1 00:00:00,010 --> 00:00:02,160 می‌خواستم تشکر کنم که در تنگنا قرارم دادید 2 00:00:02,166 --> 00:00:03,910 حالا یه هدف دارم 3 00:00:05,082 --> 00:00:06,776 دِین ادا شده 4 00:00:06,777 --> 00:00:09,029 بی‌حساب شدیم. تو هیچ دِینی بهم نداری 5 00:00:10,374 --> 00:00:13,783 دیگه نمی‌تونم باهات کار کنم، پسر - !اوه، خدای بزرگ! دوباره شروع نکن. چرا؟ - 6 00:00:13,784 --> 00:00:15,870 به خودت میکروفن وصل کردی. من رو فروختی 7 00:00:17,240 --> 00:00:18,920 !گیرت انداختم، بری 8 00:00:19,520 --> 00:00:21,330 زمانی که با کِن آشنا شدم رو بهم بگو 9 00:00:21,333 --> 00:00:23,380 سم، احمق نباش 10 00:00:25,333 --> 00:00:26,749 !من رو احمق صدا می‌کنی؟ 11 00:00:26,750 --> 00:00:29,007 پایان 12 00:00:31,260 --> 00:00:32,630 هنک، وقت رفتنه 13 00:00:32,636 --> 00:00:38,141 باید قبل از رسیدن هروئین‌ها صومعه رو بگیریم، وگرنه کارمون... ساخته‌ست 14 00:00:38,142 --> 00:00:39,518 کریستوبال؟ 15 00:00:39,999 --> 00:00:42,354 خیلی ازت نا‌اُمید شدیم، هنک 16 00:00:50,446 --> 00:00:54,074 خب، لیندزی ماجرای نمایشی که داری اجرا می‌کنی رو برامون تعریف کرد 17 00:00:54,075 --> 00:00:57,411 اوه، آره. خب، هنوز یه جورایی... یه کار ناتمومه 18 00:00:57,412 --> 00:00:59,160 متواضعی. عاشق‌ـشم 19 00:00:59,170 --> 00:01:02,490 ،خب، خیلی عالی به نظر رسید خیلی عالی، خیلی مهم 20 00:01:02,499 --> 00:01:05,293 ولی بیشتر، خیلی عالی 21 00:01:05,294 --> 00:01:07,289 ممنون 22 00:01:07,290 --> 00:01:09,079 ،منظور اینه که، در این شرایط 23 00:01:09,080 --> 00:01:12,920 من_هم، #دست_نزن داری# اشاره به جنبش محکوم‌کردن آزار جنسی در محیط ] [ کار که در پی رسوایی هاروی واینستین راه افتاد 24 00:01:18,291 --> 00:01:22,690 درسته، پس... بهشون گفتم که تو اثر ،خودت رو کارگردانی و نویسندگی می‌کنی 25 00:01:22,700 --> 00:01:28,650 ،و اینکه چقدر متأثرکننده و مرتبط بود و این بچه‌ها ایدۀ عالی‌ای داشتن 26 00:01:28,651 --> 00:01:30,979 باشه 27 00:01:30,980 --> 00:01:35,180 می‌خوایم تو رو با «آرون رایان» بذاریم توی یه اتاق 28 00:01:36,666 --> 00:01:39,369 تهیه‌کنندۀ تلویزیون؟ - موکل‌مونه - 29 00:01:39,370 --> 00:01:41,330 !اوه، خدای من! اوه، خدای من 30 00:01:41,333 --> 00:01:44,540 ببخشید، من... اوه، خدای من، من «زن‌های مطلقه» رو خیلی دوست دارم. خیلی خوبه 31 00:01:44,541 --> 00:01:45,990 ...و اون‌یکی چی بود 32 00:01:45,999 --> 00:01:48,099 اونی که، می‌دونی، راجع به نوجوون‌های توی زندانه؟ 33 00:01:48,100 --> 00:01:50,379 نوجوان‌های زندانی - نوجوان‌های زندانی. آره، نمایندگی عوامل اون پروژه با ما بود - 34 00:01:50,380 --> 00:01:53,240 تا ده فصل پخش شد. هزینۀ مپل‌تورپ رو توی اتاق نامه بهش دادیم اشاره به رابرت مپل‌تورپ، عکاس آمریکایی که حرفۀ خود را با ] [ کار در اتاق نامه‌ها آغاز کرد؛ و اشاره به قدمت سریال مورد نظر 35 00:01:53,249 --> 00:01:55,330 اه، تُف، گُه 36 00:01:55,333 --> 00:01:58,040 ببخشید، فیلم بلند داره به هم می‌خوره. به حرف‌زدن ادامه بدید 37 00:01:58,041 --> 00:02:00,975 .بگذریم، آرون یه پروژه داره برای تو عالی به نظر می‌رسه 38 00:02:02,082 --> 00:02:03,309 وایسا، برای من؟ 39 00:02:03,310 --> 00:02:05,146 برای یکی از نقش‌های اصلی، سلی 40 00:02:06,522 --> 00:02:08,773 اوه، خدای من 41 00:02:08,774 --> 00:02:10,490 آرون رایان؟ 42 00:02:12,750 --> 00:02:14,579 من مضطرب‌ـم - اضطراب نداشته باش - 43 00:02:14,580 --> 00:02:16,160 مضطرب به نظر نرس - باشه - 44 00:02:24,160 --> 00:02:26,200 موکلی؟ 45 00:02:26,207 --> 00:02:28,160 اوه، نه. نه... دوست‌دخترم هست 46 00:02:28,166 --> 00:02:29,909 سلی رید؟ من سواری‌ـشم 47 00:02:29,910 --> 00:02:32,040 اوه، تو بری بلاک‌ـی؟ 48 00:02:33,666 --> 00:02:34,990 آره 49 00:02:34,999 --> 00:02:40,220 مایکل کوهن. آره، همکارم لیندزی توی اثر سلی دیدت، گفت عالی بودی 50 00:02:40,222 --> 00:02:45,644 «گفت: «خیلی پُرسروصداست - اه، لزومی نداشت اون رو بگه - 51 00:02:47,916 --> 00:02:49,450 قدت چقدره؟ 52 00:02:49,458 --> 00:02:51,959 پس، ساعت 11 صبح می‌بینیم‌ـت - آره - 53 00:02:51,960 --> 00:02:54,079 خیلی برات هیجان‌زده‌ام - ممنون. اوه - 54 00:02:57,916 --> 00:03:00,033 مبارکه. لیاقت‌ـش رو داری - ممنون - 55 00:03:00,034 --> 00:03:01,830 خیلی برات هیجان‌زده‌ام - باشه. ممنون - 56 00:03:01,833 --> 00:03:03,286 آره - خیلی‌خب، فردا می‌بینم‌ـت - 57 00:03:03,287 --> 00:03:05,450 آره، فردا می‌بینم‌ـت - باشه، باشه - 58 00:03:05,458 --> 00:03:06,949 یه خرده بخواب 59 00:03:06,950 --> 00:03:08,479 ممنون. عجب. ممنون 60 00:03:08,480 --> 00:03:10,799 خیلی‌خب، رواله - هی. هی - 61 00:03:10,800 --> 00:03:12,799 !هی! اوه، عجب 62 00:03:12,800 --> 00:03:14,249 .خوب به نظر می‌رسی خوب به نظر می‌رسی 63 00:03:14,250 --> 00:03:15,560 خوب به نظر می‌رسی - اوه، خدای من - 64 00:03:15,570 --> 00:03:19,509 دارن فردا من رو با آرون رایان !توی یه اتاق قرار می‌دن 65 00:03:19,510 --> 00:03:22,580 اوه، عجب! - تا از نقش اصلی بودن - توی یکی از سریال‌های جدیدش حرف بزنیم 66 00:03:22,583 --> 00:03:25,683 یا، خب، آره، یکی از نقش‌های اصلی - آره، آرون رایان، اون اسم رو روی تابلوهای تبلیغاتی دیدم - 67 00:03:25,684 --> 00:03:27,410 خیلی مهمه - آره. منظورم اینه، آدم خیلی گنده‌ایه - 68 00:03:27,416 --> 00:03:29,620 اوه، خدای من. باورم نمی‌شه 69 00:03:29,625 --> 00:03:33,779 ،آخه، خیلی دیوانه‌واره که من، مثلاً ،هنرم رو توی جهان قرار بدم، می‌دونی 70 00:03:33,780 --> 00:03:35,519 و هنوز هیچی نشده دارم مزایایی که لیاقت‌شون رو دارم می‌بینم 71 00:03:35,520 --> 00:03:41,159 آ! - خیلی ممنون که با صحنه‌ام کمک‌ـم - ...