1 00:00:00,001 --> 00:00:06,000 ‫سینما با یک کلیک ‫IranFilm.Net 2 00:00:07,001 --> 00:00:14,001 ‫ترجمه از حسـین ‫H o s s e i n T L ‫HosseinTLsub@yahoo.com 3 00:00:18,002 --> 00:00:23,002 ‫«سـیـاره‌ی زمـیـن» 4 00:00:37,160 --> 00:00:40,312 ‫در جهان، تنها یک دوجین قله ‫وجود دارند 5 00:00:40,400 --> 00:00:43,393 ‫که ارتفاع‌شان به 5 مایل میرسد 6 00:00:50,520 --> 00:00:54,992 ‫تمام آن‌ها اینجا در هیمالیا هستند 7 00:01:04,200 --> 00:01:08,240 ‫سرمایی کشنده دارد و تندبادها ‫و کولاک‌ها، کوه‌‌ها را زخمی کرده‌اند 8 00:01:08,960 --> 00:01:13,273 ‫این کوه‌ها از بی‌رحم‌ترین مکان‌های روی زمین هستند 9 00:01:22,840 --> 00:01:26,675 ‫با این وجود، تعدادی گونه‌ی خاص جانوری ‫میتوانند در آن زندگی کنند 10 00:01:34,280 --> 00:01:35,680 ‫پلنگ‌های برفی 11 00:01:37,920 --> 00:01:40,276 ‫همانند تمامی موجوداتی ‫که در کوه‌های مرتفع زندگی میکنند، 12 00:01:40,480 --> 00:01:43,951 ‫مجبور بوده‌اند که هم بدنشان و هم ‫رفتارشان را با محیط سازگار کنند 13 00:01:44,040 --> 00:01:45,759 ‫تا بتوانند زنده بمانند 14 00:01:53,560 --> 00:01:57,190 ‫زندگی در ارتفاع بسیار زیاد، ‫تعدادی از سرسخت‌ترین حیوانات 15 00:01:57,280 --> 00:02:00,478 ‫روی سیاره را به وجود آورده است 16 00:02:22,320 --> 00:02:25,677 ‫کوهستان‌های آفتاب‌سوخته‌ی ‫شبه جزیره‌ی عربی 17 00:02:30,280 --> 00:02:33,432 ‫شاید ارتفاع آن‌ها تنها کسری ‫از ارتفاع هیمالیا باشد، 18 00:02:34,760 --> 00:02:37,798 ‫ولی باز هم آنقدر شیب‌های تند و سرگیجه‌آوری دارند 19 00:02:37,880 --> 00:02:42,193 ‫که در بسیاری مواقع پیدا کردن ‫یک گامگاه مطمئن تقریباً غیرممکن است 20 00:02:50,720 --> 00:02:55,397 ‫با اینحال، "بز کوهی نوبه‌ای" ‫آن را خانه‌ی خود ساخته است 21 00:03:06,480 --> 00:03:10,269 ‫بزهای کوهی شیب‌دارترین صخره‌ها را ‫برای پرورش بچه‌های خود در امنیت 22 00:03:11,280 --> 00:03:13,954 ‫انتخاب میکنند، ‫جایی دور از دسترس درندگان 23 00:03:24,600 --> 00:03:28,913 ‫ولی زندگی در این پناهگاه، ‫بهایی نیز دارد 24 00:03:32,440 --> 00:03:35,399 ‫این دامنه‌های مخصوص بچه‌ها ‫آنقدر شیب‌دار هستند 25 00:03:35,480 --> 00:03:38,632 ‫که تقریبا هیچ آبِ ایستایی ‫این بالا وجود ندارد 26 00:03:46,920 --> 00:03:51,437 ‫در نتیجه، یک خانواده‌ی بز کوهی، برای ‫نوشیدن آب باید تا دره پایین بروند 27 00:03:53,680 --> 00:03:55,478 ‫دره‌ای، هزاران فوت پایین‌تر 28 00:03:58,360 --> 00:04:01,034 ‫بزهای مادر امن‌ترین راه را ‫برای پایین رفتن انتخاب میکنند 29 00:04:03,400 --> 00:04:07,519 ‫با سُم‌های چاک‌دار نرمی که بهتر از هر کفش صخره‌نوردی‌ای ‫به صخره چنگ می‌اندازند، 30 00:04:07,600 --> 00:04:10,434 ‫آن‌ها چیره‌دست‌ترین کوه‌نوردان جهان هستند 31 00:04:22,160 --> 00:04:25,949 ‫ولی بچه‌های نوپا، هنوز سعی دارند خود را پیدا کنند 32 00:04:33,080 --> 00:04:35,356 ‫این اولین پایین‌روی آن‌هاست 33 00:04:37,480 --> 00:04:40,040 ‫یه خطا، میتواند به اخرین خطای آن‌ها بدل شود 34 00:04:59,320 --> 00:05:02,870 ‫بچه‌ها، در نهایت با پیروی از ‫بزهای بالغ به دره میرسند 35 00:05:07,000 --> 00:05:10,516 ‫اما آن‌ها در زمین هموار، ‫آسیب‌پذیرند 36 00:05:19,120 --> 00:05:21,954 ‫روباه‌های سرخ در کمین‌اند 37 00:05:36,160 --> 00:05:37,480 ‫با اولین نشان خطر، 38 00:05:37,560 --> 00:05:41,076 ‫بز کوهی جوان به طور غریزی ‫به سمت زمین‌های شیب‌دارتر فرار میکند 39 00:05:54,960 --> 00:05:57,475 ‫ولی فرار به سوی این برونزد سنگیِ خاص 40 00:05:57,560 --> 00:05:59,074 ‫ممکن است یک اشتباه باشد 41 00:06:00,720 --> 00:06:02,712 ‫ارتفاع آن 30 فوت است 42 00:06:05,280 --> 00:06:08,637 ‫روباه آن‌ها را به دام انداخته است، ‫یا حداقل اینطور بنظر میرسد 43 00:06:27,600 --> 00:06:30,593 ‫این کاریست که بزهای کوهی ‫برای انجامش به دنیا آمده‌اند 44 00:06:46,880 --> 00:06:49,349 ‫متفرق شدن بزها، انتخاب ‫هدف را برای روباه دشوار میکند 45 00:07:04,960 --> 00:07:07,759 ‫و بدون شک نمیتواند آن‌ها ‫را تا این ارتفاع تعقیب کند 46 00:07:09,000 --> 00:07:12,232 ‫تنها چاره‌اش این است که منتظر بماند ‫تا یکی از بزها سر بخورد و سقوط کند 47 00:07:33,400 --> 00:07:35,790 ‫ولی این نوباوه‌ها قدرت یادگیری بالایی دارند 48 00:07:35,880 --> 00:07:39,237 ‫و اکنون دیگر تقریباً به اندازه‌ی ‫والدینشان در گام‌برداری ماهرند 49 00:08:14,160 --> 00:08:17,039 ‫روباه باید غذای خود را از جای دیگری تهیه کند 50 00:08:23,560 --> 00:08:26,314 ‫ظاهراً امروز اوضاع بر وفق مراد نیست 51 00:08:34,440 --> 00:08:37,877 ‫حال، در نهایت بز جوان میتواند آب بنوشد 52 00:08:41,120 --> 00:08:45,194 ‫اما به زودی باید به امنیت پرتگاه‌هایشان پناه ببرند 53 00:08:50,880 --> 00:08:54,396 ‫تسلط یافتن بر شرایط پرتگاه ‫همیشه دشوار است، 54 00:08:55,160 --> 00:08:58,790 ‫اما مشکلات ابتدایی دیگری نیز ‫در زندگی بر روی کوه‌ها وجود دارد 55 00:09:17,080 --> 00:09:20,357 ‫رشته‌کوه آلپ، بلندترین قله‌های اروپا 56 00:09:21,360 --> 00:09:24,876 ‫زمستان فرا رسیده، ‫و خوراک به شدت نایاب است 57 00:09:36,240 --> 00:09:39,597 ‫عقاب طلایی باید تمام روز را 58 00:09:40,400 --> 00:09:44,997 ‫در حال جستجوی چیزی برای خوردن، سپری کند 59 00:09:54,400 --> 00:09:57,916 ‫مجموع طول دو بالَش هفت فوت است ‫و همین او را قادر میسازد که به آسانی 60 00:09:58,000 --> 00:10:01,277 ‫صد مایل را در یک روز پرواز کند 61 00:10:10,400 --> 00:10:13,393 ‫چشمان خارق‌العاده‌اش به اون اجازه میدهد ‫که طعمه‌اش را 62 00:10:13,480 --> 00:10:15,756 ‫از فاصله دو مایلی شناسایی کند 63 00:10:24,720 --> 00:10:27,997 ‫ولی او تنها پرنده‌ای نیست که به دنبال غذا است 64 00:10:29,800 --> 00:10:33,111 ‫وقتی طعمه‌اش را شناسایی میکند ‫باید سریع حرکت کند 65 00:10:37,800 --> 00:10:41,237 ‫او میتواند با سرعت 200 مایل بر ساعت شیرجه بزند 66 00:10:41,320 --> 00:10:43,312 ‫تنها شاهین از این سریع‌تر است 67 00:11:16,800 --> 00:11:21,113 ‫در طول زمستان حتی عقاب‌ها نیز، ‫تقریباً به کل از لاشه‌ها تغذیه میکنند 68 00:11:22,400 --> 00:11:25,916 ‫این یک روباه مرده است، ‫همین لاشه میتواند تا روزها اون را تأمین کند 69 00:11:29,880 --> 00:11:32,076 ‫لاشخورهای دیگر باید از او تمکین کنند 70 00:11:35,120 --> 00:11:37,919 ‫کلاغ‌های گرسنه، به زودی ‫دل و جرئت پیدا میکنند 71 00:11:40,360 --> 00:11:43,159 ‫آن‌ها دست به هر حقه‌ای میزنند تا ‫لقمه‌ای از لاشه بکَنند 72 00:11:51,120 --> 00:11:53,589 ‫و به طرز آزاردهنده‌ای سمج هستند 73 00:12:15,480 --> 00:12:18,837 ‫ولی این کلاغ‌ها کوچکترین نگرانی او هستند 74 00:12:26,440 --> 00:12:29,114 ‫عقابی بزرگ‌تر کنترل اوضاع را به دست میگیرد 75 00:12:33,880 --> 00:12:36,759 ‫ولی این لاشه مهم‌تر از آن است ‫که بتواند رهایش کند 76 00:12:39,160 --> 00:12:40,799 ‫پس باید بجنگد 77 00:12:56,000 --> 00:12:58,754 ‫او موقتاً لاشه را پس میگیرد 78 00:13:00,080 --> 00:13:03,960 ‫ولی چنین لاشه‌ای توجه تمام عقاب‌های ‫مایل‌ها دورتر را نیز به خود جلب میکند 79 00:13:31,880 --> 00:13:35,351 ‫طبق معمول، قدرتمندترین، ‫بزرگترین سهم را میبرد 80 00:13:38,640 --> 00:13:41,075 ‫عقاب نخست، ناتوان از دفاع از لاشه، 81 00:13:41,160 --> 00:13:44,312 ‫اکنون باید به جستجوی خود ادامه دهد 82 00:13:46,000 --> 00:13:48,993 ‫ممکن است روزها طول بکشد ‫تا بتواند دوباره غذا بخورد 83 00:13:53,960 --> 00:13:55,679 ‫فقط جنگجوترین عقاب است 84 00:13:55,760 --> 00:13:58,753 ‫که میتواند از خطرات زمستان کوهستان ‫جان سالم به در ببرد 85 00:14:27,440 --> 00:14:30,751 ‫یک بهمن، ‫صد هزار تن برف 86 00:14:30,840 --> 00:14:33,753 ‫با سرعت 80 مایل بر ساعت حرکت میکند، 87 00:14:33,840 --> 00:14:36,753 ‫و قادر است همه‌چیز را در مسیرش ‫در هم بشکند 88 00:15:15,360 --> 00:15:17,352 ‫کوهستان‌های آمریکای شمالی 89 00:15:17,440 --> 00:15:20,751 ‫هر ساله میزبان هزاران بهمن میباشند 90 00:15:34,320 --> 00:15:37,392 ‫با این وجود، یک حیوان تمام زمستان را 91 00:15:37,480 --> 00:15:42,350 ‫با چرت زدن درون برف، بر روی ‫این صخره‌های مستعد به بهمن سپری میکند 92 00:15:52,240 --> 00:15:55,711 ‫و وقتی بهار فرا میرسد، آن‌ها پدیدار میشوند 93 00:16:08,640 --> 00:16:10,552 ‫در سرتاسر کوهستان، 94 00:16:10,640 --> 00:16:15,032 ‫خرس‌های گریزلی پناهگاه‌های زمستانی‌شان ‫را در ارتفاع بالاتر از ده هزار فوت میسازند 95 00:16:15,120 --> 00:16:17,760 ‫در عمق برف‌های صخره‌های پشت به باد 96 00:16:19,960 --> 00:16:22,873 ‫و در حالی که در اعماق زمستان، ‫نیمه‌خواب بوده‌اند، 97 00:16:22,960 --> 00:16:24,758 ‫فرزندانشان به دنیا آمده‌اند 98 00:16:28,800 --> 00:16:33,317 ‫حال این توله‌ها دارند اولین قدم‌هایشان ‫را در دنیای بیرون برمیدارند 99 00:16:56,960 --> 00:16:59,714 ‫این مادر دارد فرزندان نوپایش را به جایی میبرد 100 00:16:59,800 --> 00:17:02,360 ‫که بتوانند غذا پیدا کنند 101 00:17:07,880 --> 00:17:11,430 ‫باید با تمام سرعت از کوه پایین بروند 102 00:17:13,840 --> 00:17:15,991 ‫آثاری که از بهمن به جا مانده ‫گواهی‌ست روشن، 103 00:17:16,400 --> 00:17:19,871 ‫بر اینکه این صخره هنوز به طور ‫خطرناکی ناپایدار است 104 00:17:31,960 --> 00:17:34,520 ‫اینجا جای ولگردی کردن نیست 105 00:17:40,640 --> 00:17:42,438 ‫و آن‌ها یک دلیل دیگر هم برای ادامه‌ی حرکت دارند 106 00:17:44,680 --> 00:17:49,118 ‫این خرس‌ها، بعد از گذراندن 5 ماه ‫در پناهگاه، بسیار گرسنه‌اند 107 00:17:54,520 --> 00:17:57,194 ‫خرس‌هایی که در سرتاسر این قله‌ها ‫خواب زمستانی را پشت سر گذاشته‌اند 108 00:17:57,280 --> 00:17:59,749 ‫اکنون همه به سمت دره‌ها حرکت میکنند، 109 00:17:59,840 --> 