1 00:00:05,276 --> 00:00:08,276 ‫[شامل کلمات 18+] 2 00:01:13,073 --> 00:01:14,740 ‫ممنون. ممنون، ممنون 3 00:01:14,741 --> 00:01:17,410 ‫- یالا، یکی دیگه ‫- نه، نه، نه. بسه 4 00:01:17,411 --> 00:01:20,329 ‫بسه. دیگه نمی‌تونم. زیادی آبجو خوردم 5 00:01:20,330 --> 00:01:21,664 ‫همینطوریشم انگشتام جون ندارن 6 00:01:21,665 --> 00:01:24,000 ‫- خب بیا کار رو تموم کن ‫- ممنون داداش 7 00:01:24,001 --> 00:01:27,086 ‫ببینید، واسه همینه که عاشق ‫میزبانی مهمونی‌ام. چون می‌تونی مشروب بخوری 8 00:01:27,087 --> 00:01:28,379 ‫لازم نیست جایی بری 9 00:01:28,380 --> 00:01:31,257 ‫- سلامتی ‫- سلامتی 10 00:01:34,595 --> 00:01:36,137 ‫سلام، انسین 11 00:01:36,138 --> 00:01:39,140 ‫- سلام ‫- میشه یه لحظه باهات صحبت کنم؟ 12 00:01:39,141 --> 00:01:41,435 ‫شرمنده، سرم با خوش‌گذرونی شلوغه 13 00:01:44,229 --> 00:01:45,605 ‫بدجوری حالتو گرفت حاجی 14 00:01:45,606 --> 00:01:47,709 ‫الان مدتیه که قصد دارم... 15 00:01:47,710 --> 00:01:49,692 ‫با انسین برک صحبت کنم 16 00:01:49,693 --> 00:01:53,154 ‫گرچه، تا این لحظه شروع صحبتم رد شده 17 00:01:53,155 --> 00:01:54,906 ‫آره، این قضیه سخته، آیزاک 18 00:01:54,907 --> 00:01:56,157 ‫لازم هم نیست دلیلشو بهت بگم 19 00:01:56,158 --> 00:01:57,744 ‫کد فرمان نکات ریز صحبتم... 20 00:01:57,745 --> 00:01:59,952 ‫به نظر ناکافی میاد 21 00:01:59,953 --> 00:02:01,495 ‫به خودت سخت نگیر 22 00:02:01,496 --> 00:02:03,706 ‫مهارت سختیه 23 00:02:03,707 --> 00:02:07,460 ‫چطور باید با یه گونه‌ی زیستی ‫یه مکالمه رو شروع کرد؟ 24 00:02:07,461 --> 00:02:09,295 ‫یعنی به صورت کلی؟ 25 00:02:09,296 --> 00:02:11,005 ‫بله 26 00:02:11,006 --> 00:02:12,284 ‫جواب ساده‌ای نداره ولی... 27 00:02:12,285 --> 00:02:14,091 ‫به گمونم یه نقطه‌ی شروع خوب... 28 00:02:14,092 --> 00:02:16,427 ‫اینه که حال طرف مقابل رو بپرسی 29 00:02:16,428 --> 00:02:18,679 ‫آدما از اینکه به زندگی‌شون ‫علاقه نشون بدی، خوششون میاد 30 00:02:18,680 --> 00:02:20,348 ‫لطفاً شفاف‌سازی کن 31 00:02:20,349 --> 00:02:21,974 ‫خب هر چیزی می‌تونه باشه 32 00:02:21,975 --> 00:02:23,498 ‫بپرس اهل ورزش خاصی نیست؟ 33 00:02:23,499 --> 00:02:24,977 ‫از چه آهنگایی خوشش میاد؟ 34 00:02:24,978 --> 00:02:26,187 ‫سرگرمی‌هاش چیه؟ 35 00:02:26,188 --> 00:02:27,499 ‫از مدل موهاش تعریف کن 36 00:02:27,500 --> 00:02:29,148 ‫هر چیزی که به ذهنت می‌رسه 37 00:02:29,149 --> 00:02:31,777 ‫وقتی قلقش بیاد دستت، اونقدرا سخت نیست 38 00:02:54,424 --> 00:02:57,635 ‫آهای، گوردون. این چیه؟ 39 00:02:57,636 --> 00:02:59,303 ‫عه 40 00:02:59,304 --> 00:03:01,681 ‫یه گوشیه 41 00:03:01,682 --> 00:03:02,850 ‫یه چی؟ 42 00:03:03,475 --> 00:03:06,853 ‫یه دستگاه ارتباطی ‫واسه اوایل قرن بیست و یکه 43 00:03:06,854 --> 00:03:08,938 ‫وای. واقعیه؟ 44 00:03:08,939 --> 00:03:11,107 ‫نه. یه نسخه‌ی کپی... 45 00:03:11,108 --> 00:03:15,236 ‫از یه گوشی واقعیه که توی ‫یه کپسول زمان روی زمین پیدا کردن 46 00:03:15,237 --> 00:03:17,989 ‫مال یه زنی بوده به اسم لورا هاگینز 47 00:03:17,990 --> 00:03:19,658 ‫بیا، نشونت میدم 48 00:03:21,702 --> 00:03:24,079 ‫- خودشه؟ ‫- آره 49 00:03:26,748 --> 00:03:28,417 ‫خیلی خوشگل بوده 50 00:03:29,209 --> 00:03:31,127 ‫آره، خوشگل بوده 51 00:03:31,128 --> 00:03:32,265 ‫می‌دونی، با یکی از اینا... 52 00:03:32,266 --> 00:03:33,754 ‫خیلی چیزا راجع به آدمای اون دوره... 53 00:03:33,755 --> 00:03:35,047 ‫میشه یاد گرفت 54 00:03:35,048 --> 00:03:37,008 ‫من خیلی چیزا راجع به اون فهمیدم 55 00:03:37,009 --> 00:03:42,054 ‫دادم کامپیوتر به عنوان یه یادبود ‫اینو کپی کنه 56 00:03:42,055 --> 00:03:43,514 ‫که توی ذهنم بمونه 57 00:03:43,515 --> 00:03:45,434 ‫طوری حرف می‌زنی انگار دختره رو می‌شناختی 58 00:03:47,019 --> 00:03:48,645 ‫یه جورایی حس می‌کنم که می‌شناختمش 59 00:03:49,855 --> 00:03:51,731 ‫می‌خوای یه سلفی بگیریم؟ 60 00:03:51,732 --> 00:03:52,899 ‫یه چی؟ 61 00:03:52,900 --> 00:03:54,483 ‫یه چیزی که از لورا یاد گرفتم 62 00:03:54,484 --> 00:03:58,613 ‫ممنون بابت دعوت به مهمونیت، ستوان 63 00:03:58,614 --> 00:03:59,864 ‫دیگه باید برم 64 00:03:59,865 --> 00:04:02,491 ‫بیا، صبر کن. قبل رفتن بیا اینجا 65 00:04:02,492 --> 00:04:06,622 ‫خیلی‌خب. همه لبخند بزنید، باشه؟ ‫یه لبخند درست و حسابی 66 00:04:07,915 --> 00:04:09,249 ‫بریم که داشته باشیم 67 00:04:23,972 --> 00:04:27,183 ‫عملاً دوتا پیشرفت بزرگ ‫به بهای یه پیشرفت هستش 68 00:04:27,184 --> 00:04:28,392 ‫وقتی هم میگم بزرگ، یه چی می‌شنوی 69 00:04:28,393 --> 00:04:30,520 ‫اولاً، شعاع بازتاب میدان... 70 00:04:30,521 --> 00:04:32,205 ‫حدود سه برابر... 71 00:04:32,206 --> 00:04:34,273 ‫بزرگ‌تر از دستگاه اصلی دکتر آرانوف‌ـه 72 00:04:34,274 --> 00:04:35,483 ‫که یعنی چی؟ 73 00:04:35,484 --> 00:04:37,360 ‫که یعنی انبساط زمانی میدانی... 74 00:04:37,361 --> 00:04:40,530 ‫از لحاظ فرضی می‌تونه کل فضاپیما رو ‫در بر بگیره 75 00:04:40,531 --> 00:04:42,990 ‫این ارتقای خیلی بزرگیه 76 00:04:42,991 --> 00:04:45,868 ‫جریان چیه پسر؟ قرار بود ناهار رو ‫با هم بخوریم 77 00:04:45,869 --> 00:04:47,578 ‫شرمنده داداش. کار برام پیش اومد 78 00:04:47,579 --> 00:04:48,829 ‫خب الان میریم؟ 79 00:04:48,830 --> 00:04:50,414 ‫نمی‌تونم. یکی طلبت 80 00:04:50,415 --> 00:04:52,376 ‫باشه. خب من که دارم می‌میرم از گرسنگی 81 00:04:53,836 --> 00:04:56,712 ‫- گفتی دوتا پیشرفت داشتیم ‫- ساندویچ سالاد تخم مرغ 82 00:04:56,713 --> 00:05:00,216 ‫موفق شدیم دقت زمانی میدان رو بالا ببریم 83 00:05:00,217 --> 00:05:01,854 ‫به عبارت دیگه، می‌تونیم میدان رو... 84 00:05:01,855 --> 00:05:03,636 ‫تا حد میلی‌ثانیه پایین بیاریم 85 00:05:03,637 --> 00:05:05,596 ‫گوردون، میشه ساندویچت رو قرض بگیرم؟ 86 00:05:05,597 --> 00:05:06,723 ‫البته 87 00:05:07,307 --> 00:05:09,767 ‫حالا ده ثانیه دیگه، این ساندویچ رو... 88 00:05:09,768 --> 00:05:12,062 ‫می‌فرستم به ده ثانیه پیش 89 00:05:15,274 --> 00:05:17,358 ‫- اون از کجا اومد؟ ‫- از آینده 90 00:05:17,359 --> 00:05:19,027 ‫حالا نگاه کنید 91 00:05:28,704 --> 00:05:31,455 ‫الان اون ساندویچ رو فرستادی به گذشته... 92 00:05:31,456 --> 00:05:33,583 ‫واسه همین ده ثانیه پیش ظاهر شد 93 00:05:33,584 --> 00:05:36,043 ‫- زدی تو خال ‫- خب چرا نگه‌اش نداشتی؟ 94 00:05:36,044 --> 00:05:38,171 ‫اونوقت به جای یه ساندویچ، دوتا داشتی 95 00:05:38,172 --> 00:05:40,381 ‫اگه فرمانده لامار قصدش مبنی بر... 96 00:05:40,382 --> 00:05:42,842 ‫فرستادن ساندویچ به گذشته رو ‫ادامه نمی‌داد... 97 00:05:42,843 --> 00:05:45,303 ‫باعث یه تناقض زمانی میشد 98 00:05:45,304 --> 00:05:47,388 ‫که اونوقت یه دنیای کاملاً جدید... 99 00:05:47,389 --> 00:05:49,891 ‫از این جهان شاخه می‌گرفت، ‫همه‌اش به خاطر یه ساندویچ 100 00:05:49,892 --> 00:05:51,309 ‫سر آدم درد می‌گیره 101 00:05:51,310 --> 00:05:53,520 ‫صبر کنید. یه فکری دارم 102 00:05:54,271 --> 00:05:56,939 ‫می‌تونی اینو بفرستی به سه ماه بعد؟ 103 00:05:56,940 --> 00:05:58,399 ‫آره. واسه چی؟ 104 00:05:58,400 --> 00:06:01,110 ‫چون سه ماه دیگه ظاهر میشه... 105 00:06:01,111 --> 00:06:02,821 ‫و سورپرایز خوبی میشه 106 00:06:03,488 --> 00:06:04,489 ‫باشه 107 00:06:09,578 --> 00:06:12,622 ‫وای، خیلی هیجان‌زده‌ام. ‫بی‌صبرانه منتظر خوردن اون ساندویچم 108 00:06:12,623 --> 00:06:16,209 ‫خب با وجود عجیب بودنش، ‫این یعنی دستگاه آرانوف... 109 00:06:16,210 --> 00:06:17,835 ‫الان خیلی قدرتمندتر شد 110 00:06:17,836 --> 00:06:19,456 ‫باید به ناوسالارها اطلاع بدیم 111 00:06:21,089 --> 00:06:24,800 ‫انکارناپذیره که به یه چیز خارق‌العاده ‫دست پیدا کردن... 112 00:06:24,801 --> 00:06:27,261 ‫ولی باید اقرار کنم که ای کاش ‫این اتفاق نمی‌افتاد 113 00:06:27,262 --> 00:06:29,555 ‫مسیر پیشرفته. جلوش رو نمیشه گرفت 114 00:06:29,556 --> 00:06:31,522 ‫استفاده از سفر در زمان ‫به عنوان یه اسلحه... 115 00:06:31,523 --> 00:06:33,768 ‫همیشه یه وحشت غیرقابل تصور بوده 116 00:06:33,769 --> 00:06:36,062 ‫اگه کریل‌ها یا کیلان‌ها ‫بهش دست پیدا می‌کردن... 117 00:06:36,063 --> 00:06:38,689 ‫می‌تونستن ورطه‌ی نابودی کهکشانی رو ‫پشت سر بذارن... 118 00:06:38,690 --> 00:06:41,651 ‫و به سادگی اتحادیه رو توی نطفه خفه کنن 119 00:06:41,652 --> 00:06:43,152 ‫می‌خواید چطور باهاش دست و پنجه نرم کنیم؟ 120 00:06:43,153 --> 00:06:46,113 ‫بلافاصله یه کاروان اعزام می‌کنم... 121 00:06:46,114 --> 00:06:47,841 ‫که با بیشترین امنیت شما رو... 122 00:06:47,842 --> 00:06:50,493 ‫تا پایگاه تحقیقاتی توی سابیک 3 ‫همراهی کنن 123 00:06:50,494 --> 00:06:53,996 ‫دستگاه و تمام داده‌ها رو تحویل اونا می‌دید 124 00:06:53,997 --> 00:06:56,666 ‫جان حسابی ناراحت میشه. ‫اسباب‌بازی موردعلاقه‌شو از دست میده 125 00:06:56,667 --> 00:06:59,001 ‫اون اسباب‌بازی اونجا خیلی جاش امن‌تره 126 00:06:59,002 --> 00:07:01,505 ‫به زودی باهاتون تماس می‌گیرم. ‫پِری، پایان تماس 127 00:07:16,854 --> 00:07:18,343 ‫فرمانده، فضاپیمای کالیفرنیا... 