کردی و به‌خاطر اینکه بهم انگیزه می‌دی، و 72 00:03:41,160 --> 00:03:42,860 کار خودته. همه‌ش کار خودته 73 00:03:42,870 --> 00:03:44,119 الان داشتی با مایکل صحبت می‌کردی؟ 74 00:03:44,120 --> 00:03:47,199 اسم‌ـش اینه؟ یارویی که توپ دست‌ـش بود؟ مایکل؟ آره، نه 75 00:03:47,200 --> 00:03:48,869 خیلی خوش‌برخورد بود. آره، الان یه آزمون بازیگری برام جور کرد 76 00:03:48,870 --> 00:03:49,999 چی؟ 77 00:03:50,000 --> 00:03:52,040 آره، نمی‌دونستم روال‌ـش این‌جوریه 78 00:03:52,041 --> 00:03:54,199 یه جورایی معرکه‌ست 79 00:03:54,200 --> 00:03:59,111 « کاری از هومن صمدی و سمیرا » ► Sorrow & Raylan Givens ◄ 80 00:03:59,120 --> 00:04:01,260 ...پس 81 00:04:01,791 --> 00:04:06,539 پس، یه فیلم بلنده؟ - نه، فیلم سینماییه. پس، کار تو چطور پیش رفت؟ - 82 00:04:06,540 --> 00:04:11,521 و... تو، تو قراره اول کاری مستقیم با کارگردان دیدار کنی؟ 83 00:04:11,522 --> 00:04:13,379 آره. یه یارویی به اسم جِی روچ 84 00:04:13,380 --> 00:04:16,910 ،چون قدبلندم ازم خوش‌شون میاد و اون‌یکی یارو که بهش نقش دادن قدکوتاهه 85 00:04:16,916 --> 00:04:19,990 ظاهراً، روی پوستر تأثیر می‌ذاره - پوستر؟ - 86 00:04:19,999 --> 00:04:22,239 آ... پس، پس، پس، بذار ببینم درست فهمیدم 87 00:04:22,240 --> 00:04:28,990 پس، پس، حالا چون قدبلندی، از زیر دستِ کم پنج دور مراجعۀ مجدد قسر در رفتی؟ [ اشاره به برگشتن‌های متعدد برای آزمون بازیگری ] 88 00:04:29,000 --> 00:04:32,450 منظورم اینه، مایکل رئیس لیندزی‌ـه - مایکل؟ - 89 00:04:32,459 --> 00:04:33,627 مایکل 90 00:04:35,045 --> 00:04:37,159 مردی که توی سالن انتظار باهاش آشنا شدی - اوه، درسته - 91 00:04:37,160 --> 00:04:39,220 آره، کارت‌ـش رو بهم داد. مایکل 92 00:04:44,800 --> 00:04:45,959 یه آزمون بازیگری؟ 93 00:04:45,960 --> 00:04:46,969 اوهوم 94 00:04:46,970 --> 00:04:48,016 تو؟ - آره - 95 00:04:48,017 --> 00:04:50,340 آزمون بازیگری داری؟ - آره - 96 00:04:51,499 --> 00:04:53,313 چیه، حالا دیگه دنبال سیاهی‌لشکرن؟ 97 00:04:53,314 --> 00:04:55,983 نه. خیلی عجیبه. سلی هم همین رو گفت 98 00:04:55,984 --> 00:04:59,659 چه نقش‌ـیه؟ - ...یه یارویی به اسم - 99 00:04:59,660 --> 00:05:02,560 جِی‌تی توی یه فیلم به اسم «مربی‌های شنا»ـست 100 00:05:05,082 --> 00:05:06,659 چندتا از اینا چاپ کردی؟ 101 00:05:06,660 --> 00:05:08,599 یه دونه بیشتر نیست. چهار تا صحنه‌ست 102 00:05:08,600 --> 00:05:14,079 یا خدا. جِی‌تی توی تمام صفحاته. اون کُلی دیالوگه، بری 103 00:05:14,080 --> 00:05:15,860 آره، فکر کنم یکی از نقش‌های اصلیه 104 00:05:17,320 --> 00:05:18,540 !نه 105 00:05:18,547 --> 00:05:23,700 «می‌گی: «اوه، ما فقط یه مشت مربی شنائیم 106 00:05:23,708 --> 00:05:27,409 !اون عنوان‌ـشه. نمی‌تونن حذف‌ـش کنن 107 00:05:29,170 --> 00:05:31,560 !همه‌تون، پاشید وایسید 108 00:05:33,140 --> 00:05:35,140 !سریع 109 00:05:35,147 --> 00:05:39,330 ...لطفاً چیز رو بگیر... آره، اگه من رو بگیری، و ما فقط 110 00:05:39,333 --> 00:05:40,485 همینه 111 00:05:46,550 --> 00:05:47,599 کریستوبال؟ 112 00:05:47,600 --> 00:05:49,240 خیلی‌خب. بیخیال، دوست من 113 00:05:49,249 --> 00:05:52,679 آم... شاید یه شروع تازه؟ می‌دونی؟ یه فرصت دوباره؟ 114 00:05:52,680 --> 00:05:55,840 مولیگان؟ کارت آزادی از زندان؟ مولیگان: ضربه‌ای اضافه در مسابقۀ غیررسمی گُلف که ] [ بعد از یک ضربۀ ضعیف اجازه داده می‌شود زده شود کارت آزادی از زندان: اصطلاحی برگرفته از بازی ] [ مونوپولی که اشاره به خلاصی از یک وضعیت بد دارد 115 00:05:57,000 --> 00:05:59,250 سوار شید 116 00:06:03,092 --> 00:06:04,990 اوه، ای‌بابا. این مردکه 117 00:06:05,000 --> 00:06:06,749 می‌شه لطفاً یه نفر خفه‌ش کنه؟ 118 00:06:06,750 --> 00:06:08,380 سوار شید 119 00:06:09,056 --> 00:06:15,949 در این مقطع، برای من، بدترین دلیل برای ساختن یه سریال تلویزیونی دیگه، ساختن یه سریال تلویزیونیه 120 00:06:15,950 --> 00:06:17,179 می‌دونی منظورم چیه؟ 121 00:06:17,180 --> 00:06:19,240 من... آها 122 00:06:19,249 --> 00:06:23,179 مثلاً، یه صفر دیگه روی چک حقوقی‌ـم قرار نیست زندگی‌ـم رو تغییر بده 123 00:06:23,180 --> 00:06:30,139 منظورم اینه، در این مقطع، من واقعاً جذب مطلب کوچک‌تر، جالب‌تر، مرتبط‌تر می‌شم 124 00:06:30,140 --> 00:06:33,919 مثلاً، من به اینکه همین الان چه خبره علاقه‌مندم - آره. کاملاً. من هم - 125 00:06:33,920 --> 00:06:36,450 ...منظورم اینه، منم جذب چیزهای صادقانه‌تر 126 00:06:36,458 --> 00:06:38,620 که چیزی که ساخته می‌شه نیست 127 00:06:38,625 --> 00:06:40,759 منظورم اینه، حداقل نه در این شهر 128 00:06:40,760 --> 00:06:44,790 پس، ببین، به نظر می‌رسه ممکنه ما برای هم مناسب باشیم 129 00:06:44,791 --> 00:06:46,290 کاملاً 130 00:06:46,291 --> 00:06:49,510 ،آره، «تیم گرش» راجع به گذشته‌ت بهم گفت چیزی که الان داری روـش کار می‌کنی 131 00:06:49,513 --> 00:06:52,739 خیلی مرتبط، خیلی امروزی به نظر می‌رسه 132 00:06:52,740 --> 00:06:54,779 ...