1 00:00:12,428 --> 00:00:14,028 ‫لایرا! 2 00:00:14,788 --> 00:00:16,388 ‫لایرا، صدام رو می‌شنوی؟ 3 00:00:16,467 --> 00:00:17,628 ‫راجر! 4 00:00:18,068 --> 00:00:19,268 ‫لایرا! 5 00:00:19,347 --> 00:00:21,547 ‫- راجر! ‫- لایرا! 6 00:00:21,628 --> 00:00:22,907 ‫کافیه بگی کجایی... 7 00:00:22,988 --> 00:00:24,748 ‫تا پیدات کنم! 8 00:00:27,628 --> 00:00:28,988 ‫تو سرزمین مردگانم. 9 00:00:30,677 --> 00:00:37,391 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 10 00:00:37,583 --> 00:00:44,296 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: DigiMoviez@ 11 00:00:50,548 --> 00:00:51,587 ‫چی شده؟ 12 00:00:57,148 --> 00:00:58,147 ‫چیزی نشده. 13 00:01:03,188 --> 00:01:04,347 ‫پس واسه چی بیدار شدی؟ 14 00:01:05,467 --> 00:01:06,468 ‫به حد کافی خوابیدم. 15 00:01:16,711 --> 00:01:31,097 ‫مترجم: «کیارش نعمت گرگانی» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ 16 00:01:33,747 --> 00:01:34,987 ‫باز هم کابوس دیدی؟ 17 00:01:35,548 --> 00:01:37,068 ‫نه. 18 00:01:37,147 --> 00:01:38,827 ‫- پس چی شده؟ ‫- صرفا... 19 00:01:40,267 --> 00:01:41,547 ‫ذهنم خیلی درگیره. 20 00:01:43,467 --> 00:01:44,468 ‫راجر بهمون نیاز داره. 21 00:01:45,308 --> 00:01:46,587 ‫باید برم سرزمین مردگان... 22 00:01:46,668 --> 00:01:47,867 ‫و اوضاع رو درست کنم. 23 00:01:48,547 --> 00:01:49,787 ‫یعنی باید بریم دیگه. 24 00:01:53,388 --> 00:01:54,507 ‫هر اتفاقی هم که بیفته... 25 00:01:56,987 --> 00:01:58,027 ‫با همدیگه هستیم. 26 00:02:02,187 --> 00:02:05,427 ‫کمکم کن بفهمم چی شد. 27 00:02:05,507 --> 00:02:09,067 ‫نیروهای غیرمنتظره‌ای کنار دختره بودن. 28 00:02:09,147 --> 00:02:11,707 ‫- نیروهای غیرمنتظره؟ ‫- نیروهای شومی بودن. 29 00:02:12,627 --> 00:02:14,587 ‫سربازانمون شاهد بودن ‫که پسره و دختره... 30 00:02:14,667 --> 00:02:16,867 ‫یهویی غیب شدن. 31 00:02:24,107 --> 00:02:26,227 ‫به نظرم صرفا نیروی انسانی ‫واسه از بین بردنش... 32 00:02:27,826 --> 00:02:28,827 ‫کافی نیست. 33 00:02:33,227 --> 00:02:37,947 ‫نباید بذاریم اون بچه زنده بمونه. 34 00:04:02,912 --> 00:04:08,187 ‫«نیروی اهریمنی‌اش» ‫«فصل سوم، قسمت سوم» 35 00:04:19,906 --> 00:04:21,986 ‫قربان، اسیرتون بیدار شده. 36 00:04:24,226 --> 00:04:25,786 ‫خیلی خوبه. 37 00:04:49,186 --> 00:04:50,826 ‫این شکلی دیدنت خیلی جالبه. 38 00:04:52,146 --> 00:04:53,226 ‫سلام ازریل. 39 00:04:54,427 --> 00:04:55,586 ‫هوم. 40 00:04:58,826 --> 00:05:00,826 ‫احتمالا این شکلی کمی راحت‌تر باشی. 41 00:05:01,986 --> 00:05:04,026 ‫اون‌قدرها هم راحت نیستم. 42 00:05:05,146 --> 00:05:07,306 ‫لزومی نداره من رو ببندی ازریل. 43 00:05:07,386 --> 00:05:09,506 ‫اسیرم هستی دیگه. 44 00:05:10,986 --> 00:05:12,546 ‫داری لذت می‌بری، مگه نه؟ 45 00:05:13,786 --> 00:05:15,546 ‫هنوز هم عین سابقی. 46 00:05:19,306 --> 00:05:21,746 ‫می‌تونستی الان کنار خودم باشی، می‌دونستی؟ 47 00:05:21,826 --> 00:05:23,666 ‫سر قله اون کوه ‫بهت حق انتخاب داده بودم، 48 00:05:23,746 --> 00:05:24,866 ‫ولی تو پیشنهادم رو رد کردی. 49 00:05:25,506 --> 00:05:27,666 ‫نچ. عین سابق نیستی. 50 00:05:28,305 --> 00:05:29,506 ‫از قبل هم حقیرتر شدی. 51 00:05:29,586 --> 00:05:31,065 ‫به نظر خودم که تغییر خاصی نکردم. 52 00:05:32,306 --> 00:05:34,065 ‫دقیقا طبق گفته خودم عمل کردم. 53 00:05:34,866 --> 00:05:37,346 ‫ولی تو برگشتی سراغش... 54 00:05:38,226 --> 00:05:39,226 ‫و شکست خوردی. 55 00:05:40,785 --> 00:05:41,745 ‫الان اینجاست؟ 56 00:05:46,106 --> 00:05:47,265 ‫هنوز این رو می‌اندازی؟ 57 00:05:50,866 --> 00:05:51,866 ‫نه، اینجا نیست. 58 00:05:52,946 --> 00:05:54,945 ‫- ببین چی می‌گم، جونش در خطره... ‫- نه. 59 00:05:55,266 --> 00:05:56,226 ‫نه، من... 60 00:05:56,305 --> 00:05:57,945 ‫ازریل، اون دختر خودمونه ‫و کلیسای اعظم... 61 00:05:58,026 --> 00:05:59,386 ‫- می‌خواد جونش رو بگیره. ‫- گمون کنم به زودی بفهمی... 62 00:05:59,465 --> 00:06:00,985 ‫که می‌خوان جون هر دوی ما رو هم بگیرن. 63 00:06:05,505 --> 00:06:07,626 ‫می‌دونی می‌گن چیه؟ 64 00:06:07,705 --> 00:06:09,706 ‫- چرت و پرت می‌گن. چرت و پرت مذهبی می‌گن. ‫- می‌گن حواست. 65 00:06:09,786 --> 00:06:11,586 ‫- ازریل. ‫- چطور ممکنه من و تو... 66 00:06:11,665 --> 00:06:14,586 ‫حوای دیگه‌ای به دنیا آورده باشیم؟ 67 00:06:14,665 --> 00:06:16,465 ‫خب، جادوگران هم موافقن. 68 00:06:16,546 --> 00:06:17,585 ‫دختر بیچاره باید تو دانشکده جردن... 69 00:06:17,666 --> 00:06:19,385 ‫می‌موند و به دستوراتش عمل می‌کرد. 70 00:06:19,465 --> 00:06:21,506 ‫سر و صدایی که به پا کرده... 71 00:06:21,586 --> 00:06:23,865 ‫اصلا در حدی نیست ‫که بتونه جمعش کنه... 72 00:06:23,946 --> 00:06:25,545 ‫یادت باشه داری با کی صحبت می‌کنی. 73 00:06:26,826 --> 00:06:27,786 ‫من می‌شناسمت ازریل. 74 00:06:27,865 --> 00:06:29,265 ‫خودت اصلا این حرف‌ها رو قبول نداری. 75 00:06:29,345 --> 00:06:32,625 ‫فرض نکن که می‌دونی ‫چی رو قبول دارم و ندارم. 76 00:06:34,585 --> 00:06:35,586 ‫درست می‌گی. 77 00:06:37,185 --> 00:06:38,265 ‫من شکست خوردم. 78 00:06:39,785 --> 00:06:42,145 ‫الان هم کسی جز خودت ‫نمی‌تونه کمکش کنه. 79 00:06:54,345 --> 00:06:55,545 ‫یکی رو باهاش فرستادم. 80 00:06:57,105 --> 00:06:58,386 ‫- با لایرا فرستادی؟ ‫- اوهوم. 81 00:06:58,465 --> 00:06:59,505 ‫از بهترین افرادمونه. 82 00:07:00,625 --> 00:07:03,466 ‫به موقعش میاردش اینجا. 83 00:07:04,745 --> 00:07:05,865 ‫یعنی در امانه؟ 84 00:07:07,545 --> 00:07:08,946 ‫بهم قول می‌دی در امان باشه؟ 85 00:07:11,665 --> 00:07:12,945 ‫قول می‌دم. 86 00:07:15,385 --> 00:07:16,705 ‫اون دختر... 87 00:07:16,785 --> 00:07:18,545 ‫بدجوری شیفته‌ات کرده، مگه نه؟ 88 00:07:25,105 --> 00:07:27,025 ‫- حواستون باشه. ‫- چشم قربان. 89 00:07:57,065 --> 00:07:59,665 ‫- تأثیرش تا حدی زیادی از بین رفته؟ ‫- ظاهرا از بین رفته. 90 00:08:01,945 --> 00:08:03,185 ‫کاری که باهات کرد... 91 00:08:04,825 --> 00:08:05,825 ‫نابخشودنیه. 92 00:08:10,905 --> 00:08:12,064 ‫انگار عوض شدی. 93 00:08:13,905 --> 00:08:14,985 ‫تو هم همین‌طور. 94 00:08:16,145 --> 00:08:18,745 ‫- بهم زل زدی. ‫- خودم می‌دونم. 95 00:08:20,304 --> 00:08:21,825 ‫آخه خیال نمی‌کردم باز هم ببینمت. 96 00:08:23,265 --> 00:08:25,465 ‫ممنون که اومدی. 97 00:08:26,344 --> 00:08:27,665 ‫چند وقته که اینجایی؟ 