس خوب می‌شیم؟ 394 00:25:27,990 --> 00:25:30,120 ...بهت قول می‌دم، ما 395 00:25:32,120 --> 00:25:35,580 حل‌ـش می‌کنیم، خب؟ 396 00:25:35,660 --> 00:25:38,540 بهم اعتماد داری؟ اوهوم 397 00:25:38,620 --> 00:25:40,160 آره 398 00:25:44,790 --> 00:25:49,660 حالا، من هزینۀ کلاس‌های خصوصی‌ـم رو از طریق یه وام‌دهندۀ دیگه مطالبه می‌کنم اشاره به شرکت‌های وام‌دهنده در صنعت سرگرمی که ] [ باعث می‌شود درآمدهای شخص معاف از مالیات شود 399 00:25:49,740 --> 00:25:52,370 پس می‌رم اون دفتره رو بیارم 400 00:25:52,450 --> 00:25:54,160 خیلی‌خب 401 00:26:23,080 --> 00:26:25,660 اوه، لعنتی. تُف 402 00:26:44,160 --> 00:26:46,330 اه. لعنتی 403 00:26:51,580 --> 00:26:53,700 ...من 404 00:26:55,080 --> 00:26:57,620 خیلی‌خب، خیلی‌خب 405 00:26:57,700 --> 00:26:58,990 خیلی‌خب 406 00:27:00,830 --> 00:27:02,160 !فیوکس 407 00:27:04,290 --> 00:27:06,740 بری؟ - هی، اون بالا چی‌کار می‌کنی؟ - 408 00:27:06,830 --> 00:27:08,490 ...من 409 00:27:08,580 --> 00:27:10,450 نمی‌تونم یه چیزی رو پیدا کنم 410 00:27:10,540 --> 00:27:11,870 هی، باید یه چیزی بهت بگم 411 00:27:11,950 --> 00:27:13,990 الان؟ - آره، آره، آره، آره - 412 00:27:14,080 --> 00:27:16,910 میام بالا. میام بالا - !نه، وایسا، وایسا، وایسا - 413 00:27:17,700 --> 00:27:19,990 ...نه 414 00:27:21,200 --> 00:27:22,450 فیوکس 415 00:27:22,540 --> 00:27:24,080 هی، باورت نمی‌شه - چی؟ - 416 00:27:24,160 --> 00:27:25,660 !بهترین اتفاق افتاد. فوق‌العاده‌ست 417 00:27:25,740 --> 00:27:29,080 .بری، نه. بری، نه، نه لعنتی. لعنتی، نه 418 00:27:29,160 --> 00:27:31,580 !نه 419 00:27:32,620 --> 00:27:33,870 !تُف 420 00:27:33,950 --> 00:27:36,120 می‌دونم نمی‌خوای بهت زنگ بزنم - ...بری - 421 00:27:36,200 --> 00:27:38,160 واسه همین اومدم اینجا. ولی گوش کن، گوش کن - ...بری، فقط - 422 00:27:38,240 --> 00:27:39,660 راجع‌به کورنگال به آقای کوسنو گفتم 423 00:27:39,740 --> 00:27:42,490 من رو قبول کرد. گفت که... چی گفت؟ 424 00:27:42,580 --> 00:27:44,830 .گفت می‌تونم ذات‌ـم رو تغییر بدم می‌دونی اون یعنی چی؟ 425 00:27:44,910 --> 00:27:47,490 می‌دونم - این یعنی می‌تونم تمام چیزهایی - 426 00:27:47,580 --> 00:27:48,830 که در موردشون صحبت کردیم رو قبول کنم - ...بری - 427 00:27:48,910 --> 00:27:52,830 ،تمام چیزهایی که در مورد خودم دوس‌ـشون ندارم می‌تونم قبول‌شون کنم و اون‌ها من رو تعریف نمی‌کنن 428 00:27:52,910 --> 00:27:54,490 ،مثل، می‌دونی، اتفاقی که توی جنگ افتاد 429 00:27:54,580 --> 00:27:56,700 کارهایی که با هم می‌کنیم، حتی چیزهایی در مورد خودم که دوس‌ـشون ندارم 430 00:27:56,790 --> 00:27:58,120 و ازشون پشیمون‌ـم مثل کشتن ماس - نه - 431 00:27:58,200 --> 00:28:01,700 دیگه لازم نیست با اون پشیمونی زندگی کنم 432 00:28:01,790 --> 00:28:05,910 می‌تونم پشت سرش بذارم. حرف‌ـم اینه که من یه کثافتِ خشن نیستم 433 00:28:07,580 --> 00:28:09,040 چیه؟ 434 00:28:10,950 --> 00:28:12,620 سلام، بری 435 00:28:14,040 --> 00:28:16,790 هی، فیوکس، چطوره یه لحظه ما رو تنها بذاری؟ 436 00:28:21,290 --> 00:28:22,620 ...بری 437 00:28:23,950 --> 00:28:24,950 برو بیرون 438 00:28:25,040 --> 00:28:28,330 متأسف... متأسفم 439 00:28:29,660 --> 00:28:31,120 ...