ممنون. واقعاً سپاسگزارم چون 133 00:06:54,780 --> 00:06:57,330 :پس، نطق آسانسوری اساساً اینه اصطلاحی مربوط به زمانی که شخص در آسانسور بوده و ] [ چند ثانیه فرصت دارد تا ایدۀ خود را به سرمایه‌گذار بقبولاند 134 00:06:57,333 --> 00:06:59,039 سه تا زن هستن 135 00:06:59,040 --> 00:07:02,179 ،وقتی باهاشون آشنا می‌شیم همه‌شون توی روابط بدرفتارانه‌ان 136 00:07:02,180 --> 00:07:07,650 از دست رفته‌ان. ولی در طول قسمت آزمایشی، با هم ،آشنا می‌شن، متوجه می‌شن چقدر با هم تفاهم دارن 137 00:07:07,656 --> 00:07:09,989 و شروع می‌کنن به تکیه‌کردن به همدیگه 138 00:07:09,990 --> 00:07:13,199 اوه، قشنگه - ،و چون حالا این حس تعلق به اجتماع وجود داره - 139 00:07:13,200 --> 00:07:15,997 قوی‌تر می‌شن - عالیه. عاشق‌ـشم - 140 00:07:15,998 --> 00:07:17,832 بنابراین یه گروه تشکیل می‌دن که شوهرهاشون رو بکُشن 141 00:07:17,833 --> 00:07:19,660 یا پیغمبر - ولی اون قسمت آزمایشیه - 142 00:07:19,666 --> 00:07:25,859 سریال دربارۀ پیداکردن زن‌های دیگه‌ایه که در شرایط سخت ،مشابه قرار دارن و بهشون کمک کنن که انتقام بگیرن 143 00:07:25,860 --> 00:07:33,140 چه یواشکی سمّ‌ریختن توی کوکتل‌های مردها باشه چه فرستادن‌شون هوا به همراه دوست‌دختر جدیدشون روی قایق. توانمندکننده‌ست 144 00:07:33,999 --> 00:07:36,310 من واقعاً نباید این رو نشون‌ـت بدم 145 00:07:41,916 --> 00:07:43,539 خانم‌های تلافی»؟» - آره - 146 00:07:43,540 --> 00:07:44,869 خانم‌های تلافی - خانم‌های تلافی - 147 00:07:44,870 --> 00:07:46,500 تو این‌یکی می‌شی 148 00:07:47,499 --> 00:07:50,865 «اون وقت از ماه... برای انتقامه» 149 00:07:50,866 --> 00:07:52,618 شاید این‌یکی 150 00:07:54,791 --> 00:07:56,200 منظورت چیه رد کردی؟ 151 00:07:56,207 --> 00:07:58,779 تو الان یه سریال از آرون رایان رو رد کردی؟ چرا؟ 152 00:07:58,780 --> 00:08:03,240 دربارۀ سه تا زن بود که مورد بدرفتاری قرار گرفتن... که قاتل می‌شن، خب؟ 153 00:08:03,250 --> 00:08:05,990 منظورم اینه، روی پوستر یه ایهام حیض داشت. توهین‌آمیز بود 154 00:08:05,999 --> 00:08:09,370 سریاله سه تا نقش اصلی توش داره، و تو می‌شی یکی‌شون 155 00:08:09,374 --> 00:08:11,052 دل‌ـت نمی‌خواد توی یه سریال تلویزیونی نقش اصلی باشی؟ 156 00:08:11,053 --> 00:08:14,459 نه توی اون سریال تلویزیونی، نه 157 00:08:14,460 --> 00:08:18,540 الان درست شنیدم؟ تو الان درخواست آرون رایان رو رد کردی؟ 158 00:08:18,541 --> 00:08:21,790 بچه‌ها، ببینید، واقعاً سپاسگزارم که ملاقات رو برام جور کردید 159 00:08:21,791 --> 00:08:23,910 ...واقعاً، سپاسگزارم. ولی من 160 00:08:23,916 --> 00:08:28,620 منظورم اینه، لیندزی، تو اثر من رو دیدی. واقعاً فکر می‌کنی کاری که اون داره انجام می‌ده و کاری که من دارم انجام می‌دم، یکیه؟ 161 00:08:28,625 --> 00:08:31,200 ...آ - می‌تونم رُک باشم؟ - 162 00:08:31,207 --> 00:08:33,741 تو واقعاً اعتبارش رو نداری که دست رد به سینۀ این بزنی 163 00:08:33,742 --> 00:08:37,059 آره، ما همه «ریل»ـت رو دیدیم - شما «ریل»ـم رو تدوین کردید - [ تکه‌هایی از فیلم یا سریال‌های بازیگر ] 164 00:08:37,060 --> 00:08:40,400 واقعاً نمی‌تونی فکر کنی که اون اثر تئاتری کوچولو حرکت شغلی بهتری نسبت به اینه 165 00:08:40,410 --> 00:08:42,990 ،ببینید، من دل‌ـم می‌خواد کار کنم باشه؟ واقعاً دل‌ـم می‌خواد کار کنم 166 00:08:43,000 --> 00:08:45,990 بدیهیه که دل‌ـم می‌خواد نقش اصلی یه سریال تلویزیونی باشم 167 00:08:45,999 --> 00:08:51,580 ولی من سعی دارم یه کار واقعی انجام بدم، و اون واقعی نبود 168 00:08:51,583 --> 00:08:54,012 اون پورن انتقامی بود 169 00:08:54,700 --> 00:08:57,760 خب، خبرمون کن چک حقوق نمایش‌ـت چقدر سنگینه 170 00:08:59,830 --> 00:09:03,340 می‌دونید، شاید ما برای هم مناسب نیستیم 171 00:09:05,200 --> 00:09:06,300 ...آ 172 00:09:08,193 --> 00:09:11,028 هی، سلی. خیلی‌خب، سلی 173 00:09:11,029 --> 00:09:12,738 خیلی‌خب، بری 174 00:09:12,739 --> 00:09:18,329 به نحوی، تو الان یه آزمون بازیگری برای یه فیلم بلندِ مهم داری 175 00:09:18,330 --> 00:09:21,450 فیلم سینمایی - روال‌ـش یکیه - 176 00:09:21,458 --> 00:09:24,370 .حالا، اونا کُل فیلم‌نامه رو نفرستادن فقط صحنه‌های تو رو فرستادن 177 00:09:24,374 --> 00:09:29,599 مجبوریم یه خرده کارآگاه‌بازی دربیاریم، و از چیزی که من می‌تونم نتیجه‌گیری کنم، سفر اینه 178 00:09:29,600 --> 00:09:30,679 ...جِی‌تی 179 00:09:30,680 --> 00:09:32,620 جِی‌تی یکی از مربی‌های شناست 180 00:09:32,625 --> 00:09:35,250 آره، حدس می‌زدم 181 00:09:35,950 --> 00:09:37,940 در ابتدا خیلی دلخوره 182 00:09:37,950 --> 00:09:41,267 ،آره، چون... یه مربی شنای دیگه آیک، دوست‌دخترش رو کش رفت 183 00:09:41,268 --> 00:09:43,079 اوه، دلبندم 184 00:09:43,080 --> 00:09:47,389 ،پس، آیک به‌زور تو رو دیوث کرده 185 00:09:47,390 --> 00:09:52,360 ...پس آدم‌ـت در پی انتقامه، توسط 186 00:09:54,499 --> 00:09:59,120 ریدن روی یه «پای» و تلاش‌کردن برای اینکه به خوردش بده [ کیک لایه‌دار ] 187 00:09:59,124 --> 00:10:05,340 آره، منم همین برداشت رو ازش داشتم - ...و بعد توسط یه پیچش کنایه‌آمیز بی‌رحمانه - 188 00:10:06,499 --> 00:10:08,461 تو پایِ عنی رو می‌خوری 189 00:10:08,462 --> 00:10:10,585 آره، ولی اون زودتر از صحنۀ سوم اتفاق نمیوفته، درسته؟ 190 00:10:10,586 --> 00:10:13,119 من سعی دارم گیج‌ـت نکنم، بری 191 00:10:13,120 --> 00:10:18,659 دارم از سه کیلومتری قبل از اینکه شیرجه بزنیم و صحنه به صحنه تجزیه‌تحلیل‌ـش کنیم دید رو بهت می‌دم 192 00:10:18,660 --> 00:10:21,960 «پس، صحنۀ یک، «ازدست‌دادن 193 00:10:21,980 --> 00:10:23,140 اوهوم 194 00:10:23,143 --> 00:10:26,812 صحنۀ دو، تو روی یه پای می‌رینی 195 00:10:26,813 --> 00:10:29,065 پس... آرامش خاطر؟ 