00:18:01,991 ‫جایی که بهار را زودتر ملاقات میکند 110 00:18:10,040 --> 00:18:14,637 ‫در کوهستان‌های "راکی"، تغییرات فصلی، ‫سریع و شگرف اتفاق می‌افتند 111 00:18:24,720 --> 00:18:30,239 ‫در طی تنها چند روز، دامنه‌ها ‫از سفید به سبز تغییر رنگ میدهند 112 00:18:51,640 --> 00:18:55,953 ‫چمن‌زارهایی که تا همین چند هفته‌ی پیش ‫زیر برف مدفون بودند، 113 00:18:56,040 --> 00:18:58,475 ‫اکنون سرشار از زندگی شده‌اند 114 00:19:16,560 --> 00:19:20,952 ‫ولی در این کوهستان، ‫این دوران خوش چندان دوامی نخواهد داشت 115 00:19:22,320 --> 00:19:25,119 ‫در نتیجه خرس‌ها باید با ‫تمام سرعت خود را تغذیه کنند 116 00:19:29,200 --> 00:19:30,475 ‫در طول ماه‌های تابستان، 117 00:19:30,560 --> 00:19:34,998 ‫یک خرس بالغ میتواند ‫180 کیلو از گیاهان مصرف کند 118 00:19:35,920 --> 00:19:37,513 ‫و اگر موفق به شکارشان شوند... 119 00:19:39,320 --> 00:19:40,754 ‫یکی دو تا موش خرمای کوهی 120 00:19:44,640 --> 00:19:49,157 ‫اما در حال حاضر، خرس‌ها ‫چیز دیگری در ذهن دارند 121 00:19:52,560 --> 00:19:54,119 ‫هوا دارد گرم‌تر میشود، 122 00:19:54,200 --> 00:19:57,671 ‫و خرس‌ها مشتاقند که کت‌های زمستانی ‫ضخیم خود را از تن درآورند 123 00:20:00,480 --> 00:20:04,030 ‫خرس‌های مادر به توله‌ها نشان ‫میدهند که چه باید کرد 124 00:20:14,200 --> 00:20:15,998 ‫آن‌ها هم به زودی یاد میگیرند 125 00:20:18,760 --> 00:20:22,879 ‫بنظر میرسد بعضی درخت‌ها بطور خاص ‫برای ماساژ مناسب هستند 126 00:20:23,800 --> 00:20:25,200 ‫خرس‌ها، درخت موردعلاقه‌ی خودشان را دارند 127 00:20:25,800 --> 00:20:28,713 ‫و حاضرند مسافت‌های طولانی را ‫طی کنند تا به آن درخت برسند 128 00:20:31,560 --> 00:20:34,598 ‫هر چه باشد بعضی خارش‌ها باید خارانده شوند 129 00:20:55,640 --> 00:20:59,634 ‫حال حدود 30 خرس در این یک دره وجود دارند 130 00:21:05,960 --> 00:21:11,160 ‫در حین ماساژ، هر خرس بوی منحصر بفرد ‫و قابل تشخیصی از خود به جای میگذارد 131 00:21:14,840 --> 00:21:18,311 ‫پس درخت‌ها به زودی نشان خواهند ‫داد که کدام خرس‌ها این اطرافند 132 00:21:19,240 --> 00:21:22,199 ‫که ممکن است به آن‌ها کمک کند ‫تا از درگیری دوری کنند 133 00:21:23,720 --> 00:21:25,791 ‫برای اینکه بوی خود را به خوبی بر جای بگذارند 134 00:21:26,480 --> 00:21:29,279 ‫باید به خوبی پشت خود را به درخت بمالانند 135 00:22:10,640 --> 00:22:12,552 ‫اما تابستان کوتاه است 136 00:22:13,000 --> 00:22:15,640 ‫خارش‌ها بطور دلخواه خارانده شده‌اند 137 00:22:16,520 --> 00:22:18,113 ‫اکنون زمان غذا خوردن است 138 00:22:21,360 --> 00:22:22,476 ‫تا چند ماه دیگر، 139 00:22:22,560 --> 00:22:25,871 ‫مجبورند به منظور رفتن به خواب زمستانی ‫به پناهگاه‌هایشان برگردند 140 00:22:25,960 --> 00:22:28,953 ‫پس الان وقت آن است که تا میتوانند ‫وزن اضافه کنند 141 00:22:36,120 --> 00:22:40,558 ‫در کوهستان، زمستان به سرعت ‫بازمیگردد و سخت شروع میشود 142 00:22:55,080 --> 00:22:58,994 ‫در کوه‌های راکی، دمای هوا ‫تا منفی 54 درجه پایین می‌آید 143 00:23:00,120 --> 00:23:04,876 ‫آنقدر سرد که رطوبت هوا منجمد و تبدیل ‫به بلورهای کوچکی میشود 144 00:23:04,960 --> 00:23:07,031 ‫به نام گَرد الماس 145 00:23:30,320 --> 00:23:31,390 ‫این گربه‌ی دم‌کوتاه 146 00:23:31,480 --> 00:23:34,712 ‫یکی از اندک شکارچیانی‌ست که ‫در زمستان همچنان فعالند 147 00:23:38,560 --> 00:23:41,951 ‫اکنون، بیشتر طعمه‌هایش در زیر ‫برفی مخفی شده‌اند 148 00:23:42,040 --> 00:23:44,350 ‫که تمام قلمروش را پوشانده است 149 00:23:50,040 --> 00:23:54,159 ‫اون با گوش کردن به ضعیف‌ترین ‫صدای حرکت شکار میکند 150 00:23:54,880 --> 00:23:58,760 ‫و برای بی صدا گام برداشتن و لو نرفتن حضورش، 151 00:23:58,840 --> 00:24:01,912 ‫از سنگ‌ها برای گام برداشتن استفاده میکند 152 00:24:21,680 --> 00:24:22,875 ‫یک موش 153 00:24:24,280 --> 00:24:26,158 ‫اما یک دانه کافی نیست 154 00:24:42,160 --> 00:24:45,232 ‫برف هرچه عمیق‌تر باشد، ‫شناسایی طعمه سخت‌تر است، 155 00:24:46,560 --> 00:24:49,598 ‫و پاداش تلاشش میتواند ناامیدکننده باشد 156 00:24:52,640 --> 00:24:54,074 ‫تازه اگر خوشبینانه بگوییم 157 00:24:59,600 --> 00:25:01,717 ‫در میانه‌های زمستان، برف آنقدر عمیق است 158 00:25:01,800 --> 00:25:04,679 ‫که گربه‌های دم‌کوتاه ناچار میشوند ‫که قلمرو خود را ترک، 159 00:25:04,760 --> 00:25:07,036 ‫و تلاش کنند شکاری بی‌دردسر‌تر بیابند 160 00:25:31,320 --> 00:25:34,233 ‫و شاید شانس در خانه‌ی این گربه را زده باشد 161 00:25:35,600 --> 00:25:38,559 ‫چرا که این دره، وفور نعمت دارد 162 00:25:43,800 --> 00:25:45,837 ‫اینجا رودخانه‌ای دارد که هرگز یخ نمیزند 163 00:25:48,920 --> 00:25:53,676 ‫آن هم به لطف یک چشمه آب گرم آتشفشانی ‫که این آب‌ها را تا 50 درجه گرم‌تر 164 00:25:53,760 --> 00:25:57,151 ‫از هوای اطرافش میسازد 165 00:26:02,520 --> 00:26:06,309 ‫همه نوع حیوان گرسنه ‫برای تغذیه به اینجا می‌آید 166 00:26:30,120 --> 00:26:32,680 ‫در تمام زمستان این رودخانه ‫سرشار از خوراک است 167 00:26:33,480 --> 00:26:35,995 ‫البته برای آن‌ها که شکار را بلدند 168 00:26:47,360 --> 00:26:50,353 ‫اینجا، حتی کایوتی‌ها هم ‫یک پا ماهیگیر میشوند 169 00:26:54,520 --> 00:26:58,833 ‫اما شکار برای گربه‌ای که به خیس ‫شدن پاهایش عادت ندارد، دشوار است 170 00:27:08,000 --> 00:27:10,674 ‫پس باید هدفش را با دقت انتخاب کند 171 00:27:23,080 --> 00:27:24,753 ‫مرغابی‌های چشم‌طلایی 172 00:27:25,920 --> 00:27:28,515 ‫اما آیا میتواند به اندازه کافی به هدف نزدیک شود؟ 173 00:28:00,040 --> 00:28:03,158 ‫شاید آن سوی رود بخت بیشتر با او یار باشد 174 00:28:19,400 --> 00:28:23,792 ‫در اینجا، بخار رودخانه درخت‌های ‫اطراف را گرما میبخشد 175 00:28:24,720 --> 00:28:27,997 ‫پس احتمال دارد روی شاخه‌هایشان ‫طعمه وجود داشته باشد 176 00:28:33,320 --> 00:28:35,391 ‫چه میشد اگه میتوانست به آن برسد 177 00:28:37,160 --> 00:28:38,833 ‫بیست فوت ارتفاع دارد 178 00:28:55,840 --> 00:28:57,672 ‫بالاخره، یه سنجاب 179 00:28:59,880 --> 00:29:02,918 ‫خیلی زیاد نیست، اما برای سر پا ‫نگه داشتن او کافی‌ست 180 00:29:06,000 --> 00:29:10,119 ‫زنده ماندن در زمستانِ این کوهستان ‫سرسختی میطلبد، 181 00:29:11,160 --> 00:29:14,232 ‫چیزی که در این گربه‌ها به وفور یافت میشود 182 00:29:31,040 --> 00:29:33,760 ‫برف در نواحی استوایی 183 00:29:35,320 --> 00:29:36,515 ‫بر خلاف کوه‌های راکی، 184 00:29:36,600 --> 00:29:39,911 ‫در این کوهستان فصل مشخصی وجود ندارد 185 00:29:52,360 --> 00:29:54,477 ‫اینجا "ماونت کنیا"ی آفریقاست 186 00:29:55,680 --> 00:29:59,833 ‫هفده هزار فوت ارتفاع دارد، ‫که همین سبب میشود قله‌اش 187 00:29:59,920 --> 00:30:03,277 ‫سی درجه سردتر از هوای دشت اطرافش باشد 188 00:30:08,280 --> 00:30:13,480 ‫خلنگ‌های غول‌پیکر، "لوبلیا"ها و "زلف پیر"، ‫بر روی دامنه‌های بالایی آن رشد میکنند 189 00:30:14,400 --> 00:30:16,278 ‫این‌ها همه زیر خورشید نواحی استوایی رشد میکنند 190 00:30:18,000 --> 00:30:20,515 ‫هر چه باشد، هر روزش تابستان است 191 00:30:23,120 --> 00:30:29,560 ‫اما وقتی خورشید غروب میکند، هر شب ‫سرمای استخوان‌سوزی مانند زمستان دارد 192 00:30:37,600 --> 00:30:41,037 ‫دما تا پنج درجه زیر صفر پایین می‌آید... 193 00:30:42,000 --> 00:30:45,471 ‫و همین امر کوهپایه را به باغی یخی تبدیل میکند 194 00:31:05,840 --> 00:31:07,399 ‫همه‌چیز یخ میزند 195 00:31:08,760 --> 00:31:12,993 ‫ولی "کلم زلف پیر"، راهی برای ‫محافظت از خود دارد 196 00:31:18,920 --> 00:31:23,312 ‫برگ‌های زبر خود را میبندند تا روکشی ‫عایق‌گونه برای خود شکل دهند 197 00:31:23,680 --> 00:31:26,514 ‫که غنچه مرکزی آسیب‌پذیرشان را محافظت کند 198 00:31:38,120 --> 00:31:40,032 ‫شب به سر میرسد... 199 00:31:43,800 --> 00:31:45,075 ‫و نور آفتاب بازمیگردد 200 00:31:50,680 --> 00:31:55,835 ‫زلف پیر برگ‌هایش را باز میکند تا باری دیگر ‫حمام آفتاب بگیرد 201 00:32:14,480 --> 00:32:17,040 ‫سپیده‌دم، در ارتفاعات آند... 202 00:32:26,000 --> 00:32:29,710 ‫اینجا نیز، برآمدن آفتاب ‫به سرعت آرامش 203 00:32:29,800 --> 00:32:32,952 ‫را به میان حیواناتی که در میان این ‫قله‌های آتشفشانی زندگی میکنند می‌آورد 204 00:32:36,680 --> 00:32:41,277 ‫ویسکاچه‌ی کوهی صبح اول وقت ‫بیدار میشود تا بهترین جا را 205 00:32:41,360 --> 00:32:43,670 ‫برای دریافت اولین پرتوهای نور خورشید داشته باشد 206 00:33:04,640 --> 00:33:09,078 ‫برای دیگر موجوداتِ این بالا، ‫طلوع آفتاب حتی خوشایندتر نیز هست 207 00:33:12,000 --> 00:33:14,356 ‫با ارتفاع بیش از 14 هزار فوت، 208 00:33:14,440 --> 00:33:17,558 ‫این گروه فلامینگو بیشترین ارتفاع را دارند 209 00:33:20,160 --> 00:33:24,757 ‫شب‌ها، هوا آنقدر سرد میشود که ‫حتی این آب شور نیز یخ میزند 210 00:33:27,480 --> 00:33:30,200 ‫و حال، فلامینگوها در یخ گیر کرده‌اند 211 00:33:35,720 --> 00:33:38,554 ‫در نهایت، آفتاب از ضخامت یخ میکاهد 212 00:33:39,600 --> 00:33:43,276 ‫اما فلامینگوها همچنان باید برای ‫آزاد شدن تقلا کنند 213 00:34:03,480 --> 00:34:06,439 ‫قدم برداشتن بر روی یخ همیشه مخاطره‌آمیز است 214 00:34:17,680 --> 00:34:20,320 ‫اما سخت است حفظ کردنِ آبرو 215 00:34:21,680 --> 00:34:24,434 ‫خصوصا وقتی که پاهایی به این درازی داشته باشید 216 00:34:37,400 --> 00:34:38,993 ‫در این ارتفاع، 217 00:34:39,320 --> 00:34:44,475 ‫قدرت خورشید میتواند به سرعت ‫از مایه‌ی نجات به تهدید تبدیل شود 218 00:34:50,800 --> 00:34:52,951 ‫جو هوا آنقدر باریک است، 219 00:34:53,040 --> 00:34:56,716 ‫که حفاظت کمی دربرابر پرتو فرابنفش وجود