1 00:00:01,111 --> 00:00:07,729 .:: ارائه شده توسط وبسایتِ ::. ..::.. 30NAMA.com ..::.. 2 00:00:07,754 --> 00:00:14,354 آخرین اخبار دنیای فیلم و سریال در تلگرام و اینستاگرام ما .:. @OfficialCinama .:. 3 00:00:14,379 --> 00:00:21,779 :ترجمه و اديت از ..::.. Marshall ..::.. 4 00:00:40,374 --> 00:00:42,376 ‫نفر بعدی که محصول پربرکتش رو برای متبرک شدن 5 00:00:42,459 --> 00:00:45,587 ‫و توقیف بی‏درنگ ‫توسط اعلی حضرت پیشکش میکنه، 6 00:00:45,671 --> 00:00:49,508 ‫یک کشاورزـه با شش دندان. ‫و همسرش بدونِ دندان. 7 00:00:49,591 --> 00:00:52,511 ‫"اولی" و "آلیس"! 8 00:00:53,178 --> 00:00:57,182 ‫- اون گندم‏ـه، سرورم. گندم. ‫- چی؟ 9 00:00:57,266 --> 00:00:58,141 ‫- گندم. ‫- کجا؟ 10 00:00:58,225 --> 00:00:59,309 ‫- گندم. ‫- کِی؟ 11 00:00:59,393 --> 00:01:00,310 ‫- گندم. ‫- با چی؟ 12 00:01:00,394 --> 00:01:01,520 ‫- گندم. ‫- چرا؟ 13 00:01:01,603 --> 00:01:02,604 ‫- گندم. ‫- ها؟ 14 00:01:02,688 --> 00:01:05,482 ‫دارم سر به سرت میذارم، ‫خواستم یکم جو رو عوض کنم. 15 00:01:05,566 --> 00:01:06,775 ‫میشه اون ماسماسک رو بهم بدی؟ 16 00:01:06,858 --> 00:01:11,822 ‫از موهای چرب تا کفش‏های پاره‏پوره ‫و کثیف‏ـتون، دعای خیر من همراه شماست. 17 00:01:11,905 --> 00:01:14,700 ‫- اونها کفش نیستن، پاهای خودش هستن سرورم. ‫- اونا پا هستن؟ 18 00:01:14,783 --> 00:01:17,494 ‫خب، قابل‏درکه. ‫پاهام پوست کلفت شدن. 19 00:01:17,578 --> 00:01:19,788 ‫به علاوه، چندتا تور کشیدم ‫روشون که پوست رو نگه دارن. 20 00:01:19,871 --> 00:01:21,331 ‫بعدی! 21 00:01:21,415 --> 00:01:26,503 ‫تدریکِ چوپان و دیزی، ‫تنها گوسفندی که هنوز نخوردینش. 22 00:01:26,587 --> 00:01:29,881 ‫من بزرگ‏ترین، و خارش‏آور ‫پلیوری که میتونستم رو براتون بافتم، 23 00:01:29,965 --> 00:01:32,676 ‫ولی اگر خیلی گرم‏ونرم بود، میتونین ‫بدینش به پسر چاق و بی‏جربزه‏تون. 24 00:01:32,759 --> 00:01:35,596 ‫ولش، می‏دیمیش به "بین". 25 00:01:35,679 --> 00:01:38,265 ‫اون اصلا به ظاهرش اهمیتی نمیده. 26 00:01:38,348 --> 00:01:41,393 ‫بین، از این نکبتِ خوش‏قلب ‫تشکر کن، که شرّش رو کم کنه. 27 00:01:41,476 --> 00:01:42,561 ‫کجا رفت؟ 28 00:01:42,644 --> 00:01:45,480 ‫گفت اگر بهتون بگم، ‫آقا خرسه رو خراب میکنه. 29 00:01:45,564 --> 00:01:46,857 ‫چی؟ 30 00:01:48,191 --> 00:01:52,946 ‫هر دفعه میگم همینجا بشین و مست نکن. 31 00:01:53,030 --> 00:01:56,241 ‫و اونم هیچکدومش رو انجام نمیده. ‫اون عصای لامصبِ من رو بده. 32 00:02:05,250 --> 00:02:06,752 ‫پرتابِ خوبی بود بابا. 33 00:02:06,835 --> 00:02:10,005 ‫دور بعدی به حسابِ زاگِ پادشاه. 34 00:02:10,589 --> 00:02:14,426 ‫- و به این بنده خدا دوتا بدین. ‫- اه، آخی، چرا اینقدر مهربونی؟ 35 00:02:20,724 --> 00:02:23,685 ‫خیلی خب، خب خب، من یکی بگم. ‫این کیه؟ 36 00:02:23,769 --> 00:02:26,605 ‫"من توسطِ یه صندلی کُشته شدم." 37 00:02:26,688 --> 00:02:29,816 ‫یکی از نامزدات؟ ‫اون یارو که خودت کُشتی؟ 38 00:02:29,900 --> 00:02:32,527 ‫اسمش چی بود، ‫گایزبرتِ...فراموش‏شدنی. 39 00:02:32,611 --> 00:02:34,529 ‫دینگ، دینگ، دینگ! ایول! 40 00:02:34,613 --> 00:02:37,783 ‫خیلی خب، بعدی منم بچه‏ها. 41 00:02:38,283 --> 00:02:42,120 ‫"من یه شاهِ گنده و خپل هستم، ‫و با یه مارمولک ازدواج کردم، 42 00:02:42,204 --> 00:02:46,041 ‫و دخترمم شدیدا توی مصرف الکل مشکل داره." 43 00:02:46,124 --> 00:02:47,417 ‫زاگ! برو بالا! 44 00:02:48,085 --> 00:02:51,588 ‫بعدی من. بعدی من. حدس بزنین این کیه. 45 00:02:52,172 --> 00:02:53,757 ‫"سلام، من اِلفو هستم." 46 00:02:53,840 --> 00:02:54,758 ‫اوه، اوه، من میدونم. 47 00:02:54,841 --> 00:02:58,428 ‫همون یارو با کفشای ضایع، ‫که دهنش بوی گند لجن و شیرین‏بیان میده... 48 00:02:58,512 --> 00:03:01,848 ‫خیلی هم آزاردهنده‏ست. ‫اسمش چی بود؟ بذار ببینم، کُئلفو؟ 49 00:03:01,932 --> 00:03:06,436 ‫این کجا اون کجا. ‫خودمم. الفو. 50 00:03:06,520 --> 00:03:10,232 ‫تلاش خوبی بود؟ به هر حال پیک رو بریم بالا، ‫مگه نه؟ 51 00:03:12,484 --> 00:03:13,819 ‫- مجسمه کاهی. ‫- چی؟ 