196 00:10:29,066 --> 00:10:31,950 نه. به نظرم یه تفاوت جزئی با اون داره 197 00:10:31,957 --> 00:10:34,160 به نظرم دربارۀ انتقامه 198 00:10:34,166 --> 00:10:36,529 باشه - ،و بعدش، صحنۀ سه - 199 00:10:36,530 --> 00:10:39,999 ای‌وای، تو پایِ عنی رو می‌خوری 200 00:10:40,000 --> 00:10:41,327 مکافات 201 00:10:41,328 --> 00:10:46,450 کسی که در پی انتقامه دو گور می‌کّنه، بری سخنی از کنفوسیوس: پیش از آنکه ] [ مسیر انتقام را آغاز کنید، دو گور بکّنید 202 00:10:46,458 --> 00:10:49,293 حکایتی به قدمت روزگاره 203 00:10:49,294 --> 00:10:51,253 لعنت 204 00:10:51,254 --> 00:10:54,340 و بعد صحنۀ چهاره، راجع به دختر ،کوچولویی که داره غرق می‌شه 205 00:10:54,350 --> 00:10:55,950 ولی مجبور نیستی نجات‌ـش بدی 206 00:10:55,957 --> 00:10:57,385 آره، چون شنا یادش دادم 207 00:10:57,386 --> 00:11:02,223 :آره. و به نظرم فقط یه دیالوگ داری، که اینه 208 00:11:02,224 --> 00:11:04,299 «عمراً» - «عمراً» - 209 00:11:04,300 --> 00:11:05,930 پس، می‌دونی چیه؟ بیا اون رو نگه داریم واسه بعد 210 00:11:05,936 --> 00:11:07,639 اوه، باشه 211 00:11:07,640 --> 00:11:10,479 راستی، آزمون بازیگری‌ـت کِیه؟ 212 00:11:10,480 --> 00:11:13,652 آ... چیزه... همین‌جا دارم‌ـش 213 00:11:14,875 --> 00:11:17,839 فردا ساعت 10 صبح با مسئول انتخاب هنرپیشه، آلیسون جونز 214 00:11:17,840 --> 00:11:20,840 نه. خانم جونز زمانی که کارگردان اونجا باشه پیداش می‌شه 215 00:11:20,850 --> 00:11:22,660 نه، جلسۀ کارگردانه. کارگردان هم اونجاست 216 00:11:22,666 --> 00:11:24,537 اسم‌ـش جِی روچ‌ـه 217 00:11:24,538 --> 00:11:27,165 توی زندگی قبلی مال کی رو باید خورده باشی؟ 218 00:11:28,875 --> 00:11:32,919 بسیارخب. بسیارخب. بسیارخب. فراموش‌ـش کن. من ساعت 9:45 اونجام که گرم‌ـت کنم 219 00:11:32,920 --> 00:11:34,219 وایسا. شما باهام میاید؟ 220 00:11:34,220 --> 00:11:35,739 مسلماً 221 00:11:35,740 --> 00:11:38,670 هر بازیگری که اولین آزمون خودش رو می‌گیره یه شریک صحنه با خودش میاره 222 00:11:38,677 --> 00:11:41,370 واقعاً؟ - از زمان شکسپیر - 223 00:11:41,374 --> 00:11:43,580 بجنب. بیا کار رو شروع کنیم 224 00:11:43,583 --> 00:11:47,040 صحنۀ یک. فقط می‌خوام کلمات رو بشنوم 225 00:11:47,041 --> 00:11:48,410 دارم می‌میرم 226 00:11:48,416 --> 00:11:50,200 !هی، آیک، فضله‌موش 227 00:11:50,207 --> 00:11:53,107 یه خرده پای می‌خوری؟ 228 00:11:53,108 --> 00:11:55,410 ...آقای کوسنو گفت که باید 229 00:11:55,416 --> 00:11:57,159 ...یه خرده به «پای» شور و هیجان بدم 230 00:11:57,160 --> 00:11:59,749 ببخشید. می‌شه... می‌شه دست نگه داریم؟ 231 00:11:59,750 --> 00:12:01,160 البته - یه ثانیه؟ - 232 00:12:01,166 --> 00:12:03,492 من فقط... احساس می‌کنم باید یه چیزی بگم، بری 233 00:12:03,493 --> 00:12:06,039 باشه - این اثری که دارم واسه کلاس اجرا می‌کنم - 234 00:12:06,040 --> 00:12:08,620 دقیقاً همون کاریه که باید انجام بدم 235 00:12:08,623 --> 00:12:10,339 ...آره، نه، عالیه. کاری که داری انجام می‌دی 236 00:12:10,340 --> 00:12:12,909 من وحشت‌زده‌ام، باشه؟ چون اثرم واقعیه 237 00:12:12,910 --> 00:12:14,779 یه شخصیت نیست. خودم‌ـم 238 00:12:14,780 --> 00:12:17,519 حقیقت بکرِ بی‌شرمندگیِ تا حدودی محض 239 00:12:17,520 --> 00:12:20,039 .منظورم اینه، راست‌ـش کاملاً محض من الان دیگه مثل نویسنده‌ها فکر می‌کنم 240 00:12:20,040 --> 00:12:23,150 منظورم اینه، این چیزیه که حتی نمی‌تونستم بدون دروغ‌گفتن درباره‌ش حرف بزنم 241 00:12:23,160 --> 00:12:26,799 و حالا توی این موقعیت‌ـم، چیزی نمونده جلوی یه مشت غریبه لخت مادرزاد بشم 242 00:12:26,800 --> 00:12:29,639 و چیزی رو به اشتراک بذارم که بشدت ازش خجالت‌زده‌ام 243 00:12:29,640 --> 00:12:32,179 نه به معنای واقعی کلمه. من به برهنگی اعتقادی ندارم، مگراینکه باعث پیش‌برد داستان بشه 244 00:12:32,180 --> 00:12:37,990 می‌ترسم قضاوت‌ـم کنن، و می‌ترسم سم بو ببره و یه کار احمقانه بکنه 245 00:12:37,999 --> 00:12:40,199 ولی مجبورم این‌کارو انجام بدم 246 00:12:40,200 --> 00:12:42,440 دا... داستان من واسه گفتنه 247 00:12:42,450 --> 00:12:45,019 ولی از طرفی، منظورم اینه، خیلی زن‌های دیگه هم همین داستان رو دارن 248 00:12:45,020 --> 00:12:46,639 چیه، من الان سخن‌گوی اونام؟ 249 00:12:46,640 --> 00:12:48,079 ممکنه چهرۀ یه جنبش باشم؟ 250 00:12:48,080 --> 00:12:49,450 منظورم اینه، اگه اشتباه کنم چی؟ 251 00:12:49,458 --> 00:12:52,740 منظورم اینه، از این نکته ناراحت می‌شم که نیک می‌تونه ،بره اون بالا و دربارۀ «عارضۀ معده»ش حرف بزنه 252 00:12:52,750 --> 00:12:55,119 و این‌جوری هم نیست که اون چهرۀ شاخصِ پُرخوری عصبی باشه 253 00:12:55,120 --> 00:12:57,290 ولی من می‌رم اون بالا، و هرچی :که می‌گم، عین این می‌مونه بگی 254 00:12:57,291 --> 00:12:58,989 «ما راجع به زن‌ها چی می‌گیم؟» 255 00:12:58,990 --> 00:13:01,959 !منظورم اینه، این فقط داستان منه 256 00:13:01,960 --> 00:13:02,999 «ولی اگه اشتباه کنی چی، سلی؟» 257 00:13:03,000 --> 00:13:04,539 «نمی‌دونم» - .نمی‌تونی اشتباه کنی، سلی» - 258 00:13:04,540 --> 00:13:07,059 ،ولی نمی‌تونی نگی‌ـشم «سلی، چون کسیه که هستی 259 00:13:07,060 --> 00:13:10,419 که باعث می‌شه این ملاقاتی که مدیربرنامه‌هام امروز برام ترتیب دادن خیلی توهین‌آمیز باشه 260 00:13:10,420 --> 00:13:11,719 خانم‌های تلافی»؟» 261 00:13:11,720 --> 00:13:14,659 فقط یه پنداشت چرند مردانۀ دیگه‌ست از اینکه زن‌های قوی چی هستن 262 00:13:14,660 --> 00:13:18,120 اوه، اوه، اوه، یه اسلحه و یه جفت پاشنه سوزنی بردار و یه چی رو بفرست هوا 263 00:13:18,124 --> 00:13:20,289 «!