دارد 220 00:34:58,160 --> 00:35:02,074 ‫در اواسط صبح، پرسه زدن ‫در معرض خورشید خطرناک است 221 00:35:05,440 --> 00:35:08,035 ‫ویسکاچه‌ها مجبورند به سایه پناه ببرند 222 00:35:13,400 --> 00:35:16,552 ‫در دریاچه، جایی برای ‫پنهان شدن وجود ندارد 223 00:35:22,920 --> 00:35:26,709 ‫پوسته‌ی سفید دریاچه‌ی نمک، ‫تابش خورشید را بازتاب میدهد 224 00:35:27,240 --> 00:35:30,517 ‫و تأثیر پرتوهای فرابنفش را افزایش میدهد 225 00:35:35,640 --> 00:35:39,919 ‫در میانه‌ی روز، پوست بدون پوشش ‫انسان در 4 دقیقه میسوزد 226 00:35:45,880 --> 00:35:48,793 ‫ولی بنظر میرسد این موضوع ‫فلامینگوها را آزار نمیدهد 227 00:35:49,640 --> 00:35:51,916 ‫در واقع، مشغول به رژه رفتن‌اند 228 00:36:22,040 --> 00:36:23,554 ‫در فصل جفتگیری، 229 00:36:23,640 --> 00:36:27,156 ‫فلامینگوها این رقصا‌ی عجیب و غریبِ ‫عاشقانه را اجرا میکنند 230 00:36:27,240 --> 00:36:29,800 ‫حتی در گرم‌ترین اوقات روز 231 00:36:36,480 --> 00:36:39,632 ‫آنقدر ذوق دارند که حتی ‫برای غذا خوردن هم توقف نمیکنند 232 00:36:58,400 --> 00:37:02,792 ‫مقررات این رژه هنوز بر ما پوشیده است، ‫اما بعد از یک ماه رقصیدن 233 00:37:02,880 --> 00:37:07,397 ‫تمام پرندگان یه جفت پیدا میکنند، ‫و آماده‌ی عملیات جفتگیری میشوند 234 00:37:13,760 --> 00:37:17,800 ‫این بالا، موجودات کمی هستند ‫که باعث آزار فلامینگوها هستند 235 00:37:18,160 --> 00:37:22,552 ‫ولی خب، موجودات کمی هستند ‫که توانایی تحمل این شرایط را داشته‌اند 236 00:37:25,920 --> 00:37:28,560 ‫پس برای حیواناتی که تاب ‫این شرایط را دارند 237 00:37:29,240 --> 00:37:31,914 ‫کوهستان میتواند نقش پناهگاه را ایفاء کند 238 00:37:44,200 --> 00:37:49,355 ‫قله‌های راکی که ممکن است برای ما ‫مظهر بقا باشند اما، 239 00:37:50,000 --> 00:37:52,435 ‫شکننده‌تر از آنند که بنظر میرسند 240 00:37:56,440 --> 00:37:58,113 ‫امروز در آلپ، 241 00:37:58,520 --> 00:38:02,833 ‫دستکاری‌های بشر در طبیعت، حتی ‫بلندترین قله‌ها را هم تغییر میدهد 242 00:38:16,320 --> 00:38:20,872 ‫در کوه‌های راکی، بالا رفتن دمای هوا ‫سبب کوتاه شدن خواب زمستانی میشود 243 00:38:20,960 --> 00:38:24,078 ‫و رشد گیاهان خوراکی ارزشمند را متوقف میسازد 244 00:38:30,040 --> 00:38:33,590 ‫و در آند، برخی از یخچال‌های طبیعی ‫تا 50 درصد ذوب شده‌اند 245 00:38:33,680 --> 00:38:37,117 ‫آن هم فقط در طول 30 سال 246 00:38:46,640 --> 00:38:49,360 ‫اکنون حتی هیمالیا نیز آسیب‌پذیر است 247 00:38:53,360 --> 00:38:55,636 ‫با داشتن بیشترین سهم از بلندترین قله‎‌های جهان، 248 00:38:55,720 --> 00:38:58,440 ‫و پوشش دادن یک سوم میلیون ‫مایل مربع، 249 00:38:58,520 --> 00:39:01,399 ‫این عظیم‌ترین رشته‌کوه دنیاست 250 00:39:08,280 --> 00:39:12,877 ‫و حال در اینجا، دمای هوا سریع‌تر ‫از میانگین جهانی در حال بالا رفتن است 251 00:39:14,120 --> 00:39:18,239 ‫هر چقدر که برف کوه‌ها بیشتر و بیشتر آب میشود 252 00:39:18,920 --> 00:39:21,754 ‫فضا برای حیات‌وحش کمتر و کمتر میشود 253 00:39:22,240 --> 00:39:23,833 ‫و این خود، چالشی‌ست 254 00:39:23,920 --> 00:39:28,153 ‫برای یکی از باشکوه‌ترین موجودات کوهستان 255 00:39:46,840 --> 00:39:48,399 ‫پلنگ برفی 256 00:39:52,320 --> 00:39:53,595 ‫به ندرت دیده میشود 257 00:39:54,000 --> 00:39:57,118 ‫جزئیات زندگی‌شان برای مدت ‫زیادی یک معما بود 258 00:39:58,120 --> 00:40:02,637 ‫ولی اکنون، به لطف جدیدترین فناوری ‫دوربینِ از راه دور، 259 00:40:03,160 --> 00:40:06,198 ‫از هر زمان دیگری به آن‌ها نزدیک‌تر هستیم 260 00:40:11,440 --> 00:40:12,874 ‫آن‌ها بسیار نایابند 261 00:40:12,960 --> 00:40:15,998 ‫تنها حدود چهار عدد از آن‌ها ‫در هر چهل مایل مربع وجود دارد 262 00:40:17,600 --> 00:40:20,718 ‫طعمه‌ی کافی برای تغذیه‌ی ‫تعداد بیشتری از آن‌ها وجود ندارد 263 00:40:26,480 --> 00:40:28,597 ‫آن‌ها در انزوا زندگی میکنند 264 00:40:29,120 --> 00:40:31,112 ‫با این وجود، از حضور و حرکاتِ 265 00:40:31,200 --> 00:40:33,999 ‫همسایه‌هایشان به خوبی آگاهند 266 00:40:34,080 --> 00:40:37,551 ‫چرا که آن‌ها به روش‌هایی خاص ‫از خود پیغام بر جای میگذارند 267 00:40:40,800 --> 00:40:43,713 ‫آن‌ها گونه‌ی خود را به یک ‫سری سنگ‌های خاص میمالند 268 00:40:47,320 --> 00:40:49,835 ‫و بر آن‌ها ادرار میپاشند 269 00:40:52,320 --> 00:40:55,791 ‫این دو رایحه، امضایی منحصر به فرد ایجاد میکنند 270 00:41:00,960 --> 00:41:04,874 ‫هر پلنگ دیگری میتواند بفهمد که ‫کدام یک از همسایه‌هایش از این راه عبور کرده 271 00:41:05,640 --> 00:41:07,552 ‫بدون کوچکترین تماس مستقیمی 272 00:41:11,320 --> 00:41:14,836 ‫اما مواقعی هست که پلنگ‌های برفی ‫باید دور هم جمع شوند 273 00:41:15,440 --> 00:41:17,716 ‫و این رویداد، اغلب خشونت‌آمیز است 274 00:41:30,520 --> 00:41:33,274 ‫یه