128 00:07:18,344 --> 00:07:20,064 ‫بهمون درود فرستاد. ناوسالار اوزاوا هستش 129 00:07:20,065 --> 00:07:21,191 ‫وصلش کن 130 00:07:22,234 --> 00:07:23,526 ‫بفرما، ناوسالار 131 00:07:23,527 --> 00:07:24,578 ‫فرمانده، الان پنج دقیقه‌ست... 132 00:07:24,579 --> 00:07:26,028 ‫که داریم به پایگاه پیام می‌فرستیم 133 00:07:26,029 --> 00:07:27,405 ‫هیچ جوابی نمیاد 134 00:07:27,406 --> 00:07:29,448 ‫- تالا ‫- الان انجامش میدم 135 00:07:29,449 --> 00:07:31,158 ‫به تمام کانال‌ها پیام می‌فرستم 136 00:07:31,159 --> 00:07:32,326 ‫پاسخی نیومد 137 00:07:32,327 --> 00:07:35,121 ‫دستور میدم تمام فضاپیماها ‫سرعتشون رو به حداکثر برسونن 138 00:07:35,122 --> 00:07:37,833 ‫- همراهتون می‌مونیم ‫- اوزاوا، پایان تماس 139 00:07:38,500 --> 00:07:40,335 ‫حس بدی نسبت به این قضیه دارم 140 00:08:17,873 --> 00:08:19,166 ‫اثر حیات؟ 141 00:08:19,791 --> 00:08:21,167 ‫چیزی یافت نشد قربان 142 00:08:21,168 --> 00:08:23,170 ‫فهمیدن که ما داشتیم می‌اومدیم 143 00:08:28,842 --> 00:08:32,845 ‫فرمانده. یه گروه از فضاپیماهای کیلان ‫دارن از فضای کوانتومی خارج میشن 144 00:08:47,189 --> 00:08:50,189 ‫ترجمه: ‫thetrueali 145 00:08:50,190 --> 00:08:53,190 ‫Telegram: @Thetrueali 146 00:10:40,098 --> 00:10:42,518 ‫- مانوور فرار، الگوی بتا ‫- بله قربان 147 00:10:44,061 --> 00:10:45,811 ‫واگراسازها به 50 درصد رسیدن 148 00:10:45,812 --> 00:10:47,147 ‫قدرت کمکی به طور کامل استفاده بشه 149 00:10:56,782 --> 00:10:58,784 ‫فضاپیماهای کیلان دنبالمونن 150 00:10:59,993 --> 00:11:02,204 ‫- گوردون، الگوی دلتا 5 ‫- بله قربان 151 00:11:14,758 --> 00:11:16,718 ‫آرایش مسیریابی از کار افتاد 152 00:11:33,402 --> 00:11:36,153 ‫فشارزدایی انفجاری در عرشه‌های ای و اف 153 00:11:36,154 --> 00:11:38,447 ‫قربان، یه پیام دریافتی ‫از ناوسالار اوزاوا داریم 154 00:11:38,448 --> 00:11:39,365 ‫وصلش کن 155 00:11:39,366 --> 00:11:41,535 ‫تمام فضاپیماها! تلفات سنگینی متحمل شدیم 156 00:11:43,161 --> 00:11:44,537 ‫دستور عقب‌نشینی کامل میدم... 157 00:11:44,538 --> 00:11:46,789 ‫به مختصات 167 و نقطه‌ی 12 158 00:11:46,790 --> 00:11:48,875 ‫سعی می‌کنیم توی سحابی ویل گمشون کنیم 159 00:11:48,876 --> 00:11:50,419 ‫- گوردون! ‫- اطاعت میشه 160 00:11:59,178 --> 00:12:00,887 ‫پرتوافکن جاذبه روی ما قفل کرد 161 00:12:00,888 --> 00:12:02,181 ‫قدرت عقب‌گرد کامل 162 00:12:06,310 --> 00:12:07,351 ‫فایده نداشت 163 00:12:07,352 --> 00:12:09,188 ‫- به کیلان‌ها پیام بفرست ‫- فرستادم 164 00:12:10,063 --> 00:12:11,898 ‫دستگاه رو تسلیم کنید 165 00:12:11,899 --> 00:12:14,275 ‫همین الان عقب‌نشینی کنید، ‫وگرنه خودمون نابودش می‌کنیم 166 00:12:14,276 --> 00:12:16,944 ‫یا دستگاه رو تسلیم می‌کنید، یا می‌میرید 167 00:12:16,945 --> 00:12:18,238 ‫آماده‌ی سوار شدن بشید 168 00:12:18,739 --> 00:12:21,909 ‫تالا، برو آزمایشگاه ‫و دستگاه آرانوف رو نابود کن 169 00:12:23,869 --> 00:12:25,787 ‫خدای من. یه جا رو سفت بگیرید 170 00:12:31,043 --> 00:12:33,544 ‫- تالا! ‫- تیم پزشکی به عرشه‌ی فرماندهی 171 00:12:33,545 --> 00:12:35,046 ‫اِد، من میرم 172 00:12:35,047 --> 00:12:37,382 ‫- انجامش بده، برو. چارلی، سکان رو بگیر ‫- بله قربان 173 00:12:49,228 --> 00:12:51,437 ‫- مطمئنی حالت خوبه؟ ‫- آره، چیزیم نمیشه 174 00:12:51,438 --> 00:12:54,357 ‫فرمانده، فضاپیمای کیلان داره ‫گیره‌های فرود رو فعال می‌کنه 175 00:12:54,358 --> 00:12:55,983 ‫فرمانده، نمی‌تونم خودمونو آزاد کنم 176 00:12:55,984 --> 00:12:57,276 ‫- گزینه‌ها ‫- قربان 177 00:12:57,277 --> 00:12:58,970 ‫یه اضافه‌بار اجباری روی... 178 00:12:58,971 --> 00:13:00,905 ‫آرایش واگراسازها می‌تونه ‫پرتوافکن جاذبه‌شونو از کار بندازه 179 00:13:00,906 --> 00:13:02,156 ‫از مرسر به لامار! 180 00:13:02,157 --> 00:13:04,742 ‫از هسته‌ی کوانتومی برای اضافه‌بار ‫واگراسازها استفاده می‌کنیم 181 00:13:04,743 --> 00:13:05,826 ‫با دستور آیزاک! 182 00:13:05,827 --> 00:13:07,579 ‫بله قربان. الان نیرو رو تغییر جهت میدم 183 00:13:10,499 --> 00:13:12,417 ‫خروجی هسته 60 درصد 184 00:13:18,090 --> 00:13:20,217 ‫خروجی هسته 76 درصد 185 00:13:27,182 --> 00:13:28,474 ‫98 درصد 186 00:13:28,475 --> 00:13:29,893 ‫هسته اضافه بار داره 187 00:13:41,530 --> 00:13:43,365 ‫- آزاد شدیم! ‫- از اینجا خارجمون کن! 188 00:14:05,846 --> 00:14:08,931 ‫از بورتوس به فرمانده. همچنان ‫اثری از کیلان‌ها نیست 189 00:14:08,932 --> 00:14:11,559 ‫امکانش هست که بیخیال تعقیب شده باشن 190 00:14:11,560 --> 00:14:12,935 ‫خیلی‌خب، هر اتفاقی افتاد منو در جریان بذار 191 00:14:12,936 --> 00:14:14,479 ‫مرسر، پایان تماس 192 00:14:16,690 --> 00:14:19,275 ‫امکانش نیست توی یکی از انفجارها ‫آسیب دیده باشه؟ 193 00:14:19,276 --> 00:14:20,943 ‫توی راه برگشت به عرشه‌ی فرماندهی؟ 194 00:14:20,944 --> 00:14:22,153 ‫یه اسکن کامل انجام دادم 195 00:14:22,154 --> 00:14:24,614 ‫اگه سرش ضربه خورده بود ‫و یه جا افتاده بود من می‌فهمیدم 196 00:14:24,615 --> 00:14:27,617 ‫فرمانده، این اطلاعات آمپدانس‌های مغناطیسی ‫با هم جور در نمیان 197 00:14:27,618 --> 00:14:28,868 ‫منظورت چیه؟ 198 00:14:28,869 --> 00:14:30,517 ‫خب اثر انرژی باقی‌مونده... 199 00:14:30,518 --> 00:14:32,121 ‫نشون میده که دستگاه آرانوف... 200 00:14:32,122 --> 00:14:33,581 ‫با تمام قدرت کار می‌کرده ولی... 201 00:14:33,582 --> 00:14:35,374 ‫چند روزه که فعال نشده 202 00:14:35,375 --> 00:14:37,835 ‫ممکنه یه جور اضافه بار رخ داده باشه؟ 203 00:14:37,836 --> 00:14:40,671 ‫منظورتون اینه که با افزایش نیرو ‫تبخیر شده باشه؟ 204 00:14:40,672 --> 00:14:41,964 ‫نه. امکان نداره 205 00:14:41,965 --> 00:14:44,091 ‫اگه اثری از باقی‌مانده‌ی حیات بود، ‫اسکن‌ها پیداش می‌کردن 206 00:14:44,092 --> 00:14:45,218 ‫هیچی نیست 207 00:14:45,219 --> 00:14:46,802 ‫خب پس کدوم گوریه؟ 208 00:14:46,803 --> 00:14:49,096 ‫از عرشه به فرمانده 209 00:14:49,097 --> 00:14:50,264 ‫بگو 210 00:14:50,265 --> 00:14:53,059 ‫یه پیام... دریافت کردیم 211 00:14:53,060 --> 00:14:54,143 ‫از کی؟ 212 00:14:54,144 --> 00:14:56,855 ‫از ستوان مالوی 213 00:15:03,529 --> 00:15:05,279 ‫از کجا داره میاد؟ 214 00:15:05,280 --> 00:15:07,990 ‫ظاهراً پیام از زمین میاد 215 00:15:07,991 --> 00:15:11,452 ‫گرچه، تحت یه موج حامل ‫مادون کوانتومی رمزگذاری شده 216 00:15:11,453 --> 00:15:14,872 ‫و روی سه برابر سرعت نور تنظیم شده 217 00:15:14,873 --> 00:15:18,126 ‫با چنین سرعتی، زمان ارسالش باید... 218 00:15:18,836 --> 00:15:21,088 ‫حدود 400 سال قبل باشه 219 00:15:23,298 --> 00:15:25,883 ‫پس محاسبه شده بوده که دقیقاً ‫توی این لحظه از زمان... 220 00:15:25,884 --> 00:15:27,552 ‫از زمین به سحابی ویل برسه 221 00:15:27,553 --> 00:15:28,678 ‫پاسخ مثبته 222 00:15:28,679 --> 00:15:32,766 ‫کمی فرسایش ایجاد شده، ‫گرچه که بخش زیادی از پیام سالم مونده 223 00:15:34,476 --> 00:15:36,727 ‫از مالوی به اورویل 224 00:15:36,728 --> 00:15:41,567 ‫این پیام رو از سال 2015 براتون می‌فرستم 225 00:15:42,901 --> 00:15:46,445 ‫الان شیش ماهه اینجا هستم و... 226 00:15:46,446 --> 00:15:48,323 ‫که شاید به دستتون رسید 227 00:15:49,741 --> 00:15:53,495 ‫موقعیت زمانیم رو توی این پیام ‫رمزگذاری کردم 228 00:15:54,872 --> 00:15:57,207 ‫اینجا گیر افتادم 229 00:15:59,960 --> 00:16:01,295 ‫...اگه می‌تونید 230 00:16:02,004 --> 00:16:06,884 ‫می‌دونم که تیری توی تاریکیه، ‫ولی اگه تونستید کمک بفرستید 231 00:16:08,218 --> 00:16:09,845 ‫دلم براتون تنگ شده 232 00:16:10,846 --> 00:16:12,181 ‫پایان مخابره 233 00:16:23,066 --> 00:16:24,609 ‫گوردون مالوی 234 00:16:24,610 --> 00:16:27,778 ‫خلبان و مهندس پرواز ‫یه هواپیمایی خصوصی چارتر 235 00:16:27,779 --> 00:16:32,408 ‫در 12 جولای سال 2068 ‫در پاسادینای کالیفرنیا فوت شد 236 00:16:32,409 --> 00:16:33,868 ‫چطور چنین اتفاقی افتاد؟ 237 00:16:33,869 --> 00:16:35,745 ‫خب فکر می‌کنیم بدونیم، ‫چون در واقع... 238 00:16:35,746 --> 00:16:37,455 ‫قبلاً دیدیمش 239 00:16:37,456 --> 00:16:39,165 ‫همونطور که به خاطر دارید... 240 00:16:39,166 --> 00:16:40,346 ‫وقتی نسخه‌ی جوون‌تر... 241 00:16:40,347 --> 00:16:42,460 ‫فرمانده گریسون به زمان ما ‫انتقال داده شد... 242 00:16:42,461 --> 00:16:44,837 ‫تونستیم تأیید کنیم که درک انسانی... 243 00:16:44,838 --> 00:16:47,089 ‫نقشی مهم در جابجایی زمانی داره 244 00:16:47,090 --> 00:16:49,759 ‫فکر می‌کنیم اینجا هم با یه ‫توضیح مشابه روبرو هستیم 245 00:16:49,760 --> 00:16:51,886 ‫اون شب توی مهمونی ‫چارلی از گوردون راجع به... 246 00:16:51,887 --> 00:16:53,888 ‫یه گوشی تلفن توی اقامتگاهش پرسید 247 00:16:53,889 --> 00:16:55,348 ‫اونم شروع کرد راجع به لورا صحبت کرد 248 00:16:55,349 --> 00:16:57,433 ‫حالا هنوز تازه داریم رابطه‌ی... 249 00:16:57,434 --> 00:17:00,478 ‫بین نظریه‌ی زمان و درک مشاهده‌کننده رو ‫می‌فهمیم... 250 00:17:00,479 --> 00:17:03,481 ‫ولی خلاصه‌اش اینه که وقتی کاری کردیم ‫واگراسازها اضافه بار پیدا کنن... 251 00:17:03,482 --> 00:17:05,107 ‫گوردون نزدیک دستگاه آرانوف بوده 252 00:17:05,108 --> 00:17:07,151 ‫انفجار انرژی از رانشگر کوانتومی... 253 00:17:07,152 --> 00:17:09,237 ‫میدان زمانی رو قبل از فروپاشی ‫تقویت کرد... 254 00:17:09,238 --> 00:17:11,781 ‫و اون توی موج جابجایی گیر افتاد 255 00:17:11,782 --> 00:17:13,824 ‫شاید در اشتباه باشم ولی... 256 00:17:13,825 --> 00:17:17,787 ‫شرط می‌بندم که ضمیر ناخودآگاهش ‫اون مقصد رو انتخاب کرده 257 00:17:17,788 --> 00:17:19,288 ‫اوایل قرن بیست و یک 258 00:17:19,289 --> 00:17:22,124 ‫پس اون توی گذشته گیر افتاده؟ 