98 00:08:27,745 --> 00:08:29,785 ‫قایم نشده بودم. ‫خودتون دقت نکرده بودین. 99 00:08:29,865 --> 00:08:31,665 ‫- واسه چی تعقیبمون می‌کنی؟ ‫- من از خادمین... 100 00:08:31,745 --> 00:08:33,145 ‫جمهوری لرد ازریل هستم. 101 00:08:33,225 --> 00:08:37,065 ‫به خاطر خودت، دختره ‫و چاقوت اومدم اینجا. 102 00:08:37,905 --> 00:08:39,344 ‫تو رئیس ما نیستی، ‫خودمون رئیس خودمونیم. 103 00:08:41,225 --> 00:08:42,825 ‫من و لایرا باید خصوصی صحبت کنیم. 104 00:08:50,025 --> 00:08:52,985 ‫از کجا بدونم یهو دریچه‌ای ‫به دنیایی دیگه باز نمی‌کنین؟ 105 00:08:53,865 --> 00:08:55,225 ‫بهمون اعتماد نداری؟ 106 00:08:55,304 --> 00:08:56,345 ‫نظر خودت چیه؟ 107 00:08:58,144 --> 00:08:59,185 ‫قبوله. 108 00:09:02,544 --> 00:09:04,385 ‫اگه دستم نباشه، ‫نمی‌تونم باهاش کاری بکنم. 109 00:09:22,344 --> 00:09:25,145 ‫واقعا فکر خوبیه؟ ‫چاقوئه رو نمی‌دزده؟ 110 00:09:25,224 --> 00:09:27,865 ‫- شکسته. ‫- چی؟ چجوری؟ 111 00:09:28,624 --> 00:09:30,304 ‫وقتی سعی کردم نجاتت بدم شکست. 112 00:09:30,384 --> 00:09:32,224 ‫وقتی پیش مادرم بودی شکست؟ 113 00:09:32,304 --> 00:09:33,824 ‫کاری کرد به فکر مادر خودم بیفتم. 114 00:09:34,585 --> 00:09:36,464 ‫وقتی هم به فکرش افتادم، شکست. 115 00:09:37,984 --> 00:09:39,265 ‫دریچه‌ای به دنیای خودت رو باز گذاشتم، 116 00:09:39,344 --> 00:09:40,464 ‫ولی گمون کنم گیر افتادیم. 117 00:09:48,944 --> 00:09:49,984 ‫شاید این به دردت بخوره. 118 00:09:59,464 --> 00:10:01,984 ‫انگار همیشه برمی‌گرده پیش خودم. 119 00:10:04,624 --> 00:10:06,024 ‫چی به سرت اومد ویل؟ 120 00:10:07,105 --> 00:10:09,824 ‫وقتی بیدار شدم، تو نبودی ‫و خودش پیشم بود و... 121 00:10:09,904 --> 00:10:11,544 ‫نباید تنهات می‌ذاشتم. 122 00:10:11,624 --> 00:10:13,624 ‫- اگه تنهات نذاشته بودم... ‫- منظورم این نبود. 123 00:10:15,144 --> 00:10:16,424 ‫یهو فهمیده بودم کجاست. 124 00:10:17,624 --> 00:10:18,784 ‫پدرت رو می‌گی؟ 125 00:10:18,864 --> 00:10:19,984 ‫پیداش کردی؟ 126 00:10:21,704 --> 00:10:22,904 ‫بعدش از دنیا رفت. 127 00:10:23,424 --> 00:10:24,624 ‫سربازی بهش شلیک کرد. 128 00:10:26,184 --> 00:10:27,184 ‫نمی‌دونم چرا. 129 00:10:28,704 --> 00:10:29,824 ‫تسلیت می‌گم ویل. 130 00:10:34,864 --> 00:10:36,504 ‫از وقتی مرده، ‫به هیچ‌کدوم... 131 00:10:36,584 --> 00:10:37,704 ‫از خواسته‌هاش عمل نکردم. 132 00:10:51,064 --> 00:10:53,184 ‫واقعا باید بری؟ 133 00:10:53,264 --> 00:10:56,344 ‫شرمنده‌ام، باید مدام در حرکت باشم. 134 00:10:56,424 --> 00:10:57,463 ‫بیا. 135 00:10:58,224 --> 00:10:59,584 ‫به جاده شهری نزدیک نشو. 136 00:10:59,663 --> 00:11:02,624 ‫- این چیه؟ ‫- قطب‌نما، فانوس... 137 00:11:02,704 --> 00:11:04,984 ‫و یه سری وسایل به درد بخوره. 138 00:11:05,064 --> 00:11:07,984 ‫خیلی بهم لطف داشتی. ‫مراقبت می‌کنم. 139 00:11:45,583 --> 00:11:46,624 ‫فکری به ذهنم رسیده. 140 00:11:47,904 --> 00:11:49,423 ‫می‌دونم کی می‌تونه ‫چاقوئه رو تعمیر کنه. 141 00:11:49,504 --> 00:11:52,783 ‫یورک با فلزات آشنایی داره. ‫اگه نتونه تعمیرش کنه، هیچ‌کس نمی‌تونه. 142 00:11:52,863 --> 00:11:54,263 ‫می‌تونیم از دریچه رد بشیم، 143 00:11:54,344 --> 00:11:56,384 ‫- تعمیرش کینم و... ‫- بعدش چی می‌شه؟ 144 00:11:57,703 --> 00:11:59,824 ‫ببین، خودم می‌دونم ‫نمی‌خوای چنین کاری بکنی، ولی بابام... 145 00:11:59,903 --> 00:12:01,423 ‫قبل از مرگش بهم گفت ‫چاقوئه باید تو جنگی... 146 00:12:01,503 --> 00:12:02,503 ‫به کار بره. 147 00:12:04,263 --> 00:12:05,823 ‫بهم گفت چاقوئه رو ببرم پیش ازریل. 148 00:12:06,903 --> 00:12:07,863 ‫نه. 149 00:12:08,703 --> 00:12:10,384 ‫شاید ازریل از کارش پشیمون شده باشه، 150 00:12:10,463 --> 00:12:12,024 ‫- شاید اشتباه کرده بوده باشه. ‫- اشتباه نکرده بود. 151 00:12:12,103 --> 00:12:13,023 ‫از کجا این‌قدر مطمئنی؟ 152 00:12:13,104 --> 00:12:15,783 ‫از اون‌جایی که جنازه راجر تو قفس بود. 153 00:12:15,864 --> 00:12:17,903 ‫قفسه رو خودش ساخته بود. ‫خودش کشتش. 154 00:12:18,983 --> 00:12:20,983 ‫ببین، بهم گفت سرنوشت دنیاهای زیادی... 155 00:12:21,064 --> 00:12:23,144 ‫به من بستگی داره. ‫گفت تنها چاقویی که می‌شه... 156 00:12:23,223 --> 00:12:25,103 ‫باهاش آتوریتی رو نابود کرد، دست منه. ‫چون حامل چاقوئم، 157 00:12:25,184 --> 00:12:27,944 ‫- وظیفه دارم... ‫- با یه قاتل همکاری کنی؟ 158 00:12:28,023 --> 00:12:29,423 ‫هوم؟ نه‌خیر. 159 00:12:31,224 --> 00:12:32,663 ‫من کار مهم‌تری دارم ‫که باید بهش رسیدگی کنیم. 160 00:12:32,744 --> 00:12:34,063 ‫چه کاری از این مهم‌تره؟ 161 00:12:35,423 --> 00:12:37,063 ‫وقتی خواب بودم، ‫راجر باهام صحبت کرد. 162 00:12:38,263 --> 00:12:40,343 ‫بهم گفت کجاست ‫و گفت کمک لازم داره. 163 00:12:40,424 --> 00:12:41,623 ‫به نظرم بهتره بریم اونجا. 164 00:12:42,383 --> 00:12:43,343 ‫کجا بریم؟ 165 00:12:44,223 --> 00:12:45,943 ‫بریم سرزمین مردگان. 166 00:12:46,023 --> 00:12:48,063 ‫وای، نمی‌شه مردگان رو زنده کرد لایرا. 167 00:12:48,143 --> 00:12:49,423 ‫از کجا می‌دونی؟ ‫خودت چاقویی داری... 168 00:12:49,503 --> 00:12:51,023 ‫- که دریچه دنیاها رو باز می‌کنه. ‫- آها، یعنی به نظرت... 169 00:12:51,103 --> 00:12:52,983 ‫- دنیایی واقعیه؟ ‫- آره. خودم دیدمش. 170 00:12:54,383 --> 00:12:55,863 ‫ببین، می‌تونی با بابات صحبت کنی. 171 00:12:55,943 --> 00:12:57,463 ‫می‌تونی حرف‌هایی رو که تو دلت بود بهش بگی. 172 00:12:57,543 --> 00:12:59,783 ‫نه‌خیر. زندگی ما که افسانه نیست. 173 00:12:59,863 --> 00:13:01,623 ‫- یعنی اون رو انتخاب می‌کنی؟ ‫- بابای تو رو انتخاب نمی‌کنم، 174 00:13:01,703 --> 00:13:03,263 ‫بابای خودم رو انتخاب می‌کنم، ‫آخه قبل از این که بتونم... 175 00:13:03,343 --> 00:13:04,663 ‫باهاش آشنا بشم، از دنیا رفت. 176 00:13:05,343 --> 00:13:06,983 ‫حامل چاقو منم، نه تو. 177 00:13:09,503 --> 00:13:11,103 ‫نمی‌خواستم شرایط این شکلی بشه... 178 00:13:12,303 --> 00:13:13,983 ‫من نجاتت دادم. ‫به هر دری زدم... 179 00:13:14,063 --> 00:13:16,503 ‫که نجاتت بدم. خودت گفته بودی نجاتت ندم، ‫ولی باز هم نجاتت دادم. 180 00:13:18,743 --> 00:13:21,063 ‫اصلا شاید بهتر باشه ‫چاقوئه رو کلا تعمیر نکنیم. 181 00:13:28,063 --> 00:13:29,423 ‫ظاهرا پسره داره اذیت می‌شه. 182 00:13:29,503 --> 00:13:32,063 ‫لایرا داره مجبورش می‌کنه ‫بر خلاف خواسته خودش کاری بکنه. 183 00:13:32,142 --> 00:13:33,703 ‫وای، به مادرش رفته دیگه. 184 00:13:33,783 --> 00:13:35,022 ‫بهش اعتماد ندارین. 