1 00:02:21,772 --> 00:02:23,190 ‫آیزاک! 2 00:02:26,318 --> 00:02:28,070 ‫آیزاک؟ 3 00:03:02,271 --> 00:03:04,438 ‫سلام آیزاک. مزاحم کارت شدم؟ 4 00:03:04,439 --> 00:03:05,565 ‫بله 5 00:03:05,566 --> 00:03:07,358 ‫خیلی‌خب، بذار یه جور دیگه بگم 6 00:03:07,359 --> 00:03:09,819 ‫می‌خوایم واسه تعمیر، ‫یه بررسی سراسری توی سیستم‌ها انجام بدیم 7 00:03:09,820 --> 00:03:11,529 ‫یعنی سیستم به صورت موقت قطع میشه 8 00:03:11,530 --> 00:03:13,614 ‫تخمینی از زمان نداری؟ 9 00:03:13,615 --> 00:03:16,242 ‫شاید نیم ساعت. شرمنده که از آزمایشگاهت ‫بیرونت می‌کنم 10 00:03:16,243 --> 00:03:18,411 ‫این تشکیلات برای استفاده‌ی... 11 00:03:18,412 --> 00:03:20,454 ‫تمام کارکنان بخش علمی و مهندسیه 12 00:03:20,455 --> 00:03:21,581 ‫نه، می‌دونم 13 00:03:21,582 --> 00:03:23,324 ‫فقط همه‌مون حس می‌کنیم که تو... 14 00:03:23,325 --> 00:03:25,167 ‫اینجا رو به چشم پایگاهت می‌بینی 15 00:03:25,168 --> 00:03:26,627 ‫بگذریم، سعی می‌کنم سریع تمومش کنم 16 00:03:26,628 --> 00:03:28,379 ‫چطوره بری یه نوشیدنی بزنی بر بدن؟ 17 00:03:28,380 --> 00:03:29,797 ‫من نمی‌تونم نوشیدنی بخورم 18 00:03:29,798 --> 00:03:31,841 ‫شوخی کردم 19 00:03:31,842 --> 00:03:33,092 ‫هه هه 20 00:03:33,093 --> 00:03:34,343 ‫هه 21 00:03:34,344 --> 00:03:35,511 ‫چی؟ 22 00:03:35,512 --> 00:03:38,431 ‫مگه این پاسخ درست به یه شوخی نیست؟ 23 00:03:38,432 --> 00:03:40,350 ‫نه. نه والا 24 00:03:41,018 --> 00:03:42,394 ‫میرم که به کارت برسی 25 00:04:14,551 --> 00:04:16,428 ‫می‌تونم پیش شما بشینم؟ 26 00:04:19,848 --> 00:04:21,225 ‫چرا که نه 27 00:04:43,330 --> 00:04:44,914 ‫سلام 28 00:04:44,915 --> 00:04:47,875 ‫شرمنده، اون کار یه مقدار خشن بود 29 00:04:47,876 --> 00:04:51,003 ‫متوجه شدم کارکنان در سالن غذاخوری ‫تمایل دارن... 30 00:04:51,004 --> 00:04:52,672 ‫وقتی من نزدیک میشم جاشونو عوض کنن 31 00:04:52,673 --> 00:04:55,466 ‫آره. فکر کنم هنوز دارن به این قضیه ‫عادت می‌کنن... 32 00:04:55,467 --> 00:04:56,843 ‫که تو توی فضاپیما می‌مونی 33 00:04:56,844 --> 00:04:58,636 ‫یه تشخیص معقول 34 00:04:58,637 --> 00:04:59,887 ‫پنکیک می‌خوری؟ 35 00:04:59,888 --> 00:05:01,889 ‫من غذا مصرف نمی‌کنم 36 00:05:01,890 --> 00:05:04,225 ‫آها، درسته. البته 37 00:05:04,226 --> 00:05:05,696 ‫من که از خوردن اینا سیر نمیشم 38 00:05:05,697 --> 00:05:07,687 ‫از بچگیم غذای مورد علاقه‌ام بود 39 00:05:07,688 --> 00:05:10,022 ‫اگه می‌تونستم هر وعده همینو می‌خوردم. ‫ولی فقط با کَره 40 00:05:10,023 --> 00:05:11,774 ‫بدون شیره و میوه 41 00:05:11,775 --> 00:05:14,820 ‫بقیه فکر می‌کنن این یه جورایی عجیبه 42 00:05:16,697 --> 00:05:19,699 ‫حس بدی بهت دست نمیده... 43 00:05:19,700 --> 00:05:21,075 ‫وقتی دیگران ازت دوری می‌کنن؟ 44 00:05:21,076 --> 00:05:24,495 ‫مشاهده‌ی الگوی رفتاری بسیار جذابه 45 00:05:24,496 --> 00:05:27,373 ‫ولی واکنش احساسی فراتر از توان منه 46 00:05:27,374 --> 00:05:28,708 ‫حیف شد 47 00:05:28,709 --> 00:05:31,627 ‫همینطوره. می‌تونست خیلی آموزنده باشه 48 00:05:31,628 --> 00:05:34,380 ‫تو در حین نبرد غیرفعال شدی. درسته؟ 49 00:05:34,381 --> 00:05:35,424 ‫بله 50 00:05:36,133 --> 00:05:38,551 ‫مطمئنم بقیه برات تعریف کردن 51 00:05:38,552 --> 00:05:40,130 ‫تمام اطلاعات در دسترس... 52 00:05:40,131 --> 00:05:42,180 ‫در پایگاه داده‌های فضاپیما رو بررسی کردم 53 00:05:42,181 --> 00:05:44,558 ‫از جمله یه زمانبندی استراتژیک این واقعه 54 00:05:45,309 --> 00:05:46,852 ‫واقعه؟ 55 00:05:48,812 --> 00:05:50,647 ‫به هر حال یه داستانی برات تعریف می‌کنم 56 00:05:51,982 --> 00:05:53,941 ‫من توی یو‌اس‌اس کویمبی بودم 57 00:05:53,942 --> 00:05:55,735 ‫کویمبی که نابود شد 58 00:05:55,736 --> 00:05:57,112 ‫آره 59 00:05:58,739 --> 00:06:02,450 ‫اون موقع پیش افسر ارشد ‫ستاره‌شناسی‌مون بودم 60 00:06:02,451 --> 00:06:04,734 ‫داشت توی بازنشانی اضطراری... 61 00:06:04,735 --> 00:06:06,955 ‫کامپیوتر مسیریابی کمکم می‌کرد 62 00:06:08,415 --> 00:06:10,125 ‫زن شگفت‌انگیزی بود 63 00:06:11,585 --> 00:06:13,212 ‫کارش واقعاً حرف نداشت 64 00:06:14,463 --> 00:06:18,217 ‫در ضمن اتفاقاً بهترین دوستمم بود 65 00:06:20,677 --> 00:06:22,221 ‫اسمش آماندا بود 66 00:06:24,139 --> 00:06:26,349 ‫وقتی بهمون دستور ‫تخلیه‌ی فضاپیما داده شد... 67 00:06:26,350 --> 00:06:28,185 ‫خودمونو به نزدیک‌ترین محفظه‌ی فرار رسوندیم 68 00:06:49,373 --> 00:06:53,085 ‫کمربندمونو بستیم، ولی وقتی ‫خواستیم پرواز کنیم هیچ اتفاقی نیفتاد 69 00:06:55,379 --> 00:06:56,796 ‫- مشکل چیه؟ ‫- نمی‌دونم 70 00:06:56,797 --> 00:06:58,841 ‫مکانیزم توالی‌دهی گیر کرده 71 00:07:00,884 --> 00:07:03,386 ‫می‌دونستیم یکی‌مون باید به صورت دستی ‫پرتاب رو انجام بده 72 00:07:03,387 --> 00:07:05,805 ‫- من میرم ‫- نه، چارلی. خودم انجامش میدم 73 00:07:05,806 --> 00:07:07,682 ‫- نه، من می‌خوام برم ‫- من انجامش میدم، چارلی! 74 00:07:07,683 --> 00:07:10,476 ‫گوش کن چی میگم! ‫لعنتی، چارلی. گوش کن چی میگم! 75 00:07:10,477 --> 00:07:11,937 ‫اشکالی نداره 76 00:07:13,188 --> 00:07:14,648 ‫اشکالی نداره 77 00:07:22,865 --> 00:07:24,907 ‫نگاه توی چشماش 78 00:07:24,908 --> 00:07:26,577 ‫هیچ بحث و جدلی نبود 79 00:07:56,690 --> 00:07:58,275 ‫یه لحظه اونجا بود... 80 00:07:59,067 --> 00:08:00,819 ‫و لحظه‌ی بعد مُرده بود 81 00:08:02,404 --> 00:08:04,615 ‫به همراه سیصد نفر دیگه 82 00:08:05,365 --> 00:08:06,491 ‫به خاطر تو 83 00:08:08,744 --> 00:08:09,994 ‫پس ببین... 84 00:08:09,995 --> 00:08:14,958 ‫واقعاً حیف شد که هیچی حس نمی‌کنی 85 00:08:15,876 --> 00:08:19,213 ‫چون لایق حس کردن تمام درد و رنج جهانی 86 00:08:20,214 --> 00:08:23,759 ‫منم اگه جای تو بودم اصلاً ‫سمت سالن غذاخوری نمی‌اومدم 87 00:08:24,968 --> 00:08:27,304 ‫بقیه وقتی نگاهت می‌کنن حالشون بد میشه 88 00:09:09,160 --> 00:09:12,280 ‫[قاتل] 89 00:09:20,661 --> 00:09:22,661 ‫ترجمه: ‫thetrueali 90 00:09:22,662 --> 00:09:24,662 ‫Telegram: @Thetrueali 91 00:11:20,769 --> 00:11:23,437 ‫اسکنر‌های مسیریابی رو دوباره تنظیم کردن؟ 92 00:11:23,438 --> 00:11:25,690 ‫نه، ولی فرمانده لامار گفت ‫کار بعدی توی فهرسته 93 00:11:25,691 --> 00:11:28,610 ‫امیدوارم توی سه هفته‌ی اخیر ‫حداقل یه شب استراحت کرده باشه 94 00:11:29,653 --> 00:11:32,405 ‫گوردون، چطوره امشب باهاش بری ‫بچرخی و مستش کنی؟ 95 00:11:32,406 --> 00:11:34,949 ‫- این یه دستوره، قربان؟ ‫- بله 96 00:11:34,950 --> 00:11:36,493 ‫از این کار لذت می‌برم، قربان 97 00:11:37,160 --> 00:11:38,786 ‫از کیالی به فرمانده 98 00:11:38,787 --> 00:11:40,246 ‫بگو 99 00:11:40,247 --> 00:11:43,082 ‫میشه به همراه فرمانده گریسون ‫به آزمایشگاه ستاره‌شناسی بیایید؟ 100 00:11:43,083 --> 00:11:45,586 ‫یه چیزی هست که باید ببینید 101 00:11:46,128 --> 00:11:47,462 ‫داریم میاییم 102 00:11:57,222 --> 00:11:59,348 ‫- کی این کارو کرده؟ ‫- نمی‌دونیم 103 00:11:59,349 --> 00:12:01,434 ‫هرکی بوده، رد دی‌ان‌ای خودشو پاک کرده 104 00:12:01,435 --> 00:12:03,352 ‫معمولاً توی این موارد همینطور میشه 105 00:12:03,353 --> 00:12:05,438 ‫توی چند ساعت اخیر کی اینجا بوده؟ 106 00:12:05,439 --> 00:12:07,815 ‫تا جایی که من می‌دونم، فقط فرمانده لامار 107 00:12:07,816 --> 00:12:10,860 ‫فکر کنم بتونیم این یکی رو قلم بگیریم. ‫کسی دیگه نیومد؟ 108 00:12:10,861 --> 00:12:13,487 ‫وقتی جان داشت بررسی سیستم‌ها رو ‫انجام می‌داد، همه‌چی خاموش شده بود 109 00:12:13,488 --> 00:12:14,655 ‫پس هیچ‌جوره نمیشه فهمید 110 00:12:14,656 --> 00:12:15,990 ‫رنگ چی؟ 111 00:12:15,991 --> 00:12:17,366 ‫گزارش‌ها رو بررسی کردیم 112 00:12:17,367 --> 00:12:19,702 ‫هرکی که اونو درست کرده، از یه ‫کد دسترسی به سیستم سطح متوسط استفاده کرده 113 00:12:19,703 --> 00:12:20,953 ‫ولی کارت شناسایی‌ای در کار نیست 114 00:12:20,954 --> 00:12:22,371 ‫فکر کنم دزدیده شده بوده 115 00:12:22,372 --> 00:12:24,498 ‫- تالا. آخه چطوری... ‫- اصلاً نمی‌دونم چطور 116 00:12:24,499 --> 00:12:27,084 ‫ولی تمام کدهای دسترسی جدید رو ‫اختصاص دادم به کسایی که اجازه دارن... 117 00:12:27,085 --> 00:12:29,295 ‫و دارم روی منبع نفوذ تحقیق می‌کنم 118 00:12:29,296 --> 00:12:31,380 ‫عذر می‌خوام قربان. تقصیر منه 119 00:12:31,381 --> 00:12:33,883 ‫- فقط درستش کن. باشه؟ ‫- حتماً 120 00:12:33,884 --> 00:12:36,761 ‫ولی قربان، یه چیز دیگه هم هست ‫که به نظرم باید بهتون بگم 121 00:12:36,762 --> 00:12:37,804 ‫چی؟ 122 00:12:40,015 --> 00:12:42,308 ‫امروز توی سالن غذاخوری بودم و... 123 00:12:42,309 --> 00:12:43,518 ‫یه اتفاقی افتاد 124 00:12:43,519 --> 00:12:44,977 ‫منظورت چیه؟ 125 00:12:44,978 --> 00:12:46,729 ‫آیزاک اومد نشست... 126 00:12:46,730 --> 00:12:49,232 ‫و تمام کارکنان پای میز بلند شدن و رفتن 127 00:12:49,233 --> 00:12:51,150 ‫تنها کسی که موند، انسین برک بود 128 00:12:51,151 --> 00:12:53,236 ‫اونم حرفای خیلی بی‌رحمانه‌ای بهش زد 129 00:12:53,237 --> 00:12:56,156 ‫- مثلاً چی؟ ‫- مثلاً اینکه اون لایق حس درده 130 00:12:56,990 --> 00:12:59,158 ‫و نباید سمت سالن غذاخوری بیاد 131 00:12:59,159 --> 00:13:00,451 ‫آیزاک، این حقیقت داره؟ 132 00:13:00,452 --> 00:13:02,203 ‫بله فرمانده 133 00:13:02,204 --> 00:13:04,580 ‫چنین اتفاقی در حین تعامل من... 134 00:13:04,581 --> 00:13:05,873 ‫با دیگر کارکنان زیاد پیش میاد 135 00:13:05,874 --> 00:13:08,376 ‫زیاد پیش میاد؟ از کِی؟ 136 00:13:08,377 --> 00:13:10,336 ‫از وقتی دوباره به جایگاهم برگشتم 137 00:13:10,337 --> 00:13:11,630 ‫کارکنان آزارت می‌دادن... 138 00:13:11,631 --> 00:13:12,922 ‫و تو هم هیچی نگفتی؟ 139 00:13:12,923 --> 00:13:14,590 ‫فرمانده، باید بهتون یادآوری کنم... 140 00:13:14,591 --> 00:13:18,177 ‫که چنین تعاملات خصمانه‌ای نمی‌تونه ‫به من آسیبی برسونه 141 00:13:18,178 --> 00:13:20,638 ‫در واقع برام فرصتی مهیا کرده... 142 00:13:20,639 --> 00:13:23,474 ‫که جلوه‌ی حیرت‌آوری از ‫رفتار انسان‌ها رو مشاهده کنم... 143 00:13:23,475 --> 00:13:25,435 ‫که قبلاً باهاش مواجه نشده بودم 144 00:13:26,436 --> 00:13:28,688 ‫- نفرت ‫- درسته، قربان 145 00:13:28,689 --> 00:13:31,692 ‫اطلاعات رفتاری خیلی زیاد بودن 146 00:13:34,903 --> 00:13:37,865 ‫انسین برک. لطفاً بیا دفترم 147 00:13:38,782 --> 00:13:40,867 ‫فرمانده، درک می‌کنم که این قضیه ‫چه جلوه‌ای داره 148 00:13:40,868 --> 00:13:43,578 ‫ولی به شرافتم قسم، من اونو ننوشتم 149 00:13:43,579 --> 00:13:45,580 ‫نمی‌دونی کار کی بوده؟ 150 00:13:45,581 --> 00:13:48,833 ‫نه. از زمان شروع تعمیر به آزمایشگاه نرفتم 151 00:13:48,834 --> 00:13:50,376 ‫باید حرفمو باور کنید 152 00:13:50,377 --> 00:13:53,087 ‫خب تو یه افسر اتحادیه هستی که قسم خوردی 153 00:13:53,088 --> 00:13:54,505 ‫حرفتو باور می‌کنم 154 00:13:54,506 --> 00:13:57,176 ‫ولی خیلی بابت چیزی که ‫از تالا شنیدم نگرانم 155 00:13:59,011 --> 00:14:02,430 ‫ببین، این مسئله‌ی آیزاک مسلماً پیچیده‌ست 156 00:14:02,431 --> 00:14:05,267 ‫ولی چیزی که توصیف کرد باید بررسی بشه 157 00:14:06,059 --> 00:14:08,311 ‫اجازه دارم آزادانه صحبت کنم قربان؟ 158 00:14:08,312 --> 00:14:09,687 ‫اجازه داری 159 00:14:09,688 --> 00:14:11,273 ‫مشکل بزرگی دارید 160 00:14:12,941 --> 00:14:14,317 ‫ادامه بده 161 00:14:14,318 --> 00:14:16,262 ‫عده‌ی زیادی از کسانی که ‫سوار این فضاپیما هستن... 162 00:14:16,263 --> 00:14:18,404 ‫هنوز از اینکه آیزاک رو به جایگاهش ‫برگردوندید عصبانی هستن 163 00:14:18,405 --> 00:14:20,156 ‫عصبانی هم فقط واسه یه لحظه‌شه 164 00:14:20,157 --> 00:14:21,657 ‫خودم مطلعم 165 00:14:21,658 --> 00:14:23,451 ‫و تقریباً تمام کارکنان... 166 00:14:23,452 --> 00:14:25,953 ‫حداقل یه نفر رو می‌شناسن که ‫در نبرد با کیلان کشته شد 167 00:14:25,954 --> 00:14:27,914 ‫و این تعداد معمولاً بیشتره 168 00:14:27,915 --> 00:14:32,210 ‫دوستان، همکاران، خانواده 169 00:14:32,211 --> 00:14:35,463 ‫و این مسئله که هر روز خدا ‫توی عرشه‌ی فرماندهی می‌نشینه... 170 00:14:35,464 --> 00:14:36,865 ‫انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده... 171 00:14:36,866 --> 00:14:38,382 ‫یه دهن‌کجی به تمام اوناست 172 00:14:38,383 --> 00:14:40,510 ‫به نظر تو نباید دوباره فعال میشد؟ 173 00:14:40,511 --> 00:14:42,428 ‫نه، نباید فعال میشد 174 00:14:42,429 --> 00:14:44,347 ‫حتی با این وجود که اون بود ‫که ما رو نجات داد؟ 175 00:14:44,348 --> 00:14:45,974 ‫یه ذره زیادی دیر بود 176 00:14:46,808 --> 00:14:48,189 ‫از همه مهم‌تر، از کجا می‌دونید... 177 00:14:48,190 --> 00:14:49,685 ‫یه برنامه‌ی خواب اجرا نکرده... 178 00:14:49,686 --> 00:14:53,189 ‫و منتظره که فعال بشه و فضاپیما رو ‫به دست بگیره؟ 179 00:14:53,190 --> 00:14:55,234 ‫ملت ترسیدن، فرمانده 180 00:14:56,151 --> 00:14:57,986 ‫کارکنانتون ترسیدن 181 00:15:00,989 --> 00:15:03,908 ‫اقرار کردن چنین چیزی ‫توسط یه فرمانده اشتباهه... 182 00:15:03,909 --> 00:15:05,619 ‫ولی نمی‌دونم اشتباه می‌کنی یا نه 183 00:15:06,286 --> 00:15:09,373 ‫این تصمیم رو گرفتم و هنوز هم ‫مطمئن نیستم تصمیم درستی بود یا نه 184 00:15:10,374 --> 00:15:12,416 ‫ولی صرف نظر از پرسش اخلاقی... 185 00:15:12,417 --> 00:15:14,961 ‫یه دلیل عملی‌تری هست ‫که آیزاک هنوز توی فضاپیماست 186 00:15:14,962 --> 00:15:18,381 ‫به زور بدون از دست دادن کل ناوگانمون ‫تونستیم کیلان رو عقب بزنیم 187 00:15:18,382 --> 00:15:20,008 ‫سری بعد ممکنه انقدر خوش‌شانس نباشیم 188 00:15:20,551 --> 00:15:23,427 ‫آیزاک تنها کسیه که شاید بتونه ‫کمکمون کنه... 189 00:15:23,428 --> 00:15:26,556 ‫یه دفاع قوی بسازیم که دوباره ‫همه احساس امنیت کنیم 190 00:15:26,557 --> 00:15:28,684 ‫بعد بابت اون امنیت ‫باید قدردان آیزاک باشیم؟ 191 00:15:29,810 --> 00:15:31,395 ‫ارزششو داره؟ 192 00:15:36,149 --> 00:15:37,234 ‫مرخصی 193 00:15:43,866 --> 00:15:46,742 ‫فکر کنم بهتره شروع به کار کردن روی ‫یه نقشه‌ای کنم که روحیه‌ی همه رو ببرم بالا 194 00:15:46,743 --> 00:15:48,643 ‫- چطوری؟ ‫- اصلاً نمی‌دونم 195 00:15:48,662 --> 00:15:50,747 ‫اگه لازم باشه یه برنامه‌ی ‫استعدادیابی راه می‌اندازم... 196 00:15:50,748 --> 00:15:52,332 ‫ولی باید این قضیه رو ‫توی نطفه خفه کنیم 197 00:16:22,905 --> 00:16:25,948 ‫خیلی‌خب، بیایید شروع کنیم. ‫همه‌چیو بررسی کنید 198 00:16:25,949 --> 00:16:27,700 ‫تکثیرکننده‌ی واگراساز چطور؟ 199 00:16:27,701 --> 00:16:29,118 ‫آره، همه‌اش 200 00:16:29,119 --> 00:16:30,620 ‫قربان، جدید و نوئه 201 00:16:30,621 --> 00:16:32,246 ‫یه سال پیش جدید بود 202 00:16:32,247 --> 00:16:33,998 ‫ارتقا باعث میشه مثل یه ماشین چمن‌زنی بشه 203 00:16:33,999 --> 00:16:35,333 ‫هرچی شما بگید 204 00:16:35,334 --> 00:16:37,669 ‫خیلی‌خب بچه‌ها، بیایید بکشیمش بیرون 205 00:16:43,220 --> 00:16:46,770 ‫قربان، آرایش افقی اسکنرها رو ‫خراب کردیم 206 00:16:46,771 --> 00:16:49,871 ‫یافیت می‌تونه وارد اونجا بشه و هر وقت ‫آماده بودید جفت‌های برق رو غیرفعال کنیم 207 00:16:50,474 --> 00:16:52,517 ‫عالیه. از برنامه جلوترید 208 00:16:52,518 --> 00:16:54,235 ‫ببین، می‌دونی، همه براشون سواله 209 00:16:54,236 --> 00:16:56,103 ‫کِی می‌تونیم تردان جدید رو ببینیم؟ 210 00:16:56,104 --> 00:16:58,524 ‫همین الاناست گوردون بیارتش 211 00:17:08,367 --> 00:17:11,244 ‫از مالوی به اورویل، اجازه‌ی ‫فرود می‌خوام 212 00:17:11,245 --> 00:17:12,787 ‫اجازه داده شد 213 00:17:12,788 --> 00:17:14,164 ‫خیلی ممنون 214 00:17:25,509 --> 00:17:27,928 ‫پسر، نگاهش کن 215 00:17:28,637 --> 00:17:30,597 ‫قطعاً ارزش انتظار رو داشت 216 00:18:04,214 --> 00:18:06,842 ‫وای! این خوشگله رو ببین 217 00:18:08,177 --> 00:18:10,469 ‫- عاشقش شدم ‫- صبر کن دور زدنش رو ببینی 218 00:18:10,470 --> 00:18:11,929 ‫انگار غیبگوئه 219 00:18:11,930 --> 00:18:14,140 ‫حرکت بعدیت رو قبل از اینکه ‫انجامش بدی می‌دونه 220 00:18:14,141 --> 00:18:15,309 ‫آره، مطمئنم همینطوره 221 00:18:16,018 --> 00:18:19,645 ‫به محض اینکه آیزاک تنظیمش کنه، ‫آماده‌ایم که محکش بزنیم 222 00:18:19,646 --> 00:18:22,941 ‫می‌خوای بذاری اون دستای کثیفشو ‫به این خوشگله بزنه؟ 223 00:18:23,817 --> 00:18:25,986 ‫فقط یه رویه‌ی استاندارده 224 00:18:31,575 --> 00:18:35,245 ‫چارلی، راجع به صحبت مختصری که ‫با فرمانده داشتی شنیدم 225 00:18:35,913 --> 00:18:40,375 ‫آره، همه‌چی مرتبه. دارم پشت سر می‌ذارمش 226 00:18:41,543 --> 00:18:44,045 ‫می‌دونی، من چندان به کسی اینو نگفتم... 227 00:18:44,046 --> 00:18:47,423 ‫ولی اگه باعث میشه حس بهتری پیدا کنی، ‫من طرف توئم 228 00:18:47,424 --> 00:18:48,716 ‫منظورت چیه؟ 