فیوکس 440 00:28:33,740 --> 00:28:35,290 بشین، برکمن 441 00:28:38,240 --> 00:28:39,620 !بشین 442 00:28:51,240 --> 00:28:52,370 گیرت انداختم 443 00:28:52,450 --> 00:28:54,540 گیرت انداختم، برکمن 444 00:28:56,080 --> 00:28:57,870 بدجوری کارـت ساخته‌ست 445 00:28:57,950 --> 00:29:00,200 می‌دونم تو توی اون دوربین ماتیکی بودی 446 00:29:00,290 --> 00:29:01,330 آره 447 00:29:02,490 --> 00:29:04,450 ،و ماس بو برده بود 448 00:29:04,540 --> 00:29:07,290 واسه همین کشتی‌ـش - خواهش می‌کنم، بذار باهاش صحبت کنم - 449 00:29:07,370 --> 00:29:08,700 !خفه‌شو 450 00:29:13,700 --> 00:29:17,080 چیزی ضبط نمی‌شه، پس... فقط من و توئیم 451 00:29:17,160 --> 00:29:19,290 آره 452 00:29:19,370 --> 00:29:21,950 خیلی‌خب، می‌خوام این‌کارو بکنم 453 00:29:22,040 --> 00:29:24,080 ،فکر همه‌جاشو کردی ،فکر همه‌جاشو کردی 454 00:29:24,160 --> 00:29:25,580 پس هیچ کار دیگه‌ای نمونده 455 00:29:25,660 --> 00:29:28,240 ،این‌طوری پیش می‌ره. همه‌اش به نتیجه می‌رسه 456 00:29:28,330 --> 00:29:30,660 ...همه‌اش به نتیجه می‌رسه، پس، آره 457 00:29:30,740 --> 00:29:33,540 هی مرورش کردی، و حالا وقت‌ـشه 458 00:29:33,620 --> 00:29:36,120 هی، لوچ، کار احمقانه‌ای نکنی 459 00:29:36,200 --> 00:29:38,950 !لوچ - !خفه‌شو - 460 00:29:39,040 --> 00:29:47,490 روح‌ـتم خبر داره اینکه مثل سگ عاشق یکی باشی و یه بی‌ناموسی بیاد و ازت بگیرتش چه حسی داره؟ می‌دونی؟ 461 00:29:49,700 --> 00:29:51,700 در مورد جنیس متأسفم 462 00:29:53,200 --> 00:29:55,540 !ماس نه که 463 00:29:58,160 --> 00:29:59,990 این رانی پراکسین‌ـه 464 00:30:00,080 --> 00:30:02,990 اون داره زن من رو می‌کنه 465 00:30:03,080 --> 00:30:06,990 کارش رو یه‌سره کنی، بی‌حساب می‌شیم 466 00:30:10,200 --> 00:30:11,500 !چی؟ 467 00:30:11,501 --> 00:30:13,501 « بعد از تیتراژ ادامه دارد » 468 00:30:13,502 --> 00:30:18,502 « کاری از هومن صمدی و سمیرا » ► Sorrow & Raylan Givens ◄ 469 00:30:18,555 --> 00:30:22,555 دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم www.DibaMoviez.Com 470 00:30:22,556 --> 00:30:26,555 @Dibasub :کانال تلگرام تیم ترجمۀ دیباموویز 471 00:30:26,600 --> 00:30:30,600 ♪ Roxy Music - Virginia Plain ♪ 472 00:31:28,100 --> 00:31:29,540 اسم‌ـت رانی پراکسین‌ـه، درسته؟ 473 00:31:29,620 --> 00:31:30,830 آها - نترس - 474 00:31:30,910 --> 00:31:32,910 من رو فرستادن تا تو رو بکُشم 475 00:31:33,120 --> 00:31:34,080 قرار نیست این‌کارو بکنم 476 00:31:34,290 --> 00:31:35,370 الان دارم برنامه‌ رو عوض می‌کنم 477 00:31:35,450 --> 00:31:41,740 ،«خیلی‌خب، پس ازت می‌خوام که بری «شیکاگو و ازت می‌خوام واسه تقریباً یه سال اونجا بمونی 478 00:31:42,290 --> 00:31:43,950 همم - چمدون داری؟ - 479 00:31:47,830 --> 00:31:49,120 ...امروز، یه بنده‌خدایی 480 00:31:50,330 --> 00:31:53,240 یه چیزی بهم گفت و حرف‌ـش من رو عصبانی کرد 481 00:31:53,450 --> 00:31:54,950 چی‌کار کردی؟ ترکوندی‌ـش؟ 482 00:31:55,200 --> 00:31:57,740 هاه؟ مشت رو ول کردی تو صورت‌ـش؟ 483 00:31:57,990 --> 00:31:59,200 فک‌ـش رو آوردی پایین؟ 