185 00:13:35,103 --> 00:13:37,063 ‫ولی به خودم هم رفته. ‫خیلی‌خب، چاقوئه چی شد؟ 186 00:13:37,143 --> 00:13:38,943 ‫- از چاقوئه بگو. ‫- ازشون خواستم موقع دور شدن، 187 00:13:39,023 --> 00:13:40,743 ‫- بذارنش پیش خودم. ‫- خوبه. 188 00:13:40,823 --> 00:13:42,302 ‫همین که فهمیدی تو کدوم دنیایین، 189 00:13:42,383 --> 00:13:43,942 ‫مختصاتتون رو برامون بفرستین ‫که یکی رو... 190 00:13:44,023 --> 00:13:45,462 ‫- بفرستیم دنبالتون. ‫- حواست باشه... 191 00:13:45,543 --> 00:13:47,183 ‫- که گمشون نکنی. ‫- راست می‌گن؟ 192 00:13:47,263 --> 00:13:48,503 ‫آوردیش اینجا؟ 193 00:13:48,583 --> 00:13:51,063 ‫مأمور سالماکیا، به کارت ادامه بده، ‫در تماس باش. 194 00:13:51,143 --> 00:13:52,302 ‫چیه؟ ترجیح می‌دادی ولش کنم؟ 195 00:13:52,383 --> 00:13:54,662 ‫ترجیح می‌دادم درجا بکشیش. 196 00:13:54,743 --> 00:13:56,263 ‫آدم... 197 00:13:57,382 --> 00:13:58,743 ‫حیله‌گریه. 198 00:13:58,823 --> 00:14:00,702 ‫اشتباهات زیادی مرتکب شده. 199 00:14:00,783 --> 00:14:02,622 ‫ولی ببین، به شدت زرنگه. 200 00:14:02,703 --> 00:14:04,903 ‫الان هم به نظر میاد ‫ممکنه طرف خودمون رو بگیره. 201 00:14:04,983 --> 00:14:05,983 ‫به نظرم می‌تونیم به کار بگیریمش. 202 00:14:06,063 --> 00:14:08,463 ‫ولی این‌قدر بهش اعتماد داری ‫که اسیرش کردی. 203 00:14:08,543 --> 00:14:09,742 ‫اصلا بهش اعتماد ندارم. 204 00:14:09,823 --> 00:14:11,942 ‫واسه همین می‌خوام نظر بقیه رو هم بپرسم. 205 00:14:12,023 --> 00:14:13,302 ‫می‌خوام شورا تصمیم بگیره. 206 00:14:13,383 --> 00:14:14,783 ‫به نظرم ممکنه مسئله‌ای رو ‫باهامون در میون نذاشته باشه. 207 00:14:14,863 --> 00:14:16,503 ‫کولتر خواهران جادوگر من رو... 208 00:14:16,582 --> 00:14:17,702 ‫شکنجه داد و کشت. 209 00:14:17,783 --> 00:14:19,782 ‫مطمئنم افراد دیگه‌ای رو هم کشته. 210 00:14:19,863 --> 00:14:22,423 ‫جای قضاوتی نیست. 211 00:14:22,502 --> 00:14:24,743 ‫روتا، واقعا بهت تسلیت می‌گم. 212 00:14:25,502 --> 00:14:26,823 ‫ولی می‌خوام حرفش رو بزنه. 213 00:14:27,903 --> 00:14:29,342 ‫به نظرت می‌تونی قبول کنی؟ 214 00:14:38,582 --> 00:14:39,743 ‫کجا رفتی؟ 215 00:14:46,622 --> 00:14:47,742 ‫کجا رفتی؟ 216 00:14:51,022 --> 00:14:52,982 ‫اعتماد به نفست رو از دست نده. 217 00:14:57,902 --> 00:14:59,223 ‫پس باید بدون خودش پیش برم. 218 00:15:34,062 --> 00:15:35,862 ‫لایرا. 219 00:15:35,942 --> 00:15:38,342 ‫واقعا یه «ببخشید» گفتن این‌قدر سخته؟ 220 00:15:38,422 --> 00:15:41,302 ‫- واسه چی باید عذرخواهی کنم؟ ‫- طرف اومد دنبالت، 221 00:15:41,382 --> 00:15:43,182 ‫پیدات کرد، به خاطرت مبارزه کرد، 222 00:15:43,262 --> 00:15:45,822 ‫ولی تو همون اول کار ‫باهاش دعوا می‌کنی. 223 00:15:45,902 --> 00:15:47,582 ‫خودت که می‌دونی حرف‌هات ‫همیشه درست نیست، مگه نه؟ 224 00:15:54,022 --> 00:15:55,142 ‫عذر می‌خوام. 225 00:15:56,222 --> 00:15:57,062 ‫از این بابت مطمئنم... 226 00:15:57,142 --> 00:15:58,782 ‫که به این راحتی‌ها عذرخواهی نمی‌کنی. 227 00:16:00,902 --> 00:16:03,022 ‫باشه. پس عذر نمی‌خوام. 228 00:16:05,902 --> 00:16:06,862 ‫من هم عذر می‌خوام. 229 00:16:09,102 --> 00:16:10,302 ‫نمی‌خوام باهات دعوا کنم. 230 00:16:24,582 --> 00:16:26,542 ‫یورک هنوز اطراف دریچه دنیای خودمه... 231 00:16:28,422 --> 00:16:29,741 ‫با حقیقت‌یاب بررسی کردم. 232 00:16:33,022 --> 00:16:34,742 ‫می‌تونیم چاقوئه رو تعمیر کنیم ‫و بعدش تصمیم بگیریم... 233 00:16:34,821 --> 00:16:36,942 ‫چیکار کنیم. 234 00:16:37,021 --> 00:16:39,422 ‫- من تجدید نظر نمی‌کنم. ‫- چنین درخواستی ازت ندارم. 235 00:16:39,501 --> 00:16:41,182 ‫آخرین درخواست بابام از من ‫همین بود... 236 00:16:41,261 --> 00:16:42,661 ‫که چاقوئه رو ببرم پیش ازریل. 237 00:16:46,742 --> 00:16:48,382 ‫خیلی ممنونم که اول اومدی دنبال من. 238 00:16:51,902 --> 00:16:52,821 ‫مجبور بودم. 239 00:16:57,741 --> 00:16:59,342 ‫نمی‌تونم به جایی که می‌خوای ببرمت. 240 00:17:00,142 --> 00:17:01,142 ‫اشکالی نداره. 241 00:17:02,462 --> 00:17:04,142 ‫خودم و پن یه‌جوری راجر رو پیدا می‌کنیم. 242 00:17:06,141 --> 00:17:07,262 ‫چطوری برمی‌گردین؟ 243 00:17:11,301 --> 00:17:12,502 ‫فقط بهش اعتماد نکن. 244 00:17:14,061 --> 00:17:15,262 ‫خودم کردم... 245 00:17:16,462 --> 00:17:17,462 ‫ولی پشیمون شدم. 246 00:17:19,141 --> 00:17:20,302 ‫دیگه بسه! 247 00:17:20,381 --> 00:17:22,181 ‫از اولش دروغ گفته بودی. 248 00:17:23,342 --> 00:17:24,661 ‫چاقوئه شکسته. 249 00:17:25,341 --> 00:17:26,581 ‫این‌قدر بهش حمله نکن. 250 00:17:28,181 --> 00:17:30,021 ‫یه دلیل بیار که حمله نکنم. 251 00:17:32,142 --> 00:17:33,861 ‫آخه ازریل می‌خواد سالم باشه. 252 00:17:34,941 --> 00:17:36,902 ‫دنبال خودشه، مگه نه؟ 253 00:17:36,981 --> 00:17:40,782 ‫پدرت درست توصیفت کرده بود. ‫واقعا طاقت‌فرسایی. 254 00:17:41,341 --> 00:17:42,461 ‫بهش بگو فرار کردیم. 255 00:17:43,941 --> 00:17:45,822 ‫بهش بگو چاقوئه رو گم کردی. 256 00:17:45,901 --> 00:17:48,862 ‫ضمنا، مادرم شکوندش. ‫کار ویل نبود. 257 00:17:48,941 --> 00:17:50,782 ‫وقتی بهمون نیاز داشته باشه، ‫خودمون میایم. 258 00:17:52,381 --> 00:17:53,341 ‫واقعا؟ 259 00:17:54,381 --> 00:17:56,061 ‫می‌تونین تعمیرش کنین، مگه نه؟ 260 00:17:57,181 --> 00:17:58,862 ‫اگه تو باشی، نمی‌کنیم. ‫نمی‌تونیم بهت اعتماد کنیم. 261 00:18:00,021 --> 00:18:02,141 ‫خب، اگه نخوام برم چی؟ 262 00:18:02,221 --> 00:18:03,942 ‫در اون صورت، تنها دریچه‌ای ‫که هنوز بازه رو می‌بندم... 263 00:18:04,021 --> 00:18:05,261 ‫و همه‌مون همین‌جا می‌مونیم. 264 00:18:08,141 --> 00:18:09,821 ‫کسی نمی‌تونه ما رو ‫تحت کنترل بگیره، 265 00:18:10,461 --> 00:18:11,902 ‫ازریل که اصلا نمی‌تونه. 266 00:18:12,901 --> 00:18:14,501 ‫پس چاره‌ای برام نذاشتین. 267 00:18:16,022 --> 00:18:17,541 ‫هر کاری می‌کنین، ‫سریع تمومش کنین. 268 00:18:18,821 --> 00:18:20,421 ‫همه‌مون باید تو جنگ حاضر باشیم. 269 00:18:23,781 --> 00:18:25,741 ‫فردا اول وقت می‌ریم ‫یورک رو پیدا می‌کنیم. 270 00:18:41,021 --> 00:18:42,181 ‫واسه من آوردین؟ 271 00:19:00,661 --> 00:19:03,381 ‫من رو احضار کرده بودین سرورم؟ 272 00:19:04,621 --> 00:19:05,781 ‫بفرما بشین. 273 00:19:17,421 --> 00:19:18,421 ‫واسه چی اومدم اینجا؟ 274 00:19:19,341 --> 00:19:22,461 ‫می‌خواد ببینیمت و تصمیم بگیریم. 275 00:19:23,660 --> 00:19:24,821 ‫چه تصمیمی بگیرین؟ 