229 00:18:48,717 --> 00:18:51,094 ‫به نظر منم نباید آیزاک به جایگاهش برمی‌گشت 230 00:18:52,179 --> 00:18:53,687 ‫چه دوباره فعال شده باشه چه نه... 231 00:18:53,688 --> 00:18:55,766 ‫به اون عرشه‌ی فرماندهی تعلق نداره 232 00:18:56,308 --> 00:18:59,352 ‫هر وقت توی یه مأموریتم، حس می‌کنم ‫باید خودمو وادار کنم... 233 00:18:59,353 --> 00:19:00,896 ‫که به شکل فعال نادیده بگیرمش 234 00:19:02,231 --> 00:19:03,899 ‫به نظرم نباید نادیده بگیریش 235 00:19:04,483 --> 00:19:06,317 ‫کار دیگه‌ای از دستم بر نمیاد 236 00:19:06,318 --> 00:19:07,527 ‫چرا، بر میاد 237 00:19:07,528 --> 00:19:12,031 ‫قبول می‌کنی که اونجاست و عصبانی می‌مونی 238 00:19:12,032 --> 00:19:14,618 ‫به گمونم من در این حد خودآزار نیستم 239 00:19:15,202 --> 00:19:19,080 ‫آخه شاید یه روز بیدار بشیم و اون رفته باشه 240 00:19:19,081 --> 00:19:23,377 ‫تو این حین به نظر من ‫خودآزاری رو با آغوش باز بپذیر 241 00:19:24,294 --> 00:19:27,130 ‫و به صدای توی مغزت گوش کن 242 00:19:57,119 --> 00:20:00,746 ‫نرخ جریان دایسانیوم به میزان ‫0.28 نسبت به... 243 00:20:00,747 --> 00:20:03,207 ‫استانداردهای عملکرد سابق بهتر شده 244 00:20:03,208 --> 00:20:04,959 ‫برگام. انرژی خیلی زیادیه 245 00:20:04,960 --> 00:20:09,088 ‫همینطوره. بیشینه‌ی سرعت ‫56 درصد افزایش پیدا کرده 246 00:20:09,089 --> 00:20:11,549 ‫شاید وقت کمربند بستن ‫و کلاه ایمنی گذاشتن باشه 247 00:20:11,550 --> 00:20:13,135 ‫آیزاک؟ 248 00:20:14,303 --> 00:20:15,511 ‫سلام، دکتر 249 00:20:15,512 --> 00:20:16,679 ‫سلام، تای 250 00:20:16,680 --> 00:20:17,890 ‫سلام، آیزاک 251 00:20:23,187 --> 00:20:25,189 ‫کمکی از من ساخته‌ست؟ 252 00:20:27,482 --> 00:20:29,317 ‫فقط خواستیم یه سری بزنیم 253 00:20:29,318 --> 00:20:30,693 ‫ببینیم حالت چطوره 254 00:20:30,694 --> 00:20:32,737 ‫حالم چطوره؟ 255 00:20:32,738 --> 00:20:34,322 ‫بعد از اتفاقی که توی آزمایشگاه افتاد؟ 256 00:20:34,323 --> 00:20:38,451 ‫ستوان کیالی هنوز منبع پیغام رو ‫پیدا نکرده 257 00:20:38,452 --> 00:20:39,661 ‫می‌دونم. فقط... 258 00:20:40,871 --> 00:20:45,083 ‫یه سری از ما خیلی ناراحت شدیم ‫و منم گفتم شاید... 259 00:20:45,918 --> 00:20:47,126 ‫به روش خودت... 260 00:20:47,127 --> 00:20:48,503 ‫منظورم اینه که... 261 00:20:49,546 --> 00:20:50,963 ‫حالت چطوره؟ 262 00:20:50,964 --> 00:20:53,509 ‫تمام پارامترهام به صورت عادی عمل می‌کنن 263 00:20:54,134 --> 00:20:56,010 ‫آیزاک؟ 264 00:20:56,011 --> 00:20:57,845 ‫به نظر من تو قاتل نیستی 265 00:20:57,846 --> 00:20:59,973 ‫ممنون بابت تعریفت 266 00:21:09,107 --> 00:21:12,235 ‫- از مالوی به اورویل ‫- تردان آماده‌ست که محک زده بشه 267 00:21:12,236 --> 00:21:14,612 ‫خیلی‌خب، لامار. پرنده‌ها رو پرتاب کن 268 00:21:14,613 --> 00:21:15,697 ‫بله قربان 269 00:21:25,290 --> 00:21:27,208 ‫انتقال کنترل پیمایشی 270 00:21:27,209 --> 00:21:28,543 ‫دریافت شد 271 00:21:28,544 --> 00:21:29,711 ‫بریم که داشته باشیم 272 00:21:47,563 --> 00:21:48,939 ‫یک هدف حذف شد 273 00:21:49,982 --> 00:21:52,009 ‫بیخیال چارلی، این کار رو مست هم باشم ‫می‌تونم انجام بدم 274 00:21:52,010 --> 00:21:53,609 ‫آره، خب سعی داشتم بهت سخت نگیرم 275 00:21:53,610 --> 00:21:54,777 ‫گور بابای این کار 276 00:21:54,778 --> 00:21:57,154 ‫شنیدم می‌تونی هندسه‌ی چهاربعدی رو ‫تصور کنی 277 00:21:57,155 --> 00:21:58,239 ‫ثابتش کن 278 00:21:58,240 --> 00:22:00,158 ‫چشم، سطح رو می‌بریم بالا 279 00:22:06,373 --> 00:22:08,584 ‫حالا شد یه چیزی 280 00:22:39,072 --> 00:22:40,364 ‫دو هدف حذف شدند 281 00:22:41,408 --> 00:22:43,702 ‫خیلی‌خب، حالا حالتو جا میارم 282 00:22:54,046 --> 00:22:56,547 ‫- ایول! ‫- سه هدف حذف شدند 283 00:22:56,548 --> 00:22:59,133 ‫خیلی‌خب، رفیق. این آخریشه. ‫ازش استفاده کن 284 00:22:59,134 --> 00:23:02,179 ‫حالا کلاس رقص شروع میشه 285 00:23:03,472 --> 00:23:04,723 ‫خیلی‌خب! 286 00:23:16,109 --> 00:23:17,985 ‫انسین، رنگ فضاپیما رو خش نندازی 287 00:23:17,986 --> 00:23:19,446 ‫خوابشم نمی‌بینم قربان 288 00:23:28,914 --> 00:23:30,541 ‫یالا 289 00:23:37,756 --> 00:23:39,799 ‫وای. حرکت قشنگی بود 290 00:23:39,800 --> 00:23:41,634 ‫آره، خب سعی کردم ترکیبش کنم 291 00:23:41,635 --> 00:23:42,927 ‫لامار، نظرت چیه؟ 292 00:23:42,928 --> 00:23:46,222 ‫تمام مشخصاتش خوبه. ‫مشخصه که عالی هدایت میشه 293 00:23:46,223 --> 00:23:47,891 ‫به نظرم به خانواده‌مون خوش اومده 294 00:23:48,892 --> 00:23:50,101 ‫مرسر به مالوی 295 00:23:50,102 --> 00:23:52,854 ‫به نظرم تردان رسماً عضوی از خدمه‌ست 296 00:23:52,855 --> 00:23:53,980 ‫بیارش داخل 297 00:23:53,981 --> 00:23:55,858 ‫بله قربان 298 00:24:11,999 --> 00:24:13,439 ‫کیالی به گریسون 299 00:24:13,917 --> 00:24:16,253 ‫- بگو ‫- یه چیزی پیدا کردیم 300 00:24:20,507 --> 00:24:21,716 ‫گزارش بده 301 00:24:21,717 --> 00:24:24,051 ‫ستوان پیترز موفق به رمزگشایی ‫یه خط کدنویسی... 302 00:24:24,052 --> 00:24:25,511 ‫رابط ترکیب‌کننده شد 303 00:24:25,512 --> 00:24:27,185 ‫سخت بود ولی تونستیم باهاش... 304 00:24:27,186 --> 00:24:29,182 ‫یه بخشی از داده‌ها رو بازسازی کنیم 305 00:24:29,183 --> 00:24:31,100 ‫و می‌دونیم کی اون رنگ رو ساخته 306 00:24:31,101 --> 00:24:34,021 ‫- کی؟ ‫- مارکوس فین 307 00:24:50,704 --> 00:24:52,914 ‫بفرما، بگو که حقیقت نداره 308 00:24:52,915 --> 00:24:55,166 ‫توی چشمام نگاه کن و بگو که اون قاتل نیست 309 00:24:55,167 --> 00:24:56,542 ‫مسئله این نیست، مارکوس! 310 00:24:56,543 --> 00:25:00,004 ‫مامان، می‌بینی چی داری میگی؟ ‫اون دروغ گفت و می‌خواست بمیریم 311 00:25:00,005 --> 00:25:01,714 ‫به همین سادگیه 312 00:25:01,715 --> 00:25:03,137 ‫ما اونو به خانواده‌مون راه دادیم... 313 00:25:03,138 --> 00:25:04,927 ‫بعد اون با تلاش برای کشتنمون ‫این کار رو جبران می‌کنه؟ 314 00:25:05,594 --> 00:25:07,303 ‫بعد بذار اینو ازت بپرسم 315 00:25:07,304 --> 00:25:09,112 ‫از اونجایی که حسابی آماده‌ای ‫که اونو ببخشی... 316 00:25:09,113 --> 00:25:11,015 ‫چطوریه که شما دوتا برنگشتید پیش هم؟ 317 00:25:11,016 --> 00:25:13,684 ‫من که چشم‌بسته نبخشیدمش. باشه؟ 318 00:25:13,685 --> 00:25:15,937 ‫منم درست مثل تو دارم ‫با این قضیه دست و پنجه نرم می‌کنم 319 00:25:15,938 --> 00:25:18,606 ‫اگه قراره توی اورویل بمونه، ‫من نمی‌خوام اینجا باشم 320 00:25:18,607 --> 00:25:20,066 ‫بعد کجا میری؟ 321 00:25:20,067 --> 00:25:22,360 ‫برمی‌گردم زمین، یا هرجا. نمی‌دونم 322 00:25:22,361 --> 00:25:24,237 ‫ولی نمی‌خوام اینجا پیش اون باشم 323 00:25:24,238 --> 00:25:26,322 ‫مارکوس، خانواده‌ی تو اینجاست... 324 00:25:26,323 --> 00:25:27,824 ‫آره، خب من کابوس می‌بینم 325 00:25:28,867 --> 00:25:30,201 ‫می‌دونستی؟ 326 00:25:30,202 --> 00:25:33,372 ‫دیگه خوابم نمی‌بره و دوستامم همینطور 327 00:25:33,956 --> 00:25:35,873 ‫خب می‌خوام با هم در این مورد صحبت کنیم 328 00:25:35,874 --> 00:25:37,124 ‫تنهایی 329 00:25:37,125 --> 00:25:39,710 ‫ولی در ضمن باید در مورد اینکه ‫از کد دسترسی من... 330 00:25:39,711 --> 00:25:43,005 ‫استفاده کردی که روی یه عمل خرابکاری ‫سرپوش بذاری هم صحبت کنیم 331 00:25:43,006 --> 00:25:45,091 ‫خرابکاری. عجب جنایتی 332 00:25:45,092 --> 00:25:47,802 ‫اون هزاران نفر رو به کشتن میده ‫و اونی که توی دردسر می‌افته، منم؟ 333 00:25:47,803 --> 00:25:49,012 ‫این خیلی مسخره‌ست 334 00:25:51,306 --> 00:25:54,308 ‫به نظرم می‌تونیم این یه دفعه چشم‌پوشی کنیم 335 00:25:54,309 --> 00:25:56,270 ‫مادامی که دوباره تکرار نشه 336 00:25:58,188 --> 00:25:59,356 ‫مارکوس؟ 337 00:26:03,068 --> 00:26:04,194 ‫خیلی‌خب 338 00:26:10,951 --> 00:26:12,451 ‫کلیر به آیزاک 339 00:26:12,452 --> 00:26:14,036 ‫بله دکتر؟ 340 00:26:14,037 --> 00:26:17,081 ‫باید یه دقیقه باهات صحبت کنم 341 00:26:17,082 --> 00:26:18,666 ‫میشه بیای دفترم؟ 342 00:26:18,667 --> 00:26:21,295 ‫پاسخ مثبته. خیلی زود میام اونجا 343 00:26:30,721 --> 00:26:33,806 ‫تای، دارم درس می‌خوام. ‫میشه یه استراحتی به اون بدی؟ 344 00:26:33,807 --> 00:26:35,516 ‫دارم می‌رسم به مرحله‌ی 40 345 00:26:35,517 --> 00:26:38,020 ‫عالیه. میشه توی اون یکی اتاق بازی کنی؟ 346 00:26:43,775 --> 00:26:45,194 ‫بیا داخل 347 00:26:51,408 --> 00:26:53,701 ‫مارکوس. میشه باهات صحبت کنیم؟ 