52 00:03:13,902 --> 00:03:15,821 ‫نه، تقریبا مجسمه کاهی رو تمام کردن. 53 00:03:15,904 --> 00:03:17,739 ‫- چی؟ مجسمه کاهی؟ ‫- چرا همش چی چی میکنی، پسر؟ 54 00:03:17,823 --> 00:03:20,492 ‫من دارم مجسمه کاهی برای آتیش‏بازیِ ‫فصل برداشت رو میگم. 55 00:03:20,575 --> 00:03:25,497 ‫بهترین شبِ سال‏ـه، ‫ولی زاگ هیچوقت نمیذاره من برم. 56 00:03:25,580 --> 00:03:28,041 ‫به من اعتماد نداره چون فکر میکنه ‫من فقط یه بچه‏ی خنگ هستم. 57 00:03:28,125 --> 00:03:30,252 ‫خیلی غم‏انگیزه که تو هیچوقت نمیتونی بری. 58 00:03:30,335 --> 00:03:33,338 ‫نه، نه، من هرسال میرم. ‫فقط اون هیچوقت بهم اجازه نمیده. 59 00:03:33,422 --> 00:03:36,508 ‫من که اصلا درک نمیکنم چرا بهت ‫اعتماد نداره. 60 00:03:36,591 --> 00:03:40,595 ‫خیلی خب، فردا روز بزرگی در پیش داریم. ‫بیاین آخرین پیک مشروبم برای توی راه برداریم. 61 00:03:45,851 --> 00:03:49,187 ‫مسئله اینه که من مستم و دیر هم اومدم. ‫بهتره یواشکی بریم داخل. 62 00:03:59,448 --> 00:04:03,744 ‫کفِ اتاق، تو همیشه توی مشکلات همراهمی. ‫خیلی حمایت‏کننده هستی. 63 00:04:03,827 --> 00:04:07,998 ‫مثل دیوارها و راه پله‏ها ‫همش سد راهم نمیشی. 64 00:04:08,081 --> 00:04:11,376 ‫آه، "بینی"، تو یه آبروریزیِ دائم‏الخمر ‫و بی‏خاصیتی. 65 00:04:11,460 --> 00:04:13,754 ‫و توی مملکت، ‫تو رو دستِ بقیه زدی. 66 00:04:13,837 --> 00:04:16,381 ‫یعنی داری میگی دُمِ تو ‫خودش مغز جداگانه داره؟ 67 00:04:16,465 --> 00:04:19,634 ‫چون قبلا میگفتی، قوه ادراک داره. ‫فقط محض اطلاع. 68 00:04:19,718 --> 00:04:20,886 ‫هیش، هیش. ببند دهنتو. 69 00:04:20,969 --> 00:04:23,138 ‫- بابای "بین" داره سرش داد می‏کشه. ‫- آخ! 70 00:04:23,221 --> 00:04:26,391 ‫تو از وظایفِ سلطنتی‏ـت طفره رفتی ‫تا مست کنی. 71 00:04:26,475 --> 00:04:30,979 ‫پس متوجه رفتنم شدی؟ ‫مشغولِ خانواده جدیدت نبودی؟ 72 00:04:31,062 --> 00:04:33,482 ‫جدید؟ من چندین ساله که ازدواج کردم. 73 00:04:33,565 --> 00:04:36,985 ‫و از اون زمان تا حالا، اهمیت من ‫برای تو کمتر و کمتر شده. 74 00:04:37,068 --> 00:04:40,614 ‫اون سالی که با یه گدا جام رو عوض کردم ‫به زور فهمیدی. 75 00:04:40,697 --> 00:04:43,116 ‫میخوای من چیکار کنم؟ 76 00:04:43,200 --> 00:04:46,912 ‫میخوام یه نقشی توی زندگیت داشته باشم، ‫یه نقشی توی این مملکت. 77 00:04:46,995 --> 00:04:48,580 ‫از اینکه همش احساسِ بی‏مصرفی دارم ‫خسته شدم. 78 00:04:49,706 --> 00:04:53,919 ‫آه، بینی، خیلی سخته که ‫بدونِ داد زدن بفهمی باید چیکار کنی. 79 00:05:03,345 --> 00:05:08,225 ‫من متوجه نمیشم مشکل چیه. ‫خب دخترت احساس بی‏مصرفی داره چون بی‏مصرف‏ـه. 80 00:05:08,308 --> 00:05:09,351 ‫ولی اون ناراحته. 81 00:05:09,434 --> 00:05:13,355 ‫سرنوشت اون اینه که برای متحد کردنِ ‫پادشاهی‏ها ازدواج کنه، مثل ما. 82 00:05:13,438 --> 00:05:15,232 ‫و بچه‏هایی مثل درک به دنیا بیاره. 83 00:05:15,315 --> 00:05:17,776 ‫من وقتی آقا خرسه این شکلیه ‫خوابم نمیبره. 84 00:05:17,859 --> 00:05:21,196 ‫ویپ، وَپ، درک رو تا ‫اتاقش همراهی کنین. 85 00:05:21,863 --> 00:05:25,826 ‫نمیدونم. من نمیخوام بین ناراحت باشه. ‫نمیشه براش یه استخوان پرت کنیم؟ 86 00:05:25,909 --> 00:05:29,037 ‫خب، قربان، ما یه سفر به ‫"دَنکمایر" پیش رو داریم، 87 00:05:29,120 --> 00:05:31,581 ‫ولی این سفر یه ماموریت ‫دیپلماتیکِ حساس‏ـه. 88 00:05:31,665 --> 00:05:36,211 ‫عالیه. بهش یه شغلِ جعلی و نخودسیاهی ‫با یه سِمَت شیک و حمایل بدین. 89 00:05:38,088 --> 00:05:40,966 ‫مگه سِمَت سفیری رو معمولا ‫به آدمای پولدار نمیدن 90 00:05:41,049 --> 00:05:42,425 ‫تا احساس مهم بودن بهشون دست بده؟ 91 00:05:42,509 --> 00:05:46,137 ‫چرا، و همین احساس هم میکنی. ‫قایقِ سریع‏السیر به دنکمایر. 92 00:06:02,863 --> 00:06:05,156 ‫ایش. گردشگرا. 93 00:06:10,704 --> 00:06:12,247 ‫تقریبا رسیدیم. 94 00:06:12,330 --> 00:06:16,001 ‫من خیلی هیجان‏زده‏م، ‫بخاطر همین پوستم همش داره باد میکنه. 95 00:06:16,084 --> 00:06:19,337 ‫- اونا نیشِ پشه هستن. ‫- پس دارم با هیجان می‏خارونمشون. 