276 00:19:25,381 --> 00:19:26,581 ‫تصمیم بگیریم چه‌جور آدمی هستی. 277 00:19:27,340 --> 00:19:28,300 ‫آها. 278 00:19:29,101 --> 00:19:32,180 ‫آها، پس دادگاهه. 279 00:19:34,821 --> 00:19:37,500 ‫خب، اگه بگین گناهکارم، چی می‌شه؟ 280 00:19:38,060 --> 00:19:39,941 ‫سنگسارم می‌کنین؟ 281 00:19:40,021 --> 00:19:41,821 ‫با قطران و پر می‌پوشونینم؟ ‫مجازاتتون واسه... 282 00:19:41,900 --> 00:19:45,261 ‫- زنان یاغی همین نیست؟ ‫- ادای قربانی‌ها رو در نیار ماریسا. 283 00:19:45,340 --> 00:19:47,540 ‫بهت نمیاد. ‫می‌خوایم تصمیم بگیریم... 284 00:19:47,621 --> 00:19:50,020 ‫تو جمهوری بهشت جایگاهی داری یا نه. 285 00:19:50,101 --> 00:19:52,060 ‫تصمیم بگیریم لایق ‫عضویت تو این شورا هستی یا... 286 00:19:52,141 --> 00:19:54,820 ‫باید تا ابد تو اون سلول بی‌پنجره حبس بشم؟ 287 00:19:58,181 --> 00:20:00,940 ‫- می‌خواین چی بگم؟ ‫- می‌خوایم بدونیم... 288 00:20:01,021 --> 00:20:02,301 ‫به چه دردمون می‌خوری. 289 00:20:02,380 --> 00:20:03,661 ‫دوست دارین چی بگم؟ 290 00:20:04,660 --> 00:20:06,141 ‫بگم اولین زن دنیای خودم بودم... 291 00:20:06,220 --> 00:20:09,380 ‫که با دانشوران و روحانیون ارشد هم‌نشین شدم؟ 292 00:20:09,460 --> 00:20:13,020 ‫بگم آزمایشاتم با غبار... 293 00:20:13,101 --> 00:20:14,540 ‫در حد ازریله؟ 294 00:20:14,980 --> 00:20:16,541 ‫از خودش بپرسین. 295 00:20:16,620 --> 00:20:19,380 ‫ببینین حرف‌هام رو نقض می‌کنه یا نه. 296 00:20:19,460 --> 00:20:22,181 ‫- الان وقت صحبت من نیست. ‫- عه، چه جالب، 297 00:20:22,260 --> 00:20:24,340 ‫آخه ظاهرا هست. 298 00:20:25,540 --> 00:20:26,900 ‫تو مأمور کلیسای اعظمی... 299 00:20:26,981 --> 00:20:29,021 ‫- مأمور سابقشونم. ‫- طی مدتی که... 300 00:20:29,100 --> 00:20:30,500 ‫تو کلیسای اعظم کار می‌کردی، 301 00:20:30,580 --> 00:20:32,741 ‫- تعدادی... ‫- جادوگر کشتم، درسته. 302 00:20:33,821 --> 00:20:38,020 ‫مرتکب قتل شدم. ‫رو بچه‌ها آزمایش کردم. 303 00:20:38,101 --> 00:20:40,500 ‫رفتارم به شدت زشت بوده. ‫امکان نداره... 304 00:20:41,661 --> 00:20:43,301 ‫حکمی سختگیرانه‌تر از حکمی... 305 00:20:43,380 --> 00:20:45,660 ‫که خودم به خودم دادم، ‫برام صادر کنین. 306 00:20:45,740 --> 00:20:48,020 ‫ولی... 307 00:20:48,101 --> 00:20:51,180 ‫مهم‌ترین سوال رو مطرح نمی‌کنین. 308 00:20:52,060 --> 00:20:53,020 ‫چه سوالیه؟ 309 00:20:54,580 --> 00:20:56,780 ‫واسه چی باید کمکتون کنم؟ 310 00:20:56,860 --> 00:20:57,820 ‫چون کلید قفست... 311 00:20:57,900 --> 00:20:59,060 ‫- دست ماست. ‫- نه‌خیر. 312 00:21:00,660 --> 00:21:03,540 ‫چون به نظرم، کسی جز شما... 313 00:21:03,620 --> 00:21:05,500 ‫نمی‌تونه کمکمون کنه ‫از بچه‌مون محافظت کنیم. 314 00:21:06,580 --> 00:21:08,500 ‫من بدترین مادر دنیا بودم. 315 00:21:10,980 --> 00:21:12,500 ‫سال‌ها به فکرش نبودم. 316 00:21:14,260 --> 00:21:17,300 ‫اگر هم به فکرش بودم، ‫صرفا از به دنیا اومدنش... 317 00:21:17,380 --> 00:21:19,900 ‫خجالت می‌کشیدم. 318 00:21:19,980 --> 00:21:21,220 ‫- احساس حقارت می‌کردم... ‫- چقدر مسخره! 319 00:21:21,300 --> 00:21:24,700 ‫اصلا نفهمیدم بچه‌ای که حاصل عشقمونه، ‫واسه چی... 320 00:21:24,780 --> 00:21:26,740 ‫- باید عامل تحقیر باشه. ‫- بچه‌مون نامشروع بود... 321 00:21:26,820 --> 00:21:28,740 ‫و شوهرم به قتل رسید. 322 00:21:29,860 --> 00:21:33,020 ‫واقعا بار سنگینیه. 323 00:21:35,180 --> 00:21:37,820 ‫کلیسای اعظم هم کم‌کم... 324 00:21:37,899 --> 00:21:40,220 ‫به غبار و بچه‌ها علاقمند شد... 325 00:21:41,860 --> 00:21:46,020 ‫و من هم نگرانش شدم. 326 00:21:46,100 --> 00:21:47,940 ‫وقتی می‌خوان کنترلمون کنن، 327 00:21:48,619 --> 00:21:49,900 ‫بچه‌هامون رو به کار می‌گیرن. 328 00:21:49,979 --> 00:21:51,580 ‫من از هیئت ثواب نجاتش دادم. 329 00:21:52,980 --> 00:21:55,420 ‫حتی وقتی زیر تیغ بود، ‫نجاتش دادم... 330 00:21:55,500 --> 00:21:57,259 ‫هیئت ثواب رو خودت راه انداخته بودی. 331 00:21:57,340 --> 00:22:00,500 ‫- خودت اون تیغ رو ساخته بودی. ‫- چه راحت بقیه رو نقد می‌کنی، 332 00:22:00,580 --> 00:22:04,060 ‫ولی اشتباهات خودت رو نمی‌بینی ‫لرد ازریل بلاکوا... 333 00:22:04,140 --> 00:22:06,540 ‫شاید پدر خوبی نباشم، ‫ولی اصلا جونش رو به خطر ننداختم. 334 00:22:06,620 --> 00:22:07,939 ‫در واقع، نذاشتم خطری تهدیدش کنه... 335 00:22:08,020 --> 00:22:10,699 ‫- الان هم باید بیشتر زحمت بکشی. ‫- نه‌خیر. 336 00:22:10,780 --> 00:22:12,780 ‫کلیسای اعظم طی مراسمی مذهبی... 337 00:22:12,860 --> 00:22:14,539 ‫و باشکوه می‌کشدش... 338 00:22:14,620 --> 00:22:16,780 ‫و کلی مرثیه می‌خونن، ‫ولی بالاخره می‌کشنش. 339 00:22:18,259 --> 00:22:19,540 ‫من نتونستم نجاتش بدم، 340 00:22:20,299 --> 00:22:21,460 ‫ولی تو می‌تونی. 341 00:22:23,179 --> 00:22:24,460 ‫نجاتش بده. خواهش می‌کنم. 342 00:22:25,860 --> 00:22:28,220 ‫تنها خواسته‌ام ازتون همینه ‫و حاضرم هر کاری بکنم. 343 00:22:29,820 --> 00:22:30,780 ‫واسه چی؟ 344 00:22:32,700 --> 00:22:34,459 ‫چون خیلی دوستش دارم روتا. 345 00:22:40,499 --> 00:22:41,739 ‫به نظرم به حد کافی حرف‌هاش رو شنیدیم. 346 00:22:57,659 --> 00:22:59,180 ‫اگه یورک اونجا نباشه چی؟ 347 00:22:59,259 --> 00:23:00,580 ‫حاضر نیست بدون من بره. 348 00:23:31,379 --> 00:23:32,579 ‫بهتر بود تنها می‌اومدم. 349 00:23:33,419 --> 00:23:34,579 ‫نه. 350 00:23:42,819 --> 00:23:43,939 ‫لزومی نداره بریم تو. 351 00:23:55,939 --> 00:23:57,139 ‫خوبی؟ 352 00:23:58,659 --> 00:23:59,939 ‫اوهوم. 353 00:24:03,339 --> 00:24:06,339 ‫خودم می‌دونم واقعی نبود، ‫ولی یکی دو بار به هوش اومدم... 354 00:24:06,419 --> 00:24:08,219 ‫و بغلم کرده بود. 355 00:24:11,179 --> 00:24:12,539 ‫قبلش کسی بغلم نکرده بود. 356 00:24:22,739 --> 00:24:23,978 ‫بریم. 357 00:24:29,099 --> 00:24:30,819 ‫خیلی‌خب، به حد کافی مشورت کردین. 358 00:24:34,579 --> 00:24:36,979 ‫اگه بهش شک دارین، ‫باید الان بیان کنین. 359 00:24:39,859 --> 00:24:41,379 ‫من شک دارم. 360 00:24:41,459 --> 00:24:43,738 ‫ولی صرفا به خودش شک ندارم. 361 00:24:43,819 --> 00:24:47,259 ‫آخه خودش به وضوح می‌گه چه‌جور آدمیه. 362 00:24:47,339 --> 00:24:50,019 ‫ولی زیاد معلوم نیست ‫از نظر خودت چه‌جور آدمیه. 363 00:24:50,099 --> 00:24:53,259 ‫مطمئن نیستم اگه اون زن ‫اغوات کنه، مقاومت کنی. 364 00:24:55,459 --> 00:24:56,579 ‫می‌مونه یا نه فرمانده؟ 365 00:24:58,659 --> 00:25:00,419 ‫اگه حواسمون بهش باشه، ‫می‌تونه بمونه. 366 00:25:02,138 --> 00:25:04,499 ‫- روک؟ ‫- می‌مونه، 367 00:25:04,578 --> 00:25:06,218 ‫ولی باید ثابت کنه به دردمون می‌خوره. 368 00:25:06,699 --> 00:25:07,939 ‫اوهوم. 369 00:25:08,339 --> 00:25:09,339 ‫روتا؟ 370 00:25:09,899 --> 00:25:11,219 ‫من از لایرا خوشم میاد، 371 00:25:11,298 --> 00:25:13,299 ‫واسه جادوگران هم خیلی مهمه. 372 00:25:13,378 --> 00:25:15,659 ‫در نتیجه، به خاطر خودش موافقت می‌کنم. 373 00:25:15,738 --> 00:25:20,658 ‫ولی حتی اگه یه لحظه بهمون خیانت کرد، 374 00:25:20,739 --> 00:25:22,738 ‫بذارین خودم بکشمش. 375 00:25:22,818 --> 00:25:23,938 ‫افتخارش نصیبت می‌شه. 376 00:25:24,778 --> 00:25:26,059 ‫بیارینش تو. 377 00:25:29,058 --> 00:25:30,018 ‫ماریسا... 378 00:25:31,019 --> 00:25:32,578 ‫می‌تونی بمونی. 379 00:25:32,659 --> 00:25:33,858 ‫می‌تونی آزادانه تو اردوگاهمون بچرخی، 380 00:25:33,938 --> 00:25:35,738 ‫ولی اگه سعی کنی بری، ‫می‌کشیمت. 381 00:25:35,819 --> 00:25:37,018 ‫عه، چقدر لطف دارین. 382 00:25:37,098 --> 00:25:38,858 ‫لطف نمی‌کنم. ‫ظاهرا به نظر همکارانم... 383 00:25:38,938 --> 00:25:40,499 ‫به دردمون می‌خوری. امیدوارم به خاطر ‫خودت هم که شده، 384 00:25:40,578 --> 00:25:42,419 ‫واقعا به درد بخوری. 385 00:25:42,498 --> 00:25:44,938 ‫می‌تونین تجلیش رو باز کنین. 386 00:25:46,858 --> 00:25:49,139 ‫مأمور سالماکیا، ‫یکی از جاسوسان روک، 387 00:25:49,218 --> 00:25:51,859 ‫بهمون گفته لایرا با پسری همسفر شده... 388 00:25:51,938 --> 00:25:53,858 ‫که حامل چاقوی قدرتمندیه. 389 00:25:53,939 --> 00:25:55,778 ‫احیانا ندیدیش؟ 390 00:25:55,859 --> 00:25:57,779 ‫- چاقو؟ ‫- گفتم چاقو دیگه. 391 00:25:58,538 --> 00:25:59,419 ‫اطلاعاتی ازش نداری؟ 392 00:26:02,299 --> 00:26:03,379 ‫اسمش... 393 00:26:04,339 --> 00:26:05,658 ‫ویله. 394 00:26:05,738 --> 00:26:08,739 ‫تا الان دو بار افتخار دیدارش رو داشتم. 395 00:26:09,618 --> 00:26:11,098 ‫- عه، ممنون. ‫- از نظر خودش... 396 00:26:11,178 --> 00:26:14,818 ‫قهرمانه، ولی از نظر من زیاد جالب نیست. 397 00:26:18,698 --> 00:26:20,218 ‫از چاقویی هم خبر ندارم. 398 00:26:26,698 --> 00:26:27,898 ‫یورک! 399 00:26:36,218 --> 00:26:40,778 ‫- دلم برات تنگ شده بود لایرا. ‫- دل من هم برات تنگ شده بود. 400 00:26:40,858 --> 00:26:42,978 ‫موندی که ببینی کمکی از دستت بر میاد یا نه. 401 00:26:46,218 --> 00:26:48,498 ‫- واقعا هم بر میاد؟ ‫- چه کمکی بر میاد؟ 402 00:26:49,538 --> 00:26:50,658 ‫چاقوی ویل شکسته. 403 00:26:50,738 --> 00:26:52,578 ‫واسه رفتن به سرزمین مردگان لازمش دارم. 404 00:26:52,658 --> 00:26:54,498 ‫تو هم بهترین آهنگر کل دنیایی، اینه که... 405 00:26:54,578 --> 00:26:57,618 ‫سرزمین مردگان جای زنده‌ها نیست. 406 00:26:57,698 --> 00:27:00,057 ‫اون چاقو رو هم کلا نباید می‌ساختن. 407 00:27:00,138 --> 00:27:02,858 ‫ولی ساختن و من باید حاملش باشم. 408 00:27:02,937 --> 00:27:05,257 ‫ویل، شاید نیتت خیر باشه، 409 00:27:05,338 --> 00:27:07,898 ‫ولی اون چاقو هم نیاتی داره. 410 00:27:07,978 --> 00:27:10,418 ‫چاقوئه مال خودمه. ‫من درکش می‌کنم. 411 00:27:10,498 --> 00:27:12,738 ‫اگه درکش می‌کردی، ‫باهاش دریچه باز نمی‌کردی... 412 00:27:12,817 --> 00:27:15,458 ‫که لایرا رو ببری اونجا. 413 00:27:19,378 --> 00:27:22,618 ‫- یورک. ‫- لایرا... 414 00:27:22,697 --> 00:27:26,578 ‫چاقوئه به خاطر پرت شدن حواس ویل شکسته. 415 00:27:27,138 --> 00:27:28,857 ‫به مسیر زندگیش شک کرده بود. 416 00:27:29,697 --> 00:27:31,057 ‫خودت تا حالا شک نکردی؟ 417 00:27:31,818 --> 00:27:34,298 ‫خرس جماعت شک نمی‌کنه. 418 00:27:34,378 --> 00:27:36,378 ‫دروغ می‌گی. وقتی باهات آشنا شدم، ‫به خاطر دشواری... 419 00:27:36,458 --> 00:27:38,617 ‫هضم شکست، مست کرده بودی. 420 00:27:40,018 --> 00:27:42,977 ‫اون موقع درک نمی‌کردم، ‫ولی الان درک می‌کنم. 421 00:27:44,298 --> 00:27:47,578 ‫شک حاصل اهمیته. ‫به خرس یا انسان بودن ربطی نداره. 422 00:27:48,617 --> 00:27:49,938 ‫افراد خیلی بد اصلا شک نمی‌کنن. 423 00:27:50,017 --> 00:27:52,018 ‫امثال مادرم و پدرم اصلا شک نمی‌کنن. 424 00:27:53,218 --> 00:27:55,617 ‫امثال ویل و خودت... 425 00:27:58,097 --> 00:28:00,017 ‫که افراد خوبی هستین، ‫شک می‌کنین، 426 00:28:00,098 --> 00:28:02,057 ‫چون نمی‌دونین چه مسیری درسته. 427 00:28:03,338 --> 00:28:07,498 ‫دستگاهت رو بخون لایرا. 428 00:28:07,577 --> 00:28:11,738 ‫ازش بپرس بهتره به سرزمین مردگان بری یا نه. 429 00:28:28,898 --> 00:28:31,177 ‫به عمرم ندیده بودم ‫این‌قدر گیج بشه. 430 00:28:31,257 --> 00:28:32,738 ‫داره از تعادل می‌گه. 431 00:28:34,498 --> 00:28:36,257 ‫ولی تعادلش به قدری ظریفه... 432 00:28:36,337 --> 00:28:37,777 ‫که جزئی‌ترین فکر یا آرزو... 433 00:28:37,857 --> 00:28:39,417 ‫می‌تونه به همش بزنه. 434 00:28:40,097 --> 00:28:41,737 ‫پس جوابت رو گرفتی. 435 00:28:41,817 --> 00:28:44,457 ‫از نظر حقیقت‌یاب، کار عاقلانه‌ای نیست. 436 00:28:46,257 --> 00:28:47,457 ‫پس یعنی جوابش مثبته. 437 00:28:49,217 --> 00:28:51,377 ‫هنوز هم عین خاندان سیلورتانگی. 438 00:28:52,737 --> 00:28:56,217 ‫قبوله، چاقوتون رو تعمیر می‌کنم. 439 00:28:56,297 --> 00:28:59,218 ‫ولی از هدفت خوشم نمیاد. 440 00:29:59,537 --> 00:30:00,577 ‫سلام دکتر کوپر. 441 00:30:04,137 --> 00:30:05,457 ‫ممنون که تشریف آوردی. 442 00:30:07,377 --> 00:30:09,777 ‫می‌خواستین راجع به چی صحبت کنیم؟ 443 00:30:09,856 --> 00:30:11,376 ‫باید خدماتی ارائه بدی. 444 00:30:17,897 --> 00:30:21,697 ‫من شیفته انرژی و به خصوص... 445 00:30:21,777 --> 00:30:24,497 ‫کاری که ازریل از پسش براومد هستم. 446 00:30:24,577 --> 00:30:27,696 ‫شیفته منبع اون تخلیه انرژی عظیم ‫تو اسوال‌بارد هستم. 447 00:30:27,777 --> 00:30:29,376 ‫به نظرم با استفاده... 448 00:30:29,457 --> 00:30:33,456 ‫از تکنولوژی تقطیع خودت ‫تونست چنین کاری بکنه. 449 00:30:33,537 --> 00:30:35,256 ‫خیلی ممنون می‌شم ‫اگه بتونی کمکم کنی... 450 00:30:35,337 --> 00:30:38,857 ‫بفهمم با اون بچه‌ها چیکار کردی. 451 00:30:39,776 --> 00:30:41,016 ‫واسه چی می‌خواین... 452 00:30:43,937 --> 00:30:45,976 ‫اتفاقی که تو اون ایستگاه رخ داد، 453 00:30:46,056 --> 00:30:49,136 ‫از نظر اخلاقی و مذهبی فاجعه بود. 454 00:30:51,016 --> 00:30:53,776 ‫به خاطر هیچ و پوچ، ‫چیزی رو... 455 00:30:53,857 --> 00:30:55,576 ‫به اشتباه فدا کردی. 456 00:30:57,616 --> 00:30:59,217 ‫ولی درست رو گرفتی. 