259 00:17:22,125 --> 00:17:23,835 ‫گیر افتاده بوده 260 00:17:23,836 --> 00:17:27,338 ‫بر اساس این اسناد، ‫اون اونجا زندگی کرده و مُرده 261 00:17:27,339 --> 00:17:29,507 ‫پس اگه قضیه از این قراره... 262 00:17:29,508 --> 00:17:31,551 ‫حتماً یعنی نتونستیم نجاتش بدیم 263 00:17:31,552 --> 00:17:34,762 ‫راست میگه. از قبل شکست خوردیم 264 00:17:34,763 --> 00:17:35,930 ‫نه لزوماً 265 00:17:35,931 --> 00:17:38,349 ‫ببینید، مکانیک زمانی اینجا پیچیده میشه 266 00:17:38,350 --> 00:17:39,684 ‫همه‌چی در حال تغییره 267 00:17:39,685 --> 00:17:42,353 ‫رفتار ما هنوز یه متغیره 268 00:17:42,354 --> 00:17:45,982 ‫تا وقتی که تصمیم بگیریم ستوان مالوی رو ‫نجات بدیم، و اگه چنین تصمیمی بگیریم 269 00:17:45,983 --> 00:17:49,986 ‫توی یه سوپرپوزیشن چندین ‫خط زمانی ممکن قرار داریم 270 00:17:49,987 --> 00:17:51,571 ‫پس میشه نجاتش داد 271 00:17:51,572 --> 00:17:54,574 ‫ولی چرا توی بایگانی ازش مدرکی هست؟ 272 00:17:54,575 --> 00:17:55,825 ‫قانون رو که بلده 273 00:17:55,826 --> 00:17:57,574 ‫اگه توی زمان جابجا بشید... 274 00:17:57,575 --> 00:17:59,453 ‫باید تا جایی که میشه خودتون رو ‫ناپدید کنید 275 00:17:59,454 --> 00:18:01,497 ‫هر کاری از دستتون بر میاد ‫انجام میدید که دخالت نکنید 276 00:18:01,498 --> 00:18:03,624 ‫جوابی واسه این ندارم 277 00:18:03,625 --> 00:18:07,379 ‫امکانش هست که بریم به گذشته و بیاریمش؟ 278 00:18:08,463 --> 00:18:10,506 ‫با ارتقای دستگاه آرانوف... 279 00:18:10,507 --> 00:18:12,884 ‫و موقعیت زمانی که گوردون ‫توی پیامش برامون فرستاده... 280 00:18:12,885 --> 00:18:14,051 ‫یه شانس داریم 281 00:18:14,052 --> 00:18:17,139 ‫ولی حسابی از رانشگر کوانتومی کار می‌کشه 282 00:18:19,016 --> 00:18:23,478 ‫اون از گذشته ما رو صدا کرده ‫و ازمون کمک خواسته 283 00:18:24,313 --> 00:18:26,732 ‫و قانون زمانی هم ما رو وادار به تلاش می‌کنه 284 00:18:44,333 --> 00:18:46,125 ‫از مرسر به لامار. گزارش بده 285 00:18:46,126 --> 00:18:47,543 ‫آماده‌ام فرمانده 286 00:18:47,544 --> 00:18:48,586 ‫آیزاک؟ 287 00:18:48,587 --> 00:18:51,005 ‫موقعیت زمانی وارد و قفل شد 288 00:18:51,006 --> 00:18:52,340 ‫توالی رو شروع کنید 289 00:18:52,341 --> 00:18:53,716 ‫دریافت شد 290 00:18:58,096 --> 00:19:00,682 ‫تمام جفت‌های نیرو متصل شدن 291 00:19:03,560 --> 00:19:05,715 ‫یافیت، انژکتور دایسونیوم رو تقویت کن 292 00:19:05,716 --> 00:19:07,563 ‫ببرمون روی چگالی جریان میدان صد درصد 293 00:19:07,564 --> 00:19:08,732 ‫رواله 294 00:19:09,149 --> 00:19:11,318 ‫هسته‌ی کوانتوم به بیشینه‌ی بازدهیش رسیده 295 00:19:14,947 --> 00:19:16,280 ‫آیزاک، وضعیتت چیه؟ 296 00:19:16,281 --> 00:19:18,307 ‫به نیروی اضافی برای بالا بردن... 297 00:19:18,308 --> 00:19:20,159 ‫سطح انرژی زمانی لازم دارم 298 00:19:20,160 --> 00:19:22,203 ‫لامار، هر چقدر می‌تونی ‫برق بفرست سمت آیزاک 299 00:19:22,204 --> 00:19:24,039 ‫نیروی کمکی رو می‌فرستیم 300 00:19:26,917 --> 00:19:29,126 ‫میدان زمانی داره ضعیف میشه 301 00:19:29,127 --> 00:19:30,838 ‫هسته داره ناپایدار میشه 302 00:19:32,714 --> 00:19:35,466 ‫تمام بخش‌ها دارن گزارش ‫هشدار آسیب به سازه رو میدن 303 00:19:35,467 --> 00:19:37,218 ‫فرمانده، ما اینجا آمپر چسبوندیم 304 00:19:37,219 --> 00:19:38,971 ‫- آیزاک! ‫- صبر کنید 305 00:19:41,890 --> 00:19:42,932 ‫فرمانده لامار... 306 00:19:42,933 --> 00:19:46,811 ‫با شمارش من نیروی ذخیره‌ی اضطراری رو ‫به هسته‌ی کوانتوم بفرست 307 00:19:46,812 --> 00:19:49,981 ‫سه، دو، یک... 308 00:19:49,982 --> 00:19:50,983 ‫بفرست 309 00:20:12,546 --> 00:20:14,255 ‫آیزاک، باهام صحبت کن 310 00:20:14,256 --> 00:20:18,467 ‫فرمانده، فکر می‌کنم با موفقیت ‫جابجایی رو انجام دادیم 311 00:20:18,468 --> 00:20:19,886 ‫بیایید بفهمیم 312 00:20:19,887 --> 00:20:22,263 ‫انسین برک، یه مسیر به زمین تعیین کن 313 00:20:22,264 --> 00:20:23,681 ‫بله قربان 314 00:20:46,872 --> 00:20:49,373 ‫قربان، روی چند کانال رادیویی... 315 00:20:49,374 --> 00:20:51,375 ‫دارم سیگنال‌های ارتباطی قدیمی ‫دریافت می‌کنم 316 00:20:51,376 --> 00:20:53,336 ‫ظاهراً توی قرن درستی فرود اومدیم 317 00:20:53,337 --> 00:20:54,962 ‫صفحات الکترومغناطیسی؟ 318 00:20:54,963 --> 00:20:55,963 ‫عمل می‌کنن 319 00:20:55,964 --> 00:20:58,758 ‫در برابر تکنولوژی نظارتشون نامرئی هستیم 320 00:20:58,759 --> 00:21:02,261 ‫بیایید با احتیاط کار کنیم. ‫این طرف ماه نگه‌مون دار 321 00:21:02,262 --> 00:21:03,639 ‫لامار به فرماندهی 322 00:21:04,348 --> 00:21:05,556 ‫بگو 323 00:21:05,557 --> 00:21:07,184 ‫خبرای بدی دارم 324 00:21:08,477 --> 00:21:11,103 ‫قبل از اینکه به موقعیت زمانی ‫که گوردون برامون فرستاد برسیم... 325 00:21:11,104 --> 00:21:13,856 ‫پرش زمانی، آخرین ذخیره‌ی ‫دایسونیوم ما رو مصرف کرد 326 00:21:13,857 --> 00:21:16,400 ‫- دقیق به اون زمان نرسیدیم ‫- منظورت چیه؟ 327 00:21:16,401 --> 00:21:18,611 ‫تالا تأیید کرد که الان قرن بیست و یکه 328 00:21:18,612 --> 00:21:21,322 ‫آره، ولی تاریخ مد نظرمون ‫سال 2015 بود 329 00:21:21,323 --> 00:21:22,865 ‫یه ذره کم آوردیم 330 00:21:22,866 --> 00:21:26,370 ‫بر اساس اسکن‌های ستاره‌شناسی‌مون ‫الان توی سال 2025 هستیم 331 00:21:27,120 --> 00:21:28,580 ‫سال 2025؟ 332 00:21:29,456 --> 00:21:30,498 ‫پس گوردون... 333 00:21:30,499 --> 00:21:33,460 ‫از دید گوردون، اون ده ساله که اینجاست 334 00:21:35,337 --> 00:21:36,588 ‫خدای من 335 00:21:39,299 --> 00:21:41,217 ‫فکر نکنم بتونیم دوباره امتحان کنیم 336 00:21:41,218 --> 00:21:42,798 ‫قربان، بدون دایسانیوم، حتی نمی‌تونیم... 337 00:21:42,799 --> 00:21:44,470 ‫از اینجا به زمان خودمون برگردیم 338 00:21:44,471 --> 00:21:46,472 ‫پس فقط باید بریم پایین ‫و اونو بیاریم... 339 00:21:46,473 --> 00:21:47,807 ‫بعداً نگران بازگشتمون باشیم 340 00:21:47,808 --> 00:21:50,768 ‫فرمانده، در اوایل قرن 22... 341 00:21:50,769 --> 00:21:54,063 ‫ذراتی از دایسونیوم ‫زیر پوسته‌ی زمین کشف شد 342 00:21:54,064 --> 00:21:57,400 ‫گرچه، در این مقطع از زمان ‫دست‌نخورده باقی مونده 343 00:21:57,401 --> 00:22:00,695 ‫فکر می‌کنم بتونیم با یه مته‌ی بین خطی... 344 00:22:00,696 --> 00:22:03,614 ‫میزان کافی ازش استخراج کنیم 345 00:22:03,615 --> 00:22:07,285 ‫خیلی‌خب. من و کِلی میریم دنبال گوردون. ‫میاریمش خونه 346 00:22:07,286 --> 00:22:10,204 ‫جان، تو برو دایسونیوم رو بیار. ‫سعی کن تا جایی که میشه... 347 00:22:10,205 --> 00:22:12,081 ‫فرمانده، نمی‌خوام از زیر کار در برم... 348 00:22:12,082 --> 00:22:14,083 ‫ولی الان بدترین بلاها سر این فضاپیما اومد 349 00:22:14,084 --> 00:22:16,210 ‫خب؟ هزاران سیستم هستن... 350 00:22:16,211 --> 00:22:18,462 ‫که باید بازرسی و تعمیر بشه، ‫فقط واسه اینکه روی هوا بمونیم... 351 00:22:18,463 --> 00:22:19,839 ‫از جمله پشتیبانی حیات 352 00:22:19,840 --> 00:22:22,383 ‫خب کسی توی تیم مهندسیت هست ‫که این کار رو بکنه؟ 353 00:22:22,384 --> 00:22:23,801 ‫یکی هست که می‌تونه خیلی سریع‌تر... 354 00:22:23,802 --> 00:22:26,262 ‫و پر بازده‌تر از من انجامش بده 355 00:22:26,263 --> 00:22:27,346 ‫کی؟ 356 00:22:27,347 --> 00:22:28,807 ‫جلوی چشمتونه 357 00:22:29,600 --> 00:22:30,933 ‫آیزاک؟ 358 00:22:30,934 --> 00:22:32,894 ‫فرمانده لامار درست میگه 359 00:22:32,895 --> 00:22:35,004 ‫من با دقت خیلی بیشتری ‫نسبت به یه موجود زیستی... 360 00:22:35,005 --> 00:22:37,398 ‫یه مته‌ی بین خطی رو هدایت کنم 361 00:22:37,399 --> 00:22:40,568 ‫گرچه، مسیرش باید همزمان ترسیم بشه... 362 00:22:40,569 --> 00:22:42,059 ‫با سازگاری مناسب... 363 00:22:42,060 --> 00:22:43,946 ‫که مطمئن بشیم که کمترین آسیب جغرافیایی... 364 00:22:43,947 --> 00:22:45,698 ‫در زمان حال و آینده وارد میشه 365 00:22:45,699 --> 00:22:47,992 ‫یه حرکت اشتباه می‌تونه باعث ‫جابجایی یه لوله‌ی خراب بشه... 366 00:22:47,993 --> 00:22:50,161 ‫که باعث یه زلزله توی سی سال دیگه میشه 367 00:22:50,162 --> 00:22:51,412 ‫عملاً باید در حالی که در چند بُعد... 368 00:22:51,413 --> 00:22:54,790 ‫خط سیر رو محاسبه می‌کنی، ‫حفاری رو انجام بدی 369 00:22:54,791 --> 00:22:57,794 ‫به کمک انسین برک احتیاج دارم 370 00:23:01,215 --> 00:23:04,300 ‫یه سوال خیلی پایه‌ای می‌پرسم 371 00:23:04,301 --> 00:23:07,929 ‫آیزاک چطوری می‌خواد توی ‫زمین قرن 21 حرکت کنه؟ 372 00:23:21,318 --> 00:23:22,777 ‫کنترل مسیریابی و پرواز... 373 00:23:22,778 --> 00:23:24,362 ‫فعال و آماده‌ی پروازن 374 00:23:24,363 --> 00:23:26,280 ‫سیستم پوششی آماده‌ی فعال‌سازیه 375 00:23:26,281 --> 00:23:28,758 ‫ظاهراً ترافیک هوایی زیادی اون پایینه 376 00:23:39,044 --> 00:23:40,796 ‫در خدمت‌گذاری حاضرم، قربان 377 00:23:42,673 --> 00:23:44,131 ‫هنوزم میگم فکر بدیه 378 00:23:44,132 --> 00:23:46,092 ‫اونا توی فضاپیمای کریل بیچاره‌مون کردن 379 00:23:46,093 --> 00:23:47,343 ‫تنها راهمون همینه 380 00:23:47,344 --> 00:23:48,929 ‫یالا. بریم 381 00:23:54,268 --> 00:23:55,935 ‫همه آماده‌ی حرکت بشید 382 00:23:55,936 --> 00:23:58,063 ‫ببرمون بیرون 383 00:24:25,716 --> 00:24:28,551 ‫به شبکه‌ی کنترل هوافضایی‌شون ‫دسترسی پیدا کردم 384 00:24:28,552 --> 00:24:32,138 ‫موقعیت و نمودار پرواز ‫تمام وسایل پرنده... 