484 00:31:59,830 --> 00:32:01,120 هی، بری 485 00:32:01,490 --> 00:32:04,330 ما جفت‌مون آلفائیم. درک می‌کنم 486 00:32:04,850 --> 00:32:06,333 « درون این قسمت بَری » 487 00:32:06,334 --> 00:32:09,540 این قسمت یه صحنه‌ای توی نمایش داره که - فکر می‌کنم احتمالاً رکن اساسی کُل فصل‌ـه « بیل هدر، «بَری» / تهیه‌کنندۀ اجرایی » - 488 00:32:09,620 --> 00:32:11,950 ،بری حقیقت‌ـش رو به کوسنو می‌گه 489 00:32:12,160 --> 00:32:13,290 و کوسنو اون نطق رو تحویل‌ـش می‌ده 490 00:32:13,370 --> 00:32:17,410 و از خدا می‌خوام که بشر بتونه ذات‌ـش رو تغییر بده 491 00:32:17,620 --> 00:32:21,370 چون اگه نتونیم، اون‌موقع من و تو توی بد دردسری هستیم 492 00:32:21,450 --> 00:32:22,790 ،داره این رو به بری می‌گه 493 00:32:22,870 --> 00:32:25,120 ولی تمام شخصیت‌های داستان یه جورایی دارن این سختی رو می‌کِشن 494 00:32:25,330 --> 00:32:27,950 ،به‌طور واضح بری، کوسنو. سلی با شوهر سابق‌ـش 495 00:32:28,040 --> 00:32:30,450 و داره سعی می‌کنه خودش رو ،یه آدم قوی نشون بده 496 00:32:30,540 --> 00:32:32,990 ولی براش سخته که قبول کنه آدم ضعیفی بوده 497 00:32:33,080 --> 00:32:35,910 ...و چطوری به مردم توضیح بدم که فقط 498 00:32:36,120 --> 00:32:37,450 فرار کردم؟ 499 00:32:38,040 --> 00:32:39,950 خیلی از این موضوع شرمنده‌ست، درسته؟ - « الک برگ، تهیه‌کنندۀ اجرایی » - 500 00:32:40,040 --> 00:32:43,160 بیش از اندازه، آره - شخصیتی که امروز داره اون‌طور رفتار نمی‌کرد - 501 00:32:43,240 --> 00:32:45,950 اون صحنه رو واسه بری خیلی دوست دارم - آره - 502 00:32:46,040 --> 00:32:47,540 چون اون فقط توی این حالت‌ـه «که: «خب، یه لحظه صبرکن 503 00:32:47,620 --> 00:32:49,200 مجبور نیستی - منظورم اینه، این؟ - 504 00:32:49,290 --> 00:32:50,620 این اتفاق نیوفتاد 505 00:32:51,370 --> 00:32:54,120 می‌دونی، «جنگ ستارگان» هم اتفاق نیوفتاد، ولی فیلم معرکه‌ایه 506 00:32:54,370 --> 00:32:56,240 ...بریم سراغ نیمۀ تاریک - آره - 507 00:32:56,330 --> 00:32:58,870 انکار و... می‌دونی؟ 508 00:32:58,950 --> 00:33:02,740 آخرش به سست‌شدن توانایی‌ـش به تو روی سم وایسادن می‌رسه 509 00:33:02,830 --> 00:33:03,870 اون صحنه مزخرفه 510 00:33:04,200 --> 00:33:05,660 هیچ‌وقت اتفاق نیوفتاده و خودت این رو می‌دونی 511 00:33:05,740 --> 00:33:08,490 به‌خاطر «حقیقت»ـیش که داره روی صحنه قرار می‌ده سرش داد می‌زنه 512 00:33:08,580 --> 00:33:11,540 که در مورد من‌درآوردی‌کردن داستان به دست سلی حرف‌ـش درست و به‌جاست 513 00:33:11,620 --> 00:33:12,740 !این‌کارو نکن 514 00:33:13,080 --> 00:33:15,660 ما توی فصل یک در مورد اینکه لوچ ،یه زن سابق داشته پرداختیم 515 00:33:15,740 --> 00:33:18,540 «...و پیش خودمون گفتیم: «اوه، این‌جوری جالب نمی‌شه اگه 516 00:33:18,620 --> 00:33:21,370 .اون رانی پراکسین‌ـه ...اگه کارش رو یه‌سره کنی 517 00:33:22,240 --> 00:33:23,740 بی‌حساب می‌شیم 518 00:33:24,120 --> 00:33:25,040 !چی؟ 519 00:33:25,120 --> 00:33:28,490 ،وقتی نوشتن فصل دو رو شروع کردیم این یکی از پایه‌های اصلی داستان‌مون بود 520 00:33:28,580 --> 00:33:33,700 نیمۀ اول فصل، حس می‌کردید لوچ داره به بری نزدیک ،می‌شه، و بعدش اون پیچش رو انجام می‌دی 521 00:33:33,790 --> 00:33:37,950 و بعدش که برمی‌گردید و صحنه‌ها رو تماشا می‌کنید متوجه می‌شید، این دلیل انجام تمام اون‌ کارهاست 522 00:33:38,040 --> 00:33:40,290 تا این اطلاعات از بری رو گیر بیاره - گیرت انداختم - 523 00:33:40,370 --> 00:33:42,950 که بتونه بری رو واسه انجام یه قتل اجیر کنه