ماده‌ی بالغ و دخترش 275 00:41:43,400 --> 00:41:47,235 ‫اون دو سال اخیر را وقف پرورش ‫توله‌اش کرده است 276 00:41:47,800 --> 00:41:50,156 ‫و به زودی، توله از شیر گرفته میشود 277 00:41:53,000 --> 00:41:57,074 ‫در حال حاضر، توله هنوز کاملاً متکی به مادرش است 278 00:42:02,840 --> 00:42:06,675 ‫ولی این همه مدت با هم بودنشان ‫میتواند مشکلاتی بوجود آورد 279 00:42:11,080 --> 00:42:13,072 ‫پلنگ ماده دوباره حرارت جنسی خود را بدست آورده است 280 00:42:13,160 --> 00:42:16,597 ‫و هر پلنگ نری که امضای او را بو کند، ‫متوجه این خواهد شد 281 00:42:27,160 --> 00:42:30,710 ‫از این لحظه، جان توله‌اش در خطر است 282 00:42:33,640 --> 00:42:36,474 ‫پلنگ‌های نر توله‌هایی که متعلق ‫به خودشان نیست را میکشند 283 00:42:41,880 --> 00:42:46,238 ‫ولی مادر توسط اشتیاقی که نمیتواند ‫آن را کنترل کند تحریک شده است 284 00:42:49,880 --> 00:42:52,873 ‫به نرها خبر میدهد که دقیقا کجاست 285 00:43:06,560 --> 00:43:09,871 ‫صدای اون از این بالا، ‫در مایل‌ها آن طرف‌تر نیز شنیده میشود 286 00:43:29,120 --> 00:43:32,830 ‫یک نر جوان از بیابان پیدایش میشود، ‫و مشتاق است به یافتن ماده 287 00:43:36,680 --> 00:43:42,199 ‫پلنگ‌های برفی آنقدر به ندرت همدیگر را میبینند ‫که به هنگام دیدار شک و کشمکش به سراغشان می‌آید 288 00:43:50,720 --> 00:43:52,632 ‫و اوضاع از این هم بدتر خواهد شد 289 00:44:01,240 --> 00:44:03,800 ‫نر بزرگتری سر رسیده است 290 00:44:12,920 --> 00:44:16,152 ‫مادر و توله بین این دو رقیب گیر افتاده‌اند 291 00:44:21,760 --> 00:44:24,480 ‫حالا توله در خطر است، ‫مادر باید فرز باشد 292 00:44:26,680 --> 00:44:29,275 ‫به منظور منحرف کردن حواس نرها ‫از توله‌اش، 293 00:44:29,360 --> 00:44:31,556 ‫با فرمانبرداری دمر میشود 294 00:44:44,560 --> 00:44:48,634 ‫حال که نرها روی ماده تمرکز کرده‌اند، ‫توله فرصت فرار دارد 295 00:44:55,480 --> 00:44:58,518 ‫نرها از دو طرف به مادر نزدیک میشوند، 296 00:44:58,600 --> 00:45:00,796 ‫میخواهند او را مال خود کنند 297 00:45:05,200 --> 00:45:06,919 ‫وقوع درگیری اجتناب‌ناپذیر است 298 00:45:28,320 --> 00:45:31,518 ‫ماده به راه میفتد تا فرار کند ‫و از توله‌اش محافظت کند 299 00:45:32,360 --> 00:45:34,397 ‫اما نر بزرگ به دنبالش است 300 00:45:46,120 --> 00:45:49,636 ‫پلنگ نر تا با ماده جفتگیری نکند، ‫به اون اجازه‌ی رفتن نمیدهد 301 00:46:07,120 --> 00:46:12,149 ‫حال که نرها نیستند، بالاخره ماده ‫به توله‌اش میپیوندد 302 00:46:15,560 --> 00:46:17,631 ‫اما او آسیب دیده است 303 00:46:27,800 --> 00:46:31,350 ‫به هر ترتیب توله به لطف مادرش زنده مانده است، 304 00:46:41,400 --> 00:46:45,155 ‫تا زمانی که صدماتش بهبود یابند، ‫قادر به شکار نخواهد بود 305 00:46:48,160 --> 00:46:51,710 ‫حیوانات کوهستانی دقیقاً بر روی ‫لبه‌ی هستی، زنده میمانند 306 00:46:55,280 --> 00:46:58,239 ‫مادر و توله دیگر دیده نشدند 307 00:47:06,760 --> 00:47:09,320 ‫تا اینکه، بیش از یک ماه بعد، 308 00:47:09,400 --> 00:47:12,472 ‫بر روی یک قله‌ی مرتفع، ‫یک دوربین روشن شد 309 00:47:16,920 --> 00:47:18,320 ‫گربه‌سان ماده، 310 00:47:18,640 --> 00:47:21,951 ‫دیگر لنگ نمیزند، ‫اما او اکنون تنهاست 311 00:47:27,800 --> 00:47:32,875 ‫یک ساعت بعد از رفتنِ ماده‌پلنگ، ‫دوباره دوربین روشن میشود 312 00:47:39,440 --> 00:47:45,630 ‫توله‌اش است، در حالی که دارد اولین ‫گام‌هایش را به سوی بلوغ و استقلال برمیدارد 313 00:47:47,600 --> 00:47:50,320 ‫بعید است اون دوباره مادرش را ببیند 314 00:47:51,120 --> 00:47:54,636 ‫ولی هر چند وقت یک بار، ‫از طریق پیغام‌هایی که بر روی 315 00:47:54,720 --> 00:47:58,191 ‫سنگ‌ها بر جای میگذارند، ‫دوباره به هم میپیوندند 316 00:48:01,640 --> 00:48:04,553 ‫مادرش در بزرگ کردن او، ‫موفق بوده است 317 00:48:05,240 --> 00:48:07,835 ‫ولی زندگیِ پیش رو دشوار خواهد بود، 318 00:48:08,400 --> 00:48:11,313 ‫و او تقریباً تمام این زندگی را تنها خواهد گذراند 319 00:48:14,360 --> 00:48:16,795 ‫در این دنیای زیبا و وحشیِ مرتفع‌ترین 320 00:48:17,160 --> 00:48:21,234 ‫کوهستان‌های جهان، تنها سرسخت‌ترین‌ها زنده میمانند 321 00:48:36,720 --> 00:48:40,839 ‫پرده‌برداری از چشم‌انداز جدیدی از زندگی ‫عقاب‌های طلایی کوهستان، 322 00:48:40,920 --> 00:48:43,037 ‫دو اقدام کاملاً متفاوت میطلبد 323 00:48:50,760 --> 00:48:54,151 ‫یک گروه کاوش در حیات‌وحش، ‫قصد دارد از همیشه نزدیک‌تر 324 00:48:54,240 --> 00:48:55,833 ‫از عقاب‌های وحشی فیلم بگیرد 325 00:49:00,720 --> 00:49:02,040 ‫در همین حال، یک گروه هوایی 326 00:49:02,120 --> 00:49:05,955 ‫میخواهد پروازهای شکاری عقاب‌ها را ‫در ارتفاع زیاد ضبط کند 327 00:49:13,600 --> 00:49:16,479 ‫گروه مستقر در بالگرد خیلی زود ‫در فیلم گرفتن از عقاب‌های 328 00:49:16,560 --> 