385 00:24:32,139 --> 00:24:34,348 ‫در شعاع هزار کیلومتری رو ‫بارگذاری می‌کنم 386 00:24:34,349 --> 00:24:36,727 ‫عالیه. حداقل به یه هواپیما نمی‌خوریم 387 00:24:47,321 --> 00:24:49,198 ‫اهل ورزش خاصی هستی؟ 388 00:25:42,209 --> 00:25:45,628 ‫خیلی‌خب. همه می‌دونیم که داریم ‫لبه‌ی تیغ راه میریم 389 00:25:45,629 --> 00:25:48,089 ‫از هر رد پای زمانی غیرضروری ‫خودداری کنید... 390 00:25:48,090 --> 00:25:49,715 ‫ولی مأموریت رو به هر قیمت ‫به انجام برسونید 391 00:25:49,716 --> 00:25:51,425 ‫به همین سادگی 392 00:25:51,426 --> 00:25:53,011 ‫خیلی‌خب، بریم 393 00:26:40,976 --> 00:26:43,436 ‫می‌خوای اون پنل‌های تی‌کی‌اس ‫روی هاوکر نصب بشه؟ 394 00:26:43,437 --> 00:26:44,854 ‫آره. اگه واسه فردا آماده بشه... 395 00:26:44,855 --> 00:26:46,564 ‫می‌تونیم تا پنجم برگردونیمش به کار 396 00:26:46,565 --> 00:26:47,816 ‫حله 397 00:26:50,652 --> 00:26:54,322 ‫آهای، گوردو، منتظر مشتری بودی؟ 398 00:26:54,323 --> 00:26:55,532 ‫نه. چطور؟ 399 00:27:20,057 --> 00:27:21,224 ‫گوردون 400 00:27:21,225 --> 00:27:23,018 ‫خدای من 401 00:27:23,852 --> 00:27:24,937 ‫حالت چطوره؟ 402 00:27:25,771 --> 00:27:26,980 ‫من... 403 00:27:30,067 --> 00:27:32,152 ‫باورم نمیشه این اتفاق داره می‌افته 404 00:27:34,530 --> 00:27:35,531 ‫شما اینجایید 405 00:27:36,698 --> 00:27:38,200 ‫شما واقعاً... 406 00:27:39,618 --> 00:27:40,911 ‫واقعاً اینجایید 407 00:27:41,578 --> 00:27:44,248 ‫آره. حدوداً ده سال دیر کردیم 408 00:27:47,751 --> 00:27:49,002 ‫حالت خوبه؟ 409 00:27:50,629 --> 00:27:52,046 ‫من... 410 00:27:52,047 --> 00:27:54,258 ‫خوبم، آره 411 00:27:55,133 --> 00:27:57,134 ‫آخه باورم نمیشه که شمایید 412 00:27:57,135 --> 00:27:59,262 ‫متأسفم که انقدر طول کشید 413 00:27:59,263 --> 00:28:01,973 ‫آخه انتظار نداشتم دوباره ببینمتون 414 00:28:01,974 --> 00:28:04,225 ‫خب حالا اینجاییم 415 00:28:04,226 --> 00:28:06,270 ‫و سعی داریم برگردیم خونه 416 00:28:07,271 --> 00:28:08,312 ‫خونه؟ 417 00:28:08,313 --> 00:28:09,481 ‫آره 418 00:28:12,651 --> 00:28:14,319 ‫میشه بریم تا یه جایی؟ 419 00:28:18,782 --> 00:28:21,534 ‫یکی از قبل پلاک اورویل با حرف ر رو ‫سفارش داده بود 420 00:28:21,535 --> 00:28:22,910 ‫خیلی اعصابم خرد شد 421 00:28:22,911 --> 00:28:25,121 ‫بهترین کاری که از دستم برمی‌اومد ‫اوویل بود 422 00:28:25,122 --> 00:28:26,372 ‫شبیه اسم یه گروه مزخرفه 423 00:28:26,373 --> 00:28:28,291 ‫بوی چیه که میاد؟ 424 00:28:28,292 --> 00:28:31,377 ‫آها شرمنده. اسپری رایت‌گارد 425 00:28:31,378 --> 00:28:33,629 ‫امروز دیرم شده بود، ‫مجبور شدم توی ماشین آماده بشم 426 00:28:33,630 --> 00:28:37,550 ‫تصادفاً در اسپری باز شد و همه‌جا پخش شد 427 00:28:37,551 --> 00:28:40,428 ‫ظاهراً با این قرن وفق پیدا کردی 428 00:28:40,429 --> 00:28:43,264 ‫آره. می‌دونی، خیلی از این دوره‌ی زمانی ‫بد میگن... 429 00:28:43,265 --> 00:28:45,766 ‫ولی اگه خوب بگردی، خیلی چیزا هست ‫که میشه دوست داشت 430 00:28:45,767 --> 00:28:46,851 ‫مثلاً چی؟ 431 00:28:46,852 --> 00:28:50,771 ‫خب می‌دونی، مثل اینه که ‫نگاه کنی داداش کوچولوت... 432 00:28:50,772 --> 00:28:52,481 ‫کلی اشتباه احمقانه بکنه 433 00:28:52,482 --> 00:28:54,778 ‫آره. الان اُسکله، ولی می‌تونی... 434 00:28:54,779 --> 00:28:57,361 ‫ببینی که داره یاد می‌گیره و رشد می‌کنه 435 00:28:57,362 --> 00:28:59,614 ‫و می‌دونی که یه روز تمام اون اشتباهات... 436 00:28:59,615 --> 00:29:01,782 ‫اونو تبدیل به یه آدم باهوش می‌کنه 437 00:29:01,783 --> 00:29:03,409 ‫چقدر با گذشت... 438 00:29:03,410 --> 00:29:05,494 ‫وقتی به این فکر می‌کنی که اینا ‫چه گندی زدن و ما باید جمعش می‌کردیم 439 00:29:05,495 --> 00:29:07,955 ‫به گمونم همیشه به این عصر علاقه داشتم 440 00:29:07,956 --> 00:29:11,710 ‫و تو طول این سال‌ها اینجا احساس راحتی کردم 441 00:29:12,669 --> 00:29:16,130 ‫می‌دونی، وقتی کسی نیومد دنبالم... 442 00:29:16,131 --> 00:29:19,383 ‫مجبور شدم با این مسئله کنار بیام ‫که حالا اینجا خونه‌ست 443 00:29:19,384 --> 00:29:21,464 ‫بابا اصلاً نمی‌دونستم اورویل... 444 00:29:21,465 --> 00:29:23,388 ‫از نبرد با کیلان‌ها جون سالم ‫به در برده یا نه 445 00:29:24,431 --> 00:29:28,643 ‫ببین گوردون، اصلاً نمی‌تونم حتی ‫تصور کنم چقدر بهت سخت گذشته 446 00:29:28,644 --> 00:29:31,729 ‫ولی ناسلامتی تو یه افسر اتحادیه‌ای 447 00:29:31,730 --> 00:29:33,689 ‫منم اگه بهش اشاره نکنم، ‫وظیفه‌مو انجام ندادم 448 00:29:33,690 --> 00:29:35,900 ‫خواهش می‌کنم نگو، خواهش می‌کنم 449 00:29:35,901 --> 00:29:39,654 ‫قانون زمانی. توی دید نباش. با کسی ‫ارتباط برقرار نکن 450 00:29:39,655 --> 00:29:43,908 ‫اگه بتونیم برگردیم، باید واسه این کارت ‫جواب پس بدی 451 00:29:43,909 --> 00:29:45,494 ‫خودت اینو می‌دونی 452 00:30:12,896 --> 00:30:15,190 ‫من باهاتون برنمی‌گردم 453 00:30:15,983 --> 00:30:17,901 ‫- چی؟ ‫- منظورت چیه؟ 454 00:30:20,237 --> 00:30:21,446 ‫بیایید داخل 455 00:30:32,666 --> 00:30:34,626 ‫عزیزم؟ 456 00:30:38,172 --> 00:30:40,673 ‫- سلام عزیزم. سلام ‫- سلام 457 00:30:40,674 --> 00:30:43,594 ‫عه. دوستات کی‌ان؟ 458 00:30:44,094 --> 00:30:47,389 ‫- اینا اِد و کلی هستن ‫- سلام 459 00:30:50,684 --> 00:30:54,855 ‫این پسرم ادوارد و همسرم لورا هستش 460 00:31:15,542 --> 00:31:18,461 ‫فکر کنم نزدیک‌ترین منبع دایسونیوم رو ‫پیدا کردم 461 00:31:18,462 --> 00:31:21,339 ‫ظاهراً شیش کیلومتر زیر پوسته‌ست 462 00:31:21,340 --> 00:31:23,508 ‫می‌تونی محل حفاری مناسب رو پیدا کنی؟ 463 00:31:23,509 --> 00:31:24,675 ‫فکر کنم بتونم 464 00:31:24,676 --> 00:31:27,221 ‫بالا بردن دقت اسکن یه مقدار طول می‌کشه 465 00:31:31,975 --> 00:31:33,852 ‫از چه آهنگایی خوشت میاد؟ 466 00:31:34,895 --> 00:31:36,939 ‫چی؟ 467 00:31:37,898 --> 00:31:40,038 ‫یه محل حفاری مناسب... 468 00:31:40,039 --> 00:31:42,235 ‫با فاصله‌ی 23.7 کیلومتر ‫از موقعیت الانمون هست 469 00:31:42,236 --> 00:31:45,322 ‫پیاده مسیر زیادی میشه. ‫یه وسیله‌ی نقلیه به کارمون میاد 470 00:31:47,282 --> 00:31:48,325 ‫نگاه کن 471 00:31:52,204 --> 00:31:53,246 ‫یه فکری دارم 472 00:32:21,358 --> 00:32:22,860 ‫دوتا از اونا لطفاً 473 00:32:27,155 --> 00:32:30,199 ‫برگام. اون بربن خالصه عزیزم 474 00:32:30,200 --> 00:32:33,579 ‫آره، منم اهل تگزاسم 475 00:32:35,455 --> 00:32:36,956 ‫این دوست‌پسرته؟ 476 00:32:36,957 --> 00:32:38,541 ‫وای خدا، نه 477 00:32:38,542 --> 00:32:40,334 ‫یعنی... 478 00:32:40,335 --> 00:32:42,795 ‫نه، این... 479 00:32:42,796 --> 00:32:44,005 ‫برادرمه 480 00:32:44,006 --> 00:32:46,549 ‫من سم هستم. اینم آر‌جی‌ـه 481 00:32:46,550 --> 00:32:49,135 ‫من چارلی‌ام، اینم آیزاک‌ـه 482 00:32:49,136 --> 00:32:50,720 ‫از ملاقاتتون خوش‌وقتم 483 00:32:50,721 --> 00:32:52,681 ‫چه سرگرمی‌هایی دارید؟ 484 00:32:53,765 --> 00:32:57,435 ‫خب، گوش کن. موتور دارید اون بیرون؟ 485 00:32:57,436 --> 00:32:59,228 ‫دوتا اسکریمین ایگل وی‌راد 486 00:32:59,229 --> 00:33:01,148 ‫وای، اونا خیلی جیگرن 487 00:33:02,065 --> 00:33:07,237 ‫فکر نکنم بذارید چند ساعت ‫قرضشون بگیریم؟ 488 00:33:10,199 --> 00:33:12,533 ‫خواهرت چقدر باخایه‌ست، نه؟ 489 00:33:12,534 --> 00:33:15,953 ‫پاسخ منفیه. ساختار آناتومی بدن اون شامل... 490 00:33:15,954 --> 00:33:21,627 ‫خب، بگید ببینم. قوی‌ترین آدم اینجا کیه؟ 491 00:33:23,295 --> 00:33:26,631 ‫احتمالاً باید... من باشم 492 00:33:26,632 --> 00:33:29,968 ‫گه می‌خوره. ریچی که اونجاست ‫از همه قوی‌تره 493 00:33:32,346 --> 00:33:33,930 ‫خیلی‌خب. این چطوره؟ 494 00:33:33,931 --> 00:33:38,477 ‫اگه برادرم بتونه ریچی رو توی ‫یه مسابقه‌ی مچ‌اندازی شکست بده... 495 00:33:39,269 --> 00:33:40,854 ‫موتورهاتونو میدید به ما 496 00:33:44,024 --> 00:33:46,192 ‫- شوخیت گرفته؟ ‫- شرط می‌بندی؟ 497 00:33:46,193 --> 00:33:48,444 ‫خب اگه ببازید چی گیرم میاد؟ 498 00:33:48,445 --> 00:33:50,155 ‫اگه باختم... 499 00:33:51,156 --> 00:33:52,991 ‫هرچی دلت خواست انتخاب کن 500 00:34:11,927 --> 00:34:13,135 ‫سعی کن باورپذیرش کنی 501 00:34:13,136 --> 00:34:14,512 ‫مفهوم بود، انسین 502 00:34:14,513 --> 00:34:16,973 ‫به من نگو... مهم نیست 503 00:34:16,974 --> 00:34:18,182 ‫خیلی‌خب 504 00:34:18,183 --> 00:34:19,685 ‫با اشاره‌ی من 505 00:34:21,478 --> 00:34:23,187 ‫حالا... 506 00:34:23,188 --> 00:34:25,190 ‫شروع کنید! 507 00:34:44,376 --> 00:34:46,962 ‫وای نه. دارم می‌بازم 508 00:35:08,525 --> 00:35:11,862 ‫به نظر میاد این از سرگرمی‌هات نیست 509 00:35:16,909 --> 00:35:18,784 ‫ایشالا سری بعد موفق باشید 510 00:35:36,887 --> 00:35:40,806 ‫خب، داشتم توی یه میخونه‌ای ‫توی نیویورک آواز می‌خوندم... 511 00:35:40,807 --> 00:35:45,478 ‫بعد یه شب یه پسر عجیب غریب ‫و اسکل وارد شد... 512 00:35:45,479 --> 00:35:47,438 ‫- بیخیال ‫- بعد... 513 00:35:47,439 --> 00:35:50,983 ‫تنهای تنها بود و از همه بلندتر دست میزد 514 00:35:50,984 --> 00:35:52,818 ‫پس مسلماً می‌دونید اولین چیزی ‫که به ذهنم رسید چی بود 515 00:35:52,819 --> 00:35:55,488 ‫یه آدم تنهای عجیب‌غریب... 516 00:35:55,489 --> 00:35:58,032 ‫که احتمالاً می‌خواد بگه می‌تونه ‫یه نوشیدنی مهمونم کنه یا نه 517 00:35:58,033 --> 00:36:00,284 ‫- که البته همین کارم کردم ‫- که البته همین کارم کرد 518 00:36:00,285 --> 00:36:01,494 ‫و منم قشنگ... 519 00:36:01,495 --> 00:36:03,746 ‫بابا، میشه یه کم دیگه آب‌میوه بخورم؟ 