348 00:26:53,702 --> 00:26:56,370 ‫الان یادم اومد. باید پیش کایل ‫برم درس بخونم 349 00:26:56,371 --> 00:26:57,914 ‫صبر کن، مارکوس 350 00:26:57,915 --> 00:27:00,000 ‫یه دقیقه بهمون فرصت بده. باشه؟ 351 00:27:00,542 --> 00:27:03,711 ‫تای، عزیزم. میشه یه لحظه ‫ما رو تنها بذاری؟ 352 00:27:03,712 --> 00:27:06,088 ‫- واسه چی؟ ‫- تای، خواهش می‌کنم 353 00:27:06,089 --> 00:27:07,925 ‫باشه 354 00:27:14,723 --> 00:27:15,933 ‫آیزاک... 355 00:27:16,934 --> 00:27:19,561 ‫متأسفم که باعث پریشانیت شدم 356 00:27:20,812 --> 00:27:21,854 ‫چی؟ 357 00:27:21,855 --> 00:27:23,981 ‫متأسفم که باعث... 358 00:27:23,982 --> 00:27:25,567 ‫نه، شنیدم چی گفتی 359 00:27:26,360 --> 00:27:29,946 ‫فکر می‌کنی کاری که کردی این بود؟ ‫پریشان کردن من؟ 360 00:27:29,947 --> 00:27:32,990 ‫مادرت پیشنهاد داد عذرخواهی کنم 361 00:27:32,991 --> 00:27:34,158 ‫متأسفم 362 00:27:34,159 --> 00:27:36,160 ‫حالا که عذرخواهی کردم... 363 00:27:36,161 --> 00:27:38,664 ‫میشه تعاملات اجتماعی استانداردمون رو ‫ادامه بدیم؟ 364 00:27:43,043 --> 00:27:46,879 ‫کل اعضای این فضاپیما ‫می‌خوان اینجا نباشی. می‌دونستی؟ 365 00:27:46,880 --> 00:27:48,506 ‫مارکوس، این حقیقت نداره 366 00:27:48,507 --> 00:27:50,884 ‫مامان، بس کن. حقیقت داره ‫و خودتم خوب می‌دونی 367 00:27:51,760 --> 00:27:55,430 ‫من نمی‌خوام اینجا باشی، ‫کسی دیگه هم نمی‌خواد 368 00:27:56,640 --> 00:27:58,183 ‫آرزو می‌کنم ای کاش مُرده بودی 369 00:29:10,214 --> 00:29:14,842 ‫گزارش ایستگاه علمی. نام 839 آیزاک 370 00:29:14,843 --> 00:29:19,680 ‫محفظه‌ی ترکیبی رانشگر کوانتومی ‫به واقطبش مغناطیسی احتیاج داره 371 00:29:19,681 --> 00:29:23,100 ‫اگه یه آرمیچر پایدارسازی متقاطع... 372 00:29:23,101 --> 00:29:25,520 ‫در مکانیزم فرمان یار اولیه نصب بشه... 373 00:29:25,521 --> 00:29:28,564 ‫آرایش اسکنرهای عقبی دقیق‌تر عمل می‌کنه 374 00:29:28,565 --> 00:29:31,692 ‫یه دمپر با شیارهای میکروسکوپی ‫در پایگاه فرمانده بورتوس... 375 00:29:31,693 --> 00:29:36,113 ‫زمان واکنش تاکتیکی ‫در حین نبرد رو بهبود میده 376 00:29:36,114 --> 00:29:41,244 ‫در انژکتورهای دایسونیوم ‫0.003 درصد اختلاف بازدهی هست... 377 00:29:41,245 --> 00:29:42,782 ‫که با اضافه کردن ‫یه فیلتر چسبندگی نوترون... 378 00:29:42,783 --> 00:29:44,830 ‫می‌تونه بهتر بشه 379 00:29:44,831 --> 00:29:47,257 ‫یا با کاهش دادن نسبت آمپدانس... 380 00:29:47,258 --> 00:29:49,752 ‫در حین عیب‌یابی بعدی سیستم 381 00:29:49,753 --> 00:29:54,423 ‫دقت بصری شبیه‌ساز شماره‌ی دو رو ‫میشه تا 63 درصد افزایش داد... 382 00:29:54,424 --> 00:29:56,551 ‫با یکپارچه‌سازی قائم 383 00:29:56,552 --> 00:29:59,429 ‫برای خانواده‌ی فین آرزوی بهترین‌ها رو دارم 384 00:30:53,609 --> 00:30:56,736 ‫قدرت میدان محدودیت ‫27 درصد افزایش پیدا کرده... 385 00:30:56,737 --> 00:30:58,711 ‫و تثبیت‌کننده‌های هسته‌ی کوانتومی... 386 00:30:58,712 --> 00:31:01,240 ‫آستانه‌ی وارونگی جدید 0.986 دارن 387 00:31:01,241 --> 00:31:02,408 ‫این خیلی بالاست 388 00:31:02,409 --> 00:31:04,994 ‫سالم بودن بخش ایزوله‌سازی هسته رو ‫تست کردی؟ 389 00:31:04,995 --> 00:31:06,872 ‫تست کردیم. سالم سالمه 390 00:31:06,873 --> 00:31:09,593 ‫من یه تیکه کیک گوکلا انداختم داخلش 391 00:31:09,594 --> 00:31:12,224 ‫خواستم ببینم گسستگی‌ای وجود داره یا نه... 392 00:31:12,225 --> 00:31:14,465 ‫و حتی سوزنش هم تکون نخورد 393 00:31:14,796 --> 00:31:17,716 ‫خب ممنون که ناهارت رو ‫در خدمت به ناوگان فدا کردی 394 00:31:17,717 --> 00:31:19,227 ‫خواهش می‌کنم قربان 395 00:31:19,635 --> 00:31:22,303 ‫از لحاظ فرضی، اگه ‫از تقویت‌کننده‌ی کمکی نیرو که پارسال توی... 396 00:31:22,304 --> 00:31:24,263 ‫ارتقای ماکلان ‫به دست آوردیم بیشترین استفاده رو کنیم... 397 00:31:24,264 --> 00:31:28,226 ‫رانشگر کوانتومی اورویل ‫تقریباً در حد یه هِوی کروزره 398 00:31:28,227 --> 00:31:29,769 ‫از کیالی به فرمانده 399 00:31:29,770 --> 00:31:31,020 ‫بگو 400 00:31:31,021 --> 00:31:32,689 ‫یه موقعیت اضطراری داریم 401 00:31:33,607 --> 00:31:36,108 ‫دقت بصری در شبیه‌ساز شماره‌ی دو... 402 00:31:36,109 --> 00:31:40,321 ‫می‌تونه با یکپارچه‌سازی قائم ‫63 درصد افزایش پیدا کنه 403 00:31:40,322 --> 00:31:43,534 ‫بهترین آرزوها رو برای خانواده‌ی فین دارم 404 00:31:47,120 --> 00:31:48,538 ‫چطور این اتفاق افتاد؟ 405 00:31:48,539 --> 00:31:51,082 ‫این یه مدل تقویت الکترومغناطیسیه 406 00:31:51,083 --> 00:31:53,084 ‫اینطور به نظر میاد که آیزاک ‫ازش استفاده کرده... 407 00:31:53,085 --> 00:31:56,254 ‫که توی پردازشگر مرکزیش ‫فرکانس رو به صورت باند محدود بالا ببره 408 00:31:56,255 --> 00:31:57,547 ‫واسه چی؟ 409 00:31:57,548 --> 00:31:59,257 ‫سعی داشته از کار بندازتش 410 00:31:59,258 --> 00:32:00,675 ‫مغز خودشو از کار بندازه؟ 411 00:32:00,676 --> 00:32:04,345 ‫و طبق چیزی که اسکن‌های من ‫نشون میده، موفق شده 412 00:32:04,346 --> 00:32:06,013 ‫واسه چی باید این کارو کنه؟ 413 00:32:06,014 --> 00:32:07,599 ‫فرمانده 414 00:32:09,393 --> 00:32:11,435 ‫آیزاک خودکشی کرده 415 00:32:11,436 --> 00:32:13,104 ‫چی؟ 416 00:32:13,105 --> 00:32:15,815 ‫دلیل دیگه‌ای برای چنین کاری نیست 417 00:32:15,816 --> 00:32:17,441 ‫می‌تونی زنده‌اش کنی؟ 418 00:32:17,442 --> 00:32:19,986 ‫اسکن‌ها از کار افتادگی ‫کامل سیستم‌ها رو نشون میدن... 419 00:32:19,987 --> 00:32:22,196 ‫واسه همین باید ببرمش بخش مهندسی 420 00:32:22,197 --> 00:32:25,158 ‫اگه اصلاً شانسی برای این کار باشه، ‫یافیت باید واردش بشه 421 00:32:42,843 --> 00:32:44,219 ‫قبلاً هم بهش کمک کرده 422 00:32:48,432 --> 00:32:49,975 ‫چیه؟ 423 00:32:50,767 --> 00:32:52,406 ‫وقتی آیزاک قبل از نبرد از کار افتاد... 424 00:32:52,407 --> 00:32:54,520 ‫یه پالس الکترومغناطیسی کلی بود 425 00:32:54,521 --> 00:32:57,648 ‫یه ضربه‌ی محکم خورد، ‫ولی فقط یه حمله‌ی کورکورانه بود 426 00:32:57,649 --> 00:32:59,233 ‫این... 427 00:32:59,234 --> 00:33:00,985 ‫آیزاک اینجا سنجیده کار کرده 428 00:33:00,986 --> 00:33:04,155 ‫با دقت سیستم‌های اصلیش رو هدف گرفته 429 00:33:04,156 --> 00:33:07,450 ‫مثل اینه که یه قفل رو ‫به جای چکش، با یه میخ سوراخ کنی 430 00:33:07,451 --> 00:33:10,786 ‫به اون میزان قوی نیست، ‫ولی فشارش متمرکزتره 431 00:33:10,787 --> 00:33:13,748 ‫اصلاً نمی‌دونستم اوضاع انقدر ناجور بوده 432 00:33:13,749 --> 00:33:15,833 ‫چطور تونسته به چنین حالی برسه؟ 433 00:33:15,834 --> 00:33:17,293 ‫بدون احساسات 434 00:33:17,294 --> 00:33:19,421 ‫من هرگز این حرفشو باور نکرده 435 00:33:20,380 --> 00:33:22,758 ‫داریم می‌بینیم چقدر احساسات داشته 436 00:33:27,429 --> 00:33:28,804 ‫چی شد؟ 437 00:33:28,805 --> 00:33:30,140 ‫می‌تونی کمکش کنی؟ 438 00:33:30,766 --> 00:33:33,185 ‫کلیر، متأسفم 439 00:33:35,020 --> 00:33:36,854 ‫آخه می‌دونسته داره چیکار می‌کنه 440 00:33:36,855 --> 00:33:39,107 ‫تمام گذرگاه‌های الکتریکی سوختن 441 00:33:40,067 --> 00:33:43,402 ‫حتی اگه بتونیم روشنش کنیم، ‫حافظه‌ی داخلیش از کار افتاده 442 00:33:43,403 --> 00:33:44,863 ‫میشه یه پوسته‌ی توخالی 443 00:33:46,865 --> 00:33:48,033 ‫اون مُرده 444 00:34:25,863 --> 00:34:27,406 ‫مارکوس؟ 445 00:34:30,659 --> 00:34:31,869 ‫عزیزم؟ 446 00:34:35,414 --> 00:34:36,540 ‫ببین... 447 00:34:37,791 --> 00:34:39,501 ‫می‌دونم که بیداری 448 00:34:41,044 --> 00:34:42,087 ‫فقط... 449 00:34:42,963 --> 00:34:44,715 ‫می‌خوام بدونم می‌خوای حرف بزنی یا نه 450 00:34:45,632 --> 00:34:47,217 ‫خیلی خسته‌ام، مامان 451 00:34:49,052 --> 00:34:50,428 ‫حالت خوبه؟ 452 00:34:50,429 --> 00:34:51,597 ‫آره 453 00:34:58,437 --> 00:35:01,940 ‫فقط امیدوارم درک کنی که ‫آیزاک خودش این انتخاب رو کرد 454 00:35:02,691 --> 00:35:07,446 ‫انتخاب اشتباهی بود، ‫ولی فقط و فقط انتخاب خودش بود 455 00:35:09,364 --> 00:35:11,867 ‫- و مهمه که... ‫- مامان 456 00:35:12,701 --> 00:35:14,244 ‫واقعاً حالم خوبه 457 00:35:17,664 --> 00:35:19,041 ‫خیلی‌خب 458 00:36:02,668 --> 00:36:03,919 ‫سلام 459 00:36:15,013 --> 00:36:17,975 ‫تا حالا بهت راجع به زمانی که ‫توی داشین فور بودم گفتم؟ 460 00:36:18,475 --> 00:36:20,101 ‫یه طوفان بزرگ بود، نه؟ 