457 00:30:59,296 --> 00:31:01,416 ‫حالا درست رو به کار بگیر. 458 00:31:04,017 --> 00:31:06,057 ‫یکی از اعضای گروهمون ‫مشاهده کرده بود... 459 00:31:06,136 --> 00:31:09,136 ‫که در حین تقطیع تجلی، ‫مقداری انرژی ساطع می‌شه. 460 00:31:09,217 --> 00:31:11,537 ‫- چقدر انرژی ساطع می‌شه؟ ‫- حرفشون ناشی از بدعت دینی بود، 461 00:31:11,616 --> 00:31:13,816 ‫در واقع کار همکارم بود... 462 00:31:13,896 --> 00:31:16,376 ‫خب، می‌شه با انرژی حاصل از این قربانی، 463 00:31:16,456 --> 00:31:19,856 ‫به طریقی سلاحی... 464 00:31:21,456 --> 00:31:22,456 ‫ایجاد کرد؟ 465 00:31:28,456 --> 00:31:32,096 ‫نابغه‌ترین افراد ژنو در خدمتت هستن. 466 00:31:33,576 --> 00:31:36,296 ‫مسلما، اگه جای شکی باقی بمونه، 467 00:31:37,496 --> 00:31:39,896 ‫خودت و اعضای گروهت ‫تا زمانی که کارتون تکمیل نشه، 468 00:31:39,976 --> 00:31:43,216 ‫نمی‌تونین از اینجا خارج بشین. 469 00:31:43,296 --> 00:31:46,056 ‫انفجار ازریل آسمون رو سوراخ کرده بود. 470 00:31:46,136 --> 00:31:47,816 ‫به نظرم نباید چیزی بسازیم که... 471 00:31:50,176 --> 00:31:51,136 ‫دکتر کوپر. 472 00:31:52,736 --> 00:31:55,656 ‫من دارم در راه باغ عدنی نو مبارزه می‌کنم. 473 00:31:57,816 --> 00:31:58,936 ‫می‌خوام همین‌جا... 474 00:32:00,336 --> 00:32:01,336 ‫رو زمین برپا بشه. 475 00:32:03,816 --> 00:32:07,016 ‫واسه همین قدرتی پیدا کردم ‫که خودم از وجودش بی‌خبر بودم. 476 00:32:13,096 --> 00:32:14,216 ‫وظیفه من از همین قراره. 477 00:32:15,936 --> 00:32:18,256 ‫چنین وظیفه‌ای به خودم منصوب شده. 478 00:32:19,216 --> 00:32:20,096 ‫تو هم باید کاری کنی... 479 00:32:20,176 --> 00:32:21,816 ‫که آتوریتی ببخشدت. 480 00:32:25,696 --> 00:32:26,656 ‫در غیر این‌صورت... 481 00:32:28,696 --> 00:32:31,096 ‫هر چی لازم داشته باشم ‫از وجودت بیرون می‌کشم. 482 00:32:38,935 --> 00:32:40,416 ‫شجاع باش دکتر کوپر. 483 00:32:59,456 --> 00:33:01,015 ‫شگفت‌انگیزه، مگه نه؟ 484 00:33:01,096 --> 00:33:02,376 ‫نیت‌پیما رو می‌گم. 485 00:33:03,775 --> 00:33:05,535 ‫آها، آره... 486 00:33:05,616 --> 00:33:08,496 ‫همیشه خیلی راحت تحت تأثیر ‫سازه‌هاش قرار می‌گرفتی. 487 00:33:08,575 --> 00:33:10,416 ‫گمون نکنم دلش بخواد ‫این‌قدر با دقت... 488 00:33:10,495 --> 00:33:12,015 ‫بررسیشون کنی. 489 00:33:13,215 --> 00:33:14,696 ‫خودش بهم آزادی داد روتا. 490 00:33:16,095 --> 00:33:18,575 ‫صرفا دارم سعی می‌کنم ‫بفهمم اینجا چیکار کرده. 491 00:33:21,816 --> 00:33:22,735 ‫یعنی منبع انرژیش تجلی آدمه... 492 00:33:22,815 --> 00:33:25,455 ‫و با نیت آدم کنترل می‌شه. ‫درست نمی‌گم؟ 493 00:33:26,815 --> 00:33:28,775 ‫آزمایشگاه محل نگه‌داریشون... 494 00:33:30,856 --> 00:33:31,936 ‫کجاست؟ 495 00:33:41,696 --> 00:33:42,895 ‫هوم. 496 00:33:53,855 --> 00:33:56,335 ‫سالماکیا بالاخره باز هم ارتباط برقرار کرد. 497 00:33:56,415 --> 00:33:57,896 ‫چاقوئه شکسته. 498 00:33:57,975 --> 00:34:00,496 ‫با این وضع اصلا به درد نمی‌خوره. 499 00:34:01,895 --> 00:34:03,656 ‫- چطوری؟ ‫- وقتی مادر لایرا... 500 00:34:03,735 --> 00:34:06,215 ‫سعی کرد از پسره بگیردش، شکست. 501 00:34:08,855 --> 00:34:10,695 ‫به مأمورت بگو سریعا برگرده. 502 00:34:10,775 --> 00:34:12,375 ‫داره برمی‌گرده. 503 00:34:12,455 --> 00:34:15,775 ‫خانم کولتر هم داره به همین زودی ‫بهتون دروغ می‌گه. 504 00:34:26,095 --> 00:34:28,695 ‫فرمانده روک از دستت عصبانیه. 505 00:34:28,775 --> 00:34:31,935 ‫ظاهرا چاقوئه رو دیده بودی. ‫ضمنا، در واقع خودت بودی... 506 00:34:32,015 --> 00:34:33,455 ‫که شکوندیش. 507 00:34:33,535 --> 00:34:34,895 ‫چرا بهم نگفته بودی ماریسا؟ 508 00:34:34,975 --> 00:34:37,495 ‫خب، به نظرم اون‌طوری نمی‌تونستم ‫به هدفم برسم. 509 00:34:37,575 --> 00:34:38,855 ‫من حرفت رو باور کرده بودم. 510 00:34:38,935 --> 00:34:42,335 ‫خیال می‌کردم شاید بالاخره ‫تونستی صادق باشی. 511 00:34:42,415 --> 00:34:45,055 ‫صادق بودن تونستنی نیست ازریل. 512 00:34:45,135 --> 00:34:47,295 ‫آدم یا صادقه یا نیست. 513 00:34:47,375 --> 00:34:50,495 ‫هیچ‌کدوم ما هم صادق نیستیم. 514 00:34:50,575 --> 00:34:52,535 ‫خودت که متوجهی ‫الان دیگه مجبورم... 515 00:34:52,615 --> 00:34:55,535 ‫- دوباره حبست کنم؟ ‫- مجبور نیستی کاری بکنی. 516 00:34:55,615 --> 00:34:56,695 ‫نمی‌خوام حبست کنم. 517 00:34:57,735 --> 00:34:59,295 ‫ولی بفهم که چنین کاری می‌کنم. 518 00:35:01,694 --> 00:35:03,695 ‫تو رو می‌پرستن، مگه نه؟ 519 00:35:03,775 --> 00:35:07,255 ‫اوگونوه، جادوگره و اون حشره رو می‌گم. 520 00:35:08,815 --> 00:35:10,095 ‫به نظرت وقتی بالاخره... 521 00:35:10,175 --> 00:35:12,295 ‫تاج و تخت رو به دست بیاری، ‫جلوت تعظیم می‌کنن؟ 522 00:35:12,375 --> 00:35:13,774 ‫نمی‌خوام تاج و تخت رو به دست بیارم زن، 523 00:35:13,855 --> 00:35:16,374 ‫- می‌خوام سرنگونش کنم. ‫- راستش، خیلی برام جذابه... 524 00:35:16,455 --> 00:35:18,175 ‫که این‌قدر شیفته قدرت خودت شدی... 525 00:35:18,255 --> 00:35:21,775 ‫که همونی شدی که بیش از همه ازش متنفری. 526 00:35:23,215 --> 00:35:24,815 ‫دیگه دنبال لایرا نمی‌گردم. 527 00:35:26,455 --> 00:35:28,055 ‫به مأمورم گفتم دیگه پیشش نمونه. 528 00:35:28,135 --> 00:35:30,374 ‫از اون‌جایی که چاقوئه رو نابود کردی، ‫دیگه به دردم نمی‌خوره. 529 00:35:30,455 --> 00:35:32,414 ‫- نه. نمی‌تونی چنین کاری بکنی ازریل... ‫- می‌تونم و کردم. 530 00:35:32,495 --> 00:35:33,654 ‫نبردی که درگیرش شدم خیلی مهمه. 531 00:35:33,735 --> 00:35:36,655 ‫- اگه باز هم این حرفت رو تکرار کنی... ‫- اون به نبردم ربطی نداره. 532 00:35:36,735 --> 00:35:38,174 ‫امکان نداره حوا باشه. 533 00:35:39,495 --> 00:35:41,334 ‫- پس از همین فرصت استفاده کن تا... ‫- من دارم مبارزه می‌کنم... 534 00:35:41,415 --> 00:35:44,455 ‫که از این افسانه‌های سرکوبگرانه رها بشیم. 535 00:35:44,535 --> 00:35:46,294 ‫ولی همه دارن بهم می‌گن... 536 00:35:46,375 --> 00:35:49,415 ‫دختر خودم نماد اصلی گناهانه. 537 00:35:49,495 --> 00:35:50,615 ‫چنین داستانی رو باور نمی‌کنم. 538 00:35:50,694 --> 00:35:52,775 ‫باور خودت که ملاک نیست، 539 00:35:52,854 --> 00:35:55,375 ‫- بقیه باور دارن و طبقش عمل می‌کنن. ‫- تاج و تخت؟ 540 00:35:55,454 --> 00:35:57,654 ‫من تاج و تختی ندارم. ‫من رو زمین می‌شینم، 541 00:35:57,735 --> 00:36:01,295 ‫رو خاک و کثافت می‌شینم. ‫من کل عمرم رو وقف... 542 00:36:01,374 --> 00:36:03,974 ‫نبردی کردم که باید پیروزش باشم. 543 00:36:04,055 --> 00:36:06,535 ‫خیلی چیزها رو فدا کردم. 544 00:36:07,615 --> 00:36:09,894 ‫تو عمرت رو وقف چه کاری کردی ماریسا؟ 