520 00:36:03,747 --> 00:36:05,414 ‫البته که می‌تونی رفیق. کمکت بدم؟ 521 00:36:05,415 --> 00:36:06,582 ‫نه، خودم می‌ریزم 522 00:36:06,583 --> 00:36:08,000 ‫خیلی‌خب 523 00:36:08,001 --> 00:36:10,419 ‫خب منم می‌دونید، ‫قشنگ ده ثانیه فاصله داشتم... 524 00:36:10,420 --> 00:36:12,880 ‫که بزنم توی برجکش و برم سمت ماشینم... 525 00:36:12,881 --> 00:36:16,551 ‫بعد شروع کرد راجع به موسیقیم ‫باهام حرف زد 526 00:36:16,552 --> 00:36:18,719 ‫بعد... 527 00:36:18,720 --> 00:36:21,640 ‫بلافاصله مشخص بود که اون... 528 00:36:22,224 --> 00:36:23,599 ‫درکش کرده بود 529 00:36:23,600 --> 00:36:26,811 ‫می‌دونی، واقعاً می‌فهمید اون بالا ‫می‌خوام چیکار کنم... 530 00:36:26,812 --> 00:36:31,149 ‫و درک کرد که چرا ‫مهم‌ترین چیز زندگیم بود 531 00:36:32,526 --> 00:36:34,569 ‫می‌دونید، ‫خیلیا به اجراهای من اومده بودن... 532 00:36:34,570 --> 00:36:37,989 ‫و ازم تعریف کردن و سعی کردن ‫مخم رو بزنن، ولی اون... 533 00:36:37,990 --> 00:36:39,740 ‫من اصلاً قصد سکس کردن باهاش نداشتم 534 00:36:39,741 --> 00:36:41,325 ‫به نظرم خیلی زشت بود. جدی میگم 535 00:36:41,326 --> 00:36:43,870 ‫- بس کن. بذار داستانمو تموم کنم ‫- باشه 536 00:36:43,871 --> 00:36:46,956 ‫خیلی به شناختن من اهمیت می‌داد 537 00:36:46,957 --> 00:36:49,208 ‫می‌دونید؟ واسه همین گفتم... 538 00:36:49,209 --> 00:36:53,171 ‫سلیقه‌ی همیشگیم نیست ولی... 539 00:36:53,172 --> 00:36:56,091 ‫ول کن، یه فرصتی بهش میدم 540 00:36:56,842 --> 00:36:59,385 ‫تازه با یه یارو ‫به اسم گِرگ کات کرده بودم... 541 00:36:59,386 --> 00:37:02,513 ‫بعد چیزی که اصلاً دلم نمی‌خواست، ‫یه اسکل دیگه بود... 542 00:37:02,514 --> 00:37:05,433 ‫- ولی به هر حال باهام اومد سر قرار ‫- درسته. آره 543 00:37:05,434 --> 00:37:08,102 ‫نگاه کن. هفت سال بعد، ‫اون اسکل حالا شوهرمه 544 00:37:08,103 --> 00:37:09,771 ‫من اسکلشم 545 00:37:11,064 --> 00:37:15,109 ‫خب ناهار خیلی خوشمزه‌ای بود. ممنون 546 00:37:15,110 --> 00:37:16,277 ‫خواهش می‌کنم 547 00:37:16,278 --> 00:37:18,654 ‫خب چند وقته که توی هوانوردی هستید؟ 548 00:37:18,655 --> 00:37:20,364 ‫- پنج سال ‫- ده سال 549 00:37:20,365 --> 00:37:22,575 ‫- به نظر پنج سال میاد، نه؟ ‫- آره 550 00:37:22,576 --> 00:37:24,160 ‫واسه همین گفتم پنج سال، ‫چون اینطور به نظر میاد 551 00:37:24,161 --> 00:37:25,245 ‫ولی آره. ده سال شده 552 00:37:26,205 --> 00:37:29,874 ‫بعد گوردون میگه که خارج از ‫منطقه‌ی بوستون کار می‌کنید 553 00:37:29,875 --> 00:37:31,335 ‫حتماً طرفدار تیم ساکس هستید 554 00:37:35,214 --> 00:37:39,133 ‫آره، آره. آخه هوا سرد میشه 555 00:37:39,134 --> 00:37:41,053 ‫پس جوراب... ‫(شبیه کلمه‌ی ساکس، تیم بیسبال) 556 00:37:43,972 --> 00:37:45,516 ‫جوراب خیلی مهمه 557 00:38:04,868 --> 00:38:07,537 ‫ببین. بورتوس یه گزارش وضعیت کلی ‫فضاپیما رو می‌خواد 558 00:38:07,538 --> 00:38:10,039 ‫- اینجا اوضاع چطوره؟ ‫- کُند، ولی پایدار 559 00:38:10,040 --> 00:38:11,850 ‫میشه اون تعدیل‌کننده‌ی فازی رو بدی؟ 560 00:38:14,586 --> 00:38:16,796 ‫فکر می‌کنی بتونیم بریم خونه؟ 561 00:38:16,797 --> 00:38:19,215 ‫خب اورویل فضاپیمای سرسختیه 562 00:38:19,216 --> 00:38:22,261 ‫اگه آیزاک و چارلی بتونن ‫دایسونیوم رو گیر بیارن، موفق میشه 563 00:38:24,555 --> 00:38:26,472 ‫چی شده؟ 564 00:38:26,473 --> 00:38:29,350 ‫یکی از عضلات کمرم پیچ خورده. ‫بعضی وقتا می‌گیره 565 00:38:29,351 --> 00:38:31,686 ‫می‌خواستم برم پیش دکتر فین، ‫فقط خیلی سرم شلوغ بود 566 00:38:31,687 --> 00:38:33,521 ‫- کجا؟ ‫- شونه‌ی راست 567 00:38:33,522 --> 00:38:35,147 ‫می‌خوای ببینم می‌تونم رگ‌گیری کنم؟ 568 00:38:35,148 --> 00:38:37,024 ‫لطف داری ولی خودم امتحان کردم 569 00:38:37,025 --> 00:38:38,777 ‫با یه زلیایی؟ 570 00:38:39,444 --> 00:38:40,529 ‫خب نه 571 00:38:42,573 --> 00:38:44,658 ‫باشه. امتحان کن 572 00:38:47,536 --> 00:38:48,828 ‫پشمام 573 00:38:48,829 --> 00:38:50,496 ‫صبر کن، حسش می‌کنم 574 00:38:50,497 --> 00:38:51,873 ‫خدای من 575 00:38:51,874 --> 00:38:54,000 ‫خدای من 576 00:38:54,001 --> 00:38:55,459 ‫وای 577 00:38:55,460 --> 00:38:56,669 ‫- آره ‫- آه! 578 00:38:56,670 --> 00:38:59,673 ‫- شرمنده، درد داشت؟ ‫- نه، نه. ادامه بده 579 00:39:01,592 --> 00:39:03,384 ‫وای، چند وقته این کارو بلدی؟ 580 00:39:03,385 --> 00:39:05,094 ‫بلد نیستم 581 00:39:05,095 --> 00:39:06,721 ‫آخ! وای! 582 00:39:06,722 --> 00:39:08,515 ‫آره 583 00:39:09,933 --> 00:39:14,061 ‫مثل یه نیرو پنجاه برابر جاذبه می‌مونه ‫که کاملاً متمرکز و کنترل‌شده‌ست 584 00:39:14,062 --> 00:39:15,980 ‫وای خدا! 585 00:39:15,981 --> 00:39:17,732 ‫حتماً شوخیت گرفته 586 00:39:17,733 --> 00:39:19,151 ‫آره، ایناهاشش 587 00:39:19,776 --> 00:39:21,069 ‫حله 588 00:39:23,363 --> 00:39:24,698 ‫بهتر شد؟ 589 00:39:51,517 --> 00:39:53,143 ‫حالا میشه با هم صحبت کنیم؟ 590 00:39:53,936 --> 00:39:56,062 ‫آره. می‌تونیم صحبت کنیم 591 00:39:56,063 --> 00:40:00,067 ‫ببین، درک می‌کنم که خیلی بهت ‫سخت گذشته، واقعاً میگم 592 00:40:00,692 --> 00:40:01,985 ‫ولی توضیح خیلی خوبی... 593 00:40:01,986 --> 00:40:03,277 ‫راجع به اتفاقی که داره می‌افته می‌خوام 594 00:40:03,278 --> 00:40:04,862 ‫چون از دید من... 595 00:40:04,863 --> 00:40:06,906 ‫باید همین الان تن لشت رو ببریم فضاپیما... 596 00:40:06,907 --> 00:40:07,907 ‫و بندازیمت بازداشتگاه 597 00:40:07,908 --> 00:40:10,326 ‫- خفه شو ‫- چی گفتی، ستوان؟ 598 00:40:10,327 --> 00:40:12,995 ‫نه. نه. من ستوان تو نیستم 599 00:40:12,996 --> 00:40:15,456 ‫من سکان‌دارت نیستم، خدمه‌ات هم نیستم 600 00:40:15,457 --> 00:40:17,834 ‫من گوردون مالوی هستم ‫و اینجا خونه‌ی منه 601 00:40:17,835 --> 00:40:19,493 ‫گوردون. تو نزدیک به... 602 00:40:19,494 --> 00:40:21,462 ‫پنجاه‌تا تخلف زمانی انجام دادی 603 00:40:21,463 --> 00:40:23,464 ‫تو قانون رو زیر پا گذاشتی ‫و خدا می‌دونه عواقبش... 604 00:40:23,465 --> 00:40:25,175 ‫گور بابای قانون! 605 00:40:26,635 --> 00:40:29,513 ‫من سه سال صرف اطاعت از قانون کردم 606 00:40:30,055 --> 00:40:33,432 ‫توی یه کلبه‌ی متروکه ‫توی جنگل‌های کنتیکت مخفی شدم... 607 00:40:33,433 --> 00:40:35,601 ‫و وظیفه‌ام رو هم انجام دادم 608 00:40:35,602 --> 00:40:39,398 ‫از دید بقیه مخفی شدم. ‫نه کسی رو دیدم، نه جایی رفتم 609 00:40:40,274 --> 00:40:41,983 ‫می‌دونید چی خوردم؟ 610 00:40:41,984 --> 00:40:43,485 ‫گوشت حیوانات. آره 611 00:40:44,069 --> 00:40:46,097 ‫وقتی به گذشته اومدم، ‫اسلحه‌ام دستم بود... 612 00:40:46,098 --> 00:40:48,531 ‫و ازش برای کشتن حیوانات استفاده کردم 613 00:40:48,532 --> 00:40:50,867 ‫می‌خواید راجع به زیر پا گذاشتن قانون ‫صحبت کنید؟ 614 00:40:50,868 --> 00:40:53,536 ‫اینجا چیز مهمی نیست، ‫ولی توی دوران خودمون... 615 00:40:53,537 --> 00:40:55,205 ‫من یه قاتل سریالی‌ام، رفقا 616 00:40:55,914 --> 00:40:58,124 ‫می‌دونید این قضیه چه بلایی ‫سر ذهن آدم میاره؟ 617 00:40:58,125 --> 00:41:00,960 ‫خب بعد از سه سال گفتم گور باباش 618 00:41:00,961 --> 00:41:02,837 ‫قانون زمانی بیاد سرشو بخوره 619 00:41:02,838 --> 00:41:04,630 ‫آره. روی کاغذ به نظر مشکلی نداره... 620 00:41:04,631 --> 00:41:08,594 ‫ولی اتحادیه روحشم خبر نداره گیر افتادن ‫چه حسی داره. روحشم خبر نداره 621 00:41:11,096 --> 00:41:14,141 ‫واسه همین رفتم دنبال اون گشتم 622 00:41:15,100 --> 00:41:18,020 ‫و پیداش کردم و یه زندگی واسه خودم ‫دست و پا کردم 623 00:41:18,770 --> 00:41:21,857 ‫اجازه هم نمیدم شماها کاری کنید ‫که حس بدی بابتش بهم دست بده 624 00:41:22,357 --> 00:41:24,650 ‫من یه انسانم. ما موجوداتی اجتماعی هستیم 625 00:41:24,651 --> 00:41:26,361 ‫بدون همدیگه می‌میریم 626 00:41:27,738 --> 00:41:29,697 ‫باید می‌مردم؟ 627 00:41:29,698 --> 00:41:32,409 ‫واسه محافظت از خط زمانی؟ آره 628 00:41:33,035 --> 00:41:35,828 ‫شاید قرار بوده اینطوری باشه. ‫کی می‌تونه تعیین کنه؟ 629 00:41:35,829 --> 00:41:38,706 ‫کی می‌تونه بگه که من نمی‌تونم ‫هر کاری دلم می‌خواد بکنم؟ 630 00:41:38,707 --> 00:41:41,877 ‫به نظر میاد واقعاً خیلی ‫با این قرن وفق پیدا کردی 631 00:41:42,753 --> 00:41:45,796 ‫وقتی به ناوگان پیوستی، ‫برای اتحادیه سوگند یاد کردی 632 00:41:45,797 --> 00:41:47,048 ‫شماها که اینجایید 633 00:41:47,049 --> 00:41:50,092 ‫اینجایید. این یعنی اتحادیه ‫همچنان توی آینده وجود داره 634 00:41:50,093 --> 00:41:52,512 ‫اگه قرار بود اتفاقی بیفته، ‫تا الان افتاده بود 635 00:41:52,513 --> 00:41:54,430 ‫- فیزیک اینطور عمل می‌کنه. نه ‫- نه 636 00:41:54,431 --> 00:41:56,766 ‫- خط زمانی هیچ مشکلی نداره ‫- داری خودتو فریب میدی 637 00:41:56,767 --> 00:41:58,935 ‫هیچکی حقیقتاً سفر در زمان رو درک نمی‌کنه 638 00:41:58,936 --> 00:42:01,354 ‫به گفته‌ی آیزاک، هنوز در حال تغییره 639 00:42:01,355 --> 00:42:03,648 ‫اون میگه تعامل مشاهده‌کننده ‫هنوز هم یه متغیره... 640 00:42:03,649 --> 00:42:05,636 ‫و تا وقتی که ما به هر شکلی... 641 00:42:05,637 --> 00:42:07,944 ‫اقدام کنیم، تمام خطوط زمانی ‫امکان‌پذیر هستن 642 00:42:07,945 --> 00:42:10,530 ‫از کجا می‌دونی که پسرت بزرگ که شد ‫یه جنگ راه نمی‌اندازه... 