96 00:06:19,421 --> 00:06:22,674 ‫هی، هی، کوتوله، خونریزی راه ننداز. ‫خونِ تو متعلق به منه. 97 00:06:23,258 --> 00:06:25,427 ‫خیلی جالبه. 98 00:06:25,510 --> 00:06:28,471 ‫میدونستی دریملند، دنکمایر رو مجبور کرده ‫این آبراه رو بسازه؟ 99 00:06:28,555 --> 00:06:31,308 ‫بعد، اونها 100 سال سر اینکه آبراه ‫متعلق به کیه، جنگیدن، 100 00:06:31,391 --> 00:06:35,854 ‫و جنگ تنها با ازدواجِ ‫شاه زاگ از دریملند، یعنی پدر تو، 101 00:06:35,937 --> 00:06:40,400 ‫با پرنسس "اونا" از دنکمایر تمام شده. ‫همون مادرخوانده‏ی عجیب‏غریبت. 102 00:06:40,483 --> 00:06:41,985 ‫آره، عروسی رو یادمه. 103 00:06:42,068 --> 00:06:44,195 ‫من حسودیم شد و یه جغدِ مرده ‫انداختم توی کیک. 104 00:06:44,279 --> 00:06:48,283 ‫- ملت همه‏ی کیک رو خوردن. ‫- هی! اینم اینجا نوشته. 105 00:07:04,883 --> 00:07:08,929 ‫- وای! چه قشنگ‏ـه. ‫- اونا"، تو اینجا بزرگ شدی". 106 00:07:09,012 --> 00:07:10,931 ‫میشه یه توضیحی درباره اینجا بهم بدی، 107 00:07:11,014 --> 00:07:13,266 ‫و منم سعی کنم با اون لهجه حرفات رو ‫رمزگشایی کنم؟ 108 00:07:13,350 --> 00:07:18,355 ‫نگران نباش. از تمامِ مهمانانِ ‫دنکمایر به گرمی پذیراییِ میشه. 109 00:07:22,817 --> 00:07:25,487 ‫شما دو دقیقه دیر کردید. 110 00:07:25,570 --> 00:07:28,782 ‫منظور از گرم ‫گرمای افتضاح هواـست، 111 00:07:28,865 --> 00:07:31,660 ‫نه گرمی مردم گند اخلاق و اخمو. 112 00:07:31,743 --> 00:07:34,037 ‫پس "اونا" شوخ‏طبعیش رو از اینجا ‫به ارث برده. 113 00:07:34,120 --> 00:07:37,165 ‫درسته. من دلقکِ کلاسم بودم. 114 00:07:37,248 --> 00:07:38,792 ‫شوخی بود. 115 00:07:38,875 --> 00:07:40,126 ‫یا شایدم نبود؟ 116 00:07:44,005 --> 00:07:46,549 ‫دنکمایری‏ها عاشقِ تشریفات هستند. 117 00:07:46,633 --> 00:07:50,095 ‫اونها تعظیم کردن ‫بدونِ پیش تعظیم کردن رو گستاخانه می‏دونن. 118 00:07:50,178 --> 00:07:52,889 ‫- میتونم از الان بگم که اینجا بدجور مزخ... ‫- ...فوق‏العاده‏ست... 119 00:07:52,973 --> 00:07:55,684 ‫- ترکونده... ‫- انتظاراتِ ما رو. 120 00:07:55,767 --> 00:07:59,312 ‫سرورم، ‫از طرفِ تمامِ مردم دریملند، 121 00:07:59,396 --> 00:08:04,150 ‫باید بگم بخاطر این خوش‏آمدگوییِ ‫دلپذیر از شما ممنونم. 122 00:08:04,234 --> 00:08:07,153 ‫و ما هم بخاطر تشکر شما ازتون ممنونیم. 123 00:08:13,034 --> 00:08:17,539 ‫هی، هی، این شد سیاست. ‫نشون بده ببینیم دیگه چی توی چنته داری. 124 00:08:17,622 --> 00:08:21,084 ‫آقای "چنسلر"، ما در خدمت شما هستیم 125 00:08:21,167 --> 00:08:25,588 ‫و مشتاقیم که بیشتر فرهنگِ بومی شما ‫رو تجربه کنیم. برنامه بعدی چیه؟ 126 00:08:25,672 --> 00:08:29,175 ‫یک نمایش، در 16 پرده. 127 00:08:29,259 --> 00:08:30,719 ‫ایفا شده توسطِ کودکان. 128 00:08:33,263 --> 00:08:35,348 ‫اویل! 129 00:08:39,436 --> 00:08:43,273 ‫هی، ماهی، اون کره بادوم زمینی که روی دُم‏ـم ‫بود برای خودم گذاشته بودم. 130 00:08:43,356 --> 00:08:46,776 ‫ماهیِ مسخره، همیشه کره‏های باارزش روی بدنم ‫رو میخورن. 131 00:08:57,078 --> 00:09:01,458 ‫قرن‏ها زمان برده، اما تمدنِ ما ‫به معنای واقعی از میانِ لجن سر برافروخت 132 00:09:01,541 --> 00:09:04,961 ‫تا یکی از بهترین تئاترهای عمومی ‫رو در اختیار داشته باشه. 133 00:09:06,379 --> 00:09:10,800 ‫ما اینطوری می‏گیم "هوممم". 134 00:09:11,384 --> 00:09:13,011 ‫هوممم. 135 00:09:13,511 --> 00:09:16,389 ‫شما عاشق این نمایش درباره‏ی ‫آبراه با شکوهِ ما میشین. 136 00:09:16,473 --> 00:09:19,017 ‫خدا کنه موزیکال نباشه. 137 00:09:19,100 --> 00:09:21,019 ‫نه، ولی یکی از اون نمایش‏هاییه 138 00:09:21,102 --> 00:09:23,730 ‫که بازیگرها میان بین تماشاچیا ‫و بهشون آسیب میزنن. 139 00:09:23,813 --> 00:09:28,401 ‫ما فقط از همین نمایش‏ها توی جهنم ‫اجرا میکنیم. 140 00:09:31,821 --> 00:09:35,575 ‫شما نمیتونید جلوی پیشرفتِ دنکمایری‏ها ‫رو بگیرید، اهالیِ مرداب. 141 00:09:35,658 --> 00:09:40,455 ‫حالا دست از شِکوه بردارید، ‫و برای ما پاک‏ترین آبراه دنیا رو بسازید. 