00:49:18,791 ‫بر فراز آلپ موفق میشوند 329 00:49:18,880 --> 00:49:22,271 ‫ولی بخشی از ماجرا را حتی ‫آن‌ها نیز متوجه نمیشدند 330 00:49:26,560 --> 00:49:30,679 ‫عقاب طلایی میتواند با سرعت ‫200 مایل بر ساعت شیرجه بزند 331 00:49:32,720 --> 00:49:36,430 ‫ضبط فیلمی از نمای چشم عقاب ‫از چنین پرواز مهیجی 332 00:49:36,520 --> 00:49:39,080 ‫تلاش جدی‌تری میطلبد 333 00:49:46,240 --> 00:49:49,870 ‫من "آرون دوروگاتی" هستم، ‫یک خلبان پاراگلایدر حرفه‌ای 334 00:49:50,960 --> 00:49:53,111 ‫آرون باور دارد برای اینکه ‫بتواند مانند یک پرنده پرواز کند، 335 00:49:53,200 --> 00:49:55,351 ‫باید مانند یک پرنده فکر کند 336 00:49:55,440 --> 00:49:58,478 ‫پرواز با عقاب‌ها، احساس خیلی خاصی داره 337 00:49:58,560 --> 00:50:01,598 ‫چون دارم میبینم که اون‌ها چجوری اوج میگیرن 338 00:50:01,680 --> 00:50:03,114 ‫و برای اوج گرفتن به کجا میرن 339 00:50:03,200 --> 00:50:05,271 ‫همین کمکم کرد که خلبان بهتری باشم 340 00:50:05,360 --> 00:50:08,194 ‫و سعی میکنم که از طبیعت الهام بگیرم 341 00:50:08,640 --> 00:50:11,360 ‫آرون که یک دوربین مخصوص کلاه، ‫بر سر گذاشته است 342 00:50:11,520 --> 00:50:14,831 ‫قصد دارد از نمای شیرجه‌ی یک ‫عقاب فیلم بگیرد 343 00:50:19,720 --> 00:50:22,076 ‫اما قبل از اینکه از کوه به پایین بپرد، 344 00:50:22,480 --> 00:50:23,994 ‫باید از آن بالا برود 345 00:50:26,560 --> 00:50:31,510 ‫این یک صعود سه هزار متری دشوار ‫برای آرون و خلبان کمکش، آرمین میباشد 346 00:50:31,600 --> 00:50:35,435 ‫سرپرست "اما برنارد" نیز در ‫دره منتظر اخبار میماند 347 00:50:39,680 --> 00:50:43,196 ‫عملیات صعود، توسط یک سری ‫شکاف‌های خطرناک، کُند شده است 348 00:50:47,440 --> 00:50:51,195 ‫بعد از صعودی ماهرانه، ‫بالاخره به محل پَرش میرسند 349 00:50:54,960 --> 00:50:56,872 ‫اما آب و هوای اینجا ‫غیرقابل‌پیشبینی است 350 00:50:56,960 --> 00:51:00,795 ‫و کوچکترین تغییری در جهت باد ‫پرش را غیرممکن میکند 351 00:51:04,920 --> 00:51:08,914 ‫آرون و آرمین چاره‌ای ندارند جز اینکه شب را ‫در پناهگاه قله بمانند 352 00:51:09,240 --> 00:51:13,280 ‫و حال که سرما راه‌های ارتباطی‌شان ‫را مسدود کرده است، اِما به دلشوره افتاده است 353 00:51:14,160 --> 00:51:16,436 ‫اونا راهنماهای ماهری هستند 354 00:51:17,040 --> 00:51:19,191 ‫ولی خب این چیزی از ‫نگرانی من کم نمیکنه 355 00:51:19,640 --> 00:51:22,439 ‫فکر کنم امشب برای منم شب ‫ناآرومی باشه 356 00:51:23,440 --> 00:51:26,239 ‫در حالی که پاراگلایدرها برای گذراندن شب ‫در کوه آماده میشوند 357 00:51:28,480 --> 00:51:32,520 ‫فیلمبردار "بری بریتون" به سراغ ‫یه جستجوی محتاطانه‌تر میرود 358 00:51:32,600 --> 00:51:35,160 ‫میرود که مخفیانه از عقاب‌های طلایی وحشی فیلم بگیرد 359 00:51:41,160 --> 00:51:43,550 ‫تا هنوز هوا تاریکه باید همه‌چی رو ردیف کنم 360 00:51:43,640 --> 00:51:46,758 ‫تا عقاب‌ها نبینن میخوایم چیکار کنیم 361 00:51:47,360 --> 00:51:49,670 ‫اگر هر حرکتی رو اطراف کمینگاه ما حس کنن، 362 00:51:49,920 --> 00:51:53,118 ‫فرار میکنن، احتمالاً هم تا چند روز برنمیگردن 363 00:51:53,200 --> 00:51:55,999 ‫اصلاً معروفن به اینکه فیلم ‫گرفتن ازشون سخته 364 00:51:57,720 --> 00:52:01,191 ‫حتی مخفیانه کار کردن هم ‫کاملاً بی‌خطر نیست 365 00:52:02,280 --> 00:52:04,192 ‫بیرون دما منفی 20 درجه‌ست 366 00:52:04,280 --> 00:52:06,840 ‫پس این بخش حیاتی عملیاته که... 367 00:52:06,920 --> 00:52:09,674 ‫مطمئن بشیم آتش روشنه ‫تا از سرما یخ نزنیم 368 00:52:10,880 --> 00:52:12,599 ‫خب موهای دستم هم که سوخت ‫رفت پی کارش 369 00:52:12,680 --> 00:52:13,875 ‫شد دیگه 370 00:52:14,680 --> 00:52:17,479 ‫و الان باید کاملاً ساکت باشیم 371 00:52:17,560 --> 00:52:20,917 ‫و امیدوار باشیم که آفتاب که بزنه ‫عقاب‌ها پیداشون بشه 372 00:52:22,000 --> 00:52:23,832 ‫بعد از هشت ساعت بدون تحرک، 373 00:52:24,560 --> 00:52:27,200 ‫تنها چیزی که نصیب بری شد ‫خواب رفتن پایش است 374 00:52:29,800 --> 00:52:31,598 ‫امروز یه نما هم نگرفتیم 375 00:52:33,240 --> 00:52:34,640 ‫هیچی پیدا نشد 376 00:52:36,160 --> 00:52:37,958 ‫بهرحال، اینجوریه دیگه 377 00:52:39,280 --> 00:52:41,715 ‫بعد از یک شب طولانی بر روی قله، 378 00:52:41,800 --> 00:52:44,156 ‫وضعیت هوا حتی خراب‌تر هم میشود 379 00:52:44,240 --> 00:52:47,551 ‫گروه باید به پایین کوه برسد، ‫اما میدان دید آنقدر ضعیف است 380 00:52:47,640 --> 00:52:50,394 ‫که پیاده پایین رفتن ‫با توجه به شکاف‌ها بسیار پرخطر است 381 00:52:51,720 --> 00:52:56,431 ‫تصمیم آرون این است که پرواز امن‌تر است، ‫ولی پرواز پُرتِکانی خواهد بود 382 00:52:57,432 --> 00:52:59,432 ‫سه، دو، یک، برو! 383 00:53:13,160 --> 00:53:17,393 ‫ابرهای ضخیم اجتناب از برخورد به کوه‌ها ‫را هم دشوار کرده، چه