545 00:36:09,975 --> 00:36:12,454 ‫وقف قدرت کردی، مگه نه؟ ‫چطوری به قدرت رسیدی؟ 546 00:36:12,535 --> 00:36:14,615 ‫رفتی مأمور بی‌رحم... 547 00:36:14,694 --> 00:36:17,775 ‫کلیسای اعظم شدی. ‫دستگاه‌های شنیعی اختراع کردی... 548 00:36:17,854 --> 00:36:19,654 ‫که می‌تونن بچه‌هامون رو از هم بپاشن. 549 00:36:19,734 --> 00:36:21,694 ‫ولی یهو بچه لوس... 550 00:36:21,775 --> 00:36:23,974 ‫و متکبری با ناخن کثیف از راه می‌رسه... 551 00:36:24,054 --> 00:36:25,855 ‫و یه دفعه خیلی دوستش می‌داری. 552 00:36:25,934 --> 00:36:28,055 ‫قدقد می‌کنی و عین مرغ مادر... 553 00:36:28,134 --> 00:36:29,814 ‫زیر بال و پرت می‌گیریش... 554 00:36:38,974 --> 00:36:44,375 ‫واسه چی نمی‌تونی همونی باشی که می‌خوام؟ 555 00:36:46,814 --> 00:36:48,655 ‫دستت رو بکش. 556 00:37:14,694 --> 00:37:15,774 ‫ماریسا، دلیل این کارم... 557 00:37:15,854 --> 00:37:18,214 ‫از این قراره که قدرت آتوریتی دروغینه. 558 00:37:21,694 --> 00:37:23,574 ‫اون هیچی رو خلق نکرده. 559 00:37:23,654 --> 00:37:25,934 ‫نه تو، نه من و نه هیچ‌کدوم دنیاها رو. 560 00:37:27,774 --> 00:37:29,334 ‫صرفا مؤسساتی ساخته... 561 00:37:29,414 --> 00:37:31,854 ‫که ارعاب‌آور باشن ‫و باهاشون کنترلمون کنه. 562 00:37:33,454 --> 00:37:36,534 ‫می‌دونستی حتی دیگه حاکم بهشت هم نیست؟ 563 00:37:36,614 --> 00:37:40,654 ‫الان حاکمی به نام متاتران ‫به قلمروشون حکمرانی می‌کنه. 564 00:37:41,774 --> 00:37:44,094 ‫فرشته یا در واقع شخص دیگه‌ایه... 565 00:37:46,054 --> 00:37:48,694 ‫که مصممه کار اربابش رو ادامه بده. 566 00:37:52,614 --> 00:37:53,734 ‫واسه همین مبارزه می‌کنم. 567 00:37:58,694 --> 00:37:59,694 ‫حرفت رو باور نمی‌کنم. 568 00:38:03,693 --> 00:38:04,734 ‫همه‌اش دروغه. 569 00:38:07,854 --> 00:38:09,654 ‫در راهش مرتکب کلی... 570 00:38:10,214 --> 00:38:11,414 ‫کار شنیع شدی، 571 00:38:14,253 --> 00:38:15,493 ‫ولی همه‌اش دروغه. 572 00:38:25,213 --> 00:38:26,214 ‫باهام بیا... 573 00:38:28,253 --> 00:38:29,254 ‫می‌تونم نشونت بدم. 574 00:38:31,933 --> 00:38:33,934 ‫بعدش می‌تونی جنگ راه انداختنم رو تماشا کنی. 575 00:38:50,414 --> 00:38:53,454 ‫ویل، چاقوئه رو بذار تو آتش. 576 00:38:56,054 --> 00:38:58,654 ‫چون حواست پرت شد، شکست. 577 00:38:58,733 --> 00:39:01,693 ‫فقط ذهنی قدرتمند ‫از نو می‌سازدش. 578 00:39:03,253 --> 00:39:04,613 ‫بارش هم بر دوش خودته، 579 00:39:06,174 --> 00:39:07,613 ‫هم بر دوش خودم. 580 00:39:10,933 --> 00:39:13,293 ‫بهش فکر کن. 581 00:39:17,133 --> 00:39:20,854 ‫مسیر یکپارچه‌سازی چاقو رو تصور کن. 582 00:39:23,013 --> 00:39:25,453 ‫رو مسائل مهم تمرکز کن. 583 00:39:29,333 --> 00:39:31,014 ‫ببین بدون من... 584 00:39:32,333 --> 00:39:33,453 ‫چه شکلی شدی. 585 00:39:36,933 --> 00:39:38,773 ‫نه. ولش کن. 586 00:39:41,253 --> 00:39:43,853 ‫رو افکارت تمرکز کن. 587 00:39:48,613 --> 00:39:50,213 ‫تو یه پا جنگجویی ویل. 588 00:39:50,293 --> 00:39:53,373 ‫می‌فهمی؟ 589 00:39:54,253 --> 00:39:57,013 ‫ایساهتر تو رو برگزیده. 590 00:39:59,533 --> 00:40:01,693 ‫به همین راحتی از دست مادرت خلاص شدن؟ 591 00:40:04,813 --> 00:40:07,333 ‫دوباره سعی کن. 592 00:40:07,413 --> 00:40:09,813 ‫باید به اعماق وجودت برسی. 593 00:40:09,893 --> 00:40:13,013 ‫مهم‌ترین مسئله رو پیدا کن. 594 00:40:55,493 --> 00:40:58,093 ‫لایرا، برو کنار. 595 00:41:17,933 --> 00:41:18,972 ‫ویل. 596 00:41:20,813 --> 00:41:21,813 ‫ویل. 597 00:41:23,693 --> 00:41:26,893 ‫ویل، صدام رو می‌شنوی؟ 598 00:41:28,332 --> 00:41:29,653 ‫ویل. 599 00:41:36,893 --> 00:41:39,452 ‫من به خواسته‌تون عمل کردم، 600 00:41:39,533 --> 00:41:43,252 ‫شما هم باید تصمیم بگیرین ‫چه راهی رو در پیش می‌گیرین. 601 00:41:52,253 --> 00:41:56,093 ‫اگه نتونین از سرزمین مردگان خارج بشین، 602 00:41:56,172 --> 00:41:58,052 ‫دیگه همدیگه رو نمی‌بینیم. 603 00:41:59,813 --> 00:42:01,333 ‫ولی اگه تونستین خارج بشین، 604 00:42:01,412 --> 00:42:05,252 ‫قدمت همیشه تو اسوال‌بارد رو چشممونه، 605 00:42:05,332 --> 00:42:08,012 ‫با تو هم هستم ویل. 606 00:42:09,212 --> 00:42:11,372 ‫شما لایق همدیگه‌این. 607 00:42:13,692 --> 00:42:16,452 ‫خداحافظ لایرا سیلورتانگ. 608 00:42:18,412 --> 00:42:22,332 ‫امیدوارم روزی باز هم همدیگه رو ببینیم. 609 00:42:34,253 --> 00:42:35,213 ‫این کیه؟ 610 00:42:41,172 --> 00:42:42,692 ‫بیا عقب، اینجا وایستا. 611 00:42:55,092 --> 00:42:56,172 ‫فرشته است. 612 00:42:57,932 --> 00:42:58,972 ‫چطوری؟ 613 00:42:59,692 --> 00:43:00,972 ‫از آسمون سقوط کرد... 614 00:43:02,812 --> 00:43:03,892 ‫و افتاد دست من. 615 00:43:12,012 --> 00:43:15,131 ‫- حرف می‌زنه؟ ‫- خودش تصمیم گرفته نزنه. 616 00:43:15,212 --> 00:43:16,972 ‫ولی دیگه نیازی ندارم صحبت کنه. 617 00:43:19,412 --> 00:43:20,652 ‫خیلی خوشگله. 618 00:43:21,692 --> 00:43:24,051 ‫هر کسی خوشگله. 619 00:43:41,331 --> 00:43:42,492 ‫چه حسی داره؟ 620 00:43:44,572 --> 00:43:45,652 ‫حس متفاوتی داره. 621 00:43:50,052 --> 00:43:51,611 ‫تغییری درونت ایجاد کرد، مگه نه؟ 622 00:43:53,291 --> 00:43:55,292 ‫موقع ساختن چاقوئه، چیزهایی دیدم. 623 00:43:58,771 --> 00:43:59,772 ‫چی دیدی؟ 624 00:44:01,651 --> 00:44:02,851 ‫تو... 625 00:44:04,572 --> 00:44:05,572 ‫تو رو دیدم... 626 00:44:07,131 --> 00:44:09,092 ‫تو رو دیدم که... 627 00:44:10,052 --> 00:44:11,052 ‫بالتاموس؟ 628 00:44:13,892 --> 00:44:14,971 ‫خیال می‌کردم رفتی. 629 00:44:15,052 --> 00:44:17,131 ‫باید بهتر عمل می‌کردم. ‫شرمنده‌ام. 630 00:44:17,971 --> 00:44:19,891 ‫ولی حواسم بهتون بود. 631 00:44:19,972 --> 00:44:21,411 ‫- طرف... ‫- فرشته است. 632 00:44:26,331 --> 00:44:27,291 ‫لایرا هستم. 633 00:44:28,251 --> 00:44:29,452 ‫- خودم می‌دونم. ‫- هوم. 634 00:44:36,572 --> 00:44:39,091 ‫چیزی نمونده بود ‫که کلا از دستش بدی. 635 00:44:40,731 --> 00:44:43,412 ‫خب، حالا آماده‌ای ‫که بریم پیش لرد ازریل؟ 636 00:44:44,611 --> 00:44:46,131 ‫داره ارتشش رو جمع می‌کنه. 637 00:44:50,811 --> 00:44:51,932 ‫نه. 638 00:44:52,971 --> 00:44:54,412 ‫شرمنده‌ام بالتاموس. 639 00:44:54,491 --> 00:44:56,691 ‫باید برم سرزمین مردگان. 640 00:44:56,771 --> 00:44:58,291 ‫یکی اونجا به کمکمون نیاز داره. 641 00:44:59,811 --> 00:45:01,491 ‫دوست لایراست. 642 00:45:01,571 --> 00:45:03,891 ‫باید چنین مسیری رو طی کنی؟ 