و ببین حالا چقدر قوی‌ای، سلی» 264 00:13:20,290 --> 00:13:24,699 .چرنده! که، ضمناً، این هم همین‌طوره احتمالاً بدترین چیزیه که تابحال خوندم 265 00:13:24,700 --> 00:13:26,399 ولی می‌خوای بدترین بخش‌ـش رو بدونی؟ 266 00:13:26,400 --> 00:13:28,950 می‌خوای بدونی چی واقعاً دیوونه‌ام می‌کنه؟ 267 00:13:28,957 --> 00:13:33,379 خیلی حسودی‌ـم می‌شه که تو واسه این آزمون می‌دی 268 00:13:33,380 --> 00:13:38,290 من تابحال یه جلسۀ کارگردان واسه یه فیلم بلند نداشتم، که ضمناً همون فیلم سینماییه 269 00:13:38,291 --> 00:13:45,700 ،و من از خیلی قبل‌تر از تو دارم این‌کارو انجام می‌دم و فکر می‌کنم موافق باشی که من خیلی سرترم 270 00:13:45,708 --> 00:13:49,619 !من... تو رو به وجود آوردم 271 00:13:49,620 --> 00:13:51,779 و در واقع من موکل «گرش»ـم 272 00:13:51,780 --> 00:13:54,111 خب، حداقل بودم. روح‌ـمم خبر نداره بعد از چیزی که امروز ،اونجا گفتم بازم نمایندگی‌ـم رو به عهده می‌گیرن یا نه 273 00:13:54,112 --> 00:13:59,100 ،ولی حداقل کم نیاوردم، چون من یه هنرمندم خیلی‌خب؟ یه هنرمند، و این وامونده هنر نیست 274 00:13:59,110 --> 00:14:02,490 ولی از طرفی، منظورم اینه، بخوام روراست باشم، معلومه که خیلی برات خوشحال‌ـم 275 00:14:02,499 --> 00:14:06,400 ،منظورم اینه، معلومه که دل‌ـم می‌خواد این نقش رو بگیری و دل‌ـم می‌خواد کسی باشم که کمک‌ـت می‌کنه دیالوگ‌هات 276 00:14:06,401 --> 00:14:12,450 .رو یاد بگیری و آهنگ‌های صدات رو عوض کنی ...ولی ازت می‌خوام بدونی که اگه بگیری‌ـش، من رو 277 00:14:12,458 --> 00:14:14,790 تقریباً صد برابر دیوونه‌تر می‌کنه 278 00:14:14,791 --> 00:14:16,458 باشه؟ 279 00:14:18,750 --> 00:14:20,129 ادامه بدیم 280 00:14:24,080 --> 00:14:29,060 .هی، آیک، فضله‌موش یه خرده پای می‌خوری؟ 281 00:14:43,957 --> 00:14:46,489 !بچه‌ها؟ بچه‌ها 282 00:15:15,330 --> 00:15:17,820 چی‌کار دارن می‌کنن؟ 283 00:15:28,615 --> 00:15:30,866 خیلی‌خب، تُف. آره، بنزینه 284 00:15:30,867 --> 00:15:32,993 خیلی‌خب، می‌خوان ما رو بسوزونن. تُف 285 00:15:32,994 --> 00:15:35,330 اوه، پسر. خیلی‌خب، همینه 286 00:15:35,333 --> 00:15:36,872 آره، همینه. همه‌مون رو به کشتن دادم 287 00:15:36,873 --> 00:15:39,333 خیلی‌خب، آم... هی، بچه‌ها؟ 288 00:15:39,334 --> 00:15:44,004 ،از اونجایی که قراره بزودی همه‌مون بمیریم باید راجع به یه چیز صادق باشم، باشه؟ 289 00:15:44,005 --> 00:15:46,239 من داشتم فریب‌تون می‌دادم 290 00:15:46,240 --> 00:15:49,385 ،و قبل از اینکه بمیریم باید حقیقت رو بگم 291 00:15:49,386 --> 00:15:55,490 ،می‌دونم به من نگاه می‌کنید و یه خلافکار پوست‌کلفت یه قاتل بی‌احساس، یه مرد یخی می‌بینید 292 00:15:55,499 --> 00:15:57,352 ولی... این یه دروغ‌ـه 293 00:15:57,999 --> 00:16:01,897 در حقیقت، من کُل عمرم رو دارم در مورد کسی که هستم دروغ می‌گم 294 00:16:01,898 --> 00:16:05,450 شوخی به کنار؟ من نباید مدیر یه سندیکای جنایت‌کاری باشم 295 00:16:05,458 --> 00:16:07,370 ...من باید مدیر هتل باشم 296 00:16:07,374 --> 00:16:09,040 زنجیره‌ای از هتل‌ها 297 00:16:09,041 --> 00:16:14,201 ،به جای اینکه این مرد شیاد باشم نقش گنگستر بی‌رحم رو بازی کنم 298 00:16:14,202 --> 00:16:16,919 ...منظورم اینه، من همچین آدمی نیستم، چون 299 00:16:19,333 --> 00:16:21,417 هرچه باداباد... 300 00:16:21,418 --> 00:16:24,080 من خوش‌برخوردم. مؤدب‌ـم 301 00:16:24,082 --> 00:16:26,950 من ذاتاً بینایی‌سنج‌ام، می‌دونید؟ 302 00:16:26,957 --> 00:16:31,790 ولی چون شهامت‌ـش رو نداشتم با خودم صادق باشم ،و خود حقیقی‌ـم باشم، آدم خوش‌برخوردی باشم 303 00:16:31,791 --> 00:16:35,764 ،و به جاش زندگی دروغین رو انتخاب کردم ما همه توی اتوبوس کبابی هستیم 304 00:16:35,765 --> 00:16:40,350 پس، بچه‌ها، واقعاً متأسفم که متقاعدتون کردم یه رهبر بی‌رحم‌ـم 305 00:16:40,353 --> 00:16:42,950 واسه باقی عمرم تأسف می‌خورم 306 00:16:42,957 --> 00:16:44,356 احتمالاً واسه دو دقیقۀ دیگه 307 00:16:44,357 --> 00:16:49,549 پس، بعنوان حسن ختام، امیدوارم آخرتی وجود داشته باشه، و بتونم توی بهشت میزبانی‌تون رو بکنم 308 00:16:49,550 --> 00:16:51,380 و پیش‌غذاهای لذیذ براتون درست کنم 309 00:16:51,440 --> 00:16:54,700 اون‌جوری عالی نمی‌شه، بچه‌ها؟ بچه‌ها؟ 310 00:16:55,540 --> 00:16:56,760 !بچه‌ها 311 00:17:01,040 --> 00:17:02,640 !بجنبید 312 00:17:34,708 --> 00:17:36,579 !بچه‌ها؟ استر داره می‌ره 313 00:17:36,580 --> 00:17:38,160 همچنین، اینجا واقعاً به کمک‌تون احتیاج دارم 314 00:17:38,161 --> 00:17:39,369 !خواهش می‌کنم 315 00:17:42,666 --> 00:17:46,620 !مایربک - !اه - 316 00:17:46,625 --> 00:17:49,579 ...مایربک 317 00:18:05,080 --> 00:18:06,420 خیلی‌خب، بچه‌ها 318 00:18:07,166 --> 00:18:10,025 مثل اینکه موفق شدیم، هان؟ 319 00:18:10,026 --> 00:18:13,904 !اون کمک کرد. تیم شیره 320 00:18:13,905 --> 00:18:17,580 اخمال، چطوری، رفیق؟ دست‌ـت چطوره؟ 321 00:18:17,583 --> 00:18:19,870 جفت دست‌هات؟ 322 00:18:19,875 --> 00:18:22,199 کاظم، خب، خب، خب 323 00:18:22,200 --> 00:18:23,819 خائن موسیقیایی 324 00:18:23,820 --> 00:18:25,541 می‌دونی سر بزدل‌هایی مثل تو چی میاد؟ 325 00:18:27,291 --> 00:18:28,870 داشتم به اون بخش می‌رسیدم، پسر 326 00:18:28,875 --> 00:18:31,588 ،خیلی‌خب، بی‌شوخی چیزی نمونده بود اون‌کارو بکنم 327 00:18:31,589 --> 00:18:34,370 ...خیلی‌خب، بچه‌ها، پس 328 00:18:34,374 --> 00:18:37,450 ...بچه‌ها 329 00:18:37,458 --> 00:18:40,430 وایسید، صبر کنید. قضیه راجع به چیزیه که توی اتوبوس گفتم؟ 