461 00:36:20,102 --> 00:36:21,812 ‫غبار یونیزه‌شده 462 00:36:22,980 --> 00:36:26,440 ‫تمام ارتباطاتمون رو با شاتل فضایی ‫به مدت ده روز از دست دادیم 463 00:36:26,441 --> 00:36:28,944 ‫و فقط واسه یه هفته آب کافی داشتیم 464 00:36:29,945 --> 00:36:31,530 ‫وقتی بالاخره آبمون تموم شد... 465 00:36:32,865 --> 00:36:37,244 ‫یه سنگریزه توی دهنمون می‌ذاشتیم ‫که بزاق دهان رو تحریک کنیم 466 00:36:38,078 --> 00:36:41,915 ‫درست مثل مسافرینی که توی قرن بیستم ‫از بیابون عبور می‌کردن 467 00:36:43,083 --> 00:36:44,459 ‫یه سنگریزه‌ی کوچیک 468 00:36:45,252 --> 00:36:48,672 ‫که غدد بزاق بیدار بشن ‫و کارشون رو بکنن 469 00:36:50,382 --> 00:36:51,842 ‫این چیزیه که الان لازم دارم 470 00:36:52,926 --> 00:36:54,011 ‫یه سنگریزه؟ 471 00:36:55,387 --> 00:36:57,305 ‫واسه دهن خشک‌شده نه 472 00:36:57,306 --> 00:36:58,765 ‫واسه یه ذهن خشک‌شده 473 00:37:00,976 --> 00:37:04,812 ‫انقدر تمام افکار ‫مربوط به آیزاک رو از خودم دور کردم... 474 00:37:04,813 --> 00:37:07,565 ‫که آشتی غیرممکن با کسی که... 475 00:37:07,566 --> 00:37:11,736 ‫می‌شناختمش و کار وحشتناکی که کرد رو ‫نادیده بگیرم... 476 00:37:11,737 --> 00:37:15,407 ‫که حالا وقتی به این احتیاج دارم ‫که چیزی حس کنم... 477 00:37:16,325 --> 00:37:17,701 ‫نمی‌تونم 478 00:37:19,870 --> 00:37:21,872 ‫نمی‌دونم چطوری بیدار بشم 479 00:37:22,706 --> 00:37:25,834 ‫صرفاً به خاطر اینکه یکی که دوستش داری ‫کار بدی می‌کنه... 480 00:37:26,418 --> 00:37:28,712 ‫به این معنی نیست که به صورت خودکار ‫دیگه دوستش نداری 481 00:37:29,463 --> 00:37:30,630 ‫به این سادگی نیست 482 00:37:30,631 --> 00:37:32,089 ‫این خدمه 483 00:37:32,090 --> 00:37:34,717 ‫بچه‌هام. نزدیک بود همه‌مونو به کشتن بده 484 00:37:34,718 --> 00:37:35,843 ‫ولی این کارو که نکرد 485 00:37:35,844 --> 00:37:38,179 ‫برای نجات ما علیه مردم خودش در اومد 486 00:37:38,180 --> 00:37:40,098 ‫بعد از اینکه این همه آدم مُردن؟ 487 00:37:42,142 --> 00:37:44,686 ‫میشه یه همچین کسی رو دوست داشت؟ 488 00:37:48,190 --> 00:37:49,274 ‫تو دوستش داری؟ 489 00:37:52,569 --> 00:37:55,863 ‫اِد فلسفه‌ای داره که میگه ‫تنها راه بهبودی از یه عشق از دست رفته... 490 00:37:55,864 --> 00:37:58,617 ‫اینه که سمت جاهایی نری که شاد بودی 491 00:37:59,660 --> 00:38:01,911 ‫شاید تو باید برعکسش رو انجام بدی 492 00:38:01,912 --> 00:38:03,664 ‫به اون مکان‌ها سر بزن 493 00:38:04,665 --> 00:38:06,124 ‫ببین چیو مخفی کردی 494 00:38:06,833 --> 00:38:10,254 ‫و اگه بفهمم هنوز دوستش دارم چی؟ 495 00:38:11,964 --> 00:38:13,881 ‫چطور با این مسئله برخورد کنم؟ 496 00:38:13,882 --> 00:38:16,884 ‫خجالت یا پذیرش؟ 497 00:38:16,885 --> 00:38:20,347 ‫بعد هر کدوم که باشه، باهاش چیکار کنم؟ 498 00:38:23,517 --> 00:38:24,852 ‫به هر حال... 499 00:38:26,353 --> 00:38:27,729 ‫دیگه خیلی دیره 500 00:38:31,733 --> 00:38:36,488 ‫می‌دونم که همه آیزاک رو دوست نداشتن 501 00:38:37,948 --> 00:38:40,950 ‫در نتیجه‌ی تصمیماتی که ‫توی زندگیش گرفت... 502 00:38:40,951 --> 00:38:44,913 ‫یه میراث پر دردسر از خودش به جا می‌ذاره 503 00:38:46,248 --> 00:38:47,958 ‫از همون اول... 504 00:38:48,876 --> 00:38:53,130 ‫مثل یه درخت که شاخه‌هاش ‫وسعتش به اندازه‌ی ریشه‌هاشه 505 00:38:53,922 --> 00:38:56,258 ‫نیمی پدیدار و نیمی پنهان... 506 00:38:56,967 --> 00:39:00,220 ‫بخشی از آیزاک رمزآلود بود 507 00:39:01,930 --> 00:39:04,808 ‫اون با ما کار کرد... 508 00:39:06,643 --> 00:39:08,520 ‫با ما کشف کرد... 509 00:39:10,147 --> 00:39:13,400 ‫به هنگام پیروزی در کنار ما جشن گرفت 510 00:39:15,110 --> 00:39:18,655 ‫و در هنگام شکست در کنار ما ‫به سوگ نشست 511 00:39:21,950 --> 00:39:26,163 ‫گرچه که آیزاک خودش هرگز ‫هیچ کدوم از اینا رو حس نکرد... 512 00:39:28,248 --> 00:39:30,042 ‫ما به جای اون احساسش کردیم 513 00:39:32,586 --> 00:39:37,381 ‫اون همونقدری که ما توی ذهنمون ‫تصور کردیم... 514 00:39:37,382 --> 00:39:40,219 ‫پر شور و اشتیاق یا بی‌احساس بود 515 00:39:42,513 --> 00:39:46,599 ‫و به همین خاطر به گمونم ‫هر کدوم از ما... 516 00:39:46,600 --> 00:39:48,393 ‫یه آیزاک متفاوت رو می‌شناختیم 517 00:39:50,354 --> 00:39:53,856 ‫و هر کدوممون هر طور که مناسب بدونیم... 518 00:39:53,857 --> 00:39:55,400 ‫این فقدان رو درک می‌کنیم 519 00:39:57,861 --> 00:40:01,782 ‫راه اشتباهی برای خداحافظی نیست 520 00:40:14,294 --> 00:40:15,420 ‫سلام مامان 521 00:40:15,963 --> 00:40:17,506 ‫سلام دکتر 522 00:40:19,341 --> 00:40:20,801 ‫پایان شبیه‌سازی 523 00:40:25,806 --> 00:40:26,849 ‫تای 524 00:40:27,683 --> 00:40:29,600 ‫عزیزم. داری... 525 00:40:29,601 --> 00:40:31,936 ‫داری چیکار می‌کنی؟ 526 00:40:31,937 --> 00:40:35,147 ‫می‌خواستم با آیزاک صحبت کنم 527 00:40:35,148 --> 00:40:37,608 ‫می‌دونم عزیزم. همه‌مون می‌خوایم 528 00:40:37,609 --> 00:40:39,403 ‫شبیه‌سازی می‌تونه اونو برگردونه 529 00:40:39,987 --> 00:40:43,322 ‫نه، تای. نمی‌تونه 530 00:40:43,323 --> 00:40:46,034 ‫می‌دونم آدم رو آروم می‌کنه، ‫ولی واقعی نیست 531 00:40:46,702 --> 00:40:49,871 ‫شبیه‌ساز واسه بازی کردن باحاله... 532 00:40:49,872 --> 00:40:53,249 ‫ولی نمی‌تونی برای برگردوندن ‫کسایی که از دست دادی ازش استفاده کنی 533 00:40:53,250 --> 00:40:54,792 ‫واسه چی؟ 534 00:40:54,793 --> 00:40:57,462 ‫می‌تونه مانع پروسه‌ی بهبودی بشه 535 00:40:58,005 --> 00:40:59,731 ‫من بیمارانی رو درمان کردم که... 536 00:40:59,732 --> 00:41:02,258 ‫با استفاده از این اتاق برای ‫چسبیدن به یکی که مُرده... 537 00:41:02,259 --> 00:41:05,554 ‫مشکلات خیلی شدیدی پیدا کردن 538 00:41:07,723 --> 00:41:09,265 ‫می‌دونم دلت براش تنگ شده 539 00:41:09,266 --> 00:41:11,518 ‫و یه مدتی هم سخت خواهد بود 540 00:41:12,060 --> 00:41:13,770 ‫ولی قول میدم... 541 00:41:14,688 --> 00:41:16,190 ‫آسون‌تر میشه 542 00:41:16,773 --> 00:41:17,900 ‫کِی؟ 543 00:41:18,567 --> 00:41:19,776 ‫به زودی 544 00:41:20,360 --> 00:41:21,820 ‫خواهی دید 545 00:41:24,031 --> 00:41:25,199 ‫تای! 546 00:41:38,295 --> 00:41:42,049 ‫شبیه‌سازی آیزاک 8443 547 00:43:40,918 --> 00:43:43,711 ‫تمام. خودشه. کار همگی خوب بود 548 00:43:43,712 --> 00:43:47,048 ‫تازه توی دو سوم زمان معین‌شده. ‫باید همه‌مون پاداش حسابی بگیریم 549 00:43:47,049 --> 00:43:48,759 ‫چک پاداشتون رو پست کردم براتون 550 00:43:57,726 --> 00:44:00,436 ‫- لامار به عرشه‌ی فرماندهی ‫- مرسر هستم. ادامه بده 551 00:44:00,437 --> 00:44:01,771 ‫اون بیرون کارمون تموم شد 552 00:44:01,772 --> 00:44:04,524 ‫تعمیر تموم شد، مگه اینکه ‫بخوای شیشه‌ها رو دودی کنیم 553 00:44:04,525 --> 00:44:06,108 ‫با دستورت می‌تونیم راه بیفتیم 554 00:44:06,109 --> 00:44:07,902 ‫فکر کنم بدون شیشه‌ی دودی هم ‫کارمون راه بیفته 555 00:44:07,903 --> 00:44:10,279 ‫- به تیمت بگو کارشون عالی بود ‫- حتماً 556 00:44:10,280 --> 00:44:13,449 ‫ستوان کیالی، گزارش سیستم رو ‫بفرست به تعمیرگاه... 557 00:44:13,450 --> 00:44:14,992 ‫و درخواست اجازه‌ی حرکت بگیر 558 00:44:14,993 --> 00:44:16,118 ‫بله قربان 559 00:44:16,119 --> 00:44:20,957 ‫انسین برک. مسیر رو بذار روی 74 و 136 560 00:44:20,958 --> 00:44:22,500 ‫مسیر وارد شد قربان 561 00:44:22,501 --> 00:44:26,128 ‫از تعمیرگاه تأییدیه گرفتیم. ‫تمام دریچه‌های دسترسی بسته‌ان 562 00:44:26,129 --> 00:44:28,381 ‫بست‌ها آماده‌ی آزادسازی‌ان 563 00:44:28,382 --> 00:44:29,675 ‫اجازه‌ی پرواز داریم 564 00:44:40,686 --> 00:44:42,103 ‫گوردون، ما رو از اینجا ببر 565 00:44:42,104 --> 00:44:44,147 ‫بله قربان 566 00:45:58,555 --> 00:46:00,599 ‫رانشگر کوانتومی رو درگیر کن 567 00:46:18,534 --> 00:46:19,742 ‫حالت خوبه؟ 568 00:46:19,743 --> 00:46:21,911 ‫آره. فکر کنم رونم یه مقدار ‫زخم شده ولی... 569 00:46:21,912 --> 00:46:24,288 ‫به جز اون حالم خوبه 570 00:46:24,289 --> 00:46:26,791 ‫زیست‌شناسی دکیلی یا همچین چیزی خوندی؟ 571 00:46:26,792 --> 00:46:27,917 ‫نه 572 00:46:27,918 --> 00:46:30,378 ‫خب قطعاً به نظر می‌اومد کارتو بلدی 573 00:46:30,379 --> 00:46:31,546 ‫حدس آگاهانه زدم 574 00:46:32,756 --> 00:46:34,841 ‫پس چیزی که در موردت میگن ‫حقیقت داره 575 00:46:34,842 --> 00:46:36,217 ‫چی در موردم میگن؟ 