643 00:42:10,531 --> 00:42:13,074 ‫که باعث به تأخیر افتادن ‫یا پیشگیری از پیدایش اتحادیه بشه؟ 644 00:42:13,075 --> 00:42:16,953 ‫یا شایدم یکی از بچه‌هاش ‫به خلق اتحادیه کمک کنه 645 00:42:16,954 --> 00:42:19,247 ‫یا شاید باعث تولد یکی از شماها بشه 646 00:42:19,248 --> 00:42:20,623 ‫یا خود من 647 00:42:20,624 --> 00:42:24,168 ‫منظور منم همینه، گوردون. ‫بدون اینکه بدونیم، نمی‌تونیم مداخله کنیم 648 00:42:24,169 --> 00:42:26,462 ‫ما خرد و بینش این کار رو نداریم 649 00:42:26,463 --> 00:42:29,173 ‫شاید تا الانشم آسیب جبران‌ناپذیری ‫زده باشی. نمی‌دونیم 650 00:42:29,174 --> 00:42:31,300 ‫ولی هرچی بیشتر اینجا باشی، خطرش بیشتره 651 00:42:31,301 --> 00:42:32,635 ‫به گفته‌ی آیزاک ما الان توی... 652 00:42:32,636 --> 00:42:35,137 ‫آها، آره. آیزاک هم همیشه ‫قابل اعتماد بوده دیگه؟ 653 00:42:35,138 --> 00:42:37,431 ‫- وای خدا، گوردون. دست بردار ‫- چیه؟ 654 00:42:37,432 --> 00:42:40,059 ‫چیه؟ اون به کیلان‌ها کمک کرد ‫هزاران نفر رو بکشن 655 00:42:40,060 --> 00:42:41,727 ‫از این بابت مطمئنیم 656 00:42:41,728 --> 00:42:45,273 ‫پس یه مجرم قابل تأیید ‫کم‌اهمیت‌تر از یه مجرم فرضیه؟ 657 00:42:45,274 --> 00:42:46,859 ‫ایول به اولویت‌هاتون 658 00:42:52,072 --> 00:42:54,032 ‫باید باهامون بیای 659 00:42:56,910 --> 00:42:57,953 ‫بیخیالش شو 660 00:42:58,453 --> 00:43:02,582 ‫تو اون پیام رو فرستادی. می‌خواستی ‫بیاییم ببریمت خونه 661 00:43:02,583 --> 00:43:03,541 ‫ما هم اومدیم 662 00:43:03,542 --> 00:43:06,170 ‫ده سال پیش اینو می‌خواستم 663 00:43:08,255 --> 00:43:10,465 ‫بیشتر از هر چیزی توی کهکشان 664 00:43:11,758 --> 00:43:12,926 ‫ولی الان دیگه نه 665 00:43:15,095 --> 00:43:16,638 ‫زیادی طولش دادید 666 00:43:18,307 --> 00:43:19,725 ‫منم اینجا خوشبختم 667 00:43:22,311 --> 00:43:23,645 ‫گوردون؟ 668 00:43:35,115 --> 00:43:36,824 ‫فکر می‌کنم بهتره برید 669 00:44:02,768 --> 00:44:05,854 ‫این حقیقته. تمامش 670 00:44:10,984 --> 00:44:13,195 ‫خدای من، یه حرفی بزن 671 00:44:16,323 --> 00:44:17,533 ‫می‌دونم 672 00:44:20,577 --> 00:44:21,953 ‫تو... 673 00:44:21,954 --> 00:44:23,330 ‫چی؟ 674 00:44:25,082 --> 00:44:26,249 ‫من... 675 00:44:26,250 --> 00:44:28,418 ‫می‌دونم 676 00:44:32,506 --> 00:44:34,883 ‫یه جورایی فکر می‌کنم همیشه می‌دونستم 677 00:44:37,845 --> 00:44:40,806 ‫آخه تو انگار از یه نظر... 678 00:44:42,266 --> 00:44:43,559 ‫فرق داری 679 00:44:46,144 --> 00:44:49,231 ‫یه انرژی احاطه‌ات کرده 680 00:44:50,232 --> 00:44:51,859 ‫نگاهت به دنیا 681 00:44:52,943 --> 00:44:54,903 ‫رفتارت با من 682 00:44:56,947 --> 00:44:58,866 ‫حتی وقتی کرونا اومد... 683 00:45:01,159 --> 00:45:02,494 ‫تو خبر داشتی 684 00:45:03,120 --> 00:45:06,498 ‫وقتی به نظر می‌اومد همه‌چی اطرافمون ‫داره از هم می‌پاشه... 685 00:45:07,791 --> 00:45:10,377 ‫تو بهم گفتی همه‌چی درست میشه 686 00:45:13,463 --> 00:45:15,089 ‫بعد می‌دونی چیه؟ 687 00:45:15,090 --> 00:45:16,924 ‫من حرفتو باور کردم 688 00:45:16,925 --> 00:45:18,302 ‫چون... 689 00:45:21,513 --> 00:45:22,806 ‫تو خبر داری 690 00:45:23,390 --> 00:45:24,683 ‫مگه نه؟ 691 00:45:26,185 --> 00:45:27,227 ‫بعد این... 692 00:45:28,729 --> 00:45:31,105 ‫احساست رو عوض نمی‌کنه؟ 693 00:45:31,106 --> 00:45:32,608 ‫نسبت به رابطه‌مون؟ 694 00:45:33,275 --> 00:45:36,861 ‫منظورت به خاطر اینکه تمام عمرمون ‫بهم دروغ گفتی؟ 695 00:45:36,862 --> 00:45:38,988 ‫لورا، اگه بهت می‌گفتم... 696 00:45:38,989 --> 00:45:40,489 ‫فایده‌ای نداشت 697 00:45:40,490 --> 00:45:42,701 ‫خب واقعاً؟ 698 00:45:43,785 --> 00:45:46,038 ‫حقیقتاً نمی‌دونم 699 00:45:49,625 --> 00:45:52,127 ‫به گمونم واسه همین الان باید ‫این اتفاق می‌افتاد 700 00:45:53,795 --> 00:45:55,464 ‫وقتی آماده‌ی شنیدنش بودم 701 00:45:58,800 --> 00:46:00,969 ‫و می‌دونم که حقیقت داره 702 00:46:02,513 --> 00:46:04,223 ‫من سه قرن بعد از مرگت... 703 00:46:05,057 --> 00:46:08,727 ‫عاشقت شدم 704 00:46:13,357 --> 00:46:15,108 ‫حالا از اینجا به بعد چیکار کنیم؟ 705 00:46:16,944 --> 00:46:18,445 ‫اونا می‌خوان منو برگردونن 706 00:46:19,696 --> 00:46:20,697 ‫بعد... 707 00:46:21,949 --> 00:46:23,492 ‫خودت چی می‌خوای؟ 708 00:46:24,493 --> 00:46:25,994 ‫من تو رو می‌خوام 709 00:46:49,226 --> 00:46:50,670 ‫مختصات محل ورود... 710 00:46:50,671 --> 00:46:52,563 ‫مستقیم زیر اون سازه‌ست 711 00:46:54,648 --> 00:46:56,024 ‫بیا 712 00:47:00,737 --> 00:47:03,155 ‫شانس آوردیم. به نظر خالی میاد 713 00:47:03,156 --> 00:47:04,740 ‫ببخشید 714 00:47:04,741 --> 00:47:07,743 ‫سلام. نانسی وبر هستم. این خونه ‫توی فهرست منه 715 00:47:07,744 --> 00:47:10,246 ‫- سلام ‫- از خونه خوشتون اومده؟ 716 00:47:10,247 --> 00:47:12,164 ‫ما... 717 00:47:12,165 --> 00:47:13,374 ‫آره 718 00:47:13,375 --> 00:47:15,751 ‫آره. خوشمون اومده 719 00:47:15,752 --> 00:47:19,213 ‫نگو. یه زوج جوان که می‌خوان ‫اولین خونه‌شونو بخرن 720 00:47:19,214 --> 00:47:21,591 ‫زدی توی خال 721 00:47:21,592 --> 00:47:24,385 ‫خب انتخاب خوبی کردی. منظورم خونه‌ست 722 00:47:24,386 --> 00:47:27,847 ‫گرچه که پسره هم خوشگله 723 00:47:27,848 --> 00:47:29,724 ‫خیلی خوشگله 724 00:47:29,725 --> 00:47:30,641 ‫بیایید داخل 725 00:47:30,642 --> 00:47:32,435 ‫میرید گردش؟ 726 00:47:32,436 --> 00:47:35,021 ‫- گردش؟ ‫- واسه کوله‌پشتی‌تون میگم 727 00:47:35,022 --> 00:47:37,399 ‫آره. میریم. بعد از ظهر 728 00:47:38,734 --> 00:47:41,527 ‫خب چند وقته با هم هستید؟ 729 00:47:41,528 --> 00:47:43,529 ‫یه چند سالی میشه 730 00:47:43,530 --> 00:47:45,114 ‫درسته عزیزم؟ 731 00:47:45,115 --> 00:47:48,618 ‫پاسخ مثبته. رابطه‌ی ما مدتیه که شکوفه داده 732 00:47:48,619 --> 00:47:51,037 ‫خب اینجا پذیرایی اصلیه 733 00:47:51,038 --> 00:47:53,206 ‫کلی جا برای خودتون دوتا... 734 00:47:53,207 --> 00:47:55,374 ‫یا اگه دنبال تشکیل خانواده باشید 735 00:47:55,375 --> 00:47:57,335 ‫فرض می‌کنم که هنوز بچه ندارید، نه؟ 736 00:47:57,336 --> 00:48:00,296 ‫پاسخ منفیه. هنوز لقاح انجام نشده 737 00:48:00,297 --> 00:48:01,422 ‫وای خدا 738 00:48:01,423 --> 00:48:04,008 ‫اینجا یه زیرزمینی چیزی نداره؟ 739 00:48:04,009 --> 00:48:05,051 ‫چرا، داره 740 00:48:05,052 --> 00:48:06,928 ‫میشه ببینیمش؟ 741 00:48:06,929 --> 00:48:08,221 ‫البته 742 00:48:08,222 --> 00:48:11,891 ‫مالکین قبلی از اینجا ‫فقط به عنوان انباری استفاده می‌کردن... 743 00:48:11,892 --> 00:48:14,769 ‫ولی یه دستی به سر و روش بکشید، ‫یه فضای عالی... 744 00:48:14,770 --> 00:48:19,524 ‫واسه یه اتاق بازی یا یه دفتر ‫یا حتی یه باشگاه خونگی کوچیکه 745 00:48:19,525 --> 00:48:23,027 ‫خونه واقعاً عالیه و قیمتشم معقوله 746 00:48:23,028 --> 00:48:26,072 ‫میشه یه لحظه تنها باشیم ‫که با هم صحبت کنیم؟ 747 00:48:26,073 --> 00:48:28,741 ‫البته. عجله نکنید 748 00:48:28,742 --> 00:48:31,787 ‫واقعاً هم فکر می‌کنم عاشقش بشید. ‫بهم اعتماد کنید 749 00:48:35,499 --> 00:48:37,459 ‫خیلی‌خب. باید سریع انجامش بدیم 750 00:48:39,294 --> 00:48:43,172 ‫دایسونیوم در موقعیت 006 و 17 هستش 751 00:48:43,173 --> 00:48:45,424 ‫متناسب با مرکز هندسی زمین 752 00:48:45,425 --> 00:48:47,034 ‫به محض فعال شدن دستگاه... 753 00:48:47,035 --> 00:48:49,011 ‫باید به شکل مداوم خط سیر رو تنظیم کنیم... 754 00:48:49,012 --> 00:48:51,472 ‫که از بی‌ثباتی زمینی جلوگیری کنیم 755 00:48:51,473 --> 00:48:52,950 ‫منظورت اینه که پوست تخم مرغ رو نشکنیم 756 00:48:53,809 --> 00:48:55,226 ‫مقایسه‌ی پیش پا افتاده‌ای بود 757 00:48:55,227 --> 00:48:57,187 ‫خیلی‌خب، راهش بنداز 758 00:49:08,365 --> 00:49:10,950 ‫مته‌ی بین خطی وارد پوسته شد 759 00:49:10,951 --> 00:49:13,745 ‫با سرعت 56.7 متر بر ثانیه داره پایین میره 760 00:49:15,706 --> 00:49:17,373 ‫تنش ساختمانی داره افزایش پیدا می‌کنه 761 00:49:17,374 --> 00:49:19,514 ‫دیدم. بردار حفر رو واسه هشت ثانیه... 762 00:49:19,515 --> 00:49:21,711 ‫به موقعیت 007 بچرخون. همین الان 763 00:49:21,712 --> 00:49:23,422 ‫بردار رو می‌چرخونیم 764 00:49:30,971 --> 00:49:33,723 ‫توی یه سفره‌ی زیرزمینی ‫در این حوالی افت فشار داره ایجاد میشه 765 00:49:33,724 --> 00:49:35,683 ‫بیست متر برگرد بالا و به صورت افقی پیش برو 766 00:49:35,684 --> 00:49:37,394 ‫دریافت شد 767 00:49:43,567 --> 00:49:47,028 ‫فشار پایدار شد. ‫تنش ساختمانی جزئی هستش 768 00:49:47,029 --> 00:49:50,199 ‫تغییر جهت بده به موقعیت 011 و 12 769 00:49:54,536 --> 00:49:56,537 ‫تغییر چگالی تأیید شد 770 00:49:56,538 --> 00:49:58,373 ‫وارد گوشته شدیم 771 00:49:59,541 --> 00:50:01,793 ‫خیلی‌خب. حالا صبر می‌کنیم 772 00:50:08,717 --> 00:50:10,301 ‫از موهات خوشم میاد 773 00:50:10,302 --> 00:50:12,220 ‫خیلی‌خب. چه غلطی داری می‌کنی؟ 774 00:50:12,221 --> 00:50:13,596 ‫لطفاً شفاف‌تر بگو 775 00:50:13,597 --> 00:50:15,640 ‫مدام یه سری سوال بی‌ربط می‌پرسی... 776 00:50:15,641 --> 00:50:17,767 ‫مثلاً: «چه آهنگی دوست داری؟ ‫اهل چه ورزشی هستی؟» 777 00:50:17,768 --> 00:50:20,561 ‫حسابی رفتارت عجیب شده. قضیه چیه؟ 778 00:50:20,562 --> 00:50:23,397 ‫قصد دارم یه مکالمه باهات شروع کنم 779 00:50:23,398 --> 00:50:26,150 ‫واسه چی؟ اگه چیزی می‌خوای بگی، ‫بگو تموم بشه بره 780 00:50:26,151 --> 00:50:28,194 ‫انقدر با حرفای الکی وقت تلف نکن 781 00:50:28,195 --> 00:50:29,529 ‫بسیارخب 782 00:50:29,530 --> 00:50:32,281 ‫در حین مشاهداتم از رسوم زیستی... 783 00:50:32,282 --> 00:50:35,243 ‫نمونه‌های زیادی از اعلام قدردانی دیدم... 784 00:50:35,244 --> 00:50:37,995 ‫وقتی یه شخص به یکی دیگه خدمتی می‌کنه 785 00:50:37,996 --> 00:50:41,500 ‫انسان‌ها بهش میگن تشکر 786 00:50:42,042 --> 00:50:43,168 ‫خب؟ 787 00:50:43,919 --> 00:50:45,795 ‫من هرگز تشکر نکردم 788 00:50:45,796 --> 00:50:47,589 ‫واسه اینکه دوباره فعالم کردی 789 00:50:48,924 --> 00:50:50,174 ‫آها 790 00:50:50,175 --> 00:50:52,761 ‫تو عملاً جون منو نجات دادی 791 00:50:54,555 --> 00:50:56,473 ‫آره، البته. به گمونم همینطوره 792 00:51:02,479 --> 00:51:03,814 ‫ممنون 793 00:51:08,110 --> 00:51:11,195 ‫پاسخ مناسبش "خواهش می‌کنم" هستش 794 00:51:11,196 --> 00:51:13,323 ‫آره. خب بیا بی‌خیال این قسمت بشیم 795 00:51:14,867 --> 00:51:16,492 ‫متوجه نمیشم 796 00:51:16,493 --> 00:51:19,287 ‫نمی‌خوای تشکر من رو بپذیری؟ 797 00:51:19,288 --> 00:51:21,080 ‫آیزاک، من داشتم وظیفه‌مو انجام می‌دادم... 798 00:51:21,081 --> 00:51:23,374 ‫و بهت قول میدم که اصلاً از این کار ‫خوشم نیومد 799 00:51:23,375 --> 00:51:27,670 ‫داشتم کارم رو از احساسات شخصیم ‫جدا می‌کردم. همین 800 00:51:27,671 --> 00:51:29,088 ‫که اینطور 801 00:51:29,089 --> 00:51:32,008 ‫هنوز احساسات منفی نسبت به من داری 802 00:51:32,009 --> 00:51:35,220 ‫ما باید هر روز با هم کار کنیم 803 00:51:35,846 --> 00:51:37,563 ‫ولی این مسئله تغییری در کاری که کردی... 804 00:51:37,564 --> 00:51:40,017 ‫و کسی که به خاطرش از دست دادم ‫ایجاد نمی‌کنه 805 00:51:46,440 --> 00:51:49,484 ‫مغز ماشینی تو هیچ فهمی از عشق داره؟ 806 00:51:50,027 --> 00:51:51,695 ‫متوجه نمیشم 807 00:51:52,446 --> 00:51:54,363 ‫خب کمکت می‌کنم متوجه بشی 808 00:51:54,364 --> 00:51:57,158 ‫آماندا فقط بهترین دوست من نبود 809 00:51:57,159 --> 00:51:58,577 ‫من عاشقش بودم 810 00:52:00,579 --> 00:52:02,831 ‫هرگز هم نتونستم بهش بگم 811 00:52:04,917 --> 00:52:06,711 ‫اون کسی بود که می‌تونستم... 812 00:52:06,712 --> 00:52:08,795 ‫بقیه‌ی زندگیمو باهاش تصور کنم 813 00:52:11,298 --> 00:52:13,884 ‫روحمم خبر نداره که اونم ‫همین احساس رو به من داشت یا نه 814 00:52:14,760 --> 00:52:16,260 ‫بیش از اندازه صبر کردم تا بهش بگم 815 00:52:16,261 --> 00:52:17,512 ‫بعدش هم مُرد 816 00:52:17,513 --> 00:52:21,308 ‫تو جونش رو گرفتی و با این کار ‫زندگی منم ازم گرفتی 817 00:52:23,185 --> 00:52:24,937 ‫یا اینکه می‌تونست زندگیم چه شکلی باشه 818 00:52:26,939 --> 00:52:31,485 ‫پس آره. هنوز احساسات منفی دارم 819 00:52:32,945 --> 00:52:35,739 ‫با این حال ازت تشکر می‌کنم 820 00:52:47,960 --> 00:52:49,378 ‫استخراج کامل شد 821 00:52:51,255 --> 00:52:53,548 ‫مته‌ی پلاسما غیرفعال شد 822 00:52:53,549 --> 00:52:55,551 ‫خیلی‌خب.. بیا زود ببندیمش 823 00:53:04,810 --> 00:53:06,353 ‫بیا از اینجا بریم 824 00:53:07,938 --> 00:53:09,438 ‫خب نظرتون چیه؟ حس خونه رو داره؟ 825 00:53:09,439 --> 00:53:11,108 ‫با هم کات کردیم 826 00:53:20,576 --> 00:53:23,619 ‫فکر کردی کلمات "تماشای پولی" یعنی چی؟ 827 00:53:23,620 --> 00:53:24,787 ‫بهش فکر نکردم 828 00:53:24,788 --> 00:53:26,706 ‫فکر کردم یه اصطلاح خارجیه... 829 00:53:26,707 --> 00:53:28,917 ‫مثل "آلاکارته" یا "این اسکرو" ‫(غذا با قیمت جدا | در اختیار شخص ثالت) 830 00:53:30,544 --> 00:53:32,629 ‫- خب نیست ‫- وای پسر 831 00:53:34,339 --> 00:53:36,591 ‫خب، خبر خوبت چیه؟ 832 00:53:36,592 --> 00:53:38,510 ‫آها، اخراج شدم 833 00:53:40,304 --> 00:53:41,722 ‫جک! 834 00:53:50,606 --> 00:53:51,607 ‫نه 835 00:53:53,483 --> 00:53:54,359 ‫نه 836 00:53:55,694 --> 00:53:57,028 ‫هر فکری که کردید می‌خواید بکنید... 837 00:53:57,029 --> 00:53:59,280 ‫بیخیالش بشید و گورتونو گم کنید 838 00:53:59,281 --> 00:54:00,948 ‫- گوردون... ‫- گفتم برید بیرون! 839 00:54:00,949 --> 00:54:02,868 ‫گوردون، قضیه چیه؟ 840 00:54:04,161 --> 00:54:07,330 ‫- اومدن منو ببرن ‫- چی؟ 841 00:54:07,331 --> 00:54:09,707 ‫نمی‌تونی اینجا بمونی، خودتم خوب می‌دونی 842 00:54:09,708 --> 00:54:12,210 ‫پس باید زمانتون رو درست می‌کردید... 843 00:54:12,211 --> 00:54:13,544 ‫و ده سال پیش پیداتون میشد 844 00:54:13,545 --> 00:54:16,048 ‫- من از اینجا نمیرم! ‫- حق انتخاب نداری 845 00:54:16,882 --> 00:54:20,009 ‫چیه؟ می‌خوای به زور منو بکشی ببری؟ 846 00:54:20,010 --> 00:54:21,678 ‫اگه مجبور باشم، آره 847 00:54:22,930 --> 00:54:23,931 ‫باشه 848 00:54:25,182 --> 00:54:27,935 ‫خیلی‌خب. میام 849 00:54:30,479 --> 00:54:31,979 ‫همه‌مون میاییم 850 00:54:31,980 --> 00:54:34,482 ‫متأسفم، گوردون. نمیشه 851 00:54:34,483 --> 00:54:36,735 ‫من بدون خانواده‌ام از اینجا نمیرم 852 00:54:41,031 --> 00:54:43,282 ‫بابایی، چی شده؟ 853 00:54:43,283 --> 00:54:44,951 ‫چیزی نیست عزیزم 854 00:54:44,952 --> 00:54:46,410 ‫چیه، می‌خوای ما رو بکشی؟ 855 00:54:46,411 --> 00:54:49,122 ‫نه، فقط طوری می‌زنم که گیج بشید 856 00:54:49,706 --> 00:54:52,542 ‫وقتی هم به هوش بیایید ما رفتیم 857 00:54:52,543 --> 00:54:55,837 ‫بعد طوری توی این دنیا ناپدید میشیم... 858 00:54:55,838 --> 00:54:58,965 ‫که حتی خواب پیدا کردنمون رو هم ‫نخواهید دید 859 00:54:58,966 --> 00:55:01,384 ‫پس دوتا انتخاب دارید. یا میرید بیرون، ‫یا دراز به دراز می‌افتید کف زمین 860 00:55:01,385 --> 00:55:02,385 ‫انتخاب با خودتونه 861 00:55:02,386 --> 00:55:04,345 ‫گوردون، می‌دونی که کاری که داری می‌کنی... 862 00:55:04,346 --> 00:55:06,305 ‫از آیزاک به فرمانده مرسر 863 00:55:06,306 --> 00:55:07,765 ‫بگو 864 00:55:07,766 --> 00:55:09,246 ‫دایسونیوم رو استخراج کردیم... 865 00:55:09,247 --> 00:55:11,185 ‫و داریم به شاتل فضایی برمی‌گردیم 866 00:55:11,186 --> 00:55:14,147 ‫دریافت شد. مرسر، پایان تماس 867 00:55:20,696 --> 00:55:24,031 ‫خیلی‌خب. میاریمت خونه 868 00:55:24,032 --> 00:55:26,367 ‫فکر کنم متوجه نشدی. بهت گفتم... 869 00:55:26,368 --> 00:55:27,995 ‫از سال 2015 870 00:55:29,288 --> 00:55:30,663 ‫چی؟ 871 00:55:30,664 --> 00:55:32,690 ‫عقب‌تر توی خط زمان... 872 00:55:32,691 --> 00:55:35,042 ‫تو اونجایی و از ما کمک می‌خوای 873 00:55:35,043 --> 00:55:37,170 ‫یه پرش ده ساله‌ست. می‌تونیم برسیم بهش 874 00:55:37,171 --> 00:55:40,006 ‫نه. نه، نه، نمی‌تونید 875 00:55:40,007 --> 00:55:41,799 ‫گوردون، منظورش چیه؟ 876 00:55:41,800 --> 00:55:45,220 ‫منظورش اینه که می‌خوان برگردن سراغم 877 00:55:45,846 --> 00:55:47,306 ‫ده سال عقب‌تر 878 00:55:48,640 --> 00:55:50,517 ‫چی؟ 879 00:55:51,643 --> 00:55:53,811 ‫- نه. پس... ‫- پس ما چی؟ 880 00:55:53,812 --> 00:55:55,314 ‫مایی وجود نخواهد داشت 881 00:55:56,190 --> 00:55:58,858 ‫نه ما، نه ادوارد 882 00:55:58,859 --> 00:56:00,319 ‫نه بچه 883 00:56:00,944 --> 00:56:02,486 ‫شما دیگه چه جور آدمایی هستید؟ 884 00:56:02,487 --> 00:56:06,782 ‫خیلی متأسفم. ولی این واقعیت ‫هرگز قرار نبود وجود داشته باشه 885 00:56:06,783 --> 00:56:10,787 ‫واقعیت ما؟ واقعیت پسرم؟ بچه‌ام؟ 886 00:56:12,581 --> 00:56:14,875 ‫داری میگی اونا وجود نخواهند داشت؟ 887 00:56:15,667 --> 00:56:16,710 ‫من... 888 00:56:17,419 --> 00:56:18,669 ‫نمی‌دونم 889 00:56:18,670 --> 00:56:21,039 ‫واسه همینم بازی کردن نقش خدا با تاریخ... 890 00:56:21,040 --> 00:56:23,216 ‫غیرقانونی و غیراخلاقیه 891 00:56:23,217 --> 00:56:25,051 ‫کیه که داره نقش خدا رو بازی می‌کنه؟ ها؟ 892 00:56:25,052 --> 00:56:27,762 ‫تنها کسی که نقش خدا رو بازی می‌کنه، تویی 893 00:56:27,763 --> 00:56:30,389 ‫اینکه آدما رو از صفحه‌ی روزگار ‫حذف کنی غیرقانونی نیست؟ 894 00:56:30,390 --> 00:56:31,850 ‫چون من بهش میگم قتل 895 00:56:32,351 --> 00:56:36,480 ‫خداحافظ، گوردون. به زودی می‌بینیمت 896 00:56:38,774 --> 00:56:42,818 ‫اِد، التماست می‌کنم. ‫خواهش می‌کنم این کار رو نکن 897 00:56:42,819 --> 00:56:45,488 ‫خواهش می‌کنم خانواده‌مو ازم نگیر 898 00:56:45,489 --> 00:56:47,338 ‫وای خدا، اگه ذره‌ای شرافت داری... 899 00:56:47,339 --> 00:56:49,952 ‫خواهش می‌کنم این کار رو نکن 900 00:56:51,370 --> 00:56:52,579 ‫اِد! 901 00:56:52,913 --> 00:56:54,081 ‫اِد! 902 00:57:37,541 --> 00:57:39,585 ‫الان چی میشه؟ 903 00:57:41,879 --> 00:57:44,506 ‫بابایی، توی دردسر افتادیم؟ 904 00:57:46,592 --> 00:57:47,843 ‫نه 905 00:57:50,095 --> 00:57:51,305 ‫گوش کنید 906 00:57:57,728 --> 00:57:59,396 ‫هرچی هم که بشه... 907 00:58:00,564 --> 00:58:03,775 ‫من تا ابد جفتتون رو دوست دارم 908 00:58:06,195 --> 00:58:07,361 ‫متوجهی؟ 909 00:58:07,362 --> 00:58:08,906 ‫همیشه 910 00:58:11,283 --> 00:58:12,868 ‫این خانواده... 911 00:58:14,328 --> 00:58:16,538 ‫از زمان قوی‌تره 912 00:58:20,250 --> 00:58:22,502 ‫و هر اتفاقی هم که بیفته... 913 00:58:22,503 --> 00:58:25,214 ‫هیچکی نمی‌تونه اینو ازمون بگیره 914 00:58:29,510 --> 00:58:30,844 ‫حرفتو باور می‌کنم 915 00:59:13,595 --> 00:59:15,930 ‫از مرسر به لامار. در چه وضعیتی هستیم؟ 916 00:59:15,931 --> 00:59:18,933 ‫موفق شدیم توسط مته‌ی بین خطی ‫حدود هشت کیلوگرم دایسونیوم... 