330 00:18:40,431 --> 00:18:42,850 چون داشتم بهتون مسئولیت می‌سپردم 331 00:18:42,851 --> 00:18:44,870 خیلی‌خب؟ تا بهتون قدرت بدم 332 00:18:44,875 --> 00:18:47,160 یه رهبر خوب همچین کاری می‌کنه 333 00:18:47,166 --> 00:18:51,870 ،و... مثل یه رهبر خوب می‌خوام برامون «اوبر» بگیرم 334 00:18:51,875 --> 00:18:54,404 به محض اینکه به یه جا با آنتن کافی برسم 335 00:18:55,708 --> 00:18:59,050 بچه‌ها، همزمان تایپ‌کردن و راه‌رفتن سخته 336 00:19:00,034 --> 00:19:01,869 آخه خجالت‌آوره 337 00:19:01,870 --> 00:19:06,299 اون نقش آرون رایان اصلاً برات مناسب نبود. و ضمناً خیلی سطحی 338 00:19:06,300 --> 00:19:11,699 و، می‌دونی، من «نقش اصلی» رو دیدم، و داشتم مثل یه مدیربرنامه فکر می‌کردم، به بدترین طریق 339 00:19:11,700 --> 00:19:14,200 من... به خدا، لیندزی، عیب نداره 340 00:19:14,207 --> 00:19:15,290 نه، داره 341 00:19:15,291 --> 00:19:17,370 سلی، من واسه تو کار می‌کنم 342 00:19:17,374 --> 00:19:19,540 باید از خواستۀ تو حمایت کنم 343 00:19:19,541 --> 00:19:21,889 من دل‌ـم می‌خواد از هنرمندها حمایت کنم 344 00:19:21,890 --> 00:19:24,850 قول می‌دم در ادامه مدیربرنامۀ بهتری باشم 345 00:19:24,851 --> 00:19:26,686 هنوزم می‌خوای نمایندگی‌ـم رو بر عهده داشته باشی؟ 346 00:19:26,687 --> 00:19:32,560 آره. و در درجۀ اول، با حمایت از این اثر 347 00:19:32,570 --> 00:19:38,113 تمام صبح رو یه‌بند داشتم با مسئول‌های انتخاب هنرپیشه، مدیرتولیدها، تهیه‌کننده‌ها تماس می‌گرفتم 348 00:19:38,114 --> 00:19:42,659 کون‌ـم رو پاره می‌کردم که این حضار رو با حرفه‌ای‌های صنعت پُر کنم 349 00:19:42,660 --> 00:19:44,379 پس، مایک و مایکل چی می‌شن؟ 350 00:19:44,380 --> 00:19:45,819 منظورم اینه، از نظر اونا کُل ماجرا مسخره بود 351 00:19:45,820 --> 00:19:48,299 آره، هنوز اونا رو در جریان نذاشتم 352 00:19:48,300 --> 00:19:51,359 .ولی نگران مایک‌ها نباش موافقت‌شون رو به دست میارم 353 00:19:51,360 --> 00:19:52,710 باقی کلاس چی؟ 354 00:19:52,712 --> 00:19:56,319 چون کُل ماجرا یه جورایی باید این‌جوری می‌بود ،که امروز عصر همه داستان‌شون رو بگن 355 00:19:56,320 --> 00:19:58,000 ...و همه خیلی سخت کار کردن، و 356 00:19:58,009 --> 00:20:03,013 ،من... می‌دونی، من... من نمایندگی اونا رو بر عهده ندارم ،ولی اگه نظر من رو بخوای، اگه می‌خوای اونا هم باشن 357 00:20:03,014 --> 00:20:05,380 اونا هم هستن 358 00:20:06,750 --> 00:20:07,810 چی می‌گی؟ 359 00:20:09,374 --> 00:20:11,910 !می‌گم... آره 360 00:20:15,360 --> 00:20:16,999 !اوه، خدای من 361 00:20:17,000 --> 00:20:18,919 !باید برم سر نویسندگی! تُف - آره - 362 00:20:18,920 --> 00:20:20,519 آم... باید تئاتر رو نشون‌ـت بدم 363 00:20:20,520 --> 00:20:22,139 ...تئاتر، پس، من 364 00:20:22,140 --> 00:20:26,840 ممکنه از قبل تصمیم قطعی رو سر یه محل اجرای دیگه گرفته باشم 365 00:20:27,400 --> 00:20:32,080 یکی از شرکای ارشدمون از اعضای هیئت مدیرۀ اینجاست، پس تونستیم یه خرده پارتی‌بازی کنیم 366 00:20:32,082 --> 00:20:34,410 کُل مکان مال شماست 367 00:20:34,416 --> 00:20:36,290 ولی باید فرداشب باشه 368 00:20:36,291 --> 00:20:37,700 فردا؟ 369 00:20:40,708 --> 00:20:42,749 چندتا صندلیه؟ 370 00:20:42,750 --> 00:20:43,950 چهارصد تا 371 00:20:43,957 --> 00:20:45,974 عجب... عجب 372 00:20:48,040 --> 00:20:49,659 هی، دل‌تون می‌خواد اتاق‌های تعویض لباس رو ببینید؟ 373 00:20:49,660 --> 00:20:50,699 آره! آره 374 00:20:50,700 --> 00:20:53,100 اوه، خدای من 375 00:21:16,870 --> 00:21:20,779 سلام، آقای کوسنو، آم... بچه‌ها پای» خودشون رو آوردن به آزمون» 376 00:21:20,780 --> 00:21:22,739 می‌تونید سر راه‌تون یه دونه واسه من بخرید بیارید؟ 377 00:21:22,740 --> 00:21:26,049 گوش کن، خیلی متأسفم که دست‌هات رو می‌ذارم توی حنا، ولی من قرار نیست بیام 378 00:21:26,050 --> 00:21:28,240 منظورتون چیه قرار نیست بیاید؟ کی قراره باهام دیالوگ‌خونی کنه؟ 379 00:21:28,250 --> 00:21:29,726 قراره برم به کلبه‌ام 380 00:21:29,727 --> 00:21:32,439 کلبه؟ وایسا، کلبۀ خودتون؟ 381 00:21:32,440 --> 00:21:34,619 این کارآگاه خصوصیه اومد سراغ‌ـم 382 00:21:34,620 --> 00:21:39,999 گفت می‌خواد دوباره یه نگاهی به ناحیه بندازه، چون فکر می‌کنه می‌تونه ته‌توی اتفاقی که واسه جنیس افتاد رو دربیاره 383 00:21:40,000 --> 00:21:41,200 کارآگاه خصوصی؟ 384 00:21:41,210 --> 00:21:43,980 آره، اسم‌ـش کنث گولِی‌ـه 385 00:21:43,990 --> 00:21:46,074 اوه، می‌دونی چیه؟ الان اینجاست 386 00:21:46,075 --> 00:21:48,120 گوشی دست‌ـت. می‌خواد باهات صحبت کنه 387 00:21:48,124 --> 00:21:49,450 بری‌ـه - آه - 388 00:21:49,458 --> 00:21:51,079 سلام. کنث گولِی صحبت می‌کنه 389 00:21:56,250 --> 00:21:58,200 فیوکس؟ 390 00:21:58,207 --> 00:21:59,963 فیوکس، نکن... این‌کارو نکن 391 00:21:59,964 --> 00:22:02,959 اوه، منم از صحبت باهات خوشحال‌ـم، برکمن 392 00:22:02,960 --> 00:22:10,141 حالا، بر حسب اتفاق چیز بیشتری راجع به شبی که خانم ماس ناپدید شد که یادت نمیاد، میاد؟ 393 00:22:11,416 --> 00:22:13,352 فیوکس، برمی‌گردم کلیولند 394 00:22:13,353 --> 00:22:15,562 دوباره آدم می‌کُشم. هرکاری بخوای می‌کنم 395 00:22:15,563 --> 00:22:20,499 فقط خواهش می‌کنم، توروخّدا. به آقای کوسنو صدمه نزن - ببند. فکر می‌کنی حرکت‌هام ته کشیده؟ - 396 00:22:20,500 --> 00:22:22,869 !کون لق‌ـت اگه همچین فکری می‌کنی 397 00:22:22,870 --> 00:22:25,360 ...