576 00:46:36,218 --> 00:46:38,220 ‫که از خانوما خوشت میاد 577 00:46:38,929 --> 00:46:40,388 ‫از این خانوم خوشم میاد 578 00:46:40,389 --> 00:46:41,473 ‫جواب خوبی بود 579 00:46:42,558 --> 00:46:46,310 ‫اینم می‌دونی که دکیلی‌ها ‫دوست دارن بعد از سکس، لیمال بخورن 580 00:46:46,311 --> 00:46:47,353 ‫یه دونه توی کشو دارم 581 00:46:47,354 --> 00:46:49,731 ‫واقعاً داری می‌ترکونی 582 00:46:52,943 --> 00:46:55,779 ‫عه. یه چنگال اینجاست 583 00:46:56,196 --> 00:46:58,823 ‫از سالن غذاخوری دزدی می‌کنی؟ 584 00:46:58,824 --> 00:47:00,241 ‫نه. اون... 585 00:47:00,242 --> 00:47:02,910 ‫یه کادوی تولد از طرف آیزاک بود 586 00:47:02,911 --> 00:47:05,496 ‫واسه تولدت چنگال بهت داد؟ 587 00:47:05,497 --> 00:47:08,374 ‫آره. گوردون سعی داشت تولد رو ‫براش توضیح بده 588 00:47:08,375 --> 00:47:10,751 ‫کل ایده‌ی هدیه و این چیزا 589 00:47:10,752 --> 00:47:12,879 ‫فقط یادش رفت بهش بگه که هدیه باید... 590 00:47:12,880 --> 00:47:14,797 ‫مخصوص اون آدم انتخاب بشه 591 00:47:14,798 --> 00:47:16,299 ‫نمی‌تونه هر چیزی باشه 592 00:47:16,300 --> 00:47:19,427 ‫آیزاک نمی‌دونست، واسه همین... 593 00:47:19,428 --> 00:47:21,012 ‫یه چنگال بهم داد 594 00:47:21,013 --> 00:47:22,764 ‫به نظرمون خیلی خنده‌دار بود... 595 00:47:23,599 --> 00:47:24,808 ‫منم نگهش داشتم 596 00:47:27,811 --> 00:47:29,479 ‫می‌خوان باهاش چیکار کنن؟ 597 00:47:30,522 --> 00:47:32,815 ‫قراره توی اپسیلون 2 تحویلش بدیم 598 00:47:32,816 --> 00:47:35,319 ‫به گمونم تیم علمی اونجا می‌خواد... 599 00:47:36,028 --> 00:47:37,446 ‫تحقیقات کیلان انجام بده 600 00:47:38,572 --> 00:47:40,199 ‫به نظرت... 601 00:47:40,824 --> 00:47:43,410 ‫اشتباه کرد که چنین کاری کرد؟ 602 00:47:43,994 --> 00:47:45,329 ‫که جون خودشو گرفت؟ 603 00:47:46,038 --> 00:47:47,331 ‫البته که اشتباه کرد 604 00:47:48,081 --> 00:47:51,667 ‫آخه متوجه شدم که اکثر خدمه ‫بابتش ناراحت بودن 605 00:47:51,668 --> 00:47:53,420 ‫حتی یه سری از کسایی که ازش متنفر بودن 606 00:47:53,962 --> 00:47:55,546 ‫خب خودکشیه دیگه 607 00:47:55,547 --> 00:47:58,174 ‫مهم نیست کی باشه، هضمش خیلی سخته 608 00:47:58,175 --> 00:48:00,718 ‫توی زادگاه من یه طور دیگه‌ست 609 00:48:00,719 --> 00:48:02,345 ‫چطوریه؟ 610 00:48:02,346 --> 00:48:07,808 ‫خب این پذیرفته شده که ‫هیچکس حیات رو انتخاب نکرده 611 00:48:07,809 --> 00:48:11,729 ‫و یه عده حس می‌کنن ‫علی‌رغم میل باطنی‌شون... 612 00:48:11,730 --> 00:48:14,107 ‫از عدم بیرون کشیده شدن و ‫پرت شدن توی حیات 613 00:48:14,983 --> 00:48:16,609 ‫زندگی واسه همه جذاب نیست 614 00:48:16,610 --> 00:48:18,194 ‫طعم مختلفی داره 615 00:48:18,195 --> 00:48:20,379 ‫پس وقتی یکی تصمیم می‌گیره ‫زندگی خودشو به پایان برسونه... 616 00:48:20,380 --> 00:48:23,407 ‫ما به چشم یه تصمیم شخصی ‫بهش نگاه می‌کنیم 617 00:48:23,408 --> 00:48:26,452 ‫اگه بعد از این اتفاق نظرتون عوض بشه چی؟ 618 00:48:26,453 --> 00:48:29,038 ‫- تا حالا چنین اتفاقی نیفتاده ‫- منظور منم همینه 619 00:48:29,039 --> 00:48:30,580 ‫خیلی‌خب، عصبانی نشو. فقط... 620 00:48:30,581 --> 00:48:32,291 ‫سعی دارم بهت بگم توی دکیل چطوریه 621 00:48:32,292 --> 00:48:35,629 ‫نه، عصبانی نیستم. ‫فقط دیوونه‌کننده به نظر می‌رسه 622 00:48:36,296 --> 00:48:39,298 ‫تصمیم شخصی اینه که ریشت رو بزنی یا نه 623 00:48:39,299 --> 00:48:41,300 ‫و حتی اگه بزنی هم دوباره در میاد 624 00:48:41,301 --> 00:48:42,927 ‫چطوره بذاری من ریش تو رو بزنم... 625 00:48:42,928 --> 00:48:45,556 ‫بعد می‌تونم از اونجا برم پایین. چطوره؟ 626 00:48:46,139 --> 00:48:47,598 ‫خیلی‌خب، شوخی کردم 627 00:48:47,599 --> 00:48:50,601 ‫آخه چیزی که داری بهم میگی خیلی ناجوره 628 00:48:50,602 --> 00:48:52,312 ‫حداقل واسه امثال من 629 00:48:53,480 --> 00:48:57,525 ‫توی سیاره‌ی من، خاطرات دیگران ‫از بالاترین احترام برخورداره 630 00:48:57,526 --> 00:48:59,402 ‫حتی مرگ هم نمی‌تونه بهش دست بزنه 631 00:48:59,403 --> 00:49:02,488 ‫پس اگه یه روز من زودتر مُردم... 632 00:49:02,489 --> 00:49:04,454 ‫حواست باشه که من توی... 633 00:49:04,455 --> 00:49:06,367 ‫اون ذهن خوشگلت جایی داشته باشم 634 00:49:06,368 --> 00:49:08,912 ‫منم همیشه پیشت خواهم بود 635 00:49:11,123 --> 00:49:12,457 ‫چی شده؟ 636 00:49:15,002 --> 00:49:17,169 ‫ببخشید. نمی‌خواستم ناراحتت کنم 637 00:49:17,170 --> 00:49:19,005 ‫هر چقدر خواستی اینجا بمون 638 00:49:19,006 --> 00:49:20,382 ‫جان! 639 00:49:26,013 --> 00:49:28,307 ‫- فرمانده؟ همه‌چی مرتبه؟ ‫- هنوز نمی‌دونم 640 00:49:58,212 --> 00:49:59,796 ‫کسی اسلحه نداره؟ 641 00:50:00,631 --> 00:50:01,839 ‫یه اسلحه! 642 00:50:01,840 --> 00:50:03,049 ‫آنک! 643 00:50:03,050 --> 00:50:04,301 ‫آهای، آنک! 644 00:50:06,595 --> 00:50:07,596 ‫آنک! 645 00:50:08,606 --> 00:50:09,847 ‫بله فرمانده؟ 646 00:50:12,142 --> 00:50:13,560 ‫پاتو بذار روی این 647 00:50:13,561 --> 00:50:15,031 ‫چی قربان؟ 648 00:50:15,062 --> 00:50:16,688 ‫محکم پاتو بذار روش. لهش کن 649 00:50:28,617 --> 00:50:32,078 ‫کوچیک‌تر از اونه که با چشم غیرمسلح ‫دیده بشه، ولی اونجاست 650 00:50:32,079 --> 00:50:33,496 ‫چطوری پیداش کردی؟ 651 00:50:33,497 --> 00:50:35,706 ‫خب دوران کامپیوترای قدیمی... 652 00:50:35,707 --> 00:50:38,417 ‫برنامه‌نویس‌ها گاهاً ‫یه کد رو داخل سیستم مخفی می‌کردن 653 00:50:38,418 --> 00:50:40,336 ‫یه چیزی که فقط خودشون ازش خبر داشتن 654 00:50:40,337 --> 00:50:42,296 ‫محض احتیاط که بعداً بخوان برگردن داخل 655 00:50:42,297 --> 00:50:45,341 ‫گفتم شاید کیلان هم یه کار مشابه این ‫انجام داده باشه 656 00:50:45,342 --> 00:50:47,260 ‫عملاً یه نسخه‌ی پشتیبان از هوشیاری 657 00:50:47,261 --> 00:50:49,679 ‫پس هنوز ممکنه اون داخل باشه 658 00:50:49,680 --> 00:50:52,265 ‫امکانش هست. یعنی به ذهن انسان فکر کنید 659 00:50:52,266 --> 00:50:53,969 ‫پر از چیزای اضافه‌ایه که... 660 00:50:53,970 --> 00:50:55,768 ‫توی چند میلیارد سال به تکامل رسیده 661 00:50:55,769 --> 00:50:57,937 ‫مثل ماشین روب گلدبرگ می‌مونه 662 00:50:57,938 --> 00:51:00,773 ‫و مغز کیلان‌ها هم توسط ‫موجوداتی هوشمند طراحی شده 663 00:51:00,774 --> 00:51:02,608 ‫باید کارآمدتر باشه 664 00:51:02,609 --> 00:51:05,069 ‫شاید با بخش‌های اضافه‌ی سنجیده 665 00:51:05,070 --> 00:51:07,822 ‫اگه اینطور بود، آیزاک وقتی که ‫خودشو کشت حساب این مسئله رو نمی‌کرد؟ 666 00:51:07,823 --> 00:51:09,365 ‫شاید، شایدم نه 667 00:51:09,366 --> 00:51:12,118 ‫ممکنه دلیلش این باشه که فکر کرده ‫ما هرگز نمی‌تونیم فعالش کنیم 668 00:51:12,119 --> 00:51:14,537 ‫یا خودشم ازش خبر نداشته 669 00:51:14,538 --> 00:51:17,164 ‫وقتی پای آیزاک وسط باشه، ‫احتمالش بیشتره که شرط بسته باشه... 670 00:51:17,165 --> 00:51:18,732 ‫که مغز کوچیک ما نادیده‌اش می‌گیره 671 00:51:18,733 --> 00:51:21,294 ‫مسئله اینجاست. سلول ذخیره ‫در خطر قرار گرفته بود 672 00:51:21,295 --> 00:51:23,045 ‫تنها راه رسیدن بهش همین بود 673 00:51:23,046 --> 00:51:24,836 ‫الان گذاشتمش توی یه میدان تعادل... 674 00:51:24,837 --> 00:51:26,716 ‫ولی اگه یه جور اتصال الکتریکی... 675 00:51:26,717 --> 00:51:29,594 ‫یا ناهنجاری گرانشی داشته باشیم، ‫می‌تونه بی‌ثباتش کنه 676 00:51:29,595 --> 00:51:31,111 ‫تا اینجا خوش‌شانس بودیم ولی... 677 00:51:31,112 --> 00:51:32,930 ‫اگه بخوایم کاری کنیم، ‫باید هرچه زودتر انجام بشه 678 00:51:32,931 --> 00:51:34,433 ‫منظورت زنده کردنشه؟ 679 00:51:35,976 --> 00:51:37,810 ‫این یه تکنولوژی درون‌اتمیه 680 00:51:37,811 --> 00:51:40,021 ‫کامپیوتر فضاپیما باید انجامش بده، درسته؟ 681 00:51:40,022 --> 00:51:41,439 ‫دقیقاً واسه همینه که نمی‌تونه این کارو کنه 682 00:51:41,440 --> 00:51:44,483 ‫این از کوچک‌ترین نانوتکنولوژی که داریم ‫خیلی کوچیک‌تره 683 00:51:44,484 --> 00:51:47,820 ‫من به هیچ کامپیوتری اعتماد نمی‌کنم ‫که حواسش به هر غافلگیری‌ای باشه 684 00:51:47,821 --> 00:51:51,240 ‫چیزی که لازم داریم، قدرت ادارکی ‫یه مغز زیستیه... 685 00:51:51,241 --> 00:51:53,302 ‫به همراه ظرفیت تصویرپردازی... 686 00:51:53,303 --> 00:51:55,037 ‫که توی چند بُعد کار کنه 687 00:51:55,996 --> 00:51:57,247 ‫چارلی... 688 00:52:13,305 --> 00:52:14,931 ‫اگه هرکی به جز تو اینو می‌گفت... 689 00:52:14,932 --> 00:52:17,058 ‫شک می‌کردم که یه شوخی نفرت‌انگیزه 690 00:52:17,059 --> 00:52:19,393 ‫ببین، می‌دونم که راحت نیست... 691 00:52:19,394 --> 00:52:24,232 ‫ولی تو استعدادی داری که شاید ‫در هر نسل یه بار پیش بیاد 692 00:52:24,233 --> 00:52:27,527 ‫هیچکی به جز تو ظرفیت ‫تصویرپردازی چند بُعدی رو نداره 693 00:52:27,528 --> 00:52:29,362 ‫پس ازت درخواست کمک دارم 694 00:52:29,363 --> 00:52:31,531 ‫یه کیلان مُرده داریم 695 00:52:31,532 --> 00:52:33,616 ‫بعد تو می‌خوای کمک کنم زنده‌اش کنید؟ 