917 00:59:18,934 --> 00:59:20,351 ‫استخراج کنیم، فرمانده 918 00:59:20,352 --> 00:59:21,561 ‫این مقدار کافیه؟ 919 00:59:21,562 --> 00:59:24,146 ‫خیلی لب مرزه، ولی آره. فکر کنم 920 00:59:24,147 --> 00:59:27,441 ‫مختصات زمانی اصلاح‌شده وارد و قفل شد 921 00:59:27,442 --> 00:59:30,278 ‫خیلی‌خب. بیایید دوباره امتحانش کنیم 922 00:59:30,279 --> 00:59:33,407 ‫دریچه‌ی ورود دایسونیوم رو باز کن 923 00:59:36,994 --> 00:59:38,703 ‫جفت‌های نیرو متصل شدن 924 00:59:38,704 --> 00:59:41,540 ‫میدان زمانی رو راه‌اندازی می‌کنم 925 00:59:51,842 --> 00:59:53,050 ‫هسته پایداره 926 00:59:53,051 --> 00:59:55,178 ‫قدرت کامل تا پنج... 927 00:59:55,179 --> 00:59:58,348 ‫چهار، سه، دو... 928 01:00:08,984 --> 01:00:10,860 ‫گزارش بده 929 01:00:10,861 --> 01:00:12,028 ‫صبر کنید، فرمانده 930 01:00:12,029 --> 01:00:14,509 ‫توی خال نزدیم، ولی نزدیک شدیم 931 01:00:14,510 --> 01:00:16,617 ‫گوردون حدود یه ماه پیش رسیده 932 01:00:17,451 --> 01:00:18,660 ‫خیلی‌خب 933 01:00:19,995 --> 01:00:21,705 ‫بیایید بیاریمش خونه 934 01:01:08,585 --> 01:01:10,212 ‫وای پسر 935 01:01:11,547 --> 01:01:13,464 ‫حس خوبیه که برگشتم 936 01:01:13,465 --> 01:01:14,846 ‫خوبه که برگشتی 937 01:01:16,218 --> 01:01:17,803 ‫خوشحالم که... 938 01:01:18,554 --> 01:01:19,846 ‫خوشحالم که موفق شدیم 939 01:01:19,847 --> 01:01:22,307 ‫یه ثانیه هم بهتون شک نداشتم 940 01:01:26,895 --> 01:01:28,145 ‫چیه؟ 941 01:01:28,146 --> 01:01:29,773 ‫بعداً راجع بهش صحبت می‌کنیم 942 01:01:45,289 --> 01:01:48,541 ‫کاملاً از کار افتاده. از داخل سوخته 943 01:01:48,542 --> 01:01:49,834 ‫می‌تونی درستش کنی؟ 944 01:01:49,835 --> 01:01:51,961 ‫اگه شیش ماه وقت داشتیم، شاید 945 01:01:51,962 --> 01:01:54,505 ‫از رانشگر کوانتومی که صحبت نمی‌کنیم 946 01:01:54,506 --> 01:01:56,591 ‫پیشرفته‌ترین فناوری زمانیه 947 01:01:56,592 --> 01:01:59,719 ‫شاید اگه شخص دکتر آرانوف اینجا بود، ‫می‌تونست به این کار سرعت بده... 948 01:01:59,720 --> 01:02:00,995 ‫ولی تا سیصد و پنجاه سال دیگه... 949 01:02:00,996 --> 01:02:02,346 ‫به دنیا نمیاد 950 01:02:02,347 --> 01:02:04,432 ‫خب حقیقتاً چاره‌ای نداریم. مگه نه؟ 951 01:02:04,433 --> 01:02:07,226 ‫اگه شیش ماه طول می‌کشه، خب باشه. ‫باید تلاشمونو بکنیم 952 01:02:07,227 --> 01:02:09,438 ‫بدون اون که نمی‌تونیم به آینده پرواز کنیم 953 01:02:12,232 --> 01:02:13,983 ‫عجب احمقی‌ام من 954 01:02:13,984 --> 01:02:15,276 ‫منظورت چیه؟ 955 01:02:15,277 --> 01:02:17,778 ‫دقیقاً همین کارو می‌کنیم 956 01:02:19,239 --> 01:02:22,116 ‫واسه سفر به گذشته ‫به دستگاه آرانوف احتیاج داریم. درسته؟ 957 01:02:22,117 --> 01:02:23,828 ‫ولی اگه بخوایم به آینده بریم... 958 01:02:23,829 --> 01:02:25,494 ‫یه راه توی خود فضاپیما همینجا داریم 959 01:02:25,495 --> 01:02:26,787 ‫تمام مدت داشتیمش 960 01:02:26,788 --> 01:02:27,705 ‫توضیح بده 961 01:02:27,706 --> 01:02:29,540 ‫هر وقت که از رانشگر کوانتومی ‫استفاده می‌کنیم... 962 01:02:29,541 --> 01:02:30,917 ‫از نور سریع‌تر حرکت می‌کنیم 963 01:02:30,918 --> 01:02:33,503 ‫ولی میدان کوانتومی ‫یه حباب در اطراف فضاپیما ایجاد می‌کنه 964 01:02:33,504 --> 01:02:36,088 ‫ما رو از پیوستگی طبیعی فضازمان جدا می‌کنه 965 01:02:36,089 --> 01:02:37,561 ‫وگرنه میشیم یه سوژه‌ی مطالعه‌ی... 966 01:02:37,562 --> 01:02:39,592 ‫نسبیت انیشتین. تأخیر زمانی 967 01:02:39,593 --> 01:02:41,387 ‫هرچی به سرعت نور نزدیک‌تر بشیم... 968 01:02:41,388 --> 01:02:43,245 ‫زمان در اطراف فضاپیما سریع‌تر می‌گذره 969 01:02:44,681 --> 01:02:45,933 ‫خب متوجه نیستید؟ 970 01:02:47,100 --> 01:02:48,726 ‫فقط میدان کوانتومی رو غیرفعال می‌کنیم 971 01:02:48,727 --> 01:02:51,687 ‫دقیقاً می‌ذاریم همون اتفاقی بیفته ‫که قرار بوده ازش جلوگیری کنه 972 01:02:51,688 --> 01:02:54,106 ‫فضاپیما رو تا جای ممکن ‫به سرعت نور نزدیک می‌کنیم... 973 01:02:54,107 --> 01:02:55,983 ‫و بقیه‌شو می‌سپاریم به انیشتین 974 01:02:55,984 --> 01:02:57,860 ‫بدون حضور میدان... 975 01:02:57,861 --> 01:03:00,655 ‫چنین سرعتی اورویل رو ‫در خطر شدید تصادف قرار میده 976 01:03:00,656 --> 01:03:04,325 ‫حتی یه ذره غبار ستاره‌ای می‌تونه ‫پوسته‌ی فضاپیما رو سوراخ کنه 977 01:03:04,326 --> 01:03:05,773 ‫تمام نیروی در دسترس رو... 978 01:03:05,774 --> 01:03:07,453 ‫به واگراسازها انتقال میدیم 979 01:03:07,454 --> 01:03:08,538 ‫حتی پشتیبانی حیات 980 01:03:08,539 --> 01:03:11,333 ‫بابا کل سفر چند دقیقه بیشتر طول نمی‌کشه 981 01:03:12,209 --> 01:03:13,853 ‫یه ستاره به اسم آلفا توکینی... 982 01:03:13,854 --> 01:03:16,045 ‫حدود دویست سال نوری ‫دورتر از زمین هست 983 01:03:16,046 --> 01:03:17,898 ‫چارلی یه مسیری می‌کشه که... 984 01:03:17,899 --> 01:03:19,799 ‫از همه‌ی سحابی‌های گازی ‫و غبارهای ستاره‌ای دور بمونیم 985 01:03:19,800 --> 01:03:23,761 ‫اگه با سرعت 99.9999 درصد سرعت نور ‫حرکت کنیم... 986 01:03:23,762 --> 01:03:25,763 ‫در عرض چند دقیقه می‌رسیم اونجا ‫و برمی‌گردیم 987 01:03:25,764 --> 01:03:28,140 ‫ولی روی زمین چهارصد سال گذشته 988 01:03:28,141 --> 01:03:30,184 ‫برای اطمینان از اینکه زمان رسیدنمون ‫دقیق باشه... 989 01:03:30,185 --> 01:03:32,436 ‫محاسبات به شدت دقیقی لازمه 990 01:03:32,437 --> 01:03:35,231 ‫آره، ریاضیاتش کار خودته رفیق. حالشو ببر 991 01:03:35,232 --> 01:03:37,025 ‫خب نظرتون چیه؟ 992 01:03:39,570 --> 01:03:40,654 ‫انجامش بده 993 01:03:48,662 --> 01:03:49,912 ‫در چه وضعیتی هستیم، انسین؟ 994 01:03:49,913 --> 01:03:51,622 ‫مسیر وارد شد قربان 995 01:03:51,623 --> 01:03:54,751 ‫سکان برای سرعت نسبی تنظیم شد 996 01:03:56,128 --> 01:03:57,420 ‫همه کمربندا رو ببندید 997 01:03:57,421 --> 01:04:00,381 ‫از عرشه‌ی فرماندهی به لامار. با شمارش تو 998 01:04:00,382 --> 01:04:01,591 ‫دریافت شد، فرمانده 999 01:04:01,592 --> 01:04:04,052 ‫گوردون، رانشگر کوانتوم رو درگیر کن 1000 01:04:28,410 --> 01:04:31,704 ‫باورش سخته که داریم اون بیرون ‫می‌بینیم که ده‌ها سال داره رد میشه 1001 01:04:43,884 --> 01:04:45,593 ‫به آلفا توکینی نزدیک میشیم 1002 01:04:45,594 --> 01:04:47,845 ‫- جان؟ ‫- همه‌چی امنه 1003 01:04:47,846 --> 01:04:49,431 ‫سرعت رو کاهش میدیم 1004 01:05:02,069 --> 01:05:05,446 ‫دویست سال گذشت، دویست سال دیگه مونده 1005 01:05:05,447 --> 01:05:08,241 ‫- مسیر به زمین تنظیم شد ‫- حرکت کن 1006 01:05:08,242 --> 01:05:09,952 ‫بله قربان 1007 01:05:13,205 --> 01:05:14,830 ‫لامار، با شمارش تو 1008 01:05:14,831 --> 01:05:16,708 ‫رانشگر اصلی رو درگیر کنید 1009 01:05:33,350 --> 01:05:34,684 ‫لامار به فرماندهی 1010 01:05:34,685 --> 01:05:36,978 ‫گوردون، ببر روی کنترل کامپیوتری 1011 01:05:36,979 --> 01:05:38,772 ‫تنظیمات آیزاک رو وارد کن 1012 01:05:41,942 --> 01:05:43,068 ‫انجام شد 1013 01:05:44,278 --> 01:05:45,778 ‫ما رو ببر خونه عزیزم 1014 01:05:58,709 --> 01:06:00,543 ‫داریم به زمین نزدیک میشیم 1015 01:06:00,544 --> 01:06:01,837 ‫بزرگنمایی 1016 01:06:08,010 --> 01:06:09,302 ‫حالا شد 1017 01:06:09,303 --> 01:06:10,595 ‫تالا؟ 1018 01:06:10,596 --> 01:06:14,390 ‫مرکز فرماندهی اتحادیه پاسخ داد، قربان. ‫اجازه‌ی فرود داریم 1019 01:06:46,965 --> 01:06:48,716 ‫اصلاً نمی‌دونم چی بگم 1020 01:06:48,717 --> 01:06:49,758 ‫حتماً سخت‌ترین کاری بوده... 1021 01:06:49,759 --> 01:06:51,302 ‫که تو عمرتون انجام دادید 1022 01:06:51,303 --> 01:06:54,181 ‫آره. داری کوچیک جلوه‌اش میدی 1023 01:06:56,099 --> 01:06:57,225 ‫آخه... 1024 01:06:57,226 --> 01:07:00,144 ‫باورم نمیشه که انقدر خودخواه باشم 1025 01:07:00,145 --> 01:07:03,272 ‫یعنی به خطر انداختن خط زمان، ‫تهدید کردن شماها... 1026 01:07:03,273 --> 01:07:07,276 ‫تو تا حدی محک زده شدی ‫که هیچکدوممون تجربه‌اش نکردیم 1027 01:07:07,277 --> 01:07:09,563 ‫کی می‌تونه بگه اگه ما بودیم هم ‫همین کارو نمی‌کردیم؟ 1028 01:07:10,739 --> 01:07:13,325 ‫خانواده اثر قدرتمندی روی آدم داره 1029 01:07:14,785 --> 01:07:15,786 ‫ببینید... 1030 01:07:16,828 --> 01:07:18,205 ‫می‌دونم که... 1031 01:07:18,872 --> 01:07:20,790 ‫هیچ چیزی باعث نمیشه حالتون بهتر بشه 1032 01:07:20,791 --> 01:07:22,792 ‫ولی اگه این حرف ارزشی داره... 1033 01:07:22,793 --> 01:07:24,294 ‫کار درست رو انجام دادید 1034 01:07:24,837 --> 01:07:27,880 ‫هر چقدر هم که سخت بود، ‫وظیفه‌تون رو در اولویت قرار دادید 1035 01:07:27,881 --> 01:07:30,217 ‫آره، حق با توئه. حالم بهتر نشد 1036 01:07:32,719 --> 01:07:37,641 ‫دوتا بچه هستن که هرگز زاده نمیشن 1037 01:07:38,559 --> 01:07:40,269 ‫و آینده‌ای که زاده میشه 1038 01:07:46,733 --> 01:07:51,321 ‫ببین، چند وقت گذشته از آخرین بار ‫که سه نفری اینطوری با هم نشستیم؟ 1039 01:07:52,489 --> 01:07:53,781 ‫خیلی وقته 1040 01:07:53,782 --> 01:07:55,491 ‫درست مثل اون قدیما 1041 01:07:55,492 --> 01:07:57,309 ‫اون قدیما کل این بطری رو... 1042 01:07:57,310 --> 01:07:58,953 ‫تموم می‌کردیم و دوتا بطری دیگه هم ‫خالی می‌کردیم 1043 01:07:58,954 --> 01:08:00,956 ‫آره. خب جوون‌تر بودیم 1044 01:08:01,665 --> 01:08:04,001 ‫حق با شماست. بیایید سه‌تایی امتحانش کنیم 1045 01:08:16,702 --> 01:08:19,702 ‫ Sub by: thetrueali ‫ Telegram: @thetrueali