142 00:09:41,164 --> 00:09:42,791 ‫این به معنای جنگ‏ـه. 143 00:09:47,962 --> 00:09:48,838 ‫ببند. 144 00:09:50,163 --> 00:09:52,763 ‫(سه ساعت و نیمِ بعد) 145 00:09:53,259 --> 00:09:56,805 ‫و بدینگونه، جنگِ 500 ساله به اتمام رسید، 146 00:09:56,888 --> 00:10:01,184 ‫و دنکمایر و دریملند ‫آبراهِ زیبا و ازدواجی صلح‏آمیز رو 147 00:10:01,267 --> 00:10:03,770 ‫با همدیگر شریک شدند. 148 00:10:03,853 --> 00:10:06,523 ‫اون بچه‏ی خپل با تاج مثلا کیه؟ 149 00:10:06,606 --> 00:10:09,526 ‫زنده‏باد دنکمایر. 150 00:10:10,068 --> 00:10:12,362 ‫ممنون که تشریف آوردین. 151 00:10:15,323 --> 00:10:16,658 ‫این چه چرت‏وپرتی بود؟ 152 00:10:16,741 --> 00:10:19,202 ‫دارن یه جوری تظاهر میکنن انگار که ‫ما هیچ سهمی توی اون آبراه نداریم. 153 00:10:19,285 --> 00:10:22,205 ‫به عنوان سفیر، باید بهت یادآوری کنم 154 00:10:22,288 --> 00:10:25,041 ‫که مثل غارنشین‏ها رفتار نکنی. 155 00:10:25,125 --> 00:10:27,669 ‫- یه تعریفی بکن. ‫- نه. 156 00:10:27,752 --> 00:10:33,508 ‫از طرف دریملند، میخواستم ‫بگم که این نمایش واقعا با کیفیت بود. 157 00:10:33,591 --> 00:10:36,761 ‫اون بچه‏ی درشت هیکل واقعا شاهکار بود. 158 00:10:38,763 --> 00:10:40,348 ‫خیلی خب، کارت خوب بود. 159 00:10:40,431 --> 00:10:44,686 ‫ماست‏مالی کردنِ آبروریزی‏های ‫مقامات بخش مهمی از شغل توئه. 160 00:10:44,769 --> 00:10:47,605 ‫چطوره سخنرانیِ ضیافت امشب ‫رو خودت انجام بدی؟ 161 00:10:47,689 --> 00:10:49,649 ‫چی؟ من؟ سخنرانی؟ 162 00:10:49,732 --> 00:10:53,736 ‫من تا حالا سخنرانی ننوشتم. ‫گمونم میتونم یه امتحانی بکنم. 163 00:10:53,820 --> 00:10:55,947 ‫عالی از پس‏ـش برمیای، تا زمانی که یادت باشه 164 00:10:56,030 --> 00:10:59,909 ‫تمامِ اتحادِ شل‏وول ما ‫بستگی به خوب پیش رفتن سخنرانی داره. 165 00:10:59,993 --> 00:11:02,162 ‫خیلی خب، خوش بگذره. 166 00:11:02,245 --> 00:11:05,373 ‫تو نویسنده‏ی فوق‏العاده‏ای هستی. ‫من خاطراتت رو خوندم. 167 00:11:05,456 --> 00:11:08,168 ‫من بهش نشون دادم کجا ‫قایمش کردی. 168 00:11:15,675 --> 00:11:20,096 ‫همه چی به این سخنرانی بستگی داره. ‫خوشبختانه، بابام یادداشت‏هاش رو بهم داد. 169 00:11:21,222 --> 00:11:22,390 ‫"سر هم کن"؟ 170 00:11:27,812 --> 00:11:31,566 ‫هی، به میخانه‏ی "مادراکرز" خوش اومدین. ‫من "چز" هستم. میخواید نوشیدنی سفارش بدین؟ 171 00:11:31,649 --> 00:11:34,360 ‫یا میخواین با همون قطعه‏ی دکوری ادامه بدین؟ 172 00:11:36,446 --> 00:11:39,574 ‫منوی مخصوص‏تون چیه؟ 173 00:11:39,657 --> 00:11:42,994 ‫طعنه‏های زخم‏دار. ‫شوخی کردم. 174 00:11:43,077 --> 00:11:46,331 ‫چُسکل (اشاره به اسم خودش) شدین. ‫چیزی که لیاقتش رو دارین براتون میارم. 175 00:11:47,081 --> 00:11:48,374 ‫من فقط نوشابه می‏خورم. 176 00:11:48,458 --> 00:11:49,792 ‫ضرب‏الاجلم داره فرا میرسه. 177 00:11:50,376 --> 00:11:56,341 ‫زمانی که در خط سیر بشریت... ‫نه، اینکه مسخره‏ست، مسخره. 178 00:11:56,966 --> 00:11:59,594 ‫عشق...وای خدایا، من نمیتونم. 179 00:11:59,677 --> 00:12:01,596 ‫من هیچوقت نمیتونم اینکارو ‫انجام بدم. 180 00:12:01,679 --> 00:12:04,098 ‫من نویسنده‏های زیادی می‏شناسم. ‫اکثرشون میرن جهنم. 181 00:12:04,182 --> 00:12:08,728 ‫و یکی از راه‏های رها کردنِ ‫خلاقیتت استفاده از معجونِ خلاقیت‏ـه (الکل). 182 00:12:08,811 --> 00:12:10,271 ‫نه. الکل نمیخوام. 183 00:12:10,355 --> 00:12:13,691 ‫لوسیل، بس کن. ‫داری اغفال‏گری میکنی. 184 00:12:13,775 --> 00:12:16,569 ‫هی، من فقط تحریک‏کننده هستم. ‫خیلی فرق داره. 185 00:12:16,653 --> 00:12:20,823 ‫بفرمایین. ‫الکل، الکل و ضدحال. 186 00:12:20,907 --> 00:12:22,492 ‫این چیه؟ 187 00:12:22,575 --> 00:12:25,119 ‫مشروبِ فوق اثرگذارِ دنکمایری. 188 00:12:25,203 --> 00:12:28,581 ‫یه پیک ازش براتون کافیه. ‫بخاطر همین دو پیک آوردم. 189 00:12:33,044 --> 00:12:35,255 ‫دیدی؟ حتی هوس الکل هم نکردم. 190 00:12:48,559 --> 00:12:51,813 ‫"بین" کدوم گوریه؟ ‫من خیلی رو اون دختر حساب باز کردم. 191 00:12:51,896 --> 00:12:56,025 ‫اون...نه...اون...گفتین کی؟ 