696 00:52:33,617 --> 00:52:34,575 ‫آره 697 00:52:34,576 --> 00:52:37,411 ‫باشه. این چطوره؟ 698 00:52:37,412 --> 00:52:40,915 ‫اگه اون بتونه آماندا رو زنده کنه، ‫منم اونو زنده می‌کنم. قبوله؟ 699 00:52:40,916 --> 00:52:42,250 ‫ببین، انسین، سعی کن اینو... 700 00:52:42,251 --> 00:52:43,710 ‫نه. عمراً 701 00:52:45,712 --> 00:52:49,048 ‫متأسفم فرمانده. ولی انجامش نمیدم 702 00:52:49,049 --> 00:52:52,261 ‫اون مُرده و حقشه که مُرده باشه 703 00:52:55,222 --> 00:52:57,473 ‫اون عضو این خدمه بود 704 00:52:57,474 --> 00:53:00,060 ‫بعضیا میگن این باعث میشه ‫از لحاظ اخلاقی بهش دِین داشته باشی 705 00:53:01,186 --> 00:53:02,855 ‫آره، بعضیا میگن 706 00:53:04,439 --> 00:53:07,775 ‫پس تمایل تو به کمک به یکی از خدمه... 707 00:53:07,776 --> 00:53:11,113 ‫بسته به احساسات شخصیت ‫در اون لحظه داره؟ 708 00:53:12,739 --> 00:53:16,159 ‫به این بستگی داره که کسایی ‫که می‌شناختم رو کشته یا نه. درسته 709 00:53:16,743 --> 00:53:18,619 ‫به جز این مسئله، خوشحال میشم کمک کنم 710 00:53:18,620 --> 00:53:21,372 ‫ببین، آیزاک تنها ارتباط ما به کیلان‌ـه 711 00:53:21,373 --> 00:53:22,999 ‫با کمال احترام، فرمانده 712 00:53:23,000 --> 00:53:25,167 ‫نمی‌دونم فکر می‌کنید چی ازش عایدتون میشه 713 00:53:25,168 --> 00:53:28,045 ‫یه جور رمز سِری کیلان ‫که کل بازی رو عوض می‌کنه؟ 714 00:53:28,046 --> 00:53:29,422 ‫چنین اتفاقی نیفتاده 715 00:53:29,423 --> 00:53:31,883 ‫اتفاقی که افتاده، اینه که اونا ‫هزاران نفر رو کشتن 716 00:53:31,884 --> 00:53:33,759 ‫خیلی‌خب، پس از اونا بهتر باش 717 00:53:33,760 --> 00:53:35,970 ‫به کهکشان نشون بده که انسان‌ها متفاوتن 718 00:53:35,971 --> 00:53:39,391 ‫که ما برای حیات ارزش قائلیم، ‫حتی وقتی دشمنانمون براش ارزش قائل نیستن 719 00:53:41,018 --> 00:53:42,436 ‫فکر می‌کنی آماندا اگه بود، موافقت می‌کرد؟ 720 00:53:45,939 --> 00:53:47,774 ‫می‌دونی، چارلی... 721 00:53:48,442 --> 00:53:51,445 ‫تو تنها کسی نیستی که توی اون نبرد ‫دوستاتو از دست دادی 722 00:53:52,070 --> 00:53:54,697 ‫منم واقعاً متأسفم که دوستاتو از دست دادی ‫و من دوستامو از دست دادم... 723 00:53:54,698 --> 00:53:56,824 ‫ولی این کاری که می‌کنی... 724 00:53:56,825 --> 00:53:59,869 ‫که وانمود می‌کنی که انگار ‫فقط خودت به سوگ نشستی... 725 00:53:59,870 --> 00:54:01,622 ‫داره کم‌کم تکراری میشه 726 00:54:03,373 --> 00:54:05,626 ‫حالا من التماست می‌کنم که این کارو ‫انجام بدی 727 00:54:06,293 --> 00:54:07,711 ‫کمک می‌کنی؟ 728 00:54:15,677 --> 00:54:17,094 ‫گزارش بدید! 729 00:54:17,095 --> 00:54:18,804 ‫الان از فضای کوانتومی خارج شد، قربان 730 00:54:18,805 --> 00:54:20,125 ‫غافلگیرمون کردن 731 00:54:25,229 --> 00:54:27,397 ‫مانوور فرار! از اینجا خارجمون کنید 732 00:54:33,111 --> 00:54:34,612 ‫فضاپیمای کیلان داره تعقیبمون می‌کنه 733 00:54:34,613 --> 00:54:36,739 ‫800 هزار کیلومتر و داره نزدیک‌تر هم میشه 734 00:54:36,740 --> 00:54:39,033 ‫برک، چقدر از منظومه‌ی فایکور فاصله داریم؟ 735 00:54:39,034 --> 00:54:40,868 ‫حدود 5.9 سال نوری 736 00:54:40,869 --> 00:54:42,996 ‫- گوردون، بچرخ سمت راست ‫- حله 737 00:54:52,923 --> 00:54:54,924 ‫می‌تونی ما رو وارد اتمسفر کنی؟ 738 00:54:54,925 --> 00:54:58,469 ‫توی ترموسفر گردباد شناسایی شد. ‫سرعت 900 کیلومتر بر ساعت 739 00:54:58,470 --> 00:55:00,555 ‫فرمانده، آب و هوا اون پایین خیلی ناجوره 740 00:55:00,556 --> 00:55:02,641 ‫فضاپیمای کیلان ‫داره از فضای کوانتومی خارج میشه 741 00:55:11,400 --> 00:55:12,567 ‫از مرسر به لامار 742 00:55:12,568 --> 00:55:14,694 ‫تمام نیروی در دسترس رو ‫به واگراسازها انتقال بده 743 00:55:14,695 --> 00:55:15,863 ‫بله قربان 744 00:55:21,869 --> 00:55:23,871 ‫گوردون، ببرمون داخل 745 00:55:55,485 --> 00:55:58,738 ‫واگراسازها با نرخ 17 درصد ‫در دقیقه دارن تخلیه میشن، فرمانده 746 00:55:58,739 --> 00:55:59,906 ‫کیلان‌ها تعقیبمون نمی‌کنن 747 00:55:59,907 --> 00:56:02,659 ‫لازم نیست تعقیبمون کنن. این طوفان ‫کاری که اونا می‌خوان رو می‌کنه 748 00:56:05,370 --> 00:56:06,621 ‫لامار، گزارش بده 749 00:56:06,622 --> 00:56:08,581 ‫می‌تونم قدرت کمکی رو ‫به واگراسازها انتقال بدم... 750 00:56:08,582 --> 00:56:10,458 ‫ولی نمی‌تونم از میدان تعادل محافظت کنم 751 00:56:10,459 --> 00:56:11,418 ‫اگه از دست بدیمش... 752 00:56:18,383 --> 00:56:20,468 ‫- کیلان‌ها هنوز اون بیرونن؟ ‫- پاسخ مثبته 753 00:56:20,469 --> 00:56:22,136 ‫چندتا موشک تورپیدو داریم؟ 754 00:56:22,137 --> 00:56:23,137 ‫بیست و شیش‌تا 755 00:56:25,098 --> 00:56:26,807 ‫همه رو جمع کنید بذارید توی ‫یه شاتل فضایی 756 00:56:26,808 --> 00:56:28,184 ‫- چی قربان؟ ‫- کاری رو کن که گفتم 757 00:56:28,185 --> 00:56:29,143 ‫بله قربان 758 00:56:29,144 --> 00:56:31,480 ‫- روش جنگی زیردریایی؟ ‫- دقیقاً 759 00:56:48,080 --> 00:56:49,580 ‫تورپیدوها رو گذاشتیم، قربان 760 00:56:49,581 --> 00:56:51,189 ‫شاتل رو با هدایت از راه دور پرتاب کن 761 00:56:51,190 --> 00:56:52,750 ‫موقعیت دو کیلومتر دورتر از ورودی 762 00:56:52,751 --> 00:56:53,751 ‫بله قربان 763 00:57:15,983 --> 00:57:18,694 ‫- شاتل فضایی در موقعیته ‫- شاتل رو نشونه بگیرید و شلیک کنید 764 00:57:37,921 --> 00:57:40,007 ‫قربان، کیلان‌ها به فضای کوانتومی رفتن 765 00:57:41,425 --> 00:57:42,968 ‫- گوردون! ‫- حله 766 00:57:51,602 --> 00:57:53,312 ‫هشدار قرمز رو غیرفعال کنید 767 00:57:56,190 --> 00:57:59,525 ‫از عرشه‌ی فرماندهی به بورتوس. ‫فریب موفقیت‌آمیز بود. کارتون خوب بود 768 00:57:59,526 --> 00:58:01,194 ‫فرمانده، یه مشکلی داریم 769 00:58:01,195 --> 00:58:03,029 ‫میدان تعادل توسط طوفان ‫از کار افتاد... 770 00:58:03,030 --> 00:58:04,280 ‫و سلول ذخیره‌سازی داره ضعیف میشه 771 00:58:04,281 --> 00:58:06,324 ‫اگه تا چند ساعت دیگه انجامش ندیم... 772 00:58:06,325 --> 00:58:07,826 ‫آیزاک رو واسه همیشه از دست میدیم 773 00:58:13,457 --> 00:58:14,791 ‫انسین برک 774 00:58:15,667 --> 00:58:17,001 ‫بله قربان 775 00:58:17,002 --> 00:58:20,004 ‫لطفاً به بخش مهندسی برو ‫و به لامار کمک کن 776 00:58:20,005 --> 00:58:21,673 ‫این یه دستوره 777 00:58:23,842 --> 00:58:25,969 ‫متأسفانه نمی‌تونم چنین کاری کنم، قربان 778 00:58:30,766 --> 00:58:32,476 ‫از وظایفت مرخصی 779 00:59:18,480 --> 00:59:19,648 ‫سلام 780 00:59:20,399 --> 00:59:21,524 ‫سلام 781 00:59:21,525 --> 00:59:24,777 ‫من مارکوس‌ـم. پسر دکتر فین هستم 782 00:59:24,778 --> 00:59:27,280 ‫آره، دیدمت چند بار 783 00:59:27,281 --> 00:59:28,823 ‫چارلی برک هستم 784 00:59:28,824 --> 00:59:30,263 ‫شرمنده که خودمو معرفی نکردم 785 00:59:30,264 --> 00:59:31,701 ‫اونقدرا توی فضاپیما نبودم 786 00:59:31,702 --> 00:59:33,495 ‫نه، اشکالی نداره 787 00:59:35,706 --> 00:59:38,083 ‫شنیدم توی آزمایشگاه چه اتفاقی افتاد 788 00:59:38,834 --> 00:59:41,336 ‫آها، آره 789 00:59:42,504 --> 00:59:44,339 ‫به نظر میاد یه نقطه‌ی اشتراک داریم 790 00:59:46,967 --> 00:59:48,218 ‫خب... 791 00:59:49,094 --> 00:59:50,678 ‫چه کمکی از دستم بر میاد؟ 792 00:59:50,679 --> 00:59:53,557 ‫یا نکنه فقط اومدی دختری رو ببینی ‫که اخراج شده؟ 793 00:59:55,475 --> 00:59:56,518 ‫خب... 794 00:59:59,521 --> 01:00:01,230 ‫می‌خواستم ازت بخوام... 795 01:00:01,231 --> 01:00:05,068 ‫اگه میشه لطفاً به آیزاک کمک کنی 796 01:00:06,320 --> 01:00:08,071 ‫- کمکش کنم؟ ‫- آره 797 01:00:08,864 --> 01:00:11,116 ‫واسه چی می‌خوای به آیزاک کمک کنی؟ 798 01:00:13,160 --> 01:00:14,286 ‫چون... 799 01:00:15,662 --> 01:00:17,456 ‫به خاطر من خودشو کشت 800 01:00:18,498 --> 01:00:21,460 ‫چرا چنین فکری می‌کنی؟ 801 01:00:22,961 --> 01:00:24,671 ‫من بهش گفتم... 802 01:00:27,716 --> 01:00:30,093 ‫بهش گفتم آرزو می‌کنم ای کاش مُرده بود 803 01:00:30,844 --> 01:00:32,137 ‫وای پسر 804 01:00:33,222 --> 01:00:34,264 ‫مارکوس... 