643 00:45:04,211 --> 00:45:05,411 ‫آره. 644 00:45:07,531 --> 00:45:08,691 ‫پس همین مسیر رو طی کن. 645 00:45:13,371 --> 00:45:14,331 ‫باهامون بیا. 646 00:45:16,411 --> 00:45:19,771 ‫فرشتگان نمی‌تونن وارد سرزمین مردگان بشن. 647 00:45:21,331 --> 00:45:23,411 ‫ضمنا، مسیر من فرق می‌کنه. 648 00:45:24,211 --> 00:45:25,731 ‫ولی زیاد ازتون دور نمی‌شم. 649 00:45:50,691 --> 00:45:51,691 ‫تو هم باهام میای؟ 650 00:45:52,731 --> 00:45:54,571 ‫آره. 651 00:45:54,651 --> 00:45:56,211 ‫من که صرفا به بابام نرفتم. 652 00:45:57,370 --> 00:45:59,051 ‫مامانم همیشه می‌گفت: ‫«اگه دوستت کمک لازم داشت،» 653 00:45:59,131 --> 00:46:00,171 ‫«باید کمکش کنی.» 654 00:46:05,411 --> 00:46:06,491 ‫ممنون. 655 00:46:24,690 --> 00:46:27,771 ‫فعالیت فرشتگان ‫دنیاها رو به لرزه انداخته. 656 00:46:27,850 --> 00:46:31,051 ‫تعداد زیادی از شورشیان زافانیا ‫دارن جمع می‌شن. 657 00:46:31,130 --> 00:46:34,171 ‫عین جزر و مد پیش از طوفانی عظیم می‌مونه. 658 00:46:39,931 --> 00:46:42,411 ‫گفته بودی کاملا به ازریل اعتماد داری... 659 00:46:43,490 --> 00:46:44,730 ‫راست گفته بودی؟ 660 00:46:44,811 --> 00:46:46,210 ‫به نظرم خطرناکه که فرض کنیم... 661 00:46:46,291 --> 00:46:48,570 ‫پیروان زافانیا حاضرن ‫علیه همنوعشون... 662 00:46:48,651 --> 00:46:50,091 ‫با انسانی متحد بشن. 663 00:46:52,451 --> 00:46:54,771 ‫واقعا به نظرت چون ‫یکی از فرشتگان متاتران رو... 664 00:46:54,850 --> 00:46:58,410 ‫اسیر کرده، بهمون خیانت می‌کنن؟ 665 00:46:58,491 --> 00:47:01,251 ‫- به نظرم بستگی داره. ‫- به چی بستگی داره؟ 666 00:47:02,771 --> 00:47:04,170 ‫به این که ازریل چی به سرش بیاره. 667 00:47:08,050 --> 00:47:12,410 ‫بدون شک افسانه ایساهتر به گوشت خورده. 668 00:47:12,491 --> 00:47:14,730 ‫چاقوییه که می‌تونه ‫بین دنیاها دریچه ایجاد کنه. 669 00:47:14,811 --> 00:47:17,291 ‫چاقوییه که هر چیزی رو می‌بره. 670 00:47:17,370 --> 00:47:20,130 ‫ولی متأسفانه، اون چاقو الان شکسته. 671 00:47:21,930 --> 00:47:24,291 ‫راستش، ساخته دست انسانه، 672 00:47:24,370 --> 00:47:29,410 ‫تقریبا سیصد سال پیش، ‫با تجهیزات اولیه، 673 00:47:29,491 --> 00:47:32,490 ‫وقتی ملت هنوز با اسب و ارابه سفر می‌کردن، 674 00:47:32,570 --> 00:47:35,290 ‫ساخته بودنش. 675 00:47:36,771 --> 00:47:38,610 ‫واقعا خیلی خارق‌العاده است. 676 00:47:38,691 --> 00:47:40,250 ‫منظورم اینه که شاید... 677 00:47:40,331 --> 00:47:42,131 ‫اصلا چاقویی لازم نداشتم. 678 00:47:43,450 --> 00:47:46,410 ‫این خانم قبلا دستگاهی ساخته... 679 00:47:46,490 --> 00:47:49,010 ‫که روح آدم رو قطع می‌کنه. 680 00:47:49,090 --> 00:47:53,130 ‫من با همون تکنولوژی بین دنیاها ‫انفجار ایجاد می‌کنم. 681 00:47:53,210 --> 00:47:55,490 ‫حالا قراره با همدیگه... 682 00:47:55,571 --> 00:47:58,970 ‫تو رو تکه تکه کنیم و بفرستیمت... 683 00:47:59,050 --> 00:48:00,530 ‫پیش اربابت. 684 00:48:01,770 --> 00:48:04,130 ‫ماریسا، می‌شه لطف کنی ‫و در رو ببندی؟ 685 00:48:05,690 --> 00:48:06,890 ‫می‌خوام همین الان شروع کنم. 686 00:48:08,810 --> 00:48:09,970 ‫هوم. 687 00:48:24,570 --> 00:48:28,210 ‫انرژیش رو حس می‌کنی آلاربوس؟ 688 00:48:28,290 --> 00:48:31,450 ‫تو این دنیاها کلی خلاقیت در جریانه، 689 00:48:31,530 --> 00:48:34,330 ‫ولی امثال شما می‌خواین فرو بنشونینش. 690 00:48:34,410 --> 00:48:36,370 ‫چنین کاری به خواسته خودم نیست. 691 00:48:36,450 --> 00:48:39,609 ‫خودت مجبورم کردی چنین کاری بکنم. 692 00:48:46,490 --> 00:48:47,450 ‫تو گناهکاری. 693 00:48:47,530 --> 00:48:49,570 ‫من عامل تغییرم. 694 00:48:49,650 --> 00:48:50,930 ‫من منادی... 695 00:48:51,009 --> 00:48:53,170 ‫نابودی امثال توئم. 696 00:48:53,250 --> 00:48:54,689 ‫به سزای اعمالت می‌رسی. 697 00:48:54,770 --> 00:48:57,490 ‫من تو من رو به سزای اعمالم نمی‌رسونی. 698 00:48:57,569 --> 00:49:01,849 ‫به جاش، پیغامم رو به متاتران می‌رسونی. 699 00:49:08,730 --> 00:49:11,049 ‫پیغامم به متاتران از این قراره: 700 00:49:11,130 --> 00:49:15,210 ‫من همین‌جام. 701 00:49:29,770 --> 00:49:32,770 ‫ماریسا. 702 00:49:53,409 --> 00:49:55,010 ‫ماریسا! 703 00:49:58,010 --> 00:49:59,049 ‫ماریسا! 704 00:49:59,849 --> 00:50:01,209 ‫ماریسا! 705 00:50:01,290 --> 00:50:03,169 ‫سربازان، آماده شلیک باشین. 706 00:50:03,250 --> 00:50:04,809 ‫- شلیک نکنین! ‫- چی؟ 707 00:50:04,890 --> 00:50:06,769 ‫روک! 708 00:50:06,849 --> 00:50:08,809 ‫سوار نیت‌پیما شد و باهاش برو. 709 00:50:08,889 --> 00:50:10,689 ‫چشم. 710 00:50:29,089 --> 00:50:30,249 ‫خداحافظ ازریل. 711 00:50:45,249 --> 00:50:46,809 ‫سلاح‌هاتون رو بگیرین پایین. 712 00:50:48,849 --> 00:50:50,570 ‫چه بازی‌ای راه انداختی؟ 713 00:50:50,649 --> 00:50:52,689 ‫می‌خواد نقش مادرش رو ایفا کنه، ‫پس بذار بکنه. 714 00:50:54,009 --> 00:50:55,449 ‫امیدوارم آمادگیش رو داشته باشن. 715 00:50:57,329 --> 00:50:58,809 ‫سربازان! 716 00:50:58,889 --> 00:51:00,609 ‫عقب‌گرد. 717 00:51:04,409 --> 00:51:05,289 ‫حرکت کنین! 718 00:51:32,449 --> 00:51:34,009 ‫دقیقا دنبال چی بگردم؟ 719 00:51:35,049 --> 00:51:36,528 ‫بی‌پایانه، 720 00:51:36,609 --> 00:51:39,529 ‫مسطحه و مرگ هم درونش حس می‌شه. 721 00:51:41,328 --> 00:51:42,929 ‫بهم بگو داریم کار درستی می‌کنیم. 722 00:51:45,168 --> 00:51:46,649 ‫امیدوارم کار درستی باشه. 723 00:51:47,768 --> 00:51:49,568 ‫مجبوریم به همین حرفت قانع باشیم. 724 00:52:01,529 --> 00:52:02,809 ‫خوبی؟ 725 00:52:09,328 --> 00:52:11,169 ‫انگار نباید بازش کنه. 726 00:52:21,329 --> 00:52:23,168 ‫آخرین دنیایی که می‌تونم پیدا کنم همینه. 727 00:52:24,248 --> 00:52:25,689 ‫بعدش دیگه دنیایی نیست. 728 00:52:38,329 --> 00:52:39,328 ‫همین‌جاست؟ 729 00:53:05,728 --> 00:53:06,768 ‫همین‌جاست. 730 00:53:07,368 --> 00:53:08,448 ‫پیداش کردی. 731 00:53:10,288 --> 00:53:11,488 ‫از کجا مطمئنی؟ 732 00:53:12,248 --> 00:53:13,729 ‫تو خوابم دیده بودمش. 733 00:53:23,165 --> 00:53:37,551 ‫مترجم: «کیارش نعمت گرگانی» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ 734 00:53:40,048 --> 00:53:41,208 ‫حتما از همین طرفه. 735 00:53:42,728 --> 00:53:43,808 ‫وایستا. 736 00:53:44,688 --> 00:53:45,968 ‫گمون نکنم جای امنی باشه. 737 00:53:52,088 --> 00:53:53,288 ‫لایرا، وایستا. 738 00:53:53,855 --> 00:54:00,568 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 739 00:54:00,760 --> 00:54:07,473 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: DigiMoviez@