192 00:12:56,109 --> 00:12:57,902 ‫اومد. ‫برو تو کارش، بین. 193 00:13:02,407 --> 00:13:04,826 ‫ردایِ مجلسیش. برعکس‏ـه. 194 00:13:06,202 --> 00:13:10,248 ‫اوخ روم سیاه. ‫بذار یه دور بچرخونمش. 195 00:13:10,748 --> 00:13:13,042 ‫حالا چطوره؟ 196 00:13:13,126 --> 00:13:14,794 ‫وای خدایا. چیکار داری میکنی؟ 197 00:13:17,005 --> 00:13:20,383 ‫- چه بلایی سرت اومده؟ ‫- تقصیرِ اون نیست. 198 00:13:20,466 --> 00:13:21,968 ‫درسته. تقصیرِ توئه. 199 00:13:22,051 --> 00:13:23,386 ‫جلوی من رو نگرفتی. 200 00:13:23,469 --> 00:13:28,349 ‫باید به من افتخار کنی، بابا. ‫من هم سخنرانیم رو تمام کردم هم چیپس‏ها رو. 201 00:13:28,433 --> 00:13:31,019 ‫تو الان توی وضعیتی نیستی که بخوای ‫سخنرانی کنی. 202 00:13:31,102 --> 00:13:33,604 ‫بگیر بشین و صداتم در نیاد. 203 00:13:33,688 --> 00:13:35,857 ‫درک رو می‏ذارم سخنرانی کنه. 204 00:13:35,940 --> 00:13:38,985 ‫اون نصف دنکمایری‏ـه. ‫حداقل چند نفر راضی میشن. 205 00:13:39,068 --> 00:13:43,323 ‫چی؟ میخوای آینده‏ی مملکت‏مون ‫رو بسپاری دست اون اسکل؟ 206 00:13:43,406 --> 00:13:46,159 ‫با در نظر گرفتن اینکه ‫همین اسکل احتمالا وارث تاج‏وتخت‏ـه 207 00:13:46,242 --> 00:13:49,996 ‫میشه همون شخصی که آینده‏ی ‫مملکت‏مون بهش وابسته‏ست، پس آره. 208 00:13:51,331 --> 00:13:52,665 ‫ضیافت رو شروع کنیم. 209 00:13:52,749 --> 00:13:57,253 ‫با غذای سنتیِ دنکمایر شروع می‏کنیم، ‫لمپری ویوانت. 210 00:13:57,337 --> 00:13:58,338 ‫واویلا! 211 00:13:58,421 --> 00:14:01,132 ‫جوونن دیگه... 212 00:14:01,215 --> 00:14:04,260 ‫تا وقتی گلابی پخته نذاری جلوشون، ‫لب نمی‏زنن. 213 00:14:05,094 --> 00:14:07,847 ‫زودباشین. شروع کنین دیگه. 214 00:14:09,640 --> 00:14:11,517 ‫من میتونم. من میتونم. 215 00:14:13,895 --> 00:14:16,606 ‫ببین کی داره از غذاش لذت میبره. 216 00:14:19,859 --> 00:14:22,737 ‫گوش کن پسر، خواهرت حالش ‫زیر خط فقرـه. 217 00:14:22,820 --> 00:14:24,197 ‫و یه ذره هم زیر میز. 218 00:14:24,280 --> 00:14:27,533 ‫پس چطوره بلند بشی و چند کلمه ‫برامون سخنرانی کنی؟ 219 00:14:27,617 --> 00:14:30,161 ‫کی، من؟ ولی من نمیدونم چطوری... 220 00:14:30,244 --> 00:14:32,705 ‫فقط یکم چرب‏ونرم‏ـشون کن. ‫(چاپلوسی) 221 00:14:32,789 --> 00:14:34,457 ‫باشه، سعیم رو می‏کنم. 222 00:14:36,417 --> 00:14:40,963 ‫سلام همگی. اسم من "بانی پرنس درک‏" ‫از دریملندـه. 223 00:14:41,047 --> 00:14:45,259 ‫من امشب اینجا هستم که شما رو چرب‏ونرم ‫کنم. درسته، بابا؟ 224 00:14:45,343 --> 00:14:47,970 ‫غیر از اینکه نمیدونم چطوری. 225 00:14:48,054 --> 00:14:50,306 ‫همیشه خدمتکارم اینکارو برام میکنه. 226 00:14:50,390 --> 00:14:52,683 ‫بعضی وقتا با مربا هم دوست دارم. 227 00:14:53,184 --> 00:14:57,063 ‫تا حالا کره‏ی سیب رو امتحان کردین؟ ‫من شاید اونم امتحان کنم. 228 00:14:57,146 --> 00:14:59,690 ‫من کمکت میکنم، داداش. 229 00:15:01,401 --> 00:15:05,613 ‫خانم‏ها و آقایان، ‫من سفیرِ شریف 230 00:15:05,696 --> 00:15:09,909 ‫"تیابینی ماریابینی دِلا روشمبو درانکوویتز" ‫هستم. 231 00:15:09,992 --> 00:15:13,162 ‫اسمم رو بخاطر بسپارین. ‫چهره‏م رو به خاطر بسپارین. 232 00:15:13,246 --> 00:15:17,250 ‫اون نمایشی که پدر من اون پسر چاق‏ـه بود رو ‫یادتون میاد؟ 233 00:15:17,333 --> 00:15:19,252 ‫اون نمایش عالی بود. 234 00:15:19,335 --> 00:15:22,922 ‫متاسفم که ما اون جنگِ طولانی ‫رو با هم داشتیم. 235 00:15:23,005 --> 00:15:24,465 ‫آخه، خیلی چیز افتضاحی بود. 236 00:15:24,549 --> 00:15:28,636 ‫ولی گمونم همه‏ی ما سر یک چیز توافق داریم: 237 00:15:28,719 --> 00:15:30,471 ‫ما دهنتون رو سرویس کردیم. 238 00:15:31,889 --> 00:15:35,643 ‫هی، اینجا رو. ‫آستین‏های من شبیهِ بال خفاشن. 239 00:15:38,938 --> 00:15:40,815 ‫هی، بت‏بین، پرواز کن بیا اینجا. 240 00:15:44,819 --> 00:15:48,406 ‫مراقب باشین. مراقب باشین، وگرنه من... 241 00:15:50,199 --> 00:15:51,617 ‫برعکس آویزون شو. 242 00:15:51,701 --> 00:15:57,248 ‫خب، در کل، دریملند هرگز ‫دوستی بهتر از دنکمایر نداشته، 243 00:15:57,331 --> 00:15:59,375 ‫و من امیدوارم این مسئله هرگز تغییر نکنه. 244 00:16:04,839 --> 00:16:07,008 ‫ردا پوشیدن خیلی دردسر داره. 245 00:16:07,091 --> 00:16:11,846 ‫به سفیر لختِ آویزون از لوستر توجهی نکنین. 