805 01:00:35,182 --> 01:00:37,226 ‫وقتی یکی خودشو می‌کُشه... 806 01:00:38,018 --> 01:00:39,853 ‫تقصیر هیچکی نیست 807 01:00:40,938 --> 01:00:43,439 ‫اینو تو روی خودش گفتم 808 01:00:43,440 --> 01:00:44,775 ‫از ته دل هم گفتم 809 01:00:45,984 --> 01:00:47,109 ‫یعنی... 810 01:00:47,110 --> 01:00:48,946 ‫اون موقع از ته دل بود 811 01:00:49,446 --> 01:00:54,158 ‫غریزه‌ی انسان اینه که یه نفر ‫یا یه چیزی رو مقصر بدونه... 812 01:00:54,159 --> 01:00:55,743 ‫وقتی چنین اتفاقی می‌افته 813 01:00:55,744 --> 01:00:57,579 ‫خودکشی بیهوده‌ست 814 01:00:58,038 --> 01:00:59,872 ‫واسه همین... 815 01:00:59,873 --> 01:01:01,500 ‫سعی می‌کنیم خلاء این کار رو پر کنیم 816 01:01:02,668 --> 01:01:05,170 ‫حتی اگه به معنی خیانت به خودمون باشه 817 01:01:06,672 --> 01:01:08,215 ‫تو خوشحالی که مُرده؟ 818 01:01:09,258 --> 01:01:10,926 ‫به نظرم... 819 01:01:12,219 --> 01:01:14,137 ‫هر کسی که بمیره... 820 01:01:14,888 --> 01:01:16,473 ‫یه تراژدیه 821 01:01:17,057 --> 01:01:18,433 ‫ولی خوشحالی؟ 822 01:01:19,935 --> 01:01:21,103 ‫آره 823 01:01:21,854 --> 01:01:22,854 ‫خوشحالم 824 01:01:25,065 --> 01:01:27,568 ‫ولی تو دلت نمی‌خواد مثل من باشی 825 01:01:28,068 --> 01:01:30,863 ‫نمی‌خوای این بار رو در درونت حمل کنی 826 01:01:31,780 --> 01:01:33,073 ‫نه توی این سن 827 01:01:36,660 --> 01:01:38,245 ‫تقصیر تو نیست 828 01:01:40,414 --> 01:01:42,165 ‫من ازش متنفر بودم 829 01:01:43,292 --> 01:01:44,626 ‫فقط... 830 01:01:45,252 --> 01:01:48,130 ‫واقعاً دلم نمی‌خواست که بمیره 831 01:02:21,079 --> 01:02:22,914 ‫فعالیت رو در سطح کوانتوم دنبال می‌کنیم 832 01:02:22,915 --> 01:02:25,416 ‫ماتریس سیستمش داره یه ‫محرک محیطی رو ثبت می‌کنه 833 01:02:25,417 --> 01:02:27,460 ‫امواج گذرای آلفا تتا دارن ‫به پایداری می‌رسن 834 01:02:27,461 --> 01:02:29,503 ‫سلول‌های داخلی برق دارن ‫دوباره همسان میشن 835 01:02:29,504 --> 01:02:30,838 ‫فکر کنم داریمش 836 01:02:30,839 --> 01:02:32,092 ‫صبر کن. تطبیق‌سازی فازی... 837 01:02:32,093 --> 01:02:34,133 ‫رابط عصبی خودکار و خودآگاه 838 01:02:34,134 --> 01:02:36,594 ‫- می‌تونم قفلش کنم؟ ‫- صبر کن 839 01:02:36,595 --> 01:02:38,804 ‫این مثل گرفتن کلی زنبور ‫با یه تور می‌مونه 840 01:02:38,805 --> 01:02:40,140 ‫اگه یکی‌شون در بره... 841 01:02:41,391 --> 01:02:42,559 ‫صبر کن 842 01:02:43,185 --> 01:02:46,396 ‫بیا. خیلی‌خب. قفلش کن 843 01:02:54,238 --> 01:02:55,239 ‫آیزاک 844 01:02:56,406 --> 01:02:57,823 ‫حالت خوبه؟ 845 01:02:57,824 --> 01:02:59,784 ‫توی بخش مهندسی هستم 846 01:02:59,785 --> 01:03:03,162 ‫اینم اون مغز نابغه‌اش. دلمون برات ‫تنگ شده بود، رفیق 847 01:03:03,163 --> 01:03:05,039 ‫متوجه نمیشم 848 01:03:05,040 --> 01:03:07,333 ‫پالس باند محدود بی‌اثر بود؟ 849 01:03:07,334 --> 01:03:10,670 ‫موثر بود. ولی ما برگردوندیمت 850 01:03:10,671 --> 01:03:12,756 ‫درواقع چارلی این کارو کرد 851 01:03:13,966 --> 01:03:15,425 ‫لطفاً توضیح بده 852 01:03:17,052 --> 01:03:19,263 ‫فرمانده. درخواست برگشت ‫به پستم رو دارم 853 01:03:19,930 --> 01:03:21,306 ‫اجازه داری 854 01:03:28,105 --> 01:03:29,690 ‫واسه تو این کارو نکردم 855 01:03:46,248 --> 01:03:48,040 ‫حالت چطوره؟ 856 01:03:48,041 --> 01:03:51,419 ‫فرمانده لامار تأیید کرد ‫که سیستم‌های داخلی من... 857 01:03:51,420 --> 01:03:53,963 ‫بر اساس پارامترهای استاندارد عمل می‌کنن 858 01:03:53,964 --> 01:03:55,089 ‫منظورم خودت بود 859 01:03:55,090 --> 01:03:56,925 ‫خودت حالت چطوره؟ 860 01:03:57,426 --> 01:03:59,845 ‫متوجه سوال نشدم 861 01:04:00,846 --> 01:04:02,055 ‫آیزاک... 862 01:04:04,057 --> 01:04:07,435 ‫تخصص من در روان‌پزشکی زیستیه 863 01:04:07,436 --> 01:04:08,853 ‫تا حالا سابقه‌ی... 864 01:04:08,854 --> 01:04:11,814 ‫روانکاوی یه گونه‌ی حیات مصنوعی نبوده 865 01:04:11,815 --> 01:04:13,901 ‫ولی به هر حال باید تلاشمونو بکنیم 866 01:04:14,484 --> 01:04:16,235 ‫چرا این کارو کردی؟ 867 01:04:16,236 --> 01:04:19,780 ‫من تعیین کردم که حضورم در اورویل... 868 01:04:19,781 --> 01:04:21,991 ‫از زمان پایان درگیری زمین... 869 01:04:21,992 --> 01:04:25,203 ‫به شدت برای عملکرد اینجا مضر بوده 870 01:04:25,204 --> 01:04:28,831 ‫باعث پریشانی زیادی واسه عده‌ی زیادی ‫از خدمه شدم 871 01:04:28,832 --> 01:04:30,700 ‫این مسئله بدون شک باعث... 872 01:04:30,701 --> 01:04:33,169 ‫کاهش قابل توجهی در بازدهی اونا شده 873 01:04:33,170 --> 01:04:37,215 ‫غیرفعال‌سازی من به قصد بازگردانی ‫بیشترین خروجی موثر... 874 01:04:37,216 --> 01:04:38,383 ‫در اورویل بود 875 01:04:40,636 --> 01:04:42,011 ‫فقط همین؟ 876 01:04:42,012 --> 01:04:43,471 ‫درسته 877 01:04:43,472 --> 01:04:45,890 ‫هیچ بخشی از وجودت این کار رو... 878 01:04:45,891 --> 01:04:48,809 ‫به خاطر اینکه حس کردی طرد شدی ‫انجام نداد؟ 879 01:04:48,810 --> 01:04:50,811 ‫پاسخ منفیه. من توان... 880 01:04:50,812 --> 01:04:52,898 ‫می‌دونم. می‌دونم. فقط... 881 01:04:55,025 --> 01:04:57,318 ‫دنبال یه راه ورودم 882 01:04:57,319 --> 01:04:59,028 ‫لطفاً واضح بگو 883 01:04:59,029 --> 01:05:02,281 ‫لعنت بهت، آیزاک. سعی کردی خودتو بکشی 884 01:05:02,282 --> 01:05:05,076 ‫منم باید بدونم که دوباره این کارو نمی‌کنی 885 01:05:05,077 --> 01:05:07,036 ‫دلیلی برای گمان بر این نیست... 886 01:05:07,037 --> 01:05:10,289 ‫که بازدهی خدمه بدون غیرفعالسازی من ‫افزایش پیدا کنه 887 01:05:10,290 --> 01:05:11,582 ‫خیلی‌خب 888 01:05:13,210 --> 01:05:16,964 ‫می‌بینم که باید منطقی‌تر ‫با این قضیه برخورد کنیم 889 01:05:17,714 --> 01:05:20,883 ‫وقتی پای سلامت روانی خدمه میاد وسط... 890 01:05:20,884 --> 01:05:24,595 ‫جایگاه من رو به عنوان قدرت اول قبول داری؟ 891 01:05:24,596 --> 01:05:25,805 ‫بله 892 01:05:25,806 --> 01:05:29,684 ‫بعد قبول داری که وقتی پای ‫رفتار انسان‌ها میاد وسط... 893 01:05:29,685 --> 01:05:35,064 ‫نظر من به عنوان یه متخصص پزشکی ‫به نظر تو برتری داره؟ 894 01:05:35,065 --> 01:05:36,107 ‫بله 895 01:05:36,108 --> 01:05:41,362 ‫پس تنها حالت منطقی اینه که ‫تاکید من رو بپذیری... 896 01:05:41,363 --> 01:05:44,657 ‫که اگه موفق بشی جون خودتو بگیری... 897 01:05:44,658 --> 01:05:49,955 ‫این خدمه آسیب روانی بزرگ‌تری می‌بینن 898 01:05:50,956 --> 01:05:52,707 ‫استدلالت درسته 899 01:05:52,708 --> 01:05:53,875 ‫آیزاک... 900 01:05:53,876 --> 01:05:57,962 ‫تو بر اساس تحلیل‌های ‫با داده‌های در دسترس حال حاضر... 901 01:05:57,963 --> 01:06:00,047 ‫به این تصمیم رسیدی 902 01:06:00,048 --> 01:06:04,844 ‫ولی چیزی که مد نظر قرار ندادی، ‫احتمال تغییر بود 903 01:06:04,845 --> 01:06:07,430 ‫تو که نمی‌دونی این خدمه... 904 01:06:07,431 --> 01:06:09,807 ‫یه سال یا حتی یه ماه دیگه ‫چه حالی ممکنه داشته باشه 905 01:06:09,808 --> 01:06:13,102 ‫این داده رو وارد نکردم، ‫چون در حال حاضر در دسترس نیست 906 01:06:13,103 --> 01:06:14,437 ‫منظور منم همینه 907 01:06:14,438 --> 01:06:17,648 ‫کسایی که سعی می‌کنن جون خودشونو بگیرن... 908 01:06:17,649 --> 01:06:21,569 ‫نمی‌تونن آینده رو از حال تشخیص بدن 909 01:06:21,570 --> 01:06:27,200 ‫هیچ مشکل بزرگی وجود نداره که ‫با زمان حل نشه 910 01:06:27,201 --> 01:06:29,493 ‫اینطور به نظر میاد 911 01:06:29,494 --> 01:06:32,538 ‫تا کِی باید منتظر این تغییر ‫در خدمه باشم؟ 912 01:06:32,539 --> 01:06:34,790 ‫تو یه کیلان هستی 913 01:06:34,791 --> 01:06:38,252 ‫مردمت دوست دارن همه‌ی ما بمیریم 914 01:06:38,253 --> 01:06:43,342 ‫ولی تو یه آدم هم هستی و اینجا با مایی 915 01:06:43,842 --> 01:06:47,221 ‫و از نزدیک خیلی نفرت داشتن ازت سخت‌تره 916 01:06:48,388 --> 01:06:49,848 ‫ببین... 917 01:06:52,309 --> 01:06:54,853 ‫فقط باید بدونم که در امان خواهی بود 918 01:06:55,437 --> 01:07:00,399 ‫که اگه در آینده از این افکار به سرت زد... 919 01:07:00,400 --> 01:07:02,861 ‫بیای پیش من 920 01:07:06,114 --> 01:07:07,533 ‫قول میدی؟ 921 01:07:09,034 --> 01:07:11,286 ‫قول میدم 922 01:07:13,830 --> 01:07:15,623 ‫خوبه 923 01:07:15,624 --> 01:07:17,751 ‫جلسه‌مون تموم شد؟ 924 01:07:19,962 --> 01:07:21,630 ‫به گمونم همینطوره 925 01:07:24,591 --> 01:07:25,884 ‫آیزاک 926 01:07:29,930 --> 01:07:32,099 ‫خوشحالم که هنوز اینجایی 927 01:07:33,016 --> 01:07:34,685 ‫ممنون دکتر 928 01:08:34,406 --> 01:08:37,406 ‫ Sub by: thetrueali ‫ Telegram: @thetrueali