فیوکس، توروخّدا 398 00:22:26,333 --> 00:22:29,050 بری بلاک؟ حاضری؟ 399 00:22:31,708 --> 00:22:34,179 پس، فقط یه مورد قبل از اینکه شروع کنیم 400 00:22:34,180 --> 00:22:36,120 آم... قدت چقدره؟ 401 00:22:36,125 --> 00:22:38,001 ‏1.88 402 00:22:38,002 --> 00:22:39,620 اوه، عالیه 403 00:22:39,625 --> 00:22:41,039 خوبه، خوبه. خیلی‌خب 404 00:22:41,040 --> 00:22:42,760 من باهات دیالوگ‌خونی می‌کنم، بری 405 00:22:43,160 --> 00:22:45,600 «جِی‌تی، چه خبرا، پسرک سیخ‌کننده؟» 406 00:22:47,600 --> 00:22:49,370 «سلام، آیک» 407 00:22:49,374 --> 00:22:52,439 شنیدم تو و نجات‌غریق‌های دون‌پایه» «دیشب شب خیلی دیوانه‌واری داشتید 408 00:22:52,440 --> 00:22:56,909 «اون رو از کجا شنیدی؟» - «از گوئینت. زمانی که دیشب یه سر اومد مکان من» - 409 00:22:56,910 --> 00:22:58,179 چی؟ 410 00:22:58,180 --> 00:23:01,066 آره، من دارم دوست‌دخترت» «رو می‌کنم. تا بعد، داداشی 411 00:23:01,067 --> 00:23:07,079 جِی‌تی دودمن، اون رو درست شنیدم؟» «آیک گفت که داره گوئینت رو می‌کنه؟ 412 00:23:07,080 --> 00:23:09,199 آره، همین رو شنیدی، جترو 413 00:23:09,200 --> 00:23:13,036 خب، دختره رو فراموش کن. باید باهاش» «کنار بیای، جوری که انگار به یه‌ورـتم نیست [ ایهام: جوری که انگار عن نمی‌دی ] 414 00:23:13,037 --> 00:23:16,090 اوه، قراره عن بدم، خیلی‌خب؟ 415 00:23:17,160 --> 00:23:19,000 به معنای واقعی کلمه 416 00:23:21,416 --> 00:23:23,290 ...عجب، تو واقعاً 417 00:23:23,291 --> 00:23:25,173 بدون اغراق اجرا کردی 418 00:23:25,174 --> 00:23:29,259 جوری که انگار هیچ‌کدوم جوک‌ها رو نگفتی 419 00:23:29,260 --> 00:23:31,500 می‌خوای صحنۀ دوم رو اجرا کنی؟ 420 00:23:39,999 --> 00:23:41,630 عجب 421 00:23:42,640 --> 00:23:44,770 به یه‌ورـشم نبود 422 00:23:44,777 --> 00:23:46,490 نه 423 00:23:46,499 --> 00:23:48,160 دوباره بگید اسم‌ـش چیه؟ 424 00:23:48,166 --> 00:23:51,489 آ... بری بلاک. اون... قدش 1.88ـه 425 00:24:09,416 --> 00:24:12,540 خب، همینه 426 00:24:12,541 --> 00:24:14,849 بفرمایید داخل - آه - 427 00:24:17,830 --> 00:24:19,200 عجب 428 00:24:20,920 --> 00:24:23,299 بری بلاک 429 00:24:23,300 --> 00:24:24,869 همون یارویی نیست که پشت گوشی باهاش صحبت کردم؟ 430 00:24:24,870 --> 00:24:26,979 فکر کردم گفتی فامیلی‌ـش برکمن‌ـه 431 00:24:26,980 --> 00:24:29,660 آره، خب، تغییرش داد - اوه، تغییرش داد؟ - 432 00:24:29,666 --> 00:24:33,890 خب، 90% مواقع، اسم جدید به معنای شخصیت مشکوکه 433 00:24:33,900 --> 00:24:36,200 نه، اسم هنریه، آقای گولِی 434 00:24:36,207 --> 00:24:39,123 و... باهاش یه هویت کاملاً جدید هم به خودش گرفت 435 00:24:39,124 --> 00:24:41,019 منظورتون از چه نظره؟ 436 00:24:41,020 --> 00:24:47,200 ببینید، ممکنه روی کارت ویزیت من نوشته باشه «آموزگار درام»، ولی در واقعیت، من به‌طور کلی برای اون بچه‌ها 437 00:24:47,207 --> 00:24:49,370 بیشتر یه روان‌پزشک، یه پدرم 438 00:24:49,374 --> 00:24:52,177 و اون پسر، زمانی که باهاش آشنا شدم؟ 439 00:24:52,178 --> 00:24:55,450 جهتی نداشت، کسی رو طرف‌ـش نداشت 440 00:24:55,458 --> 00:24:59,620 مثل یه مشما توی باد جابجا می‌شد 441 00:24:59,625 --> 00:25:01,978 ولی با همدیگه، اون رو تغییر دادیم 442 00:25:01,979 --> 00:25:04,314 اون امروز یه آزمون مهم داره 443 00:25:04,315 --> 00:25:06,483 زمانی که باهاش صحبت کردیم همون‌جا بود 444 00:25:06,484 --> 00:25:09,820 خیلی بهش افتخار می‌کنم 445 00:25:12,910 --> 00:25:16,159 یه گردش می‌خواید؟ بقیه رو نشون‌تون می‌دم - نه. بیا یه قدم بزنیم - 446 00:25:25,795 --> 00:25:28,249 مطمئن‌ـید می‌دونید کجا دارید می‌رید؟ 447 00:25:28,250 --> 00:25:30,799 اوه، آره. آها 448 00:25:30,800 --> 00:25:33,000 این پایینه 449 00:25:42,416 --> 00:25:44,159 دوست‌داشتنیه 450 00:25:44,160 --> 00:25:48,560 اینجا بیرون شهر واقعاً دوست‌داشتنیه، مگه نه؟ 451 00:25:48,570 --> 00:25:51,600 جین؟ منظرۀ دوست‌داشتنی‌ایه؟ 452 00:25:52,249 --> 00:25:58,239 هی، جین... می‌تونی بهم بگی اون درختی که اونجاست چه نوع درختیه؟ 453 00:25:58,240 --> 00:26:01,639 ...می‌دونی، یه جورایی شبیه اونیه که 454 00:26:01,640 --> 00:26:03,040 وایسا 455 00:26:03,050 --> 00:26:07,919 فکر نمی‌کنی که اون بتونه ماشین جنیس باشه؟ 456 00:26:07,920 --> 00:26:10,539 فکر می‌کنم 457 00:26:10,540 --> 00:26:14,200 خب، باید... باید بریم نزدیک‌تر. باید... خیلی‌خب؟ 458 00:26:14,207 --> 00:26:20,500 باید خاطرجمع بشیم، باشه؟ که ماشین اونه، باشه؟ 459 00:26:23,583 --> 00:26:25,460 نظرت چیه؟ 460 00:26:26,625 --> 00:26:28,540 ماشین اونه 461 00:26:28,541 --> 00:26:30,942 ماشین‌ـش رو پیدا کردیم. اوه، پسر 462 00:26:30,943 --> 00:26:33,445 خیلی‌خب، می‌دونی چی‌کار می‌خوام بکنم؟ 463 00:26:33,446 --> 00:26:35,179 این گوشی‌ـت رو قرض می‌گیرم 464 00:26:35,180 --> 00:26:39,410 یه ثانیه می‌رم اون سمت 465 00:26:39,416 --> 00:26:41,036 زنگ می‌زنم پلیس 466 00:26:49,540 --> 00:26:54,320 می‌خوام جسد کارآگاه جنیس ماس رو گزارش کنم 467 00:26:59,583 --> 00:27:04,409 ،اسم من جین کوسنوئه، و من کُشتم‌ـش 468 00:27:04,410 --> 00:27:09,060 و دیگه نمی‌تونم باهاش زندگی کنم 469 00:27:15,446 --> 00:27:20,500 ،اگه مشکلی باهاش نداری می‌خوام درِ صندوق‌عقب رو باز کنم 470 00:27:22,100 --> 00:27:23,199 خوبه 471 00:27:23,200 --> 00:27:26,800 چیزی نیست. برو که رفتیم 472 00:27:31,020 --> 00:27:33,000 خیلی‌خب 473 00:27:34,180 --> 00:27:37,210 حالا، خوبی، جین؟ 474 00:27:47,980 --> 00:27:49,840 ...