246 00:16:11,929 --> 00:16:14,265 ‫ایش! 247 00:16:14,348 --> 00:16:15,433 ‫وای پسر. 248 00:16:17,560 --> 00:16:20,521 ‫بذار... ‫بذار کمکت کنم تمیزش کنی. 249 00:16:22,190 --> 00:16:24,984 ‫- بذار الان... ‫- بس کن. داری بدتر پخشش می‏کنی. 250 00:16:25,067 --> 00:16:26,277 ‫این هتک حرمت‏ـه. 251 00:16:26,360 --> 00:16:28,529 ‫با منصوب کردنِ سفیر تیابینی، 252 00:16:28,613 --> 00:16:31,616 ‫شما تمام چیزهایی که باید ‫در مورد اتحاد بین‏ـمون بدونیم رو رسوندین. 253 00:16:31,699 --> 00:16:35,661 ‫دیگه تمامه. این یعنی جنگ! دوباره. 254 00:16:35,745 --> 00:16:38,372 ‫نگهبان‏ها! پیشخدمت‏ها! دستگیرشون کنید! 255 00:16:38,456 --> 00:16:40,958 ‫نه! نه، نه، نه، نه. 256 00:16:45,421 --> 00:16:47,131 ‫بجنبین. از این طرف. 257 00:16:48,341 --> 00:16:50,676 ‫از کجا فهمیدی این در اینجاست؟ 258 00:16:50,760 --> 00:16:53,179 ‫برعکسِ بعضیا، ‫من کتاب راهنما رو میخونم. 259 00:17:00,269 --> 00:17:03,856 ‫یه بار شد ما بریم تعطیلاتِ خانوادگی ‫و مجبور نشیم فریادزنان فرار کنیم؟ 260 00:17:07,610 --> 00:17:09,612 ‫تا من گره قایق رو باز می‏کنم، معطلشون کنین. 261 00:17:09,695 --> 00:17:11,614 ‫من پدر این عوضیا رو در میارم. 262 00:17:13,032 --> 00:17:15,284 ‫مگه از رو جسد من رد بشین. 263 00:17:35,346 --> 00:17:37,390 ‫خیلی خب، بریم. بریم. یالا! 264 00:17:43,187 --> 00:17:44,689 ‫سریع باشین، دروازه. 265 00:18:02,248 --> 00:18:04,250 ‫توی خونه می‏بینمتون! 266 00:18:04,333 --> 00:18:06,669 ‫مامان، من می‏ترسم! 267 00:18:06,752 --> 00:18:11,007 ‫- فقط نزدیکِ پدرت بمون! ‫- بخاطر همین می‏ترسم. 268 00:18:18,264 --> 00:18:23,185 ‫گل کاشتی، "بین" و امیدوارم بتونی ‫توی حالِ نئشگی‏ـت طعنه‏ی من رو حس کنی. 269 00:18:23,269 --> 00:18:25,646 ‫آره، آره، من افتضاحم. ‫درک، بپر رو کولِ بابا. 270 00:18:31,902 --> 00:18:33,112 ‫من می‏گیرمتون. 271 00:18:33,696 --> 00:18:34,697 ‫مگر اینکه برید. 272 00:18:34,780 --> 00:18:38,117 ‫- دنبالشون بریم؟ ‫- لطفا بگو نه. لطفا بگو نه. 273 00:18:38,200 --> 00:18:41,621 ‫نیازی نیست. اونا دارن ‫میرن وسطِ قلمروی موش‏های آبی. 274 00:18:41,704 --> 00:18:44,290 ‫هیولای مرداب ازشون پذیرایی می‏کنه. 275 00:18:44,373 --> 00:18:48,127 ‫آخی چه ناز. ‫آها، اونجور "پذیرایی" رو میگین. 276 00:18:50,838 --> 00:18:52,715 ‫و همانطور که آهسته در مرداب ‫پیش می‏رفتیم، 277 00:18:52,798 --> 00:18:56,552 ‫من متوجه شدم که لباس‏هایم ‫گِلی شده‏اند. 278 00:18:56,636 --> 00:19:01,015 ‫هی! بهت گفتم شرح حال روایت نکنی. 279 00:19:01,098 --> 00:19:05,436 ‫پسر، من بدجور گند زدم. ‫دیوانه بودم که فکر میکردم میتونم سفیر باشم. 280 00:19:05,519 --> 00:19:08,356 ‫بخاطر همین همیشه بهت میگم چیزی ‫رو امتحان نکنی. 281 00:19:08,439 --> 00:19:12,068 ‫- بس کن. توی خیلی دلسردش میکنی. ‫- تویی که خیلی ترغیب‏ـش میکنی. 282 00:19:12,151 --> 00:19:14,570 ‫عه، جدی؟ ‫چرا یه کاری درباره‏ش نمی‏کنی؟ 283 00:19:14,654 --> 00:19:16,781 ‫یالا دیگه. من دارم ترغیب‏ـت میکنم. 284 00:19:16,864 --> 00:19:18,449 ‫آخ! 285 00:19:20,493 --> 00:19:22,953 ‫بس کن! 286 00:19:24,372 --> 00:19:26,040 ‫تو حتی یه ذره محبت هم نداری. 287 00:19:26,123 --> 00:19:29,210 ‫میدونی تو چی هستی؟ ‫تو تمامِ وجودت بدی‏ـه، 288 00:19:29,293 --> 00:19:32,755 ‫از سر دُمِ تیزت تا ‫سر گوش‏های تیزـت. 289 00:19:32,838 --> 00:19:36,217 ‫وای، وای! تو به من گوش‏های سر تیزِ ‫من گیر میدی؟ 290 00:19:36,300 --> 00:19:37,843 ‫تا حالا خودتو توی آیینه دیدی؟ 291 00:19:38,928 --> 00:19:39,887 ‫وای خدای من. 292 00:19:40,471 --> 00:19:41,889 ‫من عجیب‏الخلقه‏ـم. 293 00:19:46,894 --> 00:19:51,065 ‫بس کنین. کافیه. ‫هردوتاتون گوش‏های عجیب‏غریب دارین. 294 00:19:51,565 --> 00:19:54,819 ‫وای، این تنه درخت خیلی سفته. ‫دلم برای تُشک‏ـم تنگ شده. 295 00:19:54,902 --> 00:19:58,280 ‫- دلت برای تُشک‏ـت تنگ شده، آره؟ ‫- وای، خیلی زیاد. 296 00:19:58,364 --> 00:20:02,785 ‫و همینطور قوـهای عروسکیت؟ ‫و اون سورتمه‏ی کوچولو برای خرس اسباب‏بازیت؟ 297 00:20:02,868 --> 00:20:04,120 ‫برای اونا هم دلتنگی؟ 298 00:20:04,203 --> 00:20:06,205 ‫- نه. ‫- بمیرم برات. 299 00:20:06,288 --> 00:20:08,666 ‫گمشو پایین و یه چاله بِکن ‫تا توش بخوابیم. 300 00:20:08,749 --> 00:20:10,084 ‫باشـــه. 301 00:20:10,167 --> 00:20:13,254 ‫به نفع‏ـتونه دهن باز نکونین. ‫(لهجه لاتی) 302 00:20:13,337 --> 00:20:17,675 ‫شما آقایون کلاهتون توی بد مردابی اوفتاده. ‫شوما دیگه واس مایین. یعنی کل‏ـتون واس ماس. 303 00:20:17,758 --> 00:20:23,347 ‫مال شما؟ کسی صاحب من نیست. ‫منم که صاحبِ بقیه‏م. من شاه زاگ هستم! 304 00:20:23,848 --> 00:20:24,765 ‫زاگ؟ 305 00:20:24,849 --> 00:20:27,852 ‫- شوما شاهِ دریملند نیستی؟ ‫- خودِ خودمم. 306 00:20:30,146 --> 00:20:34,066 ‫ما قراره یکم تفریحِ شاهانه ‫با شوما داشته باشیم پسر. 307 00:20:38,738 --> 00:20:39,739 ‫دیگه خسته شدم. 308 00:20:39,822 --> 00:20:44,243 ‫نفر بعدی که دست روی اون یکی بلند کنه ‫ولش میکنم میرم، خب؟ 309 00:20:45,494 --> 00:20:46,912 ‫تبریک میگم، دوستان. 310 00:20:46,996 --> 00:20:50,791 ‫شما اولین کسایی هستین که مجبورم کردین بگم، ‫"کاش پیش بابام بودم". 311 00:20:52,918 --> 00:20:53,878 ‫بابا؟ 312 00:20:59,633 --> 00:21:02,636 ‫چی میخواین؟ طلا؟ جواهرات؟ 313 00:21:02,720 --> 00:21:04,388 ‫بیا، بگیر، تاج‏ـم رو بگیرین. 314 00:21:04,472 --> 00:21:09,894 ‫خب، به خیال من که ما به هیچکدومِ اینا ‫نیاز نداریم. ما فقط میخوایم حساب صاف کنیم. 315 00:21:09,977 --> 00:21:11,854 ‫حساب صاف کنین؟ مگه من چیکار کردم؟ 316 00:21:11,937 --> 00:21:16,358 ‫میدونم ساختن این آبراه کار شوماها بوده. ‫باعث شد من و آبا اجدادم از ‫سرزمین‏هامون رونده بشیم. 317 00:21:16,442 --> 00:21:19,820 ‫بیخیال. اون که تقصیر من نبود. ‫من فقط دستورش رو دادم. 318 00:21:19,904 --> 00:21:24,200 ‫دستور؟ بر حسب اتفاق ما هم قراره از ‫دستورالعمل آشپزیِ 319 00:21:25,284 --> 00:21:30,289 ‫شاهِ شاهان و میگوی کبابی ‫براتون استفاده کنیم. نه شوخی میکنم. 320 00:21:30,372 --> 00:21:32,583 ‫ما فقط توی یکم کره سرخ‏ـتون میکنیم. 321 00:21:34,960 --> 00:21:38,339 ‫- نگران نباشین. ما نمی‏خوریمتون. ‫- معلوم بود. 322 00:21:38,422 --> 00:21:42,051 ‫ما شوما رو برای ‫هیولای مرداب سرخ می‏کنیم. 323 00:22:00,945 --> 00:22:03,572 ‫بابا، اندازه‏ی این ماهیتابه رو نگاه کن. 324 00:22:03,656 --> 00:22:05,407 ‫هیچکس پدر من رو سرخ نمی‏کنه. 325 00:22:05,491 --> 00:22:11,080 ‫جدی؟ کدومتون میخواد جلوی ما رو بگیره؟ ‫دختر لاغرمردنی؟ پیشی کوچولو؟ یا جوجه اردک زشت؟ 326 00:22:11,163 --> 00:22:14,208 ‫بهت گفت جوجه اردک زشت. 327 00:22:14,291 --> 00:22:18,087 ‫الفو، لوسی، بیاین به این ‫دهاتی‏ها نشون بدیم شهری‏ها چند مرده حلاجن. 328 00:22:18,671 --> 00:22:19,797 ‫اوخ! 329 00:22:21,507 --> 00:22:22,633 ‫وقتی که ست قابلمه رو گرفتیم، 330 00:22:22,716 --> 00:22:25,636 ‫اصلا فکر نمی‏کردم این کوچیک‏هاش ‫به کار بیان. 331 00:22:28,806 --> 00:22:34,270 ‫از اونجایی همتون سر سرخ کردن عین بچه‏ها ‫جیغ می‏کشیدین، رفتیم سراغ نقشه دوم: 332 00:22:34,353 --> 00:22:36,730 ‫خام می‏دیمتون به هیولا. 333 00:22:38,649 --> 00:22:41,443 ‫خیلی خب، نقشه‏ی سوم: با خرده نون پُرشون کن. 334 00:22:41,527 --> 00:22:42,611 ‫نه! نه! 335 00:22:44,488 --> 00:22:50,077 ‫بی‏نزاکت نباش، بابا. بذار به رسم‏ورسومِ ‫میزبان‏های مهربونمون احترام بذاریم. 336 00:22:50,160 --> 00:22:53,430 ‫میتونم پیشنهاد بدم یه سر ‫سلامتی بزنیم؟ 337 00:22:53,456 --> 00:22:56,525 ‫من یه‏ذره مشروبِ بُنجل توی فلاسک، ‫داخل جیب شلوارم دارم. 338 00:22:56,584 --> 00:23:00,629 ‫لطفا به عنوان هدیه از طرف سرزمین من ‫به...اینجا قبولش کنین. 339 00:23:00,713 --> 00:23:02,590 ‫خب، چاکر شوما، آبجی... 340 00:23:02,673 --> 00:23:05,551 ‫ایشون سفیرِ شریف، ‫تیابینی... 341 00:23:05,634 --> 00:23:08,971 ‫هیش. من بین هستم، خب؟ ‫از خودتون پذیرایی کنین. 342 00:23:09,054 --> 00:23:11,682 ‫مرام‏ـتون رو می‏رسونه. 343 00:23:11,765 --> 00:23:13,309 ‫گمونم شاید یه دنیای دیگه باشه 344 00:23:13,392 --> 00:23:16,687 ‫که ما میتونیم بذاریم شوما برید، ‫و بتونیم با هم دوست باشیم. 345 00:23:17,354 --> 00:23:20,065 ‫آره. هی، شما دهاتی‏ها، هر دوتاتون بخورین. 346 00:23:20,149 --> 00:23:21,567 ‫الان ما رو چی صدا کرد؟ 347 00:23:21,650 --> 00:23:24,862 ‫گمونم به ما گفت دهاتی، "اسلیم". 348 00:23:24,945 --> 00:23:26,947 ‫اوه، اصلا نباید اینکارو می‏کرد. 349 00:23:27,031 --> 00:23:30,618 ‫باید می‏دونستم. ‫همه‏ی شما سلطنتی‏ها سر و ته یه کرباسین. 350 00:23:30,701 --> 00:23:33,787 ‫فکر می‏کنین ما همگی یه مشت دهاتیِ ‫ساده‏لوح، پشت‏کوهی، 351 00:23:33,871 --> 00:23:36,123 ‫و جاهلِ از همه‏جا بی‏خبر هستیم! 352 00:23:36,206 --> 00:23:39,960 ‫- خب، من بهتون میگم ما چی می‏دونیم. ‫- ما چی می‏دونیم؟ 353 00:23:40,044 --> 00:23:43,047 ‫میدونیم قراره به خوردِ ‫هیولای مرداب بدیم‏ـشون. 354 00:23:43,130 --> 00:23:46,425 ‫چون میدونین هیولای مرداب ‫جوابِ نه از کسی قبول نمی‏کنه. 355 00:23:46,508 --> 00:23:49,470 ‫وقتی که اصلا انتظارش رو ندارین میاد سراغ... 356 00:23:53,682 --> 00:23:55,476 ‫- وای، نه! ‫- ژون. 357 00:24:15,871 --> 00:24:20,709 ‫میدونی، من متوجه شدم که تو ‫بین رو به خیلی چیزها ترغیب هم میکنی؛ 358 00:24:20,793 --> 00:24:24,088 ‫مشروب خوردن، دزدکی بیرون رفتن، ‫دروغ گفتن. 359 00:24:24,171 --> 00:24:27,049 ‫آره، درست فهمیدی پسر. ‫دزدی، خیانت، بازی با احساسات. 360 00:24:27,132 --> 00:24:29,426 ‫آره دقیقا. 361 00:24:29,510 --> 00:24:32,763 ‫- بیا ببینم رفیق. ‫- عجب. باید بگم تحت تاثیر قرار گرفتم. 362 00:24:35,474 --> 00:24:37,351 ‫شدیدا تحت تاثیر قرار گرفتم. 363 00:24:37,476 --> 00:24:39,269 ‫خیلی خب. هی بس کن. 364 00:24:39,353 --> 00:24:41,313 ‫الفو. الفو، بس کن. ‫دُمم رو بهم پس بده. 365 00:24:41,397 --> 00:24:43,816 ‫پس‏ـش بده. بهم پس‏ـش بده. 366 00:24:43,899 --> 00:24:46,527 ‫عجب سیاستی به خرج دادی. 367 00:24:46,610 --> 00:24:50,030 ‫با اون وحشی‏ها یه جوری حرف زدی ‫انگار همسایه‏شون بودی. 368 00:24:50,114 --> 00:24:53,325 ‫بدونِ رو در وایسی، اصلا هیچی. 369 00:24:53,409 --> 00:24:56,370 ‫همونطور که همیشه میگم بین، ‫من بهت افتخار میکنم. 370 00:24:57,287 --> 00:24:59,498 ‫تا حالا هرگز نگفتی من بهت افتخار میکنم. 371 00:24:59,581 --> 00:25:03,002 ‫خب، امروز خیلی نزدیک بود بگم. 372 00:25:10,926 --> 00:25:13,137 ‫هی، بابا، اشکال نداره برم؟ 373 00:25:13,220 --> 00:25:16,974 ‫بعضی وقتا، قسم میخورم ‫انگار دارم به مادرـت نگاه میکنم. 374 00:25:17,057 --> 00:25:21,270 ‫- برو، ولی تا صبح بیای خونه، وگرنه... ‫- همه‏ی انگشت‏هام رو می‏چینی. 375 00:25:21,353 --> 00:25:23,313 ‫یکیش رو برای خوش‏شانسی نمی‏چینم. 376 00:25:24,106 --> 00:25:25,190 ‫ممنون. 377 00:25:30,487 --> 00:25:32,614 ‫راستش، اون مجسمه شبیه توئه، بابا. 378 00:25:32,698 --> 00:25:36,160 ‫آره، میدونم. بریم خونه. بدو. 379 00:25:36,869 --> 00:25:38,912 ‫میدونی وقتی برسیم خونه چیکار می‏کنیم؟ 380 00:25:38,996 --> 00:25:41,290 ‫- اون خرس رو خاک می‏کنیم. ‫- باشه. 381 00:25:41,373 --> 00:25:45,044 ‫راستش، میتونیم یه ‫قبرستونِ کامل برای اسباب‏بازیا درست کنیم. 382 00:25:45,127 --> 00:25:48,881 ‫میتونیم با هم انجامش بدیم. یا بهتر از ‫اون، میتونیم به خدمتکارا بگیم درستش کنن. 383 00:25:48,964 --> 00:25:53,343 ‫آره، به اندازه کافی امروز سختی کشیدیم. ‫شایدم راحت بگیریم بخوابیم؟ 384 00:25:53,427 --> 00:25:57,431 ‫وای، من کابوسِ اون ماهیتابه رو می‏بینم. 385 00:25:57,514 --> 00:26:01,685 ‫وای پسر، چقدر بزرگ بود. 386 00:26:02,010 --> 00:26:08,510 .:: ارائه شده توسط وبسایتِ ::. ..::.. 30NAMA.com ..::.. 387 00:26:08,935 --> 00:26:15,335 آخرین اخبار دنیای فیلم و سریال در تلگرام و اینستاگرام ما .:. @OfficialCinama .:. 388 00:26:15,860 --> 00:26:22,360 :ترجمه و اديت از ..::.. Marshall ..::..