رسد به فیلم گرفتن 384 00:53:19,680 --> 00:53:22,195 ‫خدا را شکر، صحیح و سالم ‫به پایین کوه میرسند 385 00:53:23,120 --> 00:53:24,474 ‫اِما نیز از نگرانی درمی‌آید 386 00:53:25,000 --> 00:53:26,878 ‫خیلی خیلی خوشحالیم که میبینیمتون 387 00:53:26,960 --> 00:53:28,838 ‫آره، اون بالا اوضاع یکم سخته 388 00:53:29,840 --> 00:53:33,277 ‫گروه به امید مناسب شدن شرایط ‫جوی، دو هفته دیگر نیز آنجا میماند 389 00:53:35,720 --> 00:53:37,757 ‫تا اینکه در نهایت، پروازی واضح اتفاق میفتد 390 00:53:53,120 --> 00:53:55,555 ‫در تلاش برای تقلیدِ شیرجه‌ی عقاب، 391 00:53:55,640 --> 00:54:00,351 ‫پرواز بسیار تماشایی بنظر میرسد، ‫اما تصاویر ضبط شده‌ی دوربین، نه 392 00:54:02,960 --> 00:54:04,519 ‫برای حفط امنیت در این سرعت، 393 00:54:04,600 --> 00:54:07,991 ‫آرون باید مرتباً سرش را ‫بچرخاند تا گلایدرش را چک کند 394 00:54:08,080 --> 00:54:09,958 ‫و همین مسئله، تصاویر را غیرقابل‌استفاده میسازد 395 00:54:14,480 --> 00:54:17,154 ‫گروه هر چه سریعتر باید ‫نقشه‌ای جدید بریزد 396 00:54:22,760 --> 00:54:25,036 ‫در کمینگاه، خبری نشده است 397 00:54:25,320 --> 00:54:28,836 ‫تا اینکه بری عقابی میبیند ‫که در حال خوردن لاشه‌ی روباه است 398 00:54:36,720 --> 00:54:39,155 ‫بری موقعیت کمینگاهش را تغییر میدهد ‫تا عقاب را ببیند 399 00:54:47,560 --> 00:54:48,755 ‫خیلی قشنگه 400 00:54:49,680 --> 00:54:52,479 ‫بعد از صد ساعت ماندن در کمینگاه، 401 00:54:52,560 --> 00:54:54,552 ‫بالاخره، شانس به او روی می‌آورد 402 00:54:57,280 --> 00:54:59,317 ‫عجب پرنده‌ی وحشتناکیه 403 00:55:00,000 --> 00:55:03,516 ‫برای من، همین که از این نزدیکی ‫میبینمشون معرکه‌ست 404 00:55:04,640 --> 00:55:05,915 ‫واقعاً زیباست 405 00:55:08,840 --> 00:55:12,914 ‫حال که بری موفق شده، ‫میرویم پایین، به سراغ گروه پاراگلادرها 406 00:55:13,000 --> 00:55:16,596 ‫آن‌ها با یک نقشه‌ی جدید ‫به محدوده‌ی مون‌بلان آمده‌اند 407 00:55:18,400 --> 00:55:22,519 ‫آرون به این نتیجه رسیده است که بهترین ‫راه برای پرواز در امنیت و گرفتن تصاویر ثابت 408 00:55:22,600 --> 00:55:24,432 ‫این است که با یک فیلمبردار پرواز کند 409 00:55:27,600 --> 00:55:30,399 ‫میخوایم سعی کنیم پرواز یه ‫عقاب رو شبیه‌سازی کنیم 410 00:55:30,480 --> 00:55:32,437 ‫که خیلی هم سخته چون ‫عقاب یه جورایی 411 00:55:32,520 --> 00:55:33,636 ‫قوی‌ترین پرنده شکارچیه 412 00:55:34,520 --> 00:55:38,116 ‫جان مضطرب است. این ‫اولین پرواز عمر اوست 413 00:55:39,760 --> 00:55:42,036 ‫سه. دو. یک. برو 414 00:55:43,560 --> 00:55:45,552 ‫ 415 00:55:47,240 --> 00:55:48,674 ‫همینه! 416 00:55:52,360 --> 00:55:54,238 ‫- خب چطوره؟ ‫- وای پسر 417 00:55:54,320 --> 00:55:55,470 ‫خیلی شوکه شدم 418 00:55:56,240 --> 00:55:59,950 ‫"جان" در حالی که بر نخستین ترس‌هایش ‫غلبه میکند، فیلمبرداری را آغاز میکند 419 00:56:01,400 --> 00:56:04,677 ‫اگه بتونیم بریم سمت راستِ این، ‫خیلی خوب میشه 420 00:56:05,440 --> 00:56:07,671 ‫پرواز دو نفره، به جان اجازه میدهد ‫تصاویری ضبط کند 421 00:56:07,760 --> 00:56:10,400 ‫که آرون نمیتوانست به هنگام پرواز تک‌نفره ‫آن تصاویر را بگیرد 422 00:56:11,680 --> 00:56:13,797 ‫عالیه، آرون. خیلی خوبه 423 00:56:14,680 --> 00:56:16,751 ‫اما تمامِ پرواز به این سادگی نیست 424 00:56:17,352 --> 00:56:19,752 ‫این کمربند ایمنیه اینقدر تنگه ‫حس میکنم کهنه پوشیدم 425 00:56:21,400 --> 00:56:24,234 ‫سختی کار جایی بیشتر میشود که 426 00:56:24,320 --> 00:56:26,676 ‫آرون شیرجه‌ی عقابی را آغاز میکند 427 00:56:35,800 --> 00:56:37,234 ‫وای، دارم بالا میارم 428 00:56:38,480 --> 00:56:39,755 ‫وای پسر 429 00:56:41,040 --> 00:56:43,157 ‫پرواز با ارتفاع کم و سرعت زیاد، ‫مانند عقاب، 430 00:56:43,240 --> 00:56:45,277 ‫فرصتی برای اشتباه باقی نمیگذارد 431 00:56:57,280 --> 00:56:58,555 ‫فکر نمیکنی یه کم زیادی شد؟ 432 00:56:58,640 --> 00:56:59,756 ‫چرا 433 00:57:00,040 --> 00:57:02,396 ‫شرمنده، اسمش رو چی گذاشتی؟ ‫فرود پیش‌بینی‌نشده؟ 434 00:57:02,480 --> 00:57:03,630 ‫آره 435 00:57:05,760 --> 00:57:08,832 ‫آن‌ها شاید شکوه عقاب‌های طلایی را نداشته باشند، 436 00:57:08,920 --> 00:57:11,719 ‫اما نمایی منحصر به فرد ضبط میکنند 437 00:57:12,280 --> 00:57:15,671 ‫نمایی که زندگی یک عقاب را بهتر از ‫همیشه برایمان توصیف میکند 438 00:57:20,760 --> 00:57:24,879 ‫در قسمت بعد، ‫جنگل‌های جهان را کاوش میکنیم 439 00:57:26,800 --> 00:57:31,556 ‫مکان‌هایی بینظیر، پر از ابتکار و شگفتی، ‫بر روی زمین... 440 00:57:32,680 --> 00:57:36,071 ‫جایی که جنگ برای زنده ماندن ‫در پرتنش‌ترین حالتش است 441 00:57:39,372 --> 00:57:47,072 ‫ترجمه از حسین رضایی ‫IranFilm.Net 442 00:57:47,673 --> 00:57:51,073 ‫HosseinTLsub@yahoo.com