اوه 475 00:27:58,500 --> 00:28:01,000 « بعد از تیتراژ ادامه دارد » 476 00:28:01,001 --> 00:28:06,001 « کاری از هومن صمدی و سمیرا » ► Sorrow & Raylan Givens ◄ 477 00:28:06,500 --> 00:28:10,500 دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم www.DibaMoviez.Com 478 00:28:10,501 --> 00:28:14,500 @Dibasub :کانال تلگرام تیم ترجمۀ دیباموویز 479 00:29:25,680 --> 00:29:27,640 ...فیوکس 480 00:29:27,680 --> 00:29:29,869 میام سراغ‌ـت 481 00:29:29,888 --> 00:29:31,111 « قسمت پایانی فصل دوم بَری » 482 00:29:35,050 --> 00:29:36,149 یه آزمون بازیگری؟ 483 00:29:36,150 --> 00:29:37,159 اوهوم 484 00:29:37,160 --> 00:29:38,214 تو؟ - آره - 485 00:29:38,215 --> 00:29:40,160 آزمون بازیگری داری؟ - آره - 486 00:29:41,600 --> 00:29:43,444 چیه، حالا دیگه دنبال سیاهی‌لشکرن؟ 487 00:29:43,445 --> 00:29:45,111 « درون این قسمت بَری » 488 00:29:45,112 --> 00:29:51,893 ،ما یه جورایی با این ایده که اگه بری یه آزمون بازیگری بگیره - چقدر همه رو از لحاظ روانی به هم می‌ریزه بازی کردیم « الک برگ، تهیه‌کنندۀ اجرایی » - 489 00:29:51,894 --> 00:29:53,561 خب، اون فکر می‌کنه این اتفاقیه که همین‌جوری میوفته - « بیل هدر، «بَری» / تهیه‌کنندۀ اجرایی » - 490 00:29:53,562 --> 00:29:57,719 اوه، ایول، آره، به قدر کافی بمونی، یه نفر یه - فیلم جِی روچ بهت پیشنهاد می‌کنه - آره 491 00:29:57,720 --> 00:29:59,419 یه جورایی معرکه‌ست 492 00:29:59,420 --> 00:30:02,690 اون فقط یه پخمه‌ست که تلاش نمی‌کنه، و نتیجۀ - همه‌چی براش خوب از کار درمیاد - آره 493 00:30:02,700 --> 00:30:08,070 که از نظر سلی خیلی آزاردهنده‌تره، که زمان بیشتریه که خیلی خیلی سخت داره کار می‌کنه 494 00:30:08,100 --> 00:30:09,989 آم... می‌شه دست نگه داریم؟ 495 00:30:09,990 --> 00:30:11,499 البته - یه ثانیه؟ - 496 00:30:11,500 --> 00:30:13,706 من فقط... احساس می‌کنم باید یه چیزی بگم، بری 497 00:30:13,707 --> 00:30:15,250 باشه 498 00:30:15,251 --> 00:30:18,222 ما با این فکر داشتیم می‌رفتیم سراغ قسمت «هفت که: «سلی توی چه موقعیتی قرار داره؟ 499 00:30:18,223 --> 00:30:21,419 می‌دونی؟ و جوری بود که باید کاری - می‌کردیم به زبون بیاردش - آره 500 00:30:21,420 --> 00:30:26,239 و چون یه شخصیت داری که هرچی که توی ذهن‌ـشه رو می‌گه، باید همه رو بریزه بیرون 501 00:30:26,240 --> 00:30:28,899 جوک‌ـش اینه که... آره، چقدر به زبون میاره 502 00:30:28,900 --> 00:30:30,160 چقدر به زبون میاره - و چقدر سریع - 503 00:30:30,170 --> 00:30:34,222 خانم‌های تلافی» فقط یه پنداشت چرند مردانۀ» دیگه‌ست از اینکه زن‌های قوی چی هستن 504 00:30:34,223 --> 00:30:39,810 اوه، اوه، اوه، یه اسلحه و یه جفت پاشنه سوزنی بردار و» «!یه چی رو بفرست هوا، و ببین حالا چقدر قوی‌ای، سلی 505 00:30:39,817 --> 00:30:42,119 سارا (گلدبرگ) در واقع کلمه بهش اضافه کرد 506 00:30:42,120 --> 00:30:43,820 اون در واقع به فیلم‌نامه اضافه کرد 507 00:30:43,821 --> 00:30:47,157 ادامه بدیم 508 00:30:48,950 --> 00:30:50,740 خیلی‌خب، تُف. آره، بنزینه 509 00:30:50,750 --> 00:30:52,410 خیلی‌خب، می‌خوان ما رو بسوزونن. تُف 510 00:30:52,416 --> 00:30:56,790 صحنۀ توی اتوبوس با هنک یه جورایی انگار ،لحظه‌ـشه، مثل لحظه‌ای که سلی و بری داشتن 511 00:30:56,792 --> 00:30:59,461 انگار می‌خواست بگه: «من می‌خوام «سرسخت باشم ولی سرسخت نیستم 512 00:30:59,462 --> 00:31:01,999 من خوش‌برخوردم. مؤدب‌ـم 513 00:31:02,000 --> 00:31:04,215 من ذاتاً بینایی‌سنج‌ام، می‌دونید؟ 514 00:31:04,216 --> 00:31:07,427 حقیقت رو به افرادش می‌گه، چون فکر ،می‌کنه به سرنوشت بدی دچارشون کرده 515 00:31:07,428 --> 00:31:11,380 و البته، اون... اون به شکلی تماشایی براش نتیجۀ معکوس داره 516 00:31:12,040 --> 00:31:13,899 بچه‌ها. وایسید... صبر کنید 517 00:31:13,900 --> 00:31:19,660 قضیه راجع به چیزیه که توی اتوبوس گفتم؟ چون... داشتم بهتون مسئولیت می‌سپردم، خیلی‌خب؟ 518 00:31:19,690 --> 00:31:25,570 چیزی که راجع به این قسمت هم دوست داشتیم اینه که، چون ...پیچش در اختیار گرفتن کوسنو توسط فیوکس اتفاق میوفته 519 00:31:25,571 --> 00:31:28,239 آه. سلام. کنث گولِی صحبت می‌کنه 520 00:31:28,240 --> 00:31:33,620 فرمون 180 درجه می‌چرخه و خیلی سریع بشدت جدی می‌شه 521 00:31:33,625 --> 00:31:35,777 اون یه چیزی بود که توی اتاق نویسندگان :درباره‌ش بحث کردیم گفتیم 522 00:31:35,778 --> 00:31:41,879 چی می‌شه اگه فیوکس و کوسنو رو با همدیگه توی جنگل» ،«داشته باشیم و فیوکس جسد رو به کوسنو نشون بده 523 00:31:41,880 --> 00:31:45,710 «و یهو همه گفتیم: «خدا، اون خیلی تاریکه 524 00:31:45,716 --> 00:31:47,639 ...آره، همچنین - ولی با عقل جور درمیومد - 525 00:31:47,640 --> 00:31:49,690 ...جور درمیومد. و - همزمان، خیلی با عقل جور درمیومد - 526 00:31:49,700 --> 00:31:52,470 ،باحاله که وقتی به این مقطع از سریال می‌رسی 527 00:31:52,473 --> 00:31:56,450 جایی که می‌گی: «بی‌صبرانه منتظرم ببینم وقتی «این دو نفر با همدیگه‌ان بعدش چی می‌شه 528 00:31:56,458 --> 00:31:58,739 و فقط این حقیقت که جفت‌شون توی یه نمان 529 00:31:58,740 --> 00:32:00,940 باحاله که دو تا دنیا یه جورایی با همدیگه دیدار کنن 530 00:32:02,149 --> 00:32:06,960 صحنۀ خیلی دشواریه و استیون (روت) و هنری (وینکلر) واقعاً معرکه بودن 531 00:32:07,571 --> 00:32:11,359 اون همیشه پایانی بود که ما یه جورایی می‌خواستیم - آره، مثلاً، آخه از این مخمصه چجوری می‌خوان خلاص بشن؟ - 532 00:32:11,360 --> 00:32:12,370 آره - می‌دونی؟ -